جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ابنسينا" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"
تکرار جستجوی کلیدواژه «ابنسينا» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
این مقاله به بررسی تطبیقی معرفت شناسی وحیانی در قرآن و فلسفه غربی با تمرکز بر نقش وحی در ایجاد نظام های فکری و فلسفی می پردازد. در معرفت شناسی قرآنی، وحی به عنوان منبعی الهی که فراتر از عقل و تجربه بشری است، شناخته می شود و نقش کلیدی در هدایت انسان به سوی حقیقت و کمال معنوی ایفا می کند. این دیدگاه در آثار فیلسوفان اسلامی مانند ابن سینا و ملاصدرا به وضوح دیده می شود که آن ها وحی و عقل را به عنوان دو منبع مکمل برای شناخت معرفی کرده اند. از سوی دیگر، در فلسفه غربی، به ویژه از دوران روشنگری به بعد، وحی به عنوان منبع معرفتی مستقل از عقل کمتر مورد توجه قرار گرفته و فلسفه به عنوان دانشی مبتنی بر عقل و تجربه بنا شده است. فیلسوفانی مانند دکارت و کانت تلاش کردند تا میان عقل و وحی تمایزی قاطع ایجاد کنند و معرفت بشری را به عقل و تجربه محدود نمایند. این مقاله نشان می دهد که هرچند تفاوت های اساسی میان معرفت شناسی قرآنی و فلسفه غربی وجود دارد، اما هر دو سنت بر اهمیت عقل در شناخت تاکید دارند. مقاله همچنین به تحلیل تفاوت های معرفت شناختی میان این دو سنت پرداخته و به ارائه پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده در زمینه بررسی های تطبیقی میان سنت های دینی و فلسفی مختلف می پردازد. نتایج این پژوهش می تواند به توسعه گفتگوهای فلسفی میان سنت های اسلامی و غربی کمک کرده و زمینه ساز گسترش مطالعات تطبیقی در فلسفه و معرفت شناسی شود.
کلید واژگان: وحی, معرفت شناسی قرآنی, فلسفه غربی, عقل گرایی, ابن سینا, ملاصدرا, دکارت, کانت, فلسفه دین, تطبیقThis article presents a comparative study of revelatory epistemology in the Quran and Western philosophy, focusing on the role of revelation in shaping philosophical and intellectual systems. In Quranic epistemology, revelation is recognized as a divine source that transcends human reason and experience, playing a crucial role in guiding individuals toward truth and spiritual perfection. This perspective is clearly reflected in the works of Islamic philosophers such as Avicenna and Mulla Sadra, who introduce revelation and reason as complementary sources of knowledge. Conversely, in Western philosophy, especially since the Enlightenment, revelation has been less regarded as an independent source of knowledge, with philosophy constructed primarily upon reason and experience. Philosophers like Descartes and Kant sought to establish a strict distinction between reason and revelation, limiting human knowledge to rational and experiential domains. This article highlights that, despite the fundamental differences between Quranic epistemology and Western philosophy, both traditions emphasize the importance of reason in understanding. It further analyzes the epistemological differences between these two traditions and provides suggestions for future research in the field of comparative studies among various religious and philosophical traditions. The findings of this research can contribute to the development of philosophical dialogues between Islamic and Western traditions and pave the way for expanding comparative studies in philosophy and epistemology.
Keywords: Revelation, Quranic Epistemology, Western Philosophy, Rationalism, Avicenna, Mulla Sadra, Descartes, Kant, Philosophy Of Religion, Comparison -
این مقاله به بررسی مبانی معرفت شناختی توکل و تفویض در اندیشه اسلامی پرداخته و نقش این دو مفهوم را در آموزه های قرآنی، روایات اهل بیت (ع)، و همچنین دیدگاه های فلاسفه و عرفای اسلامی تحلیل می کند. توکل و تفویض به عنوان دو اصل اساسی در نظام اعتقادی اسلام، انسان را به اعتماد و تسلیم در برابر اراده و حکمت الهی دعوت می کنند. در این مقاله ابتدا با تحلیل آیات قرآنی و روایات اهل بیت (ع)، جایگاه این دو مفهوم در زندگی فردی و اجتماعی بررسی شده است. سپس، دیدگاه های فلاسفه ای چون فارابی، ابن سینا و ملاصدرا درباره توکل و تفویض، در مقایسه با آموزه های اهل بیت (ع) تحلیل شده و نشان داده شده که این مفاهیم در فلسفه اسلامی نه تنها از منظر اعتقادی بلکه به عنوان اصول معرفتی و عقلی نیز مطرح شده اند. همچنین، تاثیر آموزه های عرفا مانند مولوی و ابن عربی در تقویت مفهوم توکل و تفویض و نقش آن ها در سیر و سلوک معنوی بررسی شده است. در نهایت، به تاثیرات توکل و تفویض بر زندگی فردی و اجتماعی از منظر معرفت شناسی اسلامی پرداخته شده و پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده ارائه گردیده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که توکل و تفویض علاوه بر اینکه به عنوان راهبردهایی معنوی برای مواجهه با چالش های زندگی مطرح هستند، می توانند نقش مهمی در ایجاد آرامش روانی و رشد معنوی افراد ایفا کنند.
کلید واژگان: توکل, تفویض, معرفت شناسی اسلامی, اهل بیت (ع), فارابی, ابن سینا, ملاصدرا, عرفان اسلامی, قرآن, روایاتThis paper examines the epistemological foundations of Tawakkul (trust) and Tafwid (delegation) in Islamic thought, analyzing the role of these two concepts within Quranic teachings, the traditions of Ahl al-Bayt (AS), and the perspectives of Islamic philosophers and mystics. Tawakkul and Tafwid, as two fundamental principles in the Islamic belief system, encourage individuals to place their trust and surrender in the divine will and wisdom. Initially, this study explores the position of these concepts in individual and social life through an analysis of Quranic verses and the traditions of Ahl al-Bayt (AS). Subsequently, it compares the viewpoints of philosophers such as Al-Farabi, Ibn Sina, and Mulla Sadra on Tawakkul and Tafwid with the teachings of Ahl al-Bayt (AS), demonstrating that these concepts are not only treated as matters of belief but also as epistemological and rational principles within Islamic philosophy. Furthermore, the study examines the influence of teachings from Sufis like Rumi and Ibn Arabi in reinforcing the concepts of Tawakkul and Tafwid and their role in spiritual ascension and mystical journeying. Finally, the paper discusses the impact of Tawakkul and Tafwid on the individual and social lives of people from the perspective of Islamic epistemology and provides suggestions for future research. The findings of this research indicate that Tawakkul and Tafwid, in addition to being spiritual strategies for coping with life's challenges, can play a significant role in fostering psychological tranquility and spiritual growth in individuals.
Keywords: Tawakkul, Tafwid, Islamic Epistemology, Ahl Al-Bayt (AS), Al-Farabi, Ibn Sina, Mulla Sadra, Islamic Mysticism, Quran, Traditions -
مفهوم تجرد نفس در فلسفه اسلامی یکی از موضوعات اساسی است که تاثیر عمیقی بر سلوک عرفانی و تکامل معنوی دارد. این مقاله به بررسی و تحلیل آموزه های ابن سینا و ملاصدرا در مورد تجرد نفس می پردازد و تاثیر این مفهوم را بر سلوک عرفانی در دو نظام فکری مقایسه می کند. ابن سینا با رویکردی عقلانی، نفس را جوهری مستقل و ذاتا مجرد می داند که از ابتدا قابلیت درک معقولات و دستیابی به حقیقت را دارد. او بر اهمیت تعقل و اندیشه در سلوک عرفانی تاکید می کند و تجرد نفس را کلید ورود به عالم عقلانی می داند. در مقابل، ملاصدرا با بهره گیری از نظریه حرکت جوهری، تجرد نفس را فرآیندی تدریجی می داند که از طریق تزکیه نفس و سلوک عملی حاصل می شود. او بر اهمیت تجربه های عرفانی و اعمال عبادی در دستیابی به تجرد نفس و کمال معنوی تاکید دارد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که هر دو فیلسوف به اهمیت تجرد نفس در تکامل معنوی اذعان دارند، اما مسیرهای متفاوتی برای دستیابی به آن پیشنهاد می کنند. این تفاوت ها نمایانگر تنوع در رویکردهای فلسفه اسلامی و ارائه راهکارهای متعدد برای خودسازی معنوی است. در پایان، پیشنهاد می شود که پژوهش های آینده به بررسی عمیق تر این مفهوم در سایر مکاتب فلسفی و تاثیر آن بر جنبه های روان شناختی و اجتماعی بپردازند.
کلید واژگان: تجرد نفس, سلوک عرفانی, ابن سینا, ملاصدرا, فلسفه اسلامی, حرکت جوهری, تکامل معنویThe concept of the soul's abstraction in Islamic philosophy is a fundamental topic that has a profound impact on mystical journey and spiritual evolution. This article examines and analyzes the teachings of Avicenna and Mulla Sadra regarding the abstraction of the soul, comparing the influence of this concept on the mystical journey in their respective philosophical systems. Avicenna, with a rational approach, considers the soul as an independent and inherently abstract substance that inherently possesses the capability to comprehend intelligible forms and attain truth. He emphasizes the importance of reason and intellect in the mystical journey and regards the soul's abstraction as the key to entering the intellectual realm. In contrast, Mulla Sadra, employing the theory of substantial motion, views the soul's abstraction as a gradual process achieved through self-purification and practical mysticism. He highlights the significance of mystical experiences and devotional practices in attaining the soul's abstraction and spiritual perfection. The results of this study indicate that while both philosophers acknowledge the importance of the soul's abstraction in spiritual evolution, they propose different paths to achieve it. These differences reflect the diversity in Islamic philosophical approaches and offer multiple strategies for spiritual self-development. In conclusion, it is suggested that future research delve deeper into this concept within other philosophical schools and explore its impact on psychological and social dimensions.
Keywords: Soul's Abstraction, Mystical Journey, Avicenna, Mulla Sadra, Islamic Philosophy, Substantial Motion, Spiritual Evolution -
مقاله حاضر به بررسی رابطه میان ایمان و شک در فلسفه اسلامی پرداخته و نقش هر یک از این مفاهیم را در فرآیند معرفت شناسی مورد تحلیل قرار می دهد. با توجه به دیدگاه های برجسته فلاسفه اسلامی مانند ابن سینا، فارابی، غزالی و ملاصدرا، تعامل میان ایمان و شک به عنوان دو جنبه مکمل از شناخت مطرح شده است. این فلاسفه بر این باورند که شک می تواند به عنوان یک مرحله ضروری در پالایش باورهای نادرست و دستیابی به حقیقت عمل کند و در نهایت فرد را به ایمان قلبی و یقین هدایت کند. ابن سینا و فارابی به تاثیر مثبت شک بر تقویت ایمان اشاره دارند و معتقدند که شک به عنوان نیروی محرکه ای برای جستجوی دلایل عقلانی تر عمل می کند. از سوی دیگر، غزالی و ملاصدرا بر این باورند که شک نه تنها مرحله ای ضروری در تکامل روحی و معنوی انسان است، بلکه فرد را به رشد و تعالی معنوی می رساند. این مقاله تلاش می کند تا با تحلیل فلسفی این دو مفهوم، نقش شک و ایمان را در فرآیند شناخت و تاثیر آن ها بر زندگی فکری و معنوی فرد بررسی کند. در نهایت، پیشنهاداتی برای پژوهش های آینده در زمینه تعامل میان ایمان و شک و تاثیر آن ها بر معرفت شناسی و روان شناسی دینی ارائه شده است.
کلید واژگان: ایمان, شک, معرفت شناسی, ابن سینا, فارابی, غزالی, ملاصدرا, یقین, رشد معنویThis paper examines the relationship between faith and doubt within Islamic philosophy, analyzing the role of each concept in the epistemological process. Drawing on the perspectives of prominent Islamic philosophers such as Ibn Sina, Al-Farabi, Al-Ghazali, and Mulla Sadra, the interaction between faith and doubt is presented as two complementary aspects of knowledge. These philosophers argue that doubt serves as a crucial stage in purifying false beliefs and attaining truth, ultimately guiding individuals toward heartfelt faith and certainty. Ibn Sina and Al-Farabi highlight the positive impact of doubt on strengthening faith, asserting that doubt acts as a driving force for the pursuit of more rational justifications. Conversely, Al-Ghazali and Mulla Sadra believe that doubt is not only an essential phase in the spiritual and intellectual evolution of a person but also facilitates personal growth and spiritual excellence. This paper endeavors to explore the philosophical analysis of these two concepts, investigating how doubt and faith influence the cognitive process and their impact on an individual’s intellectual and spiritual life. Furthermore, the study provides recommendations for future research on the interaction between faith and doubt and their effects on epistemology and religious psychology. The findings suggest that in Islamic philosophy, faith and doubt are not contradictory but rather work synergistically to enhance an individual’s quest for truth and personal development.
Keywords: Faith, Doubt, Epistemology, Islamic Philosophy, Ibn Sina, Al-Farabi, Al-Ghazali, Mulla Sadra, Certainty, Spiritual Growth -
مفاهیم خیر و شر به عنوان بنیادی ترین موضوعات در اخلاق و فلسفه عملی اسلامی همواره مورد توجه فلاسفه و علمای دینی بوده اند. این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی آموزه های حدیثی و فلسفه عملی در باب این دو مفهوم اساسی صورت گرفته است. در این مطالعه، ابتدا به معرفی و تحلیل مفاهیم خیر و شر در فلسفه عملی پرداخته شده است، جایی که فیلسوفانی مانند ابن سینا و فارابی خیر را به عنوان حرکت به سوی کمال و فضایل اخلاقی و شر را به عنوان نقصان و انحراف از این مسیر تعریف کرده اند. سپس، احادیث مربوط به خیر و شر مورد بررسی قرار گرفته اند که در آن ها خیر به معنای اطاعت از خداوند و عمل به دستورات الهی و شر به معنای نافرمانی و دوری از رحمت الهی معرفی شده است. در بخش تحلیل تطبیقی، شباهت ها و تفاوت های این دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که هر دو رویکرد بر اهمیت عدالت، صداقت و نیکی به دیگران تاکید دارند، اما در تعریف منشا و ماهیت خیر و شر تفاوت هایی وجود دارد. آموزه های حدیثی بر جنبه های دینی و معنوی تاکید دارند، در حالی که فلسفه عملی بر اصول عقلانی و نتایج اجتماعی متمرکز است. این پژوهش به این نتیجه می رسد که ترکیب این دو دیدگاه می تواند به شکل گیری یک نظام اخلاقی جامع و کاربردی کمک کند که هم جنبه های دینی و هم اصول عقلانی را در برگیرد. همچنین، پیشنهاداتی برای پژوهش های آینده ارائه شده است، از جمله بررسی تاثیرات اجتماعی و فرهنگی این مفاهیم و انطباق آموزه های سنتی با نیازهای معاصر.
کلید واژگان: خیر, شر, احادیث اسلامی, فلسفه عملی, اخلاق اسلامی, ابن سینا, فارابی, تحلیل تطبیقی, نظام اخلاقی, مفاهیم اخلاقیThe concepts of good and evil are foundational topics in Islamic ethics and practical philosophy, consistently engaging the attention of philosophers and religious scholars. This study aims to comparatively analyze the teachings of Hadith and practical philosophy regarding these two essential concepts. Initially, the research introduces and examines the notions of good and evil in practical philosophy, where philosophers like Avicenna and Al-Farabi define good as the pursuit of perfection and moral virtues, and evil as the deficiency and deviation from this path. Subsequently, relevant Hadiths are explored, illustrating that good is characterized by obedience to God and adherence to divine commandments, while evil is depicted as disobedience and estrangement from divine mercy. In the comparative analysis section, the similarities and differences between these two perspectives are scrutinized. The findings indicate that both approaches emphasize the importance of justice, honesty, and benevolence towards others; however, they differ in defining the origin and nature of good and evil. Hadith teachings focus on religious and spiritual aspects, whereas practical philosophy centers on rational principles and social outcomes. The study concludes that integrating these two viewpoints can contribute to the formation of a comprehensive and applicable ethical system that encompasses both religious dimensions and rational principles. Suggestions for future research include examining the social and cultural impacts of these concepts and adapting traditional teachings to contemporary needs.
Keywords: Good, Evil, Islamic Hadiths, Practical Philosophy, Islamic Ethics, Avicenna, Al-Farabi, Comparative Analysis, Ethical System, Moral Concepts -
مقاله حاضر به بررسی نقش توکل در تربیت دینی و اخلاقی از منظر الهیات و فلسفه اسلامی می پردازد. توکل به معنای اعتماد کامل به خداوند و واگذاری امور به او پس از به کارگیری توانایی های انسانی، به عنوان یکی از اصول اساسی ایمان در اسلام شناخته می شود. این پژوهش به تحلیل ابعاد مختلف توکل از دیدگاه متفکران اسلامی، از جمله ابن سینا، ملاصدرا و غزالی، می پردازد و تاثیر آن را بر تربیت روحی و اخلاقی فرد مورد بررسی قرار می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهد که توکل نه تنها به عنوان یک عمل دینی، بلکه به عنوان یک عنصر کلیدی در فرآیند کمال معنوی و رشد اخلاقی افراد عمل می کند. توکل به فرد کمک می کند تا در مواجهه با چالش ها و مشکلات زندگی، به جای اضطراب و نگرانی، با آرامش و اطمینان به حکمت الهی، به تلاش خود ادامه دهد. همچنین، این مفهوم با مفاهیم اخلاقی نظیر صبر، تقوا و زهد ارتباط نزدیکی دارد و تاثیرات عمیقی بر رفتارها و شخصیت فرد دارد. در پایان، پیشنهاداتی برای پژوهش های آینده در زمینه بررسی تاثیر توکل بر سایر ابعاد زندگی فردی و اجتماعی ارائه می شود. این مقاله به روشن تر شدن ابعاد مختلف توکل و اهمیت آن در تربیت دینی و اخلاقی در جامعه اسلامی کمک می کند.
کلید واژگان: توکل, تربیت دینی, اخلاقی, ابن سینا, ملاصدرا, غزالی, فلسفه اسلامی, ایمان, صبر, تقواThis article examines the role of tawakkul (trust in God) in religious and ethical education from the perspectives of Islamic theology and philosophy. Tawakkul, defined as complete reliance on God and the submission of affairs to Him after utilizing human capabilities, is recognized as one of the fundamental principles of faith in Islam. This study analyzes various dimensions of tawakkul through the views of prominent Islamic thinkers, including Avicenna, Mulla Sadra, and Al-Ghazali, while exploring its impact on the spiritual and ethical development of individuals. The findings indicate that tawakkul acts not only as a religious practice but also as a key element in the process of spiritual perfection and moral growth. Tawakkul assists individuals in facing life's challenges and adversities, allowing them to continue their efforts with peace and confidence in divine wisdom rather than succumbing to anxiety and worry. Furthermore, this concept is closely related to ethical principles such as patience, piety, and asceticism, significantly influencing individual behavior and character. Lastly, the article provides suggestions for future research on the impact of tawakkul on various aspects of personal and social life. This research contributes to a deeper understanding of the multifaceted dimensions of tawakkul and its importance in religious and ethical education within the Islamic community.
Keywords: Tawakkul, Religious Education, Ethics, Avicenna, Mulla Sadra, Al-Ghazali, Islamic Philosophy, Faith, Patience, Piety -
حکمت مشاء و حکمت اشراق و نسبت میان این دو همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی حتی غیراسلامی بوده است. بر همین اساس توجه ویژه به رسایل رمزآلود ابن سینا که منشا نظرات عرفانی و اشراقی اوست، لازم به نظر می رسد. این توجه زمانی بیشتر ضروری می نماید که تاثیرات آن در حکمت اشراق سهروردی به خوبی آشکار می گردد. اشتراکات فراوانی را می توان در تالیفات این دو فیلسوف بزرگ یافت که از جمله آنها لحن، زبان تمثیل، رمزآلودبودن بیان و رهیافت بینامتنی قرآن است. درنتیجه بر خلاف عده ای که ابن سینا را صرفا واجد فلسفه ای خشک و عاری از تفکرات سلوکی و عرفانی معرفی می کنند، خواهیم یافت که ابن سینا پیش از شیخ اشراق، به عرفان و تجربیات عرفانی توجه داشته و رساله حی بن یقظان ابن سینا سر آغاز نگارش تالیفات رمزآلود سهروردی بوده است. همین نکته اثبات می کند ابن سینا فیلسوفی صرفا مشائی نبوده، بلکه آثار او سرآغاز ورود عرفان به وادی فلسفه بوده است.
کلید واژگان: ابن سینا, حکمت مشرقی, سهروردی, رساله های تمثیلیPrepatetic philosophy and illuminative philosophy and the relationship between the two have always been of interest to Islamic and even non-Islamic philosophers. Accordingly, it seems necessary to pay special attention to Ibn Sina's mysterious messages, which are the source of his mystical and illuminative opinions. This attention becomes more necessary when its effects are well revealed in Ishraqi Philosophy of Suhrawardi. Many commonalities can be found in the writings of these two great philosophers, among them the tone, the language of allegory, the mysteriousness of expression and the intertextual approach of the Quran. As a result, contrary to some people who introduce Avicenna as having only a solid philosophy and devoid of Seleucid and mystical thoughts, we will find that Avicenna paid attention to mysticism and mystical experiences before Shaykh Ishraq, and Avicenna's treatise Hayy ibn Yaqzan was the beginning of Suhrawardi's mystical writings. This point proves that Avicenna was not a mere prepatetic philosopher, but his works were the beginning of mysticism's entry into the valley of philosophy
Keywords: Ibn Sina, Eastern Wisdom, Suhrawardi, Allegorical Treatises -
ابن سینا بحث از بهجت و سعادت را به عنوان محور اصلی نمط هشتم اشارات و تنبیهات قرار داده است و دو فصل نخست این نمط را به مساله اصالت لذت و سعادت عقلی و اقوی بودن آن نسبت به سایر لذایذ اختصاص داده است. شیخ الرئیس در فصل نخست با بیان یک وهم و تنبیه به اقوی بودن لذت باطنی بر ظاهری پرداخته است و قول کسانی که لذت را منحصر در مسائل ظاهری می کنند را با بیان خود رد کرده است. از سوی دیگر، وی فصل دوم را نیز در دنباله فصل نخست عنوان کرده و در آن قول افرادی که قائل به انحصار سعادت در مسائل حسی هستند را رد کرده است. بدین ترتیب، هدف بوعلی در این دو فصل، اثبات لذت و سعادت عقلی و برتر بودن آن نسبت به سایر لذاید است. در حقیقت، ابن سینا این بحث را به منزله پایه و اساسی برای سایر مباحث این نمط قرار داده است و جستار پیش رو در صدد تحلیل محتوایی این دو فصل خواهد بود.
کلید واژگان: ابن سینا, اشارات و تنبیهات, لذت, سعادت, لذت عقلیAvicenna has placed the discussion of bliss and happiness as the main axis of the eighth Namat of ishārāt wa-al-tanbīhāt, and he has dedicated the first two chapters of this Namat to the issue of the originality of pleasure and intellectual happiness and its strength compared to other pleasures. In the first chapter, Avicenna has addressed the anteriority of internal pleasure over external pleasure by expressing an "Wahm" and "Tanbih", and he has rejected the views of those who make pleasure exclusive to external issues. On the other hand, he also mentioned the second chapter as a sequel to the first chapter and in that he refuted the promise of those who reckon that happiness is exclusive in sensual matters. In this way, Avicenna's purpose in these two chapters is to prove the pleasure and intellectual happiness and its superiority over other pleasures. As a matter of fact, Avicenna has made this discussion the basis for other discussions of this Namat, and this study will aim to analyze the content of these two chapters
Keywords: Avicenna, Al-Ishārāt Wa-Al-Tanbīhāt, Pleasure, Happiness, Interllectual Pleasure -
مساله «اتحاد نفس با عقل فعال» از گذشته دور کانون توجه فیلسوفان به ویژه ارسطوئیان بوده، در سلسله کارکردهای معرفت شناختی عقل فعال تاثیر مستقیمی دارد. از رهگذر این جستار مشخص می شود که ابن سینا با محال انگاری مطلق اتحاد و اتحاد عاقل و معقول، اتحاد نفس با عقل فعال را نیز نمی پذیرد؛ اما صدرالمتالهین علی رغم پذیرش استحاله اتحاد ماهوی و مفهومی نفس با عقل فعال، اتحاد وجودی نفس با جنبه «لغیره» عقل فعال را به مثابه اتحاد لامتحصل با متحصل می پذیرد و مستدل می نماید. به نظر می رسد کانون مباحث ابن سینا، اتحاد ماهوی آنهاست، از این رو با یافته های صداریی ناسازگار نیست؛ چنانکه از دیگرسو، برخی اشکالات نوصدرائیان بر دیدگاه صدرالمتالهین ناصواب می نماید که در متن نوشتار بدان ها پرداخته ایمنقد مبانی پذیرش عقل فعال همچون عقول عشره و نظام طولی فلسفه مشاء؛ ب. نقد اتحاد و یا اتصال دو وجود با یکدیگر بعد از فهم دقیق معانی اتحاد و اثبات این نکته که تنها معنای صحیح برای اتحاد، رسیدن نفس انسان به درجه وجودی عقل فعال و یا اتحاد با افاضات عقل فعال است. از جمله نارسایی های این مقاله می توان به تصویر ناصحیح اتحاد نفس با عقل فعال اشاره کرد که در جستار حاضر بررسی می شود. مقاله دوم با بررسی دیدگاه فلسفی ابن سینا نشان می دهد که «اشراق و افاضه صورت عقلی بالفعل» توسط عقل فعال و «دریافت و ارتسام به صورت عقلی یا شناخت عقلی» توسط عقل تحقق می یابد و عقل، در این ارتباط، متحد با عقل فعال نمی شود. از جمله نارسایی های این مقاله، عدم تحریر محل نزاع و عدم تنقیح براهین دیدگاه ابن سیناست.
کلید واژگان: اتحاد عاقل و معقول, عقل فعال, نفس ناطقه, ابن سینا, صدرالمتالهینThe issue of "unification of the soul with the active intellect" which has since long ago been the focus of attention of philosophers, especially the Aristotelians, has a direct effect on the series of epistemological functions of the active intellect. Through this research, it is clarified that Ibn Sīnā, by rejecting the absolute impossibility of the unification and the unification of the intelligent and the intelligible, does not accept the unification of the soul with the active intellect; but Ṣadr al-Muti‘alihīn, despite accepting the metamorphosis of the substantive and conceptual unification of the soul with the active intellect, accepts the existential unification of the soul with li ghayra (for-something-else) aspect of intellect as the unification of the non-actualized with the actualized and substantiates it. It seems that the focus of Ibn Sīnā's discussions is their essential unification, therefore it is not incompatible with Sadrian findings; whereas, on the other hand, some of the objections of the Neo-Sadrians are incorrect on Ṣadr al-Muti‘alihīn's view, which we have discussed in this article.
Keywords: The Union Of The Wise, The Sensible, The Active Intellect, The Eloquent Soul, Ibn Sina, Sadr Al-Muta'allehin -
مسئله نفس و تجرد آن از دیرباز یکی از بحث های مهم فلسفه بوده که فیلسوفان نظر های خود را همواره ابراز کرده اند و ادله خویش را ارائه داده اند. در مقاله حاضر، نویسنده تجرد نفس را ازمنظر ابن سینا و ملاصدرا و مقایسه آن با آیات و روایات بررسی کرده است. روش تحقیق، کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی است. هدف از تحقیق این است که نشان دهیم در این موضوع عقل و وحی هم داستان اند. البته در برخی مسائل همچون نحوه تجرد نفس، میان ابن سینا و ملاصدرا اختلاف نظر وجود دارد. اختلاف مذکور از این امر ناشی شده است که آیا نفس جسمانیهالحدوث است یا روحانیهالحدوث. عمده ادله ملاصدرا یازده دلیل که در اسفار ذکر شده از ابن سینا و فخر رازی گرفته شده است. در جستار پیش رو، به دو دلیل ملاصدرا که اشکال کمتری دارد، خواهیم پرداخت. درپایان روشن می شود که آیات و روایات با بیان های مختلف حاکی از تجرد نفس است، هرچند با نظر ملاصدرا همخوانی بیشتری دارد تا نظر ابن سینا.
کلید واژگان: نفس, تجرد نفس, حرکت استکمالی نفس, جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقا, ابن سینا, ملاصدراMan’s soul and its incorporeality have since long been one important philosophical controversy among philosophers who proposed their own theories along with their arguments.
In what follows, the author has studied the incorporeality of soul as per Ibn Sina and Mulla Sadra’s views and then compared them to the Qur’an and traditions. The adopted method is library references and descriptive-analytic. The aim is to show that reason and revelation agree on this issue. However, there is a difference of interpretation between Ibn Sina and Mulla Sadra on how the soul is incorporeal. This difference comes from the question whether man’s soul is created bodily or spiritually. Mulla Sadra’s major arguments -eleven mentioned in al-Asfar- owe to those of ibn Sina and Fakhr al-Din al-Razi. As to Mulla Sadra’s, we only address two arguments which seem less erroneous.
In the end, it becomes clear that the Qur’an and traditions suggest the incorporeality of the soul in various phrasings; they are more harmonious with Mulla Sadra’s interpretation than Ibn Sina’s, though.Keywords: soul, the incorporeality of soul, the ever-developing movement of soul, bodily-created, spiritually-subsisting, İbn Sina, Mulla Sadra -
متخیله، قوه ای است که ترکیب و تفصیل در صور و معانی حسی، خیالی، وهمی و عقلی را انجام می دهد. فلاسفه مسلمان در مورد این قوه دو رویکرد متفاوت در پیش گرفته اند. برخی به تقلیل و حتی انکار آن معتقدند و برخی دیگر نیز وجود آن را پذیرفته اند. فلاسفه معتقد به وجود این قوه، بیشتر دو گونه کارکرد را به آن نسبت داده اند. کارکرد نخست، ترکیب و تفصیل صور و معانی مختلف است که البته بررسی دلایل و شواهد موجود ما را به این نتیجه می رساند که کارکرد یادشده، فعل خود نفس و نه قوه ای از قوای آن می باشد. کارکرد دوم نیز تبدیل مفاهیم کلی وحی به جزئیات و محسوسات و همچنین تمثل صور عقلی وحیانی است. با این وجود، فلاسفه بزرگ مسلمان از جمله ابن سینا و ملاصدرا با تاکید بر کارکرد حس مشترک و خیال پیامبر9 در مشاهده و ادراک صور و معانی جزئی و محسوس وحیانی، از این کارکرد قوه متخیله چشم پوشیده اند؛ بر خلاف آنچه برخی معاصرین درباره فاعلیت نفس پیامبر9 در فرایند دریافت وحی مطرح می کنند.
کلید واژگان: متخیله, : تصرف, ابن سینا, ملاصدرا, وحیExistential and Functional Explanation and Elucidation of the Imaginal Faculty in Islamic philosophyImagination is the faculty that performs the combination and elaboration of sensory, imaginary, illusory and intellectual forms and meanings. Muslim philosophers have taken two different approaches regarding this faculty. Some believe in reducing and even denying it, while others accept its existence. Philosophers who believe in the existence of this faculty have mainly attributed two types of functions to it. The first function is the combination and elaboration of different forms and meanings, which, of course, the examination of the available reasons and evidence leads us to the conclusion that the mentioned function is the action of soul (nafs) itself and not one of its faculties. The second function is to transform the general concepts of revelation into details and sensible objects, as well as to ideate the intellectual revelatory forms. Nevertheless, the great Muslim philosophers, including Ibn Sīnā and Mullā Ṣadrā, have turned a blind eye to this function of the imagination by emphasizing the function of the Prophet's common sense and imagination in observing and perceiving partial and tangible revelatory forms and meanings, contrary to what some contemporaries bring up about the subjectivity of the Prophet's soul in the process of receiving revelation.
Keywords: Iamginal, Modification (Taṣarruf), Ibn Sīnā, Mullā Ṣadrā, Revelation -
lساله معاد از جمله مسایل بسیار مهم و بحث برانگیزی است که همواره مورد بحث در میان بسیاری از فلاسفه و بخش بزرگی از متکلمان و الهی دانان بوده است. اغلب حکمای مسلمان معاد را پذیرفته و آن را اثبات کرده اند و فقط در مورد کیفیت آن با یکدیگر اختلاف دارند. بسیاری از متکلمان مسلمان جز متکلمان فرقه ای که به تناسخ قایل می باشند، معاد را از اصول دین دانسته و اصل آن را به صورت عقلی اثبات، و جزییات آن را به صورت سمعی تبیین کرده اند. شیخ الرییس ابوعلی سینا و شیخ اشراق نیز از حکمایی هستند که معاد را اثبات کرده اند و البته برای اثبات و تبیین معاد راهی متفاوت از متکلمان پیموده اند. هر دو حکیم بر اساس تدوین یک نظام منسجم نفس شناسی به اثبات و تبیین معاد پرداخته و آن را بر اساس نظام نفس شناسی خود هماهنگ کرده اند. بنابراین برای فهم معادشناسی ابن سینا و سهروردی ابتدا باید نظام نفس شناسی دو فیلسوف شناخته گردد. بوعلی و سهروردی مسایل مختلفی را در نظام نفس شناسی خود مطرح کرده اند، ولی آنچه که در این مقاله به آن پرداخته شده است، مساله بقای نفس بر اساس تجرد نفس و بحث استکمال نفس به مثابه دو مقدمه برای اثبات وجوب معاد می باشد.
کلید واژگان: معاد, نفس شناسی, بقای نفس, استکمال نفس, نفس ناطقه انسانی, ابن سینا, سهروردیThe problem of resurrection, one of the most important issues in the philosophy and theology. Some of Muslim philosophers and the vast majority of theologians always discussed about this topic. Some of Muslim philosophers accepted this problem and prove it, but, in quality of occurrence of them, they have differ believe from each other. However, some of Muslim theologians except those who believe in transmogrification, they consider the resurrection to be one of the principle of religion, beside monotheism and prophecy. Moreover, they proved the principle of resurrection through reasons, and explanations them elaborates through the Holy Quran and Prophetic saying (Traditions- Hadith). Avicenna and Suhrawardi have been proving resurrection. Of course, for prove of this problem, they adopted of different manner from Muslim Theologians. Both of philosophers according to codify of ordinary psychological system, have proved and explanation this issue. Thus, for understand of Avicenna and Suhrawardi’s eschatology. First of all, we must understand of their psychological system. Furthermore, in this paper, we will discuss about survival of the soul according to immaterial soul and perfecting of soul as two premises for prove of resurrection.
Keywords: Resurrection, Psychology, Survival of the soul, Perfecting of soul, Human rational soul, Avicenna, Suhrawardi -
آدمیان همواره در پی پاسخگویی به سوالاتی درباب وجود خود و نحوه آگاهی نسبت به آن و سایر امور بوده اند. آنان نمی توانستند جسم را به عنوان ماده ای اصیل و محیط بپذیرند؛ ازهمین رو، تمام فلاسفه به بررسی جسم و جستذو جوی جوهری غیرمادی در وجود انسان اهتمام ورزیدند که از آن تعبیر به نفس می شود. ابن سینا ازجمله اولین فلاسفه اسلامی می باشد که به بررسی نفس پرداخته و آن را جوهری مجرد و مدبر معرفی کرده است که تدبیر تمام امور بدن را بر عهده دارد و در وجود و ماهیت خود هیچ گونه تعلقی به جسم مادی ندارد. بررسی نفس و نحوه آگاهی آن در اندیشه ابن سینا می تواند پاسخگوی سوالات نسل بشر درباب نحوه وجود و آگاهی انسان نسبت به امور حاضر و پیشین باشد و آنان را از جوهری محیط بر تمام امور انسانی آگاه سازد. این مقاله با بررسی توصیفی-تحلیلی دیدگاه ابن سینا درباب نفس و چگونگی تعقل امور توسط این جوهر حادث و درعین حال باقی به ارایه این مسیله می پردازد که نفس آدمی به عنوان جوهری مجرد که همزمان با بدن حادث می گردد، به کمک قوای خاص خود به تدبیر بدن و تعقل درباب امور گوناگون می پردازد و پس از فنای جسم، با تمام آگاهی های پیشین، همچنان باقی می ماند.
کلید واژگان: نفس, نحوه آگاهی, ابن سینا, تجرد, جوهریت, بدن, فناناپذیری -
بحث در خصوص چیستی لذت و اهمیت و جایگاه آن همواره یکی از موضوعات مورد مطالعه بشر است. لذت از مفاهیم مهم و کاربردی است و در زندگی انسان ها نقش زیادی دارد. همه انسان ها در طول روز با لذت عجین هستند. حتی در درمان بیماری های روحی و ناهنجاری ها و عادات ناپسند، می توان از لذات استفاده کرد. معادل انگلیسی لذت گرایی، «Hiedonism» است که از ریشه کلمه یونانی hedone به معنای لذت آمده است. در این مقاله به تعریف لذت از دیدگاه برخی از اندیشمندان و مکاتب فکری تاثیرگذار پرداخته و اقسام آن بررسی شده است. در این نوشتار از طریق کتابخانه ای گردآوری اطلاعات مربوط به «لذت» انجام شده و به شیوه توصیفی تحلیلی پردازش صورت گرفته است. تمامی ارجاعات منبعی و سندی به گونه درون متنی (ای پی ای / APA) است.
کلید واژگان: لذت, لذات دنیوی, لذات اخروی, جرمی بنتام, سهروردی, ابن سینا, ملاصدار -
پرسش از حقیقت و ماهیت انسان، از پرسش های اساسی فلسفه و پاسخ به این پرسش، مدار فلسفه ورزی فیلسوفان بوده است. ابن سینا، در قامت قطب بی رقیب فلسفه ی اسلامی، هم در استقلال و امتداد فلسفه ی اسلامی و هم پاسخ گویی به پرسش های بنیادین فلسفی، هم چنان بی رقیب است. ابداع در اصل مساله و یا اقامه ی برهان نو، دو ویژگی شاخص نظام فلسفی سینوی است. برهان «انسان معلق در فضا» یا «هواء طلق» یکی از نوآوری های فلسفی او برای اثبات حقیقت نفس، تجرد نفس، غیریت نفس و بدن و چگونگی علم به نفس است. ابن سینا در چند اثر فلسفی خویش از این برهان بهره جسته و آن را از قاطع ترین براهین برای اثبات مسایل پیش گفته دانسته است. این برهان، توجه فیلسوفان پس از وی را نیز جلب کرده است. مقاله پیش رو با اتکاء به آثار ابن سینا و دیگر منابع حکمت اسلامی در صدد ارایه تقریر جامع از این برهان برآمده است. تبیین مدعیات و مفروضات نهفته در این برهان، اشاره به امتداد آن در آثار و انظار فیلسوفان مشایی، اشراقی، صدرایی و نوصدرایی و بازتاب آن در تاریخ فلسفه ی غرب، و اشاره اجمالی به بعضی از نقدها، از جمله مطالبی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
کلید واژگان: ابن سینا, برهان هواء طلق, برهان انسان معلق, حقیقت نفس, علم حضوری -
نشریه سفینه، پیاپی 78 (بهار 1402)، صص 61 -89
شیخ الرییس ابوعلی سینا، «صادر اول» در فلسفه خود را «عقل اول» می نامد و برای آن اوصاف خاصی قایل است. از سوی دیگر در دین تعابیر مختلفی درباره «نخستین مخلوق» آمده است، که از آن جمله، «عقل» و «روح رسول اکرم؟ص؟» است. ابن سینا، برای نشان دادن سازگاری نظریه خود با آموزه های دینی، روایات مربوط به «اولیت عقل» را شاهد صحت نظریه «اولیت عقل اول» می آورد. نگارنده در این مقاله به موضوع ادعای مطابقت «عقل اول» با دو تعبیر دینی مذکور پرداخته و کوشیده ثابت کند که: اولا معنای اصطلاح «عقل» در نظام آفرینش فلسفه ابن سینا، با معنای آن در آیات و روایات، و نیز معنای «اولیت عقل» در این دو نظام، کاملا با هم متفاوت اند و از این رو این دو غیر قابل تطبیق با یکدیگرند. ثانیا ابن سینا هیچ ذکری از احادیث نخستین مخلوق بودن «روح پیامبر اکرم؟ص؟» نمی کند و نمی کوشد روح آن حضرت را با «عقل اول» تطبیق دهد، زیرا چنین تطبیقی مستلزم اشکالات متعددی است، و چه بسا وی به برخی از آنها آگاه بوده که ادعای آن را نکرده است. عمده ترین این اشکالات، مساله «تقدم نفس بر بدن» است که شیخ الرییس آن را قبول ندارد، در حالی که روایات متواتر، به صراحت بر آن دلالت دارند. از این رو نمی توان ادعا کرد که «عقل اول» _ که در فلسفه بوعلی بر همه مخلوقات تقدم دارد _ همان «روح حضرت رسول؟ص؟ » است، که شیخ آن را حادث به حدوث بدن، و نه مقدم بر آن می داند. در متن مقاله، بعضی دیگر از اشکالات مطابقت «عقل اول» با «روح» آن حضرت و ناسازگاری این ادعا با آموزه های وحیانی نشان داده شده است.
کلید واژگان: حضرت رسول اکرم؟ص؟, ابن سینا, صادر اول, روح و نفس, عقل اول, احادیث «اول ما خلق الله» -
مفهوم نبوت در نگاه نخست یک مسیله ی کلامی و دینی صرف به نظر می رسد، و شاید از این جهت باشد که در فلسفه کمتر به عنوان یک مسیله ی مستقل عقلی بدان پرداخته شده است. این درحالی است که با نگاهی دقیق در فلسفه ی ابن سینا با توجه به تحلیلی که وی از هستی، انسان، جامعه و چیستی وحی دارد، امری کاملا عقلانی و مبتنی بر ضرورت عقلایی است. ایشان با توصیفی که از نبوت دارد مدعی است نبی انسانی است کامل و از هر جهت دارای کمالات ممکن که با اتصال به عقل فعال به کسب حقایق اصیل نایل می شود. وی از سه جهت وجود نبی را امری ضروری بر می شمارد؛ نخست از جهت اجتماعی به عنوان عاملی برای هدایت و کمال اجتماع، دوم به عنوان عنصری ضروری برای تحقق نظام احسن با توجه به عنایت الهی و سوم از این جهت که از نظر معرفت شناسی دریافت حقیقت اصیل بالضروره نیازمند ادراک معارف الهی است.این جستار برآن است که با نگاهی توصیفی - تحلیلی به برجستگی بحث نبوت، بویژه ضرورت آن در آثار ابن سینا پرداخته و از خلال آثار ایشان به صورتبندی سه استدلال در این باب بپردازد.
کلید واژگان: ضرورت نبوت, ابن سینا, وحی, اجتماعIrony means humor, sarcasm and showing conflicting aspects of a text or work, which often causes laughter. Irony is also used as a visual technique in the narrative or form of a visual work. In this article, irony in three paintings of the Shiraz school of painting and in particular the Al-Inju period is examined because it is believed that the social conditions of the Mongol rule caused Iranian artists to use illustrations and books. Arai have expressed some concepts ironically and ironically. Therefore, the purpose of the research is to introduce the components and applications of irony, and the other is to analyze the quality of irony in the content and form of three illustrations of the illustrated Shahnamehs of the Al-Injo period, including "The imprisonment of Zahak by Fereydon", "Death of Chahar Hamdel Ki Khosro" and "Accusation". Soudabeh to Siavash. The research material is derived from library data and is based on descriptive-analytical method. The findings of the research show that paintings are more capable of ironic analysis in which the main subject is faced with deep and absolute conditions such as death or a dangerous situation that leads to death. In all the examined pictures, there was an element of taste and structural irony and situational irony were used in them.
Keywords: Necessity ofProphethood, Ibn Sina, .revelation, community -
این تحقیق با رویکرد فلسفی و با به کارگیری روش تحلیلی توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای به تبیین نظریه صدرالمتالهین در باب علم الاهی می پردازد. در تبیین نظریه صدرا ابتدا سعی شده است نقد و بررسی های صدرا از دیدگاه دیگران موردمداقه قرار گیرد تا از خلال این نقد و نظرهای صدرا، دیدگاه او در باب علم الاهی روشن گردد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که ازنظر صدرا ذات حق به دلیل برخورداری از شدت وجودی، بالاترین مرتبه ی علم را نیز دارد، زیرا وجود در دیدگاه وی عین علم است و به تبع شدت وجودی، علم او نیز در عالی ترین مرتبه قرار می گیرد. به وزان وجود ما لایتناهی فوق ما لایتناهی که حضرت حق دارد علم او به ذاتش به همان وزان خواهد بود. ملاصدرا معتقد است که وجود اشیا برای خداوند عین علم او به آن ها است و میان علم به اشیا و وجود اشیا مباینت و مغایرت نیست. ازنظر وی معنای علم ذاتی تفصیلی قبل از ایجاد یعنی این که موجودات وجودشان نزد او مکشوف و مشهود است اما به نحو اکمل و پیراسته از ضعف ها و حدود نقایص.
کلید واژگان: علم, صدرالمتالهین, علم خداوند, علم حصولی, علم حضوری, ابن سینا -
این پژوهش به بررسی تفسیر سینوی آیه نور، نه به روش فلسفی و با زبان فیلسوفان بلکه با استناد به تفاسیر صحابه و تابعان و با بهره گیری از مبانی تفسیر اجتهادی برخاسته است. بسیاری از صحابه و تابعان در اقدامی هماهنگ، هم سو با برخی قرایات، تفسیری انفسی از آیه نور ارایه داده و سخن از ایمان و مراتب آن در تفسیر خود به میان آورده اند. ابن سینا نیز تفسیری انفسی از آیه نور ارایه داده و با بهره گیری از ادبیات فلسفی، سخن از عقل انسانی و مراتب آن به میان آورده است. ازآنجاکه «عقل» در یک اصطلاح فلسفی، معادل «ایمان» در عرف شریعت است، می توان تفسیر سینوی از آیه نور را بازسازی شده تفاسیر صحابه و تابعان و کاملا هم سو با محتوای آن تفاسیر دانست. از سوی دیگر، ویژگی ها و امتیازات این تفسیر ابن سینا موجب شد تا پس از وی توسط بسیاری از مفسران و حکما مورد تکرار و تاکید قرار گیرد و حتی برخی مفسران، با الهام گیری از روش و محتوای تفسیر سینوی آیه نور، به تفسیر برخی دیگر از آیات قرآن بپردازند. هرکدام از موارد پیش گفته، می تواند گواهی بر درستی تفسیر بوعلی از آیه نور باشد..
کلید واژگان: آیه نور, ابن سینا, تفسیر فلسفی, تفسیر صحابه, تفسیر تابعانThis research examines Ibn Sina's interpretation of the verse Nūr, not in a philosophical way and with the language of philosophers, but by referring to the interpretations of the Companions and Followers and using the principles of ijtihād interpretation. Many of the Companions and Followers in a concerted action, along with some recitations, have presented an esoteric interpretation of the verse Nūr and have mentioned faith and its levels in their interpretation. Ibn Sina also presented an esoteric interpretation of the verse Nūr and using philosophical literature, he spoke about human reason and its levels. Since "reason" in a philosophical term is equivalent to "faith" in the custom of Shariʿah, ibn Sina's interpretation of the verse Nūr can be regarded as a reconstruction of the interpretations of the Companions and Followers and completely in line with the content of those interpretations. On the other hand, the characteristics and privileges of ibn Sina's interpretation caused it to be repeated and emphasized by many commentators and scholars after him, and even some commentators, inspired by the method and content of ibn Sina's interpretation of the verse Nūr, interpreted some other verses of the Qurʾan.
Keywords: The Verse Nūr, Ibn Sina, Philosophical Interpretation, the Interpretations of the Companions, the Interpretations of the Followers -
روش های علمی، ابزار هایی برای حل مسایل هر علم هستند. در دوران جدید و معاصر به تدریج مباحث مستقل، درباره چند و چون این روش ها رواج یافته، به تدوین متدولوژی (روش شناسی) علوم دامن زد. هر چند بحث از روش فلسفه در دوران گذشته نیز مطرح بود، امروزه این بحث در شاخه نوپیدایی به نام فرافلسفه دنبال می شود. نوشتار پیش رو در پی برداشتن گامی اولیه به منظور شناسایی مختصات روش فلسفی ابن سینا است. ابن سینا بحث مستقل و مستوفایی درباره روش فلسفه مطرح نکرده است؛ از این رو برای شناسایی روش فلسفی او باید از فرافلسفه ضمنی اش بهره برد و با مرور بر آثارش روش هایی را که وی در عمل به کاربسته است، شناسایی کرد.در این مقاله پس از بحثی مقدماتی درباره روش علوم و روش شناسی فلسفی، بحث های ابن سینا در مورد روش فلسفه را مرور می کنم. در مرحله بعد با نگاهی بر روش های کمابیش رایج در فلسفه تحلیلی، چهار روش استدلال قیاسی، تحلیل مفهومی، تحلیل منطقی و آزمون ذهنی به عنوان الگو و چارچوب بحث، انتخاب شده و نمونه هایی از به کارگیری این روش ها در فلسفه ابن سینا ارایه می گردد. بازشناسی روش فلسفی ابن سینا در این چارچوب نشان می دهد فلسفه وی به لحاظ روشی شباهت زیادی به فلسفه تحلیلی معاصر دارد.کلید واژگان: روش فلسفه, فرافلسفه, فلسفه تحلیلی, تحلیل مفهومی, تحلیلی منطقی, آزمون ذهنی, ابن سیناScientific methods are tools for solving the problems of any science. In the new and contemporary era, the independent discussion of some of these popular methods gradually fueled the formulation of science methodology. Although the issue of the method of philosophy was also discussed in the past, today this discussion is followed in an emerging field called meta-philosophy. This article seeks to take an initial step in order to identify the coordinates of Avicenna’s philosophical method. Avicenna does not have an independent and exhaustive discussion of the method of philosophy, and therefore, to identify his philosophical method, one should use his implicit meta-philosophy and by reviewing his works, identify the methods that he actually used. In this article, after an introductory discussion on the method of science and philosophical methodology, I review Avicenna’s discussions on the method of philosophy. In the next step, with a look at the more or less common methods in analytical philosophy, four methods of comparative reasoning, conceptual analysis, logical analysis, and mental test will be selected as models and frameworks for discussion and some examples will be presented for the application of these methods in Avicenna’s philosophy. Recognizing Avicenna’s philosophical method in this framework shows that his philosophy is very similar to contemporary analytical philosophy in terms of method.Keywords: method of philosophy, meta-philosophy, analytical philosophy, Conceptual analysis, logical analysis, mental test, Avicenna
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.