ر
-
کشایندهای گرمانرم (TPEs) به کمک سلامت و ماندگاری زیستی می آیند
-
رویکردهای مشارکتی روشی برای افزایش دانش کشاورزان از طریق انتقال تکنولوژی است. سایت های الگویی به عنوان یک رهیافت مشارکتی متشکل از یک واحد اصلی (مددکار ترویج یا تسهیلگر روستایی) و حدود 25 واحد تابعی متعلق به کشاورزان اطراف هستند، که انتشار دانش فنی از طریق واحد اصلی در بین واحدهای تابعی صورت می گیرد. این رهیافت سعی در ایجاد هم افزایی میان محققان، کارشناسان ترویج، کارشناسان اجرایی و کشاورزان به منظور بهبود وضعیت تولید کشاورزان را دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه های سایت های الگویی، بر کیفیت و کمیت محصولات زراعی، باغی و سبزیجات در استان خوزستان انجام شده است. تحقیق حاضر به روش پژوهش میدانی و از طریق چک لیست های محقق-ساخته انجام شده است. جمعیت نمونه شامل 724 کشاورز از استان خوزستان بودند که به روش سرشماری انتخاب شدند، 34 نفر از آنها مددکار ترویجی و 690 نفر دیگر شامل کشاورزان واحدهای تابعی بودند. نتایج نشان داد که تولیدات کشاورزان شرکت کننده در این سایت ها، از نظر کمیت و کیفیت نسبت به سایر کشاورزان شرایط بهتری داشتند، همچنین در زمینه میزان کاهش مصرف آب، کودهای شیمیایی و استفاده از آفت کش ها عملکرد سایت ها قابل توجه بود. علاوه بر این، در هر سایت، برخی از فناوری های جدید به کشاورزان واحدهای تابعی منتقل شدند. از طرفی این سایت ها می توانند به عنوان مزارع نمایشی برای سایر کشاورزان مورد استفاده قرار گیرد. این مطالعه می تواند موید یک بینش جدید در مورد تاثیر هم افزایی بین همه ذینفعان در قالب یک رهیافت نو در توسعه کشاورزی برای افزایش کمیت و کیفیت محصولات و استفاده از ظرفیت جوامع محلی باشد.
کلید واژگان: سایت الگویی, واحد اصلی, واحد تابعی, مددکار ترویج, استان خوزستانParticipatory approaches have been advocated as ways of increasing knowledge through technology transfer to farmers. Model sites as a participatory approach consist of a Main Unit (MU), owned by the extension local assistant or facilitator, and about 25 subordinate units belonging to the surrounding farmers. These sites disseminate technical knowledge through the MU among the subordinate units. This approach seeks to create synergies among researchers, extension agents, field experts, and farmers to improve the quality and quantity of agricultural products. This investigation, carried out in the production units of Extension Local Assistants (ELA) along with the participation of farmers through the dissemination of knowledge, benefits from the results of a survey through researcher-made checklists. The sample population consisted of 724 farmers in Khuzestan Province, Iran, selected through census method, 34 of whom were extension local assistants and the rest (as large as 690) included ordinary farmers. The results showed that the farmers participating in the sites had gained significantly higher quantity and quality of field crops, horticulture, and vegetables production. Degrees of reduction in water consumption, chemical fertilizers, and pesticides application were observed in MU sites and subordinate units. Moreover, in each site, some new technologies were transferred to subordinate farmers. The sites could be considered as demonstration farms for non-member farmers. This study brings new insights into the impact of synergy between all stakeholders in the form of new agricultural extension approach to improve quantity and quality of field crops, horticulture, and vegetables production, using the capacity of local communities.
Keywords: Extension local assistant, Khuzestan Province, Participatory approach, Technology transfer -
سلول های گیاهی ظرفیت تولید متابولیت های ثانویه را همانند تولید این ماده در کل گیاه دارند. الیسیتورها ابزار مناسبی برای افزایش تولید متابولیت های ثانویه در گیاهان دارویی هستند. هدف از این مطالعه بررسی اثر سه الیسیتور هورمونی به منظور افزایش تولید آلکالوئیدهای گیاه خشخاش ایرانی و همچنین بررسی همزمان ارتباط سنتز آلکالوییدها و بیان ژن های مربوطه می باشد. در تحقیق حاضر میزان تجمع آلکالوئیدها و هم چنین میزان رونوشت ژن های (TYDC) Tyrosine/dopadecarboxilase، Berberine bridge enzyme (BBE)، Salutardinol acetyl transferase (SAT) و Codeinone reductase (COR) در گیاه P. bracteatum در محیط کشت سوسپانسیون سلولی بررسی شد. سه الیسیتور هورمونی ایندول تری استیک اسید (IAA)، ایندول بوتیریک اسید (IBA) و جیبرلیک اسید (GA) در سه غلظت و زمان متفاوت مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از این تحقیق، مورفین را بعنوان آلکالوئید غالب در این گیاه نشان داد و بالاترین میزان مورفین در استفاده از الیسیتور IAAدر غلظت 20 میلی گرم بر لیتر در زمان 48 ساعت بدست آمد. هم چنین، مقایسه ی ژن ها نشان داد که سطح بیان ژن COR به مقدار زیادی افزایش یافت، در حالی که بیان ژن های TYDC, BBE و SATتغییر معنی داری در مقایسه با شاهد از خود نشان ندادند. میزان مورفین در بالاترین سطح تولید شده پس از استفاده از IAA، IBA و GA به ترتیب 2/243 ، 2/207 و 1/171 میلی گرم بر گرم بدست آمد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که در استفاده از الیسیتورهای هورمونی عامل زمان نقش مهمی در القای مورفین ایفا می کند، بطوریکه تیمار در بازه ی زمانی 48 ساعت، مورفین بیشتری را نسبت به 24 ساعت تولید نمود.
Plant cells have enough capacity to produce many of secondary metabolites, similar to the whole plants. Elicitation is one of the most significant methods to increase the synthesis of secondary metabolites in the medicinal plants. The purpose of this study was to investigate the effect of three different hormones on alkaloids production in suspension culture of Papaver bracteatum Lindl., in order to identify the relationship between the alkaloid biosynthesis and gene expression. Inducible factors initiate BenzylIsoquinoline Alkaloids (BIAs) biosynthesis in Opium poppy. The current study investigated the accumulation of alkaloids content and Tyrosine/DopadeCarboxilase (TYDC), Berberine Bridge Enzyme (BBE), Salutardinol Acetyl Transferase (SAT), and Codeinone Reductase (COR) gene transcripts in suspension culture of P. bracteatum. Indole-3-Acetic Acid (IAA), Indole Butyric Acid (IBA) and Gibberellic Acid (GA) were used as hormonal elicitors in the suspension cultures with three different doses and two timings along with the control. This research showed the induction of morphine alkaloid in the suspension culture of P. bracteatum. Elicitation by 20 mg L-1 concentration of IAA after 48 h indicated significant increase in morphine amount. Comparison among genes revealed that the expression levels of COR dramatically increased while TYDC, BBE and SAT had no significant difference compared to the control. After elicitation by IAA, IBA, and GA, the highest levels of morphine were measured as 243.2, 207.2, and 178.1 mg g-1, respectively. The results demonstrated that timing had a significant effect on the hormonal elicitation: 48 h treatment could induce more morphine alkaloids compared to 24 hours treatments.
Keywords: Elicitation, Gene expression, Gibberellic acid, Indole butyric acid, Indole-3-acetic acid -
گوشت طیور سریع فاسد می شود لذا لازم است در شرایط مناسب نگهداری شود. یکی از راه های نگهداری این محصول استفاده از پوشش های ضد میکروبی است. در این تحقیق از پوشش کیتوزان و کیتوزان- نیسین در شرایط یخچالی در دمای 4 درجه سانتی گراد استفاده گردید. به همین منظور نمونه ها به 3 گروه: بدون پوشش به عنوان نمونه کنترل، نمونه با پوشش کیتوزان، نمونه با پوشش کیتوزان-نیسین که سپس همه نمونه ها در سلوفان بسته بندی شدند و مورد ارزیابی میکروبی (شمارش کلی باکتری ها، شمارش سالمونلا و شمارش استافیلوکوکوس اورئوس کواگولاز مثبت) و ویژگی های فیزیکو شیمیایی (PH، رنگ سنجی، بافت) در طی روزهای 7,5,3,1 گردیدند. پوشش کیتوزان- نیسین نتیجه موثرتری را نسبت به پوشش کیتوزان داشت. پوشش کیتوزان -نیسین تا 7 روز از رشد کلی باکتری های سالمونلا و استافیلوکوکوس اورئوس کواگولاز مثبت جلوگیری کرد و باعث افزایش ماندگاری مرغ تازه در شرایط یخچال با دمای 4 درجه سانتی گراد شد. همچنین پوشش کیتوزان تا 3 روز باعث افزایش ماندگاری مرغ تازه در شرایط یخچال شد و تاثیر آن بر ممانعت از رشد کلی باکتری ها تا روز سوم بود و همچنین تاثیر ضد باکتری کیتوزان بر روی سالمونلا و استافیلوکوکوس اورئوس کواگولاز مثبت تا روز پنجم بود.
Poultry should be stored in appropriate conditions to prevent its fast spoilage. Using antimicrobial coatings is considered as one of the methods to preserve this product. In this study, Chitosan and Chitosan-Nisin coatings were examined under refrigerated conditions at a temperature of 4°C. The samples were packed in uncoated as the control, Chitosan coating, and Chitosan-Nisin coating groups. The chicken fillets were tested for microbial (total bacterial count, Salmonella count, and staphylococcus aureus coagulase) and physicochemical (pH, color, and texture) features on the first, third, fifth, and seventh days of storage. Based on the results, the Chitosan coating increased the shelf life of fresh chicken under refrigerated conditions by three-days, which demonstrated an inhibitory effect on the overall bacterial growth until the third day. Finally, Chitosan coating demonstrated an antibacterial effect on the Salmonella and positive staphylococcus aureus coagulase until the fifth day. The samples with Chitosan-Nisin were found to be more effective than the Chitosan coated samples. In addition, the Chitosan-Nisin coated samples prevented the growth of total bacteria including Salmonella, and positive staphylococcus aureus coagulase. Further, it increased the shelf life of fresh chicken under refrigerated conditions at the temperature of 4 °C for seven days.
Keywords: Biopolymer, Edible coating, Peptides, Refrigerated, Shelf life, Salmonella, Taphylococcusaureus -
تنش ریزگرد، اثرات مخرب مختلف فیزیکی، شیمیایی و فیزیولوژیکی مختلفی بر گیاهان می گذارد. پلاسمای سرد به عنوان یک فن آوری مناسب در افزایش جوانه زنی بذر شناخته شده است. این پژوهش به بررسی اثرات پلاسمای سرد بر کاهش اثرات مخرب ریزگرد بر روی گیاه گندم پاییزه (رقم پیشگام) در گلخانه انجام شده است. ابتدا بذر گندم تحت شارش پلاسمای سرد هوا 50 وات و در زمانهای 60، 120، 180 و 240 ثانیه قرار گرفت. در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس، شبیه سازی ریزگرد با غلظت 1500 میکروگرم بر مترمکعب در مراحل 13، 49، 61 و 69 زادوکس انجام شد. بررسی اثرات پلاسما بر کیفیت و کمیت گندم از طریق اندازه گیری شدت فتوسنتز، تراکم روزنه های برگ، اندازه روزنه، غلظت دی اکسید کربن بین سلولی، میزان تعرق، میزان سبزینگی برگ، محتوای نسبی آب برگ گیاه، هدایت روزنه ای و عملکرد دانه تعیین شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری میان تیمارهای پلاسما و شاهد وجود دارد. به طور مثال، تیمار پلاسمای 180 ثانیه، میزان فتوسنتز، میزان سبزینگی و هدایت روزنه ای را به ترتیب 34%، 32%و 93% نسبت به شاهد بهبود بخشید. در پاسخ به تنش ریزگرد پلاسمای 180 ثانیه، عملکرد دانه و عملکرد سنبله را به میزان 58% و 75% بهبود بخشید. به طور کلی از این پژوهش نتیجه گیری می شود که استفاده از تیمار پلاسمای سرد می تواند نقش مهمی در کاهش اثرات تنش ریزگرد در گیاه گندم ایفا کند.
Haze stress has various destructive physical, chemical and physiological effects on the plants. Cold plasma treatment is recognized as a suitable technology to improve germination efficiency of numerous seeds. This study was carried out to evaluate the effect of cold plasma in order to reduce harmful effects of haze on winter wheat (Pishgam cultivar) in the greenhouse. Seeds of wheat were treated with cold air plasma at 50W during different time intervals of 60, 120, 180 and 240 seconds. In the greenhouse, simulation of haze stress with concentration of 1500 μg m-3 was performed at 13, 49, 61 and 69 Zadoks scales at agricultural research greenhouse of Tarbiat Modares University. Effects of plasma treatments on quality and quantity of wheat were determined by the rate of photosynthesis, leaf stomatal density, size of stomata, intercellular CO2 concentration, transpiration rate, chlorophyll content, Relative Water Content (RWC), stomatal conductance, spike yield, and grain yield. Results indicated a significant difference among plasma treatments and the control. Plasma treatment in 180 seconds ameliorated photosynthesis rate, chlorophyll content, and stomatal conductance by 34, 32, and 93%, respectively, compared with the control. In response to haze stress in plasma treatments at 180s plasma treatment, grain and spike yield were increased by 58 and 75%, respectively, compared with the control plants. The results showed that plasma treatments reduced damage of haze stress on winter wheat.
Keywords: Climate change, Dust, Environmental problems, Rate of photosynthesis -
کارخانههای صنایع لبنی ، حجم بالایی لجن از باکتوفیوژ و سپراتور تولید میکنند و این درحالی است که تقاضای جهانی برای استفاده از پروتئاز ها رو به افزایش است. اخیرا استفاده و ذخیره مواد ضایعاتی به محصولاتی با ارزش افزوده فرایندی پایدار است بنابراین هدف از این مطالعه بررسی پتانسیل این لجن برای تولید آنزیمهای پروتئاز قلیایی بود . بار میکروبی کل بر روی محیط کشت Plate Count Agar برای باکتری های هوازی و بیهوازی اختیاری در دمای °C37 و °C50 در هر دو نوع لجن تعیین شد . شمارش لاکتوباسیلوسها در محیط کشت MRS Agar برای لجن باکتوفیوژ و سپراتور به ترتیب برابر با logCFU/ml25/0±12/3 و log CFU/ml 2/0 ± 085/3 بود. کپک و مخمر سطح جمعیتی برابر با log CFU /ml1/0±3/2 و log CFU /ml 1/0 ± 08/2 برای این دو نوع لجن داشت. باکتریهای پروتئولیتیک از لجن لبنی با استفاده از Skim Milk Agar جداسازی شدند . هالهی روشن در اطراف کلنی نشانگر ارگانیسم تولید کنندهی پروتئاز در این محیط کشت است. پارامترهای مختلفی (دما ، pH ، شوک حرارتی و نوع لجن) برای تولید حداکثر تولید آنزیم بهینه شدند. بیشترین فعالیت پروتئولیتیک در دمای °C 37 با (05/0 (P < مشاهده شد. جدایههای Bacillusهای مولد پروتئاز قلیایی به وسیلهی واکنشهای زنجیرهای پلیمراز (PCR) شناسایی شدند . باکتریهای شناسایی شده شامل Bacillus cereus strain zk2 ، Bacillus sp . cp-h71 ، Bacillus thuringiensis strain ILBB224 و Bacillus sp.Bac6D2 بودند.
کلید واژگان: لجن لبنی, باکتوفیوژ, سپراتور, فسفاتاز قلیایی, باسیلوسDairy factories produce high volume of sludge from bactofuge and separator. Meantime, global demand for the proteases is increasing. Recently, utilization and conversion of the waste materials into value added product is a sustainable process. The objective of this study was to investigate the potential of bactofuge and separator sludge to produce alkaline protease enzymes. Total viable aerobic and anaerobic counts were determined on Plate Count Agar at 37 and 50ºC for both types of sludge. Lactobacillus count in MRS Agar plates corresponded to 3.12±0.25 log CFU mL-1 for sludge of bactofuge and 3.085±0.2 log CFU mL-1 for sludge of separator. Mold and yeast had population levels of 2.3±0.1 log CFU mL-1 for bactofuge and 2.08±0.1 log CFU mL-1 for separator. Proteolytic bacteria were isolated from dairy sludge using Skim Milk Agar media. A clear zone of Skim Milk hydrolysis indicated protease-producing organisms. Different cultural parameters (temperature, pH, thermal shock, and kind of sludge) were optimized for maximal enzyme production. Maximum proteolytic activity was observed at 37◦C (P< 0.05). Isolated alkaline protease producing Bacilli were identified by Polymerase Chain Reaction (PCR). The species were identified as Bacillus cereus strain zk2, Bacillus sp. cp-h71, Bacillus thuringiensis strain ILBB224, and Bacillus sp. Bac6D2.
Keywords: Bacillus, Dairy sludge, Polymerase Chain Reaction, Proteolytic activity -
کنجاله ی خرما یک محصول جانبی حاصل از آبگیری میوه خرما است که بدون استفاده در محصولات غذایی باقی مانده است. دلیل اصلی این امر مربوط به کمبود اطلاعات و دانش فنی در مورد ترکیبات شیمیایی، ارزش غذایی، اثرات سلامت بخشی و تاثیرات احتمالی آن بر کیفیت مواد غذایی می باشد. هدف اصلی از این پژوهش تعیین ترکیبات شیمیایی، ترکیبات زیست فعال و ویژگی های عملکردی کنجاله ی خرما به منظور افزایش کاربردهای غذایی آن به عنوان یک ترکیب عملگرا، اقتصادی و در دسترس بود. این پژوهش بر روی کنجاله ی حاصل از خرمای شاهانی با اندازه ی ذرات 355 میکرومتر (زبر) و 167 میکرومتر (نرم) انجام شد. به طور کلی کنجاله ی خرمای شاهانی دارای 37/13 % رطوبت، 92/4% چربی،35/6% پروتئین، 74/11% فیبر خام و 06/79% کربوهیدرات بود. فروکتوز قند ساده ی اصلی، منیزیم ماده معدنی عمده، اولیک اسید به عنوان اسید چرب غالب، و ترکیبات فنولی مهمترین آنتی اکسیدان موجود در کنجاله ی خرما بود. ترکیبات شیمیایی و ویژگی های عملکردی کنجاله ی خرما تحت تاثیر اندازه ی ذرات آن قرار گرفت. نمونه ی زبر دارای فیبر، اولیک اسید، فنول و فلاونویید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی کمتری نسبت به نمونه ی نرم بود. نمونه ی نرم دارای مقدار بیشتری قند و چربی بود و ظرفیت نگهداری آب و حلالیت آن بیشتر از نمونه ربز بود.
Date press cake is a by-product of date fruit juicing that has remained underutilized in the food industry. This is mostly due to the lack of information and technical knowledge about its chemical composition, nutritional value, health benefits and possible effects on the quality of food products upon inclusion. The main aim of this research was to determine the chemical composition, bioactive compounds and functional properties of date press cake to promote its food applications as an economical and available functional ingredient. The research was carried out on ground date press cake obtained from Shahani dates with two particle sizes of 355 µm (coarse) and 167 µm (fine). On average, Shahani date press cake contained 13.37% moisture, 4.92% fat, 6.35% protein, 11.74% crude fiber and 79.06% carbohydrate. Fructose was the main simple sugar, magnesium was the major mineral, oleic acid was the predominant fatty acid, and phenolic compounds were the main antioxidant. The chemical composition and functional properties of the date press cake were affected by its particle size. The coarse sample had lower fibre, oleic acid, total phenolic and flavonoid content and antioxidant activity than the fine sample. However, the fine sample had higher sugar and fat content and exhibited higher water holding capacity and solubility than the coarse sample.
Keywords: Date by-product, Food waste management, Functional ingredient, Particle size, Value addition -
پیشینه
پرورش اردک یکی از مهمترین راه های امرار معاش مردم روستا است. طاعون اردک یکی از بیماری هایی است که سبب مرگ و میر سنگین و ضررهای اقتصادی فراوانی می شود.
توصیف بیماررخداد طاعون اردک در یک مزرعه در روستای کاداواکاتی در نزدیکی تنکاسی در منطقه تیرونلولی گزارش شد. یافته ها/درمان و نتیجه درمان: دو هزار قطعه پرنده از 4500 قطعه اردک نژاد چارا-چمبالی که اخیرا از چنگاناچری در کرالا خریداری شده بودند، با نرخ مرگ و میر حدود 4/44% تلف شدند. نشانه های بالینی شامل بی اشتهایی، پلک های نیمه بسته، التهاب ملتحمه، کدورت قرنیه، ترشحات چشمی-بینی ، مقعد کثیف با اسهال آبکی سبز و سفید، آتاکسی، عدم تعادل و مرگ ناگهانی در گله مشاهده شد. بررسی کالبد گشایی نشان دهنده غشاهای دیفتریک در مری، پر خونی، خونریزی پتشی و نواحی سفید-خاکستری کانونی در سطح کبد، خونریزی اپی کارد، احتقان در نای، ریه و کلیه ها، بزرگ شدن طحال با ظاهری لکه دار و التهاب روده بود. در بررسی ریز بینی حضور گنجیدگی های ائوزینوفیلیک در هسته و سیتوپلاسم سلول های اپی تلیال روده و هپاتوسیت ها، دژنراسیون و نکروز انتروسیت ها، تورم سلول های اپی تلیال کریپت ها و حضور گنجیدگی های ائوزینوفیلیک درون هسته ای و درون سیتوپلاسمی، احتقان و تخلیه سلول های لنفوئیدی طحال، وسکولیت، احتقان و خونریزی در نای و شش ها، التهاب پیش معده و احتقان در کلیه ها مشاهده شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) با تکثیر قطعه ژنی به طول bp 446 آلودگی با ویروس طاعون اردک را تایید کرد.
نتیجه گیریبر اساس یافته های فوق، رخداد بیماری در اردک های نژاد چارا-چمبالی به عنوان عفونت انتریت ویروسی اردک تشخیص داده شد.
کلید واژگان: اردک چارا-چمبالی, طاعون اردک, شناسایی مولکولی, پاتولوژیBackgroundDuck rearing is one of the important livelihoods of rural people. Duck plague is one of the diseases causing heavy mortality resulting in economic losses.
Case descriptionAn outbreak of duck plague in a farm in Kadavakathi Village near Tenkasi, Tirunelveli Dt., is reported. Findings/treatment and outcome: Two thousands out of 4500 Chara-Chemballi breed of ducks which were recently purchased from Chenganacherry in Kerala died, with a mortality rate of 44.4%. Clinical signs of inappetence, partial closure of eyelid, conjunctivitis, corneal opacity, oculo-nasal discharge, soiled vent with green white watery diarrhoea, ataxia, incoordination and sudden death were observed. Necropsy examination revealed diphtheritic membrane in the oesophagus, congestion, petechial haemorrhages and multifocal gray white areas on the surface of the liver, epicardial haemorrhages, congested trachea, lung, kidneys, splenomegaly with mottled appearance and enteritis. Microscopical examination revealed presence of eosinophilic intranuclear and intracytoplasmic inclusions in the epithelial cells of the intestine and hepatocytes, degeneration and necrosis of enterocytes, dilated crypt epithelial cells with presence of eosinophilic intranuclear and intracytoplasmic inclusions, congestion and lymphoid cell depletion in the spleen, vasculitis, congestion, and haemorrhages in the trachea and lungs, proventriculitis, and congested kidneys. Polymerase chain reaction (PCR) also confirmed the duck plague viral infection by the amplification of polymerase gene fragment (446 bp).
ConclusionBased on the above findings, the Chara-Chemballi duck disease outbreak was diagnosed as duck viral enteritis infection.
Keywords: Chara-Chemballi duck, Duck plague, Molecular identification, Pathology -
در این مطالعه اثر فاکتورهای محیطی بر شمار سلول های بدنی (SCC) با استفاده از تکنیک درخت تصمیم گیری مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه 1972031 رکورد روز آزمون SCC که در شکم های 1 تا 4 در 1281 گله پرورش دهنده گاو هلشتاین ایران که طی سالهای 1383 تا 1392 جمع آوری شده بود، مورد استفاده قرار گرفت. رکورد های SCC به صورت باینری به صورت زیر تبدیل گردیدند : اگر SCC کمتر از 200000 بود عدد 1 در غیر این صورت عدد 2 به آن اطلاق گردید. از الگوریتم CART(classification and regression tree) و شاخص GINI و تابع آنتروپی به عنوان معیار طبقه بندی و ایجاد درخت استفاده شد. آنالیزهای آماری و ایجاد درخت با استفاده از بسته نرم افزاری rpart در محیط نرم افزاری R انجام گرفت. درخت حاصل شده دارای 6 سطح و 12 برگ بود. بر اساس نتایج حاصل شده از درخت تصمیم گیری مهمترین فاکتورهای موثر بر صفت SCC از لحاظ اهمیت به ترتیب عبارتند از : شکم زایش، مقدار شیر تولیدی، سال زایش، فصل زایش و روز شیردهی (مرحله شیردهی). بر اساس درخت تصمیم گیری حاصل شده ترکیب های مختلفی از فاکتورهای فنوتیپی موثر بر SCC قابل شناسایی می باشد. درخت تصمیم گیری ایجاد شده در این مطالعه نشان می دهد که کمترین مقدار SCC در گاوهایی مشاهده شد که شکم زایش آنها اول یا دوم و مقدار تولید شیر روزانه آنها بیشتر از 30 کیلوگرم و در فصل پاییز یا زمستان زایش و سال زایش آنها بین 1384 تا 1392 می باشد.
In the current study, the effect of phenotypic factors on Somatic Cell Count (SCC) was evaluated by using classification tree technique. The current study used a total of 1,972,031 test day records of SCC in parity 1 to 4 collected from 1,281 Iranian Holstein-Friesian cows’ herds through 2004–2013. The SCC records were converted to binary trait, defined as 1: If SCC≤ 200,000, and 2: Otherwise. The CART (Classification And Regression Tree) algorithm for classification trees, with GINI index and Entropy function as the division criteria, was used to develop the tree. Statistical analysis was performed using ‘rpart’ package in R software. The constructed tree had 12 leaves and it was 6 levels deep. The results of classification tree procedure for ranking of importance of the variables responsible for the variation in SCC were, respectively, parity, test-day milk production, year of calving, season of calving, and days in milk (stage of lactation). Based on the obtained classification tree, different combination of variables associated with SCC could be identified. According to the classification tree, the lowest amount of SCC was expected in the group of cows that were in the 1st or 2nd parity; their test-day milk production was > 30 kg; they were calved from year 2004 to 2013; and their calving season was autumn or winter.
Keywords: Entropy function, GINI index, Holstein-Friesian cows, Mastitis, Milk production -
پیشینه
پژوهشگران برای شناسایی مواد افزودنی دارای قابلیت احتمالی افزایش بازده مصرف خوراک، با چالش هایی مواجه هستند.
هدفپژوهش حاضر، با هدف مطالعه الگوی رشد و ویژگی های لاشه در جوجه های گوشتی تغذیه شده با آنزیم های تغذیه ای (آنزیمکس) و پروبیوتیک (یامارک)، طی یک دوره شش هفته ای انجام شد.
روش کاردر این مطالعه از 8 تیمار، 3 تکرار و 15 پرنده در هر تکرار با طراحی کاملا تصادفی استفاده شد.
نتایجنتایج کاهش معنی دار (P<0.05) مصرف خوراک را نشان داد که ممکن است ناشی از این باشد که پرندگان نیازمندی های تغذیه ای خود را از طریق مصرف غذای کمتر با بهبود قابلیت هضم پذیری منابع انرژی و اسیدهای آمینه، تامین کرده باشند. نتایج این مطالعه همچنین نشان دهنده اثرات مفید بر عملکرد و بازده لاشه در گروه های تیمار است.
نتیجه گیریبنابراین توصیه می شود که از آنزیم ها و پروبیوتیک ها به عنوان افزودنی های خوراک در جیره طیور گوشتی به منظور سود آوری بالاتر استفاده شود.
کلید واژگان: جوجه گوشتی, ویژگی های لاشه, آنزیم ها, عملکرد, پروبیوتیکBackgroundResearchers are challenged with identification of possible feed additives with the ability to increase the efficiency of feed utilization.
AimsThe present work aimed at studying growth pattern and carcass traits in broiler fed on dietary enzymes (Enzymex) and probiotic (Yeamark) over a period of six weeks.
MethodsA completely randomized design, including 8 treatments, 3 replications and 15 birds in each experimental unit was applied.
ResultsThe results showed that feed intake decreased significantly (P<0.05) which might be due to the birds fulfilling their nutrient requirements by taking less amount of feed with improved digestibility of energy sources and amino acids. The results of present study also demonstrate the beneficial effects on performance and dressed yield in the treated groups in broiler.
ConclusionEnzymes and probiotic are, therefore, suggested to be used as feed additives in broiler rations for higher profitability.
Keywords: Broiler, Carcass Traits, Enzymes, Performance, Probiotic -
در دهه های اخیر، توجه روزافزونی به گیاهان شورپسند می شود که دلیل آن محتوای زیاد مواد فنولی آنهاست. این مواد پتانسیل درمانی در درمان و یا مدیریت سلامت انسان دارند. بنا براین، اندازه گیری درست محتوای پلی فنول کل و ارزش گذاری ظرفیت آنتی اکسیدانی این مواد از اهمیت برخوردار است. در این پژوهش، عصاره های اتانول از 30 گیاه شورپسند تجزیه شد تا محتوای فنول کل (TPC) آنها ارزیابی شود. ما سه روش آزمایشی برای اثبات پتانسیل آنتی اکسیدانی، شامل DPPH•(1-diphenyl-2-picrylhydrazyl)، ABTS•+ (2,20-azino-bis-3-ethylbenzothiazoline-6-sulfonic acid) ، و قدرت احیا کنندگی آهن (IRP) را به کار بستیم. نتایج نشان داد که گیاهان TPC متفاوتی نشان دادند که بین mg GAE.g-1 DW 5/411 در گیاه Cynomorium coccineum و mg GAE.g-1 DW 02/6 در گیاه Ammophila arenaria به طور معناداری تغییر میکرد. در مورد فعالیت آنتی اکسیدانی، داده ها آشکار ساخت که Cynomorium coccineum (با IC50= 3.82µg.ml-1 در برابر ABTS•+) و Euphorbia paralias بیشترین ظرفیت آنتی رادیکالی (IC50= 0. 12 µg.ml-1) بر علیهDPPH• را داشتند و بهترین غلظت موثر را با EC50 = 9.57 µg. mL-1 برای IRP نشان دادند. با در نظر گرفتن همبستگی بین فنول ها و آزمون آنتی اکسیدان، سه گروه شناسایی شد که دارای ضریب همبستگی بالا بین 78/0 و 98/0 برای گروه اول بودند. داده ها چنین اشاره دارد که گیاهان مدیترانه ای شورپسند و دارویی، برای صنایع مربوط، به عنوان منابع ارزشمند آنتی اکسیدانها پتانسیل های امیدبخشی دارند، به ویژه در مورد Cynomorium coccineum، Carpobrotus edulis، Reaumuria vermiculata، Tamarix gallica، و Euphorbia paralias به خاطر محتوای فنولی غنی.
In the last decades, an increasing interest has been granted to halophytes due to their high phenolic content, which have therapeutic potential in the treatment and/or management of human health. Therefore, it is important to measure the halophyte total polyphenol content correctly and to valorize their antioxidant capacity. Ethanol extracts from thirty halophytes were analyzed to evaluate the Total Phenol Content (TPC). We employed three testing methods to prove their antioxidant potentialities, including DPPH• (1-DiPhenyl-2-PicrylHydrazyl), ABTS•+ (2,20-Azino-Bis-3-ethylbenzoThiazoline-6-Sulfonic acid) and IRP (Iron Reducing Power) assays. Results showed that plants exhibited different TPC, which varied significantly from 411.5 mg GAE g-1 DW in Cynomorium coccineum to 6.02 mg GAE g-1 DW in Ammophila arenaria. Concerning antioxidant activities, data revealed that Cynomorium coccineum (IC50= 3.82 µg ml-1 versus ABTS•+) and Euphorbia paralias had the highest antiradical capacity (IC50= 0.12 µg ml-1 against DPPH•) and exhibited the best efficient concentration with an EC50 value= 9.57 µg mL-1 for the IRP. Considering correlation between phenols and antioxidant tests, three groups were distinguished with a higher correlation coefficient between 0.78 and 0.98 for the first group. These data suggest the promising potentialities of the Mediterranean medicinal halophytes as valuable source of powerful antioxidants of industries, especially for Cynomorium coccineum, Carpobrotus edulis, Reaumuria vermiculata, Tamarix gallica, and Euphorbia paralias regarding their strong phenol content.
Keywords: ABTS, Bioactive phytochemicals, DPPH, Therapeutic potential -
خسارت وارده به مرحله پس از برداشت توسط بسیاری از آفات یکی از اساسی ترین مشکلات در صنعت انبارداری محصولات دانه ای انباری است. اخیرا ساخت و تولید نانو ذرات توسط عصاره گیاهی بعنوان یک روش جایگزین در کاهش این گروه از خسارت ها وارد شده مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه تلاش براین بود که علاوه بر تولید نانو ذرات، میزان مرگ و میر حاصل از نانو ذرات نقره گیاهی ساخته شده از عصاره پرتقال، بر علیه سوسکهای بالغ Tribouliom confusum تعیین گردد. نانو ذرات تولید شده با اسپکتروفتومتری، پراش اشعه X و میکروسکوپ الکترونی گزاره مورد ارزیابی قرار گرفت. پنچ زیست سنجی با دو روش آغشته سازی با کاغذ صافی و خوراکی با غلظت های مختلف دو محلول نانو نقره تجارتی و گیاهی صورت گرفت. نتایج نشان داد که عصاره استخراج شده از گیاه پرتقال به تنهایی برای حشرات بالغ سمی نبوده است. در حالیکه نانو ذرات نقره گیاهی (AgNPs) 77-83 درصد مرگ و میر در دو روش آغشته سازی و خوراکی از خود نشان داد. اثر نانو ذرات نقره تجاری با دو روش به ترتیب 75 درصد در آغشته سازی و 40 درصد به روش خوراکی مرگ و میر از خود نشان داد. کمترین LC50 و LT50 برای زیست سنجی با نانو ذرات نقره گیاهی (ppm62/30 و 92/9 روز) با روش آغشته سازی کاغذ صافی گزارش شد. بر اساس نتایج حاصله، نانو ذرات نقره گیاهی بیشترین تاثیر را در حشره کشی بر T. confusum در مقایسه با نوع تجاری از خود نشان داد. نانو ذرات نقره گیاهی دارای اثرات بالقوه ای بعنوان یک عامل جایگزین در مدیریت آفات انباری دارد.
The post-harvest damage caused by several pests is a major problem in stored grain product industry. Recently, synthesizing NanoParticles (NPs) with plant extracts act as an alternative approach in reduction of this damage. An attempt was made to synthesize and test the mortality effect of green synthesized silver NanoParticles (AgNPs) with peels extract of sweet orange, Citrus sinensis (L.) (Rutaceae, Sapindales), against the adult tenebrionid beetle Tribolium confusum (Duval). The synthesized nanoparticles were characterized with UV-visible spectroscopy, X-ray Diffraction, and Transmission Electron Microscopy. Five bioassays were conducted by filter-paper residue and feeding methods with different concentrations of both green synthesizing and commercial AgNPs. Results showed that citrus extract by itself was not toxic against beetles, however, the green AgNPs showed 83-77% mortality in filter-paper residue and feeding methods. The impact of commercial AgNPs in both methods led to 75 and 40% mortality. The lowest LC50 and LT50 for green synthesized AgNPs were recorded (30.62 ppm and 9.92 day) for filter-paper residue tests. According to the results, the green silver nanoparticles, showed more efficiency than the commercial ones. This provides an evidence that green synthesized AgNPs have a great potential as an alternative option in stored products pest management.
Keywords: Filter-paper residue test, Stored grain pests, Tenebrionid beetle -
در این مطالعه ظهور اولین علائم بیماری زنگ برگی گندم در استان خوزستان از دی ماه 1393 با فاصله ده روز تا زمان برداشت، به مدت سه سال مورد پایش قرار گرفت. همچنین، تغییرات آب و هوایی وتاثیر آن بر روی توسعه این بیماری مطالعه گردید. طی سال زراعی 94-1393 اولین علائم با شدت 5MS در جنوب و غرب استان به ترتیب در نیمه سوم اسفند ماه و نیمه اول فروردین ماه مشاهده گردید. در شمال استان علائم بسیار جزئی بیماری با شدت 10MS در نیمه دوم فرودین ماه بروز پیدا کرد. در سال زراعی 95-1394 اولین علائم با شدت 5MS در اواخر بهمن ماه در قسمت های جنوبی استان ظاهر شد. در غرب استان خوزستان اولین علائم بیماری با شدت 20MS در 20 اسفند ماه مشاهده گردید. در نواحی شمالی استان بروز اولین علائم در اوایل اسفند ماه با شدت 10MS اتفاق افتاده و تا 30MS پیشرفت کرد. در سال زراعی 96-1395 اولین علائم بیماری در اطراف رودخانه کارون با شدت 5MS در تاریخ 20 اسفند ماه مشاهده شده و نهایتا در تاریخ 10 فروردین به 10MS رسید. در نواحی غربی استان خوزستان اولین علائم در اواسط اسفند ماه با شدن 5MS بروز و سپس متوقف گردید. یک هفته بعد در شمال استان علائم بیماری با شدت 5MS بروز پیدا کرده و در 10 فرودین ماه با شدت 15MS متوقف گردید. بر اساس مطالعات قبلی انجام گرفته، اولین علائم بیماری زنگ برگی معمولا از غرب استان شروع می شود. اما هم اکنون الگوی علائم بیماری به در استان خوزستان به صورت چشمگیری تغییر پیدا کرده است و اولین علائم در جنوب استان خوزستان نزدیک رودخانه کارون و صنایع کشت و صنعت نیشکر بروز پیدا می کند که احتمالا به دلیل اقدامات مدیریتی انجام گرفته در غرب استان خوزستان و خشک شدن بخش بزرگی از تالاب هویزه می باشد.
In this study, the first symptom appearance of wheat leaf rust disease was monitored in Khuzestan Province every ten days from early December 2014, for three years. Also, the climate changes and their influence on the development of the disease were studied. During 2014-2015, the first symptoms, with the severity of 5 MS (Moderately Susceptible), appeared in the south and west parts in early and mid-March, respectively. In northern areas, the symptoms appeared with 10 MS severity in early May. In 2015-2016, the first symptoms appeared with the severity of 5 MS in February in the southern areas. In the west, symptoms appeared and reached 20 S (susceptible) on March 10. In the north, the disease started in late February with the severity of 10 MS and developed to 30 S. In 2016-2017, the first symptoms appeared around the Karun River with the severity of 5 MS on March 10 and eventually reached 10 MS in late March. In the western areas, the disease started in early March with the severity of 5 MS and then stopped. Symptoms appeared one week later in the north, with the severity of 5 MS, and reached 15 MS until the end of March. Based on the previous studies, the first symptoms of wheat leaf rust usually start from the west. However, now, the regional pattern of the symptom has changed dramatically, and it appears in the south near Karun River and the Sugar Cane Crop Industry. This might be due to implementation of preventive measures and dryness of a big part of Hoveyzeh Marshland.
Keywords: Climate change, Epidemiology, Karun river, Winter wheat -
هدف این پژوهش ارزیابی کارآمدی پاکلوبوترازول (PBZ) در مانگو برحسب رشد سبزینه ای، محتوای عناصر غذایی در برگ، گلدهی، عملکرد، و کیفیت میوه بود. افزون بر این، پویایی و تحرک باقیمانده PBZ در خاک و اندام گیاهی نیز ارزیابی شد. آزمایش در شرایط آب وهوایی استوایی گرم و مرطوب شرق هندوستان در طی سالهای 17-2013 روی درختان 15 ساله مانگو رقم Arka Neelachal Kesari اجرا شد. ماده پاکلوبوترازول در ماه سپتامبردر مقادیر g a. i. /m 25/0 - 0/1 در هر متر درختان به خاک افزوده شد. نتایج چنین اشاره داشت که PBZ به طور معناداری سطح مقطع ساقه درختان (TCSA)، طول ساقه، و مساحت برگ را کاهش داد. نیز، کاهشی در محتوای N و K برگ ها مشاهده شد، در حالیکه مقادیر Ca، Mg، ، و Zn در گیاهان تیمار شده با PBZ افزایش یافت. PBZ شکفتن جوانه گل را به جلو انداخت و شدت گلدهی، درصد گلهای دوجنسی (bisextual)، عملکرد میوه، و کارآیی عملکرد را افزایش داد. غلظت های بالا ترPBZ تراکم شاخه و خوشه را شدیدترکرد. همچنین، PBZ منجر به افزایش کل جامدات محلول(TSS) شد ولی محتوای بافت نرم میوه (pulp) و نسبت بافت نرم به هسته (pulp/stone) تحت تاثیر قرار نگرفت. در تیمارهای افزایش مقادیر بالای PBZ، باقیمانده PBZ در خاک تا 9 ماه بعد از افزودن دوام داشت در حالیکه در افزایش های کمتر، باقیمانده PBZ طی 6-5 ماه به مقادیر غیر قابل تشخیص کاهش یافت. نیز، در کلیه تیمارها میوه هاعاری از باقیمانده PBZ بودند. افزودن PBZ در مقادیر کم (0.25 g a. i. /m) نه تنها بدون اثر بر رشد گیاه برای تقویت و بهبود گلدهی و عملکرد موثر بود، بلکه از خاک هم به مقدار زیاد تخلیه شد.
Present study aimed to assess the efficacy of Paclobutrazol (PBZ) in mango in terms of vegetative growth, leaf nutrient status, flowering, yield, and fruit quality. Moreover, residual dynamics of PBZ in soil and plant parts was also assessed. Studies were conducted under tropical hot and humid climatic conditions of eastern India during 2013-2017 on 15-year-old trees of mango var. Arka Neelachal Kesari. Paclobutrazol was applied at 0.25–1.0 gram active ingradient (g ai m-1) canopy spread in soil during September. Results indicated that PBZ significantly reduced Trunk Cross Sectional Area (TCSA), shoot length, and leaf area. There was a reduction in leaf N and K contents, whereas the levels of Ca, Mg, Cu and Zn were increased in PBZ-treated plants. PBZ advanced floral bud break and increased flowering intensity, percentage of bisexual flowers, fruit yield, and yield efficiency. Higher concentration of PBZ aggravated shoot and panicle compaction. PBZ tended to increase Total Soluble Solids (TSSs) but pulp content and pulp/stone ratio were unaffected. PBZ residues in soil persisted for 9 months at higher rate of application, whereas at lower rate residues reached non-detectable level within 5-6 months after application. Fruits were free from PBZ residue, irrespective of dose. Application of PBZ at lower dose (0.25 g ai m-1 canopy spread) was not only efficacious in enhancing flower induction and yield without affecting plant growth but also exhibited high rate of depletion in soil.
Keywords: Flowering intensity, Fruit yield efficiency, Leaf nutrient status -
دمای پایین یکی از شایع ترین تنش های محیطی است که عملکرد گندمیان را محدود می کند. در این پژوهش تحمل دمای پایین در 12 رقم از گیاه جو با رفتار رشد متفاوت (زمستانه، بهاره و اختیاری) بررسی شد. گیاهان در معرض سرمای بالاتر از یخ زدگی (5 درجه سانتی گراد) برای بوم پذیری قرار گرفتند سپس با دمای یخ زدگی (5- درجه سانتی گراد) تیمار شدند. سنجش های فنوتیپی مختلفی از جمله وزن خشک و درصد زنده مانی انجام شد تا تنوع ژنوتیپی از نظر تحمل دمای پایین در ارقام انتخاب شده مشخص شود. علیرغم اینکه متحمل ترین رقم به یخ زدگی یک رقم زمستانه اختیاری (آبیدر) و حساس ترین آن، یک رقم بهاره (نیک) بود، ولی چنین ارتباطی زمانی که همه 12 رقم با هم درنظر گرفته شدند، دیده نشد. براساس داده های بدست آمده برای درصد زنده مانی، چهار رقم با پاسخ متمایز انتخاب شده و تغییرات متابولیکی در این ارقام تحت تاثیر دو دوره زمانی بوم پذیری (7 و 21 روز) و رفع بوم پذیری (قرار گیری مجدد در 25 درجه سانتی گراد) مطالعه شد. کربوهیدرات های محلول و پرولین در برگ ها در طی دوره بوم پذیری به ترتیب 20-70 درصد و تا 37 برابر (P<0.001) انباشته شد و با رفع بوم پذیری 9-42 درصد (P<0.05) کاهش یافت. برخلاف پروتئین کل، پروتئین و کربوهیدرات ها در آپوپلاست برگ در طی تیمار بوم پذیری 2-4 برابر (P<0.05) انباشته شد. غلظت کربوهیدرات های آپوپلاستی با تحمل یخ زدگی همبستگی (r=0.91, P<0.05) نشان داد ولی این همبستگی با پروتئین کل و آپوپلاستی و یا قند کل مشاهده نشد. داده های ما پیشنهاد می کند که تطابق متابولیکی برای تحمل یخ زدگی بسته به رقم متفاوت است و تعدادی از این تغییرات متابولیسمی با درجه تحمل یخ زدگی ارتباط نشان می دهد.
Low temperature is one of the most widespread stress factors limiting productivity of cereals. Tolerance to low temperature was studied in 12 barley (Hordeum vulgare L.) cultivars with different growth habits (winter, spring, and facultative) subjected to low, non-freezing temperature (5°C) for cold acclimation, then exposed to freezing (‒5°C) treatment. Different phenotypic assays, including biomass production and survival rate (%) were conducted to determine the range of genotypic variation for tolerance to low temperature. Although the most tolerant cultivar was a winter/facultative one (‘Abidar’) and the most susceptible one was a spring cultivar (‘Nik’), little relationship existed between frost tolerance and growth habit when all 12 tested cultivars were compared. According to the data obtained, four cultivars with contrasting survival rate were selected and metabolic alterations were analyzed in these cultivars after cold acclimation and de-acclimation (25°C) treatments. Soluble carbohydrates and proline were accumulated in the leaves up to 20-70% (P< 0.05) and 37 fold (P< 0.001) during the acclimation period, respectively, and decreased upon de-acclimation by 9-42% (P< 0.05). In contrast to the total protein, proteins in the leaf apoplast, along with carbohydrates, accumulated up to 2-4 fold (P< 0.05) during the acclimation period. The frost tolerance of cultivars was correlated (r= 0.91, P< 0.05) with the concentrations of apoplastic carbohydrates but not with the total and apoplastic proteins or total carbohydrates. Our data revealed that barley cultivars were different in the metabolic adjustments upon acclimation treatment; some of these metabolic responses were directly associated with frost tolerance of cultivars.
Keywords: Apoplast, Cold stress, De-acclimation, Frost tolerance, Hordeum vulgare, Growth habit -
تعاونی های تولید روستایی به عنوان ابزاری کارآمد و عامل بسترساز توسعه روستایی، رسالت مهمی از جمله بالا بردن توانمندی کشاورزان روستایی را برعهده دارد. برای رسیدن به اهداف در مسیر توسعه ،علاوه بر حمایت های انسانی، اجتماعی، اقتصادی، به سرمایه فرهنگی نیز نیاز می باشد. در همین راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر سرمایه فرهنگی در میزان توانمندسازی اعضای تعاونی های تولید روستایی در شهرستان آمل کشور ایران انجام گرفته است. 6150 عضو 11 تعاونی تولید روستایی به عنوان جامعه آماری تحقیق بوده که 300 نفر از آن ها بر اساس فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته ای بود که از دو بخش سرمایه فرهنگی(تجسم یافته، عینیت یافته و نهادینه شده) و توانمندسازی (روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی) تشکیل شده بود. روایی محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان مورد تایید قرار گرفت. همچنین بر پایه مقدار میانگین واریانس استخراج شده (663/0< AVE > 514/0) و پایایی ترکیبی (966/0< CR > 808/0)، پرسشنامه دارای روایی همگرا و پایایی مناسبی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS16 و Smart PLS2 بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد که سرمایه فرهنگی تاثیر معنی داری بر روی میزان توانمندی روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی اعضای تعاونی های تولید روستایی داشته است. با توجه به نتایج این تحقیق، توصیه می گردد با برنامه ریزی دقیق از پتانسیل سرمایه فرهنگی در سیاست های توسعه ای آینده تعاونی های تولید روستایی بهره کافی گرفته شود تا بتوان گامی موثر هر چند کوچک در جهت رونق تعاونی های مذکور برداشت.
Rural production cooperatives, as an effective tool for rural development, have an important role in increasing the capabilities of rural farmers. In order to achieve the goals, in addition to human, social, and economic support, cultural development is also needed. In this regard, this study aimed at investigating the impact of cultural capital on the empowerment of rural production cooperative members. The study was conducted in Amol, Iran. A total of 6,150 members of 11 rural production cooperatives were selected as the statistical population of the study, and 300 of whom were selected as the study sample based on Cochran's formula. Data collection was done using a researcher-made questionnaire composed of two parts of cultural capital (embodied, objectified and institutionalized) and empowerment (psychological, social, and economic). The content validity of the questionnaire was confirmed by experts' opinions. Also, based on the Average Variance Extracted (0.514> AVE< 0.663) and Composite Reliability (0.808> CR< 0.966), the questionnaire had a convergent validity and appropriate reliability. SPSS16 and Smart PLS2 software were used to analyze the data. Results of the research showed that cultural capital had a significant impact on the psychological, social, and economic empowerment level of the members of the rural production cooperatives. According to the results, it is recommended that, by careful planning, sufficient benefits be gained from the potential of cultural capital in the future development policies of rural production cooperatives, so that an effective, though small, step can be taken toward development of the aforementioned cooperatives.
Keywords: Development policies, Social, economic empowerment, Structural equation modeling -
در این مطالعه، اطلاعات 12328 حیوان ایستگاه اصلاح نژاد گوسفند بلوچی عباس آباد ایران، بین سالهای 1351 تا 1381 برای برآورد همبستگی های ژنتیکی و فتوتیپی مجموع وزن بره های شیر گیری شده به ازای هر میش تحت آمیزش در زایش های اول، دوم، سوم و چهارمTWW1/EJ) ، TWW2/EJ، TWW3/EJ و TWW4/EJ)، و مجموع وزن بره های کل چهار زایش هر میش (TWW) و همچنین برآورد همبستگی های زایش های اول تا چهارم با وزن تولد (BW) و شیرگیری (WW) مورد استفاده قرار گرفت. اجزاء کوواریانس و همبستگی های ژنتیکی با استفاده از نرم افزار DFREML برآورد شدند. همبستگی ژنتیکی بین TWW1/EJ و TWWt/EJ بالا و مثبت بود (76/0). همبستگی های ژنتیکی TWW/EJ در دوره های مختلف زایش با وزن تولد و وزن شیرگیری به ترتیب در دامنه ی 16/0 تا 32/0 و 95/0 تا 97/0 بودند. تکرارپذیری TWW/EJ در زایش های اول تا چهارم 15/0 بود. نتایج پیشنهاد می کند انتخاب برای افزایش عملکرد تولیدمثلی در طول عمر مفید میش می تواند بر اساس TWW1/EJ در اولین دوره ی زایش صورت گیرد. به طور کلی این امر نشان می دهد TWW/EJ به عنوان یک صفت محدود به جنس شاید بتواند به عنوان معیار انتخاب به صورت غیر مستقیم برای بهبود صفات همبسته مورد استفاده قرار گیرد.
In this study, 1973-2003 data of 12,328 animals from Abbasabad Baluchi Sheep Breeding Station, Iran, were used to estimate genetic and phenotypic correlations between Total Weight of lambs Weaned per Ewe Joined in the first, 2nd, 3rd and 4th lambing (TWW1/EJ, TWW2/EJ, TWW3/EJ, and TWW4/EJ, respectively), and TWW of the total four lambing (TWWt/EJ). Also, the study aimed to estimate correlations of TWW1/EJ...TWW4/EJ and Birth Weight (BW) as well as Weaning Weight (WW). The (co)variance components and genetic correlations were estimated by DFREML procedures. Genetic correlation between TWW1/EJ and TWWt/EJ was high and positive (0.76). Genetic correlations of TWW/EJ in different lambing with BW and WW ranged from 0.16 to 0.32 and 0.95 to 0.97, respectively. Repeatability of TWW/EJ for lambing 1-4 was 0.15. Results suggested that selection for increased lifetime reproductive performance could be based on TWW1/EJ in the first lambing. Overall, results indicate that TWW/EJ, as an important but sex-limited trait, may be used in selection criterion to indirectly improve the related traits.
Keywords: Birth weight, Composite traits, Heritability, Weaning weight -
زیرواحد های گلوتنین با وزن ملکولی پائین LMW-Gs که توسط مکان ژنی Glu-3 بر روی بازوی کوتاه کروموزوم های هومیولوگ گندم قرار دارند، دارای نقش مهمی در کیفیت نانوایی محصول گندم هستند. یکی از سه ژنوم اصلی گندم نان ژنوم D است که اهمیت ژن های واقع بر این ژنوم در کیفیت محصول گندم مورد توجه به نژادگران قرار دارد. علاوه بر گندم نان (Triticum aestivum) چندین گونه دیگر در جنس آژیلوپس از جمله Ae.cylindrica، Ae.tauschii، Ae.crassa، Ae.juvenalis، Ae.vavilovi نیز حامل این ژنوم هستند. در این مطالعه رابطه فیلوژنتیکی میان گونه های آژیلوپس حامل ژنوم D و گندم نان براساس توالی ژن های کد کننده پروتئین های ذخیره ای با وزن مولکولی پائین مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بیانگر آن بود که تنوع فوق العاده ای برای این نوع پروتئین ها در گونه های خویشاوند گندم نان در دسترس قراردارد.وجود تعداد زیادی باندهای پروتئینی مشابه در میان گونه ها بیانگر آن بود که این گونه ها رابطه نزدیکی با گندم نان دارند. سه تا از پرایمرهای مربوط به گلوتنین های با وزن مولکولی پائین قادر بودند روابط میان گونه ها را نشان دهند. نتایج بیانگر روابط نزدیک میان گونه Ae. tauschii و گندم نان بود. گونه Ae. crassa در فاصله دورتری از گندم نان قرار داشت. همچنین نتایج بیانگر رابطه نزدیک میان Ae. cylindrica, Ae. Juvenalis و Ae. Vavilovi بود. روابط نزدیک میان این گونه ها با گندم نان و تنوع بالای پروتئین ها، این خویشاوندان وحشی را بعنوان یک منبع تنوع بالقوه برای استفاده در برنامه های بهنژادی گندم مطرح می نماید.
Low Molecular Weight Glutenin Subunits (LMW-GS), encoded by GLU-3 loci located on the short arm of homologous chromosomes of wheat, play an important role in the bread making quality. Some of the most important gens for quality are located on the D genome, which are interesting in wheat breeding programs. In addition to the bread wheat (Triticum aestivum), some species of Aegilops including Ae. cylindrica, Ae. tauschii, Ae. crassa, Ae. juvenalis, and Ae. vavilovi carry D genome. In this study, the phylogenetic relationship among Aegilops species with D genome and bread wheat has been studied based on the sequence of low molecular weight glutenins loci. The results indicated a great diversity for these loci. Presence of several numbers of common protein bands among species suggested a close relationship and high genetic flow among species. Three primers for the LMW-GS proteins were able to reveal the relationship between the species. The results showed a close relationship among bread wheat (T. astivum) and Ae. tauschii species. Ae. crassa species is more distant from bread wheat. Also, the results indicated a close relationship between the Ae. cylindrica, Ae. juvenalis, and Ae. vavilovi. A great diversity of LMW-GS in wild relatives and close relationship between these species and wheat suggest them as a potential source of genes for wheat breeding programs.
Keywords: Aegilops species, Breeding programs, Phylogeny, Triticum -
در تولید محصولات کشاورزی، مصرف کود از اهمیت برخوردار است. تاکید این امر به ویژه بر کود آلی است که میزان عملکرد و کیفیت محصول را افزایش داده و در عین حال به محیط زیست صدمه نمی زند. در این پژوهش، اثرمصرف کود باکتریایی روی عملکرد و برخی پارامترهای کیفیت محصول دو کولتیوار گوجه فرنگی(Solanum lycopersicum L>.) به نام هایPala F1 و Cevahir F1 در شرایط گلخانه بررسی شد. به این منظور، سه سطح غلظت (1، 3، و 5 میلی گرم در لیتر و یک شاهد بدون تلقیح) از دو کود باکتریایی متفاوت شامل کود A : Azotobacter spp. (1x109 UFC)، و کود B: مخلوطی از Bacillus subtilis> و Bacillus megatarium >(1x109 UFC) در یک طرح آماری کاملا تصادفی در سه تکرار ارزیابی شد. تیمار ها یک هفته بعد از کاشت نشای بوته ها اعمال شد. محلول های آزمایش سه بار با فواصل 10 روزه به ریشه ها افزوده شد. اندازه گیری ها شامل میانگین وزن میوه ها، تعداد میوه در هر بوته، وزن میوه در هر بوته گیاه، طول و عرض میوه، کل مواد جامد محلول، pH، اسید اسکربیک، محتوای کلروفیل، عملکرد ماده خشک، و عناصر معدنی بود. نتایج حاکی از معنادار بودن اثر تیمارها روی پارامترهای رشد گیاه بود. درهمه تیمارها، کوددهی باکتریایی منجر به افزایش عملکرد و دیگر پارامترها شد. افزون بر آن، اثرات تیمارها روی محتوای عناصرمعدنی در میوه های گوجه فرنگی معنادار بود.
Use of fertilizers is important in agricultural production. In particular, it is more focused on organic fertilizer that increases yield and quality of crops and is not harmful to environment at the same time. In this study, the effect of bacterial biofertilizers on yield and some quality parameters were analyzed in two tomato cultivars (Solanum lycopersicum L., cv. Cevahir F1 and Pala F1) in greenhouse conditions. Three different concentrations (1, 3, and 5 gL-1</sup> and control i.e. un-inoculated) and two different bacterial fertilizers including A: Azotobacter spp. (1×109 </sup>CFU), and B: mixture of Bacillus subtilis and Bacillus megatarium (1×109 </sup>UFC) were evaluated in a completely randomized design with 3 replications. The treatments were applied one week after planting of the seedlings. The solutions were given to the root zone of the plant and repeated 3 times at intervals of 10 days. Average fruit weight, fruit number per plant, fruit weight per plant, plant height, fruit width and length, total soluble solid, pH, ascorbic acid, chlorophyll content, dry matter yield and mineral content were evaluated on tomato. The effects of treatments were found significant on plant growth parameters. Bacterial fertilization increased yield and other parameters in all treatments. Besides, the effects of treatments were significant on mineral content of tomato fruits.
Keywords: Biofertilizer, PGPR, Plant development, Solanum lycopersicum L -
چیدن چمن در حفظ کیفیت آن اهمیت دارد. هدف این پژوهش تعیین اثر اکسید نیتریک (NO) روی Fescue (Festuca Arundinacea Schreb.) Tall بعد از چیدن و فراهم آوردن مبانی نظری برای بهنژادی مولکولی چمن علفی بود. در این پژوهش، NO بیرونی (exogenous) نرخ رشد نسبی را در مقایسه با شاهد به طور معناداری افزایش داد. این نرخ رشد نسبی بالاتر با فعالیت بیشتر پراکسیدها (POD)، سوپراکسید دیسموتاز(SOD)، کاتالاز (CAT) ، و آسکوربات پراکسیداز(APX) همراه بود. بیان CuZn-SOD، CAT-A، و APX4 در ریشه تیمار شده با NO بعد از چیدن افزایش یافت. افزون بر این، NO بیرونی به طور معناداری غلظت indole-3-acetic acid (IAA) ، اسید جیبرالیک (GA)، سیتوکینین(CK)، وآبسه اسید (ABA) را در مقایسه با شاهد افزایش داد که احتمالا در پیوند با افزایش فعالیت مشابه (NOS)اکسید نیتریک سنتاز و رها سازی NO درونی(endogenous) در ریشه Tall Fescue بود. این نتایج چنین اشارت دارد که چیدن باعث افزایش فعالیت مشابهNOS شده و منجر به زیاد شدن NO درونی شد. NO احتمالا به عنوان یک مولکول علامت دهنده (signaling) منجر به افزایش محتوای هورمونی و همچنین تنظیم مجدد بیان ژن و ارتقای فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان شده و در نتیجه از گیاه در برابر جراحات ناشی از چیدن حفاظت کرده و در جهت بهبود رشد مجدد Tall Fescue عمل میکند.
Mowing is important in maintaining quality of the turf. The objective of this study was to determine the effect of Nitric Oxide (NO) on tall fescue after mowing, and provide theoretical basis for molecular breeding of turf grass. In our study, exogenous NO significantly increased the relative growth rate compared to the control. The higher relative growth rate was associated with higher activity of Peroxides (POD), SuperOxide Dismutase (SOD), Catalase (CAT) and Ascorbate Peroxidase (APX). Expression of CuZn-SOD</em>, CAT-A</em>, and APX4</em> increased in roots treated with NO after mowing. In addition, exogenous NO significantly increased the concentration of Indole-3-Acetic Acid (IAA), Gibberellic Acid (GA), Cytokinin (CK) and Abscisic Acid (ABA) compared to the control, which likely linked to an increase in Nitric Oxide Synthase (NOS)-like activity and endogenous NO release in tall fescue roots. These results suggested that mowing increased NOS-like activity, leading to elevated endogenous NO levels. NO might act as a signaling molecule, increasing plant hormone content, as well as up-regulating gene expression and enhancing the activity of antioxidant enzymes, thereby protecting against injuries caused by mowing and promoting re-growth of tall fescue.
Keywords: Antioxidant enzymes, Molecular breeding, Nitric oxide synthase, Turf grass -
دربرگیری دیجیتالی (digital inclusion) روشی است برای توانمند سازی افراد در فناوری های ارتباطات اطلاعاتی (ICT)، اما به لحاظ تفاوت در دسترسی به ابزارICT، کم بودن سواد دیجیتالی، و پایدار نبودن کاربرد این فناوری، شکاف دیجیتالی موجود بزرگترین محدودیت برای اجرای دربرگیری دیجیتالی است. با در نظر داشت این واقعیت ها، هدف پژوهش حاضر یافتن راهبردی مناسب و مکان-ویژه برای پل زدن روی شکاف دیجیتالی بود. پژوهش در دو ناحیه Nasik و Varanasi به ترتیب در استانهای Maharashtra و Uttar Pradesh اجرا شد. به این منظور، از هر دو ناحیه 30 نفر از ذینفعان از مراکز علوم مزرعه (KVKs) و دپارتمان های تخصصی انتخاب شدند که دارای معلومات نهادین درباره ابزار و خدمات ICT لازم برای انتقال اطلاعات کشاورزی بودند و تعامل مکرری با ارباب رجوع داشتند. سپس، با استفاده از منابع علمی، تجربیات برنامه های مختلف در هندوستان و خارج کشور، و پیشنهادهای متخصصان، گزاره هایی راهبردی تهیه شد. این گزاره ها به صورت سلسله مراتبی و مرحله ای دسته بندی گردید و به صورت جفتی (pairwise) مقایسه شد. سپس، از فرآیند سلسله مراتب تحلیلی (AHP) به عنوان ابزاری برای تصمیم گیری درباره انتخاب بهترین گزینه ها برای پل زدن روی شکاف دیجیتالی استفاده شد.
Digital inclusion is a way to empower people through Information Communication Technologies (ICTs), but the existing digital divide due to differential access to ICT tools, low digital literacy and lack of sustainable usage is the greatest hindrance to digital inclusion. Considering these facts, this study aimed at finding a suitable location specific strategy to bridge the digital divide. The study was conducted in Nasik and Varanasi districts of Maharashtra and Uttar Pradesh, respectively. Thirty stakeholders were selected from both districts from Krishi Vigyan Kendras (KVKs) or Farm Science Centers and line departments having frequent interaction with clientele and basic knowledge about ICT tools and services useful in agricultural information delivery. Strategic statements were prepared using previous literature, experience from different programs in India and abroad, and expert suggestions. These were graded into hierarchies and stages and were compared pairwise. Analytical Hierarchy Process (AHP) was used as a decision making tool to select best alternatives to bridge the digital divide.
Keywords: Analytical Hierarchy Process, Access to ICT, Digital literacy, Information Communication Technologies -
در این تحقیق، فعالیت آنتاگونیستی 1000 جدایه باکتریایی (جدا شده از مناطق مختلف ایران) و دو جدایه ی Pseudomonas fluorescens CHA0 و UTPf5 به طور جداگانه روی دو جدایه قارچ Fusarium solani وF. oxysporum، که عامل پوسیدگی خشک سیب زمینی در منطقه ی مشهد می باشند، مورد بررسی قرار گرفت. در آزمون هاله بازدارنده، اکثر جدایه ها به طور قابل توجهی باعث کاهش رشد میسلیومی جدایه های فوزاریوم روی محیط PDA بعد از 7 روز نگهداری در دمای Ċ25، در مقایسه با شاهد شدند.30 جدایه باکتریایی با بیشترین بازدارندگی به همراه باکتری P. fluorescens CHA0 برای آزمایش روی غده سیب زمینی انتخاب شدند. تمام باکتری ها روی غده های سیب زمینی رقم آگریا در شرایط آزمایشگاه بررسی شدند. اختلاف قابل توجهی بین قطر پوسیدگی در نمونه های تیمار شده باP. fluorescens CHA0 و کنترل منفی وجود نداشت، اما سایر جدایه ها باعث کاهش گسترش پوسیدگی خشک بعد از 21 روز نگهداری در دمای Ċ27-25 ، در مقایسه با شاهد شدند. اگرچه 3 جدایه ی VUPf40، VUPf44 و VUPf506 که متعلق به گونه یP. fluorescens می باشند، بیشترین تاثیر را داشتند. فرمولاسیون ساخته شده ی پودر تالک این سه باکتری موثر و همچنینP. fluorescens CHA0 روی گسترش پوسیدگی خشک سیب زمینی با عامل F. solani FPO67 در شرایط انبار فنی ارزیابی شد. فرمولاسیون همه ی باکتری های موثر به طور قابل توجهی گسترش پوسیدگی خشک را محدود کردند، ولی فقطVUPf506 P. fluorescens، با 8/79% کاهش گسترش قارچ و57/18% بازدارندگی، موثرترین جدایه در کاهش پوسیدگی خشک سیب زمینی در شرایط طبیعی بود. بر اساس نتایج، P. fluorescens VUPf506 می تواند بعنوان یک جایگزین امید بخش برای محصولات شیمیایی در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: آنتاگونیست, فرمولاسیون, فوزاریوم, خراسان رضوی, سودوموناسIn this study, the antagonistic activity of 1,000 bacterial isolates from different areas of Iran and two isolates of Pseudomonas fluorescens: CHA0 and UTPf5 were individually assayed against two isolates of Fusarium solani and two isolates of F. oxysporum that cause potato dry rot in Mashhad, Iran. Using in vitro dual culture plate technique, most of the tested isolates significantly reduced mycelia growth of Fusarium spp. on PDA after 7 days of incubation at 25oC, compared to the untreated control. Thirty bacteria isolates with the most inhibition and P. fluorescens CHA0 were selected for experiments on potato tubers. All isolates were tested on tuber of potato cultivar Agria under in vivo conditions. There was no significant difference between rot diameter by P. fluorescens CHA0 and the infected control, but other isolates reduced dry rot development after 21 days of incubation at 25-27oC, as compared to the untreated control. However, three isolates, namely, VUPf40, VUPf44, and VUPf506 that belong to the P. fluorescens species were the most effective. Talc-based formulation of these three effective bacteria and P. fluorescens CHA0 were assessed for their in situ efficacy against potato dry rot development, caused by F. solani FPO67, on treated tubers compared to the control. The formulation of these bacteria significantly decreased dry rot development, but only P. fluorescens VUPf506, with 79.8% reduction of fungi development, and 18.57% prevalence, was the most effective in reduction of potato dry rot in natural conditions. Based on these results, P. fluorescens VUPf506 can be considered as a promising alternative to chemical fungicides.
Keywords: Antagonistic effects, Dry rot, PGPR, Pseudomonas -
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.