به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « روابط خارجی » در نشریات گروه « تاریخ »

تکرار جستجوی کلیدواژه «روابط خارجی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمد ملک زاده *

    تاریخ عصر پهلوی دوره گذار ایران از عصر نیمه استعماری به دوران نو استعماری و وابستگی به قدرت های امپریالیستی است. پژوهش حاضر با بررسی روابط خارجی ایران در دوره پهلوی اول، آن را بر مبنای نظریه «وابستگی» مطالعه و بررسی کرده است. رضاشاه در حلقه رقابت دو قدرت برتر آن دوره (یعنی روس و انگلیس) عملا به کارگزاری وابسته و فاقد اراده تبدیل شد. وی در چارچوب این رقابت مجری سیاست های استعمارگرانی بود که منافع خود را در وابستگی حکومت ایران به آنان جست وجو می کردند. پژوهش حاضر بر اساس روش «وابستگی» به دنبال بررسی مسئله اصلی پژوهش، یعنی کارکرد روابط خارجی ایران در دوران پهلوی اول بوده است. بر اساس یافته های این پژوهش، عشق و شیفتگی رضاشاه به فرهنگ و تمدن غربی، وی را به تقلید کورکورانه از آن و تلاش برای اجرای آن فرهنگ نامتجانس در جامعه اسلامی ایران سوق داد. در همین حال، ترس و نگرانی وی نسبت به توطئه غربیان علیه حکومت خود، او را به اطاعت بیشتر از بیگانگان واداشت که همین ایران را در مدار پیچیده وابستگی در ابعاد گوناگون گرفتار ساخت.

    کلید واژگان: استعمار, ایران, رضاشاه, روابط خارجی, وابستگی}

    The history of the Pahlavi era is the transition period of Iran from the semi-colonial era to the neo-colonial era and dependence on the imperialist powers. The present research has studied Iran's foreign relations in the first Pahlavi period based on the theory of "dependency". In the circle of competition between the two top powers of that period (that is, Russia and England), Reza Shah practically turned into a dependent agent and lacked will. In the framework of this competition, he was the executor of the policies of the colonialists who sought their interests in the dependence of the Iranian government on them. Based on the "dependency" method, the current research has sought to examine the main problem of the research, i.e. the functioning of Iran's foreign relations during the first Pahlavi era. Based on the findings of this research, Reza Shah's love and fascination for Western culture and civilization led him to blindly imitate Western culture and try to implement that incongruous culture in the Islamic society of Iran. At the same time, his fear and concern about the western conspiracy against his government, made him to obey the foreigners more, which trapped Iran in the complex circuit of dependence in various dimensions.

    Keywords: Colonialism, Iran, Reza Shah, Foreign Relations, Dependency}
  • روابط ایران و اسرائیل(1326-1357) از منظر نگاه نمایندگان مجلس شورای ملی
    توران منصوری*

    با صدور قطعنامه سازمان ملل متحد در سال 1948م/1327ش مبنی بر تقسیم کشور فلسطین، تشکیل دولت اسراییل رسمیت پیدا کرد و برخی از کشورها آن را به رسمیت شناختند. در ایران این موضوع با مخالفت جامعه مذهبی مواجه شد. نمایندگان مجلس شورای ملی نیز در ابتدا به تاسی از خواست مردم، در نطق های خود به مخالفت با تشکیل دولت اسراییل پرداختند. پس از کودتای 28 مرداد1332 با استحکام حکومت محمدرضا پهلوی و مناسبات دوستانه وی با آمریکا، سیاست حکومت در قبال اسراییل چرخش پیدا کرد و سمت و سویی دوستانه اما پنهانی یافت. نمایندگان دوره های 15-24 مجلس شورای ملی به مناسبت های مختلف، روابط ایران و اسراییل را دنبال و با توجه به سیاست حکومت درباره مناسبات، روابط و رخدادهای مرتبط با اسراییل اظهار نظر می کردند. مقاله حاضر تلاش دارد با استفاده از مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی و منابع کتابخانه ای و روش تحلیلی-توصیفی به این پرسش پاسخ دهد که نمایندگان مجلس شورای ملی چه واکنشی در قبال تشکیل دولت اسراییل، جنگ های اعراب و اسراییل و روابط ایران با اسراییل داشتند؟ یافته های پژوهش حاکی است نمایندگان مجلس متاثر از گفتمان غالب در فضای سیاسی ایران، موضع گیری می کردند و مواضع تند و رادیکال نمایندگان مجلس دوره پانزدهم(در بدو تشکیل دولت اسراییل) به تدریج فروکش کرد و هم راستا با مواضع دولت ایران و شاه به انتقاد از اسراییل در حد مواضع کلی سازمان ملل مبنی بر خروج اسراییل از اراضی اشغالی پس از جنگ 1967م اکتفا شد.

    کلید واژگان: نمایندگان مجلس شورای ملی, اسرائیل, فلسطین, روابط خارجی}
    Relations between Iran and Israel (1357-1326) from the point of view of the representatives of the National Council
    Tooran Mansouri *

    With the issuance of the United Nations resolution in 1948/1327 AD regarding the partition of Palestine, the formation of the state of Israel became official. In Iran, this issue was opposed by the religious community. After the coup d'état on August 28, 1332, with the strengthening of the government of Mohammad Reza Pahlavi, the government's policy towards Israel took a turn and found a friendly but hidden direction. The representatives of the 24th-15th periods of the National Assembly followed the relations between Iran and Israel on various occasions and commented on the relations and events related to Israel according to the government's policy. Therefore, the main question of the article is, what was the reaction of the representatives of the National Council to the formation of the Israeli government and Iran's relations with Israel? Therefore, this research aims to evaluate the general positions of the representatives of the National Council regarding Israel during the years 1326-1357, relying on the details of the parliament's deliberations. The findings of the research indicate that parliamentarians were influenced by the dominant discourse in Iran's political environment, and the strong and radical positions of parliamentarians of the 15th term (at the beginning of the formation of the Israeli government) gradually subsided and aligned with the positions of the Iranian government. And the Shah limited himself to criticizing Israel to the extent of the general position of the United Nations regarding the withdrawal of Israel from the occupied territories after the 1967 war.

    Keywords: National Assembly, Israel, Palestine, Foreign Relations, Members of Parliament}
  • محمد پاینده، مجتبی سلطانی احمدی*، احمد بازماندگان خمیری، عبدالله ساجدی
    حمله مغول به ایران پیامدهایی در عرصه سیاست و اجتماع داشت و یکی از آنها تغییر هویت مذهبی جامعه اهل سنت بود. با تثیبت حکومت ایلخانان در ایران، آنها وارد چالشی با دیگر همسایگان سنی مذهب خود شدند و یک گفتمان جدید در عرصه روابط خارجی با آنها پدید آوردند. پرسش اصلی این است که گفتمان جدید چه تاثیری بر هویت مذهبی جامعه اهل سنت در ایران بر جای نهاد. شکست مغولان از ممالیک مصر و از دست دادن سرزمین شام و سپس استقرار بازماندگان خلافت عباسی در قاهره، مصر را به مهم ترین رقیب منطقه ای ایلخانان مغول تبدیل کرد. این رقابت در بستر جغرافیایی سیاسی جدیدی شکل می گرفت که مغولان در ایجاد مرزبندی آن نقش برجسته ای داشتند. ایران نیز در مرکز این رقابت منطقه ای و تقریبا تنها در میان رقبای متحد خود قرار داشت. در این میان، روابط ایلخانان با ممالیک به دلیل حمایت آنها از بقایای خلافت عباسی از حساسیت بیشتری برخوردار بود و در مقایسه با سایر همسایگان مسلمان خود مانند الوس جوچی و الوس جغتای بیشتر تنش زا بود. این انزوای سیاسی ایلخانان در کنار نگاه متفاوت به مقوله خلافت عباسیان مستقر در قاهره نسبت به همان همسایگان، کار را برای ایلخانان در دوره نامسلمانی و حتی در دوره مسلمانی جهت کسب مشروعیت، بسیار دشوار نمود و راه را برای ورود فضای گفتمانی جدید مذهبی مبتنی بر عباسی زدایی و ایجاد هویتی متفاوت در میان اهل سنت ایران باز نمود.
    کلید واژگان: ایران, ایلخانان, روابط خارجی, هویت بخشی مذهبی}
    Mohammad Payandeh, Mojtaba Soltani Ahmadi *, Ahmad Bazmandegan Khamiri, Abdollah Sajedi
    The Mongol attack on Iran had implications for politics and society, and one of them was the change in the religious identity of the Sunni community. With the establishment of Ilkhanate rule in Iran, they entered into a challenge with their other Sunni neighbors and created a new discourse in the field of foreign relations with them. The main question is how the new discourse affected the Sunni community's religious identity in Iran. The defeat of the Mongols from the Mamluks of Egypt, the loss of the land of Sham, and the establishment of the remnants of the Abbasid Caliphate in Cairo turned Egypt into the most important regional rival of the Mongol Ilkhanates. This competition was formed in a new geographical and political context in which the Mongols played a prominent role in establishing their borders. Iran was also at the center of this regional competition and almost alone among its allied rivals. Meanwhile, the Ilkhans' relations with the Mamluks were more sensitive due to their support for the remnants of the Abbasid caliphate. They were more tense compared to their other Muslim neighbors, such as Elus Jochi and Elus Joghtai. This political isolation of the Ilkhans, along with a different view of the Abbasid caliphate based in Cairo compared to the same neighbors, made it very difficult for the Ilkhans to gain legitimacy in the non-Muslim period and even in the Muslim period and paved the way for entering a new religious discourse based on De-Abbasidization and creation of a different identity among the Sunnis of Iran
    Keywords: Iran, Ilkhanate, Foreign Relations, Religious Identification}
  • اسماعیل سنگاری*، احمد اسدی
    ساسانیان زمانی که بر فلات ایران و سرزمین های پیوسته به این فلات مسلط شدند، زمینه های مختلف زمامداری آنان نظیر فعالیت های تجاری و بازرگانی، متاثر از موقعیت جغرافیایی قلمروشان گردید. همچنین در فعالیت های اقتصادی آنان، جایگاه ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک فلات ایران بی تاثیر نبود. ساسانیان در این سرزمین و موقعیت جغرافیایی حساس آن، یا باید روابط خارجی و فعالیت های اقتصادی خود را با ویژگی های ژیواکونومیک سرزمین های تحت سلطه خویش تطبیق می دادند یا فعالیت های آنان در زمینه های مختلف از جمله درآمدهای تجاری، تحت تاثیر موقعیت جغرافیایی ایران قرار می گرفت. حیات اقتصادی ساسانیان وابسته به راه های تجاری بود که از سرزمین آنها عبور می کرد یا متصل به سرزمین آنان بود. تسلط بر این راه ها و برخورداری از موقعیت ترانزیتی و میانه ای در فعالیت های تجاری و بازرگانی بین شرق و غرب، وابسته به موقعیت جغرافیایی قلمروشان بود. همچنین موقعیت جغرافیایی سرزمین ساسانیان نقشی مهم در پیشبرد سیاست انحصارگرایی تجارت میان شرق و غرب برای حکومت ساسانی داشت. مقاله حاضر به عنوان پژوهشی میان رشته ای، به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و بر پایه منابع مکتوب، در صدد بررسی تاثیر عامل موقعیت جغرافیایی بر فعالیت های تجاری- بازرگانی ساسانیان است.ساسانیان زمانی که بر فلات ایران و سرزمین های پیوسته به این فلات مسلط شدند، زمینه های مختلف زمامداری آنان نظیر فعالیت های تجاری و بازرگانی، متاثر از موقعیت جغرافیایی قلمروشان گردید. همچنین در فعالیت های اقتصادی آنان، جایگاه ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک فلات ایران بی تاثیر نبود. ساسانیان در این سرزمین و موقعیت جغرافیایی حساس آن، یا باید روابط خارجی و فعالیت های اقتصادی خود را با ویژگی های ژیواکونومیک سرزمین های تحت سلطه خویش تطبیق می دادند یا فعالیت های آنان در زمینه های مختلف از جمله درآمدهای تجاری، تحت تاثیر موقعیت جغرافیایی ایران قرار می گرفت. حیات اقتصادی ساسانیان وابسته به راه های تجاری بود که از سرزمین آنها عبور می کرد یا متصل به سرزمین آنان بود. تسلط بر این راه ها و برخورداری از موقعیت ترانزیتی و میانه ای در فعالیت های تجاری و بازرگانی بین شرق و غرب، وابسته به موقعیت جغرافیایی قلمروشان بود. همچنین موقعیت جغرافیایی سرزمین ساسانیان نقشی مهم در پیشبرد سیاست انحصارگرایی تجارت میان شرق و غرب برای حکومت ساسانی داشت. مقاله حاضر به عنوان پژوهشی میان رشته ای، به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و بر پایه منابع مکتوب، در صدد بررسی تاثیر عامل موقعیت جغرافیایی بر فعالیت های تجاری- بازرگانی ساسانیان است.ساسانیان زمانی که بر فلات ایران و سرزمین های پیوسته به این فلات مسلط شدند، زمینه های مختلف زمامداری آنان نظیر فعالیت های تجاری و بازرگانی، متاثر از موقعیت جغرافیایی قلمروشان گردید. همچنین در فعالیت های اقتصادی آنان، جایگاه ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک فلات ایران بی تاثیر نبود. ساسانیان در این سرزمین و موقعیت جغرافیایی حساس آن، یا باید روابط خارجی و فعالیت های اقتصادی خود را با ویژگی های ژیواکونومیک سرزمین های تحت سلطه خویش تطبیق می دادند یا فعالیت های آنان در زمینه های مختلف از جمله درآمدهای تجاری، تحت تاثیر موقعیت جغرافیایی ایران قرار می گرفت. حیات اقتصادی ساسانیان وابسته به راه های تجاری بود که از سرزمین آنها عبور می کرد یا متصل به سرزمین آنان بود. تسلط بر این راه ها و برخورداری از موقعیت ترانزیتی و میانه ای در فعالیت های تجاری و بازرگانی بین شرق و غرب، وابسته به موقعیت جغرافیایی قلمروشان بود. همچنین موقعیت جغرافیایی سرزمین ساسانیان نقشی مهم در پیشبرد سیاست انحصارگرایی تجارت میان شرق و غرب برای حکومت ساسانی داشت. مقاله حاضر به عنوان پژوهشی میان رشته ای، به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و بر پایه منابع مکتوب، در صدد بررسی تاثیر عامل موقعیت جغرافیایی بر فعالیت های تجاری- بازرگانی ساسانیان است.ساسانیان زمانی که بر فلات ایران و سرزمین های پیوسته به این فلات مسلط شدند، زمینه های مختلف زمامداری آنان نظیر فعالیت های تجاری و بازرگانی، متاثر از موقعیت جغرافیایی قلمروشان گردید. همچنین در فعالیت های اقتصادی آنان، جایگاه ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک فلات ایران بی تاثیر نبود. ساسانیان در این سرزمین و موقعیت جغرافیایی حساس آن، یا باید روابط خارجی و فعالیت های اقتصادی خود را با ویژگی های ژیواکونومیک سرزمین های تحت سلطه خویش تطبیق می دادند یا فعالیت های آنان در زمینه های مختلف از جمله درآمدهای تجاری، تحت تاثیر موقعیت جغرافیایی ایران قرار می گرفت. حیات اقتصادی ساسانیان وابسته به راه های تجاری بود که از سرزمین آنها عبور می کرد یا متصل به سرزمین آنان بود. تسلط بر این راه ها و برخورداری از موقعیت ترانزیتی و میانه ای در فعالیت های تجاری و بازرگانی بین شرق و غرب، وابسته به موقعیت جغرافیایی قلمروشان بود. همچنین موقعیت جغرافیایی سرزمین ساسانیان نقشی مهم در پیشبرد سیاست انحصارگرایی تجارت میان شرق و غرب برای حکومت ساسانی داشت. مقاله حاضر به عنوان پژوهشی میان رشته ای، به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و بر پایه منابع مکتوب، در صدد بررسی تاثیر عامل موقعیت جغرافیایی بر فعالیت های تجاری- بازرگانی ساسانیان است.
    کلید واژگان: ایران, ساسانیان, روابط خارجی, موقعیت جغرافیایی, فعالیت های تجاری}
    Esmail Sangari *, Ahmad Asadi
    When the Sassanids dominated the plateau of Iran and the lands connected to this plateau, the various fields of their rule such as trade and commercial activities were affected by the geographical location of their territory. In addition, in their economic activities, the geopolitical and geoeconomic position of the Iranian plateau was effective. In this land and its sensitive geographical location, the Sassanids either had to adapt their foreign relations and economic activities to the geo-economic characteristics of their land, or their activities in various fields, including commercial income, were affected by the geographical location of Iran. The economic life of the Sassanids depended on the trade routes passing through their land or were connected to their land. Dominance on these roads and having a transit and middle position in commercial activities between East and West relied on the geographical location of their territory. Moreover, the geographical location of the Sasanian land played an important role in advancing the policy of exclusivity of trade between the East and the West for the Sasanian government. The present study, as an interdisciplinary research, with a descriptive-analytical approach and a library method and based on written sources, aims to investigate the effect of geographical location on Sassanid commercial activities.
    Keywords: Iran, Sassanids, Foreign Relations, Geographical location, Commercial activities}
  • ولی دین پرست*، مسعود شهبازی

    قراقویونلوها و آق‎قویونلوها در دوران شکل گیری حکومت همواره در پی آن بودند تا روابط خود را با دولت های همجوار به گونه‎ای تنظیم و اجرا نمایند تا بتوانند نیازهای خود را در زمینه‎ های مختلف ازجمله نیازهای اقتصادی تامین کنند. چراکه افزایش جمعیت و دام ها نیاز به سرزمین و منابع درآمد مالی بیشتری را طلب می کرد، فرمان روایان هر دو حکومت تلاش می کردند بخشی از نیازهای مالی و اقتصادی خود را از منابع خارج از قلمرو حکومتی در تعامل و یا تعارض با دولت های همجوار تامین کنند. بررسی نحوه تامین این نیازهای اقتصادی و تاثیر آن در روابط خارجی حکومت های قراقویونلو و آق قویونلو مسیله این پژوهش است. اینکه نیازهای اقتصادی چه تاثیری در روابط قراقویونلوها و آق‎قویونلوها با دولت های همجوار داشت، سوال این پژوهش است. یافته‎های پژوهش، با رویکرد توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر منابع دست اول نشان می‎دهد حاکمان قراقویونلوها و آق‎قویونلوها در دوران شکل گیری همواره تلاش می کردند از طریق تبعیت از قدرت های برتر و یا با تهاجم و غارت و اخذ باج و خراج و توسعه قلمرو ارضی و سلطه بر راه های تجاری و اخذ عواید حاصل از تجارت نیازهای مالی و اقتصادی خود را تامین نمایند.

    کلید واژگان: مولفه های اقتصادی, قراقویونلوها, آق قویونلوها, روابط خارجی}
    Vali Dinparast *, Masuod Shahbazi

    During the government formation, Qara Qoyunlu and Aq-qoyunlu always sought to manage and implement their relations with neighboring governments in such a way that they could meet their needs in various fields, including economic needs. Since the population increase and a large number of animals needed many financial sources and territory, the rulers of both governments tried to achieve some financial needs through resources outside their territories by collaboration or conflict with neighboring governments. The problem of this research is to study the way of meeting the economic needs and its impact on the foreign relations of the Qara Qoyunlu and Aq-qoyunlu governments. The research question is what effect did the economic needs have on the relations between Qara Qoyunlu and Aq-qoyunlu with the neighboring governments? The findings of the research, with a descriptive and analytical approach and relying on first-hand sources, show that, during the government formation, the rulers of both Qara Qoyunlu and Aq-qoyunlu met their financial and economic needs by obeying the superior powers, invading, looting, extortion, the development of their territories, ruling the trade routes, and earning the business interest.

    Keywords: Economic factors, Qara Qoyunlu, Aq-qoyunlu, External relations}
  • فائزه نیاستی*، آتنا فر اهانی
    ارزنجان از شهرهای مهم دوره تیموریان است و به دلیل واقع شدن در منطقه میان شمال غرب ایران، ارمنستان و آناتولی نقش مهمی در معادلات سیاسی و نظامی دولت های قدرتمند تیموریان، عثمانی ها و ترکمانان ایفا می کرد. این شهر همیشه در کشمکش میان قدرت های بزرگ منطقه قرار داشت و با این حال، امور داخلی آن توسط حاکمان محلی دست نشانده اداره می شد. با ظهور و آغاز تکاپوهای تیمور گورکان، طهرتن والی ارزنجان با اعلام پیروی از تیمور تلاش کرد موقعیت خود را در منطقه تثبیت نماید. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش است که روابط حاکمان محلی ارزنجان با تیموریان چگونه و مبتنی بر چه سیاست هایی بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش از روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که منطقه ارزنجان در سده نهم هجری قمری نقش تعیین کننده ای در روابط قدرت های بزرگ داشت. تیمور علاوه بر کسب اتحاد و حمایت حاکمان محلی ارزنجان برای تسلط بر این نواحی و صدور قدرت خود به سوی آناتولی و ارمنستان، از این منطقه به عنوان سد و دژی برای حفاظت از سرزمین های اصلی خود در ایران و آسیای مرکزی برابر رقیبان استفاده نمود. حاکمان ارزنجان نیز برای بقای خود در مقابل سیاست های سرزمینی عثمانی ها و ترکمانان به اتحاد با تیمور پیوستند، اما این منطقه با شکست تیموریان و خروج آنان از ارزنجان به سیطره ترکمانان و بعد عثمانی ها در آمده و حکومت محلی منطقه از بین رفت.
    کلید واژگان: تیموریان, ارزنجان, حکومت محلی, روابط خارجی}
    Faeze Niasti *, Atena Farahani
    Erzincan was one of the important cities during the Timurid period. and due to it being situated in the region among the northwest Iran, Armenia, and Anatolia, it played a major role in the political and military equations of the powerful governments of the Timurids, Ottomans, and the Turkmans. This city was always at the center of the regional big powers tug of war. However, its domestic affairs were ruled by the local puppet rulers. With the emergence and start of the conguests of Timur Gorkani, Tahrtan, the governer of Erzincan, declared subordination to Timur and tried to consolidate his position in the region. This paper seeks to answer the question, how and based on what policies, were the local rulers of Erzincan’s relations with the Timurids? To answer this question, we have used the Descriptive-Analytical method as well as the library sources. The findings show that the region of Erzincan played a determining role in the big powers’ relations during the 15th century. Timur, in addition to gaining support and unity of the local rulers of Erzincan for dominating this region and projecting his power to Anatolia and Armenia, used this region as a bulwark and fortress for protecting his main territories in Iran and Central Asia against his rivals. The Erzincan rulers, also, united with Timur to survive against the territorial policies of the Ottomans and the Turkmans, but this region came under the rule of the Turkmans and then the Ottomans after the defeat of the Timurids, and its local government disappeared.
    Keywords: the Timurids, Erzincan, Local Government, Foreign Relations}
  • نعیم ملازهی، علی رسولی*، حمید اسدپور، محمدرضا قلی زاده
    عصر شاهرخ (812-850 ه.ق) شاهد تغییر رویه دولت تیموری از جهانگشایی به سمت روابط مسالمت آمیز با همسایگان، از جمله با سرزمین هند بود.  از نظر جغرافیایی ارتباط با هند از دو طریق امکان پذیر بود؛ یکی از مسیر زمینی یعنی از طریق خراسان با شمال هند، دوم از مسیر دریایی از طریق هرموز با جنوب این کشور.  یکی از سیاست های برجسته شاهرخ این بود که علاوه بر ارتباط با هند شمالی، که از دوره تیمور آغاز شده بود؛ اقدام به گسترش روابط با دولتهای محلی جنوب هندوستان نمود. در این راستا در سال 845ق عبدالرزاق سمرقندی از طریق هرموز به کالیکوت و بیجانگر اعزام شد. با توجه به نفوذ گسترده ملوک هرموز در خلیج فارس و مشکلات عدیده ای که هم در جریان سفر و هم در زمان اقامت در دو مقصد مزبور گریبانگیر عبدالرزاق شد بررسی سفارت وی برای درک بیشتر روند و نتایج سیاست خارجی شاهرخ ضرورت می‎ یابد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که «سفارت عبدالرزاق سمرقندی با چه هدفی انجام شد و واکنش ملوک هرموز به آن چه بود؟» روش این پژوهش تاریخی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است و در گردآوری داده ها از شیوه کتابخانه ای استفاده شده است. این بررسی نشان می دهد که سفارت عبدالرزاق سمرقندی، بر خلاف ظاهر دینی و تبلیغی، بیشتر ماهیت سیاسی و اقتصادی داشت و با هدف گشودن باب روابط مستقیم بازرگانی و افزایش نفوذ دولت تیموری در جنوب هندوستان صورت گرفت؛ اما از آنجا که ملوک هرموز به طور سنتی انحصار بازرگانی میان جنوب هندوستان و ایران را در دست داشتند، این سفارت را همچون تهدیدی برای منافع خود به حساب آورده و برای ناکام گذاشتن آن کوشش کردند. بدین ترتیب به واسطه کارشکنی گسترده ملوک هرمز اهداف دولت تیموری ازاین سفارت برآورده نشد.
    کلید واژگان: روابط خارجی, تیموریان, عبدالرزاق سمرقندی, ملوک هرموز, کالیکوت, بیجانگر}
    Naim Mollazehi, Ali Rasooli *, Hamid Asadpour, Mohammadreza Gholizadeh
    The era of Shahrukh (1409-1446) witnessed peaceful relations with the neighbors, including India. Thus he began to expand relations with the local governments of South India. In this regard, Abd al-Razzaq Samarkandi was sent to Calicut and Vijayanagar through Hormuz in the Persian Gulf. Due to the extensive influence of King Hormuz in the Persian Gulf and the many problems that faced Ab al-Razzaq both during his journey and during his stay in the two aforementioned destinations, it is necessary to investigate his embassy to better understand the process and results of Shahrukh's foreign policy. The present study seeks to answer the question, "What was the purpose of the embassy of Abd al-Razzaq Samarkandi and what was the reaction of King Hormuz to it?" The method of this research is historical with a descriptive-analytical approach, and a library method was used in data collection.This study shows that the embassy of Abd al-Razzaq Samarkandi, contrary to the religious and preaching appearance, was more of a political and economic nature and was done with the aim of opening the doors of direct trade relations and increasing the influence of the Timurid government in South India; But since the kings of Hormuz traditionally had the monopoly of trade between southern India and Iran, they considered this embassy as a threat to their interests and tried to thwart it. In this way, the objectives of the Timurid government were not fulfilled from this embassy due to the extensive disruption of the king of Hormuz.
    Keywords: Foreign Relations, Timurids, Abd al-Razzaq Samarkandi, Kings of Hormuz, Calicut, Vijayanagar}
  • جواد عباسی*

    یکی از موضوعاتی که در تاریخ تقریبا هفتاد ساله برقراری روابط رسمی میان ایران و کانادا (از سال 1335/1956) توجه را جلب می کند، جایگاه و نقش کتاب و مسایل مرتبط با آن در مناسبات دو کشور است. براساس اسناد موجود، ارسال کتاب از ایران به کانادا توسط نهادهای رسمی و دولتی و تالیف کتاب در باره ایران (در کانادا) با همکاری و حمایت دولت ایران، مهم ترین نمادهای این عرصه از پیوند میان دو کشور است. این قضیه، جدای از جابه جایی کتاب به صورت فردی یا تجاری و نیز پژوهش های فردی و خارج از چهارچوب مناسبات دیپلماتیک میان دو کشور است. در نوشتار پیش رو به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد آرشیوی، جایگاه و نقش کتاب در چهارچوب روابط رسمی دو کشور در یک دوره کمتر از بیست سال یعنی، از سال 1339 تا 1357 بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این دوره نسبتا کوتاه، توجه به کتاب در مناسبات سیاسی فرهنگی دو کشور، اهمیت قابل توجه و روندی روبه گسترش داشته است. از این رهگذر، آثار مهمی در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران تالیف شده و به چاپ رسیده و آشنایی با ایران و زبان فارسی در کانادا گسترش یافته است.

    کلید واژگان: ایران, کانادا, روابط خارجی, کتاب, تاریخ ایران}
    Javad Abbasi*

    One of the topics that attracts attention during the seventy-year history of establishing official relations between Iran and Canada (since 1956/1335) is the role of the book and its related issues in the relations between the two countries. According to the available documents, sending books from Iran to Canada by the government institutions and writing books about Iran (in Canada) with the cooperation and support of the Iranian government are the most important symbols of the connection between the two countries.  In this article, the role of the book in the framework of the official relations of the two countries from 1339 to 1357, has been investigated by using a descriptive-analytical method and relying on archival documents. The findings show that in this relatively short period, attention to the book on the political-cultural relations of the two countries has had significant importance and an expanding trend. In these publications, the history and culture of Iran have been written and published, and familiarity with Iran and the Persian language has expanded in Canada.

    Keywords: Iran, Canada, Foreign Relations, Book}
  • جمشید نوروزی*، نرگس خزاعی
    روابط ریشه دار و طولانی ایران و چین در دوران حاکمیت مغولان و تیموریان در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری بسیار رونق گرفت. اما در اوایل سده 10ق/ 16م، به دلیل اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران و چین، تغییر جغرافیای سیاسی آسیا و پیدایی قدرت های جدید در حد فاصل دو سرزمین، تغییر توازن قوای سیاسی و اقتصادی در جهان و نفوذ روزافزون اروپاییان در اطراف ایران و چین، بسیاری از زمینه ها و بایسته های تداوم ارتباطات متنوع ایران و چین از میان رفته بود. در ایام حکومت صفویه (907-1135ق) نیز روابط ایران و چین در کانون توجه زمامداران و نخبگان دو سرزمین نبود و تنها به دلایلی چون تاثیرپذیری از میراث روابط دو سرزمین و نیز برخی ضرورت های اقتصادی، بعضی از گونه های روابط ایران و چین به صورت محدود برقرار بود. این مقاله بر آن است با رویکردی توصیفی تحلیلی و مبتنی بر اطلاعات پراکنده و اندک منابع تاریخی، ادبی، علمی و هنری پاسخگوی این پرسش باشد که روابط ایران و چین طی دوره صفویه در چه عرصه ها و با چه کیفیتی در جریان بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد این روابط عمدتا در زمینه های اقتصادی، علمی و هنری بوده است. به واسطه حفظ این گونه های روابط و نیز تداوم پرتوافکنی میراث دیرینه و غنی روابط گذشته دو سرزمین، چین و دستاوردهای تمدنی و فرهنگی آن کمابیش در آیینه ذهن و اندیشه حکام و نخبگان ایران عهد صفوی حضور داشت.
    کلید واژگان: روابط خارجی, صفویه, چین, روابط اقتصادی, روابط هنری, روابط علمی}
    Jamshid Noroozi *, Narges Khazaei
    The in-depth rooted and protracted relations between Iran and China flourished in the Mongols and Timurids era,which included various political, economic, cultural, and artistic aspects. Many of the continuation requirements of the diverse relations between Iran and China were lost in the early 10th/16th century due to their political and economic situation, changing the political geography of Asia, the emergence of new powers between the two lands, altering their balance of political and economic forces in the world,and increasing influence of Europeans around Iran and China.The relations between Iran and China were not focused on by the rulers and elites of the two lands during the Safavid dynasty(907-1135 AH)unlike the mentioned rulers. Despite the significant changes and degradation in the types and quality of relations between these two countries during the Safavid era,some aspects and types of relations between Iran and China were limitedly maintained.Maintaining this type of relationship was due to preserving the previous contexts and affecting the heritage of the relations between the two lands and some economic necessities.This descriptive-analytical study aimed to evaluate the relations between Iran and China during the Safavid period using scattered information and few historical, literary,scientific,and artistic references.The results indicated that these relations were mainly in economic, scientific, and artistic fields. The rulers and elites of Iran more or less considered China and its civilizational and cultural achievements during the Safavid era by maintaining these types of relations and radiating the long-standing and rich heritage of the past relations between the two lands.
    Keywords: Foreign Relations, Safavid Dynasty, China, Economic Relations, Artistic Relations, Scientific Relations}
  • محمدقاسم احمدی*

    سیره پیامبر اکرم (ص)، در همه ابعاد برای ما مسلمانان حجت شرعی است. یکی از ابعاد سیره پیامبر (ص) روابط خارجی در حکومت آن حضرت است. هدف این مقاله، بررسی اصول حاکم بر روابط خارجی در سیره حکومتی پیامبر (ص) و شناخت چگونگی آن است. سوال این است که روابط خارجی در حکومت نبوی بر چه اصولی استوار بود؟ برای پاسخ به سوال فوق، به بررسی سیره پیامبر (ص) در این زمینه به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تاریخی پرداخته شده و نتایج زیر بدست آمده است:روابط خارجی در حکومت نبوی بر اصولی مانند؛ توحید و خدامحوری، انحصار حاکمیت برای خدا، جهانی بودن دین اسلام و رسالت پیامبر اکرم (ص)، برتری اسلام و نفی ولایت کفار و نفی سلطه آنان بر مومنان، برقراری ارتباط و پیمان عدم تعرض با کسانی که در صدد جنگ با مسلمانان و نفی اسلام نبودند، وفای به عهد و پیمان، عدالتخواهی، دعوت و جهاد استوار بود. این اصول از سیره پیامبر اکرم (ص) و از قرآن کریم که سرچشمه سیره نبوی است، استنباط می شود. پیامبر (ص) بر اساس این اصول و با حفظ عزت و مصلحت مسلمانان، به دعوت اسلامی پرداخت و در زمان حیاتش اسلام را در سراسر جزیرهالعرب گستراند و زمینه گسترش آن به سایر نقاط جهان را فراهم ساخت.

    کلید واژگان: اصول, روابط خارجی, پیامبر اکرم(ص), سیره نبوی, حکومت نبوی}
    MohammadGhasem Ahmadi *

    The biography of the Holy Prophet (PBUH) is a Shariah proof for us Muslims in all dimensions. One of the dimensions of the life of the Prophet (PBUH) is foreign relations in his government. The purpose of this article is to examine the principles governing on foreign relations in the government of the Prophet (PBUH) and to know how it is. The question is, what principles were foreign relations based on during the Prophet's rule? To answer the above question, the biography of the Prophet (PBUH) was investigated in this context with a descriptive-analytical method and with a historical approach, and the following results were obtained. Foreign relations in prophetic rule were based on principles such as; Monotheism and God-centeredness, exclusive sovereignty for God, the universality of the religion of Islam and the mission of the Holy Prophet (PBUH), the supremacy of Islam and the negation of the infidels' rule and the negation of their dominion over the believers, the establishment of communication and non-aggression pact with those who don't want to fight with Muslims and don't want the negation of Islam, faithfulness to covenants, seeking justice, Islamic da'wah and jihad. These principles are inferred from the life of the Holy Prophet (PBUH) and from the Holy Qur'an, which is the source of the Prophet's life. On the basis of these principles and by preserving the dignity and expediency of the Muslims, the Prophet (PBUH) took the Islamic invitation and during his lifetime spread Islam throughout the Arabian Peninsula and laid the groundwork for its expansion to other parts of the world.

    Keywords: principles, Foreign Relations, Holy Prophet (PBUH), prophetic life, prophetic government}
  • سجاد رستمی*
    در قرن نوزدهم میلادی، ایران در کانون سیاست خارجی قدرت های بزرگ قرار داشت که در واقع بیانگر اهمیت راهبردی این سرزمین به منظور تامین و تضمین منافع قدرت های مزبور بود. هدف از پژوهش حاضر آن است که سیاست خارجی ایران و فرانسه را بر اساس نظریه نظام جهانی و با تاکید بر بازه زمانی 1848-1798م. بررسی کند که هم زمان با دوره سلطنت فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار بود. پرسش اصلی این است که چه مولفه ها و عواملی در تعیین و تنظیم سیاست خارجی ایران و فرانسه در زمان یادشده تاثیرگذار بودند؟ آیا از سرگیری روابط خارجی ایران و فرانسه در دوره قاجار بر پایه نگرش و منافعی مشترک انجام گرفت؟ یافته های تاریخی از اهداف واحد، خواسته های مشترک و تعقیب منافع دوسویه از طرف این دو کشور حکایت می کنند؛ اما با توجه به بررسی های انجام شده می توان چنین اظهار کرد که منافع کشورهای نیمه مستقل همچون ایران در راستای موقعیت دولت های مرکزی و پیرامونی در نظام جهانی و همچنین در ارتباط با رقابت قدرت های بزرگ تعریف می شد و بنا بر این، مناسبات دو کشور ایران و فرانسه در تمام جنبه های سیاست خارجی بر اساس گزاره وابستگی تعیین و تنظیم می گردید.
    کلید واژگان: ایران, فرانسه, روابط خارجی, نظریه نظام جهانی}
  • رضا دشتی*

    دوره صفویه از جهت روابط خارجی بدون شک از مهم ترین ادوار تاریخ ایران است. شاه اسماعیل بنیان گذار سلسله صفوی، به دنبال سرکوب ملوک الطوایف و بقایای آق قویونلوها درغرب ایران با دولت ممالیک هم مرز گردید. ممالیک دولتی بزرگ ولی رو به اضمحلال مستقر در سرزمین های مصر، شام و حجاز بود که حاکمیتش ابتدا از طرف پرتغالیان و سپس عثمانی ها و صفویه مورد تهدید بود. روابط صفوی با ممالیک به دلیل توسعه طلبی ارضی شاه اسماعیل در شام، ابتدا خصمانه و با درگیری های مرزی همراه بود، سپس به دلیل دشمنی دولت عثمانی با آن دو، روابط آن ها بهبود یافته و متحول گردیده است.این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای، درصدد پاسخ به این سوال است که روابط شاه اسماعیل صفوی با ممالیک چگونه، و به چه علت بوده است؟ در نتیجه مشخص شد که روابط شاه اسماعیل با ممالیک به مدت چهارده سال و در دو مرحله بوده است. روابط آنان ابتدا خصمانه آغاز شد ولی با به قدرت رسیدن سلطان سلیم در عثمانی و رویکرد تهاجمی او نسبت به آنان، روابطشان دوستانه و منجر به اتحاد نظامی بین طرفین گردیده است.

    کلید واژگان: شاه اسماعیل, صفوی, ممالیک, مصر, روابط خارجی}
    Reza Dashti *

    The Safavid period is undoubtedly one of the most important periods in the history of Iran in terms of foreign relations. Shah Ismail, the founder of the Safavid dynasty, bordered on the Mamluk government following the suppression of the sectarian monarchs and the remnants of the Aq Quyunlus in western Iran. It was a large but declining state based in Egypt, the Levant, and the Hejaz, whose rule was threatened first by the Portuguese and then by the Ottomans and Safavids. Safavid relations with the Mamluks due to Shah Ismail's territorial expansion in the Levant, were at first hostile and accompanied by border clashes, then due to the hostility of the Ottoman government to them, their relations have improved and changed. This research, using a descriptive-analytical method and using library data, seeks to answer the question of how and for what reason Shah Ismail Safavid had relations with the Mamluks? The findings showed that King Ismail's relations with the Mamluks had been in two stages for fourteen years. Their relations began at first hostile, but with the rise of Sultan Salim to power in the Ottoman Empire and his aggressive approach to them, their relations became friendly and led to a military alliance between the two sides.

    Keywords: Shah Ismail, Safavid, Mamluk, Egypt, Foreign Relations}
  • محسن مومنی، سیده شپول محمدزاده*
    در سلسله مراتب قدرت حکومت قاجاریه، شاهزادگان قاجاری را می توان طبقه ای خاص دانست که دارای جایگاهی بالا بودند. شاهزادگان از طرف حکومت مرکزی به حکومت مناطق مختلف منصوب می شدند. حضور و نقش شاهزادگان قاجار در ساختار قدرت، پیامدهای سیاسی و اجتماعی زیادی به دنبال داشت؛ از جمله این پیامدها، مسئله جانشینی و انتخاب ولیعهد در این دوره بود؛ چراکه حضور هم زمان چندین مدعی تاج وتخت، زمینه ساز بحران داخلی و خارجی می شد. موضوع یا مسئله جانشینی در مقطع هایی، دولت و کشور را با بحران و جنگ های داخلی مواجه می کرد. تعداد پر شمار این شاهزادگان، تلاش درباریان و دخالت دولت های روسیه و انگلستان، باعث پیچیدگی اوضاع می شد. موضوعی که پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، به دنبال روشن کردن زوایای تاریک آن است، جایگاه و تاثیر منازعه های جانشینی فتحعلی شاه بر اوضاع داخلی و روابط خارجی ایران در حدفاصل دو جنگ اول و دوم (1243 - 1228ق.) با روسیه است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که رقابت میان شاهزادگان بر سر مسئله ولیعهدی و انتخاب جانشین، پیامدهای سیاسی مختلف به دنبال داشت که مهم ترین آن، در روابط خارجی دولت قاجار بود. کشورهای انگلستان و روسیه از مسئله جانشینی به عنوان ابزاری برای نفوذ بیشتر بر هییت حاکمه قاجارها استفاده می کردند.
    کلید واژگان: فتحعلی شاه قاجار, جانشینی, روابط خارجی}
  • محمد ملکی*
    بررسی روابط اشکانیان و روم، با محوریت حاکمان ایرانی تبار آرتاکسی ارمنستان و تعیین مرز رسمی فرات در نتیجه اثرپذیری از آن ها در نیمه دوم قرن یکم قبل از میلاد موضوعی است که این جستار بدان پرداخته است. هدف از این مقاله، روشن کردن محدودیت های تاثیرات روم و ایران در امتداد خط رودخانه فرات و نقش حاکمان آرتاکسی ارمنستان در این فرایند است؛ بنابراین، مسئله اصلی این تحقیق پاسخ به چرایی و چگونگی نقش حاکمان آرتاکسی ارمنستان در تصمیمات مهم و سرنوشت ساز دو قدرت ایران و روم در دوران فرهاد چهارم است که با روش توصیف و تحلیل داده های منابع بدان پرداخته شده است. مهم ترین دستاورد این تحقیق، نقش تاثیرگذار خاندان آرتاکسی ارمنستان بر روابط سیاسی اشکانیان با روم در سراسر نیمه دوم قرن یکم قبل از میلاد است که در سایه شناخت این دستاورد، بسیاری از عملکردهای ایران و روم در حوزه سیاست خارجی معنا پیدا می کند.
    کلید واژگان: ایران, روم, آرتاکسیان ارمنستان, روابط خارجی, فرهاد چهارم}
  • اعظم فولادی پناه*، احمدرضا خضری
    بررسی فعالیت های اتباع و سفرای دولت های اروپایی در ایران از جمله موضوعات قابل توجه در دوره صفوی است. در میان فرستادگان مذکور، «پدر ژان تاده»، سفیر اعزامی دربار واتیکان که در سال 1607م / 1016ق مقارن سلطنت شاه عباس اول همراه شماری از کشیشان کرملیت وارد اصفهان شد، یکی از مشهورترین آنهاست. حضور 19 ساله این کشیش اسپانیایی تباردر ایران و همچنین انتخاب وی به عنوان فرستاده ویژه شاه عباس به دربار روسیه تزاری و نیز پادشاهی لهستان، نشانه ای از اعتماد و توجه خاص شاه ایران به این مبلغ مذهبی و فرستاده است. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی به حضور دراز مدت ژان تاده در دربار صفوی و همچنین چگونگی فعالیت های وی به عنوان سفیر دربار واتیکان در ایران پرداخته خواهد شد.
    کلید واژگان: پدر ژان تاده, فرقه کرملیت, صفویه, شاه عباس اول, تبشیر مسیحیت, روابط خارجی}
    Azam Fooladi-Panah *, Ahmadreza Khezri
    Abstract One of the important topics in Safavid history is the review of the activities and functions of European nationals and ambassadors in Iran. Among the aforementioned envoys, Father John Thadde; the Vatican special ambassador who arrived in Isfahan in 1607 during the reign of King Abbas I along with a number of Carmelite priests, is one of the most famous and influential in this period. The 19-year-old presence of the Spanish priest in Iran, as well as his appointment as special envoy of King Abbas to the Tsarist Russian court as well as the Kingdom of Poland, reflects the King's special interest and trust in this religious and political missionary. This article examines why John Thadde long-term presence at the Safavid court and how he served as ambassador of the Vatican court in Iran is described in a descriptive-analytical way, will be discussed, so that this character's life as an influential foreign missionary in history of Iran and Europe, to be clear in the Safavid period.
    Keywords: Fr. John Thaddeus of S.Elisaeus, Carmelite missionaries, Shah Abbas I, Evangelism. foreign relations}
  • حمید حاجیان پور*، رضا دریکوندی

    هدف از انجام این پژوهش، بیان جزییات روابط خارجی و پرداختن به رفت وآمدهای هییت های سیاسی نیست، بلکه این نوشتار درصدد آن است تا با مطالعه برخی از مهمترین منابع عصر صفوی، مولفه های کلی حاکم بر نگرش مورخان این دوره درباره روابط خارجی را تبیین نماید. منابع این عصر، ضمن پرداختن به مناسبات خارجی صفویان، به ارایه دیدگاه های خود در این زمینه نیز پرداخته و درباره مولفه هایی همچون ماهیت سفارت و روابط خارجی، پناهندگی سیاسی و نقش مذهب در روابط خارجی اظهارنظر نموده اند. اگرچه این دیدگاه ها طیف متنوعی را شامل می شود، با این حال از طریق آن می توان به نگرش منابع این عصر در مورد روابط خارجی پی برد. اهمیت یافتن روابط خارجی در دوره صفوی و وقوف بر نگرش منابع این عصر بر آن، اهمیت و ضرورت انجام پژوهش حاضر را دوچندان می کند. تحقیق پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی مبتنی بر متون کتابخانه ای انجام گرفته و دستاوردهای آن بیانگر این واقعیت است که هرچند منابع عصر صفوی درک درستی از اصول سفارت و دیپلماسی داشته اند، اما در فهم مولفه های کلی حاکم بر روابط خارجی عاجز مانده اند. موضع گیری آنها در رابطه با طرف های خارجی حکومت صفوی نیز متفاوت بوده است. این تفاوت را می توان در نوع نگاهشان به مسایلی همچون پناهندگی سیاسی و اختلافات مذهبی دریافت. این منابع همچنین نتوانسته اند آن چنان که شایسته است، اهمیت رابطه با اروپاییان را درک کنند.

    کلید واژگان: عصر صفوی, روابط خارجی, منابع, واکاوی, رویکرد}
  • عباس پناهی*
    با وجود آنکه گیلان از توانایی اقتصادی و تولیدی در سایر محصولات اقتصادی نیز برخوردار است، اما به جهت اهمیت ابریشم در اقتصاد گیلان و ایران، به ویژه صادرات این محصول به کشورهای خارجی، سبب توجه حکومت های مرکزی ایران و سایر کشورها به ابریشم گیلان شد. دوران اوج تجارت ابریشم ایران و گیلان، عصر صفویه بود؛ با این حال، در دوره قاجاریه نیز هنوز ابریشم بخش عمده ای از کالاهای صادراتی ایران را تشکیل می داد. مهم ترین عاملی که موجب توجه بیشتر اروپاییان در این دوره به ابریشم گیلان شده بود، رواج بیماری کرم ابریشم در اروپا و کمبود این محصول در آنجا بود. اما به جهت تسلط روسیه بر مناطق ابریشم خیز شمال ایران، انحصار تجارت این کالا عملا در اختیار روس ها بود. انگلیسی ها نیز تلاش داشتند با واسطه بر این کالای ارزشمند دست یابند؛ از این رو، سایر کشورهای اروپایی قادر به تجارت ابریشم ایران در این دوره نبودند. انحصار تجارت ابریشم توسط روس ها و انگلیسی ها موجب شد تا معیشت بازرگانان و تولیدکنندگان ابریشم ایران عصر قاجار به نوعی وابسته به تجارتخانه ها و سیاست های این دو دولت شود. هدف از پژوهش پیش رو، تحلیل نقش صنعت ابریشم گیلان و تاثیر آن بر روابط انگلستان و روسیه با ایران عصر قاجار، با تکیه بر مطالعات اسنادی و تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهد، با توجه به اهمیت ابریشم، برخی از کشمکش های سیاسی دولت های روسیه و انگلستان در ایران، جهت کنترل بر اقتصاد و تجارت این محصول بوده است. این تجارت انحصاری موجب شد تا سایر کشورها قادر به رقابت با این دو قدرت جهانی در زمینه تجارت ابریشم نباشند. در نهایت سیاست های دو کشور یاد شده زمینه های ضعف ابریشم گیلان را فراهم نمود.
    کلید واژگان: ابریشم, ایران, انگلستان, روابط خارجی, روسیه, گیلان, قاجار}
    Abbas Panahi *
    The importance of silk in the economy of Guilan and Persia, and especially the exportation of this product to other countries, are the main reasons behind the attention Persia’s central governments and foreign powers paid to silk. This is despite the fact that Guilan used to have the economic power to produce other products in addition to silk. Safavid era marks the pinnacle of silk trade in Guilan and Persia; the product also forms a major portion of export items in the Qajar era. The major factor contributing to the importance Europeans attached to the silk produced in Guilan was the epidemy of silkworm diseases, and the consequent shortage of silk, in Europe. However, due to the dominance of Russia over silk-producing areas in the northern Persia, Russians had the monopoly over the product. The English too tried to have access to this precious commodity through intermediaries. Other European nations, therefore, were not able to trade in Persian silk then. The monopoly of silk held by Russians and the English caused the livelihood of silk producers and merchants during Qajar era to be dependent upon the firms and policies formulated by these two nations. Based on historical and document studies, the present research tries to analyse the role of silk industry of Guilan and the impact thereof on the Russo-English and Persia relations in the Qajar era. The findings indicate that some political conflicts between Russia and England in Persia were over controlling the economy and trade of this product. This exclusive trade caused other countries to fall out of competition with these powers. The policies implemented by Russia and England did finally pave the way for the reduction of the importance of silk.
    Keywords: silk, Persia, England, foreign affairs, Russia, Guilan, Qajar}
  • حمید حاجیان پور*، حیدر امیری

    پس از پایان جنگ دوم جهانی، محمدرضا شاه پهلوی (1980م/1359 1919م/1298) برای توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران طبق برنامه پنجم توسعه اقتصادی کشور(1978م/1357 1973م/1352)، به سوی کشورهایی غیر از شوروی و آمریکا گرایش پیدا کرد. در این ارتباط، یکی از طرف های روابط خارجی با ایران، بازار مشترک اروپا بود. مهم ترین و شاخص ترین این کشورها، آلمان غربی بود که از سوی دولتمردان آن کشور، ایران به عنوان کشوری پرسود برای سرمایه گذاری مورد توجه قرار گرفت. در سال 1353/1974م، مهم ترین قرارداد اقتصادی بین ایران و آلمان تحت عنوان قرارداد خرید دو نیروگاه اتمی امضا شد. این پروژه که به عنوان یکی از پرسروصداترین طرح صنعتی آلمان در ایران بود، بعدها دارای اهمیت خاص در بعد سیاسی و بین المللی گردید. هدف این مقاله، بررسی تاثیرات حضور مهندسان و تکنسین های آلمانی شاغل در نیروگاه اتمی بوشهر بر وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی استان بوشهر عموما و شهر بوشهر خصوصا می باشد. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و مصاحبه است. به دلیل اینکه پروژه نیروگاه اتمی بوشهر، بعد از انقلاب اسلامی جنبه سیاسی و نظامی به خود گرفت و حتی دارای اهمیت امنیتی و اطلاعاتی گردید، در گردآوری منابع موضوع پژوهش، مشکلات بسیاری وجود داشت. بر اساس نتایج این مقاله، با توجه به حجم بالای بیکاری در استان بوشهر، و از طرف دیگر، عدم وجود صنایع مادر در این استان، این پروژه اقتصادی توانست اشتغال زایی مناسب مستقیم و غیرمستقیم ایجاد نماید. البته در کنار آن نمی توان تاثیرات اجتماعی و فرهنگی حضور آلمان ها مانند حس برتری جویی و تفاخر آن به مردم ایران در کمک های فنی و علمی، و همچنین، آزاد بودن در نوع پوشش و فعالیت های تفریحی آنان در شهر و استانی را که عقاید مذهبی آن پررنگ بود، انکار کرد.

    کلید واژگان: روابط خارجی, آلمان غربی, نیروگاه اتمی بوشهر, محمدرضا شاه پهلوی}
  • سیدعلی مرتضوی امامی زواره *

    به گواه تاریخ، دوره پهلوی دوم در تاریخ معاصر ایران، یکی از پرواقعه­ترین دوران­ها بوده است که افراد و شخصیت­های زیادی با عملکردهای مختلف در وقوع جریان­های سیاسی و حوادث تاریخی آن  نقش داشته­اند. خانم «لمبتون» فارغ‌التحصیل رشته زبان­های شرقی از دانشگاه آکسفورد انگلستان، یکی از چهره­های موثر در تنظیم سیاست انگلستان در رابطه با ایران در فاصله سال­های 1320-1332 بوده است. گزارش­های او به دولت متبوعش در طول این سال­ها چهره روشنی از سیاست­های بریتانیا در خاورمیانه و ایران را نشان می­د­هد. هدف از پژوهش حاضر با استفاده از مرور مقالات و منابع کتابخانه­ای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، بازخوانی نقش سیاسی خانم لمبتون در تاریخ معاصر ایران است. واقعیت این است که خانم لمبتون در قامت اندیشمند و سیاستمداری آگاه به فرهنگ ایران، در طول سال‌های ماموریتش با رفتار آگاهانه خود، کنشگری فعال برای دست‌یابی انگلیسی‌ها به مطامع خود بوده است و استعمار انگلیس، برای حفظ منافع خود در رقابت با دولت آلمان، از هیچ اقدام مداخله­گرانه­ای فروگذار نمی­کرده است.

    کلید واژگان: ایران, انگلیس, روابط خارجی, میس لمبتون}
    Sayyed Ali Mortazavi Emami Zavvare

    According to history, the second Pahlavi period in the contemporary history of Iran has been one of the most eventful periods in which many individuals and personalities with different functions have played a role in political and historical events. Ms. Lambton, a graduate of Oriental Studies at the University of Oxford in the United Kingdom, was one of the most influential figures in shaping British policy toward Iran between 1320-1332. Her reports to her government over the years show a clear picture of British policy in the Middle East and Iran. The purpose of this study is to review the political role of Ms. Lambton in the contemporary history of Iran by reviewing articles and library resources and with a descriptive-analytical approach. The fact is that Ms. Lambton, as a thinker and aware politician about Iranian culture, during her years of mission, with her conscious behavior, has been an active member for the British to achieve their ambitions and British colonialism did not neglect from any interventionist action to protect its interests in competition with the German government

    Keywords: Iran, Britain, Foreign Relations, Miss Lambton}
  • مسعود مرادی*

    از ابتدای دهه 1980، ایران در روابط بین الملل خود با بحران هایی در سطح جهانی روبرو شده است. انقلاب اسلامی از جناح شرقی و جهان کمونیسم طرفداری نمی کرد و منافع جهان غرب با انقلاب در منطقه خاورمیانه ناسازگار بود. درنتیجه افزایش تنش های بین المللی دولت عراق با حمایت برخی از کشورهای بیگانه به مرزهای ایران حمله کرد. قسمت غربی ایران اشغال شد و مناطق نفتی ایران خسارت فراوان دید و بسیاری از شهرهای ایران ویران گشت. حامیان منطقه ای و بین المللی عراق وارد یک جنگ طولانی شدند. این جنگ به ناچار سیاست خارجی ایران را تحت تاثیر قرارداد. تحولات دهه 1980 و 1990 و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، چشم اندازهای جدیدی را در زمینه روابط بین الملل فراهم کرد. ایران شرایط جهانی را برای خدمت به منافع ملی خودارزیابی می کرد. دولت های رفسنجانی و خاتمی با تکیه بر سیاست های تعاملی با جهان، درصدد جذب سرمایه گذاری خارجی و تسهیل توسعه کشور بودند و در این راستا اتحادیه اروپا می توانست شریک مهمی باشد. اما در دولت های بعدی، تنش های ایران با جامعه بین المللی بار دیگر افزایش یافته و روابط با اتحادیه اروپا و ایران با مشکلات جدی مواجه شد. دیپلماسی ایران کجا منافع ملی خود را دنبال می کرد و تا چه اندازه می توانست موفقیت کسب کند؟ پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران از طریق روش تحلیلی - تفسیری با متد پژوهش های تاریخی و مبتنی بر اسناد و اخبار منتشرشده انجام پذیرفته است.

    کلید واژگان: اتحادیه اروپا, روابط خارجی, توازن بین المللی, ایران}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال