جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "structuralism" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
هدف این پژوهش تحلیل بر پدیده جانشین پروری مدیریتی در ورزش قهرمانی بانوان بود. پژوهش با بهره گیری از روش ترکیبی اکتشافی، عوامل پدیده جانشین پروری مدیریتی در ورزش قهرمانی بانوان شناسایی شد. و با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، آگاهی دهندگان کلیدی)شامل 15نفر) برای شناسایی چارچوب مدل پدیده جانشین پروری مدیریتی در ورزش قهرمانی بانوان، مصاحبه به عمل آمده است .ابزار مورد استفاده برای شناسایی عوامل جانشین پروری مدیریتی در ورزش قهرمانی، مصاحبه نیمه ساختمند و مطالعه اسناد بوده است. برای تامین روایی و پایایی مطالعه از روش ارزیابی لینوکلن و گوبا استفاده گردید. با روش الگوسازی ساختاری تفسیری، الگوی نهایی ارائه شد. الگوی به دست آمده در مجموع شامل 16 مولفه به عنوان پدیده جانشین پروری مدیریتی در ورزش قهرمانی بانوان در دو مرحله تعامل گرایی و ساختار گرایی بود. بنابراین جهت نهادینه سازی جانشین پروری در مدیریت ورزش بانوان علایق و طرز فکر زنان نسبت به پست های مدیریتی ارزیابی شود، فعالیت های مدیریتی زنان در ورزش رصد شود، افرادی متمایل به پست های مدیریتی شناسایی شوند و در نهایت طرز عملکرد زنان در پست های مدیریتی جهت ارائه بازخورد مثبت و تقویت تصویر مثبت از مدیریت زنان بررسی و منعکس شود.کلید واژگان: بانوان, تعامل گرایی, جانشین پروری ساختار گرایی, ورزش قهرمانیThe purpose of this research was to analyze the phenomenon of managerial succession in women's championship sports. In this research, using the combined-exploratory method, the factors of the phenomenon of managerial succession in women's championship sports were identified. And by using the purposeful sampling method and the theoretical saturation technique, key informants (includingpeople15) have been selected to identify the model framework of the phenomenon of managerial succession in women's championship sports, and interviews have been conducted with them. The tool used for The factors of managerial succession in championship sports were identified through semi-structured interviews (with focus groups) and the study of documents. To ensure the validity and reliability of the study, the assessment method of Linuklen and Goba was used. And the final model was presented with the method of structural-interpretive modeling. The model obtained in total included 16 components as the phenomenon of managerial succession in women's championship sports in the two stages of interactionism and structuralism. Therefore, in order to institutionalize succession in the management of women's sports, the interests and mindset of women towards the post managerial positions should be evaluated, the managerial activities of women in sports should be observed, people inclined to managerial positions should be identified, and finally, the performance of women in managerial positions should be investigated and reflected in order to provide positive feedback and strengthen the positive image of women's management.Keywords: Championship Sport, Interaction Ism, Structuralism, Surrogacy, Women
-
مساله اصلی در این پژوهش بررسی هویت متمایز دو انقلاب اکتبر روسیه و انقلاب اسلامی و تاثیر آن در اتخاذ راهبردهای متفاوت در صدور انقلاب به عنوان پیامد بیرونی در عرصه بین المللی دو انقلاب می باشد. در این مقاله تلاش شده تا با استفاده از نظریه سازه انگاری و با تکیه بر مفاهیمی چون هویت و بررسی روند بر ساخت آن و همچنین توجه به ماهیت ویژه ساختارهای سیاسی، بسترهای فرهنگی و اجتماعی متمایز دو انقلاب اکتبر روسیه و انقلاب اسلامی ، تاثیر کنش های انقلابی در زمینه صدور انقلاب را مورد بررسی قرار دهد. در انقلاب روسیه نوعی فرجام گرایی براساس آموزه های مارکسیستی باعث گردید تا راهبرد صدور انقلاب با توجه به شرایط انقلاب روسیه به عنوان ضامن بقای انقلاب اکتبر . با اولویت بخشی به مفهوم عمل انقلابی تعبیر شود، ولی در انقلاب اسلامی راهبرد صدور انقلاب به عنوان یک اصل تکلیف محور و با تقدم بخشی آگاهی بر عمل انقلابی شکلبندی می گردد. پژوهش حاضر پیامد های این تمایز را در به کارگیری ابزارها و روش ها و جایگاه صدور انقلاب در یک روند مقایسه ای و براساس نظریه سازه انگارانه نشان می دهد. در روند گرداوری اطلاعات در این پژوهش از روش اسنادی استفاده شده است. نوع پژوهش توصیفی - تحلیلی می باشد.کلید واژگان: انقلاب اسلامی, انقلاب اکتبر, سازه انگاری, صدور انقلاب, هویتThe main issue in this research is to investigate the distinct identity of the two Russian October Revolutions and the Islamic Revolution and its impact on adopting different strategies in issuing the revolution as an external consequence in the international arena of the two revolutions. In this article, by using the theory of constructivism and relying on concepts such as identity and examining the process of its construction, as well as paying attention to the special nature of political structures, the distinct cultural and social contexts of the two Russian October Revolutions and the Islamic Revolution, the impact of revolutionary actions in examine the issue of the revolution. In the Russian Revolution, a kind of post-apocalypticism based on Marxist teachings led to the strategy of issuing the revolution according to the conditions of the Russian Revolution as a guarantor of the survival of the October Revolution. It can be interpreted as a concept of revolutionary action with partial priority, but in the Islamic revolution, the strategy of issuing the revolution is formed as a duty-oriented principle and with the priority of consciousness over revolutionary action. The current research shows the consequences of this distinction in the use of tools and methods and the place of issuing the revolution in a comparative process based on constructivist theory. Documentary method has been used in the process of collecting information in this research. The type of research is descriptive-analytical.Keywords: Islamic Revolution, October Revolution, Structuralism, Issue Of Revolution, Identity
-
تحلیل مولفه های تاثیرگذار فرهنگ ملی ایران بر قدرت منطقه ای ایران در غرب آسیا هدف این پژوهش می باشد . روش این پژوهش تحلیل محتوا با رویکرد کمی متکی به پرسشنامه است، جامعه آماری مشتمل بر 200 نفر از نخبگان حوزه فرهنگ ملی شامل: اساتید دانشگاه استان اصفهان و خارج از استان، مراکز فرهنگی و مدیران راهبردی که به صورت تصادفی می باشد از طریق آلفای کرونباخ روایی تایید و پرسشنامه محقق ساخته لیکرتی به صورت پرس لاین در اختیار پرسشگران قرار گرفته که پس از جمع آوری اطلاعات از طریق 2 آمار توصیفی (دموگرافی شامل سن و جنس ،تحصیلات)و آمار استنباطی (آزمون tنمونه ای ،تحلیل عاملی و...)از طریق نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در پاسخ به سوالات پژوهش در مورد تاثیر گذاری کلی فرهنگ ملی بر قدرت منطقه ای دو مولفه موقعیت سرزمینی و استکبار ستیزی و غرور ایرانی ازبعد ملی بر قدرت منطقه ای تاثیر گذار بوده است، اما بقیه مولفه ها ،آداب و رسوم، تاریخ و تمدن ایرانی ،عناصرقومی و مذهبی ، مهمان نوازی، کمک های بشردوستانه و حمایت از مستضعفین و محرومان تاثیر گذار نبوده است.دربعد دینی و ارزشی همه مولفه ها،شهادت طلبی،حمایت ازنهضت های آزادیبخش،دفاع از نظام و ارزش های اسلامی،الگوی مردم سالاری دینی،ولایت مداری،انتظار ومنجی گرایی با توجه به وضعیت هویتی ومناسبات واشتراکات دینی با برخی همسایگان بر قدرت منطقه ای تاثیر گذاری بالایی را نشان داده است.کلید واژگان: فرهنگ ملی, هویت, سازه انگاری, قدرت منطقه ای, غرب آسیاAnalysis of the influencing components of Iran's national culture on Iran's regional power in West Asia is the aim of this research. customs and feelings that the people of a nation have learned from each other. The method of this research is content analysis with a quantitative approach based on questionnaires. The statistical population consists of 200 elites in the field of national culture, including: professors of the University of Isfahan province and outside the province, cultural centers and strategic managers, which is randomly confirmed through Cronbach's alpha and a researcher-made questionnaire in the form of a press line is available to the questioners. After collecting information through 2 descriptive statistics (demographics including age and sex, education) and inferential statistics (sample t-test, factor analysis, etc.), it has been analyzed through spss software.In response to the research questions about the overall impact of national culture on regional power, two components of territorial position and Iranian arrogance and pride have had an impact on regional power from the national dimension, but the rest of the components, customs, Iranian history and civilization. Ethnic and religious elements, hospitality, humanitarian aid and support for the oppressed and deprived have not been effective. In the religious and value aspect of all components, seeking martyrdom, supporting the liberation movements, defending the Islamic system and values, religious democracy model, provincialism, expectation and saviorism according to the identity status and religious relations and sharing with some neighbors over regional powerKeywords: National Culture, Identity, Structuralism, Regional Power, West Asia
-
در پژوهش های میان رشته ای دهه های اخیر، به نسبت میان فلسفه و نظریه های ادبی توجه فراونی شده است؛ با این حال، ویژگی قاطبه این دست از پژوهش ها، مواجهه ی «کلی» و «نادقیق» با «فلسفه» و «نظریه ادبی» بوده است. در پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی میان رشته ای، نشان داده می شود که می توان «نظریه های ادبی» را به دو قسم از نظریه هایی که در تعامل و دیالکتیک با فلسفه «تحلیلی» و «قاره ای» (اروپایی) هستند، تقسیم کرد. نظریه هایی چون واکنش خواننده، پدیدارشناسی، روان کاوی و...، به واسطه رویکرد تفسیری و ذهنی، گرایش به «فلسفه قاره ای» (اروپایی) دارند؛ حال آنکه نظریه هایی چون فرمالیسم، ساختارگرایی و زیرمجموعه های آن، نظیر روایت شناسی و مردم شناسی ساختارگرا، با فلسفه تحلیلی، قرابت و هم پوشانی دارند. مقاله حاضر نشان خواهد داد که فلسفه تحلیلی، به واسطه عناصری چون انضمامیت، عینی گرایی، آزمایش محوری، تدقیق، تکرارپذیری و نتایج ثابت و فاصله گیری از ذهنیت گرایی و نسبی گرایی، با «فرمالیسم روس» و «ساختارگرایی» هم پوشانی دارد و اصطلاحات کلیدی نظریه های فرمالیسم (عنصر غالب) و ساختارگرایی (الگوهای مشترک) با نگرش علمی تحلیلی توماس کوهن و اصطلاحات کلیدی او، پارادایم و علم هنجارین، در قرابت بنیادین است.کلید واژگان: فلسفه تحلیلی, پارادایم, میان رشته ای, نظریه ادبی, فرمالیسم, ساختارگرایی, عنصر غالبAnalytical Philosophy and its Relationship with the Literary Theories of Formalism and StructuralismIn the interdisciplinary researches of recent decades, much attention has been paid to the relationship between philosophy and literary theories. However, the characteristic of this type of research has been mostly a kind of "general" and "imprecise" encounter with "philosophy" and "literary theory". The current research, by adopting an interdisciplinary approach, shows that "European" literary theories can be divided into two types of theories that are in interaction and dialectic relationship with "analytical" and "Continental" philosophies. Theories such as reader response, phenomenology, psychoanalysis, etc., are oriented towards "Continental philosophy" (European) due to their interpretive and subjective approach, while theories such as formalism, structuralism and its subcategories, such as narratology and structural anthropology, have affinities with analytical philosophy. This article will show that analytical philosophy, through features such as concreteness, objectivism, experimentalism, precision, repeatability and fixed results, and its distance from subjectivism and relativism, has commonalities with "Russian Formalism" and "Structuralism" and the key terms of the theories of formalism (the dominant element) and structuralism (common patterns) are integrally related to Thomas Cohen's scientific-analytical approach and his key terms, paradigm and normative science.Keywords: Analytical Philosophy, Paradigm, Interdisciplinary, Literary Theory, Formalism, Structuralism, Dominant Element
-
چنانکه می دانیم، مباحث مربوط به زبان و ارتباط آن با عالم واقع؛ نقش زبان در تفکر (رابطه ذهن و زبان)، و نیز ساختار زبان و نحوه عملکرد آن از گذشته های دور در ساحت فلسفه، و بعدها در روان شناسی و زبان شناسی مورد توجه قرار گرفته و همواره سیر جدالی و تکاملی داشته است. در مقاله حاضر موضوع دیالکتیک زبان و ذهن در اندیشه لاک با تمرکز بر تفسیرهای سنتی و نوین از آن در کانون توجه قرار گرفته است. با بررسی آراء معرفت شناسانه و زبان شناسانه لاک بویژه در کتاب های «جستار در باب فاهمه بشری» و نیز «برخی ملاحظات در باب آموزش» به این نتیجه می رسیم که او با طرح نظریه رمزگشایی زبانی، کلمات را نماد مفاهیم ذهنی و زبان را آئینه فرهنگ و واقعیت می داند. این دیدگاه به دلیل پیچیدگی و ظرافت؛ تنوع پیش فرض های فلسفی و ایدئولوژیکی؛ تحولات تاریخی در فلسفه و زبان شناسی؛ و نهایتا ابهام در نوشتار لاک با خوانش های چهارگانه سنتی، ساختارگرا، عمل گرا و فمینیستی همراه بوده است. در نوشتار حاضر ضمن تبیین و نقد و بررسی این رویکردهای چهارگانه و بیان نقاط قوت و ضعف هر یک، تلاش شده است به دور از جنجال های سیاسی- اجتماعی، ایدئولوژیکی و فمینیستی، با یک نگاه صرفا فلسفی به آراء و اندیشه این فیلسوف راه یافته و تبیین جدیدی از نظریه زبانی وی ارائه گردد.
کلید واژگان: لاک, زبان, ذهن, عمل گرایی, ساختارگرایی, فمینیسم.The relationship between language and reality, the role of language in thought, and the structure and function of language have been topics of interest in philosophy since ancient times. These topics became central to the study of psychology and linguistics in the 17th and 18th centuries. This paper examines the interplay between language and mind in Locke's thought, focusing on traditional and modern interpretations of his views. By examining Locke's epistemological and linguistic ideas, especially in his books "An Essay Concerning Human Understanding" and "Some Thoughts Concerning Education," we conclude that he proposes a theory of language as a system of codes. He considers words to be symbols of mental concepts and language to be a mirror of culture. Due to its complexity, subtlety, the diversity of philosophical and ideological presuppositions, historical developments in philosophy and linguistics, and ultimately the ambiguity in Locke's writing, this view has been interpreted in four different ways: traditional, structuralist, pragmatic, and feminist. This paper examines and critiques these four approaches, highlighting their strengths and weaknesses. It aims to present a philosophical explanation of Locke's linguistic theory, free from political, social, ideological, and feminist controversies.
Keywords: Locke, Language, Mind, Pragmatism, Structuralism, Feminism -
بن مایه پاره ای از حکایت های ادب فارسی، علی رغم تشابه ساختاری آنها با حکایتهای همسان، متفاوت است. بن مایه این حکایت ها سرزنش یکی از خواص دین است. این حکایتها مربوط به دوره های زمانی و گویندگانی مختلف هستند و اشتراک ساختار آنها ذهن را متوجه نظامی بنیادی میکند که حکایتها از آن برآمده اند. در این جستار، برپایه مکتب ساختارگرایی و با بهرهگرفتن از روش پراپ در ریخت شناسی قصه های عامیانه، ابتدا به تحلیل ساختاری این حکایت ها پرداخته ایم، سپس رابطه این روساخت با ژرفساخت آن (جامعه و دین) بررسی و تبیین شدهاست. حاصل آنکه این حکایتها از نظامی سلسله مراتبی برآمده اند که در آن، برپایه اندیشه ملامتی و اصول فتوت، دوستان «عتاب» می شوند تا دشمنان عبرت گیرند و به گرویدن به راه راست ترغیب شوند.بن مایه پاره ای از حکایت های ادب فارسی، علی رغم تشابه ساختاری آنها با حکایتهای همسان، متفاوت است. بن مایه این حکایت ها سرزنش یکی از خواص دین است. این حکایتها مربوط به دوره های زمانی و گویندگانی مختلف هستند و اشتراک ساختار آنها ذهن را متوجه نظامی بنیادی میکند که حکایتها از آن برآمده اند. در این جستار، برپایه مکتب ساختارگرایی و با بهرهگرفتن از روش پراپ در ریخت شناسی قصه های عامیانه، ابتدا به تحلیل ساختاری این حکایت ها پرداخته ایم، سپس رابطه این روساخت با ژرفساخت آن (جامعه و دین) بررسی و تبیین شدهاست. حاصل آنکه این حکایتها از نظامی سلسله مراتبی برآمده اند که در آن، برپایه اندیشه ملامتی و اصول فتوت، دوستان «عتاب» می شوند تا دشمنان عبرت گیرند و به گرویدن به راه راست ترغیب شوند.کلید واژگان: ساختارگرایی, ولادیمیر پراپ, عتاب, فتوت, ملامتیهAmong the Persian texts, we encounter a few anecdotes that, although in structure, they can be equated with other similar anecdotes, have different themes. The theme of these anecdotes is blaming one of the properties of religion. These anecdotes are related to time periods and different speakers and the sharing of their structure makes the reader's mind aware of the fundamental system that the anecdotes have come up with. In this essay, based on the structuralism school and using the Propp method in the morphology of folk tales, we first have discussed the structural analysis of these anecdotes. Then the relationship between this surface structure and its deep structure (society and religion) is explored and explained. The result is that these anecdotes come from a hierarchical system in which, on the basis of the blaming thought and the principles of magnanimity, the friends are blamed to learn the enemies and to persuade them to turn to the right path.Keywords: Structuralism, Vladimir Propp, Blame, Magnanimity, Malāmatiyeh
-
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 80 (تابستان 1403)، صص 193 -210
دیوان سنایی سرشار از انواع تقابل هایی است که حاصل بیان مفاهیم عرفانی متضادی چون عقل و نفس، جان و تن، ملک و ملکوت و... است. آنچه به سنایی در نمایش این تقابل ها و به ویژه نیمه روحانی شان یاری می رساند، نماد است. سنایی با ترکیب تقابل و نماد، ساختارهایی از تقابل های نمادین می آفریند و از آن ها در جهت بیان آن دسته از تقابل های عرفانی استفاده می کند که در نظر او برجسته تر هستند. این مقاله در پی تبیین رابطه نماد با تقابل های اصلی و ساختاری در دیوان سنایی است. در این جستار تلاش می شود انواع تقابل های عمده و محوری در دیوان سنایی روشن شود؛ تقابل هایی که می توان آن ها را کلان تقابل نامید و سایر تقابل ها به گونه ای با این تقابل های مرکزی مرتبط می شوند. افزون بر این در مقاله حاضر نقش نماد در بیان این تقابل ها و سازکار تبیین و تفسیر نظام های تقابلی توسط نماد در دیوان سنایی روشن می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد نمادها در دیوان سنایی ساختاری منسجم و منظم دارند و غالبا بر محور یک تقابل اصلی شکل می گیرند و بنیادی ترین تقابل ها در ذهن سنایی تقابل اصل و فرع و گفتمان زهد و رندی است که هرکدام زیرمجموعه هایی دارند و به شکلی ساختارمند به یکدیگر پیوندخورده اند و درهم تنیده اند.
کلید واژگان: سنایی, تقابل, نماد, ساختارگراییThe Sanaei Ghaznavi’s Divan is full of oppositions. These contradictions are the result of expressing contradictory mystical concepts such as intellect and commending soul, body and the spirit and Unity and plurality. The symbol helps to him that show them, especially their spiritual side of them. This article seeks to explain the symbolic relationship with the main and structural oppositions in Sanaei’s Divan. This article seeks to clarify the major and central types of opposition in Sanaei’s Divan, which can be termed as macro-reciprocal and other oppositions in a way that relates to these central oppositions. By combining opposition and symbol, the Sanai creates structures of symbolic opposition and uses them to express outstanding mystical confrontations. In this paper, by examining and analyzing the symbolic oppositions in Sanaei’s tribunal, the major opposition in Sanaei’s divan is identified, and then it will be shown the Subcategories of these great opposition and the symbols used to imagine each one. The results of this research show that symbols in the Sanaei’s view have a coherent and orderly structure and are often centered on a major opposition and the most fundamental differences in Sanaei’s point of view are the oppositions between the principle, derivative and discourse of asceticism and derivative that each of them has subsets and they are structurally linked together.
Keywords: Sanaei, Opposition, Symbol, Structuralism -
کولی واره ها مجموعه ی شانزده غزل نو از سروده های شاعر معاصر، سیمین بهبهانی، است که در دفتر دشت ارژن سال 1362 منتشر شده است. خواننده هنگام مطالعه ی این غزل ها با مجموعه ای از روایت ها روبه رو می شود که سازه ی اصلی آن را گفت وگو تشکیل می دهد؛ ازاین رو نویسندگان این مقاله به بررسی زبان گفت وگو در مجموعه ی کولی واره ها پرداخته اند. تحلیل زبان گفت وگو در روایت، از نظریه های ساختارگرایان است و در آن، عناصر زبانی دخیل در گفت وگو ازجمله: واژگان، ترکیبات، ضمایر، لحن، گزاره های گفت وگویی، عناصر ادبی دخیل در روابط آن و کارکرد گفت وگو بررسی می شود. در این پژوهش نیز ساختار زبانی گفت وگو در کولی واره های سیمین بهبهانی بررسی شده و نگارندگان به نتایج تازه و قابل تاملی در زمینه ی نوآوری های این شاعر برجسته ی معاصر در غزل دست یافته اند؛ ازجمله نتایج حاصل این است که کارکرد گفت وگو در کولی واره ها به صورت های «بازتاب حالات درونی شاعر، توصیف وضع موجود، آرزوی وضع مطلوب و ایجاد وحدت مضمون در محور عمودی غزل» انجام شده است. شاعر در این شانزده روایت، کولی را که نمادی از خود و هر زن و انسان آزاده و تلاشگری است، به کوشش برای ساختن جامعه ای بهتر دعوت می کند. از دیگر یافته های پژوهش حاضر این است که کاربرد گفت وگو در کولی واره ها سبب شده این غزل های نو در دسته ی غزل روایی معاصر بگنجد؛ بدین گونه که شاعر از آمیختن غزل سنتی با غزل نو و گنجاندن مفاهیم تازه در قالب یک روایت، دیالکتیکی را میان غزل سنتی و نو برقرار کرده که به نوآوری در غزل روایی معاصر انجامیده است. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و آماری انجام و در گرد آوری داده ها از شیوه ی اسنادی و ابزار برگه نویسی (فیش برداری) استفاده شده است. بستر اصلی پژوهش، مجموعه ی شانزده کولی واره از دفتر دشت ارژن سروده ی سیمین بهبهانی است.
کلید واژگان: روایت, ساختارگرایی, سیمین بهبهانی, غزل نو, کولی واره, گفت وگوBoostan Adab, Volume:16 Issue: 2, 2024, PP 27 -60Kowlivaareh is a collection of sixteen modern sonnets written by Simin Behbahaani, published in "Dasht Arjan" in 1362. While reading, the readers confront with a series of narratives by the main structure of dialogue; Therefore, the authors of this article have investigated and analyzed the conversational language of this collection. It's required to mention that the investigation and analysis of the conversational language in the narration is based on the theories of the structuralists, in which the linguistic elements involved in the conversation such as words, compounds, pronouns, tone, propositions Dialogue, literary elements in dialogue relations and the function of dialogue are examined and analyzed. In this article, the linguistic structure of Simin Behbahaani's Kowlivaarehaa has been investigated and the authors have found new and considerable results regarding the innovations of this great contemporary poet in modern sonnets. The function of dialogue in Simin Behbahaani's Kowlivaarehaa is carried out in the form of "reflection of the poet's inner states, description of the current situation and the demand for the desired situation" and the poet in these sixteen narratives, the Kowli - who is a symbol of she, herself and every free woman and man she calls for trying to build a better society.
Keywords: Narrative, Structuralism, Simin Behbahaani, Modern Sonnet, Kowlivaareh, Dialogue -
رویکرد ساختارگرایی به عنوان یک روش فکری-فلسفی بعد از جنگ جهانی دوم، مقبولیت یافت و بر بسیاری از حوزه های علمی تاثیر گذاشت. این اندیشه توسط مورخان مکتب آنال وارد قلمرو علم تاریخ شد و در نسل دوم آنال، تاریخ نگاری ساختارگرا به اوج رسید. عصر طلایی ساختارگرایی دهه های شصت و هفتاد قرن بیستم میلادی به حساب می آید و از نمونه های آن می توان به آثار فرناندو برودل اشاره کرد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و مبتنی بر داده های مستخرج از مجله آریانا(مهم ترین نشریه انجمن تاریخ کابل) و مهم ترین آثار تاریخی چهره های شاخص این انجمن، درصدد تبیین تاثیر اندیشه ساختارگرایی در تاریخ نگاری انجمن مذکور است که بین سال های 1321- 1357 ش. فعالیت داشت و میراث گسترده ای با همین رویکرد، برجای گذاشت. یافته های پژوهش نشان میدهد ساختارهای ناسیونالیسم با مولفه های باستان گرایی، تبار گرایی، زبانی و جغرافیایی در تاریخ نگاری آنان تاثیر داشته است. این تاثیرگذاری، در کنار خلق فرصت هایی چون تاریخ تحلیلی، توجه به جغرافیای تاریخی، اهمیت دادن به عناصر فرهنگی مثل زبان شناسی، آثار باستانی، آداب و رسوم، افسانه ها و قصه ها؛ چالش های گسترده ای نیز در سنت تاریخ نویسی افغانستان به وجود آورد. پیش فرض های متنوع و متناقض انجمن مذکور در تاریخ نگاری افغانستان، دگرگونی عمیقی را در سنت تاریخ نگاری این کشور بوجود آورد. انجمن مذکور تلاش کرد با پیش فرض های حاکم بر افغانستان معاصر به عنوان واحد سیاسی مستقل با مرزهای کنونی آن، گذشته تاریخی این کشور را تبیین کند؛ ازاین رو پیش فرض های ذهنی مورخان انجمن تاریخ، خود را بر واقعیت های تاریخی گذشته تحمیل کرده است.
کلید واژگان: تاریخ نگاری مدرن, ساختارگرایی, انجمن تاریخ کابل, تاریخ نگاری افغانستانThe structuralism approach gained acceptance as an intellectual-philosophical method after World War II and influenced many scientific fields. The golden age of structuralism is the 60s and 70s of the 20th century, and one of its examples is the works of Fernando Braudel. This article, with analytical-descriptive method and based on data extracted from Ariana magazine (the most important publication of the Kabul History Association) and the most important historical works of prominent figures of this association, tries to explain the influence of structuralist thought in the historiography of the said association between 1321- 1357 Sh. which it was active and left a wide legacy with this approach. The findings of the research show that the structures of nationalism with the components of archaism, descent, language and geography have had an impact on their historiography. This influence, along with creating opportunities such as analytical history, paying attention to historical geography, giving importance to cultural elements such as linguistics, ancient works, customs, legends and stories; It also created extensive challenges in the history writing tradition of Afghanistan. The diverse and contradictory presuppositions of the mentioned association in the historiography of Afghanistan created a deep transformation in the historiography tradition of this country. The aforementioned association tried to explain the historical past of this country with the presuppositions governing contemporary Afghanistan as an independent political unit with its current borders; Therefore, the mental presuppositions of the historians of the History Association have imposed themselves on the historical facts of the past
Keywords: Modern Historiography, Structuralism, Kabul History Association, Afghan Historiography -
جامعه شناسی ساختارگرا، رویکردی نظری برای شناخت نظام ها و ساختارهای اجتماعی است که مفاهیم و رفتارهای اجتماعی را شکل می دهند. این نوع از جامعه شناسی تلاشی برای استفاده از مدل ها و نظریه ها جهت تبیین و توسعه سیستم ها و ساختارهای جامعه است که بر اساس مدل سازی و الگوسازی طرح بندی می شوند. مطالعه ی جامعه شناختی حکایت های مثنوی از آنجا که مروری بر چگونگی تفسیر و نحوه ی واکنش اعضای اجتماع به حوادث و پدیده های مختلف است، می تواند نقدها و تحلیل های معتبر و قابل قبولی در باره ی جامعه ی زمان آفرینش این اثر ارائه دهد. با استفاده از الگوها و نمودارهای مختلف و نقد و تحلیل های مبتنی بر این الگوها و مدل ها و همچنین با تجزیه و تحلیل حکایت های مثنوی، بر اساس الگوها و مدل های ذکر شده، امکان درک همه جانبه ای از رفتار و واکنش اعضای جامعه به مسائل مختلف فراهم می ود. این مطالعه جامعه شناختی می تواند به شناسایی علل زمینه ای در پس رفتارها و واکنش های خاص و نیز تاثیرات آن ها بر پویایی اجتماعی کمک کند. علاوه بر این، می تواند بینشی در مورد نحوه تعامل سیستم های اجتماعی مختلف با یکدیگر ارائه دهد، که به تصمیم گیری آگاهانه تر در مورد بهترین نحوه ی مدیریت بر نهادهای اجتماعی کمک کند. ازجمله کنش ها واکنش های افراد در جامعه که تعاملات افراد را در موقعیت های مختلف اجتماعی تحت تاثیر قرار می دهد، اعتقاد به جبر مطلق یا اختیار تام در انجام امور زندگی روزمره است. از بررسی دفترهای شش گانه مثنوی، این نتیجه حاصل شد که موضوع فوق پیچیده و بحث برانگیز وتا حدودی غیر قابل تفکیک می باشد.
کلید واژگان: مولانا, جبر, اختیار, ساختارگرایی, لوسین گلدمنStructuralist sociology is a theoretical approach to understanding social systems and structures that shape social concepts and behaviors. This type of sociology is an attempt to use models and theories to explain and develop the systems and structures of society, which are planned based on modeling and modeling. Sociological study of Masnavi anecdotes, since it is an overview of how to interpret and react to various events and phenomena of society members, it can provide valid and acceptable criticisms and analyzes about the society of the time of its creation. give effect By using different patterns and diagrams and criticism and analysis based on these patterns and models, as well as by analyzing Masnavi anecdotes, based on the mentioned patterns and models, the possibility of comprehensive understanding of behavior And the reaction of society members to various issues is provided. This sociological study can help to identify the underlying causes behind certain behaviors and reactions as well as their effects on social dynamics. In addition, it can provide insight into how different social systems interact with each other, helping to make more informed decisions about how best to manage social institutions. Among the actions and reactions of people in society that affect people's interactions in different social situations, is the belief in absolute determinism or complete authority in doing daily life affairs. From the examination of the six notebooks of the Masnavi, it was concluded that the above issue is complex and controversial and somewhat inseparable.
Keywords: Molana, Determinism, Discretion, Structuralism, Lucien Goldman -
یعد اسم التفضیل من اهم عناصر النحو والبلاغه فی الادب العربی، وقد کثر استخدامه فی النصوص الدینیه. یستخدم هذا الاسم فی حالات کثیره فی حکم نهج البلاغه فی معناه الاصلی، ای المفاضله والتفوق بین الشیئین او اکثر، ولکن هناک حالات اخری تستخدم فی غیر معناه. ولتحلیل وظیفته، بالإضافه إلی اعتبار ان اسم التفضیل یتکون من الفعل الذی فیه معنی المفاضله ویاتی علی وزن "افعل" او بإستخدم کلمات مثل «اشد- اکثر - اقل، وما إلی ذلک»، او مع مصدر الفعل فی هیئه التمییز؛ ینبغی للمرء ان ینتبه إلی البنیه النحویه المختلفه لکل تطبیق. إن الکلام الذی استخدم فیه اسم التفضیل بصوره نکره؛ مع «من التفضیلیه»؛ إما ان یضاف إلی اسم نکره او معرفه، او ان اسم التفضیل یستخدم مع "ال"، وفی هذه الحاله غالبا ما یستخدم کصفه للاسم الذی قبله، والظاهر انه لیس له معنی المفاضله فی هذه الحاله. إن النظره البنیویه إلی استخدام اسم التفضیل فی کل جانب من الجوانب السابقه هی من اهم الطرق لاکتشاف المعنی المقصود فی خطاب الإمام علی فی نهج البلاغه. اعتمد هذا البحث علی المنهج الوصفی التحلیلی مستعینا بالقواعد النحویه والبلاغیه، لبیان القواعد المتعلقه باسم التفضیل وحالاته المختلفه، ویتطرق إلی بعض حکم نهج البلاغه علی ضوء التحلیل البنیوی والمعنوی لاسم التفضیل، واثره فی ترجمه هذه الحکم، کما یقوم بمراجعه الترجمات ونقدها ایضا. وال نتیجه انه فی کثیر من الاحیان یفقد هذا الاسم معناه الخاص بسبب بنیته، فیستخدم فی معنی آخر غیر معناه الاصلی، مما یتطلب تطبیق القواعد والنقاط المتعلقه به للوصول إلی المعنی الجدید.
کلید واژگان: إسم التفضیل, الحکم, البنیه, الدلاله, نهج البلاغهThe noun of Tafzil is one of the most important items in the grammar and rhetorical rules of Arabic literature, which has been used and used frequently in religious texts. This name is used in many cases in the wisdom of Nahj al- Balagha, in its essence and purpose, that is, superiority between two or more things, but there are other cases that are used other than its meaning, and to analyze its function, in addition to considering the point that The adjective in question is one of the adjectives that are made from the verb being discriminated on the weight of the "verb" or it is a hybrid adjective style that uses one of the words asd, akstar, akal, etc. , along with the infinitive of the verb. The target is presented in a distinct format; One should pay attention to the different syntactic structure of each application; That the word in which the noun Tafzil is not used and is used together with "I" is Tafziliye. Either it is added to a noun like Nakrah or Ma'arifa, or the noun Tafzil is added with "al", in which case it is often used as an adjective for the noun before it, and it seems that it does not have its own meaning of Tafzil. From the above aspects, one of the most important ways to discover the intended meaning of Imam Ali's speech is in Nahj al-Balagha. This research, using the analytical descriptive method, based on the syntactic and rhetorical rules of the noun Tafzil, while stating the rules related to the noun Tafzil and its different cases, investigated the case of some wisdoms of Nahj al-Balagha and according to the structural analysis and meaning of the noun Tafzil, its expression in the translation of this wisdom. It expresses and reviews the translations as well. The result is that: in many cases, due to its structure, this noun loses its special meaning and is used in a meaning other than its original meaning, which requires applying the rules and points related to it.
Keywords: Tafzil noun, structuralism, semantics, Nahj al-Balagha -
ادبیات شفاهی درحقیقت تاریخ و فرهنگ گویای هر ملت است و داستان اصلی و کرم از داستان های معروف ادبیات ترکی است که به صورت شفاهی و سینه به سینه انتقال یافته و درنهایت به صورت مکتوب درآمده است. این پژوهش به تحلیل ساختار روایی این داستان، بر پایه الگوی روایی گریماس پرداخته و هدف از آن تشخیص و تحلیل عناصر روایی، و تبیین کارکردهای آن در ساختار این داستان است. از داستان اصلی و کرم چندین روایت و نسخه مکتوب وجود دارد که نسخه مورد استناد ما، نسخه سیروس قمری است. در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و کمی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی زنجیره های روایی، الگوی کنشی و مربع معناشناسی را در داستان اصلی و کرم تحلیل و بر مبنای نظریه گریماس، روایتشناسی کرده ایم. دستاوردهای پژوهش گویای آن است که این داستان طرح و پی رنگی منسجم دارد و مولفه های ششگانه الگوی کنشی روایت شناسی گریماس، تطابق معناداری با اجزای روایت در آن دارد.
کلید واژگان: روایت شناسی, ساختارشناسی, الگوی روایی, گریماس, اصلی و کرمAsli and Karam are among the Turkish oral love stories that have been popular among the people of Iran, Caucasus, Central Asia and Asia Minor. The action of discourse, space creation, characterization, which are interconnected with the plot of this oral story shows its coherent narrative structure. Today, narratology is one of the most influential and successful fields under structuralism. In this research, we have analyzed the narrative chains, action pattern and semantic square in the main story of Asli and Karam throug qualitative and quantitative analysis using library and documentary methods and based on Grimas's theory of narratology. Our findings show that this story has a consistent plot, and six components of Grimas' narratological action model have a meaningful match with the narrative components in it.
Keywords: Narratology, Structuralism, Narrative Pattern, Grimas, Asli, Karam -
آثار مفرغی لرستان برای اولین بار از سال 1928 میلادی در بازارهای عتیقه به علاقه مندان و پژوهشگران معرفی گردید که از غرب ایران بدست آمده بودند. تاریخ گذاری های مختلفی در ارتباط با این اشیاء صورت گرفته؛ اما در مجموع محققان این اشیاء را به اواخر هزاره دوم تا اوائل هزاره اول قبل از میلاد نسبت داد ه اند. این اشیاء به دلیل شمایل نگاری های منحصربه فرد زینت بخش بسیاری از موزه های دنیا هستند. یکی از جالب ترین نقش مایه های اجرا شده بر روی این آثار نقش مایه «شبه انسان شاخدار» است. گروهی از پژوهشگران این نقش مایه را مربوط به خدای «سروش» دانسته و برخی دیگر از این موجود به عنوان «گیلگمش» یاد کرده اند و برخی نیز بر این باوراند که این نقش مایه روایت گر «ارباب حیوانات» است. تمامی این نظریات مبتنی بر تک یافته هایی، بدون ارتباط جامع با تمامی مفرغ هایی هستند که این نقش مایه بر روی آن ها اجرا شده است. لذا به منظور دست یابی به یک تعریف جامع از نقش مایه «شبه انسان شاخدار» یک مجموعه 21 عددی از مفرغ های لرستان انتخاب و با بهره گیری از رویکرد ساختارگرایانه توصیف و منجر به شناسایی یک شخصیت ماورائی با جنسیتی نامشخص گردید. به منظور خوانش ماهیت این نقش مایه نیز با استفاده از نگاه ساختاری به موقعیت و ترکیب این نقش با نقوش پیرامونی و بهره گیری از تحلیل این ترکیب در گروه خاصی از سنجاق ها به روش ساختارگرایی سوسور شواهدی را ارائه کرده ایم که این شخصیت را می توان به عنوان خدای مردگان معرفی کرد که نشانه هایی از ارواح انسان های مرده-با جنسیت های زنانه و مردانه- را در اختیار گرفته است.و در هیبت این نقش مایه تجلی پیدا کرده است.
کلید واژگان: مفرغ های شاخص لرستان, نقش مایه شبه انسان شاخدار, ساختارگرایی, خدای جهان زیرینAntique objects, known as Luristan bronzes, were introduced in scientific societies from 1928 onwards through antique markets, these ancient objects were found in the central Zagros plains. these objects were got from the areas in central Zagros and western Iran. Based on comparative methods and morphology, most archaeologists have dated this collection to the second half of the first millennium to the first half of the first millennium BC. Because of the combinations of special motifs, they were placed in the showcases of many prestigious museums. One of the attractive motifs of these objects is the motif of the "semi-human horned", which has been studied by researchers since the beginning of the recognition of the concept of this motif. One of the attractive motifs of these objects is the motif of "horned pseudo-human", which has been studied by researchers since the beginning of the recognition of the concept of this motif Some identified the role as belonging to the "God of Sorush" and others as "Gilgamesh" And the other group believes that this motif is a representation of a creature with "lord of animals". In terms of method, the differences in researchers' views are because of the focus and study of each group on individual data and not paying attention to a comprehensive study method on all samples. Based on this situation, a recent study has been conducted on a set of 21 bronzes from Luristan that have the motif of "semi-horned human motif"
Keywords: Luristan Bronzes Artifacts, Horned Pseudo-Human, God Of The Underworld, Structuralism -
شهود از اضلاع مهم هندسه معرفت دینی و از منابع کسب معرفت محسوب می شود. پرسش از عینیت متعلق تجربه عرفانی از سوالات اساسی مطرح در این حوزه است. در پاسخ به این پرسش برخی نظریه ذات گرایی را پذیرفته و برخی دیگر معتقد به ساختارگرایی (زمینه گرایی) هستند. ذات گرایان متعلق تجربه عرفانی، را ذات و حقیقت متعالی می دانند. طرفداران نظریه ساختارگرایی ضمن نفی حکایتگری تجربه عرفانی از ذات واحد، این تجربه ها را معلول فرهنگ، باور و زمینه فکری فرد می دانند. مطالعه و مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی در زمینه واقع گرایی و عینیت متعلق تجربه عرفانی از اهداف و موضوع این نوشتار است. روش مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی و با اتکاء به آثار آنها می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که علامه طباطبایی با تقسیم بندی علم به دو قسم علم حضوری و حصولی و بازگشت علم حصولی به حضوری و پذیرش اصل اتحاد علم، عالم و معلوم، تجربه های عرفانی را از نوع علم حصولی و حضوری دانسته که در هر دو نوع، تجربه ذات محقق می شود. از دیدگاه فخررازی در سایه تزکیه درون و تصفیه نفس و رسیدن به احوال و کشفیات عرفانی، انسان به مرتبه ای می رسد که با علم حضوری حقایق را درک می نماید. لذا این احوالات از نوع تجربه ذات و معرفت بخش می باشند. در واقع ذات گرایی وجه اشتراک علامه و فخر است.
کلید واژگان: ساختارگرایی, شهود, ذات گرایی, علم حضوری, علم حصولی, علامه, فخر رازیIntuition is one of the important aspects of the geometry of religious knowledge and one of the sources of acquiring knowledge. The question of objectivity of associate the mystical experience is one of the basic questions raised in this field. In response to this question, some accepted the theory of essentialism and others believe in structuralism (contextualism). The essentialists consider the associate of mystical experience to be the supreme essence and truth. Proponents of the theory of structuralism, while denying the narration of the mystical experience of a single essence, consider these experiences as a result of a person's culture, belief and intellectual background. Studying and comparing the views of Allameh Tabatabai and Fakhr Razi in the field of realism and objectivity of the associate of the mystical experience is one of the goals and the subject of this article. The study method is descriptive and analytical, relying on their works. The findings of the research show that Allameh Tabatabai, by dividing knowledge into two types of presential knowledge and acquired knowledge and returning the acquired knowledge to presential and accepting the principle of unity of the knower and the known, considered mystical experiences to be the type of acquired and presential knowledge that in both types, Essence experience is realized. From Fakhrazi's view, in the shadow of inner cultivation and self-purification, and reaching mystical states and discoveries, a person reaches a level where he understands the truths with direct knowledge. Therefore, these situations are the experience of the essence and cognitive knowledge. In fact, essentialism is the common feature of Allameh and Fakhr
Keywords: Acquired Knowledge, Associate, Essentialism, Intuition, Presential Knowledge, Structuralism -
نشریه پژوهش ملل، پیاپی 99 (خرداد 1403)، صص 81 -102
سیاست های اقتصادی جمهوری اسلامی ایران از جمله سیاست های مهم دولت ها محسوب می شود. به آن جهت که با زندگی و رفاه مردم سروکار دارد. اصلی ترین کارویژه سیاست گذاری توسعه اقتصادی عبور از چالش ها و بحران های توسعه محسوب می شود. هریک از نهادهای سیاست گذار ایران در دوران های مختلف تاریخی، نقش موثری در ارتقا و بهینه سازی روند سیاست ها به انجام رسانده اند. اصلی ترین چالش سیاست گذاری توسعه اقتصادی را می توان براساس مسائل حل نشده و تکرار شونده در برنامه های اقتصادی ایران مشاهده کرد. اقتصاد توسعه در شرایطی از اثربخشی برخوردار است که چالش های آن شناسایی و ترمیم شود. سیاست گذاری اقتصادی ماهیت هنجاری- اکتشافی و مبتنی بر برنامه ریزی دارد. هریک از مولفه های یاد شده چگونگی فهم ساختاری در وقوع پدیده ها و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر را امکانپذیر می سازد. بنابراین فهم و شناسایی این آسیب های ساختاری زمینه ساز روند سیاست گذاری درست و صحیح در عرصه و حوزه اقتصادی می باشد. سوال اصلی مقاله، طبقه بندی و اولویت بندی آسیب شناسی سیاست های اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در مراحل تدوین و اجرای سیاست ها چگونه است؟ یافته ها نشان می دهد که سیاست گذاری اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران برمبنای رویکرد مدل تک مرحله ای واکنشی مبتنی بر خط مشی دستوری تصاعدی ، فقدان راهبرد همه جانبه و بی توجهی به چشم انداز سازمانی از منظر آموزه های سیاست گذاری عمومی می توان ارزیابی نمود.
کلید واژگان: آسیب شناسی, سیاست گذاری, اقتصادی, جمهوری اسلامی, اولویت بندیAccording to many Iranian analysts, this country was caught in the abuse of this situation by the Chinese side in its relations with China during the sanctions period. The Chinese also believe that they have stood by the sanctions and their friendship with Iran as much as possible and have paid a lot of costs in front of the international environment and the West. Therefore, the Islamic Republic of Iran and the People's Republic of China, while having very favorable capacities in relation to each other's needs, also have challenges in the political, economic, and cultural fields, and these challenges are the subject of our analysis in this article. . In this research, we have examined the challenges of relations between the Islamic Republic of Iran and the People's Republic of China in the form of a geopolitical theoretical framework, with the approach of cultural geopolitical effects on the foreign policy of the two countries, and with the method of applied research and qualitative analysis, and we have drawn conclusions. We believe that it is necessary for the Islamic Republic of Iran to pay more attention to cultural and civilizational patterns in its diplomacy towards China, as well as through dialogue, holding joint think-tank meetings, strengthening scientific diplomacy and extensive elite relations between thinkers and politicians. And the professors of the two countries will make the mentality of both sides closer and more understandable so that the challenges reviewed in this article will be solved and the relations between the two countries will be smooth and deeper.
Keywords: Iran, China, Cultural Geopolitics, Cultural Diplomacy, Structuralism -
مقاومت، در فقه سیاسی شیعه، با الگوبرداری از قیام امام حسین (ع)، یک راهبرد فعالانه در رویارویی با موانع و تهدیدات محسوب می شود که به کارگیری آن در انقلاب اسلامی ایران، حداقل دو نوع ره آورد عمده و اساسی داشت: یکی در پیروزی انقلاب و موفقیت های آن در عرصه های مختلف و دیگری توسعه قدرت گفتمانی و راهبردی در منطقه و جهان، با ایجاد اتحادی فراملی، به نام «محور مقاومت»، با هدف مواجهه با ظلم و استثمار قدرت های سلطه طلب. با این رخدادها، مکاتب امنیتی مهم جهان، مانند سنت رئالیستی به چالش کشیده شدند. از این منظر، تبیین ابعاد و زوایای مقاومت به مثابه یک چهارچوب نظری، به ویژه در مقایسه با مکاتب امنیتی مطرح دیگر، یک ضرورت اجتناب ناپذیر می باشد تا همان طور که در کارزارهای سخت و نیمه سخت، موجب تغییر موازنه قدرت شده است؛ در ساحت علم و مبانی نظری امنیت و قدرت نرم نیز، جایگزین راهبردها و نظریات دیگر شود و اقناع و اجماع نخبگان و سیاستمداران را به برتری آن به دست آورد. در این پژوهش، از روش کتابخانه ای، برای گردآوری داده ها و برای تحلیل، از روش توصیفی- تبیینی استفاده شده است.
کلید واژگان: مقاومت, اسلام, واقع گرایی, ساختارگرایی, پسا ساختارگراییResistance, in Shia political jurisprudence, modeled after the uprising of Imam Hossein (AS), is considered an active strategy in facing obstacles and threats, and its application in the Islamic Revolution of Iran had at least two major and fundamental results one in the victory of the revolution and Its successes in various fields and the development of discursive and strategic power in the region and the world, by creating a transnational alliance, called "Resistance Axis", with the aim of confronting the oppression and exploitation of hegemonic powers.With these events, the important security schools of the world, like the realist tradition, were challenged. From this point of view, explaining the dimensions and angles of resistance as a theoretical framework, especially in comparison with other prominent security schools, is an inevitable necessity, as it has caused a change in the balance of power as in hard and semi-hard campaigns;In the field of science and theoretical foundations of security and soft power, it can replace other strategies and theories and gain the persuasion and consensus of elites and politicians on its superiority. In this research, library method was used to collect data and descriptive-explanatory method was used for analysis.
Keywords: Resistance, Islam, Realism, Structuralism, Post-Structuralism -
Abstract Structuralist film theory focuses on how the meaning is conveyed through films, while the significance originates from the elements lying in the "system" or "structure" of a movie. Tzvetan Todorov introduced his narrative theory consisting of five main steps: equilibrium (happy beginning), a disruption (a problem comes up), realization (chaos), restored order (repair the damage), and equilibrium again (normality). As Scholes noted the study of literature must involve the study of the communicative process in general—or semiotics—and in particular the development of the codes that govern the production and interpretation of the major kinds of literature, and the subcodes that inform the various genres that have developed in the course of literary history. This paper aims to investigate the narrative module, and the structure of action films finding some of the verbal and non-verbal codes according to Tzvetan Todorov’s Theory in Rocky, Kickboxer, Kill Bill I & II, and Southpaw movies.
Keywords: Keywords, Structuralism, Tzvetan Todorov’S Theory, Semiotics, Action Films, Narratology -
زمینه و هدف
در میان آثار ادبی به جای مانده، داستان بخش زیادی را به خود اختصاص داده است و هر داستان نوشته شده در گذشته و حال، دارای عناصری است که هریک از این عناصر در موفقیت و یا عدم موفقیت یک داستان و نویسنده آن نقش بسزایی دارد. نظریه ساختارگرایی در خصوص شناخت، بررسی روایت ها بر پایه قواعد و الگوهایی که به واسطه ساختار بنیادین به وجود آمده اند، میپردازد. طرح داستان یکی از مهمترین عناصر روایت و اصلیترین جزئی است که در تحلیل های ساختارگرایان واکاوی میشود. دو کتاب «مم و زین» در ادبیات کردی و «لیلی و مجنون» در ادبیات فارسی به دلیل شباهتهای ساختاری و معنایی و شخصیت های عاشق و معشوق قابل بررسی تطبیقی در حیطه نظریه طرح داستان ساختگرا هستند.
روش مطالعهاین تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و به کمک منابع کتابخانه ای فراهم آمده، به مطالعه ساختار روایی طرح داستان غنایی «لیلی و مجنون» نظامی در ادب پارسی و «مم و زین» احمد خانی در ادب کردی پرداخته است.
یافته هایافته های پژوهش حاضر نشان میدهد که در هر دو روایت با ژانری عاشقانه مواجهیم که طرحی مشابه و سیر روایی یکسانی دارند. در هر دو داستان در ابتدا مقدمه ای شامل معرفی شخصیت ها، مکان و زمان به چشم میخورد و داستان ها ضمن ایجاد گره به سمت اوج حرکت میکنند.
نتیجه گیریگرهگشایی در این دو روایت شبیه به پایان داستانهای مدرن است و گویا راوی آن را بر عهده خود مخاطب گذاشته است، زیرا گره داستان گشوده نمیشود. از نظر ساختار پیرنگ بین دو داستان شباهتهای بسیاری وجود دارد و در هر دو داستان بر عاشقان رنجی بسیار وارد میشود.
کلید واژگان: نظامی گنجوی, احمدخانی, لیلی و مجنون, مم و زین, ساختارگرایی, طرحJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 96, 2024, PP 83 -99BACKGROUND AND OBJECTIVESAmong the remaining literary works, the story occupies a large part and every story written in the past and present has elements that each of these elements contribute to the success or failure of a story and its author. It plays an important role. The theory of structuralism regarding cognition examines narratives based on the rules and patterns created by the fundamental structure. The plot is one of the most important elements of the narrative and the main component that is analyzed in the structuralists" analysis. The two books "Mam and Zain" in Kurdish literature and "Laili and Majnoon" in Persian literature can be compared in the field of constructivist plot theory due to their structural and semantic similarities and the characters of the lover and the beloved.
METHODOLOGYThis research is descriptive-analytical and with the help of library sources, it has studied the narrative structure of the lyrical plot of Nizami"s "Laili and Majnoon" in Persian literature and Ahmed Khani"s "Mem and Zain" in Kurdish literature.
FINDINGSThe findings of the present research show that in both narratives we are faced with a romantic genre that has a similar design and the same narrative flow. In both stories, there is an introduction including the introduction of the characters, place and time, and the stories move towards the climax while creating a knot.
CONCLUSIONThe resolution in these two narratives is similar to the end of modern stories, and it seems that the narrator has left it to the audience, because the story is not resolved. In terms of the plot structure, there are many similarities between the two stories, and in both stories, a lot of suffering is inflicted on the lovers.
Keywords: Nizami Ganjovi, Ahmadkhan, Laili, Majnoon, Mem, Zain, structuralism, design -
زمینه و هدف
ساختگرایی از نظریه های مهم قرن بیستم است که در حوزه های متفاوتی کاربرد پیدا کرد؛ از مردم شناسی، اسطوره شناسی و روانکاوی گرفته تا مطالعات ادبی. در پژوهشهای ادبی صورت گرفته در اواخر سده چهاردهم شمسی ایران نیز بتدریج شاهد به کارگیری آن بر بخشی از متون کهن فارسی هستیم.
روش مطالعهاین پژوهش با روش مطالعه کتابخانه ای در پی تحلیل مقالات علمی-پژوهشی منتشرشده با این موضوع در دهه های هفتاد و هشتاد شمسی و آسیب شناسی کاربست نظریه ساختگرایی بر متون کهن در آنهاست.
یافته هابررسی مقالات علمی-پژوهشی به نگارش درآمده در محدوده زمانی مذکور نشان میدهد مهمترین آسیب رخ داده، بی نیازی بسیاری از پژوهشهای یادشده از به کارگیری نظریه است؛ به نحوی که اکثر این مقالات -حتی اگر درک درستی از مبانی و اهداف نظریه داشته اند- با حذف عنوان و گزاره های نظریه ساختگرا نیز به همین صورت فعلی قابل طرح هستند. لذا نظریه در آنها کارکردی زائد دارد و صرفا برای اعتباربخشی ظاهری به تحقیق استفاده شده است. از دیگر مشکلات مشهود میتوان به مواردی همچون «فهم نادرست مبانی نظریه»، «اصالت دادن به نظریه و گزینش سلیقه ای متن در راستای اثبات آن» و «ناکامی از کسب نتایج جدید» اشاره کرد.
نتیجه گیریبه کارگیری نظریه های نوین در شناخت متون کهن، میتواند ظرفیتهای جدیدی در شناخت متون ایجاد کند، اما بی توجهی به آسیبهای یادشده موجب تولید انبوه مقالاتی شده است که بیشتر خاصیت ترویجی دارند و به دلیل عدم ارائه دستاورد جدید، بر تحقیقات پس از خود نیز تاثیر چندانی نداشته اند.
کلید واژگان: ساختارگرایی, متون کهن فارسی, آسیب شناسی, نظریه ادبی, کاربست نظریه بر متنJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 95, 2024, PP 135 -157BACKGROUND AND OBJECTIVESConstructivism is one of the important theories of the 20th century that was used in different fields; From anthropology, mythology and psychoanalysis to literary studies. In the literary researches carried out in the late fourteenth century of Iran, we gradually see its use on some of the ancient Persian texts.
METHODOLOGYThis research is based on the library study method following the analysis of scientific-research articles published on this topic in the seventies and eighties and the pathology of the application of the theory of constructivism on ancient texts in them.
FINDINGSThe review of the scientific-research articles written in the mentioned time frame shows that the most important damage occurred is the lack of application of theory in many of the mentioned researches; In such a way that most of these articles - even if they have a correct understanding of the foundations and goals of the theory - can be presented in the same way by removing the title and propositions of the constructivist theory. Therefore, the theory has a redundant function in them and has been used only for the apparent validation of the research. Among the other obvious problems, we can mention things like "misunderstanding the basics of the theory", "giving originality to the theory and selecting the text in order to prove it" and "failure to obtain new results".
CONCLUSIONThe use of new theories in the knowledge of ancient texts can create new capacities in the knowledge of texts, but neglecting the aforementioned damages has led to the mass production of articles that are mostly promotional and due to the lack of presenting new achievements, it also affects subsequent research. They haven"t had much.
Keywords: structuralism, ancient Persian texts, pathology, literary theory, application of theory to text -
الاسلوب منهج یرکز علی العناصر الاساسیه والداخلیه للعمل الفنی، للکشف عن معاییر الاختراع والابتکار فیه. إن مناقشه اسلوب العمل الادبی وسیله لفهم الآراء والنظره العالمیه والثراء الفنی للعمل الادبی؛ إذ إنها توضح کیفیه تفاعل المولف مع الإمکانات والکفاءه اللغویه التی تظهر فی المستویات المختلفه للغه. یمکن القول بان الاسلوبیه هی إحدی الاسالیب الجدیده التی دخلت مجال الادب لتحلیل النص، بحیث یمکن من خلالها الوصول إلی احسن الفهم للنصوص الادبیه. تحتوی قصیده عذاب الحلاج لعبد الوهاب البیاتی علی سته اجزاء داخلیه تشکل بنیه ذات معنی فی اتصال عضوی، لیتمکن الشاعر من استحضار شخصیه صوفیه کحلاج حتی یشرح تجربته الواعیه لمجتمعه المعاصر. ولذلک تصبح قصیده عذاب الحلاج بنیه ذات معنی تعکس ظروف المجتمع. وفی السیاق ذاته، وبالنظر إلی السمات الاسلوبیه المحدده للقصیده، یهدف هذا المقال إلی التحقیق فی شتی مستویات القصیده، منها الفکریه، والصوتیه، والنحویه، والبلاغیه، من خلال الاعتماد علی المنهج الوصفی التحلیلی القائم علی التفسیر والتحلیل. تشیر نتائج هذا البحث إلی ان قصیده عذاب الحلاج تتکون من سته اقسام داخلیه محزنه، تشکل بنیه ذات معنی فی ارتباط عضوی، بحیث یتمکن الشاعر من استدعاء شخصیه صوفیه بهدف شرح تجربته الواعیه وتقدیم الاستجابه المناسبه لتصرفات مجتمعه المعاصر. وبهذا، تصبح القصیده بنیه ذات معنی داله علی احوال المجتمع. لقد ابدع البیاتی فی هذه القصیده الواقعیه الصوفیه، وترک اسلوبا خاصا قد تجلی فی عده مستویات: لغویه، وادبیه، وفکریه. فإن انسجام المستوی اللغوی والادبی لهذه القصیده مع نظیرتها الفکریه هو من اهم السمات الاسلوبیه لهذه القصیده.
کلید واژگان: الاسلوبیه, عذاب الحلاج, عبد الوهاب البیاتی, البنیویه, المستوی الادبی, المستوی الفکریThe history of the style goes back to the Greeks and Rome. The term style was included in the science of rhetoric and gained the attention of both Aristotle and Plato, as Plato defines it by saying: “Style is similar to a personal trait”. Through the definition that Plato provided for the term style, we notice that style for him is a special characteristic of every human being, as every person has his own style of employing or composing speech however he wants. Style is an acquired characteristic, but it is divided into different degrees. Stylistics in its true sense did not exist in past eras. In the twentieth century, this knowledge, like other literary techniques, was influenced by structural linguistics and acquired a new color and form.Structuralism is a critical approach that relies on reading the text based on strict principles and foundations, because this approach sees in the text a structure with its own rules that organize the distinct elements into a single unit, and its importance is independent of the outside world because concepts and ideas are extracted through reading the text. The structural approach to analyzing literary texts depends on multiple levels, which can be divided into the following headings:Phonetic level: This level depends on the study of letters, their formation, symbols, and their music, such as tone and rhythm.Grammatical level: This stylistic level often deals with the study of words and their organization, the structure of sentences, their composition, and their semantic and aesthetic properties.Morphological level: The purpose of this level is to study words, their verbal structure, and their function in language formation.Semantic level: The purpose of this level is often to analyze direct and indirect meanings and their associated images outside the boundaries of language.Symbolic level: This level studies the symbolism of the word and infers and synthesizes the role played by the previous levels in the new meaning and produces new literary meanings.There are many poets in contemporary Arabic poetry who created a new style in their poetry under the influence of Western schools, especially Structuralism. Among these creative poets with a special style is Al-Bayati, who was one of the pioneers of free poetry and used the niqab technique. This Iraqi poet created poetry in form and content, and his style was distinguished by the use of a mask and a tendency towards Sufism. He may have chosen Sufism as a mechanism to escape from bitter reality. Al-Bayati loved life, the land, spring, and children, and hated death and destruction. His poetry had characteristics such as easy and fresh words, sweet expressions, sincere emotion, and pleasant music, clearly in contrast to the poetry of Adonis.In the present study, the following three research questions are answered by analyzing the poem ‘The Torment of Al-Hallaj’ according to the theory of critical structuralism:1- What are the most important stylistic features of this poem according to critical structural theory?2- What are the most important stylistic elements used in this poem according to critical structural theory?3- Does the poet have special stylistic features in this poem?The hypotheses on which these questions were based are:Among the most important stylistic phenomena of this poem, we can identify the rhythmic structure, morphological structures, syntactic structures, and lexical structure. Each of these structures has specific subgroups.There are many elements that make this poem distinctive in terms of style, including repetition, symbols, intertextuality with myths, religious and historical texts, invocation and mask, inflection, dramatic techniques, and so on.There is a deep thought behind the simple words that sent the poem to the hidden worlds of the human soul where we can hear the cry of a man who understands the eternal suffering of man. Abdul Wahab Al-Bayati is considered one of the creative Arab poets, who was able to tranform life into the dialogue and multiplicity of voices in his poems by evoking the Sufi character in his poems while creating unity between him and the created essence. Al-Bayati brings to life different voices in the text using the mask technique and techniques such as two-way speech and rhetorical statements (interrogative, imperative, exclamation, etc.).
Keywords: Stylistics, The Torment Of Al-Hallaj, Abdul Wahab Al-Bayati, Structuralism, Literary Level, Intellectual Level
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.