به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ثریا رازقی

  • وحیده توحیدخواه، زهرا قرقی*، ثریا رازقی
    هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل تهدیدکننده امنیت نظامی در شاهنامه فردوسی است. به همین منظور این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و بررسی مضمون ابیات شاهنامه، درصدد پاسخ به چیستی تهدیدات وجودی امنیت نظامی در شاهنامه فردوسی است. شاهنامه مهم ترین کتابی است که به بیان تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران باستان پرداخته است؛ پس با ژرف نگری در آن می توان مولفه های تهدیدکننده امنیت نظامی را بررسی کرد و از نگرش حکیمانه فردوسی در مواجهه با چالش های امنیتی بهره برد. نتایج، بیانگر آن است که فردوسی در این اثر بی بدیل، چشم انداز امنیتی جامعه را در ابعاد گوناگون به ویژه نظامی به خوبی ترسیم کرده است. با واکاوی داستان های شاهنامه می توان مولفه هایی را که در ایجاد حس تهدید و آسیب پذیری امنیت نظامی کشور اثرگذار بوده اند و زمینه منطقی را برای امنیتی کردن موضوعات فراهم کرده اند، در چهار گروه قرار داد که عبارتند از: توانایی های نظامی میان رقبا و تغییر در این مناسبات، جغرافیای سرزمین از طریق بعد و پهنه جغرافیایی، عوامل تاریخی باوجود پیشینه تلخ و خاطرات ناخوشایند درگیری های گذشته، عوامل سیاسی و میزان شناخت و هماهنگی بازیگران سیاسی. بدین ترتیب با شناخت بنیان های فکری ایرانیان باستان در شیوه تحقق و تداوم امنیت نظامی می توان زمینه تهدیدها و آسیب پذیری های نظامی کشور را معرفی کرد و به حاکمان و دولت مردان برای اتخاذ تدابیر اضطراری در برابر تهدیدات مختلف و تداوم امنیت نظامی کشور یاری رساند.
    کلید واژگان: امنیت, امنیت نظامی, تهدید, شاهنامه فردوسی
    Vahideh Touhidkhah, Zahra Ghoroghi *, Soraya Razeghi
    The objective of this study is to examine the issues that represent a threat to military security in Ferdowsi's Shahnameh. This research aims to address the existential risks to military security in Ferdowsi's Shahnameh through a descriptive-analytical approach. To achieve this goal, it will examine the content of Shahnameh's verses. The Shahnameh is a paramount literary work that provides a comprehensive account of the political and social history of ancient Iran. Hence, by conducting a thorough analysis, the study scrutinizes the factors that pose a risk to military security and capitalize on Ferdowsi's astute approach to confronting security difficulties. The results indicate that Ferdowsi has effectively depicted the security aspect of society, particularly in relation to the military, in this exceptional piece of writing. Through a careful examination of the Shahnameh's narratives, it can identify four distinct categories that contribute to the creation of a perceived sense of danger and vulnerability to the country's military security. These categories include the assessment of military capabilities among rival factions, the dynamics of their changing relationships, and the geographical factors associated with the land. Geographical variables, historical circumstances, political factors, and the level of recognition and coordination among political players all contribute to the overall understanding and analysis of past conflicts and their impact. Therefore, understanding the intellectual basis of ancient Iranians in terms of achieving and preserving military security can enable the identification of the country's military threats and weaknesses. This knowledge can assist leaders and policymakers in implementing urgent measures to counter various threats and safeguard the nation's military security.
    Keywords: Security, Military Security, Threat, Shahnameh Ferdowsi
  • طاهره جعفری*، ثریا رازقی، مهرانگیز اوحدی، مریم مجیدی

    کتاب شریف نهج البلاغه، به عنوان به عنوان مفسر قرآن و یکی از میادین تبلور فرهنگ اسلامی، همواره انسان را به بهره مندی از مواهب الهی و کسب روزی حلال دعوت کرده و هرگز فقر را نعمت و ارزش به حساب نیاورده است. اما در مقابل، عده ای با بهانه قراردادن تقدیر و قضا بر کار و کوشش عمومی، پشت پا زده اند و عده ای دیگر نیز برای رسیدن به امیال خود، این رویکرد را تایید کرده اند. درک عمیق سعدی از این مهم و تاثیرپذیری وی از حقایق الهی نهج البلاغه موجب شده که وی، طولانی ترین حکایت از کتاب گلستان را به صورت خاص به مناظره گفتمان فقرستیزی و فقرطلبی، اختصاص دهد. با توجه به تاثیر آموزه های دینی، در نگارش گلستان و شباهت های بسیار آن با آثار دینی به ویژه حکمت های نهج البلاغه، این مقاله به بررسی فقرستیزی در حکایت «جدال سعدی با مدعی» در کتاب گلستان و مقایسه آن با حکمت های نهج البلاغه، پرداخته و از این راه مفاهیم و مضامین مشترک را استخراج نموده است. این نوشتار از نوع توصیفی تحلیلی و هدف از ضرورت آن هم افزایی در نیروی اثر و پیوند بیشتر ادبیات و دین می باشد. نتایج این مقایسه نشان می دهد که هر دو اثر فقر را یکی از مهم ترین موانع رشد فردی و اجتماعی می داند و شکرگزاری، قناعت، پاکدامنی، صدقه، احسان و بخشش را از راهکارهای فقرستیزی می شمارد. به گونه ای که در پاره ای از اوقات سعدی توانسته است اساس فقرستیزی را بدون هیچ تفاوتی فهم و مشابه با حکمت های نهج البلاغه بیان کند.

    کلید واژگان: فقرطلبی, مناظره, موانع رشد, پیوند ادبیات و دین
    Tahere Jafari*, Soraya Razeghi, Mehrangiz Owhadi, Maryam Majidi

    Nahj al Balagha, as an interpretation of Qur’an and one of the main principals of Islamic culture, has always invited human being to benefit of divine blessings and also try to get his share of daily life. S’adi being very well acquainted with Nahj al Balagha has written his longest anecdote of Golestan on the subject of poverty and wealth. Given the influence of religious teachings, in the writing of Golestan and its many similarities to religious works, especially the wisdom of Nahj al -Balagha, this article examines poverty in the "Saadi Conflict with the claimant" in Golestan's book and its comparison with Nahj al -Balagha's wisdom. Has extracted common concepts and themes; To make synergy in the power of work and more linking literature and religion This essay is an analytical descriptive text and has been used to prepare it from library resources. The results of this comparison show that both the effects of poverty are one of the most important obstacles to individual and social development and consider thanksgiving, contentment, purity, charity, charity, and forgiveness. ​In some ways, Saadi has been able to express the basis of poverty without any differentiation of understanding and corresponding to the wisdom of Nahj al -Balagha.

    Keywords: Poverty, Debate, Obstacles To Growth, Connection Between Literature, Religion
  • مرضیه رحمانی، هنگامه آشوری *، ثریا رازقی
    زمینه و هدف

    تشبیه یکی از ارکان برجسته صور خیال است و بررسی آن در شناخت ویژگیهای سبکی شاعر تاثیر فراوان دارد. در این مقاله به شیوه تقسیم‌بندی بروک رز -که روشی دستوری زبان‌شناسی است- به استخراج تشبیهات خاقانی پرداخته شده است تا بتوان به پاسخ این پرسشها دست یافت: ویژگیهای برجسته ساختاری تشبیهات قصاید خاقانی براساس طبقه بندی بروک رز چیست؟ قلمروهای اساسی مشبه به ها در قصاید خاقانی کدام عرصه ها را دربر میگیرد؟

    روش مطالعه

    توصیفی-تحلیلی است.

    یافته ها

    بررسی تشبیهات خاقانی بر اساس تقسیم‌بندی پنجگانه بروک رز نشان داد بترتیب روش های ربطی-اسنادی، اضافی، و اشاره از بالاترین بسامدها برخوردارند؛ بیتردید پربسامدترین ساختار تشبیهی قصاید خاقانی، ساختار ربطی-اسنادی با مصدر «بودن» (از نوع مقید) است که در آن «مشبه» به «مشبه به» بطور مستقیم اسناد مییابد. سپس ساختار اضافی (تشبیهات فشرده) از بسامد بالایی برخوردارند؛ بروک رز استفاده از حرف اضافه of انگلیسی را، که معادل کسره در فارسی است، روشی برای برقراری این پیوند میداند. سپس روش اشاره قرار میگیرد؛ روش اسلوب معادله از میان انواع روش های اشاره، بیشترین فراوانی را داراست؛ روش ربطی با استفاده از فعل «ساختن» از میان روش های بروک رز، پایینترین بسامد را دارد. گسترده ترین قلمرو مشبه به در قصاید خاقانی، قلمرو اشیاء است.

    نتیجه گیری

    خاقانی در میان موارد تقسیم‌بندی بروک رز، در بیشترین ابیات به ترتیب ممدوح، متعلقات آن و خویشتن را مورد تشبیه قرار داده است؛ «ممدوح» بیش از همه عناصر مورد اسناد و دگرگونی قرار گرفته است؛ سپس «من» شاعر و متعلقات وی در رتبه بندیهای او حضور پررنگی دارد.

    کلید واژگان: خاقانی, تشبیه, بروک رز, قلمرو, قصاید
    Marzieh Rahmani, Hengameh Ashouri *, Sorayya Razeghi
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Simile is one of the prominent elements of imageries and its investigation has a significant effect on recognition of the poet"s style. This study deals with a linguistic-grammatical method i.e. Brook-Rose categorization method for deriving Khaghani"s similes in order to answer these questions: what are the prominent structural features of similes in Khaghani"s odes based on Brook-Rose categorization method? What fields are included in basic realms of vehicles in Khaghani"s odes?

    METHODOLOGY

    This study applied descriptive-analytic method.

    FINDINGS

    Upon using Brook-Rose quintet categorization method for Khaghani "s similes, the findings demonstrated that copula-attributive, genitive and pointing enjoy the highest frequencies respectively. Then, the genitive structure (concise simile) enjoys the highest frequency; Brook-Rose considers the usage of preposition "of" (an equivalent for "ا" in Persian language) in Khaghani"s odes as a method for establishment of this relationship. Khaghani used some methods for creating novel, concise and prominent simile in many cases; then, the third most frequent method is pointing method. Allegory method enjoys the highest frequency among other methods. Attributive method has the lowest frequency by using verb "making" among Brook methods. The things realm is the widest realm of vehicles in Khaghani odes.

    CONCLUSION

    Regarding Brook-Rose categorization, Khaghani used simile in most verses for the praised, its appurtenants, and self respectively. The highest usage of attribute and transformation is for "The Praised"; then the poet"s "self" and his appurtenants are boldly present in the categorization.

    Keywords: Khaghani, Simile, Brook-Rose, Realm, Odes
  • محمد حاجی عبدالحسینی، بهرام پروین گنابادی*، ثریا رازقی
    هر یک از فنون و صنایع ادبی، اگر خالی از عنصر هنر خلاقانه باشد، تنها در سطح یک اثر، خود را نشان می دهند و در حد تقلید، از آثار پیش از خود، باقی می مانند! صنعت تلمیح نیز که از پرکاربردترین شگردهای ادبی است، از این امر، مستثنی نیست و هر چه نوآوری های هنری در آن بیشتر باشد، تاثیر گذاری آن بر روی مخاطب نیز، بیشتر خواهد بود. با توجه به این که صنعت تلمیح، در سبک هندی به تحول و گستردگی خاصی رسید، شعرای این دوره، از جمله بیدل دهلوی نیز، از این صنعت، در غزلیات خود استفاده کردند. اما در عین حال، نگاه بیدل به تلمیح، مانند شعرای پیشین و همعصر خود نیست! بیدل اگر چه نسبت به شعرای همدوره ی خود در استفاده از این صنعت کم کارتر است اما در همان مقدار که از این شگرد استفاده کرده، سعی، در نوآوریهای بیشتری داشته است. در این مقاله نمونه هایی از مضمون سازی های بدیع بیدل در تلمیحات شعر فارسی را مورد بررسی قرار داده ایم که در بسیاری از تلمیحات تکراری که در شعر فارسی به کار برده می شد، اجزایی را به این تلمیحات اضافه کرده است که تا قبل از او، شاعران دیگر از این زوایا به تلمیح، نگاه نکرده بودند.
    کلید واژگان: تلمیحات نو, غزلیات, بیدل دهلوی, سبک هندی
    Mohammad Haji Abdolhosseini, Bahram Parvingonabadi *, Soraya Razeghi
    Each of the literary arts and crafts, if it lacks the element of creative art, shows itself only on the level of a work and remains as an imitation of the works before them! The industry of allusion, which is one of the most widely used literary techniques, is no exception, and the more artistic innovations in it, the greater its impact on the audience. Due to the fact that the industry of allusion reached a certain development and expansion in the Indian style, the poets of this period, including Biddle Dehlavi, also used this industry in their lyric poems. But at the same time, Biddle's view of allusion is not like that of his predecessors and contemporaries! Although Biddle is less Carterian in his use of the industry than his contemporaries, he has tried to innovate as much as he has. In this article, we have examined examples of Biddle's novel themes in Persian poetic allusions, which in many of the repetitive allusions used in Persian poetry, have added components to these allusions that before him, other poets from These angles did not look at the allusion.
    Keywords: New hints, lyric poems, Biddle Dehlavi, Indian Style
  • محمدحاجی عبدالحسینی، بهرام پروین گنابادی*، ثریا رازقی
    زمینه و هدف

     تلمیح از پرکاربردترین شگردهای ادبی است. شاید در مجموعه اشعار شاعری متقدم یا متاخر، جای بسیاری از صنایع ادبی خالی باشد، اما صنعتی که عموما در شعر یافت میشود، تلمیح است. با توجه به اینکه تلمیح، در سبک هندی دچار تحول و گستردگی خاصی شد، بیدل دهلوی نیز چون دیگر شاعران سبک هندی، از این صنعت در غزلیات خود استفاده کرد؛ درعین حال نگاه او به تلمیح مانند شعرای پیشین و همعصر خود نبود. بیدل اگرچه نسبت به همعصران خود در استفاده از این صنعت کم کارتر است، سعی در نوآوری بیشتری داشته است. در این مقاله با شرح برخی از ابیاتی که در آن تلمیح بکار رفته، سعی شده است مشکلات معنایی این ابیات در حد توان مرتفع گردد و علاقه مندان درک بهتری از مضمون پردازیهای این شاعر پرآوازه داشته باشند.

    روش مطالعه

     روش ‌کار در این‌ تحقیق، همچون بیشتر تحقیقاتی که در حوزه علوم انسانی انجام میگیرد، توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای است.

    یافته ها

     بیدل در کاربرد تلمیحات ایرانی، یکی از کم‌کارترین شعرای سبک هندی است. اما در غزلیات او، نام عشاقی همچون مجنون و فرهاد در کنار شیرین و لیلی، بسامد بالایی دارد. درعوض تلیمحات اسلامی دارای بسامد قابل توجهی در اشعار او هستند. بیدل برخلاف قصاید و مثنویها که از تلمیح به حضرت محمد(ص) مضمونهای قابل توجهی ساخته است، در غزلیات بیشتر به تلمیح پیامبرانی همچون موسی، عیسی، یعقوب و یوسف پرداخته است.

    نتیجه گیری

     غالب استفاده بیدل از صنعت تلمیح، با تصرف او در روایت، داستان و ماجرای موردنظر صورت گرفته است و مهمتر اینکه تقریبا همیشه برداشت دلخواه خود را از موضوع داشته است. در واقع تقریبا در همه موارد کاربرد تلمیح در غزلیات او با انتقال پیام اخلاقی – مذهبی همراه است حتی اگر با ماجرایی عاشقانه روبرو باشیم. همچنین او گاه تلمیح را با صنایعی چون تشبیه، اسلوب معادله، کنایه، پارادوکس و استعاره آمیخته است.

    کلید واژگان: تلمیح, غزلیات, بیدل دهلوی, سبک هندی
    Mohammad Haji Abdolhosseini, Bahram Parvin Gonabadi*, Sorayya Razeghy
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

     Hint is one of the most widely used literary techniques. Many literary industries may be vacant in the collection of poems of early or late poets, but the industry commonly found in poetry is allusive. Due to the fact that allusion has undergone a special change and expansion in the Indian style, Bidel Dehlavi, like other poets of the Indian style, used this industry in his lyric poems; At the same time, his view of allusion was not like that of his earlier and contemporary poets. Although Bidel is less efficient in using the industry than his contemporaries, he has tried to innovate more. In this article, by describing some of the verses in which the allusion is used, an attempt has been made to solve the semantic problems of these verses as much as possible and for those who are interested to have a better understanding of the themes of this famous poet.

    METHODOLOGY

     The method of work in this research, like most researches in the field of humanities, is descriptive-analytical and the use of library resources.

    FINDINGS

     Bidel is one of the least useful poets of Indian style in the use of Iranian allusions. But in his lyric poems, the names of lovers such as Majnoon and Farhad, along with Shirin and Lily, have a high frequency. Instead, Islamic teachings have a considerable frequency in his poems. Unlike the poems and Masnavi, which have made significant themes from the allusion to the Prophet Muhammad (pbuh), Bidel has alluded to prophets such as Moses, Jesus, Jacob, and Joseph in his sonnets.

    CONCLUSION

     Most of Bidel"s use of the allusion industry has been done by his capture of the narrative, story, and story in question, and more importantly, he has almost always had his own interpretation of the subject. In fact, in almost all cases, the use of allusion in his sonnets is associated with conveying a moral-religious message, even if we are dealing with a romantic story. He has also occasionally combined allusion with industries such as simile, equation, irony, paradox, and metaphor.

    Keywords: Hint, Ghazals, Bidel Dehlavi, Indian style
  • مرضیه رحمانی، هنگامه آشوری*، ثریا رازقی
    زمینه و هدف

     یکی از مهمترین بحثها در تشبیه، بحث وجه شبه است که بر مبنای آن میتوان متوجه نوآوری یا تقلید هنرمند شد. وجه شبه بیان‌کننده وسعت تخیل شاعر و نشان‌دهنده جهان ذهنی تازه اوست. تشبیه به اعتبار وجه شبه بلحاظ مرکب و مفرد بودن، قربت و غربت، حقیقی و خیالی بودن، وحدت و تعدد به تشبیه تمثیل و غیرتمثیل، مبتذل و بعید، تحقیقی و تخییلی و واحد و متعدد تقسیم میشود. وجه شبه براساس دستورزبان نیز تقسیم‌بندی شده است. در اشعار خاقانی، وجه شبه‌ها، گوناگونی فراوان دارند. خاقانی با استفاده از وجه شبه‌های تخییلی این گوناگونی را ایجاد کرده است. ازآنجاکه در بلاغت سنتی نحوه ارتباط میان وجه شبه با دو رکن تشبیه مورد بحث قرار نگرفته است، در این مقاله براساس تقسیم‌بندی گوتلی به طبقه‌بندی تازه‌ای از وجه شبه در دیوان خاقانی پرداخته‌ میشود تا بتوان به پاسخ این پرسش دست یافت که شیوه‌های کاربرد وجه شبه در دیوان خاقانی در ارتباط با «مشبه» و «مشبهبه» به چه نحوی است؟ آیا الگوی خاصی برای وجه شبه در دیوان او یافت میشود؟ که درنهایت منجر به رسیدن به هدف مقاله یا همان دستیابی به ویژگیهای سبکی خاقانی در استفاده از وجه شبه میگردد.

    روش مطالعه

     روش این تحقیق توصیفی – تحلیلی است.

    یافته ها

     اغلب تشبیهات خاقانی خیالی است، اگرچه وجه شبه‌های خاقانی در بعضی ابیات برای هر دو رکن «مشبه» و «مشبه به» خیال‌آفرین است اما این ابیات فراوانی چندانی ندارند و جزو ویژگیهای سبکی خاقانی محسوب نمیشود؛ درعوض وجه شبه‌هایی که برای یکی از ارکان خیالی و برای رکن دیگر حقیقی یا موردانتظار باشد، بعلت اینکه اکثریت تشبیهات را به خود اختصاص داده است، جزو ویژگی سبکی خاقانی محسوب میشود.

    نتیجه گیری

     وجه شبه‌های خاقانی در بسیاری موارد، وجه شبه‌های فعلی است که به «مشبه» یا «مشبه به» شخصیت میبخشد و یا آنکه در رابطه با مشبه تفسیر رمزی پیدا میکند. در شعر خاقانی بندرت به ابیاتی برمیخوریم که در صورت شخصیت‌بخشی و تاویل رمزی نیز نتوان وجه شبه را یافت. خاقانی از صنعت استخدام به شیوه متفاوت بهره‌گیری کرده و توجه بیشتری به معانی مجازی کلمات داشته است بگونه‌ای که میتوانیم استفاده از این ویژگی را از ویژگیهای سبکی خاقانی بشمار آوریم.

    کلید واژگان: خاقانی, وجه شبه, تشبیه, ویژگی سبکی, جدول گوتلی
    M. Rahmani, Hengame Ashouri*, S. Razeghi
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    One of the most important discussions in simile is the pseudo-face discussion, based on which one can notice the innovation or imitation of the artist. The pseudo-face expresses the breadth of the poet's imagination and the indicator of his new mental world. The simile is divided into allegorical aspects in terms of being compound and singular, closeness and nostalgia, real and imaginary, unity and plurality, allegorical and non-allegorical, vulgar and unlikely, research and imaginative, and single and multiple. The pseudo-face is also divided according to grammar. In Khaghani's poems, the aspects of doubts are very diverse. Khaghani has created this diversity by using imaginative aspects. Since in traditional rhetoric the relationship between pseudo-face and two elements of simile is not discussed, in this article, based on Gutli's division, a new classification of pseudo-face is discussed in Khaghani's Divan in order to answer the question of how to use pseudo-face in How is Khaghani's divan related to "similar" and "similar"? Is there a specific pattern for the pseudonym in his divan? Which ultimately leads to the achievement of the purpose of the article or the achievement of Khaghani stylistic features in the use of pseudonyms.

    METHODOLOGY

    The method of this research is descriptive-analytical.

    FINDINGS

    Most of Khaghani's similes are imaginary. Although the aspect of Khaghani's suspicions in some verses is imaginative for both "similar" and "similar" elements, but these verses are not very numerous and are not considered as Khaghani's stylistic features; On the other hand, the aspect of suspicions that is real for one of the imaginary elements and real or expected for the other element, is considered as one of the characteristics of Khaghani's style because it has the majority of similes.

    CONCLUSION

    The face of Khaghani's doubts is in many cases the present face of doubts that gives character to "similar" or "similar" or that is interpreted in relation to similar. In Khaghani's poetry, we seldom come across verses that cannot be found in the form of character, forgiveness and symbolic interpretation. Khaghani has used the employment industry in a different way and has paid more attention to the virtual meanings of the words so that we can consider the use of this feature as one of the features of Khaghani style.

    Keywords: Khaghani, Pseudo-face, Simile, Light feature, Guttierez table
  • سیده اسما نجات، ثریا رازقی*، هنگامه آشوری
    مینی مالیسم یا کمینه گرایی، نوعی سبک هنری است که اساس آثار خود را برپایه ی سادگی بیان و مضامین خالی از پیچیدگی فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است. نویسندگان این سبک عقیده دارند که صرفه جویی در کلام و کوتاه نویسی موجب زیبایی می شود و برتاثیر کلام و بلاغت می افزاید. عالی ترین نمونه های مینی مالیست را در ادبیات کلاسیک ایران از جمله کتاب مثنوی و قصه های تمثیلی آن می توان یافت. آن چه قابل طرح است این است که آیا داستان های تمثیلی مثنوی، می تواند درحوزه ی تعلیم و تربیت کودک مثمرثمر واقع شود؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. هدف از این پژوهش بررسی سبک مینی مالیسم قصه های تمثیلی مثنوی در حوزه تعلیمی کودک است. یافته های پژوهش نشان می دهد با بررسی قصه های تمثیلی مثنوی بسیاری از ویژگی های داستان های مینی مال، درآن ها به چشم می خورد و از طرف دیگر نظر به تعلیمی بودن کتاب مثنوی و با توجه به محدودیت های شناختی کودکان، داستان های مینی مال و تمثیلی  مثنوی، بهترین بستر برای بیان آموزه های تعلیمی، اخلاقی و اجتماعی کودکان و نوجوانان است، چرا که کلام و داستان های طولانی مناسب مخاطبین کودک و نوجوان نیست و درحوصله ی آن ها نمی گنجد و ازجنبه های تعلیمی و آموزشی آن می کاهد. در ادبیات کودک که گرایش به ساده نویسی و واقعی بودن داستان ها برای ملموس کردن فضای داستانی با ذهنیت کودک می باشد به ناچار کوتاه نویسی به امر بدیهی تبدیل شده است و نویسندگان این حوزه علاقه مند به استفاده از بیان مینی مالیستی برای انتقال مفاهیم آموزشی و تربیتی خویش به کودکان هستند. نگارندگان در این پژوهش عناصری را که در مینی مال مورد استفاده قرار گرفته اند، در دفاتر مثنوی مورد بررسی قرار داده و قصه های تمثیلی  که دارای عناصر مشترک و همچنین پیام های تعلیمی بوده، پیدا کرده و آن ها را تجزیه و تحلیل کرده است.
    کلید واژگان: کودک, قصه های تمثیلی, تعلیم, مینی مالیسم, مثنوی مولوی
    Seydh Asma Nejat, Soraya Razeghy *, Hengamh Ashori
    Minimalism an art style that is the basis of your work Based on simplicity of expression and themes devoid of philosophical complexity  or quasi-philosophical  has established. The authors of this style believe  that saving in words and shorthand, It causes beauty and increases the effect of words and rhetoric. The best examples of minimalism in classical Iranian literature for example, in the book of Rumi's Masnavi and its allegorical stories can be found. What can be said is whether the minimalist stories of Rumi's Masnavi can be fruitful and used in the field of education? The research method in this research is descriptive-analytical. The purpose of this study is to investigate the minimalism style of Masnavi allegorical stories in the field of children's education.The results show that by examining the Masnavi stories, many of the features and characteristics of minimal stories can be seen in them and on the other hand, due to the educational nature of Rumi's Masnavi book and given the cognitive limitations of children, minimalist Masnavi Stories is the best platform for expressing the educational , moral and social teachings of children and adolescents. Because long words and stories are not suitable for children and teenagers and does not fit into their capacity and it reduces its educational aspects. In children's literature that tends to simplify and make the stories real for objectification of the story space with the child's mentality, inevitably, short writing is essential and writers in this field are interested in using minimalist expression to convey their educational and training concepts to children. In this study, the author uses elements that are used to a minimum has been studied in Masnavi and also educational messages has found and analyzed stories that have common elements.
    Keywords: Children, teaching, Allegorical stories, Minimalism, Masnavi of Rumi
  • سیده اسماء نجات، ثریا رازقی*، هنگامه آشوری

    هدف ا ز این پژوهش، دستیابی به تفکر انتقادی در داستان های مثنوی  به منظور تبیین تفکر انتقادی در تعلیم و تربیت کودک است. پژوهش پیش روابتدا جایگاه اهمیت پرورش تفکر انتقادی در کودکان را بررسی کرده، سپس به تحلیل داستان های موجود در مثنوی ازجهت مهارت های تفکر انتقادی براساس دیدگاه  لیپمن پرداخته است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا داستان های مثنوی به لحاظ موضوع و ساختار به نیازهای کودکان در جهت پرورش فلسفی آن ها پاسخ می دهد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که بیش از 211 داستان مثنوی علاوه براین که در زمینه عاطفی نیرومندند، چالش های بالقوه ای را نیز برای پردازش شناختی در کودک فراهم می کنند. ویژگی ساختاری داستان ها به شیوه غیرمستقیم و تنوع موضوعات، می تواند تفکر کودکان را تحت تاثیر قراردهد و منجر به شکل گیری مهارت هایی درتفکر انتقادی ؛ مانندپرسش، استنباط و...در کودکان شود وآن ها به کمک این مهارت ها قادر خواهند بود مسایل پیرامون خویش را به روشنی درک و ارزیابی کنند

    کلید واژگان: تفکر انتقادی, کودک, داستان, مثنوی مولوی, متیو لیپمن
    Seydh Asma Nejat, Soraya Razeghy *, Hengamh Ashouri

    Objective of this study is to teach critical thinking through the stories of Rumi's Masnavi in order to  acquire life skills and the explanation of critical thinking in the education of the child., current research, first, it examines the importance of fostering critical thinking in children, then analyzes the stories in Rumi's Masnavi based on the skills of critical thinking and the importance of this thinking from the point of view of Lipman for the child. The research method is descriptive-analytical. This study seeks to answer the question whether the stories of Rumi's Masnavi meet the needs of children in terms of subject and structure in order to develop them philosophically?Findings show that more than 211 stories from Masnavi stories, in addition to being emotionally powerful, and potential challenges for cognitive processing in children.The structural feature of stories in an indirect way, the variety of appropriate topics of thinking, can affect children's thinking and lead to the formation of critical thinking skills such as: questioning, inference, etc and with the help of these skills, they will be able to clearly understand and evaluate the issues around them.

    Keywords: critical thinking, child, Story, Rumi's Masnavi, Matthew Lipman
  • ثریا رازقی*
    شهمیرزاد یکی از شهرهای استان سمنان است. گویش مردمان این شهر با زبان فارسی قدیم و گویش مازندرانی آمیخته است. بعضی فعل ها در گویش شهمیرزادی بازمانده شکل کهن افعال در زبان فارسی دری، فارسی میانه و ایرانی باستان است. امروزه کاربرد بسیاری از افعال با آنچه در ادوار آغازین به کار می رفته، تفاوت های زیادی یافته است؛ اما هنوز بازمانده افعال کهن را در بعضی گویش ها می توان یافت؛ از جمله شباهت های زیادی میان فعل و کاربرد آن در گویش شهمیرزادی با فعل در دوره های آغازین زبان فارسی دری وجود دارد. در حقیقت افعال به همان گونه که در دوره های آغازین به کار می رفته، در این گویش به حیات خود ادامه داده است. فعل در این گویش در تمامی زمان های گذشته، حال و آینده تصریف می شود اما تمامی اقسام فعل در این گویش متداول نیست بلکه گاه بعضی اقسام فعل کاربردی چندگانه دارند؛ برای مثال کاربرد فعل گذشته ساده و گذشته نقلی به شیوه ای یکسان است.
    کلید واژگان: فعل, گویش شهمیرزادی, سمنان, مازندرانی, فارسی دری, فارسی میانه, ایرانی باستان
    Soraya Razeghi *
    Shahmirzad is one of the oldest town locating in Semnan province .this city called as paradise of desert due to its fascinating gardens and excellent weather. its also famous because of deep bonding to our cultural values. People’s speaking style is derived and originated from combination of ancient Persian as well as partly Mazandaran’s people speaking style . Some verbs at this kind of vocalization are persisted and remained from old verbs form in the Dari’s Persian as well as ancient Persian . In this essay it is mentioned and clarified some resemblances ( in accordance with ancient scripts ) and also the most significant verbs construction which are widely common and used in this kind of dialect .With the intention of gathering this survey it is utilized some local source such as Jonge Maghsoud by Ghorbanali Maghsoudi and Asinak from another author Asmaeil Khaksar . Other information is based upon background as well as investigation of author birthing from parents who are shamirzadi’s speakers.
    Keywords: shahmirzadi's dialect, Semnan, Mazandaranian, Dari's Persian's Verb, Ancient Persian
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال