به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « agriculture » در نشریات گروه « علوم ترویج »

تکرار جستجوی کلیدواژه «agriculture» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • محمدحسین ذوقی پور، حیدر قلی زاده*
    ارتقای بهره وری کلیدواژه تحقق رشد و توسعه اقتصادی است و بهره وری نیروی کار رابطه مستقیمی با کیفیت و استانداردهای زندگی دارد. سرمایه انسانی به عنوان یک نهاده تولید، بر نهاده نیروی کار اثر می گذارد و باعث بالاتر رفتن دانش و مهارت او می شود. به این ترتیب انتظار می رود بهبود سرمایه انسانی موجب ارتقای بهره وری شود. بدیهی است چنین نقشی، با توجه به محدودیت منابع در بخش کشاورزی ایران از اهمیت مضاعفی برخوردار است. در این مطالعه، تاثیر سرمایه انسانی بر بهره وری نیروی کار بخش کشاورزی در طی دوره زمانی 1396-1346 با استفاده از الگوی خود رگرسیون با وقفه های توزیعی (ARDL) مورد واکاوی قرار می گیرد. نتایج برآورد الگوی کوتاه مدت نشان داد بهره وری نیروی کار از یک وقفه خود، سرمایه فیزیکی با دو وقفه، سرمایه انسانی، دانش و فناوری و منابع طبیعی به صورت مثبت و معنی داری تاثیر می پذیرد. تاثیر سرمایه انسانی در بلندمدت نیز پذیرفته می شود. بر این اساس، به ازای هر یک درصد افزایش در شاخص متغیر سرمایه انسانی، بهره وری نیروی کار بخش کشاورزی 0/82 درصد، معادل 279/6 هزار ریال، افزایش می یابد. تاثیر سایر متغیرهای مستقل استفاده شده در پژوهش شامل متغیرهای سرمایه فیزیکی، دانش و فناوری و منابع طبیعی بر روی بهره وری نیروی کار بخش کشاورزی مثبت و معنی دار ارزیابی شد. همچنین اثر متغیرهای موهومی انقلاب و جنگ و خشک سالی بر بهره وری نیروی کار منفی برآورد شد. با توجه به محدودیت روزافزون در دستیابی به نهاده های فیزیکی و طبیعی، سرمایه گذاری در سرمایه انسانی از اولویت بالایی در دستیابی به اهداف رشد اقتصادی برخوردار می باشد
    کلید واژگان: سرمایه انسانی, بهره وری, کشاورزی, ARDL
    Mohammadhossein Zhoghipour, Heydar Gholizadeh *
    Improving productivity is the key word for realizing economic growth and development, and labor productivity has a direct relationship with the quality and standards of living. Human capital as a production input affects the labor quality, as a production input, and increases his knowledge and skills. So, improving human capital is expected to improve productivity. Obviously, such a role is of particular importance due to the severe limitation of resources in Iran's agricultural sector. This study investigated the impact of human capital on labor productivity in Iran’s agricultural sector in 1967-2017, using the autoregression distributed lag model (ARDL). The results showed that labor productivity in the short run is positively and significantly affected by a lag of dependent variable, physical capital with two lags, human capital, knowledge and technology, and natural resources. The impact of human capital in the long run is also accepted. So a one percent increase in the human capital index causes the labor productivity in the agricultural sector to increase by 0.82 percent, equivalent to 279.6 thousand rials. The impact of other independent variables, including physical capital, knowledge and technology, and natural resources, on labor productivity in the agricultural sector was evaluated as positive and significant. Also, the effect of dummy variables of revolution and war, and drought on labor productivity was evaluated to be negative. In general, due to the increasing limitation in access to physical and natural inputs, investing in human capital is a high priority in achieving economic growth goals
    Keywords: Human Capital, Productivity, Agriculture, ARDL
  • سمیه شیرزادی لسکوکلایه*، پروین قادری نژاد

    یکی از محورهای اساسی توسعه، دانش محور بودن فعالیت های تولیدی است. آسیب پذیری زیاد بخش کشاورزی از یک سو و اهمیت بالای این بخش در تامین امنیت غذایی از سوی دیگر سبب شده که کشاورزی در ایران به سمت تولید دانش بنیان گام بردارد. در این راستا تعاونی های تولیدی با تجمیع اراضی خرد و اعمال مدیریت صحیح از طریق به کارگیری روش های علمی و گرایش به سمت استفاده از فناوری نوین در امر تولید، می توانند زمینه را برای افزایش بهره وری فراهم آورند. لذا تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت به کارگیری علوم و تجهیزات جدید در بخش کشاورزی و تاثیر آن ها بر کارایی تعاونی ها انجام پذیرفته است.در این مطالعه به اندازه گیری انواع کارایی 29 شرکت تعاونی تولیدی روستایی استان مازندران با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها اقدام شد. بدین منظور از نرم افزار DEAP2.1 بهره گرفته شد.نتایج نشان داد تنها 24/17 درصد تعاونی های مورد بررسی به لحاظ فنی و مقیاس، 03/31 درصد به لحاظ مدیریتی، 90/6 درصد به لحاظ تخصیصی و اقتصادی کارا هستند. همچنین بر اساس رویکرد ورودی محور، فاصله زیادی (7/58 درصد) بین متوسط کارایی فنی تعاونی های دانش محور با منبع محور وجود دارد که پیشنهاد می شود مدیران تعاونی های سراسر استان، تعاونی های شهرستان آمل را الگوی خود قرار دهند و در جهت بهره مندی از علم و فناوری نوین در امر تولید کوشا باشند.در اکثر مطالعات انجام شده صرفا به اندازه گیری کارایی فنی بسنده شده است؛ حال آنکه در مطالعه ی حاضر به اندازه گیری انواع کارایی فنی، تخصیصی، اقتصادی، مدیریتی و مقیاس و مقایسه تعاونی های دانش محور با منبع محور پرداخته شده است.

    کلید واژگان: تحلیل پوششی داده ها, تعاونی های دانش محور, کارایی, کشاورزی
    Somayeh Shirzadi Laskookalayeh *, Parvin Ghaderinejad

    One of the basic axes of development is knowledge-oriented production activities. The high vulnerability of the agricultural sector, on one hand, and the high importance of this sector in providing food security, on the other hand, have caused agriculture in Iran to take a step towards becoming knowledge-based. In this regard, production cooperatives by consolidating small lands and applying correct management through the use of scientific methods and Tendency towards using new technology in production can provide the basis for increasing the productivity of this sector. Therefore, the current research was conducted with the aim of investigating the state of using new science and modern equipment in the agricultural sector and their effect on the efficiency of cooperatives.

    Methodology/approach

    In this study, the types of efficiency of 29 rural production cooperative companies in Mazandaran province are measured using Data Envelopment Analysis method. For this purpose, DEAP2.1 software is used.

    Findings and conclusions

    The results show that only 17.24% of the investigated cooperatives are efficient in terms of technical and scale, 31.03% in terms of management, 6.90% in terms of allocation and economy. Also, there is a big gap (82.10%) between the technical efficiency of knowledge- based cooperatives and resource- based cooperatives, so it is suggested that the managers of cooperatives in this province should set the cooperatives of Amol as their model and trying in benefiting from new science and technology in production.

    Keywords: Agriculture, Data Envelopment Analysis, Efficiency, Knowledge-Based Cooperatives
  • شناسایی موانع صادرات محصولات کشاورزی در استان هرمزگان با استفاده از نظریه مبنایی
    جعفر یعقوبی*، محمد بهروزی، حیدر قلی زاده
    بخش کشاورزی به عنوان یک بخش تجاری دارای مزیت های مهم می تواند به عنوان یک بخش اقتصادی مهم جهت توسعه صادرات غیرنفتی کمک کند. این بخش علی رغم داشتن مزیت نسبی در تولید بسیاری از محصولات کشاورزی، متاسفانه سهم قابل توجهی در صادرات و ارزآوری کشور ندارد. با توجه به مسیله فوق، هدف کلی پژوهش کاربردی و میدانی حاضر شناسایی موانع صادرات محصولات کشاورزی بود. در این تحقیق از رویکرد کیفی و روش نظریه مبنایی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق صادرکنندگان محصولات کشاورزی در سال 1401 و کارشناسان اداره گمرک در استان هرمزگان بودند. در تحقیق کیفی داده بنیان حاضر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی نمونه ها انتخاب شدند. حجم نمونه با استفاده از اشباع داده تعیین شد و درنهایت 17 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تایید پایایی داده ها از یادداشت برداری دقیق در طی گردآوری داده ها استفاده شد. تکرار مطالب و مفاهیم توسط کارشناسان نشان دهنده پایایی مناسب داده های جمع آوری شده بود. نتایج نشان داد که در طی فرایند تحلیل داده ها 100 مفهوم در مرحله کدگذاری باز شناسایی شد که در مرحله کدگذاری محوری، مفاهیم فوق در 22 مقوله محوری دسته بندی شدند. بر اساس نتایج کدگذاری انتخابی، موانع صادرات محصولات کشاورزی در شش مقوله کلی شامل نارسایی های مرحله تولید محصولات، موانع سیاست گذاری و قانونی، زیرساخت و کاغذبازی ناکارآمد، ناکارآمدی سخت افزاری و نرم افزاری سامانه گمرک، نارسایی و هزینه بالای سامانه حمل ونقل دریایی و مشکلات مدیریت فروش و انتقال ارز صادرات حاصل از تحریم دسته بندی شدند.
    کلید واژگان: موانع صادرات, سیاست گذاری, کشاورزی, گمرک, هرمزگان
    Identifying the obstacles to the export of agricultural products in Hormozgan province using grounded theory
    Jafar Yaghoubi *, Mohammad Behroozi, Haydar Gholizadeh
    The agricultural sector as a commercial sector in Iran has important advantages can help as an important economic sector for the development of non-oil exports. Despite having a relative advantage in the production of some agricultural products, this sector unfortunately does not have a significant contribution to the country's exports and foreign exchange earnings. According to the above problem, the purpose of this study was to identify the obstacles to the export of agricultural products. The approach of this study was qualitative and grounded theory methodology was used in this study. Data in this study were collected by using semi-structured interviews with 17 exporters of agricultural products in Hormozgan province. By analyzing the content of the interviews, 100 conceptual propositions related to the purpose of the research were extracted during open coding. These concepts were categorized into 22 subcategories during axial coding and then into 6 general categories during selective coding. According to this category, the most important obstacles to the export of agricultural products include Inefficiencies in the production stage of products, policy and legal obstacles, inefficient infrastructure and bureaucracy, hardware and software inefficiency of the customs system, insufficiency and high cost of the sea transportation system, and problems of sales management and transfer of export currency resulting from the restriction.
    Keywords: Export barriers, policy, Agriculture, Customs Administration, Hormozgan
  • واکاوی علل و عوامل تاثیرگذار بر مهاجرت نخبگان از سکونتگاه های روستایی شهرستان چرداول، استان ایلام
    علیرضا جمشیدی، داود جمینی*، سعید سلطانی بهرام

    هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی علل و عوامل تاثیرگذار بر مهاجرت نخبگان روستایی شهرستان چرداول واقع در استان ایلام بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نخبگان ساکن در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان چرداول بوده که به روش هدفمند 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته اند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ی محقق ساخته ای است که روایی آن به صورت محتوایی (صوری) و سازه ای و پایایی آن با استفاده از پایایی ترکیبی مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده ها از طریق تحلیل همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شده است. نتایج اولیه ارزیابی مدل مورد مطالعه در این پژوهش نشان داد، مدل از شاخص های برازندگی قابل قبولی برخوردار می باشد. نتایج همبستگی نشان داد یک رابط معنی دار و منفی بین متغیرهای مستقل (عوامل طبیعی عوامل فرهنگی اجتماعی عوامل اقتصادی عوامل خدماتی رافاهی عوامل علمی آموزشی عوامل روانشناختی) مورد نظر با تمایل به مهاجرت در بین نخبگان روستایی مورد مطالعه در شهرستان چرداول از استان ایلام وجود دارد. همچنین، مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد، به ترتیب عوامل اقتصادی (727/0-= γ، 75/42 = t)، عوامل علمی آموزشی (35/0-= γ، 06/9 = t)، عوامل طبیعی (169/0-= γ، 6/5 = t) دارای بیشترین میزان تاثیرگذار بر متغیر وابسته بوده اند و به صورت کلی متغیرهای مستقل مورد مطالعه 6/75 درصد از تغییرات واریانس گرایش به مهاجرت تخبگان روستایی را تبیین کرده اند

    کلید واژگان: کشاورزی, توسعه روستایی, مهاجرت, نخبگان روستایی
    Analyzing the causes and factors influencing the migration of elites from the rural settlements of Cherdavel City Ilam province
    Alireza Jamshidi, Davood Jamini, Saeed Soltani Bahram

    , the main goal of the current research is to investigate the causes and factors influencing the migration of rural elites in Cherdavel City located in Ilam province. The statistical population of the present study includes all the elites living in rural areas in the central part of Cherdavel City, and 30 people have been selected and studied as a statistical sample. The tool used in this research includes a researcher-made questionnaire whose content (form) and structural validity and reliability were verified using composite reliability. Data analysis was done through correlation analysis and pattern finding of structural equations using SPSS and Smart PLS software. The preliminary results of the evaluation of the model studied in this research showed that the model has acceptable fit indices. The results of the correlation test showed a significant and negative relationship between the independent variables (natural factors, cultural-social factors, economic factors, service-welfare factors, scientific-educational factors, and psychological factors) with the desire to migrate among the rural elites studied in Cherdavel City of There is the province of Ilam. Also, the modeling of structural equations showed that they had the most influence on the dependent variable, respectively, economic factors (γ = -0.727, t = 42.75), scientific-educational factors (γ = -0.35, 06 t = 9.), natural factors (γ = 0.169, t = 5.6). In general, the independent variables studied have explained 75.6% of the changes in the variance of the migration tendency of the rural elite.

    Keywords: Rural Elites, Migration, Rural Development, Agriculture
  • مجتبی اشرفی سلطان احمدی، یزدان شیرمحمدی*، محمدتقی امینی، مهدی حدادزاده
    مقدمه و هدف

    کارآفرینی بخش حیاتی هر جامعه و نیروی محرکه ای برای اشتغال، رشد و رقابت بیشتر است و بنا به دلایل مختلف مانند کمک به توسعه اقتصادی کشورها، ایجاد نوآوری در بازار و ارایه فرصت‎های شغلی جدید، در هر برنامه راهبردی از اولویت بالایی برخوردار و به طور ویژه ای مورد توجه برنامه ریزان و سیاست گذاران قرار گرفته است. هدف از تحقیق حاضر ارایه الگوی کارآفرینی راهبردی در صنعت گردشگری کشاورزی است.

    مواد و روش ها

    روش تحقیق آمیخته یا ترکیبی از روش کیفی و کمی است. در بخش کیفی داده ها با استفاده از نظرات 16 نفر از خبرگان دانشگاهی، مدیران و کارشناسان گردشگری و کارآفرینی با مصاحبه نیمه ساختاریافته، با رویکرد نظریه داده بنیاد جمع‎آوری گردید. همچنین، در این پژوهش نمونه‎گیری به‎روش نظری و هدفمند صورت گرفت. جامعه آماری در بخش کمی صاحبان کسب و کارها و فعالان حوزه صنعت گردشگری در استان آذربایجان غربی بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برای جوامع نامعلوم به تعداد 400 نفر به‎صورت تصادفی انتخاب شد. روش گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه‎ای و میدانی بوده است و ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. برای آمار توصیفی و کشف ساختار از تحلیل عاملی اکتشافی از نرم‎افزار SPSS 25 و به‎منظور برازش مدل و ارتباط بین متغیرها و آزمون روابط بین متغیرهای تحقیق، برای تعیین روایی همگرا و واگرای سازه از تحلیل عاملی تاییدی و پایایی ترکیبی (CR) از روش معادلات ساختاری، از نرم‎افزار Smart pLs نسخه 4 استفاده شد.

    یافته ها

    مدل نهایی از مقوله شرایط علی (متنوع ساختن اقتصاد روستایی و کشاورزی، تمایل به کارآفرینی گردشگری کشاورزی و رقابت‎پذیری کسب‎و‎کارهای مقیاس کوچک)، مقوله زمینه‎ ای (زیرساخت های فیزیکی و محیطی کسب‎و‎کار گردشگری، سیاست‎ها و حمایت‎های نهادی، اعتماد به نفس و ریسک‎پذیری و عوامل اجتماعی - فرهنگی)، شرایط مداخله گر (ابتکارات کشاورزان یا صاحبان مزارع، اثرات انگیزشی و آموزش‎های لازم)، و الگوی کارآفرینی راهبردی در صنعت گردشگری کشاورزی (شبکه‎ سازی و استفاده از روابط، مدیریت و سازماندهی و حمایت‎های عمومی) تشکیل شده که منجر به پیامدهایی می‎شود که عبارتند از: شکوفایی فرصت کاری؛ رشد درآمد و بهره وری؛ رونق و توسعه کارآفرینی گردشگری؛ و توسعه اجتماعی و فرهنگی.

    نتیجه گیری

    نتایج این تحقیق نشان داد که گردشگری کشاورزی با رویکرد کارآفرینی راهبردی منجر به دستاورد یا پیامدهای مانند شکوفایی فرصت کاری، رشد درآمد و بهره‎وری، رونق و توسعه کارآفرینی گردشگری و توسعه اجتماعی و فرهنگی می‎شود که توسعه آن برای توسعه پایدار کشور و به ‎دنبال آن توسعه اقتصادی کشور امری مهم و اجتناب‎ناپذیر است که در صورت اجرای درست راهبردهایی مانند شبکه‎سازی و استفاده از روابط، مدیریت و سازماندهی و حمایت‎های عمومی دستیابی به پیامدهای آن امکان پذیر است، ضمن اینکه عوامل اجتماعی و فرهنگی موثرترین عامل، اثرات انگیزشی مداخله ترین عامل و حمایت های عمومی با اهمیت‎ترین راهبرد در مدل کارآفرینی راهبردی در صنعت گردشگری کشاورزی می‎باشد.

    کلید واژگان: کارآفرینی راهبردی, کشاورزی, گردشگری, مدل گردشگری
    Mojtaba Ashrafi Soltan Ahmadi, Yazdan Shirmohammadi*, MohammadTaghi Amini, Mehdi Haddadzadeh
     Introduction and Objective

    Entrepreneurship is a vital part of any society and a driving force for employment, growth and competition, and due to various reasons such as contributing to economic development of countries, creating innovation in the market and providing new job opportunities in any strategic plan has a high priority and has been specially considered by planners and policymakers. The purpose of this delay is to present a strategic entrepreneurship model in the agricultural tourism industry

    Material and Methods

    The research method is mixed or a combination of qualitative and quantitative methods. In the qualitative section, 16 academic experts, tourism and entrepreneurship managers and experts with semi-structured interviews were collected using data foundation data theory approach. Sampling was done by theoretical and purposeful method. The statistical population were the quantitative part of business owners and tourism industry activists in West Azerbaijan provinces and the sample size was randomly selected using Cochran formula for unknown communities of 400 people. The data collection method was used by library and field methods and the data collection tool was researcher-made in a small part of the questionnaire. For descriptive statistics and structure discovery from exploratory factor analysis used SPSS25 software, for fitting the model and the relationship between variables and test the relationships between the research variables, to determine the convergent and divergent validity of the structure, confirmatory factor analysis and combined reliability (CR) of structural equations method smart pLs 4 software was used.

    Results

    The final model of causal conditions (diversification of rural and agricultural economy, tendency to agricultural tourism entrepreneurship and competitiveness of small scale businesses), background category (physical and environmental infrastructure of tourism business, institutional policies and support, self-confidence and risk taking and social and cultural factors), intervening conditions (farmers' or farm owners' initiatives, motivational effects and necessary training), and the strategic entrepreneurship model has been formed in the agricultural tourism industry (networking and using relationships, management and organization and public support) which leads to consequences. The results indicate that if the strategies are implemented, it will lead to four consequences: flourishing work opportunities, income growth and productivity, prosperity and development of tourism entrepreneurship and social and cultural development.

    Conclusion

    The results of this research showed that agricultural tourism with a strategic entrepreneurial approach leads to achievements or consequences such as prosperity of business opportunities, growth of income and productivity, prosperity and development of tourism entrepreneurship and social and cultural development. Its development is important and unavoidable for the sustainable development of the country and then the economic development of the country. In case of correct implementation of strategies such as networking and using relationships, management and organization and public support, it is possible to achieve its consequences. In addition, social and cultural factors are the most effective factors, motivational effects are the most intervention factors, and public support is the most important strategy in the strategic entrepreneurship model in the agricultural tourism industry.

    Keywords: Agriculture, Strategic entrepreneurship, Tourism, Tourism model
  • فاطمه حسابی*، اسماعیل جعفرپناه، عباس کارشناس، محمدحسن احمدزاده
    مقدمه و هدف

    بخش کشاورزی به عنوان یکی از ظرفیت های بالقوه و مهم می تواند در فرآیند توسعه اقتصادی کشور نقش بی بدیلی ایفا کند. به کارگیری فناوری در این حوزه نقش بسیار مهمی در افزایش تولید، ارتقای بهره وری و دستیابی به بازارهای جهانی ایفا می کند. پیشرفت در فناوری های نوظهور موجب تغییر پارادایم در حوزه کشاورزی شده است. در حال حاضر، این انقلاب که بر پایه فناوری های دیجیتال است به عنوان راه حلی برای تحول در حوزه کشاورزی به روشی انعطاف پذیر و پایدار در نظر گرفته می شود. هدف این پژوهش، بررسی روندهای فناورانه و کارکرد آن ها در زنجیره کشاورزی جهت گذار موفقیت آمیز به سمت کشاورزی هوشمند است.

    مواد و روش ها

     این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با استفاده از روش مرور نظام مند به تحلیل پژوهش های انجام شده در حوزه کشاورزی می پردازد. جامعه آماری این پژوهش تمامی مقالاتی که به زبان انگلیسی در حوزه موضوعی کشاورزی هوشمند در بازه زمانی 2011-2022 و در پایگاه WoS و Scopus  به چاپ رسیدند، است. 3257 مقاله در مرحله اول شناسایی و برای تحلیل علم سنجی وارد نرم افزار Vosviewer (1.16.09) شد. سپس با استفاده از سوال پژوهش و رویکرد پریسما 33 مقاله برای مطالعه تمام متن در بخش کیفی پژوهش انتخاب شد.

    یافته ها

    در بخش تحلیل استنادی اسناد با استفاده از نقشه های دانشی، روند رشد مقالات علمی این حوزه، تعیین مجلات، مراکز تحقیقاتی و کشورهای فعال، تعیین نویسندگان با بیشترین مقالات، شناسایی شبکه های علمی و ارزیابی میزان مرجعیت آن ها شناسایی شد. در بخش کیفی نیز مطالعه پژوهش ها، اینترنت اشیاء را به عنوان مهم ترین حوزه فناورانه در بخش کشاورزی نشان می دهد. فناوری های هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، کلان داده، زنجیره بلوکی، شبکه حسگرهای بی سیم، سنجش از راه دور، حسگرها، رایانش در ابر، مه و لبه، شبکه گسترده کم مصرف به عنوان فناوری های همگرا، شناسایی و در چهار دسته جمع آوری داده ها، محاسبات و ارتباطات، امنیت و یکپارچگی داده ها و پیش بینی و یادگیری طبقه بندی شدند. انتظار می رود، دانش خلق شده به عنوان مبنایی مهم برای مدیران و سیاست گذاران در جهت اثرگذاری مطلوب بر استراتژی ها، سیاست ها و برنامه های توسعه ای حوزه کشاورزی قرار گیرد.

    نتیجه گیری

    با توجه به روندهای شناسایی شده، دولت با اتخاذ اقدامات و ایجاد بسترهای مناسب نظیر توسعه زیرساخت های فنی، زیرساخت انسانی، حمایت از تحقیقات و توسعه، تشویق به کشاورزی هوشمند، حمایت مالی و توسعه بازارهای تضمینی می تواند به توسعه کشاورزی هوشمند و افزایش بهره وری این حوزه کمک کند و در نهایت به توسعه پایدار و افزایش توانمندی های کشور منجر شود.

    کلید واژگان: اینترنت اشیاء, کشاورزی هوشمند, کشاورزی دیجیتال, هوشمندسازی
    Fatemeh Hesabi*, Ismael Jafarpanah, Abbas Karshenas, MohammadHasan Ahmadzadeh
    Introduction and Objective

    The agricultural sector, as one of the important capacities, can play an indispensable role in the economic development of a country. The use of technology in this field plays a vital role in increasing production, enhancing efficiency, and accessing global markets. Advances in emerging technologies have led to a paradigm shift in the agricultural sector. Currently, this revolution, based on digital technologies, is considered a flexible and sustainable solution for transforming agriculture. The aim of this research is to investigate technological trends and their functions in the agricultural value chain towards a successful transition to smart agriculture.

    Materials and Methods

    This research is practical in terms of its objective and systematic in terms of data collection. The statistical population of this study includes all English articles published in the field of smart agriculture between 2011 and 2022, available in the Web of Science and Scopus databases. In the first stage, 3257 articles were identified and entered into Vos viewer for scient metric analysis. Then, using the research question and the Prisma approach, 33 articles were selected for full-text qualitative study.

    Results

    In the quantitative section of this research, using knowledge maps, the growth trend of scientific articles in this field, the determination of journals, research centers, and active countries, identification of authors with the most articles, identification of scientific networks, and evaluation of their influence were determined. In the qualitative section, the research shows that the Internet of Things (IoT) is the most important technological domain in the agricultural sector. Artificial intelligence, machine learning, big data, blockchain, wireless sensor networks, remote sensing, sensors, cloud computing, fog and edge computing, and low-power wide-area networks are classified as convergent technologies and categorized into four groups: data collection, computation and communication, data security and integration, and prediction and classification. It is expected that the generated knowledge will serve as an important basis for managers and policymakers to have a desirable impact on the strategies, policies, and development programs in the agricultural sector.

    Conclusion

    Based on the identified trends, the government, through the adoption of measures and the creation of appropriate frameworks such as the development of technical infrastructure, investment in human capital, support for research and development, encouragement of smart agriculture, financial support, and the development of guaranteed markets, can contribute to the development of smart agriculture and increased productivity in this sector. Ultimately, this can lead to sustainable development and the enhancement of the country's capabilities.

    Keywords: Agriculture, Digital agriculture, Internet of things, Smart agriculture, Smartening
  • حمیدرضا طلایی*
    مقدمه و هدف

    بر اساس اهداف توسعه پایدار، سیستم اجتماعی-اقتصادی جدیدی پدید آمده است که به اقتصاد اشتراکی معروف است. اقتصاد اشتراکی منابع را بین افراد به اشتراک می گذارد و به کاهش اثرات منفی محیطی و اجتماعی و کاهش هزینه ها کمک می کند. همچنین، بخش کشاورزی در ایران مستعد پایداری منفی است. از این رو، لازم است راهبردهایی جهت ترویج و اجرای اقتصاد اشتراکی در حوزه کشاورزی مورد توجه قرار گیرد. این مطالعه به دنبال شناسایی و تحلیل موانع اجرای اقتصاد اشتراکی در حوزه کشاورزی در فلات مرکزی ایران است.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. نمونه آماری این پژوهش 15 نفر از خبرگان و کشاورزان نمونه حوزه کشاورزی اشتراکی در فلات مرکزی ایران می باشد که بر اساس نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. در این پژوهش، ابتدا بر اساس مرور ادبیات تحقیق، موانع ایجاد مزارع اشتراکی شناسایی شدند. سپس بر اساس نظر خبرگان، موانع شناسایی شده بومی سازی و درخت تصمیم گیری تشکیل داده شد. در ادامه، ماتریس های مقایسه های زوجی در هر سطح درخت تصمیم گیری تشکیل شده و در نهایت اقدام به رتبه بندی و اولویت بندی موانع با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و نرم افزار اکسپرت چویس گردید.

    یافته ها

    بر اساس نتایج پژوهش، موانع پیاده سازی مزارع اشتراکی در فلات مرکزی ایران به‎ترتیب در چهار گروه موانع اقتصادی، موانع اجتماعی، موانع فنی و موانع ذینفعان اولویت بندی شدند. همچنین براساس نتایج، به ترتیب هزینه سرمایه، کمبود مشوق ها، کمبود تمایل به تغییر، فقدان وجود فناوری و کمبود سکوهای ارتباطی مهمترین موانع فرعی پیاده سازی مزارع اشتراکی در فلات مرکزی ایران هستند.

    نتیجه گیری

    براساس نتایج پژوهش و اولویت بندی موانع اصلی و فرعی پیاده سازی مزارع اشتراکی، موانع اقتصادی و به طور خاص، هزینه سرمایه، مهمترین مانع پیاده سازی موفق مزارع اشتراکی در فلات مرکزی ایران است. از این رو، پیشنهاد می گردد، مدل های درآمدزایی و محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، قبل از شروع فرایند کشاورزی اشتراکی به دقت محاسبه و برآورد شود و برای شرکا تبیین گردید. همچنین، باتوجه به اهمیت مانع کمبود مشوق ها، پیشنهاد می گردد به منظور تروجی فرهنگ کشاورزی اشتراکی و پیاده سازی موفق آن، انگیزه های مادی (مانند حمایت های مالی و ارایه تسهیلات) و انگیزه های معنوی (مانند تقدیر از کسب و کارهای موفق کشاورزی اشتراکی و تقویت انگیزه های اجتماعی) بیشتر مورد توجه قرار گیرند.

    کلید واژگان: اقتصاد اشتراکی, پایداری, تصمیم گیری, کشاورزی, فرایند تحلیل سلسله مراتبی
    Hamidreza Talaie*
    Introduction and Objectives

    Based on the goals of sustainable development, a new socio-economic system has emerged, which is known as the shared economy. A shared economy shares resources among people and helps to reduce negative environmental and social effects and costs. Also, the agricultural sector in Iran is prone to negative stability. Therefore, it is necessary to consider strategies to promote and implement the shared economy in the field of agriculture. This study aims to identify the barriers of implementation a shared economy in agriculture in the central plateau of Iran.

    Material and Methods

    This research method is descriptive-survey and is practical in terms of purpose. The statistical sample of this research is 15 experts and farmers in the shared farming fields in the central plateau of Iran, who were selected based on judgmental sampling. In this research, based on the review of the research literature, the barriers to establishing shared farms were identified. Then, based on the opinion of the experts, the identified barriers are localized and a decision tree was formed. Next, the matrices of pairwise comparisons were formed at each level of the decision tree. Finally, the barriers were ranked and prioritized based on Analytic Hierarchy Process (AHP) method using Expert Choice version 11 software.

    Results

    Based on the results of the research, the barriers to the implementation of shared farms in the central plateau of Iran were prioritized into four groups economic, social, technical, and stakeholders' barriers. Also, based on the results, in order, capital cost, lack of incentives, lack of willingness to change, lack of technology, and lack of communication platforms are identified as the most important sub-barriers to the implementation of shared farms in the central plateau of Iran.

    Conclusions

    Based on the results of the research and prioritization of the main and sub-main barriers to the implementation of shared farms, economic barriers and in particular, the capital cost, is the most important barriers to the successful implementation of shared farms in the central plateau of Iran. Therefore, it is suggested that the revenue model and the calculation of ROI are carefully calculated and estimated before the start of the shared farming process and explained to the partners. Also, considering the importance of the lack of incentives as a barrier, it is suggested that in order to promote the culture of shared farming and its successful implementation, material incentives (such as financial support and provision of facilities) and spiritual incentives (such as Appreciation of successful shared farming businesses and social incentives) should be more considered.

    Keywords: Agriculture, Analytic Hierarchy Process (AHP), Decision-making, Shared economy, Sustainability
  • یزدان شیرمحمدی*
    مقدمه و هدف

    گردشگری کشاورزی یکی از پرطرفدارترین بخش های صنعت گردشگری بوده و به یکی از متغیرهای مهم برای توسعه روستایی تبدیل شده است. رفت وآمد گردشگران به مناطق روستایی و کشاورزی به توسعه اقتصادی و توسعه فضایی کارآفرینی کمک می کند. در دنیای معاصر، شیوه های ارتباطی و سبک زندگی گردشگران، کشاورزی را متحول کرده است. از سوی دیگر، اعتماد به برند مناطق روستایی به عنوان یک جزء حیاتی از کسب وکار گردشگری کشاورزی تعریف شده است، در این پژوهش شیوه تعامل با روستاهای هدف، قصد سفر به مناطق دارای برند کشاورزی، توسعه کارآفرینی در کشاورزی روستایی و اعتماد به برندهای مناطق گردشگری کشاورزی در قالب یک مدل مورد بررسی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    این پژوهش از نظر هدف جزو تحقیقات کاربردی و از نظر روش گرد آوری داده ها از نوع دسته بندی می باشد. جامعه آماری این پژوهش گردشگران روستاهای هدف گردشگری کشاورزی استان خوزستان و روش نمونه گیری در دسترس می باشد. روایی صوری با استفاده از نظر خبرگان پژوهش و روایی سازه پرسش نامه با استفاده از تحلیل عاملی و نیز پایایی متغیرهای پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته های این پژوهش نشان داد حس توده ادراک شده با ضریب مسیر 26 درصد بر شیوه تعامل با برند روستاهای گردشگری اثر مثبت و معنی داری دارد. همچنین، خودشناسی یکی از متغیرهای تاثیرگذار بر شیوه تعامل با برند روستای گردشگری با ضریب مسیر 36 درصد بر شیوه تعامل با برند روستاهای گردشگری است. شیوه تعامل با روستایی بیشترین اثر را با ضریب مسیر 90 درصد بر قصد سفر به مقاصد روستایی دارد. همچنین، هم ذات پنداری نیز با ضریب مسیر 60 درصد بر شیوه تعامل با روستایی اثر مثبت و معنی داری دارد. قصد سفر گردشگران به روستاهای هدف گردشگری استان خوزستان با ضریب مسیر 88 درصد بر توسعه کارآفرینی کشاورزی اثر مثبت و معنی-داری دارد.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش حاکی از این است که در توسعه کارآفرینی کشاورزی روستایی بایستی ویژگی های اجتماعی و روانی گردشگران مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اعتماد به برند مناطق گردشگری کشاورزی و قصد سفر به مناطق برند کشاورزی تحت تاثیر شیوه تعامل با برند مقصد قرار می گیرد. از طرف دیگر، برند روستاهای هدف گردشگری تحت تاثیر رضایت اجتماعی و روانی گردشگران است و این متغیرها در نهایت می توانند زمینه توسعه گردشگری روستایی را در منطقه مورد مطالعه فراهم آورد. تصور ذهنی گردشگران نیز بر شیوه های تعامل با برند مناطق کشاورزی استان خوزستان تاثیر مثبت و معنی داری دارد. نتایج حاصل بیانگر آن است که رسانه های اجتماعی شیوه های ارتباطی با گردشگران را تغییر داده است و در این راستا باید در تبلیغات برند مناطق روستایی به ارزش های مصرف کنندگان نیازها و باورهای مشترک گردشگران توجه شود و متغیرهای مانند حس توده ادراک شده، خودشناسی، شیوه تعامل با روستایی، هم ذات پنداری به ‎طور ویژه ای موردتوجه واقع شود.

    کلید واژگان: برند مقصد, کارآفرینی, کشاورزی, گردشگری, هم ذات پنداری
    Yazdan Shirmohammadi*
    Introduction and Objective

    Agricultural tourism is one of the most popular sectors of the tourism industry. Agricultural tourism has become one of the important variables for rural development, the movement of tourists to these rural and agricultural areas has contributed to economic development and spatial development of entrepreneurship. In the contemporary world, it has changed the communication methods and lifestyle of agricultural tourists. In this regard, of course, social media provides a medium for communication because then rural areas can use it to promote rural tourism.

    Material and Methods

    In terms of purpose, this research is part of applied research, and in terms of data collection method, it is categorized. The statistical population of this research is the tourists of the target villages of agricultural tourism in Khuzestan province and the sampling method is available. The face validity was calculated using the opinion of research experts and the construct validity of the questionnaire using factor analysis and the reliability of the variables of the questionnaire was confirmed using Cronbach's alpha coefficient.

    Results

    The findings of this research showed that the sense of mass perceived on the route coefficient has a positive and significant effect of 26% on the way of interacting with the brand of tourist villages. Also, self-knowledge is one of the influencing variables on the way of interacting with the tourism village brand with a path coefficient of 36% on the way of interacting with the tourism village brand. The way of interacting with a villager has the greatest effect on the intention to travel to rural destinations with the path coefficient - 90%. Also, identification with a path coefficient of 60% has a positive and significant effect on the way of interacting with villagers. The intention of tourists to travel to the target villages of Khuzestan province with a route coefficient of 88% has a positive and significant effect on the development of agricultural entrepreneurship.

    Conclusion

    The results of this research indicate that the social and psychological characteristics of tourists should be regulated and analyzed in the development of rural agricultural entrepreneurship. The results of t showed that trust in the brand of agricultural tourism areas and the intention to travel to agricultural brand areas are influenced by the way of interaction with the destination brand. On the other hand, the brand of tourism destination villages is influenced by the social and psychological satisfaction of tourists, and these variables can ultimately provide the basis for the development of rural tourism in the study area. The results indicated that tourists' subjective perception of themselves has a positive and significant effect on the ways of interacting with the brand of agricultural areas of Khuzestan province. Also, the findingsshowed that the ways of interacting with the brand of rural tourism destinations have a positive and significant effect on the brand's travel intention. The results indicated that social media has changed the ways of communicating with tourists, and in this regard, it is necessary to pay attention to the values of consumers, the needs and common beliefs of tourists in the brand advertisements of rural areas, and in this regard, variables such as the sense of the perceived mass, self-knowledge, the way of interacting with the villager, self-identification should be paid attention very special.

    Keywords: Agriculture, Destination brand, Entrepreneurship, Identification, Tourism
  • فاطمه شفیعی*، امید جمشیدی
    مقدمه و هدف

    امروزه اقتصاد دانش بنیان تبدیل به موضوعی راهبردی و مهم در اقتصاد جوامع گوناگون و حوزه های مختلف از جمله کشاورزی شده است و دانش بنیان و فناورکردن کشاورزی به‎عنوان تامین کننده امنیت غذایی کشور حایز اهمیت است. در این بین شرکت های فناور و دانش بنیان به‎طور اعم و شرکت های دانش بنیان کشاورزی به‎طور اخص از جمله موسسه هایی هستند که به‎عنوان کارخانه تبدیل دانش به کالا/ خدمت فعالیت می کنند. با آنکه شرکت های دانش بنیان بخش کشاورزی عامل ایجاد اقتصاد دانشی پایدار و توسعه دانش بومی در بسیاری از کشورها هستند، اما این شرکت ها در ایران از لحاظ کمی و کیفی و در مسیر رشد و توسعه خود با چالش های و مشکلاتی مواجه هستند. از این رو، هدف این پژوهش شناسایی چالش های شرکت ها، واحدها و هسته های فناور و دانش بنیان کشاورزی استان مازندران بود.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش از راهبرد استقرایی، داده های کیفی و تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق را بنیان گذاران یا مدیران شرکت ها، واحدها و هسته های فناور و دانش بنیان کشاورزی مستقر در پارک علم و فناوری مازندران و مراکز رشد آن و مرکز رشد واحدهای فناوری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری تشکیل دادند. به‎منظور جمع آوری داده ها با 20 نفر از آنها مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند انجام شد و نمونه های آماری به طور هدفمند و به روش گلوله برفی انتخاب شدند و تا رسیدن به نقطه اشباع نظری ادامه یافتند. سپس با کمک نرم افزارATLAS. ti7.5  تحلیل و بررسی شدند. برای اعتبارسنجی تحلیل مضمون‏ها نیز از روش بررسی همکارانه استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل151 مضمون پایه بود که با دسته بندی این مضامین و تلخیص آنها به اصول مجردتر مضامین سازمان دهنده حاصل شدند. سپس با نرم افزار ATLAS.ti7.5 ارتباط و نحوه اتصال مضامین ترسیم شد. مضامین اصلی در این تحقیق چالش های مرحله پیدایش ایده و تدوین طرح کسب وکار (S1)، چالش های مرحله تاسیس شرکت و استقرار در مرکز رشد یا پارک علم و فناوری (S2)، چالش های مرحله تحقیق و توسعه و تولید نمونه محصول (S3)، چالش های مرحله بازاریابی و معرفی محصول و شرکت (S4)، چالش های مرحله فروش و تثبیت بازار (S5)، چالش های مرحله توسعه بازارهای جدید (S6) و چالش های مرحله باقی ماندن در بازار و رقابت با سایرین (S7) بودند.

    نتیجه گیری

    پیشنهاد می شود که سیاست ها و برنامه ریزی ها قانون حمایت از شرکت های دانش بنیان به دقت مورد بررسی و واکاوی قرار گیرند؛ به‎طوری که با این زیست بوم های فناورانه و نوآورانه مطابقت بیشتری یابند.

    کلید واژگان: تجاری سازی, تحلیل مضمون, فناوری, کشاورزی, نوآوری
    Fatemeh Shafiee*, Omid Jamshidi
    Introduction and Objective

    Today, knowledge- based economic has become a strategic and important issue in the economy of different societies and different fields, including agriculture. Since agriculture provides the country's food security, it is important to be knowledge-based. Meanwhile, technological and knowledge-based companies in general and agricultural technological and knowledge-based companies in particular are among the institutions that operate as factories for converting knowledge into goods/services. But these companies in Iran are facing challenges and problems in the path of their growth and development. Therefore, in this research, it was aimed to identify agricultural knowledge- based and technical companies, fairs and startups’ challenges of Mazandaran province.

    Material and Methods

    In order to reach these challenges, the inductive strategy, qualitative data and thematic analysis were used. Data collection was done through in-depth semi-structured interviews with 20 founders or managers of agricultural technology and knowledge-based companies and units located in Mazandaran Science and Technology Park and incubators and the incubators of technological units of Sari university of agricultural sciences and natural resources. Statistical samples were selected using the snowball method and continued until the theoretical saturation point was reached. The ATLAS. ti7.5 software was benefited for data analysis. Also, Peer review method was used to validate the analysis of themes.

    Results

    The results were 151 basic themes which were determined by ATLAS.ti7.5 quality software. The main themes in this study were “challenges involved in generating ideas and formulating a comprehensive business plan (S1) ","challenges involved in establishing a company in an incubator or Science and Technology Park (S2)", "R&D and sample product production challenges (S3)", "marketing and product and company introduction challenges (S4)", "sales and market stabilization challenges (S5)", "developing new market challenges (S6) " and "market survival and competition challenges (S7)".

    Conclusion

    Totally, it is suggested that the policies and plans of the law supporting knowledge-based companies should be carefully examined and analyzed; so that they are more compatible with these technological and innovative ecosystems.

    Keywords: Agriculture, Commercialization, Innovation, Technology, Thematic analysis
  • افشین بزی، مجتبی پالوج، رسول لوایی آدریانی*، علی بهروز
    زمینه و هدف

    شرکت های دانش بنیان به عنوان موتور توسعه اقتصادی کشورها مطرح بوده و به عنوان منشا اصلی اشتغال زایی و تسهیل محیط کارآفرینی به شمار می روند و دارای پتانسیل تسریع در خلاقیت، نوآوری و گشایش فرصت های تجاری سازی نوین می باشند. بر این اساس تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی راهبردهای شناخت فرصت های کارآفرینانه در شرکت های تعاونی دانش بنیان بخش کشاورزی انجام شده است.روش شناسی: در این پژوهش، نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدهای شناخت فرصت های کارآفرینانه بر اساس مبانی نظری شناسایی شدند و در نهایت، با استفاده از نظر 30 تن از خبرگان به روش دلفی فازی مورد پایش قرار گرفت و عوامل داخلی و خارجی موثر بر شناخت فرصت های کارآفرینانه استخراج شد و با نهایی شدن و اعطای ضریب و وزن به آن ها با نرم افزار SPSS و سپس راهبردهای ارایه شده از طریق فرآیند تحلیل سلسله مراتبی به کمک نرم افزار Expert Choice 11 مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار گرفتند. در این مرحله، بر اساس جدول کرجسی مورگان، 165 نفر از کارشناسان خبره شرکت های تعاونی دانش بنیان فعال در بخش کشاورزی به عنوان نمونه آماری از بین 281 شرکت انتخاب شدند.

    یافته ها و نتیجه گیری

    بر اساس تحلیل SWOT عناصر مدل شناخت فرصت های کارآفرینانه شناسایی شد و پس از بررسی راهبردهای بیست گانه، با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، عناصر مدل رتبه بندی و تحلیل شدند.

    اصالت/نوآوری

    این مطالعه، مدل راهبردی شناخت فرصت های کارآفرینانه با توجه به عوامل داخلی و خارجی در شرکت های تعاونی دانش بنیان بخش کشاورزی را رایه می دهد

    کلید واژگان: کشاورزی, فرصت کارآفرینانه, شرکت های تعاونی دانش بنیان
    Afshin Bazi, Mojtaba Palouj, Rasool Lavaei Adaryani *, Ali Behrooz

    Context and purpose., The current research was conducted with the aim of identifying and prioritizing strategies for recognizing entrepreneurial opportunities in knowledge-based cooperative companies in the agricultural sector.Methodology/approach. In this research, the strengths, weaknesses, opportunities, and threats of recognizing entrepreneurial opportunities were identified based on theoretical foundations, and finally, using the opinion of 30 experts, it was monitored using the fuzzy Delphi method, and strategies for recognizing entrepreneurial opportunities were extracted. And after finalizing the strategies and giving them coefficient and weight with SPSS software, they were evaluated and ranked through the process of hierarchical analysis with the help of Expert Choice 11 software. At this stage, based on the Karjesi-Morgan table, 165 expert experts of knowledge-based cooperative companies active in the agricultural sector were selected as a statistical sample from among 281 companies.Findings and conclusions. Based on the SWOT analysis, the elements of the entrepreneurial opportunity recognition model were identified and after examining the twenty strategies, using the hierarchical analysis technique, the model elements were ranked and analyzed. The findings showed that agricultural knowledge-based businesses play a key role in creating and developing a knowledge-based economy, and economic growth and job creation are realized in accordance with the capacity of innovation and recognition of opportunities.Originality. This study presents the strategic model of recognizing entrepreneurial opportunities according to internal and external factors in knowledge-based cooperatives in the agricultural sector, which provides recognition of new opportunities and, subsequently, the improvement of knowledge-based management in the cooperative sector.

    Keywords: Agriculture, Entrepreneurial Opportunity, knowledge-based cooperative companies
  • محسن جدیدی، سید محمدرضا حسینی*، سامره شجاعی، فریدون آزما
    مقدمه و هدف

    امروزه کسب وکارهای نوپا بخش جدایی ناپذیر فرآیند تحول در بازارهای جهانی هستند. با توجه به اینکه در کشور ما استقبال از کسب وکارهای نوپا رو به افزایش است، باید به دنبال راه حلی برای سرانجام این کسب وکارها در بازار پررقابت کنونی باشیم، لذا راه حل این مساله را می توان در خروج کارآفرینانه جستجو کرد. هدف تحقیق حاضر طراحی مدل خروج کارآفرینانه با تاکید بر فرسودگی شغلی در کسب وکارهای نوپای کشاورزی می باشد.

    مواد و روش ها

    تحقیق حاضر از نوع کاربردی و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی می باشد. روش گردآوری عوامل موثر بر خروج کارآفرینانه از طریق مصاحبه با 10 نفر از خبرگان شناسایی می باشد و برای طراحی مدل از روش مدل سازی ساختاری تفسیری و برای خوشه بندی از روش میک مک با نرم افزار اکسل استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد مولفه های تنش های مدام مالی، بروز مشکلات روان شناختی، کاهش اعتماد به نفس و کمال گرایی بیش از حد در سطح اول و عدم روحیه تاب آوری در سطح دوم و مولفه های کیفیت پایین زندگی کاری، بی اشتیاقی به کار، عدم تحمل مشکلات بیرونی در سطح سوم، مولفه های ناامیدی و عدم آینده نگری در سطح چهارم، ضعف ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه در سطح پنجم، نداشتن توجیه اقتصادی کسب وکار در سطح ششم، فرسودگی ذهنی در سطح هفتم، مولفه های نداشتن تجربه کاری مناسب، عدم توجه به شایستگی افراد و چالش های ارتباطی در سطح هشتم و مولفه های فضای نامناسب کسب وکار، نداشتن دانش کافی در سطح نهم  قرار دارند و مولفه های فضای نامناسب کسب وکار، نداشتن توجیه اقتصادی کسب وکار، نداشتن تجربه کاری مناسب، عدم توجه به شایستگی افراد، چالش های ارتباطی و نداشتن دانش کافی در خوشه مستقل، مولفه های کمال گرایی بیش از حد، عدم آینده نگری، عدم روحیه تاب آوری، بروز مشکلات روان شناختی، کاهش اعتماد به نفس، بی اشتیاقی به کار  و ناامیدی  در خوشه وابسته و مولفه های کیفیت پایین زندگی کاری، تنش های مدام مالی، فرسودگی ذهنی، عدم تحمل مشکلات بیرونی و ضعف ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه در خوشه پیوندی قرار گرفتند.

    نتیجه گیری

    زیربنای مدل خروج کارآفرینانه با تاکید بر فرسودگی شغلی در کسب وکارهای نوپای کشاورزی، مولفه های فضای نامناسب کسب وکار و نداشتن دانش کافی می باشند. در نهایت پیشنهاد می شود برای مدیران کسب وکارهای نوپای کشاورزی دوره های آموزشی برگزار شود و با آموزش روش های مناسب خروج، به ادامه حیات کارآفرینانه آن ها کمک شود و کسب وکارهای نوپای کشاورزی به سازمان هایی پویا برای مشارکت کارکنان با توانایی های بالا تبدیل شده تا بتوانند با محیط رقابتی سازگار شوند.

    کلید واژگان: خروج کارآفرینانه, ساختاری تفسیری, فرسودگی شغلی, کسب و کار نوپا, کشاورزی
    Mohsen Jadidi, Seyed Mohammadreza Hosseini*, Samereh Shojaei, Fereydoon Azma
    Introduction and Objective

    Today, start-up businesses are an inseparable part of the transformation process in global markets. Considering that in our country the acceptance of start-up businesses is increasing, we must look for a solution for the end of these businesses in the current highly competitive market, so the solution to this problem can be found in entrepreneurial exit. The purpose of this research is to design an entrepreneurial exit model with an emphasis on job burnout in start-up agricultural businesses.

    Material and Methods

    The present research is of applied type and based on descriptive-correlation method. The method of collecting factors affecting entrepreneurial exit is identified through interviews with 10 experts, and interpretive structural modeling was used to design the model, and Micmac method with Excel software was used for clustering.

    Results

    The results showed that the components of constant financial tensions, the occurrence of psychological problems, a decrease in self-confidence and excessive perfectionism at the first level and the lack of resilience spirit at the second level and the components of low quality of work life, lack of enthusiasm for work, intolerance of external problems at the level Third, the components of despair and lack of foresight at the fourth level, weak entrepreneurial personality traits at the fifth level, lack of business economic justification at the sixth level, mental exhaustion at the seventh level, components of not having suitable work experience, lack of attention to people's competence and communication challenges at the eighth level. And the components of inappropriate business environment, lack of sufficient knowledge are at the ninth level, and the components of inappropriate business environment, lack of business economic justification, lack of appropriate work experience, lack of attention to people's competence, communication challenges and lack of sufficient knowledge in the independent cluster, perfectionism components are more than limit, lack of foresight, lack of resilience spirit, occurrence of psychological problems, decrease in self-confidence, lack of enthusiasm for work and disappointment in the dependent cluster and components of low quality of work life, constant financial tensions, mental exhaustion, intolerance of job problems Strength and weakness of entrepreneurial personality traits were placed in the linked cluster.

    Conclusion

    The basis of the entrepreneurial exit model with an emphasis on job burnout in new agricultural businesses are the components of inappropriate business environment and lack of sufficient knowledge. Finally, it is suggested that training courses be held for the managers of start-up agricultural businesses and by teaching them suitable methods of exit, they will be helped to continue their entrepreneurial life and start-up agricultural businesses have turned into dynamic organizations for the participation of employees with high abilities so that they can adapt to the competitive environment.

    Keywords: Agriculture, Entrepreneurial Exit, Job Burnout, Interpretative Structure, Start-up Business
  • مجتبی نیک زاد، سید صفدر حسینی*، حبیب الله سلامی، امیرحسین چیذری، انورالحق احدی
    اهمیت بخش کشاورزی به عنوان بخش اصلی اقتصاد افغانستان موجب شده است که رشد این بخش همواره به عنوان هدف سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های کلان ملی و بین المللی برای توسعه این کشور باشد. با این وجود، علیرغم حمایت های گسترده ملی و بین المللی این بخش نه تنها نتوانسته از رشد پایدار و قابل توجهی برخوردار گردد، بلکه این کشور را با مشکلاتی از جمله گسترش فقر، کاهش امنیت غذایی، گسترش کشت مواد مخدر رو به رو ساخته است. بنابراین، هدف از این مطالعه تعیین و تدوین استراتژی های جامع و مناسب برای توسعه بخش کشاورزی افغانستان به منظور دستیابی به اهداف اسناد بالادستی توسعه پایدار اقتصادی است. برای این منظور، پس از تعیین چشم انداز و ماموریت های بخش کشاورزی افغانستان، بر اساس روش دلفی و ابزار پرسشنامه و با در نظر گرفتن کلیه مولفه ها و عوامل مختلف محیط های داخلی و خارجی، از چارچوب تحلیلی SWOT برای تعیین استراتژی های مناسب استفاده شده است. در نهایت، جایگاه استراتژیک بخش کشاورزی توسط ماتریس SPACE تعیین گردید و با کاربرد رویکرد QSPM، استراتژی های تعیین شده براساس اهمیت و اولویت مرتب شده اند. نتایج نشان می دهد که استراتژی های محافظه کارانه شامل  تغییر جهت و بازنگری (بررسی سیاست های اجرایی بخش کشاورزی افغانستان) بیش از سایر استراتژی ها ضروری است. این امر بر لزوم تمرکز بر سیاست های حمایتی و ارزیابی و بازنگری سیاست ها و برنامه های اجرایی  به منظور غلبه بر ضعف های گسترده ساختاری و زیرساختی بخش کشاورزی افغانستان با بهره گیری از فرصت های متعددخارجی تاکید دارد.
    کلید واژگان: استراتژی های توسعه, رویکرد SWOT-QSPM, تکنیک دلفی و پرسشنامه, بخش کشاورزی, افغانستان
    Mojtaba Nikzad, Seyed Safdar Hosseini *, Habibollah Salami, Amirhossein Chizari, Anwarul-Haq Ahady
    The agricultural sector plays a vital role in Afghanistan's economy, but despite national and international efforts to support its growth, the sector has not achieved sustainable and significant development. This has led to problems such as poverty, reduced food security, and an increase in narcotics cultivation. In order to address these challenges and promote the development of Afghanistan's agricultural sector, a comprehensive study was conducted to formulate appropriate strategies aligned with the country's sustainable economic development goals. The study utilized the Delphi technique and questionnaire instrument to gather insights from experts in the field. By considering various internal and external factors, the SWOT (Strengths, Weaknesses, Opportunities, and Threats) analytical framework was applied to identify suitable strategies. Additionally, the strategic position of the agricultural sector was determined using the SPACE (Strategic Position and Action Evaluation) matrix. Based on the findings, conservative strategies, such as reorientation and revision of executive policies, were identified as crucial for the development of Afghanistan's agricultural sector. These strategies emphasize the importance of supportive policies and the evaluation and revision of existing policies and executive plans. By addressing the structural and infrastructural weaknesses within the agricultural sector and capitalizing on external opportunities, it is possible to overcome the challenges and promote sustainable growth. To prioritize the strategies, the study employed the QSPM (Quantitative Strategic Planning Matrix) approach. This approach allowed for the sorting of strategies based on their importance and priority, ensuring that the most effective and impactful actions are implemented first. In conclusion, the study highlights the need to focus on conservative strategies, particularly reorientation, and revision of executive policies, to address the challenges faced by Afghanistan's agricultural sector. By doing so, the sector can overcome its weaknesses and take advantage of external opportunities to achieve sustainable and significant growth.
    Keywords: Afghanistan, agriculture, Delphi Technique, Questionnaire, development strategies, SWOT-QSPM Approach
  • فضل الله غفاریان، زکریا فرج زاده*، آذر شیخ زین الدین

    فرآیند تولید کشاورزی در انتشار برخی از آلاینده ها مانند متان و اکسیددی نیتروژن نقش مهمی دارد. به گونه ای که تامین آب سالم برای خانوارهای روستایی به دلیل نفوذ آلودگی به منابع آبی به یک ضرورت تبدیل شده است. افزون بر اجرای سیاست ها در سطح بخش کشاورزی، اقداماتی نیز باید در سطح مزرعه صورت گیرد. این مطالعه با توجه به ضرورت یادشده با هدف تدوین استراتژی هایی در سطح مزرعه برای کاهش انتشار ناشی از فعالیت های کشاورزی صورت گرفت. برای این منظور استراتژی های احتمالی برای کاهش انتشار آلاینده ها در سطح مزرعه بر اساس ادبیات موجود و نظر کارشناس ها، تدوین و برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز جهت رتبه بندی آن ها از کارشناس های منتخب استان فارس نظرسنجی صورت گرفت. این استراتژی ها با استفاده از روش FAHP و تاپسیس رتبه بندی شد. بر اساس نتایج رتبه بندی استراتژی ها در هر دو گروه فعالیت های زراعت و باغبانی و دامپروری، "اثرگذاری" و "هزینه بربودن" به عنوان مهم ترین معیارها در تدوین و اجرای استراتژی ها معرفی شدند و حدود سه چهارم از وزن به این دو معیار تعلق گرفت. استراتژی های حایز اولویت در فعالیت های زراعی و باغی شامل مدیریت استفاده از ماشین آلات و ادوات، مدیریت بقایای گیاهی و به طور کلی مدیریت در سطح مزرعه بود؛ درحالی که نوع گیاه و نوع نهاده کود شیمیایی در اهمیت پایین تری قرار گرفتند. اولویت بالاتر در مورد فعالیت های دامی نیز به نحوه کودروبی و مدیریت فضای نگهداری دام داده شد و تغییر جیره دام در اهمیت بعدی قرار گرفت.

    کلید واژگان: آلودگی, متان, اکسیددی نیتروژن, کشاورزی, استان فارس
    F. Ghafarian, Z. FARAJZADEH *, A. Sheikhzeinoddin

    Production process including agricultural production plays a significant role for some pollutants like Methane (CH4) and Nitrous Oxide (N2O), leading to the necessity of supplying safe drinking water in rural areas due to pollutants leakage to water resources. Thus, in addition to the policies at the agricultural sector level, other measures should be taken at the farm level. In this context, the current study aims to develop strategies in order to mitigate pollutants emissions emitted from agricultural activities. The possible strategies to dampen the pollutants emissions at farm level were developed based on the current literature and the survey implemented throughout the selected experts in Fars province. The survey was conducted to provide information to rank the strategies. The strategies were ranked using FAHP and TOPSIS techniques. Based on the results, for both agronomy and horticultural, and husbandry activities, effectiveness and cost were ranked more important, assigning three-fourth of the total weight. The results obtained for strategies ranking revealed that for activities in agronomy and horticultural subsector, the prioritized strategies are agricultural machinery and equipment management, plant residue management and managerial activities in general at the farm level. For the husbandry activities, manure scraping method and the animal housing management were ranked with higher importance followed by alteration in animal feed diet.

    Keywords: Pollution, methane, Nitrous oxide, agriculture, Fars province
  • جعفر یعقوبی*، سارا پورجبرئیل، علی اصغر میرک زاده

    صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی یکی از مهم ترین صنایع روستایی به شمار می روند. هدف این تحقیق شناسایی راهکارهای فنی و مدیریتی بهبود بهره وری سوخت در صنایع تبدیلی و تکمیلی استان کرمانشاه بود. در این مطالعه از روش توصیفی-پیمایشی استفاده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه توسط گروهی از اعضای هییت علمی و کارشناسان مرتبط تایید شد. برای اطمینان از پایایی از پیش-آزمون و محاسبه ضریب کرونباخ آلفا استفاده شده است که مقدار آن برای بخش های مختلف بین 71/0 تا 94/0 به دست آمد. جامعه آماری تحقیق شامل مدیران واحدهای صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی استان کرمانشاه بودند که تعداد کل آنها 69 واحد بود که با استفاده از رابطه کوکران 46 نفر از آنها به عنوان نمونه و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتصاب متناسب با حجم انتخاب شدند. بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی راهکارهای فنی بهبود بهره وری سوخت در صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی استان کرمانشاه به ترتیب در شش عامل روزآمدسازی مداوم تجهیزات، تقویت استفاده از تجهیزات کاهش اتلاف انرژی، خودکارسازی تجهیزات تهویه، مدیریت فنی سیستم ها، جایگزینی سوخت با گاز و سرویس دوره ای تجهیزات خلاصه شدند که این عوامل 14/76 درصد از کل واریانس عوامل فنی را تبیین کردند. راهکارهای مدیریتی بهبود بهره وری سوخت نیز در چهار عامل اولویت به سرمایه گذاری در بهینه سازی و نوسازی، آموزش و اطلاع رسانی، مداخله های هدفمند دولتی با رویکرد بهینه سازی و اصلاح سیاست های قیمتی انرژی خلاصه شدند که این عوامل 52/75 درصد از کل واریانس عوامل مدیریتی را تبیین کردند.

    کلید واژگان: بهره وری سوخت, صنایع تبدیلی و تکمیلی, استان کرمانشاه
    Jafar Yaghoubi *, Sara Poorjebrael, Aliasghar Mirakzadeh

    Agricultural transformation and supplementary industries are one of the most important rural industries. The purpose of this research was to identify technical and managerial solutions to improve fuel efficiency in the conversion and complementary industries in Kermanshah province. Descriptive survey method was used in this research. A questionnaire used to collect data. The validity of the questionnaire was approved by a panel of faculty member and related experts. Pre-test and calculating Cronbach’s alpha coefficients were used to measure the reliability (0.71-0.94). Managers of agricultural transformation and supplementary industries units in Kermanshah province formed the population of this study (N=69) and 46 samples were selected using stratified random sampling. Based on exploratory factor analysis, the most important technical solutions to improve fuel efficiency in the agricultural conversion and supplementary industries of Kermanshah province was summarized in six factors including continuous updating of equipment, strengthening the use of equipment to reduce energy loss, automation of ventilation machines, technical management of systems, replacement of fuel with gas and periodical service of equipment. These factors explained 76.14 percent of the total variance of technical solutions. Management solutions to improve fuel efficiency were also summarized in four factors: investment in optimization and renovation, education and information, targeted government interventions with an optimization approach and reforming energy price policies, which explained 75.52% of the total variance of management solutions.

    Keywords: Fuel productivity, Agriculture, conversion, complementary industries, Kermanshah Province
  • مریم ضیاآبادی*، سلیمه قنبری
    مقدمه و هدف

    تغییر و تحولات سریع علم و فناوری در سال های اخیر، همه کشورها به خصوص کشورهای در حال توسعه را با چالش های جدی و جدیدی روبرو نموده که گذر از آن ها نیازمند به کار گرفتن رویکردها و روش های خلاق و کارآفرینانه است. بنابراین کارآفرینی یک عنصر کلیدی در جوامع می باشد که تاثیر بسزایی در بهره وری، نوآوری، اشتغال، رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل و موانع موثر بر توسعه کارآفرینی کشاورزی و برنامه ریزی استراتژیک در این زمینه است.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش ابتدا با مروری بر مطالعات پیشین و مصاحبه با خبرگان حوزه کارآفرینی، کشاورزی و صاحبان کسب و کارهای کشاورزی استان کرمان، مجموعه ای از مولفه های کارآفرینی کشاورزی استخراج شدند. سپس با استفاده از ابزار پرسشنامه داده های پژوهش جمع آوری گردید و با استفاده از نرم افزارهای آماری Excel،Spss  و Expert choice مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت بر اساس تحلیل سلسله مراتبی فازی و ماتریس مقایسات زوجی، عوامل درونی و بیرونی موثر بر کارآفرینی کشاورزی شناسایی و اولویت بندی شدند. برای بررسی وضعیت موجود و تدوین استراتژی های موثر بر توسعه کارآفرینی کشاورزی در استان کرمان از ماتریس سوات (SWOT) استفاده شده است.

    یافته ها

    نتایج مطالعه حاکی از آن است که توسعه کارآفرینی نیازمند آمادگی زمینه ها و بستر های فرهنگی و اجتماعی، همکاری نظام های آموزشی و پژوهشی، ساختار های اداری و مالی و سایر ساز و کارهای حمایتی است. بر اساس نتایج حاصل از مدل سوات، استراتژی های بازنگری، مناسب ترین استراتژی توسعه کارآفرینی کشاورزی و کسب و کارهای کشاورزی می باشند. همچنین استراتژی های توسعه دانش و مهارت های کارآفرینی، همکاری بخش های دولتی و خصوصی در تامین مالی کسب و کارهای نوپا، مشاوره با افراد متخصص و با تجربه، تجدیدنظر و بازنگری در ساختار آموزش عالی، تسهیل سرمایه گذاری در مراحل اولیه راه اندازی کسب و کار، برای بهبود و توسعه کارآفرینی کشاورزی دارای اولویت اول تا پنجم بوده اند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت ایجاد کارآفرینی در بین کشاورزان به عنوان راهکاری جدید در نظریه توسعه جهت ظرفیت سازی کشاورزان مطرح گشته است که برای کنترل تغییرات در جهت اصلاح و بهبود نظام ترویج کشاورزی نیز امری ضروری است. همچنین، تقویت ظرفیت بخش تحقیق و توسعه برای دسترسی بهتر به اطلاعات بازار و تکنیکی برای بهبود فرآیند تصمیم گیری کشاورزان با هدف ایجاد روحیه و فرهنگ کارآفرینانه در میان جوامع روستایی و کشاورزی اجتناب ناپذیر می باشد. بنابراین پیشنهاد می شود آموزش و ترویج روحیه کارآفرینی در بخش کشاورزی و فراهم سازی بسترهای فرهنگی و اقتصادی کارآفرینی مورد توجه سیاست گذاران قرار گیرد.

    کلید واژگان: استان کرمان, برنامه ریزی استراتژیک, سلسله مراتبی فازی, کارآفرینی, کشاورزی, مقایسات زوجی
    Maryam Ziaabadi*, Salimeh Ghanbari
    Introduction and Objective

    The rapid changes and developments of science and technology in recent years have made all countries, especially developing countries, face serious and new challenges, which passing through them requires creative and entrepreneurial approaches and methods. Therefore, entrepreneurship is a key element in societies that has a significant impact on productivity, innovation, employment and economic and social growth and development. The aim of the current research is to identify factors and obstacles affecting the development of agricultural entrepreneurship and strategic planning in this field.

    Material and Methods

    In this research, first by reviewing previous studies and interviewing experts in the field of entrepreneurship, agriculture and agricultural business owners of Kerman province, a set of components of agricultural entrepreneurship were extracted. Then, research data was collected using the questionnaire tool and analyzed using Excel, SPSS and Expert choice statistical software. Finally, based on the matrix of paired comparisons and Fuzzy hierarchical analysis internal and external factors affecting agricultural entrepreneurship were identified and prioritized. SWOT matrix has been used to examine the current situation and formulate effective strategies for the development of agricultural entrepreneurship in Kerman province.

    Results

    The results of the study indicate that the development of entrepreneurship requires the preparation of cultural and social contexts, cooperation of educational and research systems, administrative and financial structures and other support mechanisms. Based on the results of the SWOT model, revision strategies are the most suitable strategy for the development of agricultural entrepreneurship and agricultural businesses. Also, strategies development of entrepreneurial knowledge and skills, cooperation between public and private sectors in financing start-up businesses, consulting with experts and experienced people, revising and revising the structure of higher education, facilitating investment in the initial stages of starting a business, for the improvement and development of agricultural entrepreneurship, have had the first to fifth priority.

    Conclusion

    According to the obtained results, it can be said that creating entrepreneurship among farmers has been proposed as a new solution in the theory of development to build the capacity of farmers, which is also necessary to control changes in the direction of reforming and improving the agricultural extension system. Also, strengthening the capacity of the research and development department for better access to market information and techniques to improve the decision-making process of farmers with the aim of creating an entrepreneurial spirit and culture among rural communities and agriculture is inevitable. Therefore, it is suggested that education and promotion of entrepreneurial spirit in the agricultural sector and provision of cultural and economic platforms for entrepreneurship should be paid attention to by policy-makers.

    Keywords: Entrepreneurship, Fuzzy hierarchy, Paired comparisons, Strategic planning, agriculture, Kerman province
  • بهروز سرائی*، آزیتا زند، فهیمه خسروانی

    پدیده مهاجرت جوانان روستایی به شهرها یکی از مهمترین دلایل عدم تحقق اهداف توسعه روستایی است. زیرا جوانان روستایی، سرمایه انسانی محسوب می شوند و نبود زمینه اشتغال برای آنها مساله مهمی است که به ناچار اغلب جوانان را مجبور به مهاجرت می کند. بر این اساس، اصلی ترین سوال پژوهش این بود که چه عواملی در ایجاد اشتغال در بخش کشاورزی و جلوگیری از مهاجرت جوانان روستایی موثر هستند و کدامیک از اولویت بیشتری برخوردارند؟ این تحقیق در 12روستا از توابع کبودرآهنگ انجام گرفت. جامعه آماری در 124 روستا شامل 100000 نفر بود که از بین این تعداد، 384 نفر از جوانان با استفاده از جدول مورگان بصورت تصادفی انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS و PLS و با استفاده از آزمون فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی نتایج آزمون فرضیات نشان داد از بین عوامل مختلف مورد بررسی عوامل مربوط به مهاجرت، عامل اقتصادی با میانگین 9/3 در رتبه اول قرار دارد. این امر گویای آن است که عامل اقتصادی، مهمترین عامل مهاجرت از روستاهای کبودراهنگ می باشد. همچنین عامل جغرافیایی-اقلیمی کمترین میانگین 96/2 را به خود اختصاص داده است. همچنین نشان داد در بین ابعاد عوامل ایجاد اشتغال، بعد استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی با میانگین 77/3 و بعد صنایع دستی با میانگین 63/3، به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین را داشتند. عوامل ایجاد اشتغال به میزان 66 % و بصورتی قوی، عوامل مهاجرت را پیش بینی می کند. با توجه به نتایج تحقیق، راهکارهای متعددی برای توسعه اشتغال زایی جوانان در بخش کشاورزی وجود دارد که از جمله آنها می توان به ایجاد گردشگری کشاورزی، استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی و بسته بندی، کارآفرینی کشاورزی، تغییر نگرش جوانان نسبت به شغل کشاورزی و ارتقای بهره وری اشاره نمود

    کلید واژگان: اشتغال, مهاجرت, کشاورزی, توسعه روستایی
    Behrooz Saraei *, Azita Zand, Fahima Khosravani

    The phenomenon of migration of rural youth to cities is one of the most important reasons for not achieving the goals of rural development. Because rural youth are considered as human capital and the lack of employment is an important issue for them that inevitably forces most of the youth to migrate. Based on this, the main question of the research was, which factors are effective in creating employment in the agricultural sector and preventing the migration of rural youth, and which ones have more priority? This research was conducted in 12 villages of Kabudar Ahang. The statistical population consisted of 100,000 people in 124 villages, of which 384 young people were randomly selected using Morgan's table. The data was collected through a questionnaire and analyzed by SPSS and PLS software and using the Friedman test. Examining the results of the hypotheses test showed that among the various factors investigated, the economic factor with an average of 3.9 ranks first. This shows that the economic factor is the most important factor of migration from Kabudrahang villages. Also, the geographical-climatic factor has the lowest average of 2.96. It also showed that among the dimensions of employment creation factors, the dimension of establishment of agricultural transformation and supplementary industries with an average of 3.77 and the dimension of handicrafts with an average of 3.63 had the highest and lowest averages, respectively. Employment creation factors strongly predict migration factors by 66%. According to the results of the research, there are several solutions for the development of youth employment in the agricultural sector, among them are the creation of agricultural tourism, the establishment of transformation and complementary industries and packaging, agricultural entrepreneurship, changing the attitude of the youth towards agricultural jobs. and improving productivity

    Keywords: Employment, migration, Agriculture, Rural Development
  • فاطمه کریمی اعتماد، جعفر یعقوبی*، عبدالحمید پاپ زن

    محیط زیست و توسعه روستایی، رسالت خطیری برای توسعه پایدار این بخش دارند. آموزش عالی کشاورزی همچون سایر بخش های آموزش عالی با مشکلات و موانعی روبه رو است. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش ها و مشکلات موجود در آموزش عالی کشاورزی بود. رویکرد این پژوهش، کیفی و به روش نظریه مبنایی یا داده بنیان می باشد، که در آن برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از مصاحبه نیمه ساختارمند با 32 نفر از صاحب نظران دانشگاهی، فارغ التحصیلان، کارآفرینان کشاورزی و مدیران جهاد کشاورزی در استان زنجان استفاده شده است. با تحلیل متن مصاحبه ها، طی کدگذاری باز تعداد 335 گزاره مفهومی در ارتباط با هدف تحقیق استخراج شد. این مفاهیم، طی کدگذاری محوری، در قالب 82 خرده مقوله و سپس طی کدگذاری انتخابی در 7 مقوله ی کلی دسته-بندی شدند. طبق این دسته بندی مهم ترین موانع و مشکلات آموزش عالی کشاورزی شامل موانع آموزشی-پژوهشی، ساختاری، اقتصادی، فردی-مهارتی، فرهنگی-اجتماعی، اداری- سازمانی و زیربنایی می باشند.

    کلید واژگان: کشاورزی, آموزش عالی, اثربخشی آموزشی, برنامه ریزی آموزشی
    Fatemeh Karimi Etemad, Jafar Yaghoubi *, Abdolhamid Papzan

    The agricultural higher education system and its institutions have a serious mission for the sustainable development of this sector, considering the vital and pivotal position of the agricultural sector in food security, job creation, environmental protection and rural development. Higher education in agriculture, like other sectors of higher education, faces problems and obstacle. The aim of this study was to identify the challenges and problems in higher agricultural education. The aim of this study was to identify the challenges and problems in higher agricultural education. The approach of this research is qualitative and based on the method of basic theory or data base, in which to collect the required information from a semi-structured interview with 32 academic experts, graduates, agricultural entrepreneurs and jihad managers.Agriculture has been used in Zanjan province. By analyzing the text of the interviews, 335 conceptual statements related to the purpose of the research were extracted during open coding. These concepts, in axial coding, in the form of 82 subcategories during axial coding and then into 7 general categories during selective coding. According to this category, the most important obstacles and problems of agricultural higher education include educational-research, structural, economic, individual-skill, cultural-social, administrative-organizational and infrastructural barriers.

    Keywords: Agriculture, Higher Education, educational effectiveness, educational planning
  • مهسا فاطمی، کورش رضایی مقدم*، ماتیس واکرناگل
    چالش ها و تغییرات محیط زیستی مهمی به ویژه در حوزه توسعه کشاورزی در ایران وجود دارد. عمده این مسایل به دوران پس از اصلاحات ارضی و پیامدهای نوسازی در کشاورزی محسوب می شود. هدف اصلی از مطالعه حاضر، واکاوی پارادایمی مدیریت محیط زیست در ایران با تاکید بر بخش کشاورزی است. این پژوهش با استفاده از تحلیل اسنادی، مطالعه و بررسی مستندات و پایگاه های مختلف داده ای در سراسر جهان با بهره گیری از تکنیک تحلیل محتوا انجام گرفت. از این رو، دیدگاه های پارادایمی متنوع و همچنین استراتژی های متفاوتی که در حیطه مدیریت محیط زیست در سطح دنیا مطرح شده است، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. سپس ضمن مروری جامع و عمیق بر روند تصویب و اجرای قوانین، دستورالعمل ها، ضوابط و اقدامات مختلف در زمینه مدیریت محیط زیست، ایران از لحاظ بحث مدیریت محیط زیستی در گذر زمان به سه فاز مختلف شامل اشتیاق نسبت به دستاوردهای نوسازی (1962-1974)؛ آغاز نگرانی ها نسبت به مسایل محیط زیستی (1974-2005)؛ و بحران مدیریت محیط زیست (2005 تاکنون) تقسیم شد. در این پژوهش تلاش شده است تا مهم ترین مشکلات ناپایداری محیط زیست و همچنین علل عدم موفقیت سیاست های کلان در این حوزه در سه دوره زمانی مدنظر مورد بحث قرار گیرند. یافته ها نشان داد که دیدگاه فکری نامناسبی در مدیریت محیط زیست ایران حاکم است و از سوی دیگر همچنین ناسازگاری و ناهماهنگی بین دیدگاه فکری و استراتژی های بکار گرفته شده در دوره های زمانی مختلف، مشاهده می شود. طبق یافته ها، دیدگاه غالب فکری در زمینه مدیریت محیط زیست در گذر زمان، دیدگاه افراطی اقتصادی با تاکید زیاد بر فاکتورهای اقتصادی و نادیده شمردن مسایل محیط زیستی بوده است. بنابراین، شاهد افزایش تخریب های زیست محیطی بوده و در مقابل به جای سازماندهی فعالیت های نظام مند مشارکتی، صرفا یک سری اقدامات پراکنده و مجزا از سوی نهادهای مختلف انجام گرفته است. در نهایت، راهکار بنیادین در راستای مدیریت پایدار محیط زیست در حوزه کشاورزی، تغییر دیدگاه پارادایمی از تکنولوژی گرایی به سوی زیست بوم گرایی است.
    کلید واژگان: فناوری-محور, زیست -محور, زیست بوم-محور, پایداری, جای پای بوم شناختی
    Mahsa Fatemi, Kurosh Rezaei-Moghaddam *, Mathis Wackernagel
    Iran has many critical environmental changes and challenges, especially in agricultural development. These challenges are due to land reform and subsequent modernization. The main purpose of this paper is to analyze the paradigmatic trend of agricultural environmental management of Iran. The study was accomplished through reviewing archival research findings as well as analyzing the content in different documents and worldwide databases. To do so, various global paradigmatic perspectives and strategies about the environmental management were reviewed. Moreover, by reviewing different environmental laws, rules, regulations, and activities in Iran, three distinct phases in environmental management including 'enthusiasm for modernization activities (1962- 1974)', 'concerns about environmental issues (1974- 2005)', and 'crisis of environmental management (2005-present)' were revealed. Thus, the most important problems leading to the unsustainable environment in the three phases and the reasons resulting in the failures of macro-policies were addressed. It is possible to declare that inappropriate paradigms within environmental management thinking, i.e., sustainability, as well as inconsistencies between the paradigms and strategies could be traced in different periods. The findings provide the researchers with the fact that the dominant perspective in environmental management is frontier economics via emphasis on economics and fewer considerations over ecological problems. Accordingly, the environmental degradation increased, via which the authorities were not successful to conduct collaborative systematic actions since the evidence represented the mere accomplishment of some sporadic strategies. As the pedagogical implications of the study, it should be asserted that a basic paradigm shift in environmental activities from technocentrism to ecocentrism seems to be necessary to achieve sustainable agriculture.
    Keywords: agriculture, Biocenterism, Ecocenterism, Ecological footprint, Sustainability, Technocenterism
  • ایمانه گلی، مریم امیدی نجف آبادی*، فرهاد لشگرآرا

    اثرات منفی ناشی از تغییرات اقلیم و تلاش برای کاهش آنها با تاثیرات متفاوت بر زنان و مردان همراه بوده و نقش زنان، به‏ عنوان بازیگران مهم و دارندگان دانش و مهارت‏های قابل توجه، در سازگاری با این تغییرات درخور اهمیت است. پژوهش حاضر، با هدف طراحی الگوی رفتار سازگاری با تغییرات اقلیم در بین زنان شالی‏کار استان مازندران و با بهره ‏گیری از مدل توسعه‏ یافته نظریه انگیزش حفاظت صورت پذیرفت. بدین منظور، 173 نفر از این زنان شالی‏کار که در سال زراعی 96-1395 به کشت برنج پرداخته بودند، از طریق نمونه‏ گیری طبقه ‏ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. به ‏منظور جمع‏ آوری اطلاعات، از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. نتایج نشان داد که ارزیابی تهدید و ارزیابی مقابله زنان شالی‏کار بر رفتار سازگاری آنها با تغییرات اقلیم اثر مثبت و معنی‏دار دارند؛ همچنین، درک مشکلات دارای بیشترین اثر بر ارزیابی تهدید و نیز هزینه‏ های پاسخ دارای بیشترین اثر بر ارزیابی مقابله با تغییرات اقلیم توسط آنهاست. با توجه به نتایج، پیشنهاد می ‏شود که سازمان‏ های دولتی و خصوصی مرتبط با کشاورزی، منابع طبیعی، تغییرات اقلیم و نیز سازمان‏های بین ‏المللی همچون هییت بین ‏الدول تغییرات اقلیم و کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد تغییرات اقلیمی نسبت به آموزش رفتارهای حفاظتی و سازگارانه ‏تر به زنان شالی‏کار اقدام کنند. نتایج تحقیق حاضر به شناسایی رفتارهای تعیین ‏کننده سازگاری زنان در برابر تغییرات آب ‏و هوایی و مداخلات راهبردی لازم برای سازگاری موثرتر آنها کمک می کند.

    کلید واژگان: تغییرات اقلیم, سازگاری, زنان, نظریه انگیزش حفاظت, کشاورزی
    Imaneh Goli, Maryam Omidi Najafabadi *, Farhad Lashgarara

    Negative effects of climate change and efforts to reduce them have different impacts on men and women; and women, as important actors and those with significant knowledge and skills, play an important role in adapting to these changes. This study aimed at designing a model of behavior adaptation to climate changes among paddy farmer women in Mazandaran province of Iran, using a developed model of Protection Motivation Theory (PMT). For this purpose, 173 paddy farmer women in the province who cultivated rice in the 2016-2017 crop year were selected through stratified sampling with proportional assignment. A standard questionnaire was used to collect information. The results showed that threat assessment and coping assessment of paddy farmer women had positive and significant effects on their adaptation behavior to climate change; in addition, understanding problems had the greatest impact on threat assessment, and response costs had the greatest impact on their response to climate change. According to the results, it is suggested that public and private bodies related to agriculture, natural resources, climate change as well as international bodies such as the International Committee on Climate Change and the UN Convention on Climate Change be more concerned with teaching conservation and adaptive behaviors and the paddy farmer women should undoubtedly take some measures. The results of this study would help to identify the behaviors that determine women's adaptation to climate change and the strategic interventions needed for their more effective adaptation.

    Keywords: Climate change, Adaptation, Women, Protection Motivation Theory (PMT), agriculture
  • ساناز حیدری، همایون مرادنژادی*، سمیره صی محمدی
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی فرصت های کسب و کارهای تولیدی بخش کشاورزی برای تعاونی های روستایی استان ایلام انجام شد. در این پژوهش از روش دلفی بهره گرفته شد. تحلیل دلفای در سه راند و از طریق مشارکت گروهی از صاحب نظران حول موضوع مورد مطالعه انجام شد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل؛ کارکنان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی استان ایلام و شهرستان ها، کارکنان شاغل در مدیریت تعاون روستایی استان و شهرستان ها، مدیرعامل و هیات مدیره اتحادیه و شرکت تعاونی های روستایی، هیات مدیره خبرگان کشاورزی و نظام صنفی کشاورزی استان ایلام بودند. در کل 110 نفر به عنوان اشخاص خبره و با تجربه، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار اصلی مطالعه، مصاحبه و پرسشنامه نیمه ساختارمند و ساختارمند بود که در سه دور طراحی شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل مراحل دلفی از شاخص های آماری میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات جهت تعیین میزان اتفاق نظر شرکت کنندگان با استفاده از نرم افزار SPSS بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که مواردی همچون؛ توسعه تولید قارچ و حل مشکل بازاریابی، توسعه پرورش مرغ بومی، توسعه تولید عسل و حل مشکل بازاریابی عسل، توسعه کاشت گیاهان دارویی، توسعه پرورش دام سبک (گوسفند و بره و بز) و توسعه باغات شهرستان مانند انگور و انار و انواع میوه و بازاریابی محصولات باغی، از جمله فرصت هایی هستند که در تمام شهرستان های مورد مطالعه وجود دارند.
    کلید واژگان: شناسایی فرصت, کسب و کار کارآفرینانه, بخش کشاورزی, تعاونی های روستایی
    Sanaz Heydari, Homayoon Moradnezhadi *, Samireh Saymohammadi
    The aim of this study was to identify the opportunities of agricultural production businesses in the rural cooperatives of Ilam province. In this study, the Delphi method was used. The target population of this study includes; employees working in the Agricultural Jihad Organization of Ilam province and cities, employees working in the management of rural cooperatives of the province and cities, CEO and board of directors of the union and rural cooperatives, board of agricultural experts and the trade union system of Ilam province. A total of 110 people were selected as experts using purposive sampling method. The main tools of the study are interviews and semi-structured and structured questionnaires that were designed in three rounds. To analyze the Delphi stages, the statistical indices of mean, standard deviation and coefficient of variation were used to determine the degree of consensus of the participants using SPSS software. The results showed that cases such as; Development of mushroom production and problem solving, development of native poultry production, development of honey production and problem solving of honey treatment, development of medicinal plants, development of livestock breeding (sheep, lamb and goat) and development of city gardens such as grapes and pomegranates and fruits and products market Garden, are some of the opportunities are available in all counties.
    Keywords: opportunity identification, entrepreneurial business, Agriculture, Rural Cooperatives
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال