به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "خوزستان" در نشریات گروه "زیست شناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «خوزستان» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • فاطمه فخارزاده*، سمیه حروبی
    دو گونه وزغ سبز (Bufotes viridis) از خانواده وزغ های حقیقی (Bufonidae) و قورباغه مردابی (Pelophylax ridibundus) از خانواده قورباغه های حقیقی (Ranidae) بیش ترین پراکنش را در استان خوزستان دارند. این دو گونه مشکلات آرایه شناختی فراوانی دارند و مطالعات کروموزومی که تا کنون در کشور بر روی آن ها انجام گرفته است، اندک می باشد. در مطالعات میدانی تعداد 28 دوزیست بی دم شامل 17 عدد وزغ سبز و 11 عدد قورباغه مردابی از شمال غرب و جنوب استان خوزستان (شوش، خرمشهر و هندیجان) جمع آوری شدند. نمونه برداری در بازه زمانی تابستان 1398 تا تابستان 1399 انجام شد. مطالعات کروموزومی نشان داد که همگی وزغ های سبز جمع آوری شده از سه منطقه موردمطالعه 22=n2 کروموزوم دارندکه  در دو گروه دسته بندی شدند. اولین گروه شامل شش جفت کروموزوم بزرگ و دومین گروه شامل پنج جفت کروموزوم کوچک بودند. در وزغ های هر سه منطقه موردمطالعه جفت چهارم و هفتم کروموزوم ها ساب متاسانتریک و بقیه آن ها متاسانتریک بودند. نتایج نشان داد که همه قورباغه های مردابی صیدشده 26=n2 کروموزوم دارند که در دو گروه قرار گرفتند. گروه اول شامل پنج جفت کروموزوم بزرگ و گروه دوم شامل هشت جفت کروموزوم کوچک بودند. فرمول کاریوتایپی قورباغه های سه منطقه نمونه برداری با یکدیگر یکسان نیستند. فرمول کاریوتایپی قورباغه های خرمشهر، شوش و هندیجان به ترتیب 8m+1sm +4st، 7m+3sm+3st و6m+6sm+1st  می باشند. در هیچ کدام از دوزیستان بی دم صیدشده کروموزوم های هترومورف جنسی مشاهده نشد. مطالعه حاضر در مورد قورباغه های مردابی و مقایسه آن با پژوهش های دیگر در ایران تنوع قابل توجهی را از نظر کاریوتایپی در کشور نشان می دهدکه احتمال وجود کمپلکس گونه ای را قوت می بخشد.
    کلید واژگان: خوزستان, دوزیستان بی دم, قورباغه مردابی, کاریوتایپ, وزغ سبز
    Fatemeh Fakharzadeh *, Somayeh Horobi
    Two species, green toad (Bufotes viridis) from true toads (Bufonidae) family and Marsh frog (Pelophylax ridibundus) from true frogs (Ranidae) family have the most distribution in Khuzestan province. These species have many taxonomic problems and the chromosomal studies have been done in the country are few. In the field studies, 28 samples of anura including 17 green toads and11marsh frogs were collected from northwest and south of Khuzestan province (Shush, Khorramshahr and Hendijan). Sampling was done between the summer of 2018 and the summer of 2019. Chromosome studies showed all green toads have 22n=22 chromosomes that were classified into two groups.  The first group included 6pairs of large chromosomes and the second group composed of 5pairs of small chromosomes. In the toads of all three studied regions, the fourth and seventh pairs of chromosomes were submetacentric and the rest chromosomes were metacentric. Results showed all collected marsh frogs have 2n=26 chromosomes, which were divided into two groups. The first group included 5pairs of large chromosomes and the second group had 8 pairs of small chromosomes. The karyotype formula of the frogs of the three sampling areas are not the same. The karyotype formula of Khorramshahr, Shush and Hendijan frogs are 8m+1sm+4st, 7m+3sm+3st and 6m+6sm+1st, respectively. Sex heteromorphic chromosomes were not observed in any of the collected samples. Current study on marsh frogs and its comparison with other investigations shows a significant diversity in terms of karyotype in the country, which strengthens the possibility of the existence of a species complex.
    Keywords: Anura, Bufotes Viridis, Karyotype, Khuzestan, Pelophylax Rdibundus
  • محمد یزدانی*، بهروز ساری صراف، غلامحسن محمدی

    دید افقی به حداکثر فاصله افقی گفته می شود که شخص با چشم غیرمسلح می تواند عوارض موجود در سطح زمین را به صورت واضح تشخیص دهد. قرار گرفتن استان خوزستان در منتهی الیه حوضه جریان بادهای گردوغبارز ای معروف به باد شمال که ریزگردهای بیابان های سوریه و عراق را به جنوب غرب ایران منتشر می کنند باعث کاهش مکرر دید افقی در این منطقه می شوند. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از داده های دید افقی و مقادیر میانگین عمق اپتیکی آیروسل(AOD) به مطالعه روند تغییرات دید افقی بپردازد. داده های به کاررفته در تحقیق حاضر، شامل داده های روزانه دید افقی ایستگاه های سینوپتیک استان خوزستان در بازه زمانی 1998 تا 2020 و داده های AOD در بازه زمانی 2000 تا 2020 می باشد. برای تجزیه وتحلیل داده های دید افقی از روش آماری ردیت استفاده گردید. افق دید در ایستگاه های موردمطالعه در پنج دسته گروه بندی شد و فراوانی هر دسته مشخص گردید و مقدار ریدیت برای هر دسته محاسبه شد. سپس نمودارها و نقشه های مربوطه ترسیم گردید. باتوجه به نمودارهای ریدیت و عمق اپتیکی آیروسل تمام ایستگاه ها به غیر از ایستگاه مسجد سلیمان از کاهش روند دید افقی برخوردار هستند.

    کلید واژگان: دید افقی, روند, تحلیل Ridit, AOD, خوزستان
    Mohammad Yazdani *, Behrooz Sarisarraf, Gholamhasan Mohammadi

    Horizontal vision is the maximum horizontal distance that a person with the naked eye can clearly detect features on the ground.The location of Khuzestan provinc at the top of the basin of dusty winds known as the north wind, which spread dust from the deserts of Syria and Iraq to southwestern Iran, frequently reduces the horizontal visibility in these areas The aim of the present study is to study the trend of horizontal vision changes using horizontal vision data and mean values of aerosol optical depth. The data used in the present study include daily horizontal vision data of synoptic stations in Khuzestan province in the period 1998 to 2020. Ridit statistical method was used to analyze the horizontal vision data. Horizon of view in the studied stations was grouped into five categories and the frequency of each category was determined and the value of Ridit was calculated for each category. Then the relevant diagrams and maps were drawn. Also, the fluctuations of the average monthly AOD in the statistical period under study in the geographical location of meteorological stations were calculated and their values were extracted. Comparison of the graphs of the studied stations shows that in all stations except Masjed Soleiman station, the horizontal visibility has a decreasing trend.

    Keywords: Khuzestan provinc, horizontal visibility, Trend, AOD, Ridit analaysis
  • محمد حمزه پور، رضا سلیقه زاده *، بهنام پدرام، مرجان مسافر

    فلزات سنگین به دلیل برخورداری از ماهیتی تخریب ناپذیر، زمینه ساز تهدیدی جدی برای سلامت آبزیان و همچنین انسان ها در صورت تجمع یافتن سطح غلظت بالایی از آنها در بافت موجودات آبزی هستند. به همین منظور مطالعه حاضر با هدف بررسی ماهیان بومی بنی و شیربت در مزارع پرورش ماهیان گرمابی استان خوزستان از نظر آلودگی به فلزات سنگین و ارزیابی خطر برای مصرف کنندگان انجام پذیرفت. در مطالعه کنونی، سنجش غلظت سیزده عنصر (آرسنیک، کادمیوم، کبالت، کروم، مس، آهن، جیوه، منگنز، مولیبدن، نیکل، سرب، قلع و روی) در بافت عضله ماهیان بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) و شیربت (Barbus grypus) صورت گرفت. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که اختلاف معنی داری بین غلظت فلزات اندازه گیری شده در ماهیان بنی و شیربت وجود نداشت (05/0p >). یافته های تحقیق نشانگر این بودند که فلزات آهن و آرسنیک به ترتیب دارای بیشترین و کمترین غلظت در بافت عضله ماهیان بنی و شیربت بودند. مقایسه مقادیر فلزات سنگین اندازه گیری شده با استانداردهای بهداشتی بین المللی نشان داد که غلظت تمامی عناصر به جز سرب به طور معنی داری کمتر از حد مجاز بودند (05/0p >). غلظت سرب به طور معنی دارییشتر از حد مجاز بود (05/0p >). ارزیابی خطر بهداشتی نشان داد که مصرف روزانه و مداوم این محصولات توسط مصرف کنندگان به جز کادمیوم و سرب کاملا ایمن بوده و مخاطره ای از این نظر برای آنها وجود ندارد. میانگین غلظت تمام فلزات اندازه گیری شده به جز سرب از استانداردهای جهانی کمتر بودند. برآورد دریافت روزانه در همه فلزات به جز کادمیوم و سرب نشان داد که مصرف ماهیان شیربت و بنی در حال حاضر خطری را برای سلامتی انسان ایجاد نمی کنند، با این وجود برای پیشگیری از رخداد آلودگی احتمالی در آینده از نظر مدیریتی باید توجه بیشتری به این آلاینده ها و منابع احتمالی آنها شود.

    کلید واژگان: فلزات سنگین, بنی, شیربت, ارزیابی خطر, خوزستان
    Muhammad Hamzehpour, Reza Salighehzadeh *, Behnam Pedram, Marjan Mosafer

    Heavy metals, due to their indestructible nature, pose a serious threat to the health of aquatic animals as well as humans if a high concentration of them accumulates in the tissues of aquatic organisms. For this purpose, the present study was done with the aim of investigating native Bunni and Shabout fishes in tropical fish breeding farms of Khuzestan province with the perspective of contamination by heavy metals and risk assessment for consumers. In present study, the concentration level of thirteen heavy metals (arsenic, cadmium, cobalt, chromium, copper, iron, mercury, manganese, molybdenum, nickel, lead, tin and zinc), in the muscle tissue of (Mesopotamichthyssharpeyi) and (Barbus gryous) was measured. The results of this study showed that there were no significant difference between the concentration of heavy metals measured in Bunni and Shabout fishes. The findings of the research indicated that iron and arsenic had the highest and lowest concentrations in the muscle tissue of Bunni and Shabout fishes, respectively. Comparison of measured heavy metals with international health standards showed that the concentration of all metals except lead were significantly lower than the permissible limit (p < 0.05). The concentration of lead was significantly higher than the permissible limit (p < 0.05). The assessment of health risk showed that daily and continuous consumption of these products by consumers is completely safe, except for cadmium and lead and there is no risk for them. The average concentration of all measured metals except lead were lower than international standards. The estimation of daily intake of all measured heavy metals except cadmium and lead were less than global standards. The estimation of daily intake in all metals except cadmium and lead showed that the consumption of Shabout and Bunni fish currently does not pose a risk to human health, however, in order to prevent possible contamination in the future, management should pay more attention to these pollutants and their possible sources.

    Keywords: Heavy Metals, Bunni Mesopotamichthys Sharpeyi, Shabout Barbus Grypus, Risk Assessment, Khuzestan
  • حامد خدایاری*، فاطمه بارونیان
    علم مردم گیاهشناسی یا اتنوبوتانی عبارت از جمع آوری داده های معتبر در مورد استفاده های دارویی از گیاهان در فرهنگ های مختلف است، که می تواند زمینه ساز کشف داروهای جدید باشد.  این پژوهش با هدف شناسایی، معرفی، کاربرد دارویی بومی و شاخص های اتنوبوتانیکی گونه های گیاهی منطقه سوسن در استان خوزستان به وسعت 1016 هکتار انجام گردید. در این تحقیق با استفاده از پرسشنامه، اطلاعات 80 نفر (55 مرد و 25 زن) از افراد بومی  در محدوده سنی 30 تا 75 سال جمع آوری و در فرم های مخصوص تدوین شد. تعداد 109 گونه گیاه دارویی متعلق به 40 تیره از منطقه ی سوسن در شمال غربی شهرستان ایذه (استان خوزستان) جمع آوری و شناسایی شد. بر اساس نتایج به دست آمده به ترتیب تیره های Asteraceae با 16 گونه، Lamiaceae با 12 گونه، Apiaceae با 8 گونه، Fabaceae با 7 گونه و Brassicaceae با 6 گونه گیاهی از بیشترین کاربرد دارویی برخوردار بودند. نتایج حاصل از بررسی کاربرد سنتی گیاهان این منطقه نشان داد که بیشترین استفاده ی دارویی از گیاهان جهت درمان بیماری های گوارشی، بیماری های تنفسی، بیماری های پوستی، بیماری های گردش خون (چربی، فشار و قند خون)، بیماری های مجاری ادراری و به عنوان آرام بخش است.
    کلید واژگان: اتنوبوتانی, ایذه, خوزستان, منطقه سوسن, گیاهان دارویی
    Hamed Khodayari *, Fatemeh Baroonian
    The science of ethnobotany is the collection of reliable data about the medicinal uses of plants in different cultures, which can be the basis for the discovery of new drugs. This research was conducted with the aim of identification and introduction of native medicinal use and ethnobotanical indicators of plant species of Susan in Susan region of Khuzestan province in Iran with an area of 1016 ha. Using a questionnaire, the data was collected from 80 (55 men and 25 women) native participants in the age range of 30-75 years old. Also, 109 species of medicinal plants belonging to 40 plant genera were collected and identified from Susan region in the northwest of Izeh city, Khuzestan, Iran. According to the obtained results, Asteraceae with 16 species, Lamiaceae with 12 species, Apiaceae with 8 species, Fabaceae with 7 species, and Brassicaceae with 6 plant species had the most medicinal uses. The results of the investigation of the traditional use of plants in this region showed that medicinal plants are mainly used for the treatment of digestive diseases, respiratory diseases, skin diseases, and blood circulation diseases (fat, high blood pressure, and blood sugar), urinary tract diseases, and as a sedative.
    Keywords: Ethnobotany, Izeh, Medicinal Plants, Susan district
  • علی اکبر نوروزی*، مهدی همایی، مینا ترکمان

    امروزه پدیده ی تغییر اقلیم سبب بروز نگرانی های فراوانی در نقاط مختلف جهان شده است. به همین دلیل پژوهشی در راستای یافتن ردپایی از این پدیده جهانی در استان خوزستان انجام شد. بدین منظور، از اطلاعات هواشناسی شامل پارامترهای دمایی، بارندگی، تبخیر و تعرق و رطوبت نسبی برای 15 ایستگاه هواشناسی در بازه زمانی 21 ساله (1996-2016) و آزمون نموداری من کندال برای تعیین روند استفاده شد. نتایج نشان دهنده ی روند معنادار کاهشی در پارامتر بارندگی برای ایستگاه های صفی آباد، هندیجان، مسجدسلیمان و بندر ماهشهر با سطح اطمینان 95% و امیدیه با سطح اطمینان 99% بود. همچنین، روند افزایشی معناداری با سطح اطمینان 95% در بیشتر ایستگاه ها در پارامترهای دمایی برقرار بوده که این روند در ایستگاه های بستان، هندیجان و ایذه با سطح اطمینان 99% وجود داشته است. روند افزایشی معنادار تبخیر و تعرق در دو ایستگاه بستان و صفی آباد با سطح اطمینان 95% و 99% و روند کاهشی معنادار با سطح اطمینان 99% برای ایستگاه های شوشتر، ایذه، آبادان، مسجدسلیمان و اهواز مشاهده شد. همچنین روند کاهشی معنادار در ایستگاه های بستان، صفی آباد، ایذه، امیدیه و مسجدسلیمان در پارامتر رطوبت نسبی وجود داشت که همه این تغییرات نشان دهنده اثر تغییر اقلیم در منطقه می باشد.

    کلید واژگان: تغییر اقلیم, خوزستان, روندیابی, من کندال
    AliAkbar Noroozi *, Mahdi Homaei, Mina Torkaman

    Nowadays, climate change causes abundant worries in different spots in the world. For this reason, a study was conducted to find the trace of this global phenomenon in Khuzestan province. Therefore, we used meteorology data including temperature parameters, rainfall, evapotranspiration and relative humidity for 15 weather stations in a period of 21 years (1996-2016) and Mann Kendal graph to determine the trend. The result illustrates that there is a meaningful downward trend for rainfall parameter in SafiAbad, Hendijan, Masjedsoleiman and Bandar-E-Mahshar with confidence level of 95% and Omidiyeh with confidence level of 99%. Moreover, there is a meaningful upward trend with confidence level of 95% in tempe-rature parameters in most stations, while this level is 99% in Bostan, Hendijan and Izeh. In addition, a meaningful upward trend in evapotranspiration in two station of Bostan and SafiAbad with confidence level of 95% and 99% and a meaningful downward trend with confidence level of 99% for Shushtar, Izeh, Abadan, Masjedsoleiman and Ahwaz as well, is visible. There is a meaningful downward trend in relative humidity in Bostan, SafiAbad, Izeh, Omidiyeh and Masjedsoleiman, which all present the climate change effect in region.Climate change is one of the most important challenges in the 21st century. Global warming has caused very unstable changes in climate parameters such as: changes in rainfall patterns and frequency and intensity of climate changes. The issue of climate change has become one of the main concerns of scientists related to atmospheric sciences due to its impact on various dimensions of human life and the dependence of human activities on it, and many researchers are trying to understand the various dimensions of this important phenomenon. The change in climatic elements, especially temperature and precipitation, is one of the most important signs of this phenomenon. Changes in temperature and precipitation in different parts of the earth do not follow the same trend, and climate change does not necessarily mean simultaneous changes in precipitation and temperature. The amount, distribution and temporal and spatial changes of precipitation and temperature are essential factors for decision-making, management, planning and design, especially in areas such as Iran, which is geographically located in the 28 to 48 degree north latitude and It has a dry and semi-arid climate. In order to detect the trend in the time series of water and meteorological variables, various tests are used, and these tests can be divided into two categories, parametric and non-parametric. Parametric tests are more powerful in detecting trends than non-parametric tests, and when using them, the data should be random and have a normal distribution. On the other hand, non-parametric tests can be used if the data is random and are not sensitive to the normality of the data. Mann-Kendall's test is a non-parametric test that is used in researches to investigate the trends of water and meteorological variables. To carry out this research, climatic data (average rainfall, average evaporation and transpiration, average humidity and temperature parameters) prepared by the meteorological organization of Tehran province for a statistical period of 21 years from 1996 to 2016 have been used. Mann-Kendall test was used to analyze the trend of climatic parameters, which will be explained in detail below.• Mann-Kendall non-parametric testThis test was first presented in 1945 by "Mann" and then developed by "Kendall" in 1966. This test does not require a normal frequency distribution or linear behavior of the data, and it works very strongly compared to the data that deviates from the linear behavior and is used to evaluate the trend (Darabi et al., 2015). In this test, the null hypothesis (H0) and the opposite hypothesis (H1) are respectively equivalent to no trend and the presence of a trend in the time series of observational data. Mann-Kendall diagram test:The steps of the test are briefly as follows:We rank the data and calculate the ti statistic, which is defined as the ratio of rank I to its previous ranks, and then we obtain the cumulative frequency of the statistic ( ). Mathematical expectation, variance and Mann-Kendall index are calculated based on the following formulas (Zahedi et al., 2016):In these relationships, ni is the time order of the data. To check the changes, the index Ui' should also be calculated: rank the data and determine the statistic t'i, which is defined as the ratio of rank I to its next ranks, and then calculate the cumulative frequency of t'i we do The mathematical expectation, variance and index Ui' are as follows:In the above relationships, N is the statistical sample size under study. The intersection of the index Ui and Ui' is a sign of a sudden change in the time behavior of a statistical series. The non-intersection of the curve or their placement within the 95% confidence range does not indicate significant changes in the data, but if the mentioned lines intersect within the critical range of 1.96 and 2.58 and then leave the critical range, it is a sign of a sudden change and a significant trend at the 95% and 99% confidence levels, respectively. If the U curve moves to the positive side, it has a positive trend, otherwise it has a negative trend. Crossings outside the critical range indicate a sudden change in the behavior of the series (Alijani et al., 2009).In general, the results showed that during the studied statistical period, rainfall in all stations had a decreasing trend. Also, the minimum and maximum temperature parameters have been increasing in most of the stations. The parameters of evaporation and transpiration and relative humidity in most of the stations had a non-significant decreasing trend. Based on the results of Mann-Kandall charts, it was found that Safi Abad, Omidiyeh and Handijan stations were more affected by these changes than other stations. It is obvious that dealing with the effects of climate change and its consequences, such as the increase in the temperature of the earth's surface or the decrease in rainfall, requires a detailed investigation of the causes of this phenomenon and the provision of appropriate solutions in order to prevent endangering food security, increasing soil erosion, desertification and other problems.

    Keywords: “Climate change”, “Khuzestan”, “Mann Kendal”, “Trend”
  • محمدتقی منصوری کیا*، حمیدرضا شیبانی، الهام رجبی

    رود کارون تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران است. سابقه کشتیرانی درکارون به قبل از ناصرالدین شاه قاجار برمی گردد. تغییرات آب و هوایی و خشکسالی، برداشت های بیشتر از آب رودخانه و کاهش دبی آن، وجود راه آهن و اتوبان های جدید به عنوان رقبای اصلی حمل بار از بندرهای ماهشهر و خرمشهر به اهواز سبب از رونق افتادن ترابری آبی رودخانه ای گشته است. مطالعات اندکی در زمینه ترابری آبی کارون وجود دارد. در این تحقیق ابتدا بخشی از نتایج آنها به شکل کلی مطرح شده است. سپس بر مبنای پذیرش جدیدترین تحقیقات، مهم ترین موانع فیزیکی موجود برای ترابری رودخانه ای شناسایی و راهکارهای اصلاح آنها با توجه به شرایط روز مطرح شده است. ضمنا علایم کشتیرانی موردنیاز و وسایل کمکی برای کشتیرانی نیز پیشنهاد گردیده اند. مطالعات پیشین شامل: مطالعات سازه پردازی ایران (1383) و مطالعات Adabdanan Consulting Engineers (2004) بوده و خصوصا مطالعات Piesold (2005) که مبین ضررهای سنگین ترابری آبی خصوصا در تناژهای بالای باربری سالیانه بوده، بررسی گردیده است. به روزترین مطالعه، بررسی های درحال انجام در سازمان آب وبرق خوزستان توسط Mansouri Kia (2018) نشان می دهد که ترابری نیمه سنگین (در سناریوی بدبینانه 700 هزارتن و در سناریوی خوشبینانه حدود 2133 هزار تن در سال هدف 1425) همراه با توسعه گردشگری، می تواند فاقد ضررهای اقتصادی مطالعات پیشین باشد. سال مبنای محاسبات اقتصادی برای ترابری آبی 1399 است. قبلا زیان های مالی سنگین برای ترابری رودخانه ای فرض شده بود. از مهم ترین نتایج تحقیقات اخیر زیرسوال بردن این زیان ها با اصلاح ابعاد شناور طرح است. نتیجه مهم دیگر در تحقیق حاضر، تعیین مشکلات فیزیکی پیش روی ترابری آبی رودخانه ای ایران (بجز رسوب برداری که در تحقیق دیگری در حال بررسی است) و ارایه راهکارهای حل آن هاست. با به کارگیری نتایج تحقیق در حل موانع فیزیکی و سرمایه گذاری بخش خصوصی (یا سایر راه کارهای تامین مالی)، امکان احیای ترابری آبی درکارون وجود دارد.

    کلید واژگان: خوزستان, موانع ترابری رودخانه ای, کارون, شناور, کشتیرانی
    MohammadTaghi Mansouri Kia *, HamidReza Sheybani, Elham Rajabi

    The only navigable river is the Karun River in Iran. Karun shipping history dates back to Nasser al-Din Qajar Shah. Climate change and drought, harvests more water and reduce its capacity, the existence of new railways and highways as the main competitors of cargo from the port of Mahshahr and Khorramshahr to Ahvaz due to the boom in river water transport has been falling. There are few studies on water transport in Karun river. In this study, some of their results are discussed in general. Then, based on the acceptance of the latest research, the most important physical barriers to river transportation have been identified and their remediation strategies adapted to the current situation. Then shipping Signs required of navigation and auxiliary's equipment for sailing have also been offered. Previous studies included :(Iranian structural consulting engineers, 2004; Adabdanan Consulting Engineers, 2004) and Especially (Scott Wilson and Piesold, 2005) It has been attributed to the heavy losses of water transportation, especially in the high tonnage of annual freight. The most recent study, ongoing surveys at the Khuzestan Water and Power Organization (Mansouri Kia, 2018) show that the transport medium (in the pessimistic scenario optimistic scenario about 700 thousand tons and 2133 thousand tons in the target year 1425), together with previous studies is the development of tourism can be no economic losses. Water transport is the base year 2020. Heavy financial losses were previously assumed for river transportation. The most important results of recent research suggest that these losses are reduced by modifying the design vessel dimensions.Another important result of the present study is identifying the physical problems for the Iranian rivers transportation and to provide solutions (except for the sediment removal problem that is being investigated at another study). Applying the research results on solving physical barriers and financial support by private investment (or other financing options), revive water transportation in Karun it is possible.

    Keywords: Khuzestan, river transportation barriers, Karun, Vessel, Shipping
  • خاطره مهربانی، محمد خسروی زاده*، وحید یاوری، سید مهدی حسینی، امید بیرقدار کشکولی

    مطالعه حاضر با هدف تخمین میزان و ترکیب گونه های دورریز صید در تور ترال کف و پارامترهای زیستی برخی گونه ها در منطقه بوسیف در آب های ساحلی استان خوزستان صورت پذیرفت. داده ها بر اساس نمونه های حاصل از صید تجاری و به وسیله لنج های صیادی ترال کف در سه فصل پاییز و زمستان سال 96 و تابستان سال 97 جمع آوری شدند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد نمونه های دورریز شده شامل 33 گونه از 28 خانواده بودند. بر اساس نتایج حاصل گونه های سنگسر چهارخط و پنجزاری باله نارنجی بیشترین فراوانی را داشتند. همچنین نتایج بدست آمده نشان داد میانگین طولی اغلب گونه ها دورریز شده در این مطالعه کمتر از 30 سانتیمتر بود. همچنین میزان دورریز به ازای واحد تلاش صیادی در فصل های پاییز، زمستان و تابستان به ترتیب 33/87±57/9، 50/64±27/16 و 7/50±32/33 کیلوگرم در ساعت بود. همچنین میزان صید دورریز به ازای واحد سطح در پاییز، زمستان و تابستان به ترتیب 0/064/±2/77، 0/39±0/73 و 0/44±1/73 کیلوگرم بر مایل مربع محاسبه شد. میزان این شاخص ها در فصل زمستان به طور معنی داری نسبت به فصول پاییز و تابستان کمتر بود (0/05>p). نتایج مطالعه حاضر به طور کلی نشان دهنده فشار بالای صیادی بر گونه های مهم اکولوژیک (مخصوصا در مراحل بحرانی چرخه زیستی) در منطقه بوسیف می باشد که احتمالا در طولانی مدت با اثرات منفی بر ساختار و عملکرد اکوسیستم همراه خواهد بود.

    کلید واژگان: صید دورریز, ترکیب گونه ای, ماهیگیری, تور ترال کف, خوزستان
    Khatereh Mehrabani, Mohammad Khosravizadeh *, Vahid Yavari, Seyed Mehdi Hosseini, Omid Beyraghdar Kashkooli

    The aim of this study was to estimate the amount and species composition of discards in bottom trawl fisheries in the Bosif fishing ground in the coastal waters of Khuzestan. Furthermore, the biological parameters of discarded species were assessed. Specimens were collected from commercial catch data of trawl vessels in three seasons, autumn and winter 2017 and summer 2018. The results showed that discarded samples included 33 species from 28 families. Orangefin Pony fish and striped piggy species were the most frequent species in this study. The results also showed that the mean length of most of the discards species was below 30 centimeters. The amount of discards per unit of catching effort was 57.33±9.87, 27.50±16.64 and 32.33±7.50 in the autumn, winter and summer seasons, respectively. The catch per surface area in autumn, winter and summer were 2.77 ± 0.064, 0. 73 ±0.39 and 1.73 ± 0.44 kg/nm2, respectively. The results showed that CPUE and CPUA in winter were significantly higher than those in autumn and summer (p<0.05). In general, the results of this study represent high fishing pressure on ecologically important species in Bosif fishing ground especially in their critical life cycle which may affect local ecosystem structure and function in future.

    Keywords: Discards, Species composition, Trawl, Khuzestan, Persian Gulf
  • فهیمه صابری، اشرف جزایری*، طیبه محمدی
    قورباغه آبی (P.bedriagae) به عنوان بخش مهمی از تعادل شبکه غذایی در اکثر اکوسیستم ها محسوب می شود، تحت تاثیر تنش های محیطی فراوان قرار داشته و پراکنش جمعیت های آن وابستگی شدیدی به عومل اکولوژیکی دارد. در این پژوهش نمونه برداری گسترده ای از جمعیت های قورباغه مردابی در نواحی شمالی و جنوبی استان خوزستان انجام و تحلیل تغییرات صفات ریختی تحت تاثیر جدایی جغرافیایی انجام شد. نتایج به دست آمده وجود دو ریختی جنسی را در بین صفات ریختی نشان داد (آزمون های T-test، ANOVA). بعلاوه نتایج آزمون MANOVA و T2 Hotelling جدایی جمعیتی بین نرها و عدم وجود جدایی جمعیتی را در ماده های نواحی شمالی و جنوبی نشان داد. به منظور اثبات چنین تفاوتی، تحلیل چند متغیره مولفه های اصلی (PCA) انجام شد. طبق نتایج حاصل از آزمون مذکور جمعیت های جنس نر در دو گروه مجزا تقسیم بندی شدند، این در حالی بود که در جمعیت های ماده تنها تعدادی به صورت پراکنده حضور داشت و مابقی تشکیل یک گروه واحد را دادند. در نهایت تحلیل خوشه ای جمعیت های مورد مطالعه را بر اساس صفات ریخت سنجی به دو گروه ، جمعیت ناحیه شوش و جمعیت نواحی جنوبی و بخش هایی از نواحی شمالی تقسیم نمود. با توجه به نتایج بدست آمده، با وجود دو ریختی جنسی و جدایی جمعیتی در جنس نر براساس صفات ریختی، جدایی جمعیتی بطور کامل تایید نشد. به این ترتیب با وجود جدایی جغرافیایی جمعیت های دو ناحیه شمالی و جنوبی استان خوزستان کماکان یک جمعیت واحد را از نظر بررسی صفات ریختی نشان می دهند.
    کلید واژگان: قورباغه آبی, صفات ریختی, جدایی جمعیتی, خوزستان
    Fahimeh Saberi, Ashraf Jazayeri *, Tayebeh Mohammadi
    The water frog (P. bedriagae) is considered as an important part of the food network balance in most ecosystems, it is affected by many environmental stresses and the distribution of its populations is strongly dependent on ecological factors. In this study, extensive sampling of swamp frog populations in the northern and southern parts of Khuzestan province was performed and the analysis of changes in morphological traits under the influence of geographical separation was performed. The results showed the presence of sexual morphology between morphological traits (T-test, ANOVA). In addition, the results of MANOVA and T2 Hotelling test showed demographic separation between males and the absence of demographic separation in females in the northern and southern regions. To prove such a difference, multivariate principal component analysis (PCA) was performed. According to the results of the test, the male populations were divided into two separate groups, while in the female populations only a few were scattered and the rest formed a single group. Finally, the cluster analysis of the studied populations was divided into two groups based on morphometric traits, the population of Shush region and the population of the southern regions and parts of the northern regions. According to the results, despite the two morphologies and demographic separation in males based on morphological traits, demographic separation was not fully confirmed. Thus, despite the geographical separation of the populations of the two northern and southern regions of Khuzestan province, they still show a single population in terms of morphological traits.
    Keywords: Pelophpylax bedriagae, Morphology, Demographic separation, Khuzestan
  • صابر قاسمی*

    این مطالعه با هدف بررسی غلظت فلزات سنگین (مس، وانادیوم، سرب و نیکل) در نمونه های آب، رسوبات و بافت عضله و کبد ماهی شورت (Sillago sihama) در خورموسی، استان خوزستان انجام شد. نمونه ها در دو فصل زمستان (1391) و تابستان (1392) به صورت تصادفی از 3 ایستگاه برداشت و غلظت میزان فلزات سنگین با استفاده از روش طیف سنجی جذب اتمی (AAS) اندازه گیری شد. بر اساس نتایج تحقیق، شاخص زیستی کبد برای این چهار عنصر در فصل زمستان به ترتیب 33/183، 05/0، 29/0 و 35/2 و در فصل تابستان به ترتیب 7/21، 07/0، 25/0 و 05/1 و شاخص تجمع زیستی بافت ماهیچه در فصل زمستان به ترتیب 130، 02/0، 07/0 و 45/1 و در فصل تابستان به ترتیب 3/18، 02/0، 07/0 و 49/0 محاسبه شد. نتایج تحقیق نشان داد که رابطه خطی معنی داری بین غلظت عناصر سنگین در رسوب با میزان تجمع فلزات در بافت عضله و کبد ماهی شورت دیده می شود. بر اساس نتایج این تحقیق، شاخص پتانسیل ریسک اکولوژیک (RI) خورموسی در محدوده ریسک اکولوژیک کم ارزیابی شد. می توان گفت که در خورموسی به عنوان یکی از مناطق حساس اکولوژیکی و زیست محیطی شناخته شده، نشانه هایی از روند رو به افزایش میزان آلودگی فلزات وجود دارد که سطح نگرانی در منطقه را به لحاظ اکولوژیک و سلامت عمومی مردم بالا می برد.

    کلید واژگان: تجمع زیستی, خور موسی, خوزستان, ریسک اکولوژیک, فلزات سنگین, ماهی شورت
    Saber Ghasemi *

    This research was aimed to investigate the concentration of heavy metals (including copper, vanadium, lead, and nickel) in water, sediment, muscle, and liver tissues of Sillago sihama living in the Khour-e-Mousa, Khuzestan province. Samples were picked randomly from three stations during winter and summer and the concentration of heavy metals was measured using atomic absorption spectrometry (flame and flameless GF AAS). Based on the results, the bioaccumulation index (BI) of liver tissue for these four elements was measured 183.33, 0.05, 0.29, and 2.35 in winter, and 21.7, 0.07, 0.25, and 1.05 in summer, respectively. Moreover, the BI for muscles was measured 130, 0.02, 0.07, and 1.45 in winter and 18.3, 0.02, 0.07, and 0.49, in summer, respectively. The results showed that there was a significant linear relationship between the concentration of heavy metals in sediment with their accumulation rate in muscle and liver tissues of Silver sillago. According to the results of this study, the ecological risk potential index (RI) was however rated low at the ecological risk range, since, Khour-e-Mousa is known as one of the most sensitive ecological and environmental areas and there are signs of an increasing trend of metal pollution. It raises serious concerns for the region in terms of ecology and public health.

    Keywords: Bioaccumulation, Ecological Risk, Heavy Metals, Silago sihama, Khour-e-Mousa, Khuzestan Province
  • سحر نصیری، مهدی یوسفی*، مریم حائری نسب

    کهور پاکستانی (Prosopis juliflora)، متعلق به خانواده باقلاییان که در اصل بومی آمریکا است، در دهه های گذشته بمنظور توسعه فضای سبز شهری به ایران وارد شده است. در حال حاضر این درخت به عنوان یک گیاه مهاجم بیگانه سطح وسیعی از رویشگاه های طبیعی استان خوزستان (جنوب غربی ایران) را اشغال کرده است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تنوع ژنتیکی جمعیت هایی از این گونه در ایران با استفاده از نشانگر مولکولی Conserved DNA Derived Polymorphism (CDDP) بود. بیست نمونه از چهار جمعیت مجزا با استفاده از 20 آغازگر CDDP مورد بررسی قرار گرفتند و داده های حاصله با نرم افزارهای NTSYS،Popgene و GenAlex تجزیه و تحلیل شدند. آغازگرها 212 نوار تولید کردند که از آنها 194 نوار (94/91درصد) چندشکل (پلی مورف) بودند. بیشترین میانگین تنوع ژنتیکی 212/0 و کمترین آن 114/0 بود که بترتیب برای جمعیت های خرمشهر و اهواز به دست آمد. در تجزیه خوشه ای با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش UPGMA نمونه ها درسطح تشابه 22درصد در دو گروه مجزا طبقه بندی شدند که نشاندهنده تنوع ژنتیکی آنها است. تجزیه واریانس مولکولی نیز نشان داد که تنوع ژنتیکی درون جمعیت ها (51درصد) بیشتر از بین جمعیت ها (49درصد) است. این پژوهش توان بالای نشانگر CDDP را برای ارزیابی تنوع ژنتیکی جمعیت های گونه Prosopis juliflora نشان داد.

    کلید واژگان: ایران, تنوع ژنتیکی, خوزستان, کهور پاکستانی (Prosopis juliflora), نشانگر CDDP
    Sahar Nasiri, Mehdi Yousofi *, Maryam Haerinasab

    Mesquite (Prosopis juliflora) belonging to Fabaceae that is originally a Native American plant, was brought to Iran to develop urban green spaces in the past decades. At present, it is an alien invasive plant and occupies a wide range of natural habitats in Khuzestan province (southwestern Iran). The aim of the present study was the assessment of genetic diversity in some populations of this species in Khuzestan province using Conserved DNA Derived Polymorphism (CDDP) molecular markers. Twenty samples from four distinct populations were evaluated using 20 CDDP primers. The resulted data were analyzed by NTSYS, Popgene and GenAlex softwares. The primers generated 212 bands, from which 194 bands (91.94%) were polymorphic. The highest and lowest means of genetic diversity were 0.221 and 0.114 for the populations of Khorramshahr and Ahvaz, respectively. Clustering analysis using Jaccard's similarity coefficient and UPGMA method classified the samples in two separate groups at 22% similarity level, reflecting their genetic variations. Molecular Variance Analysis also showed that the genetic diversity in intra-population was higher (51%) than inter-population (49%). This study indicated the high potentiality of the CDDP marker for assessing genetic diversity of Prosopis juliflora populations.

    Keywords: CDDP primers, Genetic diversity, Iran, Khuzestan, Prosopis juliflora
  • محمدرضا نظرپور، مهراب یادگاری*

    هدف از انجام این تحقیق بررسی اثرات شرایط اقلیمی دو منطقه مختلف از استان خوزستان (مسجدسلیمان و ایذه) و مراحل فنولوژیکی (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) بر خصوصیات کمی و کیفی اسانس سرشاخه هوایی سه گونه از جنسArtemisia  (دشتی sieberi، کوهی aucheri و معمولی vulgaris) از خانواده کاسنی بود. این تحقیق در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل در 3 تکرار انجام شد. پس از جمع آوری سرشاخه هوایی گیاهان در مراحل مختلف، اسانس گیری به روش تقطیر با بخار آب توسط دستگاه کلونجر صورت گرفت  و پس از آماده سازی، جهت شناسایی ترکیبات به دستگاه GC و GC/MS تزریق گردید. بیشترین ترکیبات موثره اسانس شامل آلفا-پینن، کامفن، سابینن، لیمونن، آرتمیزیا-کتون، بورنیول، کاریوفیلن، ژرماکرن-دی و بتا-اودسمول بود. نتایج نشاندهنده اثرگذاری معنی دار مناطق و مراحل فنولوژیکی بر کمیت و کیفیت اسانس بود. بیشترین میزان اسانس (57/2 درصد) در گونه A.aucheri L.  تحت اقلیم مسجد سلیمان و در مرحله گلدهی و کمترین میزان اسانس (61/1 درصد) در گونه A.vulgaris L. تحت اقلیم ایذه و در مرحله بذردهی حاصل گردید. بیشترین میزان ترکیبات معطر مانند آلفا-پینن، سابینن و بورنیول (گروه مونوترپن های هیدروکربنه) و کاریوفیلن (سزکویی ترپن هیدروکربنه) در اسانس گونه های درمنه در مرحله انتهای رشد رویشی به دست آمد. با  تغییر منطقه از سردسیر (ایذه) روبه گرمسیر (مسجدسلیمان)، میزان ترکیبات معطر موجود در اسانس مانند آلفا-پینن و لیمونن از گروه مونوترپن های هیدروکربنه کاهش، ولی ترکیبات سزکویی ترپن مانند کاریوفیلن افزایش یافت. پیشنهاد می شود در جهت استحصال اسانس بیشتر در سه گونه مورد مطالعه درمنه، در مرحله گلدهی و در مناطق گرمسیر اقدام به بهره برداری نمود.

    کلید واژگان: اسانس, اقلیم, اکوفیتوشیمی, آرتمیزیا-کتون, آلفا-پینن, خوزستان
    Mohammad Reza Nazarpour, Mehrab Yadegari *

    The most essential oil compounds in the A.sieberi L., A.aucheri L. and A.vulgaris L. were alpha-pinene, camphene, sabinene, limonene, artemisia-ketone, borneol, caryophyllene, germacrene-D and beta-eudesmol.  The purpose of this study was to investigate the effects of climatic conditions of two different regions of Khuzestan province (Masjed Soleiman and Izeh) and phenological stages (vegetative, flowering and seeding stages) on ​​the quantitative and qualitative characteristics of essential oil of three species of Artemisia (sieberi, aucheri and vulgaris) belonging to the Asteraceae family. This research was conducted in a completely randomized design in 3 replications. After collecting the shoots of plants in different stages, the essential oil was extracted by steam distillation and GC and GC / MS was used to identify the compounds. The most effective essential oil compounds were alpha-pinene, camphene, sabinen, limonene, artemisia-ketone, borneol, caryophyllene, germacrene-di and beta-odemsol. In addition, the amounts of volatile components and monoterpene hydrocarbons such as alpha-pinene and limonene in essential oils decreased from Masjed-Solieyman (tropical) to Izeh (temperate), however the percentage of sesquiterpene hydrocarbons such as caryophyllene increased. Therfore to obtain the most essential oil in the three studied species of Artemisia, harvesting in tropical climate at the beginning of flowering stage is suggested.

    Keywords: Artemisia L, Artemisia-ketone, Alpha-pinene, Essential oil, climate, Ecophytochemistry, Khuzestan
  • نجمه سلیمانی، محمدرضا دایر، طیبه محمدی، حسن فریدنوری*

    شهر اهواز به دلیل ورود ریزگردها از کشورهای همسایه، به عنوان آلوده ترین شهر در جهان به شمار می رود که باعث اهمیت این مطالعه می شود. نتایج نشان داده است که هرچه ذرات کوچکتر شوند نفوذپذیری بیشتری پیدا می کنند و از فیلترهای تنفسی عبور کرده و باعث بیماری می شوند. در این مطالعه، تاثیر ریزگردها در شهرهای مختلف استان خوزستان بر هیستولوژی کبد و آنزیم های استرس اکسیداتیو در موش های صحرایی نر مقایسه شد. تعداد 30 سر موش صحرایی بالغ نر در قالب شش گروه برابر، شامل گروه های کنترل، اهواز، رامهرمز، اندیمشک، آبادان و سوسنگرد تقسیم شدند و به مدت دو ماه تحت تیمار قرار گرفتند. نتایج آنالیز فعالیت آنزیم های استرس اکسیداتیو سرمی، فقط افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز را در گروه های رامهرمز و آبادان نشان داد. در بررسی هیستولوژی کبد بروز خونریزی، هایپرمیای خفیف و همچنین تغییراتی در سلول های هپاتوسیت مشاهده شد. مساحت هسته در ناحیه ورید مرکزی و مساحت هپاتوسیت در ناحیه ی باب و ورید مرکزی تغییرات معنی داری را نشان داد. همچنین تعداد سلول های کوپفر در منطقه باب کبد گروه های اهواز، آبادان و اندیمشک در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری داشتند. به نظر می رسد که وجود ترکیب متفاوت از نظر فلزات سنگین در ریزگردها تاثیرات متفاوتی بر پارامترهای فعالیت آنزیمی و کبدی دارند که این آثار بسته به مقدار و مدت مواجهه نمونه ها با ریزگردها متغیر می باشد.

    کلید واژگان: ریزگردها, ایران, خوزستان, بافت کبد و استرس اکسیداتیو
    Najmeh Soleimani, Mohammad Reza Dayer, Tayebeh Mohammadi, Hassan Faridnouri *

    The city of Ahvaz is considered the most polluted city in the world by blowing dust from neighboring countries which makes this study important. The results show that the smaller the particles, the more permeable they become and pass through the respiratory filters and causing disease. In this study, the effect of fine particulate matters in different cities of Khuzestan province of Iran was compared on the liver histology and oxidative stress enzymes of male rats. 30 adult male rats were divided into six equal groups including control, Ahvaz, Ramhormoz, Andimeshk, Abadan, and Susangard which were treated for two months. The results of serum oxidative stress enzyme activity increased only for the glutathione peroxidase in Ramhormoz and Abadan groups. The histological examination of liver revealed bleeding, mild hyperemia, and changes in hepatocyte cells. The nuclear area in central vein region, hepatocyte area in portal, and vein regions showed significant changes. Moreover, kupffer cell number of the portal region significantly increased in Ahvaz, Abadan, and Andimeshk groups. Therefore, due to different heavy metals composition, fine dusts have different effects on blood and liver parameters which depend on their amount and duration of exposure.

    Keywords: Particulates Matter, Iran, Khuzestan, Liver tissue, Oxidative Stress
  • نجمه سلیمانی، محمدرضا دایر، حسن فریدنوری*

    ذرات موجود در ریزگردها رتبه نخست مواد سرطان زا را به خود اختصاص داده اند که مطالعه آنها را ضروری می سازد. نتایج نشان داده است که ذرات با قطر آیرودینامیکی 2.5 و 10 میکرومتر نسبت به سایر ذرات نفوذپذیری بیشتری داشته و از فیلترهای تنفسی عبور کرده و عامل اصلی آسیب زایی هستند. در این مطالعه، تاثیر ریزگردها در شهرهای مختلف استان خوزستان بر سلول های خونی در موش های صحرایی نر مقایسه شد. تعداد 30 سر موش صحرایی بالغ نر در قالب شش گروه برابر، شامل گروه های کنترل، اهواز، رامهرمز، اندیمشک، آبادان و سوسنگرد تقسیم شدند و به مدت دو ماه تحت تیمار قرار گرفتند. نتایج آنالیز سلول های خونی، نشان از افزایش تعداد گلبول های سفید به خصوص لنفوسیت ها در گروه اهواز داشت، در حالی که حجم پلاکت ها با کاهش معنی دار مواجه شد. در اکثر گروه ها کاهش معنی داری در RDW مشاهده شد و مقدار هماتوکریت در دو گروه رامهرمز و سوسنگرد در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری را نشان داد. بنابراین ریزگردها به دلیل ترکیب متفاوتی که از نظر فلزات سنگین دارند، تاثیرات متفاوتی بر پارامترهای خونی دارند که این آثار بسته به مقدار و مدت مواجهه با آن متغیر می باشد.

    کلید واژگان: ریزگردها, ایران, خوزستان, سلول های خونی
    Najmeh Soleimani, MohammadReza Dayer, Hassan Faridnouri *

    Particles in fine dust have the first rank of carcinogens, making their study necessary. The previous results showed that particles with aerodynamic diameters of 2.5 and 10 micrometers are more permeable and pass through respiratory filters and are the main cause of damage. In this study, the effect of fine particulate matters in different cities of Khuzestan province of Iran on blood cells of male rats was compared. Thirty adult male rats were divided into six equal groups, including control, Ahvaz, Ramhormoz, Andimeshk, Abadan, and Susangerd and were treated for two months. The results of blood cell analysis showed an increase in the number of white blood cells, especially lymphocytes in Ahvaz group, while the volume of platelets was significantly reduced. In most groups, a significant decrease was observed in RDW and the amount of hematocrit in Ramhormoz and Susangerd groups showed a significant increase compared to the control group. Therefore, given the different heavy metals composition, fine dusts have different effects on blood parameters, depending on their amount and duration of exposure.

    Keywords: Particulates Matter, Iran, Khuzestan, Blood cells
  • هدیه جعفری*، شاهرخ نویدپور، فاطمه ثعلبی، بهزاد مسیحی پور، علیرضا فروزان، الهام جهانی فر

    ااطلاعات موجود در مورد اکولوژی و زیست شناسی عقرب ها بسیار محدود است و پایه این اطلاعات شناسایی زیستگاه ها ، ریخت شناسی و ریخت سنجی عقرب های مناطق مختلف کشور می باشد. گونه های عقرب اورتوشیروش دارای پراکندگی وسیعی در دنیا می باشند. تاکنون 17 گونه از آن در سراسر دنیا شناسایی شده، که از این میان 7 گونه از آن در مناطق مختلف ایران دیده شده است. در این مطالعه، نمونه-های Orthochirus از مناطق مختلف استان خوزستان جمع آوری گردید و بر اساس 27 صفت اندازشی و 18 نسبت اندازشی محاسبه شده، مورد مطالعه قرار گرفتند. چهار گونه ی Orthochirus iranus ، zagrosensis Orthochirus ، Orthochirus farzanpay و Orthochirus stackwelli از مناطق مختلف استان خوزستان مورد تشخیص قرار گرفتند. Orthochirus iranus و Orthochirus stackwelli به ترتیب بیشترین (6/41٪) و کمترین (8/13٪) میزان فراوانی در مناطق مختلف استان را داشتند. نتایج حاصل از بررسی های ریخت شناسی و تحلیل های آماری بر روی صفات ریخت سنجی، جدایی کامل چهارگونه را نشان داد. اعتبار چهارگونه فوق به عنوان چهار گونه مجزا بر اساس تفاوت در صفات شاخص کلیدی همانند آرایش ها و نسبت ابعاد بند چهارم متازوما، طول کاراپاس به پهنای قسمت خلفی آن، اندازه تلسون ، موقعیت چشم های میانی و طول انبر و انگشت متحرک به طول دست مورد تایید واقع شده است. نتیجه تحلیل خوشه بندی نشان می-دهد که Orthochirus stackwelli از نظر ریخت شناسی از گروه های دیگر متمایز می باشد و بیشترین شباهت میان Orthochirus iranus و Orthochirus zagrosensis بوده است.

    کلید واژگان: عقرب, اورتوشیروس, ریخت سنجی, خوزستان
    Hedieh Jafari *, Shahrokh Navidpour, Fatemeh Saalabi, Behzad Masihipour, Alireza Forouzan, Elham Jahanifar

    Study on ecology and biology of scorpions is very limited and the basis of this information the country, Iran, is the identification of habitats, and morphology of scorpions in different regions of Orthochirus species are widely distributed in the world. So far, 17 species have been identified throughout the world, of which 7 species have been found in different regions of Iran. In this study, Orthochirus specimens were collected from different regions of Khuzestan province and evaluated based on 27 morphometric values and 18 morphometric ratios. Four species, O. iranis, O. zagrosensis, O. farzanpay, and O. stackwelli were identified from different regions of Khuzestan province. Orthochirus. iranis and O. stackwelli had the most (41.6%) and the least (13.8%) frequencies, respectively, in the various regions of the province. The results of morphological studies and statistical analyzes on morphometric showed the complete separation of four types. Differences of species were confirmed based on the characteristics and ratios of the fourth segment of metasoma, carapace and telson sizes, the position of the median eyes, and pedipalp chela length and movable finger. The result of cluster analysis indicated that O. stackwell is morphologically distinct from other groups and had the most similarities between O. iranis and O. zagrosensis.

    Keywords: scorpion, Orthochirus spp, morphometric, Khuzestan
  • اشرف جزایری*، فهیمه صابری، طیبه محمدی

    اسکلتوکرونولوژی یک روش مطمئن تعیین سن است اما در دوزیستان بی دم مطالعات اندکی در این زمینه صورت گرفته است. در پژوهش حاضر برای نخستین بار در سطح کشور ایران توام با بررسی ساختار سنی جمعیت، الگوی رشد و سن اولیه تولیدمثل در میان جمعیت های گونه قورباغه مردابی در نواحی شمالی و جنوبی استان خوزستان پرداخته شد. به این منظور، 20 نمونه قورباغه مردابی نر و ماده به صورت زنده صید و به آزمایشگاه منتقل شدند. پس از بررسی های بیومتریک، نمونه ها تشریج و پس از جداسازی استخوان های اندام های حرکتی مراحل تهیه مقاطی بافتی بر روی نمونه های استخوانی انجام شد. تعداد خطوط توقف رشد در برش های عرضی استخوان و سن نمونه ها تعیین گردید. به منظور تعیین رابطه بین سن با وزن بدن، طول بدن و سن با وزن عدسی چشم، اطلاعات حاصل تجزیه و تحلیل آماری شد. حداکثر تعداد حلقه های شمارش شده در جمعیت این گونه 12 عدد بود. نرهای نواحی شمالی و جنوبی در سن 2 سالگی، ماده های نواحی شمالی  در سن 2 سالگی و ماده های نواحی جنوبی در سن 3 سالگی بالغ تعیین شدند. با افزایش سن ماده ها، میزان هم آوری کاهش یافت که این امر با توجه به کاهش قدرت زیستی ناشی از افزایش سن بیولوژیکی قابل توجیه بود. مطابق نتایج، مشاهده شد بین سن افراد با وزن بدن و وزن عدسی چشم رابطه معنی دار وجود داشت، اما بین سن افراد با طول بدن به جز تعداد محدودی از افراد نر نواحی شمالی ارتباط معنی دار وجود نداشت.

    کلید واژگان: سن, خطوط توقف رشد, تولیدمثل, قورباغه مردابی, خوزستان
    Ashraf Jazayeri *, Fahimeh Saberi, Tayebeh Mohammadi

    Skeletocronology is a reliable method for estimating the age but in amphibians little researches have been done in this field. In the present study, for the first time in the country of Iran, the age structure of the population, growth pattern and reproductive primary age were studied in the populations of marsh frog in the northern and southern regions of Khuzestan province. For this purpose, 20 female and male marsh frog samples were fished alive in the Khuzestan province and transferred to the laboratory. After biometric studies, the specimens were prepared and after the removal of the bones of the limbs, bone samples were passaged as routine histotechnique. The number of growth stop lines and samples age were determined. In order to determine the relationship between age and body weight, body length and age with eye lens weight, the data was analyzed statistically. the maximum number of loops counted in this population is . The adult age of males of northern and southern, males of the northern and males of the southern regions was determined 2,2 and 3 years respectively. with increasing age of females, the co-integration rate of females was reduced which is explainable by the reduction in bioavailability due to the increase in biological age. According to the results, there was a significant correlation between age of animals with body and  eye lens weight, but there was no significant correlation between age of  animals with body length, except a limited number of males in northern regions (P<0.05) There was.

    Keywords: Age, Growth stop lines, Reproduction, Marsh frog, Khuzestan
  • مینا ترکمان، علی اکبر نوروزی*، مهدی همایی
    امروزه پدیده ی تغییر اقلیم سبب بروز نگرانی های فراوانی در نقاط مختلف جهان شده است. به همین دلیل پژوهشی در راستای یافتن ردپایی از این پدیده جهانی در استان خوزستان انجام شد. بدین منظور، از اطلاعات هواشناسی شامل پارامترهای دمایی، بارندگی، تبخیر و تعرق و رطوبت نسبی برای 15 ایستگاه هواشناسی در بازه زمانی 21 ساله (1996-2016) و آزمون نموداری من کندال برای تعیین روند استفاده شد. نتایج نشان دهنده ی روند معنادار کاهشی در پارامتر بارندگی برای ایستگاه های صفی آباد، هندیجان، مسجدسلیمان و بندر ماهشهر با سطح اطمینان 95% و امیدیه با سطح اطمینان 99% بود. همچنین، روند افزایشی معناداری با سطح اطمینان 95% در بیشتر ایستگاه ها در پارامترهای دمایی برقرار بوده که این روند در ایستگاه های بستان، هندیجان و ایذه با سطح اطمینان 99% وجود داشته است. روند افزایشی معنادار تبخیر و تعرق در دو ایستگاه بستان و صفی آباد با سطح اطمینان 95% و 99% و روند کاهشی معنادار با سطح اطمینان 99% برای ایستگاه های شوشتر، ایذه، آبادان، مسجدسلیمان و اهواز مشاهده شد. همچنین روند کاهشی معنادار در ایستگاه های بستان، صفی آباد، ایذه، امیدیه و مسجدسلیمان در پارامتر رطوبت نسبی وجود داشت که همه این تغییرات نشان دهنده اثر تغییر اقلیم در منطقه می باشد.
    کلید واژگان: تغییر اقلیم, خوزستان, روندیابی, من کندال
    Mina Torkaman, Ali Akbar Noroozi *, Mahdi Homaei
    Nowadays, climate change causes abundant worries in different spots in the world. For this reason, a study was conducted to find the trace of this global phenomenon in Khuzestan province. Therefore, we used meteorology data including temperature parameters, rainfall, evapotranspiration and relative humidity for 15 weather stations in a period of 21 years (1996-2016) and Mann Kendal graph to determine the trend. The result illustrates that there is a meaningful downward trend for rainfall parameter in SafiAbad, Hendijan, Masjedsoleiman and Bandar-E-Mahshar with confidence level of 95% and Omidiyeh with confidence level of 99%. Moreover, there is a meaningful upward trend with confidence level of 95% in tempe-rature parameters in most stations, while this level is 99% in Bostan, Hendijan and Izeh. In addition, a meaningful upward trend in evapotranspiration in two station of Bostan and SafiAbad with confidence level of 95% and 99% and a meaningful downward trend with confidence level of 99% for Shushtar, Izeh, Abadan, Masjedsoleiman and Ahwaz as well, is visible. There is a meaningful downward trend in relative humidity in Bostan, SafiAbad, Izeh, Omidiyeh and Masjedsoleiman, which all present the climate change effect in region.
    Keywords: Climate change, Khuzestan, Mann Kendal, Trend
  • سیدمحمد حسین آل عمرانی نژاد*، علی رضوانی اقدم

    گیاهان معطر بعنوان با ارزش ترین منبع آنتی اکسیدانی در طبیعت محسوب می شوند. در این تحقیق اکوتیپ های مختلف گیاه لعل کوهستان (Oliveria decumbens Vent.) در مرحله گلدهی کامل، از سه رویشگاه متفاوت در استان خوزستان شامل بهبهان، شوشتر و مسجد سلیمان جمع آوری گردید. اسانس گیاهان جمع آوری شده، به روش تقطیر با آب توسط دستگاه کلونجر استخراج و مهمترین ترکیبات اسانس نمونه ها توسط دستگاه GC/MS شناسایی و آنالیز گردید و به جهت ارزیابی عملکرد آنتی اکسیدانی نمونه اسانس ها در غلظت های مختلف اسانس (50، 100، 200، 300 و 400 میکرولیتر (μl)) از روش DPPH استفاده گردید. نتایج نشان داد که اسانس نمونه بهبهان با بیشترین مقدار مواد موثره: تیمول (6/29 درصد) و کارواکرول (8/27 درصد) از بیشترین پتانسیل و درصد تخریب رادیکال های آزاد DPPH نسبت به سایر رویشگاه ها برخوردار بود (با کمترین میزان IC50=23/21) در نهایت می توان گفت اکوتیپ بهبهان با بیشترین میزان کمیت و کیفیت مواد موثره اسانس و بیشترین خاصیت آنتی رادیکالی، می تواند به عنوان منبع طبیعی جدیدی جهت تامین آنتی اکسیدان، در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: اسانس, آنتی اکسیدان, تیمول, خوزستان, کارواکرول لعل کوهستان
    Mohamad Hosien Alomrani Nejad*, Ali Rezvani Aghdam

    Aromatic herbs are considered the most valuable antioxidant source in nature. In this research, 3 different ecotypes of Oliveria decumbens vent. were collected from three important regions in Khuzestan province, including Behbahan, Shushtar and Masjed Soleyman in flowering stage. Essential oils were extracted by hydrodistillation method (Clevenger apparatus) and d were analyzed by GC /Mass and the antioxidant activities were specified by using 1,1-diphenyl-2-picrylhydrazyl (DPPH) assay. Results were showed that the highest thymol (29.67) and carvacrol (27.88%) were dominanted in Behbahan region oil. The percentage of degradation of DPPH free radicals in different concentrations of essential oil including 50, 100, 200, 300, and 400 μl were calculated to determine the antioxidant activity of the essential oil. The IC50 values were calculated 34.21, 26.85 and 21.23, respectively from Shushtar, Masjed Soleyman and Behbahan regions. Finally, Behbahan ecotype with the highest source of thymol, carvacrol and antioxidant properties can be considered as a new best natural source of antioxidant supply.

    Keywords: antioxidant, Carvacrol, Essential oil, Khuzestan province, Oliveria decumbens, Thymol
  • عماد کوچک نژاد *، احمد سواری، علیرضا صفاهیه، غلامرضا اسکندری
    در این مطالعه سن، رشد و بلوغ ماهی صبور در آب های استان خوزستان مورد مطالعه قرار گرفته است. تعداد 394 ماهی از زیستگاه دریایی (صیدگاه لیفه، بوسیف)، مصب (مصب رودخانه بهمنشیر و اروند) و رودخانه (بهمنشیر و کارون) از اسفند 1392 تا شهریور 1392 از طریق صید تجاری و با استفاده از تور گوشگیر جمع آوری شد. طول کل و وزن تر هر ماهی به ترتیب با دقت یک سانتی متر و یک گرم اندازه گیری شد و جهت تعیین سن ماهی، اتولیت ساژیتا به وسیله برش عرضی استخوان سر از ماهی استخراج گردید. سپس برای تعیین جنسیت و وضعیت بلوغ، حفره شکمی هر نمونه باز شد. پارامترهای رشد با استفاده از مدل رشد ون برتالانفی محاسبه شد (365/58=L∞، 26/0=K، 16/0-=t0). ثابت فای پریم نیز 95/2 به دست آمد. طول و سن بلوغ با استفاده از مدل لجستیک با برازندن پارامترهای a و b به داده های مشاهده شده در فصل تخم ریزی به ترتیب 32/27 سانتی متر و 4/2 سال به دست آمد.
    کلید واژگان: صبور, خوزستان, رشد, رابطه طول وزن, بلوغ
    Emad Koochaknejad *, Ahamd Savari, Alireza Safahieh, Gholamreza Eskandari
    In this study age, growth and maturity of Hilsa shad in Khuzestan province were analyzed. 394 number of fishes from marine habitat (Life-Boseif), estuaries (Bahmanshir and Arvand) and rivers (Bahmanshir and Karoon) from February 2014 to September 2014 were collected using commercial fishing with gill net. Total length and wet weight of each fish were measured with precision of 1 cm and 1 gram. Sagittal otoliths were extracted for age determination of the fish. Then abdominal cavity of each sample were opened for determining sex and maturity stage. Growth parameters were calculated using von Bertalanffy growth function (L∞=58.365, K=0.26, t0=-0.16). Phi-prime constant was obtained 2.95. Length and age at first maturity were obtained 27.32cm and 2.4 g respectively using logistic model to fit a and b parameters with observed data in spawning season.
    Keywords: Hilsa shad, Khuzestan, Growth, Length-weight relationship, Maturity
  • علیرضا انتظاری، رسول سروستان *
    هدف از این پژوهش بررسی گردوغبار و پیش بینی بهترین مدل های سری زمانی برای شهرهای استان خوزستان در طی سال های 2019-2023 می باشد. روش آماری کتابخانه ای و با استفاده از داده های سالانه، هشت شهر منتخب از استان خوزستان به منظور شناسایی و پیش بینی بهترین مدل های سری زمانی با استفاده از نرم افزار های Minitab17،spss19 و Excel 2013، صورت گرفته است. برای این منظور داده های گردوغبار سالانه از هشت ایستگاه هواشناسی استان خوزستان در طول دوره آماری 1990-2010 اخذ شده که با استفاده از آزمون ران تست همگنی داده های گردوغبار مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از مدل های سری زمانی گردو غبار بررسی و بهترین مدل برای شناسایی گردوغبار برازش شده صحت و دقت مدل ها براساس آماره خطا میانگین مطلق (MAE) ، درصد خطای مطلق میانگین (MAPE) ، مجذور خطا ریشه دوم میانگین RMSE))، و بیز استاندارد BIAS))، تایید گردیده است. نتیجه یافته های مناسب ترین مدل های سری زمانی گردوغبار برای شهر های مسجد سلیمان و بهبهان مدل پیش بینی هلت وینترز، شهر دزفول به تنهای از مدل آریما (1،0،1) و شهرهای اهواز، رامهرمز، آغاجاری، آبادان و امیدیه دارای مدل نمو هموار ساده بدست آمده است. همچنین نتایج گردوغبار نشان داد شهر امیدیه با بیشترین اختلاف گردوغبار به 79 روز افزایش و شهر دزفول به کمترین تعداد با 9 روز می رسد. و بقیه شهر ها آبادان، آغاجاری، رامهرمز، اهواز، مسجد سلیمان و بهبهان به ترتیب 75، 45، 45، 41، 36 و 25 روز در سال می رسد.
    کلید واژگان: گردوغبار, سری زمانی, هلت وینترز, آریما, خوزستان
    Alireza Entezari, Rasol Sarvestan *
    The purpose of this study is to investigate the dust and predict the best time series models for the cities of Khuzestan province during the years 2019-2023. The statistical method of the library and using the annual data, eight cities selected from Khuzestan province to identify and predict the best time series models using the software Minitab17, spss19 Excel 2013. For this purpose, annual dust data from eight meteorological stations of Khuzestan province during the period of 1990-2010 were collected and analyzed using the ridge test of homogeneity of dust data. Using time series models of dust walnuts and the best model for identifying fitted dust, the accuracy and accuracy of the models were based on absolute error (MAE), absolute error (MAPE), root mean square error (RMSE average), and The BIAS standard has been approved. The results of the most suitable models of Dust Time Series for the cities of Masjed Soleyman and Behbahan are Halt Winters forecast model, Dezful city alone in the model of Arima (1.0.1) and Ahwaz, Ramhormoz, Aghajari, Abadan and Omidieh models Nemo is smoothly achieved. Also, the results of the dust show that the city of Omidieh with the highest difference of dust increases to 79 days and the city of Dezful reaches the lowest number with 9 days. And the rest of the cities are Abadan, Aghajari, Ramhormoz, Ahvaz, Masjed Soleyman and Behbahan, respectively, 75, 45, 45, 41, 36 and 25 days a year.
    Keywords: Dust, Time series, Helt Winters, Arima, Khuzestan
  • مهدی حسن شاهیان*
    مقدمه
    گازوئیل که یکی از محصولات عمده نفت خام است، منبع عمده آلودگی محیط زیست به شمار می رود و می تواند آثار خطرناک زیستی بر محیط اطراف بگذارد. یکی از روش های بازیابی این مناطق آلوده و واردکردن آن ها به چرخه تولید محصول سالم، حذف آلاینده ها با روش های زیستی است که از این میان روش تجزیه زیستی با توجه به استفاده از توان طبیعی و پتانسیل های نهفته طبیعت و هزینه کمتر بیشتر موردتوجه بوده است.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش جهت جداسازی باکتری های تجزیه کننده گازوئیل ابتدا نمونه برداری از مناطق آلوده در استان خوزستان به عمل آمد. باکتری های جداسازی شده با روش های بیوشیمیایی و مولکولی شناسایی شدند. صفاتی در این باکتری ها همچون آب گریزی سطح سلولی و فعالیت امولسیونه کنندگی بررسی شد. میزان حذف گازوئیل با روش کروماتوگرافی گازی و به صورت کیفی برای هر سویه مشخص شد.
    نتایج
    در این پژوهش از بین 34 سویه تجزیه کننده گازوئیل جداسازی شده، 10 سویه براساس حذف گازوئیل بیشتر انتخاب شدند. نتایج حاصل از شناسایی مولکولی نشان داد که این سویه ها به جنس های Achromobacter، Enterobacter و Klebsiella تعلق داشتند. این باکتری ها در طی 10 روز بیش از نیمی از گازوئیل را حذف می کردند. بیشترین حذف گازوئیل مربوط به سویه Enterobacter cloacae strain L2 (72درصد) بود. بیشترین آب گریزی سطح سلولی مربوط به باکتری مربوط به سویهstrain K2 Klebsiella oxytoca (76درصد) و بیشترین فعالیت امولسیون کنندگی مربوط به سویه strain B2 Achromobacter denitrificans (58درصد) بود.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش ثابت کرد که باکتری های تجزیه کننده گازوئیل در خاک های آلوده در ایران از تنوع مناسبی برخوردار هستند و پتانسیل استفاده در حذف آلودگی گازوئیلی از خاک را دارند.
    کلید واژگان: آلودگی, باکتری, تجزیه زیستی, خوزستان, گازوئیل
    Mehdi Hassanshahian *
    Introduction
    Diesel oil is the major product of crude oil. This product is the main pollutant of environment and has hazardous effects on the environment. Bioremediation is the best method for remediation of this pollutant, because this method use nature potential for remediation and also this method has a low cost.
    Materials And Methods
    In this study, for isolation of diesel-oil degrading bacteria sampling performed from contaminated regions. The prevalent diesel-oil degrading bacteria were identified by biochemical and molecular methods. Some properties in these bacteria were analyzed such as: hydrophobicity and emulsification activity. The percentage of diesel-oil degradation was assayed for each strain by Gas Chromatography (GC) and qualitative test.
    Results
    In this research 34 diesel-oil degrading bacteria were isolated. From these strains 10 strains were selected according to diesel-oil degradation. These strains belong to Achromobacter¡ Enterobacter and Klebsiella. The half percentages of diesel-oil were removed by these strains in 10 days of incubation. The best strain for degradation of diesel was Enterobacter cloacae strain L2 (72%). The highest hydrophobicity is related toKlebsiella oxytoca strain K2 (76%) and the best emulsification activity belongs to Achromobacter denitrificans strain B2 (58 %).
    Discussion and
    Conclusion
    The results of this research confirmed that diesel degrading bacteria have sufficient diversity in soil contaminated in Iran. These bacteria have good potential for remediation of diesel pollution from soil.
    Keywords: Biodegradation, bacteria, Diesel, oil, Khozestan, Pollution
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال