جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مداخله" در نشریات گروه "علوم سیاسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «مداخله» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
با نگاهی تاریخی، مفهوم مداخله به عنوان یکی از ابزارهای مهم سیاست خارجی قدرت های جهانی، در راستای پیشبرد اهداف، و دستیابی به منافع مطرح بوده است. مداخله شامل تلاش های علنی و مخفیانه با هدف تغییر، جایگزینی یا حفظ دولت های خارجی می شود. این تلاش ها، طیف گسترده و متنوعی از اقدامات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، نظامی و تکنولوژیک را در بر می گیرد. فرآیند این مداخلات پس از جنگ دوم جهانی و قرار گرفتن ایالات متحده به عنوان یکی از قطب های جهان در رقابت با شوروی به اوج رسید و پس از فروپاشی شوروی، در سطوح جدیدی در راستای تثبیت هژمونی آمریکا نمایان شد. این مقاله در تلاش است تا با فرض اینکه رویکردهای نوین مداخله، بیشتر بر اساس مباحث اقتصادی شکل گرفته، به این سوال پاسخ دهد که الگوهای مداخله آمریکا در بخش های اقتصادی ایران چگونه بوده است؟ پژوهش با مطالعه مکانیسم بابوک، در نهایت به تحلیل سازوکار، تاثیرات و رویکردهای موجود در این زمینه می پردازد. به واسطه سطح سامانه های موجود بانک و عدم وجود ارتباط موثر بین کسب و کار و سامانه های اطلاعاتی موجود؛ نظام تصمیم سازی در بانک با چالش بسیار روبرو است. استاندارد بابوک با برقراری ارتباط بین کسب و کار و نظام دیتا تلاش دارد نظام تصمیم سازی را به گونه ای سازمان دهی نماید که تصمیمات بر اساس درک درست از محیط و شرایط بانک صورت پذیرد، اتفاقی که هم اکنون به طور کامل وابسته به سطح نخبگی و تجربه مدیران است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سه شیوه کلی مداخله ایالات متحده امریکا بر ایران شامل تحریم های مستقیم بخش های اقتصادی، محدود سازی غیر مستقیم بخش های اقتصادی و صدمه مستقیم، خرابکاری و هک زیرساخت های اقتصادی است.
کلید واژگان: آمریکا, ایران, مداخله, اقتصاد, ابزار بابوکIntervention includes overt and covert efforts aimed at changing, replacing, or preserving foreign governments. These efforts include a wide and diverse range of political, economic, security, military and technological measures. The process of these interventions reached its peak after World War II and the United States becoming one of the poles of the world in competition with the Soviet Union, and after the collapse of the Soviet Union, it appeared at new levels in order to establish American hegemony. This article is trying to answer the question, assuming that the new intervention approaches are mostly based on economic issues, what were the patterns of foreign intervention in Iran's economic sectors? By studying the Babuk mechanism, the research finally analyzes the mechanism, effects and approaches in this field. due to the level of existing bank systems and the lack of effective communication between business and existing information systems; The decision-making system in the bank is facing a lot of challenges. By establishing a relationship between the business and the data system, the Babuk standard tries to organize the decision-making system in such a way that decisions are made based on a correct understanding of the bank's environment and conditions, which is now completely dependent on the elite level and The experience of managers. The findings of the research indicate that the three general methods of intervention of the United States of America on Iran include direct sanctions on economic sectors, indirect restrictions on economic sectors and direct damage, sabotage and hacking of economic infrastructure.
Keywords: Iran, Intervention, America, Economy, Babuk -
فروپاشی نظام دو قطبی و واقعه 11سپتامبرسال 2001،نقطهی عطفی در ساختارنظام بین الملل پدید آورد ودرسال های ابتدای هزاره سوم موجد شکاف قدرت و مسائل امنیتی جدیدی درجهان شده است که بررسی آثار وپیامدهای آن ازاهمیت خاصی برخوردارمی باشد که مقاله حاضربرآن است بااستفاده ازروش توصیفی- تحلیلی وکاربست نظریه نوواقعگرایی تهاجمی این موضوع را مورد بررسی ومطالعه قرار دهد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چالشهای ساختاری بین المللی پساجنگ سرد چگونه بر مسائل امنیتی جهان معاصر تاثیر می گذارند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که در دورهی پساجنگ سرد ایالات متحده آمریکا به منظور حفظ وضعیت موجود و ادامه برتری خود با تشکیل نیروی فضایی، افزایش هزینه های نظامی، صادرات سلاح و گسترش حضور نظامی در مناطق مختلف جهان رویکردیک جانبه گرایانه ومیلیتاریستی را دردستورکارخود قرار داده و با استفاده ی ابزاری از سازمان های بین المللی و خروج ازمعاهدات موجب تضعیف نهادها بین المللی ،درصدد جلوگیری ازچندجانبه گرایی است؛هم چنین درراستای جهانی سازی و گسترش لیبرال دموکراسی با پوششهای بشردوستانه حاکمیت کشورها را نقض و با سیاست نگاه به شرق،طرح ایده ی اروپای جدید درمقابل اروپای قدیم را تقویت وازسوی دیگر با کاهش اتکا بر نهاهای دائمی وتشکیل ائتلافهای موقت ضمن واگرایی بابرخی ازمتحدین خود در ناتو سبب افزایش رقابت با سایر قدرت های بزرگ و موجب شکل گیری ائتلافها، سازمانها وگروه های جدید درجهان شده است.کلید واژگان: چالش, پساجنگ سرد, یک جانبه گرایی, جهانی سازی, مداخلهThe collapse of the bipolar system and the September11,2001event have created a turning in the structure of the international system that one of its fundamental consequences is the power gap in favor of theUnited States that has led to the emergence of new security issues in the contemporary world.The present research aims to analyze the most important international structural challenges and their main consequences after the cold war using the aggressive neo- realism theory and a descriptive- analytical method. The findings of research show that in the post- cold war era,the United states to maintain the status quo and continue to prevail by adopting a unilateralist and militaristic approach,the establishment of space forces,increasing military costs,exporting weapons,and expanding military presence in different parts of the world.This country has weakened the international institutions and multilateralism by instrumental useof international organizations and withdrawing from treaties.It has increased the competition with other great powers and has established new coalitions,organizations and groups with Eastward politics,the plan to reinforce the idea of a new Europe versus the old Europe,decrease the reliance on permanent institutions and form temporary alliances while diverging with some of its allies inNATO.Keywords: Challenge, Post-Cold War, Unilateralism, Globalization, Intervention
-
پاترنالیسم، دخالت حکومت یا یک فرد در امور فردی دیگر، برخلاف میل اوست، و در دفاع و تشویق این دخالت ادعا می شود که شخص مورد مداخله به این ترتیب از گزند در امان می ماند و شرایط بهتری پیدا می کند. برخی نویسندگان تاثیرات مطلوب و نامطلوب این نگرش ها و حمایت های پدرانه را در سیستم های سیاسی و حقوقی مختلف جهان بررسی و تجزیه و تحلیل نموده اند. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. در مسیله پاترنالیسم تعارض بین حقوق عمومی و خصوصی و نهایتا احترام به اصول محترمی همچون حاکمیت اراده، خودمختاری، استقلال رای و حق تصمیم گیری مطرح می گردد که برخی اندیشمندان درصدد یافتن راهی برای برقراری تعادل مابین آن ها هستند. بنابراین برای درک بهتر این پدیده در مقاله پیشرو، بررسی نظرات هنجاری و یافته های صاحب نظران درباره توجیه پدرانه عمل کردن واجب است. دست آخر به نظر برخی محققین مسیله پاترنالیسم را می توان با مقوله عدالت سنجید تا با بررسی مصادیق ملموس پاترنالیسم در هر جامعه صرف نظر از نظام های سیاسی و حقوقی شان ضمانت اجرایی رسیدن به اهداف مطلوبی همچون افزایش رفاه، شادی، مراقبه و دفاع از افراد ضعیف النفس و تامین نیازها و منافع ایشان، زمینه های سوء استفاده و دستکاری فزاینده قانونگذاری به بهانه های فوق را تا حدودی کمرنگ نمود. زیرا، دولت پاترنال به مثابه یک خانواده است که کسی نمی تواند اقتدار او را زیرسوال ببرد، بنابراین اصلی ترین هدفی که برای دولت های مدرن در این جا باید کسب شود متحد شدن با جامعه است.
کلید واژگان: پاترنالیسم, مداخله, محدودیت آزادی و استقلال رای, سخت گیری های قانونی و قضاییPaternalism is the intervention of the government or an individual in another individual's affairs, against his will, and in the defense and encouragement of this intervention, it is claimed that the person being interfered in this way is safe from harm and finds better conditions. Some authors have investigated and analyzed the favorable and unfavorable effects of these attitudes and paternal support in different political and legal systems of the world. The descriptive-analytical research method was collected using library sources. In the issue of paternalism, the conflict between public and private rights and finally respect for respectable principles such as the sovereignty of the will, autonomy, independence of vote and the right to make decisions are raised, which some thinkers are trying to find a way to establish a balance between them. Therefore, for a better understanding of this phenomenon, in the upcoming article, it is necessary to examine the normative opinions and findings of experts about the justification of paternalism. Finally, according to some researchers, the problem of paternalism can be measured with the category of justice, so that by examining concrete examples of paternalism in every society, regardless of their political and legal systems, it is possible to guarantee the achievement of desirable goals such as increasing welfare, happiness, and meditation. And defending the weak-minded people and providing for their needs and interests, the fields of abuse and increasing manipulation of legislation under the above-mentioned excuses to some extent diminished. Because the paternal government is like a family that no one can question its authority, so the main goal for modern governments here is to unite with the society.
Keywords: paternalism, intervention, restriction of freedom, independence of vote, legal, judicial strictures -
حاکمیت، عنصر بنیادین و قوام بخش در شکلگیری و استمرار دولتهای مدرن در روابط بینالملل به حساب میآید. این مفهوم، با گذشت زمان، با تحول ماهوی مواجه شده به گونهای که در دوره معاصر، حاکمیت مطلق به حاکمیت نسبی و توام با مسوولیت تبدیل شده است. در این چارچوب، مفهوم اولیه و رایج مداخله و ارتباط آن با حاکمیت در حقوق بینالملل نیز با تغییرات جدیدی مواجه شده چنانچه با تفسیر مضیق از حاکمیت، مفاهیمی مانند مداخله بشردوستانه و دکترین مسوولیت حمایت، مورد تاکید قرار گرفتهاند. در این میان، بحرانهایی نظیر بحران لیبی، سوریه، یمن و... با تعارض منافع متکثر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، پارادوکس حاکمیت و مداخله در حقوق بین الملل نوین را نمایانتر ساخته است. این مقاله تلاش نموده تا به بررسی این سوال بپردازد که حقوق بینالملل معاصر چگونه به پارادوکس نسبت حاکمیت و مداخله، واکنش نشان داده است؟ از این رو، هدف از انجام این پژوهش که از روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از اسناد کتابخانه ای و اینترنتی بهره گرفته است، بررسی رویکرد و قواعد حقوق بین الملل کنونی در رابطه میان حاکمیت و مداخله است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در پرتو ارتباطات بین المللی و شکل گیری وجدان دسته جمعی بشری و تزاید مسئولیت کشورها بویژه تحت تاثیر وجدان جهانی سایبری، نسبت حاکمیت و مداخله در حقوق بین الملل نوین در راستای تقویت گفتمان تحدید حاکمیت به سود مداخله و تقویت گزاره حاکمیت توام با مسوولیت دولتها و همراستا با منافع قدرتهای بزرگ سوق داده شده است.
کلید واژگان: حاکمیت, مداخله, حقوق بین الملل, حقوق بشر دوستانه بین المللی, مخاصمات مسلحانهف وجدان دسته جمعی بشری, مسوولیت بین المللیSovereignty is a fundamental and consolidating element in the formation and continuation of modern nation-states in international relations. This concept, over time, has undergone a substantial transformation in such a way that in the contemporary period, absolute sovereignty has become a relative sovereignty with responsibility. In this context, the original and common concept of intervention and its relationship with sovereignty in international law has also undergone new changes. So, by a narrow interpretation of sovereignty, some concepts such as Humanitarian Intervention and the Response to Protect doctrine (R2P) have appeared in international law. Meanwhile, crises in some states such as Libya, Syria, Yemen, etc., with the confrontation of multiple regional and supra-regional powers interests, the paradox of sovereignty and intervention in new international law has become more apparent. Hence, this article attempts to examine the question of how contemporary international law has responded to the paradox of sovereignty and intervention. Therefore, the purpose of this study, which are presented in a descriptive-analytical manner using library and Internet documents is to examine the approach and rules of current international law in the relationship between sovereignty and intervention. The findings of this study show that in the light of international communications and the formation of collective human conscience and increasing responsibility of states, especially under the influence of global cyber conscience, the restriction of sovereignty in favor of intervention has been strengthened and joint sovereignty among nation-states and transnational actors in line with the interests of the great powers has been appeared.
Keywords: Sovereignty, intervention, International Law, International Humanitarian Law, Armed Conflict, Collective Human Conscience, international responsibility -
این مقاله به بررسی میانجیگری بین المللی در بحران سوریه و جایگاه ج. ا. ایران در حل این بحران از طریق میانجیگری می پردازد. سوال اصلی این است که ج. ا. ایران با چه انگیزهای به میانجیگری در بحران سوریه ورود کرده و در این مسئله چگونه عمل نموده است؟ فرضیه تحقیق بر این قرار دارد که ایران، میانجیگری را با نگرش موازنه تهدید یا همان واقع گرایی تدافعی، پیش میبرد و در کنار تلاش برای کمک به حل بحران، درصدد کاهش تهدید ایتلافهای مختلف علیه خود می باشد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که پیچیده شدن بحران سوریه نه تنها در سطح داخلی، بلکه در مقیاس منطقهای و فرامنطقهای، آن را از شکل یک مخاصمه مسلحانه غیربینالمللی به صورت یک مخاصمه مسلحانه بینالمللی درآورده است و این مهم باعث شده است تا تلاشهای بین المللی برای حل بحران سوریه بدون حضور و میانجیگری موثر ایران ناتمام بماند. ایران همواره در مسئله میانجی گری، امنیت منطقهای و نیز ملی خود را لحاظ نموده و تلاش کرده است که در روند مذاکرات، به دفع ریسکهای احتمالی ناشی از این بحران واکنش نشان بدهد. این مقاله با روش کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی نوشته شده است و دادهها به شیوه کتابخانهای و از طریق فیشبرداری جمعآوری شدهاند.
کلید واژگان: میانجی گری, بحران سوریه, ج.ا. ایران, رئالیسم تدافعی, مداخلهThis article examines international mediation in the Syrian crisis and position of the Islamic Republic of Iran in resolving this crisis through mediation. The main question: what is the motivation for the Republic Islamic of Iran to mediate in the Syrian crisis and how did it act in this regard? The research hypothesis is based on the theoretical framework that Iran, in this case, promotes mediation with a balanced approach of threat or defensive realism derived from the theory of neorealism, and along with trying to help solve the crisis, also seeks to reduce the threat of various coalitions against it. The results of the study show that the complexity of the Syrian crisis, not only at the domestic level, but also on a regional and supra-regional scale, has transformed it from an international non-international armed conflict into an international armed conflict. This has led to the end of international efforts to resolve the Syrian crisis without the effective presence and mediation of Iran. In addition, Iran has always considered regional and national security in the issue of mediation and has tried to respond to the possible risks arising from this crisis in the negotiation process. This article has been written with a qualitative method of descriptive-analytical type and the data have been collected in a library method by taking notes.
Keywords: Mediation, Syrian Crisis, Islamic Republic of Iran, Defensive realism, intervention -
تصویب دکترین در اجلاس سران سازمان ملل متحد در سال 2005 و تبدیل آن به هنجار پذیرفته شده بین المللی، حکایت از گام مهم جامعه جهانی برای اتخاذ رویکردی واحد در قبال بحران های بشری بین المللی دارد. مسئولیت به حمایت مستلزم مسئولیت به پیشگیری، واکنش و بازسازی است. اما آزمون عملی این دکترین در بحران لیبی گزینه مداخله نظامی بیشتر از سایر گزینه ها (گزینه های غیرنظامی) مورد توجه شورای امنیت قرار دارد. بی توجهی شورای امنیت به راهکارهای پیشگیرانه بار دیگر انتقاداتی را متوجه قدرت های بزرگ، به ویژه اعضای دائم شورای امنیت ;کرده است. در پس بحران هایی که پس از 14 ژانویه 2011 دامن گیر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا شد کشور یمن دستخوش تحولاتی گردید. در ادامه این بحران ،ائتلاف منطقه ای به رهبری عربستان جهت حمایت از رییس جمهور مستعفی یمن ، این کشور را مورد تجاوز نظامی قرار دادند که منجر به کشته و زخمی شدن بسیاری از افراد غیر نظامی و وقوع فجایع بهداشتی و تغذیه ای گردید؛ بر اساس گزارش های سازمان های بین المللی ، وقوع جرایم جنگی به شکل جدی در این حملات مشهود است. بنابراین می توان گفت در گام نخست از ابزار تحریم اقتصادی، نظامی و سیاسی در قالب دکترین مسئولیت حمایت برای حمایت از اتباع یمن به منظور بازداشتن ارتکاب جرایم توسط ائتلاف منطقه ای مذکور اقدام نمود . این نوشتار بر آن است تا ضمن بررسی کوتاه دکترین مسئولیت حمایت ، وقایع جاری در یمن را از منظر مسئولیت حمایت تحلیل و حمله ائتلاف به رهبری عربستان را از دیدگاه قانونی مورد بررسی قرار دهد و در پایان امکان اجرای دکترین مسئولیت حمایت در مقابله با بحران ایجاد شده توسط ائتلاف منطقه ای به رهبری عربستان سعودی را تحلیل نماید
کلید واژگان: دکترین مسئولیت حمایت, ائتلاف منطقه ای, مداخله, شورای امنیت, یمنThe adoption of the doctrine ((responsibility to protect)) at the United Nations summit in 2005 and turning it into an accepted international norm indicates an important step of the world community to adopt a unified approach to international humanitarian crises. The responsibility to protect implies the responsibility to prevent, respond and rebuild. In the first place, the responsibility of prevention lies with the government and national institutions, if the government is unable or unwilling to do so, the international community and the Security Council at the head of it have the primary responsibility for action and must prevent human rights violations. But the practical test of this doctrine in the Libyan crisis showed that the option of military intervention is more important to the Security Council than other options (civilian options). This is despite the fact that military measures should be used as a last resort and exceptionally when it is feared that the world order and peace will be endangered. The Security Council's inattention to preventive solutions has once again brought criticism to the great powers, especially the permanent members of the Security Council as the competent authority for issuing authorization for action in the form of the doctrine ((responsibility to protect)). After the crises that engulfed the countries of the Middle East and North Africa after January 14, 2011, the country of Yemen also underwent changes. In the continuation of this crisis, a regional coalition led by Saudi Arabia to support the resigned president of Yemen subjected this country to military aggression, which led to the death and injury of many civilians and the occurrence of health and nutritional disasters among civilians, especially became children;
Keywords: Doctrine Of Responsibility To Protect, Regional Coalition, Intervention, Security Council, Yemen -
فصلنامه دولت پژوهی، پیاپی 21 (بهار 1399)، صص 99 -138در این مقاله با استفاده از تیوری دولت عمیق، نقش و قدرت نظامیان در ترکیه و چگونگی مداخلات آنها در عرصه سیاسی ترکیه تحلیل شده است. سوال پژوهش این است که با توجه به اصلاحات قانون اساسی ترکیه و کاهش نفوذ نظامیان در امور سیاسی، آیا امکان این که نظامیان این کشور بتوانند دوباره بازیگر فعالی در عرصه سیاسی شوند، وجود دارد؟ چارچوب مفهومی پژوهش تیوری دولت عمیق است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ارتش همچنان پتانسیل حضور در عرصه سیاسی و مداخله در امور ترکیه را دارد اما به دلایلی از جمله کاهش مشروعیت، فشارهای خارجی و تعریف و درک جدید از مسایل امنیتی در ترکیه نظامیان دریافته اند که مسایل سیاسی باید توسط دولت حل شود نه نظامیان و ستاد ارتش. بر این اساس آنها به دلیل داشتن دشمنان مشترک با آک پارتی از جمله نیروهای پ ک ک و جنبش گولن به صورت ضمنی با اردوغان و دولت آک پارتی به ایتلاف رسیده اند و با توجه به این که اردوغان برای تامین امنیت و مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی نیاز به حمایت ارتش دارد و ارتش هم در صورتی که مسایل امنیت ملی و دفاعی کشور از لحاظ آنها مد نظر قرار گیرد، با دولت آک پارتی همکاری می کند. روش گردآوری داده ها اسنادی و کتابخانه ای است و تحلیل داده ها به روش تحلیل ردیابی فرآیند انجام شده است.کلید واژگان: دولت عمیق, نظامیان, مداخله, ائتلافStudies the State, Volume:6 Issue: 21, 2020, PP 99 -138This article analyzes the role and power of the military in Turkey and how they interfere in Turkey's political arena, using deep-state theory. The research question is that with regard to the Turkish constitutional amendments and the reduction of military influence on political affairs, is it possible for the country's military to become an active actor in the political arena? The conceptual framework of research is the theory of deep state. The research findings indicate that the military still has the potential for political participation and intervention in Turkish affairs, but for reasons such as reducing legitimacy, foreign pressure and a new understanding of security issues in Turkey, the military has found that Political issues should be solved by the government, not the military and the army headquarters. On this base, they have implicitly entered the coalition with Erdogan and the AKP because of their common enemies with the AK PARTy, including the Pkk and the Gulen Movement, and given that Erdogan's National security and fight against internal and external enemies need military support, and the army will cooperate with the AKP government if they consider national security and defense issues in their regard. The data collection method is document and library and data analysis is done by process tracking analysis.Keywords: Deep State, Military, intervention, Coalition
-
از جمله موضوعات مورد مطالعه در جامعه شناسی سیاسی، مداخله نظامیان به عنوان یکی از گروه های اجتماعی سازمان یافته، در سیاست می باشد. مداخله نظامیان در سیاست پدیده ای جهانی است که در اکثر کشورهای جهان با درجات و اشکال متفاوتی صورت می گیرد. در همه حکومتها ارتش و سازمان نظامی به منظور انجام کارویژه های مشخصی، که دفاع از تمامیت ارضی کشور و حفاظت از ساختار حکومتی و موجودیت حکومتگران از مهمترین آنها محسوب می شوند، شکل می گیرند و فعالیت می کنند. اما اغلب اتفاق می افتد که این نیروها آشکارا از حیطه وظایف تعریف شده خود فراتر می روند و به دخالت در سیاست و حکومت و کسب قدرت سیاسی یا اعمال نفوذ بر سیاستها و سیاستمداران تمایل پیدا می کنند. امام خمینی رهبر فقید انقلاب اسلامی، از همان ابتدای پیروزی انقلاب بر ضرورت عدم دخالت نظامیان در رقابتهای سیاسی تاکید بعمل می آورد. سئوالی که در این پژوهش مطرح می شود، اینست که چرا با آنکه امام خمینی بر لزوم دخالت همه شهروندان در سیاست تاکید به عمل می آورد، با مداخلات نظامیان در جناح بندی های سیاسی مخالف بود؟ به عبارت دیگر، دلیل اصلی و اساسی مخالفت امام با دخالت نظامیان در دسته بندی های سیاسی، چه عاملی بوده است؟ مقاله حاضر با بهره گیری از چارچوب نظری حرفه ای شدن نظامیان هانتینگتون، این فرضیه را به محک آزمون می گذارد که امام خمینی دخالت نظامیان در بازی های سیاسی را باعث کاهش کارایی حرفه ای نظامیان و عامل خروج سازمان نظامی از وظایف حرفه ای آن می دانست و به همین لحاظ شدیدا با آن مخالفت می کرد.
کلید واژگان: مداخله, نظامیان, حرفه ای شدن, جامعه شناسی سیاسی, امام خمینیAmong the topics studied in political sociology, is military intervention, as one of the organized social groups, in politics. Military intervention in politics is a global phenomenon that occurs in many countries of the world in varying degrees and forms. In all the states, the army and military organization form and act in order to carry out certain tasks that the protection of territorial integrity of the country and the safekeeping of the state structure and the existence of governors are among the most important of them. But it often happens that these forces clearly go beyond their defined tasks and tend to interfere in politics and government and gain political power or influence politics and politicians. Imam Khomeini, the late leader of the Islamic Revolution emphasized repeatedly the need for non-military intervention in politics from the very beginning of the revolution. The question posed in this study is why, while Imam Khomeini emphasized the need for all citizens to be involved in politics, he opposed military intervention in politics? In other words, what was the main reason for the imam's opposition to military intervention in politics? The present paper, using the Huntington Army's professionalism theoretical framework, tests this hypothesis that Imam Khomeini considered military intervention in politics a reason to reduce military professionalism and the withdrawal of the military organization from its professional tasks, and thus strongly opposed it.
Keywords: The Military Intervention, Military Organization, Professionalization, Political Sociology, Imam Khomeini -
بی اعتمادی شدید ایرانیان به قدرت های خارجی علی الخصوص قدرت های غربی و نگرانی از احتمال دخالت های مخرب آنان موضوعی است که ریشه های عمیقی در تاریخ سیاسی ایران دارد. در این مقاله، تاثیر دخالت های امپریالیستی قدرت های خارجی بر تکوین گرایش به بیگانه ستیزی در سیستم سیاسی ایران طی سه دوره قاجاریه، پهلوی، و جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد. سوال مقاله این است که چرا حساسیت به مساله استقلال در سیاست خارجی ایران بالاست؟ جمع بندی مقاله این است که طی دو سده اخیر مساله دخالت های توطئه آمیز خارجی مهمترین تهدید علیه امنیت ملی کشور بوده و بر این اساس، تصمیم گیران کشور را به این جمع بندی رسانده که بایستی در تعامل با قدرت های خارجی محتاطانه و در عین حال تهاجمی رفتار کرد. این مساله همچنین نقش مهمی در تاکید جمهوری اسلامی بر ضرورت عدالت در عرصه روابط بین الملل دارد.
کلید واژگان: ایران, قدرت های خارجی, مداخله, استعمار, وابستگی, تهدید, نیروهای اجتماعی, استقلال طلبی, غرب ستیزی, امنیت ملی, عدالت بین المللیIntense distrust of foreign powers، especially Iran and Western powers fear of damaging their chances of interference is an issue that has deep roots in Iran''s political history. In this paper، the influence of foreign powers on the development tendency toward xenophobia imperialist meddling in the political system of three Qajar، Pahlavi and the Islamic Republic is investigated. Original question is why is sensitive to the issue of independence in foreign policy? The result is that over the past two centuries article Tvtyhamyz issue of foreign interference is the most important threat to national security. Therefore، government has to the conclusion that you should be cautious while interacting with foreign powers، aggressive behavior. It also plays an important role in the Islamic emphasis on the need for justice in international relations. -
سوریه برخلاف انتظار تحلیل گران و آگاهان به مسایل منطقه خاورمیانه به یک باره وارد بحران و تنش داخلی شد. از این رو به بحران سوریه نمی توان همانند بحران های جهان عرب در سال 2011 نگریست. شاید یکی از مشخصه های بارز و منحصر به فرد بحران سوریه، حضور پررنگ و پرتعداد بازیگران خارجی است که هرکدام به دنبال منافع و مقاصد خود هستند و تحلیل و پیش بینی آینده سیاست و حکومت در این کشور را با پیچیدگی خاصی مواجه کرده است. نظام حکومتی در سوریه همانند نظام حکومتی بسیاری از کشورهای عربی، دارای کاستی ها و مشکلات بزرگی است و به طور طبیعی اعتراض های مردمی و تمایل مردم برای اصلاح این ساختار سیاسی چندان غیرطبیعی به نظر نم ی آید. آنچه که غیرطبیعی است، هجوم یک باره بازیگران خارجی به این کشور و دخالت آشکار آنها در امور داخلی سوریه است که در این مقاله سعی بر این است اهداف تک تک این بازیگران را بررسی کنیم. آنچه که مسلم به نظر می رسد، آن است که اهداف بسیاری از بازیگران خارجی تضعیف محور مقاومت است، درحالی که تحولات جهان عرب به نوعی منجر به تقویت این محور شده است و جبهه مقابل سعی می کند با حذف بشار اسد، از قدر تیابی بیشتر این محور جلوگیری کند.
کلید واژگان: بحران سوریه, موازنه قدرت, نظم منطقه ای, مداخله, بهار عربی, محور مقاومتContrary to what the Middle East scholars predicted, Syria was suddenly caught in the domestic crisis and tension; thus the Syrian crisis cannot be looked at like the other crises in the Arab World in 2011. One of the salient, unique aspects of the Syrian crisis is the significant presence of multiple foreign actors each seeking their own interests and objectives; thus making any prediction about the future of politics and government in the country particularly complicated. Like many other political systems in the Arab World, the Syrian government system suffers from huge deficiencies, making popular protests for reforming such a political structure quite natural. What is unnatural involves the interference of many foreign players in Syria’s domestic affairs with different goals, which are examined in this article. Apparently most of the foreign actors intend to undermine the axis of resistance, whereas the developments in the Arab World have further enhanced the axis; hence the opposing front tries to prevent further strengthening of the axis by removing Assad from power.Keywords: Syrian Crisis, Balance of Power, Regional Order, Intervention, Arab Spring, Axis of Resistance -
مداخله بشردوستانه به معنای مداخله برای نجات افراد انسانی فارغ از رنگ، نژاد و مذهب تعریف شده است. اما امروزه قدرت های بزرگ مقوله بشر دوستی را به صورت ابزاری درآورده اند، خواه برای اینکه خلاء اراده سیاسی در یک مخاصمه (نظیر یوگسلاوی سابق و روندا) را پنهان نمایند و خواه به منظور اینکه آن را در خدمت خواست سلطه-گری خود (نظیر کوزوو، عراق و افغانستان) قرار دهند. در چنین بستری است که در سال 2002 ایده مسولیت حمایت به معنای ضرورت مداخله به نفع جمعیتی که دولت شان قادر به حفاظت از آنها در برابر خشونت نیست و یا اینکه اراده ای برای حمایت از آنها ندارد، مطرح می گردد. لذا پژوهش حاظر در پی پاسخ به این پرسش است که آیا این مسئولیت می تواند در جنگی تجلی نماید که رسما هدف نجات جمعیت تحت سرکوب را دارد؟ بدین منظور به بررسی ریشه ها و تحولات مفهوم مسئولیت حمایت پرداخته شده است. تا ماهیت یکسان مفهوم علیرغم عنوان های متفاوتی که در طول این تحولات به خود گرفته، نشان داده شود. آنگاه چگونگی کاربرد ابزاری مفهوم توسط قدرت های بزرگ به بحث گذاشته شده تا این واقعیت را آشکار سازیم که استفاده از زور تحت عنوان «مسئولیت حمایت» نمی تواند استثناء دیگری بر اصل «ممنوعیت کاربرد زور» در روابط بین الملل به بهای نقض تعهد دولت ها در توسل همه جانبه و کامل به راه حل های غیر نظامی در حل و فصل بحران های بین المللی از جمله بحران های ناشی از حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه، توجیه نماید.
کلید واژگان: حقوق بشر, حقوق بشردوستانه, مسئولیت حمایت, مداخله, کاربرد ابزاریHumanitarian intervention means rescuing people without taking into account their nationality of their political or religious orientation,but today, the Great Powers have brought the humanitarian into un instrument. They use it either in order to conceal their lack of political will in a conflict (yugoslavia, Rwanda) or at the service of their hegemonic desire (Kosovo, Iraq). It is in this context that in 2002 an idea appeared according to which it pertains to the international community’s responsibility to protect a population against catastrophes or violence when the state to which it belongs is not willing or capable of doing it. Can this "responsibility" signify a war officially motivated by the rescue of population hit by repression?This is the issue that lies at the core of the study.The analysis, having a politico-legal methodology, is centered on one or several states right to military intervene on an another state’s territory in an officially humanitarian purpose and on the dangers drive from this right. Since making a "responsibility to protect", official -even by force- should not conceal the real obligation of the international community’s non- armed reaction against serious human and humanitarian right's violation and the frequent non- performance of this obligation by the states in the majority of cases, the problem is less the lack of juridical means and more the lack of political will when it comes to using the existing mechanisms: in this context what is the principle’s utility?Keywords: Human Rights, Humanitarian Law, Responsibility, Protection of Civil Populations, Interference, Instrumental Usage -
تبارشناسی یکی از راه های شناخت پدیده های اجتماعی است. الگوی تبارشناسانه در شرایطی به کار گرفته می شود که جلوه هایی از تغییر، تداوم و برسازی شکلی - معنایی در پدیده ایجاد شود. انقلابهای رنگی، پدیده ای نوظهور در روابط بین الملل می باشند. این امر را می توان در راستای انقلابهای دموکراتیک و در چارچوب موج سوم دموکراسی مورد توجه قرار داد. اگر انقلاب فرانسه که در سال 1789 شکل گرفته را اولین مرحله انقلاب دموکراتیک بدانیم، حوادث کشورهای اروپای شرقی در 200 سال بعد از آن؛ یعنی در سال 1989 را می توان دومین موج انقلاب دموکراتیک دانست. بعد از این مرحله تاریخی، زمینه برای گسترش موجهای مداخله در چارچوب انقلابهای رنگی فراهم شد.
در این مقاله تلاش می شود تا فرایند و تبارشناسی انقلابهای رنگی از طریق بررسی و تحلیل مقایسه ای چنین حوادثی مورد توجه قرار گیرد. حوادث سالهای بعد از فروپاشی نظام دو قطبی، نشان می دهد که فرایندها و نشانه های انقلاب رنگی در راستای تغییر رژیم در کشورهای مورد نظر انجام گرفته است. بررسی حوادث این کشورها بیانگر آن است که جلوه هایی از مشابهت الگویی و رفتاری در این کشورها وجود دارد که می تواند عامل درک سازمان یافته از انقلابهای رنگی و مداخلات آمریکا تلقی شود.
کلید واژگان: انقلابهای رنگی, مداخله, تغییر رژیم, موج سوم دموکراسی, براندازی نرمGenealogy is a way of acknowledging social phenomena. A genealogic pattern is used in circumstances that signs of change, continuity, semantic and forming improvement appear in the phenomenon. Color revolutions are newfound phenomena in international relations. This can be considered in line with democratic revolutions and in the context of third wave democracy. If we consider the French Revolution in 1789 as the first stage of democratic revolution, the events in Eastern Europe that happened 200 years later, in 1989, could be considered as the second wave of democratic revolution. After this historical stage the basis for democratic interferences was founded in the context of color revolutions.This article tries to consider the process and genealogy of color revolutions through comparative analysis of such events. Consequential events of the bipolar system breakdown shows that processes and signs of color revolutions happened to change the regime in target countries. Reviewing these events indicates signs of similarity in patterns and behaviors in these countries that could serve as an organized factor in perceiving color revolutions and United States interferences.Keywords: Color revolutions, democratic interference, regime change, third wave of democracy, soft overthrow -
از پایان جنگ جهانی دوم، در برخی از کشورهای خاورمیانه شاهد افزایش نفوذ ارتش در امور غیر نظامی، استفاده از زور به عنوان ابزار تسلط و قدرت سیاسی، اهمیت ارزش های نظامی، رشد نقش تشکیلات نظامی در امور ملی و بین المللی، و افزایش نهادها و سازمان های شبه نظامی مربوطه بوده ایم. بروز کودتای سال 1999 در پاکستان، رشد بی رویه نظامی گرایی اسراییلی ها، و انتقال میلیاردها دلار ساز و برگ های نظامی به منطقه همراه با حضور مستقیم نیروهای خارجی در افغانستان و عراق نشان داد که دوران مداخله های سیاسی نظامیان در خاورمیانه به پایان نرسیده است. در واقع، مداخله نابجا و مستقیم نظامیان در سیاست مهم ترین مانع گسترش جامعه مدنی و توسعه انسانی در خاورمیانه بوده است. بخش نخست پژوهش به بررسی سیر تحول نظریه های مهم مداخله ارتش در سیاست اختصاص داده می شود.
کلید واژگان: خاورمیانه, مداخله, نظامی, ارتش, سیاست, نظامی گرا, شبه نظامی, کودتاIn the Middle East since the end of the WW II, we have witnessed a growing influence of the military in civilian affairs, the use of force as a frequently-used instrument of political power and dominance, the importance of military values, the increasing significance of the role of the regional military establishment in domestic and international affairs, and the growth in the number of paramilitary organizations. The occurrence of the 1999 military coup in Pakistan, the irrepressible militarization of Israeli foreign policy, the transfer of huge quantities of military equipment to the region along with the presence of foreign military forces in Iraq and Afghanistan indicate that the age of military intervention in politics and the threat of military coup in the Middle East are far from over.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.