به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « همزیستی » در نشریات گروه « علوم انسانی »

  • مریم خسروآبادی*، میلاد عجمی

    مهمترین ویژگی نهضت اسماعیلی، دیرپایی و طول عمر آن بوده است. نهضتی که از نیمه‎های سده ی دوم هجری شروع شد و تا سقوط قلعه‎های اسماعیلی توسط مغولان (سده ی هفتم هجری) ادامه یافت. در تمام این مدت، «اسماعیلی بودن» به مفهوم چالش با جهان اسلام بود و از جانب دولت‎های سنی و نیز سایر گروه های شیعه، فرقه‎ای ضاله، ملحد، بی‎دین و نامسلمان خوانده می شد. باقی مانده ی جوامع اسماعیلی از عصر مغول تا صفوی هم، رستاخیز خود را در چالش با دولت‎های بعدی آغاز نمودند. پس از سقوط الموت در کرمان شاهد همزیستی مسالمت آمیز میان جامعه ی اسماعیلی با دولت‎های پس از صفوی هستیم که به عقیده ی برخی، دولت‎های مزبور، خود، علاقه‎ای به درگیری با بازماندگان اسماعیلی نداشتند. از منظر این نوشتار ائمه ی اسماعیلی، ابتدا خود مروج همزیستی و مسالمت با جامعه ی مسلمان ایرانی در کرمان شدند و آنگاه دولت‎های مزبور، مجبور به مصالحه جویی با آنها گردیدند. سئوال اصلی پژوهش این است که این همزیستی به چه شکل صورت گرفت و زمینه ها و عوامل آن چه بود؟ نتایج نشان می‎دهد که شرایط جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی کرمان، بستری بوجود آورد که بتدریج رهبران اسماعیلی با درک شرایط مکانی و زمانی، بدون اشاعه ی مذهب، بتوانند به عنوان سادات حسینی و  اولاد پیامبر (ص)، مورد پذیرش اهالی کرمان قرار گیرند و حکومت های زند و قاجار را موظف به رعایت حال آنان کنند. سادات حسینی و اولاد پیامبر (ص)، واژه ی اسماعیلی بودن را در خود هضم کرد و گفتمان مسالمت و همزیستی را جایگزین آن نمود. پژوهش حاضر می کوشد کرمان را بسترساز حیات مجدد اسماعیلیان پس از زوال دوره ی الموت برای راه یافتن به جهان امروزی معرفی نماید.

    کلید واژگان: اسماعیلیان, کرمان, الموت, همزیستی}
    Maryam Khosroabadi *, Milad Ajami

    The most important feature of the Ismaili movement was its longevity. This movement started in the middle of the second century of Hijri and continued until the fall of the Ismaili castles by the Mongols (7th century of Hijri). During all this time, "being an Ismaili" meant a challenge to the Islamic world and was called a deviant sect, atheist, irreligious and non-Muslim by the Sunni governments as well as other Shiite groups. The remnants of the Ismaili communities from the Mongol to the Safavid era began their resurrection ina challenge to the subsequent governments. After the fall of Alamut in Kerman, we witness a peaceful coexistence between the Ismaili community and the post-Safawi governments, which, according to some opinions, were not interested in conflict with the Ismaili survivors. From the point of view of this writing, the Ismaili imams first promoted peaceful coexistence with the Iranian Muslim community in Kerman, and then the aforementioned governments were forced to compromise with them. The main question of the research is how this coexistence took place and what were its reasons and factors? The results showed that the geographical, economic and political conditions of Kerman created a platform where the Ismaili leaders, by understanding the spatial and temporal conditions, without spreading the religion, could be accepted by the people of Kerman as Sadat Hosseini and the descendants of the Prophet, and made the governments of Zand and Qajar obliged to respect their situation. Hosseini Sadat and the descendants of the Prophet accepted the word of being Ismaili and replaced it with the discourse of peace and coexistence. The present study tries to introduce Kerman as a platform for the revival of the Ismailis after the decline of the death period in order to enter the modern world.

    Keywords: Ismailian, Kerman, Alamut, Coexistence}
  • محمدحسن فصیحی*

    در این مقاله همزیستی مسالمت‎آمیز در حوزه سیاست خارجی و روابط بین‎الملل دولت اسلامی با تاکید برفقه سیاسی مورد بحث و مداقه قرار گرفته و با توجه به آیات قرآن کریم و روایات و نظرات فقهای کرام روشن گردیده است که در حوزه سیاست خارجی و سطح بین الملل، زندگی مسالمت‎آمیز همه ادیان، مذاهب و اقوام، مختلف در کنار یکدیگر فقط در سایه آموزه های وحیانی امکان پذیر است و لاغیر. برد باری مذهبی، دینی و تحمل و برد باری انسانی که از اصلی ترین آموزه های ادیان آسمانی است، تنها راه حلی است که می‎توان برای همزیستی مسالمت جوامع بشری بیان کرد. آموزه های اسلامی این ظرفیت را دارد که با قبول وجود اختلاف های دینی، مذهبی، قومی، نژادی و چند فرهنگی، زندگی بدون درگیری، تعارض و تنش را تجربه کند. بر اساس توصیه آیات نورانی قران مجید براین است، آنجا که استدلال و منطق کارساز نباشد و طرفین بر ادعای خود اصرار داشته باشند، در این صورت به شرط عدم تعرض، در کنار همدیگر به زندگی خویش ادامه بدهند. و هرکسی پای بند به آیین خویش بوده و در یک فضای سالم و زندگی مسالمت آمیز سپری نمایند تا زندگی در یک جامعه امن برای همه به وجود بیاید.
     فقهای عظام نیز به تبع از قرآن کریم، با تو جه به شرایط زمانی و مکانی شان اکثرا رفتار اصلاحی داشته اند تا انقلابی، به گونه که با مراجعه به اندیشه سیاسی امام خمینی  درمی یابیم که ایشان در یک مقطع از مبارزاتشان همانند فقهای بزرگ چون: شیخ مفید، شیخ طوسی، علامه حلی، محقق کرکی، محقق سبزواری، مرحوم نراقی و علامه نایینی، اندیشه ی سیاسی اصلاحی داشتند، لذا اقدامات علمی و عملی که این متفکران انجام می دادند در سطحی بوده است که شرایط زمانی آن ها اقتضا می کرده است، در نظریه این دسته از علما تقاضاهایی مبنی بر اجرای احکام در قالب بیانی که نشانگر مصالحه با سلطنت و نه مشروعیت بخشیدن به آن باشد وجود دارد، شبیه آنچه آیت الله نایینی درباره سلطنت مشروطه به کمک اصولی همچون: (عمل به قدر مقدور، دفع افسد به فاسد) ارایه کرده است. روشن است که اصول دیگر همانند: اصل ضرورت حکومت، اصل تقدیم اهم بر مهم، اصل عدالت اجتماعی، اصل تکلیف، اصل رعایت مصلحت اسلام و مسلمین، اصل نفی سبیل و... نیز در این اندیشه ها موثر بوده است به ویژه اصل اجتهاد، که درواقع بنیان و جهت دهنده تمام اصول مذکور است.

    کلید واژگان: همزیستی, مسالمت‎آمیز, سیاست خارجی, دولت اسلامی, روابط بین الملل, فقه سیاسی‎}
  • فرامرز جلالت، ابراهیم دانش*
    تحلیل روابط بینامتنی متون ادبی ژانرهای مختلف، یکی از راهکارهای عملی بررسی آمیختگی یا «همزیستی» انواع ادبی است. قابوس نامه و آثار نظامی به عنوان متونی کانونی در ادب فارسی، نقش رسانه ای در دادوستد فرهنگی، ادبی و تمدنی ایران داشته اند. تاثیرپذیری نظامی از قابوس نامه با شواهد چشمگیر بینامتنی قابل اثبات است. از نشانه های مهم این تاثیرپذیری، رسوخ اندیشگانی و زبانی قابوس نامه در آثار اوست. بررسی آثار نظامی و قابوس نامه، اهمیت تعاملات بینامتنی را در همزیستی انواع ادبی نشان می دهد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی، بینامتنیت قابوس نامه و آثار نظامی را با ارایه شواهد، بررسی-کرده، به این نتیجه رسیده است که تعاملات بینامتنی، آشکارا نشان دهنده دادوستد انواع مختلف ادبی است. عنصرالمعالی و نظامی هر دو به همزیستی انواع ادبی اشراف داشته ، از این طریق گفتگویی بین انواع و آثار ادبی برقرارکرده اند. در قابوس نامه علاوه بر اختصاص باب هایی به غنا و حماسه، در مطاوی مطالب تعلیمی نیز عناصر غنایی و حماسی به کار رفته است. نظامی نیز به فراخور بافت متنی و موقعیتی آثار غیرتعلیمی خود، از عناصر تعلیمی به عنوان اجزایی جدایی ناپذیر، استفاده کرده است که از نمونه های بارز آن درج «اندرزنامه» در آثار غنایی و حماسی خود، بویژه در ادامه «ساقی نامه»هاست. فراوانی بینامتنیت ضمنی(تلمیح و اشاره) و صریح(عقد) نشان گر نبوغ و خلاقیت نظامی در استفاده از میراث منثور پیش از خود بویژه قابوس نامه است. وی به این میراث گران قدر جامه وزن، قافیه وتصاویر ادبی پوشانده، تا به آثار خود غنای محتوایی، اتساع معنایی، انسجام متنی و جذابیت هنری بخشد.
    کلید واژگان: همزیستی, انواع ادبی, بینامتنیت, نظامی, قابوس نامه}
    Faramarz Jalalat, Ebrahim Danesh *
    Analysis of intertextual relationships of literary texts of different genres is a practical way of investigating the fusion or “coexistence” of literary types. Qaboosnameh and Nizami’s works as focal texts in Persian literature played a media role in transferring Iran's culture, literature, and civilization. There is numerous intertextual evidence proving Qaboosnameh's influence on Nizami. One of the crucial signs of this influence is the intellectual and linguistic intrusion of Qaboosnameh in his works. The study of Nizami’s works and Qaboosnameh shows the importance of intertextual interactions in the coexistence of literary genres. This paper in a descriptive-analytical way has studied the intertextuality of Qaboosnameh and Nizami’s works offering evidence and concluding that intertextual interactions indicate the coexistence of different literary types clearly. Both Onsorolma?ali and Nizami were aware of the coexistence of literary genres and established a dialogue between literary genres and works in this way. In Qaboosnameh, in addition to some lyric and epic chapters, there are lyric and epic elements within didactic materials. Nizami has benefited from didactic elements as an inseparable part of his non-didactic works based on the text and situation. One of its prominent examples is the insertion of "Andarznameh" in lyric and epic works, especially in the continuation of "Saghinameh". The high frequency of implicit and explicit intertextuality indicates Nizami’s genius and creativity in applying former prose heritage, especially Qaboosnameh. He has covered this precious heritage of rhythm, rhyme, and imagery to enrich his works' content, semantic dilation, textual cohesion, and artistic appeal.
    Keywords: Coexistence, Literary Genres, Intertextuality, nizami, Qaboosnameh}
  • خدیجه افشین*، محمدرضا کیخا
    تعامل و ارتباط لازمه طبع و سرشت مدنی آدمی است که باوجود تمایز در دین، مذهب، قومیت،نژاد و... اما گرایش ذاتی به زندگی جمعی دارد لذا تحقیق پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخگویی به این سوال است که؛ نصوص دینی به چه راهبردهای معرفتی و اخلاقی جهت زیست مسالمت آمیز با پیروان سایر ادیان انسان را سفارش و تاکید نموده است؟یافته ها نشان می دهد که نفس الامر نصوص طرفی به دین، مذهب، مسلک و... نمی بندد و عناوین از این قسم ملاک سنجش ارزش گذاری آدمی بشمار نمی آید بلکه مبنای اصیل کرامت از منظر نصوص دینی اسلام، ذات انسان است که بما هو انسان موضوعیت داشته و برخوردار از جایگاه رفیع و فخیم است که عمل به دستورات دینی تحت عنوان راهبرد لااقل دو ثمره کلی و مهم دارد: الف) انس و الفت میان قلبهای عموم مردم که باوجود عدم اتحاد در قومیت،دین،مذهب و... اما به عنوان شهروند، تحت حاکمیت اسلامی زندگی می کنند. ب) در سطح ملی و از جهت سیاسی و اجتماعی رفتار مطابق با توصیه های دینی با صرفنظر از مذهب، دین، قومیت و... به تحکیم و حفظ کیان حکومت و تقویت بنیان های نظام اسلامی می انجامد بنابراین رفتار همراه با عطوفت اسلامی و فارغ از عناوین ثانویه در راستای دستیابی به ثمرات اجتماعی، سیاسی، ملی و جهانی شایسته توجه است.
    کلید واژگان: همزیستی, مسالمت آمیز, صلح, راهبرد}
    Khadigh Afshin *, Mmm Mmm
    Interaction and communication is necessary for the civil nature of a person who, despite differences in religion, religion, ethnicity, race, etc., but has an inherent tendency towards collective life, therefore, the upcoming research seeks to answer the question that; What cognitive and moral strategies have religious texts ordered and emphasized for peaceful living with the followers of other religions?Rather, the original basis of dignity from the point of view of the religious texts of Islam is the nature of man, which is objective and has a lofty and noble position, and following religious orders under the title of strategy has at least two general and important
    results
    a) humanity and love between hearts The general public, despite differences in ethnicity, religion, religion, etc., but as citizens, live under Islamic rule. b) At the national level, from a political and social point of view, behavior in accordance with religious recommendations, despite differences in religion, religion, ethnicity, etc., leads to the consolidation and preservation of the government and the strengthening of the foundations of the Islamic system. Secondary is important in order to achieve social, political, national and global results.religion, etc., but as citizens, live under Islamic rule. b) At the national level, from a political and social point of view, behavior in accordance with religious recommendations, despite differences in religion, religion, ethnicity, etc., leads to the consolidation and preservation of the government and the strengthening of the foundations of the Islamic system. Secondary is important in order to achieve social, political, national and global results
    Keywords: coexistence, peaceful, peace, Strategy}
  • یحیی صباغچی*، امید آهنچی

