اسماعیل کرمی
-
زمینه و هدف
دوره های آموزشی نظامیان با توجه به شرایط جدید نسبت به قدیم باید به گونه ای طراحی شود که علاوه بر کارا بودن آن در یک مدت زمان کوتاه تر، بتواند آمادگی جسمانی و عوامل اثرگذار بر آن ها را توسعه دهد. فعالیت مقاومتی با تجهیزات مختلف نظامی و ورزشی همچون ماسک گاز و ماسک تمرینی که بیشتر با شدت پایین انجام می شود پاسخ ها و تاثیرات فیزیولوژیکی مختلفی را به دنبال دارد. از این رو، هدف اصلی این پژوهش مطالعه تاثیر دو نوع ماسک نظامی و تمرینی طی فعالیت ورزشی مقاومتی بر پاسخ های لاکتات و هورمون رشد در افراد نظامی بود.
روش هادر این مطالعه، از روش متقاطع استفاده شد. 12 فرد نظامی تمرین کرده (با میانگین سنی سال 6/45±27/75 و شاخص توده بدنی 3/43±25/41 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت کاملا تصادفی و در سه روش سنتی یا کنترل (1RM %75)، فعالیت مقاومتی همراه با ماسک نظامی و ماسک تمرینی (1RM %30) مورد پژوهش قرار گرفتند. فعالیت مقاومتی شامل اجرای 4 نوبت حرکت اسکوات با مجموع تکرار 65 بود. نمونه های خونی قبل و بلافاصله بعد از فعالیت جمع آوری شد. داده ها با استفاده از روش واریانس تحلیل واریانس دو راهه با اندازه گیری های مکرر، با نرم افزار SPSS (نسخه 23) در سطح معناداری 0/05>P مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هاهر سه روش تمرینی موجب افزایش معنادار لاکتات (0/05>P) و عدم افزایش هورمون رشد جز در روش سنتی بلافاصله پس از فعالیت شد اما تفاوت معناداری بین گروه ها در میزان لاکتات بود ولی در میزان هورمون رشد مشاهده نشد (0/05>P).
نتیجه گیریبررسی ها نشان داد هر دو روش فعالیت ورزشی مقاومتی همراه با ماسک نظامی و تمرینی مانند فعالیت مقاومتی روتین می تواند موجب افزایش معنی دار لاکتات خون پس از فعالیت شود. این تحقیق اثربخشی این گونه از تمرینات بر پاسخ افزایشی لاکتات را تایید می نماید و می تواند اهدافی را که از تمرینات با شدت بالا انتظار می رود، برآورده کند.
کلید واژگان: نظامیان, ماسک نظامی, ماسک تمرینی, لاکتات, هورمون رشدJournal of Military Medicine, Volume:26 Issue: 2, 2024, PP 2248 -2257Background and AimConsidering to the new conditions compared to the traditional concept, military training courses should be designed in such a way that becomes efficient, effective, and works properly and practical. In contrast, their physical training develops from other types of aspects such as metabolic and hormonal. Resistance exercise (RE) with different types of military and training equipments, such as gas masks, and training masks that performs with a low intensity, results in different physiological responses and effects. Therefore, the main goal of this research was to study the effect of two types of military and training masks during resistance sports exercise on lactate and growth hormone responses in the AJA simulated training program.
MethodsIn this study, the case-crossover method was used. Twelve military personnel trained (with an average age of 27.75 ± 6.45 years and a body mass index of 25.41 ± 3.43 kg/m2) were randomly chosen and examined in three different physiological training methods traditional (control) training (Intensity: 1RM 75%), training with military and training masks (1RM 30%). The RE consisted of performing 4 squat movements with a total of 65 repetitions. Blood samples were collected before and immediately after the workout. The data were analyzed using the two-way analysis of variance method with repeated measurements, with SPSS software (version 23) at a significance level of P<0.05.
ResultsAll three types of exercise caused a significant increase in lactate (P<0.05) and no increase in growth hormone except the traditional method immediately after the exercise, but there was a significant difference between the groups in the amount of lactate, but not in the amount of growth hormone (P<0.05).
ConclusionStudies have shown that both methods of resistance sports activity with a military mask and exercise such as routine resistance activity can cause a significant increase in blood lactate after exercise. This research confirms the effectiveness of this type of training on lactate increase response and can meet the goals expected from high-intensity training.
Keywords: Military Personnel, Gas Mask, Training Mask, Lactate, Growth Hormone -
زمینه و هدفتمرین عملکردی با شدت بالا (HIFT) یک روش تمرینی است که بر حرکات عملکردی و چند مفصلی تاکید دارد که می توان آن ها را به هر سطح آمادگی جسمانی تغییر داد و باعث فراخوانی عضلانی بیشتر از تمرینات سنتی شد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه هشت هفته HIFT با تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر برخی عوامل آمادگی جسمانی، زمان رسیدن به خستگی و سطوح لاکتات در دانشجویان افسری است.روش هادر این پژوهش نیمه تجربی 30 نفر از دانشجویان افسری با میانگین سنی 0/84±20/04 سال به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری HIIT و HIFT تقسیم شدند. آزمون های سنجش ترکیب بدن، قدرت و توان عضلات، آزمون رسیدن به خستگی و آزمون آمادگی جسمانی ارتش پیش و پس از اجرای پروتکل های ورزشی انجام شد. هر دو پروتکل HIIT (مبتنی بر دویدن) و HIFT (مبتنی بر حرکات عملکردی با وزن بدن) به مدت 8 هفته، 3 روز در هفته و با شدت 85 تا 90% ضربان قلب بیشینه انجام شد.یافته هایافته های این پژوهش نشان داد HIFT و HIIT به ترتیب آمادگی هوازی (15/69%، 9/61%)، قدرت عضلات پشت و پا (16/02%، 5/02%)، پرش عمودی (25/31%، 5/14%) ، شنا (19/61%، 9/39%)، درازنشست (18/24%، 9/83%)، زمان رسیدن به خستگی (16/21%، 14/41%) را افزایش و درصد چربی (18/38%، 12/18%) و سطوح لاکتات (22/89%، 14/77%) را کاهش داد. همچنین HIFT در افزایش آمادگی هوازی (0/0001=P)، قدرت عضلات پشت و پا (0/0001=P)، توان عضلات پا (0/0001=P)، استقامت عضلات شکم (0/0001=P) و کمربند شانه (0/0001=P) زمان رسیدن به خستگی (0/001=P) و در کاهش درصد چربی (0/002=P) موثر تر از HIIT بود.نتیجه گیریبه نظر می رسد تمرینات با شدت بالا به ویژه HIFT می تواند به طور همزمان چندین فاکتور آمادگی جسمانی را بهبود بخشد و برای ورزشکاران تاکتیکی (نظامیان، آتش نشانان و...) که نیاز به آمادگی جسمانی بالایی برای انجام وظیفه دارند، مناسب تر است.کلید واژگان: تمرینات با وزن بدن, استقامت عضلانی, تمرینات عملکردی, قدرت عضلانی, توان عضلانی, ظرفیت هوازیJournal of Military Medicine, Volume:26 Issue: 1, 2024, PP 2192 -2204Background and AimHigh-intensity functional training (HIFT) is an exercise modality that emphasizes functional, multi-joint movements that can be modified to any fitness level and elicit greater muscle recruitment than more traditional exercise. Therefore, this research aims to compare eight weeks of HIFT with high-intensity interval training (HIIT) on some factors of physical fitness, time to exhaustion, and lactate levels in officer students.MethodsIn this semi-experimental research, 30 officer students with an average age of 20.04 ± 0.84 were randomly divided into 15 HIIT and HIFT groups. All the tests were done before and after the implementation of exercise protocols. Both HIIT (running-based) and HIFT (bodyweight-based functional movements) protocols were performed for 8 weeks, 3 days per week, at the intensity of 85-90% of the maximum heart rate. Basic evaluations included body composition evaluation, fatigue test, muscle strength and power test, and Army physical fitness test.ResultsThe findings of this research showed that HIFT and HIIT increased respectively aerobic fitness (15.69%, 9.61%), back and leg muscle strength (16.02%, 5.02%), vertical jump (25.31%, 5.14%), push-up (19.61%, 9.39%), sit up (18.24%, 9.83%), time to exhaustion (16.21%, 14.41%) and reduced body fat percentage (18.38%, 12.18%), and lactate levels (22.89%, 14.77%). Also, HIFT was more effective than HIIT in increasing aerobic fitness (P=0.0001), back and leg muscle strength (P=0.0001), leg muscle power (P=0.0001), abdominal and shoulder girdle muscle (P=0.0001) endurance, time to exhaustion (P=0.0001), and reducing body fat percentage (P=0.002).ConclusionIt seems that high-intensity training, especially HIFT can improve several factors of physical fitness at the same time, and it is more suitable for tactical athletes (soldiers, firefighters, etc.) who need high physical fitness to perform their duties.Keywords: Calisthenics, Functional Training, Endurance, Strength, Power, Aerobic Capacity
-
زمینه و هدف
گذشته از پیشرفت های تاکتیکی و فنی در علوم نظامی و تسلیحاتی، مولفه روانی جنگ و آمادگی در سال های اخیر بیشتر موردتوجه قرارگرفته است، هدف پژوهش حاضر اثربخشی تمرینات EFT بر فاکتورهای آمادگی جسمانی دانشجویان دانشگاه افسری امام علی (ع) است.
روش هاپژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه افسری امام علی (ع) در سال 1401 بود که 30 تن از آنها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه مداخله (15 تن) و کنترل (15 تن) تقسیم شد. در مرحله پیش آزمون ابتدا، از همه 30 تن آزمون ACRT گرفته شد سپس در جلسه ای به گروه مداخله که 15 تن بودند، تکنیک EFT و نحوه تمرینات آن آموزش داده شد و آن ها به همراه تمرینات بدنی که روزانه داشتند 10 جلسه تکنیک EFT تمرین کردند؛ و گروه کنترل که 15 تن بودند فقط تمرینات بدنی که روزانه داشتند را در این 10 جلسه تمرین کردند. بعد از اتمام 10 جلسه تمرین مرحله پس آزمون همانند پیش آزمون انجام شد. تحلیل دادههای مربوط به فاکتورهای آمادگی جسمانی با آزمون تی همبسته در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 انجام شد.
یافته هامیانگین دوی 70 متر در گروه EFTاز 77/0±15/9 به 75/0±60/8 و میانگین حمل مجروح در این گروه از 44/1±16/9 به 35/1 ± 50/8 ثانیه کاهش یافت که با توجه به سطح معنیداری 05/0 تفاوت معنیدار در عملکرد قابل مشاهده میباشد (P-Value<0.05).
نتیجه گیریبه طورکلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بعد از ضربه زدن به نقاط مریدین و خودگفتاری عملکرد دانشجویان دانشگاه امام علی بهبود یافت. لذا، پیشنهاد می شود مربیان و فرماندهان ارتش EFT را در کنار برنامه های جسمانی خود برای بهبود عملکرد دانشجویان و سربازان مدنظر قرار دهند.
کلید واژگان: EFT, فاکتورهای آمادگی جسمانی, حمل مجروحBackground and AimApart from the tactical and technical advances in military and weapons sciences, the psychological component of war and preparation has received more attention in recent years. The aim of the present study is the effectiveness of EFT exercises on the physical fitness factors of Imam Ali Officer University students.
MethodsThe current research is a semi-experimental study with a pre-test-post-test design. The statistical population of this research was the students of Imam Ali Officer University (AS) in 1401, 30 of them were selected by available sampling and randomly divided into 2 intervention (15) and control (15) groups. In the pre-test phase, first, ACRT test was taken from all 40 people, then in a meeting, the intervention group, which was 15 people, was taught the EFT technique and how to practice it, and they practiced 10 sessions of the EFT technique along with the physical exercises they had daily; And the control group, which was 15 people, only practiced the physical exercises they had daily in these 10 sessions. After the completion of 10 training sessions, the post-test stage was performed as the pre-test. The analysis of data related to physical fitness factors was done with correlated t-test in SPSS software version 22.
ResultsThe findings show that the average running time of 70 meters in the EFT group went from 9.15±0.77 to 8.60±0.75 and the average carrying of injured participants in this group went from 9.16±1.44 to 35. It decreased by 8.50±1 second, which shows a significant difference in performance according to the significance level of 0.05. While the average running time of 70 meters in the control group increased from 9.38±0.93 to 9.36±0.88 seconds and also, the average carrying of injured participants in this group increased from 9.52±1.43 to ±1.42. It decreased by 9.49 seconds, which according to the significance level of 0.05 does not show a significant difference in performance (P-Value<0.05).
ConclusionIn general, the results of the present study showed that after hitting the meridian points and self-talk, the performance of Imam Ali University students improved. Therefore, it is suggested that military trainers and commanders consider EFT along with their physical programs to improve the performance of students and soldiers.
Keywords: EFT, Physical Fitness Factors, Carrying the Injured -
تاثیر مداخلات تمرینی بر عملکرد تیراندازی نیروهای نظامی و ورزشی: یک مطالعه مروری نظام مند و فرا تحلیلزمینه و اهداف
تیراندازی نقش حایز اهمیتی در بین مهارت های اکتسابی نظامیان دارد و یکی از ملاک های اصلی سنجش توانمندی آنها محسوب می گردد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر مداخلات تمرینی بر عملکرد تیراندازی در دو حوزه نظامی و ورزشی بود.
روش بررسیجستجو در پایگاه های داده ملی و بین المللی از آغاز تا اردیبهشت 1401 صورت گرفت. علاوه بر این، جستجوی دستی و بررسی کامل منابع مقالات نیز انجام گردید.
یافته هابعد از بررسی کل متن مقالات، 22 مقاله به صورت متن کامل انتخاب شدند که به بررسی تاثیر مداخلات تمرینی بر عملکرد تیراندازی در دو حوزه نظامی و ورزشی پرداخته بودند. نتایج فراتحلیل نشان می دهد که مداخلات تمرینی بر عملکرد تیراندازی هم در حوزه نظامی (0.001=p) و هم در حوزه ورزشی تاثیر معنی داری دارند (0.001=p).
نتیجه گیریدر مطالعه مروری حاضر مشخص شد که مداخلات تمرینی تاثیر معنی داری بر بهبود عملکرد تیراندازان در دو حوزه نظامی و ورزشی می گذارند. علاوه بر این نتایج مطالعه مروری حاضر نشان داد که همه مداخلات می توانند تاثیر مثبتی بر بهبود عملکرد تیراندازان داشته باشند. همچنین نتایج نشان داد که هم مداخلات تمرینی جسمی و هم مداخلات تمرینی ذهنی بر بهبود عملکرد تیراندازی موثر است؛ بنابراین توصیه می شود که برای بهبود عملکرد تیراندازی در دو حوزه نظامی و ورزشی مداخلات جسمی و ذهنی در کنار هم جهت بهبود عملکرد تیراندازی استفاده شود.
کلید واژگان: سلاح, تفنگ گلوله زنی, تفنگ, عملکرد ورزشی, کارکنان نظامیEBNESINA, Volume:25 Issue: 3, 2023, PP 89 -100Background and aimsShooting plays an important role among the acquired skills of soldiers and is considered one of the main criteria for measuring their capabilities. The aim of this study was to investigate the effect of training interventions on shooting performance in both military and sports fields.
MethodsNational and international databases from the beginning to April 2022 were searched. In addition, a manual search and a complete review of the sources of the articles were also performed.
ResultsAfter reviewing the entire text of the articles, 22 full-text articles were selected that investigated the effect of training interventions on shooting performance in both military and sports fields. The meta-analysis results showed that training interventions have a significant effect on shooting performance both in the military field (p=0.001) and in the sports field (p=0.001).
ConclusionIn the current review study, it was found that training interventions have a significant effect on improving the performance of shooters in both military and sports fields. In addition, the results of this review study showed that all interventions can have a positive effect on improving the performance of shooters. Also, the results showed that both physical and mental training interventions are effective in improving shooting performance; Therefore, it is recommended to use them together to improve shooting performance in both military and sports fields.
Keywords: Weapon, Rifles, Guns, Sports Performance, Military Personnel -
زمینه و هدف
دفاع از کشور وظیفه نیروهای مسلح آماده و ورزیده است، هدف پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر تمرینات خودگفتاری بر فاکتورهای آمادگی جسمانی دانشجویان می باشد.
روش هاپژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه افسری امام علی (ع) در سال 1401 بود که 30 نفر از آنها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه مداخله (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شد. در مرحله پیش آزمون ابتدا، زمان هر یک از دانشجوها در دوی 70 متر و حمل مجروح اندازه گیری شد. سپس در جلسه ای به گروه مداخله، خودگفتاری و نحوه تمرینات آن آموزش داده شد و آنها به همراه تمرینات بدنی که روزانه داشتند 10 جلسه تمرینات خودگفتاری انجام دادند؛ و گروه کنترل فقط تمرینات بدنی روزانه داشتند. بعد از اتمام 10 جلسه تمرین، مرحله پس آزمون همانند پیش آزمون انجام شد.
یافته ها:
در گروه مداخله خودگفتاری پس از 10 جلسه تمرین، میانگین عملکرد در دوی 70 متر از 1±44/9 به 82/0±72/8 کاهش و میانگین حمل مجروح از 73/1±41/9 به 11/1±70/8 ثانیه کاهش یافت که با توجه به سطح معنی داری 05/0 تفاوت معنی دار در عملکرد قابل مشاهده است. میانگین دوی 70 متر در گروه کنترل از 93/0±38/9 به 88/0±36/9 ثانیه کاهش یافت و همچنین، میانگین حمل مجروح شرکت کنندگان در این گروه از 43/1±52/9 به 42/1±49/9 ثانیه کاهش یافت که معنی دار نبود (P<0.05).
نتیجه گیریبه طورکلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بعد از خودگفتاری، عملکرد دانشجویان بهبود یافت. لذا، پیشنهاد می شود مربیان و فرماندهان نظامی تمرینات خودگفتاری را در کنار برنامه های جسمانی خود برای بهبود عملکرد دانشجویان مدنظر قرار دهند.
کلید واژگان: خودگفتاری, فاکتورهای آمادگی جسمانی, حمل مجروحBackground and AimDefense of the country is the duty of the armed forces, the aim of this study is evaluation of the effect of self-talk exercises on the physical fitness factors in students.
MethodsThis is a semi-experimental study with a pre-test-post-test design. The statistical population was the students of Imam Ali Officers University, Tehran, Iran in 2022, 30 of them were selected by available sampling and randomly assigned into 2 intervention (n=15) and control (n=15) groups. In the pre-test, the time of each student in running 70 meters and carrying the injured was measured. Then, in a meeting, the intervention group was taught self-talk and how to practice it, and they did 10 self-talk exercises along with their daily physical exercises. The control group only practiced the physical exercises. After the completion of 10 training sessions, the post-test was performed as the pre-test.
ResultsIn the self-talk intervention group, after 10 training sessions, the mean performance in the 70-meter run significantly decreased from 9.44±1 to 8.72±0.82, and the mean carrying the injured significantly decreased from 9.41±1.73 to 8.70 ±1.11. The mean running time of 70 meters in the control group was decreased from 9.38±0.93 to 9.36±0.88 seconds and also, the mean carrying of injured in this group was decreased from 9.52±1.43 to 9.49±1.42 seconds, which was not significant (P<0.05).
ConclusionIn general, these findings showed that after self-talk, the performance of students improved. Therefore, it is suggested that the coaches and commanders of the army consider self-talk exercises along with their physical programs to improve the students' performance.
Keywords: Self-Talk, Physical Fitness Factors, Carrying the Injured -
زمینه و اهداف
تیراندازی نقش حایز اهمیتی در بین مهارت های اکتسابی دارد و یکی از ملاک های اصلی سنجش توانمندی محسوب می گردد. هدف از این مطالعه حاضر، مروری جامع بر بررسی عوامل موثر و کلیدی بر دقت و عملکرد تیراندازی در دو حوزه نظامی و ورزشی بود.
روش بررسیاین مطالعه مروری با جستجو در پایگاه های داده فارسی و انگلیسی از سال 1995 تا 2022 و با استفاده از کلمات کلیدی «تیراندازی» به همراه «دقت، استرس، عملکرد، تکنیک، ورزش، سربازان، تفنگ و تپانچه» و نیز «دقت هدف گیری، تعادل پویا، کمانداران حرفه ای نظامی، کمانداران غیرحرفه ای و پلیس» انجام شد
یافته ها:
بعد از بررسی کل متن مقالات، 21 مقاله به صورت متن کامل انتخاب شدند که 15 مطالعه در حوزه نظامی و 6 مطالعه در حوزه ورزشی صورت گرفته بود. نتایج نشان داد که مطالعات به بررسی عواملی چون 1) قدرت و استقامت عضلانی؛ 2) استرس و اضطراب؛ 3) خستگی و دقت بینایی؛ 4) کافیین و مکمل؛ و 5) مهارت بر عملکرد و دقت تیراندازی پرداخته اند.
نتیجه گیری:
نتایج مطالعات نشان داد خستگی و اضطراب تاثیر منفی بر عملکرد تیراندازی می گذارد؛ ولی آموزش و تمرین این شرایط باعث ارتقا عملکرد تیراندازی می شود. همچنین مشخص شد که بهبود عضلات مرکزی بدن و عوامل آمادگی جسمانی تاثیر مثبت بر عملکرد تیراندازی می گذارند. علاوه بر این نتایج نشان داد که مصرف نوشیدنی ها بستگی به نوع نوشیدنی و دوز مصرفی آن می تواند تاثیر منفی یا مثبت بر عملکرد تیراندازی داشته باشد. بنابراین توجه به این متغیر ها، باعث ارتقا عملکرد و دقت تیراندازی در دو حوزه نظامی و ورزشی می شود.
کلید واژگان: سلاح, تفنگ گلوله زنی, تفنگ, عملکرد ورزشی, پرسنل نظامیEBNESINA, Volume:25 Issue: 1, 2023, PP 65 -74Background and aimsShooting plays an important role among acquired skills and is considered one of the main criteria for assessing ability. This comprehensive review aimed to summarize the effective and key factors on the accuracy and performance of shooting in both military and sports fields.
MethodsThis review study was done by searching in Persian and English databases from 1995 to 2022. The keywords were “shooting” with “pistol, accuracy, precision, stress, performance, technique, rifle,, elite”, as well as “sports, dynamic balance, military, skilled and unskilled archers, police, soldiers, and marksmanship”.
ResultsAfter reviewing the full text of the articles, 21 articles were selected in military (n=15) and sports (n=6) field. The results showed that the studies investigated some effective factors such as 1) muscle strength and endurance, 2) stress and anxiety, 3) fatigue and visual acuity, 4) caffeine and supplements, and 5) skill on performance and shooing accuracy.
ConclusionThe results of the studies showed that fatigue and anxiety have a negative effect on shooting performance, but the training and practice of these conditions will improve shooting performance. It was also found that improving the central muscles of the body and physical fitness factors have a positive effect on shooting performance. In addition, the results showed that the consumption of drinks depending on its type and dosage can have a negative or positive effect on shooting performance. Therefore, paying attention to these variables improves the performance and accuracy of shooting in both military and sports fields.
Keywords: Weapon, Rifles, Guns, Sports Performance, Military Personnel -
زمینه و هدف:
انجام فعالیت ورزشی با روش های مختلف می تواند اثرات متفاوتی بر بافت های بدن داشته باشد. هدف این پژوهش، اثر یک جلسه فعالیت ورزشی مقاومتی با شدت بالا و پایین، با و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح آیریزین و گلیسرول سرمی مردان فعال می باشد.
روش هااین پژوهش نیمه تجربی با طرح گروهی متقاطع با اندازه گیری مکرر باهدف تعیین اثر یک جلسه فعالیت مقاومتی با شدت بالا و پایین، با و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح سرمی آیریزین و گلیسرول مردان تمرین کرده انجام گرفت. بدین منظور از میان جامعه در دسترس 10 نفر مرد تمرین کرده با دامنه سنی 1/75±25 سال و درصد چربی 7/7±15/4 و وزن 75/95±76/7 کیلوگرم، به صورت تصادفی انتخاب شدند. این افراد بافاصله 48 ساعت پروتکل های مختلف شامل: فعالیت مقاومتی با شدت بالا (75 درصد یک تکرار بیشینه) با و بدون محدودیت جریان خون و همین فعالیت با شدت پایین (30 درصد یک تکرار بیشینه) با و بدون محدودیت جریان خون را انجام دادند. سطوح سرمی آیریزین و گلیسرول با استفاده از روش الایزا بررسی شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه وتحلیل شد.
یافته هااگرچه تغییرات در سطوح آیریزین به صورت افزایشی بود ولی این تغییرات معنادار نبود ولی میزان تغییرات سطوح گلیسرول به عنوان شاخص لیپولیز در اثر اعمال فعالیت های مقاومتی با روش های مختلف تفاوت معنا داری داشت (0/05<p). در ادامه بین ترشح آیریزین و گلیسرول ارتباط معنا داری مشاهده نشد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد فعالیت های مقاومتی با شدت بالا و پایین، با و بدون محدودیت جریان خون بر سازوکارهای تنظیمی قهوه ای کنندگی چربی سفید از طریق ترشح آیریزین در مردان تمرین کرده تفاوتی باهم ندارد ولی باعث لیپولیز بیشتری می گردد.
کلید واژگان: فعالیت ورزشی مقاومتی, محدودیت جریان خون, آیریزین, گلیسرولJournal of Military Medicine, Volume:24 Issue: 9, 2023, PP 1639 -1647Background and AimConducting exercises with various methods can have different effects on the body tissue. The purpose of this study is to evaluate the effects of one session of resistance training with high and low intensities, while both restricting and not restricting the blood flow, on the levels of irisin and glycerol serum in trained male subjects.
MethodsThis quasi-experimental study with a cross-group design and repeated measurements, was designed to determine the effects of one session of high and low-intensity exercise, with and without the blood flow restriction, on the levels of irisin and glycerol serum. For this purpose, 10 trained male participants with the age of 25±1.75 year, fat percentage of 15.7±4.7, and weight of 76.75 ± 7.95 kg were randomly selected from the available subjects. The subjects performed four resistance training protocols in 48 hours. Training protocols included: high-intensity resistance training (%75 1RM) with blood flow restriction. High-intensity resistance training (%75 1RM) without blood flow restriction. Low-intensity resistance training (%30 1RM) with blood flow restriction. And finally low intensity resistance training (%30 1RM) without blood flow restriction. Subsequently, after performing each protocol, levels of irisin and glycerol serum were examined using the ELISA method. Data were analyzed using repeated measure ANOVA.
ResultsAlthough the changes in irisin levels were incremental, these changes were not significant. The changes in the level of glycerol, as a lipolysis level index, had significant changes due to different resistance training protocols (P≤0.05). There was also no significant relationship between irisin and glycerol secretion.
ConclusionIt seems that resistance activities with high and low intensity, with and without blood flow restriction, have no significant effects on the regulatory mechanisms of white fat browning through irisin secretion in trained men, but it causes more lipolysis.
Keywords: Resistance Exercise, Blood Flow Restriction, Irisin, Glycerol -
مقدمه
نانو ذرات اکسید آلومینیوم (Al2O3 NPs) ازجمله پرکاربردترین نانو مواد در صنایع هستند. بااین حال، اطلاعات نسبتا کمی در مورد سم شناسی آن ها در دسترس است. هدف از این مطالعه بررسی سمیت بالقوه نانو ذرات اکسید آلومینیوم و نقش حفاظتی افسنطین بر آسیب های حاصل از نانو مواد بر روی ریه موش های صحرایی است.
روش کاردر مطالعه تجربی حاضر، 36 سر موش صحرایی به طور تصادفی در 6 گروه قرار گرفتند. موش ها شامل؛ گروه 1 یا کنترل (روزانه 1 میلی لیتر نرمال سالین)، گروه 2 (روزانه دوز 30 میلی گرم بر کیلوگرم گاما نانو آلومینیوم به مدت دو هفته داخل صفاقی)، گروه 3 (روزانه دوز 30 میلی گرم بر کیلوگرم آلفا نانو آلومینیوم به مدت دو هفته داخل صفاقی)، گروه 4 (روزانه دوز 30 میلی گرم بر کیلوگرم گاما نانو آلومینیوم در دو هفته داخل صفاقی و 200 میلی گرم بر کیلوگرم افسنطین به مدت 15 روز به صورت گاواژ)، گروه 5 (روزانه دوز 30 میلی گرم بر کیلوگرم آلفا نانو آلومینیوم به مدت دو هفته داخل صفاقی و 200 میلی گرم بر کیلوگرم افسنطین به مدت 15 روز به صورت گاواژ). گروه 6 (روزانه 200 میلی گرم بر کیلوگرم افسنطین به مدت 15 روز به صورت گاواژ) در معرض قرار گرفتند. در طول دوره آزمایش، علایم بالینی، تغییر وزن بدن، پارامترهای بیوشیمیایی بافت، تغییرات بیان ژن، ضریب وزن ریه، یافته های هیستوپاتولوژی و محتوی غلظت فلز بافت ریه ارزیابی گردید. معنی داری نتایج توسط آنالیز واریانس (ANOVA) به همراه تست توکی تعیین شد.
یافته هابررسی نتایج نشان داد که نانو ذرات اکسید آلومینیوم باعث تغییرات در لیپید پراکسیداسیون، آنزیم های آنتی اکسیدانی مانند، سوپر اکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز، ظرفیت کل آنتی اکسیدانی و نیتریک اکسید سنتاز القایی در موش های تحت درمان شد. این اختلالات بیوشیمیایی با تغییرات در بیان ژن های اکسیداتیو متالوتیونین-1 و هم اکسیژناز-1 و تغییرات بافت شناسی در ریه تایید شد. مواجهه هم زمان با افسنطین و نانو ذرات اکسید آلومینیوم در موش های صحرایی به طور معنی داری باعث بهبود تغییرات در پارامترهای آزمون گردید (P<0/05).
نتیجه گیرییافته های حاصل از این مطالعه نشان می دهد که فرم گاما نانو ذرات اکسید آلومینیم سمی تر از فرم آلفا هستند که تغییر در اندازه و شکل نانوذره باعث تفاوت در سمیت آن ها شده است. همچنین، گیاه افسنطین می تواند نقش محافظتی در برابر سمیت ریوی ایجادشده توسط نانو ذرات اکسید آلومینیوم در موش صحرایی داشته باشد.
کلید واژگان: نانو ذرات, نانواکسید آلومینیوم, هیستوپاتولوژی, افسنطین, بیان ژنIntroductionAlthough aluminum oxide nanoparticles (Al2O3-NPs) are the most widely used nanomaterials, limited studies have been reported on their toxicology. Therefore, the present study aimed to investigate the potential toxicity of aluminum oxide (alumina) nanoparticles and the protective role of aqueous extract of wormwood plant on nanomaterial-induced disorders in the lung of rats.
Material and MethodsHere, 36 male Wistar rats were randomly divided into six groups. Next, the rats were first exposed to 200 mg/kg of the aqueous extract of wormwood plant (by gavage) for 15 days and then received a dose of 30 mg/kg of aluminum oxide nanoparticles as an intraperitoneal injection for 14 days. Furthermore, various features of clinical signs, body weight, biochemical parameters, gene expression changes, lung weight ratio, histopathological observations, and metal content in lung tissue were evaluated during the experiment. Eventually, the ANOVA (Analysis of Variance) and Tukey’s range test were employed to analyze and compare the mean of the data.
ResultsThe results revealed that aluminum oxide nanoparticles at a concentration of 30 mg/kg body weight led to changes in antioxidant enzyme activities, e.g., T-SOD, CAT, GPx, and TAC, lipid peroxidation, and iNOS for exposed rats. Also, the above biochemical disorders were associated with altered expression of oxidative stress-related genes (HO-1, MT-1) and histological changes in the lung tissue. On the other hand, simultaneous intake of aqueous extract of wormwood plant and aluminum oxide nanoparticles in rats significantly improved the studied parameters (p <0.05).
ConclusionOur findings showed that the γ-Al2O3 NPs were more toxic than α-Al2O3 NPs, which can be attributed to changes related to their size and shape characteristics. Also, it was observed that the wormwood plant could play a protective role against aluminum oxide nanoparticles-induced pulmonary toxicity in rats.
Keywords: Aluminum oxide nanoparticle, Gene expression, Histopathology, Nanoparticles, Wormwood plant -
مقدمه
در سال های اخیر، برنامه های مختلفی برای کاهش سروصدا در کشورهای مختلف صورت گرفته که نشان دهنده نگرانی بیشتر جامعه برای آلودگی صوتی است. این مطالعه، با هدف بهبود عملکرد موانع، به صورت موازی در دو طرف بزرگراه، با در نظر گرفتن ساختمان های اطراف بزرگراه صورت گرفته است.
روش کاردر این تحقیق روش شبیه سازی دو بعدی عنصر مرزی، جهت پیش بینی افت صدا در مانع ها به کار گرفته شده است. انواع مختلفی از مدل ها با در نظر گرفتن تاثیر ساختمان و کانال های آب در این تحقیق موردبررسی قرار گرفته است تا میزان اثربخشی انواع مختلف مانع های موازی در شرایط واقعی در موقعیت شنونده مورد مقایسه قرار گیرد.
یافته هاکاربرد مانع مدل Y زاویه دار (YA) به صورت منفرد توانست تا dB 5/3 عملکرد مانع را نسبت به مدل T ساده مرجع (TS) بهبود بخشد. با کاربرد مانع ها به صورت زوجی، تغییر قابل ملاحظه ای در عملکرد روی مانع دوم دیده نشد. درحالی که با به کارگیری مانع به صورت موازی همراه با ساختمان های مجاور، مانع مدل T دندانه دار (TD) در مقایسه با مانع TS به میزان 3dB کارایی مانع را افزایش می دهد. همچنین با افزایش فرکانس تاثیرات منفی قابل توجهی در عملکرد مانع ایجاد گردید به طوری که ساختمان های مجاور در فاصله 8 متری مانع، حدود dB 34/8 تاثیر منفی در عملکرد مانع های موازی ایجاد نمود.
نتیجه گیریبه طورکلی، در صورت عدم لحاظ ساختمان در این مطالعه، مانع مدل T زیگزاگ (TZ)به صورت زوجی دارای عملکرد بالاتری بود درحالی که با قرارگیری ساختمان در مدل طراحی، مانع مدل TD به عنوان مانع بهینه در نظر گرفته شد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که انتخاب مانع ایده آل صرفا بر اساس تعیین صدا در پشت مانع، به تنهایی نمی تواند بیانگر رفتار و خصوصیات آکوستیکی مانع در محیط واقعی باشد.
کلید واژگان: موانع موازی صوتی, شبیه سازی دو بعدی حد مرزی (BEM), مانع های T شکل, کاهش صدای ترافیکیIntroductionOver recent years, various programs have been conducted to reduce noise, indicating the increasing concerns of society over noise pollution. This study has been performed to enhance the performance of parallel barriers on two sides of a highway considering the surrounding buildings.
Material and MethodsThe 2D boundary element simulation method was employed to predict the noise reduction in barriers. Regarding the effect of buildings and water canals, various kinds of models were investigated to compare the effectiveness of different boundary barriers in real conditions from a listener’s perspective.
ResultsThe use of a single YA model could improve the performance of parallel barriers by 3.5 dB compared to that of a TS model. Moreover, by using a pair of barriers, no significant change was observed in the performance of the second barrier. However, by using parallel barriers along the surrounding buildings, the TD model improved the efficiency by 3 dB compared to the TS model. The rise in the frequency resulted in remarkable adverse effects on the barrier performance, such that the surrounding buildings at a distance of 8 m had a negative effect on the performance of the parallel barriers by almost 8.34 dB.
ConclusionIn general, by ignoring the buildings, the use of a pair of TZ barriers showed a higher performance. Meanwhile, by considering the buildings in the design model, the TD model was found to be optimum. Therefore, it can be concluded that choosing an ideal barrier only based on the noise behind it cannot indicate its behavioral and acoustic characteristics in a real environment.
Keywords: Parallel noise barriers, Boundary Element Method (BEM), 2D simulation, T-shaped barriers, traffic noise reduction -
مقدمه
پاندمی کووید-19به طور قابل توجهی بر سلامت نیروی کار به عنوان مهمترین منبع نیروی انسانی در حفظ کسب و کار و اقتصاد جامعه تاثیر گذار است. این مطالعه با هدف بررسی دانش، نگرش و عملکرد های مرتبط با Covid-19 و عوامل موثر بر آن در میان کارکنان صنایع در مناطق صنعتی انجام شد.
روش بررسیمطالعه حاضر به صورت مقطعی در ماه های مهر تا آذر سال 1399 در شهر صنعتی تهران انجام شد. اطلاعات مربوط به 494 نفر از کارکنان صنایع مختلف با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت که شامل اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه 35 سوالی جهت سنجش دانش، نگرش و عملکرد به دستورالعمل های پیشگیری کووید-19 بود، جمع آوری گردید. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصین بهداشت حرفه ای و اپیدمیولوژی تایید و با استفاده از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) به ترتیب 78/0 و 85/0 بدست آمد. همچنین پایایی پرسشنامه از طریق انجام یک مطالعه راهنما و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 81/0 گردیده است. آمار های توصیفی و آزمون های مجذور کای و ضرایب همبستگی پیرسون برای تعیین عوامل مرتبط با دانش، نگرش و عملکرد نسبت به کووید-19، به کار برده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار آمار STATA نسخه 17 با سطح معنی داری 05/0>P انجام شد.
یافته هامیانگین و انحراف معیار دانش کارکنان 05/3 ± 68/19، نگرش آنها 45/3 ± 74/14 و عملکرد آنان 91/0 ± 97/7 بود. متغیر های سطح تحصیلات (015/0 = P ،19/0=r) و وضعیت تاهل (042/0 =P ،24/0=r) به ترتیب همبستگی مستقیم با حیطه های نگرش و عملکرد کارکنان داشتند. همچنین نتایج آزمون همبستگی Pearson نشان داد که بین متغیرهای دانش و نگرش (11/0=r، 01/0=P) و نگرش و عملکرد (98/0=r،001/0=P) همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر لزوم افزایش آگاهی از طریق برگزاری دوره های آموزشی و نگرش مثبت کارکنان مورد مطالعه به منظور تقویت شیوه های مناسب و ایجاد انگیزه در اتخاذ اقدامات پیشگیرانه مناسب نسبت به کووید-19 را نشان داد.
کلید واژگان: صنایع, دانش, نگرش, عملکرد, کووید-19Background & ObjectivesThe COVID-19 pandemic significantly effects on health of workforce as the most important source of manpower in maintaining business and the community economy. Therefore, this study aimed to investigate the knowledge, attitudes and practices related to COVID-19 and its effective factors among industry practitioners in industrial areas.
MethodsA cross-sectional study was conducted in Tehran industrial city from October to December 2020. Data from 494 practitioner’s industry were collected through survey questionnaire including demographic and a 35-item questionnaire to assess the status of knowledge, attitude and practices to the COVID-19 prevention guidelines. The content validity of the questionnaire was confirmed by the experts of Occupational health and Epidemiology and performed by two relative content validity coefficients, the Content Validity Ratio (CVR) and Content Validity Index (CVI), which were 0.78 and 0.85, respectively. Additionally, reliability was proved through a pilot study to calculate Cronbach’s alpha and determined to be 0.81. Descriptive analyses and chi-square tests and Pearson rank correlation analyses were performed to determine factors associated with knowledge, attitudes, and practices towards COVID-19. Data analysis was performed using STATA software version 17 with a significance level of P <0. 05.
ResultsThe mean and standard deviation of practitioner’s knowledge was 19.68 ± 3.55, their attitude was 14.74 ± 3.45 and their performance was 7.97 ± 0.91. Educational level (r=0.19, p=0.015) and marital status as employees (r=0.24, p=0.042) were directly correlated with attitude and practice, respectively. Also, the results of Pearson correlation test showed that there is a positive and significant correlation between knowledge and attitude (r = 0.11, P = 0.01) and attitude and practice (r = 0.98, P = 0.001).
ConclusionThe results of the present study showed the need to increase awareness through training courses and positive attitude of the studied practitioner in order to strengthen suitable practices and motivate them to take appropriate preventive measures against COVID-19.
Keywords: Industrial, Knowledge, Attitude, Practice, Covid-19 -
مقدمه
فعالیت ورزشی در شرایط خاص می تواند باعث ایجاد سندرم بیش تمرینی شود که با بروز یک پاسخ التهابی و ضدالتهابی توسط سایتوکاین ها در افراد همراه است. تعادل سایتوکاین های التهابی و ضدالتهابی می تواند بیانگر قدرت سیستم ایمنی در برابر عوامل بیماری زا باشد. هدف از پژوهش بررسی اثر 6 هفته محلول عسل بر تعادل اینترفرون گاما و اینترلوکین چهار بود.
مواد و روش هااین پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه دارونما و محلول عسل انجام شد. بدین منظور از میان جامعه در دسترس شامل دانش آموختگان نظامی برای تایید اولیه، تعداد70 نفر، با استفاده از پرسشنامه روانی بیش تمرینی بررسی شدند و در نهایت با استفاده از نشانگرهای خونی (کورتیزول و تستوسترون) بیش تمرینی تعداد 38 نفر با دامنه سنی (75/1±75/20) سال و شاخص توده بدنی (kg/m2 7/1±4/19) انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 19 نفره دارونما و محلول عسل تقسیم شدند. به منظور سنجش سطوح سرمی اینترفرون گاما و اینترلوکین چهار، قبل و بعد از 6 هفته مصرف محلول عسل، میزان 5 سی سی خون از ورید بازویی اشخاص گرفته و سطح سرمی آنها با روش الایزا اندازه گیری شد.
یافته هاتغییرات سطوح این سایتوکاین ها با استفاده از آزمون تی مستقل در نرم افزار spss نسخه 22 بررسی شد. به دنبال مصرف محلول عسل، افزایش سطوح اینترفرون گاما و کاهش اینترلوکین چهار در مقایسه با گروه دارونما مشاهده شد، که این اختلاف معنادار بود (0.05>P).
بحث و نتیجه گیریمصرف 6 هفته محلول عسل تعادل سایتوکاین های اینترفرون گاما و اینترلوکین چهار را در جهت کاهش عوارض ناشی از بیش تمرینی بر دستگاه ایمنی پیش برد.
کلید واژگان: بیش تمرینی, اینترفرون گاما, اینترلوکین چهارYafteh, Volume:23 Issue: 2, 2021, PP 11 -20BackgroundPhysical exercise in certain conditions can cause over-training syndrome in individuals, which is associated with inflammatory and anti-inflammatory responses by cytokines. The balance of inflammatory and anti-inflammatory cytokines can indicate the strength of the immune system against pathogens. The aim of this study was to investigate the effects of 6 weeks of honey solution on the balance consumption of interferon-gamma and interleukin4.
Materials and MethodsThis semi-experimental study has been performed by pre-test-post-test with two groups of placebo and honey syrup. For investigation, 70 individuals from the available population, including military graduates, have been examined using an over-training psychological questionnaire and finally, using blood markers (cortisol and testosterone), an over-training test of 38 people with age range of (75/1±75/20) years, and body mass index of (19/4±1/7 kg/m2) have been selected and randomly divided into two groups of 19 individuals: placebo and honey syrup. In order to measure serum levels of interferon-gamma and interleukin-4, before and after 6 weeks of consuming honey solution, 5 cc of blood has been taken from the arm vein and measured by ELISA.
ResultsThe changes in cytokines levels have been investigated using the independent t-test in the SPSS software version 22. Following the use of honey syrup, compared with the placebo group, an increase in interferon-gamma levels and a decrease in interleukin-4 have been observed, which was a significant difference (P <0.05).
Conclusion6 weeks consumption of honey syrup promoted the balance of interferon-gamma and interleukin cytokines to reduce the side effects of over-training on the immune system.
Keywords: Overtraining, Gamma interferon, Interleukin4 -
هدف
ناتریورتیک پپتید دهلیزی از قلب ترشح می شود و می تواند تاثیرات متفاوتی بر دستگاه های مختلف بدن بگذارد. از جمله مهم ترین تاثیرات این هورمون تاثیر بر سازوکار های تنظیمی فشار خون است. هدف از این مطالعه بررسی اثر فعالیت ورزشی مقاومتی با محدودیت جریان خون بر ناتریورتیک پپتید دهلیزی و متعاقب آن فشار خون است.
روش هااین پژوهش نیمه تجربی با طرح گروهی متقاطع با اندازه گیری مکرر با هدف تعیین اثر یک جلسه فعالیت مقاومتی با شدت بالا و پایین، با و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح سرمی ناتریورتیک پپتید دهلیزی و فشار خون مردان تمرین کرده انجام گرفت.بدین منظور از میان جامعه در دسترس 8 مرد تمرین کرده با دامنه سنی 75/1±25 سال و درصد چربی 7/7±4/15 به صورت تصادفی انتخاب شدند. این افراد با فاصله 48 ساعت پروتکل های مختلف شامل فعالیت مقاومتی با شدت بالا (75 درصد یک تکرار بیشینه) با و بدون محدودیت جریان خون و همین فعالیت را با شدت پایین (30 درصد یک تکرار بیشینه) با و بدون محدودیت جریان خون انجام دادند. سطوح سرمی ناتریورتیک پپتید دهلیزی با استفاده از روش الایزا بررسی شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه وتحلیل شد.
نتایجسطوح ناتریورتیک پپتید دهلیزی سرمی در اثر اعمال فعالیت های مقاومتی با شدت بالا و پایین، با و بدون محدودیت جریان خون تفاوت معناداری با هم ندارد (05/0≥p) همچنین تغییر معناداری در فشار خون مشاهده نشد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد اثر فعالیت های مقاومتی با شدت بالا و پایین، با و بدون محدودیت جریان خون، بر سازوکارهای تنظیمی فشار خون از طریق ترشح ناتریورتیک پپتید دهلیزی در مردان تمرین کرده تفاوتی با هم ندارد.
کلید واژگان: پپتید ناتریورتیک دهلیزی, فعالیت ورزشی مقاومتی, محدودیت جریان خونPurposeAtrial natriuretic peptide secretion from the heart, and can have different effects on different body organs including the effects of these hormones influence the mechanisms of blood pressure. The purpose of this study is to identify the effects of resistance training with blood flow restriction on atrial natriuretic peptide and subsequent blood pressure.
MethodsThis quasi-experimental study was Cross-group design with repeated measures with the aim of determining the effect of a session of high and low intensity exercise, with and without the of blood flow restriction, on the serum levels of atrial peptide natriuretic and men's blood pressure. To this end, from the available subjects, 8 trained men with an age range from (2575.1±) and fat percentage of (15.7±4.7) were randomly selected. These people with 48 hours of various protocols included: resistive activity with high intensity (%75 1RM) with and without blood flow restriction and the same activity with low intensity (%75 1RM) and without blood flow restriction. Serum levels of atrial natriuretic peptide were examined using ELISA method. Data were analyzed using repeated measure ANOVA.
ResultsTherefore, it seems that the effect of high and low intensity resistance exercise, with or without blood flow restriction through the secretion of peptide natriuretic atrial had no difference with each other.
ConclusionTherefore, it seems that the effect of high and low intensity resistance exercise, with or without blood flow restriction through the secretion of peptide natriuretic atrial had no difference with each other.
Keywords: resistance exercise, Blood flow restriction, Atrial natriuretic Peptide -
هدف
شغل خانه داری از جمله مشاغلی است که دارای انواع استرس های فیزیکی و روانی است؛ از طرفی، شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی بر اثر عواملی همچون بار کاری فیزیکی و روانی بالا تشدید می شود. از این رو، مطالعه حاضر به بررسی ارتباط بین شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی با میزان بارکاری ذهنی و سلامت عمومی در زنان خانه دار پرداخته است.
مواد و روش هامطالعه ی توصیفی-تحلیلی حاضر بر روی 200 نفر از زنان خانه دار با روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفت. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های اطلاعات دموگرافیک، کرنل (CMDQ)، سلامت عمومی (GHQ28) و بار کاری ذهنی (NASA-TLX) استفاده گردید.
یافته هایافته های دموگرافیک نشان داد که 5/90% افراد متاهل، 62% بدون تحصیلات دانشگاهی و میانگین سنی 87/0±33/42 سال بود. بر اساس نتایج مطالعه، بیش ترین اختلالات اسکلتی- عضلانی مربوط به ناحیه کمر (48%) و میانگین نمره کل از پرسش نامه های سلامت عمومی (34/8±05/19) و بار کاری ذهنی (21/12±16/52) به دست آمد. طبق نتایج آزمون های آماری، بین اختلالات اسکلتی- عضلانی با میزان بار ذهنی کار و سلامت عمومی ارتباط آماری معنادار وجود داشت.
نتیجه گیریبا توجه به نقش زنان خانه دار در بهره وری نیروی انسانی پیشنهاد می شود برنامه مداخله ای جهت پیشگیری از MSDS و افزایش سلامت عمومی از طرف متولیان بهداشت و سلامت در نظر گرفته شود. انجام اقداماتی نظیر استفاده از پرسش نامه MSDS، جلسات مشاوره ای، برگزاری کارگاه های آموزشی، ایجاد آگاهی، تصحیح پوسچر و آموزش نحوه صحیح انجام کارها، استراحت کافی، ایجاد تنوع در کار و قرار دادن برنامه های تفریحی می تواند باعث افزایش سلامت روان، کاهش بار ذهنی کار و کاهش آسیب های اسکلتی- عضلانی گردد.
کلید واژگان: اختلالات اسکلتی- عضلانی, بار کاری ذهنی, سلامت عمومی, زنان خانه دارKoomesh, Volume:22 Issue: 4, 2020, PP 655 -663IntroductionHousekeeping is one of the occupations that have a variety of physical and psychological stresses. On the other hand, the prevalence of musculoskeletal disorders (MSDS) is intensified by factors such as high physical and mental workload. Therefore, this study was aimed in order to investigate the relation between prevalence of musculoskeletal disorders with mental workload and general health in housewives.
Materials and MethodsThis descriptive cross-sectional study was carried out on 200 housewives by available sampling method. The Persian version of Nordic Questionnaire, Cornell (CMDQ), General Health (GHQ28) Mental workload (NASA-TLX) Questionnaire, were used for data collection.
ResultsDemographic characteristics showed that 90.5% of selected society are married, 62% had no university education and the average age was 42.33 ± 0.87 years. Interestingly, the results of this study show that, the highest prevalence of musculoskeletal disorders was found to be in the low back region (48%), followed by mean score of general health questionnaires (19.05± 8.34) and mental workload (52.16 ± 12.21). The result showed that there is a significant difference between musculoskeletal disorders with mental workload and general health.
ConclusionConsidering the role of housewives in human resource productivity, suggested that interventions to prevent MSDS and increase public health be considered by health authorities. Taking actions such as using the MSDS questionnaire, counselling, workshops, awareness sessions, posture correction and training on how to get things done, work-rest cycle program, diversification at work, and recreational programs can increase mental health, reduce mental workload and reduce musculoskeletal injuries.
Keywords: Musculoskeletal Diseases, Mental workload, Health status, Housewives -
مقدمه
فعالیت ورزشی بسته به شدت و مدت فعالیت و رژیم غذایی افراد، می تواند باعث تقویت یا ضعف سیستم ایمنی و در نتیجه باعث مشکلاتی برای سلامتی افراد شود. هدف از این پژوهش بررسی اثر محلول عسل به عنوان یک مداخله تغذیه ای بر وضعیت سیستم ایمنی افراد در معرض بیش تمرینی بود.
مواد و روش هااین پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه دارونما و محلول عسل انجام شد. بدین منظور از میان جامعه در دسترس شامل دانش آموختگان نظامی جهت تایید اولیه، تعداد 70 نفر، با استفاده از پرسشنامه روانی بیش تمرینی بررسی شدند و در نهایت با استفاده از نشانگرهای خونی (کورتیزول و تستوسترون) بیش تمرینی تعداد 38 نفر با دامنه سنی (1/75±20/75) سال و شاخص توده بدنی (kg/m2 1/7±19/4) مشخص و به صورت تصادفی در دو گروه 19 نفره دارونما و محلول عسل تقسیم شدند. به منظور سنجش سطوح سرمی ایمنی سلولی (نوتروفیل، لنفوسیت و سلول سفید خون) و ایمونوگلوبین A، قبل و بعد از 6 هفته مصرف محلول عسل، میزان 5 سی سی خون از ورید بازویی اشخاص گرفته و به روش الایزا بررسی شد. تغییرات سطوح ایمنی سلولی و ایمونوگلوبین A با استفاده از آزمون تی مستقل در نرم افزار spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها:
تغییرات سطوح سرمی سلول های سفید خون و لنفوسیت ها در گروه محلول عسل نسبت به گروه دارونما غیر معنی دار، اما تغییرات تعداد نوتروفیل ها و ایمونوگلوبین A بین این دو گروه معنی دار بود. (0.05>P)
بحث و نتیجه گیریمصرف 6 هفته محلول عسل با تاثیر بر تعداد لکوسیت ها و ایمونوگلوبین A، ایمنی بدن افراد را در جهت کاهش عوارض ناشی از بیش تمرینی بر دستگاه ایمنی پیش برد.
کلید واژگان: تعداد لکوسیت ها, بیش تمرینی, محلول عسل, ایمونوگلوبین AIntroductionExercise can strengthen or weaken the immune system depending on the intensity and duration of activity and diet; thus, it cause health problems. The aim of this study was to investigate the effect of honey solution as a nutritional intervention on the immune system of people exposed to over-training.
Methods and Materials:
This semi-experimental study has been performed by pre-test- post-test with two groups of placebo and honey syrup. For this purpose, 70 individuals from the available population including military graduates have been examined using an over-training psychological questionnaire. Finally, 38 people with age range of (20.75±1.75) years and body mass index of (19.4±1.7 kg/m2) have been selected using blood markers (cortisol and testosterone), an over-training test. Moreover, they were randomly divided into two groups of 19 individuals: placebo and honey syrup. In order to measure serum levels of Cellular immunity (neutrophils, lymphocytes and white blood cells) and immunoglobulin A, 5 cc blood has been taken from the arm vein and examined by ELISA before and after 6 weeks of consuming honey solution. The changes in cytokines levels have been analyzed using the independent t-test in the SPSS software version 22.
ResultsThere were not any significant differences in serum levels of white blood cells and lymphocytes in the honey solution group. However, there were significant changes in the number of neutrophils and immunoglobulin A between two groups. (p< 0.05)
Discussion and ConclusionConsumption of honey solution for 6 weeks promotes the body’s immunity to reduce the effects of overtraining by affecting the number of leukocytes and immunoglobulin A.
Keywords: Leukocyte count, Honey solution, Over-training, Immunoglobulin A -
زمینه و اهداف
در مشاغل حساس، ترتیب انجام مراحل کار از اهمیت بسزایی برخوردار است، به طوری که در صورت فراموشی یا عدم انجام آن به هر دلیلی پیامدهای ناگواری به همراه خواهد داشت. هدف از این تحقیق، شناسایی و ارزیابی خطای انسانی در مشاغل حساس از دو دیدگاه شناسایی خطای انسانی در یکی از پست های برق فشار قوی می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی به صورت مقطعی با بهره گیری از دو تکنیک TAFEI وSHERPA ، به شناسایی خطای اپراتور پرداخته است. اطلاعات لازم در این مطالعه از طریق مشاهده مستقیم فعالیت، مصاحبه و بررسی وظایف با استفاده از روش HTA بدست آمد. در نهایت، دو تکنیک به لحاظ شناسایی خطا و حوزه کاربردی مقایسه گردید. در طول مدت مطالعه، کلیه موازین اخلاقی رعایت گردید.
یافته هانتایج جدول ماتریس در وظیفه شغلی مورد نظر با استفاده از روش TAFEI، 29 مورد انتقال غیر قانونی را نشان داد، بنابراین 29 خطای انسانی شناسایی گردید، در حالی که کل خطاها با روش SHERPA، 25 مورد شناسایی گردید.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد که روش TAFEI در شناسایی تعداد خطاهای انسانی، در این حوزه بهتر عمل می کند و از طرفی، روش SHERPA می تواند نقاط ضعف روش TAFEIرا پوشش و سطح ریسک ارایه نماید؛ لذا توصیه می شود، تحلیل گر تکنیک های مختلف HEI موجود را در مطالعه موردی مشابه، برای دستیابی به شناسایی بهتر در نظر بگیرد و روشی را که در جهت برآورده کردن نیازها مناسب می داند اعمال کند.
کلید واژگان: شناسایی خطای انسانی, پست برق, TAFEI, SHERPABackgrounds and ObjectivesThe work process is very important in complex jobs, so that if you forget or do not do it for any reason, it will have unpleasant consequences. The aim of this study was to identify and evaluate the human errors in sensitive jobs from two perspectives of human error identification in a high-voltage post station.
Materials and methodsIn this descriptive study, TAFEI and SHERPA techniques were employed to identify the operator's error. The necessary information was obtained by directly observing the human activities, interviewing and reviewing the tasks and sub-tasks with HTA method. The exploited techniques were thence compared in terms of error detection and applied field.
ResultsThe results of matrix table in the job task using TAFEI method showed 29 cases of illegal transfer, so 29 human errors were identified; while totally 25 errors were identified by SHERPA method.
ConclusionThe results of this study show that the TAFEI method performs better in identifying the number of human errors in the task sequence step. On the other hand, the SHERPA method can cover the weaknesses of the TAFEI method and provide the level of risk. Accordingly, it is recommended that the analyst consider the different available HEI techniques and apply the one that he/she considers the most suitable for their need.
Keywords: Human error identification, power station, TAFEI, SHERPA -
انتخاب محل مناسب یک عامل کلیدی در هر فعالیت آبزی پروری است که بر موفقیت و پایداری آن تاثیر می گذارد. انتخاب صحیح محل آبزی پروری از جنبه های مختلف مانند هزینه های احداث، میزان تولید، میزان شیوع بیماری ها و میزان تلفات می تواند بر تعیین هزینه های اقتصادی تاثیرگذار باشد. از طرفی محدودیت منابع آب و افزایش احتمالی آلودگی آب ها به انواع آلاینده ها در اثر فعالیت های انسانی منجر به تشدید طرح کنترل کیفیت آب ها گردیده است. به دلیل اینکه کنترل و تغییر عوامل فیزیکوشیمیایی در محیط های دارای قابلیت پرورش در قفس میسر نیست پس باید برای پرورش هرگونه آبزی یک محیط جغرافیایی مناسب تعیین و انتخاب شود. در مطالعه حاضر پارامترهای فیزیکوشیمیایی و آلودگی میکروبی با توجه به شاخص های موجود (ایشرشیاکلی، کل باکتری های مدفوعی و کلیفرم مدفوعی) در ساحل بندر چارک (دارای پتانسیل پرورش ماهی در قفس، پرورش میگو و...) مورد بررسی و آنالیز قرار گرفت. نتایج همچنین بیانگر این است که میانگین تعداد باکتری های کلیفرم کل و کلیفرم گرماپای در آب ساحل بندر چارک مورد مطالعه به ترتیب 7 و 4 MPN در 100 میلی لیتر و باکتری کل 900- 1000 MPN در یک میلی لیتر بوده که در مقایسه با استانداردهای جهانی در حد مطلوبی بوده و برای پرورش انواع آبزیان خصوصا پرورش ماهیان دریایی در قفس مناسب است. مقایسه پارامترهای فیزیکوشیمیایی در محل مورد مطالعه با استانداردهای مصوب داخلی و بین المللی نشان دهنده حد مطلوب این فاکتورها برای پرورش آبزیان دریایی بود.
کلید واژگان: آبزی پروری, آلاینده, بندر چارک -
هنجارهای ذهنی به عنوان یکی از عوامل اجتماعی تاثیرگذار بر رفتار کشاورزان به شمار میروند و عامل مهمی در مدیریت اثربخش برنامه های آموزش و ترویج کشاورزی تلقی می گردند. پژوهش حاضر، با هدف شناخت هنجارهای ذهنی انگورکاران در بکارگیری طرح اصلاح و بهبود باغ های انگور به عنوان یک نوآوری و عوامل تاثیرگذار بر آن انجام شده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه ساختارمند با 260 نفر از بین 3942 نفر انگورکاران شهرستان خرمدره، با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای گردآوری شد. پس از تایید روایی محتوای پرسشنامه، سنجش روایی و پایایی سازه های مورد بررسی با کمک تحلیل مولفه های اصلی داده های گروه بندی شده به دست آمد، نتایج نشان داد که هنجارهای ذهنی جامعه، موافق بکارگیری این نوآوری است و در بین انگورکاران پذیرنده یا عضو طرح نسبت به انگورکاران غیر عضو، این سطح موافقت بالاتر بود. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای نگرش نسبت به مزیت نسبی نوآوری، شرکت در دوره های آموزشی - ترویجی، منابع اطلاعاتی غیررسمی برون روستا و درون روستا، مداخله گری دولتی (در قالب طرح اصلاح و بهبود باغ های انگور)، میزان اعتماد به اطلاعات کارشناسان، تعداد اعضای خانوار، سن انگورکاران، میزان عملکرد در هکتار، در کل به طور مستقیم و غیرمستقیم 58 درصد از هنجارهای ذهنی پذیرش نوآوریرا تبیین می کنند.
کلید واژگان: طرح اصلاح و بهبود باغ های انگور, هنجارهای ذهنی, نگرش نسبت به مزیت نسبی نوآوری, نوآوری کشاورزی, ترویج کشاورزیSubjective norms are recognized to be one of the main factors influencing individuals’ behavior. The purpose of this study was to investigate factors affecting grape farmers’ subjective norms regarding the utilization of innovations for improving and reforming their vineyards. The study was conducted in the Khoramdared Township, located in the Zanjan Province of Iran using a cross-sectional and descriptive-explanatory research design. The data were collected using a questionnaire through structured interviews with a sample of 260 out of 3942 grape farmers, who were randomly selected by a multi-stage sampling technique. The face and content validity of the questionnaire was confirmed by a panel of experts and the construct validity and reliability were tested using the Categorical Principle Component Analysis method. Moreover, the Theta Coefficient for the reliability test of different constructs was obtained between 0.75 and 0.96. The subjective norms for using this innovation tended to be high, but it was higher for the farmers who were covered by the government’s orchard improving plan. Farmers’ subjective norms for adopting this innovation were explained by various factors in that 58 percent of the variance of the subjective norm construct was determined directly and indirectly by the variables of farmers' attitude towards the relative advantage of this innovation, attending extension training courses, informal information sources inside and outside their rural communities, governmental interventions in terms of being covered by orchard improving plan, trust to the information of specialists, household size, farmers' age, grape production yield.
Keywords: Vineyard Improving, Reforming Project, Subjective Norms, Relative Advantage Attitude, Agricultural Innovation, Agricultural Extension -
در این پژوهش پاسخ ایمنی اختصاصی ماهی قزل آلای رنگین کمان بعد از تجویز واکسن دوگانه استرپتوکوکوزیس/ لاکتوکوکوزیس با اندازه گیری عیار پادتن ضد این دو باکتری به روش الایزا ارزیابی گردید. بدین منظور تعداد 240 قطعه ماهی قزل آلا با وزن 7/1±30 گرم به دو گروه، هر گروه در سه تکرار تقسیم شدند. ماهیان در تیمار واکسینه ابتدا با واکسن دوگانه استرپتوکوکوزیس/ لاکتوکوکوزیس (در برابر استرپتوکوکوس اینیه و لاکتوکوکوس گارویه) به روش داخل صفاقی ایمن شدند و 30 روز بعد واکسن یادآور به روش غوطه وری با همان واکسن انجام شد. گروه شاهد کاملا مشابه تیمار واکسینه با سرم فیزیولوژی تیمار شد. در روزهای 0، 15، 30، 45 و 60 بعد از واکسیناسیون اولیه، نمونه سرمی از ماهیان تهیه و تیتر پادتن ضد استرپتوکوکوس اینیه و لاکتوکوکوس گارویه به روش الایزا و با استفاده از پادتن پلی کلونال Rabbit anti- trout بررسی و بین تیمارها مقایسه گردید. 60 روز بعد از واکسیناسیون اولیه ماهیان هر تیمار با حادترین سویه در دسترس باکتری لاکتوکوکوس گارویه و استرپتوکوکوس اینیه چالش داده شدند و نتایج به مدت دو هفته ثبت و درصد بقاء نسبی (RPS) بین تیمارها مقایسه گردید. میزان بقاء نسبی در تیمار واکسینه چالش شده با استرپتوکوکوس اینیه و لاکتوکوکوس گارویه بترتیب برابر 22/7±05/62 و 67/8±98/68 درصد بود که نسبت به تیمار کنترل افزایش معنی داری داشت. عیار پادتن دو هفته بعد از واکسیناسیون قابل اندازه گیری بود و 45 روز بعد از واکسیناسون به حداکثر رسید. هر چند در روز 60 سطح پادتن کاهش یافت، اما همچنان نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بالاتر بود (05/0>p). لذا، نتیجه گیری می شود که از واکسن دوگانه حاوی این دو باکتری علاوه بر کارایی قابل قبول، قادر به افزایش عیار پادتن سرمی در ماهی می باشد. لذا، می توان روش واکسیناسیون پیشنهادی این تحقیق علیه بیماری استرپتوکوکوزیس/ لاکتوکوکوزیس را در کشور، موثر و قابل اجرا دانست.کلید واژگان: پاسخ انتی بادی, قزل آلای رنگین کمان, واکسن دوگانه استرپتوکوکوزیس, لاکتوکوکوزیسOne of the most important bacterial diseases in aquaculture is Streptococosis/loctococosis. Meanwhile this disease has been known as a zoonosis disease, and then fish vaccination against this disease is important. In this study the specific immunological responses of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) to vaccination with bivalent lactococcal/streptococcal vaccine were investigated. Two hundred and fourty rainbow trout fingerlings (30±1.7g) were randomly divided into two equal groups in triplicates. Fish in vaccinated treatment intraperitonealy injected with 100 microliter vaccine on the first day and booster vaccine were directed by immersion route on day 30th of study. The control group was injected with sterile PBS, identical to vaccinated group. Blood samples were collected from vaccinated and non-vaccinated groups at days 0, 14. 30, 45 and 60 of study and antibody titer were subsequently performed. Sixty days after initial immunization all groups were challenged by lethal dose of Streptococcus iniae and Lactococcus garviae, mortality rate was calculated and compared between the groups. Survival rates of vaccinated fish after challenge with S. iniae and L. garviae were 62±7.22% and 68±.8.67% respectively. The results demonstrated that specific plasma IgM antibody titer induced by commercial vaccine were significantly higher compared to the level in the control group (p<0.05). Our results demonstrated that not only these bivalent vaccines can effectively protect rainbow trout against L. garvieae and S. iniae, but also can increase antibody titer in rainbow trout, then it could offer an appropriate strategy to prevent these infections in rainbow trout farms in Iran.Keywords: Antibody response, rainbow trout, Streptococosis, loctococosis vaccine
-
پرورش در قفس سیستمی است که در آن ماهی، محصور در یک قفس در منابع آبی پرورش داده می شود. عواملی از قبیل افزایش مصرف آبزیان در بین مردم و کاهش ذخایر طبیعی برخی از گونه ها، کمبود و محدودیت منابع و کاهش درآمد و ارزش اقتصادی تولید در استخرهای خاکی موجب شده است تا پرورش دهندگان شیوه های سنتی را کنار گذاشته و انگیزه قوی در تولید کنندگان برای تولید ماهی در قفس به وجود آید. یکی از مشکلات عمده ی پرورش ماهی در قفس، بیماری های عفونی ماهیان و انتقال آسان بیماری بین ماهیان می باشد. سالانه خسارت های بسیار زیادی در اثر انواع بیماری های مختلف به صنعت پرورش ماهیان وارد می شود و پرورش دهندگان برای مبارزه با بیماری ها به استفاده از آنتی بیوتیک ها روی می آورند. استفاده طولانی مدت آنتی بیوتیک ها در آبزی پروری علاوه بر ایجاد مشکلات زیست محیطی بسیار زیاد موجب ایجاد مقاومت آنتی بیوتیکی در فلور باکتریایی منابع آبی و ایجاد خسارات بیشتر به صنعت آبزی پروری می شود. لذا روش هایی که بر اساس پیشگیری از وقوع بیماری شکل گرفته اند بیشتر موردتوجه قرار گرفته اند. یکی از روش های پیشگیری از بیماری ها، واکسیناسیون می باشد. هدف از این بررسی بیان خلاصه عوامل بیماریزای مهم در آبزیان پرورش یافته در قفس و توسعه واکسن ها به عنوان جایگزین آنتی بیوتیک ها برای حفاظت از آن ها می باشد.
کلید واژگان: واکسن, پرورش در قفس, بیماری, آبزیانCage culture is a system in which fish, enclosed in a cage, are raised in aquatic resources. Factors such as increasing aquatic animals consumption among the population and reducing the natural reserves of some species, shortages and resource constraints, and reducing the income and economic value of production in ponds have led growers to recover traditional practices and have a strong motivation in manufacturers to produce fish in cages. One of the fish major problem in in cage culture is infectious diseases and easy transmission of these. Yearly damage to the fish industry comes from a variety of diseases, and manufacturers have taken antibiotics to fight diseases. Using long-term antibiotics in aquaculture, in addition to creating enormous environmental problems, can lead to antibiotic resistance in the bacterial flora of water resources and further damage to aquaculture. Therefore, the methods that were based on the prevention of the disease became more noticeable. One of the ways to prevent diseases is vaccination. The purpose of this study is to summarize important pathogens in cage culture and develop vaccines as an alternative to antibiotics to protect them.
Keywords: vaccine, cage culture, disease, aquatic animal -
کنترل و پیشگیری شیوع بیماری ها در ماهیان پرورشی مستلزم اجرای یک برنامه منظم پایش و ریشه کنی یا واکسیناسیون می-باشد و در این رابطه سرولوژی بعنوان یک ابزار پایش و تشخیص می تواند بسیار سودمند باشد. در سال های اخیر، آنتی بادی های مونوکلونال در تحقیقات ایمونولوژیک مورد توجه قرار گرفته اند. این آنتی بادی ها بر ضد یک اپی توپ، کاملا اختصاصی بوده و در حجم زیادی تهیه می شوند. به علت خلوص زیاد، آنتی بادی های مونوکلونال به عنوان ابزار های شیمیایی استاندارد عمل می کنند. آن ها در تکنیک های تشخیص کلینیکی به سرعت جای خود را باز کرده اند، چون در تهیه کیت های تجارتی، مقدار زیادی از آن ها با کیفیت ثابت لازم است. همانند سرولوژی در سایر حیوانات، انجام آزمایش های سرمی در ماهی نیز نیازمند استفاده از آنتی آنتی-بادی های اختصاصی (آنتی IgM) می باشد. به همین دلیل در طی دهه اخیر تلاش گردیده تا از طریق فناوری تولید آنتی بادی های مونوکلونال، آنتی IgM مناسب برای هر یک از گونه های متعدد ماهیان آب شیرین و دریایی تولید شود. پس تولید این گونه آنتی بادی ها در داخل کشور علاوه بر کمک و توسعه به تشخیص سریع و دقیق بیماریهای ماهیان دریایی می تواند صرفه جویی ارزی نیز به دنبال داشته باشد.
کلید واژگان: آنتی بادی مونوکلونال, تشخیص بیماری, سرولوژی, ماهیان دریاییControl and preventing the spread of diseases in the farmed fish requires a regular monitoring, eradication or vaccination program. And in this respect, the serology as a monitoring and diagnostic tool can be very useful. In recent years, monoclonal antibodies have been considered a tool in immunological in immunological research. These anti-inflammatory drugs are highly specialized in epitopes and are prepared in large volumes. Due to their high purity, monoclonal antibodies act as standard chemical agents. They have been quickly being used in clinical diagnostic techniques since a lot of them are needed in the production of commercial kits. Like serology in other animals, serum testing in fish also requires the use of anti-antigens (anti-IgM). For the same reason, during the last decade, efforts have been made to produce anti-IgM antibodies for the production of monoclonal antibodies, suitable for each species of freshwater and marine fishes. Therefore, the production of these antibodies in the interior, in addition to the help and development of the rapid and accurate detection of marine fish diseases can lead to currency savings.
Keywords: Monoclonal Antibody, Diagnosis of disease, Serology, Marine fishes -
یکی از مهم ترین نانو ذراتی که استفاده از آن رو به گسترش است، نانو ذرات نقره می باشد و شاید بتوان در حال حاضر آن را پر کاربرد ترین نانو ماده در صنعت نانو دانست. در این مطالعه نانو ذرات نقره به روش زیستی با استفاده از عصاره آبی جلبک سارگاسوم (Sargassum angustifolium) سنتز شد که برای این منظور از محلول نیترات نقره (یک میلی مولار) به عنوان دریافت کننده یا پیش ساز استفاده گردید و اثرات آن بر شاخص های خونی ماهی کپور معمولی در رویارویی با سه غلظت از نانو ذره مذکور (AgNPs) شامل 11/0، 13/1 و 67/5 میلی گرم در لیتر نانو ذرات نقره، که انتخاب غلظت ها به ترتیب بر مبنای 1، 10 و 50 درصد غلظت کشنده میانی (LC50) بود به همراه تیمار شاهد به مدت 14 روز مورد بررسی قرار گرفت. تعداد گلبول های سفید در رویارویی با غلظت های مختلف نانو ذرات نقره سنتز شده و گلبول های قرمز در تیمارLc50 1 درصد نانو ذرات نقره سنتز شده در روزهای 1، 3 و 7 و درصد هماتوکریت در تیمار 1 درصد در روز 3 در مقایسه با تیمار شاهد افزایش معنی داری نشان داد (05/0 P<). بیشترین میزان هموگلوبین در روزهای مختلف نمونه گیری در تیمار 50 درصد نانو ذرات نقره بدست آمد که با سایر تیمارها اختلاف معنی دار داشت (05/0P<). همچنین مقادیر حجم متوسط گلبولی (MCV) در روز 1 و نسبت هموگلوبین گلبولی (MCHC) در روز 14 در تیمارهای مختلف نانو ذرات نقره سنتز شده نسبت به گروه شاهد از نظر آماری افزایش معنی داری داشت (05/0P<). نتایج یافته های حاصل از بررسی حاضر نشان داد که نانو ذرات سنتز شده از جلبک بر شاخص های خون شناسی ماهی کپور معمولی به خصوص در غلظت های بالا تاثیر گذار بود ولی اثرات منفی قابل توجهی بر روی سلول های خونی مشاهده نگردید.کلید واژگان: نانو ذرات نقره, Sargassum angustifolium, شاخص های خونی, کپور معمولی (Cyprinus carpio)One of the nanoparticles that has developed is silver nano particles (AgNPs) and now it is the most widely used nanomaterial in the nanotechnology industry. In this study the silver nanoparticles were synthesized biologically using Sargassum angustifolium algae and its effects on blood factors of common carp in the face of three concentrations of nanoparticles (AgNPs) include 0.11, 1.13 and 5.67 mg/L of AgNPs, respectively on the basis of 1 % , 10 % and 50 % of median lethal concentration along with a control treatment were evaluated for 14 days. Total white blood cell (WBC) count in the face of various concentrations of silver nanoparticles and red blood cell(RBC) count in the treatment of 1%LC50 AgNPs on days 1, 3 and 7 and Hematocrite treated with AgNPs 1% on day3 exhibited significantly increased when compared with other groups (p<0.05). The treatment of 50% AgNPs on fish showed maximum hemoglobin contents than other groups (p<0.05). Also, MCV values on day 1 and MCHC values on day 14 at various silver nanoparticles treatments statistically significantly increased compared to control group (p<0.05). Results showed that the nanoparticles synthesized from algae can have an adverse effect on hematological indices of common carp, especially in high concentrations.Keywords: Silver nanoparticles, Sargassum angustifolium, Hematological indices, Common carp (Cyprinus carpio)
-
زمینه و هدفبا نگاهی گسترده تر به مقوله خطای انسانی و با توجه به اهمیت این موضوع که انسان به عنوان یک پردازنده فعال اطلاعات است، ضرورت یک چارچوب مفید برای تجزیه و تحلیل فرایندهای مختلف روانی در تعامل با سیستم ها برای انجام وظایف شغلی احساس می شود. بنابراین هدف این مطالعه تجزیه و تحلیل خطاهای انسانی با استفاده از روش SHERPA و براساس مدل پردازش اطلاعات انسانی می باشد.روش بررسیمطالعه حاضر یک مطالعه موردی از نوع مقطعی می باشد که در سال 1393 در اتاق کنترل یکی از صنایع پتروشیمی انجام شده است. افراد مورد مطالعه شامل 62 نفر از کارکنان در چهار پست شغلی سرپرست نوبتکار، نوبتکار ارشد، نوبتکار اتاق کنترل و نوبتکار سایت بودند که در 4 شیفت کاری 8 ساعته مشغول به کار بودند. جهت تجزیه و تحلیل خطاها از تکنیک SHERPA، برای طبقه بندی مراحل پردازش اطلاعات انسانی از مدل Wickens و برای شناسایی عوامل موثر بر عملکرد از طبقه بندی Kirwan استفاده شد. در ضمن برای جمع آوری اطلاعات از روش های مشاهده، مصاحبه و مطالعه مستندات بهره گرفته شد.یافته هابا تجزیه و تحلیل برگه های کار SHERPA، 246 مورد خطای انسانی شناسایی گردید. بیشترین تعداد خطا (143 مورد) مربوط به مرحله درک از پردازش اطلاعات انسانی می باشد. عوامل دستورالعمل های کاری، و آموزش و تجربه، به طور مشترک از مهم ترین عوامل موثر بر پردازش اطلاعات در مراحل پردازش اطلاعات تشخیص داده شدند.نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه، با شناسایی انواع خطاهای ممکن در مراحل پردازش اطلاعات و در نظر گرفتن عوامل موثر بر آن ها، بر نقاط ضعف سیستم تأکید می کند.کلید واژگان: خطای انسانی, SHERPA, مدل پردازش اطلاعات انسانی, عوامل موثر بر عملکرد, اتاق کنترل پتروشیمیBackground And AimsWith a widespread regard to the human error issue and recognize the importance of human as an active processor of information The necessity for an effective framework to analyze different mental processes interact with the system to carry out job duties will be obvious. So the aim of this study was to analyze human errors by SHERPA and human information processing model.MethodsThis study is a cross-sectional study in 2014 carried out in the control room of the petrochemical industry. Subjects included 62 employees in four post shift supervisor control, head control, board man and outside operator in 4 sites which were working 8-hour shifts. To analyze the errors, SHERPA technique was used, then to classify human information processing Wickens model and to identify the factors those affecting the performance Kirwan classifier was used. In addition to gathering data observation, interview and documentation study methods were used.Resultswith Analysis of SHERPA worksheet, 246 human errors were identified. Most errors (143) related to the understanding of human information processing. Both work instructions and training and experience, collectively became the most important factors affecting the processing of data in data processing.ConclusionThe results of this study, with identification of possible errors in data processing and find those factors that affect on them, distinguish the system weaknesses.Keywords: human error, SHERPA, human information processing model, factors affecting performance, petrochemical control room
-
در این مطالعه اثر غلظت های مختلف عصاره ی آبی جلبک (Agardh, 1820) Sargassum angustifolium بر برخی شاخص های خونی ماهی کپور معمولی به مدت 14 روز مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 240 قطعه ماهی کپور معمولی، به صورت کاملا تصادفی در 4 تیمار (گروه شاهد فاقد عصاره ی جلبک، 1% عصاره جلبک، 10% عصاره ی جلبک و 50% عصاره ی جلبک) تقسیم شدند. خون-گیری در روزهای 1، 3، 7 و 14 صورت گرفت. شاخص های خون شناسی از جمله شمارش کلی و تفریقی گلبول های سفید، شمارش کلی گلبول های قرمز، هموگلوبین، هماتوکریت، اندیس های گلبولی (MCV، MCH، MCHC) و انفجار تنفسی (NBT) اندازه گیری شد. در پایان آزمایش اختلاف معنی داری بین گروه شاهد و تیمار های مختلف در میزان هماتوکریت، نسبت هموگلوبین گلبولی (MCHC) (%)، تعداد کل گلبول های قرمز، انفجار تنفسی (NBT)، هتروفیل، لنفوسیت و مونوسیت دیده نشد (p>0.05). اما اختلاف معنی داری بین گروه شاهد و تیمار های مختلف در میزان هموگلوبین، شمارش کلی گلبولهای سفید، حجم متوسط گلبولی (MCV) و وزن متوسط هموگلوبین گلبولی (MCH)، مشاهده شد (p<0.05). یافته های حاصل از بررسی حاضر نشان داد که عصاره ی جلبک (Agardh, 1820) Sargassum angustifolium در غلظت های مورد استفاده می تواند بر برخی فاکتور های خونی ماهی کپور معمولی اثر گذار باشد.کلید واژگان: شاخص های خونی, عصاره ی آبی, کپور معمولیIn this study, the effects of different concentrations of Sargassum angustifolium</em> (Agardh, 182 (</span> extract on the hematological parameters in Common carp were investigated within 14 days. A total of 240 common carp were divided randomly to four treatments (control group without algae extract, 1% algae extract, 10% algae extract and 50% algae extract). Blood samples were taken on days 1, 3, 7 and 14.</span> Hematological parameters were measured: white blood cell count (WBC), red blood count (RBC), haematocrit, Hb, RBC index (MCHC, MCH, MCV) and respiratory burst (NBT). At the end of the experiment, compare of treatments with control group showed significant difference in hematocrit, mean corpuscular hemoglobin concentration (MCHC) (%), total count of red blood cells, respiratory burst (NBT), heterophil, lymphocyte, monocyte (p</em>>0.05). But significant difference was observed between the control group and treatments in the amount of hemoglobin, total count of white blood cells, mean corpuscular volume (MCV), mean corpuscular hemoglobin (MCH) (p</em><0.05). The results of this study showed that the extract of Sargassum angustifolium </em>(Agardh, 1820) can be effective on some blood factors of common carp at the concentrations of used.
Keywords: Aqueous extract, Common carp, Hematological indices, Sargassum angustifolium
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.