heydar gholizadeh
-
واکاوی قصد سازگاری کشاورزان استان کرمانشاه با بحران کم آبی: کاربرد نظریه توسعه یافته فعال سازی هنجار
پژوهش حاضر با هدف بررسی قصد سازگاری کشاورزان استان کرمانشاه در زمینه سازگاری با کم آبی از طریق کاربرد نظریه توسعه یافته فعال سازی هنجار انجام شد. چارچوب تحقیق حاضر شامل قصد رفتاری و چهار عامل روانشناختی شامل آگاهی از پیامدها، انتساب مسئولیت، خودکارآمدی و هنجار شخصی بود. حجم نمونه این تحقیق شامل 380 نفر از کشاورزان گندم کار آبی استان کرمانشاه بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات در این پژوهش از طریق پرسشنامه انجام گرفت. روایی پرسشنامه توسط متخصصان موضوعی و پایایی آن از طریق پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی برای متغیرهای مختلف تحقیق مورد تائید قرار گرفت (863/0 تا 894/0). تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد، سازه های آگاهی از پیامدها، انتساب مسئولیت و خودکارآمدی بر سازه هنجار شخصی اثر مثبت و معنی داری داشتند. همچنین سازههای هنجار شخصی و خودکارآمدی بر قصد سازگاری کشاورزان اثر مثبت و معنی داری داشتند و سازه قصد رفتاری به میزان 62 درصد مورد تبیین قرار گرفت.
کلید واژگان: کم آبی, قصد سازگاری, هنجار شخصی, نظریه فعال سازی هنجار, کرمانشاهThe present study aimed to investigate the adaptation intentions of wheat farmers in Kermanshah province regarding water scarcity by applying the developed norm activation theory. The research framework included behavioral intention and four psychological factors, including awareness of consequences, ascription of responsibility, self-efficacy, and personal norms. The sample size of this study consisted of 380 irrigated wheat farmers in Kermanshah province who were selected using multi-stage cluster sampling with proportional allocation. Data were collected through a questionnaire. The validity of the questionnaire was confirmed by experts, and its reliability was approved through pre-testing and calculating Cronbach's alpha coefficient and composite reliability for various research variables (0.863 to 0.894). The data were analyzed using SPSS26 and AMOS24 software. The results of structural equation modeling showed that the constructs of awareness of consequences, ascription of responsibility, and self-efficacy had a significant positive effect on personal norms. Additionally, personal norms and self-efficacy constructs had a significant positive effect on farmers' adaptation intentions, and the behavioral intention construct explained 62% of the variance.
Keywords: Water Scarcity, Adaptation Intention, Personal Norm, Norm Activation Theory, Kermanshah -
کمبود آب یکی از مخاطرات بخش کشاورزی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است و پیش بینی می شود وضعیت آن در آینده بدتر شود. به منظور به حداقل رساندن پیامدها و اثرات ناشی از کمبود آب بر بخش کشاورزی، کشورهای کم آب همچون ایران باید راهبردهای سازگاری موثری را برای مدیریت منابع آب با هدف کاهش خطر اتخاذ کنند. این امر مستلزم بررسی عوامل اثرگذار بر رفتارها و قصد سازگاری کنشگران بخش کشاورزی است؛ بنابراین تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر رفتار سازگاری با کم آبی در بین کشاورزان استان کرمانشاه با استفاده از نظریه گسترش یافته رفتار برنامه ریزی شده و افزودن دو متغیر ادراک خطر و خودکارآمدی به نظریه، به روش پیمایش انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش، کشاورزان گندم کار آبی استان کرمانشاه به تعداد 32753 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب و بر اساس جدول کرجسی و مورگان نمونه ای 380 نفری از آن ها برای تحقیق انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات در این پژوهش از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته انجام گرفت. جهت بررسی روایی ابزار پژوهش از روایی صوری و سازه استفاده گردید. همچنین پایایی ابزار تحقیق از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (848/0- 895/0) و پایایی ترکیبی برای متغیرهای تحقیق مورد تایید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. نتایج نشان داد، سه سازه اصلی نظریه رفتار برنامه ریزی شده شامل نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درک شده بر قصد رفتاری به صورت مثبت و معنی داری اثرگذار بودند. از طرف دیگر، متغیر کنترل رفتاری درک شده بر رفتار سازگاری اثرگذار بود. همچنین در نظریه رفتار برنامه ریزی شده 56 درصد از واریانس قصد رفتاری و 53 درصد از رفتار سازگاری با کم آبی تبیین شد و با اضافه شدن متغیر های ادراک خطر و خودکارآمدی به نظریه رفتار برنامه ریزی شده، درصد تبیین قصد رفتاری و رفتار سازگاری به ترتیب به 58 و 62 درصد افزایش یافت.کلید واژگان: کمبود آب, رفتار سازگاری, نظریه رفتار برنامه ریزی شده, ادراک خطر, خودکارآمدی, استراتژی های سازگاریWater scarcity is one of the risks of the agricultural sector, especially in arid and semi-arid regions, and it is predicted that its situation will worsen in the future. To minimize the consequences and effects of water scarcity on the agricultural sector, water-scarce countries such as Iran must adopt effective adaptation strategies to manage water resources to reduce risk. This requires investigating the influencing factors on the behavior and adaptation intention of actors in the agricultural sector. Therefore, the present research was conducted to identify factors influencing the behavior of water scarcity adaptation among farmers in Kermanshah province by using the extended theory of planned behavior and adding two variables of risk perception and self-efficacy to the theory. The statistical population of this research was 32,753 irrigated wheat farmers of Kermanshah province, and a sample of 380 of them were selected for the research using the multi-stage cluster sampling method with the proportional assignment and based on the Krejcie and Morgan table. Data collection in this research was done through a researcher-made questionnaire. To check the validity of the research tool, face, and construct validity were used. Also, the reliability of the research tool was confirmed by calculating Cronbach's alpha coefficient (0.848-0.895) and composite reliability for the research variables. The results showed that the three main constructs of the theory of planned behavior including attitude, subjective norm, and perceived behavioral control had a positive and significant effect on intention. The perceived behavioral control affected adaptive behavior. Also, in the theory of planned behavior, 56% of the variance of intention and 53% of the variance of adaptation behavior were explained, and by adding the risk perception and self-efficacy to the theory, the explanation percentage of behavioral intention and adaptive behavior increased to 58 and 62%, respectively.Keywords: Water Scarcity, Adaptive Behavior, Theory Of Planned Behavior, Risk Perception, Self-Efficacy, Adaptation Strategies
-
ارتقای بهره وری کلیدواژه تحقق رشد و توسعه اقتصادی است و بهره وری نیروی کار رابطه مستقیمی با کیفیت و استانداردهای زندگی دارد. سرمایه انسانی به عنوان یک نهاده تولید، بر نهاده نیروی کار اثر می گذارد و باعث بالاتر رفتن دانش و مهارت او می شود. به این ترتیب انتظار می رود بهبود سرمایه انسانی موجب ارتقای بهره وری شود. بدیهی است چنین نقشی، با توجه به محدودیت منابع در بخش کشاورزی ایران از اهمیت مضاعفی برخوردار است. در این مطالعه، تاثیر سرمایه انسانی بر بهره وری نیروی کار بخش کشاورزی در طی دوره زمانی 1396-1346 با استفاده از الگوی خود رگرسیون با وقفه های توزیعی (ARDL) مورد واکاوی قرار می گیرد. نتایج برآورد الگوی کوتاه مدت نشان داد بهره وری نیروی کار از یک وقفه خود، سرمایه فیزیکی با دو وقفه، سرمایه انسانی، دانش و فناوری و منابع طبیعی به صورت مثبت و معنی داری تاثیر می پذیرد. تاثیر سرمایه انسانی در بلندمدت نیز پذیرفته می شود. بر این اساس، به ازای هر یک درصد افزایش در شاخص متغیر سرمایه انسانی، بهره وری نیروی کار بخش کشاورزی 0/82 درصد، معادل 279/6 هزار ریال، افزایش می یابد. تاثیر سایر متغیرهای مستقل استفاده شده در پژوهش شامل متغیرهای سرمایه فیزیکی، دانش و فناوری و منابع طبیعی بر روی بهره وری نیروی کار بخش کشاورزی مثبت و معنی دار ارزیابی شد. همچنین اثر متغیرهای موهومی انقلاب و جنگ و خشک سالی بر بهره وری نیروی کار منفی برآورد شد. با توجه به محدودیت روزافزون در دستیابی به نهاده های فیزیکی و طبیعی، سرمایه گذاری در سرمایه انسانی از اولویت بالایی در دستیابی به اهداف رشد اقتصادی برخوردار می باشدکلید واژگان: سرمایه انسانی, بهره وری, کشاورزی, ARDLImproving productivity is the key word for realizing economic growth and development, and labor productivity has a direct relationship with the quality and standards of living. Human capital as a production input affects the labor quality, as a production input, and increases his knowledge and skills. So, improving human capital is expected to improve productivity. Obviously, such a role is of particular importance due to the severe limitation of resources in Iran's agricultural sector. This study investigated the impact of human capital on labor productivity in Iran’s agricultural sector in 1967-2017, using the autoregression distributed lag model (ARDL). The results showed that labor productivity in the short run is positively and significantly affected by a lag of dependent variable, physical capital with two lags, human capital, knowledge and technology, and natural resources. The impact of human capital in the long run is also accepted. So a one percent increase in the human capital index causes the labor productivity in the agricultural sector to increase by 0.82 percent, equivalent to 279.6 thousand rials. The impact of other independent variables, including physical capital, knowledge and technology, and natural resources, on labor productivity in the agricultural sector was evaluated as positive and significant. Also, the effect of dummy variables of revolution and war, and drought on labor productivity was evaluated to be negative. In general, due to the increasing limitation in access to physical and natural inputs, investing in human capital is a high priority in achieving economic growth goalsKeywords: Human Capital, Productivity, Agriculture, ARDL
-
با توجه به شباهت اقلیمی و محیطی مجموع سه استان شمالی ایران و کشور هلند، همواره این سوال مطرح است که چرا سطح توسعه بخش کشاورزی در این دو پهنه جغرافیایی تا این حد متفاوت است و آیا امکان الگوبرداری از هلند برای تسریع در فرایند رشد و توسعه ایران (استان های شمالی) وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین سطح توسعه یافتگی بخش کشاورزی سه استان شمالی ایران (گیلان، مازندران و گلستان) و کشور هلند می باشد. برای دستیابی به این هدف، از الگوی تصمیم گیری چندمعیاره MARCOS استفاده شد. مهم ترین دلیل استفاده از این روش، اطمینان بخشی و دقت بیشتر در حل مسائل تصمیم گیری های چندمعیاره می باشد؛ روشی مبتنی بر سلسله مراتب و شناخت شرایط و محدودیت ها برای حل مشکلات کسب وکار در دنیای واقعی. آمار و اطلاعات مورد نیاز از آم ارنامه های کشاورزی و پایگاه های اطلاعاتی مانند بانک جهانی، سازمان جهانی خواروبار و کشاورزی به دست آمد. نتایج حاصل موکد فاصله زیاد سطح توسعه یافتگی استان های شمالی ایران در مقایسه با کشور هلند در حوزه های زراعت، باغبانی، دامپروری، مکانیزاسیون و آموزش و زیرساخت می باشد. از مهم ترین دلایل موفقیت هلند استفاده از فناوری های برتر و گلخانه های پیشرفته، اعم از کشاورزی هیدروپونیک، استفاده از انرژی زمین گرمایی، فناوری نورافشانی مصنوعی و راهکارهای آبکشتی و هواکشتی است؛ لذا حمایت از توسعه این فناوری ها در کشور می تواند شکاف توسعه یافتگی بخش کشاورزی در استان های شمالی ایران را کاهش داد.کلید واژگان: توسعه کشاورزی, هلند, ماتریس تصمیم, رهیافت MARCOS, استان های شمالی ایرانConsidering the climatic similarity of Iran's three northern provinces compared to the Netherlands, why does Iran have a low level of development in the agricultural sector? Can the Netherlands development model be used for the development of Iran's agricultural sector? The purpose of this research is to determine the level of development of the agricultural sector in the three northern provinces of Iran (Guilan, Mazandaran and Golestan) compare to the Netherlands. To achieve this goal, the MARCOS approach was used. The most important reason for using this method is more confidence and accuracy in solving multi-criteria decision problems. A method based on hierarchy and knowledge of conditions and limitations to solve business problems in the real world. The required statistics and information are obtained from agricultural statistics and databases such as the World Bank, the World Food and Agriculture Organization. The final results show the low level of development of Iran's three northern provinces compared to the Netherlands.this backwardness can be seen in: agriculture, horticulture, animal husbandry, mechanization, education and infrastructure sector. One of the most important reasons for the Netherlands success of is to use of advanced technologies and advanced greenhouses, including hydroponic agriculture, geothermal energy, artificial lighting technology, and hydroponics and aeronautics solutions. Therefore, Supporting the introduction of new technologies in the country can speed up the development of agricultural sector in Iran.Keywords: Levels Of Development, Netherlands, Decision Matrix, MARCOS Method, Iran Three Northern Provinces
-
بخش کشاورزی در ایران همچون سایر کشورهای در حال توسعه از چند جهت حائز اهمیت است. این بخش سهم قابل توجهی از اقتصاد کشور را به خود اختصاص می دهد و سهم به مراتب بیشتری از اشتغال نیروی کار را بر دوش می کشد. از این رو، ارزش افزوده و رفاه ایجادشده به ازای هر نفر نیروی کار در این بخش از سایر بخش ها کمتر است. در این راستا، لازم است قدرت تولید و خلق ارزش افزوده خود را ارتقا دهد. در پژوهش حاضر تلاش می شود میزان اثرگذاری عوامل مختلف بر ارزش افزوده بخش کشاورزی طی دوره 96-1346 با استفاده روش تابع تولید و الگوی ARDL سنجیده شود. نتایج نشان داد در بلندمدت به ازای یک درصد افزایش در متغیرهای سرمایه فیزیکی، منابع طبیعی، سرمایه انسانی و دانش و فناوری به ترتیب ارزش افزوده بخش کشاورزی 44/0، 2/0، 75/0 و 12/0 درصد افزایش خواهد یافت. با توجه به روند کاهنده افزایش موجودی سرمایه می بایست سیاست های لازم برای رشد سرمایه گذاری اتخاذ شود. این سرمایه گذاری باید مبتنی بر دانش و فناوری روز بوده و همراه با ارتقای سرمایه انسانی تعقیب باشد.کلید واژگان: ارزش افزوده بخش کشاورزی, سرمایه فیزیکی, سرمایه انسانی, دانش و فناوری, ARDLThe agricultural sector in Iran, like other developing countries, is important in several ways. This sector accounts for a significant share of the country's economy and accounts for a much larger share of labor employment. Hence, the added value and welfare created per capita of labor in this sector is less than other sectors. In this regard, it is necessary to upgrade its production capacity and create added value. In this study, an attempt is made to measure the effect of various factors on the value added of the agricultural sector during the period 1967-2017 using the production function method and the ARDL model. The results showed that in the long run, for one percent increase in physical capital, natural resources, human capital and knowledge and technology, the value added of the agricultural sector will increase by 0.44, 0.20, 0.75 and 0.12 percent, respectively. Due to the declining trend of increase in physical capital, the necessary policies should be adopted to enhance investment. In general, the agricultural sector needs sufficient capital, based on appropriate knowledge and technology, and skilled and capable workers.Keywords: Value Added in Agriculture, Physical Capital, Human capital, Knowledge, Technology, ARDL
-
چالش هایی نظیر تغییرات آب و هوایی، رکود اقتصادی، شهرنشینی، جهانی شدن و کمیابی و محدودیت در منابع طبیعی، سیستم های غذایی را تحت فشار قرار داده و ناامنی غذایی را به یکی از مسائل مهم روز دنیا تبدیل نموده است که به طورجدی باید مورد توجه قرار گیرد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر شکل گیری ناامنی غذایی خانوارهای روستایی در قالب رهیافت سیستم غذایی صورت گرفت. ابزار اصلی جهت سنجش ناامنی غذایی خانوار پرسشنامه استاندارد HFIAS می باشد. جامعه آماری این پژوهش 304837 خانوار روستایی استان آذربایجان غربی می باشد. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 482 خانوار به روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شدند. نتایج نشان داد که 17% از خانوارهای روستایی در گروه امن غذایی و 83% از خانوارها درجات مختلفی از ناامنی غذایی (خفیف، متوسط و شدید) را تجربه نموده اند. بر اساس نتایج، بین ناامنی غذایی خانوار با متغیرهای سن سرپرست خانوار، بعد خانوار، میزان تحصیلات و میانگین درآمد سالانه ارتباط معنی داری وجود دارد. جهت سنجش محرک های تاثیرگذار سیستم غذایی بر وضعیت ناامنی غذایی خانوار از روش تحلیل حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شد. دیگر نتایج نشان داد که در مجموع محرک های سیستم غذایی تبیین کننده 5/65% از تغییرات ناامنی غذایی می باشند. با توجه به پتانسیل منطقه مورد مطالعه در بخش تولیدات کشاورزی، بهبود و ارتقا امکانات زیرساختی و حمل ونقلی در بخش محرک های فناوری و زیرساختی و همچنین کاهش عوامل بی ثباتی و ناپایداری در دسترسی به غذا شامل نوسانات عرضه و قیمت مواد غذایی در بخش محرک های سیاسی و اقتصادی به منظور کاهش میزان ناامنی غذایی در میان خانوارهای منطقه مورد مطالعه، پیشنهاد می گردد.کلید واژگان: ناامنی غذایی خانوار, سیستم پایدار غذایی, محرکهای سیستم غذاییChallenges such as climate change, economic recession, urbanization, globalization and the scarcity and limitation of natural resources have put pressure on food systems and have turned food insecurity into one of the most important issues of the world today, which must be seriously considered. Therefore, the present study was conducted with the aim of investigating the factors influencing the formation of food insecurity in rural households in the form of a food system approach. The main tool for measuring household food insecurity is the HFIAS standard questionnaire. The statistical population of this research is 304837 rural households of West Azerbaijan province. Using Cochran's formula, 482 households were selected by multi-stage cluster sampling as the statistical sample size. The results showed that 17% of rural households were in the food safe group and 83% of households experienced different degrees of food insecurity (mild, moderate and severe). Background variables of household head age, household size; Education level and average annual income had a significant relationship with household food insecurity. The partial least squares analysis (PLS) method was used to measure the impact of food system stimuli on household food insecurity. The results showed that in total, food system stimuli explain 65.5% of food insecurity changes. Considering the potential of the study area in the field of agricultural production, improving and upgrading infrastructure and transportation facilities in the field of technology and infrastructure, as well as reducing instability and instability in food access, including supply fluctuations and Food prices in the political-economic stimulus sector are suggested in order to reduce food insecurity among households in the study area.Keywords: Household food insecurity, sustainable food system, drivers of food system
-
تحلیل امنیت غذایی خانوارهای روستایی استان آذربایجان غربی بر مبنای شاخص تنوع غذایی و عوامل موثر بر آن
فقدان تنوع غذایی به عنوان مهم ترین جنبه دسترسی خانوار به غذا، چالشی اساسی برای جوامع روستایی به شمار می آید. هدف اصلی این پژوهش سنجش وضعیت امنیت غذایی خانوارهای روستایی منطقه موردمطالعه با استفاده از شاخص تنوع غذایی و تعیین عوامل اصلی تاثیرگذار بر رژیم غذایی خانوار می باشد. پژوهش مقطعی صورت گرفته جز تحقیقات کاربردی بوده که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گردیده است. ابزار اصلی جهت گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد محاسبه نمره تنوع غذایی برحسب شمارش گروه های غذایی مصرفی توسط خانوار در دوره مرجع 24 ساعته قبل از فرآیند انجام مصاحبه می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه خانوارهای روستایی استان آذربایجان غربی می باشد. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 482 خانوار به روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد عمده گروه های غذایی مصرفی توسط خانوارهای روستایی استان آذربایجان غربی به صورت انواع غلات با 57.9%، گیاهان ریشه ای و غده ای با 56.4% و انواع حبوبات با 49.8% می باشد. همچنین ازلحاظ طبقه بندی تنوع غذایی خانوار های روستایی، 58.1% در طبقه دارای تنوع غذایی متوسط قرار گرفتند. تحلیل روابط مفروض بر اساس مقادیر استاندارد حاصل از هر دو روش تخمین حداکثر بزرگنمایی و Bayesian در نرم افزار Amos نشان داد که متغیرهای مالکیت دام، میزان تحصیلات، بعد خانوار و درآمد سالیانه در حالت کلی 85% از تغییرات متغیر وابسته تنوع غذایی را تبیین می کنند. متنوع سازی منابع درآمدی و در کنار آن ارتقا سطح تحصیلات سرپرست خانوار که منجر به افزایش دانش تغذیه ای و سوق دادن رژیم غذایی به سمت انتخاب و مصرف محصولات سالم تر و متنوع تر در رژیم غذایی خانوارهای روستایی می گردد، پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: شاخص تنوع غذایی, رژیم غذایی خانوار, گروه های غذایی مصرفیLack of food diversity as the most important aspect of household access to food is a major challenge for rural communities. The main purpose of this study is to assess the food security status of rural households in the study area using the food diversity index and determine the main factors affecting the household diet. This cross-sectional research is one of the applied researches that has been compiled by a descriptive-analytical method. The main tool for data collection is a combination of a standard questionnaire calculating the score of food diversity in terms of counting food groups consumed by the household in the reference period of 24 hours before the interview and a researcher-made questionnaire. The statistical population includes all rural households in West Azerbaijan province. 482 households were selected as a statistical sample by cluster sampling in several stages using Cochran's formula. The results showed that the main food groups consumed by rural households in West Azerbaijan province are cereals with% 57.9, root and tuberous plants with% 56.4 and legumes with% 49.8.Also, in terms of food diversity classification of rural households, %58.1 were in the category of moderate food diversity. Analysis of hypothetical relationships based on standard values obtained from Maximum Likelihood Estimates and Bayesian maximal estimation methods in Amos software showed that the variables of livestock ownership, education level, household size, and annual income, in general, explain% 85 of the changes in food variability dependent variables. It is suggested to diversify the sources of income and at the same time improve the level of education of the head of the household, which leads to increasing nutritional knowledge and leading the diet towards choosing and consuming healthier and more varied products in the diet of rural households
Keywords: Dietary diversity index, Family diet, Consumer food groups -
تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل بازدارنده توسعه زنجیره ارزش سیب زمینی در استان همدان انجام شد. این تحقیق از نوع پیمایشی و توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل سیب زمینی کاران استان همدان بود که از این میان 386 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه بود که روایی آن بر اساس نظرات تیم تحقیق تایید شد و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 722/0 ارزیابی و تایید شد. داده ها با نرم افزار SPSS26 و روش تحلیل عاملی اکتشافی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد، شش عامل بازدارنده توسعه زنجیره ارزش سیب زمینی در استان همدان به ترتیب عبارت اند از مشکلات و موانع آموزشی- ترویجی، زیرساختی، تامین نهاده، مدیریتی، اقتصادی و زیست محیطی که این عوامل در مجموع 22/60 درصد از واریانس کل را تبیین نمودند. مهم ترین موانع به ترتیب بالاترین میانگین شامل، قیمت بالای کود، قیمت بالای بذر، هزینه بالای بسته بندی، عدم ثبات قیمت، قیمت بالای ماشین آلات، کاهش کیفیت خاک و وجود مشکل آب در منطقه سیب زمینی بودند. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده، سیاست گذاری، برنامه ریزی، سرمایه گذاری، نظارت بر روند فعالیت های مختلف و به روز کردن فن آوری های مورد استفاده در حلقه های مختلف زنجیره ارزش، از سازو کارهایی است که می تواند با مشارکت دولت و بخش خصوصی، آهنگ توسعه زنجیره ارزش را تسریع بخشد.
کلید واژگان: استان همدان, زنجیره ارزش, بازدارنده های فعالیت مطلوب تولیدکنندگان, موانع اقتصادیThe present research was conducted with the aim of identifying the factors inhibiting the development of the potato value chain in Hamadan province. This research was survey and descriptive. The participants of this study were potato growers from which 386 people that selected as a sample. The research tool was a questionnaire whose validity was confirmed based on the opinions of the research team and its reliability was evaluated and confirmed by calculating Cronbach's alpha coefficient of 0.722. Data were analyzed with SPSS26 software and exploratory factor analysis method. The results showed that, six factors inhibit the development of the potato value chain in Hamadan province including, educational-promotional, infrastructural, input supply, managerial, economic and environmental problems and obstacles, and these factors, these factors explained 60.22% of the total variance. The most important barriers, in order of the highest average, include, the high price of fertilizer, the high price of seeds, the high cost of packaging, price instability, the high price of machinery, the decrease in soil quality and the presence of water problems in the region. Therefore, according to the obtained results, policymaking, planning, investment, monitoring the process of various activities and updating the technologies used in different links of the value chain, are among the mechanisms. which can accelerate the development of the value chain with the participation of the government and the private sector.
Keywords: Hamedan province, Value chain, barriers to the desired activity of producers, economic barriers -
امروزه روستاییان با مشکلاتی مانند بیکاری، بهرهوری پایین کشاورزی، افزایش مهاجرت به شهرها و حاشیهنشینی مواجه هستند. کسبوکارهای گردشگری روستایی میتوانند در رفع این مشکلات موثر باشند. هدف از این پژوهش بررسی و شناسایی چالشهای کسبوکارهای گردشگری روستایی از دیدگاه خبرگان روستایی و فعالان گردشگری منطقه آزاد ارس است. برای انجام این تحقیق، از رویکرد کیفی (روش تحلیل مضمون) استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه با روش نمونهگیری گلوله برفی به صورت هدفمند انتخاب شد که تعداد 24 نفر را شامل شد. برای اطمینان از روایی و پایایی پژوهش از روش ارزیابی گوبا و لینکلن استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار MAXQDA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان میدهد روستاهای دارای جاذبههای گردشگری منطقه آزاد ارس با چالشهایی مانند آسیبپذیری اجتماعی، نبود سیاستگذاری مناسب، ضعف زیرساختها، کمبود سرمایهگذاری، حمایت مالی ناچیز از کسبوکار گردشگری، ضعف شبکه اطلاع رسانی، فصلی بودن گردشگری، نارسایی در نظارت بر طرحهای اجرایی، فقدان پژوهش، امنیت ضعیف، مشارکت اندک روستاییان و سازمانهای گردشگری، آسیب به معماری سنتی روستا و تخریب محیط زیست روبرو هستند.
کلید واژگان: کارآفرینی روستایی, گردشگری روستایی, توسعه روستایی, منطقه آزاد ارسIdentifying the challenges of rural tourism development in border areas (Case study: Aras Free Zone)Today, villagers face problems such as unemployment, low agricultural productivity, increased migration to cities, and marginalization. Rural tourism can be effective in solving these problems. The purpose of this study is to investigate and identify the challenges of rural tourism from the perspective of rural experts and tourism activists in the Aras Free Zone. To conduct this research, the qualitative method (Thematic Analysis Method) has been used. The sample was purposefully selected by snowball sampling method, which included 24 people. Goba and Lincoln evaluation method was used to ensure the validity and reliability of the research. The collected data were analyzed using MAXQDA software. The results show that villages with tourist attractions in Aras Free Zone face challenges such as social vulnerability, lack of proper policy-making, weak infrastructure, lack of investment, insufficient financial support for tourism business, weak information network, seasonal tourism, inadequate supervision of executive plans, lack of Research, poor security, low participation of villagers and tourism organizations, damage to traditional village architecture and environmental degradation.
Keywords: Rural Entrepreneurship, Rural Tourism, Rural development, Aras Free Zone -
بحث از قانون علیت از کهن ترین مباحث بشری است. علیت نوعی رابطه بین علت و معلول است. ارسطو علت را به علل اربعه تقسیم بندی کرده است. یکی از این علل چهارگانه علت فاعلی است که هرگاه حکما و متکلمان در بحث قانون علیت، از علت سخن به میان می آورند، منظورشان علت فاعلی است. مولانا در مثنوی مانند سایر متکلمان به جای علت، از سبب و مسبب و به جای معلول از مسبب استفاده کرده است. مولوی گاهی به جای معلول، اصطلاح اثر و به جای عادت، اصطلاح سنت را به کار می برد. اشاعره، قانون علیت را نفی می کنند و به جای آن به عاده الله معتقدند. بعضی مولوی را اشعری مشرب دانسته اند و بر همین اساس او را منکر اصل سببیت نامیده اند؛ درحالی که مولانا قانون علیت را نفی نمی کند، بلکه ضمن اینکه جهان را دنیای اسباب و علل می نامد، مجموعه علل و اسباب ظاهری و پنهانی را در ید تصرف مسبب الاسبابی می داند که هر طور بخواهد عمل می کند. مولانا، قرآن، انبیا، بندگانی خاص و شمس را متصرف در اسباب و علل می داند که قدرت خرق اسباب را دارند. مولانا عقاید خود را با چاشنی عرفان در می آمیزد. زمانی خود را چون سوفسطایی می شمارد و گاهی تا حدودی به تفکر شیعی «امر بین الامرین» و گاهی به روش معتزلی نزدیک می شود؛ البته نه صراحتا و صرفا در بحث قانون سببیت، مولانا به سادگی در این مرزبندی ها نمی گنجد. در پایان این نوشتار، با بررسی ابیات مرتبط با موضوع علیت در مثنوی، دلایل متعددی بیان شده که نشانگر اعتقاد مولانا به قانون سببیت است.
کلید واژگان: سبب, مسبب, عاده الله, علیت, مثنوی مولوی, علت و معلولThe discussion of the law of causality is one of the oldest human issues, causality is a kind of relationship between cause and effect. Aristotle has divided the cause into four causes. One of them is the causal cause, which whenever the sages and theologians talk about the cause in the discussion of the law of causality, they mean the causal cause. In Masnavi, Rumi has used cause and effect instead of cause and cause instead of effect. Rumi sometimes uses the term effect instead of effect and the term tradition instead of habit. The Ash'arites reject the law of causality and believe in Aadatollah instead. Some have considered Rumi a Ash'arite and therefore called him a denier of the principle of causality, while Rumi does not deny the law of causality; Rather, while he calls the world the world of causes, he considers the set of apparent and hidden causes in the possession of the causal cause, which acts as it wishes. Rumi considers the Qur'an, the prophets, special servants, and Shams as possessing causes that have the power to destroy causes. At times, he considers himself a sophist and sometimes to some extent approaches the Shiite thought "Amr Bayn Al-Amrin" and sometimes to the Mu'tazilite method; Of course, not explicitly and simply in the discussion of the law of causation, Rumi does not simply fit into these boundaries. Several reasons have been stated that show Rumi's belief in the law of causation.
Keywords: cause, effect, causality, Rumi's Masnavi -
پدیده گردوغبار در کنار سایر پدیده های اقلیمی بخش کشاورزی را تحت تاثیر قرار داده و بر سود و رفاه کشاورزان تاثیر گذاشته است. در دهه های اخیر پدیده گردوغبار به ویژه در غرب ایران به یکی از معضلات محیط زیستی تبدیل شده است. در پژوهش حاضر تاثیر متغیرهای اقلیمی و پدیده گردوغبار بر رفاه ذرت کاران استان خوزستان در دوره 1395-1379 بررسی شد. بدین منظور، مدل ریکاردین با استفاده از داده های تابلویی برآورد شد. نتایج نشان داد که متغیر گردوغبار بر روی رانت ذرت کاران خوزستانی تاثیر منفی و معنی داری داشته به طوری که گردوغبار، در هر دوره تولید، موجب کاهش رانت به میزان 2381 هزار ریال در هر هکتار می شود. از میان متغیرهای اقلیمی استفاده شده متغیرهای دما و رطوبت اثر کاملا معنی دار بر رانت دارند. بدین صورت که با افزایش یک درجه دما نسبت به میانگین آن (9/32 درجه سانتی گراد)، رانت 9405 هزار ریال در هر هکتار افزایش می یابد و نیز افزایش یک درصد رطوبت هوا، باعث افزایش درآمد خالص به مقدار 2272 هزار ریال در هکتار می شود. همچنین، نتایج نشان داد، متغیرهای کود، سموم و سهم آب سطحی در آبیاری اثر مثبت و معنی دار و متغیرهای بذر، نیروی کار و کل سطح زیرکشت ذرت اثر منفی و معنی دار بر رانت زمین داشتند.کلید واژگان: گردوغبار, ذرت, رانت, روش ریکاردینThe dust phenomenon, along with other climatic phenomena affects the agricultural sector, income and welfare of farmers. In recent decades, the dust phenomenon, especially in the western Iran, has become one of the environmental problems. In this study, the effect of climatic variables and the dust phenomenon on maize farmers has been investigated in Khuzestan province during 2000-2016. For this purpose, the Ricardian model has been estimated using panel data approach. The results show that the dust variable has a negative and significant effect on Khuzestan maize farmer’s rents, so that, dust reduces rents 2381 thousand Rials per hectare per crop year. Among the climatic variables, the temperature and humidity variables affect rents significantly. That way, increasing 1˚C in temperature over its mean (32.9˚C), will increase rents by 9405 thousand Rials per hectare, and also increasing 1% in the air moisture over its mean (29.9%) will reduce rents by 2272 thousand Rials per hectare. The effects of other climatic variables (rainfall and wind speed) were not significant. The results also show that fertilizer, pesticides, and the share of surface water in irrigation have a positive and significant effect on the rents and sees, labor and total area under maize cultivation have a negative and significant effect on the rents.Keywords: Dust Phenomenon, Maize, Rents, Ricardian Method
-
در این پژوهش، با برآورد تابع هزینه 75 دانشگاه دولتی ایران وابسته به وزارت علوم، صرفه های اندازه و ابعاد اقتصادی دانشگاه های دولتی برآورد و تحلیل می گردد. به این منظور، برای برآورد تابع هزینه دانشگاه ها از فرم تابع هزینه درجه دوم استفاده می شود و مدل پژوهش با تکنیک داده های تابلویی تخمین زده میشود. نتایج بررسی نشان می دهد که صرفه های عام و خاص مقیاس اقتصادی در دانشگاه های دولتی وجود ندارند و در متوسط آنها، شکاف معناداری با مقیاس مطلوب اقتصادی وجود دارد. مقیاس اقتصادی دانشگاه ها در مقاطع آموزشی متفاوت است و مقاطع مختلف بین 25/1 تا 2 برابر وضع موجود آنها هستند. با سیاست رشد شتابان دانشگاه های جدید در دو دهه گذشته، دانشگاههای بسیاری با مقیاس کوچک ایجاد شده اند که هنوز ظرفیت زیادی برای گسترش کمی و کیفی، و شکاف بسیار معناداری تا مقیاس اقتصادی دارند. بررسی صرفه های ناشی از مقیاس و صرفه های ناشی از ابعاد نشان می دهد که صرفه جویی ناشی از ابعاد در دانشگاه های دولتی ایران وجود دارد. از این رو، می توان نتیجه گرفت که هزینه متوسط دانشگاه های غیرجامع، بالاتر از هزینه متوسط دانشگاه های جامع است. تحلیل صرفه های ناشی از ابعاد (تنوع) نیز نشان می دهد، صرفه جویی ناشی از تنوع در دانشگاه های دولتی ایران وجود دارد، از این روی هزینه متوسط دانشگاه های غیرجامع و یا تخصصی بالاتر از هزینه متوسط دانشگاه های جامع است.
کلید واژگان: آموزش عالی, صرفه های ناشی از مقیاس, صرفه های ناشی از ابعاد, تابع هزینه, داده های تابلوییThis study attempts to analyze the economies of scale and scope of Iranian public universities through estimating the cost function of 75 public universities. For this purpose, the quadratic cost function form is used to estimate the cost function of universities. Furthermore, the research model is estimated by using the panel data technique. The results show that there are no general and specific economies of scale in the studied universities. Moreover, there is a significant gap in the average scale of the studied universities with respect to a desirable economic scale. The economic scale of the universities is different in different degrees, and overall, the economic scale of different degrees are about 1.25 to 2 times their extant situation. Due to the growth policy of the new universities in the past two decades, many small-scale universities have been established that still have a considerable capacity for quantitative and qualitative development. Investigating the economies of scale and scope indicates the existence of economies of scale in Iranian public universities; Accordingly, it can be concluded that the average cost of non-comprehensive universities is higher than that of comprehensive universities. Hence, the integration of universities is strongly advised to achieve economies of scale.
Keywords: Higher Education, Economies of Scale, Economies of Scope, Cost Function, Panel Data -
هدف این تحقیق توصیفی- پیمایشی تحلیل عوامل تبیین کننده اقدامات مرتبط با مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی و عوامل موثر بر میزان به کارگیری آن بود. جامعه آماری این تحقیق را 5100 نفر از تمامی سرپرستان خانوارهای کشاورزی در سطح مناطق روستایی شهرستان کمیجان تشکیل دادند که بر اساس جدول بارتلت،تعداد 300 نفر از آن ها از طریق روش نمونه گیری چند مرحله ای برای انجام تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه با نظر پانلی از متخصصان و کارشناسان تایید شد. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق پیش آزمون انجام گرفت که مقدار آلفای کرونباخ محاسبه شده برای هر یک از مقیاس های اصلی پرسشنامه در حد مناسب (بالای 75/0) بود. نتایج تحقیق نشان داد که پنج عامل مدیریتی، زراعی، فنی، کنترلی و نگهداری و بازسازی، در حدود 83/69 درصد از واریانس اقدامات مرتبط با مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی را تبیین کردند. همچنین، نتایج تحلیل عاملی حاکی از آن بود که در مجموع 91/68 درصد از کل واریانس عوامل موثر بر مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی را چهار عامل دانشی- حمایتی، ترویجی، مشارکتی- تعاملی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی تبیین کردند.کلید واژگان: بخش کشاورزی, تحلیل عاملی, شهرستان کمیجان, مدیریت پایدار, منابع آبThe purpose of this descriptive- survey research was analysis of explaining factors of actions related to sustainable management of water resources and the factors affecting it. The statistical population of the research consisted of 5100 agricultural heads of household in the rural areas of the Komijan County, which a sample size of 300 was selected using multiple stage sampling technique. Data collected using research-made questionnaire. Content validity of the questionnaire was confirmed by a panel of experts. A pilot study was conducted to establish the reliability of the instrument. The Cronbach alpha's coefficient for main scales of the questionnaire was at an appropriate level (higher than 0.75). The results showed that five factors of management, farming, technical, control and maintenance and restoration explained about 69.83 percent of variances of actions related to sustainable management of agricultural water resources. Also, the results revealed that 68.91 percent of variances of factors affecting the sustainable management of agricultural water resources were explained by four factors, including knowledge- supportive, extension, participatory- interactional and the use of mass media.Keywords: Agricultural Sector, Factor Analysis, Komijan County, Sustainable Management, Water Resources
-
بافت فرش دستباف یکی از فعالیت های مهم خارج از مزرعه و منبع معیشت خانوارهای روستایی ایران به شمار می رود. دولت به منظور حمایت از قالی بافان بدون کارفرما و اعضای خانوار آن ها، همچنین تامین آتیه قالی بافان در قبال فوت، حوادث ناشی از کار، ازکارافتادگی و بازنشستگی، قالی بافان خانگی را بیمه کرده است. با وجود این، بخش قابل توجهی از بافندگان تحت پوشش بیمه قرار نگرفتهاند. هدف این مقاله تحلیل چالش ها و مشکلات پیش روی بافندگان در پذیرش بیمه قالی بافی و استفاده از آن است. پژوهش از طریق روش شناسی مطالعه موردی و پیمایش در 23 روستای شهرستان زنجان انجام شد. در مطالعه موردی از فنون کیفی گردآوری داده ها از قبیل تحلیل اسناد، گروه های متمرکز و مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد و 90 خانوار روستایی بافنده فرش ابریشم و کنشگران بازار فرش ابریشم در آن مشارکت کردند. در پیمایش، از 265 خانوار فرش باف ابریشمی به تصادف مصاحبه ساختارمند شد. نتایج نشان داد که در 23 روستای مورد مطالعه، 3/85 درصد خانوارهای فرش باف ابریشمی بیمه نشده و فقط 7/14 درصد بیمه شده بودند. نسبت بافندگان بیمه شده در بخش های مختلف شهرستان زنجان متفاوت بود و فاصله روستا تا شهر تاثیر منفی بر معرفی و پذیرش بیمه داشت. در مناطق روستایی دورافتاده، وابستگی معیشت خانوارها به بافت فرش بیشتر بود، ولی این دور افتادگی موجب کاهش پوشش بیمه برای این بافندگان شده بود. بافندگان روستایی با سه نوع چالش مهم در بیمه شدن روبه رو بودند: 1)ناتوانی مالی بافندگان، 2)شفافیت نداشتن اتحادیه فرش دستباف روستایی، 3)مشکلات قوانین بیمه.کلید واژگان: بیمه, فرش دست باف, بافنده, جامعه روستایی, فرش ابریشمی, زنجانHandmade carpet weaving has been one of the important off-farm activities and livelihood sources of Iranian rural households. The government has tried to cover self-employed and home-based carpet weavers under the insurance policy to support them and their households, in facing problems such as death, work related casualties and disablement, as well as their retirement. However, a high proportion of these producers have not covered by this insurance. The purpose of this paper is to analyze challenges facing these producers to adopt and use "the carpet weaving insurance". The study was conducted based on a mix methodology of case study and survey in 23 villages located in Zanjan County in the north west of Iran. In the case study design, research techniques such as document analysis, focus groups and semi-structured interviews were utilized through the participation of 90 rural handmade silk carpet weavers and carpet market actors. In the survey, a sample of 265 rural handmade silk carpet weaver households were randomly selected for structured interviews. The results showed that 85.3% of the households and the weavers were not covered by the carpet insurance. The proportion of weavers being covered by the insurance was different in terms of the location of their villages. The distance between the rural areas and Zanjan City, the center of the province, had a negative impact on introducing and adopting the insurance. In isolated rural areas, the dependency of rural household's livelihoods on carpet production is much higher than other rural areas, but this isolation has affected them by reducing their insurance coverage. The rural carpet weavers have three important challenges in order to be covered by the insurance.Keywords: Insurance, Handmade Carpet, Carpet weaver, rural community, silk
-
امنیت غذایی، از عناصر اصلی سلامت فکری و روانی و جسمی افراد جامعه و سنگ بنای جامعه توسعه یافته است. این در حالی است که ناامنی غذایی به عنوان مسئله ای جدی، به ویژه در کشورهای کمترتوسعه یافته و درحال توسعه مطرح است. در تعاریف امنیت غذایی، به وجود غذا و دسترسی فیزیکی و اقتصادی به غذا و پایداری مصرف غذا توجه شده است؛ اما به نظر می رسد عواملی فراتر از این چهارچوب، بر امنیت غذایی اثر می گذارد. ناامنی غذایی، به رفتار مصرفی و عوامل بسترساز آن بستگی دارد. دراین میان، الگوی تغذیه و عادت های غذایی منبعث از فرهنگ و دانش تغذیه نیز بر سلامت افراد اثر می گذارد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی ارتباط فرهنگ و دانش تغذیه ای با ناامنی غذایی در خانوارهای روستایی شهرستان کرمانشاه انجام شد. این پژوهش به لحاظ ماهیت، پژوهشی کمی است که اطلاعات آن با استفاده از پرسشنامه ای دوقسمتی شامل پرسشنامه سنجش ناامنی غذایی HFIAS و پرسشنامه محقق ساخته، طی نمونه گیری چندمرحله ای از 258 نفر سرپرست خانوارهای روستایی در یازده روستای شهرستان کرمانشاه گردآوری شد. نتایج برآورد وضعیت ناامنی غذایی نشان داد که بیش از 5/58درصد خانوارهای روستایی مطالعه شده، با ناامنی غذایی خفیف مواجه بودند یا در امنیت غذایی کامل قرار داشتند و حدود 7/14درصد به ناامنی غذایی شدید دچار بودند. بررسی نقش فرهنگ و دانش تعذیه ای نیز نشان داد که دانش تغذیه ای، اثر منفی و معنی داری بر ناامنی غذایی دارد. افزون براین، فرهنگ غذایی در رابطه بین دانش تغذیه ای با امنیت غذایی اثری میانجی دارد.کلید واژگان: فرهنگ تغذیه ای, دانش تغذیه ای, ناامنی غذایی, شهرستان کرمانشاهFood security is a key element in individual's mental, psychological, and physical health. Meanwhile, the food insecurity is a serious problem, especially in the underdeveloped and developing countries. Although availability, access, utilization, and stability are noted in the food security definitions, it seems that there are factors beyond the framework, which affect food security. Food insecurity depends on the consumption behavior and its underlying factors. In the meantime, the feeding pattern and habits, derived from the culture and knowledge of nutrition, also affect human health. The current study, in terms of the nature, is a quantitative research, and in terms of purpose is an applied research. The information was collected by a 2-part questionnaire including the researcher-made questionnaire and the household food insecurity access scale (HFIAS). A number of 258 heads of rural households was selected as the study sample from 11 villages in Kermanshah County, Iran, using the multistage sampling method. The results showed that while more than 58.5% of the rural households were in food security or mild food insecurity status, about 14.7% of the households faced with severe food insecurity. Results of structural equation modeling showed that nutrition knowledge had a negative and significant impact on food insecurity. The results also showed that nutrition knowledge had an indirect effect on food insecurity through nutrition culture, which should be considered in the food security studies.Keywords: Nutrition culture, Nutrition knowledge, food insecurity, Mediating effect, Kermanshah County
-
طرح طوبی یکی از طرح هایی است که در آن اراضی مستعد ملی، دولتی و شخصی به توسعه محصولات زراعی و باغی به منظور بهره برداری بهینه از سرمایه های عظیم آب و خاک کشور، افزایش تولید، ایجاد اشتغال و افزایش درآمد اختصاص یافته است. از این رو تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی طرح طوبی در استان چهارمحال و بختیاری صورت پذیرفت. در راستای دستیابی به اهداف این مطالعه، اطلاعات لازم از نمونه آماری شامل 141 نفر از کارشناسان جهاد کشاورزی و بهره برداران اراضی باغی در استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی جمع آوری گردید. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج تحلیل توصیفی نشان داد اکثریت بهره برداران باغی از شیوه واگذاری طرح طوبی رضایت نداشتند. همچنین نتایج حاصل از آزمون استنباطی نشان داد اجرای طرح طوبی باعث بهبود شرایط زیست محیطی شده است. علاوه بر این بین دیدگاه کارشناسان جهاد کشاوزی و بهره بردارانی که در طرح طوبی مشارکت نداشتند، با بهره برداران طرح طوبی پیرامون بهبود شرایط اقتصادی اختلاف معنی داری وجود داشت. همچنین بررسی آثار تضاد اجتماعی نشان داد که بین بهره بردارانی که از طرح طوبی استفاده نکرده اند با کارشناسان جهاد کشاوزی و بهره برداران طرح طوبی اختلاف معنی داری وجود دارد.کلید واژگان: ارزیابی اقتصادی, ارزیابی اجتماعی, ارزیابی زیست محیطی, طرح طوبی, چهارمحال و بختیاریTooba scheme is one of project upon which national, public and personal fertile lands has been allocated to develop farming and garden products in order to optimize utilization of massive capital of country's soils and waters, increase production, create jobs and increase revenue. Therefore, this study has been done with the aim to investigate the economic, social and environmental effects of Tooba scheme in Chaharmahal and Bakhtiari Province. In order to achieve the objectives of this study, data was collected from a sample including 141 Jihad-e-agricultural experts and garden beneficiaries in Chaharmahal and Bakhtiari Province through random sampling method. A questionnaire was used to collect the data. Data analysis was performed by using SPSS20 software. The results based on descriptive analysis showed that the majority of beneficiaries were not satisfied with transfer manner of Tooba scheme. Also, the result based on inferential analysis showed that Tooba schem has improved environmental conditions. In addition to there is a significant differences view between Jihad-e-Agriculture experts and beneficiaries who have not participating in Tooba schem with Tooba schem beneficiaries about the improvement of economic conditions. Also investigation the social conflict effects indicated that there is a significant difference between beneficiaries who have not used Tooba scheme with Jihad-eAgriculture experts and beneficiaries of Tooba scheme.Keywords: Economic assessment, social assessment, environmental assessment, Tooba scheme, Chaharmahal, Bakhtiari
-
سابقه و هدفبا توجه به بحران روزافزون محدودیت منابع آبی، مدیریت صحیح منابع آب و افزایش کارایی مصرف آب، به ویژه در بخش کشاورزی که بیشترین نرخ مصرف آب را دارد، اجتناب ناپذیر است. در واقع، مدیریت منابع آب هسته اصلی راهبردهای صرفه جویی در منابع آب به شمار می رود. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش های پرشماری در این زمینه انجام شده است. در این راستا، هدف اصلی این تحقیق بررسی عوامل تاثیرگذار بر به کارگیری اقدامات مرتبط با مدیریت پایدار منابع آب در بین کشاورزان شهرستان کمیجان استان مرکزی بود.مواد و روش هاجامعه آماری این تحقیق تمامی سرپرستان خانوارهای کشاورزی مناطق روستایی شهرستان کمیجان بود (5100=N) که 300 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن با نظرسنجی از متخصصان مورد تایید قرار گرفت و روایی سازه و پایایی آن نیز از طریق بررسی برازش مدل در سه سطح مدل اندازه گیری، مدل ساختاری و مدل کلی به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک چندمتغیره مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شد.نتایج و بحثدر این تحقیق ترتیب، فرضیه های تحقیق بر اساس این مدل آزموده شد. نتایج آمار توصیفی نشان داد کشاورزان مورد مطالعه از میانگین سنی و سابقه کار کشاورزی بالا (به ترتیب 21/54 و 9/28 سال) و سطح تحصیلات پایین (7/81 درصد کمتر از دیپلم) برخوردارند. چاه نیمه عمیق، قنات و چاه عمیق به ترتیب با 43، 3/28 و 21 درصد منبع اصلی آب برای بهره برداران است و 6/7 درصد آنها نیز از ترکیب آب قنات و حداقل یک منبع دیگر استفاده می کنند. آبیاری سنتی شیوه غالب آبیاری است (3/89 درصد) و تنها بهره برداران اندکی از روش های نوین آبیاری استفاده می کنند. همچنین، نتایج نشان داد بیشتر کشاورزان (4/90 درصد) در سطح متوسط و کمتر اقدامات مرتبط با مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی را به کار می گیرند. بر اساس نتایج تحقیق، متغیرهای عوامل ترویجی (p-value=0. 01، β=0. 203) ، عوامل آموزشی (p-value=0. 01، β=0. 299) ، عوامل مشارکتی (p-value=0. 01، β=0. 223) و عوامل حمایتی (p-value=0. 01، β=0. 220) اثر مثبت و معنا داری بر متغیر وابسته دارند. در مجموع، این چهار متغیر در حدود 1/41 درصد از واریانس میزان به کارگیری اقدامات مرتبط با مدیریت پایدار منابع آب در بین کشاورزان را تبیین می کنند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج این تحقیق می توان بیان داشت که مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی نیازمند یک رویکرد چندوجهی است و مجموعه ای از اقدامات فنی، اقدامات زراعی، اقدامات تکنولوژیکی، اقدامات کنترلی و اقدامات بازسازی را شامل می شود. نگاه تک بعدی و نداشتن رویکرد نظام مند می تواند به طور قابل توجهی منجر به کاهش اثربخشی برنامه های مدیریت منابع آب کشاورزی شود.کلید واژگان: مدیریت پایدار منابع آب, عوامل آموزشی, ترویجی, مشارکتی و حمایتی بخش کشاورزیIntroductionGiven the increasing crisis of water resource constraints, the proper management of water resources is indispensable for increasing water use efficiency, especially in the agricultural sector which has the highest water consumption (Perez-Blanco and Gomez, 2014). In fact, water resource management considers the main core of strategies to conserve water resources (Hu et al., 2014). Due to the importance of this issue, various studies have been undertaken in this respect such as those by Shahsavari (2014), Nori et al. (2014), Amirkhani et al. (2011), Mohammadi et al. (2009), Rezadoost and Allahyari (2014), Kulmatov (2014), Khalili (2012) and Panahi and Malekmohammadi (2010). Accordingly, the purpose of this research was to study the factors affecting the implementation of actions related to sustainable management of water resources among farmers in Komijan County, Markazi Province.Materials and methodsThe statistical population for the research consisted of all agricultural households in the rural areas of Komijan County, of which a sample size of 300 was selected using a multiple stage sampling technique. Data was collected using a research-made questionnaire. The content validity of the questionnaire was confirmed by a panel of experts and the construct validity and reliability of the research instrument were confirmed through examining model fit at the three levels of the measurement model, structural model and overall model. The Structural Equation Modelling (SEM) multivariate technique (Partial Least Squares) was used to analyze data and for this purpose, and SPSS and Smart PLS software were applied.Results and discussionIn this study, after confirming the fit of the measurement model, the structural model for research was fitted based on two indices, R2 (representing the effect of exogenous latent variables on endogenous) and Q2 (indicating the predictive power of the model). The results indicated that the values of the two indices R2 and Q2 were at appropriate levels for the second order endogenous latent variable (namely, implementation of actions related to sustainable water resource management) as well as five first order endogenous latent variables (that is, technical actions, farming actions, technological actions, control actions and reconstruction actions); this showed that the structural model had a suitable fit. Accordingly, the research hypotheses were tested based on that model. The results of the descriptive statistics showed that the mean age and farming experience of the farmers surveyed were at high levels (54.21 and 28.9 years, respectively) and, in contrast, their educational level was low (81.7 percent less than diploma). The main water resources of the farmers were semi-deep wells, aqueducts and deep wells with a frequency of 43, 28.3 and 21 percent, respectively; 7.6 percent of them used a combination of an aqueduct with at least one other source. The majority of farmers (89.3 percent) used the flood irrigation system and a small number of farmers used new irrigation methods. The results showed that the majority of farmers (90.4 percent) implemented actions related to the sustainable management of water resources at medium and low levels. The results also revealed that the variables for extension related factors (p-value=0.01, β=0.203), educational factors (p-value=0.01, β=0.229), participatory factors (p-value=0.01, β=0.223) and supportive factors (p-value=0.01, β=0.220) all had a positive and significant effect on the dependent variable. In general, these four variables explained about 41.1 percent of variances in implementation of actions related to sustainable management of water resources among farmers.ConclusionAccording to the results, we could note that the sustainable management of agricultural water resources requires a multifaceted approach and it consists of a series of technical actions, farming actions, technological actions, control actions and reconstruction actions. Taking a one-dimensional look at the question and the lack of systematic approach can significantly lead to a reduction in the effectiveness of agricultural water resource management programmes.Keywords: Sustainable management, Water resources, Extension, Education, Participatory, supportive factors, Agricultural sector
-
مرآت عشاق رساله ای است در گزارش اصطلاحات صوفیان شامل یک مقدمه و دو مطلب. توجه عمده مولف به تاویل الفاظ استعاری است و از آنها با عنوان «اشارات خاص» یاد کرده است. مرآت عشاق با استفاده از نسخه های ناقص، و از مولفی ناشناخته، انتشار یافته است. در مقاله حاضر، نویسنده اثر با توجه به قرائن موجود و شناسایی نسخه ای کامل، کهن و معتبر از آن، معرفی شده است.کلید واژگان: مرآت عشاق, ادریس بدلیسی, اصطلاحات صوفیان, الفاظ استعاریThe Merat-e Oshshaq is a treatise on the Sufi terminology in one introduction and two themes [matlab]. The authors emphasis is on the exegesis of figurative terms, to which he refers as specific implications. The Merat-e Oshshaq has been published based on some incomplete manuscripts and attributed to an unknown writer. In the present article, on the basis of some existing clues and an old creditable complete manuscript newly discovered, the identity of the author of the treatise has been ascertained.
-
در ایران بیش از 4/96 درصد کل گاوداری ها (شامل بیش از 7/68 درصد گاو و گوساله) کمتر از 20 راس دام دارند، که بیش از دوسوم شیر و بخش عمده پروتئین حیوانی را تولید می کنند. همچنین، سهم عظیمی از منابع آب و زمین و نیروی کار در خدمت این بخش تولید است. به رغم این سهم بزرگ، پژوهش های علمی به این بخش کمتر پرداخته اند. پرسش اصلی این است که آیا نظام سنتی تولید در گاوداری های روستایی بازدهی مناسبی دارند آیا با توجه به تحول های اقتصادی و سیاستی، قادر به بقا و تداوم فعالیت هستند؟ در این تحقیق، با توجه به نبود تعریف مشخص از گاوداری روستایی در آغاز ساختار نماینده گاوداری روستایی تعریف شد. بر این پایه، گاوداری نماینده به طور میانگین یک گله 05/6 راسی در گستره 16/201 مترمربعی است. با برآورد قیمت اجتماعی نهاده ها و محصولات، شاخص های نسبت هزینه منابع داخلی، DRC، نسبت هزینه به منفعت اجتماعی، SCB و سودآوری خالص اجتماعی، NSP، به ترتیب برابر با 85/1، 086/1 و 19.425.790- ریال در سال محاسبه شد که گویای نبود مزیت نسبی این نظام تولیدی است. تجزیه وتحلیل نتایج نشان داد کوچک مقیاس بودن این فعالیت ها، خود موجب استفاده بیش ازحد از نهاده های غیرقابل مبادله به ازای هر واحد دام می شود و تولید اندک هر واحد دام به ازای نهاده های مورداستفاده نیز از دلایل اصلی نبود مزیت نسبی این نظام تولیدی در استان زنجان هستند.کلید واژگان: استان زنجان, گاوداری روستایی کوچک مقیاس, مزیت نسبیIn Iran, more than 96.4 percent of dairy farms (including more than 68.7 percent of cattle and calf) have a less than 20 heads of animals, and they produce more than two-thirds of milk and most of animal protein. Also, large shares of water, land and labor force resources are used by this production section. Less scientific studies have been focused on this production system despite it's major contribution. The main question is whether the rural dairy farms with traditional production system have a suitable efficiency, and whether they could pass economic and political transformation, survive and continue production? In this study, structure of representative rural dairy farm was defined. Accordingly, representative farm on average contains 6.05 heads in the stalls area of 201.16 m2. Through estimated the social cost of inputs and products, indicators of Domestic Resource Cost, DRC, Social Cost-Benefit, SCB, and Net Social Profit, NSP, had been calculated 1.85, 1.086, and 19, 425, 790 IRR per year, respectively, which indicate the lack of comparative advantage of this production system. Analysis of the results revealed that the small scale of the activities that cause excessive use of non-tradable inputs per unit livestock, as well as low production of each livestock per inputs used, are the main reasons of lack of comparative advantage of this production system in Zanjan Province.Keywords: Comparative advantage, rural small, scale dairy farm, Zanjan province
-
در تحقیق حاضر، یک الگوی تخصیص یارانه بر اساس مفاهیم پایه ای بهینه سازی در اقتصاد تدوین شده است. کاربرد این الگو با به کارگیری آن در تخصیص یارانه حق بیمه به غلات (ذرت، جو دیم، گندم دیم، جو آبی و گندم آبی) ارزیابی شده است. در این الگوی فرض شده، سیاست گذار به نمایندگی از جامعه به دنبال حداکثرسازی مطلوبیت اجتماعی است که سطح مطلوبیت با افزایش پوشش بیمه ای این محصولات در زمین هایی که بهره وری بالاتری دارند افزایش می یابد. در الگوی تدوین شده، علاوه بر محدودیت بودجه برای پرداخت یارانه اطلاعات مربوط به تمایلات کشاورزان به پرداخت حق بیمه، که در تابع تقاضای ایشان منعکس است، به عنوان یک عامل تعیین کننده مورد توجه است که در مقابل سیاست گذار برای دستیابی به اهدافش قرار دارد. نتایج نشان می دهد که تخصیص بهینه یارانه ها تحت تاثیر عواملی از جمله عملکرد محصولات، حق بیمه اکچواری، کشش قیمتی تقاضای بیمه و نیز سطح بیمه فعلی است؛ به علاوه، تخصیص بهینه یارانه ها به بازتوزیع بودجه در مناطق مختلف تولیدکننده غلات منجر می شود و توزیع متعادل تر این اعتبارات را در پی دارد. در آخر، نتایج مشخص کرد که تخصیص یارانه ها با هدف افزایش بهره وری موجب افزایش کارایی تخصیص بودجه به میزان متوسط 17 درصد می شود.
کلید واژگان: الگوی تخصیص یارانه, بیمه کشاورزی, تقاضای بیمه, مطلوبیت اجتماعیIn this study, a model of optimal allocation of subsidy was developed based on the microeconomic optimization theory. The model was evaluated by applying to premium subsidy allocation to the cereal crops’ (corn, rain fed barley and wheat, and irrigated barley and wheat) insurance in Iran. In developing the model, it was assumed that, policymaker on behalf of society, follows a social utility maximization in which the level of utility increases as the area coverage of insurance expands on the lands with higher productivity. In this model, in addition to subsidy budget constraint, information on farmers’ willingness to pay for insurance, which is reflected in their demand functions, is taken into account as a determining factor facing policymaker in achieving its objective. Results indicate that optimal allocation of premium subsidy is influenced by land productivity, level of actuarial premium, price elasticity of demand for insurance, and present insured areas. In addition, the optimal allocation of subsidy results in a redistribution of subsidy budget among different cereal producing regions and causes a more balanced distribution of funds among the regions. Finally, results reveal that, subsidy allocation targeted to improve productivity, increases budget allocation efficiency by %17.Keywords: crop insurance, insurance demand, social utility optimization, subsidy allocation model -
از زمان انتشار اثر فیلیپس در سال 1958، تحولات بسیاری در ادبیات منحنی فیلیپس اتفاق افتاده است. در این پژوهش با استفاده از داده های دوره زمانی 1343-1386 و با نگاهی تازه به دنبال تبیین تکانه های تورم و ارتباط آن با بیکاری هستیم. در این چارچوب، اثر تحولات بازارهای کار، کالا و خدمات، و پول بر نوسان های تورم را بررسی می کنیم. بدین منظور، متغیرهای غیرقابل مشاهده تولید بالقوه، تورم انتظاری و بیکاری انتظاری را با استفاده از فیلتر هودریک-پرسکات محاسبه کرده و براساس آنها متغیرهای مورد نیاز را بازتعریف می کنیم. روش شناسی پژوهش مبتنی بر رهیافت فمبای برای انتخاب الگوی مناسب سری زمانی، به برآورد الگوی خودتوضیح برداری منجر شد. نتایج بیانگر نبود هر گونه رابطه معنا دار بین نوسان های بیکاری و نوسان های تورم است. با توجه به تجربه های جهانی، به نظر می رسد روابط منحنی فیلیپس در شرایط نزدیک به اشتغال کامل برقرار می شود؛ شاید بیش از سه دهه رکود تورمی در اقتصاد ایران دلیل محکمی بر نبود چنین ارتباطی باشد.
کلید واژگان: منحنی فیلیپس, تکانه تورم, رویه فمبایSince Phillips’ paper in 1958, the literature Phillips curve has witnessed many changes. With a new look, the present study pursues to explain inflation shocks and their relation with unemployment, using a time series data for the period 1965-2005. In this framework, the effects of changes in labor, commodity and money markets on inflation fluctuations are investigated. The unobservable variables of potential production, expected inflation and expected unemployment are estimated using the Hodrick-Prescott filter. The methodology based on Fomby’s approach, which selects suitable time series model, results in estimating the VAR model. The results suggest lack of any significant relation between unemployment and inflation fluctuations. The international evidences suggest that the Phillips curve exists in the nearly full employment conditions. The long stagflation in Iran may be the reason for our finding of the lack of such a relation.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.