به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

farajollah hedayat nia

  • فرج الله هدایت نیا*
    قوانین کیفری خانواده از جهتی به دو بخش تقسیم می گردد؛ بخشی از آنها مستند به نصوص شرعی در کتاب و سنت بوده و بخشی دیگر، غیرمنصوص هستند. مداخلات کیفری دولت در بخش دوم، مستند به اختیارات حاکم اسلامی و قواعد کلی فقه بوده و مشروعیت آن مفروض است. با توجه به ماهیت خصوصی روابط خانوادگی و همچنین آثار منفی مجازات بر کارکردهای نهاد خانواده، مداخلات کیفری دولت در آن باید به موارد ضروری تقلیل یابد. مبتنی بر اصل «کمینه گرایی کیفری»، دولت(حکومت) در صورتی می تواند برای تضمین اجرای قواعد حقوقی، از ظرفیت حقوق کیفری استفاده کند که سایر انواع ضمانت اجراها برای هدف مورد نظر در دسترس نبوده یا موثر نباشند. این نوشتار مبانی کمینه گرایی در حقوق کیفری خانواده را بر مبنای اصول جرم انگاری و اصل خانواده محوری تشریح نموده و سپس بایسته های آن را در حقوق خانواده در دو بعد جرم انگاری و کیفرگذاری تشریح می نماید. بررسی های این پژوهش نشان می دهد که مداخلات کیفری در حقوق خانواده ایران در موارد متعدد غیرضروری بوده و از مصادیق بیشنه گرایی کیفری می باشد.
    کلید واژگان: حقوق خانواده, کمینه گریی کیفری, مداخلات دولت, خانواده محوری
    Farajollah Hedayatnia *
  • فرج الله هدایت نیا*
    ساختار کلی فقه امامیه در طرح ابتکاری محقق حلی در کتاب شرایع الاسلام، چهاربخشی و به عبادات، عقود، ایقاعات و احکام خاص طبقه بندی شده است. در این ساختار کلی که تا زمان ما الگوی رایج و پذیرفته شده است، خانواده جایگاه معرفتی مشخص و ساختار درونی منظمی ندارد. افزون بر این، در ساختار شرایع الاسلام، مجموعه مسایل باب های فقه خانواده به حقوق خصوصی یا روابط دورن خانوادگی محدود است و برای مباحث مهم مربوط به مناسبات دولت و خانواده بابی اختصاص نیافته و مسایل آن بررسی نشده است. بنابراین، فقه خانواده «فاقد تشخص»، «ناقص» و «نامنظم» بوده و نیازمند طرحی جدید است. نوشتار کنونی در مقام طراحی ساختار جامع و تبویب منطقی فقه خانواده برآمده است. در طرح پیشنهادی نگارنده، ساختار کلی فقه خانواده دو بخشی است؛ بخش نخست به مسایل مربوط به «حقوق خصوصی» و بخش دوم به مسایل مربوط به «حقوق عمومی» خانواده اختصاص یافته و نظام مسایل هر دو بخش شناسایی و مدون گردیده است.
    کلید واژگان: خانواده, ساختار, حقوق خصوصی, حقوق عمومی, نظام مسایل
    Farajollah Hedayatnia *
    The general structure of Imami jurisprudence in the initiative of Mohaghegh Hali in the book Sharia al-Islam is divided into four parts and is classified into orships, contracts, agreements and special rules. In this general structure, which has been a common and accepted model until our time, the family does not have a specific epistemological position and a regular internal structure.In addition, in the structure of Sharia al-Islam, the set of issues of family jurisprudence is limited to private law or inter-family relations and is not dedicated to important issues related to the relationship between the government and the Babi family and its issues have not been studied. Therefore, family jurisprudence is unrecognizable, incomplete and irregular and needs a new plan. The present article is in the position of designing a comprehensive structure and logical explanation of family jurisprudence. In the author's proposal, the general structure of family jurisprudence is divided into two parts; The first part is dedicated to issues related to private law and the second part to issues related to public law of the family and the system of issues of both sections has been identified and codified.
    Keywords: Family, structure, Private law, Public rights, system of issues
  • فرج الله هدایت نیا*
    سیاست تقنینی جمهوری اسلامی ایران، تاسیس و تقویت مشاوره های تخصصی است. بر این اساس، قانون حمایت خانواده قوه قضاییه را مکلف ساخت، مراکز مشاوره را در معیت دادگاه های خانواده ایجاد نماید. قانون همچنین ارجاع دعاوی طلاق توافقی به مراکز مشاوره را برای دادگاه الزامی شناخته است. فلسفه این الزام قانونی، تحکیم خانواده، پیشگیری از طلاق و ایجاد صلح و سازش است. افزون بر کارکرد اصلاحی، قانونگذار ماموریت های مهم دیگری مانند اظهار نظر کارشناسی پیرامون علت ها و ماهیت دعاوی خانواده، مددکاری اجتماعی و خدمات درمانی را بر عهده مراکز مشاوره خانواده قرار داده است. این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی، مبانی فقهی الزام به مشاوره و همچنین، ظرفیت های ساختاری مراکز مشاوره در تحقق کارکردهای قانونی را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که الزام متقاضیان طلاق توافقی به مشاوره به صورت مطلق بر خلاف مصلحت و با موازین شرعی ناسازگار است. همچنین معلوم شد که شرایط علمی، تجربی و صلاحیت های اخلاقی کارشناسان مراکز مشاوره و همچنین ماهیت غیراختیاری مشاوره و غیرانتخابی کارشناسان با کارکردهای قانونی آن تناسب ندارد و به همین دلیل، مراکز مشاوره فاقد کارآیی لازم در تحقق اهداف قانونگذار است.
    کلید واژگان: مراکز مشاوره, دادگاه خانواده, طلاق توافقی, تحکیم خانواده, قانون حمایت خانواده, پیشگیری از طلاق
    Farajollah Hedayatnia *
    The legislative policy of the Islamic Republic of Iran is to establish and strengthen specialized consultations. Accordingly, the Family Protection Act obliges the judiciary to establish counseling centers with family courts. The law also makes it mandatory for a court to refer consensual divorce claims to counseling centers. The philosophy of this legal obligation is to strengthen the family, prevent divorce and create peace and reconciliation. In addition to the remedial function, the legislature has delegated other important missions to family counseling centers, such as expert comment on the causes and nature of family lawsuits, social work, and health care. This article descriptively-analytically examines the jurisprudential principles of the obligation to consult and also the structural capacities of counseling centers in fulfilling legal functions and has reached the conclusion that the obligation of consensual divorce applicants to counseling is absolutely against expediency and It is incompatible with religious norms. It was also found that the scientific, experimental and ethical competencies of counseling center experts, as well as the involuntary nature of counseling and non-selective counseling, are incompatible with its legal functions, and therefore counseling centers lack the necessary efficiency to achieve the legislator's goals.
    Keywords: Counseling centers, family counseling, Family Court, Consensual divorce
  • فرج الله هدایت نیا*، مهدی شوشتری، محمدرضا محمودی ضامن جانی

    حجاب به معنای پوشیدگی بدن زن در برابر بیننده بیگانه، یک مسیله پرچالش حقوقی در عصر کنونی است. صاحب نظران دیدگاه های مختلفی را پیرامون آن مطرح می نمایند و دولت ها نیز سیاست های گوناگونی درباره آن اعمال می کنند. درحالی که در برخی کشورها، داشتن حجاب در ادارات، مدارس و دانشگاه های دولتی ممنوع است، در جمهوری اسلامی ایران حجاب در ادارات دولتی و اجتماعات عمومی، الزامی و بی حجابی جرم محسوب می گردد. دراین میان، بعضی کشورها از قانونگذاری درباره آن خودداری کرده و آن را امری شخصی قلمداد نموده و شهروندان را نسبت به حجاب یا بی حجابی مخیر دانسته اند. این نوشتار به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از آیات و روایات و منابع حقوقی، رویکردهای حقوقی مختلف پیرامون مسیله ی حجاب را در سه قسمت «منع حجاب»، «حجاب اختیاری»، و «حجاب الزامی» دسته بندی و مبانی هر کدام را ارزیابی نموده است. بر اساس نتایج پژوهش، حکم شرعی حجاب ماهیت اجتماعی دارد و به همین دلیل موضوع الزامات حقوقی قرار می گیرد. مبنای الزام به حجاب در حقوق اداری، مقررات استخدامی و شروط ضمن آن است و مبتنی بر آن، بی حجابی تخلف محسوب شده و تنبیهات انتظامی را در پی خواهد داشت. در حقوق شهروندی، بی حجابی به تنهایی (و صرف نظر از عناوین جزایی دیگر) ماهیت مجرمانه ندارد و به همین دلیل، مقابله کیفری با آن نادرست و پیامدهای دینی، سیاسی و اجتماعی دارد؛ درنتیجه بهتر است نظام تقنینی و قضایی جمهوری اسلامی ایران به بی حجابی به عنوان یک آسیب اجتماعی بنگرد.

    کلید واژگان: منع حجاب, حجاب اختیاری, حجاب الزامی, جرم, آسیب اجتماعی
    Farajollah Hedayatnia *, Mehdi Shoshtari, Mohammadreza Mahmodi Zamenjani
  • فرج الله هدایت نیا*، عبدالله جوان، نفسیه سادات فاضلیان
    حقوق زوجه در فقه و حقوق اسلامی از جایگاه والا و اهمیت خاصی در بعد جسمی و روانی برخوردار است. با توجه به تاکید اسلام به تحکیم خانواده، کاهش آسیب های خانواده و نقش تربیتی زوجه در تربیت فرزندان، در این پژوهش، حق سلامت روانی زوجه از سوی زوج با نگاهی نو و با رویکرد فقهی و حقوقی بررسی و شاخصه ها، عوامل تامین سلامت روانی زوجه و ابعاد مختلف آن روشن گردید. در این راستا، عواملی همچون عامل قوامیت زوج، غیرت ورزی زوج، معاشرت نیکو، تفریحات سالم، ارتباط جنسی زوج با زوجه و نقش هریک از این عوامل در سلامت روانی و آرامش روحی زوجه و همچنین تزاحم بین حقوق زوج با حق سلامت زوجه و راهکارهای مقابله با آن ها بر اساس دیدگاه های فقهی و حقوقی و با تاکید بر آثار تربیتی تبیین گردید. در نتیجهی این بررسی ها مشخص شد که حقوقی که فقه اسلامی برای زوجه در ابعاد مختلف بر عهده زوج قرار داده، سبب تامین سلامت و آرامش روانی زوجه و درنهایت، ارتقای سلامت خانواده و آثار مثبت تربیتی خواهد گردید.
    کلید واژگان: سلامت روانی زوجه, قرآن, حدیث, فقه, تربیت
    Farajollah Hedayatnia *, Abdullah Javan, Nafiseh Sadat Fazeliyan
    The wife's rights in Islamic jurisprudence and law have a high status and special importance in the physical and psychological dimensions. According to Islam's emphasis on strengthening the family, reducing family injuries and the role of the wife's education in raising children, in this study, the husband's right to mental health with a new perspective and with a jurisprudential and legal approach to study and characteristics, factors providing mental health and Its various dimensions became clear. In this regard, factors such as the factor of the couple's consistency, the couple's non-tourism, good socializing, healthy recreation, the couple's sexual relationship with the wife and the role of each of these factors in the wife's mental health and peace of mind. They were explained based on jurisprudential and legal views and with emphasis on educational works. As a result of these studies, it was found that the rights that Islamic jurisprudence has imposed on the wife in various dimensions will provide the wife with health and peace of mind, and ultimately, promote family health and positive educational effects.
    Keywords: Wife mental health, Qur'an, Hadith, Fiqh, Training
  • فرج الله هدایت نیا

    انزجار جنسی شوهر برای وی پیامد حقوقی یا اخلاقی ندارد؛ زیرا مردی که از همسرش منزجر باشد، می‌تواند وی را طلاق دهد یا همسر دیگری اختیار نماید، ولی اگر زنی از شوهرش منزجر باشد، آیا می‌تواند از طریق طلاق خلع، خود را از علقه زوجیت خلاص کند یا خیر؟ مشهور فقهای امامیه طلاق خلع را در هیچ فرضی بر شوهر واجب نمی‌دانند و به‌عقیده آنان زن در این شرایط چاره‌ای جز صبر و خویشتن‌داری ندارد. مهم‌ترین دلیل آنان بر عدم وجوب خلع، آیه 229 سوره بقره و روایات پیرامون آن است. در مقابل، گروهی از فقها طلاق را در این‌گونه موارد واجب دانسته‌اند. به‌عقیده بعضی، انزجار جنسی زن از شوهر وی را معرض فساد قرار می‌دهد و درصورتی‌که راه پیشگیری از منکر، منحصر در طلاق باشد، واجب می‌گردد. بعضی دیگر با ادله نفی حرج به وجوب طلاق بر شوهر فتوا داده‌اند. انزجار جنسی زن از شوهر باعث محرومیت‌های جنسی و فشارهای روحی می‌گردد و اگر راه تخلصی برای زن جز طلاق نباشد، بر شوهر واجب می‌شود همسرش را رها سازد. نوشتار حاضر می‌کوشد ضمن نقد ادله نظریه عدم وجوب طلاق، نظریه وجوب طلاق پیشگیرانه را اثبات کند.

    کلید واژگان: انزجار زوجه, طلاق قضایی, طلاق خلع, نهی از منکر, نفی حرج
    Farajollah Hedayat Nia

    The husband’s sexual disgust has no legal or ethical consequences for him; since the man who feels disgust with his wife can divorce her or marry another woman. However, is it possible for a woman who feels disgust with his husband to terminate her marriage through the divorce at the wife’s instigation or not? The famous Imamiyyah jurisprudents hold that the divorce at the wife’s instigation is by no means obligatory for the husband and believe that the wife in this situation has no choice but to be patient and to keep self-denial. Their most important reason for the lack of obligation of the divorce at the wife’s instigation is the ayah 229 of the surah Al-Baqarah and the traditions surrounding it. In contrast, a group of jurisprudents has considered the divorce obligatory in these cases. Some believe that the wife’s sexual disgust with her husband may expose her to corruption and if there is no way but to divorce, it becomes obligatory. Another group, relying on the rule of no-hardship, decree that it is obligatory for the husband. The wife’s sexual disgust with her husband deprives her of sexual relations and causes mental pressures and in the case when there is no choice but divorce for the woman, it is obligatory for the husband to get her divorced and dissolute the marriage. The present text tries to prove the theory of the obligation of preventive divorce; meanwhile it aims at criticizing the theory of the lack of obligation of divorce.

    Keywords: Wife’s Disgust, Judicial Divorce, Divorce at the Wife’sInstigation, Prevention of Evil, No Hardship
  • راضیه یعقوبی گلوردی، علیرضا عسگری*، فرج الله هدایت نیا
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی مولفه های  «سلامت » در زندگی زنان فعال اجتماعی با محوریت آموزه های دینی و یافته های پزشکی بود.

    مواد و روش ها

     این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به تبیین مهم ترین مولفه های سلامت در زندگی زنان شاغل می پردازد.

    یافته ها

     یافته های پژوهش نشان میدهد، زنان فعال اجتماعی با به کارگیری توصیه های پیشگیرانه ی پزشکی و رعایت بهداشت تغذیه، ورزش کردن منظم، استفاده از ظرفیت های گردشگری در اوقات فراغت می توانند، سلامت جسمی و روانی خود را حفظ و ارتقا ببخشند و با اهتمام به حفظ عوامل رضایتمندی همسر از روابط زناشویی ، رعایت حقوق شرعی واخلاقی همسر سلامتی روابط زناشویی وزندگی مشترک خودر احفظ کنند.

    نتیجه گیری

     نتایج نشان داد با توجه به مطابقت یافته های علمی با افزایش احتمال تولد فرزندانی با نقایص کروموزومی و ایجاد عوارض بارداری، زنان شاغل نباید اقدام به بارداری را چه در فرزندان اول چه بعدی به تاخیر بیندازند،انتخاب مشاغل پاره وقت که نیازی به حضور تمام وقت و اجباری در خارج از خانه را ندارد، به دلیل الزامات و تعهدات کمتر نسبت به مشاغل تمام وقت، می تواند در رغبت زنان، به فرزندآوری وتعدد فرزندان تاثیر مثبت داشته باشد

    کلید واژگان: سلامت جسمی, سلامت روانی, فعال اجتماعی, روابط زناشویی, فرزندآوری
    Razieh Yaghoubi Glordi, Alireza Askari*, Farajollah Hedayat Nia
    Purpose

    The aim of this study was to investigate the components of "health" in the lives of socially active women with a focus on religious teachings and medical findings.

    Materials and Methods

    This descriptive-analytical study explains the most important components of health in the lives of working women.

    Findings

    The findings show that socially active women can maintain and improve their physical and mental health by applying preventive medical advice and observing nutritional health, regular exercise, using tourism capacities in their leisure time. Forgive and take care of the factors that satisfy the spouse’s satisfaction with the marital relationship, observe the religious and moral rights of the spouse, maintain the health of the marital relationship and their joint life.

    Conclusion

    The results showed that according to scientific findings with increasing the probability of giving birth to children with chromosomal defects and complications of pregnancy, working women should not delay pregnancy either in the first or next child, choosing part-time jobs that do not require It does not have full-time and compulsory presence outside the home, due to less requirements and obligations than full-time jobs, it can have a positive effect on women’s desire for childbearing and the number of children.

    Keywords: Physical Health, Mental Health, Social Activist, MaritalRelations, Childbearing
  • فرج الله هدایت نیا*
    ازدواج مانند موضوعات دیگر در فقه اسلامی حکم اولی و احکام ثانوی دارد. حکم اولی ازدواج در شریعت اسلامی، «مستحب» است، اما در بعضی شرایط «واجب» می گردد. از جمله شرایط واجب کننده ازدواج، خوف فساد است. اگر کسی بیم دارد یا می داند که با تجرد نمی تواند تقوی و عفت خود را حفظ نماید، از نظر شرعی بر او واجب است که ازدواج کند. خوف فساد در این مساله یک عنوان ثانوی و وجوب نکاح در این وضعیت یک حکم ثانوی است. وجوب ثانوی نکاح که یک مساله فردی است، آنگاه جنبه حقوقی می یابد که با اختیار حقوقی پدر و جد پدری در نکاح دوشیزگان ملاحظه شود. مساله مهم قابل بررسی این است که با فرض وجوب نکاح بر دوشیزگان، آیا پدر یا جد پدری می توانند مانع ازدواج دختر شوند و مخالفت آنان موجه محسوب می گردد یا خیر. این مساله برای دوشیزگان در جوامع کنونی پرابتلا می باشد؛ از این رو لازم است حکم آن از منظر فقهی و حقوق خانواده ایران تبیین شود.
    کلید واژگان: نکاح, وجوب ثانوی, اذن پدر, دوشیزه, استقلال حقوقی
    Farajollah Hedayatnia *
    For marriage, as for other issues, there are primary and secondary rules in the Islamic Jurisprudence (Fiqh)In the Islamic Shari‘a, marriage is according to the primary rule “recommended” (mustahabb); under certain conditions, however, it becomes necessary. Among the conditions making marriage necessary is fear of corruption. If one fears or knows that, while being single, is not able to keep her/his piety, it is religiously necessary for her/him to marry. Fear of corruption in this issue is a secondary reason and necessity of marriage, in this situation, is a secondary rule. Even though an individual issue, the secondary necessity of marriage will become a legal one when it is considered with father’s or grandfather’s permission in marriage of virgins. The important point which may be discussed here is as follows: if we accept necessity of marriage for virgins, is father or grandfather able to prevent daughter’s marriage and is their opposition justified or not? This is a widespread issue for girls in the present societies; thus, it is necessary to explicate its rule according to Jurisprudence (Fiqh) and Iran Family Code.
    Keywords: Marriage, secondary necessity, father’s permission, legal argument
  • فرج الله هدایت نیا*

    مرد در فقه اس المی و حقوق خانواده ایران، مسیول تامین معیشت همسر و فرزندان است. اگر مردی با وجود تمکن مالی از انفاق به همسر خودداری نماید، باید رفتارش را اصلاح نموده یا همسرش را طلاق دهد. درباره مردی که به علت تنگدستی قادر به انفاق نیست، میان فقها اخت الف نظر وجود دارد. گروهی زن را مکلف به صبر بر ناداری شوهر م یدانند؛ گروهی دیگر برای وی حق فسخ نکاح قایل شده اند؛ راه حل گروهی دیگر الزام شوهر به طلاق است. قانون مدنی ایران از نظریه اخیر تبعیت کرده و طلاق به علت عجز شوهر از انفاق را مشروعیت بخشیده است. در نتیجه، فقر در حقوق خانواده ایران در شمار اسباب انحلال نکاح قرار دارد و دیدگا ه های مذکور مورد انتقاد است؛ زیرا الزام زوجه به صبر بر ناداری شوهر موجب تحمیل ضرر به او است. از سوی دیگر، انحالل نکاح به فسخ یا ط الق مبتنی بر قواعد حقوق خصوصی خانواده بوده و با مسئولیت حمایتی دولت ناسازگار است. روایات فراوانی در خصوص لزوم تامین اقتصادی خانواده توسط امام یا حاکم مسلمین وارد شده است. مبتنی بر این روایات، اسناد بالادستی و قوانین اجرایی در جمهوری اس المی ایران به طور مکرر بر ضرورت تامین اقتصادی خانواده توسط دولت تا کید م یکند. بر این اساس، راه حل فقهی- حقوقی این نوشتار برای مسئله مزبور، بهر هجویی از ظرفیت حقوق عمومی خانواده و تا کید بر لزوم نق شآفرینی دولت در تامین اقتصادی خانواده است. از این طریق، زمینه ط الق از بین رفته و ناداری شوهر از شمار علل انحالل نکاح حذف می شود.

    کلید واژگان: : ناداری, عجز, نفقه, طلاق, تامین اقتصادی, حقوق خانواده
    Farajollah Hedayatnia*

    Islamic jurisprudence and Iranian family law, man is responsible for supplying the livelihood of his wife and children. If a man refuses to give alimony to his wife in spite of his financial ability, he must either refine his behavior or divorce his wife. There is a disagreement among jurists about a man who cannot afford alimony due to poverty. Some jurists oblige woman to have patience at the time of her husband’s inability to afford alimony. A number of them have given her the right to terminate her marriage, whereas the other ones’ solution is mandating husband for divorce. Iranian civil law has confirmed the third solution and legalized divorce due to husband’s inability in affording donation. Consequently, poverty in Iranian family law is identified as a reason for terminating marriage. The aforesaid viewpoints are criticized because the obligation of patience for the wife can impose detriment upon her. On the other side, the dissolution of marriage to termination or divorce is based on the rules of family private laws and is not compatible with supportive responsibility of the state. There are a plentiful number of narrations highlighting the necessity of the responsibility of the Imam or the Muslims’ governor for providing financial security of families. Based on these narrations, supreme documents and executive laws in the Islamic Republic of Iran have constantly emphasized the requisiteness of government responsibility in supplying the financial security of families. Therefore, employing the capacity of family public law as well as emphasizing the necessity of government’s role in providing financial security for families is presented in this article as the jurisprudential-legal solution for the aforesaid issue. Through this way, the grounds for divorce are eliminated and husband’s poverty is also omitted from among the causes of marriage dissolution.

    Keywords: Poverty, Inability, Alimony, Divorce, Financial security, Family law
  • فرج الله هدایت نیا*

    بیماری های واگیردار اعم از آمیزشی و غیر آن، روابط همسری و حقوق زناشویی را تحت تاثیر قرار می دهد و موضوع احکام فقهی و قواعد حقوقی است. مساله قابل بررسی این است که زن و شوهر تا چه میزان حق دارند برای حفظ سلامت و پیشگیری از سرایت بیماری، از یکدیگر کناره گیری کنند. قوانین و مقررات خانواده ایران درباره این موضوع ناقص و مبهم است و به همین دلیل، تحقیق فقهی آن ضروری می باشد. این مساله از دو بعد قابل بررسی است؛ یک بعد آن ترس از انتقال بیماری واگیردار و بعد دیگر اضطراب ناشی از آن است. ترس از بیماری بطور کلی باعث سقوط وجوب تمکین و احیانا وجوب کناره گیری از همسر خواهد بود. اما درباره اضطراب باید قایل به تفصیل شد. اضطراب خفیف یک واکنش طبیعی است و اثری در حقوق زناشویی ندارد؛ ولی اضطراب شدید نوعی اختلال روانی است و به همین دلیل باید مانع مشروع تمکین به شمار آید.

    کلید واژگان: بیماری های واگیردار, بیماری های آمیزشی, حقوق زناشویی
    Farajollah Hedayatnia *

    The impact of infectious diseases on the rights of the wife can be examined in two dimensions: prevention and treatment; In terms of prevention, the question is to what extent does the wife have the right to withdraw from the patient's husband in order to maintain her health? In the second dimension, the question is whether the husband is obliged to pay for the treatment of his sick wife from alimony. The Islamic Republic of Iran's family regulations on these issues do not provide for the wife's incomplete health rights and need to be amended and supplemented. The views of the great jurists also differ on the right of the wife to treatment. Some consider it outside of alimony and others consider it part of alimony. Except for the cost of medical treatment from alimony is contrary to the wife's right to health, just as the generalization of alimony to the cost of treatment will cause harm to the husband. Current research shows that the husband is largely financially responsible for paying for the treatment of the patient's spouse and has no further obligation. If the husband's usury is proven to be due to the wife's medical expenses, her medical expenses must be covered by the family. This solution is compatible with the couple's rights and the interests of the family, while ensuring the wife's right to health.

    Keywords: Communicable Disease, Sexually transmitted disease, Marital rights
  • فرج الله هدایت نیا*

    انسان بالغ، عاقل و رشید دارای اهلیت حقوقی است و می تواند در امور خود تصرف نماید. از سوی دیگر، هیچ کس نمی تواند بدون اذن یا اجازه در امور مربوط به چنین فردی دخالت نماید. بر خلاف اهلیت حقوقی مرد که همواره مسلم پنداشته می شد، مساله اهلیت زن از مسایل بحث برانگیز در همه جوامع بوده است. حقوق اسلامی در به رسمیت شناختن اهلیت حقوقی زن دارای تقدم تاریخی غیرقابل انکاری بر سایر نظام های حقوقی است. در فقه و حقوق اسلامی نیز میان زن و مرد در شرایط اهلیت تفاوتی وجود ندارد. با وجود این، از بعضی منابع تفسیری نفی اهلیت حقوقی زن استنباط می گردد. نیز مطابق بعضی نظری های فقهی، زوجه در برخی مسایل عقود و ایقاعات فاقد اهلیت حقوقی است. مبتنی بر این نظریه ها، جنسیت و زوجیت در اهلیت حقوقی زن موثر است. بررسی های این نوشتار نشان می دهد که ادله حجر حقوقی زن یا زوجه ناتمام و میان زن و مرد یا زوجین در اهلیت حقوقی تفاوتی وجود ندارد.

    کلید واژگان: اهلیت, زن, زوجه, اهلیت حقوقی, فقه اسلامی
    Farajollah Hedayatnia *

    Adult, sane has legal capacity and can take over in their affairs. On the other hand, no one can do without permission or allowed to interfere in matters of such a person. Unlike the legal capacity man who was always granted, the issue of qualified women has been controversial issues in all communities. Islamic law on the recognition of legal capacity of women has historical precedence over other legal systems is undeniable. In Islamic law and jurisprudence, qualification requirements, there is no difference between men and women. However, some interpretative resources denial of women's qualifications is concluded. Also according to some legal theory, the wife is incapable of contracts and unilateral obligations on some issues. Based on this theory, man is the total legal capacity, but the capacity of women's rights or wife is disputed. This article examines the reasons of rejection and evaluate the qualifications of men and woman.

    Keywords: Capacity, Woman, Wife, legal capacity, Islamic Jurisprudence
  • فرج الله هدایت نیا*

    تحکیم خانواده از طریق پیشگیری یا ساماندهی مشکلات آن، دغدغه مهم مسیولان نظام جمهوری اسلامی ایران و کارشناسان مسایل اجتماعی است. تا کنون نیز کارشناسان علوم مختلف، طرح‎های متنوعی برای آن ارایه کرده‎اند؛ اما به سبب چندلایه بودن مشکلات خانواده، طرح‎های تک ساحتی متخصصان علوم مختلف نتوانسته آن‎طور که انتظار می رود برای مدیریت مشکلات خانواده موثر باشد. در این پژوهش، در رویکردی میان رشته ای و با بهره گیری از علوم مرتبط با خانواده، مناشی آسیب های خانواده شناسایی و متناسب با آن نظام جامع حمایت از خانواده در حقوق عمومی ایران طراحی می گردد. این طرح مناشی مشکلات خانواده را به نادانی، ناتوانی و نافرمانی بازمی‎گرداند و متناسب با این آسیب های سه گانه، سه راهبرد کلان «آموزش و مهارت افزایی»، «حمایت و توان افزایی» و «مشاوره و داوری» را به عنوان مسئولیت های مهم دولت برای مهار آنها بررسی، و راهکارهای اجرایی هر یک را تبیین می‎کند.

    کلید واژگان: طرح, نظام, جامع, حمایت, خانواده
    Farajollah Hedayatnia*

    Consolidation of family through preventing problems to occur for it or organizing such problems is an important concern of those in charge in the Islamic Republic of Iran as well as professionals of social issues. So far, professionals in various scientific fields have provided different plans for this purpose. Since family’s problems are multi-dimensional, however, one-dimensional plans provided by professionals of the various sciences have not been able to be of effect in managing family’s problems as much as expected. In the present study, adopting an interdisciplinary approach and using sciences which concern family, origins of family’s problems are recognized and a comprehensive system to protect family in the Iran Public Law is designed accordingly. In this plan, the origins of family’s problems are traced back to ignorance, inability, and disobedience. And, in accord to these three harms, three large-scale strategies of “training and increasing skills”, “protecting and increasing ability”, and “consultancy and arbitration” as government’s important responsibilities to control them are studied and, for each of which, executive solutions are explicated.

    Keywords: plan, system, comprehensive, protection, family
  • فرج الله هدایت نیا

    درباره چندهمسری یا تعدد زوجات در قرآن کریم مباحث فراوانی میان اندیشمندان مسلمان درگرفته، دیدگاه‌های گوناگونی درباره آن مطرح شده است. گروهی از آن دفاع کرده‌اند و آن را به‌دلایلی ضروری شمرده، معتقدند: گاهی مرد برای حفظ تقوا و دورنگه‌داشتن دامن از آلودگی، ناگزیر به اختیار همسر دیگر است. ازسوی‌دیگر چندهمسری فرصتی برای آن‌دسته از زنانی است که به‌دلایلی همچون فوت شوهر یا طلاق، فرصت ازدواج نمی‌یابند. درمقابل، گروهی از چندهمسری انتقاد کرده‌اند. به‌عقیده آنان چندهمسری خطر تضییع حقوق همسر نخست را به‌دنبال دارد. همچنین چندهمسری ممکن است همسران را در برابر یکدیگر قرار دهد و برای آنان مشکلاتی ایجاد کند. افزون‌براین چندهمسری بقای خانواده را در معرض خطر قرار می‌دهد؛ زیرا معمولا ورود زن دوم به زندگی مرد، تنش‌های فراوانی در روابط خانوادگی وی به‌دنبال دارد که فرزندان نیز از آسیب‌های آن مصون نیستند. گروه دیگری باتوجه‌به مزایا و معایب چندهمسری، کوشیده‌اند معایب آن را مدیریت کرده، برای آن راه حل ارایه کنند؛ بدین‌ترتیب شاهد شکل‌گیری سه رویکرد متفاوت در مسیله‌ایم. نگارش حاضر، رویکردهای گوناگون به چندهمسری را در سه بخش «تجویز»، «تحریم» و «تحدید» بررسی و ارزیابی کرده است

    کلید واژگان: چندهمسری, تعدد زوجات, فقه خانواده, حقوق خانواده
    Faraj-ollah Hedayatnia

    There has been a wide discussion among Muslim scholars on the subject of polygamy or the multiplicity of wives in the Quran and different views have been proposed in this regard. A group of scholars has supported polygamy and considered it necessary for some reasons. They believe that sometimes a man is urged to marry another woman in order to keep away from sin and corruption. On the other side, polygamy provides the opportunity for those women who have not married yet because of the death of their husband or divorce. In contrast, another group has criticized it. Polygamy, in their belief, may threaten the rights of the first wife. There is also the possibility that the wives oppose each other that makes some problems and challenges for them. In addition, polygamy may threaten the family preservation; since, generally, the entrance of the second wife into the life of the man brings about many tensions in the family relationship that disadvantages of which may also affect the children. Another group, taking into consideration the advantages and disadvantages of polygamy, has attempted to manage their disadvantages and to propose solution for that. Therefore, we see the formation of three different approaches to this problem. The present article reviews and evaluates the different approaches to polygamy in the form of three parts of “prescription”, “prohibition,” and “limitation”.

    Keywords: Polygamy, Multiplicity of Wives, Family Jurisprudence, Family Law
  • فرج الله هدایت نیا *
    الگوی رفتاری زن در خانواده و جامعه از موضوعات بحث برانگیز در فقه اسلامی است. گروهی بر این باورند که زن باید در خانه بنشیند و به مسئولیت های همسری و مادری مشغول باشد و حضورش در جامعه تنها در موارد ضروری مجاز است. گروهی دیگر از این نظریه انتقاد کرده و حضور اجتماعی زن را حق مشروع وی به شمار آورده اند. اختلاف نظر در این مسئله ناشی از تنافی ظاهری ادله ی قرآنی و روایی مربوط به آن است. ادله ی متعددی از قرآن و سنت بر مشروعیت حضور اجتماعی زن دلالت دارد و با وجود آنها، روایات متعددی نیز درباره ی لزوم حبس زن در خانه وارد شده است. بسیاری از فقهای عظام با هدف جمع میان دو دسته ادله، روایات خانه نشینی را به استحباب حبس یا جلوس زن در خانه حمل کرده اند و بدین ترتیب «خانه نشینی» به عنوان الگوی رفتاری مطلوب برای زن مسلمان معرفی شده است. فرضیه ی نگارنده در این نوشتار آن است که حکم اولی یا نفسی برای زن مسلمان اباحه ی حضور اجتماعی است و در شرایط عادی نشستن در خانه یا حضور در جامعه رجحانی ندارد. مبتنی بر این فرضیه روایات دال بر حبس یا جلوس زن در خانه ناظر به جهات ثانوی است. نگارنده ضمن بررسی پیامدهای خانه نشینی زن رشد یافته در جامعه ی مدرن، تحلیل اخلاقی روایات دال بر خانه نشینی زن را نقد کرده و ماهیت ثانوی حکم خانه نشینی را تبیین خواهد کرد.
    کلید واژگان: زن, خانه نشینی, حضور اجتماعی, فقه اسلامی
    Farajollah Hedayatnia *
    Women’s behavior model in the family and society is a controversial topic in Islamic Fiqh. Some believe that women must sit at home and be engaged in maternity responsibilities and that their presence in society is only allowed in necessary cases. Others criticize this approach and consider social presence of women as their legitimate right. Disagreement on this issue arises from the apparent contradiction in Quranic and Sunnah (narrative) evidence on the issue. Several evidence of Quran and Sunnah implies the legitimacy of women's social presence. Despite them, we also have several narrations about the need for a female be shut in at home. Many great fiqh scholars considered the latter narrations to mean that sitting at home being desirable not a must, to reconcile between the two category of evidence on the issue and thus they consider home sitting as the desired (Mustahab) model of behavior for Muslim women.The author's hypothesis is that the primary Hukm for Muslim women is permissibility of her social presence and sitting at home is not preferred in normal situations. Based on this hypothesis, narrations implying sitting at home of a woman observe on the secondary directions. While investigating the consequences of home-sitting of a woman grown in the modern society, this paper criticizes the ethical analysis of narratives indicating women's home-sitting and explains the secondary nature of the home-sitting Hukm.
    Keywords: Home-sitting, Social Presence, Islamic Fiqh
  • فرج الله هدایت نیا*
    عفاف به معنای پاک دامنی، فقط یک اصل اخلاقی نیست، بلکه آثار فقهی متعددی بر آن بار می شود. در یک تقسیم کلی، کارکردهای اصل عفاف در فقه و حقوق خانواده به «ایجابی» و «سلبی» تقسیم می گردد. در کارکرد ایجابی، عفاف می تواند نکاح را واجب کند. همچنین می تواند پاسخ گویی به مطالبات جنسی همسر را بر شوهر واجب گرداند. در کارکرد سلبی، عفاف می تواند مقتضی گسست زوجیت و انحلال نکاح گردد. هرچند درباره بعضی فروعات مسئله به لحاظ فقهی اتفاق نظر وجود ندارد، ولی از منابع فقه اسلامی این گونه برمی آید که حفظ پاک دامنی و دفع خطر آلوده دامنی به منزله قاعده ای فقهی منشا اثر است.
    کلید واژگان: عفاف, حقوق, خانواده, زوجین, طلاق, طلاق قضایی
    Farajollah Hedayatnia*
    ‘Ifaf, in the sense of chastity, is not only a moral principle, but also contains many juridical (fiqhi) effects. In general, functions of the principle of chastity in family jurisprudence and law may be classified into “positive” and “negative”. In its positive function, it can make marriage obligatory (wajib) and it may makes fulfillment of sexual needs of the wife necessary for her husband. In its negative function, it can prevent divorce. Although, in some minor parts of this issue, there is no juridical consensus, from sources of Islamic Jurisprudence it can be inferred that keeping one’s chastity and preventing danger of unchastity can be efficient as a juridical rule.
    Keywords: chastity, law, family, spouses, divorce, judicial divorce
  • فرج الله هدایت نیا
    در اسلام برای شوهر نسبت به همسر و فرزندان، مسئولیت تربیتی پیش بینی شده است. بر این اساس، شوهر باید بکوشد زمینه تکامل و تعالی اخلاقی همسر را فراهم آورد و وی را از گناه دور نگاه دارد. یکی از مسائل مهم این مبحث، حدود اختیار شوهر در نهی همسر از منکر است. آیا شوهر می تواند با اعمال قوه قهریه، همسر خویش را از منکر بازدارد یا به جز نهی زبانی، اختیاری ندارد؟ نظر به اینکه بزه همسر ممکن است عمومی یا خصوص ناشزگی باشد، حدود اختیار شوهر در نهی از بزهکاری در دو قسمت بررسی خواهد شد.
    کلید واژگان: شوهر, زوجه, نهی از منکر, ناشزه, بزهکاری, تنبیه بدنی
    Farajollah Hedayatnia
    Islam has considered duties for husband to train his wife and offspring. Thus¡ husband should try to provide a ground for his wife in which she may morally transcend; also he is bound to forbid her from committing sins. One of the important issues in this field is the limits of husband’s authority in forbidding his wife from evil. Is he entitled to forcefully forbid his wife from doing evil; or is he entitled to only forbid her verbally? Since the offence committed by wife may be either of public nature or an offence related to shrew-ness of wife¡ husband’s authority in forbidding her from committing offences will be discussed in two parts.
    Keywords: husband, wife, forbidding from doing evil, shrew, guiltiness, corporal punishment
  • امین نجفیان*، فرج الله هدایت نیا

    براساس آیات و روایات، حق طلاق در اختیار مرد است. سوء استفاده برخی مردان از این حق به افزایش آمار طلاق در ایران منجر شده است. برای جلوگیری از سوءاستفاده از حق طلاق، می توان به صورت قراردادی حق طلاق مرد را در ذیل عقد نکاح و به صورت شرط ضمن عقد، محدود کرد. در مشروعیت تحدید قراردادی حق طلاق زوج به صورت شرط فعل، تردید وجود ندارد؛ به این معنا که زوج متعهد می شود جز در موارد خاص از قبیل نافرمانی و یا ناتوانی از مسائل خاص زناشویی، همسر خویش را طلاق ندهد. شرط عدم طلاق به لحاظ مدنی دارای ضمانت اجرای مستحکمی است. ضمانت های اجرایی مدنی از قبیل جبران خسارت معنوی، بطلان و عدم نفوذ برای متخلف از شرط عدم طلاق، می تواند بررسی شود. از میان ضمانت های اجرایی مدنی یادشده در قانون مدنی، عدم نفوذ طلاق، ضمانت اجرای مناسبی برای شرط عدم طلاق است. به عبارت دیگر، وقتی زوج شرط می کند زوجه را طلاق ندهد؛ به این معناست که شرعا حق اجرای طلاق را از خود سلب کرده است و لذا زوج نمی تواند زوجه را طلاق دهد. به تعبیر فقها «الممتنع شرعا کالممتنع عقلا»؛ یعنی زوج با شرط عدم طلاق شرعا حق اجرای طلاق را از خود سلب می کند. البته این مطلب غیر از سلب کلی حق طلاق از زوج است. به عبارت دیگر، با شرط عدم طلاق، حق طلاق برای زوج محفوظ است، ولی حق اجرای آن را جز در موارد خاص ندارد و اگر در غیر از موارد یادشده به طلاق اقدام نماید، طلاق وی نافذ نخواهد بود.

    کلید واژگان: تحدید حق طلاق, شرط ضمن عقد, شرط عدم طلاق, ضمانت اجرای مدنی
    Amin Najafian, Farajollah Hedayatnia

    According to Quran and tradition, man enjoys the right of divorce. Abusing this right has brought about the divorce to grow in number in Iran. To prevent abusing divorce right, it is possible to limit divorce right through stipulating conditions in marriage contract. It is evident that this contractual imposition of limitation on divorce right of the man is legitimate. This means that man undertakes not to divorce his wife except that she is disobedient or impotent in sexual relations. This notto- divorce condition is also protected by civil laws including indemnifying spiritual losses and exercising measures against those who breach this condition. Among effectual guarantees in civil law not having right to divorce is the firmest condition. In other words, when man undertakes to not to divorce his wife, he is deprived of dissolving the marriage according to religious law. In the words of jurisprudents, man, by undertaking this condition under marriage contract, makes himself deprived of divorce right privilege legitimately. However, this does not mean total deprivation of divorce right which remains in special conditions.

    Keywords: Limiting divorce right, condition under marriage contract, non-divorce condition, legal enforcement
  • فرج الله هدایت نیا
    سیاست اعلام شده جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی و دیگر اسناد بالادستی، استواری روابط همسری و پیشگیری از طلاق است؛ با وجود این، سیر تحولات قوانین و مقررات طلاق، جهت گیری «تسهیل طلاق» را نشان می دهد. نظام حقوقی ج.ا.ا. از گذشته تاکنون با بهره گیری از دو روش تقنینی و قراردادی به سمت آسان سازی طلاق پیش رفته است. در روش تقنینی، قوانین طلاق به گونه ای اصلاح شد که زوجه آسان تر از گذشته می تواند طلاق بگیرد. در روش قراردادی، شرایطی ایجاد شده است که زوج در موارد متعدد به همسرش وکالت در طلاق اعطا نماید. نوشتار حاضر رویه تسهیل حقوقی طلاق را نقد می کند و می کوشد با بهره گیری از ظرفیت حقوق عمومی، راهکارهای رفع مشکلات خانواده و گریز از طلاق را بررسی کند.
    کلید واژگان: حقوق, خانواده, تحولات حقوقی, تسهیل طلاق, طلاق گریزی
    Farajollah Hedayatnia
    The declared policy of the Islamic Republic of Iran in the Constitution and other upper hand documents is the stability of the marital relations and prevention of divorce; however, the process of developments in law and regulations of divorce shows the facilitation of divorce. From the past till now, the legal system of the Islamic Republic of Iran is going toward facilitation the divorce through two legislative and conventional methods. In legislative method, divorce is reformed in the form that the married woman can obtain divorce more facile than the past. In conventional method, the situation is made in such a way that the married man delegates his wife to divorce. This article criticizes this procedure and tries to investigate the solutions for removing family problems and evasion from divorce.
    Keywords: Law, Family, Legal Developments, Facilitation of Divorce, Evasion from Divorce
  • فرج الله هدایت نیا

    به طور معمول در روابط میان زن و شوهر  اختلافاتی بروز می کند که می تواند به متارکه منجر شود. قرآن کریم از این اختلاف به «شقاق» تعبیر کرده است و تعیین دو حکم از خویشان زن و شوهر برای رفع آن را توصیه نموده است. در خصوص ماهیت حکمیت از نظر فقهی نظریاتی مطرح شده است؛ فقهای عظام عمدتا آن را «تحکیم» شمرده، بعضی نیز آن را «توکیل» نامیده اند. این مقاله ضمن بررسی و ارزیابی این دو نظر،  نظر سومی را با عنوان «کارشناسی» مورد بررسی قرار می دهد.

    کلید واژگان: حکمیت, شقاق, قضاوت, وکالت, کارشناسی, دعاوی, خانواده
    Farajollah Hedayatnia

    Usually some disagreements may emerge in the relations between spouses which may result in divorce. The Holy Quran has called these disagreements “shiqaq” (breakdown) and recommended to specify two arbitrators, one by wife and one by husband, to settle the disagreement. Concerning the nature of arbitration, some juridical opinions have been put forth; most eminent jurists have deemed it as “tahkim” (arbitration), and some others have considered it as “tawkil” (power of attorney). While studying and assessing the two above opinions, the author of the present article puts forth a third opinion called “expertise”.

    Keywords: Arbitration, shiqaq (marital dispute), Judgment, attorney, Expertise, Claims, Family
  • فرج الله هدایت نیا*
    از زمان صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر و تاکید آن بر اصل مساوات حقوقی میان زنان و مردان، برخی فعالان حقوق بشر و گروهی از مدافعان حقوق زن به نظریه «عدالت استحقاقی» و تفاوت های موجود در نظام حقوقی اسلام، به ویژه در حوزه حقوق خانواده، انتقاد کرده و آن را ناعادلانه می شمارند. برخی نواندیشان دینی مسلمان نیز با آنان همراهی کرده و خواستار بازنگری در حقوق زن، با هدف تحقق عدالت حقوقی به معنای «عدالت مساواتی» شده اند. این نوشتار می کوشد مبانی نظریه عدالت استحقاقی را تبیین کرده و نسبت میان عدالت و تفاوت های حقوقی در حوزه مسائل زنان را بررسی و ادعای ناعادلانه بودن آنها را ارزیابی کند.
    کلید واژگان: عدالت, حقوق, عدالت حقوقی, استحقاق, مساوات, حقوق زنان
    Farajollah Hedayatnia*
    Since issuance of the Universal Declaration of Human Rights and emphasis put on equality of men and women’s rights in it, some activists of human rights as well as a group of defenders of women’s rights have criticized the theory of “desert justice” and the differences existing in the legal system of Islam in particular in the field of family rights, and considered such differences as being unjust. Some Muslim religious Innovators, keeping with them, have asked to make a revision in women rights to realize legal justice in the sense of “equality justice”. The present writing tries to explain the theory of desert justice, study the relation between justice and legal differences in the field of women’s issues, and assess the claim that they are unjust.
    Keywords: justice, rights, legal justice, desert, equality, women's rights
  • Farajollah Hedayatnia
    The rule of control is one of the certain juridical and legal ones according to which the proprietor enjoys extensive authorities to devastate his own properties. On the other hand, from past to the present time, the proprietor's control on his properties is, in some respects,restricted by the State's legislation system. Thus, a question arises: "what are the juridical-legal grounds and ways to restrict possessory control?"
    Keywords: ownership control, possession
  • فرج الله هدایت نیا
    رعایت حقوق زن در ابعاد مادی و معنوی، از موضوعات مهمی می باشد که اصل 21 قانون اساسی تضمین و احیای آن را وظیفه دولت دانسته است. از جمله این حقوق، حق انتخاب شدن است. زنان واجد شرایط نیز حق دارند مانند مردان، برای تصدی مناصب سیاسی و اجتماعی، داوطلب شوند. از جمله این مناصب، منصب ریاست جمهوری می باشد. در این نوشتار سعی شده به این پرسش باید پاسخ داده شود که آیا از نظر فقهی و حقوقی، زنان واجد شرایط نیز می توانند همانند مردان رییس قوه مجریه شوند یا این که زنان به دلیل زن بودن صلاحیت این منصب را ندارند. در این مقاله، پس از بررسی ادله صلاحیت زنان برای ریاست جمهوری، مهمترین ادله مخالفین مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. از جمله نتایج این که هیچ منعی برای ریاست جمهوری زنان از نظر شرعی و قانونی وجود ندارد.
    کلید واژگان: حقوق زن, ریاست جمهوری, ولایت, وکالت
    Farajollah Hedayatnia
    Observing women's material and spiritual rights is an important objective the guaranteeing and reviving of which, according to article 21 of the Iranian constitution, are the duties of the government. The right to be elected is among the social rights and qualified women, like men, have the right to run for socio-political positions such as presidency. This paper is to answer the question whether, legally and jurisprudentially, women, like men, can be the head of the executive or that women are not competent for the position merely because they are women. Afterwards, having elaborated on the reasons for the competency of women for undertaking presidency, the paper evaluates the most important arguments of the opponents, coming to the conclusion that there are no religious and legal prohibitions against women's presidency.
    Keywords: women's rights, presidency, Wellayat [sovereignty], representation
  • فرج الله هدایت نیا
    قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران در ماده 1117 با پیروی از نظام حقوقی اسلام برای زوجه حق اشتغال و برای زوج تحت شرایطی حق مخالفت با اشتغال زوجه را قایل شده است. در مورد محدودیت های حق اشتغال زوجه و حدود اختیارات زوج در ممانعت از شغل همسر، ابهاماتی در قوانین وجود دارد که شایسته امعان نظر است. در این نوشتار حق اشتغال زوجه و محدودیت های آن و نیز حدود اختیارات زوج در مخالفت با شغل همسر، انواع شرط اشتغال زوجه و اعتبار آن و... از بعد فقهی و حقوقی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه آن که با توجه به مبانی فقهی و حقوقی اگر زوجه در ضمن عقد یا شرط بنایی، شرط اشتغال نماید، زوج حق مخالفت ندارد. همچنین در انتهای مقاله اصلاحیه ای بر ماده 1117 ق.م. پیشنهاد شده است.
    کلید واژگان: اشتغال, مصلحت, خانواده, زوجه, ماده 1117ق, م
    Farajollah Hedayatnia
    According to article 1117 of the civil law of the Islamic Republic of Iran, in line with the Islamic legal system, the wife has the right to work and the husband, under specific circumstances, has the right to oppose with the wife’s working. There are noteworthy ambiguities concerning the limitations of the wife’s right to work and the husband’s right to oppose to it in the law. This paper studies the wife’s right to work and its limitations, the limits of the husband’s right to oppose to his wife’s working, the conditions of the wife’s working and their validity etc. from a jurisprudential and legal perspective. The results of the study show that if the wife’s right to work is provided for in the marriage contract by the wife, the husband is not entitled to oppose to her working. The paper also proposes an amendment to article 1117 of the Iranian civil law.
    Keywords: employment, expediency, family, wife, article 1117 of the Iranian civil law
  • فرج الله هدایت نیا
    «عسر و حرج» یک قاعده فقهی مترقی اسلامی است. این قاعده فقهی در مسائل و موضوعات گوناگون کاربرد دارد، یکی از کاربردهای آن در زمان طلاق است که زوجه با اثبات عسر و حرج زندگی با زوج می تواند درخواست طلاق نماید. لکن در قوانین حکومت اسلامی تا به حال فقط در رابطه بین زوجین از آن استفاده شده است. مصادیق و موارد این قانون پس از انقلاب اسلامی دچار تغییر و تحولاتی شده است. در این نوشتار قوانین ناظر به امور غیرمالی خانواده، از جمله عسروحرج، شروط ضمن عقد و حضانت مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و مزیت های شروط ضمن عقد بر ماده 1130 ق.م. بیان شده است. در این مقاله ضمن بررسی قوانین در مراحل مختلف و ارائه آمار از دادگاه های خانواده، خلاهای قانونی بیان شده و پیشنهادهای مناسب ارائه گردیده است.
    کلید واژگان: عسر و حرج, حضانت, شروط ضمن عقد, خانواده, زوج و زوجه, نشوز, طلاق
    Farajollah Hedayatnia
    “Osr-o Haraj” [hardship and fault] is a progressive Islamic jurisprudence rule which can be used for various issues and problems. One of the applications of the rule is in the case of divorce, where the woman, after proving the hardships of living with the man, can ask for divorce. However, so far the rule has only been used in the case of marriage in the Islamic law. After the Islamic Revolution, the instances of the application of the rule have undergone deep changes. This paper studies and evaluates laws concerning non-financial affairs of the family such as Osr-o Haraj, contraction conditions, and custody and explains the advantages of contraction conditions of article 1130 of the Iranian Civil Law. In this paper, in addition to studying the law in various stages and presenting statistics from family courts, the writer proposes the related legal vacuums and appropriate suggestions.
    Keywords: Osr, o Haraj, custody, contraction conditions, family, man, woman, disobedience, divorce
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال