sadegh karimi
-
ارزیابی ویژگی های ژئومورفولوژیکی یک قلمرو از طریق مقایسه درونی و بیرونی و همچنین ارزش علمی و زیبایی شناختی آن ها ژئودایورسیتی نامیده می شود. ارزیابی ژئودایورسیتی گامی اساسی در جهت حفاظت زمین شناختی به شمار می رود. مکان هایی که از تنوع بالایی برخوردار باشند نقش مهمی در توسعه گردشگری و به تبع آن توسعه پایدار مناطق خواهند داشت. در این راستا این پژوهش سعی دارد ژئودایورسیتی حوضه لوت را موردبررسی قرار دهد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی است که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. بدین منظور از روش GmI استفاده شده است. این شاخص مشتمل بر جمع جبری پنج فاکتور تنوع زمین شناسی، تنوع تراکم زهکشی، تنوع زبری ناهمواری، تنوع شاخص وضعیت شیب و تنوع طبقه بندی لندفرم می باشد. نتایج نشان می دهد از نظر شاخص ژئومورفودایورسیتی در تمامی شاخص ها، منطقه مطالعاتی دارای ارزش و جایگاه بالایی است. فعالیت های کهن و جدید زمین ساختی باعث ایجاد لندفرم های متعدد نظیر مخروط های آتش فشانی و پهنه های بازالتی شده است. از سوی دیگر حاکمیت فرایندهای بیرونی در قسمت های وسیعی از حوضه باعث شکل گیری انواع لندفرم ها نظیر اشکال فرسایش بادی کلوت ها و تپه های ماسه ای در مقیاسی وسیع گردیده است. بدین ترتیب منطقه از نظر ژئودایورسیتی دارای جایگاه برجسته ای بوده و شایسته توسعه ژئوتوریسم و حفاظت زمین شناختی می باشد.کلید واژگان: تنوع, پیچیدگی, ئومورفودایورسیتی, روش GMI, حوضه لوتThe assessment of the geomorphological characteristics of a territory through internal and external comparison, as well as their scientific and aesthetic value, is called geodiversity. Places that have high diversity will play an important role in the development of tourism and sustainable development of regions. The assessment of geodiversity is considered a fundamental step in the direction of geoconservation. In this regard, this research investigates the Lut basin's geodiversity. The current research is of applied type, which was done by descriptive and analytical method. For this purpose, the GmI method has been used. This index consists of the algebraic sum of five factors as geological diversity, drainage density diversity, roughness diversity, slope condition index diversity and landform classification diversity. The results show that the study area has a high value and position in terms of geomorphodiversity index in all indices. The old and new tectonic activities have created numerous landforms such as volcanic cones and basalt zones. On the other hand, the dominance of external processes in large parts of the basin has caused the formation of various landforms, such as the forms of wind erosion, yardang and sand dunes on a large scale. Thus, the region has a prominent position in terms of geodiversity and deserves the development of geotourism and geoconservationKeywords: Diversity, Complexity, Geomorphodiversity, GMI Method, Lut Basin
-
وجود تنوع اقلیمی و مهمتر از آن نوسانات و تغییرات آن در مناطق مختلف کشور میتواند تاثیرات متفاوتی بر خطوط ریلی آن بگذارد. نوسان ها و تغییرات دمایی می تواند بر بسیاری از جنبه های مختلف سیستم حمل و نقل ریلی به ویژه ناپایداری های ریلی تاثیرگذار باشد؛ لذا ارزیابی اثر شرایط اقلیمی به ویژه نوسانها و تغییرات دما بر ناپایداریهای ریلی (خمیدگی، جابجایی و شکستگی خطوط)، نیازمند تجزیه و تحلیل دقیقتر روابط بین این دو متغیر است که هدف این تحقیق است. در این پژوهش به منظور پیش بینی بلندمدت دمایی و تحلیل اثرات آن بر خطوط ریلی، از مدل گردش عمومی جو استفاده شده است. برای پیش بینی های محلی و ناحیه ای از روش ریزمقیاس نمایی آماری استفاده گردید. داده های مورد استفاده در این پژوهش شامل داده های میانگین ماهانه ایستگاه های سینوبتیک کرمان، بم و زاهدان با دوره پایه 1990-1961 و داده های مدل HadCM3 (داده های نسل سوم مدل جهانی اقلیم تحت سناریو A2 و B2) میباشد. دما برای سه دوره 2040-2011، 2070-2041 و 2099-2071 پیش بینی و با دوره پایه مقایسه شد. یافته ها نشان داد مدل SDSM در ریزمقیاس گردانی دمای خروجی مدل HadCM3 در هر سه ایستگاه با اختلاف کم به درستی عمل میکند و از دقت قابل قبولی برای پیش بینی دما برخوردار است. به جز در محدوده زاهدان در برخی ماه های سرد سال، شاهد افزایش دما در تمامی ماه های سال در ایستگاه ها هستیم و این افزایش دما در سال 2099 به اوج خود خواهد رسید.
کلید واژگان: مخاطرات اقلیمی, تغییرات اقلیمی, راه آهن, ناپایداری خطوط ریلی, مدل GCMThe existence of climate variability (especially temperature) and more importantly its fluctuations and changes in different regions of the country can have different effects on its railway lines. Fluctuations and temperature changes can affect many different aspects of the rail transportation system, especially rail instabilities; Therefore, evaluating the effect of climatic conditions, especially fluctuations and temperature changes on railway instabilities, requires a more accurate analysis of the relationship between these two variables, which is the goal of this research. In this research, the General Circulation Model has been used in order to predict long-term temperature and analyze its effects on railway lines. For local and regional forecasts SDSM statistical microscale exponential method was used. The data used in this research includes the monthly average data of the synoptic stations of Kerman, Bam and Zahedan with the base period of 1961-1990 and Hadcm3 model data (data of the third generation of the global climate model under scenario A2 and B2). The temperature was predicted for three periods of 2011-2040, 2041-2070 and 2071-2099 and compared with the base period. The SDSM model works correctly in the microscale rotation of HadCM3 model output temperature in all three stations with a small difference and has acceptable accuracy for temperature prediction. Except in Zahedan area in some cold months of the year, we see an increase in temperature in all months of the year in the stations and this increase in temperature will reach its peak in 2099.
Keywords: Climate Hazards, Climate Changes, Railways, Instability of Railway Lines, GCM MODEL -
برخی مولفه ها در مکان های طبیعی مانند سواحل دریاها و دریاچه ها، حاشیه رودخانه ها و معابر یخچالی دارای ساختارهای خاصی هستند که پتانسیل های موجود در ریخت شناسی آن باعث جذب گروه های انسانی برای تشکیل سازمندی های اجتماعی شده است. کشف الگوهای توزیع و نحوه چیدمان این کانون ها، قواعد حاکم بر محیط را مشخص می کند؛ به همین علت این پژوهش سعی دارد، نقش مولفه های مکانی را در چیدمان کانون های جمعیتی حوزه سیرجان ارزیابی و تحلیل کند؛ بر این اساس، با استفاده از روش پدیدارشناسی و تکیه بر تکنیک تحلیل فضایی، تحولات طبیعی که عامل به وجود آمدن تاریخ طبیعی و میراث های ژئومورفیک در منطقه مطالعاتی گردید، شناسایی و تبیین شد. سپس قواعد حاکم بر چیدمان سکونتگاه ها در منطقه موردمطالعه استخراج شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که دو هویت مکانی یخچالی و دریاچه ای، منطق چیدمان فضایی سکونتگاه های منطقه موردمطالعه را تعریف می کند. در نگاره ساحلی دریاچه قدیم سیرجان، چینش سکونتگاه ها متاثر از پادگانه های دریاچه ای و قانون بزرگی-فاصله است؛ به طوری که تراکم مراکز سکونتگاهی در اطراف پادگانه ها به خصوص پادگانه های سوم و چهارم که فاصله بیشتری از مرکز چاله دارند، به طور معناداری افزایش پیدا می کند. هرچه از مرکز چاله به سمت تراس های بالاتر حرکت کنیم، کانون های جمعیتی بزرگ تر و با جمعیت بیشتر شکل می گیرند. روستاهای دائمی در محل تلاقی زبانه های یخی با یک سطح حرارتی (با دمای 6 درجه سانتی گراد) یعنی خط تعادل آب و یخ شکل گرفته اند. از طرفی چیدمان فضایی سکونتگاه های بالاتر از خط تعادل آب یخ که عمدتا مراکز سکونتی غیردائم و ییلاقی هستند، منطبق بر معابر یخچالی و توزیع جریان یخ رودهای گذشته است. همچنین باید توجه داشت که برنامه ریزی توسعه و تحقق اهداف راهبردی نظام سکونتگاهی ایران مستلزم تحلیل و درک چیدمان فضای زمین و کشف روابط موجود بین سازمندی های اجتماعی است، به عبارت دیگر، هنر و مهارت کشف منطق چیدمان فضا این امکان را برای ما فراهم می آورد که بتوانیم فضا های با چیدمان فاخر تدارک کنیم.کلید واژگان: کانون های جمعیتی, منطق چیدمان فضا, هویت مکان, حوزه سیرجانJournal Of Geography and Regional Development Reseach Journal, Volume:21 Issue: 4, 2024, PP 253 -276Some components in natural places such as the shores of seas and lakes, river banks and glacial valleys have special structures whose potentials in morphology have attracted people to create social configuration. Discovering the distribution patterns and the arrangement of these centers determines the rules governing the environment. For this reason, this research tried to analyze and evaluate the role of spatial components in the arrangement of population centers in Sirjan basin. The phenomenological method and the space analysis technique were used to identify the natural developments that caused the emergence of natural history and geomorphic heritage in the studied area. Then the rules governing the arrangement of settlements in the study area were extracted. The results showed that two geographical identities, glacial and lake, define the space syntax logic of the settlements in the study area. In the Land Context of Sirjan Old Lake, the arrangement of settlements is affected by lake terraces and the law of size-distance, so that the density of population centers on the terraces, especially the third and fourth terraces, which are more far from the center of the lake, increases significantly. On the one hand, as we move from the center of the lake to the higher terraces, larger population centers are created with more people. On the other hand, permanent villages were formed at the intersection of ice sheets with a thermal surface (6°C), i.e., the ice–water equilibrium line. Moreover, the space syntax of the settlements above the ice-water equilibrium line, which are mainly non-permanent and summer population centers, is in accordance with the glacial valleys and the distribution of the ice sheets of the past.Keywords: Population Centers, Space Syntax Logic, Space Identity, Sirjan Basin
-
فضای جغرافیایی دستگاهی است که منطق چیدمان الگوهای فرمی، فرآیندها و عملکرد هردینگ های اجتماعی در فضا را شکل می دهد. تغییرات فضا در طول زمان ماحصل عملکرد فرآیندهای مختلف و روندهای حاکم بر آن می باشد. در همین راستا این پژوهش سعی دارد تغییرات فضایی حوضه سیرجان را ارزیابی و تحلیل نماید. بدین منظور از روش حوضه ای و تکنیک های تحلیل فضایی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که، در کواترنر پایانی در بخش های مرکزی حوضه 17 میلیمتر و در ارتفاعات بالا تقریبا 300 میلیمتر بیشتر بوده است. این مقدار تغییر در رطوبت و دمای محیطی تغییر اساسی در سیستم شکلزای منطقه بوجود آورده به نحوی که از سیستم شکلزای یخچالی در حال حاضر نشانی در دست نیست. از طرفی شرایط دمایی این حوضه نیز از منفی 6/3 به 86/0 درجه سانتی گراد افزایش یافته است. همچنین حداکثر دمای حوضه 46/16 در فاز برودتی به 64/17 در زمان حال تغییر کرده است. البته این میزان تفاوت برای همه نقاط حوضه یکسان نبوده و تحت تاثیر ارتفاع افزایش می یافته است؛ به طوریکه بیشترین تفاوت حرارتی مربوط به مرتفع ترین قسمت حوضه و کمترین تفاوت مربوط به پست ترین نقطه حوضه بوده است. ردیابی پادگانه های آبرفتی دریاچه قدیم سیرجان حاکی از وجود 4 پادگانه در اطراف این دریاچه می باشد. بطوریکه بالاترین پادگانه در ارتفاع 1719 متری شناسایی گردید بر این اساس حجم آب دریاچه قدیم سیرجان در دوره حاکمیت یخچال ها 80400 مترمکعب بوده است.
کلید واژگان: سیرجان, تغییرات فضایی, کواترنر پایانی, یخچالGeographical space is a device that forms the logic of the arrangement of formal patterns, processes and the function of social herdings in space. Changes in space over time are the result of various processes and trends governing it. In this regard, this research tries to evaluate and analyze the spatial changes of Sirjan Basin. For this purpose, the basin method and spatial analysis techniques were used. The results of the research show that the rainfall in the last Quaternary was 17 mm in the central parts of the basin and almost 300 mm in the high altitudes. This amount of change in humidity and ambient temperature has caused a fundamental change in the morphogenic system of the region. Currently, there is no active glacier system in the region. Also, the temperature conditions of this basin have increased from -3.6 to 0.86 degrees Celsius. The maximum temperature of the basin has changed from 16.46 in the cooling phase to 17.64 in the present time. Of course So that the highest temperature difference was related to the highest part of the basin and the lowest difference was related to the lowest point of the basin. Tracing the alluvial terraces of the old lake of Sirjan shows 4 terraces around the lake. As the highest terrace was identified at a height of 1719 meters, according to this, the water volume of Sirjan's old lake during the glacial period was 80400 m³.
Keywords: Sirjan, Spatial Changes, Last Quaternary, Glacier -
اهداف
امروزه پروتکل های رایج در درمان های سرطان، مانند جراحی، شیمی درمانی و رادیوتراپی، به دلیل اشکالات خاص خود مانند زخم ،عمل جراحی، مقاومت دارویی شیمی درمانی، و برخی علائم مزمن پرتودرمانی و غیره به سختی رضایت بخش هستند. در این میان نورپویادرمانی به عنوان روشی جدید برای درمان سرطان با عوارض جانبی کمتر بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
مواد و روش ها:
در این پژوهش نانوذرات سولفیدمس با استفاده از یک روش آسان و کم هزینه سنتزشده و توانایی آن در آشکارسازی اکسیژن یکتایی در محیط های متفاوت (نسبت آب به - اتانول) مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها:
به منظور بررسی خصوصیات ساختاری و ویژگی های نوری نانوذرات سولفیدمس آنالیزهای پراش اشعه ایکس، میکروسکوپ الکترونی عبوری، طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه و طیف ماوراء بنفش - مرئی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. از لیزر 808 نانومتر (توان 1 وات بر سانتی متر مربع) به عنوان منبع تابش استفاده شد. تمامی آنالیزها تشکیل نانوذره ذکرشده را تایید کردند و اندازه نانوذرات سولفیدمس تقریبا 10 نانومتر بدست آمد.
نتیجه گیری:
مطالعه آزمایشگاهی نشان میدهد که نانوذرات سولفیدمس دارای اثر نورپویادرمانی عالی تحت تابش لیزر 808 نانومتر هستند که میتوانند به طور موثر اکسیژن یکتایی را برای از بین بردن سلول های سرطانی تولید کنند. بنابراین نانوذرات سولفیدمس میتوانند به عنوان ماده حساس به نور زیست سازگار و قدرتمند برای درمان نورپویا کارآمد مورد استفاده قرار بگیرند. بررسی ها نشان میدهد که افزایش نسبت آب به اتانول باعث کاهش دقت پروب آنتراسن در شناسایی اکسیژن یکتایی در پدیده نورپویادرمانی میشود بنابراین حلال اتانول به عنوان بهترین حلال برای تولید اکسیژن یکتایی انتخاب و مورد استفاده قرار گرفت. علاوه براین، تکرارپذیر بودن نتایج در محیط اتانولی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج بدست آمده فرآیند تکرارپذیری تولید اکسیژن یکتایی با استفاده از نانوذرات سولفیدمس را تایید میکند.
کلید واژگان: نورپویادرمانی, ماده حساس به نور, فروسرخ نزدیک, نانوذرات سولفیدمس, آنتراسنObjectivesToday, common protocols in cancer treatments, such as surgery, chemotherapy and radiotherapy, are hardly satisfactory due to their specific drawbacks such as surgical wound, chemotherapy drug resistance, and some chronic symptoms of radiation therapy, etc. In the meantime, photodynamic therapy has received much attention as a new method for cancer treatment with fewer side effects.
Methods & Materials:
In this research, copper sulfide nanoparticles were made using an easy and low-cost method and its ability to detect singlet oxygen in different environments (water-ethanol ratio) was investigated.
ResultsIn order to investigate the structural and optical properties of copper sulfide nanoparticles, X-ray diffraction analysis, transmission electron microscopy, Fourier transform infrared spectroscopy and ultraviolet-visible spectrum were analyzed. 808 nm laser (power 1 watt) was used as the radiation source. All analyzes confirmed the formation of mentioned nanoparticles and the size of copper sulfide nanoparticles was Environ 10 nm.
ConclusionExperimental studies show that copper sulfide nanoparticles have an excellent photodynamic effect under 808 nm laser radiation, which can effectively produce singlet oxygen to destroy cancer cells. Therefore, copper sulfide nanoparticles can be used as a biocompatible and robust photosensitive material for efficient photodynamic therapy. Investigations show that increasing the ratio of water to ethanol decreases the accuracy of the anthracene probe in detecting singlet oxygen in the photodynamic therapy phenomenon. Therefore, ethanol solvent was selected as the best solvent for singlet oxygen production. In addition, the reproducibility and stability of the results were investigated in the ethanol medium, and the obtained results confirm the reproducibility of singlet oxygen production using copper sulfide nanoparticles.
Keywords: photodynamic therapy, photosensitizer, near infrared, copper sulfide nanoparticles, anthracene -
Geopolitics, Volume:19 Issue: 4, Winter 2023, PP 200 -228
Robbery is considered as one of the human crimes which has a long history in different societies. This phenomenon underwent many changes over time; however, the only thing which remained constant since its emergence is its ugly and heinous nature. In this regard, the present study aimed to evaluate the role of climate and its changes in the spatial distribution of the crime of robbery in the urban level of Isfahan Province. After obtaining the statistical yearbook of Isfahan Province in the form of SWARA, ARAS, and cluster analysis multi-index techniques, the data related to the crime of robbery among the cities in Isfahan Province were weighted, ranked, and clustered. Pearson correlation coefficient and linear regression were used to measure the relationship between robbery and three parameters of elevation, temperature, and precipitation which its maps were prepared through Kriging method in ArcGIS Software. The results of SWARA technique indicated that the robbery of the in-car accessories weighting 0.170 ranked first and the robbery from public buildings weighting 0.085 ranked last. The results of the ARAS Technique indicated that Chadegan city ranked first based on the robbery, Fereydounshahr ranked second, Semirom city ranked third and Naien city ranked fourth. The results of Pearson correlation coefficient and linear regression indicated that there is a significant correlation between crime occurrences in the urban level of Isfahan Province and elevation, temperature and precipitation. Considering the three parameters of elevation, temperature, and precipitation, most of the crime was committed in the southern and western parts of Isfahan Province (i.e., Semirom, Daran, Fereidounshahr and Khansar). The central and northern parts of Isfahan Province (i.e. Ardestan, Kashan, Mobarakeh and Khor cities) had the least rate of the crime of robbery.
Keywords: spatial distribution, Robbery, Climate, SWARA, Aras -
پژوهش حاضر با هدف توسعه تکنیک واقعیت مجازی برای تقویت آموزش در مرحله پیشگیری مدیریت بحران و اثربخشی آموزش های ارایه شده با استفاده از این تکنیک واقعیت مجازی در بهبود واکنش های رفتاری شهروندان در برابر زلزله انجام شده است. بدین منظور جهت برنامه نویسی از نرم افزار Microsoft Visual Studio و برای ساخت محیط شبیه سازی شده، از موتور بازی ساز Unity استفاد شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 80 نفر از شهروندان منطقه 4 شهر کرمان می باشد که، دیدگاه آنها بر اساس سطوح چهارگانه مدل کرک پاتریک جمع آوری شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن توسط متخصصین و پایایی آنها با مقدار 936/0 مورد تایید قرار گرفته، استفاده شد؛ همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از آنست که، شهروندان در سطح واکنش، یادگیری، رفتار و نتایج واکنش مطلوبی داشته اند و آموزش های صورت گرفته به وسیله تکنیک واقعیت مجازی در یادگیری آنان تاثیر مثبتی داشته ؛ میزان مهارت های آنان افزایش یافته و می تواند نتایج مطلوبی برای افراد و جامعه به همراه داشته باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که، میانگین اثربخشی آموزش های صورت گرفته به وسیله تکنیک واقعیت مجازی در جهت ارتقای عملکرد شهروندان برابر با 18/3 بوده است. مقدار t در سطح 05/0 معنادار می باشد؛ لذا تفاوت معناداری بین میانگین نظری و میانگین تجربی وجود دارد و می توان نتیجه گرفت که آموزش های صورت گرفته به وسیله تکنیک واقعیت مجازی به لحاظ آماری اثربخش بوده است.
کلید واژگان: زلزله, مدل کرک پاتریک, واقعیت مجازی, واکنش های رفتاری, مدیریت بحرانThe present study tries to evaluate the effectiveness of the trainings provided using the virtual reality technique. The present research is an applied type that has been done by descriptive-analytical method. For this purpose, Microsoft visual studio software has been used for programming and unity game engine has been used to make the game (simulated environment). The statistical population of the study includes 80 citizens of region 4 of Kerman city. By placing individuals in a simulated position through virtual reality glasses, their behavior was collected based on the four levels of the Kirkpatrick model. Also, a questionnaire was used, the validity of which was confirmed by experts and its reliability was confirmed according to Cronbach's alpha model of 0.936. Descriptive statistics and one-sample t-test were also used to analyze the data. The research findings show that citizens have had a favorable reaction to the training provided at the level of reaction, learning, behavior and results, and the training provided by the virtual reality technique has had a positive effect on their learning; their skills have increased and can have good results for individuals and society. The results show that the average effectiveness of the trainings conducted by the virtual reality technique to improve the performance of citizens was equal to 3.18. The value of t is significant at the level of 0.05, so there is a significant difference between the theoretical mean and the experimental mean. Therefore, it can be concluded that the training provided by the virtual reality technique has been statistically effective.
Keywords: earthquake, Kirkpatrick model, Virtual Reality, Behavioral Reactions, crisis management -
مقدمه
توسعه میان افزا، بازتوسعه اراضی خالی، رهاشده یا استفاده نشده و همچنین اراضی که نسبت به کاربری های مجاور به صورت مطلوبی مورد استفاده قرار نگرفته اطلاق می شود. رشد و گسترش افقی شهرها موجب شده تا از اراضی درون بافت شهرها استفاده مطلوبی نشده و این اراضی خالی یا رها شده ویا به کاربری های غیر مرتبط تبدیل شود وسعت شهر ها افزایش یافته درحالیکه امکان توسعه در درون بافت شهری وجود دارد. هدف پژوهش شناسایی و امکان سنجی توسعه میان افزا در منطقه 3 شهری کرمان است.
داده و روشاین تحقیق از نظر ماهیت، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی است. گردآوری داده ها مبتنی بر روش کتابخانه ای و میدانی می باشد. برای بررسی میزان گسترش شهری از آنتروپی شانون و همچنین برای تهیه و تولید نقشه ها از نرم افزار GIS Arc استفاده شده است.
یافته ها:
در این تحقیق کاربری اراضی منطقه 3 شهر کرمان مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفته، اراضی که قابلیت کاربری شهری دارند شناسایی شده، در منطقه 3 شهر کرمان بیش از 5 درصد اراضی به کاربری های غیر مرتبط اختصاص داده شده و یا به اراضی خالی رها شده اند که درصورت توسعه میان افزا از این ظرفیت خالی می توان برای توسعه شهری استفاده نمود.
نتیجه گیری:
نتایج حاصل از مدل آنتروپی شانون نشان دهنده این امر است که طی سال های اخیر گسترش فیزیکی شهر کرمان به صورت پراکنده و غیرمتراکم بوده است، ظرفیت های موجود اراضی بایر بلااستفاده (میان فضاها) و کاربری های ناسازگار (کارگاهی، متروکه و نظامی) که در درون نواحی چهارگانه منطقه سه وجود دارد به عنوان اولویت های توسعه میان افزا جهت توسعه پایدار در نظر گرفته شدند.
کلید واژگان: توسعه میان افزا, توسعه پایدار, منطقه 3, شهر کرمانIntermediate development planning in Region 3 of Kerman city with a sustainable development approachUrban Areas Studies, Volume:9 Issue: 20, 2023, PP 253 -270IntroductionIntermediate development refers to the redevelopment of vacant, abandoned or unused land, as well as land that has not been optimally used compared to adjacent land uses. The horizontal growth and expansion of cities has led to the fact that the lands inside the cities are not used optimally and these lands are empty or abandoned or turned into unrelated uses. The size of the cities has increased while there is a possibility of development within the urban context. The purpose of the research is to identify and feasibility of the development of intermediate in the 3rd urban area of Kerman.
Data and MethodThis research is applied in nature and descriptive-analytical in terms of method. Data collection is based on library and field method. Shannon's entropy has been used to check the extent of urban expansion, and GIS Arc software has been used to prepare and produce maps.
ResultsIn this research, the land use of the 3rd district of Kerman city has been investigated and analyzed, the lands that are capable of urban use have been identified. It has been said that in case of intermediate development, this empty capacity can be used for urban development.
ConclusionThe results of Shannon's entropy model show that during recent years, the physical development of Kerman city has been scattered and non-dense, the existing capacities of unused wasteland (interspaces) and incompatible uses (workshops, abandoned and military) which Within the four regions, there are three regions that were considered as intermediate development priorities for sustainable development.
Keywords: intermediate development, sustainable development, Region 3, Kerman city -
بافت های ناکارآمد و قدیمی مناطق پیراشهری کشور در اغلب موارد باگذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی شده اند. مسایل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی از اعم مشکلات این بافت ها است، مسایل مطرح شده ازجمله دلایلی است که سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری را مجاب به ارایه راهبرد ها و راهکار های مدیریتی در مواجهه با مسایل و مشکلات آن کرده است، یکی از این رویکرد های نوین، رویکرد بازآفرینی در چارچوب حکمروایی شهری است. در این راستا، هدف این پژوهش بازآفرینی بافت های ناکارآمد پیراشهری با تاکید بر حکمروایی نوین شهری در عرصه های پیراشهری (صفادشت، شهریار، ملارد، رباط کریم، اسلامشهر)، می باشد. تحقیق حاضر برحسب هدف، یک تحقیق کاربردی، برحسب نحوه گردآوری داده ها یک تحقیق تحلیلی و توصیفی می باشد و درنهایت حسب نحوه اجرا، از نوع پیمایشی، و از برحسب روش تحقیق از نوع کمی می باشد. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS، مدل FAHP، و مدل GMIR استفاده شد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که وضعیت حکمروایی نوین شهری و بازآفرینی بافت های ناکارآمد در عرصه های مطرح شده نامطلوب ارزیابی شد، و بین این دو متغیر نیز ارتباط معنادار و مثبتی مشاهده شد. همچنین نتایج مدل FAHP نشان داد که در بین ابعاد بازآفرینی، بعد کالبدی بیشترین میزان تاثیرپذیری و بعد زیست محیطی نیز کمترین میزان تاثیرپذیری را از حکمروایی نوین شهری به خود اختصاص داده است. درنهایت نتایج مدل GMIR نیز به منظور رتبه بندی هر یک از عرصه های پیراشهری نشان داد، عرصه پیراشهری شهریار با مقدار 4812 بالاترین رتبه و صفادشت با مقدار 3976، پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده اندکلید واژگان: بازآفرینی پایدار, بافت های ناکارآمد, فضاهای پیراشهری, حکمروایی نوین شهری, تهرانThe present research is an applied research in terms of purpose, an analytical and descriptive research in terms of how data is collected, and finally, in terms of implementation, it is a survey type, and in terms of research method, it is a quantitative type. The statistical population in the present study consists of two parts, the first part is the local residents of suburban areas (Safadasht, Shahriyar, Mallard, Robat Karim, Islamshahr) that according to the census of the year (2016), the number of households in this area (1988113) that based on random sampling and Cochran method, (384) were selected as the sample population. In the second part, the statistical population includes experts and experts in this field, considering that the sample population in most fuzzy models is between 20-30 people, in this part of the research, 20 people (experts) was selected as the sample community. SPSS software, FAHP model, and GMIR model were also used to analyze the data.The results of one-sample t-test showed that the status of modern urban governance and regeneration of dysfunctional tissues in the proposed areas was assessed as unfavorable, and a significant and positive relationship was observed between these two variables. Also, the results of FAHP model showed that among the dimensions of regeneration, the physical dimension has the highest level of impact and the environmental dimension has the lowest level of impact from the new urban governance. Finally, the results of GMIR model in order to rank each of the urban areas showed that the urban area of Shahriar with 4812 has the highest rank and Safadasht with 3976 have the lowest rank.Keywords: Sustainable Reconstruction, Inefficient Pirashahri Textures, New Urban Governance, Robat Karim
-
فرونشت سطح زمین از جمله مخاطرات محیطی است که در اثر عوامل مختلف ایجاد شده، و به خصوص در سال های اخیر خسارت های زیادی را به جوامع انسانی وارد نموده است. آبخوان دشت خانمیرزا نیز در سال های اخیر به صورت چشمگیر با این پدیده روبرو شده است. ایجاد درز و شکاف های وسیع در سطح دشت و خروج گاز از آنها ، مسیله بررسی فرونشست را حایز اهمیت می نماید. به همین علت پژوهش حاضر سعی دارد ضمن پایش و سنجش میزان فرونشست زمین در دشت خانمیرزا، ارتباط آن را با برداشت مازاد از منابع آب زیرزمینی ارزیابی و تحلیل نماید. بدین منظور جهت بررسی تغییرات سطح آب زیرزمینی در طی 10 سال و در دوبازه ی زمانی متفاوت از مدل زمین آمار IDW ، و برای برآورد میزان فرونشست سطح زمین از روش تداخل سنجی تفاضلی راداری و از تصاویر راداری Sentinel-1A در طی 5 سال و در سه بازه ی زمانی متفاوت استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از آنست که میزان جابجایی سطح زمین در بازه های زمانی مختلف، متفاوت بوده و از یک روند ثابت برخوردار نمی باشد، درحالیکه روند افت سطح آب های زیرزمینی در تمام بازه زمانی روند افزایشی داشته است. بر همین اساس طبق نتایج تحقیق ارتباط معناداری بین برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی با مناطق دارای فرونشست در دشت خانمیرزا وجود ندارد.
کلید واژگان: آب زیرزمینی, بالاآمدگی, تداخل سنجی راداری, فرونشست زمین, دشت خانمیرزاLand subsidence is one of the environmental hazards caused by various factors, and especially in recent years, it has caused a lot of damage to human societies. The Khanmirza plain aquifer has also faced this phenomenon in recent years. The creation of wide gaps and cracks on the surface of the plain and the release of gas from them makes the issue of subsidence important. For this reason, the present study tries to monitor and measure the amount of land subsidence in Khanmirza plain, and evaluate and analyze its relationship with the withdrawal of excess from underground water sources. For this purpose, in order to investigate the changes in the underground water level during 10 years and in two different time frames from the IDW geostatistics model and to estimate the subsidence of the land surface using the differential radar interferometric method and from the Sentinel-1A radar images during 5 years and in Three different time periods were used. The results of the research indicate that displacement of the earth's surface in different time periods is different and does not have a constant trend, while the trend of the drop of the underground water level has been increasing in the whole time period. Accordingly, according to the results of the research, there is no significant relationship between the indiscriminate extraction of underground water sources and the subsidence areas in Khanmirza plain.
Keywords: Underground water, Uplift, Radar interferometry, Land subsidence, Khanmirza Plain -
پدیده فرونشست سطح زمین یکی از مهم ترین مخاطرات محیطی است که امروزه بسیاری از دشت های کشور را تحت تاثیر قرار داده است. دشت جیرفت واقع در استان کرمان نیز یکی از مناطقی است که آثار فرونشست در آن مشهود است. در این پژوهش سعی شده است، ضمن تحلیل فضایی فرونشست دشت جیرفت و تعیین میزان و روند گسترش آن طی یک دوره زمانی، عوامل موثر در این پدیده کنکاش شود. بدین منظور از تصاویر راداری سنتینل 1 مربوط به سال های 2014 تا 2022 استفاده شد. برای تهیه نقشه مناطق درگیر و تعیین نرخ فرونشست از تکنیک پیکسل های کوهرنس استفاده شد. نتایج حاصل از این روش نشان دهنده آن است که نرخ فرونشست در دشت جیرفت به طور فزاینده ای در حال افزایش است. به طوری که از 11 سانتی متر در سال 2014 به 13 سانتی متر در سال 2022 رسیده است. علاوه بر آن طی این مدت بر وسعت این مناطق افزوده شده و روند گسترش به سمت مناطق شمالی دشت در حرکت است. به منظور تحلیل عوامل مسبب این پدیده، علاوه بر بررسی تغییرات سطح آب های زیرزمینی دشت و ارتباط آن با فرونشست، نقش گسل ها و همچنین ضخامت خاک در ایجاد یا تشدید این پدیده بررسی شد. نتایج حاصل نشان دهنده آن است که علاوه بر برداشت بی رویه از آبخوان، فرونشست دشت جیرفت تحت تاثیر گسل سبزواران نیز قرار دارد و شدت فرونشست در مناطق با ضخامت خاک بیشتر، بالاتر است.
کلید واژگان: فرونشست, آب های زیرزمینی, گسل, ارتباط مکانی, دشت جیرفتThe phenomenon of land subsidence is one of the most important environmental hazards that have affected many plains of the country today. Jiroft Plain located in Kerman Province is also one of the areas where subsidence effects are evident. In this research, besides analyzing the spatial subsidence of Jiroft Plain and determining the extent and trend of its spread over a period of time, the effective factors in this phenomenon were investigated. For this purpose, the Sentinel-1 radar images related to the years of 2014-2022 were used. The Coherence Pixel Technique (CPT) was utilized to map the affected areas and determine the subsidence rate. The results of this method showed that the subsidence rate in Jiroft Plain had increased from 11 cm in 2014 to 13 cm in 2022. In addition, its area had increased during this period and the expansion trend had moved towards the northern areas of the plain. To analyze the causative factors of this phenomenon, in addition to studying the changes in the groundwater level of the plain and its relationship with subsidence, the roles of faults and soil thickness in creating or intensifying this phenomenon were investigated. The results showed that in addition to the uncontrolled abstraction from the aquifer, the subsidence of Jiroft Plain was affected by Sabzevaran Fault, while subsidence intensity was higher in the areas with higher soil thickness.
Keywords: Subsidence, Groundwater, Fault, spatial relationship, Jiroft plain -
شهداد (با نام قدیمی خبیص)، منطقه ای گرم و خشک و در حاشیه غربی دشت لوت واقع شده است. این منطقه خود بخشی از یک فرهنگ غنی و نسبتا گسترده بوده که رشد و نمو یافته و با تمدن های دور و نزدیک خود مراوده داشته است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی عوامل بسترساز طبیعی و انسانی بر شکل گیری و انحطاط تمدن باستانی شهداد است. پرسش این پژوهش این است که، مهم ترین عوامل محیطی (طبیعی و انسانی) موثر بر شکل گیری و انحطاط تمدن شهداد کدام اند؟ روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی - تحلیلی است که با استفاده از داده های اسنادی و باستان شناختی و بازسازی شرایط محیطی گذشته در منطقه مورد مطالعه انجام شده است. بازسازی شرایط محیطی گذشته با استفاده از شواهد میدانی، روابط تجربی به کمک نرم افزار ArcGIS صورت گرفت. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد ارتفاع از سطح دریا، موقعیت جغرافیایی، عدم وجود آب و هوای شدیدا گرم و یا سرد، افزایش بارش، افزایش آب رودخانه ها، خاک جلگه ای و حاصل خیز، مهم ترین عوامل طبیعی موثر بر شکل گیری تمدن شهداد بوده است. از طرفی نوسانات دمایی، بارش های رگباری، طغیان رودخانه ها و سیلاب مهم ترین عوامل طبیعی موثر بر انحطاط این تمدن بود. کشاورزی، موقعیت سوق الجیشی و ارتباط دوسویه با ملل مجاور نیز مهم ترین عوامل انسانی موثر بر شکل گیری تمدن شهداد بوده است. از سوی دیگر افت کشاورزی، از بین رفتن موقعیت سوق الجیشی ارتباطی، قطع ارتباط با ملل و تمدن های همجوار، مهم ترین عوامل انسانی موثر بر انحطاط تمدن شهداد بودند.
کلید واژگان: شکل گیری تمدن, انحطاط تمدن, تمدن باستانی شهداد, دشت لوت, عوامل محیطیShahdad (with the old name of Khabis), is a hot and dry region located on the western edge of the Lot plain. This region itself has been a part of a rich and relatively wide culture that has grown and developed and interacted with far and near civilizations. The purpose of this research is to identify the natural and human factors on the formation and decay of Shahdad's ancient civilization. The method used in this research is a descriptive-analytical one, which was done using documentary and archeological data and reconstruction of the past environmental conditions in the studied area. Reconstruction of the past environmental conditions was done using field evidence, experimental relationships with the help of ArcGIS software. The results obtained from this research showed that the height above the sea level, the geographical location, the absence of extremely hot or cold weather, the increase in precipitation, the increase in river water, are the most important. Natural factors have been effective in the formation of Shahdad civilization. . . Temperature fluctuations, torrential rains, flooding of rivers and floods were the most important natural factors affecting the decline of this civilization. Agriculture, the location of Souq-al-Jashi and two-way communication with neighboring nations have also been the most important human factors influencing the formation of Shahdad civilization. On the other hand, the decline of agriculture, the loss of the communication location of Souq-Al-Jashi, the disconnection with neighboring nations and civilizations were the most important human factors affecting the decline of Shahdad civilization.
Keywords: The Formation of Civilization, The Decline of Civilization, The Ancient Civilization of Shahdad, Lot Plain, Environmental Factors -
شهداد منطقه ای گرم و خشک، در حاشیه غربی دشت لوت واقع شده است، که خود بخشی از یک واحد جغرافیایی طبیعی به نام لوت می باشد شناسان،جغرافیدانان،گردشگران،بوده است.علاوه بر ابعاد طبیعی منحصر به فرد ،از نظر سابقه تمدنی نیز جزو نقاط تمدن ساز بوده است که از هزاره چهارم قبل از میلاد در این بستر جغرافیایی نه چندان مطلوب رشد و نمو یافته و به تمدن های دور و نزدیک اثر متقابل داشته است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی عوامل بسترساز طبیعی و انسانی بر شکل گیری تمدن شهداداز هزاره چهارم قبل از میلاد بوده و تحولاتی که طی این مدت پذیرفته و هم اکنون به عنوان یک تمدن شهری درحاشیه بیابان خودنمایی می کند. مسیله مورد بحث و بررسی در این پژوهش، تحلیل مهم ترین عوامل محیطی موثر بر شکل گیری تمدن شهداد بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، تاریخی-اکتشافی است، که با استفاده از داده های اسنادی و باستان شناختی و بازسازی شرایط محیطی گذشته در منطقه مورد مطالعه به انجام رسید. بازسازی شرایط محیطی گذشته با استفاده از شواهد میدانی، روابط تجربی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) صورت گرفته. نتایج به دست آمده نشان می دهد که؛ ارتفاع از سطح دریا، موقعیت جغرافیایی، عدم وجود آب و هوای شدیدا گرم و یا سرد، افزایش بارش، افزایش آب رودخانه ها، خاک جلگه ای و حاصل خیز، مهم ترین عوامل طبیعی موثر بر شکل گیری تمدن شهداد؛ هم چنین کشاورزی، موقعیت مناسب بر سر راه های مهم و بزرگ، انواع ارتباطات با ملل مجاور، مهم ترین عوامل انسانی موثر بر شکل-گیری تمدن شهداد بوده اند.
کلید واژگان: دیرینه جغرافیایی, شکل گیری تمدن ها, تمدن شهداد, بیابان لوتIntroductionCivilization is the lifestyle of a group of people who lived in a geographical area in a historical period and had common goals and had special achievements. Lifestyle is an essential element of civilization. Civilization is a function of factors that either accelerate its movement or prevent it from moving in the right direction. In this regard, the factors affecting the formation of civilizations can be examined in two parts, natural parameters affecting the formation of civilizations: geographical location, topography, fault, climate, hydrology, lithology , Direction of slope, river, precipitation, temperature, humidity, slope, altitude, geological structure, water resources, soil and land capability are the most important natural factors. The effect of these factors is not only very obvious on the establishment of human settlements, but also on the spirits and physical characteristics of different people. Human parameters affecting the formation and continuity of civilizations, including the establishment and stability of social interactions and trade and trade relations, creating conditions for permanent residence in the area and non-displacement of the most important human parameters affecting the formation of civilizations. Many people know Kerman province as a historical place, but in fact this province is the birthplace of ancient and prehistoric civilizations, each of which is more than six thousand years old. The existence of rich archeological sites such as the Art civilization in the south of Kerman and Khabis in Shahdad has been an example of surprising and astonishing resources for archaeologists. The ancient evil civilization on the shores of the Lut plain became one of the oldest human settlements of the fourth and early third millennium BC, which later proved the existence of the evil civilization (Shahdad).
MethodThis research is applied in terms of nature and semi-experimental in terms of method. The method used in this historical research is exploratory, which was performed using documentary and archaeological data and reconstruction of past environmental conditions in the study area. Library methods, documentation, archaeological studies, geomorphological evidence, topographic maps, digital elevation model (DEM) and climatic data of meteorological stations were used to collect data. Reconstruction of past environmental conditions was performed using field evidence, empirical relationships, and GIS. In order to achieve the main factors in the formation of civilizations (natural and human) and their cause and effect, the Dynamics of Systems and Software (VENSIM) method was used.
Discussion and FindingsUnlike most prehistoric centers in the Middle East that have housed various civilizations for thousands of years, the Shahdad civilization was forced by nature in different millennia in a new location near the original site. Was formed. According to this routine, the remains of these ancient civilizations from the fifth millennium BC to the present day, are scattered in a large area. The current situation and their influence on each other showed that they played an important role in the rise and fall of civilization. The results of past and present temperature and past and present rain show that in the past the minimum temperature was lower and the maximum rainfall was higher. The point of the lake has reached 1295 square kilometers and the old city of Shahdad is located on the shores of the lake. In order to reconstruct the maximum of Lut Lake, first glacial tabs were identified and harvested on 1: 50,000 topographic maps of 237 glacial tabs, and then the terraces of the area were closed by establishing communication between all tabs. The current city of Shahdad is located between a terrace of 400 meters and a terrace of 550 meters. Khabis city (ancient city of Shahdad) was located between Shahdad lake and river; Which was close to the lake from the east and overlooked the Shahdad River from the west; On the other hand, as a coastal city, this lake was formed in the seventh millennium BC and in that period had its maximum area, depth and volume. It was not long after the formation of the early civilization of Shahdad that the devastating flood engulfed it. The date of this flood varies between the fifth millennium to the fourth millennium BC. Monsoon winds played an important role in creating the flood. As a result, during this great flood, the civilization of martyrdom was destroyed and uncivilized civilization re-emerged in the region. In the third millennium BC, we see the peak of progress and prosperity of the martyrdom civilization. Reduction of river water, gradual drying of the lake, lack of rain, severe reduction of lake water, after centuries of the peak of development and prosperity of Shahdad civilization, in the third millennium or second millennium BC, rain Another and during the second devastating flood, the civilization of Shahdad disappears again, the second millennium BC, uncivilized reappears in this basin. During this period, the lake no longer flourishes as before, and due to climate change and warmer weather, its area, depth and volume have greatly decreased and its water has become saline. In this millennium, in addition to the Shahdad civilization, civilizations have been declining in the Halilrood and Helmand basins.
ConclusionShahdad civilization is considered as an urban civilization in the full sense of the word. Natural and human factors played a major role in the formation of Shahdad civilization. The east formed the civilization of Shahdad and for thousands of years served as the connecting point of its simultaneous civilizations in the east, northeast, south and west. It is evident in the region. Climate change, reduction of precipitation and increase of temperature caused decrease of water level of the lake, its salinization and decrease of economic and communication activities and finally caused the destruction of civilization
Keywords: Paleo geography, formation of civilization, civilization of Shahdad, Lut desert -
تنوع پوشش گیاهی و هم زیستی آن با فرایندهای ژیومورفولوژیک تاثیر مهمی بر تعادل مناظر طبیعی دارد؛ بر همین اساس، این پژوهش سعی دارد اختلاف موجود بین شیب تعادلی نبکاهای مختلف و شیب قرار رسوبات در منطقه مطالعاتی را به صورت کمی اندازه گیری و مقایسه کند؛ بدین منظور ابتدا شیب قرار رسوبات در منطقه تعیین شد. سپس نبکاهای نمونه در امتداد 10 ترانسکت که کل منطقه را پوشش می داد، انتخاب شد و شیب دامنه نبکا توسط شیب سنج در جهات چهارگانه شمال، جنوب، شرق و غرب به درصد اندازه گیری شد. پس از آن، متوسط شیب دامنه نبکا محاسبه شد. درنهایت، ارتباط بین شیب دامنه نبکاها و شیب قرار رسوبات با استفاده از مدل های آماری ارزیابی و تحلیل شد. بررسی نبکاهای منطقه موردمطالعه مبین وجود چهار نوع نبکا براساس نوع گونه گیاهی است. نتایج آزمون تجزیه واریانس، اختلاف معناداری بین شیب تعادلی نبکاهای گونه های مختلف نشان می دهد. نتایج آزمون مقایسه میانگین ها براساس فاکتورهای شیب تعادلی نبکاها و شیب حد رسوبات منطقه دو گروه متمایز را نشان می دهد؛ به این صورت که در سطح احتمال خطای یک درصد (01/0α<) گروه اول شامل نبکاهای گونه های درختچه گز، گل گزی و اشنان وگروه دوم شامل نبکاهای گونه خار شتر و شیب حد رسوبات منطقه مطالعاتی است. نتایج گروه بندی براساس شیب تعادلی نبکا بیانگر عملکرد متفاوت گونه خارشتر در مقایسه با سایر گونه هاست که علت این اختلاف در مکانیسم تطابقی این گونه در مواجهه با تنش فرایند بادرفتی است. نتایج آنالیز واریانس میانگین شیب جهات مختلف دامنه نبکاهای گونه های گیاهی مختلف نشان می دهد، متوسط شیب جهات مختلف دامنه نبکا در گونه خارشتر در سطح یک درصد (01/0 < α) معنادار شده است. به طورکلی، میانگین شیب هریک از جهات چهارگانه در نبکاهای گونه خارشتر یکسان نیست؛ یعنی نبکاهای گونه خارشتر در مقایسه با نبکاهای گونه های دیگر نامتقارن تر هستند؛ بنابراین شکل رویشی گیاهان نقش مهمی در ایجاد مورفولوژی چشم انداز ناهمواری نبکاها ایفا می کند.
کلید واژگان: شکل رویشی, شیب تعادلی, شیب قرار, نبکا, کویر ابراهیم آباد, سیرجانJournal Of Geography and Regional Development Reseach Journal, Volume:20 Issue: 3, 2022, PP 281 -299Diversity of vegetation and its coexistence with geomorphologic processes have an important impact on the balance of natural landscapes. This research tried to quantitatively measure and compare the differences between the slope of nebkas and the angle of repose in the Ebrahimabad desert of Sirjan. For this purpose, first, the angle of repose in the area was determined. Then, sample nebkas were selected along 10 transects that covered the entire region and the slope of nebka was measured by inclinometer in the four directions of north, south, east and west. Then the average slope of the nebka domain was calculated. Finally, the relationship between the angle of repose and slope of nebka dune was evaluated and analyzed using statistical models. The variance analysis results showed significant differences between the equilibrium slope factors of various nebkas. Test results of the test of comparison averages based on the equilibrium slope factor of nebka and repose slope of sediment separated the region into two distinct groups. In the probability level error of less than one percent (α <0.01), the first group includes nebkas, Tamarix Mascatensis, Reaumaria Turcestanica and Seidlitzia Florida, and the second group includes Alhagi Manifera species and repose slope of sediment. The grouping results according to equilibrium slope indicate different function of Alhagi Manifera species than other species. The results showed that the vegetative form of plant plays an important role in creating relief landscape of nebka.
Keywords: Vegetative Form, Slope Equilibrium, Angle of Repose, Nebkha, Ebrahim Abad Desert, Sirjan -
با توجه به تغییرات اقلیمی، پیش بینی بارش و برآورد نزولات جوی، یکی از مهم ترین پارامترهای اقلیمی در حوزه مدیریت منابع آبی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین در این پژوهش، کاربرد مدل SDSM در برآورد بارش مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش ایستگاه های سینوپتیک اهواز، آبادان و دزفول که دارای آمار اقلیمی 41 ساله (2001-1961) و 45 ساله (2005-1961) میلادی بودند، انتخاب گردید. بازه زمانی پیش بینی برای دوره آینده (سناریوهای اقلیمی) نیز 30 ساله و بین سال های 2060-2031 می باشد. خروجی های مدل HadCM3، تحت سناریوهای A2 و B2 و مدل CanECM2، تحت سناریوهای RCP26، RCP45 و RCP85، با به کارگیری مدل ریزمقیاس نمایی آماری SDSM در پیش بینی پارامتر بارش، ریزمقیاس گردید، همچنین با استفاده از روش های آماری و ترسیمی، داده های ریزمقیاس شده و داده های پایه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و سپس واسنجی گردیدند. مدل سازی دوره پایه در داده های CanESM2 نسبت به داده های HadCM3 با دقت بالاتری انجام شد. نتایج بیانگر آن بود که در سالیان آتی بارش مجموع در هر سه ایستگاه افزایش و میزان بیشینه بارش در هر سه ایستگاه کاهش خواهد یافت. باتوجه به نتایج مدل سازی ها به نظر می رسد اقلیم زمستانه مرطوب تر و تابستان های خشک تر در آینده نزدیک پیکره اقلیم خوزستان را تشکیل خواهد داد.
کلید واژگان: بارش سنگین, ریزمقیاس نمایی, SDSM, HadCM3, خوزستانDue to climate changes, precipitation forecasting and precipitation estimation, one of the most important climatic parameters in the field of water resources management, is of particular importance. Therefore, in this research, the application of SDSM model in precipitation estimation was investigated. In this research, the data related to Ahvaz, Abadan and Dezful synoptic stations were used. The forecast time frame for the future period (climate scenarios) is also 30 years between 2031 and 2060. The outputs of the HadCM3 model, under the A2 and B2 scenarios and the CanECM2 model, under the RCP26, RCP45 and RCP85 scenarios, were micro scaled by applying the SDSM statistical exponential micro scale model in the prediction of the precipitation parameter, also using statistical and graphical methods. Micro scaled and basic data were analyzed and then calibrated. Base period modeling was done with higher accuracy in CanESM2 data compared to HadCM3 data. The results indicated that in the coming years, the total rainfall will increase in all three stations and the maximum amount of rainfall will decrease in all three stations. According to the modeling results, it seems that the climate of Khuzestan will have a wetted winter climate and drier summers in the near future.
Keywords: Precipitation Forecast, Exponential Microscale, Atmospheric Public Circulation Models, SDSM, Khuzestan Province -
گنبد های نمکی یکی از عوامل مهم در تخریب منابع آبی مجاور خود محسوب می شوند. بر این اساس و با توجه به رخنمون داشتن 17 گنبد نمکی در منطقه راور استان کرمان، احتمال تاثیرپذیری آبخوان دشت راور از این ساختار های نمکی زیاد است، بنابراین در این پژوهش سعی شده است تا با استفاده از تحلیل داده های هیدرولوژی و هیدروژیوشیمی، بررسی راه های تغذیه آبخوان و ارتباط آن با گنبد های نمکی مجاور، به بررسی موضوع پرداخته شود. در این راستا از اطلاعات 15 چاه بهره برداری استفاده شد، به طوری که با ترسیم نقشه های هم عمق و هم تراز آب زیرزمینی، مسیر و جهت جریان آب زیرزمینی تعیین شد. علاوه بر این با نمونه برداری از آب چاه ها پارامتر های هیدروژیوشیمی آن شامل PH و هدایت الکتریکی (EC)، غلظت یون های بیکربنات (HCO3)، کلسیم (Ca)، کلر (Cl)، منیزیم (Mg) سدیم (Na) و غلظت یون سولفات (SO4) اندازه گیری شد. بر اساس نمودار پایپر ترسیم شده،40 درصد نمونه ها دارای رخساره کلروره و سولفاته، 30 درصد رخساره کربناته و بقیه رخساره ترکیبی هستند. ترسیم نقشه های توزیع مکانی پارامتر های هیدروژیوشیمیایی، نشان از تفاوت در کیفیت منابع آب زیرزمینی در بخش های مختلف دشت دارد. با تلفیق نقشه موقعیت گنبد های نمکی، نقشه رودخانه ها و نقشه زمین شناسی در محیط GIS و با توجه به مسیر-های تغذیه آبخوان راور، و نمونه برداری از آب رودخانه های مرتبط، گنبد های نمکی تاثیرگذار بر کیفیت منابع آب زیرزمینی شناسایی شدند. با توجه به شناسایی عوامل و مسیر های اصلی کاهش کیفیت منابع آبی دشت راور می توان در جهت کاهش اثرات نامطلوب آن برنامه ریزی های لازم را انجام داد.کلید واژگان: گنبدهای نمکی, خصوصیات هیدروژئوشیمیایی, منابع آب زیرزمینی, GIS, دشت راورSalt domes are one of the most important factors in the destruction of nearby water resources. Based on this and considering the outcrop of 17 salt domes in Ravar region of Kerman province, the probability of Ravar plain aquifer being affected by these salt structures is high. Therefore, in this research, an attempt has been made to investigate the aquifer feeding paths and its relationship with the adjacent salt domes by analyzing hydrological and hydrogeochemical data. In this regard, the information of 15 observation wells was used. So that, the path and direction of groundwater flow was determined. In addition, by sampling well water, its hydrogeochemical parameters include pH and electrical conductivity (EC), concentration of bicarbonate ions (HCO3), calcium (Ca), chlorine (Cl), magnesium (Mg) sodium. (Na) and sulfate ion concentration (SO4) were measured. According to the piper diagram, 40% of the samples have chloride and sulfate facies, 30% have carbonate facies and the rest have composite facies. Drawing maps of spatial distribution of hydrogeochemical parameters shows the difference in the quality of groundwater resources in different parts of the plain. By combining the location map of salt domes, rivers and geological map in GIS environment and according to the feeding routes of Ravar aquifer, and water sampling of related rivers, salt domes affect the quality of resources Groundwater was identified. Considering the identification of the main factors and ways to reduce the quality of water resources in Ravar plain, the necessary plans can be made to reduce its adverse effects.Keywords: Salt domes, Hydrogeochemical properties, Groundwater resources, GIS, Ravar plain
-
در برخی کلانشهرهای ایران پدیده جزایر گرمایی تا حدودی قابل تعمیم و مشاهده است. وجود ساختمان های بلند، ترافیک، فشردگی جمعیت در مراکز گرهگاهی و به خصوص محدوده مرکزی شهر باعث ایجاد جزیره گرمایی در شهر می شود. در این پژوهش به شناسایی زمانی- مکانی جزایر گرمایی دوره سرد سال طی سال های 1984 تا 2019 و تحلیل زمینه های موثر در شکل گیری آن ها با تاکید بر تغییرات کاربری اراضی، بافت، بلندمرتبه سازی، پوشش زمین و متغیرهای اقلیمی در شهر تهران پرداخته شد. پژوهش حاضر که مبتنی بر استخراج تصاویر ماهواره ای لندست صورت گرفته، با استفاده از شاخص های NDVI ، LSE، ISA و LST به تولید نقشه های شاخص های مذکور پرداخته که مبنای تجزیه و تحلیل ها قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که مقادیر بالای LST در مناطقی از سطح شهر تهران گسترش یافته که شاخص NDVI در آنجا نسبتا پایین و شاخص ISA بالا بوده است. لذا اگرچه تشکیل جزایر گرمایی در زمستان کمی دور از انتظار است، اما بخش های کوچکی از نواحی شمال، شمال غرب، جنوب و جنوب غرب شهر در مناطق 1، 5 و 18 که عموما در معرض دایمی جزایر گرمایی است که با کاربری های متراکم و نقاط عاری از پوشش گیاهی همگام است. لکه های گرم پراکنده در نواحی مذکور با پوشش دمایی بالاتر از 20 درجه سانتیگراد در میان متوسط دمای شهر که پایین تر از 17 درجه سانتگیراد در طول دوره سرد سال می باشد، گویای این واقعیت است.
کلید واژگان: شاخص LST, شاخص LSE, شاخص NDVI, جزایر گرمایی, کلانشهر تهرانIn some metropolises of Iran, Thermal Islands is somewhat generalization and observable. Existence of tall buildings, traffic, population density in the hub centers and especially in the central part of the city cause the creation of a Thermal island in the city. In this research, the time-spatial identification of the thermal islands of the cold season during the years 1985 to 2019 and the analysis of the factors influencing their formation were done with an emphasis on changes in land use, texture, high-rise construction, land cover and climatic variables in the Tehran city. The current research, which is based on the extraction of Landsat satellite images, produced maps of the mentioned indices using NDVI, LSE, ISA and LST indices, which became the basis of the analyses. The results of the research show that high LST values are spread in areas of Tehran where the NDVI index is relatively low and the ISA index is high. Although the formation of Thermal islands in winter is a little far from expected, small parts of the north, northwest, south and southwest of the city (zones 1, 5 and 18) are permanently exposed to Thermal islands, which are in step with dense land use and areas free of vegetation. The scattered hot spots in the mentioned areas with a temperature cover above 20 degrees Celsius in the middle of the average temperature of the city, which is lower than 17 degrees Celsius during the cold period of the year, is indicative of this fact.
Keywords: LST, LSE, NDVI, ISA, Thermal islands -
انتشار ایزوپرن از گیاهان به عنوان بزرگترین منبع شناخته شده در جهان از ترکیبات آلی فرار غیر متان است که نشان دهنده انتقال مستقیم کربن و نشانه واکنش گیاهان در برابر جو است. برآورد شده که بیش از 90 درصد انتشار ایزوپرن از گیاهان در ساعات اوج فوتوسنتز (11 تا 20) است. با توجه به اینکه ایزوپرن، پیش آلاینده ازون است و اثر مستقیم آن در انتشار ازون بیشتر در زیست سپهر مشخص می شود؛ شناسایی مناطق مولد این پیش آلاینده در مناطق دارای پوشش گیاهی از طریق پایش داده های ازون تروپوسفری، هدف اصلی این پژوهش است. داده های ازون از ایستگاه های سنجش آلودگی هوا و ایستگاه های پایش سازمان محیط زیست از سال 2002 تا 2018 تهیه و پس از تولید نقشه NDVI شهر تهران، تجزیه و تحلیل مبتنی بر روش همبستگی بین متغیرها انجام گردید. نتایج نشان داد از ساعت 11 تا 20 در مناطقی که شاخص پوشش گیاهی در شعاع یک کیلومتری هر ایستگاه بیشتر باشد، میزان ازون انتشار یافته نیز بیشتر است و ارتباط معناداری بین این دو وجود دارد که حاکی از تولید ایزوپرن توسط گونه های غالب درختی و درختچه ای در اینگونه مناطق است. ایزوپرن عمدتا از درختانی با رشد سریع مانند صنوبر، بید، اوکالیپتوس، اقاقیا، چنار و... تولید می شود که می تواند موجب تشدید آلودگی ازون در سطح زمین شود؛ لذا به شهرداری های مناطق مختلف کلانشهر تهران توصیه می شود قبل از توسعه فضای سبز جدیدی، شناسایی دقیق گونه متناسب با محیط زیست شهری و اثر آلایندگی آنها به صورت کاملا علمی صورت گیرد و در صورت ضرورت، حتی الامکان کاشت اینگونه درختان در مناطقی صورت پذیرد که در معرض شرایط کاتالیزور تولید ایزوپرن قرار نداشته باشند.
کلید واژگان: ایزوپرن, آلودگی هوا, ازون, پوشش گیاهی, شاخص NDVIThe release of isoprene from plants is the largest known source of non-methane volatile organic compounds in the world, indicating a direct transfer of carbon and a reaction of plants to the atmosphere. It is estimated that more than 90% of isoprene emissions from plants occur during peak hours of photosynthesis (11 to 20). Given that isoprene is an ozone precursor and its direct effect on ozone release is further determined in the biosphere; the main purpose of this study is to identify the generating areas of this pre-pollutant in vegetated areas by monitoring tropospheric ozone data. Ozone data were prepared from air pollution measuring stations and monitoring stations of the Environment Organization from 2002 to 2018, and after producing the NDVI map of Tehran, an analysis based on the correlation method between variables was performed. The results showed that from 11 to 20 o'clock in areas where the vegetation index is higher within a radius of one kilometer of each station, the amount of emitted ozone is higher and there is a significant relationship between the two, indicating the production of isoprene by the dominant tree and shrub species. در is in such areas. Isoprene is mainly produced from fast-growing trees such as spruce, willow, eucalyptus, acacia, sycamore, etc., which can increase ozone pollution in the earth's surface; Therefore, before developing a new green space, the municipalities of different areas of Tehran metropolis are recommended to accurately identify the species suitable for the urban environment and the effect of their pollution in a completely scientific manner and, if necessary, plant such trees in some areas. Assume that they are not exposed to isoprene production catalyst conditions.
Keywords: Isoprene, air pollution, Ozone, Vegetation, NDVI -
باد 120 روزه از مهم ترین ویژگی های اقلیمی پایدار نوار شرق ایران و مرز غربی افغانستان و پاکستان است که همه ساله در فصل گرم سال جریان دارد. «گاستی» یکی از مولفه های مهم این باد است. گاستی باد در فرسایش خاک، تشکل و تشدید خیزش گردوغبار و وقوع پدیده های خاک دار در این نواحی تاثیرگذار است. این پژوهش با استفاده از تحلیل داده های ساعتی ایستگاه های هواشناسی زابل در جنوب شرق ایران و هرات (در شمال غرب افغانستان)، در تلاش است تا علاوه بر بررسی شدت گاستی باد در دو ایستگاه مورد مطالعه، رابطه بین گاستی باد 120 روزه و وقوع پدیده های خاک دار را نیز بررسی کند. برای این منظور گزارش های متار ایستگاه های هواشناسی زابل در دوره آماری 1/1/2012 تا 26/12/2019 از پایگاه های داده دانشگاه آیووا و سایت اوجی مت دریافت شد. نتایج نشان داد گاستی باد 120 روزه در زابل از شدت بیشتری نسبت به هرات برخوردار است. با وجود چنین رابطه قوی در زابل، به علت شرایط بیابانی، منجر به تشدید شرایط گردوغباری در منطقه می شود. لذا بر اساس رابطه همبستگی این دو متغیر، با افزایش شدت گاستی باد، دید افقی در زمان وقوع پدیده های خاک دار نیز کاهش پیدا می کند.
کلید واژگان: گاستی باد, سرعت باد, دید افقی, همبستگی, گردوغبارIntroductionEmanating from non-whirlwind-based storms, gusty winds are regarded as the most destructive natural threats, causing extensive damage to infrastructure, agriculture sections, trees, power lines, and structures.120-day winds occur during the warm season of the year, typically starting from mid-May in eastern Iran and western Afghanistan and continuing until mid-September. Normally, the velocity of the winds varies sharply, sometimes greatly increasing the intensity of the gusty winds blows. However, the influence of the gusty of 120-day winds on the number of dusty days and the regions where the winds increase or decrease the creation of fine dust has remained unaddressed in the studies conducted on such winds. Therefore, in addition to examining the current status of the gusty winds, this study sought to investigate the role of the gusty winds (as an important element in 120-day winds) in creating dusty phenomena and days in the Zabul region, Iran, and Harat in Afghanistan using satellite images and statistical tests. In other words, this study attempted to answer the following questions:- What is the status of the gusty of 120-day winds in Herat and Zabul stations?- What is the relationship between the characteristics of the gusty of 120-day winds and the occurrence of dust phenomena in Herat and Zabul stations?
Materials and MethodsThis study used the data collected from Herat International Meteorological Station (with the international code OAHR awarded by the International Aviation Organization (ICAO)) located at 34 degrees and 13 minutes north latitude and 62 degrees and 13 degrees east longitude, and Zabol station in Iran. The METAR reports received from the databases of the University of Iowa in the USA and the Ogimet website concerning the Zabol International Meteorological Stations in Iran and Herat in Afghanistan (from 01/01/2012 to 12/26/2019) were decoded using the latest instructions, codes, and methods for Weather Monitoring, mentioned in Annex 3 of the Convention on International Civil Aviation, approved by the World Meteorological Organization. The reports provide some information regarding the area’s weather, including wind direction and velocity, wind direction, horizontal visibility, current weather, cloudy weather, air temperature, dew point temperature, past air pressure, and the weather status for aviation applications at the airport and non-airport stations.Having identified the period range of the occurrence of 120-day winds, the information concerning the gusty winds was extracted from the database. Then, to investigate the influence of the gusty winds on the occurrence of fine dust phenomena and evaluate the gusty winds’ intensity in each Zabul and Herat station individually, the station-extracted quantitative data of the parameter were classified, compared, and measured based on the intensity and quantity of the parameter’s frequency in both stations.
ResultsAccording to the study’s results, 8059 cases of gusty winds were reported to have occurred in Zabol station, whose velocity ranged from 9 to 32 meters per second. Within such a range, the highest frequency belonged to 17 meters per second with 1232 frequencies, and the lowest frequency belonged to 32 meters per second with merely one frequency.The frequency of the gusty winds’ direction in Zabol station was 8059 cases, the highest frequencies of which were found at 330 and 340 degrees with 5629 repetitions. The frequency of the winds’ direction in Zabul was exactly in line with the direction of the prevailing wind, i.e., the northwest. Moreover, the lowest frequencies of the gusty winds’ direction belonged to 120, 150, 170, and 190 degrees with merely one repetition.The frequency of the gusty winds was reported to be in 5700 cases in Herat station, whose velocity ranged from 5 to 32 meters per second, where the highest frequencies were reported as 13, 14, and 15 meters per second with 2342 repetitions, and the lowest frequencies were identified as 5 and 31 meters per second with merely one repetition. Moreover, 5700 cases were identified in Herat station in terms of gusty winds’ direction, whose highest frequencies were found in 10 to 30 degrees directions with 2685 repetitions, and the lowest frequencies belonged to zero and 120 degrees with three repetitions. On the other hand, the frequency of the winds’ direction in Herat was exactly consistent with the station’s prevailing wind direction, i.e., the northeast, just as the case was for Zabol station.Furthermore, a significant correlation was found between gusty of 120-day winds and the occurrence of dust phenomena in Herat and Zabol stations. To test this hypothesis, first, the frequency distribution of the gusty winds and the characteristics of soil phenomena throughout the period when the 120-day winds blew in the stations located in the study area were identified based on the results obtained from the mean test (which was also used for identifying the period when the winds blew). Then, a correlation test was applied to evaluate the association between the gusty of the winds and the dust phenomenon.
Discussion and ConclusionAs one of the most important characteristics of wind, a gust may cause lots of damage to various infrastructures due to its strong fluctuations in a short moment. These strong blows can intensify the rise of dust in deserts and dry wetlands and expand the range of the dust phenomena to hundreds of kilometers away from the sources of the dust.It can be concluded that the difference in the frequency and intensity of the occurrence of dust phenomena cannot merely be attributed to the existence of a climatic feature such as wind and its gusts, and environmental and geomorphological factors are also involved in this regard. The environmental factor referred to is the dryness of the Hamon wetland and the desert nature of the north of Sistan and Baluchistan, preparing the ground for the occurrence or intensification of the dust phenomena by the wind’s blows.In Herat, the frequency of not-wind-induced soil erosion phenomena inside the station was 391.5% (almost four times) more than that of the wind-induced one. Therefore, it could be argued that due to the mountainous nature of the Herat region and the predominance of transitional soil phenomena, there is no source of dust production in the area. However, the dust transferred to the station from Northern Herat areas (that is, the areas within the range of 120-day wind activity with potential sources of dust production such as the southwest deserts of Turkmenistan) penetrates into Herat, referred to by the DU and HZ codes.
Keywords: Gusty Winds, Wind Velocity, Horizontal Visibility, Correlation, Dust -
انرژی یکی از مهم ترین عوامل در پیشرفت و توسعه جوامع بشری و از فاکتورهای ضروری در توسعه اقتصادی، اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی است. در همین راستا پژوهش حاضر سعی دارد انرژی تابشی خورشید در شهرستان سیرجان را پایش نماید. شهرستان سیرجان به دلیل دارا بودن میانگین تعداد 3230 ساعات آفتابی شامل تعداد 913 ساعت در فصل بهار، 1200ساعت در تابستان، 770 ساعت در پاییز و 694ساعت در زمستان و از سوی دیگر قرار داشتن دشت ابراهیم آباد سیرجان با ارتفاع 1710 متر به عنوان مرتفع ترین دشت کشور از پتانسیل بالایی در دریافت انرژی تابشی خورشید برخوردار است. برای رسیدن به این هدف از روش های تحلیل تابش خورشیدی (Solar Analyst) در سامانه اطلاعات جغرافیایی، تکنیک سنجش از دور و مدل تجربی آنگسترم استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که، طبق مدل تجربی آنگسترم و برآورد تابش طول موج کوتاه خورشیدی به صورت مستقیم، بیشترین انرژی دریافتی در بخش های جنوبی شهرستان به میزان 73370 تا 73436 وات ساعت بر مترمربع در سال می باشد و با حرکت به سمت بخش های شمالی شهرستان از این مقدار کاسته می شود. همچنین براساس روش تحلیل تابش خورشیدی (Solar Analyst) با در نظر گرفتن توپوگرافی شهرستان و محاسبه شیب زمین، بیشترین میزان انرژی دریافتی در طول 12 ماه از سال، به ترتیب مربوطه به ماه های جولای با 200000 تا 252000 (وات ساعت بر هر مترمربع)، ژوین با 170000 تا 248341، می با 190000 تا 247627 و آگوست با 190000 تا 234500 می باشد. این مقدار انرژی بخش های شرق، شمال شرق و جنوب شرقی شهرستان را شامل می شود که به دلیل وجود ارتفاعات بالا و ضخامت کمتر جو در بخش شرقی شهرستان میزان دریافت انرژی تابشی بیشتر است. همچنین پایش انرژی تابشی خورشید رسیده به سطح با استفاده از تکنیک سنجش از دور به دلیل توانایی جمع آوری سیگنال های پیوسته زمانی و مکانی در بالای اتمسفر نشان می دهد که، بیشترین میزان تابش لحظه ای در فصل تابستان 597.6- 845.6 وات ساعت بر مترمربع و مربوط به بخش های غرب، شمال، شمال غربی، جنوب و جنوب غربی شهرستان سیرجان است. این میزان تابش لحظه ای با روند کاهشی در سایر فصول سال نیز در این بخش های شهرستان دارای بیشترین دریافت تابش لحظه ای می باشد.
کلید واژگان: انرژی تجدیدپذیر, تکنیک سنجش ازدور, روش تحلیل تابش خورشیدی, مدل آنگسترم, شهرستان سیرجانIntroductionEnergy is considered to be one of the most important factors affecting the development of human societies and also an essential parameter in economic and social development along with the quality of life. Population growth, rising living standards, the risk of global warming caused by greenhouse gas, acid rain, environmental problems and threats to human health, lack of fossil energy sources and rising energy consumption have increased interests in renewable energies. Solar energy has been used as a source of renewable energy for a long time. As one of the safest, most efficient and most economical sources of energy, it has the potential to become the main energy source in the near future (Dincer, 2000: 157). Due to the high number of sunny days, Iran is among the countries receiving the highest level of solar radiation in the world. With 240 to 250 sunny days per year, approximately 80 percent of the country receives an average annual solar radiation of 4.5 - 5.4 kWh / m² (Moghadam et al, 2011: 107). In this regard, the present study seeks to evaluate and monitor radiant energy reaching the surface of Sirjan basin. Materials & MethodsThe study area, Sirjan Basin, is located between 28 degrees and 46 minutes and 50 seconds to 29 degrees and 58 minutes and 1 second northern latitude, and 55 degrees and 11 minutes and 20 seconds to 56 degrees and 32 minutes and 40 seconds eastern longitude. It includes 18481 square kilometers with an average altitude of 1710 meters above sea level. Descriptive-analytical method has been used in the present applied research. Data are collected using library and documentary research methods (from information and statistics offered by different organizations) or extracted from satellite images. Solar radiation energy reaching to the surface of the study area has been evaluated using three methods including Angstrom experimental model, Solar Analyst method in GIS and Remote Sensing. Results & DiscussionAngstrom experimental model indicates that the maximum amount of energy directly received by the basin at low latitudes (28 degrees and 50 minutes) is 73370-73436 watts per square meter. This decreases as we move toward higher latitudes reaching 72836-72903 watts per square meter in the northern parts of the basin (latitude 29 degrees and 50 minutes). Monitoring solar radiation energy reaching the surface with GIS Solar Analyst (solar radiation analysis method) shows that the lowest amount of radiant energy reached the surface in January (between 14000 to 144039 watts per square meter). Also, the maximum amount of radiant energy reached the surface in July (between 111000 to 252000 watts per square meter). Remote sensing technique also shows that the amount of instantaneous radiation received in Sirjan basin reaches its minimum during winters and only a limited part in the west of the study area receives 4.498 to 8.436 watts per square meter. The maximum amount of instantaneous radiation received in summers is 597.6 to 845.6 watts per square meter, which is received in a large part of the west, northwest and southwest of the basin. ConclusionMonitoring radiant energy reaching the surface of Sirjan basin using experimental Angstrom model shows that the highest level of energy received in the southern parts of the basin is around 733370 to 73436 watts per square meter. This is reduced moving toward the northern parts of the basin. Moreover, solar radiation analysis method (Solar Analyst in GIS) shows that the highest amount of solar energy in Sirjan Basin is received in July with 200000 to 252000 watt-hours per square meter , June with 170000 to 248341 watt-hours per square meter, May with 190000 to 247627 watt-hours per square meter and August with 190000 to 234500 watt-hours per square meter, respectively. These values are recorded in eastern, northeastern and southeastern parts of the basin. Results indicate that the eastern half of the basin in which the cities of Balvard, Tekiye, Saadatabad and Pariz are located, receives the highest amount of solar radiation energy especially in summer. Remote sensing technique shows that the highest amount of instantaneous radiation received in summer is 597.6to 845.6 watts per square meter which is recorded in the western, northern, northwestern, southern and southern parts of the region including the villages of Pariz, Saadatabad, Balvard in the central strip and Khatunabad, Mahmoudabad, Najafabad, Malekabad and Golestan. The same is also recorded in other seasons, though with a decreasing trend. The highest level of instantaneous radiation is received in these parts of the basin.
Keywords: Angstrom model, remote sensing technique, Solar Analyst method, Solar Energy, Sirjan basin -
هدف پژوهش حاضر مقایسه ای تحلیلی از نظریه حکومت در اندیشه سیاسی ملااحمد نراقی- به عنوان فقیه- و سید جعفر کشفی- به عنوان عارف و حکیم- در دوره قاجار است. جهت تحلیل این دو نگاه، از روش مقایسه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. از این رو، مهم ترین سوال آن است که تشابهات و تمایزات آن دو متفکر در باب حکومت اسلامی چیست؟ مقایسه دیدگاه نراقی و کشفی نشان داد که جهان بینی آنان به چه میزان در رویکردشان به حکومت در عصر غیبت تاثیر بسزایی داشته است. کشفی جهان بینی غیر فقهی داشت و درپی اتصال حاکم اسلامی با مراتب عقل بود. در واقع او افزوده ای بر صفات حاکم می نهاد که نه مستند روایی داشت و نه مستند قرآنی؛ بلکه بیشتر براساس تجربه های عرفانی اش به چنین ایده ای رسیده بود. نراقی برحسب ظواهر ادله فتوی می داد و براساس آنها به نظریه ای در باب سیاست می رسید. نتایج سخت گیرانه کشفی کارگر شد و توانست تفکیک میان علم/ سیف یا شرع/ عرف را به عنوان اندیشه برخی از متفکرین عصر مشروطه بقبولاند و حوزه های متمایزی میان شرع- منصوصات- و عرف- غیر منصوصات- بوجود آورد.
کلید واژگان: حکومت, حاکم جائر, عرف و شرع, نظریه حکومت, ملااحمد نراقی, سید جعفر کشفیThe purpose of the present study is an analytical comparison of the theory of government in the political thought of Mullah Ahmad Naraghi - as a jurist - and Seyyed Jafar Kashfi - as a mystic and philosopher - in the Qajar period. Comparative and descriptive-analytical methods have been used to analyze these two views. Hence, the most important question is, what are the similarities and differences between the two thinkers regarding Islamic government? A comparison of Naraghi's and Kashfi's views showed how much their worldview significantly affected their government approach during the absence. Kashfi had a non-jurisprudential worldview and sought to connect the Islamic ruler with the levels of reason. He adds to the ruling attributes that had neither a narrative nor a Qur'anic documentary; Rather, he came to such an idea based on his mystical experiences. Naraghi issued sentences based on evidence, based on which he arrived at a theory of politics. The rigorous results of the discovery worked, and he was able to accept the distinction between science/saif or sharia/custom as the thought of some thinkers of the constitutional age and to create distinct domains between sharia - prescribed - and custom - non-prescribed.
Keywords: Government, current ruler, custom, sharia, government theory, Mullah Ahmad Naraghi, Seyed Jafar Kashfi -
چکیده آموزش نقش بسیار مهمی در تامین نیروی انسانی جامعه داشته و پیشرفت و توسعه یک جامعه مدیون نیروی انسانی تحصیل کرده است که در فضاهای آموزشی به رشد و تعالی می رسند . هدف این تحقیق بررسی و تحلیل وضعیت فضاهای آموزشی مدارس آموزش و پرورش ناحیه 2 کرمان است. مسئله اساسی تحقیق این است که فضاهای آموزشی توزیع مناسب و متعادلی ندارند. امکانات و تجهیزات و منابع به صورت مناسب توزیع نشده است. نتیجه نهایی این تحقیق پیشنهاد لازم برای توزیع متعادل فضاهای آموزشی در سطح ناحیه 2 کرمان است. روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی و داده های تحقیق با استفاده از منابع اصلی یعنی آموزش و پرورش و نوسازی مدارس و همچنین روش میدانی یعنی مراجعه به مدارس و ثبت موقعیت مکانی آنها با استفاده از Gps و آماربرداری از امکانات و تجهیزات و فضاهای آموزشی بوده و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار Arc GIS استفاده شده و داده ها در قالب یک فایل Excel آماده و وارد Arc GIS شد و سرانجام بر روی نقشه شهر کرمان جایگزاری و به تحلیل فضایی و پراکندگی فضاهای آموزشی پرداخته شده و در نهایت به تحلیل هر مقطع و هر جنس و توزیع مدارس و امکانات آن پرداخته شد نتایج تحقیق نشان می دهد که مدارس شهر کرمان در مقاطع مختلف، توزیع نامتعادلی دارند اگرچه بخش مهمی از شهر کرمان به مدارس دسترسی دارند اما بخش های نوساز شهری دسترسی مطلوبی به فضای آموزشی ندارند علاوه بر توزیع نامتعادل، کمبود فضاهای آموزشی در بخش های نوساز شهری مشهود است.
کلید واژگان: : تحلیل وضعیت فضاهای آموزشی, مدارس, ناحیه 2 کرمانIntroductionEducation has a very important role in providing human resources, and the progress and development of a society owes to educated human resources that grow and excel in educational spaces. So, the educational space has an effective role in supporting the training of human resources and serves as a key pillar. It alsoplays a fundamental role in educating the community. Numerous factors are effective in increasing the quality of education. The more these factors work together and move in the same direction, the higher the quality of education and the higher the productivity. In the meantime, because the educational space plays an important role in the educational system and is very important in the educational development of a country, and the weight of other factors or, in some cases, higher than some factors plays a role in the educational structure, huge funds are spent for construction every year. Education spaces are costly in the country, but the costs are not optimal because the real needs for educational spaces have not been identified and construction is not done in place. These conditions exist not only in Kerman Province but also in most of the provinces of the country, and they impose irreparable damage on the country's budget. Targeting constructions in education and training, reducing costs, identifying needs, fair distribution of educational spaces in District 2 of Kerman City, predicting the need for educational space in the future, considering the characteristics and behaviors of population and migration in Kerman city, preventing the ineffectiveness of construction costs due to the limited use of educational spaces and recognizing the needs of schools all enhance the education level in the area. The importance of this plan is that it tries to identify the real needs for the construction of educational spaces and to avoid wasting resources and development credits.
MethodologyThe research method in this research is descriptive-analytical. To conduct the research, documentary and library information were needed, so the data were collected from the schools in District 2 of Kerman and then analyzed. The output was presented in the form of a map, chart and table. In the data analysis, after the research data were prepared and recorded on the map of Kerman City, according to the location criteria and the radius of access to the schools for different sections, the spatial distribution of the schools was studied. The output maps showed that the distribution was unbalanced.
Results and discussionThere are 186 schools, including 89 elementary schools (first and second elementary, girls’ and boys’ and mixed schools) in District 2 of Kerman. There are also 97 secondary schools (first and second secondary and technical and vocational schools, girls', boys' and mixed). There are 186 schools in District 2. Of these schools, 68 are primary and 75 are secondary schools in Kerman. The areas outside the city of Kerman include the cities of Ekhtiarabad, Zangiabad, Baghin and the villages of Farahabad, Shahrokhabad, Kahnooj Madim, Badamouieh, Hojjatabad, Cheshmeh Gaz and Saadi. Most of the schools are located in the central area of Kerman and in newly built urban areas (Farhangian crossroad to the west of the airport). The number of schools is very low. The average per capita educational space in District 2 of Kerman is 2.83 square meters. The net per capita is 2.5 square meters, and the gross per capita is 3.17 square meters. The average net per capita of the primary schools is 1.90 square meters, which is calculated to be 1.74 square meters for boys' primary schools and 2 square meters for girls' primary schools. The average net per capita of the secondary schools is 3.15 square meters, of which boys' secondary schools are 2.48 square meters and girls' secondary schools are 3.42 square meters. The average gross per capita of the secondary schools is 4 square meters.
ConclusionThe situation of educational space in the schools of District 2 of Kerman was investigated in this study. According to the research process and the research data, including the existing data and the field information collected from schools in the city of Kerman and the output of the GIS Arc software, the following results were obtained: - The existing educational spaces meet the needs of the school population and will not be a serious problem in the physical space due to the decrease in the population growth at the national and local levels, which will continue in the coming years. - The problem of the physical space of schools is not due to the space dimensions but due to the unequal distribution of educational spaces in the city, which has created an unbalanced distribution. - Lack of facilities and equipment is another problem of the schools so that many schools use old and worn equipment and facilities that reduce the efficiency of the education system. Burnout is part of the educational space, as another problem of education, so that 15 schools belong to the years before 1961, 33 schools were built between in the 1961-1981 and their age is between 38 to 58 years, and 63 schools were built after 1981; they are less than 38 years old. Therefore, there is a high relative physical burnout in the schools of Kerman. - The wear and tear of laboratory equipment and workshops has a negative impact on school education. The concentration of schools in the central part of Kerman as well as the middle part of the city and the small number of schools in the newly built part of the city have created an unequal and unbalanced distribution in terms of educational space in Kerman.
Keywords: analysis, Educational Space, school, District 2 in Kerman City, Renovation -
در این تحقیق نانوذرات کلسیم سولفات آلاییده شده با درصدهای مختلفی از ناخالصی ایتربیم با استفاده از روش شیمیایی هم رسوبی ساخته شده اند. خصوصیات ساختاری و ظاهری نانوذرات به وسیله تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی و الگوی پراش پرتوی ایکس مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از روش ویلیامسون-هال اندازه تقریبی 36 نانومتر برای ذرات به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نانوذرات ساخته شده با حضور سرفکتنت ساختار همگن و تقریبا کروی شکل دارند. هم چنین منحنی تابش ترمولومینسانس نسبت به پرتوی گاما و طیف فوتولومینسانس نمونه ها مورد بررسی قرار گرفتند. در طیف گسیلی فوتولومینسانس نانوذرات یک قله مشخص در طول موج 1070 نانومتر دیده می شود که به خوبی برای یون های ایتربیم شناخته شده اند و مربوط به انتقال الکترونی از ترازهای 2F5/2 به 2F7/2 می باشد. علاوه براین نتایج نشان می دهد که ذرات ساخته شده در این روش در دزهای بالا به پرتو گاما حساس می باشند و در بازه 10 تا 104 گری از خود پاسخ خطی نشان می دهند. میزان محوشدگی نمونه ها در طی یک ماه 10 درصد می باشد.
کلید واژگان: ترمولومینسانس, کلسیم سولفات, هم رسوبی, فوتولومینسانس, نانوذرات, پرتو گاماIn this study, calcium sulfate nanoparticles doped with different percentages of ytterbium impurities were synthesized using the co-precipitation method. The structural properties and morphology of the nanoparticles were investigated by scanning electron microscopy (SEM) images and X-ray diffraction (XRD) patterns. Using the Williamson-Hall method an approximate size of 36 nm was obtained for the nanocrystallites. The results showed that nanoparticles synthesized with the presence of surfactant have a homogeneous and almost spherical structure. Also, the thermoluminescence glow curve following gamma irradiation and the photoluminescence spectrum of the samples were studied. The emission peak of photoluminescence at wavelength 1070 nm can be attributed to 2F5/2 to 2F7/2 transition. In addition, the results show that the nanoparticles synthesized in this method are sensitive to gamma rays at high doses and show a linear response in the range of 10 Gy up to 104 Gy. The fading of the samples during one month was about %10.
Keywords: Thermoluminescence, Calcium sulfate, Co-precipitation, Photoluminescence, Nanoparticles, Gamma ray -
حوضه آبریز سیرجان واقع در استان کرمان، یکی از مناطق درگیر با بحران کم آبی است. هدف از این پژوهش، پتانسیل یابی منابع آب زیرزمینی در این حوضه با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و GIS است. در این پژوهش به منظور شناسایی خطواره های تکتونیکی، یکی از عوامل مهم در تشکیل منابع آب زیرزمینی، از تصاویر راداری سنتینل 1 استفاده شد. در این زمینه با انجام آنالیز بافت و تهیه پارامترهای مربوط به ماتریس هم رویداد گام های خاکستری، شامل میانگین، واریانس، یکنواختی، تباین، اختلاف، آنتروپی، موقعیت ثانویه و همبستگی، مولفه های اصلی مربوط تهیه شد؛ سپس با اعمال فیلترهای جهت دار روی تصویر مولفه اصلی 1، تعداد 389 خطواره تکتونیکی بارزسازی شد. به منظور پتانسیل یابی منابع آبی جدید، عوامل مختلف هیدرولوژی و هیدروژیولوژیکی موثر بر تشکیل منابع آب زیرزمینی شامل لایه تراکم خطواره های تکتونیکی، بارندگی، تراکم آبراهه ای، سنگ شناسی، شیب و پوشش گیاهی در محیط GIS تهیه شد. پس از تشکیل ماتریس مقایسات زوجی براساس روش Fuzzy-AHP، لایه های مدنظر وزن دهی و تلفیق شد؛ درنتیجه نقشه پتانسیل آب زیرزمینی حوضه سیرجان تهیه شد. براساس نتایج، محدوده پژوهش به لحاظ پتانسیل آب زیرزمینی به پنج منطقه خیلی خوب (228 کیلومترمربع)، خوب (836 کیلومترمربع)، متوسط (4016 کیلومترمربع)، ضعیف (2252 کیلومترمربع) و خیلی ضعیف (396 کیلومترمربع) تقسیم می شود. به منظور صحت سنجی نتایج از داده های 30 چاه مشاهده ای استفاده شد. براساس ماتریکس خطای تهیه شده، صحت نتایج به دست آمده برمبنای دبی و شوری به ترتیب 33/83 درصد و 33/73 درصد برآورد شد.
کلید واژگان: پتانسیل یابی, منابع آب زیرزمینی, سنجش از دور, Fuzzy-AHP, حوضه سیرجانTo assess environmental changes, monitoring systems and remote sensing satellites provide powerful tools that make the assessment of environmental change trends easier by multi-temporal comparisons. In recent decades, remote sensing data and GIS techniques for various aspects of urban spatial expansion and urban dispersal such as mapping (for expansion pattern), control (for process pattern recognition), measurement and evaluation (for analysis), and modeling (for Expansion simulation) are used. The object-based analysis is one of the emerging advanced techniques in the classification of satellite images. The object-oriented classification uses a segmentation process and a learning algorithm to analyze the spectral, spatial, and textural properties of the pixels. Along with the object-oriented classification method, Google Earth Engine, with extensive support for free satellite data and images, enables the classification and processing of high-speed satellite imagery that can be used in the monitoring and mapping land use.
Keywords: Potential assessment, Groundwater Resources, Remote Sensing, Fuzzy-AHP, Sirjan basin -
هدف پژوهش حاضر بررسی سرشت دولت در عصر غیبت از دیدگاه سیدجعفر کشفی، یکی از علمای شیعه عصر فتحعلی شاه قاجار می باشد. در این راستا و با روش توصیفی- تحلیلی، ارکان تفکر سیاسی، روابط سیدجعفر کشفی با فتحعلی شاه قاجار، ضرورت وجود دولت و انواع دولت و ویژگی های حاکم از منظر وی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد، سید جعفر کشفی با طرح شرایط سخت گیرانه ای پیرامون اوصاف فقیه حاکم، هیچ یک از فقیهان عصر خود را نامزد چنین منصبی نمی داند. همین نگاه کافی است تا کشفی از نظریه ریاست افاضل یا ریاست دو حاکمی بر عرفیات و شرعیات دفاع کند. از دیدگاه او سلطان عادل بر امور دنیوی حکومت می کند و اعتبار و مشروعیت را به طور خاص از عهدنامه مالک اشتر می گیرد و فقیه نیز بر امور شرعی مانند امور حسبیه و قضاوت و اداره موقوفات و غیره تصرف دارد. این نظریه که با عناوین متعددی در دوره های بعد مورد توجه قرار گرفت، به نوعی بنیان نظریه مشروطه نیز به حساب می آید، چرا که مشروطیت از زعامت سلطان بر حوزه غیرمنصوصات و تصرفات فقیه در حوزه منصوصات دفاع می کرد.کلید واژگان: دولت, سیدجعفر کشفی, عصر قاجار, عصر غیبت, حاکم اسلامی, علمای دینیThe purpose of the present study is to review the essence of government during occultation from the perspective of Seyed Ja’far Kashfi, one of the Shi’ite scholars in the Fath Ali Shah Qajar dynasty. In this regard descriptive analysis was used to survey the principles of political thinking, relationship between Seyed Ja’far Kashfi and Fath Ali Shah Qajar, necessity of government, various forms of government, and the characteristics of a ruler from his viewpoint. The results showed that Seyed Ja’far Kashfi, setting some strict conditions for the characteristics of a ruler jurist, did not acknowledge any of the jurists in his age as a qualified candidate for this position. This viewpoint is enough for him to defend the theory of simultaneous chairmanship of 2 learned scholars or twin rulers for the matter of norms and religious issues in society. In his view, a fair king would govern the worldly affairs as his validity and legitimacy exclusively comes from the Treaty of Malek Ashtar; and a jurist would govern religious affairs such as Hesbi issues (charity), judgement, mortmain property and so on. This theory that was also considered in later periods, is somehow a foundation for constitutionalism because it defends the authority of a king to govern the civil affairs not definitely mentioned in the Qur’anic verses (Gheyr-Mansusat) and the authority of a jurist to implement the definite rules in the Qur’an (Mansusat).Keywords: Seyed Ja’far Kashfi, Qajar Dynasty, Occultation, Islamic Ruler, Religious Scholars
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.