vahid vahedi
-
در مطالعه حاضر، امکان بهبود عملکرد تولیدمثلی میش ها و وزن تولد بره ها با استفاده از تزریق ویتامین E-سلنیوم در میش های هم زمان شده فحلی با استفاده از 200 راس میش نژاد مغانی در قالب طرح کاملا تصادفی در دو گروه بررسی شدند. در گروه شاهد میش ها در طول دوره هم زمانسازی فحلی هیچ مکملی را دریافت نکردند، اما در گروه دوم، میش ها در روزهای اسفنجگذاری و اسفنجبرداری پنج میلی لیتر ویتامین E-سلنیوم را به صورت تزریقی دریافت کردند. برای هم زمانسازی، میش ها به مدت 14 روز اسفنج حاوی پروژسترون دریافت کردند و بعد از خارج نمودن اسفنج ها، 400 واحد بین المللی هورمون گونادوتروپین کوریون اسب (eCG) دریافت کرده و دو روز بعد از آن با قوچ ها جفت گیری کردند. بعد از زایش، شاخص های تولیدمثلی در هر گروه محاسبه شدند. در هر گروه آزمایشی از تعداد 20 راس میش در روزهای اسفنج گذاری و سه هفته بعد از قوچ اندازی خونگیری انجام و برخی فراسنجه های خونی اندازه گیری شد. نرخ زایش، بره زایی، راندمان تولید بره و نرخ دوقلوزایی در گروه شاهد کم تر از گروه تیمار بود (0/05>P). تفاوتی در وزن تولد بره ها در دو گروه مشاهده نشد. میزان گلوکز و کلسترول سرم خون سه هفته بعد از جفت گیری، در میش هایی که ویتامین E-سلنیوم دریافت کردند بالاتر بود (0/05>P). براساس نتایج حاصل، تزریق ویتامین E-سلنیوم در میش مغانی در زمان هم زمان سازی فحلی، سبب بهبود عملکرد تولیدمثلی می شود.کلید واژگان: راندمان تولید بره, میش مغانی, نرخ آبستنی, ویتامین E سلنیوم, همزمان سازی فحلیThe aim of the current study was to improve the reproductive performance and birth weight of lambs using vitamin E and selenium (Ese) injection in estrus-synchronized Moghani ewes. In this research, a total of 200 Moghani ewes were divided into two groups in a completely randomized design. In the control group, only estrus synchronization was performed, but the second group was received two intramuscular injections of Ese (5 ml) on the days of sponging and sponge removal. Synchronization of estrus was done by inserting intravaginal sponges for 14 days followed by 400 IU eCG at sponge withdrawal. Two days after sponge withdrawal, ewes were joined with fertile rams. Twenty ewes from each group were selected randomly and their blood was sampled. The first and second blood samplings were done before inserting intravaginal sponges and three weeks after ram exposure, respectively. Then, some blood plasma metabolites were determined. After parturition, reproductive traits were calculated in each group. According to the results, lambing rate, fecundity rate, lamb production efficiency and twinning rate were higher in Ese group (88, 111, 126.1, 21.6 respectively) compared to control (73, 84, 112.3, 12.3 respectively). The birth weight of lambs did not significantly differ between the groups. Glucose and cholesterol concentration of blood were significantly higher in group receiving Ese three weeks after mating. In conclusion Ese injection improved the reproduction performance in Moghani ewes.Keywords: Estrus synchronization, Moghani ewe, pregnancy rate, prolificacy, Vitamin Ese
-
اسپرم تعیین جنسیت شده یک فناوری مهم در زمینه پرورش گاو شیری است. بدون استفاده وسیع از اسپرم تعیین جنسیت شده، بخش اصلی پیشرفت ژنتیکی با انتخاب نرها در گله های گاو شیری صورت می گیرد. هدف این مطالعه بررسی اقتصادی استفاده از اسپرم ماده زا در تکنیک انتقال جنین بود. شش استراتژی بر اساس ارزش اقتصادی (EV) مورد مقایسه قرار گرفتند. نرم افزارهای اکسل و ویژوال بیسیک 6 برای محاسبات مورد استفاده قرار گرفتند. در استراتژی 1، 5 درصد از تلیسه های برتر به عنوان دهنده جنین در نظر گرفته شدند و با اسپرم ماده زا مورد تلاقی گرفتند. در استراتژی 2، 5 درصد از تلیسه ها و گاوهای شکم اول و دوم برتر به عنوان دهنده جنین در نظر گرفته شدند و با اسپرم ماده زا مورد تلقیح قرار گرفتند. تعداد تلیسه و گاو در استراتژی 3 مانند استراتژی 2 بود ولی برای تلقیح همه گیرنده ها از اسپرم معمولی استفاده شد. تعداد تلیسه و گاو در استراتژی 4 نیز مانند استراتژی 2 بود. در این استراتژی برای تلقیح تلیسه های دهنده از اسپرم ماده زا و برای تلقیح گاوهای دهنده، از اسپرم معمولی استفاده شد. در استراتژی 5، 10 درصد تلیسه های برتر به عنوان دهنده در نظر گرفته شدند و برای تلقیح آن ها از اسپرم ماده زا استفاده شد. استراتژی 6 نیز مشابه استراتژی 5 بود ولی در آن برای تلقیح تلیسه های دهنده از اسپرم معمولی استفاده شد. بالاترین ارزش اقتصادی مربوط به استراتژی های 1 و 5 بود که در آن تلیسه ها به عنوان دهنده مورد استفاده قرار گرفتند و برای تلقیح آن ها از اسپرم ماده زا استفاده شد. کمترین ارزش اقتصادی مربوط به استراتژی بود که برای تمام دهنده ها اعم از تلیسه و گاو از اسپرم ماده زا استفاده می شد. دلیل اصلی آن کم بودن تعداد جنین های قابل انتقال بعد از استفاده از اسپرم ماده زا در گاوهای دهنده باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که به کار بردن اسپرم ماده زا در تکنیک انتقال جنین برای تلیسه ها نسبت به استفاده از آن در گاوها، بازدهی بهتری دارد.کلید واژگان: انتقال جنین, اسپرم ماده زا, بررسی اقتصادی, تلیسه های دهنده, گاوهای دهندهSex-sorted semen is an important technology in cattle breeding. Without the widespread use of sexed semen, the major part of genetic development occurs through the selection of males in dairy herds. The objective of this research was to investigate the effect of using sexed semen in embryo transfer program economically. Six strategies were compared based on economic value (EV). Visual basic 6 and Excel software were applied for calculations. In strategy 1, 5% of heifers were considered as donors and were inseminated by sexed semen. In strategy 2, 5% of heifers and cows were donors and were inseminated by sexed semen. In strategy 3, the number of heifer and cow donors, was similar to strategy 2 but conventional semen was used for all donors. The number of heifer and cow donors in strategy 4 was similar to strategy 2 but sexed semen was used for heifer donors and conventional semen for cow donors. In strategy 5, 10% of heifers were considered as donors and were inseminated by sexed semen. Strategy 6 was similar to strategy 5 but conventional semen was used for all donors. According to the results, among these strategies, the EVs of strategies 1 and 5 were higher than other strategies. It showed that using sexed sorted semen for insemination of superovulated heifers would result in higher EV. The lowest EV was related to the strategy that used sexed semen for all donors, including heifers and cows. The main reason is the low number of transferable embryos after using sexed semen in donor cows. The Results showed that the use of sexed semen in the embryo transfer technique for heifers is more effective than its use in cows.Keywords: Embryo transfer, Sexed semen, Economic Evaluation, Donor heifers, Donor cows
-
مقدمه
قرار گرفتن در معرض میدان مغناطیسی (EMFs) ممکن است بر عملکرد شناختی مانند حافظه تاثیر منفی بگذارد. در این مقاله روشی برای ارزیابی تاثیر امواج الکترومغناطیسی گروه امواج الکترومغناطیس باند S بر روی هیپوکامپ مغز با استفاده از Comsol Multiphysics پیشنهاد شده است.
روش کاراین مطالعه خواص بیوالکتریک بافت های بیولوژیکی پیاده سازی شده توسط نرم افزار و ایجاد EMFs در باند S در هیپوکامپ را بررسی نموده است.
یافته هااین امواج هیپوکامپ را گرم نموده اما برای تاثیرگذاری بر فعالیت یا شناخت حافظه کافی نیستند. در این مطالعه، دمای بافت هیپوکامپ زمانی که در معرض میدان هایی با شدت 20 تا 120 ولت بر متر قرار گرفتند، از 0001/0 تا 016/0 درجه سانتی گراد افزایش یافت. نرخ جذب ویژه (SAR) از 3-10×18 تا 2-10×22 وات بر کیلوگرم متغیر بود.
نتیجه گیریاثرات دمایی غیرحرارتی امواج الکترومغناطیسی بر اختلالات شناختی احتمالا بسیار ناچیز خواهد بود و تاثیری بر گرم نمودن بافت هیپوکامپ مغز نخواهد داشت. هرچند اثرات بلند مدت آن نیازمند پژوهش است.
کلید واژگان: هیپوکامپ, اثرات گرمایی, نرخ جذب رشد, اثرات غیر حرارتی, امواج مغناطیسی زیستیIntroductionExposure to electromagnetic fields (EMFs) may negatively affect cognitive functions, such as memory. This paper proposes a way of evaluating the impact of microwave S-band electromagnetic waves on the head layers and hippocampus using COMSOL Multiphysics.
MethodsThis study investigated the bioelectric properties of software-implemented biological tissues and the creation of EMFs in the S-band on the hippocampus.
ResultsThese EMFs heat the hippocampus but are not enough to impact activity or cognition (memory). The temperature of hippocampus tissue increases by 0.0001 to 0.016°C when exposed to fields of 20 to 120V/m intensity. The specific absorption rate varied from 18×10-3 to 22×10-2 W/kg.
ConclusionTherefore, the non-thermal effects of electromagnetic waves on cognitive disorders are likely linked to their interaction with brain waves.
