بدریه قوامی
-
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 56 (پاییز 1402)، صص 117 -145
پژوهش حاضر به بررسی عنصر روایت در منظومه ی عاشقانه « ناظر ومنظور» اثر وحشی بافقی بر اساس نظریه «تزوتان تودوروف» می پردازد. ساختار روایت به شیوه سازمان دهی و مجموعه روابط و عناصر و اجزای سازنده اثر اطلاق می گردد و تحلیل ساختاری چگونگی ارتباط مابین این عناصر را بررسی می کند. از جمله دریافتن گزاره و پی رفت و هم چنین بررسی پیرنگ، راوی و زوایای سیر خطی داستان. البته غیر از موارد ذکر شده فکر و اندیشه محتوای اثر نیز بررسی می شود. بنابراین با توجه به پیدایش مکاتب نقد ادبی که باب تازه ای در پژوهشهای زبان فارسی گشوده است و هم چنین جایگاه منظومه های عاشقانه فارسی به عنوان آثار برجسته از آغاز پیدایش تاکنون، حامل بسیاری از ویژگیهای این زبان و ادبیات بوده اند و بررسی آنها از جنبه روایی قابل تامل است. این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به استخراج جنبه های روایی در این اثر پرداخته است. وجود هشت پی رفت وگزاره که گاه در بین آنها تعادل و عدم تعادل دیده می شود و اینکه پی رفت ها به تعادل نهایی نمی رسند، جنبه های علیت و علیت سازی برای ادامه روایت، شیوه پردازش شخصیت ها با توجه به دو عنصر عاشق و معشوق و موانع موجود برای رسیدن آنها به هم و موادگزاره ساز در روایت و... از یافته های این پژوهش است.
کلید واژگان: روایت, تودوروف, ناظر ومنظور, وحشی بافقیThe present study investigates the narrative element in Vahshi Bafghi's poem "Nazer and Manzour" (the observer and the observed) in the light of the theory of "Tzutan Todorov". The structure of the narrative refers to the method of organization, the set of relationships and elements and components of the work. The structural analysis examines the relationship between these elements including attainment of the proposition, the sequel as well as examining the plot, narrator and different echelons of the storyline. Of course, in addition to the mentioned cases, thoughts and notions of the content of the work are also examined. Therefore, considering the emergence of schools of literary criticism, which has opened a new chapter in Persian language research, as well as the position of Persian love poems that have been considered as prominent works from the beginning to the present and contain many features of Persian language and literature, the present research has extracted narrative aspects in this work through descriptive-analytical method together with using library resources. Existence of eight sequences and propositions, amongst which balance and imbalance are sometimes seen, and that the sequences do not reach the final balance, aspects of causality and causation to continue the narrative, the process of characterization considering the two elements of the lover and beloved and the existing obstacles on their way to reach each other and the propositional materials in the narrative are among the findings of this research
Keywords: Narrative, Todorov, the observer, the observed, vahshi bafghi -
گوتیک به سبکی در داستان نویسی گفته می شود که اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در اروپا همزمان با اوج خفقان های نظام کلیسایی و تحمیل باورهای مذهبی بی قید و شرط بر مردم رواج یافت. این داستان ها در فضایی وهم آلود و خیال انگیز خلق می شوند. وظیفه داستان نویسان گوتیک تحلیل روان آشفته انسان هاست. رمان هایی را که با سبک و سیاق گوتیک نوشته می شوند، رمانس سیاه می نامند. در ادبیات شرق (کردی و فارسی)، وجود پاره ای رخدادهای سیاسی اجتماعی باعث پناه بردن داستان نویسان به دنیای سورریال و ریالیسم جادویی شده که در خلال این داستان ها می توان آثاری با سبک و سیاق گوتیک، اما متناسب با زیرساخت های اجتماعی جامعه داستان نویسان پیدا کرد. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، به بررسی مولفه های گوتیک در رمان مرگ تک فرزند دوم از بختیار علی و شازده احتجاب از هوشنگ گلشیری و تناسب آن ها با جامعه کردی و ایرانی پرداخته شده و شیوه دو نویسنده برای بیان و کاربرد مولفه های گوتیک بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد که بختیار علی و هوشنگ گلشیری در داستان هایشان متناسب با شرایط جامعه خود از شاخص های گوتیکی بهره برده اند و گوتیک وسیله ای برای بازتاب شرایط سیاسی اجتماعی زمان این نویسندگان است که تنش های فردی و اجتماعی ناشی از اوضاع سیاسی اجتماعی عصر خود را در قالب آن ارایه داده اند.کلید واژگان: گوتیک, ادبیات غربی, ادبیات کردی, ادبیات معاصر, مرگ تک فرزند دوم, شازده احتجابThe Gothic style was a mode of story writing which became popular in the eighteenth and the beginning of the nineteenth century in Europe when suppression caused by church and religious beliefs on the people was dominant. These stories are created based on imaginary and unreal situations. The role of gothic writers is to analyze the psychological disorders; therefore, novels written in the gothic style are also known as black romance. In Eastern literature (Kurdish and Persian), some socio-political events encouraged story writers to go for surrealism and magical realism adapted with social infrastructure of their community. In this research, Gothic elements in Hoshang Golshiri’s Prince Ehtejab and Bakhtiar Ali’s Death of the Second Single Child have been explored through their relevance to Iranian and Kurdish society. Moreover, the style of both authors has also been investigated. The results indicate that Hoshang Golshiri and Bakhtiar Ali have used Gothic techniques in their stories in accordance with the social conditions of their society. The Gothic is a means to reflect the social and political conditions of these authors' era, where tensions caused by social issues in turn, yields to socio-political situation of their era in a Gothic format.Keywords: The Gothic, Western literature, Kurdish Literature, contemporary literature, Death of the Second Single Child, Prince Ehtejab
-
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 76 (تابستان 1402)، صص 331 -348بی تردید وحشی بافقی یکی از مشهورترین شاعران دوره صفوی است که اهمیت او در سبک خاص بیان اوست. هنرآفرینی در مضمون و بیان احساسات و عواطف شاعرانه با زبان روان و ساده وصمیمی وی را در زمره شاخص ترین شاعران مکتب وقوع قرارداده است. اشعاروی را از زوایای مختلف می توان بررسی کرد. درون مایه های عرفانی در اشعار وحشی بافقی به ویژه در منظومه خلدبرین، از وجوه زیبای زبان و اندیشه های اوست. نگارنده با پردازش توصیفی-تحلیلی اشعاروحشی، به این نتیجه رسیده که وی با آن همه شور و شرر عاطفی و الهام شاعرانه که داشته عشق عرفانی یکی از درونمایه های فکری و شعری وی بوده است. دربیشتر آن ها، عواطف شدید و احساسات و درد و تالم درونی شاعر با زبانی روان و ساده و دلپذیر با نیرومندی هرچه تمامتر بیان شده و اگرچه منظومه های غنایی و عاشقانه وحشی، عشق مجازی او را نمایان کرده است، اما در عین حال خود آن را پلی برای حقیقت دانسته است.کلید واژگان: وحشی بافقی, عرفان, شعر, خلدبرینUndoubtedly, Vahshi e-Bafghi is one of the famous poets of the Safavid period, whose importance lies in his special style of expression. Art creation in the subject and expression of poetic feelings and emotions with his smooth, simple and intimate language has made him the most prominent poet of the school of occurrence. Poetry can be examined from different aspects. Examining the manifestations of the mystical elements in Bafghi's poems, especially in Khold e-Barin, is one of the novelties and beauties of his language and thoughts. By descriptive-analytical processing of Bafghi’s poems, the writer has come to the conclusion that with all the emotional passion and poetic inspiration he had, mystical love was one of his intellectual and poetic themes. In most of them, the poet's intense emotions, feelings, pain and inner anguish are expressed with a smooth, simple and pleasant language with the most force. He has revealed him, but at the same time he has considered it as a bridge to the truth.Keywords: Vahshi e-Bafaghi, mysticism, poetry, Khold e-Barin
-
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 53 (زمستان 1401)، صص 205 -239
پژوهش حاضر به بررسی بینامتنیت در داستان های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی بر اساس نظریه میخاییل باختین می پردازد. آنچه امروز از آن به عنوان بینامتنیت یاد می شود اصطلاحی است که می توان آن را گفتمان میان متون نامید. بینامتنیت مطالعه ی گفتمان متن ها در آثار ادبی و فرهنگی جهان است . تا قبل از نظریات فردینان دوسوسور همه به مستقل بودن متن ها معتقد بودند، ولی نظریات سوسور از اعتبار این نظریه ها کاست. بر اساس این نظریه باختین معتقد است که متون و گویندگان آن ها آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های فکری و ادبی یکدیگر بهره می برند. نویسندگان این مقاله برآنند که با شیوه تحلیل محتوا و با هدف شناخت بیشتر آثار این نویسنده بر اساس نظریه باختین و با روش کتابخانه ای این دو اثر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند؛ یافته های پژوهش نشان می دهد که نویسنده تحت تاثیر قرآن و عقاید اسلامی قرار گرفته است و هم چنین در خلال داستان ها به بعضی از باورهای عامیانه اشاره کرده است. نمود ضرب المثل و اسطوره، کنایه و آوردن بخشی از دعا و مناجات از شاخص های دیگر این آثار است. ساعدی گاه به داستان های دیگر در لابه لای آثارش اشاره کرده است و در عزاداران بیل ازلحاظ محتوا و درون مایه تحت تاثیر بوف کور صادق هدایت و مسخ کافکا قرار گرفته است.
