به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "frame semantics" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"

تکرار جستجوی کلیدواژه «frame semantics» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • Tahereh Samenian*

    This study aims to comparatively investigate the semantic frames of motion directional verbs in Persian and English within the framework of the frame semantics theory (Fillmore 1977; 1982; 1985). Motion event is analyzed from different realizations in linguistics. On the one hand, in discussion regarding the meaning of word, verbs have an important function in interpreting the meaning.  The different syntactic realizations and different coding of direction in Persian motion directional verbs show that FrameNet should take into account the differences among languages. However, direction in Persian language is encoded as prefix or satellite. Furthermore, this type of investigation also shows us that figurative relations and fictive motions and polysemy should be analyzed in detail by FrameNet. These problems indicate that the language specific features have an important role in frame- to- frame relations. Our discussion of culture and language specific words has shown that not all semantic frames derived on the basis of English are good candidates for universal frame-hood. The case of Persian motion directional verbs has shown that that there are cases in which it is necessary to define more fine-grained semantic sub-frames and augment these with more specific cultural information. Direction is represented as prepositional phrase in verb argument. As far as motion verbs are concerned, direction is considered as one of the motion components expressed by either the verb or any element other than the verb. In English — a satellite-framed language (Talmy 2000b) — direction is shown by motion verbs, whereas in Persian it is typically indicated by non-verbal elements, although there are also some verbs via which direction is encoded. Within this study, 117 Persian verbs of direction were selected from Soxan Dictionary based on 10 verbs which was introduced in motion directional frame in FrameNet and then looked up through the Persian Corpus of Bijankhan to achieve their contexts of use. Next, FrameNet was asked for the semantic frame each verb evoked. Thereafter, comparing the semantic frames in the two languages, it was revealed that not every verb of direction does exist as a Lexical Unit in FrameNet. Likewise, not for every verb was a specified semantic frame either. Moreover, the frames for some other verbs have been defined in such a way that they cannot semantically distinguish those verbs from each other, whereas such distinctions are prominent in both directional verbs and the frames they evoke especially in Persian.

    Keywords: Sociology of Language, Motion Event, Motion Directional Verbs, Frame Semantics, English FrameNet, Verb-framed Language, Satellite-framed Language
  • پریا رزم دیده، محمدحسن شاهی راویز*

    در این پژوهش، به بررسی قالب های معنایی و طرح واره های ساختی افعال مرکب با همکرد «دادن» پرداخته شده تا چندمعنایی بین آن ها در چارچوب معنی شناسی قالبی (فیلمور، 1982) و صرف ساختی (بوی، 2010الف، 2010ب، 2018) مطالعه شود. داده های مورداستفاده شامل 382 فعل مرکب با همکرد «دادن» است که از منابعی همچون فرهنگ زانسو (کشانی، 1372)، فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1381)، فرهنگ ظرفیت نحوی افعال فارسی (رسولی و دیگران، 2011) و فرهنگ املایی خط فارسی (صادقی و زندی مقدم، 1394) گرد آوری شده اند. در دسته بندی معنایی داده ها از معنای افعال در فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1381) کمک گرفته شده است. طرح واره های ساختی هر دسته معنایی، الگوهایی برای ساخت افعال مرکب جدید را ارایه می دهند. ازطرفی، قالب های معنایی مواردی همچون ظرفیت نحوی، ساخت دستوری و نقش های دستوری را در جملاتی نشان می دهند. یافته ها نشان می دهد که با استفاده از مفاهیمی که در نظریه های معنی شناسی قالبی و صرف ساختی مطرح است، می توان بین طرح واره های ساختی و قالب های معنایی ارتباط برقرار کرد و چندمعنایی موجود بین افعال مرکب همراه با همکرد «دادن» را شناسایی و واکاوی کرد. این تحلیل به ساختار شبکه ای و پایگانی از طرح واره ها منجر می شود که حالت سلسله مراتبی دارد و تصویری گویا از چندمعنایی انتزاعی در سطح طرح واره ها را می نمایاند.

    کلید واژگان: همکرد دادن, فعل مرکب, صرف ساختی, طرح واره, معنی شناسی قالبی
    Parya Razmdideh, Mohammad Hasanshahi Raviz *

    In this research, semantic frames and construction schemes of compound verbs with "dɑdæn" (to give) light verb has been studied to consider their polysemy. The data includes 382 compound verbs with "dɑdæn" as a light verb, collected from the sources such as Zansu Dictionary (Keshani, 1993), Farhang-e Bozorg-e Sokhan (Anvari, 2002), Syntactic Valency Lexicon for Persian Verbs (Rasooli et al., 2011), and Persian Orthographic Dictionary (Sadeghi and Zendi Moghadam, 2015). The semantic categorization of data is based on Farhang-e Bozorg-e Sokhan (Anvari, 2002). The semantic frames included syntactic valency, grammatical structure, and grammatical functions related to sentences with compound verbs in each semantic category, while the constructional schemas provided templates for making new compound verbs. The findings indicated that by using concepts presented in Frame Semantics (Fillmore, 1982) and Constructional Morphology (Booij, 2010a, 2010b, 2018), the relationship between constructional schemas and semantic frames can be established, and the existing polysemy among compound verbs with the light verb "dɑdæn" can be identified and explained. This analysis leads to a hierarchical and network-like structure of constructional schemes, providing a clear picture of abstract polysemy at the level of construction patterns.

    Keywords: dɑdæn light verb, Compound verbs, constructional morphology, scheme, frame semantics
  • منصور نیک پناه*، منصوره دلارامی فر

     با توجه به شیوع بیماری کووید-19، متخصصان و سیاستمداران تلاش دارند تا هر چه بهتر مردم را با بحران پیش آمده در کشورشان و سرتاسر دنیا آشنا سازند. در این میان استفاده از استعاره "جنگ" بسیار به چشم می خورد. بنابراین، پژوهش حاضر قصد دارد که به بررسی استعاره "جنگ" در بیانیه ها و متون خبری داخلی و خارجی مرتبط با بیماری کووید-19 براساس دیدگاه معنی شناسی قالبی بپردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. به این منظور، با بهره گیری از بیانیه ها و متون خبری داخلی از اخبار 20:30 و خبرگزاری های برخط ایسنا و ایرنا، استعاره های مربوط به بیماری کووید-19 گردآوری گردیدند و همچنین بیانیه ها و متون خبری خارجی برگرفته از روزنامه های گاردین، نیویورک تایمز و توییتر جمع آوری شدند. تعداد 500 استعاره در این متون از طریق الگوی پیشنهادی پراگلجاز به نام "روال تشخیص استعاره" استخراج شدند. سپس، استعاره ها در قالب معنایی «بیماری» قرار گرفتند و اجزاء قالب آنها مشخص شد. یافته های پژوهش نشان دادند که براساس نظریه معنی شناسی قالب بنیاد، برای ساخت استعاره اجزاء هسته و غیرهسته قالب فعال می شوند و نقش معنایی ملموس تری به خود می گیرند. برای مثال، جزء هسته بیمار در قالب معنایی «بیماری» وارد قالب «جنگ» می شود و نقش معنایی یکی از طرفین را به عنوان جزء هسته این قالب ایفا می کند. از سوی دیگر، اجزاء هسته قالب از قبیل مورد و هدف و اجزاء غیرهسته شامل طول مدت، ابزار جنگ، روش جنگ، موقعیت جنگ، میزان جنگ، نتیجه جنگ، زمان و مکان جنگ نیز در قالب بیماری قرار گرفته اند.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: کووید-19, استعاره, معنی شناسی قالبی, اجزاء قالب, معنی شناسی شناختی
    Mansour Nikpanah *, Mansoureh Delaramifar

     According to the outbreak of Covid-19, experts and politicians are working to inform people completely about the crisis in their country and around the world. In the meantime, the use of the metaphor of "war" as a linguistic instrument is very common. Therefore, the present study examines the metaphor of "war" in the domestic and international news statements and texts related to the Covid-19 disease based on The Frame Semantics theory. This research is a descriptive- analytic research. To this end, the metaphors of the domestic news statements related to COVID-19 were selected from 20:30 news and online news, ISNA and IRNA, and the metaphors of the international statements related to COVID-19 were gathered from Guardian news, New York Times news and the website of Twitter. 500 metaphors in these texts were extracted through “Metaphor Identification Procedure” pattern suggested by Pragglejaz. Then, the metaphors located in the “disease” semantic frame and their frame elements were identified. The findings demonstrated that to create metaphors, the core and non-core elements of the frame play a more tangible semantic role. For example, the core element patient in the “disease” frame enters the "war" frame and plays the semantic role of one of the parties as the core element. On the other hand, the core elements of the frame such as case and purpose and non-core elements including duration, tools, method, position, size, result, time and place of war can get a role in the frame of disease.

    Keywords: Covid-19, Metaphor, Frame Semantics, Frame Elements, Cognitive semantics
  • مریم محمدی، آمنه زارع*، محمد حسین شرف زاده، اسماعیل جدیدی
    معناشناسی قالبی را اولین بار چارلز فیلمور (1982م.) مطرح کرد. این نظریه مدعی است که معانی واژه ها، در نظامی از دانش جای دارد که ریشه آن در تجربه اجتماعی و فرهنگی بشر واقع شده است. اصطلاح قالب به مثابه شیوه ای جهت تحلیل های معنایی زبان طبیعی است. «افعال» به عنوان مهم ترین سازه های زبانی در بیشتر حالات یک رویداد حضور دارند و نقش مهمی در تغییر معنایی بر عهده گرفته اند. هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان کارایی این نظریه در گونه لری ممسنی و ارایه قالب های معنایی برخی افعال در این گونه است. در این پژوهش، 32 فعل از میان 336 فعل جمع آوری شده در لری ممسنی، با روش توصیفی - تحلیلی بررسی شده است. با ارایه قالب های معنایی این افعال، یافته ها حاکی از آن اند که میان قالب های معنایی این افعال با قالب های معنایی افعال متناظر آن در زبان فارسی معیار، تفاوت فاحشی وجود دارد. تصور بر آن است که ریشه این تمایزات، از تجربیات نهفته فردی و اجتماعی جوامع نشیت می گیرند. این افعال، در محدوده کاربردشان، از خوانش های معنایی بیشتری در مقایسه با فارسی معیار برخوردارند و بر مفاهیم بیشتری دلالت می کنند؛ به عبارت دیگر، معنای این افعال در زبان فارسی معیار، در گذر زمان دچار تحول معنایی شده و از مولفه های معنایی شان کاسته شده است.
    کلید واژگان: فارسی معیار, فیلمور, قالب های معنایی, گونه لری ممسنی, معناشناسی قالبی
    Maryam Mohammadi, Ameneh Zare *, Mohammad Hossein Sharafzadeh, Esmaeil Jadidi
    Frame Semantics was first proposed by Charles Fillmore (1982). Frame Semantics states that word meaning is constructed within a system of knowledge which is deeply rooted in the socio-cultural experiences of humans. In this theory, the conception of 'Frame' is deemed to be an approach towards semantic analysis of natural languages. "Verbs" as the most important construction of the languages are present in most of the states and occurrence of the events and play an important role in semantic change. The aim of this study is evaluating the efficiency of Frame Semantics in Lori Mamasani and providing the semantic frames of certain verbs of this dialect. The data in this study consists of 32 verbs out of 128 verbs collected from Lori Mamasani which were analyzed through descriptive-analytical approach. Analyzing the semantic frames of these verbs, our findings suggest that there are significant differences between the semantic frames of these verbs with their corresponding verbs in standard Persian. We shall argue that these differences originate from social and individual experiences of societies. These verbs, in their utility range, have more meaning inferences and more concepts compared to standard Persian. In other words, they have undergone semantic variation and have lost their meaning components in standard Persian over time.
    Keywords: standard Persian, Fillmore, Frame Semantics, Lori Mamasani, semantics frames
  • منصور نیک پناه*، معصومه دلارامی فر

    پژوهش حاضر سعی دارد به بررسی مقایسه ای استعاره های موجود در متون خبری زبان فارسی مرتبط با بیماری کووید-19 در دو بازه زمانی آغاز شیوع این بیماری و اوج گیری آن در مهرماه 1399 براساس دیدگاه معنی شناسی قالبی بپردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. به این منظور، با بهره گیری از متون خبری روزنامه های کیهان و شرق، اخبار 20:30 و خبرگزاری های برخط ایسنا و ایرنا، استعاره های مربوط به بیماری کووید-19 گردآوری شدند. تعداد 600 استعاره در این متون از طریق الگوی پیشنهادی پراگلجاز به نام «روال تشخیص استعاره» استخراج گردید. سپس استعاره ها در قالب معنایی «بیماری» قرار گرفتند. در پایان، درصد فراوانی چهار استعاره پرکاربرد «کرونا جنگ است»، «کرونا پدیده طبیعی است»، «کرونا سفر است» و «کرونا موجود زنده دیگر است» در دو بازه زمانی آغاز شیوع بیماری کووید-19 و اوج گیری سوم آن در ماه مهر با استفاده از نرم افزار SPSS بررسی شد و تفاوت آن ها مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد در بازه زمانی آغاز شیوع بیماری، استعاره «کرونا جنگ است» با 44 درصد فراوانی، بیشترین میزان کاربرد استعاره را در متون خبری به خود اختصاص داده است؛ اما در زمان اوج گیری بیماری کرونا که مصادف با آغاز فصل سرما در ماه مهر است، استعاره «کرونا جنگ است» با 83 درصد فراوانی، بیشترین کاربرد را در میان سایر استعاره ها دارد. نتایج حاکی از این است که تفاوت چشمگیری میان کاربرد استعاره «کرونا جنگ است» در روزهای آغازین شیوع بیماری و زمان اوج گیری آن در مهرماه وجود دارد.

    کلید واژگان: کووید-19, استعاره, معنی شناسی قالبی, اجزاء قالب
    Mansour Nikpanah *, Mansoureh Delaramifar

    This study deals with comparing the metaphors in Persian news texts related to Covid-19 disease within the two periods of the initial outbreak and its peak in October 2020 based on the Frame Semantics Theory. This research is a descriptive-analytic research. To this end, by using the news texts in Keyhan and Shargh newspaper, 20:30 news and online news agnecies, ISNA and IRNA, the metaphors related to COVID-19 were selected. 600 metaphors in these texts were extracted through “Metaphor Identification Procedure” pattern suggested by Pragglejaz. Then, the metaphors placed in the “disease” semantic frame, and their frame elements were identified. Finally, the frequency of the most used metaphors including "Corona is war", "Corona is a natural phenomenon", "Corona is a travel" and "Corona is another living thing" in the two periods between the initial outbreak  and the third peak in October 2020 were determined. The SPSS software was used for data analysis, and data were compared with each other. The findings demonstrated that in the beginning of the disease outbreak, the "Corona is war" metaphor is the most used metaphor in news texts with 44% frequency. But, during its peak in October 2020 coinciding the beginning of the cold season, the "Corona is war" metaphor has the highest rate of use among metaphors with 83% frequency. The results showed that there is a significant difference between the use of "corona is war" metaphor in the beginning of the disease outbreak and the peak time of the disease in October 2020.

    Keywords: COVID-19, metaphor, Frame Semantics, frame elements
  • مسعود دهقان*، بهناز وهابیان

    هدف از پژوهش حاضر، بررسی قالب های معنایی فعل «خواندن» و ارایه معانی مختلف این فعل در زبان فارسی براساس انگاره معناشناسی قالب- بنیاد فیلمور (1982) با رویکرد شناختی است. پیکره مورد بررسی، معانی سرنمون و مجزای فعل خواندن در فارسی است که با روش کتابخانه ای از فرهنگ بزرگ سخن گرد آوری شده است. در این فرهنگ، پانزده معنای مختلف برای فعل خواندن آمده است. پس از استخراج شواهد مشخص شد که معنای سرنمون یا اولیه فعل خواندن، «قرایت» است. نتایج نشان داد که این فعل علاوه بر معنای سرنمون «قرایت» پنج خوشه معنایی شامل «مطابقه، درک و فهم، تحصیل، نامگذاری/ صدا زدن و استعاری» دارد که همگی در زیرقالب معنایی خاص «ادراکی-بصری» قرار می گیرند. یافته های پژوهش، تصویری روشن از معانی فعل خواندن در زبان فارسی به دست داده است و تبیین های ارایه شده در این پژوهش می توانند در آموزش زبان فارسی مفید واقع شوند و یادگیری آن را برای زبان آموزان سهل نمایند.

    کلید واژگان: چندمعنایی, معناشناسی قالب- بنیاد, فعل خواندن, زبان فارسی
    Masoud Dehghan *, Behnaz Vahabian

    One of the most important issues in the field of semantics is polysemy occurring at different language levels. The purpose of the present study is to investigate the semantic frames of the verb xandæn and to present the different meanings of this verb in Persian based on the Frame Semantics Theory (1982) in cognitive approach. The methodology of this qualitative research is descriptive-analytic, and the studied corpus contains the prototypical and distinctive meanings of the Persian verb xandæn collected from Farhang-e Bozorg-e Soxan. In the mentioned book, fifteen distinctive meanings have been documented for this verb. The total samples used in the present research are taken from this book. The analysis of the research data revealed that the prototypical meaning of the verb xandæn is ‘reading’. Moreover, it was showed that, in addition to the prototypical meaning of "reading" as a semantic frame, xandæn illustrates five more semantic clusters, namely “mapping, comprehension, education, naming and metaphorical meaning,” which are regarded as semantic sub-frames of "perceptual-visual". In other words, all distinctive meanings fall under this particular semantic sub-frame. The research findings give a clear picture of the meanings of xandæn in Persian. Also, the explanations presented in this study can be useful in Persian language teaching and facilitate learning   Persian for Persian language learners. 

     Introduction 

    One of the most important issues in the field of semantics is polysemy occurring at different language levels.The purpose of the present study is to investigate the semantic frames of the verb xandæn and to present the different meanings of this verb in Persian based on the Frame Semantics Theory (1982) in cognitive approach.Frames are represented as the lexical units. In other words, lexical units are used to express mental concepts (i.e. frames) so that the semantic differences in a single general concept or a single frame are portrayed through different lexical units. In this regard, Fillmore has investigated the importance of studying the encyclopedic meaning and examining the semantic network of each word. He considers each template to be a single design of the experience that exists in human’s long-term memory. Therefore, it is not possible to understand the meaning of a word or a grammatical construction outside of its semantic frame. This frame consists of elements gathered around the experience. Each semantic frame is the knowledge needed to understand the meaning of a particular word or related words. In this article, among different lexical categories, the category of verb has been examined.   

    Theoretical Framework

    As the present study aims to investigate the polysemy of the verb xandan from the perspective of Frame Semantics model, in the following, the model which was first proposed by Fillmore (1982) will be introduced The model of Frame Semantics is based on the belief that words are empirical categories influenced by situations which are, in turn, shaped by background knowledge and experience. According to this idea, words are formed only through experiences and situations of human’s life, consequently the only possible way to realize how the semantic elements of speech are being served is to understand the experiences and the situations. With respect to the meaning of a word, Frame Semantics is an attempt to understand the motivations of a language community toward the production of a word category. Hence, this approach shows the meaning of a word by classifying these motives. Fillmore’s (1982) view of Frame Semantics is a study and research program in empirical semantics as well as providing a descriptive framework for explaining the results of such a study. He also believes that Frame Semantics provides both a specific way to deal with the meanings of words and a way to determine the principles of creating new words, as well furnishing conditions to add new meanings to words and to accumulate the meanings of the components of a text to understand the whole meaning. In his 1969 paper, Fillmore argues that cases such as agentive, experiencer, instrumental, patient, factive, locative, temporal, source, goal, companion, benefactor, and force are universal and possibly inherent concepts which are formed through the judgments humans make about the events taking place around them. Generally, there are two types of frames called “cognitive frames” and “interactive frames”. Interactive frames are concerned with how to conceptualize what happens between the speaker and the listener or between the writer and the reader. For further explanation, Fillmore describes the "scene" schema of the “transaction” field (Fillmore, 1977) and tries to prove that a large number of English verbs are semantically related in different ways through the same “scene” in the human mind. For example, in the field of transaction, there are certain elements such as ‘buyer’, ‘seller’, ‘goods’, and ‘money’, which through each a scene is highlighted alongside the transaction-related English verbs namely ‘sell’, ‘buy’, ‘pay’, ‘cost’ etc. while the other part shapes the scene background. According to the relationships that govern commercial exchange, the scenes of outside of the world portrays the buyer and the seller as giving money to the seller and giving goods to the byer in return. Interestingly, while expressing such a single scene in languages of the world bears a certain frame, the four mentioned elements express the same event in the form of a large set of sentences. Fillmore seeks to understand how these language patterns encode the outside world events.

    Methodology 

    The methodology of this qualitative research is descriptive-analytic, and the studied corpus contains the prototypical and distinctive meanings of the Persian verb xandæn collected from Farhang-e Bozorg-e Soxan. In this book, a myriad of distinctive meanings have been considered for xandæn. The total samples used in this article are taken from the mentioned book. 

    Results and Discussion 

    The research findings represent a clear picture of the meanings of the verb xandæn ‘reading’ in Persian.In this regard, the explanations presented in this study can be useful in Persian language teaching and can facilitate learning Persian for Persian language learners. Studying the fifteen distinct semantic frames in Persian for the verb xandæn ‘reading’ in Persian based on the findings of this article indicate that the analysis of this verb led to finding fifteen distinct semantic frames in Persian among which the meaning of ‘reading’ is considered as the prototypical meaning, which immediately comes to the mind of the Persian speakers.   5. Conclusions The main focus of this study was on the verb xandan in Persian. Analyzing the separate meanings of this verb based on Fillmore's frame semantics model (1982) in cognitive semantics, it was found that this verb bears the prototypical and primary meaning of ‘reading’. The results also showed that this verb, in addition to the prototypical meaning of ‘reading’ as a semantic frame, portrays five more semantic clusters, namely “mapping, comprehension, education, naming and metaphorical meaning,” which are regarded as semantic sub-frames of “perceptual-visual”. In other words, all distinctive meanings fall under this particular semantic sub-frame.     

    Keywords: polysemy, Frame Semantics, xandæn, Persian
  • حمید ورمزیاری*

    نگاه علمی به فرهنگ نگاری و دور شدن از فرهنگ نگاری سنتی، نیازمند درک عمیق تر پژوهشگران این حوزه و همچنین بهره گیری از رویکردی موشکافانه تر به رویارویی نظریه و عمل در فرهنگ نگاری است. یکی از زمینه های قابل پژوهش در این حوزه زبا ن شناسی، نقد فرهنگ های دوزبانه است. ناگفته پیداست که نقد فرهنگ، می تواند زمینه بهبود فرآیند فرهنگ نگاری را فراهم سازد که پیامد آن افزایش کارایی این گونه فرهنگ ها و در نتیجه بهره مندی مطلوب تر کاربران خواهد بود. در این راستا، هدف اصلی این نوشتار با روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، شناساندن برخی ویژگی های ساختار خرد سه فرهنگ دوزبانه بر پایه مقایسه آن ها با یک دیگر و با فرهنگ پیشرفته زبان آموز آکسفورد از دیدگاه نظریه معناشناسی قالبی چارلز فیلمور است. یافته های بررسی، ضعف ساختاربندی پایگانی و تفاوت در برش های معنایی، ناهمگونی در اجزای کلام مورد اشاره در هر مدخل، ناسازگاری معانی و معادل های ارایه شده با قالب را نشان می دهد. مهم تر از همه، این یافته ها نیاز به بهبود کمی و کیفی سه فرهنگ گسترده پیشرو آریان پور، معاصر هزاره و معاصر پویا از جنبه ارایه همایند، نمونه و توصیف ظرفیت در مقایسه با فرهنگ مبنا را نمایان می سازند.

    کلید واژگان: ساختار خرد, معناشناسی قالبی, فرهنگ گسترده پیشرو آریان پور, فرهنگ معاصر هزاره, فرهنگ معاصر پویا
    Hamid Varmazyari *

    Moving toward more scientific lexicography in Iran requires lexicographers and researchers to pay closer attention to and develop deeper understandings of the interaction between theory and practice in lexicography. If lexicographers ignore theories in their analysis while creating an entry's microstructure, the result will be inconsistency in the microstructures as well as a negligence of some aspects of the words' behaviors (Atkins, 2001, pp. 1-2). In addition, since the microstructure of bilingual dictionaries has directly to do with the quality of translators' finding the right equivalents, such inconsistency and weakness may be problematic for translators. The analysis of bilingual dictionaries is one of the areas of lexicography that seems to require more scholarly work. One way to do so is by evaluating the microstructures of dictionaries. It goes without saying that such studies can result in optimizing the process of lexicography in general and more efficient use of bilingual dictionaries in particular, especially by translators as specialized users of such dictionaries. Therefore, drawing on Fillmore's semantic frames, the present descriptive-analytical research paper, that analyzed corpus data, aimed to compare three bilingual English-Persian dictionaries in order to identify some of their microstructural differences and postulate some ways for the improvement of such dictionaries. The author argues that there is a reciprocal relationship between the development of lexicography and by extension dictionaries on the one hand and the improvement of language and translation on the other hand. One of the approaches to lexicography is the cognitive one in which frame semantics is a prominent theory. This theory can, among others, illuminate the relationships between the senses of lexical entries and lexical units. Moreover, this can cast light on how senses can be best structured within a single entry. Despite its rather long history, frame semantics has recently been used in semantic tagging and in compiling corpus-based dictionaries (Fontenelle, 2009, p. 38). It has also been applied in lemmatization and parsing. This theory is the central part of the FrameNet project started in 1997 in the University of California, Berkeley (Boas, 2009, p. 16; Fontenelle, 2009, p. 38). Frame semantics is different from similar approaches to lexical meaning in that the meanings of words are realized though comparing them with the common bodies of knowledge, i.e. frames. In other words, words are only related to each other through the frames they share (Fillmore & Atkins, 1992, pp. 76-77). In Fillmore's theory, the notion of frame replaces concepts such as scene, scenario, meme, schema, etc. (Fillmore & Baker, 2010; Fillmore, 1982). To explain his theory, as Rojo López (2002) points out, Fillmore has frequently given the example of two English synonymous words, those of coast and shore, which considering the conceptualization situations of words, evoke different semantic fields (water in case of shore and land in case of coast). However, this depends on the viewer's view from the sea/lake etc. or the land.    The corpus of this research consisted of, using their short popular titles, Aryanpour, Moaser-e Hezareh and Moaser-e Pouya English-Persian dictionaries from each of which 17 entries, related to the two frames of MOTION (6 entries) and KINSHIP (11 entries), were selected based on the information available in FrameNet online database. The corpus dictionaries were compared and contrasted with Oxford Advanced Learner's Dictionary (OALD) (2002) as the comparand dictionary. The categories selected for comparison comprised collocations, examples, inflections, parts of speech, synonyms/antonyms, valency, and the number of senses and equivalents. These categories in corresponding entries of the corpus dictionaries were compared with each other and with OALD. The data collected contained both quantitative (as in the number of examples, senses and equivalents) and qualitative (for collocation, valency) information. The findings indicated weak hierarchical structuring and differences in differentiating senses, dissimilarity in the inclusion of different parts of speech in and across entries, a lack of correspondence between some proposed equivalents and the selected frames, and more importantly defects in considering important parameters such as collocations, examples, and valency. Specifically, the entries analyzed in the corpus dictionaries did not include specific parts devoted to collocations, nor did enough examples for each sense, while OALD provides users with a large number of examples that at least indirectly help learners to notice collocations of the given words. This shows that to enrich bilingual English-Persian dictionaries, compilers should be advised to start using Persian corpora. Another defect found was that the corpus dictionaries do not generally seem to care for valency. Due to the important characteristic of Frame Semantics in defining relations, valency can play a substantial role in the microstructures of dictionaries and in helping translators to find the right equivalents. Yet, the dictionary of Moaser-e Hezareh has marked transitive and intransitive verbs, which has to do with the description of valency. What is more, in the entries studied, even though the dictionary of Moaser-e Pouya provides a higher number of senses, this might not guarantee a more efficient use of the dictionary mainly because of examples shortage, valency description, and insufficient number of equivalents.

    Keywords: microstructure, Frame semantics, Aryanpur progressive English-Persian dictionary, Farhang Moaser Millennium English-Persian dictionary, Farhang Moaser Living English-Persian dictionary
  • نسا میهن پرست، ارسلان گلفام*، حیات عامری

    از جمله روابط مفهومی که در زبان فارسی اهمیت و بسامد بالایی داشته و به علاوه، آمیختگی زیادی با مفاهیم شناختی دارد، چندمعنایی است. ازسوی دیگر، در شبکه قالبی (فریم نت) که پروژه ای برخط در حیطه واژگان زبان انگلیسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا بوده و مشخصا، برمبنای نظریه معنی شناسی قالب بنیاد فیلمور در سال 1997 ارایه شده است، هر واژه به یک قالب ربط داشته و روابط میان واژه ها، به طور غیرمستقیم از ارتباط مستقیم با قالب ها، اشتقاق می یابد. این همان چیزی است که می تواند در شبکه قالبی، منجر به چندمعنا شدن کلمات شود. در فریم نت که آن را تحولی عظیم در شکل بندی معنی شناسی شناختی دانسته اند، مفاهیم زبانی به صورت قالب هایی مرتبط با هم در یک شبکه معنایی دیده می شوند و بازنمود این قالب ها در واحدهای واژگانی است. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، برآنیم که با تمرکز بر برخی از افعال فارسی مستخرج از فرهنگ بزرگ سخن انوری (1381) که معنای آگاهی- یافتن[1] به نوعی از آن ها ایفاد می شود، تمام قالب های معنایی مربوط به معانی مختلف این واحدهای واژگانی را بیابیم و ازسوی دیگر، روابط میان این قالب های به ظاهر متفاوت و نحوه اشتقاق آن ها را از قالب اصلی (نمونه اعلا) مشخص سازیم تا بتوانیم سازوکارهای چندمعنا شدن واژه ها در فریم نت زبان فارسی را تبیین نماییم.



    کلید واژگان: معنی شناسی شناختی, معنی شناسی قالب بنیاد, فریم نت, قالب آگاهی- یافتن, چندمعنایی
    Nesa Mihanparast, Arsalan Golfam *, Hayat Ameri

    Polysemy, being among the conceptual relationships that is important and frequent in Persian, is very close to cognitive concepts. In FrameNet, which is an on-line project in the field of English vocabulary at the University of Berkeley based on frame semantics theory of Fillmore in 1997, each word is related to a frame and relations between words indirectly derive from direct relationship with the frames. This is what can lead to polysemy. In FrameNet, which is considered a huge development in the formation of cognitive semantics, linguistic concepts are seen as related forms in a semantic network and representation of these frames in lexical units. In this descriptive-analytic study, some Persian verbs which are extracted from the dictionary of Anvari (1381) and have the meaning of becoming-aware, are selected in order to find all the semantic frames related to the various meanings of these lexical units on the one hand, and to define the relations between these seemingly different formats and their derivation from the main frame (Prototype) on the other hand. In so doing, the mechanisms of polysemy words in Persian FrameNet are explained.

    Keywords: Cognitive linguistics, frame semantics, FrameNet, Frame Becoming-aware, polysemy
  • سید حمزه موسوی*، محمد عموزاده

    در مقاله حاضر تلاش شده است تا انگیزه های معناشناختی و کاربردشناختی باهم آیی واژگانی بر اساس معناشناسی قالبی که مشخص می کند چه واژه هایی با واژه "دست" باهم آیی دارند و چه انگیزه شناختی می تواند توجیه گر کنار هم قرار گرفتن این واژه ها باشد، بررسی شود. به عبارت دیگر، پرسش این است آیا انگیزه ای که واژه های پایه و باهم آی را در کنار یک دیگر نگاه می دارد، تناسب قالبی بین دو واژه است یا خیر. برای بررسی این مهم لازم است قالب واژه های باهم آی و پایه با قالب کل ترکیب مقایسه شود. به این ترتیب، باهم آیی با واژه "دست" مورد بررسی قرار گرفته و در آن باهم آیی فعلی و اسمی از یک دیگر بازشناخته شده اند. به علاوه، مشاهده شده که هر چند واژه "دست" با برخی از واژه ها باهم آیی دارد، اما با واژه های مترادف آن ها باهم آیی ندارد. همچنین، گاهی ساختارهایی وجود دارند که در ظاهر تناسب قالبی ندارند، اما از طریق استعاره و مجاز متناسب می شوند. گاهی اوقات استعاره و مجاز به واسطه مفاهیم فرهنگی امکان مفهوم سازی پیدا می کنند که از آن جمله می توان به شیطان، استعمار و عالم غیب اشاره کرد.

    کلید واژگان: معناشناسی قالبی, باهم آیی واژگانی, استعاره, مجاز, قالب فرهنگی
    Seyed Hamzeh Mousavi*, Mohammad Amouzadeh
    Introduction

    Collocation is defined as the combination of two or more words, which generally go together in a specific context (Lyons, 1995). As an illustration, only one of the synonymous lexemes such as big and large fill the blank space in Example (1). You are making a ____big_____ mistake. * You are making a ___large___mistake. Example 1 indicates that mistake only collocates with big on a syntagmatic axis, and not large. The study aimed at investigating certain semantic and pragmatic motivations behind lexical collocations based on frame semantics demonstrating what words collocate with certain words such as ‘dast’ (hand) and what motivates their constructions. In other words, the question is whether it is the frame correspondence that brings two or more words together. This research aimed to answer the following questions: What motivates specific words to go together? How does frame semantics provide us with information about collocations? What cultural, metaphorical and metonymic factors play roles in lexical collocations? The argument is that what motivates collocations reside in the speakers’ background knowledge and their ability to use syntactic and semantic phenomena properly.

    Theoretical Framework 

    Frame semantics was introduced by Charles Fillmore in 1970s. It aimed to explain the configuration processes of encyclopedical knowledge of words (Ungerer & Schmid, 2006). This framework was primarily used for designing dictionaries which include our background knowledge, whether structural or semantic (Fillmore, 2007). Fillmore (1982, p. 111) defines ‘frame semantics’ as “a particular way of looking at word meanings, as well as a way of characterizing principles for creating new words and phrases for adding new meanings to words, and for assembling the meaning of elements in a text into the total meaning of the text”. By the word ‘frame’ he means all other previously known terms such as ‘schema’, ‘script’, ‘scenario’, ‘ideational scaffolding’, ‘cognitive model’, or ‘folk theory’. Croft and Cruse (2004) believe that words are not randomly saved in our memory. But they are not only organized based on relations within structural semantics, but also they are connected based on experience. For example, a “restaurent” is not just a place to eat food, it is related to other concepts such as customer, waiter, ordering, eating, and bill. They mention that these concepts are not connected to RESTAURENT by structural semantic relations such as hyponymy, antonymy and etc., but they are connected to restaurent by our daily experiences. Furthermore, Fillmore (1982) elaborates how frame semantics can help us explain the subtle differences between various synonymous words. For instance, the words “shore” and “coast” are considered to be synonymous; however, within frame semantics they are different because a person that is at the deck of a ship may say ‘We are close to the shore’, and a person that is on land may say ‘This is the coast of France’.

    Method 

    For conducting the present research, a corpus consisting of 2000 sentences was used. Most of the data were collected from the website The Persian Database and Sokhan Persian Dictionary. All data included the word dast (hand) as a subpart of the Body-Part Frame. For the investigation of collocations with dast, two types of data were found: nominal collocations and verbal collocations. A kind of analytical-descriptive method based on frame semantics was used to carry out the current study. In this method, series of collocates with dast were collected to be compared with their near synonyms to discover the compatibility of bases, collocates and the whole construction. In nominal collocations, Body-Part Frame should be compatible with the frame in which the collocation is defined. In verbal collocations, the Body-Part Frame may literally or metonymically affect the verbal element. Moreover, cultural concepts might influence the quality of the collocation.

    Results and Discussion

    Mel’čuk (1998), and Gelbukh and Kolesnikova (2013) used the lexical-functional approach to study collocations. They do not, however, look at the semantic motivations behind their combination. Since lexical-functional appach is not based on our experiences and background knowledge, it appears to be difficult to find a way to the nature of lexical concatenations. Fillmore (1975, 1977a, 1982, 1985) aimed to use frame semantics for describing lexemes and preparing FrameNet. However, Ruppenhofer, Baker and Fillmore (2003) believe that it is possible to use FrameNet for collecting information about the collocations and multi-word phrases. In fact, such information is hidden and this paper aims at dicovering motivations behind collocations based on such a theory. Explaining motivations behind collocations without defining the terms collocations, metaphor and metonymy based on frame semantics becomes very difficult. Collocation is defined as combination of a word from one frame with another word from the same or a different frame, wich creates a construction wich can be defined within either of each elements’ frames or a completely new frame. Metaphor is defined as mappring from a frame into another frame. Metonymy is a frame-to-frame mapping, in which on frame is the subpart of the other frame.

    Conclusion

    In verbal collocations the verbal element is dominated by the frame in which the nominal elemenet is defined, whereas in nominal collocations the nominal elements should be defined in compatible frames. If they are not literally compatible, then they must be fixed metaphorically, metonymically or culturally.

    Keywords: Frame Semantics, Lexical Collocations, Metaphor, Metonymy, Cultural Concepts
  • علیرضا راستی*

    هدف از پژوهش کنونی بررسی راهبردهای ترجمه افعال ناقل به فارسی در چارچوب رهیافت معناشناسی قالبی است. بدین منظور در گام اول تمام 360  فعل ناقل موجود در متن اصلی رمان دل تاریکی استخراج شد و سپس مطابق با فهرست قالبی سمز (2009) با ناقل های مورد استفاده در برگردان فارسی اثر توسط صالح حسینی به طور تطبیقی بررسی شد. یافته ها علاوه بر بسامد بسیار بالای قالب های معنایی ارتباط بیانی، حاکی از بسامد نسبی قالب های ارتباط پرسشی، ارتباط حفظ نوبت، ارتباط حالتی، و ارتباط صوتی و نیز رخداد اندک یا عدم وجود مصادیق مربوط به سایر قالب ها در هر دو اثر بود. در گام بعدی پژوهش، دوازده راهبرد ترجمه که توسط مترجم استفاده شده بود، شناسایی شد. یافته ها حاکی از آن بود که پس از راهبرد برگردان تحت اللفظی، راهبردهایی نظیر تبدیل ناقل های لحنی به خنثی، تبدیل فعل غیرناقل به ناقل، استفاده از ساخت های قید + فعل و عبارت حرف اضافه + فعل، و تبدیل فعل ناقل به دو ناقل در متن مقصد بیشترین بسامد را در پیکره زبانی داشتند. با توجه به یافته ها به نظر می رسد زبان انگلیسی به ویژه در گونه ادبی روایی خود از افعال گفتاری بیشتر و ساخت های با انعطاف بیشتری نسبت به فارسی بهره می جوید که برگردان آن ها را برای مترجم فارسی چالش برانگیز می سازد. از نتایج این تحقیق و تحقیقات تکمیلی مشابه می توان در توانمندسازی مترجمان تازه کار و کمک به غنای ظرفیت برگردان فارسی بهره جست.

    کلید واژگان: فعل ناقل, راهبردهای ترجمه, معنا شناسی قالبی, متون روایی, دل تاریکی
    Alireza Rasti*

    The present investigation set out to examine the strategies employed in the translation of quoting verbs into Persian within a frame semantic approach. To this end, in the first stage of the research, a total of 360 quoting verbs used in Conrad's Heart of Darkness wasextracted and subjected to a comparative analysis with those employed by the Persian translator Saleh Hosseini, based on Sams' (2009) list of the frames of quoting verbs. Findings showed that, in addition to the high frequency of the frame of communication / statement, frames such as communication/question, communication/turn-taking, communication / manner, and communication/noise had a comparatively high occurrence, respectively, and that the realizations of other frames were either absent in both mini-corpora or quite negligible. In the next stage of the study, twelve translation strategy types employed by the translator were identified and their tokens were tabulated. Findings indicated that, subsequent to the literal translation strategy, strategies such as transformation of a descriptive quotative into a neutral one, transformation of a non - quoting verb into a quoting verb, use of adverbial phrase + verb and prepositional phrase + verb, and transformation of a single quoting verb into two quoting verbs in Persian had, respectively, the highest occurrences. It also seems that English in its written fictional genre deploys a greater number of quoting verbs and more flexible quotatives compared to Persian, thereby making the task of translation a challenging one for the Persian translator. Similar yet comprehensive investigations are likely to contribute to the empowerment of novice translators.

    Keywords: Quoting Verbs, Translation Strategies, Frame Semantics, Fiction, Heart of Darkness
  • مسعود دهقان*، عطیه کرمی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی چندمعنایی فعل شکستن در زبان فارسی بر اساس معناشناسی قالبی مورد نظر فیلمور (1982) انجام گرفته است. روش پژوهش از نوع کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی بوده که داده ها از طریق بررسی فرهنگ بزرگ سخن (1383) و همچنین با استفاده از مصاحبه با سخنوران انجام شده است. این پژوهش به دنبال پاسخی برای این پرسشهاست که قالبهای معنایی فعل شکستن کدام اند؟ و این قالب های مختلف معنایی چگونه در باهم آیی با واژگان دیگر این معانی را به-دست می دهند؟ نگارندگان در بررسی معانی چندگانه ی فعل شکستن، معانی متمایز این فعل را بهدست داده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که فعل شکستن دارای 40 قالب معنایی می باشد که معنای "ضربه و ترک" به عنوان معنای سرنمون و دیگر معانی نیز در 7 خوشه ی معنایی؛ همچون «غم و ناراحتی» و «ارزش و احترام»، «پایان»، «تقلیل معنایی»، «چندمعنایی»، «فشار» و «استعاری» به عنوان معانی حاشیه ای مورد استفاده قرار می گیرند.

    کلید واژگان: چند معنایی, فعل شکستن, معناشناسی قالبی, رویکرد شناختی, زبان فارسی
    Atiyeh Karami

    Abstract The purpose of the current research is to investigate the Polysemy of the verb break in Farsi language based on Fillmore's Frame Semantics (1982).The research methodology that is qualitative would be descriptive-analytical. The data were analyzed through Fahang-e- Sokhan (2003) and interviewing with speakers. The present study seeks to answer these questions, which are the semantic frames of the verb "break" first. And how do these semantic frames are obtained when combined with other phrases? Also the authors have distinguished its primary meaning and also peripheral meanings of this verb. The research findings show that this intended verb has 40 different semantic frames. The meaning of "crack and stroke" as the prototypical frame and meaning and its other semantic frames in seven sub-frames such concepts as "Sadness" , "Value and Respect", "End", "Semantic Reduction", "Polysemy", "Pressure" and "Metaphoric" are used as peripheral meanings by Persian speakers.

    Keywords: Polysemy, break, frame semantics, cognitive approach
  • علیرضا امرایی، اکبر حسابی*، عباس اسلامی راسخ

    مترجمان یکی از گروه های عمده کاربران فرهنگ های دوزبانه را تشکیل می دهند. لیکن فرهنگ نگاران از دیرباز آنان را در زمره دیگر کاربران در نظر گرفته اند و کم تر به نیازهای خاص آنان در استفاده از فرهنگ ها پرداخته اند. بنابراین در چند سال اخیر مسئله طراحی فرهنگ های ویژه مترجمان مطرح گردیده و کارهایی پژوهشی و عملی در این حوزه انجام شده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر کوششی بوده است تا یک فرهنگ دوزبانه فارسی و انگلیسی در حوزه اصطلاحات راهنمایی و رانندگی و با تاکید بر نیازهای مترجمان تهیه گردد. ساختار این فرهنگ بر یک پیکره تطبیقی دوزبانه متون راهنمایی و رانندگی استوار است که با استفاده از معناشناسی قالبی برچسب گذاری شده است. بدین منظور یک هستان شناخت و یک شبکه قالبی برای این حوزه طراحی شده است. سپس یک رابط کاربری برای جستجو در این دادگان طراحی شده است که امکانات مختلفی از قبیل جستجوی سنتی الفبایی و جستجوی مبتنی بر معنا را فراهم می سازد. این کار به مترجمان، که در حقیقت گروه مخاطبان هدف این فرهنگ هستند، کمک می کند تا با دقت و کارآمدی بیشتری بتوانند به طبیعی ترین شیوه بیان مفاهیم مورد نظر خود در هر دو زبان دست یابند. در پایان نیز نتیجه کار با برخی کارهای انجام شده دیگر مقایسه شده است.

    کلید واژگان: فرهنگ نگاری دو زبانه, فرهنگ ویژه مترجمان, معناشناسی قالبی, پیکره تطبیقی, اصطلاحات راهنمایی و رانندگی
    Abbas Eslami, rasekh, Akbar Hessabi*, Alireza Amraee

    Although translators are a major group of users of bilingual dictionaries, they have been regarded by lexicographers as identical to other users and their needs have been largely neglected. Over the recent years, the development of translator dictionaries has become an important trend in both theory and practice. In this context, the present paper reports on a study to compile a bilingual dictionary of Persian and English in the field of road transportation with an emphasis on translators as the main audience. This dictionary is based on a bilingual comparable corpus which was annotated using semantic frames. A user interface was then designed to search the database with several options including meaning-oriented, as opposed to alphabetic, search. This provides translators facing an increasingly transforming job profile with another route to access more natural ways of expressing a concept in the target language. In the end, the results of this project are discussed in the context of translation-oriented lexicography.

    Keywords: comparable corpus, computational lexicography, frame semantics, roadtransportation terms, translator dictionary
  • سید حمزه موسوی*
    این مقاله ساختار «فعل تصریف ‏ ‏‏فعل تصریف» (VinflVinfl) را در زبان فارسی بر اساس رویکرد شناختی دستور ساختاری (Lakoff, 1987; Goldberg, 1995; 2003; 2006) بررسی می کند و هدف اصلی آن بررسی قدرت رویکرد دستور ساختاری در تبیین ساختارهایی است که از دو فعل متوالی تشکیل شده اند. این دستور به شناسایی ساختارهای متعدد از منظر شعاعی پرداخته و با استفاده از شواهد صوری و معنایی آن ها را از یکدیگر تمایز می دهد. در این مقاله، از شواهد صوری و معنایی برای تمایز ساختار «فعل تصریف‏ ‏فعل تصریف» از دیگر ساختارهای مشابه استفاده می‏شود. داده های این پژوهش (در حدود 1300 جمله نمونه) از داستان ها، فیلم های سینمایی و صفحات اینترنتی استخراج شده اند و رویکردی توصیفی‏‏تحلیلی برای مقایسه‏ ساختارهای متعدد به کار رفته است. نگاشت بین مشخصه های معنایی و دستوری ساختار «فعل‏تصریف‏ ‏ فعل‏‏تصریف» ترسیم شده و محدودیت های معنایی همچون نفی ناپذیری و نوع افعال شرکت کننده در ساختارها مشخص شده است. پژوهش حاضر به این نتیجه رسید که در ساختار «فعل تصریف‏‏فعل تصریف» معمولا فعل نخست توصیفی برای فعل دیگر به دست می دهد و فعل دوم معمولا فعلی حرکتی است. از خصوصیات خاص آن می توان به نفی ناپذیری و تمایز آن از «فعل تصریف و فعل تصریف» اشاره کرد. همچنین، ساختار «فعل تصریف‏فعل تصریف» را با ساختارهای مشابه همچون «داشتن تصریف‏‏ فعل تصریف»، «دادن تصریف1-فعل تصریف2»، «فعل (امر)-فعل(امر)» و ساختارهای اصطلاحی همچون «فعل (امر)ببینم»، «زدن تصریف-فعل‏تصریف» و غیره مقایسه کردیم. در مورد ساختار «داشتن تصریف-فعل تصریف» مشخص شد که ساختاری چند معنا است و براساس بافت ممکن است به معنای استمراری، آغازی و آینده به کار رود. مزیت این رویکرد نسبت به دیگر رویکردهای دستوری در این است که هرگاه مشخصات نحوی-معنایی یافت شود، ساختار جدیدی تعریف می شود و بنابراین، ساختارهایی را که نامنظم خوانده می شوند، بر خلاف آن دستورها به خوبی تبیین می کند.
    کلید واژگان: دستور ساختاری, ساختار افعال متوالی (پیاپی), رویکرد شناختی, معناشناسی قالبی, ساختار سببی
    Seyed Hamzeh Mousavi *
    The current study attempted to investigate ‘VinflVinfl’ construction in Persian based on construction grammar (Lakoff, 1987; Goldberg, 1995; 2003; 2006) and distinguish it from similar constructions. Since construction grammar seeks to categorize various constructions prototypically, it uses numerous syntactic-semantic pieces of evidence to differentiate different constructions from each other. The data (around 1300 sentences) were collected from stories, movies and some websites. For each construction a Sem(antic)-Syn(tactic) table was put forward to connect their features together. Furthermore, semantic constraints on these constructions such as negation and kinds of participant verbs were shown clearly. It was found that, in ‘VinflVinfl’, the former verb modifies the latter, which is a verb of movement. Its idiosyncratic feature is that it is not negated and is different from ‘Vinfl & Vinfl’. Moreover, ‘VinflVinfl’ is differentiated from other constructions such as ‘dāštan.infVinf’, ‘dādan.inf1Vinf2’, ‘VimperativeVimperative’ and idiomatic constructions such as ‘Vimperativebebinam’ and ‘zadan.infVinf’. Finally, it was observed that ‘dāštan.inflVinfl’ is a polysemous construction meaning progression, inchoation, and futurity depending on the context.
    Keywords: construction grammar, serial verb constructions, cognitive approach, frame semantics, causative constructions
  • سید حمزه موسوی*، رضا ذبیحی

    در این مقاله قالب سرقت را توصیف کرده و سپس واحدهای واژگانی مربوط به این قالب را در زبان فارسی بررسی می کنیم. در واقع همان طور که فیلمور و آتکینز (2000) نشان داده اند تمایزات واژگانی بین واژه های مترادف در فرهنگ های زبانی نادیده گرفته می شوند. در پژوهش حاضر، در قالب سرقت قصد داریم نشان دهیم که واحدهای واژگانی مترادف با وجود قرار گرفتن در یک قالب واحد و ارتباط نزدیک آنها با یکدیگر، چگونه با استفاده از ابزاری که معناشناسی قالبی در اختیار ما قرار می دهد از یکدیگر تمایز داده می شوند و البته لازم به ذکر است که این هدف با توصیف قالب سرقت محقق می شود

    کلید واژگان: معناشناسی قالبی, ترادف نزدیک, قالب سرقت, روابط قالب-به-قالب, عناصر قالبی
    Seyed Hamzeh Mousavi *, Reza Zabihi

    This paper attempts to describe the Theft Frame and concentrate on its Persian Lexical Units (LUs). As it is mentioned in Fillmore and Atkins (2000), lexical differences between synonyms in monolingual dictionaries are underestimated. In this research, within the ‘Theft’ frame, we aim at showing how synonymous LUs in Persian are distinguished despite the fact that they exist within a single frame. Meanwhile, our more general purpose is to define the ‘Theft’ Frame. To do this research, lexical entries for lexemes related to Theft Frame such as ‘dozdidan’, serqat kardan’, dastbord zadan’ and ‘extelas kardan’ are extracted from Sokhan Dictionary. The data and examples are collected either from Bijan Khan Corpus or from some Websites, movies and stories. Frame elements such as Perpetrator, Goods and Victim are not only active in defining lexical differences, but also are Frame-to-Frame Relations to a Crime Frame essential for determining the type of crimes.

    Keywords: Frame semantics, near synonymy, Theft Frame, Frame-to-Frame Relations, Frame elements
  • سید حمزه موسوی*
    رده شناسی زبان شناختی به طور هم‏زمان به دنبال بررسی شباهت‏ها و تمایزات زبانی است. رده شناسی واژگانی نیز بر بررسی تنوع واژگانی تاکید دارد. بر این اساس، مقاله حاضر سعی دارد نشان دهد که هر یک از زبان های فارسی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی واژه های موجود در قالب ادراکی-دیداری را چگونه مقوله بندی کرده اند و چه شباهت ها و تفاوت هایی بین واژه های معادل در هر یک از این زبان ها وجود دارد. در این راستا، برای یافتن مفاهیم ادراکی-دیداری از فرهنگ های یک زبانه و برای مقایسه واژه های معادل از فرهنگ های دوزبانه و پیکره استفاده شده است. در این پژوهش به این نتیجه رسیدیم که معنا شناسی قالبی رویکردی مناسب برای تبیین تمایزات و شباهت های بین زبانی است، زیرا هم زمان هم تمایزات زبانی و هم شباهت های زبانی را در نظر می گیرد. نتایج نشان می دهند که واژه "دیدن" و معادل های آن در زبان های فرانسه، آلمانی و انگلیسی بی نشان ترین واژه‏ها هستند و از این رو گهگاه با اندکی تمایز معنایی برای بیان مفاهیم دیگر نیز به کار گرفته می شوند. در هر زبان هر چه کلمات نشاندارتر می‏شوند بر میزان تنوع واژه‏های معادل و واژه‏های مترادف افزوده می‎شود. به این ترتیب، برای مشخصه های نشاندارتر همچون "نگاه احمقانه" یا "نگاه مخفیانه" در مقایسه با دیدن غیرارادی تنوع بسیار بیشتری از واژگان یافت می شود.
    کلید واژگان: معناشناسی قالبی, قالب ادراکی, اصل نشانداری, ترادف نزدیک, رده شناسی زبانشناختی
    Seyed Hamzeh Mousavi *
    A Cross-Linguistic Study of Near Synonymy of Visual Verbs in Persian, English, German and French Based on Frame Semantics Abstract Linguistic typology tries to investigate the linguistic universals and linguistic variation simultaneously. Lexical typology is significant since it shows how lexical varieties are shaped. Accordingly, the present paper aims at showing how Persian, English, French and German languages categorize words within the Perception-Visual subframe and uncover what similarities and differences exist between equivalent words in each of the mentioned languages. In order to find perception-visual lexical units, monolingual dictionaries are used; while for comparing words cross-linguistically, bilingual dictionaries and corpora are used. It is concluded that frame semantics is a suitable approach for explaining cross-linguistic variation and similarity since it simultaneously considers varieties and similarities. Results indicate that ‘see’ and its equivalents in German and French as well as Persian are the most unmarked word because it is almost used to express verities of visual concepts. The more marked the words are, the more variant the words are for a special feature. For the feature ‘looking stupidly’ or ‘viewing secretly’ as more marked domains compared to passive seeing, lexical variation is more considerable. 1. Introduction Linguistic typology tries to consider linguistic similarities and differences simultaneously. Lexical typology tries to compare lexical variety within languages (Croft, 2003). Although linguistic typology compares a large number of languages from different language families, the present paper used its critical tools for comparing languages from the same language family, i.e. Persian, English, French and German. This paper aims at uncovering how similar and different these languages are regarding the verbs related to the visual sense. For this purpose, frame semantics is used since it focuses on both language similarities (via frames) and linguistic differences (via Lexical Units). Based on frame semantics and lexical typology, the following questions are posed: (i) For each of these languages, how are near synonymous lexemes classified? (ii) Within the perception frame, do languages’ tendency are towards the universals or differences? (iii) What is the most unmarked word within the Perception Frame? How is linguistic variety connected to markedness? 2. Frame Semantics Frame semantics is a cognitive approach that searches for speakers’ background knowledge and experiences to define lexemes. In fact, this theory shows that linguistic elements invoke a frame (schema) in speakers’ mind based on their experiences and background knowledge. Within frame semantics, each word is defined within a particular frame. For instance, the radius is not comprehensible without referring back to the concept, circle (Fillmore, 1977a, b, c; 1986a, b; 1969; 2007; Fillmore & Atkins, 1992; 1994). Fillmore borrowed the concept frame from Minsky (1975). He (Fillmore, 1986a) mentions that frame semantics controls word and phrasal rules. Therefore, senses depend on frames (Fillmore, 1977c) and frames are the abstract perception, memory, experience and action (Fillmore, 1977a). This paper focuses on the perception frame that is borrowed from the English FrameNet. 3. Methodology For comparing purposes, firstly, the perception, perception-passive and perception-active frames are defined. Secondly, different words within the perception frame are extracted from the following monolingual dictionaries: - Oxford Advanced Learner’s Dictionary (Hornby et al., 2000) - Oxford Duden German Dictionary (Duden et al. 1980) - Grand Dictionaire universal du XIXe siècle (Larousse, 1867) - Sokhan Comprehensive Dictionary (Anvari, 2002) Thirdly, for a more accurate comparison, some simple words are selected from the English language. Then, their equivalents are searched within both the following bilingual dictionaries and thesaurus: Bilingual dictionaries: - Millenium English Persian Dictionary (Haghshenas et al., 2005) - The Concise Oxford-Duden German Dictionary (Clark & Thyen, 1998) - The Oxford-Hachette French Dictionary (Corréard et al., 2001). Thesaurus: - Oxford Concise Thesaurus (Haweker & Waite, 2007) - The Cambridge French-English Thesaurus (Lamy, 1998) - Swann’s way (Webster’s German Thesaurus Edition) (Proust, 2006) - Persian Thesaurus (Fararuy, 2008) Fourthly, examples of different words are extracted from corpora to indicate what a word carries but is not mentioned in dictionaries. For this aim, the following corpora are used: - British National Corpus (2007) - Huge German Corpus (HGC) (Schmid, 1994) - Français Lexique (2001) - Bijan Khan Corpus (2011) Lastly, the words are compared about markedness to obtain a typological position of the mentioned languages, i.e. Persian, French and German. Note that the English language is omitted from our typological views since it is considered as constant. 4. Conclusion This paper concluded that, firstly, frame semantics is appropriate for cross-linguistic comparisons since it considers both similarities and differences. Secondly, via frame semantics, it is possible to redefine typological concepts such as markedness and economy which are simpler than the available definitions. Languages are not only internally and cross-linguistically different, but they are sometimes extra-linguistically different. Fourthly, languages have not defined language concepts based on other languages, but some concepts are culturally various than others. Lastly, from grammatical point of view, Persian tends to make more complex verbs than French and German.
    Keywords: Frame semantics, Perception Frame, Markedness Principle, Near Synonymy, linguistic typology
  • مژگان اجدادی *، محمدرضا رضوی
    این مقاله به بررسی چهارده قالب معنایی اندام واژه های بیرونی می پردازد. قالب معنایی، چارچوب یکپارچه دانشی است که به ارائه کلی الگوهای ذهنی باورها، تجربه ها، آداب و رسوم، تصورات و موارد مشابه می پردازد. در این پژوهش برآنیم به این دو پرسش پاسخ دهیم که «قالب های عمده اندام واژه ها در زبان فارسی به لحاظ نحوی چگونه نمود می یابند؟» و «چه عناصر معنایی در این قالب ها بازنمایی می شوند؟». هدف مقاله حاضر، شناسایی ساختمان معنایی و نحوی قالب های اندام واژه های بدن در زبان فارسی است. داده های پژوهش، اغلب فرهنگ نگاشتی هستند. قالب ها با الگوگیری از وب گاه فریم نت از تعریف های فرهنگ واژگان استخراج شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در میان قالب های اندام واژه ها فقط یک قالب به قالب اصلی اندام واژه ها اختصاص دارد و سیزده قالب دیگر قالب های مرتبط با اندام واژه ها هستند. اندام واژه ها به دو صورت آشکار و ضمنی حضور دارند. حضور اندام واژه ها به شیوه های گوناگون مانند ساخت واژی، نحوی و معنایی مشخص شده است. حضور آشکار در ساختمان صوری پاره گفته های زبانی مانند اسم، صفت و فعل مرکب و همچنین آرایش جمله قابل مشاهده است. حضور ضمنی در رابطه معنایی اسم ها، صفت ها و فعل ها، خواه بسیط خواه مرکب با واحدهای واژگانی گوناگون به چشم می خورد.
    کلید واژگان: معناشناسی قالبی, قالب های معنایی, قالب های اندام واژه ها, اندام واژه های بیرونی
    Mojgan Ajdadi*
    This article studies 14 semantic frames of external body part words in Persian. Semantic frame is a knowledge structure required for understanding the meaning of a word or related set of words. Unlike internal body parts (e.g. heart, brain and bones), external body parts (e.g. arm, leg. head and trunk) are observable and can be delineated, therefore their referential meanings seem perfectly clear. Frame semantics is an approach to the study of word meaning or lexical semantics, which holds that lexical meaning can only be properly studied and described considering a particular body of knowledge, known as frames. This theory provides a powerful tool to study lexical meaning. As Evans (2007: 193) puts it “a given word foregrounds a particular part of the semantic frame to which it is relativized, and yet cannot be understood without the other elements which make up the frame. One consequence of this is that a word provides a route through a particular frame. That is, as words relate to slots in the frame, they directly relate certain elements within a frame”. Two questions then arise: 1) how are the principal frames pertaining to body parts are represented in Persian language in terms of syntactic or morphological structures? 2) What are the semantic elements of these frames? The aim of this study is to recognize semantic domain of body part terms in Persian and to present its realizations in morphology and syntax. For this purpose lexicographic data is mainly used. Considering the body part frames of English on FrameNet as a model, the same frames extracted for Persian language using a Persian dictionary. As a rule of thumb, if a word was defined by reference to a body part, it was concluded that it was related to body frame (e.g. blink: involuntary shutting and opening of the eye). The Findings reveals that among the body-related frames, one of them is the central frame (containing core elements like hand, arm, foot, leg and head), through which other frames are related to body parts, including: 1) body decoration (nail varnish, tattoo), 2) body harm (slap, kick), 3) body part description (black-eyed, ponytail), 4) disease (leprosy, acne), 5) cloth and clothing (gloved, put on a hat), 6) holistic body description (muscular, bony), 7) posture (cross-legged, lying down), 8) body movement (nodding, limp), 9) sense (smell, touch), 10) accessory (belt, earring), 11) body-based sign (handshake, wink), 12) body surface (mole, scar), 13) body care (brushing, shaving). The study also reveales that body frame manifestation is either explicit (e.g. eye, head, lip, foot, hand) or implicit (e.g. kick: foot, brush: tooth, hear: ear). The explicit manifestation of body frame includes a body part word used in word formation processes to make a new word (e.g. eye in eyelash, finger in fingerprint). It is also possible for body frame to be implicitly present in the sense of a word which becomes explicit in the definition of words (kick: to hit someone or something with your foot, smell: something that you notice by using your nose). The main explicit morphological and syntactic structures representing body frame are 1) in phrases and sentences describing an action or an entity related to body, e.g. češme žaponi (Japanese eye). 2) in noun formation as in gardan-band (lit. neck-tie) (necklace), dahanšuјe (lit. mouth-washer) (mouth lotion). 3) in adjective formation as in češmi, an adjective meaning related to the eye, Gatreјe češmi (eye drop), labsuz (lit. lip-burner), an adjective meaning the quality of a liquid which is very hot and enjoyable. 4) in compound verb formation as in gush dadan (lit. ear-giving) (to listen), pa kardan (lit. foot-doing) (put on shoes). The data also reveales the implicit presence of body frame. The main morphological and syntactic structures representing body frame implicitly are: 1) simple nouns as in the definition of mesvak (toothbrush): an oral hygiene instrument used to clean the teeth, gums, and tongue. 2) simple verb as in the definition of xarandan (to scratch): to rub your finger nail hard on part of your skin. 3) simple adjectives as in the definition of Guz (hump): a round raised part on a person's or animal's back. 4) compound adjectives as in the definition of siјahčorde (dark skin). The same study may be carried out for internal body part words. The universality of body part terminology across languages of the world has made it an interesting domain of research. The present article sheds light on some aspects of this domain in Persian language.
    Keywords: Frame semantics, semantic frames, body part term frames, external body part terms
  • محمد عموزاده، معصومه دیانتی *
    معنی شناسی قالبی فیلمور ادعا می کند دانش دایره المعارفی به شکل قالب هایی در ذهن ذخیره می شود و در تعبیر و درک گفتمان به فرد کمک می کنند. در پژوهش حاضر تلاش می کنیم به پیروی از ادعای لی (1997و 2001) مبنی بر امکان کاربرد مفهوم قالب فیلمور در تحلیل گفتمان به تحلیل تعدادی گفتگوی روزمره فارسی زبانان بپردازیم و نشان دهیم که این قالب ها در درک و تعبیر گفته ها راهگشا هستند و نبود قالب مشترک بین مشارکان می تواند موجب اختلال در ارتباط به شکل سوءتعبیر یا عدم درک شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد اختلال در ارتباط به دلیل تفاوت قالب ها در دو سطح قابل بررسی است. ممکن است تفاوت افراد در انواع قالب هایی باشد که در ذهن دارند، در چنین شرایطی شنونده یا دچار سوءتعبیر می گردد یا با عدم درک گفته گوینده مواجه است. گاه نیز تفاوت افراد در سطح مفاهیم تحت پوشش یک قالب واحد است که در این موارد برای شنونده سوءتعبیر ایجاد می شود.
    کلید واژگان: معنی شناسی قالبی, تحلیل گفتمان, تفاوت در قالب, سوءتعبیر, عدم درک
    M. Amozadeh, M. Dianati *
    According to Lee (1997; 2001), frame as one of the fundamental concepts in cognitive linguistics, can be employed for the analysis of discourses including conversations. To this end, the present study attempts to analyze some Persian conversations by applying the concept of Frame as an analytical tool. The analysis of a number of exchanges in the daily Persian reveals that frames are useful for the interpretation of many important utterances. In other words, without a common frame a conversation can easily lead to a misinterpretation or misunderstanding. The main argument, however, will be that communication disorder, created by differences in frames, can be explained on two levels. Sometimes there are different kind of frame in participants' mind; in these situations, we can observe the hearer's misinterpretation or misunderstanding. In other situations, one definite frame includes different concepts in participants' mind, which causes misinterpretation for the hearer.
    Keywords: frame semantics, discourse analysis, frame differences, misinterpretation, misunderstanding
  • Ali Safari *, Leila- Rahmati Nejad

    In this study “Touring” and “Travel” semantic frames are studied considering the principles of FrameNet and it is taken as first step to build Persian FrameNet. The “FrameNet” is a corpus-based project housed at the International Computer Science Institute in Berkeley, California by Charles J. Fillmore which is built based on the theory of Frame Semantics. In this system, the meaning of words can be understood on the basis of semantic frames which are mental encyclopedic concepts. A “Semantic Frame” which is evoked by lexical items, is a description of a type of event, relation, or entity and participants in the event. In this paper, description of frame elements and examples were presented based on the realization of the standard Persian language. Lexical Units related to the frames of “Touring” and “Travel” were drawn from the two-volume Sokhan encyclopedia (Anvari, 2003) and Persian synonyms & antonyms dictionary (Khodaparasti, 1997). Furthermore, the section devoted to marked texts was completed with case sentences exerted from Google. The results showed that following Khavari (2013) and Nayebluy et al. (2015), building a Persian FrameNet is a workable idea.

    Keywords: Cognitive Semantics, Frame Semantics, Framenet, Semantic Frame
  • سید حمزه موسوی*
    در این مقاله برای نخستین بار شبکه ای با جست وجوی تحت وب برای تبیین «باهمایی واژگانی» بر پایه معناشناسی قالبی پیشنهاد داده و آن را «هم نت» می نامیم و با قالب نت که شبکه ای برای تبیین قالبی واژگان است، پیوند می دهیم. این شبکه نه تنها به درک ما از باهمایی واژگانی یاری می رساند، بلکه می تواند مقدمه ای برای پژوهش های رایانشی در مورد ماهیت ترکیبات واژگانی باشد. برای توصیف چگونگی کارکرد این شبکه، به عنوان نمونه باهمایی با واژه «دست» در نظر گرفته شد و داده ها از منابع مختلف از جمله دو پیکره بی جن خان و پایگاه دادگان زبان فارسی استخراج شد. روشی که برای بررسی باهمایی در این پژوهش به کار رفته، عبارت است از مقایسه قالب های اجزای ترکیب واژگانی با قالبی که کل ترکیب در آن تعریف می شود. نتیجه این که از طریق مقایسه این قالب ها و شیوه ارتباط آن ها با یکدیگر، نه تنها نوع ترکیب (از جمله ساده، استعاری و مجازی) دست یافتنی است، بلکه می توان به اطلاعاتی در مورد انگیزه های فرهنگی و تاریخی که در پس ترکیب های هم آیند قرار گرفته اند، دست یافت.
    کلید واژگان: معناشناسی قالبی, قالب نت, باهمایی واژگانی, استعاره, مجاز
    Seyed Hamzeh Mousavi *
    In this paper, we are suggesting a website, which we have called ColloNet, for explaining lexical collocations based on frame semantics.It is going to be connected to FrameNet that is a network drawing frames of lexemes. This network not only helps us comprehend the nature of collocations, but also is an introduction to more computational linguistics researches. We have considered the word ‘dast’ to explain different functions and applications of this website. The data are collected from two Persian corpora: Bijan Khan and Persian Database. A descriptive-comparative-analytic approach has been used to compare and analyze the frames, in which the collocates, the base and the whole construction are being defined. Consequently,by comparing frames and analyzing the relations between elements, we can not only understand the type of collocation (such as simple, metaphoric or metonymic), but also obtain some information regarding historical, political, social and cultural motivations behind collocations.
    Keywords: Frame Semantics, FrameNet, Lexical Collocations, Metaphor, Metonymy
  • اکبر حسابی
    در این پژوهش به بررسی فعل خوردن ازمنظر معناشناسی قالبی پرداخته شده است. در این پژوهش که پژوهشی توصیفی است، ابتدا با استفاده از چند منبع، افعال هم معنا با خوردن استخراج شد و تفاوت های آنها مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از منابع متعددی، مانند پیکره همشهری، کتاب های الکترونیکی، وبلاگ ها و منابع قابل جستجو با رایانه و جملات ثبت شده توسط دانشجویان از محاوره های روزانه، رخدادهای مختلف خوردن استخراج شد و ازمنظر معناشناسی قالبی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به سوالات زیر بودیم: چه تفاوتی بین فعل های مختلفی که به انواع مختلف خوردن اشاره می کنند وجود دارد؟ قالب های معنایی مختلف فعل خوردن چیست؟ آیا این قالب ها برای تبیین معنایی باهم آیی های شامل این فعل قابل استفاده اند؟ نتایج نشان داد تفاوت های نحوی، معنایی و کاربردشناختی، افعال هم معنا با خوردن را از هم متمایز می کند. واکاوی رخدادهای فعل خوردن به یافتن 26 قالب معنایی برای این فعل منجر شد که برخی قابل دسته بندی و قرار گرفتن زیر چتر قالب هایی کلی تر مانند قالب های هماهنگی و همزمانی، درتماس قرارگرفتن و نابودی بودند. با استفاده از قالب های معنایی یافته شده و برخی از ویژگی های معنایی این قالب ها، چگونگی شکل گیری برخی از باهم آیی های شامل خوردن تبیین شد.
    کلید واژگان: معنی شناسی واژگانی, معناشناسی قالبی, خوردن, هم معنایی
    Akbar Hesabi
    This paper focuses on a descriptive study of the verb “xordan” from the frame semantics view point. First synonyms of “xordan” were gathered and their differences were explained. Then using different sources such as Hamshahri corpus, some e-books, weblogs, documents and sentences -gathered from daily discussions, different occurrences of “xordan” were collected and studied based on frame semantics. The following questions were addressed in this study: What are the differences between the verbs referring to “taking something into the mouth” and “swallowing it”?; What are the different frames of “xordan”?; And can these frames be used for explaining the semantic aspects of compound verbs in Persian? Results of this study indicate that there are specific differences between synonyms of “xordan”. Occurrences of “xordan” reveal 31 frames for this verb which can be classified and hierarchically grouped. Using these frames, formation of some compound verbs is also explained.
    Keywords: frame, frame semantics, xordan, synonymy, cognitive linguistics
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال