جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "learning disorder" در نشریات گروه "علوم تربیتی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «learning disorder» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودنظارتی توجه بر افزایش میزان توجه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری (ریاضی) است. روش پژوهش، از نوع تک آزمودنی (چند خط پایه) همراه با مداخله و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی با مشکلات ریاضی مدرسه عادی ابتدایی از منطقه 20 تهران که به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 4 دانش آموز پسر با توجه به معیارهای ورود به پژوهش، انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شاخص های اختلال نقص توجه جردن (JADDI)، نسخه پنجم مقیاس هوشی استانفورد- بینه (SB-5) و آزمون معلم ساخته برای ارزشیابی درس ریاضی آزمودنی ها بود. این مطالعه در سه مرحله پایه، مداخله و پیگیری انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل دیداری و محاسبه شاخص های اثربخشی PND و SMD برای میانگین تفاوت های استاندارد استفاده گردید. مقایسه نتایج سه مرحله نشان داد که آموزش خودنظارتی توجه، میزان توجه هر چهار آزمودنی را افزایش داده است و موجب پیشرفت تحصیلی آنان شده است. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از روش آموزش خودنظارتی توجه در راستای افزایش میزان توجه و همچنین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با مشکلات یادگیری به خصوص مشکلات ریاضی بهره برد.کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, تک آزمودنی, توجه, خودنظارتی توجه, مشکلات یادگیریThe purpose of this research is to investigate the effectiveness of self-monitoring training on the attention and academic progress of students with special learning disorders. The research method was a single-subject type (multiple baselines) with intervention and follow-up. The statistical population of the current study includes all the fourth grade male students with math problems in the 20th district normal school, who were selected by purposive sampling of 4 boys according to the entry criteria. The tools of this research were Jordan's Attention Deficit Disorder Index (JADDI), the Stanford-Binet Intelligence Scale, 5th edition (SB-5) and teacher-made test for evaluating the subjects' math lessons. This study was conducted in three stages: basic, intervention and follow-up. In order to analyze the data, visual analysis and calculation of PND and SMD effectiveness indices were used for the average standard differences. Comparison of the results of three stages showed that self-monitoring training increased the attention and academic progress of all four subjects. Considering the effectiveness of attention self-monitoring training on the attention and academic progress of students with specific learning disorders (math disorder), it can be concluded that primary school teachers should use attention self-monitoring training to improve the attention and academic progress of elementary students with specific learning disorders.Keywords: Learning Disorder, Academic Achievement, Attention, Self-Monitoring Attention, Single Subject
-
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی و باورهای انگیزشی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری مقطه ابتدایی پایه ششم در مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 1401-1402 هستند که از میان آنان 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. با توجه به حجم نمونه 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودکارآمدی دانکن و مک کیچی (2005) و پرسشنامه باورهای انگیزشی پینتریج و دیگروت (1990) استفاده شد. آموزش راهبرد فراشناختی به مدت 8 جلسه در دو ماه ارائه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته هانتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی افزایش معناداری در خودکارآمدی (01/0>P)، و باورهای انگیزشی (01/0>P) دانش آموزان با اختلالات یادگیری ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دو ماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P).بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت راهبردهای فراشناختی یک آموزش بسیار موثر در افزایش خودکارآمدی و باورهای انگیزشی دانش آموزان با اختلالات یادگیری است و همه مربیان و معلمان می توانند از آن بهره ببرند. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای برای اینگونه دانش آموزان به عنوان بخش مهمی از فرایند یادگیری دارد.
کلید واژگان: راهبرد فراشناختی, خودکارآمدی, باورهای انگیزشی, اختلال یادگیریBackground and ObjectivesThis research was conducted with the aim of investigating the effectiveness of metacognitive strategies on self-efficacy and motivational beliefs in students with learning disabilities.
MethodThe method of this research is semi-experimental and pre-test and post-test with control and follow-up groups. The research population includes all students with learning disabilities in the sixth grade in primary schools in Tehran in 1401-1402, and 30 of them were selected by random sampling. According to the sample size, 15 people were randomly assigned to the experimental group and 15 people to the control group. The self-efficacy scale of Duncan and McKeechie (2005) and the motivational beliefs questionnaire of Pintridge and DeGroot (1990) were used to collect data. Metacognitive strategy training was provided for 8 sessions in two months. Analysis of variance with repeated measurements was used to analyze the data.
FindingsThe results of analysis of variance with repeated measurements showed that teaching metacognitive strategies has created a significant increase in self-efficacy (P<0.01) and motivational beliefs (P<0.01) of students with learning disabilities and these results It remained stable in the two-month follow-up (P<0.05).
ConclusionAccording to the results of this research, it can be concluded that metacognitive strategies are a very effective training in increasing self-efficacy and motivational beliefs of students with learning disabilities, and all trainers and teachers can benefit from it. These results have important implications in the field of education and counseling services for such students as an important part of the learning process.
Keywords: metacognitive strategy, Self-efficacy, Motivational Beliefs, learning disorder -
هدف
هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی بر ضربآهنگ شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری بود.
روشروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی پایه اول، دوم و سوم ابتدایی مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری آموزش و پرورش شهر سمنان در سال تحصیلی -1401 1400 بودند. تعداد 45 دانش آموز 8 تا 10 ساله با نارساخوانی به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایش مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. دروه پیگیری پس از گذشت 3 ماه انجام شد. ابزار سنجش چک لیست نشانه های ضرب آهنگ شناختی کند (SCT) بود. داده ها با استفاده از روش آنوای دو عاملی آمیخته توسط نرم افزار -26SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته هایافته ها نشان داد نمره ضرب آهنگ شناختی کند بین گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری دارد (0/05>P). بر اساس نتایج، هر دو مداخله اثربخش بوده، پایداری اثر داشتند، اما میزان تاثیر آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله بیشتر از گروه مداخله ی یکپارچگی حسی و حرکتی بود.
نتیجه گیریمداخله آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی میتوانند به عنوان مداخله ای سودمند برای کمک به دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی و ضرب آهنگ شناختی کند در مدارس ابتدایی و مراکز مشکلات یادگیری استفاده شوند.
کلید واژگان: آموزش مبتنی بر پاسخ به مداخله, مداخله ی یکپارچگی حسی, حرکتی, ضرب آهنگ شناختی کند, اختلال یادگیریPurposeThe purpose of the present research was to compare the effectiveness of educational program based on response to intervention and sensory-motor integration intervention on the cognitive rhythm of students with learning disabilities.
MethodThe research method was semi-experimental with a pre-test/post-test design with a control group and a follow-up period. of the research population included students with dyslexia in the first, second and third grades of elementary school who referred to the learning disorders center in Semnan City in the academic year 2021-2022. Overall, 45 students with dyslexia (aged 8-10 years) were selected through purposive sampling and randomly replaced in three groups of 15 (two experimental groups and one control group). The experimental groups were subjected to intervention for eight sessions of 60 minutes. The control group did not receive any intervention. Follow-up was done after three months. The measuring tool was slow cognitive rhythm (SCT) symptoms checklist. The data were analyzed using the mixed two-factor ANOVA method by SPSS-26 software.
FindingsThe findings showed a significant difference between the experimental and control groups in the SCT score (P<0.05). According to the results, both interventions were effective and had a stable effect, but the educational impact based on the response to intervention was more than that of the sensorymotor integration intervention.
ConclusionEducational intervention based on response to intervention and sensory-motor integration intervention can be used as a beneficial approach to help students with dyslexia and slow cognitive rhythm in elementary schools and centers for learning problems.
Keywords: Training Based On Response To Intervention, Sensory-Motor Integration Intervention, Slow Cognitive Rhythm, Learning Disorder -
زمینه و هدف
اشتیاق تحصیلی یکی از متغیرهای مهم مدنظر پژوهشگران حیطه آموزش در راستای کمک به ارتقای کیفیت تحصیلی دانش آموزان به شمار می رود. اختلالات عصب-تحولی از جمله اختلال نارسایی توجه/فزون جنبشی و ناتوانایی های یا گیری، می توانند اشتیاق تحصیلی را تحت تاثیر قرار دهند. هدف این مطالعه، مقایسه ابعاد اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری و اختلال نارسایی توجه/ فزون جنبشی با درنظر گرفتن عامل دوم جنسیت بوده است.
روشاین مطالعه یک پژوهش علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان دبستانی شهرستان خور و بیابانک شامل تعداد 896 دانش آموز 457 دختر و 439 پسر در سال تحصیلی 1400 - 1401 بود. نمونه 120 نفر شامل 40 دانش آموز دختر و پسر بدون اختلال، 40 دانش آموز دختر و پسر با اختلال نارسایی توجه/ فزون جنبشی و 40 دانش آموز دختر و پسر با اختلال یادگیری بود که طی 2 مرحله، در وهله اول غربالگری اختلالات، و سپس به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمون آماری مناسب تحلیل واریانس عاملی بود.
یافته هانتایج نشان داد که درخصوص نمره کل اشتیاق تحصیلی و ابعاد آن الگوی متفاوتی بین 2 جنس و نوع اختلال وجود دارد. در بعد رفتاری هم اختلال و هم جنسیت اثرگذار بود. در بعد عاطفی و شناختی وضعیت به مراتب پیچیده تری وجود داشت.
نتیجه گیرینتیجه گرفته می شود که تعامل بین جنسیت و اختلال نارسایی توجه/فزون جنبشی و اختلال یادگیری بر ابعاد اشتیاق تحصیلی اثرگذار هستند. پیشنهاد می شود در سیاست گذاری های مربوط به افزایش اشتیاق تحصیلی دانش آموزان احتمال ابتلا به اختلال یادگیری یا نارسایی توجه/فزون جنبشی با توجه به جنسیت درنظر گرفته شود.
کلید واژگان: اختلال نارسایی توجه, فزون جنبشی, اختلال یادگیری, اشتیاق تحصیلی, دانش آموزان دبستانیBackground and AimAcademic engagement is one of the important variables considered by educational researchers in order to improve the academic quality of students. Neurodevelopmental disorders, including attention deficit/hyperactivity disorder and learning disabilities, can affect academic engagement. In this study, the aim was to compare the dimensions of academic engagement in students with and without learning disorders and attention deficit/hyperactivity disorder, considering the gender factor.
MethodThe method of research in this study was causal-comparative. The statistical population was all primary school students in Khour and Biabank who were about 896 students (457 girls and 439 boys) in the 2021-2022 academic year the first semester. The sample was 40 normal girl and boy students, 40 girl and boy students with attention-deficit/hyperactivity disorder, and 40 girl and boy students with learning disabilities. The tools used in this study were the Wang, et al questionnaire of academic engagement (SES), Conners scale (CRS) to screen attention deficiency/hyperactivity disorder, and Colorado questionnaire to evaluate learning disorder (CLDQ). Data analysis was done using SPSS24 software and factor analysis of variance (type of student and gender) was used to analyze the data.
ResultThe results showed that regarding the total score of academic engagement and its dimensions, there is a different pattern between the two sexes and the type of disorder.
ConclusionBased on the findings of the study, it is concluded that suffering from attention deficit/ hyperactivity disorder and learning disorder, gender and the interaction of the two have effects on the dimensions of academic engagement. It is suggested that the possibility of learning disorder or attention deficit/hyperactivity disorder should be considered in policies related to increasing students' academic enthusiasm according to gender.
Keywords: Academic Engagement, Attention Deficiency, Hyperactivity disorder, Learning disorder, Primary school students -
زمینه و هدف
شیوع بیماری کووید-19 و تعطیلی مدارس مشکلات تحصیلی برای دانش آموزان همراه داشت. هدف ازاین مطالعه مقایسه میزان درگیری تحصیلی دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری در زمان شیوع کرونا و آموزش از راه دور است.
روش پژوهش:
دراین پژوهش مقطعی، توصیفی-تحلیلی، از بین دانش آموزان پایه اول تا سوم 6 مرکز اختلال یادگیری در اصفهان در سال تحصیلی 1400-1401، به صورت خوشه ای 2 مرکز و از بین دانش آموزان آن ها تعداد 100 دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری (50 نفر اختلال خواندن و 50 نفر اختلال ریاضی) انتخاب شدند. اندازه نمونه با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه با فرض ده درصد ریزش تعیین شد. پس از بررسی نمرات ثبت شده آزمون های نارساخوانی نما و ریاضی ایران کی مت در پرونده دانش آموزان، تمامی آن ها به عنوان دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری شناسایی شدند. و از همسالان آن ها تعداد 50 نفر دانش آموز بدون اختلال یادگیری با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه درگیری تحصیلی زرنگ جمع آوری شد و سپس از طریق آزمون های نرم افزار SPSS نسخه 23 دانش آموزان هر سه گروه ازنظر درگیری تحصیلی و ابعاد شناختی، رفتاری و انگیزشی آن بایکدیگر مقایسه شدند.
یافته هاتفاوت نمره کل درگیری تحصیلی بین دانش آموزان با اختلال خواندن و بدون اختلال یادگیری معنادار بود. همچنین تفاوت میانگین حیطه شناختی، بین گروه ریاضی و دانش آموزان بدون اختلال یادگیری معنادار بود. تفاوت میانگین در بعد رفتاری نیز، در دو گروه دانش آموزان بدون اختلال با گروه دانش آموزان دارای اختلال خواندن معنادار بود. اما در بعد انگیزشی تفاوت معناداری بین گروه های سه گانه پژوهش مشاهده نشد.
نتیجه گیریباتوجه به درگیری تحصیلی پایین دانش آموزان با اختلال یادگیری به ویژه در حیطه شناختی لازم است در آموزش ازراه دور، محتوای آموزشی مناسب با ویژگی ها و نقایص شناختی این گروه طراحی شود. دراین راستا می توان از تصاویر و ویدیوهای چندبعدی استفاده کرد.
کلید واژگان: درگیری تحصیلی, اختلال یادگیری, آموزش ازراه دورBackground and AimThe spread of the Covid-19 disease and the closure of schools caused some academic problems for students. The purpose of this study was to compare the level of academic involvement of students with/and without learning disability, during Corona situation.
MethodsThe study was cross-sectional, descriptive-analytical. Among the first to third grade students in Isfahan Learning disability centers (in the academic year of 1400-1401), 100 students with learning disability were selected. The participants consisted of 50 students with reading disorder and 50 with math disorder. They were selected by cluster sampling in two stages. Their file had the Nema dyslexia test and Iran KMT mathematics test and were identified as students with learning disability. Also, from their classmates, 50 students without learning disabilities were selected. The data was collected using the Zerang academic engagement questionnaire (2013). For analysis, SPSS software tests version 24was used. The students of all three groups (reading disorder, math disorder, and students without disability) were compared with each other in terms of academic engagement and its cognitive, behavioral and motivational dimensions.
ResultsThe difference between the mean scores of students with reading disorder and without learning disability were significant. The difference in the cognitive scores between math group and students without learning disability were significant too. In behavioral engagement, the significant difference was seen between dyslexia group and their peers without disability. But there was not a significant difference in motivational engagement of all three groups.
ConclusionConsidering the low academic engagement of students with learning disability, especially in the cognitive field, it is necessary to have an appropriate educational plan and implementation preparation for this group of students in distance learning.
Keywords: learning disorder, academic engagement, Distance Learning -
اهدافهدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر بازی های رایانه ای استراتژیک بر تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی بود.مواد و روش هاروش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم، پنجم و ششم دبستان شهر آران و بیدگل بود که در سال تحصیلی 1401-1400 دارای مشکل اختلال ریاضی بودند. از این جامعه، تعداد 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل هر کدام با 15 نفر عضو گماشته شدند. جهت گردآوری داده ها از آزمون هوش وکسلر، پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس (2003) و معدل به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی دو ترم دانش آموزان درسال تحصیلی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 و با استفاده از محاسبه شاخص های آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هایافته های پژوهش نشان داد که میانگین پس آزمون در متغیرهای تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی نسبت به پیش آزمون افزایش داشته است و این میزان افزایش معنادار است (05/0>P)نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که بازی های رایانه ای استراتژیک بواسطه ایجاد زمینه مناسب برای رشد توانایی مکاشفه، استدلال، حل مسیله و ارایه روش های متنوع برای درک روابط بین اجزاء یک مساله بر تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی اثر بخش است. بنابراین پیشنهاد می شود از این دسته بازی ها در برنامه آموزش رسمی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی استفاده شود.کلید واژگان: بازی های رایانه ای استراتژیک, تفکر انتقادی, پیشرفت تحصیلی, اختلال ریاضی, اختلالات یادگیریObjectiveThe purpose of this study was to investigate the effect of strategic computer games on critical thinking and academic achievement of students with math disorder.MethodsThe research method was semi-experimental with a pre-test, post-test design with a control group. The statistical population of the research includes all fourth, fifth and sixth grade student s of Aran and Bidgol primary schools who had math problems in the academic year at 2021. From this community, 30 person were selected as the research sample using available sampling method and randomly assigned to two experimental and control groups with 15 member. For Data collection have been used from Wechsler Adult Intelligence Scale (WAIS), Ricketts critical thinking questionnaire (2003) and grade point average as the criteria for the academic progress of students in two semesters of the academic year. The data was analyzed by using SPSS version 25 statistical software and by calculating descriptive and inferential statistics indices (Analysis of Covariance).ResultsThe findings of the research showed that the average of the post-test in the variables of critical thinking (M=23.3) and academic achievement (M=3.20) increased compared to the pre-test and this increase is significant (P<0.05).ConclusionThe results of the present study showed that strategic computer games are effective on critical thinking and academic progress of students with math learning disorders by providing a suitable environment for the growth of the ability to discover, argue, problem solving and provide various methods to understand the relationships between the components of a problem. Therefore, it is suggested that use this category of games in the formal education program of students with math learning disabilities.Keywords: Strategic computer games, critical thinking, academic achievement, math learning disorder, learning disorder
-
پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی تمرینات ادراکی حرکتی (پاریاد) و نروفیدبک بر رابطه والد کودک و عملکرد اجرایی و هماهنگی دیداری حرکتی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری انجام شد. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش کل دانش آموزان پسر به تعداد 51 دارای اختلال یادگیری که در سال1400-1399 به کلینیک درمانی موفقیت در تهران مراجعه کرده بودند. براساس فرمول کوکران 45 نفر به شیوه هدفمند انتخاب شد. برای بررسی فرضیه ها از تحلیل کوواریانس و واریانس با اندازه گیری مکرر با آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. براساس یافته ها، بیشترین تاثیر تمرینات دیداری حرکتی پاریاد بر بهبود رابطه والد کودک دانش آموزان دارای اختلال یادگیری است. با توجه به آماره F برای مولفه های صمیمیت (54/14) در سطح 03/0 ، نارسایی های رشدی (88/12) در سطح 01/0 ، بیشترین معناداری را دارد. مقایسه میانگین ها نشان داد تمرینات ادراکی حرکتی (پاریاد) با میانگین های 65/23 و 27/44 بیشترین تاثیر را بر هماهنگی دیداری حرکتی و رابطه والد کودک در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری داشته است و نوروفیدبک با میانگین (80/22) بیشترین تاثیر را بر کارکردهای اجرایی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دارد. تمرین نوروفیدبک بیشترین تاثیر را در کارکردهای اجرایی بر مولفه حافظه کاری (98/22) در سطح 02/0 ، کنترل هیجانی (33/20) در سطح 01/0 ، و برنامه ریزی/سازماندهی (33/20) در سطح 01/0 داشته است. همچنین، اختلال خواندن و ناتوانی یادگیری (48/16) در سطح 02/0 ، نارسایی های رشدی (37/13) و آسیب مغزی (54/18) در سطح 01/0 معنادار است . بین گروه ها در این مولفه ها تفاوت معناداری وجود دارد. با توجه به یافته ها، تمرینات دیداری حرکتی پاریاد موجب بهبود هماهنگی دیداری حرکتی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری می شود.کلید واژگان: اختلال یادگیری, تمرینات ادراکی حرکتی, رابطه والد کودک, عملکرد اجرایی, نروفیدبک, هماهنگی دیداری حرکتیThe present study was conducted to compare the effectiveness of perceptual movement exercises (Pariad) and neurofeedback on the parent-child relationship and executive function and visual motor coordination in students with learning disabilities. The research design is semi-experimental with pre-test and post-test with control group. The statistical population of the overall research was 51 male students with learning disabilities who had referred to the success therapy clinic in Tehran in 2019-2019. Based on Cochran's formula, 45 people were selected in a purposeful manner. Analysis of covariance and variance with repeated measurements with Bonferroni's post hoc test were used to check the hypotheses. Based on the findings, the greatest effect of Pariyad's visual and motor exercises is on improving the relationship between parents of children and students with learning disabilities. According to the F statistic for intimacy components (14.54) at the 0.03 level, developmental deficiencies (12.88) at the 0.01 level have the highest significance. The comparison of averages showed that perceptual movement exercises (Pariad) with averages of 23.65 and 44.27 had the greatest effect on visual motor coordination and parent-child relationship in students with learning disabilities, and neurofeedback with an average of (22.80) had the greatest effect on Executive functions in students with learning disabilities. Neurofeedback training has the greatest effect on executive functions on the component of working memory (22.98) at the level of 0.02, emotional control (20.33) at the level of 0.01, and planning/organization (20/33) at the level of 0.01. had. Also, reading disorder and learning disability (16.48) at the 0.02 level, developmental disabilities (13.37) and brain damage (18.54) are significant at the 0.01 level. There is a significant difference between the groups in these components. According to the findings, Pariad's visual-motor exercises improve the visual-motor coordination of students with learning disabilities.Keywords: Executive Function, Learning disorder, neurofeedback, Parent-child relationship, Perceptual, motor exercises, Visual motor coordination
-
پژوهش حاضر با هدف مقایسه دلزدگی تحصیلی، اضطراب اجتماعی و کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص و افراد عادی انجام گرفت.روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه-ای بود. کلیه دانش اموزان دختر پایه ی ششم ابتدایی با و بدون اختلالات یادگیری مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دادند که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 100 دانش آموز (برای هر گروه 50 نفر) به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های دلزدگی تحصیلی پکرون و همکاران ، اضطراب اجتماعی لاجرسا و کمک طلبی تحصیلی ریان و پینت ریچ پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری از دلزدگی تحصیلی، اضطراب اجتماعی و پذیرش کمک طلبی تحصیلی بالاتری نسبت به دانش آموزان عادی برخوردارند(05/0>P). اما بین اجتناب از کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان با اختلالات یادگیری و دانش آموزان عادی تفاوت معناداری وجود نداشت(05/0<P). نتایج مطالعه نشان داد که دانش آموزان با اختلال یادگیری خطر پذیری بیشتری را برای دلزدگی تحصیلی، اضطراب اجتماعی و پذیرش کمک طلبی تحصیلی دارند. از این رو ارایه برنامه های آموزشی به والدین و مربیان به منظور پیشگیری از دلزدگی تحصیلی، اضطراب اجتماعی و پذیرش کمک طلبی تحصیلی و تشخیص و درمان به موقع آن ضرور است.
کلید واژگان: دلزدگی تحصیلی, اضطراب اجتماعی, کمک طلبی تحصیلی, اختلال یادگیریThe present study was conducted with the aim of comparing academic boredom, social anxiety and academic help-seeking in students with special learning disabilities and normal people. The descriptive research method was a comparative causal type. All sixth grade female students with and without learning disorders in Tehran schools in the academic year of 1401-1402 constituted the statistical population of this research, from which 100 students were selected using the sampling method. Students (50 people for each group) were selected as a sample and answered the questionnaires of Pekron et al.'s academic boredom, Lajersa's social anxiety, and Ryan's and Pintrich's academic help-seeking questionnaires. Multivariate variance analysis was used to analyze the data. The findings showed that students with learning disorders have higher academic boredom, social anxiety and acceptance of academic help than normal students (P<0.05). However, there was no significant difference between students with learning disabilities and normal students avoiding seeking academic help (P<0.05). The results of the study showed that students with learning disabilities are more vulnerable to academic boredom, social anxiety and accepting academic help. Therefore, it is necessary to provide educational programs to parents and teachers in order to prevent academic boredom, social anxiety and acceptance of academic help seeking and its timely diagnosis and treatment.
Keywords: academic boredom, social anxiety, academic help seeking, learning disorder -
هدف
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش خودتنظیمی شناختی هیجانی بر خودکارآمدی و نارسایی هیجانی دانش آموزان با اختلال ناتوانی یادگیری انجام شد.
روشطرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان نارساخوان پایه ششم مقطع ابتدایی مراجعه کنند به مراکز ناتوانی یادگیری آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل دادند. از بین آنها، نمونه ای به حجم 30 دانش آموز (13 دانش آموز پسر و 17 دانش آموز دختر) به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارش شدند. برنامه آموزشی خودتنظیمی شناختی هیجانی در 8 جلسه 90 دقیقه ای (2 جلسه در هر هفته) بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خودکارآمدی شوارزر و جروسالم و نارسایی هیجانی بگبی و همکاران استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغبره استفاده شد.
یافته هایافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت معنادرای در بین نمرات خودکارآمدی و نارسایی هیجانی دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون وجود دارد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که آموزش خودتنظیمی شناختی هیجانی بر افزایش خودکارآمدی و بهبود نارسایی هیجانی دانش آموزان با اختلال ناتوانی یادگیری تاثیر دارد.
کلید واژگان: خودتنظیمی شناختی هیجانی, خودکارآمدی, نارسایی هیجانی, اختلال یادگیریObjectiveThe purpose of this study was to investigate the effect of cognitive-emotional self-regulation training on self-efficacy and emotional failure in students with learning disabilities.
MethodThe research method was quasi-experimental with pretest-posttest design with control group. The statistical population of the study consisted of all students with dyslexia in the sixth grade of elementary schools who were in educational disabilities centers in districts 2, 3 and 5 of Tehran province in the academic year of 2019-2020. The number of these students was estimated at 230. Statistical population was the sample of 30 students (13 male students and 17 female students) selected by multistage cluster sampling. The experimental cognitive self-regulation training program was administered to the experimental group in 8 sessions of 90 minutes (2 sessions per week), while the control group did not receive any intervention. Schwarzer and Jerosalem Self-efficacy Questionnaires and EBSIs were used to collect data. Multivariate analysis of covariance was used to analyze the data. .
ResultsThe results of the analysis of the data showed that there was a significant difference between self-efficacy and emotional failure scores in the experimental and control groups in the post-test.
ConclusionTherefore, it can be said that cognitive-emotional self-regulation training has an effect on increasing self-efficacy and improving emotional failure in students with learning disabilities.
Keywords: Cognitive Emotional Self-Regulation, Self-efficacy, Emotional Failure, Learning Disorder -
هدف
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر شن بازی درمانی بر توجه انتخابی کودکان پسر 8-11 ساله با نارسایی ویژه در یادگیری بود.
روشروش پژوهشی در این مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه را تمام دانش آموزان پسر با نارسایی ویژه در یادگیری شهرستان پردیس تشکیل می داد. تعداد 20 نفر از آنها به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه (کنترل و آزمایش) گمارده شدند. نخست آزمون استروپ برای هر دو گروه اجرا شد (پیش آزمون)، سپس آزمودنی های گروه آزمایش برنامه شن بازی درمانی را در قالب 8 جلسه 45 دقیقه ای و در دو ماه دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ی آموزشی دریافت نکردند. پس از مداخله پس آزمون در مورد هر دو گروه آزمایش و گواه اجرا و 2 ماه بعد مرحله پیگیری انجام شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس مختلط در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد که شن بازی درمانی بر توجه انتخابی آزمودنی ها در گروه آزمایش با اندازه اثر متوسط اثربخش بوده است و در دوره پیگیری نیز این اثر ماندگار بود.
نتیجه گیریبنابراین با توجه به نتایج به دست آمده می توان از شن بازی درمانی برای افزایش توجه انتخابی در کودکان مبتلا به اختلال های یادگیری در مدارس استثنایی و مراکز مشاوره کودکان بهره برد.
کلید واژگان: شن بازی درمانی, توجه, توجه انتخابی, نارسایی ویژه در یادگیریobjectiveThis study aimed to investigate the effectiveness of sand -play therapy on the selective attention of told 8-11 years’ students with special learning disabilities.
MethodThe research method was a pre-test, post-test, and follow-up semi-experiment with a control group. The statistical population included all students with learning disabilities living in Pardis City. Twenty of them were selected using convenient sampling method and randomly divided into two groups (control and experimental). The Continuous Performance Test was performed in both groups (pre-test). Then the experimental group received the treatment program in eight sessions of 45 minutes for two months, while the control group did not receive any training. The post-test was performed on both experimental and control groups. The follow-up was carried out, two months later. The collected data were analyzed using the SPSS 22 by mixed variance analysis.
ResultsThe findings showed that sand -play therapy had a positive impact on the selective attention of children with special learning disabilities, compared to the control group, and its effectiveness sustained during the follow-up period.
ConclusionSand -play therapy can be used to increase selective attention in students with special learning disabilities in exceptional schools and child counseling centers.
Keywords: Sand-play therapy, attention, selective attention, learning disorder -
هدف هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های یادگیری دانش آموزان دارای اختلال یادگیری، نقص توجه / بیش فعالی و بهنجار بود. روش ها روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر ابتدایی شهر رشت و دانشآموزان مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری در سال تحصیلی 98-1397 بود از این میان تعداد 50 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس در گروه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری، 50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس از مدارس ابتدایی به عنوان دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه / بیش فعالی و 50 دانش آموز بهنجار به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از مدارس ابتدایی شهر رشت انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس درجه بندی کانرز فرم معلم (1969)، آزمون اختلال در خواندن شفیعی و همکاران (1387)، پرسشنامه سبک های یادگیری کلب (1985) بود. یافته ها نتایج با استفاده از آزمون کروسکال والیس و یومن ویتنی تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان دارای اختلال یادگیری، نقص توجه/ بیش فعالی و بهنجار در زمینه سبک های یادگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0>p)؛ دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در مشاهده تاملی و سبک یادگیری واگرا میانگین بیشتری نسبت به دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و بهنجار کسب کردند. درحالی که دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه / بیش فعالی در آزمایشگری فعال و سبک یادگیری انطباق یابنده از دو گروه دیگر نمره بیشتری کسب کردند. دانش آموزان بهنجار نیز در مفهوم سازی انتزاعی و سبک یادگیری همگرا میانگین بیشتری بدست آوردند. نتیجه گیری دانش آموزان دارای سبک یادگیری ترجیحی خاص خودشان هستند که می تواند بر عملکرد تحصیلی آن ها تاثیرگذار باشد
کلید واژگان: اختلال یادگیری, سبک های یادگیری, اختلال نقص توجه, بیش فعالیObjective The aim of this study was to compare the learning styles of students with learning disabilities, attention deficit / hyperactivity disorder and normal.Methods The method of the present study was descriptive-causal-comparative and the statistical population of this study included all male and female primary school students in Rasht and students referring to the Center for Learning Disabilities in the academic year 1397-98, of which 50 Available sampling In the group of students with learning disabilities, 50 people were selected by available sampling method from primary schools as students with attention deficit / hyperactivity disorder and 50 normal students were selected by multi-stage cluster sampling from primary schools in Rasht. Data collection tools were Connors Form Teacher Rating Scale (1969), Reading Disorder Test by Shafiee et al. (2008), and kolb Learning Styles Questionnaire (1985).Results The results were analyzed using Kruskal-Wallis and u man Whitney tests. The results showed that there was a significant difference between students with learning disabilities, attention deficit / hyperactivity disorder and normal learning styles (p <0.001); that students with learning disabilities in reflective observation and divergent learning style scored higher on average than students with attention deficit / hyperactivity disorder and normal. Students with Attention Deficit / Hyperactivity Disorder scored higher in Active Experimentation and Adaptive Learning Style than the other two groups. Normal students also scored higher on abstract conceptualization and convergent learning styles.Conclusion Students have their own preferred learning style that can affect their academic performance.
Keywords: learning disorder, learning styles, Attention Deficit, Hyperactivity Disorder -
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر اختلال کم توجهی و اختلال یادگیری در هنرجویان هنرستان های پسرانه شهر رودهن در سال تحصیلی 98-97 انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه هنرجویان هنرستان های پسرانه شهید چمران و آیت الله رفسنجانی در سال تحصیلی 98-97 در شهر رودهن بود که از بین آنها 30 نفر با نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند (n1=n2=15). ابزار پژوهش شامل پرسشنامه d2 جهت ارزیابی مشکلات کم توجهی و پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو توسط ویلکات و همکاران(CLDQ) بود. گروه آزمایش تحت آموزش راهبردهای فراشناختی قرار گرفتند اما گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. آموزش راهبردهای فراشناختی بر کاهش کم توجهی(001/0P<) و کاهش اختلال یادگیری(001/0P=) گروه آزمودنی به طور معناداری موثر بود. براساس یافته های حاصل پیشنهاد می شود، مشاوران و درمانگران برای کاهش مشکلات کم توجهی و یادگیری هنرجویان، از تکنیک های آموزش راهبردهای فراشناختی استفاده نمایند.
کلید واژگان: آموزش راهبردهای فراشناختی, کم توجهی, اختلال یادگیریThe aim of this study was to determine the efficacy of metacognitive strategies training on attention deficit disorder and learning disorder in the students of Roodehen male vocational schools in the academic year 97-98. The research method was quasi-experimental with pre-test design, post-test with control group. The statistical population included all students of Shahid Chamran and Ayatollah Rafsanjani maleschr('39') vocational schools in the academic year of 97-98 in the city of Roodehen, from which 30 people were selected by available sampling and then randomly assigned to experimental and control groups (n1=n2=15). The research instruments included the d2 questionnaire to assess attention deficit problems and the Colorado Learning Problems Questionnaire by Wilcott et al. (CLDQ). The experimental group underwent metacognitive strategies training but the control group did not receive any trainings. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance. Metacognitive strategies training was significantly effective on reducing inattention (P <0.001) and reducing learning disability (P = 0.001) in the experimental group. Based on the findings, it is suggested that counselors and therapists use metacognitive strategies training techniques to reduce studentschr('39') attention deficit and learning problems.
Keywords: Metacognitive strategies training, Attention Deficit, Learning Disorder -
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر بازی های رایانه ای بر الگوی امواج مغزی در افراد مبتلا به ناتوانی های یادگیری بود. روش پژوهش حاضر به صورت نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مبتلا به ناتوانی ریاضی و خواندن مراجعه کننده به مراکز اختلالات یادگیری شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بود. تعداد 30 دانش آموز مبتلا به این ناتوانی ها، با دامنه سنی 10 تا 12 سال، به عنوان نمونه، به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش ریاضی و خواندن قرار گرفتند؛ سپس هر دو گروه از نظر امواج آلفا و تتا مورد ارزیابی قرار گرفتند (پیش آزمون)، و بعد گروه آزمایش به مدت 20 جلسه45 دقیقه ای، با نسخه فارسی بازی آموزشی SOUND SMART کمپانی BRAIN TRAIN، آموزش های مرتبط را دریافت کردند و در پایان هم به منظور ارزیابی تفاوت های صورت گرفته، آزمون فوق، مجددا روی هر دو گروه آزمایش اجرا شد (پس آزمون). داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار Neuroguid مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده های پژوهش حاضر نشان داد که بازی های رایانه ای بر الگوی امواج مغزی بتا و تتا تاثیر معناداری دارد، به نحوی که میزان تتا را کاهش و بتا را افزایش می دهد (01/0>P). نتیجه گرفته می شود که برای ارتقای افراد با ناتوانی یادگیری ریاضی و خواندن از بازی های رایانه ای استفاده شود.
کلید واژگان: بازی رایانه ای, الگوی امواج مغزی, ناتوانی یادگیریThe purpose of this study was to investigate the effect of computer games on the pattern of brain waves in people with learning disabilities. This was a quasi-experimental study. The statistical population of this study was all students with mathematical and reading disabilities who referred to Tabriz Learning Disorders Centers in the academic year of 2019. The number of 30 students with these disabilities, ranging in age from 10 to 12 years, was used. Were randomly divided into two groups of math and reading experiments; then both groups were evaluated for alpha and theta waves (pre-test), and then the experimental group for 20 45-min sessions, with The Persian version of BRAIN TRAIN's SOUND SMART Training Game received the related training and finally to evaluate the facial differences Taken, the above test was repeated for both experimental groups (post-test). The data were analyzed using Neuroguid software. The analysis of the present data showed that computer games have a significant effect on beta and theta brain waves in a way that decreases theta and increases beta (P<0/01). It is concluded that computer games can be used to promote people with mathematical learning and reading disabilities.
Keywords: Computer game, Brainwave pattern, learning disorder -
مقایسه رابطه حافظه کاری و حافظه کاذب در دانش آموزان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادیهدف
حافظه و خواندن در تعامل نزدیک با یکدیگر هستند و پژوهش حاضر با هدف مقایسه رابطه حافظه کاری و حافظه کاذب در دانش آموزان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادی شهر اصفهان به اجرا درآمد.
روشروش پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پایه دوم دارای اختلال یادگیری خواندن و دانش آموزان عادی ناحیه 4 آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 1395-1396 بودند. 50 نفر از دانش آموزان پایه دوم دارای اختلال یادگیری خواندن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. دانش آموزان عادی نیز پس از همتاسازی براساس ملاک های هوش، سن و جنسیت و متناظر با محل تحصیل با گروه دانش آموزان نارساخوان انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، آزمون خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1387)، مقیاس وکسلر کودکان ویرایش چهارم، آزمون حافظه کاری کورنولدی (1995) و آزمون پارادیم درم (دیس- رودریگر- مکدرمت، 1995) بود. تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار (SPSS20) با استفاده از روش های آمار توصیفی و از آزمون های تحلیل واریانس چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون z فیشر انجام شد.
یافته ها:
ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که در هر دو گروه دانش آموز رابطه معکوس بین حافظه کاری و حافظه کاذب وجود دارد (05/0<P). با استفاده از آزمون z، تفاوت دوضریب همبستگی معنادار بود.
نتیجه گیری:
نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین حافظه کاری و حافظه کاذب در این دو گروه دانش آموز وجود دارد. در اینجا پیشنهاد می شود در آموزش خواندن به کودکان با ناتوانی یادگیری به پیش نیازهای یادگیری همچون حافظه کاری توجه کنند. با توجه به وجود رابطه معکوس میان حافظه کاری و حافظه کاذب پیشنهاد می شود آموزش هایی که در زمینه حافظه کاری اعم از دیداری، شنیداری و اجرایی با استفاده از تصاویر، اعداد، کلمات و حروف به کودکان داده شود، تا زمینه ای برای پیشگیری از خطا در حافظه شود.
کلید واژگان: حافظه کاری, حافظه کاذب, اختلال یادگیری, اختلال یادگیری خواندنObjectiveMemory and reading are in close interaction with each other. The present study was conducted with the aim of comparing the relationship between working memory and false memory in students with learning disabilities and normal students in Isfahan.
MethodThe research method was descriptive and causal-comparative. The statistical population included second grade students with reading learning disabilities and normal students in the 4th district of education in Isfahan City in the academic year 2016-2017. Fifty second grade students with learning disabilities were selected by convenience sampling. Ordinary students were selected after matching based on the criteria of intelligence, age and gender and corresponding to the place of study with the group of dyslexic students. The research instruments were facade reading and dyslexia test (Korminoori and Moradi, 2008), Wechsler scale for children, fourth edition, Cornoldichr('39')s working memory test (1995) and Dermis paradigm test (Dis Rodriguer-McDermott, 1995). Data were analyzed by the SPSS20 software using descriptive statistics and multivariate analysis of variance, Pearson’s correlation coefficient and Fisherchr('39')s exact test.
ResultsPearson’s correlation coefficient showed that in both groups of students, there was an inverse relationship between working memory and false memory (p <0.05). Using z test, the difference between the two correlation coefficients was significant.
ConclusionThere was a significant difference between working memory and false memory in the two groups of students. It is suggested that in teaching reading to children with learning disabilities, the teachers should pay due attention to the learning prerequisites such as working memory. Given the inverse relationship between working memory and false memory, it is recommended that work memory training, including visual, auditory, and executive be given to the students using pictures, numbers, words, and letters to prevent error.
Keywords: Working memory, False memory, learning disorder, Reading learning disorder -
هدف
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی الگوی بالینی خلاقیت درمانی بر توجه و حافظه ی کودکان دارای اختلال یادگیری ریاضی شهرستان شاهین شهر و حومه بود.
روشاین پژوهش به روش شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل انجام شد. نمونه ای متشکل از 30 پسر دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی شهرستان شاهین شهر و حومه، که در سال تحصیلی 97-96 به مرکز اختلالات یادگیری این شهرستان ارجاع داده شده بودند با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب و با شیوه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش 20 جلسه خلاقیت درمانی بالینی دریافت و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفت. ابزارهای سنجش عبارت بودند از: آزمون هوش وکسلر4 کودکان، تست خلاقیت تورنس (فرم ب تصویری)، آزمون حافظه ی کاری N-Back، آزمون توجه Stroop است. روش تجزیه و تحلیل داده های پژوهش تحلیل کوواریانس بود.
یافته هاداده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که الگوی بالینی خلاقیت درمانی منجر به بهبود معنادار حافظه و توجه این کودکان شد.
نتیجه گیریالگوی بالینی خلاقیت درمانی در بهبود و ارتقا حافظه و توجه کودکان دارای اختلال یادگیری ریاضی موثر است.
کلید واژگان: الگوی بالینی خلاقیت درمانی, حافظه, توجه, اختلال یادگیریThe aim of present study was to evaluate the effectiveness of the clinical creativity therapy model (CCTM) on attention and memory in children with dyscalculia in Shahinshahr and suburbs.
MethodThis research was a quasi-experimental, pre-test, post-test, experimental and control group. Statistical population included all students with dyscalculia in primary school in ShahinShahr city in the academic year 2018 that were referred to the center of learning disorders of Sotoodeh of ShahinShahr city. A sample of 30 people was selected via random sampling method and subjected to two groups of 15 people. For the experimental group, a course of clinical creativity therapy model was held during 20 sessions and for 20 hours. The tools used in this research are Wechsler's intelligence test for children, the Torrance creativity test (visual form), N-Back working memory test, Stroop's test. Data were analyzed using SPSS-23 software.
FindingsThe results of covariance analysis indicated that there was a significant difference between the experimental group and the control group in the N-Back memory test and the attention of Stroop and Wechsler 4 and Torrance creativity (visual form) after teaching the clinical creativity therapy model. It was seen that the memory, attention and creativity of the experimental group increased compared to the control group.
ConclusionOverall, the results indicated that the clinical creativity therapy model (CCTM) had an effect on memory, attention and creativity of children with dyscalculia in the experimental group.
Keywords: Creativity, Clinical creativity therapy, Memory, Attention, Learning Disorder -
هدف از این مطالعه بررسی تاثیر خودگویی های مثبت بر سرزندگی تحصیلی و اضطراب امتحان دانش-آموزان با اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دارایاختلال یادگیری خاص سوم ابتدایی آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 98- 97 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. بدین معنا که از 6 ناحیه آموزش و پرورش شهر اصفهان، دو ناحیه و از این دو ناحیه شش مدرسه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. دانش آموزان پسر دارای اختلال یادگیری با پرسشنامه مشکلات یادگیری کلواردو انتخاب و با آزمون هوش وکسلر چهارم به لحاظ هوشی همگن شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) قرار گرفتند. شرکت کنندگان در پژوهش در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب فیلیپس و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی پاسخ دادند جلسات آموزشی شامل ده جلسه نوده دقیقه ای بر اساس نظریه ی مایکنبام و با تاکید بر روش شناختی-رفتاریی بود. گروه کنترال تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. تجزیه تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوارایانس انجام شد. نتایج بیان کننده ی این مطلب است که آموزش خودگویی مثبت در کاهش اضطراب و بهبود سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پسر تاثیر معنی دار (001/0 > p) داشته است. بر اساس نتایج آموزش خودگویی مثبت به دانش آموزان روش مناسبی برای بهبود سرزندگی تحصیلی، و کاهش اضطراب دانش آموزان پسر با اختلال یادگیری است.
کلید واژگان: خودگویی مثبت, اختلال یادگیری, اضطراب, سرزندگی تحصیلی, دانش آموز پسرThe purpose of this study was to determine the effect of positive self-talk on academic buoyancy and test anxiety among students with specific learning disabilities. The research method was quasi-experimental pretest-posttest with control group. The statistical population consisted of all male students with specific learning disability in primary school of Isfahan in the academic year of 2018-2019. They were selected using multi-stage random sampling method. This means that from six education districts of Isfahan, two districts and from these two regions, six schools were selected randomly. Students with learning disabilities were integrated with Colorado learning disabilities questionnaire and Wechsler intelligence scale for children. They were randomly divided into two experimental (15) and control (15) groups. Participants in the research in two stages of pre-test and post-test responded to the research tools: Philips Anxiety Inventory and Academic Lifelong Learning Questionnaire. The training sessions consisted of ten sessions in minutes, based on the theory of Meichenbaum, with emphasis on cognitive-behavioral approach. The control group did not receive any training. Statistical analysis was performed using Co-variance analysis. The results indicate that positive self-talk training has a significant effect on reducing anxiety and improving academic buoyancy of male students. (p <0.001). Based on the results of positive self-talk training, students had a good way to improve academic buoyancy and reduce the anxiety of male students with specific learning disabilities.
Keywords: positive self-talk, Learning Disorder, anxiety, Academic buoyancy, Male student -
هدف از پژوهش حاضر مقایسه مشارکت گروهی و حساسیت به طرد در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری بود. روش پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری مطالعه کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1394-1395 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 30 نفر دانش آموز دارای اختلال یادگیری و 30 نفر بدون اختلال یادگیری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق آزمون های مشارکت گروهی و حساسیت به طرد صورت گرفت. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد حساسیت به طرد در بین دو گروه تفاوت معناداری دارد (001/0P<). همچنین مشارکت گروهی در بین افراد عادی بطور معناداری بالاتر از افراد دارای اختلال یادگیری بود. با توجه به این نتایج می توان محتوای برنامه های آموزشی و روان شناختی ویژه ای را برای بهبود مشکلات دانش آموزان دارای اختلال یادگیری، طرح ریزی و اجرا کرد.
کلید واژگان: مشارکت گروهی, حساسیت به طرد, اختلال یادگیری, دانش آموزانThe present survey goal was comparing group participation and rejection sensitivity in the students with or without learning disorder. The research method was a casual-comparative one. The statistical population of the study was overall primary students of Ardebil city in the 2015-2016 educational year that by the cluster sampling method, 30 individuals with the disorder and 30 ones without learning disorder were chosen as a statistical sample. Data collecting was performed through the group participation and rejection sensitivity trials. The research data were analyzed by a multivariate variance analysis trial. The survey findings indicated that there was a meaningful difference in rejection sensitivity between the two groups. Also, group participation among the common individuals was higher than the people with a learning disorder. According to these results, the content of special educational and psychological programs can be designed and implemented to improve the problems of students with learning disabilities.
Keywords: group participation, rejection sensitivity, learning disorder, Students -
روش پژوهش حاضرتوصیفی و پیمایشی است. در پژوهش حاضر روش تدریس معلمان براساس Hiberman & Bowmhans (2005) و ارزیابی اختلال یادگیری دانش آموزان براساس شاخص های Manis et al (2000) تعریف گردیده است. جامعه آماری تحقیق حاضر معلمان مراکز اختلال یادگیری شهر ارومیه به تعداد 200 نفر می باشد. ابزار جمعآوری اطلاعات دو پرسشنامه محقق ساخته می باشد که پس از سنجش روایی و پایایی و اطمینان از آن، در اختیار نمونه آماری قرار گرفت. برای تعیین روایی ابزار جمع آوری اطلاعات از روایی نمادی استفاده گردید. برای آزمون پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. مقدار این آماره ها برای سوالات روش تدریس معلمان و شناسایی دانش آموزان دارای اختلال در یادگیری 922/0 و 946/0 هست. برای طبقهبندی، تلخیص و توصیف دادههای آماری از روش آمار توصیفی و در سطح استنباطی برای آزمون فرضیههای تحقیق از آزمونهای کلموگروف- اسمیرنف، هبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده گردیده است. نتایج حاصل بیانگر آن است که روش تدریس معلمان و ابعاد آن در شناسایی و بهبود دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در مراکز ناتوانی یادگیری شهر ارومیه موثر است.
کلید واژگان: روش تدریس معلمان, بهبود دانش آموزان, اختلال در یادگیری, مراکز ناتوانی یادگیری شهر ارومیهThe Effect of Teaching Method on Identification and improvement of Students' Learning Disorders in Learning Disabilities Centers of Urmia The overall purpose of the present study was to investigate the effect of teacher teaching methods on identifying and improvement students with learning disabilities in learning disabilities centers in Urmia in the academic year 97-98. For this purpose, teachers 'teaching method is defined based on Heiberman and Boehman (2005) and evaluation of students' learning disorder based on Manis et al. (2000) indices. The purpose of the present research is applied in terms of purpose and in terms of method, descriptive and survey. The statistical population of the present study was 200 teachers of learning disorder centers in Urmia city, all of whom were selected as sample because .Data gathering tool was two researcher-made questionnaires which after validity and reliability were measured, statistical sample was provided. Symbolic validity was used to determine the validity of data collection tools. Cronbakh's alpha test was used to test the reliability of the questionnaire. The value of these statistics for teacher teaching questions and identifying students with learning disabilities is 0.922 and 0.946. Descriptive and inferential statistical methods were used to analyze the statistical data. Descriptive and inferential statistics were used to classify, summarize, and describe statistical data. of their low number. The results show that teachers' teaching method and its dimensions (teachers' knowledge and use of professional teaching skills, teachers' awareness and use of new teaching methods, teachers' awareness and use of educational technologies, teachers' awareness and use of design) Educational, Teacher Awareness and Use of Educational Evaluation Methods) are effective in identifying and improvement students with learning disabilities in learning disabilities centers in Urmia. Keywords: Teaching Method, Learning disorder, Learning Disabilities Centers of Urmia The Effect of Teaching Method on Identification and improvement of Students' Learning Disorders in Learning Disabilities Centers of Urmia The overall purpose of the present study was to investigate the effect of teacher teaching methods on identifying and improvement students with learning disabilities in learning disabilities centers in Urmia in the academic year 97-98. For this purpose, teachers 'teaching method is defined based on Heiberman and Boehman (2005) and evaluation of students' learning disorder based on Manis et al. (2000) indices. The purpose of the present research is applied in terms of purpose and in terms of method, descriptive and survey. The statistical population of the present study was 200 teachers of learning disorder centers in Urmia city, all of whom were selected as sample because .Data gathering tool was two researcher-made questionnaires which after validity and reliability were measured, statistical sample was provided. Symbolic validity was used to determine the validity of data collection tools. Cronbakh's alpha test was used to test the reliability of the questionnaire. The value of these statistics for teacher teaching questions and identifying students with learning disabilities is 0.922 and 0.946. Descriptive and inferential statistical methods were used to analyze the statistical data. Descriptive and inferential statistics were used to classify, summarize, and describe statistical data. of their low number. The results show that teachers' teaching method and its dimensions (teachers' knowledge and use of professional teaching skills, teachers' awareness and use of new teaching methods, teachers' awareness and use of educational technologies, teachers' awareness and use of design) Educational, Teacher Awareness and Use of Educational Evaluation Methods) are effective in identifying and improvement students with learning disabilities in learning disabilities centers in Urmia. Keywords: Teaching Method, Learning disorder, Learning Disabilities Centers of Urmia The Effect of Teaching Method on Identification and improvement of Students' Learning Disorders in Learning Disabilities Centers of Urmia The overall purpose of the present study was to investigate the effect of teacher teaching methods on identifying and improvement students with learning disabilities in learning disabilities centers in Urmia in the academic year 97-98. For this purpose, teachers 'teaching method is defined based on Heiberman and Boehman (2005) and evaluation of students' learning disorder based on Manis et al. (2000) indices. The purpose of the present research is applied in terms of purpose and in terms of method, descriptive and survey. The statistical population of the present study was 200 teachers of learning disorder centers in Urmia city, all of whom were selected as sample because .Data gathering tool was two researcher-made questionnaires which after validity and reliability were measured, statistical sample was provided. Symbolic validity was used to determine the validity of data collection tools. Cronbakh's alpha test was used to test the reliability of the questionnaire. The value of these statistics for teacher teaching questions and identifying students with learning disabilities is 0.922 and 0.946. Descriptive and inferential statistical methods were used to analyze the statistical data. Descriptive and inferential statistics were used to classify, summarize, and describe statistical data. of their low number. The results show that teachers' teaching method and its dimensions (teachers' knowledge and use of professional teaching skills, teachers' awareness and use of new teaching methods, teachers' awareness and use of educational technologies, teachers' awareness and use of design) Educational, Teacher Awareness and Use of Educational Evaluation Methods) are effective in identifying and improvement students with learning disabilities in learning disabilities centers in Urmia. Keywords: Teaching Method, Learning disorder, Learning Disabilities Centers of Urmia The Effect of Teaching Method on Identification and improvement of Students' Learning Disorders in Learning Disabilities Centers of Urmia The overall purpose of the present study was to investigate the effect of teacher teaching methods on identifying and improvement students with learning disabilities in learning disabilities centers in Urmia in the academic year 97-98. For this purpose, teachers 'teaching method is defined based on Heiberman and Boehman (2005) and evaluation of students' learning disorder based on Manis et al. (2000) indices. The purpose of the present research is applied in terms of purpose and in terms of method, descriptive and survey. The statistical population of the present study was 200 teachers of learning disorder centers in Urmia city, all of whom were selected as sample because .Data gathering tool was two researcher-made questionnaires which after validity and reliability were measured, statistical sample was provided. Symbolic validity was used to determine the validity of data collection tools. Cronbakh's alpha test was used to test the reliability of the questionnaire.
Keywords: Teaching Method, Improving students, Learning disorder, Learning Disabilities Centers of Urmia -
هدف
این پژوهش با هدف بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه، سیستم فعال سازی-بازداری رفتاری و راهبرد های تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری انجام گرفت.
روشروش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری شهر بوشهر تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 232 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های طرحواره یانگ (1999)، سیستم های فعال سازی-بازداری رفتاری کارور و وایت (1994)، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون (2002) و اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) انجام گرفت. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها با استفاده از روش آماری رگرسیون تجزیه و تحلیل شد.
یافته هایافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه، سیستم فعال سازی-بازداری رفتاری و راهبرد های تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری نقش دارند.
نتیجه گیریبا توجه به نقش طرحواره های ناسازگار اولیه، سیستم فعال سازی-بازداری و راهبرد های تنظیم شناختی هیجان در بروز و نگه داری اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری، می توان با شناسایی آنها در جهت پیشگیری از اختلال اضطراب اجتماعی این دانش آموزان اقدام نمود.
کلید واژگان: اختلال یادگیری, اضطراب اجتماعی, تنظیم شناختی هیجان, سیستم فعال سازی-بازداری رفتار, طرحواره های ناسازگار اولیهObjectiveThe purpose of this study is to investigate the role of early maladaptive schemas, behavioral activation/inhibition system and cognitive emotion regulation strategies predicting social anxiety in students with learning disabilities.
MethodThe research method was descriptive and correlational. A sample of 232 students was selected using available sampling method. The research instrument consisted of Young schema (1999), behavioral activation/inhibition systems Carver & White (1994), cognitive emotion regulation strategies Garnefski, Kraaij and Spinhoven (2002) and social anxiety Connor et al questionnaires. For statistical data analysis regression analysis is used.
Resultsearly maladaptive schemas, behavioral activation/inhibition system and cognitive emotion regulation strategies can predict social anxiety anxiety in students with learning disabilities.
ConclusionThe early maladaptive schemas, behavioral activation/inhibition system and cognitive emotion regulation were involved in the development and maintenance of social anxiety. By examining these variables, the target disorder can be prevented.
Keywords: Learning disorder, Social anxiety, cognitive emotion regulation, behavioral activation, inhibition system, early maladaptive schemas -
هدف پژوهش حاضر کارکرد حافظه فعال در کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری بود. طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. شرکت کنندگان 60 فرد تک زبانه، 34 فرد مبتلا به اختلال یادگیری و 62 فرد دو زبانه بودند. که مقیاس هوش وکسلر کودکان و آزمون وکسلر کودکان پیش دبستانی را تکمیل کردند. داده ها با مدل تحلیل واریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در نمرات حافظه فعال تفاوت معنی داری وجود دارد. به گونه ای که کودکان دو زبانه از کودکان تک زبانه و اختلال یادگیری عملکرد بهتری در زمینه حافظه فعال داشتند. یادگیری زبان دوم با کارکردهای حافظه قویتری همراه است.هدف پژوهش حاضر کارکرد حافظه فعال در کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری بود. طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. شرکت کنندگان 60 فرد تک زبانه، 34 فرد مبتلا به اختلال یادگیری و 62 فرد دو زبانه بودند. که مقیاس هوش وکسلر کودکان و آزمون وکسلر کودکان پیش دبستانی را تکمیل کردند. داده ها با مدل تحلیل واریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در نمرات حافظه فعال تفاوت معنی داری وجود دارد. به گونه ای که کودکان دو زبانه از کودکان تک زبانه و اختلال یادگیری عملکرد بهتری در زمینه حافظه فعال داشتند. یادگیری زبان دوم با کارکردهای حافظه قویتری همراه است.
کلید واژگان: حافظه فعال, دو زبانه ها, تک زبانه ها, اختلال یادگیریthe purpose of the present study was to evaluate the function of working memory in bilingual, monolingual children and children with learning disorder. The research project was of comparative causality type. Participants included 60 monolingual children, 34 children with learning disabilities and 62 bilingual children. Which completed the Wechsler Intelligence Scale and preschool children's Wechsler Test. Data was analyzed using univariat variance analysis. The findings showed that there was a significant difference between bilingual childrenmonolingual children and children with learning disorder in working memory scores. So that bilingual children with monolingual children and learning disabilities have a better functioning memory function. Second language learning comes with more powerful memory functions.
Keywords: working memory, bilingual, monolingual, learning disorder
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.