به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۸۶۷ عنوان مطلب
|
  • سیدمیرحسین علامه
    جستار حاضر در پی یافتن مولفه های موثر در رفتار و باور تاریخی –سیاسی شیوخ اردبیل پیش از شکل گیری صفویه و میزان تاثیرپذیری از جنبش های هم رفت تاریخی آن است. در میانه ی قرن هفتم، شاهد رویش و زایش دینی در طریقت صفوی، ناشی از حدوث خلا سیاسی، اعتقادی به دنبال هجوم مغول از یک طرف و زوال ساختار خلافت از طرف دیگر می باشیم. بین قرن هفتم تا دهم هجری، بهره برداری سه سویه از خویشاوندی سببی با آق قویونلوها و مولفه غزا در بستر سیاسی وبسامد سازی غلو در بستر مذهبی، پیروزی شیوخ طریقت اردبیل را به ارمغان می آورد.
    هجوم مغول، در جنبه اثباتی به فزونی یافتن گرایش به تصوف به عنوان گرانیگاه معنوی توده های عامه مردم کمک کرد و امکان خیزش، جهت تشکیل دولت سیاسی صفوی در قرن دهم را فراهم ساخت. در عین حال، معطوف سازی طریقت به تصاحب قدرت سیاسی، باگردش درونی در طریقت صفوی و گرایش به غلو و حفظ وحدت رویه با دیگر خیزش های صوفیانه قرن هشتم و نهم به نحو کارآمدی صورت می گیرد.
    پژوهش حاضر به روش تاریخی و وصفی و ضمن مطالعه کتابخانه ای می کوشد پاسخی برای این سوال بیابد که اندیشه ی دینی در طریقت صوفیانه اردبیل قبل از تشکیل دولت صفوی چگونه بوده ورویکرد شیوخ صفوی به اندیشه ی عالیانه، تحت تاثیر جه عواملی صورت گرفته است.
    نتایج گویای آن است که هرچند بعد از تهاجم مغول وقوت گرفتن پایگاه تصوف، طریقت های صوفیانه وغالیانه دچار چرخش درونی شدند: اما نکته این است که صفویان، برجسته ترین عامل جنبش های صوفیانه این دوران بودند که موفق به تشکیل دولتی فراگیر گشتند.
    کلید واژگان: تصوف, تشیع, مشایخ صفوی, شاه اسماعیل, اردبیل
    Allameh . Sayed Mirhossein
    The current paper tries to find out effective components in historical and political behaviors and beliefs of Ardebil sheikhs before the emergence of Safavid as well as the extent of influence from other contemporary historical movements. In the middle of the 7th century, we are witness to the growth and reproduction in Safavid faith arising from political vacuum after the invasion of Mongols on the one hand, and declining caliphate structure on the other hand. Between 7th and 10th centuries AH, the tripartite operation from casual relationship with Aghkoyunlulars, crusade component in the political bed, and frequency of rhetoric in religious domain, made the faith of Ardabil Sheikhs successful. Mongol invasion helped increase Sufi tendency as a mental base (fulcrum) of public and made the Safavid government in 10th century possible. At the same time, turning the faith in gaining political power effectively with internal transformation in Safavid creed tends to crusade and keeping with the precedents of other Sufi movements of 8th and 9th centuries. Although the marriage of Safi al- Din Ardebili with the daughter of Sheikh Ibrahim Zahed Gilani, was the beginning of recourses to Sufism and from components of legitimacy with Iranian-Shiite basis and problems arising out of Mongols as well as peoples’ need made an inclination towards miracle, but the assumption of some researchers in equalizing Iranian thought with Shia culture in order to select a leader or introduce it as an outcome of Safavid politics lack any religious base. Thus, theories of Tomas Burn, Rojer Sivry and Valter Heints regarding similarity and matching the Shiite believe with other cults are reviewable. In fact, taking into account the library approach, the current study tries to find the answer of the question as: "How was the religious thought of Ardebil creed prior to the formation of the Safavid government? And which factors affected the approach of Safavid Sheikhs the most?” Although, the Mongol invasion and strengthening of Sufism caused Sufi and Ghalian faith with internal transformation but the point is that, Safavids were the most prominent factor of Sufi movements at that time that were successful in forming an inclusive government.
    Keywords: Safavid, Shiite, Shah Ismail, Sufism, Ardebil
  • رضا یوسف وند *

    این مقاله به واکاوی طریقت نقشبندیه در دوره تیموریان می پردازد. دوران تیموری، عصر بسط و توسعه تصوف و ازدیاد خانقاه ها است. تیمور و جانشینانش در دینداری و رعایت جانب علما پایبند بودند. دراین دوره اوضاع دیانت مطلوب و کار معابد و مساجد با رونق بود و سلطه متولیان امور مذهبی در اشکال مختلف زندگی مردم بیش از گذشته به چشم می خورد. تصوف در این دوره بر اثر عوامل گوناگون، رشد مضاعفی داشت. وضعیت صوفیان و خواجگان و شیوخ طریقت های مختلف هم بر یک منوال نبود. یکی از این طریقت ها که در دربار تیموریان نفوذ فراوان یافت فرقه نقشبندیه بود، اهمیت این فرقه در آن بود که در همه جا، با همه کس و در همه حال اعمالشان قابل-انجام بود و درواقع شعار اصلی آن ها همین گفتمان بود، در تعلیمات نقشبندیان، قرائتی از زهد و تصوف تدوین گردید که بیشترین توجه را به فعالیت های اقتصادی، و بیشترین فاصله را با عزلت و گوشه نشینی و ترک دنیا داشت. وجه تمایز طریقت نقشبندیه از سایر طریقت ها تاکید خواجگان این سلسله بر آموزه های سازگار و مبتنی بر فعالیت های اقتصادی اجتماعی بود. بنا بر این تصوف دراین عصر پا به مرحله جدیدی گذاشت، باور و علاقه تیمور و جانشینانش به بزرگان این فرقه اهمیت دو چندان جایگاه شیوخ این طریقت در دربار تیموریان را موجب شد. سوال تحقیق بر این امر استوار است که چه عامل و یا عواملی در گسترش نفوذ طریقت نقشبندیه در ماوراء النهر و خراسان دخیل بودند؟ فرضیه مورد بحث بیانگر این است که با درایت، هوشمندی، تعامل و تاکید بر مسائل معیشتی، توسط خواجگان طریقت نقشبندیه، تصوف در این دوره برای نخستین بار پا به عرصه جدیدی گذاشت. این مسئله تا پایان حکومت تیموریان همچنان تداوم داشت به گونه ای که می توان-گفت فروپاشی حکومت تیمیوریان مساوی شد با پایان اقتدار سلسله نقشبندیه. این مقاله با روش توصیفی و تحلیل داده ها به تبیین سوال تحقیق و همچنین فرضیه مورد بحث می پردازد.

    کلید واژگان: عصر تیموریان, طریقت نقشبندیه, سیر تاریخی, دین و مذهب
    Reza Yousefvand *

    The Timurid period coincides with the period of the expansion of Sufism and the increase of Khanghah. In this era, the conditions of religion were favorable and the work of temples and mosques was prosperous, and the domination of religious authorities in various forms of people's lives was more visible than before. Sufism in this period was doubly increased due to various factors. The situation of Sufis and eunuchs and sheikhs was not the same. One of these paths, which became very influential in the Timurid court, was the Naqshbandiyeh cult, the importance of this cult was that it could be done everywhere, with everyone, and in all cases, and in fact their main motto was this discourse. In Naghshbandi's teachings, a reading of asceticism and Sufism was developed that paid the most attention to economic activities and the most distance from seclusion and desertion of the world. The distinguishing feature of the Naqshbandi from other ways was the emphasis of the eunuchs of this dynasty on consistent teachings based on socioeconomic activities, and Sufism entered a new phase in this era. The question of the research is based on what factors or factors contributed to the expansion of the influence of the Naghbandieh Tariqat in the Transoxiana and Khorasan? The theory in question suggests that Sufism entered a new field for the first time in this period with the wisdom, intelligence, interaction and emphasis on livelihood issues by eunuchs of Tariqat Naqshbandieh. This continued until the end of the Timurid rule, so that it can be said that the collapse of the Timurid government equaled the end of the Naqshbandi dynasty. This paper explains the research question and also the hypothesis discussed by descriptive method and data analysis.

    Keywords: Timurid Era, Naghshbandiyeh Sectarian, Religion, Sufism
  • علی پرورش رامکی، صالح پرگاری*، کاظم میقانی، شهرام یوسفی فر
    به طور نسبی، خط و مشی طریقت نقشبندیه برگرفته از طریقت عبدالخالق غجدوانی (وفات 575 ه.ق) است. اما پیدایش این طریقت، منتسب به بهاءالدین محمد نقشبند بخاری (717-719 ه.ق) است که در منطقه خراسان و ماواراءالنهر ایجاد و گسترش یافت. در دوره تیموریان جانشینان او مقام پیشوایی یافتند. اما اوج رونق و رواج طریقت نقشبندیه در نیمه دوم قرن نهم ه.ق به رهبری خواجه عبیدالله احرار (وفات 895 ه.ق) اتفاق افتاد که ارتباط نزدیکی با سلطان ابوسعید داشت،  بر این اساس سوال تحقیق این است که: گسترش و تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان دوره تیموریان متاثر از چه بستر و شرایط فرهنگی و سیاسی بوده است؟ بررسی و تحقیقات نشان داد که  نخست:طریقت نقشبندیه بر گرایش مذهبی و طریقتی هیات حاکمه در ماوراءالنهر و خراسان که مرکز قدرت تیموریان بود، تاثیر گذاشت و  رونق طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان، حاصل ارتباط مستقیم با نظام ارزش گذاری های اجتماعی و اصول اعتقادی آن طریقت با ساختار فرهنگی و سیاسی جامعه دوره تیموریان بوده است. دوم : تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان پس ازسقوط تیموریان به دلیل تغییر شرایط سیاسی و فرهنگی در خطه ماوراءالنهر و خراسان بود و همین موجب شد تا از نفوذ شیوخ طریقت نقشبندیه و قابلیت تاثیرگذاری آن بر جامعه به شدت کاسته شد. روش این پژوهش همچون تحقیقات تاریخی متکی بر توصیف و تحلیل داده های منابع کتابخانه ای  است که در تحلیل های تاریخی از نظریه تبار شناسی فوکو استفاده شده است.
    کلید واژگان: طریقت نقشبندیه, عبدالخالق غجدوانی تیموریان, ماوراءالنهر, خراسان, نظریه تبارشناسی فوکو
    Ali Parvaresh Ramki, Saleh Pargari *, Kazem Mighani, Shahram Yousefifar
    Relatively speaking, the policy and approach of the Naqshbandi Tariqat is derived from the Tariqat of Abdul Khaliq Ghajdwani (died 575AH). But the origin of this sect is attributed to Bahauddin Muhammad Naqshband Bukhari (717-719 A.H.), which was established and expanded in the Khorasan region and beyond. During the Timurid period, his successors were given the position of peshvai. However, the peak of prosperity and spread of the Naqshbandi Tariqat happened in the second half of the 9th century AH under the leadership of Khwaja Ubaidullah Ahrar (died895AH) who had a close relationship with Sultan Abu Said. Naqshbandiyeh was influenced by the cultural and political conditions of the Timurid period in Mawra al-Nahr(Transoxiana)and Khorasan. Investigation and research showed that 1: The Naqshbandi sect had an impact on the religious and religious orientation of the ruling body in Mawra al-Nahr(Transoxiana) and Khorasan, which was the center of power of the Timurids, and the prosperity of the Naqshbandi sect in Mawra al-Nahr(Transoxiana) and Khorasan was the result of a direct relationship with the system of social values and its religious principles. Tariqah was with the cultural and political structure of Timurid period society.2: the weakening of the Naqshbandi Tariqat in Mawra al-Nahr (Transoxiana)and Khorasan after the fall of the Timurids was due to the change in political and cultural conditions in the region of Naqshbandi and Khorasan, and this caused the influence of the sheikhs of the Naqshbandi Tariqa and its ability to influence the society to be greatly reduced. The method of this research, like historical research, is based on the description and analysis of library resource data, which uses Foucault's theory of genealogy in historical analysis.
    Keywords: NaqshbandiTariqat, Abdul Khaliq Ghijduvani, Timurid period, Mawraal-Nahr (Transoxiana), Khorasan, Foucault's theory of genealogy
  • علی قاسمی*
    مطالعه روایات تاریخی مربوط به زمان پیدایش و سرکوب قدرت دنیوی شیخ جنید و شیخ حیدر صفوی نشان می دهد که عمده این روایات تحت تاثیر مفاهیم فقهی نگاشته شده اند. این پژوهش با بهره گیری از رویکردی تاریخی و تجزیه و تحلیل منابع، در پی توضیح این مسیله برآمده است. نتایج نشان می دهد: مورخان هواخواه و مخالف صفویان، با طرح چنین روایاتی، درصدد مشروعیت بخشی یا تخطیه حق پیدایش قدرت دنیوی در طریقت صفوی برآمدند؛ زیرا القای مشروعیت یا ایجاد تردید درباره ریشه های شکل گیری حق قدرت دنیوی و سیاسی این خاندان صوفی، پیوند مستقیمی با مبانی مشروعیت بخش و حق انگارانه بنیان گذاری و دیرپایی دولت صفوی داشت. در این میان، رویکرد خنجی نوآورانه بود؛ وی کوشید با به کارگیری برخی مفاهیم فقهی نظیر «بغی»، «محارب» و «قاطع الطریق» درباره شیوخ طریقت صفویه، مشروعیت پیدایش و رشد قدرت دنیوی این دودمان را با چالش مواجه سازد. در سوی مقابل، خواندمیر، امینی هروی و غیره نیز کوشیدند با بهره گیری از نظریه «جهاد در دارالکفر» و «جنگ با اصحاب بغی و طاغیان» در باب مخالفان و رقیبان، رشد تدریجی قدرت سیاسی در زمان شیخ جنید و شیخ حیدر را به صورتی دین مدارانه و قانونی بنمایانند. ظاهرا غایت چنین رویکردی، بازآفرینی بنیان گذاری و اقتدار دولت صفوی در امتداد امامت و حکومت تاریخی شیعه بوده است.
    کلید واژگان: برآمدن و سرکوب, قدرت دنیوی, شیوخ طریقت, صفویه, نگرش فقهی, تاریخ نویسان
    Ali Ghasemi *
    The study of historical narrations related to the emergence and suppression of the worldly power of Sheikh Junaid and Sheikh Haidar Safavid shows that the main theoretical basis of these narrations is based on jurisprudential concepts. This research seeks to explain this issue by using a historical approach and analyzing resource data. The results show that The first attempts to gain political power in the Safavid way were justified under the jurisprudential theory of jihad in Dar al-Kufr, among power-holders such as the rulers of Qaraqoyunlu, Aq Quyunlu, and Sherwan Shahan. In the same direction, pro-Safavid and anti-Safavid historians, by proposing narrations that were formulated under the influence of jurisprudential concepts, sought to legitimize or violate the right to worldly power in the Safavid way; Because instilling legitimacy or doubting the roots of the formation of the secular and political power of this Sufi family was directly related to the legitimizing and ideological foundations of the founding and longevity of the Safavid state. Among the opposition, the approach of the Sunni historian and jurist Khanji was innovative. He tried to challenge the legitimacy of the emergence and growth of worldly power of this dynasty by applying jurisprudential concepts such as prostitution, militant and bandit about the sheikhs of the Safavid way. On the other hand, historians such as Khandmir, Amini Heravi, etc. also tried to use the theory of jihad in Dar al-Kufr and war with the rebel and rebellious companions,
    Keywords: Rise, Repression, worldly power, sheikhs of the Safavid way, jurisprudential attitude, historians, Safavid
  • محمدعلی کاظم بیکی*، محسن معصومی، علی آرامجو، سیزدیکاوا ژیبک ساپاربیکوونا

    طریقت نقشبندیه در بخارای سده هشتم هجری قمری، در بستر سنت صوفیانه خواجگان شکل گرفت و تاکنون همچنان به عنوان طریقتی زنده، فعال و جهانی به حیات خود ادامه داده است. به رغم رویکرد غیرسیاسی شیوخ خواجگان، نقشبندیه در دوره تیموری پا به میدان سیاست گذاشت. پژوهش حاضر به چرایی و چگونگی ورود شیوخ نقشبندی به عرصه سیاست در دوره تیموری پرداخته است. بنابر یافته های این پژوهش، ارتباط تنگاتنگ بهاءالدین نقشبند، پایه گذار این طریقت، با علمای دینی پرنفوذ در حوزه سیاست، پای شیوخ نقشبندی را به عرصه سیاست گشود. رقابت مدعیان قدرت پس از مرگ شاهرخ تیموری، زمینه فعالیت بیشتر طریقت رو به رشد نقشبندیه را فراهم کرد، زیرا پیشوای وقت آنان، خواجه عبیدالله احرار، خود شیخی ملاک و پر نفوذ در میان تیموریان بود.

    کلید واژگان: بهاءالدین نقشبند, تیموریان, خواجگان نقشبندیه, عبیدالله احرار, ماوراءالنهر
    MohammadAli Kazembeyki *, Mohsen Masumi, Ali Aramjoo, Jibek Sizdikova

    The origin of the Naqshbandi order can be traced to the Sufi tradition of Khojagan in Transoxiana. This order has continued to live as an active and universal one. In spite of the apolitical approach of the Khajagan, Naqshbandi's Sheikhs gradually entered into politics during the Timurid era. The aim of the present research is to find out why and how Naqshbandi's sheikhs has entered into politics during this period. According to the findings of this study, the close connection of Baha'addin Naqshband, the eponym of the order, with influential religious scholars, opened the line of Naqshbandi's sheikhs to politics. Moreover, the struggles of the Timurid princes over power after Shahrokh's death, increased the activity for the growing order of Naqshbandiyah, especially since Ahrar, the active Naqshbandi Sheikh at that time, was an influential figure among the Timurid.

    Keywords: Transoxiana, Timurid, Khajegan –Naqshbandi, Baha'addin Naqshband, Obeidullah Ahrar
  • نادر پروین*، فرهاد عمورضایی

    حکومت صفویه (1135-907) حاصل بیش از دو قرن تدارک صبورانه شیوخ صفوی جهت دست یابی به قدرت بود. صوفیه تا پیش از دوره شیخ صفی الدین اردبیلی به انزوا و دوری از مراکز قدرت سیاسی روی آوردند. از دوره شیوخ صفوی نوعی دگردیسی در اندیشه شیوخ صفوی رخ داد که از آن می توان به ورود تدریجی به سیاست با استفاده از تکاپوهای مالی و اجتماعی یاد کرد. تحقیق حاضر می کوشد با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی و روش کتابخانه ای به این پرسش اساسی پاسخ دهد که مهمترین تکاپوهای مالی و اجتماعی شیوخ صفوی در اداره بلندمدت و پایدار طریقت صفوی چه بوده است؟ به نظر می رسد که شیوخ صفویه در فرایندی بلندمدت با استفاده از تکاپوهای مالی و اجتماعی مردم محور و غیر رسمی موفق به اداره طریقت و تاسیس حکومت شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که شیوخ صفوی از طریق ایجاد پیوند بین مناطق روستایی و عشایری با نهاد شهر و استفاده از ظرفیت های مالی این سه نهاد، استفاده بهینه از درآمدهای مربوط به وقف، خمس، زکات و انفال، مدیریت مردم محور طریقت صفوی، تاکید بر لقمه حلال، بهره مالی از جهاد و غزا با کفار شروانشاهی، عنایت و توجه به اقشار ستمدیده و فقیر و بهره برداری از معافیت های دیوانی و مالیاتی اعطایی از حاکمان وقت، در فرآیندی بلندمدت و صبورانه موفق به تشکیل حکومت صفوی شدند.

    کلید واژگان: شیوخ صفوی, صفویان, طریقت صفوی, نظام مالی صفویان
    Nader Parvin*, Farhad Amoorezaei

    The Safavid dynasty (1135-907) was the result of more than two centuries of patient preparation of Safavid sheikhs to reach power. Until before the period of Ṣāfī al-Din Ardabili, the Sufis turned to isolation and distance from the centers of political power. during the period of the Safavid sheikhs, a kind of metamorphosis occurred in the thought of the Safavid sheikhs, which can be referred to as their gradual entry into politics using financial and social Struggles. The present research tries to answer this basic question by using the descriptive-analytical approach and the library method, what were the most important financial and social efforts of the Safavid sheikhs in the long time and stable management of the Safavid Tariqa? The research hypothesizes that the Safavid sheikhs managed the Tariqa and established the government in a long process by relying on people and informal financial and social efforts. The results of the research show that the Safavid sheikhs, through creating links between rural and nomadic areas with the city institution and using the financial capacities of these three institutions, Optimized of incomes related to endowment  (waqf), khums (xums(, zakat and Anfal, people-oriented management of the Safavid Tariqa, Emphasis on clean bite, financial benefit from holy war with Shirvanshahs infidels, attention to the oppressed and poor layers and utilization of bureau and tax exemptions that granted by the concurrent rulers, in a long time and patient process, succeeded to establish the Safavid government.

    Keywords: Safavid sheikhs, Safavids, Safavid Tariqa, Safavid financial system
  • علیه جوانمردی*، نصرالله پور محمدی املشی
    خاستگاه نقشبندیه، ماوراءالنهر و خراسان بود و از این مراکز به سایر مناطق، از جمله کردستان نفوذ پیدا کرد؛ که این مهم در کردستان توسط مولانا خالد شهرزوری بود. چرایی و چگونگی نفوذ شیوخ اورامان بین مردم و نقش آنها در تحولات سیاسی قرن بیستم مسئله محوری این پژوهش می باشد. مشایخ و بزرگان طریقت ها در کردستان به ویژه نقشبندیه، به واسطه حمایت و پشتیبانی مردم از آنها و همچنین با حذف حکومت های محلی، در راستای افزایش نفوذ و اعتبار سیاسی و اجتماعی در عرصه های گوناگون بودند. نفوذ سیاسی شیوخ اورامان در دوران قاجار و به خصوص در زمان مشروطه و پس از آن افزایش یافت. با وقوع جنگ جهانی اول فرمان جهاد در مقابل روس و انگلیس صادر کردند و با جذب مریدان و پیروان بیشتر آنان را به جنگ تشویق نمودند. به طور کلی فعالیت سیاسی طریقت نقشبندیه به خصوص شیوخ اورامان در دوره قاجاریه به بالاترین سطح خود رسیده بود.
    کلید واژگان: نقشبندیه, شیوخ اورامان, قاجاریه, مشروطه, جنگ جهانی اول
    Alie Javanmardi *, Nasrollah Pourmohammadi Amlashi
    The origin of the Naghshbandiyeh was Transoxian and Khorasan and from these centers found its way into other regions, including Kordestan province which this important measure was taken by Mawlana Khaled Shahrzouri. Why and how the Huraman sheikhs (sufi outhorities) in fluenced among the public and their role in the political developments of the 20th century AD. Is the focus of the present study. The sheikhs and dignitaries of the sufi seets in Kordestan, particularly Naghshbandiyah, due to the people’s support as well as through seizing the local rules power were in line with increasing their political social inflwence in various realms. The political influence of the Ouraman sheikhs was issued and encouraged them to fight against the two aforesaid governments. Generally speaking, the political activitis of the Naghshbandi sect, particularly the Ouraman shaikhs reached its Zenith during the Qajar era.
    Keywords: Naghshbandiyeh, the Ouraman sheikhs, the Qajar dynasty, Constitutionalism, world war I
  • فهیمه مخبر دزفولی *
    خلفای عباسی با حمایت از آیین فتوت در قرن های ششم و هفتم هجری و پیوستن به فتیان، کوشیدند پایه های خلافت خویش را مستحکم تر کنند. این امر، سبب گسترش تشکیلات فتوت در سرزمین های اسلامی شد. پس از حمله مغول و پناه بردن گروهی از دانشمندان، عارفان و صوفیان به قلمرو سلاجقه روم و حمایت پادشاهان سلجوقی از اصحاب فتوت و شیوخ صوفی و به دنبال تحولات سیاسی اجتماعی این منطقه، گرایش های مختلف تصوف نیز در آناتولی رواج یافت. طریقت علوی بکتاشی، از جمله این گرایش ها بود که با حفظ ماهیت ستیزه جویانه خود با سلاجقه و اثرپذیری فراوان از آیین فتوت، به یکی از پرنفوذترین مکاتب تصوف در آناتولی تبدیل شد. با قدرت یافتن شیوخ علوی بکتاشی در عصر سلاطین عثمانی و سلطه معنوی این طریقت بر سپاه ینی چری، به تدریج پیروان فتوت در آناتولی هم به بکتاشیه پیوستند. به نظر می رسد، بکتاشیان در چگونگی برپایی مراسم، اظهار شعائر شیعی بدون پشتوانه اعتقادی و پرهیز از تفکرات فلسفی، از اصحاب فتوت تاثیرهایی پذیرفته اند. این مقاله، تاثیر تشکیلات فتوت بر طریقت علوی بکتاشی و شباهت های بین این دو را موضوع بررسی خود قرار داده است.
    کلید واژگان: علویان بکتاشی, حاج بکتاش ولی, آناتولی, سلجوقیان روم, آیین فتوت
    Fahimeh Mokhber Dezfuli *
    Abbasid caliphs tried to strengthen their caliphate foundations supporting the tradition of chivalry in the sixth and seventh centuries and joining with Fathian. This issue led to the development of chivalry systems in the Islamic lands.
    Following the Mongolian assault, taking refuge of a group of scientists, mystics and sophists in the territory of Rome Saljuqids, supporting of Saljuqid kings from followers of chivalry and Sufi sheikhs along with the political and social changes of this area, various tendencies of Sufism in Anatoly got prevalent.
    The sophism of Baktashi Alawites was one of them which turned into the most influential schools of Sufism in Anatoly by preserving its aggressive nature with Saljuqids and under the great influence of chivalry tradition.
    Following Baktashi Alawite Sheikhs’ gaining power in the age of Ottoman sultans and the spiritual domination of this sophism over the Yanichari army, the followers of chivalry gradually joined with Baktashism in Anatoly.
    This article has investigated the effect of chivalry systems on Baktashi Alawites sophism as well as the similarities between them.
    Keywords: Baktashi Alawites_Haj Baktash e Vali_Anatoly_Rome's Saljuqids_tradition of chivalry
  • احمد بادکوبه هزاوه، مصطفی عرب عامری*

    مدرسه میرعرب را در سال 942ق/1535م سید عبدالله یمنی حضرموتی ملقب به میرعرب از شیوخ طریقت نقشبندیه و امام جمعه بخارا در دوره حکمرانی عبیدالله خان شیبانی (حک: 940-947 ق/ 1534-1539م) بنا کرد. زمانی نبرد که این مدرسه در کنار دیگر مدرسه های بخارا به کانونی مهم برای سپری کردن دوره تحصیلات عالی دینی تبدیل شد و طلبه های علوم دینی از سرتاسر مناطق مسلمان نشین روسیه و دیگر روستاهای هم جوار برای ادامه تحصیل وارد بخارا شدند. بسیاری از طلبه های تاتاری و باشقیری که در بخارا تحصیل می کردند بعد از بازگشت به موطن خود به عنوان بخارایی شناخته می شدند و علاوه بر اعتبار قابل توجهی که برای جامعه خود به ارمغان می آوردند، از جایگاه اجتماعی و مذهبی ممتازی نیز بهره مند بودند. در این نوشتار می خواهیم با استفاده از منابع تاریخی و آرشیوی و به شیوه توصیفی- تحلیلی، به این پرسش پاسخ دهیم که مدرسه های بخارا چه جایگاهی در گسترش فرهنگ اسلامی ورارود داشته اند؟ از این رو برای پاسخ به این پرسش، مدرسه میرعرب که در شمار مهم ترین و بزرگ ترین مدرسه های بخارا به شمار می آید را در قالب مطالعه موردی بررسی می کنیم تا جایگاه برجسته مدرسه های بخارا در گسترش فرهنگ اسلامی ورارود را تبیین کنیم. دستاوردهای نوشتار روشن می کند، مدرسه های بخارا که مدرسه میرعرب نمونه شاخص آن ها است کانون حفاظت از گفتمان سنت اسلامی این سرزمین بوده اند، علاوه بر آن در تبلیغ و گسترش فرهنگ اسلامی در میان مردم ترک و تاتار دشت قپچاق و پاسداری از هویت اسلامی این مردم در برابر تسلط روسیه تزاری و شوروی، نقش مهم و موثری داشتند.

    کلید واژگان: بخارا, تبلیغات دینی, علوم دینی, فرهنگ اسلامی, مدرسه میرعرب, مقررات آموزشی, ورارود
    Ahmad Badkoobeh Hazaveh, Mostafa Arabameri *

    Mir Arab Madrasa was built in 1553 A.d by Seyyed Abdullah Yemeni Hadramauti, nicknamed Mir Arab, one of the sheikhs of the Naqshbandiyya sect, and Friday prayer leader of Bukhara during the reign of Obaidullah Khan Sheibani (r. 1534-1539). Mir Arab granted the finance of Madrasa by trading Iranian slaves, captivated in the battle of Ghazdewan. Soon, it became an important center for religious higher education along with other Madrasas in Bukharaand students of religious sciences from all over the Muslim-populated areas of Russia and other neighboring towns entered Bukhara to continue their studies. Many Muslims of that territory were breaking into Madrasa of Bukhara, passing Postgraduate and returning to their homeland as an imam or a Khatib in Madrasa or mosques. Namely, Tatar, Hafizuddin Bernagwi, accepted the offer of Khatib in 1850A.d/1267A.d also Ali Mufti  bin Walid, was originally from Semey, Kazakhstan and graduate of Bukhara Madrasa, appointed as Kokand’s mufti in 1865A.D/1282A.H. Many Tatar and Bashkir scholars who studied in Bukhara became known as “Bukharais” after returning to their homeland. In addition to the significant credit they presented to their community, they also enjoyed a privileged social and saintly status. The educated youth of Kazan found promoters in capitalists, to train scholastics in the way they had been taught themselves. Till the end of Emir Mohammed Alim Khan’s rule, coincident with the Bolshevik revolution in Russia, the Mir Arab Madrasas were held on (from 1910-1920 A.D/ 1329-1339A.H). During the Soviet Union era, after the fall of Bukhara by the red army, the mentioned Madrasa like the other seminaries was closed in years till 1945A.D following parley between the head office of Muslim clergies in central Asia and Kazakhstan and the ruling party reopened in 1946 A.D. Traditional national architecture is peculiar to this building a square yard surrounded by two floors of cells, two big domed halls in the left and right corners. Two-store loggias that are adjoining the main façade in the center highlighted with a portal. The inner yard is adorned with composed carved mosaic. In the center of the madrasa, there is a shrine of Ubaydulla emir of Bukhara, who had ruled the city from 1533 to 1540 A.D. At the head of the building, you will see a burial place of the spiritual guide of the khan Miri Arab, whose honor the building got its name. Life in the Mir Arab SCHSA began with the private study of several brief tracts: Awwal-i ‘ilm , a short track that covered the essential requirements (zururiyat) of Islam in a question-and-answer format; Bidan, an exposition of the basic rules of Arabic grammar in Persianand Adab-i muta’allimin, which covered the adab of the student. After that, the student read Sharh-i Mulla, a commentary on Ibn Hajib’s Kafiya (which the student had already studied) by Abdurrahman Jami, the Timurid poet; written in Arabic, this was the first book studied with a mudarris. At the same time, the student started studying formal logic with an assistant teacher, using the Shamsiya of Najmuddin Qazvini (d.1276); when he was ready, he moved on to the Hashiya-yi Qutbi, a commentary on Shamsiya; concurrently with the Hashiya, the student was introduced to theology (‘Ilm-i kalam ) through the ‘Aqa‘id of Abu Hafs Nasafi (d. 1142), which he read with an assistant teacher. Later, the student moved to various glosses on this book. These were followed by the Tahzib ul-Mantiq wa’l kalam , a tract on logic and dogma by Sa’duddin Taftazani (d. 1381); Hikmat ul-‘ayn by Qazvini, a tract on natural science and metaphysics; Mulla Jalal, a commentary by Jalaluddin Dawwami (d. 1502) on the ‘Aqa‘id ul-adudiyat of Abdurrahman b. Ahmad al-Iji (d. 1356), a tract on Muslim beliefs. There was no formal termination of studies in the madrasa and many students lingered on for decades. The core texts, however, could be mastered in nineteen years. Formal lessons took place four days a week. The entire study group assembled; a designated reader (qari, elected by the students) read out the passage to be discussed; the mudarris then translated the passage (if necessary) and proceeded to explain and comment on it; a disputation involving the students concluded the lesson. There was no compulsion to take courses at the madrasa of residence; indeed, at many madrasas no lectures were held at all. A student was free to learn from any professor in the city. The Madrasa year, lasting from September to March, was short, allowing students to work productively in the summer. Indeed, many students left Bukhara for their villages in October to gather the harvest. At the same time, sons of Ulama began madrasa education with a distinct advantage in cultural capital and wealthy students could always hire others to tutor them. This article intends to answer this question by using historical and archival sources and in a descriptive-analytical manner looks for what role have Bukhara Madrasas played in the spread of Trans-Islamic culture? Therefore, to respond to this question, Mir Arab Madrasa, which is considered to be the most important and largest Madrasa in Bukhara, has been chosen as a case study. Hence, the prominent position of Bukhara Madrasas in the spread of transcendental Islamic culture will be explained.  The research results show that the Madrasas of Bukhara, of which Mir Arab Madrasa is an example, have been the center of protection of the discourse of the Islamic tradition of this land. Moreover, these people played an important and effective role in propagating and spreading Islamic culture among the Turkish and Tatar peoples of the Qabchaq Plain and protecting the Islamic identity of these people against the domination of Tsarist Russia and the Soviet Union.

    Keywords: Bukhara, Educational Regulation, Mir Arab Madrasa, Religious Advertising, Religious Sciences, Transoxiana Islamic Culture
  • علی آرامجو*

    فضای متفاوت حاکمیت مغولان زمینه تغییر وضع جریان های اعتقادی غیررسمی همچون تصوف را در قلمرو پهناور ایران فراهم کرد. چنین فضایی خروج تصوف از انزوای سیاسی، برآمدن طریقت های متعدد و به تبع، بازاندیشی در اندیشه صوفیان نسبت به کنشگری سیاسی و اجتماعی را سبب شد. کنشگری نقشبندیه که در قرن نهم هجری تحت تاثیر شیوخی چون خواجه عبیدالله احرار در شمال شرق ایران تثبیت شده بود، در دوره شیبانیان با تلاش نظری و عملی خواجه احمد کاسانی، تغییر، توسعه و تداوم یافت. پژوهش حاضر به تحلیل رویکرد سیاسی متفاوت کاسانی و عوامل موثر بر آن پرداخته است. بنا بر یافته های این پژوهش، رقابت و مخالفت علمای دینی با صوفیه در نیمه نخست حکومت شیبانی، تغییر نسبی سیاست دینی شیبانیان در دوره دوم و رقابت شیوخ نقشبندی بر سر پیشوایی از پی فروپاشی تیموریان، کاسانی را به تغییر در جریان معمول اندیشه نقشبدیه واداشت. جایگاهی که کاسانی برای جلب حمایت خان در سلوک صوفیانه در نظر گرفت، کاملا با دیدگاه سنتی و محتاطانه شیوخ نقشبندی تفاوت داشت. طرح نقش اجتهادی برای شیوخ صوفی، جایگاه معنوی برای خان و همچنین بازتعریف کلیت سنت خواجگان از جمله دیگر تغییرات صورت گرفته توسط او بود.

    کلید واژگان: ماوراءالنهر, شیبانیان, نقشبندیه, اندیشه سیاسی, خواجه احمد کاسانی
    Ali Aramjoo *

    The distinct atmosphere characterizing Mongol rule did the groundwork for a shift in the informal belief systems such as Sufism in the vast territory of Iran. This atmosphere paved the way for the rise of Sufism from political isolation, and the emergence of various sects, which consequently provoked a revisiting of Sufi thoughts on political and social activism. Naqshbandi, which was founded in the ninth century AH thanks to the efforts of sheikhs such as Khajeh Obaidullah Ahrar in northeastern Iran, underwent changes, developed and persisted during the Sheibanian period under the theoretical and practical contributions of Khajeh Ahmad Kasani. The present study explores the distinctive political approach of Kasani and the main determinants of his approach. Informed by the findings of this study, the rivalry and antagonism of religious scholars toward Sufism in the first half of Sheibani rule, the modification of Sheibanian’s religious policy in the second half and the rivalry of Naqshbandi sheikhs for leadership following the collapse of the Timurids urged Kasani to change the conventional belief system of Sheibanian. The position that Kasani ascribed to the advocacy of Khan in the Sufi tradition was radically different from the traditional and cautionary view of the Naqshbandi sheikhs. The assignment of an ijtihad role to the Sufi sheikhs, the spiritual status of the khan, as well as the redefinition of the Khajegan’s tradition were among other changes introduced by Kasani.

    Keywords: Transoxiana, Sheibanian, Naqshbandieh, Political Ideas, Khajeh Ahmad Kasani
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال