به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

رمضان مهدوی آزاد بنی

  • رمضان مهدوی آزادبنی*، محمداسماعیل قاسمی طوسی

    بحث درباره خداوند و صفات او نزد فیلسوفان و متکلمین، همواره از دغدغه های محوری محسوب می شود. مباحث پیرامون صفات الهی، به معنای صفات و اثبات آن برای خداوند و نیز بیان برخی شبهات مرتبط، به ویژه درباره گستره قدرت الهی، ناظر است. هدف پژوهش حاضر پرداختن به صفت قدرت الهی است. پرسش اصلی عبارت است از این که آیا می توان از تقریر کران ناپذیری قدرت الهی مطابق مستندات صحیفه سجادیه دفاع نمود؟ در این پژوهش، تلاش شد تصویری از قدرت الهی و به دنبال آن تصویری که از نظام هستی از گفتمان مناجات گونه امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه می توان استنباط کرد، بیان شود. در این رابطه استدلال این پژوهش بر دو تحلیل زبانی و تحلیل فلسفی مبتنی است. حاصل تحلیل زبانی و فلسفی برخی از مستندات ارائه شده از فقرات صحیفه سجادیه، تصویری کران ناپذیر از قدرت الهی است. از این رو، نتیجه پژوهش حاضر بیان کننده بازخوانی معنایی از گستره قدت الهی است که در این بازخوانی، گستره قدرت الهی به عنوان کران ناپذیری خداوند در فعل تعیین می شود. روش پژوهش در مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است و محققان با مراجعه به صحیفه سجادیه، مسئله مورد پژوهش در این تحقیق را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده اند.

    کلید واژگان: صحیفه, امام سجاد, قدرت الهی, هستی شناسی, کران ناپذیری
    Ramezan Mahdavi Azadboni *, Mohammadesmahil Gasemi Toosi

    Discussing about God and his attributes is always one of the central concerns of philosophers and theologians. Discussions about divine attributes are focused on the meaning of attributes and their proof for God, as well as expressing some related doubts, especially about the extent of divine power. The aim of the present research is to deal with the attribute of divine power. In this research, an attempt was made to express an image of divine power and then an ontological understanding that can be inferred from the speech of Imam Sajjad (peace be upon him) in the Sajjadiyyah. The result of the present research displays semantic reinterpretation of the extent of divine power, in this reinterpretation, the extent of divine power is determined as the limitlessness of God in action. The research method in the present article was descriptive-analytical, and the researchers have examined and evaluated the research problem in this research by referring to Safiha Sajjadiyeh.

    Keywords: Sahifa, Imam Sajjad, Divine Power, Ontology, Limitlessness
  • رمضان مهدوی آزادبنی، مصطفی رضازاده *

    هرچند ادیان و جوامع مختلف در طول حیات خود و تاثیر پذیری از هم، استقلال خود را حفظ کرده اند، اما به نظر می رسد کاوش در منشا هسته ی اولیه ی بعضی از گرایش ها و تفکرات به سرانجامی قطعی و دقیق نرسد. نوشتار حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای، منشا و خاستگاه عرفان را در ادیان بزرگ مورد بررسی قرارداده و به یافته های مشترکی در بین ادیان دست پیدا کرده است. بدون شک هرجا در سرزمینی دین و آیینی باشد که وحیانی و توحیدی است، رگه هایی از عرفان را می توان در آن یافت، حتی ادیانی که به نظر ریشه ی وحیانی ندارند نیز از این موضوع مستثنا نیستند. عرفان به عنوان مسلکی خاص با بینشی عمیق و فلسفی، به اشیاء و پیرامون خود نظر دارد و به جهت نگرش خاصی که به پیرامون خود دارد، همه چیز را دارای معنا و مفهوم می داند و بزرگ ترین دغدغه اش پیداکردن انسان است به دست خود او. بنابراین می توان گفت عرفان به مثابه ی قالبی است که هر دین و آیینی در آن ریخته شود رنگی عرفانی و هم شکل با آن می-گیرد. نگرش عرفانی به آموزه های دینی دارای استقلالی فرا زمانی است و در فطرت هر دینی وجود داشته و حیات آن با حیات بشر برابری می کند و به طور کلی نمی توان آبشخور آن را دین اسلام و یا اختصاصا دین خاصی دانست.

    کلید واژگان: عرفان, تاریخ ادیان, مفاهیم مشترک, ادیان عصر نزول
    Ramazan Mahdavi Azadboni, Mostafa Rezazadeh*

    Although different religions and societies have maintained their independence throughout their lives, they have influenced each other as well. It seems that the search for a primary nuclear origin for some of the tendencies and ideas does not lead to a definite and precise conclusion. The present article uses the library method to study the origin of mysticism in the major religions. Undoubtedly, wherever there is a religion that is revelatory and monotheistic, traces of mysticism can be found in it, even religions that do not seem to have any revelatory roots. Mysticism, as a special profession looks at objects and its surroundings with a deep and philosophical insight. It has a special attitude and tries to consider the meaning and concept of thigs, and its greatest concern is to find the man by himself. Therefore, it can be said that mysticism is a mold in which every religion and ritual is poured and takes the same form. Mystical view of religious teachings has a timeless independence and exists in the nature of any religion and its life span is equal to humans’ life span. In general it can not be considered the source of Islam or a particular religion.

    Keywords: Mysticism, History Of Religions, Common Concepts, The Religions Of The Age Ofrevelation
  • رمضان مهدوی آزادبنی*، روح الله عشریه
    ازجمله مسائل مهم در فلسفه دین، بررسی هستی خداوند و سنجش عقلانیت آن، با تکیه بر معیارهای مختلف است. فیلسوفان خداناباور و منتقد عقلانیت ایمان، همواره به دلایل مختلف تمسک می جویند. در عصر حاضر، اندیشمندانی مانند شلنبرگ، با تکیه بر ایده اختفای الهی تلاش می کنند استدلالی علیه وجود خداوند ارائه نمایند. جوهر استدلال او مبتنی بر نوعی نگرش خداشناسی است که بر اساس آن، خداوند خالقی خیرخواه و مهربان است که از نظر علم و قدرت، بی کران است. با تکیه بر این نگرش نسبت به خداوند، استدلال شلنبرگ بیان می کند که اگر خداوند وجود دارد، پس باید خود را به ما نشان دهد، چراکه او هم به اندازه کافی مهربان است، هم به اندازه کافی قدرت این کار را دارد. هدف مقاله حاضر، بررسی و سنجش استدلال شلنبرگ است. پژوهش حاضر، ضمن ارائه تقریر شرطی رفع تالی از استدلال شلنبرگ، نارسایی منطقی و وجود رابطه ضروری میان مقدم و تالی را به چالش کشیده و درنتیجه، عدم آشکارگی بصری و غیر بصری خداوند را نمی توان قرینه ای بر ضد وجود خداوند در نظر گرفت. برای تبیین عدم ارتباط منطقی میان مقدمات استدلال شلنبرگ، بر ایده اختیارگروی ایمان تکیه شده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی، با رویکرد انتقادی است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که اختفای الهی نمی تواند الحاد را توجیه نماید.
    کلید واژگان: خدا, مستوریت الهی, توجیه, استدلال, شلنبرگ
    Ramezan Mahdavi Azadboni *, Rouhollah Oshrieh
    Among the important issues in the philosophy of religion is the investigation of the existence of God and the assessment of its rationality based on various criteria. Philosophers who do not believe in God and criticize the rationality of faith always insist on different reasons. In today's age, thinkers like Schellenberg rely on the idea of divine hiddenness and try to present an argument against the existence of God. The essence of his argument is based on a kind of theistic attitude based on which God is a benevolent and merciful creator who is infinite in knowledge and power. Relying on this attitude towards God, Schellenberg's argument states that if God exists, then he must reveal himself to us because he is both kind enough and powerful enough to do so. The purpose of this article is to examine and evaluate Schellenberg's argument. In the present study, the authors, while presenting a modus tollens version of Schellenberg's argument, have challenged the logical insufficiency and the existence of a necessary relationship between the antecedent and the consequent. As a result, the lack of visual and non-visual manifestation of God cannot be considered as proof against the existence of God. To explain the lack of logical connection between the premises of Schellenberg's argument, the authors rely on the voluntarism view of faith. The present research method is descriptive-analytical with a critical approach. The result of the research showed that the hiddenness of God cannot justify atheism.
    Keywords: GOD, Divine Hiddenness, Justification, Schellenberg, Argument
  • رمضان مهدوی آزادبنی *

    به طور سنتی اعتقاد بر این بود که اخلاق بر دین مبتنی است و بدون دین، اخلاق وجود ندارد. با گسترش انتقادات بر ضد دین در عصر جدید و ظهور نظریه های مختلف پیرامون منشاء دین که به دنبال خاستگاه انسانی برای دین بودند تلاش برای یافتن اخلاق بدون دین نیز رشد یافته است. مدافعان نظریه استقلال اخلاق از دین انتقادات قابل تاملی را مطرح می سازند به نحوی که نظریه ابتناء اخلاق بر دین را به چالش می کشاند. هدف پژوهش حاضر پرداختن به مساله نسبت میان اخلاق و دین است. مساله ای که در این رابطه در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار می گیرد این است که اخلاق چه نوع استقلالی می تواند نسبت به دین داشته باشد. نویسنده ضمن قابل قبول دانستن مهمترین چالشی که پیروان نظریه استقلال اخلاق از دین مطرح می نمایند با تمسک به نظریه اخلاق دو قطبی نسبت میان اخلاق و دین را تبیین می کند. بر اساس این نظریه دو جنبه معرفت شناختی و روان شناختی را باید در مورد اخلاق تمایز نهاد. در حالی که جنبه معرفت شناختی اخلاق از دین استقلال دارد جنبه روان شناختی بر دین مبتنی است. با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و مفروض گرفتن عینیت ارزش های اخلاقی مقاله پیش رو به این نتیجه خواهد رسید که ارزش های اخلاقی در حالی که از دین استقلال دارند ؛ اما از جهتی متفاوت بر دین مبتنی هستند.

    کلید واژگان: اخلاق, دین, هستی شناختی, معرفت شناختی
    Ramazan Mahdavi Azadboni *

    A significant issue among philosophical issues is to determine the relationship between ethics and religion. Traditionally it was believed that ethics is based on religion and there could not be any ethical system without religion. With the increasing critics against religion in the modern era the attempts for demonstrating an ethical system independent from religion has been increase as well. The proponents of ethical autonomy put forward considerable critics against ethics based on religion which is difficult to ignore. The aim in this paper is to deal with relationship between ethics and religion. The writer while approving the significant challenge offered against ethics based on religion defend a theory displaying two pillars for ethics. According to this theory epistemic and psychological aspect of ethics is distinguished. The writer will display that the epistemic aspect of ethics is independent from religion while the ontological aspect of ethics is depended on religion.

    Keywords: Ethics, Religion, Epistemic, Ontological
  • رمضان مهدوی آزادبنی*، زهرا معینی

    از زمان یونان باستان تاکنون مساله معرفت یکی از دغدغه های محوری در فلسفه محسوب می شود. در عصر مدرن نیز این دغدغه با تاکید بیشتری مورد توجه قرار گرفته است. از جمله فیلسوفان مهم در عصر مدرن کانت است که با ارائه نظام معرفتی خود در کنار عقل گرایی و تجربه گرایی رایج در عصر جدید تلاش نمود تا امکان تحصیل معرفت را نشان بدهد. هدف مقاله حاضر تلاش برای نشان دادن این مساله است که آیا نظام معرفتی کانت در دفاع و بیان امکان تحصیل معرفت چه اندازه موفق بوده است. نویسنده با تکیه بر آراء کانت بویژه اثر مهم او "نقد عقل محض" استدلال خواهد نمود که نظام معرفتی کانت علی رغم نشان دادن امکان دستیابی معرفت به نحوی دچار نوعی انسداد معرفتی و شکاکیت به معنای خاص شده است. به نظر می آید انقلاب کوپرنیکی کانت که در آن رابطه ذهن و عین به طرز متفاوتی نسبت به گذشتگان بیان می شود و نیز مطرح نمودن عالم نومن و فنومن سبب می شود تا نظام معرفتی کانت به نوعی به بن بست و شکاکیت معرفتی دچار شود.

    کلید واژگان: کانت, شکاکیت, معرفت, نومن و فنومن
    Ramezan Mahdavi Azadboni *, Zahra Moini
    Introduction

    Immanuel Kant (1724-1804) is one of the philosophers of the modern era, who expressed his dissatisfaction with the school of rationalism and the school of empiricism and started to present an epistemological system in which the possibility of knowledge is displayed. The importance of Kant in the history of Western philosophy could not ignored by anyone, and with his appearance, Western philosophy is at a turning point, so that in examining the opinions of philosophers, we can talk about the term philosophers before Kant and after Kant. Kant spent all his efforts to measure reason in the scale of critical method and define the boundaries of human knowledge. As a philosopher of the modern age, Kant inherited an epistemological tradition that, on the one hand, Cartesian rationalism introduced reason as the source of knowledge, and on the other hand, John Locke and Hume introduced experience as the source of knowledge. The common point of this tradition was the emphasis on the possibility of acquiring knowledge. But in his epistemological system, Kant acted in such a way that the contribution of reason and experience was considered in the acquisition of knowledge. The common point of the mentioned philosophers is the possibility of acquiring knowledge objectively. Kant is a philosopher who seeks to show the possibility of knowledge in the framework of the intellectual principles of the modern age. His epistemological concern, like other epistemologists of the modern age, which is similar to the intellectual principles of the predecessors, especially Plato and Aristotle, is to achieve the truth. Emphasizing on the truth in an epistemological project on the one hand and adopting the theory of correspondence in the traditional interpretation about the nature of truth on the other hand can be a significant challenge for any epistemological theory that leads to a result outside this framework, and this point is a challenge that should not be neglected in judging and evaluating Kant's epistemological project.

    Method

    The research method to examine and answer the main research problem is descriptive and analytical, and the authors use a critical approach to answer. To deal this task, the research is based on Kant`s works in particular is based on the Critique of Pure Reason.

    Findings

    Based on the presented discussions and insisting on some important components of Kant's epistemic system, the findings of the research are revealed. The findings of the research show that the epistemological concern that emphasizes truth and seeking the possibility of acquiring knowledge on the basis of the correspondence theory, cannot present an epistemological theory based on which the human intellect cannot access the truth per se.

    Discussions and the Results

    Kant's epistemological theory is actually a point of view that is in the middle of the point of view of Descartes and John Locke. Because he accepts this part of Descartes' view regarding the intrinsic value of some concepts and John Locke's and Hume's view regarding the empirical nature of all concepts. (Kant, 1997, p. 33) One of the important aspects that is one of the components of Kant's epistemic system and by relying on it, one can infer cognitive deadlock from it in such a way that despite Kant's effort to display the possibility of knowledge, he suffers some kind of epistemic deadlock is the reflection on his theory of mind and its function.The meaning of Kant's Copernican revolution lies in the fact that until Kant's time it was the object that imposed itself on the mind, but in Kant's epistemic system it is the mind that imposes its structure on the object. (Kant, 1881, 374) It iswith this revolution that Kant searches for the laws governing things not outside but in man himself.to him, in metaphysics, the relationship between object and the mind is not according to the opinion of the ancients. According to the old method, the mind reflected the object like a mirror, but Kant changed this perception. (ibid., p. 375) One of the main axes based on which a kind of cognitive blockage can be deduced from Kant's epistemic system is this component in his epistemological theory. If the mind has the ability to impose itself structurally on the object, then how can one claim knowledge. Especially since Kant considers the result of understanding in his epistemic system to be the achievement of the world of phenomena, and considers the world of noumenon to be beyond the reach of understanding.The noteworthy point is that, although Kant tried his best to solve the main epistemological challenge and show knowledge as possible, his theory itself fuels epistemological problems and suffers a kind of epistemological deadlock. Because human reason is suffering regarding what is going on outside the mind, and this is Kant's epistemic impasse.As a result, Kant's epistemological theory unwittingly leads to a cognitive impasse that he tried to get rid of. Because the central separation in his epistemological system (phenomenon and phenomenon) and the lack of access of reason to the world of truth per se and the impact and influences of understanding on sensory data cannot have any other result than this.

    Keywords: Kant, Skepticism, Knowledge, Noumenon, Phenomena
  • محسن کبیری راد*، قاسم اسلامی پیچا، سید علی اکبر ربیع نتاج، رمضان مهدوی آزاد بنی
    ذهن شناسی فلسفی یکی از مباحث بسیار مهم در معرفت شناسی فلسفی است که می توان گفت نسبت به مسایل دیگر این علم تقدم دارد؛ چراکه تا مسیله ذهن و وجود ذهنی و مطابقت ذهن و عین دقیق بیان نشود، در باب ارزش ادراک و علم و معلومات نتیجه ای سودمند به دست نمی آید و تا زمانی که درباره ارزش معلومات یقین حاصل نشود، بحث از مسایل دیگر فلسفه و حتی دیگر علوم، سودمند و یقین آور نخواهد بود. بنابراین بحث درباره ذهن شناسی و به تبع آن وجود ذهنی و بررسی نقش معرفتی آن اهمیت ویژه ای دارد. نظر ابن سینا، فیلسوف بزرگ اسلامی، در باب ذهن شناسی می تواند ما را از منشا بسیاری از اختلافات در مسیله ارزش علم و معلومات آگاه گرداند. پژوهش حاضر با بررسی توصیفی تحلیلی نظریه ابن سینا و بازخوانی ادله او در اثبات وجود ذهنی و تطبیق آن با وجود عینی قصد دارد به توجیه اختلافات بیرونی حول علم و معلومات از دیدگاه او بپردازد.
    کلید واژگان: ذهن, وجود ذهنی, وجود عینی, ابن سینا
    Mohsen Kabiri Rad *, Qhasem Islami Picha, Ali Akbar Rabinataj, Ramazan Mahdavi
    Philosophical mentalism is one of the most important topics in philosophical epistemology, which can be said to have priority over other issues of this science: until the problem of mind and mental existence and the correspondence of mind and object are not explained precisely, no useful result can be obtained regarding the value of perception, science and information; and until we are not sure about the value of information, discussing other issues of philosophy and even other sciences will not be useful and reliable. Therefore, the discussion about mentalism and consequently mental existence and examining its epistemological role are of special importance. Avicenna’s view, as the great Islamic philosopher, about mentalism can inform us about the origin of many differences on the issue of the value of science and information. Using a descriptive-analytical method, this study aims at justifying the external differences around science and information from Avicenna’s viewpoint by examining his theory and rereading his arguments in proving mental existence and its correspondence with objective existence.
    Keywords: Mind, mental existence, objective existence, Avicenna
  • بنفشه رمضانی، فرشته ابوالحسنی*، رمضان مهدوی آزادبنی

    جستار حاضر درصدد بررسی دیدگاه علامه طباطبایی (ره) پیرامون پیدایش و تحول شخصیت اخلاقی انسان است؛روش پژوهش این است که مسائل مرتبط با شخصیت اخلاقی انسان از طریق فیش برداری از آثار علامه گردآوری و سپس با رویکرد عقلی-تحلیلی به تحلیل آن ها پرداختیم. سوال های پژوهش عبارتند از: 1) منشا پیدایش شخصیت اخلاقی از منظر علامه طباطبایی چیست؟ 2) عوامل درونی و بیرونی رشد و تحول شخصیت اخلاقی انسان از منظر ایشان کدامند؟ علامه در تفسیر المیزان، شاکله را به معنای خلق و خوی می داند . بنابراین با توجه به تحلیل های فلسفی علامه در بحث خلق و کیفیت ایجاد آن در افراد، خلق را یکی از منشاهای شخصیت اخلاقی نزد علامه دانست. علامه برای رشد و تحول شخصیت اخلاقی، عوامل درونی و بیرونی ذکر کرده است که عوامل درونی در سه ساحت شناختاری، عاطفی و عملکردی قرار می گیرند از دیدگاه علامه فطرت و طبیعت از عوامل درونی هستند اما مهم ترین عامل درونی از نظر ایشان اراده آزاد است. همچنین علامه به عوامل بیرونی که خارج از ذات او هستند و در اوضاع و جو زندگی او هستند مانند آداب و رسوم و عادت های تقلیدی و تاثیر جامعه و خانواده و .. اشاره می کند. می توان اذعان کرد که دیدگاه علامه طباطبایی در باب شخصیت اخلاقی، در میان دیدگاه های اندیشمندان غربی، بیشتر شبیه به نظریه صفات شخصیت است که نخستین بارآلپورت آن را نظریه پردازی کرده است. چرا که علامه برای خلق و شاکله خلقی به ویژگی هایی قائل است که اندیشمندان صفات به آن قائل هستند. و اگرچه به نقش تجارب کودکی، ذهن ناخودآگاه و ..نظیر دیدگاه روانکاوان و یا مسائل مربوط به یادگیری و شناختی و..نظیر نظریه یادگیری شناختی و یا به نقش خودشکوفایی نظیر دیدگاه انسان گرایانه و غیره اهمیت می هد، اما می توان گفت این مسائل برخی از عوامل دخیل در شخصیت اخلاقی است و لذا دیدگاه علامه طباطبایی در این بین جامع تر است.

    کلید واژگان: شخصیت اخلاقی, علامه طباطبایی, عوامل رشد, پیدایش, تحول اخلاق, ملکات
    Banafshe Ramazani, Fereshte Abolhasani Niaraki*, Ramazan Mahdavi Azadboni

    The present research seeks to examine the views of Allameh Tabatabaei on the origin and evolution of human moral character and draw the theoretical framework and the general structure of this theory based on his opinion. To do this, first, the issues related to the moral character of man and their answers were extracted from the works of Allameh Tabatabaei and were interpreted and analyzed with a rational-analytical approach. Due to the importance of problemoriented, this study addresses two main issues: 1) What is the origin of the emergence of moral character from the perspective of Allameh Tabatabaei? 2) What are the internal and external-environmental factors of the growth and evolution of human moral character from his point of view? In the interpretation of Sharif al-Mizan, Allameh considers Shakeleh as the meaning of temperament and considers it to be a set of psychological traits of a human being that emerges in his relationship with objects and persons. Therefore, according to Allameh's philosophical analysis regarding temperament and the quality of its creation in individuals, he considered temperament as one of the sources of moral character. Allameh has mentioned internal and external (environmental) factors for the growth and evolution of human moral character. Internal factors are placed in three cognitive, emotional, and functional areas. From his point of view, essence and nature are internal factors, but the most important internal factor in his opinion is free will. Moreover, Allameh refers to external (environmental) factors, that are outside of man’s essence and are in the circumstances and atmosphere of his life, such as customs and traditions, imitation habits, and the influence of society, geographical environment, family, peers, and so on.

    Keywords: Moral Character, AllamehTabatabaei, GrowthFactors, Genesis, MoralEvolution, Properties
  • محمود دیانی*، رمضان مهدوی آزادبنی

    در انجیل یوحنا و قرآن و نیز برخی متون دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام، از عیسی(ع) به «کلمه» تعبیر شد. اگر «کلمه» را تعبیر دیگری از «لوگوس» بدانیم، آن گاه می توان حکم داد که در سپهر ادبیات دینی-فلسفی یهودی و مسیحی، دست کم با سه تلقی از این تعبیر مواجه هستیم: کلمه نه به مثابه مخلوق و نه به مثابه نامخلوق(ابزار خدا)، کلمه به معنای مخلوق(پسر خدا)، کلمه به معنای خدا(خدای پسر). تلقی اول را می توان در آراء فیلون یهودی، تلقی دوم را در اناجیل هم نوا و تلقی سوم را در اولین فرازهای انجیل یوحنا پی جویی نمود. این که از حیث هستی شناختی، این تلقی ها تا چه میزان متاثر از مفهوم لوگوس در ادبیات فلسفی دینی یونانی است و یا فیلون چه تاثیراتی بر یوحنا و آباء کلیسا داشته از عهده این پژوهش بیرون است؛ اما قرآن کریم در سپهر مفهوم شناختی و وجودشناختی خود، مراد مشخصی از کاربرد «کلمه» دارد. آیه های 39 و 42 آل عمران، 171 نساء و نیز 34 مریم و 12 تحریم در قرآن درباره اطلاق «کلمه» بر عیسی (ع) سخن به میان آورده اند. اکنون سه پرسش مطرح است: مقصود قرآن از «کلمه» چیست؟ چرا قرآن در میان پیامبران، «کلمه» فقط بر عیسی(ع) اطلاق شد؟ منظور قرآن تا چه میزان منطبق با برخی تفسیرهای یهودی و مسیحی است؟ تتبع در اقوال کلامی مفسران قرآن و نیز توجه به هستی شناسی قرآنی «کلمه»، اشعار به جنبه مخلوقیت عیسی(ع) و تعریض به عقایدی دارد که در آن، عیسی (ع) پسر خدا(فیلون و اناجیل هم نوا)، خدای پسر(انجیل یوحنا) غیرمخلوق و غیرجسمانی و مواردی از این دست، معرفی شد.

    کلید واژگان: : قرآن, کلمه‏‏, عیسی (ع), لوگوس, فیلون, اناجیل هم نوا, انجیل یوحنا
    Mahmood Dayyani *, Ramezan Mahdavi Azadboni
  • سید محسن حسینی*، عین الله خادمی، رمضان مهدوی آزاد بنی

    اگرچه فارابی در رساله الجمع همان موضوع مشهور موجود به ما هو موجود را برای فلسفه ذکر می‏کند و توضیح می‏دهد که دایره شمول موضوع فلسفه همه موجودات‏اند و در واقع ماهیت یونانی- ارسطویی برای فلسفه قایل می‏شود لکن با توجه به اوصاف و ویژگی‏هایی که وی در این رساله برای فلسفه بیان می‏ کند، می‏توان چنین دریافت که او در این رساله برای معرفی فلسفه، مفهوم قرآنی حکمت را در نظر داشته است. به زعم ما فارابی ماهیت فلسفه را علم به موجود به ماهو موجود دانسته لکن هویتی که برای این دانش در این رساله ترسیم کرده است، چیزی شبیه به مفهوم دینی حکمت موجود در کتاب مقدس مسلمانان است و در معنایی گسترده‏تر الگویی که فارابی در این رساله برای هویت فلسفه در جهان اسلام ارایه می‏دهد ماهیتی یونانی- ارسطویی با هویتی دینی است با اوصاف مذکور در قرآن، اوصافی همانند اتقان، عدم اختلاف، نبود خلل و سستی در احکام آن و مطابقت با متن واقع که از لسان مردان الهی بیان می‏شود و هدایت بخش و درخور پیروی است.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: فارابی, رساله الجمع, هویت فلسفه, حکمت
    Seyyed Mohsen Hosseini *, Eyn Allah Khademi, Ramzan Mahdavi Azadboni

    Although al-Farabi’s treatise al- Jam’ Beyne Ra’yy Al-Hakimayn, affirms that the scope of the subject matter of philosophy encompasses all beings, and this is, in fact, an affirmation of the Greco-Aristotelian nature of philosophy, from the attributes and descriptors he counts for philosophy it can be inferred that, in this treatise, he had the Quranic concept of wisdom in his mind for the term philosophy. The present paper argues that al-Farabi views the nature of philosophy as the knowledge of all beings, meanwhile the way he has depicted the identity of this knowledge reminds us of the religious concept of wisdom in the Muslim’s holy scripture. In a broader sense, the identity of philosophy, asdepicted in this treatise, has a Greco-Aristotelian nature with a religious identity characterized with Qur'anic terms such as persuasiveness, non-difference, lack of inconsistency in its rulings and conformity with the actual text as expressed by divine men to be received and emulated.

    Keywords: al-Farabi, al-Farabi’s treatise al- Jam’ Beyne Ra’yy Al-Hakimayn, identity of philosophy, Wisdom
  • رمضان مهدوی آزادبنی*، محمود دیانی، آیناز بخشی آجقان بخشی آجقان

    شیوه های کسب معرفت خدا همواره از دغدغه های فیلسوفان بوده است. در فلسفه اسلامی ابن سینا در آثار خود معرفت خداوند را مورد بررسی قرار می دهد و بخصوص در کتاب اشارات شیوه متفاوتی را در باره معرفت خداوند ارایه می نماید به نحوی که خود در نمط چهارم فصل بیست و نهم بدان عنوان صدیقین می دهد. هدف پژوهش حاضر دفاع از شیوه صدیقین سینوی است که به اشتباه به برهان صدیقین معروف گشته است. پرسشی که در این پژوهش بدان پاسخ داده می شود این است آیا  روش جدیدی را که ابن سینا درباره معرفت واجب  در کتاب الاشارات و التنبیهات معرفی نموده است از خطای استنباط مصداق از مفهوم رنج می برد؟ در این رابطه نویسنده با تکیه بر آثار ابن سینا ضمن ارایه تقریری شهودگرایانه نشان خواهد داد که ابن سینا در تحلیل شهودی هستی ، وجود واجب را به عنوان نتیجه تحلیل خود  نشان می دهد و در این طریق او دچار خطای استنباط مصداق شی از مفهوم ، نمی گردد. همچنین آشکار می گردد که  ابن سینا در تحلیل شهودی خود بی واسطه و بدون نیاز به مقدمات معرفت هستی واجب را نشان می دهد. نتیجه و دستاورد پژوهش حاضر، این است که ارزش فلسفی شیوه ای - شیوه صدیقین -که ابن سینا در کتاب اشارات در رابطه با معرفت واجب ارایه نموده است درقالب تفکر فلسفی که با تکیه بر مفاهیم نظری مدعیات ،  مورد تحلیل قرار داده می شود شیوه ای معتبر است. و در چهارچوب مفاهیم نظری گامی موفق و رو به جلو بوده است.

    کلید واژگان: ابن سینا, صدیقین, خدا, شهودگرایی
    Ramezan Mahdavi Azadboni *, Mahmood Dayyani, Ainaz Bakhshi Ajgan

    Philosophical knowledge regarding God always was among main concern for philosophers. In Islamic philosophy the great philosopher, Avicenna has presented in his latest book Al- Esharat a unique way to display how we can come to know the existence of God. Calling this particular way as Seddigin his new approach provoked many discussions. Many thinkers have accepted his new way while putting forward some critiques against his approach. The aim in this research is to deal with Avicenna`s new approach and the writer attempt to defend Avicenna`s new approach by fulminating it on the basis of intuition. The question that is answered in this research is whether the new method that Ibn Sina has introduced about the God in the aforementioned book suffers from the error of inferring an example from the concept? In this regard, relying on the works of Ibn Sina, while presenting an intuitive account, the author will show that Ibn Sina in the intuitive analysis of existence shows the necessary being as the result of his analysis, and in this way he does not make the mistake of inferring an instance of the object from the concept. The result of this research is that the philosophical value of the method that Ibn Sina has presented in this book in relation to the knowledge of God is valid in the form of philosophical thinking and relying on theoretical concepts and has been a successful step within the framework of theoretical concepts.

    Keywords: Avicenna, Seddigin, Argument, God, intuition
  • رمضان مهدوی آزادبنی، مصطفی رضازاده *

    هرچند ادیان و جوامع مختلف در طول حیات خود و تاثیر پذیری از هم، استقلال خود را حفظ کرده اند، اما به نظر می رسد کاوش در منشا هسته ی اولیه ی بعضی از گرایش ها و تفکرات به سرانجامی قطعی و دقیق نرسد. نوشتار حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای، منشا و خاستگاه عرفان را در ادیان بزرگ مورد بررسی قرارداده و به یافته های مشترکی در بین ادیان دست پیدا کرده است. بدون شک هرجا در سرزمینی دین و آیینی باشد که وحیانی و توحیدی است، رگه هایی از عرفان را می توان در آن یافت، حتی ادیانی که به نظر ریشه ی وحیانی ندارند نیز از این موضوع مستثنا نیستند. عرفان به عنوان مسلکی خاص با بینشی عمیق و فلسفی، به اشیاء و پیرامون خود نظر دارد و به جهت نگرش خاصی که به پیرامون خود دارد، همه چیز را دارای معنا و مفهوم می داند و بزرگ ترین دغدغه اش پیداکردن انسان است به دست خود او. بنابراین می توان گفت عرفان به مثابه ی قالبی است که هر دین و آیینی در آن ریخته شود رنگی عرفانی و هم شکل با آن می-گیرد. نگرش عرفانی به آموزه های دینی دارای استقلالی فرا زمانی است و در فطرت هر دینی وجود داشته و حیات آن با حیات بشر برابری می کند و به طور کلی نمی توان آبشخور آن را دین اسلام و یا اختصاصا دین خاصی دانست.

    کلید واژگان: عرفان, تاریخ ادیان, مفاهیم مشترک, ادیان عصر نزول
    Ramazan Mahdavi Azadboni, Mostafa Rezazadeh

    Although different religions and societies have maintained their independence throughout their lives, they have influenced each other as well. It seems that the search for a primary nuclear origin for some of the tendencies and ideas does not lead to a definite and precise conclusion. The present article uses the library method to study the origin of mysticism in the major religions. Undoubtedly, wherever there is a religion that is revelatory and monotheistic, traces of mysticism can be found in it, even religions that do not seem to have any revelatory roots. Mysticism, as a special profession looks at objects and its surroundings with a deep and philosophical insight. It has a special attitude and tries to consider the meaning and concept of thigs, and its greatest concern is to find the man by himself. Therefore, it can be said that mysticism is a mold in which every religion and ritual is poured and takes the same form. Mystical view of religious teachings has a timeless independence and exists in the nature of any religion and its life span is equal to humans’ life span. In general it can not be considered the source of Islam or a particular religion.

    Keywords: Mysticism, history ofreligions, common concepts, the religions of the age ofrevelation
  • رمضان مهدوی آزاد بنی*

    از گذشته مسیله زبان مورد توجه فلاسفه بوده است ، اما در قرن بیستم زبان به مهمترین مسیله فلسفی تبدیل شده است. در زمینه مطالعات دینی نیز ، زبان و کارکرد های آن به یکی از مسایل مهم تبدیل شد و زبان دین و نحوه درک متون دینی به دغدغه مهمی برای علمای دین تبدیل شده است. این سوال که ماهیت زبان مورد استفاده خداوند متعال برای بیان معنا و مقصود خود چیست ، یکی از مهمترین موضوعات در مجادلات زبان دینی است. همانطور که خداوند در متون دینی ، از جمله در قرآن کریم ، ارتباط متنی با انسان برقرار کرده است ، آیا قرآن کریم قبل از پاسخ به دیگر نیازهای انسانی که برای نجات او ضروری است ، به این سوال اساسی نیز توجه نموده است؟ اهمیت این سوال در این است که روش شناسی درک قرآن را فراهم می کند. در این تحقیق ، نویسنده سعی می کند به این سوال اساسی پاسخ مثبت دهد و بیان کند که زبان قرآن زبانی عملگرا است. در این راستا ، نویسنده به منظور دفاع از زبان عمل گرایانه قرآن ، ابتدا ویژگی های زبان مناسب قرآن را شرح می دهد ، و سپس نشان می دهد که زبان عمل گرا دارای ویژگی های زبان مناسب برای قرآن است و در قرآن استفاده شده است. نتیجه این مطالعه این است که زبان قرآن یک زبان وجودی و طبیعی است.

    کلید واژگان: زبان عمل گرا, زبان دینی, قرآن, ارتباط متنی
    Ramazan Mahdavi Azadboni *

    In the twentieth century language has become the most important philosophical issue. In the field of religious studies, one of the important issues is the issue of language too, and the language of religion and the way of understanding religious texts have become an important concern for religious scholars. The question that what is the nature of language used by God Almighty for expressing his meaning and purpose, is one of the most important issues in religious language controversies. As God in religious texts, including in the Holy Qur'an, has established a text-based communication with humans, does the Holy Quran, before responding to other human needs that are essential to his salvation, address this fundamental question about the nature of the language that has been used in this text-based communication? The importance of this question is that the methodology provides an understanding of the Qur'an. In this research, the author tries to provide a positive response to the fundamental question, expressing that the language of the Quran is a pragmatic language. In this regard, in order to defend the pragmatic language of the Qur'an, the author first describes the characteristics of the language suitable for the Qur'an and then shows that the pragmatic language has the features of the proper language for the Qur'an and is used in the Qur'an. The result of this study is that the language of the Qur'an is an existential and natural language.

    Keywords: Pragmatic Language, Religious Language, Quran, Text-Based Communication
  • رمضان مهدوی آزادبنی*، سیده فاطمه محمودیان

    تلاش برای نشان دادن ارزش معرفتی باورهای دینی همواره یکی از دل مشغولی های فیلسوفان و دین پژوهان است. در حالی که گروهی از دین پژوهان ارزش معرفتی باورهای دینی را نفی می کنند گروه دیگری نیز بر اعتبار معرفت شناختی باورهای دینی تاکید می نمایند. هریک از این دو گروه اگر چه در معیارهای خود در باره ارزیابی معرفت شناختی باورها با یکدیگر اختلاف دارند اما در پیشینی بودن این معیار با یکدیگر اشتراک دارند. در این میان مکتب پراگماتیسم تلاش می کنند با نفی این نقطه مشترک، ارزش معرفتی باورهای دینی را با تکیه بر عمل مورد ارزیابی قرار دهد. هدف تحقیق حاضر تلاش برای بررسی اعتبار دیدگاه پراگماتیستی نسبت به باورهای دینی بر اساس آموزه های قرآنی است. در این رابطه نویسنده بر اساس برخی آیات قرآن کریم نشان خواهد داد پراگماتیسم به عنوان معیاری در تعیین و ارزیابی ارزش معرفتی باورهای دینی، با آموزه های قرآنی ناسازگار نیست و بلکه آیات متعددی از قرآن کریم آهنگ پراگماتیستی دارد. رویکرد این پژوهش بر تحلیل انتقادی است و نتیجه ای که به دنبال دست یافتن آن است نشان دادن تهدید نبودن معیار پراگماتیستی در حوزه نظام معرفت شناختی دینی اسلامی است. در این رابطه نشان داده خواهد شد که قرآن کریم به دو شیوه ایجابی و سلبی در ارزیابی باورها بجای ارایه استدلال منطقی با تمسک به نتیجه عینی آنها را مورد تایید قرار می دهد.

    کلید واژگان: اسلام, پراگماتیسم, باورهای دینی, معرفت, عمل
    Ramezan Mahdavi Azadboni *, Seyyedeh Fatemeh Mahmoudian

    Trying to show the epistemological value of religious beliefs has always been one of the preoccupations of philosophers and theologians. While a group of philosophers of religion denies the epistemic value of religious beliefs, others emphasize their epistemic validity. Although each of these two groups differ in their criteria for the epistemological evaluation of beliefs, they all consider the nature of such criteria to be a priori. In the meantime, by denying this common point, the school of pragmatism tries to evaluate the epistemic value of religious beliefs based on their practical aspects. The aim of the present study is to try to examine the validity of pragmatic views in evaluating religious beliefs based on the Quranic teachings. In this regard, based on some verses of the Holy Quran, the authors will show that pragmatism as a criterion in determining and evaluating the epistemic value of religious beliefs is not incompatible with the Quranic teachings, but several verses have pragmatic aspects. The approach of this research is critical analysis and its result is to show that pragmatism as a criterion for evaluating the epistemological value of Islamic beliefs should not be considered as a threat. In this regard, it will be demonstrated that, in evaluating beliefs both affirmatively and negatively, the Holy Qur'an judges them based on their practical results, rather than presenting logical arguments.

    Keywords: Islam, pragmatism, Religious Beliefs, Knowledge, Practice
  • ملیحه احمدبایی*، رمضان مهدوی آزادبنی، محمداسماعیل قاسمی طوسی

    از میان موضوعات مختلف که جزء دغدغه های متفکران مسلمان بوده، مسئله مرگ است. هایدگر، یکی از فلاسفه اگزیستانس است که مرگ اندیشی نزد او دغدغه اصلی بود. هدف مقاله حاضر، بررسی متافیزیکی مرگ اندیشی نزد علامه و هایدگر است. نویسندگان تلاش خواهند نمود مرگ اندیشی از منظر علامه را با مرگ اندیشی نزد هایدگر مورد ارزیابی قرار دهند. مسئله این است که مبانی متافیزیکی چه نقشی در مرگ اندیشی نزد علامه و هایدگر داشته و مرگ اندیشی نزد این دو متفکر به چه نتایج و پیامدهایی منجر می گردد؟ به عنوان نتیجه اصلی پژوهش حاضر، بیان خواهد شد که مرگ اندیشی نزد این دو متفکر به دلیل نگرش متافیزیکی متفاوت به پیامدهای متفاوتی منتهی می شوند. مرگ اندیشی نزد هایدگر بدون ارتباط با حیات پس از مرگ و خداوند به عنوان مبداء هستی بیان می شود در حالی که نزد علامه، مرگ اندیشی در ارتباط با زندگی پس از مرگ و ایمان به خداوند مطرح می گردد. با این وجود، برخی شباهت های بنیادین را میان این دو اندیشمند می توان نشان داد. روش پژوهش در مقاله حاضر، توصیفی - تحلیلی است و نویسندگان با تکیه بر آثار این دو متفکر و شارحان آن دو با رویکرد عقل گرایی انتقادی مرگ اندیشی را نزد این دو مورد ارزیابی قرار می دهند.

    کلید واژگان: مرگ اندیشی, علامه طباطبایی, هایدگر, انسان شناختی, جهان شناختی
    Malihe Ahmadbayi *, Ramezan Mahdavi Azadboni, MohammadEsmaeel Ghasemitoosi

    Although many debates have been made on death, but thoughts on death are among the issues that have always been the subject of concern by many thinkers in the East and the West. For Muslim thinkers, traditional discussions include a discussion of death, but in the West, with the philosophers of existential philosophy, death is considered one of the important issues. Heidegger is one of the existential philosophers who displays thoughts on death as his main concern. The present article aims at presenting a metaphysical account of Death Thinking in the works of Allamah Tabatabai. The authors while trying to point out this issue, will evaluate thinking on death from Allameh's perspective and Heidegger's Death Thinking. As a result of the discussion in this article, it will be argued that the thought on death with these two thinkers results in different consequences due to different metaphysical attitudes. However, there are some fundamental similarities between these two thinkers. The methodology of the research in this article is descriptive-analytic, and the writers, relying on the works of these two thinkers and their commentators, evaluate with critical rationality approach death thinking of these two thinkers.

    Keywords: Allame Tabatabai, Heidegger, Anthropological, metaphysical, Death Thinking
  • رمضان مهدوی آزادبنی*

    در مرکز نزاع علم و دین نظریه تکامل انواع قرار دارد. با شروع این قبیل نزاع ها عده ای در برقراری سازش و آشتی بین نظریات علمی و باورهای دینی تلاش نمودند. در جهان اسلام نیز بعد از پی بردن به خطرات فکری نظریه تکامل گروهی در آشتی دادن آن با آیات قرآن کریم تلاش نمودند که نتیجه چنین تلاش هایی تبدیل نظریه تکامل به تکامل گرایی الهی است. با توجه به ارتباط مستقیم این نظریه در مورد آفرینش انسان که از آموزه های مهم قرآنی است مفسران و اندیشمندان قرآنی همواره در مورد نظریه تکامل تلاش های در خور توجه انجام داده اند. در این میان عده ای با نظریه تکامل با تکیه برآیات قرآنی به شدت مخالفت نمودند. در این مقاله نظریه هارون یحیی به عنوان یکی از مخالفان سر سخت نظریه تکامل که در کتاب "دلایل تعارض داروینیسم با قرآن" طرح نموده است مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت. هارون یحیی به شدت به تعارض نظریه تکامل انواع با آیات قرآن اعتقاد دارد. نویسنده تلاش می-کند تا دیدگاه هارون یحیی را با تکیه بر کتاب مذکور و مراجعه به منابع تفسیری مورد دفاع و تبیین قرار دهد. نتیجه پژوهش بیان می کند که متکلمان در دفاع و تبیین از مقام خالقیت خداوند نسبت به انسان با مشاهده نظریه های علمی همانند نظریه تکامل ضروری نیست تا به دنبال هماهنگ سازی اصول عقاید دینی با نظریه علمی مفروض نمایند چرا که با تامل در مبانی نظری آن نظریه چه بسا ناسازگاری های ذاتی در اصل آن نظریه علمی بتوان نشان داد.

    کلید واژگان: تکامل داروین, هارون یحیی, قرآن, تکامل گرا, آفرینش
    Ramezan Mahdavi Azadboni *

    The issue of science and religion is a central topic of religious studies since seventeen century after the occurrence of scientific revolution. The theory of evolution put forward by Charles Darwin is seen at the center of this dispute. Religious scholars and theologians attempted since then to find a way out from the challenge put forward by Darwinian theory of evolution. Considering the direct relation between the theory of evolution and the issue of human creation in Quranic verses Quranic scholars and interpretations displayed attempts to solve the problem regarding Darwinism. Some scholars try to reconcile between religious beliefs and theory of evolution. In Islamic traditions a group of scholar attempted to make agreement between Quranic verses regarding man`s creation and the theory of evolution. This view has been criticized by many thinkers among which Haroon Yahya is seen well known thinker. He denies the theory of evolution and believes that on the basis of Quranic verses a Muslim could not and should not approve it.

    Keywords: Haroon yahya, Quran, evolution, Darwin
  • خدیجه آقاجانی کاسگری*، رمضان مهدوی آزادبنی، محمداسماعیل قاسمی طوسی
    سابقه و هدف

    با وجود پژوهش های ارزنده در حوزه دین و سلامت، در زمینه بررسی سلامت روان با روش های آموزش آموزه های دینی پژوهش چندانی انجام نشده است. یکی از پیامدهای احتمالی استفاده از روش های نامناسب در آموزش باورهای دینی، آسیب به سلامت روان فرد است. هدف پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه معلمان درباره نقش روش های آموزش باورهای دینی بر سلامت روان دانش آموزان متوسطه اول شهرستان بابلسر است.

    مواد و روش ها:

     پژوهش حاضر از نوع توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل معلمان مدارس دخترانه متوسطه اول شهرستان بابلسر است که طبق جدول مورگان 100 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه بود که ضریب آلفای کرونباخ آن 911/0 برآورد شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آماره های توصیفی و آزمون رگرسیون تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها: 

    این تحقیق نشان داد بر اساس دیدگاه معلمان، روش های آموزش باورهای دینی (روش های قصه گویی، استدلالی، نمایشی و تمثیلی) بر سلامت روان دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان بابلسر مثبت و معنادار است. روش های آموزش باورهای دینی، 74 درصد بر سلامت روان دانش آموزان تاثیر دارد.

    استنتاج

    نتایج پژوهش نشان می دهد تبلیغ و ترویج آموزه های دینی در چارچوب خاصی می تواند تحقق یابد که در صورت رعایت نکردن آن نتیجه ای حاصل نمی شود و ممکن است گاهی نتیجه عکس داشته باشد. نتایج آزمون ها نیز نشانگر همین مطلب است.

    کلید واژگان: باور دینی, دانش آموزان, روش های آموزش, سلامت روان
    Khadijeh Aghajani Kasegari*, Ramezan Mahdavi Azadboni, MohammadEsmaeil Gasemi Tosi

    Background and Purpose :

    Despite many valuable researches on religion and health,but the issue of mental health and the ways of presenting religious teachings still need to be studied. One of the possible results of using an improper method in teaching religious beliefs is its impact on psychological health. The aim in this paper is to deal with the role of ways of teaching religious beliefs on psychological health of Babolsar female high school students according to teachers` viewpoint.

    Materials and Methods

    In this descriptive- survey the study subjects were Babolsar girl high school teachers. In this project, we selected 100 teachers by random sampling method based on Morgan table. We collected data in a questionnaire that Cranach’s alpha coefficient was estimated at 0.911. Data were analyzed by descriptive statistics and regression tests, using SPSS 16 software

    Results

    research revealed that according to teachers’` viewpoint the methods of teaching religious beliefs (storytelling, reasoning, dramatic and allegorical methods) played a significant role on the mental health of Babolsar female high school students. The statistic disclosed that the ways of teaching has74percentage impact on students`sychological health.

    Conclusion

    The result of the research displays that the promotion of religious teachings in a specific framework can be realized, which if not followed, cannot achieved its aims and may sometimes have opposite results. The test results also indicated the same conclusion.

    Keywords: Teaching methods, Religious beliefs, Psychological health, Student
  • رمضان مهدوی آزادبنی، وحید داوری چهارده
    مرزبندی های فلسفی در مورد عالم حس و عالم غیر محسوس همواره یکی از تمایزات عمده میان فیلسوفان بوده است. نتیجه این مرزبندی قرار دادن دو دسته از فیلسوفان در دو صف جدای از یکدیگر است. در یک طرف فیلسوفان مادی گرا قرار دارند که شعاع عالم هستی را صرفا در عالم حس و ماده محدود می نمایند و در طرف دیگر صف فیلسوفانی قرار دارند که شعاع عالم هستی را فراتر از حس و ماده می دانند. آنچه ممکن است این تمایز را مضاعف نماید اختلاف در روش نشان دادن قلمرو عالم هستی است. یکی از رایج ترین شیوه ها در نشان دادن حد و مرز عالم هستی تامل و تفتیش در عالم حس است. هدف پژوهش حاضر این است که روش تفتیش در عالم حس به منظور نشان دادن قلمرو عالم هستی مورد تحلیل قرار داده شود. نتیجه ای که در این پژوهش نویسنده نشان خواهد داد این است که روش تفتیش در حس نزد افلاطون و ابن سینا مورد استفاده جدی قرار داشته است و هر دو اندیشمند از طریق تفتیش در عالم حس استنباط های فلسفی متناسب با نظام فلسفی خود استخراج نموده اند. زیرا ابن سینا اگر چه همانند افلاطون در یکی از روش ها در نشان دادن شعاع عالم هستی که آن را فراتر از علم حس می داند بر تفتیش در عالم حس تاکید دارد اما با وجود آن نتیجه این تفتیش نشان دادن امر واقعی است که از آن به طبیعت مشترکه تعبیر می نماید چیزی که نزد افلاطون به ایده تعبیر می شود.
    کلید واژگان: افلاطون, ابن سینا, محسوس, کلیات, شناخت, ایده
    Ramezan Mahdavi Azadboni, Vahid Davari
    Philosophical demarcation regarding sensible and non- sensible world was always a distinctive among philosophers since the inception of philosophy. The result of such demarcation was to build two different kinds of philosophical grouping. On the one hand, there were the materialist philosophers who considered the limit of existence up to sensible beings and on the other hand, there was philosophers who hold that the limit of existence is extended beyond the sensible world as well. A significant distinctive matter in this regard is the method by which the discussion is settled. The aim in this paper is to deal with the method by virtue of which the question about the limit of existence could be dealt with. The writers attempt to reveal that in Plato and Avicenna`s view the method of investigation into sensible being was a common feature. The result displays that both philosophers took the method of investigation into sensible world in action with different metaphysical implication. Plato reached to Ideas and the world of Forms while the Avicenna resulted in natural universal which shared its existence with particular things in sensible world.
    Keywords: Plato, Avicenna, Sensible Being, Universal, Form
  • آیناز بخشی، رمضان مهدوی آزادبنی

    خانواده به عنوان یکی از مهمترین دغدغه‌ها، ذهن متفکران زیادی را در حوزه‌های مختلف علمی به خود مشغول نموده است. خانواده مهم‌ترین کانون بشری، عنصر اساسی در تشکیل، پیشرفت و موقعیت یک جامعه و ملت است، لذا سعادت هر جامعه منوط به نیک بختی خانواده‌های آن جامعه است، بنابراین، باید هرچه بیشتر در جهت نیل به سعادتمندی آن کوشید. دستیابی به این مهم تنها از طریق تحکیم خانواده امکان‌پذیر است. تحکیم خانوداده محصول عوامل مختلف است که یکی از این عوامل ناظر به دیدگاه‌های انسان شناختی است، زیرا اگر آدمی به شناخت کامل و جامع خود برسد و از وظایف و اهداف انسانی خود آگاهی داشته باشد، بسیاری از مشکلات در رابطه با خود او و ارتباط‌های او به‌وجود نمی‌آید و یا دست کم برطرف می‌شود، مقاله حاضر به تحکیم خانواده با توجه به مبانی انسان شناختی فلسفی می‌پردازد، و تلاش می کند تا پاسخ و تببینی در مورد نقش عامل انسان شناختی در تحکیم خانواده را ارایه نماید. تاکید این پژوهش این است که با تکیه بر انسان‌شناسی فلسفی که از ساحت های وجودی خاصی سخن می گوید در بیان روابط اجتماعی، اهداف و بقاء اجتماعی انسان و در دیدی جزیی‌تر تحکیم خانواده را تحلیل نماید. این پژوهش ابتدا به معناشناسی، مفاهیم، خانواده، تحکیم خانواده و انسان شناختی می‌پردازد و بعد از آن با روش توصیفی تحلیلی به تاثیر دیدگاه‌های انسان شناختی با نظر به اندیشه ابن‌سینا در تحکیم خانواده می‌پردازد و مولفه‌های مرتبط با آن را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد.

    کلید واژگان: خانواده, تحکیم خانواده, انسان شناختی ابن سینا
    Aynaz Bakhshi, Ramezan Mahdavi Azadboni

    The issue of family as the significant concern has been preoccupied by the mind of many scholars in many areas such as religious studies, psychology, and education. Family is considered as the most significant and secured basis for all human beings playing the most serious and affective role on human societies. Therefore one can say that human happiness is based on the quality of family. This point makes it necessary that to reach and fulfill human happiness the strength of family should be at agenda. The aim in this paper is to deal with the strength of family and the write will display the basic foundations that are necessary to build a proper basis for family securing all its members. The assumption defended by the writer that is taken behind any view regarding the quality and strength of family inevitably is based on how one is considering human beings in advance. Is man like an animal? or human being is different in its nature than animal and therefore man`s life is different? Such questions are necessary to reach any view regarding the quality of family.

    Keywords: family, strength of family, human being, society
  • رمضان مهدوی آزادبنی، سیده مریم علیزاده
    در مقاله حاضر نویسنده تلاش می کند با استناد به آیات قرآن کریم و نیز احادیث اهل بیت نقش معرفتی سختی ها در زندگی انسان را بیان نماید. فرضیه ای که در پژوهش حاضر مورد تحقیق قرار خواهد گرفت عبارت است از اینکه جهلی که انسان نسبت به خالق خود گرفتار می شود محصول غفلت از فطرت و صیانت آن است. نقش معرفتی شرور جهت احیاء شناخت فطری انسان نسبت به خداوند یکی از نتایج و کارکردهای شرور در زندگی انسان است. بر اساس این نظریه انسان ها علی رغم اینکه فطرت الهی دارند ولی به واسطه نوع رفتارها و شرایط اجتماعی ممکن است بر ذات الهی خود یعنی فطرت آسیب وارد نمایند، و سنت الهی از طریق وارد نمودن درد و رنج شرایط برای بیداری ذات آدمی را با رعایت حریم اختیار انسان مورد هدف قرار می دهد.
    کلید واژگان: فطرت, معرفت, فطری, شرور, گرفتاری ها
    Ramezan Mahdavi Azadboni, Seyyedeh Maryam Alizadeh
    The present paper tries to express the spiritual role of pains and difficulties in human lives by citing Holy Quran verses as well as the narrations by Ahl –e Beit. The assumption of this article is that if a human distracts of his Creator is because if his own negligence and inattention. The role of the mischievous thinking in human lives is to remind human's nature and his Lord. According to this assumption a human could harm his nature because of some behaviors or social conditions and the Divine tradition is to suffer the human in order to wake him up and remind him his capabilities by considering his authorities.
    Keywords: nature, spiritual, wicked, difficulties
  • رمضان مهدوی آزادبنی
    شناخت انسان و تاثیر آن بر نگرش اخلاقی یکی از مسائل مهم در فلسفه است. انسان شناسی تکاملی به عنوان یکی از محصولات عصر جدید با بن بست چاره ناپذیری در حوزه اخلاق مواجه است به نحوی که امکان هر نوع سازش منطقی میان آن و خداگرایی توحیدی را منتفی میسازد. ابعاد مختلفی را میتوان محور تضاد میان انسان شناسی تکاملی و اخلاق نشان داد. تحقیق حاضر محدود به قانون طلایی خواهد بود و هدف نویسنده نشان دادن ناسازگاری موجود میان انسان شناس تکاملی و قانون طلایی است. بر اساس این قانون « برا ی دیگران همان را باید دوست داشت که برای خود دوست داریم». تبدیل قانون طلایی به یک قانون غیر قابل دفاع و نگرش ساده لوحانه که صرفا منفعت فردی در آن توصیه می گردد از عمده ترین بحرانی است که انسان شناسی تکاملی به لحاظ اخلاقی به همراه دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و تمسک به تبیین علی به معنای کشف روابط علی بین احکام و گزاره های مورد بررسی انجام می شود.
    کلید واژگان: اخلاق, تکامل, انسان شناسی, ارزش
    Ramezan Mahdavi Azadboni
    The study on the creation of human being and its ethical implication is a significant philosophical issue that many philosophical text deal with it. Evolutionary perspective toward the creation of human being as modern scientific theory has faced many challenges in general and ethical problem in particular. According to some theist philosophers and theologians there are inconsistency between theistic ethical perspective and evolutionary perspective regarding human creation. The aim of this paper is to deal with inconsistency challenge. The writer will attempt to display how evolutionary theory on human creation is inconsistent with theistic ethical perspective. The research is based on ethical golden role and takes it a right ethical position. Evolutionary perspective of human nature invites human being toward self-centered interest while human nature display concern over others` interest. The golden rule is main feature of human life and culture that display man`s concerns about other human being and mutual profit.
    Keywords: Ethics, Evolution, Value, Religion
  • رمضان مهدوی آزاد بنی، سیاوش حق جو، مصطفی رضازاده
    هرچند در متون عرفانی عموما از اختلافات مذهبی خبری نیست، با این حال نمی توان وجود آنها را در کتب عرفانی نادیده گرفت. مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی تالیف شده است، نقاط اشتراک و اختلاف تفاسیر عرفانی فریقین را به لحاظ متنی و محتوایی، ذیل داستان حضرت موسی(ع) و خضر(ع) مورد بررسی قرار می دهد. روشمندی در تدوین متن، تداعی مفهوم سلوک و پرورش زبان عرفانی، از جمله اشتراکات مهم تفاسیر عرفانی است. دقت و تمرکز بر روی لغات، نگرشی خاص بر بعضی مفاهیم مانند ولایت و تلاش برای منسجم کردن اصطلاحات عرفانی نیز از موارد اختلاف این دو دسته از تفاسیر می باشد.
    کلید واژگان: تفاسیر عرفانی فریقین, روش های تفسیری فریقین, داستان حضرت موسی(ع) و خضر(ع)
    Ramezan Mahdavi Azadboni, Siavash Haghjou, Mostafa Rezazadeh
    Although there is no religious diversity in mystical texts but couldn’t ignore them in mystical books. The present study which writes with comparative-analytic method, examines differences and consistencies of mystical interpretations’’ books of Fariqain, in content and context, with attaching to story of Muses (PUH) and Khezr (PUH). Being methodical in complaining the text, associating the concept of Soluk and training mystical language are important consistencies of mystical interpretation’s text. Consideration and concentration on words, especial attitude on some concepts such as Velayat and attempting to coherent mystical terms also are differences of these two kinds of interpretation.
    Keywords: mystical interpretations of Fariqain, interpretative methods of Fariqain, the story of Muses (PUH), Khezr (PUH)
  • سیدعلی اکبر ربیع نتاج، رمضان مهدوی آزادبنی
    یکی از شبهات مخالفان دین، طرح نظریه ناسازگاری اسلام با تعقل و خردورزی است. این مقاله با محوریت تفسیر المیزان می کوشد به برخی از این پرسش ها در این زمینه پاسخ دهد؛ ازجمله: آیا دین با تفکر و تعقل سازگاری دارد؟ آیا تعبد محض در برابر باری تعالی با عقلانیت منافات دارد؟ رابطه دین با عقل چگونه است؟ راه کارهای شکوفایی عقل و آفت های رشد آن از دیدگاه مفسر المیزان چیست؟ علامه طباطبائی، در تفسیر المیزان معتقد است که هیچ دینی به اندازه اسلام به این موضوع توجه نداشته است. او جایگاه ویژه ای برای عقل قایل است، راه کارهایی برای رشد و بالندگی خرد انسانی پیشنهاد می کند. آسیب ها و آفت های شکوفایی آن را به تصویر می کشد، شبهه ناسازگاری عقل و وحی، تعارض تعبد با خردورزی را برنمی تابد، نهی از تفسیر به رای که ظاهرا با خردورزی منافات دارد را پاسخ می گوید. بررسی ها نشان می دهد مفسر المیزان، عقل را رسول باطنی و حجیت آن را ذاتی می داند و دعوت به خردورزی را دعوت به دین داری، و دعوت به دین داری را عین عقلانیت می داند.
    کلید واژگان: علامه طباطبائی, المیزان, خردورزی, قرآن, تعقل
    Sayyed Ali Akbar Rabie Netaj – Ramazan Mahdavi Azadini
    One of the doubts raised by the adversaries of religion is presenting the theory of incompatibility of Islam with rationality. Based on the Quran Commentary of Al-Mizan, this paper seeks to answer these questions: Is religion compatible with rationality? Does mere worshiping the Supreme God contradict rationality? What kind of relationship is there between religion and reason? What are the ways for the florescence of religion and the obstacles its development according to the view of the commentator of Al-Mizan. In his ''Al-Mizan'' Allameh Tabatabai believes that no religion assigns as much attention to this subject. He believes that reason has a special statue and offers ways for the intellectual development of man. He points out the obstacles to intellectual development, resolves the doubt about the conflict between intellect and revelation and rejects the idea that worshiping contradicts rationality. He also comments on the idea of prohibition of subjective interpretation of Qurnic texts, which apparently does not conform with rationality. The investigation shows that the commentator of Al-Mizan considers reason as an inner messenger and its authority as innate. He also considers the invitation to rationality as an invitation to religiousity and the invitation to religiousity as the very rationality.
    Keywords: Allamah Tabatabai, Al, Mizan, rationality, the Quran, intellect
  • یوسف حیدری چناری*، رمضان مهدوی آزادبنی
    ضرورت وقوع تحول در علوم انسانی موجود در دانشگاه ها به یکی از دغدغه های معاصر تبدیل گشته است. در این تحقیق، هدف نویسندگان بیان ضرورت یکی از انواع تحولی است که باید در علوم انسانی شاهد وقوع آن باشیم. یکی از گام های مهم در مسیر اسلامی شدن دانشگاه ها، متحول ساختن علوم انسانی به معنای تصفیه ی آن از رویکرد التقاطی است. قطعا آن نوع علوم انسانی رایج در دانشگاه که دچار التقاط و گاه الگوبرداری صرف از تئوری های دیگر ملل و تمدن ها و فرهنگ ها می باشد، نمی تواند جزئی از یک دانشگاه اسلامی به حساب آید، چرا که در قالب چنین نظام فکری، تنها تئوری ها و مسائلی که مطابق مبانی آن فرهنگ ها باشد، به رسمیت شناخته می شوند، نه مطابق مبانی و اصول اسلام و قرآن. لذا بسیاری از ارزش های مورد تاکید در دین اسلام قابل دفاع و تبیین نخواهد بود. اسلام ضمن این که ما را به فراگیری و عبرت گرفتن و استفاده از اکتشافات و تجربیات و پیشرفت های علمی، فکری و اجتماعی ملل و فرهنگ های دیگر دعوت و تشویق می نماید، اما هیچ گاه قائل به وانهادن استقلال و هویت فطری و الهی و قرآنی نیست. بنابراین التقاط مبانی و اصول فکری و علمی تمدن ها و فرهنگ های غیر اسلامی در حوزه ی علوم انسانی، یکی از آسیب های عمده برای علوم انسانی در نظر گرفته می شود و تطهیر آن از این آسیب یکی از گام های مهم در ارتقا و اسلامی شدن دانشگاه ها محسوب می گردد.
    کلید واژگان: التقاط, دانشگاه اسلامی, علوم انسانی, ارزش
    Yousef Heydari Chenari*, Remazan Mahdavi Azadboni
    The necessity of change in the current status of humanities has been one of the contemporary’s concerns. In this paper, the aim of the writers is to discuss the necessity of such a change, which involves purging it from eclecticism. There is no doubt that the current practice, which involves copying the theories of humanities developed in other countries and cultures cannot provide a solution to the problem because such theories, while they may be acceptable within their respective cultures, do not necessarily conform to the ideals and principles of Islam. While Islam recommends that we use other nations’ scientific achievements, it places great emphasis on the divine nature of man. Thus mixing the secular principles with Islamic principles in the field of humanities would provide a major problem facing humanities as taught in our universities and purging humanities from secular thinking would be a great step toward Islamization of the universities.
    Keywords: Eclecticism, Islamic university, humanities, values
  • یوسف حیدری چناری، رمضان مهدوی آزادبنی
    یکی از مسائل مهمی که هم دین و هم علم از آن بحث نمودند، نحوه خلقت نخستین انسان و نسل آن می باشد. اثبات عدم تضاد میان دین اسلام و نظر علم در این مساله، قطعا در ترویج دین مبین اسلام موثر است که این عمده ترین هدف این تحقیق می باشد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی تلاش می نماید تا نظریه داروین در خصوص آفرینش انسان را بر اساس دیدگاه مفسر و فیلسوف بزرگ جهان اسلام، علامه طباطبائی در المیزان مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. مطابق نظریه علامه طباطبائی، ظهور نزدیک به صراحت آیات قرآن کریم در این مساله، این است که همه انسان ها از نسل حضرت آدم و حوا (ع) هستند و مطابق مراحلی طبیعی خلق می شوند. اما جنبه جسمانی آفرینش حضرت آدم و حوا (ع) مستقلا و مستقیما از خاک و گل است و جنبه روحانی آفرینش آنها به انشاء و نفخه الهی می باشد. مطابق نظریه تکامل تدریجی انواع داروین، انسان، مخلوق و محصول و نوع تکامل یافته حیوانات تحت تاثیر الزامات محیطی و شرایط زیستی است. باید گفت این نظریه در حد فرضیه علمی است و هنوز به اثبات علمی و یقینی نرسیده است چراکه پیروان آن هنوز به انتقادات و ایرادات جدی برخی اندیشمندان علوم تجربی، فیلسوفان علم و بزرگان دین پاسخ قانع کننده ندادند. از دیدگاه علامه طباطبائی میان علم و دین رابطه سازگاری وجود دارد و نظریه تکامل در مساله خلقت انسان در حد فرضیه علمی است و هنوز دلیل قطعی بر آن نداریم و بر فرض صحت و اثبات علمی و قطعی، ظاهر برخی آیات که مخالف این نظریه اند، قابل تاویل می باشند.
    کلید واژگان: یکی از مسائل مهمی که هم دین و هم علم از آن بحث نمودند, نحوه خلقت نخستین انسان و نسل آن می باشد, اثبات عدم تضاد میان دین اسلام و نظر علم در این مساله, قطعا در ترویج دین مبین اسلام
    Yusuf Heydari, Chenāri, Ramezān Mahdavi, āzādboni
    One of the most significant issues discussed in both religion and science is the first creation of man and his generation. To prove consistency of Islam with the scientific beliefs in this respect can undoubtedly contribute to promotion of Islam, which serves as the major objective of the present research. Using a descriptive-analytic methodology, this paper seeks to examine Darwin’s theory of human evolution based on the outlook of Allameh Tabataba’i, the great philosopher and exegete of the world of Islam, as provided in Al-Mīzān Commentary. According to Allameh’s view, the verses of the Quran explicitly state that all human beings are decedents of Adam and Eve and are created through natural processes. However, the physical aspect of the creation of Adam and Eve is autonomous and directly from soil and mud and the spiritual aspect of their creation refers to the Divine Will and Divine Breathing. According to Darwin’s theory of evolution, man evolved from other animals as a result of the environmental requirements. One should admit, however, that this remains a scientific hypothesis which has not reached the level of scientific proof and certainty, as their proponents have failed to provide convincing responses to the challenges posed by scientists, philosophers and religious scholars. In view of Allameh Tabataba’i, there is consistency between science and religion and the theory of evolution remains a scientific hypothesis for which there is no absolute support, and even on the condition that it be true and given that it be supported by scientific and absolute evidence, the outward meaning of some verses of the Quran which reject this theory is open to interpretation.
    Keywords: the Quran, human beings, creation, the theory of evolution, Allameh Tabatabai, commentary
  • سیدعلی اکبر ربیع نتایج، رمضان مهدوی آزاد بنی، حبیب الله حلیمی جلودار
    برخی خاورشناسان پیرامون مصادر و منابع وحیانی قرآن تردید کرده، بر آن اند که محمد قرآن را از فرهنگ های گوناگون، ادیان و اشخاص و کتب مختلف گرفته است و دیگر اینکه قرآن محصول تجربیات شخصی پیامبر و نتیجه افکار او یا القای شیطان به او بوده و منبع وحیانی ندارد. در این مقاله، استدلال خاورشناسان پیرامون مصادر قرآن طرح و بررسی گردیده و تبیین شده است که به صرف مشابهت تعالیم تورات و انجیل با قرآن، نمی توان قرآن را مقتبس از آنها دانست؛ زیرا ادیان آسمانی در اصول دعوت با هم مشترکند و در مسائل جزئی با هم اختلاف دارند. هم چنین انتقاد قرآن از تعا لیم یهود و مسیحیت و تفاوت ماهوی با آنها نشانه عدم اخذ قرآن از آنهاست. فرهنگ و آداب پسندیده مردم عصر نزول و اشعار آنها نیز از مصادر قرآن نیست؛ زیرا قرآن با فرهنگ عصر نزول و با محتوای اشعار آنها مخالفت کرده و از اساس آنها را تغییر داده است. وجود آیات قرآنی در اشعار امیه بن صلت، نشانه تاثیر پذیری این شاعر از قرآن است. ظاهر الفاظ قرآن با سخنان پیامبر از نظر فصاحت و بلاغت فاصله زیادی دارد. پس قرآن نتیجه افکار و تاملات شخصی او نبوده وآن را در سفرهای خویش از دیگران اقتباس نکرده است
    کلید واژگان: قرآن, خاورشناسان, مصادر وحی, وحی نفسی
    Dr. Sayed Ali Akbar Rabi Nataj, Ramdhan Mahdavi Azad Bani, Habibullah Halemi Juludar
    Some of the orientalists are of the opinion that the Qur’an is not divinely revealed book. They believe that Muhammad has compiled the Qur’an from various cultures, religions, people and books or the Qur’an is the result of the experience and thought of Muhammad or [God forbid] a satanic inspiration and does not contain any divinity. In this paper, the arguments of orientalists concerning the source of the Qur’an have been scrutinized and the conclusion has been derived that alone having similarity with the Bible does not establish the theory that the Qur’an has been derived from that. Principally, all revealed religions in their teachings have a common nature of guidance to mankind and in general they share the same teachings while differ in minor issues. Furthermore, the Qur’anic criticism of the Biblical teachings and its differences with that shows that it has not been derived from it. The culture and some of the etiquettes of the people of the time of revelation and their poems cannot be considered as the source of the Qur’an because the Qur’an has protested and criticised them and their culture and poems and has changed all these from the base. Rather, it should be said that the presence of the Qur’anic verse in the poetry of Ummyah bin Salt shows that how they were influenced by the Qur’an. Besides, the articulacy of the prophet was lower than the Qur’an from the view point of Arabic eloquence and rhetoric. This indicates that the Qur’an was not the result of the Prophet contemplation or experience and neither he took it from someone in journeys rather, the Qur’an has been revealed from the Lord of the worlds that the Qur’an says, “(This is) a Message sent down from the Lord of the Worlds” (al Haqqa 69:43).
    Keywords: Quran, Orientalists, Source of the Quran, Selfrevelation
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر رمضان مهدوی آزاد بنی
    دکتر رمضان مهدوی آزاد بنی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال