به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

hossein aflaki fard

  • حسین افلاکی فرد، سحر صالحی فارسانی*

    مقدمه و هدف :

    هدف این پژوهش بررسی رابطه بین خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس و صلاحیت های حرفه ای معلمان دوره ابتدایی بود.

    روش شناسی پژوهش:

     جامعه آماری مورد مطالعه شامل معلمان دوره ابتدایی شهرستان اردل بود که از میان آن ها، تعداد 100 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.

    یافته ها

    برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس و صلاحیت های حرفه ای معلمان استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. این یافته ها نشان می دهد که خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس، یک عامل مهم و تعیین کننده برای صلاحیت های حرفه ای معلمان است. بر این اساس، سرمایه گذاری در زمینه ارتقای خودکارآمدی معلمان در مدیریت کلاس می تواند یک راهبرد موثر برای بهبود صلاحیت های حرفه ای آنان و در نتیجه، کیفیت و اثربخشی نظام آموزش و پرورش باشد.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که بین خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس و صلاحیت های حرفه ای معلمان شامل صلاحیت شناختی مهارتی، صلاحیت نگرشی رفتاری، صلاحیت مدیریتی و صلاحیت حرفه ای کل، همبستگی مثبت و معناداری در سطح قوی وجود دارد. همچنین خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس توانست به صورت معناداری صلاحیت های حرفه ای معلمان را پیش بینی کند.واژگان کلیدی: خودکارآمدی معلم، مدیریت کلاس، صلاحیت های حرفه ای، معلمان دوره ابتدایی

    کلید واژگان: خودکارآمدی معلم, مدیریت کلاس, صلاحیت های حرفه ای, معلمان دوره ابتدایی
    Hossein Aflaki Fard, Sahar Salehi Farsani *
     Introduction and purpose

    The purpose of this study was to investigate the relationship between teacher self-efficacy in classroom management and the professional qualifications of primary school teachers.

    method

    The statistical population under study included elementary school teachers of Ardal city, from among them, 100 people were selected by available sampling method.

    Findings

    Standard questionnaires of teacher self-efficacy in classroom management and teachers' professional qualifications were used to collect data. The collected data were analyzed using Pearson's correlation coefficient. These findings show that teacher self-efficacy in classroom management is an important and determining factor for teachers' professional qualifications. Based on this, investing in improving teachers' self-efficacy in classroom management can be an effective strategy to improve their professional qualifications and, as a result, the quality and effectiveness of the education system.Discussion and

    conclusion

    The results showed that there is a strong positive and significant correlation between teacher self-efficacy in classroom management and teachers' professional qualifications, including cognitive skills, attitudinal and behavioral competence, managerial competence and overall professional competence. Also, teacher self-efficacy in classroom management could significantly predict teachers' professional qualifications.Keywords: teacher self-efficacy, classroom management, professional qualifications, primary school teachers

    Keywords: Teacher Self-Efficacy, Classroom Management, Professional Qualifications, Primary School Teachers
  • حسین افلاکی فرد*، محمد قلعه نویی، ذکیه فتاحی
    مقدمه
    هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اشتیاق تحصیلی بر اساس مهارت های حل مسئله با واسطه گری خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان بود.
    روش
    پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-همبستگی با مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از تمامی دانش آموزان دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر مرودشت در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده شد. بدین صورت که ابتدا از بین مدارس متوسطه اول، 3 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و سپس از هر مدرسه 2 کلاس انتخاب شد و تمامی دانش آموزان آن کلاس ها (160 نفر) پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فریدل و پاریس، مهارت های حل مسئله هپنر و پترسن و خودپنداره تحصیلی یس یسن چن بود. تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام شده است. در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از رگرسیون چند متغیره به روش متوالی هم زمان بر اساس مدل بارون و کنی (1986) و معادلات ساختاری استفاده شده است.
    یافته ها
    یافته ها حاکی از آن بود که مهارت های حل مسئله با واسطه گری خودپنداره تحصیلی دانش آموزان قادر به پیش بینی اشتیاق تحصیلی دانش آموزان است. همچنین مدل از برازش قابل قبولی برخوردار بود.
    نتیجه گیری
    تقویت و توسعه مهارت های حل مسئله و افزایش خودپنداره تحصیلی دانش آموزان می تواند به بهبود اشتیاق و علاقه آنها به مسیرهای آموزشی و تحصیلیشان کمک کند. بنابراین، ارائه برنامه های آموزشی مناسب و استراتژی هایی در محیط های مدرسه و خانواده با هدف ارتقاء مهارت های حل مسئله و توسعه خودپنداره تحصیلی می تواند تاثیر مثبتی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان داشته باشد.
    کلید واژگان: اشتیاق تحصیلی, مهارت های حل مسئله, خودپنداره تحصیلی
    Hossein Aflakifard *, Mohammad Ghalehnooei, Zakiyeh Fatahi
    The aim of the present research was to predict academic engagement based on problem-solving skills, mediated by academic self-concept in female high school students. This applied study utilized a descriptive-correlational approach with structural equation modeling. The population of this research included all female high school students in Marvdasht during the academic year 1401-1402. A clustered random sampling method was employed, where three schools were randomly selected, and two classes from each school were chosen, totaling 160 students who completed the questionnaires. The measurement tools included the academic engagement questionnaire by Fredell and Paris, problem-solving skills by Heppner and Petersen, and academic self-concept by Yessen and Chen. Data analysis was conducted at two levels, descriptive statistics and inferential statistics. Descriptive analysis involved examining means and standard deviations, while inferential analysis utilized multivariate regression through the Baron and Kenny (1986) model and structural equation modeling with LISREL and SPSS software. The findings indicated that problem-solving skills, mediated by academic self-concept, were able to predict students' academic engagement. Furthermore, the model demonstrated an acceptable fit.
    Keywords: Academic engagement, problem-solving skills, academic self-concept
  • ژیلا حیدری نقدعلی*، حسین افلاکی فرد

    هدف از پژوهش ارائه راهکارهای توسعه دانش محتوایی تربیتی فناورانه (TPACK) دانشجو معلمان در آموزش زیست شناسی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی = تحلیلی بود و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای به تبیین مفاهیم و راهکارهای توسعه TPACK دانشجو معلمان درآموزش زیست شناسی پرداخته شد. ابزار گردآوری اطلاعات فیش برداری از اسناد و مدارک و متون و منابع تخصصی کتابخانه ای و اینترنتی موجود در زمینه بود. برای جستجو و گردآوری اطلاعات از پایگاه های اطلاعاتی به منظور جامعیت بخشیدن به پژوهش ، هیچگونه محدودیت زمانی اعمال نشد. تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه ی توصیفی و با تامل بر رویکردها و گونه های مختلف مطالعات صورت گرفته و دسته بندی آنها انجام گرفته است. نتایج حاکی از آن است که ارتقاء TPACK در معلمان زیست شناسی فرآیندی پیوسته است که نیازمند ترکیبی از توسعه حرفه ای، همکاری و شبکه سازی، دسترسی به منابع، ابزارهای قابل دسترس، پذیرش نوآوری و پشتیبانی مداوم است. با بهبود این حوزه ها، معلمان می توانند در آماده سازی دانش آموزان برای مواجهه با چالش ها و فرصت های منطبق با پیشرفت سریع تکنولوژی اثربخش عمل کنند. سرمایه گذاری در توسعه TPACK در معلمان زیست شناسی برای تربیت نسلی از افراد علمی آگاه که توانایی دنبال کردن و مشارکت در جهانی تحت تاثیر فناوری را دارند، ضروری است.

    کلید واژگان: دانش محتوایی تربیتی فناورانه, زیست شناسی, دانشجو معلم, فناوری
    Zhila Heidari *, Hossein Aflakifard

    The aim of the research was to provide solutions for the development of Technological Pedagogical Content Knowledge (TPACK) among biology teacher students. The research method used was descriptive-analytical, and it focused on explaining the concepts and strategies for developing TPACK among biology teacher students. The data collection tool in this research involved extracting information from documents, library sources, texts, and specialized internet resources in the field. There were no time constraints imposed on searching and gathering information from databases in order to ensure comprehensiveness in the research. Data analysis was conducted using a descriptive approach, with a reflection on different approaches and types of studies, and their categorization was carried out. The results of this research indicate that enhancing TPACK in biology teachers is an ongoing process that requires a combination of professional development, collaboration and networking, access to resources, accessible tools, acceptance of innovation, and continuous support. Improving these areas enables teachers to effectively prepare students for the challenges and opportunities aligned with the rapid advancement of technology. Investing in the development of TPACK among biology teachers is essential for cultivating a generation of scientifically literate individuals who have the ability to navigate and participate in a technology-influenced world.

    Keywords: Technological Pedagogical Content Knowledge, (TPACK), biology, teacher students. technology
  • حسین افلاکی فرد*، محمد قلعه نویی

    هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روش تدریس حل مسئله و روش تدریس معکوس بر اضطراب ریاضی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه ‎تجربی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان پایه ششم شهر مرودشت در سال تحصیلی 1402- 1401 می باشد. برای نمونه ‏گیری، از روش نمونه گیری  تصادفی خوشه ای تک مرحله ای استفاده شده است؛ بدین صورت که ابتدا دو مدرسه ابتدایی در شهر مرودشت به صورت تصادفی انتخاب شدند. پس از این مرحله، پرسش نامه اضطراب ریاضی بر روی دانش آموزان پایه ششم این دو مدرسه اجرا شده و افرادی که نمرات بالاتری در این آزمون کسب کرده اند، به عنوان نمونه های متمرکز (خوشه) شناسایی شدند. سپس از این خوشه،  دانش آموزان به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25) قرار داده شدند. ابزار سنجش، مقیاس تجدید نظرشده اضطراب ریاضی پلیک و پارکر بود. روایی و پایایی ابزار نیز مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش تدریس حل مسئله بر اضطراب ریاضی، تاثیر مثبت و معنا داری داشته است (0.01  <p) و حدود 23 درصد از واریانس در نمرات اضطراب ریاضی، مربوط به این روش تدریس است. روش تدریس معکوس نیز بر اضطراب ریاضی، تاثیر مثبت و معنا داری داشته است (0.01  <p) و حدود 47 درصد از واریانس در نمرات اضطراب ریاضی مربوط به این روش تدریس است. میانگین نمره تعدیل شده پس آزمون اضطراب ریاضی برای روش تدریس معکوس (39/57) کمتر از روش تدریس حل مسئله (34/77) است؛ بنابراین، روش تدریس معکوس، اثربخشی بیشتری در کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان داشته است. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که به کارگیری روش های آموزشی نوین نظیر تدریس معکوس و حل مسئله، در فرایند تدریس ریاضی می تواند به‏ طور قابل توجهی اضطراب ریاضی دانش آموزان را کاهش داده و عملکرد آن ها را بهبود بخشد. با توجه به شناخت عمیق تر از اضطراب ریاضی و استفاده از روش های تدریس مناسب، می توان علاوه بر تاثیر مثبت و موثر بر توانایی های ریاضی و ایجاد محیط یادگیری، از احساسات منفی ناشی از اضطراب ریاضی جلوگیری کرد. این نتایج می تواند به عنوان راهنمایی مفید برای سیاست گذاران و مدیران آموزشی باشد تا در فرایند تدریس و یادگیری ریاضی در مدارس، سبب بهبود چشم‎گیرتری شوند.

    کلید واژگان: روش تدریس حل مسئله, روش تدریس معکوس, اضطراب ریاضی, پایه ششم ابتدایی
    Hossein Aflakifard *, Mohammad Ghalehnooei

    The aim of the current research was to compare the effectiveness of problem-solving teaching method and flipped teaching method on mathematics anxiety among students. The research method was quasi-experimental with a pre-test, post-test design including a control group. The statistical population consisted of all sixth-grade students in Marvdasht city during the academic year 1401-1402. Cluster random sampling was used, where two elementary schools were randomly selected in Marvdasht. Afterward, the mathematics anxiety questionnaire was administered to sixth-grade students in these schools, and those with higher scores were identified as the cluster samples. From these clusters, students were randomly assigned to two experimental groups (25 students each) and a control group (25 students). The measurement instrument was the revised Mathematics Anxiety Scale by Plichta and Parker, with confirmed validity and reliability. Results showed that the problem-solving teaching method significantly reduced mathematics anxiety (p < 0.01), explaining about 23% of the variance in anxiety scores. Similarly, the flipped teaching method also significantly reduced mathematics anxiety (p < 0.01), explaining approximately 47% of the variance in anxiety scores. The adjusted post-test mean score for mathematics anxiety was lower for the flipped teaching method (39.57) compared to the problem-solving method (34.77), indicating that the flipped teaching method was more effective in reducing mathematics anxiety among students. These findings suggest that employing innovative teaching methods such as flipped and problem-solving approaches in mathematics instruction can significantly reduce students' mathematics anxiety and improve their performance. This insight could be valuable guidance for educational policy-makers and managers to improve the teaching and learning process in mathematics education, thereby preventing negative emotions associated with mathematics anxiety.

    Keywords: Solving Teaching Method, Flipped Teaching Method, Math Anxiety, Elementary, Sixth Grade Problem Solving Teaching Method, Mathematics Anxiety, Sixth Grade
  • حسین افلاکی فرد*، سمیه زارع، بشیر عجمی بافرانی

    هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر انگیزش دبیران در عملیاتی سازی سند تحول بنیادین کاربردی و شیوه ، توصیفی و با توجه به هدف، بوده است؛روش پژوهش با توجه به ماهیت آن AHPآموزش و پرورش با تکنیک کمی است؛ جامعه آماری شامل دبیران مقطع متوسطه دوم شهرستان مرودشت در سال ، انجام آن، پیمایشی و مبنای نوع داده ها طبقه ای استفاده و نمونه انتخاب - نفر(؛ جهت تعیین نمونه آماری از روش نمونه گیری تصادفی 1850) بود1401-1402 تحصیلی (بود؛ روایی و پایایی Saaty, 1980) طیف نه گزینه ای استاندارد شده ، پرسشنامه مقایسه های زوجی ، نفر (؛ ابزار پژوهش 98) شد 8) آلفای کرونباخ (مورد تایید قرار گرفت؛ تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار 0/ 8 (AHP) و تحلیل سلسله مراتبی Choice Expert رتبه دوم و عامل محیطی 0/34 عامل فردی ، در رتبه اول 0/44 با وزن نسبی ، بود؛ یافته ها نشان داد که :عامل شغلی انگیزش دبیران بود که نشان دهنده 0/06 <0/1 و مولفه عامل شغلی 0/05 < 0/1 رتبه سوم اهمیت قرار دارند؛ نرخ ناسازگاری ماتریس برابر 0/21 ،0/122 سازگاری در قضاوتهای کارشناسان و دبیران بود؛ مولفه های رتبه اول تا پنجم عامل شغلی: حقوق و پاداش با وزن نسبی ؛ مولفه های رتبه اول تا 0/067 سرپرستی و نظارت،0/072 امنیت شغلی، 0/075 مسئولیت شغلی، 0/102 ماهیت و شرایط کار ،0/036 حمایت جامعه از معلم، 0/052 ارتباط مدرسه و اجتماع ،0/063 ششم عامل محیطی: امکانات و بودجه با وزن نسبی ؛ مولفه های رتبه اول تا چهارم عامل 0/008 تغییر می باشد.

    کلید واژگان: شناسایی, رتبه بندی, عوامل موثر, سند تحول بنیادین, (AHP) مراتبی
    Hossein Aflakifard *, Somayeh Zare, Bashir Ajami Bafrani
    Introduction

    From the perspective of various researchers, considering the executive factors of the non-implementation of the fundamental transformation document of education, more attention should be paid to factors that can play a fundamental role in the implementation of the document. These factors include: awareness, attention, motivation, implementation of chapters and strategies recorded in the document by teachers of various educational levels, especially secondary school teachers. Research Questions: Main question: What rank do the factors affecting the motivation of secondary school teachers in Marvdasht city have in implementing the fundamental transformation document of education? Three sub-questions are: How is the ranking of individual factors, occupational factors, and environmental factors on teachers’ motivation in operationalizing the fundamental transformation document of education?

    Methodology

    The research method is descriptive considering its nature, applied considering its purpose, survey considering its implementation method, and quantitative considering the type of data. The research population included secondary school teachers in Marvdasht city in the academic year 2023-2024 (1850 people); to determine the research sample, a stratified random sampling method was used and the sample was selected (98 people); the research tool was a pairwise comparison questionnaire, a nine-option standardized spectrum (Saati, 1980); validity and reliability (Cronbach’s alpha .88) were confirmed; data analysis was done with Choice Expert software and Hierarchical Analysis (AHP).

    Results

    The findings showed that: the occupational factor of teachers’ motivation ranks first, the individual factor ranks second, and the environmental factor ranks third; the inconsistency rate of the matrix and the component of the occupational factor indicated the compatibility in the judgments of experts and teachers; the first to fifth components of the occupational factor: salary and reward, nature and working conditions, job responsibility, job security, supervision and monitoring; the first to sixth components of the environmental factor: facilities and budget, school and community communication, community support for the teacher, educational system structure, local culture of the region, political changes and developments; the first to fourth components of the individual factor: meeting individual needs at work, attention to the level of experience and education, commitment and possibility of individual growth, job compatibility with interest and individual ability were obtained.

    Conclusion and Discussion

    Among the main factors, respectively, job factor, individual factor and environmental factor, teachers' motivation have higher ranks. Therefore, success in implementing educational programs and activities and the optimal implementation of the fundamental transformation document of education requires the provision of facilities, conditions, and motivations that can pave the way for achieving high educational goals in communication and interaction.

    Keywords: Identification, Ranking, Effective Factors, Motivation, Teachers, Fundamental Transformation Document, Education, Training, Hierarchicalanalysis (AHP)
  • حسین افلاکی فرد، طاهره احمدی*
    مقدمه و هدف

    هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی معلمان است.

    روش شناسی پژوهش: 

    روش تحقیق آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان شهرستان فراشبند مقطع متوسطه دوم می باشد که از بین آنها 30 نفر به صورت دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند (به طور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند). ابزار تحقیق حاضر پرسشنامه بهزیستی روانی در سال 1989 توسط ریف، پرسشنامه تعهد شغلی استاندارد شده توسط بلاو (1997)، و پروتکل مثبت اندیشی بر گرفته از نظریه سلیگمن (2005) می باشد. داده های پژوهش به وسیله نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد آموزش مهارتهای مثبت اندیشی بر بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی معلمان تاثیر معنی داری دارد. یافته های این پژوهش ضرورت کاربرد برنامه های آموزش مثبت اندیشی در راستای بهبود بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی معلمان را خاطر نشان میسازد.

    نتیجه گیری

    آموزش مهارت های مثبت اندیشی به معلمان تاثیر قابل توجهی بر بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی آن ها دارد. این مهارت ها به معلمان کمک می کنند تا با چالش ها روبه رو شده و با انگیزه، خودکارآمد و امیدواری بیشتری در حرفه ی تدریس عمل کنند.

    کلید واژگان: آموزش مثبت اندیشی, بهزیستی روانشناختی, تعهد شغلی, معلمان
    Hossein Aflaki Fard, Tahere Ahmadi *

    Introduction and goal: 

    The purpose of the current research is the effectiveness of positive thinking training on the psychological and occupational well-being of teachers.

    Research methodology

    The experimental research method is a pre-test-post-test type with a control group. Its statistical population includes all secondary school teachers of Farashband city, among whom 30 people were randomly selected as samples (15 people were randomly assigned to the experimental group and 15 people to the control group). The current research tool is psychological well-being questionnaire in 1989 by Rief, standardized job commitment questionnaire by Blau (1997), and positive thinking protocol based on Seligman's theory (2005). Research data was analyzed by SPSS software and multivariate analysis of covariance test.

    Findings

    The results showed that teaching positive thinking skills has a significant effect on teachers' psychological well-being and job commitment. The findings of this research highlight the necessity of using positive thinking training programs in order to improve the psychological well-being and job commitment of teachers.

    Conclusion

    Teaching positive thinking skills to teachers has a significant effect on their psychological well-being and job commitment. These skills help teachers to face challenges and act with more motivation, self-efficacy and hope in the teaching profession.

    Keywords: Teaching positive thinking, Psychological Well-Being, job commitment, Teachers
  • حسین افلاکی فرد*
    هدف مطالعه حاضر بررسی تطبیقی برنامه درسی آموزش کار و فناوری در نظام آموزش ابتدایی ایران، فنلاند و سنگاپور است. روش پژوهش حاضر کیفی با استفاده از روش تطبیقی و مبتنی بر تجزیه و تحلیل مقایسه ای است. حوزه پژوهش شامل اطلاعات علمی، اسناد و مدارک پیرامون آموزش کار و فناوری در نظام آموزش ابتدایی کشورهای جهان است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند مبتنی بر معیار استفاده شد. که با توجه به توفیقات دو کشور فنلاند و سنگاپور در زمینه آموزش کار و فناوری، این دو کشور به عنوان نمونه انتخاب شدند و با ایران مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفتند. نحوه جمع آوری اطلاعات اسنادی و به روش فیش برداری است. به منظور تحلیل اطلاعات از روش چهارمرحله ای جورج بردی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد از نظر جایگاه، منطق و چرایی، محتوا و مواد آموزشی همسو هستند. از نظر روش تدریس، نقش مربی و دانش آموز شباهت دارند. از نظر تنوع و گستره برنامه درسی کار و فناوری، ارتباط تحصیل با کار و زندگی، هدف و توجه به پرورش مهارت ها، تنوع در محتوای آموزشی و آزادی عمل دانش آموز در فعالیت های کلاسی متفاوتند.
    کلید واژگان: برنامه درسی, سواد فناوری, فناوری, کار, نظام آموزش ابتدایی
    Hossein Aflakifard *
    The purpose of this study is a comparative study of work and technology education curriculum in the primary education system of Iran, Finland and Singapore. The method of this research is qualitative using a comparative method based on comparative analysis. The field of research includes scientific information, documents about work and technology education in the primary education system of the world. For sampling, the method of targeted sampling was used. According to the successes of Finland and Singapore in the field of labor and technology education, these two countries were selected as a sample and compared and compared with Iran. The method of collecting documentary information is by filing method. In order to analyze the data, George Brady's four-step method has been used. The results showed that the similarities are: in terms of status, in the compulsory program at lower levels of education (elementary course); In terms of logic and reasoning, in preparing students for their future careers and careers; In terms of purpose, in introducing them to jobs, preparing them to learn professions and jobs; In terms of content and educational materials are generally consistent; In terms of teaching methods, in using active, participatory and team teaching methods, practical project, problem solving; In terms of evaluation, in the evaluation by the working method of the research folder, evaluation of the practical self-assessment project, oral-written questions; In terms of the role of the instructor, in the role of the instructor as a guide and management of class activities; In terms of the role of the learner, they are similar to the role of the learner as a questioner and the connection and synergy between what is new and what has been learned in the past and how to apply what has been learned in the real world. However, the differences are: in terms of position, in the degree of diversity and scope of the curriculum, work and technology, and the degree of integration of this program with the programs of other courses; In terms of logic and reasoning, the extent to which everyone's work, education and life are related to technology; In terms of purpose, in the amount of attention paid to the development of problem-solving skills, environmental, critical thinking, learning technological literacy; In terms of content and teaching materials, in the field of diversity in educational content and the degree of emphasis on the concepts and principles of work and technology, in terms of teaching methods, in using teaching methods based on maximum student freedom of action, semantics in teaching, Communication teaching method; In terms of evaluation, in the certification of skills and evaluation by teachers and students; In terms of the role of the educator, in the role of the teacher as a member of the family, to make the educational content meaningful for the students by adapting the content to the real world; In terms of the role of the student, there is a difference in the degree of students' freedom of action in activities, restricting education and activities to the classroom.
    Keywords: curriculum, primary education system, technology literacy, Technology, work
  • حسین افلاکی فرد*، محمد قلعه نوی
    مقدمه و هدف

    هدف از پژوهش حاضر تاثیر آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش شهر مرودشت است.

    روش شناسی: 

    روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش شهر مرودشت در سال تحصیلی 1402- 1401 بودند. برای نمونه گیری در ابتدا به صورت خوشه ای مرحله ای از مدارس شهر مرودشت، 6 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد و زنان فرهنگی شاغل آن مدرسه ها که داوطلب شرکت در پژوهش بودند به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و گواه (30 نفر) قرار داده شدند. و از طریق پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه وتحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد.

    یافته ها

    آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش فرسودگی شغلی و افزایش کیفیت زندگی زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش شهر مرودشت تاثیر مثبت دارد.

    نتیجه گیری

    آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یک حالت ارتقا دهنده ی تفکر خودآگاهی به ویژه در معلمان زن شاغل فرهنگی در کنار سایر آموزش ها می تواند نتایج مفیدی داشته باشد.

    کلید واژگان: شناخت درمانی, ذهن آگاهی, فرسودگی شغلی, کیفیت زندگی
    Hossein Aflakifard *, Mohammad Ghalehnoei
    Introduction

    . The aim of the current research is the effect of cognitive therapy training based on mindfulness on job burnout and quality of life of cultural women working in education and training in Marodasht city.

    Method

    The research method was semi-experimental and pre-test-post-test with a control group. The statistical population of this research included cultural women working in education in Maroodasht city in the academic year of 1402-1401. In order to initially sample in a staged cluster from the schools of Marovdasht city, 6 schools were randomly selected and the cultural women working in those schools who volunteered to participate in the research were placed in two experimental (30 people) and control (30 people) groups by random replacement. were given And they were measured through the job burnout questionnaire and the quality of life of the World Health Organization. The collected data were analyzed at two levels (descriptive statistics and inferential statistics). At the level of statistics, mean and standard deviation were used, and at the level of inferential statistics, covariance analysis was used.

    Findings

    Cognitive therapy training based on mindfulness has a positive effect on reducing job burnout and increasing the quality of life of cultural women working in education in Morvdasht city.

    Discussion

    Cognitive therapy training based on mindfulness as a mode of promoting self-awareness thinking, especially among female teachers working in culture, along with other trainings, can have useful results.

    Keywords: cognitive therapy, mindfulness, Job burnout, Quality of life
  • پری فهندژ سعدی*، حسین افلاکی فرد
    هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب درسی علوم تجربی دوره دوم ابتدایی 1400 99 لحاظ میزان فعال یا غیرفعال بودن متن، پرسش ها و تصاویر بود.روش مورد نظر، تحلیل محتوا و از حیث هدف در زمره مطالعات کاربردی قرار دارد و از نوع ویلیام رومی بود.در این تحلیل محتوا واحد تحلیل، جملات، پرسش ها و تصاویر درنظرگرفته شد.با توجه به محدود بودن جامعه آماری که شامل کتب علوم تجربی چهارم، پنجم و ششم ابتدایی بود، روش نمونه گیری اتخاذ نشد و کل جامعه ی آماری جهت بررسی انتخاب شد. روش جمع آوری اطلاعات، با عنوان کتب علوم تجربی دوره دوم ابتدایی با استناد از روش ویلیام رومی مورد تحلیل قرار گرفت و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شد. نتایج به دست آمده برای کتاب چهارم بدین شرح می باشد که متن، تصاویر و پرسش ها با توجه به یافته ها، فعال و پویا بود.نتایج به دست آمده برای کتاب پنجم بدین شرح می باشد که متن، تصاویر و پرسش ها نیز، با توجه به یافته ها فعال و پویا بود. نتایج به دست آمده برای کتاب ششم بدین شرح می باشد که متن، تصاویر با توجه به یافته ها فعال و پویا در نظر گرفته می شود. پرسش ها نیز با توجه به ضریب درگیری نشان می دهد که پرسش ها غیرفعال هستند.
    کلید واژگان: تحلیل محتوا, علوم تجربی ابتدایی دوره دوم, فعال یا غیر فعال, ویلیام رومی
    Pari Fahandezh Saadi *, Hossein Aflaki Fard
    The aim of the current research was to analyze the content of the textbook of experimental sciences in the second year of elementary school 1400-1999 in terms of the active or passiveness of the text, questions and images.In this content analysis, the unit of analysis was sentences, questions, and pictures.Due tolimitedness of the statistical population, which included experimental science books of the fourth, fifth, and sixth grades, the sampling method was not adopted and the entire statistical population was selected for analysis The data collection method was analyzed under the title of experimental science books of the second elementary school with reference to William Rumi's method, and descriptive statistics were used to analyze the data.The results obtained for the fourth book are as follows that the text, images and questions were active and dynamic according to the findings.The results obtained for the fifth book are as follows that the text, images and questions were active and dynamic according to the findings.It was dynamic.The results obtained for the sixth book are as follows that the text and images are considered active and dynamic according to the findings.The questions also show that the questions are inactive according to the engagement coefficient.
    Keywords: content analysis, elementary experimental sciences of the second period, active or inactive, William Rumi
  • حسین افلاکی فرد*، امین امیری
    کتب درسی، یکی از مهم ترین عوامل یادگیری هستند. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب های فارسی خوانداری و نوشتاری دوره دوم ابتدایی از نظر توجه به مولفه های مهارت های تفکر انتقادی بود. برای دستیابی به این هدف ابتدا مولفه های؛ استنباط، استنتاج، ارزیابی مدارک و دلایل، تشخیص پیش فرض ها، و تعبیر و تفسیر به عنوان مولفه‏های تفکر انتقادی بر اساس بررسی های صورت گرفته از مقالات و پژوهش های مرتبط و مدل تفکر انتقادی لیپمن تعیین گردید و برای هر یک از مولفه ها نیز مصادیقی مشخص شد. روش پژوهش حاضر، تحلیلی -توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری، کتاب های فارسی خوانداری و نوشتاری دوره دوم ابتدایی که حجم نمونه برابر با جامعه آماری در نظر گرفته شد. ابزارهای گردآوری داده، در بخش تحویل اسنادی، فرم فیش برداری و در بخش تحلیل محتوا، فرم وارسی تحویل محتوای محقق ساخته است. واحد تحلیل این پژوهش صفحه (متن، تمرین ها و تصاویر) است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص آمار توصیفی استفاده شد.  تجزیه و تحلیل محتوای کتاب های فارسی خوانداری و نوشتاری نشان داد که از بین مولفه های مهارت های تفکر انتقادی؛ مولفه استنتاج و تعبیر و تفسیر نسبت به مولفه های دیگر در کتاب خوانداری و نوشتاری دوره دوم ابتدایی دارای بیشترین فراوانی بود.
    کلید واژگان: تحلیل محتوا, کتاب خوانداری, کتاب نوشتاری, دوم ابتدایی
    Hossein Aflakifard *, Amin Amiri
    Textbooks are one of the most important learning factors. The purpose of the current research was to analyze the content of Persian reading and writing books of the second grade elementary school in terms of paying attention to the components of critical thinking skills. To achieve this goal, first the components; Inference, inference, evaluation of evidence and reasons, recognition of presuppositions, and interpretation were determined as components of critical thinking based on reviews of related articles, studies and Lipman's critical thinking model. For each component, some examples were also identified. The method was analytical-descriptive and content analysis. The statistical population is the Persian reading and writing books of the second grade of elementary school. the sample size of which was considered equal to the statistical population. Data collection tools were developed by the researcher in the document delivery stage, the form of receipt and in the content analysis stage, the content delivery verification form. The unit of analysis of this study is the page (text, exercises and images). Descriptive statistics indexes were used to analyze the data. Content analysis of Persian reading and writing books showed that among the components of critical thinking skills; The component of inference, interpretation, and interpretation had the highest frequency compared to other components in the reading and writing books of the second grade elementary school.
    Keywords: Content Analysis, reading book, written book, Second Grade
  • فاطمه نیک نهاد، حسین افلاکی فرد، هادی کشمیری، محمد پروا*

    به دنبال شیوع ویروس کرونا در جهان، آموزش به سمت برگزاری در محیط مجازی سوق یافت و ادامه فرآیند آموزش معماری نیز همانند دوره های آموزشی، به دلیل تعطیلی دانشگاه ها، تنها در بستر مجازی ممکن گشت. همین امر باعث ایجاد مشکلاتی در نحوه آموزش شده و نتیجه آن کاهش بازده یادگیری است. به همین منظور با هدف درک وضعیت موجود و بهبود فرآیند آموزش طراحی معماری در شرایط پاندمی کرونا، در پژوهش حاضر به تدوین و ارزیابی عوامل موثر بر رضایت دانشجویان از آتلیه مجازی طراحی معماری پرداخته شده است. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق آمیخته و در 3 مرحله صورت پذیرفته است، ابتدا از روش 7 مرحله ای فراترکیب بارو سو و سندلوسکی به منظور بررسی مدل مفهومی اولیه تحقیق استفاده گردید. جهت بررسی پایایی پژوهش کیفی فراترکیب، از ضریب کاپا- کوهن استفاده شد. سپس در مرحله دوم با توزیع پرسشنامه میان مدرسان آتلیه مدل تکمیلی تحقیق حاصل گردیده و در مرحله سوم به منظور اعتبارسنجی کمی الگوی پیشنهادی، از آزمون های مختلف و روش تحلیل عامل تاییدی استفاده شده است. همچنین جهت بررسی صحت و سقم فرضیات و آزمون الگوی پیشنهادی از نرم افزار Smartpls3 به منظور مدل سازی معادلات ساختاری و روش تحلیل مسیر استفاده شده است.یافته ها: پس از تایید مساعد بودن ضرایب مسیر و معنادار بودن ضرایب (t-value) به بررسی الگوی تحقیق بر اساس شاخص های مختلف پرداخته ایم که نتیجه بررسی شاخص ها نشان دهنده برازندگی الگوی پیشنهادی می باشد. پس از انجام مراحل فوق کفایت علمی الگوی پژوهش تایید گردید. بدین ترتیب الگوی تحقیق با 4 بعد: امکانات و تجهیزات فنی، کیفیت یاددهنده، کیفیت یادگیرنده و کیفیت محتوای آموزشی و با 12 مولفه و 31 شاخص مورد تایید نهایی قرار گرفت. همچنین نتایج حاصل از آزمون تی نشان می دهد که رضایت دانشجویان از آموزش مجازی آتلیه طراحی معماری در سطح متوسطی قرار دارد و میانگین ها بیانگر این امر می باشند که، بعد کیفیت یاد دهنده در وضعیت نسبتا مطلوب و ابعاد کیفیت یادگیرنده، تجهیزات و امکانات فنی و کیفیت محتوای آموزشی در حد متوسط است.

    کلید واژگان: آموزش مجازی, آتلیه مجازی طراحی, رویکرد آمیخته, فراترکیب, مدل سازی معادلات ساختاری
    Fatemeh Niknahad, Hossein Aflaki Fard, Hadi Keshmiri, Mohammad Parva *

    Due to the spread of the coronavirus in the world, education was shifted to a virtual environment, and the continuation of the architectural education process, as well as training courses, due to the closure of universities, became possible only in the virtual context. This causes problems in the way of teaching and the result is a decrease in learning efficiency. For this purpose, in order to understand the current situation and improve the process of teaching architectural design in the corona pandemic, in the present study, the factors affecting students' satisfaction with the virtual architectural design studio have been developed and evaluated. The present research is mixed Method Approach using the research and has been done in 3 stages. First, the 7-step meta-synthesis method of Barrow Su and Sandlowski has been used and the initial conceptual model of the research has been formed. Kappa-Cohen coefficient was used to evaluate the reliability of qualitative meta-combination research. Then, in the second stage, by distributing a questionnaire among the instructors of the studio, a supplementary model of the research was obtained, and in the third stage, in order to quantitatively validate the proposed model, various tests and confirmatory factor analysis were used. Also, to check the accuracy of the hypotheses and test the proposed model, we have used structural equation modeling and path analysis method by Smartpls3 software. After confirming the favorableness of the path coefficients and the significance of the coefficients (t-value), we have studied the research model based on various indicators, the results of which showed the suitability of the proposed model. After performing the above steps, the scientific adequacy of the research model was confirmed. Thus, the research model with 4 dimensions: technical facilities and equipment, teaching quality, learning quality and educational content quality with 12 components and 31 indicators was finally approved.

    Keywords: Virtual Learning, Virtual Design Atelier, Blended Approach, Meta-Combination, structural equation modeling
  • پری فهندژ سعدی*، حسین افلاکی فرد

    هدف از پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب های مطالعات اجتماعی ششم دبستان بر اساس مولفه های مهارت اجتماعی بود. روش پژوهش، کیفی و به شیوه تحلیل محتوای سطح خوانایی فرای بوده و جامعه آماری شامل کتاب ششم مطالعات اجتماعی بود. جهت بررسی کتاب مطالعات اجتماعی ششم ابتدایی براساس مولفه مهارت و روش فرای نمونه آماری که به صورت تصادفی انتخاب شده است، شامل سه متن 100 کلمه ای از ابتدا، وسط و آخر کتاب درسی مورد نظربود. بر اساس مولفه مهارت های اجتماعی به روش فرای با توجه به یافته ها می توان گفت در کتاب مطالعات اجتماعی ششم ابتدایی، مهارت های اجتماعی در فصول مختلف ارایه شده است. بیشترین توجه در زمینه مهارت های ارتباطی به مقوله مهارت های برقراری ارتباط، بیشترین توجه در زمینه مهارت های خودگردانی به مقوله مهارت های مشورت با دیگران و بیشترین توجه در زمینه مهارت های جرات ورزی به مقوله مهارت های شناسایی حقوق خود و دیگران می باشد. اصل سادگی به دشوار یا دشوار به سادگی در کتاب رعایت نشده است و مولفان کتب درسی، چینش مطالب را بر اساس الگوی خاصی انجام نداده اند. همچنین بر اساس نمودار شاخص فرای مشخص گردید که مطالب موجود در کتاب، برای پایه دوزادهم مناسب بوده و این مطالب برای دانش آموزان کلاس ششم دشوار بوده و با سطح خوانایی آنان تناسب ندارد.

    کلید واژگان: کتب درسی, مطالعات اجتماعی, ششم دبستان, تحلیل محتوا, سطح خوانایی فرای
    Pari Fahandezh Saadi *, Hossein Aflakifard

    The purpose of this study was to analyze the content of sixth grade social studies textbooks based on social skills components. The research method was qualitative and the content analysis method was beyond the readability level and the statistical population included the sixth book of social studies. To review the sixth elementary social studies textbook based on the skill component and method beyond the randomly selected statistical sample, three texts of 100 words from the beginning, middle and end of the textbook were considered. Based on the component of social skills in the Fry method, according to the findings, it can be said that in the sixth elementary social studies book, social skills are presented in different chapters. The most attention in the field of communication skills is in the category of communication skills, the most attention in the field of self-governance skills is in the category of skills of consulting with others and the most attention in the field of courage is in the category of self-recognition skills. The principle of simplicity or difficulty is simply not observed in the book, and the authors of the textbooks have not arranged the content according to a specific pattern. Also, based on the Fry index chart, it was determined that the contents of the book are suitable for the twelfth grade, and these contents are difficult for sixth grade students and do not fit their reading level.

    Keywords: Textbooks, Social Studies, sixth grade, Content Analysis, Fry Readability Level
  • حسین افلاکی فرد*، محمد قلعه نوی
    هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه ای مهارت های اجتماعی در رابطه بین ذهن آگاهی و پرخاشگری دانش آموزان بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر متوسطه دوم ناحیه 2 شهر شیراز که تعداد آنها بالغ بر 8115 نفر بوده است. برای تعیین حجم نمونه تعداد 360 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، مهارت های اجتماعی ماتسون و ذهن آگاهی بایر بود که ضریب پایایی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0 ، 86/0 و 89/0 بدست آمد که نشان از پایایی مطلوب ابزار است. به منظور تحلیل داده ها از در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون معنی داری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون ساده، تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و همچنین رگرسیون سلسله مراتبی به شیوه بارون - کنی استفاده شد نتایج نشان داد که بین ذهن آگاهی قادر به پیش بینی معکوس پرخاشگری است. ذهن آگاهی قادر به پیش بینی مهارت اجتماعی می باشد. مهارت های اجتماعی نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین متغیرهای ذهن آگاهی و پرخاشگری ایفا می کند.
    کلید واژگان: ذهن آگاهی, پرخاشگری, مهارت های اجتماعی
    Hossein Aflakifard *, Mohammad Ghalehnoei
    The aim of this study was to explain the mediating role of social skills in the relationship between mindfulness and students' aggression. The statistical population of this study includes all high school male students in District 2 of Shiraz, whose number was 8115. To determine the sample size, 360 people were selected as a sample using one-stage cluster random sampling method. Data collection tools included three questionnaires: Bass and Perry Aggression, Matson Social Skills and Bauer Mindfulness. The reliability coefficients of the questionnaires were 0.91, 0.86 and 0.89 by Cronbach's alpha, respectively, which indicates the optimal reliability of the instrument. Is. In order to analyze the data, descriptive statistics of mean and standard deviation were used and at the level of inferential statistics, Pearson correlation coefficient significance test and simple regression analysis, simultaneous multiple regression analysis and hierarchical regression by Baron-Kenny method were used. Showed that interconsciousness is able to reverse aggression. Mindfulness is able to predict social skills. Social skills play a significant mediating role in the relationship between mindfulness and aggression variables. Keywords: Mindfulness, Aggression, Social Skills
    Keywords: Mindfulness, Aggression, Social Skills
  • حسین افلاکی فرد

    جایگاه بین نسلی بیانگر موقعیت اجتماعی یک نسل است که آن را با افراد نسل دیگر متفاوت می کند. به عبارتی، تجربه های تاریخی، اختراعات، تحولات شگرف و مسایل ازاین دست که در زندگی یک نسل رخ می دهد ذهنیت متمایزی درون آن نسل شکل می دهد که الزاما با ذهنیت نسل های قبل و بعد از آن هماهنگ نیست. هدف پژوهش حاضر، تبیین تربیت بین نسلی در دوره ابتدایی بود. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع تحلیل محتواست. جامعه آماری این پژوهش، تمامی کتب مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بود؛ حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند کتاب مطالعات اجتماعی (پایه سوم، چهارم، پنجم و ششم) انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها سیاهه تحلیل محتوا بود که از طریق مطالعه حوزه تربیت بین نسلی و بررسی مطالعات پیشین تدوین گردید. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از فراوانی، درصد و روش آنتروپی شانون استفاده شد. یافته ها نشان داد که از بین ده شاخص که بر اساس آنها به تحلیل محتوای کتاب مطالعات اجتماعی پرداخته شد، بیشترین ضریب اهمیت (1799/0) و بار اطلاعاتی (327/1) به ارزش های خانوادگی و اولویت دوم به ارزش های اجتماعی با ضریب اهمیت (17069/0) و بار اطلاعاتی (259/1) است. اولویت سوم ارزش های اقتصادی، اولویت چهارم ارزش های هنری، اولویت پنجم ارزش های بین المللی شدن، اولویت ششم ارزش های ملی، اولویت هفتم ارزش های علمی، اولویت هشتم ارزش های دینی، اولویت نهم ارزش های سیاسی و اولویت دهم ارزش های فردی است.

    کلید واژگان: تحلیل محتوا, کتب مطالعات اجتماعی, دوره ابتدایی, تربیت بین نسلی
    Hossein Aflakifard

    The intergenerational position expresses the social position of one generation, which makes it different from the people of another generation. In other words, historical experiences, inventions, tremendous developments and issues of this kind that occur in the life of a generation form a distinctive mentality within that generation, which is not necessarily compatible with that of the generations before and after it. The goal of the present study is to explain the intergenerational education in Iranian elementary curriculum. The method of this research is descriptive and content analysis type. The researcher has used the content analysis method based on attention to content indicators. The statistical population of this research included all elementary education textbooks. The sample size was selected using the purposeful sampling method of social studies books (third, fourth, fifth and sixth grades). The Shannon entropy was utilized to analyze the data. The findings indicated that among the ten indices used to analyze the content of the social studies book, the highest importance coefficient (0.1799) and informational load (1.327) were attributed to family values as the first priority, while social values received the second priority with an importance coefficient of 0.17069 and an informational load of 1.259. Economic values, artistic values, values of internationalization, national values, scientific values, religious values, political valuesand individual values were ranked from third to tenth positions respectively.

    Keywords: Content Analysis, Textbooks, elementary school, intergenerational education
  • سعیده نیک فرجام*، حسین افلاکی فرد، غلام رضا ازموده، محمد قلعه نوی

    هدف از این پژوهش تبیین رابطه کارآفرینی سازمانی و چابکی سازمانی با میانجی گری مدیریت دانش بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 130 نفر از استادان  دانشکده فنی پسران مرودشت بود که از این بین  تعداد 97 نفر بر اساس جدول مورگان به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب گردید.. نمونه مورد بررسی از طریق پرسشنامه کارآفرینی سازمانی پارسونز، مدیریت دانش شرون لاوسون، چابکی سازمانی توسط ژانک مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه و تحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون معنی داری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و سلسله مراتبی بارون -کنی استفاده شد. نتایج نشان داد مدیریت دانش در رابطه بین متغیرهای کارآفرینی و چابکی سازمانی نقش میانجی گری معنی دار ایفا می کند.

    کلید واژگان: کارآفرینی سازمانی, چابکی سازمانی, مدیریت دانش, استادان
    Hossein Aflakifard, Gholam Reza Azmoodeh, Mohammad Ghale Noee

    This study was applied in terms of purpose and correlative in nature and method. The statistical population consisted of 130 professors of Marvdasht Boys' Technical School out of which 97 were selected by simple random sampling method based on Morgan table. The samples were evaluated by Parsons Organizational Entrepreneurship Questionnaire, Sharon Lawson Knowledge Management, and Organizational Agility by Jank. The collected data were analyzed in two levels. In descriptive statistics, mean and standard deviation and inferential statistics, Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis were used in concurrent and hierarchical Baron-Kenny methods. The results showed that knowledge management plays a significant mediating role in the relationship between entrepreneurship variables and organizational agility.

    Keywords: Organizational Entrepreneurship, Organizational Agility, Knowledge Management, Professors
  • حسین افلاکی فرد*
    هدف از پژوهش حاضر نقش واسطه ای جهت گیری هدف در رابطه بین هوش عاطفی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده که برای انجام آن روش توصیفی- همبستگی استفاده شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه اول کامفیروز نفر بودند. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 150 دانش آموز انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل 3 پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور، جهت گیری هدف بوفارد و همکاران، هوش عاطفی بارآن بود که روایی و پایایی ابزار مورد تایید قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و از روش های آمار استنباطی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون مدل میانجی گری چندگانه با استفاده از برنامه آماری پریچر و هیز استفاده گردید. نتایج نشان دهنده آن است بین هوش عاطفی با عملکرد تحصیلی رابطه معنا داری وجود دارد. بین جهت گیری هدف با عملکرد تحصیلی رابطه معنا داری وجود دارد دارد. هوش عاطفی با جهت گیری هدف رابطه معنا دار دارد. جهت گیری معطوف به عملکرد پرهیزی در رابطه بین هوش عاطفی و عملکرد تحصیلی نقش واسطه ای ایفا می کند.
    کلید واژگان: جهت گیری هدف, هوش عاطفی, عملکرد تحصیلی, دانش آموزان
    Hossein Aflakifard *
    The aim of the present study was to mediate the role of goal orientation in the relationship between emotional intelligence and students' academic performance. The research method was applied in terms of purpose, for which descriptive-correlation method was used. The statistical population consisted of all first-year high school students in Camfirooz. To determine the sample size, 150 students were selected using multi-stage cluster sampling method. Data collection tools included three questionnaires of Fam and Taylor's academic performance, Buffard's and colleagues' goal orientation, and emotional intelligence, which confirmed the validity and reliability of the tool. In order to analyze the data, the descriptive statistics of mean and standard deviation statistics and the methods of inferential statistics, Pearson correlation coefficient and multiple mediation model test were used using Pritcher and Hayes statistical program. The results show that there is a significant relationship between emotional intelligence and academic performance. There is a significant relationship between goal orientation and academic performance. Emotional intelligence has a significant relationship with goal orientation. Orientation-oriented performance plays an intermediate role in the relationship between emotional intelligence and academic performance.
    Keywords: goal orientation, Emotional Intelligence, Academic Performance, Students
  • Amin Bagherikerachi*, Hossein Aflakifard, Malihe Karami
    Background and Aim

    This study investigated the role of teachers' assessment of school environment health in predicting their mental health and happiness.         

    Materials and Methods

    This was a descriptive-correlational study. The statistical population was a group of 254 primary school teachers in the city of Darab, Iran, from whom a sample of 160 was selected by stratified sampling. Happiness and mental health were measured using the Oxford and Gildberg questionnaires, respectively, and teacher’s assessment of environmental health was determined using a researcher-made questionnaire, all the questionnaires being valid and reliable. 

    Results

    On the whole, 57.23 %, 37.73% and 5.00% of the teachers judged the school environment health to be desirable, moderate and undesirable, respectively. As regards the teachers’ assessment of the school environmental heath, there were statistically significant differences between male and female teachers, local and nonlocal teachers, their field of study (primary education and other fields), schools for boys and for girls, their previous knowledge of health, type of employment (life tenure versus others), and whether they were teaching in health promoting or ordinary schools (p<0.05). The teachers assessment of school environmental health was significantly correlated with happiness and mental health (p<0.0001); their assessment of environmental health could predict 19.8% of happiness changes and 10.2% of mental health changes.        

    Conclusion

    Judgment of the school environment health by teachers as unfavorable would affect their happiness and mental health.

    Keywords: School Environment Health, Mental Health, Happiness
  • حسین افلاکی فرد*، محمدرضا اکبری
    هدف پژوهش رابطه مدیریت زمان با خلاقیت و خود تنظیمی دانش اموزان پایه ششم ابتدایی بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف و ماهیت کاربردی بود که برای انجام ان از روش توصیفی - همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 730 نفر دانش آموزان پایه ششم ابتدایی سعد آباد بوده است که با استفاده روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای تعداد 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید .ابزار اندازه گیری در این پژوهش شامل سه پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی ، خلاقیت تورنس و پرسشنامه مدیریت زمان بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیره به روش همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مدیریت زمان با خلاقیت و خود تنظیمی دانش اموزان رابطه معنادار وجود دارد .بین مدیریت زمان با ابعاد خلاقیت دانش اموزان رابطه معنادار وجود دارد .بین مدیریت زمان با ابعاد خود تنظیمی دانش اموزان رابطه معنادار وجود دارد. کلید واژه ها: مدیریت زمان، خلاقیت، خود تنظیمی
    کلید واژگان: مدیریت زمان, خلاقیت, خودتنظیمی
    Hossein Aflakifard *, Mohammad Reza Akbari
    The purpose of the research was to investigate the relationship between time management and creativity and self-regulation of elementary school students. The present study was carried out in accordance with the purpose and nature of the application which has been used for descriptive-correlative method. The statistical population of this study was 730 students of Saadabad primary school. The sample was selected using a multistage cluster sampling method. A sample size of this study was three questionnaires: self-regulation learning strategies, creativity Torrance and Time Management Questionnaire. For data analysis, descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics of correlation coefficient and multiple regression were used. The results showed that there is a meaningful relationship between time management and creativity and self-regulation of students. Time management has significant relationship with students' creativity dimensions. There is a meaningful relationship between time management and self-regulatory dimensions of students. Keywords: time management, creativity, self-regulation
    Keywords: Self, Regulating Time, creativity
  • حسین افلاکی فرد، مهرداد ایزدپناه*
    از جمله گروه های اجتماعی آسیب‏پذیر در جامعه ، زنان سرپرست خانواده می باشند که به دلیل نداشتن یا ضعف سرپرست مرد،زندگی اجتماعی آنان با چالش‏هایی روبه روست. در شرایط متحول زندگی امروزی، کیفیت زندگی ، شادکامی و رفاه اجتماعی این قشر، مساله ی مهمی می باشد . از همین رو، مطالعه ی کیفیت زندگی  و شادکامی آن ها می تواند گامی مهم در مسیر شناخت نیازهای آن ها و سیاست گذاری اجتماعی- حمایتی باشد. این پژوهش، با هدف مقایسه ی کیفیت زندگی و شادکامی مادران سرپرست خانواده و غیر سرپرست شهرستان جهرم انجام شد. روش پژوهش از نوع علی - مقایسه ای بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران سرپرست خانواده و مادران غیرسرپرست ساکن شهر جهرم بود که گروه نمونه، متشکل از 100 نفر (تعداد 50 مادر سرپرست خانواده و 50 مادر غیرسرپرست خانواده) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با دو پرسش نامه، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسش نامه ی شادکامی آکسفورد مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل مانوا) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین کیفیت زندگی و شادکامی مادران سرپرست خانواده و ماداران غیر سرپرست تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین کیفیت زندگی و شادکامی مادران سرپرست خانواده نسبت به ماداران غیر سرپرست خانواده پایین تر است. بین ابعاد کیفیت زندگی کاری و ابعاد شادکامی در مادران سرپرست خانواده و ماداران غیر سرپرست تفاوت معناداری وجود دارد.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, شادکامی, مادران سرپرست و غیر سرپرست خانواده
    Hossein Aflakifard, Mehrdad Izadpanah *
    Among the vulnerable social groups in the community, women are the head of the family who face challenges due to the lack of or poor supervision of the husband and their social life. In today's changing conditions, the quality of life, happiness, and social well-being of this cortex are an important issue. Hence, studying the quality of life and their happiness can be an important step in identifying their needs and socio-advocacy policy. The aim of this study was to compare the quality of life and happiness of mothers of the family head and unmarried mothers in Jahrom city. The research method was causal-comparative. The statistical population of this study included all mothers of head of household and non-guardian mothers living in Jahrom city. A sample group of 100 people (50 female head of household and 50 non-family members) were selected using purposeful sampling and assessed by two World Health Organization Quality of Life Questionnaires and Oxford Happiness Questionnaire. The collected data were analyzed at two levels of descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential (variance analysis). The results showed that there is a significant difference between the quality of life and happiness of the mothers of the head of the family and non-nursing mothers and the average quality of life and happiness of the head of household mothers is lower than non-nursing mothers. The dimensions of the quality of work life and dimensions of happiness in supervised mothers There is a significant difference between the family and non-guarded mothers...
    Keywords: quality of life, happiness, mother-headed, non-headed households
  • حسین افلاکی فر *، لیلا نایینی داورانی
    هدف ازاین پژوهش بررسی اثربخشی بازی های نمایشی بررشداجتماعی دانش آموزان دخترپایه پنجم ابتدایی بود.این پژوهش با توجه به هدف از نوع کاربردی است که با استفاده ازروش نیمه تجربی باطرح پیش آزمون _ پس آزمون و گروه کنترل وآزمایش انجام شده است. روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای تصادفی،تعداد 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و پرسشنامه رشد اجتماعی وایلند برروی والدین آنها اجرا شد .گروه آزمایش در8 جلسه تحت آموزش بازی های نمایشی قرارگرفتند.داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss وآزمون آماری تحلیل کوواریانس آنالیز شدند. که نتیجه چنین به دست آمد که میزان F رشد اجتماعی برابر با 643/25 گردیده که این مقدار با درجات آزادی (1و 27) درسطح 001/0معنادار گردیده و ازآنجا که این مقدار از 05/0 کمترمی باشد بنابراین نتیجه گرفته شد که میزان رشد اجتماعی گروه آزمایش و گواه با یکدیگر تفاوت معنادار دارند. به عبارتی بازی های نمایشی بررشد اجتماعی دانش آموزان تاثیر معنادار دارد.
    کلید واژگان: بازی نمایشی, رشد اجتماعی, دوره ابتدایی, کودکان
    Hossein Aflaki Fard *, Leila Naeini Davrini
    The objective of this study show the impact of games on social development of female students was fifth grade. This study applied a method using a semi-experimental with pre-past test ,control group and test conducted., 30 students as a sample , and were distributed self-esteem questionnaire for children and Weiland questionnaire, for both parents. Test group in 8 sessions doing of dramatic games .Data collected were analyzed using SPSS software test and analysis of covariance, the result of such that was F equal to 643/25 has the freedom grade (1 and 27) at the level of 001/0has meaning and because of this amount of less than 05/0, we conclude that the experimental and control groups have the different social development. In other words, the game show a significant impact on student's social development.
    Keywords: dramatic games, social development, primary school, childern
  • فاطمه بیژنی، حسین افلاکی فرد *
    هدف ازانجام پژوهش حاضربررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری والگوهای ارتباطی خانواده با خود تنظیمی دانش آموزان بود. این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر داراب درسال 1395 بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچند مرحله ای تعداد 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های سبک های فرزندپروری بامریند (1973) ، الگوی ارتباطات خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1990) پرسشنامه خود تنظیمی بوفارد (1995) استفاده شد که روایی و پایایی آنها مورد تایید قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه ها با استفاده ازآزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج نشان داد که بین شیوه های فرزند پروری سهل گیرانه و مستبدانه با باورهای انگیزشی رابطه معکوس معنادار وجود دارد،الگوی ارتباطی گفت و شنود با باورهای انگیزشی رابطه مستقیم معنادار دارد،سبک فرزند پروری سهل گیرانه به طور معنی دارقادر به پیش بینی معکوس باورهای انگیزشی می باشد و الگوهای ارتباطی گفت و شنودبه طور معنی دار قادر به پیش بینی مثبت باورهای انگیزشی و الگوهای ارتباطی همنوایی به طور معنی دار قادر به پیش بینی معکوس باورهای انگیزشی می باشند.
    کلید واژگان: شیوه های فرزندپروری, الگوهای ارتباطی خانواده, خودتنظیمی
    Fatemeh Bizhani, Hossein Aflakifard *
    The aim of this study was to investigate the relationship between parenting style and family communication patterns with self-tuning is sixth grade girls. The nature and objectives, the study and application of correlation method is used to implement. The study population included all sixth grade girls were studying in 1395 the city was Darab. Using multi-stage cluster sampling, 150 students were selected as sample. Parenting Styles responded to the questionnaire (1973), family communication patterns Ritchie and Fitzpatrick (1990) Self Regulated Boufard et al (1995). The reliability and validity were approved. Analysis of data from the questionnaires was conducted at two levels of descriptive and inferential statistics. Descriptive statistics such as mean and standard deviation statistics are used. Inferential statistics test, Pearson correlation and multiple regression were used. The results showed that between authoritarian and permissive parenting style motivational beliefs significant inverse relationship exists, Communication pattern dialogue is a direct and significant relationship with motivational beliefs, Permissive parenting styles significantly able to predict motivational beliefs is reversed. Dialogue and communication patterns are able to predict significant positive motivational beliefs and communication patterns of conformity to significantly reverse motivational beliefs are unable to predict.
    Keywords: parenting style, family communication patterns, self-regulation
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال