به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "استان اردبیل" در نشریات گروه "آبخیزداری، بیابان، محیط زیست، مرتع"

تکرار جستجوی کلیدواژه «استان اردبیل» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • یاسر حسینی*

    مدیریت اندوخته های آب در حوزه ها بی تعیین کردن دقیق آب دهی سیلاب امکان پذیر نیست. این پژوهش با هدف تعیین کردن بیشینه ی سیلاب با دوره ی بازگشت های 10، 25، 50 و 100 ساله با شبیه ساز سطح پاسخ در زیرحوزه های دره رود (km212900) در استان اردبیل انجام شد. داده های آب دهی 16 ایستگاه آب سنجی در دوره ی 15 ساله (1394-1380) جمع آوری، و کم بودهای آماری در دوره ی مشترک با روش های وایازی میان ایستگاه های آب سنجی برطرف شد، و سیلاب با دوره ی بازگشت های گوناگون بررسی شد. ویژگی های گیتاشناسی موثر بر سیلاب (مساحت، شیب، ضریب شکل و ارتفاع متوسط، زمان تمرکز و شماره ی منحنی زیرحوزه ها) با نرم افزارهای آرک جی آی اس  10.2 و WMS7.1 استخراج شد. اندازه ی ضریب تبیین در دوره ی بازگشت های 10، 25، 50 و 100 سال به ترتیب 0/96، 0/97، 0/95 و 0/94 برآورد شد، که نشان دهنده ی دقت زیاد شبیه ساز در پیش بینی اندازه ی سیلاب با ویژگی های گیتاشناسی حوزه است. شاخص های ارزیابی شبیه ساز برای دوره ی بازگشت های 10، 25، 50 و 100 سال شامل ریشه ی میانگین مربع های خطا به ترتیب 20/99، 7/16، 29/05، 39/55، درصد خطای نسبی (ε) 52/7، 39/7، 45/1، 49/13، میانگین خطای مطلق 0/52، 0/45، 0/48، 0/55، ضریب باقی مانده ی جرم 0/28، 0/16، 0/56، 0/82 و کارآیی شبیه ساز 0/74، 0/85، 0/71 و 0/75 برآورد شد. نمودارهای پراکندگی نشان داد که پراکندگی نقطه های دور محور یک به یک برای همه ی دوره ی بازگشت ها و آب دهی ها بسیار مناسب بود. بر پایه ی آزمون تی تفاوت میان اندازه های پیش بینی شده و واقعی در دوره ی بازگشت های گوناگون در تراز اطمینان 1% معنی دار نشد. نتیجه های این پژوهش نشان داد که دقت روش سطح پاسخ برای برآوردکردن سیلاب در زیرحوزه های استان اردبیل مناسب است، اما دقت شبیه ساز با افزایش دوره ی بازگشت کمی کاهش می یابد.

    کلید واژگان: استان اردبیل, توزیع آماری, دوره ی بازگشت, زیرحوزه, سطح پاسخ
    Yaser Hoseini *

    It is impossible to manage water resources in basins without the accurate determination of the peak flood discharge. Therefore, this study was carried out to determine the peak flood discharge for the return period of 10, 25, 50, and 100 years using RSM model in Darrehrood sub-basins with 12900 km2 area in Ardebil Province. Flow data of 16 hydrometric stations were collected in a statistical period of 15 years (2001-2005) and statistical deficiencies in the joint period were eliminated by using regression methods between hydrometric stations. Floods were calculated with different return periods. Also, physiographic characteristics of sub-basins that affect flood rate including area, slope, shape factor, height average, concentration time, and curve number were achieved using ArcGIS10.2 and WMS7.1 (watershed modeling system). The Goodness of Fit (R2) in the return periods of 10, 25, 50, and 100 years was estimated to be 96, 97, 95, and 94%, respectively. This indicates the model's high accuracy to predict the peak discharge in the sub-basins using the basin physiographic parameters. Model performance indexes of the model evaluation for return period of 10, 25, 50 and 100 years were calculated respectively including root mean square error (RMSE)  of 20.99, 7.16, 29.05, 39.55, relative percentage error (ε) of 52.7, 37.7, 45.1, 49.13, mean absolute error (MAE) of 0.52, 0.45, 0.48, 0.55, coefficient of residual mass (CRM) of 0.28, 0.16, 0.56, 0.82, and model efficiency (EF) of 0.74, 0.85, 0.71, 0.75. Cross-validation diagrams showed that RSM model was very suitable for the whole return periods. Paired t-test showed that the difference between predicted and actual values in different return periods was not significant (P< 0.01). The results of this study showed that the RSM has good accuracy for estimating floods in sub-basins of Ardebil Province.

    Keywords: Ardabil province, Return period, RSM, Sub basin, Statistical distribution
  • Jaber Sharifi, Ehsan Zandi Effahan, Alireza Eftekhari *

    Choosing the suitable species, sowing method and sowing season are three important factors for the success of rangeland restoration. The present study was conducted to investigate the effects of sowing season and sowing methods on vegetative growth and establishment of Astragalus lilacinus in rangelands of Ardabil province during 2014-2015. Seeds of Astragalus lilacinus collected from its natural habitats and after its viability testing, it sown in a split-plot design based on randomized complete block with three replications. Factor A was sowing season at two levels (autumn and spring) and Factor B, was sowing method at two level (Scatter seeding and row seeding). The seeds were sown under dryland farming conditions. Data collected for establishment rate, canopy cover, plant height, and the flowering stems number over two years. The data were analyzed of variance and the mean comparison was performed using Duncan's method. The results showed that the seedling establishment rate was 28.5% under rainfed conditions. The higher establishment percentage with an average value of 33.6% obtained in the scatter seeding that was significantly higher than row seeding (23.6%). The sowing season by sowing method interaction effect was significant for canopy cover (P<0.05) and the higher value of canopy cover (2398cm2) was obtained in autumn season using scatter seeding method.

    Keywords: Astragalus lilacinus, Rangeland restoration, Natural rainfed, Ardabil province
  • اردوان قربانی*، اردشیر پورنعمتی

    تولید اولیه و سهم تولید هر یک از فرم های رویشی از مشخصه های کلیدی اکوسیستم های مرتعی می باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تغییرات بارندگی و دما بر مقدار تولید کل و فرم های رویشی گندمیان ، علفی ها و بوته ای ها در مراتع سبلان انجام گرفت. برای تعیین تولید اولیه سالیانه (در مرحله گلدهی کامل)، گونه های مختلف گیاهی با استفاده از روش قطع و توزین در سطح پلات های یک متر مربعی در ارتفاعات مختلف در سطح 6 تیپ گیاهی (جمعا 216 پلات) اندازه گیری شدند. طبقات بارندگی و متغیرهای دمایی با استفاده از داده های ایستگاه های هواشناسی و گرادیان های مربوطه تعیین شد. سپس با توجه به موقعیت هر یک از پلات های نمونه برداری شده متغیرهای اقلیمی ذکر شده برای هر پلات استخراج شد. همبستگی بین فرم های رویشی و تولید کل با متغیرهای بارندگی و دما با استفاده از روش رگرسیون چندگانه خطی به روش توام (Enter) در نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرم های رویشی گندمیان (01/0P<)، علفی ها (01/0P<) و بوته ای ها (01/0P<) رابطه معنی داری با عوامل اقلیمی دارد، اما بین تولید کل با عوامل اقلیمی انتخاب شده رابطه معنی داری مشاهده نشد. نتایج همچنین نشان داد تولید گندمیان بیشتر از دو فرم رویشی دیگر تحت تاثیر عوامل اقلیمی قرار دارند و در طبقات مختلف دارای اختلاف معنی دار می باشند. تولید علفی ها نیز بیشتر از بوته ای ها تحت تاثیر عوامل اقلیمی انتخاب شده قرار دارند. نتایج این تحقیق می تواند در محاسبات تولید اولیه مناطق کوهستانی، تعادل بین عرضه و تقاضای علوفه، زیست توده، سلامت اکوسیستم، تعادل بوم شناختی و تثبیت کربن مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: تولید, عوامل اقلیمی, فرم رویشی, رگرسیون چندگانه, مراتع کوهستانی, سبلان, استان اردبیل
    Ardavan Ghorbani*, Ardashir Poornemati

    Primary production and the contribution of each of the life forms of rangeland ecosystems are key features. The purpose of this study was to determine the effect of rainfall and temperature changes on the amount of total production and life forms: grasses, forbs and shrubs in Sabalan,s rangelands. For determining of annual primary production (Full bloom stage), different species using one square meter plots by cutting and weighting method in different elevation was harvested in 6 plant types (totally 216 plots). Rainfall classes and temperature parameters were determined using the data of weather stations and derived relevant gradient. Then, climatic parameters for plots was derived by considering the position of sampling plots. Correlation between the life forms and total production with rainfall and temperature parameters were analyzed using multivariate regression method in SPSS16 software. Results show that, climatic parameters with the life forms production of grasses (P<0.01), forbs (P<0.01) and shrubs (P<0.01) have significant relationship, however there was no significant relationship between total production and selected climatic factors. Moreover, results show that the production of grasses are more affected by climatic factors in comparison with the other two life forms and have significant differences in different classes. Additionally, forbs production is more than shrubs affected by the selected climatic factors. The result of study can be used for the calculate primary production in mountain region, supply-demand balance of forage, biomass, health Ecosystem, Ecological balance and carbon sequestration.

    Keywords: Production, Climatic factors, Life form, Multivariate regression, Grazing management, mountain rangeland, sabalan, Ardabil province
  • آزاد کاکه ممی، اردوان قربانی*، مهدی معمری، سحر غفاری

    با ارزیابی تغییرات کاربری و پوشش اراضی، امکان برنامه ریزی و مدیریت اراضی برای کاهش اثر تغییر و تخریب بهره برداری ها امکان پذیر است. هدف این پژوهش، ارزیابی تغییرات کاربری اراضی استان اردبیل بین سال های 1366 تا 1394 با استفاده از تصاویر ماهواره سنجنده Thematic Mapper  (TM) لندست 5 و تصاویر ماهواره سنجنده Operational Land Imager (OLI) لندست 8 بوده است. ابتدا کارایی روش طبقه بندی شیءگرا با استفاده از نقاط کنترل زمینی، تشکیل ماتریس خطا و مقایسه مولفه های صحت و ضریب کاپا برای نقشه های حاصل ارزیابی شد. صحت کل و ضریب کاپا برای سال 1366 به ترتیب برابر 3/82% و 70/0 و سال 1394 به ترتیب برابر با 94% و 90/0 محاسبه شد. نتایج آشکارسازی تغییرات نشان داد که در بین سال های 1366 تا 1394 سطح مراتع 2/4% برابر 3/75039 هکتار و جنگل ها 5/0% برابر 7/9393 هکتار نسبت به سطح کل استان اردبیل کاهش و زراعت آبی 1/3% برابر 8/55276 هکتار، مناطق مسکونی 8/0% برابر 7/14989 هکتار و زراعت دیم 7/0% برابر 4/12632 هکتار نسبت به سطح کل استان، افزایش یافته اند. عمده ترین تغییراتی که در بازه زمانی مورد مطالعه در منطقه رخ داده است، تبدیل مراتع به دیمزار برابر با 8/13% در حدود 2/141794 هکتار و اراضی کشت آبی 8/4% برابر 9/49836 هکتار از مراتع، تبدیل زراعت آبی به دیم برابر با 7/7% در حدود 8/11464 هکتار و تبدیل جنگل به مرتع برابر با 1/6% در حدود 9/1059 هکتار است که بیانگر ضرورت جدی بازنگری در سیاست های مدیریتی است.

    کلید واژگان: استان اردبیل, تغییرات زمانی کاربری اراضی, تصاویر ماهواره ای, شیءگرا
    Azad Kakehmami, Ardavan Ghorbani *, Mehdi Moameri, Sahar Ghafari

    By evaluating land use change and land cover, it is possible to plan and land manage to reduce the impact of alteration and degradation of exploitations. The purpose of this study was to evaluate land use changes in Ardabil province between 1987 and 2015 using Thematic Mapper (TM) sensor of Landsat 5 and Operational Land Imager (OLI) sensor of Landsat 8 satellite images. Firstly, the efficiency of the object-based classification method was evaluated using ground control points, error matrix, and comparing total accuracy and kappa coefficients for the resulting maps. Total accuracy and Kappa coefficients for 1987 were 82.3% and 0.70, and 2015 were 94% and 0.90, respectively. Change detection results showed that from 1987 to 2015, rangelands decreased by 4.2%, equivalent to 75039.3 hectares and forests decreased by 0.5%, equivalent to 9393.7 hectares compared to the total province area and irrigation farming increased by 3.1%, equivalent to 55276.8 hectares, residential areas increased by 0.8%, equivalent to 14989.7 hectares and dry farming increased by 0.7%, equivalent to 12632.4 hectares compared to the total province area. The most significant changes that occurred from 1987 to 2015 were the conversion of rangelands to dry farming with 13.8%, equivalent to 141794.2 hectares and irrigation farming lands with 4.8%, equivalent to 49836.9 hectares of rangelands, irrigation farming to dry farming with 7.7%, equivalent to 11464.8 hectares and forests to rangelands with 6.1%, equivalent to 1059.9 hectares which indicate that the requirement of a serious revision of the management policies.

    Keywords: Ardabil province, temporal land use changes, satellite images, object-based
  • رضا طلایی*، صمد شادفر، فرزانه عظیمی مطعم، یونس رستمی کیا، مجید صوفی

    این پژوهش با کاربرد روشی کمی برای ارزیابی توان گیاهان در مهارکردن فرسایش شیاری و خندقی در منطقه مغان استان اردبیل اجرا شد. در پنج سال از 1395 تا 1399، پنج شاخص تراکم ساقه (SD)، توان ریشه گیاه در کاهش دادن فرسایش خاک سطحی در برابر جریان تمرکزیافته ی فرسایشی (RSD)، توان ایجادکردن مانع در برابر مواد معلق (SOP)، شاخص سفتی گیاه (MEI) و چسبندگی ریشه (Cr) برای20 گیاه بومی در منطقه محاسبه شد (0/28 - 4-10×1/411SD=، 10/1076 - 24- 10×6/68RSD=، 0/696 - 10-5×8/275SOP=، N 27/134 - 10-6×69/1MEI=، Pa 626/34 - 10-4×432/5Cr=). گونه های گز (Tamarix ramosissima Ledeb.)، علف شور(Salsola dendroides Pall.)، درمنه معطر(Artemisia fragrans Willd.)، زلف پیر ریش دار (Stipa arabica Trin. & Rupr. var. arabica)، خارشتر (Alhagi camelorum Fisch.)، گل ماهور سنبله ای (Verbascum stachydifome Boiss.& Buhse.)،علف بره(Festuca ovina L.) و ملیکای بلند (Melica altissima L.) برای مهارکردن فرسایش شیاری و خندقی در منطقه بسیار مناسب است. علف بره، زلف پیر ریش دار و ملیکای بلند به دلیل سازگاری به شرایط خشکی در منطقه و مقاومت زیاد در برابر جریان های تمرکزیافته ی فرسایشی ممکن است در احیای پوشش گیاهی به کار برده شود. ممکن است ترکیب گونه های گیاهی مختلف به دلیل توان شان در یک یا چند شاخص برای مهارکردن فرسایش بسیار موثر باشد. نتیجه های این پژوهش را می توان در ناحیه های همسایه ی این منطقه و در اقلیم های مشابه نیمه خشک و خشک سرد نیز به کار برد.

    کلید واژگان: استان اردبیل, پوشش گیاهی, خندق, شاخص, فرسایش, گونه های گیاهی
    Reza Talaei *, Samad Shadfar, Farzaneh Azimi Motem, Younes Rostamikia, Majid Soufi

    A quantitative method is presented to evaluate the ability of plants for rill and gully erosion control in the Moghan region in the province of Ardabil. This research was carried out during a five-year period (2016-2020). Five indicators, namely, stem density (SD), topsoil erosion-reducing potential of plant roots during the concentrated flow erosion (RSD), sediment obstruction potential (SOP), index of plant stiffness (MEI), and root cohesion (Cr) were calculated for 20 native plants of the region (SD=1.411×10-4 – 0.28, RSD=6.68×10-24 – 10.1076, SOP=8.275×10-5 – 0.696, MEI=1.69×10-6 – 27.134 N, Cr=5.432×10-4 – 34.626 Pa). Tamarix ramosissima Ledeb., Salsola dendroides Pall.,Artemisia fragrans Willd., Stipa arabica Trin. & Rupr. var. arabica, Alhagi camelorum Fisch., Verbascum stachydifome Boiss. & Buhse., Festuca ovina L., and Melica altissima L. are very appropriate species for controlling rill and gully erosion. Festuca ovina L., Stipa arabica Trin. & Rupr. var. arabica and Melica altissima L.have a distinct potential to obstruct sediment inflow into channels at the gully outlets. As each species has a particular ability in one or more of the indices, combined planting of selected plant species may be more effective in erosion control. The results of this study may be used in adjacent regions and under similar cold-semiarid and cold-arid environments.

    Keywords: Ardabil province, erosion, Gully, indicators, plant species, vegetation
  • مهدی معمری*، معصومه عباسی خالکی، فرید دادجو

    اتنوبوتانی)گیاه مردم نگاری) علمی است که به مطالعه و بررسی رفتار یک قوم یا فرهنگ در یک منطقه خاص با گیاهان بومی آن منطقه می پردازد. این تحقیق به مطالعه دانش بومی پیرامون گیاهان دارویی و غذایی حوزه آبخیز درویش چای سرعین می پردازد. در این مطالعه اتنوبوتانیکی ساکنین 5 روستای ورنیاب، علی داشی، ورگه سران، اوجور و آلوارس مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز پیرامون کاربرد گیاهان دارویی و غذایی با استفاده از پرسش نامه های باز از افراد آگاه به صورت مصاحبه مشارکتی و گفتمان محور گردآوری شد. نتایج نشان داد 57 گونه دارویی و غذایی توسط جوامع محلی استفاده می شود که متعلق به 21 تیره گیاهی بوده و بیشترین تعداد گونه های مدنظر به ترتیب متعلق به تیره های Asteraceae (کاسنی)، Lamiaceae (نعناییان)، Rosaceae (گل سرخیان)، Fabaceae (بقولات) و Apiaceae (چتریان) با 12، 9، 7، 5 و 3 گونه بودند. از 57 گونه معرفی شده توسط جوامع بومی، 27 گونه فقط خاصیت دارویی داشتند و 30 گونه نیز هر دو رویکرد دارویی و غذایی را شامل شدند. همچنین بیشترین و کمترین اندام مورد استفاده این گیاهان به ترتیب برگ (41 درصد استفاده) و پرچم (1 درصد استفاده) بودند. ساکنین حوزه بیشتر تمایل به استفاده از گیاهان دارویی به صورت دمنوش و دم کرده دارند و این نوع استفاده 42/68 درصد شیوه مصرف گیاهان دارویی را در بر می گیرد. استفاده از گیاهان غذایی در انواع سوپ ها و آش ها با 3/19 درصد بیشترین کاربرد را نشان داد. طبق نتایج، بیشترین مصرف دارویی گیاهان منطقه مورد مطالعه در درمان و یا پیشگیری سرماخوردگی و سرفه (35 درصد) می باشد. انجام این تحقیق می تواند چه از لحاظ مدیریت بهره برداری گیاهان دارویی و غذایی منطقه و چه از لحاظ زنده نگه داشتن دانش بومی افراد مسن تر و انتقال این گنجینه گران قدر به نسل های جوان تر کاربرد داشته باشد.

    کلید واژگان: مردم نگاری گیاهان, گونه های دارویی و غذایی, افراد کهن سال, استان اردبیل
    Mehdi Moameri*, Masoomeh Abbasi Khalaki, Farid Dadjou

    Ethnobotany is a science that studies the relation between a particular ethnic or culture groups in a particular area with the native plants. This research studies the ethnobotany and indigenous knowledge on medicinal and food plants of Darwishchai Sarein local poeple. The ethnobotanical knowledge of residents of 5 villages namely Verniab, AliDashi, Vargeh Saran, Ujour and Alvares was investigated. Required information on the use of medicinal and food plants was collected using open-ended questionnaires. knowledgeable persons in a discourse-based manner were selected for filling the forms. Results showed the 57 medicinal and food species in the study area are used by local communities. These plants belonged to 21 plant families. The most species belonged to Asteraceae, Lamiaceae, Rosaceae, Fabaceae and Apiaceae, respectively with 12, 9, 7, 5 and 3 species. The results also showed that from the 57 species, 27 are categorized as medicinal  and 30 are put in both medicinal and food caregories. The most and least used organs were leaf (41%) and flag (1%), respectively. Residents in the watershed are using the herbs as brewed for 68.42 percent of the plants used. Usage of food plants is mostly in soups, 19.3%. According to the results, most medicinal plants are used to prevent the colds and coughs (35%). Resuts of the research could be used for medicinal and food plants management in the region. In addition it shows that the knowledge of elderlies ahould be respected and used.

    Keywords: Ethnobotany, Medicinal, Food plants, Old people, Ardabil province
  • جواد اسفنجانی، اردوان قربانی، مهدی معمری، محمدعلی زارع چاهوکی، اباذر اسمعلی عوری، امیر میرزایی موسیوند

    بررسی رابطه بین گونه های گیاهی و عوامل محیطی در اکولوژی گیاهان از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. هدف از این مطالعه مدلسازی با روش های رگرسیون لجستیک LR و آنتروپی حداکثر MaxEnt برای زیستگاه uloptera Prangos در مراتع جنوبی استان اردبیل، ایران بود. داده های گیاهی حضور و عدم حضور uloptera. P و برخی از عوامل محیطی از جمله خاک، توپوگرافی و متغیرهای اقلیمی جمعآوری شد. نقشه تیپ گیاهی با استفاده از نقشه های شیب و ارتفاع مقیاس 00222 :1 و تصاویر ماهوارهای تهیه شده است. نمونه های پوشش گیاهی در سال 1930 جمع آوری شد. در هر مکان، سه ترانسکت 122 متری مستقر شد دو ترانسکت در جهت شیب و یک ترانسکت عمود بر جهت شیب مستقر شدند. در هر ترانسکت، ده پالت 4 مترمربعی قرار گرفت و کل تاج پوشش و تراکم گیاهان ثبت شد. به طورکلی، 182 پالت در شش سایت، نمونهبرداری شد. نمونه های خاک در آغاز و انتهای هر ترانسکت در عمق 2 تا 92 سانتیمتر جمع آوری شدند عمق خاک بر اساس فعالیت ریشه گونه های گیاهی انتخاب شد. روش LR با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 13 و روش آنتروپی حداکثر در نرم افزار MaxEnt ورژن 1.9 انجام شد. مدل LR نشان داد، بارندگی بیشترین تاثیر را در پراکنش رویشگاه uloptera. P داشت. صحت روش LR برای نقشه پیشبینی خوب بود شاخص کاپا = 50/2 .روش MaxEnt نشان داد که متغیرهایی از جمله شن، نیتروژن، سیلت، پتاسیم بیشترین تاثیر را در پراکنش رویشگاه uloptera. P داشت. صحت روش MaxEnt کم بود شاخص کاپا = 90/2 .بنابراین، صحت روش LR در مقایسه با روش MaxEnt قابل اطمینانتر است. بنابراین میتوان از روش های مدلسازی برای پیشبینی موقعیت گونه های گیاهی به منظور مدیریت بهتر و بهبود مراتع استفاده کرد و میتوان آن را در مناطقی با شرایط مشابه گسترش داد.

    کلید واژگان: رگرسیون لوجستیک, MaxEnt, عوامل محیطی, استان اردبیل
    Javad Esfanjani, Ardavan Ghorbani *, Mehdi Moameri, MohammadAli Zarechahouki, Abazar Esmali Ouri, Amir Mirzaei Mossivand

    Investigation of the relationship between plant species and environmental factors plays an important role in plant ecology. The present study aimed to develop the best predicting model for distribution of Prangos uloptera DC. using logistic regression (LR) and Maximum Entropy Methods (MaxEnt) in its habitat in the southern rangeland of Ardabil province, Iran. Vegetation data (presence and absence of P. uloptera) and environmental factors (including soil, topography and climatic variables) were collected. The original vegetation type map was prepared using slope and elevation maps (1: 25000 scale) and satellite imagery (Landsat). Vegetation samples were collected in 2016. In each site, three transects of 100 m length were deployed (two transects in the direction of a gradient and one transect perpendicular to the slope direction). On each transect, ten 4m2 plots were placed along each transect, and the total canopy cover and plant density were recorded. Overall, 180 plots were sampled in six sites. Soil samples were collected at a depth of 0-30 cm at the beginning and end of each transect. The LR method was performed in the SPSS Ver. 19 software, and the Maximum Entropy method was carried out in the MaxEnt Ver. 3.1 software. The LR model showed that rainfall had the highest effect on the distribution of the P. uloptera habitat. The accuracy of the LR method for the prediction map was good (Kappa index= 0.65). The MaxEnt method showed that variables, including sand, nitrogen (N), silt, and potassium (K) had the highest effect on distribution of P. uloptera habitat. However, the accuracy of the MaxEnt method was low (Kappa index=0.35). It was concluded that modeling methods could be used as a prediction tool to determine the location of plant species. This may lead to better rangelands management and improvement in areas with similar conditions.

    Keywords: Logistic regression, MaxEnt, Environmental factors, Ardabil province
  • سحر صمدی، اردوان قربانی*، مهدی معمری، معصومه عباسی

    هدف این تحقیق بررسی عوامل بوم شناختی موثر بر پراکنش چهار گونه Trifolium repense، T. pratense، T. micranthumو T. compestre در مراتع فندوقلوی شهرستان نمین در استان اردبیل بوده است. نمونه برداری در مکان های حضور و عدم حضور گونه ها در سطح شش مکان به صورت تصادفی انجام شد. در تمامی مکان ها عوامل پستی و بلندی، اقلیمی، پوشش سطحی و تراکم گونه های مورد مطالعه اندازه گیری شد. از هر ترانسکت، نمونه خاک از عمق ریشه دوانی گونه ها برداشت شد و پارامترهای اسیدیته، قابلیت هدایت الکتریکی، بافت خاک، آهک، کلسیم، منیزیم، سدیم، فسفر، پتاسیم، ماده آلی، رس قابل انتشار و رطوبت حجمی خاک اندازه گیری شد. بررسی اختلاف معنی داری اثر عوامل محیطی بر حضور و عدم حضور گونه های مورد مطالعه با تجزیه واریانس یک طرفه و مقایسه میانگین خصوصیات اندازه گیری شده با آزمون دانکن انجام شد. برای تعیین درجه اهمیت متغیرهای محیطی در تمایز مکان ها و انتشار گونه های مورد مطالعه، از آنالیز تشخیص استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای قابلیت هدایت الکتریکی، شیب، سدیم، ماده آلی (P<0/05) و متغیرهای ارتفاع از سطح دریا، بارندگی، دما، اسیدیته، پتاسیم، فسفر، درصد رس، سیلت، رس قابل انتشار و خاک لخت (P<0/01) بین مکان های حضور و عدم حضور گونه ها تفاوت معنی داری با یکدیگر داشتند. با توجه به نتایج آنالیز تشخیص، چهار تابع به ترتیب 78/50، 15/60، 5/80 و 0/10 درصد و در مجموع 100 درصد از واریانس کل داده ها را توجیه کردند. در مجموع چهار عامل شامل دما، قابلیت هدایت الکتریکی، پتاسیم و رس به عنوان مهم ترین عوامل در گسترش گونه های T. repense، T. pratense، T. micranthum و T. compestre تشخیص داده شدند.

    کلید واژگان: پراکنش گونه ها, گونه های شبدر, خصوصیات خاک, آنالیز تشخیص, استان اردبیل
    Mehdi Moameri, Sahar Samadi, Masoome Abbasi

    The aim of this study was to investigate the ecological factors affecting the distribution of four Trifolium repense, T. pratense, T. micranthum and T. compestre species in Fandoghlou rangelands of Namin county in Ardabil province. Sampling was conducted in six sites with the presence and absence of species at random. Topographic, climatic, land cover and density of selected species were recorded. From each transect, soil samples were taken from the root activity depth the parameters of acidity, electrical conductivity, soil texture, lime, calcium, magnesium, sodium, phosphorus, potassium, organic matter, propagated clay and soil moisture content were measured. A significant difference was observed between the environmental factors on presence and absence of studied species by one-way ANOVA and comparison of the mean of the measured characteristics with Duncan test. To determine the importance of the variables in different sites and the species distribution, Linear Discriminant Analysis (LDA) was used. Results showed that there were significant different between the factors of electrical conductivity, slope, sodium, organic matter (p<0.01) and factors of elevation, rainfall, temperature, acidity, potassium, phosphorus, clay, silt, dispersible clay and bare soil (p<0.05) in sites of presence and absence of species. According to the results of the LDA, four functions were justified as 78.50, 15.60, 5.80, 0.10 %, respectively and totally 100% of the total variance of the data were justified. Four factors (temperature, electrical conductivity, potassium and clay) were identified as the most important factors in the distribution of the T. repense, T. pratense, T. micranthum, T. compestre species.

    Keywords: Species Distribution, Clover Species, Soil Properties, Discriminant Analysis, Ardabil Province
  • سحر صمدی، اردوان قربانی*، مهدی معمری، معصومه عباسی خالکی
    هدف این تحقیق بررسی برخی عوامل بوم شناختی موثر بر انتشار گونه مهاجم Leucanthemum vulgare Lam. در مراتع فندوقلوی شهرستان نمین در استان اردبیل بوده است. نمونه برداری در مکان های حضور و عدم حضور گونه L. vulgare در سطح شش مکان انجام شد. به منظور بررسی اختلاف میان رویشگاه های حضور و عدم حضور گونه L. vulgare از آزمون t مستقل استفاده شد و برای تعیین درجه اهمیت متغیرهای اندازه گیری شده در تمایز مکان ها و انتشار گونه مورد مطالعه، از آنالیز تشخیص استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای جهت جغرافیایی، هدایت الکتریکی، منیزیم، سدیم محلول، فسفر، آهک، رطوبت حجمی خاک (p<0.01) و متغیرهای پتاسیم و ماده آلی ذره ای (p<0.05) بین مکان های حضور و عدم حضور گونه تفاوت معنی داری با یکدیگر داشتند. با توجه به نتایج آنالیز تشخیص، پنج تابع به ترتیب 93/00، 4/10، 1/50، 0/90، 0/50 درصد و در مجموع 100 درصد از واریانس کل داده ها را توجیه کرد. در مجموع 15 عامل (شیب، جهت، بارندگی، دما، اسیدیته، هدایت الکتریکی، کلسیم، پتاسیم، پتاسیم محلول، سدیم محلول، فسفر، آهک، ماده آلی ذره ای، درصد سیلت و رطوبت حجمی خاک) به عنوان مهم ترین عوامل در گسترش گونه L. vulgare تشخیص داده شد.
    کلید واژگان: آنالیز تشخیص, پراکنش, گونه مهاجم, خصوصیات خاک, استان اردبیل
  • اردوان قربانی*، اردشیر پورنعمتی، نازیلا بی باک
    هدف این تحقیق ارزیابی سلامت مراتع شمالی سبلان در سه طبقه ارتفاعی (کمتر از 1500، 1500 تا 2100 و 2100 تا 2700 متر) که نماینده مراتع روستایی، روستایی-عشایری و عشایری می باشند، با استفاده از روش آنالیز عملکرد چشم انداز (LFA) در استان اردبیل بود. برای نمونه برداری 3 ترانسکت 50 متری در هر طبقه ارتفاعی با توجه به یکنواختی عرصه و پراکندگی لکه ها مستقر شد. با استفاده از روش LFA سه ویژگی پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی با استفاده از 11 شاخص سطح خاک تعیین شد. تجزیه وتحلیل آماری داده ها با استفاده از روش LFA در محیط نرم افزار Excel با استفاده از دستورالعمل تانگوی و هیندلی انجام شد. شاخص پایداری خاک در طبقه ارتفاعی سوم برای فرم های رویشی بیشتر از طبقه ارتفاعی اول و دوم بود و اختلاف معنی دار داشته (05/0<P)، ولی بین فرم های رویشی طبقه ارتفاعی اول و دوم اختلاف معنی داری مشاهده نشد. مقایسه شاخص های نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی هر سه طبقه ارتفاعی در فرم های رویشی اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0>P). شاخص پایداری در طبقه ارتفاعی سوم (35/72) و دوم (75/48)، شاخص نفوذپذیری در طبقه ارتفاعی سوم (31/73) و اول (99/15) و شاخص چرخه عناصر غذایی در طبقه ارتفاعی سوم (75/78) و اول (12/10) به ترتیب دارای بیشترین و کمترین مقدار بودند. در کل وضعیت طبقه ارتفاعی سوم از نظر سلامت مرتع بهتر از دو طبقه دیگر بود. به طوری که با بررسی ویژگی های عملکردی لکه های اکولوژیک مرتع می توان معرف های گیاهی موثر در سلامت مراتع را شناسایی کرد و اقدامات مدیریتی مناسبی را برای حفظ آن انجام داد.
    کلید واژگان: استان اردبیل, تحلیل عملکرد چشم انداز, (LFA), لکه های اکولوژیک, مدیریت چرا
    Ardavan Ghorbani *, Ardashir Pournemati, Nazila Bibak
    The aim of this study was to assess the rangeland health of North Sabalan in three-elevation classes (less than 1500, 1500 to 2100, and 2100 to 2700 meters), which were the representative of rural, rural-nomad, and nomad rangelands, using the landscape function analysis (LFA) in Ardabil province. For sampling, three 50-meter transects were established in each elevation class according to the uniformity of the habitat and distribution of patches. Using the LFA framework, three characteristics including stability, infiltration and nutrient cycling of soil surface were determined using 11 indicators. Statistical analysis of data was conducted using the LFA method and instructions of Tongway and Hindley in Excel software. The soil stability index for vegetation life forms in the elevation class of 2100 to 2700 m was more than that of the other two elevation classes, with significant difference (P>0.05); however, there was no significant difference between the first and the second class .Comparison of the infiltration and nutrient cycling indices for vegetation life forms in the elevation class of 2100 to 2700 m was also more than those of the other two elevation classes with significant differences (P<0.05). The stability index in the third elevation class (72.35) and in the second class (48.75), the infiltration index in the third elevation class (73.31) and in the first elevation class (15.99), and the nutrient cycling index in the third elevation class (78.75) and in the first elevation class (10.12) had the highest and least values, respectively. Overall, the health condition of the third elevation class was better than the other two classes. By examining the functional characteristics of ecological patches, we can identify the vegetation indicators affecting rangeland health, and then conduct proper management to protect that ecosystem.
    Keywords: Ardabil province, Ecological patches, Grazing management, Landscape Function Analysis (LFA)
  • جابر شریفی*، مرتضی اکبرزاده
    آگاهی از خصوصیات اکولوژیکی گیاهان و به تبع آن تغییرات تولید علوفه در طول دوره فصل چرای مرتع، برای مدیریت چرای دام ضروری می باشد. این مهم با تعیین رابطه بین اثر تغییرات بارندگی، توسعه رشد گیاهان و تولید علوفه در عرصه امکان پذیر است. به همین منظور اثر توسعه رشد گیاه و تغییرات بارندگی بر مقدار تولید علوفه در مراتع مشگین شهر به مدت چهار سال (1386 تا 1389) با روش قطع و توزین اندازه گیری شد. میزان بارندگی ماهانه منطقه در این فاصله زمانی نیز با استفاده از داده های ایستگاه هواشناسی سینوپتیک مشگین شهر بر اساس بارندگی ماهانه، مقادیر تجمعی باران در زمستان و بهار در هر سال مورد محاسبه قرار گرفت. تجزیه وتحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزارSAS  انجام شد. نتایج نشان داد از متوسط علوفه تولیدی مرتع در طی چهار سال، 95/28 درصد از Artemisia fragrans، 35/26 درصد از Kochia prostrate، 55/19 درصد از Stipa hohenackeriana، 77/4 درصد از Astragalus brachyodonutsو 38/20 درصد از سایر گونه ها بوده است. نتایج تجزیه واریانس داده های مربوط به میزان تولید گونه ها نشان داد که در بین سال های بررسی اختلاف معنی داری در سطح 1% خطا وجود داشت. به عبارتی تولید به تناسب تغییرات بارندگی و دما، متغیر است. از نظر پایداری (اثر متقابل سال × ماه) گونه های  Artemisia fragransو  Kochia prostrataجزو گونه های پایدار با تولید زیاد ولی Astragalus brachyodonutsوStipa hohenackeriana جزو گونه های پایدار با تولید کم بودند.
    کلید واژگان: تولید علوفه, گونه های پایدار, فصل چرا, استان اردبیل
    Jaber Sharifi *, Morteza Akbarzadeh
    Knowing the ecological characteristics of plants and consequently changes in forage production during the season of grazing for grazing management is essential. Therefore, understanding the annual and monthly production of different rangeland types is essential for efficient and effective forage management. Consequently, relationships between forage production and climatic variables should be considered. For this purpose, the annual forage production was measured in the research exclosure of Arshaq Site rangelands in Ardabil province during 2007-2010 by clipping and weighing method. The monthly rainfall in this period was calculated using Mashkin-Shahr synoptic station data and then the amount of cumulative rainfall in winter and spring of each year was calculated. Afterward, the relationship between production and winter and spring rainfall as well as rainfall of different months of winter and spring was studied separately. Statistical analysis was performed using SAS software. According to the results, the average forage production during four years was calculated of which 28.95% belonged to Artemisia fragrans, 26.35% to Kochia prostrate, 19.55% to Stipa hohenackeriana, 4.77% to Astragalus brachyodonuts and 20.38% to the other species. Analysis of variance showed that the production of species among years were significant (P<0.01). In terms of stability (interactions of year × month), Artemisia fragrans and Kochia prostrata were stable, with a high yield; however, Astragalus brachyodonuts and Stipa hohenackeriana were stable with a low yield.
    Keywords: forage production, forage consumption, stable species, grazing season, Ardabil province
  • حامد امینی، اباذر اسمعلی عوری، رئوف مصطفی زاده *، معراج شرری، محسن ذبیحی
    شناخت و بررسی شاخص های فراوانی جریان های کمینه با توجه به اثرات زیان بار خشکسالی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تجزیه و تحلیل جریان های کمینه به عنوان روشی در برآورد خشکسالی هیدرولوژیک مطرح می باشد. در همین ارتباط، پژوهش فعلی با هدف تحلیل شدت جریان های کمینه 33 ایستگاه هیدرومتری واقع در استان اردبیل برنامه ریزی شده است. در همین راستا، از توزیع گامای دوپارامتره استفاده گردید و ارتباط بین جریان های کمینه با احتمال وقوع و دوره های بازگشت مختلف، رسم و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد. که شدت مقادیر دبی های کمینه و شدت خشکسالی با افزایش دوره بازگشت به ترتیب کاهش و افزایش می یابد. دامنه مقادیر دبی با دوره بازگشت 2 ساله در ایستگاه های مورد مطالعه از 01/0 تا 0/95 به ترتیب در ایستگاه های آتشگاه و بوران متغیر است. مقدار جریان کمینه برآوردی در دوره بازگشت 100 ساله نیز در ایستگاه های بوران و نیر به ترتیب کم ترین (0) و بیش ترین (0/21) مقدار را به خود اختصاص داد. با توجه به آسیب های متعدد منتج از خشکسالی در بخش های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی کشور، لحاظ و بررسی پدیده مذکور به منظور رسیدن به اهداف توسعه پایدار امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
    کلید واژگان: توزیع گاما, جریان کمینه, خشکسالی هیدرولوژیک, مدیریت منابع آب, استان اردبیل
    H. Amini, A. Esmali, Ouri, R. Mostafazadeh*, M. Sharari, M. Zabihi
    Considering the harmful effects of drought, it is important to recognize and evaluate the frequency of low flow. Analysis of low flow is a method for estimating hydrologic drought. In this study, 33 hydrometric stations used in Ardebil province for hydrological droughts survey. The purpose of this study was to analyze the intensity of the low flow (hydrologic drought) using the gamma distribution of two parameter and the relationship between low flow with the percentage of occurrences and the return periods and plotting the curves in different basins have discharge statistics in Ardebil province. The results of this study showed, with increasing the return period, the intensity of the low flow decreases and the severity of drought increases. The discharge values at the two-year return period change from 0.01 to 0.95 at the stations of the booran and atashghah respectively. In the return period of 100 years, the low flow rate at Bouran and Nair stations are the lowest (0) and maximum (0.21) of the value respectively. Since the occurrence of drought causes significant damage to the economic, social, political and environmental sectors of the country, consideration of this phenomenon is necessary in order to achieve the goals of sustainable development.
    Keywords: Low flow, Hydrological drought, Two-parameter gamma distribution, Water resourcemanagement, Ardabil province
  • امیر میرزایی موسی وند، اردوان قربانی*، محمدعلی زارع چاهوکی، فرشاد کیوان بهجو، کیومرث سفیدی
    هدف از این تحقیق بررسی عوامل محیطی موثر بر پراکنش دو گونه Prangos ferulacea Lindl. و Prangos pabularia Lindl. در مراتع استان اردبیل بود. هفت رویشگاه جنس جاشیر شناسایی شد که در سه رویشگاه آن گونه P. ferulacea و در دو رویشگاه گونه P. pabularia حضور داشت. در هر رویشگاه، مکان های نمونه برداری مشخص و در طول 3 ترانسکت 100 متری در 10 پلات چهار مترمربعی تراکم گونه ثبت شد. نمونه خاک از ابتدا، وسط و انتهای هر ترانسکت از عمق 30-0 سانتی متری برداشت شد. در مجاورت هر رویشگاه در مکان های عدم حضور گونه نیز نمونه برداری به شیوه یکسان انجام شد. در مکان های نمونه برداری ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب و در آزمایشگاه برخی خصوصیات خاک نظیر ماده آلی، ازت، فسفر، پتاسیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی و بافت تعیین شد. برای بررسی اثر عوامل محیطی بر حضور و عدم حضور دو گونه مورد نظر و مقایسه میانگین خصوصیات اندازه گیری شده به ترتیب از تجزیه واریانس یک طرفه و آزمون توکی استفاده شد. برای تعیین درجه اهمیت متغیرهای اندازه گیری شده در پراکنش این گونه ها، آنالیز تشخیص مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که گونه P. pabularia در مکان های با مقدار فسفر، درصد رس، هدایت الکتریکی، مقدار بارندگی، درصد شن، درصد شیب و اسیدیته خاک بیشتر و گونه P. ferulacea، در مکان های با ارتفاع از سطح دریا بیشتر و مقدار بارندگی و پتاسیم خاک کمتر سازگاری بهتری دارند. با توجه به نتایج حاصل از آنالیز تشخیص، عوامل هدایت الکتریکی، ماده آلی، پتاسیم، ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، درصد سیلت و رس، بارندگی و دما در تمایز مکان ها و انتشار گونه های مورد مطالعه موثر هستند. بر اساس نتایج می توان در پیشنهاد گونه ها برای مدیریت، اصلاح و احیاء مراتع به طور مناسب تری تصمیم گیری نمود.
    کلید واژگان: عوامل محیطی, پراکنش گونه ها, آنالیز تشخیص, Prangos ferulacea Lindl, _ Prangos pabularia Lindl, _ استان اردبیل
  • جابر شریفی *، علی اشرف جعفری، یونس رستمی کیا
    بررسی ارجحیت چهار گونه از گندمیان علوفه ای چند ساله شامل: Alopecurus textilis L. ، Festuca ovina L. وF. sulcata L. و Agropyron trichophorum (Link) Richter. ، به منظور استفاده در اصلاح و احیاء مراتع ، بذور گونه ها از رویشگاه های طبیعی استان اردبیل جمع آوری شد، پس از آزمون قوه نامیه و آماده سازی بستر کاشت، کشت بذور مذکور در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با پلات های خرد شده با سه تکرار در عرصه ایستگاه تحقیقاتی اردبیل از سال 1389 تا 1393 انجام شد. پس از استقرار گیاهان و در انتهای فصل رویش، صفاتی از قبیل درصد زنده مانی، پوشش تاجی، ارتفاع بوته، قدرت نهال، عملکرد علوفه و بذر اندازه گیری و به مدت سه سال ادامه داشت. تجزیه واریانس داده ها با استفاده از نرم افزار SAS و مقایسه میانگین به روش دانکن در سطح 5% انجام شد. نتایج نشان داد که در بین گونه های مورد مطالعه به جز در صفات درصد زنده مانی در بقیه صفات مانند تولید علوفه، ارتفاع بوته، پوشش تاجی، قدرت نهال و تولید بذر اختلاف معنی دار در سطح 1 % وجود داشت. همچنین مقایسه میانگین داده ها نشان داد که برترین گونه از نظر ارتفاع بوته، درصد پوشش تاجی و تولید علوفه مربوط به گونه A. trichophorumبود. از نظر قدرت نهال گونه A. trichophorum و گونه F. sulcata بیشترین امتیاز را داشتند، ولی از نظر تولید بذر گونه F. sulcata بیشترین امتیاز را داشتند. بنابراین، این گونه ها می توانند در فرآیند اصلاح و توسعه مراتع در مناطق نیمه خشک مورد استفاده قرار گیرند.
    کلید واژگان: گندمیان علوفه ای, ارزیابی, عملکرد علوفه خشک, تولید بذر, استان اردبیل
    Jaber Sharifi *, Ali Ashraf Jafari, Yones Rostamikia
    Preference evaluation of four species of perennial forage grasses including Alopecurus textilis L., Festuca ovina L. and F. sulcata L. and Agropyron trichophorum. In order to use for improvement and restoration of rangelands, seeds of species were collected from of Ardebil province. After seed germination test and preparing of seed bed. This eyperiment was done based on Randomized completely block design with 3 replicates in dryland conditions from 2010 -2014 in Ardabil station. After plants establishment and end of growing, crown cover Total height, seedling vigority, forage and seed production. Analysis variance of data was done using SAS software and the mean comparison with Duncan method at 5% level. The results showed that, the species in term of studied traits, had significant difference exept survival, The highest height, crown cover and forage production. Be longes to Agropyron trichophorum, The highest seedling vigority belodes to Agropyron trichophorum and Festuca sulcata finally, Therefore these con be used in improvement and developmend procces of pasture in arid and semi arid region.
    Keywords: Perennial grasses, Evaluation, forage dry matter yield, Seed yield, Ardabil province
  • فرید دادجو، مهدی معمری، محمود بیدارلرد، اردوان قربانی *
    هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین تولید روی زمین فرم های رویشی گندمیان، پهن برگان علفی، بوته ای ها و تولید کل با عوامل دما و بارندگی 25 ساله، سال ماقبل نمونه برداری و سال نمونه برداری در مراتع هیر و نئور استان اردبیل بوده است. تولید سطح زمین در سه پروفیل ارتفاعی 1446 تا 2750 متر با استفاده از روش قطع و توزین در پلات های یک متر مربعی (جمعا 330 پلات) نمونه برداری شد. دما و بارندگی برای هر نقطه با استفاده ازگرادیان محاسبه شد. نتایج نشان داد با گذشت زمان بارندگی کاهش، دما افزایش و میزان تولید کاهش یافته است. همچنین بین دما و بارندگی با تولید فرم های رویشی و کل رابطه معنی دار (01/0>P) بوده و تولید گندمیان و کل با بارندگی رابطه مستقیم دارند. همچنین بیشترین مقدار تولید پهن برگان علفی در طبقه میانی و بیشترین تولید بوته ای ها در طبقات بالاتر بارندگی سالانه ثبت شد. نتایج اثرات دما نیز نشان داد تولید گندمیان و تولید کل با دما رابطه عکس داشته و بیشترین مقدار تولید پهن برگان علفی و بوته ای ها، به ترتیب در طبقات میانی و پایین دمایی سالانه ثبت شد. با توجه به صحت معادلات رگرسیون نقشه های تولید در محیط GIS تهیه شد. نتایج نشان داد که نقشه های تهیه شده توسط داده های اقلیمی سال 1394 و 1395 نسبت به داده های اقلیمی 25 ساله نتیجه بهتری داشته است. از نتایج این مطالعه می توان در تعادل بین عرضه و تقاضای تولید، زیتوده و شاخص توازن کربن اکوسیستم که یک ابزار بالقوه مهم از نظر توسعه پایدار است و به عنوان شاخص تنش بر محیط زیست ناشی از افزایش مصرف زی توده است استفاده کرد.
    کلید واژگان: رتفاعات هیر و نئور, استان اردبیل, مراتع, بیوماس روی زمین, عوامل اقلیمی, فرم رویشی
    Farid Dadjou, Ardavan Ghorbani *, Mehdi Moameri, Mahmoud Bidarlord
    The purpose of this study was to investigate the relationship between rangeland aboveground production based on total aboveground production and life forms of grasses, forbs, and shrubs with 25-year temperature and precipitation data, the year before sampling, and the year of sampling in Hir and Neur rangelands in Ardabil province. To determine the aboveground production, the amount of production was estimated using the harvesting method in one square meter plots (totally 330 plots) in three elevation classes under the range of 1446-2750 meters. Temperature and precipitation were calculated for each plot. Aboveground production maps were prepared in a GIS environment using extracted regression equations. The results showed that over the years, precipitation decreased and temperature increased, and aboveground production also decreased in relation to those climatic factors. Moreover, there is a significant relationship (P<0.01) between the aboveground production of life forms and total aboveground production with climatic factors, and aboveground production of grasses and total have a direct relationship with precipitation; however the maximum aboveground production of forbs was recorded in the middle ranges and maximum aboveground production of shrubs was recorded in the higher ranges of annual precipitation. Grasses and total aboveground production had an inverse relationship with temperature, and the maximum aboveground production of forbs and shrubs was recorded in the middle and lower ranges of annual temperatures, respectively. According to the accuracy of derived regression equations, the maps prepared by climatic data of 1394 and 1395 were better than 25-year climate data. The results of this study can be used for the supply-demand balance of aboveground production, biomass accounts, and ecosystem carbon balance indicator that is potentially an important tool for sustainable development.
    Keywords: Ardabil province, aboveground biomass, climatic factors, Hir, Neur rangelands, life form, Rangelands
  • امیر میرزایی موسی وند، اردوان قربانی *، محمدعلی زارع چاهوکی، فرشاد کیوان بهجو، کیومرث سفیدی
    هدف از این تحقیق بررسی عوامل محیطی موثر بر پراکنش دو گونه Prangos ferulacea Lindl. و Prangos pabularia Lindl. در مراتع استان اردبیل بود. هفت رویشگاه جنس جاشیر شناسایی شد که در سه رویشگاه آن گونه P. ferulacea و در دو رویشگاه گونه P. pabularia حضور داشت. در هر رویشگاه، مکان های نمونه برداری مشخص و در طول 3 ترانسکت 100 متری در 10 پلات چهار مترمربعی تراکم گونه ثبت شد. نمونه خاک از ابتدا، وسط و انتهای هر ترانسکت از عمق 30-0 سانتیمتری برداشت شد. در مجاورت هر رویشگاه در مکان های عدم حضور گونه، نیز نمونه برداری به شیوه یکسان انجام شد. در مکان های نمونه برداری ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب و در آزمایشگاه برخی خصوصیات خاک نظیر ماده آلی، ازت، فسفر، پتاسیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی و بافت تعیین شد. برای بررسی اثر عوامل محیطی بر حضور و عدم حضور دو گونه مورد نظر و مقایسه میانگین خصوصیات اندازه گیری شده به ترتیب از تجزیه واریانس یک طرفه و آزمون توکی استفاده شد. برای تعیین درجه اهمیت متغیرهای اندازه گیری شده در پراکنش این گونه ها، آنالیز تشخیص مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که گونه P. pabularia در مکان های با مقدار فسفر، درصد رس، هدایت الکتریکی، مقدار بارندگی، درصد شن، درصد شیب و اسیدیته خاک بیشتر و گونه P. ferulacea، در مکان های با ارتفاع از سطح دریا بیشتر و مقدار بارندگی و پتاسیم خاک کمتر سازگاری بهتری دارند. با توجه به نتایج حاصل از آنالیز تشخیص، عوامل هدایت الکتریکی، ماده آلی، پتاسیم، ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، درصد سیلت و رس، بارندگی و دما در تمایز مکان ها و انتشار گونه های مورد مطالعه موثر هستند. بر اساس نتایج می توان در پیشنهاد گونه ها برای مدیریت، اصلاح و احیاء مراتع به طور مناسب تری تصمیم گیری نمود.
    کلید واژگان: عوامل محیطی, پراکنش گونه ها, آنالیز تشخیص, Prangos ferulacea Lindl, Prangos pabularia Lindl, استان اردبیل
    Amir Mirzaie Moousavand, Ardavan Ghorbani *, Mohammad Ali Zare Chahooki, Farshad Keivan B. Ehjoo, Kiomars Sefidi
         The aim of this study was to investigate the effect of environmental factors on Prangos ferulacea Lindl. and P. pabularia Lindl. distribution in the rangelands of Ardabil province. Seven habitats of Prangos genus were identified, so that P. ferulacea was distributed in three habitats and P. papularia in two habitats. In each habitat, sampling sites were identified and in each site three transects of 100m  were established, and the density of the study species were recorded in ten plots of 4m2. Soil samples were taken from the depth of 0 to 30 cm at the start, middle and end of each transect. In the vicinity of each habitat, sampling was done in the same way. In sampling plots, elevation, slope, aspect, and soil characteristics such as organic matter, N, P, K, pH, EC, and texture were measured. To investigate the effects of environmental factors on the presence or absence of the study species and to compare the characteristics of the variables measured one-way ANOVA and Tukey test were used.Discriminant analysis was used to determine the degree of importance of the environmental variables measured in the distribution of the study species. Results showed that P. pabularia was distributed in the habitats with the high content of P, clay, EC, rainfall, sand, slope and pH; while P. ferulacea was distributed where the elevation was high but rainfall and the content of K were low. According to the results of discriminant analysis, variables such as EC, organic matter, K, elevation, slope, aspect, silt, clay, rainfall, and temperature were effective in discrimination of sites and species distribution. The results of the present study could be useful to propose the species for range management, improvement and reclamation.
    Keywords: environmental factors, species distribution, discriminant analysis, Prangos ferulacea Lindl, Prangos pabularia Lindl, Ardabil province
  • رئوف مصطفی زاده*، سونیا مهری
    سیل یک رویداد سریع و مخرب است که هر ساله در نقاط مختلف جهان و کشور باعث بروز خسارات جانی و مالی محسوس و نامحسوس فراوان می شود. این تحقیق با هدف ارزیابی روند و تغییرات زمانی و مکانی ضریب سیلابی در رودخانه های استان اردبیل، با استفاده از دبی روزانه 22 ایستگاه هیدرومتری در طول یک دوره 21 ساله، بین سال های (1369 تا 1390) انجام گرفت. ابتدا مقادیر ضریب جریان سیلابی با برآورد و کم نمودن جریان پایه به روش حداقل محلی محاسبه شد. روند تغییرات زمانی ضریب جریان سیلابی در ایستگاه های هیدرومتری با استفاده از آزمون ناپارامتری من– کندال تعیین شد. سپس دوره آماری موجود به دوره های 5 ساله تقسیم شد و تغییرات مقادیر ضریب جریان سیلابی در دوره‎ های مختلف مورد تحلیل قرار گرفت. هم چنین وجود تفاوت در بین مقادیر ضریب سیلابی دوره های مختلف با استفاده از آزمون آماری کروسکال والیس (Kruskal-Wallis) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمون آماری تفاوت معنی دار (p< 0. 05) ، را در بین مقادیر ضریب سیلابی در دوره های مختلف نشان داد. تغییرات ضریب جریان سیلابی حاکی از وجود تشابه الگوی تغییرات مکانی در دوره های مختلف بود و بیش ترین تغییرات متغیر مذکور در دوره مطالعاتی مربوط به محدوده های شمال و شمال شرقی و غرب استان می باشد. بیش ترین ضریب سیلابی مربوط به ایستگاه اکبرداوود به میزان 8/0 که در پنج سال اخیر، مشاهده شد. بر اساس نتایج تحلیل روند، از مجموع 22 ایستگاه مورد مطالعه در استان اردبیل، 6 ایستگاه روند افزایشی و یک ایستگاه روند کاهشی را در داده های ضریب سیلابی نشان دادند و در بقیه ایستگاه ها روند افزایشی معنی دار نبوده است. روند افزایشی در مقادیر ضریب سیلابی می تواند در اثر افزایش بارش و یا ناشی از تغییر کاربری اراضی و افزایش شدت بهره برداری از مراتع باشد که باعث افزایش توان تولید رواناب به صورت جریان سطحی و در نتیجه افزایش در روند ضریب سیلابی در آمار ایستگاه های مورد مطالعه شده است.
    کلید واژگان: آزمون من?کندال, تغییرات مکانی, روند تغییرات زمانی, ضریب جریان سیلابی, استان اردبیل
    Raoof Mostafazadeh *, Sonia Mehri
    Flood as a rapid and destructive event causes great human and economic losses in Iran and around the world, annually. This study aimed to assess the temporal trend and spatial changes of flood coefficient of Ardabil Province rivers using daily discharge of 22 hydrometric stations over a 22-year (1991 to 2011) of recorded data. The flood coefficient amount was calculated after subtracting the defined base flow resulted from the local minima technique. The non-parametric Mann-Kendall test was used to detect the temporal tend in the time series values. The recorded data length were divided into 5-year periods and the variations of changes of flow rate in different periods were analyzed. The significant differences were determined by using the Kruskal-Wallis statistical test. The results showed that changes of flood coefficient was significant (p<0.05) between different periods. The spatial changes of flood coefficient variation coefficient showed a similar spatial pattern in different studied periods and the highest variability were defined at North-East and West parts of the study area. The highest rate of flood coefficient was observed in Akbardavood station with the value of 0.8 in the fourth sub-period. According to the results of trend analysis, there is an increasing significant temporal trend in 6 stations, and one station had decreasing trend, while other stations had increasing trend with no statistical significance. The increasing trend of flood coefficient can be related to rainfall variations and land use change along with intensified use of extensive rangelands areas which increases the potential runoff and surface flow resulting increase in the flood coefficient in the studied statistics.
    Keywords: Ardabil Province, Flood Coefficient, Mann-Kendall, Spatial Variations, Trend Temporal Variations
  • جابر شریفی *، امرعلی شاهمرادی
    تغییرات پوشش گیاهی مراتع، پدیده ای است که معمولا در ترکیب و ساختار پوشش گیاهی در طول زمان رخ می دهد، از طرف دیگر دخالت انسان نقش تاثیرگذاری در حفظ ثبات و یا تخریب آن ایفا می نماید. با هدف مطالعه پویایی پوشش گیاهی مراتع در شرایط مدیریت بومی ، مراتع ییلاقی باغرو در استان اردبیل از سال 1387 تا 1391 مطالعه شد. در منطقه معرف عوامل مربوط به پوشش تاجی گیاهی، تراکم و فراوانی به تفکیک گونه های اصلی و گروهی (فرم رویشی) در طول سه ترانسکت 500 متری با 30 پلات
    (5/1× 5/1 متری)، طول ترانسکت ها و ابعاد پلات ها با توجه به شرایط پوشش گیاهی تعیین شد. همچنین رطوبت خاک سطح ریشه با استفاده از دستگاه TDR و کربن آلی سطح خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد در طی دوره چهار سال در پوشش گندمیان چند ساله مانند Festuca ovina، Alopecurus aucheri، Bromus tomentellusو Koeleria caucasica تغییرات آن ها تابع بارش های فصل رویش بود و بین سال ها اختلاف معنی دار وجود نداشت. گیاهان بوته ای مانند Onobrychis cornuta و
    Astragalus aureus تحت تاثیر نوسانات بارندگی سالیانه و رطوبت عمق خاک بوده و بین سال های مطالعه اختلاف معنی دار وجود داشت. فورب های چند ساله مانند Scorzonera radicosa ، Polygonum alpetre وVeronica orientalis تابع بارش های فصل رویش بود و در بین سال ها اختلاف معنی داری نشان داد. تغییرات کربن آلی خاک روندی کند و بطئی داشته است. بنابراین نتایج حاصل از پایش روند تغییرات سال به سال در پوشش گیاهی گونه های اصلی، رطوبت خاک و نیز چگونگی وضعیت فرسایش خاک، راهنمای مناسبی برای تصحیح روش های فعلی مدیریت مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: تغییرات پوشش گیاهی, کربن آلی خاک, فصل رویش, مراتع ییلاقی باغرو, استان اردبیل
    Jaber Sharifi *, Amrali Shahmoradi
    Vegetation changes rangelands, that usually occurs in the composition and structure of vegetation over time. On the other hand, human factors, especially rangeland management, play an important role in maintaining stability or degradation. The purpose of this study was to investigate the dynamics of vegetation under the local management was carried out from 2008 to 1391. To do this, main vegetative stepic regions of the factors related to crown cover, density and abundance were determined by multi-year and group species, during the three transects 500 m in 30 plots (5/1 × 5/1 meter) as well as soil moisture and organic carbon were measured. The results showed that a four-year period, In the vegetation of perennial grasses, such as Festuca ovina, Alopecurus aucheri, Bromus tomentellus and Koeleria caucasica their variation was due to rainfall in the growing season, there was no significant difference between study years. In shrub cover such as Onobrychis cornuta and Astragalus aureus were significantly different between years of study due to annual precipitation fluctuations and soil moisture moisture content. In perennial forbodies, such as Scorzonera radicosa, Polygonum alpetre and Veronica orientalis were affected by precipitation seasonal and there was a significant difference between years. Changes in soil organic carbon and the process is slow. Therefore the results of the survey year to year changes in vegetation,climate changes and soil moisture also how the soil erosion condition can as an appropriate guide for the correct current methods used for management of rangeland ecosystems.
    Keywords: Vegetation cover changes, Soil organic carbon, growing season, Baghroo rangelands, Ardabil Province
  • اردوان قربانی، فرید دادجو، مهدی معمری، محمود بیدار لرد، کاظم هاشمی مجد
    هدف تحقیق بررسی ارتباط بین تولید اولیه فرم های رویشی و کل مرتع با عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت و شاخص توپوگرافی در مراتع هیر و نئور در استان اردبیل بوده است. نمونه برداری تولید اولیه در سه پروفیل ارتفاعی و با استفاده از روش قطع و توزین در سطح پلات های یک مترمربعی (جمعا 330 پلات) انجام شد. با استفاده از رگرسیون چندگانه توام ارتباط بین عوامل پستی وبلندی و تولید اولیه مراتع بررسی شد. با استفاده از روابط رگرسیونی استخراج شده، نقشه های تولید اولیه در محیط GIS تهیه شد. نتایج نشان داد بین عوامل پستی وبلندی با تولید اولیه رابطه معنی داری (01/0>p) وجود دارد. تولید گندمیان و پهن برگان علفی با ارتفاع رابطه مستقیم دارد. تولید بوته ای ها و تولید کل با افزایش ارتفاع در طبقات میانی (2100-1850 متر) کاهش و در طبقات بالاتر (2600-2100 متر) افزایش می یابد. تولید اولیه گندمیان و پهن برگان علفی با شیب رابطه مستقیم دارند، اما تولید بوته ای ها با افزایش شیب کاهش پیدا می کند و بر روی تولید کل تاثیری ندارد. گندمیان، پهن برگان علفی و تولید کل در جهت غربی و بوته ای ها در جهت شمال غربی بیشترین مقدار تولید را دارند. با توجه به تاثیر طبقات شاخص توپوگرافی، بیشترین مقدار تولید بوته ای ها در طبقات میانی و بیشترین تولید پهن برگان علفی در طبقات اول مشاهده شد. نقشه های مدل سازی شده نیز از نظر صحت قابل قبول بوده اند. نتایج تحقیق به عنوان اطلاعات پایه برای مطالعات آینده و همچنین در مطالعاتی مانند ترسیب کربن در مقطع فعلی قابل استفاده است.
    کلید واژگان: تولید اولیه, پستی وبلندی, فرم رویشی, مدل سازی, مراتع هیر و نئور, استان اردبیل
  • سحر غفاری، اردوان قربانی *، کلام الله ارجمند، علی تیمورزاده، کاظم هاشمی مجد هاشمی مجد، سیما جعفری
    به منظور بررسی اثر گرادیان چرا در میزان تخریب مرتع، در این پژوهش اثر سه شدت چرایی (چرای سبک، متوسط و سنگین) بر شاخص های پوشش گیاهی و ویژگی های خاک در مراتع روستای تولکلوی پارس آباد در استان اردبیل مورد ارزیابی قرار گرفت. در هر شدت چرایی، سه خط نمونه، و در هر خط نمونه برداری 10 پلات یک مترمربعی برداشت شد. در هر پلات ویژگی های ترکیب و تراکم گونه ای، درصد تاج پوشش هر یک از گونه ها، لاشبرگ، خاک لخت و سنگ و سنگریزه ثبت شد. نمونه برداری خاک از عمق 0 تا 30 سانتی متری، در پلات های اول، پنجم و دهم هر خط نمونه برداری برداشت و به عنوان یک نمونه در نظر گرفته شد. اندازه گیری ویژگی های خاک شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، سدیم، منیزیم، کلیسم، پتاسیم، آهک، فسفر، کربن آلی، ماده آلی و درصد ذرات شن، سیلت و رس انجام شد. برای بررسی اثر شدت چرا بر کلیه ویژگی های اندازه گیری شده از آزمون تجزیه واریانس و از آزمون دانکن برای مقایسه میانگین ها و گروه بندی آنها استفاده شد. نتایج نشان داد با افزایش شدت چرا، درصد تاج پوشش به طور معنی داری کاهش (01/0>p) و میزان خاک لخت (01/0>p) و سنگ و سنگریزه (05/0>p) افزایش یافته است. گونه های خوشخوراک Trigonella monspeliaca L. و Astragalus rostratus C.A. Mey. دارای بیشترین درصد پوشش (به ترتیب 94/30 و 44/6)، تراکم (به ترتیب 23/104 و 10/12) در چرای سبک بودند و به تدریج با افزایش شدت چرا از درصد گونه های خوشخوراک کاسته (01/0>P) و به درصد گونه های کلاس II و III افزوده شد. نتایج نشان داد که با افزایش شدت چرا از مقدار کربن آلی، ماده آلی، رس، پتاسیم، منیزیم، اسیدیته کاسته شده است (01/0>p)، ولی بر مقدار هدایت الکتریکی، فسفر، کلسیم، آهک و شن افزوده شده است (01/0>P). در مجموع چرای شدید دام باعث کاهش درصد تاج پوشش کل، تغییر ترکیب گونه ای و در کل باعث ناپایداری اکوسیستم مرتعی شده است. بنابر نتایج این تحقیق، چهارچوب فاصله از روستا برای ارزیابی تخریب مراتع منطقه دشتی مغان مناسب می باشد، ولی برای نتیجه گیری نهایی نیاز به پژوهش بیشتر در این منطقه می باشد. با توجه به نتایج، مراتع روستای تولکلو بطور متوسط تخریب شده است.
    کلید واژگان: شدت چرا, کانون بحران, تراکم, تاج پوشش, ویژگی های خاک, استان اردبیل
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال