جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "توموگرافی کامپیوتری" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
در این مطالعه موقعیت اپکس ریشه ی دندان های پره مولر دوم و مولر اول ماگزیلا با کف سینوس با استفاده از توموگرافی کامپیوتری با اشعه ی مخروطی (Cone beam computed tomography) CBCT بررسی گردید.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی- تحلیلی که در سال 1401 به انجام رسید، 172 کلیشه ی CBCTشامل دندان مولر اول و پره مولر دوم بیماران بخش رادیولوژی دانشکده ی دندان پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) با سن 20 تا 60 سال بررسی شد. موقعیت اپکس دندان ها در پلن ساجیتال و کرونال بررسی گردید. وضعیت اپکس بر اساس فاصله تا کف سینوس به سه دسته OS (اپکس ریشه خارج کف سینوس)، CO (اپکس در تماس با کف سینوس) و IS(اپکس داخل کف سینوس) تقسیم و توسط محقق، متخصص رادیولوژی و اندودانتیست بررسی و داده ها با آزمونMann-Whitney در سطح خطای 0/05 آنالیز شد.
یافته هاموقعیت OS، شایع ترین حالت اپکس ریشه های خلفی با کف سینوس بود. بیشترین میزان در دندان پره مولر دوم و کمترین در ریشه پالاتال مولر اول بالا بود. موقعیت IS بیشتر در ریشه ی پالاتال مولر اول و کمترین، ریشه پره مولر دوم بود. موقعیت CO، بیشتردر ریشه های مزیوباکال و دیستوباکال به طور مساوی مشاهده و کمترین درصد در دندان های پره مولر دوم دیده شد. اختلاف معنی داری در موقعیت اپکس ریشه ها نسبت به کف سینوس ماگزیلا بین زنان و مردان مشاهده نشد و سن تاثیری بر موقعیت اپکس ریشه های دندان ها نداشت (0/05 p value <).
نتیجه گیریاپکس ریشه های مولر اول فک بالا نسبت به اپکس پره مولر دوم فک بالا نزدیکی بیشتری به سینوس داشتند. فراوانی ریشه هایی که اپکس آن ها با کف سینوس فاصله داشتند بیش از ریشه هایی بود که در داخل سینوس بودند.
کلید واژگان: کف سینوس ماگزیلا, اپکس ریشه, توموگرافی کامپیوتریIntroductionIn this investigation, the position of the root apex of the maxillary second premolar and first molar teeth with the sinus floor was investigated using the Cone beam computed tomography (CBCT) method.
Materials and MethodsIn this descriptive-analytical study conducted in 2022-2023, 172 CBCT stereotypes were analyzed, including the first molar and second premolar of patients aged 20 to 60 at the radiology department of Isfahan Azad Dental School. The position of the apex of the teeth was checked in the sagittal and coronal planes. The state of the apex was divided into three categories based on the distance to the floor of the sinus: OS (root apex outside the sinus floor), CO (apex in contact with the sinus floor), and IS (apex inside the sinus floor) which reviewed by researchers, radiologists and endodontists, and the data were analyzed by Mann-Whitney test at the significance level of 0.05%.
ResultsThe OS position was the most common posterior root apex with a sinus floor. The highest amount was in the second premolar, and the lowest was in the palatal root of the upper first molar. IS position was most in the palatal root of the first molar and the least in the root of the second premolar. The position of the CO was observed predominantly in the mesiobuccal and distobuccal roots equally, and the lowest percentage was seen in the second premolar teeth. There was no significant difference in the position of the apex of the roots compared to the floor of the maxillary sinus between women and men, and age did not affect the position of the apex of the roots of the teeth (p value < 0.05).
ConclusionThe apex of the roots of the maxillary first molar is closer to the sinus than the apex of the maxillary second premolar. The frequency of the roots whose apex was far from the sinus floor was more than the roots that were inside the sinus.
Keywords: Floor Of Maxillary Sinus, Root Apex, Computed Tomography -
زمینه
در شرایط پاتولوژیک و همچنین به طور طبیعی تفاوت های از منظر انسان شناسی (Anthropological) در جمجمه جوامع مختلف دیده شده است. بررسی تصاویر پزشکی از جمله توموگرافی کامپیوتری یک روش دقیق برای اندازه گیری پارامترهای انتروپومتریک ناحیه جمجمه و صورت می باشد. داده های انتروپومتریک در حوزه پزشکی در غربالگری، تشخیص، پیگیری و درمان بیماری ها مورد استفاده قرار می گیرد. هدف مطالعه حاضر انجام اندازه گیری های انتروپومتریک به منظور تعیین شاخص های کرانیومتریک قاعده جمجمه در دو جنس مذکر و مونث در ایلام بود.
روش کاردر این مطالعه از 200 تصویر توموگرافی کامپیوتری جمجمه (100 مرد و 100 زن) موجود بر روی سامانه PACS بیمارستان امام خمینی ره ایلام استفاده شد. این تصاویر متعلق به افراد ایلامی سالم 35 تا 50 ساله بودند. بر روی این تصاویر اندازه گیری های انتروپومتریک شامل چهار اندازه گیری خطی و سه اندازه گیری زاویه ای انجام شد. همچنین شاخص کرانیال محاسبه شد. داده توسط نرم افزار SPSS 22 در سطح معناداری کمتر از 0.05 تحلیل شدند.
یافته هاتمام اندازه های انتروپومتریک خطی (فاصله بین نقاط مختلف) در بین دو جنس مذکر و مونث اختلاف معناداری نشان دادند (p=0.0). در مورد اندازه گیری های زاویه ای در دو مورد اختلاف جنسیتی دیده نشد (p>0.05) و در یک مورد اختلاف دیده شد (p<0.05). همچنین، مقدار شاخص کرانیال در بین دو جنس مذکر و مونث اختلاف معناداری را نشان نداد (p>0.05). تعیین توزیع انواع جمجمه بر اساس شاخص کرانیال نشان داد که 71 درصد افراد جمجمه مزوسفالیک، 17 درصد افراد جمجمه براکی سفالیک و 12 درصد افراد جمجمه دولیکوسفالیک داشتند.
نتیجه گیریمطالعه حاضر یافته های مفیدی را در خصوص مشخصات انتروپولوژیکی جمجمه جامعه ایلام به ثبت رساند که می تواند توسط محققین و پزشکان مورد استفاده قرار بگیرند.
کلید واژگان: انتروپومتری, کرانیومتری, قاعده جمجمه, توموگرافی کامپیوتری, ایلامBackgroundCraniometric differences have been demonstrated in different population and ethics under pathologic and normal situations. Using the medical images such as computer tomography is an accurate method for anthropometry of the skull and face. Anthropometric data are used in medicine in the screening, diagnosis, follow-up and treatment of diseases. The aim of the present study was to perform anthropometric measurements in order to determine the craniometric indices of the base of the skull in both males and females in Ilam.
MethodsIn this study, 200 head CT scan images (100 men and 100 women, 35 to 50 years old) were collected from the PACS system of Imam Khomeini Hospital of Ilam. Anthropometric measurements including four linear measurements and three angular measurements were performed on these images. Cranial index was also calculated. The data were analyzed by SPSS 22 software using a p-value less than 0.05.
FindingsA significant difference was observed in all linear measurements between males and females (p=0.0). In the angular measurements, on the other hand, only one angle showed a significant difference between males and females (p<0.05). Also, the the cranial index did not show a significant difference between two genders (p>0.05). In addition, categorization of the skulls based on the cranial index showed that 71% of people were mesocephalic, 17% were brachycephalic and 12% were dolichocephalic.
ConclusionThe present study recorded some useful data about the anthropometric ind of the skull in Ilam population, which can be used in research and clinic.
Keywords: Anthropometry, Craniometry, Base Of Skull, Computed Tomography, Ilam -
مقدمه:
به دلیل محدودیت های تصویربرداری سی تی (CT scan) CT، استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی (Magnetic resonance imaging) MRI به عنوان یک روش مکمل در فرایند طراحی درمان امری ضروری می باشد. این مطالعه با هدف مقایسه ی کانتورینگ و طراحی درمان مبتنی بر تصاویر MRI/CT با کانتورینگ و طراحی درمان مبتنی بر تصاویر CT در درمان سرطان رکتوم به روش توموتراپی مارپیچی (Helical tomotherapy)، انجام شد.
روش هادر این مطالعه ی آینده نگر، 12 بیمار مبتلا به سرطان رکتوم تحت تصویربرداری MRI تشخیصی قرار گرفتند و CT شبیه سازی نیز در فاصله ی یک روزه تهیه شد. فرایند کانتورینگ برای هر بیمار و بر اساس هر دو روش انجام گردید. پس از آن، دوز Gy 45 به حجم هدف در طراحی (Planning target volume) PTV، تحویل داده شد. در نهایت، اندازه ی حجم های درمان و پارامترهای Dmean، 45V ،HI، CI و 98%D از سیستم طراحی درمان استخراج و مقایسه شدند.
یافته هاروش کانتورینگ مبتنی بر CT در مقایسه با روش مبتنی بر MRI/CT میانگین های بالاتری را برای مقدار حجم های درمان نشان داد. همچنین در طرح های مبتنی بر CT نسبت به طرح های مبتنی بر MRI/CT، میانگین CI، 45V و 98%D به صورت معنی دار پایین تر و میانگین HI به صورت معنی دار بالاتر بود.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که کانتورینگ مبتنی بر تصاویر MRI/CT می تواند اندازه ی حجم های درمان را نسبت به کانتورینگ مبتنی بر CT، کوچک تر تخمین بزند. همچنین، طرح های درمانی مبتنی بر تصاویر MRI/CT می توانند پوشش دوز مناسب تری را برای PTV فراهم کنند.
کلید واژگان: سرطان رکتوم, توموتراپی مارپیچی, تصویربرداری تشدید مغناطیسی, توموگرافی کامپیوتریBackgroundDue to the limitations of CT imaging, it is necessary to use magnetic resonance imaging (MRI) as a complementary method in the treatment planning process. This study aimed to compare contouring and treatment planning based on MRI/CT images with contouring and treatment planning based on CT images in the treatment of rectal cancer using helical tomotherapy.
MethodsIn this prospective study, 12 patients with rectal cancer underwent MRI diagnostic imaging and CT imaging was also performed at an interval of one day. The contouring process was performed for each patient based on both methods. After that, a dose of 45 Gy was delivered to the planning target volume (PTV). Finally, the size of the treatment volumes and the parameters Dmean, V45, HI, CI, and D98% were extracted and compared from the treatment planning system.
FindingsCT-based contouring method compared to MRI/CT-based method showed higher averages for treatment volumes. In addition, in CT-based plans compared to MRI/CT-based plans, the average CI, V45, and D98% were significantly lower and the average HI was significantly higher.
ConclusionThe results of this study show that contouring based on MRI/CT images can estimate the size of treatment volumes smaller than contouring based on CT. Also, treatment plans based on MRI/CT images can provide more appropriate dose coverage for PTV.
Keywords: Rectal cancer, Helical tomotherapy, Magnetic Resonance Imaging, Computed Tomography -
هدف
ناهنجاری های دنده شامل دسته بندی عددی و ساختاری می شود. این مطالعه به بررسی ناهنجاری های دنده ایی بوسیله ی توموگرافی کامپیوتری در یک جمعیت ایرانی می پردازد.
روش هاطی یک مطالعه ی گدشته نگر، 400 اسکن توموگرافی کامپیوتری (شامل 225 مرد (56.2%) و 175 زن (43.8%)) که از سن آن ها از 18 تا 89 سال بود برای یک سال (سال 1398 تا 1399) مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر به صورت دقیق مورد مشاهده قرار گرفتند و ناهنجاری های متعددی مانند دنده های گردنی، زواید عرضی بلند مهره ی C7، پل های دنده ای، دنده های دو شاخه گزارش شدند.
نتایجاز میان 400 اسکن توموگرافی قفسه ی سینه برای این مطالعه، 375 مورد (93.7%) طبیعی بودند و 25 مورد (6.3%) غیر طبیعی بودند. 14 مورد (8% از تمام شرکت کنندگان زن) و 11 مورد (4.9% از تمام شرکت گنندکان مرد) از موارد غیر طبیعی به ترتیب زن، و مرد بودند. در میان موارد غیر طبیعی، 4 مورد شامل دنده های گردنی دوطرفه (شیوع کلی: 1%)، 4 مورد شامل زواید عرضی بلند C7 (شیوع کلی:1%)، 4 مورد شامل پل های دنده ایی بین دنده ی اول و دوم در سمت چپ (شیوع کلی: 1%)، 12 مورد شامل دنده های دو شاخه در سمت چپ (شیوع کلی: 3%)، و 1 مورد شامل مورد غیر طبیعی آرایش دنده ها در یک مرد گزارش شد.
نتیجه گیریآگاه بودن از ناهنجاری های شایع قفسه ی دنده در تمایز تشخیص و یافتن بیماری های مرتبط محتمل مانند سندروم گورلین یا سرطان ها ضروری است. در این مطالعه، 25 مورد از مورفولوژی ناهنجار دنده ها گزارش شد.
کلید واژگان: دنده, توموگرافی کامپیوتری, ناهنجاریIntroductionRib anomalies include numerical and structural categories. This study investigates the costal abnormalities by computed tomography scan in an Iranian population
MethodsIn a retrospective study, 400 Chest CT scans (225 (56.2%) male, and 175 (43.8%) female) aging from 18 to 89 were investigated for one year (2020 to 2021). Images were carefully observed and various abnormalities such as cervical ribs, elongated C7 transverse processes, bridging ribs, and bifid ribs were reported.
ResultsAmong 400 chest CT scans investigated for this study, 375 (93.7%) cases were normal and 25 (6.3%) cases were abnormal. Fourteen (8% of all the female patients) and eleven (4.9% of all the male patients) participants of abnormal cases were female, and male, respectively. Among abnormal cases, four cases of bilateral cervical ribs (total prevalence (TP)=1%), four cases of bilateral elongated C7 transverse process (TP=1%), four cases of bridging first and second ribs on the left side (TP=1%), twelve cases of bifid ribs on the left (TP=3%), and one uncommon male case were reported.
ConclusionBeing aware of the common abnormalities of rib cage is helpful in differentiating the diagnosis and seeking for possible other accompanied diseases such as thoracic outlet or Gorlin syndrome. In this study, twenty five cases of abnormal rib morphology were reported.
Keywords: Rib, Computed Tomography, Abnormality -
سابقه و هدف
با توجه به لزوم تشخیص به موقع بیماران مشکوک به کووید-19 جهت کاهش شدت بیماری با استفاده از سی تی اسکن و چون در مطالعات قبلی به این موضوع پرداخته نشده است، هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی یافته های سی تی اسکن ریه و شدت درگیری آن در بیماران مبتلا به کووید-19 بود.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی- مقطعی گذشته نگر در سال 99-1398 انجام شد. جامعه آماری تمامی بیماران بستری در بیمارستان رازی قایم شهر که علایم کووید-19 و آزمایش RT-PCR مثبت داشتند، بود. کلیه اسکن ها توسط متخصص رادیولوژی گزارش شد. داده ها با آزمون کای اسکویر و تی تست تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها666 بیمار (36/51 درصدزن و 64/48 درصد مرد) بررسی شدند. میانگین سنی بیماران 55/16±06/54 سال بود. بیش ترین میزان درگیری ریه در محدوده متوسط بود که الگوی کدورت شیشه مات (GGO) (33/39 درصد) به عنوان بیش ترین الگو در این محدوده مشاهده شد. در محدوده شدید درگیری ریه نیز الگو GGO (37/22 درصد) بیش تر مشهود بود. از نظر درصد درگیری ریه، 75/6درصد در گروه 25-0درصد، 29/22درصد درگیری ریه در محدوده 50-25 درصد و 27/20درصد درگیری بیش تر از 75 درصد داشتند. بیش تر بیماران در وضعیت suggestive highly قرار داشتند که در این وضعیت شدت درگیری ریه بیماران در محدوده متوسط (97/45درصد) بیش ترین درصد را داشت، از لحاظ آماری بین متغیرهای شدت درگیری در این وضعیت تفاوت معنی داری مشاهده نشد(535/0 =P).
استنتاجعلامت شاخص سی تی اسکن که در بیماران مبتلا به کووید-19 در استان مازندران به دست آمد در درجه اول GGO و به دنبال آن نمای consolidation و crazy paving بوده است.
کلید واژگان: توموگرافی کامپیوتری, ویروس کرونا, درگیری ریویBackground and purposeTimely diagnosis of patients with suspected COVID-19 using chest Computed tomography (CT) scan is of great benefit in reducing the severity of the disease. Previous studies did not address this issue, so, this study aimed to investigate the findings of chest CT scan images and the severity of lung involvement in patients hospitalized with COVID-19.
Materials and methodsWe performed a retrospective descriptive-analytical study in all patients admitted to Qaemshahr Razi Hospital with symptoms of COVID-19 and positive RT-PCR test results in 2019-2020. All chest scans were reviewed and reported by a radiologist. Data were analyzed using Chi-square and t-test.
ResultsThe patients (n= 666) included 51.36% women and 48.64% men. The mean age of patients was 54.06±16.55 years. Moderate lung involvement was more common and ground-glass opacity (GGO) was the highest encountered pattern (39.33%). Also, in severe lung involvement, GGO pattern was found to be more prevalent (22.37%). Minimal lung involvement (0-25%), moderate lung involvement (25-50%), and sever lung involvement (> 75%) were seen in 6.75%, 22.29%, and 20.27%, respectively. Most of the patients were highly suggestive of COVID-19 and moderate lung involvement (45.97%) was found to be higher in this condition. No significant difference was seen between the extent of lung involvement in patients studied (P= 0.535).
ConclusionThe CT scan results in our patients in Mazandaran province with COVID-19 showed primarily GGO followed by consolidation and crazy paving patterns.
Keywords: computed tomography, coronavirus, lung involvement -
مقدمه
استفاده از روش تصویربرداری توموگرافی کامپیوتری (Computed tomography scan یا CT Scan)، احتمال ایجاد عارضه در مردمک چشم، غدهی تیرویید و پستان را افزایش میدهد. یکی از روشهای حفاظت پرتویی بیماران از تابشهای غیر لازم و ناخواسته در آزمونهای CT Scan، استفاده از محافظهای غیر سربی میباشد. لازم است قبل از طراحی و استفاده از این محافظها، کارایی آنها توسط شبیهسازی بررسی گردد.
روش ها:
بیسموت، تنگستن و قلع با لبههای جذب در محدودهی انرژی تشخیصی، برای مطالعهی حاضر انتخاب شدند. هر یک از فلزات به همراه سیلیکون، به عنوان مواد سازنده در شبیهسازی Monte Carlo استفاده گردید. جهت تعیین ضریب تضعیف جرمی نمونهها، باریکه به صورت تک انرژی شبیهسازی شد. بازهی انرژی با توجه به آزمونهای تصویربرداری متداول در آزمایشگاههای تشخیصی، از 20 تا 140 کیلوالکترون ولت با پلههای 20 کیلوالکترون ولتی انتخاب گردید. چشمهی فوتونی مسطح به شعاع 5 میلیمتر در مبدا هندسه قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده از شبیهسازی مشخص نمود که کدام محافظ در چه انرژیهایی ضریب تضعیف بیشتری دارد؟
یافته ها:
محافظ حاوی 10 درصد بیسموت و 90 درصد سیلیکون، تضعیف بیشتری را در انرژیهای بالای 100 کیلوالکترون ولت نشان داد. محافظ تنگستن و قلع نیز در انرژیهای میانی و پایین تضعیف بیشتری داشتند.
نتیجه گیری:
با بهرهگیری از اثر پنجرهی تضعیف و انتخاب درصد و نوع فلز متناسب با انرژی مورد استفاده در رادیولوژی تشخیصی، میتوان از پرتوگیری ارگانهای سطحی حساس به پرتوی بیماران محافظت کرد.
کلید واژگان: حفاظت پرتویی, توموگرافی کامپیوتری, شبیه سازی Monte Carlo, بیسموتBackgroundUsing computed tomography (CT) scan may cause complications in the eye lens, thyroid gland, and breasts. One of the radiation protection methods to protect patients from unnecessary and unintended exposures is utilizing non-lead shields in CT-scan tests. Before designing and using these shields, it is necessary to study their performance by a simulation.
MethodsBismuth, tungsten, and tin with absorption edges in diagnostic radiology energy ranges were selected for this research. Each of the metals along with the silicon was used as building blocks in the Monte Carlo simulation. To determine the mass attenuation coefficient of the samples, the beam was simulated as single energy. The energy range was selected according to the common imaging tests in diagnostic laboratories from 20 to 140 keV with 20 keV steps. The flat photon source with a radius of 5 mm was placed at the origin of the geometry. Information obtained from the simulation could specify that the shield had the most attenuation coefficient at which energies.
FindingsThe shield containing 10% bismuth and 90% silicon showed more attenuation in the energies above 100 keV. Tungsten and tin shields also showed greater attenuation at medium and low energies.
ConclusionBy using the effect of attenuation window and selecting proper percentage and metal for the energy applied in diagnostic radiology, patients can be protected from radiation exposure to radiosensitive superficial organs.
Keywords: Radiation protection, Computed tomography, Monte Carlo simulation, Bismuth -
زمینه و هدف
اسکن توموگرافی کامپیوتری (CT) قفسه سینه، ابزاری رایج برای تصویربرداری در ذات الریه است که تشخیص آن نسبتا آسان و سریع است. این مطالعه با هدف تعیین و بررسی خصوصیات مختلف سی تی اسکن از بیماران مبتلا به COVID-19 در بیمارستان های اهواز انجام شد.
روش بررسیاین یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع گذشته نگر می باشد که در سال 2020 انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مراجعه کننده به بیمارستان تخصصی کرونا می باشند که علایم COVID-19 و آزمایش RT-PCR مثبت داشتند و برای درمان در بیمارستان بستری هستند. از این تعداد 40 نفر(22 مرد و 18 زن) وارد مطالعه شدند. بیمارانی که از CT اسکن قفسه سینه یا بستری شدن در بیمارستان خودداری کردند، هرگونه سندرم کرونر، هر گونه اختلال آیورت و آمبولی ریوی یا این که تمایلی به شرکت در مطالعه نداشتند، از مطالعه خارج شدند. کلیه اسکن ها به وسیله رادیولوژیست بررسی و گزارش شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های کای اسکویر و آزمون تی تست تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها:
تجزیه و تحلیل تصویر نشان می دهد که درگیری چندگانه در 37 مورد (5/92 درصد) مشاهده شده است. کدورت شیشه مات (GGO) در بخش های خلفی بیشتر مشاهده شد(001/0>p). کانسالیدیشن در بخش های خلفی بیشتر مشاهده شد که بخش خلفی لوب تحتانی راست (RLL) بیشتر درگیر بود (001/0>p). علامت Crazy paving بیشتر در قسمت 6 لوب میانی راست سمت راست(15 درصد) مشاهده شد (001/0>p). علامت halo و reversed halo شده به ترتیب فقط در 1 بیمار (5/2) و 2 (5 درصد) بیماران مشاهده شد.
نتیجه گیری:
علامت شاخص سی تی اسکن که در بیماران مبتلا به COVID-19 در اهواز به دست آمد، در درجه اول نمای شیشه مات (گراند گلس) به صورت درگیری چندلوبی و ساب پلورال دو طرفه بود(که بیشتر در بخش خلفی RLL دیده می شود) و به دنبال آن نمای کانسالیدیشن و crazy paving بوده است.
کلید واژگان: توموگرافی کامپیوتری, ویروس کرونا, درگیری ریویArmaghane-danesh, Volume:25 Issue: 1, 2020, PP 893 -902Background & aimComputed tomography (CT) scan of the chest is a common tool for imaging in pneumonia that is relatively easy and quick to detect. The aim of this study was to determine and evaluate the different characteristics of CT scan of patients with COVID-19 in Ahvaz hospitals.
MethodsThe present survey was a descriptive-analytical retrospective study conducted in 2020. The statistical population included all patients referred to Corona Specialized Hospital who had positive COVID-19 and RT-PCR test and are hospitalized for treatment. Of these, 40 (22 men and 18 women) were included in the study. Patients who refused a CT scan of the chest or hospitalization, any coronary syndrome, any aortic or pulmonary embolism, or who were reluctant to participate were excluded from the study. All scans were reviewed and reported by a radiologist. The collected data were analyzed using Chi-square and t-test.
ResultsImage analysis indicated that multiple involvement was observed in 37 cases (92.5%). Frosted glass opacity (GGO) was more observed in the posterior sections (p <0.001). Consolidation was more common in the posterior sections, with the posterior section of the right lower lobe (RLL) being more involved (p <0.001). Crazy paving was more common in part 6 of the right middle lobe (15%) (p <0.001). Halo and reversed halo were observed in only 1 patient (2.5) and 2 (5%), respectively.
ConclusionIn conclusion, a typical CT-Scan sign obtained for patients with COVID-19 in Ahvaz, Iran, was multipolar bilateral sub pleural ground-glass opacity (most seen in RLL posterior segment) followed by consolidation and crazy paving.
Keywords: CT scan, Corona Virus, Covid, 19, Emergency Medicine -
زمینه و هدف
کروناویروس سندروم حاد تنفسی یک بتاکروناویروس با یک رشته RNA است که باعث بروز بیماری کروناویروس 2019 می شود. این ویروس باعث پدید آمدن یک همه گیری در سطح جهان شده است. این ویروس تازه پدید آمده مسیول بروز پنومونیای حاد و سندروم اختلال حاد تنفسی است. سندروم تنفسی خاورمیانه یک گونه دیگری از کروناویروس است که منشا آن از عربستان است و باعث یک اپیدمی منطقه ای شده است. با وجود برخی شباهت های موجود بین کووید19 و سایر بیماری های ناشی از کروناویروس، هم چنان بعضی از یافته های سی تی اسکن و بالینی آن ناشناخته باقی مانده است. هدف این مطالعه بررسی تفاوت های بیماری کووید19 و مرس در مراحل مختلف بیماری از نظر جنبه های بالینی و سی تی اسکن است.
روش بررسیبرای انجام این مطالعه مروری و به منظور شناسایی مقالات مرتبط، در بین پایگاه های داده پابمد، گوگل اسکلار، اسکوپوس و Web of Science با کلید واژه های " COVID-19"، " MERS-CoV"، " Computed Tomography" و " Chest findings" جست و جو کردیم و 30 مقاله یافت شد. از این تعداد مقالاتی که به زبانی به غیر از انگلیسی نگارش شده بود و مقالات مرتبط به سارس را جدا کردیم و در نهایت 21 مقاله باقی ماند.
یافته ها:
در اولین نگاه، کووید19 نسبت به مرس از میزان مرگ بسیار پایین تری برخوردار است. میزان مرگ در کرونا 3/2 درصد و در مرس 4/24 درصد است. شایع ترین علایم رادیولوژیک یافت شده در کووید19 و مرس عبارتند از: کدورت شیشه مات (GGO)، قوام یافتگی ریه (Consolidation) و GGO پوشانیده شده با قوام یافتگی ریه (Consolidation). تب، سرفه، سردرد و گلودرد نیز شایع ترین علایم بالینی این دو بیماری بوده اند و در رده های بعد تنگی نفس و ARDS در بیماران با علایم شدید بیماری دیده می شود.
نتیجه گیری:
هیچ گونه تفاوت آماری معنی داری در میانگین تعداد یافته های سی تی اسکن قفسه سینه بین بیماران کووید19 و مرس به جز در پلورال افیوژن یافت نشده و سایر یافته ها از جمله کدورت شیشه مات و نمای سنگ فرشی و سندروم زجر حاد تنفسی بین دو بیماری یکسان بوده است.
کلید واژگان: کووید19, مرس, توموگرافی کامپیوتری, یافته های قفسه سینهArmaghane-danesh, Volume:25 Issue: 1, 2020, PP 881 -892Background & aimSARS-COVID-2 is a single-strand RNA, β-coronavirus strand that causes COVID-19 disease,which The virus has caused a worldwide epidemic. The new virus is responsible for the development of acute pneumonia and acute respiratory distress syndrome. Middle East Respiratory Syndrome is another type of coronavirus that originated in Saudi Arabia and has caused a regional epidemic. Despite some similarities between Covid 19 and other coronavirus-related diseases, some of its CT scan and clinical findings remain unknown. The aim of this study was to evaluate the differences between Covid 19 and Mers disease in different stages of the disease in terms of clinical aspects and CT scan.
MethodsFor this review study, in order to identify related articles, among the databases of Pabmad, Google Sclar, Scopus and Web of Science with the keywords "COVID-19", "MERS-CoV", "Computed Tomography" and "Chest The search was completed and 30 articles were found. Among them, 21 English-language articles related to SARS were collected and relevant statistical information was collected.
ResultsAt first glance, Covid 19 has a much lower mortality rate than MERS. The death rate is 3.2% in Corona and 4.24% in Mers. The most common radiological signs found in Covid 19 and Mercer are frosted glass (GGO), lung consolidation, and GGO coated lung consolidation. Fever, cough, headache and sore throat are the most common clinical symptoms of these two diseases and in the next categories of shortness of breath and ARDS are seen in patients with severe symptoms.
ConclusionNo statistically significant difference was seen in the mean number of chest CT scan findings between Covid 19 and MERS patients except in pleural effusion.
Keywords: Covid-19, SARS-COVID-2, MERS-CoV, Computed Tomography, Chest Finding -
زمینه و هدف
تشخیص شکستگی عمودی ریشه (VRF) در کلینیک از اهمیت زیادی برخوردار است، چون دندان های با VRF پیش اگهی ضعیفی دارند و غالبا هرگونه درمان بر روی دندان بی نتیجه خواهد بود. محدودیت تصاویر دو بعدی پری اپیکال از یک سو و کاهش دقت تصاویرCBCT به علت حضور آرتیفکت ها در نمونه های درمان ریشه شده از سوی دیگر ما را بر آن داشت تا در این مطالعه به مقایسه دقتCBCT و رادیوگرافی پری اپیکال با دو زاویه افقی متفاوت در تشخیص VRF در نمونه های درمان ریشه شده بپردازیم. هدف از این مطالعه مقایسه دقتCBCT و رادیوگرافی پری اپیکال با دو زاویه افقی متفاوت در تشخیص VRF در نمونه های درمان ریشه شده بود.
روش بررسیدراین مطالعه 60 دندان اندو شده که تصادفی کد گذاری شده بودند، به دو گروه تقسیم شدند: یک گروه 30 تایی که شکستگی در آن ها ایجاد شد و 30 عدد بدون شکستگی. تصویربرداری CBCT و پری ایپکال دیجیتال با دو زاویه افقی با اختلاف 15 درجه تهیه شد و تصاویر توسط رادیولوژیست مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه از Weighted kappa برای انالیز آماری استفاده شد.
یافته هاحساسیت سیستم تصویربرداری CBCT (%75/8) در مقایسه با رادیوگرافی دیجیتال (68/3%) برای تشخیص شکستگی عمودی ریشه بالاتر بود. همچنین ویژگی سیستم تصویربرداری CBCT (%90) در مقایسه با رادیوگرافی دیجیتال (79/1%) برای تشخیص شکستگی عمودی ریشه نیز بالاتر بود)P<0/05).
نتیجه گیریتکنیک تصویربرداری CBCT نسبت به پری اپیکال دیجیتال دقت تشخیصی بالاتری در شکستگی های عمودی ریشه دارد و امکان تشخیص قابل اعتمادتری را برای ما فراهم می کند.
کلید واژگان: رادیوگرافی دیجیتال, گوتاپرکا, شکستگی عمودی ریشه, توموگرافی کامپیوتریBackground and AimsAccurate diagnosis of vertical root fracture (VRF) is a fundamental importance in endodontics. Because of poor prognosis of VRF, digital radiographs with two horizontal angles have limitations in VRF detection. Also, Gutta-percha can produce artifacts that impair CBCT scan accuracy. The aim of this study was to compare accuracy of CBCT and digital radiography system in vertical root fracture in endodentically treated teeth.
Materials and MethodsIn this study, 60 endodentically treated single teeth were selected and randomly coded. The teeth were divided into two groups: 30 with induced root fracture and 30 with no fracture. CBCT scan and digital radiographs with two horizontal angles with a difference of fifteen degrees for all teeth were performed. Two observers assessed the CBCT images and digital radiographies for presence of VRF. The statistical analysis used in this study was Weighted Kappa.
ResultsCBCT had the highest sensivity (75.8) and specificity (90). Digital radiography with 68.3 sensitivity and 79.1 specificity were not as efficient as CBCT (P<0.05).
ConclusionAccording to this study, the accuracy of CBCT seems to be higher than that of digital radiography in detecting VRF and provides the most reliable data in comparison of digital radiography.
Keywords: Cone Beam Computed Tomography, Gutta-Percha, Digital Radiography, Tooth Fractures -
سابقه و هدفکونکای (توربینیت) میانی، شاخصی از دیواره جانبی بینی و دهانه سینوس قدامی در جراحی آندوسکوپی سینوس است. بنابراین، جهت جلوگیری از آسیب به سقف قدامی اتموئید در طی این روش جراحی، تشخیص اتصال فوقانی کونکای میانی و شکل این ناحیه مهم است. به دلیل مجاورت کونکای میانی با سقف استخوان اتمویید، کونکای بولوزا می تواند منجر به تغییر در اندازه سقف استخوان اتمویید شود. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین اندازه کونکای بولوزا و سقف اتموئید قدامی با استفاده از سی تی اسکن می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی تصاویر کرونال حاصل از سی تی اسکن در 379 بیمار که بدلیل شکایات مربوط به بیماری سینوزیت به صورت در دسترس مراجعه کرده بودند، بررسی شدند. جهت اندازه گیری عرض سقف اتمویید قدامی، دو نقطه به عنوان نقاط مرجع در ناحیه قدامی جمجمه انتخاب شدند که شامل نقاط خارجی و داخلی سقف اتموئید در اولین برش کرونال بودند. همچنین، بزرگترین قطر آگزیال کونکای بولوزا اندازه گیری و بررسی شد.یافته هامیانگین (±انحراف معیار) قطر اگزیال کونکای بولوزا و عرض سقف اتموئید قدامی در سمت راست به ترتیب برابر با 1/99±3/78 و 1/31±7/71 میلی متر بود (0/002p=؛ 0/17r=). میانگین قطر اگزیال کونکای بولوزا و عرض سقف اتموئید قدامی در سمت چپ به ترتیب برابر با 2/24±4/09 و 1/5±7/37 میلی متر بود (0/001p<؛ 0/21r=).نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که پنوماتیزه شدن کونکای میانی و افزایش اندازه آن با افزایش اندازه سقف استخوان اتمویید قدامی ارتباط مستقیم مثبت دارد. این یافته می تواند حین بررسی بیماران برای جراحی های سینوسی کمک کننده باشد تا از آسیب ایاتروژنیک به سقف اتمویید اجتناب شود.کلید واژگان: توربینیت, استخوان اتموئید, توموگرافی کامپیوتریIntroductionFor prevent damage to the roof anterior ethmoid during sinuses surgery, diagnostics connection of upper middle concha and shape this region is important. In addition, the expansion of the pneumatized middle concha (concha bulousa, CB) may affect the formation of the ethmoid roof. The aim of this study was to investigate the relationship between pneumatized middle concha and the anterior ethmoid roof dimensions by CT scan.MethodsIn this analytic cross-sectional study, coronal CT scans of 379 patients with sinusitis symptoms were consecutively investigated. In order to measure the width of the anterior ethmoid roof, two points were selected and considered as reference points in the anterior cranium including external and internal parts of the ethmoid roof on the first coronal slice. Then, the largest axial diameter of CB was measured.ResultsMean (±SD) axial diameter of the CB and width of the anterior ethmoid roof at the right side were respectively 3.78 (1.99) and 7.71 (1.31) mm (r= 0.17, P= 0.002). Mean (±SD) axial diameter of the CB and width of the anterior ethmoid roof at the left side were respectively 4.09 (2.24) and 7.73 (1.5) mm (r= 0.21, PConclusionPneumotized middle concha and its size increase has a positive relationship with increase in the width of the anterior athmoid roof. This finding can be useful when planning for sinus surgeries to avoid iatrogenic damage to the ethmoid roof.Keywords: Turbinate, ethmoid bone, computerized tomography
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و پنجم شماره 7 (پیاپی 199، مهر 1396)، صص 496 -503زمینه و هدفروش های متعددی به منظور کاهش دوز مانند استفاده از سیستم کنترل خودکار تابش دهی، در تصویربرداری های سی تی اسکن ابداع شده اند. در این مطالعه تاثیر استفاده از این سیستم بر دوز دریافتی اندام های حساس به پرتو بیماران زن در سی تی اسکن قفسه سینه، ارزیابی شده است.روش بررسیاین پژوهش، مطالعه ای مقطعی، تحلیلی و کمی بوده که در بهار سال 1396 در بخش تصویربرداری بیمارستان فیروزگر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با ثبت پارامترهای تابش دهی به 54 بیمار زن هنگام سی تی اسکن قفسه سینه انجام شده است. 25 آزمون با سیستم کنترل خودکار تابش دهی و بقیه بدون این سیستم انجام شدند. شاخص دوز سی تی در مرکز و اطراف فانتوم استاندارد اندازه گیری و شاخص وزنی دوز سی تی محاسبه شد. همچنین دوز موثر اندام ها با استفاده از CT-Expo software، version 2 (Medizinische Hochschule، Hannover، Germany) و نویز به عنوان مشخصه ای از کیفیت تصویر در فانتوم آب برای هر دو گروه محاسبه و مقایسه شد.یافته هاشاخص وزنی دوز سی تی، با استفاده از سیستم کنترل خودکار تابش دهی، 9/94 میلی گری (mGy) و دوز موثر، 5/4 میلی سیورت (mSv) بود. بدون استفاده از این سیستم، این مقادیر به ترتیب،mGy 12/46 و mSv 6/3 بودند. درحالی که نویز از 4/20 به 4/74 (11/3%) افزایش داشت. بیشترین دوز موثر دریافتی مربوط به پستان، مری، ریه و تیموس به ترتیب با میزان 15، 14، 14 و mSv 14 در پروتکل بدون سیستم کنترل خودکار تابش دهی بود.نتیجه گیریاستفاده از سیستم کنترل خودکار تابش دهی به منظور کاهش دوز بیمار در سی تی اسکن قفسه سینه زنان، به طور معناداری موثر بوده و نویز اضافه شده به تصویر در حد قابل قبولی می باشد.کلید واژگان: پژوهش های مقطعی, حفاظت از پرتو, دوز تابشی, توموگرافی کامپیوتریBackgroundThere are several techniques for reducing the delivered dose from CT (Computed tomography) scanning such as the automatic exposure control (AEC). This technique modulates the tube current regarding the patient size and weight. The aim of this study was to estimate the effect of the AEC on the radiosensitive organs effective doses in women undergoing chest CT scanning.MethodsThis study was a cross-sectional, analytical and quantitative study that was performed during 3 months in the imaging section of the Firoozgar educational and therapeutic hospital (belonging to Shahid Beheshti University of Medical Sciences) in the spring of 2017. CT scan exposure parameters were gathered and registered for 54 women undergoing chest CT scan. 25 of these scans were performed using AEC system and 29 of them were performed without using AEC. CT dose indexes in the center and peripheral regions of the standard phantom were calculated using the exposure parameters. Weighted CT dose index was also calculated and effective organ doses were obtained using CT-Expo software, version 2 (Medizinische Hochschule, Hannover, Germany) for two mentioned groups. In addition, noise was measured for these two groups as an image quality parameter.ResultsCalculated weighted CT dose indexes were 9.94 mGy and 12.46 mGy using AEC system and without using AEC, respectively. The calculated effective doses were equal to 5.4 mSv and 6.3 mSv using AEC and without using AEC, respectively. Maximum organ effective doses were 15, 14, 14 and 14 mSv for breast, esophagus, lung and thymus respectively in the non-using AEC system imaging technique.ConclusionOur measurements indicated a decrease about 15% in weighted CT dose index (from 12.46 to 9.94 mGy) using AEC system. Beside of this fact, the noise increased about 11.3% (from 4.2 to 4.74) using AEC system. So, it can be said that using of AEC was an effective way for dose reduction in women undergoing chest CT scanning, and the additional noise was in the acceptable range.Keywords: cross-sectional studies, radiation protection, radiation dosage, X-ray computed tomography
-
زمینه و هدفالکترونهای ثانویه نگرانی هایی برای توزیع دوز ایجاد می کنند که به فیلد درمانی و حضور کولیماتورهای چند برگه ای در مسیر حرکت فوتون ها بستگی دارد. هدف مقایسه اثر حضور و عدم حضور آلودگی الکترونی بر توزیع دوز با استفاده از توموگرافی کامپیوتری است.روش بررسیشتابدهنده واریان(2100C/D) با کدهای Primo و BEAMnrc برای فوتون هایی با انرژی اسمی MV 5.9 شبیه سازی شد. در این مطالعه تومور در ناحیه پشت کره چشم 15 بیمار با تک فیلد پرتوگیری شد.یافته هابیشینه عمق انبوهش دوز حجم درمانی در حضور و غیاب آلودگی الکترون به ترتیب در 1.3cm 3 و2cm 3 اتفاق افتاد. از نتایج هیستوگرام حجم-دوز 80% دوز در حضور الکترون 05/±90% ولی در غیاب الکترون به 2±80% از حجم چشم راست تقلیل یافت.نتیجه گیریاز اهداف اصلی رادیوتراپی رساندن بیشترین دوز به حجم درمان و حداقل دوز تابش به ارگان در خطر است. در این مورد با حذف آلودگی الکترون درصدی از حجم چشم که 80% دوز را گرفته 10%10% کاهش، اما حجم درمان در 90% دوز گرفته 5% افزایش دارد.کلید واژگان: آلودگی الکترون, توزیع دوز, تومور چشم, توموگرافی کامپیوتریBackground And ObjectiveDistribution of dose depends on the treatment field and the presence of multiple collimators sheet at the direction of the photons. The aim of this study is evaluating and comparing the effects of the presence and absence of electrons contamination on the dose distribution with the use of computed tomography.
Subjects andMethodsVarian linear accelerator (2100 C / D) was simulated with Primo and BEAMnrc codes for photon with 5.9 MV nominal energy. This study was done for 15 patients with eyes tumor undergoing single field photon therapy.ResultsThe maximum depth dose treatment volume aggregation in the presence and the absence of electrons contamination was occurred at 1.3cm3 and 2cm3, respectively. Differential dose volume histogram concluded 80% of total dose in the presence and absence of electrons, 90%±0.5 and 80%±2 of the eye volume covered, respectively.ConclusionThe main goal of radiation therapy is delivering the highest dose to the planning treatment volume and minimal radiation dose to organs at risk. In this case, the percent of the eye and treatment volume which taken 80% and 90% dose has 10% reduction and 5% increased by removing electrons contamination, respectively.Keywords: Electron contamination, dose distribution, eye tumor, computed tomography -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و پنجم شماره 2 (پیاپی 194، اردیبهشت 1396)، صص 103 -112زمینه و هدفدر ناحیه شکم و لگن به دلیل بودن ارگان های حساس به پرتو و افزایش تعداد درخواست های آزمون های سی تی اسکن، نگرانی ها نسبت به افزایش دوز بیماران به شدت افزیش یافته است. از این رو هدف از این مطالعه تعیین دوز جذبی ارگان های حساس به پرتو و دوز موثر بیماران در سی تی اسکن شکم و لگن با استفاده از نرم افزار ImPACT CT Patient Dosimetry بود.روش بررسیاین مطالعه توصیفی-مقطعی، از آبان تا اسفند سال 1394 در بیمارستان امام رضا (ع) ارومیه انجام شد. داده های دموگرافی و دوزیمتری 100 بیمار اسکن شده با سی تی اسکن 6 اسلایسی، از طریق فرم های جمع آوری داده ها، گردآوری شدند. برای تعیین دوز جذبی ارگان های حساس به پرتو و در نهایت دوز موثر بیماران، نرم افزار محاسباتیImPACT CT Patients Dosimetry Calculator (version 1.0.4، Imaging Performance Assessment on Computed Tomography، www.impactscan.org) مورد استفاده قرار گرفت.یافته هانتایج این مطالعه نشان داد که میانگین و انحراف معیار دوز بیماران در اسکن سی تی شکم و لگن برابر با 0/164±4/927 میلی سیورت (milliSievert، mSv) بود. مثانه در هر دو جنس بالاترین میانگین دوز ارگان را داشت که میانگین و انحراف معیار آن در مردان 17/15±64/71 میلی گری و در زنان 18/48±77/56 میلی گری بود (0/001P<).نتیجه گیریمقادیر دوز موثر این آزمون در محدوده مقادیر گزارش شده از مطالعات پیشین و توصیه های International Commission on Radiological Protection (ICRP) است. با این حال، دوز پرتوی در اسکن سی تی، هنوز بیشترین سهم را در تصویربرداری پزشکی دارد. بر اساس اصل As low as reasonably achievable (ALARA) توصیه می شود که پارامترهای اسکن، به ویژه میلی آمپر ثانیه (mAs)، طوری انتخاب شوند که دوز بیمار حداقل و کیفیت تصویر حداکثر باشد. همچنین از سایر روش های تصویربرداری به عنوان جایگزین سی تی استفاده شود.کلید واژگان: مطالعات مقطعی, توموگرافی کامپیوتری, دوز پرتویBackgroundDue to the presence of radiosensitive organs in the abdominopelvic region and increasing the number of requests for CT scan examinations, concerns about increasing radiation doses in patients has been greatly elevated. Therefore, the goal of this study was to determine the absorbed dose of radiosensitive organs and the effective dose in patients underwent abdominopelvic CT scan using ImPACT CT patient dosimetry Calculator (version 1.0.4, Imaging Performance Assessment on Computed Tomography, www.impactscan.org).MethodsThis prospective cross-sectional study was conducted in Imam Reza Hospital from November to February 2015 February 2015 in the Imam Reza Hospital, in Urmia, Iran. The demographic and dosimetric information of 100 patients who underwent abdominopelvic CT scan in a 6-slice CT scanner were obtained through the data collection forms. The demographic data of the patients included age, weight, gender, and BMI. The dosimetric parameters included pitch value, CT dose volume index (CTDIvol), dose-length product (DLP), tube voltage, tube current, exposure time, collimation size, scan length, and scan time. To determine the absorbed dose of radiosensitive organs and also the effective dose in patients, ImPACT CT patient dosimetry calculator was used.ResultsThe results of this study demonstrated that the mean and standard deviation (SD) of patient's effective dose in abdominopelvic CT scan was 4.927±0.164 mSv. The bladder in both genders had the greatest mean organ dose, which was 64.71±17.15 mGy for men and 77.56±18.48 mGy for women (PConclusionThe effective dose values of this examination are in the same range as previous studies, as well as International Commission on Radiological Protection (ICRP) recommendations. However, the radiation dose from CT scan has the largest contribution to the medical imaging. According to the ALARA principle, it is recommended that the scan parameters, especially mAs, should be chosen so that the patient dose is minimum, and the image quality is maximum. Furthermore, other imaging modalities are used as an alternative to the CT scan.Keywords: cross-sectional studies, radiation dosage, X-ray computed tomography
-
مقدمهامروزه استفاده از CBCT به دلیل دوز و هزینه کمتر در بسیاری از زمینه ها جایگزین CT شده است. این مطالعه با هدف ارزیابی تاثیر فاکتورهای اکسپوژر بر قابلیت اعتماد CBCT در تعیین دانسیته انجام گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه فانتوم CTDI که حاوی 9 غلظت مختلف از ماده مگلومین 76 درصد با ماده موثره ید بود، با استفاده از دستگاه CBCT Planmecca mid، در شرایط اکسپوژر متفاوت مورد تصویربرداری قرار گرفت. جهت به دست آوردن عدد هانسفیلدCT (Gold Standard) تصاویر CT در شرایط استاندارد گرفته شد. اعداد هانسفیلد و اعداد وکسل بدست آمده از CT و CBCT ، در تمامی حالات ثبت شده و تفاوت و میزان همبستگی بین آنها توسط آزمون های آماری Paired Sample t-testو رگرسیون خطی سنجیده شد.یافته هانتایج حاصل از مطالعه حاضر حاکی از همبستگی بسیار بالا بین اعداد هانسفیلد CT و اعداد وکسل CBCT بود (847/0R=) با تغییر شرایط kVp و mA این میزان همبستگی در سطح بالا (8/0R>) باقی ماند. اختلاف آماری معنی داری بین اعداد وکسل به دست آمده از CBCT و اعداد هانسفیلد CT در شرایط اکسپوژر استاندارد وجود نداشت (6/0P=). ولی با تغییر در میزان فاکتورهای تابشی تفاوت آماری معنی داری بین اعداد CT و CBCT ایجاد شد و این تغییر می توانست پایایی اعداد وکسل CBCT را تحت تاثیر قرار دهد (049/0P=).نتیجه گیرینتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان داد که اختلاف آماری معنی داری بین اعداد وکسلCBCT و اعداد هانسفیلد CT وجود ندارد. تغییر در شرایط اکسپوژر می تواند پایایی اعداد وکسل CBCT را تحت تاثیر قرار دهد.کلید واژگان: توموگرافی کامپیوتری, توموگرافی کامپیوتری با اشعه مخروطی, دانسیته معدنی استخوانIntroductionSeveral factors affect the success rate of dental implants, including the quality of bone. Schwartz for the first time described the use of computed tomography (CT) to classify bone density. Cone-beam CT (CBCT) has replaced CT in various fields due to lower dose and cost. This study aimed to evaluate the effect of exposure factors on reliability of CBCT in determining density.Materials and MethodsIn this study, CT dose index phantoms including nine different concentrations of 76% meglumine with active ingredient of iodine were subjected to CBCT imaging with Planmecca 3D Mid under different exposure conditions. To obtain Hounsfield unit from CT, CT imaging from the phantoms was performed under standard conditions. Hounsfield unit and voxel values from CBCT and CT were recorded under all conditions, then, the difference and correlation between them was evaluated using paired-samples t-test and linear regression.ResultsThe results of this study showed excellent correlation between voxel values from CBCT and Hounsfield unit from CT (R=0.847). With changing the kVp conditions and mA this correlation remained high (R>0.8). There was no significant difference between the voxel values from CBCT and Hounsfield unit from CT under standard exposure conditions (P=0.6). However, variation in the amount of radiation exposure factors caused a significant change in CT and CBCT values, which could affect reliability of voxel values from CBCT (P=0.049).ConclusionsOur findings exhibited no significant difference between voxel values from CBCT and Hounsfield unit from CT. Furthermore, changes in exposure factors can affect the reliability of voxel values.Keywords: computed tomography, Cone, beam CT, bone mineral density
-
بررسی قدرت دو رزولوشن CBCTو رادیوگرافی دیجیتال داخل دهانی CMOS در تشخیص شکستگی عمودی ریشه (In Vitro)سابقه و هدفتشخیص بالینی و رادیوگرافی شکستگی عمودی ریشه همواره با مشکل روبروست. هدف از این مطالعه مقایسه دو رزولوشن بالا و معمولی دستگاه CBCT و سنسور دیجیتال داخل دهانی (CMOS) در تشخیص شکستگی عمودی ریشه می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه تشخیصی که به روش آزمایشگاهی صورت گرفت، 80 دندان تک ریشه انتخاب و پس از آماده سازی، تاج آنها از 2 میلی متر پایینتر از CEJ قطع شدند. سپس شکستگی عمودی ریشه در 40 دندان ایجاد و 40 دندان بعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. دندانها در دو مندیبل خشک قرار گرفتند به منظور شبیه سازی بافت نرم از دو لایه موم استفاده شد و تصویربرداری CBCT با دو رزولوشن معمولی و بالا و همچنین رادیوگرافی با سنسور CMOS از سه زاویه صفر و 15± درجه انجام گرفت. ارزش پیش بینی مثبت(PPV) (Positive Predictive Value) و ارزش پیش بینی منفی(NPV) (Negative Predictive Value)برای تکنیک های تصویر برداری با آزمون نسبتها محاسبه شد.
یافته هامیزان پایایی در تشخیص شکستگی در CBCT معادل 100درصد و میزان پایایی پژوهشگر در کلیشه های رادیوگرافی 75 درصد بود. اختلاف آماری معنی داری در قدرت دو رزولوشن CBCT مشاهده نشد. ولی بین رادیوگرافی با CMOS و CBCT اختلاف معنی دار بود. (07 /0 > P)نتیجه گیریتوانایی CBCT در تشخیص شکستگی عمودی بیشتر از رادیوگرافی دیجیتال با سنسور CMOS است و بین رزولوشن های مختلف CBCT در این زمینه اختلافی وجود ندارد.
کلید واژگان: رادیوگرافی دندانی دیجیتال, توموگرافی کامپیوتری, شکستگی عمودی ریشه, تشخیصBackground And AimClinical and radiographic diagnosis of vertical root fracture is difficult. The aim of this study is to compare two different resolutions of CBCT and CMOS digital sensor for diagnosis of vertical root fracture.Material And MethodIn this diagnostic in vitro study, 80 single rooted teeth were selected and after canal preparation were sectioned from 2 mm below the CEJ. The teeth were put in two groups 40 teeth with induced root fracture and 40 remained intact served as control samples. Teeth were put in dry mandible and 2 layers of wax was used as soft tissue. All samples were imaged by CBCT with two resolutions and CMOS sensor with 0,and ±15 degrees. Positive predictive value(PPV) and negative predictive values(NPV) of the techniques were calculated with Ratio test.ResultThe reliability in diagnosis of fracture in CBCT was 100% and the reliability in researcher in radiography was 75%. No significant difference was found between the two resolutions of CBCT, but there was a significant difference between CBCT and CMOS digital sensor(P<0.07).ConclusionCBCT had higher ability in VRF detection comparing to digital radiography with CMOS sensor, while both resolutions of CBCT have same abilitiesKeywords: dental digital radiography, Conflict resolution, Cone beam computed tomography, diagnosis, conflict resolution -
پیشزمینهتعویض مفصل زانو بک درمان استاندارد برای زانوهای مبتلا به ساییدگی است و اندازه گیری زاویه چرخش ناحیه دیستال فمور یکی از مهم ترین مباحث می باشد. در روش های متداول، این زاویه به صورت دوبعدی و با تصاویر سی تی اسکن اندازه گیری می شود که البته با خطا همراه است. هدف از این تحقیق، بررسی نحوه اندازه گیری این زاویه به صورت سه بعدی بود.مواد و روش هابا استفاده از تصاویر سی تی اسکن، مدل سه بعدی فمور 40 بیمار با نرم افزارهای مهندسی استخراج گردید. با قرار دادن نشانه ها، زاویه چرخش ناحیه انتهایی، با استفاده از محورهای برآمدگی پشتی، آناتومیک بین اپی کوندیل ها، جراحی بین اپی کوندیل ها و خط وایت ساید در دو نمای عمود بر محور آناتومی و مکانیکی محاسبه شد.یافته هادر حالت نمای مشاهده عمود بر محور مکانیکی، میانگین زاویه بین خط برآمدگی پشتی با خط وایت ساید، محور جراحی بین اپی کوندیل ها و محور آناتومیک بین اپی کوندیل ها به ترتیب برابر با 3/41 ، 1/31- و 5/53 ؛ و در حالت نمای مشاهده عمود بر محور آناتومی، به ترتیب 0/74- ، 1/26- و 5/67 درجه بود. نمودار بلند آلتمن نشان داد، جز در محورهای بین اپی کوندیل ها و جراحی بین اپی کوندیل ها، رابطه ای بین سایر زوایا وجود ندارد.نتیجه گیریمحورهای برآمدگی پشتی، آناتومیک بین اپی کوندیل ها، جراحی بین اپی کوندیل ها، تحت تاثیر نمای اندازه گیری نمی باشند، اما اختلاف حدود 4 درجه نشان می دهد اندازه گیری هایی که بر مبنای محور خط وایت ساید انجام می گیرد، تحت تاثیر نحوه قرارگیری اندام می باشد. عدم ارتباط این خطوط نشان می دهد که باید محورهای دیگر و بیشتری برای بهبود عمل جراحی استفاده شود.کلید واژگان: فمور, چرخش, توموگرافی کامپیوتریBackgroundTotal knee arthroplasty is an accepted method for treatment of osteoarthritis of the knee. Measuring the distal femoral rotation is one of the most important problems in such operations. In the conventional 2D method, measuring the angle is based on CT scan images but these methods usually contain errors. In this study, the three-dimensional measurement of the aforementioned angle was investigated.MethodsIn this research, using CT scans and 3D modeling, 3D lower extremity models of 40 patients were extracted. The rotation of distal femur was measured for plane perpendicular to the anatomical and the plane of mechanical axis of femur. Four axes were drawn on these planes using anatomical landmarks: posterior condylar line (PCL), anatomical and surgical transepicondylar line (ATEA䤱), and the Whiteside line (WL).ResultsThe mean difference of these measurements on the plane perpendicular to the mechanical axis of the femur, between PCL and WL, STEA, ATEA was 3.41, -1.31, 5.53; and angles on the plane perpendicular to the anatomical axis of femur were -0.74, -1.26, and 5.67, respectively. In addition, Bland-Altman diagram was plotted between every two measurements and no relationship found, except for STEA and ATEA.ConclusionsThe measurements between PCL, ATE, and STEA are not affected by the plane on which these measurements are carried out on, except for the 4 degrees difference present in WL axis. With a greater sample size and proper grouping, some relationship might be found between the aforementioned axes.Keywords: Femur, Rotation, Spiral tomography
-
یکی از ابزارهای آموزش در مراقبت های بهداشتی درمانی، شبیه سازهای کامپیوتری هستند. هدف این حیطه از آموزش، فراهم آوردن امکان آموزش خارج از کلینیک و در یک چارچوب قابل کنترل می باشد. یکی از نرم افزارهای آموزشی در حیطه ی بهداشت و درمان، شبیه ساز دستگاه توموگرافی کامپیوتری است. مطالعه ی حاضر، مطالعه ای توصیفی-مقطعی می باشد که به منظور مقایسه ی میزان یادگیری دانشجویان تکنولوژی پرتوشناسی با استفاده از روش کارآموزی سنتی و شبیه ساز توموگرافی کامپیوتری و بررسی دیدگاه آنان در مورد استفاده از این شبیه ساز برای آموزش انجام گرفته است. در این مطالعه که با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است، دانش 61 دانشجوی تکنولوژی پرتوشناسی در مورد توموگرافی کامپیوتری پیش از کارآموزی سنجیده شد. پس از تقسیم آن ها به دو گروه تصادفی و آموزش یک گروه با شبیه ساز توموگرافی کامپیوتری و گروه دیگر به روش سنتی، میزان یادگیری آن ها سنجیده شد. بر اساس نتایج، تفاوت آماری معناداری بین نمرات قبل و بعد از آموزش در هر دو گروه مشاهده شد (0/00001=P). نمرات دو گروه باهم تفاوت آماری معناداری نداشت. از دیدگاه دانشجویان مورد بررسی، مهم ترین ویژگی های شبیه ساز به ترتیب عبارت بودند از: بالا بردن آمادگی و کاهش استرس قبل از کارآموزی، همخوانی محیط شبیه ساز و پروتکل های آن با دستگاه واقعی، افزایش سرعت یادگیری. نتایج تحقیق نشان داد که شبیه سازهای کامپیوتری، امکان آموزش در یک فضای مجازی اقتباس شده از محیط واقعی را فراهم می کنند. بنابراین، فراگیر می تواند مهارت های حرفه ای خود را قبل از مواجهه با بیمار واقعی بهبود بخشد.
کلید واژگان: آموزش مجازی, آموزش سنتی, شبیه ساز, توموگرافی کامپیوتریOne of the training tools in health care is computer simulators; the purpose of this area of education is training outside the clinic in a manageable framework, and, in the field of health care, computed tomography simulator is a kind of educational software. This research was a cross-sectional study, and was conducted in order to compare the learning of radiology students using traditional training method with computed tomography simulator, moreover, to investigate their views about using simulators for training. In this regard, 61 students in the school of radiology were measured before training. Then, the population was divided randomly into two groups: one group was trained with a computerized tomography simulator and the other was trained by traditional method at hospital; subsequently, views of students trained by simulator software were measured. For data analysis, 20th-version SPSS software was used. Statistically significant differences between the scores within both groups before and after training were observed. The most important features of the simulator from Students’ perspective were: enhance readiness and reduce stress level before training, compatibility of simulator environment with real device protocols, and speed up learning. Outcomes of this study showed that computer simulators provided learning in a virtual environment can be adapted for training radiology students. Thus, professional skills can improve before facing a real patient.Keywords: Virtual Training, Traditional Training, Simulator, Computer Tomography -
زمینه و هدفرادیوگرافی پانورامیک یکی از تکنیک های معمول در تصویربرداری از ایمپلنت است. با وجود برخی محدودیت های این تکنیک، رادیوگرافی پانورامیک، همچنان رادیوگرافی انتخابی جهت بررسی اولیه در درمان ایمپلنت می باشد. از معایب این رادیوگرافی می توان به عدم وجود دقت ابعادی آن اشاره کرد. مطالعات زیادی برای تعیین میزان بزرگنمایی تصاویر پانورامیک انجام گرفته است که عمده آنها بر روی فانتوم یا اسکال خشک بوده است. اخیرا در این مطالعات از CT یا CBCT (Cone Beam CT) به عنوان استاندارد طلایی استفاده می شود. هدف از این مطالعه تعیین بزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک در نواحی قدام و خلف با استفاده از مقاطع کراس سکشنال بازسازی شده در CT بود.
روش بررسیتعداد 30 کلیشه پانورامیک تهیه شده با دستگاه های Planmeca EC or CC Proline از پرونده بیماران بخش ایمپلنت انتخاب شد و لندمارک های خاص روی آنها مشخص شد. ابعاد عمودی لندمارک ها روی رادیوگرافی پانورامیک و تصاویر بازسازی شده کراس سکشنال CT توسط کالیپر اندازه گیری و بزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک به صورت نسبت ابعاد تصویر به ابعاد واقعی محاسبه شد. آنالیز آماری داده ها با استفاده از آزمون آماری Generalized Estimation Equation با Exchangeable correlation matrix و مدل Linear انجام شد.
یافته هامیانگین بزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک در نواحی قدامی فک بالا 02/0±22/1، در نواحی خلفی فک بالا 02/0±16/1، در نواحی قدام فک پایین 02/0 ± 20/1 و در نواحی خلفی فک پایین 02/0±13/1 بود. اختلاف بزرگنمایی بین ماگزیلا و مندیبل معنی دار بود (001/0>P). اختلاف بزرگنمایی بین نواحی قدام و خلف در فک بالا و فک پایین معنی دار نبود (11/0=P).نتیجه گیریبزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک (دستگاه Planmeca EC or CC Proline) در نواحی مختلف دو فک بین 13/1 تا 22/1 درصد متفاوت است.
کلید واژگان: رادیوگرافی پانورامیک, توموگرافی کامپیوتری, بزرگنمایی, ایمپلنت دندانیEvaluation of vertical magnification of panoramic radiography by CT scan sections for dental implantBackground And AimsThe Panoramic radiography is one of the routine techniques in implant imaging. Although there are some limitations with this technique, panoramic radiography is radiographic choice for basic evaluation for implant treatment. Many studies have been designed to determine magnification in panoramic images but most of them were performed on dry skulls or radiographic phantoms. In recent studies CT or CBCT are used as gold standard. The aim of this study was to determine vertical magnification of panoramic images using renovated CT sections in anterior and posterior regions of both jaws.Materials And Methods30 panoramic radiographs (Planmeca EC or CC Proline) were selected from patients of implant department and Particular anatomic landmarks were selected in those images. Vertical dimensions of these landmarks were measured in both panoramic and renovated cross sectional CT images by a digital caliper and vertical magnification was calculated as the ratio of image dimensions to the real dimensions.ResultsThe mean vertical magnification of panoramic radiographs in anterior and posterior maxillae were 1.22±0.02 and 1.16±0.02, respectively. The mean vertical magnification of panoramic radiograph in anterior and posterior mandible were 1.20±0.02 and 1.13±0.02, respectively. The differences between magnification in mandible and maxillae were significant (P<0.001). The differences between magnification in anterior and posterior regions of both jaws were not significant (P=0.11).ConclusionVertical magnification of panoramic images (Planmeca EC or CC Proline) in different regions in both jaws were between 1.13 to 1.22.Keywords: Panoramic radiography, Computed tomography, Magnification, Dental implant -
سابقه و هدفامروزه توموگرافی کامپیوتری با پرتو مخروطی شکل (CBCT) به عنوان جایگزینی برای توموگرافی کامپیوتری (CT) در درمانهای دندانپزشکی می باشد. مواد فلزی به کار رفته در دندانپزشکی قادر به ایجاد آرتیفکتهایی حاصل از پدیده سخت شدن پرتو می باشند. در این مطالعه میزان آرتیفکتهای ناشی از سخت شدن پرتو در تصاویر به دست آمده از دو دستگاه NewTom VG وPlanmeca Promax باSomatom Sensation 64-Slice CT مورد مقایسه قرار گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی از[IMP 1003-L-HD] Implant drilling Model استفاده شد. ایمپلنت ها (Dentis) با طول و قطر یکسان در نواحی کانین، پره مولر و مولر قرار داده شدند. تصاویر یکسان از هر دستگاه توسط دو نفر مشاهده گر ارزیابی شد. میزان آرتیفکتها بر اساس مقیاس تهیه شده طبق معیارهای کتب مرجع مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده توسط آزمون رتبه ای کروسکال والیس مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته هارتبه وضوح تصویر در دستگاه NewTom برابر با48/0± 53/4، دستگاه Somatom برابر با 57/0±14/4 و دستگاه Planmeca برابر با 84/0±80/1 بود. تفاوت معنی داری در وضوح تصاویر در سه دستگاه مشاهده شد. (001/0 >P)نتیجه گیریبا توجه به میزان اندک آرتیفکتهای فلزی در دستگاه NewTom VG، همچنین دوز پایین تر وهزینه کمتر آن در مقایسه با CT، استفاده از آن به منظور تصویربرداری از بیمارانی که دارای ترمیم ها وسیع، پروتزهای متعدد و یا درمان های قبلی ایمپلنت می باشند توصیه می گردد.
کلید واژگان: توموگرافی کامپیوتری, پرتو مخروطی شکل, آرتیفکت, ایمپلنت دندانیBackground And AimCone beam computed tomography (CBCT) is an alternative to a CT scan in dental treatments. Metals used in dentistry may cause production of artifacts due to beam hardening phenomenon. The aim of this study was to compare the beam hardening artifacts produced in New Tom VG, PlanmecaPromax 3D, Max and Somatom Sensation 64-Slice CT.Materials And MethodsIn this descriptive study an implant drilling model was used [IMP 1003-L-HD].The implants (Dentis) were placed in the canine, premolar and molar areas. The identical images were evaluated by two radiologists. The number of artifacts in each image was determined using the scale provide due to reference books Kruskal-Wallis test was used to compare mean values of data.ResultsNewTom VG had the maximum resolution (4.53±0.48) and PlanmecaPromax had the lowest resolution. (1.8±0.84). The results showed significant difference between the three Scanners (P<0.001).ConclusionGiven the high quality of the images produced by NewTom VG and the lower exposure dosesand costs in comparison to CT, the use of this scanner in dental procedures is recommended, especially in patients with extensive restorations, multiple prostheses and previous implants.Keywords: Computed tomography, Cone Beam, Artifact, Dental implant -
زمینه و هدفتوموگرافی کامپیوتری با تصاویر دو و سه بعدی در تعیین حجم بافت و بازسازی فک و صورت کاربرد دارد. هدف این مطالعه مقایسه دقت اندازه گیری حجم سینوس ماگزیلا با توموگرافی کامپیوتری اسپیرال به دو روش فوق است.روش بررسیمطالعه حاضر بر روی 4 عدد جمجمه انسانی که از دپارتمان آناتومی انتخاب شده بود انجام گرفت. دیواره سینوس با موم زر درزگیری شده و سپس حجم واقعی سینوسها از طریق تزریق آب بعنوان روش استاندارد طلایی محاسبه گردید. این عمل 3 بار در مورد هر سینوس تکرار و میانگین اعداد محاسبه شده در نظر گرفته شد. سپس جمجمه ها به منظور اندازه گیری حجم سینوسها مورد مطالعه توموگرافی کامپیوتری با تصاویر دو و سه بعدی قرار گرفت. سپس نتایج از طریق روش های آماری مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هادر مقایسه بین حجم واقعی (استاندارد طلایی) و حجم اندازه گیری شده با هر یک از دو روش توموگرافی کامپیوتری دوبعدی و سه بعدی اختلاف معنی داری وجود نداشت. هم چنین حجمهای بدست آمده با دو روش توموگرافی کامپیوتری دو و سه بعدی نیز اختلاف معنی داری نداشتند (12/0=P).نتیجه گیریاندازه گیری حجم سینوس ماگزیلا با استفاده هر یک از روش های از توموگرافی کامپیوتری دو و سه بعدی از دقت بالایی برخوردار است.
کلید واژگان: سینوس ماگزیلا, توموگرافی کامپیوتری, اندازه گیری حجمیBackground And ObjectivesBoth 2-dimentional and 3-dimentional computerized tomographies (CT) are useful for measurement of tissue volume and reconstruction of maxillofacial areas. The aim of this study was to compare these two modalities for volumetric measurement of maxillary sinus.Materials And MethodsThis study was done on four human skulls obtained from the collections of department of anatomy. Sinus walls were sealed by rose wax and then actual volume of the sinuses were measure by water injection, as our gold standard. This measurement was performed three times for each sinus and the mean values of measurements were calculated. The skulls were also assessed radiologically by two dimensional and three dimensional CT. The results were compared by statistical methods.ResultsNo significant difference was found between two-dimensional and three dimensional CT measurement with actual sinus volume (P>0.05). The difference between two aforementioned CT methods was also insignificant (P > 0.05).ConclusionVolumetric measurements of maxillary by sinus two-dimensional and three-dimensional reconstructed image methods are reliable and accurate.Keywords: Maxillary sinus, Computed tomography, Volumetric measurement
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.