Keywords: Hippocampus, SAR, thermal effect, non-thermal effect, bioelectromagnetic waves -
هدف از این مطالعه، بررسی اثرات نانو اکسید مس و پری بیوتیک بر عملکرد و شمارش سلول های خونی در گوساله های شیر خوار هلشتاین بود. تعداد 28 راس گوساله هلشتاین با میانگین سنی یک الی هشت روز و میانگین وزنی 1±39 کیلوگرم در یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و هفت تکرار استفاده شدند. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) جیره پایه بدون افزودنی، 2) جیره پایه به همراه 4 گرم پری بیوتیک در روز، 3) جیره پایه به همراه 15 میلی گرم نانو اکسید مس در روز، 4) جیره پایه + 4 گرم پری بیوتیک + 15 میلی گرم نانو اکسید مس در روز بودند. نتایج نشان داد که عامل نانو اکسید مس، پری بیوتیک و اثر متقابل نانو اکسید مس و پری بیوتیک نتوانست وزن نهایی گوساله ها را تحت تاثیر قرار دهد. میزان مصرف خوراک، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل غذایی و همچنین صفات دور سینه، طول بدن و ارتفاع از جدوگاه تحت تاثیر استفاده از نانو اکسید مس و پری بیوتیک در گوساله های شیرخوار هلشتاین قرار نگرفتند. عامل پری بیوتیک، نانو اکسید مس و عامل متقابل آن ها اثر معنی داری بر درصد گلبول های سفید، گلبول های قرمز، لنفوسیت، هموگلوبین و هماتوکرین ایجاد نکرد. اما عامل اثرات متقابل نانو اکسید مس و پری بیوتیک درصد نوتروفیل را به طور معنی داری افزایش داد (05/0>P). نتیجه گیری می شود که استفاده از پری بیوتیک و نانو اکسید مس نتوانست سبب بهبود عملکرد رشدی و شمارش سلولی های خونی به جز درصد نوتروفیل شود.
کلید واژگان: پری بیوتیک, عملکرد رشد, گوساله شیرخوار, نانو اکسید مسIntroductionBefore weaning, dairy calves are susceptible to many pathogens and nutritional problems. For several years antibiotics have been used to overcome these problems also to obtain economic benefits in terms of improved calves performance and reduced medication costs. However, the use of antibiotics in animal husbandry is in question because of antibiotic resistance of microorganisms. In an effort to replace antibiotics from animal feeds, many additives have been proposed. Probiotic, prebiotics and Organic and inorganic mineral salts are examples of these additives. Prebiotics are non-digestible carbohydrates which are not metabolized in the small intestine and fermented in large intestine. Mannan oligosaccharides and β-glucan are prebiotics which derived from saccharomyeces cereviciae cell wall and are able to block fimbriae of patho genic bacteria, and thus prevent their adhesion to the mucous epithelium. The administration of prebiotic to calves can decrease coliform population of large intestine and colon of calves. More recently, prebiotics have been shown to have immune-enhancing characteristics Also, Copper is a microelement that is present in many important processes in the body and plays a vital role. Copper deficiency in some parts of the world is a major problem in ruminants. For this reason, dietary supplements are commonly used to regulate the diet of calf to compensate for copper deficiency. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effects of copper nanoxide and prebiotics on blood cell count and growth performance in Holstein suckling calves.
Materials and methodsTwenty-eight Holstein calves with an average age of 1 to 8 days and an average weight of 39±1 kg were used in a factorial experiment as a completely randomized design with 4 treatments and 7 replications. Experimental treatments include: 1) Basal diet without additives, 2) Basic diet with 4 gr of prebiotic per day, 3) Basic diet with 15 ppm nanoparticles of copper per day, 4) Basic diet + 4 gr of prebiotic + 15 ppm nanoparticles of copper per day. The diet containing feed and milk was given two times a day i.e. in the morning (8:00 am) and evening (18:00 pm). Water was offered adlibitum. Whole blood samples were collected from jugular veins on d 60, approximately 3 h after the morning feeding. Samples were sent to the laboratory under refrigeration (4°C) till analyzed for WBC count, neutrophil, lymphocyte and monocyte concentration.Results and Discussion The results showed that the copper nanoxide, prebiotics and the interaction of copper nanoxide and prebiotics could not affect the final weight of suckling calves. The results showed that feed intake, daily weight gain and feed conversion ratio of suckling calves were not significantly affected by supplementation of prebiotic and copper nanoxide in the diet during the first, second month and experimental period. Also, Body length, Wither height and Heart girth of Holstein suckling calves were not affected by copper nanoparticles and prebiotics supplementation. Prebiotic, copper nanoxide and their interaction had no significant effect on white blood cells, red blood cells, hemoglobin and hematocrit. In contrast, copper nanoxide and prebiotics significantly increased the neutrophil percentage (P <0.05).
Researchhas shown that probiotic consumption had no significant effect on functional parameters of Baluch sheep including final weight, daily gain, feed intake and dietary intake. However the result of the other study suggests that prebiotic can be supplemented to the calves for better performance. In contrary to the results of the present study, other researchers have indicated that copper nanoparticles could improve growth performance and modulate intestinal microflora and intestinalmucosal morphology in weaned piglets. In the study addition of pro- prebiotic and symbiotic to the whole milk of dairy female calves increased average daily gain but dry matter intake and blood parameters related to immune system and cell-mediated immune response were not affected. However, when a combination of probiotic and prebiotic added to the milk a better improvement in average daily gain was observed. A study reported that haematological traits (WBC count, neutrophil, monocyte, lymphocyte and hemoglobin) were unaffected by prebiotic and synbiotic in weaned pigs. However, the other study showed that immune parameters such as lymphocytes, leukocyte and neutrophils tended to increase in supplementation of symbiotic.
ConclusionIn general, results of this experiment indicated that using prebiotics and copper nanoxide did not improve growth performance and blood cell count except neutrophil percentage.
Keywords: Copper nanoxide, Growth performance, Prebiotics, Suckling calves -
حفظ توان باروری در اسپرم منجمد شده دارای اهمیت بسیار بالایی می باشد. به منظور بررسی اثر عصاره درمنه (Artemisia incana) بر انجماد اسپرم، سطوح مختلف عصاره گیاه مذکور (0، 2، 4، 6، 8، 10و12 میلی لیتر بر دسی لیتر) پس از استخراج به منی رقیق شده با محیط حاوی بافر سیترات اضافه گردید. پس از خنک سازی، منی در پایوت های 0/5 میلی لیتری بسته بندی شده و تا زمان ارزیابی خصوصیات کیفی در داخل ازت مایع نگه داری شدند. در این پژوهش 4 تکرار برای هر تیمار در نظر گرفته شد و در هر تکرار برای هر تیمار 10 پایوت منجمد شد. ارزیابی زنده مانی اسپرم با استفاده از رنگ آمیزی ایوزین-نیگروزین نشان داد افزودن عصاره درمنه در سطح 4 میلی لیتر در دسی لیتر به رقیق کننده اسپرم گوسفند تاثیر مثبتی در زنده مانی اسپرم داشت. هم چنین تست محیط هایپواسموتیک به منظور بررسی یکپارچگی غشای پلاسمایی نشان داد که از لحاظ درصدی تیمار 4 میلی لیتر در دسی لیتر به رقیق کننده دارای بالاترین یکپارچگی غشا بود. بالاترین درصد جنبایی کل مربوط به تیمار حاوی 4 و پایین ترین درصد جنبایی مربوط به تیمار 10 میلی لیتر عصاره در رقیق کننده بود. بررسی شدت آسیب پراکسیداتیو با اندازه گیری مالون دی آلدهید نشان داد کم ترین میزان تولید مالون دی آلدهید مربوط به تیمار دارای 12 میلی گرم عصاره بر دسی لیتر رقیق کننده بود که به طور معنی داری نسبت به سایر گروه های آزمایشی پایین تر بود. با توجه به نتایج آزمایش حاضر به نظر می رسد استفاده از عصاره آبی درمنه در سطح 4 میلی لیتر در دسی لیتر رقیق کننده دارای اثرات مثبت بر فرآسنجه های کیفی اسپرم پس از انجماد دارد.کلید واژگان: انجماد اسپرم, قوچ مغانی, عصاره آبی درمنهMaintaining fertility in frozen sperm is very important. To investigate the effect of Artemisia (Artemisia incana) extract on sperm cryopservability of Moghani ram spermatozoa, different levels of the plant extract (0, 2, 4, 6, 8, 10 and 12 ml per deciliter) were added after extraction to diluted semen with an extender containing citrate buffer. After chilling, the semen was packaged in 0.5 ml straws and stored inside the liquid nitrogen until the evaluation of qualitative properties. This experiment was designed with 4 replications (with 10 straws in each replicate) per experimental group. Evaluation of sperm viability using eosin-nigrosine staining showed that adding 4 ml of Artemisia extract per deciliter to sheep sperm diluent had a positive effect on sperm viability. Similarly, the HOST test (hypoosmotic swelling test) to examine the integrity of the plasma membrane showed that the treatment had the highest membrane integrity (P<0.05). The highest and lowest Total Motility (TM) was observed in experimental groups 4 and 10 ml of extract in diluted semen, respectively (P<0.05). Examination of peroxidative damage by measuring malondialdehyde showed the lowest amount of malondialdehyde production was seen in the treatment with 12 mg of extract per deciliter diluent that was significantly different from other experimental groups (P<0.05). According to the results of the present experiment, it seems that the use of 4 ml Artemisia extract per deciliter of the diluent has positive effects on the quality of sperm after freezing.Keywords: Artemisia extract, oxidative stress, Semen Cryopreservation, Moghani Ram
-
هدف از مطالعه حاضر مقایسه دو روش همزمان سازی فحلی در دو شرایط محیطی طبیعی و تنش گرمایی بر عملکرد تولیدمثلی و غلظت هورمون های استروژن و پروژسترون پلاسما در گاوهای شیری هلشتاین بود. تعداد 110 راس گاو هلشتاین با میانگین تولید 28 کیلوگرم شیر و نوبت زایش یک تا چهار به طور تصادفی در بین یکی از دو روش همزمانی قرار گرفتند: 1) روش دابل آوسینک (60=DO; n)، که در این گروه گاوها در روز صفر هورمون GnRH، در روز هفتم PGF2α و در روز نهم GnRH دریافت کردند و بعد از هفت روز دیگر روش آوسینک (GnRH-7d- PGF2α-2d-GnRH-16h-AI) روی این گاوها تکرار شد. 2) روش پری سینک آوسینک (50=PO; n)، که در این گروه گاوها دو تزریق هورمون PGF2α به فاصله 14 روز دریافت کردند و بعد از 12 روز دیگر برنامه آوسینک انجام شد. هر دو روش در دو فصل تابستان و زمستان انجام شدند. درصد گوساله زایی در گاوهایی که در فصل زمستان همزمان شده بودند بیشتر از گاوهای گروه فصل تابستان بود (36/4 در مقابل 18/2 درصد، 0/04 =P). میانگین تعداد تلقیح به ازای آبستنی در گاوهایی که در فصل زمستان همزمان شده بودند نسبت به فصل تابستان کمتر بود (1/46 در مقابل 1/74درصد، 0/02 =P). میانگین غلظت هورمون استروژن و پروژسترون در فصل زمستان بیشتر از فصل تابستان بود (0/05 > P). با توجه به نتایج حاصل، عملکرد تولید مثلی و غلظت هورمون های استروژن و پروژسترون در فصل زمستان بالاتر از فصل تابستان است و روش همزمان سازی تفاوتی از نظر تاثیر بر عملکرد تولیدمثلی ندارد.
کلید واژگان: پری سینک اوسینک, تنش گرمایی, دابل اوسیک, عملکرد تولیدمثلی, گاوهای شیریThe aim of this study was the comparison of two protocols of estrus synchronization in two natural climates and heat stress condition on reproductive performance and concentration of plasma estrogen and progesterone hormones in Holstein dairy cows. One hundred and ten multiparous Holstein dairy cows (28 kg average daily milk yield and parity one to four calved) were randomly assigned to two protocolgroups: 1) Double-Ovsynch (DO; n=60), the cows received GnRH-7d-PGF2α-2d-GnRH and Ovsynch (GnRH-7d- PGF2α-56h-GnRH-16h- AI) was initiated 7 d later; 2) Presynch-Ovsynch (PO; n=50), the cows received PGF2α-14d-PGF2α and Ovsynch was initiated 12 d later. The both of the protocols were done in two seasons of summer and winter. The calving rate in cows that were synchronized at winter season was greater than cows synchronized in summer (36.4 vs 18.2%; P= 0.04). Mean of the number of insemination to conception was lower in cows that synchronized in winter compared to cows synchronized in summer (1.46 vs 1.74; P= 0.02). Mean of measured estrogen and progesterone hormones concentrations was higher in cows that synchronized in winter compared to summer (P < 0.05). Overall, mean of reproductive traits and hormones concentration is higher in cows that synchronized in winter than in summer and the protocol of estrus synchronization had no effect on reproductive performance.
Keywords: Dairy Cows, Double-Ovsynch, heat stress, Presynch-Ovsynch, reproductive performance -
هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثرات تغذیه اسیدآمینه های ال متیونین و ال لیزین روی رشد جمعیت کلنی، تخم گذاری ملکه، پرورش نوزادان و میزان تولید عسل بود. این آزمایش از 27 اردیبهشت ماه سال 1398 شروع و به مدت 45 روز تا 10 تیر ماه در استان اردبیل انجام شد. برای این آزمایش تعداد 48 کندو انتخاب شدند و کلنی ها از نظر شرایط محیطی، جمعیت، ذخیره گرده و عسل و ملکه های خواهری یکسان سازی شدند. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 12 تکرار انجام شد. تیمارها شامل: 1) تیمار شاهد (کلنی های تغذیه شده با شربت فاقد مکمل اسید آمینه) و تیمارهای 2، 3 و 4 که به ترتیب با شربت مکمل شده با اسید آمینه متیونین، اسید آمینه لیزین و مخلوطی از اسیدآمینه های لیزین و متیونین تغذیه شدند. نتایج نشان داد که در دوره اول و دوم بیشترین میزان جمعیت در تیمار متیونین/لیزین مشاهده شد (05/0 > p). در دوره چهارم و میانگین دوره ها، بیشترین جمعیت کلنی ها مربوط به تیمار متیونین/لیزین (به ترتیب 6/12 و 42/9 قاب) و کمترین جمعیت مربوط به تیمار شاهد (به ترتیب 4/10 و 19/8 قاب) بود. در تمام دوره های آزمایش، تخم گذاری ملکه در زنبورهایی که با مخلوط اسیدآمینه های متیونین/لیزین تغذیه شده بودند در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری داشت (05/0 > p). همچنین بهترین عملکرد برای صفت پرورش نوزادان و تولید عسل در تیمار متیونین/لیزین بدست آمد. در کل بررسی ما تاثیر مثبت تغذیه مخلوط اسیدآمینه های لیزین و متیونین بر جمعیت کلنی، تخم ریزی ملکه و تولید عسل را تایید می کند.
کلید واژگان: زنبور عسل, ال متیونین, ال لیزین, جمعیت کلنی, تخم گذاری ملکهThe aim of the present study was to characterize the effects of L-methionine and L-lysine supplementation on population growth, honey bee (Apis mellifera Meda) Queen egg laying, brood rearing and honey production. This study started in 17 May to 1 July continued for 45 days in Ardabil province. For this experiment, 48 hives was chosen and colonies equalized for environment condition, population, honey and pollen store and same sister queens. The experiment was conducted in a completely randomized design with 4 treatments and 12 replicates. The experimental treatments were: 1) control group (sugar syrup without amino acid supplementation) and treatments 2, 3 and 4 were fed with sugar syrup with Methionine, Lysine and Lysine and Methionine mix, respectively. The results showed that, in first and second periods, highest population was observed in Met/Lys treatment (P > 0.05). In fourth and mean of periods, the highest populations of colonies were belonging to the Met/Lys group (12.6 and 9.42 frame, respectively) and the lowest population (10.4 and 8.19 frame, respectively) was belonging to the control. In all of periods, Laying performance of queens was increased significantly by feeding Met/Lys compared to the control (P < 0. 05). For brood rearing and honey production, the best performance was obtained by colonies supplemented with Met/Lys treatment as well. In overall, our study confirms the positive effectiveness of feeding Met/Lys on population size, laying performance of queens and honey production.
Keywords: Honey bee, L- methionine, L-lysine, population growth, Queen Egg lying -
زمینه مطالعاتی:
طی مراحل انجماد و یخ گشایی اسپرم، استرس اکسیداتیو باعث کاهش تحرک، زنده مانی، یکپارچگی غشاء، ظرفیت آنتی اکسیدانی و در نهایت میزان باروری اسپرم می شود. گیاه شاه اسپرم به دلیل داشتن ترکیبات فنولیک دارای خاصیت آنتی اکسیدانی می باشد.
هدفدر این مطالعه تاثیر عصاره گیاه شاه اسپرم به عنوان یک آنتی اکسیدان طبیعی بر کیفیت اسپرم منجمد-یخ گشایی شده قوچ مغانی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: برای این منظور در فصل تولیدمثلی از چهار راس قوچ مغانی 4-3 ساله با میانگین وزنی 70 کیلوگرم، هفتهای دو بار اسپرمگیری شد. سپس نمونهها با رقیقکننده بر پایه زرده تخم مرغ-سیترات حاوی سطوح مختلف عصاره گیاه شاه اسپرم (0، 2، 4، 8، 12 و 16 میلی لیتر در دسی لیتر محلول رقیق کننده) رقیق شدند. نمونه ها پس از طی مراحل سردسازی تا دمای 4 درجه سانتی گراد، به مدت 8 دقیقه روی بخار ازت منجمد شده و تا زمان ارزیابی در داخل ازت مایع نگهداری شدند. پس از یخگشایی، فراسنجه های حرکتی اسپرم به وسیله سیستم کاسا، زندهمانی به روش رنگآمیزی ایوزین-نیگروزین، تست یکپارچگی غشاء با محلول هایپواسموتیک و تعیین اسپر م های ناهنجار با محلول هانکوک مورد بررسی قرار گرفت.
نتایجغلظت های 8 و 12میلی لیتر در دسی لیتر عصاره گیاه شاه اسپرم، به طور معنیداری تحرک کلی و تحرک پیش رونده اسپرم را نسبت به گروه شاهد بهبود داد (05/0 <p). درصد فراسنجه های VSL، VCL و VAP در تیمارهای 8 و 12 میلی لیتر نسبت به تیمارهای شاهد و 16 میلی لیتر بالاتر بود (05/0 <p). درصد فراسنجه LIN در تیمار 8 میلی-لیتر نسبت به 16 میلی لیتر بالاتر بود. بالاترین درصد زنده مانی اسپرم مربوط به تیمار 12 میلی لیتر و بالاترین درصد یکپارچگی غشای پلاسمایی اسپرم مربوط به تیمار 8 و 12 میلی لیتر بود (05/0 <p). درصد اسپرم ناهنجار در تیمار 12 میلی لیتر نسبت به تیمارهای شاهد و 2 میلی لیتر کمتر بود (05/0 <p).
نتیجه گیری نهایی:
به طور کلی استفاده از 12 میلی لیتر در دسی لیتر عصاره گیاه شاه اسپرم در رقیقکننده منی سبب بهبود کیفیت اسپرم منجمد-یخ گشایی شده قوچ شد.
کلید واژگان: : آنتی اکسیدان, اسپرم قوچ, عصاره شاه اسپرم, منجمد-یخ گشایی, یکپارچگی غشاییIntroductionThe Artificial insemination technique is based on sperm cryopreservation that induces irreversible damages to sperm (Purdy 2006), which may result in loss of sperm motility, viability, plasma membrane integrity, and ultimately male fertility (Baghshahi et al. 2014). Physical and chemical damages during cryopreservation are associated with significant amounts of production of reactive oxygen species (ROS) and lipid peroxidation of the phospholipids in the membrane by free radicals (Chatterjee et al. 2001). The removal of ROS is catalyzed by antioxidant enzymes such as glutathione peroxidase (GSH-PX), superoxide dismutase (SOD) and catalase (CAT). Numerous non-enzymatic defenses (vitamin C, vitamin E, and glutathione (GSH)) are also employed to provide protection. An imbalance between free radical production and their removal results with ageing allowing progressive damage to occur. Therefore, for protecting the sperm against oxidative damage, numerous researchers have investigated the effects of a various synthetic and natural antioxidants on spermatozoa during cryopreservation processes (Malo et al. 2010). Various plant products contain antioxidant compounds such as flavonoids, tannins, coumarins, xanthons, phenolics, lignans and terpenoids. For this reason, there is a growing interest in using them as natural antioxidants. Several studies have shown that the use of herbal antioxidants during the freezing-thawing process of sperm had positive effects on sperm quality (Daghigh Kia et al. 2016; Vahedi et al. 2018). The herb of costmary (Tanacetum balsamita L.) contains phenolic compounds, such as flavonoids and phenolic acids (Shahhoseini et al. 2019). It has been shown that costmary exhibit antioxidant effects due to phenolic compounds (Bączek et al. 2017).
PurposeThe aim of current study was to evaluate the effect of Costmary extract as a natural antioxidant on post-thawed ram sperm quality.
Material and methodsThis study was performed at the Iranian Moghani sheep Breeding Center located in Jafarabad city, Province Ardebil, Iran. Four mature and fertile rams (3-4 years old, mean live weight of 70±4.2 kg), were used in this study. Ejaculates were collected twice a week for 8 weeks by an artificial vagina (42-43°C). Only samples containing spermatozoa with greater than 70% motility were accepted for experiment. To eliminate individual differences, semen samples were pooled and processed for extending. The pooled ejaculate was diluted (37 ◦C) using egg yolk-citrate extender containing different concentrations of Tanacetum balsamita extract (0, 2, 4, 8, 12, and 16 mL/dL). Diluted semen samples were aspirated into 0.25 ml straws and equilibrated at 4°C for 3 h. After equilibration, the straws were placed on liquid nitrogen (LN2) vapor for 8 min, then plunged into liquid nitrogen, and stored in a liquid nitrogen tank until thawed and used for evaluation of sperm parameters. The frozen straws were thawed individually in a water bath (37 ◦C) for 30 s for evaluation. A computer-assisted sperm analysis (HFT CASA, Hooshmand Fanavar Tehran Co, Iran) was used to analyze sperm motility and velocity characteristics. Sperm viability was assessed using a modification of the eosin-nigrosin staining method described by Evans and Maxwell (1987). Sperm membrane functionality was evaluated using the hypoosmotic swelling test (HOST) (Revell and Mrode, 1994). For the assessment of the sperm morphology abnormalities, at least three drops of each sample were added to Eppendorf tubes containing 1 ml of Hancock solution (62.5 ml formalin (37%), 150 ml sodium saline solution, 150 ml buffer solution and 500 ml bi-distilled water). The prepared slides were assessed by phase-contrast microscopy using a 400× magnification. All data were analyzed by completely randomized design using the GLM procedure of SAS version 9.1 (SAS Institute, 2004).
Results and discussionSamples cryopreserved in 8 and 12 mL/dL Tanacetum balsamita extract had higher total motility and progressive motility compared to the control group (p < 0.05). The percentage of VSL, VCL and VAP were higher (p < 0.05) in the extender containing 8 and 12 mL/dL extract compared to control and 16 mL/dL groups. LIN parameter was higher (p < 0.05) in 8 mL/dL compared to 16 mL/dL extract (46.83±3.82 vs. 40.52±3.23). For parameter STR, the highest value (p < 0.05) was observed at 8 and 12 mL/dL of extract (81.09±7.56% and 80.27±7.18%, respectively). The highest (p < 0.05) percentage of sperm viability and plasma membrane integrity were observed in groups containing 8 and 12 mL/dL extract. Percentage of acrosome abnormality was higher (p < 0.05) in 12 mL/dL extract groups (21.25%) compared to control and 2 mL/dL extract groups (26.70% and 27.23%, respectively). Some studies have reported that herbal antioxidants reduce the free radicals following the freeze–thawing process (Ashrafi et al. 2013). In the present study, treatment of costmary extract resulted in a significant improvement in motility parameters, viability and membrane integrity of frozen-thawed ram sperm. The main constituents found in the herb of costmary extract are polyphenolic compounds, such as flavonoids and phenolic acids (Faraloni, 2018). Among flavonoids there are mainly glycosides of luteolin, apigenin and quercetin while phenolic acids are represented mainly by chlorogenic, caffeic and dicaffeoylquinic acids. The attacks of ROS during cryopreservation lead to reduction of oxygen and it is related to lipids peroxidation of the sperm membranes that destroys the structure of the lipid matrix. Flavonoids increase membranes integrity by preventing of free radicals production and lipid peroxidation in the membrane that induce oxidative damage to the membrane components (Daghigh Kia et al. 2016). Therefore, costmary extract may play a protective role against oxidative damage and scavenge produced free radicals from cells.
ConclusionIn conclusion, this study showed that supplementation of extender with 12 mL/dL Tanacetum balsamita L. extract has a beneficial effect on the quality of frozen-thawed ram semen.
Keywords: Antioxidant, Freeze-thawing, Membrane integrity, Ram semen, Tanacetum balsamita extract -
هدف از پژوهش حاضر بررسی آثار تغذیه پودر بهار نارنج بر عملکرد رشد، اجزای لاشه و برخی فراسنجه های خونی درجوجه های گوشتی تحت شرایط تنش گرمایی بود. تعداد 200 قطعه جوجه گوشتی یک روزه (رآس 308) در قالب طرح کاملا تصادفی به پنج گروه آزمایشی با چهار تکرار و هر تکرار شامل 10 قطعه پرنده تقسیم شدند. تیمارهای آزمایشی شامل گروه شاهد (جیره پایه)، جیره پایه دارای نیومایسین (0/2 درصد جیره) و 3 سطح از پودر بهارنارنج (0/5، 1 و 2 درصد جیره) بودند. جوجه ها از سن 15 تا 42روزگی تحت شرایط تنش گرمایی (2°C±32 از ساعت 10 صبح الی شش بعد از ظهر) قرار گرفتند. در پایان آزمایش از هشت قطعه پرنده در هر تیمار خونگیری انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین تلفات در گروه های تیماری (3/75 درصد) نسبت به گروه شاهد (22/5 درصد) به طور معنی داری کمتر بود. پودر بهار نارنج در دوره های مختلف رشد تاثیر معنی داری روی مصرف خوراک و افزایش وزن جوجه ها نداشت. طی دوره رشد (11-24 روزگی)، کمترین ضریب تبدیل غذایی در تیمار 0/5% پودر بهار نارنج حاصل شد که با تیمار 2% تفاوت معنی داری داشت (0/05>p). گلوکز سرم خون در جوجه هایی که 1% پودر بهار نارنج دریافت کرده بودند، کاهش معنی داری (0/05>p) نسبت به جوجه های گروه شاهد، نشان داد (211 در مقابل 8/225 میلی گرم در دسی لیتر). سطح LDLخون در تیمار 2% پودر بهار نارنج (4/57 میلی گرم در دسی لیتر) نسبت به گروه 0/5% (6/69 میلی گرم در دسی لیتر) کمتر بود (0/05>p). مصرف پودر بهارنارنج روی وزن لاشه، سینه، ران و وزن بافت های داخلی بدن جوجه های گوشتی اثر معن ی دار نداشت (0/05<p). بنابراین بهار نارنج ممکن است به دلیل داشتن خاصیت آنتی اکسیدانی در تخفیف اثرات تنش گرمایی موثر باشد.
کلید واژگان: بهارنارنج, تنش گرمایی, جوجه گوشتی, خصوصیات لاشه, ضریب تبدیل غذاییThis study was conducted to determine the effects of Bitter Orange blossom powder (BOBP) on growth performance, carcass characteristics and some blood parameters in broiler chickens under heat stress condition. A total of 200 one day-old male broiler chicks (Ross 308) randomly were divided into five treatment groups in a completely randomized design with four replicates of 10 birds each. The experimental treatments including control (basal diet), the basal diet with Neomycin (0.2% of v diet) and 3 levels of BOBP (0.5, 1 and 2% of diet). Birds submitted to heat stress (32±2ºC from 10.00 AM to 6.00 PM) from 15 to 42 d of age. Blood samples were taken from 8 birds per treatment at the end of experiment. The results showed that, average mortality was significantly lower (P<0.05) in treatments groups (3.75%) than in the control group (22.5%). The diet supplemented with BOBP had no effects on feed intake and weight gain of chicks during different periods (P>0.05). In the grower phase (11-24 d), the lowest fed conversion ratio (FCR) was obtained in 0.5% BOBP, which were significantly different from 2% treatment (P<0.05). Birds receiving diet supplemented with 1% BOBP revealed significantly (P<0.05) lower blood glucose compared to the control group (211 vs 225.8 mg/dl). LDL level was lower (p < 0.05) in 2% BOBP treatment (57.4 mL/dL) compared to 0.5% (69.6 mg/dl). The feeding of BOBP did not induce any significant effect on the whole carcass, breast, drumstick and internal organs weight of broiler chickens (P<0.05). In conclusion, BOBP may be effective in attenuating heat stress effects due to its illustrated antioxidant effects.
Keywords: Bitter Orange blossom, Broiler chicken, Carcass traits, Feed conversion ratio, Heat stress -
ورم پستان یک بیماری التهابی شایع در صنعت گاو شیری جهان به شمار می رود که می تواند هزینه های زیادی را به این صنعت تحمیل کند. عوامل محیطی متعددی به همراه عامل ژنتیک در روند این بیماری و مقاومت در برابر آن نقش کلیدی ایفا می کنند. پروتئین TLR4 یک گیرنده خارج سلولی است که باعث شناسایی عوامل بیماری زا شده و سیستم ایمنی را تحریک به پاسخ می کند. هدف این مطالعه شناسایی چندشکلی موجود در اگزون 3 ژن TLR4 و بررسی همبستگی آن با تعداد سلول های سوماتیک موجود در شیر گاوهای هلشتاین شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان بود. در این مطالعه از 200 راس گاو در دو گروه 100 راسی با تعداد سلول های سوماتیک پایین (50000 تا 150000) و بالا (بیش تر از 200000) استفاده شد. توالی یابی اگزون 3 ژن مذکور و هم ترازی آن با توالی مرجع منجر به شناسایی یک چندشکلی تک نوکلیوتیدی از نوع جایگزینی نوکلیوتید C (با فراوانی 0/145) به جای T (با فراوانی 0/855) شد که باعث تغییر اسیدآمینه ایزولوسین به تریونین می شود. آنالیز آماری نشان داد که شیر تولیدی گاوهای با ژنوتیپ CC به طور معنی داری تعداد سلول های سوماتیک کم تری نسبت به دو ژنوتیپ دیگر دارد (p <0/05). با توجه به همبستگی معنی دار چندشکلی تک نوکلیوتیدی موجود در اگزون 3 ژن TLR4 و تعداد سلول های سوماتیک در شیر، به نظر می رسد این ژن یک کاندیدا مناسب برای برنامه های اصلاحی در جهت ایجاد مقاومت در برابر ورم پستان باشد.
کلید واژگان: هلشتاین, ژن TLR4, سلول های سوماتیک, ورم پستانMastitis is a prevalent inflammatory disease, which can impose extra costs on dairy industry worldwide. Genetic and some environmental factors, have fundamental impacts on this this disease and the resistance against that. TLR4 protein is an extracellular receptor that detects pathogens and stimulates the immune system to respond. This study aimed to identify the polymorphism in exon 3 of the TLR4 gene and investigation the association with the somatic cell count in the milk of Holstein cattle of Moghan agro-industry and livestock company. In this study, 200 Holstein cows were used as two groups (number of each = 100) with low (50000 -150000 cell/ml) and high (> 200000 cell/ml) somatic cell count. The sequencing of exon 3 and mapping it to reference sequence led to the identification of one single nucleotide polymorphism (SNP), the substitution of C nucleotide (frequency equal to 0.145) with T nucleotide (frequency equal to 0.855), that replaced isoleucine with threonine. Statistical analysis revealed that milk of cows with CC genotype had significantly fewer somatic cells than the other two genotypes (p < 0.05). Due to the significant association between identified SNP in exon 3 of the TLR4 gene and somatic cell count in milk, it appears that this gene could be a suitable candidate for breeding programs to increase resistance to mastitis.
Keywords: Holstein, TLR4 gene, Somatic Cells, mastitis -
هدف از این تحقیق، بررسی اثرات تغذیه پودر بره موم بر عملکرد رشد، اجزای لاشه و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی در پاسخ به تنش گرمایی بود. در این آزمایش از تعداد 160 قطعه جوجه گوشتی نر یک روزه (راس 308) در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار، چهار تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1- تیمار شاهد (جیره پایه)؛ 2- جیره حاوی نیومایسین (200 گرم در هر تن)؛ 3- جیره حاوی 150 میلی گرم بره موم در هر کیلوگرم جیره؛ 4- جیره حاوی 200 میلی گرم بره موم در هر کیلوگرم جیره بودند. جوجه ها از سن 15 تا 42 روزگی تحت شرایط تنش گرمایی (2°C ± 32 از ساعت 10 صبح الی شش بعد از ظهر) قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میزان تلفات در پرندگانی که در جیره خود بره موم دریافت کردند کمتر از گروه شاهد بود (0/05 > P). در دوره های مختلف، مصرف خوراک تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. در دوره های رشد و پایانی، وزن جوجه های که با جیره حاوی 200 میلی گرم پودر بره موم، تغذیه شدند بیشتر از پرندگان گروه شاهد بود (0/05> P). در دوره پایانی و کل دوره، ضریب تبدیل خوراک در پرندگان تغذیه شده با 200 میلی گرم پودر بره موم کمتر از گروه شاهد بود (0/05 > P). سطح گلوکز و LDL خون در پرندگان تغذیه شده با بره موم کمتر از گروه شاهد بود (0/05 > P). بنابراین براساس نتایج حاصل، استفاده از بره موم تا سطح 200 میلی گرم در هر کیلوگرم جیره می تواند اثرات منفی تنش گرمایی را در جوجه های گوشتی کاهش دهد.کلید واژگان: بره موم, پرنده, تنش گرمایی, ضریب تبدیل خوراک, گلوکر خونThis study was conducted to determine the effects of Propolis on growth performance, carcass characteristics and some blood parameters in broilerchickens in response to heat stress condition. A total of 160 one day-old male broiler chicks (Ross 308) were randomly divided into four treatmentgroups in a completely randomized design with four replicates of 10 birds each. The experimental treatments including: 1) control (basal diet), 2) thebasal diet with Neomycin (200 g/ton), 3) 150 mg/kg Propolis, 4) 200 mg/kg Propolis in diet. Birds submitted to heat stress (32±2ºC from 10.00 AMto 6.00 PM) from 15 to 42 d of age. The results showed that, average mortality was lower in Propolis groups than in the control group (P < 0.05).None of the feed intake data was influenced by treatments during different periods. Birds receiving diet supplemented with 200 mg/kg Propolis had asignificantly (P < 0.05) higher body weight compared to the control group at the finisher feeding phase and whole period. In the finisher phase andwhole period, the lowest (P < 0.05) fed conversion ratio (FCR) was observed in chickens fed 200 mg/kg Propolis. Cholesterol and LDL level werelower in chickens fed diet with Propolis compared to control (p < 0.05). In conclusion, the addition of Propolis at a rate of 200 mg/kg to the diet couldreduce the negative effects of heat stress in broiler chickens.Keywords: Bird, Blood Glucose, feed conversion ratio, heat stress, propolis
-
این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار و پنج تکرار، به منظور ارزیابی نسبت های مختلف ید آلی به غیر آلی (100:0، 75:25، 50:50، 25:75، 0:100) بر عملکرد، فراسنجه های خونی و هورمون های تیروییدی سرم خون جوجه های گوشتی انجام گردید. نتایج نشان داد تیمارهای آزمایشی بر افزایش وزن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی تاثیر نداشت. بالاترین غلظت هورمون T3 و هورمون های TSH و TRH در گروه حاوی 75 درصد ید آلی مشاهده شد (05/0p <). تیمار حاوی 100 درصد ید آلی دارای بیشترین غلظت هورمون تترایدوتیرونین (T4) در بین تیمارهای آزمایشی بود (05/0p <). همچنین در سرم خون جوجه های تغذیه شده با تیمار حاوی 75 درصد ید آلی بالاترین سطح گلوکز، پروتئین کل، نیتروژن اوره ای خون و آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز مشاهده شد (05/0p <)، اما در غلظت کراتینین و اسید اوریک خون تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بطور کلی جایگزینی مکمل معدنی با مکمل آلی ید بدون اثرات منفی، تاثیر موثری بر فراسنجه های خونی و غلظت هورمون های تیروییدی داشته است، بطوری که بالاترین غلظت در تیمار 75 درصد ید آلی + 25 درصد ید معدنی مشاهده شد.
کلید واژگان: فراسنجه های خونی, ید آلی, هورمون های تیروئیدی, ضریب تبدیل غذاییThis experiment was performed to evaluate the different ratios of organic and inorganic Iodine (0:100, 25:100, 50:50, 75:25, 100:0) on the performance, blood parameters and serum thyroid hormones in broiler chickens in a completely randomized design with 5 treatments were tested in 5 replicate pens. The results showed that there was no significant difference between treatments in weight gain, feed intake and feed conversion ratio. The highest concentrations of T3, TSH and TRH were detected in 75% organic Iodine treatment (p < 0.05). The diet contained 100% organic Iodine was highest concentrations of tetraiodothyronine (T4) among treatments (p < 0.05). In blood serum, chicks fed with a diet containing 75% organic Iodine treatment were found to have the highest levels of glucose, total protein, nitrogen urea and superoxide dismutase, glutathione peroxidase enzymes (p < 0.05). However, there was no significant difference in the concentration of creatinine and uric acid blood. Generally, according to the results of this experiment, the replacement of mineral supplement with organic supplementation of iodine without negative effects, affected on blood parameters and concentration of thyroid hormones, so that the highest concentration in treatment of 75%organic iodine + 25% inorganic iodide was observed.
Keywords: Blood metabolites, organic Iodine, Thyroid hormones, Feed Conversion Ratio -
مقدمه
روش TURB به عنوان یک روش استاندارد طلایی برای تشخیص و درمان تومورهای مثانه غیر تهاجمی به عضله طبق EAU در سال 2018 شناخته می شود.عدم وجود نمونه دترسور تا % 50 در این روش گزارش شده است .هدف از این مطالعه مقایسه روش ان بلاک با روش Conventional TURB در به دست اوری نمونه دترسور است .
روش کاراز سپتامبر 2017 تا سپتامبر 2018 تعداد 60 بیمار با تومور منفرد پاپیلاری کمتر سه سانتی متر بدون سابقه قبلی تومور مثانه به طور تصادفی به دو گروه تصادفی تقسیم شدند و مورد جراحی با روش های en-bloc TURB با هوک و Conventional TURB قرار گرفتند. مدت زمان عمل، میزان پارگی و وجود دترسور در دو گروه مقایسه شد .
یافته هاطول مدت جراحی در en-bloc TURB 52 / 3 ± 46 / 15 و در گروه Conventional TURB تی یو ار بی 04 / 5 ± 06 / 20 دقیقه بود که طول مدت جراحی به طور معناداری در گروه en- bloc TURB نسبت به گروه conventional TURB کمتر بود.هیچ موردی از پارگی کلینیکال مثانه در دو گروه دیده نشد. در 28 نفر (3 / 93 %) در گروه en- bloc TURB و 25 نفر (3 / 83 %) در گروه Conventional TURB نمونه دترسور در بررسی پاتولوژی وجود داشت که این تفاوت قابل ملاحظه ای نبود .
نتیجه گیریروش en-bloc TURB مونوپولار با هوک در به دست اوردن نمونه دترسور به اندازه روش Conventional TURB موثر است و باعث افزایش پارگی مثانه نمی شود و با توجه به کاهش زمان عمل نسبت به روش Conventional TURB روش برتری است.
کلید واژگان: سرطان مثانه, TURB, Ten-bloc, دترسورIntroductionAccording to EAU 2018 guidelines, TURBT is the gold standard method for diagnosis and treatment of non-muscle invasive bladder tumor. It has been reported that in 50% of cases no detrusor was found in the specimen. The aim of this study is to compare presence of detrusor in specimens taken by conventional and en-bloc method.
MethodsFrom September 2017 to September 2018, 60 patients with solitary papillary tumor sized less than 3 cm, and no prior history of bladder cancer, randomly divided into two groups: Conventional TURBT and en-bloc TURBT with monopolar hook. Mean operation time, perforation rate, and presence of detrusor muscle were compared between two groups.
ResultsMean operation time in en-bloc TURBT was 15.46 ± 3.52 minutes and in conventional TURBT was 20.6 ± 5.04 minutes. The mean operation time was significantly different between the two groups. No clinical bladder perforation was seen in the two groups. In 28 cases (93.3%) of en-bloc group the detrusor was seen in pathologic reports while presence of detrusor in pathology report was positive in 25 cases (83.3%) of the conventional group, this difference was not statistically significant.
ConclusionsEn-bloc TURBT with monopolar hook was as effective as conventional method with no increase in bladder perforation, and due to lower operation time it is a better option than conventional TURBT.
Keywords: Bladder Cance, TURBT, En-Bloc, Detrusor -
مکمل سازی خوراکی پودر تفاله انگور بر کیفیت منی، غلظت تستوسترون و درصد جوجه درآوری در گله مادر گوشتیدر پژوهش حاضر تاثیر پودر تفاله انگور بر خصوصیات منی، سطح سرمی تستوسترون و باروری خروس های گله مادر گوشتی بررسی شد. تعداد 240 قطعه مرغ مادر و 24 قطعه خروس از سویهراس 308 با سن 31 هفتگی، در قالب طرح کاملا تصادفی به سه گروه آزمایشی در 10 تکرار (8 قطعه مرغ و 1 قطعه خروس در هر تکرار) تقسیم بندی شد. پرندگان از هفته 32 تا هفته 41 در گروه شاهد از جیره استاندارد و در گروه های تیماری با جیره های دارای 1/5% و 3% تفاله خشک انگور (برحسب ماده خشک) تغذیه شدند. در انتهای آزمایش (هفته 41) برخی خصوصیات کیفی منی، مقادیر تستوسترون سرمی خروس ها و میزان جوجه درآوری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مکمل سازی تفاله انگور اثر معنی داری بر حجم منی و غلظت اسپرم خروسها نداشت (0/05<P). جنبایی کل، جنبایی پیش رونده و درصد زنده مانی اسپرم در پرندگان دریافت کننده 1/5 و 3 درصد تفاله انگور خوراکی نسبت به گروه شاهد بالاتر بود (0/05>P)، اما ریخت شناسی و یکپارچگی غشای پلاسمایی اسپرم ها تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. علاوه بر این، مکمل سازی سه درصد تفاله انگور، به طور موثری (0/05>P) باعث افزایش تستوسترون سرمی و درصد جوجه درآوری نسبت به گروه شاهد شد (0/05>P). در نتیجه افزودن خوراکی فیبرهای آنتی اکسیدان مثل پودر تفاله انگور، ممکن است باعث بهبود کیفیت اسپرم و درصد جوجه درآوری در گله های مادر گوشتی شود.کلید واژگان: خروس گله مادر, تفاله انگور, سطح سرمی تستوسترون, خصوصیات منیIn this study, the effect of diatary supplementation of gpape pomace poweder (GP) was investigated on semen quality, serum testosterone levels and fertility of rossters in a broiler breeder stock. A total of 240 hens and 24 cocks at 31 weeks of age from Ross 308 strain were divided randomely into three experimental groups with 10 replicate within each (8 hens and 1 cock in each replicated). From week 32 to week 41, birds in the control group were given the standard basal diet, but in the treatment groups fed the basal diet supplemented with either 1.5 or 3% of dried grape pomece on dry matter basis. At the end of experiment (week 41) some of the semen quality parameters, serum testosterone levels and the amount of hatchability was investigated in each experimental group. The results indicated that supplementation of grape pomace had no significant effect on semen volume and sperm concentration of cocks (P>0.05). Sperm motility, progresive motility and viability was higher significantly in the roosters receiving 1.5 or 3% diatary GP compared to the control (P<0.05), but sperm morphology and plasma membrane integrity were not affected by dietary treatment. Moereover, 3% GP supplementation effectively (P<0.05) increased serum testosterone levels and hatchability percentage compared to the control group. In conclusion, the diatary addition of antioxidant fibers such as GP may improve rooster semen quality and concequently hatchability in the broiler breeder stocks.Keywords: Broiler breeder rosster, Grape pomace, Serum testosterone level, Semen parameters
-
حفظ نژادهای بومی از اهداف مهم اصلاح نزادی محسوب می شود و جهت شناسایی ساختار ژنتیکی جمعیت باقی مانده اساس حفظ نژادی است. لذا این پژوهش با هدف بررسی ساختار ژنتیکی اسب های استان اردبیل و مقایسه با دیگر نژادهای خارجی با استفاده از ناحیه کنترل (D- loop) ژنوم میتوکندریایی انجام گرفت. جهت انجام آزمایش DNA ژنومی استخراج و مستقیما پس از تکثیر 430 جفت بازی از ناحیه کنترل با استفاده از روش سنگر از 100 راس اسب بومی مربوط به استان اردبیل توالی یابی گردید. آنالیز توالی ها منجر به شناسایی 43 جایگاه چندشکلی شد که منجر به ایجاد 40 هاپلوتیپ مختلف گردید که براساس هاپلوگروه های شناسایی شده در 9 هاپلوگروه (A،B ،C ، G ،I ،L ،M ،P و Q) قرار گرفتند. مقدار تنوع نوکلئوتیدی، تنوع هاپلوتیپ و Dتاجیما در اسب های بومی استان اردبیل به ترتیب 0/02412، 0/877 و 0/571- به دست آمد. میزان D تاجیما انحراف معنی داری را نشان نداد. نتایج این مطالعه نشان داد که خط مادری در اسب های اردبیل از تنوع بالایی برخوردار است.کلید واژگان: اسب بومی, هاپلوتیپ, تنوع نوکلئوتیدی, تنوع ژنتیکی, ژنوم میتوکندریاییConservation of indigenous animal is one of the main goals of animal breeding and identification of genetic structure of population is the basis for breed conservation. The aim of this study was to evaluate the genetic structure and the genetic relationship between native horses’ in Ardabil Province using mitochondrial D-loop region. Blood samples were collected from 100 horses. Total DNA was extracted and 430 bp of D-Loop region (hyper variable) were amplified and sequenced using Sanger sequencing method. The analysis of data led to identify 48 polymorphic sites that create 52 haplotypes. The plotted phylogenic tree for haplotypes of Iranian native horses is placed in the 9 haplogroups including A, B, C, G, I, L, M, P and Q. Genetic and haplotype diversity values were 0.0241 and 0.877, respectively. Tajima D was calculated -0.571 which was not significant (p>0.1). Results of this study indicated that the maternal line of Ardabil horses had high genetic diversity.Keywords: Indigenous Horse, Haplotype, Nucleotide diversity, genetic diversity, Mitochondrial genome
-
هدف این پژوهش بررسی تاثیر عصاره گیاه نعناع فلفلی به عنوان یک آنتی اکسیدان طبیعی بر کیفیت اسپرم منجمد-یخ گشایی شده قوچ بود. برای این منظور از چهار راس قوچ مغانی هفته ای دو بار اسپرم گیری شد و انزال ها به طور یکسان باهم مخلوط شدند. سپس نمونه ها با رقیق کننده حاوی سطوح مختلف عصاره نعناع فلفلی (0، 2، 4، 8، 12 و 16 میلی لیتر در دسی لیتر محلول رقیق کننده) رقیق شدند. نمونه هاپسازطیمراحلسردسازیو انجمادتازمانارزیابیدرداخلازتمایعنگه داریشدند. بعد از یخ گشایی، پارامترهای تحرک به وسیله سیستم کاسا، زنده مانی به روش رنگ آمیزی ائوزین-نیگروزین و تست یکپارچگی غشایی با محلول هیپواسموتیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزودن عصاره در سطوح 4 و 8 میلی لیتر، درصد تحرک کلی اسپرم ها را افزایش داد (0/05<P). هم چنین غلظت 4 میلی لیتر عصاره به طور معنی داری تحرک پیش رونده اسپرم ها را نسبت به گروه شاهد و گروه های تیماری حاوی سطوح بالاتر بهبود داد (0/05<P). در رقیق کننده حاوی 8 میلی لیتر عصاره، درصد صفات LIN، STR و VSL بالاتر بود (0/05<P). هم چنین افزودن سطوح 4 و 8 میلی لیتر عصاره، پارامترهای VCL و VAP را بهبود داد (0/05<P). سطوح 4 و 8 میلی لیتر عصاره، درصد زنده مانی ویکپارچگی غشای پلاسمایی اسپرم ها را نسبت به گروه شاهد بهبود داد (0/05<P)، اما ریختشناسیاسپرم ها تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. در نتیجه استفاده از عصاره نعناع فلفلی در رقیق کننده منی منجر به بهبود کیفیت اسپرم منجمد-یخ گشایی شده قوچ شد که این اثر وابسته به دوز بود.کلید واژگان: اثرات آنتی اکسیدانی, عصاره نعناع فلفلی, اسپرم قوچ, منجمد- یخ گشاییThe aim of current study was to evaluate the effect of Mentha piperita extract as a natural antioxidant on quality of frozen-thawed ram sperm. In this study, four Moghani ram were used for semen collection twice a week. Then semen samples were pooled and diluted with extenders supplemented with different concentrations of Mentha piperita extracts (0, 2, 4, 8, 12 and 16 mL per dL diluent solutions). Following cooling and freezing, semen samples were stored in liquid nitrogen until evaluation. After thawing, the sperm dynamic parameters were evaluated using CASA system. The results showed that the addition of 4 and 8ml/dl extracts resulted in higher (p < 0.05) percentages of total motility compared to control. Addition of 4 ml/dl extract improved progressive motility compared to control group and higher levels of extract groups (P <0.05). The percentages of LIN, STR and VSL were higher (P<0.05) in the extender containing 8 mL/dL extract. Addition of 4 and 8 mL/dL extract to the extender significantly (P<0.05) improved VCL and VAP parameters. Addition of 4 and 8ml/dl extract improved the percentage of viability and sperm plasma membrane integrity compared to control (P <0.05). Sperm morphology was not affected by treatments. In conclusion, supplementation of extender with Mentha piperita L. extract improves post-thawed ram sperm quality in a dose dependent manner.Keywords: Antioxidant effect, Mentha piperita extract, Ram semen, Freeze-thawing
-
هدف از این پژوهش، بررسی اثر نانواکسید روی بر عملکرد رشد و فراسنجه های خونی در گوساله های شیرخوار هلشتاین بود. بدین منظور تعداد 24 راس گوساله هلشتاین با میانگین سنی 1 الی 10 روز و میانگین وزنی 2±38 در قالب طرح کاملا تصادفی انتخاب و به مدت 70 روز اجرا گردید. در جیره گوساله ها سه سطح از مکمل نانواکسید روی شامل صفر (شاهد)، 30 و 60 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک به بخش کنسانتره ای افزوده شد. گوساله ها هر دو هفته یک بار وزن کشی شدند و جهت اندازه گیری فراسنجه های خونی در روزهای 30 و 70 آزمایش، از آن ها خونگیری به عمل آمد. نتایج نشان داد که استفاده از سطوح مختلف نانواکسید روی تاثیر معنی داری بر مصرف خوراک نداشت. نتایج مکمل کردن نانواکسید روی بر جیره آزمایشی گوساله های شیرخوار اثر معنی داری بر وزن نهایی و افزایش وزن روزانه گوساله های شیرخوار داشت (05/0>P). در حالی که ضریب تبدیل خوراک تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. تفاوت معنی داری بین غلظت فراسنجه های خونی (گلوکز، کلسترول، تری گلیسیرید، آلبومین، اوره، آلکالین فسفاتاز، آسپارتات آمینو ترانسفراز، آلانین آمینو ترانسفراز، گلوبولین و فعالیت آنتی اکسیدانی کل، گلوتاتیون پراکسیداز، کاتالاز مشاهده نشد (05/0>P). نتایج این مطالعه نشان داد که مکمل کردن نانواکسید روی در جیره آزمایشی وزن بدن، افزایش وزن روزانه و غلظت سوپراکسید دسموتاز را در گوساله های شیرخوار هلشتاین بهبود بخشید.