کلید واژگان: بینامتنیت, چندصدایی, گفتگومندی, غلامحسین ساعدی, میخاییل باختینThe present study investigates the intertextuality in the stories of Azadaran Beil and Tatar Khandan by Gholam Hossein Saedi based on the theory of Mikhail Bakhtin. What is referred to as intertextuality today is a term that can be called discourse between texts. Intertextuality is the study of the discourse of texts in literary and cultural works of the world. Before Ferdinand de Saussure's theories, everyone believed in the independence of texts, but Saussure's theories lack the validity of these theories. Based on this theory, Bakhtin believes that texts and their speakers consciously or unconsciously benefit from each other's intellectual and literary sources. The authors of this article intend to analyze these two works with the method of content analysis and with the aim of knowing more about the works of this author based on Bakhtin's theory and with the library method; The findings of the research show that the author was influenced by the Quran and Islamic beliefs and also mentioned some popular beliefs during the stories. The expression of proverbs and myths, irony and bringing part of prayers and supplications are other indicators of these works. Saedi has sometimes mentioned other stories in his works, and in terms of content and theme, he has been influenced by Sadiq Hedayat's Buf Kor and Kafka's Metamorphosis.
Keywords: intertextuality, polyphony, dialogisme, Gholam Hossein saedi. Mikhail Bakhtin -
نشانه شناسی رویکردی میان رشته ای است که به بررسی نظام های نشانه ای اثر می پردازد. در میان رو یکردهای نشانه شناختی، نظریه مایکل ریفاتر درباره نشانه شناسی شعر درخور توجه است. بنابر این رویکرد، خواننده عامل بسیار مهمی در فرآیند خوانش متن است. ریفاتر معتقد است که معنا همیشه در متن شعر جای دارد و خواننده فقط باید آن را استخراج کند. به نظر او، دال های شعر را باید برحسب خود شعر فهمید نه با ارجاع نشانه های آن به مصداق های خارجی. فهم شعر مستلزم تلاش خواننده برای یافتن شبکه ای درهم تنیده از نشانه ها است و از این حیث رویکرد او می تواند در زمره نقدهای خواننده محور قرار گیرد. در این پژوهش، شعر «ارغوان» ابتهاج با رویکرد ریفاتر تحلیل شده است. ایده محوری شعر «انزوای شاعر در فضای نامناسب اجتماعی» است که به شکل های گوناگون و به طور غیرمستقیم و از طریق گزاره های پرکاربرد و کلیشه ای و با استفاده از فرآیندهای «تعین چندعاملی»، «تبدل» و «بسط» ایده محوری شعر را تکرار، و جرح و تعدیل کرده، یا گسترش داده است. علاوه براین، فرآیند های معناساز «انباشت» و «منظومه های توصیفی» نیز شعر را برای القای یک مضمون واحد هدایت می کنند. دو منظومه توصیفی «آزادی» و «شرایط نامناسب اجتماعی» در این شعر، تقابل و صف آرایی انبوهی از واژه ها را به ذهن خواننده متبادر می کنند.
کلید واژگان: نشانه شناسی, زبان شعر, شعر معاصر, مایکل ریفاتر, هوشنگ ابتهاجSemiotics is an interdisciplinary approach that examines sign systems in a literary work; Among the approaches to semiotics is the theory of Michael Riffaterre, a French-American theorist on the semiotics of poetry. According to this approach, the reader is a very important factor in the process of reading the text; Riffaterre believes that meaning is always present in the text of a poem and only the reader should extract it. In his view, the meanings of poetry should be understood on its own, not by referring its signs to external realizations, and understanding poetry requires the reader to try to find an intertwined network of signs, and in this regard, her approach can also be considered as a reader-cantered critique. In this research, Ebtehaj's poem " Arghavan" [English Equivalent: purple] has been analysed using Riffaterre approach. The central idea of the poem is "the isolation of the poet in an inappropriate social space", which is expressed in different ways in the text of the poem. Although this idea is not mentioned directly in the poem, the widely used propositions and clichés of the language that the poet uses by repeating them in the process of "over determination" or through the "conversion" process, by modifying those propositions, or using the "expansion" process, by extending the general idea to more detailed ideas. In addition, by discovering two semantic processes of "accumulation" as well as "descriptive anthologies", which all come from the same source and guide the poem to induce a single theme, the descriptive anthology of " Azadi" (freedom) that evokes words such as "morning", "spring", "candle", "lamp", "sun", "dawn" and "sun"; In contrast to "Sharayet-e Namonaseb-e Ejtemaei" (unfavourable social conditions) that the "forgotten silent corner", "crypt" and "night of darkness" evoke the same concept.
Keywords: semiotics, language of poetry, contemporary poetry, Michael Riffaterre, Houshang Ebtehaj -
نقد مارکسیستی گونه ای از نقد ادبی است که از ارتباط جامعه و ادبیات سخن می گوید. در نقد مارکسیستی ادبیات را بر اساس شرایط تاریخی پدیدآورنده آن تحلیل می کنند. بنابراین برای نقد مارکسیستی شناخت زمینه تاریخی آن نیز ضرورت دارد با اشغال ایران و عراق و منطقه کردستان بعد از جنگ جهانی اول توسط نیروهای متفقین و روسیه، جریانی بر ادبیات فارسی و کردی مسلط می شود که بسیاری از نویسندگان آن ها را تحت تاثیر مارکسیسم و کمونیسم روسیه قرار می دهد. جامعه ایران در خلال و بعد از جنگ جهانی اول به دلیل ناکارآمدی نظام حاکم درگیر مشکلاتی همچون؛ فقر و تنگدستی، وجود نظام طبقاتی و فشار حاکم بر مردم توسط حکومت وقت بوده است، کردستان عراق نیز از دیرباز محل نزاع با دولت و حکومت های مرکزی وقت خود در پی یافتن حکومت و دولتی مستقل بوده است، اندیشه ناسیونالیست کردی در کردستان عراق و نیز تاثیرپذیری جامعه ایران و کردستان عراق از جریان های کمونیستی و مارکسیستی بعد از جنگ جهانی اول این زمینه را فراهم می کند که به بررسی آثار نویسندگان ادبیات فارسی و کردی و تاثیرپذیری آن ها از این جریان ها پرداخته شود. در این پژوهش به نقد مارکسیستی رمان ژانی گل و دختر رعیت که می توان گفت در ادبیات فارسی و کردی هر دو اثر جزو نخستین داستان های واقع گرای اجتماعی هستند بر اساس مولفه های نقد مارکسیستی پرداخته شده است و پس از بررسی هایی که در این پژوهش انجام گرفته مشخص شده است که؛ محمود اعتمادزاده و ابراهیم احمد رمان هایشان را وسیله ای برای بیان افکار خود قرار داده اند.کلید واژگان: ادبیات معاصر, ادبیات کردی, نقد مارکسیستی, ژانی گل, دختر رعیتMarxist critique is a form of literary criticism that speaks to the relationship between society and literature. In Marxist critique, literature is analyzed on the basis of the historical conditions that created it. Therefore, for Marxist critique, it is necessary to know its historical background. With the occupation of Iran, Iraq and the Kurdistan region after the First World War by the Allied forces and Russia, a current dominates Persian and Kurdish literature, which is influenced by many of their writers. Marxism and Communism put Russia. Iranian society during and after World War I due to the inefficiency of the ruling system involved in problems such as; Poverty, the existence of a class system and the pressure on the people by the government of the time, Iraqi Kurdistan has long been a place of conflict with the government and the central government of its time to seek an independent government and government, Kurdish nationalist thought in Iraqi Kurdistan Also, the influence of the Iranian and Iraqi Kurdistan societies on the communist and Marxist currents after the First World War provides the ground for examining the works of the authors of Persian and Kurdish literature and their influence from these currents. In this study, the Marxist critique of the novel by Jani Gal and the Daughter of a Peasant, which; It can be said that in Persian and Kurdish literature, both works are among the first social realist stories.Keywords: contemporary literature, Kurdish literature, Marxist Criticism, Jani Gal, Daughter of a Peasant
-
کارناوال یکی از نظریه های برجسته میخاییل باختین، منتقد بزرگ قرن بیستم در ادبیات است. ویژگی های که موجب می شود بتوان یک اثر ادبی را کارناوال خواند، زبان کوچه و بازار، طنز، خنده، فرجام ناپذیری،گروتسک و... هستند که می توان در توصیف یک اثر کارناوالی از آنها یاد کرد.کارناوال ها جشن های عمومی و عامیانه هستند که در آن ها طبقات مختلف جامعه باژگون می شوند و خردمندها، احمق ها، دلقک ها و پادشاهان تمسخر می شوند. یکی از آثاری که قابلیت خوانش کارناوالی را دارد، عزاداران بیل اثر غلامحسین ساعدی است. در این مقاله براساس روش توصیفی- تحلیلی و شیوه کتابخانه ای به این مهم پرداخته شده است. تبیین تضاد چند جانبه و اساسی بین شخصیت ها و موقعیت های فرهنگی و اعتقادی در اجتماع، تجمیع امور متضاد با خلق موقعیت های مناسب و فضاهای هنرمندانه و همچنین بازتاب جلوه های از مرگ و ترس در پایان داستان ها، خلق شخصیت های مسخ شده و دیوانه که توازن منطق و رسمیت را درهم می شکنند، به کارگیری زبان عامیانه در موقعیت های مختلف، وجود ترس و هراس حاکم بر اتمسفر داستان ها، خلق موقعیت های طنزگونه و خنده دار با شیوه ای خاص و منتسب به خود و... در این رمان بیانگر نشانه ها و مولفه های کارناوال گرایی در این اثر است.
کلید واژگان: کارناوال, طنز, باختین, غلامحسین ساعدی, عزاداران بیلCarnival is one of the prominent theories of Mikhail Bakhtin,the great critic of the twentieth century in literature. Features that make a literary work can be called carnival are the language of the street and market, humor, laughter , imcompetence, Grotesque, etc that can be mentioned in describing a carnival work. Carnivals are public and folk festivals in which different classes of society are worded and the wise, fools, clowns and kings are ridiculed. One of the works that can be read by carnival” Azadaran-e Bayal” is the work of Gholam Hossein Saedi. This article is based on descriptive-analytical method and library method. The research finding indicate that the author disrupts the dominant and one- sided discourse in this work and provides space by creating multiple and reciprocal characters and situations to creat discourse and reflect different voices to express social and cultural truths. In this novel, The explanation of the multilateral and functional contradiction between characters and cultural and religious situations in society, combining contrasting things by creating situations and artistic spaces ,as well as, reflecting the effects of death and love at the end of stories, creating distorted and crazy characters who breaks balance of logic and formality, the use of slang in different situations, the existence of fear and panic in the atmosphere of the stories, the creation of humorous and funny situation with special and self- attributed methodes, etc expresses the signs and components of carnavalism in this work.
Keywords: Carnival Satire Bakhtin Gholam Hossein Saedi Azadaran, e Bayal -
واژه نارسیسم را در معنی خودشیفتگی اولین بار فروید به کار برد. البته دیگران، قبل از فروید، آن را در معنی خودپرستی و تحقیر کننده، برای توصیف نگرش روانی در روانشناسی بالینی مطرح کرده اند. این اختلال شخصیت در بسیاری از موارد منجر به فرافکنی می شود. فرافکنی یکی از مکانیزم های روان شناسی است که از طریق آن می توان به ضمیر و درون انسان ها پی برد و شناخت نسبی از شخصیت آن ها به دست آورد. مولانا جلال الدین محمد بلخی در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی به جنبه روان شناختی رفتار انسان توجه کرده است. در این مقاله برآنیم، خودشیفتگی و فرافکنی را به عنوان یکی از مفاهیم نوین روان شناسی، در حکایت نخچیران و شیر مثنوی معنوی، با رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. یافته ها نشان می دهد که اختلال خودشیفتگی و غرور در روان ماست و موجب ندیدن حقایق و هلاکت می شود. مولانا، شخصیت خودشیفته را، مشکل کلی بشریت می داند و راه مداوای آن را خودشناسی و صیقل روح. در حکایت مورد بحث، شیر با خویشتن خود دیدار می کند و به حقیقت خود می رسد. درواقع، خرگوش شیر را نکشت، خشم و خود شیفتگی شیر و عدم توکل او به خداوند، موجب غفلت و در نهایت هلاکش شد. مساله دیدار در زبان مولانا، گاه با تعابیر و نشانه هایی همچون: آب، چشمه، جویبار، چهره، عکس خود را در آب دیدن و... بیان می شود که افسانه نارسیس را در عالم اسطوره تداعی می کند.
کلید واژگان: خودشیفتگی, فرافکنی, مثنوی معنوی, مولویThe word narcissism was first used by Freud. Of course, others, before Freud, used it in the sense of selfishness and humiliation to describe the psychological attitude in clinical psychology. This personality disorder often leads to projection. Projection is one of the psychological mechanisms through which one can understand the conscience and inside of human beings and gain a relative knowledge of their personality. Mawlana Jalaluddin Mohammad Balkhi (Rumi) in his works, especially in Masnavi, has paid attention to the psychological aspect of human behavior. This study tries to analyze narcissism and projection as one of the new concepts of psychology in the story of the Hunting and lion of Masnavi, with a descriptive-analytical approach and using library resources. The findings show that the disorder of narcissism and pride in our psyche leads to not seeing the facts and death. Rumi considers narcissistic personality to be the general problem of humanity and the way to cure it is self-knowledge and polishing of the soul. In the story of the lion meets himself and comes to his truth. In fact, the rabbit did not kill the lion, the lion's anger and narcissism and his lack of trust in God caused his negligence and eventual destruction. The issue of meeting in Rumi's language is sometimes expressed with interpretations and signs such as water, spring, stream, face, seeing one's reflection in water, etc., which evokes the myth of Narcissus in the world of myth.
Keywords: narcissism, projection, Masnavi, Rumi -
رمان، درمقام مهم ترین شکل ادبی دوران مدرن، به روایت سرگذشت انسان مسئله دار و توصیف جریان های اجتماعی می پردازد. تحلیل شخصیت و وضعیت قهرمان مسئله دار در رمان را نخست جرج لوکاچ و سپس لوسین گلدمن مطرح کرد. از منظر این رویکرد، کارکرد اصلی رمان، جستجو و ورایت تباهی انسان در جامعه مدرن است، چراکه این تباهی پیوندهی ناگسستنی با ساختارهای اجتماعی مدرنیته دارد. رمان به مثابه گونه ادبی همزاد مدرنیته پابه پای تحولات جامعه مدرن تحول می یابد و قهرمان آن همان فرد معمولی است که در متن زندگی روزمره مدرن با مسایل و معضلات این عصر دست و پنجه نرم می کند. جمال میرصادقی نویسنده ای است واقع گرا که آثارش بازتابی از حوادث و وقایع تاریخی است و می توان شاخصه های شخصیت پروبلماتیک را به طور خاص در دو رمان او، درازنای شب و کلاغ ها و آدم ها، مشاهده کرد. این پژوهش به شیوه ای تحلیلی-توصیفی و با بهره گیری از نظریه گلدمن به بررسی مهم ترین ویژگی های شخصیت پروبلماتیک در این دو رمان می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که قهرمان، در هر دو رمان ، شخصیت پروبلماتیکی است که بنا به ویژگی هایی چون فردیت، پیروی از ارزش های راستین، مخالفت با اجتماع و درحاشیه بودن شاهد تباهی ارزش های راستین در جامعه است و در نهایت تداوم همین مسیر مرگ او را درمقام انسانی مسئله دار رقم می زند.کلید واژگان: قهرمان مسئله دار, گونه ادبی, زندگی روزمره, تباهی, انسان معمولیThe sociology of the novel deals with the relationship between society and the individual. The novel is the most important modern literary form. Becuase in the novel description of social surrents in created. Its hero is also on in fluential hero. It was first developed by George Lukcs and then developed by Goldman.According to Goldmam the main function of the novel the search for corruption is in a corrupts society that is strongly linked to social sturctresand there is and inseparable link between this type of literature thise type of literature and the developments of modern society. and considering the position and important of the novel horo in society it is necessary to the sociological analysis of the novel hero in the filed of sociology. And concidrering that Mirsadeghi is a realist writer hreo works are a reflection of historical events.and can be the characteristic of problematic personality in novels the length of the night and crows and men according to Lucien Goldmn’s theory, the contract under study. This research examines the most important characteristics of problematic personality in an analytical-descriptive manner. The most important research findings are the problematic personality in each of the novels, which according to characteristics such as individuality, following true and opposite values, and marginalization and destruction of true values lead to the death of the hero and are known as problematic people.Keywords: problematic hero, contemporary fiction literature, the length of the night, crows, men
-
ادبیات یکی از شیون اجتماعی است که همواره تحت تاثیر وقایع و رویدادهای سیاسی عصر خود بوده و جایگاهی برای بیان و بازتاب آن جریان هاست. از پیامدهای حاکمیت استبداد و اختناق بر جامعه، رویکرد شاعران به بیان نمادین است. سواره ایلخانی زاده از جمله شاعران نوپرداز کرد در کردستان ایران است، که تحت تاثیر شرایط جامعه و شعر نو فارسی و تاثیر پذیری از شعر نیمایوشیج، در شعر خود به جامعه گرایی و توجه به دردها و رنج های مردم و متعهد دانستن خود در فضای خفقان زده که ارمغان حکومت عصر بود، پرداخت. برخی از شاعران در شعر نو فارسی، برای بیان مشکلات و آرمان های مردم، از زبانی سمبولیک و نمادین بهره می بردند. سواره نیز به تاثیر از شرایط حاکم بر جامعه، در شعر، زبانی سمبولیک داشت. در این مقاله با نگاهی به اوضاع تاریخی و سیاسی دوران شعری سواره، به بررسی زبان شعر «خه وه به ردینه» (خواب سنگین/ Xawa bardîna)، سمبول های شعری اش و بهره گیری از آنها برای بیان مشکلات و آرمان های جامعه سواره می پردازیم و به این مهم دست می یابیم که سواره با تلفیق نمادگرایی و جامعه گرایی که دو ویژگی بارز سمبولیسم اجتماعی است، بازگوکننده وقایع تاریخی، سیاسی و اجتماعی عصر خود است.
کلید واژگان: سمبولیسم اجتماعی, شعر نو کردی, سمبول, سواره ایلخانی زادهLiterature is one of the social affairs that has always been influenced by the political events of its time and is a place to express and reflect those currents. One of the consequences of the rule of tyranny and oppression on society is the approach of poets to symbolic expression. Savareh Ilkhanizadeh is one of the new Kurdish poets in Iranian Kurdistan, who under the influence of the conditions of society and modern Persian poetry and the influence of Nima Yoshij's poetry, in his poetry to socialism and attention to the pains and sufferings of people and committed Knowing himself in the suffocating atmosphere that was the gift of the rule of the age. Some poets in modern Persian poetry used symbolic language to express the problems and aspirations of the people. The rider also had a symbolic language in poetry due to the influence of the prevailing conditions in the society. In this article, by looking at the historical and political situation of the rider's poetic period, he examines the language of the poem "Khawa bardina" We use his poetic symbols and use them to express the problems and ideals of the riding community, and we achieve the important point that the riding is a combination of symbolism and socialism, which are two prominent features of social symbolism. Is a narrator of the historical, political and social events of his time
Keywords: Social Symbolism, New Kurdish Poetry, symbol, Ilkhanizadeh -
رمان درازنای شب، اثر جمال میرصادقی براساس نظریه جامعه شناسانه لوسین گلدمن با روش تحلیلی - توصیفی بررسی شد. گلدمن بر این باور بود که اثر ادبی را نه یک فرد، بلکه جهان بینی یک جمع و گروهی که وی بدان تعلق دارد؛ می آفریند و روش خود را ساختارگرایی تکوینی نام نهاد که پایگاه اجتماعی نویسنده، عامل اساسی این گونه از ساختارگرایی است. میرصادقی نیز نویسنده ای واقع گراست که در خلال آثارش به طرح مشکلات عصر می پردازد که بازتابی از واقعیت های اجتماعی است و با توجه به آنکه کلیت آثارش با اوضاع اجتماعی ارتباط دارد، می توان رمان های او را ازجمله رمان درازنای شب را ازمنظر جامعه شناختی بررسی کرد که موجب نگرشی تازه در شناخت آثارش می شود. یافته هایی که در بررسی رمان درازنای شب براساس نظریه گلدمن حاصل می شود نکات قابل توجهی را شامل می شود ازجمله اینکه رمان او از ساختار اجتماعی برخوردار است و برجسته ترین مضامین مطرح در آن، فقر فرهنگی و اقتصادی و تقابل سنت و تجدد است که منجر به گسست و انقطاع نسلی می شود. هدف از نوشتار پیش رو، بررسی مفاهیم و مسایل اجتماعی رمان برمبنای نظریه گلدمن و تاثیر محیط و اجتماع در آثار نویسنده و بررسی اعتقادات و باورها در رمان است. دیگر اینکه بنابر نظریه گلدمن، نویسنده به عنوان کارگزار طبقه اجتماعی، نمایانگر جهان بینی طبقه متوسط است. در رمان میرصادقی نیز درمی یابیم که جهان نگری موجود در اثر، همان جهان بینی طبقه متوسط است که با رسیدن به حداکثر آگاهی ممکن، توانسته است آگاهی طبقاتی را در طبقه متوسط نمایان سازد.کلید واژگان: جامعه شناسی ادبیات, ساختارگرایی تکوینی, لوسین گلدمن, جمال میرصادقی, درازنای شبThe present study aims to provide a sociological reading based on Lucien Goldman's theory in the novel 'The length of the Night' by Jamal Mirsadeghi with an analytical-descriptive method that deals with a significant relationship between social structure and the structure of the literary text. Goldman called his method developmental structuralism, which is an important factor in the emergence of developmental structuralism of the author's social base. He believed that the literary work is created not by an individual but by the worldview of a group and a group to which it belongs, and Mirsadeghi, is a realist writer, raises issues of the problems of the time in his works that reflect the social facts. Which is a new approach in recognizing his works and reached the important findings that the novel has a social structure And the most prominent social themes are cultural and economic poverty and the confrontation between tradition and modernity which has led to a generational rupture and according to Goldman's theory, the author as a social class agent represents the middle class worldview and the existing worldview is the result of the same worldview of the middle class, which, by reaching the maximum possible consciousness, has been able to show class consciousness in the middle class.Keywords: Sociology of Literature, Developmental Structuralism, Lucien Goldman, Jamal Mirsadeghi, The length of the night
-
اصطلاح ریالیسم، به معنی واقع گرایی، به جنبش ادبی در قرن نوزدهم اطلاق می شود که در انگلستان و فرانسه ظهور کرد. ریالیسم سوسیالیستی نیز گونه ای از ریالیسم است که در سده بیستم ظهور یافت و به تحلیل اجتماعی، مطالعه و تجسم روابط اجتماعی و مسایلی از این قبیل می پردازد. از مهم ترین مشخصه های ریالیسم اجتماعی توجه به انسان و مشکلات او در جامعه است. رمان ژانی گەل(درد ملت) اثر ابراهیم احمد نمونه ی بارزی از آثار ریالیستی ادبیات کردی است. سعی و تلاش نویسنده بر آن است که انسان ها و اوضاع و احوال جامعه را آن طور که در زندگی واقعی مردم کردستان عراق به نظر می رسد، بازگو کند. سبک ریالیستی واقعیت ها را روشن می سازد، اما نویسنده نباید دیدگاه سیاسی و اجتماعی خود را به وضوح بیان کند. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است، با بررسی رمان ژانی گەل به عنوان یک رمان ریالیستی سوسیالیستی و سه اصل بنیادین آن که شامل جهت گیری سیاسی، نگرش ایدیولوژیک و مردم گرایی است، ابراهیم احمد به عنوان نویسنده این رمان نماینده ریالیسم سوسیالیستی در ادبیات کردی معرفی شده است.کلید واژگان: ادبیات کردی, رئالیسم, رئالیسم سوسیالیستی, ابراهیم احمد, ژانی گەلThe term realism refers to the literary movement that emerged in England and France in the nineteenth century. Socialist realism is a type of realism that deals with the social analysis, study, and visualization of social relations and other related issues. A significant characteristic of social realism is its attention to the man and his problems in society. The novel Jani Gal (The Pain of the Nation), written by Ibrahim Ahmad, is a prominent example of the realistic works in Kurdish literature. Ibrahim Ahmad tries to represent the people and their social circumstances in the way they are in the real life of the people of Iraqi Kurdistan. The realistic style clarifies the facts; however, the author should not clearly express his political and social attitude. Adopting a descriptive-analytical method, the present study attempts to analyze Jani Gal as a socialist-realistic novel and its three basic principles, which include; political orientation, ideological views, and nationalism. Ibrahim Ahmed has been thus introduced in the present study as the representative of socialist realism in Kurdish literature.Keywords: Kurdish Literature, Realism, Socialist Realism, Ibrahim Ahmad, Jani Gal
-
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 44 (پاییز 1399)، صص 202 -237
سمک عیار یکی از آثار نثر فارسی و دربردارنده عناصر عامیانه ای است که بیان گر روش زندگی مردم آن دوره بوده و هدف نگارندگان ارایه ی تصویر روشنی از بازتاب این عناصر در داستان و نیز بسط و گسترش پژوهش در ادب عامه است. در پژوهش حاضر که به صورت توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده پژوهشگر با بررسی و خوانش سطر به سطر کتاب سمک عیار جلوههایی از عناصر عامیانه را که شامل: آداب و رسوم، بازیها، باورها، جشنها، طب، قصه ها و افسانهها، امثال و نجوم است، مشاهده و استخراج نموده است. بر اساس پژوهش حاضر این داستان دربردارنده جلوه های ادبیات عامیانه است که علاوه بر جنبه ی سرگرمی در حقیقت زیربنای فکری و اجتماعی مردم آن دوره و منبعی برای کسب اطلاع از زندگی و آداب و رسوم سنن آن ها محسوب می شود. در میان عناصر بررسی شده امثال از بسامد بالایی برخودار است و نویسنده با به کارگیری مثل ها آن چه را به عنوان خصایل انسانی والا یا پست شمرده به خواننده منتقل می کند. کلید واژه ها: ادبیات عامیانه، آداب و رسوم، امثال، سمک عیار.
کلید واژگان: ادبیات عامیانه, آداب و رسوم, امثال, سمک عیارSamak Ayar is one of the Persian prose and contains folk elements wich illustrates the may of life of the people of that period and oims to provide a clear picture of the reflection of this elemnts in the story as well as expansion of research in popular litelature the research is a destractive analitical study of data collection using library resources the researcher by reading and reading line by line the book by samak_e ayat reveals a manifestation of folk elements including: custom, game,blief, celebrations, medicin, tales, fairy tales,astronomy, proverbs observation extracted.according to the present study, this story contains the offects of folk litrature in addition to the intertaiment espects,it is in fact intellectoal and social inderpiniys of the people of that era and source of information about life costoms and traditions. It has high frequency among the investigated elements and the like and the outher transmits to the reader by using parables.what the cansiders to be sublime and humane traits .Keywords: Samak-e-ayyar, slangy letter,examples,mores and manner.
Keywords: Samak-e-ayyar, slangy letter, examples, mores, manner -
هرمنوتیک تلاشی برای رسیدن به معنای متن و چگونگی فهم معنا از عناصر گوناگون جهان هستی با ارایه روشهای مختلف است. گادامر یکی از نظریهپردازان معاصر علم هرمنوتیک است که آرا و اندیشههای او در این زمینه، نقطه عطفی در علم هرمنوتیک نو به شمار میرود. تاریخمندی فهم، محوریت زبان، نقش پیشداوریها در فهم متن، گفتوگوی متن و مفسر و امتزاج افقهای دید، اصول اساسی رویکرد گادامر است که با تکیه بر آن، میتوان متون را تفسیر کرد. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی، خوانش هرمنوتیکی یکی از غزلیات مولانا را با تکیه بر هرمنوتیک فلسفی گادامر ارایه داده است. به این منظور با تاکید بر ابیات رمزگونه و معنای حقیقی و فهم غزل، تفسیر و تاویلی ویژه نگاه خواننده عرضه میشود. نتایج این پژوهش نشان میدهد فهم و تفسیر متن همواره با حالت تاریخی و زمانی همراه است و همین موضوع در تفسیر غزل مولانا نقش انکارناپذیری دارد. بررسی کارکرد ارجاعی زبان باعث شد معانی گوناگون زبان نمادین مولانا آشکار شود؛ گفتنی است به این معانی در علم هرمنوتیک همواره توجه شده است؛ به همین سبب باور داشتهاند که ورای زبان، دنیای دیگری وجود دارد که در بخش امتزاج افقهای دید و گفتوگوی متن با مخاطب از آن سخن میرود. اندیشه و تفکر عرفانی مولانا باعث میشود، مفسر و مخاطبان در آغاز نسبتبه غزل او پیشداوریهایی داشته باشند که به افق دلالتهای معنایی و شناختی روزگار مفسر وابسته است؛ همچنین نشاندهنده حدود کارایی سنت فکری و فرهنگیای است که مفسر در آن به سر میبرد.
کلید واژگان: هرمنوتیک فلسفی, فهم, زبان, تاریخ مندی, گادامر, غزل مولویHermeneutics is an attempt to get the meaning of a text and a methodology to derive meaning from various elements of the universe by presenting different methods. Gadamer is one of the contemporary theorists of hermeneutics, whose views and ideas in this field are a turning point in modern hermeneutics. The historicity of understanding, the centrality of language, the role of prejudgments in understanding the text, the discourse communication between the text and the interpreter, and the integration of horizons of vision are the basic principles of Gadamer’s approach that could be used to interpret texts. The present study, with a descriptive-analytical approach, provides a hermeneutic reading of one of Rumi’s lyric poems (Ghazals) based on Gadamer’s philosophical hermeneutics. For this purpose, an interpretation is presented specifically based on the reader’s point of view with an emphasis on cryptic verses as well as the real meaning and understanding of Ghazals. The results of this study showed that understanding and interpretation of a text always has a historical and temporal state and it plays an undeniable role in the interpretation of Rumi’s Ghazals. Studying the referential function of language revealed various meanings of Rumi’s symbolic language, which has always been considered in hermeneutics, and therefore it is believed that there is another world beyond language. In the section of integration of horizons of vision and the discourse communication between the text and the audience, Rumi’s mystical thought causes the interpreter and the audience to initially have preconceptions and prejudgments towards Ghazals which depend on the horizon of semantic and cognitive implications of the interpreter’s time, and at the same time, the limits of the efficiency of intellectual and cultural tradition in which the interpreter lives.
Keywords: Philosophical hermeneutics, Understanding, Language, Historicity, Gadamer, Rumi’s Ghazal -
بینامتنیت یکی از اصطلاحات رایج در نظریه های ادبی و زبان شناسی معاصر است. بر اساس این رویکرد، هیچ متنی مستقل نیست؛ بلکه میان آن با متون پیشین و پسین خود رابطه بینامتنی وجود دارد. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از رویکرد بینامتنیت نوشته شده است، پیوندهای محتوایی دو اثر؛ یعنی بوف کور هدایت و شعر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد فرخزاد بررسی و تحلیل شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که میان دو اثر، پیوند بینامتنی از نوع ضمنی برقرار است. در این نوع رابطه، نشانه هایی برای تشخیص روابط متنی وجود دارد که خواننده نسبت به متن اول (بوف کور) یعنی متنی که مورد استفاده قرار گرفته است، آگاهی دارد و متوجه روابط بینامتنی می شود. هدایت و فروغ از هنرمندانی هستند که شخصیت مستقل دارند و شعرشان از درونشان سرچشمه می گیرد؛ این دو در آثارشان به بازتاب من شخصی خود پرداخته اند که بر محور «مرگ اندیشی» می چرخد. هراس از زوال، بنیان فکری این دو هنرمند را به طرف اندوه مفرط و در نهایت پوچ گرایی سوق داده است و همین سبب بیزاری از دنیا و انسان ها شده است و درنهایت، هر دو هنرمند آرزوی دریچه ای را دارند که از آن به دنیای ایده آل خود و عشق اثیری برسند.کلید واژگان: بینامتنیت, ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد, بوف کور, صادق هدایت, فروغ فرخزادIntertextuality is one of the most common terms in contemporary literary and linguistic theories; according to this approach, there is no independent text; it has an intertextual connection with its earlier and later texts. In this descriptive-analytic study by using the intertextuality approach, the literary connections of two works, Blind Owl by Hedayat and the poem Let's believe in the beginning of the Cold Season by Farokhzad have been analyzed. The results of this study show that there is an intertextual connections between the two texts; in this type of relationship, there are indications for the textual relationship that the reader is aware of the first text (Blind Owl), he is aware of intertextual relationships. Hedayat and Forough are independent artists whose poems originate from within; both of them reflect on their personal self-centeredness, that focused on the "thought of death". The fear of decline has led the two artists to the extremes of despair and, ultimately, to nihilism, causing hatred of the world and of humanity, and ultimately, both artists wish for a window into it, in order to reach their ideal worlds and ethereal love.Keywords: Intertextuality, Believe in the Beginning of the Cold Season, Blind Owl, Sadegh Hedayat, Forough Farokhzad
-
جلال الدین محمد مولوی زبان و ادب اهل خراسان را آموخته بود و در میراث زبانی او کلماتی از زبان ترکی و ترکی مغولی وجود داشت.
از سوی دیگر، او در سال های شاعری خود، در حوزه ای می زیست که زبان عامه مردم آن ترکی عثمانی بود. از این رو طبیعی است که در شعر او کلماتی ترکی دیده شود؛ هم از آن کلماتی که در آثار فارسی پیش از او به کار رفته اند و هم از گروهی که برای نخستین بار آن ها را در شعر فارسی و در شعر او می بینیم. تامل در نوع کاربرد این کلمات ترکی نشان می دهد که آن ها غالبا از زبان محاوره اطرافیان شاعرند و به اقتضای موقعیت و الزام فهم مخاطبان ترک زبان مولانا در شعر او راه یافته اند و هیچ نوع گرایش ذوقی آشکاری وی را به استخدام این کلمات سوق نداده است. ما در مقاله حاضر، مجموعه این کلمات و چند تعبیر و ترکیب ترکی را که در غزلیات مولانا باز شناخته ایم، تعریف کرده ایم.کلید واژگان: غزلیات مولوی, زبان شعر مولوی, کلمات ترکی در شعر فارسی, کلمات ترکی در شعر مولویJalal al-Din Mawlavi had learnt Khorasans language and literature, yet certain Turkish as well as Mogholi Turkish words are found in his language heritage. Besides, his years as a poet were spent in an area where the language of most people was Ottoman Turkish. Therefore, it is natural that Turkish words be seen in his poetry: both words used in Persian works written prior to his time and words found in Persian poetry and Mawlana own poems for the first time. A review of the way these Turkish words are employed indicates that they are predominantly taken from the colloquial language of the poets companions finding their way into his poetry in accordance with circumstances and as the comprehension of Mowlanas Turkish speaking audience necessitated; thus no apparent personal proclivity had led him to employ such words.
In the present article, we present all these words and several Turkish expressions and compound words that we have identified in Mawlanas ghazals.Keywords: Mawlavi's ghazals, Mawlana's language of poetry, Turkish words in Persian poetry, Mogholi, Ottoman Turkish -
حضور رمز در افسانه ها، رویاها و مکاشفه ها از پیوند قدیمی رمز با تجربه های روحانی انسان خبر می دهد. کلام عارفان نیز جایگاهی برای تجلی رمز شده است. در این میان، عطار بسیاری از تجربه های خود را در زمینه وقایع روحانی به صورت رمز نشان داده و از این طریق مسائل عرفانی را به شکل محسوس برای مخاطبان خود گفته است. مصیبت نامه شرح سفر روح انسانی و سرگشتگی کائنات در معرفت شناسی است. در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، رمزهای مصیبت نامه تحلیل می شود و در آن مسیر سلوک در عالم مثال و هم چنین موانعی که بر سر راه سالک برای رسیدن به حقیقت وجود دارد، بررسی می شود. برایند مقاله آن است که عطار در نهایت دیدار با خویشتن خویش (نفس مطمئنه) را برای رسیدن به حقیقت نشان می دهد. تفکر اصلی در مصیبت نامه، جست وجوی خدا و اصل عالم و یافتن آن پس از طی موانع، در وجود خود انسان است؛ اما این اصل و حقیقت عالم همان نور ازلی خداوند و نور محمدی است.کلید واژگان: عطار, نماد, سفرنامه روحانی, مصیبت نامه, عالم مثالPresence of symbol in fables, dreams and revelations, inform about symbols primitive grafting with human spiritual experiences.
word of gnostic have becomes a place for manifestation of symbol. among this, Attar has showed many of his experiences in spiritual basis on the symbol, and with this way,he has told a gnostic matters for his second persons on the sensible.
Mosibatname, a description of human spirit traveling and univers bewilderment in wisdomology. in this article has achieved with descriptive and analytic method, Mosibatname symboles are analysed, and behaviour cours (walk path) in spiritual world are studied also the obstacles in disciple way reaching truth. resultant of article is that , Attar, in the long run, showe a meeting to oneself of self (safe essence) for reaching to truth. a main thought in Mosibatname is that, search to God and element of univers and finding that after a traveling through obstacles, is in human essence. but, this element and truth of univers, is a God's eternal light and Mohammadan light.Keywords: Attar, Symbol, Spiritual, Itinerary, Mosibatname, spiritual univers -
غزلیات مولانا در میان آثار شاعران فارسی، افزون بر جنبه های بسیار دیگر، از لحاظ واژه ها نیز بی همتاست. گستردگی دایره واژه های مولانا به تناسب وسعت مفاهیم و مضامین شعر اوست. ذهن سیال او، هم چنان که غالبا در ابداع و خلق معنی فعال است، در لفظ نیز از تنگنای واژه های رسمی آزاد است و تجارب تازه در موضوع و وزن، خود به خود سخن او را از کلمات و ترکیبات تازه مشحون کرده است.
شماری از کلمات شعر مولانا ترکی مغولی هستند. از این شمار بعضی همراه میراث زبانی و ادبی اهل خراسان به وی رسیده اند و برخی به سبب حضور در قونیه و صحبت و الفت با ترک زبانان به شعر او راه یافته اند. جست و جو در تعداد و تشخیص و تمییز این دو گروه در حد خود فوایدی دارد که شناسایی نوع گرایش مولانا به زبان ترکی و میزان تاثیر زبان و گفتار بعضی از پیرامونیان در شعر او، از جمله آن هاست. بررسی ها نشان می دهد که تاکنون چنان که باید به جمع و توضیح این مجموعه پرداخته نشده است و معنی پیشنهادی بعضی از شارحان شعر مولانا برای دسته ای از آن ها نیز جای تامل دارد. در مقاله حاضر، با اشاره به انواع لغات ترکی مغولی در غزلیات شمس و نوع تصرف مولانا در آن ها، به طرح معنی واژه هایی پرداخته شده است که پیش از او در نظم و نثر فارسی به کار رفته اند. این جست و جو علاوه بر تاکید بر وسعت دایره واژگان، در حد خود می تواند خوانندگان و محققان را در شناخت زبان. شعر مولانا یاری دهد.کلید واژگان: غزلیات مولانا, دیوان شمس, زبان شعر مولانا, کلمات ترکی, مغولی در شعر فارسیAmongst the works of Persian poets, Mawlana’s ghazaliyat (lyrics) are, in addition to their many other aspects, unique in terms of the kind of the words used in them. The extent of Mawlana’s lexicon is in direct proportion with the extent of the motifs and themes of his poetry. His fluid mind, just as it is often active in creating novel ideas, hardly confines itself to the narrow circle of conventional stock words, fresh experiences in ideas and rhythms automatically filling his speech with new simple words as well as compounds and phrasal combinations. A number of words in Mawlana’s poetry are Turkish-Mongolian. Of these some have come to him from the linguistic literary legacy of Khorasani folks, and some others have entered his verses as a result of his stay in Konya and close association with Turkish speakers. Exploring the number of these two groups of words and identifying and differentiating them is in itself useful, including the understanding of Mawlana’s nature of inclination to Turkish and the degree of the impact on his poetry of the language and speech of those around him. Studies show that this topic has so far not been addressed as properly as it should, and that the definitions suggested by some of Mawlana’s commentators for a group of such lexical items are to be doubted. In the present article, while presenting kinds of the Turkish-Mongolian words in gazaliyat-e Shams and the sort of changes Mawlana has made in them, the writers address the meanings of those words that had been used in Persian prose and poetry before Mawlana. Besides underlining the extent of the poet’s vocabulary, this study could play its part in assisting readers and researchers to further understand the language of Mawlana’s poetry. -
بنا بر تعریف هلیدی و رقیه حسن، مفهوم انسجام مفهومی معنایی است و به روابط معنایی که میان عناصر یک متن وجود دارد، اشاره میکند و به واسطهی عمل آنها، درک برخی از عناصر متن امکان پذیر می گردد؛ یک عنصر، عنصری دیگر را پیش انگاری میکند، به این معنا که عنصر دوم را نمی توان بدون عنصر اول درک کرد و در نتیجه، این روابط میان عناصر متن، به کلام وحدت و یکپارچگی میبخشند. در این مقاله یکی از شعرهای شاملو با استفاده از نظریه ی انسجام و هماهنگی انسجامی هلیدی و حسن و به کمک طبقه بندی عناصر انسجامی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و در نهایت اجزای متشکله ی هر یک از زنجیره های انسجامی مورد بررسی قرار خواهند گرفت. برایند پژوهش نشان میدهد که شعر شاملو منسجم است و انسجام دستوری آن به مراتب بیشتر از انسجام واژگانی است؛ غالب نمونه های انسجام دستوری مربوط به ارجاع شخصی است. با کاربرد این نظریه میتوان درجه ی انسجام هر یک از اشعار شاملو و یا هر اثر دیگری را سنجید.
کلید واژگان: انسجام, انسجام واژگانی, انسجام دستوری, هماهنگی انسجامی, شعر معاصر, شاملوAccording to Halliday& R.Hassan, semantic cohesion is defined as "a semantic concept" and refers to the semantic relationships between the elements of a text.The understanding of some textual elements can be facilitatedbased on the functions of these relationships. One element presupposes the other and this means that the second element cannot be understood without the first one. Therefore, the relationships between the textual elements lead to the cohesion and consistence of the text. Classifying the cohesive elements, this paper is conducted to analyze one of Shamloo`s poems by using Halliday& Hassan`s theory of cohesion and cohesive harmony. And finally, the elements are investigated which consist each cohesive chain. The results show that this poem is cohesive and its grammatical cohesion is more than its lexical cohesion. The majority of instances of grammatical cohesion are related to personal reference. Applying this theory, we can measure the degree of cohesion in all the poems by Shamloo and any other poet.
Keywords: Cohesion, lexical Cohesion, Grammatical Cohesion, Cohesive Harmony, contemporary poetry, AhmadShamloo -
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 12 (پاییز 1391)، صص 101 -120در معارف اسلام و ادبیات مسلمانان، قرآن و حدیث دو منبع غنی و سرشار اولیه اند که در طول تاریخ همواره شاعران و نویسندگان از آن ها الهام گرفته اند. مولوی از جمله شاعران زبان فارسی است که به شیوه ای هنرمندانه از آن ها بهره برده است. گزینش و انتخاب هنری بعضی آیات و احادیث، مولوی را بیش تر از شاعران دیگر در پیوند با مخاطب موفق ساخته است؛ این مسئله به غزلیات مولوی صورت ویژه و متفاوتی در مقایسه با غزلیات شاعران دیگر بخشیده است. هر چند این شیوه ی کاربرد، در شعر سنایی و عطار هم دیده می شود، اما در کلیات شمس بسامد چشم گیری دارد و از تنوعی خاص برخوردار است، یعنی گاهی مولوی در الفاظ آیات و احادیث و یا در مفهوم آن ها تصرف کرده است و گاهی آیه یا حدیث را در معنایی غیر از معنای حقیقی خود به کار برده است. هنر ویژه ی مولوی در نوع تلفیق این عبارات با دیگر کلمات شعر، و ساخت ترکیبات وصفی و اضافی است. نگارنده در این مقاله به عنوان نمونه، اشعاری از کلیات شمس را مورد بررسی قرار داده و نوع استفاده ی شاعر از آیات و احادیث و بازتاب هنری آن ها را نشان داده است تا بعضی از جلوه های هنری غزل مولوی را از دیدگاه زیباشناسی برای مخاطبان آشکار کند.کلید واژگان: آیات و احادیث در ادبیات فارسی, غزل عرفانی, هنر شاعری, مولوی, کلیات شمسIn Islamic Theology and Moslem’s Literature, Quran and Hadis are two primary rich and complete sources which poets and writers have inspired from constantly through the history. Molavi is one of the poets of Persian language who has benefited from them in an artistic manner.
Artistic selection and picking some verses and prophet’s sayings has made Molavi more successful than other poets in connecting with the audience; this issue has made Molavi’s Ghazaliaate specific and different in comparison with other poet’s Ghazaliaat. Although, this way of application is also observed in Sanaaie’s and Attar’s poem, it has noticeable frequency in kolliyaat-e- Shams and has particular variety there. This means that Molavi has now and then interfered in expressions of verses and prophet’s sayings or their meaning or he has sometimes used verses and prophet’s sayings in a meaning other than their real meaning. Molavi’s particular art lies in the type of entangling these phrases with other words of poems to make compound adjectives and nouns. The writer of this article has investigated some poems of Kolliyaat-e- Shams as a sample here and has shown how the poet has used verses and prophet’s saying and their artistic reflection. This is in order to linguistically artistic landscapes of Molavi’s Ghazals to the audiences.Keywords: Verses, Ahadis in Persian literature, Mystical ghazal, Poetical art, Molavi, Kolliyat-e Shams -
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 6 (بهار 1390)، صص 179 -206راز زیبایی غزل های مولوی تا حد بسیاری مرهون زبان شاعر است که نوگرایی و کثرت لغات و ترکیبات، چهره ای ویژه به آن بخشیده است. تجربه های تازه ی مولوی سبب شده که وی به شناخت ظرفیت های مختلف زبان دست پیدا کند و با استفاده از همین آگاهی از ظرفیت های مختلف زبان، به زبانی مناسب برای شعرهای خود دست پیدا کند. این پژوهش حاصل نگرشی است نو به کلیات شمس از نظرگاه زبانی؛ در این مقاله تلاش شده تا در حد توان زبان مولوی بررسی شود. زبان نیز مانند عناصر دیگر شعر (معنا و صورت) از چند دستگاه تشکیل شده است؛ دستگاه آوایی، دستگاه واژگانی و دستگاه دستوری. قصد نگارنده در این تحقیق، بررسی دستگاه واژگانی زبان مولوی در کلیات شمس است.کلیات شمس به لحاظ گستردگی واژگان در میان آثار غزل سرایان بی نظیر است. این گسترش و تنوع ناشی از وسعت دامنه ی اندیشه ها و عواطف مولوی است. توجه مولوی به مفهوم، در کاربرد واژه ها تاثیر گذاشته است، آن چنان که واژه ها و ترکیبات عامیانه، نامانوس و نوادری که در زبان غزل سرایان دیگر به ندرت می توان یافت، در دیوان شمس به وفور یافت می شود. هنر اصلی مولوی در ساخت کلمات تازه است، مولوی به اقتضای تجارب خود و هم چنین بر اساس نیاز عاطفی، کلمات و ترکیباتی ساخته است که پیش از مولوی سابقه ندارند؛ حتی الگوی ساخت برخی از این کلمات با قواعد آوایی و دستوری هم خوانی ندارد. همین عوامل نه تنها به زبان مولوی زیان نرسانده، بلکه هنر زبانی شاعر را برای مخاطبان آشکار می سازد.کلید واژگان: زبان, هنر زبانی, کلمات مرکب, کلمات مشتق, مولوی و کلیات شمسThe secret of beauty of Molavi 's Ghazals is to a large extent due to the poet 's language to which innovation and affluence of words and combinations has given a particular appearance. Molavi 's new experiences have caused him to find out various delicacies of language and via this very realization find an appropriate language for his own poems.This survey is the outcome of a new attitude at Kolliyaat-e- Shams from a lingual viewpoint. An attempt has been made in this article to observe Molavi 's language as far as possible. Language is like other components of poems made of some units: Phonic unit, lexical unit and structural unit. The writer intends in this to observe Molavi 's lexical unit in Kolliyaat-e- Shams.Kolliyaat-e- Shams is unique among Ghazal poets due to extent of dictions. This extensiveness and variety is because of broad range of Molavi 's thoughts and emotions. Molavi 's attention to meaning has affected the application of dictions in a way that informal words and combinations are rare.Particular dictions which are rare in other Ghazal poet 's languages are affluently seen in Divaan-e- Shams. Molavi 's main art is innovating new words. Due to his experiences and based on emotional needs, Molavi has innovated new words and combinations which have not been used before him. Even the structural patterns of some of these words do not follow phonic and structural rules. These very agents not only have no harm to Molavi 's language but also clarify Molavi 's lingual art to the audience.Keywords: language, Lingual art, compound words, Derived words, Molavi, Kolliyaat-e- Shams
-
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 3 (تابستان 1389)، صص 143 -162
شعر قلندری یکی از شاخه های شعر عرفانی است که ظهور رسمی آن با شعر سنایی است. از آن پس دامنه ی گستره ی آن، چنان است که حتی در شعر شاعرانی چون خاقانی و انوری هم مفاهیم قلندری دیده می شود. بررسی غزل سنایی و عطار به عنوان برجسته ترین نمونه های شعر قلندری، شاخصه های اصلی اندیشه های قلندری را به دست می دهد، چنان که از این بررسی می توان به شخصیت این شاعران و نیز زبان شعر قلندری رسید. ملاحظه ی این معانی که نتیجه ی کندوکاوی جدی در این حوزه است، خودبه خود درجه ی تقلیدی بودن سخن بعضی از گویندگان قرن هشتم را نشان خواهد داد.
کلید واژگان: عر قلندری, مفاهیم قلندری, شاعرقلندری, سنایی, عطار, عراقی و حافظKalandari poetry is a branch of mystic poetry whose formal emergence is from Sanaie's poetry. From then on the domain of expansion of its is so that Kalandari concepts seen in the poems of the poets like khaghani and Anvari. Examining Sanā‟i and Attār 's Ghazals as the most prominent instances of Qalandari poems illustrates major features of Qalandari thoughts as well as these poets characters and the language of Qalandari poems. Observing these terminologies which is the result of a serious investigation in this field will in any way show the degree of imitation of some 8th century poets.
Keywords: Qalandari poetry, Qalandari concepts, Qalandari poet, Sanā‟i, Attār, Arāqi, Hafiz
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.