به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کرج" در نشریات گروه "کشاورزی"

  • سمیه طاهری*، حسن احمدی، جمال قدوسی، سادات فیض نیا، شهرام خلیقی سیگارودی، محمدحسین رامشت

    فرونشست زمین در مناطق شهری به سازه ها، جاده ها، خطوط آهن، لوله ها، سیستم های فاضلاب و چاه ها آسیب واردمی کند و تعیین پتانسیل آن اهمیت زیادی دارد. در این پژوهش استعداد فرونشست زمین در شهر کرج به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل وزن نشانگر (WoE) مدلسازی شده است. بدین منظور نقشه ی فاکتورهای موثر بر فرونشست شامل شیب، ضخامت آبرفت، تغییرات سطح سفره ی آب زیرزمینی، لایه ای بودن آبخوان و اندازه ی ذرات و نفوذپذیری تهیه و با مقادیر ثبت شده ی فرونشست مقایسه شده و وزن تاثیر هریک تعیین گردید. درنهایت از تلفیق اثر این فاکتورها، نقشه ی شاخص پتانسیل مخاطره ی فرونشست (SI) تعیین شده و به کمک منحنی نرخ موفقیت (SRC) پهنه بندی شد. براین اساس، پنج پهنه از نظر حساسیت به فرونشست از بسیارحساس تا حساسیت بسیار کم مشخص گردید. به منظور تعیین کارایی مدل WoE به کمک منحنی SRC مشخص شد نقشه ی پیش بینی حساسیت به فرونشست، 93/64 درصد از واقعیت زمینی را پوشش داده است. نتایج نشان داد، لایه ای بودن آبخوان، تاثیر مثبتی در ایجاد فرونشست دارد. بیشترین تاثیر نفوذپذیری برفرونشست مربوط به آبرفت هایی با نفوذپذیری به نسبت خوب و دارای مقداری ذرات ریزدانه می باشد که با وزن نهایی 3/72، در بین طبقات مختلف تمامی پارامترها، بیشترین وزن را دارد و به نظر می رسد یکی از شرط های لازم برای رخ داد فرونشست است. از لحاظ ضخامت آبرفت، بیشترین میزان فرونشست در آبرفت های ضخیم (بیش از 200 متر) اتفاق افتاده است. به علاوه، مناطقی که بیش از نیم متر در سال افت متوسط آب زیرزمینی داشته اند نیز موثرین طبقه ی نوسانات سطح سفره بر پدیده ی فرونشست بوده اند. همچنین شیب های کمتر از دو درجه، مستعدترین شرایط شیب برای بروز فرونشست می باشد. بنابرنتایج، بسیاری از مناطق کرج در برابر مخاطره ی فرونشست به نسبت ایمنند ولی استعداد این مخاطره در جنوب و جنوب غرب شهر بالا و نیازمند توجه ویژه در مدیریت شهری است.

    کلید واژگان: سیستم اطلاعات جغرافیایی, کرج, آبرفت, نفوذپذیری
    Somayeh Taheri *, Hasan Ahmadi, Jamal Ghodousi, Sadat Feiznia, Shahram Khalighi Sigaroudi, Mohamadhossein Ramesht

    subsidence in urban areas poses significant risks to infrastructure, including buildings, roads, railways, pipelines, sewage systems, and wells. Therefore, assessing its potential is crucial. This study models the subsidence risk in Karaj city using Geographic Information Systems (GIS) and the Weight of Evidence (WoE) model. To achieve this, we created maps of factors influencing subsidence, such as slope, alluvial thickness, groundwater fluctuations, aquifer layering, particle size, and permeability. These maps were then compared with recorded subsidence data to determine the weight of each factor's influence. By integrating the effects of these factors, a Subsidence Index (SI) map was generated and categorized using the Success Rate Curve (SRC), identifying five sensitivity zones from very sensitive to very low sensitivity. The effectiveness of the WoE model was evaluated, revealing that the subsidence sensitivity prediction map covers 93.64% of actual occurrences. Results indicated that aquifer layering positively influences subsidence development, with the highest impact arising from alluvial deposits with good permeability and fine particles. This factor, with a weight of 3.72, demonstrates significant influence among all evaluated parameters. In terms of thickness, the most significant subsidence occurred in alluvial deposits exceeding 200 meters. Areas experiencing groundwater level declines of over half a meter annually markedly contributed to subsidence. Additionally, slopes of less than two degrees were identified as the most susceptible to subsidence. Thus, while many areas in Karaj are relatively safe, the threat is notably higher in the southern and southwestern parts, requiring special attention in urban management.

    Keywords: Geographic Information System, Karaj, Alluvium, Permeability
  • فاطمه زهرا رئیسی اردلی، افشین علیزاده شعبانی*، امیر علم بیگی، زهرا قربانیان
    سگ ها جزء معمول ترین گونه های مهاجم هستند که با توجه به جمعیت زیاد آن ها در شهر و ایجاد تعارض با انسان، مدیریت این گونه با مشکلاتی همراه است. به دست آوردن درک صحیحی از نگرش مردم بومی از گام های اولیه در جهت مدیریت جمعیت این گونه است. در این مطالعه، با استفاده از پرسشنامه و از طریق مصاحبه رودررو در مدت زمان سه ماه به ارزیابی نگرش افراد ساکن در شهر کرج نسبت به سگ های ولگرد پرداخته شد. در مجموع 500 پرسشنامه از طریق نمونه برداری به روش تصادفی ساده جمع آوری گردید. براساس نتایج به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، افراد با سطوح مختلف تحصیلی از نظر نگرش در ارتباط با سگ های ولگرد نسبت به هم کاملا مشابه هستند. همچنین نتایج آزمون تی مستقل برای بررسی تفاوت نگرش صاحبان حیوانات خانگی و افرادی که حیوان خانگی نداشتند نسبت به سگ های ولگرد، نشان داد صاحبان حیوانات خانگی دیدگاه مثبت تری نسبت به سگ های ولگرد دارند. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد باتوجه به اینکه افراد معتقدند وجود سگ های ولگرد رفاه آنها را کاهش می دهد، علاقه زیادی برای حضور آنها در شهر ندارند. در نهایت باتوجه به یافته های این پژوهش توصیه می شود اقداماتی از جمله افزایش اطلاع رسانی در خصوص عدم تغذیه سگ های ولگرد در محیط شهر از طریق رسانه های ارتباط جمعی، برقراری ارتباط با مردم در مورد اثرات منفی بوم شناسی سگ ها، برای جلب حمایت مردمی و ارائه راهکارهای مدیریت موثر برای کنترل جمعیت آنها بکار گرفته شود.
    کلید واژگان: ابعاد اجتماعی, سگ های ولگرد, کرج, گونه های مهاجم, محیط زیست, نگرش
    Fatemeh Zahra Raisi Ardali, Afshin Alizadeh Shabani *, Amir Alambeigi, Zahra Ghorbanian
    Dogs are one of the most common invasive species, and due to their large population in the city and the creation of conflicts with humans, the management of this species is associated with problems. Obtaining a correct understanding of the native people's attitude is one of the first steps towards population management.In this study, the attitude of people living in Karaj city towards stray dogs was evaluated using a questionnaire and through face-to-face interviews for a period of three months. A total of 500 questionnaires were collected through simple random sampling. Based on the results obtained from the one-way analysis of variance test, people with different educational levels are completely similar in terms of their attitude towards stray dogs. Also, the results of the independent t-test to investigate the difference in attitude of pet owners and  people who did not have petstowards stray dogs, showed that pet owners have a more positive view towards stray dogs. The results of One Sample T-test showed considering that people believe that the presence of stray dogs reduces their well-being, they are not interested in their presence in the city. Finally, according to the findings of this research, it is recommended to take measures such as increasing information about not feeding stray dogs  in the city environment through mass communication media, communicating with people about the negative effects of dog ecology, for Attracting public support and providing effective management solutions to control their population.
    Keywords: Attitude, Environment, Invasive Species, Karaj, Stray Dogs, Social Dimensions
  • سمیه پرویزی فرا*، ابراهیم رحیمی
    سابقه و هدف

    مایکوتوکسین ها متابولیت های ثانویه ای هستند که به طور طبیعی توسط کپک ها تولید می شوند و سبب آلودگی مواد غذایی انسان و دام می شوند. آفلاتوکسین ها مواد سمی هستند که می توانند باعث مسمومیت حاد و مزمن انسان با اثرات تراتوژن شوند. آنها مواد سمی هستند که توسط متابولیسم ثانویه چندین گونه قارچی مانند Aspergillus flavus، Aspergillus parasiticus و Aspergillus nomius تولید می شوند که در محصولات غذایی عمده تحت طیف وسیعی از شرایط آب و هوایی رشد می کنند. آلودگی به آفلاتوکسین M1 درشیر یک نگرانی رو به رشد است. شیر یک غذای بسیار مغذی است که دارای پروتئین، چربی، ریزمغذی و آب در ترکیبات خود است و آلودگی آن به آفلاتوکسین دور از انتظار نیست. با توجه به سمیت بالای آفلاتوکسین M1، و تاثیرات مخرب بر سلامتی انسان، اندازه-گیری آن در شیر از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر بررسی رخداد آفلاتوکسین M1 در شیر نشخوارکنندگان عرضه شده در شهرستان کرج بود.

    مواد و روش ها

    تعداد 60 نمونه شیر خام در دو فصل تابستان و پائیز (شامل 20 نمونه شیر گاو، 10 نمونه شیر گاومیش، 10 نمونه شیر شتر، 10 نمونه شیر گوسفند، 10 نمونه شیر بز) از مراکز عرضه این محصولات در شهرستان کرج به صورت تصادفی نمونه گیری و جهت ارزیابی میزان آفلاتوکسین M1 به روش الایزا مطابق دستورالعمل کیت الایزای AFM1 (Biopharm-R, Germany) برای سنجش آفلاتوکسینM1 در شیر استفاده شد. به آزمایشگاه بهداشت و کنترل کیفی مواد غذایی دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد انتقال داده شدند. تجزیه و تحلیل آماری جهت تعیین تفاوت های موجود در میزان AFM بین نمونه های شیر در نشخوارکنندگان مختلف با استفاده از روشANOVA یک طرفه و دانکن انجام شد. تفاوت میانگین در سطح معناداری p<00/05 اندازه گیری شد. از نرم افزار اکسل برای رسم نمودارها بهره گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در تمامی نمونه های شیر خام، شامل شیر گاو، گوسفند، بز، گاومیش و شتر به آفلاتوکسین M1 ردیابی شد. تعداد 29 نمونه (3/48 درصد) دارای آلودگی کمتر از 5 نانوگرم بر کیلوگرم، 27 نمونه (45 درصد) دارای آلودگی در محدوده 5-20 نانوگرم بر لیتر، و 4 نمونه (70/6 درصد) در محدوده 50-20 نانوگرم بر لیتر به آفلاتوکسین آلوده بودند. همچنین در این مطالعه هیچ کدام از نمونه های شیر خام نشخوارکنندگان، آلودگی فراتر از 50 نانوگرم بر لیتر را نداشتند.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که هیچ کدام از آفلاتوکسین های مطالعه حاضر فراتر از استاندارد نبودند. با توجه به آلودگی پائین تر از استاندارد ایران؛ اروپا و آمریکا در مطالعه حاضر، استفاده از شیرهای نشخوارکنندگان عرضه شده درشهرستان کرج نمی تواند برای سلامت مصرف-کنندگان مخاطره ای داشته باشد.

    کلید واژگان: آفلاتوکسین M1, ایمنی غذایی, نشخوارکنندگان, کرج
    Somayeh Parvizifara *, Ebrahim Rahimi
    Background and purpose

    Mycotoxins are secondary metabolites that are naturally produced by molds and cause contamination of human and livestock food. Aflatoxins are toxic substances that can cause acute and chronic human poisoning with teratogenic effects. They are toxic substances produced by the secondary metabolism of several fungal species such as Aspergillus flavus, Aspergillus parasiticus and Aspergillus nomius, which grow in major food crops under a wide range of climatic conditions. Aflatoxin M1 contamination in milk is a growing concern. Milk is a very nutritious food that has protein, fat, micronutrients and water in its composition, and its contamination with aflatoxin is not far from expected. Considering the high toxicity of aflatoxin M1, and the harmful effects on human health, its measurement in milk is of great importance. The aim of this study was to investigate the occurrence of aflatoxin M1 in ruminant milk supplied in Karaj Counti.

    Materials and methods

    60 raw milk samples in summer and autumn seasons (including 20 cow milk samples, 10 buffalo milk samples, 10 camel milk samples, 10 sheep milk samples, 10 goat milk samples) from the supply centers of these products in Karaj Counti was randomly sampled and to evaluate the amount of aflatoxin M1 by ELISA according to the instructions of the AFM1 ELISA kit (Biopharm-R, Germany) was used to measure aflatoxin M1 in milk. They were transferred to the food hygiene and quality control laboratory of the Faculty of Veterinary Medicine of Shahrekord Islamic Azad University. Statistical analysis was performed to determine the differences in the amount of AFM between milk samples in different ruminants using one-way ANOVA and Duncan method. The mean difference was measured at the significance level of p<05.00. Excel software was used to draw graphs.

    Findings

    The results showed that aflatoxin M1 was detected in all raw milk samples, including cow, sheep, goat, buffalo and camel milk. 29 samples (48.3 %) have contamination less than 5 ng/kg, 27 samples (45 %) have contamination in the range of 20-5 ng/liter, and 4 samples (6.70 %) in the range of 20-50 ng/liter were contaminated with aflatoxin. Also, in this study, none of the raw milk samples of ruminants had contamination beyond 50 ng/liter.

    Conclusion

    The results showed that none of the aflatoxins in the present study exceeded the standard. due to lower pollution than Iran's standard; Europe and America In the present study, the use of ruminant milk sold in Karaj Counti cannot pose any risk to the health of consumers.

    Keywords: Aflatoxin M1, Food Safety, Ruminants, Karaj
  • مینا پوراسمعیل، علی سلاجقه*، آرش ملکیان، امیررضا کشتکار

    مدل های مدیریت رواناب شهری به عنوان ابزاری مفید در برنامه ریزی، طراحی و توسعه به شمار می روند، از مدل های پرکاربرد در این زمینه می توان به مدل SWMM اشاره نمود. یکی از مشکلات اساسی در مطالعه شبکه زهکشی شهری به کمک این مدل ها انتخاب صحیح پارامترها است. برای رفع این مشکل می توان از روش آنالیز حساسیت استفاده نمود، که روابط بین متغیرهای مدل با یکدیگر و اولویت تاثیر آن ها بر خروجی مدل را نشان می دهد. هدف از این تحقیق تعیین حساسیت متغیرهای موثر بر دبی اوج سیلاب با به کارگیری مدل SWMM در منطقه عظیمیه کرج است. برای این منظور مقدار اولیه برآورد شده درصد مناطق نفوذناپذیر، شیب، عرض معادل، شماره منحنی، ضریب زبری مانینگ در مناطق نفوذناپذیر، ارتفاع ذخیره مناطق نفوذناپذیر و درصد مناطق نفوذناپذیر بدون ذخیره سطحی در دامنه تغییرات قابل قبول به مقدار ثابت کاهش و افزایش یافت و تاثیر آن ها بر دبی اوج سیلاب بررسی شد. نتایج نشان داد درصد مناطق نفوذناپذیر و درصد مناطق نفوذناپذیر بدون ذخیره سطحی به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را بر دبی اوج داشتند. به طوری که با افزایش 30 درصد در مقدار درصد مناطق نفوذناپذیر به عنوان حساس ترین پارامتر مدل، مقدار دبی اوج 09/5 درصد افزایش یافت.

    کلید واژگان: آنالیزحساسیت, سیلاب شهری, مدلSWMM, شبکه زهکشی, کرج
    Mina Pouresmaeel, Ali Salajegheh*, Arash Malekian, Amirreza Keshtkar

    Urban runoff management models are considered as a useful tool in planning, design and development. One of the most usable models in this field is the SWMM. One of the main problems in studying urban drainage network with these models is the correct choice of parameters. To overcome this problem, the sensitivity analysis method could be used, which shows the relationships between variables included in the model with each other and the priority of their impacts on the model output. The purpose of this study is to determine the sensitivity of affective variables that influence urban flood peak using the SWMM model in Azimiyeh region of Karaj. In order to that, the estimated initial value of the percentage of impervious area, slope, width, curve number, N-Manning for impervious area, depth of depression storage on impervious area, percent of impervious area with no depression storage reduction were decreased and increased to a constant value in the range of acceptable changes and their effect on peak discharge was investigated as a dependent variable. Based on the results, the amount of impervious areas and the percent of impervious area with no depression storage had highest and lowest effect on peak discharge, respectively. 30% increase in the amount of impervious areas, as the most effective parameter, caused peak discharge to be increase 5.09 percent.

    Keywords: Urban flood, Peak flow, Impervious area
  • محمدرضا امداد*، آرش تافته، فرهاد مشیری، سید علی غفاری نژاد

    مدل های گیاهی ابزار مناسبی برای بررسی تغییرات مدیریت آبیاری و حاصلخیزی و تاثیر آن بر عملکرد گیاهان می باشند. هدف از این پژوهش، بررسی کارایی مدل DSSAT در شبیه سازی عملکرد گندم در شرایط مدیریت های مختلف مصرف کود شیمیایی و آلی در کرج می باشد. 4 تیمار مصرف کود شامل شاهد بدون مصرف کود (T0)، کاربرد کودهای شیمیایی (نیتروژن، فسفر و پتاسیم) بر اساس آزمون خاک (T1)، کاربرد 20 تن در هکتار کمپوست پسماند به همراه مصرف کود شیمیایی نیتروژن به میزان 75% و فسفر و پتاسیم به میزان 50% بر اساس آزمون خاک (T2) و کاربرد 20 تن کود کمپوست پسماند (T3) بودند. نتایج نشان داد مقدار عملکرد دانه گندم اندازه گیری و شبیه سازی شده در تیمار شاهد (بدون مصرف کود NPK) به ترتیب 2/3 و 2 تن در هکتار و نیز مقادیر متناظر اندازه گیری و شبیه سازی شده در کاربرد کود شیمیایی (مصرف کود NPK بر اساس آزمون خاک) به ترتیب 3/9 و 4/2 تن در هکتار حاصل گردید. در شرایط کاربرد کمپوست به مقدار 20 تن در هکتار متوسط دانه شبیه سازی و اندازه گیری شده به ترتیب حدود 3/1 و 2/9 تن در هکتار به دست آمد. زمان گل‎دهی و رسیدن دانه گندم اندازه گیری شده به ترتیب 192 و 227 روز پس از کاشت بوده که با مقادیر شبیه سازی شده آن که به ترتیب برابر 190 و 230 روز می باشند هم‎خوانی دارد. RMSE، NRMSE، EF و d مدل DSSAT برای عملکرد دانه به ترتیب 0/38، 0/13، 0/57 و 0/93 بود که حاکی از کارایی بالا و مناسب مدل DSSAT در شبیه سازی عملکرد دانه گندم در شرایط مختلف مدیریت حاصلخیزی ازنظر مصرف کود شیمیایی و آلی بوده است.

    کلید واژگان: ارزیابی, تبخیرتعرق, کرج, مدیریت حاصلخیزی
    MohammadReza Emdad *, Arash Tafteh, Farhad Moshiri, Seyed Ali Ghaffarinejad
    Introduction

    Plant growth and production models are great tools to study variation of irrigation and fertilizer application and those impact on plant performance. Due to the fact that applying different scenarios of fertility and irrigation in field conditions is time consuming and costly, the use of plant models is a good solution for simulating and estimating the crop yield in different conditions. The accuracy of the results obtained from the simulation models depends on the accuracy of the data required by the model and if the input data is measured and determined accurately, the model will be applicable in different conditions after calibration and validation. Due to the great effect of using different types of chemical and organic fertilizers on plant growth and yield, it is necessary to compare and evaluate changes in wheat yield using chemical and organic fertilizers in order to improve soil and water productivity. Considering the different management scenarios of fertilizer use in DSSAT application model and the role of fertility in plant performance and also that the efficiency of this model in simulating plant performance in different management scenarios of chemical and organic fertilizer application is not clear, so in this regard the efficiency of DSSAT application model In order to simulate wheat grain yield in different application of fertilizer (chemical-organic) in order to increase yield and recommendations were studied and evaluated.

    Materials and Methods

    This research was carried out in the research farm of Karaj Soil and Water Research Institute at 35 and 50 north latitude and 55 and 30 degrees east longitude. In terms of climate, this region is one of the hot and dry Mediterranean climates with hot and dry summers and cold winters. 4 fertilizer application treatments in a randomized complete block design in 3 replications including control, without fertilizer application (T0), application of chemical fertilizers (nitrogen, phosphorus and potassium) based on soil test (T1), application of 20 tons per hectare of waste compost with fertilizer application Chemical nitrogen at 75% and phosphorus and potassium at 50% recommended based on soil test (T2), application of 20 tons of waste compost fertilizer (T3) were considered. In this regard, 4 plots with an area of ​​200 square meters were selected and after tillage operations including plowing,  disc and land preparation, wheat was cultivated. The aim of this research was to investigate the efficiency of the DSSAT model in simulating wheat yield under different management conditions of chemical and organic fertilizer application.

    Results and Discussion

    Results showed that measured and simulated wheat grain yield in the control treatment (without fertilizer application) were 2.3 and 2 tons per hectare, respectively, and the corresponding measured and simulated values in chemical fertilizer application (NPK fertilizer application based on soil test) were 3.9 and 4.2 tons per hectare respectively. In terms of compost application at a rate of 20 tons per hectare, the average simulated and measured grain yield was about 3.1 and 2.9 tons per hectare, respectively. Flowering and ripening phonological time of wheat were 192 and 227 days after sowing, respectively, which is in close agreement with the simulated values, which are 190 and 230 days, respectively. RMSE, NRMSE, EF and d of DSSAT model for grain yield were 0.38, 0.13, 0.57 and 0.93, respectively, which indicates the high and appropriate performance of DSSAT(CERES) model in simulating wheat grain yield in different conditions of fertility managements based on application of chemical and organic fertilizers.

    Conclusion

    Due to the fact that applying different scenarios of fertility and irrigation in field conditions is time consuming and costly, so the use of plant models is a good solution for simulating and estimating the crop yield in different conditions. The results of the statistical indices showed that the appropriate performance of DSSAT model in simulating wheat grain yield in different conditions.

    Keywords: evaluation, evapotranspiration, Fertilizer management, Karaj
  • سعید بازگیر*، ایوب جعفری، معصومه مقبل، مصطفی کریمی، محمدرضا بی همتا، سعید صوفی زاده

    این پژوهش با هدف بررسی اثرات تاریخ کاشت و ارقام ذرت دانه‎ای بر روی عملکرد و اجزای عملکرد آن در کرج انجام شده است. به منظور بررسی تاثیر تاریخ کاشت (24 اردیبهشت، 21 خرداد و 18 تیر) و ارقام ذرت (400 KSC، 647 KSC و 704)، آزمایشی به صورت طرح کرت های خردشده بر پایه ی بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه تهران واقع در کرج انجام شد. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد به ترتیب مربوط به تاریخ کاشت دوم (98/11 تن در هکتار)، تاریخ کاشت سوم (56/11 تن در هکتار) و تاریخ کاشت اول (18/11 تن در هکتار) می باشد. در تاریخ کاشت اول به دلیل وقوع دماهای بالای روزانه در مرحله زایشی و همچنین در تاریخ کاشت سوم، به دلیل هم زمان بودن مرحله پرشدن دانه با کاهش دما در فصل پاییز، میزان عملکرد کاهش یافته است. در تاریخ کاشت دوم، مناسب بودن شرایط دمایی مراحل زایشی موجب کم شدن طول کچلی، بزرگ بودن طول و اندازه بلال، افزایش وزن بلال، زیاد بودن تعداد دانه در بلال و افزایش عملکرد شد.در منطقه موردمطالعه، رقم 400 (25/10 تن در هکتار) در ماه تیر، رقم 647 (35/12 تن در هکتار) در ماه اردیبهشت و رقم 704 (78/13 تن در هکتار) در ماه خرداد بالاترین عملکرد‎ را داشته اند. در نهایت با توجه به اهمیت طول رسیدگی ارقام در هر تاریخ کاشت و به منظور کاهش دور آبیاری و صرفه جویی در آب، کشت ارقام متوسط رس در تاریخ 24 اردیبهشت و ارقام زودرس در تاریخ 18 تیر پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: ذرت, عملکرد, تاریخ کاشت, بلوغ فیزیولوژیکی, کرج
    Saeed Bazgeer *, Ayob Jafari, Masoumeh Moghbel, Mostafa Karimi, Mohammadreza Bi Hamta, Saeid Soufizadeh

    The aim of this study was to investigate the effects of planting date(13 May,10 June And 8 July) and corn cultivars(KSC400,KSC647 And KSC 704) on the yield and yield components in Karaj. An experiment was conducted as a split-plot design based on randomized complete blocks with four replications in the research farm of the University of Tehran. The results showed that the highest yield belonged to the second planting date (11.98 t.ha-1), the third planting date (11.56 t.ha-1), the first planting date (11.18 t.ha-1), respectively. The results revealed that in the first and third planting dates, corn grain yield was decreased due to the occurrence of the high daily temperatures in the reproductive stage. Furthermore, a coincidence of the decreasing temperatures with the grain filling period in autumn led to corn grain yield reduction. Due to the appropriateness of the reproductive stages in the second planting date, the length of seed abortion was decreased and the length and size of the ear, the weight of the ear, the number of seeds per ear, and grain yield were increased. The results revealed that the 400 cultivar (10.25 t.ha-1) in July, 647 (12.35 t.ha-1) in May and 704 (13.77 t.ha-1) in June had the highest yields in the study area. In addition, to reduce the frequency of irrigation and save water, it is recommended to cultivate medium and early maturing varieties of corn on 13 May and 8 July sowing dates, respectively.

    Keywords: Corn, Yield, Planting Date, Physiological maturity, Karaj
  • مریم معرفی*، علی همراهی، کبری فتوحی
    کشت محصولات متنوع، یک استراتژی کلیدی درکشاورزی پایدار است. افزایش تنوع گیاهی در سامانه های کشت مخلوط می تواند در مهار زیستی آفات مناسب باشد. به منظور بررسی اثر کشت مخلوط چغندرقند - شبدر قرمز بر جمعیت Aphis fabae Aphis fabae Scopoli، دشمنان طبیعی شامل Coccinella septempunctata Linnaeus، Hippodamia variegata Goeze، Orius niger Wolf، Linnaeus O. minutus و Chrysoperla carnea Stephens و برخی صفات زراعی چغندرقند، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی در 4 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: تک کشتی چغندرقند (شاهد) و هفت نوع سیستم کشت نواری شامل: 1) دو ردیف چغندرقند و چهار ردیف شبدر، 2) دو ردیف چغندرقند و سه ردیف شبدر، 3) یک ردیف چغندرقند و دو ردیف شبدر، 4) دو ردیف چغندرقند و دو ردیف شبدر، 5) سه ردیف چغندرقند و دو ردیف شبدر، 6) دو ردیف چغندرقند و یک ردیف شبدر و 7) چهار ردیف چغندرقند و دو ردیف شبدر بودند. نتایج این بررسی نشان داد که اثر تیمارهای مختلف کشت مخلوط چغندرقند و شبدر قرمز روی جمعیت شته سیاه باقلا، دشمنان طبیعی و صفات زراعی شامل عملکرد ریشه، عملکرد برگ و اندام هوایی در سطح احتمال 1 % معنی دار می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که تیمار دو ردیف چغندرقند و چهار ردیف شبدر قرمز می تواند در مدیریت تلفیقی و مهار زیستی A. fabae در مزراع چغندرقند مفید باشد و صفات زراعی را بهبود دهد.
    کلید واژگان: شکارگرها, کرج, مدیریت تلفیقی آفات
    Maryam Moarefi *, Ali Hamrahi, Kobra Fotouhi
    Cultivation of diverse crops is a strategy key in sustainable agriculture. Increasing plant diversity in intercropping systems can be suitable for biological control of pests. In order to investigate the effect of mixed cultivation of sugar beet and red clover on the population of Aphis fabae Scopoli, natural enemies including Coccinella septempunctata Linnaeus, Hippodamia variegata Goeze, Orius niger Wolf, O. minutus Linnaeus, and Chrysoperla carnea Stephens, and some agricultural traits of sugar beet, an experiment was conducted in the form of completely randomized block design in four replications. Experimental treatments included monoculture of sugar beet (control) and seven types of strip cultivation systems including: 1) two rows of sugar beet  and four rows of red clover, 2) two rows of sugar beet and three rows of red clover, 3) one row of sugar beet and two rows of red clover, 4) two rows of sugar beet and two rows of red clover 5) three rows of sugar beet and two rows of red clover, 6) two rows of sugar beet and one row of red clover, 7) four rows of sugar beet and two rows of red clover. The results of this research showed that the different treatments of sugar beet and red clover intercropping on the aphid population, natural enemies, and agricultural traits including root yield, leaf yield, and shoot yield are significant at 1% probability level. The results of this research showed that the treatment of two rows of sugar beet and four rows of red clover can be useful in integrated pest management and biological control of A. fabae in sugar beet fields and improve agricultural traits.
    Keywords: Predators, Karaj, Integrated pest management
  • احسان محمدحسنی، مظاهر معین الدینی*، رضا رفیعی
    رشد جمعیت و شهرنشینی باعث تولید انبوه پسماند م ی شود. هنگامی که پسماندهای جامد شهری در لندفیل قرار می گیرند، واکنش های پیچیده زیستی، شیمیایی و فیزیکی رخ می دهد که منجر به انتشار گازهای گلخانه ای می شود، متان یک گازگلخانه ای مهم است و که غلظت آن در اتمسفر حدود 200 برابر کمتر از غلظت دی اکسیدکربن است، با این وجود، متان به حدود 20 درصد از گرم شدن مربوط می شود. انتشار گاز متان در اتمسفر، پدیده های مخرب محیط زیستی به وجود خواهد آورد که باعث کاهش ازن استرتوسفری لایه ازن و به مرور زمان باعث افزایش درجه حرارت کره زمین خواهد شد. ابتدا با استفاده از مدل (Intergovernmental Panel on Climate Change) IPCC میزان تولید گاز متان در لندفیل حلق ه دره در بازه زمانی مورد مطالعه از ابتدای سال 2015 تا پایان سال 2019 محاسبه و 274/98 متر مکعب به ازای هر تن پسماند در سال و نرخ انتشار گاز متان در لندفیل با استفاده از مدل IPCC در بازه زمانی پنج ساله به طور میانگین برابر 0/75 (gr/s) برآورد شد. سپس پراکنش گاز متان در بازه زمانی پنج ساله با استفاده از مدل AERMOD مورد بررسی قرار گرفت، نتایج نشان داد پراکنش گاز متان با مدل AERMOD برای کل لندفیل در بازه زمانی مورد مطالعه در جهت شمال غربی و جنوب شرقی (محدوده با بیشترین تراکم جمعیت در اطراف لندفیل) است. همچنین بیشینه و کمینه میزان غلظت گاز متان در دوره پنج ساله برابر 719/87و 97/19میلی گرم بر متر مکعب به دست آمد. بنابراین با استفاده از دو مدل IPCC تولید و نرخ انتشار متان و همچنین با مدل AERMOD پراکنش گاز متان محاسبه و نقشه پرکندگی تا محدوده 50 کیلومتری لندفیل ترسیم گردید.
    کلید واژگان: متان, لندفیل, گاز گلخانه ای, مدل AERMOD, کرج
    Ehsan Mohammad Hassani, Mazaher Moeinaddini *, Reza Rafiee
    Population growth and urbanization lead to mass production of waste. When municipal solid waste is landfilled, complex biological, chemical, and physical reactions occur that lead to greenhouse gas emissions. Methane is an important greenhouse gas, and the concentration of methane in the atmosphere is about 200 times lower than the concentration of di Is carbon monoxide, however, methane accounts for about 20% of heating. Emission of methane gas into the atmosphere will cause destructive environmental phenomena that reduce the stratospheric ozone of the ozone layer and over time increase the Earth's temperature. First, using the IPCC model, the amount of methane production in the Landfill of Halghe-Darreh in the study period from the beginning of 2015 to the end of 2019 is calculated and equal to 274.98 thousand tons of waste per year and the emission rate of methane gas in the landfill using the IPCC model. In the above time period is equal to 0.75 (g / sec). Then, the distribution of methane gas over a period of five years was investigated using the AERMOD model. The results showed that the distribution of methane gas with the AERMOD model for the whole landfill in the studied period in the northwest and southeast direction Around Landfill). Also, the maximum and minimum methane gas concentrations in the five-year period were 719.87 and 97.19 mg / cubic meter. Therefore, using two models, IPCC and AERMOD, the production and distribution of methane gas were calculated and the filling map up to 50 km of landfill was drawn.
    Keywords: methane, Landfill, Greenhouse Gas, AERMOD model, Karaj
  • نیکی آقاپور، مظاهر معین الدینی*، رضا رفیعی

    با توجه به اهمیت منابع متحرک در انتشار آلاینده های هوا در شهر، لزوم توسعه و استفاده از حمل و نقل عمومی دارای اهمیت زیادی است، بدین منظور رویکردهای متفاوتی وجود دارد. شهر کرج با توجه به ناوگان حمل و نقل عمومی فرسوده، نیاز به جایگزینی ناوگان با استانداردهای نشر به روز دارد. با توجه به ابعاد اقتصادی و محیط زیستی بایستی اثربخشی اقدامات انجام شده مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین ارزیابی تغییر در انتشار آلاینده ها براساس هر سناریوی جایگزینی، می تواند به مسیولان در جهت اتخاذ استراتژی های کاهش آلودگی هوا کمک نماید. هدف طراحی سناریوها، در این پژوهش، برآورد میزان موثر بودن سناریوها در حوزه جایگزینی ناوگان تاکسی های فرسوده، در کاهش انتشار آلاینده های هوا است. ابتدا دسته بندی تاکسی ها براساس پارامتر هایی از جمله سیستم های مختلف، سال تولید، استاندارد آلایندگی، نوع سوخت مصرفی و کلاس خودرو مورد بررسی قرار گرفته اند. در ادامه، به طراحی سناریوهای کاهش آلاینده های معیار در دو طرح، جایگزینی ناوگان فرسوده به ناوگان هیبریدی، دوگانه سوز و با سوخت مصرفی، دارای استاندارد آلایندگی یورو 4، پرداخته شد و در نهایت سناریوها، با سناریو پایه مقایسه شد. ضرایب انتشار آلایندگی و طراحی سناریوها با استفاده از مدل بین المللی انتشار وسایل نقلیه متحرک (IVE)، به ازای معابر، شریانی درجه 1، بزرگراهی و آزادراهی، با شیب های صفر و 2± درصد محاسبه شدند. نتایج مقایسه سناریوها نشان داد، با جایگزینی کل ناوگان فرسوده از نظر سن (به ناوگان جدید، سناریوی دوم)، بیشترین کاهش انتشار آلاینده های معیار، 68% ((CO، 85% (VOC)، 53% (NOX)، 100% (SOX) و 67% (PM) است. همچنین نتایج توزیع انتشار آلاینده ها در شهر کرج، با استفاده از نرم افزار Arc Map، نشان داد که بیشترین و کمترین انتشار آلاینده ها، به ترتیب مربوط به منطقه 10 و منطقه 1 است. سناریوهای کاهش انتشار آلاینده ها و راه کارهای افزایش کیفیت هوا برای سیاست مداران و محققان برای فهم بهتر شرایط جاری آلودگی هوا در منطقه مفید و تا حد زیاد عملیاتی است، که نیاز به تامین به موقع بودجه و برنامه ریزی اصولی و دقیق برای اجرا دارند.

    کلید واژگان: آلودگی هوا, جایگزینی ناوگان فرسوده, مدل IVE, کرج
    Niki Aghapour, Mazaher Moeinaddini *, Reza Rafiee

    Considering the importance of mobile sources in the release of air pollutants in the city, the need to develop and use public transportation is very important, for this purpose there are different approaches. Karaj city needs to replace the fleet with updated standards due to the outdated public transport fleet. Considering the economic and environmental dimensions, the effectiveness of the measures taken should be investigated. Therefore, evaluating the change in the release of pollutants based on each alternative scenario can help the authorities to adopt air pollution reduction strategies. The purpose of designing scenarios in this research is to estimate the effectiveness of scenarios in the field of replacing worn-out taxi fleets in reducing the emission of air pollutants. First, the classification of taxis based on parameters such as different systems, production year, emission standard, type of fuel consumed and vehicle class have been investigated. In the following, the scenarios of standard pollutant reduction were designed in two plans, the replacement of the worn-out fleet with a hybrid, dual-fuel fleet with consumable fuel, with the Euro 4 pollution standard, and finally, the scenarios were compared with the base scenario. The emission coefficients and design scenarios were calculated using the International Vehicle Emission Model (IVE) for roads, 1st grade arterials, highways and freeways, with slopes of zero and ±2%. The results of the comparison of the scenarios showed that by replacing the entire fleet worn out in terms of age (to a new fleet, the second scenario), the highest reduction in standard pollutant emissions was 68% (CO, 85% (VOC), 53% (NOX), 100% ( SOX) and 67% (PM). Also, the results of pollutant emission distribution in Karaj city, using Arc Map software, showed that the highest and lowest pollutant emissions are related to zone 10 and zone 1, respectively. Scenarios for reducing pollutant emissions And the solutions to increase air quality are useful and largely operational for politicians and researchers to better understand the current conditions of air pollution in the region, which require timely provision of funds and principled and detailed planning for implementation.

    Keywords: Air pollution, Replacement of worn-out fleet, IVE model, Karaj
  • مینا پوراسماعیل، علی سلاجقه*، آرش ملکیان، امیررضا کشتکار

    کشور ایران جزء 10 کشور آسیب‌ پذیر از بلایای طبیعی در جهان به شمار می آید که در این بین سیلاب از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از جنبه‌ های مهم در برنامه ‌ریزی توسعه، توجه به آسیب پذیری کشور و از همه مهم تر آسیب‌ پذیری شهرها در مقابل تهدیدات ناشی از بلایای طبیعی است، بنابراین تصمیم ‌گیری در محیط‌ های شهری یکی از مسایل بسیار مهم در مدیریت نوین به شمار می رود. هدف از این پژوهش اولویت‌بندی معیارهای آسیب‌ پذیری شهر در برابر سیل با استفاده از روش دلفی می باشد. جامعه آماری کارشناسان و متخصصانی بودند که در زمینه مدیریت آسیب ‌پذیری حوزه‌ های شهری دارای دانش و تجربه کافی بودند. برای انجام این پژوهش نخست با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای شناخت جامعی از عوامل تاثیرگذار در آسیب‌ پذیری شهرها در برابر سیل به دست آمد، و پس از آن با استفاده از روش دلفی و با نظر کارشناسان خبره، شاخص ‌های موثر انتخاب و رتبه بندی شدند. نتایج نشان داد که از بین شاخص‌ های مورد بررسی ظرفیت انتقال کانال اصلی و عملیات کنترل سیل با 30/2 درصد، تراکم زهکشی با 29 درصد، شرایط توپوگرافی و کاربری اراضی شهری با 28/6 درصد از مهم ترین معیارها هستند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که تکنیک دلفی سازوکار مناسب و قابل قبولی برای توسعه معیارهای موثر در نشان دادن آسیب‌ پذیری شهرها در برابر سیل به شمار می آید

    کلید واژگان: سیلاب شهری, بلایای طبیعی, تصمیم گیری, معیار, کرج
    M. Pouresmaeel, A. Salajegheh*, A. Malekian, A.R Keshtkar

    Iran is among the 10 most vulnerable countries in the world. Among natural disasters which caused this vulnerability, flood has high priority. Paying attention to the vulnerability of the country as well as the vulnerability of cities against the natural disasters threats is one of the most important aspects of development planning. Hence, making decision in urban areas is one of the most important issues in modern management. The purpose of current research is to prioritize urban vulnerability to floods using Delphi method. The statistical population includes specialists who had sufficient knowledge and experience in the field of vulnerability management in urban areas. To carry out this research, initially the factors influencing urban vulnerability to floods was determined through literature review. After that effective indicators were ranked and selected using expert’s opinion and Delphi method. Based on the results, the main channel transmission capacity and flood control operations with 30.2%, drainage density with 29%, topographic conditions and land use of urban area with 28.6% were the most important criteria. The results of this study demonstrated that Delfi method is an appropriate and acceptable tool to development effective indicators in depicting of the cities vulnerability against floods.

    Keywords: Urban flood, Natural disasters, Decision making, Criteria, Karaj
  • مینا پوراسمعیل، علی سلاجقه*، آرش ملکیان، امیررضا کشتکار

    پیچیدگی های محیط شهری پرداختن به تمامی مولفه های آسیب پذیر شهری را امری دشوار نموده است. از این رو، تصمیم گیری در محیط های شهری یکی از مسایل بسیار مهم در مدیریت نوین به شمار می رود. لذا، هدف از این پژوهش بررسی آسیب پذیری منطقه عظیمیه در شهر کرج در برابر سیل بر اساس روش تصمیم گیری چند معیاره می باشد. جامعه آماری کارشناسان و متخصصانی بودندکه در زمینه مدیریت آسیب پذیری حوزه های شهری دارای دانش وتجربه کافی بودند. برای انجام این پژوهش نخست با استفاده از مطالعات کتابخانه ای شناخت جامعی از عوامل تاثیرگذار در آسیب پذیری شهرها در برابر سیل به دست آمد سپس با استفاده از نتایجفندلفیاز بین شاخص های اولیه، مجموعا 11 شاخص موثر انتخاب و نقشه مربوط به هر یک از آن ها به کمک نرم افزار ArcGIS تهیه شد. سپس آسیب پذیری شهر در برابر سیل با استفاده از روش تاپسیس محاسبه گردید. محدوده مورد مطالعه بر اساس الگوی هدایت رواناب و بازدیدهای میدانی به 13 زیرحوزه تفکیک، و سپس ماتریس تصمیم گیری با توجه به 13 زیرحوزه و 11 شاخص تشکیل گردید. نتایج نشان دهنده آسیب پذیری این منطقه در برابر سیل بود، که در بین زیر حوزه های مورد بررسی، زیر حوزه های شماره 1 و 2 بیشترین و زیر حوزه شماره 13 کمترین آسیب پذیری را در برابر سیل داشتند. از علل آسیب پذیری منطقه در برابر سیل می توان به ارتباط مستقیم با حوزه های آبخیز بالادست که از نظر سنگ شناسی ناتراوا و از نظر خاک شناسی نفوذ ناپذیر هستند، تراکم ساختمان و تراکم جمعیت بالا و نبود فضاهای باز به میزان متناسب اشاره نمود.

    کلید واژگان: آسیب پذیری, تصمیم گیری چند معیاره, سیلاب شهری, روش تاپسیس, کرج
    Mina Pouresmaeel, Ali Salajegheh *, Arash Malekian, Amirreza Keshtkar

    The complexity of the urban environment makes it difficult to consider all the vulnerable components of the urban. Hence, decision-making in urban environments is one of the most important issues in modern management. As a result, the purpose of this study is to investigate the urban vulnerability of Azimiyeh in Karaj to flood based on multi-criteria decision-making method. The statistical population includes specialists who had sufficient knowledge and experience in the field of vulnerability management in urban areas. To this research, first, comprehensive knowledge of the factors affecting the urban vulnerability to floods was obtained using library studies, and then, the results of the Delphi technique, , was shown that among the primary indices, a total of 11 effective indicators were selected and a map of each of them was prepared using ArcGIS software. Then, the urban vulnerability to floods was calculated using the TOPSIS method. The study area was divided into 13 sub-areas based on runoff directional pattern and field observations, and then the decision matrix was made according to 13 sub-areas and 11 indicators. The results showed the vulnerability of this region to floods, which among the studied sub-areas, in sub-areas No. 1 and 2 observed the highest of flood vulnerability and the lowest of it observed in sub-area No. 13. Causes of flood vulnerability in the region include a direct connection to the upstream catchment that has lithology impermeable and geologically impermeable, high-density of building and population, and lack of proportionate open spaces.

    Keywords: MCDM, Vulnerability, Urban Runoff, TOPSIS method, Karaj
  • ساره السادات سجادی قائم مقامی، رومینا سیاح نیا*، نغمه مبرقعی دینان، مجید مخدوم فرخنده

    پیشینه و هدف:

     در دهه های اخیر، اکوسیستم های طبیعی به دلیل رشد روزافزون جمعیت و افزایش تقاضا به ‌منظور فراهم نمودن امکانات لازم برای تامین رفاه بشر دستخوش تغییرات اساسی شده است. ازآنجایی‌که این تغییرات عموما با تخریب محیط همراه است، همواره باید نگران خسارات وارد بر اکوسیستمی بود که خود پشتیبان حیات بشر می باشد. بنابراین نگهداری و حفاظت از اکوسیستم ها برای دستیابی به تعادل، توازن و هماهنگی بین جامعه انسانی و اکوسیستم و خدمات کارکردی آن ها حیاتی می باشد. خدمات اکوسیستمی پتانسل این را دارد که به عنوان ابزار اصلی برای سیاست گذاری ها و تصمیم گیری ها در سطح جهانی، ملی، منطقه ای و محلی در نظر گرفته شود. با استفاده از خدمات اکوسیستمی، برنامه های کاربردی متعددی را از جمله مدیریت پایدار منابع طبیعی، بهینه سازی استفاده از زمین، حفاظت محیط زیست، حفاظت و بازسازی طبیعت، برنامه ریزی سیمای سرزمین، راه حل های طبیعت پایه، حفاظت آب و هوا، کاهش خطر بلایا، آموزش محیط زیست و تحقیقات پیرامونی، می توان به دنبال داشت. بااین‌حال ارتباط بین فرایندها و عملکردهای اکوسیستمی و رفاه بشر پیچیده بوده و می بایست به‌منظور ارزیابی این ارتباطات و ارزش‌گذاری منافع یک رویکرد چندجانبه و پیشگیرانه اتخاذ کرد. هدف از این پژوهش، بررسی روند تغییرات خدمات اکوسیستمی در روند رشد و توسعه شهری، ارزشگذاری خدمات اکوسیستمی و پیامدهای رشد شهری بر خدمت اکوسیستمی ذخیره کربن در محدوده مطالعاتی زیر حوزه های آبریز شهر کرج در دوره زمانی (قبل و پس از توسعه بی‌رویه) است.

    مواد و روش ها :

    نقشه سازی خدمات اکوسیستمی ابزاری کارآمد برای بهبود برنامه‌ریزی سرزمین و کاربری اراضی است. ارزش‌گذاری این خدمات می تواند عاملی موثر و روشی امیدوارکننده در تبیین ارتباط بین خدمات، جامعه و اقتصاد بوده و در سیستم هزینه-منفعت سیاست گذاری ها جهت احیا و مدیریت محیط زیست نقش موثری داشته باشد. در این مطالعه، به بررسی خدمت ذخیره کربن در سه زیر حوزه آبریز استان البرز، کرج، هشتگرد و اشتهارد پرداخته شد. از آن جایی که منطقه مورد مطالعه، تقریبا دو سوم فضای استان را در بر می گیرد، لذا در بررسی ویژگی های منطقه مورد مطالعه همان ویژگی های استان البرز ذکر شده است. در راستای این پژوهش، ابتدا نقشه های کاربری اراضی محدوده مطالعاتی با استفاده از نرم افزارهای ترست و سامانه اطلاعات جغرافیایی و  تصاویر ماهواره لندست (تصاویر سنجنده TM ماهواره لندست 5 سال 1988، سنجنده +ETM ماهواره لندست 8 سال 2018) و روش طبقه‌بندی نظارت‌شده برای دو دوره زمانی 1988 و 2018 در چهار طبقه پوشش گیاهی، فضای انسان ساخت، محیط آبی و فضای ساخته نشده تهیه شد. پس از تهیه نقشه کاربری اراضی صحت نقشه‌ها با استفاده از نرم‌افزار گوگل ارث و بازدید میدانی موردبررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از نقشه کاربری اراضی، نقشه خدمت اکوسیستمی ذخیره کربن با استفاده از نرم افزار اینوست استخراج و درنهایت با استفاده از اطلاعات میزان کربن خاک، کربن روی زمین، زیرزمین و بافت مرده ارزش‌گذاری شد.

    نتایج و بحث:

     نتایج حاکی از آن بود که بیشترین تغییرات در نقشه‌های کاربری اراضی متعلق به فضای ساخته نشده و فضای انسان‌ساخت است که به ترتیب کاهش 16 درصدی و افزایش 11 درصدی را نشان می‌دهد. در خصوص خدمت ذخیره کربن نیز، با توجه به نقشه های بدست آمده در دوسال، در بخش مرکزی منطقه که شاهد رشد زمین های کشاورزی بوده است، مقدار ذخیره کربن نیز افزایش یافته است. حداکثر ذخیره کربن، با سهم حدودی 78377470 تن در هکتار در سال 1988 و 72618450 تن در هکتار در سال 2018، متعلق به حوضه تهران کرج بوده وکمترین با سهم حدودی 36078497 تن در هکتار در سال 1988 و 34606913 تن در هکتار در سال 2018، متعلق به اشتهارد است. درمجموع ارزش از حدود 14163 میلیارد ریال در تن بر هکتار از سال 1988 به حدود 13163 میلیارد ریال در سال 2018 رسیده است که در جهت منفی پیش رفته است. اگرچه در مکان های مختلف میزان ذخیره کربن متفاوت بوده و تغییر کرده است، مقدار حداکثری ذخیره کربن در طول این مدت بدون تغییر بوده است؛ چراکه فضای ساخته نشد‌ه همچنان وجود دارد.

    نتیجه گیری :

    استفاده از ارزش‌گذاری خدمات اکوسیستم لزوما به معنی کاهش ارزش خدمت در روند توسعه نیست، بلکه بدین معنا است که با استفاده از این رهیافت می توان برای بهبود برنامه‌ریزی توسعه برای حفظ و بهبود کیفیت اکوسیستم استفاده کرد. درواقع می توان گفت که این رهیافت می‌تواند به‌عنوان یک حلقه واسط برای پیوند دادن بخش‌های انسان‌شناختی و بخش بوم‌شناختی تحت یک چارچوب برنامه‌ای و مدیریتی واحد مورداستفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: خدمات اکوسیستمی, کاربری اراضی, رشد شهری, ترست, سنجش ازدور, کرج
    Sareh Alsadat Sajjadi Ghaemmaghami, Romina Sayahnia *, Naghmeh Mobarghei Dinan, Majid Makhdoum Farkhondeh

    Background and Objective:

     In recent decades, natural ecosystems have undergone fundamental changes due to increasing population growth and increasing demand in order to provide the necessary facilities for human welfare. Since these changes are generally associated with environmental degradation, one should always be concerned about the damage to the ecosystem that supports human life. Therefore, the maintenance and protection of ecosystems are critical to achieving balance, equilibrium and coordination between human society and the ecosystem and their functional services. Ecosystem services have the potential to be considered as a key tool for policy-making and decision-making at the global, national, regional and local levels. Using ecosystem services, several applications including sustainable management of natural resources, land use optimization, environmental protection, nature conservation and restoration, landscaping, basic nature solutions, water conservation and weather, disaster risk reduction, environmental education and environmental research can be pursued. However, the relationship between ecosystem processes and functions and human well-being is complex and a multifaceted and preventive approach must be taken to evaluate these relationships and value the benefits. The purpose of this study was to investigate the trend of changes in ecosystem services in urban growth and development, evaluation of ecosystem services and the consequences of urban growth on carbon storage ecosystem service in the study area of Karaj catchment area in the period (before and after the development of irrationality).

    Materials and Methods:

     Ecosystem services mapping is an effective tool to improve land planning and land use. Valuation of these services can be an effective factor and a promising way to explain the relationship between services, society and the economy and can play an effective role in the cost-benefit system of policies to rehabilitate and manage the environment. In this study, carbon storage service was investigated in three catchments of Alborz, Karaj, Hashtgerd and Eshtehard provinces. Since the study area covers almost two-thirds of the province, so in the study of the characteristics of the study area, the same characteristics of the Alborz province have been mentioned. In line with this research, In the first step, land use maps of the study area using trust software and GIS and Landsat satellite imagery (Landsat 5TM sensor images 1988, Landsat 8 satellite ETM+ sensor 2018), and the Supervised classification have been applied for the two periods of 1988 and 2018 in four classes of vegetation, man-made space, the aquatic environment and non-man-made space. After preparing the land use map, the accuracy of the maps was checked using Google Earth software and field visits. Then, using the land use map, the carbon storage ecosystem service map was extracted using Invest software and finally evaluated using soil carbon, ground carbon, basement and dead tissue information.

    Results and Discussion :

    The results showed that the most changes in land use maps belong to non-constructed space and man-made space, which shows a decrease of 16% and an increase of 11%, respectively. Regarding carbon storage service, according to the plans obtained in two years, in the central part of the region, which has witnessed the growth of agricultural lands, the amount of carbon storage has also increased. The maximum carbon reserve, with a share of 78377470 tons per hectare in 1988 and 72618450 tons per hectare in 2018, belongs to the Tehran-Karaj basin, and the lowest with a share of 36078497 tons per hectare in 1988 and 34606913 tons per hectare per year. 2018, belongs to Eshtehard. In total, the value has increased from about 14163 billion rials per ton per hectare since 1988 to about 13163 billion rials in 2018, which has gone in a negative direction. Although the amount of carbon storage varied and changed in different places, the maximum amount of carbon storage remained unchanged during this period; because there is still unbuilt space.

    Conclusion:

     In general, it can be stated that the use of ecosystem services valuation does not necessarily mean a reduction in the value of services in the development process, but it means that using this approach can be used to improve development planning to maintain and used to improve the quality of the ecosystem. In fact, it can be said that this approach can be used as an interface to link the anthropological and ecological sections under a single programmatic and managerial framework. and in order to; used instead of "to", especially after try, come, go More (Definitions, Synonyms, Translation).

    Keywords: Ecosystem Services, land use, Urban growth, Terrset, remote sensing, Karaj
  • الهه میرزایی، حامد ابراهیمیان*، آرزو نازی قمشلو، امید رجا
    با توجه به این که بخش کشاورزی بزرگترین مصرف‏کننده آب در ایران به‏شمار می‏رود، افزایش بهره وری آب جزء ضرورت های این بخش محسوب می شود. استفاده از آبیاری قطره‏ای-نواری با توجه به راندمان بالا و به‏طور مشخص کاهش تلفات نفوذ عمقی و تبخیر از سطح خاک، گزینه ای مناسب برای آبیاری است. همچنین، یکی دیگر از راهکار های افزایش بهره وری استفاده از هیبریدهای مختلف یک گیاه است که عملکرد بالاتری دارند. هدف از این مطالعه بررسی عملکرد و حجم آب آبیاری، محاسبه شاخص های بهره وری فیزیکی و اقتصادی آب هیبریدهای مختلف محصول ذرت در شرایط استفاده از آبیاری قطره ای-نواری است. این مطالعه در مزرعه پژوهشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران واقع در کرج در سال 1396 انجام شد. تیمارهای مورد بررسی نه هیبرید ذرت (BK42، KSC400، KSC260، BK65، KSC600، BK50، BK74، Barekat3، KSC704) بودند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد نوع هیبرید اثر معنی‏داری بر عملکرد و بهره وری آب-دانه داشت. در میان هیبریدهای مورد بررسی، به‏طور کلی هیبرید BK65 دارای بیشترین عملکرد بیولوژیکی (54/19 تن بر هکتار) و بهره‏وری آب-بیولوژیکی (43/3 کیلوگرم بر مترمکعب) و کمترین عملکرد دانه (55/10 تن در هکتار) و بهره‏وری آب-دانه (62/1 کیلوگرم بر مترمکعب) را داشت. علاوه بر این هیبرید KSC600 بیشترین عملکرد دانه (86/13 تن بر هکتار) و بهره‏وری آب-دانه (12/2 کیلوگرم بر مترمکعب) را در میان سایر هیبریدها داشت. دلیل بالا بودن عملکرد بیولوژیکی هیبریدBK65  نسبت به دیگر هیبرید‏ها رشد بیشتر قسمت رویشی نسبت به زایشی بود. هیبرید BK42 کمترین عملکرد و بهره وری را داشت و با هیبرید KSC260 در یک گروه آماری قرار گرفتند.
    کلید واژگان: بهره وری فیزیکی و اقتصادی, هیبریدهای ذرت, نیاز آبی, کرج
    Elahe Mirzaee, Hamed Ebrahimian *, Arezoo Nazi Ghameshlou, Omid Raja
    Increasing water productivity in agricultural sector is necessary, since this sector is the largest consumer of water in Iran. Because of higher irrigation efficiency, in particular, the reduction of losses of deep percolation and evaporation from the soil surface, drip-tape system is a good option for irrigation. Additionally, using varieties of a crop having high yield is another way to increase water productivity. The objective of this study is to investigate the crop yield and irrigation water volume and to estimate the physical and economical water productivity for different hybrids of maize by drip-tape irrigation. Field experiments were conducted at the research farm of the Agricultural and Natural Resources College of the University of Tehran, in Karaj in 2017. The treatments were nine hybrids of maize (BK42, KSC400, KSC260, BK65, KSC600, BK50, BK74, Barekat3 and KSC704). The results of this study showed that the type of hybrid had a significant effect on crop yield and water productivity. Generally, among the examined varieties, the BK65 hybrid had the highest biomass production (19.54 ton/ha) and biomass water productivity (3.43 kg/m3), and the lowest yield (10.55 ton/ha) and grain water productivity (1.62 kg/m3). Additionally, the KSC600 hybrid had the highest grain yield (13.86 ton/ha) and grain water productivity (2.12 kg/m3) compared to other hybrids. The reason for the high biological performance of BK65 hybrid compared to other hybrids was the higher growth of vegetative part related to reproductive part. The BK42 and KSC260 hybrids had the lowest yield and productivity.
    Keywords: Physical, economical water productivity, hybrids of maize, Water requirement, Karaj
  • کورش کمالی*، محمود عرب خدری، رضا بیات، اباذر مصطفایی

    شبیه سازی حرکت آب در پروفیل خاک و شناخت تاثیر سامانه های آبیاری در پویایی رطوبت خاک از اهمیت زیادی برخوردار است. بدین منظور از مدل عددی یک بعدی LEACHW در عرصه های کشاورزی منتخب دشت محمدشهر کرج استفاده شد. با حفر سه خاکرخ در مزارع و باغات منتخب و در نظر گرفتن شرایط اولیه رطوبت و پایش تغییرات آن ها در طول فصل زراعی یا طول دوره شبیه سازی، مدل LEACHW اجرا و مقادیر رطوبت برآوردی مدل با مقادیر رطوبت اندازه گیری شده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج با آزمون مقایسه میانگین ها بررسی، آنالیز حساسیت مدل انجام و مدل مجددا بر اساس پارامترهای کالیبره شده اجرا و میزان آب ازدست رفته و مانده در پروفیل خاک در طول فصل زراعی برآورد شد. در خروجی مدل میزان آب ازدست رفته و مانده در پروفیل خاک برآورد شد. بررسی نتایج نشان داد سامانه های نوین آبیاری در تغذیه سفره تاثیرگذار نبودند؛ لذا یکی از راه کارهای افزایش بهره وری آب در بخش کشاورزی، اصلاح سیستم های سنتی آبیاری و حرکت به سمت توسعه سامانه های نوین آبیاری است. بی شک ماموریت اصلی این سامانه ها، بهینه سازی مصرف آب در راستای تامین امنیت غذایی کشور است.

    کلید واژگان: رطوبت خاک, سامانه های آبیاری, کرج, مدل LEACHW
    K. Kamali*, M. Arabkhedri, R. Bayat, A. Mostafaie

    Simulation of water movement in soil profile and recognition of the effect of irrigation systems on soil moisture dynamics is of great importance. For this purpose, one-dimensional LEACHW numerical model was used in selected agricultural areas of Mohammadshahr plain of Karaj. By describing 9 profiles the soil in 3 selected fields and gardens and taking into account the initial moisture conditions and monitoring their changes during the crop season or simulation period, the LEACHW model was implemented and the estimated moisture values of the model were measured with measured moisture values. The results were compared by means comparison test, sensitivity analysis of the model, and the model was again run on the basis of calibrated parameters and the amount of water lost and remaining in the soil profile during the growing season. At the output of the model, the amount of water lost and remaining in the soil profile was estimated. The results showed that modern irrigation systems were not effective in aquifer nutrition; therefore, one of the ways to increase water productivity is to reform traditional irrigation systems and move towards the development of new irrigation systems. Undoubtedly, the main task of developing new irrigation systems to ensure the country's food security is to optimize water use in the agricultural sector as the main consumer of water resources in the country.

    Keywords: Soil Moisture, Irrigation Systems, Karaj, LEACHW
  • سلیم فرزانه *، بهنام کامکار، رئوف سیدشریفی، سعید واحدی
    این تحقیق در سال‏ 1393 به منظور بررسی عکس ‏العمل هیبریدهای منوژرم چغندرقند تولیدشده در شرایط آب و هوایی مختلف به تنش خشکی و مقایسه هیبریدهای حاصل از تلاقی لاین‏ های مختلف چغندرقند تحت شرایط آب و هوایی متفاوت ازنظر جوانه ‏زنی و رشد گیاهچه در آزمایشگاه تکنولوژی بذر اداره اصلاح و تهیه بذر چغندرقند اردبیل تحت شرایط آزمایشگاهی به‏ صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک‏های کامل تصادفی با سه تکرار، انجام گردید. فاکتورهای آزمایش شامل بذر هیبرید‏های چغندرقند متشکل از 20 سطح (هیبریدهای حاصل از تلاقی 4 پایه پدری SHR. 1-P. 12،F-8662، FC709-2/24 وS1-88227 و 5 پایه مادری 436×7112، SB36×7112، 231×261، SB37×28874 و 419×SB36 که در دو منطقه ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل و ایستگاه تحقیقات کشاورزی مطهری (کمال آباد) واقع در کرج تولیدشده بود) و پتانسیل مختلف اسمزی با پنج سطح (0، 2-، 4-، 6- و 8- بار) بودند. در این تحقیق مولفه های جوانه زنی (حداکثر، سرعت و زمان تا شروع جوانه زنی) ، درصد بذر سبز شده، درصد گیاهچه غیرنرمال، طول ریشه چه و هیپوکوتیل و وزن خشک گیاهچه بررسی شدند. نتایج آزمایش نشان داد که تاثیر منطقه تولید بذر، تنش خشکی و همچنین تفاوت هیبریدهای مختلف چغندرقند بر روی درصد جوانه‏ زنی، سرعت جوانه‏ زنی، زمان تا شروع جوانه‏ زنی، درصد بذر سبز شده، درصد گیاهچه‏ های غیرنرمال، طول ریشه ‏چه، طول هیپوکوتیل و وزن خشک گیاهچه معنی‏ دار است. علیرغم اینکه در بذرهای تولیدی در ایستگاه کرج درصد جوانه‏ زنی به مراتب پایین‏تر بود ولی نکته مهم و قابل ‏توجه در این تحقیق این بود که سرعت جوانه‏ زنی در بذرهای تولیدی در ایستگاه تولید بذر کرج نسبت به بذرهای تولیدشده در اردبیل بیشتر بود. با کاهش پتانسیل آب درصد جوانه‏ زنی، سرعت جوانه ‏زنی، درصد سبز شدن، طول ریشه‏ چه و هیپوکوتیل و وزن خشک گیاهچه در بذرهای هیبریدهای مختلف تولیدشده در هر دو منطقه کاهش یافت و زمان تا شروع جوانه ‏زنی و درصد گیاهچه‏ های غیر نرمال افزایش یافت. ولی مقدار کاهش در بذرهای حاصل از مناطق مختلف تولید بذر متفاوت بود و در بذرهای تولیدشده در اردبیل مقدار کاهش در مولفه های جوانه‏ زنی و رشد گیاهچه نسبت به بذرهای تولیدشده در کرج کمتر بود؛ بنابراین بذرهای تولیدشده در منطقه کرج در مرحله جوانه ‏زنی نسبت به تنش خشکی از حساسیت بیشتری برخوردارند. در بین بذر هیبریدهای تولیدشده در هر دو منطقه، هیبرید 7112*436×SHR01-P. 12 بیشترین و هیبرید 419*SB36×S1-88239 کمترین درصد جوانه‏زنی را داشتند و هیبرید 261*231×SHR01-P. 12 و 28874*SB37×SHR01-P. 12 به ترتیب از بیشترین و کمترین سرعت جوانه ‏زنی برخوردار بودند.
    کلید واژگان: اردبیل, درصد سبز شدن, سرعت جوانه ‏زنی, کرج, هیبرید
    Salim Farzaneh*, Behnam Kamkar, Raouf Seyed Sharifi, Saeid Vahedi
    Introduction
    In many herbaceous species, the seeds are different in terms of germination capacity inside and between species and also inside the mass. Some of these variations may have a genetic origin, but many of them are related to the phenotypic characteristics of the seeds, which is caused by the local conditions in which the maturity of the seeds has taken place. These conditions include the combination of the microclimate that the seed experiences according to its position on the mother plant, also due to environmental conditions of the plant (environmental temperature, daytime, water availability, etc.). Some of the physiological and agronomic characteristics of plants play a role in their drought tolerance, and these characteristics are used to select drought-tolerant genotypes. One of the most important characteristics of drought tolerance is seed germination and seedling development under conditions of inaccurate moisture. Due to the proper establishment of seedling in the field and the production of vigorous seedlings indirectly related to the higher yield of the plant. This research was conducted to investigate the reaction of sugar beet monogerm hybrids produced in different climatic conditions to drought stress in the germination stage and seedling growth and to compare the hybrids obtained through crossing between advanced lines under different climatic conditions.
    Materials and Methods
    This research was conducted in 2014 as factorial based on randomized complete block design with three replications at the Laboratory of Seed Technology at Ardabil Sugar Beet Processing and Preparation office under laboratory conditions. . Experiment was carried out as factorial based on randomized complete block design with three replications. The factors included 20 hybrids seed (hybrids derived from the cross of five promising diploid cytoplasmic male sterile (CMS) lines (7112×SB36, SB37×28874, 7112×436, 419×SB36 and 261×231) and four diploid, pollinator lines (SHR.1-P12, F-8662, FC709-2/24 and S1-88239) which was produced in two regions of Ardebil and Karaj. and drought stress levels (control, -2, -4, -6 and -8 bar). Germination parameters were estimated in pleated filter paper and seedling growth parameters (root, shoot and weight) were evaluated in paper towels.
    Results and Discussion
    The results of the experiment showed although the percentage of germination in seed produced at Karaj station was far lower, but the important point in this research was that the germination velocity in seed produced at Karaj seed production station was higher than the seeds produced in Ardebi. Germination percentage, germination rate, percentage of emergence, root length and hypocotyl and seedling dry weight in different hybrids produced in both regions decreased with decreasing of water potential and the time to germination and abnormal seedling percentage increased However, the amount of reduction in seeds from different areas of seed production was different, and in seeds produced in Ardebil, the reduction in germination and seedling growth was lower than the seeds produced in Karaj. Among the hybrids produced in both regions, hybrid 7112*436×SHR01-P.12 had the highest and hybrid 419*SB36×S1-88239 had the lowest germination percentage, and the hybrid 261*231 × SHR01-P.12 and 28874*SB37 × SHR01-P.12 had the highest and lowest germination rates, respectively. Conclusion: The results of this experiment showed that germination percentage and seedling growth indices in the seeds produced in Karaj region were significantly lower than the seeds produced in Ardebil. Moreover, the tolerance to drought stress was also observed in seeds produced at the station Karaj was lower. Among the seeds of hybrids produced in both regions (Ardebil and Karaj) under severe drought stress, hybrid of 7112*436 × SHR01-P.12 had the highest germination percentage and seedling growth, and among the hybrids produced in each two regions of seed production and in all moisture treatments, hybrids 261*231 × SHR01-P.12, 261 * 231 × F-8662, 261 * 231 × FC709-2 / 24 and 261 * 231 × S1-88239, have the highest germination rates .
    Keywords: Ardabil, Emergence percentage, Germination velocity, Hybrid, Karaj
  • مظاهر معین الدینی *، محمدصالح علی طالشی، رخساره عظیمی یانچشمه
    آلودگی هوا یکی از مهم ترین مشکلات در کلانشهرها است. جهت تهیه برنامه جامع کاهش آلودگی هوا و در حقیقت پیشگیری از انتشار آلاینده ها بایستی در ابتدا مقدار و اهمیت انتشار آلاینده های مهم از منابع مختلف تعیین شود. لذا هدف از این مطالعه، بررسی میزان انتشار آلاینده های مهم هوا از منابع متحرک و مدل سازی و تعیین توزیع فضایی هر یک از آن ها در شهر کرج بود. برای این منظور با استفاده از مدل بین المللی انتشار از وسایل نقلیه (IVE) به تفکیک نوع وسایل نقلیه، ضرایب انتشار آلاینده های هوا تعیین شد. در نهایت میزان و توزیع انتشار سالانه آلاینده های ناشی از تردد وسایل نقلیه در شهر کرج محاسبه و با توجه به شبکه معابر شهر در GIS توزیع فضایی انتشار آلاینده ها نقشه سازی شد. نتایج مطالعه نشان داد که میزان حداکثر انتشار سالانه آلاینده ها شامل مونوکسیدکربن، اکسیدهای نیتروژن، اکسید های گوگرد، ترکیبات آلی فرار، ذرات معلق و دی اکسیدکربن به ترتیب 84/1688، 61/185، 26/6، 16/31، 54/120 و 04/33737 تن در سال است. نتایج نشان داد که انتشار ذرات معلق و اکسیدهای نیتروژن مرتبط با وسایل نقلیه سنگین و در معابر بزرگراهی و انتشار مونوکسیدکربن و آلاینده های آلی فرار مرتبط با وسایل نقلیه سبک و در معابر شریانی هستند. به علاوه ضریب انتشار اکسیدهای گوگرد برای وسائل نقلیه سنگین بیشتر بوده ولی درکل، میزان منتشر شده از وسائل نقلیه سبک تر به دلیل تعداد بیشتر آن ها نسبت به وسائل نقلیه سنگین بیشتر بود. همچنین بالاترین مقدار انتشار آلاینده ها در مناطق 3، 4 و 6 و پایین ترین مقدار در مناطق 1، 8 و 9 مشاهده شد.
    کلید واژگان: منابع متحرک, سیاهه انتشار, مدل IVE, کرج
    Mazaher Moeinaddini*, Mohammad Saleh Ali Taleshi, Rokhsare Azimi Yancheshmeh
    Air pollution is one of the most important problems in megacities. To provide comprehensive reduction plan for air pollution and pollutants emission prevention, first it must be estimated the amount and importance of major pollutants emission from various sources. The aims of this study were estimation the air pollutants emission from mobile sources and spatial modelling for each pollutant in Karaj. International vehicle emission model (IVE) was used to obtain air pollutants emission factors based on vehicle type. Finally, the annual pollutants emissions of vehicle fleet were calculated and spatial distribution of pollutants emissions based on traffic data and road networks were mapped in GIS environment. The results showed that the maximum annual emission of air pollutants including carbon monoxide (CO), nitrogen oxides (NOx), sulfur oxides (SOx), volatile organic compounds (VOCs), particulate matters (PM) and carbon dioxide (CO2) were estimated about 1688.84, 185.61, 6.26, 31.16, 120.54 and 33737.04 t y-1, respectively. The highways and the heavy vehicles were the major source for PM and NOx. In addition, the arterial roads and light vehicles were the main source for CO and VOCs. Despite the highest SOx emission factor was for heavy vehicles, the total SOx emission from light vehicles was higher than heavy vehicles because of their numbers. Also, the highest emissions amount of pollutants in municipal districts of Karaj were in 3, 4 and 6 and the lowest amount were in 1, 8 and 9.
    Keywords: Mobile Sources, Emission Inventory, IVE model, Karaj
  • محمد سعید جعفری نجف آبادی، عبدالمجید لیاقت، تیمور سهرابی
    تدقیق برآورد تبخیر-تعرق نقش مهمی در مدیریت بهینه و صرفه جویی آب در مزرعه دارد. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی دقت استفاده از داده های هواشناسی به هنگام (کوتاه مدت سه روزه) در برآورد تبخیر-تعرق گیاه (ETC) به منظور برنامه ریزی آبیاری گیاه ذرت در مقایسه با روش ها و داده های مرسوم است. در این پژوهش، تبخیر-تعرق مرجع به کمک نرم افزار FAO ETo Calculator محاسبه و با اعمال ضریب گیاهی، ETC محاسبه شد. دو گروه داده های هواشناسی جهت محاسبات استفاده شد. داده های پیش بینی سه روز آینده دما و میانگین های 10 ساله عوامل هواشناسی در دوره فصل رشد. بر اساس روش بیلان آب خاک، به کمک حسگرهای واترمارک، تبخیر-تعرق واقعی گیاه ذرت طی تابستان 93 در کرج به عنوان شاهد محاسبه گردید. مقایسه مقادیر تبخیر-تعرق واقعی ذرت در تابستان 93، میانگین 10 ساله تبخیر-تعرق گیاهی ذرت (سال های 2004 تا 2014 میلادی)، تبخیر-تعرق گیاهی حاصل از کاربرد داده های پیش بینی 3 روزه دما در تابستان 93 و تبخیر- تعرق گیاهی ذرت از ترکیب دمای پیش بینی 3 روزه در تابستان 93 و میانگین 10 ساله سایر متغیرهای هواشناسی، نشان داد که روش ترکیب داده های پیش بینی و بلندمدت هواشناسی با مقدار 6/ 551 میلی متر، کمترین اختلاف (2 درصد) و تبخیر-تعرق گیاهی با استفاده از داده های به هنگام دما به میزان 2/ 497 میلی متر، بیش ترین اختلاف (12 درصد) را با شاهد (64/ 565 میلی متر) دارد. در مجموع همه روش ها دارای مقادیر کم برآورد نسبت به شاهد هستند، که ضرورت تحقیقات بیشتر در این زمینه را نشان می دهد.
    کلید واژگان: داده های هواشناسی, حسگر واترمارک, بیلان آب خاک, تبخیر, تعرق, کرج
    M. S. Jafari, A. M. Liaghat, T. Sohrabi
    Accurate estimation of crop evapotranspiration has a major role in optimum agricultural water management. The aim of this study was to evaluate the accuracy of using real time (3days in-advance forecasts) temperature data for estimation of maize evapotranspiration comparing to conventional methods in Karaj, Iran. To achieve this goal, the crop evapotranspiration (ETc) was calculated using FAO ETo Calculator software. Two climatic data set were deployed for comparisons i.e. 10 years (2004-2014) mean values of meteorological data of maize growing season and real-time 3-days forecast of temperature. Actual values of evapotranspiration based on a water balance approach were measured using watermark sensors during the summer 2014 as a control treatment. Comparison of ETc measurements with estimations obtained by using different climatic data and also a combined set of data (real time and long term means) revealed that estimated values of ETc using combined weather dataset for amount of 551.6 mm/season and ETc values estimated using 3 days forecasts of air temperature (497.2 mm) had maximum (12%) and minimum (2%) difference with actual ETc values obtained by water balance method i.e.565.64 mm, respectively. Both proposed methods showed underestimation. Further studies are recommended for more scrutiny.
    Keywords: Evapotranspiration, Karaj, Soil water Balance, Real time data, Watermark sensor
  • مسلم سواری، منا درانی، حسین شعبانعلی فمی
    این پژوهش با هدف کلی واکاوی نقش تعاونی های تولید کشاورزی در دستیابی به توسعه پایدار در بخش کشاورزی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل اعضای تعاونی های فعال تولید بخش کشاورزی در سطح شهرستان کرج بود (1354N=) که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 168 نفر از آن ها برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسش نامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تایید شد (7/0α>). تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSSwin18 انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد اعضای تعاونی های مورد مطالعه دانش بالایی از توسعه پایدار ندارند. همچنین بر پایه تحلیل عاملی، نقش تعاونی های تولید بخش کشاورزی در توسعه پایدار کشاورزی در عامل های بهبود و اصلاح نظام بهره برداری، حفاظت از منابع خاک و احیای اراضی مخروبه کشاورزی، افزایش درآمد و توان اقتصادی تولیدکنندگان، خودکفایی در تولید و امنیت غذایی، افزایش توان تولید بیولوژیک خاک و ارتقای تنوع زیستی، مدیریت و مبارزه تلفیقی با آفات و بیماری های گیاهی، و حفاظت و بهره برداری پایدار از منابع ژنتیک گیاهی و جانوری طبقه بندی شد. همچنین موانع توسعه پایدار در بخش کشاورزی نیز در عامل های اقتصادی - اجتماعی، زیربنایی، منابع طبیعی - زیست محیطی و تکنولوژیکی طبقه بندی گردید.
    کلید واژگان: توسعه پایدار, تعاونی های تولید, کشاورزی پایدار, کرج
    M. Savari, M. Dorrani, H. Shabanali Fami
    The objective of the present study was analysis of agricultural production cooperatives in achieving sustainable development in agriculture. The statistical population of the study consisted of active members of agricultural production cooperatives in Karaj city (N=1354). 168 individuals were selected using Cochran sampling formula. The main research instrument was a questionnaire that its validity was obtained by a panel of experts and its reliability was confirmed by Cronbach''s alpha coefficient (α>0. 7). The data were gathered at a given time in 2014. Data analysis was performed using the SPSSwin18. The results showed that components of the studied cooperatives do not have perfect knowledge regarding to sustainable development. Also، factor analysis classified the role of agricultural production cooperatives to reach sustainable development into some factors including improving the utilization system، soil conservation and restoration of the degraded agricultural lands، increasing income and economic ability of producers، self-sufficiency and food security، enhancing the biological production and biodiversity، management of plant pests and diseases، and conservation and sustainable use of plant and animal genetic resources. Besides، obstacles of sustainable development in the agricultural sector were classified into the Socio – economic، infrastructure، natural resources – environmental and technological factors.
    Keywords: sustainable development, Production Cooperatives, Agricultural Sustainable, Karaj
  • حنانه آقاصفری محمد قربانی
    هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی وجوه متمایزکننده گرایش شهروندان به خرید از بازار میوه و تره بار و بازارهای موازی آن در شهر کرج می-باشد. آمار و اطلاعات با تکمیل 150 پرسش نامه از شهروندان در سال 1391 به دست آمد. نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل تمایزی چند گروهی در سه گروه خریداران از بازار میوه و تره بار، مغازه خرده فروشی و وانت بار میوه نشان می دهد که دریافت وجه به صورت غیرنقدی، ارائه فاکتور خرید، کیفیت بالاتر، درجه اهمیت میوه در سبد خانوار، برخورد فروشنده، دوره زمانی باز بودن گسترده تر، بهره بردن از سود توسط فروشنده آشناتر و مدت زمان اختصاصی به خرید میوه در هر دفعه بیش ترین نقش را در ایجاد تمایز بین دو گروه خریداران مغازه های خرده فروشی و خریداران از بازار میوه و تره بار در مقابل گروه خریداران از وانت بار ایفا می نمایند. علاوه بر این، نتایج این پژوهش حاکی از آن است که میزان هزینه ماهانه خانوار، میزان خرید ماهانه میوه، قدرت دست چین کردن، قیمت منطقی تر نسبت به کیفیت، بسته بندی، تحصیلات، تعداد دفعات خرید میوه توسط خانوار در ماه، تنوع بیش تر محصولات، اعتماد به قیمت های ارائه شده و فاصله نزدیک تر به ترتیب بیش ترین نقش را در ایجاد تمایز بین گروه خریداران از مغازه های خرده فروشی و گروه خریداران از بازار میوه و تره بار بر عهده دارند. در پایان پیشنهاد می شود که آموزش های لازم به منظور برخورد مناسب با خریداران به فروشندگان بازار میوه و تره بار داده شود. همچنین به بسته بندی میوه در بازار میوه و تره بار توجه بیش تری شود و این امکان فراهم شود که شهروندان بتوانند میوه ها را دست چین کنند.
    کلید واژگان: تحلیل تمایزی چند گروهی, بازار میوه و تره بار, مغازه خرده فروشی, وانت بار میوه, کرج
    H. Aghasafari, M. Ghorbani
    The main objective of the present study is to assess distinct aspects of citizens'' intention to buy fruits and vegetables from municipal markets and its parallel markets within Karaj city. The required data was collected by completing 150 questionnaires from Karaj citizens in 2013. Using the multi-Group discriminant analysis، analysis ofthe study results within the three groups including buyers from municipal markets، local shops and fruit pickups show that possibility for non-cash payment، presenting printed purchase receipts، a higher quality of product، degree of fruit importance in the household basket، seller’s behaviour، more openning hours، use the benefit of the more familiar seller، and length of time allocated to buy fruit play the greatest role in making a distinction between two groups of buyers including buyers from local shops and buyers from municipal markets against buyers from fruit pickups. In addition، the results of this study indicate that monthly household expenditures، number of monthly fruit purchase، possibility for customers to select his desired items، a reasonable price comapared to the product’s quality، appropriate packing، education، how often a household buy fruits in a month a wide variety of products، trust to the offered prices، distance to the market play the greatest role in making a distinction between two groups of buyers from local shops and buyers from municipal markets، respectively. Ultimately، it is suggested to train sellers how to behave properly withcustomers. In addition، it should be paid more attention to appropriate packing and to make it possible for the citizens to select their desired items themselves.
    Keywords: Multi, group discriminant analysis, Municipal market, Local shops, Fruit pickups
  • مهدیه سلطانی*، فرهاد عزیزی، محمدرضا چایی چی
    به منظور بررسی هیبریدهای جدید ذرت علوفه ای از نظر تحمل به تنش خشکی، آزمایشی در مزرعه موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج در تابستان سال 1389 انجام شد. طرح آزمایشی به صورت کرت های خرد شده بر پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. کرت های اصلی شامل سه سطح آبیاری 70، 100 و 130 میلیمتر تبخیر از سطح تشتک تبخیر استاندارد کلاس A تعیین گردید. تعداد 14 هیبرید ذرت شامل 11 هیبرید جدید و 3 هیبرید شاهد (KSC704، KSC720، KSC700) نیز در کرت های فرعی قرار داده شد. نتایج مشخص نمود که هیبرید شماره 10 در دو تنش ملایم و شدید جزو گروه تحمل کنندگان خشکی بوده و به عنوان هیبرید علوفه ای مناسب در شرایطی که احتمال وقوع تنش خشکی وجود دارد، شناسایی شد. هیبریدهای شماره 11 و1 با توجه به حساسیت در هر دو نوع تنش ملایم و شدید، برای محیط هایی که احتمال کم آبی وجود دارد قابل توصیه نیست. شاخص های مقاومت به خشکی MP، STI، HARM، GMP دارای همبستگی مثبت و معنی داری با یکدیگر بودند و بنابراین دارای ارزش گزینشی یکسانی برای انتخاب هیبریدهای مقاوم به خشکی ذرت هستند.
    کلید واژگان: هیبریدهای ذرت, تنش خشکی, عملکرد علوفه, شاخص های تحمل به خشکی, کرج
    M. Soltani*, F. Azizi, M. Chaichi
    To select the best drought tolerant forage maize hybrid، an experiment was conducted in seed and Plant Improvement Institute (Karaj)، in 2010. The experimental design was split plot based on randomized complete block with three replications. Three irrigation regimes (irrigating after 70، 100 and 130 mm evaporation from surface of class A pan) were considered as main factor and 14 maize hybrids (11 new hybrids and three commercial hybrids KSC700، KSC704 and KSC720) were assigned to the sub plots. Based on results، hybrid No. 10 was tolerant in both mild and severe drought stresses and is suggested for further researches. Hybrid No. 11 and 1 were the most sensitive hybrids in both mild and severe drought stresses and are not recommended for places with probability of drought stress during. Four indices of MP، GMP، STI and Harm have a high positive correlation with each other and forage yield in mild and severe drought stress can be used as indicators for choosing the best drought tolerant hybrids in the same conditions.
    Keywords: Maize hybrids, Drought stress, Forage yield, Drought Tolerance Indicators, Karaj
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال