به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

saleh pargari

  • سحر پورمهدی زاده*، صالح پرگاری، جمشید روستا

    همزمان با حکومت قراختاییان بر کرمان، طی سده هفتم و اوایل سده هشتم هجری قمری، درآمدهای مالیاتی منبع مهم عایدات حکومت به حساب می آمد. از همین رو، در حکومت قراختاییان کرمان تلاش مقامات دیوانی، اعم از وزرا و مستوفیان، منجر به شکل گیری یک ساختار منظم تشکیلاتی مالی و اداری شد، امری که نوشتار حاضر با استفاده از روش مطالعات تاریخی و با رویکرد توصیفی تحلیلی به دنبال اثبات آن است. در همین زمینه، پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که دولتمردان قراختایی کرمان چه رویکردی نسبت به امور مالی و جمع آوری مالیات ها داشتند و منابع مالیاتی آنان بر چه مواردی استوار بود؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که منابع مالیاتی در دوره قراختاییان شامل دریافت انواع مختلف مالیات از نواحی مختلف منطقه کرمان و همچنین ملوک اطراف می شد که خود به دو روش مستقیم و غیرمستقیم انجام می گرفت. در روش مستقیم، دستگاه مالیه از طریق فرستادن محصلان مالیاتی اقدام به جمع آوری مالیات های مختلف از مردم می کرد و مالیات جمع آوری شده را به خزانه دیوان بزرگ واریز می نمود. در روش غیرمستقیم، حکومت بدون اینکه مستقیما با مردم در ارتباط باشد و محصلانی برای جمع آوری مالیات بفرستد، مالیات ها را اخذ می کرد. در این روش از مواضعه، مقاطعه و برات استفاده می شد. این روش ها اگرچه در جمع آوری مالیات ها به حکومت کمک می کرد، فشار مالیاتی زیادی بر مردم تحمیل می نمود.

    کلید واژگان: کرمان, قراختاییان, منابع مالی, انواع مالیات ها, جمع آوری مالیات
    Sahar Pourmehdizadeh *, Saleh Pargari, Jamshid Roosta

    The main question of the present article is to determine Kerman statesmen’s approach towards finance and tax collection and the basis for tax resources of Kerman Qara-Khitai. The findings of the research indicate that the tax resources in the Qara-Khitai period included receiving diverse types of taxes from different areas of the Kerman as well as receiving taxes from the surrounding area, which were done in two direct and indirect ways. In the direct method, they collected various taxes by sending tax collectors and deposited the collected taxes to the treasury of the Grand Divan. In the indirect method, the government collected taxes, without direct contact with the people, and sent tax collectors to collect taxes, using Muvada'a (contracting), Mukata (Grant), and Barat (bill of exchange).

    Keywords: Kerman, Qara-Khitai, Financial Source, Types Of Taxes, Tax Collecting
  • شهرزاد سلطانی لرگانی*، فواد پورآرین، علی ططری، صالح پرگاری

    مجلس شورای ملی به تاسی از غرب در ایران عصر قاجار شکل گرفت و تا سلطنت رضاشاه (1304-1320ش) با فرازونشیبی چند ادامه یافت. پهلوی اول در راستای همگامی با مدرنیته، تحت تاثیر تجددگرایان و روشنفکران متاثر از نظریه همانندسازی، با خوانشی جدید از فرهنگ با محتوای سکولار، ناسیونالیستی و متجددانه فرهنگ سازی را به شیوه ای نو آغاز کرد. هدف این پژوهش بررسی و برآیند مجالس 6-12 شورای ملی در امر نهادسازی فرهنگی مبتنی برمشروح مذاکرات مجلس، اسناد و مطالعات کتابخانه ای با روش توصیفی - تحلیلی است. دراین مقاله روشن خواهد شد که چگونه مجلس با تصویب تاسیس نهادهای فرهنگی در جهت گفتمان غالب عصر گام برداشته و با تاکید بر مفاهیمی چون وطن، شاه و فرزندان در جهت مشروعیت بخشیدن به قدرت خویش بوده است. رهاورد پژوهش، فرمایشی بودن مجالس در تصویب اوامر شخص شاه در تاسیس نهادهای فرهنگی از جمله: دانشگاه تهران، فرهنگستان زبان فارسی، موزه، موسسه مردم شناسی و رادیو در راستای تحقق گفتمان عصربوده است.

    کلید واژگان: مجلس شورای ملی, فرهنگ, دانشگاه تهران, فرهنگستان زبان فارسی, موزه, موسسه مردم شناسی, رادیو
    Shahrzad Soltani Largani *, Fouad Pourariyan, Ali Ttari, Saleh Pargari

    What occurred in west as modernization, did revolutionized societies around the world intellectually and culturally. Iranian encountered modernization and western culture around the second half of Qajar dynasty and it led to the constitutional movement and the establishment of the national assembly. Up until Rezakhan reign (1925-1941) the relations with west had its own vicissitudes. Along with modernization, the first Pahlavi was influenced by those intellectuals and modernists advocating for the "imitation theory" in which their thoughts and ideas were secular, nationalistic and modernist and accented King, Mother Country and Children. As a result, a new cultural nourishment begun to emerge. Iranian national assembly as the most essential democratic establishment could have legitimated the king's actions. This research is based on detailed discussions in the parliaments, documents and library studies using a descriptive- analytic method to analyze the activities of the regime through parliament affirmations regarding culture making. The result of this was the confirmation of King's power and for the parliament, to be compliant in enacting cultural establishments such as University of Tehran, Persian Literature Academy, Museums, the institute for anthropology and Radio.

    Keywords: University of Tehran, Persian Literature Academy, Museums, the institute for anthropology . Radio
  • علی پرورش رامکی، صالح پرگاری*، کاظم میقانی، شهرام یوسفی فر
    به طور نسبی، خط و مشی طریقت نقشبندیه برگرفته از طریقت عبدالخالق غجدوانی (وفات 575 ه.ق) است. اما پیدایش این طریقت، منتسب به بهاءالدین محمد نقشبند بخاری (717-719 ه.ق) است که در منطقه خراسان و ماواراءالنهر ایجاد و گسترش یافت. در دوره تیموریان جانشینان او مقام پیشوایی یافتند. اما اوج رونق و رواج طریقت نقشبندیه در نیمه دوم قرن نهم ه.ق به رهبری خواجه عبیدالله احرار (وفات 895 ه.ق) اتفاق افتاد که ارتباط نزدیکی با سلطان ابوسعید داشت،  بر این اساس سوال تحقیق این است که: گسترش و تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان دوره تیموریان متاثر از چه بستر و شرایط فرهنگی و سیاسی بوده است؟ بررسی و تحقیقات نشان داد که  نخست:طریقت نقشبندیه بر گرایش مذهبی و طریقتی هیات حاکمه در ماوراءالنهر و خراسان که مرکز قدرت تیموریان بود، تاثیر گذاشت و  رونق طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان، حاصل ارتباط مستقیم با نظام ارزش گذاری های اجتماعی و اصول اعتقادی آن طریقت با ساختار فرهنگی و سیاسی جامعه دوره تیموریان بوده است. دوم : تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان پس ازسقوط تیموریان به دلیل تغییر شرایط سیاسی و فرهنگی در خطه ماوراءالنهر و خراسان بود و همین موجب شد تا از نفوذ شیوخ طریقت نقشبندیه و قابلیت تاثیرگذاری آن بر جامعه به شدت کاسته شد. روش این پژوهش همچون تحقیقات تاریخی متکی بر توصیف و تحلیل داده های منابع کتابخانه ای  است که در تحلیل های تاریخی از نظریه تبار شناسی فوکو استفاده شده است.
    کلید واژگان: طریقت نقشبندیه, عبدالخالق غجدوانی تیموریان, ماوراءالنهر, خراسان, نظریه تبارشناسی فوکو
    Ali Parvaresh Ramki, Saleh Pargari *, Kazem Mighani, Shahram Yousefifar
    Relatively speaking, the policy and approach of the Naqshbandi Tariqat is derived from the Tariqat of Abdul Khaliq Ghajdwani (died 575AH). But the origin of this sect is attributed to Bahauddin Muhammad Naqshband Bukhari (717-719 A.H.), which was established and expanded in the Khorasan region and beyond. During the Timurid period, his successors were given the position of peshvai. However, the peak of prosperity and spread of the Naqshbandi Tariqat happened in the second half of the 9th century AH under the leadership of Khwaja Ubaidullah Ahrar (died895AH) who had a close relationship with Sultan Abu Said. Naqshbandiyeh was influenced by the cultural and political conditions of the Timurid period in Mawra al-Nahr(Transoxiana)and Khorasan. Investigation and research showed that 1: The Naqshbandi sect had an impact on the religious and religious orientation of the ruling body in Mawra al-Nahr(Transoxiana) and Khorasan, which was the center of power of the Timurids, and the prosperity of the Naqshbandi sect in Mawra al-Nahr(Transoxiana) and Khorasan was the result of a direct relationship with the system of social values and its religious principles. Tariqah was with the cultural and political structure of Timurid period society.2: the weakening of the Naqshbandi Tariqat in Mawra al-Nahr (Transoxiana)and Khorasan after the fall of the Timurids was due to the change in political and cultural conditions in the region of Naqshbandi and Khorasan, and this caused the influence of the sheikhs of the Naqshbandi Tariqa and its ability to influence the society to be greatly reduced. The method of this research, like historical research, is based on the description and analysis of library resource data, which uses Foucault's theory of genealogy in historical analysis.
    Keywords: NaqshbandiTariqat, Abdul Khaliq Ghijduvani, Timurid period, Mawraal-Nahr (Transoxiana), Khorasan, Foucault's theory of genealogy
  • علی پرورش رامکی، صالح پرگاری*، کاظم میقانی، شهرام یوسفی فر

    عصر تیموریان یکی از کارآمد ترین دوره های فرهنگی ایران از نظر ادبی و هنری بود. زیرا سیاست گذاری های تیمور و جانشینان او، زمینه مناسبی برای فعالیت های فرهنگی فراهم کرد. جریان شعر و شاعری در عهد تیموریان، از آنجایی که مورد استقبال و حمایت مادی و معنوی سلاطین تیموری بود، گسترش و رونق یافت. با توجه به منزلت و میزان اثرگذاری بالای شعر در عصر تیموریان، شاهان و شاهزادگان تیموری برای متقاعد کردن و دستیابی به اهداف خود در روابط سیاسی به شیوه ای موثر از شعر استفاده می کردند. بهره گیری از شعر در نامه های سیاسی دوره تیموریان امری رایج بود و یک امتیاز و حسن محسوب می گردید. شاعران و ادیبان در عهد تیموریان از جایگاه سیاسی و اجتماعی والایی برخودار بودند. بنابراین به همان نسبت شاهان و شاهزادگان تیموری برای شعر اهمیت و اعتبار زیادی قایل می شدند. از این رو برای سلاطین تیموری در سیاست روابط داخلی و خارجی، شعر ابزار اثرگذار به شمار می رفت. اگر چه حکام تیموری دوستدار شعر و شاعران بودند و بسیاری از ایشان خود شعر می سرودند؛ اما هزینه ای که شاهان و شاهزادگان تیموری برای گسترش شعر و شاعری می پرداختنند، از پشتوانه سیاسی برخوردار بوده و اتتظارات سیاسی آنها را بر آورده می نمود.

    کلید واژگان: عصر تیموریان, شعر, روابط سیاسی, شاعران, سلاطین تیموری
    Ali parvaresh Ramki, saleh pargari, Kazem mighni, shahram yousefifar

    The Timurid era was one of the most efficient cultural periods in Iran in terms of literature and art. Because the policies of Timur and his successors provided a good ground for cultural activities.The flow of poetry in the Timurid era expanded and flourished as it was welcomed and materially and spiritually supported by the Timurid sultans. Due to the status and high impact of poetry in the Timurid era, Timurid kings and princes used poetry effectively to convince and achieve their goals in political relations. The use of poetry in the political letters of the Timurid period was common and was considered a privilege and a virtue. Poets and writers in the Timurid era had a high political and social status. Thus, Timurid kings and princes were equally important to poetry. Thus, for the Timurid sultans, poetry was an influential tool in the politics of domestic and foreign relations. Although the Timurid rulers were fond of poetry and poets, and many of them wrote poetry themselves; But the cost of Timurid kings and princes for the development of poetry was politically motivated and met their political expectations.

    Keywords: Timurid era, poetry, political relations, poets, Timurid sultans
  • منوچهر محمدیوسفی*، صالح پرگاری، اسماعیل چنگیزی اردهائی، فواد پورآرین


    عبدالحسین زرین کوب از جمله ادیبان و تاریخ پژوهان ایرانی است که آثار گوناگونی در زمینه های مختلف به رشته تحریر درآورد. اندیشه انحطاط شناسانه از جنبه های پرمحتوای نوشته های اوست. او متاثر از میراث فکری تاریخ نگاران عصر ناصری و متجددان نظریه پرداز دوره رضاشاه، به عوامل موثر بر انحطاط تمدن ایرانی اسلامی پرداخت. زرین کوب در لابه لای آثارش با مقایسه ادوار تاریخ ایران، نه فقط تبیین های پیشینیان را بازتولید کرد، بلکه عناصری دیگر بر آن افزود. بر این اساس، یکی از مهم ترین تلاش های وی برای خروج از این وضعیت منحط، طرح دوباره مسیله انحطاط بود. او با طرح این مسیله، با رویکردی تاریخی به انحطاط مزمن تاریخی ایران و تمدن اسلامی پرداخت. یافته های این تحقیق، بر اساس روش تحلیلی توصیفی نشان می دهد که زرین کوب راز و رمز چرایی انحطاط را به مولفه هایی همچون بی تسامحی، یونانی مآبی، جبرگرایی و خردستیزی نسبت می دهد. وی توجه به مدارای دینی، بیگانه دوستی، آزادی فکر و خردورزی را برای سیاست مداران امروزی جامعه ایران آموزنده و انحراف از این ویژگی ها را مصیبت بار می داند. از این حیث، کانون اندیشگی وی برای حل مسیله انحطاط در ایران پیشامدرن و معاصر، بازآفرینی و استمرار عناصر فرهنگی و قومی برجای مانده از گذشته تاریخی است.

    کلید واژگان: انحطاط, ایران, بی تسامحی, خردستیزی, جبرگرایی, یونانی مآبی
    Manouchehr Mohammadyousefi*, Saleh Pargari, Esmaeile Changiziardehaei, Fhode Porareian
  • یاسین جیران*، فواد پورآرین، صالح پرگاری، مرتضی تهامی
    مقدمه

    شکل گیری دولت پهلوی در ایران و سیاست توسعه طلبی ژیوپلیتیکی آنان در منطقه خاورمیانه موجب روابط گسترده آنها با دولت های منطقه شده بود. بر این اساس، دولت ایران جهت ارتباط با دول خاورمیانه، به توسعه تشکیلات وزارت خارجه و گسترش روابط خارجی روی آورد.

    روش شناسی:

     در این راستا، پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر اسناد، نسخ خطی و منابع کتابخانه ای گردآوری شده است.

    یافته ها

    یافته های پژوهش حاکی از آن است که وزارت خارجه در دوره به اهمیت موقعیت ژیوپلیتیک ایران در منطقه و نظم بین الملل آگاهی کامل یافته بود. در این دوره دوایری جداگانه ای در امور منطقه ای خاورمیانه شکل گرفت.

    نتیجه گیری

    واکاوی عملکرد وزارت خارجه در مناسبات سیاسی ایران با دولت خاورمیانه بین سال های (1320- 1356ش) که نشانگر شرایط و جایگاه ژیوپلیتیک ایران در آن دوران در منطقه و محیط بین الملل است، می تواند برای تاریخ نگاران و ژیوپلیتیسین ها راهگشا باشد.

    کلید واژگان: وزارت خارجه, ژئوپلیتیک, پهلوی, خاورمیانه, دول خارجی
    Yasin Jeyran *, Foad Porarian, Saleh Pargari, Morteza Tahami
    Introduction

    The formation of the Pahlavi government in Iran and their geopolitical expansionist policy in the Middle East had led to their extensive relations with the governments of the region. Accordingly, the Iranian government, in order to establish relations with the Middle East states, turned to the expansion of the Foreign Ministry and the expansion of foreign relations.

    Methodology

    In this regard, the present study has been collected by descriptive-analytical method and relying on documents, manuscripts and library resources.

    Result and discussion

    The findings of the study indicate that the Ministry of Foreign Affairs was fully aware of the importance of Iran's geopolitical position in the region and international order during the period. During this period, separate circles were formed in the affairs of the Middle East.

    Conclusion

    the analysis of the performance of the Ministry of Foreign Affairs in Iran's political relations with the Middle East government between the years (1356-1320 AD), which shows the geopolitical situation and position of Iran at that time in the region and the international environment, can be helpful for historians and geopoliticians.

    Keywords: Ministry of Foreign Affairs, Geopolitics, Pahlavi, Middle East, Foreign States
  • علی اکبر رسولی*، ابوالفضل رضوی، صالح پرگاری

    دوره ی تیموری، عصری طلایی در رواج و تکامل خوشنویسی ایرانی است؛ در این دوره با ابداع و رواج خط نستعلیق، خوشنویسان توانمندی پدیدار گشتند. خوشنویسان به عنوان یکی از اقشار مهم تعاملاتی با دیگر طبقات اجتماعی در عصر خودشان داشته اند. مساله اصلی این مقاله، بررسی کیفیت و چگونگی روابط بین علما و خوشنویسان در دوره تیموری است. فرضیه مورد نظر پژوهشگر در انجام پژوهش این بود که در این دوره، به دلیل حمایت تیموریان از هنر خوشنویسی، این هنر در سطح جامعه نیز مورد توجه فرهیختگان واقع شد و از آنجایی که خوشنویسان به کتابت متون مذهبی می پرداختند، چنین به نظر رسید که روابط میان خوشنویسان و علما در این دوره در تعامل باشد. روش انجام پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن از طریق مراجعه به منابع کتابخانه ای و اسناد صورت گرفت. پس از بررسی و تحلیل داده ها، فرضیه مورد نظر اثبات گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نمایان ساخت که در عصر تیموری، علمای شیعه و خوشنویسان در تعامل با یکدیگر به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مشغول بوده اند، به گونه ای که اهمیت و فضیلت خط نزد علما از یکسو و توجه خوشنویسان به علوم مذهبی و عرفانی از دیگر سو پیوند محکمی بین آنان برقرار نمود.

    کلید واژگان: تیموری, علما, خوشنویسی, هنر
    AliAkbar Rasuli*, Saleh Pargari, AbuAlfazl Razavi

    The Timurid period is a golden age in the popularity and evolution of Iranian calligraphy. During this period, with the invention and spread of Nastaliq, calligraphers emerged. Calligraphers as one of the most important groups have interacted with other social classes in their time. The main issue of this article is to examine the quality and manner of relations between scholars and calligraphers in the Timurid period. The researcher's hypothesis in this research was that in this period, due to the Timurid support for the art of calligraphy, art was also considered by the educated in the society and since calligraphers wrote religious texts, it seemed that the relationship between calligraphers and scholars This course is interactive. The method of conducting descriptive-analytical research and data collection was done by referring to library resources and documents. After reviewing and analyzing the data, the hypothesis was proved. The results of this study showed that in the Timurid era, Shiite scholars and calligraphers interacted with each other cultural and social activities in such a way that the importance and virtue of calligraphy among scholars and calligraphers' attention to mystical religious sciences on the other hand, established a strong bond between them. The art of calligraphy has two notable features: first, it made a living through this art and they worked in government courts and courts of law and copying and writing. In fact, they were responsible for the transfer of science and knowledge. On the other hand, if some calligraphers turned to this art with a heartfelt interest and were less interested in material interests, they would have paid more attention to the criteria of art and beauty. This group of calligraphers usually had students who tried to promote this art by educating and training younger calligraphers. They were mostly considered by scholars, princes and elders, and in fact the calligraphy and its evolution and validity were done by these people. The Timurid period is an era in which, despite the turmoil, the existing socio-cultural and political problems of its early formation are known as the Renaissance and flourishing. In a nutshell, political stability is the economic boom of religious freedom and respect for religion and their leaders. The Timurid era is an influential factor in the flourishing of the art of this period. Different cultural groups have always had close relations in the Timurid era, but in this period, the level of communication between scholars and calligraphers is more visible than before. During this period, due to the emergence and spread of Sufi and Shiite sects of the religion and due to the deep connection between the art of calligraphy and the religion of Islam, calligraphers of the Timurid period had Shiite and Sufi tendencies. During this period, scholars were considered serious calligraphers, and sometimes even some of them, in addition to mastering religious or intellectual sciences, learned the art of calligraphy in order to have a better social status in society.

    Keywords: Timurid period, Ulema, Calligraphy, Art
  • صالح پرگاری*، هیبت الله خرمی شورکایی، محمدحسن رازنهان

    یکی از مسایل مورد توجه جهانگردان غربی که در ایران حضور یافته اند، نحوه اسلام آوردن گرجی ها، به ویژه در عهد صفویه و بعد از آن بوده است. عمده این جهانگردان، گرجی ها را در دین داری افرادی متزلزل و ضعیف معرفی کرده اند و اسلام آوردن آنان را مصلحتی و ناشی از منفعت طلبی دانسته اند. از منظر جهانگردان غربی، گرجی ها در آن دوره در آرزوی بازگشت به دین مسیحیت بودند. اما نتایج بررسی این پژوهش گویای این است که گرجی های ساکن ایران در عهد شاه عباس اول، به ویژه گرجی های کوچنده به مناطق مختلفی همچون اصفهان و مازندران، برخلاف این ادعا، عمدتا از طبقه ضعیف گرجستان بوده و دل خوشی از مسیحیت به عنوان دین طبقه ازناور و حاکمان گرجستان نداشتند. آنان در فرصت های مناسب اسلام اختیار کرده و برخلاف القایات برخی جهانگردان غربی، در دین جدید خود و مشخصا مذهب تشیع، راسخ و استوار بوده و در درازمدت، منشا خدمات ارزنده ای نیز بوده اند. اگر هم در موارد محدودی، بازگشت از دین اسلام وجود داشته، (با توجه به تفاوت طبقاتی موجود در گرجستان)، عمدتا مربوط به برخی بزرگان و وابستگان حکام گرجی بوده است که به عللی مجبور به اقامت در ایران بوده و ندرتا، بنا بر مصلحت و منفعت تغییر دین داده بودند.

    کلید واژگان: گرجی, دین, اسلام, صفوی, تشیع
    Saleh Pargari*, Hibatullah Khorami Shurkai, MohammadHassan Raznahan

    One of the noteworthy issues of Western tourists who have been in Iran, is how Georgians become Muslim, especially during and after the Safavid era. Most of these tourists have described Georgians as unstable and weak in their religion and consider their converting to Islam to be expedient and for benefits. From the viewpoint of Western tourists, Georgians at that time longed for a return to Christianity. However, the results of this study show that Georgians living in Iran during the reign of Shah Abbas I, especially Georgians migrating to different regions such as Isfahan and Mazandaran, contrary to this claim, were mainly from the weak class of Georgia and were not happy with the Christianity as the religion of the upper class and the rulers of Georgia. They have chosen Islam at the right time and, contrary to the claims of some Western tourists, have been steadfast in their new religion and specifically the Shiite religion, and in the long run have been a source of valuable services. Although in some cases there has been a return to Islam (due to the class differences in Georgia), it has been mainly related to some of the elders and relatives of the Georgian rulers who were forced to stay in Iran for some reason and rarely changed their religion according to their interests.

    Keywords: Georgian, religion, Islam, Safavid, Shiism
  • صالح پرگاری، فواد پورآرین، مصطفی جوان*
    هدف
    تحلیل علل تعامل و تقابل بنی صدر با مجلس در انتخاب نخست وزیر و کابینه. روش/ رویکرد پژوهش: داده ها از منابع کتابخانه ای و آرشیوی گردآوری  شده است. یافته ها و نتیجه گیری: اختلاف در مبانی فکری (سیاسی و عقیدتی) و حقوقی میان رییس جمهور با مجلس و نخست وزیر  مانع همکاری آنها  و بروز بحرانی شد که  پس از عزل رییس جمهور تاحدودی کاهش یافت. گسترش اختلافات اندیشگی و سیاسی میان بنی صدر با نخست وزیر و نمایندگان مخالف رییس جمهور به تصویب لایحه و طرح هایی در مجلس منجر شدکه قدرت رییس جمهور را محدود کرد از جمله تصویب طرح هایی که نخست اجازه می داد هرگاه رییس جمهور مصوبات مجلس را توشیح نکند، نخست وزیر بتواند آن را به اجرا بگذارد و نیز بتواند برای وزارت خانه های بدون وزیر، سرپرست تعیین کند. سرانجام، تصویب طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر به ریاست جمهوری او پایان داد.
    کلید واژگان: انقلاب اسلامی, بنی صدر, رجایی, مجلس اول شورای اسلامی, حزب جمهوری اسلامی, امام خمینی
    Saleh Pargari, Foad Pourariyan, Mostafa Javan *
    Purpose
      Investigates the reasons of differences between President Banisadr and the Parliament following 1979 Islamic Rrevolution with regard to the nomination of the Prime Minister and Cabinet Members. Method and Research Design: Archival records and library material was consulted to gater data. Findings and 
    Conclusion
    Differences were political and ideological, as well as legal. The political crisis has subsided to some extent since the ouster of the President. Widening ideological and political differences between BaniSadr, the President and the, Rajaei, the Prime Minister led to the passage of anumber of bills in the Parliament that curtailed the authority of the former. One such bills allowed the PM  to implement bills passed the parliament if the President refused to sign them and the other that allowed the PM to appoint caretakers for government departments. Finally, when the Parliament impeached BaniSadr and voted on his political incompetence he was sacked.
    Keywords: Iran Islamic Revolution1979, Abolhasan Banisadr, Mohammad Ali Rajai, Parliament, Islamic Republic Party, Imam Khomeini
  • توحید شریفی*، ابوالفضل رضوی، صالح پرگاری

    شناخت ساختار سیاسی-اداری که در قرن سیزدهم میلادی از دل استپهای مغولستان برآمد و بر نیمی از جهان متمدن زمان خود حکومت یافت، همواره ذهن مورخان را به خود مشغول داشته است. مغولان از آغاز، برنامه خود را بر استقرار حکومت و تداوم آن قرار دادند و به همین منظور نظام اداری خاص خود را، البته با اقتباس از تجربیات حکومتی سایر ملل متمدنتر، پدید آوردند. یکی از نظامهای کاربردی که مغولان برای حفظ و گسترش سیطره خود بر سرزمینهای مفتوحه به کار بردند، نظام تما بود که نشانه هایی از آن را در دوره نخستین حکومت مغولان در ایران، روسیه و اردوی زرین میتوان یافت. این مقاله تلاش دارد با رویکردی توصیفی- تحلیلی، با تکیه بر منابع فارسی و دیدی انتقادی نسبت به پژوهشهای پیشین، به بررسی ماهیت و کارکرد تما در ایران بپردازد. یافته های پژوهش نشان میدهد که با وجود انطباق این ساختار با سنتهای دیوانسالاری ایرانی که کار دیوانیان ایرانی و مغول را تا حد زیادی آسان میکرد، پیشینه متفاوت دیوانسالاری و وضعیت خاص ایران باعث

    کلید واژگان: تما, مغول, ایران, ایلخانی, قراوناس
    Tohid Sharifi*, Abolfazl Razavi, Saleh Pargari

    Understanding the political-administrative structure that came out of the steppes of Mongolia in the thirteenth century and ruled over half the civilized world of its time has always occupied the minds of historians. From the beginning, the Mongols put their plans on the establishment of the government and its continuation, and for this purpose they created their own administrative system, albeit adapted from the government experiences of other more civilized nations. One of the practical systems used by the Mongols to maintain and expand their control over the conquered lands was the Tamma, which can be found in the early Mongol period, in Iran, Russia, and in the Golden Herd. This paper attempts to study the nature and function of the Tamma in Iran with a descriptive-analytical approach, relying on Persian sources and a critical view of previous researches. The findings of the study suggests that, despite the conformity of this structure with Iranian bureaucratic traditions that greatly facilitated the work of the Iranian and the Mongol bureaucrats, the different background of bureaucracy and the particular situation of Iran led to major difference in the functioning, overall life and fate of the Tamma in Iran, compared to other parts of

    Keywords: Tamma, Mongol, Iran, Ilkhanid, Gharaunas
  • صالح پرگاری*، حسین محمدی، وحید فرحی دیگه سرا

    حکومت محلی آل کیا در فاصله سده های هشتم تا دهم هجری قمری در گیلان و نواحی واقع در شرق سپیدرود موسوم به بیه پیش قدرت را در دست داشتند. این خاندان حکومتگر، با اتخاذ سیاست های هوشمندانه به اقتضای شرایط و مناسبات زمانه، خود را از گزند حملات حکومت های وقت که در ایران بر سر کار بودند حفظ نمودند و حتی الامکان توانستند که استقلال داخلی خود را تداوم بخشند. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی در پی آن است که به بررسی عوامل و فاکتورهایی که باعث همگرایی آل کیا با حکومت های مرکزی وقت و همچنین مسائلی که موجب تحریک و افزایش واگرایی و میل به استقلال بیشتر در آنها شده است بپردازد.
    یافته های این پژوهش بیانگر آن است که عواملی همانند میل به حفظ قدرت در این خاندان محلی و ایمن شدن در برابر حملات حاکمان مرکزی میل به همگرایی را بین طرفین تقویت و همچنین تمایل به کسب قلمروی جدید توسط آل کیا و عامل جغرافیایی و اقلیمی و داشتن مذهب متفاوت با حکومت مرکزی و استقلال اقتصادی این خاندان و نوع معیشت و عدم کمبود منابع آبی و مبارزات مداوم دهقانی در طول تاریخ گیلان، از نیروهای محرکه واگرایی بوده است.

    کلید واژگان: آل کیا, گیلان, بیه پیش, همگرایی, واگرایی
    Saleh Pargari *, Hoseyn Mohammadi, Vahid Farrahi Digesara

    The local government of Al-Kia ruled Gilan and areas to the east of Sepidrud known as “Biah Pish,” from the eighth to the tenth centuries of the Hijra.       Having adopted clever policies with regard to the requirements and political relations of their time, this ruling family managed to stay safe from the attacks of Iran’s central governments. They even managed to maintain their domestic autonomy.      Using an analytical descriptive method, this study seeks to investigate factors leading to Al-Kia’s convergence with the central governments as well as issues that led to an increase in their divergence from the central governments and desire for more autonomy.
         The findings of this study indicate that factors such as Al-Kia’s desire for holding power within this local family and staying safe from the central rulers’ attacks bolstered convergence between the two sides. On the other hand, factors such as Al-Kia’s desire for controlling more territory, geographical and climate factors, their adherence to a religious denomination different from that of the central government, the region’s economic independence, abundance of water resources, and peasant’s ongoing struggles throughout the history of Gilan were among the driving forces of divergence.

    Keywords: Al–Kia, Guilan, Biah pish, convergence, divergence
  • صالح پرگاری، حسین محمدی، محسن جعفری
    یکی از منابع مهم شناخت هویت ایرانی، ادبیات فارسی است. در این پژوهش، هویت ایرانی در دیوان شش شاعر برجسته دربار سلجوقیان بزرگ، شامل ادیب صابر ترمذی، ازرقی هروی، انوری، امیرمعزی، عبدالواسع جبلی و لامعی گرگانی با تاکید بر سه مقوله: 1- کاربرد واژه ایران و عجم 2- توجه به شخصیت های اساطیری ایران 3- توجه به جشن های ایرانی بررسی شده است. پرسش اصلی این است که این شاعران تا چه میزان به این مولفه های هویتی توجه داشته اند. در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد واژه ایران هفتاد و شش بار و عجم نود بار در دیوان ها آمده است. در این دیوان ها از سی و هفت شخصیت اساطیری ایران نام برده شده بود که نام ده شخصیت مهم 515 بار در اشعار آمده بود که نشان از کاربرد گسترده اساطیر ایرانی در شعر شاعران سلجوقی دارد. بررسی جشن ها نیز نشان می دهد نوروز و مهرگان به گستردگی در دربار سلجوقی برگزار شده است و مهم ترین مشوق قصاید مناسبتی شاهان سلجوقی بوده اند با این همه وزیران و دیوانیان ایرانی نیز از سرایش چنین اشعاری حمایت کرده اند.
    کلید واژگان: ایران, سلجوقیان, نوروز, مهرگان, هویت ایرانی
    Saleh Pargari, Hossein Mohammadi, Mohsen jafari
    One of the most important resources of Iranian identity is the Persian literature. In this study, the Iranian identity was examined in poems of six prominent poets of the Great Seljuk court including Adib Saber Tarmezi, AzraqiHeravi, Anvari, Amir-Ma'azi, Abdul WassaJabali and LamiehGorganiby emphasizing on three categories: 1) application of the terms Iran and Ajam; 2) mythological characters of ancient Iran; 3) Iranian celebrations by Content Analysis method. As the results showed, the term "Iran" was used sixty-seven times and "Ajam" was used ninety times in poems. Thirty-seven mythological characters of ancient Iran were mentioned in these poems. Ten important characters were mentioned 515 times in poems, which indicates the extensive use of Iranian mythology in poems of Seljuk poets. The result also showed that Nowrouz and Mehregan were widely held in the Seljuk court and Seljuk kings encouraged occasional ballades. It was also found that IranianVazirs (ministers) and Diavanids (bureaucrats) supported these poems and greatly contributed to supporting Iranian identity in Seljuks court.
    Keywords: Seljuks, Iranian identity, Persian literature, Nowrouz, Mehregan
  • علی اصغر هدایتی*، صالح پرگاری
    توجه به دانش جغرافیا و گسترش این علم در نزد مسلمانان موجب شد در قرون 4و5قمری/10و11میلادی دو مکتب جغرافیایی به نام های عراقی و بلخی شکل گیرد. هرکدام از این دو مکتب در خلق آثار خود اصولی به کار گرفتند. ابن رسته ازجمله جغرافی دانانی است که پژوهشگران او را در مکتب عراق جای می دهند. اهمیت ابن رسته در این است که به جغرافیا نگاهی جهان شمول داشت و به این منظور کوشید تا اثر خود را به صورت دایرهالمعارفی مدون درآورد. ازاین رو باوجود شباهت های روشی که کتاب اعلاق النفیسه با آثار دیگر جغرافی دانان مکتب عراقی دارد، در مقایسه با این آثار، تفاوت های بسیاری نیز در آن مشاهده می کنیم. براساس نتایج به دست آمده این تفاوت ها در جغرافیای انسانی، جغرافیای اقتصادی، جغرافیای مذهبی و فرقه ای، جغرافیای ریاضی و نجومی، تقدم توصیف مکه و مدینه بر سواد و بغداد و نیز توصیف نواحی، راه ها، رودها و دریاها مشهود است.
    کلید واژگان: جغرافیای انسانی, جغرافیای اقتصادی, جغرافیای مذهبی و فرقه ای, جغرافیای ریاضی و نجومی
    Ali Asghar Hedayati *, Saleh Pargari
    Due to the knowledge of geography and the spread of this science to Muslims, in the 4th and 5th centuries AH there were formed two geographic schools called Iraqi and Balkhi, and each of these two schools used the principles in the creation of their works. Ibn Rustah is among the geographers who belong by researchers at the Iraqi school. Ibn Rustah's significance is that he has a world-wide view of geography, and for this purpose he has tried to transform his work into a comprehensive encyclopedia. Hence, despite the similarities exist between the way in which the al-Nafīsseh book and the works of other geographers of the Iraqi school, there are many differences in comparison with these works. Based on the results, these differences are evident in human geography, economic geography, religious and sectarian geography, mathematical and astronomy geography, the pre-eminence of the description of Mecca and Medina on Baghdad, the description of areas, roads, rivers and seas.
    Keywords: Human Geography, Economic Geography, Religious, Sectural Geography, Mathematical, Astronomical Geography
  • صالح پرگاری*، علی منصوری
    نهادهای امارت و وزارت در حکومت ایلخانان، از عناصر و مولفه های مهم قدرت بودند. امیرالامرا در راس نهاد امارت قرار داشت که در نظام حکومتی ایلخانان، دومین فرد به شمار میآمد. نهاد وزارت که صاحبدیوان یا وزیر ممالک بر آن ریاست داشت، متشکل از دیوانسالاران عمدتا ایرانی(تاژیک) بود. تعامل و تقابل نهادهای امارت و وزارت نه فقط بر این دو نهاد تاثیرگذار بود، بلکه جامعه را نیز دستخوش تغییر و تحولات میکرد؛ بدین معنا که همگرایی آن دو، در تداوم امنیت، بهبود حال رعایا، مالیاتگیری منظم و عادلانه، همگرایی دین و دولت(حکومت) و تقویت و تداوم حکومت نقش داشت. در عهد ارغون ، روابط دو نهاد امارت و وزارت دچار فراز و فرودهایی بود. امیربوقا(امیرالامرایی که ارغون را در رسیدن به ایلخانی یاری رسانده بود) به سرپرستی وزارت ممالک نیز رسید؛ امری که در عهد ایلخانان کمسابقه بود. خود ایلخان مغول، نهادهای امارت و وزارت را در اختیار امیر بوقا قرار داد، اما این امر کمرنگ شدن قدرت حاکمیت ایلخانی و رویارویی ارغون با امیربوقا را باعث شد. قتل خاندان امیربوقا موجب واگرایی نهاد امارت و زمینهساز حضور برجسته دیوانسالاران و نهاد وزارت شد. سعدالدوله یهودی با تقویت و در اختیار گرفتن شریعت و نهاد قضاوت، درصدد احیای ابزارهای ازدسترفته نهاد وزارت بود. حمایت نهاد وزارت از سوی حاکمیت و ایلخان مغول در عصر سعدالدوله، موجب ضعف و واگرایی نهاد امارت شد؛ به همین دلیل نخستین اقدام امرا در هنگام بیماری ارغون و ضعف حاکمیت ایلخانی، قتل وزیر و خاندانش بود. در این مقاله، با رویکرد توصیفی تحلیلی، چگونگی تعامل و تقابل نهادهای امارت و وزارت در عهد ارغون بررسی شده است.
    کلید واژگان: ایلخانان, ارغوان, تعامل و تقابل, امارت, وزارت, امیربوقا, سعدالدوله
    Saleh Pargari *, Ali Mansouri
    Emirate and Ministry (vizarat) were among the significant authoritative institutions in Ilkhanid administration. The Chief Commander ( Amir ul- Umara’) as the second Ilkhanid statesman and the head of Emirate institution and the Chief Minister as the head of bureaucracy institution which was consisted of mostly Iranian ( Tajiks) were in charge. The mutual interaction or conflict between the two institutions could make some good changes in society, as well as on themselves, by the means of convergence. That was to maintain security and welfare as well as fair taxation and making religio- state ties. In Arqun time the mutual affairs between Emirate and Ministry was in turbulence. Amir Buqa, the chief commander who had already contributed to Arqun’s power, took the office of Ministry which was considered an odd custom at that time. Where the great Mongol Ilkhan handed the power to Amir Buqa, it eventually weakened the administration authority and led to the conflict with Amir Buqa. Massacre of Amir Buqa’s household made a ground for the presence of the bureaucrats within the Ministry institution. The Jewish Sa’duddoleh engaging the judiciary post in Ministry tried to retrieve the lost values while the support of the government gradually made a great divergence on Emirate and Ministry institutions. The only solution was to murder vizir and his household at the time of Arqun’s illness and Ilkhanid’s weakness.
    Keywords: Ilkhanids, Arqun, interactions, disagreements, Emirate, Ministry, Amir Buqa, Saduddoleh
  • محمدعلی جودکی، صالح پرگاری
    جستار حاضر می کوشد راه ها ی مواصلاتی شیراز به اصفهان را از سده های نخستین اسلامی تا تشکیل حکومت صفوی بررسی کند. این نوشتار در پی پاسخ گویی به این پرسش است که راه های شیراز به اصفهان، در این بازه زمانی، از چه مسیر هایی عبور می کرده و کارکرد و کارآمدی این جاده ها متاثراز چه عواملی بوده است؟ ارزیابی ما از موضوع، در یک بستر جغرافیای تاریخی، نشان می دهد که از سده های نخستین اسلامی، این دو شهر به واسطه سه جاده با یکدیگر پیوند می یافتند: راه غربی یعنی جاده سمیرم؛ راه شرقی یعنی جادهاستخر؛ راه میانه یعنی جاده مایین و رون. با وجود رونق و برتری جاده شرقی در سده های میانه، خط سیر این سه راه بیانگر نوعی تداوم تا تشکیل حکومت صفوی است. عوامل بسیاری در میزان کارآیی و آمد و شد در این راه ها موثر بوده است که می توان آن ها را در دو سطح کلان و محلی بررسی کرد: در سطح کلان تمرکزگرایی سیاسی، وجود امنیت، سیاست های اقتصادی، تغییر پایتخت ها و... و در سطح محلی اقدامات اصلاحی و عمرانی حکومت های محلی، تلاش گروه های قومی و مذهبی برای کسب امتیاز سیاسی و... .
    کلید واژگان: شیراز, اصفهان, راه غربی, راه شرقی, راه میانه
    Mohammadali Jodaki, Saleh Pargari
    The present Study endeavors to investigate the routes of Shiraz to Isfahan from the early Islamic periods to the advent of Safavid Empire. The main questions of this study are: what were the direction of these routes? And what made such routes functional and essential?
    The outcome of this research confirms that cites (Isfahan and Shiraz) were connected by 3 routes during early Islamic centuries from historical geography's approach. Such routes consists of western direction called Simirum, eastern direction named Estakhar and central direction called Main Run. Despite of expansion of eastern routes in middle period, such routes were extensively utilized by the advent of Safavid government. The reasons for expansion of such routes can be considered generally and specifically. In general, the factors including political centralization, security, economic policy, change of capital, etc. and specifically, reforms of local governments, the attempts of tribal and religious groups for obtaining the political concession can be regarded.
    Keywords: Shiraz, Isfahan, Western Route, Eastern Route, Central Route
  • علی اکبر عباسی، صالح پرگاری
    یکی از اقدامات عمر تعیین افرادی از صحابه قریش به منظور خلافت بود. وی شش تن از مهاجران را در شورای خلافت قرار داد و اعلام کرد که فقط این افراد شایستگی خلافت رسول الله (ص) را دارند. نکته درخور توجه و تامل این است که این افراد، به جز علی (ع)، هم در دوران خلافت عثمان و هم در عهد خلافت علی (ع) تابع خلیفه وقت نبودند و دردسرهای بزرگی برای جانشین رسول خدا (ص) ایجاد می کردند. در این مقاله با روش تحلیلی برآنیم تا دلایل مخالفت های اعضای شورای شش نفره با عثمان و امام علی (ع) را ریشه یابی کنیم. در واقع اقدام خلیفه دوم باعث شد این افراد محبوبیت زیادی در بین عامه مسلمانان پیدا کنند (به واسطه فتوح، غنائم و گسترش قلمرو اسلام در عهد عمر و شکست بیزانسیان و ساسانیان از مسلمانان). به همین دلایل اعضای شورا، به استثنای امام علی (ع)، دچار غرور زیادی شده بودند و تابعیت شان از خلیفه سوم و چهارم، نسبت به خلیفه اول و دوم، کم تر شده بود. اعضای شورا، برخلاف عهد شیخین، حتی یک لحظه هم در عهد عثمان و علی (ع) مطاع این دو خلیفه نبودند و خلیفه مسلمین را هم سطح خویش می دانستند. یکی از جدی ترین مشکلات خلیفه سوم و چهارم زیاده خواهی ها و غرور عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، طلحه و زبیر بود. آن ها در عهد خلیفه سوم فقط به حقوق بالا راضی نبودند و مناصب پراهمیتی می خواستند و در عهد علی (ع) خواهان مستمری بالا و مناصب کلان بودند ولی هر دو را ازدست رفته می دیدند؛ از این رو برای وی مشکل تراشی می کردند.
    کلید واژگان: شورای شش نفره, عمر, عثمان, علی (ع), عبدالرحمن, سعد, طلحه, زبیر
    Ali Akbar Abbasi, Saleh Pargari
    One of Omar’s innovations during his rule was selecting six members from the clan of Quraish amongst the migrants and placed them in the council of guided caliphs, announcing them to be viable candidates to succeed the prophet Mohammad. The questionable point is that these members of the guided caliph council, with the exception of Imam Ali, at the time of Othman’s rule and afterwards Imam Ali’s rule, were never subservient to the caliph of the time and created many obstacles for the successors of the Prophet. In the present study, using an analytic method, we have strived to identify the root reasons for discontentment from the council of six towards Othman the thirdcaliph and Imam Ali. In truth, the second caliph’s innovation caused the public to take a special liking to the council (due to victories in war, conquered trophies, and spreading the nation by conquering the Sassanid and Byzantine empires in the time of Omar), and the members of the council, with the exception of Imam Ali, became arrogant and lost the respect the bore for the first and second caliph, at the time of the third and fourth caliph. The members of the council, unlike the time of the Sheiks, had no subordination towards the later caliphs and believed themselves to be equals to them. One of the major problems of the third and fourth caliphs, was the arrogance and greed of Abdul Rahman Bin Ouf, Sa’d Bin Abu Waqqas, Talha and Zubair, who were no longer content with just receiving hefty salaries, and demanded high ranking positions from Othman, and later welfare in addition to salaries and positions from Imam Ali, and having been refused by the Imam, created obstacles for his rule.
    Keywords: The Council of Six, Omar, Othman, Imam Ali, Abdul Rahman, Sad, Talha, Zubair
  • صالح پرگاری، سید مهدی احمدی فر، زینب پورزعفرانی
    هم زمان با شروع دعوت در عراق، رهبران مرکزی دعوت، اندکی پس از سال 260ق داعیانی را به جبال، خراسان، آذربایجان و... فرستادند. دعوت اسماعیلی با فعالیت داعیان برجسته ای چون ابوحاتم رازی، ابویعقوب سجستانی و مویدالدین شیرازی، موفقیتهای چشمگیری در نقاط مختلف به ویژه ایران به دست آورد و حتی با وجود مخالفتهای شدید خلافت عباسی و حکومتهای سنی سامانیان، غزنویان و سلجوقیان، جنبش اسماعیلیان در ایران متوقف نشد. با مرگ مستنصر و اختلاف و درگیری های اسماعیلیان فاطمی مصر بر سر جانشینی، نهضت اسماعیلیان به دو شاخه تقسیم شد. اهتمام ویژه اسماعیلیان به نشر و توسعه نهضت در سالهای متوالی و به وجود آوردن کشش و گیرایی مذهبی در جذب توده مردم و استفاده از زمینه های سیاسی و اجتماعی آنها و مدیریت صحیح در این جریان، سرآغاز دعوت جدید در ایران بود. رهبری نهضت اسماعیلیان در ایران را حسن صباح بر عهده داشت که اینها، اسماعیلیان نزاریه نامیده می شدند.
    Saleh Pargari, Seyed Mahdi Ahmadifar, Zeinab Pour Zaferani
    With beginning of invitation in Iraq, the central leaders of invitation fewness after 260(Hegira) sent messengers to Jebal, Khorasan, Azerbaijan and …. Esma’eli invitation starts with messengers such as Abu Hatam Razi, Abu Yaqoob Sajestani and Moa’yed Alddin Shirazi; and brought remarkable progress in various especially in Iran, and even Esma’eliyeh movement didn’t stop with all solid disagreements of Abbasi’s Caliphate and Soni government of Samaniyan, Qaznaviyan and Saljooqiyan. Esma’eliyeh movement divided in two parts with Mostanser’s death and disagreements and conflicts of Fatemi Esma’eliyeh of Egypt through deputy. Special attempt of Esma’eliyeh for publishing and improving the movement in successive years, making religious attraction and fascination for attracting masses and using from their political and social backgrounds, and managing this movement correctly was the beginning of the new invitation in Iran. The movement’s leadership of Esma’eliyeh in Iran was taken by Hasan Sabah who they named as Esma’eliyeh of Nazriyeh.
  • صالح پرگاری، سید مرتضی حسینی *

    در این نوشته سعی شده است به سوال عوامل گسترش تصوف و پیامدهای آن در دوره سلجوقیان پاسخ داده شود. صوفیان در این دوره از حمایت طبقه حاکمه بهره مند شدند و فقها در تلفیق شریعت و طریقت، تلاش کردند. علاوه بر این، هرج و مرج های عقیدتی، جامعه را با بحران روبه رو می کرد که زمینه را برای گسترش تصوفی که با روحیه مردم سازگاری داشت، مهیا می کرد. گسترش تصوف، پیامدهای مثبت و منفی دربرداشت که به طور دو جانبه به آن پرداخته شده است.

    کلید واژگان: تصوف, سلجوقیان, گسترش تصوف و فقها
    Saleh Pargari, Seyyed Morteza Husseini

    The present paper tries to indentify the factors influencing the development of Sufism and explains its outcomes in Seljukid period. In this period, Sufis enjoyed the support of the ruling class, and jurists tried to incorporate religious law into the esoteric path of Sufism. Furthermore, the doctrinal confusion caused the society to face crisis which prepared the grounds for the development of a sort of Sufism compatible with people's morale. The development of Sufism has positive and negative effects, both of which have been investigated.

    Keywords: Sufism, the Seljuks, development of Sufism, jurists
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال