حمید ماجدی
-
نشریه مرمت و معماری ایران، پیاپی 37 (بهار 1403)، صص 103 -124
استرس، افسردگی و افزایش رفتارهای پرخاشگرانه از جمله مشکلات شایع در بین دانش آموزان دختر است. هدف پژوهش یافتن مولفه های معماری مدارس سالم در طراحی سالوتوژنیک و بررسی ارتباط شاخص های درک دانش آموزان از محیط روانی و کیفیت روان در مطالعات جهانی است. روش پژوهش آمیخته و از جهت نتایج کاربردی است. نمونه پژوهش، 180 نفر از دانش آموزان دختر در دسترس و داوطلب دبیرستانی شهر گرگان(سال تحصیلی، 98-97) بودند. مدل مفهومی با روش پژوهش ترکیبی از مدل تحلیلی با استفاده از روش مدلسازی معادله ساختاری و مدل حاصل از کدگذاری روابط بین متغیری و بررسی محتوایی ارتباط متغیرها در پایگاه اطلاعات علمی گوگل اسکولار از سال 2017 تا 2022 میلادی با استفاده از روش کدگذاری در اسناد علمی، براساس ارتباط عوامل با بیش ترین تکرار در نرم افزار MAXQDA (2018) ترسیم شد. براساس مدلسازی معادله ساختاری به ترتیب فضاهای اجتماعی، فضاهای مابین، توده ساختمان مدرسه، جهت یابی و آسایش بر درک دانش آموزان از محیط روانی اثر گذار است. ادراک دانش آموزان از محیط روانی توسط زیر شاخص های حس تعلق به مدرسه، شفافیت قوانین در مدرسه، گزارش مشکلات و تقاضا کمک، پذیرش تفاوت ها و گوناگونی، روابط همسالان و پشتیبانی معلمان تعیین شد. در ارتباط درک دانش آموزان از محیط روانی و کیفیت روان، تعداد 45 مقاله علمی دارای استناد و 225 کد ارتباطی استخراج شد، بهبود حس تعلق به مدرسه با کاهش علایم افسردگی، شفافیت قوانین در مدرسه و گزارش مشکلات در مدرسه و تقاضای کمک با اولویت اول با کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط دارد، بهبود روابط همسالان با کاهش استرس و اضطراب در بین دانش آموزان، پذیرش تفاوت و گوناگونی فرهنگی و مذهبی با بهبود عملکرد تحصیلی و کاهش رفتارهای پرخطر، ارتباط با معلمان و پشتیبانی معلمان از دانش آموزان با کاهش علایم افسردگی ارتباط دارد. بیست و نه مولفه معماری براساس بار عاملی استخراج شد، نسبت بحرانی بیش از 1.96 (96/1CR>) و در سطح معناداری است (P-value<0.05). مولفه ها، منطبق بر ابعاد سه گانه نظریه سالوتوژنیک شامل قابلیت شناسایی، کنترل پذیری و معناداری است و در جهت طراحی پشتیبان روانشناسانه در مدارس سالم می تواند سبب بهبود کیفیت روان دانش آموزان دختر دبیرستانی شود.
کلید واژگان: کیفیت روان, مدرسه سالم, مولفه های معماری, سالوتوژنیک, MAXQDAStress, depression, and aggressive behaviors are common issues among girl students. The research questions are based on finding the health school variable in salutogenic design and investigating the connection between the school Psychological atmosphere from the students' perception and mental quality dimensions. This research aimed at designing a conceptual model for healthy schools, improving high-school girl students' mental quality. Mixed- methods, both qualitative and quantitative were used. The analytical and coding models were used for conceptual model design via SEM technique and coding by MAXQDA (2018) software. Content analysis for finding relevant codes performed from 2017 to 2022, according to the Google Scholar scientific database. From the SEM technique results, the 5 factors, namely, social space, interface, massing, wayfinding, and comfort with 29 variables affected High-school girl students' perceptions of the psychological atmosphere of school and their mental quality. The context factor and its variables had a slight impact on the school climate. The school climate scale confirmed respectively with the six factors, namely; school connectedness, school rule clarity, reporting problems and seeking help, affirming diversity, peer connectedness, and teacher support.The innovations are considering the students' points of view and applying the standard scale called" The Six factor school building checklist" and preparing its appropriateness according to its effect on students' mental quality for the first time in Iran. School connectedness" as the first factor of school climate from the student's point of view correlates firstly with depression symptoms decrease, the "Rule clarity and reporting problems and seeking help" factors correlate with risky behavior decrease, "Peer connectedness" improvement correlates with a decrease of stress and anxiety among students. The factor called" Affirming diversity" to peer acceptance of their culture and religion correlates with academic achievements and risky behavior decrease and finally" Teacher support" correlates firstly with a decrease in students' depression symptoms. From the coding technique, 225 codes from 45 scientific articles with citations were extracted, according to findings, students' perception of the school psychological atmosphere connects to 8 mental quality indexes extracted from recent research (2017-2022) namely, mental health, satisfaction, wellbeing, academic achievement, stress, and anxiety decrease, depression symptoms decrease, behavioral improvement, risky behavior, and bullying decrease and finally engagement increase and school dropout rate decrease. Applying 29 extracted variables that conformed to salutogenic theory dimensions namely; comprehensibility, controllability, and meaningfulness can improve students' mental quality. Ease of accessibility to teachers' offices, classroom seating design for information exchange, group space connection to classroom, the connection of interior and exterior of the school building, accessibility of entrance and existence, variety in building mass, function exposure from the building mass, clarity of interior circulation and noise control are some of the variables for improving girl students' mental quality.
Keywords: Mental Quality, Healthy School, Architectural Variables, Salutogenic, MAXQDA -
یکی از مهم ترین مسائل و چالشهای پیش روی جوامع در حال توسعه، هویت کالبدی بناها و نمای شهری است. شهرها، تحت تاثیر مدرنیته دچار مشکل هویت هستند و مفهوم هویت شهری در فرآیند شناخت و ادراک، پدیده ای چند بعدی و پیچیده را پیش روی ما قرار می دهد. هویت کالبدی شهرها به مقوله ای تاثیرگذار در حیات شهر تبدیل شده است. این مقاله در پی این فرضیه که هویت کالبدی شکل دهنده معماری معاصر تهران از بطن موضوع طرح بیرون می اید و هویت کالبدی حاصل و دال بر شرایط این زمانی جامعه است و پیرامون این سوال اصلی که اصول تاثیرگذار بر شکل گیری هویت کالبدی معماری معاصر بناهای عمومی شهر تهران کدامند؟ روش تحقیق در این پژوهش کیفی پیمایشی و پژوهش از نوع کاربردی می باشد و برای پاسخ به سوال پژوهش ابتدا از روش کتابخانه ای به بررسی عوامل موثر در شکل گیری هویت کالبدی بررسی، سپس به وسیله پرسشنامه مورد پرسش از کارشناسان و اساتید معماری قرار گرفته است. جامعه آماری150 نفر از اساتید معماری بوده و در نهایت از بین عوامل موثر و دارای بیشترین الویت در طراحی فضاهای با هویت ساختار فیزیکی روح زمانه، انطباق فرم وعملکرد و توجه به انسان در طراحی، بیشترین تاثیر را داشته استکلید واژگان: هویت کالبدی, بناهای عمومی, معماری بناهای عمومی, معماری معاصر شهر تهرانOne of the most important issues and challenges facing developing societies is the physical identity of buildings and urban appearance. Cities are affected by modernity under the influence of modernity, and the concept of urban identity in the process of cognition and perception, presents us with a multidimensional and complex phenomenon. The physical identity of cities has become an influential category in city life. This article follows the hypothesis that the physical identity shaping the contemporary architecture of Tehran emerges from the heart of the subject of the project and the physical identity is the result of the current conditions of society. What are the cities of Tehran? The research method in this research is qualitative survey and applied research and to answer the research question, first the library method to examine the factors affecting the formation of physical identity, then a questionnaire was asked from experts and professors of architecture. . The statistical population is 150 professors of architecture and finally, among the effective factors and has the highest priority in designing spaces with the identity of the physical structure of the spirit of the time, adaptation of form and function and attention to human beings in design, has the most impact.Keywords: Physical Identity, Public Buildings, Architecture Of Public Buildings, Contemporary Architecture Of Tehran
-
در دوران متاخر، مطالعه انتقادی فضا جایگاه خود را به عنوان بدیلی برای نگاه پوزیتویستی به آن، تثبیت نموده است. بدین سیاق، فضای شهری یک محصول اجتماعی- اقتصادی و بازتابی از کارکردهای سیاسی- اقتصادی جامعه تلقی می شود که برای شناخت سازوکارهای تولید آن، اقتصاد سیاسی فضا، زبانی گویا خواهد بود. از این منظر، فضای تولیدشده در دوران سرمایه داری متاخر، بخشی از شیوه تولید سرمایه دارانه و کالایی برای رشد اقتصادی، انباشت سرمایه و تولید ارزش اضافی است. بنابراین، با کالاپنداری فضا، دو ارزش استفاده و مبادله بر آن مترتب شده و نظام شهری ای به وجود می آید که فضا را به عاملی در فرآیند ارزش آفرینی بدل می کند. هدف از این مقاله، تبیین مفهوم ارزش در فرایند تولید فضا و شناسایی صور مختلف ارزش های متجلی در فضا است. همچنین این نوشتار برآنست در پرتو شناخت مفهومی از ارزش، روندها و مجادلاتی که به دنبال تسلط ارزش های مبتنی بر دارایی و مبادله بر ارزش های استفاده هستند را واکاوی نموده و راهکاری را برای ایجاد موازنه بین انواع ارزش در فضا به دست دهد. روش شناسی این مقاله با ابتنا بر ترکیب هم افزای دو پارادایم تفسیرگرایی (با نگاهی هنجاری و هرمنوتیک) و پسااثبات گرایی (با نگاهی انتقادی) تاکید دارد که بدون دخالت مناسبات اقتصادی-سیاسی، تفسیر واقعیات اجتماعی ناممکن و یا ناقص است. بدین ترتیب، با بهره گیری از راهبرد قیاسی، فرضیاتی مطرح و با جستجوی تجلیات و مصادیق آن در شهر تهران، چارچوبی مفهومی از ارزش آفرینی در فضا ارائه می شود. یافته ها نشان می دهند که ائتلافی از بازیگران حوزه اقتصادی و سیاسی بر سر لزوم سودآوری شهر اجماع کرده و آن را به محملی برای تصاحب ارزش مبادله بدل کرده اند؛ حال آنکه فضاهای شهر کالایی عمومی ا ست یعنی برای بهره برداران، ارزش استفاده نیز دارد. در اینصورت، اولویت بخشی به ارزش استفاده یا دست کم تعادل بخشی بین ارزش های تولید فضا، تنها مسیر ارتقا کیفیت محیطی و کاهش نابرابری در توسعه فضایی به شمار می رود.
کلید واژگان: اقتصاد سیاسی فضا, ارزش, تولید فضا, کالاBackground and ObjectivesIn recent times, spatial critical studies have become well-established as an alternative to the positivist traditions of urban studies. This perspective views urban space as a socio-economic product that reflects the dominant political and economic conditions of society. Consequently, the spatial political economy approach serves as an appropriate framework to study built space, which is inherently a fundamental element of the capitalist mode of production and a commodity that contributes to economic growth, accumulation, and surplus value production. By conceptualising space as a commodity, it encompasses both exchange value and use value, becoming an inseparable attribute and driving force of the economy in generating surplus value. We explore the formation of value and the process of creating value within space production. We ask: What types of values are embedded in urban spaces? How have different forms of value been shaped and directed? Who is impacted by these values? And how can a balance between these values be achieved?
MethodsThis paper aims to define the concept of value in the production of space and to recognise the formation of value embedded within it. Through a conceptual understanding of value, we explore the trends and controversies in the creation of the built environment, particularly the tendency to prioritise exchange value over use value. The methodology adopted combines interpretivism, with an emphasis on hermeneutic and normative approaches, and post-positivism, with a focus on critical approaches. The central premise is that understanding social realities is insufficient without considering political economy relations.
FindingsEmploying a deductive strategy, we present several assumptions and observations in Tehran to develop a conceptual framework for creating value in the creation of space. For instance, housing is a clear example where use value is defined by its characteristics in providing a shelter and privacy, while its exchange value lies in its property value and economic driving force. In Tehran, however, with almost 350,000 to 500,000 vacant properties, housing prices have surged by more than 1200 percent in the last decade. This increase has led to social exclusion and poor housing conditions among the lower and middle social strata, indicating a shift from the social and use value of housing to exchange and capital value, effectively depriving housing of its social function. Furthermore, the inner city of Tehran, a historic area that should be vibrant with high-quality public spaces, has seen a predominance of commercial land use on a large scale. Supportive activities such as warehouses and workshops have dramatically reduced the quality of living and public life, resulting in physical dereliction of the urban fabric. This commercial dominance highlights the prioritisation of exchange value over use value, turning the area into one of the most problematic sites in terms of social decay. Similarly, shopping malls and commercial complexes have proliferated across Tehran in recent decades. Although these establishments serve recreational purposes and meet the public’s daily needs, their genuine function has been altered by the restrictions and controls imposed on them. These fully privatised spaces lack publicness, and their inappropriate locations have caused issues for neighbouring residents. This again illustrates the dominance of exchange value, adjusting public spaces to maximise profit at the expense of social value.
ConclusionThe research findings reveal that a coalition of urban political actors and capital holders has formed a consensus to transform urban space into a platform for profit-making and the acquisition of exchange value. However, urban space is also a public realm for citizens, who should be given primacy in terms of use value. In this context, it is crucial to prioritise use value in our urban spaces, or at least to regain a balance between exchange and use values, to prevent disparities in spatial development and enhance the quality of the built environment. In order to achieve spatial and social justice and improve the quality of the built environment, the gap between exchange value and use value must be bridged by balancing the interests arising from both values. As long as the development of urban spaces is driven solely by exchange value and financial profits, disregarding public interests and social value, the decline in the quality of public places is inevitable. Given that the market and investors invariably pursue higher profit margins, urban planners and policymakers must identify and address stakeholders’ concerns and needs, especially the intangible ones, to foster the creation of inclusive urban spaces.
Keywords: Spatial Political Economy, Value, Space Creation, Commodity -
همکنشی اکوسیستم نوآوری و اکوسیستم طبیعی بر چگونگی شکل گیری مکانهای کارآفرین از دیدگاه بازآفرینی شهری با استفاده از روش فرا ترکیب (2020-2010)
معیارها و شاخص های موثر بر رفتار مکانهای کارآفرین شهری و سیاستهای تشکیل چنین مکانهایی باید برگرفته از تغییر ساختار برنامه ها و استراتژی های مکانها و فضاهای شهری باشد. اما، این تغییرات صرفا با توجه به رویکردهای پیشین و تجربیات گذشته بدون تعامل با رویکردهای اصلی تاثیر گذار بر ریشه های رفتاری در شکل گیری مکانهای کارآفرین شهری مواجه بوده است. لذا مطالعات واقعگرایانه و سیاستگذاری با توجه به سیستم های نوین جهانی بر روی مکانها و فضاهایی که مستعد توسعه و پیشرفت هستند و همچنین، مکانهایی که قابلیت بهسازی و باززنده سازی را دارا میباشند، بیش از هر زمان دیگری متصور میشود. لذا، این پژوهش در راستای اهدف خود با کمک روش فراترکیب ابزاری برای توسعه چارچوب مفهومی، بر اساس همکنش دو رویکرد "اکوسیستم نو آوری و اکوسیستم طبیعی شهری" ارائه داده که نتایج آن ظهور دانشی نوین در ایجاد مکانهای کارآفرینی در تعامل با بازآفرینی شهری میباشد. یافته های این مقاله، با تمرکز برمفاهیم و معیارهای بدست آمده از دو رویکرد منتهی به استخراج 4 مولفه گردید، مولفه های استخراج شده سوابق مداخلات، مشخصه ها، روابط متقابل، منابع، دیدگاه ها، سیاستها و مفاهیم دو رویکرد را با هم ادغام کرده و راهکار زمینه های تغییر در رفتار شکل گیری و ایجاد مکانهایی پویا و کارآمد را ارائه داده است. نتایج حاصل ارتباطات اجتماعی-فرهنگی، ارتقاء و پیشرفت رفاه جامعه مدنی، تاثیر سیستم های هوشمند بر جامعه مدنی واقتصادی و نهایتا تاثیر مثبت دانش و آموزش بر رفتارهای انسانی و فرهنگی را ارائه داده است. لذا، این پژوهش را میتوان نمونه ای آزمون شده برای پایه گذاری انجام تحقیقاتی در آینده دانست.
کلید واژگان: اکوسیستم نوآوری, اکوسیستم طبیعی, بازآفرینی شهری, مکانهای شهری, فرا ترکیبThe interaction of innovation ecosystem and natural ecosystem on the formation of entrepreneurial places from the point of view of urban regeneration using metasynthesis method (2010-2020)The criteria and indicators affecting the behavior of urban entrepreneurial places and the policies of forming such places should be derived from the change in the structure of plans and strategies of urban places and spaces. However, these changes have been faced only with regard to previous approaches and past experiences without interacting with the main approaches affecting behavioral roots in the formation of urban entrepreneur places. Therefore, realistic studies and policy-making with regard to modern global systems on places and spaces that are prone to development and progress, as well as places that have the ability to be improved and revitalized, are imagined more than ever. Therefore, in line with its goals, this research has provided a tool for developing a conceptual framework based on the interaction of two approaches "innovation ecosystem and natural urban ecosystem" with the help of metacombination method, the results of which is the emergence of new knowledge in creating entrepreneurial places in interaction with urban regeneration. . The findings of this article, by focusing on the concepts and criteria obtained from the two approaches, led to the extraction of 4 components, the extracted components integrate records of interventions, characteristics, mutual relationships, resources, views, policies and concepts of the two approaches and The solution has presented the fields of change in the behavior of formation and creation of dynamic and efficient places. The results of socio-cultural communication, the promotion and development of the welfare of the civil society, the impact of intelligent systems on the civil and economic society, and finally the positive impact of knowledge and education on human and cultural behaviors have been presented. Therefore, this research can be considered as a tested example for the foundation of conducting research in the future.
Keywords: Innovation Ecosystem, Natural Ecosystem, Urban Regeneration, Urban Places, Metasynthesis -
در گذشته حیاط در خانه های ویلایی امکان انجام فعالیت های گوناگون و ارتباط با طبیعت را برای ساکنان فراهم می کرد. اما امروزه تغییر سبک زندگی و ایجاد آپارتمان هایی ازجمله پروژه های مسکن مهر مشکلاتی همانند انزوای اجتماعی، قطع ارتباط با طبیعت را پیش روی سلامت جسمی و روحی ساکنان قرار داده است. در این شرایط طراحی مناسب فضاهای بینابینی در پروژه های مسکن مهر می تواند جایگزین حیاط و فضای باز در گذشته باشد. هدف این مقاله شناسایی فضاهای بینابینی و ارائه روشی برای برنامه ریزی فضایی با استفاده از فن AIDA جهت ارتفاء کیفیت محیط است.
برای رسیدن به این هدف پرسش اساسی این است که چه عواملی در کیفیت بخشی به فضای بینابینی محیط مسکونی موثر هستند، و از چه راهبردهایی می توان جهت ارتقای کیفیت محیط استفاده کرد؟ برای پاسخ به این پرسش ها قابلیت های فضاهای بینابینی در 10 سطح مشخص شد و در مجموعه مهر امام رضا (ع) شهر صدرا مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. ماهیت این پژوهش تلفیقی از شیوه های کیفی و کمی است و گردآوری داده ها با پرسش نامه پیمایشی انجام شده است. مطالعه موردی در مجموعه مسکونی مهر امام رضا شهر جدید صدرا با نمونه گیری تصادفی آماری و به ترتیب پرسش از 82 نفر از ساکنان این مجتمع بوده است. به منظور ارزیابی عوامل از آزمون رگرسیون چند متغیره و آزمون t استفاده شد.
بر مبنای نتایج به دست آمده از سنجش کیفیت و استفاده از فن AIDA، راهبردهایی برای ارتقای کیفیت محیط تدوین شد.
نتایج به دست آمده از سنجش کیفیت در مجموعه انتخابی حاکی از نارضایتی از شاخص های کاربری مهم شهری، فضای سبز و امنیت در سطح همسایگی، فضای سبز، فضای بازی کودکان و سازمان دسترسی در سطح مجتمع مسکونی و پاکیزگی محیطی و مسکن در سطح واحد مسکونی است. سپس با استفاده از فن تحلیل عرصه های تصمیم گیری، سناریوهای مختلف ارتقای کیفیت محیط ارائه شد. پس از ارزیابی، سناریوی برتر با راهبرد بهبود امنیت، توسعه متمرکز فضای سبز، توسعه متمرکز کاربری های مهم، توسعه شبکه معابر، توسعه سطح کیفی مسکن، ایجاد زیرساخت پاکیزگی محیطی و در نظر گرفتن فضای بازی کودکان، انتخاب شد.کلید واژگان: ارتقای کیفیت محیط, فضاهای بینابینی, مولفه عملکردی, مولفه تجربی- زیبایی شناختی, مولفه زیست محیطیin the past, the yard in villa houses would allow residents to perform various activities and to communicate with nature . but today lifestyle change and building of apartments such as mehr housing projects such as social isolation, interruption of relation with nature, has been placed on the physical and mental health of the residents. in this case, appropriate design of intermediate spaces in mehr housing projects can replace the yard and open space in the past. the purpose of this paper is to identify intermediate spaces and provide a method for spatial planning using AIDA model to improve the quality of the environment.
to achieve this goal, the main question is what factors in the excellence of the environment are effective in the quality of residential environment and what strategies can be used to improve the quality of the environment? in order to answer these questions, the capabilities of intermediate spaces in 10 levels were determined and in the mehr imam reza (peace be upon him ) , sadra was evaluated and evaluated . the nature of this research is combination of qualitative and quantitative methods and data collection is done by survey questionnaire. the case study in the residential complex of imam reza , the new town of sadra , has been selected by random sampling and the question has been about 82 residents of this complex . to evaluate the factors, multiple regression and t - test were used.
based on the results of the quality and use of AIDA , strategies for improving the quality of the environment were developed . the results obtained from the quality assessment in the selected set indicate the dissatisfaction of important urban use indicators, green space, and security in the neighborhood level, green space, children 's game space, and the accessibility to residential complex and residential and environmental cleanliness at the residential unit level. then, using the technique of decision - making, different scenarios of quality improvement were presented. after evaluation, the best scenario with improved security, green space development, intensive development of important land uses, network expansion, development of the quality of housing, creation of environmental cleanliness infrastructure and considering children 's play space were selected.Keywords: Environmental Quality Improvement, Intermediate Spaces, Functional Component, Experimental-Aesthetic Component, Environmental Component -
رشد شتابان شهرنشینی و شهرگرایی بالاخص در کشورهای در حال توسعه، یکی از پدیده های فراگیر اجتماعی در عصر حاضر به شمار می آید و نابرابری های اجتماعی، فقر، افزایش فساد و جرم و جنایت، بحران های زیست محیطی، اختلاف طبقاتی، نبود رفاه اجتماعی، مرگ و میر زودرس، بدمسکنی و بی مسکنی و اسکان غیر رسمی، از پیامدهای آن است. وجود این گونه نابرابری ها در شهرها و محله های محروم و حاشیه نشین، ازجمله محله شیر آیاد زاهدان، باعث ایجاد تضاد درجوامع و نهایتا بروز رفتارهای خشونت آمیز می شود. از این رو؛ با بررسی فقر شهری و الگوهای رفتاری متاثر از آن، سعی در ترویج الگوهای رفتاری متجانس و باهویت شهروندان شده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی وضع موجود فقر شهری و تاثیر آن بر الگوهای رفتاری است. محدوده مورد مطالعه، محله شیرآباد زاهدان می باشد. پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و براساس راهبرد پیمایش انجام شده است. ابتدا ادبیات و مبانی موضوع بررسی شد تا معیارها احصاء شوند. سپس با مراجعه به جامعه خبرگانی (100 نفر)، این معیارها در قالب مولفه های 6 گانه نهایی شد. در گام بعدی، در میدان و به روش مشاهده و مصاحبه، وضع موجود این معیارها مورد سنجش قرارگرفت. براساس سنجش وضع موجود و تحلیل نتایج آزمون تی تک، میانگین امتیاز هر شش مولفه از مقدار متوسط (3) به طور معنی داری بیشتر بود. بنابراین گزاره های پژوهش مورد تایید قرارگرفت. به این معنی که شناسایی 6 مولفه و 40 معیار به وجود آورنده فقر شهری، در شکل گیری مدل نهایی پژوهش، مورد پذیرش و تایید کارشناسان و متخصصان قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ در بررسی نقش فقر شهری برالگوهای رفتاری شهروندان، مدل پیشنهادی می تواند بسیار کارآمد باشد. مولفه های فقر شهری که برالگوهای رفتاری تاثیرگذار هستند، براساس یافته های پژوهش شامل: مولفه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، کالبدی، زیرساخت و خدمات پایه و زیست محیطی می باشند.
کلید واژگان: فقر شهری, الگوهای رفتاری, محله شیرآباد زاهدانThe rapid urbanization and urbanization trend, especially in developing countries, have become pervasive social phenomena in the present era, resulting in social inequalities, poverty, increased corruption and crime, environmental crises, class differences, lack of social welfare, premature death, inadequate housing and homelessness, informal settlements. . The existence of such inequalities in cities causes conflict in societies and ultimately violent behavior. Therefore, the aim of this study is to examine the current status of urban poverty and its impact on behavioral patterns, focusing on the Shirabad neighborhood in Zahedan.The research was conducted in a descriptive-analytical manner and based on a survey strategy. Initially, the literature and foundations of the subject were reviewed to establish the criteria. Then, by consulting with a panel of experts (100 individuals), these criteria were finalized in the form of six components. In the next step, the current status of these criteria was assessed through field observations and interviews. Based on the assessment of the current status and the analysis of the t-test results, the average score of each of the six components was significantly higher than the average value of 3, Therefore, the research hypotheses were confirmed. This means that the identification of 6 components and 40 criteria that cause urban poverty in the formation of the final model was accepted and approved by experts and specialists. The results of the research show that the proposed model of this research can be very efficient in investigating the role of urban poverty on the behavioral patterns of citizens , which includes 6 components and 40 criteria in the form of social, economic, cultural, physical, infrastructure and basic and environmental services.
Keywords: Urban Poverty, Behavioral Patterns, Shirabad Zahedan -
با تغییر و تحولات شدید جمعیتی، اقتصادی و کالبدی- فضایی در دهه های اخیر هویت شهرها نیز دچار تغییرات زیادی شده است. با توجه به اینکه هویت مکانی تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی، کالبدی، معنایی، کارکردی و طبیعی است که هر یک از این ابعاد دارای شاخص های متعدد با روابط درونی پیچیده می باشد؛ سنجش و ارزیابی آن مسئله ای اساسی و پیچیده است؛ بنابراین هدف این پژوهش «ارائه مدلی ترکیبی جهت سنجش هویت مکانی در فضاهای شهری» است. برای تحقق این هدف از روش های کمی استفاده شده است بدین صورت که ابتدا پرسشنامه خبرگان با حجم نمونه 19 نفر در قالب ترکیب مدل های دیماتل و فرایند تحلیل شبکه تحلیل شده و در ادامه پرسشنامه استفاده کنندگان از فضا با حجم 384 نمونه در 12 فضای شهری توسط مدل تاپسیس آنالیز شد. نتایج نشان می دهد که بازار تهران به عنوان هسته مرکزی بافت تاریخی تهران علی رغم افت هویت در دهه های اخیر هنوز از سطح قابل قبولی برخوردار است اما هر چه فاصله از بازار بیشتر شود، ابعاد مختلف اجتماعی، کالبدی، کارکردی، طبیعی و معنایی هویت با افت مواجه می شوند. همچنین از بعد روش شناختی می توان گفت که مدل ترکیبی DANP-TOPSIS برای سنجش ابعاد مختلف هویت مکان به صورت یکپارچه، مدل مناسبی است.
کلید واژگان: هویت مکانی, مدل دیماتل, مدل تاپسیس, فرایند تحلیل شبکه, مدل ترکیبیAccording to the fact that place identity is influenced by various social, physical, semantic, functional, and natural factors, each of these dimensions has multiple indicators with complex internal relationships; Measuring and evaluating it is a fundamental and complex issue. Therefore, the aim of this study is to "provide a combined model for measuring the identity of place in urban spaces." To achieve this goal, quantitative methods have been used. First, the expert questionnaire with a sample size of 19 people was analyzed in the form of a combination of DEMATEL model and Analytical network process, then the questionnaire of space users with a volume of 384 samples in 12 urban spaces was analyzed by TOPSIS model. The results show that despite the decline in identity in recent decades, Tehran Bazaar as the central core of Tehran's historical district still has an acceptable level, but the further away from the Bazaar, the different dimensions of social, physical, functional, natural and the semantic identity is declining. Also, from a methodological point of view, it can be said that the combined DANP-TOPSIS model is a suitable model for measuring the various dimensions of place identity in an integrated way.
Keywords: place identity, DEMATEL model, TOPSIS model, Analytical Network Process, DANP-TOPSIS hybrid model -
بیان مسئله:
امروزه جستجو برای عدالت و مبارزه با بی عدالتی به دلیل وجود نابرابری های عظیم اجتماعی و اقتصادی، به یکی از مهم ترین اهداف برنامه ریزی تبدیل شده است که در این راستا شناسایی نقش قدرت ها و تاثیر آن بر خلق فضاهای عدالت محور شهری، موجب افزایش کیفیت زندگی می گردد.
هدفهدف اصلی این پژوهش، تبیین بررسی و مقایسه مولفه های دستیابی به عدالت فضایی کالبدی در مناطق 5 گانه شهر رشت با تاکید بر نظریه دانش-قدرت فوکو است.
روشاین پژوهش تحقیقی از نوع کاربردی- توسعه ای است و نوع نظریه در این پژوهش اثباتی-محتویی است. راهبرد کلی این تحقیق، راهبردی ترکیبی است و با استفاده از رویکرد کیفی به تبیین مفاهیم نظری می پردازد. بر اساس چهارچوب مفهومی پژوهش، شاخص های بدست آمده شامل دانش فضایی، هدایت -کنترل و مشارکت و همچنین جامعه آماری شامل شهروندان شهر رشت می باشد که نمونه گیری از جامعه آماری شهروندان بصورت تصادفی انجام شد ه است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و حجم نمونه معادل 384 نفر بدست آمده است. نتایج آماری در دو مبحث یافته های توصیفی و یافته های استنباطی بیان شده است. در مبحث توصیفی با استفاده از آماره های فراوانی، میانگین، انحراف معیار و درصد فراوانی، به توضیح و تفسیر متغیرهای اصلی پرداخته شد و در مبحث استنباطی، با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری، مدل پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هادر بررسی مفاهیم شهر عدالت محور مشخص گردید برای حرکت اصولی برنامه ریزی ، شناسایی نقش قدرت ها و نیروهای اثر گذار در جامعه ضروری است. در واقع شهر عدالت محور با فراهم کردن یک چهارچوب قدرت دهنده برای بازیگران شهری، کیفیت زندگی را در شهرها بهبود می بخشد. بنابراین درک ساختار قدرت مسلط و ایجاد یک نظام کنترل و نظارت با استفاده از دانش فنی و مشارکت مردمی می تواند منجر به دستیابی به شهر عدالت محور بر مبنای نظریه دانش - قدرت گردد.
نتیجه گیریبا بررسی و تحلیل مولفه ها و شاخص های فضایی-کالبدی شهر عدالت محور با تاکید بر نظریه دانش -قدرت در مناطق پنج گانه شهر رشت، مشخص گردید که تقریبا تمامی این مولفه ها و شاخص ها در تمامی مناطق این شهر کمتر از میانگین متوسط است. هرچند دانش فضایی یا همان عقلانیت فنی تا حدی توانسته است نسبت به دو مولفه دیگر یعنی هدایت-کنترل و مشارکت، میانگین بالاتری را در سطح شهر به خود اختصاص دهد. بنابراین نتایج این پژوهش بیانگر آن است که با ارتقاء این مولفه ها و شاخص ها یعنی از طریق ارتقاء دانش فضایی (عقلانیت فنی)، هدایت و کنترل (انضباط) و مشارکت شهروندی و با گام برداشتن به سمت شکل های کامل تر تصمیم سازی، می توان از شدت بی عدالتی در شهرکاست.
کلید واژگان: عدالت فضایی, قدرت - دانش, مشارکت, انضباط, رشتIntroductionHuman life and the historical course of civilization have always been subjected to concepts such as justice and equality. Although the concept of justice is more than fair distribution and is considered a kind of social value, due to its content, there is no universal definition of justice, and it takes on different meanings depending on the social and geographical conditions. However, spatial justice theories emphasize its spatiality. Today, with the rapid growth of urbanism and excessive attention on the planning process, spatial inequalities derived from social and economic inequalities lead to the collapse of the balance of urban systems, the lack of content of urban planning measures, and unbalanced and unequal access to the district. Therefore, since the spatial organization in cities is influenced by the economic, social, political and cultural functions of the society, if these structures are formed based on justice, we will witness its impact in urban spaces, and its consequences can be spatial justice, and He pointed out equality in the distribution of services and resources in cities. In fact, spatial justice is the fair distribution of socially valuable resources such as power, environmental goods, and social services throughout space. In the public sphere, social claims can be negotiated and discussed, allowing multiple voices to be heard in the city. According to Michel Foucault, what sustains power and makes it acceptable is the fact that this power is productive, induces pleasure, shapes knowledge, and produces discourse. So it should be considered productive. A network that passes through the entire social body. With these words, the concept of a justice city can be studied in terms of its relationship with the two concepts of knowledge (truth) and power (Expediency), and by expanding Foucault's knowledge-power theory, it discussed whether the justice-centered city is based on Is communication action and Foucault's theory possible to be realized in the real world that has conflicting interests and complex power relations? The current research tries to find the theoretical foundations of justice and its roots in line with the concepts of spatial justice and the justice-centered city, emphasizing Foucault's theory of knowledge and power, to investigate the relationship between these two concepts in the urban space.
MethodologyThis research is an applied-developmental research. The general strategy of this research is a combined strategy that uses a different and separate research strategy for each topic of the research. Thus, in the theoretical part of the research, using the qualitative approach and based on the library method, the concepts of the justice-centered city and its spatial and physical components are explained, and then by referring to Foucault's works in knowledge-power theory and others. Thinkers in power, the place of this theory in urban planning have been studied and finally, the theoretical framework and conceptual model of the research based on the relationship between the two sides of spatial justice and knowledge-power in urban planning has been presented. Also, the special strategy will be narrative and analysis, and the type of theory in this research is content-proof. The indicators obtained in this research are based on the theoretical framework including spatial knowledge, guidance and control, and participation, as well as the statistical population including the citizens of Rasht city, which was randomly sampled from the statistical population of citizens. Cochran's formula and Morgan's table were used to determine the sample size, and the sample size was equal to 384 people. The statistical results are presented in two topics, descriptive findings and inferential findings. In the descriptive topic, the main variables were explained and interpreted using frequency statistics, mean, standard deviation, and frequency percentage, and in the inferential topic, the research model was investigated using the structural equation modeling technique. The average of the factors was evaluated with one-sample T-test, the ranking of factors was done with Friedman's ranking test, the comparison of districts in terms of spatial-physical components of the city of justice was done with the one-way analysis of variance test, and the comparison of the existing and desired situation with A one-sample T-test was performed. Data analysis was done with Smart PLS version 3 and SPSS version 27 software. The maximum error level of Crombach's alpha for hypothesis testing was considered being 0.05 (p<0.05).
ResultsThe results show that because of the content of justice, there is no universal definition of it, and the concept of justice takes on different meanings depending on the social and geographical conditions. However, researchers emphasize that the material and non-material benefits of public policy should be distributed fairly. This point shows that planning is the product of power and politics. Urban planning, especially land use planning, is no exception to this. In fact, it is accepted by the public that citizens do not have much control over the forces that form the environment, and the changers, decision makers, creators and organizers of the environment are not citizens, but a group that changes the environment and makes decisions about it in the shadow and vaguely. The consequences of this trend lead to the privatization of urban spaces and injustice in the spatial organization of cities. Therefore, justice-oriented urban planning is a critical discourse against power inequality (poverty, corruption and discrimination) in urban spaces and a political effort against the privatization of public spaces for the benefit of capital.
DiscussionThe present research states that for the principled movement of planning, it is necessary to identify the role of effective powers and forces in the society. In fact, justice-oriented cities improve the quality of life in cities by providing an empowering framework for urban actors. Therefore, understanding the dominant power structure and creating a control and monitoring system using technical knowledge and popular participation can lead to achieving a justice-oriented city based on the knowledge-power theory. The quality of life and the distribution of opportunities are two prominent axes of spatial and physical justice, which crystallizes in the majority of distributive justice and structural justice in the city. Also, Foucault's analysis of the space of the modern era emphasizes how specific spaces are produced, designed, constructed, controlled and regulated by disciplinary discourses and power-knowledge technologies. In the knowledge-power theory, Michel Foucault considers space to be the producer of power relations, which shows its influence in different ways, and believes that power flows in space and no space can exist without power flows. Therefore, planning is a mechanism that connects with the urban space through physical-spatial justice.
ConclusionThe findings obtained from the analysis show that almost all the components and indicators of the city of justice are lower than the average in all districts of the city of Rasht. However, spatial knowledge or technical rationality to some extent has obtaineda higher average in the city level than the other two components, guidance- control and participation. However, district 2, which forms the central fabric of the city, has the highest level of spatial knowledge component, which means the highest level of balance, diversity and spatial capability, the highest level of guidance and control, which means the highest level of visibility and regulation, and the highest level of participation, which means the highest level of monitoring and networking. And district 4, which often has an unplanned texture, has the lowest amount of these indicators. Finally, it can be concluded that by identifying the components of physical-spatial justice based on the theory of knowledge of power and the relationship between them, planning can be done through spatial knowledge (technical rationality) and by creating balance, diversity and capabilities. Spatially and by moving towards more complete forms of decision-making to reduce the intensity of injustice. Therefore, planning can be done by producing a disciplinary space toward guidance and control (discipline) and in line with the purposeful regulation of life by using concepts such as visibility and regulation in disciplinary spaces such as cities, streets, public uses, etc., To act toward social equality and influence the power of activists. Also, through participation (influence on choices) and considering the role of networks as relationships between forces and communication links, as well as the politics of difference and resistance, and the participation of weaker groups in decision-making, as well as the participation of disciplinary institutions from such as local governments, social representatives, local participants, etc., to play a positive role in liberation and standing. Finally, it can be said that understanding the dominant power structure and creating a control and monitoring system using technical knowledge and people's participation can lead to achieving a justice-oriented city based on the knowledge-power theory.
Keywords: Spatial Justice, Power - Knowledge, Participation, Discipline, Rasht -
مخاطرات ژئومورفیک، به طور مستمر و در طول تاریخ در نواحی مختلف کره زمین اتفاق افتاده و همچنان ادامه دارد. ولی این وقایع را زمانی به عنوان یک مخاطره می شناسیم که سکونتگاه های انسانی تهدید کند و باعث خسارت به بناها، تاسیسات و تجهیزات ساخته دست بشر شود. همچنین دیگر از آنجا که بشر تا به امروز قادر به جلوگیری از وقوع بسیاری از این مخاطرات نبوده، لذا بهترین راهکار، دوری از این مخاطرات است. ولی با این حال بسیاری از سکونتگاه های انسانی در موقعیت های خطرپذیر به لحاظ مخاطرات ژئومورفیک قرار گرفته اند که تهدیدی بالقوه برای آنان محسوب می شود. بنابراین می توان با شناسایی نواحی پرخطر و امن سکونتی، هم برای مقابله با مخاطرات آماده شد و هم اینکه در توسعه ها و ساخت و سازهای آتی، نواحی امن سکونتی را در برنامه ریزی های شهری به کار گرفت. بر این اساس، تحقیق حاضر با این دغدغه انجام گرفت تا پهنه های امن سکونتی در استان گیلان، که یک استان پرمخاطره به لحاظ مخاطرات ژئومورفیک محسوب می شود، از طریق تحلیل فضایی، شناسایی شود. روش تحقیق از نوع آمیخته یا ترکیبی (کمی و کیفی) بوده و برای جمع آوری داده و اطلاعات، ترکیبی از دو روش کتابخانه ای و میدانی به کار برده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد بر مبنای نظرات متخصصان و کارشناسان، مهمترین مخاطرات ژئومورفیک که به عنوان تهدیدی برای مناطق شهری استان گیلان تلقی می شود به ترتیب شامل زلزله، سیل، زمین لغزش، فرسایش، فرونشست و روانگرایی می شود. به لحاظ پراکنش فضایی نقاط امن سکونتی نیز بر مبنای آنچه از خروجی مدل فازی در نرم افزار GIS به دست آمد، 51.5 درصد از مساحت استان گیلان را سطوح ناامن و نسبتا ناامن به لحاظ مخاطرات ژئومورفیک دربرگرفته است. از سوی دیگر پهنه های امن و نسبتا امن، 23.4 درصد از سطح استان گیلان را شامل می شود و 25.1 درصد از مساحت استان را نیز پهنه با امنیت متوسط دربرمی گیرد.
کلید واژگان: تحلیل فضایی, استان گیلان, مخاطرات ژئومورفیک, پهنه های امن سکونتیGeomorphic hazards have occurred continuously and throughout history in different areas of the globe and continue to do so. But we recognize these events as a danger when they threaten human settlements and cause damage to man-made buildings, facilities, and equipment. Also, since humanity has not been able to prevent the occurrence of many of these dangers, the best solution is to stay away from these dangers. However, many human settlements are placed in risky situations in terms of geomorphic hazards, which is a potential threat to them. Therefore, by identifying high-risk and safe residential areas, it is possible to prepare to deal with risks and to use safe residential areas in urban planning in future developments and constructions. Based on this, the present research was conducted with this concern to identify safe residential zones in Guilan province, which is considered a high-risk province in terms of geomorphic hazards, through spatial analysis. The research method is mixed or combined (quantitative and qualitative) and a combination of library and field methods was used to collect data and information. The results of this research showed that based on the opinions of specialists and experts, the most important geomorphic hazards that are considered as a threat to the urban areas of Guilan province include earthquakes, floods, landslides, erosion, subsidence, and liquefaction, respectively. In terms of the spatial distribution of safe residential areas, based on what was obtained from the output of the fuzzy model in the GIS software, 51.5% of the Guilan province is covered by unsafe and relatively unsafe levels in terms of geomorphic hazards. On the other hand, safe and relatively safe zones cover 23.4% of the area of Guilan province, and 25.1% of the area of the province is covered by the medium security zone.
Keywords: Guilan Province, Spatial Analysis, Geomorphic Hazards, Residential Safe Zones -
معماری پهلوی دوم در قلمرو مثلث تاثیر فرهنگ و تمدن غرب، میراث تاریخی ایران با نقش پررنگ معماری قبل و بعد از اسلام و برآمدن معماری از بطن این دوره، قابل تعریف است در این دوره که عصر طلایی معماری مدرن در ایران است، معمارانی چون لویی کان و حسن فتحی، ارزش و تجربیات تاریخی در معماری گذشته را مطرح کردند و بدین ترتیب معمارانی با دید نوستالژیک نسبت به معماری سنتی به باز زنده سازی این معماری از نظر طرح و اجرا پرداختند. در بسیاری از ساختمان های معاصر در شهر تهران و نه همه آن ها، تقلید شکلی از معماری گذشته ایران و با معماری معاصر غرب صورت گرفته است. در این پژوهش به بررسی هویت کالبدی بناهای عمومی در دوران پهلوی دوم پرداخته خواهد شد. ابتدا از روش کتابخانه ای به بررسی عوامل موثر در شکل گیری هویت کالبدی در دوره پهلوی دوم بررسی سپس یه نکات بدست آمده از تحلیل کتابخانه ای به وسیله پرسشنامه مورد پرسش از کارشناسان و اساتید معماری قرار گرفته است. جامعه آماری150 نفر از اساتید معماری بوده است. از جمله نتایج این تحقیق می توان به مهمترین تحولاتی که در عصر پهلوی دوم انجام شد، تحول در برنامه های عمرانی و شکل گیری واحدها و شهرک های مسکونی اشاره کرد. معماری پهلوی دوره گذر از معماری سنتی به معماری مدرن است معماری مدرن شکل گرفته در دوره پهلوی دوم عمدتا از مجرای معماران اندیشه های جریان ساز اروپا از جمله سبک بین الملل مدرسه باهاوس، کارهای لوکوربوزیه، فرانک لوید رایت و سایرین حمایت می شد و ماحصل آن صورت ایرانی معماری مدرن بود که به عنوان معماری شبه مدرنیستی نام گذاری گردید. با توجه به اینکه رویکرد منطقه گرایی پس از ظهور مدرنیسم دربرگیرنده چالش های فراوان در خصوص تعامل تقابل معماری مدرن هویت های فرهنگی- منطقه ای است پرسش های اصلی مقاله چنین مطرح می گردد که، توجه به چه شاخصه ها مفاهیمی در طراحی برخی از آثار این دوره درنظر گرفته شده است.
کلید واژگان: اصول معماری, هویت کالبدی, بناهای تاریخی عمومی, معماری دوره پهلوی دوم, فضای اجتماعیJournal of Design and Planning in Architecture and Urban Planning, Volume:1 Issue: 2, 2024, PP 32 -45Architecture in the Second Pahlavi period is characterized by the triangle of the western culture and civilization influence, Iranian historical heritage with starring role of pre- and post- Islamic architecture and the emergence of architecture from the heart of this period. In this period, known as the millennium of the modern architecture in Iran, architects such as Louis Kahn and Hassan Fathy set forth the historical value and experiences in the architecture of the past and as such adopting a nostalgic view toward traditional architecture, they addressed its revitalization in terms of design and implementation. In most of the contemporary buildings of Tehran not all of them, a form imitation of Iranian traditional architecture or the contemporary western one has taken place. Numerous notable examples are certainly inappropriate patches of the environment and architectural profession. It would be considered as a variable affecting Tehran public building issues and investigated during the present study. This research reviews the physical identity of the public buildings in the Second Pahlavi period. Library method was initially adopted to investigate the factors affecting the physical identity formation during the Second Pahlavi period. Then, the architectural experts and scholars were asked to complete the questionnaire encompassing the points from the library analysis which were studied in the public buildings of the Second Pahlavi period. The statistical population comprised 150 architectural scholars. Among the findings of this research are the major developments related to the Second Pahlavi period including civil projects and formation of the residential units and complexes. Pahlavi architecture is a transition period from the traditional architecture to the modern one. The modern architecture generated through the Second Pahlavi period was broadly backed by the European architecture mainstreams including the international style of Staatliches Bahaus, Le Corbusier artworks, Frank Lloyd Wright products, etc. Its outcome was Iranian modern architecture that has been called pseudomodern architecture. Given that after the rise of modernism, the regionalism approach entails the ample challenges related to interactions and confrontations of the modern architecture of the cultural- regional identities, the main research question is that which indices and concepts have been focused during the design of some works related to the mentioned period.
Keywords: architectural principles, physical identity, public historic buildings, architecture of the Second Pahlavi period, social space -
پیشینه و هدف
رویکردهای پایدار و سبز در معماری به دلیل اهمیت دستیابی به اهداف کاهش ردپای کربن و سازگاری با پیامدهای گرمایش جهانی در حال گسترش اند. در این راستا، طراحی و ساخت ساختمان هوشمند سبز به عنوان مدلی کارا از نظر مصرف انرژی و پاسخگویی به نیاز ساکنان مورد توجه قرار گرفته است. ساختمان های سبز هوشمند از اینترنت اشیاء و فناوری اطلاعات و ارتباطات سبز بهره می برند و علاوه بر مدیریت مناسب انرژی، آب و پسماند، بر سلامت و کیفیت محیط داخلی اثرگذارند ولی هزینه سرمایه گذاری و قیمت فروش بالاتر محدویتی برای توسعه این ساختمان ها است. نوآوری پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر کاربردی سازی مفاهیم ساختمان هوشمند سبز است که با شاخص هایی مانند فناوری، صرفه جویی در انرژی و ایجاد محیط زیست سالم و پاک مورد بررسی قرار گرفته است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی قابلیت اجرای مفهوم ساختمان هوشمند سبز از نظر ذی نفعان طرح در ایران، به تحلیل دیدگاه ساکنان و خریداران مسکن می پردازد.
مواد و روشپژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن تحلیلی- توصیفی بر اساس ابزار کتابخانه ای- اسنادی و مطالعات میدانی و پرسشنامه ای است. پرسشنامه با 39 سوال در چهار بعد شامل مزایای ساختمان هوشمند سبز، عوامل موثر بر تمایل خریداران، برآورد هزینه لازم برای ساخت و عوامل موثر بر اجرای مفهوم سبز هوشمند در ساخت و ساز طرح شد. سپس عوامل احتمالی موثر در اجرای موفقیت آمیز معیارهای ساختمان سبز در سه دسته رهبری و مسیولیت پذیری، اصول و فنون و بازخورد و ایجاد اعتماد عمومی طبقه بندی شد. پژوهش با تمرکز بر منطقه یک تهران در شمالی ترین نقطه شهر انجام شد به طوری که خانوارهای ساکن با توانایی خرید یک واحد مسکونی سبز با ارزش افزوده ای معادل 31 -10 درصد نسبت به واحد های مسکونی معمولی جامعه آماری هدف را تشکیل دادند. در مرحله پیش آزمون، پرسشنامه بین 30 نفر توزیع و با تحلیل داده ها، اندازه نمونه به دست آمد. پس از گردآوری داده ها، تمامی تحلیل های پرسشنامه ای و آماری با کمک نرم افزار SPSS انجام گرفت.
یافته ها و بحث:
نتایج بررسی 62 پاسخ به پرسشنامه نشان می دهد از میان مزایای ساختمان سبز هوشمند، به ترتیب بهره وری انرژی، بهره وری مواد و بهره وری زمین از اهمیت بیشتری برخوردارند. اکثر پاسخ دهندگان بر این باورند که ساختمان های هوشمند سبز به صرفه جویی در هزینه های نگهداری و در نتیجه کاهش تقاضای انرژی برای روشنایی، گرمایش و تهویه مطبوع می انجامند. مشوق های اقتصادی در اولویت اقدامات سیاست گذاری قرار دارد و اعطای تخفیف مالیاتی به خریداران مسکن سبز بر تمایل خریداران موثر است. مولفه های برچسب گذاری ساختمان ها و پرداخت وام های یارانه ای و کمک های بلاعوض در جایگاه های بعدی قرار دارند. همچنین، نیمی از پاسخگویان ارزش افزوده لازم برای ساخت یک خانه یا آپارتمان دارای رتبه بندی سبز در مقایسه با ساخت یک خانه یا آپارتمان معمولی مشابه را بیش از 30% برآورد کرده اند که مشابه با مطالعات پیشین است. تمایل خریداران برای پرداخت اضافه بها با بالا رفتن میزان درآمد بیشتر می شود و 3/40% از پاسخگویان حاضرند مبلغ بیشتری برای خرید یک خانه یا آپارتمان جدید به عنوان ساختمان هوشمند سبز بپردازند.
نتیجه گیریبرای افزایش تمایل خریداران برای پرداخت اضافه بها، لازم است قیمت ساختمان سبز تا حدودی تعدیل شود. ایجاد بستر مناسب برای افزایش آگاهی در مورد مفهوم ساختمان سبز برای عموم مردم می تواند به کاربران و مصرف کنندگان در اتخاذ تصمیم درست کمک کند. اولویت های کنونی ساختمان سبز به اثرات محیط زیستی آن بازمی گردد. در عین حال لازم است مزایای بالقوه اقتصادی و انسانی آن را که از نکات کلیدی برای موفقیت ساختمان سبز در آینده است مد نظر قرار داد. لازمه ی اجرای موفقیت آمیز برنامه ساختمان سبز هوشمند تعریف چشم انداز و دستورالعمل های تکنولوژیکی، تهیه نقشه راه، و سپس اولویت بندی و به جریان انداختن پروژه های ساخت و بازسازی با هدف پایداری است.
کلید واژگان: ساختمان سبز, کاهش آلودگی, محیط زیست, صرفه جویی انرژیBackground and purposeSustainable and green approaches in architecture are expanding due to the importance of achieving goals of reducing carbon footprint and adapting to the consequences of global warming. The design and construction of smart green buildings have been considered as an efficient model in terms of energy consumption and meeting the needs of residents. Smart green buildings use the green Internet of Things and ICT. In addition to the proper management of energy, water, and waste, they affect the health and quality of the indoor environment, while the investment cost and higher selling price may limit their development. Therefore, this research aims to investigate the feasibility of green smart building concept implementation from the project beneficiaries’ perspective in Iran, analyzing the views of residents and home buyers.
MethodsThis applied research uses an analytical-descriptive method based on desk research, field studies, and questionnaires. The effective factors in the application of smart green building concepts, as the innovation of the study, have been investigated with its goals including technology, energy saving, and creating a healthy and clean environment. A questionnaire with 39 questions was designed, encompassing four dimensions comprising the benefits of smart green building, factors affecting buyers' willingness, estimation of necessary cost for construction, and factors affecting the implementation of smart green concept in construction. Then, possible effective factors in the successful implementation of green building criteria were classified into three categories: leadership and responsibility, principles and techniques, and feedback and creating public trust. The research was conducted focusing on District 1 of Tehran in the northernmost part of the city, and the resident households with the ability to purchase a green residential unit with an added value equal to 10-31% compared to normal units formed the target statistical population. In the pre-test stage, the questionnaire was distributed among 30 individuals and the sample size was obtained by analyzing the data. After collecting the data, all statistical analyzes analyses were done using SPSS software.
Findings and discussionThe results of the survey of 62 responses to the questionnaire show that among the advantages of smart green buildings, energy efficiency, material efficiency, and land efficiency are more important, respectively. Most respondents believe that green smart buildings save maintenance costs and thus reduce energy demand for lighting, heating, and air conditioning. Economic incentives are the priority of policy measures, and granting tax discounts to buyers of green housing affects buyers' willingness. Labeling buildings and paying subsidized loans and grants are in the next positions. Moreover, half of the respondents estimated the added value needed to build a house or apartment with a green rating compared with a similar normal house or apartment to be more than 30%, which is congruent with previous studies. Buyers' willingness to pay additional prices rises with increasing income and 40.3% of respondents are willing to pay more to buy a green smart building as a new house or apartment.
ConclusionTo increase buyers’ willingness to pay extra, it is necessary to moderate the price of green buildings. Providing suitable platforms to raise public awareness about the concept of green building can help users and consumers to make proper decisions. Currently, green building is prioritized due to its environmental effects. Nevertheless, it is necessary to consider its potential economic and human benefits, which is one of the key points for the success of green buildings in the future. The successful implementation of the smart green building program requires defining the vision and technological instructions, preparing a road map, and then prioritizing and streamlining the construction and renovation projects with the aim of sustainability.
Keywords: Green Building, Contamination Reduction, Environment, Energy saving -
فضاهای شهری بخش هایی از بافت شهری هستند که عموم مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصری دارند و بستری برای فعالیت های انسان و برقراری تعاملات اجتماعی محسوب می شود. استفاده گسترده از فضا برای فعالیت های اجتماعی نشان دهنده موفقیت فضاهای شهری است. الگوهای استفاده از فضا از جمله الگوهای مکث و حرکت کاربران از عوامل تعیین کننده کارایی این فضاها هستند. با توجه به اهمیت این موضوع، این پژوهش با هدف تحلیل الگوهای ادارکی- رفتاری کاربران در فضاهای عمومی منطقه پنج تهران با استفاده از روش چیدمان فضا انجام گرفت و جهت نیل به این هدف از نرم افزار Depth mapاستفاده شد. برای این منظور، مجموعه تحلیل های اهمیت ساختار و هم پیوندی در سطح منطقه پنج صورت گرفت و سه مولفه اتصال، یکپاچگی، عمق و میزان ارتباط آنها باهم باتوجه به مقیاس محدوده بررسی قرار گرفت. باتوجه به ساختار نسبتا شطرنجی محدوده مطالعاتی، معابر اصلی که نقش شریانی دارند، بیشترین پتانسیل را از جهت کیفیت اتصالی فضاها را دارا بودند. کمترین مقدار هم مربوط به مجموعه های مسکونی غرب منطقه بود. بیشترین میزان هم پیوندی مربوط به مرکز منطقه به سمت جنوب منطقه بود. بخش های غربی و شمالی منطقه عمق فضایی بیشتری داشتند. توپوگرافی مناطق شمالی بر فرم دسترسی ها تاثیر گذاشته و عمق فضایی بیشتر این نواحی را نسبت به مناطق جنوب منطقه سبب شده است. از دیگر نتایج این پژوهش، ارتباط نسبتا منطقی بین دو شاخص هم پیوندی و اتصال شاخص و درنتیجه میزان قابلیت ادراک این شاخص ها است (16/0=R2). یعنی عموما با افزایش اتصال، هم پیوندی فضاهای منطقه پنج افزایش می یابد. بنابراین تحلیل همزمان این دو شاخص در فضاهای موردنظر منطقه 5 بیشترین قرابت را با تحلیل کیفیت های تاثیرگذار بر فضاهای عمومی دارند
کلید واژگان: چیدمان فضا, الگوهای رفتاری - ادراکی, منطقه پنج تهران, فضاهای شهریUrban spaces are parts of the urban fabric that the general public has physical and visual access to, and it is considered a platform for human activities and establishing social interactions. Wide use of space for social activities shows the success of urban spaces. Patterns of space use, including patterns of pause and movement of users, are factors that determine the efficiency of these spaces. Considering the importance of this topic, this research was conducted with the aim of analyzing the perceptual -behavioral patterns of users in the public spaces of Panj district of Tehran by using the method of space layout and depth map software was used to achieve this goal. For this purpose, a series of analyzes of the importance of structure and interconnection was carried out at the level of five regions, and the three components of connection, integrity, depth and the degree of their relationship were examined according to the scale of the area. According to the relatively checkerboard structure of the study area, the main thoroughfares, which have an arterial role, had the greatest potential in terms of the connecting quality of the spaces. The lowest amount was related to residential complexes in the west of the region. The highest degree of connection was related to the center of the region to the south of the region. The western and northern parts of the region had greater spatial depth. The topography of the northern regions has affected the form of the accesses and has caused the greater spatial depth of these regions compared to the southern regions of the region. Among the other results of this research, there is a relatively logical relationship between the two indicators of interlinking and index connection, and as a result, the degree of perception of these indicators (R2=0.16). That is, generally, with the increase of connection, the interconnection of the spaces of zone five increases. Therefore, the simultaneous analysis of these two indicators in the targeted spaces of Region 5 has the greatest affinity with the analysis of the qualities affecting public spaces .
Keywords: Spacsyntax, Behavioral-perceptual patterns, District 5 of Tehran, Urban spaces -
هدف از پژوهش حاضر سنجش تاثیرگذاری بازار بر پهنه بندی کاربری محله سنگلج با تحلیل نقشه های GIS می باشد. محله سنگلج، بخشی از پیکره تاریخی شهر تهران در منطقه 12 می باشد. محله سنگلج دارای مساحتی بالغ بر 134 هکتار می باشد. روش پژوهش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و نمایش فضایی داده ها با استفاده از نرم افزار GIS بررسی و اطالعات مربوط به محله سنگلج استخراج گردید. مطابق بررسی های صورت گرفته گسترش فعالیت های بازار تهران توانسته تاثیرات بسزایی در جهت تغییرات کاربری محالت پیرامونی خود خصوصا در سطوح با کاربری مسکونی داشته باشد. سهم سطح کاربری خالص مسکونی برای محله سنگلج در مجاورت غربی بازار تهران در حدود 40 درصد از سطح کاربری های محله است و کاربری های مختلط بالغ بر 21 درصد از مساحت محله را به خود اختصاص می دهد. سهم سطوح کاربری های تجاری در محله سنگلج در حدود 9 درصد از سطح کاربری های محله است. در طی سال های اخیر حدود 28 درصد به سطح تجاری در محالت فوق افزوده شده است. مساحت کاربری های کارگاهی – صنعتی که از جمله کاربری های ناسازگار با کاربری مسکونی به شمار می رود در محله سنگلج حدود 4/5 درصد از سطح کاربری ها را به خود اختصاص داده است. سهم کاربری فراغتی- تفریحی برای محله سنگلج در حدود 20 درصد برآورد می گردد.
کلید واژگان: محله سنگلج تهران, تاثیر بازار تهران, کاربری های تجاری, کاربری مختلط, کاربری مسکونی -
امروزه در جهان ارزیابی چرخه حیات محیط زیستی به عنوان یکی از کامل ترین روش ها برای ارزیابی اثرات زیست محیطی شناخته شده است. هدف از این مطالعه انتخاب بهترین روش برای ارزیابی اثرات چرخه حیات محیط زیستی بلند مرتبه سازی با در نظر گرفتن پوشش کامل دسته بندی اثرات زیست محیطی می باشد . در این مطالعه هفت دسته بندی مهم اثرات زیست محیطی در هشت روش پرکاربرد ارزیابی چرخه حیات با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل رگرسیونی قرار گرفتند و در نهایت روش ReCiPe بعنوان مناسب ترین روش انتخاب شد . این روش برای 16 مصالح مصرفی پر مصرف در یک ساختمان مسکونی در فاز ساخت و ساز در شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج در این تحقیق پس از مقایسه رویکردهای نقطه میانی و پایانی با استفاده از روش ReCiPe نشان داد این دو نقطه بصورت خطی همبستگی دارند همچنین در بین مصالح مصرفی ، بتن و فولاد (بتن در نقطه میانی 9% و در نقطه پایانی 23% - فولاد در نقطه میانی 90% و در نقطه پایانی 70%) بیشترین اثرات زیست محیطی را در پروژه دارند .یافته های این تحقیق می تواند به سازندگان پروژه قبل از ساخت و ساز پروژه های مسکونی بلند مرتبه با تخمین اثرات زیست محیطی در سطح دو رویکرد در انتخاب مصالح دوستدار محیط زیست کمک کند .لازم بذکر است هرگونه استفاده نادرست از دو رویکرد ذکر شده ممکن است بر نتایج ارزیابی تاثیر گذار و منجر به یافته های گمراه کننده شود.کلید واژگان: ارزیابی چرخه حیات, بلند مرتبه سازی, تجزیه و تحلیل رگرسیونی, spss, ReCiPeIn today's world, Environmental life cycle assessment is recognized as one of the complete methods for assessing the environmental impact of buildings. This study aimed to select the best way for assessing the environmental impact of life cycle in high-rise construction with full coverage of environmental impact classification. In this study, seven important categories of environmental impacts were analyzed in eight widely used life cycle assessment method using SPSS software, and finally, the ReCiPe method was selected as the most appropriate method. This method has then been studied for 16 high consumption materials in a residential building of construction phase in Tehran. Conclusion In this study, after comparing the midpoint and endpoint approaches using the ReCiPe method, the midpoint results are comprehensive while the endpoint results are brief. However, the endpoint approach provides more information on the environmental damage that should be considered to use a midpoint supplement. This study's findings can help project designers and builders before the construction of high-rise residential projects by estimating the environmental impact at the level of two approaches in selecting environmentally friendly materials. It should be noted that any misuse of these two approaches may affect the evaluation results and lead to misleading findings.Keywords: Life Cycle Assessment, high-rise construction, Regression analysis, spss, ReCiPe
-
حس مکان یکی از پدیده های مهم در ایجاد رابطه افراد با محیط است و معمولا در رابطه با گروهی از افراد نسبت داده می شود که مکانی را تجربه کرده و احساساتی در آن ها نسبت به آن مکان خاص شکل گرفته است. سن افراد می تواند باعث ایجاد علایق متفاوتی نسبت به شاخص های محیطی گردد. درصورت وجود حس مکان در محیط، پتانسیل های بالقوه جهت تعامل افراد با سنین مختلف به وجود می آید. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش سن و همچنین تدقیق شاخص های حس مکان دو مجموعه مسکونی نیوساید و جندی شاپور است. در بخش کیفی، جهت تفسیر محتوایی داده های متنی، از فرآیندهای نظام مند کدبندی، مقوله و تم سازی به روش گراندد تیوری استفاده شده است. ابتدا با متخصصین مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت. تحلیل مصاحبه با استفاده از نرم افزار اطلسی1 و روش کدگذاری باز و محوری صورت پذیرفت. در کدگذاری باز 44 شاخص استخراج گردید و در کدگذاری محوری در نه محور دسته بندی شد. در بخش کمی، پرسش نامه با طیف لیکرت طراحی شد. جهت بررسی قابلیت اعتماد بودن پرسش نامه، از معیار آلفای کرونباخ استفاده می شود. سپس به صورت تصادفی بین 373 نفر از ساکنین با گروه های سنی در سه دسته20-40، 40-60 و 60-80 توزیع گردید. نتایج نشان می دهد در مجموعه مسکونی نیوساید، در گروه سنی20-40 سال بیش ترین سهم عاملی مربوط به فعالیت، خاطره انگیزی، تعاملات اجتماعی و امنیت، در گروه سنی 40-60 سال بیش ترین سهم عاملی مربوط به امنیت، چشم انداز طبیعی، خاطره انگیزی، معنادهی، در گروه سنی 60-80 سال، بیش ترین سهم عاملی مربوط به فضای سبز، چشم انداز طبیعی، تعاملات اجتماعی، آسایش و امنیت است. در مجموعه مسکونی جندی شاپور، در گروه سنی20-40 سال بیش ترین سهم عاملی مربوط به فعالیت، خاطره انگیزی، تعاملات اجتماعی، در گروه سنی 40-60 سال بیش ترین سهم عاملی مربوط به خاطره انگیزی، چشم انداز طبیعی و آسایش، در گروه سنی 60-80 سال بیش ترین سهم عاملی مربوط به خاطره انگیزی، چشم انداز طبیعی، تعاملات اجتماعی و آسایش است.کلید واژگان: حس مکان, مجموعه مسکونی نیوساید و جندی شاپور, سن, شهر اهوازSense of place is one of the most important phenomena in creating a relationship between people and the environment. People's age can create different interests in environmental indicators. The purpose of this study is to investigate the role of age and also to investigate the location sense indices of two oil and non-oil residential complexes. In the qualitative part, textual data has been used to interpret the content of textual data through systematic processes of coding, categorization, and theming with grounded technique. First, semi-structured interviews were conducted with experts. Interview analysis was performed using Atlasti software and open and axial coding method. In open coding, 44 indicators were extracted and in axial coding, they were classified into 9 axes. In a small part, a questionnaire was designed with a Likert scale. Cronbach's alpha criterion is used to assess the reliability of the questionnaire. Then it was randomly distributed among 373 residents with age groups in three groups of 20-40, 40-60, and 60-80. The results show that in the New Side residential complex, in the age group of 20-40 years, the highest share of factors related to activity, memory, social interactions, and security, in the age group of 40-60 years, the highest share of factors related to security, natural landscape, memory, significance. In the age group of 60-80 years, the largest share is related to green space, natural landscape, social interactions, comfort, and security. In Jundishapur residential complex, in the age group of 40-40 years, the highest share of factors related to activity, memory, social interactions, in the age group of 40-60 years, the highest share of factors related to memory, natural landscape and comfort, in the group Ages 60-80 are the most important factors related to memory, natural landscape, social interactions, and comfort.Keywords: Sense of Place, Newside, Jundishapur residential complex, Sen, Ahvaz city
-
فصلنامه آمایش محیط، پیاپی 61 (تابستان 1402)، صص 175 -192پوشش گیاهی شهری خدمات ارزشمند اکوسیستم را به شهرها و ساکنان آنها عرضه می کند. با روشن تر شدن اهمیت این خدمات چند وجهی، بهبود شبکه فضای سبز متناسب با ویژگی های محیطی و آب وهوایی هر شهر با روندی افزایشی در سطح جهان دنبال می شود. بام های سبز نیز به عنوان عنصری مهم در تقویت پوشش گیاهی و فضای سبز مورد توجه قرار گرفته اند. کاربرد بام سبز در کلان شهر تهران می تواند به کاهش مصرف انرژی ساختمان ها و کاهش پیامدهای مخاطراتی مانند آلودگی هوا، آلودگی صوتی و جزایر گرمایی کمک کند و در بهبود تنوع زیستی شهری مفید باشد. در شرایطی که انتشار گازهای گلخانه ای در حال افزایش است و پیامدهای تغییر آب وهوا بر زندگی شهری اثر می گذارد، کاربرد بام سبز می تواند گامی در جهت افزایش تاب آوری باشد. لازم است اجزای بام سبز در راستای رویکرد ساختمان سبز، هوشمند و پایدار، بهینه سازی و هوشمندسازی شوند.کلید واژگان: بام سبز, شهر سبز, شهر هوشمند, نوآوری و فناوری, منطقه یک تهرانAmayesh Journal, Volume:16 Issue: 61, 2023, PP 175 -192Urban vegetation provides valuable ecosystem services to cities and their residents. With the increasing recognition of the multifunctional benefits of these services, improving green space networks tailored to the environmental and climatic characteristics of each city is a global trend. Green roofs have also gained attention as an important element in enhancing vegetation coverage and green spaces. The implementation of green roofs in Tehran can contribute to reducing building energy consumption and mitigating hazards such as air pollution, noise pollution, and heat islands, while enhancing urban biodiversity. In a time when greenhouse gas emissions are on the rise and the impacts of climate change are affecting urban life, the application of green roofs can be a step towards increasing resilience. It is necessary to optimize and integrate green roof components within the framework of green, intelligent, and sustainable building approaches.Keywords: Green roof, Green city, Smart city, Innovation andTechnologies, district 1 of Tehran
-
مشارکت مفهومی است که به زمینه و شرایط موجود در جامعه بستگی دارد و به همین دلیل دارای انواع و سطوح متفاوتی است. یکی از شناخته شد ترین روش های تامین منفعت عمومی در دیدگاه های هابرماس در نظریه ی او تحت عنوان کنش ارتباطی دیده می شود. همچنین جان فریدمن؛ نظریه های برنامه ریزی را بنابر چگونگی تسری دانش به عمل در حوزه عمومی در چهار رویه و سنت شامل تحلیل سیاست گذاری، اصلاح اجتماعی، یادگیری اجتماعی و بسیج اجتماعی دسته بندی می کند. هدف پژوهش دسته بندی گونه بندی های نظریه پردازان مشارکت مردمی و تدوین خوانشی جدید از سطوح مشارکت در تناظر با سنت های برنامه ریزی جان فریدمن است. به منظور جمع آوری داده از شیوه های اسنادی و کتابخانه ای استفاده و بازبینی نظریه ها و ادبیات نظری با رویکرد کیفی، صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد در چارچوب مفهومی برنامه ریزی مشارکتی پیشنهادی، فرآیند برنامه ریزی سنتی (بالا به پایین) متناظر با تحلیل سیاست گذاری است که در این مرحله مشارکت صورت نمی گیرد و در واقع نمی توان آن را مرحله ای از فرآیند برنامه ریزی مشارکتی دانست. در مرحله دوم، برنامه ریزی حمایتی متناظر با اصلاح اجتماعی معنا یافته است. در مرحله بعد، برنامه ریزی آموزشی است که متناظر با یادگیری اجتماعی است و در آخر برنامه ریزی مشارکتی به عنوان بالاترین سطح، متناظر با بسیج اجتماعی تعریف شده است. در این چارچوب برونداد هر مرحله به عنوان درونداد مرحله بعد، زمینه دستیابی به مشارکت واقعی را فراهم می آورد.
کلید واژگان: مشارکت, برنامه ریزی, برنامه ریزی مشارکتی, سنت های برنامه ریزی جان فریدمن, سطوح مشارکتParticipation is a concept that depends on the context and conditions of a society, and therefore, it takes on various forms and levels. One of the most recognized methods of achieving public benefit in Habermas' perspectives is seen in his concept of communicative action. Furthermore, Jane Friedman categorizes planning theories into four traditions and approaches based on the extent of knowledge application in the public sphere, namely policy analysis, social reform, social learning, and social mobilization. The aim of this research is to categorize the theories of public participation theorists and develop a new interpretation of the levels of participation in conjunction with Jane Friedman's planning traditions. Data was gathered through document analysis and literature review using a qualitative approach. The results reveal that within the framework of the proposed concept of participatory planning, the traditional top-down planning process corresponds to policy analysis, which does not involve participation and cannot be considered a stage of participatory planning. In the second stage, supportive planning corresponds to social reform. The next stage is educational planning corresponding to social learning, and finally, participatory planning is defined as the highest level, corresponding to social mobilization. In this framework, the outcome of each stage sets the foundation for the next stage, providing the basis for genuine participation.
Keywords: Participat, Planning, participatory planning, John Friedman's Planning Traditions, Levels of Participation -
ارزیابی فرا تحلیل مقالات آسیب شناسی طرح های توسعه شهری در ایرانطرح های توسعه شهری به عنوان مهم ترین و جامع ترین سند توسعه شهرها به لحاظ محتوایی، روش شناسی و اجرایی دوره های مختلفی را پشت سر گذاشته است. این امر از یک طرف ناشی از اهمیت طرح ها در توسعه شهری و از طرف دیگر ناشی از ناکامی در تحقق اهداف آن ها است که زمینه ساز مطالعات و پژوهش های مختلفی توسط متخصصان شده است. در مقاله حاضر با استفاده از روش فرا تحلیل به بررسی شاخصه های روش شناسی مقالات مرتبط با آسیب شناسی طرح های توسعه شهری در بازه زمانی 1371 تا 1399 پرداخته شده است. نتایج حاصله نشان می دهد که روند رشد تعداد مطالعات آسیب شناسی در تناسب با روند رشد تعداد شهرها و دانش آموختگان این حوزه در کشور نیست و از سوی دیگر پراکندگی و توزیع جغرافیایی نشان می دهد که بیش از دو سوم استان های کشور فاقد مطالعه مشخص و یا تنها به یک تحقیق بسنده نموده اند. در زمینه رشته های تخصصی 80 درصد مطالعات توسط دانش آموختگان و پژوهشگران رشته های شهرسازی و علوم جغرافیایی صورت گرفته است و محققین علوم اقتصادی و اجتماعی کمترین توجه را به ورود به حوزه طرح های شهری داشته اند. همچنین نبود روش شناسی مناسب و مرتبط و وابستگی زیاد به شیوه پدیدارشناسی و مطالعه اسنادی به رغم پیمایشی و میدانی بودن حوزه پژوهش و عدم استفاده از روش های ترکیبی را می توان در این مقاله ها مشاهده کرد. در مجموع یافته ها بیانگر آن است که 6 درصد مقالات با بررسی میدانی میزان تحقق اهداف طرح ها به نتایج مملوس رسیده اند و نزدیک به 94 درصد مستقیم و بر اساس تجربیات نگارندگان علل ناکارآمدی طرح های توسعه شهری را مطرح نموده اند که این امر ناشی از تحت تاثیر بودن مطالعات به روش پدیدارشناسی و تقدم شناخت علت بیش از شناخت معلول است.کلید واژگان: مقالات طرح های توسعه شهری, فرا تحلیل, آسیب شناسیMeta-study of pathology articles on urban development plans in IranExtended AbstractBackground and ObjectivesUrban development plans, the most important and comprehensive document of the development of cities, have passed different periods in terms of content, methodology and implementation. This is due to the importance of plans in urban development and to the failure to implement them. The experiences of preparing urban development plans show that these plans, despite their positive and constructive aspects, have not always solved urban problems, and may have been an important factor in the formation of problems in some cases. This subject has been the basis of many studies in the form of articles, books and reports by experts or consulting companies, Organization, the Ministry of Roads and Urban Development and the Ministry of Interior. Despite new theoretical concepts, including strategic-structural plans, the ineffectiveness of these plans is still evident. Therefore, any kind of research in order to identify and diagnose urban development plans, considering the complexity of urban issues is necessary. The aim of the article is to analyze urban development plans through the structure of studies and the methodology and content of these plans.MethodsThe dominant methodological approach of articles related to the pathology of urban development plans has been the meta-analysis method. Meta-analysis involves a systematic study of previous research findings pertaining to a particular subject, providing the opportunity to derive conclusions that may not be readily evident from the original data within those prior studies. First, related articles have been collected in the period from 1992 to 2020; then, by selecting the number of 85 articles related to the pathology of urban development plans, using the basics and extracting the investigated indicators in the form of a checklist of related data, including study trends, geographical distribution, research approaches and types, research environment, strategies, the methods of data collection and the general approach of the content have been extracted and analyzed quantitatively.FindingsThe trend of studies in the investigated period of time shows the fluctuation of studies by researchers regarding the pathology of urban development plans did not increase in different periods. More than 50% of the studies were conducted without case samples. The geographical distribution of studies shows the lack of proper and uniform distribution in the country. In a large number of provinces, despite the increase in the number of cities, no study has been done. The most researchers are related to the field of urban planning with 41% and the second place is geographical sciences with 38% of all researchers. This shows the lack of attention of other sciences related to the city and urban development plans. Based on the research findings, from a methodological perspective, there is a relatively good balance in prescriptive research, with various approaches (comparative and inductive) being utilized in the applied studies. The majority of studies have a qualitative nature and focus on macro-level urban development schemes. More than three-fourths of the research was conducted in bibliographic method and nearly 65% of the articles were descriptive and phenomenological in terms of research methods. It is clear that pathology studies of urban development plans notably lack the incorporation of alternative research methods, such as parametric and non-parametric approaches. According to the results of this article, more than 75% of studies have been based on documentary methods, which is on the one hand due to the documentation of comprehensive urban plans and the necessity of document review, and on the other hand, it shows the weakness and lack of attention to other methods of data collection in case studies.ConclusionThe findings indicate that the increase in the quantity of pathology studies does not correspond proportionally to the increase in the number of cities and graduates of this field in the country, and on the other hand, the geographical distribution shows that more than two-thirds of the country’s provinces have no specific study or only they are satisfied with one research. In the specialized fields, 80% of studies are done by graduates of urban planning and geographical sciences, and researchers of economic and social sciences have paid the least attention to the field of urban planning. Therefore, it seems necessary that the authorities take measures for the purposeful collaboration of other researchers related to the city. Also, the lack of appropriate and relevant methodology and high dependence on phenomenology and document study, despite the survey and field nature of the research field and the lack of combined methods, can be seen in these articles. Therefore, it is necessary to consider the objective and operational aspects of urban development plans; move more towards mixed (quantitative-qualitative) research. Overall, the findings indicate that studies related to urban development plans have a fundamental weakness in terms of methodology. The methodological content analysis of the studied articles indicates two distinct types of urban development plan pathology studies. The first group, with 6% of the articles, has investigated the level of realization and the reasons for the non-realization of the goals in the samples, and nearly 94% based on the experiences of the authors have raised the causes of the inefficiency of urban development plans, which is due to the influence of studies on the phenomenological method and the priority of knowing the cause is more than the knowing the effect, and it indicates the lack of investigations with an inductive approach in urban development plans. In conclusion, it is suggested that the Supreme Council of Urban Planning and Architecture of Iran, considering its mission in this regard using the capacity of numerous and related scientific centers throughout the provinces of the country, according to the periods of monitoring and revision of plans, provide the field for targeted studies by researchers. This can balance between the time periods of studies, the optimal distribution of studies according to issues and problems and the dispersion of cities and the use of different researchers in this field.Keywords: Urban Development Plan Articles, Meta-analysis, Pathology
-
کاوشی استنتاجی در ادبیات نظری می توان دریافت فرم شهر در مقیاس میانی با دربر گرفتن مولفه هایی از قبیل شبکه های ارتباطی، سیستم های حمل و نقل عمومی، دسترسی های پیاده و دوچرخه، استخوان بندی فضایی، توزیع فضایی فعالیت ها، ریخت شناسی مسکن و اندازه سکونتگاه، سیمای طبیعی و غیرفضایی از ابعاد مهم شناخت و تحلیل شهر محسوب می شود. از طرف دیگر، با توجه به درهم آمیزی مولفه های این مفهوم با ابعاد مختلف شهر، نقش آن بر جوانب مختلف پایداری انکارناپذیر خواهدبود؛ به طوری که یکی از مهم ترین منابع ناپایداری شهرها، فرم و ساختارفضایی شناخته شده است. مروری منتقدانه بر چارچوب های جدیدی که برای بازطراحی مکان های شهری در راستای دستیابی به پایداری مطرح شده است، حاکی از عدم توافق درخصوص مطلوب ترین فرم شهری پایدار است. این مساله تنها با سنجش ارتباط میان شاخص های پایداری و فرم شهر در نمونه های موردی مختلف قابل حل و نتایج آن قابل تعمیم است. لذا در پژوهش پیش رو، محقق با استفاده از روش پژوهش استقرایی و بهره گیری از مدل FANP در محیط نرم افزار Pyton و همچنین استفاده از نرم افزار GIS جهت تحلیل داده های مکانی و پرسش نامه ساکنین(2200 پرسش نامه در سطح مناطق شهر تهران) برای شاخص های کیفی، به دنبال آن است که در وهله اول سطوح پایداری در مناطق 22گانه شهر تهران را ارزیابی و مناطق را نیز از لحاظ شاخص های فرم و ساختار فضایی طبقه بندی نماید و در مرحله بعد، ارتباط میان فرم شهر و ساختار فضایی با مولفه های پایداری درمقیاس مناطق شهر تهران را مورد آزمون قرار دهد. خروجی های رگرسیون نشان دهنده تاثیرگذاری مستقیم شاخص های فرم و ساختار فضایی شهری بر مولفه های پایداری در سطح مناطق شهر تهران است.
کلید واژگان: فرم شهر, ساختار فضایی, پایداری شهری, تهرانRapid urban development in recent decades has affected various dimensions of human life. The intensity of this impact, as well as the role of cities in the consumption of natural resources, the production of waste, and the concentration of human activities have made sustainable urban development a key element in the future, and therefore, efforts to understand urban sustainability and its various dimensions continue. With deductive exploration in the theoretical literature, the urban form can be categorized into components such as communication networks, public transportation systems, pedestrian and bicycle access, spatial structure, spatial distribution of activities, housing and settlement size, natural phenomena, and nonfunctional imagery. Due to the interdependence of the components of this concept with different dimensions of the city, its role in different aspects of sustainability will be undeniable to the extent that one of the most important sources of instability is the city's form. A critical review of the new frameworks for urban planning and redevelopment aimed at achieving sustainability points to a disagreement over the most desirable sustainable urban form. This problem can be solved only by the measurement of the relationship between sustainability indicators and urban form in different case samples with different resolving characteristics and their results can be generalized. This study, using inductive research method and FANP in Pyton, as well as GIS for analyzing spatial data and residents' questionnaires for quality indicators, aimed to evaluate the sustainability levels in the 22regions of Tehran first, and then classify the regions according to the form and spatial structure. Finally, the relationship between urban form and spatial structure with sustainability components in the scale of Tehran's regions was measured. Regression outputs indicate the direct influence of urban form and urban structure parameters on sustainability components in the regions of Tehran.
Keywords: Urban form, Spatial Structure, Urban Sustainability, Tehran -
با توجه به تغییرات عمیق و گسترده در جوامع کنونی و گذار از دوران سنتی به دوران مدرن و پستمدرن، هویت ثابتمدار و پیشساخته قدیم به امری پویا و برساخته که مدام در حال بازیابی است؛ تبدیل شده است که تحت تاثیر شبکه پیچیده ای از روابط علی و معلولی در زمینه های مختلف کالبدی، کارکردی، اجتماعی، معنایی و طبیعی قرار دارد. این مسیله در بعد مکانی هویت و به ویژه در بافتهای تاریخی به سبب تغییرات شدید اقتصادی و کالبدی اهمیت مضاعفی دارد چراکه این بافتها در حقیقت مهم ترین عنصر هویتی شهرها محسوب می شوند. بدین ترتیب بافت تاریخی شهر تهران به علت اهمیت مضاعف مولفه های اقتصاد سیاسی که موجب به حاشیه راندن عوامل فرهنگی و هویتی است؛ مورد بررسی قرار میگیرد.بر این اساس هدف این پژوهش تعیین روابط علی- معلولی و اولویت بندی مولفه های هویت مکانی است. به منظور تحقق این هدف ابتدا با استفاده پرسشنامه خبرگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و متوالی و حجم نمونه 19 نفر، بر مبنای منطق مدل دیماتل در قالب یک ماتریس 32*32 روابط بین متغیرها تعیین می گردد و در ادامه با استفاده از مدل ترکیبی دیماتل و فرایند تحلیل شبکه اهمیت هر یک از آن ها مشخص می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که معیار «اجتماعی» دارای بالاترین درجه اهمیت می باشد و پس ازآن معیارهای «معنایی» و «کالبدی» قرار دارند همچنین شاخص های «میزان سازگاری فضا با اقلیم»، «میزان خاطره انگیزی فضا»، «میزان جذابیت بصری»، «میزان وقوع رویدادهای خاص و منحصربه فرد» در مکان دارای بالاترین درجه اهمیت در شبکه بوده اند.با توجه به خروجی های مدل می توان این مدل ترکیبی را ابزاری مناسب جهت تحلیل مولفه های هویت مکانی دانست.
کلید واژگان: هویت مکانی, فرایند تحلیل شبکه, مدل دیماتل, مدل ترکیبی DANP, تهرانDue to the deep changes in Contemporary societies and the transition from the traditional to the modern and postmodern societies, the old and pre-constructed identity has become a constructed thing that is constantly being restored; it has been influenced by a complex network of causal relationships in various physical, functional, social, semantic, and natural aspects. This is important in the place identity, especially in historical areas, due to drastic economic and physical changes, as these areas are in fact the most important identity element of cities. Thus, the historical district of Tehran is examined due to the double importance of the components of political economy that marginalize identity factors. Accordingly, the aim of this study is to determine the causal relationship and prioritize the components of spatial identity. In order to achieve this goal, first, 19 questionnaires were given to experts using purposeful and consecutive sampling method based on the logic of DAMATEL model in the form of a 32 * 32 matrix, the relationships between variables are determined and then The importance of each is determined by using the combined model of the DEMATEL and the Analytical Network process. The results show that the "social" criterion is the most important criterion, followed by the "semantic" and "physical" criteria. the indicators of "the degree of adaptation of space to climate", "the level of memorization of space", "the degree of visual appeal”, “the rate of occurrence of specific and unique events in space" are the most important indicators in the network.
Keywords: Identity of place, Analytical Network Process, DEMATEL Model, DANP hybrid model, Tehran -
براساس گزارش ها و مستندات، تهران به عنوان پایتخت و پرجمعیت ترین شهر ایران در معرض آثار و پیامدهای تغییرات اقلیمی بوده است، اما اقدامات تطبیقی مناسبی برای مواجهه با آن صورت نگرفته است. با توجه به افزایش تهدیدها و پیامدهای تغییرات اقلیمی، انطباق با این تغییرات جزو مهم ترین برنامه ها برای مدیریت شهری محسوب شود. با توجه به اهمیت این مساله هدف این مقاله شناسایی موانع انطباق با تغییرات اقلیمی در مدیریت شهری شهر تهران و ارزیابی تاثیر هر کدام از موانع و شاخص های آنها است. این تحقیق ابتدا تجارب و دیدگاه های کارشناسان در خصوص موانع انطباق در ساختار مدیریت شهری تهران را با استفاده از تکنیک گروه های متمرکز کانونی مورد بررسی قرار داده و در نهایت 9 درون-مایه اصلی و 31 درون مایه فرعی شکل گرفت. درون مایه های اصلی تولید شده در این تحقیق عبارتند از: «ساختار و فرهنگ پژوهش»، «آگاهی، آموزش و دانش»، «اجتماعی»، «منابع و مدیریت آن»، «قوانین و مقررات»، «ارتباطات و تعامل»، «اقتصادی»، «نهادی-اداری» و «برنامه ریزی» است. سپس با استفاده از روش ماتریس ارزیابی سریع به شکل کمی و ارزیابی اثرات کیفی درون مایه ها مورد ارزیابی قرار گرفتند که نتایج این ارزیابی نشان داد موانع «برنامه ریزی»؛ «قوانین و مقررات» و «ساختار و فرهنگ پژوهش» بیش از سایر موانع تاثیرگذار بوده اند. همچنین نتایج ارزیابی کیفی نشان می دهد سطح تاثیرگذاری اغلب موانع منطقه ای، بلند مدت، برگشت پذیر، دایمی و قطعی بوده است. نتایج این تحقیق می تواند به تصمیم-گیران، برنامه ریزان و سیاستگذاران مدیریت شهری کمک نماید تا شناخت بهتری نسبت به موانع انطباق با تغییرات اقلیمی پیدا کنند و در جهت رفع این موانع، اقدامات و تصمیمات لازم را به عمل آورند.
کلید واژگان: مدیریت شهری, کلانشهر تهران, انطباق با تغییرات اقلیمی, گروه های متمرکز کانونی, ماتریس ارزیابی سریع تاثیراتGeographic Space, Volume:22 Issue: 80, 2023, PP 87 -115The evidence shows that Tehran as the capital and the most populous city of Iran is exposed to consequences of climate changes but proper measures are not taken to deal with such consequences. Considering the increasing threats and consequences of the climate changes, adaptation is among the most important issues in urban management. This study firstly identified the barriers to climate change adaptation in Tehran metropolis urban management and then assessed the impact of the barriers. A mixed method was applied in this study for data gathering and analysis. Focus group discussion (FGD) was used to identify the barriers. Then the identified barriers were assessed quantitatively by rapid impact assessment matrix and qualitatively by assessing the impacts of the themes to specify their impact and the way each barrier affects the climate change adaptation. The FGDs were held by participation of 59 experts and resulted in nine main themes and 31 sub-themes. The main themes were: structure and culture of research, awareness, education and knowledge, social factors, resources and its management, laws and regulations, communications and interactions, economic factors, institutional and administrative factors, and planning. The rapid impact assessment matrix showed that the impact of planning, laws and regulations, structure and culture of research barriers are bigger than other barriers. The qualitative assessment showed that the impacts of most of the barriers are regional, long-term, irreversible, permanent and certain. Among the sub-themes, the biggest impact belonged to lack of a higher institute or center for research and policy development on climate change adaptation which had the score -72. The average score of the impacts of the barriers was calculated to be -32.32. This score is placed in the -C region and means that the average impact of the barriers is negative. Findings of this study may help the decision makers and policy makers of urban management to have better understanding of the barriers to climate change adaptation, to better cope with, and to overcome them.
Keywords: Urban management, Tehran metropolis, Climate change adaptation, Focus group discussion, Rapid impact assessment matrix -
فصلنامه هویت شهر، پیاپی 53 (بهار 1402)، صص 21 -36
کیفیت محیط های مسکونی ماهیتی چند بعدی دارد. هدف این مقاله شناخت عوامل تاثیرگذار بر ارتقاء کیفیت محیط و ایجاد الگویی جهت سنجش کیفیت در مجتمع های مسکونی برای شکل گیری مطلوب محیط های مسکونی است. برای رسیدن به این هدف، پرسش اساسی این است که چه عواملی بر ارتقاء کیفیت محیط مسکونی تاثیرگذار است؛ و چگونه این عوامل سنجش کیفیت فضا را در گونه هایی از مسکن میسر می سازد؟ برای پاسخ به پرسش ها عوامل 1)مشخصات فردی ساکنان، 2)قابلیت فضاهای بینابینی و 3)کیفیت طراحی معماری در نظر گرفته شد. به منظور ارزیابی عوامل از آزمون های t، همبستگی و تحلیل عاملی استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که مدت سکونت، سطح تحصیلات، سن و نوع تملیک (در بخش مشخصات فردی)، قابلیت های فضاهای بینابینی و کیفیت طراحی معماری در کیفیت بخشی به محیط موثر هستند. نتایج حاصل از سنجش نشان داد که بیشترین میزان نارضایتی ساکنان از محیط مسکونی و مهم ترین شاخص جهت ارتفاء کیفیت بنا مربوط به دسترسی پذیری در سطح مجتمع مسکونی می باشد.
کلید واژگان: کیفیت محیط مسکونی, مشخصات ساکنان, فضاهای بینابینی, طراحی معماری, مجموعه های مسکونیThe first thing that comes to mind when residential areas in the culture of contemporary Iranian architecture are studied is that achieving higher quality in residential environments is a necessity given the said point. Identifying the main factors that affect quality improvement, providing a model for quality measurement in the residential environment, and then prioritizing indexes is essential. Not only does this method study the issue of quality from the perspective of residents living in the selected complex, but also it can be used in quality improvement policies and strategies of residential environments. Therefore, this article considers three main factors: capability of intermediate spaces, quality of architectural design, and personal characteristics of residents in question. This article analyzed the relationship between these factors and the quality of residential complexes. Further, it determined environmental quality based on residents’ needs and expectations by providing a four-level model for measuring quality in residential complexes and measuring indicators from residents. Then, it identified the principal indicators in quality improvement of the environment by prioritizing indicators. This measurement used t-test, correlation, and factor analysis. The results obtained in the field of research hypotheses showed that there is a significant correlation between the indicators of the duration of residence, level of education, age and type of ownership (in the individual characteristics of residents), the ability of intermediate spaces, and the quality of architects’ design with the quality of the residential environment. The results showed that the residents of Vahdat Beton Complex are not satisfied with the quality of their residential environment. The quality score showed that the most dissatisfaction is with the area of the residential complex. Also, the consequence of the significant coefficient demonstrated that the area of the residential unit should be considered by the city officials, as their top priority. The results of the analysis of the elements that make up the quality of the environment showed that space 2 at the level of the neighborhood unit, space 2 at the level of the residential complex, and space 3 at the level of the residential unit is more important spaces for the residents. Moreover, the lowest level of residents’ satisfaction is with the accessibility at the level of the residential complex and the observance of privacy, overlooking, and visual pleasure at the level of the residential unit. Prioritization of measures to improve the quality of the environment showed that space 3, at the level of the neighborhood unit, space 2 at the level of a residential complex, spaces 1 & 3 at the level of the residential unit are the most important spaces for improving the quality of buildings. It also showed that indicators of green space and social livelihood in space 2, visual pleasure and sensual richness in space 3 of neighborhood unit level, accessibility, and readability in space3, green space and controlling the entry of strangers to the complex in space 1 of residential complex level, green space, and belonging in space 3, privacy and overlooking in space 1 of the residential unit level.
Keywords: Quality of residential environments, Residents’ characteristics, Intermediate spaces, Architectural design, residential complexes -
حس دلبستگی به مکان به عنوان زنجیره ای میان افراد و محیط های معنادار است که مبنای تعامل عاطفی مثبت انسان با فضاست که به عنوان بعد مهمی در بهبود کیفیت زندگی شهری است. از طرفی، برنامه ریزی طراحی محور نیز به عنوان رویکردی میانی بین برنامه ریزی و طراحی به عنوان تفکری کیفیت گرا به دنبال پاسخ گویی به مسایل کیفی موجود در شهر است. بنابراین، مسیله تحقیق، رسوخ مباحث کیفی در مقیاس های کلان است. هدف از این مطالعه، تبیین معیارهای ارتقای حس دلبستگی به مکان با تاکید بر رویکرد برنامه ریزی طراحی محور در شهر جدید پرند که دارای جاذبه های تاریخی فرهنگی و طبیعی و موقعیت استقراری مناسب است. روش این پژوهش، آمیخته اکتشافی است که پس از بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش و تجزیه وتحلیل کیفی سوابق موضوعی، از روش تحلیل محتوای استقرایی و روش کدگذاری در بخش کیفی استفاده شد. در بخش کمی پس از توزیع 394 پرسشنامه، از روش آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزارهای SPSS و PLS و آزمون های کولموگروف اسمیرنف و رگرسیون و همبستگی استفاده شد. با توجه به نتایج آزمون، بین کلیه متغیرهای پژوهش، همبستگی وجود دارد. فرضیات اصلی پژوهش بیان می کنند که سه عامل هویت مکان، وابستگی به مکان و عوامل برنامه ریزی طراحی محور بر ارتقای حس دلبستگی به مکان تاثیر مثبت و معناداری دارند. با آزمون فرضیه می توان اظهار داشت که با ارتقای مولفه های محیطی زمینهای، احساسی عاطفی، اجتماعی مشارکتی، کالبدی، فرهنگی اعتقادی، شناختی ادراکی، طراحی و برنامه ریزی، حس دلبستگی به مکان در شهر پرند ارتقای پیدا می کند.
کلید واژگان: برنامه ریزی طراحی محور, شهر پرند, حس دلبستگی به مکان, وابستگی به مکان, هویت مکانIntroductionThe sense of attachment to a place is one of the most important components of quality in urban spaces, which has semantic, emotional, and functional factors. This feeling takes place after understanding and judging the environment. In the case of satisfaction, it causes the optimal use of the environment and ultimately causes the continuation of the presence of individuals. In the evaluation and experiences of the implementation of urban development projects in the world and especially in our country, it has been proven that these projects have had little success in creating a qualified urban environment. In this regard, a new approach to preparing urban development plans with an approach to the city and an integrated vision called design-oriented planning has been proposed, which is a general process to connect planning to design. This topic is a product-oriented design that pays attention to all dimensions: physical, economic, social, psychological, perceptual, and visual. As one of the five cities around Tehran, Parand city is of special importance due to its location and characteristics. Its special place is due to its special place to organize the population and the activity of the urban complex in the master plan and the plan of the urban complex of Tehran, i.e., the plans beyond it. Moreover, Parand city has a special regional location, which is strategic in terms of location. This research seeks the question of how design-based planning as an approach to improve the quality of the urban environment can be used to formulate a model to improve the sense of attachment to the place as one of the most important components of quality in Parand city. The key goal of this research in this direction is to determine the criteria for improving the sense of attachment to the place as an important dimension in improving the quality of urban life, emphasizing the Design-Led planning approach in Parand city.
Materials and MethodsIn this research, according to the purpose and nature of the research, the combined or mixed exploratory research method has been used. In the first stage, the theoretical foundations, studies, and background related to the sense of attachment to place and design-oriented planning were analyzed and compiled systematically. In order to ensure the validity of the qualitative part, the opinions of professors and scientific experts and the theory of experts were used. The inductive content analysis method was used to analyze qualitative data. Therefore, in this section, with the help of open, central, and selective coding, the content categories in the studied model that was available in the literature and documents of the research subject have been searched, and finally, after coding, the research analysis model has been presented. In the second step, in the quantitative method, the questionnaire was made from qualitative data, and the face and content validity of the questionnaire was confirmed by experts, supervisors, and consultants. Kolmogorov-Smirnov tests, regression, and correlation tests were also used to analyze the data.
FindingsBased on the obtained results, it is determined that according to the conceptual model of the research, there is a significant relationship between all the variables of the research. In other words, there is a kind of convergence between the design and the planning criteria of the design-oriented planning variable and the criteria of place dependence and place identity variables of place attachment, that is, by promoting the criteria of place identity, place dependence, design-oriented planning, one can feel an attachment to Improve the location.Furthermore, the effect of place identity, place dependence, and design-oriented planning in order to promote place attachment is positive and meaningful.
ConclusionIn this regard, the sense of attachment to the place was considered as a central category, and three factors of place identity, dependence on the place, and design-oriented planning (as an influential element and innovation in research) were identified as elements influencing the sense of attachment to the place. According to the findings of this research and the conceptual model of the research, there is a positive and significant correlation between all research variables, in other words, between the design and the planning factors, the design-oriented planning variable, and the criteria of place dependence and place identity, the variable of attachment to a certain place. There is convergence, that is, by improving the criteria of place identity, place dependence, and design-oriented planning, the sense of attachment to place can be improved in Parand city. In examining the authenticity of the claim of the existence of the effect of place identity, place dependence, design-oriented planning, and design factors in the second phase of Parand city on promoting the sense of attachment, since their significance level is less than 5%, their effect is accepted in the direction of promoting attachment to the place. Considering the background of the research and examining the results of the current research with recent research, it can be acknowledged that the missing element in recent research is the role of the design-oriented planning approach in promoting the sense of attachment to the place because in the evaluation and experiences of the implementation of the project Urban development projects in the world and especially in our country have proven that urban development projects have had little success in creating a quality urban environment. Therefore, various urban thinkers have supported the presence of quality-oriented thinking specific to urban design in all scales (macro and micro) of urban development plans to create a quality environment, and thus a new approach in preparing urban development plans with a visionary approach to the city. They were integrated into the name of design-oriented planning. In this research, the role of this factor was investigated by identifying the relevant indicators that can be of great help to urban designers.
Keywords: Design-oriented planning, Parand City, Place Attachment, Place dependence, Dlace Identity -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی شاخص ها و مولفه های محیط روانی انجام گرفت. روش پژوهش کمی و کیفی و از جهت نتایج کاربردی است. در مطالعات میدانی، از نمونه در دسترس 180 نفری دانش آموزان دختر داوطلب دبیرستانی، سال تحصیلی 98-97 در شهر گرگان استفاده شد. تعداد نمونه با توجه به در دسترس بودن و مناسب بودن حداقل تعداد 100 تا 150 نمونه برای مطالعات مدلسازی، در نظر گرفته شد. بررسی داده ها از طریق مدلسازی و تحلیل عامل تاییدی مرتبه دوم صورت گرفت. پایایی ترکیبی مقیاس اصلی 0.97 و روایی همگرا 0.77، گزارش شد. براساس نتایج، شاخص های شش گانه محیط روانی قادر به توصیف مقیاس استاندارد "چه اتفاقی در این مدرسه می افتد؟"در نمونه مورد بررسی بود. کلیه عوامل و مولفه ها از لحاظ آماری معنادار گزارش شد، شاخص های حس تعلق(0.94)، شفافیت قوانین مدرسه(0.93)، پذیرش تفاوت و گوناگونی(0.90)، گزارش مشکلات(0.86)، روابط همسالان(0.85) و پشتیبانی معلمان(0.78) به ترتیب می تواند به تبیین مقیاس محیط روانی از نظر دانش آموزان به عنوان مهم ترین کاربران فضای آموزشی بپردازد. پس از اولویت بندی شاخص ها و مولفه های محیط روانی براساس مقیاس استاندارد، تعدادی راهکار پیشنهادی برای ایجاد فضای کیفیت گرا مانند ایجاد فضاهایی برای ارتباط گروه های سنی مختلف در مدرسه و ایجاد نمایشگاه هایی جهت آشنایی و احترام به فرهنگ های مختلف ارایه شد.
کلید واژگان: حس تعلق, امنیت روان, روابط همسالان, فضای کیفیت محورThe purpose of current research was to identify and set a priority for factors and variables of school climate. The method of research was qualitative and quantitative via survey study among 180 volunteer and accessible high- school girl students in Gorgan city(academic year 1397-1398). The sample size determined according to accessible samples and the minimum sample size (100 to 150) which is appropriate for structural equation modeling. Data analysis done by SEM technique via second-order CFA. The composite reliability and the AVE of the main construct (WHITS scale) reported 0.97 and 0.77, respectively. From the results, all the six sub-constructs determined the main construct and there was a priority from the students' perspective for psychological dimensions of learning environment, that is to say, school connectedness (0.94), rule clarity (0.93), affirming diversity (0.90), reporting and seeking help (0.86), peer connectedness (0.85) and teacher support (0.78) determined respectively the "WHITS" scale, the short form of " What's happening in this school? From the students' perspective" for assessing school psychological climate. After setting a priority for factors and variables of "WHITS" scale for assessing school climate, some applicable ways proposed for a quality-oriented space, such as creating group stations for students in different school level and providing spaces for exposing students' cultural diversity.
Keywords: Connectedness, mental security, Peer-connectedness, Quality-oriented space -
یکی از مهم ترین مسایل و چالشهای پیش روی جوامع در حال توسعه ، هویت کالبدی بناها و نمای شهری است. شهرها، تحت تاثیر مدرنیته دچار مشکل هویت هستند و مفهوم هویت شهری در فرآیند شناخت و ادراک، پدیدهای چند بعدی و پیچیده را پیش روی ما قرار می دهد. هویت کالبدی شهرها به مقوله ای تاثیرگذار در حیات شهر تبدیل شده است. این رساله در پی این فرضیه که هویت کالبدی شکل دهنده معماری معاصر تهران از بطن موضوع طرح بیرون میآید و هویت کالبدی حاصل و دال بر شرایط این زمانی جامعه است و پیرامون این سوال اصلی که اصول تاثیرگذار بر شکل گیری هویت کالبدی معماری معاصر بناهای عمومی شهر تهران کدامند. برای تحلیل و بررسی هویت کالبدی بناهای عمومی شهر، دوره دوم پهلوی انتخاب شد روش تحقیق در این پژوهش کیفی پیمایشی و پژوهش از نوع کاربردی می باشد و برای پاسخ به سوال پژوهش ابتدا از روش کتابخانهای به بررسی عوامل موثر در شکل گیری هویت کالبدی در دوره پهلوی دوم بررسی سپس یه نکات بدست آمده از تحلیل کتابخانهای در بناهای عمومی دوره پهلوی دوم مورد بررسی قرار گرفت.کلید واژگان: هویت کالبدی, بناهای عمومی, معماری دوره پهلوی دومOne of the most important issues and challenges facing developing societies is the physical identity of buildings and urban appearance. Cities are affected by modernity under the influence of modernity, and the concept of urban identity in the process of cognition and perception, presents us with a multidimensional and complex phenomenon. The physical identity of cities has become an influential category in city life. This dissertation follows the hypothesis that the physical identity shaping the contemporary architecture of Tehran comes out of the heart of the subject of the project and the physical identity is the result of the current conditions of society. What are the generals of Tehran? To analyze and examine the physical identity of public buildings in the city, the second Pahlavi period was selected. The research method in this research is qualitative survey and research is applied. In the second Pahlavi period, a point obtained from library analysis in public buildings of the second Pahlavi period was examined.Keywords: Physical Identity, public buildings, architecture of the second Pahlavi period
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.