به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "fatty acids" در نشریات گروه "کشاورزی"

  • کیمیا مومنی شیجانی، سید علی محمد مدرس ثانوی*، علی حیدرزاده، امیرمحمد عابدی

    با توجه به بحران آب و نیاز روزافزون مصرف کنندگان به روغن، لزوم مطالعات به جهت بهبود تولید دانه های روغنی و در راستای بهبود تغذیه و سلامت جامعه مشهود است بدین منظور این پژوهش با هدف بررسی عملکرد و ترکیبات روغن کاملینا تحت تاثیر محلول پاشی اوره و رژیم های آبیاری به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح  بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1400-1399 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس اجرا شد. در این پژوهش عوامل بررسی شده شامل رژیم های مختلف آبیاری در زمان گلدهی گیاه در چهار سطح به عنوان عامل اصلی  تعریف شد. این سطوح شامل آبیاری مطلوب (بدون تنش)، کم آبی ملایم، کم آبی متوسط و کم آبی شدید بود. که به ترتیب آبیاری تا زمانی ادامه یافت که رطوبت قابل استفاده گیاه در منطقه ریشه به 20، 40، 60 و 80 درصد برسد و سپس ادامه آبیاری تا حد ظرفیت زراعی مزرعه و عامل فرعی شامل کاربرد کود نیتروژن از منبع اوره به صورت محلول پاشی برگی در شش سطح (1%، 2%، 3%، 4% و محلول پاشی آب مقطر و عدم محلول پاشی) بود. با توجه به نتایج این پژوهش مشاهده شد که در شرایط آبیاری مطلوب، عملکرد دانه و مقدار روغن بیشترین مقدار را نشان دادند. عملکرد دانه در شرایط کم آبی ملایم نسبت به شاهد (آبیاری مطلوب) 83/12 درصد کاهش داشت و محلول پاشی اوره 1، 2، 3 و 4 درصد نیتروژن نسبت به شاهد (عدم محلول پاشی) به ترتیب 23/18، 95/27، 30/16 و 74/11 درصد عملکرد دانه را افزایش داد. استفاده از محلول پاشی کود اوره با غلظت 3% نیتروژن منجر به افزایش بیشتری در عملکرد دانه و مقدار روغن نسبت به سایر غلظت ها شد. عملکرد روغن در شرایط کم آبیاری ملایم و متوسط نسبت به شاهد (آبیاری مطلوب) به ترتیب 42/4 و 23/21 درصد کاهش داشت. همچنین محلول پاشی اوره 1، 2 و 3 درصد نیتروژن نسبت به شاهد (عدم محلول پاشی) به ترتیب 85/23، 37/35 و 81/23 درصد عملکرد روغن را افزایش داد. تیمار کم آبی ملایم و محلول پاشی اوره 4 درصد نیتروژن بیشترین مقادیر اسید چرب پالمیتیک، استئاریک، اولئیک و لینولئیک را ایجاد کرد. از سوی دیگر، بیشترین مقدار اروسیک اسید از تیمار آبیاری مطلوب و محلول پاشی اوره 1 درصد نیتروژن به دست آمد.

    کلید واژگان: اسید های چرب, آنتوسیانین, عملکرد دانه, عملکرد روغن, کلروفیل
    Kimia Momeni-Shijani, Seyed Ali Mohammad Modarres-Sanavy *, Ali Heidarzadeh, Amirmohammad Abedi
    Introduction

    Oilseeds are rich in fatty acids, hence they are of paramount importance. Fats and oils are recognized as primary sources of energy in human nutrition. Additionally, fat-soluble vitamins, which play a crucial role in maintaining human health, are supplied through the consumption of oilseeds in the body. Therefore, studying and researching oilseeds and their importance in today's nutrition is crucial. Camelina is an oilseed product belonging to the Brassicaceae family, which can adapt well to various environments and produce suitable oil for biological purposes. Due to its appropriate composition of unsaturated fatty acids such as oleic acid (omega-9), linoleic acid (omega-6), alpha-linolenic acid (omega-3), and low levels of saturated fatty acids, it is considered one of the highest quality edible oils.

    Materials and Methods

     This research aimed to investigate the performance and composition of camelina oil under the influence of urea foliar application and irrigation regimes in a split plot arrangement in randomized complete block design with three replications during 2021 growing season at the research farm of the Faculty of Agriculture, Tarbiat Modares University. In this study, the examined factors included different irrigation regimes at the flowering stage at four levels defined as the main factor. These levels included optimal irrigation (no stress), mild water deficit stress, moderate water deficit stress, and severe water deficit stress. Irrigation continued until the plant's available moisture in the root zone reached 20, 40, 60, and 80 percent, respectively, and then irrigation continued to the field capacity. The secondary factor included the application of nitrogen fertilizer from urea source as foliar spray at six levels (0% (distilled water spray), 1%, 2%, 3%, 4%, and no foliar spray (control)).

    Results and Discussion

    Under optimal irrigation conditions, seed yield and oil content showed the highest values, with the optimal irrigation treatment exhibiting the highest yield. In mild water deficit stress conditions, seed yield decreased by 12.83% compared to the control (optimal irrigation), while foliar application of nitrogen at concentrations of 1%, 2%, 3%, and 4% increased seed yield by 18.23%, 27.95%, 16.30%, and 11.74%, respectively, compared to the control (no foliar spray). In mild water deficit stress conditions, the use of nitrogen foliar spray at a concentration of 3% resulted in a greater increase in grain yield and oil content compared to other concentrations. Oil yield decreased by 4.42% and 21.23% in mild and moderate water deficit stress conditions, respectively, compared to the control (optimal irrigation). Additionally, foliar application of urea at concentrations of 1%, 2%, and 3% increased oil yield by 23.85%, 35.37%, and 23.81%, respectively, compared to the control (no foliar spray). Under severe water deficit stress conditions, the treatment with 2% nitrogen concentration led to the highest amount of seed oil, chlorophyll a, and chlorophyll b. Regarding the anthocyanin content, under severe water deficit stress conditions, foliar application of nitrogen at a concentration of 1% resulted in a greater increase in anthocyanin content compared to other treatments.

    Conclusion

    In optimal irrigation conditions, grain yield and oil content showed the highest values. In mild water deficit stress conditions, the use of foliar spraying of urea fertilizer with a concentration of 3% nitrogen led to a greater increase in grain yield and oil content than other concentrations. In severe water deficit stress conditions, urea fertilizer treatment with 2% nitrogen concentration resulted in the highest amount of  oil content and chlorophyll a and b.

    Keywords: Anthocyanin, Chlorophyll, Fatty Acids, Grain Yield, Oil Yield
  • سکینه یگانه*، سعید وحدت، منیژه بیابانی اسرمی، مهدی نیکو
    هدف

    این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات عناصر کمیاب بر رشد، محتوای روغن، پروفایل اسید های چرب و خواص سوخت بیودیزل جلبک Dunaliella salina انجام شد.

    مواد و روش ها

    سلول های D. salina در محیط کشت گیلارد (f/2) با شوری 117 گرم بر لیتر و با 19 تیمار غذای حاوی درصد های مختلف از عناصر کمیاب (25،، 50 و 75 درصد از غلظت اولیه محیط کشت گیلارد برای هر عنصر) و با 3 تکرار، رشد کردند. در انتهای آزمایش، وزن خشک، میزان چربی، اسید های چرب و خواص سوخت بیودیزل اندازه گیری شدند.

    نتایج

    وزن خشک جلبک به طور قابل توجهی تحت تاثیر غلظت های عناصر کمیاب قرار گرفت. حداکثر زیست توده جلبک و محتوای چربی در غلظت مس 75 درصد به مقدار23/98 ± 08/1425 میلی گرم بر لیتر و32/5 ± 374 میلی گرم بر زیست توده مشاهده شد که نسبت به تیمار شاهد افزایش چند برابری را نشان داد (05/0<P). اکثر متیل استر های اسید چرب بین C14-18 و C22:1n9 قرار داشتند. در تیمار کبالت 25 درصد بالاترین عدد ستان (69/82) و پاین ترین عدد ید (45/123) مشاهده شد که دارای تفاوت معنی دار با تیمار شاهد بود (05/0<P). بالاترین مقدار درجه غیراشباعیت در تیمار منگنز 25 درصد بصورت معنی دار مشاهد شد (05/0<P). بیشترین و کمترین میزان CFPP در تیمار کبالت 75 درصد (50/4 درجه سلسیوس) و کبالت 25 درصد (86/2- درجه سلسیوس) مشاهده شد که نسبت به تمیار شاهد دارای تفاوت معنی داری بودند (05/0<P).

    نتیجه گیری

    بیودیزل با کیفیت بالای به دست آمده از زیست توده جلبک D. salina رشد یافته در تیمار کبالت 25 درصد (عدد ستان بالاتر و اسید های چرب بلند زنجیره غیر اشباع پایین تر)، امکان کشت انبوه آن را برای تولید بیودیزل دارد چراکه با وجود تولید زیست توده کمتر، میزان چربی (92/197 میلی گرم بر زیست توده کل) بیشتر از تیمار شاهد (44/193 میلی گرم بر زیست توده کل) تولید می کند. حتی زیست توده جلبک D. salina که در معرض کمبود برخی از عناصر کمیاب قرار گرفته بود، توانای رشد به اندازه تیمار شاهد (همانند تیمار های روی، منگنز، کبالت و مولیبدات 75 درصد) و یا بیشتر (تیمار مس 75 درصد با مقدار زیست توده 08/1425 میلی گرم وزن خشک) را نشان داد. پتانسیل استفاده از محیط کشت گیلارد (f/2) تغیر یافته در بخش عناصر کمیاب می تواند در طول دوره پرورش بدون اینکه میزان زیادی از زیست توده را از دست بدهد (مانند زمانی که از شوک عناصر پر مصرف مانند نیتروژن و فسفر برای تولید چربی استفاده می شود)، مقدار چربی بیشتری را نسبت به تیمار شاهد حاصل کند.

    کلید واژگان: عناصر کم نیاز, زیست توده جلبک, سوخت زیستی, اسیدهای چرب
    Sakineh Yeganeh *, Saeid Vahdat, Manizheh Biabani Asrami, Mehdi Nikoo
    Objective

    This study was conducted to evaluate the effects of trace elements on growth, oils content, fatty acid profiles, and biodiesel properties of Dunaliella salina.

    Materials and methods

    Algae cells were grown in Guillard medium (f/2) with a salinity of 117 g/L and with 19 nutrient treatments containing different concentrations of trace elements (25, 50 and 75% of the initial concentration of Guillard medium), with 3 repetitions. At the end of the experiment, dry weight and some selected growth parameters, lipids content, fatty acids, and biodiesel fuel properties were determined.

    Results

    Dry weight of algae was significantly influenced by addition levels of trace elements. The maximum algal biomass and fat content were observed in CuSO4 with 75% of standard concentration (1425.1 mg/L and 374 mg/biomass, respectively) and was significantly higher than the control treatment (P < 0.05). Majority of the fatty acid methyl esters were between C14-18 and C22:1n9., The highest cetane number (82.7) and the lowest iodine value (123.5) were found in CoCl2 with 25% of the standard concentration treatment (P < 0.05). Among all treatments, the highest degree of unsaturation was observed in the 25% manganese treatment (P<0.05). The highest and lowest amount of CFPP was observed in cobalt 75% (4.50°C) and cobalt 25% (-2.86°C) treatments, respectively; being significantly higher than the control treatment (P<0.05).

    Conclusions

    High-quality biodiesel that was obtained from D. salina grown in CoCl2 with 25% of the standard concentration (higher cetane number and lower long-chain unsaturated fatty acids) showed the great potential for biodiesel production due to higher lipids content (197.92 mg/total biomass) than the control treatment (193.44 mg/total biomass) from lower mass quantity. The exposure of D. salina to trace elements deficiency revealed the ability of this algae to grow the same rate as control (in case of zinc, manganese, cobalt, and molybdate treatments 75%) or even higher growth (75% copper; 1425.1 mg/d.w.). The use of modified Guillard medium (f/2) could be beneficial during the cultivation period of D. salina to prevent biomass loss to some degree (e.g.  nitrogen and phosphorus shock), resulting in higher lipids production.

    Keywords: Trace Elements, Algae Biomass, Biofuel, Fatty Acids
  • Seyyed Ahmad Mousavi, Mehdi Nikoo*, Ali Haghi Vayghan

    The effects of storage of rainbow trout processing by-products at 4 ºC on fatty acid composition and nutritional values of hydrolyzed-derived oils were determined. Polyunsaturated fatty acids (PUFA, 39.97-43.70%) were the major fatty acids followed by monounsaturated (MUFA, 31.90-34.05%) and saturated (SFA, 19.27-22.59%) fatty acids. Among fatty acids, linoleic, cis vaccinic, and palmitic were the main fatty acids. N-6 fatty acids represented 34-38% while n-3 fatty acids were 4.5-6.6% of all fatty acids (P<0.05). Hypocholesterolemic/hypercholesterolemic ratio (h/H) index in oils was between 4.23 and 5.15. The highest value was found at day 2 while showed no changes among other storage times (P>0.05). Thrombogenic index (TI) at days 0 and 2 were the lowest among storage times while at days 5 it represented the highest value. However, the change was not significant (P>0.05). N-6/n-3 ratio ranged from 5.01 to 7.6. PUFA/SFA was between 1.77 and 2.29 and showed the highest value at day 2 while after 5 days significantly decreased (P<0.05). The highest fish lipid quality (FLQ) index was for fresh by-products (day 0) (P<0.05) and showed no differences from day 1 to 5 (P>0.05). Also, nutritive value index (NVI) ranged from 2.25 to 2.55 with no significant differences during storage (P>0.05). The sum of EPA and DHA was between 1.73 and 4.05% and decreased with increasing storage days (P<0.05). Polyene index (PI) decreased to the end of storage time up to 4 days compared with the fresh by-products and significantly decreased thereafter after 5 days (P<0.05). Results of the present study showed that fatty acid composition and nutritional quality of oils from hydrolysis-derived oils were influenced by the storage days to some degree.

    Keywords: Fish Processing By-Products, Storage, Fatty Acids, Nutritional Value, Oncorhynchus Mykiss
  • عاطفه بمپوری، سلیم شریفیان*، سراج بیتا
    در مطالعه حاضر میزان ترکیبات تقریبی (پروتئین، چربی، رطوبت و خاکستر)، پروفایل (کمیت و کیفیت) اسیدهای چرب و اسیدهای آمینه در بخش های مختلف ماهی شمسک بزرگ (Ilisha megaloptera) شامل (اسکلت اصلی، سر، باله شکمی و امعاء و احشاء، باله دمی و فیله) اندازه گیری گردید. نتایج ترکیبات تقریبی نشان داد که میزان این ترکیبات در بخش های مختلف به طور معنی داری با هم تفاوت داشته و در بسیاری از موارد، میزان درشت مغذی ها در بخش های ضایعات بالاتر از فیله بوده است. نتایج بررسی میزان اسیدهای چرب نشان داد که بخش های مختلف شمسک بزرگ حاوی سطوح بالایی از چربی های غنی از اسیدهای چرب چند غیر اشباعی بلند زنجیره امگا-3 (LC n-3 PUFAs) و بلند زنجیره تک غیراشباعی (LC MUFAs) می باشد. در میان PUFAها، EPA (ایکوزاپنتانوئیک اسید) و DHA (دوکوزاهگزانوئیک اسید) بالاترین درصد ها را در مقایسه با دیگر اسیدهای چرب چند غیر اشباعی داشتند. بالاترین میزان EPA و DHA به ترتیب در باله شکمی و امعاء و احشاء و برابر با 1/986 گرم در صد گرم (13/61درصد از کل اسیدهای چرب) و 5/124 گرم در صد گرم (35/11 درصد) وجود داشت. نسبت اسیدهای چرب امگا-3 به امگا-6 (n-3/n-6) در بخش های مختلف بدن متفاوت و بیش ترین آن برابر با 17/433و در باله شکمی و امعاء و احشاء وجود داشت. بالاترین درصد مجموع اسیدهای آمینه ضروری از کل اسیدهای آمینه نیز در باله شکمی و امعاء و احشاء (43/13درصد) وجود داشت. کمترین درصد اسیدهای آمینه ضروری با میزان 39/66درصد در باله دمی وجود داشت. میزان تمامی اسیدهای آمینه ضروری در تمامی بخش های ماهی شمسک به میزان قابل توجهی نسبت به میزان توصیه شده توسط FAO/WHO بالاتر بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بخش های مختلف ماهی شمسک بزرگ می تواند منبعی ایده ال از اسیدهای چرب بلند زنجیره چند غیراشباعی و اسیدهای آمینه ضروری باشد.
    کلید واژگان: شمسک بزرگ, ارزش تغذیه ای, ضایعات فرآوری, اسیدهای چرب, اسیدهای آمینه
    Atefeh Bampoury, Salim Sharifian *, Seraj Bita
    In the present study, the amount of proximate composition (protein, lipid, moisture, and ash) and the profile (quantity and quality) of fatty acids and amino acids in different parts of bigeye ilisha (Ilisha megaloptera) including (backbone, head, abdominal fin and viscera, caudal fin and fillet) were measured. The results of proximate composition showed that the amount of these compounds in different parts differed significantly and in many cases, the amount of macronutrients in waste parts was higher than fillet. The results of the analysis of fatty acids showed that different parts of the bigeye ilisha contain high levels of lipids rich in omega-3 long chain polyunsaturated fatty acids (n-3 LC-PUFAs) and long chain monounsaturated fatty acids (LC MUFAs). Among PUFAs, EPA (eicosapentaenoic acid) and DHA (docosahexaenoic acid) had the highest percentages compared to other polyunsaturated fatty acids. The highest amount of EPA and DHA was found in the abdominal fin and viscera, respectively, equal to 1.986 g/100g (13.61% of total fatty acids) and 5.124 g/100g (35.11%). The ratio of omega-3 to omega-6 fatty acids (n-3/n-6) was different in different parts of the body, and the highest ratio was 17.433 in the abdominal fin and viscera. The highest percentage of the total essential amino acids was also present in the abdominal fin and viscera (43.14%). The lowest percentage of essential amino acids with the amount of 39.66% was found in the caudal fin. The amount of all essential amino acids in all cuts of bigeye ilisha was significantly higher than the amount recommended by FAO/WHO. The results of the present study showed that different parts of bigeye ilisha can be an ideal source of long-chain polyunsaturated fatty acids and essential amino acids.
    Keywords: Bigeye Ilisha, Nutritional Value, Processing By-Products, Fatty Acids, Amino Acids
  • پریا اکبری*، سید احمدرضا هاشمی، الناز عرفانی فر

    نرم تنان خلیج فارس و دریای عمان دارای ارزش غذایی بالا با سطح بالای پروتئین، اسیدهای آمینه و اسیدهای چرب هستند و پژوهش های اندکی بر تعیین ارزش غذایی گونه های شناسایی شده، انجام شده است. این مطالعه، با هدف بررسی ارزش غذایی حلزون دریایی Babylonia spirata اسکله کنارک صورت پذیرفته است. 30 عدد حلزون دریایی (با میانگین طولی 1/12±22 میلی متر و میانگین وزنی 0/14±7/8 گرم) از بسترهای گلی و شنی اسکله کنارک (استان سیستان و بلوچستان) در جعبه های سرد به همراه یخ پودری نگهداری و به آزمایشگاه انتقال داده شدند و پس از شناسایی، صدف شکسته و بافت آن ها خارج شدند و برای سنجش ترکیب شیمیایی بدن، ترکیب اسیدهای چرب و اسیدهای آمینه استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان پروتئین، چربی، خاکستر، رطوبت و ماده خشک به ترتیب 18/75، 6/49، 3/30، 70/63 و 29/37درصد بود. مجموع اسید آمینه های ضروری و غیرضروری برابر 15/95گرم اسید آمینه بر میلی گرم بود. ارزش غذایی محتوای اسید آمینه حلزون نسبت به تخم مرغ 60/50درصد است. بیشترین میزان اسید آمینه در بافت حلزون به ترتیب ایزولوسین (4/23 میلی گرم برگرم بافت)، والین (3/06 میلی گرم برگرم بافت)، لیزین(1/10 میلی گرم برگرم بافت) و فنیل آلانین (1/09 میلی گرم بر گرم بافت) بود. در بررسی محتوای گروه های اسید چرب مشخص شد که بیشترین مقدار را در بین اسیدهای چرب اشباع شده به ترتیب پالمیتیک اسید (0/04±13/40درصد)، استئاریک اسید (0/23±6/29 درصد) و هپتادکانوئیک اسید (0/18±6/17 درصد) به خود اختصاص دادند. در بین اسیدهای چرب تک زنجیره غیر اشباع، ایکوزنوئیک اسید (0/33±20/8درصد) و پالمیتولئیک اسید (0/36±12/16درصد) به ترتیب بیشترین میزان را نشان دادند. در حالی که بیشترین میزان اسیدهای چرب غیر اشباع بلند زنجیره به ترتیب مربوط به لینولئیک اسید (0/24±20/27 درصد)، لینولنیک اسید (0/25±10/23درصد) و آراشیدونیک اسید (0/31±2/08درصد) بود. همچنین میزان ایکوزاسترنویک اسید و ایکوزاپنتانوئیک اسید به ترتیب 0/01±1/10 و 0/23±1/07 درصد گزارش شد. نتایج این تحقیق نشان داد که حضور اسیدهای آمینه (ایزولوسین) و اسیدهای چرب (لینولئیک اسید) به حلزون دریایی B.spirata ارزش اقتصادی بیشتری می بخشد.

    کلید واژگان: Babylonia Spirata, اسیدهای آمینه, اسیدهای چرب, ارزش غذایی, اسکله کنارک
    Paria Akbary *, Seyed Ahmadreza Hashemi, Elnaz Erfanifar

    The molluscs of Persian Gulf and Oman Sea have high nutritional value with high levels of protein, amino acids and fatty acids. Little researches have been done on determining the nutritional value of the identified species. This study was carried out with the aim of evaluating the nutritional value of the sea snail Babylonia spirata in Kanarak Wharf.Thirty sea snails (with an average length of 22±1.12 mm and an average weight of 7.8±0.14 g) from the mud and sand beds of Kanarak wharf (Sistan and Baluchistan province) were kept in cold boxes with powdered ice and transferred to the laboratory. Body chemistry, fatty acids and amino acids compositions were used. The results showed that the amount of protein, lipid, ash, moisture, and dry matter was 18.75, 6.49, 3.30, 70.63 and 29.37% respectively. Total essential amino acids and non-essential amino acids were equal to 15.95 g of amino acids/mg.The nutritional value of snail amino acid content is 60.50% compared to egg. The highest amount of amino acid in snail tissue was isoleucine (4.23 mg/g tissue), valine (3.06 mg/g tissue), lysine (1.10 mg/g tissue) and phenylalanine (1.09 mg/g tissue), respectively. In the analysis of the content of fatty acid groups, it was found that the highest amount among saturated fatty acids was palmitic acid (13.40±0.04%), stearic acid (6.29±0.23%), and heptadecanoic acid (6.17±0.18%) respectively.Among monounsaturated fatty acids (MUFA), eicosenoic acid (EPA, 20.80±0.33%) and palmitoleic acid (PA, 12.16±0.36%) showed the highest amount, respectively. While the highest amount of long-chain unsaturated fatty acids was respectively related to linoleic acid (LA, 20.27±0.24%), linolenic acid (LNA, 10.23±0.25%) and arachidonic acid (ARA, 2.08±31%). Also, the amount of eicosasterenoic acid (ETA) and eicosapentaenoic acid (EPA) was reported as 1.10±0.01 and 1.07±0.23%, respectively.The results of this research showed that the presence of amino acids (isoleucine) and fatty acids (linoleic acid) content, gives more economic value to sea snail B. spirata

    Keywords: Babylonia Spirata, Amino Acids, Fatty Acids, Nutritional Value, Kanarak Wharf
  • Zahra Salehian, Hamed Khalilvandi-Behroozyar *, Rasoul Pirmohammadi, Hadi Almasi, Nasrollah Ahmadifard

    This study aimed to investigate the effect of different culture mediums based on the Walne medium on the growth rate, chemical composition, and fatty acid (FA) profile in I. galbana and N. oculata. This experiment was done in a factorial design with two culture media (Walne and modified Walne media) and two microalgae species, including I. galbana and N. oculata. The results showed that the modified culture medium increased total and daily fresh and dried biomass production of I. galbana and N. oculata. Modified culture media increased crude fat (CF) and crude protein (CP) content and total and daily lipid production in both the studied species. However, in both the studied culture mediums, N. oculata had higher growth and production performance compared to I. galbana. Modified growth media also affects the FA profiles of the studied microalgae species. Total saturated and unsaturated FA content was not influenced by the growth medium but modified media increased poly unsaturated FA (PUFA) at the expense of mono unsaturated FA (MUFA). Omega- 3 FA content (linolenic acid, Eicosapentaenoic acid (EPA), Docosahexaenoic acid (DHA)) was increased as a result of the medium modification in both species (P<0.05). However, linoleic acid content was affected differently in I. galbana and N. oculata. The linoleic acid concentration was reduced in modified medium grown N. oculata but increased in I. galbana (P<0.05). Palmitic acid and stearic acid contents were also decreased in both of the studied species in the modified medium (P<0.05). This study develops microalgal cultivation using a modified Walne medium for higher CP, CF, EPA, DHA contents, the ratio of omega3: omega6 FA, and biomass production in N. oculata and I. galbana microalgae.

    Keywords: Microalgae, Modified Culture Media, Fatty Acids, PUFA, Feed Supplement
  • صابر سیف امیری، مهرداد یارنیا*، بهرام میر شکاری، فرهاد فرح وش، ورهرام رشیدی

    به منظور ارزیابی واکنش ارقام کلزا به قطع آبیاری آخر فصل از نظر اسیدهای چرب دانه، گلیکوزینولات و ویژگی های زراعی ارقام، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی مغان به مدت دو سال، طی سال های 98- 1396 اجرا شد. در این تحقیق دو عامل مورد بررسی قرار گرفت، آبیاری به عنوان عامل اصلی در سه سطح آبیاری معمول (شاهد) طبق نیاز گیاه و عرف منطقه، تنش کم آبیاری به صورت قطع آبیاری در مرحله خورجین دهی به بعد و قطع آبیاری در مرحله گل دهی به بعد و ارقام کلزا به عنوان عامل فرعی در 11 سطح شامل 003RGS، Sarigol، Zafar، Dalgan، Julius، Jacomo، Jerry، Jerom، Zabol-lo، 401Hyola و 4815Hyola بودند. در این بررسی عملکرد و اجزای عملکرد دانه کلزا در واکنش به تنش کم آبی حاصل از قطع آبیاری پس از گل دهی و خورجین دهی قرار نگرفتند و تنها تیمار تنش بعد از گل دهی به میزان 7/4 درصد از تعداد دانه در خورجین کاست. بیوماس نیز تنها در واکنش به اعمال تنش  9/2 درصد کاهش یافت. علی رغم نتایج فوق، ویژگی های روغن کلزا به شدت در واکنش به کم آبی قرار گرفت. میزان پالمتیک اسید در واکنش به کم آبی تا 6/32 درصد در رقم Jerom کاهش یافت، در حالی که میزان اسیدهای لینولئیک، اروسیک و گلیکوزینولات ها در واکنش به  کم آبی به ترتیب تا 4/84 درصد و7/148 درصد (در رقم Zafar) و 7/118 درصد (در رقم Jerom) افزایش یافتند. در این بررسی بیش ترین عملکرد دانه با 2986 و 2981 کیلوگرم در هکتار در ارقام Julius و RGS003 به دست آمد. در این ارقام، هر سه جزء عملکرد یعنی تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین و وزن هزار دانه در مقایسه با سایر ارقام بیش تر بودند. بین ارقام از نظر اسیدهای چرب پالمتیک، لینولنیک، لینولئیک، اولئیک و میزان گلیکوزینولات اختلاف بالایی به دست آمد. در کل، با توجه به عملکرد تولیدی و هم چنین مقادیر بالای اولئیک و لینولئیک اسید، ارقام ZafarوJulius  به عنوان ارقام برتر در نظر گرفته شدند.

    کلید واژگان: تنش خشکی, اسیدهای چرب, گلیکوزینولات, کلزا
    Saber Seifamiri, Mehrdad Yarnia*, Bahram Mirshekari, Farhad Farahvash, Varahram Rashidi

    To evaluate the response of different rapeseed cultivars to cut-off irrigation at the end of season on seed fatty acids, glycosinolates and agronomic characteristics of cultivars, a split plot experiment based on randomized complete block design with three replications in Moghan Research Center ,was conducted during 2014-2016 cropping season.Experimental treatments were levels of irrigation as the main factor in three levels, normal irrigation (control) according to plant needs and local customs, low irrigation stress in the form of irrigation cutting at the plowing stage and irrigation cutting at the flowering stage and Rapeseed cultivars as sub-factors in 11 levels included 003RGS, Sarigol, Zafar, Dalgan, Julius, Jacomo, Jerry, Jerom, Zabollo, 401Hyola, 4815 Hyola. In this study, the yield and yield components of rapeseed were not significantly affected by water stress after flowering and pods and only post-flowering stress reduced the number of seeds per pod by 4.7%. Biomass also decreased to 2.9% under the influence of stress. Despite the above results, the properties of rapeseed oil were strongly affected by water deficite. The amount of palmitic acid due to stress decreased to 32.6% (at Jerome cultivar), while the amount of linoleic and, erosic acids and glucosinolates under stress increased to 84.4%and 148.7% (at Zafar cultivar) and 118.7% (at Jerome cultivar). In this study, the highest grain yield  sa2986 and 2981 kg / ha was obtained in Julius and RGS003 cultivars. In these cultivars, all three components of yield as , yield of number of pods per plant, number of seeds per pod and 1000-seed weight were higher than with comparison of other cultivars.There was a high difference between cultivars for palmitic, lithinolenic, linoleic, oleic acids and glucosinolate. In general, Zafar and , Julius cultivars were the best cultivars due to their high  yield and oleic and linoleic acids content.

    Keywords: Drought Stress, Fatty Acids, Glycosinolates, Rapeseed
  • Fatemeh Nazoori *, Elaheh Zamanibahramabadi, Hossein Rezaei
    Since processing may affect the quality and benefits of foods, a study was conducted to compare some properties of fresh, sun-dried (constant water content of 4%) and oven-roasted (130 °C for 25 min) pistachio nuts of two cultivars. Carotenoid, iron, copper, manganese, and total saturated, total unsaturated, palmitic and linolenic fatty acids showed no statistical difference (P ≤ 0.05) among the samples. Comparing ‘Akbari’ cultivar, ‘Ahmadaghaei’ cultivar had less anthocyanin and less palmitoleic acid. Drying and roasting reduced antioxidant activity, flavonoid content, and arachidonic acid content, while increased kernel firmness, malondialdehyde and hydrogen peroxide. Chlorophyll content was higher in dried and roasted than fresh status in both cultivars. Stearic acid had a stable content in ‘Ahmadaghaei’, but increased by drying and roasting in ‘Akbari’. Oleic acid increased by drying and roasting in ‘Ahmadaghaei’. In ‘Akbari’, oleic acid first decreased by drying and then increased to the initial level by roasting. Linoleic acid decreased by drying and roasting in ‘Ahmadaghaei’. In ‘Akbari’, it revealed an increasing trend by drying, but again decreased to the initial content after roasting. It was concluded that the condition which was used in this experiment for drying and roasting the pistachios was not harmful and had some advantages which lead to better storage of pistachios.
    Keywords: Antioxidant, Fatty acids, Malondialdehyde, minerals, processing
  • Seyed Jalil Masoumi, Mohsen Mohit, Esmail Karami, Saeid Hadi
    Background

    Overweight and obesity are the most critical risk factors for chronic diseases. The quality of dietary fatty acids as one of the factors affecting fat accumulation has received little attention. This study investigates the association between dietary linoleic acid (LA) and alpha-linolenic acid (ALA) with body fat indices in a sample of healthy Iranian adults.

    Materials and Methods

    In this cohort-based cross-sectional study, 3,195 individuals aged 20 to 60 who participated in the Shiraz University of Medical Science Employees Health Cohort study were included. Dietary intake was assessed using a validated 118-item Food Frequency Questionnaire (FFQ), and body composition was assessed by the bioelectrical impedance analysis method. Multiple linear regression adjusted for relevant confounders was used to determine the associations.

    Results

    Mean dietary intake of LA was 14.20 ± 7.01 mg/day for men and 13.90 ± 6.71 mg/day for women. Additionally, the daily intake of ALA was 0.18 ± 0.18 mg/day in men and 0.17 ± 0.19 mg/day in women. Dietary intake of ALA for men had an inversely significant association with body fat mass (BFM) (β: -0.585, 95% CI: -1.137, -0.032, P=0.038), percentage of body fat (PBF) (β: -0.537, 95% CI: -0.945, -0.129, P=0.010), Visceral Fat Area (VFA) (β: -2.998, 95% CI: -5.695, -0.302, P=0.029), and Waist to Hip Ratio (WHR) (β: -0.689, 95% CI: -1.339, -0.040, P=0.038).

    Conclusion

    Higher dietary ALA intake was associated with lower BFM, BFP, VAF, and WHR in men. The present study confirms that ALA intake should be considered a preventive treatment to improve body composition. However, further research is recommended in this regard.

    Keywords: Fatty acids, Linoleic Acids, Alpha-linolenic Acid, Body Fat, Overweight
  • زهرا اصلانی*، احد هدایتی، بهروز اسماعیل پور
    سابقه و هدف
    گیاه سنجد تلخ (Hippophae rhamnoides L.) درختچه یا درخت خزان کننده از خانواده سنجد است. این گیاه از گونه های بومی مناطق ایران تورانی با رویشگاه های محدود و پراکنده در گچسر، هراز، ارسباران، خوی و الموت می باشد که یک گیاه معجزه آسای قدیمی، به دلیل غنی بودن از مواد فعال زیستی و تغذیه ای بسیار مورد توجه است. سنجد تلخ یکی از گونه های پیش آهنگ ارزشمند از نظر تثبیت کنندگی ازت برای خاک به شمار می رود و درختچه ای خزان کننده، مقاوم به سرما، خشکی و محیط های کم پوشش است. سنجد تلخ حاوی حدود 200 ترکیب تغذیه ای و زیست فعال است و میوه های این گیاه غنی از ترکیباتی مانند لیپیدها، کاروتنوییدها، آسکوربیک اسید و فلاونوییدها می باشد. با توجه به اهمیت دارویی و اکولوژیکی بالای گیاه سنجد تلخ و مطالعه ناکافی در ایران، به ویژه در زمینه ترکیبات فیتوشیمیایی این گیاه ارزشمند، هدف از این مطالعه، معرفی گیاه سنجد تلخ، ترکیبات فیتوشیمیایی و برخی کاربردهای آن در صنایع دارویی و غذایی است.
    مواد و روش ها
    این مقاله، مقاله ای مروری می باشد که مطالب آن از مقالات علمی منتشر شده بین سال های 2001 تا 2023 از پایگاهای علمی Google Scholar، Web of Science، Scopus و Pub Med گردآوری شده است.
    نتایج
    همه اندام های سنجد تلخ (میوه، برگ، ساقه، شاخه، ریشه و خار) به طور سنتی در پزشکی و مکمل های غذایی استفاده شده است. برگ ها و میوه های سنجد تلخ و روغن بدست آمده از آن سرشار از عناصر ماکرو، میکرو، ویتامین A، C، E، لیپیدها، کاروتنوییدها، اسیدهای آمینه، اسیدهای چرب غیراشباع و فنل ها هستند. در سال های اخیر، گزارش های متعددی در مورد فعالیت های دارویی سنجد تلخ ازجمله فعالیت های ضد سرطانی، ضد التهابی، ضد میکروبی و ضد ویروسی و توانایی آن در محافظت از قلب و عروق گزارش شده است. روغن بدست آمده از بذر و میوه سنجد تلخ شامل ترکیبات زیست فعالی مانند پالمیتولییک اسید (امگا 7) است که جزیی از لیپیدهای پوستی بوده و باعث تحریک فرایندهای ترمیم کننده در اپیدرم و بهبود زخم می شود. گلیکوزیدهای فلاونول از فراوان ترین ترکیبات فنلی موجود در سنجد تلخ هستند. فلاونوییدها از آنتی اکسیدان های موجود در سنجد تلخ، از تجمع پلاکت های خون جلوگیری می کنند، گردش خون را بهبود می بخشند، التهاب را کاهش داده و از رشد و گسترش سلول های سرطانی جلوگیری می کنند. سنجد تلخ در حال حاضر بدلیل فعالیت بالای آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی به عنوان یک افزودنی طبیعی در انواع محصولات غذایی استفاده می شود. سنجد تلخ به شکل های مختلفی مانند روغن، پودر خشک شده، آب میوه، قرص، نوشیدنی ها، میوه و چای استفاده می شود.
    نتیجه گیری
    گونه Hippophae rhamnoides علاوه بر ارزش تغذیه ای بالا به عنوان یک غذا، دارای مزایای اقتصادی متعددی به عنوان ماده اولیه برای مواد آرایشی، مواد غذایی، صنایع داروسازی و حفاظت از محیط زیست است. به دلیل تحمل زیاد آن در برابر سرما، خشکی، شوری، قلیایی و توانایی تثبیت نیتروژن در خاک، به عنوان محصولی ایده آل برای حفاظت از خاک و آب و بادشکن از مزرعه در زمین های حاشیه ای و مستعد فرسایش در خاک شناخته شده است.
    کلید واژگان: سنجد تلخ (Hippophae rhamnoides L.), پلی فنل ها, ویتامین ها, پراکنش, اسیدهای چرب
    Zahra Aslani *, Ahad Hedayati, Behrooz- Esmaielpour-
    Background and objectives
    Hippophae rhamnoides L. (sea buckthorn) is a deciduous shrub or tree in the Elaeagnaceae family. Sea buckthorn is one of the native species of the Turani regions of Iran, with limited and scattered habitats in Gachsar, Haraz, Arasbaran, Khoy, and Alamut. An old miraculous plant, it is highly regarded for its richness in bioactive and nutritional substances. Hippophae rhamnoides is one of the valuable precursor species in terms of nitrogen fixation for the soil. It is a storage shrub resistant to cold, drought, and low-cover environments. Sea buckthorn contains nearly 200 nutritional and bioactive compounds. This plant's fruits are rich in lipids, carotenoids, ascorbic acid, and flavonoids. The purpose of the present study, considering the high medicinal and ecological importance of the Sea buckthorn plant and the few studies in Iran, especially in the field of phytochemical compounds of this valuable plant, is to introduce the Sea buckthorn plant, its phytochemical compounds, and some of their uses in the pharmaceutical and food industries. 
    Materials and methods
    This article contains scientific papers published between 2001 and 2022 from Google Scholar, Web of Science, Scopus, and PubMed.
    Results
    All parts of sea buckthorn (fruits, leaves, stems, branches, roots, and thorns) have been traditionally used in medicine and food supplements. Sea buckthorn leaves, fruits, and oils are rich in macro and microelements, vitamins A, C, E, lipids, carotenoids, amino acids, unsaturated fatty acids, and phenols. In recent years, there have been several reports on the medicinal activities of sea buckthorn, including its anti-cancer, anti-inflammatory, antimicrobial, and antiviral activities and its ability to protect the heart and blood vessels. The oil obtained from the seeds and fruit includes bioactive compounds such as palmitoleic acid (omega 7), a part of skin lipids, and stimulates epidermis repair and healing wounds. Flavonol glycosides are one of the most abundant phenolic compounds in sea buckthorn. Flavonoids are antioxidants in sea buckthorn that prevent blood platelet accumulation and cancer cell spread. They improve blood circulation and reduce inflammation. As an antioxidant, antimicrobial, and other natural additive, sea buckthorn is used in various food products. In addition, it is used in diverse forms, such as oil, dried powder, fruit juice, pills, drinks, fruit, and tea.  
    Conclusion
    Besides its high nutritional value as a food, the genus Hippophae has several economic advantages as a raw material for cosmetics, food, pharmaceutical industries, and environmental protection. Due to its high tolerance to cold, drought, salinity, and alkalinity and the ability to fix nitrogen in the soil, it is an ideal product for protecting soil and water and windbreaks on marginal lands prone to soil erosion.
    Keywords: Hippophae rhamnoides, polyphenols, Vitamins, distribution, fatty acids
  • نسرین اکبری، رضا درویش زاده*
    آفتابگردان از مهم ترین گیاهان روغنی با بیش از 50 درصد مصرف تغذیه ای (رومیزی) می باشد. با توجه به تغییرات اقلیمی بحث توسعه ژنوتیپ های متحمل به تنش های غیر زیستی بیش از پیش مورد توجه است. در پژوهش پیش رو توان احیا بعد از تنش خشکی 30 درصد ظرفیت گلدانی، در دو ژنوتیپ DM-2 و H158A/H543R آفتابگردان روغنی 24 ساعت بعد از آبیاری با بررسی تغییرات فعالیت های آنزیمی در مرحله 8 برگی و کمیت و کیفیت محصول نهایی (روغن دانه) در مرحله گیاه بالغ ارزیابی شد. آزمایشات بر پایه طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار تحت شرایط کنترل شده انجام گرفت. بین ژنوتیپ ها از نظر محتوای آنزیم گایاکول، آسکوربات، لیپواکسیژناز و پرولین و همچنین سطح برگ، طول برگ، وزن ریشه، ارتفاع بوته و نسبت سدیم به پتاسیم ریشه در شرایط احیا اختلاف معنی داری مشاهده شد. بر اساس نتایج ارزیابی ها و تغییرات میانگین صفات در مقایسه دو شرایط نرمال و احیا و همچنین الگوی اسیدهای چرب دانه، ژنوتیپ DM-2 از توان احیای بالایی برخوردار است.
    کلید واژگان: آفتابگردان دانه روغنی, اسیدهای چرب, ظرفیت احیا, آنزیم های آنتی اکسیدانت, تنش خشکی
    Nasrin Akbari, Reza Darvishzaeh *
    Sunflower is one of the most important oilseed crops with more than 50% of nutritional (table) consumption. Considering the climate changes, the development of genotypes tolerant to abiotic stresses is more important than before. In the present research, the recovery capacity of two oilseed sunflower genotypes (DM-2 and H158A/H543R) was evaluated 24 hours after irrigation following sever drought stress (30% of field capacity) by evaluating the changes in enzymes activity at 8-leaf stage and quality and quantity of end product at adult plant stage. The experiments were conducted in frame of completely randomized design with 3 replications under controlled conditions. A significant difference was observed between genotypes in the terms of guaiacol, ascorbate, lipoxygenase and proline contents, as well as leaf area, leaf length, root weight, plant height and root sodium-potassium ratio in recovery conditions. Based on the results of the evaluations and changes in the mean of traits in the comparison of two normal and recovery conditions, as well as the pattern of fatty acids, genotype DM-2 has a high recovery ability.
    Keywords: Antioxidant Enzymes, Drought stress, Fatty acids, oilseed sunflower, recovery capacity
  • رئوف سید شریفی*، فرزاد عادل ساربانلار

    به منظور ارزیابی تاثیر نیتروژن استارتر و محلول پاشی با متانول بر گره زایی، مولفه های پرشدن دانه و عملکرد کمی و کیفی سویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه ایی در پارس آباد مغان استان اردبیل در سال 1401 اجرا شد. فاکتورهای آزمایشی کاربرد متانول در سه سطح)محلول پاشی با آب به عنوان شاهد، کاربرد 15 و 30 درصد حجمی) و سه سطح نیتروژن استارتر (عدم استفاده به عنوان شاهد، کاربرد 25 و 50 کیلوگرم نیتروژن استارتر در هکتار از منبع اوره) شامل می شدند. کاربرد مقادیر بالایی از نیتروژن استارتر (50 کیلوگرم در هکتار) تعداد گره در بوته (139 درصد)، تعداد نیام در بوته (37 درصد)، شاخص برداشت (9 درصد)، طول دوره پر شدن دانه (8 درصد) و محتوای اسیدهای چرب اولئیک، لینولئیک و لینولنیک را به ترتیب 7/14، 3/16 و 6/20 درصد در مقایسه با عدم کاربرد نیتروژن استارتر افزایش داد. هر چند که اختلاف آماری معنی داری در محتوای اسیدهای چرب غیر اشباع بین مقادیر 25 تا 50 کیلوگرم نیتروژن استارتر وجود نداشت. محلول پاشی 30 درصد حجمی متانول تعداد گره در بوته (2/15  درصد)، تعداد نیام در بوته (47 درصد)، شاخص برداشت (12 درصد) و طول دوره پرشدن دانه (پنج درصد) را در مقایسه با عدم کاربرد متانول افزایش داد. همچنین کاربرد مقادیر بالایی از نیتروژن استارتر و متانول، وزن خشک گره در بوته (2/26 درصد)، ارتفاع بوته (6/54 درصد)، تعداد دانه در بوته (109 درصد)، حداکثر وزن دانه (3/45 درصد)، سرعت پرشدن دانه (1/14 درصد)، دوره موثر پر شدن دانه (28 درصد) و عملکرد دانه (61 درصد) را در مقایسه با عدم کاربرد نیتروژن استارتر و متانول افزایش داد. در این بررسی به نظر میرسد کاربرد 50 کیلوگرم نیتروژن استارتر و محلول پاشی 30 درصد حجمی متانول برای بهبود گره زایی، عملکرد دانه و اسیدهای چرب غیر اشباع میتوان پیشنهاد نمود.

    کلید واژگان: اسیدهای چرب, اوره, دوره پر شدن دانه, تثبیت زیستی نیتروژن, لینولئیک اسید.
    Raouf Seyed sharifi *, Farzad Adel sarebanlar

    In order to study the effects of starter nitrogen and foliar application with methanol on nodulation, grain filling components and quantitative and qualitative yield of soybean (Glycine max L.), an experiment was carried out as factorial based on randomized complete block design with three replications at the farm at Parsabad of Mogan from Ardabil province in 2022. Factors experimental were included application of methanol at three levels (foliar application with water as control, application 15 and 30 volume percent) and three levels of starter nitrogen (no application as control, application of 25 and 50 kg/ha) by urea. The highest rate of nitrogen application (50 kg/ha) increased the number of nodules per plant (139%), number of pod per plant (37%), harvest index (9%), grain filling period (8%), oleic acid, linoleic acid and linolenic acid (14.7, 16.3 and 20.6% respectively) in comparison with no application of starter nitrogen. Hovewer, there were no significant difference in oleic acid, linoleic acid and linolenic acid between 25 and 50 kg/ha starter nitrogen. Foliar application of 30 volume percent of methanol increased the number of nodules per plant (15.2%), number of pod per plant (47%), harvest index (12%) and grain filling period (5%) in comparison no foliar application of methanol. Also, the highest rate of starter nitrogen and methanol application increased dry weight of nodules per plant (26.2%), plant height (54.2%), number of grain per pod (109%), maximum of grain weight (45.3%), grain filling rate (14.1%), effective grain filling period (28%) and grain yield (61%) in comparison no application of starter nitrogen and methanol. In this study, it seems that application of 50 kg/ha starter nitrogen and foliar application of 30 volume percent of methanol can be suggested for improve of nodulation, grain yield and unsaturated fatty acids.

    Keywords: Biological nitrogen fixation, grain filling period, fatty acids, linoleic acid, urea
  • شقایق نوروزی، سید پژمان حسینی شکرابی*، هومن رجبی اسلامی

    در این مطالعه، تاثیر فقدان و کمبود فسفر (دی پتاسیم فسفات؛ K2HPO4) بر نرخ رشد، زی توده، محتوای بیوشیمیایی و پروفایل اسیدهای چرب ریز جلبک دسمودسموس (Desmodemus sp.) به مدت 14 روز مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، ریز جلبک دسمودسموس در محیط های کشت شامل فاقد فسفر (P0)، 10 (P10)، 20 (P20)، 30 (P30) و 40 میلی گرم بر لیتر (P40) کشت شدند. تیمار P40 به عنوان گروه شاهد، مقدار فسفر مورد نیاز در محیط کشت استاندارد BG11 را داشت. بر این اساس، بیشترین تراکم سلولی، نرخ رشد ویژه و تولید زی توده در روز چهاردهم به طور همزمان در تیمارهای P20، P30 و P40 ثبت شد که اختلاف معنی داری را با دو گروه دیگر نشان داد (0/05>P). علاوه بر این، بیشترین میزان کلروفیل a نیز در این سه گروه ثبت شد که افزایش معنی داری را در مقایسه با گروه بدون فسفر نشان دادند (0/05>P). کمترین میزان کلروفیل b در P0 (1/62 میلی گرم در لیتر) در مقایسه با سایر گروه های آزمایشی ثبت شد (05/0<p). آنالیز ترکیبات بدنی نشان داد که بیشترین میزان تولید چربی (14/93میلی گرم در لیتر در روز) در تیمار P20 مشاهده شد که اختلاف معنی داری را با سایر گروه های آزمایشی به جز P10 (13/17 میلی گرم در لیتر در روز) داشت (0/05>P). از سوی دیگر، بالاترین نرخ تولید پروتئین در گروه های P30 و P40 اندازه گیری شد (0/05>P) و بیشترین نرخ تولید کربوهیدرات (10/55میلی گرم در لیتر در روز) در P40 بدون اختلاف معنی داری با P30 (8/87 میلی گرم در لیتر در روز) مشاهده شد. بالاترین میزان اسیدهای چرب اشباع در P0 (47/66 درصد از کل چربی) و بالاترین اسیدهای چرب غیر اشباع بلند زنجیره در تیمارهای P40 (30/58درصد از کل چربی) بدون اختلاف معنی دار با P30 (33/29 درصد از کل چربی) ثبت شد. براساس نتایج می توان بیان نمود که غلظت 20 میلی گرم بر لیتر غلظت مناسبی برای پرورش ریزجلبک دسمودسموس جهت تولید سوخت زیستی بوده درحالی که غلظت 40 میلی گرم بر لیتر غلظت مناسبی برای پرورش ریزجلبک جهت کاربرد در صنایع غذایی و خوراک آبزیان دارد.

    کلید واژگان: استرس, اسیدهای چرب, ریزجلبک, چربی, کلروفیل
    Shaghayegh Norozi, Seyed Pezhman Hosseini Shekarabi *, Houman Rajabi Islami

    In this study, the effect of lack and phosphorus deficiency (dipotassium phosphate; K2HPO4) on the growth rate, biomass, biochemical content, and fatty acid profile of Desmodemus sp. was investigated for 14 days. Accordingly, Desmodesmus microalgae were grown in culture media containing no phosphorus (P0), 10 (P10), 20 (P20), 30 (P30), and 40 mg/liter (P40). The P40 treatment was considered as a control group that had the amount of phosphorus required in the standard culture medium BG11. Based on the results, the highest cell density, specific growth rate, and biomass production were simultaneously recorded in the P20, P30, and P40 treatments on the 14th day of culture, which showed a significant difference from the other two groups (P<0.05). In addition, the highest chlorophyll a was also recorded in these three groups, which showed a significant increase compared to the group without phosphorus (P<0.05). The lowest chlorophyll b was recorded in P0 (1.62 mg/L) compared to other experimental groups (P<0.05). The analysis of body composition showed the highest amount of lipid productivity (14.93 mg/liter per day) in P20 treatment, which has a significant difference with other experimental groups, except for P10 (13.17 mg/liter per day) (P<0.05). The highest protein productivity rate was measured in P30 and P40 groups (P<0.05) and the highest carbohydrate productivity rate (10.55 mg/L per day) was measured in P40 without significant difference with P30 (8.87 mg/l per day). The highest amount of saturated fatty acids was observed in P0 (47.66% of total fat) and the highest long-chain unsaturated fatty acids in P40 treatment (30.58% of total fat) without significant difference with P30 (29.33% of total fat). Based on the results, the concentration of 20 mg/liter of phosphorus is a suitable concentration for the cultivation of Desmodesmus sp. microalgae for the production of biofuel, while the concentration of 40 mg/liter of phosphorus is a suitable concentration for the cultivation of the microalgae for using in the food and aquafeed industries.

    Keywords: Stress, Fatty Acids, Microalgae, Lipid, Chlorophyll
  • Y. Baniesmaeili, A. Akbarzadeh*, F. Abdollahi, M. Niroonamd

    Moringa oleifera is an important herbal plant with a valuable source of major essential nutrients and nutraceuticals. In this study, we supplemented the diet of Litopenaeus vannamei with different levels of M. oleifera leaf powder (MLP) and extract (MLE) and evaluated the growth, survival, body and fatty acid composition, hemolymph biochemistry, antioxidant status, and salinity stress resistance after six weeks of feeding. In total, 840 shrimp (2.6±0.02 g) were divided into seven groups including the shrimp fed with the basal diet (control), and the diets containing different levels of MLP [25 (MLP25), 50 (MLP50), and 100 (MLP100) g kg-1] and MLE [0.25 (MLE0.25), 0.5 (MLE0.5), and 1.0 (MLE1.0) %]. The results showed a lower FCR value in MLP25 and MLE0.5 fed shrimp as well as a higher survival rate in MLP100 and MLE0.5 fed shrimp than those of the control group. Dietary MLP enhanced the body contents of lipid and fatty acids (i.e., the pentadecanoic acid and the omega-3 and -6 polyunsaturated fatty acids). The MLP100 diet remarkably enhanced the hemolymph total protein, albumin, aspartate aminotransferase (AST), and alanine aminotransferase (ALT) levels of shrimp. On the other hand, the AST and ALT activities were significantly reduced in the shrimp fed with MLP25, MLE0.25 and MLE0.5 diets. MLP and MLE in the diet of shrimp also led to a significant increase in the hemolymph antioxidant enzymes activity. Moreover, the shrimp fed with MLP50 diet showed a significantly higher survival rate in response to the high salinity stress compared to the control group. In conclusion, the supplementation of both MLP and MLE in the diet of L. vannamei showed beneficial effects on the performance of the shrimp farming industry.

    Keywords: Shrimp, Moringa, Growth, Fatty acids, Antioxidant capacity
  • علی امین بیگی، جلال جلیلیان*، حمیدرضا چقازردی، دانیال کهریزی، راضیه خلیل زاده
    مقدمه و اهداف

    مدیریت کود و آبیاری از عوامل مهم در کشت کاملینا در شرایط تنش کم آبی می باشند. هدف از این آزمایش دستیابی به بهترین ترکیب کودی برای افزایش عملکرد، کیفیت علوفه و اسیدهای چرب دانه کاملینا در سطوح مختلف آبیاری در راستای کشاورزی پایدار است.

    مواد و روش ها

    این آزمایش در دو سال زراعی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای دیم، یکبار آبیاری و دوبار آبیاری به عنوان کرت های اصلی و تیمارهای کودهای شیمیایی، کودهای آلی-زیستی و شاهد (بدون کود) کرت های فرعی بودند. در این آزمایش خصوصیات کمی و کیفی علوفه، دانه کاملینا و میزان اسیدهای چرب دانه اندازه گیری شدند.

    یافته ها

    کاربرد کودهای آلی- زیستی و شیمیایی موجب افزایش معنادار قابلیت هضم، چربی خام و خاکستر علوفه گردید. بیشترین عملکرد خشک علوفه (4/2122 و 5/2018 کیلوگرم در هکتار) به ترتیب از تیمارهای کود شیمیایی و کود آلی-زیستی و بالاترین میزان عملکرد دانه از تیمار دوبار آبیاری تکمیلی و استفاده از کود شیمیایی به دست آمد. استفاده از کود آلی-زیستی، موجب افزایش 49/25 درصدی عملکرد کاملینا در شرایط دیم گردید. کود آلی-زیستی در تمام سطوح آبیاری بیش ترین تاثیر بر پالمیتیک اسید، اسیداستیاریک، ایکوزادیانوییک اسید نسبت به کاربرد کود شیمیایی داشت.

    نتیجه گیری

    اگرچه کاربرد کودهای شیمیایی در شرایط دوبار آبیاری، بیشترین تاثیر را بر صفات کاملینا داشت ولی استفاده از کودهای آلی-زیستی تحت شرایط دیم و یا کم آبیاری را می توان به دلیل افزایش قابل ملاحظه عملکرد دانه، کیفیت علوفه و ترکیب مناسب اسیدهای چرب روغن کاملینا در منطقه مورد آزمایش توصیه کرد.

    کلید واژگان: اسیدهای چرب, پروتئین, سطوح آبیاری, عملکرد, کود
    Ali Aminbaigi, Jalal Jalilian *, Hamidreaz Chaghazardi, Danial Kahrizi, Razieh Khalilzadeh
    Background & Objective

    Fertilizer management and irrigation are important factors in camellia cultivation at water deficit stress condition. The purpose of this experiment is to obtain the best fertilizer composition for increase yield, forage quality, and fatty acid of camellia seed at different irrigation levels for sustainable agriculture.

    Materials & Methods

    This 2-years experiment were performed in 2017-2018 and 2018-2019 as a split-plot based on RCBD with four replications. The main plots included: rainfed, once irrigation, and twice irrigation. The sub-plots included: chemical fertilizers, bio-organic and control (without fertilizer). In this experiment, quantitative and qualitative characteristics of forage and camellia seeds and the amount of fatty acids of camellina seed were determined.

    Results

    The application of bio-organic and chemical fertilizers significantly increased dry matter digestibility, crude fat, and forage ash. The highest yield of dry forage (2122.4 and 2018.5 kg ha-1) was obtained from chemical fertilizer and bio-organic treatments respectively, and the highest grain yield (2018.9 kg ha-1) was obtained from twice irrigation treatments and the use of chemical fertilizer. The use of bio-organic fertilizers increased camelina yield by 25.49% in rainfed conditions. Bio-organic fertilizers at all levels of irrigation had the greatest effect on palmitic acid, stearic acid, eicosadienoic acid compared to the chemical fertilizers.

    Conclusion

    Although use of chemical fertilizers under twice irrigation showed the highest effect on camellina traits, but use of bio-organic fertilizers under rainfed or low irrigation conditions can be recommended due to a significant increase in grain yield, forage quality and fatty acid composition.

    Keywords: Fatty acids, Proteins, irrigation levels, Yield, Fertilizer
  • علی اصغر زینانلو*، هاجر تاجیک

    سرمای شدید یکی از مهمترین عوامل محدود کننده کشت و تولید زیتون است. در این پژوهش با هدف ارزیابی و انتخاب ارقام متحمل به سرما، ارقام گروسان، ابوسطل، کرونیکی، چوار، سیاب و کلافرج، در شرایط تیمار سرما در پنج سطح (شاهد بدون سرما، 9-، 11-، 13- و 15- درجه سانتی گراد) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونه های برگ در بهمن، اسفند 1393و فروردین1394 از ایستگاه تحقیقات زیتون طارم تهیه و در آزمایشگاه پژوهشکده میوه های معتدله درکرج تیمارهای مورد نظر اعمال شد. تیمارهای سرمایی بر روی نمونه های برگ مربوط به اسفند انجام شد. صفات مورد اندازه گیری شامل میزان نشت یونی، ضخامت برگ و محتوای نسبی آب برگ، مقدار کلسیم، پتاسیم، نیتروژن، قندکل و اسیدهای چرب اولییک و لینولییک برگ بود. نتایج نشان داد کمترین ضخامت برگ مربوط به رقم کرونیکی با میانگین 42/0 میلی متر بود. بیشترین مقدار قندکل در برگ گروسان (83/4 درصد) و کمترین مقدار آن در کرونیکی (2/2 درصد) بدست آمد. اثر متقابل رقم × تنش سرما بر تغییرات نشت یونی نشان داد که در تیمار 9- درجه سانتی گراد بیشترین تغییرات نشت یونی نسبت به دمای شاهد در رقم سیاب (26/53 درصد) و پس از آن رقم کرونیکی (59/48درصد) بود. در دمای 11- درجه بیشترین نشت یونی مربوط به رقم کلافرج (39/73 درصد) بود. تغییرات نشت یونی در بین تیمارهای تنش سرما تفاوت معنی دار داشت. مقدار نشت یونی با کاهش دما تا 15- درجه سانتی گراد روند افزایشی داشت. مقایسه میانگین ها نشان داد رقم ابوسطل و گروسان کمترین نشت یونی (به ترتیب 60 و 86/60 درصد) را داشتند. میزان اسید اولییک با میزان اسید لینولییک همبستگی منفی و معنی دار (*490/0- =r) داشت. میزان محتوای نسبی آب برگ تنها با میزان پتاسیم برگ دارای همبستگی مثبت و معنی دار (*533/0 = r) بود. ضخامت برگ همبستگی متبت و خیلی معنی داری با میزان اسید اولییک (**878/0 = r) و معنی دار با میزان اسید لینولییک (*545/0 =r) داشت. ضریب همبستگی بین میزان کربوهیدارت کل با میزان اسید لینولییک مثبت و خیلی معنی دار (**804/0= r)  بود. با توجه به نتایج حاصله از این پژوهش ارقام ابوسطل و گروسان به عنوان ارقام متحمل به تنش سرما و ارقام کرونیکی، سیاب و کلافرج ارقام حساس به تنش سرما شناسایی شدند.

    کلید واژگان: زیتون, نشت یونی, ضخامت برگ, محتوی نسبی آب برگ, پتاسیم, اسید های چرب
    A. Zeinanloo *, H. Tajik

    Severe cold is one of the most important limiting factors for olive production. This research aimed to evaluating and selecting cold-tolerant olive cultivars. Therfore, six olive cultivars including; Grossane, Abusatl, Koroneiki, Chavar, Siab and Kolafaraj were evaluated under five cold treatments (Control, -9°C, -11°C, -13°C and -15°C). Electrolyte leakage, leaf thickness and relative water, nitrogen, calcium, potassium, total carbohydrate, oleic and linoleic acids contents of the leaves of olive cultivars were measured. The results indicated that the lowest leaf thickness related to cv. Koroneiki with average of 0.42 mm. The highest total carbohydrate was in the leaves of Grossane (4.83%) and the lowest in Koroneiki (2.20%). The cultivar × cold treatment interaction effect showed that in the -9°C, the highest changes in electrolyte leakage, as compared to the control temperature, was in cv. Siab (53.26%) and Koroneiki (48.59%). At the -11°C, the highest electrolyte leakage related to Kolafaraj (73.39%). There was significant difference between cold treatments for electrolyte leakage. As the temperature decreased to -15°C, electrolyte leakage increased. Mean comparison showed that cv. Abusatl (60.0%) and Grossane (60.86%) had the lowest electrolyte leakage. Correlation coefficient between oleic acid and linoleic acid contents was negative and significant (r = -0.490*). Relative water content had positive and significant correlation coffeieceint (r = 0.533*) with leaf potassium content. Leaf thickness had positive and highly significant correlation with oleic acid (r = 0.878**), and significan with linoleic acid (r = 0.545*). Correlation coefficient between total carbohydrate and linoleic acid was positive and significant (r = 0.804**). Based on the results of this research cv. Abusatl and Grossane were cold tolerant, and cv. Koroneiki, cv. Siab and cv. Kolafaraj were cold sensitive.

    Keywords: Olive, electrolyte leakage, leaf thickness, leaf relative water content, potassium content, fatty acids
  • حمیدرضا ذاکرین*، سعید سیف زاده، سید علیرضا ولدآبادی
    کلزا (Brassica napus L.) دارای 40 تا 46 درصد روغن و غنی از اسیدهای چرب غیر اشباع می باشد و ارزش غذایی بالایی دارد. تنش های غیر زنده از قبیل تنش خشکی سبب کاهش عملکرد کمی و کیفی بسیاری از گیاهان زراعی در کشورهای در حال توسعه می شود. به منظور ارزیابی اثر کاربرد برگی عناصر ریزمغذی روی و آهن بر رشد و عملکرد کلزا تحت شرایط کم آبیاری، این آزمایش در سال زراعی 1399-1389 در دو منطقه قزوین و کرج به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح آبیاری: 1- آبیاری کامل، 2- قطع آبیاری از مرحله گل دهی و 3- قطع آبیاری از مرحله خورجین دهی و چهار سطح عناصر ریزمغذی: 1- صفر (به عنوان شاهد)، 2- کاربرد برگی روی، 3- کاربرد برگی آهن و 4- کاربرد برگی روی + آهن، به صورت فاکتوریل 4 × 3 به-عنوان کرت های اصلی و دو رقم کلزا: 1- آرجی اس300 و 2- ساری گل به عنوان کرت های فرعی بودند. نتایج نشان داد که عملکرد دانه، محتوای رطوبت نسبی برگ و اسیدهای چرب لینولییک، پالمیتیک و استیاریک به ترتیب در واکنش به تنش خشکی ناشی از قطع آبیاری از مرحله گل دهی و کمبود عناصر ریزمغذی، کاهش یافت و محلوپاشی برگی روی + آهن صفات اشاره شده در بالا را به ترتیب، 13/136، 2/8، 72/7، 87/12 و 55/22 درصد افزایش داد. صفات مقاومت روزنه ای، دمای سایه انداز، پرولین، کربروهیدرات محلول و اسیدهای چرب اولییک، لینولنیک و اروسیک تحت شرایط قطع آبیاری از مرحله گل دهی در مقایسه با آبیاری کامل افزایش پیدا کرد. نتایج نشان داد که کاربرد تلفیقی روی و آهن به صورت محلول پاشی از طریق کاهش مقاومت روزنه ای، افزایش هدایت روزنه ای و محتوای نسبی آب برگ سبب افزایش عملکرد دانه کلزا تحت شرایط تنش خشکی گردید.
    کلید واژگان: اسیدهای چرب, تنش خشکی, پرولین, مقاومت روزنه ای, عملکرد دانه
    Hamid Reaz Zakerin *, Saeed Sayfzadeh, Sayed Alireza Valadabady
    Rapeseed (Brassica napus L.) containes 40 – 46 percent oil and rich in unsaturated fatty acids such as oleic and linoleic and has a high nutritional value. The abiotic stresses such as drought stress causes to decline the quantitative and qualitative yield of many field crops in developing countries. In order to evaluate the foliar application effects of Zn and Fe micronutrients on growth and yiels of rapeseed under deficite irrigation condition, this experiment was carried out as factorial based on complete block design with three replications in two regions of Qazvin and Karaj, Iran 2019 cropping season. Three levels of irrigation regims including whole irrigation, cutoff irrigation from flowering stage and cutoff irrigation from silique stage and four levels of micronutrients including zero (as check), foliar application of Zn, Fe and Zn + Fe as 3×4 factorial as main plot and two varieties of rapeseed as sub plot comprised experimental treatments. Results showed that seed yield, relative water content and some fatty acids such as linoleic, palmitic and stearic deccreased in response to drought stress caused by cutoff irrigation from flowering stage and micronutrients deficiency and foliar spraying of Zn + Fe enhanced them equal 136.13, 8.20, 7.72, 12.87 and 22.55 percent, respectively. Some evaluated traits such as stomatal resistance, prolin, soluble carbohydrates and oleic, linolenic and erucic fatty acids increased under cutoff irrigation condition from flowerin stage compared to whole irrigation. Result showed that integrated application of Zn and Fe as foliar spraying through increasing of stomatal resistance and increasing of stomatal conductivity and relative water content caused to enhance seed yield of rapeseed under drought stress condition.
    Keywords: Drought stress, fatty acids, Proline, Stomatal resistance, Seed yield
  • مائده حسینخانی آبادچی، رضا فرهوش*

    تغییرات شیمیایی، پایداری اکسایشی و شاخص های کیفی نمونه ترکیبی روغن آفتابگردان (SO) و نخل (PO) (PO 35: SO 65 وزنی/وزنی) در دمای°C 180 طی تیمار حرارتی 8 ساعته در حضور آنتی اکسیدان های اسید گالیک (GA)، متیل گالات (MG)، ترکیب GA+MG (75:25، 50:50 و 25:75) و ترسیوبوتیل هیدروکینون (TBHQ) مورد بررسی قرار گرفت. میانگین داده ها بر اساس آزمون چند دامنه ای دانکن در سطح 5 درصد (05/0<p) مقایسه شدند. بررسی خواص شیمیایی نشان داد ساختار اسیدهای چرب SO عمدتا حاوی اسید چرب لینولییک (53/61 درصد) و اولییک (50/25 درصد) و برای PO اولییک (90/41) و پالمیتیک (9/38) می باشد؛ همچنین، محتوی کل ترکیبات فنولی (TPC) و توکوفرولی (TTC) نمونه PO به ترتیب 12/53 و 185 و نمونه SO برابر با 01/36 و 490 (µg.g-1) بدست آمد. نتایج آزمون پایداری اکسایشی مبنی بر پارامترهای عدد کربونیل (CV)، عدد دی ان مزدوج (CDV) و اسیدیته (FFA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبق یافته ها، تمامی پارامترهای CV، CDV و FFA طی فرآیند سرخ کردن با گذشت زمان با سرعت های متفاوت به طور معناداری افزایش یافتند (05/0>p). همچنین، رابطه معناداری بین 7 تیمار مشاهده شد؛ بدین صورت که تیمار شاهد و تیمار حاوی آنتی اکسیدان سنتزی TBHQ به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میزان اسیدیته بودند. همچنین، محتوی CDV روغن مورد آزمون بدون آنتی اکسیدان در حضور GA75+MG25 به اندازه 6/68 درصد کاهش یافت. علاوه بر این، سرعت تغییر CV روغن مورد آزمون بدون آنتی اکسیدان در حضور TBHQ به اندازه 2/70 درصد کاهش یافت. در نتیجه، افزودن جزیی از آنتی اکسیدان های طبیعی می تواند عملکردی رقابتی با آنتی اکسیدان TBHQ داشته باشد.

    کلید واژگان: اسید گالیک, اسیدهای چرب, پایداری اکسایشی, عدد دی ان مزدوج, عدد کربونیل, متیل گالات, TBHQ
    Maedeh Hosseinkhani Abadchi, Reza Farhoosh *
    Introduction

     Thermal process is the most prominent option for treating foods. During the heat treatment, food nutrients response simultaneously but adversely under pH, temperature, moisture, and other provided conditions. It might result in an irreversible transformation of composition and structure that influences oxidative stability and sensory properties. The use of antioxidants is one of the most common methods to prevent edible oils oxidation. Safety concerns of synthetic antioxidants including tert-butylhydroquinone (TBHQ) as food additives have led to increasing demands for natural ones. Phenolic compounds such as Gallic Acid (GA) and Methyl Gallate (MG) represent to possess markedly high activity to scavenge free radicals which are among the most powerful natural sources of oxidative inhibitors in foods. Apart from their antioxidant activity, GA and MG also exhibit multiple biological characteristics such as anti-atherogenic, anti-spasmodic, and anti-microbial activities. This study aimed to investigate the oxidative stability of the in-use sunflower (S) and palm (P) oils as affected by the GA, MG, (GA+MG), and TBHQ to clarify their antioxidant behavior.

    Materials and Methods

    Antioxidants Gallic acid, Methyl gallate and TBHQ (Purity>98%) were purchased from Sigma Aldrich, USA. All solvents and chemicals were provided from Merck, Germany and Sigma Aldrich, USA with analytical grade. Antioxidant-free sunflower and palm oil were prepared from Three Goals factory, Neyshabur, and potatoes (Agria variety) from Fariman region, Khorasan Razavi.

    Results and Discussion

    Chemical changes, oxidative stability and quality indices of the in-use sunflower oil (S) and palm (P) (65:35 w.t. %) were evaluated during 8-hour heat treatment at 180 °C through GA, MG, GA/MG (25:75, 50:50 and 25:75) and TBHQ. All experiments were carried out in quadruplicate, and data were subjected to analysis of variance (One-way-ANOVA). Mean data were compared based on Duncan's multiple range test at 5% level (p<0.05). Observations of the chemical properties showed that sample S mainly contained Linoleic fatty acid (61.53%) and Oleic acid (25.50%) and for sample P, Oleic acid (41.90%) and the saturated long-chain fatty acid of Palmitic acid (38.9%). Also, the total phenolic content (TPC) and tocopherol (TTC) of sample P were 53.12 and 185)µg.g-1(, respectively, and sample S were 36.01 and 490 )µg.g-1(. The results of oxidation stability test were analyzed based on Carbonyl value (CV), Conjugated diene value (CDV) and acidity (FFA) parameters. According to our findings, all parameters increased significantly at different speeds during the heat treatment (p<0.05). Moreover, the oxidative stability of the in-use oil was significantly promoted by the antioxidants added, meaning that the control treatment and the treatment containing synthetic antioxidant TBHQ had the highest and lowest FFA%, respectively. The CDV of the antioxidant-free treatment was reduced by 68.6% in the presence of GA75+MG25.In addition, the CV change rate of the antioxidant-free sample in the presence of TBHQ was reduced by 70.2%. It was concluded that the natural antioxidants were capable of being competed with TBHQ antioxidants.

    Conclusion

    The results of this study showed that the heat treatment affected the nutritional value, quality indexes and chemical structure of the treatments, decreasing the quality and stability of the oil. As observed, all FFA, CDV and CV parameters increased significantly at different speeds during 8-hour frying process. The analysis also indicated that the oxidative stability of the treatments increased at the presence of antioxidants during the heat treatment at 180 °C. Thus, the control treatment and the treatment containing synthetic antioxidant TBHQ had the highest and lowest acidity, respectively. Also, the CDV of the antioxidant-free treatment decreased by 68.6% in the presence of GA75+ MG25. In addition, the rate of CV changes was declined by 70.2% through the TBHQ. The results indicated the key role of this synthetic antioxidant in preventing the formation of secondary compounds in the advanced stages of oxidation.It is evident that most synthetic antioxidants are volatile and heat sensitive. Furthermore, there are some limitations in applying TBHQ to promote oxidative stability of food products due to its toxic potential. Evidences have also been reported on the mutation caused by  the synthetic antioxidant TBHQ in the living organism's body. Compared to synthetic antioxidants, natural polyphenolic antioxidants such as MG and GA which widely distribute in plants mainly have antioxidative properties. Compared to GA and MG, GA+MG antioxidants have a longer induction period and higher oxidative stability. Promoting oxidative stability with such an arrangement of antioxidants is a good option in taking advantage of this class of natural antioxidants. According to the results of this study, it can be inferred that with a slight increase in natural antioxidants levels, we might be able to obtain the oxidative stability level comparable to the behavior of synthetic antioxidant TBHQ. Of course, it is worth noting that the addition of natural antioxidants to food such as edible oils should also be done according to national and international standards.

    Keywords: Carbonyl value, Conjugated diene value, Gallic acid, fatty acids, Methyl gallate, Oxidative Stability, TBHQ
  • سعید وحدت*، منیژه بیابانی اسرمی

    باکتری ها به عنوان یک منبع غذایی، مستقیما توسط زیوپلانکتون ها مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه، استفاده از کاه به عنوان یک بستر برای تکثیر باکتری ها در استخرهای ژیوممبران و اثرات آن بر تولید و ترکیب بیوشیمیایی آرتمیا می باشد. یک هفته  قبل از پرورش آرتمیا، استخرها با جلبک Dunaliella sp. و کاه (ذرات کمتر از 200 میکرون) تیمار شدند: تیمار 1= استخر ژیوممبران حاوی جلبک Dunaliella sp. (یک هفته کشت جلبک)، تیمار 2= استخر ژیوممبران حاوی جلبک Dunaliella sp. و 5/0 گرم بر لیتر کاه (یک هفته کشت جلبک و اضافه نمودن کاه از هفته دوم)، تیمار 3= استخر ژیوممبران حاوی جلبک Dunaliella sp. و 5/0 گرم بر لیتر کاه (کشت جلبک و اضافه نمودن کاه از هفته اول) و تیمار 4= استخر ژیوممبران حاوی 5/0 گرم بر لیتر کاه (اضافه نمودن کاه از هفته اول). پرورش آرتمیا برای 18 روز انجام شد و غذادهی بر اساس عمق کدورت 15 سانتی متر انجام شد. بالاترین میزان رشد در انتهای روز 18 در تیمار 3 مشاهده شد (05/0<p). بالاترین مقدار پروتیین بدست آمده در تیمار 1 بدست آمد (05/0<p). بیشترین میزان زیست توده تولید شده در تیمارهای شاهد و 3 مشاهده شد (05/0<p). وجود کاه در محیط پرورش آرتمیا سبب کاهش اسیدچرب EPA در حدود 5-7 برابر کمتر نسبت به سایر تیمارها شد (05/0<p). آرتمیا توانایی رشد به هنگام تغذیه با باکتری های محیطی را دارد. استفاده از کاه در پرورش آرتمیا می تواند منجر به افزایش اسیدهای چرب PUFA با 18 زنجیره کربن شود.

    کلید واژگان: ترکیبات بیوشیمیایی, آرتمیا, استخر ژئوممبران, اسیدهای چرب, باکتری های محیطی
    Saeid Vahdat*, Manizheh Biabani Asrami

    Bacteria are used directly by zooplankton as a food source. The purpose of this study is to use straw as a substrate for the proliferation of bacteria in geomembrane pools and its effects on the production and biochemical compositions of Artemia. One week before Artemia culture, the pools inoculated with Dunaliella sp. and straw (particles less than 200 microns) as follows: treatment 1= geomembrane pool containing Dunaliella sp. (one week of algae cultivation), treatment 2 = geomembrane pool containing Dunaliella sp. and 0.5 grams per liter of straw (one-week algae cultivation and adding straw from the second week), treatment 3 = geomembrane pool containing Dunaliella sp. and 0.5 g/l of straw (algae cultivation and adding straw from the first week) and treatment 4= geomembrane pool containing 0.5 g/l of straw (adding straw from the first week). Artemia was cultured for 18 days and fed based on a turbidity depth of 15 cm. The highest growth rate was observed at the end of day 18 in treatment 3 (P<0.05). The highest amount of protein was obtained in treatment 1 (P<0.05). The highest amount of biomass was observed in the control and T3 groups (P<0.05). The presence of straw in Artemia pools decreased EPA fatty acid by 5-7 times less than the control (P<0.05). Artemia can grow while feeding on environmental bacteria. Applying straw in Artemia cultivation can lead to an increase in PUFA fatty acids with 18 carbon chains.

    Keywords: Biochemical compositions, Artemia, geomembrane pool, fatty acids, environmental bacteria
  • Lida Ganbari Torkamany, Hassan Mahdavikia *, Esmaeil Rezaei-Chiyaneh, Mohsen Barin, Martin Leonardo Battaglia
    To determine effects of different fertilizer sources on the yield and quality parameters of Moldavian balm (MB) in intercropping with Fenugreek (FG), two factors were analyzed. The first one included three cropping patterns: MB pure stand, FG pure stand, and intercropping of two rows of MB with two rows of FG (2FG:2MB); the second factor was fertilizer sources: control plants, 100% chemical fertilizer (NPK), 100% bacterial biofertilizers + 25% synthetic fertilizer (BF+25NPK), 75% humic acid (HA)+ 25% synthetic fertilizer (75HA+25NPK), and 75% vermicompost (V)+ 25% synthetic fertilizer (75V+25NPK). Results showed that the highest basic microbial respiration , substrate induced respiration and microbial biomass carbon was observed in intercropping of 2FG:2MB fertilized with 75V+25NPK. This treatment also increased the seed yield of FG and dry matter yield of MB by 54% and 80%, respectively, and resulted in the maximum essential oil (EO) content of MB (0.77%) and oil content of FG (14.2%). In addition, the intercrop of 2FG:2MB fertilized with 75V+25NPK improved the EO quality of MB plants by increasing its geranyl acetate and geranial concentration, and also improved the oil quality in FG by maximizing its unsaturated fatty acids content such as oleic and linoleic acids. Overall, we conclude that intercropping of 2MB:2FG fertilized with a fertilizer mix composed of vermicompost (75%) and synthetic NPK fertilizer (25%) can be suggested to farmers as an eco-friendly and sustainable system practice for improving EO and oil content as well as quality of FG and MB plants, respectively.
    Keywords: Biofertilizers, Essential oil, Fatty acids, Geranyl acetate, soil biological activity
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال