جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مولفه های اصلی » در نشریات گروه « کشاورزی »
-
هدف
گندم (.Triticum aestivum L) از نظر اهمیت و میزان تولید در بین غلات رتبه اول را دارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی تنوع ژنتیکی بین ارقام گندم بهاره به منظور استفاده در برنامه های به نژادی می باشد.
روش پژوهش:
به این منظور 32 رقم گندم بهاره کشت شده در مزرعه آموزشی- پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال زراعی 1401-1400، با استفاده 12 صفات مرتبط با کیفیت دانه و آرد موردارزیابی قرار گرفتند.
یافته هانتایج تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که پنج مولفه اول دارای ریشه مشخصه بالاتر از یک بودند، که در مجموع 05/89 درصد از تنوع بین صفات را تببین نمودند. هم چنین، نتایج حاصل از تجزیه کلاستر ژنوتیپ های موردمطالعه را به چهار گروه تقسیم کرد. براساس نتایج به دست آمده ارقام موجود در گروه اول که همگی ایرانی بودند از نظر صفات گلوتن دانه، گلوتن آرد و پروتئین آرد دارای بالاترین مقادیر بودند. گروه دوم که شامل ژنوتیپ های کشور عراق بود از نظر صفات رطوبت دانه و ایندکس دارای بالاترین مقادیر و از نظر صفات پروتئین آرد، فالینگ نامبر و هکتولیتر دارای کم ترین مقدار بودند.
نتیجه گیریارقام گندم بهاره موردمطالعه تنوع ژنتیکی بالایی را از نظر صفات بررسی نشان دادند. به طوری که با استفاده از نتایج به دست آمده می توان والدین مناسبی براساس صفت موردنظر، برای تلاقی های بین ارقام در برنامه های اصلاحی آینده انتخاب کرد.
کلید واژگان: پروتئین, تجزیه خوشه ای, گلوتن, مولفه های اصلیObjectiveWheat (Triticum aestivum L.) is the first grain in the world in terms of its importance and amount of production. The aim of this research is to find the genetic diversity among the spring wheat genotypes for use in crop breeding programs.
MethodsFor this purpose, the genetic diversity of 32 spring wheat genotypes cultivated in the Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources in the crop year of 1401-1400 was investigated by measuring 12 kernel and flour quality traits.
ResultsThe results of analysis of principal components illustrated that the first five components explained a total of 89.05 percent of the variation among traits. The cluster analysis divided the studied genotypes into four groups. Based on the obtained results, the cultivars in the first group, all of which were Iranian, had the highest values of grain gluten, flour gluten and flour protein. The second group, which included the genotypes of Iraq, had the highest values in terms of grain moisture and index, and the lowest values in terms of flour protein, falling number, and hectoliter.
ConclusionThe studied spring wheat cultivars showed high genetic diversity in terms of traits. Therefore, suitable parents can be selected based on the desired trait, for crossing between cultivars in future breeding programs.
Keywords: Cluster Analysis, Gluten, Main Components, Protein -
مقدمه
گندم یکی از مهمترین گیاهان خانواده غلات، نقش بسیار مهمی در امنیت غذایی جهان دارد. مسئله امنیت غذایی دنیا بعلت تغییرات شدید آب و هوایی و کمبود منابع آبیاری دچار چالش جدی شده است. درک واکنشهای گیاهان به خشکی بخش اصلی در توسعه ارقام مقاوم به تنش است. عملکرد نسبی ژنوتیپها تحت شرایط تنش خشکی و شرایط بهینه یکی از نکات ضروری و مقدماتی در انتخاب ژنوتیپهای مطلوب برای شرایط دیم میباشد. این مطالعه با هدف شناسایی روابط بین شاخصها و تعیین بهترین شاخصهای تحمل به خشکی و همچنین انتخاب بهترین لاینهای گندم مناسب برای مناطق سرد دیم برای برنامههای اصلاحی آینده انجام شد.
روش شناسی پژوهش:
به منظور شناسایی روابط بین شاخصهای تحمل به خشکی و تعیین بهترین شاخص و همچنین انتخاب بهترین لاینها برای برنامههای اصلاحی آینده، تعداد 144 لاین گندم در قالب طرح آلفا لاتیس در دو تکرار و در دو شرایط دیم و آبیاری تکمیلی در ایستگاه تحقیقات دیم مرکز تحقیقات کشاورزی زنجان مورد بررسی قرار گرفتند. شاخص های مختلف تحمل و حساسیت شامل شاخص تنش نسبی (RSI)، شاخص حساسیت به تنش (SSI)، شاخص مقاومت به تنش (SRI)، شاخص عملکرد (YI)، شاخص پایداری عملکرد (YSI)، شاخص کاهش نسبی (RR)، شاخص تنش غیرزیستی (ATI)، شاخص تحمل (TOL) ، شاخص میانگین تولید (MP)، شاخص تحمل تنش (STI)، میانگین هندسی بهرهوری (GMP)، شاخص درصد حساسیت به تنش (SSPI)، میانگین هارمونیک (HM)، شاخص میزان محصول تنش و محیط بدون تنش (SNPI) و نسبت افت عملکرد (PRR) شاخصها محاسبه شد.
یافته های تحقیق:
نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر محیط آبی و دیم بر روی عملکرد لاینها در سطح یک درصد معنیدار بود. همچنین لاینها از نظر عملکرد دانه تفاوت معنیداری در سطح یک درصد نشان دادند. تنش خشکی موجب کاهش عملکرد دانه اکثر لاینها در شرایط دیم گردید. لاین 82 بیشترین عملکرد را در شرایط پتانسیل (2876 کیلوگرم در هکتار) و دیم (2000 کیلوگرم در هکتار) داشت. لاین 21 نیز کمترین عملکرد را در دو شرایط داشت (به ترتیب دیم 825 و آبیاری تکمیلی 1113 کیوگرم در هکتار). نتایج همبستگی نشان داد که عملکرد دانه در شرایط آبیاری تکمیلی همبستگی مثبت و معنیداری با شاخصهای MP (56/0)، GMP (56/0)، HM (56/0) YI (55/0) و TOL (53/0) داشت. در شرایط تنش شاخصهای MP (54/0)، GMP (54/0)، HM (54/0) YI (53/0) بیشترین همبستگی را با عملکرد داشتند. بر اساس دو مولفه اول انتخابی حاصل از تجزیه به مولفههای اصلی که 35/91 درصد تغییرات را توجیه نمودند، لاینهای 90 و 102 انتخاب شدند که بر اساس نمودار سه بعدی نیز تایید شدند. نتایج حاصل از تجزیه خوشهای لاینها نیز آنها را در چهار گروه قرار داد که لاینهایی همچون 90، 131، 102 و 132 نیز در گروه با عملکرد بالا در هر دو شرایط قرار گرفتند. باتوجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد میگردد که از شاخصهای مقاومت به تنش، میانگین هارمونیک، میانگین هندسی و پایداری عملکرد که دارای بیشترین همبستگی مثبت معنیدار با عملکرد در شرایط دیم و آبی هستند در گزینش لاینها استفاده شود؛ همچنین غربالگری براساس نتایج تجزیه به مولفههای اصلی و بایپلات و خوشهبندی با استفاده از چند شاخص انجام گیرد.
کلید واژگان: تنش خشکی, خوشه بندی, شاخص های حساسیت, مولفه های اصلیIntroductionAs one of the most important plants of the cereal family, wheat plays a very important role in world food security. The problem of food security in the world is facing a serious challenge due to severe climate changes and a lack of supplementary irrigation resources. Understanding the responses of plants to drought is the main part of the development of stress-resistant cultivars. The relative performance of genotypes under drought stress conditions and optimal conditions is one of the necessary and preliminary points in choosing the optimal genotypes for dry conditions. This study was conducted with the aim of identifying the relationships between indicators and determining the best indicators of drought tolerance, as well as selecting the best wheat lines suitable for cold and rainy regions for future breeding programs.
Materials and MethodsIn order to identify the relationships between drought tolerance indices and determine the best index as well as select the best lines for future breeding programs, 144 wheat lines in the form of Alpha Lattice design in two replications and in two conditions of rain and supplementary irrigation in The rain research station of Zanjan Agricultural Research Center were investigated. Different tolerance and sensitivity indices including relative stress index (RSI), stress sensitivity index (SSI), stress resistance index (SRI), performance index (YI), performance stability index (YSI), relative reduction index (RR), Abiotic Stress Index (ATI), Tolerance Index (TOL), Mean Production Index (MP), Stress Tolerance Index (STI), Geometric Mean Productivity (GMP), Stress Sensitivity Percentage Index (SSPI), Harmonic Mean (HM) ), the index of product of stress and non-stress environment (SNPI) and yield loss ratio (PRR) were calculated.
Research findingThe results of combined variance analysis showed that the effect of wet and rainy environment on the performance of lines was significant at the level of 1%. Also, the lines showed a significant difference in grain yield at the level of 1%. Drought stress decreased the grain yield of most lines in dry conditions. Line 82 had the highest yield in potential (2876 kg/ha) and rainfed (2000 kg/ha) conditions. Line 21 also had the lowest performance in two conditions (rainfed 825 and supplementary irrigation 1113 kg/ha respectively). Correlation results showed that grain yield in supplementary irrigation conditions had a positive and significant correlation with MP (0.56), GMP (0.56), HM (0.56), YI (0.55) and TOL (0.56) indicators. had 0.53). In the conditions of stress, MP (0.54), GMP (0.54), HM (0.54), and YI (0.53) indicators had the highest correlation with performance. Based on the first two selected components resulting from the decomposition into main components, which justified 91.35% of the changes, lines 90 and 102 were selected, which were also confirmed based on the three-dimensional diagram. The results of the cluster analysis of the lines also placed them in four groups, and lines such as 90, 131, 102 and 132 were also included in the group with high performance in both conditions. According to the results of this study, it is suggested to use the indicators of stress resistance, harmonic mean, geometric mean, and performance stability, which have the most significant positive correlation with performance in wet and dry conditions, in the selection of lines; Also, screening should be done based on the results of analysis into principal components and biplot and clustering using several indicators.
Keywords: Clustering, Drought Stress, Principal Components, Sensitivity Indices -
روابط غیرخطی، عدم قطعیت ذاتی و نیاز به اطلاعات اقلیمی فراوان در براورد تبخیر-تعرق باعث شده است پژوهشگران در دهه های اخیر از روش های داده کاوی برای براورد تبخیر-تعرق استفاده نمایند. هدف از این تحقیق بررسی کارایی روش های داده کاوی ماشین بردار پشتیبان، درخت تصمیم، جنگل تصادفی و رگرسیون فرایند گاوسی در پیش بینی تبخیر-تعرق مرجع روزانه ایستگاه های نوار ساحلی جنوب کشور می باشد. برای انجام کار با استفاده از داده های اقلیمی 20 ساله (1400-1380) تبخیر-تعرق مرجع روزانه روش فائو-پنمن- مانتیث محاسبه شد. سپس با استفاده از این داده ها به عنوان داده های خروجی، 6 سناریو ترکیبی بر اساس همبستگی بین متغیرهای هواشناسی و تبخیر-تعرق مرجع به روش های داده کاوری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بررسی ها نشان داد نشان داد هر چهار روش داده کاوی در مناطق مورد مطالعه به خوبی توانسته اند مقادیر تبخیر-تعرق مرجع را براورد کنند. در هر چهار ایستگاه، روش رگرسیون فرایند گاوسی با داشتن بالاترین مقدار R2 و کمترین مقادیر RMSE و MAE براورد بهتری از مقادیر تبخیر-تعرق مرجع داشتند و روش های جنگل تصادفی، درخت تصمیم و ماشین بردار پشتیبان به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفتند. از بین الگوهای مورد بررسی در چابهار الگوی 6، در بندرعباس و بوشهر الگوی 4 و در آبادان الگوی 3 بهترین براورد را داشتند.
کلید واژگان: جنگل تصادفی, درخت تصمیم, رگرسیون فرایند گاوسی, ماشین بردار پشتیبان, مولفه های اصلیNonlinear relationships, inherent uncertainty, and the need for a lot of climate information in estimating evapotranspiration have made researchers use data-mining methods to estimate evapotranspiration in recent decades. The purpose of this research is to investigate the efficiency of data mining methods of support vector machine, decision tree, random forest and Gaussian process regression in forecasting the daily reference evapotranspiration of coastal strip stations in the south of the country. To do the work, daily reference evapotranspiration was calculated using 20year climatic data (2001-2021) using the Fao-Penman-Monteith method. Then, using these data as output data, 6 combined scenarios were evaluated based on the correlation between meteorological variables and reference evaporation-transpiration using data mining methods. The results of the investigations showed that all four data mining methods were able to estimate the reference evaporation-transpiration values in the studied areas.In all four stations, the Gaussian process regression method with the highest R2 value and the lowest RMSE and MAE values had a better estimate of the reference evapotranspiration values, and random forest, decision tree, and support vector machine methods were in the next ranks respectively. Gaussian process regression model in estimating reference evapotranspiration, this method is recommended for estimating reference evapotranspiration
Keywords: Decision Tree, Gaussian Process Regression, Random Forest, Support Vector Machine, Principal Component Analysis -
خاک وظایف یا کارکردهای مختلفی دارد که از آن جمله می توان به توانایی تولید محصول، ذخیره کربن، نگهداری آب، چرخه عناصر غذایی و تصفیه آب اشاره کرد. کارکردهای خاک همبستگی بالایی با کیفیت خاک دارد. لذا آگاهی از کیفیت فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک در کشاورزی برای مدیریت بهینه کشتزارها و دستیابی به بیشترین بهره وری اقتصادی ضروری است. شاخص های کیفیت خاک اغلب منطقه ای بوده و برای تعیین آن، در همه مناطق نمی توان به طور ثابت از یک مجموعه از شناسه ها و معیار ها استفاده نمود. در این پژوهش شاخص های کیفیت تجمعی ساده (SQIA) و تجمعی وزنی (SQIW) و نمورو (NQI) و تاثیر ویژگی های موثر بر کیفیت خاک در خاک سطحی (30-0 سانتی متری) و عملکرد گندم در 206 گند م زار استان آذربایجان شرقی (دشت تبریز) در سال 1397 با اندازه گیری ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک ها و عملکرد دانه گندم بررسی شد. با استفاده از روش تجزیه به مولفه های اصلی (PCA) کربن آلی، جرم مخصوص ظاهری، سیلت، پتاسیم و فسفر قابل استفاده و هدایت الکتریکی به عنوان حداقل ویژگی ها (MDS) انتخاب شدند. سپس شاخص های SQIw، SQIa و NQI با استفاده از کل ویژگی ها (TDS) و حداقل ویژگی ها (MDS) تعیین شدند. نتایج نشان داد که همبستگی معنی داری در سطح یک درصد (01/0>p) بین عملکرد گندم و شاخص های کیفیت خاک با استفاده از حداقل ویژگی ها (63/0-60/0=r) و استفاده از کل ویژگی ها (60/0-56/0=r)، همچنین بین استفاده از کل ویژگی ها و حداقل ویژگی ها در NQI (81/0=r)، SQIw (84/0=r) و SQIa (88/0=r) وجود دارد. لذا هر سه شاخص مورد بررسی برای منطقه مورد مطالعه مناسب بوده و استفاده از حداقل ویژگی ها به دلیل همبستگی نسبتا بالاتر و تعداد ویژگی ها و هزینه کمتر، مناسب تر از روش استفاده از کل ویژگی ها می باشد.کلید واژگان: شاخص کیفیت تجمعی, شاخص کیفیت نمورو, کارکرد خاک, مولفه های اصلیSoil has various tasks or functions, including the ability to produce crops, store carbon, store water, cycle nutrients and purify water. Soil functions have a high correlation with soil quality. Soil quality indices are often regional and to determine it, it is not possible to consistently use a set of idicators and indices in all regions. In this research, Additive Soil Quality Index (SQIa), the Weighted Additive Soil Quality Index (SQIw) and the Nemero Soil Quality Index (NQI) and the effect of effective characteristics on soil quality in surface soil (0-30 cm) and in the yield of 206 wheat field of East Azarbaijan Province (Tabriz Plain) in 2017 was investigated by measuring physical and chemical properties of soils and wheat grain yield. Organic carbon, bulk density, aveilble potassium and aveilble phosphorus and electrical conductivity were selected as The minimum data set (MDS) using principal component analysis (PCA). Then SQIa, SQIw and NQI were determined using TDS and MDS. The results showed that there is a correlation between wheat yield and soil quality indices using MDS (r=0.60-0.63) and using TDS (r=0.56-0.60) also there was a significant correlation (p <0.01) between the use of TDS and MDS in NQI (r=0.81), SQIw(r=0.84) and SQIa (r=0.88) (p<0.01). Therefore, all three investigated indices are suitable for the study area and using MDS is more suitable than the method of using TDS due to relatively higher correlation and number of features and lower cost.Keywords: Additive Soil quality index, Nemoro Quality Index, main components, soil function
-
سابقه و هدف:
نخود کفتری (Cajanus cajan (L.) Millspaugh) ششمین محصول مهم حبوبات در جهان است. این گیاه چند منظوره بوده و از دانه و غلاف نارس، لپه و علوفه آن استفاده می شود. همچنین مناسب برای کشت در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر، سازگار با مناطق کم حاصلخیز و کم آب بوده و دانه های این گیاه سرشار از پروتیین (حاوی بیش از 30 درصد وزن دانه) است. در این تحقیق به بررسی تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های مختلف نخودکفتری با استفاده از صفات مورفولوژیک پرداخته شده است.
مواد و روش ها:
این مطالعه به منظور بررسی خصوصیات زراعی و ریخت شناسی ژنوتیپ های مختلف نخودکفتری جمع آوری شده از استان سیستان و بلوچستان در سال 1399 در کرج به صورت مشاهده ای اجرا شد. 27 ویژگی ریخت شناسی و مورفولوژیکی در30 ژنوتیپ مختلف نخودکفتری موجود در کلکسیون بانک ژن گیاهی ایران از جمله صفات مربوط به برگ، گل، غلاف و دانه مورد بررسی گردید و در پایان داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و STAR مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و همبستگی و تجزیه به مولفه اصلی آن ها انجام و به منظور گروه بندی ژنوتیپ ها، تجزیه کلاستر به روش Wardصورت گرفت.
یافته ها:
نتایج نشان داد که صفت های تعداد دانه در غلاف، تعداد شاخه ثانویه و تعداد دانه در بوته بیشترین ضریب تغییرات را داشته و در میان صفات کیفی مورد بررسی بیشترین شاخص شانون به ترتیب در صفات رنگ غلاف، رنگ رگه های گلبرگ و رنگ بذر مشاهده شد. تجزیه همبستگی نشان داد که بین بیشتر صفات اندازه گیری شده همبستگی معنی داری وجود داشت. طبق نتایج، بیشترین همبستگی بین وزن بوته با وزن غلاف و صفت تعداد روز تا شروع گلدهی با تعداد روز تا رسیدگی مشاهده شد. در تجزیه خوشه ای، 30 ژنوتیپ مورد مطالعه در فاصله پنج، به چهار خوشه اصلی تقسیم شدند. نتایج تجزیه به مولفه های اصلی صفات کمی نشان داد که پنج مولفه در مجموع 4/89 درصد از تغییرات را توجیه کردند. نمودار بای پلات بدست آمده از مولفه های اصلی برای صفات مورد ارزیابی، با گروه بندی تجزیه خوشه ای مطابقت داشت. در این نمودار، چهار گروه حاصل از تجزیه خوشه ای به خوبی تفکیک شدند. به طور کلی نتایج تجزیه به مولفه اصلی و تجزیه خوشه ای وجود تنوع ژنتیکی بالا بین ژنوتیپ های مورد مطالعه را تایید کردند.
نتیجه گیرینتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ژنوتیپ های مختلف نخودکفتری دارای طیف وسیعی از خصوصیات ریخت شناسی بودند که نشان دهنده تنوع ژنتیکی بالای این محصول می باشد. در این تحقیق ژنوتیپ 19، با 95 روز و ژنوتیپ 23 با 193 روز، زودرس ترین و دیررس ترین ژنوتیپ بودند. ژنوتیپ 5 با 230 غلاف در بوته بیشترین و ژنوتیپ 30 با 33 غلاف کمترین میزان را داشت. ژنوتیپ 11 با 968 دانه بیشترین و ژنوتیپ 30 با 132 دانه کمترین مقدار را داشت.با جمع آوری توده های مختلف این گیاه در کشور و شناسایی ظرفیت ژنتیکی بالای آن می توان در برنامه های اصلاحی و سیستم زراعی کشور استفاده نمود همچنین با توجه به اینکه نخودکفتری جزء متحملترین لگومها نسبت به خشکی بوده و یازده گروه رسیدگی مختلف دارد می توان نسبت به امکان سنجی توسعه کشت آن در ایران اقدام نمود.
کلید واژگان: تجزیه خوشه ای, دیسکریپتور, سیستان و بلوچستان, مولفه های اصلیBackground and ObjectivesPigeon pea (Cajanus cajan (L.) Millspaugh) is the sixth most important legume crop in the world. This plant is multi-purpose which is used as unripe seeds and pods, splits and fodder, it is also suitable for cultivation in tropical and subtropical regions and it is compatible with poor soil and dry areas. The seeds of this plant are rich in protein (containing more than 30 percentage of seed weight). In this study, the genetic diversity of different Pigeon pea genotypes has been investigated using morphological traits.
Materials and MethodsThis study was carried out in order to investigate agronomic and morphological characteristics of different genotypes of pigeon pea collected from Sistan and Baluchistan province in 2019. 27 Agronomical and morphological traits related to leaves, flowers, pods and seeds were investigated in 30 different genotypes of pigeon pea available in the collection of the Iranian National Plant Gene Bank. the data were analyzed using SPSS and STAR statistical softwares. Correlation and principal components analysis were done and, cluster analysis was done by Ward's method for classifing genotypes.
ResultsThe results showed that the number of seeds per pod, number of secondary branches, and number of seeds per plant had the highest coefficient of variation, and among the investigated qualitative traits, the highest Shannon index was observed in the pod color, petal vein color, and seed color, respectively. Correlation analysis showed that there was a significant correlation between most of the measured traits. According to the results, the highest correlation was observed between the weight of the plant with the weight of pods and the number of days until the beginning of flowering with the number of days until maturity. In the cluster analysis, the 30 studied genotypes were divided into four main clusters at distance of five. The results of principal components analysis showed that five components which justified 89.4% of the variation. The biplot diagram obtained from the principal components for the evaluated traits was consistent with cluster analysis grouping. In this diagram, the four groups from the cluster analysis were well separated. totally, the results of principal component analysis and cluster analysis confirmed the existence of high genetic diversity between the studied genotypes.
ConclusionThe results of this research showed that different pigeon pea genotypes had a wide range of morphological characteristics, which shows the diversity and high genetic potential of this product. In this research, genotype 19, with 95 days, and genotype 23, with 193 days, were the earliest and the latest maturity genotypes. Genotype 5 had the highest amount with 230 pods per plant and genotype 30 had the lowest amount with 33 pods. Genotype 11 had the highest amount with 968 seeds per plant and genotype 30 had the lowest amount with 132 seeds.By collecting different populations of this plant in the country and identifying its high genetic capacity, it can be used in the breeding programs and agricultural system of the country. Also, by considering that pigeon pea is one of the most drought-tolerant legumes and has eleven different maturity groups, it is possible to develop the feasibility of its cultivation in country
Keywords: Cluster analysis, descriptor, Sistan, Baluchistan, Principal components -
این طرح به منظور تعیین سازگاری و پایداری عملکرد 10 ژنوتیپ توتون و برآورد پایدارترین ژنوتیپ برای مناطق توتون کاری استان های گیلان، مازندران و گلستان اجرا شد. در این پژوهش 10 ژنوتیپ نرعقیم توتون گرمخانه ای در شش منطقه توتون کاری استان های گیلان، مازندران و گلستان به مدت دو سال زراعی (1397-1398) ارزیابی شدند. ژنوتیپ ها در 12 محیط، به صورت جداگانه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه مرکب با درنظرگرفتن محیط ها به عنوان فاکتور تصادفی و ژنوتیپ ها بهعنوان فاکتور ثابت انجام شد. سپس تجزیه پایداری ژنوتیپ ها به وسیله 10 آماره پایداری و سه مولفه اول حاصل از تجزیه AMMI (Additive Main effects and Multiplication Interaction) شامل IPCA1، IPCA2 و IPCA3 انجام گردید. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد اثر مکان و اثر متقابل سال × مکان، اثر ژنوتیپ و اثر متقابل ژنوتیپ × سال × مکان در سطح احتمال یک درصد برای صفت عملکرد معنی دار بودند. کمترین مقدار ضریب تغییرات مربوط به ژنوتیپ های DVH2101 و RVH27 بود. با توجه به پارامترهای اکووالانس ریک و واریانس پایداری شوکلا، ژنوتیپ های RVH30، RVH27 و RVH8به عنوان پایدارترین ژنوتیپ ها انتخاب شدند. از نظر ضریب تشخیص و آماره جنکینز و پرکینز ژنوتیپ های RVH27، RVH30 و RVH8 در رتبه مشابهی از نظر پایداری قرار گرفتند. در نتیجه با لحاظ نمودن اکثر آماره های پایداری و تجزیه AMMI، پایدارترین ژنوتیپ، هیبرید RVH27 بوده و هیبریدهای RVH30 و DVH2101 در رده های بعدی پایداری قرار گرفتند. از نظر سازگاری خصوصی ژنوتیپ RVH6 و NC100 به منطقه توتون کاری تیرتاش و ژنوتیپ شماره RVH27 به منطقه رشت سازگاری خصوصی بالایی نشان دادند.
کلید واژگان: اثر متقابل ژنوتیپ × محیط, بای پلات, تجزیه AMMI, مولفه های اصلیPlant Production, Volume:45 Issue: 3, 2022, PP 311 -321Introduction:
The genotype × environment interaction is one of the most important factors in limiting breeding programs. The compatibility of a given genotype determines its ability and genetic capacity to produce high production and yield stability in different environments. Therefore, it is necessary to study the genotype × environment interaction in order to introduce stable genotypes in different environments. The current research was carried out to determine the compatibility and stability of yield for 10 tobacco genotypes and estimate the most stable genotype for tobacco growing areas in Iran (i.e. Guilan, Mazandaran and Golestan provinces).
Materials and Methods:
In this study, 10 male sterile flue cured tobacco genotypes, which they completely tested in terms of quality and taste, including 7 internal modified hybrids named RVH5, RVH6, RVH8, RVH27, RVH30, RVH48, RVH70 along with 3 imported genotype DVH2101, PVH19 and NC100 in 6 tobacco growing regions of Guilan, Mazandaran and Golestan in two years of experiment (2018-2019). In total, 12 environments were studied in a randomized complete block design with 3 replications. Combined analysis was performed by considering the environments as a random factor and genotypes as a fixed factor. Then the stability analysis of genotypes was done by 10 stability statistics and the first 3 components of AMMI (Additive Main effects and Multiplication Interaction) analysis including IPCA1, IPCA2 and IPCA3. Analysis of variance was done using SAS.9 software, AMMI analysis and related graphs were performed using IRRISTAT software.
Results and Discussion:
The results of combined analysis of variance showed that the effect of location and year × location interaction, the effect of genotype and genotype × year × location interaction were significant at the 1% probability level for yield. Genotype × environment interaction analysis using the first three main components of the AMMI analysis justified 69.47% of the total variance. The lowest coefficient of variation was related to DVH2101 and RVH27 genotypes. RVH30, RVH27 and RVH8 genotypes were selected as the most stable genotypes. According to Rick equivalence and Shoklaʹs stability variance parameters. The least squares deviation from the regression line were related to RVH27, RVH30 and RVH8 genotypes. In terms of regression coefficient, RVH27, RVH30 and DVH2101 genotypes had a line slope close to 1. Based on the coefficient of determination and Jenkins and Perkins statistics, RVH27, RVH30 and RVH8 genotypes were in the same rank in terms of stability. RVH27 and RVH30 were the most stable genotypes with superiority index. RVH27, RVH30 and DVH2101 genotypes were selected as the most stable hybrids based on the AMMI first model due to their proximity to the plot center, low interaction and high yield. Based on the second model of AMMI analysis, RVH27 and DVH2101 genotypes were selected as stable genotypes. In the third AMMI model, the RVH27 genotype was selected as the stable genotype due to its closeness to the biplot center and high yield.
Conclusion:
Considering most of the stability statistics and AMMI analysis, the most stable genotype was RVH27 hybrid. RVH30 and DVH2101 hybrids were placed in the next categories of stability. In addition, genotypes RVH6 and NC100 showed high private compatibility to Tirtash tobacco growing area and genotype RVH27 to Rasht region.
Keywords: AMMI analysis, Biplot, Genotype × Environment Interaction, Main components -
سابقه و هدف:
با توجه به کمبودهای موجود در زمینه رقم های عدس سازگار به مناطق دیم معتدله و نیمه گرم کشور، شناسایی ژنوتیپ های واجد پتانسیل جهت معرفی به عنوان رقم، بسیار مهم میباشد و در واقع میتواند بخشی از محدودیت ها در زمینه عملکرد عدس در این مناطق را برطرف نماید. این ژنوتیپ ها افزون بر عملکرد بالا باید واجد پایداری عملکرد در مناطق گوناگون و به عبارتی سازگاری عمومی باشند. در این راستا در پژوهش حاضر، در ادامه برنامه های به نژادی عدس در اقلیم معتدل و نیمه گرم، ژنوتیپهای عدس پیشرفته برگزیده از آزمایش های سال های گذشته، در قالب آزمایش های چندمحیطی، جهت شناسایی برترین ژنوتیپ (ها) با سازگاری عمومی قابل قبول و عملکرد بالا، با روش چند متغبیره GGE بایپلات مورد ارزیابی قرار گرفتند.
مواد و روش هابه منظور بررسی پایداری عملکرد ژنوتیپ های پیشرفته عدس، پژوهش حاضر با 14 ژنوتیپ برگزیده برنامه بهنژادی سال های گذشته به همراه دو رقم گچساران و سپهر به عنوان شاهد طی دو سال (از سال 97) و در چهارمنطقه گچساران، خرمآباد، ایلام و مغان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار انجام پذیرفت.
یافته هاتجزیه به مولفهها در مدل GGE بایپلات نشان داد که 1/47 % تنوع، توسط دو مولفه نخست، توجیه میشود. نمودار موزاییکی آشکار ساخت که سهم تنوع ناشی از برهم کنش ژنوتیپ × محیط، به طور قابل توجهی بالاتر از تنوع ناشی از ژنوتیپ به تنهایی است. با استفاده از مدل GGE بایپلات و در نظر گرفتن دو ویژگی توان تمایز و نمایندگی، محیط های 1و2 مربوط به منطقه گچساران به عنوان محیط مطلوب جهت تفکیک ژنوتیپها ، شناسایی شدند. بایپلات روابط میان محیطها، آشکار ساخت که همبستگی هیچ یک از مناطق خرم اباد، گچساران، مغان و ایلام به نحوی نبود که بتوان گفت که برخی از مناطق یادشده میتوانند از یکدیگر نمایندگی کنند و به نحوی امکان کاهش مکانهای اجرای آزمایش در اینده وجود داشته باشد. ژنوتیپ 11 از نظر عملکرد، نزدیکترین فاصله را با ژنوتیپ ایدهآل داشت. این ژنوتیپ در محور عملکرد ، واجد بالاترین عملکرد بود و از نظر پایداری نیز در وضعیتی متوسط قرار داشت. ژنوتیپ 9، از نظر عملکرد در رتبه دوم قرار داشت ولی پایداری عملکرد بهتری از ژنوتیپ 11 و سایر ژنوتیپها داشت و در واقع از نظر پایداری نزدیکترین ژنوتیپ به ژنوتیپ ایدهآل بود. ژنوتیپ های 10 و 1 نیز در رتبههای بعدی قرار داشتند.
نتیجه گیریبا در نظر گرفتن هر دو فاکتور عملکرد و پایداری عملکرد در محیط های گوناگون، ژنوتیپ های 9، 11، 10 و 1 ، ژنوتیپ-های مطلوب میباشند. این ژنوتیپ ها از هر دو رقم شاهد (ژنوتیپ های 15 و 16) به طور قابل توجهی هم از نظر عملکرد و هم پایداری عملکرد، برتر بودند.
کلید واژگان: اقلیم معتدل, اقلیم نیمه گرم, پایداری عملکرد, ژنوتیپ ایده آل, مولفه های اصلیBackground and objectivesGiven the shortcomings regarding lentil cultivars compatible with temperate and semi-temperate rainfed regions of the country, identifying genotypes with potential to be introduced as cultivars is very important. Due to genotype × environment interaction, selection of genotypes with wide adaptation to different environments is difficult. In addition to high yield, these genotypes must have yield stability in different regions, in other words, general stability. In GGE model (G+GE), the selection of stable genotypes is based on both genotype (G) and genotype × environment (GE) interaction effects.
Materials and methodsin order to evaluate yield stability of rain-fed lentil genotypes, the present study was conducted based on randomized complete block design with three replications with 14 advanced genotypes along with two local cultivars including G15 and G16 (Gachsaran and Sepehr respectively) over two years (since 2018). The experiment’s locations were Gachsaran, Khormeh Abad, Ilam and Moghan. After collecting data from eight environments, the genotype × environment interaction for grain yield was evaluated by using GGE biplot method.
ResultsPrincipal component analysis in the GGE biplot model showed that 47.1% of the variations caused by G and GE is justified by the first two components (PC1, PC2). The mosaic plot revealed that the contribution of diversity due to genotype × environment interaction was significantly higher than the diversity caused by genotype (G) alone. Using GGE biplot model and based on representativeness and discriminating ability, Gachsaran region was identified as a desirable environment to identify variation among genotypes. G11 was the closest genotype to the ideal genotype in terms of grain yield. This genotype had the highest yield among genotypes and was in a moderate position in terms of stability. Genotype 9 was in the second place in terms of yield but had high yield stability since was the closest genotype to the ideal genotype in terms of stability. Genotypes 10 and 1 were also in the next ranks considering both yield and stability. These four genotypes had considerable advantage in terms of both average yield and yield stability compated to control cultivars (G15 and G16). In addition, G5 showed the least yield stability among all genotypes. G15 and G16 as local cultivars showed relatively low grain yield and stability compared to the most of advanced genotypes.
ConclusionG9, G11, G10, G1 were considered as genotypes with potential to be introduced as new cultivar(s) following further experiments in private farm lands.
Keywords: Ideal genotype, Temperate climate, Semi-tropical climate, Principal components, Yield stability -
یکی از دشواری های آبخیز تحلیل رابطه های آماری و کمی عامل ها و ویژگی های تاثیرگزار بر تولید رسوب و هدررفت خاک است. هدف این تحقیق مدلسازی رابطه ی میان اندازه ی تولید بار معلق با عامل های مدل تجربی MPSIAC و اندازه ی بار معلق مشاهدهشده با ویژگیهای شکل زمین و ارتباط آن ها با تولید بار معلق در آبخیز است. حوزه ی رستمآباد استان ایلام با چهار زیرحوزه ی مشخص و مجهز به ایستگاه آب سنجی از حوزههای جنوبی استان ایلام به روش تصادفی ساده انتخاب شد. برای برآوردکردن اندازه ی تولید رسوب مدل تجربی به کار برده شد. آمار آب دهی و بار معلق چهار ایستگاه آب سنجی و 12 ایستگاه هواشناسی 30 سال از 1370 تا 1399 تهیه شد. اطلاعات گیتاشناسی زیرحوزه ها از نقشه های پستی بلندی محاسبه و ویژگی های شکل زمین زیرحوزه ها از مدل رقومی بلندی استخراج شد. با تحلیل عاملی و تحلیل خوشه یی، عامل ها و متغیرهای تاثیرگزار مشخص شد، و زیرحوزه ها رده بندی و به منطقه های همگن تقسیم کرده شد. برای بررسی همبستگی میان متغیرهای مستقل و وابسته، بهنجاربودن داده ها با آزمونهای شاپیرو-ویلک و کولموگروف-اسمیرنوف در نرم افزار اس پی اس اس انجام شد. برای تحلیل ارتباط میان عامل های مدل تجربی و متغیرهای شکلزمین با بار معلق هر زیرحوزه روش وایازی چندگانه به کار برده شد. نتیجه نشان داد که اندازه ی بار معلق تولیدشده با عامل زمینشناسی، کاربری زمین، وضعیت فعلی فرسایش در سطح آبخیز، فرسایش رودخانهیی و پستی بلندی حوزه همبستگی مثبت داشت و در تراز 0/001 معنی دار بود. اندازه ی بار معلق مشاهده شده با شاخص شیب، ضریب گردی، بارندگی، ناهمواری و مساحت حوزه همبستگی مثبت داشت و در تراز 0/001 معنی دار بود. برای تاثیرگزاری عامل ها و متغیرها بر اندازه ی بار معلق زیرحوزه ها روش تحلیل مولفه های اصلی و تحلیل خوشه یی به کار برده شد. کاربری حوزه 25/24% از پراش همه ی متغیرهای پژوهش را تبیین کرد. سه عامل کاربری حوزه، وضعیت فعلی فرسایش در سطح حوزه، و زمین شناسی، و دو سنجه ی ضریب گردی و شیب توانست 86% از پراش همه یی متغیرهای پژوهش را تبیین کند.
کلید واژگان: چندمتغیره, مولفه های اصلی, رسوب, وایازی, ویژگی شکل زمینAnalysis of statistical relationships and quantitative factors and parameters affecting the production of sediment and soil loss is one of the problems of the watershed. The purpose of this study is to model the relationship between sediment production rate using MPSIAC experimental model factors and observed sediment rate using geomorphic parameters and their relationship with sediment yield in the watershed. Rastamabad watershed of Ilam province was selected by a simple random method with four sub-watersheds identified and equipped with a hydrometric station from the southern basins of Ilam province. In this study, an experimental model was used to estimate the sediment yield. Flow and sediment data of four hydrometric stations and 12 meteorological stations from 1991 to 2020 for 30 years were prepared by the Regional Water Company and the General Meteorological Office of Ilam Province. Physiographic information of the sub-watersheds was calculated from topographic maps with a scale of 1.25000 and the geomorphic features of the sub-watershed were extracted from the digital elevation model. Using factor analysis and cluster analysis, influential factors and variables were identified and sub-domains were classified and divided into homogeneous regions. In order to investigate the correlation between independent and dependent variables, the data normality test was performed by Shapiro-Wilk and Kolmogorov-Smirnov tests in SPSS software. The statistical multiple regression method was used to analyze the relationship between experimental model factors and geomorphic variables with sediment yield of each watershed. The results showed that the sediment yield had a positive correlation with geological factors, land use, upland erosion, river erosion and topography of the watershed and was significant (P≤ 0.001). The amount of observed sediment had a positive correlation with slope, circulatory ratio, rainfall, topography, and area of the watershed and was significant (P≤ 0.001). In order to influence the factors and variables on the amount of sediment in the sub-watersheds, the method of principal component analysis and cluster analysis were used. The results showed that the land use explained 25.24% of the variance of all research variables. Finally, the three factors of land use, upland erosion, and geology, and two parameters of circulatory ratio and slope were explained at 86%. Of the variance of all research variables.
Keywords: Geomorphic properties, Main components, Multivariate regression, Sediment -
تغییرات ترکیبات مختلف املاح دار در عوامل ادافیکی، توزیع مکانی گونه های گیاهی به ویژه همی کریپتوفیت ها را تحت تاثیر خود قرار می دهد. به نظر می رسد این تغییرات در مناطق بیابانی که همجوار دریا نیز هستند با تغییرات بیابان های دیگر متفاوت است. این پژوهش با هدف بررسی توزیع مکانی گونه های همی کریپتوفیت با عوامل ادافیکی انجام شد. نمونه برداری پوشش گیاهی به صورت تصادفی - سیستماتیک و به روش ترانسکت پلات (جمعا 150 پلات 1، 2 و 4 مترمربعی) و نمونهبرداری خاک از عمق 0-45 و 45-90 انجام و در آزمایشگاه ویژگی های خاک اندازه گیری شد. آنالیز محاسبه ضریب همبستگی بین صفات مختلف پوشش گیاهی (درصد پوشش، ارتفاع و تراکم) با ویژگی های خاک رویشگاه ها نشان داد که این پارامترهای گیاهی با اسیدیته، بافت و مجموع کلسیم و منیزیم بیشترین همبستگی را دارند. آنالیز مولفه های اصلی (P.C.A) نشان داد به طورکلی، در این منطقه عامل تراکم گیاهی با ویژگیها کلسیم و منیزیم عمق دوم، بیش ترین ارتباط را داشته و سایر ویژگیها پوشش گیاهی با مقدار سدیم، پتاسیم و هدایت الکتریکی عمق اول و منیزیم و کلسیم عمق دوم لایه های خاک دارای ارتباط مستقیم بوده اند.
کلید واژگان: تیپ های گیاهی, گیاهان شورزی, مولفه های اصلی, هرمزگانChanges in different solute compounds in edaphic factors affect the spatial distribution of plant species, especially hemicryptophytes.Soil salinity is one of the most common desertification factors in arid and semi-arid regions that contributes to the degradation of the soils of regions susceptible to desertification and eventually leads to a decreased soil ecological potential which is considered as one of the most significant factors that intensifies desertification. In order to explore the impact of principal components of soil on the diversity of plant types in the forest regions scattered along the coastal belt of the Persian Gulf and Oman Sea, current research was conducted on saline soils in Hasan Langi Village. Analysis of correlation coefficient between different traits of the plants in the respective vegetation (percentage of coverage, height and density and diversity) and the soil parameters of the habitats indicated that these vegetative parameters were mostly correlated with acidity, texture, and total calcium and magnesium. Principal component analysis (PCA) demonstrated that components 1 and 2 explained a total of 85% variance suggesting the largest impact of soil factors on differentiation of vegetation. In total, the factor of diversity was most correlated with calcium and magnesium in the second depth while other vegetative characteristics were directly correlated with the amount of sodium and potassium as well as electrical conduction in the first depth and the amount of calcium in the second depth.
Keywords: Plant types, Halophytes, Principal components, soil, lithosphere -
در این پژوهش، 18ژنوتیپ امیدبخش نخود به همراه ارقام آرمان و آزاد در گچساران، گنبد، خرم آباد و ایلام در سه سال زراعی، به منظور دستیابی به ارقام پرمحصول و سازگار با مناطق دیم گرمسیری و نیمه گرمسیری کشور کشت شدند. تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر محیط، ژنوتیپ و برهمکنش ژنوتیپ در محیط، با توجیه 2/79، 4/2 و 0/10 درصد از تغییرات مجموع مربعات کل عملکرد دانه معنی دار بود. تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که پنج مولفه اصلی اول از برهمکنش ژنوتیپ در محیط بر عملکرد دانه معنی دار بودند و سهم دو مولفه اصلی نخست برابر با 5/42درصد و 4/19درصد بود. ژنوتیپ3 بیشترین عملکرد دانه را داشت (1663 کیلوگرم در هکتار). بر پایه شاخص های ASV و WAAS، ژنوتیپ های 3، 4 و 13؛ شاخص های EV و ZA، ژنوتیپ های 3، 14، 16 و 8؛ و شاخص SIPC، ژنوتیپ های 14، 3، 11، 4 و 16 پایدارترین ژنوتیپ ها بودند. شاخص انتخاب همزمان (ssi)، برترین ژنوتیپ ها را بر پایه ssiASV، ssiZA و ssiWAAS، ژنوتیپ های 3، 1، 4، 13 و 16 و بر اساس شاخص های ssiSIPC و ssiEV، ژنوتیپ های 3، 16 و 20 شناساند. در بای پلات AMMI1، ژنوتیپ های 1، 3، 17 و 13 با میانگین بیشتر از میانگین کل و کمترین مقادیر IPCA1، ژنوتیپ های پایدار و پرمحصول بودند. در بای پلات AMMI2، ژنوتیپ های 4، 3، 13، 1 و 10 پایداری عمومی بالایی داشتند. در مجموع، برپایه شاخص های مختلف، ژنوتیپ های 3، 1 و 13 در بسیاری از محیط ها دارای عملکرد بالا و در بیشتر روش ها دارای پایداری مطلوبی بودند و می توانند نامزد معرفی ارقام جدید باشند.
کلید واژگان: بای پلات, برهمکنش ژنوتیپ در محیط, سازگاری, عملکرد, مولفه های اصلیIntroductionChickpea (Cicer arietinum L.) is one of the most important legumes in the world after pea and bean and is rich in protein (21.7-23.4%), minerals (iron, phosphorus, calcium, zinc, potassium and magnesium), carbohydrates (41.1-47.4%) and vitamins (B1, B2, B3, B5, B6, B9, C, E, K). The interaction of genotype by environment, as a response of genotypes to the environmental variation is a source of complexity for breeding programs and preparation of high yielding and stable genotypes. One of the most important ways to discover the nature of genotype by environment interaction is stability analysis, which identified the stable or compatible genotypes. Different methods for investigation of genotype by environment interaction and determination of stable genotypes have been reported, which generally include uni-variate and multivariate methods. One of the multivariate methods is AMMI analysis. The purpose of present study is the evaluation of the stability of chickpea genotypes using AMMI indices and biplots.
Materials and MethodsEighteen selective advanced genotypes of chickpea from ICARDA with two check verities (Arman and Azad) evaluated across four locations (Gachsaran, Ilam, Gonbad and Khoramabad) at three growing seasons, in a completely randomized block design with three replications. The data of 3rd year in Gonbad were lost and therefore, the analysis of data performed on 11 environments. Average seed yield of genotypes estimated at each environment (combination of location and growing season) and used for analysis. Statistical analyses including simple analysis of variance, combined analysis of variance and stability analysis carried out by metan (Multi environment trial analysis) R package. Five AMMI stability indices including ASV (AMMI stability value), SIPC (Sum of IPCs scores), EV (Eigenvalue stability parameter of AMMI), Za (Absolute value of the relative contribution of IPCs to the interaction), WASS (Weighted average of absolute scores) and simultaneous selection index (ssi) of these parameters was used for stability evaluation of genotypes.
Results and DiscussionCombined analysis of variance indicated environment, genotype and genotype by environment interaction accounted 79.2, 2.4 and 10.0% of the phenotypic variation of seed yield, respectively. The significant effect of genotype indicated the wide genetic background of genotypes, while the significant effect of genotype by environment interaction is indicated the diversity of genotypes in test locations and growing years and exhibited the necessary of evaluation of genotypes in multiple environments. According to the significant effect of genotype by environment interaction, AMMI analysis was carried out by principal components analysis and the results indicated the significant effects of five principal components on seed yield. The first two principal components contributed to 42.5 and 19.4% of genotype by environment interaction. Genotype G3 (1663 kg ha-1) followed by G1, G17, G20 and G5 had the highest seed yield. According to the ASV and WAAS indices, G3, G4 and G13; EV and ZA indices, G3, G14, G16 and G6; and SIPC, G14, G3, G11, G4 and G16 were the most stable genotypes. Selection of these genotypes was done only on stability aspect of genotypes, therefore simultaneous selection index (ssi) based on any of these parameters was used to evaluate the simultaneously selection of genotypes based on seed yield stability and performance. Genotypes G3, G1, G4, G13 and G16 selected as superior genotypes by ssiASV, ssiZA and ssiWAAS indices; while based on ssiSIPC and ssiEV, G3, G16 and G20 were as the best genotypes. The other applications of AMMI stability analysis are selection of best genotypes in any of environments. According to this procedure, genotype G3 was placed in the first order in E1, E5 and E7; in the second order in E2, E3 and E9; in the third order in the E6 and E7; and in the fourth order in the E5. The AMMI1 biplot (IPCA1 vs grain yield) identified G1, G3, G17 and G13 as high yielding and stable genotypes with seed yield higher than total mean and lowest IPCA1 values. This biplot was also indicated environments E1, E9, E5, E2 and E3 had the lowest contribution in genotype by environment interaction interaction. The first principal components explained only 42.5% of genotype by environment interaction, and therefore, it seems that using the AMMI2 biplot is more efficient to identify the superior genotypes. In AMMI2 biplot (IPCA1 vs IPCA2), genotypes G4, G3, G13, G1 and G10 had high general stability. The environments E3, E4 and E10 with long vectors, had high discriminating ability and can estimate the relative efficiency of genotypes well.
ConclusionIn general, based on different indices, G3, G1 and G13 had high yield in most of environments, and in most methods had good stability and could be candidates for introduction of new cultivars.
Keywords: Adaptability, Biplot, Genotype by environment interaction, Principal Components, yield -
گیاه پونه سای بینالودی (Nepeta binaludensis Jamzad) از جمله گونه های انحصاری شمال شرق ایران محسوب می شود. در این تحقیق اندام های هوایی 20 جمعیت از این گونه در رشته کوه بینالود طی مرحله گلدهی کامل برداشت شد و هفت صفت مرفولوژیکی و بازده اسانس مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تفاوت معنی داری در سطح احتمال 1 درصد را در میان جمعیت های مورد مطالعه برای همه صفات نشان داد. بیشترین و کمترین وزن تر سرشاخه با 2/378 و 2/58 گرم در بوته به ترتیب در جمعیت های زشک1 و گرینه بدست آمد. بیشترین و کمترین بازده اسانس با 9/4 و 2/1 درصد به ترتیب در جمعیت های درود نیشابور و فریزی1 بدست آمد. نتایج حاصل از تجزیه همبستگی نشان داد ارتفاع گیاه با قطرساقه، وزن تر و خشک سرشاخه همبستگی مثبت و معنی دار داشت. همبستگی بین صفات مورفولوژیکی و عملکرد اسانس با عوامل رویشگاهی مثل بارندگی، ارتفاع از سطح دریا و درصد شیب مثبت و معنی دار و با دمای رویشگاه منفی و معنی دار بود، به طوری که با افزایش ارتفاع از سطح دریا و کاهش دما، میانگین صفات مذکور افزایش یافت. تجزیه خوشه ای به روش وارد، جمعیت های مورد مطالعه را در دو گروه مجزا قرار داد. جمعیت های کلاستر1 (شامل هفت جمعیت سازگار به مناطق مرتفع و سرد) دارای میانگین بیشتری برای صفات مورفولوژیکی نظیر ارتفاع ساقه، وزن تر و خشک سرشاخه بودند. نتایج بدست آمده نشان دهنده وجود تنوع بالا در جمعیت های پونه سای بینالودی جهت استفاده در برنامه های به نژادی و کشت و اهلی کردن این گونه می باشد.کلید واژگان: پونه سا, تنوع, کلاستر, مولفه های اصلیNepeta binaludensis Jamzad is an endemic and rare perennial plant that grows in a limited area in Binaloud Mountain in northeast of Iran. The aerial parts of 20 populations of N. binaludensis, were collected during their flowering stage and seven morphological traits and essential oil yield were evaluated. Results showed significant differences in all of traits between populations (p<0.01). The highest and lowest aerial fresh weight were obtained in Zoshk1 and Grineh populations with average values of 378.2 and 58.2 g/plant, respectivel. The highest and lowest essential oil yield were obtained in populations of Darood and Friezy1 with average values of 4.91 and 1.2%, respectively. The results of correlation analysis showed that plant height was positively correlated with stem diameter, aerial fresh and dry weights. Climatic factors such as rainfall, altitude and slope percentage were positively correlated with morphological traits and essential oil yield. Morphological traits and essential oil yield were positively correlated with climatic factors, such as rainfall, altitude and slope percentage and negatively correlated with temperature of the habitat, indicating that mean of mentioned traits were increased by increasing altitude and decreasing of temperature. Cluster analysis using Ward method, the studied populations were splited into two groups. The populations of cluster 1 (seven populations adapt to high altitude and cold) had higher mean values for morphological traits, i.e. plant height, aerial fresh and dry weights. Results indicate the presence of high diversity among populations of N. binaludensis that could be used for domestication and breeding improved varieties of this species.Keywords: Cluster, Nepeta, PCA, Variation
-
این پژوهش جهت بررسی و مطالعه تنوع و تمایز ماهی گارا Garra rufa در تعدادی از زیستگاه های آبی واقع در استان فارس انجام شده است. بدین منظور 208 قطعه ماهی از پنج اکوسیستم آبی واقع در استان فارس (رودخانه رودبال، قنات باباشیخ خلیل، قنات قادرآباد، قناد دودآباد، رودخانه خرفه) جمع آوری و 25 صفت اندازشی اندازه گیری شد. قبل از تجزیه و تحلیل، داده های صفات ریخت سنجی بمنظور کاهش یا حذف اثر اختلاف اندازه و رشد آلومتریک استاندارد شدند.. براساس نتایج تجزیه به مولفه های اصلی (PCA)، نمونه های جمعیت باباشیخ خلیل با قادرآباد و خرقه، به میزان بسیار زیادی از یکدیگر جدا و متمایز گشته اند. از طرف دیگر جدایی نسبتا اندکی برای جمعیت های خرقه و رودبال با قادرآباد و دودآباد مشاهده شد. طبق نتایج بدست آمده، مهمترین صفات برای شناسایی و تفکیک جمعیت های مختلف G. rufa در اکوسیتم های مورد مطالعه شامل ارتفاع باله پشتی، ارتفاع باله مخرجی، طول سبیلک، طول دیسک و عرض دیسک می باشد. نتایج مقایسه میانگین داده ها نشان داد که جمعیت های مورد مطالعه در تمام صفات ریخت سنجی نسبی مورد بررسی به جز طول باله شکمی دارای اختلاف معنی داری هستند که نشان دهنده تنوع زیاد فنوتیپی در ماهیان گارا در اکوسیستم های مورد بررسی می باشد
کلید واژگان: ریخت سنجی, مولفه های اصلی, تفکیک جمعیت, حوضه های آبی استان فارس, Garra rufaThis investigation was conducted to study of diversity and distinction of Garra rufa in some aquatic ecosystems located in Fars province. So, 208 samples were collected from five aquatic ecosystems located in Fars province (Rudbal river, Babasheikh Khalil subterranean, Qaderabad subterranean, Doudabad subterranean, Khargheh river) and 24 morphological traits were measured. Before data analysis, morphometric traits were standardized to reduce or eliminate of size and algometric growth effect. The results showed that studied population have significant differences in all of relative morphometric traits except of pelvic fin length, which indicates a high phenotypic diversity in Gara. According to principal component analysis, population of Babasheikh Khalil are very different with Qaderabad and Kharqeh population. On the other hand, a little separation was observed for Kherghe and Rudbal populations with Qaderabad and Dodabad. Based on results, the most important traits for identification and differentiation of G. rufa population are dorsal fin height, anal fin height, barbell length, disc length and disc width in the studied ecosystems.
Keywords: Morphometric, Principal Component Analysis, Separation, Garra rufa -
به منظور گزینش ژنوتیپ های سویا تحت تاثیر مقادیر مختلف سولفور، 30 ژنوتیپ سویا در سه سطح سولفور (شاهد، 5 و 10 گرم بر کیلوگرم خاک مورد بررسی، غلظت سولفور 98 درصد بود که به صورت 0، 0/1 و 0/2 درصد از خاک ارزیابی شده اضافه شد) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی به صورت گلدانی با سه تکرار در سال زراعی 1395 در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری اجرا گردید. صفات بررسی شده شامل ارتفاع شاخه اصلی، ارتفاع اولین شاخه فرعی، تعداد غلاف شاخه اصلی، تعداد غلاف شاخه فرعی، وزن صد دانه، محتوای کلروفیل کل، محتوای کلروفیل a، محتوای کلروفیل b، محتوای کارتنویید، میزان سولفور در بخش هوایی، درصد روغن، درصد پروتئین و عملکرد دانه تک بوته بودند. نتایج تجزیه واریانس صفات مورد بررسی نشان داد که کاربرد سولفور تاثیر معنی داری در سطح احتمال 0/01 بر صفات مورد بررسی داشته است. براساس نتایج مقایسات میانگین، بیشترین میزان روغن و پروتئین به ترتیب در ژنوتیپ های دیر و ویلیامز در سطح سوم سولفور بدست آمد. بیشترین و کمترین وزن دانه به ترتیب در ژنوتیپ های هیل و واباش در سطح دوم سولفور مشاهده شد. در کل کاربرد سولفور موجب بهبود صفات مورد بررسی گردید. تجزیه خوشه ای به روش Ward، 30 ژنوتیپ را در دو گروه مجزا دسته بندی نمود. همچنین گروه بندی ژنوتیپ ها با تجزیه به مولفه های اصلی و رسم بای پلات ها نیز صورت گرفت. با توجه به نتایج گروه بندی ها و درجه اهمیت صفات ژنوتیپ های گروه اول که از نظر صفات مورد بررسی میانگین بالایی داشتند، گزینش شدند. لذا می توان از این ژنوتیپ ها برای گزینش ژنوتیپ های پر محصول و صفات زراعی مطلوب که توانایی جذب سولفور بیشتری داشتند، در برنامه های اصلاحی آتی استفاده کرد.
کلید واژگان: بای پلات, تجزیه خوشه ای, سویا, مقدار ویژه, مولفه های اصلیIn order to selection of soybean genotypes under different amounts of sulfur, 30 soybean genotypes were evaluated at three levels of sulfur (control, 5 and 10 g/Kg soils) concentration of sulfur was 98 % and it was added as 0, 0.1 and 0.2 % of evaluated soils. The experiment was lay out as a factorial arrengment in a randomized complete block design with three replications at Sari Agricultural Science and Natural Resources University in 2016. Evaluated traits included height of main branch, height of first sub branch, number of main branch pods, number of sub branch pods, 100 seed weight, total chlorophyll content, chlorophyll a content, chlorophyll b content, carotenoid content, sulfur content, Oil percentage, protein percentage and grain yield per plant. The results of analysis of variance of studied traits showed that sulfur application has a significant effect (P<0.01) on the studied traits. According to the results of means comparisons, the highest amounts of oil and protein percentage were obtained in Dayr and Williams genotypes at the third level of sulfur. The highest and lowest grain weights were observed in Hill and Vabash genotypes in the second level of sulfur, respectively. The results of the cluster analysis using Ward method, divided the soybean genotypes into two distinct groups. The genotypes were grouped using principal component analysis and biplot, too. According to the results of the cluster analysis, genotypes of the first group, which had high mean for the studied traits, were selected. Therefore, these genotypes can be used to select high-yielding genotypes and desirable agronomic traits that have the ability to absorb more sulfur in future breeding programs.
Keywords: Biplot, Cluster analysis, Eigen vector, Principal components, Soybean -
این آزمایش جهت مقایسه مقاومت پایه های مختلف پسته تلقیح شده با مایکوریزا در برابر تنش شوری و خشکی اجرا شد. در این آزمایش از گونه قارچ فونلیفورمیس موسه آ و چهار پایه پسته شامل بادامیریز زرند، قزوینی، سرخس و UCB1 استفاده شد. آزمایش تنش خشکی در چهار سطح 100، 80، 60 و 40 درصد ظرفیت زراعی، و آزمایش تنش شوری در چهار سطح 91/0، 57/7، 12/16 و 63/24 دسی زیمنس بر متر به مدت 60 روز اعمال شد. در پایان آزمایش شاخص های مختلف مانند ماده خشک کل گیاه، سطح برگ، درصد رطوبت اندام ها و نشت الکترولیت ها برآورد شد. هم چنین در طول آزمایش رنگدانه های کلروفیل کل، کارتنویید و آنتوسیانین مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد هم زیستی با مایکوریزا سبب بهبود ماده خشک کل گیاه، درصد رطوبت برگ و سطح برگ تحت هر دو تنش خشکی و شوری شد. تحت تاثیر هر دو تنش میزان رطوبت اندام ها و کلرفیل کل برگ کاهش و محتوای آنتوسیانین و نشت الکترولیت ها افزایش یافت و کم ترین درصد رطوبت برگ، ساقه و ریشه در بالاترین سطح تنش خشکی و شوری دیده شد. پایه UCB1 بیش ترین وزن خشک کل و رطوبت را درشرایط تنش شوری داشت و بیش ترین درصد رطوبت برگ و ساقه و کم ترین نشت الکترولیت تحت تنش خشکی در پایه سرخس دیده شد. به نظر می رسد پایه UCB1 و سرخس تلقیح شده با مایکوریزا به ترتیب برای استفاده در شرایط شوری و خشکی می توانند مفید باشند.کلید واژگان: آنتوسیانین, پسته, تنش غیرزنده, مولفه های اصلی, نشت الکترولیتThe present experiment has compared the resistance of different mycorrhizal pistachio rootstocks to salinity and drought stress in a completely randomized design with three replications. It has used Funneliformis mosseae and four pistachio species, Badami-e Riz Zarand, Qazvini, Sarakhs, and UCB1. In addition, the experiment of water stress in 4 levels (100%, 80%, 60%, and 40% FC), and experiment of salinity stress in 4 levels (0.91, 7.57, 16.12, and 24.63 dSm-1), have been applied for 60 days. At the end of the experiment, different characteristics such as total biomass, leaf area, tissue moisture percentage, and electrolyte leakage have been measured. Also, during the experiment, total chlorophyll, carotenoids and anthocyanin pigments have been surveyed and analyzed. The results indicate that mycorrhizal symbiosis has improved total biomass and leaf moisture content under both drought and salinity stress conditions, wherein tissue moisture content and total leaf chlorophyll content have decreased and anthocyanin content and electrolyte leakage increased. As for the lowest leaf, stem and root moisture content have been observed at the highest drought and salinity levels with UCB1 having the highest biomass and moisture under salinity stress and the highest leaf and stem moisture content and lowest electrolyte leakage are observed in Sarakhs rootstock under drought stress. It seems UCB1 and Sarakhs symbiotic with mycorrhiza can be useful for salinity and drought stress, respectively.Keywords: abiotic stress, Anthocyanin, electrolyte leakage, Pistachio, principal components
-
زمینه مطالعاتی:
کاهش یا حذف چربی از فرمولاسیون دسرهای شیری با سلامت افراد در ارتباط بوده و اهمیت تغذیه ای بالایی دارد، اما کاهش یا حذف چربی منجر به ایجاد مشکلاتی در بافت محصول می گردد که باید از عامل بهبود دهنده بافت مناسبی استفاده شود. از جمله ترکیباتی که می توانند به عنوان یک جایگزین چربی و همچنین یک عامل بهبود دهنده بافت این فرآورده های کم چرب مورد استفاده قرار بگیرند هیدروکلوییدها هستند.
هدفدر این تحقیق اثر مقادیر مختلف هیدروکلویید های بومی (صمغ دانه های به و بالنگو شیرازی)، به عنوان یک عامل بهبود دهنده بافت و جایگزین چربی دسر شیری کم چرب مورد بررسی قرار گرفت. همچنین از روش تجزیه به مولفه های اصلی جهت تعیین روابط پارامترهای حسی و بدست آوردن مولفه های اصلی استفاده گردید.
روش کاردر این پژوهش صمغ دانه بالنگو و دانه به در قالب طرح کاملا تصادفی با تیمارهایی شامل غلظت های 1/0، 2/0 و 3/0 به دسر شیری کم چرب اضافه و دسرشیری کم چرب بدون صمغ به عنوان نمونه شاهد در نظر گرفته شد. سپس ویژگی های حسی دسر شیری کم چرب مورد اندازه-گیری قرار گرفت.
نتایجآنالیز آماری نتایج نشان داد استفاده از این نوع جایگزین چربی منجر به ایجاد تفاوت معنی دار) 05/0> (P خصوصیات مختلف حسی می شود، همچنین با استفاده از روش تجزیه به مولفه های اصلی مشخص شد پذیرش کلی نمونه ها همبستگی بالایی با رنگ، نرمی و ژلی بودن دارد.
نتیجه گیری نهایی:
نمونه های دسر شیری کم-چرب حاوی 3/0 صمغ دانه بالنگوی شیرازی و 3/0 صمغ دانه به بالاترین پذیرش را به لحاظ حسی در بین ارزیاب ها به خود اختصاص دادند.
کلید واژگان: دسر شیری, صمغ دانه بالنگو شیرازی, صمغ دانه به, مولفه های اصلی, هیدروکلوئیدIntroductionProduction of low-fat or high-fat products in order to reduce the amount of calories in excess of the body's consumption needs, is one of the developing circles in the food industry. Hydrocolloids are among the compounds that can be used to improve the properties of these low-fat products. Hydrocolloids extracted from the native seeds of Iran, such as Cydonia Oblonga and seed gum Lallemantia, have a good ability to be used in these cases. Therefore, without the use of data analysis methods, it is not possible to fully understand these studies and achieve practical results. Sensory evaluation and consumer play an important role in the development of food science and industry. Sensory evaluation studies provide extensive data. In sensory evaluation of food, the analysis of the main components provides a way to visualize the relationship between the product or sample and its sensory characteristics or traits. In fact, the analysis of the main components is used to create a simplified view of the multidimensional data set. The data set becomes smaller data due to the correlation of the main variables, and as a result, the main components are formed. Each major component is a linear combination of the main variables. Analyzing the main components is a useful way to evaluate data, as many researchers have used this method to analyze the results of sensory evaluation. In fact, the application of this method has been measured for a large number of the main variables (called the main components) are obtained, which include the highest varians of the observed variables. Therefore, with this method, the number of the main variable is reduced, and a smaller number of artificial variables (called the main components) are obtained, which include the highest variance of the observed variables. However, the effect of Cydonia Oblonga and Lallemantia native gums on the sensory properties of low- fat milky dessert has not been studied. Therefore, this study was conducted to investigate the effect of different levels of two types of grain gum Cydonia Oblonga and seed gum Lallemantia as a tissue healing agent and fat replacement on the sensory characteristics of low-fat milk dessert and another goal was to determine the correlation coefficient between sensory parameters so that the factors that had the greatest impact on overall acceptance were identified.
Material and methodsIn this study, native gums of Cydonia Oblonga and Lallemantia in the from of a completely radomized design at the levels 0.1, 0.2 and 0.3% gums concentrations were used as the low-fat milky dessert as a textur improver and fat replacer. Then, the method of analying the main components was used to determine the relation ships of sensory parameters and to obtain the main components.
Results and discussionThe results of comparing the mean related to sensory testing showed that the amount of Scent and Taste and softness in different samples did not differ much (P <0.05). However, sensory evaluators were more interested in softness in samples containing 0.3 ,0.2 Lallemantia gum. The lowest amount of softness was related to the full fat control sample. The degree of porosity in different samples did not differ significantly (P <0.05). Congelation in the full fat control sample was more appropriate. Samples containing 0.3 Lallemantia gum and 0.3 Cydonia Oblonga gum were the best in terms of jelly. The being oily in the full fat control samplewas more adeguate. Scent and Taste were best in samples containing 0.3 Lallemantia gum and 0.3 Cydonia Oblonga gum. In general, overall acceptance on the amount of gum, sensory evaluators liked the samples with more Lallemantia and Cydonia Oblonga gums. Also, the results of the analysis of the main components showed that the highest correlation was between the general acceptance with the color parameter, which showed a correlation coefficient of 0.702. Softness with a coefficient of 0.659 and being jelly with a coefficient of 0.560 were also closely related to general acceptance. The Selection of the main components based on the specific value showed that the slope of the line is higher in the first 3 components (scent and taste, sweetness, softness) than the other components. The higher the absolute value of these coefficients, the more important the measured properties in the construction of the main component. Therefore, color is the most important component in the first factor, being oily and sweet are the most important components in the second and third factors, respectively. The product coordinates in PCA indicate the relevance of the parameters. For example, pastry and scent and taste were located in close proximity to each other, indicating a close connection between these parameters.
ConclusionIn sensory evaluation of food, principal component analysis provides a way to visualize the relationship between sample and sensory characteristics. In this study, in order to achieve a product withe a suitable structure in different amounts of 0.1, 0.2 and 0.3 gums concentrations were used as the low fat milky dessert, as a texture improver and fat replacer. In the production of samples, low fat milky dessert samples containing 0.3 Lallemantia native gum and 0.3 Cydonia Oblong native gum had the highest rate of sensory acceptance among the evaluators. Also, using principal component analysis, it was found that the overall acceptance of the samples had high correlation with color, softness and gel content. This study showed that Cydonia Oblonga and Lallemantia native gums could be used as a fat replacer and also as a dessert texture improver.
Keywords: Milky dessert, Balangu Lallemantia native gum, Cydonia Oblong native gum, Principal component analysis, Hydrocolloid -
کادمیوم یک آلاینده مهم از فلزات سنگین است که برای گیاهان و حیوانات بسیار سمی است. برنج یکی از انواع پر مصرف غلات در جهان است که به طور گسترده در رژیم غذایی مردم وجود دارد. به منظور بررسی میزان تحمل ژنوتیپهای برنج به فلز کادمیوم، 40 ژنوتیپ برنج در شرایط هیدروپونیک در مرحله گیاهچهای از نظر تحمل به میزان کادمیوم در سطوح مختلف تنشی (شاهد، 100، 200 و 300 میکرومولار کادمیوم) و در یک آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که بین ژنوتیپها و سطوح تنش از نظر صفات ارزیابی شده تفاوت معنیداری وجود دارد. از لحاظ جذب کادمیوم ژنوتیپهای میر طارم، سنگ طارم، F12L49-3، 229R و KOSHIHIKARI دارای کمترین مقدار جذب کادمیوم بودند. در تجزیه به مولفههای اصلی بر مبنای صفات ارزیابی شده به تنش به ترتیب 70/160، 70/351، 72/641 و 66/305 درصد از تغییرات در سطوح شاهد، 100، 200 و 300 میکرومولار کادمیوم توسط مولفههای اول و دوم قابل توجیه بود. تجزیه خوشهای نیز بر اساس صفات مورد مطالعه در سطوح شاهد، 100، 200 و 300 میکرومولار کادمیوم، ژنوتیپهای مورد بررسی را به ترتیب در دو، پنج، سه و دو خوشه گروهبندی نمود. در مجموع، بر طبق نمودار تحلیل بایپلات و تجزیه خوشهای ژنوتیپهای سنگ طارم، میر طارم، F12L49-3، 229R و KOSHIHIKARI به عنوان ارقام متحمل به کادمیوم و ژنوتیپهای M30، ARIAS HALUS و Kinan Dang Patong به عنوان ارقام حساس و دارای جذب بالای کادمیوم تعیین شدند. از نسلهای حاصل از تلاقی ارقام متحمل و حساس میتوان به منظور تولید جمعیتهای در حال تفرق برای مطالعات ژنتیکی و مولکولی استفاده نمود.
کلید واژگان: بای پلات, برنج, تجزیه کلاستر, کادمیوم, مولفه های اصلیCadmium is an important pollutant of heavy metals, which is very toxic to plants and animals. Rice is the most popular food among Iranians and the presence of heavy metals in trace level in rice has received special attention because they are directly related to health. In order to evaluate the tolerance of rice genotypes to cadmium, 40 rice genotypes under hydroponic conditions were used for seedling tolerance and absorption of cadmium in different levels of stress (control, 100, 200 and 300 μm cadmium) and in a split plot experiment in a completely randomized design template was examined. The results showed a significant difference between genotypes. In terms of cadmium adsorption, genotypes of Mirtarom, Sangtarom, F12L49-3، 229R and KOSHIHIKARI had the lowest cadmium adsorption. Principal components analysis based on the traits evaluated for cadmium show 70.160, 70.357, 72.641 and 66.305 percent of the changes by the first and second components, respectively, at the control levels of 100, 200 and 300 micromolar of cadmium. Cluster analysis based on the studied traits at control, 100, 200 and 300 micromolar of cadmium classified the genotypes in two, five, three and two clusters, respectively. In sum, genotypes of Sangtarom, Mirtarom, F12L49-3, 229R and KOSHIHIKARI as genotypes tolerant to cadmium and genotypes of M30, ARIAS HALUS and Kinan Dang Patong as genotypes classified as Noncompliant were determined according to biplot analysis and cluster analysis. The generations obtained from crossing between tolerant and susceptible cultivars could be used as segregating population in genetic and molecular studies.
Keywords: Biplot, Cadmium, Cluster analysis, Principal components, Rice -
خرچنگ های شبح از بزرگ ترین جمعیت های بی مهره در سواحل ماسه ای سراسر جهان هستند. یکی از انواع خرچنگ های شبح موجود در سواحل ماسه ای خلیج فارس و دریای عمان، خرچنگ Ocypode rotundata می باشد. هدف از این مطالعه تفکیک جمعیت های خرچنگ O. rotundata با استفاده از 33 صفت ریخت سنجی انتخاب شده در کاراپاس، پاهای حرکتی، ناحیه شکمی و چنگک بزرگ از طریق تجزیه به مولفه های اصلی (PCA) در نرم افزار R بود. بدین منظور نمونه های خرچنگ در زمان حداکثر جذر از طریق حفر لانه (150-20 سانتی متر) از چهار منطقه در سواحل جنوبی و جنوبی غربی جزیره قشم (سکو نفت، سوزا، صلخ و کانی) جمع آوری شدند. براساس نتایج بدست آمده، بین خرچنگ های برخی از مناطق از لحاظ ریختی و شکل بدن تفاوت هایی وجود داشت. اما بیشتر جمعیت ها دارای هم پوشانی بودند که نمی توان آنها را به طور کامل با توجه به صفات ریخت سنجی بررسی شده جدا کرد. از جمله صفات ریخت شناسی شاخص به دست آمده که تنوع بین افراد را توجیه می کنند، می توان به طول سومین پای حرکتی، ارتفاع بدن، طول ناحیه شکمی، پهنای اولین بند ناحیه شکمی ، پهنای پنجمین بند ناحیه شکمی ، طول چنگک و طول مروس اشاره کرد.
کلید واژگان: ریخت سنجی, خرچنگ شبح, Ocypode rotundata, مولفه های اصلی, جزیره قشمGhost crabs are the largest invertebrates on sandy beaches around the world. The one of type of ghost crabs is Ocypode rotundata which is distributed on sandy beaches of Persian Gulf and Oman Sea. The aim of this study was discrimination of O. rotundata population using 33 morphometric characteristics selected of carapace, walking legs, abdomen, major chela by principle component analysis (PCA) in software of R. For this purpose, samples were collected at low tide by excavating (20-150 cm) in four zones of south and south western of Qeshm Island (Sakoo naft, Souza, Salakh, Kani). According to results, there were differences between individuals of some population in terms of investigated morphometric characteristics. On the other hand, most of the population showed overlapping which could not be separated together completely. Among the obtained morphological index traits are third walking leg length, body height, abdomen length, first part of abdomen width, fifth part of abdomen width, chela and merus length which can be reason for variety between individuals.
Keywords: Morphometric, Ghost crab, Principle component, Qeshm Island -
این تحقیق به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی 26 ژنوتیپ انتخابی از گونه علوفه ای- مرتعی علف قناری (Phalaris aquatica L.) بر اساس صفات مهم زراعی انجام شد. هر یک از ژنوتیپ ها از طریق تقسیم بوته به چهار کلون تقسیم شدند و در یک طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی خلعت پوشان دانشگاه تبریز در شرایط آبیاری کشت گردیدند. اندازه گیری صفات از فروردین 1396 شروع و برای دو سال انجام شد. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که تفاوت ژنوتیپ های مورد مطالعه برای بیشتر صفات در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود و بر همین اساس مقایسه میانگین صفات بین ژنوتیپ ها انجام شد. با تجزیه به مولفه های اصلی، دو مولفه اول در مجموع بیش از 66 درصد از کل واریانس متغیرها را توجیه کردند. صفات عملکرد علوفه در هر دو چین، قطر یقه، ارتفاع بوته و عملکرد بذر عمده ترین نقش را در تبیین مولفه اول داشتند. بر اساس تجزیه خوشه ای 26 ژنوتیپ مورد مطالعه در چهار گروه ژنوتیپی مختلف قرار گرفتند. بر اساس نتایج به دست آمده از مقایسه میانگین ها، تجزیه به مولفه های اصلی و تجزیه خوشه ای، تعداد 12 ژنوتیپ که دارای بیشترین عملکرد علوفه در هر دو سال بودند و عملکرد بذر بالایی نیز داشتند به عنوان ژنوتیپ های برتر انتخاب شدند. ازاین رو جمعیت مورد مطالعه زمینه ژنتیکی مناسبی را برای انتخاب ژنوتیپ های برتر فراهم کرد که می توان از آنها در آزمون نتاج پلی کراس و تولید ارقام ترکیبی استفاده نمود.کلید واژگان: عملکرد بذر, مولفه های اصلی, تجزیه خوشه ای, آزمون پلی کراس, رقم ترکیبیIranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:28 Issue: 2, 2021, PP 221 -235The objective of this study was to evaluate the genetic variation of 26 selected genotypes of Phalaris aquatica L. based on important agronomic traits. Each selected genotype was divided into four clones and they were space planted according to a randomized complete block design with four replications under irrigation conditions in the Khalatposhan research station of Tabriz University, Iran. Data collection was started in March 2017 for two years. The results of analysis of variance showed significant differences among the studied genotypes for most traits (P<0.01). Accordingly, the mean comparisons of the traits among genotypes were conducted. Using principal component analysis (PCA), the first two components were accounted 66% of the total variation. The traits like forage yield in both cuts, crown diameter, plant height, and seed yield had the most important role in determining the first component. Based on cluster analysis, the 26 genotypes were grouped into four distinct groups. Based on the mean comparison results, principal component, and cluster analyses, 12 genotypes with the highest forage and seed yields in both years were selected as superior genotypes. Therefore, this population provided a suitable genetic source for breeding improved varieties using polycross progeny tests and breeding improved synthetic variety.Keywords: seed yield, principal component, cluster analysis, Polycross test, Synthetic variety
-
قارچ های اکتومیکوریز تاثیر مهمی در سلامت و پایداری جنگل و حفظ درختان در مقابل بیمارگرها در اکوسیستم جنگل دارند. این پژوهش به منظور رسته بندی رویشگاه راش با عوامل محیطی و قارچ های اکتومیکوریز در راشستان های جنگل سنگده مازندران انجام گرفت. 45 قطعه نمونه 1000 متر مربعی به روش تصادفی در سه طبقه ارتفاعی 300 متری یعنی محدوده ارتفاعی 1200 تا 2100 متری از سطح دریا پیاده شد و عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت دامنه، قطر برابرسینه، ارتفاع درخت، درجه تاج پوشش، نوع لاشبرگ، عمق لاشبرگ، اسیدیته خاک، هدایت الکتریکی، فسفر، کربن، نیتروژن و پتاسیم بررسی شدند. در محل مورد نظر، همزمان با برداشت ریشه، یک نمونه خاک در کنار همان محل به عمق 10 سانتی متر برای بررسی ویژگی های شیمیایی خاک برداشت شد. نتایج همبستگی متغیرها با مولفه ها مشخص شد. بر این اساس، قارچ های اکتومیکوریز با مولفه اصلی اول شامل ارتفاع از سطح دریا، نیتروژن، پتاسیم، فسفر، کربن، هدایت الکتریکی و ارتفاع درخت همبستگی مثبت و با مولفه اصلی دوم شامل متغیرهای ارتفاع از سطح دریا، تاج پوشش، عمق لاشبرگ، نیتروژن، کربن همبستگی مثبت و معنی داری (1 درصد) داشتند. نتایج آنالیز مولفه های اصلی نشان داد که طبقه اول ارتفاعی (1800 تا 2100 متر) با ارتفاع از سطح دریا، اسیدیته خاک، عمق لاشبرگ، فسفر و پتاسیم، طبقه دوم ارتفاعی (1500 تا 1800 متر) با درصد تاج پوشش جنگل، عمق لاشبرگ، نیتروژن و کربن همبستگی و طبقه سوم ارتفاعی (1200 تا 1500 متر) با ارتفاع درخت و هدایت الکتریکی همبستگی مثبتی داشته است. همچنین نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که قارچ های Tomentella sp.، Cortinarius sp. وRussula delica همبستگی معنی داری با متغیرهای محیطی داشتند. بنابراین اعمال شیوه های مدیریت جنگل بر آشیان اکولوژیک برخی قارچ ها که به عوامل محیطی وابسته اند اثرگذار است و در نتیجه سلامت اکوسیستم جنگل تغییر می کند.
کلید واژگان: جنگل شناسی, سلامت جنگل, فسفر, قارچ های اکتومیکوریز, مولفه های اصلیBeech trees is one of the most important species of Hyrcanian forests that plays an important role in the process of forest ecosystem succession and the ectomycorrhizal fungi play an important role in forest health and sustainability and protecting trees against pathogens in forest ecosystems. This study was conducted to classify beech habitat with environmental factors and ectomycorrhizal fungi in Sangedeh forest. A total of 45 sample plots of 1000 square meters were randomly assigned to three 300 m altitude classes, namely altitude range of 1200 to 2100 m above sea level and elevation factors (m), slope, slope direction, breast diameter, tree height, Degree of canopy cover, litter type, litter depth, stand type, soil acidity, electrical conductivity, phosphorus, carbon, nitrogen, potassium were investigated. The results of correlation of variables with components were determined and ectomycorrhizal fungi with first principal component included variables such as altitude, nitrogen, potassium, phosphorus, carbon, electrical conductivity and tree height and the second principal component of altitude variables, canopy cover, depth Litter, nitrogen, carbon and stand type had a significant positive correlation (1%). Principal component analysis results showed that first floor height (1800 to 2100 m) with sea level elevation, soil acidity, litter depth, phosphorus and potassium, second floor height (1500 to 1800 m) with forest cover canopy percentage, litter depth There was a positive correlation between mass type, nitrogen and carbon and height of third class (1200 to 1500 m) with stand type, tree height and electrical conductivity.
Keywords: Silviculture, forest health, Phosphorus, Ectomycorrhizal fungi, principal components -
برای رتبه بندی و گروه بندی فول سیب ها و هیبریدهای مختلف حاصل از برنامه های اصلاحی چغندرقند در دو شرایط خشکی و نرمال، آزمایش های جداگانه ای در سال زراعی 1396 در ایستگاه تحقیقات مهندس مطهری کرج انجام شد. بر این اساس 17 فول سیب و 28 هیبرید مختلف به همراه شاهدهای مقاوم و حساس به تنش های محیطی ازنظر صفات عملکردی، کیفی و فیزیولوژیکی مختلف در آزمایش های جداگانه در دو شرایط خشکی و نرمال موردبررسی قرار گرفتند. نتایج رتبه بندی نشان داد که فول سیب های 1، 2، 4 و شاهدهای 18، 22 و 25 در شرایط خشکی و فول سیب 16 و شاهدهای 18 و 22 در شرایط نرمال نسبت به بقیه فول سیب ها برتر هستند. تجزیه خوشه ای فول سیب ها و هیبریدهای موردمطالعه و ارقام شاهد را در 2 گروه قرار داد. گروه بندی فول سیب ها در دو محیط تا حدود زیادی مشابه بود. ولی در هیبریدها تطابق بالایی بین گروه بندی دو محیط مشاهده نشد. بر اساس تجزیه به مولفه های اصلی در شرایط تنش فول سیب های 3، 4، 5، 9 و 14 و در شرایط نرمال فول سیب های 10، 18، 16، 1، 2، 6 و 8 ازنظر صفات عملکردی بهتر بودند. در هیبریدها، در شرایط تنش هیبریدهای 7، 10، 20، 5 و 11 تا حدودی ازنظر صفات عملکردی ریشه و قند بهتر بودند. در مقابل در شرایط نرمال، هیبریدهای 2، 17، 6، 25، 7، 9، 21، 27، 4، 13، 19 و شاهد 30 تا حدودی ازنظر صفات عملکردی ضعیف تر ولی ازنظر صفات سطح برگ و محتوای نسبی آب برگ برتر بودند.
کلید واژگان: تنش خشکی, تجزیه خوشه ای, مولفه های اصلی, چغندر قندSeperated experiments were carried out at Motahari Research Station of Karaj, in order to ranking and grouping the different fullsibs and hybrids obtained from sugar beet breeding programs under drought stress and normal conditions. Accordingly, 17 and 28 different fullsib and hybrids respectively, along with resistant and sensitive cultivars, were examined for different yield, qualitative and physiological traits in separate experiments in dry and normal conditions. The results of the ranking showed that fullsibs 1, 2, 4 and control cultivars 18, 22 and 25 in drought conditions and and fullsib 16 and control cultivars 18 and 22 were superior in normal conditions compared to the rest of the full sibs. Each population of Fullsibs and hybrids was divided into two distinct groups. Fullsibs grouping were very similar in two conditions. But in hybrids, there was no significant association between the grouping of normal and stressed conditions. Based on principal component analysis, under stress conditions, fullsibs 3, 4, 5, 9, and 14, and under normal conditions, fullsibs 10, 18, 16, 1, 2, 6 and 8 were better in terms of yield traits. In hybrids, under stress conditions, hybrids 7, 10, 20, 5 and 11 were somewhat better in terms of root and sugar yield. In contrast, in normal conditions, hybrids 2, 17, 6, 25, 7, 9, 21, 27, 4, 13, 19 and control 30 were somewhat weaker in terms of yield traits, but for leaf area and relative water content traits, were superior.
Keywords: Drought Stress, Cluster Analysis, Principal Component, Sugar Beet
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.