کلید واژگان: عملکرد رشد, فراسنجه های خونی, گوساله هلشتاین, نانو اکسید رویIntroductionThe second element trace mineral in the body, which is stored in the body as well as regulator feed intake. In many of the vital functions of the body, including growth, building hormones, vitamins and enzymes plays a role and where involved is necessary in animal diets. Because the animal's body cannot take much more of this element in the body thereby providing a daily basis through the diet can be effective. Also, the most common combination of zinc element is its oxide form (ZnO), which is preferred for two reasons, one that has the highest concentration of zinc, and the other is that it is absorbed high in the body and is also better tolerated by the target tissues. Recently, Nano-zinc oxide has attracted much attention in animal nutrition studies. Different nanoparticles are new forms of materials with high biologic properties and low toxicity, which seem to have high potential for passing through physiological barriers and access to specific target tissues. The use of antioxidants, such as Nano-zinc oxide, can be important in reducing the production of free radicals. The aim of this study was to evaluate the effect of nano-zinc oxide on performance, growth and blood parameters in Holstein suckling calves.Materials And MethodsThe Zinc Oxide nanoparticles were purchased from Iranian agent of US Research Nanomaterial, Inc. Port Co., Ltd., USA. The sizes of elemental ZnO particles ranged from 10 to 30 nm, stock: US3590, in the form of white powder and Purity: 99%, APS: 10-30 nm, Color: white, Crystal Phase: single crystal, Morphology: nearly spherical, SSA: 20-60 m2/g, True Density: 5.606 g/cm3. In this study 24 Holstein calves with a mean age of 1 - 10 and an average weight of 38±2 were selected from pars Agro-Industrial and Animal Husbandry dairy herd to determine the effects of supplementation nano-zinc oxide on performance, blood parameters and some serum enzymes of them. Three levels 0 (control), 30 and 60 of the Nano-zinc oxide were added to the calves starter concentrate as mg / kg of dry matter. Calves were allotted to the experimental groups randomly and based on their age and weight to have similar age and weight average among the group. The calves were housed in individual pens and fed with whole milk approximately at 10% of birth weight and they had free access to the feed starter and water. Milk was offered in two equal meals daily at 08:00 and 19:00. Blood samples were collected from the jugular vein on the 30 and 70 day of the trial (4 h after the morning feeding) by heparinised venoject tubes, centrifuged at 3500 rpm for 15 min at 4 °C, and collected plasma was immediately transported to the laboratory and frozen at −20 °C until analysis. Blood concentrations of glucose, cholesterol, triglyceride, albumin, urea, alkaline phosphatase, aspartate aminotransferase, alanine aminotransferase, globulin and total antioxidant activity, glutathione peroxidase, catalase were measured using the commercial kits. Data were analyzed in a completely randomized design using the MIXED procedure of SAS. For variables measured over time (average daily gain, dry matter intake, and feed conversion ratio), time was added to the model as a repeated factor.Results And DiscussionThe results showed that the use of different levels Nano-zinc oxide had no significant effect on feed intake and feed conversion ratio, whereas on the experimental diet supplement Nano-zinc oxide suckling calves did show significant effect on final weight, weight gain. The significant difference was not observed between the concentration of blood parameters (glucose, cholesterol, triglyceride, albumin, urea, alkaline phosphatase, aspartate aminotransferase, alanine aminotransferase, globulin and total antioxidant activity, glutathione peroxidase, catalase except superoxide dismutase). The results showed that supplementing with 60 ppm Nano-zinc oxide significant was increased in the concentration or activity of blood superoxide dismutase compared to the control group. Dietary nano-zinc oxide supplementation on Holstein calves compared to the control group increased concentrations of superoxide dismutase. Zinc-dependent antioxidant enzymes such as superoxide dismutase reduces the activity of this enzyme in the membrane of cells, including red blood cells, leading to increased damage of oxidative stress.ConclusionThe results of this study showed that supplementation of Nano-zinc oxide in the diet improved the body weight, daily gain and superoxide dismutase concentration in Holstein suckling calf. In general it can be concluded that the use of zinc to form nanoparticles had no effect on performance and blood parameters. Thus, nano-zinc oxide supplementation in suckling calf starter diet can effectively help to cope with the stress.Keywords: Blood parameters, Holstein calves, Nano-zinc oxide
-
هدف از پژوهش حاضر مقایسه زمان های مختلف تزریق هورمون آزاد کننده گونادوتروپین (GnRH) و سیدرگذاری پس از تلقیح مصنوعی بر مرگ ومیر جنینی، فاصله دو تلقیح و درصد گیرایی گاوهای شیری هلشتاین بود. بدین منظور 550 راس گاوهای شیری هلشتاین چند نوبت زایش با تولید بیشتر از 30 کیلوگرم در روز انتخاب و به صورت تصادفی در بین پنج گروه آزمایشی قرار گرفتند. گروه های آزمایشی عبارت بودند از: 1- تزریق GnRH در روز پنجم پس از تلقیح، 2- تزریق GnRH در روز 11 پس از تلقیح، 3- تزریق GnRH در روز 13 پس از تلقیح، 4- تزریق GnRH در روز پنجم و 11 پس از تلقیح و 5- سیدرگذاری در روز پنجم پس از تلقیح و برداشت سیدر در روز 14 پس از تلقیح. از اولتراسونوگرافی برای تشخیص آبستنی و بررسی وضعیت تخمدانی در روز 32 پس از تلقیح استفاده شد. حضور جنین، جسم زرد و مایعات در شاخ رحم برای آبستنی در نظر گرفته شد. تایید آبستنی در روز 70 پس از تلقیح و از طریق لمس راست روده انجام شد. اختلاف تعداد آبستنی در فاصله روزهای 32 و 70 پس از تلقیح به عنوان مرگ ومیر جنینی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد درصد گاوهایی که فاصله بین دو تلقیح آن ها 25-19 روز بود در گروهی که تزریق GnRH در روزهای پنج و 11 پس از تلقیح انجام شده بود (0/20 درصد) نسبت به تزریق گوناد در روز 5 (5/31 درصد)، گوناد در روز 11 (7/25 درصد)، گوناد در روز 13 (5/26 درصد) و گروه سیدر (7/32 درصد) کمینه بود (04/0= P). درصد گاوهایی که تا روز 34 پس از تلقیح فحلی نشان ندادند در گروه سیدر در مقایسه با سایر گروه ها کم ترین بود (6/20 درصد، 01/0P = ) ولی در بین سایر گروه ها تفاوت معنی داری وجود نداشت ( به صورت میانگین 6/42 درصد، 65/0P = ). درصد گیرایی در گروهی که تزریق GnRH در روزهای پنج و 11 پس از تلقیح انجام شده بود در مقایسه با سایر گروه ها بیشینه بود (0/50 درصد در روز 32 پس از تلقیح و 2/46 درصد در روز 70 پس از تلقیح، 01/0P =). درصد مرگ ومیر جنینی در گروه سیدر در مقایسه با سایر گروه ها کمینه بود (04/0= P). به طور کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد تزریق گوناد در روزهای پنجم و 11 پس از تلقیح نسبت به چهار روش دیگر سبب بهبود درصد گیرایی شد در نتیجه می تواند به عنوان راهکاری برای افزایش باروری در گاوهای هلشتاین پرتولید استفاده شود.کلید واژگان: اولتراسونوگرافی, سیدر, گاو هلشتاین, مرگ ومیر جنینی, GnRHThe objective of this study was to investigate effect of different time of GnRH administration and CIDR insert after artificial insemination (AI) on fetus Loss, AI interval and conception rate in Holstein dairy cows. Multiparous high-yield dairy cows (> 30 Kg/d, n= 550) were randomly assigned into five groups. Groups were: 1- GnRH injection on day 5 after AI, 2- GnRH injection on day 11 after AI, 3- GnRH injection on day 13 after AI, 4- GnRH injection on day 5 and 11 after AI and 4- Controlled internal drug release (CIDR) devices were inserted on day 5 after AI and removed on day 14 after AI. Ultrasonography were used for consider ovary status and pregnancy diagnosis at d 32 after AI. Pregnancy was characterized by the presence of an embryo, corpus luteum and fluid in uterus horn. Cows diagnosed pregnant at 32 d were re-examined at 70 d after AI to confirm pregnancy. Pregnancy loss was considered to have occurred when a cow was diagnosed pregnant at 32 d after TAI and not pregnant at 70 d. Results showed percentage of cows that showed estrus at 19-24 d after AI was lowest in G5,11 (20.0 %) cows compared to GnRH injection on day 5 after AI (31.5 %), GnRH injection on day 11 after AI (25.7 %), GnRH injection on day 13 after AI (26.5 %) and CIDR group (32.7 %, P = 0.04). Percentage of cows that did not show estrus until day 34 after AI was lowest in CIDR group (20.6 %, P= 0.01) but there was no difference between other groups (average 42.6 %, P = 0.65). A greater (P = 0.01) percentage of cows that received GnRH injection on day 5 and 11 after AI were pregnant at 32 d (50.0) and 70 d (46.2 %) after AI compared to other groups. Pregnancy loss was lowest in CIDR group (P = 0.04). In conclusion GnRH injection on day 5 and 11 after AI compared to other methods improved pregnancy rates.Keywords: CIDR, Holstein Cow, Fetus Loss, GnRH, Ultrasonography
-
هدف از این آزمایش ارزیابی اثرات سه روش مختلف مصرف زیلپاترول هیدروکلراید به مدت 42 روز آخر دوره پرواربندی روی بیان ژن گیرنده های 1β و 2β آدرنرژیک در بره های نر پرواری لری-بختیاری بود. تغذیه متوالی زیلپاترول (روزانه)، تغذیه متناوب و به صورت یک روز در میان (1on 1 off) و تغذیه متناوب و به صورت دو روز مصرف و دو روز استراحت (2on 2off) به عنوان روش های مختلف تغذیه به کار برده شدند. تعداد 32 راس بره نر با میانگین وزن اولیه 7/4± 44 کیلوگرم براساس وزن اولیه به 4 گروه (8n=) تقسیم و تا آخر دوره پرواربندی با جیره حاوی 14 درصد پروتئین و 2/0 میلی گرم زیلپاترول به ازای هر کیلوگرم وزن زنده بره ها تغذیه شدند. جیره پایه بدون زیلپاترول به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد. به منظور تعیین بیان ژن گیرنده های بتاآدرنرژیک، سه مرحله نمونه گیری به روش بیوپسی از ماهیچه ران از 3 راس بره در هر تیمار در روزهای صفر، 21 و 42 آزمایش انجام شد و نمونه ها بلافاصله در نیتروژن مایع قرار داده شدند. در آزمایشگاه پس از استخراج RNA کل از بافت ماهیچه، cDNA با استفاده از آنزیم رونوشت بردار معکوس سنتز شد. پس از طراحی آغازگرها، RT-PCR برای نمونه های cDNA ، با استفاده از دستگاه iQ5 BioRad انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد که اثرات اصلی و اثر متقابل مدت زمان مصرف و روش مصرف زیلپاترول روی بیان نسبی ژن گیرنده1 β و2β آدرنرژیک معنی دار نبود. همچنین در مقایسه تیمارها با گروه شاهد نیز تفاوت معنی داری در سطح 05/0 مشاهده نشد. بنابراین تغذیه متناوب زیلپاترول هیدروکلراید بیان ژن گیرنده های بتاآدرنرژیک را تحت تاثیر قرار نداد.کلید واژگان: بره های پرواری, زیلپاترول هیدروکلراید, گیرنده های بتاآدرنرژیک, RT, PCRIntroduction The compounds known as β-adrenergic agonists (β-AA) are organic molecules that have the ability to bind to β-adrenergic receptors (β-AR) and start biochemical reactions that will result in increase of accretion of skeletal muscle and reduction in accretion of fat. The anabolic responses to β-AA are temporary, with a peak time occurring during the first 14 days, after which there is a linear decline in growth response, due to either down-regulation or desensitization of the β-AR. Based on down-regulation of β-AR research, the hypothesis that intermittent feeding of β-AA could enhance response on growth performance was created. The objective of this study was therefore to ascertain the effects of continuous and intermittent use of ZH for a period of 42 d on β-AR gene expression in Lori-Bakhtiari feedlot lambs.
Materials and Methods The continuous feeding of ZH (daily regimen), intermittent 1 d feeding ZH followed by 1 d of withdrawal (1 on 1 off regimen), and intermittent 2 d feeding ZH followed by 2 d of withdrawal (2 on 2 off regimen) were employed as the different feeding methods. Thirty two Lori-Bakhtiari male lambs (initial BW=44±4.7 kg) were assigned to one of four treatments (8 lambs/treatment) based on initial BW and were fed with a diet content of 14% protein and supplemented with 0.2 mg/kg of live weight d-1ZH. The basal diet without ZH was the added control group. For evaluating gene expression, biopsy samples of the semimembranosus muscle were collected from 3 lambs per treatment before ZH supplementation on d 0, and subsequently at d 21, and d 42. Samples were rapidly frozen in liquid N2. In laboratory after total RNA isolation from muscle, the RNA was then reverse-transcribed into complementary DNA (cDNA). Real time PCR for cDNA samples was performed using an iQ5 BioRad instrument.
Results and Discussion The results of this study showed that the main effects and period × regimen interactions effect was not significant on β1 and β2-adrenergic receptors gene expression. Also there were no significant differences between treatments and control group.
Most of the physiological effects of catecholamines are due to specific interactions with β-adrenergic receptors (β¬-AR). The growth response to β-AA administration commonly is often reduced over time which is possibly a result of desensitization of the β-AR after chronic continuous exposure to the β-AA. The modification in the dosage of β-AA during the feeding period was previously proven to be a useful approach for compensating the reduced response in rats and lambs. Likewise, Hossner (2005) suggested that the intermittent treatment, e.g. treating for 2 days and resting for 2 days is one of the solutions for avoiding the desensitization and down-regulation of receptors. In studies evaluating mRNA responses to β-AA, no change occurred in β1-AR mRNA abundance due to β-AA treatment. Baxa et al. (2010) explained that no detectable changes of β1-AR could be attributed to generally low abundance, which results in differences hidden by sample-to-sample variation. We were unable to detect differences in the mRNA expression of β2-AR mRNA in muscle samples. The decrease in β2-AR protein expression due to ZH treatment may be in response to a posttranscriptional event.
Conclusion According to our results, it can be concluded that we could use ZH intermittently (1 on 1 off-42 d) in feedlot lambs to decrease fattening costs versus of daily administration of ZH. Further investigation is suggested to detect the alteration of β-adrenergic receptors in continuous and intermittent feeding regimens for clarifying possibly down-regulation or desensitization of them.Keywords: β adrenergic Receptors, Feedlot Lambs, RT, PCR, Zilpaterol Hydrochloride -
این آزمایش برای ارزیابی اثرات سطوح مختلف چهار اسانس گیاهی نعناع، لیمو، آویشن و زنیان بر عملکرد و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی انجام شد. بدین منظور 312 قطعه جوجه گوشتی نر سویه ی آرین در قالب طرح کاملا تصادفی به 13 گروه مختلف با شش تکرار اختصاص یافت. جیره های آزمایشی بر پایه ذرت و سویا و اسیدهای آمینه سنتتیک تهیه شدند. بعد از دو روز عادت پذیری با جیره پایه، هر یک از اسانس ها در سه سطح 50، 100 و 150 پی پی ام مکمل خوراک پایه شدند. وزن کشی به صورت هفتگی انجام گرفت و ضریب تبدیل غذایی و مصرف خوراک محاسبه شد. در روز 42 قبل از کشتار خون گیری به عمل آمد و برخی از فراسنجه های خونی از قبیل پروتئین کل، کلسترول، تری گلیسرید، HDL-c و LDL-c توسط کیت های تجاری مورد سنجش قرار گرفت. بیان نسبی ژن های فتی اسید سنتاز و مالیک آنزیم کبدی نیز با استفاده از RT-PCR صورت گرفت. نتایج نشان داد که دوز بالای اسانس نعناع موجب کاهش افزایش وزن روزانه پرنده ها در دوره رشد گردید. مکمل نمودن اسانس های گیاهی در مقایسه با شاهد، تاثیر معنی داری بر بیان ژن فتی اسید سینتاز کبدی، و متابولیت های خونی مورد سنجش نداشته است، در حالی که بیان نسبی ژن مالیک آنزیم کبدی در گروهی از پرندگان که از یک جیره مکمل شده با اسانس نعناع در سطح 150 پی پی ام تغذیه کرده بودند در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری نشان داد. بنابراین اسانس نعناع در سطح 150 پی پی ام می تواند بر بیان ژن آنزیم مالیک تاثیر گذاشته و همچنین بر عملکرد پرنده ها تاثیر سویی داشته باشد.کلید واژگان: اسانس های گیاهی, بیان ژن, جوجه های گوشتی, عملکرد, متابولیت های شیمیایی خونIntoduction Essential oils (EOs) are important aromatic components of herbs and spices which are complex mixtures of secondary plant metabolites consisting of low-boiling-phenylpropenes and terpenes. Their biological activities have been known and utilized since ancient times in perfumery, food preservation, flavoring, and medicine. Some of their biological activities include antibacterial, antifungal, anti-oxidant and anti-inflammatory effects. The ban on the use of antibiotics as growth promoters has stimulated the search for alternative feed supplements in animal production. EOs have received attention in recent years as potential natural alternatives for replacing antibiotic growth promoters (AGPs) in animal diets due to their positive impact on growth performance and welfare. A number of studies have been carried out to investigate the effects of EOs on broiler performance rather than the physiological effects, but the results have not been consistent (or constant). The purpose of this study was to investigate the effects of four essential oils (Thymus vulgaris, Mentha piperita, Citrus lemon, Carum copticom) on growth performance, some of the serum biochemistry parameters and lipogenic gene expression in broiler chickens.
Materials and Methods A total of 312, 1-day-old broiler chicks were allocated in completely randomized design to 13 groups with 6 replicate cages per treatment. After 2-day adjustment with the basal diet, the birds were randomly assigned to the corresponding experimental diets supplemented with 0 (Control), 50, 100 and 150 mg/kg diet essential oils extracted from Crum capticum, Thymus vulgaris, Mentha piperita and Cirtus lemon. The basal diet composed of maizesoybean meal prepared in our laboratory and all birds had free access to water for the entire period. Food intake and BW were recorded to determine growth performance and feed: gain ratio. At the end of the experiment (42 day) blood samples (6 samples per treatment) were taken for measuring biochemical analysis including total protein, triglyceride, total cholesterol, HDL-c and LDL-c by commercial kits. Samples of the liver were collected on day 42 after slaughter (6 samples per treatment) and the hepatic expression of the genes encoding malic enzyme (ME), fatty acid synthase (FAS) were determined with reverse transcription-polymerase chain reaction (RT-PCR) using SYBR green as a flourophore monitored in a real time mode.
Results and discussion The results showed that the body weight, feed intake and feed conversion ratio of broilers at day 42 were not affected by supplementing EOs to the basal diet. However, daily body weight gain of broilers at 21 day decreased significantly (PKeywords: Blood biochemical metabolites, Broilers, Essential oils, Gene expression, Performance -
سابقه و هدفویروس هپاتیت Ç (HÇV)Hepatitis Ç Virus یک عامل عمده برای ایجاد بیماری مزمن کبدی بوده که براساس تنوع در توالی ژنوم حداقل به شش ژنوتایپ اصلی طبقه بندی می شود. ژنوتایپ های مختلف این ویروس با شدت تغییرات بافت کبدی در بیماران هپاتیت Ç مثبت مرتبط می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه ژنوتیپ های ویروس هپاتیت Ç با آسیب های کبدی انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی بر روی 86 بیمار HÇV مثبت مراجعه کننده به بخش عفونی مرکز آموزشی درمانی رازی قائمشهر در طی سال های 1386 تا 1389 انجام شد. جهت تشخیص ژنوتایپ ویروس هپاتیت Ç از تست Real Time PÇR استفاده شد و همچنین شاخص فعالیت بافت شناختی نمونه بیوپسی (نمره Knodell) با استفاده رنگ آمیزی محاسبه و مقادیر سرمی ÂST و ÂLT نیز اندازه گیری گردید.یافته هادر نمونه های بیماران مورد بررسی، ژنوتیپ a3 در 2/58 درصد و a/b1 در 8/41 درصد وجود داشت. میانگین ÂST و ÂLT در بیماران به ترتیب 8/60 ± 5/89 و 4/79 ± 7/103 واحد در لیتر بوده است. نمرات شاخص فعالیت بافت شناختی در 1/13 درصد در محدوده پایین، در 41 درصد در محدوده متوسط و در 9/45 درصد در محدوده بالا قرار داشت. میانگین نمره Knodell نیز در ژنوتیپ های مختلف HÇV تفاوت معنی دار نداشته است (05/0
p) داشت.
استنتاجیافته های مطالعه ما نشان دادکه میان شاخص فعالیت بافت شناختی بیماران و نوع ژنوتیپ ویروس هپاتیت Ç ارتباط آماری معنی داری وجود ندارد ولی با افزایش امتیاز شاخص فعالیت بافت شناختی سطح سرمی ÂST و ÂLT بالاتر می رفت.
کلید واژگان: ژنوتیپ HÇV, بیماری مزمن کبدی, تست های عملکردی کبدBackground andPurposeHepatitis Ç Virus (HÇV), one major factor causing chronic liver disease, has been classified into six major genotypes based on the variation in the genome sequencing. Various genotypes of this virus are associated with the intensity of liver tissue changes in patients with hepatitis Ç. Therefore, this study aims to investigate the relationship between the HÇV genotypes and liver damages.Materials And MethodsThis cross-sectional study was conducted on 86 HÇV positive patients referring to Razi Üniversity Hospital in Qaemshahr from 2007 to 2010. Real time polymerase chain reaction (RT-PÇR) test was employed in order to determine the genotypes of HÇV. Moreover, histological activity index of the biopsy (Knodell score) was calculated through staining and the amount of ÂLT and ÂST Sera were measured.ResultsÂmong the samples taken from the patients under study, 3a genotype was seen in 58.2% and 1a/b genotype existed in 41.8% of them. The mean serum levels of ÂST and ÂLT were 89.5 ± 60.8 and 103.7 ± 79.4 ÏÜ/lit, respectively. The histological activity index in 13.1% was at low level, in 41% at moderate level, and in 45.9% at high level. No significant difference was observed in the mean scores of Knodell in different HÇV genotypes (P<0.05), while there was a positive correlation between ÂST and ÂLT level and the mean score of Knodell (P<0.05).Çonclusion: The findings of this study indicated that there was no significant correlation between HÇV genotype and histological activity index of the patients. However, the serum levels of ÂST and ÂLT increased with the increase in the histological activity index.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.