به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "فرزند اول" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • فخر السادات هاشمی نسب*، سعیده گروسی

    جایگزینی فرایندی است که در آن یک زن متعهد می شود نوزادی را برای زوج دیگری حمل و به دنیا آورد، در روند شکل گیری مناسبات جایگزینی ما شاهد مجموعه ای متشکل از یک شبکه پیچیده هستیم، مادرانی که مشتاق هستند از طریق جایگزینی صاحب فرزند شوند، در مقابل زنانی که حاضر به در اختیار قرارگذاشتن رحم خود هستند، واسطه ها، تیم پزشکی، بنگاه های حقوقی عقد قرارداد و اعضای خانواده های طرفین دیگر بازیگران در این فرآیند هستند. روابط مبادله که در طول مسیر فرایند جایگزینی شکل می گیرد تابعی از بازیگران مبادله است،که می تواند یک مبادله متقارن یا نامتقارن را نشان دهند. هدف مطالعه حاضر واکاوی مفهوم جایگزینی از سوی مادران جایگزین است. به این شکل زنانی که رحم خود را به اجاره می دهند، چگونه امر جایگزینی را معنا و تفسیر می کنند. روش پژوهش نظریه زمینه ای است. مشارکت کنندگان عبارتند از: زنانی در شهر کرمان که حداقل یکبار رحم خود را اجاره داده اند. مقوله های محوری بدست آمده کالایی شدن بدن در فرایند جایگزینی، استیگما در رحم اجاره ای، کنترل گری مادر سفارش دهنده، آشنازدایی از بارداری و انتقال بارداری ، هویت پاره پاره و مقوله هسته عبارت است از: بیگانگی از بارداری.

    کلید واژگان: بارداری, مادری جایگزین, کالایی شدن, مبادله اجتماعی, فرزند آوری, نظریه زمینه ای
    Fakhr Ossadat Hasheminasab *, Saideh Garousi

    Surrogacy is a process in which a woman undertakes to carry and give birth to a baby for another couple. In the process of formation of surrogacy relationships, we see a complex network of mothers who are eager to have children through surrogacy. In contrast to the women who are willing to provide their uterus, mediators, medical team, contract law firms and family members of other parties are actors in this process. The exchange relations that are formed along the path of the substitution process are a function of the exchange actors, which can represent a symmetric or asymmetric exchange. The purpose of the present study is to examine the concept of replacement by surrogate mothers. In this way, women who rent their wombs, how do they interpret the matter of replacement. The research method is grounded theory. The participants are: women in Kerman city who have rented their uterus at least once. The key categories obtained are commodification of the body in the replacement process, stigma in surrogacy, control of the ordering mother, defamiliarization of pregnancy and transfer of pregnancy, fragmented identity and the core category is: alienation from pregnancy.

    Keywords: Pregnancy, Surrogate Motherhood, Commodification, Social Exchange, Childbearing, Contextual Theory
  • مهدی حسنوند عموزاده*

    هدف پژوهش حاضر مقایسه بازداری رفتاری، طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان وکیفیت زندگی والدین دارای فرزند معلول با عادی مراجعه کننده به بهزیستی استان لرستان بود. طرح پژوهش علی مقایسه ای و جامع آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند معلول وعادی استان لرستان بود که از این افراد تعداد 286 مادر دارای فرزند معلول و 286 مادر دارای فرزند عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس به پرسشنامه های بازداری رفتاری کارور و وایت (1994)، فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2006)، پرسش نامه تنظیم هیجان جان و گروس (2003) و مقیاس کوتاه ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشی جهانی (1996) پاسخ دادند. یافته ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که میزان بازداری رفتاری، طرحواره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان مادران فرزند معلول از مادران دارای فرزند عادی بیشتر است. همچنین میزان کیفیت زندگی مادران دارای فرزند معلول پایین تر از مادران دارای فرزند عادی می باشد. نتایج تلویحا نشان می دهند توجه به انواع حمایت های سازمانی و طراحی و اجرای مداخله های آموزشی و درمانی در جهت بهبود بازداری رفتاری و خودتنظیمی هیجانی می تواند به بهبود شاخص های سلامت و کیفیت زندگی والدین کمک کند.

    کلید واژگان: طرحواره های ناسازگار اولیه, کیفیت زندگی, والدین, فرزند معلول
    Mahdi Hassanvand Amouzadeh *

    The aim of this study is to compare Behavioral inhibition, early maladaptive schemas, emotion regulation, quality of life of mothers with disabled children and mothers with normal children. The design of the research was comparative causal research and the statistical population was all population included all mothers with disabled and normal children in Lorestan province, from which 286 mothers with disabled children and 286 mothers with normal children selected by available sampling method. Then they answered Carver and White's behavioral inhibition questionnaires (1994), Young's Schema Questionnaire-Short Form (2006), Gross and John's Emotion Regulation Questionnaire (2003) and World Health Organization's Quality of Life-Brief (1996). The findings analyzed by multivariate analysis of variance. The results showed that the amount of behavioral inhibition, early maladaptive schemas, emotion regulation of mothers of children with disabilities was higher than that of mothers of normal children. Also, the amount of the quality of life of mothers with disabled children is lower than mothers with normal children. In addition, the results implicitly show that paying attention to various types of organizational support and designing, educational, and therapeutic interventions to improve behavioral inhibition, emotional self-regulation can help improve the health indicators and quality of life of parents.

    Keywords: Early Maladaptive Schemas, Quality Of Life, Mothers, Children With Disabilities
  • محمدجواد سقای بیریا*، علی ابوترابی، اسماعیل چراغی کوتیانی

    افزایش کمیت فرزندان در جامعه اسلامی موکدا مورد تشویق متون اسلامی است. اکنون، پرسش آن است که آیا قرآن و روایات به ارتقای سطح کیفیت فرزندان نیز توجه داشته اند. بدیهی است که این مسئله بر اندازه خانواده و جمعیت مسلمانان تاثیرگذار خواهد بود. با نیم نگاهی به متون، معلوم می شود که کیفیت فرزندان نیز قطعا مدنظر بوده است؛ اما اینکه تا چه حد باید در پی ارتقای کیفیت بود و با کدام شاخص های کیفیت می توان آن را رصد کرد، نیازمند بررسی های بیشتر است. هدف از انجام این پژوهش، پاسخگویی به این پرسش است که در نگرش اسلام به فرزند و جمعیت، تعداد فرزندان اصل است یا کیفیت آنان. روش ما در گردآوری داده ها، کتابخانه ای و در حل مسئله، توصیفی تحلیلی تفسیری است. مهم ترین نتایج عبارت اند از: 1. افزودن بر کمیت فرزندان، نخستین اصل جمعیتی است؛ 2. به موازات این اصل، ارتقای «کیفیت»، اصل جمعیتی دیگری است که با فرزند آوری مرتبط است و این دو اصل باید به موازات یکدیگر پیش روند؛ 3. مهم ترین شاخص های اثباتی برای کیفیت فرزند از دیدگاه قرآن و روایات، بدین شرح اند: ایمان، اخلاص در بندگی، محبت اهل بیت علیهم السلام، پرهیزکاری، نیکوکاری به والدین و پیشوایی پرهیزکاران.

    کلید واژگان: ازدواج, توالد, تناسل, فرزند آوری, جمعیت, کیفیت جمعیت, شاخص های کیفیت جمعیت
    Mohammadjavad Saqqayi-Biriya *, Ali Aboutorabi, Ismail Cheraghi Kutyani

    Increasing the number of children in the Islamic society is strongly encouraged by Islamic texts. Now, the question is whether the Qur'an and hadiths have also paid attention to improving the quality of offsprings and children. It is clear that this issue will affect the size of the family and the population of Muslims. By looking at the texts, it is clear that the quality of offsprings has certainly been taken into consideration. However, to what extent one should seek to improve the quality of his generation and what quality indicators can be used to monitor it, are matters that need further research. This research aims to answer the question of what is more important from the perspective of Islam: the number of children and population increase, or the quality of generation. The research method in terms of data collection is library-based, and in terms of problem solving is the descriptive-analytical-interpretive.The most important findings of the research are: 1. Increasing the number of children is the first demographic principle; 2. In parallel with this principle, promoting “quality” is another demographic principle related to having children, and these two principles should go hand in hand; 3. The most important indicators of child quality from the perspective of the Qur’an and hadiths are as follows: having faith, sincerity in worship, love for the Household of the Prophet (peace be upon them), piety and kindness to parents and the leadership of the pious.

    Keywords: Marriage, Reproduction, Childbearing, Birth, Demogrophy, Population Quality, Population Quality Indicators
  • مرجان باوفا*، زهره اخوان مقدم

    "ربائب" تنها در آیه 23 سوره نساء آمده که به معنای دایه و دختران همسر از شوهر اول است. برخی از مفسران فریقین ذیل آیه، به مصداق آن، به ویژه ربائب پیامبر (ص) اشاره کرده اند.در گزارش های تاریخی مشهور است که حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر (ص) همسر مرد دیگری بوده و دخترانی به نامهای زینب، رقیه وام کلثوم داشته است که در این صورت اینها ربائب پیامبر (ص) می شوند.در این مقاله،بامقایسه تفاسیرفریقین ذیل این آیه و تطبیق آن با گزارش های تاریخی مشخص می گردد؛ مفسران در بیان مصادیق ربائب، هیچ اشاره ای به فرزندان حضرت خدیجه (س) نکرده اند.در صورتی که با وجود قرائنی از جمله بیان شاهد مثال در بعضی از تفاسیر مشخص می گردد که موضع مفسران سهو یا فراموشی نبوده است. بنابراین،ثمره ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه (س) تنها یک دختر و آن هم حضرت فاطمه (س) است. حضرت خدیجه (س) قبل از پیامبر (ص) ازدواج نکرده و فرزندی نداشتند.زینب، رقیه وام کلثوم که درتاریخ آمده؛دختران خواهر حضرت خدیجه (س) بودند که تنها در دامن پیامبر (ص) بزرگ شدند و به این خاطر به آنها ربائب می گفتند.

    کلید واژگان: ربائب, حضرت خدیجه, فرزند داری
    Margan Bavafa*, Zohre Akhavan

    "Rebaeb" means daughters of the first husband. This word is mentioned only in verse 23 of Surah Nisaa. It is well-known in history that Khadijeh was the wife of another man before marrying the Prophet (PBUH) and had daughters who would then become the Prophet's Prophet (pbuh). In this article, we will compare the interpretations of this verse and the historical accounts; the commentators did not make any reference to the children of Prophet Khadijeh. It turns out that the commentators' position was not in vain. Therefore, the Prophet's marriage with Khadijeh (AS) is only one daughter and that is Fatima (AS). Prophet Khadijeh (PBUH) did not marry before the Prophet (PBUH) and had no children. Zaynab, Ruqayyah of Kulthum loan, who came into history; daughters of Prophet Khadijeh (PBUH), who grew up only in the Prophet's skirt, and for this reason The Rebbe said.

    Keywords: REBABE, KHADIJA, CHILDHOOD
  • فرزانه زندی فر، سپیده فلاحیه*
    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری با رویکرد پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و تنظیم رفتاری هیجان مادران دانش آموزان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل تمام مادران دانش آموزان دختر 8 تا 10 سال دارای اختلال کم توجهی بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس ابتدایی شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد و مادران 30 کودک به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله فرزند پروری با رویکرد پذیرش و تعهد را دریافت کرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کانرز فرم والد (CPRS)، پرسشنامه تحمل پریشانی (DTS) و پرسشنامه تنظیم رفتاری هیجان (BERQ) استفاده شد. با استفاده از مدل آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری و تحلیل کوواریانس چندمتغیری داده ها تحلیل شد و نتایج نشان داد که مداخله فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش تحمل پریشانی و مولفه های آن و سه مولفه تنظیم رفتاری هیجان شامل اقدام به کارهای دیگر، رویارویی فعال و جستجوی حمایت اجتماعی و کاهش کناره گیری و نادیده گرفتن تاثیر معنادار دارد. بر اساس نتایج می توان گفت مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود سلامت روانی این گروه از مادران نتایج اثربخشی داشت.
    کلید واژگان: فرزند پروری, رویکرد پذیرش و تعهد, تحمل پریشانی, تنظیم رفتاری هیجان, اختلال کم توجهی, بیش فعالی
    Farzaneh Zandi Far, Sepideh Fallahiyeh *
    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of parenting education with the approach of acceptance and commitment on distress tolerance and behavioral regulation of emotion of mothers of students with attention deficit hyperactivity disorder. The research method was a semi-experimental design with a pre-test and post-test with a control group. The statistical population included all the mothers of 8-10-year-old female students with attention deficit hyperactivity disorder who were studying in the elementary schools of Isfahan city in the academic year of 2022-2023. A multi-stage cluster random sampling method was used to select the sample, and the mothers of 30 children were randomly divided into two experimental groups (15 people) and control group (15 people). The experimental group received parenting intervention with the approach of acceptance and commitment during 10 sessions of 90 minutes. To collect data, Connors Parent Form Questionnaire (CPRS), the distress tolerance questionnaire (DTS) and the emotional regulation questionnaire (BERQ) were used. The data were analyzed using the statistical model of univariate covariance analysis and multivariate covariance analysis and The results showed that the parenting intervention based on acceptance and commitment has a significant effect on increasing the tolerance of distress and its components and the three components of emotional regulation including doing other things, active confrontation and seeking social support and reducing withdrawal and ignoring. . Based on the results, it can be said that interventions based on acceptance and commitment can have effective results in improving the mental health of this group of mothers.
    Keywords: Parenting With The Approach Of Acceptance, Commitment, Distress Tolerance, Behavioral Regulation Of Emotion, Attention Deficit Hyperactivity Disorder
  • بیگرد نصرالهی، حسین کشاورز افشار *، کیوان صالحی، فهیمه باهنر

    هدف این پژوهش واکاوی تنیدگی ادراک شده فرزندان نوجوان دختر طلاق بود. این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی و جامعه ی پژوهش، 17دختر زیر 18 سال بود که براساس نمونه برداری هدفمند به منظور انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع، جمع آوری داده ها ادامه پیدا کرد. به منظور تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد. تحلیل داده ها منجر به شناسایی 3 مضمون اصلی و 53 مضمون فرعی شد. نتایج پژوهش نشان داد منابع تنیدگی زا، راهبردهای مقابله ای مثبت و منفی و پیامدهای تنیدگی بالا در دختران به عنوان سه مضمون اصلی دارای طیف گوناگونی هستند. بنابراین طلاق ضمن برهم زدن تعادل روانی-عواطفی افراد خانواده موجب بروز تنیدگی هایی درباره زندگی آینده افراد می شود. به گونه ای که راهبردها و پیامدهای منفی می تواند آینده آنان را تحت الشعاع قرار دهد و سلامت جسمانی و روانی شان را به مخاطره اندازد. بنابراین لزوم مداخله های حمایتی مشاوره ای برای این طیف احساس می شود.

    کلید واژگان: نوجوانان, فرزند طلاق, استرس ادراک شده, پژوهش کیفی
    Beigard Nasrollahi, Hossein Keshavarzafshar *, Keyvan Salehi, Fahimeh Bahonar

    The aim of this study was to investigate the perceived stress of divorced adolescent girls. The research method was phe- nomenological qualitative. The study population consisted of 17 girls under 18 years of age who were selected based on purposive sampling for semi-structured interviews and continued until data collection was saturated. The Colaizzi method was used to analyze the data. Data analysis led to the identification of 3 main themes and 53 sub-themes. The results showed that the sources of stress, positive and negative coping strategies, and the consequences of high stress in girls as the three main themes have a wide range. Therefore, divorce, while disrupting the psychological-emotional balance of family members, causes stress about the future lives of people. In such a way that negative strategies and consequences can overshadow their future and endanger their physical and mental health. According to the results of the research, the need for supportive counseling interventions for this spectrum is felt

    Keywords: Adolescents, Children Of Divorce, Perceived Stress, Qualitative Study
  • فرزانه شادمانی، فرحناز حیدری نسب *

    اختلال ناخن جویدن، یک بیماری مزمن، با ماهیتی تکراری و اجبارگونه است که در کودکان و بزرگسالان جوان دیده می‎شود و عوامل استرس زا و مشکلات خانوادگی در تشدید آن نقش اساسی دارند. پژوهش حاضر در سال تحصیلی 1403-1402 در دبستان دخترانه زینبیه کرمانشاه و در پایه پنجم انجام شده است. هدف پژوهش، بهبود اختلال ناخن جویدن و اصلاح رفتار جمع گریزی دانش آموز مورد پژوهش است. روش تحقیق کیفی و از نوع آموزش پژوهی و از نظر هدف کاربردی است. جهت رسیدن به هدف پژوهش، پس از بررسی و اعتباربخشی، راه حل ها به صورت موقت تعیین و اجرا شدند برای گردآوری داده ها از ثبت سیاهه رفتاری آزمودنی نظیر مشاهده، مصاحبه، مطالعات میدانی، هم‏اندیشی با کادر مدرسه و همکاران، مطالعه کتب، مقالات و مجلات مختلف استفاده شد. اقدامات انجام گرفته جهت بهبود اختلال ناخن جویدن و اصلاح رفتار آزمودنی، هنردرمانی، بازی‎درمانی، محبت‎درمانی، دادن مسئولیت، اعتمادسازی و... است. یافته‎ها نشان داد که هنردرمانی، بازی‎درمانی و محبت‎درمانی از جمله موثرترین تکنیک‎های درمان اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان است که علاوه بر درمان اختلالات، در سایر ابعاد زندگی وی نیز موثر است.

    کلید واژگان: ناخن جویدن, فرزند طلاق, اختلال یادگیری, اقدام پژوهی و محبت درمانی
  • رمضان سعیدیان، علی مرادی*

    در تمام جوامع بشری، خانواده به منزله اصلی ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و خاستگاه فرهنگ ها، تمدن ها و تاریخ بوده است این پژوهش باهدف عوامل موثر بر کاهش شب نشینی خانوادگی در زندگی امروزه شهری در بین خانواده های شهر اسلام آباد غرب انجام پذیرفته است. این پژوهش با رویکرد کمی و روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام گرفت. داده های موردنیاز از راه پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل افراد 20 تا 60 سال ساکن شهر اسلام آباد غرب با 90559 نفر که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 312 نفر مشخص و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و ساده موردمطالعه قرار گرفتند. برای روایی ابزار پژوهش از روایی صوری و برای برآورد پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده گردید که بیشتر متغیرها سطح آلفای بالای 75‏/0 را داشتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده شده است. نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد متغیرهایی مانند فناوری اطلاعات و دنیای مجازی (336‏/0 = Beta)، فرزند محوری (240‏/0 = Beta) و افزایش تورم و کاهش قدرت خرید (161‏/0 = Beta) ازجمله عواملی هستند که در کاهش دورهمی خانوادگی و شب نشینی های سنتی تاثیرگذار بودند و آن ها را تقلیل دادند. نتایج نشان داد که کاهش روابط خویشاوندی در بین شهروندان اسلام آباد غرب تحت تاثیر سه مولفه فناوری اطلاعات و فرزند محوری و افزایش تورم و کاهش قدرت خرید است.

    کلید واژگان: خانواده, روابط خویشاوندی, فرزند محوری, فناوری, شب نشینی
    Ramazan Saeidian, Ali Moradi *

    This study was conducted to the Factors affecting the reduction of family overnight stays in today's urban life: the case study of the city of Islam Abade Gharb. This research was conducted with a quantitative approach and a descriptive survey method. The required data were collected through a researcher-made questionnaire. The statistical population of this study includes people aged 20 to 60 years living in the city of Islamabad Gharb with 90,559 people who were identified using the Cochran's formula, 312 people and their simple and cluster randomization method was studied. Formal validity was used for the validity of the research instrument and Cronbach's alpha was used to estimate its reliability. Most of the variables had an alpha level above 0.75. SPSS statistical software was used to analyze the data. The results of multivariate regression show that the beta coefficient for the IT and virtual world variables (Beta = 0.336), is the pivotal child (Beta = 0.240) and increases inflation and decreases purchasing power (Beta = 0.161). The results showed that the decrease in kinship relations among the citizens of Islamabad West is influenced by the three components of information technology and child-centeredness and the increase in inflation and the decrease in purchasing power.

    Keywords: Family, Kinship, Child-Centeredness, Technology, Night Stay
  • زهرا مهری*

    پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نافرمانی- لجبازی بود. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و از نوع پژوهش های نیمه تجربی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. بدین منظور 34 نفر از مادران دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلابه اختلال لجبازی نافرمانی بعد از نمونه گیری هدفمند به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. آموزش فرزند پروری مبتنی ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه برای گروه آزمایش ارائه شد. شرکت کنندگان این دو گروه، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ در دو مرحله (قبل و بعد از آموزش) تکمیل کردند. ابزار گردآوری داده های پژوهش با روش کتابخانه ای جهت مشخص کردن روابط بین متغیرهای پژوهش و روش میدانی با استفاده از پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1972) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش اول آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی برای توصیف متغیرها و همچنین درصد، فراوانی، جدول و نمودار برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی بود و در بخش دوم به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که در نمرات حاصل از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده شد (P<0.01) همچنین مشاهدات کیفی نشان داد که روش مذکور اثر مثبتی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نافرمانی- لجبازی دارد.

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, فرزند پروری, سلامت روان مادران, اختلال نافرمانی- لجبازی
    Zahra Mehri*

    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of parenting training based on mindfulness on the mental health of mothers with children with disobedience-obstinacy disorder. This research was different from the control group in terms of practical purpose and semi-experimental type of pre-test-post-test design. For this purpose, 34 mothers of elementary school girls suffering from stubborn disobedience disorder were randomly divided into two experimental and control groups after purposive sampling. Mindfulness-based parenting training was provided to the experimental group for 8 sessions. The participants of these two groups completed the Goldberg mental health questionnaire in two stages (before and after training). The tool for collecting research data was library method to determine the relationship between research variables and field method using standard mental health questionnaire of Goldberg (1972). In order to calculate validity, content validity was used and Cronbach's alpha coefficient was used to calculate reliability, and the results indicated the validity and reliability of the research tool. The data analysis method in the first part was descriptive statistics including mean, standard deviation, skewness and kurtosis to describe the variables as well as percentage, frequency, table and graph to describe the demographic characteristics and in the second part to test the research hypotheses from Multivariate analysis of covariance was used with Spss-V23 software. The findings showed that in the scores obtained from the Goldberg mental health questionnaire, a significant difference was observed in the experimental group compared to the control group (P<0.01). Also, the qualitative observations showed that the mentioned method has a positive effect on the mental health of mothers with children with disobedience disorder. - He is stubborn.

    Keywords: Mindfulness, Parenting, Mental Health Of Mothers, Defiant-Obstinacy Disorder
  • محمدحسن حسینی، عبدالله رحیمی، سید علیرضا سیفی

    دغدغه اصلی والدین مسلمان تربیت فرزندان با الگویی اسلامی است. پژوهش حاضر با هدف یافتن الگوی فرزند پروری اسلامی با بررسی منابع اسلامی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است که از طریق روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی برای به دست آوری داده ها استفاده شد. از نظر هدف، این پژوهش ازجمله تحقیقات بنیادی است. با توجه به آموزه های اسلامی، الگویی اسلامی، متشکل از سه مولفه اصلی برای فرزندپروری به دست آمد: 1. تکریم به عنوان بعد عاطفی معنوی؛ 2. تادیب به عنوان بعد رفتاری؛ 3. تعلیم به عنوان بعد شناختی. این الگوی تربیتی هدفمند بوده و با توجه به موضوع بحث (تربیت فرزند صالح) به دست آمده است. این نوع طراحی، مبتنی بر الگوی زمینه ای فرزند پروری دارلینگ استینبرگ است. علاوه بر این الگو، زیرشاخه هایی نیز برای هریک از این مولفه ها به دست آمد.

    کلید واژگان: الگوی فرزندپروری اسلامی, سبک فرزندپروری, تکریم, کرامت, تادیب, تعلیم, فرزند صالح
    MohammadHossein Hoseini*, Abdollah Rahimi, Seyed Alireza Seyfi

    The primary concern of Muslim parents is raising their children according to Islamic guidelines. In their paper, the authors have aimed to find an Islamic parenting model by examining Islamic sources. The method adopted is a descriptive-analytical one, utilizing documentary methods and qualitative content analysis to collect data. In terms of purpose, this research is considered a fundamental study. As per the Islamic teachings, an Islamic parenting model consisting of three main components is identified: 1. Respect as an emotional-spiritual dimension; 2. Discipline as a behavioral dimension; 3. Education as a cognitive dimension. This purposive parenting model is derived considering the topic under discussion (raising righteous children). This type of design is based on the Darling-Stienberg contextual parenting model. In addition to this model, subcategories were also identified for each of these components.

    Keywords: Islamic parenting model, parenting style, respect, dignity, discipline, education, righteous child
  • ندا اکبرزاده *

    ازدواج امر مقدسی است و آثار و پیامدهای متفاوتی از آن نا شی می شود. یکی از اهداف افراد از ازدواج و تشکیل خانواده٬ داشتن فرزند است. فرزندی که پدر و مادر او را آینه تمام نمای خود می دانند. اما گاهی زوج با باردار شدن زوجه مخالفت می کند و دلیل قانع کننده ای هم برای این امر ندارد. از طرفی مسیله این است که آیا فرزند آوری حق است و اگر اینگونه باشد حق هر دو طرف است یا صرفا حق یکی از زوجین؟ از فحوای کلام فقها استنباط می شود که فرزند آوری جزء حقوق هر دو طرف است نه صرفا حق مرد. به همان اندازه که مرد حق باردار کردن زن را دارد ٬ زن نیز حق بارور شدن دارد. اگر حق زن نادیده گرفته شود و زوج حاضر نباشد که فرزند دار شوند با توجه به قاعده لاضرر و اینکه مرد در روابط زناشویی دچار سوء معاشرت شده است می توان قایل بود که زوجه حق طلاق دارد.

    کلید واژگان: فرزند آوری, حق, قاعده لاضرر, سوء معاشرت
    Neda Akbar Zade*

    Matrimony is a sacred event and different affects and consequences arise from it. One of the purposes of people in marriage is having baby, a baby who is the plenipotentiary representative of his/her parents. However, sometimes husband is opposed to her wife pregnancy without any compelling reason. The question is whether childbearing is a right? And if the answer is positive, it is the right of both wife and husband or just one of them? We can understand from the context of jurists and Islamic scholars that childbearing is a right of both parents (not merely a right for man). As husband has the right of getting pregnant, the wife also has the right to become pregnant. According to La Zarar (no prejudice) rule and the assumption of husband’s misconduct, the wife would have the right to divorce if the right of wife (become pregnant) be ignored and man refuse to have a baby.

    Keywords: Pregnancy, Childbearing, Right, La Zarar Rule, Misconduct
  • صدیقه حاتمی*، محمدرضا علمی سولا
    در آموزه های فقهی به جهت مبغوض بودن عمل زنا در شریعت، احکام متفاوتی برای فرزندان متولد از رابطه خارج از نکاح در نظر گرفته شده است. یکی از این احکام، در باب میزان خون بهای فرزند نامشروع است. نوشتار حاضر به جهت اختلافی که در آرای فقیهان در فرض مساله نمود یافته است، در جستاری مساله محور و به شیوه توصیفی و تحلیلی میراث مکتوب فقهی را در مطالعه گرفته و به سه دیدگاه متفاوت دست یافته است: 1- نظریه مشهور که میزان دیه فرزند طبیعی را با سایر افراد برابر می داند؛ 2- دیدگاه گروهی از متقدمان که قائل به تساوی دیه چنین فردی با کافر ذمی هستند؛ 3- دیدگاه شاذی که اصولا اعتقادی به وجوب دیه در فرض مساله ندارد. در پژوهش حاضر پس از احصای دقیق اقوال موجود در مساله و همچنین مستندات هریک از آرای فوق، درنهایت دیدگاه دوم که منتسب به شماری از متقدمان امامیه است دارای مبنای استوار قلمداد شده و برآیند ادله باب نشان می دهد، مستندات مساله را یارای تامین قول مشهور و نیز قول شاذ در مساله نیست.
    کلید واژگان: زنا, فرزند نامشروع, دیه, کافر ذمی
    Sedigheh Hatami *, Mohammad Reza Elmi Sola
    In jurisprudence, due to the abhorrence of adultery in Sharia, different rulings have been considered for children born out of wedlock. One of these rulings is about the blood price of an illegitimate child. Due to the difference in the opinion of the jurists regarding the assumption of the problem, the present article has studied the heritage of written jurisprudence in a descriptive and analytical way in a problem-oriented research and has reached three different points of view: 1- The famous theory that the amount of money considers the natural child equal to other people; 2- The view of a group of scholars who believe that such a person's dowry is equal to a dhimmi disbeliever; 3- Shazi's point of view, which basically does not believe in the obligation of money in assuming the problem. In the present research, after the detailed counting of the statements in the issue as well as the documentation of each of the above opinions, in the end, the second view which is attributed to a number of the predecessors of the Imamiyyah is considered to have a solid basis and shows the result of the arguments of the chapter. Famous and Shaz's words are not in question.
    Keywords: Adultery, Illegitimate Child, Bloodmoney, Dhimmi Infidel
  • زهره اقبال نیا، محمد عاشوری*
    فرزندپروری موثر باعث ارتقای سلامت جسمی، عاطفی، روانی و اجتماعی کودکان می شود. این پژوهش بر اساس رویکرد پدیدارشناسی توصیفی انجام شد و هدف از اجرای آن، بررسی تجربه زیسته مشکلات پرورش فرزند ناشنوا از دیدگاه پدران شنوا بود. حجم نمونه هفت نفر بود و ملاک های اصلی برای انتخاب شرکت کنندگان، زندگی با همسر و فرزندان، داشتن حداقل یک فرزند با آسیب شنوایی شدید یا عمیق و حسی عصبی مادرزادی و داوطلب بودن برای شرکت در پژوهش بود. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده و تجربه های زندگی شرکت کنندگان بررسی شد. برای تحلیل مصاحبه ها از روش کلایزی استفاده شد. نتایج مصاحبه ها پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی، در پنج مقوله اصلی تحت عنوان پذیرش کودک توسط والدین، موقعیت اجتماعی، آگاهی والدین، شبکه های حمایتی و چالش های زندگی طبقه بندی شدند. در مجموع، واکاوی تجربه زیسته والدین شنوای دارای کودک ناشنوا نشان داد آن ها به روش های مختلفی تحت تاثیر وضعیت ناشنوایی فرزند خود قرار می گیرند. بنابراین از این مقوله ها می توان به منظور تدوین برنامه های آموزشی و روان شناختی برای کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا استفاده کرد.
    کلید واژگان: فرزند ناشنوا, پدر شنوا, تجربه زیسته, پدیدارشناسی
    Zohre Eghbalnia, Mohammad Ashori *
    Effective parenting improves children’s physical, emotional, mental and social health. This research was conducted based on the descriptive phenomenology approach and the purpose of its implementation was to investigate the lived experience of the challenges of raising a deaf child from the perspective of hearing fathers. The sample size was seven people and the main criteria for selecting the participants who were living with a spouse and children, having at least one child with severe or profound hearing loss and congenital sensory impairment, and volunteering to participate in the research. A semi-structured interview was used to collect data and the life experiences of the participants were investigated. The Colaizzi method was used to analyze the interviews. The results of the interviews were classified into 5 main categories under the title of acceptance of the child by parents, social conditions, parents’ awareness, support networks and life challenges. In sum, the analysis of the lived experience of hearing parents with a deaf child showed that they are affected by their child’s deafness in different ways. Therefore, these categories can be used to formulate educational and psychological programs for deaf children with hearing parents.
    Keywords: Deaf child, Hearing father, lived experience, phenomenology
  • حمید هاشمی، اسماعیل سعدی پور*، کامران شیوندی چلیچه، فریبرز درتاج، حسن اسدزاده دهرائی
    زمینه

    خودکارآمدی والدین به عنوان عاملی مهم در کاهش اختلالات تربیتی و شخصیتی کودکان تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار می گیرد که از جمله آن ها سبک های فرزند پروری است. تاکنون مطالعه ای پیرامون تاثیر آموزش فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری بر خودکارآمدی والدین انجام نشده است.

    هدف

    هدف این مطالعه بررسی اثربخشی بسته آموزشی فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری بر خودکارآمدی والدگری است.

    روش

    پژوهش پیش رو بر اساس نوع داده ترکیبی کمی و کیفی، از حیث زمان آینده نگر و بر اساس هدف در رسته پژوهش های آمیخته اکتشافی بود. ابتدا بسته آموزشی فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری، تدوین و پس از تایید روایی و اعتبار نزد کارشناسان، به منظور بررسی اثربخشی آن برخودکارآمدی والدگری، 40 نفر از والدین کودکان دارای فرزند 7 تا 11 سال شهرستان دماوند به روش نمونه گیری هدفمند و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند و مقیاس خودکارآمدی والدگری (دومکا، 1996) را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند.

    یافته ها

    نتایج بررسی کمی پرسشنامه با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری توسط نرم افزار SPSS نشان می دهد که مقدار F (01/0 P<،21/14 =1F) برای اثر متغیر مستقل (گروه) بر نمره خودکارآمدی والدگری به لحاظ آماری معنادار بوده و خودکارآمدی والدگری مادرانی که تحت مداخله بسته تدوین شده آموزشی فرزندپروری مبتنی بر نظریه خودتعیین گری قرار گرفته اند از والدین گروه گواه بیشتر است و اندازه اثر آن 33 درصد می باشد.

    نتیجه گیری

    همسو با پژوهش های گذشته، مشخص شد که استفاده از خودتعیین گری در امر فرزندپروری، خودکارآمدی والدین را در عرصه تربیت صحیح فرزندان ارتقاء می دهد و می توان پرسشنامه خودکارآمدی دومکا را در بررسی خانواده ها مورد استفاده قرار داد

    کلید واژگان: خودکارآمدی, فرزند پروری, خودتعیین گری, خودمختاری, تربیت
    Hamid Hashemi, Esmaeil Sadipour*, Kamran Sheivandi Chalicheh, Fariborz Dortaj, Hasan Asadzadehdehraei
    Background

    Parental self-efficacy as an important factor in reducing children's educational and personality disorders is influenced by various factors, among them are parenting styles. So far, no study has been conducted on the effect of parenting training based on self-determination theory on the self-efficacy of parents.

    Aims

    The purpose of this study is to investigate the effectiveness of the parenting training package based on the self-determination theory on parenting self-efficacy.

    Methods

    The present research is based on quantitative and qualitative data type, prospective in terms of time and an exploratory mixed research regarding the aim. First, a parenting training package based on the theory of self-determination was compiled and after confirming validity and reliability by experts, in order to investigate its impact on parenting self-efficacy, 40 parents with a children aged 7 to 11 years in Damavand city were selected by purposive sampling, divided into two groups, experimental and control, and completed the parenting self-efficacy scale (Domka, 1996) in the pre-test and post-test stages.

    Results

    The results of the analysis of covariance (ANCOVA) showed that the F value (P< 0.01,
    F= 14.21) for the effect of the independent variable (group) on the parenting self-efficacy score was statistically significant and the parenting self-efficacy of mothers who underwent the intervention was more than the parents of the control group and the effect size is 33%.

    Conclusion

    In line with past research, it was found that the use of self-determination in parenting improves the self-efficacy of parents in regard to raising children properly, and Domka self-efficacy questionnaire can be used in family studies.

    Keywords: Self-efficacy, Parenting, Self-determination, Autonomy, Nurture
  • سوری محرم زاده، محبوبه طاهر*، حکیمه آقایی، عباسعلی حسین خانزاده
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش های مدیریت خشم و فرزند پروری  بر توجه انتخابی در دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد.

    روش

    این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، و از نظر ماهیت داده ها  نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان پسر پنجم و ششم  ابتدایی مدارس دولتی منطقه 9 شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 بود که از بین آنها تعداد 45  نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری 8  جلسه  5/1 ساعته و گروه آزمایش  فرزندپروری  9 جلسه  5/1ساعته تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان (هومرسن و همکاران، 2006) مصاحبه بالینی ساختار یافته  و آزمون رنگ واژه استروپ برای سنجش توجه انتخابی  بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند.

    یافته ها

    تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS-V24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد گروه دریافت کننده برنامه آموزشی مدیریت خشم و فرزند پروری بر توجه انتخابی در دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای نسبت به گروه کنترل اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین گروه آموزشی مدیریت خشم بر توجه انتخابی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای تاثیر یکسانی باگروه آموزشی فرزندپروری داشتند. به نظر می رسد درمانگران، پژوهشگران و رواندرمانگران حوزه کودک و نوجوان از برنامه های آموزشی پژوهش حاضر می توانند برای افزایش توجه انتخابی یادگیرندگان استفاده کنند.

    کلید واژگان: نافرمانی مقابله ای, مدیریت خشم, فرزند پروری, توجه انتخابی
    Souri Moharramzadeh, Mahboobe Taher, Hakimeh Aghaei, Abbas Ali Hosseinkhanzadeh

    Objective:

     The aim of this study was to compare the effectiveness of anger management and parenting training on selective attention in students with oppositional defiant disorder.

    Method

    This research was applied in terms of purpose, and quasi-experimental design of pre-test and post-test design with a control group in terms of the data nature. The statistical population included all fifthand sixth-grade elementary school students in District 9 of Tehran City in the academic year of 2019-2020, of which 45 were selected by available sampling method and randomly divided into two experimental groups and one control group. The anger management experimental group based on cognitive-behavioral approach was trained in eight 1.5hr sessions, the parenting experimental group was trained in nine 90min sessions, and the control group remained on the waiting list. The instruments used in the present study included the Scoring Scale for Oppositional Defiant Disorder in Children (Homersen et al., 2006) and the word “Stroop” color test for selective attention, which were used in two stages: pre-test and post-test.

    Results

    The analysis of data obtained from the questionnaire was performed through the SPSS-V24 software in two descriptive and inferential sections (analysis of covariance).

    Conclusion

    The results revealed that the groups receiving the anger management and parenting training programs showed greater effectiveness on selective attention in students with oppositional defiant disorder than the control group. Coping had the same effect in the two groups of “anger management” and “parenting”. It seems that therapists, researchers and psychotherapists in the field of children and adolescents can use the educational programs of the present study to increase the selective attention of learners.

    Keywords: Oppositional defiant disorder, Anger management, Parenting, Selectiveattention
  • مریم رستمی نجف ابادی، فهیمه باهنر*
    هدف

    این پژوهش با هدف واکاوی تجربه زیسته از ترتیب تولد در بعد ارتباطی براساس دیدگاه فرزندان اول انجام شد.

    روش پژوهش: 

    روش پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی پدیدارشناسی می باشد. شرکت کنندگان این پژوهش شامل فرزندان اول شهر اصفهان در سال 1401 بود. انتخاب شرکت کنندگان به صورت هدفمند و تا مرز اشباع و نهایتا انتخاب 16 فرزند اول ادامه یافت و شرکت کنندگان مورد مصاحبه های نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون کلایزی استفاده شد.

    یافته ها

    تجزیه و تحلیل داده ها منجر به شناسایی 53 مفهوم اولیه، 10 مضمون محوری و 3 مضمون اصلی شد. نتایج نشان داد ارتباطات درون خانوادگی در 6 مضمون (پیوستگی روابط با والدین، گسستگی روابط با والدین، بهبود روابط با سایر فرزندان، گسستگی روابط با سایر فرزندان، رضایت از رابطه زناشویی و نیازهای روانشناختی سرکوب شده) طبقه بندی شدند. مضمون اصلی دوم ارتباطات فردی شامل (افزایش و کاهش کیفیت ارتباط با خود بود. در نهایت مضمون ارتباطات اجتماعی به مضامین فرعی (عدم علاقه اجتماعی و محدودیت در روابط دوستانه) طبقه بندی شد.

    نتیجه گیری

    در مجموع نتایج نشان داد فرزند اول بودن می تواند ابعاد گوناگون ارتباطی را تحت تاثیر قرار دهد و چالش هایی را در ازدواج، روابط دوستانه، روابط اجتماعی و خانوادگی ایجاد نماید. اصلاح الگوهای تعاملی و آگاه سازی والدین و فرزندان می تواند در پیشگیری از چالش ها موثر باشد. چراکه ترتیب تولد نقش مهمی در نحوه شکل گیری ارتباطات درون خانوادگی و برون خانوادگی دارد

    کلید واژگان: ارتباط, ترتیب تولد, فرزند اول, پدیدارشناسی
    Maryam Rostami Najafabadi, Fahimeh Bahonar *
    Aim

    This research was conducted with the aim of analyzing the live experience of birth order in the communicational dimension based on the perspective of the first children.

    Methods

    The present research method is applied and qualitative type of phenomenology. The participants of this research included the first children of Isfahan city in 2022. The selection of the participants was continued in a targeted manner until the saturation point and finally the selection of the first 16 children and the participants were subjected to semi-structured interviews. In order to analyze the data, the Colaizzi theme analysis method was used.

    Results

    Data analysis led to the identification of, 53 primary concepts 10 central themes and 3 main themes. The results showed that intra-family communication was classified into 6 themes of (continuity of relations with parents, separation of relations with parents, improvement of relations with other children, separation of relations with other children, satisfaction with marital relationship and repressed psychological needs). The second main theme of personal communication included (increasing and decreasing the quality of communication with oneself). Finally, the theme of social communication was classified into the sub-themes of (lack of social interest and limitation in friendships).

    Conclusion

    Overall, the results showed that being the first child can affect various aspects of communication and create challenges in marriage, friendships, social and family relationships. Modifying interactive patterns and informing parents and children can be effective in preventing challenges. Because the order of birth plays an important role in the formation of intra-family and extra-family relationships

    Keywords: communication, Birth Order, First child, Phenomenology
  • سارا جوانمردی *، علی عباسی

     رویکرد تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف، رویکردی نوین در حوزه ی مطالعات تحلیل گفتمان است. رویکرد فرکلاف، به مطالعه متون از پس ساختارهای زبان شناسی و شناخت روابط قدرت و ایدیولوژی حاکم که بازتاب شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه است، می پردازد. رویکرد تحلیل گفتمان فرکلاف متون را در سه سطح مطالعه می کند: سطح توصیف، سطح تفسیر، سطح تببین. در این مقاله هدف آن است که با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان فرکلاف به مطاله مفهوم بحران هویت در رمان فرزند شن نوشته ی طاهر بن جلون، بپردازیم. در این پژوهش، پرسش اصلی آن است که بدانیم چگونه ساختارهای اجتماعی و روابط قدرت و ایدیولوژی حاکم برجامعه موجب بحران و تحول هویتی می شوند. نتایج پژوهش نشان می دهد، دراین رمان نویسنده از پس صورت های زبانی به مسیله ی بحران هویت مغرب نشینان، طی سال های استعمار و پس از آن و هویت گمشده ی زنان مغربی اشاره داشته است.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, نورمن فرکلاف, فرزند شن, خود, دیگری, بحران وجودی
    Sara Djavanmardi *, Ali Abâsi

    L’analyse critique du discours de Norman Fairclough est considérée comme l’une des approches, les plus jeunes de l’étude du texte. Cette approche multidisciplinaire étudie plus loin des formes linguistiques, les rapports du pouvoir et l’idéologie dominante reflétant la situation culturelle et sociale de la société. Fairclough propose d’étudier le texte en trois étapes : la description, l’interprétation et l’explication du texte. Dans cet article, nous nous intéressons à étudier la crise existentielle dans l’enfant de sable de Tahar Benjelloun, d’après les principes de l’analyse du discours de Fairclough. D’oùnous avons l’intention de répondre à une question essentielle : Comment la crise identitaire se forme-t-elle en rapport avec des actions sociales et des relations du pouvoir ? Les résultats de la recherche s’appuient d’une part sur l’identité indéterminée et la crise existentielle des habitants du Maghreb pendant et après la colonisation et d’autre part sur l’identité indéterminée des femmes à la société marocaine.

    Keywords: L&rsquo, analyse critique du discours, Norman Fairclough, enfant de sable, Le Moi, Autrui, La crise existentielle
  • ملاحت امانی*، ربابه نعمتی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ی تعامل والد - فرزند در ارتباط شیوه های فرزندپروری با مشکلات رفتاری دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری تحقیق شامل همه ی دانش آموزان دوره ی دوم ابتدایی شهر بجنورد و والدین آنها بود. تعداد 372 دانش آموز دوره ی دوم ابتدایی به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پرسش نامه های فرزندپروری آلاباما (فریک، 1991)، تعامل والد فرزندی (لانگ و همکاران، 2002) و مقیاس درجه بندی مشکلات رفتاری (کانرز، 1990) توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها از طریق همبستگی و تحلیل رگرسیون «هایس» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ابعاد تنبیه بدنی و عدم نظارت فرزندپروری به طور مثبت و ابعاد فرزندپروری مثبت و مشارکت به طور منفی با مشکلات رفتاری همبستگی داشت. همچنین تعامل والد- فرزند به طور منفی با مشکلات رفتاری مرتبط بود. نتایج تحلیل رگرسیون هایس نشان داد که تعامل والد با فرزند، تعامل فرزند با مادر و تعامل فرزند با پدر روابط بین ابعاد فرزندپروری ضعف نظارت، تنبیه جسمانی، مشارکت والدین و فرزندپروری مثبت و مشکلات رفتاری را تعدیل می کند. نتایج حاکی از آن است که زمانی که تعامل والدین و فرزندان قوی باشد، شیوه های ناکارآمد نظارت ضعیف و تنبیه جمسانی، مشکلات رفتاری را افزایش نمی دهد. همچنین با وجود فرزندپروری مثبت، اگر تعامل قوی با فرزندان وجود نداشته باشد، مشکلات رفتاری کاهش نمی یابد. بنابراین میزان تاثیرگذاری فرزندپروری بر مشکلات رفتاری تحت تاثیر نحوه تعامل والد-فرزند است.

    کلید واژگان: فرزند پروری, تعامل والد-فرزند, مشکلات رفتاری
    Malahat Amani*, Robabeh Nemati

    The aim of this study was to investigate the moderating role of parent-child interaction in relationship of parenting practices with behavioral problems of elementary students. The method was descriptive-correlational. The statistical population was all students of secondary elementary and their parents in Bojnourd. Three hundred and seventy two students of secondary elementary were selected by cluster sampling. The Alabama Parenting Questionnaire (Frick, 1991), Parent-Child Interaction (Lange et al, 2002) and rating behavior problems Scale (Connors, 1990) were completed by participants. Data were analyzed by correlation and Hayes regression analysis. The results showed that the dimensions of corporal punishment and lack of parental supervision were positively correlated and the dimensions of parenting and participation were negatively correlated with behavioral problems. Parent-child interaction was also negatively associated with behavioral problems. The results of Hayes regression analysis showed that parent-child interaction, child-mother interaction and child-father interaction moderate the relationships of parenting dimensions of poor supervision, corporal punishment, parent-child participation and positive parenting with behavioral problems. The results show that when parent-child interaction is strong, ineffective methods of poor supervision and corporal punishment do not increase behavioral problems. Also, despite positive parenting, behavioral problems will not be reduced if there is no strong interaction with the children. Therefore, the impact of parenting on behavioral problems is influenced by the parent-child interaction.

    Keywords: Parenting, Parent-Child Interaction, Behavioral Problems
  • فهیمه باهنر، عذرا اعتمادی*، کیوان صالحی

    این پژوهش با هدف تدوین بسته آموزشی مشاوره ای پیش از ازدواج برای دختران در آستانه ازدواج دارای طلاق والدینی انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و براساس طرح پژوهش آمیخته از نوع تدوین ابزار است. ابتدا از روش کیفی مرور نظام مند و سپس از روش کمی پیمایشی توصیفی استفاده شد. ازآنجاکه مرحله ابتدایی هر مرور نظام مند شامل جست وجوی کامل و منظم پیشینه موجود است، میدان پژوهشی موردمطالعه کلیه مقالات معتبر و پایان نامه های چاپ شده از سال 1391 تا سال 1401 به زبان فارسی بود که درنهایت 12 پژوهش با جست وجو در پایگاه های مگ ایران، پایگاه علمی جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و پرتال جامع علوم انسانی بررسی شد. همچنین، برای ارزیابی کیفیت مطالعات از فهرست وارسی تعدیل شده PRISMA2020 استفاده شد و تمام 12 پژوهش کیفیت لازم برای ورود به مرور نظام مند را داشتند. در ادامه، برای تدوین بسته برمبنای مرور پیشینه مطالعات، بسته آموزشی مشاوره ای شامل تکنیک ها و مفاهیم مختلف تدوین شد. 10 نفر از صاحب نظران حوزه مشاوره به منظور بررسی روایی محتوایی بسته به صورت دردسترس انتخاب شدند. یافته ها در بخش کیفی نشان دهنده سه تجربه مهم روان شناختی منفی، جامعه شناختی منفی و خانوادگی منفی بود. درنهایت، محتوای جلسات مشاوره ای در دوازده جلسه هفتگی به مدت 90-60 دقیقه تنظیم شد. بررسی شاخص روایی محتوایی 8/0 و ضریب توافق کاپا 71/0 به دست آمد. می توان گفت بسته آموزشی مشاوره ای پیش از ازدواج از روایی لازم برخوردار است و استفاده آن برای دختران فرزند طلاق بزرگسال پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: تدوین بسته, دختران, فرزند طلاق, فرهنگ ایرانی, مشاوره پیش از ازدواج
    Fahimeh Bahonar, Ozra Etemadi *, Keyvan Salehi

    This study was conducted to compile a premarital counseling package for girls on the brink of marriage whose parents are divorced. The current study was applied and conducted based on a mixed-methods research design. For this purpose, a qualitative systematic review was initially conducted, and then the descriptive survey was used. Since the initial stage of every systematic review includes a complete and regular search of the existing literature, Persian articles published from 2012 to 2022 were selected. Finally, 12 articles were investigated by searching Mag-Iran, SID, Irandoc, and Comprehensive Portal of Human Sciences databases. Also, the revised PRISMA2020 checklist was used to evaluate the quality of the studies, and all 12 studies possessed the necessary quality to enter the systematic review. An educational counseling package including various techniques and concepts was compiled by reviewing the literature. Besides, ten experts in the field of counseling were selected based on availability to check the content validity. The findings of the qualitative phase showed three major negative psychological, sociological, and family experiences. Finally, the findings of the quantitative phase resulted in developing the content of counseling sessions in twelve weekly sessions of 60-90 minutes. Its content validity and Kappa agreement coefficient were .8 and .71, respectively. It can be said that the premarital educational counseling package has appropriate validity and is suggested to be used for girls with divorced parents.

    Keywords: girls, Children of divorce, Package compilation, Iranian culture, Premarital Counseling
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال