javad poorkarimi
-
با توجه به نوپا بودن موضوع رهبری اصیل در ادبیات رهبری و وجود ابهام در مورد ساختار و مولفه های آن در بین تحقیقاتی که انجام گرفته است و همچنین احساس خلاء روزافزونی که در دو دهه اخیر در گرایش به سمت رفتارهای اصیل رهبری در سازمان ها دیده می شود، نیاز به شناخت بیشتر و بهتر مفاهیم و ساختار رهبری اصیل را در بین محققان حوزه مدیریت و رهبری، شدت بخشیده است؛ هدف تحقیق حاضر، بر آن است با شناخت و شناسایی جامع تر مفاهیم و مولفه های تشکیل دهنده رهبری اصیل، از ابهامات ساختاری آن کاسته و با مطالعه ای نظام مند و متمرکز بر زمینه رهبران دانشگاهی با ارائه الگویی یکپارچه به این سئوال کلی پاسخ دهد که رهبری اصیل دانشگاهی چیست و از چه ابعادی تشکیل شده است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب انجام گرفته است. جامعه پژوهش شامل 61 مورد (مقاله، کتاب/ فصل کتاب و رساله) می باشد که از بین 2186 سند بررسی شده انتخاب گردید. یافته های فراترکیب به شناسایی 305 مفهوم اولیه، 59 زیرمقوله و نهایتا 4 بعد رهبری اصیل دانشگاهی شامل: خود شدن، مثبت گرایی، اصالت رابطه ای و اخلاق مداری منجر شد. با توصیف روند و دلایل احصاء مولفه های بدست آمده و مقایسه رهبری اصیل با سایر سبک های رهبری، به کاستن از ابهامات ساختاری و شفافیت بیشتر آن پرداخته شده است.کلید واژگان: اصالت, رهبری اصیل, دانشگاهConsidering the nascentness of the topic of authentic leadership in the literature of leadership and the existence of ambiguity about its structure and components in the research that has been conducted, as well as there is an increasing trend seen in the last two decades toward authentic behaviors of leadership in the organizations, there is a need to a more and better understanding of the concepts and structure of authentic leadership among researchers in the field of management and leadership has intensified; the current research aims to reduce the structural ambiguity by more comprehensively identifying the concepts and components of authentic leadership, and by providing a systematic and focused study on the field of academic leaders, by providing an integrated model, answer the general question of what is the academic authentic leadership and what dimensions it consists of. This research has been done using a qualitative method of meta-synthesis. The research community includes 61 cases (articles, books/book chapters, and treatises) that were selected from among 2186 reviewed documents. The meta-synthesis findings led to the identification of 305 primary concepts, 59 subcategories, and finally 4 dimensions of authentic academic leadership including becoming oneself, positivity, relational authenticity, and ethical orientation. By describing the process and reasons for calculating the obtained components and comparing authentic leadership with other leadership styles, it has been tried to reduce the structural ambiguities and make it more transparent.Keywords: Authenticity, Authentic Leadership, University
-
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه تاثیر روش های لایه به لایه، اکتشافی و تدریس در کلاس های مجازی برخط بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان ابتدایی بود. روش پژوهش براساس هدف، کاربردی و براساس نحوه گردآوری داده ها، شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه ششم در مقطع ابتدایی شهر سنندج بوده که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. پژوهش حاضر با هماهنگی سه تن از آموزگاران مجرب در سه کلاس 15 نفره، که هر کدام عهده دار یک نوع روش تدریس بودند، اجرا شد. تعداد جلسات تدریس 8 جلسه بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که روش تدریس لایه به لایه در مقایسه با روش تدریس آنلاین و اکتشافی دارای میانگین نمرات بالاتری (73/9، 05/0<p) می باشد. براین اساس توجه به روش های نوین تدریس از جمله روش تدریس لایه به لایه، باید بیشتر مورد بررسی و استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, روش تدریس, اکتشافی, لایه به لایه, آموزش مجازیThe purpose of this study was to compare the effect of layer-by-layer, exploratory and online teaching methods in online virtual classes on mathematical academic achievement of elementary students. The research method was applied based on purpose and based on the method of data collection, quasi-experimental as pre-test-post-test. The statistical population included sixth grade male students in the primary school of Sanandaj who were studying in the academic year 2020-2021. The present study was conducted in coordination with three experienced teachers in three classes of 15 people, each of whom was in charge of a different teaching method. The number of teaching sessions was 8 sessions. SPSS software and analysis of covariance were used to analyze the data. The results show that the layer-by-layer teaching method has a higher average score (9.73, p<0.05) compared to the online and exploratory teaching methods. Accordingly, attention to new teaching methods, including the layer-by-layer teaching method, should be further studied and used.Keywords: Academic Achievement, Teaching Method, exploratory, layer by layer, Virtual Education
-
به خاطر پویایی پدیده فرهنگ، آشنایی کامل سیاستگذاران با معیارها و نشانگرهای مد نظر در ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی یک راهبرد نوآورانه است تا بتوانند به نیازهای اجتماعی و موضوعات چالشی پاسخ دهند. ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی موسسات آموزش عالی در کشور ما علی رغم وجود نهادها و دستگاه های مختلف فاقد الگوی بومی است. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی موسسات آموزش عالی انجام شد. این مطالعه به روش آمیخته(کیفی - کمی) دنبال شد. در بخش کیفی از روش فراترکیب یافته های پژوهش ها در بازه زمانی 1381 تا 1399 استفاده گردید. مصاحبه نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان انتخاب شده با نمونه گیری هدفمند برای پالایش، راستی آزمایی و اعتبارسنجی نشانگرها صورت گرفت. در نهایت سه معیار شامل 1) تناسب به همراه(2 عامل، 5 ملاک، 10 نشانگر)؛ 2) کارایی(3 عامل، 7 ملاک، 16 نشانگر)؛ و 3) اثربخشی(3 عامل، 7 ملاک، 16 نشانگر) به عنوان الگوی ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی موسسات آموزش عالی شناسایی شدند. در مرحله کمی، برای آزمودن الگو از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شد. جامعه آماری شامل اعضای هیات علمی به تعداد 3163 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان 341 نفر به روش نمونه گیری نسبتی برای هر یک از دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی و الزهرا به ترتیب 241، 59 و 41 نفر انتخاب شدند. پرسشنامه محقق ساخته منتج از داده های بخش کیفی در طیف لیکرت برای جمع آوری داده های مورد نیاز طراحی شد. روایی(صوری، تحلیل منطقی محتوی و تحلیل عاملی) جهت بررسی کیفیت و دقت پرسشنامه به کار برده شد. از آلفای کرونباخ(94/0) برای سنجش پایایی استفاده گردید. در نهایت روایی و پایایی تایید شدند. برای آزمودن الگو و بررسی داده ها، 313 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد که عامل های هشتگانه دارای بار عاملی کافی جهت پیش بینی الگوی ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی موسسات آموزش عالی هستند. بنابراین، 3 معیار، 8 عامل، 19 ملاک و 42 نشانگر می توانند الگوی بومی سازی شده ارزیابی سیاستگذاری فرهنگی موسسات آموزش عالی شکل دهند و نتایج مفیدی در جهت شناسایی، اصلاح، بهبود و ارتقا فراهم آورند.
کلید واژگان: الگوی ارزیابی, سیاستگذاری فرهنگی, موسسات آموزش عالی -
آموزش وپرورش مهم ترین نهاد برآمده از متن جامعه و درعین حال سازنده و تکامل دهنده آن است و تاثیر آن در پیشرفت جامعه، امری حیاتی و محسوس است، در درون نظام آموزش وپرورش هر کشوری دوره ابتدایی از جایگاه، حساسیت و اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و درواقع مهم ترین دوره تحصیلی به شمار می رود. پژوهش حاضر باهدف شناسایی مولفه های شایستگی رهبری اصیل در مدارس ابتدایی انجام شده است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، ازنظر نوع داده ها، پژوهشی کیفی و ازنظر روش نیز یک پژوهش پدیدارشناسی است. روش و ابزار مورداستفاده برای جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته با صاحب نظران در حیطه موردمطالعه است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران، اساتید و صاحب نظران حوزه ی مدیریت و رهبری است و نمونه گیری نیز به روش گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری انجام گرفت و برای تعیین اعتبار و اعتماد یافته ها از سه تکنیک اطمینان پذیری، انتقال پذیری، تاییدپذیری استفاده شد. پس از تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از صاحب نظران، اساتید دانشگاه و مدیران عرصه آموزش وپرورش، 184 مفهوم (کدباز)، 15 زیرمقوله و 5 مقوله استخراج شد و درنهایت نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش های پیشین موردبررسی قرار گرفت و راهکارهایی برای بهبود به کارگیری رهبری اصیل در مدارس ابتدایی نیز ارایه شد.کلید واژگان: شایستگی, رهبری اصیل, مدارس ابتداییEducation is the most important institution that emerges from the context of society and at the same time its builder and developer, and its impact on the development of society is vital and tangible. It is the most important course of study. The present study aimed to identify the components of genuine leadership competence in primary schools. The present study is a qualitative research in terms of applied purpose, qualitative research in terms of data type and phenomenological research in terms of method. The method and tools used to collect data are semi-structured interviews with experts in the field under study. The statistical population of the study includes managers, professors and experts in the field of management and leadership. Sampling was done by snowball method until reaching theoretical saturation. To determine the validity and reliability of the findings, three techniques of reliability, transferability and verification were used. After analyzing the data obtained from semi-structured interviews with 15 experts, university professors and managers in the field of education, 184 concepts (open source), 15 subcategories and 5 categories were extracted. Solutions were also introduced to improve the use of genuine leadership in primary schools.Keywords: competence, Genuine leadership, elementary schools
-
پژوهش حاضر با هدفطراحی و اعتباربخشی الگوی مدیریت کیفیت برای فعالیت های آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه ها، انجام شده است تا براساس آن ابعاد و مولفه هایی مدیریت کیفیت فعالیت های آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه ها، به دست آید. روش پژوهش، آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی 12 نفر از صاحب نظران حوزه کیفیت آموزشی به صورت هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. در بخش کمی 11 نفر از مصاحبه شوندگان به پرسشنامه پاسخ دادند. در تحلیل داده ها در بخش کیفی از تکنیک تحلیل موضوعی (تم) و در بخش کمی از روش آماری تی تک نمونه ای، استفاده شد. برای اطمینان از روایی پژوهش، از بررسی توسط اعضاء (مصاحبه شوندگان) و روش چندسویه نگری منابع داده ها و برای محاسبه پایایی کدگذاری های انجام شده، از روش های پایایی بازآزمون و پایایی توافق درون موضوعی، استفاده شد. در بخش کیفی برای مدیریت کیفیت فعالیت های آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه ها مهم ترین ابعاد شناسایی شده شامل؛ بستر و زمینه (مولفه های رسالت و ماموریت، فرهنگ و زمینه، قوانین و مقررات و ساختار)، برنامه ریزی (مولفه های شناخت مخاطب ونیازها و انتظارات، تدوین اهداف، تدوین برنامه، طرح درس، تدارک محیط آموزشی و تجهیزات وتعیین وظایف استاد)، اجرا (مولفه های تعیین نقطه شروع تدریس، روش های تدریس، رهبری و مدیریت کلاس، پیاده سازی) و ارزیابی و بهبود (مولفه های ارزیابی از یادگیری دانشجویان، ارزیابی دانشجویان از استاد، ارزیابی همکاران و متخصصین از استاد، ارزیابی برنامه و اجرای آن توسط استاد، بازخورد و بهره گیری از آن و برنامه بهبود) بودند. نتایج آزمون تی نشان داد ؛ الگوی مورد نظر از اعتبار کافی و مناسب برخوردار است.کلید واژگان: آموزش, مدیریت کیفیت, اعضای هیات علمی, الگوThe main purpose of this research is to designing and validating a quality management model for teaching activities of university faculty members. This research was conducted base on framework of qualitative approach. To this purpose, 12 University Education Experts were selected purposefully and with a theoretical sampling strategy and interviewed in a semi-structured way. To analyze the data, the thematic analysis technique was used. To ensure the validity of the research used of reviewed by members (interviewees) and the triangulation of the data sources methods. Also, to calculate reliability were used of the retest and the agreement between the two coder methods. After implementing the content of the interviews and their preliminary analysis, Codes or basic concepts were identified and In order to achieve the main categories, similar codes are placed on specific categories. Finally, for each of the categories, the title that contains the entire codes was select. Qualitative findings showed that the most important aspects for managing the quality of teaching activities of university faculty members include context (mission, culture, rules & structure), planning (audience recognition and their needs, and Expectations, formulation of goals, curriculum development, provision of teaching environments and equipment, and master assignments), implementation (starting point of teaching, teaching methods, leadership and classroom management, implementation) and evaluation(evaluation of Student learning, student evaluation of professors, peer and expert evaluation, Master evaluate the program, feedback and enjoying it and Improvement Program) were identified. The results of the t-test also showed that the model was valid and appropriate.Keywords: quality, quality management, model, Teaching activities, Faculty members
-
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل صلاحیت های حرفه ای آموزشگران زمینه صنعت هنرستان های فنی انجام شد. روش پژوهش به لحاظ هدف، توسعه ای و کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، آمیخته متوالی بود. در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش پیمایشی مبتنی بر تحلیل حداقل مربعات جزیی استفاده گردید. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل رییس و کارشناسان اداره آموزش های فنی و حرفه ای اداره کل آموزش و پرورش، مدیران و آموزشگران هنرستان های فنی و حرفه ای شهر زنجان در سال تحصیلی 98 - 97 بود. در بخش کیفی 23 نفر از طریق روش نمونه گیری هدفمند نظری و در بخش کمی 164 نفر با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند و عمیق و در بخش کمی از طریق پرسشنامه 43 سوالی حاصل از مقوله های کیفی گردآوری شد. اعتبار و روایی داده های کیفی با رویکرد دریافت تایید مشارکت کنندگان، توصیف غنی متن، پرسش و جستجوگری از همکار و پرسشنامه از طریق نظر متخصصان و آلفای کرونباخ (76/0) تایید گردید. در مرحله کدگذاری کیفی 43 مقوله فرعی و 13 مقوله اصلی در 4 حیطه شناسایی شدند. حیطه دانش با 12 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی دانش و آگاهی از بازار کار، دانش فنی و حرفه ای زمینه صنعت و دانش تربیتی، حیطه مهارت با 10 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی مهارت های فناوری اطلاعات و صنعت، مهارت مربی گری و مرشدی، مهندسی ایمنی و بهداشت محیط کار و مهارت مدیریت و سازماندهی محیط یادگیری، حیطه توانایی با 12 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی توانایی های ادراکی و ذهنی، ارتباطات بین فردی موثر و تعامل سازنده و مشارکت با محیط بیرونی و حیطه نگرش با 10 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی رویکرد خود توسعه ای، خوش بینی به مهارت آموزی و نگرش کارآفرینانه و تولیدمحور شناسایی گردید. در بخش کمی مولفه های مدل با بار عاملی، میانگین واریانس استخراجی و روایی همگرا بالای (4/0)، ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بالای (7/0)، ضرایب معناداری z بالای (96/1)، با ضریب تعیین (R2) و نیکویی برازش (GoF) مناسب (59/0) مورد تایید قرار گرفت.
کلید واژگان: مدل صلاحیت های حرفه ای, آموزشگران, هنرستان های فنی, صنعتThis study aimed to provide model for professional competencies of industrial educators in the technical schools. The research method was developmental and functional and the method of data collection was sequential mixed. In qualitative section used phenomenological method and in quantitative approach researchers used survey method based on PLS and structural equation modeling. Participants in the study included manager and employees department of the technical and vocational education and industrial educators in the technical and vocational schools of Zanjan in the academic year 2018-19. Using purposeful sampling method in qualitative section and in quantitative section was 164 people based on stratified random sampling. 23 people were selected as key informants. The data were collected through a and semi-structured interview and in quantitative was questionnaire based on item of qualitative section methods including peer debriefing, rich description, member check and questionnaire through Cronbach's alpha (0.76) used to obtain validity and reliability of data. In qualitative coding, 43 sub categories and 13 main categories in 4 dimensions were obtained. Knowledge dimension with 12 subcategory and 3 main category awareness of work market, technical and vocational knowledge of industry, educational knowledge, skill dimension with 10 subcategory and 4 main category information and industry technology, coaching and mentoring, safety health and workplace engineering, learning environment management, ability dimension with 12 subcategory and 3 main category perceptual and mind ability, effective interpersonal communication, constructive interaction and participation with the external environment, Attitude dimension with 10 subcategory and 3 main category self-development approach, optimism for training skill, entrepreneurial attitude and product-centric have been identified. In the quantitative section were approved using factor loading and extraction mean variance and high convergence validity (0.4), Cronbach's alpha coefficient and high blended reliability (0.7), high z high coefficients (1.96), coefficient of determination (R2) and goodness of fit (GoF= 0.55).
Keywords: : Professional Competencies, Educators, Technical Schools, Industry -
توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی به عنوان یک مولفه کلیدی و مهم در کیفیت آموزش و بهبود فرایند یاددهی-یادگیری تلقی می شود. با توجه به خلاء موجود در زمینه الگوی مناسب توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی آموزش الکترونیکی در داخل کشور، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی آموزش الکترونیکی انجام شده است. روش پژوهش به جهت هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، از نوع کیفی بوده که با استفاده از روش داده بنیاد با رویکرد نوخاسته (رویکرد گلیزری) انجام شد. ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و کلیه صاحبنظران حوزه آموزش الکترونیکی فهرست شد (تعداد 492 نفر) که با شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 22 نفر از آن ها به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفت و داده ها با این تعداد مصاحبه به اشباع رسید. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل مضمون (تم) صورت گرفت. یافته ها پژوهش در نهایت، 659 کد باز، 57 مقوله اولیه و 15 مقوله ثانویه را تشکیل داد. نتایج نشان داد برای توسعه اعضای هیات علمی آموزش الکترونیک باید به 5 بعد اصلی: بعد توسعه دانش (با 4 بعد)، توسعه مهارت (با 3 بعد)، توسعه توانایی (با 2 بعد)، توسعه نگرش (با 3 بعد) و توسعه ویژگی ها (با 3 بعد) توجه نمود.
کلید واژگان: توسعه حرفه ای, مدرسان, آموزش الکترونیکProfessional development of faculty members is considered as a key component of the quality of teaching and learning process improvement. The present study was aimed at designing a model for professional development of e-learning instructors. The methodology of the research was applied to the purpose and the method of data collection was of a qualitative type which was performed using the data approach of the foundation with a Emergence approach (Glaser approach). The tool used was semi-structured interview and the statistical population of the faculty members was in the field of e-learning. Using a targeted sampling method, 22 of them were sampled and the data were saturated. Findings The study eventually comprised 659 open codes, 57 primary and 15 secondary categories. The results showed that for the development of faculty members, e-learning should focus on five main dimensions: the dimension of knowledge development (with 4 dimensions), skill development (with 3 dimensions), ability development (with 2 dimensions), development of attitude (with 3 dimensions) and development Features (with 3 dimensions).
Keywords: professional development, instructors, e-learning -
این پژوهش با هدف تبیین شاخصه های انسان دانشگاهی متعهد (استاد دانشگاه) ازمنظر تربیت اسلامی انجام شده است. بدین منظور، چهار محور اساسی ماهیت، آفرینش، هدف از زندگی و طبیعت انسان در شکل گیری نظام های مختلف انسان شناسی از دیدگاه های مختلف و خاصه اندیشه و تربیت اسلامی بررسی شده است. در تربیت اسلامی، به ازای شایستگی ها و برتری های انسانی، تعهداتی نیز بر ذمه وی خواهد بود. وفای به تعهدات، وظیفه و پاسخی در مقابل تفوق های نامبرده است. در تربیت اسلامی، انسان متعهد باید علاوه بر دانستن تعهدات، نسبت به آنها با التزامی درونی، عامل باشد . مصادیق تعهد در شاخصه های رابطه انسان با خدا، خود، خلق و خلقت جلوه گر می شود. ذیل هرکدام از روابط یادشده، مولفه ها یی برای انسان متعهد احصا شده است که نشان دهنده شاخصه های انسان دانشگاهی ازمنظر تعلیم وتربیت اسلامی است. روش بررسی این مقاله توصیفی تحلیلی است.کلید واژگان: انسان متعهد, انسان دانشگاهی متعهد, شاخصه های انسان دانشگاهی متعهد, تربیت اسلامیThis study aims at identifying the characteristics of a committed academic university professor in the Islamic education. Hence, the role of four main axes of the man’s characteristics, creation, tenacity of living and the nature in shaping different anthropological systems are studied from different perspectives, in particular from the Islamic thought and educational point of view. In the Islamic training, there are obligations for man for his competencies and distinctions. Fulfillment of his accountabilities and duties is regarded as a response to the above superiorities. In Islamic education, it is supposed that a committed person must practice his commitment through feeling internal necessity in addition to their recognition. The indicators of the relationship of man with God, self, and creation are manifested in the relationship of man with God, himself, and the creation. Underlying each of these relationships, the components of the committed man have been identified reflecting the characteristics of an academic person in terms of Islamic education. This study is carried out through descriptive-analytical method.Keywords: committed person, committed academic person, indicators of committed academic person, Islamic education
-
هدف از اجرای این پژوهش، تبیین تاثیر شایستگی های دانشجویان و جوسازمانی بر پیشرفت تحصیلی آنها با رویکرد چندسطحی بود. شایستگی های دانشجویان در سطح اول و جوسازمانی در سطح دوم مورد تحلیل قرار گرفت. روش پژوهش با توجه به هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را دانشجویان (13000=N) و اعضای هیئت علمی در سمت مدیر گروه های مختلف آموزشی (57=N) دانشگاه شهید باهنر کرمان تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه شامل 1140 دانشجو و 57 عضو هیئت علمی دانشگاه با روش تصادفی طبقه بندی، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه شامل شایستگی های میان فردی، شایستگی های سیستماتیک و شایستگی های کاربردی اسمعیلی ماهانی و همکاران (1395) و پرسشنامه جو سازمانی هالپین و کرافت (2000) بود. همچنین برای ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانشجویان معدل کل آنها بررسی شد. دامنه نوسان ضریب آلفای کرونباخ برای هر کدام از چهار مقیاس بین 0/55 تا 0/84 قرار داشت. نتایج تحلیل چندسطحی تاثیر متغیرهای مورد بررسی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان با استفاده از ابزار مربوط نشان دهنده آن بود که جو دانشگاه در سطح دوم تحلیل بر میزان تاثیر شایستگی های دانشجویان بر پیشرفت تحصیلی آنها در سطح اول تاثیرگذار است.کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, شایستگی های دانشجویان, جو سازمانی, تحلیل چندسطحیThe purpose of this study was to determine the impact of students' competencies and organizational climate on their academic achievement using a multilevel approach. In this analysis, students’ competencies and the organizational climate were analyzed at the first and second levels, respectively. Given the purpose of study, this was an applied research that was categorized among descriptive correlational research in terms of data collection method. The research population was consisted of students (N = 13000) and faculty members as Heads of different academic departments (N = 57) at Shahid Bahonar University of Kerman. The research sample included 1140 students and 57 faculty members who were selected and analyzed using stratified random sampling method. The data collection tools included three questionnaires, including Interpersonal Competencies Questionnaire, Systemic and Applied Competencies (Ismaili, Mahani, et al., 2016) and Organizational Climate Questionnaire (Halpin and Kraft, 2000). Students’ total grade point averages were also evaluated for their overall academic achievement. The fluctuation range of Cranbach’s Alpha Coefficient for each of the four scales was between 0.55 and 0.84. The results indicated that academic climate at the second level affected the impact of students' competencies on their academic achievement at the first level.Keywords: Academic achievement, students’ competencies, organizational climate, multilevel analysis
-
یکی از رویکردهایی که به تازگی وارد حوزه مدیریت و رهبری شده و می تواند در برابر پیچیدگی های محیطی به حل مسایل بپردازد، بحث رهبری حکمت محور است. از آنجا که مباحث مطرح در این حوزه به صورت جسته و گریخته به برخی از جنبه های رهبری حکمت محور پرداخته اند و مدل ها و تیوری های جامعی در این زمینه دیده نشده است، هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های رهبری حکمت محور بر اساس پژوهش های انجام شده در این زمینه است که بر اساس روش فراترکیب انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که رهبری حکمت محور در 5 بعد سازمانی با مولفه های بینش و بصیرت، تصمیم گیری مبتنی بر شهود و عقل، آینده انگاری، دانش افزایی، رهبری خدمتگزار، یادگیرندگی سازمانی، اقدام موثر و به جا ؛ بعد انسانی با مولفه های توانمندسازی کارکنان، انگیزش الهام بخش، ملاحظات فردی، سرمایه اجتماعی؛ بعد سیاسی با همگرایی و پیوستگی سازمانی، شرایط محیطی؛ بعد فرهنگی با مولفه های درک فرهنک و ارزش های فرهنگی، انتقال فرهنگی و بعد اخلاقی با حکمیت فضای اخلاقی و ویژگی های شخصیتی رهبر طبقه بندی شد.کلید واژگان: حکمت, فراترکیب, رهبری حکمت محور, بعد سازمانی, بعد فرهنگیThe subject of wisdom-oriented leadership is one of the approaches which are recently entered the field of management and leadership and can solve the problems against environmental complexities. Since the topics posed in this field have been desultory worked on some aspects of wisdom-oriented leadership and not very comprehensive models and theories have been observed in this field, the purpose of the present research is to recognize the elements of wisdom-oriented leadership based on researches conducted in this field and it has been conducted according to meta-synthesis method. The findings of this research show that wisdom-oriented leadership was divided into 5 dimensions namely organizational dimensions with elements of intuition and insight, decision-making based on intuition and reason, foresight, knowledge increasing, servant leadership, organizational learning, effective and right action; humanistic dimension with elements of employers’ enablement, inspirational motivation, individual considerations, social asset; political dimension with organizational continuity and convergence, and environmental conditions; cultural dimension with elements of perceiving culture and cultural values, cultural transmit, and ethical dimension with arbitration of ethical space and personality specifications of leader.Keywords: wisdom, wisdom-oriented leadership, organizational dimension
-
پژوهش حاضر باهدف طراحی و تبیین صلاحیت های حرفه ای کارشناسان آموزش سازمان امور مالیاتی کشور و با روش آمیخته(کیفی و کمی) انجام شد. بدین منظور در بخش کیفی از طریق نمونه گیری هدفمند به مصاحبه نیمه ساختمند با 24 نفر از مدیرکل، معاونین، روسای ادارات، روسای گروه ها و کارشناسان مسئول آموزش پرداخته شد. برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل محتوا استفاده شد و شانزده مولفه شامل دانش و اطلاعات آموزشی، دانش سازمانی، دانش منابع انسانی، مهارت های فناوری، مهارت های اجتماعی، مهارت های شغلی، مهارت های مدیریتی، توانایی های تخصصی، توانایی های مدیریتی و اجرایی، توانایی های فکری، نگرش مثبت به آموزش سازمانی، نگرش سیستمی به سازمان، نگرش به یادگیری سازمانی، دیدگاه حل مسئله ای، ویژگی های شغلی و ویژگی های رفتاری مورد شناسایی قرار گرفت. سپس در بخش کمی به تبیین وضعیت صلاحیت حرفه ای کارشناسان آموزش پرداخته شد. جامعه آماری در این بخش کارشناسان آموزش سازمان امور مالیاتی کشور بودند که به صورت تصادفی 107 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در این بخش پرسشنامه بود که بر اساس مولفه ها و زیر مولفه های شناسایی شده در بخش کیفی تدوین شد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 0.97 محاسبه شد و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تاییدی موردسنجش قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مولفه های ذکرشده به خوبی صلاحیت حرفه ای کارشناسان آموزش را تبیین می کنند. همچنین یافته های بخش کمی نشان داد که صلاحیت حرفه ای کارشناسان آموزش در سطح نسبتا مطلوبی قرار دارد و مولفه های دانش سازمانی و مهارت های شغلی در سطح متوسط قرار دارند.کلید واژگان: صلاحیت حرفه ای, کارشناسان آموزش, سازمان امور مالیاتیThe aim of this study is to identify and appraise the professional competencies of the country tax affairs organizations education experts. This study is objective, developmental and functional in terms of data gathering, and it is also qualitative and quantitative. For this purpose, in the qualitative section, a semi-structured interview was accomplished with 24 persons of general managers, deputies, heads of offices, heads of groups and education experts through purposeful sampling. For analyzing interviews, the content analysis method was used and then sixteen components were identified consist of knowledge and educational information, organizational knowledge, human resources knowledge, technology skills, social skills, job skills, management skills, technical abilities, administrative abilities, intellectual abilities, positive attitude toward organizational education, systematic approach to organization, attitudes toward organizational learning, Problem-solving approach, job characteristics and behavioral characteristics. In this section, the statistical society was the country tax affairs organizations education experts in which 107 persons were randomly selected as sample. The questionnaires were utilized in this section which were determined according to identified components and sub-components in the qualitative section. The reliability of questionnaires was calculated by the Cronbach's alpha coefficient of 0.97and the validity was evaluated by the confirmatory factor analysis. Results of the confirmatory factor analysis indicated that mentioned components could properly determine the professional competence of education experts. Additionally, findings of the quantitative section implyied that the professional competence of education experts is at a relatively desirable level and components of organizational knowledge, as well as job skills, are at average level.Keywords: Professional Competence, Education Experts, Tax Affairs Organization
-
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی عوامل موثر بر تقاضای اجتماعی آموزش عالی در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی پردیس دانشکده های فنی دانشگاه تهران به روش آمیخته اکتشافی اجرا شد. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان و استادان حوزه آموزش عالی بود که با 8 نفر از آنها مصاحبه شد. در بخش کمی، جامعه آماری شامل همه دانشجویان تحصیلات تکمیلی پردیس دانشکده های فنی دانشگاه تهران به تعداد 3527 بود که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران به روش تصادفی ساده 346 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها یک پرسشنامه محقق ساخته 24 سوالی بود که روایی محتوایی و صوری آن را متخصصان حوزه آموزش عالی تایید کردند. همچنین پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 92 درصد محاسبه شد. بر اساس نتایج بخش کیفی عوامل موثر بر تقاضای اجتماعی آموزش عالی در چهار بعد کلی فردی و خانوادگی، دانشگاهی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، شناسایی شد. نتایج آزمون تی نشان داد که همه عوامل شناسایی شده از نظر دانشجویان تحصیلات تکمیلی در حد مطلوب ارزیابی شده اند. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد عوامل اقتصادی بیشترین اهمیت و عوامل فرهنگی و اجتماعی کمترین اهمیت را دارند.کلید واژگان: تقاضای اجتماعی, آموزش عالی, دانشجویان تحصیلات تکمیلی, پردیس دانشکده های فنیThe aim of this paper is identification and assessment of factors affecting the social demand in higher education among technical colleges students at Tehran University and mixed method is applied. In qualitative phase, the statistical population included Experts and Professors of Higher Education that 8 people were profoundly interviewed. In quantitative phase, the population consisted of 3527 students from which 346 people were randomly selected by Cochran formula. Information was collected by a questionnaire which contains 24 questions that experts in higher education confirmed its validity. The reliability of the questionnaire was also calculated using Cronbach's alpha coefficient of 92%. According to findings obtained from qualitative phase, factors affecting the social demand in higher education are identified in four dimensions: individual and family, academic, economic and culture and social. Results of t-test indicated that all identified factors were evaluated Desirable by students. Furthermore, Freedman tests results showed that economic factors have the most important and cultural and social factors also have least important.Keywords: social demand, higher education, Graduate Students, campus of technical colleges
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر میانجی تعهد حرفه ای در رابطه بین صلاحیت حرفه ای و عملکرد شغلی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارشناسان آموزش دانشگاه تهران (340 نفر) تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 180 نفر به منزله نمونه انتخاب شدند که گزینش آن ها با استفاده از روش طبقه ای متناسب صورت گرفت. جمع آوری داده ها براساس پرسش نامه های محقق ساخته صلاحیت حرفه ای، تعهد حرفه ای مایر، آلن و اسمیت (1993) و عملکرد شغلی هرسی و گلداسمیت (1981) صورت گرفت که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 95/0، 91/0 و 92/0 به دست آمد و روایی صوری و محتوایی آن ها با استفاده از نظر متخصصان تایید شد. نتایج پژوهش نشان داد: صلاحیت حرفه ای در تعهد حرفه ای و عملکرد شغلی و تعهد حرفه ای نیز در عملکرد شغلی تاثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین، نقش میانجی تعهد حرفه ای در رابطه صلاحیت حرفه ای و عملکرد شغلی تایید شد.کلید واژگان: تعهد حرفه ای, شایستگی, عملکرد شغلی, صلاحیت, صلاحیت حرفه ایThe present study was done with survey aim mediating effect of professional commitment on the relationship between professional competency and job performance. Research method was descriptive- correlation with an emphasis on structural equations. Statistical population of the research consists of all education expert of Tehran University (N=340). Cochran formula was used to determine the sample size And 180 individuals were selected as the sample that their selection was done by proportional stratified method. Data collection based on the three questionnaire of Researcher made professional competency, Meyer, Allen and Smith s Professional commitment (1993) and Hersey and Goldsmith s job performance (1981) was performed which their Cronbach's alpha coefficient was Obtain respectively 0.92, 0.91 & 0.95 and face and content validity of the questionnaire was confirmed by experts. The method results showed that professional competency on professional commitment and job performance has a positive and significant impact and professional commitment has a positive and significant impact on job performance. As well as the role of mediator of professional commitment was confirmed in the relationship between professional competency and job performance.Keywords: competence, competency, professional competency, professional commitment, job performance
-
هدف از نگارش مقاله حاضر، شناسایی اصول و روش های تربیتی مبتنی بر حکمت از منظر قرآن و روایات است. بر این اساس در بخش اول مقاله با بررسی آیات قرآن و روایات ائمه معصومین علیهم السلام، دیدگاه اسلام در مورد حکمت تبیین شده است، سپس اصول و روش های تربیتی بر اساس آموزه های اسلامی استخراج شده اند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تحلیلی– توصیفی است که بر اساس بررسی اسناد و مدارک صورت گرفته است و داده های مربوط از قرآن کریم و کتب معتبر روایی استخراج شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شیوه تحلیل کیفی و تحلیل محتوای استقرایی- قیاسی استفاده شده است. یافته ها و نتایج پژوهش حاکی از آن است که دو اصل عقلانیت وحیانی و عمل به مقتضیات حکمت به عنوان اصول کلی مطرح در حکمت می باشند و روش های تربیتی بصیرت دهی، علم آموزی، تذکر، تجربه اندوزی و عبرت آموزی متناظر با اصل عقلانیت وحیانی و روش های اقدام بهنگام، اتقان و استحکام در عمل و رویکرد اجتنابی متناظر با اصل عمل به مقتضیات حکمت بر اساس آموزه های اسلامی استخراج شدندکلید واژگان: حکمت, تربیت, اصل, روشThe purpose of this paper is to define the educational principles and methods based on wisdom in the Holly Quran and traditions' point of view. Therefore, in the first part of the paper, we will specify Islam point of view about wisdom by examining the Quran Ayahs and traditions of Ahle Beit, then educative principles and methods are extracted according to Islamic doctrines. We have used analytical descriptive method in this paper, which is based on examining the documents and evidences, and related data are also extracted from the Quran and authentic traditional books. For data analysis, we have used the qualitative analysis and deductive-inductive method of content analysis. Findings and results show that two principles: revelation reasoning and act based on the requirements of wisdom are general raised principles and educative methods of insight, learning science, admonition, experiment and warnings are related to the principle of revelation reasoning, timed actions methods, consistence in action, and the elusive approach, which is related to the principle of act based on the requirements of wisdom. They are all extracted according to Islamic doctrines.Keywords: principles, method, wisdom, education, Islam
-
نقش میانجی عدالت سازمانی در تبیین ارتباط بین سبک رهبری اخلاقی مدیران دانشگاهی و سکوت سازمانی کارکنانپژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش میانجی عدالت سازمانی در ارتباط بین سبک رهبری اخلاقی مدیران و سکوت سازمانی کارکنان انجام شد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه کارکنان اداری و آموزشی پردیس و دانشکده های دانشگاه تهران در سال تحصیلی 94 - 1395 بودند که بر اساس آخرین آمار و اطلاعات موجود 1419 (618 مرد و 801 زن) نفر اعلام شد که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 302 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم بود. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه رهبری اخلاقی (محقق ساخته)، سکوت سازمانی (محقق ساخته) و عدالت سازمانی(نیهوف و مورمن،1993) استفاده شد. برای تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوایی و سازه استفاده و پایایی پرسشنامه با بهره گیری از ضریب آلفای کرونباخ (رهبری اخلاقی 92/0، سکوت سازمانی 79/0 و عدالت سازمانی 93/0) ارزیابی شد. داده ها با آزمونهای کولموگروف - اسمیرنف، تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین رهبری اخلاقی مدیران و سکوت سازمانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (56/0- r= و 01/0P≤)، بین رهبری اخلاقی مدیران و عدالت سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (73/0r= و 01/0P≤)، بین عدالت سازمانی و سکوت سازمانی کارکنان رابطه منفی و معنادار وجود دارد (51/0- r= و 01/0P≤) و عدالت سازمانی در رابطه بین رهبری اخلاقی و سکوت سازمانی نقش واسطه ای دارد.کلید واژگان: رهبری اخلاقی, سکوت سازمانی, عدالت سازمانی, کارکنان دانشگاهThe present research was conducted to study the relationship between managers ethical leadership and organizational silence with the mediating role of organizational justice among University of Tehran's employees. The research method was correlational descriptive with emphasis on structural equations. The population consisted of all employees at University of Tehran in 2015-16 Academic year. According to the latest statistics, there are 1419 (consisting of 801 women and 618 men) employees working at University of Tehran. A sample of 302 individuals was selected by using Cochrane formula and stratified sampling method. Data was collected through a researcher made ethical leadership questionnaire, a researcher made organizational silence questionnaire and Niehoff & Moorman's Organizational Justice Questionnaire (1993). To determine the validity of the questionnaires, content validity and construct validity were used. The reliabilities were estimated through Cronbachs alpha coefficients (ethical leadership=.92, organizational silence=.79, organizational justice .93). The Kolmogorov - Smirnov, One-sample t test, Pearson correlation and Structural Equation Modeling (SEM) were used to analyze data. The results showed that there was a significant and negative relationship (r= - .56, p≤.01) between the manager's ethical leadership and organizational silence. There was a significant and positive relationship (r=.73, p≤.01) between manager's ethical leadership and organizational justice. There was a significant and negative relationship (r= -.51, p≤.01) between the organizational justice and organizational silence. Organizational justice, in relationship between ethical leadership and organizational silence, played a mediating role.Keywords: Ethical leadership, Organizational silence, Organizational justice, Employees, University of Tehran
-
زمینه و هدف
با توجه به اینکه در سال های اخیر رسوایی های اخلاقی رهبران، تبعیض، باند بازی و تحریف مسایل در همه جا از سازمان های تجاری و دولتی گرفته تا کلیسا در صدر اخبار سرتاسر دنیا قرار گرفته است.، سعی نمودیم با بررسی و تبیین رهبری اخلاقی و ابعاد آن، شناخت بیشتری نسبت به این نوع از رهبری ایجاد کنیم. هدف پژوهش حاضر، باهدف بررسی و تبیین رهبری اخلاقی و ابعاد آن در کارکنان دانشگاه تهران صورت گرفته است.
روش پژوهشازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداری و آموزشی پردیس و دانشکده های دانشگاه تهران در سال تحصیلی 94 - 1395 می باشد، که بر اساس آخرین آمار و اطلاعات موجود 1419 (160 زن و 171 مرد) نفر اعلام شده است؛ که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 302 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته رهبری اخلاقی استفاده شده است.
یافته هاکلیه مولفه های رهبری اخلاقی بالاتر از میانگین فرضی پژوهش قرار دارند، به غیراز مولفه های جهت گیری مردمی، نگرانی برای پایداری (ثبات)، تسهیم نقش و عصبیت که پایین تر از میانگین فرضی پژوهش می باشند. نتایج آزمون t مستقل نشان داد کارکنان زن و مرد ادراک یکسانی از رهبری اخلاقی دارند. همچنین نتایج آزمون وایانس یک راهه (f) نشان داد بین ادراک کارکنان از رهبری اخلاقی از نظر متغیرهای جمعیت شناختی (سن، سابقه خدمت، محل خدمت، تحصیلات و رشته تحصیلی) تفاوتی وجود ندارد. نتایج آزمون فریدمن حاکی از این است که هدایت اخلاقی از بیشترین اولویت و وضوح نقش از کمترین اولویت برخوردارند.
نتیجه گیریبا توجه به پیامدهای مثبت رهبری اخلاقی برای سازمان ها و جوامع لازم است مدیران این نوع از رهبری را در خود تقویت کنند.
کلید واژگان: رهبری اخلاقی, جهت گیری مردمی, تسهیم قدرت, نگرانی ثبات, هدایت اخلاقی, کارکنان دانشگاهContextrecently with respect to moral scandals of leaders, discrimination, patronage and issues distortion has been placed in the headlines around the world everywhere; from commercial and government organizations to the church. We tried to investigate and clarify the ethical leadership and its aspects to recognize that kind of leadership.
Aiminvestigate and clarify the ethical leadership and its dimensions.
MethodsThe method of the research is descriptive and the type is Survey. The population consisted of all employees in University of Tehran, 1394-95. According to the latest statistics, there are 1419 (consisting of 801 women and 618 men) employees working in University of Tehran. That sample was selected by Stratified sampling and the size of sample was identified based on cochrane formula are 302. Data were collected through ethical leadership questionnaire (Researcher made).Todetermine thevalidity of the questionnaire, content validityandconstructwas used and Their reliability was estimated through Cronbach’s alpha coefficient on Pilot study "0/92".
ResultsThe results showed that all the components of ethical leadership were above average in all aspects, except for peopel orentation, concern for sustainability, neuroticism, role clarification components that was lower to the average hypothesis of this research. Independent t test results showed that male and female employees' perceptions equal have of moral leadership. also The results of one-way variance test (f) showed the ethical leadership in terms of demographic variables (age, experience-serve, place of employment, education and field of study) there is no difference.theresults of Friedman test showed ethical guidance and role clarification has highest and lowest priority respectly.
ConclusionAccording to positive results of ethical leadership for organizations and communities, Administrators need to strengthen this type of leadershipin them.
Keywords: Ethical leadership, people orientation, power sharing, concern for sustainability, ethical guidance, Employees University -
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه صلاحیت های حرفه ای و توانمندی روان شناختی دبیران مقطع متوسطه شهرستان شیروان صورت گرفته است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دبیران مقطع متوسطه (پسرانه و دخترانه) شهرستان شیروان در سال تحصیلی 94 - 1393 می باشد که تعداد آنها برابر با 329 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 177 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. در این پژوهش برای نمونه گیری، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه تعدیل شده صلاحیت های حرفه ای کریمی (1388) و پرسش نامه توانمندی روان شناختی اسپریتزر و میشرا (1997) استفاده شده است. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (صلاحیت های حرفه ای «928/0» و توانمندی روان شناختی «838/0») ارزیابی شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، درصد) و آمار استنباطی (آزمون های کولموگروف - اسمیرنف، t تست تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام) استفاده شد. یافته ها نشان داد: 1) وضعیت صلاحیت های حرفه ای دبیران دوره متوسطه شهرستان شیروان بالاتر از حد متوسط و میانگین فرضی قرار دارد. 2) وضعیت توانمندی روان شناختی دبیران مقطع متوسطه شهرستان شیروان بالاتر از حد متوسط و میانگین فرضی قرار دارد. 3) بین شاخص کلی صلاحیت های حرفه ای و توانمندی روان شناختی دبیران دوره متوسطه شهرستان شیروان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (833/0r=). 4) سه مولفه صلاحیت فکری، صلاحیت رفتاری و صلاحیت اخلاق حرفه ای سهم معناداری در پیش بینی توانمندی روان شناختی دبیران دارند.
کلید واژگان: صلاحیت های حرفه ای, توانمندی روان شناختی, دبیران دوره متوسطهThis research is studying the relationship between ProfessionalCompetencies and psychological empowerment of high school teachers in the county of shirvan. The method of the research is descriptive correlational in collecting data، and is applicative in purpose. The statistical Population of this study consisted of all high school teachers (329 teachers) in the county of shirvan in school year 2014-2015 That 177 teachers were selected as sample by using Cochrane formula. data were collected through modified ProfessionalCompetencies questionnaire by Karimi (2009) and psychological empowerment questionnaire by Spreitzer and Mishra (1997) and The reliability of questionnaire was estimated by Cronbach’s alpha coefficient (professional competencies: 0/928 and pschycological empowerement: 0/838). for analyzing data، descriptive statistics (mean، standard deviation and percent) and inferential statistics (kolmogorov-smirnov tests، one-sample t-test، Pearson coefficient of correlation and Stepwise regression analysis.) were used. The main findings are: 1) professionalcompetencies of high school teachers in the county of shirvan is above of average and assumed mean. 2) psychological empowerment of high school teachers in the county of shirvan is above of average and assumed mean. 3) A positive relationship was found between general indicator of professionalcompetencies and psychological empowerment of high school teachers in the county of shirvan (r=0/833). 4) Three components، Intellectualcompetence، Behavioralcompetence and professional ethicscompetence have a significant contribution in prediction of psychological empowerment of teachers.Keywords: Professional Competencies, Psychological Empowerment, High School Teachers -
در مطالعه حاضر، اثربخشی برنامه مداخله ای آموزش مدیریت خشم بر والدین مورد بررسی قرار گرفت. 141 نفر شامل 78 پدر و 63 مادر از والدین دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس تهران به طور داوطلبانه برای شرکت در برنامه آموزشی ثبت نام کردند. برای ثبت نام شدگان، هفت کارگاه برای (4 گروه از آقایان و 3 گروه از خانم ها) با برنامه و شرایط یکسان تشکیل گردید. پدران و مادران در کارگاه های مجزا به مدت 7 هفته، (هفته ای یک بار در جلسه های دو ساعته)، مدیریت خشم را آموزش دیدند. والدین قبل از آموزش و پس از آن، به سیاهه حالت صفت خشم اسپیلبرگر پاسخ دادند. بر اساس نتایج حاصل از آزمون t وابسته، در انتهای آموزش، خلق و خوی خشمگینانه و بیان خشم درونی والدین به طور معناداری کاهش یافت. همچنین، افزایش معناداری در نمره های آنان در کنترل خشم درونی و بیرونی مشاهده شد. علاوه بر این، یافته های آزمون t مستقل نشان داد که در خرده مقیاس های صفت خشم (خلق و خوی خشمگینانه و واکنش خشمگینانه) و کنترل بیرونی و درونی خشم، بین نمره های میانگین های پیش آزمون و پس آزمون مادران و پدران تفاوت معناداری وجود دارد.
کلید واژگان: مدیریت خشم, رویکرد شناختی, رفتاریThe present research was designed to examine the efficacy of the Fireworks interventional program of anger management training on parents. One hundred forty one parents (78 fathers and 63 mothers) volunteered to participate in the training program. A total of 7 workshops were held for the participants (4 groups of fathers and 3 groups of mothers). Parents were instructed the Fireworks anger management program for seven sessions, each session two hours per week. Data was collected utilizing State-Trait Anger Expression Inventory (Spielberger, 1998). The findings, based on dependent t-test, revealed that anger temperament and anger expression were decreased. Also, anger management training had a significant impact on the increase of anger control-in and anger control-out. In addition, independent t-test revealed that there is a significant difference between fathers and mothers in anger reaction, anger temperament, and anger control-in, and anger control-out.Keywords: anger control, cognitive, behavioral model -
مقدمهدر پژوهش حاضر، اثر آموزش حل مسئله بین فردی بر بهبود مهارت های اجتماعی و توانایی حل مسئله در کودکان پیش-دبستانی و دانش آموزان پایه اول بررسی شده است.روشمطالعه با روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، بدون گروه کنترل اجرا شد. نمونه، که به صورت نمونه دردسترس در پژوهش شرکت کردند، شامل 32 دانش آموز پیش دبستانی (نه دختر و 23 پسر) و 20 دانش آموز پایه اول (نه دختر و 11 پسر) بود که در سه مدرسه غیرانتفاعی در شهر تهران مشغول تحصیل بودند. برنامه حل مسئله شناختی «من می توانم مشکل را حل کنم.»در هر کلاس به صورت گروهی، طی چهار ماه، به وسیله معلمان آموزش داده و با استفاده از مصاحبه بالینی راه حل های مختلف و فرم های والدین و معلم پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت ارزیابی شد.یافته هانتایج تحلیل اندازه گیری مکرر و مقایسه اطلاعات به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون نشان می دهد که تغییرات نمره کل مهارت های اجتماعی فرم های والدین و معلم به لحاظ آماری معنادار بوده و برنامه مداخله مهارت های همکاری (فرم معلم)، مسئولیت پذیری (فرم های والدین)، جرات ورزی (فرم معلم و والدین) و خودکنترلی (فرم معلم) دانش آموزان را افزایش داده که این افزایش از نظر آماری نیز معنادار است. همچنین برنامه مداخله در افزایش ارائه راه حل ها (سیالی) و طبقات مرتبط (انعطاف پذیری)، که حاکی از توانایی حل مسئله بین فردی است، موثر بوده و تفاوت میانگین های پیش آزمون و پس آزمون به لحاظ آماری معنادار است، اما تغییرات ایجاد شده در میانگین خرده عامل همکاری و خودکنترلی در فرم والدین و پاسخ های نامرتبط معنادار نیست.نتیجه گیرییافته های پژوهش حاضر همسو با نتایج تحقیقات دیگر تاییدی است بر کارآیی مداخلات شناختی حل مسئله در روابط اجتماعی. در پایان، درباره لزوم توجه به آموزش مهارت های حل مسئله، به عنوان بخشی از برنامه های درسی مدارس و تاثیر آن بر رفتارهای کودکان و عملکرد تحصیلی آنها، بحث شده است.
کلید واژگان: روش حل مسئله, آموزش مهارت های اجتماعی, مداخلات شناختی, رفتاریIntroductionIn the present study، the effectiveness of interpersonal problem solving training to improve social skills and problem solving ability amongst preschool children and first- grade students was evaluated.MethodThis study was conducted using a quasi-experimental method using a pretest/post-test without a control group. The population sample comprised 32 preschool students (9 girls and 23 boys) and 20 first-grade students (9 girls and 11 boys) who were enrolled in the study as unavailable sample. The Shure’s cognitive problem-solving program known as “I can problem solve” was taught in each class for four months by the teachers. The intervention was evaluated using the Alternative Solution Skills and Social Skills Rating System-parent and teacher forms.ResultsOur results from the repeated measure analysis comparing the pre-test and post-test scores indicated that intervention program was significantly effective in increasing total scores of social skills (parent and teacher forms)، cooperative skills (teacher form)، responsibility (parent form)، assertiveness (teacher and parent forms) and self-control (teacher form). Moreover، the intervention program was shown to significantly increase the scores on “relevant solutions” and “relevant category”. Meanwhile، changes in the means of the sub-factors “cooperation”، “self-control” in the parents form and “relevant solutions” were not statistically significant.DiscussionIn line with earlier body of evidence، our findings confirmed the effectiveness of interventions based on cognitive problem solving in social relationships. This survey discusses the importance of problem solving skill training، as part of school’s curriculum، and effectiveness of problem solving training on child behaviors and academic performance.Keywords: Problem solving method, Social Skills Training, Cognitive, behavioral interventions -
اعضای هیات علمی، به عنوان رکن اساسی مراکز آموزشی و پژوهشی به شمار می روند. توجه به این جایگاه، به منزله ی توجه به سرمایه ی انسانی در سازمان هاست و در صورت توجه به این مهم موجب انجام بهتر رسالت سازمان ها خواهد شد. هدف اساسی این مقاله، ارایه ی الگوی توسعه ی حرفه ای اعضای هیات علمی در یک محیط علمی پژوهشی (مطالعه ی موردی جهاد دانشگاهی) می باشد. برای این منظور، از روش تحقیق کیفی و کمی استفاده شد. ابزار مورد بهره برداری در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی، پرسش نامه بود. الگوی مفهومی احصا شده در بخش کیفی، به وسیله ی پرسش نامه ی محقق ساخته به وسیله 248 نفر از اعضای هیات علمی و با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحقیق، حاکی از آن است که برای توسعه ی حرفه ای اعضای هیات علمی، حداقل می بایست به شش مولفه ی اساسی توجه نمود. این مولفه ها عبارتند از: توسعه ی پژوهش، توسعه ی خدمات تخصصی، توسعه ی انتشارات علمی، توسعه ی استفاده از شبکه و فن آوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی، توسعه ی زبان انگلیسی و توسعه ی تدریس.
کلید واژگان: توسعه ی حرفه ای, اعضای هیات علمی, مراکز پژوهشی, جهاد دانشگاهیFaculty members are regarded as the main body of research and educational institutions. Indeed, considering this issue means thinking of the whole human resources, and will result in the development of the entire organization. This research is intended to design a model for the development of the academic staff at research and educational organizations (case: Jihad Daneshgahi). Qualitative and quantitative research methods were selected to carry out this research. Interviews were performed to fulfill qualitative needs, and questionnaires were used to gather quantitative data. Using structural analysis equation, the conceptual model derived by qualitative method was examined by researcher-maid questionnaires distributed among 248 of academic members. The results indicated that at least six factors have to be considered for the development of academic staff. They include: development of research, development of professional services, development of scientific publications, development of modern communication means and technology, development of English language, and development in teaching.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.