به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تسهیم دانش" در نشریات گروه "علوم تربیتی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «تسهیم دانش» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • عزت الله کاکاوند قلعه نوئی*، وحید بنیسی، آرزو عرفان

    مدیریت دانش مبحثی با اهمیت در مدیریت امروزه محسوب می شود و همچنین یک استراتژی مستمر برای اکتساب دانش مناسب، برای افراد مناسب و در زمان مناسب است. هدف اصلی این پژوهش پیش بینی مدیریت دانش بر اساس تسهیم دانش با میانجیگری توانمندسازی روانشناختی مدیران مدارس ابتدایی شهر ملایر بود. روش تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی - همبستگی می باشد.. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی شهر ملایر در سال تحصیلی 1403-1401 بود. حداقل نمونه لازم در روش حداقل مربعات جزئی(PLS)، حداقل 200 نفر بود که به خاطر افت آزمودنی ها و احتیاط برابر با 230 نفر به روش نمونه گیری انتخاب و در نهایت 216 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل نهایی قرار گرفت. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های استاندارد مدیریت دانش فونگ و چوی (2009)، تسهیم دانش لین (2007) توانمندسازی روانشناختی اسپیریتز (1995) بود. آزمون فرضیه های آماری به روش تحلیل مسیر با استفاده از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار پی ال اس اسمارت استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است؛ تسهیم دانش با نقش میانجی گری توانمندسازی روانشناختی بر مدیریت دانش مدیران تاثیر دارد؛ تسهیم دانش بر توانمندسازی روانشناختی مدیران تاثیر دارد؛ تسهیم دانش بر مدیریت دانش مدیران تاثیر دارد؛ توانمندسازی روانشناختی بر مدیریت دانش مدیران تاثیر دارد. نتایج نشان داد که توانمندسازی روانشناختی نقش میانجی در رابطه بین تسهیم دانش و مدیریت دانش مدیران شهر ملایر داشت. همچنین تسهیم دانش بر توانمندسازی روانشناختی مدیران، توانمندسازی روانشناختی بر مدیریت دانش و تسهیم دانش بر مدیریت دانش مدیران تاثیر مستقیم داشت.

    کلید واژگان: مدیریت دانش, تسهیم دانش, توانمندسازی روانشناختی, مدیران مدارس ابتدایی
    Ezzatullah Kakavand Qalanoi *, Vahid Banisi, Arezoo Erfan

    Knowledge management is an important topic in today's management and it is also a continuous strategy to acquire the right knowledge, for the right people and at the right time. The main goal of this research was to predict knowledge management based on knowledge sharing with the mediation of psychological empowerment of principals of primary schools in Malair city. The current research method is a descriptive-correlation type of research. The statistical population of this research included all principals of primary schools in Malair city in the academic year of 2023-2024. The minimum required sample in the PLS method was at least 200 people, which due to the loss of subjects and caution, equal to 230 people were selected by available sampling method, and finally 216 questionnaires were analyzed in the final analysis.. The tools of the current research included the standard questionnaires of knowledge management by Fong and Choi (2009), knowledge sharing by Lin (2007), psychological empowerment of Spirits (1995). Statistical hypotheses were tested through structural equations using the path analysis method. The results of the findings showed that the research model has a good fit; Knowledge sharing with the mediating role of psychological empowerment has an effect on managers' knowledge management; Knowledge sharing has an effect on the psychological empowerment of managers; Knowledge sharing affects managers' knowledge management; Psychological empowerment has an effect on managers' knowledge management.

    Keywords: Knowledge Management, Knowledge Sharing, Psychological Empowerment, Elementary School Principals
  • راضیه آقابابایی*
    زمینه و هدف

    هدف پژوهش حاضر، پیش بینی توسعه حرفه ای معلمان بر اساس سبک رهبری دانش محور ادراک شده با نقش واسطه ای تسهیم دانش و کار تیمی بود.

    روش پژوهش: 

    نوع پژوهش، توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل معلمان شهر کاشان به تعداد 3237 نفر بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 342 نفر بدست آمد. ابزار گرداوری داده ها چهار پرسشنامه رهبری دانش محور، توسعه حرفه ای، تسهیم دانش و کار تیمی بود. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای توسعه حرفه ای 93/0، کار تیمی 79/0، تسهیم دانش 73/0 و رهبری دانش محور 93/0 بدست آمد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد، میانگین متغیر رهبری دانش محور (34/23) بالاتر از حد متوسط (18)، میانگین متغیر توسعه حرفه ای (7/46) بالاتر از حد متوسط (36)، تسهیم دانش (82/36) بالاتر از حد متوسط 30 و کار تیمی معلمان (33/19) پایین تر از حد متوسط (30) است. اثرات کل رهبری دانش محور بر توسعه حرفه ای، تسهیم دانش و کار تیمی، مثبت و معنادار و اثرات کل کار تیمی و تسهیم دانش بر توسعه حرفه ای، مثبت و معنادار بود. همچنین نقش میانجی تسهیم دانش و کار تیمی در تاثیر رهبری دانش محور بر توسعه حرفه ای، تایید شد.

    نتیجه گیری

    اگر معلمان ادراک مثبتی از وضعیت رهبری دانش محور داشته باشند، تسهیم دانش و کار تیمی بیشتری خواهند داشت. در واقع، ایجاد مدارسی که در آن، مدیران به ایجاد، خلق، کسب، کاربرد، تسهیم و توزیع دانش و اطلاعات جدید توجه دارند می توانند باعث توسعه حرفه ای معلمان، کارآمدی و اثربخشی سازمانی شوند.نظام آموزشی کشور را تضمین کنند که سطح بالایی از اشتیاق و انگیزه را در شغل خود داشته باشند.

    کلید واژگان: توسعه حرفه ای, رهبری دانش محور, تسهیم دانش, کار تیمی, معلمان
    Razieh Aghababaei *
    Background and Objective

    The aim of the current research was to predict the professional development of teachers based on the perceived knowledge-oriented leadership style with the mediating role of knowledge sharing and teamwork.

    research methodology

    The type of research was descriptive correlational, and the statistical population consisted of 3237 teachers in Kashan, and the sample size was 342 using Cochran's formula. Data collection tools were four questionnaires of knowledge-oriented leadership, professional development, knowledge sharing and teamwork. The reliability of the questionnaires was obtained through Cronbach's alpha for professional development 0.93, teamwork 0.79, knowledge sharing 0.73 and knowledge-based leadership 0.93.

    Findings

    The findings showed that the mean of the variable of knowledge-oriented leadership (23.34) is higher than the average (18), the mean of the variable of professional development (46.7) is higher than the average (36), knowledge sharing (36.82) is higher than the average 30 and the mean of teamwork (19.33) is lower than the average 30. The overall effects of knowledge-oriented leadership on professional development, knowledge sharing and teamwork were positive & significant, and the overall effects of teamwork and knowledge sharing on professional development were positive & significant. Also, the mediating role of knowledge sharing and teamwork in the impact of knowledge-oriented leadership on professional development was confirmed.

    Conclusion

    if teachers have a positive perception of knowledge-based leadership, they will have more knowledge sharing and teamwork. In fact, the establishment of schools in which administrators pays attention to the creation, acquisition, application, sharing and distribution of new knowledge and information can cause teachers' professional development, organizational efficiency and effectiveness

    Keywords: Knowledge-Oriented Leadership, Professional development, Knowledge sharing, Team-Work, teachers
  • مریم علیقلی زاده مقدم، سعید مذبوحی*، صدرالدین ستاری
    مقدمه و هدف

    در عصر اطلاعات و دانش محور ، مدیریت دانایی یکی از ویژگیهای بارز برای سازمان ها محسوب می شود مدیریت این منبع کمیاب باعث افزایش عملکرد کسب و کار و مو فقیت سازمان در زمان فعلی و آینده می شود مدیریت این منبع نا ملموس بقاء سازمانی را در محیط در حال تغییر بدنبال دارد . اساسی ترین مهارت برای مدیران سازمانهای دانش محور«مدیریت دانایی» است.این مطالعه یک پژوهش آمیخته است جهت بررسی عوامل مرتبط با مدیریت دانایی و مدل ساختاری این عوامل طراحی شده است .

    روش شناسی پژوهش: 

    در پژوهش حاضر در بخش کیفی ،جامعه آماری شامل خبرگان جامعه علمی دانشگاهی و متخصصان علوم تربیتی و وزارت آموزش و پرورش بودکه دارای سابقه مدیریت بودندو از طریق نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند و مصاحبه انجام شد . جامعه آماری در بخش کمی شامل مدیران متوسطه مدارس دولتی در شهر تهران میباشد که برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 400 نفر انتخاب شدند اطلاعات مورد نیاز در این بخش از جامعه آماری با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید.. برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی مولفه های مدیریت دانایی با روش دلفی فازی توسط خبرگان شناسایی و غربالگری شد و با استفاده از روش سوآرا وزن دهی و الویت بندی مولفه ها به ترتیب زیر حاصل شد. و در بخش کمی برای مدل سازی معادلات ساختاری از تحلیل عاملی تاییدی وتی تک نمونه استفاده شد

    یافته ها

     نیاز به دانایی،دانش آفرینی،سازمان دهی دانش ،ذخیره دانش،تسهیم دانش، عملکرد دانایی محور می باشد.

    بحث و نتیجه گیری

    مدیریت دانایی از بزرگترین دستاوردهای عصر اطلاعات می باشد لذا در دنیای به سرعت متغیر امروز، انسانها باید توانایی همراهی با تغییرات روز را داشته باشند

    کلید واژگان: مدیریت دانایی, دانش آفرینی, سازماندهی دانش, تسهیم دانش, عملکرد دانایی محور
    Maryam Aligholizadehmoghadam, Saeed Mazboohi *, Sadraddin Sattari
    Introduction

    In recent decades, lipids and their related compounds in the plasma of healthy individuals and patients were considered and proposed ad risk factors for cardiovascular diseases. This study aimed to review the effect of 15 days’ cinnamon supplementation on lipid profile in response to an aerobic exercise session.

    research methodology

    In this quasi- experimental study 24 healthy male were selected and divided into three equal groups (1g cinnamon, 1.5 g cinnamon, and placebo) according to aerobic power. The subjects were taking cinnamon capsules for 15 days. Blood sampling was taken from subjects before and immediately after 30 minutes of running with an intensity of 55 to 65 percent of maximum heart rate on the treadmill. For statistical analysis of data, dependent t-test, one-way ANOVA, and Tukey’s post- hoc tests were used (P≤0.05).

    Findings

    Aerobic exercise significantly increased HDL and decreased LDL, VLDL, TG, and Cho (P≤ 0.05), 15 days cinnamon supplementation had a significant effect on the increase of HDL and decrease of LDL, TG, and Cho in response to one session of aerobic exercise (P≤ 0.05, though, had no significant effect on VLDL (P≥ 0.05).

    Conclusion

    It seems that to improve the response of lipid profile to one session aerobic exercise, 15 days’ cinnamon supplementation can be used.

    Keywords: Knowledge Management, Knowledge Creation, knowledge organizatio, Knowledge Sharing, knowledge based performance
  • محمدرضا دارایی*، نورالدین پارساپور، سعید طالبی، محمدحسن صیف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر بکارگیری آموزش مداوم ضمن خدمت الکترونیکی در بین کارکنان لیزینگ بانک ملت انجام شده است تحقیق حاضر از نظر روش، همبستگی است جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان لیزینگ بانک ملت می باشند که با توجه به اینکه تعداد جامعه آماری پژوهش حاضر محدود می باشد بنابراین از روش نمونه گیری سرشماری استفاده و کلیه کارکنان لیزینگ بانک ملت (155 نفر) به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه های استفاده از آموزش ضمن خدمت الکترونیکی فاگان و همکارا ن (2004)، مهارتهای مدیریت کوانتومی الطافی (1390)، شرایط تسهیل کننده رالتینگ و نل (2011)، تسهیم دانش واندن هوف و وان وینن (2004)، خودکارآمدی رایانه والترز و داگترتی (2007)، هوش سازمانی آلبرخت (2003)، سودمندی ادراک شده تیو و همکاران، (2007)، تجربه استفاده از فناوری فاگان و همکاران (2004)، فرهنگ سازمانی گافی و جونز (1996) استفاده شد. یافته ها نشان داد که از بین اثرات مستقیم، بیشترین اثرمستقیم مربوط به تاثیر شرایط استفاده از فناوری بر سودمندی ادراک شده (32/0) و کمترین اثرمستقیم مربوط به اثرمستقیم مهارتهای کوانتومی بر تسهیم دانش (15/0) و تسهیم دانش بر استفاده از آموزش مداوم ضمن خدمت الکترونیکی (15/0) است. همچنین بیشترین اثرغیرمستقیم مربوط به تاثیر شرایط تسهیل کننده بر استفاده از آموزش مداوم ضمن خدمت الکترونیکی (09/0) و کمترین اثرغیرمستقیم مربوط به هوش سازمانی بر استفاده از آموزش مداوم ضمن خدمت الکترونیکی (03/0) و تجربه استفاده از فناوری بر سودمندی ادراک شده (03/0) است و در نهایت کمترین اثرکل مربوط به تجربه استفاده از فناوری بر سودمندی ادراک شده (03/0) و بیشترین اثرکل مربوط به شرایط استفاده از فناوری بر سودمندی ادراک شده (32/0) است.

    کلید واژگان: مهارتهای کوانتومی, تسهیم دانش, استفاده از آموزش مداوم ضمن خدمت الکترونیکی, شرایط تسهیل کننده, تجربه استفاده از فناوری, سودمندی ادراک شده
    MohammadReza Daraei *, Noraldin Parsapour, Saeid Talebi, MohammadHassan Seif

    The present study aimed to investigate the factors influencing applying continuous electronic on-the-job training in the leasing employees of Bank Mellat, Iran. This correlational study was conducted on a sample population consisting of all the leasing employees of Bank Mellat. Given the limited sample population, census sampling was used, and all the leasing employees of Bank Mellat (n=155) were selected. Various instruments were used to measure the research variables, including the electronic job training questionnaire by Fagan et al. (2004), the quantum management skills questionnaire by Altafi (2011), the facilitating conditions questionnaire by Raleting and Nel (2011), the knowledge sharing questionnaire by van den Hof and van Vinen (2004), the computer self-efficacy questionnaire by Wolters and Daugherty (2007), the organizational intelligence profile by Albrecht (2003), the questionnaire of perceived usefulness by Teo et al. (2007), the survey of technology use experience by Fagan et al. (2004), and the organizational culture questionnaire by Gaffy and Jones (1996). The findings indicated that among the direct effects, the most significant direct effect was exerted by the conditions of technology use on perceived usefulness (0.32), whereas the least significant direct effect was exerted by quantum skills on knowledge sharing (0.15), as well as the effect of knowledge sharing on applying continuous electronic on-the-job training (0.15). Further, the most significant indirect effect was exerted by facilitating conditions on applying continuous electronic on-the-job training (0.09), and the least significant indirect effect was exerted by organizational intelligence on applying continuous electronic on-the-job training (0.03), as well as the effect of experience in using technology on perceived usefulness (0.03). Finally, the least significant total effect was exerted by experience in using technology on perceived usefulness (0.03), and the most significant total effect was exerted by the conditions of using technology on perceived usefulness (0.32).

    Keywords: Quantum skills, Knowledge Sharing, Applying continuous electronic on-the-job training, Facilitating conditions, Experience in using technology, Perceived usefulness
  • مریم علیقلی زاده مقدم، سعید مذبوحی*، صدرالدین ستاری
    این پژوهش که با هدف بررسی تسهیم دانش در مدارس ایران انجام شده است، از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی استفاده نموده است. لذا با 20نفر از مدیران مدارس متوسطه تهران به شکل هدفمند تا مرز اشباع نظری مصاحبه شد. نتایج بدون دستکاری ذهنی و کاملا مستقل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در نهایت پس از تحلیل محتوای مصاحبه، نتایج حاصل طی سه مرحله کد گذاری باز، محوری و گزینشی تهیه شد .10کد باز وکدهای محوری شامل چهار مقوله (تسهیل استفاده از دانش سازمانی توسط کارکنان، ارسال گزارشات زمان بندی شده برای ذی نفعان، برخورداری از مخازن داده و فرم های متنوع برای نشر دانش،برخورداری از کنفرانس ها، سخنرانی ها و جلسات متعددی در زمینه نشردانش) استخراج شد هر یک از این کدها در بردارنده نشانگرهایی است که در پژوهش به تفصیل به آن ها پرداخته می شود. برای رسیدن به تسهیم دانش باید افرادی که دانش خود را به اشتراک می گذارند را در واحدهای مختلف در سازمان قرارداد و از تکنیک های تغییر برای دستیابی به اهداف استفاده نمود .در نهایت باید به خاطر داشت که فرهنگ، در ساختار دست به دست خواهد چرخید.
    کلید واژگان: مدیریت دانش, تسهیم دانش, تجربه زیسته
    Maryam Aligholizadeh Moghaddam, Saeed Mazboohi *, Sadreddin Sattari
    This qualitative study aims to investigate the knowledge sharing in Iranian schools. It is based on phenomenological approach. A total of 20 high school principals in Tehran were purposefully interviewed to the point of theoretical saturation. The data were analyzed without subjective manipulation. The data were analyzed through coding the content of the interviews via three stages of open, axial and selective coding. Finally, 10 open codes and axial codes including four categories (facilitating the use of knowledge organized by employees, submitting scheduled reports to stakeholders, having data warehouses and various forms for publication of knowledge, having numerous conferences, lectures and meetings in the field of publishing) were extracted. Each of these codes is an indicator and is thoroughly discussed in detail in the present study. The findings suggest that in order to achieve knowledge sharing, individuals who share their knowledge should be classified in different units in the organization and use changing techniques to achieve the desired goals. It must be remembered that culture will be transmitted in the structure of organization.
    Keywords: Knowledge management, Knowledge Sharing, Lived experience
  • سید احمد محمدی حسینی *، حسن باقری نیا، طیبه موسوی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه یادگیری سازمانی و نوآوری سازمانی با میانجی گری تسهیم دانش میان کارکنان و اعضای هییت علمی دانشگاه های سبزوار به اجرا در آمد. روش پژوهش، با توجه به چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز، توصیفی و از نوع همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است که از برآوردهای بیشینه درست نمایی با تعدیل چولگی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان رسمی و اعضای هییت علمی رسمی دانشگاه های دولتی، آزاد، پیام نور، فناوری های نوین، غیر انتفاعی و علمی کاربردی شهر سبزوار می باشد. برای سنجش متغیرهای پژوهش سه پرسشنامه با طیف 5 گزینه ای لیکرت استفاده شده که این پرسشنامه ها میان 237 نفر از کارکنان و اعضای هییت علمی دانشگاه های سبزوار به صورت تصادفی طبقه ای توزیع شد. روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط تعدادی از صاحبنظران و متخصصین مدیریت مورد تایید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه های یادگیری سازمانی، تسهیم دانش و نوآوری سازمانی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 89/0، 96/0 و 92/0 تعیین شده است. داده های بدست آمده با آزمون های کولموگروف-اسمیرنف، تی تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS25 وLISREL تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که یادگیری سازمانی هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم به واسطه تسهیم دانش نقش کلیدی را در میزان نوآوری دانشگاه های شهر سبزوار دارد. همچنین تسهیم دانش تاثیر مثبت، مستقیم و معنی داری بر میزان نوآوری سازمان دارد. به علاوه یافته ها نشان می دهد که وضعیت متغیرهای کلیدی این پژوهش در جامعه مورد مطالعه مناسب نمی باشد.

    کلید واژگان: یادگیری سازمانی, تسهیم دانش, نوآوری سازمانی
    ahmad mohammadi*, Hassan Bagheri nia, tayebeh mosavi

    The aim of this study was to investigate the relationship between organizational learning and organizational innovation through the mediation of knowledge sharing between staff and faculty members of Sabzevar universities. The research method, according to how to obtain the required data, is descriptive and correlational and specifically based on the structural equation model, which used maximum likelihood estimates with skewness adjustment. The statistical population of this study is the official staff and faculty members of public universities, Azad, Payame Noor, new technologies, non-profit and applied science in Sabzevar. To measure the research variables, three questionnaires with a 5-point Likert scale were used. These questionnaires were distributed among 237 employees and faculty members of Sabzevar universities in a stratified random manner. The content validity of all three questionnaires was confirmed by a number of management experts and specialists and the reliability of organizational learning, knowledge sharing and organizational innovation questionnaires using Cronbach's alpha coefficient was determined to be 0.89, 0.96 and 0.92, respectively. . Data were analyzed by Kolmogorov-Smirnov tests, one-sample t-test, Pearson correlation and structural equation modeling using SPSS25 and LISREL software. Findings showed that organizational learning, both directly and indirectly through knowledge sharing, plays a key role in the rate of innovation in Sabzevar universities. Knowledge sharing also has a positive, direct and significant effect on the level of innovation of the organization. In addition, the findings show that the status of key variables in this study in the study population is not appropriate.

    Keywords: organizational learning, knowledge sharing, organizational innovation
  • مراد رضایی دیزگاه، محمد تقی پور، علیرضا داداشی جوکندان، محسن ملائی نژاد

    هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تاثیر رهبری توانمندساز بر رفتار ایمنی با توجه به نقش میانجی تسهیم دانش و جو ایمنی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان می‌باشد؛ لذا سوال اصلی بدین صورت است: «آیا رهبری توانمندساز بر رفتار ایمنی با توجه به نقش میانجی تسهیم دانش و جو ایمنی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان تاثیر دارد؟» پژوهش حاضر از نظر روش اجرا به صورت توصیفی_همبستگی و به لحاظ جمع‌آوری داده‌ها از نوع میدانی است که ابزار جمع‌آوری داده‌ها، پرسشنامه می‌باشد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان به تعداد 420 نفر بوده که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 219 نفر تعیین شد. همچنین روش تصادفی ساده برای نمونه‌گیری استفاده گردید. درنهایت داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارهای SPSS22 و SMART PLS3 مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند. قابل ذکر است که 6 فرضیه در این پژوهش مطرح گردید. نتایج بر طبق آن ها نشان دادند که (1) رهبری توانمندساز بر جو ایمنی و تسهیم دانش کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان تاثیر دارد. (2) رهبری توانمندساز بر رفتار ایمنی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان تاثیر ندارد. (3) جو ایمنی بر رفتار ایمنی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان تاثیر دارد. (4) رهبری توانمندساز از طریق جو ایمنی و تسهیم دانش بر رفتار ایمنی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان تاثیر دارد.

    کلید واژگان: رهبری توانمندساز, رفتار ایمنی, تسهیم دانش, جو ایمنی
    morad rezaie dizgah, Mohammad Taghipour, alireza dadashi jokandan, mohsen Malaeinejhad

    The main purpose of the present research is to explain the impact of empowering leadership on safety behavior considering the mediating role of knowledge sharing and safety climate in the employees of Rural Water and Sewerage Company of Guilan province. Therefore, the main question of this research is: Does empowering leadership affect safety behavior considering the mediating role of knowledge sharing and safety climate of employees in Guilan Rural Water and SewerageCompany? The present research is descriptive-corelation study, in terms of data collection is a field study, and the data collection tool is questionnaire. The population of the study is 420 employees in Guilan Rural Water and Sewerage Company. The sample size (219 people) was determined using the Cochran formula. Six hypotheses were put forward in this study. In this research, simple random sampling method was used. The data were analyzed using SPSS22 and SMART PLS3 software. The results of the study showed that empowering leadership has an impact on the safety climate and knowledge sharing in Guilan Rural Water and Sewerage Company's employees. However, the empowering leadership did not affect the safety behavior of Guilan rural water and sewerage company's employees. Findings also showed that safety climate affects the safety behavior of Guilan rural water and sewerage company's employees. In addition, the findings indicate that empowering leadership through the safety climate and knowledge sharing has an impact on the safety behavior of Guilan Rural Water and Sewerage company's Employees.

    Keywords: Empowering Leadership, Safety behavior, Knowledge sharing, Safety climate
  • فرهمند زبردست، حسین مهرداد*، راضیه جلیلی

    پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون مدل تسهیم دانش (مطالعه موردی در بین کارکنان آموزش و پرورش) انجام گرفته است. در این پژوهش از روش پژوهش ترکیبی یا آمیخته از طریق تلفیق روش های کیفی و کمی استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کیفی مرحله شامل کلیه اساتید دانشگاه ها، کارشناسان و صاحب نظران حوزه مدیریت آموزشی و کارکنان اداری با تجربه آموزش و پرورش بویژه خبرگان دربحث تسهیم دانش بودند و نمونه آماری در این بخش شامل8 نفر از اساتید دانشگاه ها، 4 نفر ازکارشناسان و خبرگان حوزه مدیریت آموزشی و 4 نفر از کارکنان اداری آموزش و پرورش بودند که با آنها مصاحبه انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کمی شامل کلیهکارکنان اداری آموزش و پرورش بوده است که براساس آخرین آمار و اطلاعات موجود در معاونت پژوهش و برنامه ریزی اداره کل آموزش و پرورش در سال تحصیلی 99 - 98 در مجموع 1412 نفر از فرهنگیان در پست های اداری مشغول به کار بودند که محقق با استفاده ار روش خوشه ای چند مرحله ای نمونه ای به حجم 304 نفر از آنان را انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته را به اجرا در آورد (محقق براساس معیارهای استخراج شده از مرحله کیفی شامل اسناد، کتب، مقالات و مصاحبه نیمه ساختار یافته و در سه مرحله کدگذاری باز ، کدگذاری محوری و کد گذاری انتخابی به طراحی پرسشنامه محقق ساخته برای مدل تسهیم دانش در بین کارکنان آموزش و پرورش نیاز اقدام نمود.

    کلید واژگان: طراحی و آزمون, مدل, تسهیم دانش, مدل تسهیم دانش و کارکنان آموزش و پرورش
    Farahmand Zebar Dast, Hossein Mehrdad *, Razia Jalili

    The aim of this study was to design and test a knowledge sharing model (a case study among education staff) in which the combined research method was used through a combination of qualitative and quantitative methods. Qualitative stage included all university professors, experts and experts in the field of educational management and administrative staff with education experience, especially experts in the field of knowledge sharing. The statistical sample in this section includes 8 university professors, 4 experts and experts in the field of educational management and 4 The statistical population of this study included a small part of all education administrative staff, which according to the latest statistics and information available in the Deputy of Research and Planning of the General Directorate of Education in In the academic year of 1998-99, a total of 1412 educators were working in administrative positions. The researcher selected a sample of 304 people using a multi-stage cluster method and implemented a researcher-made questionnaire. The researcher based on the criteria extracted from the qualitative stage Amal documents, books, articles and interviews were semi-structured and in three stages of open coding, axial coding and selective coding, a researcher-made questionnaire was designed for the knowledge sharing model among education staff.

    Keywords: : model, Knowledge Sharing, Knowledge Sharing Model, organizational dimension, environmental dimension, individual dimension, extra-environmental dimension, education staff
  • فاطمه باقری*، عیسی برقی، زهرا باقری
    زمینه و هدف

    تسهیم دانش در موسسات آموزشی برای فایق آمدن بر چالش های حاصل از جهانی شدن ضرورت دارد. از بین عوامل مختلفی که احتمال دخیل بودن آن ها در این فرآیند وجود دارد، منتورینگ روان شناختی، منتورینگ حرفه ای و تعارض نقش عواملی هستند که پژوهش حاضر قصد دارد نقش آن ها در تسهیم دانش بررسی نماید.

    روش

    ازنظر هدف، یک تحقیق کاربردی و از منظر روش گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی تلقی می گردد. جامعه آماری این مطالعه 1648 نفر از کارکنان موسسات آموزشی شهرستان سراب است. با توجه به جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 313 نفر تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه تسهیم دانش دیکسون، مقیاس استاندارد منتورینگ نویه و مقیاس استاندارد تعارض نقش ریزو، هاوس و لیرتزمن گردآوری شد. بعد از حذف داده های پرت، تعداد نمونه به 248 نفر رسید. تجزیه وتحلیل داده ها با بهره گرفتن از آزمون همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت.

    یافته ها: 

    یافته ها گویای برازش مدل مفهومی است. به علت پایین بودن قدر مطلق T_Value از مقدار مطلوب (96/1)، ضریب تاثیر تعارض نقش بر تسهیم دانش معنادار نبوده و فرضیه اول، رد گردید. تایید فرضیه دوم و سوم پژوهش مبنی بر تاثیر مستقیم و مثبت منتورینگ روان شناختی و منتورینگ حرفه ای بر تسهیم دانش در سطح اطمینان 95 درصد، از دیگر یافته های این پژوهش است.

    نتیجه گیری:

     منتورینگ روان شناختی و منتورینگ حرفه ای می تواند موجب ارتقای تسهیم دانش کارکنان آموزشی و غیر آموزشی شهرستان سراب شود؛ علاوه بر این تعارض نقش نمی تواند راهکار مناسبی برای بهبود تسهیم دانش در موسسات آموزشی این شهرستان تلقی گردد.

    کلید واژگان: تعارض نقش, منتورینگ روان شناختی, منتورینگ حرفه ای, تسهیم دانش, موسسات آموزشی
    Fatemeh Bagheri *, Isa Barqi, Zahra Bagheri
    Context & Objective

    Knowledge sharing in educational institutions is necessary to overcome the challenges of globalization. Among the various factors that may be involved in this process, psychological mentoring, professional mentoring and role conflict are the factors that the present study intends to investigate their role in knowledge sharing.

    Metodology: 

    In terms of purpose, it is considered an applied research and in terms of data collection method, it is considered descriptive-correlation. The statistical population of this study is 1648 employees of educational institutions in Sarab city. According to Krejcie and Morgan table, the sample size was 313 people and was selected using stratified sampling method. Data were collected using Dixon Knowledge Sharing Questionnaire, Noe Standard Mentoring Scale and Rizzo, House and Lirtzman Role Conflict Scale. After deleting the outdated data, the number of samples reached 248 people. Data analysis was performed using Pearson correlation test and structural equation modeling.

    Findings

    Findings indicate the fit of the conceptual model. Due to the low absolute value of T_Value from the desired value (1.96), the coefficient of effect of role conflict on knowledge sharing was not significant and the first hypothesis was rejected. Confirmation of the second and third hypotheses of the research on the direct and positive effect of psychological mentoring and professional mentoring on knowledge sharing at 95% confidence level is another finding of this study.

    Conclusion

    Psychological mentoring and professional mentoring can improve the knowledge sharing of educational and non-educational staff of Sarab city; In addition, role conflict can not be considered a good way to improve knowledge sharing in educational institutions in this city.

    Keywords: Role Conflict, Psychosocial Mentoring, Career mentoring, Knowledge sharing, Educational Institutions
  • حامد سبزواری*، ماریا نصیری

    هدف از این پژوهش تعیین تاثیر تسهیم دانش بر عملکرد شغلی با نقش میانجی سواداطلاعاتی مدیران متوسطه اول ناحیه2 آموزش و پرورش شهر اهواز در سال تحصیلی 99- 1398 بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع علی و به طور مشخص مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمامی مدیران و معاونان آموزشی  مقطع متوسطه اول ناحیه2 آموزش و پرورش شهر اهواز که در سال تحصیلی 1398-  99 اشتغال به خدمت داشتند که تعداشان210 نفر بوده است. با استفاده از جدول مورگان و کرجسی تعداد132 نفر نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه های استاندارد تسهیم دانش نورادصدیق، سواد اطلاعاتی قاسمی و عملکرد شغلی آقایی بودند. پایایی این پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ اندازه گیری شد و به ترتیب برای تسهیم دانش 77/0 و سواداطلاعاتی 79/0 و عملکرد شغلی 80/0 محاسبه شد. روایی این پرسشنامه ها توسط متخصصان تایید شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار Smart Pls و Spss  تحلیل و فرضیه های پژوهش آزمون شدند. نتایج نشان داد مقدار آماره تی و ضریب مسیر بین تسهیم دانش و عملکرد شغلی یعنی تسهیم دانش بر عملکرد شغلی، تسهیم دانش بر سواداطلاعاتی و عملکرد شغلی تاثیر مثبت و معناداری دارد در نهایت می توان در سطح اطمینان  95 درصد تاثیر میانجی گری سواداطلاعاتی در رابطه بین تسهیم دانش و عملکرد شغلی را تایید کرد.

    کلید واژگان: تسهیم دانش, سواداطلاعاتی, عملکرد شغلی
  • علی امیدپناه، شهناز نایب زاده*، حسن دهقان دهنوی، حسین اسلامی

    هدف از اجرای این پژوهش تحلیل محتوای مقالات مربوطه در زمینه تسهیم دانش بود. این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای کیفی با بهره گیری از تکنیک پژوهش کیفی داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را مقالات مختلف علمی داخلی و خارجی از سال های 2000 میلادی و 1388 شمسی تاکنون در زمینه تسهیم دانش تشکیل می دادند. بدین منظور پس از تحلیل کسپ تعداد 61 مقاله که به صورت مستقیم موضوع تسهیم دانش را بررسی کرده بودند، وارد فرایند تحلیل شدند. بر مبنای تحلیل محتوای کیفی مقالات و با استفاده از نرم افزار مکس کیو دی ای، کدگذاری مقالات صورت پذیرفت. نهایتا با بررسی های انجام شده 355 کد در این مقالات در رابطه با تسهیم دانش وجود داشته است که منجر به شناسایی 13 متغیر اصلی و 39 مولفه گردیدکه هر یک از این مولفه ها نیز دارای شاخص هایی هستند. نتایج پژوهش نشان داد: مهم ترین عواملی که در مقالات تسهیم دانش به آن اشاره شده است شرایط سازمانی مبتنی بر بستر سازمان و هم چنین انگیزه های بیرونی و درونی افراد جهت تسهیم دانش می باشد.سرانجام بر اساس نظریه داده بنیاد، متغیرهای شناسایی شده در شش دسته کلی طبقه بندی و مدل نهایی ارایه گردید که تامین کننده جریان فی مابین مولفه ها برای تسهیم دانش در سازمان است.

    کلید واژگان: تسهیم دانش, دانش سازمانی, تحلیل کیفی داده بنیاد
    Ali Omidpanah, Shahnaz Nayebzadeh *, Hassan Dehghandehnavi, Hossein Eslami

    The purpose of this study was to analyze the content of related articles in the field of knowledge sharing. This research was conducted in the form of qualitative content analysis by using Grounded Theory qualitative Technique. The statistical population was consisted of various internal and external scientific articles on knowledge sharing from 1388hijri and 2009AD. For this purpose, 61 articles that directly examined the topic of knowledge sharing , entered the process of analysis after analyzing the Casp.Coding the articles was performed based on qualitative content analysis of articles and using the MAXQDA software. Finally, with the studies performed, there were 355 codes in these articles related to knowledge sharing, which led to the identification of 13 main variables and 39 components, each had its own indicators. The results showed that the most important factors mentioned in Knowledge Sharing Articles are organizational circumstances related to the organizational context as well as external and internal motivations for knowledge sharing. Finally, based Grounded Theory Technique, the identified variables were catecorised in six general classification and final model which provide the connection between components in order to share knowledge in the organization.

    Keywords: Knowledge Sharing, organizational knowledge, Grounded Theory Qualitative Analysis
  • آزاده رضاپور مسگریان فرد، ترانه عنایتی*، کیومرث نیازآذری
    هدف

    هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه جامعه یادگیرنده حرفه ای با نوآوری سازمانی با میانجی گری تسهیم دانش به منظور ارایه مدل در دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران بود.

    روش شناسی

    این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن را اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد شهر تهران به تعداد 1916 نفر تشکیل دادند که بر اساس فرمول کوکران، تعداد 320 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته جامعه یادگیرنده حرفه ای با 87 سوال، پرسش نامه نوآوری سازمانی اسماعیل و همکاران (2002) با 33 سوال و پرسش نامه تسهیم دانش دیکسون (2000) با 15 سوال استفاده شد. روایی و پایایی ابزارها نیز مورد تایید قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج آزمون معادلات ساختاری نشان داد؛ بین جامعه یادگیرنده حرفه ای با نوآوری سازمانی (ضریب استاندارد 710/0) و تسهیم دانش (ضریب استاندارد 586/0) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین تسهیم دانش با نوآوری سازمانی (ضریب استاندارد 701/) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

    نتیجه گیری

    همچنین رابطه جامعه یادگیرنده حرفه ای با نوآوری سازمانی با میانجی گری تسهیم دانش در دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران مثبت و معنادار است و مدل ارایه شده نیز دارای برازش مناسب می باشد.

    کلید واژگان: جامعه یادگیرنده حرفه ای, نوآوری سازمانی, تسهیم دانش
    Azadeh Rezapour Mesgarian Fard, Taraneh Enayati *, Kiumars Niazazari
    Purpose

    The general purpose of this study was to investigate the relationship between professional learning community and organizational innovation through knowledge sharing in order to provide a model in Islamic Azad universities in Tehran.

    Methodology

    This research was applied in terms of purpose and correlational in terms of descriptive method. The statistical population consisted of 1916 faculty members of Tehran Azad Universities. According to Cochran's formula, 320 people were selected as a sample by stratified random sampling. To collect data, a researcher-made questionnaire of the professional learning community with 87 questions, the Organizational Innovation Questionnaire of Ismail et al. (2002) with 33 questions and the Dixon Knowledge Sharing Questionnaire (2000) with 15 questions were used. The validity and reliability of the tools were also confirmed.

    Findings

    The results of structural equation test showed; there is a positive and significant relationship between professional learning community with organizational innovation (standard coefficient 0.710) and knowledge sharing (standard coefficient 0.586). There is a positive and significant relationship between knowledge sharing and organizational innovation (standard coefficient / 701).

    Conclusion

    Also, the relationship between professional learning community and organizational innovation mediated by knowledge sharing in Islamic Azad universities in Tehran is positive and significant and the presented model has a suitable fit.

    Keywords: Vocational Learning Society, organizational innovation, Knowledge Sharing
  • خلیل مکلف سربند*، سید رضا نظری هاشمی، مهدی ابراهیمی

    پژوهش حاضر با هدف بر بررسی نقش آموزش های ضمن خدمت بر تکیه گاهای شغلی معلمان با میانجی گری تسهیم دانش انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی و همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه استان تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی نسبی 380 نفر به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه استادندارد آموزش های ضمن خدمت ابراهیمی، پرسشنامه تکیه گاه های شغلی شاین و پرسشنامه تسهیم دانش وانگ و همکاران استفاده گردید. داده های پژوهش با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان دهنده برازندگی مدل مفهومی و تایید آن برای جامعه معلمان مقطع متوسطه استان تهران بود. اثر مستقیم متغیر آموزش های ضمن خدمت بر تسهیم دانش معنی دار بود و اثر مستقیم متغیر تسهیم دانش بر تکیه گاه های شغلی معنی دار است. اما اثر مستقیم متغیر آموزش های ضمن خدمت بر تکیه گاه های شغلی معنی دار نبود. همچنین اثر معنی دار و غیرمستقیم بین آموزش های ضمن خدمت بر تکیه گاه های شغلی براساس نقش میانجی تسهیم دانش (42/0) به دست آمد. بنابراین تسهیم دانش به صورت مستقیم و آموزش های ضمن خدمت به صورت غیر مستقیم روی هم رفته 45 درصد از تکیه گاه های شغلی را تبیین می کنند. با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود برای بالا بردن تکیه گاه های شغلی معلمان، ارتقاء آموزش های ضمن خدمت و نیازسنجی آن ها و به دنبال آن تسهیم دانش را مورد توجه قرار دهند.

    کلید واژگان: آموزش های ضمن خدمت, تکیه گاه های شغلی, تسهیم دانش, معلمان
    Khalil Mokallaf Sarband *, Seyyed reza Nazari Hashemi, Mahdi Ebrahimi

    The purpose of this study was to investigate the role of secondary education on the teacher's job support through mediation of knowledge sharing. The research method is descriptive and correlation is a type of structural equation modeling. The population consisted of all high school teachers in Tehran province who were selected by using randomized cluster sampling method (380 people) as a statistical sample. Three questionnaires were used for collecting the research data from Abdullah Abrisham's Instructor's Instructor's Inventory, Shane Job Support Questionnaire and Knowledge Sharing Knowledge Wang et al. Data were analyzed using structural equation modeling. The results indicate the fitness of the conceptual model and its confirmation for the community of high school teachers in Tehran province. The direct effect of in service training variables on knowledge sharing was significant and direct effect of knowledge sharing on job reliance is significant. However, the direct effect of in-service training variables on job support was not significant. There was also a significant and indirect effect between in-service training on occupational support based on the role of mediating knowledge sharing (0.42). Therefore, direct knowledge sharing and in-service training indirectly account for 45% of job support. According to the findings of this research, it is suggested to consider the promotion of in-service training and the need for them to increase their knowledge base, in order to increase their job support.

    Keywords: In-service training, job support, Knowledge sharing, teachers
  • سکینه قهاری بیدگلی*، حسین تربتی نژاد

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فن آوری اطلاعات و ارتباطات در خلاقیت و نوآوری و تسهیم دانش استادان دانشگاه فنی و حرفه ای شهید رجایی کاشان انجام شد. این پژوهش، با روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. حجم نمونه پژوهش را 85 نفر از استادان دانشگاه فنی و حرفه ای شهید رجایی کاشان تشکیل می دهند. ابزار سنجش متغیرها، پرسشنامه استاندارد خلاقیت تورنس (1959)، پرسشنامه نوآوری مارتین (1965) و پرسشنامه تسهیم دانش اورد جکوب و همکاران (2007) بود. داده ها با استفاده از روش آمار توصیفی و استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بر اساس ضریب همبستگی پیرسون، فن آوری اطلاعات و ارتباطات با تسهیم دانش و خلاقیت و نوآوری ارتباط معناداری دارد. فن آوری اطلاعات و ارتباطات توانایی پیش بنی نوآوری، خلاقیت و تسهیم دانش را در استادان دانشگاه فنی و حرفه ای شهید رجایی کاشان دارد.

    کلید واژگان: فن آوری اطلاعات و ارتباطات, خلاقیت, نوآوری, تسهیم دانش
    Sakeneh Ghahari Bidgoli *, Hosein Torbatinezhad

    The purpose of this study was to investigate the effect of information and communication technology on innovation, creativity, and knowledge sharing among faculty members of Shahid Rajaee University of Technology in Kashan. The present study is of applied and survey-correlation type. The research community consisted of 85 who were selected from among 116 professors of Shahid Rajaee Technical and Vocational University in Kashan. The data collection instruments consisted of the Information and Communication Technology Questionnaire (Mahmoodi, 1392), Standard Creativity Questionnaire (Torrance, 1959), The Innovation Questionnaire (Martin, 1965), and Knowledge Sharing Questionnaire (JQB) (Jacob et al., 2007). The data were analyzed using descriptive and inferential statistics including Pearson correlation coefficient and linear regression. Findings of the research showed that, based on Pearson correlation coefficient, information and communication technology has a significant relationship with the sharing of knowledge, creativity, and innovation. Moreover, Information and Communication Technology significantly affects sharing knowledge and innovation and creativity of faculty members of Shahid Rajaee Technical and Vocational University in Kashan.

    Keywords: Information, communication technology, Creativity, Innovation, Knowledge Sharing
  • زهرا قاسمیان دستجردی، علی اکبر امین بیدختی، سکینه جعفری*

    گروه های آموزشی به عنوان حلقه مرتبط با عوامل آموزش و پرورش، معلمان و دانش آموزان از جایگاه حساس و ویژه ای در تحقق اهداف آموزشی برخوردارند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری تسهیم دانش با اثربخشی گروه های آموزشی با میانجی گری اعتماد درون گروهی و همکاری درون گروهی معلمان سه دوره مدارس شهرستان بابل می باشد. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلمان دوره های ابتدایی و متوسطه اول و دوم (3100 نفر) در سال تحصیلی 97-1396 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 200 نفر به عنوان نمونه پژوهش (82 نفر مرد و 118 نفر زن) انتخاب شدند. همه معلمان نمونه پژوهش پرسشنامه های تسهیم دانش، اعتماد درون گروهی، همکاری درون گروهی و اثربخشی گروه های آموزشی را تکمیل کردند. برای بررسی پایایی این ابزارها از آلفای کرونباخ استفاده شد. داده ها با مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که: بین تسهیم دانش، اعتماد درون گروهی و همکاری درون گروهی با اثربخشی گروه های آموزشی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. تسهیم دانش بر اثربخشی گروه های آموزشی اثر مستقیم و معناداری دارد؛ همچنین تسهیم دانش با میانجی گری اعتماد درون گروهی بر اثربخشی گروه های آموزشی اثر غیرمستقیم و معناداری دارد. تسهیم دانش با میانجی گری همکاری درون گروهی اثر غیرمستقیم و معناداری بر اثربخشی گروه های آموزشی ایفا می کند.

    کلید واژگان: تسهیم دانش, اعتماد, همکاری, اثربخشی, گروه آموزشی
    Zahra Ghasemian, Aliakbar Aminbeidokhti, Sakineh Jafari *

    Pundits of education believe that quality and effectiveness in education requires the existence of educational groups in all areas regarding teaching-learning processes. This needs especially acute when education undergoes fundamental changes, because educational groups play an essential role in guiding and enhancing teaching-learning processes and making desirable changes in educational systems. Hence, the performance of educational groups, active in the field of education, is considered as part of quality assurance programs and the effectiveness of education for the purpose of improvement and growth of teachers'' professions. The performance of educational groups in providing educational services to teachers is a way for their professional growth and improvement in order to achieve the basic benefits (vision, value, mission, goals, etc.) of education, i.e. to enhance teachers’ performance quality and consequently the growth and development of the educational system. School educational groups, as a link related to educational factors, teachers and students have a sympathetic and special place in achieving educational goals. Wu & Short (1996) believe that education as one of the most significant social institutions plays a pivotal role in longevity and development of each society through teaching children and future-makers of that society. Among them, teachers as human resources and implementers of education and training programs are its essential elements, and their performance plays a major role in the success of this institution. Therefore, in trying to improve the quality of education, more focus should be placed on teachers and the organizational aspects that affect their work in schools. This is based on an assumption that understanding the factors affecting teacher performance increases our knowledge of how schools improve. The goal of present study is investigate the structural relationship of knowledge sharing with effectiveness of school educational groups by mediating in-group trust and intra-group collaboration of teachers of three educational levels of schools in Babol. Present study is a practical research on the basis of purpose and is a type of descriptive-correlative researches on the basis of data collection method.

    Methods

    The statistical population of this study includes all primary and secondary first and second school teachers (n=3100, m=1426, f=1674) in the school year 2017-18. Given the assumed methods, 9 parameters should be estimated, including 3 parameters in gamma matrix, 2 parameters in beta matrix, 3 parameters in WiFi matrix and 1 parameter in Sai matrix. Accordingly, the sample size should be at least 5 to 50 times more than the desired parameters (Müller, 1996).  Based on the number of parameters existing in the model, a sample of 200 people was selected using stratified random sampling. They included 200 primary and secondary first and second school teachers in Babol (m=82, 41%; f=118, 59%). In the study sample, the average effectiveness of school education groups (M = 3.918) in a range of 5 points shows that the sample teachers evaluated the effectiveness of school educational groups above the average level. Also, the average knowledge sharing, intra-group trust and intra-group cooperation were estimated above average. All the teachers of study sample completed the questionnaires of knowledge sharing, in-group trust, intra-group collaboration and effectiveness of school educational groups. In order to test the reliability of these instruments, Cronbach’s alpha was used. The data was analyzed through structural equation model and by SPSS and LISREL software.

    Results

    The findings showed that there is a positive and significant relationship between knowledge sharing, in-group trust and intra-group collaboration with effectiveness of school educational groups. Knowledge sharing has a direct and significant effect on effectiveness of educational groups. Also, knowledge sharing with mediating the in-group trust has an indirect and significant effect on effectiveness of school educational groups. Knowledge sharing with mediating the intra-group collaboration has an indirect and significant effect on effectiveness of school educational groups. The results of this study indicated the importance of paying attention to the role of knowing sharing, in-group trust and intra-group collaboration of teachers in increasing the effectiveness of  school educational groups. 

    Discussion and conclusion

    In general, based on the results obtained, it can be concluded that the sharing of knowledge, trust and cooperation within the group will increase the effectiveness of school educational groups and in turn results in improvement and enhancement of the education system.  Knowledge sharing in educational groups along with close cooperation and trust among teachers in return for this knowledge sharing and cooperation in the exchanged information has increased the effectiveness and performance of teachers, which, in turn, leads to the growth and development of their professions and the results will be reflected in improving the empowerment of students. Finally, it is suggested that the educational groups and related meetings be equipped with the appropriate tools and technology to perform the assigned tasks so that teachers are able to participate in the groups in a real and virtual method to share their knowledge and information. In this way, they can pursue the acquisition of information and knowledge through other members of the group. Education officials are encouraged to use brochures, booklets and posters to inform teachers about the impact of collaboration, teamwork and the sharing of knowledge and trusting each other and its positive effects on improving the process of group work and training sessions. Also, by creating a friendly and informal atmosphere in education contributes to more communication among teachers and strengthens their cooperation. Furthermore, using the guidelines of experienced and knowledgeable educational groups, they can overcome the problems arising during the work. It is necessary to create a culture of trust, participation and cooperation and their goals in improving and enhancing nationwide educational centers and schools, and of course, the cooperation of the mass media will be fruitful in this regard. Incorporating internet for sharing knowledge in school educational groups and the free use of virtual chat rooms so that teachers can easily exchange information and knowledge and have shares in each other''s knowledge

    Keywords: knowledge sharing, trust, Collaboration, effectiveness, school educational group
  • علی امیدپناه، شهناز نایب زاده*، حسن دهقان دهنوی، حسین اسلامی
    امروزه، دانش یکی از مهمترین منابع استراتژیک سازمان است و تسهیم دانش یکی از پیچیده ترین حوزه های مدیریت دانش است . پژوهش حاضر با هدف طراحی مدلی به منظور تسهیم دانش در بین کارکنان سازمان با استفاده از رویکرد داده بنیاد و مدلسازی ساختاری تفسیری انجام شد . استراتژی پژوهش، آمیخته بود. ابتدا در بخش کیفی با استفاده از تکنیک داده بنیاد، مولفه های تشکیل دهنده مدل با بررسی ادبیات تحقیق و مصاحبه باخبرگان که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند در قالب 31 مولفه فرعی و 6 مقوله اصلی تعیین و نهایی گردید. نرم افزار مورد استفاده این بخش برای تجزیه و تحلیل داده ها، نرم افزار MAXQDA بود. در بخش کمی از تعداد مولفه ها بر حسب بیشترین فراوانی کدها، 15 مولفه وارد این مرحله شدند که به منظور برقراری ارتباط و توالی بین مولفه ها و ارایه مدل ساختاری آنها، از روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد. در نهایت بر اساس نظر خبرگان و تجزیه و تحلیل های صورت گرفته مدل نهایی تحقیق در 5 سطح احصاء گردید.همچنین پس از تحلیل MICMAC انواع هر کدام از متغیرها تعیین شد.یافته های پژوهش نشان می دهد:مولفه های سیاست های مراتب بالادستی،فراهم سازی زیر ساخت های لازم و محیط سازمان از جمله مولفه هایی هستند که باید به منظور تسهیم دانش در سازمان، توجه ویژه ای به آنها نمود.
    کلید واژگان: تسهیم دانش, نظریه داده بنیاد, مدلسازی ساختاری تفسیری
  • مریم پوریزدانی کجور، داود کیاکجوری*، حسینعلی تقی پور، محمد غفاری مجلج

    هدف از این پژوهش ارزیابی تاثیر استراتژی های مدیریت دانش بر رفتار نوآورانه کارکنان در محل کار بود. جامعه آماری شامل کلیه روسا و معاونین منابع انسانی دانشگاه های دولتی استان مازندران، جمعا 105 نفر، بود. با استفاده از معادله کوکران، تعداد نمونه آماری برابر با 82 نفر ارزیابی شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته که مشتمل بر 35 گویه بود، استفاده شد که روایی صوری و محتوایی آن به تایید 30 تن از متخصصین رسید و پایایی آن در یک آزمون مقدماتی با 30 آزمودنی برای تمامی متغیرهای مورد بررسی بالاتر از 7/0 به دست آمد که در حد قابل قبولی می باشد. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی از آزمون رگرسیون در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها نشان داد که تمامی استراتژی های مدیریت دانش شامل استراتژی تسهیم دانش، استراتژی خلق دانش، استراتژی به کارگیری دانش و استراتژی ذخیره سازی دانش بر رفتار نوآورانه کارکنان در محل کار تاثیرگذار می باشند.

    کلید واژگان: استراتژی های مدیریت دانش, تسهیم دانش, خلق دانش, به کارگیری دانش, ذخیره سازی دانش, رفتار نوآورانه کارکنان در محل کار
    Maryam Pouryazdani kojour, Davood Kiakojouri*, Hosseinali Taghipour, Mohammad ghaffari mejlej

    The goal of this research is the evaluation of knowledge management strategies which impact to innovative behavior personnel in workplace. Statistical community includes all human source bosses and assistants in Mazandaran public universities which their numbers were 105 totally. The number of statistical sample was evaluated 82 individuals by using Cochrane equation. To gather data, a questionnaire was used which is provided by researcher and composed of 35 components and 30 professionals confirmed its contextual and formal validity.its reliability was obtained more than 0.7 in introductory test which 30 items were studied for all variables, which this value is acceptable level. To analysis descriptive statistical data and inference them, regression test in SPSS software is used. According to data, all strategies in knowledge management impact to personnel innovative behavior in workplace which include knowledge management strategy, knowledge allocation, knowledge creation, knowledge application and data store strategies.

    Keywords: knowledge management strategy, knowledge allocation, knowledge creation, knowledge application, data store, personnel innovative behavior in workplac
  • مریم علی یی*

    تسهیم دانش موجب کاهش هزینه ها، بهبود عملکرد، بهبود ارایه خدمات به مشتریان، کاهش زمان توسعه محصولات جدید، کاهش زمان تحویل کالا به مشتریان و در نهایت کاهش هزینه های مربوط به یافتن و دسترسی به انواع ارزشمند دانش در داخل سازمان میشود. به همین دلیل نقش تسهیم دانش به نوعی با مفهوم مدیریت دانش بسیار گره خورده است. هدف مقاله حاضر بررسی عوامل موثر بر تسهیم دانش و اولویت بندی آنها با هدف کمک به شناسایی نقش این عوامل در فرآیند پیادهسازی و اجرای موفق مدیریت دانش در گروه صنعتی سایپا در نظر گرفته شده است. در گام اول بر اساس مطالعات و ادبیات مدیریت دانش پرسشنامه محقق ساخته 5 گزینهای طیف لیکرت ساخته شد که در بین دو گروه خبرگان برونسازمانی و درون سازمانی به صورت حضوری و در قالب مصاحبه بسته توزیع و جمع آوری گردید. این عوامل در چهار بعد: 1) عوامل فردی 2) عوامل سازمانی 3) عوامل فرهنگی و 4) عوامل فناوری شناسایی و دسته بندی شدند. در مرحله بعد در قالب پرسشنامه زوجی و به کمک نرم افزار Expert Choice این عوامل اولویتبندی و وزندهی شدند. با توجه به نتایج حاضل از پرسشنامه دوم عوامل: 1) عوامل فرهنگی (با وزن 0.460) ، 2) عوامل فردی (با وزن 0.258)، 3) عوامل سازمانی (با وزن 0.161) و 4) عوامل فناوری (با وزن 0.122) به ترتیب بیشترین تاثیر را در تسهیم دانش دارند. لذا پیشنهاد میشود مدیران و سیاست گذاران گروه صنعتی سایپا قویا نسبت به عوامل فرهنگی موجود در واحدهای سازمان به کمک منابع انسانی بپردازند تا بتوانند از نتایج تسهیم دانش بیشترین بهره برداری را نمایند.

    کلید واژگان: دانش, مدیریت دانش, تسهیم دانش, وزن دهی
  • سعید مرادی*

    هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه بین سرمایه اجتماعی و یادگیری سازمانی با توجه به نقش واسطه ای تسهیم دانش در اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر بود. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی با تاکید بر حداقل مربعات جزیی بود. جامعه آماری این پژوهش را همه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر به تعداد 316 نفر تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد و تعداد 169 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها بر اساس سه پرسشنامه سرمایه اجتماعی، تسهیم دانش و یادگیری سازمانی صورت گرفت، که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 0/81، 0/86 و 0/91 به دست آمد و روایی محتوایی و سازه آن ها با استفاده از نظر متخصصان تایید شد. به منظور بررسی توزیع داده ها و پاسخ به سوالات پژوهش و رسم و تدوین مدل اندازه گیری و مدل ساختاری از نرم افزارهای SPSS نسخه 20 و  Smart PLS نسخه 0/2 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد: سرمایه اجتماعی بر یادگیری سازمانی و تسهیم دانش و هم چنین تسهیم دانش بر یادگیری سازمانی تاثیرگذار است و همچنین تسهیم دانش در رابطه بین سرمایه اجتماعی و یادگیری سازمانی، نقش تعدیل گری دارد و از نوع میانجی جزیی است.

    کلید واژگان: تسهیم دانش, دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر, سرمایه اجتماعی, یادگیری سازمانی

    The purpose of this study was determine the relationship between social capital and organizational learning Given the Intermediate role of knowledge sharing among faculty members of Islamic Azad University, Islamshahr Branch. The present study is descriptive and correlational, with primary focus on least squares. The statistical population of this study consists of 316 faculty members of Islamic Azad University, Islamshahr Branch. Following Morgan Table and simple random sampling, 169 members were selected as sample of the study. The research was conducted through three questionnaires as, Social Inventory Organizations, Knowledge Sharing Questionnaire and Organizational Learning Questionnaire. Their Cronbach's alpha Coefficients were measured and obtained 0/81, 0/86 and 0/91 respectively. Moreover, they were narrative and content-related. The purpose of this study was to evaluate the distribution of data and to answer the research questions, and to develop a model for measuring. For this purpose, structural modeling of SPSS software version 20 and Smart PLS version 0.2 were used. The results of this study showed that social capital has an effect on organizational learning and knowledge sharing as well as knowledge sharing on organizational learning. Also, knowledge sharing for the relationship between social capital and organizational learning has a moderating role and is a minor type of mediator.

    Keywords: Knowledge Sharing, Islamic Azad University, Islamshahr Branch, Social Capital, Organizational Learning
  • زهرا زارعی، مرضیه حیدری*
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رهبری تحول آفرین و رهبری معتبر بر نوآوری با در نظر گرفتن نقش تعدیلگر تسهیم دانش انجام شده است.

    روش پژوهش

    روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس مشتمل بر 2000 نفر است. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و فرمول حجم نمونه کوکران، حجم نمونه 322 نفر انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنامه استاندارد رهبری تحول آفرین بس (2000)، رهبری معتبر ندیر و همکاران (2011) و والوبوا و همکاران (2008)، نوآوری ساعتچی و همکاران (1389) و نیز پرسشنامه تسهیم دانش کارملی و همکاران (2011) استفاده شد. روایی پرسشنامه براساس روایی محتوایی و سازه و پایایی آن نیز بر اساس روش آلفای کرونباخ به ترتیب با مقدار 78/0، 77/0، 77/0 و 74/0 محاسبه شده است. تحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری SmartPLS صورت گرفته است.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین رهبری تحول آفرین و رهبری معتبر با نوآوری سازمانی ارتباط معناداری وجود دارد لیکن تسهیم دانش نقش تعدیل گر بین رهبری تحول آفرین و نوآوری سازمانی را ایفا نمی کند.

    نتیجه گیری

    در مجموع نتایج به دست آمده نشان می دهد که مدل مورد استفاده دارای برازش مناسبی است.

    کلید واژگان: رهبری تحول آفرین, رهبری معتبر, نوآوری, تسهیم دانش, هیات علمی
    Zahra Zarei, Marzieh Heydari *
    Objective

    The present study aims to "investigate the effect of transformational leadership and credible leadership on innovation taking into account the moderating role of knowledge sharing".

    Method

    The research method is descriptive correlational. The statistical population of the study consisted of all faculty members of Islamic Azad universities in Fars province, including 2,000 people. Using a Stratified sampling method and Cochran sample size formula, 322 subjects were selected. To collect information, use four standard questionnaires of Transformation Aperfins Bass (2000), Authentic Leadership Neider et al. (2011) and Walbuwa et al. (2008), Sa'atchi et al. (2010) and Knowledge Sharing Questionnaire Carmeli et al (2011). Became The validity of the questionnaire was calculated based on the construct validity and its reliability was calculated to be 0.78, 0.77, 0.77 and 0.74 based on Cronbach's alpha method, respectively. Data analysis is done using the SmartPLS structural equation.

    Finding

    The results show that the used model has a good fit. There is also a significant relationship between transformational leadership and credible leadership with organizational innovation.

    Conclusion

    In total, the results were approved that the used model has a good fit

    Keywords: Transformational Leadership, authentic leadership, innovation, Knowledge Sharing, Faculty Members
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال