جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "spirit" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «spirit» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
نشریه خردنامه صدرا، پیاپی 114 (زمستان 1402)، صص 97 -118
ملاصدرا در حکمت متعالیه، «حقیقت» در آرمان گرایی را با «حقایق» در واقع گرایی، در کنار هم میداند؛ به این معنی که حقایق، همان حقیقتند که در پرده مراتب، خود را نمایان ساخته است. سفرهای چهارگانه نزد عرفا، راهی برای تعالی عرفانی است که سالک طی مراتب میکند. این سفر از فطرت آغاز میشود؛ فطرت نیز مراتبی دارد که نازلترین مرتبه آن، طبیعت است. پس این سفر، یا بعبارتی این یادگیری، از طبیعت آغاز میشود و با طی سلسله مراتب، کامل میگردد. مراتب یادگیری، مرتبه نظر و عمل را توامان دربرمیگیرد. روش شناسی ملاصدرا در فلسفه اش، مبتنی بر سخن وحی، برهان عقل و مشاهده قلب است، به این معنی که هر سه منظر، باید راستی، واقعیت و حقیقت یک یافته را ادراک و تایید کنند. پژوهش پیش رو با تکیه بر حکمت متعالیه در ابعاد فلسفی و با روش برهانی، به تعریف، خاستگاه و اهداف پرورش سرشت گرایانه پرداخته و در موضوع، هدف و شیوه، از روش فراترکیب بهره میبرد تا مراتب یادگیری سرشت گرایی را که مبتنی بر فطرت انسان است، عرضه و معرفی نماید. هدف این پژوهش، معرفی الگوی مفهومی تربیتی و یادگیری است و ابتناء فلسفی آن، لزوما محدود به یکی از مکاتب و آراء فلسفی نیست.
کلید واژگان: تربیت فطری, جان و جهان, یادگیری سرشت گرا, حکمت متعالیه, سفرهای عرفانیMullā Ṣadrā places the “truth” in idealism alongside “truths” in realism in his Transcendent Philosophy. For him, truths are the same truth that reveals itself at different levels. In the view of gnostics, the four-fold spiritual journeys are a way for gnostic transcendence that the wayfarer traverses at different stages. This journey begins from fiṭrah (primordial nature), which has different levels with nature as its lowest level. Therefore, this journey or, in a sense, this process of learning begins with nature and becomes complete through a hierarchy of stages. The level of learning includes the level of theory and practice at the same time. Mullā Ṣadrā’s philosophical methodology is based on revelation, rational demonstration, and intuition in the sense that all elements must perceive and confirm the reality and truth of a finding. Relying on the Transcendent Philosophy, the present study follows a demonstrative method in order to define essentialist education and explain its origin and purposes. In doing so, it benefits from a meta-analytic method to introduce the levels of essentialist learning, which is based on human fiṭrah. The purpose of this study is to present a conceptual model for education and learning whose philosophical foundations are not necessarily limited to one specific philosophical school.
Keywords: fiṭrī education, spirit, world, essentialist learning, Transcendent Philosophy, gnostic journeys -
هدف
هدف اصلی این مقاله، بررسی اهمیت تقویت روحیه پژوهش و سرزندگی تحصیلی است. روحیه پژوهندگی به معنای علاقه و انگیزه به یادگیری و پیشرفت تحصیلی و سرزندگی تحصیلی نیز به معنای رضایت و خشنودی دانش آموزان از فرآیند یادگیری و تحصیل است.
روش کاراین مقاله به روش توصیفی - تحلیلی با ابزار فیش برداری و تکنیک اسنادی به جمع آوری اطلاعات پرداخته است. در این راستا، ابتدا روحیه پژوهش و سرزندگی تحصیلی تبیین می شود. سپس، راهکارهای برای تقویت روحیه پژوهش و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان معرفی می شوند.
نتایجاز یافته های پژوهش برای تقویت روحیه پژوهشگری به تاثیر آموزش فلسفه، مدارس پژوهنده، منابع و امکانات، سبک تفکر و تدریس معلمان، تعاملات موثر معلم با دانش آموزان، آموزش های جذاب و متنوع، برگزاری پروژه ها و ارایه ها و نحوه ی ارزشیابی می توان اشاره کرد. همچنین از یافته های پژوهش برای تقویت سرزندگی تحصیلی سه دسته کلی شامل عوامل 1-روانشناختی مربوط به تحصیل (مدیریت استرس)2- عوامل مربوط به خانواده و همسالان(ایجاد ارتباط و همکاری با خانواده) و 3- عوامل مربوط به مدرسه(معلمان، ایجاد محیط یادگیری مثبت، استفاده از روش های آموزشی متنوع)شناسایی شد.
نتیجه گیریدر پایان، با استفاده از این راهکارها، می توان روحیه پژوهندگی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان را تقویت کرد و آن ها را به دستیابی به عملکرد بهتر و انگیزه بیشتر در مسیر تحصیلی شان تشویق کرد.
کلید واژگان: روحیه, پژوهندگی, سرزندگی, دانش آموزانIntroductionThe main objective of this article is to examine the importance of enhancing research enthusiasm and academic satisfaction. Research enthusiasm refers to the interest and motivation for learning and academic progress, while academic satisfaction refers to the contentment and happiness of students with the learning and educational process.
MethodThis article has employed a descriptive-analytical method using data collection tools such as surveys and documentary techniques. In this regard, it first explains the concepts of research enthusiasm and academic satisfaction. Then, it introduces strategies for enhancing research enthusiasm and academic satisfaction among students.
FindingsThe research findings regarding enhancing research enthusiasm highlighted the impact of various factors, including philosophy education, research-oriented schools, resources and facilities, teachers' thinking and teaching styles, effective teacher-student interactions, engaging and diverse educational approaches, project-based learning, presentations, and assessment methods. Furthermore, the research findings for promoting academic satisfaction were categorized into three main groups: 1) cognitive factors related to studying (stress management), 2) factors related to family and peers (establishing communication and collaboration with family), and 3) factors related to the school (teachers, creating a positive learning environment, and utilizing diverse teaching methods).
ConclusionIn conclusion, by employing these strategies, it is possible to enhance students' research enthusiasm and academic satisfaction, encouraging them to achieve better performance and greater motivation in their educational journey.
Keywords: Spirit, research, vitality, students -
شناخت چگونگی پیوند میان نفس و بدن از مسایل پیچیده در نفس شناسی است. نفس پژوهان بر پیوند دوسویه میان نفس و بدن تاکید دارند. در این پژوهش تلاش شده است سه گونه پیوند میان آن دو در قرآن کریم تحلیل شود: الف) - تاثیر حالت روحی در حالت بدنی (روحی - بدنی)، ب) - تاثیر حالت بدنی در حالت روحی (بدنی - روحی) و ج) - تاثیر حالت روحی بر حالت روحی دیگر (روحی - روحی). آیات دال بر پیوند شناخت با اشک چشم، تاثیر گناه بر چهره و سیما، شنیدن آیات الهی و لرزه افتادن پوست، رابطه میان تقوای قلب با فروکشاندن صدا، از سنخ ارتباط روحی - بدنی به شمار می آیند و آیاتی که بر پیوند میان جرم و سنگدلی و گناه و زنگار دل تاکید دارند، از سنخ ارتباط بدنی - روحی هستند و آیات بیان کننده پیوند میان رحمت الهی و نرمی دل، تدبر و گشوده شدن قفل های دل، ناظر به پیوند روحی - روحی هستند. مبنای فلسفی این سه گونه تاثیر متقابل میان نفس و بدن را باید در دو نظریه «روحانیه الحدوث والبقاء» بودن نفس یا «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» بودن آن جستجو کرد. در این تحقیق با روش تحلیل عقلی، آیات مربوط به هر یک از سه گونه پیوند، بازپژوهی و مبانی نفس شناسی آن تبیین شده اند.
کلید واژگان: قرآن کریم, نفس, بدن, روح, تاثیر متقابل, حکمت متعالیه, حکمت مشاءComparative Theology, Volume:14 Issue: 29, 2023, PP 121 -136Understanding the connection between soul and body is one of the complex issues in psychology. Psychologists emphasize the two-way connection between the soul and the body. In this research, an attempt has been made to analyze three types of links between the two in the Holy Quran: 1) the effect of the mental state on the physical state (spiritual-physical), 2) the effect of the physical state on the mental state (physical-spiritual), and 3) the effect of the mental state on another mental state (spiritual-spiritual). The verses indicating the connection between cognition and tears, the effect of sin on the face and appearance, hearing the divine verses and the trembling of the skin, and the relationship between the piety of the heart and lowering the voice, are among the signs of spiritual-physical connection. And the verses that emphasize the connection between crime and hardness of heart, and sin and rust of the heart, are a sign of physical-spiritual connection. The verses that express the connection between divine mercy and the softness of the heart, thoughtfulness, and the opening of the locks of the heart, refer to the spiritual-spiritual connection. The philosophical basis of these three types of mutual influence between the mental and physical states should be sought in the two theories of the soul’s ‘Spiritual temporarily and endurance’ and its ‘Physical temporarily and endurance’. In the present study, using the method of rational analysis, the verses related to each of the three types of links have been re-examined and their psychological foundations have been explained.
Keywords: The Holy Qur'an, Soul, Body, spirit, Mutual Influence, transcendental philosophy, Peripatetic Philosophy -
فصلنامه اندیشه نوین دینی، پیاپی 70 (پاییز 1401)، صص 173 -190
یکی از مسایل مرتبط با مرگ، مسیله ارتباط نفس با بدن، بعد از مرگ است. مسیله تحقیق این است که آیا بعد از مرگ بطور کلی ارتباط نفس با بدن قطع می شود و نفس هیچ گونه ارتباطی با بدن ندارد؟ در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، مسیله ارتباط نفس و بدن بعد از مرگ با رویکرد فلسفی و کلامی مورد تحقیق قرار گرفته است. نگارنده در این موضوع ضمن پذیرش قطع تعلق تدبیری نفس نسبت به بدن، نکات و ملاحظاتی بر اساس رویکرد فلسفی و دینی مطرح کرده است. یافته های تحقیق گویای آن است که حکم ارتباط نفس با بدن بعد از مرگ در انسان های مختلف، متفاوت است. در نفوس کامل، به جهت قوت نفس، ارتباط شدیدتر از نفوس ضعیف تر است و از طرف دیگر در زمان اولیه قطع تعلق نفس از بدن، به جهت انس نفس با بدن، این ارتباط شدیدتر است. در ساعت ها و روز های اولیه توجه نفس به بدن خیلی شدید است.
کلید واژگان: ارتباط نفس و بدن, نفس, بدن, روح, مرگ, فلسفه, دینAndishe-Novin-E-Dini, Volume:18 Issue: 70, 2023, PP 173 -190One of the issues related to death is the relationship between the soul and the body after death. The question of the research is whether after death the connection between the soul and the body is cut off and the soul has no connection with the body? In this article, with the descriptive-analytical method, the problem of the relationship between the soul and the body after death has been investigated with a philosophical and theological approach. In this matter, while accepting the disconnection of the soul from the body, the author has put forward some points and considerations based on the philosophical and religious approach. The findings of the research show that the relationship between the soul and the body after death is not the same in different people. In perfect souls, because of the strength of the soul, the connection is stronger than in weaker souls and, on the other hand, regarding coexistence of the two during corporeal life, in the initial time of disconnection of the soul interest from the body, this connection is stronger because of the connection between the soul and the body. In the early hours and days, the attention of the soul to the body is very intense.
Keywords: Soul-Body Relationship, Soul, Body, Spirit, Death, Philosophy, Religion -
Since old times the two dimensionalities of human beings, i.e., their having a material body and an immaterial soul (spirit), has been a controversial problem. In the Abrahamic religions, the human soul is considered to be immaterial and in interaction with the body. Furthermore, it is considered to be a special effusion of God to each individual human being. During the modern times, with the dominance of empiricism, the prevalent view considers human soul a byproduct of matter. In fact, from the naturalistic viewpoint of modern science, there is no place for mind or consciousness as a novel and immaterial subject, but there are some important ideas about this subject, and some eminent scientists of our time believe that the human soul is immaterial and is never explainable by science. Among the latter group, there are some celebrated scientists who believe that human soul is God’s special effusion to human beings. In this article, we mention and analyze some of these important ideas.Keywords: Spirit, consciousness, Material, Immaterial, computer systems
-
نشریه جستارهایی در فلسفه و کلام، سال پنجاه و دوم شماره 1 (پیاپی 104، بهار و تابستان 1399)، صص 87 -104
از جمله انتقادات سنت های فکری مخالف فلسفه اسلامی به آن، تاثیرپذیری مکاتب مختلف فلسفه اسلامی از عناصر فلسفی یونان است. پیروان مکتب تفکیک با استناد به وجود اصول و مبانی مشترک میان فلسفه اسلامی و یونانی، مدعی مخالفت و تقابل فلسفه اسلامی با معارف ناب اهل بیت (ع) هستند. به نظر آنان فلسفه اسلامی، گسترش یافته اصول عقلی یونانی است که منشا الهی ندارد و هدف آن رقابت با اندیشه های ناب اهل بیت (ع) است. مهم ترین مبنای مکتب تفکیک در مخالفت با فلسفه اسلامی همین ریشه های مشترک فلسفه اسلامی و یونانی است. حال، پرسش این است که آیا مکتب تفکیک، خود، وجوه اشتراکی با فلسفه یونانی ندارد و در صورت وجود چنین اشتراکاتی آیا می توان این را مویدی بر غیرالهی و غیراصیل بودن این رویکرد الهیاتی تلقی کرد؟ در این پژوهش با تتبع در آثار فلوطین و تالیفات پیروان مکتب تفکیک، نقاط اشتراک این دو رویکرد فکری در دو مسئله خداشناسی و نفس شناسی بررسی می شود. مطابق دستاورد های این پژوهش، بسیاری از مبانی و اصول مکتب تفکیک به وضوح در کلام فلوطین مطرح شده است، به گونه ای که گویا کلام فلوطین به زبانی دیگر در آثار مکتوب اهل تفکیک ظهور پیدا کرده است. ازنظر نگارندگان، وجود این وجوه اشتراک نه تنها دلیلی بر غیراصیل و الحادی بودن مکتب تفکیک به شمار نمی رود، بلکه یافتن سرمنشا های تفکری در کلام پیشینیان یا در سرزمین های دیگر نشان دهنده امتداد و گستردگی آن تفکر و بیانگر این مطلب است که سیر تفکر بشر سیری پیوسته و فرازمانی و فرامکانی است.
کلید واژگان: مکتب تفکیک, فلوطین, خدا, عقل, نفس, روح, معرفتOne of the criticisms of the intellectual traditions opposing Islamic philosophy is that all the different schools of Islamic philosophy are influenced by elements of Greek philosophy. Referring to common principles and foundations between Islamic and Greek philosophy, the followers of maktab-e tafkīk (school of separating religious and 'foreign' or secular sciences) claim that Islamic philosophy is against and in contrast to the pure teachings of Ahl al-Bayt (P.B.U.T.). According to them, Islamic philosophy is an expansion of Greek intellectual principles that have no divine origin and its purpose is to compete with the pure ideas of Ahl al-Bayt (P.B.U.T.). The most important basis of maktab-e tafkīk in opposition to Islamic philosophy is the existence of these common foundations between Islamic and Greek philosophy. The question now is whether maktab-e tafkīk itself has something in common with Greek philosophy, and if such similarities exist, can this be regarded as evidence of non-originality and secularity of this theological approach? By scrutinizing the works of Plotinus and the writings of the followers of maktab-e tafkīk, this paper examines the commonalities of these two intellectual approaches in the two realms of theology and psychology. According to the achievements of this research, many of the principles and foundations of maktab-e tafkīk have been clearly stated in the words of Plotinus, as if the word of Plotinus had appeared in another language in the written works of maktab-e tafkīk. According to the authors, the existence of these commonalities is not a proof of the non-originality and secularity of this school; rather, finding sources of one’s thought in the words of the ancients or in other cultures shows the wide scope of that thought and indicates that the course of human thought can be of a continuous, trans-temporal and trans-spatial course.
Keywords: maktab-e tafkīk, Plotinus, God, intellect, soul, spirit, Knowledge -
شناخت جوهره انسان و نحوه خلقت آن برای فهم بهتر از خود، امری ضروری و گریزناپذیر می باشد. ازاین رو مساله اصلی این نوشتار بیان چگونگی شکل گیری و ایجاد انسان به نحو عام و جوهر و حقیقت آن به نحو خاص در قرآن کریم و حکمت متعالیه می باشد. با بررسی صورت گرفته شده به روش اسنادی تحلیلی و براساس بررسی گزاره های ناظر به این موضوع در این دو نظام معرفتی، مشخص می شود که با وجود آن که نظرگاه قرآن کریم در این مساله صرفا بررسی هستی شناسانه نبوده است؛ بین گزارش های قرآن کریم و حکمت متعالیه نقاط مشترکی وجود دارد. لیکن از منظر واقع نمایی گزاره ها، گزارش های قرآن کریم عمدتا ناظر به بیان چیستی و بیان مراحل این تکون انسان بوده و حکمت متعالیه اهتمام خود را به چگونگی این تکون معطوف نموده است. همچنین در بیان مراحل تکون نیز حکمت متعالیه این مراحل را به صورت کلان و با رویکرد تحلیلی عقلی به این امر می پردازد لیکن قرآن کریم به صورت مصداقی و عینی از منظری شهودی و الهی این مراحل را گزارش می نماید. ازاین رو با بررسی تطبیقی گزاره های این دو نظام معرفتی، و با استمداد از قرآن کریم؛ می توان به یک نظر گاه جامع و در عین حال دقیق در پاسخ به این مساله دست پیدا کرد تا از این رهگذر شمای کاملی از نحوه تکون انسان بدست آید.
کلید واژگان: قرآن کریم, حکمت متعالیه, تکون انسان, نفس, روح, حرکت جوهریKnowing the essence of man and how he was created is necessary and inevitable for a better understanding of himself. Therefore, the main issue of this article is to express how human beings are formed in general and in essence, and its truth in particular in the Holy Qur'an and transcendent wisdom. By examining the documentary-analytical method and by examining the propositions related to this issue in these two epistemological systems, it is clear that although the view of the Holy Quran on this issue has not been merely an ontological study; There are similarities between the reports of the Holy Quran and the transcendent wisdom. However, from the point of view of the realism of the propositions, the reports of the Holy Qur'an are mainly aimed at expressing what and the stages of this human movement, and the transcendent wisdom has focused its attention on how this movement occurs. Also, in expressing the stages of creation, the transcendent wisdom deals with these stages in a macro way and with an analytical-rational approach, but the Holy Qur'an reports these stages in an objective and objective way from an intuitive and divine point of view. Hence, by comparative study of the propositions of these two epistemological systems, and with the help of the Holy Quran; A comprehensive and at the same time accurate point of view can be obtained in answering this question in order to get a complete picture of how human beings move.
Keywords: Holy Quran, Transcendent Wisdom, Human Movement, Soul, Spirit, Substantial Motion -
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 31 (زمستان 1400)، صص 125 -140نظریه تکامل انواع داروین، از جمله نظریات مهم در کیفیت خلقت انسان است. امری که همواره مورد بحث و گفت وگو در میان اندیشمندان در حوزه های مختلف فکری بوده است. تاثیر این نظریه در حوزه دین و باورهای دینی نیز امری غیر قابل انکار است؛ تا بدان جاکه این نظریه به عنوان توجیه کننده عقاید خداناباوران محسوب شده و عقاید دینی را با چالش مواجه می کند. از جمله متفکرانی که براساس این نظریه و مدعیات مطرح شده در آن سعی در به چالش کشیدن آموزه های دینی کرده است، یووال نوح هراری است. وی نسبت به پذیرش این نظریه سه پیامد را ذکر می کند که با تلقی رایج از انسان و خدا و باورهای دینی سازگاری ندارد. این سه پیامد عبارت اند از:الف) تبار مشترک میان انسان و حیوان، عاملی برای نافرمانی از دستورات خداوند؛ب) عدم ارایه توجیه و تبیینی عقلانی از وجود روح؛ج) انکار اختیار و آزادی.هدف نگارنده در این نوشتار آن است که با روش تحلیلی تطبیقی، لوازم و پیامدهای این نظریه و مدعیات هراری در سه بخش مذکور را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. افزون بر این، کاستی های موجود در سخنان هراری را نیز آشکار سازد.کلید واژگان: تکامل, اراده, تبار مشترک, روح, هراریHikmat - e - Islami, Volume:8 Issue: 31, 2022, PP 125 -140Darwin’s theory of the evolution of species is one of the significant ones in the explanation of man’s creation. It has always been under discussion and controversy by the thinkers in different fields. The influence of that theory in religion and religious beliefs is undeniable. It has gone far enough to justify atheism challenging religious beliefs. From among the intellectuals who tried to challenge religious doctrines as per the theory and its claims is Yuval Noah Harari. In his acceptance of the evolution theory, Harari mentions three consequences incompatible with the ongoing attitude about God, man and religious beliefs:That common ancestry between man and animal is a cause to disobey the commands of Lord Almighty;Lack of reasonable justification and explanation for the existence of spirit;Denial of free will and free outcomes.In their research through a comparative-analytic method, the authors aim to examine the consequences of the theory and Harari’s claims in the above three areas. Moreover, he wants to demonstrate defects in Harari’s words?.Keywords: evolution, will, common ancestry, spirit, Harari
-
وجود چند روح برای انسانها از مباحث مطرحشده در میراث روایی امامیه است که با برخی مسایل کلامی پیوند خورده است. مجموع روایات مرتبط با این موضوع، حاوی تفاصیلی است که هر تک روایت به بیان برخی از آنها بسنده کرده است. مقاله حاضر میکوشد روایات مرتبط با این موضوع را بهصورت کامل جمعآوری کند و فارغ از اعتبارسنجی و بررسیهای تفسیری آنها، با کنار هم چیدن و دستهبندی این روایات، تصویری جامع از مسئله تعدد ارواح انسان در روایات امامیه و آیات قرآن کریم ترسیم نماید و بر مبنای مضامین پرتکرار این روایات، یک جمعبندی اولیه از این مسئله ارایه دهد. نتیجه تحقیق آن است که همه انسانها دستکم دو روح به نامهای روح الحیاه و روح القدیمه دارند. علاوه بر این، خداوند مومنان را از روحالایمان و پیامبران را از روحالایمان و روحالقدس و پیامبر اسلام و جانشیان ایشان را از روحالقدس، روح من امر الرب و روحالایمان نیز بهرهمند کرده است.
کلید واژگان: تعدد ارواح, روح, روح القدیمه, روح الحیاه, روح الایمان, روح القدس, انسان شناسی اسلامیThe existence of several souls for human beings is one of the issues raised in the legacy of Imamiyya narration, which is related to some theological issues. The sum of the narrations related to this subject contains details that each narration is enough to express some of them. This paper seeks to collect the narrations related to this subject completely and draw a comprehensive picture of the issue of the multiplicity of human souls in the Imamiyya narrations and verses of the Holy Quran regardless of their validation and interpretation to provide an initial summary of this issue. The results show that all human beings have at least two spirits called the spirit of life and the old spirit. In addition to this, God inspires the spirit of faith to the believers, inspires the Holy Spirit to the prophets, inspires the Holy Spirit, the spirit by the command of the Lord and the spirit of faith to the Prophet of Islam and his successors (PBUT).
Keywords: multiplicity of souls, spirit, old spirit, spirit of life, spirit of faith, Holy Spirit, Islamic anthropology -
در آثار افلاطون و ابنسینا به بررسی حدوث و قدم نفس پرداخته شده است، ولی شارحان، تبیینهای متفاوتی از دیدگاه آن دو در این مسئله ارایه کردهاند که استخراج نظر آنان را نیازمند بررسی و تحلیل دقیق مینماید. نوشتار حاضر با مراجعه به آثار مستقیم افلاطون و ابنسینا و با نقد و بررسی برداشتهای گوناگون از نظرات ایشان، به بررسی تحلیلی و تبیین دیدگاه نهایی همراه با حل تعارضات ظاهری سخنانشان پرداخته است. در عبارات افلاطون به وجود روح پیش از جسم تصریح شده که دارای سه تفسیر است: وجود ارواح بشری با تعینات جزیی پیش از بدن، وجود روح کلی و مثال آن در عالم علم الهی و قدم ذاتی روح به قدم عقل فعال. بررسی و نقد تفاسیر، این نتیجه حاصل شد که افلاطون به خلق ارواح بشری با تعینات جزیی پیش از ابدان معتقد بوده است. در آثار ابنسینا نیز دو رویکرد بهچشم میخورد: رویکرد ارسطویی و رویکرد افلاطونی که با بررسی این دو رویکرد به این نتیجه رسیدیم که ابنسینا در پیدایش نفس، به حدوث نفس همراه با حدوث بدن قایل میباشد و تعابیر افلاطونیاش ناظر به تقدم وجودی و رتبی نفس بر جسم مطرح گشته است؛ بنابراین حقیقتا تعارضی میان این دو رویکرد وجود ندارد.
کلید واژگان: افلاطون, ابن سینا, نفس, حدوث, قدمIn their works, Avicenna and Plato have dealt with whether the soul is temporally created or eternal. Their commentators have suggested different explanations and accounts of their views to be analyzed and examined. Having referred to the works of the two philosophers directly examining different accounts, the author has scrutinized the final view and resolved the apparent contradictions in their words. There in his words, Plato has stipulated that the spirit existed before the body and this has three interpretations: the existence of human spirits characterized by particular determinations prior to bodies, the existence of universal spirit and its imagined form in the world of divine knowledge, and its essential eternity through the eternity of Active Intellect. The study of these interpretations gives the conclusion that Plato believes in the creation of spirit prior to the bodies. There in Avicenna’s works, two approaches might be spotted: Aristotelian and Platonic ones the examination of which gives the conclusion that Avicenna embraces the creation of spirit along with the creation of the body; however, in his Platonic phrases, Avicenna has proposed the idea that the spirit is prior to the body in its existence and sequence. As a result, there is no real contradiction between the two approaches.
Keywords: Plato, Avicenna, spirit, temporal creation, eternity -
نشریه خردنامه صدرا، پیاپی 101 (پاییز 1399)، صص 101 -110
اکهارت و ملاصدرا از عشق بعنوان یکی از مولفه های تاثیرگذار در خداگونگی انسان نام میبرند. اکهارت ذات نفس را با ذات خداوند یکسان و واحد میداند و نتیجه میگیرد که عشق به خداوند، در ذات انسان نهفته است و با تاکید بر دو ویژگی عشق، یعنی انحصارگرایی و شبیه سازی، معتقد است عشق به خدا سبب میشود دیگر عشقها فراموش شوند و در عشق به خداوند خلاصه گردند؛ تنها عشق موجود، عشق به خداوند است. عشق بمثابه محرکی درونی، کشش و جذبه یی در روح ایجاد میکند که آرام و قرار را از فرد میگیرد و او را وامیدارد تا خود را شبیه معشوق کند. ملاصدرا نیز مانند اکهارت بر عنصر شبیه شدن عاشق به معشوق تاکید میکند و معتقد است عشق الهی در تار و پود وجود انسان تنیده شده است. در این مقاله، با توجه به شباهتهای یادشده، میکوشیم با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، تاثیرگذاری عشق در خداگونه شدن انسان را با استناد به آثار اکهارت و ملاصدرا روشن سازیم.
کلید واژگان: عشق, خداگونگی, روح, اکهارت, ملاصدراKheradname-ye Sadra, Volume:26 Issue: 101, 2021, PP 101 -110Like Eckhart, Mullā Ṣadrā also emphasizes the element of the lovers becoming similar to the beloved and maintains that divine love is intertwined with the essence of Man’s existence. Here, given the mentioned similarities and relying on a descriptive-analytic method, the authors have tried to clarify the effects of love on Man’s becoming Godlike with reference to the works of Eckhart and Mullā Ṣadrā.
Eckhart and Mullā Ṣadrā refer to love as one of the influential factors in Man’s Godlikeness. Eckhart equates the essence of the soul with the Essence of God and concludes that the love of God resides in Man’s essence. By emphasizing these two features of love, that is, monopoly and simulation, he maintains that love of God makes other kinds of love to be forgotten and reduces all of them to itself; in fact, the only existing love is the love of God. He also views love as an internal stimulus which creates a kind of drive and attraction in the spirit which, ultimately, make it restless and compels it to become the same as its beloved.Keywords: love, Godlikeness, Spirit, Eckhart, Mullā Ṣadrā -
بحث وحدتانگاری یا دوانگاری نفس و بدن مورد توجه اندیشمندان بوده و هست. صدرالمتالهین با اینکه برای نفس به دو ساحت قایل است، ولی بر وحدت نفس و بدن تاکید میورزد؛ البته نه به این معنا که دو جوهر مستقل با یکدیگر متحد شوند، بلکه نفس انسانی، موجود دارای مراتبی است که به لحاظ مرتبه نازلهاش، بدن و به لحاظ مراتب عالیهاش نفس است. برایناساس نظریه ایشان را میتوان نظریه وحدتانگاری دوساحتی نامید. این در حالی است که مفاد آیات و روایات را نمیتوان آنگونه که موردنظر صدرا است با دیدگاه وی سازگار دانست؛ زیرا آیات دال بر آفرینش انسان از مبدیی مادی و به صورت تدریجی هرچند در نظر ابتدایی با نظریه وی سازگار است، ولی اثبات دلالت آن بر این معنا مشکل است. در مقابل آیات و روایات فراوانی وجود دارد که بر دوگانگی نفس و بدن صراحت دارند.
کلید واژگان: نفس, بدن, روح, وحدت انگاری دوساحتی, دوگانگی نفس و بدنThe discussion on unity or duality of the soul and body has been, and is, the focus of attention by scholars. Although Mulla Sadra believes in two domains for the soul, he emphasizes on the unity of the soul and the body. It does not mean, however, that two independent essences are unified; rather, human soul is a being with orders; its lower order is the body and its higher order is the soul. Accordingly, Mulla Sadra’s theory can be called bi-domain unity. This is while the content of the verses and traditions cannot be considered consistent with his view as he wishes. This is because although the Quranic verses denoting the creation of the man from a material origin and in a gradual way are initially consistent with his theory, it is difficult to prove it as an evidence for this. On the contrary, there are many verses and traditions asserting the duality of the soul and the body.
Keywords: soul, body, spirit, bi-domain unity, duality of the soul -
از قدیم مساله دو بعدی بودن انسان، یعنی واجد جسم و روح بودن او، مورد مناقشه بوده است. در عصر جدید که فلسفه تجربه گرایی حاکم گردید، بیشتر این نظر رایج شد که اصالت با ماده است و روح و حیات ناشی از فعل و انفعالات ماده هستند. در دهه های اخیر تعداد رو به افزایشی از محققان معتقدند که ذهن (شعور یا روح) مادی است ، اما علم امروز نمی تواند مساله شعور انسانی را توضیح دهد، و این به دلیل پیچیدگی ذهن است. اما علم آینده آن را توضیح خواهد داد. بعضی دیگر، مثلا پوپر، علیرغم اعتقاد به مادی بودن شعور، آن را به دلیل اینکه یک سیستم پیچیده است ، هیچوقت قابل توضیح برحسب فعالیتهای مغز نمی دانند. اما ، از نظرعده ای از سرآمدان علم معاصر شعور مادی نیست و آنها آن را هیچوقت قابل توضیح به وسیله علم تجربی نمی دانند. از گروه اخیر ، عده ای شعور را افاضه خاص خداوند تلقی می کنند. متاسفانه اظهارات جالب بعضی از سرآمدان علم معاصر در مورد شعور، در دهه های اخیر، کمتر به محیط ما منتقل شده است. در این مقاله سعی می شود تا مروری بر برخی از تحولات اخیر و رویکردهای مختلف نسبت به مسئله شعور و روح از منظر حکمای اسلامی و عالمان معاصر غربی صورت گیرد.
کلید واژگان: روح, شعور, ماده, غیرمادی, سیستم پیچیده, علم تجربیFrom the old times dualism, i.e. human beings' ownership of a body and a spirit , has been a controversial problem. With the dominance of positivism in modern times, the dominant view was the principality of matter and that spirit is a byproduct of matter.In recent decades a number of scientists consider the spirit to be material but it cannot be explained in terms of present science. On the other hand, some believe that due to its complexity it can never be explained by science. But some very eminent scientist of our era believe that it is immaterial. Among this group some consider the human spirit to be an effusion from God
Keywords: Spirit, Consciousness, Matter, Immaterial, complex system, empirical science -
از مهم ترین دغدغه های صدرالمتالهین ایجاد هماهنگی میان فلسفه و شریعت است. جمله «تبا لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه» او، برای همه متعلمین حکمت متعالیه آشناست. با این حال صدرالمتالهین در مسئله حدوث نفس، خود راهی غیر از ظواهر برخی متون دینی (که ظهور در حدوث نفس پیش از بدن دارند) را برگزیده و قایل به حدوث جسمانی نفس شده است. صدرالمتالهین که خود متفطن به تعارض نظریه خود با ظواهر این دسته از متون دینی است، برای برون رفت از این تعارض و ایجاد هماهنگی میان نظریه خود با متون دینی، دو وجه جمع ارایه می دهد. یک راه حل او تمایز نهادن میان نفس و روح و همچنین نفوس کملین و غیرکملین بوده و راه حل دیگرش قایل شدن به کینونت عقلی برای نفس است. در این مقاله در پی آن هستیم که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، به بررسی و نقد راه حل های صدرالمتالهین پرداخته، عدم توفیق وی را در این مسئله روشن کنیم.
کلید واژگان: حدوث, قدم, نفس, بدن, کینونت عقلی, روح, جسمانیه الحدوثAmong Mulla Sadra’s most important concerns was creating coordination between philosophy and religion. His statement “curse on the philosophy whose laws oppose the Book and the Sunnah” is a familiar statement for all students of transcendental philosophy. On the origination of the soul, however, Mulla Sadra has adopted a way other than paying attention to the appearance of the religious texts (i.e. texts speaking of origination of the soul before the body), believing in the corporeal origination of the soul. Mulla Sadra, who has intelligently noticed the conflict between his own theory and the appearance of the religious texts, offers two way of reconciliation to escape that conflict and create a harmony between his own theory and the religious texts. The first is distinguishing between the soul and the spirit as well as the souls of the perfect men and the non-perfect men; and the second is maintaining a rational existence for the soul.
Here, we seek to use a descriptive-analytical method with a critical approach to investigate and review Mulla Sadra’s solutions to reveal his failure in this task.Keywords: origination, eternity, soul, body, rational existence, spirit, corporeality of origination -
پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه جان هیک درباره مرگ و بررسی آن با تفسیر علامه از آیات قرآن پرداخته است. روش پژوهش حاضر کتابخانه ای و تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که هیک نظریه خویش را نظریه بازآفرینی مطرح می کند و اعتقاد به وجود روح را رد می کند و اصالت انسان را به بدن می داند، به همین دلیل هیک می گوید: مرگ نابودی کامل انسان است و پس از مرگ خداوند با قدرت لایتناهی خود در دنیای دیگر مجددا انسان را خلق می کند. هیک در ایده بازآفرینی، چون بدن فرد اخروی را عین بدن فرد دنیوی می داند و به نفس نیز قایل نیست، هیج معیار منطقی برای اینهمانی نمی یابد، لذا به مفهوم عرفی «همان شخص» رجوع می کند که این امر نیز مسئله اینهمانی را حل نمی کند. طبق آیات قرآن چون حقیقت وجود انسان، مجموعه نفس و بدن است ، پس اگر نفس عین آن نفس باشد، ولی بدن مثل آن نباشد مضر وحدت شخصیت نخواهد بود.
کلید واژگان: روح, بازآفرینی, جسمی- روانی, جان هیک, معاد جسمانی, علامه طباطباییThe present study examines John Hick’s view of death and examines it with regard to Allama’s comment of the Quranic verses. The research method is library-based and comparative. Research findings show that Hick puts forward his theory as recreative theory, and rejects the belief in human Immaterial soul and ascribe humanity to the body. And, therefore, Hick says: Death is complete destruction of man and after the death, God with His infinite power create man again. As Hick in his theory of recreation views the hereafter body of man to be just the same as the earthly body and rejects human immaterial soul, may not be able to explain the problem of this is just the same as that, so he refers to the customary concept of "the same person" which does not solve the problem of identity. According to the verses of the Qur’an, as the truth of human existence is the set of the soul and the body, then if the soul is the same as the soul, but the body is not like it, the harmony of personality would not be established.
Keywords: Spirit, Recreation, Physical-Psychological, John Hick, CorporealResurrection, Allameh Tabatabai -
بنیان هر دینی بر آموزه های آن دین استوار است. یکی از آموزه های مهم در یهودیت، انسان شناسی است. یهودیت اهمیت کلیدی برای انسان قائل است؛ تا جایی که این امر بر آموزه های دیگر یهودیت تاثیرگذار می باشد. یکی از ابعاد بسیار مهم وجود انسان که مورد توجه همه فلاسفه، متکلمان، عرفا و اندیشمندان بوده است، بحث روح و ویژگی های آن است. توجه به این بعد وجودی و ترسیم جایگاه آن در انسان می تواند کلید حل اختلافات بین ادیان باشد.
این مقاله به صورت تحلیلی توصیفی و با استفاده از تحقیقات، کتب، اسناد و منابع کتابخانه ای مرتبط، تدوین شده است. حاصل آنکه با نگاهی به تاریخ یهودیت و کتاب مقدس و بعدها با تاثیر اندیشه های فلسفی یونان توسط فیلون، فیلسوف یهودی، دوساحتی بودن انسان و تاکید بر ساحت روحانی و مجرد به عنوان امری جاودانه در اعتقاد یهود، ثابت می شود.کلید واژگان: روح, انسان شناسی, یهودیت, کتاب مقدس, عهد عتیق, مجرد, جاودانگیThe foundation of every religion is based on its teachings. Anthropology is one of the important teachings in Judaism. Human is of most importance in Judaism, insofar as this influences other teachings of Judaism. One of the most important aspects of human existence that has been of interest to all philosophers, theologians, mystics and scholars is the discussion of the spirit and its characteristics. Paying attention to this existential dimension and drawing on its place in man can be the key to resolving differences between religions. This article is descriptive-analytical and has been compiled using research, books, documents, and related library resources. The result, by looking at the history of Judaism and the Bible and later by the influence of Greek philosophical thoughts by Philo, the Jewish philosopher, the dualism of man, and the emphasis on the spiritual and abstract realm as immortal in Jewish faith, is proven.
Keywords: Spirit, Anthropology, Judaism, Bible, Old Testament, Immaterial, Immortality -
هم ملاصدرا وهم ابن عربی با نگاه توحیدی و براساس مبانی اصالت وجود،حرکت جوهری،وحدت وجود وتجلی وجود ظلی به اثبات معاد و مراحل آن در سیر صعود که نهایت آن بهشت و جهنم است،نائل شدند. ایشان به توصیف بهشت و جهنمی پرداختند که سبب رساندن کثرات به وحدت و چشیدن رحمت الهی می شود. مسلم است وجود خلقی ملاصدرا بعداز ابن عربی،سعه ی فکری و برگزیدن روش ایجاب و سلب در بررسی مطالب پیشینیان، سبب درخشش وی شده است. این هماهنگی در توصیف بهشت و جهنم که برمبنای روش مشترک کشف و شهود و مضاف بر آن،آیات و روایات و داستان های منقول از ائمه و ابن عربی به صورت صریح و یا ضمنی است در شاه کاری های ملاصدرا به وضوح مشاهده می شود. البته ناگفته پیداست که نبوغ صدرا سبب ظهور تفاوت هایی با ابن عربی شده است؛مانند بحث ایجاد صور توسط نفس در مراحل معاد یعنی بهشت و جهنم که به عقیده صدرا در صقع نفس و به واسطه قدرت ایجاد نفس توسط قوه خیال و به عقیده ابن عربی در خارج نفس به واسطه تناکح اسماء و صفات انجام می گیرد. با این وجود باید اذعان نمود که بهره مندی هردو از منابع مشترک سبب تشابه زیاد میان شان شده است و در این بحث نمی توان ملاصدرا را متاثر محض از ابن عربی تلقی نمود.کلید واژگان: ملاصدرا, ابن عربی, بهشت, جهنم, نفسBoth of Mullah Sadra and Ibn Arabi by monotheistic view and based on originality of existence, substantial motion, pantheism and appearance of shadowy existence achieved proof of resurrection and its processes the end of which is paradise and hell. They described paradise and hell which lead multiplicities to unity and facilitate tasting the mercy and blessings of God. It is certain that existence of Mullah Sadra after Ibn Arabi, his intellectual development and adopting the proving and negating method in studying the thoughts of the predecessors caused his sparking. This coordination in description of paradise and hell which has occurred on the basis of the common method of intuition and in addition, the Qur'anic verses and traditions and the stories narrated from the Imams and Ibn Arabi, is clearly observed in masterpieces of Mullah Sadra. Of course it is clear that Sadra’s talent has caused some differences with Ibn Arabi, such as the issue of creation of forms by the spirit in the steps of resurrection that happens within the spirit by its imaginary creation power from perspective of Mullah Sadra, while according to Ibn Arabi it occurs outside of the spirit by combination of names and attributes. However, we should admit that using the same source has caused many similarities between the two figures and therefore, we cannot consider Mullah Sadra as the mere follower of Ibn Arabi.Keywords: Mullah Sadra, Ibn Arabi, paradise, hell, spirit
-
مسئله تجرد یا مادیت نفس، همچنان مسئله چالش برانگیزی برای متکلمان و فیلسوفان است. فلاسفه به تجرد، و شماری از متکلمان به مادیت آن معتقدند. این مقاله با طرح نظریه سه ساحتی بودن انسان و بررسی خصوصیات ساحت سوم به عنوان بعد مثالی، درصدد حل اختلاف یادشده است که در صورت پذیرش آن، ظواهر متون دینی ناظر به مادیت روح، نیازمند تاویل نخواهند بود. انسان غیر از «نفس» مجرد و «بدن» مادی، «روحی» دارد که می توان آن را از سنخ حالتی از ماده دانست که امروزه با ویژگی هایی مثل ذرات بسیار ریز و باردار و بی شکل و درعین حال موج سیال بودن، پلاسما نامیده می شود. یکی از شواهد تطبیق «پلاسما» با تجرد برزخی، نظریه حرکت در مجردات است که از سوی برخی فیلسوفان متاخر پذیرفته شده؛ با این تبیین که اگر عالم مثال علاوه بر بعد، از قابلیت تغییر برخوردار است، نمی توان آن را مجرد دانست. در این مقاله، به روش کتابخانه ای، نظریه وجود اجسام انرژیک و پلاسما به عنوان بدن مثالی مطرح گردیده و از روایات و مشاهدات تجربی فیزیکی و متافیزیکی، به عنوان شواهدی برای اثبات آن استفاده شده است.کلید واژگان: ماده لطیف, مجرد, انرژی, روح, نفسThe issue of immorality or materiality of the soul, is still a challenging issue for theologians and philosophers. Philosophers believe in immortality, and some of the theologians believe in its materiality. Bring up the theory of the human’s triple dimension and studying the properties of the third domain as an ideal dimension, seeks to resolve this conflict so that, the religious texts, which refers to the materiality of the soul, do not need to any symbolic hermeneutics. Apart from immaterial “soul” and material “body” human being has “spirit”, which can be considered as a kind of state of matter, that today is called plasma, very tiny particles, pregnant, formless, and yet fluid. One of the evidences of the adaptation of the “plasma” with purgatorial immortality is the theory of movement in abstractions, which is accepted by some later philosophers. Accordingly, the ideal world cannot be considered abstract if it has the ability to change aside from the domain. Using the library method, this paper brings up the theory of existence of the energetic objects and plasma as the ideal body and then it brings some evidences from the traditions and physical and metaphysical experimental observations.Keywords: subtle material, abstract, energy, spirit, soul.
-
شاید به ندرت بتوان کسی را یافت که قائل به دوساحتی بودن انسان نباشد؛ زیرا این مسئله ای وجدانی و فطری است. تمام ادیان آسمانی، با پذیرش اصل بحث، برای تبیین آن مطالبی بیان کرده اند که در کتاب های مقدس آنها نمود پیدا کرده است. آیین زرتشت، یکی از این ادیان است که در کتاب مقدس خود، یعنی اوستا مطالب قابل توجهی در مورد بعد دوم انسان؛ یعنی روح و جان بیان کرده است. این نوشتار، به روش تحلیلی توصیفی ضمن بیان پنج گانه بودن نیروهای مینوئی (روحانی، معنوی) ، که شامل «اهو، دئنا، بئوذ، اوروان و فروشی» هستند و بیان تعاریف و مستندات متون مقدسی آنها و بیان دیدگاه های نویسندگان و محققان آیین زرتشت و بیان برخی اختلافات جزئی در این زمینه، به بررسی و تحلیل فرض های مختلف، در باب یکی بودن یا چندگانه بودن این نیروها پرداخته است. فرض های پنج گانه در این زمینه مطرح شده و هریک به صورت جداگانه تحلیل و بررسی شده است. در پایان، با توجه به مستندات موجود در متون مقدس زرتشتی و دیدگاه های زرتشت پژوهان در این زمینه، بر چندگانه بودن این نیروها از دیدگاه زرتشتیان رسیده است.کلید واژگان: آیین زرتشت, اوستا, نفس, روان, فروهر, تعدد نیروهای معنویMarifat, Volume:27 Issue: 6, 2018, PP 49 -57It seems unlikely to find someone who does not believe in the two-dimensionality of human being; because this is a matter of conscience and innateness. Accepting the issue in its totality, all divine religions, in order to explain the issue of man's two-dimensionality, have come up with some evidence that has been manifested in their sacred books. Zoroastrianism is one of the religions that, in its sacred scriptures Avesta, has mentioned remarkable words on the second
dimension of man, i.e. the spirit and the soul. Using a descriptive- analytical method, this paper discusses the five Minooyee (spiritual) forces, which include Ahou, Deena, Ba'o'z, Orvan and Farvashi, and offers definitions and documents of their holy texts. It expresses the views of the writers and scholars of Zoroastrianism and some minor differences in this field, and analyzes the various assumptions about the singularity or multiplicity of these forces. Five assumptions have been made in this regard and each has been analyzed separately. In the end, according to the evidence found in the sacred texts of Zoroastrianism and the views of the Zoroastrian scholars in this regard, the paper confirms the multidimensionality of these forces from the Zoroastrians' view pointKeywords: Zoroastrianism, Avesta, soul, spirit, Foruhar, the unity of spiritual forces -
شناخت انسان، به عنوان شریف ترین مخلوق خداوند، در گرو شناخت حقیقت وجودی اوست که با ابزارهای مختلف معرفتی، اعم از عقل، نقل، شهود، تجربه و… قابل تحصیل است. «نقل» معتبر، به جهت صدور از معصوم علیهم السلام و احاطه علمی ائمه اطهار بر کل عالم وجود و ازجمله انسان، همواره از بهترین طرق کسب معرفت بوده است. این مقاله با داده هایی روایی، حاصل از گردآوری اطلاعات کتابخانه ای با روش تحلیلی و توصیفی، به واکاوی روایات بیانگر حقیقت روح پرداخته است. در این مقاله، به هشت دسته از احادیث، به ترتیب از روایاتی که به ظاهر مثبت جسمانیت روح بوده اند، تا روایاتی که جز با وجود روح مجرد سازگار نمی باشند، اشاره شده است. حاصل این پژوهش، بیان هماهنگی بین عقل و نقل در دو ساحتی بودن انسان و غیرمادی دانستن ساحت روحانی اوست.کلید واژگان: روح, نفس, مادی, مجرد, انسانMarifat, Volume:27 Issue: 5, 2018, PP 59 -67Knowing man as the noblest creature of God depends on knowing his existential truth, which can be achieved through various epistemological means such as reason tradition, intuition, experience, and so on. "Valid tradition" is narrated by the infallible Imams who have scientific command of the whole world of existence, including mankind; therefore, it has always been the best way of acquiring knowledge. This paper deals with the narrative data derived from library-based information collected through the analytical and descriptive method, and investigates the narrations about the truth of the soul. The paper mentions eight categories of hadiths ranging from narratives that are supposedly for the spirituality of the soul to the narratives that are consistent only with the immaterial soul. The result of this paper is the expression of the harmony between reason and tradition in the two dimensions of humanity and the immaterialness of his/her spiritual dimension.Keywords: spirit, soul, material, immaterial, human
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.