به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "صورت گرایی" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • شلیر احمدی، حجت رسولی*

    فارابی ازجمله فیلسوفان و اندیشمندان مسلمان قرن چهارم هجری است که نظریاتی در حوزه فلسفه هنر به طور خاص درباره شعر دارد. آراء فارابی روایتی دیگر از بوطیقای ارسطوست. ارسطو در بوطیقای خویش از محاکاتی سخن می گوید که هدف از آن تقلید صرف نیست؛ بلکه باز آفرینی و لذت از اثر هنری جدید است و اثر ادبی را چون پدیده ای مستقل می بیند. حال مسئله این است که باوجود صورت گراخواندن ارسطو ازسوی برخی محققان و بدیهی بودن تاثیر پذیری فارابی از وی تا چه میزان می توان آراء فارابی را متمایل به صورت گرایی دانست. به این منظور در این مقاله دیدگاه هنری فارابی درباب شعر، به ویژه محاکات (باز نمایی) با استفاده از روش توصیفی تحلیلی محتوا برمبنای آراء صورت گرایان روس بررسی شده است. این بررسی با مراجعه به برخی آثار وی ازجمله «مقاله فی قوانین صناعه الشعراء»، «جوامع الشعر»، «رساله فی التناسب و التالیف»، گفتارهای شعری از إحصا  العلوم، آراء اهل المدینه الفاضله، فصول منتزعه انجام شده است. با بررسی دیدگاه صاحب نظران درباره صورت گرادانستن ناقدان قدیم یونان از جمله ارسطو و ناقدان قدیم ادب عربی ازجمله فارابی همچنین با مروری بر دیدگاه های ارسطو که فارابی را بزرگ ترین شارح آثار وی می دانند و نیز با مراجعه به آثار و آراء خود فارابی و تبیین آنها این نتیجه حاصل شد که رویکرد غالب بر آراء فارابی درباره صنعت شعر صورت گرایی است.

    کلید واژگان: نقد ادبی قدیم, فارابی, ارسطو, محاکات, صورت گرایی
    Sheler Ahmadi, Hojjat Rasouli *

    Al-Farabi, a prominent Muslim philosopher and thinker of the 4th century Hijri, made significant contributions to the philosophy of art, particularly in the realm of poetry. Al-Farabi's perspective on poetry echoes Aristotle's concept of "Mimesis," which emphasizes the re-creation of observed phenomena rather than mere imitation, resulting in the enjoyment of a new artistic creation. This viewpoint positions literary works as independent phenomena. This article sought to investigate the extent to which Al-Farabi's ideas aligned with formalism, given his influence by Aristotle. Employing a descriptive method and content analysis, the study drew on the insights of Russian Formalists, particularly regarding Mimesis (re-creation), to analyze Al-Farabi's artistic views on poetry. The examination encompassed several works of Al-Farabi, including "An Essay on the Rules of Poetry", "Poetry Collections", "A Treatise on Proportion and Composition", as well as poetic speeches from "Iihsa’ Aleulum", "Ara’ Ahl Almadinat Alfadhila", and "Fusul al-Montazaea". By scrutinizing the perspectives of experts, who considered ancient Greek critics, such as Aristotle, as formalists, alongside the views of Al-Farabi, a prominent figure in Arabic literary criticism, and by delving into Al-Farabi's own works and opinions, it became evident that formalism strongly influenced Al-Farabi's notions regarding the poetry industry.

    Keywords: Ancient Literary Criticism, Farabi, Aristotle, Mimesis, Formalism
  • حجت رسولی*، شلیر احمدی
    ابن طباطبا، ناقد برجسته ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوه ای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان هم عصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابن طباطبا به طور خاص به شعر به عنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، به گونه ای که از لا به لای گفته های وی می توان تفاوت ظریف میان گونه های متفاوت ادبی همچون نظم و نثر و شعر را استنباط کرد. حال از آنجایی که تمرکز ابن طباطبا بر صناعت شعری است و، از طرفی، برخی پژوهشگران بر این اعتقادند نقد قدیم عربی نقدی است صورت گرا، کوشیده ایم با استناد به آراء نقدی ابن طباطبا در عیار الشعر در چهار چوب اصول صورت گرایی روسی نشان دهیم چه میزان می توان ابن طباطبا را مشمول این حکم کلی دانست و وی را ناقدی با رویکرد صورت گرایی تلقی کرد. همچنین، چه میزان شواهد موجود در عیار الشعر این فرضیه را، که نقد ادبی عربی قدیم نقدی است صورت گرا، تقویت می کند. بنابر این، در این پژوهش آراء نقدی ابن طباطبا با استقراء شواهدی از کتاب عیار الشعر بر اساس شاخصه های اصلی رویکرد صورت گرایی روسی و با روش تحلیل محتوایی به بحث گذاشته شد. نتیجه پژوهش نشان داد ابن طباطبا در راس ناقدانی قرار دارد که رویکردی صورت گرایی دارند و آراء نقدی وی این فرضیه را، که نقد قدیم عربی نقدی صورت گراست، بیش از پیش تقویت می کند.
    کلید واژگان: نقد قدیم, ابن طباطبا, عیار الشعر, صناعت شعر, صورت گرایی
    Hojjat Rasouli *, Sheler Ahmadi
    The prominent Arabic literature critic of the 4th century AH, Ibn Tabataba al-Alawi, had a distinctive way of critiquing Arabic literature in his work "Ayar Ol-She’r." Unlike his contemporaries and predecessors, he focused on poetry as an artistic industry, emphasizing the structure and order of poetry. Through his statements, he highlighted the subtle distinctions between various literary forms such as verse, prose, and poetry. Some scholars view old Arabic criticism as form-oriented. This analysis aims to explore Ibn Tabataba's critical views within the framework of Russian formalism to determine if he can be considered a formalist critic. The research examines how Ibn Tabataba's opinions align with formalist principles and whether they support the idea that ancient Arabic literary criticism is formalistic. The study concludes that Ibn Tabataba's critical approach aligns with formalism, reinforcing the notion that old Arabic criticism is form-oriented.
    Keywords: Ibn Tabataba, Ayar Ol-She’R, 4Th Century AH, Ancient Arabic Literary Criticism, Formalism
  • احمد فلاحی*
    استدلال برپایه ی ممنوعیت اجتهاد در برابر نص، بر وجود معنایی پیشینی، صریح، معین، قطعی، محصل، متیقن و مستقل از خواننده و تفسیرگر تاکید دارد. آنچه در قالب این گزاره مطرح می شود، خود، بر رویکرد تفسیری مفسر- سوژه متکی است. پژوهش حاضر که با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد چنین نگرشی دربرگیرنده ی همه ی رویکردهای تفسیری نبوده و نمی تواند به عنوان قاعده ای اصولی- تفسیری محل استناد باشد؛ زیرا جدای از برداشت های متفاوت از مفهوم نص، چگونگی نص نامیدن یک مصداق در مقام اثبات نیز محل اختلاف است. همچنان که باید میان اجتهاد در برابر ظاهر و اجتهاد در برابر روح و مقصود نص هم تفکیک قایل شد. قاعده ی اصولی «هر حکمی دایرمدار علتی است که بر اساس آن وضع شده است» محدودیت کاربست گزاره ی ممنوعیت اجتهاد در برابر نص را موجب می شود؛ مانند عدم قطع دست سارق در سال قحطی و تاخیر در اجرای حد سرقت در موارد دیگر.
    کلید واژگان: اجتهاد, نص, تفسیر, صورت گرایی, اصول
    Ahmad Fallahi *
    The argument based on the prohibition of ijtihād against naṣṣ emphasizes the existence of a prior, explicit, certain, definite, conclusive and meaning independent from the reader and interpreter. What is presented in the form of this proposition relies on the interpretive approach of the subject-interpreter. This article research, which was conducted with a descriptive-analytical approach and reliance library sources, shows that such an attitude does not include all interpretive approaches and cannot be cited as a principle-interpretive rule, because apart from the different impressions of the concept of naṣṣ, the way to call a referent (miṣdāq) in terms of proof is also a point of disagreement. Similarly, a distinction should be made between ijtihād against the appearance and ijtihād against the spirit and the intension of the text. The uṣūlī principle, “every ruling is based on a reason on which it was devised” limits the application of the prohibition of ijtihād against naṣṣ; e.g., not cutting off a thief’s hand in a year of famine and delaying the implementation of legal punishment of theft in other cases.
    Keywords: ijtihād, naṣṣ, Interpretation, Formalism, Principles
  • فاطمه سادات جعفرنیا، مقصود امین خندقی*
    در این پژوهش یکی از دیدگاه های برنامه درسی اسلامی که توسط رورنانی هاشیم مطرح شده، توصیف، تحلیل و نقد شده است. در تحلیل اندیشه های او معلوم شد که وی برنامه درسی را مترادف با سند مکتوب و به مثابه نظام مدنظر داشته و در علم دینی تحت تاثیر اندیشه عطاس، علمی را دینی می داند که از عناصر غربی پاک و با ارزش های اسلامی جایگزین شود. او در برنامه درسی اسلامی بر مشحون کردن اهداف و محتوا از ارزش های اسلامی تاکید ویژه ای دارد. از مهم ترین انتقادات به اندیشه های وی، نبود تبیین نظری مبانی فلسفی و روش شناختی، تلقی صورت گرایانه از اسلامی سازی، و  غفلت از برنامه درسی به مثابه حوزه مطالعاتی و قبول بسترهای معرفتی موجود غربی برای آن می باشد. از این رو، نیاز مهم امروز این حوزه، فراتر رفتن از مواجهه منفعلانه است که بنا را بر اقتباس، تهذیب و تکمیل صورت گرایانه دانش غربی موجود قرار می دهند و روی آوردن به دیدگاه های واکنشی و فراکنشی که در پی ارایه صورت بندی های نظری جدید و توسعه مرزهای دانش برنامه درسی از منظر اسلامی هستند، از ضرورت برخوردار است.
    کلید واژگان: برنامه درسی اسلامی, اسلامی سازی, روزنانی هاشیم, نظریه پردازی, علم دینی, صورت گرایی
    Fatemeh Sadat Jafarniya, Maghsoud Amin Khandaghi *
    In this research, one of the views of the Islamic curriculum proposed by Hashim has been described, analyzed and criticized. In the analysis, it was found that she considered the curriculum as a document and system. Her view on religious science is influenced by al-Attas' view. Accordingly, she considers science as a religious one in condition that it is free from Western elements and replaced by Islamic propositions. She seeks to design and develop a curriculum that places particular emphasis on Islamic goals and content. The most important criticisms indicates the neglect and lack of theoretical explanation of philosophical and methodological foundations, reliance on formalist views, Neglecting the curriculum as a field of study, being under the banner of the discourse of existing Western sciences. Hence, the important need of this field today is to go beyond the passive encounter, which is based on the adaptation, refinement and formalistic completion of existing Western knowledge, and to turn to reactive and proactive encounters that seek to provide theoretical formulations. New development of curriculum knowledge boundaries from an Islamic perspective is essential.
    Keywords: Islamic Curriculum, Islamization, Rosnani Hashim, theorizing, Religious Science, formalistic
  • سعید یوسفی، سجاد محمود رباطی*

    در این مقاله، برآنیم که منازعه صورت گرفته میان فرگه و هیلبرت را درباره هندسه، در مورد جبر مجرد بررسی کنیم. برای اینکه بدانیم در مورد جبر مجرد تفکر فرگه ای می تواند راه گشا باشد یا هیلبرتی، ابتدا زمانه ای را بررسی کرده ایم که در آن فرگه و هیلبرت مشغول فلسفه ورزی بوده اند؛ تا تصویری از فضای فکری غالب آن زمان و تاثیر آن بر این دو ریاضی دان به دست آوریم. سپس و با درنظرداشتن این مورد، به تعدادی از اختلافات موجود در رویکرد فرگه و هیلبرت اشاره کرده و به این نتیجه رسیده ایم که از مهم ترین نقاط افتراق میان این دو، می توان به نقش فاعل شناسا در حوزه ریاضیات و دیگری، بحث درباره سازگاری اشاره کرد. در ادامه و پس از ارایه تعریف هنجاری جبر، با استفاده از نظریات ویتگنشتاین متاخر که در کتاب در باب یقین و تحقیقات فلسفی بیان شده است، به بررسی نکات طرح شده از جانب هیلبرت و فرگه پرداخته ایم. در انتها و با توجه به تمامی جوانب، به این نتیجه رسیده ایم که آنچه در بررسی فلسفی جبر مفیدتر به نظر می رسد، رویکرد سومی است؛ و آن رویکرد ویتگنشتاین همراه با مقداری اصلاحات است؛ به این دلیل که چند ویژگی مهم را برای ما تضمین می کند. این ویژگی ها عبارت اند از: معناداری، بین الاذهانی بودن و قاعده محور بودن که همگی برای ریاضی دانان ویژگی های مهمی محسوب می شوند.

    کلید واژگان: فرگه, منطق گرایی, هیلبرت, صورت گرایی, ویتگنشتاین
    Saeed Yousefi, Sajjad Mahmood Robati *

    In this paper, we intend to examine the controversy between Frege and Hilbert over geometry about abstract algebra; whether Frege's thinking about abstract algebra works out or Hilbert's? To this end, we first study the times when Frege and Hilbert were engaged in philosophy, to have an idea of the dominant intellectual atmosphere of that time and its influence on these two mathematicians. With this in mind, then we have pointed out some differences between Frege and Hilbert's approaches. We have concluded that their most important differences are the role of the subject in mathematics and the discussion about compatibility. After presenting the normative definition of algebra, we have investigated the points made by Hilbert and Frege, using the later Wittgenstein theories expressed in the books On Certainty and Philosophical Investigation. Finally, by considering all the aspects, we have concluded that what seems to be more useful in the philosophical study of algebra is a third approach, which is Wittgenstein's approach with some modifications, since it guarantees some important features. These features are meaningfulness, intersubjectivity, and rule-orientation, all of which are important features for mathematicians.

    Keywords: Frege, Logicism, Hilbert, formalism, Wittgenstein
  • پروین گلی زاده، مختار ابراهیمی، رضا گورویی*
    بیدل دهلوی یکی از قله های ادب پارسی در دوره سبک هندی است. بیشتر توجه پژوهشگران سبک هندی، به مضمون آفرینی، نکته سنجی و تصویرگری شاعران است. لیکن توجه به هنرهای زبانی این شاعران کمتر بوده است. در این مقاله، تلاش بر آن است که به هنر ترکیب سازی بیدل و کارکردهای این هنر زبانی پرداخته شود. هنر ترکیب سازی، با توجه به قابلیت زبان فارسی از آغاز شعر پارسی در میان شاعران جریان داشته اما در دوره سبک هندی نمودی برجسته تر به خود گرفته است. اکثر ترکیبات موجود در شعر بیدل، برساخته قلم خود اوست و نمونه های کمتری از آن را می توان حتی در میان شاعران ترکیب ساز معاصرش یافت. کاربرد فراوان ترکیبات در شعر بیدل مقاصد متعددی دارد؛ تازه و پویا کردن کلام، برجسته سازی صورت سخن، مهارت در گزینش واژگان و اظهار فضل، آرایش و زینت بخشیدن به اشعار و آهنگین و گوشنواز کردن کلام، از جمله آنهاست. الگوهای ترکیب سازی بیدل در این مقاله عبارتند از: ترکیبات وندی، ترکیبات شبه ونددار، صفات فاعلی مرکب، صفات مرکب و ترکیبات مصدری. چینش ترکیبات زبانی در محور افقی و عمودی ابیات با نظم و دقت خاصی صورت می گیرد تا صورت گرایی شاعر بیشتر نمود پیدا کند. تجلی ترکیبات اشتقاقی فراوان در شعر بیدل علاوه بر بلیغ ساختن صورت کلام او، موجب ایجاد تشخص سبکی برای سخن او نیز شده است.
    کلید واژگان: بیدل, ترکیب سازی, سبک هندی, صورت گرایی, برجسته سازی
    Parvin Golizade, Mokhtar Ebrahimi, Reza Gorooyi *
    Bidel Dehlavi is one of the peaks of Persian literature in the Indian style. Most Indian style researchers have paid attention to the creative themes, delicacy, and imagery, but disregarded their artistic use of language . In this article, an attempts is made to address the art of creating combinations by Bidle and the functions of this linguistic art. Creating combinations, with regard to capability of Persian language, has been practiced among poets since the beginning of Persian poetry, but in the Indian style it has become more prominent. Most of the combinations in Bidle's poetry are based on his own pen, and fewer examples of this compositions can be found even among contemporary poets. The abundant use of combinations in Bidle's poetry has many purposes.  Defamiliarizing the language, emphasizing the form of speech, expressing grace, skillfully choosing vocabulary, decorating poems, and adding melody and sweetness to words are among them. Bidle's combination patterns in this article are: affix combinations, pseudo affix combinations, combination adjectives nominative, combination adjectives, infinitive combinations .The arrangement of linguistic combinations in horizontal and vertical axis of the verse is done with special order to make the poet's formalism more visible. The manifestation of many derivative combinations in Bidle's poetry, in addition to making his language eloquent, has created a unique identity for the style of his poetry.
    Keywords: Bidel, composition, Indian style, formalism, Foregrounding
  • حسن مهرنیا*، مجید زمانی علویجه
    به باور هگل، منطق نمی تواند ازپیش برای تعینات اندیشه صورتی برسازد، بل که هر تعینی صورت ویژه ی خود را دارد. جوهره ی دگرگون شده ی روح در منطق سنتی احساس نمی شود و به همین سبب منطق سنتی به تعینات پیشین روح دل خوش است ولذا نه می تواند تعینات جدید روح را مفهومی کند، و نه متافیزیک ویژه ای برای هر قومبرسازد. چنین منطقی به سبب ناتوانی در مفهوم سازی سرانجام به شکاکیت منجر خواهد شد. در این نوشتار تبیین نموده ایم که چگونه منطق معرفت شناختی-وجودشناختی هگل سرشت اندیشه را دگرگون می سازد.از نظر او،رسالت منطقنه اندیشه ورزی صوری صرف، بلکه یگانه گرداندن و این همان نمودناندیشه با«وجود» است. از این رو منطق ویافزون بر اینکهدارای محتوا است،محتوای آن تعینات اندیشه ورزی را نیز آشکار می سازد. منطق هگل یک نظام فلسفی کامل را دربر دارد، و به سبب کارآمدی در مفهوم سازی برای تمامی تعینات روح؛ اندیشه را به جست وجوی یک متافیزیک نظام مند وامی دارد، بنابراین در منطق معرفت شناختی-وجودشناختی متافیزیک شدنی است بی آن که به دام دگماتیسمی که کانت ما را از آن پرهیز داده-اما خود در آن گرفتار شده-بود، گرفتار شویم.
    کلید واژگان: منطق صوری, ارسطو, صورت گرایی, منطق استعلایی, کانت, هگل
    Hasan Mehrnia *, Majid Zamani
    From his viewpoint, logic cannot in advance shape a fixed form for determination of thought; because every determination had its own special form. The transformation ofsoul (Geist) can't be apprehend within traditional logic, so it clings to earlier forms of Geist and as a result, neither it can comprehend new manifestations and determinations of Geist, nor can it form a native metaphysic for each Folkaccording toGeist’s determination for them. Such logic will turn finally to skepticism. In the following paper, it will be explained how Hegel's epistemological- ontological logicis trying to transformthe nature of thought. In his opinion, the role of logic is not merely speculation, but also identifies and unification of thought with Being. Therefore, his logic alongside possessing content, determinate the content of thought. Hegelian logic is a complete philosophical system, capable of conceptualizing every Geist's unique determination.By his ontological-epistemological logic, Hegel finds metaphysic as a possible science, without entanglementin Kantian dogmatism.
    Keywords: Formal Logic, Aristotle, formalism, Transcendental logic, Kant, Hegel
  • اقبال حسام

    تک درخت انتظار نام مجموعه شعری صفر محمد فایض است که به دلیل پرسوز بودن متن کلام، که دنیایی از درد، رنج، غم، یاس و ناامیدی، هجرت و امثال آن در آن نهفته است، برای این اثر برجسته‌گی و امتیاز خاصی بخشیده است. این نوشته به هدف ارج‌گذاری به مقام والای آن شاعری که قسمتی از عمرش را فدای خدمت به زبان فارسی دری کرده بود با در نظر داشت روش کتابخانه‌ای ترتیب گردیده است. چون محتوای اشعار وی از دید زیبایی‌شناختی دارای ویژگی‌هایی است که نسبت به اشعار بیشتر کسانی که هم‌ دوره و هم پایه فایض‌اند، از مقام و مرتبت والایی برخوردار است. تک درخت انتظار در حقیقت بیانگر فراز و و فرود زندگی شاعر است. صمیمیت در بیان گفتار، فراهنجاری و هنجارگریزی ادبی و زبانی، صورخیال که همه آنها از بخش‌های صورت‌گرایی‌اند، موجب زیبایی و دل‌انگیزی این اثر شده‌اند.

    کلید واژگان: زیبایی شناسی, صورت گرایی, عاطفه, تخیل, زبان
    Eghbal Hesam

    Tak Darakht-E Intezar is a collection of poems by Safar Muhammad Fayez, which contains a world of pain, suffering, sorrow, despair, migration which has given a special prominence and privilege to this work. From the aesthetic point of view, it has features that have a high status and rank compared to the most poetries of those who are of the same age and base. The Lonely Waiting Tree, in fact, represents the ups and downs of the poet’s life. Intimacy in the expression of speech, metaphysics and literary and linguistic aberrations, imaginations, all of which are part of formalism, and have made this work beautiful and endearing.

    Keywords: Aesthetics, Formalism, Emotion, Imagination, Language
  • مهدی صفایی قلاتی*
    «تمهیدات یلمزلف» شرحی است از نظریه صوری و پیچیده «تحلیل بنیادی» که ادعای آن تبیین شناخت آدمی به طور کل در قالب یک نظام محاسباتی جامع است. مترجم فارسی از عهده بزرگترین چالش در ترجمه این اثر، یعنی انتخاب برابرنهادهای فارسی برای انبوه اصطلاحات تخصصی آن، به خوبی برآمده است؛ مسئله اصلی در نقد محتوایی اثر اما ادعای مترجم در پیش گفتار کتاب است که تلویحا نظریه «تحلیل بنیادی» را نظریه ای دارای قابلیت های بالقوه برای تبیین معرفت زبانی در زبان شناسی امروز توصیف می کند. در خوانشی از نظریه یلمزلف در سایه انگاره شناختی کانت، آشکار می شود که بنیادکردن «ضرورت پیشینی» بر «ساختار»، نقصان اساسی مشترک در بنیان نظری رویکرد های صورت گرا، از جمله نظریه «تحلیل بنیادی» یلمزلف است و همین امر باعث شده که نظریه یلمزلف نه تنها نتواند در تبیین «معرفتی خودبسنده» به توفیق برسد، بلکه به نقیض خود، یعنی نظریه ای «متعالی» بدل شده، با خردگرایی پیوند خورده، و از چالش های پیش روی نظریه های عینیت گرا در امان نمانده است؛ از همین رو است که «تحلیل بنیادی» یلمزلف کماکان در سایه نظریه های مبتنی بر واقع گرایی تجربی در رویکردهای شناختی جدید به حاشیه رفته و در آینده زبان شناسی نیز احتمالا جایگاهی استوار نخواهد داشت.
    کلید واژگان: یلمزلف, گلوسم شناسی, ساختار, صورت گرایی, عقل محض
    Mehdi Safaie-Qalati *
    Prolegomena to a Theory of Language”, the main work of Louis Hjelmslev, is an account of his “Glossematics” which is a complex formal theory about the nature of linguistic knowledge and the structure of human understanding in general. The current paper starts with a brief evaluation of a newly released Persian translation of this work; the problem triggering a hermeneutic interpretation of Hjelmslev’s theory in the light of Kant’s “pure reason” in the second part of the current paper is a claim about the potentials of “Glossematics” to be revived as an operational theory of linguistic epistemology in the current mainstream of Linguistics. I have shown that, like any other structural theory of human understanding, basing the “necessity” of the formal propositions of “Glossematics” on the notion of “structure” is the theory’s Achilles heel making this initially intended “self-contained” theory change into a paradoxically “transcendental” epistemology. This transcendence in turn, puts Glossematics in the same boat with Nativist epistemological schools, which are all vulnerable to similar challenges. In conclusion, Hjelmslev’s theory of “Glossematics” is shown to be another “Objectivist” theory that is ruled out by the current findings in Cognitive Sciences.
    Keywords: Glossematics, Hjelmslev, Sstructure, formalism, pure reason
  • فریبا صبوری*

    کتاب مکاتب زبان شناسی، نوشته آقای دکتر محمد راسخ مهند، کتابی است در شش فصل، که توسط نشر آگه در سال 1398 منتشر شده است. به طور کلی می توان این شش فصل را به دو بخش جداگانه تقسیم کرد: بخش اول که به معرفی علم زبان شناسی، زبان شناسی تاریخی - تطبیقی و آغاز زبان شناسی نوین و طرح دیدگاه های سوسور، حلقه پراگ و توصیف گرایی پرداخته است و بخش دوم کتاب که به شرح و معرفی سه دیدگاه غالب در زبان شناسی امروز یعنی صورت گرایی، شناخت گرایی و نقش گرایی اختصاص داده شده است. این کتاب، مسیری را که دانش زبان شناسی از اواسط قرن نوزدهم تا به امروز طی کرده است، به تصویر می کشد و در نهایت به بحث در رابطه با وضعیت فعلی آن می-پردازد و همان طور که نویسنده خود در پیش گفتار می گوید، هدف این کتاب آن است که «نشان دهد از چه دریچه-هایی به زبان نگریسته شده و این دریچه ها چه تفاوت هایی با هم دارند».

    کلید واژگان: مکاتب زبانشناسی, نقش گرایی, صورت گرایی, شناخت گرایی
  • مصطفی کمالجو، مریم اطهری نیا*

    صورت گرایی رویکردی زبان شناسانه است که به جست وجوی عناصر زیبایی اثر ادبی در لابه-لای صورت آن می پردازد و با هدف کشف ادبیت و راز آن، خصیصه های درونی و ذاتی یک اثر ادبی را از قبیل ویژگی های دستوری، وزن، آهنگ و امثال آن ها مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهد. پژوهش حاضر با تکیه بر مبانی و اصول مورد توجه صورتگرایان و با روش توصیفی - تحلیلی، دعای شانزدهم صحیفه سجادیه را که یکی از دل انگیزترین مناجات های امام سجاد (ع) با خداوند متعال است و توجه به فرم و شکل ادبی آن با توجه به معانی موجود در آن در خور بررسی است، در سه حیطه؛ آوایی، واژگانی و نحوی مورد بررسی قرار داده است و به این نتایج دست یافت که امام سجاد (ع) در بخش آوایی با تکرار صامتها و مصوتهای هماهنگ با معنا و آواهای حاصل از سجع در پایان فقرات، دعای خویش را آهنگین و متوازن ساخته است. در سطح واژگانی امام (ع) با دقت در گزینش واژگان و با هم آیی واژگان از طریق تناسب و تضاد و ارتباط معنایی میان آنها سبب انسجام و خلق توازن و افزایش میزان ادبیت دعا گشته است و با تکرار ساخت های نحوی مشترک و ضمایر مخاطب و متکلم و تکرار منادا در سطح نحوی، سبب توازن نحوی گشته و معانی مورد نظرش را به بهترین شکل به مخاطب منتقل کرده است.

    کلید واژگان: صحیفه سجادیه, دعای شانزدهم, صورت گرایی, توازن
    Mostafa Kamaljoo, Maryam Atharynia *

    The Formalism is a linguistic approach that seeks out the aesthetic elements of a literary work and analyzed and evaluated with the aim of discovering literature and its secret, intrinsic and intrinsic features of a literary work, such as its decorative features,Weight, song, and the like of them. This research is based on the principles and considerations of formalists And by analytical method, the sixteenth prayer of the Sahifa Sajjadieh, One of the most pleasing prayers of Imam Sajjad is with God Almighty and attention to its literary form is worth considering according to the meanings in it,examines phonetics, vocabulary, and syntax in three areas and achieved these results That Imam Sajjad in the phonetic section has made his prayers melodic and balanced By repeating the consonants and vowels in harmony with the meaning and sounds of the syllable at the end of the syllable. At the lexical level of Imam has led to coherence and balance and increased the literacy of prayer with accuracy in the choice of words and with all the words through fit and conflict and semantic connection between them and at the syntactic level by repeating common syntactic structures and the pronouns of the addressee and the speaker and repeat of addressing has caused a syntactic balance and it conveys the desired meanings to the audience in the best way

    Keywords: Sahifa Sajjadieh, Sixteenth prayer, formalism, harmony
  • حسن زختاره*
    بررسی برخی از نوشته های مهوش قویمی در دانشگاه و محیط غیردانشگاهی نشان می دهد که او به رویکردهای متن گرا اهمیت ویژه ای می دهد. برخلاف بسیاری از کتاب ها که تنها به بازگویی و شرح نظریه ها بسنده می کنند، قویمی در سه کتاب شعر نو در بوته نقد، آوا و القاء و گذری بر داستان نویسی فارسی،پس از شناساندن اندیشه های صورت گرایی روسی و ساختارگرایی فرانسوی به هم سخنانش، برای اثبات کارآمدی شان در پژوهش های ادبی، از آنها در بررسی و واکاوی انواع متفاوتی از متن های ادبیات فارسی بهره می گیرد. جستار پیش رو می کوشد تا افزون بر نحوه به کارگیری قویمی از رویکرد متن گرا در تحلیل متن های فارسی، خاستگاه و پیامدهای این رویکرد را نیز واکاوی کند. گرچه قویمی در تحلیل شعرها و رمان های فارسی به مدد رویکرد متن گرا درست عمل می کند، اما گاه برخی از مبانی بنیادین آن را از جمله پرهیز از داوری و ارزش گذاری و هم چنین دوری جستن از ملی گرایی در بررسی ادبیات زیر پا می گذارد. پیوند عاطفی او با رویکرد متن گرا، چه در بخش نظری، چه در بخش عملی، چنان ژرف است که او نمی تواند به سنجش درستی از این رویکرد دست یازد.
    کلید واژگان: قویمی, متن گرایی, صورت گرایی, ساختارگرایی, زبان شناسی, تحلیل ادبی
    Hassan Zokhtareh *
    Studying some of Mahvash Ghavimi’s works in the academic and general area shows that she attaches significant importance to textual approaches. Contrary to many books that only explain the theories, Ghavimi in her three books, Sher No Dar Bouteh Naghd (Modern Poetry Criticism), Ava and Elgha (Sound and Suggestion), and Gozari Bar Dastan Nevisi (A study on Writing a story), after introducing Russian Formalism and French Structuralism to readers, in order to prove their effectiveness in literary research, uses them in examining and analyzing different types of Persian literature texts. This study tries to explore the origins and consequences of this approach in addition to Ghavimi’s method of using a textual approaches in the analysis of Persian texts. Although Ghavimi acts correctly in her analysis of Persian poems and novels with the help of textual approaches, she sometimes ignores its fundamentals, such as avoid judging and evaluating, as well as avoiding nationalism in the study of literature. Her emotional bond to the contextual approach, both in theory and in practice, is so profound that she cannot measure it accurately.
    Keywords: Ghavimi, Textualism, formalism, Structuralism, Literary Analysis
  • کتایون فلاحی*، زهرا صمدی، مسعود باوان پوری

    هنجارگریزی یکی از یافته های مهم فرمالیست هاست که اساس مباحث سبک شناسی را تشکیل می دهد. آن ها زبان ادبی را عدول از زبان معیار معرفی و سبک را نیز بر همین اساس مطالعه می کردند. قرآن کریم اگرچه یک متن ادبی نیست اما از لحاظ لغوی و زبانی و بلاغی، اعجازی شگفت انگیز محسوب می شود که بررسی آن با تکیه بر دیدگاه های نو، می تواند در جهت دستیابی به یافته های نوین راهگشا باشد. پژوهش حاضر در صدد است با استفاده از روش تحلیلی- استنطاقی، به بررسی جزء بیست و نهم قرآن کریم از دیدگاه هنجارگریزی نحوی بپردازد.یافته های پژوهش حاکی از آن است که هنجارگریزی نحوی در قالب تقدیم و تاخیر، با هدف برجسته کردن بخشی از کلام، حذف با هدف اختصار و زیبایی شناسی، التفات با هدف زیبایی کلام و نیز رسایی مفهوم، و تکرار، به دلیل تاکید نمایان شده است.

    کلید واژگان: برجسته سازی, هنجارگریزی نحوی, صورت گرایی, بلاغت
    Katayun Fallahi, Zahra Samadi, Massoud Bavanpouri

    Deviation is one of the important findings of formalists that forms the basis of stylistic discussions. They introduced literary language as deviating from the standard language and studied the style accordingly. Although the Holy Quran is not a literary text, but in terms of lexical, linguistic and rhetorical, it is considered a wonderful miracle that its study based on new perspectives can be a solution to achieve new findings. The present study seeks to examine the twenty-ninth part of the Holy Quran from the perspective of syntactic deviation using the analytical-inferential method. Findings indicate that syntactic deviation is represented in the form of presentation and delay, with the aim of highlighting a part of speech, omission with the aim of brevity and aesthetics, attention with the aim of aesthetics of speech and conceptualization, and repetition, due to emphasis.

    Keywords: Highlighting, Syntactic deviation, Formalism, Rhetoric
  • سیروس امیری*، بهمن فلاح
    این مقاله خوانشی صورت گرایانه از داستان کوتاه «گرگ» از مجموعه نمازخانه کوچک من، اثر هوشنگ گلشیری ارایه می دهد. بخش های آغازین مقاله به مرور برخی از اصول مبنایی مکتب فرمالیسم روسی می پردازد. در همین بخش ها، با مروری بر آرای گلشیری درباره فرم در ادبیات، ضمن تاکید بر تاثیرپذیری او از صورتگرایان روسی و نهضت رمان نو در فرانسه، کوشیده ایم تا مبنای نظری خوانش پیشرو از داستان «گرگ» را نیز تبیین کنیم. در واقع، در این پژوهش نویسندگان کوشیده اند تا اثر گلشیری را براساس نوشته های نظری خود او درباره فرم در ادبیات داستانی بررسی کنند. می توان گفت بررسی شگردهای ادبی در داستان «گرگ»، درک روشنی از آثار نظری گلشیری به دست می دهد. پژوهش حاضر نشان می دهد که گلشیری با استفاده از شگردهایی چون انتخاب راوی اول شخص فرعی، درهم ریختن زمان وقوع حوادث، استفاده از باور عمومی و شایعه، ارایه روایت به صورت تکه های مجزا، استفاده از روایت های متناقض و بهره گیری از زبانی نامتعارف و پر سکته، به ابهامی ساختاری و هدفمند دست یافته که غایت آن آشنایی زدایی است؛ به عبارت دیگر، شگردهای نامبرده تا اندازه زیادی از خاصیت «ارجاعی» زبان متن کاسته و ضمن «برجسته» کردن مولفه های شکلی، متن را به سطحی از «ادبیت» رسانده است.
    کلید واژگان: صورت گرایی, داستان کوتاه, آشنایی زدایی, هوشنگ گلشیری, داستان کوتاه «گرگ»
    Cyrus Amiri *, Bahman Fallah
    This article presents a formalist reading of Houshang Golshiri's short story "The Wolf". The first sections of this article provide an overview of the basic principles of Russian formalism. In these sections, Golshiri's views on form and formalism in literature are evoked to emphasize his being influenced by the Russian formalists and the new novel in France. By doing so, we have attempted to explain the theoretical framework applied to the present reading of "The Wolf." Indeed, here Golshiri's short story has been read according to his own theoretical writings on form in narrative fiction. It can be said that examining the literary devices in "The Wolf" provides a clear understanding of Golshiri's theoretical works. The present study shows that Golshiri uses techniques such as choosing a minor first-person narrator, disrupting the timing of the events, reporting public belief and rumor, delivering his narrative in pieces and not as a linear whole, using contradictory narratives and using a special language to create a structural ambiguity, which results in defamiliarization. In other words, the aforementioned techniques have greatly reduced the "referential" aspect of the Golshiri's language and have "highlighted" the formal components, raising the text to a certain level of "literariness".
    Keywords: An Analysis of the Function of Literary Devices in Houshang Golshiri’s “The Wolf”
  • سیده معصومه موسوی*، محمدرضا بهشتی

    در این مقاله می کوشیم به نقد و بررسی آراء آلن وود به منظور حل معضل صورت گرایی در اخلاق کانت بپردازیم. وود از جمله مفسران کانت است که سال ها با معضل صورت گرایی دست به گریبان بوده است. او زمانی این اشکال را تا حدودی به اخلاق کانت وارد می دانست و در دوره ای می کوشید در قامت مدافع، پاسخی درخور برای حل این چالش ارایه کند. در بخش مقدمه از مسیر تشریح مبانی نظری لازم برای ورود به مسیله، اهمیت این چالش برای داوری در خصوص نظام اخلاقی کانت را روشن می کنیم و نشان می دهیم که معضل صورت گرایی چرا و چگونه پدید آمد. در بخش دوم به نحوه مواجهه وود با این معضل می پردازیم و موضع نهایی او را در مقام مدافع به سنجش خواهیم گذاشت. در ادامه به نقدهایی می پردازیم که پاسخ وود قادر به پاسخگویی به آن ها نیست؛ نقدهایی که از سوی رابرت پیپین و از رویکردی هگلی به این پاسخ ها طرح شده است. در بخش نتیجه گیری نشان می دهیم که چرا نسبت دادن نظریه ارزش به کانت در حل معضل صورت گرایی ناکام می ماند. علاوه بر این، به امکان پاسخ گویی به نقدهای پیپین از طریق خوانشی متفاوت به اختصار می پردازیم. خوانشی که مدعی است با محوریت بخشیدن به فلسفه تاریخ و فلسفه دین کانت، می توان مضامین لازم برای پر کردن قانون اخلاق تهی و سوژه صرفا معقول اخلاق کانت را فراهم آورد.  مضامینی که با پیوند دوباره سوژه اخلاقی به جهان بیرون و هویت انضمامی او، در حل چالش صورت گرایی راهگشا خواهند بود.

    کلید واژگان: صورت گرایی, پارادوکس روش, اراده نیک, غایت فی نفسه, عقل عملی
    Seyedeh Massoumeh Mousavi *, Mohammadreza Hosseini Beheshti

    In this essay, we are trying to inquire and critique Allen Wood's ideas about the problem of formalism in Kantian Ethics. Wood is one of Kant's interpreters who has been dealing with the formalism problem for so many years. Once he believed that the problem is a real challenge for Kant's ethical thought and then he tried to suggest a solution for it.At first, we try to explain the theoretical foundation of the problem and in light of that show the importance of the problem for judging Kant's ethics and illustrate why and how the formalism problem was brought about. In the second part, we explain Wood's approach to the problem and critique the final position of him as an advocator. Then deal with critiques that Wood's solution can not handle; the critiques that Robert Pippin suggests and their foundations are in Hegelian heritage. In conclusion, we show that why ascribing a theory of value can not overcome the formalism challenge. In the same part, we introduce an approach that can help solve the problem; an approach that claims that we may be able to fill the emptiness of moral law and rational moral agent in Kant's ethics by focusing on Kant's philosophy of history and philosophy of religion provides. Contents that can shed light to solve the problem by connecting moral agents to the world and his concrete entity.

    Keywords: Formalism, Paradox of Method, good will, End in Itself, Practical Reason
  • مهدی امیریان*
    ادربرگ به‏‏‏عنوان یکی از صورت‏‏‏گرایان تحلیلی مایل است با اتکاء بر آموزه‏‏‏های آکوییناس، وحدت شی را به صورت نسبت دهد. به‏‏‏نظر وی این مهم تنها درگرو آن است که خود صورت واحد باشد نه مرکب. ما در این مقاله نشان داده‏‏‏ایم که هرچند می‏‏‏توان با این ادعای ادربرگ همراه کرد اما متافیزیک خاص او توان آن را ندارد که پشتوانه چنین آموزه‏‏‏ای قرار گیرد. بدین‏‏‏منظور ابتدا بر تبیین وی از صورت تمرکز کردیم، سپس استدلال او را بر وحدت صورت بیان کردیم و نشان دادیم که این استدلال دارای نقاط ضعف عدیده است. درادامه استدلال مختار را بر وحدت صورت که برگرفته از ارسطو است، تبیین کردیم. در پایان نشان دادیم که حتی اگر از ضعف‏‏‏های استدلال ادربرگ بر وحدت صورت چشم‏‏‏پوشی کنیم و مدعای او را بر واحد بودن صورت بپذیریم، متافیزیک وی نمی‏‏‏تواند پشتوانه این نظریه قرار گیرد.
    کلید واژگان: ارسطو, آکوئیناس, ادربرگ, صورت‏‏‏گرایی, وحدت صورت, استدلال تسلسل
    Mehdi Amiriyan *
    Relying on the teachings of Aquinas, Oderberg as one of the analytic hylomorphists ascribes the unity of an object to form. His view is that if form is responcible for unity, it should be a simple entity not a composite one. In this article, we have shown that although one can find this view tenable, but his own specific metaphysics cannot support it. In doing so, we first focus on his explanation of form and analyze his argument for form. We argue that his view suffers from many weaknesses. In the sequel, we explained our own argument for unity of form, which is taken from Aristotle. At the end, we showed that even if we ignore the weaknesses of Oderberg’s argument and accept his claim to the unity of form, his metaphysics cannot support this theory.
    Keywords: Aristotle, Aquinas, Oderberg, Hylomorphism, Unity of Form, Regress Argument
  • غلامعلی ایزدی*
    یکی از ویژگی های سبک حافظ، آشنایی زدایی های ویژه اوست؛ در این جستار کوشش می شود، بنا بر آموزه های روش صورت گرایی روس (فرمالیسم)، شگردهای نوآورانه و اختصاصی سبک شخصی حافظ موردبررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که حافظ علاوه بر شگردهای معهود و کارآمدی که دیگر شاعران نیز از آن ها بهره برده اند؛ از شیوه هایی شاخص همچون: ساختارشکنی در تلمیح، هم نشینی و هم جواری واژگانی در بافت کلام؛ جابه جایی ضمیر، ای هام تعریض، ای هام دیداری، ای هام شنیداری، محتمل الضدین، متناقض نما و غافل گیری هنرمندانه نیز در سبک شخصی خویش بهره گرفته است.
    کلید واژگان: صورت گرایی, آشنایی زدایی, متناقض نمایی, غافل گیری, حافظ
  • نادر صنعتی *، مرضیه شبیری

    نوشتار حاضر برآمده از پژوهشی پیرامون مناسک گرایی در تدوین پژوهش های جامعه شناسی می باشد. روش انجام این پژوهش با توجه به هدف این تحقیق، از نوع ترکیبی و راهبرد مورد استفاده در روش کیفی مطالعه ی موردی جمعی بود. جامعه ی آماری مورد بررسی در بخش کمی پژوهش، 405 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه های فردوسی و پیام نور مشهد و دانشگاه آزاد قوچان بودند. جامعه ی هدف در بخش کیفی نیز شامل اساتید هیات علمی و پژوهشگران رشته ی جامعه شناسی بود که به شیوه ی نمونه گیری نظری انتخاب شدند. نتایج این تحقیق نشان می داد که مناسک گرایی در تمام مراحل تحقیق و بویژه در بخش ضرورت و اهمیت و پیشینه ی پژوهش وجود داشته، زنان به نسبت مردان و دانشجویان دکتری نسبت به دانشجویان فوق لیسانس بیشتر گرفتار مناسک گرایی شده اند. در بخش کیفی نیز عوامل موثر بر مناسک گرایی محققین شناسایی گردید که بدین شکل می توان آن ها را صورت بندی نمود: در شرایطی که الف) روش شناسی های موجود، عرصه را برای بازنمایی ابهام ها و پیچیدگی ها تنگ می نمایند؛ ب) در اقلیم فرهنگی ما هراس از عریان شدگی ضعف ها همه جا هویداست؛ ج) روش انتقال مطالب بر پایه ی آموزش های خشک یک سویه و نه یادگیری آزاد و خلاق استوار است؛ د) کالای تولید شده در میدان پژوهش برای سایر میدان های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ارزشمند نیست و ه) پژوهش غیر مناسکی هزینه های مالی و زمانی برای محقق به همراه خواهد داشت؛ مناسک گرایی انتخاب رایج پژوهشگران اجتماعی خواهد بود.

    کلید واژگان: مناسک گرایی در پژوهش, تعهد علمی, ریسک پذیری در پژوهش, صورت گرایی
    Nader Sanati *, Marzi Shobaier

    The present paper is ritualism between sociological researchers. The method of doing this research was combination methods. The statistical population consisted of 405 undergraduates and Ph.D. students from Ferdowsi University of Mashhad and Azad University of Quechan. The strategy used in the qualitative method was collective case study. The target community included faculty members and researchers in the field of sociology who had long resume in doing research which were selected through theoretical sampling method. The results of this research showed that ritualism was existing at all stages of the research, especially in the area of necessity and importance of the research and the literature of Review. Rituals are much more visible in women. Ph.D. students have been more motivated than masters for ritualism. In the explanatory section; the findings showed Ritualism in social research is great because: existing methodologies hide ambiguities, there is little capacity in the face of ambiguity, emphasis on education rather than learning and the results of the research are not valuable to the political, social and economic fields.

    Keywords: Ritualism in Research, Scientific Commitment, Risk in Research Formalism, Research Culture
  • سیدعلی سراج*، فاطمه برکتی
    در پژوهش حاضر، با رویکرد زبان شناسانه و روش تحلیلی توصیفی ، زبان شعر احمدرضا احمدی از منظر صورت گرایی (فرمالیسم) نقد و بررسی می شود. از کاربست این نظریه در بررسی اشعار احمدی، این نتیجه به دست آمد که زبان خاص وی، با کمک انواع آشنایی زدایی ها و هنجارگریزی های لفظی و معنایی و نیز ساخت ترکیبات و اصطلاحات گوناگون، برجستگی ویژه ای پیدا کرده است که می توان گفت سبک و زبان متفاوتی دارد. شاعر از ابتدای کار سرودن تاکنون، یکسانی زبان و محتوا را در سروده های خود حفظ کرده است و به شکلی روایت گونه، روزمرگی ها و اتفاقات رایج زندگی را بازنموده است و با بهره گیری از توان بالقوه زبان و عدول از هنجارهای زبانی و فن زدودن عادت های مالوف و مانوس کاربردهای رایج کلمات و جملات، روایت ها و مضمون هایی نو آفریده، شکل تازه ای به زبان بخشیده است.
    کلید واژگان: نقد ادبی, فرم, صورت گرایی, احمدرضا احمدی, هنجارگریزی, آشنایی زدایی
    Seyyed Ali Seraj *, Fatemeh Barekati
    Using a descriptive-analytical method and through a linguistic approach, the poetic language of Ahmad Reza Ahmadi has been criticized in terms of formalism in present study. The results show that applying various types of verbal and semantic defamiliarazations and deviations, as well as making various combinations and expressions, has given a special prominence to his particular language in such a way that it can be said that he has a different style and language. Since the beginning of the work, the poet has kept in his poems the uniformity of language and content, and has narrated the routine and common events of life, and, with the use of potential power of language, abandonment of lingual norms and defamiliarization of usual habits, and also through common utilization of words and sentences, has created new narrations and themes and developed a new form of language.
    Keywords: literary criticism, form, formalism, deviation, defamiliarization, Ahmad Reza Ahmadi
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال