به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "molasses" در نشریات گروه "شیلات"

تکرار جستجوی کلیدواژه «molasses» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی molasses در مقالات مجلات علمی
  • روح الله شیخ ویسی، سید علی اکبر هدایتی*، محمد مازندرانی، علی جافر نوده، طاهره باقری

    استفاده از مکمل های غذایی در بالا بردن ایمنی مصرف کنندگان آبزیان نقش اساسی دارد. از طرفی وجود نانوذرات بر وضعیت فیزیولوژیک ماهیان اثر گذار بوده و باعث کاهش عملکرد ایمنی ماهیان می شود. از این رو، احتمالا استفاده از محرک های ایمنی نظیر ملاس بسیار ضروری به نظر می رسد. تحقیق حاضر جهت ارزیابی شاخص های خون شناسی ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) تغذیه شده با ملاس در مواجهه با نانوذرات تیتانیوم صورت گرفت. بر این اساس تعداد250 قطعه بچه ماهی کپور معمولی با میانگین وزنی 62/0±20 گرم در چهار تیمار شامل، جیره فاقد ملاس (تیمار 1)، جیره حاوی 5/0 درصد ملاس (تیمار 2)، جیره حاوی 1 درصد ملاس (تیمار3) و جیره حاوی 2 درصد ملاس (تیمار 4) تقسیم و به مدت 42 روز مورد تغذیه قرار گرفتند. در پایان دوره تغذیه به هرکدام از تیمارها 50 درصد غلظت کشنده نانو تیتانیوم به مدت چهارده روز اضافه شد. نمونه برداری از خون جهت سنجش شاخص های خونی در پایان دوره آزمایش انجام شد. طبق نتایج تحقیق حاضر با افزایش میزان ملاس درجیره غذایی تعداد گلبول های سفید افزایش معنی داری یافت و هم چنین در تیمار های ملاس که در مواجهه با نانو تیتانیوم قرار داشتند، هم افزایش معنی دار را نشان داد هم چنین تعداد گلبول های قرمز، هماتوکریت و هموگلوبین در تیمارهای تغذیه شده با ملاس افزایش پیدا کرد و با افزایش غلظت ملاس در جیره این روند افزایشی بوده و با گروه شاهد اختلاف معنی دار داشت (05/0p<). نتیجه گیری کلی این پژوهش نشان داد که میزان مونوسیت خون در تیمارهای ترکیب نانو تیتانیوم و ملاس، کاهش یافت. یعنی ملاس در ترکیب با نانو تیتانیوم توانسته تغییرات ناخواسته را بهبود بخشد. هم چنین، تعداد لنفوسیت خون در تیمارهای ترکیب نانو تیتانیوم و ملاس افزایش یافت؛ یعنی ملاس در ترکیب با نانو تیتانیوم توانسته اثر کاهشی نانو تیتانیوم را بهبود بخشد.

    کلید واژگان: بهبود مقاومت, آبزی, نانو ذرات فلزی, ملاس, خون شناسی
    Roholla Sheikh Veisi, Aliakbar Hedayati*, Mohamamd Mazandarani, Ali Jafar, Tahere Bagheri

    The use of dietary supplements plays an essential role in enhancing fish consumer safety. On the other hand, the presence of nanoparticles affects the physiological status of fish and decreases their immune function. Therefore, the use of safety stimuli such as molasses may be necessary. The present study was performed to assess the hematological indices of molasses-fed common carp (Cyprinus carpio) exposed to titanium nanoparticles. Accordingly, 250 fish with a mean weight of 20±0.62 g was divided and fed for 42 days in four treatments, diet without molasses (treatment 1), diet containing 0.5% molasses (treatment 2), 1% molasses (treatment 3) and 2% molasses (treatment 4). At the end of the feeding period, each group received 50% lethal concentration of nano-titanium for 14 days. Blood samples were taken to measure blood levels at the end of the experiment. The results of the present study showed that with increasing molasses diet, the number of white blood cells significantly increased and also in the molasses treatments exposed to nano-titanium, there was also a significant increase in the number of white blood cells. Red blood cells, hematocrit and hemoglobin increased in molasses-fed diets and this trend was increased with increasing molasses concentration in diets and was significantly different from control group (p<0.05). The conclusion of this study showed that blood monocyte levels decreased in nano-titanium and molasses combination treatments. So, molasses in combination with nano-titanium has been able to improve undesirable lesions. Also, the number of blood lymphocytes in nano-titanium and molasses combination treatments increased, which means molasses in combination with nano-titanium could improve the reduction effect of nano-titanium.

    Keywords: Aquatic, Hematology, Metal Nanoparticles, Molasses, Resistance Improvement
  • روح الله شیخ ویسی، سید علی اکبر هدایتی*، محمد مازندرانی، علی جافر، طاهره باقری

    تحقیق حاضر به منظور اثر محافظتی پیش تیمار ملاس  بر شاخص کبد ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) در مواجهه با نانوذرات اکسید مس و تیتانیوم انجام گرفت. ازاین رو تعداد 250 قطعه بچه ماهی کپور معمولی به مدت 42 روز در چهار دسته، جیره فاقد ملاس (تیمار 1)، جیره حاوی 5/0 درصد ملاس (تیمار 2)، جیره حاوی 1 درصد ملاس (تیمار3) و جیره حاوی 2 درصد ملاس (تیمار 4) تقسیم شدند. سپس به هرکدام از گروه ها 50 درصد غلظت کشنده نانوذرات اکسید مس و تیتانیوم به مدت چهارده روز اضافه شد. بررسی های بافت شناسی ماهیان که در معرض ملاس و نانو ذرات اکسید مس و تیتانیوم قرار داشتند، نشان دهنده بروز ناهنجاری های ساختاری در بافت کبد مانند خون ریزش، چرب شدگی، تجمع ماکروفاژ بود. به طوری که این تغییرات در مقایسه با بافت های گروه شاهد اختلاف بسیاری داشت. نتیجه گیری نهایی تحقیق حاضر نشان داد که تیمار نانو تیتانیوم و نانو مس منجر به بروز آسیب های بافتی در کبد کپور ماهیان گردید؛ اگرچه عارضه آسیب شناسی در تیمارهای ترکیب نانوذرات مذکور و ملاس نیز مشاهده شد، اما شدت آسیب ها با افزایش غلظت ملاس کاهش یافت.

    کلید واژگان: بهبود مقاومت, کپور معمولی, نانو ذرات فلزی, ملاس
    Rouhollah Sheikh Veisi, Aliakbar Hedayati*, Mohamamd Mazandarani, Ali Jafar, Tahere Bagheri

    The present study was performed to evaluate the protective effect of molasses pretreatment on the liver index of common carp (Cyprinus carpio) in exposure to copper oxide and titanium nanoparticles. Therefore, 250 juveniles of common carp for 42 days in four categories, rations without molasses (treatment 1), diets containing 0.5% molasses (treatment 2), diets containing 1% molasses (treatment 3) and diets Containing 2% molasses (treatment 4) were divided. Then, 50% of the lethal concentrations of copper and titanium oxide nanoparticles were added to each group for fourteen days. Histological studies of fish exposed to molasses and oxidomes and titanium nanoparticles showed structural abnormalities in liver tissue such as hemorrhage, fattening, and macrophage accumulation. So that these changes were very different compared to the tissues of the control group. The final conclusion of the present study showed that nano-titanium and nano-copper treatment resulted in tissue damage in carp liver; Although pathological complication was also observed in the combined treatments of the mentioned nanoparticles and molasses, but the severity of injuries decreased with increasing molasses concentration.

    Keywords: Improved resistance, Common carp, Metal nanoparticles, Molasses
  • سپیده غنی، روح الله شیخ ویسی*، پریا هوشمند، وحید زمانی، محسن برخوردار، اسماعیل زارع مهرابادی، پدرام حاتمی، علیرضا کشیری، یلدا علیزاده، سارا والی، فائزه ساداتی، منیره سهلی

    وجود نانوذرات بر وضعیت فیزیولوژیک ماهیان اثر گذار بوده و باعث کاهش عملکرد ایمنی ماهیان می شود، از این رو استفاده از محرک های ایمنی نظیر ملاس بسیار ضروری به نظر می رسد. تعداد 250 بچه ماهی کپور معمولی به مدت 42 روز در چهار دسته، جیره فاقد ملاس (تیمار 1)، جیره حاوی 5/0 درصد ملاس (تیمار 2)، جیره حاوی 1 درصد ملاس (تیمار3) و جیره حاوی 2 درصد ملاس (تیمار 4) تقسیم شدند. سپس به هرکدام از گروه ها 50 درصد غلظت کشنده نانو آهن به مدت چهارده روز اضافه شد. بررسی های بافت شناسی ماهیان که در معرض ملاس و نانو ذرات آهن قرار داشتند، نشان دهنده بروز ناهنجاری های ساختاری در بافت کبد بود. به طوری که این تغییرات در مقایسه با بافت های گروه شاهد اختلاف بسیاری داشت. نتیجه گیری نهایی تحقیق حاضر نشان داد که تیمار نانوآهن منجر به بروز آسیب های بافتی در کبد کپور ماهیان گردید؛ اگرچه عارضه هیستوپاتولوژیک در تیمارهای ترکیب نانوآهن و ملاس نیز مشاهده شد، اما شدت آسیب ها با افزایش غلظت ملاس کاهش یافت. به نظر می رسد اثر گذاری منفی نانوذرات آهن بر بافت کبد کپور معمولی توسط ملاس به حداقل رسیده است.

    کلید واژگان: بهبود مقاومت, آبزی, نانو ذرات فلزی, ملاس
    Sepide Ghani, Rouhollah Sheikh Veisi*, Paria Houshmand, Wahid Zamani, Mohsen Barkhordar, Esmaeil Zare, Pedram Hatami, Alireza Kashiri, Yalda Alizadeh, Sara Vali, Faeze Sadati, Monire Sahli

    The presence of nanoparticles affects the physiological condition of fish and reduces the immune function of fish, so the use of immune stimulants such as molasses is very important. 250 juveniles of common carp for 42 days in four categories: ration without molasses (treatment 1), ration containing 0.5% molasses (treatment 2), ration containing 1% molasses (treatment 3) and ration containing 2% molasses (Treatment 4) were divided. Then, 50% of the lethal concentration of nano-iron was added to each group for fourteen days. Histological studies of fish exposed to molasses and iron nanoparticles showed structural abnormalities in liver tissue. So that these changes were very different compared to the tissues of the control group. The final conclusion of the present study showed that nano-iron treatment led to tissue damage in carp liver; Although histopathological complication was also observed in the combination of nano-iron and molasses treatments, but the severity of injuries decreased with increasing molasses concentration. The negative effect of iron nanoparticles on normal carp liver tissue by molasses seems to be minimized.

    Keywords: Resistance, Aquatic, Improvement of resistance, Metal nanoparticles, Molasses
  • محمدحسین خانجانی*، مرتضی علیزاده، محمد محمدی، حبیب سرسنگی علی آباد

    در مطالعه حاضر تاثیر زمان های مختلف افزودن کربن آلی ملاس بر کیفیت آب و عملکرد ایمنی موکوس ماهی تیلاپیای نیل (Oreochromis niloticus) در سیستم بیوفلاک با تعویض آب محدود بررسی شد. ماهیان تیلاپیای نیل با میانگین وزن 53/1 گرم در تانک های فایبرگلاس (مقطع دایره ای) با حجم 130 لیتر آب با تراکم یک قطعه در لیتر به مدت 37 روز پرورش داده شدند. پنج تیمار آزمایشی شامل یک تیمار شاهد (فاقد بیوفلاک) بدون افزودن ماده کربن دار و چهار تیمار بیوفلاک با افزودن ملاس به صورت روزانه (بیوفلاک 1)، دو روز یک بار (بیوفلاک 2)، سه روز یک بار (بیوفلاک 3) و چهار روز یک بار (بیوفلاک 4) در نظر گرفته شدند. به تیمارهای بیوفلاک 5/2 میلی لیتر بر لیتر توده میکروبی به عنوان استارتر اضافه گردید. همچنین از ماده کربن دار ملاس جهت تنظیم نسبت کربن به نیتروژن به میزان 65 درصد خوراک ورودی استفاده گردید. طبق نتایج کیفیت آب در تیمارهای بیوفلاک بهبود نشان داد به طوری که کمترین میزان نیتروژن آمونیاکی کل (23/0 میلی گرم در لیتر)، بیشترین میزان نیترات (5/25 میلی گرم در لیتر) و بیشترین تراکم باکتری های هتروتروف در تیمار بیوفلاک 1 (افزودن ملاس روزانه) به دست آمد که اختلاف معنی داری با سایر تیمارها نشان داد (05/0>p). نتایج عملکرد ایمنی موکوس ماهی تیلاپیا کمترین میزان ایمنوگلوبولین کل (66/43 میلی گرم بر 100 میلی لیتر) و فعالیت لیزوزیم (u/ml/min 33/17) در تیمار شاهد (فاقد بیوفلاک) مشاهده شد (05/0>p). به طور کلی، مطالعه حاضر نشان داد که کیفیت آب در سیستم بیوفلاک با افزودن ملاس به صورت روزانه بهتر می باشد و نیز عملکرد ایمنی موکوس ماهی تیلاپیای نیل در سیستم های بیوفلاک نسبت به سیستم معمولی بدون توده میکروبی فعال تر است (05/0>p).

    کلید واژگان: کیفیت آب, ایمنی, تیلاپیای نیل, بیوفلاک, ملاس
    MohammadHossein Khanjani*, Morteza Alizadehe, Mohammad Mohammedi

    In current study, the effect of different times of molasses addition on water quality and immune performance of Nile tilapia (Oreochromis niloticus( mucus in biofloc system with limited water exchange was investigated. Nile tilapia with an average weight of 1.53 g was cultured in fiberglass tanks (circular cross section) with a volume of 130 liters of water at a density of one fish per liter for 37 days. Five experimental groups were considered including a control (without biofloc) group without carbonaceous substance addition and four biofloc treatments with molasses added daily (biofloc 1), once every two days (biofloc 2), once every three days (biofloc 3) and once every four days (biofloc 4). 2.5 ml/l microbial mass was added as a starter to biofloc treatments. Also, molasses carbonaceous material (65% of the input feed) was used to adjust the carbon to nitrogen ratio. According to the results, water quality in biofloc treatments showed that the lowest amount of total ammonia nitrogen (0.23 mg/l) and the highest amount of nitrate (25.5 mg/l) were obtained in biofloc 1 treatment (daily molasses addition), that showed a significant difference with other treatments (p<0.05). Based on the results of immune function of tilapia mucus, the lowest amount of total immunoglobulin (43.66 mg/100 ml) and lysozyme activity (17.33 ml/min) were observed in the control (without biofloc) group (p<0.05). Generally, the current research showed that the water quality in the biofloc system is improved with the addition of molasses on a daily basis and also the immune function of Nile tilapia mucus in biofloc system is more active than the normal system without microbial floc.

    Keywords: Water quality, Immunity, Nile tilapia, Biofloc, Molasses
  • پریا هوشمند*، روح الله شیخ ویسی، حبیب سنچولی، وحید زمانی، سپیده غنی، سید علی اکبر هدایتی

    وجود آلاینده های نوظهور نانوذرات در آب باعث پاسخ استرس در ماهی می شود که نهایتا بر وضعیت فیزیولوژیک ماهیان اثر گذار بوده و باعث کاهش عملکرد ایمنی ماهیان می شود. از این رو، استفاده از محرک های ایمنی نظیر ملاس بسیار ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق، تعداد 250 قطعه بچه ماهی کپور معمولی به مدت 42 روز در چهار دسته: جیره فاقد ملاس (تیمار 1)، جیره حاوی 5/0 درصد ملاس (تیمار 2)، جیره حاوی 1 درصد ملاس (تیمار 3) و جیره حاوی 2 درصد ملاس (تیمار 4) تقسیم شدند. سپس به هرکدام از گروه ها 50 درصد غلظت کشنده نانو آهن به مدت چهارده روز اضافه شد. شاخص های مختلف از جمله : پروتیین محلول، فسفاتاز قلیایی، لیزوزیم و ایمونوگلوبولین (IgM) در موکوس اندازه گیری شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که در مجموع تیمارهای آزمایشی بر شاخص های ایمنی موکوس تاثیر معنی داری داشت (05/0<p). به طوری که میزان این شاخص ها در تیمارهای تغذیه شده با ملاس با افزایش غلظت ملاس افزایش یافت. در تیمار در معرض نانو آهن و در تیمارهای ترکیب نانو آهن و ملاس نیز میزان این شاخص ها به طور معنی داری افزایش یافت. نتیجه کلی این تحقیق نشان داد که ملاس، نانوذره آهن و ترکیب ملاس و آهن باعث افزایش شاخص های ایمنی موکوس می شود.

    کلید واژگان: بهبود مقاومت, آبزی, نانو ذرات فلزی, ملاس
    Parya Hoshmand*, Ruhollah Sheikh Veisi, Habib Sanchooli, Vahid Zamani, Sepideh Ghani, Aliakbar Hedayati

    The emergence of newly released nanoparticles in water results in stress response of fishes, which ultimately affects the physiological state and reduces the immune function of fishes. Therefore, it seems the use of immune stimulants such as molasses is very necessary. In this study 250 common carp were exposed to molasses in four groups, with no molasses (treatment 1), diet containing 0.5% molasses (treatment 2), 1% molasses (treatment 3) and diet containing 2% molasses (Treatment 4) for 42 days. Each group were exposed to 50% of lethal concentration of nano-iron for 14 days. Then, various indices such as soluble protein, alkaline phosphatase, lysozyme and immunoglobulin were measured in mucus. Results showed that total experimental treatments had a significant effect on mucus immune parameters (P<0.05), so these indices were affected by treatments fed with molasses increased with the increase of molasses concentration, in the treatment of nano-iron and in the treatment of nano-iron and molasses, the amount of this indicator increased significantly. The overall conclusion of this study shows that molasses, iron nanoparticles, molasses and iron compound increased the mucosal immune parameters.

    Keywords: Resistance Improvement, Aquatic, Metal Nanoparticles, Molasses
  • ندا میرحسینی*، رضا داورنژاد، احمد حلاج ثانی، ادگار کنویوروپا، امید توکلی
    اهداف

    امروزه استفاده از ریزجلبک ها برای تولید مواد فعال زیستی و دارویی بسیار مورد توجه است. کربن یک ماده ضروری برای رشد ریزجلبک Spirulina maxima محسوب می شود. یافتن بهترین منبع کربنی و غلظت برای رسیدن به مقادیر بالا زیست توده در کوتاه ترین دوره کشت بسیار ارزشمند است بنابراین در این مطالعه تاثیر منابع کربنی (کربنات و بی کربنات سدیم، گلوکز و ملاس) با غلظت های مختلف (16، 24 و 32 گرم بر لیتر) بر میزان رشد و تولید زیست توده بررسی شد.

    روش ها

    کشت در قالب 11 تیمار و 3 تکرار در محدوده دمایی آزمایشگاه (3±28 درجه سانتیگراد)، شدت نور 100 ±1350 لوکس (نوردهی 24 ساعته) انجام گردید. حداکثر ضریب رشد ویژه و زمان دوبرابر شدن مطابق با روش مدل سازی غیرخطی با کمک نرم افزار Wolfram Mathematica در فاصله اطمینان 99% محاسبه گردید.

    یافته ها

    بیشترین میزان غلظت زیست توده در بالاترین غلظت (برحسب گرم بر لیتر) در 5 روز اول به ترتیب متعلق به نموهای ملاس (083/3)، گلوکز (094/2)، کربنات سدیم (869/0) و بی کربنات سدیم (835/0) است. افزایش غلظت نمونه ها بجز گلوگز از 16 تا 32 گرم بر لیتر در محیط کشت سبب افزایش زیست توده شد. اگرچه نمونه رشدیافته در ملاس دارای بالاترین میزان غلظت زیست توده در روزهای ابتدایی می باشد اما بیشترین تاثیر بر ضریب رشد ویژه متعلق به نمونه گلوگز است.

    نتیجه گیری

    منبع کربنی و غلظت آن تاثیر بسزایی بر رشد زیست توده دارد و گلوکز با غلظت 24 گرم بر لیتر بعنوان منبع کربنی جایگزین موثر بر رشد انتخاب شد. کلیه نمونه ها در بالاترین غلظت کمترین تاثیر را بر ضریب رشد ویژه داشته اند.

    کلید واژگان: منبع کربنی, ملاس, گلوکز, پارامترهای رشد, زیست توده, Spirulina Maxima
    Neda Mirhosseini*, Reza Davarnejad, Ahmad Hallajisani, Edgar CANO-EUROPA, Omid Tavakoli
    Aims

    microalgae use has been recently attracted for the production of biologically active drugs and pharmaceuticals.Carbon source is an essential factor for the Spirulina maxima growth. Since finding the appropriate carbon source and its concentration to achieve high levels of biomass in the shortest cultivation period is very valuable. Therefore, the effect of different carbon sources (sodium carbonate, sodium bicarbonate, glucose and molasses) with different concentrations (16, 24 and 32 gL-1) on growth and biomass production were evaluated.

    Methods

    Microalgae was grown in 11 treatments with 3 replications at labarotary temperature (28±3 °C) and 1350±100 Lux light intensity (24 hours exposure-time). Maximum specific growth rate and doubling time were calculated according to nonlinear modeling by Wolfram Mathematica software at 99% confidence interval.

    Findings

    The highest biomass concentration (gL-1) at the highest carbon source concentration in the first 5 days belonged to molasses (3.083), glucose (2.094), sodium carbonate (0.869) and sodium bicarbonate (0.835). Biomass production of treatments except glucose in medium was increased by increasing concentration from 16 to 32 gL-1. Although molasses has reached on highest biomass production during the first 5 days of cultivation, but the greatest effect on increasing specific growth rate belongs to the glucose sample.

    Conclusions

    As a result, the carbon source and its concentration had a significant effect on the growth and biomass production. Glucose has been selected as an effective carbon source for growth with a concentration of 24gL-1. Moreover, the highest concentration of treatments had shown the least effect on specific growth rate.

    Keywords: Carbon Source, Molasses, Glucose, growth parameters, Biomass, Spirulina maxima
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال