به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مدل بزنف" در نشریات گروه "پزشکی"

  • سرور کاظمی، صادق تقی لو*، شیدا سوداگر، مریم بهرامی هیدجی، نوشین شیرزاد
    مقدمه و هدف

    دیابت یک نگرانی مهم برای سلامتی در جهان است که درصورت همبودی با اضطراب، افسردگی، استرس و سبک زندگی ناسالم بر وسعت شدت و عوارض آن افزوده خواهد شد. اصلاح سبک زندگی در مبتلایان به دیابت می تواند درماندگی روان شناختی بیماران و درنتیجه پیش آگهی بیماری را دستخوش تغییرات مطلوب تری نماید. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان بهداشت جهانی بر درماندگی روان شناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.

    روش پژوهش:

     پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع گسترش یافته چندگروهی با طرح های پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. سه ماه بعد از پس آزمون پیگیری برای هر سه گروه اجرا شد. جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به بخش غدد بیمارستان امام خمینی در سال 1400 بود. از یک لیست 100 نفری بیماران مبتلا به دیابت، 60 نفر شناسایی و 45 نفر به صورت تصادفی انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-21) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 و تحلیل آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید.

    یافته ها

    یافته ها حاکی از تاثیر آموزش سبک زندگی مبتنی بر هر دو مدل بر اضطراب، افسردگی و استرس و پایداری این تاثیر در مرحله پیگیری بود. آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف در مقایسه با مدل سازمان بهداشت جهانی میانگین افسردگی را بیشتر کاهش داد اما تفاوت اثر دو گروه بر اضطراب و استرس معنادار نبود.

    نتیجه گیری

    نتایج حاکی از اثربخشی آموزش سبک زندگی مبتنی بر هردو مدل بزنف و مدل سازمان بهداشت جهانی بر درماندگی روان شناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو و برتری آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف در مقایسه با مدل سازمان بهداشت جهانی بود. بنابراین آموزش سبک زندگی به عنوان درمان کمکی در افراد مبتلا به دیابت نوع دو ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: دیابت نوع دو, سبک زندگی, مدل سازمان بهداشت جهانی, مدل بزنف, درماندگی روانشناختی
    Soroor Kazemi, Sadegh Taghiloo*, Sheida Sodagar, Maryam Bahrami Hidji, Nooshin Shirzad
    Introduction

    Diabetes is an important concern for health in the world, which in case of coexisting with anxiety, depression, stress, and an unhealthy lifestyle; it will increase the extent of its severity and complications. Modification of the lifestyle of people with diabetes can improve the psychological distress of the patients, and consequently, the prognosis of the disease. Therefore, the present study aimed to compare the effect of lifestyle education based on the BASNEF model and the World Health Organization model on psychological distress in patients with type II diabetes. 

    Methods

    This extended semi-experimental multi-group study was conducted based on pretest-posttest design with a follow-up, as well as one control and two experimental groups. Three months after the post-test, all three groups were followed up. The statistical population included all patients with type II diabetes referred to the Endocrinology Department of Imam Khomeini Hospital in 2021. From a list of 100 people with diabetes, 60 cases were identified, and then, 45 subjects were randomly selected and allocated into one control and two experimental groups. DASS-21 was used to collect the required data, and the obtained data were analyzed in SPSS software (version 26) through mixed repeated measures ANOVA.

    Results

    The results indicated the effect of both models on anxiety (P=0.001), depression (P=0.001), and stress (P=0.001), as well as the stability of this effect at the follow-up. Lifestyle education based on the BASNEF model reduced the amount of depression more (P=0.025), compared to the model by the WHO; however, the difference between the two groups was not significant regarding anxiety and stress.

    Conclusion

    The results indicated the effectiveness of both educational models and the superiority of the BASENF educational model in psychological distress among patients with type II diabetes. Therefore, lifestyle education as an adjunctive treatment in people with type II diabetes seems necessary.

    Keywords: Type II Diabetes, Lifestyle, World Health Organization Model, BASNEF Model, Psychological Distress
  • سرور کاظمی، شیدا سوداگر*، صادق تقی لو، مریم بهرامی هیدجی، نوشین شیرزاد
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت بر قند خون ناشتا، قندخون دو ساعت بعد از غذا و هموگلوبین A1c در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.

    روش ها: 

    روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع گسترش یافته چندگروهی با طرح های پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره ی پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. سه ماه بعد از پس آزمون پیگیری برای هر سه گروه اجرا شد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به بخش غدد بیمارستان امام خمینی در سال 1400 بود. در این پژوهش از یک لیست 100 نفری افراد مبتلا به دیابت، 60 نفر از بیماران دیابتی که معیارهای ورود را داشته و آماده ی همکاری بودند شناسایی شد. سپس 45 نفر به صورت تصادفی انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه های آزمایش هریک به تفکیک، مداخلات روان شناختی گروهی را دریافت کردند و در انتها هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل آمیخته با اندازه گیری مکرر با رعایت پیش فرض های مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها: 

    نتایج حاکی از تاثیر آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت بر قندخون ناشتا (001/0=P)، قندخون دوساعت بعد از غذا (001/0=P) و هموگلوبلین (006/0=P) A1c و پایداری این تاثیر در مرحله پیگیری بود. همچنین آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف در مقایسه با آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل سازمان جهانی بهداشت روش موثرتری برای کاهش هموگلوبین A1c در مبتلایان به دیابت نوع دو بود اما تفاوت اثر دو گروه بر قندخون ناشتا و قندخون دوساعت بعداز غذا معنادار نبود.

    نتیجه گیری:

     نتایج حاکی از اثربخشی هردو مدل آموزشی و برتری مدل آموزشی بزنف بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت به عنوان درمان های کمکی در مداخلات افراد مبتلا به دیابت نوع دو می تواند مورد استفاده درمانگران قرار گیرد.

    کلید واژگان: دیابت, سبک زندگی, مدل سازمان جهانی بهداشت, مدل بزنف, قندخون ناشتا, قندخون دوساعت بعد از غذا, هموگلوبین A1c
    Soroor Kazemi, Sheida Sodagar*, Sadegh Taghiloo, Maryam Bahrami Hidji, Nooshin Shirzad
    Background

    The present study was conducted with the aim of comparing lifestyle education based on the Bezenf model and the World Health Organization model on FBS, 2HPPBS, HbA1c in patients with type II diabetes.

    Methods

    The research method was a semi-experimental and multi-group expanded type with pre-test-post-test designs and a control group with a follow-up period. The statistical population of this research included all patients with type II diabetes referred to the endocrinology department of Imam-Khomeini Hospital in 1400. In this research, from a list of 100 people with diabetes, 60 diabetic patients who met the entry criteria were identified. Then 45 people were randomly selected and replaced by random replacement in two experimental groups and one control group. Each experimental group received group psychological interventions separately, and at the end, both groups were subjected to a post-test. The obtained data were analyzed using mixed analysis with repeated measurements.

    Results

    The results indicate the effect of lifestyle education based on the Bezenf model and the World Health Organization model on FBS (P=0/001), 2HPPBS (P=0/001) and HbA1c (P=0/006) and the stability of this effect was in the follow-up phase. Also, compared to lifestyle education based on the World Health Organization model, lifestyle education based on the Bezenf model was a more effective method to reduce HbA1c in type 2 diabetes patients but the difference in the effect of the two groups on FBS and 2HPPBS was not significant.

    Conclusion

    The results indicated the effectiveness of both educational models and the superiority of the BAZENF educational model. Therefore, Lifestyle education based on the Bezenf model and the World Health Organization model can be used by therapists as adjunctive treatments in interventions for people with type 2 diabetes.

    Keywords: Diabetes, Lifestyle, World Health Organization Model, BASNEF Model, FBS, 2HPPBS, HbA1c
  • علی باقری، رضا جوروند، ساره خاتون شاکریان رستمی*
    زمینه و هدف

    سالک یک معضل بهداشت عمومی در مناطق گرمسیری کشور است که به دلیل ایجاد ضایعات بر روی بدن بیماران از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این مطالعه، تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل بزنف بر کنترل سالک در دانش آموزان متوسطه شهر دهلران بود.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر به روش مداخله ای با گروه کنترل، بر روی 100 نفر از دانش آموزان متوسطه شهر دهلران، که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی وارد مطالعه شدند، انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه استاندارد قدسی مشتمل بر 36 سوال بر اساس آگاهی و سازه های مدل بزنف (باورهای فردی، باورهای هنجاری، هنجارهای انتزاعی، عوامل قادرکننده، باورهای رفتاری، قصدرفتاری و رفتار) بود. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از نرم افزار Spss 23 و با محاسبه شاخص های توصیفی و تحلیل کوارایانس چند متغیره انجام گردید.

    یافته ها

    یافته های تحلیل واریانس چند متغیره در پس آزمون و پیگیری برای هر چهار آزمون پیلایی، لابمدای ویلکز، اثر هوتلینگ و بزرگترین ریشه روی، معنادار (0/05>p) شد. نتایج یافته های حاصل از تحلیل کو واریانس پس از کنترل اثر پیش آزمون بیانگر تاثیر مداخله در تمامی مولفه ها در پس آزمون(0/05>p) بوده، ولی در بخش پیگیری نتایج در بخش باور های-رفتاری، قصدرفتاری و رفتار معنادار (0/05

    نتیجه گیری

    یافته های مطالعه حاضر نشان داد اجرای مداخلات آموزشی مبتنی بر مدلهای ارتقا سلامت، می تواند تاثیر بسزایی در موفقیت برنامه های پیشگیری و کنترل سالک داشته باشد.

    کلید واژگان: سالک, مدل بزنف, دانش آموزان پایه متوسطه, آموزش
    Ali Bagheri, Reza Jorvand, Sareh Khatoon Shakerian Rostami*
    Background and Objectives

    Cutaneous leishmaniosis is a public health problem in many tropical regions of the country which is of great importance due to the formation of lesions on the body of patients. The aim of this study was to determine the effect of education based on BASNEF model on the control of cutaneous leishmaniosis in high school students in Dehloran in 2021. 

    Materials and Methods

    The present study was performed as an intervention method with a control group on 100 high school students in Dehloran city, who were included in the study by random cluster sampling. Data collection tool was a standard Ghodsi questionnaire consisting of 36 questions based on knowledge and constructs of BASNEF model (individual beliefs, normative beliefs, abstract norms, enabling factors, behavioral beliefs, intentional behavior and behavior). The results were analyzed using Spss 23 software by descriptive statistics and multivariate analysis of covariance. 

    Results

    The findings of multivariate analysis of variance in post-test and follow-up were significant (P value ≤ 0.05) for all four tests: Pillais Trace, Wilks Lambda, Hotelling's, Trace Roy's Largest Root. The results of analysis of variance after controlling the effect of pre-test indicate the effect of intervention on all components in the post-test (P value ≤ 0.05).  But findings of behavioral beliefs, intentional behavior and behavior not significant (P value≥ 0.05) in the follow-up period.

    Conclusion

    The findings of the present study showed that the implementation of educational interventions based on health promotion models can have a significant impact on the success of leishmaniasis prevention and control programs

    Keywords: Cutaneous leishmaniosis, BASNEF Model, High school students, Education
  • مینا حسین زاده، شیرین برزنجه عطری، محمدحسن صاحبی حق، محمد اصغری جعفرآبادی، لیلا عبادی*
    پیش زمینه و هدف

    سرطان کولورکتال سومین سرطان شایع در جهان بوده و با میزان مرگ ومیر قابل توجهی همراه است. میزان بقا در سرطان کولورکتال کاملا به زمان تشخیص آن ارتباط دارد و لذا غربالگری روشی ارزشمند برای تشخیص زودهنگام آن هست. این مطالعه باهدف تعیین عوامل پیشگویی کننده مشارکت در غربالگری سرطان کولورکتال بر اساس مدل بزنف انجام گرفت.

    مواد و روش کار

    این مطالعه از نوع همبستگی پیشگویی کننده هست که بر روی 576 نفر از افراد بالای 50 سال در شهر تبریز در سال 98 انجام گرفت. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای بود. جهت جمع آوری داده ها از چک لیست مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه ای که بر اساس سازه های مدل بزنف توسط محققین گردآوری شده بود، استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نسخه 16 نرم افزار SPSS و روش های آمار توصیفی و تحلیلی انجام شد.

    یافته ها

    فقط 4/20 درصد افراد سابقه انجام تست خون مخفی در مدفوع و 5/9 درصد افراد سابقه کولونوسکوپی را ذکر نمودند. بر اساس مدل رگرسیون خطی، آگاهی و هنجارهای انتزاعی از بین سازه های مدل بزنف و تاهل، سیگار کشیدن و دریافت آموزش با مشارکت ارتباط معنی دار داشته (05/0 <P) و 9/23 درصد از تغییرات واریانس مشارکت در غربالگری را پیشگویی نمودند.

    بحث و نتیجه گیری

    سازه های مدل بزنف پیشگویی کننده خوبی برای مشارکت در غربالگری سرطان کولورکتال می باشند. با توجه به اهمیت تشخیص زودهنگام سرطان کولورکتال و میزان پایین مشارکت در آن لازم است سیاست گذاران سلامت به عوامل پیشگویی کننده/موثر در مشارکت افراد توجه بیشتری نمایند و مداخلاتی نظیر افزایش آگاهی و استفاده از منابع مهم هنجارهای انتزاعی را نیز به کار گیرند.

    کلید واژگان: مدل بزنف, سرطان کولورکتال, غربالگری
    Mina Hosseinzadeh, Shirin Barzanjeh Atri, Mohammadhassan Sahebihagh, Mohammad Asghari Jafarabadi, Leila Ebadi*
    Background & Aims

    Colorectal cancer is the third most common cancer in the world and is associated with a significant mortality rate. The survival rate in colorectal cancer is completely related to the time of its diagnosis and so screening is a valuable method for its early detection. This study was performed to determine the predictive factors for participation in colorectal cancer screening based on the BASNEF model.

    Materials & Methods

    This is a predictive correlational study that was performed on 576 subjects over the age of 50 in Tabriz in 2019. The sampling method was multi-stage clustering method. To collect the data, a demographic questionnaire and a researcher-made questionnaire based on the constructs of BASNEF model were used. Data analysis was performed using SPSS software version 16 and descriptive and analytical statistical methods.

    Results

    Only 20.4% of patients reported a history of performing fecal occult blood test and 9.5% of patients reported a history of colonoscopy. Based on linear regression modeling, among BASNEF model’s constructs, knowledge and subjective norm and also marital status, smoking and education were significantly related to colorectal cancer screening participation (p <0.05); and these variables can predict 23.9% of changes of variance of colorectal cancer screening participation.

    Conclusion

    The constructs of the BASNEF model are good predictors of participation in colorectal cancer screening. Regarding the importance of early diagnosis of colorectal cancer and the low rate of participation in its screening, it is necessary for policymakers to pay more attention to predictive/effective factors in participation of colorectal cancer screening and use interventions such as raising awareness and using important resources of subjective norms.

    Keywords: BASNEF model, colorectal cancer, screening
  • موسی الرضا قدسی، حمید جوینی، محمدحسن رخشانی، زکیه سادات حسینی، طاهره هاشمی فرد، علی مهری*
    مقدمه

    انجام اقدامات پیشگیرانه مانند آموزش و مهارت های پیشگیری کننده مردم برای حفاظت فردی در مناطق اندمیک، می باشد که این مطالعه با هدف تعیین پیشگویی کننده های رفتارهای پیشگیری کننده از لیشمانیوز جلدی در دانش آموزان براساس الگوی اعتقاد بهداشتی و مدل بزنف انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی-تحلیلی تعداد 379 نفر از دانش آموزان شهر نیشابور به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع اوری داده از پرسشنامه ای استفاده شد که براساس الگوهای مورد بررسی طراحی و به صورت خود ایفاء تکمیل گردید.

    یافته ها

    همبستگی معنی داری 05/0p< بین تمام سازه های الگوهای مورد بررسی بجز حساسیت درک شده و آگاهی با قصد رفتاری مشاهده گردید. در مقایسه دو الگوی مورد بررسی سازه های الگوی بزنف در مجموع 32% و سازه های الگوی اعتقاد بهدشتی در مجموع 24% واریانس قصد رفتارهای پیشگیری کننده از لیشمانیوز را پیشگویی می کردند .

    نتیجه گیری

    میزان قصد و رفتارهای پیشگیری کننده از لیشمانیوز درجامعه مورد بررسی در حد متوسط بود که با توجه به آندمیک بودن بیماری در شهر نیشابور باید از طریق مداخلات آموزشی ارتقآء یابد.  برنامه های اموزشی  با هدف افزایش  نگرش، هنجارهای انتزاعی، خودکارآمدی و منافغ درک شده و همچنین کاهش موانع درک شده می تواند در ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از لیشمانیوز موثر باشد.

    کلید واژگان: لیشمانیوز, الگوی اعتقاد بهداشتی, مدل بزنف, دانش آموز
    Musarreza Ghodsi, Hamid Joveini, Mohammad Hassan Rakhshani, Zakieh Sadat Hoseini, Tahere Hashemi Fard, Ali Mehri*
    Introduction

    Preventive measures such as training and preventive people skills are for personal protection in endemic areas that the aim of this study was to determine the predictors of preventive behaviors of cutaneous leishmaniasis in students based on Health Belief Model and BASNEF model.

    Materials and Methods

    In this descriptive-analytical study, 379 students of Neyshabur city were selected and studied by multistage cluster sampling. A questionnaire was designed to collect data and was completed based on the study patterns.

    Results

    Significant correlation (P <.01) was found between all constructs of the models except perceived sensitivity and awareness with behavioral intention. Comparing the two models studied, the BASNEF model constructs predicted 32% of the total and the Behavioral belief model constructs 24% of the variance in intention to prevent leishmaniasis behaviors.

    Conclusion

    The prevalence of Leishmaniasis prevention behaviors in the studied community was moderate, which should be improved through educational interventions given that the disease is endemic in Neyshabur. Training programs aimed at enhancing attitudes, abstract norms, self-efficacy and perceived benefits as well as reducing perceived barriers can be effective in promoting leishmaniasis prevention behaviors.

    Keywords: Leishmaniasis, Health Belief Model, BASNEF Model, Student
  • زهرا جلیلی*، زهرا صبوحی، رضا توکلی
    اهداف

    با توجه به اینکه بسیاری از بیماری ها غیر واگیر مانند دیابت، پوکی استخوان و فشار خون بالا به عادات غذایی ناسالم و الگوهای شکل گرفته در دوران کودکی و نوجوانی مربوط می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مداخله  آموزشی  مبتنی بر مدل بزنف بر مصرف میان وعده دردانش آموزان دختر ابتدایی دوره دوم صورت گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی در سال 1398 روی 200 نفر از دانش آموزان دختر ابتدایی دوره دوم شهرستان ساوه انجام شد. نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند(100نفر در هر گروه). ابزار گرد آوری اطلاعات شامل پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسش نامه محقق ساخته مبتنی بر سازه های مدل بزنف بود. در گروه مداخله 3جلسه آموزشی (50دقیقه ای) برای دانش آموزان، 1جلسه آموزشی(30 دقیقه ای) برای اولیا و 1جلسه آموزشی (30 دقیقه ای) برای مدیران, معلمان ومسیول بوفه مدرسه برگزارشد.پرسش نامه ها قبل و دو ماه بعد از مدخله اموزشی جمع اوری شده و توسط نرم افزار SPSS 24 و با استفاده از آزمون tزوجی، t مستقل و ازمون مجذور کای مورد تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها:

     بین دو گروه قبل از مداخله از نظر میانگین نمرات نگرش، عوامل قادرکننده ، هنجارهای ذهنی و قصد رفتاری و رفتار مصرف میان وعده سالم و ناسالم تفاوت آماری معناداری وجود نداشت (p>0/05)، در حالی که بعد از مداخله در تمام سازه های نگرش، عوامل قادر کننده، هنجارذهنی، قصد رفتاری و مصرف میان وعده سالم و ناسالم گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار داشت (5 p< 0/0).

    نتیجه گیری: 

    مداخله آموزشی مبتنی بر مدل بزنف بر افزایش مصرف میان وعده سالم وکاهش مصرف میان وعده ناسالم در دانش آموزان دختر ابتدایی دوره دوم اثربخش بوده است.

    کلید واژگان: مداخله آموزشی, مدل بزنف, میان وعده, دانش آموزان ابتدایی
    Zahra Jalili*, Zahra Saboohi, Reza Tavakoli
    Aims

    Many non-communicable diseases such as diabetes, osteoporosis, and high blood pressure are related to unhealthy eating habits and patterns formed in childhood and the teenage period. This study investigated the effect of a training program based on the BASNEF model on snack consumption in elementary school girls in the second period.

    Materials & Methods

    This quasi-experimental study was conducted on 200 elementary school girls in Saveh, Iran, in 2019. Samples were selected by random sampling method and randomly assigned into two experimental and control groups (100 people in each group). The data collection tool was a researcher-made questionnaire, including demographic characteristics, BASNEF model constructs that were completed before, and 3 months after the experimental and control groupschr('39') educational intervention. The training program was performed in 3 sessions of education for students, one session for parents, and one session for principals, deputies, teachers, and school buffet officials. Data were analyzed by SPSS 24 software using Chi-square, paired, and independent t-tests.

    Findings

    Results showed that before the intervention, there was no significant difference between the experimental and control groups in terms of attitude, enabling factors, subjective norms, intention, and snack consumption behaviors (p>0.05). After the intervention, the mean score of attitude, subjective norms, enabling factors, intention, and healthy and unhealthy snack consumption behaviors in the experimental group were significantly higher than the control group (p<0.001).

    Conclusion

    Educational intervention based on the BASNEF model has effectively increased the consumption of healthy snacks and reduced the consumption of unhealthy snacks in elementary school girls.

    Keywords: Educational Intervention, BASNEF Model, Snack, Elementary Students
  • هادی میرزایی، ایرج شهرامیان، خدیجه رضایی کیخایی، علی خسروی، علی منصوری*
    مقدمه و هدف

    دیابت نوعی اختلال مزمن در متابولیسم بدن و مشخصه آن افزایش قند خون است. یکی از چالش هایی که بیماران دیابتی امروزه با آن مواجه هستند ابتلا به کرونا ویروس است که اضطراب مرگ را در این بیماران به طور چشمگیری افزایش داده است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش بر اساس مدل بزنف بر کاهش اضطراب مرگ بیماران دیابتی مبتلا به کرونا ویروس انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر یک پژوهش تجربی با گروه کنترل بود. نمونه های پژوهش شامل 70 نفر بیمار دیابتی مبتلا به کرونا ویروس بودند. ابزار جمع آوری اطلاعات  در این مطالعه شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه اضطراب مرگ بود. قبل از انجام مداخله پرسشنامه های مذکور توسط نمونه های مورد پژوهش،تکمیل گردید. سپس نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. سپس برای گروه مداخله 8 جلسه آموزشی هر هفته یک جلسه برگزار شد. در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS انجام شد.

    یافته ها

    میانگین نمره اضطراب مرگ در گروه کنترل، قبل از مداخله، 48/0± 18/9 و پس از مداخله21/0±41/10  محاسبه شد. مقایسه این دو نمره اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد (11/0 P=). همچنین میانگین نمره اضطراب مرگ در گروه مداخله، قبل از مداخله، 74/0±21/10 و بعد از مداخله 39/0±81/5 بود. مقایسه این دو  نمره در قبل و پس از مداخله اختلاف آماری معنی داری را در این گروه نشان داد (0001/0<P).

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت الگوی آموزشی بزنف می تواند در کاهش اضطراب مرگ موثر باشد. از این رو توصیه می شود برنامه های آموزشی منظم با این روش برای بیماران دیابتی و سایر بیماران مبتلا به بیماری های مزمن تدوین و در نظام سلامت اجرا گردد.

    کلید واژگان: مدل بزنف, اضطراب مرگ, دیابت, کرونا ویروس
    Hadi Mirzaei, Iraj Shahramian, Khadijeh Rezaei Keikhaei, Ali Khosravi, Ali Mansouri*
    Introduction

    Diabetes is a chronic disorder of the bodychr('39')s metabolism and is characterized by high blood sugar. One of the most common causes of coronavirus in Iran today is a dramatic increase in death anxiety in these patients. Training based on the BASNEF model on reducing death anxiety in Iran with the coronavirus was conducted.

    Materials and Methods

    The present study was an experimental study with a control group. The research samples included 70. Data collection tools in this study included demographic information questionnaire and death anxiety questionnaire. Before the intervention, the mentioned questionnaires were completed by the samples. Then the samples were randomly divided into intervention and control groups. Then, one session was held every week for the intervention group of 8 training sessions. There was no intervention in the control group. Data analysis was performed by SPSS software.

    Results

    The mean score of death anxiety in the control group was 48.0 9 18.9 before the intervention and 21.0 41 41.10 after the intervention. Comparison of these two scores did not show a statistically significant difference (P = 0.11). Also, the mean score of death anxiety in the intervention group, before the intervention, was 74.0 21 21.10 and after the intervention was 39.0 81 81.5. Comparison of these two scores before and after the intervention showed a statistically significant difference in this group (P <0.0001).

    Conclusion

    According to the findings of the present study, it can be concluded that BASNEF educational model can be effective in reducing death anxiety. Therefore, it is recommended that regular educational programs with this method be developed for diabetic patients and other patients with chronic diseases and integrated into the health system.

    Keywords: BASNEF model, death anxiety, diabetes, new coronavirus
  • حلیمه غفرانی، مهری یاوری*، مریم مرادی، علی عمادزاده
    مقدمه

    مهارت روابط بین فردی یکی از مهارت های اساسی زندگی انسان ها می باشد و روابط زوجین از مهمترین روابط بین فردی است. نداشتن و به کار نبردن مهارت های ارتباطی عامل مهم مشکلات زناشویی و تهدید جدی برای بقاء خانواده به شمار می آید.

    هدف

    مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر مدل بزنف بر مهارت روابط بین فردی بانوان دانشجو با همسرانشان انجام شده است.

    مواد و روش ها: 

    پژوهش حاضر مطالعه نیمه تجربی بر روی 60 نفر از دانشجویان متاهل زن دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 97-96 می باشد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله در آموزش روابط بین فردی بر اساس سازه های مدل بزنف طی 2 کارگاه 4 ساعته شرکت کردند و در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه های دموگرافیک، مهارت ارتباطی کویین دام و پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر سازه های مدل بزنف بود. اطلاعات در دو مرحله قبل و 4 هفته پس از اجرای آموزش جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 و آزمون های آماری تی مستقل و تی زوجی، آنالیز و تحلیل شد سطح معناداری کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد.

    یافته ها: 

    آزمون های آماری نشان داد سن بانوان دانشجوی مورد مطالعه در گروه مداخله 5/2 ±28/2 و در گروه کنترل 4/3 ± 29/3 سال بود که همگن بودند. تفاوت میانگین نمره کل مهارت های ارتباطی بعد نسبت به قبل از مداخله در گروه مداخله 12/8±0/13 افزایش و در گروه کنترل 4/1 ±1/7 افزایش داشت و آزمون تی مستقل این تفاوت را معنی دار نشان داد (0/001<p).

    بحث و نتیجه گیری: 

    آموزش مبتنی بر مدل بزنف منجر به ارتقاء مهارت روابط بین فردی بانوان دانشجو با همسرانشان می شود، لذا، کاربرد گسترده آن در بانوان متاهل با هدف ارتقاء مهارت های روابط بین فردی با همسرانشان در راستای ارتقاء سلامت خانواده توصیه می گردد.

    کلید واژگان: آموزش, متاهلین, مدل بزنف, مهارت های اجتماعی
    Halimeh Ghofrani, Mehri Yavari*, Maryam Moradi, Ali Emadzadeh
    Introduction

    Interpersonal communication skills are one of the essential skills of human life and couple relationships are one of main interpersonal relationships. Lack of communication skills is a crucial factor ruining the marital relationship and a serious threat to family survival.

    Objective

    The present study aimed to determine the effect of the BASNEF model training program on the interpersonal skills of female students with their spouses.

    Materials and Methods

    This quasi-experimental study was done on 60 married female students of Mashhad University of Medical Sciences in 2017and 2018. They were divided into intervention and control groups. The intervention group has participated in a 2-4-hour interpersonal relationship workshop based on BASNEF model structures, and the control group received no intervention. To collect data, demographic questionnaires, Queendom communication skills questionnaires, and a researcher-made questionnaire based on the BASNEF model were used. Data were collected in two stages before and 4 weeks after training and analyzed by SPSS 18, independent t-test, paired t-test, and ANOVA,. aP <0.05 were considered significant.

    Results

    The results of the present study showed that the mean age of the female students were 5.2 ± 28.2 in the intervention group and 4.3 ± 29.3 in the control group. The mean score of total communication skills in the intervention group and control group has increased to 12.8 ± 13.0 and 1.4 ± 7.1, respectively. Independent t-test showed this difference significant (P<0.001).

    Discussion and Conclusion

    The present study showed that BASNEF model-based education leads to the enhancement of interpersonal skills of female students with their spouses. Aiming at enhancing females’ interpersonal relationship skills with their husbands, it is recommended to use it widely to promote family health.

    Keywords: Education, Instructional Models, Social Skills, Spouse
  • خدیجه ماجانی، معصومه خسروی، جمیله کیانفر، ابوالحسن نقیبی*
    سابقه و هدف

    تغذیه با شیر مادر در دو سال اول زندگی بیش ترین اثربخشی را در ارتقای سلامتی و پیشگیری از بیماری ها دارد. هدف از این مطالعه تعیین وضعیت تغذیه با شیر مادر تا 2 سالگی در شهر ساری با استفاده از سازه های مدل بزنف می باشد.

    مواد و روش ها:

     در این مطالعه توصیفی تحلیلی مقطعی، تعداد 328 مادر دارای کودک کم تر از 2 سال شهر ساری به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رفتار شیردهی براساس ساختارهای مدل بزنف جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون مجذور کای و آنالیز واریانس انجام شد.

    یافته ها:

     فراوانی تغذیه انحصاری با شیر مادر 4/74 درصد بود. از نظر آگاهی 41 درصد مادران در دسته خوب قرار گرفتند و 75 درصد از مادران نگرش خوب داشتند. بین سطح آگاهی (005/0 P=)، نگرش (02/0 P=) و عوامل قادرساز (02/0 P=) با رفتار شیردهی مادران ارتباط آماری معنی داری وجود داشت. بین تحصیلات (002/0 P=) و شغل مادر (0001/0 P=) با میانگین نمره آگاهی و نگرش ارتباط معنی داری یافت شد.

    استنتاج

    نتایج نشان داد که آگاهی و نگرش مادر بر رفتار شیردهی او اثر معناداری دارد. بنابراین احتمالا می توان با افزایش آگاهی و نگرش مادران نسبت به فواید تغذیه با شیر مادر، رفتار شیردهی آن ها را ارتقا داد.

    کلید واژگان: تغذیه با شیر مادر, مدل بزنف
    Khadije Maajani, Masoumeh Khosravi, Jamileh Kianfar, Seyed Abolhassan Naghibi*
    Background and purpose

    Breastfeeding in the first two years of life has great benefits in health promotion and preventing diseases. The aim of this study was to determine breastfeeding practices during the first two years of life based on BASNEF model in Sari, Iran, 2017.

    Materials and methods

    In this cross-sectional study, 328 mothers with children younger
    than two years of age were selected by simple random sampling. Data were collected using a researcher-made questionnaire according to BASNEF model. Chi-square test and ANOVA were performed to analyze the data.

    Results

    Prevalence of exclusive breastfeeding was 74.4%. Knowledge and attitude towards exclusive breastfeeding were found be good in 41% and 75% of mothers, respectively. Significant relationships were seen between breastfeeding practices and knowledge (P=0.005), attitude (P=0.02), and enabling factors (P=0.02). In addition, significant relationships were seen between the mean scores for knowledge and attitude and mother’s education level (P= 0.002) and employment status (P= 0.0001).

    Conclusion

    According to this study, mothers’ knowledge and attitude significantly affect their breastfeeding behavior. Therefore, breastfeeding practices could be promoted by increasing the attitude and knowledge of mothers towards the benefits of breastfeeding.

    Keywords: breastfeeding, BAZNEF model
  • بهاره شبگرد، محمدابراهیم مداحی*، افسانه خواجه وند
    مقدمه

    بی شک سرطان از نگران کننده ترین این بیماریهاست و کشف راه های پیشگیری از آن هدف اصلی پژوهشگران است. این مطالعه با هدف بالا بردن آگاهی افراد در جهت اتخاذ سبک زندگی و عملکردهای سالم برای پیشگیری از سرطان صورت گرفته است. 

    روش پژوهش:

     پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه تجربی- مداخله ای شاهددار بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سرطان در شهر رشت بود. حجم نمونه گروه های مورد و شاهد بر اساس تعداد هر کدام 40 نفر در نظر گرفته شد، یعنی 80 زن به طور داوطلبانه انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه 40 نفره قرار گرفتند. جهت گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک زندگی استفاده شد. ابتدا پرسشنامه سبک زندگی توسط گروه ها تکمیل شد، سپس برای گروه آزمایش 8 جلسه آموزش پیشگیری از سرطان بر اساس مدل بزنف ارایه گردید، پس از پایان دوره آموزش، مجددا پرسشنامه ها توسط دو گروه تکمیل شد. اطلاعات جمع اوری شده با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    با توجه به نتایج اثر مداخله آموزشی بر اساس مدل بزنف بر سبک زندگی معنادار بود (01/0>P). معنی دار شدن تاثیر مداخله آموزشی بر اساس مدل بزنف بر سبک زندگی، نشانگر آن است که میانگین متغیرهای وابسته در این گروه ها متفاوت است.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد برنامه آموزش مبتنی بر مدل بزنف در بالا بردن سطح آگاهی، بهبود سبک زندگی و در نتیجه ارتقاء رفتارهای پیشگیرانه از سرطان در زنان موثر بوده است.

    کلید واژگان: مدل بزنف, سبک زندگی, سرطان
    Bahareh Shabgard, MohammadEbrahim Madahi *, Afsaneh Khajehvand
    Introduction

    Cancer is undoubtedly one of the most worrisome of these diseases and discovering ways to prevent it is the main goal of researchers. The purpose of this study was to raise the awareness of people to adopt lifestyle and healthy practices for cancer prevention.

    Materials and Methods

    This study was a quasi-experimental, interventional control study. The study population was women with cancer in Rasht. The sample size of the case and control groups was 40 individuals, 80 women were voluntarily selected and randomly divided into two groups of 40 each. Lifestyle questionnaire was used for data collection. At first the lifestyle questionnaire was completed by the groups, then the experimental group received 8 sessions of cancer prevention education based on BASNEF model. After the training, the questionnaires were again completed by the two groups. The collected data were analyzed using SPSS software and covariance test.

    Results

    According to the results, the effect of educational intervention based on BASNEF model on life style was significant (P <0.01). The significant effect of educational intervention based on BASNEF model on lifestyle indicates that the mean of dependent variables in these groups is different.

    Conclusion

    The results of this study showed that BASNEF model-based education program was effective in raising awareness, improving lifestyle and thus promoting cancer preventive behaviors in women.

    Keywords: BASNEF Model, lifestyle, Cancer
  • رقیه بایرامی*، علیرضا دیدارلو، افسانه اسدی نژاد
    زمینه و هدف

    فعالیت فیزیکی از جمله رفتارهای بهداشتی می باشد که به سلامت ذهنی و عمومی فرد کمک کرده و با ارتقای سلامت زنان در دوره پیش بارداری باعث کاهش عوارض بارداری و زمان تولد می شود. هدف این مطالعه پیش بینی فعالیت فیزیکی در دوره پیش بارداری براساس سازه های مدل بزنف در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی ارومیه بوده است.

    روش بررسی

    در این مطالعه مقطعی تعداد 230 نفر از زنان دوره پیش از بارداری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر ارومیه در سال 1397 با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های محقق ساخته اطلاعات فردی اجتماعی، سازه های مدل بزنف و فرم کوتاه پرسشنامه فعالیت فیزیکی بود. داده ها در نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون های رگرسیون خطی، لجستیک و تی تست مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج مطالعه نشان داد 3/61% زنان فعالیت فیزیکی سبک داشتند. آگاهی(β=0.2, P<0.003)، عوامل قادر ساز (β=0.18, P<0.004) و نگرش (β=0.15, P<0.017) به طور معناداری قصد انجام فعالیت فیزیکی را تبیین کرده بودند. همچنین از بین مولفه های متغیر پیش بینی، آگاهی به طور معناداری (0/001>p) انجام فعالیت فیزیکی را تبیین کرده بود.

    نتیجه گیری

    میزان پایین فعالیت فیزیکی زنان در دوره پیش بارداری ضرورت طراحی و اجرای مداخلات براساس مدل بزنف در جهت تاثیرگذاری بر آگاهی، نگرش و عوامل قادر ساز را مطرح می کند.

    کلید واژگان: فعالیت فیزیکی, مدل بزنف, سلامت پیش بارداری, زنان
    Roghieh Bayrami*, Alireza Didarloo, Afsaneh Asadinejad
    Background & Aim

    Physical activity is a health behavior that helps one's mental and general health, improves the health of women during preconception period and reduces pregnancy and birth complications. The aim of this study was to predict physical activity based on the BASNEF model constructs during preconception period among women referred to Uremia health centers.

    Methods & Materials

     This cross-sectional study was conducted on 230 women during preconception period, who were selected using the multistage sampling method in 2018. The data collection tool was a researcher-made questionnaire containing sociodemographic information, the BASNEF model constructs, and a short form of the international physical activity questionnaire. Data were analyzed using logistic and linear regression and t-test through the SPSS software version 16.

    Results

    The results showed that 61.3% of women had low levels of physical activity. Knowledge (β=0.2, P<0.003), attitude (β=0.15, P<0.017), and enabling factors (β=0.18, P<0.004) significantly explained their intention to do physical activity. Also, among the predictive variables, knowledge (P<0.001) significantly explained physical activity.

    Conclusion

    Low rate of women's physical activity during preconception period calls for designing an intervention based on BASNEF model in order to influence knowledge, attitude and enabling factors.

    Keywords: physical activity, BASNEF model, preconception health, women
  • محمدحسین کاوه*، علیرضا جعفری، ساره کشاورزی، ویکتوریا مومن آبادی، مصطفی طاهری، فرزانه ده بزرگی، طلعت معتضدیان
    زمینه و هدف

    شیوع مصرف دخانیات در میان دانشجویان، از سال نخست دانشجویی تا سال آخر روندی صعودی دارد. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی تبیین کنندگی مدل بزنف بر میزان مصرف قلیان در دانشجویان با استفاده از مدل بزنف است.  

    مواد و روش ها

    در مطالعه مقطعی حاضر 462 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل بزنف جمع آوری شدند. داده ها در نرم افزار spss19 با استفاده از آمار توصیفی ،آزمون همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیونی تحلیل شدند.

    یافته ها

    شیوع مصرف سیگار و قلیان به ترتیب 11/7% و 16/6% بود. بین جنس و مصرف سیگار و قلیان رابطه معناداری وجود داشت(0/01>P). میانگین نمرات نگرش، هنجار انتزاعی و عوامل قادر کننده در افراد مورد مطالعه به ترتیب  14/95±72/96، 5/31±21/51، 4/04±19/1 به دست آمد. در ارتباط با قصد رفتاری، 35/28% از مصرف کننده ها اظهار داشتند که هرگز قصد ترک مصرف قلیان را ندارند و فقط 4/32درصد افراد اظهار داشتند که به احتمال خیلی زیاد فصد ترک رفتار را در یک ماه آینده دارند.

    نتیجه گیری

    با توجه به شیوع قابل توجه مصرف قلیان و سیگار در دانشجویان همچنین وضعیت نسبتا نامطلوب نگرش، هنجارهای ذهنی و عوامل قادر کننده برای ترک دخانیات ، مداخلات آموزشی بر اساس مدل های بین فردی برای پیشگیری و یا ترک رفتارهای پر خطر پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: قلیان, سیگار, دانشجویان, مدل بزنف
    Mohammad Hossein Kaveh*, Alireza Jafari, Sareh Keshavarzi, Victoria Momenabadi, Mostafa Taheri, Farzaneh Dehbozorgi, TalAt Motazedian
    Background and Objective

    The current evidences have indicated that the prevalence of smoking cigarette and waterpipe has an ascending trend among the university students since their first year of study. The present study aimed to evaluation of explanation of the BASNEF model on smoking waterpipe among the university students.

    Materials and Methods

    This cross-sectional study was conducted on 462 students selected by proportional stratified random sampling. The study data were collected using demographic questionnaire and researcher-made questionnaire based on the “BASNEF” model. The collected data were then entered into the SPSS statistical software (v. 19) and analyzed using descriptive statistics, Pearsons correlation coefficient and Regression analysis.

    Results

    The prevalence rates of smoking cigarette and waterpipe were 11.7% and 16.6%, respectively. The results showed no significant difference in using cigarette or waterpipe by gender(p<0.01). The participants’ mean scores of attitudes, subjective norms, and enabling factors were 72.96±14.95, 21.51±5.31, and 19.1±4.04, respectively, regarding behavioral intent, 35.28% of consumers said they would never stop smoking waterpipe, and only 4.32% said they were more likely to quit smoking waterpipe within the next month.

    conclusion

    Considering the prevalence of smoking waterpipe and cigarette among the students and the relatively inappropriate attitudes, subjective norms, and enabling factors to quit smoking, educational interventions based on interpersonal models to prevent or quit high-risk behaviors are suggested.

    Keywords: Water pipe, Cigarette, University students, BASNEF Model
  • علی خانی جیحونی*، مریم براتی، امین کوهپایه، منصور کشفی، زهرا خیالی
    اهداف

    انجام خوددرمانی در بین بیماران دیابتی منجر به نوسان شدید قند خون آنان شده و همین امر سبب ابتلای زودتر بیماران به عوارض دیابت می شود. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر مدل بزنف بر رفتارهای خوددرمانی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.

    مواد و روش ها

     این مطالعه نیمه تجربی در سال 1397 روی 200 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تحت پوشش مرکز دیابت شهر فسا انجام شد. نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند (100 نفر در هر گروه). ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته شامل اطلاعات دموگرافیک، سازه های مدل بزنف (آگاهی، نگرش، عوال قادرکننده، هنجارهای انتزاعی و قصد رفتاری) و سئوالات رفتار خوددرمانی در خصوص دیابت بود که قبل و سه ماه پس از مداخله تکمیل شد. مداخله آموزشی برای گروه آزمون در قالب 7 جلسه آموزشی 55-50 دقیقه ای برگزار شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و توسط آزمون های مجذور کای، T مستقل و T زوجی صورت گرفت.

    یافته ها

     میانگین نمرات آگاهی، نگرش، عوامل قادرکننده، هنجارهای انتزاعی و قصد رفتاری به طور معنی داری در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل پس از مداخله آموزشی افزایش یافت. همچنین میانگین نمره رفتار خوددرمانی در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری پیدا کرد (05.0>P).

    نتیجه گیری

     مداخله آموزشی مبتنی بر مدل بزنف بر کاهش رفتارهای خوددرمانی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو اثربخش است.

    کلید واژگان: دیابت نوع دو, خوددرمانی, مدل بزنف, قصد, هنجار انتزاعی, عوامل قادرکننده
    Ali Khan, Jeyhoni*, Maryam Bararti, Amin Kouhpayeh, Mansour Kashfi, Zahra Khiyali
    Aim(s)

    Self-medication in diabetic patients will lead to severe fluctuations in their blood glucose levels, which can lead to early complications of diabetes in patients. The aim of this study was to investigate the effect of educational intervention based on the BASNEF model on self-medication behaviors in patients with diabetes type 2.

    Materials & Methods

    This semi-experimental study was carried out on 200 patients with diabetes type 2 covered the diabetes center of Fasa city in 2018. The subjects were selected by random sampling method and randomly divided into experimental and control groups (100 people in each group). Data gathering tool was a questionnaire including demographic information, BASNEF model (knowledge, attitude, empowering factors, subjective norms, and behavioral intention) and self-medication behaviors about diabetes that was completed before and three months after intervention. Educational intervention was conducted for the experimental group in 7 training sessions of 50-55 minutes. Data were analyzed by SPSS 22 software, using Chi-square, independent t-test and paired t-test.

    Findings

    After intervention, the mean scores of knowledge, attitude, empowering factors, subjective norms, and behavioral intention was significantly increased in experimental group compared to control group. Also the mean score of self-medication behaviors significantly decreased.

    Conclusion

    The educational intervention based on the BASNEF model is effective on reducing the self-medication behaviors in patients with diabetes type 2.

    Keywords: Diabetes Type 2, Self-Medication, BASNEF Model, Intention, Subjective Norm, Empowering Factors
  • محمدرضا منظم، جلال عبدی، رضوان عابدین لو، وحیده ابوالحسن نژاد *
    زمینه و هدف

    باتوجه به فراوانی کارگاه های کوچک در کشور و نیروی عظیم کار شاغل در این کارگاه ها و وجود صدا به‫عنوان یکی از مهمترین عوامل زیان آور این محیط ها و اهمیت سلامت کارگران، این مطالعه با هدف تعیین اثر مداخله آموزشی استفاده از وسایل حفاظت شنوایی مبتنی بر مدل بزنف در شاغلین کارگاه های کوچک شهر همدان انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه مورد شاهدی در دو گروه 45 نفره انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه مدل بزنف بصورت قبل و سه ماه بعد از مداخله آموزشی جمع آوری گردید. مداخله آموزشی به صورت 3 جلسه آموزشی (تئوری- عملی) برای گروه آزمون انجام شد و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-17 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

     نتایج نشان دادند که میانگین نمره حیطه های مدل بزنف بعد از مداخله آموزشی نسبت به قبل از آن افزایش معنی داری داشته است. بر اساس یافته ها، در میان حیطه ها نیز بیشترین نمره مربوط به قصد رفتاری و کمترین نمره با عملکرد مرتبط بود.

    نتیجه گیری

    مداخله آموزشی بزنف نقش بسزایی در افزایش آگاهی و نگرش افراد و نیز رفتار و عملکرد آنان در ارتباط با استفاده از گوشی های حفاظتی داشت که این امر می تواند افزایش مدت زمان استفاده از گوشی و کاهش تغییر آستانه شنوایی افراد تحت مواجهه با صدای بیش از حد مجاز را به همراه داشته باشد.

    کلید واژگان: مداخله آموزشی, مدل بزنف, وسایل حفاظت شنوایی, کارگاه های کوچک
    M.R Monazzam, R Abedinlu, J Abdi, V* Abolhasannejad*
    Background& objectives

    Due to the high number of small workshops in the country, the numerous workforce of them from one hand, the existing noise as one of the harmful factors in the working environment and the importance of workers’ health from the other hand, this study was conducted with the aim of identifying the effect of training intervention of hearing protection devices use based on BASNEF model on the workers of Hamadan small workshops.

    Method

    This study was performed in two groups of 45 workers. Data were collected through BASNEF questionnaire before and after 3 months of training intervention. Experimental group received three sessions of training intervention (theoretical and practical), while the control group received no trainings. The data were analyzed by SPSS software version 17.

    Results

    The results showed that the mean score of all BASNEF model’s areas were increased significantly after training intervention relative to the former. In addition, the findings indicated that among all areas of BASNEF model, the highest score was related to behavioral intention, whereas the lowest was related to the performance.

    Conclusion

    The BASNEF training intervention had an important role in increasing the awareness and attitude of people and also their behavior and performance in relation to the usage of hearing protection devices. This lead to the increased duration of earmuff’s usage and decreased hearing threshold variation of workers who were exposed to excessive noise.

    Keywords: Training Intervention, BASNEF Model, Hearing Protection Devices, Small Workshops
  • سمیرا نظری، زهرا جلیلی*، رضا توکلی
    زمینه و هدف
    پرستاران از جمله افراد کلیدی هستند که بیشترین ارتباط را با بیماران دارند. برخورداری پرستاران از مهارت های ارتباطی موثر، موجب رضایت مندی بیماران از ارائه خدمات پرستاری، کاهش استرس و تسریع بهبودی آنها می شود. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل بزنف، بر مهارت های ارتباطی پرستاران با بیماران بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه نیمه تجربی با گروه کنترل است که در سال 1395 روی 96 پرستار شاغل به کار، در دو بیمارستان تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران که به روش تصادفی از 17 بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شده بودند، صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه مشخصات دموگرافیک و پرسش نامه محقق ساخته مبتنی بر سازه های مدل بزنف بود. مداخله آموزشی براساس نتایج حاصل از پیش آزمون در گروه مداخله در 3 جلسه 45دقیقه ای انجام شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS ویرایش 18، با آزمون های آماری، دقیق فیشر، تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و تی زوجی تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین نمره آگاهی و همچنین سازه های مدل بزنف در مقایسه با گروه کنترل، پس از مداخله آموزشی اختلاف معنی داری داشت(P<0/05) که نشان دهنده تاثیر آموزش براساس مدل بزنف بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه حاضر، آموزش مبتنی بر مدل بزنف منجر به ارتقای مهارت های ارتباط با بیمار در پرستاران می شود؛ لذا پژوهشگران، آموزش براساس این مدل را به برنامه ریزان آموزشی پیشنهاد می کنند.
    کلید واژگان: آموزش, مدل بزنف, مهارت های ارتباطی پرستاران, بیمار
    Samira Nazari, Zahra Jalili *, Reza Tavakoli
    Background and Objective
    Nurses are among the key people who have the most relationship with patients. Effective communication skills in nurses lead to satisfaction of patients with nursing services, stress reduction in patients and speeding up their recovery. Therefore, the current study aims to determine the effect of educational intervention based on BASNEF model on communication skills of nurses with patients in hospitals affiliated to Tehran University of Medical Sciences.
    Methods
    This is a quasi-experimental study with a control group conducted on 96 nurses working in two hospitals affiliated to Tehran University of Medical Sciences in 2016. The participants were randomly selected from 17 hospitals of Tehran University of Medical Sciences. The data-gathering tools were a demographic questionnaire and a researcher-made questionnaire based on the structures of the BASNEF model. Educational intervention was performed based on the results of the pre-test in the intervention group in 3 sessions of 45 minutes. The collected data were analyzed using SPSS 18, statistical tests, Fisher exact test, independent t-test, ANOVA, and paired t-test.
    Results
    The results of this study showed that the mean score of knowledge, as well as the structures of the BASNEF model were significantly different from that of the control group’s after educational intervention (P<0.05), which confirms the effect of education on the basis of the BASNEF model.
    Conclusion
    According to the results of this research, education based on the BASNEF model leads to the development of communication skills with the patient in nurses. Therefore, the researchers recommend education based on this educational model.
    Keywords: Education, BASNEF model, Communication skills of nurses, Patients
  • بهاره شبگرد، محمد ابراهیم مداحی*، افسانه خواجه وند
    زمینه و هدف

    سرطان از مشکلات جسمانی بسیار مهم در جمعیت زنان است که با عواملی همچون سبک زندگی و سطح آگاهی و رفتارهای پیشگیرانه ارتباط دارد. مدل های مداخله مختلفی جهت تعدیل این عامل ها ارزیابی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مداخله آموزشی بر اساس مدل بزنف بر سبک زندگی و آگاهی و رفتارهای پیشگیرانه از سرطان در زنان شهر رشت صورت گرفت.

    روش بررسی

    این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود که بر زنان شهر رشت در سال 1396 انجام پذیرفت. 80 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب شده و 40 نفر در گروه آزمایش و 40 نفر در گروه کنترل به شیوه تصادفی قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات، سه پرسشنامه آگاهی و سبک زندگی و رفتارهای پیشگیری کننده به کار رفت. پرسشنامه ابتدا توسط گروه ها تکمیل و سپس برای گروه آزمایش هشت جلسه آموزش پیشگیری از سرطان بر اساس مدل بزنف اجرا شد. پس از دوره آموزش به طور مجدد دو گروه پرسشنامه ها را تکمیل کردند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمون آنالیز کوواریانس تجزیه وتحلیل گردید.

    یافته ها

    نتایج آزمون آنالیز کوواریانس نشان داد که مداخله آموزشی مدل بزنف بر سبک زندگی و آگاهی و رفتارهای پیشگیرانه از سرطان در زنان تاثیر معناداری دارد (0٫001>p).

    نتیجه گیری

    باتوجه به یافته های پژوهش، برنامه آموزش مبتنی بر مدل بزنف در افزایش سطح آگاهی و بهبود سبک زندگی و درنتیجه ارتقای رفتارهای پیشگیرانه از سرطان در زنان موثر بوده است.

    کلید واژگان: مدل بزنف, آگاهی, سبک زندگی, رفتارهای پیشگیرانه, سرطان
    Bahareh Shabgard, Mohammad Ebrahim Madahi*, Afsaneh Khajehvand
    Background & Objective

    One of the most common diseases is cancer. Cancer refers to a set of diseases that occurs through unprotected cell proliferation. The exact cause of this phenomenon is unclear, but genetic factors or cases that can interfere with the cell's activity are likely to occur in the cell nucleus. Researchers have emphasized the importance of preventive education. Many health problems, such as obesity, cardiovascular disease, types of cancers and addiction present in most developing countries, are somehow associated with changes in the lifestyle of those societies. In fact, it is better the treatment of early prevention and early detection, the easier and less costly treatment. In fact, the best way to reduce the therapeutic profile of patients with severe illness is to transfer costs from the treatment to the prevention phase. Health education is the most effective method to deal with this problem. One of the most important health education models is the Basnefe model, which relates to awareness and thinking. Studies have shown that health education can enhance awareness and lifestyle to prevent cancer. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of educational intervention based on the Basnefe model on lifestyle, awareness and preventive behaviors of cancer in women in Rasht.

    Methods

    The present study was a semi–experimental research with pretest–posttest design and control group. This study was performed on women in Rasht city (North of Iran) in 2018. A total of 80 volunteers were selected (mean age: 36.42), and they randomly were assigned in the control group (n=40) and in the experimental group (n=40). To collect information, three questionnaires of awareness (including 10 questions, researcher made), Miller and Smith's lifestyle (including 20 questions) and preventive behaviors (including 10 questions, researcher made) were used. Groups first completed questionnaires. Then, for the experimental group, eight sessions of cancer prevention training were performed based on the Basnefe model. After the training period, the questionnaires were completed by the two groups. Data were analyzed using SPSS–22 software and ANCOVA.

    Results

    Descriptive findings showed that the mean level of awareness in the experimental group in the pre–test stage increases from 10.18 to 14.25 in comparison with the post–test. In addition, the mean of lifestyle in the experimental group in the pre–test phase compared to the post–test decreased from 61.12 to 54.70, and the mean of preventive behaviors in the experimental group in the pre–test stage was from 23.87 to 28.58 that it has increased. The results of ANCOVA showed that the Basnefe model's educational intervention had a significant effect on lifestyle, awareness and preventive behaviors of cancer in women (p<0.001).

    Conclusion

    The results of this study revealed that the education program based on the Basnefe model was an effective method in raising awareness, improving lifestyle and promoting preventive behaviors of cancer in women.

    Keywords: Basnefe model, Awareness, Lifestyle, Preventive behaviors, Cancer
  • فاطمه خداجو، هایده نکته دان، انوشیروان کاظم نژاد، شهزاد پاشایی پور
    زمینه و هدف
    سلامت زنان در دوران میانسالی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و سبک زندگی از جمله تغذیه سالم در آن تاثیر دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل بزنف بر اصلاح تغذیه ای زنان میانسال انجام گرفته است.
    روش بررسی
    این مطالعه کارآزمایی بالینی در مورد 95 نفر از زنان میانسال تحت پوشش مراکز بهداشتی- درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1395 انجام یافت. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی و سازه های مدل بزنف در زمینه رفتارهای تغذیه ای در میانسالی بود که قبل و 8 هفته بعد از مداخله اجرا گردید. مداخله طی 3 جلسه یک ساعته انجام یافت. داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی و آزمون های کای اسکوئر و من ویتنی در نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
    یافته ها
    قبل از مداخله دو گروه از نظر کلیه متغیرها و سازه های مدل بزنف در رفتارهای تغذیه ای تفاوت معناداری نداشتند. بعد از مداخله در گروه مداخله، میانه و دامنه میان چارکی نمرات آگاهی 3±10، نگرش 10±38، هنجارهای انتزاعی 1±3 و قصد رفتاری 1±1 و در گروه کنترل نمرات آگاهی 2±6، نگرش 5±37، هنجارهای انتزاعی 1±4 و قصد رفتاری 1±1 بود و بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0>p). اما نمرات عوامل قادرساز بعد از مداخله در دو گروه آزمون (1±3) و کنترل (1±3) تفاوت معناداری را نشان نداد (4/0=p).
    نتیجه گیری
    اجرای برنامه آموزشی مبتنی بر مدل بزنف می تواند علاوه بر ارتقای آگاهی و نگرش زنان میانسال در مورد تغذیه سالم، قصد رفتاری آن ها را نیز اصلاح کند.
    ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT2016042427566N1


    کلید واژگان: مدل بزنف, زنان, میانسالان, تغذیه
    Fatemeh Khodajoo, Hayedeh Noktehdan, Anoshirvan Kazemnejad, Shahzad Pashaeypoor
    Background & Aim
    Women's health is important in middle age, and lifestyle, including healthy eating, has an impact on it. This research was aimed to determine the effect of an educational program based on BASNEF model on nutrition in middle-aged women.
    Methods & Materials: This clinical trial was conducted on 95 women under coverage of the healthcare centers affiliated to Tehran University of Medical Sciences in 2016. The demographic characterizes and the BASNEF constructs regarding nutritional behavior were measured by questionnaire before and eight weeks after the intervention. The intervention was performed in three one-hour sessions. Data were analyzed by descriptive statistics, Chi-square and Mann-Whitney U tests using the SPSS software version 16.
    Results
    Before the intervention, both groups had not any significant differences in all variables and constructs. After the intervention, in the experimental group, the median and interquartile range were 10±3 for knowledge, 38±10 for attitude, 3±1 for subjective norms and 1±1 for behavioral intention. But in the control group, the scores were 6±2 for knowledge, 37±5 for attitude, 4±1 for subjective norms and 1±1 for behavioral intention. There was a significant difference between the two groups (P˂0.05). However, the scores of enabling factors were not significantly different between the two groups of intervention (3±1) and control (3±1) (P=0.4).
    Conclusion
    Designing and implementing the educational program based on BASNEF model not only can improve the knowledge and attitude about healthy nutrition in middle-aged women, but also modify their behavioral intention.
    Clinical trial registry: IRCT2016042427566N1
    Keywords: BASNEF model, women, middle age, nutrition
  • شبنم هاشمی بخشی، زهرا جلیلی *، محمود محمودی مجدآبادی فراهانی
    زمینه و هدف
    امروزه لزوم آگاهی دادن به کودکان و نوجوانان در سنین مختلف، درباره مسائل جنسی، بیشتر از زمان های گذشته احساس می شود. آموزش و مراقبت جنسی؛ مانند هر آموزش اصیل دیگر؛ باید به جا و به موقع انجام گیرد. از طرف دیگر، این آموزش بایستی بر اساس برنامه نظام مند و مدل های آموزشی صورت پذیرد تا نتایج مطلوب حاصل گردد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی براساس مدل بزنف بر مهارت مادران در خصوص مراقبت جنسی از کودکانشان، تهران 96 – 1395 انجام گردید.
    روش کار
    در این مطالعه که به صورت مداخله ای- نیمه تجربی با گروه غیر مداخله انجام شد 96 مادر دارای کودک پیش دبستانی( 6-5 ساله) از پیش دبستانی های شهر تهران انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. مادران به صورت تصادفی، به دوگروه مداخله و گروه غیر مداخله تقسیم شدند.ابزار بررسی پرسشنامه ای محقق ساخته بر اساس مدل بزنف شامل دو بخش (سوالات دموگرافیک) و سازه های (نگرش، هنجارهای انتزاعی، عوامل قادرکننده، قصد رفتاری و رفتار) بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. پس از انجام پیش آزمون بر اساس نیازهای آموزشی، برنامه و محتوای آموزشی مبتنی بر مدل بزنف تهیه و در گروه مداخله به اجرا در آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS 23 و آزمون های پارامتری t و آزمون ناپارامتری من-ویتنی وآزمون کای-دو صورت گرفت.
    نتایج
    میانگین نمره نگرش، هنجارهای انتزاعی، قصد رفتاری و رفتار در هر دو گروه قبل از مداخله اختلاف معنی داری نداشت. اما نتایج بعد از آموزش اختلاف معنی داری را در میانگین نمره نگرش، هنجارهای انتزاعی، قصد رفتاری و رفتار نشان داد (001/0>p). عوامل قادر کننده در هر دو گروه قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری را نشان نداد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه بیانگر آن است که مداخله آموزشی بر اساس مدل بزنف بر مهارت مادران در خصوص مراقبت جنسی از کودکانشان می تواند بر نگرش، هنجارهای انتزاعی، قصد رفتاری و رفتار مادران تاثیرگذار باشد.
    کلید واژگان: مدل بزنف, مراقبت جنسی کودکان, مادران
    Shabnam Hashemi Bakhshi, Zahra Jalili *, Mahmoud Mahmoudi
    Background And Aim
    Nowadays, the need for informing children and teens in different ages, about sexual problems, is felt more than ever before. Sexual training and education; such as every other original training, must be done at the right place and time. On the other hand, this training should be based on a systematic program and educational models to achieve the desire results. The aim of this study is to determine the effect of educational intervention on the BAZNEF Model on mother's skill about sexual care of their children, Tehran 2017.
    Materials And Methods
    This study was a quasi-experimental intervention with control group. Ninety six mothers of children aged 5-6 were selected in Tehran pre-schools. They were randomly divided into two groups; intervention and control. Data were collected by a researcher made questionnaire based on BAZNEF Model whose the validity and reliability were confirmed. After pre-test, according to educational needs, educational content and program were based on BAZNEF Model and that were conducted in the intervention group. Data were analyzed by SPSS23, independent t, Mann-Whitney and Chi- squar statistic tests.
    Results
    The mean scores of attitude, subjective norms, behavioral intention and behavior showed no significant difference before the education in both intervention and control group. However, the result showed compelling difference in mean scores of attitude, subjective norms, behavioral intention and behavior after the education (p
    Conclusion
    The finding of current study confirmed the educational intervention, based on BAZNEF Model, was effective on mother's attitude, subjective norms, behavioral intention and behavior about sexual care of their children.
    Keywords: BAZNEF Model, Children's Sexual Care, Mothers
  • بیرام بی بی بیات، بهرام محبی، آذر طل، رویا صادقی*، میر سعید یکانی نژاد
    زمینه و هدف
    کیفیت زندگی به عنوان شاخصی تاثیرگذار در سلامت عمومی و همچنین بهداشت روان در نظر گرفته می شود. با افزایش طول عمر افراد، اهمیت رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت با در نظر گرفتن حفظ عملکرد افراد و بالا رفتن کیفیت زندگی آنان، به طور مستمر بیشتر نمایان می گردد. هدف از این مطالعه تعیین پیشگویی کننده های کیفیت زندگی در رابطین سلامت مراکز بهداشتی درمانی جنوب تهران بود.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مقطعی-تحلیلی بر روی 200 نفر از رابطین سلامت مراکز بهداشتی درمانی جنوب تهران که به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند، انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های روا و پایای رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت HPLPII و کیفیت زندگی (SF-36) و سازه های مدل بزنف به انضمام متغیرهای جمعیت شناختی بود. روایی و پایایی پرسشنامه سازه های مدل بزنف مورد سنجش قرار گرفت (88% : α). تحلیل داده ها با استفاده ازآزمون های توصیفی و رگرسیون خطی چندگانه در سطح معنی داری کمتر از 05/0 با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام گرفت.
    نتایج
    تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیر سن (003/0=p)، عوامل قادر کننده (02/0=p) و رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت کلی (001/0>p) قوی ترین عوامل پیشگویی کننده برای کیفیت زندگی بودند.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر کارایی مدل بزنف در پیشگویی رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت جهت داشتن کیفیت زندگی را تایید نمود .به کارگیری این مدل می تواند منجر به شناسایی عوامل تاثیر گذار بر کیفیت زندگی رابطین سلامت گردیده و در تدوین برنامه آموزشی مناسب موثر گردد.
    کلید واژگان: رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت, کیفیت زندگی, رابطین سلامت, مدل بزنف
    Beyram Bayat, Bahram Mohebbi, Azar Tol, Roya Sadeghi *, Mir Saeid Yekaninejad
    Background And Aim
    Quality of life is considered as an effective indicator for general, as well as mental, health. With increasing longevity of individuals, health-promoting behaviors and rising quality of life will become much more important. This study aimed to determine the quality of life predictors among health volunteers in South Tehran Health Centers.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was conducted on 200 health volunteers of South Tehran Health Centers selected by cluster sampling. Data were collected using valid and reliable questionnaires for demographic variables, Health-promoting Behaviors (HPLPII) and Quality of life (SF-36), as well as the BAZNEF model constructs, whose validity and reliability were assessed (α: %88). Data analysis was done using the SPSS24 software, the statistical tests being descriptive statistics and multi-linear regression; a p-value
    Results
    Regression analysis revealed that the strongest predictors for the quality of life were age (p=0.003), enabling factors (p=0.02) and general health-promoting behaviors (p
    Conclusion
    The findings of this study confirm the suitability of the BAZNEF model for predicting health-promoting behaviors for the quality of life. Using this model can help in identifying factors influencing the quality of life of health volunteers and designing an appropriate educational program for them.
    Keywords: Health-Promoting Behaviors, Quality of Life, Health Volunteers, BAZNEF Model
  • محمدرضا منظم اسماعیل پور، فریدون لعل، فرشته مجلسی، روح الله فلاح مدواری *، کامران نجفی، علیرضا فلاح مدواری، ولی سرسنگی
    مقدمه
    طول مدت زمان استفاده از گوشی در کارایی برنامه حفاظت شنوایی موثر می باشد. بسیاری از آموزش هایی که در سطح صنایع مختلف انجام می شود بیشتر در زمینه بررسی عوامل موثر بر استفاده از گوشی می باشد ولی در زمینه افزایش مدت زمان استفاده از گوشی، کار زیادی انجام نشده است از این رو هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر مداخله آموزشی بر اساس مدل بزنف در افزایش مدت زمان استفاده کارگران از گوشی حفاظت شنوایی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مداخله ای- مقطعی، داده ها با استفاده از پرسش نامه مدل بزنف به صورت قبل و سه ماه بعد از مداخله آموزشی جمع آوری گردید. مداخله آموزشی که بر اساس مدل بزنف برای گروه مورد طراحی شده بود به صورت پنج جلسه آموزشی به شیوه سخنرانی و پرسش و پاسخ انجام گردید و جهت یاد آوری از پیامک و پوستر استفاده شد.
    یافته های پژوهش: میانگین نمره تمام حیطه های مدل بزنف بعد از مداخله آموزشی گروه مداخله نسبت به میانگین نمره قبل افزایش پیدا کرده است و این افزایش از نظر آماری معنادار بود(P<0.001) و میانگین نمرات در گروه شاهد تغییری پیدا نکرده است. هم چنین یافته ها نشان می دهد که در بین حیطه های مدل بزنف بیشترین نمره مربوط به قصد رفتاری و کمترین نمره مربوط به عوامل قادرکننده می باشد و سازه هنجارهای انتزاعی نیز تاثیر به سزایی در مداخله آموزشی داشته است.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج تحقیق نشان داد که سازه هنجارهای انتزاعی مدل بزنف در جهت افزایش مدت زمان استفاده کارگران از گوشی حفاظت شنوایی موثر بوده است. بنا بر این پیشنهاد می شود که در برنامه ریزی و مداخلات آموزشی مورد توجه ویژه ای قرار گیرد.
    کلید واژگان: گوشی حفاظت شنوایی, مدل بزنف, مداخله آموزشی, صنعت کاشی
    Mohammad Reza Monazam Esmaeilpour, Feridon Laal, Fereshteh Majlessi, Rohollah Fallahmadvari *, Kamran Najafi, Alireza Fallahmadvari, Vali Sarsangi
    Introduction
    The duration of using hearing protection device affects the performance of hearing protection. Most of performed trainings in various industries are to increase person’s knowledge about the way of using the hearing protection device not increasing the duration of using it which needs more investigation.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional study by Basnef questionnaire, the data was collected just before training intervention and 3 months after that. The training intervention was performed as 5 training sessions by lecture, questioning, and answering. SMS and posters reminded the main training points.
    Findings: Mean score at all areas of Basnef model increased after training intervention that was significant statistically (p-valueDiscussion &
    Conclusions
    The results show that abstract norms construct was effective in increasing the duration of using the hearing protection device; therefore, it is recommended to be intentioned in planning and training intervention.
    Keywords: Hearing protection device, Basnef model, Training intervention, Tile industry
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال