heidar toorani
-
ترجمه و برگردان فارسی کتاب « رنگید لیدر شیپ»، در ابتدا رهبری مرتد و از دین برگشته تداعی می نماید! که در ادبیات و فرهنگ ما نامانوس و نپذیرفتنی است. البته در بطن و محتوای کتاب، به مفهوم ساختار شکنی و کنار گذاشتن قالب های کهنه و از رده خارج و ترویج و اشاعه خلاقیت و نوآوری در رهبری مدارس متناسب با عصر جدید (عصردیجیتال و دگرگونی های معاصر) است. بنابراین انتخاب نامی که بتواند هم جذاب و هم متناسب باشد و هم بتواند یک نوع آشنازدایی را با خود به همراه داشته باشد دشوار می نمود و ذهن ما را روزها به خود مشغول کرد تا سرانجام طی مشورت با متخصصان ذیربط، نام «رهبری نوکیش» برای آن انتخاب شد. هدف از «رهبری نوکیش»، بهره برداری رهبران مدارس از پتانسیل و قابلیت فناوری و فضای دیجیتال در تربیت و یادگیری است. رهبری نوکیش تابع «قوانین نوکیشانه» است. توجه به این قوانین به ما کمک می کند تا هر کاری را که به مثابه یک رهبر آموزشی انجام می دهیم، (از جمله برنامه ریزی، تصمیم گیری، ایجاد ارتباط، آمادگی در جلسات، تدریس، بودجه بندی و تسهیل تجربه های یادگیری حرفه ای و...) موثر و کارامد باشد. پیشرفت هایی که در فناوری های آموزشی در عصر دیجیتال حاصل شده است، اراده ما را برای خدمت مناسب تر و پاسخگوتر به دانش آموزان تقویت کرده و ما را تشویق به تعهد دوباره برای انجام کارهای مهم در داخل مدارس می کند. کامل این اثر مفید را می توانید با مطالعه کتاب رهبری نوکیش دنبال کنید. این نوشته روایتی از فرایند و چگونگی کشف و کسب یک کتاب تا خلق یک اثر ترجمه ای وفادار به همه حقوق معنوی مولف است، که امیدوارم برای همه ما در استفاده از آثار دیگران، درس آموز باشد.
کلید واژگان: واژگان کلیدی: رهبری, رهبری نوکیش, مدیران مدارس -
پژوهش پیش رو از انواع تحقیقات کاربردی و از پژوهش های آمیخته به شمار می آید. جامعه آماری، خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت و رفتار سازمانی و کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی هستند. روش نمونه گیری متخصصان (بخش کیفی تحقیق)، روش گلوله برفی و روش نمونه گیری کارکنان (بخش کمی تحقیق) تصادفی ساده بوده است. در بخش کیفی 12 نفر و در بخش کمی 187 نفر نمونه انتخاب شدند. ابزار بخش کیفی مصاحبه و بخش کمی پرسش نامه بوده است. بر اساس نتایج کیفی مشخص شد که 122 مفهوم از مطالعات علمی و تحلیل مضامین مصاحبه با خبرگان و متخصصان با محوریت مفاهیم مرتبط با موضوع تحقیق، استخراج شده است. این مفاهیم در 10 مضمون تحت مضامین سازمان دهنده (سه مفهوم برای انسجام سازمانی، سه مفهوم برای عدالت سازمانی، دو مفهوم برای کیفیت زندگی شغلی و دو مولفه برای یادگیری سازمانی) در قالب مضامین پایه کدگذاری شدند. این متغیرها در 5 مفهوم فراگیر شامل انسجام سازمانی، فرهنگ سازمانی، یادگیری سازمانی، کیفیت زندگی کاری و عدالت سازمانی طبقه بندی شدند. متغیرهای یادگیری سازمانی، فرهنگ سازمانی، کیفیت زندگی کاری و عدالت سازمانی بر انسجام سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارد. متغیر عدالت سازمانی از طریق سه مولفه عدالت توزیعی، رویه ای و تعاملی و متغیر انسجام سازمانی به وسیله سه مولفه انسجام عاطفی، اجتماعی و ابزاری بر انسجام سازمانی اندازه گیری شده است. متغیر کیفیت زندگی شغلی از طریق دو مولفه نیازهای مادی و خودشکوفایی و امنیت و ارتقاء شغلی و متغیر یادگیری سازمانی به وسیله دو مولفه توانمندسازی منابع انسانی و مدیریت دانش و نیز متغیر فرهنگ سازمانی از طریق 7 شاخص، اندازه گیری شده است.
کلید واژگان: انسجام سازمانی. عدالت سازمانی. یادگیری سازمانی. فرهنگ سازمانی. کیفیت زندگی کاریThe research is an applied research and is done by mixed method. The statistical community is the experts and specialists in the field of management and organizational behavior and employees of OERP. The method of qualitative part is snowball and quantitative part of research is simple random. 12 experts were selected for qualitative and 187 people were selected for the quantitative sections. Both interview and questionnaire were used for the research. Based on the qualitative results, it was found that 122 concepts were extracted from the analysis of the themes of interview with experts and specialists, focusing on the concepts related to the research topic. These concepts were categorized in 10 themes under organizing themes (three concepts for organizational integrity, three concepts for organizational justice, two concepts for quality of work life and two components for organizational learning as the basic themes. These variables were classified into 5 comprehensive concepts such as organizational cohesion, organizational culture, organizational learning, quality of work life and organizational justice. The variables of organizational learning, organizational culture, quality of work life and organizational justice have a positive and significant effect on organizational cohesion. The variable of organizational justice has been measured through the three components of distributive, procedural and interactive justice and the variable of organizational cohesion has been assessed through the three parts of emotional, social and instrumental cohesion in organizational cohesion. Moreover,The quality of work life variable has been measured through the two components of material needs and self-actualization and security and job promotion, and the organizational learning variable has also been measured through the two sections of human resource empowerment and knowledge management, and the organizational culture variable has been measured through 7 indicators.
Keywords: Organizational Integrity, Organizational Justice, Organisational Learning, Organizational Culture, quality of work life -
موضوع پژوهش:
موضوع این مطالعه، تاثیری است که فرهنگ سازمانی و عدالت سازمانی بر انسجام سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به عنوان قلب وزارت آموزش و پرورش دارد. انسجام سازمانی و فرهنگ وعدالت سازمانی به عنوان سه متغیر مهم و کلیدی مدیریت و رفتار سازمانی است که تحقق انسجام سازمانی منجر به تحقق اهداف و ماموریت خطیر آن سازمان است.
هدف و موضوع پژوهش:
هدف مطالعه حاضر آن است که شاخص های اندازه گیری فرهنگ، عدالت و انسجام سازمانی شناسایی شود و میزان تاثیر متغیرهای فرهنگ وعدالت سازمانی بر انسجام سازمانی تعین شود.
روش تحقیق:
این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر رویکرد، از انواع تحقیقات آمیخته است. جامعه آماری، خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت و رفتار سازمانی و کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی هستند. روش نمونه گیری متخصصان (بخش کیفی تحقیق)، روش گلوله برفی و روش نمونه گیری کارکنان (بخش کمی تحقیق) تصادفی ساده بوده است. در بخش کیفی 12 نفر و در بخش کمی 187 نفر نمونه انتخاب شدند. ابزار بخش کیفی مصاحبه و بخش کمی پرسشنامه بوده است.
یافته هاعدالت سازمانی و فرهنگ سازمانی بر انسجام سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارند. سه مولفه عدالت توزیعی، رویه ای و تعاملی بر عدالت سازمانی و سه مولفه انسجام عاطفی، اجتماعی و ابزاری بر انسجام سازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارند.
کلید واژگان: انسجام سازمانی, عدالت سازمانی, فرهنگ سازمانی, سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشیResearch topic:
The topic of this study is the impact that organizational culture and organizational justice have on organizational cohesion in the research and educational planning organization as the heart of the Ministry of Education. Organizational cohesion and culture and organizational justice are three important and key variables of organizational management and behavior, which the realization of organizational cohesion leads to the realization of the goals and mission of that organization.The aim and topic of the research: The aim of the present study is to identify the measurement indicators of culture, justice and organizational cohesion and to determine the impact of organizational culture and justice variables on organizational cohesion.
Research methodThis research is a mixture of different types of research in terms of practical purpose and approach. The statistical population is the experts and specialists in the field of management and organizational behavior and the employees of the research and educational planning organization. The method of sampling experts (qualitative part of research), snowball method and sampling method of employees (quantitative part of research) was simple random. 12 people were selected in the qualitative section and 187 people were selected in the quantitative section. The tool was the qualitative part of the interview and the quantitative part of the questionnaire.
FindingsOrganizational justice and organizational culture have a positive and significant effect on organizational cohesion. The three components of distributive, procedural and interactive justice have a positive and significant effect on organizational justice and the three components of emotional, social and instrumental cohesion have a positive and significant effect on organizational cohesion.
Keywords: organizational cohesion, Organizational Justice, Organizational culture, Educational research, planning organization -
زمینه و هدف
مهم ترین و اصلی ترین رسالت مدرسه دانش آموزانی هستند که سرمایه گذاری اصلی و اولیه باید بر روی آنان متمرکز شود. نظام آموزشی با تربیت نسلی روبه روست که باید آنها را برای زندگی اجتماعی آماده کند، بی توجهی به شرایط و اقتضایات و ضروریات زندگی اجتماعی باعث می شود یادگیرندگان مهارت های لازم را در تطبیق خود با جامعه نیاموخته باشند و دچار آسیب جدی شوند؛ لذا هدف از این پژوهش طراحی الگوی نقش آفرینی مدارس به عنوان کانون تجربیات تربیتی دانش آموزان است.
روش پژوهش:
روش انجام پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) است. در بخش کیفی از روش گرندد تیوری با نرم افزار MAXQDA12 ، برای شناسایی شاخص های مربوط به نقش آفرینی مدارس به عنوان کانون تجربیات تربیتی دانش آموزان استفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش تمام خبرگان در حوزه تربیتی و مدیران مدارس، معاون پرورشی اداره کل شهر تهران بودند که با 17 مصاحبه اشباع نظری صورت گرفت. در بخش کمی از روش توسعه ای - کاربردی استفاده شد. جامعه آماری بخش کمی شامل کلیه مدیران و کارشناسان و معاونین پرورشی مدارس دولتی و غیردولتی شش منطقه آموزش و پرورش(یک، شش، نه، سیزده، شانزده و نوزده) بود و برای حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. بر این اساس 356 نفر در این بخش به عنوان حجم نمونه و به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شد.
یافته هانتایج بخش کیفی منجر به شناسایی 167 شاخص، 35 مولفه و 6 بعد در دو کارکرد پنهان و آشکار مدارس شد. در مرحله کمی نیز میزان تاثیر عوامل زمینه ساز با ضریب 0.957 بر راهبردهای استراتژیک و میزان اثر راهبردهای استراتژیک بر پیامدهای حاصله 0.953 بود که بیشترین تاثیرگذاری را داشتند.
نتیجه گیریدر نهایت الگوی نهایی با 167 شاخص و 35 مولفه و دو کارکرد (پنهان و آشکار) ترسیم و برای این الگو فلسفه و اهداف، مبانی نظری، سازوکارهای اجرایی، اصول اجرا و بازخورد طراحی گردید و توسط 30 خبره ارزیابی و اعتباربخشی شد.
کلید واژگان: نقش مدارس, تجربیات تربیتی, نقش پنهان, آشکار مدرسهBackground and AimThe most important and main mission of the school are the students, on whom the main and initial investment should be focused. The educational system is faced with the education of a generation that must prepare them for social life, neglecting the conditions and requirements and necessities of social life causes learners to not learn the necessary skills to adapt to society and suffer serious harm; Therefore, the purpose of this research is to design the role-playing model of schools as the center of educational experiences of students.
MethodsThe research method is mixed (qualitative-quantitative). In the qualitative part, ground theory method with MAXQDA12 software was used to identify the indicators related to role-playing of schools as the focus of students' educational experiences. The statistical population in this research was all the experts in the field of education and school principals, the vice president of education of Tehran city administration, which was conducted with 17 interviews. In a small part, the developmental-applied method was used. The statistical population of the quantitative part included all managers, experts, and educational assistants of government and non-government schools in six education regions (one, six, nine, thirteen, sixteen, and nineteen) and Cochran's formula was used for the sample size. Based on this, 356 people in this section were selected as the sample size and stratified randomly.
ResultsThe results of the qualitative part led to the identification of 167 indicators, 35 components and 6 dimensions in two hidden and visible functions of schools. In the quantitative stage, the impact of underlying factors with a coefficient of 0.957 on strategic strategies and the impact of strategic strategies on the resulting outcomes was 0.953, which were the most influential.
ConclusionFinally, the final model with 167 indicators and 35 components and two functions (hidden and overt) was drawn and for this model philosophy and goals, theoretical foundations, implementation mechanisms, principles of implementation and feedback were designed and evaluated and validated by 30 experts.
Keywords: The role of schools, educational experiences, the hidden, obvious role of school -
هدف پژوهش:
مطالعه حاضر با هدف اعتبارسنجی مدل انسجام سازمانی با رویکرد عدالت سازمانی انجام گرفت.
روش شناسی:
روش تحقیق، این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه کارکنان سازمان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی است که با روش تصادفی ساده و با فرمول کوکران تعداد 187 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده های تحقیق از ابزار پرسشنامه محقق ساخته یادگیری سازمانی، رفتار سازمانی، کیفیت زندگی شغلی، انسجام سازمانی و عدالت سازمانی استفاده شد.روایی پرسشنامه با روش روایی محتوا و پایایی این ابزارها با روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید و مشخص شد که کل پرسشنامه دارای پایایی 89/0 بود و پرسشنامه ها از لحاظ روایی و از نظر پایایی در حد مطلوب قرار داشتند. داده ها روش آمار توصیفی (شاخص های مرکزی میانگین و شاخص های پراکندگی انحراف معیار) و آمار استنباطی تحلیل مسیر (رگرسیون چندمتغیره) و با نرم افزار spss و lisrel تجزیه وتحلیل داده ها انجام گرفت.
یافته هاچهار بعد یادگیری سازمانی، رفتار سازمانی، کیفیت زندگی شغلی، عدالت سازمانی بر انسجام سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارد.
کلید واژگان: انسجام سازمانی, عدالت سازمانی, سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشیThe aim of this study was Validation of organizational cohesion model with organizational justice approach. The research method is a descriptive correlation in terms of applied purpose and in terms of data collection method. The statistical population of the present study includes all employees of the Organization for Research and Educational Planning, which was selected by simple random method and Cochran's formula of 187 people as a research sample. The researcher-made questionnaire on organizational learning, organizational behavior, quality of work life, organizational cohesion and organizational justice were used to collect research data. The validity of the questionnaire was calculated by content validity method and the reliability of these tools was calculated by Cronbach's alpha coefficient method and it was found that the whole questionnaire had a reliability of 0.89 and the questionnaires were in terms of validity and reliability. Data were described by descriptive statistics (mean central indices and scatter indices of standard deviation) and inferential statistics of path analysis (multivariate regression) and analyzed by SPSS and lisrel software. Results of research Indicator that Four dimensions of organizational learning, organizational behavior, quality of work life, organizational justice have a positive and significant effect on organizational cohesion.
Keywords: organizational cohesion, Organizational Justice, Educational Research, Planning Organization -
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی برای گزینش و انتصاب مدیران صف (مدارس) در تراز زیر نظام راهبری و مدیریت در سند تحول بنیادین بود. این پژوهش از نوع طرحهای ترکیبی و با رویکرد اکتشافی است. نمونهگیری در بخش کیفی بهصورت هدفمند و با تکنیک شبکه متخصصان انجام شد که 22 نفر (شامل: نه نفر از تدوینکنندگان سند تحول بنیادین، هفت نفر از کارشناسان و مجریان زیرنظام راهبری و مدیریت و شش نفر از اعضای هیاتعلمی رشته مدیریت آموزشی) در مصاحبه شرکت کردند. همچنین در بخش کمی جامعه آماری شامل 59948 نفر از مدیران مدارس شهر تهران بودند که تعداد 382 نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در بخش کیفی، مصاحبهی نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامهی محقق ساخته بود. دادههای حاصل از مصاحبهها مورد تحلیل مضمون و با روش نظریه داده بنیاد از نوع ساختارگرای چارمرز مورد تحلیل قرار گرفته است. دادههای بخش کمی نیز با روش همبستگی پیش بین و با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی از طریق نرمافزارSmart PLS 3 مورد تحلیل قرار گرفت. جهت بررسی پرسشنامه از روش روایی محتوایی و روایی صوری استفاده شده و نتایج طی چندین مرحله تعدیل شدند. یافتهها حاکی از آن است که در بخش کیفی بر مبنای مصاحبهها در مجموع 80 شایستگی به عنوان شایستگیهای موردنیاز مدیران مدارس شناسایی و تعلق گرفت، در ادامه بخش کمی نیز کیفیت کلی مدل اندازهگیری در مجموع با 75 شاخص مورد تایید قرار گرفت. نهایتا، شاخصهای تایید شده در قالب 17 زیر مقوله، 6 مقوله اصلی و نهایتا در دو بعد تخصصی و عمومی تعیین و تعریف گردیدند.
کلید واژگان: شایستگی, گزینش و انتصاب مدیران, سند تحول بنیادین, زیرنظام راهبری و مدیریتThe purpose of this study was to design and validate a competency model for the selection and appointment of queue managers (schools) at the level of leadership and management subsystem in the Fundamental Reform Document of Education (FRDE). It is a mixed-method research using an exploratory approach. Sampling in the qualitative section was done purposefully with the technique of a network of experts and 22 people (including: nine drafters of the Fundamental Reform Document, seven experts and executives in the leadership and management subsystem and six members of the faculty of educational management) participated in the interview. Also, in the quantitative part of the statistical population, there were 599,948 school principals in Tehran, of whom 382 people were selected using the Cochran's formula and cluster sampling. A semi-structured interview was used in the qualitative part and a researcher-made questionnaire in the quantitative part. The data obtained from the interviews were thematically analyzed and are studied using the structure-based data theory of Chalmers structural type. Quantitative data were also analyzed by predictive correlation method and by using confirmatory factor analysis using Smart PLS 3 software. Content validity and face validity methods were used to examine the questionnaire and the results were adjusted in several stages. Findings indicate that in the qualitative part, a total of 80 competencies were identified and assigned as competencies required by school principals, based on the interviews. In the quantitative part, the overall quality of the measurement model was confirmed with a total of 75 indicators. Finally, the approved indicators were defined in the form of 17 subcategories, 6 main categories and finally in two specialized and general dimensions.
Keywords: Competence, Selection, Appointment of Managers, Fundamental Reform Document, Leadership, Management Subsystem -
Purpose
The aim of tis research was presenting model of rotation from centralization to reducing of focus on the field of formality and power in decision-making of staff levels in education of Tehran.
MethodologyPresent research in terms of purpose was applied and in terms of implementation was quantitative. The study population was the principals and employees of the staff level of education ministry and the principals and teachers of secondary high schools of Tehran city in the academic years of 2018-19, which based on Cochranchr('39')s formula from them, were selected 440 people by simple random and multi-stage cluster sampling methods. To collect data was used from 37-items researcher-made questionnaire that its content validity was confirmed by experts and the structure validity of instrument was confirmed by factor analysis and its reliability was calculated 0.94 by Cronbachchr('39')s alpha method. Data were analyzed with exploratory factor analysis and structural equation modeling methods in SPSS and AMOS software.
FindingsThe findings showed that the model of rotation from centralization to reducing of focus on the field of formality and power in decision-making had six components of formality, power in decision-making, horizontal communication, delegation of authority, information technology and school-based. Also, the mentioned model had a good fit and all six components of formality, power in decision-making, horizontal communication, delegation of authority, information technology and school-based had a significant direct effect on the rotation from centralization to reducing of focus (P<0.05).
ConclusionRegarded to the results of the present study through improving the components of formality, power in decision-making, horizontal communication, delegation of authority, information technology and school-based can be achieved from centralization to reducing of focus on the field of formality and power in decision-making.
Keywords: Centralization, Formality, Power, Decision-making, Education -
این پژوهش با هدف اعتبارسنجی الگوی مفهومی تربیت دانشجو معلم کارآفرین در دانشگاه فرهنگیان به اجرا در آمد. برای تحقق هدف فوق، از روش پژوهش توصیفی-پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از کلیه اعضاء هییت علمی و غیرهییت علمی دانشگاه فرهنگیان که تعداد 384 نفر از آنها به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی آن از طریق ضریب CVR برابر با 84.09 درصد و پایایی آن براساس آلفای کرونباخ برابر با 0.89 برآورد شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش توصیف آماری از میانگین، انحراف استاندارد، چولگی و کشیدگی و در بخش استنباط آماری از تحلیل عاملی تاییدی نوع دوم و با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. براساس نتایج این پژوهش الگوی تربیت دانشجومعلم کارآفرین تمامی گویه ها سازه های خود را تبیین می کند، الگو از برازش مناسبی برخوردار است و تمامی روابط آن براساس تحلیل عاملی مرتبه دوم معنی دار هستند. بنابراین الگوی تربیت دانشجومعلم کارآفرین از اعتبار لازم برخوردار است.
کلید واژگان: اعتبارسنجی, کارآفرینی, الگو, دانشجو معلم, دانشگاه فرهنگیانJournal of Management and Leadership Studies in Educational Organizations, Volume:1 Issue: 1, 2021, PP 56 -72The aim of this study was to validate the conceptual model of entrepreneurial student teacher training at Farhangian University. The research method is descriptive-survey. The statistical population consisted of all faculty and non-faculty members of Farhangian University, 384 of whom were selected by random cluster sampling. A researcher-made questionnaire was used to collect research data, the validity of which was estimated to be 0.84% by VCR coefficient and its reliability was estimated to be eighty-nine percent based on Cronbach's alpha. To analyze the research data in the statistical description section of the mean, standard deviation, skewness and elongation and in the statistical inference section of the second type of confirmatory factor analysis was performed using LISREL software. Based on the results of this research, the student-teacher training model of the entrepreneur explains all its constructs. The model has a good fit and all its relationships are significant based on the second-order factor analysis. Therefore, the entrepreneurial teacher training model has the necessary validity.
-
Purpose
The aim of this study was to identify the factors of formation and consequences of collective trust in schools.
MethodologyThe present study was conducted using a qualitative method using data foundation theory. The statistical population included education professionals and knowledge-based companies. The research sample consisted of 12 experts and experts in the field of education and collective trust, the Institute of Education Studies, the Ministry Office of the Ministry and the General Directorate of Education, experienced managers who were selected by purposive sampling method. . First, 7 people were selected using purposive sampling, and then 5 more people were selected using the snowball method. The data collection tool was a semi-structured interview. By analyzing the data theory, the basic model was extracted and then the components and sub-components were identified.
FindingsThe components of collective trust formation and its consequences in school were identified with 6 main dimensions, 17 pivotal components, and 85 coding. And the motivation and dynamism of the school community; The underlying conditions were: innovation and new technology, an effective educational program for teachers and school colleagues, and the consequences of the collective trust of schools were: improving the social status of teachers and administrators, studentschr('39') academic success, setting educational goals and Appropriate teaching content - developing care insights in the school community.
ConclusionThe results of the study showed that the causal factors and underlying collective trust in schools are: support of senior school principals and the organization, personality and professional characteristics and motivation and dynamism of the school community; Underlying conditions are innovation and new technology, an effective curriculum for teachers and school staff
Keywords: Trust, Collective Trust, Implications of Collective Trust, School Leadership -
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل چرخش از تمرکزگرایی به کاهش تمرکز در زمینه مدرسه محوری در آموزش و پرورش شهر تهران انجام شد. روش تحقیق، ترکیبی (آمیخته) می باشد که بخشی از آن به صورت کمی و بخشی از آن به صورت کیفی است و بر حسب هدف تحقیق توسعه ای-کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه مدیران و کارکنان حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش و همچنین مدیران و دبیران مدارس دوره متوسطه دوم شهر تهران به همراه متخصصین در رشته مدیریت (مدیریت آموزش عالی، مدیریت دولتی، مدیریت آموزشی، مدیریت اجرایی، مدیریت فناوری اطلاعات) درسال تحصیلی 98- 1397 است. طبق فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای تعداد 440 نفرانتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته 37 سوالی بوده است. نتایج نشان داد که مدیریت مدرسه محور بر کاهش تمرکز در آموزش و پرورش تاثیر مثبت و معناداری دارد. یعنی هرچه مدیریت مدرسه محور درسازمان آموزش و پروش افزایش یابد، تمرکز در آموزش و پرورش کاهش می یابد (05/0 p<). بر اساس یافته های پژوهش مدل چرخش از تمرکزگرایی به کاهش تمرکز در آموزش و پرورش از اعتبار مناسبی برخوردار است.
کلید واژگان: تمرکزگرایی, مدرسه محوری, آموزش و پرورشThe present study aimed to Presenting model of a rotational of centralization to reduce the focus on School-Based Concentration in Tehran Education. The research method is a mixed one part of which is quantitative and part of it qualitative and according to the purpose of developmental-applied research. The statistical population of the study consisted of all managers and staffs of the Ministry of Education staff as well as the managers and teachers of secondary schools in Tehran with experts in management (higher education management, public administration, educational management, executive management, information technology management) the academic year is 1397-98. According to Cochran formula, 440 people were selected using multi-stage sampling. The researcher-made questionnaire was used for measuring 37 questions The results showed that school-based management had a positive and significant effect on the reduction of focus in education. That is, the more school-based management increases in the education organization, the less the focus on education (p <0.05). According to the findings of the study, the rotation model has a good validity from the centralization to the reduction of the focus on education.
-
این پژوهش با هدف طراحی و تدوین الگوی مفهومی تربیت دانشجو معلم کارآفرین در دانشگاه فرهنگیان اجرا شد. برای تحقق این هدف ، از روش پژوهش کیفی عام استفاده شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل صاحب نظران، مدیران حوزه ستادی و مدیران امور پردیس های استان های دانشگاه فرهنگیان بود که تعداد 30 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند از نوع بیشینه تغییرات به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد که روایی آن از منظر 4 نفر متخصص موضوعی برابر با 48/0 و پایایی آن نیز برابر با 75/0 بود. داده ها نیز به روش تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس کیو دی ای تحلیل شد. بر اساس یافته های این پژوهش، 87 نشانگر (مضمون) برای تربیت دانشجو معلم کارآفرین شناسایی شد. این نشانگرها پس از کدگذاری به 9 مولفه تقسیم و درنهایت به ابعاد 4 گانه تبدیل گردید. مولفه های تربیت دانشجو معلم کارآفرین عبارت بود از: حمایت اداری و پشتیبانی دانشگاه، استقرار نظام کارآفرینی در چشم اندازها و رسالت های دانشگاه، رهبری کارآفرینانه، فرهنگ نوآوری و خلاقیت، شایستگی های کارآفرینانه، آموزش رسمی، آموزش غیررسمی، مراکز رشد و پژوهانه. ابعاد 4 گانه الگوی تربیت دانشجو معلم کارآفرین نیز شامل اداری و مالی، فرهنگ سازی کارآفرینانه، آموزش رسمی و غیررسمی، پژوهش و فناوری بود.
کلید واژگان: کارآفرینی, الگو, دانشجو معلم, دانشگاه فرهنگیانThe purpose of this study was to design and develop a conceptual model of entrepreneurial teacher-student training at Farhangian University. To achieve the goal, the general qualitative research method was used. The study population included experts, top level managers and managers of the provincial campuses of Farhangian University, that 30 of them were selected as the sample by purposeful sampling. Semi-structured interviews were used to collect data, the validity of which was 0.48 from the perspective of 4 subject matter experts and its reliability was 0.75. Data were also analyzed by using MaxQDA quality data analysis software. Based on the findings, 87 indicators were identified to training the entrepreneurial teacher-student. After marking, these markers were divided into 9 components. Eventually it turned into four dimensions. The components of entrepreneurial teacher student training were: administrative support and university support, establishment of entrepreneurship system in the universitychr('39')s visions and missions, entrepreneurial leadership, culture of innovation and creativity, entrepreneurial competencies, formal education, non-formal education, growth and research centers. The four dimensions of the entrepreneurial teacher student training model also included administrative and financial, entrepreneurial culture, formal and informal education, research and technology.
Keywords: Entrepreneurship, Model, teacher-student, Farhangian University -
هدفمقاله حاضر با هدف بررسی وضعیت شاخص های خط مشی گذاری آموزشی در موسسات مالی غیر دولتی انجام شد.روشروش پژوهش به لحاظ هدف توسعه ای و از نظرنوع داده ها آمیخته اکتشافی متوالی بود. در بخش کیفی به روش داده بنیاد و در بخش کمی به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی تعدادی از خبرگان و در بخش کمی کلیه مدیران و معاونین و کارکنان ستادی موسسات شامل 3850 نفر بود. در بخش کیفی 12 نفر به روش گلوله برفی و در بخش کمی تعداد 384 نفر طبق جدول کرجسی و مورگان به روش خوشه ای و تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که در بعد کمی از روایی ظاهری، محتوایی و سازه برخوردار بود. همچنین CVR با ضریب 846/0 تایید و پایایی آن با ضریب 871/0 تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد.یافته هایافته ها نشان داد که ابعاد و مولفه های خط مشی گذاری آموزشی عبارت بودند از 1-تاکید بر عوامل راهبردی (توانایی های علمی و مهارتی سیاستگذاران آموزشی، تاکید بر واقع گرایی در تدوین خط مشی آموزشی، تاثیر احزاب سیاسی بر تدوین خط مشی آموزشی، تاثیر فرهنگ و جامعه در تدوین خط مشی آموزشی) 2- تاکید بر عوامل حمایتی (استفاده از حمایتهای کشوری، استفاده از جامعه علمی، استفاده از حمایت نهاد و ارگان ها دولتی) 3-توجه بر کیفیت آموزشی (تاکید بر ارزیابی در تدوین خط مشی آموزشی، توجه بر رشد کارکنان، تاکید بر عوامل آموزشی و پژوهشی) 4-توجه به زیرساختها و امکانات آموزشی (فراهم آوردن امکانات آموزشی، اصلاح ساختار سازمانی، توزیع عادلانه بودجه در نظر گرفته شده) 5-توجه بر توسعه چندگانه (توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی)6-توجه برآثار اجرای خط مشی آموزشی (رشد آموزشی، رشد ارزشهای انسانی و اخلاقی، ایجاد زمینه توزیع عدالت). با توجه به مقدار جذر برآورد واریانس خطای تقریب برای هر بعد که به ترتیب برابر با 063/0، 075/0، 063/0، 099/0، 093/0 و 081/0 بود، مدل حاصل دارای ساختار مناسبی بود.نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش برای دستیابی به نظام یکپارچه آموزشی در موسسات آموزشی نیاز به مدیریت کارآمد و یکپارچه اطلاعاتی به ویژه در راستای تصمیم گیری ضروری است.کلید واژگان: خط مشی گذاری آموزشی, موسسات مالی غیر دولتی, توسعه علمی, توسعه فرهنگیPurposeThe aim of this study was to investigate the status of educational policy-making in non-governmental financial institutions.MethodologyThe research method was based on the development goal and in terms of the type of data, successive exploratory mix, in the qualitative part was based on the data method and in the quantitative part was done by the descriptive survey method. The statistical population included 3850 people in the qualitative part of a number of experts and in the quantitative part of all managers, deputies and staff members of institutions. In the qualitative part, 12 people were selected by snowball method and in the quantitative part, 384 people were selected according to Krejcie and Morgan table by cluster and random method. The research tool was a researcher-made questionnaire that had a slight appearance, content and structure validity. Also, CVR was confirmed with a coefficient of 0.846 and its reliability was confirmed with a coefficient of 0.871 and the data were analyzed with Amos software.FindingsFindings showed that the dimensions and components of educational policy-making are: 1- Emphasis on strategic factors (scientific and skill abilities of educational policymakers, emphasis on realism in educational policy-making, the impact of political parties on educational policy-making, impact Culture and society in formulating educational policy) 2- Emphasis on supportive factors (use of national support, use of scientific community, use of support of government institutions and bodies) 3- Attention to educational quality (emphasis on evaluation in formulating educational policy), Paying attention to staff growth, emphasizing on educational and research factors) 4- Paying attention to educational infrastructures and facilities (providing educational facilities, reforming organizational structure, fair distribution of budget) 5- Paying attention to multiple development (economic, political development), Social, cultural and scientific) 6- Paying attention to the effects of the implementation of educational policy (educational growth, growth of human and moral values, creating the ground for the distribution of justice). According to the root value of the estimated variance of the approximation error for each dimension, which is equal to 0.063, 0.075, 0.063, 0.099, 0.093 and 0.081, respectively, the resulting model has a suitable structure.ConclusionThe results showed that in order to achieve an integrated educational system in educational institutions, the need for efficient and integrated information management, especially in order to make decisions, is essential.Keywords: Educational Policy Making, Non-Governmental Financial Institutions, Economic Development, Scientific Development, cultural development
-
هدف از این پژوهش «طراحی و اعتبار سنجی الگویی برای توسعه حرفه ای مدیران آموزشگاهی به شیوه آمیخته» بود. این تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش آمیخته است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی؛ صاحب نظران مدیریت آموزشی بود. ابتدا بامطالعه مبانی نظری و پیشینه تحقیقات، در دو بخش داخلی و خارجی، مولفه های توسعه حرفه ای مدیران آموزشگاهی شناسایی شدند. سپس با انتخاب نمونه ها، با روش نمونه گیری هدفمند، با آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد و هر مصاحبه ای که انجام می شد، از طریق نرم افزار NVivo کدگذاری ها صورت می گرفت. این روند تا جایی ادامه یافت، که محقق به اشباع نظری رسید. جامعه آماری در بخش کمی مدیران مدارس متوسطه شهرستان های تهران برابر 2711 نفر است که با فرمول کوکران و با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، معادل 385 نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی آن توسط 10 نفر از صاحب نظران حوزه مدیریت آموزشی مورد تایید قرار گرفت و سنجش پایایی آن ، از ضریب آلفای کرونباخ (864/0) و پایایی ترکیبی (899/0) انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که توسعه حرفه ای مدیران دارای 8 مولفه؛ «سازمانی»، «سیاست گذاری»، «اقتصادی»، «فرهنگی»، «ارزشی»، «اجتماعی»، «فردی» و «فناوری» است که در توسعه حرفه ای مدیران 80 درصد واریانس را تبیین می کنند. از طرفی، وضعیت موجود مولفه های سازمانی و سیاست گذاری پایین تر از حد متوسط و نامطلوب و بقیه مولفه ها در حد متوسط بودند و با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارند. درنهایت، الگوی تحقیق بر مبنای فلسفه و اهداف الگو، مبانی نظری و عوامل موثر در توسعه حرفه ای مدیران تدوین گردید که با اطمینان 99 درصد مورد تایید قرار گرفت.کلید واژگان: توسعه حرفه ای, مدیران آموزشگاهی, مولفه های توسعه حرفه ایThe purpose of this study was to "design and validate a model for the professional development of school principals in a mixed manner". The research was applied in terms of purpose and mixed method. The statistical population of this study in the qualitative section included educational management experts. First, in this section, with a deep study of the theoretical foundations and background of the research presented on the subject of research in both internal and external sectors, the components of professional development of school principals were identified. Then, semi-structured interviews were conducted with purposeful sampling method and each interview was coded through NVivo software. This process continued until the researcher reached theoretical saturation. The statistical population of the high school principals in the provinces of Tehran province is 2711 people that were selected by Cochran formula of 385 samples by multistage cluster sampling. The data collection tool was a researcher-made questionnaire for quantitative determination of face status and desirability. Its face and content validity was confirmed by 10 experts in management and educational leadership and its reliability was measured by Cronbach's alpha coefficient (0.864). And combined reliability (0.899) is achieved. The results showed that the professional development of managers has eight components: "organizational factor", "policy factor", "economic factor", "cultural factor", "value factor", "social factor", "individual factor" and "technology factor". That is, in professional development, managers explain 80% of the variance. On the other hand, the status of organizational and policy components was lower than average and undesirable and the other components were average and far from optimal. Finally, the research model was formulated based on the philosophy and goals of the model, the theoretical foundations, and factors influencing the professional development of managers, which was confirmed with 99% confidenceKeywords: Professional Development, School Principals, Components of Professional Development
-
جوامع یادگیری حرفه ای موثرترین راهبرد ارتقای سطح آموزش و یادگیری در مدارس محسوب می شود. در این جوامع، فرهنگ مشارکت و همکاری ارتقا یافته، معلمان، هنرآموزان و مربیان نقش بیشتری در یادگیری حرفه ای خود و دانش آموزان ایفا می کنند. آن ها از طریق همکاری، شیوه های آموزشی را به صورت سازنده مورد نقد و بررسی قرار داده و از یکدیگر می آموزند؛ درنتیجه این همکاری هم دانش حرفه ای و مهارت های خود را افزایش می دهند، و هم دانش آموزان از آموزش بهتر برخوردار می شوند. همچنین ضمن آن می آموزند که چگونه شبکه ای از دانش و مهارت ایجاد و آن را مدیریت کنند. مقاله حاضر می کوشد تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، مبانی نظری و بسترهای شکل گیری جوامع یادگیری حرفه ای را مشخص کند و با معرفی و تبیین چهارچوب پنج الگوی متفاوت جوامع یادگیری شامل: الگوهای باما (PDSA)، آبشاری، تشخیصی، منطقی و فضای سوم، ضمن تشریح چگونگی تشکیل جوامع یادگیری مدرسه ای، طی سه مرحله توصیف، تحلیل و تفسیر، ملاک های ارزیابی بر اساس مولفه های اساسی جوامع یادگیری حرفه ای استخراج شده و الگوها بر اساس آن ها مورد قضاوت قرار گرفتند. نتایج مقایسه آن ها در چهار سطح تعیین شده نشان داد، هیچ یک از الگوهای مورد بررسی مطلوب نبوده اند زیرا، همه شاخص های تعیین شده را در سطح بالا نداشتند، لذا برای معرفی الگوی پیشنهادی از میان الگوهای مورد مطالعه، ترجیجا شایسته است تلفیقی از اجزاء، مولفه ها و ویژگی های کلیدی الگوهای مورد مطالعه باشد. الگویی تلفیقی، جامع (عناصر، مولفه ها و ویژگی های کلیدی الگوها) و بومی شده همراه با قابلیت اجرا و پیاده سازی عناصر و اجزاء آن در مدرسه به گونه ای که از سوی اعضا قابل درک و پذیرش باشد.
کلید واژگان: جوامع یادگیری حرفه ای, یادگیری حرفه ای, الگوهای جوامع یادگیری حرفه ای, یادگیری جمعی, توسعه حرفه ای معلمانProfessional Learning Community (PLC) is the most effective strategy to improve the level of education and learning at schools. In these communities, the culture of the partnership and collaboration is enhanced and the teachers, students and educators play a greater role in their professional learning and their students' learning.This collaboration assists them to make constructive criticisms on the teaching methods and learn from their colleagues which result in their knowledge and skills' improvement and students’ enjoying better education. Also, in the meantime they also learn how to establish and administer a network of knowledge and skills. Utilizing descriptive-analytical approaches, this study aims to identify the theoretical backgrounds and contexts for developing the PLC's. In addition, by introducing and explaining the framework of the five different PLCs, including the PDSA, Cascading, Diagnostic, logical model and the third space, while explaining how to form the school learning communities, during the three stages of description, analysis and interpretation, evaluation criteria were extracted based on the basic components of PLCs and the models were judged based on them. The results of their comparison at the four determined levels showed that none of the models under study were desired, because they did not have all the determined indicators at high level. So, preferably it is better to suggest a model from among the models under study based on a combination of the components and key features. Such a model could be an integrated, comprehensive (elements, components and key features of the models) and nativised one which has the ability to perform and implement its elements and components at school in a way that is understandable and acceptable to its members.
Keywords: Professional learning communities ( PLCs), Professional learning, Professional learning communities models, collective learning, teachers' Professional Development -
فصلنامه نوآوری های آموزشی، پیاپی 73 (بهار 1399)، صص 121 -162
این پژوهش با هدف شناسایی ویژگی های مدیریت مدرسه با رویکرد اسلامی و ارایه الگوی مفهومی انجام شده است. روش پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد است. ابزار گردآوری داده ها جدول های کدگذاری، پرسش نامه، و مصاحبه نیمه ساختارمند بوده است.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک «تحلیل محتوا» استفاده شد. یافته های این پژوهش شش بعد، 21 مولفه و 228 نشانگر مدیریت مدرسه با رویکرد اسلامی را شناسایی کرده است که در قالب ابزار ارایه شدند. ابعاد و مولفه ها عبارت اند از:1. مدیر: ویژگی های فردی مدیر مدرسه، سبک رهبری؛2. کارکنان: گزینش و جذب، نگهداشت، آموزش، ارتباطات، ارزشیابی؛3. دانش آموزان: تربیت جسمانی، تربیت علمی ، تربیت اخلاقی و دینی، تربیت اجتماعی، ، تربیت فنی و حرفه ای، تربیت هنری؛4. منابع: سرمایه اجتماعی، سرمایه اطلاعاتی، سرمایه مالی و فیزیکی؛5. فرهنگ مدرسه: ارزش ها و نمادها؛6. والدین: آموزش و مشارکت. برای ارزیابی کمی روایی محتوای ابزار از شاخص های نسبت روایی محتوا (CVR) و (CVI) استفاده شده است. پایایی محاسبه شده (ضریب آلفای کرونباخ) 86/0 است. می توان اذعان کرد، ابزار تهیه شده، مشابه ندارد. همچنین با توجه به منابع مدیریتی و منابع اسلامی مورد مراجعه، الگوی مفهومی مدیریت مدرسه با رویکرد اسلامی پیشنهاد شده است
کلید واژگان: مدیریت مدرسه, رویکرد اسلامی, سبک رهبری, مدیریت آموزشیThis research has been done with the aim of identifying the characteristics of the school management with Islamic approach and presenting the conceptual pattern. It was a qualitative research with grounded theory design. The research tool included the coding tables, questionnaire and semi-structured interview. Data was analyzed using the content analysis technique. The research findings identified 6 dimensions, 21 components and 228 indicators of the school management with Islamic approach. The dimensions and components included: 1. Principal (individual characteristics of the school principal, leadership style); 2. Staffs (selection and recruitment, maintenance, education, communication, evaluation); 3. Students (physical development, cognitive development, moral and religious development, social development, technical and vocational development, artistic development); 4. Sources (social capital, information capital, physical and financial capital); 5. School culture (values, symbols); 6. Parents (education, participation). For the assessment of the validity of the content of the instrument, the indicators of the content validity ratio and content validity index have been used and its reliability (Cronbach's alpha coefficients) was 0.86. It could be acknowledged that there was no instrument similar to the instrument developed in this study. Also, considering the management and Islamic sources, the conceptual pattern of school management with Islamic approach has been suggested.
Keywords: School Management - Islamic Approach_Educational Management -
هدف این مطالعه، ارایه مدل مناسب جهت بررسی چالش ها و فرصت های محیط درونی و بیرونی پیش روی نظام تعلیم وتربیت کشور در مقابله با پاندمی کووید 19 (کرونا) و یا هر نوع بحران ملی و جهانی دیگر است. چرا که چنانچه آموزش وپرورش و نظام تعلیم وتربیت نتواند در شرایط کرونایی و پساکرونایی براساس یک مدل و چهارچوب استراتژیک و راهبردی، برنامه های خود را تدوین کند، قادر نخواهد بود دوران سخت را مدیریت کرده و از آن گذر کند. اگرچه این بحران و این چالش کرونایی پیش روی، یک چالش و یک دشواری و تنگنای جهانی است، اما لازم است در قلمرو جغرافیایی خویش مبتنی بر یک مدل استراتژیک و راهبردی، به گونه ای برنامه ریزی شود ت بتوان ضمن عبور از گردنه و پیک بحران، شاهد آینده نگاری موفقی باشیم. بر این اساس، پژوهشگر سعی خویش را بر آن داشت تا با استفاده از تجارب زیسته در امر برنامه ریزی استراتژیک و با استفاده از منابع و مطالعات موجود، «مدل رادار استراتژیک» را برای فایق آمدن بر چالش های پیش روی پاندومی ویروس کرونا و یا بحران های مشابه ملی و جهانی در حوزه تعلیم وتربیت پیشنهاد کند. این مدل موجب می شود تا سازمان و سیستم از اقدامات غیرعلمی، غیرسیستماتیک و روزمره اجتناب نموده و اطمینان کیفیت در برنامه و راهی که در پیش گرفته است را افزایش دهد.کلید واژگان: پسابرنامه, پساکرونا, کرونا (کووید 19), مدل رادار استراتژیک, تعلیم وتربیتThe aim of this study is to provide a suitable model for examining the challenges and opportunities of the internal and external environment of the country's educational system ahead to counter the pandemic of Coronavirus Disease (COVID-19) or any other national and global crisis. Because if educational system fails to formulate its plans in terms of corona and post- corona based on a model and strategic framework, it will not be able to manage and go through the difficult period. Although the Corona Crisis is a global challenge and dilemma, it is necessary to plan in our geographical area based on a strategic model so that we can have a successful futurology while crossing through the crisis. Based on this, the researcher tries to use his experiences in strategic planning and existing resources and studies, to propose a" strategic radar model" to overcome the challenges posed by the corona virus pandemic or similar national and global crises in the field of education and training. This model allows the organization and the system to avoid non-scientific, non-systematic and daily actions and to ensure maximum quality of the program and the approach it has taken.Keywords: Postscript, Post corona, Corona virus Disease (COVID-19), Strategic Radar Model, Education, Training
-
در سال های اخیر با افزایش تولیدات علمی در کشور و گسترش فزاینده موسسات آموزش عالی، خطر شیوع بداخلاقی در انجام پژوهش همه نهادهای پژوهش محور را تهدید می کند. پژوهشکده برنامه ریزی درسی و نوآوری های آموزشی (یکی از پژوهشکده های پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش) از این ضرورت مستثنی نبوده است و به صورت بالقوه در معرض تهدید سرایت بد اخلاقی پژوهشی قرار دارد. این مطالعه با هدف تدوین نظام نامه اخلاق پژوهش پژوهشکده برنامه ریزی درسی و نوآوریهای آموزشی صورت گرفته است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و در چارچوب رویکرد کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. داده های احصاء شده از جلسات بحث گروه کانونی و مصاحبه رو در رو بوسیله تحلیل محتوای تماتیک تحلیل گردید. تحلیل یافته ها منجر به شناسایی دو مقوله اصلی منش اخلاقی پژوهشگر شامل 4 زیرمقوله تواضع و فروتنی، صبر و بردباری، حساسیت فرهنگی، مشارکت جوئی و اصول اخلاقی حاکم بر پژوهش شامل 9 زیرمقوله سودمندی پژوهش، اصالت علمی، رعایت حقوق همکاران، رعایت حقوق شرکت کنندگان، اجتناب از سرقت علمی، انتشار یافته ها، ساده نویسی گزارش، سپاسگزاری، نقدپذیری و نقادی علمی گردید. در مجموع، یافته های این پژوهش می تواند گامی برای اتخاذ تصمیم های اخلاقی تر در انجام پژوهش و ایجاد فضای اعتماد و احترام در میان ذینفعان پژوهشگاه بازی کند و مبنایی برای گفتگوهای بیشتر و توسعه ی فرهنگ اخلاق پژوهش فراهم نماید
کلید واژگان: اخلاق, پژوهش, آموزش و پرورش, نظام نامه اخلاقی, بحث گروه کانونیEthical Research, Volume:10 Issue: 3, 2020, PP 81 -108In the recent years, while scientific production and the number of high educational institutes have been increased in Iran, the spreading of immoral behaviors in conducting research has been threatening all of the research-driven institutions, in particular, department for curriculum studies and educational innovations, as a part of the research institute for education. This study was conducted in order to formulate ethics in research of department for curriculum studies and educational innovations. This essay was done through a Qualitative approach by focused group discussions and face to face interviews. The collected date from focused group discussions sessions was analyzed by thematic content analysis method. The analysis led to two core categories including the researcher’s ethical personality and ethical principles of research. The former consists of humility, patience, cultural sensitivity, and collaboration. The latter has nine subcategories including the benefits of research, academic integrity, observing the colleague rights, observing the rights of participants, avoid of plagiarism, publication of obtained data, writing the report in a simple way, critic’s acceptance and scientific criticism. In conclusion, the obtained date by this research is able to play a role in making moral decisions regarding research and creating a confident and respectful atmosphere among the institution users. Furthermore, it has the capability to be used as a base for further discussions and also developing the culture of ethical personality
Keywords: Ethics, Research, Education, Ethical Guideline, Focused group discussion -
فصلنامه نوآوری های آموزشی، پیاپی 57 (بهار 1395)، صص 119 -142پژوهش حاضر با هدف «شناسایی نیازها و علائق آموزشی بی سوادان و سوادآموزان گروه سنی 49-10 ساله» و برای پاسخ گویی به سوالاتی درباره محتوای مورد نیاز و مورد علاقه آموزشی و مولفه های ایجاد انگیزه درونی و بیرونی بی سوادان و سوادآموزان و ارائه راهکارهای کلان و عملیاتی برای تامین نیازها و علائق آموزشی جامعه هدف، انجام شده است. پژوهش از نوع توصیفی و به دلیل میدانی بودن، پیمایشی است؛ و جامعه آماری آن را صاحب نظران، گروه های مرجع محلی، مدیران و کارشناسان سازمان نهضت سوادآموزی و ادارات آموزش پرورش، آموزش دهندگان، سوادآموزان و بی سوادان تشکیل داده اند. نمونه گیری، به تعداد 391 نفر، هدفمند و طبقه ای- تصادفی بوده است. ابزار گردآوری داده های پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته، مصاحبه باز و نیمه ساختارمند و هم اندیشی، بوده است. داده ها به وسیله «آزمون t تک نمونه ای» و روش های معمول کیفی، مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشانگر آن است که سوادآموزان و بی سوادان 49-10 ساله از انگیزه درونی خوبی برای یادگیری برخوردارند، لذا در برنامه ریزی و تولید محتواهای آموزشی مورد علاقه بی سوادان و نوسوادان می بایست به زمینه های «نگرشی، دانشی و مهارتی» آنان توجه کرد. آنچه بیشتر در فرایند یافته های پژوهش مورد توجه قرار گرفت، رفع موانع یا تقویت مولفه های انگیزاننده درونی و بیرونی است که از دو جنبه محتوایی و برنامه ای در نتایج این پژوهش مدنظر قرارگرفته است.کلید واژگان: نیاز آموزشی, بی سواد, نیاز, نیازهای بیرونی (بهداشتی), نیازهای درونی (انگیزشی)The aim of this article was to recognize the educational needs and interests of literates and illiterates in the age group of 10-49 years old in order to find the operational solutions to meet their needs and educational interests. The method of this research was survey and its statistical population included scholars, local reference groups, managers and experts of literacy movement organization, education departments, educators, literates and illiterates in Iran. The research sample included 391 persons who were selected through stratified-random sampling method. The research tools included a researcher-made questionnaire, open and semi-structured interviews and the focus group. The data was analyzed using one sample t-test and the qualitative content analysis method. The results showed that literates and illiterates in the age group 10-49 years old have good inner motivation for learning, therefore when developing the educational content, their interests, attitude, knowledge and skills should be considered.Keywords: Educational needs, Illiterate, Needs, Exterior Needs (Hygiene), Inner Needs (Motivational)
-
هدف اصلی این پژوهش«شناسایی نوآوری های آموزشی از منظر شیوه های تولید، پذیرش و اجرای نوآوری در آموزش و پرورش عمومی ایران با توجه به تجارب جهانی و دانش مربوط» و سئوال اصلی آن شیوه های مختلف تولید، پذیرش و اجرای نوآوری های آموزشی درآموزش عمومی است.پژوهش حاضر از نوع ترکیبی بوده که با مطالعه اسناد و مدارک داخلی و کشورهای هدف و نیز بهره برداری از نظرات صاحب نظران و با استفاده از روش کیفی، داده ها مقایسه، مقوله بندی و مورد تحلیل قرار گرفته است. نمونه آماری پژوهش، پنج کشور مالزی، هند، سنگاپور،استرالیا وآمریکا می باشد. ابزارهای پژوهش شامل اسناد و مدارک به ویژه قوانین و پژوهش های انجام شده مربوط به موضوع پژوهش در کشورهای هدف ودر ایران، مصاحبه با متخصصان موضوعی و پرسشنامه محقق ساخته است.در این پژوهش فرآیند تولید،پذیرش و اجرای نوآوری های آموزشی در کشورهای هدف مورد بررسی قرار گرفته و با در نظر گرفتن شرایط بومی آموزش و پرورش ایران، شیوه های فوق تبیین و الگویی در این خصوص ارائه و اعتبار بخشی علمی شده است.
بر اساس تجزیه و تحلیل داده های حاصل از اعتباربخشی عملی الگو، مطالعات انجام شده، تجارب و قضاوتهای شهودی و ایمانی، نتایج بیانگرآن است که شرایط فعلی نظام آموزشی به هیچ وجه برای اجرای الگوی پیشنهادی فوق مناسب نبوده و زمینه های لازم برای اجرای آن فراهم نمی باشد. از اینرو اکثر متخصصان عقیده دارند که ابتدا باید زمینه های لازم الگو فراهم شود و مدرسه ای با ویژگی های الگوی پیشنهادی، تحقق یابد تا بتوان امیدوار بودکه نوآوری آموزشی در نظام آموزشی کشور تحقق عینی پیدا می کند.
کلید واژگان: نوآوری آموزشی, تولید, پذیرش, اجراThe main objective of this study was to identify educational innovations from the perspective of methods of production, adaptation and implementation in Iranian general education based on global experiences and the related literature. The research question concerns methods of production, adaptation and implementation in Iranian general education. It was a mixed method research which tried to study the domestic and foreign documents and to get the consultation of experts through a qualitative method, comparative data, categorization and analysis. The research sample included Malaysia, India, Singapore, Australia and USA. The research instruments included documents, rules and regulations and research carried out on the related topic in Iran and the above mentioned countries, interview with experts and a researcher-made questionnaire. This study examind the process of the production, adaptation and implementation of educational innovations in these countries and tried to develop a model through scientific validation, so that it could be applied to Iran’s domestic situation.The results showed that the present condition of our education system is not ready to accept the suggested model and the situation is not ready for its implementation. Majority of the experts believed that the situation should be prepared in advance and a school should be established based on the characteristics of the suggested model, before the realization of educational innovations in our education system.Keywords: Educational Innovation, Production, Adaptation, Imple mentation -
در دنیای امروز و حسب اقتضائات و الزامات تکنولوژیک و اقتصادی حاکم بر زندگی بشر، مسئولیت نظام های تعلیم و تربیت رسمی و عمومی مضاعف شده ب هطوری که ملاحظات خاصی را در باب نهادها، محتوا، برنامه ها و روش های تعلیم و تربیت پیش روی برنامه ریزان آموزشی قرار داده است. برای مثال، نهادهای آموزشی و فرهنگی کشورهای پیشرفته در کنار آموزش مهار تهای اولیه و ضروری مانند خواندن، نوشتن، ریاضیات، ادبیات، تاریخ و... به برنام ه های آموزش اقتصاد و تعلیم و تربیت اقتصادی نیز توجه کرده و این برنامه ها را، به عنوان بخش اصلی برنامه هایی که عهده دار یاددهی عناصر شناختی، گرایشی و مهارتی ناظر بر تدبیر زندگی و تحقق رفتارهای مطلوب در عرصه زندگی فردی و تعاملات اجتماعی هستند وارد سیستم آموزشی خود کرد هاند. در این نوشته در پی آن هستیم تا با نگاهی به ماهیت برنامه درسی اقتصاد و ضرورت وجود آن در مجموعه آموزش های رسمی و عمومی (دبستان، راهنمایی و دبیرستان)، به ارائه تصویری از وضع موجود آن در دنیا بپردازیم و سیر تکاملی ادبیات فربهی را که در خصوص «تحقق اهداف شناختی، گرایشی و رفتاری» در عرصه اقتصاد طی شده است و از آن به عنوان «تعلیم و تربیت اقتصادی» نام برده می شود نشان دهیم. آنگاه به ارائه یک برنامه عمل برای برون رفت از وضعیت فعلی خواهیم پرداخت و سپس برنامه درسی مغفول مانده اقتصاد در «برنامه درسی ملی» را برای سیاستگزاران و برنامه ریزان مسائل تعلیم وتربیت کشور معرفی خواهیم کرد.
کلید واژگان: آموزش اقتصاد, تعلیم و تربیت اقتصادی, برنامه درسی اقتصاد, برنامه درسی ملی, تعلیم و تربیت رسمی و عمومیNowadays due to the economic and technological demands of modern human being, the responsibility of formal and general educational system is multiplied. So, curriculum developers are faced with special considertion for organization, content, plan, and methodolodies. As a result, educational and cultural organizations in the developed countries have special consideration for economy curriculum and economic education as the main curriculum responsible for instructing cognitive, attitudinal and behavioral objectives, along with basic and necessary skills such as reading, writing, math, literature, history, …. They believe that such curriculum are necessary for life management and realization of favorable behavior in individual life and social interaction. Looking at necessity and nature of economy curriculum at the heart of the formal and general education (primary school and guidance school), we tried to show a picture of present status of this curriculum in the world. Also, we introduced the developmental strand of rich literature on “realization of cognitive, attitudinal and behavioral objectives” in the field of economy that is generally named “economic eduction”. Finally, we presented an operational plan in oredr to go beyond the present situation and introduced the neglected economy curriculum within national curriculum to Iranian policy makers and curriculum developers.Keywords: Economy Education, Economic Education, Economy Curriculum, National Curriculum, Formal, General Education -
در گذشته، فلسفه آموزش و رویکردهای برنامه ریزی درسی صرفا به انتقال مجموعه ای از دانشی سازمان یافته یا ایجاد و ارتقای نظام ارزشی حاکم بر رفتارهای فرد و جامعه محدود می شد، به طوریکه طی چندین قرن و با کوشش های دانشگاه ها و مراکز جدید اغلب رشته های علمی از جمله اقتصاد، برنامه های درسی تخصصی و تک رشته ای به وجود آمد. اما امروزه، فلسفه آموزش و رویکردهای برنامه ریزی درسی را توسعه داده اند و از روش هایی جدید استفاده می کنند. در این روش ها، در فراسوی ساختار یک سویه نگر رشته های تخصصی، واقعیت ها و نیازهای دنیای جدید را جست وجو می کنند و جزئی نگری و محدودیت های تخصصی شدن و تقسیم علوم را، که در دهه های اخیر رایج بوده است، نقد می کنند. می توان این جریان را، «تلفیقی»» 2غیررشته ای» که در حوزه طراحی برنامه های درسی در رویکردهای به اصطلاح تجلی یافته است، در انواع رویکردهای درون رشته ای موازی 3، رویکرد میان رشته ای 4، رویکرد چندرشته ای 5، رویکرد چندرشته ای متقاطع 6، رویکرد چندرشته ای متکثر 7 و رویکرد فرارشته ای، در سه نوع افقی، قائم و مورب گونه شناسی کرد.
این مهم انکارناپذیر است که مسائل اقتصادی چندوجهی و چندبعدی است و دانش اقتصاد ماهیتا، دانشی تلفیقی از چند حوزه معرفتی علوم اقتصادی، جامعه شناسی، تاریخ، فلسفه، روان شناسی، حقوق و مباحث اخلاقی و هنجاری دینی است. با توجه به این نکته، پرواضح است که اولا، طراحی های آموزشی و برنامه های درسی این رشته نمی تواند فارغ از مباحث برنامه ریزی تلفیقی باشد. ثانیا، بلاشک بهره مندی از ظرفیتها و یافته های علمی و تجارب آموزشی این رویکردها می تواند سرعت تحول و نوآوری در برنامه های آموزشی را افزایش دهد و بالتبع، سرمایه های انسانی آن را مضاعف کند و توانمندی و کارآمدی این دانش را برای مواجهه با مسائل علمی ارتقا دهد.
در این مقاله، در پی آن هستیم که ضمن معرفی این رهیافت ها، با طراحی نمونه هایی ، امکان و دلالت های عملی استفاده از رهیافت های تلفیقی را در طراحی برنامه های درسی رشته اقتصاد و گرایش های تخصصی در مقاطع تکمیلی آن نشان دهیم؛ ا نشاءاللهکلید واژگان: اقتصاد, برنامه درسی تلفیقی, برنامه ریزی درسی, رویکردهای غیررشته ایTaxonomy of Non-Disciplinary Approaches, Applied Implications for Designing Curriculums in EconomicsIn the past, philosophy of education and curriculum designing focused on specialization and single disciplinarity approach. But since the turn of the 20th century, by a vast literature of realizing real and new educational needs and competencies beyond a single discipline, and criticizing the limits of that narrow approach to the reality, defining integrated curriculum or non-disciplinarity approaches has been a topic of discussion. Over the last decades, theorists offered six basic categories for non-disciplinary works: Parallel Disciplinary Approach, Interdisciplinary Approach, Multi-Disciplinary Approach, Cross-Disciplinary Approach, Plural-Disciplinary Approach and Supra/Trans-Disciplinary Approach. Through these approaches, integration seemed to be a matter of degree and method from fundamentally different starting points. Economics also is essentially an integrated discipline from different social sciences, mathematics, economic subjects, knowledge and ideas, and even methodology of natural sciences, and inevitably, its curriculum, educational programs and courses can not be designed unless benefited from these literatures and approaches in the curriculum designing subject area. The present article briefly defines the non-disciplinarity approaches and shows their implications, applications and theoretical capacity in designing different possible curriculums and graduate educational courses in Economics -
Curriculum planning and curriculum development is one of the most important issues in education. Therefore, it is vital to continue working on its qualitative enhancement.This article looks at improving processes as a tool for the total quality management. Such processes are among the practical steps that results a better curricula to the benefit of ahigher education system for students.
-
این مقاله می کوشد با بهره گیری از نظریه ها و سبک های گوناگون مدیریت، دلالتهای آنان را در بروز نوآوری در سازمان بررسی کند. بدین منظور، ابتدا عوامل مثبت و منفی هر یک از نظریه ها، به ترتیب از نظریه کلاسیک تا نظریه های سیستمی، اقتضایی، سازمان یادگیرنده و آشوب، تجزیه و تحلیل می شود. سپس دلالتها ونقش و تاثیر هریک از این نظریه ها در تولید فکر و پرورش نبوغ کارکنان، به ویژه بروز خلاقیت و نوآوری در آنان به تفصیل بیان می گردد. بررسی ها و مطالعات نشان می دهند که برای نوآوری در سازمان، تنها داشتن مدیر و کارکنان خلاق و نوآور کافی نیست. علاوه بر آن، ساختار، راهبرد، محیط، فناوری، اندازه و چرخه حیات سازمان و توان کنترل منابع انسانی آن و نیز فرهنگ و نگرش و سبک مدیریت باید مشوق نوآوری باشند و از آن حمایت کنند.
دلالتها حاکی از این است که نقش و سهم نظریه های سیستمی و مشارکتی، به ویژه نظریه سازمان یادگیرنده و سبک های مشارکتی و تفویضی، در بروز خلاقیت و نوآوری در افراد و کارکنان سازمان بیش از سایر نظریه ها و سبک هاست. همه مباحث مربوط به ماهیت و مفهوم «سازمان یادگیرنده» و سبک های مشارکتی و تفویضی، کمک می کنند که افراد سازمان به فهم مشترکی از تفکر راهبردی دست یابند و در تجربه و دانش یک دیگر سهیم شوند. هم چنین افراد و کارکنان سازمان را برمی انگیزند که برای بینش و عمل یکپارچه و منطقی گرد هم آیند و با هم فکری و هم اندیشی، زیرساخت های لازم را برای نوآوری و تغییر در سازمان فراهم کنند.
کلید واژگان: نظریه مدیریت, سبک مدیریت, خلاقیت, نوآوری, تفکر راهبردیThis paper tries to examine the significance of various theories and styles of management in creating innovations in an organization. Therefore, we firstly analyze the positive and negative factors from the standpoint of different theories, from classical to the systematic, judicial, circumstantial, learner organization, and chaos theory. We then discuss in detail the significance, role, and impact of each of these theories on producing thought and enriching the talents of the personnel. The studies show that in having an innovative manager and personnel are not enough in order to create innovations in an organization. Besides these two factors, the structure, strategy, environment, measures and organizational life cycle, the controlling power on human resources, culture, attitude, and style of management should persuade innovation and support it. It will be shown that the systematic and cooperative systems, specially the theory of learning organization and cooperative and empowering styles in creating innovation by the personnel of the organization, are more efficient than other theories and styles. The nature and concept of learning organization, and cooperative and empowering styles help the personnel of an organization to get a joint understanding of the strategic thinking, and also share their knowledge and experiences. Moreover, they motivate the organization personnel to get together, gain a consistent and logical action and provide the infrastructures for innovation and change in the organization through group thinking.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.