    «همزیستی مسالمت آمیز» که همواره از نیازهای زندگی بشر بوده، امروزه اهمیت بیشتری یافته است و با رویکردهای گوناگونی بررسی می گردد. در این میان، نقش دین در ایجاد یا نفی همزیستی مسالمت آمیز همواره برجسته بوده است. از منظر برخی جامعه شناسان، دین مایه وحدت و قوام اجتماع می شود و از منظر برخی اندیشمندان، دین به خشونت و چنددستگی میان انسان ها دامن می زند و امکان همزیستی مسالمت آمیز را تضعیف می کند. یکی از استنادات گروه اخیر آن است که دین مرزهای اجتماعی براساس مرزهای عقیدتی ایجاد می کند و انسان ها را در اجتماع به «خود» و «دیگری» تقسیم کرده، عامل خشونت ورزی علیه دیگران می شود. از جمله آیاتی که چنین تقسیمی را القا می کند آیات نهی مسلمانان از تولی غیرمسلمانان در قرآن است. این مقاله درصدد است جایگاه روابط اجتماعی با غیرمسلمانان را ذیل «نهی از تولی غیرمسلمانان» در این آیات بررسی کند و نشان دهد که چنین آیاتی درصدد نفی حسن معاشرت و ایجاد مرزهای اجتماعی میان مسلمانان و غیرمسلمانان نیست. در این مسیر، مقاله نشان می دهد که اصولا ملاک مواجهه اجتماعی در نگاه قرآن، نه اعتقادات گروه های مقابل، بلکه نوع رفتار عملی ایشان است و آنچه مایه ایجاد مرز اجتماعی می گردد «عداوت» است و نه «کفر». این مقاله به روش تفسیر «قرآن به قرآن» مسیله مزبور را بررسی می کند.

    کلید واژگان: همزیستی, ولایت, کفر, عداوت, مرز اجتماعی, غیرمسلمان}
  • زهرا ایازی، طیبه مصباح زاده*، حسین آذرنیوند، محمد جوان نیکخواه، ابراهیم صداقتی

    یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی به وجود آمده در منطقه خاورمیانه و ایران پدیده گرد و غبار می باشد. همزیستی بین گیاهان و قارچهای میکوریز می تواند نتایج مثبتی بر استقرار پو شش گیاهی داشته باشد. این پژوهش با هدف بهبود در توسعه گیاهان در کاهش فرسایش بادی انجام شد. پس از نمونه برداری از ریشه و خاک ریزوسفری، نهال های تاغ و گز و قره داغ در دو سطح تلقیح با قارچ میکوریزا و بدون تلقیح ، سه سطح بدون تنش آبی ، تنش آبی متوسط و تنش آبی شدید و سه نوع خاک استاندارد، خاک شماره با 5/0EC= و خاک شماره با 6EC= در قالب طرح فاکتوریل به صورت کشت گلخانه ای انجام شد و سپس آزمایشات مربوط به تونل باد، بررسی خصوصیات مرفولوژیکی گیاهان و آزمایشات مربوط به کلونیزاسیون قارچ میکوریزا بر روی ریشه گیاهان مورد مطالعه قرارگرفت . تلقیح قارچ میکوریزا به طور معنی داری باعث افزایش وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه ، سطح ریشه ، حجم ریشه ، طول اندام هوایی و ریشه و همچنین کاهش هدر رفت خاک شد. نتایج مقایسه میانگین گیاه تاغ(افزایش 18تا40، کاهش10درصدی) و گز (افزایش 28 تا 35درصد و افزایش 34تا 57درصدی) و  قره داغ (افزایش 21تا 35 درصدی و کاهش 10درصدی) حاکی از اثر قارچ میکوریزا بر روی صفات رویشی گیاه و میزان هدررفت خاک بوده است. اثر متقابل گونه گیاهی و تنش آبی درگیاه تاغ نیز کاهش حدود 35 درصدی در صفات رویشی نسبت به تنش آبی نرمال و 15 درصدی نسبت به تنش آبی متوسط داشت و در مورد  اثر متقابل گونه گیاهی و تنش آبی درگیاه گز نیز کاهش حدود 18تا 35درصدی در صفات رویشی نسبت به تنش آبی نرمال و 9تا20 درصدی نسبت به تنش آبی داشت.گیاه قره داغ در اثر متقابل گونه گیاهی و تنش آبی نیز کاهش حدود 25 درصدی در صفات رویشی نسبت به تنش آبی نرمال و 38درصدی نسبت به تنش آبی متوسط داشت .

    کلید واژگان: تنش های آبی, گرد وغبار, قارچهای میکوریزا, همزیستی}
    Zahra Ayazi, Tayyebe Mesbahzadeh*, Hosein Azarnivand, Ebrahim Sedaghati

    One of the most important environmental challenges in the Middle East and Iran is the phenomenon of dust Coexistence between plants and mycorrhizal fungi can have positive results on vegetation establishment.The aim of this study was to improve plant development in reducing wind erosion. after sampling of rhizosphere soil of Rhizosphere, Haloxylon, Tamarix and Nitraria seedlings in two levels of inoculation with and without mycorrhizal fungi, three levels without water stress, moderate water stress and severe water stress and three standard soil types, Soil No. 1, EC=0.5 and soil No. 2, EC=6 were conducted as a greenhouse in a factorial design.wind tunnel tests, morphological characterization of plants and mycorrhiza colonization experiments on the roots of plants were studied. Mycorrhiza inoculation significantly increased shoot and root fresh and dry weight, root area, root volume, shoot and root length, and decreased soil loss. The results of comparing the mean of Haloxylon (increase of 18 to 40, decrease of 10%) and Tamarix (increase of 1to3% and increase of 1to3%) and Nitraria (increase of 1 to3% and decrease of 1%) indicate the effect of fungus Mycorrhiza has been based on the vegetative traits of the plant and the amount of soil wasted. e interaction of plant species and water stress in Haloxylon plant also had a reduction of about 35% in vegetative traits relative to normal water stress and 15% relative to moderate water stress .Regarding the interaction of plant species and water stress Tamarix, there was a decrease of about 18 to 35% in vegetative traits compared to normal water stress and 9 to 20% relative to water stress. Due to the interaction of plant species and water stress, Nitraria plant also had a reduction of about 25% in vegetative traits relative to normal water stress and 38% relative to moderate water stress.

    Keywords: water stress, dust, mycorrhiza fungi, coexistence}
  • مهدی عبادی، سهیل عمران

    همزیستی مسالمت آمیز به ویژه در جوامعی که تنوع فرهنگی و مذهبی وجود دارد، یکی از ضرورت های اولیه برای حفظ وحدت، انسجام و امنیت و همچنین پیشگیری از تفرقه و نفوذ دشمنان به حساب می آید. در این تحقیق با رویکرد توصیفی تحلیلی، آموزه های اسلامی از منابع کتابخانه ای گرد آوری شدند تا با تبیین اهمیت و جایگاه همزیستی در قرآن و سیره پیشوایان دینی، همچون سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعد از فتح مکه و همچنین مدارای اهل بیت (علیهم السلام) بعنوان مصادیق متعددی از همزیستی را ذکر نماییم. بر اساس یافته ها، همزیستی بر مبنای فطرت استوار گشته و اصولی همچون کرامت ذاتی انسانها، حلم، سخاوت، شجاعت، عدل و آزادگی حقیقی همه انسانها را دارا می باشد. برای دستیابی به همزیستی در آموزه های اسلامی روش های متعددی ارایه شده است: از جمله: حسن ظن، توجه به اصول مشترک انسانی و اسلامی همانند توجید، نبوت و معاد، گفتگوی مسالمت آمیز، احسان و نیکی به یکدیگر، تعاون و همکاری در امور اجتماعی و در نهایت اتحاد در برای دشمنان را می توان نام برد.

    کلید واژگان: همزیستی, جامعه اسلامی, اتحاد, کرامت انسانی, آزادی, قرآن کریم}
  • ناهید حسینی، سید محمد سیدمیرزایی*، باقر ساروخانی

    همزیستی های نوپدید یا همباشی، شیوه ای از زندگی مشترک بدون عقد و پیوند رسمی ازدواج است و در سال های اخیر در ایران مطرح شده و پژوهش های پراکنده ای در مورد آن صورت گرفته است. این تحقیق با هدف واکاوی رویکرد معنایی جوانان نسبت به همباشی و با روش کیفی از نوع تحلیل تماتیک انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته به صورت فردی و گروه های کانونی است. نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع تا اشباع داده به تعداد 28 نفر دختر و پسر ساکن در مناطق مختلف شهر تهران بوده است. تجزیه و تحلیل داده های متنی با تکنیک کدگذاری روش های کیفی انجام و اعتبار تحقیق با مثلث توافق کدگذاران و بر پایه رویه تحقیق برلکات مورد دقت قرار گرفت. دو رویکرد اصلی خوش بینانه و منفی نگر حاصل این واکاوی است که هر دو مبتنی بر نوعی از عقلانیت وبری است. به این معنا که افراد با رویکرد منفی نگر این پدیده را به دلیل مغایرت مذهبی، فرهنگی، قانونی، هنجاری و در نهایت غیرعقلانی بودن آن، بر اساس عقلانیت معطوف به ارزش، رد و کنش ناظر به ارزش ها را برمی گزینند. دسته دوم اگرچه بر اساس دلایلی همچون بازی نقش و گریز از مواجهه با مشکلات ازدواج و احتمالا تجربه تلخ طلاق آن را انتخابی عقلانی می دانند. منتهی عقلانیتی صوری  و ناظر به جنسیت است. اما استراتژی این گروه هوشمندانه و کنش موکول به بازتولید فرهنگی پدیده و فرهنگ سازی آن در جامعه است.

    کلید واژگان: همباشی, عقلانیت, همزیستی, جوانان, ازدواج}
    Nahid Hosseini, Seyed Mohamad Seyed Mirzaei *, Bagher Saokhani

    Emerging cohabitation or cohabitation is a way of life without marriage and formal marriage, and in recent years in Iran and scattered research has been done about it. The aim of this study was to investigate the semantic approach of young people towards companionship and  is done with a qualitative method of thematic analysis. Data collection tools are semi-structured interviews with individuals and focus groups. The analysis of textual data was performed by the technique of coding qualitative methods and the validity of the research was examined in accordance with the agreement of the coders and based on the Berlakat research procedure. The two main approaches, positive and negative, are the result of this analysis, both of which are based on a kind of Weberian rationality. In other words, people with a negative approach to this phenomenon due to religious, cultural, legal, normative and ultimately irrational contradictions, based on value-oriented rationality, choose the rejection and action of values. The second group, however, considers it a rational choice for reasons such as role-playing and avoiding the problems of marriage and possibly the bitter experience of divorce. It is the culmination of a formal and gender-oriented rationality. But the strategy of this intelligent group and action depends on the cultural reproduction of the phenomenon and its culture in society.

    Keywords: cohabitation, Rationality, Coexistence, Youth, marriage}
  • رجبعلی علیزاده*، علی بیات، مصطفی مجد

    چگونگی همزیستی بین ایرانیان و علویان مهاجر در قرون نخستین اسلامی، پرسش پیش روی این جستار تاریخی است که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. در پی ظلم خلفای اموی و عباسی، علویان از جزیره العرب و عراق به ایران مهاجرت کردند. ازآنجا که علویان به خاندان نبوت و امامت منسوب بودند، با توجه به مواضع سیاسی و خصایص فردی و اجتماعی، مورد اقبال بومیان قرار گرفتند و چگونگی استقبال ایرانیان از آن ها همواره مورد توجه مورخان قرار گرفته است. گزارش های منابع تاریخی، موید آن است که بومیان در شهرهایی چون: قم، کاشان، آبه و ری، از این مهاجران در زمینه مالی و تامین امنیت جانی به گرمی استقبال کردند که نتیجه این تعامل، به همزیستی و وحدت اجتماعی تجلی یافت و باعث تغییرات قابل ملاحظه ای در نحوه زندگی بومیان و مهاجران گردید. این هم گرایی، عامل مهمی در بسط و گسترش تشیع در عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در تاریخ ایران به شمار می رود.

    کلید واژگان: مهاجران علوی, ایران, همزیستی, هم گرایی, تشیع, ایالت جبال}
  • عباس کاظمی *، معصومه احمدی

    در این نوشتار سعی کرده ایم به بررسی این موضوع بپردازیم که در خاورمیانه و به طور مشخص تر در ایران، بازارها و مال ها چه نوع نسبت و رابطه ای با یکدیگر برقرار می کنند. روش ما اسنادی یا کتابخانه ای است و از یک سو، از پژوهش های انجام گرفته در خصوص فضاهای تجاری کشورهای خاورمیانه و هند و از سوی دیگر از پژوهش های انجام گرفته در ایران بهره گرفته ایم. درواقع، تمرکز اصلی ما بر ایران است و هدف از مرور وضعیت چندین کشور و نیز هند در این زمینه، جای دادن وضعیت فضاهای تجاری ایران در چارچوب و بافت وسیع تر منطقه ای و فراهم آوردن امکان مقایسه ای بین المللی با کشورهای قابل قیاس است. هند به این دلیل که یکی از مراکز اصلی رشد مال ها در آسیا و مورد توجه ویژه پژوهشگران این حوزه است، به طور هدفمند به خاورمیانه افزوده شده است. در این مقاله به این نتیجه رسیده ایم که علی رغم گسترش مراکز تجاری جدید، بازارهای سنتی از طریق ایجاد تعدیلاتی در خود به حیات در فضای تجاری شده جدید ادامه خواهند داد و هر یک از دو فضای مال و بازار، حوزه زیستی و کارکردهای خاص خود را خلق خواهند کرد.

    کلید واژگان: بازارهای سنتی, مراکز خرید, خاورمیانه, همزیستی, فضاهای تجاری}
    abbas Kazemi *, masumeh ahmadi

    In this article, we have attempted to examine the relationship between Bazar and shopping centers in the Middle East and, more specifically, in Iran. Our approach is documentary and library-based, and we have, on the one hand, used literature review on Middle Eastern countries' commercial spaces, and on the other, the litrature in Iran. In fact, our main focus is on Iran, with the aim of reviewing the status of several countries in this regard, incorporating the status of Iranian commercial spaces within the broader regional context and context, and providing international comparability with key countries. In this article, we conclude that, despite the expansion of shopping malls, Bazar will continue to survive in the new commercialized space by modifying themselves and each of them will create its own niche and functional space.

    Keywords: Traditional Bazaars, Shopping Centers, Middle East, Coexistence, Commercial Centers}
  • محمد جواد سامی، محمد یوسف نیری
    آرامش در رفتار و گفتار حکیم سبزواری محصول ، اندیشه صلح گرایانه و مسالمت آمیز اوست. هدف مقاله نمایش تاثیرصلح و همزیستی در رفتار گوینده سخن است. این مساله از دوستی حکیم، با مولانا و حافظ نشات می گیرد. این مقام اخلاقی و عرفانی حاصل نشد، مگر مصایب گوناگون ، چون بیماری، قحطی ،جنگ های داخلی ،فتنه باب و جنگ های تفلیس و فاجعه کرمان، جنگ ده ساله با روسیه سرزمین های شمال غرب ایران را از کشور جدا کرد. در این عصر اندیشه حکیم سبزواری بر دوره قاجاری سایه افکنده و خردگرایی بر افکار ستیزه جویانه حاکم می شود. درنگاه حکیم رایحه صلح و دوستی جایگزین جنگ و مخاصمه است. مساله مورد بحث این که چرا حکیمان، شاعران و عارفان از دیگران صلح دوست ترند. این مفهوم در اندیشه حکیم تحت تاثیر حکمت متعالیه ملاصدرا با شعر مولانا و حافظ مضاعف می شود. این نوشتار به شیوه کتابخانه ای به بررسی علت قرابت مردم با عارفان می پردازد. این حرکت وقتی به سر انجام می رسد که حکیم سبزواری خرد گرایی را در اشتی با فلسفه به کار می گیردو با عمل به نکات اخلاقی و ادبی به نحوی عمل می کند. که مردمان آن دوره در جنگ سالار الدوله خانه اورا محل امن و بسط از دو طرف نزاع قرار می دهند.  
    کلید واژگان: حافظ, حکمت, سلم, مثنوی, همزیستی}
    Mohammad Javad Sami, Mohammad Yousef Nayeri
    Serenity in the behavior and speech of Hakim Sobzavari is a product of his peaceful thought. The current paper aims at illustrating the effect of the peacefulness and symbiosis of the speaker's behavior. This issue comes from Hakim friendship with Rumi and Hafez. This moral and mystical position may not be achieved unless for the experience of various disasters such as diseases, famine, civil war, Bob insurrection, Tbilisi Wars and catastrophic wars of Kerman, the ten-year war with Russia separating the lands of northwest Iran from the country. In this age Sabzevari's wisdom prevails the Qajar era and rationalism dominates militant thoughts. In Hakim view, the fragrance of peace and friendship is a substitute for war and conflict. The argument is that why wise men, poets and mystics are more peaceful than others. This concept is doubled in Hakim thought influenced by Mulla Sadra's transcendent wisdom as well as the poetry of Rumi and Hafez. This paper studies the cooperation of mystics and people using library sources. This move occurs when Hakim Sabzevari wields rationalism in the pursuit of philosophy and adheres to decent ethical behaviors in a time when people of the both conflicting parties seek refuge at Salar Al-dole home.
    Keywords: Hafez, Wisdom, Salaam, Masnavi, cooperation}
  • سامان یوسف وند*
    پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مساله نسبت امر اجتماعی با امر طبیعی به طور عام و نسبت نظام معیشتی با محیط زیست به طور خاص، در پی فهم فرآیندهای همزیستی و تقابل این دو در بستر زندگی روزمره اجتماعات محلی است. در این زمینه با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسانه و با انجام مصاحبه های عمیق و بحث های گروهی متمرکز، تجربه زیست کنشگران محلی از تعامل انسان با طبیعت بر مبنای مفهوم «کار» مورد پرسش قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که نسبت امر اجتماعی و امر طبیعی در بستر زندگی روزمره سه رویکرد «همزیستی، تعامل بهره بردارانه و تقابل» را در پی داشته است. این فرآیند به گونه ای رخ داده است که امروزه تامین معیشت بیشترین فشار را بر طبیعت وارد می کند و این تقابل بیشتر از هر زمان دیگری نمود پیدا کرده است. بنابراین توصیه می شود؛ با آگاهی دهی و جامعه پذیری زیستی کنشگران اجتماعی، استفاده و مراقبت از طبیعت را با توجه به شاخص های الگوی معیشت پایدار، به عنوان یک خواسته و اراده جمعی تبدیل شود؛ به طوری که اقدام جمعی و مسوولیت پذیر از سوی همه افراد و نهادها، عامل پاسداری از محیط زیست تلقی شود؛ زیرا اقدام یک جانبه دولت و نهادهای مربوطه چندان کارآمد نیست و یا در بدترین حالت، نتیجه ی معکوس و منفی خواهد داشت.
    کلید واژگان: جامعه شناسی محیط زیست, امر طبیعی, امر اجتماعی, همزیستی, تقابل}
    Saman Yousefvand *
    The present research, considering the issue of the relation of the social to the natural in general and the relation of the livelihood system with the environment in particular, seeks to understand the processes of their coexistence and opposition in the context of the daily life of local communities. In this context, by adopting a phenomenological approach and by conducting in-depth interviews and focused group discussions, the experience of local biologists has been questioned about human interaction with nature on the basis of the concept of "work." Findings indicate that the relation between the social to the natural in the context of daily life has led to three approaches: "coexistence, exploitation and opposition". This process has occurred in a way that today livelihoods bring the greatest pressure on nature, and this contrast is more pronounced than ever before. Therefore, sustainable livelihood pattern is considered as the most important determinant of environmental sustainability; Therefore, it is recommended that with the awareness and social community of social activists, the use and care of nature be transformed into a desire and collective will according to the indicators of the sustainable livelihood pattern; So that collective and responsible action by all individuals and institutions is considered an environmental protection factor; Because the unilateral action of the government and the relevant institutions is not very efficient or, in the worst case, will have a negative and negative result.
    Keywords: environmental sociology, the natural, the social, coexistence, opposition}
  • مهدی گنجور

    کاربردی کردن فلسفه در زندگی روزمره، یکی از دغدغه های مهم فیلسوفان در عصر حاضر بشمار میرود و در این راستا اقدامات گسترده یی در محافل آموزشی و پژوهشی در این زمینه صورت پذیرفته است. در این میان، تلاش واضعان «فلسفه و کودک» در راستای تلفیق و عجین ساختن فلسفه با جامعه، قابل ملاحظه و تامل است. هرچند «فلسفه و کودک» از ابتدا گرایشی بسوی اخلاق داشته، لیکن بنظر میرسد تاثیر این برنامه آموزشی تربیتی در افزایش مهارتهای رفتاری و تعامل کودکان با همنوعان خود، برغم ضرورت و اهمیت فراوان، از دید پژوهشگران و اصحاب این فن، پوشیده و مغفول مانده است. از اینرو، نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل انتقادی هندسه معرفتی «فلسفه و کودک» به تبیین نقش و تاثیر این برنامه در تقویت مهارت ارتباطی آنان با غیرهمکیشان بپردازد. استنباط و ارائه مولفه های تاثیرگذار در مهارت افزایی کودکان بویژه در برخورد و تعامل با پیروان سایر ادیان، از مهمترین یافته های این پژوهش محسوب می شود که باختصار عبارتند از: تاکید بر رعایت حقوق همنوعان و احترام به عقیده مخالف، ایجاد روحیه آزاداندیشی (آزادی فکر و بیان) ، تقویت هوش عاطفی هیجانی (EQ) کودک؛ آموزش همزیستی مسالمت آمیز با دیگران، التزام کودکان به اخلاق باور (پرهیز از تعصب؛ تحکم و تقلید بیجا). روش پژوهش در این نوشتار، شیوه تحلیل محتوا از نوع تحلیلی استنتاجی است.

    کلید واژگان: فلسفه و کودک, رفتار ارتباطی, دیگر ادیان, عقلانیت, همزیستی, اخلاق باور}
    Mahdi Ganjvar

    Nowadays one of the main concerns of philosophers is to apply philosophy to our daily life for which extensive measures have been taken up so far in certain teaching and research centers. In this regard the attempts made by the founders of Philosophy and Children to reconcile philosophy with society are remarkable. Though “Philosophy and Children” from the outset tended to ethics, it seems that the effect of such educational program on the augmentation of behavioral skills and interplay of children with their fellow men, in spite of its importance and necessity, remain unnoticed from the view of the experts and researchers. Accordingly, the present paper proceeds to give a critical analysis of the epistemological geometry of “Philosophy and Children” and also explains the role and impact of this program on the enforcement of communicative conduct of children with others. Drawing and presenting effective components for the augmentation of their skills in communicating with the followers of other religions are among the important achievements of the present work. The other achievements are: respecting the rights of fellow men and the opponents, bring about an atmosphere for free thinking (freedom of thinking and expression), enforcing the EQ of children, teaching the peaceful coexistence with others, and commitment of children to morality (avoiding bigotry and unduly imitation). The method of this work is analytic-deductive.

    Keywords: Philosophy, Children, communicative conduct, other religions, rationality, coexistence, moralist}
  • رضا قربانی ریک، سعید معدنی
    این پژوهش به بررسی روابط گروهی میان اقوام جامعه تالش پرداخته است. چگونگی همزیستی اقوام از جمله ترک، تالش، کرد، تات و گیلک با مذاهب مختلف اسلامی در کنار یکدیگر با حداقل درگیری ها و پیدا کردن ریشه های این همزیستی می تواند منازعات قومی را به یک مسئله اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کاهش دهد. هر قومی دارای فرهنگ، آداب ورسوم، باورها، اعتقادات و دیگر شاخصه هایی است که با گروه قومی مجاور متفاوت است و حتی می تواند منشا و عامل نزاع و درگیری گردد، اما می توان با برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی به همزیستی قومی دست یافت. این پژوهش با مطرح کردن این سوال که: زمینه ها و عوامل اجتماعی موثر بر همزیستی گروه های قومی در جامعه تالش کدم اند؟ با روش اسنادی و تکیه بر منابع مکتوب، مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و استفاده از روش اکتشافی در توصیف و تحلیل اطلاعات صورت گرفته است. پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش، ترکیبی از نظریه های بسیج سیاسی وبر، مبادله، همبستگی دورکیم، همانندسازی، کنش متقابل نمادی و کثرت گرایی قومی در بررسی و تهیه مدل همزیستی اجتماعی در تالش، فراخوانی شده اند. بر اساس یافته های پژوهش، به این نتیجه می رسیم که: تجربه مشترک تاریخی، مبادلات فرهنگی و اجتماعی، تقسیم کار، همسازی و اجتماعی شدن در همزیستی گروه های قومی موثر بوده اند.
    کلید واژگان: تالش, تکثر قومی, روابط قومی, گروه قومی, همزیستی}
    Reza Ghorbani, Rik, Saeed Madani
    This research studies the social factors of coexistence among Talesh ethnic groups. The multiplicity of tribes and ethnic conflicts and in Iranian history represents many political and social tensions. This kind of problem seems to be current in multi-ethnic societies which need the organization of their coexistences well as their conflicts. In our field, we have considered Talesh, Turk, Kurd, Tat, and Gilak groups, with the different variety of Islam religion. Our question has been what are the cultural and social factors that affect the coexistence of these ethnic groups. Our method has been the study the group relations in the field by documents and relying on written sources, in-depth interviews, participant observation, questionnaires and analytical approaches. After collecting research data a combination of political theory of Weber, exchange, solidarity, as put forward by Durkheim, assimilation, symbolic interaction, has been our main theoretical framework. According to the research findings, we conclude that historical shared experience, cultural and social exchanges, division of labor, coordination and socialization have been effective in the coexistence of these ethnic groups.
    Keywords: Ethnic group, Coexistence, Group relation, Ethnic Pluralism, Talesh ethnic group}
  • مرتضی قندهاری، عبدالقیوم شکاری

    دنیای اسلام از همان سال های اول پس از رحلت حضرت رسول (ص) شاهد ظهور برداشت های متفاوت فقهی از مباحث و رویدادهای مختلف بوده و گاه این اختلافات در مقاطعی از تاریخ به جنگ ها و نزاع های خونین ختم شده است.
    این جنگ ها و اثرات ویران کننده آن بر عظمت و شوکت تمدن اسلامی، دلسوزان واقعی جامعه اسلامی را به سمت بررسی راهکارهای تقویت وحدت و همگرایی دینی سوق داده است. در این فرایند، تحمل پذیری، همزیستی و تلاش برای تقریب پیروان مذاهب مختلف اسلامی از جمله راهکارهایی بوده است که صاحب نظران بر روی آنها تاکید داشته اند. نتیجه آگاهی نسبی مسلمانان از عواقب تداوم فضای دشمنی و اختلاف در چند سده اخیر تعاملات قابل قبولی را در بخش های مختلف جامعه اسلامی ایجاد کرده است.
    بر خلاف این فرایند امیدوار کننده، در چند سال گذشته با ظهور و گسترش فعالیت های گروه های مختلف تکفیری و در راس آنها داعش، فضای نامناسبی از چالش مذهبی در مناطقی از جهان اسلام ایجاد شده است. در این فضا هواداران جریانات تکفیری تلاش دارند با تاکید بر رویه عمومی خود در زمینه حذف هرگونه تفکر و برداشت متفاوت از مسایل فقهی جهان اسلام را به سمت چند تکه شدن هدایت نمایند.

    کلید واژگان: اسلام, همزیستی, تقریب, عقلانیت}
    Mortaza Qandahari, Abdolqayum Shekari

    Rationality and peaceful coexistence in the world today often consider that a product of the West and modernity concepts  And other cultures and civilizations, especially Islam are not familiar with such concepts, While scientific and historical research indicates that To what extent is this notion upside down; Islam is the best and the highest figure in the history of tolerance ideas shown opposition And hundreds of years before Europeans of tolerance and peaceful coexistence-speak, Muslims in Islamic culture and civilization were committed to it. The Holy Prophet (PBUH) and Imam Ali (AS), fourteen centuries ago in a world where the concept of religious life was completely unknown to mankind, The Muslim nation to recognize and unreservedly with it invited Accordingly, this article is in two parts, tolerance and religious pluralism from an Islamic perspective discusses normative. In the first part, then discuss the issue and its background in Christian and Islamic civilizations, Islam is about tolerance and explain its theoretical foundations, Then in the second part of the realization of peaceful coexistence in Islamic culture expressed.

    Keywords: Islam, rationality, pacific coexistence, human honorability}
  • محمد اخباری*، احمد غم پرور، احمد بزله
    ایران به عنوان یک ساختار متکثر و نامتوازن، تاریخ پرفراز و نشیبی را از زیست تنوعات در کنار هم به خود دیده است. دوره قبل از اسلام نمونه موفقیت آمیزی از همزیستی بود، اما از صفویه به بعد و بویژه با رشد ملی گرایی تجربه زیست فوق کنار گذاشته شد. جالب تر آنکه سیاست متاثر از این اندیشه (ملی گرایی) در پی دست یابی به اتوپیای خود یعنی ایران باستان بود، غافل از آنکه شالوده اصلی اقتدار ایران باستان در عاملی (تکثرگرایی) بود که ایرانیان ملی گرا آنرا به مثابه نقطه ضعف اساسی خود در این راه تعریف کرده بودند. قالبهای ناپایدار همچون تبعیض، کوچ اجباری و تبعید، به یک رنگ درآوری و... وضعیت هایی بودند که در این دوره، تنوعات خاورمیانه و ایران آنرا تجربه کردند. شرایطی که باعث شد که به هر مساله ای با دید گمان بنگرند و این در حقیقت به معنای سیاسی شدن هر موضوعی بود که به زندگی تنوعات ارتباط پیدا می کرد. از این روست که نوع سیستم سیاسی، تقسیمات کشوری، انتخابات و مشارکت و حوزه های اجتماعی و اقتصادی به موضوعات چالش زایی تبدبل می شوند که حال و آینده سیاسی ساختار و شدت و ضعف سرمایه اجتماعی را به عنوان یکی از مهمترین سرمایه ها در همبستگی و مشارکت تعیین خواهند کرد. پژوهش حاضر با رویکرد اسنادی و روش توصیفی تحلیلی ضمن اشاره به مباحث توسعه پایدار، با تاکید بر موضوعات مهم (نوع سیستم سیاسی، تقسیمات کشوری، انتخابات و مشارکت و حوزه های اجتماعی و اقتصادی) در پی تبیین توسعه پایدار سیاسی از منظر جغرافیای سیاسی با تاکید بر ایران است.
    کلید واژگان: توسعه پایدار, توسعه پایدار سیاسی, همزیستی, تنوع فرهنگی, ایران}
  • نسترن خسروی *، عطاءالله کوپال

    آرنی نیس Arne Naess، فیلسوف نروژی، فلسفه بوم شناختی یا Ecosophy را در سال 1970 به جهان معرفی نمود. این نگاه فلسفی، پایه جنبشی سیاسی قرار گرفت که جنبش بوم شناختی ژرف، The Deep Ecology Movement، نامیده شد. تکیه بر کلمه ی «ژرف» نشان دهنده تاکید جنبش بر ایجاد تغییرات اساسی بر دیدگاه و عملکرد انسان ها، و قابل بازبینی و تغییر بودن مداوم این دیدگاه و عملکرد می باشد Chalquist on) (line . هدف غایی جنبش بوم شناختی ژرف، دست یافتن به خودشناسی جمعی از طریق مقاومت بدون خشونت است و هر کدام از پیروان این جنبش می توانند فلسفه ی بوم شناختی خاص خود را بیافرینند؛ به این شرط که اصول هشت گانه نیس- سشنز در آن لحاظ شود. فلسفه بوم شناختی شخصی آرنی نیس Tvergastein (فراسوی سنگ ها) نام دارد که نام کلبه ای کوهستانی است که نماد وابستگی نیس به عناصر طبیعی محسوب می شود .(Drengson, Devall Schroll, 2011: 107-109)  فلسفه بوم شناختی ژرف، البته یک رویکرد ادبی محسوب نمی شود، اما نویسنده ی این مقاله بر این عقیده است که این نگاه قابلیت تبدیل شدن به رویکرد ادبی را دارد و می تواند جای خالی ناگفته های بسیاری را که خارج از رویکرد نقد ادبی زیست محیطی Ecocriticism Literary به شمار می آید، پر کند. در همین راستا، نگارنده بعضی از مطرح ترین مفاهیم فلسفی معرفی شده توسط آرنی نیس را بر روی رمان جای خالی سلوچ</em> اثر محمود دولت آبادی به عنوان یک رویکرد نقد ادبی پیاده کرده است. طبق دسته بندی نیس، مفاهیمی مثل تنوع، پیچیدگی و هم زیستی، زیر عنوان خودشناسی جمعی و حقیقت و بی باکی، زیر عنوان مقاومت بدون خشونت قرار می گیرد. در عین حال، این مفاهیم وابستگی عمیق و درهم تنیده ای به یکدیگر دارند.

    کلید واژگان: فلسفه بوم شناختی, جنبش بومشناختی ژرف, خودشناسی جمعی, همزیستی, مقاومت بدون خشونت}
    Nastaran khosravi*, A .Koupal

    Arne Naess, the Norwegian philosopher, coined the word Ecosophy </em>in 1970. His philosophy is the basis to a political movement called The Deep Ecology Movement. The emphasis on the word “deep” is to indicate that the movement is after fundamental changes in the way people think and act toward nature. Also, Ecosophy asserts that its followers can permanently review and revise their thought and action. The ultimate goal of the Deep Ecology Movement is Self-realization through nonviolent resistance. Each member of the movement can create her own Ecosophy as long as it includes Naess-Sesseions’ platform. Naess’s personal ecosophy is Ecosophy T. </span> Ecosophy is not a literary approach but the researcher believes that it has the capacity to become one. It can fill the gaps where Literary Ecocriticism does not assume as its realm. Accordingly, the researcher has applied some of the key concepts introduced by Arne Naess on the novel Missing Soluch</em> by Mahmoud Dowlatabadi. Naess putsdiversity</em>, complexity</em>, and symbiosis</em> under the umbrella term Self-realization</em> while truth</em> and fearlessness</em> go under nonviolent resistance</em>. These concepts are tightly interwoven and interdependent as the the novel proves them to be. The research shows that all the introduced concepts can be more or less found and discussed in the novel. In this sense, the chosen literary text is</span> capable of being read through Ecosophy.

  • الگوی همزیستی اسلام و مسیحیت در رمان های تاریخی جرجی زیدان
    عسگر بابازاده اقدم
    اصل همزیستی مسالمت آمیز میان ادیان، یکی از دستاوردهای جهان بشری و زمینه ساز زندگی آرام و به دور از تنش های متعدد است. صاحبنظران علوم مختلف از قبیل جامعه شناسی، دینی، ادبی و غیره برآنند تا این اصل را در حوزه های مختلف تبیین و تفسیر کنند. از جمله این افراد می توان به جرجی زیدان مسیحی، یکی از پیشگامان اصلی رمان تاریخی ادب عربی اشاره کرد؛ او با نگارش این داستان ها در کنار تعلیم تاریخ به عامه مردم، به نوعی میان دو دین مسیحیت و اسلام، همسویی و تعامل سازنده ایجاد کرده است. لذا نگارنده در این پژوهش بر آن شده است تا این پدیده را با رویکردی نظری و با استناد به منابع متعدد عرضه نماید.
    کلید واژگان: همزیستی, جرجی زیدان, اسلام, مسیحیت}
  • یونس نوربخش
    روابط غرب با شرق اسلامی (دنیای اسلام) مورد مهمی در بحث دین و همزیستی مسالمت آمیز می باشد. تسلط گفتمانی مخالف با همزیستی مسالمت آمیز مانع بزرگی در مقابل برپایی صلح و گسترش روابط میان دو جهان است. گفتمان سیاسی میان غرب و جهان اسلام، با وجود عدم مداومت در طول زمان، در زمان مدرن بر سه اصل مهم پایه گذاری شده است: دیگر انگاری، نژاد گرایی و برتری. به زبان دیگر، غرب تصویری متفاوت و منفی از اسلام ارائه داده است، در حالی که لیبرالیسم را به عنوان بهترین مدل فرهنگی ارائه می کند. جهانی کردن این مدل از طریق تجدد گرایی و ابزارهای فنی دنبال شده است. این گفتمان برای مدتی طولانی گفتمان غالب بوده به گونه ای که حتی شرق نیز این مدل را پذیرفته و به گسترش مدل «حاشیه مرکزی» در همزیستی بر اساس نظریه والرشتاین پرداخته است و به تدریج به گفتمان رقابت اسلامی تبدیل شده است. اسلام سیاسی با رد گفتمان غرب برای بهبود هویت اجتماعی و سیاسی خود تلاش کرده است. بعد از واقعه 11 سپتامبر هر دو گفتمان به سمت بنیاد گرایی پیش رفت و رقابت و رویارویی جایگزین همزیستی شد. در واقع جنگ سرد دوم بین غرب و اسلام به وجود آمد. به نظر می رسد چنین وضعیت دو گانه ای خواستار ادامه هیچ گونه گفتمان تاثیر گذاری نخواهد بود. در این مقاله عناصر و مراحل ایجاد چنین گفتمانی و تاثیرات آن بر چالش های موجود بررسی خواهد شد.
    کلید واژگان: گفتمان, غرب, اسلام, دیگری انگاری, همزیستی, بنیادگرایی, هژمونی, برتری}
    Younes Nourbakhsh
    The relation between the Islamic East and the American and European West is potentially an important concept in discussions about religious coexistence. The domination of a discourse in opposition with coexistence can be a major obstacle in the formation of peace and the relations between the two worlds. The political discourse between the West and the Islamic world, though not always the same during time has been based on three main concepts of authorization, ethnocentrity, supremacy, well after the modernity. In other words, the West has exhibited a different, negative image of Islam, while presenting liberalism as the best model culture. The universalization of such a model has been pursued through modernity and technical ability. The discourse has been the hegemon for a long while. Even the East acknowledged it and developed the center-margin model of coexistence based on Wallerstein’s theory, which gradually turned into the Islamic rival discourse. The political Islam tried to improve a social and political identity by rejecting the western discourse. After September 11, both discourses tended towards fundamentalism, and rivalry and confrontation replaced coexistence. In fact, a second Cold War was developed between the West and Muslim World. It seems that such a dialogical, polarized condition would not be apt to maintain any effective discourse. In this article, the elements and processes in the formation of such a discourse, and the effects on the existing challenges would be explained.
    Keywords: Discourse, West, Islam, Otherness, Coexistence, Fundamentalism, Orientalism}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال