sadat feiznia
-
فرونشست زمین در مناطق شهری به سازه ها، جاده ها، خطوط آهن، لوله ها، سیستم های فاضلاب و چاه ها آسیب واردمی کند و تعیین پتانسیل آن اهمیت زیادی دارد. در این پژوهش استعداد فرونشست زمین در شهر کرج به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل وزن نشانگر (WoE) مدلسازی شده است. بدین منظور نقشه ی فاکتورهای موثر بر فرونشست شامل شیب، ضخامت آبرفت، تغییرات سطح سفره ی آب زیرزمینی، لایه ای بودن آبخوان و اندازه ی ذرات و نفوذپذیری تهیه و با مقادیر ثبت شده ی فرونشست مقایسه شده و وزن تاثیر هریک تعیین گردید. درنهایت از تلفیق اثر این فاکتورها، نقشه ی شاخص پتانسیل مخاطره ی فرونشست (SI) تعیین شده و به کمک منحنی نرخ موفقیت (SRC) پهنه بندی شد. براین اساس، پنج پهنه از نظر حساسیت به فرونشست از بسیارحساس تا حساسیت بسیار کم مشخص گردید. به منظور تعیین کارایی مدل WoE به کمک منحنی SRC مشخص شد نقشه ی پیش بینی حساسیت به فرونشست، 93/64 درصد از واقعیت زمینی را پوشش داده است. نتایج نشان داد، لایه ای بودن آبخوان، تاثیر مثبتی در ایجاد فرونشست دارد. بیشترین تاثیر نفوذپذیری برفرونشست مربوط به آبرفت هایی با نفوذپذیری به نسبت خوب و دارای مقداری ذرات ریزدانه می باشد که با وزن نهایی 3/72، در بین طبقات مختلف تمامی پارامترها، بیشترین وزن را دارد و به نظر می رسد یکی از شرط های لازم برای رخ داد فرونشست است. از لحاظ ضخامت آبرفت، بیشترین میزان فرونشست در آبرفت های ضخیم (بیش از 200 متر) اتفاق افتاده است. به علاوه، مناطقی که بیش از نیم متر در سال افت متوسط آب زیرزمینی داشته اند نیز موثرین طبقه ی نوسانات سطح سفره بر پدیده ی فرونشست بوده اند. همچنین شیب های کمتر از دو درجه، مستعدترین شرایط شیب برای بروز فرونشست می باشد. بنابرنتایج، بسیاری از مناطق کرج در برابر مخاطره ی فرونشست به نسبت ایمنند ولی استعداد این مخاطره در جنوب و جنوب غرب شهر بالا و نیازمند توجه ویژه در مدیریت شهری است.
کلید واژگان: سیستم اطلاعات جغرافیایی, کرج, آبرفت, نفوذپذیریsubsidence in urban areas poses significant risks to infrastructure, including buildings, roads, railways, pipelines, sewage systems, and wells. Therefore, assessing its potential is crucial. This study models the subsidence risk in Karaj city using Geographic Information Systems (GIS) and the Weight of Evidence (WoE) model. To achieve this, we created maps of factors influencing subsidence, such as slope, alluvial thickness, groundwater fluctuations, aquifer layering, particle size, and permeability. These maps were then compared with recorded subsidence data to determine the weight of each factor's influence. By integrating the effects of these factors, a Subsidence Index (SI) map was generated and categorized using the Success Rate Curve (SRC), identifying five sensitivity zones from very sensitive to very low sensitivity. The effectiveness of the WoE model was evaluated, revealing that the subsidence sensitivity prediction map covers 93.64% of actual occurrences. Results indicated that aquifer layering positively influences subsidence development, with the highest impact arising from alluvial deposits with good permeability and fine particles. This factor, with a weight of 3.72, demonstrates significant influence among all evaluated parameters. In terms of thickness, the most significant subsidence occurred in alluvial deposits exceeding 200 meters. Areas experiencing groundwater level declines of over half a meter annually markedly contributed to subsidence. Additionally, slopes of less than two degrees were identified as the most susceptible to subsidence. Thus, while many areas in Karaj are relatively safe, the threat is notably higher in the southern and southwestern parts, requiring special attention in urban management.
Keywords: Geographic Information System, Karaj, Alluvium, Permeability -
نشریه علوم زمین، پیاپی 129 (پاییز 1402)، صص 27 -54دریای کاسپین بزرگ ترین گستره آبی محصور در ناحیه قاره ای سیاره زمین است. برای تهیه داده های رسوب شناسی 98 ایستگاه برداشت نمونه سطحی از بستر دریا در محدوده فلات قاره (بیشینه ژرفای 200 متر) بخش جنوبی دریای کاسپین و در امتداد سواحل ایران طراحی شده است. شاخص هایی همانند نوع و میزان بار رسوبی حمل شده به محیط رسوب گذاری، انرژی امواج و جریان های دریایی و همچنین چگونگی تغییرات شیب بستر دریا در تولید و تنوع رخساره های رسوبی نهشته های عهد حاضر نقش دارند. 9 رخساره رسوبی در نهشته های سطحی این ناحیه بیشترین فراوانی را دارند و به طور میانگین در رسوبات فلات قاره، 1 درصد وزنی ذرات درشت دانه، 25 درصد وزنی ذرات متوسط دانه و 74 درصد وزنی ذرات ریزدانه وجود دارد. زیر محیط های رسوبی، پس کرانه ای، پیشانی ساحلی، ناحیه انتقالی فراساحلی و فراساحلی قابل شناسایی هستند که ترکیب فراوانی رخساره های رسوبی در پهنه پس کرانه ای و پهنه پیشانی ساحلی بیشتر به شکل رخساره های گروه ماسه ای و در ناحیه انتقالی فراساحلی و ناحیه فراساحلی، بیشترین فراوانی را رخساره های گروه گلی دیده می شود. به طور عمومی دو رخساره رسوبی با ترکیب، گل باکمی گراول و گل از دیگر رخساره های دیگر فراوانی بیشتری دارند.کلید واژگان: رخساره های رسوبی, محیط رسوبی, دریای کاسپین, فلات قاره, نهشته های سطحیTo prepare sedimentological data, 98 surface sampling stations have been designed from the seabed in the continental shelf in the southern part of the Caspian Sea and along the coast of Iran. Indicators such as the type and amount of sediment load transported to the sedimentation environment, the energy of waves and sea currents, as well as how the slope of the seabed changes, play a role in the production and diversity of the sedimentary facies. 9 sedimentary facies are the most abundant in the surface deposits of this area and on average, in the sediments of the continental shelf, there are 1% by weight of coarse-grained particles, 25% by weight of medium-grained particles and 74% by weight of fine-grained particles. The composition of sedimentary facies in this area is controlled by indicators such as the size of sedimentary particles, the amount of sedimentary load carried to the environment, the energy of waves and sea currents, and how the slope of the seabed changes. In the marine environment of the study area, sub-sedimentary environments, Backshore, Foreshore, Shoreface, Offshore transition zone and offshore can be identified. The two facies of slightly gravelly Mud and Mud are more abundant than other facies.Keywords: Sedimentary Facies, Sedimentary Environment, Caspian Sea, continental shelf, Superficial deposits
-
در این تحقیق محتوای فلزات سنگین (Zn، V، Ti، Pb، Ni، Mn، Cu، Cr و As) در 40 نمونه خاک و رسوب به همراه پنج نمونه رسوب معلق در آبراهه های حوزه لانیز کرج مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به فعالیت عمرانی به ویژه احداث آزادراه تهران - شمال در این حوزه، شاخص های آلودگی تک عنصره شامل Contamination Factor (CF)، شاخص زمین انباشتگی (Igeo) ، فاکتور غنی شدگی نرمال شده (EF) و فاکتور پتانسیل ریسک اکولوژیک تک عنصره (ER)؛ به همراه دو شاخص چند عنصر Pollution Load Index (PLI) و ریسک اکولوژیک (RI) استفاده شدند. همچنین از تحلیل مولفه های اصلی و آنالیز خوشه ای برای گروه بندی عناصر و نمونه ها استفاده شد. نتایج PCA نشان داد که دو گروه از عناصر با منشاء طبیعی و انسانی-طبیعی قابل تفکیک است. نتایج آنالیز خوشه ای بیانگر تفکیک 50 درصد نمونه های مرتبط با آزادراه در دو خوشه مجزا می باشد. براساس شاخص های CF، آلودگی شدید آرسنیک و سپس سرب و منگنز در نمونه های رسوب معلق و خاک مرتبط با آزادراه حاکم است. این آلودگی در شاخص Igeo برای آرسنیک نیز وجود دارد. همچنین براساس این شاخص اکثر نمونه های رسوب معلق مرتبط با آزادراه دارای کلاس شدید آلودگی از همه عناصر هستند. اما براساس شاخص غنی شدگی اصلاح شده با عنصر منگنز فقط یک نمونه متاثر و دو نمونه غیر متاثر از آزادراه دچار غنی شدگی شدید هستند و سایر نمونه ها غنی شدگی کم یا متوسطی دارند. بر خلاف شاخص های تک عنصره، در شاخص های تجمعی PLI و RI نمونه های رسوب معلق و خاک مرتبط با آزادراه دارای بار آلودگی و ریسک اکولوژیک پایینی هستند. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده جداگانه از شاخص های منفرد یا شاخص های یکپارچه آلودگی نمی تواند واقعیت آن در حوزه را نشان دهد.
کلید واژگان: فلزات سنگین, آلودگی, شاخص آلایندگی, ریسک اکولوژیک, آنالیز چند متغیرهWater and soil play an important role in all human environmental activities and controling physical, chemical and biological processes in the environment. The existence of limitations of water resources, especially the fresh water of rivers and dams, makes it necessary to pay more attention to them against pollution. Contamination of water and soil with heavy metals are serious environmental pollutants that enter the environment in many different ways with natural and human origin and cause serious damage. Karaj Dam is one of the most vital sources of drinking water supply in the metropolis of Tehran, which faces a serious risk of pollution due to the development of human activities. This study investigated the concentrations of heavy metals (Zn, V, Ti, Pb, Ni, Mn, Cu, Cr, and As) in 40 soil samples and sediments, as well as five suspended sediment samples, in the river of the Laniz watershed in Karaj, Iran. Due to the construction activities in the watershed including the construction of the Tehran-North Freeway, the natural condition has been affected over the past decade and therefore need to use and new inventory method to separate the effects of natural geochemical from humane effects. The single-element indices of contamination factor (CF), geoaccumulation index (Igeo), normalized enrichment factor (EF), and ecological risk potential factor (ER), as well as two multi-element indices of pollution load index (PLI) and ecological risk index (RI), were employed. At first the elements and samples were grouped by principal component analysis (PCA) and cluster analysis. FA distinguished two groups of elements; called natural and human-natural origins. The cluster analysis divided 50% of the freeway-affected samples into two distinct clusters. Based on the CF index, the As contamination was extreme in the suspended sediment samples and soil samples related to the Freeway while the Pb and Mn carried out the next rank. Also, the single Igeo index revealed the high As contamination. Moreover, based on the Igeo, most suspended sediment samples related to the Freeway put in the extreme contamination class for all of the elements. However, the Mn-modified enrichment factor showed only one freeway-affected and two freeway-unaffected samples exhibited extreme enrichment, and the enrichment of other samples was low or moderate. Unlike the single-element indices, PLI and RI showed that the suspended sediment and soil samples related to the freeway had low pollution load and ecological risk. Compare of single and multiple contamination indices revealed an inconsistency of pollution risk that can be addressed into the background value (in single indices) and the toxicity response factor of the metals (in multiple indices). Results indicated that due to spatial-temporal changes of human effects, it would be better to use different values for both background and elements toxicity response. Therefore, to reach a reality image of contamination risk, more researches are needed to elucidate the mentioned standard value based on the regional variations.
Keywords: Contamination index, ecological risk, metals, metalloids, Multivariate analysis -
مقدمه
بررسی تغییرات مکانی رواناب و عوامل موثر بر آن به منظور ارایه راه کارهایی برای کاهش آن بسیار مهم می باشد. در سال های اخیر مطالعات تیوری و میدانی زیادی تولید مکانی رواناب را ناهمگن ارزیابی کردند.
روشدر این تحقیق به منظور بررسی عوامل موثر در تولید رواناب جهت های اصلی دامنه (شمالی، جنوبی، شرقی و غربی) سازند های گچساران و آغاجاری، بخشی از حوزه آبخیز کوه گچ و مرغا شهرستان ایذه انتخاب گردید. بدین منظور در هر دو سازند از شبیه ساز باران در 16 نقطه و با 3 بار تکرار و در شدت های بارش 1 و 25/1 میلی متر در دقیقه استفاده شد. هم چنین عوامل خاکی سازندهای گچساران و آغاجاری مانند درصد شن، ماسه، سیلت و رس، pH، شوری خاک، رطوبت، کربنات کلسیم، ماده آلی و میزان سدیم بررسی گردیدند. به منظور انجام تحلیل های آماری از نرم افزارهای17 SPSS وEXCEL 2007 استفاده گردید و مهمترین عوامل موثر در تولید رواناب با استفاده از رگرسیون چند متغیره شناسایی شدند.
یافته ها و نتیجه گیرینتایج نشان دادند که تولید رواناب در سازند آغاجاری بیشتر به خصوصیات شیمیایی خاک بستگی دارد. ولی تولید رواناب در سازند گچساران بیشتر به خصوصیات فیزیکی خاک وابسته می باشد.
کلید واژگان: سازند گچساران, سازند آغاجاری, رواناب, خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکIntroductionInvestigating the spatial variability of runoff and its influencing factors to provide solutions to reduce it is very important. In recent years, many theoretical and field studies have evaluated the spatial production of runoff as heterogeneous.
MethodsIn this study, to investigate the affecting factors in runoff production of the slope main aspects (northern, southern, eastern, and western) of the Gachsaran and Aghajari formations were selected a part of the Gach Kuhe and Margha watershed in Izeh city. For this purpose, a rain simulator was used in both formations at 16 points with 3 replications at rainfall intensities in 1 and 1.25 mm/min. Also, soil factors of Gachsaran and Aghajari formations such as percentages of gravel, sand, silt and clay, pH, soil salinity, moisture, calcium carbonate, organic matter, and sodium content were investigated. SPSS 17 and EXCEL 2007 software were used for statistical analysis.
Findings and ConclusionThe most important factors affecting runoff production were identified using multivariate regression. The results showed that runoff production in Aghajari Formation is more dependent on soil chemical properties, but runoff production in Gachsaran Formation is more dependent on soil physical properties.
Keywords: Gachsaran Formation, Aghajari Formation, Runoff, Soil Physical, Chemical Properties -
فرسایش خندقی (آبکندی) یکی از مهم ترین نوع های فرسایش آبی است که به دلیل تاثیرهای درون منطقه یی و برون منطقه یی، نقش زیادی در ویرانی و نابودی توان تولید سرزمین دارد. تهیه ی نقشه ی مکانی احتمال رخ داد فرسایش خندقی برای مدیریت مناسب تر کاربری زمین با هدف کاهش تخریب زمین در منطقه های آماده ی رخ داد خندق کارآیی زیادی دارد. پراکنش این فرسایش در ایران و گستردگی عامل ها و فرآیندهای موثر بر ایجاد آن، مانعی بزرگ در ایجادکردن مدلی فراگیر برای پیش بینی رخ داد آن در مقیاس بزرگ است. هدف از این تحقیق تهیه کردن نقشه ی احتمال رخ داد فرسایش خندقی با مدل یادگیری ماشینی بیشینه ی آنتروپی در استان فارس است. در این پژوهش از متغیرهای مرتبط با ویژگی های زمینی و به ویژه خاک بهره گیری شد. سطح زیر منحنی ویژگی عامل گیرنده بیش از 90% به دست آمد، که نشان می دهد مدل به خوبی توانست فرسایش خندقی را با داده ها ارزیابی کند. برپایه ی یافته های آزمون جک نایف، متغیرهای احتمال روی داد افق R، عمق خاک، درصد قطعه های درشت دانه، پی اچ در محلول کلرید پتاسیم، و درصد ذره های لای بیش ترین تاثیر را در مدل سازی فرسایش خندقی داشت. نقشه ی توزیع مکانی احتمال رخ داد خندق، نقشه ی حساسیت زمین ها به فرسایش خندقی است. بر پایه ی یافته ها بیش ترین حساسیت به فرسایش خندقی در جنوب استان فارس است. نقشه ی تهیه شده در این تحقیق می تواند نقشه ی پایه برای آمایش سرزمین، مدیران و مهندسان شهرسازی، راه سازی، منابع طبیعی و کشاورزی باشد.کلید واژگان: استان فارس, فرسایش خندقی, مدل بیشینه ی آنتروپیGully erosion is one of the most important types of water erosion, which has a great role in the destruction of land production capacity due to intra-regional and extra-regional effects. Preparing a spatial map of the possibility of gully erosion for better management of land use with the aim of reducing land degradation in areas prone to gully occurrence is very efficient. The distribution of this erosion in Iran and the extent of factors and processes affecting its creation have been a major obstacle in creating a comprehensive model for predicting its occurrence on a large scale. The purpose of this study is to prepare a map of the probability of gully erosion using the machine learning model of maximum entropy in Fars province. In this research, it has been tried to use variables related to terrestrial characteristics, especially soil. According to the results, the area under the ROC curve is above 90%, which shows that the model has been able to evaluate the gully erosion in the study area using the studied data. According to the results of the Jaknaev test, the variables of R horizon probability, soil depth, percentage of coarse grains, pH, and silt particles have the greatest impact on modeling moat erosion in the study area. The spatial distribution map of the occurrence of the gully is a map of land susceptibility to gully erosion. Based on the findings, the highest sensitivity to gully erosion is related to the south of Fars province. The map prepared in this research can be used as a basic map for land management, managers and engineers of urban planning, road construction, natural resources, and agriculture.Keywords: Fars province, gully erosion, Maximum Entropy
-
رودخانه حاجی عرب یک رودخانه فصلی در جنوب استان قزوین است. این مطالعه جهت بررسی رسوبات این رودخانه و تعیین رخساره های رسوبی آن صورت گرفته است. از چهار گمانه و با بیشینه عمق 8.3 متری تعداد 57 نمونه از اطراف تپه باستانی قره تپه برداشت شده است. دانه بندی رسوبات به روش های الک خشک، الک تر و الک شیکر لیزری انجام شده است. بررسی رسوبات این رودخانه به شناسایی سه دسته رخساره رسوبی منجر شد که عبارتند از: رخساره های گلی (Fl ,Fm ,Fr) ، ماسه ای (Sm ,Sp ,Sl ,Sh) و گراولی (Gh ,Gcm ,Gms ,Gci ,Gmg ,Gmm)، که در قسمت های مختلف محیط رودخانه ای ته نشست کرده اند. براساس رخساره های شناسایی شده، عناصر ساختاری خارج کانال (FF)، ماسه با اشکال لایه ای (SB)، بار گراولی و اشکال لایه ای (GB)، جریان گراویته ای (SG) و کانال (CH) در این حوضه رسوبی شکل گرفته اند. مدل های رسوبی این رودخانه شامل رودخانه های مآندری با بار ریزدانه، مآندری با بار ماسه ای، بریده بریده با بسترگراولی و بریده بریده گراولی کم عمق می باشد.
کلید واژگان: دشت قزوین, رودخانه حاجی عرب, قره تپه سگزآباد, محیط رسوبی, مدل رسوبیIntroductionHaji-Arab River is a seasonal river in the south of Qazvin province. Quaternary alluvial deposits in Qazvin province spread on wide range. Since many coherent studies in terms of geology, sedimentary environment, mineralogy and climatic conditions have not been done in the mentioned sediments, so this study has been done to study the sediments of this river and determine its sedimentary facies. Therefore, the results of this study can provide a more precise understanding of the sedimentology status and sedimentary environment of this area.
Materials and methodsThis study was conducted to investigate the sediments of this river and to determine its sedimentary facies. Sampling was done from 4 boreholes and trenches around the ancient Qara Tappeh hill. Sediment granulation has been done by dry sieving, wet sieving and laser shaker sieving. Sedimentological studies show that the occurrence of frequent floods in the region has changed the texture of channel sediments and changed various parameters of particle size. Haji-Arab River, flows from south to north direction. This river originates from the central mountains and extends to Sagz-Abad. Sampling has been done around the ancient hill of Sagz-Abad (Qara-Tappeh) with an altitude of 1274.9m above sea level. This hill is located 52 km south of Qazvin (7 km north of Sagz-abad of environs Buin-Zahra city) and 132 km west of Tehran. Sampling were done in September 2016. The boreholes and trenches were excavated by Department of Archaeology, University of Tehran. From 4 boreholes with a maximum depth of 8.3 meters, 57 samples have been taken from around the ancient hill of Qara-Tappeh. Collected samples were dried due to humidity outdoors. 15% of the samples were granulated in two forms: dry and wet. Since the result difference was more than 10% due to grains adhesion, other samples were sieved by wet method. Particles smaller than 4µm were granulated by laser shaker sieving. Statistical parameters such as kurtosis, sorting, skewness and mean were calculated using Gradistat software. Also In this study, sedimentary facies were studied using field and laboratory methods. Sediment type was named based on Folk (1974) classification and facies classification based on Miall classification (1996, 2006). Finally, by combining all the data, a sedimentary model for Haji-Arab River was offered.
ResultsThe study of sediments in this river led to the identification of three categories of sedimentary facies, which are: mud facies (Fl, Fm, Fr), sandy facies (Sm, Sp, Sl, Sh) and gravel (Gh, Gcm, Gms, Gci, Gmg, Gmm), which have settled in different parts of the river environment. Based on the identified facies, structural elements Floodplain Fines (FF), Sandy Bedforms (SB), gravelly Bars and Bedforms (GB), Sediment Gravity flow deposits (SG) and channels (CH) have been formed in this sedimentary basin. Sedimentary models of this river include Fine-Grained Meandering River, Sand-Bed Meandering River, Gravel-Bed Braided River and Shallow-Gravel-Bed Braided River.
ConclusionGenerally, coarse-grained, sandy and fine-grained sediments, poorly to very poorly sorting, absence of fossils, light color of sediments, the presence of plant traces indicate that the Quaternary sediments of the study area form in river system which include sub-environments such as, Channel, off-channel and floodplain deposits. Examination of sediment sequence in the study area shows the transition from a humid and low-energy environment to a dry and high-energy environment during the Quaternary. According to field studies and studies of sedimentary facies of Haji-Arab River, silt sediments are the most widespread in Haji-Arab catchment. Gravel with lower percentage are observed in limited parts of the basin and in the upper parts of the studied sequences. Therefore, based on the above evidence and the characteristics of facies in the Miall (1996) classification, fine-grained sediments have been deposited in the meandering River and coarse-grained sediments of this region have been deposited in a braided river. According to the studies, the architectural elements of FF, CH and SB and to a lesser extent GB and SG can be considered for this basin. Based on this, Can be considered 4 river models including fine-grained meandering rivers, Sandy meandering river, gravel wandering river and shallow gravel bed braided can be used for Haji-Arab River in the study area.
Keywords: Qazvin plain, Haji-Arab River, Qara Tappeh Sagz-Abad, sedimentary environment, sedimentary model -
توجه به اندازه ی نقش هر واحدهای سنگ شناسی در تولید رسوب حوزه یکی از اولویت های مهم در مدیریت آبخیز است. یکی از روش های مهم برای منشایابی رسوب روش زمین شیمیایی است که از آن برای تعیین منشا فرسایش یافته های آبخیز سد قشلاق سنندج به کارگرفته شده است. نمونه های ماده ی فرسایش یافته بررسی شده در این پژوهش واحدهای سنگ شناسی مختلف منبع تولید رسوب، و رسوب های پشت سازه های رسوب گیر بود. در کل 33 نمونه از رسوب و ماده ی فرسایش یافته تهیه و در آزمایشگاه بعد از الک کردن با الک 62 میکرون، با دستگاه ICP بررسی شد. نه منشایاب پتاسیم، کلسیم، فسفر، کربن، منیزیم، کروم، سدیم، کبالت و نیتروژن برای تعیین ترکیب بهینه از ردیاب ها به کار برده شد. با کاربرد روش های آماری دو مرحله یی تجزیه ی پراش و تابع تشخیص، سه عنصر کبالت، کروم و کلسیم منشایاب های مناسب دانسته، و برای تعیین کردن منبع رسوب به روش گام به گام وارد معادله کرده شد. نتیجه نشان داد که واحد های سنگ شناسی آندزیت با میان لایه هایی از پلمه سنگ و لایه های آهک میکروفسیل دار به ترتیب با 56/91% و 30/54% بیش ترین سهم را در تولید ماده ی رسوبی آبخیز داشت.کلید واژگان: روش زمین شیمیایی, سد قشلاق سنندج, فرسایش, منشایابی ماده ی رسوبیDetermination of the role of each lithological unit in sediment production is an important priority of watershed management. The geochemical method provides the means to determine the origin of sediments in the Gheshlagh Dam, Sanandaj. Various lithological units were studied as sources of sediment deposited behind sediment-retaining structures. A total of 33 samples of sediment and sediment sources were collected and examined in the laboratory after sieving through a 62-micron sieve and identifying by instrument an ICP Initially, 9 sources of potassium, calcium, phosphorus, carbon, magnesium, chromium, sodium, cobalt, and nitrogen were used to determine the optimal composition of the tracers. Using the 2-stage analysis of variance and detection function, 3 elements, namely: cobalt, chromium, and calcium were selected as suitable tracers and entered the equation stepwise to determine the sources of sediment. The results indicated that the andesite lithological units with interlayers of shale (An / Sh) and microfossilized limestone (Lim) with 56.91 and 30.54%, respectively, had the highest share in the sediment production in the study area.Keywords: erosion, geochemical method, Gheshlagh Dam, Sediment Fingerprinting
-
زمینه و هدف
در سال های اخیر، ذرات معلق به عنوان یکی از آلاینده های هوا (خواه با منشا طبیعی و خواه با منشا مصنوعی) توجه زیادی را به خود معطوف کرده اند. در این مطالعه، هدف بررسی پتانسیل خاک کرمانشاه در ایجاد ذرات معلق با استفاده از گل توفان و گلباد می باشد.
روش بررسیجهت ترسیم گلبادها و گل توفان ها از داده های هواشناسی و نرم افزارWRPLOT view استفاده شده است. همچنین، به منظور بررسی جهت باد در روزهای گردوغبار از داده های سازمان هواشناسی کشور و همچنین، برای بررسی تاثیر پارامترهای هواشناسی همانند درصد باد آرام و درصد باد غالب از روش های آماری همچون بررسی رابطه رگرسیون، ضریب پیرسون استفاده شده است . همچنین، روند تغییرات سالانه و فصلی غلظت ذرات معلق (گردوغبار) به منظور تعیین فصول با فراوانی بیشتر در وقوع گردوغبار بررسی شده است.
یافته هانتایج نشان داد که بادهای شمال غربی تا غربی در تمام فصول می وزند و بیشترین فراوانی بادها، غربی است. براساس مقایسه گلبادهای فصل بهار و تابستان، در هر دو فصل بیشترین فراوانی بادها مربوط به قطاع غربی تا شمال غربی و پس از آن قطاع جنوب شرقی است. بررسی گل توفان ها نشان داد که عمدتا بادهای حاکم در منطقه دارای سرعتی کمتر از 5/4 متر بر ثانیه (حدود 80%) هستند، در بیشتر محدوده مورد مطالعه، بادها قادر به فرسایش خاک و ایجاد ذرات معلق (گردوغبار) نیستند.
بحث و نتیجه گیریباید منشا اصلی ذرات معلق (گردوغبارهای اخیر) را در منطقه مورد مطالعه را در کشورهای همسایه جستجو کرد.
کلید واژگان: ذرات معلق, گلباد, گل توفان, نرم افزار WRPLOT view, کرمانشاهBackground and PurposeRecently, aerosols as one of the air pollutants (with natural or anthropogenic sources) have received increasing attention. In this study, the purpose is investigation of soil potential in production of dust (aerosol) storms using wind rose and storm rose.
Material and MethodologyMeteorological data and WRPLOT view software were used to draw the wind rose and hurricanes. Also, in order to study the wind direction on dusty days, the data of the Meteorological Organization and also to investigate the effect of meteorological parameters such as gentle wind percentage and prevailing wind percentage, statistical methods such as regression relationship, Pearson coefficient have been used. Also, the trend of annual and seasonal changes in the concentration of suspended particles (dust) has been studied in order to determine the seasons with the highest frequency of dust occurrence.
ResultsThe results indicated that winds blow from northwestern and west in all seasons. The highest frequency of winds is western. The wind roses of spring and summer indicated that the most frequent direction of prevailing winds are western to northwestern. Southeastern direction comes in next level. These storms are more frequent in winter and autumn seasons. Also, investigation of storm roses demonstrated that dominant winds have speed of less than 4.5 meter per second (80%). This research shows that in study area, winds cannot erode the soil and product the aerosols.
Discussion and ConclusionTherefore, the main source of recent dust must be searched in the neighboring countries.
Keywords: Aerosols (Dust), Wind Rose, Storm Rose, WRPLOT View Software -
خاک ها با باران اسیدی آسیب بسیاری می بینند، باران اسیدی همچنین منجر به حل شدن بیش از اندازه مواد معدنی و با ارزش غذایی خاک می گردد که پوشش گیاهی را تضعیف می کند. در این پژوهش به منظور تعیین اثر متقابل جهت دامنه و شدت بارش نسبت به بارش های اسیدی در سازند های آغاجاری و گچساران، بخشی از حوزه های آبخیز مرغا و کوه گچ شهرستان ایذه با مساحت 1609 و 1202 هکتار انتخاب گردید. نمونه برداری میزان رواناب و رسوب در 16 نقطه و با سه بار تکرار در جهت های شمالی، جنوبی، شرقی و غربی سازندهای آغاجاری و گچساران در شدت های بارش 1 و 25 /1 میلیمتر در دقیقه و در بارش های آب مقطر، اسیدیته چهار و پنج با استفاده از دستگاه باران ساز کامفورست انجام شد. نتایج نشان داد که به طور کلی، در میزان رواناب و رسوب سازند های گچساران و آغاجاری در سه غلظت بارش مذکور، بیشترین تاثیر را شدت بارش دارد و همچنین کمترین تاثیر را اثر متقابل شدت بارش و جهت دامنه در میزان رواناب و رسوب بازی می کند و در سازندهای گچساران و آغاجاری میزان رواناب نسبت به رسوب حساسیت بسیار بیشتری در غلظت های مختلف بارش نسبت به اثر متقابل جهت دامنه و شدت بارش از خود نشان داد.
کلید واژگان: آب مقطر, باران اسیدی, سازند آغاجاری, سازند گچسارانIranian Journal of Watershed Management Science and Engineering, Volume:15 Issue: 54, 2021, PP 29 -38Soils are severely damaged by acid rain; acid rain also leads to excessive dissolving of minerals and valuable nutrients in the soil, which weakens vegetation. In this study, in order to determine the interaction effect between the slope aspect and precipitation intensity relative to acid rainfall in the Aghajari and Gachsaran formations, a part of Margha and Kuhe Gach watersheds of Izeh city with an area of 1609 and 1202 hectares were selected. A sampling of runoff and sediment was done in 16 points with three replicates in northern, southern, eastern, and western aspects of Aghajari and Gachsaran formations at different rainfall intensity of 1 and 1.25 mm/min and in distilled water, acidity 4 and 5 using Kamphorst rain simulator. The results showed that in both Gachsaran and Aghajari formations, rainfall intensity has the highest effect on runoff and sediment production in three concentrations of precipitation and also The interaction effect between precipitation intensity and slope aspect plays the least effect on in runoff and sediment production, and in Gachsaran and Aghajari formations, a runoff was much more sensitive to sediment production than the interaction effect between slope aspect and precipitation intensity.
Keywords: Distilled water, Acid Rain, Aghajari Formation, Gachsaran Formation -
بارش اسیدی یکی از عوارض زندگی صنعتی است که از نظر جغرافیایی در سال های اخیر گسترش وسیعی پیدا کرده و مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است . این بارش ها اثرات قابل توجهی بر اکوسیستم های مختلف کره زمین دارند. در این تحقیق به منظور بررسی حساسیت به رواناب و تولید رسوب نهشته های سازند گچساران به بارش اسیدی و تغییر غلظت آن، بخشی از حوزه آبخیزکوه گچ در شهرستان ایذه با مساحت 1202 هکتار انتخاب گردید. این تحقیق به منظور تعیین رواناب و رسوب تولیدی در 8 نقطه و با 3 بار تکرار در سازند گچساران در شدت های مختلف 1 و 25/1 میلیمتر در دقیقه و در غلظت های آب مقطر و اسیدیته 4 و 5 در چهار جهت شمالی، جنوبی، شرقی و غربی به کمک دستگاه باران ساز کامفورست انجام شد. به منظور انجام و تحلیل های آماری از نرم افزارهای SPSS و EXCEL استفاده گردید. بیشترین میزان رواناب و رسوب در سازند گچساران در شدت های 1 و 25/1 میلی متر در دقیقه مربوط به بارش با اسیدیته 4 می باشد. بارش با اسیدیته 5 نیز رواناب و رسوب بیشتری نسبت به بارش با آب مقطر نشان داد. نفوذ پذیری نیز در غلظت های مختلف بارش اختلاف معنی داری را نشان داد. بیشترین حساسیت به فرسایش و تولید رسوب به بارش اسیدی را نیز دامنه های شرقی از خود نشان دادند.
کلید واژگان: فرسایش خاک, باران اسیدی, سازند گچساران, باران ساز کامفورستAcidic rainfall is one of the complications of industry life that a point of view geographically in recent years spread widely and the attention of many researchers has been found. These rains have significant effects on the different ecosystems of earth. In this study, in order to investigate the sensitivity of erosion and sediment yield of Gachsaran Formation to acidic rainfall and its density change, parts of the Kuhe Gach watershed area in Izeh Township are selected with the area of 1202 hectares. This investigation in order to determine productivity runoff and sediment in 8 points and with 3 replicates in Gachsaran formation in different intensities 1, 1/25 mm in min and in the intensities of distilled water and 4, 5 acidic water in four aspects of northern, southern, eastern, western with using kamphorst rain simulator was done. In order to analyze statistical was used SPSS and EXCEL packages. The highest of runoff and sediment rates in Gachsaran formation in 1, 1/25 mm in min are related to 4 acidic rainfalls. The rainfall of 5 acidic also runoff and sediment are more than the rain of distilled water. The infiltration rates in rainfall different intensities also showed a significant difference.
Keywords: Soil erosion, Acidic rainfall, Gachsaran formation, Kamphorst rain simulator -
جهت شیب به طور مستقیم یا با تاثیرگذاری بر سایر عوامل محیطی باعث تغییر فرایندهای هیدرولوژیکی خاک به ویژه پتانسیل تولید رواناب و رسوب می شود. در این تحقیق، به منظور بررسی حساسیت به فرسایش جهت های اصلی دامنه نهشته های سازند گچساران و آغاجاری، بخشی از حوضه آبخیز کوه گچ و مرغا در شهرستان ایذه به ترتیب با مساحت 1202 و 1609 هکتار انتخاب شد. این تحقیق به منظور تعیین رواناب و رسوب تولیدی در 16 نقطه و با 3 بار تکرار در سازندهای گچساران و آغاجاری و در شدت های مختلف 1 و 25/1 میلیمتر در دقیقه در چهار جهت شمالی، جنوبی، شرقی، و غربی به کمک دستگاه بارانساز کامفورست انجام شد. در این تحقیق از نرم افزارهای SPSS و EXCEL برای تحلیل داده های حاصل از شبیه ساز باران استفاده شد. بیشترین میزان رسوب در هر دو سازند گچساران و آغاجاری در شدت های 1 و 25/1 میلیمتر در دقیقه مربوط به دامنه های شرقی است و بیشترین میزان رواناب در سازند آغاجاری مربوط به دامنه شمالی و در سازند گچساران مربوط به دامنه جنوبی است. میزان رسوب تولیدی نیز در سازند آغاجاری در هر دو شدت یادشده بسیار بیشتر از سازند گچساران است. اما میزان رواناب تولیدی در سازند گچساران بسیار بیشتر از سازند آغاجاری نشان داده شد.
کلید واژگان: بارانساز, تولید رسوب, جهت دامنه, سازند آغاجاری, سازند گچساران, فرسایش خاکIntroductionThe erodibility of watershed area is a function of several factor, one of these factors is topography. Including main topography features is slope aspect of which directly or with the effect on other environmental factors is caused changes in soil hydrological processes particularly the potential for runoff and sediment production. Soil erosion is the most important environmental factor in the world that adversely affects all-natural ecosystems as well as those under human management. Although soil erosion has existed throughout history, it has been intensified in recent years due to improper land use. Environmental factors, such as climate situation, topography, soil, and land use affect sediment formation in watershed areas. Aghajari formation is among the most erodible in Iran. Aghajari formation, covered with Bakhtiari conglomerate, is located on Mishan marl formation. This marl formation was formed between Pliocene and Miocene. Aghajari formation consists of gray and brown calcareous sandstone, gypsum red marl, and siltstone. Its main section spreads from Omidiyeh to the Aghajari oil field and it has a thickness of 2965 meters. The presence of gypsum marls has made Aghajari formation apt to erosions of different kinds, especially surface erosion, rill erosion, badland, and mass movement. One of the most eridibility of Iran is the Gahsaran formation. Gahsaran formation has oil industries that yearly thousands of tons of sulfur and carbon dioxide interpolate into the air. And it can be caused by acidic rainfall. Thus investigating the role of acidic rainfall on soil erosion and sediment production in these areas is necessary. Gahsaran formation has a thickness of about 1600 meters. A viewpoint of lithology is consisting of salt, anhydrite, colorful lime, and some shale. Gahsaran formation age is lower Miocene.
Materials and methodsIn this investigation in order to investigate sensitivity to the erosion and sediment yield the main aspect of slope of Aghajari and Gachsaran formation deposits, part of margha and kuhe gach watershed areas in Izeh Township respectively with the area of 1202 and 1609 hectares was elected. In this investigation in order to determine productivity runoff and sediment in 8 points and with 3 replicates in Gachsaran formation and in 8 points and with 3 replicates in Aghajari replicates in rainfall intensities 1 and 1/25 mm in min in 4 slope aspect; northern, southern, eastern and western with using of kamphorst rain simulator was done. In order to analyze statistical from SPSS and EXCELL was used. The study utilized the Kamphorst rainfall simulator. This fully standardized, easily portable rainfall simulator was designed to cover a plot area of 625 cm2. The rainfall simulator is used to determine the characteristics of soil, erosion, water infiltration, and is also suitable for soil research. It is a standard method to use it to determine the erodibility of surface deposits. The experimental plot area of 625 cm2 with a smooth gradient was selected, which was the representative of the main slope aspects. Meanwhile, the Kamphorst rainfall simulator was installed at the height of 200 cm to reach to raindrop boundary velocity.
Results and discussionThe highest of sediment rate in both Gachsaran and aghajari formations in rainfall intensities 1, 1/25 mm in min is belonged to eastern slope aspects. The highest of runoff rate in aghajari formation is belonged to northern slope aspect and in Gachsaran formation is belonged to southern slope aspect. There was a significant difference in the south-east, south-west slopes in comparison of the amount of sediment produced in different aspects of the slope in the Aghajari Formation at the intensity of 1 mm/min. But, there was a significant difference in the amount of runoff produced and permeability of north-west slopes. And at 1.25 mm/min intensity, sediment production in south-east and south-west slopes showed a significant difference. But runoff was significantly different in north-south, north-east and north-west slopes. In terms of sediment production in Gachsaran and Aghajari formations, the total rate was highest at two intensities of 1 and 1.25 mm/min in the eastern slope. But, in terms of runoff in Aghajari Formation, the northern slopes have the highest runoff and in Gachsaran Formation, the southern slopes have the highest runoff. And, in terms of permeability in Aghajari Formation, the southern slopes and in the Gachsaran Formation, the western slopes have the highest penetration rate in the two intensities.
ConclusionThe rate of productivity sediment also in Aghajari formation in both mentioned intensities is more than Gachsaran formation. But the rate of productivity runoff in mentioned intensities in Gachsaran formation is more than Aghajari formation. The rate of changes in productivity sediment and runoff in various slope aspects in both formations also significance difference showed.Key words: Soil erosion, Sediment production, Aghajari formation, Rain simulator, Gachsaran formation
Keywords: Slope aspect, Soil erosion, sediment production, Aghajari formation, Rain simulator, Gachsaran formation -
استخراج و بهرهبرداری از معادن، یکی از فعالیتهای مهم اقتصادی است که میتواند در رشد و توسعه اقتصادی نقش داشته باشد؛ با این وجود، تاثیرات زیستمحیطی و اجتماعی معدن بر مناطق مجاور به افزایش نگرانی دولتها، سازمانها، افراد ذینفع و به ویژه عموم مردم منجر شده است. امروزه پیشرفت در پروژههای صنعتی علاوه بر تامین بخشی از نیازهای انسانی، خواسته و ناخواسته به بروز ناپایداریها منجر می شود و مشکلات زیستمحیطی فراوانی برای محیط زیست ساکنان مجاور این صنایع ایجاد می کند که این امر، ضرورت ارزیابی اثرات زیستمحیطی این فعالیتها را در آن مناطق نمایانتر ساخته است. در حالی که سهم فعالیتهای معدنکاری در توسعه اقتصادی مطرح است، در نقطهای دیگر، دستاوردهای بخش معدن به اقتصاد، برابر با هزینههای قابلتوجه زیستمحیطی و اجتماعی تعریف میشود؛ بهگونهای که گفته میشود این فعالیتها برای توسعه اقتصادی خطرناک تر از یک موهبت است. پژوهش حاضر درصدد آن است که تبیینی درست، علمی و واقعی از این دو دسته نظر ارایه دهد و بر این اساس به ارزیابی اثرات مختلف (مثبت و منفی) معدن پایتاوه در منطقه بستک (غرب هرمزگان) بپردازد و پایداری یا ناپایداری این فعالیت را مشخص کند. این مهم با مطالعات میدانی برمبنای پرسشنامه، مصاحبه و استفاده از این دادهها در دو روش به ترتیب موسوم به RIAM و Phillips صورت گرفت. نتایج نشان داد که پروژهی معدنکاری در این منطقه به دلیل داشتن اثرات منفی محیطی، ناپایدار محسوب میشود. کاهش اثرات منفی محیطی، تعامل و جلب رضایت نظر و رفع دغدغهی ساکنان مناطق مجاور معدن از طریق رعایت اصول و استانداردهایی مانند فیلتر تصفیه هوا و فعالیت کارخانه در زمانهای فاقد وزش باد بسیارضروری و موثر خواهد بود.
کلید واژگان: اثرات مثبت, اثرات منفی, پایداری, پروژه, فیلیپس, مردمIntroductionThe Earthchr('39')s environment and ecosystem is an extensive and complex set of different components and factors that have been formed as a result of the gradual evolution of living organisms and the components of the Earthchr('39')s surface. This collection includes nature and all living things. As one of these beings and a part of the environment, man is affected by nature and is also affected by it. This effect, which manifests itself in various forms, is mainly due to the various activities. From the past until now, nature has been used and exploited in multiple ways. As a result of this impact on the environment, it has mainly manifested itself in the form of degradation and has increased in recent decades for various reasons. This issue means that the increasing trend of exploitation of nature, due to the intensity and nature, causes various concerns that manifest themselves in the form of ambiguities and essential questions. In the general case (exploitation of nature), the general and key questions are what mechanism follows this growing process of exploitation of nature, to what extent it is correct and logical, and the primary purpose of this exploitation?One of the forms (types) of use and exploitation of nature globally and in Iran is mining activity. Naturally, the general and key questions raised above, both in general and in the discussion of specific uses (here mining activity) can be examined and explored. However, in recent years, this activity can be examined in various situations (in terms of exploitation intensity and increasing mining trend. But it seems that a general explanation and the nature of the action and activity, not based on the intensity of activity, also has sufficient credibility and an excellent position. Is. However, as stated, the purpose is to investigate basically and in general the relationship between nature exploitation in Iran in the form of mining activities with nature? Basically, in this regard, the only and always the aforementioned goal in such industrial (economic) activities, or does nature itself have a place and importance in this? This study aims to provide an appropriate answer to the key question that to what extent economic activities and exploitation of nature, mining here, are in line with naturechr('39')s capacity and follow the principles of sustainable development? In summary, the present study seeks to properly assess the environmental sustainability or instability of mining activities and, in this regard, the degree of proportionality between the positive (mainly economic) and negative (mainly environmental) effects on the environment of residents in affected areas. To become clear.
MethodologyIn summary, the recent research was carried out in several stages as follows: In the first stage, based on the nature of the issue and attention to factors such as the proximity of the mine to residential areas and people, as well as the importance of different factors affecting the mine and Bastak area and In particular, Paytaveh gypsum mine was designated for research. In the next step, general and specialized questionnaires were designed by considering different aspects of my impact. A general questionnaire for surveying the general public and, in fact, residents of areas adjacent to the mine, and a specialized questionnaire for obtaining more technical and comprehensive data and information from relevant experts (environment, natural resources, industry, and mining), environmental activists and villagers and responsible people in that village. Paytaveh village) was designed and used for use in the final tables of the evaluation method (RIAM method). In the last step, these data and scores, and status classes were used to determine the environmental stability or instability of the mine in a method called the Phillips method.
Results :
As mentioned in the research method, the raw information and data extracted from the opinions of different people were used to score and determine the status of various factors. The results showed that among the 15 factors studied in this study, 7 factors have a negative effect, 5 factors have a neutral effect (ineffective), and 3 factors (all in the category of economic factors) have a positive effect. Meanwhile, socio-cultural factors did not affect, and all four factors in this category were completely neutral and ineffective. By placing the numbers in the said formulas, the final number S in the Phillips formula was determined to be zero. Therefore, according to the classification, the resulting number, zero, is in the instability range. In simpler terms, the calculations show that the mining project is considered unstable and has led to environmental instability.
Discussion & ConclusionsThe Phillips method was used to investigate and determine the environmental stability or instability due to mining activity in the Paytaveh Bastak area based on information obtained from the RIAM method. The results showed that this project has different effects in the study area. But in general, the result of the effects indicates the dominance of negative effects over positive effects, and as a result, the environment caused by these effects is unstable. Finally, there is a key issue to consider: the balance between the benefits of mining and its environmental impact is essential to achieving sustainable exploitation of mineral resources. Although the results showed that in the study area, there is no balance between the positive and negative effects of mining activity, but the evaluation and analysis of the views of residents show that the efforts of miners to increase the weight of positive effects (mainly economic: employment of villagers in mining and cooperation with villagers in to carry out the necessary construction and infrastructure activities of the residents) will help increase the satisfaction of the residents and at least in the short term the continuation of the project will be acceptable from the residentschr('39') point of view and will lead to relative relative positive effects in the short term (employment and income for residents). Development and essential infrastructure of residents) will help increase residentschr('39') satisfaction, and at least in the short term, the continuation of the project will be acceptable to residents. It will lead to the relative maintenance of tangible positive effects in the short term (employment and income for residents. However, the use of the word sustainability and especially sustainable development for this activity in general and in this region will not have a proper scientific and logical aspect. In short, mining, as one of the main pillars in many developed and developing countries has always faced many economic, social, and environmental challenges concerning its stakeholders. This has led mining companies to pay more attention to better interact with their stakeholders in recent decades. Therefore, achieving sustainable development has become one of the industrychr('39')s priorities. This key issue will be achieved only if the exploiters try to increase the positive effects, reduce the negative effects of mining and generally pay attention to the demands of the residents of the adjacent areas of the mine, as the main stakeholders, to improve their quality of life and environmental concerns. Perhaps only then will it be appropriate and effective to talk about the environmental sustainability of mining activities in such areas.
Keywords: positive effects, negative effects, sustainability, project, phillips, people -
وجود چشمه های آب ساحلی به دلیل تاثیر بر روی شوری و دمای آب و به تبع آن تاثیر بر روی چگالی محیط اطراف در مطالعات دریایی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی عوامل موثر بر ناهنجاری دمای آب های ساحلی و تعیین نواحی احتمالی خروج سفره های آب زیرزمینی به داخل دریا می باشد. در این تحقیق به منظور تعیین ناهنجاری دمایی ناشی از نواحی احتمالی تخلیه ی آب زیرزمینی به خلیج فارس در سواحل استان هرمزگان، ابتدا با اعمال تصحیحات لازم (اتمسفریک، رادیومتریک، هندسی) بر داده های حرارتی باند 10 لندست 8، نقشه ی دمای سطح دریا (SST) تهیه و نقشه ی ناهنجاری دمایی استاندارد (STA) استخراج شد. سپس با تعیین سطح مشترک ناهنجاری دمایی طی سال های 96 و 97، نواحی احتمالی تخلیه آب زیرزمینی زیردریایی به خلیج فارس مشخص شد. سپس شاخص های ژیومرفومتری شامل: ارتفاع، شیب، انحنای طولی، انحنای عرضی، انحنای عمومی و موقعیت توپوگرافی (TPI) تعیین شده و ارزیابی شد. نتایج نشان داد که ناهنجاری های ایجاد شده در سواحل بندرمقام، بندرنخیلو، بندردیوان، بندرشناس، بندرلنگه و بندرکنگ به ترتیب 53/43، 7/83، 18/65، 5/16، 2/46، 12/98 هکتار دارای احتمال بسیار بالای خروج سفره های آب زیرزمینی به داخل دریا می باشند. این سطح در کل سواحل محدوده مورد مطالعه 100/53هکتار است که به خلیج فارس تخلیه می شود. همچنین بر اساس نتایج آزمون جکنایف حساس ترین شاخص ژیومرفومتری، متغیر ارتفاع (درحالت منفی برابر با عمق دریا) است که به تنهایی AUC برابر با 90% ایجاد می کند لذا اگر از داده های ورودی مدل حذف شود، بیشترین تاثیر کاهشی را در نتایج پیش بینی مدل خواهد داشت.
کلید واژگان: ناهنجاری دمایی, تخلیهء آب زیرزمینی زیردریایی, ژئومورفومتری, مکسنت, خلیج فارسHydrogeomorphology, Volume:8 Issue: 27, 2021, PP 139 -161IntroductionSubmarine Groundwater Discharge (SGD), any flow or all water flows on the continental banks of the sea bed, is defined regardless of the liquid composition and the driving force of its agent (Barnett et al., 2003). This occurs in a calm and continuous flow of SGD wherever its table has a positive relative hydraulic gradient with the sea level, which is attached to the surface runoff. The outflow of the flow into the sea will cause a temperature anomaly on the surface. The depletion of the underground submarine currents plays a remarkable role in the water cycle, which can be considered as an important part of water balance. Therefore, it is important to identify the range of anomalies caused by the probable depletion of SGD into the sea.
MethodologyRemote sensing systems are used to determine the site of SGD depletion into the sea or lake, including aerial images with high resolution (Lewandowski et al., 2013). The aerial manual infrared imaging (Duarte et al., 2006) or ground thermal imaging (Schuetz and Weiler, 2011) are highly expensive and are certainly not suitable to assess the regional scale or continuous monitoring of SGD depletion in large blue bodies (Wilson and Rocha, 2016). Hence, free data and images of the Landset 8 satellite for 2017 and 2018 were used to determine sea surface temperature maps. For this purpose, corrections were first applied to thermal bands in the ENVI 5.3 software environment. Then, to investigate the existence of geometrical and non-geometrical errors, the quality of the data was examined on satellite images. Analyses and extraction of sea surface temperature maps were carried out using GIS 10.3.1 software. After preparing a suitable temperature map, the least surface roughness level was determined by applying different classifications in the GIS environment. Then, the distribution of each anomaly was finally prepared to prepare the distribution map of thermal anomalies. In this study, a digital elevation model (DEM) was used in GIS software to provide geomorphometryindices and maps related to environmental variables (slope, Topographic Position Index, profile curvature, general curvature, plan curvature, and height) and statistical modeling. Finally, the layers were prepared and the required adjustments were made in the software settings. Maxent Version 3.3.3 software was then used to perform statistical modeling.
Results and discussionSome anomalies were observed by examining the rainfall of existing pluviometry stations (n = 14) in the study area and investigating the rainfall amount (the same month, the month before, six months before, the same year, and the preceding year). The regression relationship between levels of anomalies and rainfall values determined at different times revealed a strong relationship between the anomaly levels and the amount of rainfall in the previous month. Finally, the seasons studied in 2017 and 2018, the results obtained from the study of SST, STA, and the least common level defined, along with rainfall investigations, all indicated that that the highest temperature anomalies with iterations in two different histories belonged to January 2017 and 2018, which were used for subsequent analyses. The depth studies in the range of anomalies included in January 2017 and 2018, as well as the common level of anomalies from the two dates, show that anomalies obtained in the deep-sea regions are not located and the depth of these anomalies is low within the range, which increases the probable presence of the underground spring. It can be stated that the results obtained are related to the depth of temperature anomalies because they are in the shallow depth of the sea and less than 30 meters, which is the reason to increase the likelihood of the presence of the submarine springs in these areas. According to McBride and Pfannkuch et al. (1975), Shaban et al. (2005), Thomas et al. (2002), Lewandowski et al. (2013), Wilson and Rocha (2016), and Farzin et al. (2017), SGD presence rate decreases with the distance from the shore, and the presence of submarine springs would be expected at a water level close to the shore in the disorders created at the surface of the sea, which corresponds to our results. All temperature anomalies, particularly the repeated anomalies in January 2017 and 2018 are located 3 km away from the coast, which increases the probable presence of SGD. According to the results of the jackknife test, the most important indices are in the presence of temperature anomalies and the presence of SGD (depth) and slope, which indicates that the presence of SGD spring is up to a depth of 4 meters and the appropriate slope for the presence of SGD depletion region is 5%.Figure (1): The classification map of the presence of SGD based on temperature level anomalies and environmental variables.Figure (2): The Jackknife test for model sensitivity analysis
ConclusionThe environmental factors play a role in the creation of temporal and spatial changes of SST and STA. Based on the results obtained from geomorphometrystudies and inequalities, as well as those of maxent modeling based on the common level of temperature anomalies in January 2017 and 2018, it can be concluded that anomalies occurred in the Bandar Magham, Bandar Nakhiloo, and coasts of Bandar Divan, Bandar Shenas, Bandar lengeh, and Bandar kong indicate that these areas have a very high probability of underground aquifers. These submarine currents seem to have a substantial amount of evacuation that could have significant effects on the coastal ecosystem and the regional water balance. If the quality of the evacuated water is not intrinsically salty and is desirable to be used, it can be utilized as a water supply source in the area.
Keywords: Temperature anomaly, Submarine Groundwater Discharge, Geomorphometry, Maxent, Persian Gulf -
شناسایی فرایندهای هیدروژیومورفیک نظیر سیلاب عادی (normal flood)، سیلاب واریزه ای (flood (debris و جریان واریزه ای (debris flow) با توجه به رژیم رسوبی و خطرات و خسارات مختلف بسیار ضروری می باشد. در سال های اخیر کمبود اطلاعات میدانی موجبات نیاز به استفاده از مدل های مبتنی بر اطلاعات پایه حوزه آبخیز را فراهم کرده است. هدف از این مطالعه، توسعه روش کاربردی برای پیش بینی رخداد انواع جریان سیلابی با استفاده از ویژگی های فیزیکی (ژیومورفومتری) و ژیومورفولوژیکی حوضه می باشد. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و ابزارهایی مانند عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی و سامانه GIS انجام شد. در روش توصیفی، ارزیابی میدانی رسوبات انواع جریان های سیلابی 28 تیرماه سال 1394 در 70 زیرحوزه آبخیز سد کرج انجام شد. از 70 زیرحوضه مطالعاتی، 30 زیرحوضه جریان واریزه ای، 16 زیرحوضه سیلاب واریزه ای و 24 زیرحوضه با سیلاب عادی مواجه شدند. در روش تحلیلی، در هر زیرحوضه، 32 عامل ژیومورفومتری از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با دقت مکانی 25 متر و پنج پارامتر ژیومورفولوژیکی از نقشه رخساره های فرسایش توده ای، استخراج و به منظور تعیین ارتباط با نوع جریان های سیلابی مشاهداتی به برنامه آماری SPSS منتقل شد. نتایج تحلیل واریانس یک مرحله ای (ANOVA) و مقایسه چندگانه بونفرونی (Bonferroni multiple comparisons) نشان داد، چهار عامل مورفومتری طول آبراهه اصلی (Lm)، محیط حوضه (p)، طول حوضه (Lb) و میانگین عرض حوضه (Wb) در تفکیک انواع جریان سیلابی موثر شناسایی شدند. به منظور انتخاب دو پارامتر کلیدی مناسب تر و مقادیر آستانه آن ها، بررسی رابطه زوجی چهار متغیر در شش نمودار (کرت) پراکنش سه گانه نقطه ای نشان داد طول آبراهه اصلی (Lm) و میانگین عرض حوضه (Wb) مناسب ترین عوامل موثر برای پیش بینی جریان های سیلابی با کمینه مجموع خطاهای موجود در محدوده طبقات تفکیکی جریان ها بر روی نمودارها بودند که در حوضه های طولانی با 4<Lm کیلومتر سیلاب عادی و در حوضه های کوتاه با 4<Lm کیلومتر اگر 1<Wb کیلومتر باشد، سیلاب واریزه ای و چنانچه 1>Wb کیلومتر باشد، جریان واریزه ای ایجاد می شود. نتایج تحلیلی نشان داد که مدل مورفومتری دارای دقت مطلوب در طبقه بندی صحیح حدود 94، 88 و 83 درصد از حوضه های بالای سد و 91، 83 و 88 درصد از حوضه های پایین سد، به ترتیب برای وقوع جریان واریزه ای، سیلاب واریزه ای و سیلاب عادی بوده است. پیش بینی رژیم رسوبی جریان های سیلابی و انجام اقدامات متناسب و سریع آبخیزداری در مواقع بحرانی از امتیازات این مدل کاربردی محسوب می شود.کلید واژگان: جریان واریزه ای, حرکت توده ای, سامانه اطلاعات جغرافیایی, مورفومتری, هیدروژئومورفیکIdentification of hydrogeomorphic processes such as normal flood, debris flood and debris flow on alluvial fan (at the outlet of the watershed) is essential due to the type of sedimentary regime and various hazards. In recent years, the lack of field information has led to the need to use models based on basic watershed information. The aim of this study is to develop a practical method for predicting the occurrence of various types of flood flow, using physical and geomorphological characteristics of watersheds. In this study, a descriptive-analytical method and some of tools, such as aerial photographs, satellite images, topographic maps were used. First, by descriptive method, field evaluation of sediments of various types of flood currents was carried out on July 19, 2015 in 70 sub-watersheds of in Karaj Dam Watershed. Results showed that out of 70 sub-basins, 30 sub-basins, debris flow, 16 sub-basin debris flood and 24 sub-basins were normal floods. Then, in the analytical method, 32 geomorphometric features of watersheds by 25-meter spatial digital model (DEM) and five geomorphological features of sub-watersheds by mass movement maps were extracted and then were transferred to the SPSS statistical program to determine the relationship with the type of flood flow. The results of ANOVA and Bonferroni multiple comparisons showed that four morphometric factors “main channel length, basin perimeter, mean basin width and basin length” were identified in differentiation of flood flow types. To achieve the two appropriate key parameters and threshold values, four variable pairwise were copaird by pair in six triple scatter plots. The results showed that “The main channel length (Lm) and the mean basin width (Wb)” has the least total errors of the observation streams, were selected as the most appropriate factors for predicting flood flows. In long basins with Lm>4 km, normal flooding occurs, and in short basins with Lm1 km, floods occur, and if WbKeywords: Debris Flow, GIS, Hydrogeomorphic, Mass movement, Morphometry
-
مارن ها به دلیل ترکیبات فیزیکی و شیمیایی و عدم استقرار پوشش گیاهی در بستر آن ها و در نتیجه مواد آلی کم از حساس ترین سازندها به فرسایش محسوب می شوند، به طوری که که با جدا شدن ذرات خاک و حمل آن به مناطق پایین دست منجر به ایجاد اشکال مختلف فرسایش می گردد. منطقه مورد مطالعه به دلیل خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مارن ها موجب ایجاد انواع اشکال فرسایشی در حوضه گردیده که به دنبال آن جریانات گل آلود حاصل از فرسایش پذیری و رسوب زایی آن ها مناطق شهری پایین دست را تحت تاثیر قرار می دهد. در این تحقیق تعداد 35 نمونه خاک از واحدهای کاری جهت مشخص شدن ویژگی های فیزیکی و شیمیایی و همچنین بررسی میزان تلفات خاک با استفاده از دستگاه شبیه ساز باران به همراه 5 نمونه از واحدهای مارنی شاخص منطقه برای انجام آزمایش های کانی شناسی تهیه و به آزمایشگاه انتقال داده شد. جهت بررسی فرسایش پذیری مواد منفصل از روش K در معادله جهانی فرسایش استفاده شد، که طبق این روش بیشترین مقدار k مربوط به اشکال بدلند با ضریب 70 درصد و کمترین آن مربوط به فرسایش سطحی و بارانی با ضریب 25 درصد می باشد. همچنین با توجه به اینکه تعداد 4 واحد کاری دارای مواد متصل بودند جهت بررسی فرسایش پذیری آن ها نیز از روش سلبی استفاده شد، به طوری که که بر اساس آن متوسط امتیاز واحدهای کاری دارای این نوع مواد برابر 24/ 27 و همگی حساس نسبت به فرسایش می باشند و بر اساس نتایج تجزیه آماری SPSSاز نظر توزیع فراوانی نوع فرسایش، بیشترین نوع فرسایش مربوط به فرسایش سطحی و بارانی با 6/17 درصد است، همچنین میزان هدایت الکتریکی، نسبت جذب سدیم، درصد سدیم تبادلی و کلر با فرسایش لغزشی و پتاسیم با فرسایش بدلند رابطه مستقیم دارد و با کربن آلی رابطه معکوس دارد، در واقع کربن آلی نیز با پوشش گیاهی رابطه مستقیمی دارد، به طوری که مواد آلی باعث افزایش پوشش گیاهی و پوشش گیاهی نیز منجر به آبشویی سدیم و پتاسیم و در نتیجه بر میزان هدایت الکتریکی و نسبت جذب سدیم تاثیر مستقیم دارد.
کلید واژگان: اشکال فرسایشی, خصوصیات فیزیکی, خصوصیات شیمیایی, فرسایش, مارنDue to physical and chemical composition and lack of vegetation cover and therefore less organic matter, Marlons formations are the most sensitive formations to erosion, so that by removing the particles of the soil and transporting their to the lower regions, cause different forms of erosions. Due to the physical and chemical properties of marls, the study area has caused various types of erosion in the basin and downstream urban areas has been affected followed by mudflows resulting from their erosion and sedimentation. In this research, 35 soil samples were taken from the different work units to determine the physical and chemical characteristics and also to study the soil losses using a rain simulator. Along to this, 5 samples from particular marl units of the area was taken and transferred to the laboratory for mineralogical experiments. The K method in the global erosion equation was used to evaluate the degradability of detached materials that according to this method, the highest value of k is related to forms with a coefficient of 70%, and the least of which is the surface and rainfall erosion form with a coefficient of 25%. Also, due to the fact that there were 4 units of work with attached materials, the stripy method was used to evaluate their erodibility.
Keywords: Chemical Properties, erosion, Erosion forms, marl, Physical properties -
ذرات گردوغبار به دلیل دستیابی به سیستم تنفس انسان تاثیرات مخربی بر سلامت انسان به ویژه در مناطق شهری و صنعتی دارند. بنابراین پایش ذرات گردوغبار و بررسی روند مکانی و فصلی آن اهمیت ویژه ای دارد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تغییرات فصلی و مکانی غلظت ذرات گردوغبار به تفکیک در اندازه های PM2.5، PM10 و TSP در حومه شهر اصفهان و ارتباط آن با پارامتر های هواشناسی می باشد. برای این منظور به کمک دستگاه نمونه بردار هوا از نوع مکش پایین و روش وزنی غلظت ذرات PM2.5، PM10 و TSP در طی دوره یک ساله (تیر 1394-1395) در سه ایستگاه واقع در شرق، جنوب و غرب شهر اصفهان اندازه گیری شد. بر اساس نتایج به دست آمده، در شرق، جنوب و غرب شهر اصفهان به ترتیب میانگین غلظت ذرات PM2.5 73، 50 و 23؛ PM10101، 86 و 45؛ TSP 134، 103 و 53 میکروگرم بر مترمکعب بود. میزان غلظت ذرات PM2.5 در تمام ایستگاه ها اغلب بیش از حد استاندارد تعیین شده توسط آژانس حفاظت محیط زیست ایالات متحده (US EPA) گزارش شد. همچنین بررسی ها نشان داد رطوبت نسبی و دما به ترتیب همبستگی منفی و مثبتی با غلظت ذرات گردوغبار در منطقه داشتند. با این حال میان سرعت باد و غلظت ذرات گردوغبار ارتباط ضعیفی مشاهده شد. به طور کلی ذرات PM2.5 نسبت به سایر ذرات درشت تر همبستگی قوی تری با عوامل اقلیمی داشتند. به کمک روش گلباد آلودگی مشخص شد که بادهای غربی و شمال غربی نقش ویژه ای در افزایش غلظت ذرات PM2.5 داشتند. نتایج این تحقیق می تواند برای مدیران و تصمیم گیران در حوزه عملیات مقابله با گردوغبار به ویژه در عملیات درختکاری و پوشش سبز مفید واقع گردد.کلید واژگان: ذرات گردوغبار, هواشناسی, تغییرات زمانی, تغییرات مکانیParticulate matters (PM) has a negative effect on human health especially in industrial and urban areas due to their great potential of reaching the furthest parts of human lungs. Therefore, it is essential to conduct continuous monitoring of PM in order to assess their spatial and temporal trend in ambient air. This study aimed to assess the spatial and seasonal variations of PM2.5, PM10, total suspended particles (TSP) concentration and evaluating their correlations with meteorological parameters in surrounding regions of Isfahan city, Iran. PM2.5, PM10 and TSP concentrations (24-hours) were measured by gravimetry method with low volume air sampler for one-year period (July 2015-July 2016) at three stations located on western, eastern and southern part of Isfahan. The overall daily mean concentrations of PM2.5, PM10 and TSP were 73, 101 and 134 µg/m3 in east; 50, 86 and 103 µgr/m3 in the south; and 23, 45 and 53 µgr/m3 in west stations, respectively. This study identified that PM2.5 concentrations were above the US Environmental Protection Agency (EPA) guideline at all stations. The daily mean concentration of PM2.5, PM10, and TSP showed a negative correlation with humidity, while a positive correlation was observed between daily average temperature and all pollutant concentrations. A weak positive correlation was observed in case of wind speed. This study found that the meteorological condition has the highest impact on fluctuating PM2.5 concentration over the monitoring period. Pollution rose analysis indicated that westerly and north-westerly wind increased PM2.5 concentration at all sites.Keywords: particulate matter, meteorology, Spatial Variation, Seasonal variation
-
پدیده های فرسایش و رسوب دو پدیده اجتناب ناپذیر حوزه های آبخیز هستند. در این پژوهش به منظور مدلسازی تعیین بار معلق رسوب 69 حوزه موجود در حوزه های آبخیز کارون بزرگ و کرخه ابتدا اطلاعات 30 نوع ویژگی فیزیوگرافیکی، ژیومرفولوژیکی، پوشش گیاهی و اقلیمی برای تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد. با استفاده از تجزیه مولفه های اصلی، ماتریس خصوصیات به 8 ویژگی عامل مبنا شامل: رسوب سالانه، مساحت، محیط، طول آبراهه اصلی، رلیف حوزه، متوسط ارتفاع در 85% بالایی آبراهه اصلی، ارتفاع موقعیت 15% پایینی طول آبراهه اصلی و تعداد زمین لغزش در هر حوزه تقلیل یافت. حوزه های موجود بر اساس ویژگی های منتخب به 6 گروه همگن تقسیم و با استفاده از رگرسیون چند متغیره گام به گام مدلسازی رسوب دهی حوزه ها انجام شد. بر اساس منحنی های جرم مضاعف بین داده های رسوب-بارش، از بین 35 ایستگاه که در بالا دست خود دارای انواع سد های مخزنی بودند، رسوب دهی 29 ایستگاه تحت تاثیر سدهای بالا دست خود قرار داشتند. نتایج نشان داد که سدهای بزرگ می توانند بر عملکرد رسوب پایین دست خود تا طول 98 کیلومتری رودخانه تاثیر بگذارد. همچنین در هر گروه ترکیب خاصی از ویژگی ها بر روی رسوب دهی حوزه ها تاثیر گذار هستند. بر اساس شاخص های اعتبارسنجی ، مدل های به دست آمده دارای کارایی بالایی هستند (ضریب نش ساتکلیف 72/0 و ضریب تبیین 71/0). بطور کلی، ویژگی های فیزیوگرافی حوزه مانند محیط، مساحت، طول آبراهه اصلی و رلیف حوزه نسبت به سایر عوامل اقلیمی، پوشش گیاهی و زمین شناسی منطقه از درجه اهمیت بیشتری برخوردارند و کل واریانس تبیین شده توسط ویژگی های ذکر شده 3/87 درصد است.
کلید واژگان: مدلسازی, تجزیه مولفه های اصلی, خوشه بندی, حوزه های آبخیز کارون بزرگ و کرخهSediment and erosion are two natural phenomena in watersheds. Due to irregular recording and sampling difficulties, daily data are not available for sediment records. Therefore, decision makers and researchers have to apply interpolating methods to estimated sediment yields. In this study, 30 watershed characteristics including physiography, geomorphology, vegetation, climate conditions in 69 watersheds located in the Karoon and Karkheh basins were used to statistical analysis. Based on the principle component analysis, eight characteristics including area, perimeter, river length, relief, mean of elevation at 85% upstream and 15% point of longest flow path and the number of landslide events were selected. Then using Cluster Analysis, six homogenous regions were identified and multiple regression models were applied. Due to constriction of large dames on the studied watersheds, access to the reliable data is a challenges for sediment yield analysis. Based on the sediment-precipitation double-mass curves 29 out of 35 stations were influenced by upstream dam. Results indicated that the effects of large reservoir dams can influence the downstream sediment yield along 98 Km of river length. The results show that in each group a particular combination of variables influence the sediment yields of the watersheds. According to the validation indices (NS and R2) the obtained models have the high performance (R2 = 0.71 and NS=0.72). In general, the physiographic characteristics of the watershed such as length, area, main flow path and relief are more important than other climatic, vegetation and geological factors. The total explain variance by the mentioned variables is 87.3%.
Keywords: modelling, PCA, Clustering, Karoon, Karkhe Watersheds -
زمینه و هدف
ذرات غبار اتمسفری نقش قابل توجهی در انتقال عناصر شیمیایی رهاشده از منابع صنعتی و شهری دارند. بطوری که آلاینده های متصل به این ذرات می توانند طی مسافت های طولانی منتقل شده و به عنوان تابعی از شرایط هواشناسی، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی ذرات و طبیعت سطح هستند. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی غنای فلزی و درجه آلودگی فلزات سنگین در غبار ترسیب شده اتمسفری شهر تهران بود.
مواد و روش هانمونه های غبار از 8 نقطه از شهر تهران در سال 1397 برداشت شد. فلزات سنگین (سرب، روی، مس، نیکل، کروم، منگنز و آلومینیوم) در این ذرات با استفاده از دستگاه ICP-MS آنالیز شد. غنای فلزات و درجه آلودگی با استفاده از شاخص های فاکتور غنی شدگی (EF)، انباشت زمینی (Igeo)، درجه آلودگی (Cd) و درجه آلودگی اصلاح شده (mCd) تعیین شد. از آزمون های تی جفتی، همبستگی پیرسون و تجزیه خوشه ای سلسله مراتبی جهت تحلیل استفاده شد.
یافته هاروند میانگین غلظت عناصر در فصل گرم و سرد مشابه و به صورت آلومینیوم>روی>منگنز>سرب>مس>کروم>نیکل بود. نتایج شاخص غنی شدگی در نمونه های غبار ترسیب شده اتمسفری نشان داد که عناصر سرب و روی در فصل گرم و سرب و مس در فصل سرد دارای غنی شدگی شدید بودند. نتایج آزمون تی جفتی تفاوت معنی داری را بین عناصر مس وکروم بین فصول نشان داد. آزمون تجزیه خوشه ای نیز عنصر آلومینیوم را با منشا طبیعی و بقیه عناصر را با منشا انسانی نشان داد.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که غبار ترسیب شده اتمسفری شهر تهران دارای سطوح بالایی از آلودگی بخصوص در فصل سرد است. لذا لزوم تدوین سیاست هایی مدون و کاربردی تر جهت ارتقای کیفیت هوای شهر تهران ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: منشایابی, فاکتور غنی شدگی, فلزات سنگین, غبار ترسیب شده اتمسفری, تهرانBackground and purposeAtmospheric dust particles play a significant role in the transfer of chemical elements released from industrial and urban sources. So that the contaminants attached to these particles, can be transported over long distances and are as a function of meteorological conditions, the physical and chemical properties and nature of surface. The aim of this study was to evaluate the metal richness and degree of heavy metal contamination in atmospheric deposited dust in Tehran.
Material and methodsAtmospheric dust samples were collected from eight locations in Tehran in 2018. Heavy metals (Pb, Zn, Cu, Ni, Cr, Mn and Al) were analyzed in dust using ICP-MS. Metal richness and degree of contamination were determined using Enrichment Factor (EF), Geoaccumulation Index (Igeo), degree of Contamination (Cd) and modified degree of contamination (mCd). Paired t-test, Pearson correlation and Hierarchical cluster analysis (HCA) were also used for analysis.
ResultsThe mean concentration trend of elements in the warm and cold seasons was similar as Al>Zn>Mn>Pb>Cu>Cr>Ni. Results of enrichment factor index in atmospheric deposited dust showed that Pb and Zn in warm season and Pb and Cu in cold season were highly enriched. Paired t-test results showed a significant difference between Cu and Cr between seasons. Cluster analysis also showed Al of natural origin and other elements of anthropogenic origin.
ConclusionThe results of this study showed that atmospheric deposited dust particles of Tehran have high levels of contamination especially in cold season. Therefore, it is necessary to formulate more effective and practical policies to improve Tehran’s air quality.
Keywords: Source identification, Enrichment factor, Heavy metals, Atmospheric deposited dust, Tehran -
این پژوهش سعی بر آن دارد تا با تعیین خطواره های سازندهای زمین شناسی منتهی به خلیج فارس و تبیین سهم نسبی هر سازند، نقش و اهمیت سازندهای کارستی را در نفوذ جریان های سطحی و تغذیه منابع آب زیرزمینی منطقه به نمایش بگذارد. بدین منظور، نزدیک ترین زیرحوضه ها از چهار حوضه رودخانه های مند، حله، کل-مهران و زهره به سواحل خلیج فارس جهت استخراج خطواره ها، ترسیم نمودارهای گلسرخی و تحلیل آن ها با استفاده از نرم افزارهای ENVI® 5.3، PCI Geomatica، GIS10.3.1 و Rock works 2016 انتخاب گردید. در ابتدا فراوانی، تراکم، تقاطع، جهت، اندازه و شدت خطواره ها در سازندهای منطقه تعیین گردید، سپس با تبیین و تعریف شاخص خطوارگی، اهمیت و تاثیر هر سازند در تغذیه بالقوه منابع آب زیرزمینی تعیین گردید. نتایج نشان می دهد بیشترین درصد فراوانی، درصد تقاطع و درصد طولی خطواره به سازند آسماری-جهرم و بیشترین درصد شدت خطواره به سازند ایلام-سروک اختصاص دارد؛ مقدار عددی شدت خطواره در سازندهای کارستی، سه برابر سازندهای غیرکارستی است. به طور کلی بررسی وضعیت خطوارگی نشان می دهد که خطواره ها اساسا در سازندهای کارستی ایجاد شده اند به طوری که مقدار عددی شاخص خطوارگی در سازندهای کارستی، 72/7 است در حالی که این مقدار در سازندهای غیر کارستی 3/2 است و اختلاف بیش از سه برابری را نشان می دهد. همچنین، جهت یافتگی خطواره ها بر اساس فراوانی و طول آن ها در کل محدوده مورد مطالعه راستای شمال شرق-جنوب غرب دارد که دلیل آن را می توان تعداد بسیار زیاد خطواره های کارستی با این جهت یافتگی و تاثیر آن بر درصد نسبی کل خطواره های منطقه دانست، امتداد بخش جنوب غربی این راستا به سواحل خلیج فارس منتهی می شود.کلید واژگان: خطواره, شاخص خطوارگی, کارست, خلیج فارسThis research tries to show the role and importance of karst formations in the infiltration of surface flows and recharge of groundwater resources in the region by determining the lineaments of geological formations in watersheds leading to the Persian Gulf and explaining the relative contribution of each formation. For this purpose, The closest sub-basins to the Persian Gulf from the four basins of the rivers including Mond, Helleh, Kol-Mehran and Zohreh, to extract the lineaments, draw rose diagram and analyze them using ENVI® 5.3 software, PCI Geomatica, GIS10.3.1 and Rock works 2016 was selected. Initially, the frequency, density, intersection, direction, size and intensity of the lineaments in the formations of the region were determined. Then, by explaining and defining the lineament index, the importance and impact of each formation in the potential recharge of groundwater resources were determined. The results show that the highest percentage of frequency, intersection percentage and length of lineament are attributed to Asmari-Jahrom Formation and the highest percentage of Lineament intensity to Ilam-Sarvak Formation; the numerical value of the lineament intensity in the karst formations is three times as non-karstic formations. In general, the investigation of the condition of the lineament shows that the lineaments are basically created in the karst formations, so that the numerical value of the lineament index in the karst formations is 72.7, while the value in the non-karstic formations is 2.3. Furthermore, orientation of lineaments according to their frequency and length, in the whole range of study,Keywords: Lineament, Lineament Index, Karst, Persian Gulf
-
هدف از این مطالعه، بررسی میزان آلودگی فلزات سنگین در ذرات معلق (PM10) در اتمسفر شهر کرمانشاه است. غلظت 13عنصر فلزات سنگین (مس، نیکل، سرب، کادمیم، سلنیوم، روی، آهن،کروم، کبالت، آرسنیک، مولیبدن، وانادیم، آلومینیوم، منگنز) برای 55 نمونه خاک (در نقاط مختلف ارتفاعی 1600-600 متر) و 41 نمونه ذرات معلق به وسیله دستگاه ICP آنالیز شد. آلودگی فلزات سنگین با استفاده از شاخص زمین انباشتگی، شاخص آلودگی، فاکتور غنی شدگی و تحلیل عاملی بررسی شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که عناصر مس، سرب، نیکل، وانادیم، کادمیم، سلنیوم، آرسنیک، کبالت دارای آلودگی کم و عناصر کروم و آهن دارای آلودگی متوسط و عنصر روی دارای آلودگی زیاد و عنصر مولیبدن دارای آلودگی خیلی زیاد هستند. نتایج فاکتور غنی شدگی نشان داد که روی غنی ترین عنصر و به دنبال آن، مولیبدن با غنی شدگی بسیار بالا واقع شده است که این امر نشان می دهد که آنها احتمالا به منابع غیر خاکی همانند خروجی وسایل نقلیه وابسته اند. فاکتور غنی شدگی آهن، مس، سرب، کادمیم، نیکل، وانادیم و کروم در گستره بین 1 تا 10 و با غنی شدگی کم تا بالا می باشند که دلالت بر آن دارد که این عناصر توسط منابع غیر خاکی انتشار یافته اند. بقیه عناصر (سلنیوم، آرسنیک و کبالت) دارای فاکتور غنی شدگی کمتر از 0/1 با غنی شدگی کم هستند که نشان دهنده آن است که این عناصر از پوسته سرچشمه گرفته اند. براساس نتایج فاکتور غنی شدگی و تحلیل عاملی این عناصر منشا انسانی دارند که انتشارات ناشی از وسایل نقلیه و سوزاندن نفت- صنعت نقش اصلی را در انتشار این عناصر به اتمسفر دارند.
کلید واژگان: تحلیل عاملی, شاخص آلودگی, شاخص زمین انباشتگی, فاکتور غنی شدگی, فلزات سنگینThe purpose of this research is investigation of the heavy metals pollution in PM10 aerosols in atmosphere in city of Kermanshah. The concentrations of thirteen elements consisting of Cu, Ni, Pb, Cd, Se, Zn, Fe, Cr, Co, As, Mo, V were analyzed by ICP for 55 soil samples (in various point of the height of 600-1600m) and 41 aerosols samples. The heavy metals pollution have been investigated using geo- accumulation index, contamination factor, enrichment factor, factor analysis. The results obtained from this studying, showed that elements of Cu, Ni, Pb, Cd, Se, Co, As, V have low pollution, elements of Fe, Cr have medium pollution, element of Zn has high pollution, element of Mo has very high pollution. Based on results of enrichment factor, Zn is the most enriched element. Mo have located after Zn. These elements have high EF-values. This indicates that they are probably dependent on non-soil sources such as vehicle exhaust. Enrichment Factor for Cu, Pb, Ca, Ni, V and Cr are in the range of 1 to 10. This implies that these elements were influenced not only by crust, but also by other pollution sources. Enrichment Factor of other elements (selenium, arsenic, cobalt) are less than 0.1. This indicates that these elements have originated from the crust. Based on results of enrichment factor and factor analysis, these elements have anthropogenic source that emissions of vehicle and industry-oil burning emissions have the main role in emission to atmosphere.
Keywords: Contamination Factor, Enrichment Factor, Factor analysis, Geo-Accumulation Index, heavy metals -
یکی از پدیده های جوی مناطق خشک و نیمه خشک و مناطق هم جوار با این گونه نواحی، پدیده گرد و خاک و تولید ذرات معلق (PM10) است که مخاطرات زیست محیطی زیادی به همراه دارد. هدف این مطالعه، تعیین ترکیب شیمیایی و شناسایی منشا عناصر در ذرات معلق در اتمسفر شهر کرمانشاه می باشد. برای شناسایی منشا طبیعی و انسانی این عناصر در ذرات معلق از روش فاکتور غنی سازی استفاده شده است. ردیابی جریان های هوایی با استفاده از خطوط هم ارتفاع در سطح 500 هکتوپاسکال انجام گرفته است. نمونه های ذرات معلق برای 20 عنصر به وسیله دستگاه ICP-OES مورد آنالیز قرار گرفته است. بر اساس این مطالعه، عناصری همانند آهن، پتاسیم، کلسیم، سلنیوم، آرسنیک، کبالت، فسفر، منیزیم و سدیم دارای میزان فاکتور غنی سازی پایین می باشند، که نشان دهنده آن است که این عناصر از پوسته سرچشمه گرفته اند. این عناصر 84% از غلظت کل عناصر را شامل می شوند. این امر حاکی از آن است که عناصر پوسته ای کمک کننده اصلی عناصر در PM10 در اتمسفر کرمانشاه هستند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بیشترین فراوانی عبور جریان های هوایی به غرب ایران در درجه اول مربوط به غرب تا شرق عراق و پس از آن شمال غرب تا شمال شرق اردن، شرق تا جنوب غرب سوریه و شرق تا غرب دریای مدیترانه می باشد. بنابراین، می توان بیان کرد که عراق و مناطق هم جوار با آن نقش مهمی در ایجاد ذرات معلق (گردوغبار) در منطقه دارا می باشند.
کلید واژگان: آلودگی, گردوغبار, عناصر پوسته ای, خطوط هم ارتفاع در سطح 500 هکتوپاسکالOne of atmospheric phenomena of dry and semi-dry areas and areas adjacent to these areas is the phenomenon of dust and production of particulate matter (PM10) that have many environmental hazards. The purpose of this research is determination of chemical composition and source identification of elements in aerosols in city of Kermanshah. Enrichment factor are used to identify natural and anthropogenic sources of these elements in aerosols. Tracing of sreams is performed using contour line in level of 500hpa . Samples of aerosols is analyzed for 20 elements by ICP-OES. According to this study, The elements such as iron, potassium, calcium, selenium, arsenic, cobalt, phosphorus, magnesium and sodium have low EF- values, this indicates that these elements have originated from the crust. These elements account for 84% of the total concentration of elements. This shows that crustal elements are the main contributor to the elements in PM10 in the Kermanshah atmosphere. The results of this research show that the most frequent pass of streams to west Iran; west to east of Iraq is in the first rank, then, westnorth to eastnorth of Jordan, east to westsouth of Syria and east to west of Mediterranean. Therefore, it can be stated that Iraq and its neighboring regions have important role in production of aerosols.
Keywords: Pollution, Dust, crustal elements, contour lines in level 500hpa -
زمینه و هدف
غبار خیابانی یک واسطه زیست محیطی با ترکیب پیچیده در مناطق شهری است. فلزات سنگین در غبار خیابانی برای مدت طولانی باقی مانده و در اتمسفر بازتعلیق می شوند. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی غنای فلزی و درجه آلودگی فلزات سنگین در غبار خیابانی شهر تهران بود.
مواد و روش ها:
نمونه های غبار از 9 نقطه از شهر تهران در سال 1397 برداشت شد. فلزات سنگین کادمیوم، کروم، سرب، روی، آهن و آلومینیوم در غبار خیابانی با استفاده از دستگاه ICP-MS آنالیز شد. غنای فلزات و درجه آلودگی با استفاده از شاخص های فاکتور غنی شدگی EF، انباشت زمینی Igeo، درجه آلودگی Cd و درجه آلودگی اصلاح شده mCd تعیین شد. از آزمون های همبستگی پیرسون PC و تجزیه خوشه ای سلسله مراتبی HCA نیز برای تحلیل استفاده شد.
یافته ها:
روند میانگین غلظت عناصر به صورت آلومینیوم (54/53486=>) آهن (07/46535=>) روی (14/638=>) سرب (33/200=>) کروم (94/111=>) کادمیوم (49/0= >)میلی گرم بر کیلوگرم بود. بالاترین غنی شدگی فلزی ناشی از عناصر سرب و روی بود. شاخص انباشت زمینی عناصر در ذرات غبار خیابانی نیز نشان داد که عناصر کادمیوم و سرب بالاترین مقادیر را دارا بودند. شاخص های درجه آلودگی نیز سطوح بالای آلودگی را در غبار خیابانی نشان دادند. همبستگی معنی داری بین عناصر روی با کروم و سرب و عناصر سرب با کادمیوم مشاهده شد. همبستگی منفی معنی داری نیز بین رطوبت نسبی با غلظت عناصر سرب و روی مشاهده شد. خوشه بندی عناصر نیز نشان داد که عناصر سرب، روی، کروم و کادمیوم دارای منابع انسانی و عناصر آهن و آلومینیوم دارای منابع طبیعی انتشار هستند.
نتیجه گیری:
نتایج این مطالعه نشان داد که غبار خیابانی شهر تهران دارای درجه آلودگی بالایی است. لذا این محیط واسطه می تواند آثار منفی قابل توجهی داشته باشد. بنابراین پایش مداوم غبار خیابانی ضروری است.
کلید واژگان: غبار خیابانی, فلزات سنگین, غنای فلزی, درجه آلودگی, تهرانBackgroundStreet dust is an environmental medium with complex composition in urban environment. Heavy metals remain in urban dust for a long time and re-suspended in the atmosphere. This study aimed to evaluate the metal richness and degree of contamination in Tehran street dust.
MethodsDust samples were collected from nine locations in Tehran in 2018. Heavy metals (Cd, Cr, Pb, Zn, Fe, and Al) were analyzed in street dust using ICP-MS. Metal richness and degree of contamination were determined using Enrichment Factor (EF), Geoaccumulation Index (Igeo), degree of Contamination (Cd) and modified degree of contamination (mCd). Pearson correlation (PC) and Hierarchical cluster analysis (HCA) were also used for analysis.
ResultsThe mean concentration trend of elements was as Al (53486.54)> Fe (46535.07)> Zn (638.14)> Pb (200.33)> Cr (111.94), Cd (0.49) mg/kg. The highest metal enrichment was due to Pb and Zn. The geoaccumulation index also showed that Cd and Pb had the highest values. Degree of contamination indices also showed high levels of contamination in street dust. Significant correlation was observed between Zn-Cr-Pb and Pb-Cd. Significant negative correlation was also observed between relative humidity-Pb-Zn. Elemental clustering also showed that Pb, Zn, Cr, and Cd had anthropogenic sources and Fe and Al had natural sources of diffusion.
ConclusionThe results of this study showed that the street dust of Tehran is highly polluted. Therefore, this environmental medium can have significant negative effects. Therefore, continuous monitoring of street dust is essential.
Keywords: Street dust, Heavy metal, Metal richness, Degree of contamination, Tehran -
لازمه مدیریت فرسایش خاک، ارائه راهکارهای مناسبی می باشد که با شناخت از وضعیت فرسایش خاک حاصل می شود. هدف از مطالعه حاضر، مدل سازی پتانسیل فرسایش شیاری با استفاده از مدل بیشینه آنتروپی و بررسی پایداری مدل به-منظور آگاهی از حساسیت پذیری این فرسایش در حوضه آبخیز گل گل استان ایلام است. بدین منظور، فاکتورهای زمین- محیطی برای استفاده در فرایند مدل سازی انتخاب شد. افزون بر این، موقعیت 157 واقعه فرسایش شیاری با استفاده از سیستم موقعیت یاب جغرافیایی (GPS) ثبت شد. این وقایع در قالب دو گروه آموزش و اعتبارسنجی با نسبت 70 به 30 کلاس بندی شد. به منظور ارزیابی پایداری مدل، کلاس بندی های مذکور سه بار تکرار شد و بنابراین، سه نمونه مجموعه داده (D1، D2 و D3) آماده شد. ارزیابی کارایی مدل با استفاده از سطح زیر منحنی ROC صورت پذیرفت. با توجه به نتایج پایداری، تمامی مجموعه داده ها مقادیر سطح زیر منحنی خوبی را کسب نمودند و ازنظر کارایی برازش (3/1 = RAUC) و پیش بینی (1/3 = RAUC) پایدار می باشند. به بیان دیگر، نتایج ثابت نمود زمانی که داده های کالیبراسیون و اعتبارسنجی تغییر پیدا نمود مدل کاملا پایدار باقی ماند. علاوه بر این، مشخص شد که مدل حداکثر آنتروپی (MaxEnt) قادر به تولید نقشه حساسیت پذیری فرسایش شیاری است. از سوی دیگر، برمبنای آنالیز حساسیت، مشخص شد که مهم ترین اجزا در مدل-سازی حساسیت پذیری فرسایش شیاری سنگ شناسی و فاصله از آبراهه می باشد. روش شناسی تطبیق یافته به عنوان یک رویکرد موثر برای برنامه ریزی کاربری اراضی و مدیریت ریسک فرسایش سودمند می باشد.کلید واژگان: پایداری, سامانه اطلاعات جغرافیایی, فرسایش خاک, یادگیری ماشینSoil erosion management requires providing appropriate solutions that can be achieved with knowing soil erosion situation. The aim of this study, modeling rill erosion potentially by using maximum entropy (MaxEnt) and investigation of its robustness to knowing about rill erosion susceptibility in the Golgol watershed, Ilam province. To this purpose, different geo-environmental factors were selected to be employed in the modeling process. In addition, 157 rill erosion events were recorded by a global positioning system (GPS). These events were then classified into two classes of training and validation with a ratio of 70:30. To evaluate model robustness, these classifications were repeated three times, and therefore, three sample datasets (D1, D2, and D3), were prepared. The area under receiver operating characteristics (AUC) curve was used for evaluating the performance of the model. Regarding the robustness results, all of the datasets obtained good AUC values and all of them were robust for both the goodness-of-fit (RAUC =1.3) and prediction performance (RAUC =3.1). In other words, the results demonstrated that the model remained quite stable when the calibration and validation data were changed. In addition, we found that the MaxEnt model is capable to produce rill erosion susceptibility map. Furthermore, based on the sensitivity analysis, it found that the most important components in rill erosion susceptibility modeling are lithology and distance from stream. The adopted methodology can be useful as an efficient approach for land use planning and erosion risk management.Keywords: Soil Erosion, Machine learning, Robustness, GIS
-
پایش تغییرات سطح دریاچه ها و کاربری اراضی اطراف آن ها یکی از راه کارهای دست یابی به مدیریت صحیح دریاچه ها و تالاب ها است. در پژوهش حاضر، برای پایش تغییرات سطح و کاربری اراضی اطراف دریاچه مهارلو (استان فارس)، از تصاویر ماهواره ای سال های 1366، 1380 و 1392 در دو ماه پر آب (فروردین) و خشک (شهریور) با اعمال تصحیحات هندسی و اتمسفری بر روی تصاویر، از الگوریتم بیشینه احتمال برای تهیه کاربری اراضی استفاده شد. ضریب کاپا برای تصویر شهریور ماه سال 1366، 1380 و 1392 به ترتیب 0.85، 0.88 و 0.89 و برای فروردین ماه 1366 و 1392، 0.86 و 0.88 حاصل شد. پس از استخراج کاربری ها و ارزیابی صحت کار، برای پایش تغییرات از روش مقایسه تصاویر ماهواره ای بعد از طبقه بندی استفاده شده است. نتایج نشان دهنده کاهش 82 درصدی سطح آب دریاچه در شهریور بوده است. این میزان کاهش در فروردین سال 1392-1366 به میزان 20 درصد بوده است. با کاهش سطح آب دریاچه در شهریور، میزان اراضی بدون پوشش و شوره زار به میزان 39 درصد و 37.5 درصد افزایش داشته است. تغییرات میزان اراضی کشاورزی و مرتعی اطراف دریاچه مهارلو از سال 1366 تا 1392 به ترتیب 28 درصد و 3.5 درصد کاهش داشته است. به طورکلی، میزان سطح زیر کشت در اطراف دریاچه و میزان سطح آب دریاچه مهارلو با توجه به معنی دار نبودن تغییرات بارش طی بازه بلند مدت و افزایش معنی دار تبخیر و تعرق حوضه مهارلو طی سه دهه اخیر، کاهش چشم گیری داشته اما مساحت خاک بدون پوشش و اراضی شوره زار سطح دریاچه افزایش یافته است. این امر دارای پیامدهای متفاوتی است که نیازمند مدیریت و برنامه ریزی های صحیح تالاب ها و دریاچه ها مخصوصا در طی سال های اخیر است.کلید واژگان: استان فارس, الگوریتم بیشینه احتمال, طبقه بندی نظارت شده, مدیریت پایدار, نرم افزار ENVIMonitoring the area and their marginal land uses changes in lakes are one of the strategies to achieve proper management of lakes and wetlands. In the present study to monitor Maharlu Lake area and its marginal land uses changes in Fars Province, the Landsat images of 1987, 2001 and 2013 were selected in wet and dry periods (March and September). By applying geometric and atmospheric corrections, the maximum probability algorithm was used for providing land use map. The Kappa coefficients for the September of 1987, 2001 and 2013 were 0.85, 0.88 and 0.89, and for April of 1987 and 2013 were 0.86 and 0.88, respectively. After providing land use map and validation, the method of comparing satellite images was used to monitor the changes. The changes were monitored by comparing Landsat images after classification. Results showed that the Maharlu Lake area has decreased by 82% in September 2013 compared to 1987. This reduction was 20% in March, 2013 compared to 1979. By reducing the water level of lake in September, bare soil and saline lands were increased by 39 and 37.5%, respectively. Agricultural and range lands have been decreased by 28 and 3.5% from 1987 to 2013, respectively. In general, the area under cultivation around the Maharlu Lake and the water level has been decreased significantly due to the lack of significant changes in rainfall during the long-term period and significant increase in evapotranspiration of Maharlu area during the last three decades. Due to recent droughts, bare soils and saline lands have been increased during this period. This has different consequences which require the proper management and planning of lakes and wetlands, especially during the drought periods.Keywords: ENVI software, Fars province, Maximum probability algorithm, Monitored classification, Proper management
-
آشکارسازی تغییرات سطح دریاچه ها و تالاب ها و اراضی اطراف آن ها طی دوره های زمانی معین یکی از راهکارهای دست یابی به مدیریت پایدار دریاچه ها و تالاب ها است. در این پژوهش جهت پایش تغییرات سطح و کاربری اراضی اطراف دریاچه مهارلو از تصاویر ماهواره ای لندست سال های 1381 و 1394 با اعمال تصحیحات هندسی و اتمسفری بر روی آن ها، استفاده شده است. برای تهیه تغییرات کاربری اراضی و نقشه شدت تغییرات از تکنیک تفاضل ساده تصاویر و تجزیه و تحلیل مولفه های اصلی (PCA) و منطق فازی (FUUZY LOGIC) استفاده شده است. نتایج حاصل از تغییرات سطح و کاربری اطراف دریاچه مهارلو نشان می دهند که طی سال های 1381 تا 1394 سطح آب دریاچه 87 درصد کاهش داشته است. با کاهش سطح آب دریاچه، میزان اراضی خاک بدون پوشش و شوره زار به ترتیب به میران 46 درصد و 85 درصد افزایش یافته است. نتایج حاصل از شدت تغییرات نشان می دهد که 82 درصد تغییرات، داری شدتی بین 100-50 درصد بوده است. بیشترین شدت تغییر با کاهش 22 درصدی مساحت آن مربوط به گستره آبی دریاچه مهارلو است. کاهش سطح آب دریاچه مهارلو دارای پیامدهای متفاوتی است که نیازمند مدیریت و برنامه ریزی های صحیح برای جلوگیری از تخریب اکوسیستم آن ها و خطرات ناشی از کاهش سطح آب در سال های اخیر است.کلید واژگان: دریاچه مهارلو, آشکارسازی تغییرات, تحلیل مولفه های اصلی, منطق فازیOne of the strategies to achieve sustainable management of lakes and wetlands is change detection of lakes, wetlands and their surrounding landuses during the specific time periods. In this research, the satellite images from 1381 to 1394 applying geometric and atmospheric corrections were used in order to monitor the changes of the Maharloo Lake level and its surrounding lands Image subtraction techniques, the principle component analysis (PCA) and fuzzy logic were used for providing the maps of landuse changes and drastically changes. The obtained results of Maharloo landuse changes showed that the lake water level has decreased 78 percent during 1381 to 1394. Reducing the lake water level, the landuses of bare and saline lands increased 46 and 58 percent respectively. The obtained results of the drastic changes showed that 82% of the changes have had the intensity between 50-100 percent. The most intensity of the changes with reduction of 22 percent was related to water body of Maharloo. The reduction of Maharlu Lake water level have different consequences therefore management planning is necessary to prevent its ecosystem degradation and Risks of reduced water levels in recent years.Keywords: Maharloo Lake, Change detection, Principal component analysis, Fuzzy logic
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.