mohsen imani naeini
-
هدف از انجام پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر صلاحیت های اخلاقی دانش آموزان دختر متوسطه شهرگرگان می باشد. روش پژوهش نیمه آزمایشی می باشد که از طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در دوره متوسطه شهرگرگان در سال تحصیلی 1399-1398 است که 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 5/1 ساعته هفتگی (90 دقیقه) آموزش دیدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه سنجش صلاحیت های اخلاقی مارتین و آستین (Martin & Austin 2010) استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با استناد به نظرات کارشناسان و ضریب آلفای کرونباخ (0/879) تایید شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش کوواریانس (ANCOVA) در نرم افزار SPSS (ویرایش 21) انجام شد. یافته های این پژوهش نشان داد که اجرای برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر صلاحیت اخلاقی دانش آموزان با اندازه اثر 911/0 تاثیر مثبت و معنی دار دارد (763/585=F؛ 05/0>p). یافته های پژوهش همچنین حاکی از تاثیر مثبت و معنی دار اجرای این برنامه بر هشت مولفه صلاحیت اخلاقی در بین دانش آموزان می باشد.در نتیجه می توان بیان کرد که استفاده از برنامه های غیرمستقیم از قبیل فلسفه برای کودکان باعث ارتقاء صلاحیت های اخلاقی در بین دانش آموزان می گردد.کلید واژگان: فلسفه برای کودکان, صلاحیت های اخلاقی, دانش آموزان دختر, گرگاننشریه تفکر و کودک, Volume:14 Issue: 2, 2024, PP 143 -173This study determined the Effectiveness of ‘philosophy for children’ education on moral competences of high school girl students in Gorgan. The method of the study is semi-experimental by using pretest-posttest plot and control and experimental groups. The statistical population included all high school girl students in Gorgan in the academic year 2019-2020. The experimental and control groups were each assigned 30 students by random sampling. The experimental group attended twelve 90-min education sessions. Data collection was performed via the Moral Competency Inventory Measurement Instrument by Martin and Austin (2010). Validity and reliability of the tool were confirmed according to experts’ ideas and Cronbach’s alpha coefficient (0.879), respectively. Data analysis was carried out through ANCOVA in SPSS (version 21). The results revealed that philosophy for education program has positive and significant effect on the students’ moral competences with the effect size of 0.911 (F=585.763; p<0.05). Furthermore, the findings of this study indicated the positive and significant effect of philosophy for education program on eight attributes of moral competences among the students. Therefore, it can be concluded that the use of indirect program such as philosophy for children can improve moral competences among students.Keywords: philosophy for children, moral competences, Girl Students, Gorgan
-
هدف این پژوهش واکاوی انسان شناسی استاد مطهری و ترسیم شبکه معنایی الزامات تربیتی آن است. روش به کاررفته در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و استنباطی است که از طریق مراجعه مستقیم به آثار و اسناد دست اول به انجام رسیده است. این پژوهش نشان می دهد شهید مطهری در آثار خود ابتدا با بیان تمایزهای موجود میان انسان و سایر حیوانات، نتیجه می گیرد که امتیاز انسان بر حیوان در گرایش های ویژه انسانی است که در سرشت و طبیعت انسان نهاده شده است. سپس در مرحله بعد با تمایز نهادن میان افراد نیک و بد تاریخ و نشان دادن علت امتیاز گروه اول بر گروه دوم، ملاک انسانیت انسان را ارزش های انسانی معرفی می کند و درنهایت استدلال می کند که ارزش های انسانی همان گرایش های ویژه انسانی است که ریشه در سرشت و فطرت انسانی او دارد. این ارزش ها که به صورت بالقوه در نوع انسان هست همان استعدادهای ویژه انسان است که شهید مطهری آن ها را فطریات انسان می نامد. شهید مطهری اعتقاد دارد در تربیت، شناخت انسان، استعدادهای انسان، شناخت دقایق ذهن و عواطف و مشاعر انسان و حتی ریشه ماوراءالطبیعه وجود انسان لازم و ضروری است.کلید واژگان: انسان شناسی, فطرت, تربیت, مطهری, شبکه معناییThe purpose of this research is to analyze the anthropology of Professor Motahari and draw the semantic network of its educational requirements. The method used in this research is descriptive-analytical and inferential, which was done through direct reference to first-hand works and documents. This research shows that Shahid Motahari in his works, first by stating the existing distinctions between humans and other animals, concludes that the superiority of humans over animals lies in special human tendencies that are embedded in human nature. Then, in the next stage, by distinguishing between the good and bad people of history and showing the reason for the privilege of the first group over the second group, he introduces human values as the criteria of humanity and finally argues that human values are the special human tendencies that are rooted in his human nature. These values, which are potentially present in human nature, are the special human talents that shahid Motahari calls them human nature. In the light of such knowledge, he believes that in education, it is necessary and necessary to know the human being, human talents, the details of the human mind, emotions and feelings, and even the supernatural root of human existence.Keywords: Anthropology, Nature, Education, Motahari, Semantic Network
-
The Most Important Application of Self-knowledge from the Viewpoint of Allameh Tabatabai and BergsonSUBJECT AND OBJECTIVES
The present study has been conducted with the aim of getting to know the most important application of self-knowledge from the perspective of Allameh Tabatabai and Henri Bergson with a comparative view. METHOD AND
FINDINGThe results of this research, which was carried out with a descriptive-analytical, comparative and inferential method, show that Allameh Tabatabai and Henri Bergson, prominent philosophers of the East and the West, by providing a solution to one of the most important challenges of modern man, propose a new and deep look for man to return to himself. In the first step, this research has addressed two areas of thinking in the knowledge of the self and, in the most general look at the components of the incorporeality of the self, the relationship between the soul and the body, the change in the self and the soul as the main agent of perception in the opinions and thoughts of Allameh Tabatabai and Bergson with a comparative view. The data collection tool was MAXQDA software, which was used to increase the accuracy of data coding and categorization.
CONCLUSIONAccording to the obtained results, Allameh Tabatabai considered the knowledge of God to be the most important result and the final goal of self-knowledge, and Bergson, looking intuitively at the soul and from another angle, introduced creative evolution as the best result of this knowledge.
Keywords: Self-Knowledge, Creative Evolution, Allameh Tabatabai -
هدف پژوهش حاضر دستیابی به مبانی رویکرد ته واریکی (برنامه ملی کشور نیوزیلند) در تربیت اوان کودکی (=تاک) و نقد آن برپایه فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر رویکرد استنتاجی و نقد بیرونی صورت گرفته است. اهم یافته ها عبارتند از: الف- رویکرد ته واریکی در برنامه تربیتی خود بر توانمندسازی در کشف درون وبرون، ایجاد روابط عاطفی، توجه توامان به فرهنگ بومی وجهانی، مشارکت همه عوامل در تاک و پذیرش تکثر فرهنگی استوار است؛ ب- فلسفه های متفاوتی، زیربنای تربیتی آن هستند؛ ج- قایل شدن ته واریکی به مبدا و مقصدی معنوی برای انسان، توجه به جنبه های مختلف وجود کودک، تاکید بر بهره مندی از فرهنگ ملی و سنت بومی وتوجه به نقش خانواده از جمله وجوه مثبت این رویکرد از منظر "فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران"می باشد. اما از همین منظر، مواردی نظیر بی توجهی به نقش تعالیم دینی در تربیت کودک و تکیه نکردن بر یک مبنای فلسفی وارزشی جامع و نیز نوعی نسبیت گرایی پنهان در رویکرد ته واریکی، سیاست گذاران وبرنامه ریزان تاک در کشور ایران را نسبت به الهام بخشی از این رویکرد هشیار می سازد.کلید واژگان: تربیت, اوان کودکی, تاک, ته واریکی, تربیت اسلامیThe purpose of this study is a) to explore and explain philosophically the foundations of TeWhariki (New Zealand National Program in early childhood education(ECE) ) and b) to do a critical review of the emerged foundation based on education philosophy in Iran. The research method adopted was a descriptive-analytical one in which an external review of TeWhariki’s philosophical foundation was carried out. The main findings are: a) TeWhariki is based on empowering the child to discover inside and outside of the self, making emotional relationships, paying attention to local and global culture, participation of all stakeholders in ECE, and accepting cultural pluralism; b) different philosophies are its educational foundation; c) it considers a spiritual origin and destination for human beings, pays attention to various aspects of the child's existence, benefits from national culture and indigenous tradition and pays attention to the role of family. From the perspective of "Philosophy of Education in Iran", TeWhariki ignores the role of religious teachings in child’s education, it does not rely on a comprehensive philosophical and value system, and there appears to be a kind of hidden relativism inside.Keywords: Education, early childhood, ECE, Te Whariki, Islamic Education
-
هدف
هدف این پژوهش اعتبار سنجی الگویی برای تحقق و بالندگی عشق و نقش آن در تربیت عاطفی از منظر فیلسوفان اگزیستانسیالیسم و نقد آن بر مبنای آرای اندیشمندان مسلمان برای سند تحول در نظام آموزش و پرورش بود.
روش پژوهشروش این پژوهش، آمیخته است که در بخش اول با استفاده از سندکاوی به استخراج عامل ها و فاکتورهای مرتبط با موضوع تحقیق در آثار فیلسوفان اگزیستانسیالیسم پرداخته و در مرحله بعدی با استفاده از روش دلفی ، با 10 نفر از خبرگان عرصه تربیتی دانشگاه پیام نور تهران مصاحبه به عمل آمد و نظرات آن ها در خصوص شاخص های استخراج شده در طراحی و اعتبار سنجی الگوی تحقق و بالندگی عشق و نقش آن در تربیت عاطفی از منظر فلسفه اگزیستانسیالیسم و اندیشمندان مسلمان گردآوری شد.
یافته هابر اساس مدل استخراج شده، عوامل عشق مسیحی (الهی)، وظیفه محوری، نفی عشق طبیعی، نفی خودپرستی، عشق به دیگری.، عشق الهی، وحدت وجودی، آگاهی،نادیده گرفتن ظواهر اغفال کننده، بیرون آمدن از خود، عشق به نمود خدا در دیگری در قالب پرسشنامه و در چندین مرحله مورد ارزیابی خبرگان قرار گرفت. نتایج تحلیل فازی نشان داد که؛ با توجه به آنکه اختلاف میانگین ها بیش از 0.2 است، یک بار دیگر مراحل توزیع پرسشنامه و میانگین نظرات خبرگان محاسبه می شود از آنجایی که اختلاف میانگین پرسشنامه سوم و چهارم به زیر 0.2 رسیده است.
نتیجه گیریمی توان نتیجه گرفت که اجماع خوبی بین نظر خبرگان وجود دارد و نتایج چهار مرحله انجام فرآیند دلفی فازی اطمینان دقت و صحت نتایج را به اثبات می رساند.
کلید واژگان: عشق, تربیت عاطفی, سند تحول, فلسفه اگزیستانسیالیسم, اندیشمندان مسلمانThe purpose of this study is to validate a model for the realization and growth of love and its role in emotional education from the perspective of existentialist philosophers and its critique based on the views of Muslim thinkers for the document of change in the education system. The method of this research is mixed. In the first part, using document mining, factors and factors related to the subject of research are extracted in the works of existentialist philosophers. Interviews were conducted and their views on the indicators extracted in the design and validation of the model of realization and maturity of love and its role in emotional education from the perspective of existentialism philosophy and Muslim thinkers were collected. According to the extracted model, the factors of Christian (divine) love, pivotal task, negation of natural love, negation of selfishness, love of another., Divine love, existential unity, consciousness, ignoring deceptive appearances, coming out of oneself, love of God In another, it was evaluated by experts in the form of a questionnaire in several stages. The results of fuzzy analysis showed that; Considering that the difference between the means is more than 0.2, once again the distribution stages of the questionnaire and the average of the experts' opinions are calculated. And the results of 4 stages of fuzzy Delphi process prove the accuracy of the results.
Keywords: love, emotional education, Transformation Document, Philosophy of Existentialism, muslim thinkers -
هدف
هدف این تحقیق ارایه الگویی سلامت محور از تربیت عاطفی فرزندان در منابع و اندیشه های اسلامی با روش توصیفی- تحلیلی می باشد.
مواد و روش هابا توجه به وضعیت زندگی در جامعه ای دینی و نیز ورود الگو های مختلف و بیگانه از روابط عاطفی و گسترش آن در میان جوانان و نوجوانان، لازم و ضروری است تا با مطالعه و بررسی اندیشه های دینی و اسلامی و رجوع به آرا و اندیشه های بزرگان دین، الگوهای رفتاری از روابط عاطفی را برای خانواده ها و تربیت فرزندان ارایه بدهیم.
یافته هانتایج تحقیق نشان داد که؛ بارز نمودن و شکوفاسازی توانمندی های عاطفی در میان همسران، نه تنها ارتباط میان آن دو را در سطوح مختلف سامان می دهد، بلکه به ارتقاء و سالم سازی روابط با دیگران، از جمله خدا و نیز جو خانوادگی سالم تر برای دوری از تنش و درگیری و پرورش فطرت و توانمندی های سرشتی فرزندان به سوی خوبی و خیر باشد. به بیان دیگر، پدر و مادر در جایگاه محوری ترین عنصر تعاملات خانوادگی، وقتی التزام اساسی به آموزه های اخلاقی، ارزشی، دینی و عاطفی در روابط همسری داشته باشند، می توانند الگوی مقبول و ارزنده ای برای انتقال مفاهیم و آموزه های نظام ارزشی جهانی، انسانی، فرازمانی و فرامکانی دین اسلام به فرزندان خویش باشند و شخصیت و هویت وجودی آنان را پایه ریزی کنند.
نتیجه گیرییکی از عوامل مهم و اثرگذار بر تربیت فرزندان، مشاهده روابط مطلوب میان والدین است که منشا این روابط مطلوب والدین، به فعلیت رساندن عواطفشان است.
کلید واژگان: تربیت عاطفی, سبک زندگی, منابع اسلامی, آموزه های اخلاقیPurposeThe purpose of this study is to provide a health-oriented model of emotional education of children in Islamic sources and ideas by descriptive-analytical method.
Materials and MethodsConsidering the living conditions in a religious society and the introduction of different and alien models of emotional relationships and its spread among young people and adolescents, it is necessary to study and study religious and Islamic ideas and refer Provide behavioral patterns of emotional relationships for families and raising children to the views and ideas of religious leaders.
FindingsThe results showed that; Revealing and nurturing emotional abilities among spouses not only builds relationships between the two at different levels, but also promotes and nurtures relationships with others, including God, as well as a healthier family atmosphere to avoid tension and conflict. And nurture the instinct and natural abilities of children towards goodness and goodness. In other words, parents in the position of the most central element of family interactions, when they have a fundamental commitment to moral, value, religious and emotional teachings in the marital relationship, can be an acceptable and valuable model for transmitting concepts and teachings of the global value system. , To be humane, transcendental and transcendental of Islam to their children and to establish their personality and existential identity.
ConclusionOne of the important and influential factors on children's upbringing is observing the favorable relationships between parents, which is the source of these desirable relationships between parents, to actualize their emotions.
Keywords: Emotional education, lifestyle, Islamic sources, moral teachings -
زمینه و هدف
تبیین الگوی بهزیستی روان شناختی به عنوان حیات تعادلی در بستر سبک زندگی فلسفی است.
روشتحلیلی - استنباطی است که به روش تحلیل محتوا، تفسیری نوین از الگوی بهزیستی ارایه می دهد این با فرض تحقیقی که براساس استنباط، مشخصه های خاصی از این تفسیر با مشخصه هایی از مضمون حیات تعادلی در سبک زندگی فلسفی ارتباط دارد.
یافته هاعقل رکنی برای توجه دادن آدمی به غیب و رشد قطب جنینی معنویت به همراه علم در حیات تعادلی است که به کارگیری شان انسان را از زندگی ساقط نمی کند. لکن تربیت انسان عاقل و عالم معنوی، در بستر سبک زندگی فلسفی که از به کارگیری ذهن پرسشگر شاخصه اصلی آن است، ضرورتی برای الگوی بهزیستی روان شناختی محسوب می شود تا حال قلب معنوی رحمت، و حال قلب جسمانی رافت شود.
نتیجه گیریایشان می تواند با تفکر فلسفی و مراقبه به سرمایه ی معنوی برسد و با تفکر درختی و قضاوت شناختی، خودکارآمدی را جایگزین درماندگی کند تا بر محیط و خویشتن خویش فرمانروا شود یعنی کسی که اعتماد به خدا و اخلاص در رابطه با خلق دارد. بنابراین الگوی بهزیستی روان شناختی در خاصیت تربیتی خود مزین به احکام معنوی است و در جنبه دیگرش، تصمیم گیری ها با تحلیل مفاهیم به شناخت های آرمانی مبدل می شوند تا با درک عالم پس از مرگ، استرس ها و اضطراب ها کاهش یابند.
کلید واژگان: آموزش, سبک زندگی, سلامت روان, معنویت, نگرش به مرگBackgroundTo assess the Pattern of psychological well-being in the context of a philosophical lifestyle.
MethodsThe method of this study assessed a new interpretation of the welfare model by content analysis, and is inferred from the research hypothesis attributing certain features of the characteristics of a balanced life in a philosophical lifestyle.
ResultsIntellect is an important element by which to regard the unseen world and it grows in equilibrium with science and knowledge. Applying spirituality with science prevenrts man from deprivatiion decadence in life. Accordingly, training of a wise and spiritual man, in the context of a philosophical lifestyle in which the mind is the main feature, is an important necessity for the psychological well-being model.
ConclusionOne who has faith in God can reach spiritual health through philosophical thinking, meditation, and cognitive judgment; self-efficacy preventing helplessness to dominate over one's own environment and self indulgence.
Keywords: : Attitude to Death, Education, Life Style, Mental Health, Spirituality -
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل آموزش فلسفه برای کودکان به روش مشارکتی با تاکید بر حل مسئله اجتماعی بر روی دانش آموزان ابتدایی آموزش و پرورش منطقه پنج استفاده شد. جامعه آماری در این بخش از پژوهش، خبرگان جامعه علمی دانشگاهی و متخصصان آموزش و پرورش بود که از سوابق اجرایی در سطوح تصمیم گیری برخوردار بوده و به اصطلاح خبرگان آگاه نام دارند. این گروه برای انجام بخش کیفی پژوهش انتخاب شد و در فرایند مصاحبه با استفاده از روش دلفی شرکت می کنند؛ روش نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش حاضر به صورت هدفمند بوداستراوس و کوربین (1990) کدگذاری باز را این گونه توصیف می کنند "بخشی از تحلیل که مشخصا به نام گذاری و دسته بندی پدیده از طریق بررسی دقیق داده ها مربوط می شود". به عبارت بهتر در این نوع کدگذاری مفاهیم درون مصاحبه ها و اسناد و مدارک بر اساس ارتباط با موضوعات مشابه طبقه بندی می شوند. نتیجه این مرحله، تقطیر و خلاصه کردن انبوه اطلاعات کسب شده از مصاحبه ها و اسناد به درون مفاهیم و دسته بندی هایی است که در این سوالات مشابه هستند. نتایج نشان می داد که شناخت انسان ، نسبت مفاهیم با یکدیگر ، حل مسئله اجتماعی ، تعریف مفاهیم ، استدلال در مورد مفاهیم و تفکر انتقادی به ترتیب بالاترین بار عاملی و وزن عاملی را بر روی عامل مرتبه دوم مدل شش عاملی آموزش فلسفه برای کودکان به روش مشارکتی دارند.
کلید واژگان: آموزش فلسفه, هوش اجتماعی, کودکان ابتدایی, کودکان فیلسوف, فلسفه ابتداییThe purpose of this study was to present a model of teaching philosophy to children in a participatory method with emphasis on social intelligence on elementary students of education in district five. The statistical population in this section of the study was academic community experts and education professionals with executive backgrounds in decision-making levels known as knowledgeable experts. This group was selected to conduct the qualitative part of the research and participate in the interview process using the Delphi method; the qualitative part of the present study purposely describes the open coding of Budastras and Corbin (1990). From the analysis that is specifically related to naming and categorizing the phenomenon through careful examination of the data ". In other words, in this type of coding, the concepts within the interviews and documents are classified according to their relevance to similar topics. The result of this step is to massively distill and summarize information obtained from interviews and documents into concepts and categories that are similar to these questions. The results showed that human cognition, relation of concepts to each other, social intelligence, concept definitions, reasoning about concepts and critical thinking respectively have the highest factor loadings and factor weight on the second-order factor six-factor model of philosophy education for children through participatory method. have.
Keywords: teaching philosophy, Social intelligence, Elementary children, Children of philosophers, Elementary philosophy -
سابقه و هدف
سرطان چهارمین بیماری مزمن شایع است که بر عملکرد طبیعی زندگی و سلامت روان بیماران تاثیر منفی دارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد قرآنی بر هیجانات منفی، کیفیت و جهت گیری زندگی در مبتلایان به سرطان پستان شهر تهران انجام شد.
روش کاراین پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان مبتلا به سرطان پستان از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان کسرای شهر تهران بود که بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و پرسش نامه های فرم کوتاه افسردگی، اضطراب و استرس؛ کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی بیمارانی که دارای بالاترین نمرات بودند با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه (15=2n=1n) تقسیم شدند (30=n). گروه آزمایشی هشت جلسه مداخله ی درمانی 60 دقیقه یی طی یک جلسه در هفته دریافت کرد اما گروه کنترل مداخله یی دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و پژوهشگران هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در کاهش هیجانات منفی اضطراب، افسردگی و استرس وجود داشت (05/0>P). علاوه براین، در نمرات کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی دو گروه نیز تفاوت معنا دار بود (05/0>P).
نتیجه گیریآموزش مهارت زندگی با رویکرد قرآنی بر شاخص های روان شناختی مبتلایان به سرطان در پیوند با مراقبت پزشکی استاندارد اثر سودمندی بر سلامتی و کاهش هیجانات منفی خواهد داشت.
کلید واژگان: جهت گیری زندگی, سرطان, کیفیت زندگی, مهارت زندگی, هیجانBackground and ObjectiveCancer is the fourth most common chronic disease that has a negative effect on patients’ normal life and mental health. Therefore, the present study aimed to investigate the effectiveness of life skills training with Quranic approach on negative emotions, the quality of life and orientation toward life in patients afflicted by Breast Cancer in Tehran.
MethodsThis was a quasi-experimental study with a pretest-posttest and control group design. The statistical population included all women with breast cancer selected from those referring to Kasra hospital in Tehran. Based on the specified criteria for inclusion in the study and DASS, WHOQ-26 and LOT-R, life quality and orientation to life, patients with the highest scores were selected by convenience sampling and randomly assigned to experimental and control groups (n1=n2=15). The experimental group received eight 60-minute sessions of therapeutic intervention one session a week, while the control group received no intervention. The collected data was analyzed by descriptive statistics and multivariate analysis of covariance (MANCOVA). In this study, all the ethical considerations have been observed and no conflict of interest was reported by the authors.
ResultsThe results of the study showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in reducing the negative emotions such as anxiety, depression and stress (P<0.05). The results further showed that there was a significant difference in quality of life scores and life orientation between the two groups (P<0.05).
ConclusionLife skills training based on the Holy Quran combined with standard medical care had a beneficial effect on the psychological indicators and health of cancer patients and decreased their negative emotions.
Keywords: Cancer, Emotional, Life orientation, Life skill, Quality of life -
هدف
هدف از پژوهش حاضر بررسی تربیت شهروندی و تاثیر آن بر سبک زندگی از دیدگاه شهید مطهری بود.
مواد و روش هاروش پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از منظر جمع آوری داده ها کیفی از روش توصیفی_تحلیلی می باشد. جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش شامل منابع دست اول از قبیل کلیه مطالعات و نوشته های شهید مطهری در ارتباط با تربیت شهروندی یا مولفه های مرتبط با آن و مبانی فلسفی جهت پی بردن به افکار و عقاید شهید مطهری بود. همینطور منابع دست دوم از قبیل کتب، پایان نامه ها، مقالات و مستندات مرتبط با موضوع پژوهش بود. جهت نمونه گیری از روش سرشماری استفاده شد. به منظور جمع آوری اطلاعات و داده های لازم از روش اسنادی استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش استنتاج نظری و تحلیل منطقی فرارونده، روش تطبیقی و روش انتقادی استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد مبانی تربیتی در الگوی تربیت شهروندی از منظر شهید مطهری عبارتند از: حس کرامت، حس حقیقت جویی، وجدان جمعی و خداخواهی. همچنین نتایج پژوهش نشان داد شهید مطهری ارزش ها را به همه جنبه های تعلیم و تربیت شهروندی تعمیم می دهد و کمال انسان را در کسب فضایل اخلاقی و دوری از رذایل می داند که نشات گرفته از فطرت انسان است.
نتیجه گیریتربیت شهروندی مدنظر شهید مطهری کمال انسان را قرب الهی دانسته و در این راه به تهذیب و تزکیه نفس اهمیت زیادی می دهد.
کلید واژگان: تربیت شهروندی, هستی شناسی, معرفت شناسی, شهید مطهریPurposeThe purpose of this study was to investigate citizenship education and its impact on lifestyle from the perspective of Shahid Motahari.
Materials and MethodsThe method of the present study is applied in terms of purpose and qualitative in terms of descriptive-analytical method in terms of data collection. The statistical population in this study included first-hand sources such as all studies and writings of Shahid Motahari in relation to citizenship education or related components and philosophical foundations to understand the thoughts and ideas of Shahid Motahari. There were also second-hand sources such as books, dissertations, articles and documents related to the research topic. Census method was used for sampling. Documentary method was used to collect the necessary information and data. In order to analyze the data, theoretical inference method and transcendental logical analysis, comparative method and critical method were used.
FindingsThe findings showed that the educational principles in the model of citizenship education from the perspective of Shahid Motahhari are: sense of dignity, sense of truth-seeking, collective conscience and God-seeking.
ConclusionThe results showed that Shahid Motahari generalizes values to all aspects of citizenship education and considers human perfection in acquiring moral virtues and avoiding vices that originate from human nature. Therefore, the education of citizenship considered by Shahid Motahhari considers human perfection as nearness to God and in this way attaches great importance to self-purification and cultivation
Keywords: Citizenship Education, Ontology, Epistemology, Shahid Motahari -
هدف از این مقاله ارائه تبیینی روش شناختی از فرایند تحلیل مفاهیم تربیتی در فلسفه تربیت با رویکرد اسلامی بر مبنای نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی است. تحقیق با روش استنتاجی (تحلیل پیش رونده) انجام شده است و پس از اشاره به مدعای اصلی نظریه مزبور، به استنتاج دلالت های آن، در ارتباط با روش شناسی این نوع تحلیل مفهومی می پردازد. اهم یافته ها: 1- بر اساس نظریه ادراکات اعتباری و تبیین خاص آن از رابطه بین واقعیت ها و ارزش ها، مفاهیم تربیتی، از نوع اعتباریات مابعدالاجتماع تلقی می شوند که فرایند پردازش آن ها، در همه جوامع بشری به شیوه استدلالی جدل، باملاحظه مجموعه ای از واقعیات و حقائق مربوط به نیازها و اغراض و مصالح ناظر به زندگی مطلوب انسان و نیز با توجه به استعدادها و شرایط واقعی تاثیرگذار بر آدمی، در جهت تنظیم و هدایت روابط انسانی دارای اثر نسبتا پایدار در ابعاد شخصیت دیگران، جعل و ابداع عقلایی می شود؛ 2- مفاهیم تربیتی دارای این ویژگی ها هستند: اعتباری و هنجاری بودن و درنتیجه عدم امکان اتصاف به صدق و کذب؛ رابطه تولیدی و ضروری نداشتن با قضایای بدیهی و نظری؛ امکان تحول و تغییر و امکان ارتباط روان شناختی جعل این نوع مفاهیم با نظر به مجموعه واقعیات و نیازهای وجود انسان؛ 3- اهم ملاک های اعتباربخشی این گونه مفاهیم عبارت اند از: الف- موجه بودن ارزش ها و گزاره های پشتیبان؛ ب- سازگاری آن ها با سایر ارزش های مقبول اجتماعی؛ ج- کارآمد بودن این مفاهیم. در نهایت با تاکید بر تمایز میان عناصر ثابت و متغیر در نیازهای بشری و تفکیک نسبیت مفهومی از نسبیت مصداقی، جایگاه ثبات و نسبیت در فرآیند تحلیل مفاهیم تربیتی، مشخص شد.
کلید واژگان: مفاهیم تربیتی, فرآیند تحلیل مفهومی: روش شناسی, فلسفه تربیت, رویکرد اسلامی, علامه طباطبایی, نظریه ادراکات اعتباریThe purpose of this paper is to present a methodological exploration of the process of analyzing educational concepts in philosophy of education with an Islamic approach based on the theory of conventional perceptions of M.H. Tabatabaie. The findings show firstly that educational concepts have these characteristics: 1. Conventional and normative, and therefore the impossibility of connecting them to facts and the truth 2. Not having a productive relationship with the obvious and theoretical theorems. 3. The possibility of change. 4- The possibility of the psychological connection of these types of concepts with the set of facts and needs of human existence. Therefore, it is necessary for educators to integrate these realities and existential needs in the process of analyzing educational concepts. Secondly, the most important criteria for accreditation of such concepts are: 1- Validity of values and supporting propositions, 2- Efficiency (in meeting the needs of human beings), and 3- Compatibility with other social values
Keywords: : Educational Concepts, Conceptual Analysis Process, Methodology, Islamic Approach, Tabatabaie, Theory of Conventional perceptions -
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر یادگیری مشارکتی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال 1396 انجام شد. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی حسابداری بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه یادگیری مشارکتی چو و باولی (1999) استفاده شد. داده های گردآوری شده از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس و t وابسته) و با استفاده از نرم افزار SPSS-V22 تحلیل شد. یافته ها نشان داد آموزش تفکر انتقادی بر یادگیری مشارکتی در بین دانشجویان موثر است و پایداری آن در طول زمان نیز ماندگار بوده است. بنابراین آموزش تفکر انتقادی باعث افزایش یادگیری مشارکتی در دانشجویان شده است.کلید واژگان: تفکر انتقادی, یادگیری مشارکتی, استنباط, مهارت خودگردانیThe purpose of this study was to evaluate the effectiveness of critical thinking training for cooperative learning among students of Islamic Azad University, Tehran North Branch in 2017. The research method was applied in terms of its purpose and in terms of data collection method, a semi-experimental design was a pre-test and post-test design with control and follow-up group. The statistical population consisted of 60 male and female students, majoring in accounting that were assigned to two groups of 30 experimental and control groups using available sampling method. The experimental group received eight 90-minute sessions of critical thinking training, while the control group did not receive this training. The questionnaire proposed by Cho and Bowley (1999) were used for collecting data about cooperative learning. The collected data were analyzed using descriptive and inferential statistics (covariance analysis and t-dependent analysis) and analyzed using SPSS-V22 software. The results showed that the critical thinking training has affected cooperative learning and its sustainability has remained stable over time. Therefore, teaching critical thinking could improve cooperative learning in students.Keywords: critical thinking, cooperative learning, inference, self-discipline skill
-
سابقه و هدفبا توجه به رشد سریع جمعیت سالمندان در قرن 21 به ویژه در کشورهای در حال توسعه، توجه به برآورده کردن نیازهای جسمانی و روانی سالمندان ضروری است. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی احساس تنهایی بر اساس شفقت به خود، معنویت و سبک زندگی اسلامی صورت گرفته است.روش کاراین پژوهش مطالعه یی توصیفی - مقطعی و از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری آن شامل کلیه ی سالمندان مرد شهر کرمانشاه است که 280 نفر از آنان (280=n) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسش نامه های احساس تنهایی، شفقت به خود (SCS)، بهزیستی معنوی (SWBS) و سبک زندگی اسلامی (ILST) را تکمیل کردند. داده ها با روش های آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند.یافته هابر اساس یافته ها، قدر مطلق ضرایب همبستگی در دامنه یی بین 56/0- تا 70/0- قرار داشت و احساس تنهایی با شفقت به خود، معنویت و سبک زندگی اسلامی رابطه ی منفی و معنادار نشان داد (05/0>P). همچنین، تحلیل داده ها با روش رگرسیون هم زمان نشان داد که متغیرهای پیش بین با هم، 59 درصد از واریانس احساس تنهایی را پیش بینی کردند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت کسانی که شفقت به خود، سبک زندگی اسلامی و گرایش معنوی بالاتری دارند، از شاخص های سلامت بهتری برخوردارند.کلید واژگان: احساس تنهایی, سالمندان, سبک زندگی اسلامی, شفقت به خود, معنویتBackground And ObjectiveGiven that, in the 21st century, the elderly population is rapidly rising, especially in developing countries, it is crucial to pay due attention to their physical and mental needs. Thus, the aim of this study is to examine the predictive power of self-compassion, spirituality, and Islamic lifestyle on seniors loneliness.MethodA descriptive, correlational design was adopted in this research. The study population consisted of all male seniors in Kermanshah, while the sample included 280 participants who were randomly selected. They completed Loneliness Questionnaires, Self-Compassion Scale (SCS), Spiritual Well-Being Scale (SWBS), and Islamic Lifestyle (ILST). The collected data were analyzed through descriptive statistics, Pearson correlation, and regression. All ethical issues were observed in the study and the authors declared to conflict of interests.ResultsThe results indicated that the absolute magnitude of correlation coefficients ranged from -0.56 to -0.65. Loneliness had a significant, negative relationship with self-compassion, spirituality, and Islamic lifestyle (PConclusionAccording to the results, one can say that those who have higher levels self-compassion and spirituality, and follow an Islamic lifestyle are in a considerably better condition in terms of their health indicators.Keywords: Elderly, Islamic Lifestyle, Loneliness, Self-Compassion, Spirituality
-
در بحث رابطه «ایمان با عقل»، دو دیدگاه متضاد وجود دارد: 1. عقل گرایی که ایمان را با عقل سازگار می داند. 2. ایمانگرایی که ایمان را با عقل ناسازگار می داند. در این تحقیق، که از نوع مطالعات کیفی است و به روش توصیفی تحلیلی و استنتاجی (الگوی فرانکنا) به نگارش درآمده، پس از تبیین ماهیت «ایمان» از منظر صدرالمتالهین به عنوان فیلسوفی عقل گرا، که ایمان را معادل حکمت می داند، مبانی و اصولی برای تربیت دینی استنباط شده است؛ ازجمله انسان موجودی عاقل و ایمان امری معرفتی است؛ انسان موجودی مختار و ایمان امری اختیاری است؛ ایمان امری مشکک و ظرفیت های ایمانی انسان ها متفاوت است؛ انسان موجودی کمال طلب و وصول به مراتب عالی ایمان مستلزم استمرار و مداومت بر ایمان و عمل است؛ انسان متمایز از سایر حیوانات و فصل ممیز او ایمان است؛ انسان موجودی است وحدت نگر، و عقل و دین باهم توافق و اتحاد دارند. اعتقاد این نوشتار بر این است که با توجه به مبانی و اصول مذکور، می توان متربی مومنی تربیت کرد، بدون اینکه تربیت دینی در معرض اتهام تلقین قرار گیرد.کلید واژگان: ایمان, عمل, تربیت, دلالت های تربیتی, ملاصدرا, عقل, معرفتThere are two opposing views regarding the relationship between ((faith and wisdom)): 1. Rationalism that reconciles the faith with the wisdom. 2. Faithfulness that mismatches faith and wisdom. This deductive descriptive-analytic study that is done qualitatively seeks to expound the nature of faith from the viewpoint of Molla Sadra who is a rationalist philosopher. He believes that faith is indeed equal to wisdom and he also considers some principles for religious education; human is a wise being and faith is a cognitive matter, human is free in his actions and faith is optional, faith is doubtful and human being`s faith capacities are different, human is a perfectionist being and reaching high levels of faith necessitates constant and persistent emphasis on faith and action, human differs from other creatures and faith distinguishes him from other creatures, human is Unitarian and religion and wisdom agree with each other. Based on the principles mentioned above, the findings show that we can train religious people without blaming the religious education on any accounts.Keywords: faith, action, education, educational reasoning, Molla Sadra, wisdom, knowledge
-
تربیت اخلاقی بخش مهمی از برنامه تربیتی انسان است که استعدادهای علمی و عملی اخلاقی او را شکوفا، و سعادت دنیوی و اخروی او را تامین می کند. رویکردهای تربیت اخلاقی مختلفی در سراسر جهان وجود دارد؛ برای بهره گیری درست از تجربیات دیگر کشورها لازم است ابتدا تجارب تربیتی آن ها با معیار مبانی فکری و دینی اسلام مورد ارزیابی قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی انتقادی رایج ترین رویکردهای تربیت اخلاقی در جهان بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی(ره) و فهم نقاط قوت و ضعف آن ها انجام گرفته است. سوالات پژوهش عبارت است: از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) برنامه آموزش اخلاقی موثر که به تحقق اعمال و رفتار اخلاقی منجر شود، چه مولفه هایی دارد؟ آیا رویکرد رشدی شناختی، رویکرد اخلاق غمخواری و رویکرد تربیت منش مولفه های مورد نظر علامه طباطبایی را تحت پوشش قرار می دهند؟ روش پژوهش، تحلیلی تطبیقی انتقادی می باشد. ابتدا سه رویکرد مذکور تبیین می شود و سپس بر اساس مولفه های اساسی تربیت اخلاقی موثر از دیدگاه علامه (معرفت، عواطف، عمل اخلاقی، حالات و ملکات اخلاقی، ایمان و تقوای الهی و جامعه صالح) مورد نقد قرار می گیرد. یافته ها نشان می دهد که هر یک از این رویکردها تنها بر جنبه خاصی از تربیت اخلاقی تاکید می کنند. در نتیجه رویکردهای مذکور تنها می توانند اخلاقی سکولار را که به اعتقاد علامه، علاوه بر تفاوت های اساسی با اخلاق دینی، ضمانت اجرایی هم ندارد، فراهم سازند.
کلید واژگان: تربیت اخلاقی موثر, علامه طباطبایی, رویکرد رشدی, شناختی, رویکرد غمخواری, رویکرد تربیت منشMoral education is an important part of man’s educational program that develops his ethical, theoretical, and practical talents and which secures his worldly and heavenly prosperity. There are different approaches to moral education throughout the world; in order to benefit from the experiences of other countries it is necessary initially, to evaluate their educational experiences, takening into consideration the criterion of Islamic intellectual and religious principles. This study has been conducted with the aim of critically examining the most common approaches to moral education in the world and their strengths and weaknesses based on Allameh Tabatabai’s (May Allah be pleased with him) viewpoints. Research questions were: From Allameh Tabatabai’s point of view what are the component for an effective ethical educational program which leads to moral action and behavior? Also, do developmental-cognitive approach, caring approach, character education cover Allameh Tabatabai's objectives? The research method used was the analytical-comparative-critical approach. First, the three above mentioned approaches were explained, and then, based on Allameh’s perspective, the essential elements of effective moral education (knowledge, emotions, ethical, moral action, moral habits, faith, Divine piety, and righteous society) were criticized. Findings showed that each of these approaches only emphasize certain aspects of moral education. As a result, these approaches can only provide secular ethics which according to Allameh Tabatabai, apart from being very different from religious ethics, has no enforcement action.Keywords: Effective Moral Education, Allameh Tabatabai, Developmental, Cognitive Approach, Caring Approach, Character Education -
به نظر ملاصدرا استکمال هر دو قوه نفس، چه قوه عقل نظری و چه قوه عقل عملی، رسیدن به سعادت است. چنین سخنی اختصاص به ملاصدرا ندارد. سایر فیلسوفان مسلمان هم به پیروی از فیلسوفان یونان به چنین سخنی قائل بوده اند. مسئله مهم که منشا تفاوت میان نظر آنها است، رابطه میان حکمت نظری و حکمت عملی است که در آن نظر مقدم است یا عمل؟ فکر مقدم است یا اراده؟ یا اساسا تقدم و تاخری در کار نیست. از فلاسفه اسلامی کسانی که در این چارچوب به تفکر فلسفی پرداخته و در نتیجه عمل و اراده را امری ثانوی و تبعی تلقی کرده اند، ابونصر فارابی و پس از او شیخ الرئیس ابوعلی سینا است. منظور از طرح چنین مسئله ای این نیست که ادعا کنیم آنها به مسائل عملی یا ارزش افعال انسان توجه نکرده اند، بلکه غرض آن است که بگوییم آنها همانند ارسطو فکر را اصل و بر این اساس اراده را تابع آن می دانسته اند. به رغم مخالفت متکلمان اشعری و به خصوص غزالی و تا حدی فقها و عرفا، چنین راهی تا زمان سهروردی و ابن عربی ادامه یافت. در این زمان است که با نظر فارابی و ابن سینا هم در مسئله فاعلیت حق تعالی و علم خدا به غیر مخالفت شد و هم در مسئله تقدم نظر بر عمل یا تقدم فکر بر اراده طریق دیگری پیموده شد. تا اینکه نوبت به خواجه نصیر و حکما و عرفای شیعی در حوزه شیراز و اصفهان و در راس آنها ملاصدرا رسید. صدرالمتالهین که در ابعاد نظری و عملی نگاهی جامع به هستی و انسان دارد، نه مانند فارابی و ابن سینا خدا را فاعل بالعنایه می دانست تا علم خدا به نظام احسن وجود را برای تحقق آن کافی بداند، و نه مانند سهروردی بود تا معتقد شود که فاعلیت حق تعالی فاعلیت بالرضا است و علم فعلی اش برای تحقق فعل کافی است. از نظر او نه علم، اولی و ذاتی است و نه اراده و فعل، ثانوی و تبعی. بر اساس چنین نگرشی است که ملاصدرا به بحث از رابطه میان حکمت نظری و عملی می پردازد و نظراتی کاملا متفاوت با فیلسوفان قبل از خود در مباحث حکمت عملی و فلسفه سیاسی و همچنین صفات رئیس اول مدینه ارائه می دهد.
چنین تبیینی از رابطه میان حکمت نظری و عملی در حکمت متعالیه و چنین انتظاری از حکیم متعالیه البته ثمرات و آثار دیگری نیز دارد و آن اینکه باعث می شود که حکمت علاوه بر اینکه در تهذیب نفس و تعالی روح انسان صبغه اجتماعی و سیاسی به خود بگیرد و یادگیری آن انسان را در طریق رسیدن به ساحت دین در زندگی فردی و اجتماعی یاری کند. در اینجاست که حکیم، چهره یک قدیس و یک ولی الهی پیدا می کند و می تواند در پرتو تعالیم دین در مرتبه نازل انبیا و اولیا بزرگ الهی بنشیند. بدین ترتیب است که حکمت متعالیه به عنوان نظریه ای جامع که در آن عقلانیت، معنویت و نظام ارزشی و قانونی مبتنی بر شریعت، تفسیر واحد و هماهنگی پیدا می کند، در مقابل خلا معنوی، دینی و حکمی موجود در مغرب زمین جلوه خاصی می یابد. تبیین نظریه ملاصدرا در این باب، یعنی در باب رابطه نظر و عمل و نشان دادن نتایج فلسفی آن در حوزه تفکر سیاسی وی در مقایسه با وضعیت موجود در عصر حاضر، هدف این مقاله است.
کلید واژگان: حکمت عمی, نظر و عمل, فکر و اراده, عقلانیت و معنویت, حق و تکلیف, ادراکات اعتباریIn this article, Mullā Sadrā’s theories on practical philosophy are compared with those of Aristotle, Al-Fārābī, Ibn Sīnā, and Suhrawardī, revealing Mulla Sadrā’s radical innovations in the matter in respects to their widely revered views. Muslim philosophers such as Al-Farabi and, after him, Ibn Sina, regarded action and will as secondary and subordinate. By introducing this problem, the author is not to claim that they paid no attention to practical issues or to the value of man’s acts; but it is meant to say that, like Aristotle, they deemed thought to be principial and thus the will subordinate to it. Despite opposition of Ash‘ari scholars in general and Ghazali in particular and somehow jurists and mystics, such a view was followed until the time of Suhrawardi and Ibn Arabi. At this time, Al-Farabi and Ibn Sina’s views on the matter were criticized and a new path was taken on the issue of the priority of thought to practice and priority of thought to will. However, Mulla Sadra presented the most innovative view on this issue on the basis of an inclusive view on existence as well as on man in theoretical and practical realms. On this basis, Mulla Sadra rejected both the views of Al-Farabi and Ibn Sina who considered God to be an Agent-byforeknowledge so that he may deem God’s knowledge to be sufficient to realize it, and Suhrawardi’s theory according to which God’s agency was agency-by-agreement, so that His active knowledge may suffice for the realization of action. For him, nor knowledge is primary and essential neither will and action are secondary and subordinate. Basing himself on such a view, Mulla Sadra proceeds to discuss the relation between speculative and practical philosophy and provides ideas that are fully different from those of previous philosophers on the issues of practical philosophy and political philosophy, as well as concerning the qualities of the first ruler of the polis. The aim of this article is to present an account of Mulla Sadra’s ideas concerning the relation between theory and practice, and to demonstrate its philosophical implications in the field of political thinking as compared to the present situation.Keywords: practical philosophy, Aristotle's division of knowledge, theory, practice, thought, will, rationality, spirituality, right, obligation, unreal perceptions
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.