به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "care burden" در نشریات گروه "پزشکی"

  • زیبا سرچمی، حسن ناوی پور*، فضل الله احمدی
    زمینه و هدف

    باتوجه به افزایش تعداد بیماران ضایعات مغزی نخاعی در سراسر جهان، تعداد زیادی از افراد به عنوان مراقب خانوادگی از این بیماران نگهداری می کنند که خود دچار مشکلات جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی به دنبال پذیرش نقش مراقب می شوند که بار مراقبتی نام دارد. حمایت مداوم از این مراقبین می تواند بار مراقبتی را در آن ها کاهش دهد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مدل مراقبت پیگیر بر بار مراقبتی مراقبین بیماران با ضایعات مغزی نخاعی انجام شده است.

    روش بررسی 

    پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی است. این مطالعه در زمستان سال 1400 طی 3 ماه با طرح آزمون قبل و بعد در گروه کنترل و آزمایش انجام شد. تعداد 96 نفر از مراقبین بیماران باضایعات مغزی نخاعی ازطریق دسترسی به پرونده های بیماران تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان کامیاران به روش نمونه گیری به شیوه دردسترس و تخصیص تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 48نفر) قرارگرفتند. داده ها قبل و بعد از مداخله توسط پرسش نامه های جمعیت شناختی و بار مراقبتی زاریت جمع آوری و تجزیه و تحلیل شدند. نمونه های گروه آزمایش، برنامه مراقبتی را براساس مدل مراقبتی پیگیر درطی 3 ماه به صورت فردی وگروهی دریافت کردند. درگروه کنترل همان برنامه روزانه سازمان بهزیستی برای مراقبت از بیمار توسط مراقبین ارائه شد. درنهایت داده های جمع آوری شده از مرحله قبل و بعد از مداخله با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.

    یافته ها 

    براساس نتایج آزمون کای دو، تی مستقل، من ویتنی و فیشر دو گروه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی یکسان بودند (P<0/05) و بعد از انجام مداخله براساس مدل مراقبت پیگیر اختلاف معنی داری در میزان بار مراقبتی مراقبین در گروه آزمایش بین قبل و بعد از مداخله مشاهده شد (P<0/05) .اما در گروه کنترل این اختلاف معنی دار نبود (P<0/05).

    نتیجه گیری

    براساس نتایج پژوهش، مدل مراقبتی پیگیر می تواند به عنوان یک روش مداخله ای موثر در کاهش بار مراقبتی مراقبین با ضایعات مغزی و نخاعی موردتوجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: بارمراقبتی, مراقبین خانوادگی, بیماران ضایعات مغزی نخاعی, مدل مراقبت پیگیر
    Ziba Sarcami, Hasan Naviporh*, Fazlollah Amadi
    Background & Aims 

    The family caregivers of patients with spinal cord injury (SCI) suffer from physical, psychological, social, and economic problems, which are called care burdens. The continuous support of these caregivers can reduce their care burden. This study aims to investigate the effect of the continuous care model (CCM) on the care burden of the caregivers of patients with SCI.

    Materials & Methods 

    This quasi-experimental study was conducted in the winter of 2021 on 94 caregivers of patients with SCI covered by the welfare organization of Kamyaran City. They were selected using a convenience sampling method and randomly divided into intervention and control groups. The collection tools were a demographic form and the Zarit care burden interview (ZBI). The intervention group received the CCM-based intervention as a home-visiting program individually or in group format for three months. The control group received the routine patient care program presented by the welfare organization. The data were analyzed in SPSS v.16 software using descriptive and inferential statistics.

    Results 

    After the CCM-based intervention, there was a significant reduction in the care burden of caregivers in the intervention was observed (P<0.001), but the difference was not significant in the control group (P>0.05).

    Conclusion 

    The CCM-based intervention is effective in reducing the care burden of the caregivers of patients with SCI. It is recommended that the intervention be used on the caregivers of patients with other chronic diseases.

    Keywords: Care Burden, Family Caregivers, Continuous Care Model
  • راضیه باقرزاده، معصومه معصومی، سحر دانشمند، مهدی محمودپور، حکیمه واحدپرست*
    زمینه

    بار مراقبتی مراقبین غیر رسمی علاوه بر تاثیر در کیفیت مراقبت ارائه شده توسط مراقبین بر کیفیت زندگی بیماران نیز تاثیر منفی می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین بار مراقبتی مراقبین غیررسمی و کیفیت زندگی بیماران تحت همودیالیز انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه توصیفی همبستگی در 259 زوج (بیمار همودیالیزی و مراقب غیر رسمی آن ها) در کلیه مراکز همودیالیز استان بوشهر در سال 1400 با استفاده از روش سرشماری انجام شد. ابزار گردآوری داده ها فرم اطلاعات دموگرافیک بیمار و مراقب، پرسشنامه های کیفیت زندگی مختص بیماران کلیوی و بار مراقبتی نواک و گست (Novak & Guest) بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 19 و از طریق آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری (050/>P) در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    کیفیت زندگی بیماران و بار مراقبتی مراقبین به ترتیب 23/53±96/46 و 0/76±1/24 بود. بین بار مراقبتی مراقبین با کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی ارتباط معنی دار وجود ندارد (0/05>p). از بین متغیرهای موجود ساعات مراقبت پیش بین معکوس (0/019=P) و با سواد بودن بیمار (0/05>P) پیش بین مستقیم کیفیت زندگی بیماران بود.

    نتیجه گیری

    از نتایج این مطالعه می توان در جهت طراحی برنامه های آموزشی و مشاوره ای به منظور افزایش سطح اطلاعات بیماران و مراقبین استفاده نمود. با توانمندسازی بیماران همودیالیزی در عملکردهای خود مراقبتی ساعات مراقبت مراقبین را کاهش داده و باعث ارتقای سلامت جسمی و روانی مراقبین شد و به تبع آن کیفیت زندگی بیماران نیز بهبود یابد.

    کلید واژگان: بار مراقبتی, کیفیت زندگی, همودیالیز, نارسایی مزمن کلیه, مراقبین غیر رسمی
    Razieh Bagherzadeh, Masumeh Masoumi, Sahar Daneshmand, Mahdi Mohammadpour, Hakimeh Vahedparast*
    Background

    In addition to its impact on the quality of care provided by caregivers, the care burden of informal care-givers also negatively affects the quality of life in patients. The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between the care burden of informal caregivers and the quality of life in hemodialysis patients.

    Materials and Methods

    This descriptive correlational study was conducted on 259 couples (hemodialysis patients and their care-givers) in all the hemodialysis centers of Bushehr Province, Iran (2021) using the census method. The data collection instruments were a demographic information form for the patients and caregivers, the Kidney Disease Quality of Life Short Form and the Caregiver Burden Inventory. Data were analyzed in SPSS 19.0 using descriptive and analytical statistics. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    The patients' quality of life and caregivers' care burden were 47.96±23.53 and 1.24± 0.76, respectively. There was no significant correlation between the caregivers' care burden and the hemodialysis patients' quality of life (P>0.05). Among the available variables, hours of care were an inverse predictor (P=0.019) and patient’s literacy (P<0.05) a direct predictor of patients' quality of life.

    Conclusion

    These results can be used to design educational and counseling programs in order to increase the patients’ and caregivers’ knowledge and awareness. By empowering hemodialysis patients in their self-care func-tions, the caregivers' care hours can be reduced and the physical and mental health of the caregivers can thus be improved, thereby also causing an enhanced quality of life for the patients.

    Keywords: Care Burden, Quality Of Life, Hemodialysis, Chronic Kidney Failure, Informal Caregivers
  • سجاد امیری بنیاد، فائزه شاملو حسنی، آرزو کرمپوریان*، بهناز علافچی
    زمینه و هدف

    به دنبال مراقبت از بیماران مبتلا به سکته مغزی، مراقبین آن ها بار مراقبتی را تجربه می کنند که اثرات منفی بر ابعاد مختلف زندگی آن ها دارد. تاب آوری عاملی است که به نظر می رسد بتواند به آن ها در سازگاری با شرایط ایجادشده یاری رساند. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بینی کننده تاب آوری در بار مراقبتی مراقبین خانوادگی مبتلایان به سکته مغزی در سال 1402 انجام شد.

    روش بررسی

    در پژوهش حاضر که توصیفی مقطعی از نوع همبستگی است، 194 نفر از مراقبین مبتلایان به سکته مغزی در بیمارستان بعثت شهر همدان که شدت ناتوانی بیماران آن ها متوسط و براساس مقیاس بارتل بین 61 تا 90 بود، به صورت دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسش نامه های بار مراقبتی نواک و گست، تاب آوری کانر- دیویدسون و مقایس سنجش شدت ناتوانی بارتل بود. تجزیه وتحلیل داده ها در نرم افزارSPSS  نسخه 25 و با آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد میانگین سنی مراقبین 42/53 سال، 52 درصد آن ها مرد و سطح تحصیلات 26/8 درصد آن ها دیپلم بود. همچنین میانگین نمرات بار مراقبتی و تاب آوری به ترتیب برابر با 13/09± 86/35 و 10/38± 42/56 بود. همچنین مشخص شد ارتباط بین بار مراقبتی و تاب آوری مراقبین معکوس و معنی دار بود و تاب آوری از عومل پیش بینی کننده در کاهش بار مراقبتی آن ها است 0/233-= β
     0/185-=P<0/05, r

    نتیجه گیری

    باتوجه به اینکه مشخص شد یکی از عوامل موثر بر کاهش بار مراقبتی مراقبین، تاب آوری است، توصیه می شود ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی با شناسایی راهکارهای موثر برای تاب آوری افراد، به مراقبین بیماران کمک کنند تا تاب آوری خود را تقویت کنند تا از بار مراقبتی آن ها کاسته شود و به آنان در مسیر مراقبت از بیماران خود یاری رسانند.

    کلید واژگان: تاب آوری, بار مراقبتی, مراقبین خانوادگی, سکته مغزی
    Sajjad Amiri Bonyad, Faezeh Shamlou Hasani, Arezou Karampourian*, Behnaz Alafchi
    Background & Aims

    The family caregivers of stroke patients experience a high care burden that has negative effects on their lives. Resilience is a factor that seems to be able to help them adapt to these conditions. The present study aims to determine the role of resilience in predicting the care burden of family caregivers of stroke patients.

    Materials & Methods

    In this descriptive-correlational study with a cross-sectional design, 194 family caregivers of stroke patients in Besat Hospital in Hamedan, Iran, in 2023 participated. The patients had moderate disability (A score of 61-90 based on the Barthel index). Participants were selected by a convenience sampling method. Data collection tools included a demographic form, Novak and Guest’s care burden inventory, and the Connor-Davidson resilience scale. Data analysis was done in SPSS software, version 25 using descriptive statistics, Pearson correlation test, and linear regression analysis.  

    Results

    The age of caregivers was 42.53 years; 52% were male and 26.8% had a high school diploma. The mean scores of care burden and resilience were 86.35±13.09 and 42.56±10.38, respectively. The relationship between care burden and resilience was inverse and significant (P<0.05, r=-0.185). Resilience was found to be the predictor of care burden (β=-0.233). 

    Conclusion

    Given that resilience is one of the effective factors in reducing the care burden of the family caregivers of stroke patients, it is recommended that health care providers, by identifying effective strategies, help caregivers of these patients to strengthen their resilience to reduce their care burden and help them in caring for their patients.

    Keywords: Resilience, Care Burden, Family Caregivers, Stroke
  • سیمین صفیری، مریم مقیمیان، نرگس صادقی*، لیدا ساسانی
    مقدمه

     والدین کودکان مبتلا به فنیل‏کتونوری بدلیل ارائه مراقبت های مداوم بارمراقبتی قابل توجهی را تجربه می‏کنند. اگر والدین در ارائه مراقبت ها خودکارامد باشند تحمل آن سهل تر میگردد. مراقبت های پیگیر می تواند در این زمینه جنبه حمایتی داشته باشد.  این مطالعه با هدف تعیین تاثیر اجرای مدل مراقبت پیگیر بر خودکارآمدی و بار مراقبتی والدین دارای فرزند مبتلا به فنیل کتونوری انجام شد.

    روش

     پژوهش حاضر مطالعه نیمه‏تجربی است که در سال 1399 درمانگاه بیمارستان امین شهر اصفهان انجام شد. 72 والد کودک مبتلا به فنیل‏کتونوری ابتدا به شیوه دردسترس انتخاب و بصورت تصادفی‏سازی به دو گروه 36 نفری آزمون و شاهد تخصیص داده شدند. در گروه آزمون، مدل مراقبت ‏پیگیر در چهارماه اجرا شد. گروه شاهد آموزشهای معمول را دریافت کرد. ابزار گرداوری داده، پرسشنامه جمعیت‏شناختی، فشار مراقبتی زاریت و خودکارامدی والدینی دومکا بود که مشارکت کنندگان  قبل و یکماه پس از مطالعه پاسخ دادند.

    یافته ها

     در گروه آزمون میانگین خودکارآمدی بعد از مطالعه به طور معناداری بیشتر از قبل بود اما در گروه شاهد اختلاف معنادارنداشت (0/05 >P). میانگین خودکارآمدی قبل از مداخله بین دو گروه اختلاف معنادار نداشت. در گروه آزمون، میانگین بارمراقبتی بعد از مداخله بطور معناداری کمتر از قبل بود اما در گروه شاهد اختلاف معنادار نداشت (0/05 >P). میانگین بارمراقبتی قبل از مداخله بین دو گروه اختلاف معنادار نداشت؛ اما بعد از مداخله در گروه آزمون بطور معناداری کمتر از گروه شاهد بود (0/05 <P).

    نتیجه گیری

     اجرای مراقبت پیگیر جهت والدین دارای فرزند مبتلا به فنیل کتونوری موجب افزایش خودکارآمدی و کاهش بارمراقبتی میشود. لذا پیشنهاد میشود برای این گروه هدف از این مدل در حین ترخیص استفاده شود.

    کلید واژگان: خود کارآمدی, بار مراقبتی, فنیل کتونوری, والد, مراقبت پیگیر
    Simin Safiri, Maryam Moghimian, Narges Sadeghi*, Lida Sasani
    Introduction

    Parents of children with phenylketonuria experience a significant care burden due to the provision of continuous care. It will be easier to bear if parents are self-efficacious in providing care. Follow-up care can be supportive in this regard. This study was conducted to determine the effect of implementing the continuous care model on the self-efficacy and care burden of parents with a child with phenylketonuria.

    Method

    The present study is a semi-experimental study that was conducted in 2019 at the clinic of Amin Shahr Hospital in Isfahan. 72 parents of children with phenylketonuria were first selected by the available method and randomly assigned to two groups of 36 people, test and control. In the test group, the follow-up care model was implemented in four months. The control group received the usual training. The data collection tool was a demographic questionnaire, Zarit care pressure, and Domka parental self-efficacy, which the participants answered before and one month after the study.

    Results

    In the test group, the average self-efficacy after the study was significantly higher than before, but there was no significant difference in the control group (P < 0.05). The average self-efficacy before the intervention was not significantly different between the two groups. The average care burden after the intervention was significantly lower than before in the test group, but there was no significant difference in the control group (P < 0.05). There was no significant difference between the two groups in the average care burden before the intervention. Still, after the intervention in the test group, it was significantly lower than the control group (P<0.05).

    Conclusion

    The implementation of follow-up care for parents with a child with phenylketonuria increases self-efficacy and reduces the burden of care. Therefore, it is suggested to use this model during discharge for this target group.

    Keywords: Self-Efficacy, Care Burden, Phenylketonuria, Parent, Follow-Up Care
  • مهناز شوقی، زهرا علی آبادی، راحله محمدی*
    پیش زمینه و هدف

    بحران هایی نظیر ابتلای کودک به سرطان و شیمی درمانی می تواند منجر به از بین رفتن انسجام روانی و کاهش سطح تاب آوری در مادران این کودکان شود که ممکن است بر بار مراقبتی مادران کودکان مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی نیز تاثیرگذار باشد؛ لذا این مطالعه باهدف تعیین ارتباط تاب آوری و بار مراقبتی مادران کودکان مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی در بیمارستان های آموزشی دانشگاه ایران انجام شد.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه توصیفی که از نوع مقطعی- همبستگی است، 123 مادر کودک مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی مراکز آموزشی درمانی حضرت علی اصغر (ع) و حضرت رسول اکرم (ص) با روش نمونه گیری در دسترس موردبررسی قرار گرفتند. ابزار گرداوری اطلاعات در این مطالعه پرسشنامه اطلاعات فردی -اجتماعی مادران و کودکان، مقیاس سنجش تاب آوری Conner و Davidson (2003) و پرسشنامه بار مراقبتی والدین Zarit و همکاران (1980) بود. داده ها پس از جمع آوری توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 و با به کارگیری آزمون های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون t مستقل و ضریب هم بستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. سطح معناداری برای تمامی داده ها 05/0 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    بر اساس یافته های مطالعه حاضر میانگین سنی مادران موردمطالعه 56/7 ± 05/36 سال بود. میانگین نمره ی کل تاب آوری مادران 19/21 ±01/71 بود که نشان دهنده سطح تاب آوری متوسط مادران موردمطالعه بود. بار مراقبتی در 9/43 درصد مادران در سطح پایین و در 5/32 درصد در سطح متوسط بود. میانگین و انحراف معیار نمره ی کل بار مراقبتی مادران 79/19 ± 05/27 بود. بین میانگین نمره تاب آوری مادران با میانگین نمره بار مراقبتی ارتباط آماری معناداری وجود داشت (001/0 >P). هم چنین یافته ها نشان داد بین میانگین نمره ی تاب آوری و سطح تحصیلات مادران ارتباط معنادار وجود داشت (03/0=P) و بین میانگین نمره تاب آوری مادران و تعداد فرزند ارتباط معکوس وجود داشت (01/0=P). بین میانگین نمره ی بار مراقبتی مادران و سطح درآمد ارتباط معنادار وجود داشت (009/0=P).

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان می دهد که سطح تاب آوری در مادرانی که از کودکان تحت شیمی درمانی ناشی از سرطان مراقبت می کنند متوسط است. همچنین با توجه به عوامل جمعیت شناختی مادران و کودکان مرتبط با تاب آوری و بار مراقبتی و ارتباط بین بار مراقبتی مادران و تاثیر تاب آوری بر بار مراقبتی آن ها، این مطالعه پیشنهاد می کند برنامه هایی برای آموزش و ارائه خدمات پرستاری برای این مادران طراحی و اجرا شود. چنین برنامه هایی باهدف کاهش بار مراقبتی آن ها و ارتقای تاب آوری انجام می شود..

    کلید واژگان: سرطان, بار مراقبتی, شیمی درمانی, فرزند, مادر, تاب آوری
    Mahnaz Shogi, Zahra Aliabadi, Raheleh Mohammadi*
    Background & Aim

    It is observed that crises such as a child suffering from cancer and chemotherapy can lead to a decline in mental cohesion and resilience in mothers, which in turn can affect their ability to care for their children. This study aimed to explore the relationship between resilience and the caregiving burden of mothers of children who have cancer and are undergoing chemotherapy in the teaching hospitals of the University of Iran.

    Materials & Methods

    In this descriptive, cross-sectional, and correlational study, 123 mothers of children with cancer undergoing chemotherapy were selected using convenience sampling in Hazrat Ali Asghar and Hazrat Rasool Akram educational centers. The data collection tools were the demographic questionnaire of mothers and children, the Connor and Davidson resilience measurement scale (2003), and the parental care burden questionnaire Zarit et al. (1980). After collecting the data, SPSS version 22.0 statistical software was used to analyze data using descriptive and inferential statistical tests (independent t-test, Pearson's correlation coefficient, and regression analysis). The significance level for all data was considered 0.05.

    Results

    The mean age of the mothers was 36.05 ± 7.56 years. The mean resilience total score of mothers was 21.19 ± 71.01, indicating the moderate resilience of the mothers. The burden of care in 43.9% of mothers was low, and 32.5% at an average level. The mothers' total care burden mean score was 27.05 ± 19.79. A statistically significant relationship existed between mothers' resilience mean score and the caring burden mean score (P < 0.001). Also, the findings showed a significant relationship between the mean resilience score and the education level of mothers (P=0.03) and an inverse relationship between the mean resilience score of mothers and the number of children (P=0.01). There was a significant relationship between the mean score of care burden of mothers and income level (P=0.009).

    Conclusion

    The study results indicate that the level of resilience in mothers who care for children undergoing chemotherapy due to cancer is average. Furthermore, based on mothers' and children's demographic factors related to resilience and caregiving burden, and the relation between the caregiving burden on mothers and the impact of resilience on their caregiving burden, the study suggests designing and implementing programs to educate and provide nursing services to these mothers. Such programs aim to reduce their care burden and promote resilience.

    Keywords: Cancer, Care Burden, Chemotherapy, Child, Mother, Resilience
  • فاطمه خالدی، غلامرضا شریف زاده، تکتم ضیاء، مرضیه مقرب*

    زمینه و هدف:

     مراقبت از بیمار همودیالیز به طور معمول یک تجربه استرس زا می باشد که بار مراقبتی بالایی دارد. به دنبال شیوع ویروس کرونا، مراقبین این بیماران ترس ها و نگرانی های متعددی را دررابطه با حضور بیمار و خودشان در مراکز دیالیز و افزایش امکان مواجهه و ابتلاء به ویروس کرونا دارند که بر بار مراقبتی می افزاید. مطالعه حاضر باهدف تعیین تاثیر آموزش راهبردهای مقابله ای بر بار مراقبتی مراقبین خانوادگی بیماران تحت همودیالیز انجام شد.

    روش بررسی:

     مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی در سال 1399 است که بر روی 60 مراقب بیماران تحت همودیالیز مرکز جامع درمان بیماران خاص بیرجند که به طور تصادفی در دو گروه ازمایش و کنترل قرار گرفتند، انجام شد. راهبردهای مقابله ای در 6 جلسه جهت مراقبین گروه آزمایش ارایه شد و شرکت کنندگان قبل، بلافاصله بعد و 1 ماه پس از مداخله پرسش نامه بار مراقبتی زاریت را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه  19تحلیل شد.

    یافته ها :

    ازنظر اطلاعات جمعیت شناختی هر دو گروه همگن بودند (P<0/05).

    نتیجه گیری :

    آموزش مهارت های مقابله ای باعث کاهش بار مراقبتی مراقبین بیماران تحت همودیالیز می شود. آموزش های روان شناختی و به خصوص راهبردهای مقابله ای که قابلیت اجرایی بالایی دارند، به منظور کاهش بار مراقبتی مراقبین بیماران به ویژه بیماران تحت همودیالیز، می تواند مدنظر مدیران پرستاری قرار گیرد.

    کلید واژگان: همودیالیز, راهبردهای مقابله ای, بار مراقبتی, آموزش
    Fatemeh Khaledi, Gholamreza Sharifzadeh, Toktam Zia, Marzieh Mogharab*

    Background & Aims:

     Caring for a patient undergoing hemodialysis is a stressful experience that causes a heavy care burden. With the outbreak of COVID-19, family caregivers of these patients had increased worry about the risk of infection in the dialysis centers. This fear can make their care burden heavier. This study aims to investigate the impact of coping skills training on the care burden experienced by family caregivers of patients undergoing hemodialysis.

    Materials & Methods:

     This quasi-experimental study was conducted in 2020 on 60 family caregivers of patients undergoing hemodialysis at the Comprehensive Treatment Center for Special Diseases in Birjand, Iran. Participants were randomly assigned to intervention and control groups. The intervention group received coping skills training in six sessions. All participants completed the Zarit burden interview before, immediately after, and one month after the intervention. The data were analyzed in SPSSsoftware, version 19.

    Results :

    The two groups were homogeneous regarding demographic information (P>0.05). Both groups had a moderate to severe care burden before the intervention. A significant difference was reported in the care burden score of the intervention group after training (P<0.001).

    Conclusion :

    Coping skills training can reduce the care burden of the family caregivers of patients undergoing hemodialysis. Therefore, coping skills training can be used by nursing managers to reduce the care burden of family caregivers of patients with hemodialysis.

    Keywords: Hemodialysis, Coping strategies, Care burden, Education
  • زهرا سادات منظری، محمدحسین مافی، حمید صبوری فر، سیده نگار حاجی سیدجوادی، محمدسجاد قادری*
    مقدمه

    پاندمی کوید-19 با شیوع گسترده خود، چالش های عمده را برای مراقبین غیر رسمی (مراقبین خانوادگی و داوطلبان سلامت) رقم زد. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان بارمراقبتی مراقبین غیر رسمی (مراقبین خانوادگی و داوطلبان سلامت) در بیماران مبتلا به کووید-19 انجام شد.

    روش کار

    مطالعه حاضر از نوع توصیفی است که به صورت مقطعی در  شهر مشهد در سال 1399 انجام یافته است. مراقبین غیر رسمی (مراقبین خانوادگی 192 نفر، داوطلبان سلامت 192 نفر) بیماران مبتلا به کووید 19 به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار پژوهش شامل چک لیست اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه بار مراقبتی نواک و گست بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریIBM SPSS  نسخه 25  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین نمره بار مراقبتی در مراقبین خانگی و داوطلبان سلامت به ترتیب 12/62± 80/63و 16/71± 72/17بود (0/05>p). بین نمرات بار مراقبتی مراقبین داوطلب سلامت و خانوادگی با تعداد روز های مراقبت از بیماران و ساعات مراقبت در روز همبستگی مستقیم و معناداری وجود داشت (0/05> P).

    نتیجه گیری

    بار مراقبتی در مراقبین خانوادگی نسبت به داوطلبان سلامت بالاتر بوده که می تواند اثرات منفی بر سلامت و رفاه آنان داشته باشد. بار مراقبتی می تواند عوارض جسمی و روانی برای مراقبین غیر رسمی بخصوص مراقبین خانودگی به همراه داشته باشد که توجه به آن برای سیاستگذاران حوزه سلامت مورد اهمیت است.
    واژگان کلیدی: بار مراقبتی، مراقبین خانوادگی، داوطلبان سلامت، کووید

    کلید واژگان: بار مراقبتی, مراقبین خانوادگی, داوطلبان سلامت, کووید 19, کروناویروس
    Zahra Sadat Manzari, Mohammadhossein Mafi, Hamid Saboorifar, Seyedeh Negar Haji Seyed Javadi, Mhammad Sajjad Ghaderi*

    Background and

    purpose

    The covid-19 pandemic, with its wide spread, created major challenges for informal caregivers (family caregivers and health volunteers). The current study was conducted with the aim of determining the care burden of informal caregivers (family caregivers and health volunteers) in patients with covid-19.

    Methods

    The present study is a descriptive study that was conducted cross-sectional in the city of Mashhad in 2019. Informal caregivers (192 family caregivers, 192 health volunteers) of patients with covid-19 were included in the study using available sampling method. The research tool included demographic information checklist and Novak and Gast care burden questionnaire. The data was analyzed using IBM SPSS version 25 statistical software.

    Results

    The average care burden score in home caregivers and health volunteers was 80.63 ± 12.62 and 72.17 ± 16.71, respectively (p<0.05). There was a direct and significant correlation between the care burden scores of volunteer health and family caregivers with the number of days caring for patients and hours of care per day (P<0.05).

    Conclusion

    The burden of care in family caregivers is higher than that of health volunteers, which can have negative effects on their health and well-being. Caring burden can cause physical and psychological complications for informal caregivers, especially family caregivers, which is important for health policymakers to pay attention to.
    Keywords: care burden, family caregivers, health volunteers, Covid-19

    Keywords: Care Burden, Family Caregivers, Health Volunteers, Covid-19, Coronavirus
  • زهرا محمدی، سیده سوما ذکریایی، شهناز صلواتی قاسمی*
    مقدمه

    با توجه به نقش مهم مراقبین بیماران مبتلا به اختلال روان در فرایند درمان و پیگیری این بیماران، شناخت عوامل مرتبط با نگرش مراقبین ضروری به نظر می رسد. 

    هدف

    این مطالعه با هدف بررسی همبستگی استیگما با بار مراقبتی و خودکارآمدی در مراقبین خانوادگی بیماران مبتلا به اختلال  روانپزشکی انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر از دی ماه 1399 تا اردیبهشت ماه 1400 در مرکز آموزشی-درمانی قدس سنندج روی 300 نفر از مراقبین بیماران مبتلا به اختلال روانپزشکی آن مرکز انجام شد. افراد مطابق با معیارهای ورود به مطالعه و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های استاندارد استیگما به بیماران روان، بار مراقبتی نواک و گست و خودکارآمدی عمومی شرر می باشد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 و آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری کمتر از 0/05 تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    بین تمامی ابعاد بار مراقبتی (به جز فشار مراقبتی تکاملی و فشار مراقبتی اجتماعی) و بار مراقبتی کل با استیگما رابطه معنادار آماری وجود داشت (P<0/001)؛ اما همبستگی ای بین استیگما با متغیر خودکارآمدی یافت نشد. 

    نتیجه گیری

    با توجه به رابطه نگرش مراقبین با میزان بار مراقبتی در مراقبین خانوادگی بیماران مبتلا به اختلال روان، پیشنهاد می شود برگزاری کارگا ه های آموزشی برای مراقبین و همچنین توجه به اهمیت نگرش مثبت در رسان ه های جمعی مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: استیگما, اختلال روانپزشکی, بار مراقبتی, خودکارآمدی
    Zahra Mohammadi, Seyedeh Soma Zakariaee, Shahnaz Salawati Ghasemi*
    Introduction

    Caregivers of patients with psychiatric disorders play an important role in the treatment and follow-up process of these patients.

    Objective

    This study aimed toinvestigate the correlation between stigma and care burden and self-efficacy in family caregivers of patients with psychiatric
    disorders.

    Materials and Methods

    The present descriptive-correlational study was performed from January 2021 to May 2022 in Ghods Educational-Medical Center of Sanandaj among300 caregivers of patients with psychiatric disorders. Individuals were selected according to the inclusion criteria and by available sampling method. Data collection tools were standard stigma questionnaires for mentally ill patients, Novak and Gost care burden and Scherer’s general self-efficacy. Data were analyzed using SPSS software version 23 and descriptive statistics and Pearson correlation coefficient at the significant level of less than 0.05.

    Results

    There was a statistically significant relationship between all dimensions of care burden (except evolutionary care pressure and social care pressure) and total care burden (p <0.001) with stigma. Also, no correlation was found between stigma and self-efficacy variable.

    Conclusion

    Considering the relationship between family caregivers’ attitudes and the amount of care burden in caregivers of patients with psychiatric disorders, it is suggested to hold training workshops for caregivers and also to pay attention to the importance of positive attitudes in mass media.

    Keywords: Care Burden, Psychiatric Disorder, Self-Efficacy, Stigma
  • فاضل دهون، پروین نادری، جمال صیدی*
    زمینه و هدف

    مراقبت از کودکان مبتلا به سرطان می تواند بار مراقبتی زیادی بر والدین آنها تحمیل کند. لذا این پژوهش با هدف  تعیین تاثیر برنامه آموزشی حمایت محور بر میزان بار مراقبتی والدین کودکان مبتلا به سرطان بستری در بخش انکولوژی بیمارستان بعثت شهرستان سنندج در سال 1400 انجام گردید.

    مواد و روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی در بخش انکولوژی بیمارستان بعثت سنندج در سال1400انجام شد. 31 نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه بار مراقبتی زاریت قبل، بلافاصله بعد و یک ماه بعد از مداخله جمع آوری شد. بعد از نیاز سنجی آموزشی ، بر اساس نوع نیاز آموزشی مراقبین، دوره های آموزشی برای والدین برگزار شد. سپس در مدت یک ماه در ارتباط والدین با محقق، آموزش والدین و رفع نیاز های آنها مورد حمایت قرار گرفت. با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 24 و با به کارگیری آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    کاهش 9/33 ± 12/29 واحد در نمره کل بار مراقبتی قبل از مداخله نسبت به بلافاصله بعد از مداخله و کاهش 5/012 ± 6/54 واحد در نمره کل بار مراقبتی بلافاصله بعد از مداخله نسبت به یکماه بعد از مداخله معنی دار بود، لذا بار مراقبتی بعد از مداخله به طور معنی داری کاهش یافت (0/001= P).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد، بکار گیری برنامه آموزشی حمایت محور توانست بر کاهش بار مراقبتی مراقبین تاثیر گذار باشد.

    کلید واژگان: آموزش حمایت محور, بار مراقبتی, والدین, کودکان, سرطان
    Fazel Dehvan, Parvin Naderi, Jamal Seidi*
    Background and Aim

    Caring for children with cancer can impose a heavy care burden on their parents. The aim of this study was to determine the effect of educational support program on the care burden of the parents of children with cancer admitted to the oncology department of Besat Hospital in Sanandaj in 2021.

    Materials and Methods

    This semi-experimental study was conducted in the oncology department of Besat Hospital in Sanandaj in 2021. 31 participants were randomly selected. Data were collected using Zarit care burden questionnaire before, immediately after and one month after the intervention. After the educational needs assessment, based on the educational needs of the caregivers, training courses were held for the parents. Then, in a period of one month, parents' communication with the researcher, parents' education and meeting their needs were supported. Using SPSS version 24 software, data were analyzed by descriptive and inferential statistics.

    Results

    A decrease of 12.29 ± 9.33 units in the total care burden score before the intervention compared to that immediately after the intervention and a decrease of 6.54 ± 5.012 units in the total care burden score immediately after the intervention compared to that one month after were observed which were significant. Therefore, the burden of care decreased significantly after the intervention (P=0.001).

    Conclusion

    The results of this study showed that use of educational support program could reduce the care burden of caregivers.

    Keywords: Educational support program, Care burden, Parents, Children, Cancer
  • Fataneh Sabzalipoor, Zahra Fotoukian *, Zahra Jannat Alipoor, Mahmood Monadi
    Background
     
    The close engagement of family caregivers in the care of older adults with chronic obstructive pulmonary disease (COPD) may predispose them to anxiety, frustration, and social isolation, which may consequently affect their resilience and care burden.
    Objectives
     
    The purpose of this study was to examine the relationship between caregiver burden and resilience in family caregivers of older adults with COPD.
    Methods
     
    This cross-sectional, descriptive study was conducted on 240 family caregivers of older adults with COPD who were referred to a specialty pulmonology clinic in Iran. The participants were recruited by convenience sampling. Data were collected using the Zarit Burden Inventory and the 25-item Connor Davidson Resilience Scale. Statistical analyses included t-test, analysis of variance, Pearson's correlation coefficient, and stepwise multiple regression.
    Results
     
    The mean age of the caregivers was 51.20 ± 11.84 years. The majority of participants experienced low (55.7%) or moderate (43.8%) caregiver burden. The overall mean caregiver burden score was also moderate (20.01 ± 6.46). The overall mean resilience score was high (77.85 ± 10.17). An inverse relationship was found between resilience and caregiver burden (r = −0.38; P < 0.001).
    Conclusion
     
    As resilience increases, caregiver burden decreases. Implementing early counseling intervention for promoting resilience, increase tolerance to problems, and reduce caring burden among family caregivers of older adults with COPD.
    Keywords: care burden, caregiver, Chronic Obstructive Pulmonary Disease, older adults, Resilience
  • مینا خداشناس، حسنعلی ویسکرمی*
    پیش زمینه و هدف

    داشتن امید از مهمترین مولفه ها برای مادران دارای فرزند معلول می باشد. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی امید به زندگی بر اساس فشار مراقبتی، احساس تنهایی و سازگاری اجتماعی در مادران دارای فرزند فلج مغزی شهر خرم آباد بود.

    مواد و روش کار

    طرح پژوهش توصیفی از نوع مقطعی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند فلج مغزی است که فرزند آن ها در سال 1398 دارای پرونده در مراکز بهزیستی شهرستان خرم آباد بود. در پژوهش حاضر، 50 مادر دارای کودک فلج مغزی به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های امید به زندگی اشنایدر، فشار مراقبتی نواک و گست، احساس تنهایی راسل و سازگاری اجتماعی بل بود. داده ها با روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج روش های آماری، همبستگی های منفی معناداری بین فشار مراقبتی و احساس تنهایی با امید به زندگی و همبستگی مثبت معنادار بین سازگاری اجتماعی و امید به زندگی در زنان دارای فرزند فلج مغزی نشان داد (001/0≤p). نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که 54 درصد از واریانس امید به زندگی از طریق متغیرهای پژوهش قابل تبیین است.

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، در زنان دارای فرزند فلج مغزی، هرچه فشار مراقبتی و احساس تنهایی کمتر باشد، سازگاری اجتماعی و امید به زندگی در آن ها بالاتر است. بنابراین متولیانی مانند سازمان بهزیستی کشور باید راه کارهایی جهت افزایش امید به زندگی در این زنان بکار ببرند.

    کلید واژگان: فشار مراقبتی, فلج مغزی, امید به زندگی, احساس تنهایی, سازگاری اجتماعی
    Mina Khodashenas, Hasanali Vieskarami*
    Background & Aims

    Hope is one of the most critical components for mothers with disabled children. The present study aimed to predict life expectancy based on care burden, loneliness, and social adjustment in mothers who have children with cerebral palsy in Khorram Abad city.

    Materials and Methods

    This descriptive research was cross-sectional and correlational design. The study population includes all mothers with children with cerebral palsy who had a medical record in the welfare centers of Khorram Abad City in 2019. In this study, 50 mothers were selected using convenience sampling methods. The data were analyzed by Pearson's correlation and multiple regression analysis using SPSS version 19 software.

    Results

    The results showed significant negative correlations between care burden and loneliness with life expectancy and a significant positive correlation between social adjustment and life expectancy in women who have children with cerebral palsy (P ≤0.001). The results of multiple regression showed that research variables can explain 54% of life expectancy variance.

    Conclusion

    It can be said that in the women with children with cerebral palsy, the lower the pressure of caring and the feeling of loneliness, the higher their social adaptation and life expectancy. Thus, welfare organizations should use strategies to increase the life expectancy of these women.

    Keywords: Care Burden, Cerebral Palsy, Life Expectancy, Loneliness, Social Adjustment
  • Leila Sayadi, Faranak Masoumi Fard*
    Background

    Hospitalization of coronavirus disease 2019 (COVID-19) patients can lead to burden of care and cause health problems for family members of the patients. The aim of this study was to investigate the relationship between burden of care and mental health of family members of hospitalized patients with COVID-19.

    Methods

    This cross-sectional correlation study was conducted from November 2021 to February 2022. The study population consisted 84 family members of COVID-19 patients who were hospitalized in Shariati Hospital affiliated with Tehran University of Medical Sciences. The subjects were selected via consecutive sampling. Data collection was done using a demographic information form, the Depression Anxiety Stress Scales-21, the Zarit Burden Interview, and the 12-item General Health Questionnaire. Data were analyzed using SPSS 16 and at significance level of 0.05.

    Results

    More than half of the participants (51.22%) experienced mild to moderate level of care burden, while 17.07% of them experienced moderate to severe level of care burden. The mean score of mental health in the participants was 16.925±1.953. By adjusting the demographic variables and the Depression Anxiety Stress Scales-21, the level of stress of family members led to more burden of care (coefficient beta= 0.608, 95% confidence interval= 0.451-1.556, P=0.001).

    Conclusion

    Paying attention to the issue of stress in the family members of hospitalized patients with COVID-19 and supporting these individuals can help to provide better care to the patients and reduce health challenges.

    Keywords: Care Burden, COVID-19, Family Caregivers, Mental Health
  • Maryam Nouri, Nasrin Jafari Varjoshani*, Zeinab Ghahremani, Farzane Ahmadi
    Background

    Breast cancer is still a major health concern, causing stress not only for the patients but also for their caregivers.

    Objectives

    The aim of the present study was to determine the effect of virtual training on the care burden of caregivers to patients with breast cancer.

    Methods

    This clinical trial was conducted on 80 caregivers of patients with breast cancer referred to the Mehraneh Clinic of Zanjan, Iran, in 2022. The participants were chosen by convenience sampling and randomly divided into the experimental and control groups using the block randomization method. A demographic information questionnaire along with the Zarit care burden questionnaire were used to collect data. The care burden of caregivers was determined before, immediately after, and one month after the intervention. The data were analyzed in SPSS 26 software using descriptive and inferential statistics (the independent t-test, Chi-square test, Mann-Whitney test, Fisher’s exact test, and a marginal model for longitudinal data).

    Results

    According to the results, the mean (SD) age of the caregivers was 42.20 (11.54) years, of whom 60% were male. Based on the longitudinal marginal model, no significant difference in care burden was observed between the two groups immediately after the intervention (P=0.077); however, this difference was statistically significant one month after the intervention (P<0.001).

    Conclusion

    According to the findings, the virtual training intervention reduced the care burden of caregivers of patients with breast cancer in the long term. Therefore, providing training related to care burden reduction through cyberspace and social media can be suggested as a suitable and available method.

    Keywords: virtual training, care burden, patient caregiver, breast neoplasms
  • مریم سیرجانی، سید محمدحسین جوادی، اسما بنی اسد، مریم لطیفیان*
    مقدمه

    بیماری اسکیزوفرنی شدیدترین بیماری مزمن روانپزشکی است که با اختلال در توانایی های اجتماعی و شغلی همراه است. این اختلال علاوه بر فرد مبتلا، کل سیستم خانواده را نیز درگیر می کند. بار مراقبتی، استرس های روانی اجتماعی و جسمانی است که در اثر مراقبت طولانی مدت از بیمار به مراقبین وارد می شود و موجب مشکلات چون فرسودگی، اضطراب، افسردگی برای مراقبین می گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش تاب آوری بر کاهش بار مراقبتی خانواده های دارای بیمار اسکیزوفرنی انجام شده است.

    روش

    در این مطالعه نیمه تجربی از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل تمام مراقبین بیماران اسکیزوفرنیا مراجعه کننده به بیمارستان روانپزشکی روزبه در شهر تهران در سال 1398 بود. سی و شش نفر از افراد مایل به شرکت در مطالعه، پس از گرفتن رضایت کتبی از آنان با روش تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پس از کسر ریزش ها، پانزده نفر در گروه آزمایش و هجده نفر درگروه کنترل تا پایان مداخله حضور داشتند. در این پژوهش از پرسشنامه بار مراقبتی زاریت و پروتکل مداخله، برنامه آموزش مولفه های تاب آوری هندرسون و میلستسن استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS انجام گرفت.

    نتایج

    یافته ها نشان داد مداخله مددکاری اجتماعی گروهی در گروه آزمایش با رویکرد آموزش تاب آوری، از نظر آماری تفاوت معناداری با گروه کنترل داشت و مداخله مددکاری اجتماعی گروهی توانسته بود نمره کل تاب آوری را نسبت به گروه کنترل به صورت معناداری افزایش دهد. (P<0/05) 

    بحث و نتیجه گیری

    مداخلات گروهی مددکاری اجتماعی که با هدف افزایش تاب آوری در مراقبین بیماران دارای اختلال روانپزشکی انجام می شود، می تواند بر افزایش تاب آوری موثر باشد و زمینه را برای ارتقای کیفیت زندگی این افراد فراهم کند. نتایج این مطالعه به مددکاران اجتماعی کمک می کند که از مدل تاب آوری برای بالا بردن سطح سلامت، افزایش عملکرد اجتماعی، اقتصادی و رفاهی و بهبود سطح تحمل مراقبین و برای مراقبت و آموزش و کار با خانواده های بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی استفاده کنند.

    کلید واژگان: اسکیزوفرنی, تاب آوری, بار مراقبتی, خانواده, خانواده بیمار اسکیزوفرنی
    Maryam Sirjani, Seyyed Mohammad Hosssein Javadi, Asma Baniasad, Maryam Latifian*
    Introduction

    Schizophrenia is the most severe chronic psychiatric disorder that associated with impaired social and occupational abilities. In addition to the patient this disorder also affects the entire family system. The care burden is the psychological, physical and social stress that comes to caregivers as a result of long-term care. Therefore it causes many problems such as burnout, anxiety, and depression for caregivers. The aim of this study was to investigate the effect of resilience training on reducing the care burden of families with schizophrenia.

    Methods

    This study was semi-experimental with a pre-test-post-test and a randomized controlled group. The statistical population includes all caregivers of schizophrenia patients referred to Roozbeh psychiatric hospital in Tehran in 2019. After obtaining written consent, thirty-six people who like to participate in the study were divided into experimental and control groups by random sampling method. After deducting the drops, fifteen people were in the experimental group and eighteen people in the control group. The research instrument was the Zarit burden interview and intervention protocol, then Henderson and Milleston resilience components training program was applied to the experimental group. The control group received no intervention. Data were analyzed by SPSS software using ANCOVA.

    Results

    The results showed that the social group intervention in the experimental group with the approach of resilience training was statistically significantly different from the control group and it was able to significantly increase the total resilience score compared to the control group.(P<0/05)

    Conclusions

    Group social work interventions aimed at increasing resilience in caregivers of psychiatric disorders can be effective in increasing resilience and provide a basis for improving the quality of life of these people. The results of this study help social workers to use the resilience model to promote health, increase social, economic, and welfare performance and improve the level of tolerance of caregivers; leading to educating and working with families of schizophrenia patients.

    Keywords: Schizophrenia, Resilience, Care Burden, Family, Family Of Schizophrenia Patient
  • موسی کوهساری، عباس شمسعلی نیا*، نسرین نوابی
    سابقه و هدف

    ماهیت پیچیده و طولانی بیماری دیابت موجب بار مراقبتی و اضطراب مراقبین بیماران مبتلابه دیابت می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه های خود مراقبتی خانواده محور بر بار مراقبتی و اضطراب مراقبین بیماران سالمند مبتلا به دیابت نوع دو انجام شده است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی روی 92 نفر از مراقبین سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به بیمارستان خاتم الانبیا بهشهر، به روش تخصیص تصادفی و در دو گروه آزمون و کنترل انجام شد. داده ها با کمک پرسشنامه بار مراقبتی و پرسشنامه اضطراب Spielberger جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) در سطح معنی داری 0/05 انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد میانگین و انحراف معیار بار مراقبتی و اضطراب به ترتیب در گروه آزمون قبل از آموزش 3/65 ± 96/54 و 5/60 ± 121/30 بوده است و بعد از آموزش، میانگین و انحراف معیار بار مراقبتی و اضطراب به ترتیب به 4/73 ± 61/8 و 4/57 ± 79/67 کاهش یافته است. این نتیجه بدان معناست که آموزش، میانگین بار مراقبتی و اضطراب را به طور معنی داری در مراقبین کاهش داده است (0/05 ˂ p).

    نتیجه گیری

    یافته های تحقیق نشان دادند برنامه های آموزشی موجب کاهش بار مراقبتی و اضطراب مراقبین بیماران مبتلا به دیابت می شود بنابراین به سیاستگزاران بیمارستان ها پیشنهاد می شود تا برای مراقبین این بیماران برنامه های آموزشی طراحی کنند.

    کلید واژگان: دیابت نوع دو, بار مراقبتی, آموزش خانواده محور, سالمندان
    Mosa Koohsari, Abbas Shamsalinia*, Nasrin Navvabi
    Background and Objective

    The complexity and protracted nature of diabetes causes care burden and anxiety for caregivers of diabetic patients. The aim of the present study was to investigate the effect of family-oriented self-care programs on care burden and anxiety of caregivers of elderly patients with type 2 diabetes.

    Methods

    This quasi-experimental study was conducted on 92 caregivers of elderly people with type 2 diabetes in Khatam Al-Anbia Hospital in Behshahr, who were randomly divided into two groups: an experimental group and a control group. Data were collected using the Care Burden Questionnaire and the Spielberger Anxiety Questionnaire. The data were analyzed using SPSS 16 through descriptive and inferential statistical tests (analysis of covariance) at a 0.05 significance level.

    Findings

    The results showed that the mean and standard deviation of care burden and anxiety in the experimental group were 96.54 ± 3.65 and 121.30 ± 5.60 before training and decreased to 61.8 ± 4.73 and 79.67 ± 4.57 after education, respectively. This result means that the education significantly reduced the average caregiver burden and anxiety (p < 0.05).

    Conclusion

    The research findings indicated that educational programs reduced the care burden and anxiety of caregivers of patients with diabetes. Therefore, hospital decision makers are recommended to develop educational programs for caregivers of these patients.

    Keywords: Type 2 diabetes, Care burden, Family-oriented education, Elderly
  • هدی بنی اردلان، سیده آمنه مطلبی، اکرم شاهرخی، فاطمه محمدی*

    اهداف:

     سکته مغزی دومین علت شایع مرگ و سومین علت معلولیت در سراسر جهان است. مراقبان بیماران سکته مغزی سطح بالای بار مراقبت را تجربه می کنند که بر سلامت جسمی و روانی آن ها تاثیر می گذارد. استفاده از برنامه های آموزشی برای مراقبین خانگی جهت کاهش فشار مراقبتی ضروری به نظر می رسد. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی و پیگیری تلفنی بر فشار مراقبتی مراقبین سالمندان مبتلا به سکته مغزی انجام شد. 

    مواد و روش ها:

     این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 79 مراقب خانگی بیماران سالمند مبتلا به سکته مغزی  ساکن شهر قزوین انجام شد. در مرحله اول، مراقبین به صورت دردسترس از میان مراقبین بیماران سالمند با تشخیص سکته مغزی از بخش اعصاب بیمارستان بوعلی که طی 1تا 6 ماه قبل از مطالعه ترخیص شده بودند، انتخاب شدند. سپس شرکت کنندگان به طور تصادفی با استفاده از روش بلوک تصادفی 4 تایی به دوگروه آزمایش وکنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 12 هفته تحت آموزش با روش پیگیری تلفنی و شبکه های اجتماعی قرار گرفتند. از پرسش نامه های جمعیت شناختی، فعالیت های روزانه بارتل، فشار مراقبتی زاریت برای جمع آوری داده ها استفاده شد. پرسش نامه ها توسط مراقبین تکمیل شد. سپس داده ها با استفاده از آزمون های تی وابسته، تی مستقل و آنکوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها :

    میانگین سنی مراقبین 11/32±46/16 سال در محدوده سنی 24 تا 78 سال بود. قبل از مداخله بین دو گروه، تفاوت معناداری در میزان فشار مراقبتی (گروه آزمایش: 11/08±26/20 و گروه کنترل: 11/63±28/70) وجود نداشت (P=0/333). اما بعد از مداخله، فشار مراقبتی گروه آزمایش (10/07±18/28) و گروه کنترل (11/76±29/80)، تفاوت معناداری را نشان دادند (P<0/001). همچنین، 12 هفته پرستاری از راه دور باعث کاهش معنادار در فشار مراقبتی گروه آزمایش شد (P<0/001). 

    نتیجه گیری:

     با توجه به یافته های مطالعه حاضر، مداخله از طریق آموزش و پیگیری تلفنی می تواند به عنوان یک روش موثر و کم هزینه در کاهش فشار مراقبتی مراقبین بیماران سالمند با تشخیص سکته مغزی باشد.

    کلید واژگان: سکته مغزی, مراقبین خانگی, پیگیری تلفنی, سالمند, فشار مراقبتی
    Hoda Bani Ardalan, Seyedeh Ameneh Motalebi, Akram Shahrokhi, Fatemeh Mohammadi*

    Objectives :

    Stroke is the second leading cause of death and the third leading cause of disability worldwide.  Caregivers of stroke patients experience high levels of care burden that can affect their physical and psychological health. It is necessary to use interventional programs for family caregivers to prevent or reduce their care burden. This study aims to determine the effect of education and telephone follow-up on care burden of the family caregivers of older patients with stroke.

    Methods & Materials :

    This randomized controlled clinical trial was conducted on 79 family caregivers of older patients with stroke admitted to the neurology department of Bu-Ali hospital in Qazvin, Iran who had been discharged in the past 1-6 months. Then, they were randomly divided into intervention and control groups by the block randomization technique. For the intervention group, 12 weeks of education and follow-up was presented through telephone and social media. Data were collected by demographic checklist, Barthel Index for Activities of Daily Living, and Zarit burden interview. The independent t‐test, paired t‐test, and chi‐square tests were used for analyzing the data.

    Results:

     Before the intervention, there was no significant difference between the two groups in the amount of care burden (26.20 ± 11.08 for intervention group and 28.70 ± 11.63 for the control group) (P = 0.333); however, after the intervention, the care burden of the intervention group (18.28 ± 10.07) and the control group (29.80 ± 11.76) showed a significant difference (P < 0.001). The results showed that 12 weeks of education & telephone follow-up caused a significant reduction in the care burden of the family caregivers (P< 0.001).

    Conclusion:

     The education and telephone follow-up can be a useful and cost-effective method for reducing the care burden of the family caregivers of older patients with stroke.

    Keywords: Stroke, Family caregiver, Telephone follow-up, Aged, Care burden
  • Zahra Mansouri, Zahra Pourmovahed *, Hassan Zareei Mahmoodabadi
    Background
    The birth of a preterm newborn profoundly challenges the mother to play her parenting role. The care burden of the mother affects the entire family system. This study aimed to identify the impact of family-centered care on the care burden of mothers with preterm newborns hospitalized in neonatal intensive care unit (NICU).
    Methods
    In this quasi-experimental study, 60 mothers of preterm newborns hospitalized in the NICU of the Hafiz hospital in Shiraz were assessed. A four-stage family-centered care program was implemented in the first seven days of the infant's hospitalization. The control group received routine care. The amount of care burden of the mothers was measured using Caregiver Burden Scale (CBS). The two groups filled out the questionnaire at the baseline (third day after admission) and the seventh day after hospitalization.
    Results
    After the intervention, the mean score of care burden in mothers in the control and experimental groups were 62.73 ± 7.44 and 58.13 ± 8.17, respectively. In the experimental group, the mean score significantly decreased compared to before the intervention. The results of the univariate analysis of covariance (ANCOVA) showed a significant difference between the two groups' mean score of care burden and its subscales (P < 0.05).
    Conclusion
    Family-centered care reduces the care burden of mothers of preterm newborns by emphasizing the helpful presence of the other family members, especially the father in the NICU. The family-centered care approach is cost-effective, feasible, practical, and effective, in addition to the positive effects of parental involvement in the care of the newborn on the process of recovery.
    Keywords: Family-centered care, Mothers, Premature, Infants, Care burden
  • Hakime Pashazade, Yadollah Abolfathi Momtaz, Ghonche Raheb*
    Objectives

    As the elderly population increases, the need for their care and establishing nursing homes and hiring formal caregivers becomes more significant. Caregivers are under the pressure and burden of care due to the provision of services. The current study investigates the effect of Cognitive-Behavioral Therapy (CBT)-based social work intervention on the extent of care burden among the formal caregivers of the elderly.

    Methods

    This research was a quasi-experimental study with a pretest-posttest-follow-up design. The study’s statistical population comprised the formal caregivers of the elderly. The study sample consisted of 30 caregivers (15 men and 15 women), who were selected by convenience sampling method. The study participants received seven 90-min intervention sessions (CBT-based social work). The intervention protocol was validated by the Agree form using expert opinion evaluation. For data collection, the Zarit caregiver burden interview (short-form) was used. This scale has been validated by Rajabi Mashhadi et al. (2014) in Iran.

    Results

    The care burden score of the explored participants was 24.20, within the average level. The repeated-measures analysis of variance revealed that the presented intervention provided a significant difference between the two stages of pretest and posttest in physical (P=0.004) and psychological (P=0.05) dimensions. Also, the changes in the study variables remained constant until the follow-up stage.

    Discussion

    The obtained data indicate that the provided CBT-based social work intervention with the dimensions of identifying and accessing supportive resources, modifying attitude, and relaxation training can reduce the burden of care in physical, psychological, and general aspects among the study subjects. Therefore, more use of this intervention by specialists can affect the care burden of formal caregivers. The present research results also highlight the necessity for the attention of nursing home officials, social policymakers, and professionals active in the field of elderly care.

    Keywords: Care burden, Physical burden, Psychological burden, Nursing home, Cognitive-Behavioral therapy (CBT), Formal caregivers
  • Shabahang Jafarnejad, Hamidreza Khoshnezhad Ebrahimi *, Helea Saremi, Somayeh Esmaeilian, Mohammad Mahdavi, Atoosa Mostafavi
    Background
    The frequency of organ transplantation is increasing, leading to increased stress in patients and families. Family performance assessment can express psychological and health consequences for children and their families and provide an opportunity for targeted interventions.
    Methods
    After necessary permits were obtained, the cases were randomly divided into experimental and control groups. Fifty parents of children who underwent heart transplantation participated in the research. Then, after the identification of the subjects in the experimental and control groups, the experimental group was subjected to the family-centered model. Following the completion of the training and 1 month later, anxiety and care-burden questionnaires were distributed to the experimental and control groups. Finally, the data obtained from the questionnaires were collected and analyzed.
    Results
    Fifty individuals participated in this study. The results of the independent t test showed no significant difference concerning anxiety among parents before and after the intervention between the 2 study groups (P=0.217). Care burden was less in the intervention group than in the controls (P=0.039).
    Conclusions
    After training, anxiety and care burden in the intervention group improved compared with the control group. Information support of patients’ families will help them better adapt to stressful situations. Educating patients and their families can increase their information and reduce their anxiety. (Iranian Heart Journal 2022; 23(2): 87-95)
    Keywords: Heart transplantation, anxiety, care burden, Parents
  • Sedighe Jafari-Diziche, Fateme-Sadat Izadi-Avanji, Fateme Atoof, Seyed-Majid Derakhshandeh, Ismail Azizi-Fini*
    Background

    Developing a chronic disease, like heart failure in older adults disrupts the foundations of the family and imposes a heavy burden on family members. The aim of this study was to determine the effect of the Family-Centered Empowerment Model (FCEM) on the care burden of family caregivers of older adults with heart failure.

    Methods

    It was a quasi-experimental study with a controlled before and after design, which was conducted on 80 primary caregivers of older adults with heart failure referring to health centers affiliated with Kashan University of Medical Sciences, Kashan, Iran. The subjects were non-randomly assigned to either the control (n=40) or intervention (n=40) groups. The program was implemented based on the concepts of the model (perceived threat, self-efficacy, self-esteem, and evaluation) in eight 2-hour sessions, twice a week for four consecutive weeks. Both groups answered the Zarit Burden Interview (ZBI) in the beginning, in the end, and one month after the study. The data were analyzed by Chi-square, t-test, and the repeated measures ANOVA using SPSS 16 software. 

    Results

    There was no significant difference between the two groups regarding the pretest mean score of care burden (P>0.05). However, the groups’ mean score of care burden was significantly different immediately after the intervention (P<0.05) and one month after the study (P<0.05). The repeated measures ANOVA illustrated a significant difference between the mean scores of care burden in the three measurement time points (P<0.0001).

    Conclusion

    Implementation of the FCEM model reduces the burden of care in caregivers of older adults with heart failure. It is suggested that this model be used in training programs for older adults with heart failure and their caregivers.

    Keywords: Elderly, Heart failure, Empowerment, Family caregiver, Care burden
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال