به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

rostam saberifar

  • رستم صابری فر*

    با توجه به اهمیت گردشگری برای اقتصاد محلی، چارچوب مفهومی دقیقی برای پژوهش های مرتبط با این حوزه، به منظور اجرای همزمان گردشگری و سیاست های کاهش گازهای گلخانه ای ضرورت دارد. به همین دلیل، هدف این مطالعه تعیین و مشخص کردن امکان دسترسی به شهرهای با کربن صفر با تمرکز بر گردشگران و اپراتورهای گردشگری به عنوان ذینفعان برنامه های کربن زدایی شهرها است. روندی که تا حدودی متناقض به نظر می رسد. در واقع، اگر چنین روندی عملا تحقق پیدا کند، بایستی دید که چه سرنوشتی در انتظار شهرهای گردشگرپذیر خواهد بود و اساسا چطور می توان این دو مقوله نسبتا متضاد را در کنار هم سر و سامان داد. علی رغم اهمیت چنین تقابلی، محققان کمتری به این حوزه وارد شده اند. به همین دلیل، تحقیق حاضر به شیوه توصیفی و تحلیلی به انجام رسید تا برخی از زوایای پنهان این حوزه روشن تر گردد. داده های مورد نیاز، به شیوه نظرسنجی و میدانی گردآوری شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته که بر اساس رویکردهای دستیابی به شهرهای کربن صفر و تنظیم گرهای بخش تقاضای گردشگری و همراهی مدیریت شهری با این تحولات تنظیم شده بود، استفاد شده است. پرسشنامه مورد استفاده قبل از کاربرد در عمل، به لحاظ روایی و پایایی، مورد ارزیابی قرار گرفته است. مطابق دیدگاه صاحب نظران حوزه های گردشگری، مدیریت شهری و سیاست گذاری و ضریب آلفای کرونباخ (درحد 80/0) تناسب پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت. داده های گردآمده به این طریق، با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغیره، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد توسعه گردشگری عمدتا به طور مستقیم بر کارایی انتشار کربن اثرگذار است. از طرف دیگر، اعمال سیاست های مربوط به شهرهای فاقد کربن، بر روی تعداد گردشگران و مدت اقامت آنها اثرگذار است. اما اگر این سیاست ها همزمان با آمادگی مدیریت شهری برای اعمال سیاست های متناسب در بخش تقاضا باشد (یعنی پذیرش، دسترسی، تعدیل، مساعدت و بازگشت گردشگران)، نه تنها اثر منفی بر ورود و حضور گردشگران ندارد، بلکه بخش گردشگری را تقویت خواهد کرد.

    کلید واژگان: شهرهای فاقد کربن, گذار سبز, گردشگری, مدیریت شهری, مشهد
    Rostam Saberifar*

    Given the pivotal role of tourism in the economic framework of localities, a conceptual paradigm is requisite to underpin a research agenda aimed at the co-implementation of tourism and net-zero policies. This investigation aspires to elucidate the intricate relationship between urban tourism and the planning of net-zero cities by concentrating on tourists and tourism operators as pivotal stakeholders in the decarburization initiatives of urban environments; a process that appears inherently paradoxical. Indeed, should this process be actualized, it is imperative to ascertain the prospective outcomes for touristic cities and fundamentally, how these two seemingly antithetical categories can be harmonized. Notwithstanding the significance of such a comparative analysis, a limited number of scholars have ventured into this domain. Consequently, the current research was executed in a descriptive and analytical manner to elucidate some of the obscured facets of this field. The requisite data was amassed utilizing survey and field methodologies. To facilitate data collection, a researcher-developed questionnaire was employed, grounded in the strategies for achieving zero-carbon cities and the regulatory frameworks governing the tourism demand sector, alongside the interaction of urban management with these advancements. Prior to the practical application of the questionnaire, it underwent a thorough evaluation concerning its validity and reliability. Based on the evaluations provided by experts in tourism, urban management, and policymaking, as well as a Cronbach's alpha coefficient of 0.80, the suitability of the questionnaire was affirmed. The data procured through this methodology were subjected to analysis utilizing SPSS software, employing correlation tests and multivariate regression analysis. The findings indicated that the efficacy of tourism development on carbon emission efficiency is primarily contingent upon direct effects. Conversely, the implementation of policies pertaining to carbon-neutral cities significantly impacts the volume of tourists and the duration of their stays. However, if these policies align with the preparedness of urban management to execute appropriate strategies in the demand sector (Acceptance, Accessibility, Adjustment, Aid, and ‘Attractiveness), it not only does not yield adverse effects on the influx and presence of tourists, but also serves to fortify the tourism sector.

    Keywords: Net-Zero Cities, Green Transition, Tourism, Urban Management, Mashhad
  • Rostam Saberifar *
    Objective

    Neglecting the selection of suitable land for urban and non-urban development, especially in areas with significant physical and natural challenges, can profoundly impact security, living costs, and ultimately lead to human and environmental disasters.

    Methods

    This research aimed to evaluate urban land suitability for physical development in Bojnord, North Khorasan, based on natural factors using the Analytic Hierarchy Process (AHP) technique. Data collection was conducted through library and field research methods, while data analysis and calculations were performed using ArcGIS and Global Mapper 16 software. The study area encompassed the entire city of Bojnord and its surrounding regions. The evaluated indicators included slope, vegetation, faults, geological characteristics, elevation, rivers, groundwater, and soil type and erosion.

    Results

    The findings revealed that, given the geographical and topographic characteristics of the city, only about 9% (8,804 hectares) of the available land (primarily in the northwestern and southern parts of the city) was classified as very suitable or suitable, approximately 9.98% (9,869 hectares) as moderately suitable, and 81% as unsuitable or very unsuitable.

    Conclusion

    Land-use planning for Bojnord requires high sensitivity, and it is crucial to incorporate the results of land suitability studies in future urban development strategies.

    Keywords: Land Suitability, Land Use, Physical Development, Natural Criteria, Bojnord
  • جناب آقای دکتر رستم صابری فر*، سید مهدی موسی کاظمی، فاطمه کریمیانپور

    زابل سال ها است که با پدیده گرد و خاک و مشکلات زیست محیطی روبرو است؛ اما در این ارتباط مطالعات اندکی به انجام رسیده است. به همین دلیل مطالعه حاضر با روش توصیفی و تحلیلی برای شرایط زیست پذیری این شهر اجرا گردید. داده های این بررسی از اسناد کتابخانه ای و بررسی های میدانی و نظرخواهی از نمونه ای به حجم 383 نفر از ساکنین (تعیین حجم با استفاده از فرمول کوکران و شیوه انتخاب، تصادفی ساده)، برای تعیین سطح زیست پذیری و 30 نفر از کارشناسان (گزینش به شیوه در دسترس) به منظور تعیین وزن شاخص ها و شهرهای مشابه، به دست آمد. داده ها با آماره های توصیفی و استنباطی و بهره گیری از نرم افزار SPSS، تجزیه و تحلیل گردید. در این بررسی از روش آنتروپی شانون به منظور وزن دهی شاخص ها و برای رتبه بندی از تکنیک کوپراس استفاده شد. یافته های تحقیق با نتایج بررسی های مربوط به شهرهای نمونه (اهواز و ارومیه) که شرایطی همانند یا نسبتا همانند با زابل داشتند، مقایسه گردید. نتایج نشان داد که شاخص های زیست پذیری در این شهر در حد 245762/0 بوده و اختلاف بین نواحی شش گانه آن نیز قابل ملاحظه است. علاوه بر آن این شهر نسبت به شهرهای نمونه، وضعیت بحرانی تری داشته اما به همان نسبت مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار نگرفته است و به همین دلیل آمار و اطلاعات اندکی در ارتباط با آن در دسترس است.

    کلید واژگان: پدیده گرد و غبار, تکنیک کوپراس, زابل, زیست پذیری, مناطق حساس
    Rostam Saberifar *, Seyed Mehdi Moosa Kazemi, Fatemeh Karimian Pour

    Zabol has been facing the phenomenon of dust and environmental problems for many years; but few studies have been done in this regard. For this reason, the present study was carried out with a descriptive and analytical method for the living conditions of this city. In this study, Shannon entropy method was used to measure indices and Cooper's technique was used for ranking. The results were compared with the results of studies related to sample cities (Ahvaz and Urmia) that had similar or relatively similar conditions to Zabol. The results showed that the livability index in this city is 0.245762 and the difference between its six regions is significant. In addition, this city is in a more critical situation than the sample cities, but it has not received as much attention from researchers, and therefore there are no reliable statistics and information about it.

    Keywords: Dust Phenomenon, Coopers Technique, Zabol, Livability, Sensitive Areas
  • رستم صابری فر*
    زمینه و هدف

    کیفیت زندگی مقوله ای چند بعدی و شامل ابعاد افقی (عینی و ذهنی) و عمودی است و جنبه های متفاوتی از حیات شهروندان را تحت تاثیر قرار می دهد. به همین دلیل، نمی توان آن را به یک یا چند شاخص خاص، محدود کرد. مدنظر قرار دادن ابعاد عینی و ذهنی (افقی) و عمودی مقوله کیفیت زندگی، باعث می شود مسئولان از این طریق قادر باشند با پیگیری تغییرات در جنبه های مختلف زندگی و انتخاب توسعه مطلوب شهر، رضایتمندی ساکنین را تامین و زمینه هایی که شهروندان به مشارکت در آن حوزه ها راغب هستند، فراهم آورند.

    روش بررسی

    در پژوهش حاضرسعی شده است با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، وضعیت کیفیت زندگی در سطح شهر بیرجند که در سال های اخیر به عنوان مرکز استان خراسان جنوبی انتخاب شده است مورد ارزیابی قرارگیرد. با این هدف، نمونه ای به حجم 271 خانوار از مناطق مختلف شهر انتخاب و اطلاعات به طریق میدانی و نظرسنجی گردآوری شد. در نهایت، اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری، به خصوص همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.

    یافته ها و نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که به طورکلی وضعیت کیفیت زندگی در ابعاد افقی و عمودی در کل شهر از حد متوسط پایین تر می باشد. با این وجود، مناطق شمالی وضعیت بسیار بدتر و نامناسب تری از مناطق جنوبی داشته و ضروری است که مسئولان شهر نه تنها به ارتقای کیفیت زندگی در کل سطح شهر اقدام نمایند، بلکه توجه اساسی تری به مناطق جنوبی داشته باشند. این پژوهش می تواند درک بهتری از نابرابری ها در کیفیت زندگی شهری ارائه داده و مبنای علمی مناسبی را برای سیاست گذاری های شهری بر اساس تنوع موجود و مبتنی بر نگاهی فراگیر ارائه کند.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, رضایتمندی, نیازسنجی, شهر بیرجند
    Rostam Saberifar *
    Introduction

    Multidimensional urban quality of Life encompasses horizontal dimensions (objective and subjective dimensions) and vertical dimensions (themes), which include relevant aspects of the living conditions that should be objectively and subjectively assessed. They took into consideration the objective, mental and vertical and horizontal dimensions of the quality of life category, which makes the officials would be able to not only provide their satisfactory at the highest level, but also step positively forward to determining reasons of citizens’ dissatisfactory and establish infrastructures that citizens are interested to, through tracking changes of all aspects of quality of life and choosing proper development of the city.

    Methods and Material:

     The following study seek to survey the condition of quality of life of Birjand city that is recently assigned as the center of South Khorasan, applying descriptive – analytic method. Therefore, a sample of 271 households are selected from different restricts of the city and data are collected through field survey and using questionnaire. Finally, the collected data has been analyzed by statistics methods and related software applications.

    Results and Discussion

    The results suggest that the condition of quality of life quality mainly was lower than moderate level, from subjective and objective aspects throughout the whole city. Nevertheless, northern districts suffer much worse and improper condition rather than southern districts; and it is essentially needed that officials, not only implement to improve quality of life within the city, but also take a deeper care to northern districts which are taken more prioritization.

    Conclusion

    This study tried to contribute to our understanding of the disparities in urban QOL, and provide a scientific basis for urban policies that achieve diversity and inclusiveness.

    Keywords: Quality Of Life, Satisfactory, Need Assessment, Birjand City
  • سید مهدی موسی کاظمی*، رستم صابری فر، حسین رحیمی، نرگس سادات رضوی

    بهبود کیفیت و شرایط زیستی بافت های ناکارآمد شهری، نیازمند ارائه راهبردهای متناسب با وضعیت و ویژگی های هر بافت است. در این پژوهش، راهبردهای بازآفرینی فرهنگی- اجتماعی بافت های پیراشهری نیشابور با رویکرد توانمندسازی اجتماع محور، موردمطالعه قرار گرفت. تحقیق، از نوع کاربردی و روش آن، توصیفی- تحلیلی می باشد. با استفاده از تکنیک SWOT  و مدل QSPM راهبردهای اولویت دار مداخله در بافت، تعیین گردید. همچنین برای شناسایی مطلوبیت راهبردهای اولویت دار بازآفرینی، از روش ACCEPT بر اساس نظرات متخصصان، بهره گیری شد. نتایج بیانگر آن است که راهبردهای بازآفرینی فرهنگی- اجتماعی بافت پیراشهری نیشابور با رویکرد توانمندسازی اجتماع محلی در موقعیت رقابتی قرار دارد. به عبارتی گرچه نقاط ضعف آن بر نقاط قوت غلبه دارد، اما فرصت های خوبی در آن وجود دارد که برای غلبه بر نقاط ضعف موجود، می توان از آن بهره گرفت. براساس خروجی نهایی مدل، سه راهبرد شامل "ترویج فعالیت های فرهنگی و هنری و حمایت از طرح های مرتبط در این زمینه"، "ارائه برنامه هایی برای اوقات فراغت خانواده ها و جوانان" و "آموزش و تشویق به تحصیل و یادگیری و بالابردن سطح مهارت های اجتماعی ساکنین" به عنوان اولویت های مطلوب بازآفرینی فرهنگی- اجتماعی با تاکید بر توانمندسازی، تعیین گردید. لذا مدیران و مسئولان شهری، باید ضمن بهره گیری از نقاط فرصت و توانمندی های این بافت ها، برای برطرف کردن نقاط ضعف آن تلاش نمایند.

    کلید واژگان: بازآفرینی, پیراشهری, توانمندسازی, راهبرد, نیشابور
    Seyyed Mehdi Moussakazemi *, Rostam Saberifar, Hossein Rahimi, Narges Sadat Razavi

    urban peripheral development, due to the profit-seeking motives of property owners and its economic justification for urban management, has caused the abandonment of many parts of the inner cities and out of the development cycle. On the other hand, it is always added to the concentrated spots of the population and the size of the cities, in the low-value lands around and apart from the urban system. Informal settlements, as a product of growth in urban peripheral areas, are mainly located in the vicinity of big cities, which have disorganized traffic and physical structures, and consist of residential units that are built without observing the technical principles of building and lack official permits. The latest approach in this field is urban regeneration, which seeks to change the nature of a place using the intervention of residents and other stakeholders. Regeneration has different classifications, One of these classifications, is community-oriented regeneration and it is defined based on the intervention of the local community in the regeneration process. As a important historical city, Neyshabur is not immune from the problem of urban peripheral development and inefficiency of the structures formed in these areas. The existence of its marginal structure is a proof of the inefficiency of urban development management. In this texture, due to the arrival of immigrants from other parts of the city as well as from rural areas, we see heterogeneity in the cultural and social characteristics of the residents. The dominance of such conditions on the tissues makes it mandatory to take serious measures to recreate and strengthen its cultural and social aspects. In this regard, it is necessary to identify the existing capabilities of the people of the urban peripheral settlements of Neishabur, and provide strategies for empowerment and solving the challenges in these textures. Therefore, the main question of the research is; what is the current cultural-social situation of the urban peripheral area of Neishabur and what are the priority strategies for its cultural-social stabilization with the view of empowering the local community?According to its purpose, the current research is practical and its method is a combination of descriptive-analytical methods according to the nature of the research and the investigated components and the approach governing the research. Collecting the required data and information has been done through documentary and field method (observation and questionnaire). The formal validity method was used to determine the validity of the research tool (questionnaire) and Cronbach's alpha coefficient was used to measure the reliability of the questionnaire. After collecting the information needed for the research, the current situation has been analyzed and evaluated using the SWOT technique, and by applying the opinions of subject matter experts, weighting and ranking strategies in accordance with internal and external factors, the SWOT matrix, It has been done and the best and priority intervention strategies in the context have been determined based on the importance and total weighted ranking. Also, in order to identify the priority strategies of regeneration, the ACCEPT method and the opinions of subject experts are used. The ACCEPT method uses six criteria to prioritize strategic goals and provide an opportunity for the strategic planning team to evaluate the consequences of adopting a strategy from different aspects. Therefore, the final strategies for cultural-social regeneration of the urban peripheral spaces of Neyshabur with the empowerment approach have been determined. Living conditions in urban peripheral neighborhoods indicate the compulsion and inevitability of people to live in these neighborhoods. The lack of services and urban infrastructures and the needs of daily life, or the transformation of quiet rural environments into crowded and unplanned urban environments, causes the satisfaction of living in these settlements to be always low. Access to administrative and commercial centers in the city and other urban services is facing problems. This causes the residents of these neighborhoods to be dissatisfied with the existing conditions and have low satisfaction from living in these neighborhoods. Also, according to the opinions of the municipal experts, in the parts where we see the villages connected to the city, there is relatively good participation, but in the rest of the settlements, the participation rate is moderate and decreasing.As the results show, the priority of the obtained social-cultural strategies of the urban peripheral texture of Neishabur, according to the total attractiveness scores, is as follows:1. Education and encouragement to education and learning and raising the level of social skills of the residents2. Providing programs for families and young people's free time3. Promoting cultural and artistic activities and supporting related projects in this field.In this research, cultural-social regeneration strategies of the urban peripheral texture of Neyshabur were investigated and studied with the approach of empowering the local community. According to the results obtained from the research, it is necessary to include the following solutions in the agenda of managers and officials of urban regeneration:1. The urban peripheral texture of Neishabor is full of unique opportunities that distinguish it from other cities in the province. The history of culture, literature and art, the existing cultural centers and the historical history of the city provide unique opportunities to the The urban peripheral texture, which must be taken into account in cultural-social regeneration.2. The desire to modernize the residential texture, the possibility of creating local institutions whose role has been weak so far, and the existence of cooperative tendencies and human resources in the urban peripheral texture of Neishabur, is among the things that should be considered in the preparation, formulation, implementation and implementation of plans. Regeneration, especially in its cultural-social dimensions, should be given more attention.3. Neyshabor has a unique historical record that focusing on cultural and social issues as a catalyst and guiding the path of regeneration can be a suitable strategy for Neyshabor, therefore focusing on the tourism capacities of this city, branding different neighborhoods, central events and ... it can provide attractiveness and suitable economic trends for the city, which will also help in the regeneration of urban peripheral neighborhoods.

    Keywords: Regeneration, Urban Peripheral, Empowerment, Strategy, Neishabur
  • رستم صابری فر *

    در حوزه شهروندی زیست محیطی، هر شهروند بایستی وظایف و مسئولیت های خود را پذیرا باشد. بی توجهی به این امر، نمونه روشنی از ناهنجاری اجتماعی است. یکی از مسئولیت های اساسی شهروندان، تفکیک و تحویل به موقع زباله ها است. چرا که اگر شهروندان به این وظیفه خود عمل نکنند، مشکلات زیست محیطی و اجتماعی فراوانی ایجاد خواهدشد که یکی از مهمترین آنها، آلودگی محیط و حضور زباله گردها در سطح شهر می باشد. برای بررسی وضعیت شهروندی زیست محیطی، در حوزه مشارکت در مدیریت پسماندهای شهری بر اساس معیار میزان تفکیک زباله در شهر مشهد، این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی و در قالب رویکرد تلفیقی ارزش، باور و هنجار استرن به انجام رسید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه تهیه شده توسط محقق بهره برداری به عمل آمد. جامعه آماری ساکنین شهر مشهد(3 میلیون و 600 هزار نفر) بودند. بر این اساس، حجم نمونه آماری 385 نفر برآورد شد. نتایج تحقیق نشان داد که شهروندی زیست محیطی در این شهر حداقل بر اساس معیار تفکیک زباله و تحویل به موقع آن، شکل نگرفته و این عامل با متغیرهایی چون نگرش منفی نسبت به زباله، اعتقاد به برتری انسان، ضعف آگاهی و شناخت، نظارت های جمعی اندک، مسئولیت گریزی، خودخواهی، منش فردی نامناسب، مسکن ویلایی، دسترسی نامناسب به امکانات و زیرساختهای شهری و حاشیه نشینی، رابطه معناداری دارد. تحلیل نهایی نشان داد که متغیرهای وارد شده به مدل، تقریبا نیمی از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند.

    کلید واژگان: شهروندی زیست محیطی, تفکیک از مبدا, نظم اجتماعی, زباله گردی, شهر مشهد
    Rostam Saberifar *

    In the field of environmental citizenship, every citizen must accept his duties and responsibilities. One of the basic responsibilities of citizens is to separate and deliver garbage on time. Because if the citizens do not fulfill their duty, many environmental and social problems will be created, one of the most important of them is environmental pollution and the presence of garbage collectors in the city. This research was done in a descriptive and analytical way and in the form of an integrated approach of value, belief and Stern's norm. Its purpose was to determine the status of environmental citizenship in the field of participation in urban waste management based on the criteria of waste segregation in Mashhad city. To collect data, a questionnaire prepared by the researcher was used. The statistical population was the residents of Mashhad. Based on this, the statistical sample size was estimated to be 385 people. The results of the research showed that environmental citizenship in this city was not formed at least based on the criterion of waste segregation and its timely delivery. Therefore, non-participation in waste separation is related to various factors, some of which include: Negative attitude towards waste, belief in human superiority, weak knowledge and understanding, little collective supervision, avoidance of responsibility, selfishness, inappropriate personal behavior, villa housing, inappropriate access to urban facilities and infrastructure and marginalization. The final analysis showed that the variables included in the model explain almost half of the changes in the dependent variable.

    Keywords: Environmental Citizenship, Separation From Origin, Social Order, Garbage Collection, Mashhad City
  • نرگس سادات رضوی، رستم صابری فر*، سید مهدی موسی کاظمی

    بازآفرینی یک چشم انداز جامع و یکپارچه است که هدف آن حل مشکلات شهری است و به دنبال ایجاد تغییرات پایدار از نظر اقتصادی، فیزیکی، اجتماعی، محیطی است. اما در این روند بیشتر بر ابعاد کالبدی توجه شده و مسایل اجتماعی و فرهنگی کمتر مدنظر بوده است. به نظر می رسد رفع این نقیصه تنها با بهره مندی از نوآوری اجتماعی ممکن باشد. در این معنا، نوآوری اجتماعی به کاربرد شبکه ها، روابط اجتماعی، همکاری، انسجام اجتماعی، ارضای نیازهای انسانی، بهبود کیفیت زندگی، توانمندسازی، پایداری و مقیاس پذیری اشاره دارد. به این منظور، این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی و بررسی امکان بهره مندی از نوآوری اجتماعی در بازآفرینی بافت های ناهمگون در شهر نیشابور به انجام رسید. داده های مورد نیاز از نمونه ای به حجم 30 نفر از متخصصان گردآوری شد. این داده ها با استفاده از تکنیک های SWOT و ACCEPT تجزبه و تحلیل و ارزیابی گردید. یافته ها نشان داد که در بافت های ناهمگون نیشابور، 4 راهبرد در حوزه نوآوری اجتماعی امکان استفاده دارند. در این بین، «استفاده از ظرفیت نهادها و هییات مذهبی در جهت تشویق مردم به مشارکت در طرح های بازآفرینی، بالاترین اولویت را به خود اختصاص می دهد. این یافته نشانگر آن است که مدیران شهری، شرکت ها و سازمان ها، می توانند از رویکردهای کم هزینه تر، اما موثرتری در بازآفرینی بهره برداری نمایند که تاکنون توجه چندانی به آنها نشده است.

    کلید واژگان: بازآفرینی, نوآوری اجتماعی, کیفیت زندگی, بافت ناکارآمد, نیشابور
    Narges Sadat Razavi, Rostam Saberifar *, Seyyed Mehdi Mousakazemi

    The growth of the urban population has generated unequal access to basic infrastructure and created heterogeneous spaces in the urban fabric. For this reason, now all factors are looking to rethink the use of land in the way of urban regeneration. Urban regeneration consists of a comprehensive and integrated vision, which aims to solve urban problems and seeks to generate lasting changes in terms of economic, physical, social, environmental, and governmental conditions of areas that are subject to transformations/alterations. But in this process, more attention is paid to physical aspects, and social and cultural issues are less considered. Solving this shortcoming seems only possible by benefiting from social innovation. In this sense, social innovation refers to using networks, social relations, collaboration, social cohesion, human needs satisfaction, quality of life improvements, empowerment, sustainability, and scalability. For this purpose, the current research was carried out descriptively and analytically to investigate the possibility of benefiting from social innovation in the regeneration of heterogeneous textures in the city of Neishabur. The required data was collected from a sample of 30 specialists. These data were analyzed and evaluated using SWOT and ACCEPT techniques. The findings showed that in the heterogeneous contexts of Neyshabur, four strategies can be used in the field of social innovation. In the meantime, using the capacity of religious institutions and bodies to encourage people to participate in regeneration projects is given the highest priority. This finding indicates that city managers, companies, and organizations can use less costly but more effective approaches to regeneration that have not been paid much attention to.

    Keywords: urban regeneration, social innovation, Quality Of Life, heterogeneous texture, Neishabur
  • رستم صابری فر*

    زباله گردی یکی از دلمشغولی های شهروندان و مسیولین محسوب می شود. برای رفع این مشکل، شناخت ریشه ها و عللی که این معضل را زمینه سازی نموده و به بسط و بقای آن کمک کرده است، ضروری به نظر می رسد. به این منظور، این مطالعه به شیوه توصیفی و تحلیلی، در پی شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر در شکل گیری و توسعه زباله گردی در شهر مشهد بوده-است. داده های مورد نیاز این بررسی در مرحله اول از طریق مصاحبه با 20 نفر از صاحب نظران این حوزه که به شیوه گلوله برفی انتخاب شده بودند، گردآوری شد. حد این تعداد بر اساس اصل کفایت نظری تعیین گردید. کدگذاری داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی و به کمک نرم افزار Atlas ti منجر به شناسایی 12 مقوله اصلی شد. در گام بعد به منظور اولویت بندی این عوامل از روش فازی مثلثی بهره برداری به عمل آمد. یافته ها نشان داد که عواملی چون دسترسی به زباله، خلاء قانونی، منافع زیاد، فقر، بیکاری، اعتیاد، مهاجرت بی رویه، ناهماهنگی دستگاه ها، مداخله درآمدی شهرداری، مافیای قدرت، پذیرش اجتماعی و سبک زندگی، به ترتیب مهمترین نقش را در استمرار و توسعه زباله گردی بر عهده دارند. بر این اساس، چنانچه این شرایط به طریق مناسب رفع گردد، بخش قابل ملاحظه ای از این مشکلات مرتفع خواهد شد.

    کلید واژگان: زباله گردی, مهاجرت بی رویه, سبک زندگی, پذیرش اجتماعی, مشهد
    Rostam Saberifar *

    Scavengering is one of the hobbies of citizens and officials. In order to solve this problem, it seems necessary to know the roots and causes that have created this problem and contributed to its expansion and survival. For this purpose, this study, in a descriptive and analytical way, sought to identify and prioritize effective factors in the formation and development of garbage collection in Mashhad city. The required data was collected in the first stage through interviews with 20 experts. The limit of this number was determined based on the principle of theoretical adequacy. Data coding was done with the qualitative content analysis method and with the help of Atlas ti software. The results led to the identification of 12 main categories. In the next step, in order to prioritize these factors, the triangular fuzzy method was used. The findings showed that the factors affecting littering are: Access to garbage, legal vacuum, high benefits, poverty, unemployment, addiction, illegal immigration, inconsistency of devices, municipal income intervention, power mafia, social acceptance and lifestyle. Based on this, if these conditions are resolved in a suitable way, a significant part of these problems will be resolved.Key words: Scavengering, Illegal immigration, lifestyle, social acceptance, Mashhad.  Identification and Prioritization of Influential Factors in Scavengering With Using Mixed Method (Case Study Mashhad)Rostam Saberifar[1]Associate Professor, Payam –e– Noor University, Tehran, IranExtended Abstract 

    Introduction

    Scavengering is one of the hobbies of citizens and officials. In order to solve this problem, it seems necessary to know the roots and causes that have created this problem and contributed to its expansion and survival. The present study was also carried out in this direction. This study has pursued two main goals. First, the factors affecting the formation and expansion of the phenomenon of scavengering were identified. In the next step, these factors have been prioritized. In fact, the main effort was to find a suitable answer to the question, what are the factors influencing the formation of the phenomenon of scavengering? And which factors have the highest effects and their control can speed up the management of this problem.

    Materials & methods

    This study was based on the practical purpose and in terms of the type of method, it was in the field of survey-type descriptive studies. The approach of the present study was mixed. Qualitative data was obtained from a sample of 20 people and for a small part of 50 participants. The target sample was selected by snowball method. The collected data were analyzed by combining qualitative and quantitative methods with the help of Atlas ti software. Based on this, the present study was carried out on two levels, including the identification of the factors and areas of occurrence and expansion of the phenomenon of scavengering and the prioritization of the identified factors. The main factors were identified using semi-structured interviews. The analysis of the data obtained from the interview was coded using the qualitative content analysis method. The participants in this survey in the qualitative part were university professors and researchers who had studies or experiences in the field of garbage and garbage collection. The validity of the relative content of the questionnaire of this study was estimated to be 71% by using the expert opinions of ten people informed about the research. Also, the correlation of the answers based on the test-post-test method was obtained at the rate of 79%, which brought the reliability of the questionnaire.

    Discussion

    The findings showed that the most effective factor in garbage collection is access to existing garbage. The next effective factor, whose role and position in the occurrence of scavengering and its spread was confirmed in this study, was legal loopholes in the control and management of scavengering. The variable of high benefits has taken the third place among the factors affecting scavengering in Mashhad. Among the prioritized factors in this survey, poverty has been assigned the fourth place. In this study, unemployment was determined to be another factor affecting scavengering in Mashhad. Addiction, as a serious problem of today's society, was also influential in the category of scavengering. Because a significant part of the garbage collectors have entered this area only to supply the drugs they need. Maybe this is the reason why in this study, the addiction factor has been assigned the sixth place. Indiscriminate immigration is one of the most important factors that has caused many of the current urban disturbances. In this study, it was found that this factor ranks seventh. Finally, the 8th and 12th positions in the continuation and development of garbage collection are respectively assigned to these factors. Inconsistency of institutions, municipal income intervention, power mafia, social acceptance and lifestyle. In general, in the current situation, the gap between income and quality of life among citizens has widened. This factor has created two completely different worlds among the residents of the same city. When the poor see the created income gap, they feel so disgusted. As a result, this group is willing to do anything to free themselves from the created conditions. In this situation, they either commit violent crimes or at least collect and sell abandoned valuables. In this way, they try to provide the minimum of life for themselves and their families. In fact, the consumption of the benefits proposed by Veblen, Dusenberry and Maslow for the rich has produced a lot of waste and discarded consumable goods. Poverty, unemployment and the inability to provide the basic necessities of life for the poor group have forced them to gather these tools and materials for daily consumption or sale through scavenging. These conditions have also caused that scavengering is not limited, but its dimensions and scope are increasing every day.

    Result

    The purpose of this study was to identify and prioritize factors affecting the formation and expansion of scavengering. Based on this, the current study was carried out at two levels including the factors affecting the formation and prioritization of these factors. The findings showed that the most effective factor in this process is access to existing waste. In fact, if there is no garbage available, there is no point in picking garbage. In other words, the organizations in charge of waste management and control cannot collect waste properly and dispose of it in a timely manner. For this reason, needy or profit-seeking people can easily access these materials and collect them and sell them. Therefore, as long as garbage is available and can be easily collected, garbage collection will continue. Based on this, the results of the current research, in line with other researches conducted in this field, showed that scavengering is a multidimensional phenomenon. For this reason, this problem cannot be solved by emphasizing one of these dimensions. In fact, scavengering is a problem that has challenged all effective organizations in urban management, and its solution depends on the presence of all these organizations.

    Keywords: Scavengering, Illegal immigration, lifestyle, Social acceptance, Mashhad
  • سید مهدی موسی کاظمی*، رستم صابری فر، حسین رحیمی، نرگس سادات رضوی

    بهبود کیفیت و شرایط زیستی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری، نیازمند ارایه راهبردهای متناسب با وضعیت و ویژگی های هر بافت است. در این پژوهش، وضعیت موجود بافت های ناکارآمد شهر نیشابور از بعد کالبدی، بررسی و مورد مقایسه قرار گرفته است. این بافت ها در دو دسته جداگانه شامل بافت میانی  (و تاریخی) و بافت حاشیه ای مطالعه شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از تکنیک SWOT به تحلیل و ارزیابی وضعیت موجود پرداخته شده  و با اعمال نظرات خبرگان، راهبردهای اولویت دار مداخله در بافت، تعیین گردیده است. برای شناسایی راهبردهای اولویت دار بازآفرینی، از روش ACCEPT و نظرات متخصصان بهره گرفته شده است. براساس مراحل انجام شده، در بافت میانی  (و تاریخی) هفت راهبرد و در بافت حاشیه ای چهار راهبرد به عنوان اولویت ها تعیین گردیده اند. با توجه به امتیاز مطلوبیت، در بافت میانی (و تاریخی)، "فعال سازی توان ها و خدمات گردشگری، تاریخی و فرهنگی و مذهبی در بافت و پیرامون عناصر موجود" و در بافت حاشیه ای، "تشویق ساکنان به سنددار کردن املاک و واحدها و ارایه تسهیلاتی در این زمینه" به عنوان مهم ترین اولویت بعد کالبدی، تعیین شده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که شرایط بافت های ناکارآمد نیشابور از نظر وضعیت موجود در دو بافت میانی  (و تاریخی) و حاشیه ای ، با یکدیگر تفاوت دارند و لذا لازم است راهبردهای بازآفرینی متناسب با شرایط موجود در هر بافت، اتخاذ شود.

    کلید واژگان: بازآفرینی کالبدی, بافت ناکارآمد, SWOT, ACCEPT, راهبرد, نیشابور
    Seyyed Mehdi Moussakazemi *, Rostam Saberifar, Hossein Rahimi, Narges Sadat Razavi

    Improving the quality and living conditions of dysfunctional and inefficient urban tissues requires strategies appropriate to the condition and characteristics of each tissue. In the current research, the existing condition of the ineffective tissues of Neishabur city has been examined and compared from the physical aspect. These tissues have been studied in two separate categories, including middle tissue (historical) and marginal tissue. The research method is descriptive-analytical. The current situation has been analyzed and evaluated using the SWOT technique. Priority intervention strategies in context have been determined using experts' opinions. ACCEPT method and experts' opinions have been used to identify priority regeneration strategies. In the middle (historical) texture, seven strategies and in the marginal context four strategies have been determined as priorities. According to the desirability score, in the middle context, "activation of historical, cultural and religious resources and services of tourism in the context and around the existing elements", and in the marginal texture, "encouraging residents to document properties and units and providing facilities have been determined as the most important priorities of the physical dimension. The results show that the conditions of the dysfunctional tissues of Neishabur are different from each other in terms of the situation in the middle (and historical) and marginal tissues, and therefore it is necessary to adopt regeneration strategies that are appropriate to the conditions in each tissue.

    Keywords: Physical regeneration, dysfunctional texture, SWOT, ACCEPT, Strategy, Neishabur
  • رستم صابری فر*
    مقدمه

    از آنجا که یک سوم جمعیت کشور در 141 هزار هکتار بافت فرسوده زندگی می کنند، بازآفرینی این بافتها یکی از دغدغه های اصلی کشور است. اما، طرحهای ساماندهی این بافتها، همیشه از پرچالشترین برنامه های شهری بوده و یافتن نمونه های موفق در بین آنها مشکل و تقریبا غیر ممکن است. یکی از دلایل اصلی این مهم، تردید مردم از نتایج این طرحها و ضریب پایین پذیرش نوآوری است.

    هدف پژوهش:

     به نظر می رسد که چنانچه طرحها در نقاط مناسب و برگزیده اجرا گردد و آثار مثبت و مفید آنها برای مردم قابل لمس باشد، پذیرش رویکردهای جدید تسریع شده و هزینه اجرای طرحها کاهش و موفقیت آنها تضمین می گردد.

    روش شناسی تحقیق: 

    روش بررسی از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه و از نمونه ای به حجم 300 نفر از کارشناسان، مسیولین محلی و مردم عادی گردآوری شد. داده های گردآمده با استفاده از آماره های مختلف و با کمک نرم افزار SPSS و مدل TOPSIS مورد تحلیل قرار گرفت.

    قلمروجغرافیایی پژوهش: 

    بررسی حاضر در شهر تربت حیدریه به انجام رسید که بالاترین بافتهای ناکارآمد را دارد اما کمترین مطالعه در ارتباط با آن به انجام رسیده است.

    یافته ها و بحث: 

    نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص وضعیت اقتصادی ترغیب و تشویق ساکنین به پذیرش طرح بازآفرینی، در مجموع با میانگین 06/3 در رتبه اول قرار دارد و شاخص مقولات فرهنگی با میانگین 99/2 در رتبه دوم و در نهایت شاخص ابعاد اجتماعی با میانگین 79/2، در رتبه سوم است. یافته ها نشان داد که بهترین نقطه شروع برای آغاز طرح بازآفرینی در این شهر، محله شهید باهنر است که در بین سه محله دیگر، بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده و در تیوری وبلن، گروه مرجع محسوب می شود.

    کلید واژگان: بازآفرینی, بافتهای ناکارآمد, پذیرش نوآوری, اولویت بندی, تربت حیدریه
    Rostam Saberifar *
    Introduction

    Since one-third of the country's population lives in 141,000 hectares of worn-out areas, the regeneration of these textures is one of the main concerns of the country. However, the plans to organize these textures have always been one of the most challenging urban programs, and it is difficult or almost impossible to find successful examples among them. One of the main reasons for this is people's skepticism about the results of such plans and the low acceptance rate of innovation. Goal: It seems that if these projects are implemented in appropriate and selected places and their positive and useful effects are tangible to the people, the acceptance of new approaches will be accelerated and the cost of implementing the projects will be reduced while their success will be guaranteed.

    Methodology

    The study method was descriptive and analytical and the required data were collected using a questionnaire from a sample of 300 experts, local officials, and ordinary people. The collected data were analyzed using different statistics with the help of SPSS software and TOPSIS model.

    Geographical area of research: 

    The present study was conducted in the city of Torbat Heydariyeh. This city has the highest distressed urban testures but the least study has been done about it..

    Results and discussion

    The results of the analysis of research findings show that the index of economic status of encouraging residents to accept the regeneration plan, is in the first place with an average of 3.06,the index of cultural categories is in the second place with an average of 2.99, and finally the index of social dimensions is in the third place with an average of 2.79. The findings showed that the best starting point for the regeneration project in this city is the Shahid Bahonar neighborhood, which has the highest score among the other three neighborhoods, and in Veblen's theory, it is the reference group.

    Conclusion

    If city officials focus on this neighborhood instead of implementing the project in all distressed areas, and achieve deliverable results, the implementation costs will be significantly reduced while increasing the probability of success of the project.

    Keywords: regeneration, worn-out urban texture, Adoption of Innovation, prioritization, Torbat-e Heydarieh
  • فاطمه کریمیان پور، رستم صابری فر*، سید مهدی موسی کاظمی

    امروزه با افزایش روند جمعیت و شهرنشینی، مدیریت و برنامه ریزی شهرها و به ویژه شهرهای مرزی به واسطه حساسیت های آن ها پیچیده تر شده است. در این راستا زیست پذیری به عنوان یکی از مباحث و تیوری های برنامه ریزی شهری در پی فراهم نمودن شرایط مطلوب تر برای زندگی شهروندان و دستیابی به توسعه پایدار شهری است. عوامل بسیاری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی بر زیست پذیری شهرها تاثیرگذارند که این عوامل بر یکدیگر نیز تاثیرگذار می باشند. هدف پژوهش حاضر شناسایی پیشران های کلیدی موثر بر زیست پذیری شهر زابل می باشد. لذا، پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است. جهت گردآوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه و تکنیک دلفی و مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بهره گیری شده است. برای به کارگیری تکنیک دلفی و تحلیل اثرات متقاطع ، در دو مرحله پرسشنامه ها تهیه شده است، مرحله اول، شامل 50 پرسشنامه باز که در آن مهم ترین عوامل موثر در زیست پذیری شهر زابل در موضوعات محوری با در نظر گرفتن حوزه های مختلف و همه جانبه زیست پذیری در اختیار کارشناسان قرار داده شده است که به استخراج کلی عوامل موثر بر زیست پذیری شهر زابل انجامید. مرحله دوم، شامل 30 پرسشنامه برای تعیین عوامل اصلی تاثیر گذار بر زیست پذیری شهر زابل از طریق وزن دهی است که توسط کارشناسان تکمیل و در نهایت جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع-آوری شده از نرم افزار MicMac بهره گیری شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که از میان 33 عامل اصلی تاثیرگذار بر زیست پذیری شهر زابل، در مجموع 8 متغیر کلیدی در وضعیت زیست پذیری شهر زابل تاثیرگذارند، بدین صورت که این متغیرها بیشترین تاثیرگذاری و کمترین تاثیرپذیری را بر آینده زیست پذیری شهر زابل دارند وشامل عوامل " محرومیت زدایی، سرمایه گذاری، تمایل ساکنان به سکونت، دسترسی به زیرساخت ها، وضعیت مسکن و معابر، مبلمان شهری و کیفیت سیما و منظر، تعاملات اجتماعی، نهادهای مدنی و جمعی " می باشند. با توجه به ارتباط و تاثیرگذاری درونی این عوامل با یکدیگر، باید کیفیت هر کدام از این عوامل به ترتیب در قالب برنامه های میان مدت و بلندمدت، ارتقا یابند.

    کلید واژگان: زیست پذیری, توسعه پایدار, شهرهای مرزی, آینده پژوهی, زابل
    Fatemeh Karimian Pour, Rostam Saberi Far *, Seyed Mehdi Mousa Kazemi

    The aim of this study is to identify the key factors affecting the viability of Zabol city. Therefore, the present study is applied in terms of purpose and in terms of nature and method is based on new methods of futurology, research, analysis and exploration. In order to collect the required data and information, a questionnaire and Delphi technique and documentary studies and libraries have been used.To apply the Delphi technique and analyze the cross-effects, questionnaires have been prepared in two stages. Various and comprehensive aspects of viability have been provided to experts, which led to the general extraction of factors affecting the viability of Zabol city. The second phase includes 30 questionnaires to determine the main factors affecting the viability of Zabol city through weighting, which was completed by experts and finally used to analyze the collected data from MicMac software. The results show that among the 33 main factors affecting the survival of Zabol city, a total of 8 key variables affect the survival of Zabul city, so that these variables have the most impact and the least impact on the future of survival in Zabul city . It includes factors such as "deprivation, investment, residents' desire to live, access to infrastructure, housing and roads, urban furniture and quality of appearance, social interactions, civic and collective institutions." Due to the relationship and internal impact of these factors with each other, the quality of each of these factors should be improved.

    Keywords: Viability, Sustainable Development, Border Cities, Future Research, Zabol
  • رستم صابری فر

    یکی از عوامل اصلی افزایش درآمد و اشتغال به عنوان مهم ترین رکن شهرهای زیست پذیر، جذب طبقه خلاق و سرمایه گذار است. اجرای طرح های مبتکرانه و انجام سرمایه گذاری های اساسی و همراستا با توسعه پایدار به شرایط و زمینه های متعددی نیازمند است که یکی از مهم ترین آن ها، فراهم بودن زمینه های فرهنگی و اجتماعی است؛ اما تاکنون این زمینه و مقولات، کمتر در کانون توجه قرار داشته است. به همین منظور، در این بررسی تلاش شد تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، نقش و جایگاه فرهنگ و زمینه های اجتماعی در جذب سرمایه گذاران به شهر مشهد، مورد توجه قرار گیرد. به این منظور، عمدتا به پیشران های اصلی این حوزه تاکید شد. برای دسترسی به این هدف، اطلاعات مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و میدانی گردآوری شد. در بخش میدانی، نمونه پژوهش شامل 30 نفر از افراد واجد شرایط در این حوزه بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار میک مک بهره داری شد. نتایج نشان داد که درمجموع سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، قوانین و مقررات، تعداد خارجیان مقیم، فناوری اطلاعات و ارتباطات، تامین مالی مناسب، مقاصد پروازی و خطوط هوایی فعال، نرخ اختراع و ابداع، سطح سواد و آموزش، سیستم ارزشیابی عملکرد و پاداش، سیاست های مالی، نظام های مالی منعطف، تبادلات علمی و فنی و نحوه تعامل بین دانشگاه و صنعت، نقش کلیدی در جذب طبقه خلاق و سرمایه گذار و افزایش سرمایه گذاری های هدف مند در شهر مشهد دارند.

    کلید واژگان: فرهنگ, طبقه خلاق, عوامل کلیدی, میک مک, مشهد
    Rostam Saberifar

    One of the main factors in increasing income and employment, as the most important pillar of livable cities, is attracting the creative class and investors. Implementing innovative plans and making basic investments in line with sustainable development requires many conditions and fields, one of the most important of which is the availability of cultural and social fields. But so far, this field and categories have been less in the focus of attention. For this purpose, in this study, an attempt was made to take into account the role and position of culture and social contexts in attracting investors to the city of Mashhad by using the descriptive-analytical method. For this purpose, emphasis was mainly placed on the main drivers of this field. To reach this goal, the required information was collected from library and field sources. In the field part, the research sample included 30 qualified people in this field, who were selected by purposeful sampling. Micmac software was also used for data analysis. The results showed that the factors that influence the attraction of the creative class and investors and the increase of targeted investments in the city of Mashhad are: Investment in research and development, laws and regulations, number of resident foreigners, information and communication technology, appropriate financing, flight destinations and active airlines, rate of invention and innovation, level of literacy and education, performance evaluation and reward system, financial policies, flexible financial systems, scientific and technical exchanges and interaction between university and industry.

    Keywords: Culture, Creative class, key factors, MICMAC, Mashhad
  • رستم صابری فر*، محمدعلی داوریا

    یافته های تجربی نشانگر آن است که زباله گردی یکی از خطرناک ترین و غیرانسانی ترین فعالیت ها محسوب می شود. به همین منظور، راهکارهای متعددی در این زمینه مطرح و بعضا به کارگرفته شده  است. ولی به دلیل این که ارزیابی دقیقی در این زمینه انجام نشده، هنوز هم در مناطق و شهرهای مختلف، انواعی از این روش ها، به شیوه آزمون و خطا مورد استفاده قرار می گیرد. تحقیق حاضر به روش توصیفی و تحلیلی تلاش می کند این سیاست ها و رویکردها را اولویت بندی نماید. بنابراین، ابتدا روندهای کنونی شناسایی شده و با استفاده از نقطه نظرات کارشناسان، اولویت و جایگاه آنها در بین سایرین مشخص گردیده است. داده های اصلی از نمونه ای به حجم 30 نفر از خبرگان این حوزه، گردآوری و مطابق نظر همین افراد، وزن دهی و امتیازدهی شد. داده های مورد نیاز با پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است. پرسشنامه مورد استفاده، به لحاظ روایی توسط صاحب نظران همین حوزه و پایایی آن بر اساس مدل آلفای کرونباخ (83/0) تعیین اعتبار شد. همچنین داده های گردآمده با استفاده از مدل سوارا تحلیل گردید. نتایج نشان داد که در میان سیاست های تدابیر اجتماعی، اقدامات انتظامی، برنامه های وضعی و رویکردهای کنترلی-حذفی، مورد اخیر جایگاه بالاتری را به خود اختصاص می دهد. وضعیت راهبردهای مطرح در هر یک از این سیاست ها نیز نشان داد که توجه به طرف تقاضا بیش از رویکردهای عرضه نگر، در کنترل و ساماندهی زباله گردی اثربخش است.

    کلید واژگان: زباله گردی, سیاست ها, راهبردها, رویکردهای تقاضا محور, مشهد
    Rostam Saberifar*, Mohammadali Davaryar

    Practical experiments indicate that garbage collection is considered to be one of the most dangerous and inhuman activities. Due to many social implications involved, few people are willing to accept the risk of entering and organizing this field of activity. This is why, several solutions have been proposed and sometimes implemented, still in different regions and cities, all kinds of methods are used by trial and error. This research tries to prioritize these policies and approaches using a descriptive and analytical method. Accordingly, first the current trends are identified and the more effective ones are ranked using expert opinions. The main data was collected from a sample of 30 people and weighed and scored based on their opinions. The required data was obtained through a questionnaire that was validated by experts from the same field and its reliability was determined based on Cronbach's alpha model (0.83). The data were analyzed using the SWARA method. The results showed that among the policies of social measures, disciplinary, situational and control-elimination programs had a higher position. The status of the proposed strategies in each of these policies also showed that the attention to the demand side is more effective in controlling and organizing garbage collection than supply-oriented approaches.

    Keywords: garbage collection, policies, strategies, demand-oriented approaches, Mashhad
  • رستم صابری فر*

    مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها، آثار اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی فراوانی را باعث شده است. این در حالی است که تمرکز جمعیت در بخش خاصی از سرزمین، مخالف سیاست های آمایش سرزمین است. به همین دلیل، اگر این گروه مجددا به روستاهای خود بازگردند، بخش زیادی از این مشکلات مرتفع خواهد شد. اما برای تحقق این هدف، ضرورت دارد که زمینه ها و عوامل تسهیل کننده این روند، شناسایی گردد. به همین منظور، پژوهش حاضر با روش توصیفی و همبستگی برای تعیین مدلی برای تعیین سهم هر یک از عوامل فردی، اجتماعی و اقتصادی در فراوانی وقوع از دیدگاه مهاجران و اولویت بندی این عوامل از دیدگاه کارشناسان، به انجام رسید. داده های موردنیاز با پرسش نامه مورد تایید و از نمونه ای به حجم 300 نفر از مهاجران شهر مشهد و 30 نفر از کارشناسان این حوزه گردآوری شد. برای سنجش پرسش نامه از آلفای کرونباخ و برای کفایت حجم نمونه از شاخص KMO، برای شناسایی ساختار عاملی و بررسی بارهای عاملی از آزمون EFA و برای تعیین روابط بین متغیرها از مدل شاخص های چندگانه و علل چندگانه استفاده شد. برای ارزیابی مدل نیز از محاسبه شاخص های برازش مانندRMSEA ،TLI ، CFI و Chi-square بهره بردار شد. نتایج نشان داد، در بین متغیرهای پیشگویی کننده، تنها متغیر پیوند با نهادهای اجتماعی، می تواند دیدگاه مهاجران را متاثر سازد. به همین دلیل، این متغیر در کل با متغیرهای پنهان ارتباط معنی داری داشت که این ارتباط بیشتر با دو متغیر پنهان (مهاجر اصلی) و (تسهیل کننده ها) بود. بااین وجود، هر چهار شاخص برازش، کمتر از مقدار مطلوب بودند و به این ترتیب برازش مدل تایید نشد، اما مشخص شد که بازگشت عمدتا به روستاهای غیر زادگاه اولیه بوده و ابعاد خانوادگی به خصوص زیرمعیار «مشاهده رفتار همنوعان» بالاترین تاثیر بر بازگشت حاشیه نشینان به روستا را به خود اختصاص می دهد. این یافته عمدتا با نظریات وبلن، گیدنز و سیستمی همخوانی دارد. مطابق این نتایج، می توان با نشان دادن تعداد، تنوع و شرایط کنونی افرادی که دست به مهاجرت زده اند، تعداد بیشتری از حاشیه نشینان را متقاعد نمود تا به روستا بازگردند.

    کلید واژگان: حاشیه نشینی, مهاجرت معکوس, طراحی مدل, مشاهده رفتار همنوعان, شهر مشهد
    Rostam Saberifar*

    Every year, billions of rials are spent on the return of urban slum dwellers to the original villages, or efforts are made to prevent more villagers from migrating to the city. Most of the research that has been done in this regard has focused on the financial and supportive dimensions. Due to the ineffectiveness of these solutions, it was necessary to conduct more comprehensive research in this field. The present study was conducted by descriptive and correlational methods to determine a model for determining the share of each individual, social and economic factors in the frequency of occurrence from the perspective of immigrants and prioritizing these factors from the perspective of experts. The required data were collected with a questionnaire and from a sample of 300 immigrants in Mashhad and 30 experts in this field. Cronbach's alpha was used to measure the questionnaire, KMO index was used to determine the adequacy of the sample size, EFA test was used to identify the factor structure and factor factors, and the model of multiple indices and multiple causes was used to determine the relationships between variables. To evaluate the model, the calculation of fit indices such as RMSEA, TLI, CFI and Chi-square were used.The results showed that among the predictor variables, only the variable related to social institutions can affect the perspective of immigrants. For this reason, this variable was significantly related to the hidden variables in general, which was more related to the two hidden variables. However, all four fit indices were less than the desired value and thus the fit of the model was not confirmed. However, it was found that the return was mainly to the non-native villages and the family dimension, especially under the criterion of "observing the behavior of homosexuals" has the highest impact on the return of marginalized people. This finding is largely consistent with the theories of Veblen, Giddens, and System. According to the findings of this study, if the population returns and the economic and social conditions of this group are properly informed to other marginalized, the return process will accelerate.

    Keywords: Marginalization, Reverse Migration, Social Dimensions, Observing Behavior of Peers, Mashhad
  • رستم صابری فر*

    تا سال 2025، 60 درصد از کودکان در شهرها زندگی خواهند کرد و این گروه برای رشد سالم و تحرک کافی، نیازمند محیطی سالم و ایمن هستند؛ اما مشکل این است که در اغلب شهرهای ایران چنین شرایطی فراهم نشده است. در این بررسی با روش پیمایشی مقطعی و بهره گیری از نقاشی، فضاهای سبز و بازی کودکان در مشهد، مورد ارزیابی قرارگرفت. به این منظور، نمونه ای به حجم 120 نفر از کودکان انتخاب شدند که بین 6 تا 15 سال سن داشتند. از کودکان درخواست شد عناصر مورد نیاز در پارک ها و زمین های بازی را در نقاشی خود ترسیم کنند. نقاشی های ترسیم شده، به روش تحلیل محتوا و مطابق پنج بعد اساسی فیزیکی، ادراکی، شناختی، عاطفی و اجتماعی که براساس مصاحبه اکتشافی با 30 نفر از کارشناسان بومی سازی شده بود، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بعد فیزیکی در بین سایر ابعاد، جایگاه مهم تری را به خود اختصاص می دهد. علاوه بر آن، رشد کودکان به صورت مرحله ای اتفاق می افتد و ترجیحات آن ها با توجه به مرحله رشد، کاملا متفاوت است. مطابق با یافته های این مطالعه، تا 9 سالگی کودکان به عناصر ادراکی توجه داشته و در 9 سالگی، به توسعه مهارت های شناختی تاکید دارند و در 13 سالگی و بیشتر، ابعاد عاطفی و اجتماعی، جایگاه بالاتری را به خود اختصاص می دهند. براین اساس، در صورت وجود این المان ها در پارک های شهری، هم سلامت و آمادگی جسمانی کودکان تامین خواهد شد و هم با حضور بیشتر کودکان در فضاهای شهری، سرزندگی، امنیت و اقبال بزرگسالان به این فضاها بیشتر خواهد شد.

    کلید واژگان: محیط دوستدار کودک, نقاشی کودکان, پارک ها و فضاهای باز, مشهد
    Rostam Saberifar *

    By 2025, about 60%of children will live in cities. These children need a healthy and safe environment for healthy growth and sufficient movement. However, such conditions are not provided in most cities of Iran. Correcting these conditions requires careful scientific and research investigations. To provide the spaces needed by children, this research sought to find out the needs of this group through drawings. The current descriptive and analytical study was conducted using children's paintings. Hence, the sample was 120 children aged between 6 and 15 years old which was selected and asked to draw the elements needed in the playgrounds. The drawings were evaluated using the content analysis method and considering the physical, perceptual, cognitive, emotional, and social dimensions. According to the results, the physical dimension occupied a more important place among other dimensions. In addition, children's growth happens through stages, and their preferences are completely different depending on the stage of development. According to the findings of this study, children up to the age of 9 pay attention to perceptual elements. At the age of 9, they emphasize the development of cognitive skills, and at the age of 13 and older, the emotional and social dimensions are more important. The presence of these elements in urban parks can ensure the health and physical fitness of children, leading to more presence of children and subsequently increasing the vitality, security, and happiness of adults in these spaces.

    Keywords: child friendly environment, children's painting, parks, open spaces, Mashhad
  • رستم صابری فر*
    مقدمه

    فقرای شهری قبل از آن که به بن بست واقعی در زندگی برسند و خطرات اساسی را برای خود و جامعه میزبان فراهم آورند، از ابتکارات زیادی بهره برداری می کنند تا امکان بقای خود را فراهم آورند. تنوع استراتژی هایی که توسط خانوارهای فقیر در ایران و جهان بکارگرفته میشود، زیاد بوده و با توجه به نوع و وسعت استفاده، پیامدهای متفاوتی دارند.

    روش

    در این مطالعه، به شیوه توصیفی و تحلیلی، عوامل موثر بر گزینش استراتژیهای بقا در بین ساکنین بافت های ناکارآمد شهری (بخش حاشیه ای) بررسی شد. با توجه به ماهیت موضوع، داده ها به دو روش کیفی (نمونه ای به حجم 30 خانوار) و کمی، نظرسنجی از 300 نفر از خانوارهای ساکن در این محدوده بدست آمد. داده های گردآمده، به دو شیوه کیفی بر اساس تحلیل مضمون (طبق چهارچوب براون و کلارک) و کمی در قالب رگرسیون لجستیک، تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که اگرچه تعداد خانوارهایی که استراتژی های پر خطر را انتخاب می کنند اندک و در حد 10 درصد می باشند، اما همین تعداد با توجه به شرایط مرزی شهر مدنظر و شرایط فرهنگی و اجتماعی آن، بسیار مهم و اساسی است. در بخش کمی نیز مشخص گردید که احتمال این که خانوارهایی با سرمایه اجتماعی اندک به سمت گزینش استراتژی های پر خطر رغبت نشان دهند، 2 برابر کسانی که از سرمایه اجتماعی بهره می برند.

    بحث: 

    توسعه سرمایه اجتماعی در بین فقرا نه تنها از ماندگاری آنها در این چرخه جلوگیری می کند، بلکه حتی در صورت ورود به چرخه فقر، می توانند استراتژی های را مدنظر قرار دهند که کمترین پیامد اجتماعی، خانوادگی و فردی را به دنبال داشته باشد. برای تقویت سرمایه اجتماعی شکل دادن انجمن ها و ارتباطات فرهنگی در بین ساکنین بافت های ناکارآمد شهری ضرورت دارد.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, راهبردهای بقا, توانمندسازی, بافت های ناکارآمد شهری, تربت جام
    Rostam Saberifar*
    Introduction

    Urban poor use many initiatives to survive before they reach a real dead end in life and pose fundamental risks to themselves and the host community. There is a variety of strategies used by poor households in Iran and the world with different consequences depending on the type and extent of use.

    Method

    This descriptive and analytical study has investigated the factors affecting the selection of survival strategies among residents of disfunctional urban tissues (marginal section). Due to the nature of the subject, the data were obtained in two ways, including qualitative (sample size of 30 households) and quantitative (survey of 300 households living in this area). The collected data were analyzed qualitatively based on the content analysis (according to Brown and Clark’S framework) and quantitatively in the form of logistic regression.

    Findings

    The results showed that although the number of households that choose risky strategies is small, around 10%, the same number is very important and fundamental considering the border situation of the city in question and its cultural and social conditions. Quantitative investigations also show that households with little social capital are twice as likely to choose high-risk strategies as those who use social capital.

    Discussion

    The development of social capital among the poor not only prevents them from remaining in this cycle but also helps them consider strategies that have the least social, family, and individual consequences even if they enter the cycle of poverty. To strengthen social capital, it is necessary to form cultural associations and connections among the inhabitants of disfunctional urban contexts.

    Keywords: Dysfunctional urban contexts, Empowerment, Social capital, Survival strategies, Torbat-e Jam
  • رستم صابری فر*
    با رشد جمعیت سالمند، باز طراحی شهرها ضروری شده است. این بررسی به روش توصیفی و تحلیلی در این رابطه به انجام رسید. داده ها مورد نیاز در هر دو مقطع 1390 و 1400 با استفاده از چک لیست استاندارد شاخص های شهر دوستدار سالمند، از نمونه ای به حجم 500 نفر از پنج کلانشهر اصلی ایران(تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و تبریز) اخذ شد. داده های گردآمده با استفاده از نرم افزار SPSS و مدلهای چند معیاره مورد تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده نشان داد که ضریب محاسبه شده برای شاخص های شهر دوستدار سالمند کمتر از حد میانه(492/0) است. علاوه بر آن، از سال 1390 تا 1400، میزان ارتقای شاخص های مورد اشاره کمتر از یک هزازم بوده است. مقایسه تلاش کلان شهرهای مورد بررسی نشانگر آن است که در این مدت شاخص محاسبه شده برای شهر تهران از 668/0 به 549/0 کاهش پیدا کرده و در همین مدت، شاخص شهر شیراز از 329/0 به 416/0 افزایش یافته است.
    کلید واژگان: شهرهای دوستدار سالمند, شاخص شهر سالمند, چک لیست استاندارد, کلان شهرهای ایران
    Rostam Saberifar *
    Available s tatis tics show that the growth rate of the elderly population has increased. Therefore, policy-making is expected to be in harmony with this trend to realize as many indicators as possible for an elderly-friendly city. The current research was conducted to tes t this assumption. The research method was descriptive and analytical. The required data were collected in 2012 and 2021 using the s tandard checklis t of the indicators of the elderly-friendly city. According to the population, the sample size was determined to be 500 people. The data were collected from five major cities of Iran (Tehran, Mashhad, Isfahan, Shiraz and Tabriz). The collected data were analyzed using SPSS software and multi-criteria models. The data analysis showed that the coefficient calculated for the indicators of the elderly-friendly city is less than the median (0.492). In addition, from 2012 to 2021, the rate of improvement of the mentioned indicators was less than one year. The comparison of the efforts of the examined metropolises shows that during this period, the index calculated for Tehran City decreased from 0.668 to 0.549. In the same period, the index of Shiraz City increased from 0.329 to 0.416. Nevertheless, although it faced a sharp decline in 2021, it is s till in firs t place. Therefore, in this survey, Tehran City showed a better situation in mos t of the indicators than other big cities under inves tigation. According to the findings, in both periods and in mos t cities, the wors t conditions were assigned to the condition of the space and buildings index. In general, the s tatus of the transportation index, except for Tehran City, has gone through a growing trend in mos t of the metropolises. One of the reasons for this is that in recent years, the operation and development of urban trains in these cities have brought about extensive changes in the field of transportation. In the classification in terms of the total score, it was found that in 2012, Tehran City was in the firs t place, and Isfahan and Mashhad were in the second and third place, respectively, with a big difference. This year, Shiraz City has taken the las t place. In 2021, Isfahan City was ranked the highes t, followed by Tehran City in the second rank and Mashhad City in the third rank, with a not-too-big difference. In this year, Shiraz City has moved up to the fourth place by one rank, and Tabriz City is in the las t spot after Shiraz City with a minimal difference. According to the calculated scores, in 2012, only three cities - Tehran, Isfahan and Mashhad - had a score higher than 0.50. Therefore, these cities show more proportionality with the positive ideal level. Meanwhile, the situation of the two cities of Tabriz and Shiraz Cities in this year, due to the fact that they are far away from the ideal level, are not very favorable. In 2021, this situation remained almos t unchanged, and Tabriz and Shiraz Cities were s till far away from the ideal level.
    Keywords: elderly friendly cities, elderly city index, S tandard checklis t, big cities of Iran
  • رستم صابری فر*

    بیان مساله: 

    سرزندگی یکی از شاخص های ضروری برای ارزیابی جذابیت و پتانسیل فضاهای شهری است. این شاخص عمدتا با نوع و حجم فعالیت شهروندان مشخص می شود. معمولا ویژگی های محیطی بر رفتار عابران و در نتیجه سرزندگی فضاهای شهر تاثیرگذار است؛ اما تعیین کمیت این تاثیر به راحتی ممکن نیست. به همین دلیل، تاکنون روش های متعددی برای این منظور، مورد استفاده قرار گرفته است.

    هدف

    هدف این بررسی، تعیین قابلیت روش های سنتی و مدرن در زمینه تعیین سرزندگی فضاهای شهری بود.

    روش

    در این بررسی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، وضعیت سرزندگی در بخشی از پنج خیابان نسبتا متفاوت(جنت، چمران، امام خمینی، مدرس و گلستان) در شهر مشهد، با شیوه های مختلف مورد ارزیابی قرارگرفت. به دلیل محدودیت های متعدد، تنها به مقایسه روش های نظرسنجی، ارزیابی میدانی و بهره مندی از روش هوش مصنوعی برای تحلیل تصاویر تهیه شده، اکتفا شد.  

    یافته ها

    یافته های روش های به کار رفته نشان داد که به طور معمول، عرض و شفافیت، اثر مثبتی بر سرزندگی دارد و در بین روش های مورد استفاده، هوش مصنوعی به لحاظ هزینه های مادی و زمانی و آسانی تکرار از سایر روش ها بهتر است. اما به دلیل حساسیت نهادهای انتظامی و امنیتی، کاربرد آن در ایران و به طور مشخص شهر مشهد، بسیار مشکل می باشد.

    نتیجه گیری

    با توجه به قابلیت روش هوش مصنوعی و ضرورت ارزیابی سرزندگی فضاهای شهری در قلمروهای وسیع تر، بهتر است با هماهنگی نهادهای امنیتی و انتظامی، شرایطی فراهم گردد که کاربرد این روش تسهیل گردیده و قلمروهای گسترده تری از شهرهای ایران مورد مطالعه قرارگیرد.

    کلید واژگان: سرزندگی, فضاهای شهری, روش های سنتی, هوش مصنوعی, شفافیت
    Rostam Saberifar *
    Introduction

    All managers and policymakers are seeking to design and equip urban spaces to ensure vitality in the city. However, the current condition of urban spaces shows that despite the efforts made, this goal has not been achieved, encouraging a lot of research in this field. The many studies conducted in this field could not meet the needs of this sector, causing an examination of the category of vitality through new methods. The current study aimed to determine the capabilities of traditional and modern methods in determining the vitality of urban spaces and compare them in connection with several streets of Mashhad. 

    Methodology

    This study used one modern and two traditional methods to evaluate the vitality of urban spaces. Concerning the traditional part, the common indicators for evaluating the vitality of urban spaces were initially given to 30 experts in this field to determine the condition of five selected streets in the designated areas. Field evaluations were conducted by 10 urban planners. CCTV cameras were also used in the image recording section for analysis with artificial intelligence. In this section, 20 stores with approximately 33 cameras entered the research. All street view images were analyzed using semantic segmentation models as color groups and pixels corresponding to each component. Finally, the findings were ranked and prioritized using the Analytical Hierarchy Process (AHP). Linear regression was used to determine the internal correlations of environmental variables affecting the vitality of urban spaces.

    Results

    This study compared the capabilities of traditional models and artificial intelligence using Analytical Hierarchy Process (AHP) and questionnaire. Finally, the linear regression capability was used to detect the internal correlation of the variables affecting the vitality of the investigated spaces. The results showed that the overall classification accuracy of the model based on activity was 86.9% for five different classes (very bad, bad, acceptable, good, and very good). In this classification, the "good" subcategory got the lowest accuracy (66.4%), which was because of the small number of selected samples. To further assess the activity-based model with higher accuracy, a random sample of 200 images was evaluated based on field surveys in the study area. According to this study, the classification accuracy in this section was 84.1% in total.In general, wide streets and areas with mixed uses were in better conditions than others concerning spatial orientation, openness, and pleasantness of the environment. Specifically, Imam Khomeini Street attracted more passers-by because of its commercial complexes, shopping centers, National Garden, etc. The situation of commercial density in Janat Street and Imam Khomeini Street was of high quality, while its transparency was low, with coefficients of 0.192 and 0.226, respectively, in the analysis of data from cameras. Except for the National Garden and a small area of green space on Jannet Street, other streets did not have equipped parks, leading to respective values of 0.218 and 0.222 for the greenery ratio for these two streets. In the meantime, the activity was at a very high level in this sector.Considering the wide range and basic differences of units and independent variables, the raw data of environmental variables were primarily standardized. After preparing and grouping the raw data into high and medium categories at different times, it was found that the width of the street and commercial density were generally related to vitality and affected it differently. It was also revealed that transparency had a great impact on the vitality of the street and was positively correlated with it. Finally, the findings of the survey made it clear that openness, greenness, and commercial density all positively affected the increase in vitality. Linear regression was used to determine the effect of each variable on vitality, determining the average values of vitality for different times and selected sections. The fit coefficient (R2) calculated for this section was 0.798. To be more precise, these five variables could explain 79.8% of changes in vitality. This model was obtained as (F=182/77, P<001), indicating that at least one characteristic ofstreet width, greenness, openness, and transparency affected vitality.In the current study used different methods, including field evaluation, survey, and images and videos, and showed the width of the street as one of the main and effective variables on the volume and variety of activities in the street. Another finding of this study was that the transparency of buildings had a great role in the diversity and increase of pedestrian activity. However, the effect of this transparency was only until its value reached 70%. Increasing transparency beyond this figure did not have an additional effect on vitality. According to the results got in this survey, the effect of green space and openness on the vitality of the street was a negative correlation type, but this relationship was not completely linear.

    Conclusion

    This study found that openness affected the vitality of the street negatively and significantly. Compared to traditional methods, using images and videos prepared in the street was more suitable for big data, leading to more accuracy and less cost and time. In the meantime, the accuracy of traditional methods is much higher in limited environments but can be obtained at the cost of time and money. These conditions become more important when with the development of smart cities, there is no other choice but to use such methods to get data in the shortest time and in the highest volume. According to the result of this study, most of the studies related to the vitality of urban spaces have been conducted through traditional methods in Iran. As stated, these methods usually require more cost and time, which means they can be used in a small volume and sequence, necessitating the use of more effective methods and techniques.

    Keywords: Vitality, urban spaces, traditional methods, Artificial intelligence, Transparency
  • رستم صابری فر*

    بحث های زیادی درباره تنگناهای مالی شهرداری مطرح بوده و پیشنهاد بسیاری از محققان بر این است که شهرداری باید درآمد پایدار داشته باشد؛ اما واقعیت آن است که شهرداری نهادی خدماتی است و باید هزینه خدمات خود را از شهروندانی اخذ کند که از این خدمات بهره مند می شوند؛ بنابراین اگر شهرداری توانایی دریافت این هزینه ها را ندارد، این فرض مطرح است که ممکن است نقصی در سیاست گذاری ها یا کارکردهای این نهاد وجود دارد. به همین منظور، این بررسی قصد داشت فرضیه وجود سیاست گذاری و وضعیت کارکردی شهرداری را به آزمون بگذارد. روش این بررسی از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و داده های مورد نیاز از 150 نفر از کارشناسان حوزه برنامه ریزی شهری گردآوری شد. داده های گردآمده با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای، آزمون فریدمن و همچنین روش تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی (PLS) تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین کارکرد و کیفیت سیاست های تدوین شده و همچنین شاخص های قابلیتی و عملکردی شهرداری مشهد، رابطه مثبت و معنی داری برقرار است؛ اما چون کیفیت و کارکرد سیاست های طراحی شده در سطح مناسبی قرار ندارد، شاخص های قابلیتی و کارکردی دچار ضعف اساسی بوده و همین عامل در ناکامی شهرداری در کسب هزینه خدمات ارایه شده به ساکنان اثرگذار بوده و شهروندان این نهاد را نه یک نهاد خدماتی که سازمانی حاکمیتی قلمداد می کنند. تا این اختلال مرتفع نشود، شهرداری همچنان مجبور است از شیوه هایی کسب درآمد کند که علاوه بر ناپایداربودن، مشکلات زیادی را برای شهر و شهروندان ایجاد می کند.

    کلید واژگان: ضعف قابلیتی, شاخص های کارکردی, مشارکت شهروندان, شهرداری, مشهد
    Rostam Saberifar *

    There has been a lot of discussion on the municipality's financial bottlenecks, and many researchers suggest that it should have a stable income. However, the municipality is a service institution and has to pay for its services from the Citizens who benefit from these services. Therefore, if the municipality is unable or unwilling to receive these costs, there must be a flaw in the institution's policies or functions. Hence, this study examines the hypothesis of the existence of the policy and the functional status of the municipality. The study has used a descriptive and analytical method to collect the required data from 150 experts in the field of urban planning. The collected data were analyzed using a one-sample t-test, Friedman test, as well as confirmatory factor analysis, and structural equations based on variance using the ordinary least squares (PLS) method. The results showed that there was a positive and significant relationship between the function and quality of the developed policies, as well as the capability and performance indicators of Mashhad Municipality. But because the quality and functionality of the designed policies are not at the appropriate level, the capability and functionality indicators have a fundamental weakness. The same factor influences the municipality's failure to pay for the services provided to the Citizens. The Citizens consider this institution not a service but a governing organization.

    Keywords: Capability weakness, Functional indicators, Citizens participation, Municipality, Mashhad
  • رستم صابری فر*

    این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی و در قالب نظریه تخصیص کلاسیک زمان، انجام شد. داده های مورد نیاز از طرح دوره واکنش اضطراری محلات شهرداری مشهد، اخذ شد. این داده ها با استفاده از دو روش پارامتریک و ناپارامتریک لاجیت موضعی، تحلیل شد. نتایج نشان داد که سن و سواد تاثیر مثبتی بر احتمال مشارکت دارد. همچنین درآمد غیر کاری و درآمد همسر، اثر مثبتی بر حضور داشته، وضعیت مسکن مردان نیز چنین تاثیری دارد. ولی اثر این متغیر برای زنان معنادار نیست. تعداد فرزندان دختر اثر مثبت و معناداری بر حضور زنان در مشارکت داشته، اما در تصمیم مردان معنادار نیست. همچنین کل فرزندان بر مشارکت زنان اثر مثبت گذاشته، ولی این متغیر تاثیر معنی داری بر تصمیم ورود به مشارکت مردان ندارد. نتایج روش ناپارامتریک مانند روش پارامتریک نشان داد که متغیرهای سن، سطح تحصیلات و تعداد فرزندان، احتمال حضور زنان و مردان در فعالیت های مشارکتی در مبحث مدیریت بحران را افزایش می دهد. مطابق این یافته ها، برای ترغیب خانوارها برای حضور در طرح مورد اشاره بایستی به این خصیصه های زمینه، توجه گردد.

    کلید واژگان: مشارکت, مدیریت بحران, تخصیص زمان, مشهد
    Rostam Saberifar *

    This research was conducted by descriptive and analytical methods in the form of classical time allocation theory. The required data were obtained from the emergency response plan of Mashhad Municipality neighborhoods. These data were analyzed using two parameters, parametric and non-parametric local logit. The results showed that age and literacy have a positive effect on the likelihood of participation. Also, non-working income and spouse income have a positive effect on the presence of participation. Men's housing status has a positive and significant effect on participation in the project. But the effect of this variable is not significant for women. The number of female children has a positive and significant effect on the presence of women in participation. But it does not make sense in men's decisions. Also, all children have a positive effect on women's participation, but this variable does not have a significant effect on men's participation decision. The results of non-parametric method such as parametric method showed that the variables of age, level of education and number of children increase the likelihood of women and men participating in participatory activities in the field of crisis management. According to these findings, in order to encourage households to participate in the project, these background features should be considered.

    Keywords: participation, Crisis management, Time Allocation, Mashhad
  • رستم صابری فر*

    روند بازآفرینی بافت های فرسوده به کندی به انجام می رسد و میزان پیشرفت آن طی برنامه های توسعه، تنها 10 درصد بوده است. بر این اساس، بازآفرینی این بافت، سال های متمادی طول خواهد کشید. بنابراین، هدف اصلی تحقیق حاضر آن بود تا عوامل موثر بر مشارکت و حضور مردم در روند بازآفرینی بافت فرسوده را تعیین نماید. روش بررسی در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی بود و برای نمونه 363 نفر از شهروندان ساکن در بافت فرسوده شهر مشهد انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته بهره برداری شد و داده های به دست آمده از طریق نرم افزار SPSS و با بهره گیری از آماره های خی دو، همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بالاترین اثرات در بین عوامل موثر در مشارکت مردم، اعتماد به مسیولان، پیش بینی نتیجه مطلوب، برداشت مردم از وضعیت بهداشتی و رفاهی محله موردنظر و در اختیار داشتن منابع درآمدی دیگر غیر از ملک موجود در بافت فرسوده است. بنابراین، قبل از اجرای پروژه های بازآفرینی، باید زمینه های جلب اعتماد و اطمینان مردم را فراهم آورد و مردم را نسبت به آینده مطلوب پروژه های اجرایی مطمین ساخت. به طوری که در تمامی مراحل برنامه ریزی و اجرا، مشارکت واقعی ساکنان ممکن گردد.

    کلید واژگان: بافت فرسوده شهری, مشارکت مردم, بازآفرینی, مشهد
    Rostam Saberifar *

    The regeneration process of urban old textures is slow with only 10% progress through the fourth development program. Accordingly, regeneration of the old texture will take many years. Therefore, the current research is mainly aimed at determining the effective factors concerning public participation in old urban texture regeneration. Descriptive and analytic method is applied in this research and 228 residents of urban old texture in Mashhad have been selected as the samples of the study. A researcher-made questionnaire was used for data collection and the collected data were analyzed by SPSS software and using the statistical tests of chi-square, Spearman Correlation, and multiple regression. The results show that the highest effective factors in people’s participation include their trust toward the governors, prediction of the desirable results, their perception toward hygiene and welfare conditions of the desired urban neighborhoods, and possessing other income sources rather than the existing property in the old texture. Therefore, prior to the implementation of regeneration projects, it is necessary to provide confidence and trust in the people and to assure them of the desirable future of executive projects, so that real participation of the residents is possible in all stages of planning and implementation.

    Keywords: Urban Old Texture, People's Participation, Regeneration, Confidence, Mashhad
  • رستم صابری فر*، فاطمه کریمیان پور

    تحلیل های تاریخی نشانگر آن است که منطقه سیستان از دیرباز پهنه ای آباد و از نظر تولیدی سرآمد بوده است. در این حوزه جغرافیایی، شهرهای متعددی ایجاد و به مرور و با تغییر شرایط یا از بین رفته و یا تقلیل کارکرد پیدا کرده اند. اما از اوایل قرن کنونی، شهر زابل با عنایت به اعتبارات دولتی شکل گرفته و در این مدت، دایما بر جمعیت خود افزوده است. در واقع، به دلیل توسعه برون زای شهر، مشکلات محیطی و منطقه ای هیچگاه رشد این شهر را متوقف نکرده و به قیمت تخریب محیط پیرامونی، حیات آن با شدت بیشتری استمرار پیدا کرده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی، وضعیت زیست پذیری شهر زابل را مورد تحلیل قرار داده است. داده های مورد نیاز این شناخت با پرسشنامه محقق ساخته و از نمونه ای به حجم 300 نفر از کارشناسان این حوزه، گردآوری و با استفاده از ماتریس ارزیابی شاخص های موثر و متاثر و مدل ریاضی پایداری و زیست پذیری مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که این شهر در بخش زیست محیطی امتیاز 4829/0 و در بخش اقتصادی و اجتماعی امتیاز 2945/0 را کسب کرده است. بر اساس این امتیازات، درجه زیست پذیری این شهر 1884/0 تعیین شده و مطابق استانداردهای موجود، در گروه زیست پذیری ضعیف و بسیار ضعیف قرار می گیرد. بنابراین، اگر سیاست های کنترلی و پیشگیرانه لازم اعمال نشود، نه فقط سکونت و زندگی در این شهر مورد تهدید قرار می گیرد، بلکه محیط پیرامونی نیز دچار تخریب اساسی تری خواهد شد.

    کلید واژگان: توسعه برون زا, زیست پذیری, ماتریس ارزیابی, مدل ریاضی پایداری, زابل
    Rostam Saberifar *, Fateme Karimianpour

    The region of Sistan has long been a prosperous and productive area. In this geographical area, many cities have been established, but with the passage of time and changing conditions, they either disappeared or changed their functions. But since the beginning of the current century, the city of Zabol was formed by relying on government credits, and during this period, its population has constantly increased. In fact, due to the exogenous development of the city, environmental and regional problems have never stopped the growth of this city, and at the cost of the destruction of the surrounding environment, its life has continued with greater intensity. The current research has analyzed the livability of Zabol city with a descriptive and analytical method. The required data was collected through a researcher-made questionnaire from a sample of 300 experts. The data was analyzed using the evaluation matrix of effective and affected indicators and the mathematical model of sustainability and viability. The results showed that this city scored 0.4829 points in the environmental section and 0.2945 points in the economic and social section. Based on these points, the livability degree of this city is determined as 0.1884 and according to the existing standards, it is placed in the weak and very weak livability group. Therefore, if the necessary control and preventive policies are not applied, not only the residence and life in this city will be threatened, but also the surrounding environment will undergo more fundamental destruction.

    Keywords: Exogenous development, livability, evaluation matrix, mathematical model of sustainability, Zabol
  • رستم صابری فر

    مدیریت رواناب در مناطق شهری، یکی از چالش برانگیزترین مسایل بوده و در مناطقی که ساکنین از توان اقتصادی و اجتماعی پایین تری برخوردارند، پیچیده تر است. چرا که کانال های موجود که تنها برای رواناب معمول معابر طراحی شده است، به دلیل روانه شدن رواناب و فاضلاب مساکن، عملکرد مناسب خود را از دست می دهند. بنابراین، اگر ساکنین متقاعد شوند که رواناب و فاضلاب خود را روانه معابر نسازند، بخش زیادی از این مشکلات مرتفع خواهد شد. به همین منظور، این بررسی با روش توصیفی و تحلیلی در قالب نظریه های حلقه های کنش ذهنی و پذیرش نوآوری، با استفاده از اسناد موجود و تکمیل پرسشنامه نزد 380 نفر از ساکنین، در محله آبکوه مشهد انجام شد. به این منظور، ابتدا دلایل ناکامی شیوه های قبلی مشخص گردید. پس از آن، با شناسایی کنشگران و فعالین تاثیرگذار در محله، روند مداخلات اجتماعی و جریان سازی، عملیاتی شد. به این طریق، مشارکت واقعی حداقل 24 خانوار ممکن شده و پروژه مورد نظر، در بین این گروه به انجام رسید. بررسی پیامدهای واقعی پروژه مشخص ساخت که با این روش، مدیریت و دفع رواناب محدوده با کمترین هزینه و با بالاترین کیفیت ممکن بوده و این امر رضایتمندی ساکنین را به شکل معناداری افزایش می دهد.

    کلید واژگان: مشارکت, کنش ذهنی, پذیرش نوآوری, مدیریت رواناب, محله آبکوه
    Rostam Saberifar

    Frost is one of the natural events whose early and late occurrence can affect different aspects of human life. Therefore, this research has been carried out with the aim of predicting the atmospheric factors of this phenomenon with an environmental approach. For this purpose, the environmental data related to the daily minimum temperature of 2001-2017 for 9 synoptic stations located in Ardabil, Urmia and Tabriz provinces were obtained from the Meteorological Organization of the whole country and the days with temperature below 0 degrees Celsius that cover 40% of the studied area in were selected and using the ward hierarchical clustering method that was applied on the average sea level pressure maps related to ice days, the classification of the free days was done. In order to determine the representative of each class using scripting in the MATLAB environment, Lund's correlation was calculated between the maps of different days of each class of 2 to 5 groups with a coefficient of 0.5; And the days that had a correlation coefficient of 0.5 and the most similarity with the majority of days of that class were introduced as the representative of the group. After determining the representative day, atmospheric data was prepared from the Nova site and maps of sea level pressure, geopotential height, wind vector, temperature of 500 hPa and atmospheric thickness were drawn in Gurdes software. The results of the 4 patterns for ice days showed that the most effective systems on the northwest of Iran were high pressure systems in Siberia, low pressure systems near the Arctic and high pressure systems in Northern Europe, and the studied areas were located in the front of Faraz and the negative circulation of air brought stable conditions. In most of these patterns, the western winds that have moved in the polar ice channel have brought cold air from the northern latitudes into the atmosphere of the study areas and caused low air temperatures.

    Keywords: Participation, Mental Action, Acceptance of Innovation, Runoff Management, Abkooh Neighborhood
  • رستم صابری فر

    طرح های بازآفرینی شهری به خصوص در بافت های ناکارآمد با تنگناهای متعددی روبرو هستند. یکی از مهم ترین دلایل این ناکارآمدی، کندی روند اجرا و کمبود اعتبارات است. معدود طرح های موفق، نشان دهنده آن است که تعامل سازنده مردم و دولت می تواند این مشکل را مرتفع کند. برای رسیدن به این منظور، بر مشارکت مردم تاکید زیادی می شود اما تلاش برای متقاعد کردن مردم، چندان موفق نبوده است. بنابراین تحقیق پیش روی برای بررسی عوامل موثر بر مشارکت مردم در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهر مشهد به انجام رسید. چارچوب نظری تحقیق رهیافت مشارکتی و در قالب دو نظریه ساختارگرایی و ساختاری- کارکردی انتخاب شد. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته (با روایی 79/0)، استفاده شده است. داده های مورد نیاز نیز از 900 نفر از شهروندان ساکن در بافت های ناکارآمد شهری گردآوری، و نمونه های تعیین شده به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی، آزمون تی تک نمونه ای، آزمون فریدمن، معادلات ساختاری و تحلیل مسیر ارزیابی شدند. نتایج نشان دادند که مشارکت اجتماعی و تمامی ابعاد چهارگانه آن (گرایش به نظم اجتماعی (r=0/261)، حس مسیولیت (r=0/290)، احساس امنیت (r=0/278) و بسیج گروه ها (r=0/270) بر حضور و مشارکت ساکنین در بازآفرینی (r=0/449) اثر گذار، و مدل طراحی شده دارای برازش مناسب است. با توجه به مدل طراحی شده و تعیین میزان اثر هر عامل در ابعاد مختلف بازآفرینی، می توان این روند را با سرعت بیشتری پی گیری نمود.

    کلید واژگان: بازآفرینی, بافت های ناکارآمد, مشارکت اجتماعی, معادلات ساختاری, مشهد
    Rostam Saberifar

    Urban regeneration projects, especially in dis-functional textures, face many bottlenecks, and one of the most important reasons is the lack of funding and the slow implementation process. The limited successful projects that have been carried out in this area show that constructive interaction between the people and the government can solve this problem. To this end, great emphasis is placed on people's participation. But efforts to persuade people to participate have not been very successful. For this reason, it is necessary to pursue the reasons for this problem and the areas for encouraging people to participate. For this purpose, the current research was conducted on factors that influence people's participation in the regeneration of disfunctional textures in Mashhad. The research method was descriptive and analytical and a researcher-made questionnaire was used to collect data. The required data were collected from 900 citizens living in urban dysfunctional places. The determined samples were selected by multi-stage cluster sampling. Data were evaluated using correlation coefficient, one-sample t-test, Friedman test, structural equations and path analysis. The results showed that social participation and all its four dimensions (tendency to social order, sense of responsibility, sense of security and mobilization of groups) had an effect on the presence and participation of residents in recreation and the designed model has a suitable fit. According to the designed model and the effects of each factor on different dimensions of regeneration, this process can be followed more quickly.

    Keywords: regeneration, dis-functional textures, civic participation, Structural Equations, Mashhad
  • رستم صابری فر

    وقتی شهرها به مالکیت شهرداری و یا دولت در می آیند، مردم در مقام مستاجران شهر، احساس تعلق و مسیولیتی ندارند. به همین دلیل، مالکین ناچارند خود هزینه اداره و مدیریت آن را بر عهده گیرند. از آنجا که این نهادها درآمد مشخص و پایداری ندارند، هزینه های اداره و نگهداری این مجموعه ها، اغلب از بدترین راه ها تامین می شود. حال آن که اگر مردم احساس تعلق نموده و دست به مکان سازی بزنند، هزینه و مسیولیت اداره آن را می پذیرند. برای آزمون این فرض، تحقیق کنونی در نظر داشت تا با بررسی نقطه نظرات مردمی که بالاترین آمادگی را برای مدیریت و اداره شهر دارند، دلایل و زمینه های بروز این روحیه را مورد ارزیابی قرار دهد. روش بررسی توصیفی و تحلیلی بود. داده های مورد نیاز، از نمونه ای به حجم 383 خانوار از 13 محله شهری مشهد گردآورده شد. این داده ها با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن، رگرسیون، فریدمن و آنوا تحلیل شد. نتایج نشان داد، مردمی که بالاترین آمادگی را برای مشارکت در روند اداره شهر دارند، در محلاتی زندگی می کنند که ابعاد ادراکی-معنایی، اجتماعی، مدیریتی-سیاستگذاری، کالبدی و اقتصادی آنها شرایط مناسبی قرار دارند. اولویت بندی ابعاد مربوطه نشان می دهد که احساس تعلق و تملک مکان، نقشی بسیار فراتری از اقدامات کالبدی و مدیریتی محلات داشته است. بنابراین، بهترین پیشران مشارکت و حضور مردم در اداره شهر، اداره آن توسط مردم و به کمک دولت است.

    کلید واژگان: مالکیت, مدیریت, احساس تعلق, محلات شهری, شهر مشهد
    Rostam Saberifar

    When cities become the property of the municipality or the government, people do not feel a sense of belonging and responsibility as tenants of the city. For this reason, the municipality has to bear the cost of running and managing the city. The costs of managing and maintaining these collections are often met in the worst possible way. But if people feel belonging and start building places, they will accept the cost and responsibility of running the city. To test this hypothesis, the current study aimed to assess the reasons and contexts for this spirit by examining the views of people who are best prepared to manage and administer the city. The study method was descriptive and analytical. The required data were collected from a sample of 383 households in 13 urban neighborhoods of Mashhad. These data were analyzed using Spearman, regression, Friedman and ANOVA correlation coefficients. The results showed that the people who are most prepared to participate in the city administration process live in certain neighborhoods. In these neighborhoods, the perceptual-semantic, social, managerial-policy, physical and economic dimensions have suitable conditions. The prioritization of the relevant dimensions shows that the sense of belonging and ownership of the place has played a much greater role than the physical and managerial actions of the neighborhoods. Therefore, the best driver for the participation and presence of the people in the administration of the city is its administration by the people and with the help of the government.

    Keywords: ownership, management, sense of belonging, Urban neighborhoods, Mashhad city
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر رستم صابری فر
    دکتر رستم صابری فر
    دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال