به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « پساب » در نشریات گروه « شیلات »

تکرار جستجوی کلیدواژه «پساب» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • یعقوب عابدی تبار، نصرالله احمدی فرد*

    پساب های کشاورزی حاوی مواد مغذی از جمله فسفات˓ نیترات و آمونیاک می باشد که باعث آلودگی آب های سطحی و زیرزمینی می شوند. جلبکهای آب شیرین از جمله Spirulina با جذب این مواد مغذی می تواند نقش مهمی در کاهش این نوع آلاینده ها را ایفا کند. از طرف دیگر این نوع پسابها با داشتن مواد مغذی می تواند به عنوان بستر جایگزین و ارزان قیمت کشت جلبک ها مورد استفاده قرار گیرند.  5 غلظت از پساب نیشکر (صفر، 25، 50 ، 75  و 100 درصد) همراه با محیط کشت زاروک تهیه شد و میزان رشد، رنگدانه های فتوسنتزی، پروتئین، چربی و برخی از مواد معدنی جلبک Spirulina بعد از یک ماه کشت بررسی شد. در غلظت های بالای پساب (در تیمار 75  و 100 درصد پساب) رشد بسیار خوبی از جلبک Spirulina مشاهده شد. میزان کلروفیلa  در تیمار حاوی مقادیر بالای پساب نیشکر افزایش معنی داری نسبت به تیمار شاهد نشان داد (05/0 > p). مقادیر رنگدانه کل در تیمار 25 درصد پساب نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود. حداکثر میزان کاروتنوئید کل در تیمار 50 درصد پساب به میزان 226± 1559 میلی گرم بر لیتر بدست آمد که بیش از 2 برابر مقدار کاروتنوئید کل تیمار کنترل بود.براساس نتایج فوق می توان بیان کرد که پساب نیشکر به عنوان محیط کشت ارزان قیمت قابلیت استفاده در کشت جلبک Spirulina را دارد. همچنین این جلبک با حذف مواد مغذی موجود در پساب باعث بهبود کیفیت آب و کاهش مخاطرات محیط زیستی آن می شود.علاوه بر آن جلبک های تولید شده قابلیت استفاده به عنوان غذای دام و آبزیان را دارا می باشد.

    کلید واژگان: اسپیرولینا, پساب, نیشکر, رشد, رنگدانه ها, کلروفیل}
    Yaghob Abeditabar, Nasrollah Ahmadifard*

    Agricultural effluents contain nutrients such as phosphates, nitrates and ammonia, which cause surface and underground water pollution. By absorbing these nutrients, freshwater algae such as Spirulina can play an important role in reducing these types of pollutants. On the other hand, this type of wastewater, having nutrients, can be used as an alternative and cheap substrate for algae cultivation. Five concentrations of diluted sugarcane effluent (0, 25, 50, 75, and 100%) were prepared with Zarrouk’s medium and the growth rate, photosynthetic pigments, and the amount of some mineral substances, protein, and fat composition were evaluated. In high concentrations of wastewater (75 and 100% wastewater treatment), a very good growth of Spirulina was observed.The amount of chlorophyll a in the treatment of 100% of wastewater showed a significant increase compared to the control treatment (p < 0.05). The maximum amount of total carotenoids in the treatment of 50% of the Zarrouk’s medium was obtained at the rate of 1559 ± 226 mg/liter, which was more than 2 times the amount of total carotenoids in the control treatment. The maximum amount of total carotenoid in the treatment of 50% of Zarrouk’s medium was 1559 ± 226 mg/liter, which was more than 2 times the amount of total carotenoid in the control treatment.In addition, the produced algae can be used as livestock and aquatic food.

    Keywords: Wastewater, Sugarcane, Growth, Chlorophyll, Carotenoid}
  • جواد صیادفر، ذبیح الله پژند*، جلیل جلیل پور، علیرضا عاشوری، اسماعیل حسین نیا

    توجه به کنترل پساب استخرهای پرورش آبزیان و بهره برداری بهینه آب مصرفی، می تواند سبب کاهش آلودگی محیط زیست و حفظ شرایط اکولوژیک منطقه گردد. در این تحقیق تاثیر تالاب مصنوعی در میزان کاهش فاکتورهای آمونیاک و نیترات و تغییرات فیزیکی و شیمیایی پساب به منظور افزایش بهره وری آب حوضچه های ماهیان ازون برون برای مدت 10 ماه مورد بررسی قرار گرفت. برای اجرای این تحقیق از 5 حوضچه 4 متر مربعی و 5 کانال سیمانی استفاده گردید. سه حوضچه فایبرگلاس برای پرورش گونه ازون برون در شرایط کاملا یکسان، دو حوضچه های فایبرگلاس برای پرورش لارو کرم پرتار نرئیس و گاماروس و کانال های سیمانی جهت استقرار گیاه نی به ترتیب در ردیف های اول تا سوم در تیمار و تکرارها مورد استفاده قرار گرفت. در این بررسی میزان 50 درصد به صورت بازچرخانی و 50 درصد آب تازه مورد استفاده قرار گرفت. فاکتورهای آمونیاک و نیترات بصورت ماهیانه از تمام حوضچه ها اندازه گیری گردیدند. در خروجی گیاه نی بیشترین درصد قابلیت حذف میزان آمونیاک (NH3-N) و نیترات (NO3-N) به ترتیب مربوط به آبی بود که از حوضچه های گاماروس و پرورش ازون برون عبور داده شد. نتایج درصد کاهش مواد مغذی پساب در میان تیمارها نشان داد که بیشترین قابلیت حذف میزان آمونیاک و نیترات به میزان6/15 و 24 درصد در خروجی حوضچه های گیاه نی مشاهده شدند و همچنین نقش مهمی را از نظر اقتصادی بدلیل عدم هزینه غذا برای تغذیه کرم نرئیس و گاماروس بازی می کند.

    کلید واژگان: پرورش, پساب, کرم نرئیس, گاماروس, ازون برون}
    Javad Seiyadfar, Zabih Ollah Pajand *, Jalil Jalilpour, Alireza Ashouri, Esmaeil Hosseinnia

    The attention to the control of aquatic ponds and the optimum use of water consumption can reduce pollution of the environment and maintenance ecological conditions of the region. This study investigated the effect of artificial wetlands on the reduction of ammonia and nitrate factors and also physical and chemical changes loading in wastewater to improve water efficiency in stellate sturgeon ponds over a ten-month growth period. To conduct this research, 5 ponds (4 m-2) and 5 cement canals were used. Three fiberglass ponds were used to culture of stellate sturgeon under the same conditions, two fiberglass ponds were used for culturing of Hediste diversicolor and Gammarus (Gammarus aequicauda) larvae, and cement channels were used to establish reed plants (Phragmites australis) in the treatments in the first to third rows, respectively. At this study was used 50% recyclution water and 50% freshwater. The ammonia and nitrate factors were measured in all ponds monthly. In the output of the reed plant, the highest percentage of ammonia (NH3-N) and nitrate (NO3-N) removal was related to the water that was passed through the gammarus ponds and stellate sturgeon, respectively. The results of percentage reduction of wastewater nutrients among the treatments showed that the highest ability to remove ammonia (15.6%), and nitrate (24%), was observed in the ponds of Phragmites australis and it also economically plays an important role due to the lack of food cost for feeding worms and Gamarus.

    Keywords: culture, Wastewater, Gammarus, Hediste, Sturgeon}
  • رضا نهاوندی، سعید تمدنی جهرمی، محمد خلیل پذیر، سجاد پورمظفر*

    وجود مواد مغذی در پساب منجر به غنی شدن محیط و بروز مشکلات زیست محیطی در محیط های آبی می گردد. سیستم های متداول تصفیه فاضلاب قادر به حذف موثر فسفر نیستند. ورود فسفر به منابع آبی موجب ایجاد یوتریفیکاسیون می شود. از میان روش های مختلفی که برای جداسازی مواد مغذی در پساب به کار رفته است، استفاده از ریز جلبک ها دارای کارایی مناسبی می باشد. تصفیه زیستی پساب با استفاده از ریزجلبک برای حذف مواد مغذی مانند نیتروژن و فسفر و ایجاد اکسیژن برای باکتری های هوازی به تازگی مورد استقبال قرار گرفته است. ریزجلبک ها با استفاده از نور خورشید، مواد مغذی پساب را مصرف کرده و به توده های زیستی مفید تبدیل می کنند. این مقاله در نظر دارد در خصوص تصفیه زیستی پساب با استفاده از ریزجلبک ها بحث کند. کارایی ریزجلبک ها در تصفیه پساب به نوع گونه، غلظت توده جلبکی، نور، میزان هوادهی و زمان مناسب برای حداکثر فعالیت جلبک بر پساب، مرتبط است.

    کلید واژگان: ریزجلبک, پساب, مواد مغذی, تصفیه زیستی}
    R. Nahavandi, S. Tamadoni Jahromi, M.K. Pazir, S. Pormozaffar*

    Nutrients in wastewater enrich the environment and cause environmental problems in aquatic environments. Conventional wastewater treatment systems are not capable of removing phosphorus effectively.  The  entry  of  phosphorus  into  water  resources  leads  to  the  formation  of  an Eutrophication  phenomenon. Micro-algae have been more effective among the various methods used for the removing of nutrients from wastewater. Wastewater biological-treatment using algae to eliminate nitrogen and phosphor and produce oxygen for aerobic bacteria is a new trend that has drawn a great deal of attention. Using sunlight, microalgae consume nutrients in wastewater and convert them into useful biomasses. Wastewater biological-treatment using microalgae was studied. Treatment efficiency of micro-algae depends on the species, algae mass concentration, aeration level, and the optimal time to maximize algae activity on wastewater.

    Keywords: Micro-algae, Waste water, Nutrient, Biological treatment}
  • بابک خیامباشی*، سید کمال الدین علامه، علی اصغر شهابی

    در این پژوهش، تاثیر پساب خروجی از استخرهای پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان بر عملکرد، غلظت و میزان برداشت عناصر نیتروژن، فسفر و عناصر کم مصرف در ذرت علوفه ای در ایستگاه تحقیقات دامپروری و کشاورزی گلپایگان در استان اصفهان بررسی شد. تعداد 45000 عدد ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزن 2±10 گرم به طور یکسان در 9 استخر (3/1×2/2×20 متر) رهاسازی و به مدت شش ماه پرورش داده شدند. آزمایش در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با پنج تیمار و سه تکرار به اجرا در آمد. تیمار ها شامل 1) آبیاری با آب چاه بدون کود به عنوان شاهد، 2) آبیاری با آب چاه همراه با مصرف کودهای شیمیایی اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم بر اساس آزمون خاک، 3) آبیاری با آب خروجی از استخر پرورش ماهی بدون افزودن کود، 4) آبیاری با آب خروجی از استخر پرورش ماهی همراه با مصرف کودهای شیمیایی و 5) آبیاری با آب خروجی از استخر پرورش ماهی به همراه مصرف کودهای شیمیایی به میزان 50 درصد بود. نتایج نشان داد که استفاده از پساب استخرهای ماهی باعث افزایش عملکرد ذرت و غلظت عناصر روی، مس، نیتروژن، فسفر، منگنز و آهن به طور معنی داری در اندام هوایی گیاه ذرت شده است (05/0>p). استفاده از پساب استخر و 50 درصد کود شیمیایی موجب 44 درصد افزایش عملکرد ذرت نسبت به شاهد شده است. علاوه براین، استفاده از آب استخر با کود شیمیایی سبب افزایش معنی دار جذب عناصر آهن، روی، مس و منگنز از خاک به وسیله گیاه ذرت نسبت به تیمار شاهد گردید (05/0>p). بیشترین عملکرد ذرت با مقدار 67/73 تن در هکتار با تفاوت معنی داری برای تیمار آبیاری با پساب استخرهای پرورش ماهی به اضافه کود شیمیایی در مقایسه با تیمار شاهد با 4/44 تن در هکتار مشاهده شد (05/0>p). بیشترین و کمترین عملکرد ذرت به ترتیب در آبیاری با پساب استخرهای پرورش ماهی همراه با کود شیمیایی و تیمار شاهد به مقدار 7/73 و 4/44 تن در هکتار به دست آمد که با یکدیگر اختلاف معنی داری داشتند (05/0>p). بنابراین، استفاده از پساب استخر پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان نه تنها باعث افزایش عملکرد ذرت شده بلکه کارآیی کود مصرفی را نیز به طور معنی داری افزایش داده است.

    کلید واژگان: پساب, خاک, ذرت, عناصر غذایی, پرورش ماهی}
    Babak Khayambashi*, Sayyed Kamaleddin Allameh, AliAsghar Shahabi

    In this study, the effect of the effluent from rainbow trout ponds was investigated on the yield, concentration and uptake of nitrogen, phosphorus and micronutrients on the silage corn in the Golpayegan research station for Husbandry and Agriculture in Isfahan. 45000 fish with an average weight of 10 ± 2 g were uniformly divided in 9 ponds (20 × 2.2 × 1.3 m) for six months. The research was conducted in a complete randomized block design with five treatments in triplicate. The treatments were included 1) irrigation with well water without any fertilizer as the control, 2) irrigation with well water and use of urea, triple superphosphate and potassium sulfate as the fertilizers, 3) irrigation with fish ponds effluents without any fertilizer, 4) irrigation with fish ponds effluents and use of the fertilizer, and 5) irrigation with fish ponds effluents with 50 percent of the fertilizer. Results showed that the use of fish ponds effluents significantly caused increasing in corn yield and concentration of zinc, cupper, nitrogen, phosphorus, manganese and iron (p<0.05). In addition, using fish ponds effluents with the 50% of chemical fertilizer led to increase corn yield by 44 percent compared to the control group (p<0.05). Moreover, the uptake of iron, zinc, copper and manganese by corn were increased significantly compared to the control group through use of fish ponds effluents water with fertilizer (p<0.05). The highest and lowest yield of corn was obtained in the irrigation with the effluent of fish ponds effluents coupled with chemical fertilizers and the control group, equal to 73.7 and 44.4 tons per hectare, respectively, which had significant difference with each other (p<0.05). Therefore, the use of fish farm effluents for production of corn not only increased the yield but also dramatically enhanced fertilizer utilization.

    Keywords: Effluent, Soil, Corn, Nutrition elements, Fish culture}
  • نیکتا مهدی پور*، سید عباس حسینی، سید علی اکبر هدایتی، مهدی ذوالفقاری، حمیده کردی، سارا حق پرست

    تحقیق حاضر به منظور بررسی فعالیت ضدمیکروبی ریزجلبک جنس سندسموس Scenedesmus sp.و اسپیرولینا پرورش یافتهSpirulina platensis در محیط کشتBG-11 و پساب تاسیسات آب شیرین کن واحد بندرترکمن- استان گلستان در ممانعت از رشد، تکثیر باکتری گرم مثبت استافیلوکوکوس اوریوس Staphylococcus aureus و گرم منفی اشرشیا کلیEscherichia coli صورت گرفت. جلبک ها به روش آبی- الکلی به نسبت (500 سی سی الکل و 50 سی سی آب مقطر) عصاره گیری شده و تعیین حداقل غلظت بازدارندگی (MIC) با روش Broth micro dilution (پلیت های 96 خانه) بررسی شد و با میزان فعالیت ضدباکتریایی رشد یافته در آب محیط زیست معمول خود مقایسه شدند. نتایج دو باکتری مذکور در حضور غلظت های مختلف عصاره آبی- اتانولی طی 24 ساعت نشان داد که در عصاره استخراج شده جنس سندسموس و اسپیرولینا پرورش یافته در محیط کشت BG-11 و رقت های 50 و100 درصد پساب، در برابر باکتری های استافیلوکوکوس اوریوس و اشرشیا کلی طی (24 ساعت) حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) وجود نداشت. عصاره سندسموس پرورش یافته در BG-11 با غلظت 25 و 50 میلی گرم در میلی لیتر نسبت به اسپرولینا در ساعات اولیه میزان حجم باکتری اشرشیا کلی بیشتری دارد. با افزایش غلظت میزان حجم باکتری در ساعات اولیه کمتر می شود. عصاره اسپیرولینا پلاتنسیس پرورش یافته در BG-11 نسبت به سندسموس در ساعات اولیه مقاومت بالایی به باکتری استافیلوکوکوس نشان دادند. لذا در همه غلظت های دو عصاره طی زمان (2-4 ساعت) افزایش حجم باکتری استافیلوکوکوس نشان دادند. بنابراین اسپیرولینا پرورش یافته در پساب 100درصد نسبت به سندسموس در ساعات پایانی روند ثابتی را داشته و مقاومت بیشتری در برابر استافیلوکوکوس را نشان دادند.

    کلید واژگان: آب شیرین کن, تصفیه زیستی, پساب, میکروجلبک}
    Nikta Mehdipour *, Seyeyd Abbas Hoseini, Seyyed Aliakbar Hedayati, Mehdi Zolfagahri, Hamideh Kordi, Sara Haghparast

    The aim of this study was investigating the antimicrobial activity of microalgae Sandosmus and Spirulina cultivated in the BG-11 culture medium and the effluent of the desalination facility of Bandar Turkmen unit, Golestan province, in inhibiting the growth of Gram-positive (Staphylococcus aureus) and Gram-negative (Escherichia coli) bacteria. Algae were extracted by water-alcohol method in proportion (500cc of alcohol and 50cc of distilled water) and determination of minimum inhibitory concentration (MIC) was checked by broth micro dilution method (96 house plates), and were compared to their usual environment with the amount of antibacterial activity grown in water. The results of two mentioned bacteria in the presence of different concentrations of aqueous-ethanolic extract within 24 hours showed that in the extract of the genus Sandosmus and Spirulina grown in BG-11 culture medium and 50 and 100% effluent dilutions, there was no antibacterial effect against Escherichia coli and Staphylococcus aureus bacteria during (24 hours). Sandosmus extract grown in BG-11 with 25 and 50 concentrations had higher E. coli bacteria volume than spirulina in the early hours. As the concentration increases, the volume of bacteria decreases in the early hours. Spirulina extract grown in BG-11 showed high resistance to Staphylococcus bacteria in the early hours compared to Sendesmus. Sendesmus extract grown in 50% wastewater compared to Spirulina had the highest amount of E. coli bacteria in the final hours, so it showed a high resistance to E. coli compared to spirulina. Also, in the extract of Sandosmus grown in 50% wastewater at concentrations of 25, 100 and 200 mg/ml in the final hours, the volume of Staphylococcus bacteria was higher than the concentration of 50 mg/ml, and in spirulina there was a constant trend in the final hours. In both extracts grown in 100% wastewater against E. coli bacteria in all concentrations within 4 hours, they showed the highest amount of bacteria. Therefore, in all concentrations of both extracts, they showed an increase in the volume of Staphylococcus bacteria over time (2-4 hours). Therefore, spirulina grown in 100% wastewater had a stable trend in the last hours compared to Sandosmus and showed more resistance to staphylococcus.

    Keywords: Microalgea, Biological treatment, Effluent, Desalination plant}
  • امیدوار فرهادیان*، شیرین سلطانی سامانی، فاطمه رستمی، امید بیرقدار کشکولی

    جلبک تک سلولی Tetraselmis tetrathele یکی از گونه های آب شور است که به علت ارزش غذایی زیاد و ترکیبات زیست فعال و سهولت در کشت، استفاده گسترده ای در صنعت و آبزی پروری دارد. در این مطالعه کشت انبوه جلبک T. tetrathele با استفاده از پساب کارخانه های شیر و مخمر با هدف ارزیابی رشد، زنده مانی و ترکیبات بیوشیمیایی (پروتیین، چربی، کربوهیدرات) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت یک طرح کاملا تصادفی با 6 تیمار شامل؛ کانوی، پساب های خام شیر و مخمر به عنوان محیط کشت هر کدام در دو حالت رقیق (5 میلی لیتر به ازاء هر لیتر از محیط کشت) و غلیظ (10 میلی لیتر به ازاء هر لیتر از محیط کشت)، طی یک دوره 11 روزه انجام شد. نتایج نشان داد که این گونه از توانایی رشد در پساب خام شیر و مخمر برخوردار است، اما بیشترین تراکم سلولی در تیمار کانوی رقیق (تراکم106×12/9 سلول در هر میلی لیتر و رشد ویژه 87/0 در روز) و بیشترین میزان رشد ویژه جلبک در تیمار مخمر رقیق (تراکم106×68/6 سلول در هر میلی لیتر و رشد ویژه 84/2 در روز)، مشاهده شد. این در حالی است که تیمار پساب خام شیر رقیق زنده مانی بیشتری نسبت به سایر تیمارها داشت. بیشترین میزان پروتیین و چربی در تیمار پساب خام شیر غلیظ (به ترتیب 6/44 درصد و 71/9 درصد از وزن خشک) و بیشترین مقدار کربوهیدرات نیز در تیمار مخمر غلیظ (49/31 درصد از وزن خشک) به دست آمد. براساس میزان رشد ویژه، زنده مانی و ترکیبات بیوشیمیایی می توان نتیجه گیری کرد که پساب های شیر و مخمر می توانند به عنوان محیط کشت مناسب نیمه صنعتی در پرورش انبوه این جلبک به کار برود و برای تولید ترکیبات زیست فعال و سوخت های زیستی از زی توده حاصله توصیه می گردد.

    کلید واژگان: پساب, ترکیب بیوشیمیایی, شیر و مخمر, رشد, Tetraselmis tetrathele}
    Omidvar Farhadian*, Shirin Soltani Samani, Fatemeh Rostami, Omid Beyraghdar

    Tetraselmis tetrathele is a species of saltwater that is widely used in industry and aquaculture due to its high nutritional value, bioactive compounds, and ease of cultivation. In this study, mass cultivation of this species was evaluated using effluent from dairy and yeast factories to evaluate growth, viability, and biochemical compounds (protein, fat, carbohydrate). The experiment was performed in a completely randomized design with six treatments; Conway, raw milk and yeast effluents as culture media, each in two modes, diluted (5 ml per liter of culture medium) and concentrated (10 ml per liter of culture medium) for 11 days. The results showed that this species was able to grow on dairy and yeast wastewaters, but the highest cell density in diluted Conway (9.12 × 106 cells per ml and 0.87 per day) and the highest specific growth rate in diluted yeast (6.68 × 106 cells per ml and 2.84 per day) were measured. However, the diluted raw dairy treatment had more survival than other treatments. The highest amount of protein and fat was obtained in the concentrated dairy treatment (44.6% and 9.71% of dry weight, respectively) and the highest amount of carbohydrates was obtained in the concentrated yeast treatment (31.49% of dry weight). Based on the specific growth rate, viability, and biochemical compositions it can be concluded that dairy and yeast wastewaters can be used as a suitable semi-industrial culture medium for mass cultivation of this species and it is recommended for the production of bioactive compounds and biofuels from the obtained biomass.

    Keywords: Wastewater, Biochemical composition, Dairy, yeast, Growth, Tetraselmis tetrathele}
  • مریم دلشاد، نصرالله احمدی فرد*، بهروز آتشبار، مرتضی کمالی

    آلودگی آب یک مشکل بزرگ جهانی است که بر گیاهان و موجودات زنده اثر می گذارند. عوامل تاثیرگذار بر آلودگی آب شامل آلایندهای صنعتی، کشاورزی و انسانی است. رودخانه قره سو از لحاظ آلودگی به دلیل مصارف آب رودخانه در بخش کشاورزی و آبزی پروری از اهمیت زیادی برخوردار است. در تحقیق حاضر، تاثیر مزارع پرروش ماهی و نوع بستر رودخانه بر فراوانی جوامع ماکروبنتوزی مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور چهار ایستگاه: 1) ایستگاه بالادست و قبل از مزارع پرورش ماهی (به عنوان ایستگاه شاهد)، 2) ایستگاه بین مزارع پرورش ماهی، 3) ایستگاه آخر مزارع و 4) ایستگاه پایین دست به فاصله 4 کیلومتری از آخرین مزرعه پرورش ماهی تعیین گردید. نمونه برداری از ماکروبنتوزها و بستر رودخانه در دو فصل زمستان و بهار انجام شده و فراوانی آنها در ایستگاه ها و ماه های نمونه برداری محاسبه شد. بیشترین فراوانی مربوط به خانواده های شیرونومیده (1456 تعداد در متر مربع) و سیمولیده (2737 تعداد در متر مربع) از راسته دوبالان[1] بود که به ترتیب در ایستگاه های پساب 2 و ایستگاه پایین دست در فصل زمستان مشاهده شدند. همچنین جنس بستر رودخانه برای تعیین همبستگی با گونه ماکروبنتوز مشخص گردید. ماکروبنتوزهای شناسایی شده در گروه های تغذیه ای طبقه بندی شدند و ارتباط بین آنها با جنس بستر با استفاده از همبستگی پیرسون مشخص گردید. میزان ارتباط گونه های مختلف ماکربنتوز با ایستگاه ها و ماه های نمونه برداری با استفاده از نرم افزار Canoco و آنالیز آماری CCA یافت شد. مطالعه حاضر نشان داد که پساب مزارع پرروش ماهی بر فراوانی ماکروبنتوزهای رودخانه قره سو تاثیرگذار بوده است که علت آن می تواند به دلیل افزایش مواد مغذی آب رودخانه در اثر رهاسازی پساب و نیز کاهش دما و کاهش تجزیه مواد مغذی در فصل زمستان باشد. بنابراین، براساس یافته ها حضور گروه های تغذیه ای مختلف ماکروبنتوز متاثر از نوع بستر رودخانه و فصول مختلف سال است.

    کلید واژگان: فراوانی, پساب, کیفیت آب, ماکروبنتوز, رودخانه قره سو}
    Maryam Delshad, Nasrollah Ahmadifard*, Behroz Atashbar, Morteza Kamali

    Water pollution is a major global problem that affects plants and living organisms. Factors affecting water pollution include industrial, agricultural, and human pollutants. Qarasu river is very important in terms of pollution due to the use of river water in the agriculture and aquaculture sectors. In this research, the effect of intensive fish farms and the riverbed material was investigated on the abundance of macrobenthic communities. For this purpose, four stations 1) the station upstream and before the fish farms (as control station), 2) the station between the fish farms, 3) the last station of the farms, and 4) the downstream station at a distance of 4 km from the last farm were selected. A sampling of the macrobenthos and riverbeds was done in two seasons, winter and spring, and their frequency was calculated in the sampling stations and months. The highest abundance was related to the family’s Chironomidae (1456 numbers per m2) and Simolidae (2737 numbers per m2) from the Diptera order, which were observed in the effluent of station 2 and station 4 in the winter season, respectively. In addition, the type of the river bed was determined to find the correlation with macrobenthic species. The identified macrobenthos was classified into trophic groups and the relationship with the type of substrate was determined using the Pearson correlation. The correlation of different macrobenthic species with sampling stations and months was found using Canoco software and CCA statistical analysis. The present study showed that the effluent from intensive fish farms had an effect on the abundance of macrobenthos in the Qarasu River, which could be due to the increase in nutrients in the river water from the release of the effluent, and decrease in temperature and decrease in the decomposition of nutrients in the winter season. Therefore, based on the findings, the presence of different functional macrobenthic groups is affected by the type of riverbed and different seasons of the year.

    Keywords: Abundance, effluent, water quality, macrobenthos, Qarasu River}
  • امیدوار فرهادیان*، الهام نظافتیان، فاطمه شریفی خیرآبادی، فاطمه پیکان حیرتی، فاطمه رستمی

    پساب ها دارای مواد مغذی هستند که می توانند به عنوان محیط کشت ریز جلبک ها استفاده شوند. در این مطالعه تراکم، رشد و ترکیبات بیوشیمیایی (پروتیین، چربی و کربوهیدرات) جلبک T. tetrathele پرورش یافته با استفاده از پساب کارخانه ملاس و دلستر و محیط کشت کانوی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت طرح کاملا تصادفی با تیمارهای؛ کانوی، پساب دلستر و پساب ملاس هر کدام در دو حالت رقیق (5 میلی لیتر به ازای هر لیتر از آب دریا) و غلیظ (10 میلی لیتر به ازای هر لیتر از آب دریا)، طی یک دوره 11 روزه انجام شد. بر اساس نتایج، بیشترین تراکم سلولی در تیمار ملاس غلیظ (103×7/96 سلول در هر میلی لیتر) و بیشترین میزان رشد ویژه در تیمار کانوی رقیق (5/15در روز) بدست آمد. همچنین بیشترین میزان پروتیین و چربی (به ترتیب50/39 درصد و 14/8 درصد) در تیمار دلستر غلیظ و کمترین میزان این ترکیبات در تیمار کانوی غلیظ (به ترتیب 70/10 درصد و 98/2 درصد) مشاهده شد. بیشترین میزان کربوهیدرات (92/28 درصد) نیز در تیمار ملاس رقیق به دست آمد. بنابراین با توجه به میزان رشد و ترکیبات بیوشیمیایی بدست آمده از جلبک T. tetrathele در این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که پساب کارخانه های دلستر و ملاس می توانند به عنوان یک محیط کشت مناسب برای رشد جلبک T. tetrathele در نظر گرفته شوند.

    کلید واژگان: پساب, ترکیب بیوشیمیایی, دلستر و ملاس, رشد, Tetraselmis tetrathele}
    Omidvar Farhadian *, Elham Nezafatchian, Feteme Sharifi Kheirabadi, Fateme Peykanheirati, Fateme Rostami

    Wastewaters contain nutrients that can be used as culture media for microalgae. In this study, density, growth, and biochemical compositions (protein, lipid and carbohydrates) of Tetraselmis tetrathele were investigated using mollasse and beer wastewater. A completely randomized experimental design was performed containing treatments; Conway, mollasse, and beer wastewater in two concentrations of diluted (5 ml per liter of culture medium, v/v), and concentrated (10 ml per liter of culture medium, v/v) over a 11-day period. The highest cell density was obtained in the concentrated mollasse treatment (96.7×103 cells per ml) and the highest specific growth rate obtained in the dilute Conway treatment (15.5 per day). In addition, the highest amount of protein and lipid (39.5% and 8.1%, respectively) was measured in the concentrated beer treatment and the lowest recorded in the concentrated Conway treatment (10.70% and 2.98%, respectively). The highest amount of carbohydrates (28.92%) was obtained in diluted mollasse treatment. Therefore, based on the results of growth rate and biochemical compositions of T. tetrathele, it can be concluded that the beer and mollasse wastes are suitable media for growth of T. tetrathele..

    Keywords: Wastewater, biochemical composition, Beer, Mollasse, Growth, Tetraselmis tetrathele}
  • سید حسین حسینی فر، نیلوفر نیک دهقان*
    در حال حاضر تولید آبزی پروری تجاری و تزیینی رو به افزایش است و این امر مستلزم مصرف میزان بالایی آب در سیستم ها تکثیر و پرورش این گروه از آبزیان است. با توجه به محدودیت های موجود در منابع آبی، توسعه پایدار آبزی پروری آبزیان زینتی مستلزم صرفه جویی و به حداقل رساندن مصرف آب است. یکی از راهبردهای موثر در کاهش مصرف آب و به کارگیری مجدد، تصفیه آب می باشد. نانوتکنولوژی در طی سالیان اخیر رشد و گسترده ای در همه جنبه های علوم و صنایع داشته است. با توجه به کارایی نانوتکنولوژی و تنوع موجود در روش های استفاده از آن، می تواند بطور گسترده ای در تصفیه آب سیستم ها تکثیر و پرورش آبزیان زینتی مورد استفاده قرار گیرد. در این مقاله روش های مختلف به کارگیری نانوتکنولوژی در تصفیه پسآب، با تاکید بر نانولوله های کربنی مورد بررسی قرار گرفته است.
    کلید واژگان: نانوتکنولوژی, فیلتراسیون, پسآب, آبزی پروری, ماهیان تزئینی}
    Seyed Hossein Hoseinifar Dr, Niloufar Nikdehghan *
    At present, the ornamental fish aquaculture and edible fish aquaculture are growing, and this requires the high consumption of water in culture systems aimed at breeding and cultivation of this group of aquatic animals. Considering, the limitations of water resources, sustainable development of ornamental fish aquaculture requires saving and minimizing water consumption. One of the effective strategies to reduce water consumption and reuse, is water treatment. Nanotechnology has grown over the past years in all aspects of science and industry. Due to the efficiency of nanotechnology and the diversity of its methods of use, it can be widely used in treatment of water in culture systems. In this paper, various methods of using nanotechnology in wastewater treatment, with emphasis on carbon nanotubes, have been investigated.
    Keywords: nanotechnology, filtration, wastewater, Aquaculture, Ornamental fish}
  • مریم دلشاد، نصرالله احمدی فرد، بهروز آتشبار، مرتضی کمالی
    در این تحقیق کیفیت آب رودخانه قره سو در محدوده کارگاه های پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان در قالب 4 ایستگاه شامل ایستگاه بالادست (به عنوان ایستگاه شاهد)، ایستگاه بین کارگاه ها، ایستگاه آخر مزارع و ایستگاه پایین دست به فاصله 4 کیلومتری از آخرین مزرعه طی 6 ماه در فصل های زمستان 1394 و بهار 1395، هر 45 روز یکبار بررسی شد. هدف از این تحقیق بررسی پارامترهایی شامل دما، آمونیاک، قلیائیت، نیترات، نیتریت، هدایت الکتریکی، اکسیژن محلول، pH، مواد معلق و محلول آب در ایستگاه های مورد نظر بود. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین میزان آمونیاک مربوط به ایستگاه های بین کارگاه ها و پایین دست به ترتیب به مقدار 23/0±58/0 و 13/0±15/0 میلی گرم بر لیتر به دست آمد که به طور معنی داری با هم تفاوت داشتند (05/0>p). همچنین میزان نیتریت در ایستگاه آخر مزارع به میزان 04/0±15/0 میلی گرم بر لیتر به طور معنی داری بالاتر از ایستگاه های دیگر بود (05/0>p). از نظر زمان نمونه برداری حداکثر میانگین آمونیاک و نیترات به ترتیب در ماه های دی و اردیبهشت به دست آمد. حداقل میزان قلیائیت، هدایت الکتریکی و نیتریت در خرداد ماه مشاهده شد که با سایر ماه ها تفاوت معنی داری داشتند (05/0>p). براساس آنالیز آماری PCA (تحلیل مولفه های اصلی) دما، اکسیژن محلول و قلیائیت بیشترین تاثیر مثبت و pH بیشترین تاثیرگذاری منفی را نشان دادند. با افزایش دما، میزان نیترات نیز در محیط افزایش داشت ولی برعکس افزایش آمونیاک در آب با کاهش دما در ارتباط بود. در تحلیل مولفه های اصلی براساس همبستگی ایستگاه ها با نتایج، اکثر فاکتورهای بررسی شده در ایستگاه های بین کارگاه ها و پایین دست مقادیر بیشتری را از خود نشان دادند. در جمع بندی می توان گفت که خروجی پساب مزارع پرورش ماهی در ایستگاه بین کارگاه ها بیشترین تاثیر را بر کیفیت آب نشان دادند.
    کلید واژگان: فیزیکوشیمیایی, کارگاه پرورش ماهی, قره سو, پساب, کیفیت آب}
    M. Delshad, N. Ahmadifard, B. Atashbar, M. Kamali
    In this research, the water quality of Gharehsou River within the fish farms in the 4 stations including the upstream station (as a control station), the station between farms, the station after the last farms and downstream after 4 km away from the last fish farm, was surveyed every 45 days from the December 2015 to May 2016. The purpose of this study was to investigate parameters including water temperature (˚C), dissolved oxygen (DO), electrical conductivity (EC), pH, alkalinity, ammonia, nitrate, nitrite, TDS and TSS at the desired stations. The results showed that the highest and lowest levels of ammonia in stations between farms and downstream were found 0.58 ± 0.23 mg.l-1 and 0.15 ± 0.13 mg.l-1, respectively, which was significantly differed (p
    Keywords: Physicochemical, Fish farm, Gharehsou, effluent, Water quality}
  • طاهره کاییدی*، حجت الله جعفریان، رحمان پاتیمار، محمد هرسیج، محمد فرهنگی
    هدف از این مطالعه بررسی پساب حاصل از یک کارگاه پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان (O. mykiss) واقع در استان گلستان و تاثیرات آن بر فاکتورهای کیفی آب می باشد. نمونه ها هر بیست روز یکبار به مدت چهار ماه از آب ورودی و خروجی کارگاه گرفته شد. نتایج حاصل از آزمایشات نشان داد که این کارگاه بر فاکتورهایی از قبیل دما، اسیدیته، DO، TSS، NO2-، -NO3، NH3 تاثیر قابل توجه و معنی داری داشته است. مقادیر DO از آب ورودی به سمت پساب خروجی کاهش معنی داری را نشان داد، همچنین مقادیر pH، TSS، NO2-، -NO3، NH3 از آب ورودی به خروجی کارگاه پرورشی، افزایش یافت. طبق این مطالعه مشخص شد که در اثر تغییر شرایط محیطی و افزایش شدت فعالیت پرورشی کارگاه، پساب حاصله از فعالیت پرورشی اثرات بیشتری بر کیفیت آب داشته و سبب تغییراتی در فاکتورهای فیزیکوشیمیایی آن گردیده است.
    کلید واژگان: O, mykiss, پساب, عوامل فیزیکوشیمیایی, کیفیت آب}
    Tahereh Kaeidi *, Hojatolah Jafaryan Dr, Rahman Patimar Dr, Mohammad Harsij Dr, Mohammad Farhangi Dr
    The purpose of this study was to assess the effluents from a rainbow trout (O. mykiss) farm located in Golestan Province, and their impact on the water quality. Water samples were taken from input and output waters of farm every 20 days during four months. Water quality analysis results showed that rainbow trout farm had a significant impact on temperature, pH, TSS, Dissolved Oxygen (DO), No2, No3, and NH3 concentrations. The amount of dissolved oxygen (DO) in the effluent water of farm decreased compared to the water input significantly, while the values of pH, TSS, NO2, NO3, NH3, increased. According to the results of this study, the water quality and physicochemical factors are influenced by the effluent from rainbow trout farm due to the changes in the environmental conditions and the farm activities.
    Keywords: O. mykiss, Effluent, Physicochemical factors, Water quality}
  • میلاد شکری ساروی، محمدرضا احمدی، حسین رحمانی، احسان کامرانی
    کیفیت آب رودخانه تجن در استان مازندران براساس جوامع بی مهرگان کف زی و شاخص های فیزیکی و شیمیایی با نمونه برداری ماهانه از 6 ایستگاه در 80 طول کیلومتر از این رودخانه از از مهر 1390 تا شهریور 1391 (یک سال) بررسی شد. نمونه برداری از بی مهرگان کف زی با دستگاه سوربر با ابعاد 30/5×30/5 سانتی متر و با چشمه تور 60 میکرون با 3 تکرار در هر ایستگاه انجام شد. بزرگ بی مهرگان کف زی شناسایی شده در این مطالعه به 31 خانواده، 12 راسته و 5 رده تعلق داشتند که کمترین و بیشترین فراوانی در کل ایستگاه های مورد مطالعه به ترتیب مربوط به خانواده Psychodidae و Chironomidae بود. بر اساس نتایج شاخص زیستی هیلسنهوف (Hilsenhoff Family Biotic Index)، ایستگاه های مطالعاتی در 4 طبقه کیفی عالی، خوب، مناسب و نسبتا ضعیف قرار گرفتند که به ترتیب ایستگاه 1 و 5 کمترین و بیشترین مقدار شاخص زیستی هیلسنهوف را نشان دادند. همچنین بیشترین مقدار شاخص تنوع شانن- وینر در ایستگاه 1 و کمترین مقدار در ایستگاه 2 مشاهده شد. بررسی شاخصه های فیزیکی و شیمیایی بیانگر کاهش اکسیژن محلول در ایستگاه های 2 و 5 و افزایش TDS در ایستگاه 2 و نیتریت و آمونیوم در ایستگاه 3 بود. نتایج همبستگی پیرسون بین شاخص های زیستی و متغیرهای فیزیکوشیمیایی ارتباط معناداری را بین DO،TDS ، EC، PO4 و سرعت جریان با شاخص های HBFI و تنوع شانن نشان داد. این تحقیق نشان داد که به طور کلی آلودگی های وارد شده به ایستگاه های 2 و 5 کیفیت آب این ایستگاه ها در رودخانه تجن را کاهش داده است.
    کلید واژگان: بی مهرگان کف زی, پساب, شاخص هیلسنهوف, شاخص تنوع, رودخانه تجن}
    Milad Shokri Saravi
    Based on the macro-invertebrate community and physico-chemical indices, water quality of the Tajan River in 6 stations along 80 km of the river length was assessed. Monthly sampling was conducted for one year (September 2011 to August 2012), using a surber with 30.5 × 30.5 cm dimensions and a 60μ mesh net for the benthic invertebrates sampling. The identified macro-invertebrates belonged to 31 families, 12 orders and 5 classes, the highest and the lowest abundance of which belonged to Psychodidae and Chironomidae, respectively. Based on Hilsenhoff Family Biotic Index, the research stations were classified into 4 qualitative categories, viz. excellent, good, fair, and fairly poor. Stations 1 and 5, respectively, showed the highest and lowest HFBI index. The highest and the lowest values for the Shannon–Weiner index were recorded in station 1 and station 2, respectively. The results of physicochemical parameters indicated reduced dissolved oxygen in the stations 2 and 5, and increased TDS in station 2 and 1 and increased nitrite and ammonium in station 3. Results of Spearman correlation coefficients between biotic indices and physicochemical variables revealed significant relationship between DO, TDS, EC, PO4 and water flow with HFBI and Shannon-Weiner indices. This study showed, generally pollution in stations 2 and 5 has reduced water quality in these stations.
    Keywords: Invertebrate, Effluent, Hilsenhoff Index, Diversity Index, Tajan River}
  • مهدی نادری جلودار، اصغر عبدلی
    اثر پساب مزارع پرورش ماهی قزلآلای رنگینکمان رودخانه هراز بر بزرگ بیمهرگان کفزی و توان خودپالایی رودخانه، با انتخاب چهار مزرعه و ده ایستگاه در منطقه مورد مطالعه صورت گرفت. نمونه برداری از بزرگ بیمهرگان کفزی، در پنج نوبت در فصول مختلف سال انجام گردید. حدود 170000 نمونه بزرگ بیمهرگان کفزی شناسایی شده که به 34 جنس، 32 خانواده و 12 راسته تعلق داشتند. بیشترین فراوانی را در اکثر ایستگاه ها، راسته Ephemeroptera تشکیل داده که فراوانی مجموعدو جنس Acentrella sp. و Baetis sp. 9/97 درصد از کل اعضای این راسته را در کلیه ایستگاه ها تشکیل دادند. شاخصهای غنای EPT، درصد EPT و(Chironomidae /Ephemeroptera+Plecoptera+ Trichoptera) EPT/CHIR. در ایستگاه های بلافاصله پایین دست مزارع نسبت به بالا دست آنها از مقادیر کمتری برخوردار بودند و با فاصله گرفتن از مزارع افزایش پیدا کردند. بر اساس نتایج شاخص زیستی (Hilsenhoff Family Biotic Index) HFBI آلودگی آلی آب در ایستگاه های مختلف، در طبقه کیفی خوب، مناسب، نسبتا«ضعیف و ضعیف طبقه بندی شدند. نتایج ترکیبی از شاخصهای زیستی نشان داد، ایستگاه های بلافاصله بعداز مزارع از آلودگی بیشتری نسبت به قبل آنها برخوردار بوده و با فاصله گرفتن از مزارع دارای روند خودپالایی بودند که در فاصله 5/3 کیلو متری بطور معنی داری از آلودگی کم شده بود.
    کلید واژگان: بزرگ بیمهرگان کفزی, پساب, خودپالایی, رودخانه هراز, شاخصهای زیستی, قزلآلای رنگینکمان, مزارع پرورش ماهی}
    Asghar Abdoli
    The effect of rainbow trout farms outflow in the Haraz river on benthic macroinvertebrates and the self-purification potential of river was investigated from each of ten selected stations along four farms. Benthic macroinvertebrates was investigated for different seasons a year by taking five samples. About 170000 macroinvertebrate specimens at 34 genera، 32 families and 12 orders were isolated and distinguished in this study. Maximum abundance at most stations was possessed by order Ephemeroptera، of which Baetis sp. followed by Acentrella sp. constituted 97. 9% of the Ephemeroptera at all stations. Indices of EPT richness، EPT percentage and EPT/CHIR (Ephemeroptera+Plecoptera+Trichoptera/Chironomidae) decreased at the immediate vicinity of the fish farms outflows، and increased upon distancing from the farms. On the basis of HFBI (Hilsenhoff Family Biotic Index) index، four grades of good، suitable، relatively poor and poor water qualities were distinguished at all the sampling stations. The combined results of biotic indices indicated that pollution was higher at the stations at the immediate vicinity of the fish farms outflows than the preceding ones، and the self-purification potential of water increased upon distancing from the farms، peaking to a significant level at a distance of 3. 5 km.
    Keywords: EPT, CHIR HFBI, Macroinvertebrates, Oncorhynchus mykiss, Outflow, Fish farms, Self purification, Biological indices, Haraz River}
  • غلامعلی اکبرزاده، عباسعلی استکی، کیوان اجلالی خانقاه، محمدصدیق مرتضوی، لیلی محبی نودژ، فرشته سراجی، شیوا آقاجری، سیدعبدالمجید هاشمیان، مریم سلیمی زاده
    توسعه فعالیت های پرورش میگو در سواحل جنوبی کشور خصوصا در استان هرمزگان در دهه اخیر از رشد نسبتا بالایی برخوردار بوده است. این تحقیق به منظور بررسی اثرات زیست محیطی ناشی از فعالیت مجتمع های پرورش میگو بر آبهای ساحلی منطقه تیاب استان هرمزگان در سال 1382 به اجرا درآمد. در این تحقیق، برخی از پارامترهای کیفی آب از 9 ایستگاه انتخاب شده در کانالهای آبرسانی سایت های تیاب جنوبی و شمالی (ایستگاه های 1، 2، 3 و (4 و آبهای ساحلی مجاور مجتمع های پرورش میگو (ایستگاه های 5، 6، 7، 8 و (9 بصورت ماهانه در یک دوره پرورش شش ماهه (تیرماه تا آذرماه) مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل پارامترها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه توسط نرم افزار آماری SPSS15 استفاده گردید. در این تحقیق محدوده تغییرات بدست آمده برای دمای هوا، دمای آب، شوری، pH، اکسیژن محلول، اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی (COD) ، نیترات، نیترت، آمونیاک کل، فسفات و فسفر کل بترتیب برابر با 21) تا 40 درجه سانتیگراد)، 22) تا 39 درجه سانتیگراد)، 37 ppt) تا 54)، 7. 85) تا 8. 38)، 4) تا 8. 1 میلیگرم بر لیتر)، 0. 2) تا 8. 5 میلیگرم بر لیتر)، 0. 11) تا 0. 186 میلیگرم بر لیتر)، 0. 001) تا 0. 029 میلیگرم بر لیتر)، (صفر تا 0. 016 میلیگرم بر لیتر) ، صفر تا 0. 043 میلیگرم بر لیتر) و 0. 014) تا 1. 4 میلیگرم بر لیتر) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که مقادیر اکثر پارامترهای اندازه گیری شده در ایستگاه های متعلق به پسابهای خروجی 2) و 4) بیشتر از کانالهای ورودی (ایستگاه های 1 و 3) و آبهای ساحلی مجاور مجتمع های پرورش میگو (ایستگاه های 5، 6، 7، 8 و 9) بوده است. نتایج آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که بین ایستگاه های مربوط به پسابهای خروجی، کانال های آبرسانی و آبهای ساحلی مجاور مجتمع ها اختلاف معنی داری برای اکثر پارامترهای مورد مطالعه وجود دارد (P< 0. 05). با استفاده از نتایج بدست آمده می توان گفت خور تیاب بدلیل قرار گرفتن در حد فاصل مجتمع های پرورش میگو و آبهای ساحلی، توانسته است بار آلودگی ناشی از ورود پسابها را تعدیل و مانع از اثرات سوء زیست محیطی بر آبهای ساحلی گردد. لذا می توان گفت در حال حاضر تمام پارامترهای مورد مطالعه در آبهای ساحلی مجاور مجتمع های پرورش میگو در وضعیت مطلوب خود قرار دارند.
    کلید واژگان: میگو, آبزی پروری, پساب, تیاب, استان هرمزگان}
    Gh. Akbarzadeh, A. Estaki, K. Ejlali, M. Mortazavi, L. Mohebi nozar, F. Seraji, Sh. Aghajari, A. Hashemian, M. Salimizadeh
    Shrimp farming industry has rapidly expanded in the south of Iran and in particular in Hormozgan Province along the coastal line during the past decade. A survey was conducted for evaluation of environmental impacts of effluents From the shrimp farms during culture season  (July-December 2003) of Tiab area in Hormozgan Province. The physico-chemical parameters such as air and water temperature, salinity, pH, dissolved oxygen, BODs, nitrite, nitrate, total ammonia, inorganic phosphorus and total phosphorus were recorded monthly From 9 stations. Thestations consisted of two inlets (stations 1, 3), two outlets of effluents (stations 2, 4) and the remaining 5 stations were located along the coastal lines. The parameters were measured at 21- 40°C, 22-39°C, 37-54ppt, 7. 85-8. 38, 4-8. 1mg/L, 0. 2-8. 5mg/L, 0. 11-0. 186mg/L, 0. 001-0. 029mg/L, 0-0. 016mg/L, 0-0. 043mg/L and 0. 014-1. 4mg/L) respectively. The results showed that the range of most of the measured parameters such as water temperature, salinity, BODs, ammonia, nitrate,  phosphate and TP in the outflow waters (2, 4) were higher than inflow (1, 3) and coastal waters  (5, 6, 7, 8, 9). Statistical analysis of variance (ANOVA) demonstrated a significant differencebetween outlet effluent and other stations (P<0. 05). We also concluded that the nutrients in the culture effluents are somewhat used by fauna of the Tiab creek, hence decreasing the pollutant load of the.
    Keywords: Aquaculture, IMPACT ASSESSMENT, TIAB, Hormozgan province}
  • غلامعلی اکبرزاده، میر مسعود سجادی، محمد صدیق مرتضوی
    این پژوهش به منظور بررسی اثرات زیست محیطی ناشی از فعالیتهای پرورش میگو طی یک دوره پرورش 5 ماهه (خرداد ماه تا تیر ماه) در دو منطقه تیاب و سایه خوش استان هرمزگان در سال 1384 به مرحله اجراء درآمد. طی این بررسی برخی از پارامترهای کیفی آب در 8 ایستگاه انتخابی (1 و 5 ؛ کانالهای خروجی پسابها ، 2 و 6؛ محل ریزش پسابها ، 3 و 7؛ محل آبگیری مجتمع های پرورش میگو و ایستگاه های 4 و 8 بعنوان شاهد) مورد مطالعه قرارگرفتند. جهت تجزیه و تحلیل پارامترها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه توسط نرم افزار آماری SPSS 15 استفاده گردید. محدوده تغییرات بدست آمده برای دمای آب، pH، شوری، اکسیژن محلول، اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی (BOD5) ، آمونیاک کل (NH3و(NH4، نیترات، فسفات معدنی، کلروفیل a و مواد معلق کل در این تحقیق بترتیب برابر با (4/37-23) ، (36/8-12/8) ، (ppt 48- 38) ، (8/7- 6/5 میلیگرم بر لیتر) ، (7/5- 2/0 میلیگرم بر لیتر) ، (045/0- 002/0 میلیگرم بر لیتر) ، (275/0- 026/0 میلیگرم بر لیتر) ، (042/0-001/0 میلیگرم بر لیتر) ، (15/4 -11/0 میکروگرم بر لیتر) ، (2/ 174-33 میلیگرم بر لیتر) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که درهر دو منطقه غلظت مواد مغذی و مواد معلق کل در ایستگاه های متعلق به پسابهای خروجی و محل ریزش پسابها نسبت به محلهای آبگیری و ایستگاه های شاهد بیشتر بود در صورتیکه غلظت کلروفیل a در پسابهای خروجی و محل ریزش پسابها نسبت به سایر ایستگاه ها از کاهش قابل توجهی برخوردار بود. نتایج آنالیز واریانس یکطرفه جهت مقایسه میانگین ها برای اکثر پارامترها اختلاف معنی داری را بین ایستگاه ها در دوره مورد مطالعه از خود نشان داد (05/0P<). نتایج حاصله نشان داد که در حال حاضر تمام پارامترهای مورد مطالعه در خور تیاب و آبهای ساحلی در منطقه سایه خوش در حد مطلوب خود قرار دارند.
    کلید واژگان: آلودگی, پساب, میگو, استان هرمزگان}
    Gh. Akbarzadeh, M. Sajadi, M. Mortazavi
    The effects of shrimp culture on the adjacent water bodies over a crop cycle period were evaluated in the year 2005 by studying the water quality of inlet and outlet in two locations within Sayeh Khosh and Tiab area. A one way ANOVA was used for statistical analysis of the data comprising homogeneous subsets and multiple comparisons. We evaluated the variation of 10 parameters including temperature, pH, salinity, dissolved oxygen, BOD5, total ammonia, nitrate, inorganic phosphorous, chlorophyll a, and total suspended solids (TSS).The variations were in the range 23-37.4oC for temperature, 8.12-8.36 for pH, 38-48ppt for salinity, 5.6-7.8mg/l for dissolved oxygen, 0.2-5.7mg/1 for BOD5, 0.002-0.045mg/l for total ammonia, 0.026-0.275 mm/l for nitrate, 0.001-0.042mg/1 for inorganic phosphorous, 0.11-4.15 mg/1 for chlorophylla and 33-174.2 mg/1 for total suspended solids. The result of this study showed that salinity, BOD5, nitrate, total ammonium, inorganic phosphorous and total suspended solids in the outlet effluents and the receiving water in Tiab (stations 1,2) and Sayeh Khosh (stations 5,6) were higher than other sites (3, 4, 7 and 8) and statistical analysis of variance showed a significant difference between the sites (P<0.05). The concentration of chlorophylla showed a decrease in the outlet effluents and receiving.waters in Tiab and Sayeh Khosh areas.
    Keywords: Pollution, effluent, Hormozgan province}
  • عباسعلی استکی، غلامعلی اکبر زاده، محمد صدیق مرتضوی، کاظم خدادادی جوکار، مریم سلیمی زاده
    توسعه فعالیت های تکثیر و پرورش میگو در سواحل جنوبی کشور بخصوص در دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. در این تحقیق بعضی از ترکیبات شیمیایی آب مانند نیترات، نیتریت، آمونیوم، ازت معدنی کل، فسفات و فسفر کل به منظور بررسی میزان غلظت این ترکیبات و تعیین اثرات احتمالی زیست محیطی ناشی از فعالیت های آبزی پروری در منطقه تیاب استان هرمزگان در سال 1380 مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه برداری از آب بطور ماهانه به مدت شش ماه در طی دوره پرورش از خرداد ماه تا آذر ماه 1380 از 5 ایستگاه انتخابی صورت گرفت. محدوده نوسانات غلظت نیترات، نیتریت، آمونیوم، ازت معدنی کل، فسفات و فسفرکل در ایستگاه های مورد مطالعه بترتیب معادل 06/4 تا 58/23، 21/0 تا 23/2، 07/0 تا 04/2، 46/4 تا 13/25، 11/0 تا 35/2 و 73/1 تا 3/22 بود. بررسی ها نشان داد که غلظت نوترینت ها ابتدا در پسابهای خروجی و سپس در محل ریزش پسابها به مراتب بیشتر از سایر ایستگاه ها بوده است. بطوریکه نتایج آنالیز واریانس یکطرفه درخصوص مقایسه میانگین پارامترها بین پسابهای خروجی و سایر ایستگاه ها اختلاف معنی داری را نشان داده اند (P<0. 05). لذا با توجه به نتایج حاصله می توان گفت که فعالیت مزارع پرورش میگو در منطقه توانسته است بطور نسبی موجب افزایش بعضی از پارامترها گردد. اما مقایسه پارامترهای مورد مطالعه با استانداردهای زیست محیطی حاکی از این است که در حال حاضر مزارع پرورش میگو نتوانسته اند اثرات زیست محیطی نامطلوبی را در خور تیاب بر جای بگذارد.
    کلید واژگان: مزارع پرورش میگو, پساب, خور تیاب, استان هرمزگان}
    A. Estaki, Gh. Akbarzadeh, M. Mortazavi, K. Khodadadi jokar, M. Salimizadeh
    Shrimp fanning industry has rapidly expanded in the south of Iran especially in Hormozgan Province over the past decade. In 2001, nitrate, nitrite, ammonia, total inorganic nitrate, reactive phosphate and total phosphate were assessed monthly in Tiab creek to evaluate the environmental effects of the industry. During the study period, nitrate varied between 4.06-23.58pm/1 where as variation for nitrite was measured as 0.21••2.23im11. Variation for ammonia was 0.07-2.04m/1, for total inorganic nitrate was 4.46•w25.131.imi1 and for reactive phosphate and total phosphate were 0.114m2.35irill and 1.3-22.731/m11 respectively. Results of this study showed that concentration of nutrients in the outlet effluents and creek mouth were higher than other stations. Also, comparison of concentration of nutrients between stations showed that there were significant differences between effluent water and other stations (P<0.05)......
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال