به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mahdi sohrabi

  • هانیه قاسمیان مقدم*، مهدی سهرابی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تمرینات پایه تکواندو بر کارکردهای اجرایی کودکان با اختلال یادگیری انجام شد. بدین منظور، 20 نفر از کودکان پسر 10 تا 12 سال با اختلال یادگیری در شهر مشهد انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه تمرین و کنترل جای دهی شدند. گروه تمرین به مدت 12 جلسه، هر جلسه 50 دقیقه و با تکرار سه روز در هفته تمرینات تکواندو را انجام دادند. گروه کنترل نیز در طی این دوره به فعالیت های عادی روزمره خودپرداخت. تغییرات در کارکردهای اجرایی آزمودنی ها قبل و بعد از دوره تمرین توسط آزمون های ان - بک و برج لندن سنجیده شد. جهت تجزیه وتحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که تمرینات پایه تکواندو موجب بهبود کارکردهای اجرایی در گروه تمرین می شود؛ تمامی این تغییرات در مقایسه با گروه کنترل معنادار بود (05/0> p)؛ بنابراین بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که تمرینات پایه تکواندو با تاثیر بر مناطق مغزی مربوط به کارکردهای اجرایی در کودکان با اختلال یادگیری، به بهبود کارکردهای اجرایی این کودکان کمک می کند.

    کلید واژگان: تکواندو, کارکرد اجرایی, اختلال یادگیری, کودکان
    Hanieh Ghasemian Moghadam*, Mahdi Sohrabi

    This study aimed to investigate the effectiveness of basic taekwondo exercises on the executive functions of children with a learning disorder. For this purpose, 20 boys aged 10 to 12 years with learning disorder in Mashhad were selected and randomly assigned to exercise and control groups. The exercise group practiced Taekwondo for 12 sessions, each session lasting 50 minutes, repeating three days a week. The control group also engaged in their normal daily activities during this period. Changes in subjects' executive functions were measured before and after the exercise period by the N-back and the Tower of London tests. Analysis of variance with repeated measures was used for statistical analysis. The results showed that basic taekwondo exercises improve executive functions in the exercise group; All these changes were significant compared to the control group (p<0/05). Therefore, based on the results of the present study, it can be concluded that basic taekwondo exercises help to improve the executive functions of children with learning disorder by affecting brain areas related to executive functions.

    Keywords: Taekwondo, Executive Function, Learning Disorder, Childre
  • علی فتحی زاده، مهدی سهرابی*، علیرضا صابری کاخکی
    تصویرسازی حرکتی عمل شناختی پیچیده ای است که در طول آن فرایند اجرای یک حرکت (از آماده سازی تا رسیدن به هدف) در ذهن بازنمایی می شود. در پژوهش حاضر، تاثیر دستورالعمل درونی در مقابل بیرونی نزدیک و دور کانونی کردن توجه در طول تصویرسازی حرکتی بر زمان پاسخ چهار مهارت خوب تمرین شده کاراته ارزیابی شد. در یک طرح نیمه تجربی، 43 نفر ورزشکار ماهر (24 زن و 19 مرد، میانگین سنی: 50/4±88/15 سال) پیش آزمون را در مقابل یک دستگاه محقق ساخته انجام دادند. محرک های غیرمنتظره ی بینایی به صورت تصادفی توسط دستگاه ارائه و زمان های پاسخ هر کدام از مهارت ها در یک نرم افزار متصل به آن ثبت شد. سپس، هر کدام از کاراته کاها در یکی از سه گروه تمرینی تصویرسازی توجه درونی (7 زن، 7 مرد)، توجه بیرونی نزدیک (6 زن، 5 مرد) و توجه بیرونی دور (6 زن، 5 مرد) در 12 جلسه و یک گروه کنترل (5 زن، 2 مرد) شرکت کردند. پس از اجرای پس آزمون مشابه با پیش آزمون، با استفاده از تحلیل کوواریانس چند عاملی، نتایج مشخص کرد اثر جنسیت معنی دار نبوده و تنها تصویرسازی توجه بیرونی نزدیک برای فنون پایین تنه منجر به بهبود عملکرد شده بود (05/0>p). به هرحال، چنین اثری برای فنون بالاتنه مشاهده نشد و تاثیر نگه د-اشتن کانون توجه در طول تصویرسازی بر اندام های بدن (تصویرسازی توجه درونی) و بر پیامد دور حرکت (تصویرسازی توجه بیرونی دور) معنی دار نبود (05/0<p). پیشنهاد می شود مشابهت استراتژی توجهی بیرونی ورزشکار به تکلیف واقعی در طول مرور ذهنی نقش مهمی در اثربخشی تصویرسازی حرکتی دارد.
    کلید واژگان: کانون توجه, تصویرسازی حرکتی, ورزشکار ماهر, زمان پاسخ, کاراته
    Ali Fathizadeh, Mahdi Sohrabi *, Alireza Saberi Kakhki
    Motor imagery is a complex cognitive action that represents mentally the process of performing a movement (from preparation to the intention). In the current study, the effect of internal versus close- or far- external instruction of attention focusing during motor imagery on response time of four well-trained karate skills was evaluated. In a semi-experimental design, 43 skilled athletes (24 women, 19 men; mean age: 15.88 ± 4.50) executed the pre-test in front of a researcher-made device. Unexpected visual stimuli were presented randomly by the device, and response times of each skill were recorded by a software synced to the device. Then, each of the Karatekas participated in one of three training groups of imagining, namely, internal attention (7 women, 7 men), close-external attention (6 women, 5 men), far-external attention (6 women, 5 men) in 12 sessions, or in a control group (5 women, 2 men). After performing the post-test identical to pre-test, by carrying out a mixed-model analysis of covariance, the results revealed that there was no significant effect of gender, and only close-external imagery resulted in promoting lower body techniques (p<0.05). However, such an effect did not observe for upper body techniques, and effect of keeping focus of attention on body extremities (internal attentional imagery) and on far outcome of movement (far-external attentional imagery) were not significant (p>0.05). The findings suggest, during mental rehearsal, the analogy of athlete’s external attentional strategy to actual task plays an important role on effectiveness of motor imagery.
    Keywords: Focus Of Attention, Motor Imagery, Skilled Athlete, Response Time, Karate
  • عالیه شیرزاد دلاور*، حمیدرضا طاهری، مهدی سهرابی

    هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه مهارت‌های ذهنی با اضطراب رقابتی و هوش هیجانی در بانوان تکواندوکار لیگ برتر ایران بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بانوان تکواندوکار شرکت‌کننده در رده سنی جوانان)18-25 سال) دوازدهمین دوره لیگ برتر ایران تشکیل دادند. نمونه آماری به روش سرشماری انتخاب و تعداد 87 نفر پرسشنامه‌های اضطراب رقابتی مارتنز و همکاران (1990(، مهارت‌های ذهنی راسل (2010(و هوش هیجانی برادبری و گریوز (2005(را پر کردند. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی بوده که به‌صورت میدانی اجرا شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS و برای فرضیه‌های پژوهشی استفاده از آمار توصیفی همبستگی و استنباطی، رگرسیون، همبستگی پیرسون و دوربین واتسون استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه‌وتحلیل این پژوهش نشان داد که بین مهارت‌های ذهنی با مولفه خود مدیریتی از هوش هیجانی (05/0 p>، 241/0r=)، اضطراب جسمانی (05/0p>، 392/0r= -)، اضطراب شناختی (05/0 p>، 352/0r= -)، اعتمادبه‌نفس (05/0 p>، 265/0r=) رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مهارت‌های ذهنی واجد شرایط پیش‌بینی خود مدیریتی از هوش هیجانی، اضطراب رقابتی، اضطراب شناختی و اعتمادبه‌نفس می‌باشد.

    کلید واژگان: مهارت ذهنی, هوش هیجانی, اضطراب رقابتی, خود مدیریتی, تکواندو
    Alie shirzad delavar*, Hamidreza taheri, Mahdi Sohrabi

    The purpose of this study, investigated the relationship between mental skills, emotional intelligence and competitive anxiety in female taekwondo player in super league of Iran.for this aim 98 taekwondo player participated from super league of Iran. The Questionnaires Emotional Intelligence Bradberry and Graves (2005), mental skills Russell (2010), Competitive anxiety Martnz (1990) were used for data collection and 87 Questionnaires were collected. The validity of Questionnaires determinate with master’s opinions of Movement Behavior and reliability of the Questionnaires mental skills Russell (2010), Competitive anxiety Martnz (1990), Emotional Intelligence Bradberry and Graves (2005) were attained (α: 0/80( -(α: 0/74( -)α:0/83).Test data using correlational descriptive statistics and Bonferoni, regression analysis were used for statistical analysis. The results show that mental skills has a significant relationship with self-management of emotional intelligence (p>0/05, r=0.241), somatic anxiety (p>0/05, r=-0.392),cognitive anxiety (p>0/05, r=-0.352) and self-confidence (p>0/05, r=0.265).The test results also show that mental skills is a significant predictor of the self-management of emotional intelligence,somatic anxiety,cognitive anxiety and self-confidence.

    Keywords: mental skills, emotional intelligence, competitive anxiety, taekwondo
  • اعظم قزی، مهدی سهرابی*، حمیدرضا طاهری تربتی، مهدی قهرمانی مقدم
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تمرینات شناختی-حرکتی Wii بر تبحرحرکتی، توجه دیداری و انعطاف پذیری شناختی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ فزون کنشی انجام شد. در پژوهش حاضر از روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل، استفاده شد. به این منظور 30 پسر 8 تا 11 سال دارای اختلال نقص توجه/ فزون کنشی، به روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان به مرکز رشد آوند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل، قرار گرفتند. تمرینات گروه تجربی، به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه یک ساعت اجرا شد. همه آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، توسط آزمون تبحرحرکتی بروینینکس-اوزرتسکی و آزمون ساخت دنباله مورد ارزیابی قرار گرفتند. از نرم افزار R جهت تحلیل داده ها و از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری برای بررسی تفاوت بین میانگین دو گروه استفاده شد. سطح معناداری در این مطالعه 05/0 درنظر گرفته شد. نتایج این آزمون، تفاوت معنی دار بین دو گروه، در خرده مقیاس های تعادل (01/0= p)، هماهنگی اندام فوقانی (01/0= p)، هماهنگی دوسویه (02/0= p)، قدرت (006/0= p)، سرعت واکنش (02/0= p) و چالاکی اندام فوقانی (003/0= p) نشان داد. اما تفاوت معنی داری در خرده مقیاس های سرعت و چابکی (09/0= p) و کنترل بینایی-حرکتی (27/0= p) مشاهده نشد. همچنین بر مبنای یافته ها، تفاوت معنی داری در انعطاف پذیری شناختی بین دو گروه تجربی و کنترل وجود دارد (001/0= p) نتایج این پژوهش پیشنهاد می کند که بازی های شناختی-حرکتی Wii می تواند به عنوان روشی آسان، کم هزینه و جذاب به بهبود تبحرحرکتی و انعطاف پذیری شناختی کودکان دارای اختلال نقص توجه/ فزون کنشی کمک کند.
    کلید واژگان: اختلال نقص توجه, فزون کنشی, کنش های اجرایی, کنسول های نینتندو Wii, مهارت های حرکتی, انعطاف پذیری شناختی
    Azam Ghazi, Mahdi Sohrabi *, Hamidreza Taheri, Mahdi Ghahramani Moghadam
    This study was conducted to determine the effect of Nintendo Wii-based motor and cognitive training on motor proficiency, visual attention, and cognitive flexibility of children with attention-deficit/ hyperactivity disorder. Thirty boys with ADHD, aged 8-11 years, were selected from the Avand development center and were randomly assigned to an experimental and control group. The experimental group participated in a selected gaming program for 24 sessions, 60 minutes per session. At the beginning of the study and after eight weeks of intervention, participants were assessed with the Bruininks-Oseretsky test of motor proficiency and trail making test. R Statistical software was used for data and analysis Multivariate analysis of covariance (MANCOVA) was used to test differences between groups. For all statistical analyses significance was set at 0.05. The results of the post hoc contrasts on MANCOVA showed that balance (p = 0.01), upper limb coordination (p = 0.01), bilateral coordination (p = 0.02), strength (p = 0.06), response speed (p = 0.02) and manual dexterity (p = 0.003) components, in the experimental group were significantly improved in comparison to the control group, But there were no significant differences between groups in running speed and agility (p = 0.09) and visual-motor control (p = 0.27). A significant difference was also found between groups in cognitive flexibility (p = 0.01). Our findings suggest that Nintendo Wii game playing might be a simple and cost-effective way for improving motor proficiency and cognitive flexibility of ADHD children.
    Keywords: Attention-deficit, hyperactivity disorder, Executive Function, Nintendo Wii Console, motor skills, Cognitive Flexibility
  • منیره اسدی قلعه نی، مهدی سهرابی*، حمیدرضا طاهری، مهران همام
    مقدمه و هدف

    امروزه افراد مسن مبتلا به نوروپاتی محیطی دیابتی در معرض خطر از دست دادن کنترل حرکتی، زمان واکنش کندتر و افزایش نوسانات وضعیتی هستند. شواهد زیادی وجود دارد که آزمایشات مبتنی بر ورزش بر سلامت افراد مسن مبتلا به دیابت تاثیر مثبتی دارد. مطالعات اخیر این فرضیه را پشتیبانی می‌کند که راهکار جایگزینی برای از دست دادن تعادل می‌تواند شامل تقویت سیستم‌های حسی باقی‌مانده باشد. هدف پژوهش: حاضر این است که با ترکیب روش‌های تمرینی حسی مختلف یک رویکرد جامع و کامل برای بهبود تعادل در سالمندان مبتلا به نوروپاتی محیطی دیابتی ارایه دهد. 

    مواد و روش‌ها

     این پژوهش از نوع تحقیقات نیمه‌تجربی و ازنظر هدف، تحقیقی‌کاربردی است و طرح تحقیق نیز از نوع پیش‌آزمون ‌و پس‌آزمون با گروه کنترل است. تعداد 30 زن سالمند مبتلا به نوروپاتی محیطی دیابتی به‌طور تصادفی به دو گروه آزمایشات چندحسی و کنترل تقسیم شدند. در دو مرحله‌ پیش‌آزمون و پس‌آزمون تعادل ایستا با دستگاه صفحه نیرو و تعادل پویا از طریق آزمون نشستن و برخاستن ارزیابی شد. شرکت‌کنندگان در گروه‌ آزمایشات چندحسی در 40 دقیقه تمرین دو بار در هفته به مدت 12 هفته شرکت کردند. در این مدت شرکت‌کنندگان در گروه کنترل به فعالیت روزمره خود پرداختند.

    یافته‌ها

     یافته‌ها نشان داد بین میانگین درصد تغییرات تعادل پویای گروه آزمایشات منتخب چندحسی و کنترل، تفاوت معناداری وجود دارد (n2=0/61, P=0/000, t28=-6/74). نتایج تحلیل واریانس 3 عاملی (تمرین×سطح×چشم) 2×2×‌2 برای محور x تعادل ایستا نشان داد آزمایشات منتخب چندحسی به بهبود تعادل ایستا در محور x سالمندان مبتلا به نوروپاتی محیطی دیابتی منجر شد (14/16=n2=0/33, P=0/001, F (1,28)=). نتایج تحلیل واریانس 3 عاملی (تمرین×سطح×چشم) 2×2×2 ‌برای محور Y نشان داد آزمایشات منتخب چندحسی باعث بهبود تعادل ایستا در محور Y سالمندان مبتلا به نوروپاتی محیطی دیابتی شد (n2=0/16, P=0/028, F(1,28)=5/38).

    نتیجه‌گیری

     به‌نظر می‌رسد آزمایشات چندحسی باعث تقویت تعادل ایستا و پویا در افراد مسن با نوروپاتی محیطی دیابتی است. یافته‌های این بررسی از آن جهت مهم است که زنان مسن با نوروپاتی دیابتی در معرض خطر افزایش سقوط قرار دارند. این مطالعه برنامه‌ای جامع  برای تقویت تعادل و کنترل قامت افراد مسن با نوروپاتی دیابتی ارایه می‌دهد.

    کلید واژگان: تمرینات چندحسی, سالمند, نوروپاتی محیطی دیابتی, تعادل ایستا, تعادل پویا
    Monireh Asadi Ghaleni, Mahdi Sohrabi *, HamidReza Taheri, Mehran Homam
    Background and Aims

    Older adults with diabetic peripheral neuropathies (DPN) are at higher risk of motor control, slower reaction time, and increased postural sways. There is increasing evidence that exercise-based interventions have a positive impact on the health of older people. This study aims to assess the effectiveness of a selected multisensory training (SMST) program in improving the balance of older women with DPN.

    Methods

    In this study, 30 older women (Mean±SD age=62.35±1.87 years) were randomly assigned into the SMST and control groups. All participants underwent dynamic and static balance tests before and after the training. The SMST program included the balance training with eyes open and closed on different surfaces to stimulate visual, proprioception, and vestibular system. The intervention was conducted for 12 weeks, two times per week.

    Results

    There was a significant difference in the dynamic balance between the SMST and control groups (t(28)=-6.74, P=0.000, ƞ2=0.61). The results of analysis of variance showed that the SMST program improved the static balance in the X direction (F(1,28)=14.16, P=0.001, ƞ2=0.33) and in the Y direction (F(1,28)=5.38, P=0.028, ƞ2=0.16) in older women with DPN.

    Conclusion

    The SMST can improve the dynamic and static balances of older women with DPN. Older women with DPN are at increased risk of falling. This program can be used to enhance their balance and postural control.

    Keywords: multi-sensory training, Older adults, diabetic neuropathy, dynamic Balance, Static balance
  • صغری ابراهیمی ثانی، مهدی سهرابی*، حمیدرضا طاهری تربتی، محمدتقی اقدسی، شاهرخ امیری

    هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر برنامه تمرین واقعیت مجازی بر توانایی تصویرسازی حرکتی در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بود. تعداد 40 کودک دختر 7 تا 10 سال با اختلال هماهنگی رشدی در شهر تبریز با استفاده از پرسشنامه های اختلال هماهنگی رشدی والدین، سیاهه مشاهده حرکتی معلمان و آزمون برونیکز اوزرتسکی شناسایی شده و به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه تجربی و کنترل جایگزین شدند. برنامه تمرین واقعیت مجازی شامل منتخبی از بازی های سیستم ایکس باکس 360 کینکت بودند که به مدت 8 هفته (2 جلسه در هفته و هر جلسه 30 دقیقه) انجام گرفت. توانایی تصویرسازی حرکتی کودکان نیز با استفاده از آزمون چرخش دست اندازه گیری شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دادند که بین گروه تجربی و کنترل در توانایی تصویرسازی حرکتی تفاوت معناداری وجود داشت.

    کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, ایکس باکس کینکت, کنترل حرکتی پیش بینانه, مدل سازی درونی
    Soghra Ebrahimisani, Mahdi Sohrabi *, HamidReza Taheri Torbati, Mohammadtagi Aghdasi, Shahrokh Amiri

    The aim of this study was to investigate the effect of virtual reality training program on motor imagery ability in children with developmental coordination disorder(DCD).The sampling design was purposive and 40 female children with DCD(aged 7-10years) from students of Tabriz, by using DCDQ, PMOQ-T, and BOTMP tests were identified and were randomly replaced in two groups of experimental and control groups. The virtual reality training program consisted of a selection of Xbox 360 Kinect games that were performed for 8 weeks (2 sessions per week and each session lasting 30 minutes). Motor imagery of children was also measured by using a hand rotation task test. The Results of repeated measure ANOVA showed that there was a significant difference between two groups on motor imagery ability (P

    Keywords: Developmental Coordination Disorder, Xbox Kinect, Predictive Motor Control, Internal Modeling
  • عقیل المالکی، مهدی سهرابی*، حمید رضا طاهری، سید رضا عطارزاده حسینی
    زمینه و هدف

    روان سنجی ابزار تبحر حرکتی در جوامع و فرهنگ های مختلف نتایج متفاوتی داشته است؛ ازاین رو هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی آزمون برونینکس-اوزرتسکی در پسران 5 تا 7 سال عراقی بود.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع توسعه ابزار و طرح تحقیق از نوع مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش را کودکان پسر عراقی در دامنه سنی 5تا7 سال تشکیل دادند. تعداد نمونه چهارصد نفر بود که انتخاب آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای از بین کودکان 5تا7ساله عراقی، صورت گرفت و با آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اوزرتسکی (1950) ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی درون طبقه ای، آزمون-آزمون مجدد و روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. برای تحلیل داده ها، نرم افزارهای آماری SPSS نسخه 20 و LISREL به کار رفت. برای محاسبات آماری سطح معناداری 0٫05=α در نظر گرفته شد.

    یافته ها:

    تایج مشخص کرد، برای خرده آزمون های مهارت های درشت، مهارت های ظریف، هماهنگی اندام فوقانی و کل آزمون، ضرایب پایایی همسانی درونی به ترتیب 0٫80، 0٫82، 0٫70 و 0٫86، پایایی آزمون-آزمون مجدد با ضرایب 0٫86، 0٫82، 0٫88 و 0٫83، پایایی بین ارزیاب با ضرایب 0٫82، 0٫86، 0٫84 و 0٫85و پایایی درون ارزیاب با ضرایب 0٫90، 0٫85، 0٫89 و 0٫88 بود. شاخص های نکویی برازش با مقادیر 2٫84=χ2</sup>/df و 0٫074=RMSEA و 0٫023=RMR و 0٫91=GFI و 0٫90=AGFI محاسبه شد. همچنین یافته های حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد، آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اوزرتسکی در جامعه پسران 5تا7ساله عراقی از روایی سازه مطلوب برخوردار بود.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های این پژوهش می توان از آزمون برونینکس-اوزرتسکی با اطمینان برای ارزیابی تبحر حرکتی در جامعه کودکان پسر عراقی 5تا7 ساله استفاده کرد و برای استفاده در جامعه دختران و دامنه سنی دیگر، نیاز است در آینده مطالعات تکمیلی طراحی و اجرا شود.

    کلید واژگان: روان سنجی, مهارت های حرکتی بنیادی, شایستگی حرکتی, پایایی, روایی, کودکان عراقی
    Aqeel Almaleki, Mahdi Sohrabi*, HamidReza Taheri, Seyyed Reza Attarzadeh Hosseyni
    Background & Objectives

    Assessment of motor skills paves the way for detecting functional disorders and defects in the body structures and the child's interactions with their surroundings. While analyzing it and its factors affecting the importance of motor skills, experts have developed many tests and techniques to detect motor abnormalities. Most motor growth tests can convert qualitative characteristics of movement into quantitative ones; therefore, they provide objective criteria for investigating and detecting delay and slowness in motor development. One of the best tools for identifying developmental motor delays and motor problems in children is the Bruininks–Oseretsky motor skills tool. Psychometrics of motor skills have had different results in different societies and cultures. Hence, the present study aimed to investigate the psychometric properties of the Bruininks–Oseretsky test in Iraqi boys aged 5 to 7 years.

    Methods:

    The present cross–sectional study was a tool development and the research design. The study's statistical population included Iraqi boys in the age range of 5 to 7 years. The sample included 400 Iraqi boys selected by cluster sampling among those eligible for the study from different parts of Iraq. Children with neurological and musculoskeletal injuries were excluded from the study. The Bruininks–Oseretsky Test of Motor Proficiency (1950) was used in this study. This set of reference norm tests assesses the motor performance of children aged 4.5 to 14.6 years. This test consists of 8 subscales and 46 items that evaluate motor proficiency or movement disorders in gross and fine motor skills. Four subscales measure gross motor skills, three measure fine motor skills, and one measures both motor skills. Motor proficiency test subscales include running speed and agility, balance, coordination of friendship, strength, upper limb coordination, response speed, visual–motor control, and upper limb speed and agility. The Cronbach alpha, intra–class correlation coefficient, test–retest, and confirmatory factor analysis were used to analyze the data. SPSS statistical software version 20 and LISREL were used to analyze the data. A significance level of α = 0.05 was considered significant for statistical calculations.

    Results

    The results showed that the Bruininks–Oseretsky test and its subscales have the necessary internal reliability and consistency in the community of Iraqi boys aged 5 to 7 years. The reliability coefficients of 0.80, 0.82, 0.70, and 0.86 were calculated for the subscales of motor proficiency of gross skills, fine skills, upper limb coordination, and the whole test. This test has the necessary time reliability (p<0.001). The test–retest reliability coefficients were calculated to be 0.86, 0.82, 0.88, and 0.83, respectively, for motor proficiency in gross skills, fine skills, upper limb coordination, and the whole test. The reliability (between the evaluator and the evaluator) of this test was also at a desirable level (p<0.001). So that the intra–rater reliability with coefficients of 0.82, 0.86, 0.84, and 0.85 and the inter–rater reliability with coefficients of 0.90, 0.85, 0.89, and 0.88 for the subscales of gross skills, fine skills, coordination of upper limb, and the whole test were calculated. In this study, the content validity of this test was also confirmed so that this index was calculated in the range of 0.8 to 1 for the subscales of gross skills, fine skills, and the whole test. Fit goodness indices were calculated as χ2</sup>/df=2.84, RMSEA=0.074, RMR=0.023, GFI=0.91, and AGFI=0.90. The study results showed that the Bruininks–Oseretsky Test and the subscales of gross skills, fine skills, and the whole test in the community of Iraqi boys aged 5 to 7 years have appropriate and acceptable validity and reliability.

    Conclusion

    Based on the findings of this study, the Bruininks–Oseretsky Test can be used with confidence to assess motor proficiency in the community, and for use in girls and other age groups, it is necessary to design and implement additional studies in the future.

    Keywords: Psychometrics, Basic motor skills, Motor competence, Reliability, Validity, Iraqi children
  • مجتبی اسمعیلی ابدر، حمیدرضا طاهری*، مهدی سهرابی، علی غنایی
    زمینه

    مطالعات متعددی به بررسی سطوح دشواری تکلیف و یادگیری تکلیف پرداخته اند. اما پژوهشی که به استفاده از رویکرد یادگیری ماشین و به طور خاص سیستم های استنتاج عصبی - فازی به مدل سازی میزان دشواری تکلیف حرکتی پرتاب کردن با شرایط دشواری گوناگون در بین سالمندان مغفول مانده است.

    هدف

    هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات سطوح دشواری متفاوت بر یادگیری تکلیف پرتاب کردن در سالمندان: تاکید بر روش های یادگیری ماشین بود.

    روش

    پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با 4 گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان سالمند راست دست در سال 1397 با دامنه سنی 70- 60 سال شهرستان مشهد بود. 120 سالمند با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در 8 گروه 15 نفری (4 گروه آزمایش و 4 گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش حاضر تکلیف شرکت کنندگان پرتاپ دیسک برگرفته از پژوهش سانلی و لی بود (سانلی و لی، 2015) بود. تحلیل داده ها با استفاده از کدنویسی به روش انفیس با بهره گیری از سیستم سوگنو انجام شد.

    یافته ها

    افراد در گروه آزمایش در شرایط یادگیری وضعیت بهتری نسبت به گروه گواه داشتند. همچنین برترین سناریوی سیستم استنتاج فازی - عصبی تطبیقی در مرحله یادداری در گروه آزمایش شماره 1 با کمترین خطای 0/73 =RMSE برای داده های بررسی انتخاب شد.

    نتیجه گیری

    استفاده از سیستم استنتاج عصبی فازی و ایجاد شبکه های عصبی - فازی موفقیت آمیز بوده و باعث کاهش قابل توجهی در خطای پیش بینی شد که خصیصه قابل توجهی در همگرایی سریع و دقت بالا دارد

    کلید واژگان: دشواری تکلیف, سالمندان, یادگیری ماشین
    Mojtaba Esmaeeli Abdar, HamidReza Taheri*, Mahdi Sohrabi, Ali Ghanaei
    Background

    Numerous studies have examined the difficulty levels of homework and homework learning. But research that uses machine learning approaches, and in particular neural-fuzzy inference systems, to model the difficulty of throwing a task with different difficulty conditions among the elderly has been overlooked.

    Aims

    The aim of the present study was to investigate the effects of different levels of difficulty on learning the task of throwing in the elderly: Emphasis on machine learning methods.

    Method

    The research was quasi-experimental with pre-test and post-test design with 4 control groups. The statistical population of the study included all right-handed elderly men in 1397 with an age range of 70-60 years in Mashhad. 120 elderly people were selected by available sampling method and randomly divided into 8 groups of 15 people (4 experimental groups and 4 control groups). The instrument of the present study was the task of discus throwing participants derived from the research of Sanli and Lee (Sanli and Lee, 2015). Data analysis was performed using encryption using an sophisticated system.

    Results

    Individuals in the experimental group were better off than the control group in terms of learning conditions. Also, the best scenario of the adaptive fuzzy-neural inference system in the learning phase was selected in the experimental group No. 1 with the lowest error RMSE= 0/73 for the survey data.

    Conclusions

    The use of fuzzy neural inference system and the creation of neural-fuzzy networks has been successful and significantly reduced the prediction error, which has a significant feature of rapid convergence and high accuracy

    Keywords: Task difficulty, elderly, machine learning
  • ایمان قنبری*، حمیدرضا طاهری تربتی، مهدی سهرابی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر محرومیت از خواب قبل از تمرین جسمانی، ذهنی، مشاهده ای و ترکیبی بر اکتساب و یادداری سرویس کوتاه بدمینتون انجام شد. 180 دانشجوی مرد 19 تا 25 ساله داوطلبانه در این پژوهش شرکت داشتند که در نهایت به هشت گروه (چهار گروه تجربی جسمانی، مشاهده ای، ذهنی و ترکیبی و چهار گروه کنترل) تقسیم شدند و به تمرین سرویس کوتاه بدمینتون پرداختند. گروه های تجربی پس از محرومیت 24 ساعت از خواب و گروه کنترل بدون هیچ محرومیتی از خواب به تمرین پرداختند. هریک از آزمودنی ها در مرحله اکتساب براساس روش تمرینی مدنظر خود تمرین کردند. بعد از انجام دادن تمرین (اکتساب)، آزمودنی ها خواب معمول شبانه روز را طی روزهای بعد رعایت کردند؛ به گونه ای که بعد از 24، 72 و 168 ساعت پس از اکتساب، آزمون یادداری سرویس کوتاه بدمینتون گرفته شد. به منظور تحلیل داده ها از یک طرح تحلیل واریانس مرکب 4 × 2 × 3 استفاده شد. یافته ها نشان داد اکتساب و یادداری دو گروه جسمانی و ترکیبی هیچ کدام تحت تاثیر بی خوابی قرار نگرفت (0.05 <P) و اکتساب مهارت در گروه مشاهده ای تحت تاثیر بی خوابی قرار نگرفت (0.05 <P)؛ بااین حال، در یادداری ها گروه کنترل مشاهده ای عملکرد بهتری داشت. اکتساب مهارت به شیوه تمرین ذهنی به صورت معناداری تحت تاثیر بی خوابی قرار گرفت (0.05 > P) و این اثر در آزمون های یادداری همچنان باقی ماند؛ بنابراین، اگر محرومیت از خواب روی دهد، بهتر است مربیان برای آموزش مهارتی جدید از شیوه تمرین جسمانی و تمرین ترکیبی بهره گیرند.
    کلید واژگان: تمرین جسمانی, تمرین مشاهده ای, تمرین ذهنی, تمرین ترکیبی, محرومیت از خواب
    Iman Ghanbari *, Hamidreza Taheri Torbati, Mahdi Sohrabi
    The purpose of this study was to investigate the effect of sleep deprivation before physical, mental, observational and combined training on the acquisition and retention of badminton short service skills. The participants were volunteers who were 180 male students aged 19-25 years. After initial screening, the subjects were divided into four experimental groups (physical, observational, mental and combined training) and four paired control groups who were subjected to badminton short service training. The experimental groups trained with 24-h sleep deprivation and the control group trained without sleep deprivation. In the acquisition stage, each subject trained using his customary training method. After training, the subjects followed a normal day-night sleep pattern. At 24, 72 and 168 h after acquisition, a short-service retention test was taken by participants. The data was analyzed using multivariate analysis of variance (4 ´ 2 ´ 3). The results show that acquisition and retention in both the physical and combined groups were not affected by sleep deprivation (P>0.05). Skill acquisition in the observation group was not affected by sleep deprivation (P>0.05); however, in the retention tests, the control group showed significantly better performance. Skill acquisition in the mental training group was significantly affected by sleep deprivation and this effect was evident in the retention tests (P<0.05). The results indicate that, under conditions of sleep deprivation, physical and combined training are preferred when training to acquire new skills.
    Keywords: Physical Training, Observational training, Mental training, Combined Training, Sleep Deprivation
  • وحیده ولایتی حقیقی، علیرضا صابری کاخکی*، مهدی سهرابی، صادق جعفرزاده، فاطمه علیرضایی نوقندر
    هدف

    با توجه به فراگیر شدن اختلالات ثبات قامتی و تاثیر آن بر عملکرد حرکتی کودکان طیف اوتیسم، هدف از این مطالعه بررسی اثر مداخلات تعادلی مبتنی بر تحریک وستیبولار بر عملکرد ثبات قامتی و  عملکرد اجتماعی این کودکان بود.

    روش شناسی:

     با توجه به معیارهای ورود 24 کودک (5 تا 12 سال) به صورت تصادفی در 3 گروه 8 نفر قرار گرفتند برنامه تمرینی تعادلی شامل 30 جلسه تمرین تعادلی (30 تا 45 دقیقه/3 بار در هفته) بود، هم زمان گروه کنترل برنامه ی آموزشی مدرسه را دریافت می کردند و گروه بازی آزاد هم زمان در کنار گروه مداخله قرار گرفتند. برای ارزیابی ثبات قامتی از دستگاه صفحه نیرو، و برای ارزیابی عملکرد اجتماعی از  مقیاس عملکرد اجتماعی اسکات بلینی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد که میزان نوسانات ثبات قامتی در دو محور انتریوپاستریور و مدیولترال در دوپای راست و چپ در پس آزمون کاهش معناداری داشت (P<0/05)، عملکرد اجتماعی نیز نسبت به دو گروه دیگر بهبود معناداری یافت P<0/05)).

    بحث: 

    تمرینات تعادلی باهمراهی تمرینات مبتنی بر تحریک سیستم وستیبولار توانسته است بر تمام عوامل موثر بر تعادل کودکان اوتیسم تاثیر گزار باشد. به نظر می رسد این مداخله برای بهبود تعادل این کودکان و افزایش عملکرد اجتماعی آنان مفید است.

    کلید واژگان: ثبات قامت ایستا و پویا, سیستم تعادلی, کودکان طیف اوتیسم
    Vahideh Velayati Haghighi, Alireza Saberi Kakhki*, Mahdi Sohrabi, Sadegh Jafarzade, Fateme Alirezai Noghondar
    Purpose

    The aim was to investigate the effect of balance interventions along with the vestibular stimulation training on postural stability and social function, considering the incidence of abnormal stability and its effect on motor performance of children in the autism spectrum.

    Methods

    According to the entry criteria, 24 children (5-12 years old) were randomly assigned into 3 groups of 8 people. The balance training program included 30 sessions of balance training (30 to 45 minutes / 3 sessions a week), while the control group received school education and the free play group was free to play its natural age games. To assess the stability, the force plate device and to evaluate social performance, Scott Bellini's social performance scale were used.

    Results

    The results showed that there was a significant decrease in postural stability fluctuations in the right and left foot in the Anterio-Posterior and Mediolateral axis in the post-test (P <0.05), social function was significantly improved in comparison to the other two groups (P <0.05).

    Conclusion

    Balance exercises have been able to influence the balance system of ASD children. This intervention seems to be beneficial for improving the balance and enhancing their social performance.

    Keywords: Static, dynamic postural stability, Equilibrium system, Children with autism spectrum
  • هانیه قاسمیان مقدم، مهدی سهرابی*، حمیدرضا طاهری

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تمرینات ادراکی حرکتی منتخب بر تبحر حرکتی کودکان با اختلال یادگیری انجام شد. بدین منظور، 24 نفر از کودکان پسر هفت تا نه سال با اختلال یادگیری شهر مشهد انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 20 جلسه، هر جلسه 30 دقیقه و با تکرار پنج روز در هفته تمرینات ادراکی حرکتی منتخب را انجام دادند. گروه کنترل نیز درطی این دوره به فعالیت های عادی روزمره خود پرداختند. تغییرات در تبحر حرکتی آزمودنی ها قبل و بعد از دوره تمرین به وسیله آزمون برونینکس اوزرتسکی سنجیده شد. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از نرم افزار اس.پی.اس.اس. نسخه 21 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. نتایج داد که عملکرد گروه تجربی در خرده مقیاس های تعادل، قدرت، سرعت پاسخ، کنترل بینایی حرکتی، هماهنگی اندام فوقانی، سرعت و چالاکی اندام فوقانی، هماهنگی دوسویه، سرعت دویدن و چابکی تفاوت معناداری با گروه کنترل داشت (0.05 <p)؛ بنابراین، می توان گفت تمرینات ادراکی حرکتی منتخب به بهبود تبحر حرکتی در کودکان با اختلال یادگیری کمک می کنند.

    کلید واژگان: اختلال یادگیری, تبحر حرکتی, تمرینات ادراکی حرکتی منتخب
    Hanieh Ghasemian Moghadam, Mahdi Sohrabi *, Hamidreza Taheri

    The purpose of this study was to investigate the effects of selectedperceptual motor exercises on motor proficiency of children with learning disorder. Based on this study, 24 boys (79 years old) with learning disorder in Mashhad were selected and randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group was subjected to selectedperceptual motor exercises for 20 sessions of 30 minutes, which was repeated 5 days per week. During this period, the control group performed its routine activities. Changes in the motor proficiency were measured using with the Burininks Oseretsky test before and after the intervention. Repeated measures analysis of variance. showed that selectedperceptual motor exercises improved the balance, power, response speed, vision motor control, upper limb coordination, speed agility of the upper limb, bilateral coordination and sprint agility of children in the experimental group, relative to the control group (P <0.05).

    Keywords: Learning Disorder, Motor Proficiency, Selected Perceptual Motor Exercises
  • هانیه قاسمیان مقدم، مهدی سهرابی*، حمیدرضا طاهری
    تعادل از اصول پایه ای مهم در یادگیری کودکان است، و اختلال در آن می تواند بر یادگیری اثر منفی بگذارد. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر بازی های حرکتی منتخب بر تعادل کودکان با اختلال یادگیری خاص بود. پژوهش حاضر، از نوع نیمه تجربی و از حیث هدف، کاربردی، با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه، 24 کودک پسر 97 ساله مبتلا به اختلال یادگیری خاص شهر مشهد انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل جایدهی شدند. گروه تجربی، به مدت 20 جلسه، هر جلسه 30 دقیقه و با تکرار پنج روز در هفته بازی های حرکتی منتخب را انجام دادند. گروه کنترل نیز در طی این دوره به فعالیت های عادی روزمره خود پرداختند. تغییرات در تعادل ایستا آزمودنی ها، قبل و بعد از دوره تمرین، به وسیله آزمون لک لک و آزمون شارپند رومبرگ و در تعادل پویا به وسیله آزمون راه رفتن پاشنه به پنجه و آزمون زمان دار برخاستن و راه رفتن سنجیده شد. به منظور تجزیه وتحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بازی های حرکتی منتخب موجب بهبود تعادل ایستا و پویا در گروه تجربی می شود. تمامی این تغییرات در مقایسه با گروه کنترل معنادار بود (05/0P<). براساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که بازی های حرکتی منتخب به بهبود تعادل ایستا و پویا در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص کمک می کند.
    کلید واژگان: اختلال یادگیری خاص, بازی های حرکتی هدفدار, بازی های حرکتی منتخب, تعادل ایستا, تعادل پویا
    Hanieh Ghasemian Moghadam, Mahdi Sohrabi *, Hamidreza Taheri
    Balance is one of the basic important principles of learning in children, and its disorder can negatively affect learning.The aim of this study was to investigate the effect of selected motor games on balance in children with specific learning disorder. This study was semi-experimental and application in terms of aims with pretest-posttest and a control group. 24 boys (7-9 years old) with specific learning disorder in Mashhad city were selected and assigned randomly to experimental and control groups. The experimental group performed selected motor games for 20 sessions, 30 minutes each sessions, 5 sessions per week. During this period, the control group performed its routine activities. Changes in the static balance of the subjects were measured by the Stork balance test and Sharpened Romberg test and dynamic balance of the subjects were measured by the heel-to-toe walk test and timed up-and-go test before and after the intervention. For statistical analysis, analysis of variance with repeated measures was used. Findings showed that selected motor games improved the static and dynamic balance of the experimental group. All these changes were significant in comparison with the control group (P<0.05). Based on these findings, it can be concluded that selected motor games help to improve static and dynamic balance in children with specific learning disorder.
    Keywords: Dynamic balance, selected motor games, specific learning disorder, static balance, targeted motor games
  • Iman Ghanbari, HamidReza Taheri*, Mahdi Sohrabi
    Background

    Sleep is assumed to be a critical factor for human physiological and cognitive function. Lack of sleep is a common condition in daily life.

    Objectives

    The purpose of this study was to evaluate the effects of 24-hour sleep deprivation on cognitive and motor skills in university students.

    Methods

    The participants were volunteers that consisted of 290 male students aged 19-25 years. After primary screening, the subjects were randomly divided into two groups of cognitive tests and motor task test. Cognitive tests were included the reaction time (simple and choice), the working memory test (1-back & 2-back task) and attention (selective and divided). In the motor group, the subjects were divided into four experimental groups including (physical, observational, mental and combined training) and four paired control groups who were exposed to badminton short service training. The experimental groups were trained with 24-h sleep deprivation and the control group was trained without sleep deprivation. In the acquisition stage, each subject was trained using his routine training method. After training, the subjects were followed a normal day-night sleep pattern. At 24, 72 and 168 h after acquisition, a short-service retention test was taken from participants.

    Results

    The results of cognitive tests showed that sleep deprivation had no effect on reaction time, working memory (1-back) and selective attention, but it had a major effect on working memory (2-back) and divided attention (p=0.02). The results of motor test showed that sleep deprivation did not have an effect on acquisition and retention in both physical and combined groups. (p>0.05).Sleep deprivation did not have an effect on the skill acquisition in the observation group (p>0.05); however, in the retention tests, the control group significantly showed a better performance. Skill acquisition in the mental training group was significantly affected by sleep deprivation and this effect was obvious in the retention tests (p=0.0001).

    Conclusion

    The results showed that, under conditions of sleep deprivation, some cognitive functions (working memory 2-back test & divided attention) were affected and that physical and combined training were preferred at the time of training to acquire new motor skills.

    Keywords: Cognitive Function, Physical Training, Observational Training, Mental Training, Combined Training, Sleep Deprivation
  • هانیه قاسمیان مقدم، مهدی سهرابی*، حمیدرضا طاهری
    زمینه و هدف
    یکی از راهکارهای اساسی در بهبود مشکلات حافظه فعال کودکان با اختلال یادگیری خاص، انجام فعالیت بدنی هدف دار است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر تمرینات ادراکی- حرکتی پاریاد بر حافظه فعال کودکان با اختلال یادگیری خاص بود.
    روش
    پژوهش حاضر، از نوع نیمه تجربی و از حیث هدف، کاربردی، با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. در این مطالعه، تعداد 24 نفر از کودکان پسر 9-7 سال مبتلا به اختلال یادگیری خاص شهر مشهد در سال تحصیلی 1397-1396 انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی و گواه جایدهی شدند. گروه تجربی، به مدت 20 جلسه، هر جلسه 30 دقیقه و با تکرار پنج روز در هفته تمرینات ادراکی- حرکتی پاریاد را انجام دادند. گروه گواه نیز در طی این دوره به فعالیت های عادی روزمره خود پرداختند. تغییرات در حافظه فعال آزمودنی ها، قبل و بعد از دوره تمرین، به وسیله آزمون ان بک سنجیده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد که تمرینات ادراکی- حرکتی پاریاد موجب بهبود حافظه فعال در گروه تجربی می شود. ؛ تمامی این تغییرات در مقایسه با گروه گواه معنادار بود (0/05p<).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که تمرینات ادراکی- حرکتی پاریادبا تاثیر بر مناطق مغزی مربوط به حافظه فعال در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص، باعث بهبود این نوع حافظه در آنها می شود.
    کلید واژگان: اختلال یادگیری, حافظه فعال, تمرینات پاریاد
    Hanieh Ghasemian Moghadam, Mahdi Sohrabi*, Hamidreza Taheri
    Background and Purpose: One of the basic strategies to reduce the working memory problems in children with specific learning disorder is goal-oriented physical activity. The purpose of this study was to investigate the effects of Paaryaad perceptual-motor exercises on the working memory of children with specific learning disorder.
    Method
    It was an applied semi-experimental study with pretest-posttest control group design. In this study, twenty-four 7-9-year-old boys with specific learning disorder in Mashhad were selected in the academic year of 2017-2018 and assigned randomly to either the experimental or the control group. The experimental group was subjected to twenty 30-minute sessions of Paaryaad perceptual-motor exercises, repeated five days per week. During this period, the control group performed its routine activities. Changes in the working memory of the subjects were measured by N-back test before and after the intervention.
    Results
    Findings of the study showed that Paaryaad perceptual-motor exercises improved the working memory of the experimental group. All these changes were significant in comparison to the control group (P <0.05).
    Conclusion
    Based on the findings of this study, it can be concluded that Paaryaad perceptual-motor exercises, affecting the brain areas involved in the working memory, can improve this type of memory in children with specific learning disorder.
    Keywords: Learning disorder, working memory, Paaryaad exercises
  • مریم لطفی، حسن محمدزاده، مهدی سهرابی
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تمرین واقعیت مجازی و واقعی با و بدون محدودیت اطلاعات صوتی بر یادگیری مهارت فورهند تنیس روی میز بود. در این پژوهش نیمه تجربی، 48 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد (غیر از دانشجویان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی) (با میانگین سنی 99/0±28/20 سال) که مبتدی بودند، به صورت خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شده و پس از یک جلسه تمرین و براساس قد، وزن و نمرات اکتسابی در پیش آزمون، در چهار گروه هم سان (تمرین واقعی، تمرین واقعی با محدودیت اطلاعات صوتی، تمرین واقعیت مجازی و تمرین واقعیت مجازی با محدودیت اطلاعات صوتی) قرار گرفتند. این افراد طی شش جلسه و در هر جلسه 60 ضربه را تمرین کردند. شایان ذکر است که در این پژوهش آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که هر چهار گروه در ضربه ها پیشرفت داشته اند که این پیشرفت در اثر تمرین حاصل شده است. همچنین، در مراحل اکتساب و یادداری، گروه تمرین واقعی بدون محدودیت اطلاعات صوتی نسبت به گروه دارای محدودیت، عملکرد بهتری داشته است (P≤0.05) و بین گروه های واقعیت مجازی با و بدون محدودیت اطلاعات صوتی، گروه تمرین واقعی و واقعیت مجازی، گروه های تمرین واقعی و واقعیت مجازی که محدودیت اطلاعات صوتی داشتند و درنهایت، گروه تمرین واقعی با محدودیت اطلاعات صوتی و تمرین واقعیت مجازی اختلاف معناداری مشاهده نمی شود (P≥0.05). به طورکلی، یافته ها حاکی از آن است که تمرین در محیط واقعیت مجازی به عنوان یک بازی فعال (احتمالا) می تواند جایگزین مناسبی برای تمرین واقعی باشد و فرصت های بهتر یادگیری را فراهم کند. وجود اطلاعات صوتی نیز می تواند برای اجرای حرکت تسهیل کننده باشد.
    کلید واژگان: تمرین واقعیت مجازی, تمرین واقعی, محدودیت اطلاعات صوتی, یادگیری, فورهند تنیس روی میز
    Maryam Lotfi, Hasan Mohammad Zadeh, Mahdi Sohrabi
    The aim of this research was to study effectiveness of virtual reality and reality training with and without auditory information limitation on motor learning table tennis forehand.In this quasi-experimental study, 48 students novice (except physical education and sport science students) with age (20.28 ± 0.99) cluster multi-stage were selected and participants were assigned after pre-test and a training session according to age, high and obtain score, in two groups homogenous (reality training, reality training with auditory information limitation, virtual reality training, virtual reality training with auditory information limitation). These subjects were practice 6 sessions and each session 60 drive forehand table tennis. Data using analysis of covariance and tukey post hoc test were analyzed. Results showed four group in drive forehand progressed and this improvement obtains from training. The results show that in acquisition and retention phase reality training without auditory information limitation group was better performance to with auditory information limitation group (P≤0.005) and between virtual reality groups with and without auditory information limitation, reality training and virtual reality groups and between reality training and virtual reality groups that they had auditory information limitation and finally, between reality training with auditory information limitation group and virtual reality group was not observed a significant difference (P≥0.005). The results show that practice in virtual reality as a game activated can be a substitute for reality practice and provide opportunities to better learn. Also, auditory information facilitates for performance.
    Keywords: Virtual Reality Training, Reality Training, Learning, Drive Forehand Table Tennis
  • حسن کردی، مهدی سهرابی، علیرضا صابری کاخکی، سید رضاعطارزاده حسینی، امین غلامی *
    هدف
    یکی از مشکلات عمدهٔ کودکان دچار اختلال هماهنگی رشدی، یادگیری مهارت های حرکتی است. از آنجاکه شیوع این اختلال در بین کودکان درخورتوجه بوده، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر تواتر بازخورد آگاهی از نتیجه بر یادگیری حرکتی در مهارت پرتاب کردن کودکان دچار اختلال هماهنگی رشدی انجام شد.
    روش بررسی
    مطالعهٔ حاضر به شکل نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون بود. جامعهٔ مطالعه شده، کودکان 7تا9سالهٔ دختر و پسر دچار اختلال هماهنگی رشدی منطقهٔ یک و دو شهر تهران بودند که از این بین تعداد 30 کودک به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و بعد از اطمینان از داشتن معیارهای ورود به تحقیق، مطالعه شدند. اطلاعات ازطریق پرسشنامهٔ تشخیصی DCDQ’7 و آزمون دقت پرتاب کودکان چیویاکوسکی، جمع آوری و با استفاده از آزمون های تی زوجی و تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    بازخورد با تواتر 100درصد و 50درصد روی یادگیری حرکتی این کودکان موثر بود (0٫001=p)؛ اما بازخورد نسبی با تواتر 50درصد منجربه یادگیری بهتر مهارت پرتاب از بالای شانه درمقایسه با تواتر 100درصد در این کودکان شد (0٫001>p).
    نتیجه گیری
    تحقیق حاضر تاییدکنندهٔ فرضیهٔ راهنمایی بازخورد بوده و نشان می دهد که ارائهٔ بازخورد آگاهی از نتیجه با تواتر 50درصد، منجربه تسهیل یادگیری در کودکان دچار اختلال هماهنگی رشدی می شود.
    کلید واژگان: تواتر بازخورد, اختلال هماهنگی رشدی, مهارت پرتاب
    Hassan Kordi, Mahdi Sohrabi, Alireza Saberi Kakhki, Seyed Reza Attarzadeh Hossini, Amin Gholami *
    Objective
    Motor skill learning is one of the main problems of children with developmental coordination disorder (DCD). Since the prevalence of this disorder among children is considerable, this study was carried out to compare the effect of KR based feedback with frequencies of 50% and 100% with relative feedback with a frequency of 50% on the enhancement of motor learning and throwing skill among children with DCD.
    Methods
    This is a two-group pretest-post study. The study population consisted of DCD male and female children at the age range of 7 to 9 years’ old who lived in districts 1 & 2 of Tehran. Convenience sampling was used to recruit 30 participants. The research instruments were DCDQ'7 diagnostic questionnaire and Chiviacowsky test which measures the accuracy of children’s throwing Paired sample t-test, ANOVA and LSD post hoc test were used to examine the research hypothesis.
    Results
    KR- based feedback with frequencies of 100% and 50% had a positive effect on motor learning in DCD children (P=0.001). But the relative feedbacks with a frequency of 50% resulted in better a performance in throwing skill than KR- based feedback with the frequency of 100% (P
    Conclusion
    The present study confirms the hypothesis that KR-based feedback with a frequency of 50% leads to enhanced learning in children with developmental coordination disorder.
    Keywords: Feedback frequency, Developmental Coordination Disorder, Throwing Skill
  • مهدی سهرابی، رسول عابدان زاده، ناهید شتاب بوشهری، سجاد پارسایی *، حمیده جهانبخش
    اهداف در سال های اخیر مسائل روان شناسی و روان درمانی به خصوص در سالمندان مورد توجه قرارگرفته است. به دلیل افزایش آمار اختلالات روانی در سالمندان، شناسایی عوامل تاثیرگذار بر سلامت روان سالمندان اهمیت پیدا کرده است. هدف از انجام این تحقیق بررسی ارتباط بین بهزیستی روان شناختی و استحکام روانی در سالمندان با نقش میانجیگر فعالیت بدنی است.
    مواد و روش ها این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است که داده های آن با استفاده از پرسش نامه های بین المللی فعالیت بدنی، استحکام روانی و بهزیستی روان شناختی از بین سالمندان جمع آوری شد. بدین منظور 217 نفر (107 سالمند فعال و 110 سالمند غیرفعال) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با میانگین سنی 12/3±38/65 انتخاب شدند و همه آن ها پرسش نامه های مذکور را تکمیل کردند. هوشیاری کامل و داشتن سلامت روانی و ذهنی از معیارهای ورود به مطالعه بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی بررسی شد. برای تعیین نقش واسطه ای فعالیت بدنی از آزمون بوت استرپ و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نسخه 21 نرم افزار SPSS و نسخه 18 نرم افزار AMOS استفاده شد. سطح معناداری 05/0>P در نظر گرفته شد.
    یافته ها شرکت کنندگان با استفاده از پرسش نامه بین المللی فعالیت بدنی در دو گروه فعال و غیرفعال قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین اکثر خرده مقیاس های استحکام روانی و بهزیستی روان شناختی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مشخص شد میانگین استحکام روانی و بهزیستی روان شناختی سالمندان فعال نسبت به سالمندان غیرفعال بالاتر است و نیز متغیر فعالیت بدنی توانست به عنوان عامل میانجیگر بین استحکام روانی و بهزیستی روان شناختی ایفای نقش کند.
    نتیجه گیری با توجه به نتایج پژوهش حاضر و نقش میانجی فعالیت بدنی در استحکام روانی و بهزیستی روان شناختی، تشویق سالمندان به انجام فعالیت های بدنی و ورزشی می تواند به افزایش سلامت روانی و افزایش بهزیستی روان شناختی در آن ها کمک کند.
    کلید واژگان: استحکام روانی, بهزیستی روان شناختی, سالمندی, فعالیت بدنی
    Mahdi Sohrabi, Rasool Abedanzade, Nahid Shetab Boushehri, Sajad Parsaei *, Hamideh Jahanbakhsh
    Objectives In recent years, psychology and psychotherapy have received particular attention, especially with regard to the elderly. As a direct consequence of the growing number of mental disorders among the elderly, it has become more important to identify factors affecting the mental health of the elderly. The purpose of this research was to study the relationship between psychological well-being and mental toughness among elders, with physical activity playing the mediator role.
    Methods & Materials This research is a descriptive correlational study. The study subjects included 217 active and non-active elderly people (average age 65.38±3.12 y) selected through a purposeful sampling method. They completed international physical activity, psychological well-being and mental toughness questionnaires. The data were analyzed using the Pearson correlation coefficient. Full consciousness and mental health of inclusion criteria were having. Data were analyzed by using Pearson correlation test was used Bootstrap to determine Mediating Role of Physical Activity. SPSS-21 and AMOS version 18 was used to analyze data. The significance level was considered as PResults Based on the physical activity questionnaire results, the participants were divided into two groups: active and non-active. The results revealed that there were positive and significant relationships between the majority of subscales of mental toughness and psychological well-being. It was also found that the average mental toughness and psychological well-being was higher among active elders than those who were inactive.
    Conclusion In accordance with the results of this study, the elders should be encouraged to perform physical activities, which in turn improves aspects of mental health such as psychological well-being and mental toughness
    Keywords: Mental toughness, Psychological well-being, Elder, Physical activity
  • محمدحسین قهرمانی، مهدی سهرابی*، علیرضا صابری کاخکی، محمدعلی بشارت
    ویژگی های تکانش گری افراد، الگوهای حرکتی آنها را در یادگیری مهارت های ورزشی تحت تاثیر قرار می دهد. ازاین رو در این تحقیق تاثیر سطوح مختلف تکانش گری حرکتی بر یادگیری مهارت های پایه بسکتبال بررسی شد. به این منظور سه گروه 12 نفری از پسران 10 تا 12 ساله که با توجه به سطوح تکانش گری حرکتی تعیین شده بودند، همراه گروه کنترل که به صورت تصادفی انتخاب شده بود، در یک دوره آموزشی مهارت های پایه بسکتبال شرکت کردند. برای ارزیابی نتایج عملکرد افراد از آزمون های پاس بسکتبال ایفرد (AAHPERD) و آزمون پاس هان (Hann) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون، یادداری و انتقال استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس به ترتیب در مراحل پس آزمون (0001/0=P) و یادداری (011/0=P) در مورد تکلیف پاس ایفرد نشان داد که همراستا با افزایش سطوح تکانش گری حرکتی افراد، برتری شایان توجهی در اجرای این آزمون مشاهده می شود، درحالی که در تکلیف پاس هان، عملکرد بهتر همراستا با کاهش سطوح تکانش گری مشاهده شد. تفاوت های مشاهده شده بین گروه ها در مرحله انتقال از نظر آماری معنا دار نبود (P=0/112). با استناد به این یافته ها می توان گفت که سطوح مختلف تکانش گری حرکتی یکی از عوامل اصلی اثرگذار در یادگیری مهارت های ورزشی با در نظر گرفتن مهارت های سرعت محور و دقت محور است.
    کلید واژگان: تفاوت های فردی, تکانش گری حرکتی, مهارت بسکتبال, مهارت های ورزشی
    Mohammad Hosein Ghahramani, Mahdi Sohrabi *
    Impulsivity features of individuals affect their movement patterns when learning sports skills. Therefore, this study examined the effect of different levels of motor impulsivity on learning basketball basic skills. 3 groups of boys aged between 10 and 12 who were selected according to motor impulsivity levels participated in a basketball skills training course along with a control group (the subjects were randomly selected). To evaluate their performance,AAHPERD and Hann basketball pass tests were used in thepretest, posttest, retentionandtransfer phases. The results of covariance and analysis of variance in posttest (P=0.0001) andretention test (P=0.011) inAAHPERD basketball pass showed a significant advantagein this test along with increased motor impulsivity levels.However,better performance were along with decreased impulsivity levelsinHann pass task. The observed differences among the groups were not statistically significantin the transfer phase(P=0.112). It can be concluded that different levels of motor impulsivity is one of the main factors affecting sport skills learningwith regard to the speed-oriented and accuracy-oriented skills.
    Keywords: basketball skill, individual differences, motor impulsivity, sport skills
  • مریم لطفی*، حسن محمدزاده، جعفر محمدی، مهدی سهرابی
    هدف
    هدف این تحقیق، بررسی تاثیر یادگیری ناآشکار و آشکار بر اکتساب و یادداری حرکات کودکان کم توان ذهنی است.
    روش
    در این پژوهش نیمه تجربی، 16 نفر از پسران 8 تا 12 ساله کم توان ذهنی بر اساس هوش بهر 70 - 50 به صورت تصادفی انتخاب شده و بر اساس سن و بهره هوشی در دو گروه (هر گروه برای یک نوع تمرین) همسان قرار گرفتند. هر دو گروه در روز اول به انجام آزمون عکس العمل متوالی ( 10 بلوک) با دست راست پرداختند و در آزمون یادداری 2 بلوک را انجام دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تی مستقل و تی وابسته استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که زمان واکنش و خطا در پاسخ، طی تمرین در هر دو گروه آشکار و ناآشکار کاهش می یابد. مقایسه دو نوع یادگیری در سرعت (زمان واکنش) و دقت (پاسخ صحیح) نشان داد که گروه ناآشکار عملکرد بهتری دارد.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این تحقیق گروه یادگیری ناآشکار برتر بود، بنابراین بهتر است در یادگیری حرکتی افراد کم توان ذهنی از شرایط ناآشکار استفاده شود.
    کلید واژگان: یادگیری ناآشکار, یادگیری آشکار, توالی حرکتی, کم, توان ذهنی
    Maryam Lotfi*, Hasan Mohamadzade, Jafar Mohamadi, Mahdi Sohrabi
    Objective
    The aim of this research is to compare explicit and implicit learning in children with intellectual disability.
    Method
    In this semi experimental study¡ 16 boys with age 8 to 12 according to IQ (50-70) randomly were selected randomly and participants were assigned according to age and IQ into two groups homogenous. At the first day of the research¡ participants in both groups performed a serial reaction time task with 10 blocks by right hand. In retention test was performed 2 blocks. ANOVA repeated measure¡ paired t-test and independent t- test was used for analysing data.
    Results
    The results showed that response time and error decrease in both explicit and implicit groups. Comparing the two types of learning showed that speed (reaction time) and accuracy (correct answers) in implicit group were improved. According to the results¡ implicit learning group was improved.
    Conclusion
    Therefore¡ it is better that implicit condition be used for motor skill in people with intellectual disability.
    Keywords: Motor sequence, Explicit learning, Implicit learning, Intellectual disability
  • عبدالله قاسمی، مریم مومنی، مهدی سهرابی
    هدف
    هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات ورزشی منتخب بر مهارتهای ادراکی- حرکتی در دختران چاق هفت تا سیزده ساله سالم و سندرم داون بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه نیمه تجربی با گروه کنترل، 22 کودک چاق سندرم داون و 22 کودک چاق غیر سندرم داون که به صورت نمونه گیری در دسترس هدفمند انتخاب شده بودند به مدت 24 جلسه تمرینی در تمرینات منتخب ورزشی هدفمند شرکت کردند. همگی آزمودنی ها، قبل و بعد از تمرینات، فرم کوتاه آزمون ادراکی- حرکتی برونینکز- ازرتسکی را انجام دادند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که هر دو گروه در مهارت های حرکتی درشت پیشرفت معنی داری (p<0.05) داشتند، اما در مهارت های حرکتی ظریف این پیشرفت ها معنی دار نبودند. همچنین مقایسه میزان پیشرفت دو گروه نشان داد که کودکان سندرم داون چاق در هر دو گروه مهارت های حرکتی درشت و ظریف به طور معنی داری (p<0.05) پیشرفت بیشتری نسبت به کودکان غیر سندرم داون داشته اند.
    نتیجه گیری
    علی رغم محدودیت های فراوان ژنتیکی و محیطی اثر گذار بر کودکان سندرم داون چاق، تمرینات ورزشی هدفمند مبتنی بر بازی و تفریح می تواند محدودیت های ادراکی- حرکتی آنان را تا حد زیادی بهبود بخشد. لزوم تمرینات ادراکی- حرکتی زود هنگام در این کودکان بیشتر به چشم می خورد.
    کلید واژگان: کودکان سندرم داون, چاقی, مهارتهای ادراکی, حرکتی
    Abdollah Ghasemi, Maryam Momeni, Mahdi Sohrabi
    Objective
    The aim of the present study was to investigate the effect of eight weeks selected sport trainings on perceptual- motor skills among typical obese girls and girls with Down syndrome (aged 7-13).
    Material and Methods
    In this quasi-experimental study with control group, 22 obese children with Down syndrome and 22 typical obese children who were selected purposefully participated in 24 purposeful sport training sessions. All groups were assessed with Bruininks-Oseretsky Test of Motor Proficiency before and after training sessions.
    Results
    The findings showed that both groups of participants significantly developed in their gross motor skills (p < 0.05) but not in fine skills. Also, the results indicated that obese children with Down syndrome had significantly (p < 0.05) higher progress in both gross and fine motor skills than typical children.
    Conclusion
    Despite of the variety of influential genetic and environmental constraints on obese children with Down syndrome they can develop their perceptual-motor skills via purposeful sport trainings such as play and leisure. Necessity of early perceptual-motor training is discussed.
    Keywords: Children with Down syndrome, Obesity, Perceptual, motor skills
  • مهدی سهرابی، محمدحسین قهرمانی، محمدعلی بشارت
    در این پژوهش، ویژگی های تکانش گری دروازه بانان فوتبال در سطوح مختلف مهارتی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 30 دروازه بان از سطوح مختلف مهارتی با میانگین سنی 9/3±65/28 سال در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد که ویژگی های تکانش گری در بین دروازه بانان سطوح مختلف مهارتی متفاوت است. این تفاوت ها در تکانش گری توجهی و حرکتی، از عامل های تکانش گری و خطای نوع اول و نوع دوم از آیتم های آزمون عملکرد مداوم به دست آمد. همچنین، تفاوت های مشاهده شده در تکانش گری تصمیم گیری از عامل های تکانش گری و زمان تشخیص از آیتم های آزمون عملکرد مداوم، از نظر آماری معنا دار نبود. بر اساس نتایج این پژوهش می توان عنوان کرد که تکانش گری یکی از مکانیسم های انطباقی اصلی عملکرد بازیکنان برای غلبه بر نیازهای تکلیف در پست دروازه بانی فوتبال با توجه به سطح مهارتی بازیکنان در کنار متغیرهای مرتبط دیگر است که می تواند در مباحث استعدادیابی مورد توجه قرار بگیرد.
    کلید واژگان: تکانش گری, دروازه بانان فوتبال, استعدادیابی, سطح مهارت
    Mahdi Sohrabi, Mohammad Hosain Ghahremani, Mohammad Ali Besharat
    This study investigated the impulsivity in soccer goalkeepers in different skill levels. For this purpose، Thirty goalkeeper participated in this study in order of different skill levels with a mean age of 9/3 ± 65/28 years. Results showed that Goalkeepers impulsivity differed between different skill levels. It was found significant differences in attentional impulsivity and motor impulsivity and also in type I and type II error factor of continuous performance test items. No statistically significant differences in the recognition of impulsivity deciding factor in impulsivity and continuous performance test items also. It can be argued on the basis of these results that alongside other relevant variables for overcoming in Soccer Goalkeeping function in different skill levels، Impulsivity is one of the main adaptive mechanisms in players that can be considered in talent discussions.
    Keywords: Impulsivity, Soccer Goalkeepers, Talent, Skill Level
  • Narges Farhad Molashahi, Mahdi Sohrabi, Leila Farhad Molashahi, Mojdeh Mehdizadeh
    Introduction
    An overlooked but important part of successful root canal treatment is a straight-line access (SLA). The purpose of this in vitro study was to compare the efficacy of IntroFile and PreRaCe rotary instruments with Gates Glidden (GG) drills in gaining SLA by cone-beam computed tomography (CBCT). Methods and Materials: A total of forty five extracted mandibular first molars were selected and mounted in dental like arches. Subsequently, they were randomly classified into three groups (n=15). After preparation of a standard access cavity, orifices of the mesiobuccal canal was reached and a #10 file was inserted to explore the canals until the file tip was visible at the apex. Then, preoperative CBCT images were taken. SLA was gained in three groups; group 1, FlexMaster’s IntroFile (FM); group 2, PreRaCe (RC) and group 3, GG. Again, the first binding file at the working length (WL) was placed in the canal and postoperative CBCT images in similar positions were taken. The pre/post operative morphology of the canal was evaluated for changes. Data was analyzed using the one-way ANOVA and post-hoc Bonferroni analysis.
    Results
    The average amount of reduction in coronal canal curvature in FM, RC and GG groups was 2.43±1.79, 3.17±2.05 and 8.7±3.45, respectively. This descending trend was statistically significant. The difference between pre/post SLA changes in FM and RC groups was significant compared to GG group, while there were no significant differences between RC and FM.
    Conclusion
    GG drills produced extraordinary results in reducing coronal curvature of the canal and achieving SLA. They are also more effective than nickel-titanium (NiTi) rotary instruments in canals with coronal curvature.
    Keywords: Access Cavity, CBCT, Cone, Beam Computed Tomography, Engine, Driven Instruments, Radicular Access, Root Canal Preparation, Rotary Systems, Straight, Line Access
  • مریم لطفی*، جعفر محمدی، رسول حمایت طلب، مهدی سهرابی
    هدف

     هدف این تحقیق، بررسی اثر تمرین ثابت و متغیر بر عملکرد، یادداری و انتقال مهارت حرکتی در افراد کم‌ توان ذهنی است. 

    روش

     در این مطالعه شبه تجربی، 23 نفر از پسران 8 تا 12 ساله کم ‌توان ذهنی بر اساس  هوش‌ بهر 70 - 50 به صورت تصادفی انتخاب شده و پس از یک جلسه تمرین و پیش آزمون، بر اساس امتیاز به دست آمده، سن و بهره هوشی در دو گروه (هر گروه برای یک نوع تمرین) همسان قرار گرفتند. این افراد به مدت 3 جلسه و هر جلسه، 40 پرتاب را تمرین کردند. داده ‌ها با استفاده از تحلیل واریانس دو طرفه با اندازه ‌گیری مکرر تحلیل گردید. 

    یافته ‌ها

    یافته‌ ها در مرحله یادداری نشان داد که هر دو گروه در پرتاب‌ها دقت خود را افزایش دادند و در اثر تمرین تغییرپذیری پرتاب ‌ها کاهش یافت. پی ولیو به ترتیب 044/0 و  07/0 است. در مرحله انتقال نشان داده شد که گروه تمرین ثابت قادر به انتقال مهارت خود به شرایط جدید نبود ولی گروه تمرین متغیر در انتقال مهارت خود به شرایط جدید موفق بود. همچنین گروه تمرین متغیر نسبت به گروه تمرین ثابت دارای تغییرپذیری کمتر (006/0> P) و دقت (02/0> P) بیشتری بود. 

    نتیجه ‌گیری

    بر اساس یافته ‌های این تحقیق، گروه تمرین متغیر قادر به یادداری و انتقال  مهارت به شرایط جدید بود که اصول مربوط به طرحواره اشمیت در افراد کم‌ توان ذهنی نیز مورد تایید قرار می گیرد.

    کلید واژگان: اکتساب, انتقال, تمرین ثابت, تمرین متغیر, یادداری
    Maryam Lotfi*, Jafar Mohamadi, Rassol Hemayat Talab, Mahdi Sohrabi
    Objective

    The aim of this research was investigated effectiveness of constant and variable practice on acquisition retention and transfer of motor skills in intellectual disability.

    Method

    In this quasi experimental study, 23 boys with age 8- 12 according to IQ (50-70) were randomly selected and participants were assigned after pre-test and a training session according to obtain score, age and IQ in two groups homogenous. These subjects were practice 3 sessions and each session 40 throw. Data using two-way analysis of variance with repeated measures were analyzed.

    Results

    results showed in Stage retention in two group in throwing increased accuracy (p<0/044) and variability decreased (p<0/07). Results showed in stage transfer variable practice group succeed in transfer skill to new qualification. Also variable practice group have little variability (p<0/006) and much accuracy (p< 0/02) than constant practice group.

    Conclusion

    According to the finding this research variable practice group was capable retention and transfer skill to new situations and also rules regarding schema Schmidt confirmed in people with intellectual disability.

    Keywords: acquisition, constant practice, intellectual disability, motor skill, retention, variable practice
  • جعفر محمدی، مریم لطفی، مهدی سهرابی، رسول حمایت طلب
    زمینه و هدف
    یک ونیم درصد از کودکان استثنایی مبتلا به اختلال شنوایی هستند و این خود عاملی است که روند آموزش و یادگیری را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف در این مطالعه بررسی اثر بازخورد آگاهی از نتیجه با بسامد مختلف بر یادگیری حرکتی کودکان دچار اختلال شنوایی بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه 24 نفر از پسران و دختران 7 تا 14 ساله (محدوده سنی 56/10 با انحراف معیار 53/2) با اختلال شنوایی براساس امتیازهای به دست آمده در پیش آزمون به طور تصادفی در سه گروه هشت نفری همسان قرار گرفتند و به مدت هشت جلسه به شیوه مورد نظر، بازخورد صفر، 50 و 100 درصد تمرین کردند. آزمون های اکتساب، یادداری و انتقال اجرا شد و تحلیل داده ها از روش های تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی و همچنین تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه گیری مکرر انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد که تمام گروه ها در طی جلسات تمرینی و در مراحل مختلف پیشرفت داشته اند. با این حال نتایج بین سه گروه تمرینی حاکی از اختلاف معنی دار در مراحل اکتساب(p=0/008)، یادداری(p=0/001) و انتقال(p=0/035) بود. به این معنی که در مرحله اکتساب گروه تمرینی بازخورد 100درصد و در مراحل یادداری و انتقال گروه تمرینی بازخورد 50 درصد عملکرد بهتری داشتند.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج تحقیق، بازخورد بیش از حد باعث بهبود عملکرد در مرحله اکتساب و ایجاد اختلال در مرحله یادداری می شود و بازخورد 50 درصد می تواند باعث بهبود یادگیری یک مهارت حرکتی شود که اصول مربوط به بازخورد در این کودکان نیز مورد تایید قرار می گیرد.
    کلید واژگان: بازخورد, اختلال شنوایی, اکتساب, یادداری, انتقال, پرتاب دارت
    Jafar Mohammadi, Maryam Lotfi *, Mahdi Sohrabi, Rasool Hemayattalab
    Background And Aim
    About 1. 5 percent of exceptional children suffer from impaired hearing and this factor affects the teaching and learning process. The aim of this study was to investigate the effect of frequency of knowledge of results (KR) on the learning of children with hearing impairment.
    Methods
    Twenty-four individuals with hearing impairment with the mean age of 10. 56 with SD 2. 53 years (range: 7-14 years) were divided into three homogenous groups according to their records after pre-test. They practiced for eight sessions according to mentioned ways (feedback of 0%، 50% and 100%). The acquisition، learning and translation tests were run. MANOVA with repeated measures and ANOVA were used to analyze the data from the acquisition، retention and transition tests.
    Results
    All groups progressed during training and at various stages (acquisition، retention and transition). However، the results of the comparison between means of the three training groups showed significant differences in the acquisition process (p=0. 008)، learning (p=0. 001) and transition (p=0. 035). This means that feedback training groups (100%) had better performance in acquisition process، and also in retention and transition (50%).
    Conclusion
    According to the results of this study، too much feedback interferes with learning of tasks in individuals with hearing impairment and feedback (50%) had better learning. This finding shows that rules regarding feedback also affect the people with hearing impairment.
    Keywords: Feedback, hearing impairment, acquisition, retention, transfer, dart throwing
  • مهدی سهرابی، جعفر صداقتی خلیل آباد، عزت خداشناس
    پرفشاری خون، بیماری شایع و بدون علامتی است که در صورت عدم درمان به عوارض مرگ بار منتهی می شود. به-علت طولانی بودن دوره درمان این بیماری، اغلب بیماران پس از مدتی، مصرف دارو را ترک کرده و ترجیح می دهند از روش های غیردارویی برای درمان خود استفاده کنند. هدف این پژوهش بررسی تاثیر پیاده روی، آرام سازی و روش ترکیبی بر تغییرات فشار خون بیماران مبتلا به پرفشاری خون بوده است. در این پژوهش، 30 مرد مبتلا به بیماری پرفشاری خون با دامنه سنی 45 تا 65 سال، به طور تصادفی به سه گروه 10 نفره تقسیم شدند. گروه اول روزانه 30 دقیقه به پیاده روی، گروه دوم روزانه 30 دقیقه به آرام سازی و گروه سوم به طور ترکیبی روزانه 15 دقیقه به آرام سازی و 15 دقیقه به پیاده روی پرداختند. طول دوره اجرای برنامه تمرینی دو هفته بود.. فشار خون پیش و پس از اجرای متغیر مستقل به وسیله فشارسنج جیوه ای استاندارد سنجیده شد. نتایج با استفاده از آزمون تی وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه آزمایش شدند. بر پایه نتایج، پیاده روی باعث کاهش معنادار فشار خون سیستولیک شد اما بر فشار دیاستولیک تاثیر معناداری نداشت. آرام سازی بر کاهش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک تاثیرمعناداری داشت. روش ترکیبی تاثیری بر فشار خون سیستولیک نداشت اما باعث کاهش معنادار فشار خون دیاستولیک شد. تفاوت معناداری میان سه برنامه تمرینی در تاثیرگذاری بر فشار خون سیستولیک و دیاستولیک آزمودنی ها مشاهده نشد. نتایج نشان داد که 30 دقیقه تمرین آرام سازی و یا پیاده روی می-تواند در کاهش فشار خون بیماران مبتلا به پرفشاری خون سودمند باشد. یافته های این پژوهش بر نقش موثر تکنیک آرام سازی در کاهش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک تاکید کرده و استفاده از این روش را به عنوان یک روش درمانی مکمل و بدون عوارض برای بیماران مبتلا به پرفشاری خون توصیه می کند.
    کلید واژگان: پیاده روی, آرام سازی, پرفشاری خون
    Mahdi Sohrabi, Jafar Sedaghati, Ezzat Khodashenas
    Hypertension is a common disease and asymptomatic، if untreated، leads to fatal complications. Because long-term treatment، most patient after while they stop taking their medication and prefer the use of non-pharmacological methods for their treatment. This study investigated the effect of walking، relaxation and their combination on blood pressure in patients with hypertension. In this study، 30 male patients with hypertension، age range 45 to 65 years، were randomly divided into three groups of 10. The first group received a daily 30 minute walk، the second group received a daily 30-minute relaxation and the third group received 15 minutes of relaxation and a 15 minute walk. During the training period was two weeks. Blood pressure before and after seeking the independent variables were measured by standard mercury barometer. Data were analyzed by paired samples t-test and one-way ANOVA at a significance level of p<0. 05. Based on the results، walking significantly reduced systolic blood pressure but had no effect on diastolic pressure. Relaxation had a significant effect on systolic and diastolic blood pressure. The compound had no effect on systolic blood pressure، but diastolic blood pressure was significantly reduced. There was no significant difference among the three training programs for influencing systolic and diastolic blood pressure in subjects. The results showed that 30 minutes of relaxation exercise so walking reduced blood pressure in patients with hypertension. The finding emphasize the important role of relaxation techniques in reducing systolic and diastolic blood pressure and use of this technique as a complementary treatment for patients with hypertension and no complications are recommended.
    Keywords: Walking, Relaxation, Hypertension
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال