به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

fereshteh shahidi

  • فرشته شهیدی*، سعید خواجه بهرامی

    پیش آماده سازی ایسکمیک (IPC) روش نسبتا جدید و غیرتهاجمی شامل اعمال محدودیت جریان خون و برقراری مجدد آن در یک اندام مشخص، مانند دست یا پا، با استفاده از کاف فشارسنج است. هدف اصلی این روش، آماده سازی بدن برای مقابله با آسیب های ایسکمیک شدیدتری است که شاید در آینده رخ دهد. با اینکه IPC توجه زیادی را در بخش های بالینی به خود جلب کرده است، تاثیرات آن بر عملکرد ورزشی و سازوکار های زیربنایی درگیر همچنان محدود و متناقض است. بنابراین هدف از این مقاله مروری جامع، بررسی تاثیر IPC بر عملکرد هوازی، مقاومتی و سرعتی است. مطالعاتی که تاثیر IPC بر جنبه های گوناگون عملکرد ورزشی را بررسی کرده اند، در این تحلیل گنجانده شده اند. برای دسترسی به مقالات علمی مرتبط، پایگاه های اطلاعاتی مانند PubMed، SID،  Magiran و  Google Scholar به طور گسترده توسط دو پژوهشگر جست وجو شدند. کلمات کلیدی انتخاب شده برای جست وجو شامل پیش آماده سازی ایسکمیک، عملکرد هوازی، قدرتی و سرعتی بود. معیارهای ورود به پژوهش ها انتخابی شامل آزمودنی های انسانی و انتشار در مجلات علمی یا پژوهشی معتبر و ارزیابی متغیرهای موردنظر در این پژوهش ها بود. روی هم رفته 15 پژوهش بررسی شد. گستردگی روش های تمرین، اندام های هدف، شدت و سایر عوامل شناخته شده و ناشناخته در بخش یافته ها ارزیابی شد و روی هم رفته اثربخشی IPC بر متغیرهای عملکرد ورزشی بیانگر تاثیر مثبت آن بر عملکرد هوازی، قدرتی و سرعتی بود. این سازگاری های مثبت از طریق مسیرهای پیام رسانی گوناگون از جمله سازوکار های عصبی، هومورال و بین سلولی ایجاد می شود. این فرایندها نقش مهمی در نحوه واکنش بدن ما به محرک هایی مانند پیش آماده سازی ایسکیمیک دارند. گمان می رود که پیش آماده سازی ایسکمیک (IPC) روی عملکرد ورزشی موثر است. هرچند با توجه به پژوهش های محدود و متناقض فعلی در خصوص تاثیرات آن، انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه ضروری است.

    کلید واژگان: پیش آماده سازی ایسکیمیک, محدودیت جریان خون, بازجریان, تمرین ورزشی
    Fereshteh Shahidi *, Saeed Khaje Bahrami

    Ischemic Preconditioning (IPC) is a relatively new and non-invasive method involving the application of limited blood flow and its subsequent reperfusion in a specific body organ, such as the hand or leg, using a cuff pressure device. The main goal of this method is to prepare the body to cope with more severe ischemic injuries that may occur in the future. Although, IPC has gathered significant attention in clinical settings, its effects on aerobic, resistance, and speed performance and underlying mechanisms remain unclear and contradictory. Therefore, the aim of this comprehensive review article is to examine the impact of IPC on aerobic, resistance, and speed performance. Studies investigating the effects of IPC on various aspects of sports performance were included in this analysis. Relevant scientific articles were extensively searched by two researchers using databases such as PubMed, SID, Magiran, and Google Scholar. The selected keywords for the search included ischemic preconditioning, aerobic, strength, and speed performance. The inclusion criteria for the selected studies involved human subjects, publication in reputable scientific or peer-reviewed  journals, and evaluation of the desired variables in these studies. A total of 15 studies were examined in this review. The diversity of exercise protocols, target body parts, intensity, and other known and unknown factors were evaluated in the findings section. Overall, the effectiveness of IPC on sports performance variables indicated its positive impact on aerobic, strength, and speed performance. These positive adaptations are created through various signaling pathways, including neural, humoral, and intercellular mechanisms. These processes play a significant role in how our body respond to stimuli such as ischemic preconditioning. It seems that ischemic preconditioning has an effective impact on sports performance. However, considering the limited and conflicting current research on its effects, further studies in this area are necessary.

    Keywords: Ischemic Preconditioning, Blood Flow Restriction, Reperfusion, Exercise Training
  • سودا محرم زاده*، فرشته شهیدی، میثم ترابی
    پیشینه و اهداف

    مصرف مکمل های غذایی و دارویی با هدف بهبود عملکرد ورزشی در بین ورزشکاران امری رایج است. با  این ‏حال خلاء قابل توجهی در زمینه مطالعات مربوط به دوز مناسب مصرفی در اغلب این مکمل ها وجود دارد. ‏مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مصرف دوزهای مختلف مکمل سیر، بعنوان یکی از مکمل های توصیه شده، ‏بر عملکرد هوازی طراحی شده است. ‏

    روش ها

    ‏15 مرد فعال با دامنه سنی 19 تا 21 سال که به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کرده بودند، به ‏صورت توازن متقابل، چهار جلسه و به فاصله یک هفته بین هر جلسه، در آزمایشگاه حضور یافتند و  در هر ‏جلسه یکی از دوزهای 500، 750 یا 1000 میلی گرم سیر و یا دارونما را دریافت کرده و پس از گذشت چهار ‏ساعت، آزمون هوازی بروس تعدیل شده را تا حد واماندگی بر روی نوارگردان اجرا کردند. در هر جلسه، به ‏صورت ناشتا، قبل و بعد از تست ورزش، فشار خون و ضربان قلب گرفته شد. همچنین مدت زمان آزمون و ‏حداکثر اکسیژن مصرفی برای هر آزمودنی ارزیابی شد. ‏

    یافته ها

    بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه، از میان دوزهای مختلف مصرف شده، تنها دوز مصرفی 1000 ‏میلی گرم توانست موجب بهبود در عملکرد هوازی بر روی نوارگردان شود (05/0>‏P‏) و همچنین بر فشارخون ‏استراحتی و پاسخ ضربان قلب به فعالیت بیشینه هوازی به طور معنی داری تاثیر گذاشت.

    نتیجه گیری

    بر این اساس، ‏پیشنهاد می شود، ورزشکاران در صورت استفاده از سیر به عنوان مکمل ورزشی، به دوز مورد مصرف دقت ‏داشته باشند.‏

    کلید واژگان: عملکرد هوازی, آزمون هوازی بروس, سیر, دوز مصرفی
    Sevda Moharamzadeh *, Fereshteh Shahidi, Meysam Torabi
    Background and Objectives

    In order to improve exercise performances, athletes commonly benefit from nutritional ‎supplementation. A few studies have considered the proper dosage of these supplements. The ‎focus of this study is to investigate the effects of the deferent doses of garlic, on aerobic ‎performance, as a recommended supplement.‎

    Methods

    Fifteen men in the range of 19 to 21 years old, volunteered to take part in this study. They came ‎to the exercise physiology lab fasting, for four sessions, with a rest week between each two ‎sessions and took one of the 500, 750, 1000 mg of garlic or placebo. After four hours resting, ‎each subject performed Broce aerobic test. Blood pressure and heart rate measured, fasting, ‎before test and after test, and the time of test recorded for each subject. ‎

    Findings

    Along the used doses of garlic, only the dose of 1000 mg could improve aerobic performance on ‎treadmill (p<0.05). As well as, 4 hours after taking 1000 mg garlic, resting blood pressure was ‎reduced by 0.8 mmHg and there was a positive effect on heart rate response to exercise, ‎significantly (p<0.05).

    Conclusion

    Athletes needs to consider the proper dose of garlic, if they want to ‎benefit from garlic supplementation.‎

    Keywords: aerobic performance, Bruce aerobic exercise test, Garlic, dose of consumption
  • مجید کاشف، مجتبی صالح پور، فرشته شهیدی، نعمت الله نجاتمند*
    مقدمه

    عامل اصلی مرگ دیابتی ها، بیماری های قلبی است. تمرین ورزشی سبب بهبود مقاومت به انسولین و کاهش مرگ و میر بیماران دیابتی می گردد. هدف این تحقیق تاثیر شش هفته تمرین استقامتی بر برخی از miR های مرتبط با کاردیومیوپاتی دیابتی، FBS و شاخص مقاومت به انسولین رت های نر نژاد ویستار بود.

    روش ها

    رت های نر نژاد ویستار با میانگین وزن 200 گرم و سن 8 هفته، پس از القاء دیابت به طور تصادفی در چهار گروه شم، کنترل، تمرین استقامتی و سالم طبقه بندی شدند. تمرین استقامتی به مدت 6 هفته اجرا شد. نحوه بیان ژن با استفاده از PCR-Real Time بررسی شد. آزمون های آماری این پژوهش One Way Anova و T همبسته بود. داده ها با روش GapDh و (∆∆CT)- 2 نرمال شدند.

    یافته ها

    تمرین استقامتی منجر به کاهش معنادار FBS (001/0 =P) و شاخص مقاومت به انسولین (001/0 =P) و افزایش معنادار VO2peak (001/0 =P) شد. سطح بیان miR-373 و miR-195 گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل دیابتی، تغییرات معناداری نداشت (05/0 =P). اما اثر تمرین منجر به افزایش بیان miR-373  (4/0 =P) و کاهش بیان miR-195 (09/0 =P) شده بود.

    نتیجه گیری

    تمرین هوازی توان هوازی گروه تمرین را بهبود بخشید. ضمنا تمرین منجر به بهبود نسبی عوارض دیابت (افزایش سطح بیان miR-373 و کاهش سطح بیان miR-195) شد. بنابراین توصیه می شود بیماران مبتلا به کاردیومیوپاتی، به سمت تمرین های هوازی گرایش پیدا کنند.

    کلید واژگان: ورزش, تمرین استقامتی, کاردیومیوپاتی دیابتی, میکرو RNAها
    Majid Kashef, Mojtaba Salehpour, Fereshteh Shahidi, Nematallh Nejatmand Malari*
    Background

    The main cause of death of diabetic patients is heart disease. Exercise improves insulin resistance and reduces the mortality of diabetic patients. The aim of this research was the effect of six weeks endurance training on some miRs related to diabetic cardiomyopathy, FBS and insulin resistance index in male Wistar rats.

    Methods

    After induction of diabetes, male Wistar rats with an average weight of 200gr and age of 8 weeks were randomly classified into four groups: sham, control, endurance training and healthy. Endurance training was performed for 6 weeks. Gene expression was investigated using Real Time PCR. The statistical tests of this research were One Way Anova and T Correlated. The data were normalized by GapDh method and 2-(∆∆CT).

    Results

    Endurance training leads to a significant decrease in FBS (P: 0.00) and insulin resistance index (P: 0.00) and there was a significant increase in VO2peak (P: 0.001). The expression levels of miR-373 and miR-195 in the exercise group did not change significantly compared to the diabetic control group (P > 0.05). But the effect of training led to an increase in the expression of miR-373 (P: 0.4) and a decrease in the expression of miR-195 (P: 0.9).

    Conclusion

    Aerobic exercise improved the aerobic capacity of the exercise group. In addition, exercise led to the relative improvement of diabetes complications (increasing the expression level of miR-373 and decreasing the expression level of miR-195). Therefore, it is recommended that patients with cardiomyopathy should focus on aerobic exercises.

    Keywords: Exercise, Endurance Training, Diabetic Cardiomyopathies, MicroRNAs
  • نغمه اسکندری زاده*، فرشته شهیدی، مجید کاشف
    زمینه و هدف

    پیری، فرآیند زوال درگذر زمان است. از طرفی شیوع بیماری های قلبی با افزایش طول عمر گسترش یافته است. ژن های مهمی که در فرآیند پیری نقش دارند، مربوط به فعالیت آنزیم تلومراز است که نقش مهمی در سلامت قلب ایفا می کند. تمرینات ورزشی و منظم یک محرک قوی برای سیستم تلومری محسوب می شوند. همچنین کوآنزیم Q10 یک شبه ویتامین محلول در چربی است، که باعث بهبود عملکرد قلبی عروقی می شود. هدف کلی از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرین هوازی به همراه مصرف مکملQ10  بر بیان ژن  TRF1وTRF2  بافت قلب موش های نر سالمند نژاد ویستار بوده است.

    روش کار

    در این مطالعه تجربی، نمونه های پژوهش تعداد 17 سر موش با میانگین سنی 92 هفته و میانگین وزنی 422 گرم بودند که به صورت تصادفی به 5 گروه شامل تمرین هوازی (4=n)، گروه تمرین هوازی-مکمل (4=n)، گروه شم مکمل (3=n)، گروه شم تمرین (3=n) و گروه کنترل (3=n) تقسیم شدند. سپس پروتکل تمرین هوازی، به مدت شش هفته و پنج جلسه در هفته اجرا گردید. موش های هر گروه 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین تشریح شدند و عضله قلب برای اندازه گیری ژن های TRF1 و TRF2 به روش  Real time-PCRبرداشته شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی شفه انجام گردید (05/0≤p).

    یافته ها

    براساس نتایج بدست آمده، پس از شش هفته تمرین هوازی به همراه مصرف مکملQ10  بر بیان ژن TRF1 و  TRF2در بین گروه ها تفاوت معناداری وجود داشت (05/0≤p).

    نتیجه گیری

    به طور کلی پژوهش حاضر نشان داد تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل Q10 بیان ژن های TRF1 و TRF2 در بافت قلب را افزایش می دهد. بنابراین با توجه به نتیجه فوق، احتمالا با احتیاط می توان تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل Q10 را برای افراد سالمند پیشنهاد داد.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, مکمل Q10, TRF1, TRF2, سالمندی
    Naghmeh Eskandarizadeh*, Fereshteh Shahidi, Majid Kashef
    Background & Aims

    Aging is a process of deterioration over time. On the other hand, the prevalence of heart diseases has increased with the increase in life expectancy. Important genes that play a role in the aging process are related to telomerase activity, which plays an important role in heart health. are considered a strong stimulant for the telomere system. Also, coenzyme Q10 is a fat-soluble vitamin, which improves cardiovascular function. The general purpose of this research is to investigate the effect of six weeks of aerobic training along with Q10 supplementation on TRF1 and TRF2 gene expression. Heart tissue was from aged male Wistar rats.

    Methods

    The current study was a developmental study and its method was an experimental one. The statistical population of the current study was 17 old Wistar male mice aged 88 to 96 weeks with an average weight of 404 grams from Razi Vaccine and Serum Research Company. This research was conducted in the physiology laboratory of Shahid Rajaei Tarbiat University. All mice had the same environmental conditions in terms of air temperature (25±2) degrees Celsius, relative humidity (55±5) and day-night cycle (12-12 hours) of light and darkness. The samples were randomly divided into 5 groups including 3 groups of three (exercise sham-supplement sham-control) and two groups of four (aerobic exercise-aerobic exercise and supplement). Laboratory animals were used and approved by the research ethics committee of the Research Institute of Physical Education and Sports Sciences (Ethics ID: IR.SSRC.REC.1401.051) and conducted in the laboratory of the Faculty of Sports Sciences of Tarbiat University, Shahid Rajaei. This study was conducted with a post-test designfor measuring TRF1 and TRF2 and a pre-test-post-test design for measuring Vpeak and lee index. The independent variables of the research included aerobic exercise and Q10 supplement, and the dependent variables included TRF1 gene and TRF2 gene.At the beginning of the study, the animals were familiarized with the environment and trained on a treadmill for two weeks. Finally, after the last familiarization session and after 48 hours of rest, Vpeak [the maximum amount of VO2 )oxygen consumption( during an exercisetest is increasing in which all VO2max criteria are not fulfilled (11) and the Lee index of all subjects were measured. The incremental test started with a speed of 5 m/min and a speed equivalent to 5 m/min was added every three minutes. The time to reach fatigue was determined by the mice's inability to run on the treadmill. Based on the maximum speed obtained, the training protocol was designed for six weeks and five sessions per week for the training groups, and then the training protocols were started (1, 2). Vpeak is measured every two weeks to determine training intensity (14). The program of moderate intensity aerobic training (MICT) is as follows: in the first week, it was performed with an intensity of 65% of Vpeak for 15 minutes, and in the sixth week, it reached an intensity of 70% of Vpeak in 30 minutes: the subjects before starting the protocol with an intensity of -40 50% of Vpeak was heated for 5 minutes and cooled down after completing the protocol.The sham group was given sesame oil by gavage to give stress. The aerobic exercise-supplement group was given 20 mg of fat-soluble Q10 supplement per kilogram of body weight combined with 0.5 cc of sesame oil by gavage for 42 days. The bodyweight was given to the aerobic exercise group. The supplement was prepared from its manufacturing company called Nano Kimia Salamat (15, 16).48 hours after the end of the protocols and the last training session, Vpeak and Lee's index were measured, and also the height and weight of the mice were measured every week. Nasoanal length[cm]] ×1000 was used. 48 hours after the last training session, the samples were anesthetized with a combination of xylazine 5 to 10 mg/kg and ketamine 50 to 100 mg/kg. Then the heart tissue was extracted and washed with PBS and transferred to a negative 80 centigrade freezer and then transferred to the laboratory for tissue analysis using standard kits for gene expression by PCR method (2, 3, 17).Specialized laboratory processes were performed to measure the expression level of TRF1 and TRF2 genes and to measure telomere length using Real time-PCR method. Quantitative real time-PCR was used to measure the gene expression levels using special primers. Amplification of TRF2 and TRF1 genes as well as GAPDH reference gene was done to measure gene expression by real time PCR based on the standard method. To measure the decrease or increase in the expression of TRF1 and TRF2 genes, its expression was compared with the expression of internal control genes. For this purpose, F and R primers and cDNA were added to the master mix and the final volume was prepared for Real time PCR reaction. The primers used were prepared from Cinagen company, made in Iran. (18, 19) Then the real time PCR process was performed using the QIAGEN machine and each reaction was performed in duplicate. After the reaction, the raw data was extracted and the amount was calculated. Expression of genes was done using method 2-ΔΔCt. (20)After collecting the raw data, the Shapiro-Wilk test was used to check the normality of the data distribution. Then, in order to statistically analyze the data and compare between the groups two-way ANOVA test was used, and because the groups were unequal, the Scheffe test was used. Correlated T-test was used to check the changes of stabilizing variables. All statistical calculations were done using SPSS26 software at a significant level of P≤0.05. Excel2013 software was used to draw graphs.

    Results

    Based on the obtained results, there was a significant difference between the groups after six weeks of aerobic training along with Q10 supplementation on TRF1 and TRF2 gene expression. (P≤0.05)

    Conclusion

    In general, the present study showed that aerobic exercise along with Q10 supplementation increases the expression of TRF1 and TRF2 genes in heart tissue. Therefore, according to the above result, it is possible to cautiously recommend aerobic exercise along with Q10 supplementation for the elderly.

    Keywords: Aerobic exercise, Q10 supplement, TRF1, TRF2, Aging
  • سپیده پورصادقی*، مجید کاشف، فرشته شهیدی
    زمینه و هدف

    اختلال در روند مرگ سلولی به شکل کاهش یا افزایش غیر طبیعی، منجر به بروز بیماری هایی از جمله، امراض قلبی - عروقی می شود. ورزش محرک فیزیولوژی قوی است که با تاثیر بر تعدادی از مسیرهای پیام دهی خارج و داخل سلولی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، بر روند آپوپتوزیس اثر می گذارد. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر تمرین هوازی در آب بر بیان ژن های Apaf-1، سیتوکروم C و کاسپاز-9 بافت قلب در رت های تزریق شده با پراکسید هیدروژن بود.

    روش تحقیق: 

    تعداد 24 سر رت نژاد ویستار با وزن تقریبی 10±190 گرم، به طور تصادفی ساده به چهار گروه شامل گروه های پراکسید هیدروژن، پراکسید هیدروژن + تمرین، شم و کنترل تقسیم شدند و طی شش هفته، هر هفته پنج روز، و به مدت 60 دقیقه در هر جلسه؛ به اجرای  تمرین هوازی در آب وادار شدند. به همه گروه ها به غیر از گروه های کنترل و شم، به میزان یک میلی مول آب اکسیژنه به صورت درون صفاقی تزریق شد. زمان 48 ساعت بعد از آخرین جلسه و پس از 10 تا 12 ساعت ناشتایی، رت ها با گاز CO2 بیهوش شدند و بافت برداری از آن ها انجام شد. به منظور اندازه گیری بیان ژن ها از روش Real Time PCR و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی  شفه در سطح معنی داری 0/05≥p استفاده شد.

    یافته ها

    تزریق درون صفاقی پراکسید هیدروژن، بیان ژن های مسیر داخلی آپوپتوزی را نسبت به گروه شم و کنترل افزایش داد (0001/p=0)؛ در حالی که مداخله شش هفته ای تمرین هوازی در آب باعث کاهش معنی دار (0001/p=0) بیان ژن های Apaf-1 سیتوکروم C، و کاسپاز-9 در گروه پراکسید هیدروژن + تمرین نسبت به گروه پراکسید هیدروژن گردید.

    نتیجه گیری

    تمرین هوازی در آب، کاهش تاثیرات نامطلوب آپوپتوزیس بافت قلب، آسیب کمتر سلولی و در نهایت، سلامتی بدن را به همراه دارد.

    کلید واژگان: تمرین هوازی در آب, آپوپتوزیس, بیان ژن
    Sepideh Poursadeghi *, Majid Kashef, Fereshteh Shahidi
    Background and Aim

    The cardiovascular disease is due to the some disorders in the cell death as the form of abnormal increased or decreased. Exercise is a strong physiological stimulus that directly or indirectly affects the process of apoptosis by means of a number of extracellular and intracellular signaling pathways. The aim of this study was to examine the effect of aerobic exercise in water on the genes expression of Apaf-1, cytochrome C and caspase-9 in heart tissue of rats which were injected with hydrogen peroxide.

    Materials and Methods

    Twenty four male Wistar rats with an approximate weight of 190±10 grams were randomly divided into four groups including hydrogen peroxide, hydrogen peroxide+training, sham and control groups. The aerobic exercise protocol were performed with duration of 60 minutes in each session, six weeks and five days per week in water. All groups, except the control and sham groups, were injected intraperitoneally with one mill mole of hydrogen peroxide. Forty eight hours after the last training session with 10 to 12 hours of fasting, the rats were anesthetized with CO2 gas and their tissues were dissected. In order to measure genes expression using the Real Time-PCR method, one-way analysis of variance and Scheffe’s post hoc tests were applied for data analysis at significance level of p≤0.05.

    Results

    The results indicated that intraperitoneal injection of hydrogen peroxide increased the genes expression of the internal apoptotic pathway compared to the sham and control groups (p=0.0001); while by adding six weeks of aerobic exercise in water, genes expression of Apaf-1, cytochrome C, and caspase-9 in the hydrogen peroxide+training group was significantly decreased compared to the hydrogen peroxide group (p=0001).

    Conclusion

    It appears that aerobic exercise in water reduces the undesirable effects of apoptosis of heart tissue, less cytopathic and ultimately, it causes health of the body.

    Keywords: Water aerobic exercise, apoptosis, Gene Expression
  • مجید کاشف، مجتبی صالح پور، فرشته شهیدی، نعمت الله نجاتمند ملاری*
    زمینه و هدف

    عامل اصلی مرگ و میر بیماران دیابتی، کاردیومیوپاتی است. تمرین ورزشی منظم سبب بهبود مقاومت به انسولین و کاهش مرگ و میر بیماران دیابتی می گردد. هدف از انجام این تحقیق مقایسه اثر شش هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر بیان ژن miR-373  موش های نر مبتلا به کاردیومیوپاتی دیابتی بود.

    روش کار

    24 موش نر نژاد ویستار با میانگین وزن 20±200 گرم و سن 8 هفته، پس از القای دیابت (با تزریق 50 میلی گرم بر کیلوگرم STZ) به طور تصادفی در چهار گروه 6 تایی (شم، کنترل، تمرین مقاومتی و تمرین هوازی) طبقه بندی شدند. یک گروه سالم (n : 6) نیز جهت مقایسه با گروه دیابتی در نظر گرفته شد. پروتکل های ورزشی مقاومتی (راه رفتن بر روی نردبان عمودی) و هوازی (دویدن بر روی تردمیل) به مدت 6 هفته (5 روز در هفته) اجرا شد. با استفاده از PCR-Real Time بیان ژن miR-373گروه های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون آماری One Way Anova و آزمون T همبسته استفاده شد. داده های بیان ژن با روش GapDh و روش (∆∆CT )- 2 نرمال شدند.

    یافته ها

    هر دو پروتکل تمرینی منجر به کاهش معنادار (05/0P ≤) گلوکز خون ناشتا (FBS) و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR%) شدند. VO2peak (1/0 P:) گروه هوازی و 1RM (73/0 P:) گروه مقاومتی افزایش معناداری پیدا کردند. سطح بیان ژن miR-373 در گروه کنترل و شم دیابتی نسبت به گروه سالم کاهش اما در هر دو گروه تمرینی افزایش یافت. اما این افزایش معنادار نبود (05/0P >).

    نتیجه گیری

    تمرین هوازی و مقاومتی به ترتیب توان هوازی و قدرتی گروه های تمرینی را بهبود بخشید. ضمنا هر دو تمرین منجر به بهبود عوارض دیابت (سطح بیان miR-373 را افزایش دادند) شدند اما تمرین هوازی سبب بهبود مطلوب تر عوارض کاردیومیوپاتی دیابتی شد.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, تمرین مقاومتی, کاردیومیوپاتی دیابتی, miR-373
    Majid Kashef, Mojtaba Salehpour, Fereshteh Shahidi, Nematallh Nejatmand Malari*
    Background & Aims

    Diabetic cardiomyopathy (DCM) is a functional, metabolic, and morphological deterioration of the myocardium caused by changes in glucose homeostasis caused by diabetes. miRs play a significant role in the occurrence of DCM. Reducing the overexpression of miR373 gene has a potential role in the appearance of this disease. Therefore, the purpose of this research was to compare the effect of six weeks of aerobic and resistance training on the expression of miR373 gene in mice with diabetic cardiomyopathy and male Wistar rats.

    Methods

    This research had a developmental goal, from the point of view of the experimental method and from the point of view of the laboratory execution method, with a post-test design. 36 healthy male Wistar rats with an average weight of 200 ± 20 grams and an age of 8 weeks were purchased from Pasteur Institute in Tehran. To induce diabetes, 50 mg/kg of streptozotocin (STZ) was injected intraperitoneally in a single dose to 27 rats. To confirm the validity of diabetes induction, glucose ≥ 200 mg/dl or hema index ≥ 3.5 were considered. According to research, diabetic cardiomyopathy occurs two months after the induction of diabetes. To confirm the occurrence of diabetic cardiomyopathy in the form of a pilot project, 3 heads of healthy rats (before the start of the research) and 3 heads of diabetic rats (after two months of becoming diabetic) were dissected and samples of myocardial tissue were taken. Rats with cardiomyopathy were randomly classified into four groups of 6 vertices (control, sham exercise, resistance exercise and aerobic exercise). A healthy group of 6 vertices was also considered for comparison with other groups. After two weeks of familiarization with the environment and learning to exercise, aerobic (running on a treadmill) and resistance (walking on an ascending ladder) training protocols were implemented for six weeks. 48 hours after the last training session (along with 12 hours of fasting), all rats were anesthetized using ketamine and xylazine and dissected and sampled from the left ventricular tissue. Real Time PCR was used to evaluate the expression of miR373 genes. For the statistical analysis of the data, ANOVA and T-correlated tests were used at the significance level of P ≤ 0.05.

    Results

    Both exercise protocols led to a significant (P ≤ 0.05) decrease in fasting blood glucose (FBS) and insulin resistance index (HOMA-IR%). VO2peak (P: 0.1) of the aerobic group and 1RM (P: 0.73) of the resistance group increased significantly. The miR-373 gene expression level decreased in the control and sham diabetic groups compared to the healthy group, but increased in both exercise groups. But this increase was not significant (P > 0.05). It was also shown that resistance training had more significant changes on FBS and HOMA-IR indices compared to aerobic training (P = 0.001). Finally, aerobic and resistance training led to a significant increase in Vpeak (T = -4.9, P = 0.004) and 1RM (T = -7.68, P = 0.001).

    Conclusion

    Aerobic and resistance training improved the aerobic capacity and strength of the training groups, respectively. In addition, both exercises led to the improvement of diabetic complications (increased the expression level of miR-373), but aerobic exercise caused a better improvement of diabetic cardiomyopathy complications.

    Keywords: Aerobic Exercise, Resistance Exercise, Diabetic Cardiomyopathy, miR-373
  • مجید کاشف، مجتبی صالح پور، فرشته شهیدی، نعمت الله نجاتمند*

     مقدمه :

    عامل اصلی مرگ و میر بیماران مبتلا به دیابت، کاردیومیوپاتی است. ورزش منظم، سبب بهبود مقاومت به انسولین و کاهش مرگ بیماران مبتلا به دیابت می گردد. هدف این پژوهش، مقایسه ی تاثیر شش هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر بیان miR195 (خاص میوکارد است) در رت های نر مبتلا به کاردیومیوپاتی مبتلا به دیابت بود.

    روش ها

    رت های نر با میانگین وزن 20 ± 200 گرم و سن 8 هفته، پس از القای دیابت (mg/kg STZ 50) به طور تصادفی به چهار گروه 6تایی (شم، شاهد، تمرین مقاومتی و هوازی) تقسیم شدند. یک گروه سالم (6 = n) نیز برای مقایسه با گروه مبتلا به دیابت در نظر گرفته شد. پروتکل های ورزشی به مدت 6 هفته انجام گردید. با استفاده از PCR-Real Time سطح بیان miR195 مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون های آماری One Way Anova و T همبسته برای تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    هر دو پروتکل هوازی و مقاومتی منجر به کاهش معنی دار گلوکز خون ناشتا و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) شدند. Vvo2peak گروه هوازی و 1RM گروه مقاومتی افزایش معنی داری پیدا کردند. سطح بیان miR195 گروه شاهد مبتلا به دیابت و شم مبتلا به دیابت نسبت به گروه سالم، تفاوت بیشتری داشت، اما در گروه های تمرینی کمتر بود.

    نتیجه گیری

    تمرین مقاومتی در قیاس با تمرین هوازی، اثر بهتری بر بیان miR195 و شاخص های دیابت داشت. بنابراین توصیه می شود بیماران مبتلا به کاردیومیوپاتی به سمت تمرینات مقاومتی گرایش پیدا کنند.

    کلید واژگان: ورزش, تمرین مقاومتی, کاردیومیوپاتی دیابتی, میکرو RNAها
    Majid Kashef, Mojtaba Salehpour, Fereshteh Shahidi, Nematallh Nejatmand *
    Background

    The main cause of death in diabetic patients is cardiomyopathy. Regular exercise improves insulin resistance and reduces the mortality of diabetic patients. The aim of this study was to compare the effect of six weeks of aerobic and resistance training on the expression of miR195 (specific to the myocardium) in male rats with diabetic cardiomyopathy.

    Methods

    Male rats with an average weight of 200 ± 20 grams and age of 8 weeks were randomly divided into four groups of 6 (sham, control, resistance and aerobic training) after the induction of diabetes (50 mg/kg STZ). A healthy group (n = 6) was also considered for comparison with the diabetic group. Exercise protocols were performed for 6 weeks. The expression level of miR195 was evaluated using PCR-Real Time. One Way Anova and T-correlated statistical tests were used for data analysis.

    Findings

    Both aerobic and resistance protocols led to a significant decrease in fasting blood glucose and insulin resistance index (HOMA-IR). Vvo2peak of the aerobic group and 1RM of the resistance group increased significantly. The expression of miR195 in the diagnostic and solar control groups was more different than the healthy group, but it was less in the exercise groups.

    Conclusion

    Compared to aerobic exercise, resistance training had a better effect on the expression of miR195 and diabetes indicators. Therefore, it is recommended that patients with cardiomyopathy should focus on resistance training.

    Keywords: Exercise, Resistance Training, Diabetic cardiomyopathies, MicroRNAs
  • مرجان افغان، فرشته شهیدی*، عباسعلی گائینی، رویا حسینی
    سابقه و هدف

    زنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) در معرض خطر بیماری های قلبی- عروقی هستند. افزایش دامنه تغییرات موج P (Pdis) و فاصله QT (QTdis) در الکتروکاردیوگرام بیماران مبتلا به PCOS گزارش و پیشنهاد شده است که این دو عامل می توانند به عنوان پیش بینی کننده های خطر حوادث ناگوار قلبی در بیماران مبتلا به PCOS استفاده شوند. با توجه اهمیت پیشگیری از عوارض قلبی- عروقی در زنان مبتلا به PCOS این مطالعه با هدف بررسی اثر هشت هفته تمرین ورزشی هوازی با شدت متوسط (MICT) به عنوان یک راهکار غیر تهاجمی بر P-dis و QTdis در زنان دارای اضافه وزن و مبتلا به PCOS انجام شد.

    روش کار

    در این پژوهش با طراحی کارآزمایی بالینی، 30 زن مبتلا به PCOS با سن 18 تا 40 سال، به طور تصادفی به دو گروه کنترل و MICT تقسیم شدند. جلسات تمرین به مدت هشت هفته، سه بار در هفته اجرا شد. ثبت الکتروکاردیوگرام از آزمودنی ها روز قبل از اولین جلسه تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین انجام و توسط متخصص قلب تفسیر شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون تی مستقل و تی زوجی در نرم افزار spss نسخه 23 تحلیل شدند. 

    یافته ها: 

    پس از هشت هفته مداخله، میانگین وزن و BMI در گروه تمرین به طور معناداری کاهش یافت (0/01>P). همچنین، QTdis و QTcdis در گروه تمرین به طور معناداری کاهش یافتند (به ترتیب 0/05˂p و 0/05˂p) ولی در گروه کنترل تفاوت معناداری در هیچ یک از متغیرها مشاهده نشد (0/05˂p). مقادیر Pdis در هر دو گروه، پس از مداخله تفاوت معناداری را نشان ندادند (0/05>p).

    نتیجه گیری:

     به نظر می رسد که انجام تمرین های MICT همراه با کاهش وزن می تواند منجر به کاهش خطر آریتمی های قلبی در زنان دارای اضافه وزن مبتلا به PCOS شود.

    کلید واژگان: سندروم تخمدان پلی کیستیک, تمرین هوازی با شدت متوسط, QTdis, Pdis
    Marjan Afghan, Fereshteh Shahidi*, Abbasali Gaeini, Roya Hosseini
    Background and Aim

    Polycystic ovary syndrome (PCOS) is associated with an increased cardiovascular disease (CVD) risk. Pdis and QTdis are simple and useful electrocardiographic markers that may be used in the prediction of the risk of adverse cardiovascular events in PCOS patients. The main purpose of present study was to evaluate the effect of eight weeks of moderate-intensity aerobic training (MICT) on Pdis and QTdis as biomarkers of adverse cardiovascular events in women with PCOS.

    Methods

    30 females with PCOS aged between 18 and 40 years were randomly dividedinto an eight- week MICT anda control group. The MICT program included eight weekly sessions (three sessions a week). Electrocardiography was performed the day before the intervenion, and 48 hours after the last exercise session. A cardiologist evaluated all parameter measurementsst. Statistical analysis was conductedby tes t-test using SPSS software (version 23). P less than 0.05 was considered statistically significant.

    Results

    After the eight- week intervention, a significant reduction in QTdis, QTcdis, weight, and BMI was observed in the MICT group (p˂0.01) but not in the control group (P>0.05). Regarding Pdis, no significant changewas observed before and after intervention in both groups (P>0.05).

    Conclusion

    These findings demonstrated that eight weeks of MICT in PCOS patients could be prescribed to prevent adverse cardiovascular events in women with PCOS.

    Keywords: PCOS, MICT, QTdis, Pdis
  • سپیده پورصادقی، مجید کاشف، فرشته شهیدی، الهام وسدی*
    مقدمه

    مرگ سلولی ناشی از استرس اکسیداتیو توسط رادیکال های آزاد فعال می گردد که به نظر می رسد فعالیت ورزشی و تغذیه توانایی دارند که مرگ سلولی را تعدیل می کنند. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر ترکیبی تمرین هوازی و مصرف کروسین بر پیشگیری از مرگ سلولی بافت عضله قلب در رت های نر نژاد ویستار بود.

    مواد و روش ها

    در پژوهش تجربی حاضر، تعداد 36 سر رت نر نژاد ویستار با میانگین وزنی 180 تا 200 گرم به طور تصادفی به شش گروه 6تایی (آب اکسیژنه، آب اکسیژنه+کروسین، آب اکسیژنه+تمرین، آب اکسیژنه+کروسین+تمرین، شم و کنترل) تقسیم شدند. پس از دو هفته آشنا سازی با محیط و یادگیری تمرین، گروه های تمرینی برای شش هفته به تمرین هوازی در آب پرداختند. به همه گروه ها به جز شم و کنترل، به میزان 1 میلی مول H2O2 و به گروه های مکمل 5/12 میلی گرم کروسین به صورت زیر صفاقی تزریق گردید. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، رت ها پس از 10 تا 12 ساعت ناشتایی، با استفاده از گاز CO2 بیهوش شدند و بافت قلب آن ها جدا گردید. برای اندازه گیری ژن های پروآپوپتوتیک از روش Real Time PCR، برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه در سطح معنی داری 0.05≥P استفاده شد.

    یافته ها: 

    یافته های تحقیق نشان داد که شش هفته تمرین هوازی در آب، مصرف مکمل کروسین و همچنین ترکیب تمرین هوازی و مکمل کروسین باعث کاهش بیان ژن های مسیر داخلی آپوپتوزی در سطح معنی داری 0.05≥P گردید.

    بحث و نتیجه گیری: 

    با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر می رسد، برای کاهش آپوپتوز بافت قلب، آسیب کمتر سلولی و درنهایت سلامت بافت قلب، از تعامل و ترکیب تمرین هوازی در آب و مکمل آنتی اکسیدانی کروسین استفاده شود.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, ژن های پروآپوپتوتیک, مرگ سلولی عضله قلب, مکمل کروسین
    Sepideh Poursadeghi, Majid Kashef, Fereshteh Shahidi, Elham Vosadi*
    Introduction

    Oxidative stress-induced cell death is activated by free radicals. Exercise and nutrition appear to have the potential to modulate cell proliferation and death. This study aimed to evaluate the combined effect of aerobic exercise and crocin consumption on the prevention of myocardial tissue cell death in male Wistar rats.

    Material & Methods

    In this experimental study, 36 male Wistar rats with a mean weight of 180-200g were randomly divided into six groups (oxygenated water, oxygenated water+crocin, oxygenated water+ exercise, oxygenated water+crocin+exercise, sham, and control). After two weeks of familiarity with the environment and learning the exercises,  the training groups were given aerobic exercises for six weeks. All groups, except for the sham and control, were given 1 mM H2O2 and subcutaneously injected with 12.5 mg crocin. 48 hours after the last training session, the rats were anesthetized with CO2 after 10-12 hours of fasting, and their myocardial tissue was isolated. To measure the pro-apoptotic genes, Real-Time PCR was used; moreover, one-way analysis of variance and Scheffe post-Hoc test were employed for data analysis. A P-value of ≥0.05 was considered statistically significant.

    Findings

    The findings showed that six weeks of aerobic training in water, consumption of crocin supplementation, as well as the combination of aerobic exercise and crocin supplementation, reduced the expression of the genes of the internal apoptotic pathway at a significant level of ≥ 0.05.

    Discussion & Conclusion

    According to the results of the present study, it seems that the interaction and combination of aerobic exercise in water and crocin antioxidant supplement should be used to reduce the apoptosis of the myocardial tissue, less cell damage, and ultimately the health of the myocardial tissue.

    Keywords: Aerobic exercise, Crocin supplement, Myocardial cell death, Pro-apoptotic genes
  • خدیجه پورعبدی، فرشته شهیدی*، محمدرضا تابنده، مجتبی صالح پور
    مقدمه

    عملکرد میتوکندری در شرایط فیزیولوژیک و پاتولوژیک توسط چرخه ی روشنایی-تاریکی تنظیم می شود. ممکن است مداخلات تمرینی وابسته به زمان؛ با تنظیم هیپرگلیسمی، بر سلامت متابولیک بیماران مبتلا به دیابت تاثیر بگذارد. لیکن، اطلاعات محدودی در مورد ارتباط بین زمان تمرین و تنظیم مسیرهای شبانه روزی عضلانی در شرایط دیابت در دسترس است. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر زمان تمرین در چرخه ی روشنایی- تاریکی بر بیان پروتیین SIRT1 و نسبت NAD+/NADH، در عضله دوقلوی موش های مدل دیابت نوع 2 انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق تجربی، تعداد سی سر موش نر سالم نژاد NMRI به طور تصادفی به سه گروه شاهد، دیابتی و دیابتی+تمرین تقسیم بندی شدند. دیابت نوع دو با استفاده از ترکیبی از رژیم غذایی پرچرب (5 هفته) و تزریق استرپتوزوتوسین (20 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) القا شد. سپس هشت هفته تمرین هوازی، با شدت متوسط (5 روز، 60-80 دقیقه) روی تردمیل در دو زمان متفاوت در اوایل مرحله روشنایی:ZT3)  در ساعت 9:00 صبح) و اوایل مرحله تاریکی:ZT15)  در ساعت 9:00 شب) انجام شد. عضله دوقلو در دو زمان تمرین جمع آوری و بیان پروتیین SIRT1 با روش وسترن بلات ارزیابی شد. محتوای NAD+/NADH سلولی و غلظت گلوکز با روش رنگ سنجی ارزیابی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس دو-راهه استفاده شد.

    یافته ها

    هشت هفته تمرین هوازی فقط در اوایل مرحله تاریکی باعث افزایش معنی دار بیان پروتیین SIRT1 و سطح NADH (P< 0/001 ) و بهبود هایپرگلایسمی (0/005=P) شد. تمرین هوازی بصورت مستقل از زمان بر افزایش نسبت NAD+/NADH اثرگذار بود (0/003=P).

    نتیجه گیری

    زمان بندی مناسب تمرین در اوایل تاریکی، همزمان با تغییرات شبانه روزی پروتیین SIRT1 و سطح NAD+، ممکن است باعث تقویت اثرات تمرین و اصلاح موثرتر هایپرگلایسمی شود.

    کلید واژگان: زمان بندی تمرین هوازی, ریتم شبانه روزی, دیابت نوع دو, SIRT1, NAD+, NADH
    Khadijeh Pourabdi, Fereshteh Shahidi*, MohammadReza Tabandeh, Mojtaba Salehpour
    Introduction

    Mitochondrial function is regulated by the dark-light cycle under physiological and pathological conditions. Time-dependent exercise interventions may affect metabolic health in diabetic patients by regulating hyperglycemia. However, limited data are available about the correlation between the time of exercise and the regulation of muscle circadian rhythm in diabetes conditions. This study aimed to investigate the effect of time of exercise in the dark-light cycle on SIRT1 protein expression and the NAD+/NADH ratio in the gastrocnemius muscle of diabetic mice.

    Materials and Methods

    In this experimental study, thirty healthy male NMRI mice were randomly divided into three groups: control, diabetic, and diabetic+exercise. Type 2 diabetes was induced using a combination of a high-fat diet (five weeks) and streptozotocin injection (20 mg/kg body weight). Eight weeks of aerobic exercise with moderate intensity (5 days, 80-60 minutes) were performed on a treadmill at two times of the day, the early light phase (ZT3) at 9:00 AM and the early dark phase (ZT15) at 9:00 PM. Gastrocnemius muscles were collected at two times of the day, and SIRT1 protein expression was evaluated by Western blot analysis. The cellular NAD+/NADH content and glucose concentrations were measured using the colorimetric method. A two-way analysis of variance was used to analyze the data.

    Results

    Eight weeks of aerobic exercise significantly increased SIRT1 protein and NADH levels (P<0.001) and improved hyperglycemia (P=0.005) only in the early dark phase. Aerobic exercise increased the NAD+/NADH ratio independently of time (P=0.003).

    Conclusion

    Proper exercise timing in the early dark, along with SIRT1 protein and NAD+ level circadian changes, may strengthen the effects of exercise and correct hyperglycemia more effectively.

    Keywords: Aerobic exercise timing, Circadian rhythm, Type 2 diabetes, SIRT1, NAD+, NADH
  • فرشته شهیدی*، عباسعلی گائینی، مرجان افغان، رویا حسینی
    مقدمه

    زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) در معرض خطر افزایش بیماری های قلبی- عروقی هستند. تمرین ورزشی یک راهکار درمانی برای بهبود عملکرد عروقی و کاهش میزان مرگ و میر در بیماران مختلف است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر 8 هفته تمرین هوازی تناوبی شدید (HIIT) بر برخی عوامل عملکرد اندوتلیال عروقی؛ شامل VCAM-1 و E-selectin، در مبتلایان به این سندرم انجام شد.

    مواد و روش ها

    سی زن مبتلا به PCOS با سن 18 تا 40 سال، به طور تصادفی به 2 گروه شاهد و HIIT تقسیم شدند. جلسات تمرین به مدت 8  هفته، سه بار در هفته اجرا شد. قبل و پس از مداخله؛ مقادیر سرمی VCAM-1 و E-selectin، پس از 10 ساعت ناشتایی شبانه، در هر دو گروه اندازه گیری شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شدند.

    یافته ها

    در گروه تمرین، اختلاف آماری معنی دار بین مقادیر سرمی E-selectin، قبل و بعد از مداخله وجود داشت (P=0/037)، در حالی که در گروه شاهد قبل و بعد از مداخله، اختلاف آماری معنی دار مشاهده نشد (0/05<P). هم چنین، در هیچ یک از گروه ها، اختلاف آماری معنی دار بین سطوح VCAM-1، قبل و بعد از مداخله وجود نداشت (0/05<P).

    نتیجه  گیری

    یافته های این مطالعه نشان داد که 8 هفته تمرینات HIIT می تواند با کاهش سطح سرمی E-selectin، در بهبود عملکرد اندوتلیال عروقی در زنان مبتلا به PCOS موثر باشد.

    کلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک, تمرین هوازی تناوبی شدید, عملکرد اندوتلیال عروقی, E-selectin, VCAM-1
    Fereshteh Shahidi*, Abbas Ali Gaeini, Marjan Afghan, Roya Hosseini
    Introduction

    Women with polycystic ovary syndrome (PCOS) are at increased risk of developing cardiovascular diseases. Exercise is a therapeutic strategy to improve vascular function and reduce patient mortality. Thus, this study aimed to evaluate the effect of eight weeks of high-intensity interval training (HIIT) on serum levels of VCAM-1 and E-selectins in women with PCOS.

    Materials and Methods

    Thirty females with PCOS aged between 18 and 40 years were randomly categorized into an HIIT group and a control group. The HIIT program was administered three sessions a week for eight weeks. Serum levels of VCAM-1 and E-selectins were measured before and after the intervention after an overnight fast of 10 h. The data were analyzed using SPSS software (version 23).

    Results

    After the intervention, a significant difference was observed in serum E-selectin levels in the HIIT group (p=0.037) compared to the control group (P>0.05). However, no significant changes were observed in serum VCAM-1 levels in the HIIT group after the intervention (P≥0.05).

    Conclusion

    The findings demonstrated that eight weeks of HIIT could improve endothelial function in women with PCOS.

    Keywords: PCOS, HIIT, Endothelial function, E-selectin, VCAM-1
  • فاطمه نورزاد، فرشته شهیدی*، مجتبی صالح پور
    هدف

    دیابت، اختلال متابولیکی است که از طریق هایپرگلایسمی مشخص می شود و نقش مهمی در ایجاد آپوپتوز قلبی دارد. شواهد حاکی از آن است که تمرینات ورزشی می توانند برخی از مسیرهای پیام رسانی مربوط به آپوپتوز را تحت تاثیر قرار دهند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر تمرین هوازی و مقاومتی بر میزان شاخص مقاومت به انسولین و نسبت BCL-2 به BAX بر موش های صحرایی دیابتی نر نژاد ویستار است.

    روش ها

    در این تحقیق تجربی، 25 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار 200 تا 250 گرمی به طور تصادفی به پنج گروه: تمرین هوازی (6=n)، تمرین مقاومتی (6=n)، شم (6=n)، کنترل (4=n) و سالم (3=n) تقسیم شدند. موش های صحرایی با مصرف رژیم غذایی پرچرب به مدت شش هفته و پس از شش هفته تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین به مقدار 30 میلی گرم بر کیلوگرم دیابتی شدند. موش های صحرایی گروه هوازی به مدت چهار هفته و هفته ای پنج جلسه روی نوار گردان و موش های صحرایی گروه مقاومتی به مدت چهار هفته و هفته ای شش جلسه با استفاده از نردبان به تمرین پرداختند.

    نتایج

    تفاوت میزان پروتیین BAX گروه هوازی و مقاومتی معنادار و مقدار آن در گروه مقاومتی نسبت به هوازی کمتر بود (014/0=P). تفاوت نسبت BCL-2 به BAX گروه هوازی و مقاومتی معنادار و در گروه مقاومتی بیشتر از گروه هوازی بود (05/0=P). همچنین میزان شاخص مقاومت به انسولین در گروه هوازی (005/0=P) و در گروه مقاومتی (004/0=P) پس از تمرین کاهش بیشتری نسبت به قبل تمرین داشت و این اختلاف معنادار بود.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد هم تمرین مقاومتی و هم تمرین هوازی در کاهش میزان شاخص مقاومت به انسولین اثرگذارند و در مقایسه بین دو تمرین هوازی و مقاومتی، تمرین مقاومتی بیشتر در کاهش عوامل آپوپتوزی اثر بیشتری دارد و با افزایش شدت تمرین، میزان SIRT1 افزایش می یابد و سبب مهار عوامل آپوپتوزی می شود.

    کلید واژگان: BCL-2, BAX, تمرین هوازی, تمرین مقاومتی
    Fatemeh Nourzad, Fereshteh Shahidi *, Mojtaba Saleh Pourpour
    Purpose

    Diabetes is a metabolic disorder characterized by hyperglycemia and plays an important role in the development of cardiac apoptosis. Evidence suggests that exercise can affect some of the signaling pathways associated with apoptosis. Evidence suggests that exercise can affect some of the apoptosis-related signaling pathways. The aim of this study was to compare the effect of aerobic and resistance training on insulin resistance index and BCL-2 to BAX ratio in male Wistar diabetic rats.

    Methods

    In this experimental study, 25 male Wistar rats in the weight range of 200 to 250 g were randomly divided into five groups: Aerobic training (n = 6), Resistance training (n = 6), Sham (n = 6), Control (n = 4), Healthy (n = 3) Rats became diabetic by consuming a high-fat diet for six weeks and after six weeks with a single dose of 30 mg / kg streptozotocin injection. Rats in the aerobic group trained on a treadmill for four weeks and five sessions per week, and rats in the resistance group trained on a ladder for four weeks and six sessions per week.

    Results

    The results showed that there was a significant difference between the aerobic and resistance groups of BAX protein and the amount of this protein in the resistance group was lower than aerobic (P= 0.014). There was a significant difference between BCL-2 and BAX ratio between aerobic and resistance groups and this ratio was higher in the resistance group than the aerobic group (P = 0.05). Also, the rate of insulin resistance index in the aerobic group (P = 0.005) and in the resistance group (P = 0.004) after exercise decreased more than before exercise and this difference was significant.

    Conclusion

    It seems that both resistance training and aerobic training are effective in reducing the amount of insulin resistance index and in comparison between aerobic and resistance training, more resistance training is more effective in reducing apoptotic factors and with increasing exercise intensity, SIRT1 is increased and it inhibits apoptotic factors.

    Keywords: BCL-2, BAX, Aerobic training, Resistance training
  • مجتبی صادق قمی*، مجید کاشف، فرشته شهیدی، مجتبی صالح پور، مهری جوادیه، محمدجواد نوروزی نیا
    مقدمه و هدف

    افزایش پراکسیداسیون لیپیدی و بر هم خوردن تعادل ادیپوکاین های موثر در حساسیت انسولین مانند واسپین می توانند در بروز آترواسکلروزیس و پیشرفت آن موثر باشند. هدف از تحقیق حاضر مقایسه و تعیین تاثیر هشت هفته تمرین در آب، نردبان مقاومتی و دویدن استقامتی بر کاتالاز (CAT)، مالون دی آلدیید (MDA)، واسپین و مقاومت به انسولین در موش های بزرگ آزمایشگاهی نر بود .

    مواد و روش ها

    41 سر موش بزرگ آزمایشگاهی نر بطور تصادفی در 5 گروه (تمرین در آب، نردبان مقاومتی، دویدن استقامتی، شم و کنترل) تقسیم شدند . بعد از دو هفته سازگاری با محیط و یادگیری تمرین، گروه های تمرینی برای هشت هفته به تمرین ورزشی پرداختند. از روش الایزا و مدل هموستاز مقاومت به انسولین برای اندازه گیری شاخص های تحقیق استفاده شد.

    نتایج

    هشت هفته تمرین مقاومتی به طور معنی داری بیشتر از دو روش تمرینی دیگر باعث افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز و کاهش MDA سرم شد. بیشتر اینکه هشت هفته تمرین دویدن استقامتی و تمرین در آب به طور معنی دار و بیشتری  باعث کاهش واسپین سرم و مقاومت به انسولین نسبت به تمرین مقاومتی شد (p<0.05).  

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد که تمرین مقاومتی نسبت به دو روش تمرینی دیگر در کاهش پراکسیداسیون لیپیدی به لحاظ اثر برتر است، در حالی که  تمرین دویدن استقامتی و تمرین در آب نسبت به تمرین مقاومتی باعث کاهش بیشتری در  واسپین و مقاومت به انسولین می شوند.

    کلید واژگان: تمرین, کاتالاز, مالون دی آلدئید, واسپین, موش بزرگ آزمایشگاهی
    Mojtaba Sadegh Ghomi *, Majid Kashef, Fereshteh Shahidi, Mojtaba Salehpour, Mehri Javadieh, Mohammad Javad Noroozi Nia
    Background and Objective

    Increased lipid peroxidation and imbalance of adipokines that affect insulin sensitivity such as vaspin can be effective in the development and progression of atherosclerosis. The aim of present study was comparison and determination of effect of eight-week training in water, resistance ladder and endurance running on catalase (CAT), malondialdehyde (MDA), vaspin and insulin resistance in male rats.

    Materials and Methods

    A total of 41 male rats were randomly divided into 5 groups (training in water, resistance ladder, endurance running, sham and control). After two weeks of adapting to the environment and learning the exercises, the training groups exercised for eight weeks. To measure study indices, we used ELISA method and the formula of insulin resistance homeostasis model. One-way analysis of variance and Tukey's post hoc test were used to test the hypotheses.

    Results

    Eight-week of resistance training significantly increased catalase activity and decreased serum MDA levels more than the other two training methods. Moreover, eight weeks of endurance running and water training significantly reduced serum VASPIN and insulin resistance compared to resistance training (p<0.05).

    Conclusion

    It seems that resistance training to be superior to the other two training methods in reducing lipid peroxidation, while endurance running and training in water result in greater reductions in VASPIN and insulin resistance than resistance training.

    Keywords: Training, Catalase, Malondialdehyde, Vaspin, Rat
  • زهره جلالی، فرشته شهیدی*
    مقدمه

    در چند دهه اخیر، نقش چشمگیر آنژیوژنز در رشد و متاستاز سرطان باعث تحقیقات فراوان در این زمینه شده است. هدف از این پژوهش، بررسی اثر تعاملی 6 هفته تمرین هوازی تداومی و مکمل کویرستین بر بیان فاکتورهای دخیل در آنژیوژنز همچون TIE-2 و VEGF-A در بافت تومور موش‏ های ماده مبتلا به سرطان پستان بود.

    روش بررسی

    24 سر موش بالب سی ماده مبتلا به سرطان پستان، به طور تصادفی به 3 گروه تومور (T)، تومور+ تمرین هوازی (T+AE) و تومور+ تمرین هوازی+ کویرستین (T+AE+Q) تقسیم شدند. گروه T+AE و گروه T+AE+Q، تمرین استقامتی فزاینده دویدن روی نوارگردان را 6 هفته/ 5 روز/ 60 دقیقه اجرا کردند. به گروه T+AE+Q، به جز تمرین، 6 هفته/ 3 روز/ مقدار 110 میلی گرم/کیلوگرم، محلول کویرستین تزریق شد. در پایان، موش ها کشته شدند، بافت تومور برداشته و در نیتروژن مایع فریز شدند. بیان ژن های TIE-2 و VEGF-A به روش Real Time-PCR سنجیده شد. ΔCt، ΔΔCt،Fold Change  و آزمون ‏های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی، در سطح معناداری (05/0>P) با نرم ‏افزار GENEX محاسبه شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد تعامل T+AE+Q باعث کاهش معنادار بیان ژن VEGF-A (کاهش 09/4 برابری) در مقایسه با گروه T شده است (P<0/05). مصرف کویرستین در گروه T+AE+Q باعث کاهش معنادار بیان ژن VEGF-A (کاهش 72/2 برابری) در مقایسه با گروه T+AE شد (P<0/05)، اما تمرین هوازی به تنهایی بر بیان VEGF-A تاثیری نداشت. همچنین تمرین هوازی به تنهایی و تعامل تمرین هوازی و کویرستین بر بیان TIE-2 بی‏تاثیر بود.

    نتیجه گیری

     تعامل تمرین هوازی و مصرف مکمل کویرستین احتمالا در مهار آنژیوژنز تومور موثر است.

    کلید واژگان: سرطان پستان, تمرین هوازی, کوئرستین, گیرنده TIE-2, فاکتور رشد اندوتلیال عروقی
    Zohreh Jalali, Fereshteh Shahidi*
    Introduction

    In recent decades, the significant role of angiogenesis in the growth and metastasis of cancer has led to much research in this field. The aim of this study was to investigate the interaction effect of 6 weeks of continuous aerobic training and quercetin on TIE-2 and VEGF-A expression in female mice with breast cancer.

    Methods

    Twenty-four female BALB/c mice with breast cancer were randomly divided into 3 groups: tumor (T), tumor+aerobic exercise (T+AE), and tumor+aerobic exercise+quercetin (T+AE+Q). The T+AE group and the T+AE+Q group performed endurance running exercise on a treadmill for 6 weeks, 5 days per week, 60 minutes per session, with a gradual increase in intensity over the training period. The T+AE +Q group was injected with 110 mg.kg-1 of quercetin solution for 6 weeks, /3 days per week/ in addition to exercise. Eventually, the mice were killed, and the tumor tissues were removed and frozen in liquid nitrogen. The expression of TIE-2 and VEGF-A genes was measured using real-time PCR. ΔCt, ΔΔCt, and the fold change were calculated, and one-way analyses of variance with Tukey post hoc tests were used to analyze the data at a significance level of 0.05. Data analysis was conducted using the GenEx software.

    Results

    The results showed that T+AE+Q interaction significantly reduced VEGF-A expression (4.09 times decrease) compared with the T group (P< 0.05). Quercetin consumption in the T+AE+Q group significantly reduced VEGF-A expression (2.72 times) compared with the T+AE group (P< 0.05)., However, aerobic exercise alone had no effect on VEGF-A expression. Also, aerobic exercise alone or in combination with quercetin had no effect on TIE-2 expression.

    Conclusion

    The interaction of aerobic exercise and quercetin supplementation may be effective in inhibiting tumor angiogenesis.

    Keywords: Breast Cancer, Aerobic Exercise, Quercetin, TIE-2 Receptor, Vascular Endothelial Growth Factor
  • مجید کاشف، مجتبی صالح پور، فرشته شهیدی، مجتبی صادق قمی*
    مقدمه و هدف

    آپوپتوز بافت عصبی خصوصا هیپوکمپ، به عنوان یک عامل احتمالی در بروز بیماری های عصبی مانند بیماری آلزایمر شناخته شده است. شواهد نشان می دهند که فعالیت ورزشی، جنبه های گوناگونی از فعالیت سلول های عصبی را تحت تاثیر قرار می دهد و ممکن است که از مرگ سلول های عصبی جلوگیری نماید. هدف از تحقیق حاضر تعیین تاثیر هشت هفته تمرین ورزشی مقاومتی بر BAX و BCL2  بافت هیپوکمپ در موش های بزرگ آزمایشگاهی نر بود.

    مواد و روش ها

    بدین منظور تعداد 16 سر موش بزرگ آزمایشگاهی نر به طور تصادفی در 2 گروه هشت تایی (تمرین مقاومتی و کنترل) تقسیم شدند و گروه تمرین ورزشی مقاومتی برای هشت هفته و هر هفته سه روز با هشت تکرار و فواصل استراحتی دو دقیقه بین تکرارها با نردبان مقاومتی به طول یک متر و زاویه  85 درجه به فعالیت ورزشی پرداختند. برای اندازه گیری غلظت های BCL2 و BAX از روش الایزای ساندویچی و برای آزمون فرضیه ها از آزمون یومن ویتنی و آزمون ویلکاکسون استفاده شد.

    نتایج

    تفاوت معنی داری در میزان پروتئین BCL2 و BAX هیپوکمپ در گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل وجود داشت؛ به طوری که هشت هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش معنی دار BCL2 نسبت به گروه کنترل شد، علاوه بر این هشت هفته تمرین مقاومتی باعث کاهش معنی دار BAX نسبت به گروه کنترل شد. بیشتر اینکه هشت هفته تمرین مقاومتی باعث کاهش معنی دار نسبت BAX به BCL2 نسبت به گروه کنترل شد (05/0<p).

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد، به دلیل اینکه هشت هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش معنی دار BCL2 و کاهش معنی دار BAX و نسبت BAX به BCL2 می شود می تواند باعث کاهش آپوپتوز سلول های بافت هیپوکمپ موش های بزرگ آزمایشگاهی نر شود.

    کلید واژگان: تمرین ورزشی مقاومتی, موش بزرگ آزمایشگاهی, هیپوکمپ, BCL2, bax
    Majid Kashef, Mojtaba Salehpour, Fereshteh Shahidi, Mojtaba Sadegh Ghomi *
    Background and Objective

    Nervous tissue apoptosis, especially of the hippocampus, has been identified as a potential contributor to neurological diseases such as Alzheimer's disease, and evidence suggests that exercise affects various aspects of nervous cell activity and may prevent the death of neurons cells. The aim of this study was to determine the effect of eight-week of resistance training on BAX and BCL2 in hippocampal tissue in male rats.

    Materials and Methods

    For this aim, 16 male rats were randomly divided into 2 groups of eight (resistance training  and control) and resistance training group exercised for 8 weeks and 3 days per weeks with eight frequency and 2 minutes rest between them with resistance ladder with 1 meter length and 85 degree angle. Sandwich Elisa method was used to measure BCL2 and BAX concentrations and U Mann-Whitney and Wilcoxon tests were used to test the hypotheses.

    Results

    There was significant difference in BCL2 and BAX of hippocampus tissue in compared to control group, so that eight week resistance training causes significant increase in BCL2 level in resistance exercise group as compared to control group. Also eight week resistance training causes significant decrease in BAX level of resistance exercise group as compared to control group. Furthermore, eight week resistance training cause significant decrease in BAX/BCL2 ratio in resistance groups as compared to control group (p<0.05).

    Conclusion

    The results of this study showed eight-week resistance training causes significant increase in BCL2 and significant decrease in BAX and BAX/BCL2 ratio. Thus, it can cause decrease hippocampus tissue apoptosis in male rats.

    Keywords: Resistance training, Hippocampus, BCL2, bax
  • زهره جلالی، فرشته شهیدی*، عباسعلی گائینی، شعبان علیزاده، علیرضا رمضانی
    زمینه

    درباره آنژیوژنز، متاستاز سرطان پستان و فعالیت ورزشی، پژوهش‌های فراوانی در چند دهه اخیر انجام شده است تا سازوکارهای تنظیمی آن بهتر معلوم شود. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر تعاملی تمرین تناوبی خیلی شدید (HIIT) و مکمل کویرستین (Q) بر بیان عوامل کلیدی آنژیوژنزی در بافت تومور موش‌های مبتلا به سرطان پستان بود.

    روش‌کار

    به 24 سر موش بالب سی ماده، سلول‌های سرطانی وابسته به گیرنده استروژن MC4L2، تزریق و به سه گروه تومور (T)، تومور+ تمرین تناوبی خیلی شدید (TH) و تومور+ تمرین تناوبی خیلی شدید+ کویرستین (THQ) تقسیم شدند. گروه TH و گروه THQ، 3 روز در هفته به مدت 6 هفته و هر جلسه 1 ساعت، روی تردمیل دویدند. به گروه THQ، به جز تمرین، 6 هفته، هفته‌ای 3 روز، مقدار 110 میلی‌گرم به ازای هرکیلوگرم، محلول کویرستین تزریق شد. پس از پایان کار، موش‌ها کشته شدند، بافت تومور برداشته و در نیتروژن مایع فریز و در دمای 70- درجه سانتی‌گراد نگهداری شدند. بیان ژن‌های TIE-2 و VEGF-A به روش Real Time-PCR سنجیده شد. ΔCt، ΔΔCt، Fold change با آزمون‌های آماری مربوط در سطح معناداری (0.05>p) با نرم افزار GENEX محاسبه شد.

    یافته‌ها

    نتایج نشان داد تعامل THQ باعث کاهش معنادار بیان ژن‌های TIE-2 و VEGF-A در گروه TH و THQ در مقایسه با گروه T شده است. بعلاوه، مصرف کویرستین در گروه THQ باعث کاهش معنادار بیان ژن‌های TIE-2 و VEGF-A در مقایسه با گروه TH شد.

    نتیجه‌گیری

    تعامل HIIT و مصرف مکمل Q احتمالا در مهار آنژیوژنز تومور موثر است.

    کلید واژگان: سرطان پستان, فاکتور رشد اندوتلیال عروقی, کوئرستین, گیرنده TIE-2
    Zohreh Jalali, Fereshteh Shahidi*, Abbas Ali Gaeini, Shaban Alizadeh, Alireza Ramezani
    Background

    About angiogenesis, metastasis of breast cancer and exercise, Many studies have been done in recent decades to better understand of regulatory mechanisms. The purpose of this study was to investigate the Interactive effect of high-intensity interval training (HIIT) and quercetin supplementation (Q) on the expression of key angiogenic factors in tumor tissue of mouse with breast cancer.

    Methods

    Twenty-four female Balb/C mouse were injected with estrogen receptor-dependent breast cancer cells MC4L2 and then divided into three groups of tumor (T), tumor + of high-intensity interval training (TH) and tumor + high-intensity interval training + quercetin (THQ). The TH and THQ groups ran the treadmill 3 days a week for 6 weeks and each session 1 hour. The THQ group received 110 mg / kg quercetin solution for 6 weeks, 3 days a week with training. After completion of the work, the mouse were sacrificed and their tumor tissue removed and frozen in liquid nitrogen And stored at -70 ° C. Expression of TIE-2 and VEGF-A genes was measured by REAL TIME-PCR. ΔCt, ΔΔCt, and Fold change were calculated with the relevant statistical tests at the significant level (P <0.05) by GENEX software.

    Results

    The results showed that THQ interaction significantly decreased the expression of TIE-2 and VEGF-A genes in TH and THQ groups compared to T group. In addition, quercetin in THQ group significantly decreased TIE-2 and VEGF-A gene expression compared to TH group.

    Conclusion

    interaction of HIIT and Q supplementation are probably effective in inhibiting tumor angiogenesis.

    Keywords: Breast Cancer, Vascular Endothelial Growth Factor, Quercetin, TIE-2 Receptor
  • سجاد کرمی*، فرشته شهیدی، حمید رجبی، فرشته گلاب
    مقدمه

    با افزایش سن اختلال در عملکرد اندوتلیال آغاز می شود و تمرین ورزشی می تواند موجب کاهش یا توقف آن گردد. این مطالعه با هدف بررسی پاسخ سلول های پیش ساز اندوتلیال و بیان ژن سایتوکاین های آنژیوژنیک خون به پیش آماده سازی با تمرین مقاومتی در افراد سالمند انجام گردید.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه نیمه تجربی 24 مرد سالمند به صورت تصادفی به دو گروه برابر کنترل و تجربی، با تعداد افراد برابر، تقسیم شدند. نمونه خون در 4 مرحله شامل: قبل و بعد از برنامه یک جلسه ای فعالیت مقاومتی (پرس سینه، ساق، اسکوات، پشت پا، جلو پا و سیم کش زیر بغل) و قبل و بعد از 8 هفته تمرین مقاومتی (هر هفته سه جلسه تمرین شامل 7 ست 10 تکرار در مدت 40 دقیقه حرکات جلو بازو، پشت بازو، جلو ران، پشت پا، قفسه سینه، سرشانه و شکم) جمع آوری شد. نمونه ها برای بررسی بیان ژن عامل القای هایپوکسی-1 آلفا، عامل رشد اندوتلیال عروقی و هم چنین آنالیز فلوسیتومتری سلول های پیش ساز اندوتلیال سلول های تک هسته ای بافت خون استفاده شد. جهت بررسی تفاوت ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر طراحی مختلط (05/0P<) در نرم افزار SPSS استفاده شد.

    یافته ها

    تعداد سلول های پیش ساز اندوتلیال گروه تجربی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ثانویه نسبت به گروه کنترل افزایش داشت. هم چنین بیان ژن عامل القای هایپوکسی-1 آلفا گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در مراحل پس آزمون اولیه و پیش آزمون و پس آزمون ثانویه افزایش داشت. بیان ژن عامل رشد اندوتلیال عروقی گروه تجربی نیز نسبت به گروه کنترل، در مراحل پس آزمون اولیه و پیش آزمون و پس آزمون ثانویه، افزایش داشت.

    نتیجه گیری

    این یافته ها پیشنهاد می کند که تمرین مقاومتی می تواند به عنوان یک عامل موثر در روند بهبود و بازسازی عروق پس از آسیب، به ویژه در سالمندان، مفید باشد.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی, عامل القای هایپوکسی-1 آلفا, عامل رشد اندوتلیال عروقی, سلول های پیش ساز اندوتلیال
    Sajad Karami*, . Fereshteh Shahidi, Hamid Rajabi, Fereshteh Golab
    Introduction

    Impairment in the endothelial function starts with aging; however, it can be reduced or prevented by regular exercise. This study aimed to investigate the response and compatibility of endothelial progenitor cells and to evaluate the gene expression of hypoxia-inducible factor-1 (HIF-1) and vascular endothelial growth factor (VEGF) after eight weeks of resistance training in the elderly.

    Materials and Methods

    In this semi-experimental study, 24 elderly men were randomly divided into equal experimental and control groups. Blood samples were collected in four stages, that is, before and after one session of resistance training (chest press, calf press, squats, leg curls, leg extensions, and underhand cable pushdowns) and before and after eight weeks of resistance training (bicep, tricep, quadricep, calf, chest, shoulder, and abdomen exercises). The samples were examined for the expression of HIF-1 and VEGF genes, and a flow cytometric analysis of endothelial progenitor cells from the mononuclear cell population of blood tissue was carried out. A mixed-design repeated measures analysis of variance (ANOVA) was used in SPSS (P<0.05) to investigate the differences between the groups.

    Results

    The number of endothelial progenitor cells in the pretest and the first posttest increased in the experimental group, compared to the control group. Also, the gene expression of HIF-1 in the experimental group increased compared to the control group in the first posttest, pretest, and second posttest. As well as, the expression of VEGF gene increased in the experimental group in comparison with the control group in the first posttest, pretest, and second posttest.

    Conclusion

    The present findings suggested that resistance training could be effective in the repair and regeneration of arteries after injuries, especially in the elderly.

    Keywords: Resistance Training, Hypoxia-Inducible Factor-1, Vascular Endothelial Growth Factor A, Endothelial Progenitor Cells
  • زهره جلالی، فرشته شهیدی*، علیرضا رمضانی، عباسعلی گائینی، شعبان علیزاده
    مقدمه

    کند کردن فرآیند آنژیوژنز در بافت تومور، در روش ‏های جدید درمان سرطان پستان مورد توجه است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر مکمل کویرستین بر بیان عوامل کلیدی آنژیوژنز در بافت تومور موش‏ های مبتلا به سرطان پستان است.

    روش بررسی

    به 16 سر موش بالب سی ماده، سلول‏ های سرطانی وابسته به گیرنده استروژن MC4L2 زیر جلدی تزریق شد و سپس به دو گروه تومور (T) و تومور+کویرستین (TQ) تقسیم شدند. موش‏های گروه TQ، 6 هفته، 3 روز در هفته، 110 میلی‏ گرم/کیلوگرم محلول کویرستین زیر صفاقی تزریق شد. 48 ساعت پس از آخرین تزریق، موش‏ ها کشته شدند و بافت تومور آن‏ها برداشته و در نیتروژن مایع فریز شد. و در دمای 70- درجه نگهداری شدند. آنگاه بیان ژن‏ های ANGPT-1، ANGPT-2، TIE-2 و VEGF-A به روش REAL TIME-PCR سنجیده شد.ΔCt ، ΔΔCt، Fold chang و آزمون من ویتنی- در سطح معناداری)P<0/05(- با نرم افزار GENEX محاسبه شد.

    یافته‏ ها

    نتایج نشان می‏ دهد مکمل سازی کویرستین باعث کاهش معنادار بیان ژن‏ های  (P<0/00)،TIE-2 (P<0/00) و VEGF-A (P<0/00) درگروه TQ مقایسه با گروه T شده است. اما بیان ANGPT-1 به رغم افزایش، معنادار نبود.

    نتیجه‏ گیری

    مکمل سازی کویرستین احتمالا باعث مهار آنژیوژنز تومور و در نتیجه رشد تومور پستان می‏ شود.

    کلید واژگان: گیرنده TIE-2, آنژیوپویتین ها, فاکتور رشد اندوتلیال عروقی, سرطان پستان, آنژیوژنز
    Zohreh Jalali, Fereshteh Shahidi*, Alireza Ramezani, Abbas Ali Gaeini, Shaban Alizadeh
    Introduction

    Slowing down the process of angiogenesis in the tumor tissue is an emerging area in the treatment of breast cancer. The purpose of this study was to investigate the effect of quercetin supplementation on the expression of key angiogenesis factors in the tumor tissue of mice with breast cancer.

    Methods

    Sixteen female BALB /c mice were injected subcutaneously with estrogen receptor dependent breast cancer cells MC4L2 and divided into two groups of tumor (T) and tumor + quercetin (TQ). The mice in the TQ group were injected subcutaneously with 110 mg/kg quercetin solution for 6 weeks, 3 days a week. Forty-eight hours after the last injection, the animals were killed and their tumors were removed, frozen in liquid nitrogen and stored at -70° C. ΔCt, ΔΔCt, fold change and Mann-Whitney test at the significance level of (P<0.05) were calculated with GENEX software.

    Results

    The results showed that quercetin supplementation significantly decreased the expression of ANGPT-2 (P<0.00), TIE-2 (P<0.00) and VEGF-A (P<0.00) genes in the TQ group compared with the T group. But ANGPT-1 expression increased, although this increase was not significant.

    Conclusion

    Quercetin supplementation may inhibit tumor angiogenesis and breast tumor growth.

    Keywords: TIE-2 Receptor, Angiopoietins, Vascular Endothelial Growth Factor, Breast Cancer, Angiogenesis
  • Fereshteh Shahidi, Faramarz Yazdani*, Abbas Ali Gaeini
    Objective

    The equilibrium of angiogenesis stimulus agents and angiogenesis inhibitory agents is an important factor in the increase of diabetic cardiomyopathy. This research aimed to survey the result of eight weeks of high-intensity interval training (HIIT) and moderate continuous (MICT) on the myocardium angiogenesis agent and histological alterations within male diabetic rats.

    Materials and Methods

    32 male Wistar rats did casually selected within 4 groups: health without exercise control, diabetic without exercise (D), D + HIIT, and D+ MICT groups. Diabetes type 2 produced with high-fat food for two weeks and an only dose of STZ. After approval of type 2 diabetes, subjects did direct to HIIT (90 -95 percent of VO2max), and MICT (50 to 65 percent of VO2max) exercise program five times per week during eight weeks. Western blotting methods were utilized for the exposure of protein synthesis of Vascular Endothelial Growth Factor (VEGF), Transforming Growth Factor-beta (TGF-β1), and Matrix Metalloproteinase-9 (MMP9) in the left ventricle. Besides, the base and ultimate blood glucose were estimated. Histological alterations assessed utilizing H&E and Masson’s trichrome staining.

    Results

    The installation of diabetes develops TGF-β1 (P-value= 0.001) and reduces MMP9 (P-value= 0.002) and VEGF (P-value= 0.002). But, eight weeks of MICT enhanced MMP9 (P-value= 0.002) and VEGF (P-value= 0.002), but the volume of TGF-β1 (P-value= 0.001) diminished significantly. Furthermore, the MICT did improve better than of HIIT in improving angiogenesis agents and adjust body mass, plasma glucose in the rats with diabetes.

    Conclusion

    Not only eight weeks of interval and continuous exercise enhanced levels of MMP9 and VEGF, but also revealed a notable reduction in TGF-β1. Additionally, both training diminishes body weight and blood sugar.

    Keywords: Diabetes type 2, Diabetic cardiomyopathy, Fibrosis, MICT training
  • سارا نصیری سمنانی، مجید کاشف*، غلامرضا پرتوی، فرشته شهیدی
    زمینه و هدف

     روش زندگی کم تحرک با گسترش رویدادهای بالینی خطرناک در افراد میانسال همراه است. هدف از انجام این تحقیق، تبیین تاثیر تمرین مقاومتی کم شدت همراه با محدودیت جریان خون (BFR) تناوبی و تداومی بر P38 و PI3K در مردان میانسال غیرفعال بود.  

    روش کار

     در این تحقیق نیمه تجربی، 45 مرد میانسال سالم غیرفعال (سن 40 تا 65 سال) به طور تصادفی به سه گروه تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون (BFR) تناوبی، تمرین مقاومتی همراه با BFR تداومی، تمرین مقاومتی بدون BFR تقسیم شدند. گروه های تمرین مقاومتی کم شدت همراه با BFR تناوبی و تداومی، سه جلسه تمرین در هفته همراه با محدودیت جریان خون با فشار کاف 110 میلی متر جیوه در ناحیه ران طی 8 هفته اجرا کردند. همچنین گروه تمرین مقاومتی، 3 جلسه در هفته بدون BFR تمرین کردند. در پایان مداخله، نمونه خونی گرفته شد. داده ها به روش t وابسته، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0p< تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

     نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی کم شدت همراه با BFR تناوبی و تداومی منجر به کاهش معنی دار میزان p38 (001/0p=) و افزایش معنی دار سطوح PI3kinase نسبت به گروه تمرین مقاومتی بدون BFR در مردان میانسال شد (001/0p=) همچنین بین تاثیر دو روش تمرین همراه با BFR تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<p).

    نتیجه‌گیری

    به نظر می رسد تمرین مقاومتی کم شدت همراه با محدودیت جریان خون (BFR) تناوبی و تداومی می تواند به بهبود شاخص های قلبی-عروقی در مردان میانسال غیرفعال کمک نماید و بین دو روش تفاوت وجود ندارد.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی, محدودیت جریان خون تداومی, محدودیت جریان خون تناوبی, شاخص های قلبی-عروقی, مردان میانسال غیرفعال
    Sara Nasiri Semnani, Majid Kashef *, Gholam Reza Partovi, Fereshteh Shahidi
    Background

     A sedentary lifestyle is associated with the spread of dangerous clinical events in middle-aged people. The most serious health problems of sedentary lifestyle are obesity, type 2 diabetes and cardiovascular diseases. In the cardiovascular system, cellular responses to various stimuli are mediated through coordinated signaling pathways. Mitogen-activated protein kinases (MAPKs) are a family of known proteins that play an important role in these signaling events. However, this family also has good and bad members who can protect or damage the heart. P38 is expressed in heart cells. In cultured cells of heart tissue, P38 activity induces myocyte hypertrophy and apoptosis, as well as increased cytokine production. Also, in the cardiovascular system, special emphasis has been placed on the role of phosphoinositide-3 kinase (PI3K) in health and disease. Studies have shown that the PI3K-Akt signaling cascade is associated with cardiac hypertrophy.Resistance training improves strength and muscle mass and cardiovascular function in middle-aged and elderly people. However, many inactive people are reluctant to exercise at moderate or high intensity, and high intensity training may not be appropriate for these people and may be associated with injury. Therefore, the effectiveness of alternative training methods has been investigated. Among these methods is low intensity resistance training with blood flow restriction (BFR). Research has reported an increase in cardiovascular function after resistance training with BFR.it may be possible to achieve an optimal training method for inactive middle-aged people, for treatment and to prevent the effects of aging, by determining the effect of blood flow restriction with low intensity resistance training on cardiovascular parameters. However, the effects of intermittent and continuous blood flow restriction on inactive cardiovascular parameters are not known, Therefore, the aim of this study was to evaluate the effect of low intensity resistance training with intermittent and continuous blood flow restriction (BFR) on P38 and PI3K in inactive middle-aged men.

    Methods

     This is a semi-experimental study. This research was conducted on inactive healthy middle-aged men. 45 inactive healthy middle-aged men (40-65 years) were randomly divided into three groups include resistance training with intermittent BFR, resistance training with continuous BFR, Resistance training without BFR. Low-intensity resistance training groups with intermittent and continuous BFR performed 3 sessions per week blood flow restriction with a cuff pressure of 110 mm Hg in the thigh area for 8 weeks. also, the resistance training group performed the exercise, 3 sessions per week without BFR. At the end of the intervention, blood was taken. The p38 and PI3kinase levels were measured by ELISA kit. Data were analyzed by dependent t test, One-way ANOVA and Tukey post hoc test at the p<0.05.

    Results

     Data analysis showed that there was a difference between changes of p38 and PI3kinase levels in middle-aged men in different research groups (p=0.001). The results showed that low-intensity resistance training with intermittent and continuous BFR led to significant decrease in p38 (p=0.001), as well as significant increase in PI3kinase levels compared to the resistance training group without BFR in middle-aged men (p=0.001). There was no significant difference between the effect of two methods training with BFR (p<0.05).

    Conclusion

     The results of our study suggest that both low-intensity resistance training with intermittent and continuous BFR may have greater cardiac benefits for middle-aged people than low-intensity resistance training. The findings of this study were consistent with the results of Previous research [31-29]. Regarding the mechanisms of change of MAPKs following exercise with BFR, it seems that part of the activation of this pathway is due to increased GH secretion, fluid exchange between blood and active muscle tissue, and BFR-induced hypoxia [26-28]. Regarding the mechanisms affecting PI3K changes, it has been reported that high expression of IGF-1 or IGF receptors activates PI3K (p110α) and induces physiological hypertrophy of the heart and myocardial infarction. Therefore, it is possible that low-intensity resistance training with intermittent and continuous BFR and low-intensity resistance training without BFR in the present study led to an increase in PI3K by affecting IGF-1 levels. There were some limitations in the present study, such as the lack of measurement of other cardiovascular indicators in inactive middle-aged men. Also, Measurement of cardiac function indices can more clearly show the effects of resistance training with BFR on the cardiovascular system in inactive middle-aged people. According to the results, it seems that low intensity resistance training with intermittent and continuous blood flow restriction (BFR) can help improve cardiovascular performance in inactive middle-aged men, and there is no difference between the two methods.

    Keywords: Resistance training, Continuous blood flow restriction, Intermittent blood flow restriction, Cardiovascular indices, Inactive middle-aged men
  • علیرضا کاشف*، فرشته شهیدی، علیرضا صادقی نیکو
    مقدمه

    دستیابی به راهکارهای جدید به منظور پایش بهتر علل مرگ ناگهانی قلبی در ورزشکاران و ایجاد روندهای مراقبت پزشکی برای کنترل هزینه های پایش و درمان آن ها، ضروری به نظر می رسد. هدف این مقاله، بررسی تاثیر یک مسابقه ورزشی با شدت بالا بر تروپونین قلبی T و ارتباط آن با QTc در ورزشکاران تمرین کرده می باشد.

    مواد و روش ها

    سی و دو مرد ورزشکار(سن: 7/9±4/26 سال، شاخص توده بدن: 6/6±1/25 کیلوگرم بر متر مربع) در این تحقیق شرکت کردند و به مسابقه با شدت بالا 8 دقیقه ای با آیتم های 400 متر دویدن بر روی نوار گردان، حرکت لیفت مرده سه گانه، وزنه های 110 کیلوگرم 5 تکرار، 130 کیلوگرم 3 تکرار و 150 کیلوگرم 1 تکرار، بارفیکس 30 تکرار، تاب دادن کتلبل 30 کیلوگرمی و پرتاب 20 توپ شنی با وزن های متفاوت به فاصله 5 متری پشت جعبه 75 سانتی متری پرداختند. برای اندازه گیری QTc استراحت از الکتروکاردیوگرام لید II استفاده شد. قبل و بلافاصله پس از مسابقه، خون وریدی برای اندازه گیری تروپونین قلبی T اندازه گیری شد. برای بررسی تفاوت بین تمامی متغیرهای در حالت استراحت، پس از مسابقه و بعد از اصلاح داده ها با حجم پلاسما از دست رفته از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد و هم چنین برای بررسی رابطه تمامی متغیرها با QTc از آزمون پیرسون استفاده شد.

    یافته های پژوهش

    در مقایسه با استراحت، بلافاصله بعد از مسابقه با شدت بالا تروپونین قلبی T افزایش معناداری را نشان داد ولی پس از اصلاح داده های خام با حجم از دست رفته پلاسما، تغییر معناداری نداشت (F1.31=832, P<0.001). نتایج آزمون پیرسون نشان داد که بین QTc استراحت با تروپونین قلبی T استراحت و پس از مسابقه ورزشی با شدت بالا رابطه معناداری وجود ندارد.

    بحث و نتیجه گیری

    رابطه معناداری بین QT اصلاح شده با تروپونین قلبی T در ورزشکاران تمرین کرده پس از مسابقه با شدت بالا وجود ندارد. احتمالا QT اصلاح شده نمی تواند ابزاری برای پیش بینی آسیب میوکارد و آزاد شدن تروپونین قلبی T در جمعیت ورزشکاران باشد ولی نیاز به تحقیقات بیشتری در ورزشکاران رشته های متفاوت ورزشی می باشد.

    کلید واژگان: عملکرد قلبی, الکتروکاردیوگرام, مرگ ناگهانی قلبی
    Alireza Kashef*, Fereshteh Shahidi, Alireza Sadeghi Nikoo
    Introduction

    It is highly crucial to develop novel strategies in order to further enhance the monitoring of sudden cardiac arrest in athletes and establish standard medical care procedures to control monitoring and treatment costs. Therefore, this study aimed to investigate the effects of a high-intensity competition on cardiac troponin T (cTnT) and its correlation with the corrected QT interval (QTc) in the trained athletes.

    Materials  &  Methods

    In total, 32 male athletes (mean age: 26.9±4.7 years, body mass index: 25.6±1.6 kg/m2) competed in 8-min high intensity competitions. The competition items included running on skillmill for 400 meters; three-stage deadlifting, weight lifting (110kg) with 5 repetitions; (130kg) with 3 repetitions; and (150kg) with 1 repetition, bar pulling up with 30 repetition, 30-kg kettlebell swinging, and 20 sandbag throwing with different weights at a distance of 5m behind a 75-cm box. Moreover, lead II electrocardiogram was utilized in order to measure the resting QTc. The intravenous blood test was performed to determine the level of troponin T before and immediately after the competition. In addition, ANOVA with repeated measures was used to examine the differences between variables in resting position, post competition, and after correction for the volume of plasma lost. In addition, Bonferroni post hoc test was used to identify which mean differences were statistically significant. The Pearson Correlation Coefficient was calculated to assess the level of correlations between the variables and QTc. Ethics code: IR.SRTTU.SSF.2018.103

    Findings

    The results showed an immediate significant increase in the cardiac Troponin T after high-intensity competition, compared to the resting position (P<0.001). However, when raw post-exercise data were corrected for plasma volume loss, no significant difference was observed in this regard (F1,31= 832, P<0.001). Furthermore, the Pearson results indicated that there was no significant correlation between the resting QTc and cTnT before and after the high-intensity comoetition.

    Discussion & Conclusions

    There was no significant correlation between the QTc and cTnT among the trained atheletes after high-intensity competition. The QTc can not probably be ragrded as an independent high-risk predictor for myocardial damage and cTnT release in athletes. However, there is a need for more studies on athletes in different sports.

    Keywords: Cardiac function, Electrocardiogram, Sudden cardiac death
  • Sara Sarhadi, Fereshteh Shahidi *, Zakieh Keshavarzi
    Background

    Physical activity and dynamic lifestyle play an important role in the prevention and treatment of some common neurological diseases. One valuable approach to increasing health and reducing brain damage is to perform an exercise and physical activity.

    Objectives

    The aim of the present study was to investigate the effect of exercise pre-training on the intervening factors and complications of cerebral ischemia.

    Methods

    In this study, forty Wistar rats were randomly divided into four groups, including (1) endurance training, (2) endurance-cognitive training, (3) ischemia, and (4) control. The training was performed for 3 weeks. After the last training session, the rats had to undergo cerebral ischemia. The ischemia was induced by occlusion of both common carotid arteries for 30 min. Real-time PCR method was used to measure the expression level of TrkB, Bax, and Bcl-2 genes.

    Results

    The levels of TrkB gene expression were significantly increased in the endurance training and endurance-cognitive training groups compared to the ischemia and control groups (P < 0.05). There was a significant increase in the levels of Bcl-2 gene expression in the endurance training group compared to the ischemia group as well as the endurance-cognitive group compared to the ischemia and control groups (P < 0.05). Also, the levels of Bax gene expression in the endurance training and endurance-cognitive groups were significantly lower than the control group (P < 0.05).

    Conclusions

    This study showed that exercise as a preconditioning stimulus has neuroprotective effects against cerebral ischemia.

    Keywords: Exercise, Ischemia, Apoptosis, Bax, Bcl2, TrkB
  • افسانه سیفی*، فرشته شهیدی، مجتبی صالح پور
    زمینه و هدف

    گونه های اکسیژن فعال (ROS)، از دلایل آسیب مستقیم یا غیرمستقیم به سلول هستند. عضله قلب با فعالیت مداوم، یک بافت اکسیداتیو و یکی از بافت های مستعد جهت بروز آسیب های اکسیداتیو است. مالون دی آلدئید یکی از محصولات پراکسیداسیون لیپید بوده که در مطالعات متعدد به عنوان نشانگر سنجش میزان آسیب اکسایشی در نظر گرفته می شود. کروسین نیز کاروتنوئید استخراج شده از زعفران است که می تواند با خواص آنتی اکسیدانی بر میزان آسیب تاثیرگذار باشد. در این مطالعه تاثیر مکمل کروسین بر تغییرات مالون دی آلدئید و کاتالاز کاردیومایوسیتی رت های نر مسموم شده با پراکسیدهیدروژن بررسی گردید.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی، تعداد 32 سر رت نر نژاد ویستار (با میانگین وزنی 20±180 گرم) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، شم (تزریق سالین)، آب اکسیژنه، آب اکسیژنه و کروسین تقسیم شدند. برای القای فشار اکسیداتیو در گروه های آب اکسیژنه، رت ها H2O2 را به میزان یک میلی مول برکیلوگرم در طول 3 هفته، یک روز درمیان و در گروه مکمل ، کروسین را با دوز 12/5 میلی گرم برکیلوگرم هر روز به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت کردند. سنجش میزان CAT و MDA به روش ELISA انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون واریانس یک طرفه و تعقیبی شفه تحلیل شدند.

    یافته ها

    در این مطالعه، القای H2O2 باعث افزایش معنی داری سطح مالون دی آلدئید و کاهش معنی داری میزان فعالیت آنزیم کاتالاز شد. مصرف کروسین منجر به افزایش معنی داری در میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و کاهش معنی دار سطح مالون دی آلدئید در بافت قلب رت های مسموم شده با H2O2 گردید (0/01>p).

    نتیجه گیری

     نتایج این مطالعه نشان داد مصرف مکمل کروسین، تقویت سیستم آنتی اکسیدانی و کاهش آسیب های استرس اکسیداتیو را در پی دارد.

    کلید واژگان: کروسین, مالون دی آلدئید, کاتالاز
    Afsaneh Seyfi*, Fereshteh Shahidi, Mojtaba Salehpor
    Background and Objectives

    Active oxygen species (ROS) are direct or indirect causes of cell damage. Continuously active heart muscle as an oxidative tissue is one of the tissues susceptible to oxidative damage. Malondialdehyde is one of the lipid peroxidation products, which is considered in the studies as an indicator of oxidative damage level. Crocin is also a carotenoid extracted from Saffron, which can affect the damage level with its antioxidant properties. In this study, the effect of crocin supplementation on the alteration of Malondialdehyde and catalase cardiomyocyte, was investigated in male rats poisoned with hydrogen peroxide.

    Methods

    In this study, 32 male Wistar rats (mean weight, 180±20g) were randomly divided into four groups including: control, sham (saline injections), hydrogen peroxide, and Crocin and Hydrogen peroxide. For induction of oxidative stress in the H2O2 groups, 1mmol/kg H2O2, was injected to the rats intraperitoneally every other days for 3 weeks, and in the supplement group, the rats intraperitoneally received 12.5mg/kg of crocin, every days. The alteration of MDA and CAT, was performed by ELISA technique. Data analysis was performed using one way ANOVA and Scheffe test.

    Results

    In this study, induction of H2O2 caused a significant increase in malondialdehyde and a significant decrease in the activity of catalase enzyme, and crocin consumption led to a significant reduction in malondialdehyde and significant increase in the activity of catalase enzyme in the heart tissue (p<0.01).

    Conclusion

    The results of this study showed that supplementation with crocin leads to strengthening of antioxidant system and reduction of oxidative stress damages.

    Keywords: Crocin, Malondialdehyde, Catalase
  • افسانه سیفی*، فرشته شهیدی، مجتبی صالح پور
    مقدمه

    عضله قلب به عنوان یک بافت اکسیداتیو با فعالیت مداوم یکی از بافت های مستعد جهت بروز آسیب های اکسیداتیو است. آنزیم های SOD و CAT در تعدیل فشار اکسایشی نقش موثری ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر شش هفته شنای اجباری بر سطوح آنزیم های SOD و CAT کاردیومایوسیتی موش های مسموم شده با پراکسیدهیدروژن است.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش تعداد 24 سر موش نر نژاد ویستار با میانگین وزنی 20±180 به طور تصادفی به چهارگروه (1).کنترل ، (2).شم (تزریق سالین)، (3).آب اکسیژنه ، (4).آب اکسیژنه و تمرین تقسیم شدند. برای القاء فشار اکسیداتیو،در گروه های 3و4، موش ها H2O2 را به میزان mmol/kg1، در طول سه هفته به شکل یک روز درمیان و به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت نمودند. درگروه تمرین، شنای اجباری، در طول شش هفته ،  به مدت 60 دقیقه در روز و طی 5 روز در هفته انجام شد . سنجش میزان فعالیت آنزیم ها، به روش الایزا انجام شد. جهت تعیین معنی داری از روش تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. (0/01> P)

    یافته ها

    نتایج نشان داد القای H2O2 باعث کاهش معنی دار میزان فعالیت آنزیم های SOD و CAT شد لیکن شش هفته شنای اجباری در آب باعث افزایش معنی دار میزان فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز در بافت قلب شد. (0/01> P). میزان فعالیت آنزیم کاتالاز نیز با افزایش روبرو شد که این افزایش معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت شنای اجباری با افزایش معنی دار فعالیت آنزیم SOD از تضعیف سیستم آنتی اکسیدانی قلب متعاقب القای H2O2 پیشگیری می کند. بنابراین از این نوع تمرین می توان در جهت تقویت سیستم آنتی اکسیدانی بهره گرفت.

    کلید واژگان: شنای اجباری, سوپراکسیددیسموتاز, کاتالاز, پراکسیدهیدروژن
    Afsaneh Seyfi*, Fereshteh Shahidi, Mojtaba Salehpour
    Introduction

    The heart muscle, as a continuous oxidative tissue, is one of the most susceptible tissues for oxidative damage caused by reactive oxygen species. SOD and CAT enzymes play an important role in reducing oxidative stress.The aim of this study is to determine the effect of 6-weeks duration force swimming on the levels of SOD and CAT cardiomyocyte in rats poisoned by hydrogen peroxide.

    Materials and Methods

    In this study included 32 Wistar male rats weighing 180±20g were randomly divided into four groups including: (1).control, (2).sham(saline), (3).hydrogen peroxide, (4).exercise & hydrogen peroxide. For induction of oxidative Stress,in the 3rd & 4th group 1mmol/kg H2O2 was injected to the rats intraperitoneally during 3 weeks every others days. In the exercise group, force swimming was conducted for 6-weeks, 60 minutes a day, 5-days a week. The activity of enzymes was measured by ELISA technic. Analysis of variance (ANOVA) was used to determine the significance.P<0.01

    Results

    The results showed that induction of H2O2 caused a significant decrease in the activity of SOD & CAT, but resulted in a significant increase in activity of SOD enzyme in the heart tissue after six weeks of force swimming(P<0.01). The level of activity of the catalase was also increased, but this increase was not significant.

    Conclusion

    According to the findings of this study, forced swallowing significantly reduces the activity of the SOD enzyme by weakening the antioxidant defense system after the induction of H2O2. Therefore, this type of exercise can be used to strengthen the antioxidant system.

    Keywords: Force swimming, Superoxide dismutase, Catalase, Hydrogen Peroxide
  • فرشته شهیدی، فرامرز یزدانی*، عباسعلی گائینی، پوران کریمی
    مقدمه

    کاردیومیوپاتی دیابتی اولین عامل مرگ و میر بیماران دیابتی است و آنژیوژنز مهم ترین سازوکار احیاء جریان خون قلب در شرایط فیزیولوژیک و پاتولوژیک است. هدف از مطالعه ی حاضر، مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین تداومی متوسط و تناوبی شدید بر آنژیوژنز قلب موش های نر دیابتی نژاد ویستار است.

    روش ها

     تعداد 32 سر رت نژاد ویستار به صورت تصادفی در 4 گروه سالم بدون تمرین، دیابتی بدون تمرین، دیابتی + تمرین تداومی متوسط و دیابتی + تمرین تناوبی شدید قرار گرفتند. دو نوع تمرین از نظر کالری مصرفی یکسان سازی شد و شدت تمرین براساس حداکثر اکسیژن مصرفی و 5 روز در هفته تعیین گردید. عوامل پروآنژیوژنیک (VEGF, MMP2, TGFβ1) و آنتی آنژیوژنیک (TIMP2) از بافت بطن چپ قلب رت بعد از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرینی برداشت شد. برای ارزیابی میزان سنتز پروتئین های درگیر در مسیر آنژیوژنیکی از روش وسترن بلات استفاده شد. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس یکراهه با اندازه گیری های مکرر اندازه گیری شد (05/0P<).

    یافته ها

     نتایج نشان داد که سطح عوامل پروآنژیوژنیک VEGF, MMP2, TGFβ1 به طور معنی داری افزایش داشت ولی عامل آنتی آنژیوژنیک TIMP2 کاهش یافت (05/0P<). علاوه بر آن سطح حداکثر اکسیژن مصرفی در هر دو گروه تمرینی تداومی و تناوبی افزایش معنی داری نشان داد (000/0=P).

    نتیجه گیری

    تمرین تداومی متوسط و تناوبی شدید سبب افزایش فاکتورهای آنژیوژنیکی و کاهش عامل آنتی آنژیوژنیکی در بافت قلب رت های نژاد ویستار دیابتی می شود که راهکاری مناسبی برای کاهش میزان مرگ و میر ناشی از قلب دیابتی است.

    کلید واژگان: آنژیوژنز, دیابت, عضله ی قلب, تمرین تداومی متوسط, تمرین تناوبی شدید
    Fereshteh Shahidi, Faramarz Yazdani*, Abbasali Gaieni, Poran Karimi
    Background

    Diabetic cardiomyopathy is the first cause of death in diabetic patients and angiogenesis is the most important mechanism for the recovery of heart blood flow in physiologic and pathologic conditions. The purpose of this study was to compare the effect of eight weeks of moderate continuous and sever interval training on heart angiogenesis in Wistar male diabetic rats.

    Methods

    32 Wistar rats were randomly assigned into 4 groups: healthy non-exercised, diabetic no exercise, diabetic + moderate continuation and diabetic + severe interval exercises. Two types of exercises were calibrated and the exercise intensity was determined based on the maximum oxygen consumption and 5 days a week. The pro-angiogenic (VEGF, MMP2, TGFβ1) and anti-angiogenic (TIMP2) agents of the left ventricle of the heart were taken from the rat after 48 hours of the last training session. Western blot method was used to evaluate the synthesis of proteins involved in angiogenic route. Data were measured by one-way variance analysis with repeated measurements (P =0/000).

    Results

    The results showed that the levels of proangiogenic VEGF, MMP2, TGFβ1 significantly increased, but the anti-angiogenic factor of TIMP2 decreased (P <0.05). In addition, the maximum level of oxygen consumed in both continuous and periodic training groups showed a significant increase.

    Conclusion

    Moderate and continuous exercise increases angiogenic factors in the heart of diabetic Wistar rats, which is a good way to reduce the mortality rate of diabetes.

    Keywords: Angiogenesis, Diabetes, Heart Muscle, Continuous Moderate Exercise, Interval Severe Exercises
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال