جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آموزش" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «آموزش» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
توحید ذاتی اولین مرتبه از مراتب توحید است که حقیقت معنای قرآنی آن از دیدگاه علامه طباطبائی، بر خلاف دیدگاه عمده مفسران که به تبع از فیلسوفان و متکلمان حاصل شده، وجود محض و نامحدود بودن خداوند است. این مقاله با استفاده از قواعد تفسیر انجام شده، روش آن، توصیفی تحلیلی، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و هدف آن، کشف، بررسی و تبیین انواع روش برای آموزش توحید ذاتی در قرآن بر اساس دیدگاه علامه طباطبائی است .نتایج این تحقیق نشان می دهد که از دیدگاه علامه، آموزش توحید ذاتی در قرآن، دارای دو روش اصلی «اعلام و القای صریح به مخاطب» و «استدلال»، و روش استدلال خود دارای سه گونه فرعی زیر است: استدلال به وحدت جنس «اله»، استدلال به نامحدودیت «مثل» خدا، و استدلال به قهاریت خداوند. از کاربرد این دو روش در آموزش توحید ذاتی در قرآن به دست می آید که باید هم به منظور القا و تلقین این مرتبه از توحید به مخاطب، آن را صریحا اعلام کرد؛ و هم به منظور تعقل و اندیشه ورزی او به انواع گونه ها برایش استدلال اقامه کرد.
کلید واژگان: روش, آموزش, توحید ذاتی, قرآن, اعلام, استدلالMarifat, Volume:33 Issue: 1, 2024, PP 11 -20Intrinsic monotheism is the first level of monotheism. Contrary to the majority of commentators' views derived from philosophers and theologians, from the perspective of Allama Tabataba'i, the true meaning of monotheism in the Quran is the pure and unlimited existence of God. This descriptive-analytical article uses the rules of interpretation and library resources to discover, examine and explain the types of methods for teaching intrinsic monotheism in the Quran based on the view of Allamah Tabataba'i. The research results show that from Allamah's view, teaching intrinsic monotheism in the Quran has two main methods " explicit declaration and induction to the audience" and "argumentation". The method of argumentation has the following three sub-types: reasoning to the unity of the nature "God", reasoning to the limitlessness of the "likeness" of God, and reasoning to the omnipotence of God. Using these two methods in teaching intrinsic monotheism in the Quran, we realize that this level of monotheism must be explicitly declared both in order to induce and instill it in the audience. Besides, in order for people to reason and think, argumentations must be presented to them in various ways.
Keywords: Method, Education, Intrinsic Monotheism, Quran, Declaration, Argumentation -
طراحی آموزشی حکمی (حکمت بنیان) مدل سازی شد . این مدل طراحی آموزشی پژوهش محور ، برای طراح آموزش شرایطی فراهم می کند تا مطابق با ابعاد یادگیری مطلوب، مفروضات ، عادات و الگوهای ذهنی خود را در هر طراحی آموزشی مورد بازبینی و تجدید نظر قرار دهد و به خلق مدل یادگیری متناسب با موقعیت و شرایط مطلوب بپردازد مدل طراحی آموزشی حکمی ابتدا از تبیین و تفسیر انسان مطلوب شروع و با تبیین و تفسیر انسان محقق ادامه می یابد. هر مرحله مبتنی بر متدهای پژوهشی کیفی با کاوش در منابعی که می تواند انسان مطلوب و انسان محقق را تبیین نماید، اجرا می گردد و سپس برای تبیین و تفسیر تغییر انسان محقق به انسان مطلوب عناصر طراحی آموزشی با طرح سوال از مطلوبیت ها و قیاس آن با انسان محقق ، تغییر انسان محقق از انسان محقق مطلوب استنطاق و استنتاج می شود و در نهایت ابعاد طراحی آموزشی حکمی سازماندهی می گردد. انسان مطلوب در این بررسی انسان حکیم تبیین گردید و عناصر طراحی آموزشی شامل تببین وتفسیر ابعاد یادگیری حکیمانه (حکمت آموزی)، اهداف یادگیری حکیمانه، تولید محتوا، نقش و تبحرمعلم (حکمت ورز) و شاگرد (حکمت آموز) حکیم، تدریس (حکمت ورزی)، سنجش و ارزشیابی حکیمانه برای رسیدن به انسان حکیم طراحی گردید. این پژوهش اولین تلاش برای طراحی آموزشی مبتنی بر یک رویکر بومی است و در حد یک نظریه جدید نگاه متفاوت به ابعاد یادگیری دارد چرا که مبتنی بر ابعاد حکمت، فرا عقلانیت که تلفیق عرفان و فلسفه استدلالی است،طراحی شد و عناصر طراحی آموزشی نیز برای تحقق چنین ابعادی از یادگیری نسبت به تمام پارادایم ها و رویکردهای موجود کاملا متفاوت طراحی شد.
کلید واژگان: آموزش, حکمت, عقلانیتA wisdom-based instructional design model was developed. This research-oriented model provides conditions for instructional designers to review and reconsider their assumptions, habits, and mental patterns in every educational design according to desirable learning dimensions. The goal is to create a learning model tailored to the specific situation and ideal conditions. The wisdom-based instructional design begins with the explanation and interpretation of the ideal human and continues with the elaboration of the realized human. Each stage is implemented using qualitative research methods, exploring sources that explain both the ideal and the realized human. The transformation of the realized human into the ideal human is then examined by comparing their characteristics, leading to a deduction of the changes needed to move from the realized human to the ideal one. Finally, the dimensions of wisdom-based instructional design are organized. In this study, the ideal human is defined as the wise human, and the elements of instructional design include the explanation and interpretation of wise learning dimensions (wisdom acquisition), the goals of wise learning, content production, the role and expertise of the teacher (wise practitioner) and student (wise learner), wise teaching methods (wisdom practice), and wise assessment and evaluation to achieve the wise human. This research represents the first attempt to design an educational model based on an indigenous approach, offering a novel perspective on learning dimensions. It diverges from all existing paradigms and approaches, as it is grounded in wisdom and supra-rationality, a fusion of mysticism and philosophical reasoning. The elements of instructional design are thus distinctly tailored to realize these unique learning dimensions.
Keywords: Education, Rationality, Wisdom -
هدف
پژوهش حاضر با هدف بررسی استفاده از برنامه درسی ترکیبی و استفاده از روش معکوس در دروس فلسفه و منطق اجرا شده است.
روش کارروش پژوهش حاضر، توصیفی _ تحلیلی است. گستره پژوهش، اسناد و مدارک معتبر است.
نتایجاستفاده از برنامه ترکیبی در دروس فلسفه و منطق این امکان را فراهم می کند که با استفاده از تکنولوژی، دسترسی به محتوا و منابع آموزشی به سهولت فراهم شود، کلاس درس محدود به مکان و زمان خاصی نباشد و هم چنین توانایی مربیان برای دریافت بازخورد از پیشرفت یادگیرندگان بهبود یابد و از این طریق بتوان بهتر به اهداف دوره های آموزشی دست یافت. با استفاده از روش معکوس و یادگیری الکترونیکی می توان یادگیری اصول و قواعد را در خارج از کلاس درس انجام داد و کلاس درس بر کاربرد این علوم و انجام تمرین و پروژه متمرکز شود. البته با توجه به اینکه یکی از اصلیترین عوامل تاثیرگذار در اثربخشی یادگیری الکترونیکی، به کارگیری شیوه طراحی آموزشی مناسب برای شکل دهی به محیط یاددهی و یادگیری است؛ بنابراین نقش معلم در این برنامه درسی، طراح آموزشی است. طراحی که بتواند محیط جذابی را در کلاس درس حضوری و مجازی ایجاد کند تا مخاطبان با علاقه دروس مختلف را فرابگیرند.
نتیجه گیرینتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که استفاده از برنامه ترکیبی به همراه روش معکوس، معلمان را توانمندتر و در فراگیران مهارت های تفکر را افزایش می دهد، به گونه ای که می توانند قواعد منطق و دیدگاه های فیلسوفان مختلف را در فهم و حل مسائل مختلف به کار گیرند.
کلید واژگان: برنامه ترکیبی, آموزش, یادگیری, منطق, فلسفهIntroductionThe current research was carried out with the aim of investigating the use of a combined curriculum and the use of the reverse method in the courses of philosophy and logic.
MethodThe present research method is descriptive-analytical. The scope of research, documents and documents are valid.
FindingsThe use of a hybrid program in philosophy and logic courses makes it possible to use technology to expand the physical boundaries of the classroom, access to learning content and resources should be provided, and the ability of instructors to receive feedback on the progress of learners should be improved, and in this way, the goals of the training courses could be better achieved. By using the reverse method and electronic learning, the principles and rules can be learned outside the classroom, and the classroom can be focused on the application of these sciences and doing exercises and projects. Of course, considering that one of the main influencing factors in the effectiveness of e-learning is the use of appropriate educational design methods to shape the teaching and learning environment; therefore, the teacher's role in this curriculum is an educational designer. A design that can create an attractive environment in the face-to-face and virtual classroom so that the audience can learn different subjects with interest.
ConclusionThe general conclusion of the research showed that the use of a combined program along with the reverse method, It empowers teachers and increases students' thinking skills, in such a way that they can apply the rules of logic and the views of different philosophers in understanding and solving different problems.
Keywords: Combined Program, Teaching, Learning, Logic, Philosophy -
این پژوهش با هدف نقد مبانی معرفت شناسی نیولیبرالیسم در آموزش، از منظر علامه مصباح یزدی صورت گرفت. نوع این پژوهش کیفی و برای دستیابی به هدف پژوهش از دو روش پژوهش تحلیل اسنادی و پژوهش استنتاج عملی فرانکنا و نیز نقادی بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی آثار و نوشته ها و روایت های تاریخی مرتبط با موضوع نیولیبرالیسم در حوزه آموزش و معرفت شناسی تعلیم و تربیت اسلامی بوده است. براساس یافته های پژوهش، ذهنیت حکومت نیولیبرالیسم سعی بر آن دارد که افرادی پرورش یابند که خودمحوری، ویژگی اساسی آن است. در این سوژه در ظاهر، آزاد و مختارند تا زمان و منابع خود را برای تحقق هرچه بهینه تر سرمایه انسانی در وجود خودشان مدیریت کنند و اعضای حوزه آموزش وارد فضای رقابتی و مبهم می شوند و امنیت شغلی آنها در گرو تطابق با معیارهای مستمر و استانداردهاست. ولی از منظر تعلیم و تربیت اسلامی، اساسی ترین جایگاه علم، آماده ساختن نیروی انسانی کارآمد، شایسته و دارای مهارت به منظور پاسخ گویی به نیازهای جامعه در زمینه های مختلف است.
کلید واژگان: معرفت شناسی, لیبرالیسم, نیولیبرالیسم, آموزش, تعلیم و تربیت اسلامیMarifat, Volume:32 Issue: 9, 2024, PP 31 -36Criticizing the epistemological foundations of neoliberalism in education, this research was conducted from the perspective of Allameh Misbah Yazdi. The type of this research is qualitative and in order to achieve the goal of the research, two research methods were used: documentary analysis and research of Franken's practical inference, as well as criticism. The statistical community of the research included all works, writings and historical narratives related to the subject of neoliberalism in the field of education and epistemology of Islamic education. Based on the findings of the research, neoliberalism tries to cultivate people whose main characteristic is self-centeredness. In this subject, in appearance, they are free to manage their time and resources for the optimal realization of human capital in their existence, but the members of the education field enter a competitive and ambiguous environment, and their job security depends on compliance with continuous criteria and standards. But from the point of view of Islamic education and training, the most basic position of science is to prepare efficient, competent and skilled manpower in order to respond to the needs of society in various fields.
Keywords: epistemology, liberalism, neoliberalism, education, Islamic education -
هدف پژوهش حاضر واکاوی پژوهش های کاربرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری مبتنی بر مفاهیم پساپدیدارشناسی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. با ابتناء بر مهمترین مفاهیم پساپدیدارشناسی ، مقالات کابرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری بین سال های 2017 تا 2022 مورد واکاوی قرار گرفت. یافته های پژوهش در زمینه میانجی گری واقعیت مجازی در رابطه با یادگیرنده و محیط یادگیری نشان داد که از بین روابط توصیف شده در پساپدیدارشناسی ، بیشترین آن به رابطه زمینه ای و غوطه وریاختصاص دارد و رابطه هرمنوتیک ، بدنمندی و غیریت در رتبه های بعدی قرار دارند. در زمینه کابردهای چندگانه فناوری واقعیت مجازی به ترتیب تدریس ، تعامل ، ارزشیابی و ایجاد انگیزه در پژوهش های انجام شده مورد توجه بوده است. در زمینه ساختارهای افزایشی فناوری (آنچه فناوری به ما می دهد) می توان به تعامل و غوطه وری ، ایجاد انگیزه ، یادگیری عمیق و مشارکت ، در پژوهش ها غالب بودند و در زمینه ساختارهای کاهشی فناوری (آنچه فناوری از ما می گیرد) در پژوهش ها مواردی همچون هزینه بالا ، واقعیت ناکافی ، ارتباطات انسانی ، بار شناختی بالا و ضرر و زیان برای سلامتی انسان مورد توجه قرار گرفته است. در نهایت پیشنهاد شد؛ تا نحوه دگرگونی تجربه و ادراک فراگیران در زمان کابرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری مورد بررسی دقیق تر قرار گیرد تا ابعاد و زوایای پنهان فناوری برای سیاستگذاران و طراحان فناوری آموزشی هویدا شود. از طرف دیگر می توان گفت که نتایج این عمل می تواند به بهبود کیفیت یادگیری مبتنی بر فناوری کمک نماید.کلید واژگان: پساپدیدارشناسی, واقعیت مجازی, آموزش, یادگیریThe purpose of the current research is to analyze the researches on the use of virtual reality in teaching and learning based on the concepts of post-phenomenology. To achieve this goal, a descriptive-analytical method has been used. Emphasizing on the most important concepts of post-phenomenology, articles on the use of virtual reality in education and learning between 2017 and 2022 were analyzed. The findings of the research in the field of virtual reality mediation in relation to the learner and the learning environment showed that among the relationships described in post-phenomenology, most of them are related to background and immersion and hermeneutic relationship, embodiment and alterity are in the next ranks. In the field of multiple applications of virtual reality technology, in the order of teaching, interaction, evaluation and motivation, it has been considered in the conducted researches. In the field of incremental structures of technology (what technology gives us), interaction and immersion, motivation, deep learning and participation can be dominant in researches, and in the field of decreasing structures of technology (what technology takes from us) in researches Such as high cost, insufficient reality, human communication, high cognitive load and losses for human health have been considered. Finally, it was suggested; so that the way of changing the experience and perception of the learners during the application of virtual reality in education and learning is investigated more closely, so that the dimensions and hidden angles of the technology are revealed for the policy makers and educational technology designers. On the other hand, it can be said that the results of this practice can help improve the quality of technology-based learning.Keywords: Post-phenomenology, Education, virtual reality, learning
-
زمینه
روزنامه نگاری حرفه ای است که اصول اخلاقی در آن نقش پررنگی دارند. از این رو این رعایت این اصول در آموزش آن می بایست مدنظر قرار بگیرد. هدف پژوهش حاضر، تبیین چالش های آموزش روزنامه نگاری به منظور نهادینه سازی اصول اخلاقی در دانشگاه های کشور، است.
روشپژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش آمیخته (کیفی - کمی) است. جامعه آماری در بخش کیفی، روزنامه نگاران و استادان دانشگاه با بیش از 5 سال سابقه کار و در بخش کمی، دانشجویان سال آخر رشته روزنامه نگاری دانشگاه های کشور، می باشد. روش نمونه گیری بخش کیفی غیراحتمالی از نوع هدفمند و در بخش کمی به صورت سرشماری است. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است. به منظور تحلیل داده ها و ترسیم مدل، در بخش کیفی تحلیل تماتیک و در بخش کمی روش الگویابی معادلات ساختاری انجام شد و از نرم افزارهای اکسل، SPSS و لیزرل، استفاده شد.
یافته هایافته های این پژوهش نشان داد که حدود 70 درصد از چالش های آموزش روزنامه نگاری در دانشگاه های ایران، به ترتیب اهمیت مرتبط با نحوه پذیرش دانشجو، کمبود امکانات و تجهیزات دانشگاه ها، امنیتی بودن فضای جامعه و رسانه ها و ضعف اخلاق در صنعت روزنامه نگاری کشور است. حدود 30 درصد دیگر چالش ها، تخصصی نبودن روزنامه نگاری آکادمیک، ارتباط ضعیف دانشگاه و رسانه برای کارآموزی، کم توجهی به اخلاق محوری در فرآیند پذیرش اساتید، عدم امکان شناخت رشته قبل از ورود به دانشگاه، بی توجهی به مهارت های دانشجو و عدم توجه وزارت علوم به زیرساخت های دانشگاه ها هستند.
نتیجه گیریاصول اخلاقی نقش بسیار پررنگی در حوزه روزنامه نگاری دارد. لذا می بایست در نحوه آموزش دانشجویان نیز به این مقوله توجه شود.
کلید واژگان: آموزش, روزنامه نگاری, اصول اخلاقی, دانشگاه های ایرانBackgroundJournalism is a profession in which ethical principles play a prominent role. Therefore, this observance of these principles should be considered in its education. The aim of the current research is to explain the challenges of journalism education in order to institutionalize ethical principles in the country's universities.
MethodThe current research is applied in terms of purpose and mixed research method (qualitative-quantitative). The statistical population in the qualitative part is journalists and university professors with more than 5 years of work experience, and in the quantitative part, the final year journalism students of the country's universities. The non-probability qualitative sampling method is targeted and the quantitative sampling method is census. The tool for collecting information is an interview in the qualitative part and a questionnaire in the quantitative part. In order to analyze the data and draw the model, the thematic analysis was done in the qualitative part and structural equation modeling was done in the quantitative part, and Excel, SPSS and Laserl software were used.
ResultsThe findings of this research showed that about 70% of the challenges of journalism education in Iranian universities are, in order of importance, related to the way of accepting students, the lack of facilities and equipment of universities, the security of society and the media, and the weakness of ethics in the country's journalism industry. About 30% of the other challenges are the lack of specialization in academic journalism, the weak connection between the university and the media for internships, the lack of attention to ethics in the process of accepting professors, the impossibility of knowing the field before entering the university, the lack of attention to student skills, and the lack of attention of the Ministry of Science to the infrastructure of universities.
ConclusionEthical principles play a very prominent role in the field of journalism. Therefore, it is necessary to pay attention to this category in the way of teaching students.
Keywords: Education, Journalism, Ethical principles, Iranian universities -
آموزش و پژوهش فلسفه دین در ایران، به عنوان شاخه ای اساسی از مطالعات فلسفی درباب دین، در سه دهه گذشته تاکنون با چالش ها و موانع متعددی مواجه بوده است که برخی از آنها عبارتند از: 1. بستر نسبتا الحادی و غربی- مسیحی فلسفه دین، که موجب بدبینی نسبت به آن در جامعه دینی ایران شده است. 2. عدم تقید فلسفه دین به پیش فرض های کلامی سنت اسلامی، که بعضا موجب رویکرد انتقادی به آموزه های سنت دینی اسلامی شده است. ضمن اینکه نگرانی علمای دینی از گسترش بی دینی در نتیجه رشد فلسفه دین به علت نقش مباحث عقلانی آن در اتخاذ رویکرد انتقادی یا فرادینی به دین و اعتقادات دینی دارای اهمیت خاص خود است. 3. سطح پایین معرفت دینی مردم و غلبه وجه تقلیدی اعتقادات دینی، که موجب آسیب پذیری بیشتر دینداری آنها در نتیجه گسترش رویکرد فلسفی به دین می گردد. 4. پیش فرض های کلامی علمای دینی، که مانع اقبال به رویکرد فلسفی به دین شده است. 5. غلبه نگرش انحصارگرایانه نسبت به سنت دینی خودی، که موجب نادیده گرفتن مزایای دیگر سنت های دینی است که در نتیجه رویکرد فلسفی به دین ممکن است حاصل شود. 6. غلبه تاریخی رویکرد فقهی در سنت دینی و دینداری اسلامی، که موجب دوری از نگرش فلسفی و عقلانی و تقویت رویکرد تقلیدی به دین شده است. نتیجه حاصل از این موانع، رشد کند فلسفه دین و مواجهه اندیشمندان طرفدار آن با مشکلات و چالش های فراوان در مقام آموزش و پژوهش آن است. به همه این موانع بایستی خطرات ناشی از بدفهمی برخی موضوعات و مسایل فلسفه دین را افزود که موجب انحرافات دینی و ضربه زدن به دینداری مردم می گردد.
کلید واژگان: فلسفه دین, آموزش, پژوهش, ارزیابی انتقادی, پیش فرض های کلامیTeaching and researching the philosophy of religion in Iran has faced many challenges and obstacles for three or four decades up to now. Some of them are as follows: 1. Atheistic, western, and Christian backgrounds of the philosophy of religion have caused a kind of pessimism in Iranian religious society. 2. No restraint of philosophy of religion towards theological presuppositions of Islamic tradition that has led to critical approaches to teachings of Islamic tradition, meantime, worries of some religious scholars concerning spreading disbelieving in the result of developing the philosophy of religion due to the role of its rational debates and taking critical or meta-religious approach to religion, has its special importance. 3. Low levels of people’s religious knowledge and dominance of imitation aspect of religious beliefs that are led to more vulnerability of their religiosity due to developing a philosophical approach to religion. 4. Theological presuppositions of religious scholars that have been prevented from welcoming to philosophical approach to religion. 5. Dominance of an exclusivistic approach to our religious tradition has led to deny the merits of other religious traditions that can be possible based on the philosophical study of religion. 6. Historical dominance of jurisprudential approach in Islamic tradition and religiosity that has been caused by the negligence of philosophical and rational approach to religion and to reinforcing imitation of it. The result of the mentioned obstacles is the slow development of the philosophy of religion and its thinkers to many problems and challenges regarding teaching and doing research. Should be added to these obstacles the dangers resulted from misunderstanding some subjects and questions of the philosophy of religion which led to some religious deviations and striking people’s religiosity. There are some ways to remove such obstacles. The best is to separate the theological approach to religion from the philosophical one.
Keywords: Philosophy of Religion, Teaching, Research, Critical Approach, Theological Presuppositions -
در این مقاله مقصود تبیین دیدگاه جان دیویی (John Dewey) پیرامون پیوند میان دو حوزه نظر و عمل در جامعه دموکراتیک است که از نظر او از طریق آموزش (education) محقق می شود. دیویی ضمن انتقاد از ثنویت های موجود در تاریخ فلسفه، رسالت فلسفه را نه در کشف روابط موجود در جهان و راز جهان بلکه در نحوه مهار و اصلاح آن می داند. وظیفه فلسفه، بررسی تعارض های اجتماعی به واسطه تفکر و حل این تعارض ها است. او در صدد تنظیم فلسفه ای همسو با مفاد زندگی دموکراتیک است و بنا دارد ضمن جمع بین نظر و عمل، شهروندان را برای حضور در جامعه دموکراتیک آماده کند. مفهوم دموکراسی از نظر دیویی به عنوان یک پراگماتیست، صرفا مفهومی سیاسی نیست. از نظر یک پراگماتیست، طراحی مجدد شکل (form) کلی جامعه ای که افراد مختلف در آن زندگی می کنند، از ضروریات جامعه دموکراتیک به شمار می آید. در این شکل، تعامل فراگیر اعضای جامعه با یکدیگر به نحوی که موجب پیوستگی اجتماعی (social continuity) شود، مورد تاکید قرار می گیرد. از نظر دیویی تحقق این معنا از مجرای آموزش میسر می شود و در این مسیر، امکان رشد تمامی افراد جامعه فراهم شده و اعضای جامعه به مدد دستیابی به مهارت حل مسیله (problem solving) و روش تفکر انتقادی (critical thinking) به سطح مطلوبی از بلوغ فکری می رسند. بنابراین دیویی که از سویی در پی حل مسایل زندگی و ناسازگاری های اجتماعی به واسطه فلسفه است و از سویی دیگر دموکراسی را بهترین شیوه زندگی می داند؛ در تلاش است با رویکردی پراگماتیستی، جامعه دموکراتیک مورد نظر خویش را به نحوی ترسیم کند که عنصر آموزش در فرد فرد جامعه، توانایی حل مسیله را در اعضای جامعه ایجاد کرده و امکان مشارکت آنها را در سازوکار جامعه، حل مشکلات جاری و تعارض های اجتماعی فراهم کند.
کلید واژگان: پراگماتیسم, آموزش, حل مسئله, دموکراسی, جان دیوییIn this study, the purpose is to explain John Dewey's views on the connection between theory and practice in the democratic society. According to him this aim can be achieved through education. Criticizing the dualities in the history of philosophy, Dewey considers the mission of philosophy not only in discovering the relations between the world and the mystery of the world, but its mission includes how to control and correct the world too. The task of philosophy is to study social conflicts through thinking and resolving these conflicts. He seeks to formulate philosophy in line with the principles of democratic life and to prepare citizens for a democratic society while reconciling opinion and practice. For Dewey as a pragmatist, the concept of democracy is not merely a political concept. For a pragmatist, redesigning the overall form of society in which different people live is a necessity of a democratic society. In this form, the pervasive interaction of community members with each other through social experiences and in some way which leads to social continuity is emphasized. According to Dewey, the realization of this meaning is possible through education and in this way, the possibility of for all members of the community to grow and members of the community to achieve problem-solving skills and the critical thinking method reaches a desirable level of intellectual maturity. Therefore, Dewey, on the one hand, seeks to solve life's problems and social incompatibilities through philosophy, and on the other hand, considers democracy to be the best way of life; With a pragmatic approach, he is trying to draw the desired democratic society in such a way that the element of education in the individual of the society creates the ability to solve problems in the members of the society and provides the possibility of their participation in the mechanism of the society, solving current problems and social conflicts.
Keywords: Pragmatism, Education, Problem Solving, Democracy, John Dewey -
زمینه
یکی از زمینه های نوظهور مطالعات سالیان اخیر مربوط به آموزش اخلاق کسب و کار می باشد. پژوهش در این زمینه بسیار اندک بوده و نیازمند توجه و مطالعه بیشتر جهت شناسایی اهداف، ابعاد، مولفه ها و همچنین عوامل موثر بر آن می باشد. این مطالعه بررسی می نماید که در آموزش اخلاق کسب و کار چه ابعادی مد نظر قرار گرفته و محققان مختلف چه عناصری را بر آن موثر می دانند.
روشمطالعه حاضر توصیفی و به لحاظ هدف، کاربردی بوده که به شیوه مرور سیستماتیک انجام شده است. جامعه آماری آن کلیه مطالعات حوزه آموزش اخلاق کسب و کار در پایگاه داده اسکوپوس از ابتدای انتشار تا سال 2020 و شامل 832 تحقیق می باشدکه در نهایت 51 مقاله به عنوان نمونه انتخاب گردید. کدگذاری به کمک MAXQDA 10 انجام شده و نتایج با استفاده از چارچوب وتن بررسی شده است.
یافته هاشکست انتقال آموزه های دوره های اخلاق کسب و کار به محیط واقعی و نبود نظریه و مدل در این زمینه از مهم ترین شکاف های تحقیقاتی می باشد که یکی از عوامل اصلی آن، عدم توجه به زمینه در آموزش اخلاق کسب و کار می باشد.
نتیجه گیریمشارکت نظری این مطالعه شامل فهم بهتر اهداف، ابعاد و مولفه ها و همچنین عوامل موثر بر اخلاق کسب و کار به ویژه در حوزه آموزش می باشد. این امر به همراه شکاف مطالعاتی می تواند به عنوان مشارکت عملی در تدوین طرح درس و محتوا برای دروس اخلاق کسب و کار استفاده گردد.
کلید واژگان: اخلاق, اخلاق کسب و کار, آموزشBackgroundOne of the emerging fields of study in recent years is business ethics education. Research in this field is very limited and needs more attention and study to identify goals, dimensions, components and also the factors affecting it. This study examines what dimensions are considered in business ethics education and what elements are considered to be effective by different researchers.
MethodThe present study is descriptive and in terms of purpose, it is an applied study that has been done in a systematic review method. Its statistical population includes all studies in the field of business ethics education in Scopus database from the beginning of publication until 2020 and includes 832 researches, in which 51 articles were selected as a sample. The coding was performed using MAXQDA 10 and the results were analyzed using the Whetten framework
ResultsThe failure to transfer the teachings of business ethics courses to the real environment and the lack of theory and model in this field is one of the most important research gaps, one of the main factors is the lack of attention to the context in business ethics education.
ConclusionTheoretical participation of this study includes a better understanding of goals, dimensions and components as well as factors affecting business ethics, especially in the field of education. This, along with the study gap, can be used as a practical contribution to the development of lesson plans and content for business ethics courses.
Keywords: Ethics, Business ethics, Education -
هدف این پژوهش پرداختن به مسیله آموزش تفکر فلسفی و یافتن مولفه های آن در «کتاب العلم» و «کتاب التفکر» از احیاء علوم الدین غزالی است. یافته های حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، حاکی از این است که غزالی بر خلاف تصور رایج، تفکر فلسفی را که برخاسته از روحیه کاوشگری و جستجو است و با مهارت هایی چون استدلال، تجزیه، ترکیب و استنتاج آمیخته است قبول دارد و در «کتاب العلم» و «کتاب التفکر»، شرایطی را برای تعلیم و تعلم برشمرده که می تواند به تقویت این نوع تفکر بینجامد و برای کسب معارفی که به طور مستقیم و مشارکتی حاصل می شود بسیار کارآمد باشد. از طبقه بندی مجموعه شرایط ذکر شده، سه دسته مهارت های فکری و درون فردی، مهارت های بین فردی یا تعاملی و مهارت های کاوشگرانه، و چند مولفه اصلی «گفت وگو»، «تعامل»، «کندوکاو»، «روابط بین فردی»، «ارتباط موثر»، «همدلی»، «حمایتگری» و «خود اصلاحی»، برای آموزش تفکر فلسفی شناسایی شده اند. بازشناسی این مولفه ها و قراردادن آن ها در کنار برنامه های نو طراحی شده آموزشی، ابعاد ناگفته و نادیده آرای اندیشمندان مسلمان در خصوص تعلیم وتربیت را برای طراحان برنامه های درسی نمودار می کند و سبب می شود ایشان بتوانند آن ها را در ساختار برنامه های درسی نوین جای دهند.کلید واژگان: آموزش, تفکر فلسفی, غزالی, احیاء علوم الدین, کتاب العلم, کتاب التفکرThe current research is intended to study the issue of teaching philosophical thought and identify its components in “Kitab al-Elm” and “Kitab al-Tafakur” from Ghazali’s Ahya ul-Olum al-Din. The data are collected through note-taking from related resources and analyzed through the descriptive-analytical method. It was found that, contrary to the popular assumption, Ghazali accepts the philosophical thought that is rooted in examination and research and is blended with skills such as reasoning, analysis, synthesis, and deduction. Therefore, in “Kitab al-Elm” and “Kitab al-Tafakur” this scholar has offered some conditions for teaching and learning which endorse the aforesaid stance and is proved efficient in acquiring those types of knowledge that are explicitly or cooperatively obtained. Classifying these conditions revealed that three categories of mental and intrapersonal skills, interpersonal or interactive skills and inquiry-based skills as well as some major components involving “dialogue”, “interaction”, “inquiry”, “interpersonal relationship”, “effective relationship”, “sympathy”, “scaffolding” and “self-correction” are involved in teaching philosophical thought. Identifying these components and blending them with newly developed curriculums, paves the way for employing them in new education and syllabus and uncovers the hidden capacities inherent in the views of Muslim scholars about education.Keywords: teaching, Philosophical Thought, Ghazali, Ahya ul-Olum al-Din, Kitab al-Elm, Kitab al-Tafakur
-
آموزش تلفیقی به معنای ایجاد ارتباط میان محتواهای آموزشی با یکدیگر و همچنین با محیط زندگی یادگیرنده است که در مجموعه های آموزشی مدرن، نزدیک به یک قرن تجربه استفاده از آن وجود دارد. این مدل آموزشی بر به هم پیوسته و یکپارچه دانستن وجود آدمی مبتنی است و به همین دلیل، توانایی مغز را در یادگیری محتواهای مرتبط بیشتر می داند. مبنای فکری، تجربیات و موفقیت به دست آمده در استفاده از این مدل برنامه درسی، ایجاب می کند که به عنوان یکی از ضرورتهای مهم در تدوین متون درسی، مد نظر قرار داده شود. محتواهای آموزشی گروه معارف اسلامی در دانشگاه ها از این قاعده مستثنا نیستند. از این رو، نگارنده با تالیف کتابهای اندیشه اسلامی 1 و اندیشه اسلامی 2، سعی کرده گامی چند در جهت انجام این مهم بردارد.
هدفهدف از تالیف مقاله حاضر، توضیح بخشی از کارهای انجام گرفته در این راستا بود.
روشانجام این پژوهش به روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی، تبیینی و میان رشته ای انجام شده است.
کلید واژگان: آموزش, تلفیقی, اندیشه اسلامی 1, اندیشه اسلامی 2Irainian Journal of The Knowledge Studies in The Islamic University, Volume:26 Issue: 91, 2022, PP 311 -322ObjectivesCombined education means the relationship between educational content with each other, as well as the learner’s environment. the present survey aims at studying the Combined education curriculum in academic Islamic Thought Books ( 1 and 2)
MethodThis research is conducted using a library method with a descriptive, explanatory and interdisciplinary approach.
Resultsthe results of the article indicate that for almost a century, the experience of using combined education has been present at modern educational institutes. This educational paradigm is founded on coherence and integration of the existence of human beings. It, accordingly, believes in a higher ability for the brain to learn related content.
ConclusionThe intellectual basis, experiences, and achievement obtained through the usage of this curriculum paradigm require that it should be viewed as one of the most significant needs in the formulation of textbooks. The educational content of the Islamic Education Group at universities is no exception. The author, hence, has taken a few steps to do this by writing Islamic Thought Books 1 and Islamic Thought Books 2. The present article outlines part of the work done in this direction.
Keywords: education, Combined, Islamic thought 1, Islamic thought 2 -
از آنجا که انسان اصلی ترین محور نظام های تربیتی است، قطعا شناخت و پرداختن به ابعاد مختلف او از منظری فراحسی می تواند نقش مهمی در بهبود اجزای سیستم آموزشی نظیر اصول، روش ها و اهداف تعلیم و تربیت داشته باشد. بدین منظور نوشتار حاضر ابتدا با بررسی ظرفیت های علم اشتدادی در حکمت متعالیه، در راستای نظریه های مختلف فلسفه علم به ارایه علم شناسی نوینی پرداخته است. نظریه علم اشتدادی با تاکید بر تناظر حقیقی میان انسان با مراتب هستی و حقیقت و افزودن تاویل به مثابه یک «روش» در طول سایر طرق فهم حقیقت، ساحت وسیع تری از علم را می شناساند که نه تنها با سایر ابزارها و روش ها منافات ندارد، بلکه همه را به گونه ای در خود می گنجاند. «استکمال مراتب نفس و مدرکات متربی» و «رسمیت فهم های متعدد از یک حقیقت واحد» به گونه ای که منجر به شکاکیت و نسبیت مطلق نشود، از اهداف این نوع علم است. لکن پیاده سازی تعریف و مختصات چنین علمی در سیستم آموزشی نیازمند اتخاذ روش های متناسب برای تحقق اهداف علم اشتدادی در راستای رشد و تکامل متربی است که در این مقاله بدان پرداخته می شود.
کلید واژگان: آموزش, تاویل, تربیت, حقیقت, حکمت متعالیه, علم اشتدادیMan is the main axis of the educational system Therefore, recognizing and addressing its various dimensions from a meta-sensory perspective can play an important role in improving the components of the educational system, such as the principles of methods and goals of education. For this purpose, the present article first examines the capacities of intensification science in transcendent wisdom and presents a new scientology. The theory of intensity science, by emphasizing the real connection between man and existence and truth, and adding interpretation as a method, introduces a wider field of science that not only does not contradict the size of tools and methods, but also includes everyone. One of the goals of this science is to develop the student's understanding and to formalize multiple understandings of a single truth in a way that does not lead to skepticism and relativity. But the implementation of such science in the educational system requires the use of appropriate methods to achieve the goals of the science of intensity, which is discussed in this article.
Keywords: Interpretation, eshtedadi science, intuition, Epistemology, mollasadra, Educational, fact -
هدف این مطالعه، بررسی نوع و چگونگی درک و شناخت کودکان مدارس ابتدایی و پیشدبستانی از خداوند است. مرور پیشینه پژوهشی نشان داد که تاکنون در این رابطه پژوهشهای اندکی در ایران صورت گرفته است. برای رسیدن به این هدف، از پژوهش کیفی با رویکرد تلفیقی استفاده شد. جامعه هدف این پژوهش کلیه دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی و پیشدبستانی شهرستان چادگان بودند و تعداد نمونه 42 نفر از این جامعه بود که از طریق نمونهگیری از نوع هدفمند انتخاب شدند. روشهای جمعآوری اطلاعات کیفی شامل مصاحبه با کودک، مصاحبه با معلمان باتجربه و نقاشی کودکان بوده است. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل محتوایی استفاده شد و نتایج نشان داد کودکان با توجه با مراحل رشد شناختی پیاژه و با توجه به ویژگیهای آن مرحله، شناختهای متفاوتی از خداوند در تصورشان دارند. البته موضوعاتی مثل پیامبران، قرآن، دعاها و تعداد زیادی از مسایل مربوط به خداوند نیز در سیر پژوهش مورد تاکید قرار گرفته است تا به طور جامع از درک کودکان مقطع ابتدایی از خداوند شناخت حاصل شود. یافتهها بیانگر آن است که کودکان ابتدا با مفاهیمی که مصداقهای محسوس و عینی دارند آشنا میشوند و به میزانی که ذهن آنها رشد مییابد و تواناتر میشود، مفاهیم مجردتر و انتزاعیتر را درک میکنند. مفاهیم خاص دینی، مانند مفهوم خدا، معاد، پیامبر، نماز، حج، نیایش و معجزه، مانند سایر مفاهیم از قاعده کلی شکلگیری مفاهیم در ذهن کودک پیروی میکند. توجه به این نکته سبب میشود که آموزش دینی، مانند سایر آموزشها، متناسب با ظرفیتهای ذهنی آنان تنظیم و ارایه شود
کلید واژگان: شناخت خداوند, کودکان مقطع ابتدایی, نظریه پیاژه, آموزشThe purpose of this study is to investigate the type and quality of understanding of God in elementary and preschool children. A review of the research background showed that so far little research has been done in this field in Iran. To achieve this goal, qualitative research with an integrated approach was used. The target population of this study was all primary and preschool male students in Chadegan city and the sample size was 42 people from this population who were selected by purposive sampling method. Qualitative data collection methods included interviewing the children, interviewing experienced teachers, and analyzing the children's drawings. The content analysis method was used to analyze the data. The results show that children have different knowledge of God according to the stages of Piaget's cognitive development and according to the characteristics of each stage. To have a comprehensive understanding of children's knowledge of God, topics such as the prophets, the Qur'an, prayers, and a large number of issues related to God have also been investigated. Findings indicate that children first get familiar with concepts that have objective and tangible examples. As their minds grow and become more powerful they know and understand more abstract concepts. Other religious concepts, such as the concepts of God, resurrection, prophet, prayer, Hajj, prayer, and miracle, like other concepts, follow the general rule of formation of concepts in the child's mind. Having this point in mind, we must adjust religious education, like other education, in accordance with their mental capacities.
Keywords: Knowledge of God, Elementary School Children, Piaget Theory, Education -
نشریه پژوهش های فلسفی، پیاپی 39 (تابستان 1401)، صص 301 -316نوشتار حاضر به دنبال بررسی الگوی تدریس مارتین هیدگر، به عنوان یکی از موثرترین فیلسوفان اگزیستانس قرن بیستم است. هیدگر، فرآیند تدریس را منادی به «مجال یادگیری دادن» تعریف می کند و آموختن چگونگی این مجال دهی توسط آموزگار را امری ضروری و در عین حال دشوار می داند. از این روی در این نوشتار با تمرکز بر تعریف فوق، پس از بیان بایسته های امر تدریس و ایضاح مفهوم یادگیری در اندیشه هیدگر، به تحلیل و واکاوی چگونگی مجال دادن و بررسی ابعاد و مراحل آن با توجه به الگوی تدریس هیدگر خواهیم پرداخت. با مطالعه و بررسی آثار مختلف هیدگر به ویژه بررسی پدیداری الگوی تدریس وی در این نوشتار مشاهده خواهیم کرد که: اولا، او در نظام فکری و تعلیمی خود تلاش نموده تا تعریف جدیدی از امر تدریس و یادگیری ارایه دهد که از سنت فکری زمانه او کاملا جدا و بیگانه و در عین حال هماهنگ با اندیشه خود اوست. ثانیا، او تدریس را دارای ابعاد و مراحل پدیداری مختلفی می داند که غفلت از آن ها موجب عقیم گشتن فرآیند تعلیم خواهد شد. از میان این ابعاد و مراحل مختلف، در این پژوهش مباحث ذیل مورد توجه قرار گرفته است: فرآیند تعاملی یادگیری، موضوع مورد اهتمام، مواجهه وجودی، ایجاد اشتیاق، گوش سپاری، خروج از قلمرو مانوس، پرسشگری و جهش.کلید واژگان: آموزش, تدریس, یادگیری, مجال یادگیری دادن, هیدگرThe present article studies the teaching model of Martin Heidegger, as one of the most effective existential philosophers of the 20th century. Heidegger defines the teaching process as a herald of "giving opportunity for learning" and considers it necessary and at the same time difficult for the teacher to learn how to give this opportunity. Therefore, in this article, focusing on the above definition, after stating the requirements of teaching and clarifying the concept of learning in Heidegger's thought, we will analyze how to allow and examine its dimensions and stages according to Heidegger's teaching model. By studying and examining Heidegger's various works, especially the phenomenal examination of his teaching model, we will see in this article that: First, in his intellectual and educational system, he tried to provide a new definition of teaching and learning, which is completely separate from the intellectual tradition of his time and it is alien and at the same time in harmony with his own thought. Secondly, he considers teaching to have different dimensions and phenomenal stages, neglecting which will make the teaching process sterile. Among these different dimensions and stages, the following topics have been considered in this research: the interactive process of learning, the topic of interest, existential encounter, creating enthusiasm, listening, leaving the familiar territory, questioning and leaping.Keywords: Education, Teaching, opportunity to learn, Heidegger, learning
-
نشریه پژوهش های فلسفی، پیاپی 39 (تابستان 1401)، صص 166 -185
توماس دو کننک، فیلسوف کانادایی معاصر است که تاکنون کتاب و رسالات بسیاری چاپ کرده و تحقیقات زیادی در زمینه فلسفه و آموزش انجام داده است. آنچه برای توماس دو کننک اهمیت دارد حفظ کرامت انسانی در هر زمینه و جایگاهی است. به عقیده او آنچه اهمیت دارد، بیش از هرچیز حفظ ارزش انسان در هر حیطه ای از پزشکی و اقتصاد و سیاست تا تعلیم و تربیت است. فیلسوفان و ادیبان دیگری مانند ارسطو، افلاطون، هگل، دو سنت اگزوپری و شکسپیر از راهنمایان دو کننک در شکل گیری و انتشار عقاید فلسفی او هستند. او همچنین به تحقیق در درک فلسفه آموزش و تعلیم و تربیت به خصوص درباره کودکان و نوجوانان می پردازد. آنچه این فیلسوف به ما نشان می دهد این است که فلسفه آموزش تنها مربوط به حال حاضر و قرن بیست و یکم نیست بلکه از زمان های بسیار دور و از دوران یونان باستان تفکر و تفحص در این امر وجود داشته و ضروری بوده است؛ اما نباید از یاد برد که این امر همواره در تغییر بوده و محیط پیرامون آن بارها و بارها به چالش کشیده است. موارد متعدد و متفاوتی در فلسفه آموزش دخیل هستند. از جسم و بیولوژی انسان گرفته تا روح و عواطف وی. همچنین ابزارهای گوناگونی به جهت تعلیم هرچه بهتر علم وجود دارند مانند موسیقی و هنر و ادبیات. در این تحقیق سعی بر این است تا با شناخت عقاید این فیلسوف معاصر در باب فلسفه آموزش، به این امر پی ببریم که چگونه می توان آموزشی عمیق تر، تعلیم و تربیتی پایدارتر و مفیدتر برای نسل بشر ارایه کرد. آنچه در این مقاله مطرح می شود نما و آیینه ای از اندیشه های فیلسوف کانادایی، توماس دو کننک، در باب فلسفه و نظام تعلیم و تربیت می باشد.
کلید واژگان: فلسفه, آموزش, تعلیم و تربیت, کرامت انسانی, توماس دو کننکThomas de Conanque is a contemporary Canadian philosopher who has published many books and treatises and has done a lot of research in the field of philosophy. What is important for De Koninck is to preserve human dignity in any field and any position. According to him, it is important, above all else, is the preservation of human value in every field, from medicine, economics, and politics to education. Many other philosophers and writers such as Aristotle, Plato, Hegel, Saint-Exupéry and Shakespeare are among the guides of De Koninck in the formation and dissemination of his philosophical ideas. He also conducts research in understanding the philosophy of education, especially about children and adolescents. What this philosopher shows us is that the philosophy of education is not only related to the present and the 21st century, but since the ancient Greek, there has been thought and investigation in this matter and it has been necessary; But it should not be forgotten that it has always been changing and the surrounding environment has challenged it many times. Multiple phenomenes are involved in the philosophy of education. From human body and biology to his soul and emotions. Also, there are various tools to teach science as best as possible, such as music or literature. In this research, an attempt is made to understand the ideas of this contemporary philosopher about the philosophy of education, to find out how to provide a deeper, more stable and more useful education.
Keywords: philosophy, Education, Human dignity, Thomas De Koninck -
عمده نظریه های علم دینی در ایران نه تنها در تلاش برای تحقق عملی سازگاری علم و دین، بلکه فراتر از آن در پی بکارگیری آموزه های دینی در علم و آموزش علوم(طبیعی و انسانی) و برقراری نسبتی میان آنها هستند. هدف از این مقاله تحلیلی بر مساله کاربست علم دینی در آموزش علوم (طبیعی) است که در ذیل مسئله گسترده تر "تحقق پذیری علم دینی" قرار دارد و در راستای تحلیل و بررسی دقیق تر مسیله، در آغاز سه تز (پیشنهاد) طرح می شوند: نخست، آموزش علم دینی یک آرمان بی معنی و امکان ناپذیر است؛ دوم، به جای آموزش علم دینی باید از آموزش دینی علم سخن راند؛ و سوم، آموزش دینی علم هم خود یک متناقض نما (پارادوکس)است. این پیشنهاد ها با روشی تحلیلی و با اتکا به نظریه های علم دینی و نیز شناختی که درباره ماهیت، ساختار و اهداف آموزش علوم وجود دارد بررسی می شوند. این پژوهش نشان می دهد که آموزش علم دینی در وضعیت کنونی و با توجه به فقدان مدل دینی برای علوم، اگرچه علی الاصول بی معنا و امکان ناپذیر نیست، اما یک آرمان (نه به مفهوم دست نیافتنی) است.در عوض، آموزش دینی علم در وضعیت کنونی ممکن و تحقق پذیر است؛ با این وصف، باتوجه به اهداف کنونی آموزش علوم در صورت جانبداری جزم گرایانه از دین، آموزش دینی علم می تواند واقعیتی متناقض نما (پاردوکسیکال) باشد. با توجه به این شرایط، مسئله کاربست علم دینی در آموزش علوم نه تنها با چندین مسئله دیگر گره خورده است، بلکه می تواند به آنها هم تقلیل پذیر باشد و پاسخ دقیق تر مسئله هم مبتنی بر پاسخ آن مسایل وابسته است.
کلید واژگان: علم, دین, آموزش, علم دینی, آموزش علم دینی, آموزش دینی علمMost theories of religious science in Iran, not only try to realize the practical compatibility of science and religion, but also seek to apply religious theses in (natural and social) sciences and their education. The purpose of this paper is to analyze the "application of religious science in (natural) science education", which is under the broader problem called the "realizability of religious science theories". in order to analyze and study the problem in more detail, three theses (suggestions) are proposed at the beginning: First, the religious science education is a nonsense ideal and impossible. Second, instead of Religious Science education we must talk of religious education of science. Third, religious education of science is itself a paradox. these theses analytically have examined based on religious science theories, as well as goals, structure and nature of science education approaches. This study shows that religious science education in the current situation and due to the lack of a religious model for science, although not in principle meaningless and impossible, but an ideal (not in the sense of unattainable). Instead, religious education of science is possible and realizable. However according to the standard goals of current science education, biased and dogmatic approach to religion leads to paradoxical "religious education of science" construct. Thus, the problem of "application of religious science theories in science education", not only tied to several other problems, but also it can be reduced to them, And the more accurate answer to the problem is rely on the solutions to those associated problems.
Keywords: Science, Religion, education, Religious Science, Religious Science education, religious education of science -
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل تعالی مدیریت منابع انسانی سبز در شرکتهای توزیع نیروی برق شمال کشور است. جامعه آماری پژوهش شامل دو بخش خبرگان و کارکنان و روش جمع آوری اطلاعات به دو صورت کتابخانهای و میدانی میباشد. جهت تبیین روابط ساختاری عوامل مدل تعالی مدیریت منابع انسانی سبز از تکنیک دیمتل، برای تعیین وزن عوامل شناسایی شده با استعانت از مدل ایزو 34000 منابع انسانی، از آزمون دالالا و جهت ارزیابی عوامل و اولویت بندی آنها از تکنیک AHP استفاده شد. براساس تحلیل معادلات ساختاری نیز مشخص شد که هر چهار نظام با مدیریت منابع انسانی سبز از دید کارکنان نیز دارای ارتباط میباشند و بیشترین ارتباط مرتبط با آموزش و کمترین ارتباط با کاربرد میباشد. در نتیجه مدل طراحی شده پژوهش، تاثیر نظامهای مدیریت منابع انسانی بر مدیریت منابع انسانی سبز را تایید میکند و براساس نتیجه تکنیک AHP از دید خبرگان، به ترتیب اولویت با آموزش و بهسازی، حفظ و نگهداری، جذب و تامین و کاربرد میباشد و با توجه به پشتوانه نظری، توافق بالای خبرگان و محاسبات آماری برازش مدل، دارای اعتبار بوده و میتواند به عنوان معیاری برای پژوهشهای آتی در جهت ساخت ابزاری برای انجام پژوهشهای مرتبط باشد.
کلید واژگان: مدیریت منابع انسانی سبز, آموزش, کاربرد, حفظ و نگهداری, جذب و تامین -
این نوشتار درصدد واکاوی مبانی حکمت اشراق در ارایه تعریف نوینی از علم و ترسیم الگویی آموزشی بر آن اساس می باشد. با تاملی در مبانی نورشناسی اشراقی، معرفت شناسی، انسان شناسی و روش شناسی سهروردی این مطلب متبادر می شود که مراتب نور، مراتب ادراک و مراتب نفس انسانی کاملا متناظر هستند و انسان با ارتقای درجات نوری خود با دستورالعمل های خاص، به لحاظ ادراکی نیز مترقی می شود. از این رو می توان تعریف نوینی از علم ارایه نمود که اعتبار آن بطور کلی با دیگر نظریات حوزه معرفت متفاوت است. از نظر سهروردی «شهود» به عنوان پشتوانه ای عظیم برای فهم درجات عمیق حقیقت تلقی می شود که نیل به آن از طریق عالم خیال و ارتقای ساحت نورانیت انسان میسور است. نوشتار حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مبانی و مختصات این نوع از علم شناسی در حکمت اشراق- که می توان آن را علم اشتدادی نامید- بپردازد و از این رهگذر نتایج آموزشی آن را تبیین نماید. مطابق نتایج این جستار «تکامل تدریجی مراتب ادراک» و به تبع آن «رسمیت فهم های مختلف از حقیقت واحد» به گونه ای که منجر به شکاکیت و نسبیت محض نشود، دو نتیجه اساسی نظریه علم اشتدادی خوانده می شود که تحقق آن منوط بر پیاده سازی تعریف و ابعاد نظریه علم اشتدادی و اتخاذ راهکارهای متناسب در سیستم آموزشی است؛ از این-رو به نظر می رسد ظرفیت وسیع حکمت اشراق در استنباط ابعاد مختلف آموزش و بهبود اجزای سیستم آموزشی نظیر اصول، نتایج و راهکارهای تعلیم، غیر قابل انکار باشد.
کلید واژگان: آموزش, نور, مبانی اشراقی, سهروردی, شهود, علم اشتدادیBy paying attention to the correspondence between the levels of existence and the levels of perception in Suhrawardi's thought, a new definition of science can be presented, the validity of which is generally different from other theories in the field of knowledge. In the school of enlightenment, "intuition" is considered as a great support for understanding the deep degrees of truth, which can be achieved through the world of imagination and the promotion of the realm of human enlightenment. The present article intends to study the coordinates of this type of scientology in the wisdom of illumination with a descriptive-analytical method, and through this it can explain its educational results in accordance with the results of this research "Gradual evolution" The degree of "perception" and, consequently, the "recognition of different understandings of a single truth" in such a way that it does not lead to skepticism and reprehensible relativism. There are two main consequences of the theory of intensity science, the realization of which depends on the implementation of the definition and dimensions of the theory of intensity science and the adoption of appropriate solutions in the educational system; Therefore, it seems that the vast capacity of the wisdom of enlightenment in inferring the various dimensions of education and improving the components of the educational system, such as the principles, results and strategies of education, is undeniable.
Keywords: : Education, the light, Enlightenment principles, Suhrawardi, intuition, Intensity science -
آموزش غیرحضوری یا مکاتبهیی از جمله روش های آموزشی است که در شرایط بحرانییی که امکان حضور دانشآموزان و دانشجویان در مراکز آموزشی مهیا نیست، معلمان و اساتید را ملزم ساخته تا با تشکیل گروههای مختلف مجازی با فراگیران خود در ارتباط باشند و به تدریس و بررسی دروس بپردازند. از جمله مزایای آموزش مجازی در راستای مناسبات انسانی، میتوان به این موارد اشاره کرد: افزایش خودکنترلی دانشآموزان، محدود نبودن دانشآموزان به زمان، افزایش مسئولیتپذیری در دانشآموزان، کارآمدی و سرعت بالای تدریس. اما برغم مزایای بسیار آموزش مجازی، مشکلات و معایب فراوانی نیز بویژه در دوران کرونا و پساکرونا در آموزش مجازی مشاهده میشود که اعتیاد اینترنتی دانشآموزان، عدم اطمینان از یادگیری مطالب، عدم نظارت بر انجام تکالیف و راستیآزمایی، عدم دسترسی به اینترنت در زمان خاص یا در برخی مناطق، از جمله آنهاست. برای بهبود بخشیدن به آموزش مجازی میتوان ورود جدیتر صدا و سیما به بخش آموزش مجازی، معرفی سامانههای معتبر آموزشی، تهیه سوالات امتحانی استاندارد، تقویت و پرورش سواد اطلاعاتی خانوادهها و کنترل کودکان را در دستور کار قرار داد. این پژوهش با هدف شناسایی مشکلات آموزش در فضای مجازی و چارهاندیشی برای رفع بحران موجود، بویژه در ایران و بخصوص در مناطق محروم، با تلفیقی از روش کتابخانهیی و میدانی انجام گرفته است و پژوهندگان کوشیدهاند بعد از بیان معایب و مزایای آموزش مجازی، راهکارهایی در راستای افزایش کیفیت آموزش مجازی و مناسبات انسانی در شرایط کنونی به خوانندگان ارایه دهند.
کلید واژگان: آموزش, فضای مجازی, دانش آموزان, معلمانCorrespondence education is one of the methods of education which is followed in certain critical conditions during which students are not able to attend the classes and both teachers and students are asked to form certain virtual groups to hold classes. This method has the following merits: the rise of the self- control of students, restriction of the students to time, the rise of responsibility of students, and the expediting the efficiency and teaching. Apart from the merits of virtual education there are some demerits as well such as: internet addiction of the students, lack of confidence in learning, lack of control over home works by teachers, and inaccessibility of internet facilities in certain times and regions. To improve virtual teaching we have to take the followings steps: television should involve in virtual teaching, valid teaching systems should be used, standard questions should be sorted out, and family internet information should be promoted. The present work aims at detecting problems of virtual teachings and suggesting solutions in Iran particularly in poor regions. The method of this work is based on library and field work. After expressing the demerits and merits of e-learning, provide readers with solutions to increase the quality of e-learning and human relations in the current situations.
Keywords: ducation, e-learning, students, teachers -
هدف اصلی این مقاله بررسی دیدگاه های آگوستین درباره آموزش و ارتباط آن با زبان در دیالوگ آموزگار با طرح سه مدل آموزش بر مبنای یادآوری، اشاره و اشراق است. در این مقاله با روش توصیفی استنتاجی ابتدا به شرح دیدگاه آگوستین درباره نقش زبان و کلمه در آموزش پرداخته و سپس نتایج حاصل از آن در نحوه آموزش مورد بحث قرار گرفته است. به عقیده آگوستین آموزش به معنای معمول آن با محوریت کاربرد کلمات به عنوان نشانه های واقعیت آغاز می شود اما در ادامه باید از نشانه های کلامی به سوی واقعیت نهفته در پشت آن ها به عنوان هدف اصلی آموزش حرکت کرد. در نتیجه پژوهش نشان داده شده است که بر اساس نگرش آگوستین در مدل اشراق آموزش و یادگیری واقعی نه از راه زبان بلکه با درک درونی و به مدد نوعی قوه بینش و اشراق صورت می گیرد. در واقع از نگاه آگوستین آموزش به معنای دقیق کلمه تنها بر عهده خداوند است و آموزگار انسانی نمی تواند به کسی چیزی بیش از آنچه که با آن آشنا بوده اند، بیاموزد. در ادامه دو نقد مهم بر این نگرش از سوی ویتگنشتاین و شفلر مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که با فهم دقیق تر نظریه آگوستین می توان نقدهای مطرح شده را پاسخ گفت.
کلید واژگان: آموزش, یادگیری, یادآوری, اشاره, اشراقThe present paper aims to evaluate Augustine's view of education and its affinities with language in teacher talk. It accomplishes its aim by proposing three teaching models based on recollection, ostension, and illumination. Adopting a descriptive-inferential research method, the article first describes Augustine's view on the role of language and word in education and then discusses its implications for the method of teaching. According to Augustine, education, in its normal sense, begins with a focus on the use of words as indicators of reality, but, in later stages, it has to move from the verbal signs to the reality behind them as the primary purpose of teaching. The study shows that, based on Augustine's view in the illumination model, teaching and learning occur not through language but through internal understanding and some kind of insight and illumination. In fact, from Augustine's point of view,
Keywords: teaching, learning, recollection, ostension, illumination
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.