حمید پیروی
-
زمینه و هدف
پرستاران شاغل در بخش اورژانس درمعرض خطاهای کاری ناشی از نارسایی های شناختی شغلی هستند. منظور از نارسایی های شناختی شغلی اختلال در درک، حافظه و عملکرد حرکتی است. دراین میان به نظر می رسد ویژگی های شخصیتی افراد در بروز خطا بی تاثیر نباشد. بر همین اساس این مطالعه با هدف تعیین ارتباط نارسایی های شناختی شغلی با ویژگی های شخصیتی پرستاران اورژانس شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال 1399 انجام شد.
روش بررسیپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی همبستگی است که با شرکت 165 نفر از پرستاران شاغل در بخش اورژانس مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام شد. نمونه ها به روش تمام شماری از بهمن سال 1399 لغایت اردیبهشت سال 1400 انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های نارسایی های شناختی شغلی و شخصیتی پنج عاملی نئو استفاده شد. برای توصیف و اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آمار توصیفی (فراوانی و درصد فراوانی و میانگین و انحراف معیار) استفاده شد و داده ها با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه (آنووا) و آزمون تی گروه های مستقل، همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند. سطح معنی دار به صورت 0/05˂P در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین و انحراف معیار نارسایی شناختی شغلی برابر با 0/78±1/56 بود. در ابعاد نارسایی شناختی شغلی بیشترین میانگین در حواس پرتی با میانگین 0/77±1/66 و کمترین میانگین در بعد اشتباهات سهوی برابر با 0/93±1/42 دیده شد. درخصوص ویژگیهای شخصیتی پرستاران شاغل در اورژانس، یافته ها نشان دادند بیشترین میانگین در وجدان کاری با میانگین و انحراف معیار 6/74±29/98 و کمترین میانگین در روان رنجور خویی با میانگین و انحراف معیار 6/56±21/21 بود. همچنین مشخص شد بین نارسایی شناختی شغلی و ابعاد آن با تمام ویژگی های شخصیتی همبستگی معنی دار و معکوس وجود دارد (0/001>P). بین نارساییهای شناختی شغلی پرستاران با متغیرهای مصرف داروی آرام بخش (0/001=P)، نوبت کاری (0/001>P) و میزان رضایت از سطح درآمد ماهیانه (0/041=P) نیز ارتباط معنی دار آماری وجود داشت.
نتیجه گیرینمره نارسایی های شناختی پرستاران اورژانس در سطح متوسطی قرار دارند. براین اساس محیط کاری پرستاران اورژانس تحت تاثیر محرک های تاثیرگذار منفی بر عملکرد کاری آن ها بوده است و می توان گفت تا دست یابی به ارائه خدمات مطلوب و ایمن به بیماران فاصله وجود دارد و رسیدن به آن نیازمند برنامه ریزی است. همچنین بین نارسایی های شناختی شغلی و ویژگی های شخصیتی در پرستاران اورژانس همبستگی وجود دارد؛ بدین معنا که پرستارانی که وجدان کاری بالاتری داشتند نارسایی شناختی کمتری داشتند و همچنین پرستارانی که روان رنجور خوی بودند، نارسایی شناختی شغلی بیشتری داشتند. نتایج این مطاللعه نشان می دهد درنظر گرفتن ویژگی های شخصیتی پرستاران در مشخص کردن محل خدمت ایشان در مراکز خدمات درمانی و کیفیت مراقبت تاثیرگذار است. ازاین رو توجه به این عامل در جذب پرستاران مراکز درمانی اهمیت دارد.
کلید واژگان: نارسایی های شناختی شغلی, بخش اورژانس, پرستار, ویژگی های شخصیتیBackground & AimsEmergency department (ED) nurses are exposed to cognitive failures, which refers to impaired perception, memory and motor function. Their personality traits seem to have a role in the occurrence of these failures. This study aims to determine the relationship between cognitive failure and personality traits of ED nurses in Urmia, Iran.
Materials & MethodsThis descriptive-correlational study was conducted on 165 nurses working in the EDs of hospitals affiliated to Urmia University of Medical Sciences from February to May 2021. Data were collected using the cognitive failure questionnaire (CFQ) and the NEO five-factor personality inventory. Descriptive statistics (frequency, percentage, mean, and standard deviation) were used to describe variables. Data were analyzed with one-way analysis of variance, independent t-test, Pearson correlation test, and multiple regression analysis in SPSS software, version 22. The significant level was set at 0.05
ResultsThe mean total score of CFQ was 1.56±0.78. Regarding the dimensions of CFQ, the highest mean score was for the distractibility dimension (1.66±0.77), while the lowest mean score was for the dimension of false triggering (1.42±0.93). Regarding personality traits, the highest mean score was for conscientiousness (29.98±6.74), while the lowest mean score was for neuroticism (21.21±6.56). We found a significant and negative correlation between cognitive failure (and its dimensions) and all personality traits (P<0.001). Furthermore, we identified a significant relationship between nurses’ cognitive failures and the use of sedatives (P=0.001), work shift (P<0.001), and satisfaction with salary (P=0.041).
ConclusionThe cognitive failure level of ED nurses in Urmia is moderate. There is a significant relationship between their cognitive failure and personality traits. The nurses with high conscientiousness have fewer occupational cognitive failures. In contrast, those with high neuroticism have more occupational cognitive failures.
Keywords: Occupational Cognitive Failures, Emergency Department, Nurse, Personality Traits -
پژوهش نامه اخلاق، پیاپی 60 (تابستان 1402)، صص 163 -186
هدف از این مطالعه، شناسایی عوامل تسهیل گر و بازدارنده گرایش دانشجویان به اخلاق محوری بود. مطالعه با رویکردی کیفی و به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با 98 نفر از اعضای هیات علمی، مدیران دانشگاهی، صاحب نظران، کارکنان و دانشجویان که با استفاده از نمونه گیری ملاکی انتخاب شده بودند، گردآوری شد. یافته ها درباره عوامل تسهیل گر به شناسایی هشت عامل شامل عوامل «ساختاری، کارکردی، اجتماعی، فرهنگی، فردی، دینی، مطالعاتی پژوهشی، آموزشی پرورشی» و در عوامل بازدارنده (موانع) به شناسایی 9 مورد شامل موانع «ساختاری، اجتماعی، عملکردی، سیاسی، فردی، کارکردی، مفهومی، اطلاع رسانی شناختی و فرهنگی» منجر شد. نتایج این مطالعه که برآمده از ادراک دامنه وسیعی از کنشگران دانشگاهی بود به شناسایی ابعاد و مولفه های جدید و کامل تری از عوامل مرتبط در گرایش یا عدم گرایش به اخلاق محوری دانشجویان در محیط دانشگاهی منتج می شود و می توان براساس آن در توسعه اخلاق محوری در دانشگاه موفق تر عمل کرد.
کلید واژگان: اخلاق محوری, اخلاق دانشگاهی, دانشگاه اخلاق محور, پدیدارشناسی, عوامل تسهیل گر, عواملThis study aimed to identify the facilitating and inhibiting factors of students' tendency towards ethics. A qualitative approach with a descriptive phenomenological method was employed. Data were collected using semi-structured interviews with 98 Iranian faculty members, university administrators, experts, staff, and students who were selected through criterion sampling. The findings suggest that there are eight facilitating factors such as “structural, functional, social, cultural, personal, religious, study-research-driven, and educational" factors, and there are also nine hindering factors (obstacles) such as “structural, social, performance-related, political, personal, functional, conceptual, informative-cognitive, and cultural” factors. Drawing upon the understanding of a wide range of academic activists, this study identifies new and more complete dimensions and components of the factors concerning the tendency or non-tendency of students towards ethics in the university environment. It is recommended to use these results to develop academic ethics in higher education more efficiently.
Keywords: Adherence To Ethics, Academic Ethics, Ethics-Oriented University, Phenomenology, Facilitating Factors, Inhibiting Factors -
زمینه و هدف
همدلی یکی از شاخص های موثر در عملکرد پرستاری است و درک مفهوم آن برای ارائه مراقبت بهتر در محیط پر چالش بخش مراقبت ویژه ضروری است. با این حال، همدلی در این بخش با موانعی مواجه است. این مطالعه با رویکرد تحلیل محتوا با هدف تبیین عوامل بازدارنده همدلی در پرستاران بخش مراقبت ویژه، انجام شده است.
روشدر این مطالعه کیفی 12 مصاحبه نیمه ساختاریافته با میانگین زمان 30 تا 45 دقیقه با پرستاران بخش مراقبت ویژه که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، در بازه زمانی سالهای 1401-1400 انجام شد. بیانات مصاحبه شونده ها پس از ضبط وتبدیل به نوشتار با نرم افزار 11 MAXQDATA و با روش تحلیل محتوای قراردادی تحلیل شد.
یافته هافرآیند کدگذاری پس از حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه به صورت تحلیل مقایسه ای پیوسته انجام شد و یازده زیرطبقه و سه مضمون اصلی شناسایی شد که شامل " موانع سازمانی"، "موانع فردی" و "موانع مرتبط با عوامل محیطی و فرهنگی" بود. در نهایت درون مایه کلی (تم اصلی) تحت عنوان" موانع همدلی در پرستاران" به دست آمد.
نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان داد پرستاران بخش مراقبت ویژه با موانع مهمی در زمینه همدلی روبرو هستند. با توجه اینکه شناخت موانع همدلی و رفع آن کمک زیادی به بهبود مراقبت از بیماران، به ویژه بیماران در محیط پیچیده بخش مراقبت ویژه می کند، لازم است موانع شناخته شده توسط مدیران و سیاستگزاران شناسایی و برطرف شوند.
کلید واژگان: همدلی, پرستاران, بخش مراقبت ویژه, مطالعه کیفیBackground and PurposeEmpathy is one of the most effective indicators of nursing performance, therefore understanding the concept of empathy in the ICU seems necessary to provide better care in this challenging environment. However, empathy faces barriers in this area. This study was conducted using the content analysis approach with the aim of explaining the factors that inhibit empathy in intensive care nurses.
MethodIn this qualitative study, 12 semi-structured interviews with an average duration of 30-45 minutes were conducted with ICU nurses selected by purposive sampling during the period 2021-2022. The interviewees' statements were analysed after being recorded and converted into text using MAXQDATA 11 software and conventional content analysis methods.
FindingsThe coding process was carried out after removing duplicate codes and merging similar codes as a continuous comparative analysis. Eleven subcategories and three main themes were identified, including "organisational barriers", "individual barriers" and "barriers related to environmental and cultural factors". ". Finally, the general theme (the main theme) was obtained under the title 'Barriers to empathy in nurses'.
ConclusionThe results of this study showed that intensive care nurses face significant barriers to empathy. Given that knowledge of the barriers to empathy and their removal will contribute greatly to improving patient care, it is necessary to identify and remove the existing barriers known to managers and policy makers.
Keywords: empathy, Nurses, Intensive care unit, qualitative study -
زمینه و هدف
رسالت نظام های سلامت تامین سلامت افراد جامعه با ارایه خدمات مطلوب بهداشتی و درمانی است. یکی از روش های ارزشیابی خدمات درمانی، رضایت مندی بیماران است. در بخش های مراقبت ویژه بیماران سطح هوشیاری پایینی دارند و قادر به تصمیم گیری در مورد مداخلات و فرآیندهای درمانی خود نیستند؛ با توجه به اینکه بررسی رضایت مندی در این بخش ها از طریق خانواده بیماران بستری، امکان پذیر است در همین راستا این مطالعه با هدف تعیین رضایت مندی خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه مراکز آموزشی- درمانی منتخب دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1398 انجام شد.
روش ها:
این مطالعه مقطعی توصیفی بر روی 385 نفر از اعضای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه انجام شد که به روش نمونه گیری متوالی انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات ، پرسشنامه FS-ICU 24 بود.
یافته ها:
بر اساس نتایج این پژوهش میانگین نمره رضایت مندی کل اعضای خانواده 22/54 و از میانه نمره (50) بیشتر بود. در بین ابعاد رضایت مندی، بیشترین میانگین نمره مربوط به بعد اقدامات مراقبتی با میانگین 56/55 و کمترین میانگین مربوط به بعد مشارکت در تصمیم گیری با میانگین 17/50 بود.
نتیجه گیری:
رضایت مندی کلی خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه در مقایسه با مطالعات انجام شده در سایر کشورها در سطح پایین تری قرار داشت. علاوه بر این، علیرغم اهمیت مشارکت اعضای خانواده بیماران بستری در بخش مراقبت ها ویژه در تصمیم گیری های مربوط به بیمار، میزان رضایت مندی در این بعد به مراتب پایین تر از همه ابعاد رضایت مندی بود. چنین یافته ای لزوم توجه بیشتر، متولیان نظام سلامت به نیازهای اعضای خانواده بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه، سهیم نمودن آنها در فرآیند تصمیم گیری و هم چنین ارتباط موثر کارکنان درمانی با اعضای خانواده این بیماران را بیش از پیش آشکار می کند.
کلید واژگان: خانواده, مراقبت, رضایت مندی, بخش مراقبت ویژهBackground and aimThe mission of health systems is to ensure community health by providing optimal health services. One of the methods to evaluate health services is patient satisfaction. On the other hands, unconscious patients have unable to decide and assess their treatment processes in intensive care units ( ICU); Therefore, satisfaction assessment should be measure just through a family of admitted patients, the study aim is to determine the family satisfaction of ICU admitted patients the in educational and medical centers of Iran University of Medical Sciences in 2019.
MethodsThis descriptive cross-sectional study was performed on 385 family members of ICU admitted patients, who were selected by consecutive sampling method. Data collection tool was FS-ICU 24 questionnaire.
ResultsAccording to the results of this study, the average score of satisfaction of all family members was 54.22 and higher than the average score (50). Among the dimensions of satisfaction, the highest mean score was related to the dimension of care measures with an average of 55.56 and the lowest mean was related to the dimension of participation in decision making with an average of 50.17.
ConclusionThe overall family satisfaction of ICU admitted patients was lower than studies in other countries. In addition, despite the importance of the family members involvement in patient-related decisions, the level of satisfaction was far below all dimensions of satisfaction. Such a finding highlights the need for health care providers to pay more attention to the needs of family members of ICU admitted patients, to involve them in the decision-making process and to promote communication between medical staff and family members.
Keywords: Satisfaction, Care, Famil, Intensive Care Units -
زمینه و هدف
یکی از ارکان اساسی فرآیند بین المللی سازی آموزش پزشکی ارزیابی آمادگی جهت حضور در بازار آموزش بین المللی است. داده های این ارزیابی می تواند پایه ای برای تعیین سیاست ها و جهت دهی برنامه ریزی های دانشگاه باشد. این پژوهش با هدف تعیین آمادگی استادان گروه های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی ایران برای تربیت دانشجوی بین الملل صورت گرفت.
روش بررسیدر این پژوهش توصیفی مقطعی، که در 9 دانشکده و 88 گروه آموزشی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1397-1398 انجام شد، از 900 پرسشنامه ارسالی برای اعضای هییت علمی دانشگاه، 378 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. روش جمع آوری داده ها خودگزارشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر نگرش و نیز توانمندی استادان در زمینه تربیت دانشجوی بین الملل بود. پرسشنامه به صورت الکترونیک و در پنج نوبت به ایمیل استادان ارسال شد. نهایتا داده های پژوهش با آمار توصیفی و استنباطی (ANOVA، تست تعقیبی شفه، t مستقل، آزمون دقیق فیشر و کای اسکویر) در نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته هامیانگین نمره نگرش و توانمندی واحدهای مورد پژوهش در زمینه تربیت دانشجوی بین الملل نسبتا مطلوب و به ترتیب 65/8 ± 14/53 و 17/5 ± 32/23 بود. براساس نتایج، 4/61 درصد واحدهای مورد پژوهش تمایلی برای همکاری در تربیت دانشجوی بین الملل نداشتند. علل مرتبط با نداشتن تمایل به همکاری در تربیت دانشجوی بین الملل، در دو طبقه علل فردی و دانشگاهی و علل مرتبط با تمایل به همکاری به چهار دسته علل فردی و حرفه ای، گروه آموزشی، دانشگاهی و کشوری دسته بندی شدند.
نتیجه گیری کلیبراساس یافته ها، ضروری است بستر و زیرساخت های لازم در جهت بین المللی سازی دانشگاه فراهم شود و در راستای بهبود نگرش و ارتقای توانمندی استادان برای همکاری در تربیت دانشجوی بین الملل برنامه های انگیزشی و توانمندسازی توسط مسیولین دانشگاه طراحی گردند
کلید واژگان: بین المللی سازی, نگرش, توانمندی, استادانBackground & AimsAn inherent element of the internationalization process of medical education is the assessment of preparedness to enter the international education market. The data obtained from such assessments could lay the basis for determining the policies and orientation of university planning. The present study aimed to determine the preparedness of the faculty members of Iran University of Medical Sciences for the training of international students.
Materials & MethodsThis descriptive, cross-sectional study was conducted at nine faculties and 88 departments of Iran University of Medical Sciences in Tehran, Iran during 2018-2019. In total, 900 questionnaires were distributed, and 378 faculty members completed the questionnaires. Data were collected in a self-report manner using a researcher-made questionnaire regarding the attitude and empowerment of lecturers in the training of international students. Electronic questionnaires were sent to the faculty members five times via email. Data analysis was performed in SPSS version 16 using the analysis of variance, Scheffe test, independent t-test, Fisher's exact test, and Chi-square.
ResultsThe mean scores of the attitude and empowerment of the studied units regarding the training of international students were 53.14 ± 8.65 and 23.32 ± 5.17, respectively, which were considered relatively favorable. In addition, 61.4% of the studied units were not willing to cooperate in the training of international students. The main causes of willingness to partake in international training were classified as individual, professional, educational department, academic, and national categories. In addition, the causes of unwillingness were classified as individual and academic categories.
ConclusionAccording to the results, it is essential to provide the necessary infrastructures for university internationalization, as well as programs by the university authorities to improve the attitude and ability of faculty members to collaborate in international student training.
Keywords: Internationalization, Education, Attitude, Empowerment, Professors -
هدف:
این مطالعه با هدف تعیین ارتباط سطح سرمی منیزیم با خونریزی پس از عمل بای پس عروق کرونر انجام شد.
زمینه:
کاهش منیزیم سرم متعاقب جراحی قلب یکی از موارد قابل توجه است و خونریزی در دوره پس از عمل از نگرانی های مربوط به مراقبت از بیماران بعد از جراحی قلب باز محسوب می شود. به نظر می رسد اختلالات انعقادی ناشی از منیزیم وابسته به دوز باشد.
روش کار:
در این مطالعه توصیفی ارتباطی، 120 بیمار تحت عمل جراحی بای پس عروق کرونر با استفاده از پمپ قلبی ریوی، مورد بررسی قرار گرفتند. همه بیماران سبک بیهوشی و جراحی یکسان داشتند. پس از پایان عمل جراحی و انتقال بیماران به بخش مراقبت های ویژه، یک نمونه خون جهت اندازه گیری منیزیم گرفته شد و به آزمایشگاه فرستاده شد و مقدار خون موجود در چست باتل های بیماران یادداشت شد. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 20 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته ها:
بین سطح سرمی منیزیم و مقدار خونریزی پس از عمل ارتباط معکوس و معناداری از نظر آماری وجود داشت (0/046P=، 0/170-r=)، به این بدین معنی که با افزایش سطح سرمی منیزیم میزان خونریزی کاهش می یابد. همچنین، زمان ترومبین و زمان ترومبوپلاستین نسبی با خونریزی ارتباط مستقیم و معنادار آماری داشتند.
نتیجه گیری:
بین سطح سرمی منیزیم و خونریزی پس از عمل بای پس عروق کرونر ارتباط وجود دارد، یعنی منیزیم علاوه بر خاصیت ضد آریتمی می تواند در کاهش میزان خون از دست رفته در پایان عمل موثر باشد، بنابراین، به نظر می رسد در استفاده از منیزیم در بیماران تحت جراحی عروق کرونر، نگرانی در مورد افزایش خونریزی پس از عمل وجود نداشته باشد.
کلید واژگان: جراحی بای پس عروق کرونر, سطح سرمی منیزیم, خونریزیAim:
This study was conducted to examine the relationship between magnesium blood levels and postoperative bleeding in patients undergoing elective Coronary Artery Bypass Grafting (CABG) Surgery.
Background:
Decline in Serum magnesium following cardiac surgery is an important issue and postoperative bleeding is among concerns associated with postoperative care in open heart surgery. It seems that coagulation disorders related to magnesium are dose-related.
Method:
In this descriptive correlational study, 120 patients undergoing CABG surgery using cardiopulmonary bypass machine were enrolled. All the patients were similar regarding the process of anesthesia and surgery. After surgery, when transferring to the intensive care unit, a blood sample was obtained from patient and sent to the laboratory to measure the magnesium blood levels. The amount of blood drainage in chest bottle of patient was recorded. The data were analyzed in SPSS version 20 using descriptive and inferential statistics.
Findings:
There was a statistically significant inverse correlation between magnesium blood levels and postoperative blood drainage (r=-0.17, P=0.046). There was also a statistically significant correlation of Prothrombin Time (PT) and Partial Thromboplastin Time (PTT).
Conclusion:
Magnesium blood level is influential on blood drainage in postoperative period as well as antiarrhythmic effect. It seems there is no concern about increasing blood drainage following infusing magnesium for patients under CABG surgery.
Keywords: Coronary Artery Bypass Grafting (CABG), Magnesium blood level, Blood drainage -
نشریه طب جانباز، پیاپی 44 (تابستان 1398)، صص 125 -131اهداف
بیماران مبتلا به نارسایی قلبی نیازمند آموزش و حمایت در ارتباط با رژیم دارویی، نحوه مصرف داروها، رژیم غذایی، فعالیت ها و انجام اقدام مناسب در هنگام بروز علایم هستند. هدف این مطالعه، طراحی و ارزیابی برنامه کاربردی مبتنی بر گوشی هوشمند برای مدیریت درمان افراد با نارسایی قلبی بود.
مواد و روش هادر این پژوهش توسعه ای- کاربردی با رویکرد طراحی نرم افزار در بازه زمانی آذر 1396 تا تیر 1397 به منظور تعیین قابلیت ها و داده های مورد نیاز برنامه کاربردی، از جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی، مرور متون و نظر متخصصان سلامت استفاده شد و برنامه تحت سیستم عامل اندروید با داشبورد تحت ویندوز طراحی شد. ارزیابی برنامه در زمینه مدیریت درمان براساس مقیاس سنجش برنامه کاربردی گوشی هوشمند (MARS) و نمره عملکردی موسسه انفورماتیک مراقبت بهداشتی (IMS) و سازگاری با راهنمای انجمن نارسایی قلب آمریکا (HFSA) توسط 20 نفر از افراد با نارسایی قلبی و مراقبان خانوادگی آنها، کارکنان سلامت و برنامه نویس صورت گرفت.
یافته هابرنامه کاربردی گوشی هوشمند با میانگین نمره کلی 0.86±10.70 در مقیاس MARS، میانگین نمره 0.87±9.00 از 11 در مقیاس IMS و میانگین نمره 0.79±7.00 از 8 براساس معیارهای HFSA، مطلوب ارزیابی شد.
نتیجه گیریاستفاده از برنامه کاربردی مبتنی بر گوشی هوشمند می تواند در مدیریت درمان و خودمراقبتی بیماران نارسایی قلبی بسیار کمک کننده و مفید باشد.
کلید واژگان: نارسایی قلبی, گوشی هوشمند, سلامت الکترونیک, سلامت همراه, خودمراقبتیAimsPatients with heart failure need training and support regarding the drug diet, how to use medications, diet, activities, and appropriate action when symptoms occur. The aim of this study was to design and evaluate a smartphone-based application to manage the treatment of people with heart failure.
Materials & MethodsIn this developmental-applied study with the software design approach, from December 2017 to July 2018, in order to determine the capabilities and data needed for the application, searches in databases, review the texts, and health experts' opinion were used and the program was designed under the Android operating system with a dashboard under Windows. The program in the treatment management was evaluated based on the Smartphone Application Scale (MARS), the performance score of the Institute of Health Informatics (IMS), and the compliance with the Guide to the American Heart Failure Association (HFSA) by 20 patients with heart failure and their family, health staff, and programmers.
FindingsThe smartphone-based application with the mean score of 10.70±0.86 in the MARS scale, the mean score of 9.00±0.87 in the IMS scale, and the mean score of 7.7±0.79 according to HFSA criteria was evaluated as desirable.
ConclusionThe use of a smartphone-based application can be useful in treatment management and self-care of patients with heart failure.
Keywords: Heart failure, Smartphone, Electronic health, Mobile health, Self-care -
هدف
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط سواد سلامت اعضای خانواده با عملکرد آنها در مواجهه با سکته قلبی بیمار عضو خانواده انجام شد.
زمینهسکته قلبی از مهمترین عوامل مرگ و از کار افتادگی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه محسوب می شود. عملکرد مناسب همراهان بیمار در ساعات اولیه بعد از سکته قلبی نقش مهمی در کاهش موارد مرگ بیمار دارد. از طرفی، سواد سلامت یکی از مهمترین تعیین کننده های درک اطلاعات مرتبط با سلامت شناخته شده است.
روش کاردر این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد 286 عضو خانواده افرادی که سکته قلبی بیمار در حضور آنان اتفاق افتاده بود با روش نمونه گیری در دسترس با معیارهای ورود شامل سواد خواندن و نوشتن و سن بالای 18 سال وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسشنامه سواد سلامت بزرگسالان ایرانی (HELIA) و پرسشنامه عملکرد به هنگام سکته قلبی جمع آوری شد. تحلیل داده ها در طریق نرم افزار SPSS نسخه 22 با استفاده از آمار توصیفی (توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون مقایسه میانگین، همبستگی و رگرسیون) انجام شد.
یافته هامیانگین نمره سواد سلامت، 61/49 با انحراف معیار 21/05 و در حد کافی بود.”مهارت ارزیابی“با میانگین نمره 52/68 به عنوان کمترین میانگین و”تصمیم گیری و کاربرد اطلاعات سلامت“با میانگین نمره 68/07 به عنوان بیشترین میانگین در بین ابعاد سواد سلامت شناسایی شدند. متغیرهای سن، تحصیلات، و حرفه پزشکی در خانواده، رابطه معنی دار آماری با سواد سلامت داشتند (0/0001P≤). نتایج نشان داد تنها 17/89 درصد اعضای خانواده عملکرد خوب داشتند (کسب نمره 6/8 تا 10). سابقه سکته قلبی و مدت زمان انتقال بیمار از شروع درد تا رسیدن به بیمارستان با عملکرد ارتباط معنی داری آماری داشتند، به طوری که همراهان بیماران با سابقه سکته قلبی توانسته بودند بیمار خود را در بازه زمانی کمتر از نیم ساعت به بیمارستان منتقل کنند (0/0001P≤). ارتباط آماری معنی داری بین سواد سلامت و عملکرد مشاهده شد، به این معنی که افراد با سواد سلامت بیشتر عملکرد بهتری داشتند. از بین حیطه های سواد سلامت ، تنها حیطه فهم و درک با عملکرد ارتباط معنی دار آماری داشت (0/004P=).
نتیجه گیریاگرچه میانگین نمره سواد سلامت در حد کافی بود، ولی شرکت کنندگان عملکرد مناسبی در مواجهه با سکته قلبی بیمار عضو خانواده نداشتند. لذا بهبود عملکرد اعضای جامعه و خانواده از طرف ارایه دهندگان خدمات سلامت از جمله پرستاران، رسانه های جمعی، مسیولان و برنامه ریزان حوزه ارتقای سلامت جهت انجام مداخلات آموزشی و برنامه ریزی مناسب برای افزایش سواد سلامت اختصاصی که می تواند از پیامدهای ناگوار در این زمینه پیشگیری کند توصیه می شود.
کلید واژگان: سواد سلامت, سکته قلبی, اعضای خانوادهAimThe aim of this study was to determine the relationship of family members’ health literacy and performance in face of myocardial infarction.
BackgroundMyocardial infarction is one of the most important causes of death and disability in developed and developing countries. Proper performance of patients' attendance in early hours of myocardial infarction event plays an important role in reducing mortality and morbidity. Health literacy is also known as one of the major determinants of understanding information about health.
MethodIn this descriptive-correlational study, 286 family members of patients experiencing myocardial infarction that witnessed the vent were recruited in the study by convenience sampling method and based on inclusion criteria of reading and writing literacy and age over 18 years old. Data were collected using a demographic form, Iranian adult health literacy questionnaire (HELIA) and the questionnaire performance during myocardial infarction. Data were analyzed in SPSS version 22 using descriptive statistics (frequency distribution, mean, standard deviation) and inferential statistics (mean comparison, correlation and regression tests).
FindingsHealth literacy mean score (61.49±21.05) showed an adequate level. “Assessment skills” and “decision making and application of health information” had, respectively, the lowest (52.68±25.30) and the highest (68.07±19.87) mean score among health literacy dimensions. There was a statistically significant relationship of health literacy with age, education and medical profession in the family (P≤0.0001). Only 17.98 percent of the participants had a good level of performance (Scores 6.8 to 10). The history of myocardial infarction in patient and the duration of the patient transition from the onset of pain to arrival to the hospital showed a statistically significant relationship with performance, meaning that family members of patients with a history of myocardial infarction were able to transfer their patient to the hospital in less than half an hour (P≤0.0001). A statistically significant relationship was found between health literacy and performance; those with higher level of health literacy had better performance. Of the health literacy domains, only understanding had a significant relationship with performance (P=0.004).
ConclusionAlthough the mean score of health literacy was adequate, the participants hadn't good performance. Therefore, improving the performance of community and family members by health service providers including nurses, mass media, practitioners, and health promotion planners for educational interventions is recommended. Proper planning to increase specific health literacy can prevent adverse outcomes in this area.
Keywords: Health literacy, Myocardial infarction, Family members -
هدف:
پژوهش حاضر با هدف تعیین آمادگی بخش های مراقبت ویژه بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی ایران برای اجرای مراقبت خانواده محور انجام شد.
زمینه:
در نظام های مراقبتی درمانی، ایجاد رضایت در بیماران از مهم ترین چالش ها محسوب می شود. مراقبت خانواده محور رویکردی نوآورانه برای برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی مراقبت های سلامتی است که بر همکاری های سودمند دو طرفه بیمار و خانواده با مراقبین سلامتی بنا نهاده شده است. مراقبت خانواده محور مستلزم توجه به خانواده به عنوان مرکز اصلی مراقبت ها است که با وجود مزایای فراوان، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
روش کار:
مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی بود که در آن، بخش های مراقبت ویژه بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی ایران به عنوان نمونه پژوهش، از نظر آمادگی جهت اجرای مراقبت خانواده محور مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد 414 نفر (328 پرستار و 86 پزشک) شاغل در بخش مراقبت ویژه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه سنجش نگرش نسبت به اجرای برنامه مراقبت خانواده محور را تکمیل کردند. مناسبت ساختار فیزیکی و تجهیزات بخش برای اجرای مراقبت خانواده محور با استفاده از چک لیست بررسی شد. داده های جمع آوری شده، در نرم افزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها:
بیشترین درصد پرستاران (60/9 درصد) نسبت به مراقبت خانواده محور نگرش منفی داشتند و با اجرای آن مخالف بودند. در مقابل، بیشترین درصد پزشکان (57/3 درصد)، نسبت به مراقبت خانواده محور نگرش مثبت داشتند و با اجرای آن موافق بودند. میانگین آمادگی بخش های مراقبت ویژه بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی ایران از نظر امکانات و تجهیزات، 32/7 درصد و میانگین آمادگی از نظر ساختار فیزیکی، 51/6 درصد بود.
نتیجه گیری:
پزشکان و پرستاران دیدگاه های متفاوتی در مورد نقش خانواده در فرآیند مراقبت دارند. این تفاوت دیدگاه می تواند نشان دهنده روشن نبودن راهبرد برای انجام مراقبت خانواده محور باشد. رفع تفاوت های موجود در دیدگاه پرستاران و پزشکان درمورد مراقبت خانواده محور نیازمند تبیین بیشتر این مفهوم در محیط های مراقبتی است.
کلید واژگان: بخش مراقبت ویژه, مراقبت خانواده محور, نگرش, پرستار مراقبت ویژهAim:
This study was conducted to evaluate the readiness of intensive care units of hospitals affiliated to Iran University of Medical Sciences for the implementation of family-centered care in 2017.
Background:
Patients in the intensive care unit often are not able to participate in therapeutic decisions, therefore, involving families in decision-making process, implementation and treatment processes, and meeting the their needs improves treatment outcomes and increases patient and family satisfaction. Family-centered care is one of the means of providing care that recognizes and respects the vital role of the family.
Method:
This was a descriptive cross-sectional study in which all of the intensive care units in the hospitals of Iran University of Medical Sciences were studied in terms of their preparedness for family-centered care. Proportionate stratified sampling method was used to recruit nurses, and the physicians were recruited based on convenience sampling. In order to investigate the structure and facilities, through a census of all specialized departments of hospitals affiliated to Iran University of Medical Sciences, a checklist was filled out. Data were analyzed in SPSS software version 22 using descriptive and inferential statistics.
Findings:
According to the results, 60.9% of nurses were opposed to implementing family-centered care and have a negative attitude, and 57.3% of physicians agreed to implement family-centered care. There was a statistically significant difference between the attitudes of nurses and doctors (p≤0.0001). Also, the overall scores obtained from hospitals affiliated to Iran University of Medical Sciences showed that the facilities and hospital structure were poor for implementing family-centered care.
Conclusion:
Differences in the attitudes of nurses and physicians about family-based care showed the need for clarifying the concept of family-centered care. The implementation of family-centered care requires structural changes and extensive equipment in accordance with the standards.
Keywords: Intensive care unit. Family-centered care, Attitude, Critical care nurse -
هدف
این مطالعه مروری با هدف بررسی مراقبت تسکینی در افراد مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد. زمینه. نارسایی قلبی به عنوان سندرم اختلال قلبی پاتوفیزیولوژی های متنوعی دارد. پیشرفت در دانش مربوط به این بیماری منجر به بهبود بقای افراد مبتلا شده است، اما شیوع و بروز آن روند افزایشی دارد. درمان کامل این بیماری به ندرت امکان پذیر است و به عنوان یک بیماری مزمن منجر به درگیری بیمار، خانواده و سیستم ارایه خدمات سلامتی به میزان قابل توجه می شود. مراقبت از بیمار مبتلا به نارسایی قلبی پدیده ای پیچیده است و با پیشرفت بیماری به مراحل انتهایی، سهم مراقبت تسکینی در این بیماران بیشتر می شود.
روش کاردر این مطالعه مروری برای جمع آوری داده ها از پایگاه های داده ای علمی و موتورهای جست و جو نظیر SID، Scopus، PubMed، و Web of Science برای یافتن متون منتشرشده از ابتدای سال 2000 تا سال 2017 استفاده شد. کلیدواژه های مورد استفاده برای جست و جو شامل heart failure، و palliative care و معادل فارسی آنها بودند. مقالات فارسی و انگلیسی که درباره موضوع مشترک نارسایی قلبی و مراقبت تسکینی و دارای متن کامل قابل دسترس بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته هادر مجموع 36 مقاله انگلیسی و یک مقاله فارسی مورد بررسی قرار گرفتند. تعریف مراقبت تسکینی، دیدگاه ها نسبت به مراقبت تسکینی، درمان دارویی تسکینی، انواع ارایه دهندگان مراقبت تسکینی، مدل های ارایه مراقبت تسکینی، ارایه مراقبت تسکینی به مراقبین خانوادگی، و آینده مراقبت تسکینی از موضوعات مطرح در مقالات مورد بررسی بودند که به تفصیل در این مقاله توضیح داده شده اند.
نتیجه گیریمراقبت تسکینی برای افراد مبتلا به نارسایی قلبی باید هم راستا و هم زمان با برنامه درمانی این بیماران در نظر گرفته شود. توجه ویژه به گسترش مراقبت تسکینی تخصصی و برنامه ریزی درازمدت برای مراقبت تسکینی اولیه توصیه می شود.
کلید واژگان: نارسایی قلبی, مراقبت تسکینی, مطالعه مروریAimThis study was conducted to investigate palliative care in people with heart failure. Background. Heart failure as a syndrome of cardiac dysfunction has a variety of pathophysiology. Progress in knowledge related to heart failure has led to improvement in survival, but the incidence and prevalence of the syndrome is incremental. Cure of the disease is rarely possible and as a chronic disease it can significantly affect the patient, family and health care system. Providing care for patients with heart failure is a complex phenomenon and as the disease progresses to the late stages, palliative care takes a larger part of the caring.
MethodIn this review study, scientific databases and search engines such as SID, Scopus, PubMed, and Web of Science were searched for to find articles published from the beginning of 2000 to 2017. The keywords used for the search included heart failure, palliative care and their Persian equivalent. Papers in Persian and English that were available on the common theme of heart failure and palliative care were reviewed.
FindingsA total of 36 English and one Persian article were reviewed. The definitions of palliative care, views on palliative care, palliative care drugs, types of palliative care providers, palliative care models, palliative care delivery to family caregivers, and the future of palliative care were the topics covered in the reviewed articles.
ConclusionPalliative care for people with heart failure should be considered in line with the treatment plan of these patients. Special attention should be payed to development of specialty palliative care and long-term planning for primary palliative care
Keywords: Heart failure, Palliative care, Literature review -
مقدمهبا افزایش جمعیت سالمندان و افزایش شیوع دیابت و فشارخون، نارسایی مزمن کلیه وابسته به دیالیز در سالمندان افزایش یافته است. با توجه به افزایش رشد سریع بیماران سالمند تحت درمان با همودیالیز، الگوی سنی این مشکل در بیشتر کشورها به سمت سالمندی گرایش یافته است. هدف از این مطالعه بررسی تجارب سالمندان تحت درمان با همودیالیز می باشد.روش کاراین مطالعه با روش کیفی و از نوع پدیدار شناسی تفسیری ون منن به منظور تبیین و کشف تجربیات سالمندان از زندگی با همودیالیز صورت گرفته است. جمع آوری داده ها با توجه به معیارهای ورود با مصاحبه های عمیق و بدون ساختار از 9 سالمند تحت درمان با همودیالیز صورت گرفت. آنالیز داده ها بارویکرد تحلیل 6 مرحله ای ون منن انجام شد.یافته هااین مقاله حاصل یک مطالعه پدیدار شناسی انجام شده از کشف تجارب 9 سالمندتحت درمان با همودیالیز می باشد. تحلیل دادها با استفاده از روش پدیدار شناسی تفسیری ون منن نشان داد که تجارب سالمندان همودیالیزی از 7 درون مایه اصلی و 18 درون مایه فرعی تشکیل شده است. درون مایه های اصلی شامل همودیالیز التیام دهنده زندگی، همودیالیز شدن زندگی با دغدغه، احساسات متناقض، ایمان به خدا، بلاتکلیفی در زندگی، وابستگی و حمایت اجتماعی تشکیل شده است.نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان دهنده تجارب سالمندان تحت درمان با همودیالیز می باشد. با توجه به این که کشور ایران در گذار جمعیت به سمت سالمندی می باشد و همچنین تعداد سالمندان تحت درمان با همودیالیز افزایش یافته است، دانستن این تجارب به متخصصین سالمندی و دیگر متخصصین مراقبت های بهداشتی کمک می کند تا با دانش عمیق تر به برنامه ریزی راهبردی سالمندان بپردازند واسباب ارتقا سطح کیفی و کمی زندگی آنان را فراهم نمایند.کلید واژگان: سالمندان, همودیالیز, مطالعه کیفی, ایرانیIntroductionThe incidence of chronic kidney disease is increasing due to increase in aging population, and higher incidence of diabetes, hypertension and cardiovascular disease in the world. This study aims to explore the lived experiences of old people undergoing hemodialysis.MethodsA qualitative study was conducted using interpretative hermeneutic phenomenology (Van Manen methodological approach). Nine elderly people (6 men & 3 women) undergoing hemodialysis was recruited based on purposive sampling and interviewed by depth and unstructured questions. Data were analyzed by Van- Manen methodology.ResultsSeven main themes and eighteen sub-themes emerged depicting the meaning of living with hemodialysis in the elderly. The main themes were “hemodialysis as life savior”, “problematic life with hemodialysis”, “contradictory feelings”, “faith in God”, “uncertainty”, “dependence”, “social support”.ConclusionsThe results of this study reflect the experiences of the elderly hemodialysis patients. Considering that Iran is in the course of population aging and also, the number of elderly people with renal failure has increased, which is being treated with hemodialysis. Knowing these experiences will help gerontologist and other healthcare providers who have better strategic plan for elderly with deeper knowledge. And they will improve quality and quantity health promotion for them.Keywords: Aged, Hemodialysis, Qualitative Study, Iranian
-
زمینه و هدفامروزه نقش درمان های غیردارویی در درمان اعتیاد اهمیت بسیاری دارد. متابعت از درمان یکی از روش هایی است که در کاهش عوارض ناشی از درمان و هزینه های درمانی و از همه مهم تر در ارتقای سلامت افراد مبتلا به سوء مصرف مواد نقش موثری دارد. مطالعه حاضر به منظور تعیین تاثیر متابعت از درمان به همراه گروه درمانی بر کیفیت زندگی، عملکرد کلی و پذیرش مراقبت های بعد از بیماری در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی تحت درمان متادون (Methadone Maintainance Therapy or MMT) طراحی شده است.روش بررسیاین مطالعه یک کارآزمایی بالینی بود که بر روی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر که در فاز بهبود قرار داشتند، در چهار مرکز ترک اعتیاد در شهر تهران در سال 1395 انجام گرفت. تعداد 120 نفر از افراد مبتلا به سوء مصرف مواد که در مرحله بهبود قرار داشتند به صورت تصادفی به چهار گروه شامل: گروه درمانی، گروه درمانی همراه با جلسات متابعت درمانی، گروه جلسات متابعت درمانی و گروه کنترل تقسیم شدند. متغیرهای مورد بررسی شامل کیفیت زندگی، عملکرد کلی و پذیرش درمان به ترتیب از طریق پرسشنامه های QLS- Global Assessment Function، مقیاس متابعت از درمان و مقیاس سنجش عملکرد کلی (GAF) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی و آزمون تحلیلی ANOVA و ANCOVA در نرم افزارSPSS نسخه 22 استفاده شد.یافته هاتحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که اختلاف معنی داری در زیر مقیاس های پرسشنامه کیفیت زندگی شامل ارتباطات بین فردی، فعالیت ها و اهداف مشترک، نمره کل کیفیت زندگی در بین چهار گروه وجود دارد (05/0 (P< اما این تفاوت در بین حیطه پایه های شخصیت و سودمندی نقش مشاهده نشد.
نتیجه گیری کلی: نتایج مطالعه نشان داد که مراقبت های بعد از درمان نظیر گروه درمانی، متابعت از درمان یا هرگونه درمان روانشناختی در گروه مداخله بر ابعاد مختلف کیفیت زندگی در درمان اعتیاد موثر بوده است.کلید واژگان: کیفیت زندگی, متابعت بیمار, گروه درمانی, متادونBackground and AimsToday, the role of non-drug treatment is important in the treatment of addiction. Compliance therapy plays effective role in improvement of quality of life, reducing the effects sides of treatment and especially in mental health promotion. The present study has been designed to determine the effect of compliance therapy with group therapy on quality of life, general function, acceptance and care after illness in opioid addicted under Methadone Meintanance Therapy (MMT).
Material &MethodThe clinical trial methodology was done on the addicted persons who are in recovery phase, in 4 addiction treatment centers in Tehran city during 2016 year. Initially, 120 patients were selected randomly, they were devided in four groups (group therapy, group therapy and compliance therapy, compliance therapy and control group). The variables of study were quality of life (QOL), Global Function, treatment acceptance, this variables were assessed by Quality of Life Questionnaire, and Global Assessment Function and compliance therapy scale. To data analysis we used descriptive and inferential statistic (ANOVA) and ANCOVA via SPSS 20 software.ResultsBased on ANOVA analysis, there are significant differences in sub scales of quality of life questionnaire (including interpersonal relationship, activities and Common goals), Global Function Assessment in Social, vocational and educational fields and score of compliance between 4 groups. (P-valueConclusionThe results showed that, care after treatment such as group therapy, compliance therapy or matrix therapy are effectiveness in treatment of addiction.Keywords: Quality of life, Patient Compliance, Group Therapy, Methadone -
زمینه و هدفبا توجه به اینکه تصمیم برای ترخیص با رضایت شخصی میتواند برای کودک، خانواده، جامعه و سیستم درمانی خصوصا پرستاران چالش برانگیز باشد، این تحقیق با هدف روشن سازی فرآیند تصمیم گیری والدین برای ترخیص کودک با رضایت شخصی از بیمارستان انجام گردید.روشاین مطالعه کیفی با استفاده از روش نظریه بسترزاد رویکرد کوربین و استراوس نسخه 2008 صورت گرفت. فرآیند گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها همزمان بین سالهای 1392 الی 1394 انجام شد. با اتخاذ نمونه گیری هدفمند از بیمارستان های کودکان تهران، اطلاعات با استفاده از 29 مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با والدین، پرستاران و دستیاران پزشکی در منازل و محل کار آنها جمع آوری شد. از نرم افزار MAXQDA نسخه 10جهت مدیریت و سازماندهی داده ها استفاده شد.یافته هادرونمایه «به سوی بی اعتمادی» به عنوان مهمترین نگرانی والدین شناسایی شد که با زیرطبقات: «عدم توجیه سیر بیماری و مراقبت»، «نارسایی مراقبت مورد انتظار»، «ترس از وخیم شدن شرایط بالینی کودک»، «بلاتکلیفی بالینی» و «مشورت و راهنمایی های غیرمسئولانه» مشخص شد. «راهکار روانی کشمکش با خود برای توجیه تصمیم» مهمترین فرآیند در تصمیم گیری والدین برای ترخیص کودک با رضایت شخصی بود و «به سوی بی اعتمادی: راهکار روانی کشمکش با خود برای توجیه تصمیم» به عنوان پدیده مرکزی مطالعه تعیین شد.نتیجه گیریمراقبت خانواده محور میتواند به والدین کمک نماید تا بهترین و مناسبترین تصمیم را برای ادامه مراقبت و درمان کودک اتخاذ نمایند. ارائه اطلاعات درست و صادقانه میتواند اعتماد والدین نسبت به مراکز و کارکنان درمانی را جلب نماید. از طریق طراحی برنامه ترخیص جامع با مشارکت والدین، ترخیص زودرس کودکان برخلاف توصیه تیم درمانی، کمتر اتفاق خواهد افتاد.کلید واژگان: تصمیم گیری, والدین, کودک بستری, ترخیص با رضایت شخصی, مطالعه کیفیBackground and AimThe parent's decision to discharge against medical advice (DAMA) can be challenging for the child, family, community, and healthcare system especially nurses.This study aimed to clarify the parental decision-making process for discharge their child against medical advice from the hospital.MethodsThis qualitative study was conducted using the Corbin and Strauss's grounded theory method, 2008. Data collecting and analyzing were carried out simultaneously between 2014 and 2016. By adopting purposive sampling from children's hospitals in Tehran, information was gathered using 29 in-depth, semi-structured interviews with parents, nurses and physician's assistants in their homes and workplaces. The MAXQDA software version 10 was used to manage and organize the data.ResultsThe theme of "towards distrust" was identified as the most important concern of the parents, with the following sub-categories: "lack of justification of illness and care", "expected care failure", "fear of deteriorating clinical conditions of the child," "clinical uncertainty," and "consultation and irresponsible guidance". "Psychological strategy of shirk responsibility for child care and treatment" was the most important process in parental decision-making for discharge their child against medical advice from the hospital and "towards distrust: the psychological strategy of shirk responsibility for child care and treatment" was identified as the core category.ConclusionsFamily-centered care can help parents to make the best and most appropriate decision to continue the child's care and treatment. Providing honest and accurate information can help parents to trust the health care centers and staffs. Designing a comprehensive discharge program in consult with parents would reduce the probability of premature childhood discharge against the recommendation of the treatment team.Keywords: Decision-Making, Parent, Hospitalized Child, Discharge against Medical Advice, Qualitative Research
-
زمینه و هدفاعتباربخشی یکی ازسیستم های ارزشیابی استاندارد است که نقش اساسی در ارتقای کیفیت خدمات سلامت دارد. این تحقیق سعی دارد با بررسی مطالعات و استخراج نتایج آنها، چالش های موجود در برنامه اعتباربخشی را کشف کند راهکارهای پیشنهادی در جهت رفع آنان ارایه دهد.روش بررسیمطالعه در سال 1396 به صورت مروری روایتی انجام شد. مطالب از پایگاه های Google scholar،Scopus ، Ovid،Since Direct، ProQuest، Ovid،PubMed از سال 2004 تا 2016 استخراج شدند. حدود 30 مورد مقاله انگلیسی و فارسی در این زمینه یافت شد، متن هر مقاله چندین بار مطالعه شد و چالش ها از مطالعات استخراج و دسته بندی و شرح داده شد.یافته هانتایج حاصل از این مطالعه در 14 درون مایه دسته بندی شد: استفاده از استانداردهای نامناسب، ابزار نامناسب و روش نامناسب برای ارزیابی سازمان ها، افزایش هزینه، نیروی انسانی، آموزش ناکافی، افزایش حجم کار، استرس، نبود انگیزه، فقدان کار گروهی و اطلاع رسانی ناکافی کارکنان، کمبود زمان و مدت پیاده سازی، روش امتیازدهی نامناسب سنجه ها، نارضایتی بیماران، کمبود منابع پشتیبان و نحوه پیاده سازی، ذهنیت بازرسی ارزیابان، کپی برداری از استانداردهای اعتباربخشی سایر کشورها، بازنگری نکردن محتوای استانداردها و کمبود تخصیص بودجه از چالش های موجود در مطالعات مرور شده بود.
نتیجه گیری کلی: سازمان هایی که فرآیند اعتباربخشی در بدنه آموزش، آگاهی و فرهنگ سازمانی آنان نهادینه شود می توانند به سطح بالاتری از کیفیت در خدمات بهداشتی درمانی برسند. لذا به مسوولین پیشنهاد می شود برای اجرای موفق برنامه اعنبار بخشی در ایران، تمامی چالش های شناسایی شده از جوانب مختلف را مطالعه نموده و در برنامه ریزی های خود این نکات را مدنظر قرار دهند.کلید واژگان: اعتبار بخشی, ارزشیابی, خدمات سلامت, استانداردBackground and AimsAccreditation is one of the standard assessment systems that plays an essential role in improving the quality of health services. This study tries to explore the challenges in the accreditation program by reviewing the studies and extracting their results and proposing solutions to address them.Materials and MethodsThis study was performed in 2017 as a narrative review. Articles were extracted from databases of Google scholar, Scopus, Ovid, Since Direct, ProQuest, Ovid, and PubMed from 2004 to 2016. About 30 articles were found in English and Persian, the text of each article was assessed several times and challenges of the studies were extracted, described, and classifiedResultsThe results of this study were categorized under 14 themes: using inappropriate standards, inappropriate tools and inappropriate method for evaluating organizations, increasing costs, human resources, inadequate training, increasing workload, stress, lack of motivation, lack of teamwork and inadequate information of staff, shortage of time and duration of implementation, inappropriate scoring method, patient dissatisfaction, lack of backup resources and implementation method, subjective view of evaluators, copy of accreditation standards of other countries, not reviewing the content of the standards, and lack of budget allocationConclusionOrganizations that institutionalize the accreditation process in the body of their education, awareness and organizational culture can reach a higher level of quality in health services. Therefore, it is recommended to the authorities to read all the identified challenges and consider these points in their planning.Keywords: Accreditation, Evaluation, Health Service, Standards -
هدفعلی رغم ارتقای کیفیت زندگی بعد از پیوند قلب، چالش ها و مسائل جدیدی برای پیوند شدگان ایجاد می شود که شناسایی آن ها می تواند به ارتقای مراقبت از این گروه رو به تزاید کمک نماید. لذا تحقیق حاضر با هدف تببین چالش های بعد از پیوند قلب در ایران انجام شد.مواد و روش هامطالعه با رویکرد تحلیل محتوای کیفی روی 12 نفر از دریافت کنندگان پیوند قلب در تهران انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. نمونه گیری به صورت هدفمند آغاز و تا اشباع داده ها ادامه یافت. تمام مصاحبه ها ضبط و دست نویس شدند. داده ها با روش تحلیل محتوای استقرایی تجزیه و تحلیل گردید.یافته هافرایند تجزیه و تحلیل داده ها به پیدایش سه طبقه «دست و پنجه نرم کردن با مصائب بعد از پیوند»، با چهار زیر طبقه «اختلال در کارکردهای فردی، دشواری پی گیری درمان، عوارض پیوند و زیر بار فشار داروها بودن»، «تداوم درگیری خانواده» با سه زیر طبقه فشار روحی،تنگنای مالی و تبعات جسمان« و »تعامل با دهنده و خانواده اش« با دو زیرطبقه »تعلق خاطر با دهنده و روابط جدید با خانواده دهنده« منجر شد که نشانه زندگی پر چالش بعد از پیوند قلب بودند.نتیجه گیریدریافت کنندگان پیوند قلب با چالش هایی در رابطه با زندگی شخصی، خانواده و دهنده و خانواده هایشان مواجه می شوند که نیاز به حمایت و مشاوره از سوی مراقبین سلامت احساس می شود.کلید واژگان: نارسایی قلبی, پیوند قلب, کیفیت زندگی, تحقیق کیفیKoomesh, Volume:19 Issue: 2, 2017, PP 492 -504IntroductionIn spite of improvement in quality of life after heart transplantation, this procedure can cause some new challenges and problems for heart recipients. Identifying these problems can help to the increasing numbers of these patients. This study was done with the aim of exploring challenges of living after heart transplantation in Iranian heart recipients.Materials And MethodsThis study was done with content analyzing approach. We used purposive sampling methods with 12 heart transplant recipients that were referred to one of the active heart transplantation hospitals in Tehran. We used semi-structured interview until data saturation ensured. All interviews was recorded and transcript verbatim and analyzed with deductive content analysis method.ResultsThree major themes emerged form data analysis, which explore challenges of living with transplanted heart.Meaningly, these themes were buckle with post-transplant issues with four category: derangement in personal functions, difficulty of follow up treatment, transplantation complications and being under pressure of drugs, Continuing family involvement with three category: psychological tension, financial hardship and physical consequences and interaction with donor and their family with two category: engagement with donor and new relationship with donor family that depicted full challenges life after heart transplantation.ConclusionFindings of this study showed that heart transplant recipients in Iran experiences few challenges related to their personal life, about their families and about donor and donor's family that necessitate giving support and counseling from health care providers.Keywords: Heart Failure, Heart transplantation, Quality of Life, Qualitative Research
-
فصلنامه سالمند، پیاپی 43 (زمستان 1395)، صص 566 -571اهداف دیالیز روش درمانی مناسبی برای سالمندان با نارسایی مزمن کلیه است؛ اما در این روش درمانی بیمار با مشکلات زیادی روبه رو می شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی چالش های سالمندان دیالیزی با تاکید بر سندروم های سالمندی و شناخت بیشتر آن و پیشگیری است.
مواد و روش ها در این مطالعه برای دستیابی به اهداف مطالعه، جست وجوی منابع الکترونیکی در پایگاه داده های اطلاعاتی گوگل اسکالر، پاب مد، اسکوپوس، پرکوست، ایران مدکس، الزویر و آی اس آی، با کلید واژگان انگلیسی و فارسی سالمندان، چالش، سندروم های سالمندی و همودیالیز بدون محدودیت زمانی تا پایان سال 2015 انجام شد.
یافته ها سالمندان دیالیزی مشکلات جسمی و روحی وروانی زیادی دارند و میزان همبودی بیماری ها و مصرف دارو در آن ها در مقایسه با جوانان بیشتر است. این امر موجب می شود تا کیفیت زندگی پایین تری در مقایسه با دیگر گروه های سنی داشته باشند. سالمندان دیالیزی مشکلات بیشتری ازجمله سندروم های سالمندی شامل سقوط، ناتوانی در عملکرد، اختلال شناختی و آسیب پذیری را در مقایسه با سالمندان سالم تجربه می کنند. میزان شیوع این اختلالات در سالمندان دیالیزی بیشتر است و موجب نبود استقلال و ناتوانی و مرگ ومیر بیشتر می شود.
نتیجه گیری با افزایش تعداد سالمندان دیالیزی، شناخت دقیق مشکلات و اختلالات این گروه سنی ضروری به نظر می رسد. با افزایش آگاهی و دانش می توان برای مراقبت و توان بخشی آنان برنامه ریزی دقیقی کرد.کلید واژگان: سالمندان, همودیالیز, مشکل, سندروم های سالمندیObjectives Dialysis is a therapeutic method suitable for elderly people with chronic renal failure. However, the patient faces with multiple challenges. This study explores the challenges of elderly people with dialysis for better identification and prevention of its side effects.
Methods & Materials In this study, a comprehensive search of electronic databases of PubMed, Web of science, ProQuest, Scopus, Elsevier, Google scholar, and IranMedex was conducted using the key words "Aged," "Renal dialysis," "challenges," and elderly syndromes" with no time limitation until the end of 2015.
Results Elderly people undergoing dialysis have multiple physical and mental problems. They consume more drugs and have comorbidity compared to young people. This leads to lower quality of life in them compared to other age groups. Elderly people under dialysis experience more challenges, such as aging syndromes (including falls, functional disability, frailty, and cognitive impairment) compared to healthy people. The prevalence of these disorders is more in the elderly people undergoing dialysis leading to disability and loss of independence and increased mortality rate.
Conclusion The number of elderly people undergoing dialysis has increased, and it seems that we need to know more about the problems of this age group. With the increasing awareness and knowledge about these problems, we can plan prevention, care, and rehabilitation programs for the elderly people with dialysis.Keywords: Aged, Renal dialysis, Challenges, Elderly syndromes -
اهدافمطالعه حاضر با هدف بررسی تاریخی شکل گیری بهداری رزمی در ایران در دوران جنگ عراق با ایران طراحی شد.روش هامطالعه حاضر با روش کیفی و رویکرد تاریخ نگاری انجام شد. نمونه گیری به روش در دسترس و مبتنی بر هدف از منابع اولیه و ثانویه تاریخی انجام شد. در نهایت 11 کتاب، 6 مقاله و پنج مشارکت کننده برای مصاحبه انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تجارب خود از بهداری رزمی را توصیف کنند. همه مصاحبه ها ضبط شدند و به صورت کلمه به کلمه پیاده شدند. مصاحبه های پیاده شده و نیز سایر منابع انتخاب شده چندین بار توسط اعضای تیم تحقیق خوانده شد و عبارات مهم از آن ها استخراج شد و در نهایت روندهای تاریخی در آن ها شناسایی شد و دوره بندی تاریخی صورت گرفت.یافته هایافته ها نشان داد که شکل گیری بهداری رزمی در دوران جنگ و مقدمات شکل گیری آن در دوران قبل از جنگ مسیر پرفراز و نشیبی را به شیوه ای غیرکلاسیک و مرسوم در جنگ های دنیا طی می کند و بالاخره به شکل کاملی در نوع خود در جنگ دست یافته است.نتیجه گیریدر نهایت به نظر می رسد تشکیل بهداری رزمی در دوران جنگ متاثر از عوامل مختلف سیاسی- اجتماعی و نیز حرفه ای بوده است که در نهایت ایجاد ساختاری ویژه در نوع خود را ممکن ساخته اند.کلید واژگان: بهداری رزمی, جنگ عراق با ایران, تاریخ نگاریAims: The current study was designed in order to assess the historical formation of the military health care- named Behdari- system.MethodsThe study was conducted using a qualitative and historiography approach. Purposeful sampling of primary and secondary sources was done. At the end, 11 books, 6 articles and 5 participants were selected for an interview. Participants were asked to describe their experiences about military clinics. Then, all interviews were taped and transcribed word by word. For analyzing, all books and transcribed interviews were read by the research team members several times and significant statements were extracted and eventually historical trends were identified and historical periodization were done.ResultsResults showed that military medicine with primary backgrounds at prewar periods has passed difficult path to complete during the war in a non-classical and non-customary manner.ConclusionFinally, it seems that the formation of military clinics during the war period in Iran has been affected by political, social and professional factors. This has eventually created a unique structure for military clinics.Keywords: Military Medicine, Military Clinics, Iran–Iraq War, Historiography
-
هدف. هدف این مقاله مروری، معرفی پدیده کاشکسی قلبی برای اعضاء تیم درمانی مراقبتی به ویژه پرستاران است. به نظر می رسد آشنایی بیشتر اعضاء این تیم با پدیده کاشکسی بتواند آن را در کانون توجه برنامه مراقبتی برای بیماران درگیر با این مسئله جدی قرار دهد. زمینه. نارسایی قلبی وضعیتی سیستمیک است که با اختلال در کار قلب آغاز می شود و به دنبال آن، اختلال عملکرد بیشتر ارگان های بدن از جمله سیستم قلبی عروقی، ماهیچه ای اسکلتی، کلیوی، عصبی و غدد، ایمنی، هموستات، و التهابی رخ می دهد. نارسایی قلبی اکنون به عنوان یک بیماری چند سیستمی دیده می شود که می تواند ناخوشی هایی همچون کم خونی، مقاومت به انسولین، به هم خوردن توازن سیستم اتونومیک، و کاشکسی قلبی را ایجاد کند. با وجود اهمیت پدیده کاشکسی در افراد با نارسایی قلبی، به نظر می رسد به اندازه کافی در برنامه درمانی مراقبتی تیم ارائه دهنده خدمات سلامتی مورد توجه قرار نمی گیرد. روش کار. این مقاله به مرور مطالعات انجام شده بین سال های 1999 تا 2016 درباره کاشکسی قلبی می پردازد. جستجو در پایگاه های علمی Science direct و PubMed با کلیدواژه های نارسایی قلبی و کاشکسی قلبی منجر به یافتن 493 عنوان مقاله، شد. پس از بررسی مقالات، تعداد 41 عنوان مقاله برای تهیه مقاله حاضر مورد استفاده قرار گرفتند. یافته ها. طی دو دهه گذشته، با توجه به عدم وجود تعریفی واحد درباره کاشکسی قلبی، تلاش های بسیاری در راستای ارائه تعریفی واحد برای این پدیده صورت گرفته است. عدم توازن کاتابولیک/ آنابولیک و غلبه پدیده کاتابولیسم به دلیل مجموعه ای از فرایندهای ایمیونولوژیک، متابولیک، و عصبی هورمونی به عنوان پاتوفیزیولوژی این پدیده مورد توجه قرار گرفته است. بیشتر این فرایندها در اوایل شکل گیری نارسایی قلبی مزمن برای حفاظت قلب و سیستم گردش خون از آسیب و به منظور جبران کاهش عملکرد ماهیچه قلبی فعال می شوند. با توجه به اینکه مکانیسم های ایجاد کاشکسی چندگانه هستند، لازم است در درمان، مکانیسم های متعددی به طور همزمان مورد توجه قرار گیرند. اقدامات درمانی توصیه شده مبتنی بر پیشگیری، ورزش، تغذیه، و استفاده از داروها هستند. نتیجه گیری. کاشکسی قلبی به عنوان یکی از عوارض نارسایی قلبی مزمن اثرات نامطلوبی بر کیفیت زندگی بیمار و پیامدهای بیماری دارد. موفقیت راهبردهای درمانی برای پیشگیری یا درمان کاشکسی قلبی به میزان زیادی به تبعیت بیمار از رژیم درمانی بستگی دارد، زیرا این راهبردها چنگانه هستند و لازم است به طور صحیح و کامل اجرا شوند.کلید واژگان: نارسایی قلبی, کاشکسی قلبی, پاتوفیزیولوژی, درمانAimThe aim of this review was to introduce cardiac cachexia for health care team, especially nurses. Acquaintance of health care providers with cardiac cachexia may lead them to pay more attention to this phenomenon when taking care of heart failure patients with cardiac cachexia.BackgroundHeart failure is a systemic condition starting with heart dysfunction followed by dysfunction of most body organs including cardiovascular, musculoskeletal, renal, neuroendocrine, immune, haemostatic, and inflammatory systems. Heart failure is already considered as a multisystem disease which can lead to such morbidities as anemia, insulin resistance, autonomic nervous system imbalance, and cardiac cachexia. Despite the importance of cachexia phenomenon in people with heart failure, it seems that it is not sufficiently considered by health care providers in the treatment and care program.MethodIn this paper, a review was conducted on the studies published between 1999-2016 about cardiac cachexia. The studies were searched out through scientific databases, including PubMed and Science Direct by the keywords heart failure and cachexia. The search resulted in 493 papers out of which 41 paper were considered in this review.FindingsIn the last two decades, many attempts have been made to determine a unified definition of the cachexia. An anabolic/ catabolic imbalance with the dominance of catabolism which is the result of a combination of immunologic, metabolic, and neuroendocrine processes has been considered as pathophysiology of cardiac cachexia. In the early period after development of chronic heart failure, most of these processes are activated to protect heart and circulatory system from damage and also, to compensate for decreased cardiac muscle performance. Mechanisms of cachexia development are multiple, and it is necessary for treatment to consider several mechanisms simultaneously. Therapeutic management is based on prevention, exercise, nutrition, and drugs.ConclusionCardiac cachexia as a complication of chronic heart failure has adverse effects on patients’ quality of life and outcomes. The success of strategies for prevention or treatment of cardiac cachexia greatly depends on patients adherence to therapeutic regimen; multidimensional nature of strategies makes it necessary to be implemented in a comprehensive and right way.Keywords: Heart failure, Cardiac cachexia, Pathophysiology, Treatment
-
زمینه و هدفاجتماعی شدن حرفه ای، جنبه اساسی تکامل دانشجویان پرستاری است. این فرایند با ورود افراد به برنامه آموزش پرستاری آغاز و با اتمام آموزش پرستاری و ورود به محیط های کاری ادامه می یابد. هدف مقاله حاضر معرفی نظریه دگردیسی حرفه ای دانشجویان کارشناسی پرستاری و کاربرد آن در آموزش پرستاری می باشد.مواد و روش هااین مطالعه با هدف معرفی نظریه بسترزاد دگردیسی حرفه ای دانشجویان کارشناسی پرستاری ایران انجام شد. برای این منظور ابتدا با جستجوی واژه های کلیدی «اجتماعی شدن»، «اجتماعی شدن حرفه ای»، «حرفه ای شدن»، «آموزش پرستاری» و«دگردیسی» در بانک های علمی انگلیسی زبان «Pub Med وCINAHL» و فارسی «SID و IranMedex» کشور، تعداد 27 مقاله علمی و 2 کتاب مرجع مرتبط انتخاب و بررسی شد. در ادامه با نظریه حاضر مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه نظریه بسترزاد دگردیسی حرفه ای دانشجویان کارشناسی پرستاری معرفی گردید. سپس ضمن مقایسه آن با مدل ها و نظریه های موجود در ادبیات پرستاری، کاربرد ها و پیشنهادات عملی مبتنی بر یافته های این نظریه در آموزش پرستاری ارائه گردید.نتیجه گیریاین مطالعه، نظریه دگردیسی حرفه ای دانشجویان کارشناسی پرستاری ایران را با لحاظ زمینه های فرهنگی، اجتماعی و ابعاد زمانی معرفی نموده است. توجه و تامل در ماهیت تجارب دانشجویان پرستاری در قالب مراحل سه گانه (وابستگی، گسستگی و پیوستگی) و ساختار های حرفه ای و خارج حرفه ای پیرامون آنها، برنامه ریزان آموزش پرستاری کشور را در اتخاذ تدابیر درست یاری می نماید.
کلید واژگان: اجتماعی شدن, حرفه ای شدن, دگردیسی, آموزش پرستاری, ایرانBackground And AimProfessional socialization is a critical aspect of nursing students’ development. This process begins with entering into the nursing program and continues after graduation and beginning of professional practice. This paper aimed to introduce the professional metamorphosis theory of BSN students and its application in the nursing education.Materials And MethodsThis study was conducted with the aim of the introduction of the professional metamorphosis theory of BSN students. For this purpose, a search was performed on scientific databases (Pub Med, CINAHL, SID & IranMedex) using the key terms “professional socialization”, “professionalization”, “nursing education”, and “metamorphosis”. Ultimately 27 scientific articles and 2 Textbooks selected and reviewed. The results were compared with the present theory.FindingsIn this study, the professional metamorphosis nursing students as a grounded theory was introduced. The theory was compared with related models and theories in the nursing literature. The applications and practical suggestions were provided in the nursing education.ConclusionsThis study introduced "professional metamorphosis of nursing students" as a grounded theory in the sociocultural context of the health system of Iran. The nursing student's experiences during these stages (dependence, disintegration, and integration) and surrounding professional and extra- professional contexts help the nurse educators and administrators to develop effective educational interventions.Keywords: Socialization, Professionalization, Metamorphosis, Nursing Education, Iran -
زمینه و هدفبرخورداری از سطوح بالای سلامت روانی در دوران دانشجویی از لازمه های رویارویی موثر با عوامل تنش زای متعدد در طول دوران تحصیل، بخصوص در رشته های علوم پزشکی است. اضطراب اجتماعی باعث اختلال در عملکرد تحصیلی، تضعیف توانایی و عدم شکوفایی استعدادهای دانشجویان شده و سلامت روانی آنها را تهدید می کند. هدف این مطالعه تعیین ارتباط اضطراب اجتماعی با برخی متغیرهای دموگرافیک در دانشجویان سال اول تا چهارم پرستاری دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران در سال 1389 بود.روش کاردر این مطالعه توصیفی تحلیلی، 400 دانشجو از دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با تخصیص متناسب انتخاب شده بودند، پرسشنامه اضطراب اجتماعی لیبوویتز و فرم اطلاعات دموگرافیک را تکمیل کردند. داده ها طی یک ترم تحصیلی در سال 1389 جمع آوری و با استفاده از روش های آمار توصیفی فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار و روش های آمار استنباطی آنالیز واریانس یک طرفه، تی مستقل و آزمون تعیین شفه از طریق نرم افزار SPSS-16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هانتایج حاصل از این مطالعه نشان داد متغیرهای سابقه کار دانشجویی و دانشکده محل تحصیل با اضطراب اجتماعی ارتباط معنادار آماری داشتند (به ترتیب 02 /0=p و 01/ 0 =p). مطالعه حاضر بین متغیرهای جنس، ترم تحصیلی، معدل، محل سکونت، وضعیت تاهل و سطح اقتصادی با اضطراب اجتماعی ارتباط معنادار آماری نشان نداد.نتیجه گیریبا توجه به معناداری ارتباط متغیرهای دانشکده محل تحصیل و سابقه کار دانشجویی با اضطراب اجتماعی دانشجویان، به نظر می رسد سیستم آموزش پرستاری با برگزاری دوره های آموزشی در زمینه مهارت های مقابله ای با اضطراب و اعمال استراتژی های ارتقاء دهنده سلامت روانی به عنوان یک اولویت در برنامه های آموزشی و نیز تسهیل شرایط و تشویق دانشجو به انجام کار دانشجویی قادر به اثرگذاری و کنترل سطوح اضطراب اجتماعی این قشر مهم از اجتماع باشد.
کلید واژگان: اضطراب اجتماعی, دانشجویان پرستاری, متغیرهای دموگرافیکBackground and ObjectivesOptimum mental health status of students in the university ables them to deal effectively with numerous stressors that they experience; especially in students of medical sciences. Social anxiety can disturb academic performance، weaken their intellectual abilities and threaten their mental health. The purpose of this study was to determine the relationship between social anxiety and some demographic variables in undergraduate nursing students of Medical Universities in Tehran.MethodsIn this descriptive-analytic study، 400 nursing students of medical universities in Tehran were selected by stratified random sampling. Data were collected during the first semester in 2010. Students completed two-part questionnaire including Liebowitz Social Anxiety Scale and demographic form. Using descriptive statistics of frequency، mean، standard deviation and inferential statistics of one way ANOVA، t-test and Scheffe determination tests data were analyzed in SPSS v. 16.ResultsSocial anxiety was statistically related with students’ work experience (p=0. 02) and schools they were educating (p=0. 01). There was no statistically significant relationship between social anxiety and gender، semester، total mean grade، accommodation place، marital and economic status.ConclusionAccording to the significant relationship between social anxiety and the students’ work experience and the schools they were educating; it seems an educational system is required to improve the coping skills، mental health and also providing facilitations; and encouraging the students to work during academic period can able them to influence and control the level of social anxiety.Keywords: Social Anxiety, Nursing Student, Demographic Variables -
پیش زمینه و هدفعوامل متنوع و متعددی در اجتماعی شدن حرفه ای دانشجویان پرستاری نقش دارند. همگونی و سازگاری مناسب بین انتظارات این عوامل، فرایند اجتماعی شدن را تسهیل می نماید. هدف این مقاله، گزارش بخشی از یک مطالعه اصلی است که به معرفی عوامل و شرایط موثر بر اجتماعی شدن حرفه ای دانشجویان کارشناسی پرستاری ایران می پردازد.مواد و روش کار12 دانشجوی کارشناسی پرستاری شاغل به تحصیل در دو دانشکده پرستاری و مامایی بزرگ تهران و دو دانش آموخته جدید کارشناسی پرستاری با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های مطالعه از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری و با استفاده از نظریه پایه استراس و کوربین (1998) و روش مقایسه ای مداوم مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هاعوامل و شرایط حرفه ای (متشکل از محیط های آموزشی، برنامه های درسی و عوامل انسانی از قبیل اساتید و مربیان، اعضای تیم مراقبت، بیماران و همتایان) و خارج حرفه ای (متشکل از جامعه، رسانه، خانواده، دوستان و پیش داشت های فردی) در قالب دوطبقه اصلی با زیر طبقات مربوطه انتزاع گردید و به عنوان زمینه و ساختارهای موثر بر پدیده اجتماعی شدن حرفه ای دانشجویان کارشناسی پرستاری شناسایی و معرفی شد. تاثیر عوامل و شرایط حرفه ای بر نحوه اجتماعی شدن حرفه ای دانشجویان عمدتا مستقیم و آشکار بوده و با درجات مختلف در سراسر دوره آموزشی مشاهده می گردید. تاثیرات عوامل و شرایط خارج حرفه ای معمولا غیرمستقیم و پنهان بوده و از قبل از ورود فرد به دوره آموزشی آغاز و با گذر فرد به سال های بالا کمرنگ تر می گردید.بحث و نتیجه گیرییافته های مطالعه نشان داد که چگونگی اجتماعی شدن دانشجویان کارشناسی در حرفه پرستاری تابع تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم عوامل و شرایط حرفه ای و خارج حرفه ای می باشد. نحوه تعامل دانشجویان با این عوامل و شرایط، کیفیت اجتماعی شدن آن ها را در حرفه پرستاری تعیین می نماید.
کلید واژگان: عوامل حرفه ای, عوامل خارج حرفه ای, اجتماعی شدن, دانشجوی پرستاری, تحقیق کیفیBackground and AimA lot of various factors influence professional socialization of nursing students. Consistency and compatibility between the expectations of these factors facilitate the socialization process. This paper aimed to report part of a main study, and it introduces the factors and the conditions affecting professional socialization of Iranian BSN students.Materials and MethodsThe data were collected from 12 BSN students in two large nursing and midwifery schools and two new graduated students. In-depth semi-structured individual interviews were conducted with a purposive sample of participants during their clinical placements and after graduation. The data were analyzed using the Straussian version (1998) of grounded theory method and the technique of constant comparative analysis.ResultsProfessional (educational settings, educational programs and human factors such as educators, care providers, patients and classmates) and extra-professional (society, media, family, friends and personal predispositions) factors and conditions abstracted and introduced as the context and structure affecting the professional socialization of nursing students. The impact of professional factors with varying degrees on professional socialization of students was generally direct and obvious throughout the educational course. Extra-Professional factors had often indirect and hidden influence starting before the initiation of the course and eased up over the years.ConclusionThe study findings showed that the socialization of the students rested on the direct or indirect effects of the professional and extra-professional factors. The interaction between the students and these factors determined their socialization in the nursing profession.Keywords: Professional factors, Socialization, Student nurse, Qualitative study -
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی آزمون پنج بعدی شخصیت انجام شد.روشگروه نمونه 1040 نفری از دانشجوان دختر و پسر دانشگاه های شهر تهران با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از هر آزمودنی خواسته شد به همراه آزمون پنج بعدی شخصیت (5DPT)، به یکی از هشت ابزار مقیاس سلامت روان دانشجویان ایرانی (ISMHS)، پرسشنامه سلامت روان (MHI)، نسخه 28 گویه ای پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28)، نسخه 25 گویه ای فهرست نشانگان (SCL-25)، نسخه 10 گویه ای مقیاس پریشانی روان شناختی کسلر (KPDS)، نسخه 33 گویه ای پرسشنامه شخصیتی نئو (NEO-33)، مقیاس خودگویی (STS) و پرسشنامه ناامیدی بک (BHI) پاسخ دهد. برای تحلیل داده ها، از همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد.یافته هانسخه کوتاه شده 75 گویه ای از پنج مولفه اشباع شده و دارای برازش مناسب با داده ها تشکیل شده بود. این مولفه ها عبارت بودند از روان رنجورخویی، جذب، نظم و ترتیب، برون گرایی و عدم حساسیت. ضرایب همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ مولفه های این نسخه از 81/0 (برون گرایی) تا 68/0 (عدم حساسیت) و ضرایب همبستگی گویه ها با نمره کل مولفه ها نیز در حد قابل قبول بود. ضرایب روایی مولفه ها و تمامی ابزارهای همراه نیز مطابق با پیشینه پژوهش بود.نتیجه گیرینسخه فارسی آزمون پنج بعدی شخصیت، برای استفاده در مجموعه های کلینیکی و پژوهشی، از ویژگی های مناسب روان سنجی برخوردار است.
کلید واژگان: استانداردسازی, آزمون پنج بعدی شخصیت, روایی, پایایی, ساختار عاملیObjectivesThe purpose of the present study was to investigate the psychometric properties of 5-Dimension Personality Test (5DPT) -Persian version.MethodThe sample consisted of 1040 female/male students from the universities in Tehran who were selected through multistage cluster sampling. For gathering the data، in addition to 5DPT، the subjects were asked to complete one of the eight instruments including: Iranian Students’ Mental Health Scale (ISMHS)، Mental Health Inventory (MHI)، General Health Questionnaire-28 (GHQ-28)، Symptom Checklist-25 (SCl-25)، Kessler Psychological Distress Scale (KPDS)، The 33 item version NEO- Personality Inventory (NEO-33)، Self-Talk Scale (STS)، and Beck Hopelessness Inventory (BHI). Data were analyzed using Pearson correlation and explanatory and confirmatory factor analysis.ResultsThe 75-item short-form of the test was composed of five saturated factors fitted to the data. These factors were neuroticism، absorption، orderliness، extroversion، and insensitivity. Internal consistency of the factors were between 0. 81 (extraversion) and 0. 68 (insensitivity); items’ correlation coefficients with the whole scale score were satisfactory. Factors’ reliability coefficients and all accompanied instruments were in accordance with the literature.ConclusionThe 5DPT-Persian version has suitable psychometric properties to be used in research and clinical settings.Keywords: standardization, 5, dimension personality test, validity, reliability, factor analysis -
مقدمهاین پژوهش به منظور برآورد میزان شیوع مصرف مواد در بین دانشجویان دانشگاه های تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام شد.روشدر این پژوهش مقطعی، 7330 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های مادر استان تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال تحصیلی1391-1390، به صورت تصادفی طبقه ای به تفکیک جنس و مقطع تحصیلی انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، پرسشنامه شیوع مصرف مواد (طارمیان، بوالهری و پیروی، 1386) است که تغییراتی متناسب با اهداف پژوهش در آن اعمال شد.یافته هابیشترین میزان مصرف مواد در طول عمر متعلق به مصرف قلیان(7/ 28 درصد) و پس از آن به ترتیب متعلق به مصرف سیگار (4/ 20)، مشروبات الکلی(9/ 11 درصد) و تریاک (1/ 3 درصد) است. در بین داروهای مجاز بیشترین میزان مصرف به ترتیب شامل مواد حاوی کدیین(8/ 19 درصد)، دیازپام (6/ 3 درصد)، فلوکستین(9/ 1 درصد) و ترامادول(2/ 4 درصد) است. در همه انواع مواد میزان مصرف مواد در دانشجویان پسر بیشتر از دختر است.نتیجه گیریمصرف مواد سبک (قلیان، سیگار و مشروبال الکلی) در بین دانشجویان کشور بیشتر از مصرف مواد سنگین (حشیش، تریاک، کراک، هرویین و...) است. همانند الگوهای موجود در اجتماع، مصرف همه انواع مواد در دانشجویان مذکر بیشتر از دانشجویان مونث است. مصرف داروها و موادی نظیر کدیین، دیازپام، فلوکستین و ترامادول نیز قابل توجه است.
کلید واژگان: شیوع, اعتیاد, مصرف مواد, دانشجو, وزارت علوم, تحقیقات و فناوریIntroductionThis study was aimed to determine the prevalence of drug use among College Students of Ministry of Sceince, Research and Technology in Iran.MethodSeven thousands, three hundred and thirty student in academic year 2011-2012 were selected by random stratified sampling method from thirty Universities In Iran, considering their sex and level of education. We used Drug Use Prevalence Questionnaire (Taremian, Bolhari and peyravi, 2007) which were modified according to objectives of this study.FindingsThe most prevalent drug of abuse in life time period was Qalyan (classical pipe), 28.7%, followed by cigarette, 20.4%, and alcohol, 11.9% and Trayak (Opium)(3.1%). Among the llicit drugs, the most prevalent drug are codeine substances (19.8%), Diazepam(3.6%), Fluxetine(1.9%), and Tramadol (4.2%).Use of different substances was significantly more prevalent in male students. There are five independent (predictor) variables which predict using most of drugs. These includes aggression (100% of drugs), using drugs among close friends (more than 77% of drugs), belief in using drugs among students and positive personal attitudes to drugs(each 69% of drugs) emotion seeking (61% of drugs). These variables are the strongest in predicting use of different drugs.ConclusionUsing soft drugs (Qalyan, cigarette and alcohol) was more prevalent than hard drugs (Hashish, taryak, heroine Kerack) among Iranian students. Similar to drug use pattern in society, use of all drugs were more prevalent in male students. We should pay special attention to use of drugs such as Codeine, Diazepam, Fluxetine and Tramadol. Based on our findings, it is reasonable to emphasize on these prevention plans in counseling offices of universities: 1- Attitudes correction of students and disseminating true facts. 2- Considering stress and anger management programs. 3- Empowering students associations and stressing positive role of peers 4- considering the unique role of families it seems is is so important to empower the relationship of universities and students families.Keywords: Prevalence, Addiction, Substance use, College student, Risk, Protective Factors, Ministry of Scinence, Research, Technology -
مقدمههدف از پژوهش حاضر ساخت ابزاری برای اندازه گیری عوامل محافظت کننده و خطر سلامت روان در دانشجویان است.روشپژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجویان کارشناسی سال اول اکثر دانشگاه های کشور در سال تحصیلی 88-89 تشکیل می دهند. به منظور استانداردسازی ابزار پژوهش حاضر از 13 ابزار استفاده گردید، که بخشی از آن ها در پژوهش حاضر بررسی می شوند و عبارتند از: مقیاس رضایت از زندگی؛ آزمون جهت گیری به زندگی؛ پرسشنامه خودکارآمدی عمومی؛ مقیاس التزام به وظایف دینی؛ مقیاس ناامیدی بک؛ مقیاس کمال گرایی اهواز و سیاهه حمایت اجتماعی و از دو روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد.یافته هامقیاس عوامل خطر و محافظت کننده سلامت روان دانشجویان دارای 42 گویه و شش خرده مقیاس- جو خانواده، کمال گرایی، جهت گیری مذهبی، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی ادراک شده و تمایلات خودکشی- است. ضرایب اعتبار ضرایب همگونی درونی این خرده مقیاس ها بین 59/ 0 (کمال گرایی) و 86/ 0 (تمایلات خودکشی) بدست آمد. ضرایب روایی حاصل از خرده مقیاس های ابزار تولیدشده با مولفه های ابزارهای همراه مطابق با مبانی نظری بود.نتیجه گیریمقیاس عوامل خطر و محافظت کننده سلامت روان دانشجویان ابزار مناسبی برای غربال گری مشکلات مربوط به عوامل موثر بر سلامت روان دانشجویان است.
کلید واژگان: سلامت روانی, دانشجویان, غربال گری, عوامل خطر و محافظت کنندهIntroductionThe aim of this study was to develop a tool which measures protective and risky factors in students.MethodThe current research is a distributive survey. The population of the study was comprised of the students from most the universities of the country from 2010 until 2013. In order to standardize the study’s tool 13 tools were used, some of which were examined in this study such as: Life Satisfaction Scale (LSS); Life Orientation Test (LOT); General Self Efficacy (GSE); oblique to religious behavior; Beck Hopelessness Scale; Ahwaz Perfectionism Scale (APS) and Perceived Social Support Scale. Two methods of the Exploratory and confirmatory factor analysis were also used in this study.ResultsThis tool has 42 items and 6 subscales included family atmosphere, perfectionism, religious orientation, self-efficacy, perceived social support, suicide tendencies. Validity and internal homogeneity coefficient for subscales was between 0/59 (perfectionism) and 0/86 (suicide tendencies). Validity coefficients of tool’s subscales which produced were accordance with the theoretical.ConclusionThe Risk and protective factors scale is a suitable tool in order to screening problem related to effective factors in student's mental health.Keywords: Mental Health, College Students, Screening, Risk, Protective Factors -
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر گزارش دهی حین آنژیوگرافی بر اضطراب اعضای خانواده بیماران تحت کاتتریسم قلبی انجام شد.
زمینه. کمبود دانش از معضلات خانواده هایی است که در مراکز درمانی با بحران دست و پنجه نرم می کنند. مطالعات متعددی در مورد دادن دانش و اطلاعات مورد نیاز همراهان انجام شده است، با این حال مطالعات کمی در ارتباط با تغییرات حاصل از دادن آگاهی به همراهان در طول زمان صورت گرفته است.
روش کار. این مطالعه نیمه تجربی بر روی 90 نفر از همراهان بیماران تحت آنژیوگرافی در بیمارستان امام خمینی تهران انجام شد و گزارش دهی حین انجام پروسیجر به عنوان مداخله پژوهش در گروه آزمون پیاده شد. ابزار گرد آوری داده ها شامل فرم اطلاعات فردی و پرسشنامه اشپیل برگر بود. پرسشنامه اضطراب در هر دو گروه آزمون و کنترل در ابتدا و انتهای اجرای پروسیجر آنژیوگرافی توسط همراهان تکمیل گردید، با این تفاوت که در گروه آزمون در فاصله زمانی پر نمودن دو پرسشنامه، گزارش دهی لحظه به لحظه به همراهان داده شد و به پرسش های آنها پاسخ داده شد. داده ها در نرم افزار SPSS ویرایش 17 و با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، میانگین نمره اضطراب گروه آزمون (57/64 با انحراف معیار 6/52) و میانگین نمره اضطراب گروه کنترل (50/11 با انحراف معیار 8/32) تفاوت معنی دار آماری نداشتند. پس از مداخله، میانگین نمره اضطراب گروه آزمون به طور معنی داری از میانگین نمره اضطراب گروه کنترل کمتر بود (46/22 با انحراف معیار 5/18 در برابر 57/48 با انحراف معیار 7/20) (0/0001p<). در مقایسه درون گروهی، مشخص شد که تغییرات نمره اضطراب در هر یک از گروه های آزمون (0/0001p<) و کنترل (0/0001p<)، از نظر آماری معنی دار بوده است، اما توجه به این نکته مهم است که تغییرات اضطراب گروه آزمون در جهت کاهش و تغییرات اضطراب گروه کنترل در جهت افزایش بوده است.
نتیجه گیری. بر اساس نتایج این پژوهش، با گزارش لحظه به لحظه حین آنژیوگرافی به زبان ساده و قابل درک برای همراهان و توصیف وضعیت بیمارشان، می توان میزان اضطراب آنها را کم کرد. پیشنهاد می شود این مداخله حمایتی به عنوان جزئی از مراقبت های مربوط به بخش های آنژیوگرافی توسط پرستاران اجرا شود.کلید واژگان: گزارش دهی حین پروسیجر, اضطراب اعضاء خانواده, کاتتریسم قلبیAim: This study aimed to examine the effect of intraoperative progress report on anxiety of family members of patients under cardiac catheterization. Backgroun: Diagnostic and therapeutic procedures for CAD produce considerable anxiety in family members of the patient. Simple and clear explanations about physical and emotional status of the patient may decrease family members’ anxiety. Method: This quasi-experimental study was conducted on 90 family members (45 in control and 45 in experimental group) of patients referred to angiography department of Imam Khomeini Hospital, Tehran. Intraoperative progress report was implemented for experimental group. Data collection tools were demographic form and Spielberger questionnaire. The data were analyzed in SPSS version 17, using descriptive and inferential statistics. Findings: Before intervention, there was no statistically significant difference between anxiety scores for experimental (57.64±6.52) and group (50.11±8.32). After intervention, anxiety score in experimental group (46.22±5.18) was significantly lower than that of control group (57.48±7.20) (P<0.0001). Within-group comparisons showed that changes in anxiety score was statistically significant in both groups, it is to be noted that changes in anxiety score in experimental group was decreasing, while for the control group was increasing. Conclusion: According to the findings, intraoperative progress report during angiography in a simple and clear manner that is understandable for family members may decrease their anxiety. It is suggested to include this supportive intervention as part of nursing care delivered by nurses in angiography departments.Keywords: Intraoperative progress report, Family members’ anxiety, Cardiac catheterization
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.