سیده مرضیه حسینی
-
نشریه رویکردهای نوین در مهندسی آب و محیط زیست، سال سوم شماره 1 (پیاپی 5، بهار و تابستان 1403)، صص 190 -205
گردشگری منابع آبی از مباحث روز دنیا در جهت توسعه پایدار می باشد. توسعه این صنعت در کنار منابع آب باعث کاهش فشار شدید برداشت آب، انتقال فرهنگ و آگاهی از تاریخچه آبی، معیشت جایگزین برای مناطق دارای درآمد کم و توجه بیشتر و حفظ منابع آبی تاریخی می شود. استان قزوین پتانسیل بالایی در زمینه سازه های آبی تاریخی دارد و توسعه گردشگری آن می تواند از این طریق نیز به نحو احسن صورت پذیرد. لذا هدف این تحقیق بررسی طرح ها و مطالعات گردشگری آبی در داخل و خارج کشور جهت ارائه یک طرح اولیه کلی به منظور توسعه گردشگری آبی برای استان قزوین ارائه نمود. در این راستا با جمع آوری اطلاعات منابع و سازه های آبی استان قزوین، از طریق کسب تجربه بازدیدها و تحقیقات، جلسات متعدد با کارشناسان خبره در این زمینه و مشاوره از آن ها، پتانسیل های برتر استان معرفی شده و تا با توجه به ویژگی ها و نقاط ضعف و قوت آنها بتوان بهترین آن را انتخاب نمود. با توجه به تحلیل کمی صورت گرفته، آب انبار پتانسیل برتر و پس از آن به ترتیب باغستان، چشمه های آبگرم، قنات و پرورش ماهی انتخاب گردید.با توجه به پتانسیل برتر گردشگری آب انبار استان قزوین و توسعه و تبلیغ آن، هم می توان سازه های قدیمی آبی را زنده نمود و هم اهمیت منابع آب و حفاظت از آن را به آگاهی مردم رساند. در عین حال میتوان با جذب گردشگر و ایجاد معیشت جایگزین، از فعالیت های مصرف کننده آب زیاد جلوگیری نموده و توسعه پایدار با کاهش مصرف آب را رقم زد.
کلید واژگان: گردشگری آبی, آب انبار, منابع آب, توسعه پایدار, قزوینJournal of New Approaches in Water Engineering and Environment, Volume:3 Issue: 1, 2024, PP 190 -205ObjectiveWater resource tourism is a contemporary global topic aimed at sustainable development. Developing this industry alongside water resources can alleviate severe water extraction pressures, promote cultural exchange and awareness of water history, provide alternative livelihoods for low-income regions, and enhance the attention to and preservation of historical water resources. Qazvin Province holds significant potential in historical water structures, and fostering tourism can be effectively achieved through this avenue. Therefore, this study aims to examine water tourism projects and studies both domestically and internationally through literature reviews and field visits to propose an initial comprehensive plan for developing water tourism in Qazvin Province.
MethodsIn this regard, by collecting information on the water resources and structures of Qazvin Province through experiential visits, research, numerous meetings with experts in the field, and consultations with them, the superior potentials of the province were identified. Based on their characteristics, strengths, and weaknesses, the best option was selected.
ResultsAccording to the quantitative analysis conducted, the Ab Anbar (water reservoir), which is essentially a hallmark of Qazvin Province, was identified as the top potential.
ConclusionsConsidering the superior potential of the Ab Anbar for water tourism in Qazvin Province, its development and promotion can revive ancient water structures and raise public awareness about the importance and conservation of water resources. Simultaneously, by attracting tourists and creating alternative livelihoods, it is possible to prevent high-water-consuming activities and achieve sustainable development by reducing water consumption.
Keywords: Water Tourism, Ab Anbar, Water Resources, Sustainable Development, Qazvin -
تجربیات بحران اقتصادی اروپا در سال 2008 نشان داد که دارایی های نامشهود شرکت ها هم چون مهارت، تجربه و دانش کارکنان، از آن ها در مقابل ورشکستگی محافظت کرد. همین مسئله سبب شد شرکت ها دارایی هایی چون توانایی فردی برای یادگیری، خلاقیت و خلق و ادغام دانش های عملی را به عنوان منابع مزیت های رقابتی قرار دهند. مطالعات نشان داده است که شرکت های کوچک علاوه بر اثری که بر رشد اقتصادی دارند، نسبت به شرکت های بزرگ تر توانایی بالاتری برای تغییر و نوآور بودن دارند. درگاه خدمات رسانی سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران در آمارنامه کامل عملکرد سازمان تا پایان خرداد سال 1402 تعداد واحدهای به بهره برداری رسیده را بیش از 50000 واحد اعلام کرده که حاکی از اهمیت و نقش این شرکت ها در اقتصاد کشور است[1]. از سویی نرخ شکست محصول جدید بسیار بالا و منابع شرکت های کوچک بسیار محدود است که آن ها را فوق العاده آسیب پذیر می سازد. ازاین رو هدف اصلی این مطالعه بررسی اثر استراتژی های یادگیری بر خلاقیت، نوآوری و عملکرد محصول جدید شرکت های کوچک صنعتی در شهرک صنعتی پایتخت تعیین شده است. به همین منظور برای تعیین روابط میان این متغیرها از مدل یابی معادلات ساختاری و رویکرد کم ترین مربعات جزئی استفاده شد. نتایج این پژوهش از بررسی 473 شرکت این شهرک نشان داد که استراتژی یادگیری اکتشافی بر هر دو نوع خلاقیت بداهه و ترکیبی اثر مثبت و معنی داری دارد و به طور غیرمستقیم بر نوآوری و عملکرد محصول جدید اثر می گذارد. استراتژی یادگیری بهره بردارانه تنها بر خلاقیت بداهه اثر می گذارد. خلاقیت بداهه نه تنها اثر قابل توجهی بر خلاقیت ترکیبی دارد، بلکه هر دو این خلاقیت ها اثر مثبت و معنی داری بر نوآوری و عملکرد محصول جدید این شرکت ها دارند.
کلید واژگان: استراتژی های یادگیری سازمانی, خلاقیت, نوآوری, عملکرد محصول جدید, شرکت های صنعتی کوچکIn this era of rapid changes, industries must be flexible and responsive to survive in the market. Achieving this flexibility and responsiveness requires learning from the environment, alongside fostering innovation, creativity, and possibly launching new products. Different learning strategies lead to varying outcomes; thus, this research explores the effects of learning strategies on innovation, creativity, and the performance of new products in small firms.The experience of the 2008 economic crisis in Europe demonstrated that firms' intangible assets, such as employee skills, experience, and knowledge, played a critical role in preventing bankruptcy. This realization led companies to recognize assets such as personnel abilities in learning, creativity, innovation, and the integration of practical knowledge as key sources of competitive advantage. Research has shown that small firms, in addition to their positive impact on economic growth, outperform larger firms in terms of adaptability and creativity. The service portal of the Organization for Iran Small Industries and Industrial Towns reported over 50,000 active small firms by the end of June 2022, underscoring their significance in the country's economy. However, the high failure rate of new products and the limited resources available to small firms make the success of new product development a critical issue.
Keywords: Organizational Learning Strategies, Innovation, Creativity, New Product Performance, Small Industrial Firms -
افزایش بهره وری آب یکی از سازوکارهای مدیریت مصرف آب است و ابزارهای اقتصادی نظیر قیمت آب می تواند منجر به کاهش مصرف و افزایش بهره وری شود. سد طالقان تامین کننده اصلی آب مورد نیاز بخش کشاورزی دشت قزوین است که در سال های اخیر به دلایل مختلف نظیر تغییر اقلیم و افزایش جمعیت مقدار آب تخصیص یافته به آن کاهش یافته است. عدم تغییر الگوی کشت و توزیع آب متناسب یا آب تخصیص یافته از یک سو و قیمت پایین آب از سوی دیگر سبب استفاده نادرست از آب در شبکه آبیاری دشت قزوین شده است. در این پژوهش در ابتدا به برآورد قیمت تمام شده آب با استفاده از روابط اقتصاد مهندسی و تاثیر آن بر درآمد کشاورزان در شبکه آبیاری دشت قزوین پرداخته شد. سپس، به بهینه سازی الگوی کشت و توزیع آب در صورت عرضه آب به قیمت هزینه تمام شده آن، با درنظر گرفتن رفاه کشاورزان پرداخته شد. برای بهینه سازی از الگوریتم ژنتیک و برای بررسی بهره وری آب از دو شاخص CPD و NBPD بهره گرفته شد. قیمت هر متر مکعب آب بر اساس هزینه های تمام شده در شبکه آبیاری دشت قزوین 8595 ریال برآورد شد. نتایج نشان داد عرضه آب با قیمت 8595 ریال در شرایط فعلی، باعث کاهش رفاه کشاورزان می شود. در حالی که با بهینه سازی الگوی کشت و توزیع آب علاوه بر تامین رفاه کشاورزان، مقدار تقاضای آب به میزان قابل توجهی کاهش می یابد و متوسط شاخص CPD حدود 69/4 درصد نسبت به وضعیت فعلی افزایش می یابد؛ بنابراین افزایش قیمت آب بدون بهینه سازی الگوی کشت و توزیع آب در شبکه آبیاری دشت قزوین نمی تواند راهکار مناسبی برای مدیریت منابع آب باشد.
کلید واژگان: قیمت گذاری آب, منابع آب, باز تخصیص, قیمت فروشIncreasing water productivity is one of the mechanisms for water consumption management and economic tools such as water price are means that can lead to a reduction in consumption and an increase in productivity. Taleghan Dam is the main supplier of water for agricultural sector of Qazvin Plain the water allocation to which has decreased in recent years due to various reasons such as climate change and population growth. Meanwhile no change in the cropping pattern and the disproportionate distribution of water to the allocated water coupled with the low price of water have caused the incorrect use of water in the Qazvin Plain irrigation network. In this research first the estimation of the water cost price was done using engineering economics relationships and its effect on the income of farmers in the Qazvin plain irrigation network was evaluated. Then the cropping and water distribution pattern in case of water supply at the cost price were optimized considering the welfare of the farmers. Genetic algorithm was used for optimization and CPD and NBPD indices were employed to check water efficiency. The price of each cubic meter of water was estimated at 8,595 rials based on the costs incurred in the Qazvin Plain irrigation network. The results showed that the supply of water at this price in the current conditions reduces the welfare of the farmers. While by optimizing the pattern of cultivation and water distribution in addition to ensuring the welfare of farmers, the amount of water demand would decrease significantly and the average CPD index would increase by 69.4% compared to the current situation. Therefore, increasing the price of water without optimizing the pattern of cultivation and water distribution in the Qazvin Plain irrigation network cannot be a suitable solution for managing water resources.
Keywords: Water pricing, Water resources, Re-allocation, Selling prices -
هدف از این پژوهش ارزیابی فعالیت آنتی اکسیدانی و قابلیت مهارکنندگی آنزیم لیپاز و خاصیت ضدمیکروبی عصاره کلیر و پنیرباد می باشد. بدین منظور ابتدا ترکیبات فنلی کل عصاره گیاه پنیرباد و کلیر با روش فولین سیوکالتو و سپس فعالیت آنتی اکسیدانی از طریق آزمون مهار رادیکال آزاد ABTS بررسی شد. خاصیت مهارکنندگی آنزیم لیپاز درعصاره ها موردبررسی قرار گرفت. هم چنین خاصیت ضدمیکروبی عصاره ها نیز روی سویه های کاندیدا آلبیکنس، سودوموناس آیروژینوزا، استرپتوکوکوس موتانس به روش هاله عدم رشد موردارزیابی قرارگرفت. هم چنین تاثیر عصاره پنیرباد و کلیر بر روی هلیکوباکترپیلوری بررسی شد. نتایج آزمون محتوای فنلی کل و درصد مهار رادیکال آزاد عصاره ها، ارتباط مثبت و معنی داری را بین میزان ترکیبات فنلی و خاصیت آنتی اکسیدانی و غلظت عصاره نشان داد (P<0/05). بیش ترین میزان ترکیبات فنلی و خاصیت آنتی اکسیدانی در عصاره گیاه پنیرباد وجود دارد. در بررسی عصاره ها مشخص شد که بیش ترین تاثیر را عصاره کلیر (32/94 درصد) در مهارکنندگی آنزیم لیپاز داشت. بررسی میانگین قطر هاله عدم رشد عصاره ها در برابر باکتری سودوموناس آیروژینوزا، استرپتوکوکوس موتانس و مخمر کاندیدا آلبیکنس نشان داد که عصاره پنیرباد در برابر باکتری سودوموناس آیروژینوزا بیش ترین قطر را داشت. عصاره کلیر در برابر مخمر کاندیدا آلبیکنس بیش ترین خاصیت ضدمیکروبی دارد و هم چنین عصاره کلیر بیش ترین هاله عدم رشد در برابر باکتری استرپتوکوکوس موتانس از خود نشان داده است. در بررسی تاثیر عصاره ها بر روی هلیکو باکترپیلوری مشخص شد که بیش ترین میزان مهارکنندگی هلیکوباکتر مربوط به عصاره کلیر (32/94 درصد) بود. با بررسی نتایج به دست آمده از خواص آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی این گیاهان، می توان از عصاره این گیاهان به عنوان افزودنی های طبیعی استفاده کرد.کلید واژگان: خواص عملکردی, افزودنی طبیعی, گیاهان داروییIntroductionNatural and chemical additives and preservatives with antimicrobial and antioxidant properties have been used in food products for many years to prevent food contamination and increase shelf life and maintain food quality after production. With the increase in people's awareness of chemical preservatives, the tendency to use natural food preservatives, especially plant extracts and essential oils, has grown significantly. The phenolic compounds and small terpenoids present in the extracts of medicinal plants have antibacterial, antifungal, anticancer and antiviral agents, and this property of inhibiting and killing pathogenic microorganisms in the extracts of medicinal plants has made them a suitable alternative to preservatives and chemical drugs. These compounds can be extracted from medicinal plants native to Iran.AimConsidering the importance of using natural additives, the present research aims to investigate the antioxidant property, lipase enzyme inhibitory ability, and antimicrobial property of Capparis decidua and Withania somnifera extracts as native plants of Iran in different concentrations in laboratory and food conditions.Materials and methodsFor this purpose, Withania somnifera plant from the Solanaceae family which belongs to the southern regions such as Fars, Khark Island, Sistan and Baluchistan, Kerman, Hormozgan (Bushehr) and the cities of Sarbaz, Saravan, Zabul and around the city of Zahedan is geographically specific in Iran. and the Capparis decidua plant which belongs to the Capparidaceae family and is part of the desert plants and is resistant to long-term drought and belongs to the southern regions of Iran from the east of Hormozgan province in Sirik region to Sistan and Baluchistan province (Saravan, Chabahar, Nikshahr, Iranshahr) southeast of Iran, were collected and after washing and drying, the plants were ground and powdered, and for extracting, the powdered plants were first poured into a beaker and solvent was added, and then extracted by ultrasonic method. After extracting the total phenolic compounds of Withania somnifera and Capparis decidua plant extracts by Folinciocalto method using a spectrophotometer with a wavelength of 765 nm, and also the antioxidant activity of the plant extracts was checked through the ABTS free radical scavenging test using an ELISA reader with a wavelength of 734 nm. In the next step, the effect of different concentrations of aromatic compounds in plant extracts and the inhibitory properties of lipase enzyme were investigated by ELISA device with a wavelength of 405 nm. Also, the antimicrobial properties of the extracts were evaluated on Candida albicans, Pseudomonas aeruginosa, and Streptococcus mutans strains by the non-growth halo method. The effect of Withania somnifera and Capparis decidua extracts on Helicobacter pylori was also investigated.FindingsThe test results of total phenolic content and percentage of free radical inhibition of the extracts showed a positive and significant relationship between the amount of phenolic compounds and the antioxidant properties and concentration of the extract (P<0.05). The highest amount of phenolic compounds and antioxidant properties are found in the extract of Withania somnifera plant. In the analysis of the extracts, it was found that the clear extract had the most effect (94.32%) in inhibiting the lipase enzyme. Examining the average diameter of non-growth halo of the extracts against Pseudomonas aeruginosa bacteria, Streptococcus mutans and Candida albicans yeast showed that Withania somnifera extract had the largest diameter against Pseudomonas aeruginosa bacteria. Capparis decidua extract has the most antimicrobial properties against Candida albicans yeast and also Capparis decidua extract has shown the highest non-growth halo against Streptococcus mutans bacteria. In the study of the effects of extracts on Helicobacter pylori, it was found that the highest Helicobacter inhibitory rate was related to Capparis decidua extract (94.32%). By examining the results obtained from the antioxidant and antimicrobial properties of these plants, the extracts of these plants can be used as natural additives.ConclusionThe use of additives and preservatives in food products is justified when it is not harmful to the consumer. Some preservatives are chemically harmful to humans and are classified as carcinogens. With the increase in people's awareness of chemical preservatives, the tendency to use natural food preservatives, especially plant extracts and essential oils, has grown significantly. Due to the antioxidant and antimicrobial properties of the extracts of the Capparis decidua and Withania somnifera plants, the extracts of these plants can be used as natural preservatives and antioxidants in the food industry.Keywords: functional properties, natural additive, Medicinal Plants
-
موریس مرلوپونتی، پدیدارشناس قرن بیستم، کارکرد تن را در ادراک حسی، مفهومی متمایز می دانست. از دهه 1980 جریانی انتقادی شکل گرفت که در پی ایجاد تغییراتی در تولید آثار هنری بود؛ به طوریکه درگیری مخاطب با اثر هنری از طریق کلیه حواس صورت پذیرد. این مقاله به تحلیل اثری از فریده لاشایی با عنوان «پایین رفته از لانه خرگوش» در موزه هنرهای معاصر تهران می پردازد؛ پرده نقاشی شده نقشه ایران همراه با ویدیوآرتی از پرش خرگوش هایی به درون نقشه. تحلیل رابطه نقاش هنگام خلق اثر و نیز مخاطب هنگام مواجهه با اثر، با مسیله بدنمندی، هدف اصلی این پژوهش است. روش تحقیق در مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی خواهد بود. ابتدا با روش توصیفی و گردآوری اطلاعات با مطالعه مآخذ کتابخانه ای، پدیدارشناسی ادراک حسی مرلوپونتی تشریح می شود. سپس در روش تحلیلی، با تکیه بر آرای مرلوپونتی، در پی پاسخ این سوالات خواهد بود: نقش بدن و بدنمندی در ادراک جهان از دیدگاه نقاش چگونه است؟ هم آوایی در اثر مذکور که متشکل از دو جزء نقاشی و ویدیو است، چگونه محقق می شود؟ از آنجایی که در مواجهه سوژه با اثر مذکور برقراری ارتباط چندگانه حسی مطرح است، ادراک حسی مخاطب چگونه تحقق می پذیرد؟ بدن مخاطب (سوژه) چه نقشی در درک او از اثر مذکور دارد؟ نتایج بدین شرح خواهد بود: با تکیه بر رویکرد پدیدارشناسانه مرلوپونتی، لاشایی در مقام یک نقاش، سوژه ای بدنمند است که با جهان مواجه بوده و بدن و حسیات جزیی از تجربه او محسوب می شود. هم آوایی کلی در اثر مذکور لاشایی، مصداقی از مفهوم هم نفوذی کیفیت های محسوس در دیدگاه مرلوپونتیست. همچنین برخورد مخاطب با این اثر، برخوردی تنانه است. با نظر به مسیله گشتالت در دیدگاه مرلوپونتی، ادراک حسی در مخاطب، به دلیل وحدت حسیات، صورت می پذیرد. جمع بندی چنین خواهد بود که در اثر مذکور، پیوستگی سوژه با بدن خویش، موجبات ادراک حسی از جهان است.
کلید واژگان: پدیدارشناسی ادراک مرلوپونتی, تن, ادراک حسی, بدنمندی ادراک, فریده لاشاییMaurice Merleau-Ponty, the twentieth century phenomenologist, believed that the body's functionality in sensual perception is a distinguished notion. From 1980s, a critical movement took form which made some changes in art works production in order to actualize a chiasm between the audience with an art work through senses. Farideh Lashaee, as one of the contemporary artists, in her recent works, has made use of videos to make rooms for hidden narrations. This article analyzes her Gone down the rabbit hole work in Tehran Contemporary Arts Museum _ the curtain painted from Iran's map with an art video of rabbits' leap into the map. The present article explains Merleau-Ponty's sensual perception through a descriptive-phenomenological approach. Afterwards, reliant on Merleau-Ponty's ideas, it intends to answer some questions analytically. What would be the roles of body and embodiment in perceiving the world from the painter's standpoint? How the euphony between video and painting would be actualized in the mentioned work? What would be the role of audience's body (subject) in her perception in such a work? Subject's confrontation with the hinted work is making a multi-sensual relations, how does the audiences' sensual perception will come true? As a result, regarding the phenomenological approach, the main cocern rests on the painter as an embodied subject encountering the world while the body and sensation would be parts of her experience. Merleau-Ponty envisions painting as the representation of sensual experience. The euphony of the work is the outcome of the co-penentration of the sensual characteristics in Merleau-Ponty's viewpoint. The audience's chiasm with Lashaee's work is an embodied interaction. With regards to Geshtalt in Merleau-Ponty's perspective, the audience's sensual perception, takes shape because of the unity of sensations. Eventually, in Lashaee's work, the subject's integration with her body gives rise to the sensual perception of the world.
Keywords: Merleau-Ponty's Phenomenology of perception, body, sensual perception, Perception Embodiment, Farideh Lashaee -
ترکیبات گیاهی به دلیل ماهیت طبیعی و خصوصیات منحصربه فرد عملکردی مانند خاصیت آنتی اکسیدانی و نگهدارندگی و درمانی موردتوجه مصرف کنندگان قرار گرفته اند. تنش اکسایشی در فرآیندهای زیستی اتفاق می افتد و مهم ترین عامل پیری و عوارض بیماری های مزمن است. چویل (Ferulagocarduchorum) یک گیاه بومی است که در غرب ایران رشد می کند و در گذشته به عنوان نگهدارنده طبیعی مواد غذایی در به تاخیر انداختن فساد گوشت و به عنوان ادویه و در درمان برخی بیماری ها و ضدعفونی استفاده می شد. در این مطالعه ترکیبات اسانس، خواص آنتی اکسیدانی، محتوای فنل کل، آزمون DSC و FTIR اسانس مورد ارزیابی قرار گرفت. برای استخراج اسانس از گیاه چویل به روش تقطیر در دستگاه کلونجر به مدت 7 ساعت اسانس گیری شد. جهت شناسایی ترکیبات از دستگاه کروماتوگراف گازی استفاده شد. فعالیت آنتی اکسیدانی با استفاده از روش مهار رادیکال آزاد ABTS تعیین گردید. برای اندازه گیری محتوی فنل کل از معرف فولین سیوکالتو استفاده شد. بیشترین ترکیب موجود در اسانس ترکیب alpha-pinen به میزان %18/30 می باشد. نتایج نشان داد که اسانس با غلظت mg/mL300 (بالاترین رنج غلظت) دارای بیشترین ظرفیت آنتی اکسیدانی و بالاترین میانگین درصد مهارکنندگی رادیکال آزاد (5/7 ± 52/33) می باشد، همچنین اسانس با غلظت mg/mL100 (بالاترین رنج غلظت) دارای بیشترین میزان محتوای فنلی (47/6 ± 65/103) است. در آزمون FTIR جهت بررسی گروه های عاملی، مشخص شد که بیشترین آن مربوط به گروه هیدروکسیل (cm-1 11/3387) بود. اسانس گیاه چویل می تواند به عنوان یک آنتی اکسیدان در صنعت غذا باشد و جهت پیشگیری و درمان بیمار ی ها مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: گیاه چویل, اسانس, خاصیت آنتی اکسیدانی, ترکیبات فنلیThe plant's essential oils have attracted consumers' attention due to their naturalness and unique functional properties such as antioxidants and preservatives and in some disease treatments. Ferulago carduchorum is a native plant that grows in western Iran and was previously used as a natural preservative in delaying the destruction of meat and as an antiseptic plant. In this study, the essence of Ferulago carduchorum was examined. The composition of the essential oil, antioxidant properties, total phenolic content, DSC, and FTIR essential oil was investigated by Ferulago carduchorum. To extract the essential oil from the sample, the essential oil was distilled from distilled water in a Clevenger for 7 hours from the Ferulago carduchorum plant. Gas chromatography was used to identify the percentage of compounds in chamomile essential oil. The antioxidant activity of essential oils was determined using the ABTS free radical inhibition method. The folic acid reagent was also used to measure total phenol content. The highest composition of essential oils is α-Pinen, which is 30.18%. The results showed that essential oil with a concentration of 300 mg/ml (highest amount) had the highest antioxidant capacity and the highest percentage of free radical inhibition and essential oil with a concentration of 100 mg/ml (highest range) had the highest phenolic content. This plant can be introduced as a plant with antioxidant properties for the food industry and the treatment and prevention of diseases.
Keywords: Ferrolago Cardochrome, essential oil, Antioxidant Properties, Physicochemical Characteristics -
سد طالقان تامین کننده اصلی آب مورد نیاز بخش کشاورزی دشت قزوین است. کاهش مقدار آب تخصیص یافته به شبکه آبیاری دشت قزوین از یک سو و عدم اطمینان کشاورزان از قیمت محصولات در هنگام عرضه به بازار که به دلیل وقفه زمانی بین تولید و عرضه محصول به بازار وجود دارد از سوی دیگر سبب شده است که کشاورزان با کاهش آیش و تخلیه منابع آب زیرزمینی به دنبال تامین معیشت خود باشند. در این مطالعه با هدف حفظ منابع آب زیرزمینی و تامین معیشت کشاورزان اقدام به شبیه سازی تراز آب زیرزمینی تحت شش سناریو شامل: 1) تداوم برداشت فعلی بدون افزایش سطح زیر کشت 2) افزایش سطح زیرکشت از طریق کاهش آیش 3) بهینه سازی همزمان الگوی کشت و توزیع آب با پیش بینی قیمت محصولات 4) بهینه سازی همزمان الگوی کشت و توزیع آب با پیش بینی قیمت و کاهش خلاء عملکردی 5) بهینه سازی همزمان الگوی کشت و توزیع آب با پیش بینی قیمت و افزایش راندمان آبیاری 6) بهینه سازی همزمان الگوی کشت و توزیع آب با پیش بینی قیمت، افزایش راندمان آبیاری و کاهش خلاء عملکرد با استفاده از روش پویایی سیستم ها طی سال های 1416- 1381در شبکه آبیاری دشت قزوین شده است. تحلیل حساسیت و واسنجی مدل با استفاده از داده های مشاهداتی تراز آب زیرزمینی طی سال های 1395- 1381انجام شد. نتایج تحلیل حساسیت مدل حاکی از آن است که تغییرات تراز آب زیرزمینی در منطقه مورد مطالعه حساسیت بالایی به ضریب جریان بازگشتی بخش کشاورزی دارد. همچنین نتایج نشان داد متوسط افت سالانه تراز آب زیرزمینی در سناریو یک و دو به ترتیب 1/2 و 4/2 متر خواهد شد که با بهینه سازی همزمان الگوی کشت و توزیع آب با پیش بینی قیمت در سناریو سه، چهار، پنج و شش ضمن تضمین تامین رفاه کشاورزان به طور متوسط سالانه به 6/1، 4/1، 3/1 و 2/1 متر خواهد رسید.کلید واژگان: سناریو, افت, معیشت, راندمان, بهره برداریTaleghan Dam is the main suplier of water required by the agricultural sector of Qazvin plain. Reducing the amount of water allocated to the Qazvin plain irrigation network and uncertainty about the welfare provided by farmers due to the interruption of the time between the production of the crop and its supply to the market, have caused farmers to seek welfare by reducing fallow and draining groundwater resources. In this study, with the aim of preserving groundwater resources and providing livelihood to farmers, the groundwater level in the irrigation network of Qazvin plain is simulated under six scenarios: 1) Continuation of current harvest without increasing cultivated area 2) Increasing cultivated area by reducing fallow 3) Simultaneous optimization of Cultivation pattern and distribution water with price forecasting 4) Simultaneous optimization of water Cultivation pattern and distribution water with price forecasting and reduction of functional vacuum 5) Simultaneous optimization of Cultivation pattern and distribution water with price forecasting and increasing efficiency Irrigation 6) Simultaneous optimization of Cultivation pattern and distribution water with price forecasting, increasing irrigation efficiency and reducing the yield gap using the system dynamics during the years 2002-2037 in Qazvin plain irrigation network. The results showed that the drop in groundwater level under scenario one and two will be on average 1.2 and 2.4 meters per year. Simultaneous optimization of the cultivation pattern and water distribution with price forecasting in scenario three, four and five droped groundwater level to 1.6, 1.4, 1.3 and 1.2 meters annually, while the welfare of farmers is compensated, too.Keywords: Scenario, decline, Livelihood, Efficiency, Exploitation
-
با توجه به رشد روز افزون مصرف آب، تخصیص بهینه منابع آب نیاز به توجه بیشتری دارد. در کشور ایران به علت کمبود بارندگی در اکثر حوضه های آبریز و محدود بودن منابع آب، برنامه ریزی به منظور شناخت امکانات و محدودیت های منابع آب با هدف بهره برداری بهینه بسیار ضروری و اجتناب ناپذیر است. مقدار آب تخصیص داده شده به شبکه آبیاری قزوین از سد طالقان از گذشته در حدود 255 میلیون مترمکعب بوده است که امروزه، مقدار تخصیص به حدود 120 میلیون مترمکعب در سال کاهش یافته است. بررسی الگوی کشت طی ده سال اخیر نشان می دهد ترکیب الگوی کشت، علی رغم کاهش آب تخصیص یافته، ثابت بوده است. ازاین رو کشاورزان برای جبران اقدام به برداشت غیرمجاز از چاه ها نموده اند که این موضوع باعث افت شدید سفره آب زیرزمینی شده است. لذا در این مطالعه با هدف حفظ هم زمان منابع آب زیرزمینی و افزایش درآمد کشاورزان، به ارایه الگو بهینه توزیع آب و الگوی کشت با استفاده از الگوریتم ژنتیک در قالب دو مدل بهینه سازی الف- توزیع آب و ب- توزیع آب و الگوی کشت پرداخته شده است. نتایج نشان داد در صورت تخصیص 255 میلیون متر مکعب در سال، درآمد شبکه حدود 165 میلیارد تومان بوده که با کاهش تخصیص، درآمد شبکه به حدود 85 میلیارد تومان رسیده است که با بهینه سازی توزیع آب در میان بهره برداران در وضعیت فعلی درآمد شبکه به حدود 110 میلیارد تومان و با بهینه سازی توزیع آب و الگوی کشت درآمد به 156 میلیارد تومان خواهد رسید.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, درآمد کشاورزان, تخلیه آب زیرزمینی, حقابه, تخصیصQazvin plain is one of the areas in the country facing a severe shortage of water. In recent years, after the reduction of water allocation to this plain from Taleghan Dam, farmers have been digging illegal wells or over-harvesting existing wells in order to maintain their livelihoods. This has adverse effects, including severe depletion of wells, drying of aqueducts, salinity and degradation of groundwater quality, reduced yield of agricultural products, loss of soil quality, imposition of high costs on well owners, creating a major supply problem. Drinking water in cities and villages and eventually land subsidence (Qazvin Regional Water Authority, 2014). Studies show that the cultivation pattern in the last ten years has been almost constant and included wheat products, forage corn, canola, tomato, alfalfa, barley, sugar beet, peas, beans, potatoes, corn and lentils (Simiari and Mazandaranizadeh, 2017).Studies have shown that previous studies have either optimized water distribution or optimized cultivation patterns, but this study compared the differences between the two approaches to farmers' livelihoods in order to conserve groundwater resources.
Keywords: climate change, Farmers Income, Groundwater Discharge, Right of Water, Allocation -
در این پژوهش، از دانه های کینوآ و باکویت به عنوان شبه غلات برای تولید همبرگر فراسودمند استفاده شد. در این مطالعه، سه فرمولاسیون مختلف شامل نمونه شاهد حاوی 15 درصد مخلوط پروتیین سویا و آرد سوخاری و دو نمونه دیگر به ترتیب حاوی 15 درصد آرد کینوآ (QB) و آرد باکویت (BB) به عنوان جایگزین مخلوط پروتیین سویا و آرد سوخاری تهیه گردید. این جایگزینی در بسیاری از ویژگی های فیزیکوشیمیایی ازجمله میزان رطوبت، مقدار pH، خواص سرخ کردن و فعالیت آبی تفاوت معنی داری بین نمونه های مختلف ایجاد نکرد، اما پایداری امولسیون و میزان پروتیین در نمونه شاهد بیشتر از فرمول های جدید بود. براساس نتایج بافتی، نمونه شاهد خام به طور قابل توجهی سخت تر بود اما بعد از سرخ شدن نمونه BB بافت سخت تری را نشان داد. علاوه بر این، همبرگر خام کینوآ شاخص *</sup>L بالاتری داشت. مقایسه بین نمونه های QB و BB نشان داد که میزان پروتیین و چربی، پایداری امولسیون و شاخص *</sup>L به طور قابل توجهی در QB افزایش یافته بود. به طورکلی نتایج نشان داد جایگزینی مخلوط پروتیین سویا و آرد سوخاری با آرد کینوآ و باکویت در همبرگر به ویژه آرد کینوآ، آسیب قابل توجهی به خواص همبرگر وارد ننموده است و می تواند به عنوان یک استراتژی جدید برای تولید همبرگر فراسودمند با خواص فیزیکوشیمیایی و بافتی مناسب درنظرگرفته شود.
کلید واژگان: باکویت, فراورده های فراسودمند, کینوآ, همبرگرThe objective of this paper is to appraise the quinoa and buckwheat seeds as pseudocereals to develop new beef burgers. In this study, three different formulations were prepared: one control sample with 15% mixture of bread crumb with soy protein, and two samples with 15% quinoa flour (QB) and buckwheat flour (BB), respectively. This replacement did not make significant difference between the different formulations in most of the physicochemical characteristics including moisture content, pH value, frying properties and water activity but emulsion stability and protein content were higher in the control sample than new formulations. Based on the results of texture properties, raw control sample showed significantly harder texture but BB showed harder texture after frying. Moreover, raw quinoa burger had a higher lightness value (L*). A comparison between the QB and BB burger showed significantly increase in protein and fat content, emulsion stability and lightness of QB. In conclusion, the replacing of bread crumb and soy protein mixture by buckwheat and quinoa flours in beef burger, especially by quinoa flour did not cause significant damage to burger properties and might be a suitable strategy to produce a new functional burger with comparable physicochemical and textural properties.
Keywords: Beef burger, Buckwheat, Functional product, Quinoa -
این مطالعه با هدف بررسی اثرات پری بیوتیکی جلبک اسپیرولینا بر روی زنده مانی دو گونه باکتری پرو بیوتیکی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس کازیی در فرایند کپسوله کردن در آب آلبالو انجام شد. به همین منظور استوک دو گونه پروبیوتیک تهیه گردید. فرایندکپسوله کردن با استفاده از روش اسپری درایینگ و تولید کپسول آلژیناتی کراس لینک شده با کلسیم انجام گردید. زنده مانی پرو بیوتیک ها در حالت های کپسوله شده با و بدون اسپیرولینا در نگهداری 28 روزه در دمای 4 درجه سانتیگراد سنجش شدند. همچنین میزان زنده مانی در دماهای 60، 70 و 80 درجه سانتی گراد در زمانهای 0، 1، 5/2، 5 و 10 دقیقه سنجش شد. علاوه بر این شرایط شبیه سازی محیط شیره معده و روده برای دو گونه باکتریایی در حالت های مختلف کپسولاسیون انجام شد. نتایج نشان داد که باکتری های کپسوله شده با اسپیرولینا بیشترین زنده مانی و مقاومت در مقابل دما را داشتند. همچنین بیشترین میزان بازدهی پروبیوتیک های کپسوله شده در حضور اسپیرولینا به میزان 9/81 و 83 درصد برای ل.اسیدوفیلوس و ل.کازیی به ترتیب ارزیابی گردید. علاوه بر این باکتری های پروبیوتیکی کپسوله شده با اسپیرولینا مقاومت بیشتری را نسبت به سایر فرم های باکتریایی در شرایط شیره معده و روده نشان دادند. به طور خلاصه نتایج این تحقیق نشان داد که کپسول حاوی اسپیرولینا و باکتری لاکتوباسیلوس کازیی دارای زنده مانی و مقاومت بالاتر در برابر حرارت نسبت به کپسول حاوی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و اسپیرولینا را نشان داد، همچنین نتایج تست مقاومت باکتریایی در شرایط شبیه سازی شیره معده و روده مشخص گردید که باکتری های کپسوله شده در حضور اسپیرولینا در مقایسه با فرم آزاد مقاومت بیشتری را نشان دادند که نهایتا باعث افزایش کارایی و سلامت بیشتر محصولات غذایی و انسان می گردد.کلید واژگان: کپسوله سازی, پروبیوتیک ها, کپسول سین بیوتیک, آلژینات کلسیم, اسپیرولینا پلاتنسیسThe aim of this study was to investigate the prebiotic effects of Spirulina platensis on the survival of two species of probiotic bacteria Lactobacillus acidophilus and Lactobacillus casei in the process of encapsulation in sour cherry juice. For this purpose, two types of probiotics were prepared in stock. The encapsulation process was performed using spray drying method and production of calcium-linked cross-linked alginate capsules. The viability of the probiotics was measured in encapsulated with and without Spirulina at 28-day storage at 4 °C. Survival rates were also measured at 60, 70 and 80 °C at 0, 1, 2.5, 5 and 10 minutes. In addition, simulations of gastric and intestinal juice environment were performed for two bacterial species in different states of encapsulation. The results showed that bacteria encapsulated with Spirulina had the highest survival and temperature resistance. Also, the highest efficiency of encapsulated probiotics in the presence of Spirulina was 81.9 and 83% for L. acidophilus and L. casei, respectively. In addition, Spirulina-encapsulated probiotic bacteria showed greater resistance than other bacterial forms in gastric and intestinal juice conditions. In summary, the results of this study showed that capsules containing Spirulina and Lactobacillus casei had higher survival and heat resistance than capsules containing Lactobacillus acidophilus and Spirulina. Also, the results of bacterial resistance test in the conditions of simulating gastric and intestinal juice showed that encapsulated bacteria showed more resistance in the presence of Spirulina compared to the free form, which ultimately increases the efficiency and health of food products and humans.Keywords: Encapsulation, probiotics, Synbiotic capsule, Calcium Alginate, Spirulina platensis
-
سابقه و هدف
سیستم های بسته بندی زیست فعال (پوشش/فیلم) یک فناوری جدید در صنعت غذا هستند که به دلیل داشتن ترکیباتی مانند: آنتی اکسیدان، ویتامین، پری بیوتیک و پروبیوتیک می توانند سبب ارتقای سطح سلامت مصرف کننده شوند. هدف از این مطالعه امکان سنجی تولید فیلم خوراکی پری بیوتیک از طریق افزودن اینولین به فیلم خوراکی بر پایه کربوکسی متیل سلولز و بتا-گلوکان و بررسی ویژگی های مکانیکی، بازدارندگی، نوری و ساختاری فیلم می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه غلظت های مختلفی از اینولین w/v) 4، 2 ، 0%) به محلول کربوکسی متیل سلولز/ بتا-گلوکان افزوده شد. سپس ویژگی های مکانیکی (مقاومت کششی و کشش پذیری)، بازدارندگی (نفوذپذیری به اکسیژن و بخارآب)، نوری)کدورت، a،b و (L و ساختاری فیلم های تهیه شده مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته هادر تمامی تیمارهای حاوی اینولین نسبت به تیمار شاهد اثر نرم کنندگی افزایش می یابد. بدین ترتیب مقاومت کششی کاهش و میزان آبدوستی به طور معنی داری افزایش (05/0>p) یافت و باعث بهبود کشش پذیری و کاهش نفوذپذیری به اکسیژن گردید. تجزیه و تحلیل طیف سنجی مادون قرمز با تبدیل فوریه نشان می دهد که نیروی اصلی بین کربوکسی متیل سلولز، بتا-گلوکان و اینولین پیوند های هیدروژنی می باشد که متعاقبا باعث افزایش انعطاف پذیری و میل فیلم به سمت آب می شود.
نتیجه گیریاگرچه افزودن اینولین از طریق افزایش کشش پذیری و کاهش نفوذپذیری به اکسیژن باعث بهبود فیلم ترکیبی شد، اما آبدوستی را افزایش داد. بنابراین این فیلم ها می توانند در مواردی که آبدوستی مزیت محسوب می شود کاربرد داشته باشند مانند پوشش های خوراکی که همراه محصول غذایی مصرف می شود، اما در غیر این صورت لازم است مطالعات بیشتری انجام شود.
کلید واژگان: پری بیوتیک, کربوکسی متیل سلولز, بتا-گلوکان, فیلم خوراکیBackground and ObjectivesBioactive packaging systems (coatings/films) are novel technology concepts in food industries. Bioactive compounds such as antioxidants, vitamins, probiotics and prebiotics are designed to be included in coatings or coating materials that directly affect health of consumers. The aim of this study was to assess feasibility of producing prebiotic edible films by adding inulin to the film based on carboxymethyl cellulose and beta-glucan and to investigate film mechanical, barrier and structural characteristics.
Materials & MethodsIn this study, various concentrations of inulin (0, 2 and 4% w/v) were added to carboxymethylcellulose/beta-glucan solutions. Then, mechanical (tensile strength and elongation at break), barrier (oxygen and water permeability), optical (opacity, a, b and L) and structural characteristics of the films were compared with each other.
ResultsInulin included plasticizing effects in all treatments. Thus, tensile strength decreased and hydrophilicity, oxygen permeability and elongation at break increased significantly (p < 0.05). Fourier-transform infrared spectroscopy analysis showed that hydrogen bonds were the major force between carboxymethylcellulose, beta-glucan and inulin, which increased flexibility and water affinity of the films.
ConclusionAlthough addition of inulin improved composite films via increases in elongation at break and decreases in oxygen permeability of the composite films, their hydrophilicities increased as well. Therefore, these films include the potentials in cases, where packaging hydrophilicity is an advantage such as edible coating used in food products. However, further studies seem necessary.
Keywords: Prebiotic, Carboxymethyl cellulose, Beta-glucan, Edible film -
ارزشمندی بدن زنانه و چگونگی سامان آن، از آغاز مدرنیزاسیون در ایران عصر رضاشاه تا به اکنون، پیوند نزدیکی با مفاهیم هویت ملی با تکیه بر ارزش های فرهنگ غربی داشته است. عزم دولت پهلوی برای ساخت جامعه ای جدید که خود را از طریق فرهنگ و نمادهای غربی بازنمایی کند، در کنار ورود و اثرگذاری صنعت زیبایی، تاثیری دیرپا بر سامان بدن زنان به ویژه از زمان اجرای کشف حجاب به بعد داشت. پس از این واقعه، بدنی که تا آن زمان از دیده ها نهان بود، از طریق صنعت زیبایی که در نشریات دولتی تبلیغ می شد، به محل سیاست گذاری دولت و ارزش های فرهنگ غربی بدل شد. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این سوال است که مدیریت بدن چطور در شکل گیری هویت جدید زن ایرانی در زمان رضاشاه عمل کرد و همچنین، مفهوم ارزشمندی بدن زنانه به شکل گیری چه مشاغلی در این دوره منجر شد؟ فرضیه پژوهش، با تکیه بر مقالات روزنامه اطلاعات و با روشی توصیفی تحلیلی، این است که صنعت زیبایی و تبدیل شدن بدن زیبا به منبع قدرت و منزلت برای زنان به شکل گیری تصویر زن جدید ایرانی حداقل در بین طبقه متوسط و بالا منجر شد و مشاغل زنانه برای نخستین بار حول مدیریت بدن شکل گرفتند.کلید واژگان: بدن زنانه, صنعت زیبایی, مد, آرایش, دوره حکومت رضاشاهThe value of the female body and how it was organized from the beginning of modernization in Iran under Reza Shah until now, was closely linked to the concepts of national identity based on the values of Western culture. The determination of the Pahlavi government to build a new society that represents itself through Western culture and symbols, along with the entry and influence of the beauty industry, had a lasting effect on the well-being of women's bodies, especially after the Unveiled. After this incident, the body, which had been hidden from view until then, became the place of government policy and the values of Western culture through the beauty industry that was advertised in government publications. This article examines how body management acted in the formation of the new identity of Iranian women during the reign of Reza Shah and, how the concept of the value of the female body led to the formation of jobs in this period. The research hypothesis, based on information newspaper articles and in a descriptive-analytical way, explains that the beauty industry and the transformation of the beautiful body into a source of power and dignity for women, led to the formation of the image of a new Iranian woman at least among the middle and upper urban class. For the first time, women's jobs revolved around body management.Keywords: Women's body, beauty industry, fashion, makeup, Reza Shah's reign
-
سد طالقان تامین کننده اصلی آب موردنیاز بخش کشاورزی دشت قزوین است. مقدار آب تخصیص یافته از سد طالقان به این دشت به دلایل گوناگون از جمله افزایش تخصیص آب شرب شهر تهران کاهش یافته است. کاهش آب تخصیص یافته از یک سو و نوسان قیمت محصولات کشاورزی به دلیل وقفه زمانی بین تصمیم کشاورز به تولید و عرضه آن به بازار از سوی دیگر، سبب شده کشاورزان نسبت به درآمد آینده خود نامطمین باشند. کشاورزان برای مقابله با نا اطمینانی قیمت محصولات کشاورزی و تامین معیشت خویش، علی رغم کاهش آب تخصیص یافته، با تثبیت سطح و ترکیب الگوی کشت اقدام به تخلیه آب زیرزمینی نموده اند. در این پژوهش به منظور کمک به افزایش تاب آوری کشاورزان و حفظ منابع آب زیرزمینی اقدام به بهینه سازی الگوی توزیع آب با پیش بینی قیمت و بهینه سازی همزمان الگوی کشت و توزیع آب با پیش بینی قیمت با استفاده از الگوریتم ژنتیک شده است. برای پیش بینی قیمت محصولات کشاورزی دارای خرید تضمینی شامل گندم، جو، چغندرقند و کلزا از ANN و قیمت ذرت علوفه ای، گوجه فرنگی، یونجه، نخود، لوبیا، سیب زمینی، ذرت دانه ای و عدس از روش تابع تقاضا معکوس استفاده شده است. کشش قیمتی تقاضا برای محصولات ذرت علوفه ای، گوجه فرنگی، یونجه، نخود، لوبیا، سیب زمینی، ذرت دانه ای و عدس به ترتیب 508/0-، 111/1-، 954/0-، 914/0-، 374/0-، 529/0-، 363/0- و 332/0- برآورد شد. بررسی دو شاخص MAE و RSME بیانگر توانایی خوب تابع تقاضا معکوس و ANN در پیش بینی قیمت بود. همچنین نتایج نشان داد استفاده از مدل های بهینه سازی توزیع آب با پیش بینی قیمت موجب 25% افزایش درآمد و مدل بهینه سازی همزمان الگوی کشت و توزیع آب با پیش بینی قیمت موجب 160% افزایش درآمد شبکه نسبت به وضعیت کنونی خواهد شد.
کلید واژگان: بهینه سازی, الگوی کشت, باز توزیع آب, خرید تضمینی, گندمTaleghan Dam is the main supplier of required water to the agricultural sector of Qazvin plain. The amount of water allocated from Taleghan Dam to this plain has decreased for various reasons, including increasing the allocation of drinking water to Tehran. The reduction of allocated water and the fluctuation prices of agricultural products due to the time lag between the farmer's decision to cultivate and offer it to the market, make farmers to be uncertain to their future earnings. In order to deal with the uncertainty of the prices of agricultural products and their livelihood, despite the reduction of allocated water, farmers have started to discharge the groundwater by stabilizing the cultivated area and combining the cultivation pattern. In this study, in order to increase farmers' resilience and preserve groundwater resources, water distribution pattern with price prediction and simultaneous water cultivation and distribution pattern with price prediction has been optimized using genetic algorithm. For predicting the price of agricultural products with guaranteed purchase such as wheat, barley, sugar beet and rapeseed the ANN model was ued. For predicting the price of maize, tomato, alfalfa, peas, beans, potatoes, corn and lentils, the reverse demand function method was used. The price elasticity of demand for maize, tomato, alfalfa, peas, beans, potatoes, corn and lentils were estimated -0.508,-1.111,-0.954,-0.914,-0.374,-0.529,-0.363 and -0.332, respectively. MAE and RSME indeces indicated the ability of reverse demand function and ANN in price forecasting. The results also showed that the use of water distribution optimization models with price forecasting will increase revenue by 25% and the simultaneous optimization model of water cultivation and distribution model with price forecasting will increase network revenue by 160% compared to the current situation.
Keywords: Optimization, Cultivation pattern, water reallocation, Guaranteed purchase, Wheat -
سابقه و هدف
بیماری سلیاک یک اختلال وراثتی و خود ایمنی است که به لحاظ بالینی انتروپاتی حاد ناشی از عدم تحمل پروتئین گندم (بخش گلیادین) نامیده می شود. تفاله هویج یکی از ضایعات بدست آمده در طی فرآوری هویج است که غنی از فیبر، مواد معدنی و ترکیبات آنتی اکسیدان است. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر پودر تفاله هویج بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی و حسی کیک و مقایسه آن با کیک بدون گلوتن برنج و کیک گندم می باشد.
مواد و روش ها:
در این مطالعه ابتدا ویژگی های شیمیایی آرد های گندم، برنج و پودر تفاله هویج مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. در مرحله بعد نمونه کیک هویج بهینه با استفاده از روش طراحی آزمایش طراحی مختلط - طرح بهینه بر اساس حجم تعیین شد. در نهایت نمونه کیک بدون گلوتن بر پایه ی تفاله هویج (جایگزینی کامل آرد گندم با پودر تفاله هویج) از نظر ویژگی های شیمیایی، ویسکوزیته خمیر، ویژگی های پخت، بافت، رنگ و ارزیابی حسی با نمونه های کیک تهیه شده از آرد برنج و گندم مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها :
جایگزینی کامل پودر تفاله هویج در فرمولاسیون کیک تفاوت معنی دار ی(05/0>P) با نمونه های شاهد گندم و برنج در رطوبت، فعالیت آبی و تخلخل نمونه ها نشان داد. کیک هویج به طور معنی داری (05/0>P) شاخصL* (روشنایی) کمتر و شاخص های a* (قرمزی) و b* (زردی) بیشتری نسبت به تیمارهای آرد برنج و آرد گندم (آرد سه صفر شرکت گلها) داشت. از نظر حجم، کیک گندم به طور معنی داری ( 05/0>P) حجم بیشتری در مقابل دو نمونه دیگر داشت و کمترین حجم مربوط به کیک برنج بود. کمترین سختی مربوط به کیک گندم بود. بعد از پخت ارزیابی حسی انجام شده تا مطلوب بودن رنگ از نظر ارزیاب ها بررسی گردد و برای تایید نظر ارزیاب ها رنگ سنجی با استفاده از دستگاه رنگ سنج نیز انجام شده است. با این حال از نقطه نظر ویژگی های حسی بررسی شده به طور معنی داری (05/0>P) از امتیاز پذیرش کلی بالاتری در مقایسه با نمونه تهیه شده از گندم و برنج دارا بود.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه، کیک بدون گلوتن بر پایه ی هویج ویژگی های بافتی و حسی بهتری در مقایسه با کیک بدون گلوتن بر پایه ی برنج داشت که می تواند آن را به محصول مناسبی در سبد خرید محصولات خاص بیماران سلیاکی تبدیل کند.
کلید واژگان: بیماری سلیاک, پودر تفاله هویج, کیک بدون گلوتنBackground and ObjectivesCeliac disease is an autoimmune disease caused by the digestion of gluten. The unique treatment of this disease includes use of diets with no gluten. Carrot pomace is a byproduct of juice factories, which is rich in minerals. The aim of this study was to assess effects of carrot pomace powder on physicochemical and sensory properties of gluten-free cakes and comparison of these cakes with rice and wheat cakes.
Materials & MethodsD-optimal mixture design approach was used to prepare optimal carrot cake samples based on the volume. The optimal cake samples were compared with those prepared from rice and wheat flours for chemical properties, dough viscosity, baking properties, texture, color and sensory characteristics.
ResultsComplete replacement of carrot pomace powder showed significant differences in humidity, water activity and porosity of the samples. Carrot pomace powder cakes included significantly lower L* (lightness), a* (redness) and b* (yellowness) values than those the rice and wheat flour cakes did. Wheat cakes were significantly larger than the other cakes and the lowest volume belonged to rice cakes. Hardness of the wheat flour samples was less than that of gluten-free samples. In sensory characteristics, carrot pomace powder cakes included significantly higher overall acceptance scores, compared to those wheat and rice cakes did.
ConclusionBased on the results from this study, the highlighted replacement may positively affect physicochemical properties of the gluten-free cakes.
Keywords: Celiac disease, Carrot pomace powder, Gluten free cake -
سابقه و هدف
در سال های اخیر به دلیل تغییر در سبک زندگی، تقاضای مصرف کنندگان برای مصرف غذاهای آماده ازجمله همبرگر افزایش یافته است. در همبرگرهای کم گوشت، میزان اندک گوشت و جایگزینی آن با پروتئین سویا موجب بروز مشکلاتی در همبرگر می گردد. همچنین به دلیل آلرژن بودن سویا، انتخاب مصرف کنندگان مبتلا به آلرژی را با محدودیت همراه می کند. هدف از این مطالعه جایگزین کردن پودر پروتئین سویا و آرد سوخاری با آرد دانه کینوآ و باکویت در همبرگرهای کم گوشت است.
مواد و روش هادر این مطالعه 30 گرم آرد دانه کینوآ و باکویت به طور جداگانه جایگزین پودر پروتئین سویا و آرد سوخاری در همبرگر 30 درصد گوشت شد و ویژگی های شیمیایی، پایداری امولسیون، ویژگی های پخت، بافت و رنگ با نمونه کنترل مقایسه شد.
یافته هاجایگزینی پودر پروتئین سویا و آرد سوخاری با آرد دانه کینوآ و باکویت تفاوت معنی داری در ویژگی های پخت و فعالیت آبی نمونه ها ایجاد نکرده است (05/0<P). ولی پایداری امولسیون و ویژگی های بافتی نمونه پخته شده در نمونه کنترل به طور معنی داری)05/0>P)، بیشتر از دو تیمار دیگر شد. درحالی که در بررسی رنگ، نمونه های خام حاوی آرد کینوآ بالاترین شاخص L* (روشنایی) و کمترین a* (قرمزی) را نشان دادند.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه، این جایگزینی می تواند ازنظر ویژگی های پخت، فعالیت آبی و رنگ برای همبرگر کم گوشت مطلوب باشد.
کلید واژگان: همبرگر, آرد کینوآ, آرد باکویتBackground and ObjectivesIn recent years, consumers demands for ready meals such as hamburgers have increased due to changes in human lifestyle. In low-meat hamburgers, replacement of meat with soy protein can make problems such as dryness, brittleness, darkness and undesirable taste of hamburgers. Soy, often used in these products, is one of the most important allergic compounds that limits options of the allergic consumers. The aim of this study was to replace soy protein powder and bread crumbs with quinoa and buckwheat flours in low-meat hamburgers.
Materials & MethodsIn this study, 30 g of each quinoa and buckwheat flour were used as soy protein and breadcrumb replacers in hamburgers with 30% meat. Chemical properties, emulsion stability, cooking properties, texture and color of low-meat hamburgers formulated with quinoa and buckwheat flours were compared with those of control sample.
ResultsNo significant differences (p > 0.05) were observed in cooking properties and water activity between the hamburgers formulated with quinoa and buckwheat flours and the control sample. Furthermore, L* (lightness) was significantly higher and a* (redness) lower in raw hamburgers formulated with quinoa. In control sample, emulsion stability and texture properties were significantly higher (p < 0.05).
ConclusionBased on the results, this replacement may be appropriate in cooking properties, water activity and color for low-meat burgers.
Keywords: Hamburger, Quinoa flour, Buckwheat flour -
وضعیت نظام بهداشت و سلامت عمومی در آستانه روی کارآمدن پهلوی اول بسیار اسفناک بود. شیوه های درمان عقب مانده بود و پزشکی نوین به دلیل فقدان زیرساخت های لازم، امکان رشد و اثر گذاری در حوزه سلامت و درمان، خاصه امراض مسری و مقاربتی را نیافته بود. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که دلیل شیوع گسترده این بیماری ها چه بود و دولت نوگرای رضاشاه چه اقداماتی در جهت پیشگیری و درمان امراض مقاربتی انجام داد. نوشتار پیش رو در پاسخ به سوال فوق، با تکیه بر منابع دسته اول، یعنی اسناد و مجلات و نشریات و اتخاذ رویکردی توصیفی تحلیلی، به واکاوی سیاست های دولت نوگرای رضاشاه در حوزه بهداشت و مبارزه با بیماری های آمیزشی می پردازد و نتیجه می گیرد رویکرد تجددخواهانه و غرب گرایانه حاکمیت تغییراتی در حوزه بهداشت و مبارزه با بیماری های آمیزشی ایجاد کرد. دولت در این راستا کوشید با ابزارهای فرهنگی از قبیل نشر کتب و روزنامه ها، برگزاری کلاس های آموزشی، تبلیغات، استفاده از فیلم و همچنین سیاست هایی چون گسترش مراکز درمان امراض مقاربتی، ارایه خدمات درمانی رایگان، ایجاد پست های صحی، تحدید فواحش وتصویب قوانین بازدارنده، مانع از شیوع این امراض شود. علی رغم این تلاش ها، آمیختگی موانع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مانع از موفقیت چشم گیر دولت شد. پیشروبودن دولت رضاشاه در امر پزشکی نوین بدون وجود زیرساخت های جدی در عصر قاجار، با ایجاد مشکلات و محدودیت هایی از جمله فقدان نیروی کار به ویژه در ولایات، کمبود دارو و مراکز درمانی و فقدان راه های ارتباطی مناسب، خدمات رسانی به مردم را مشکل کرده بود. به علاوه مقاومت های فرهنگی در کنار عدم آگاهی و بی سوادی گسترده مردم که دسترسی به خدمات آموزشی در حوزه پیشگیری از امراض مقاربتی را با دشواری مواجه ساخته بود، از دلایل مهم عدم موفقیت دولت در کنترل امراض آمیزشی بود.
کلید واژگان: نظام سلامت و درمان, بیماری های مقاربتی, سفلیس, سوزاک, دوره پهلوی اول, بهداشت عمومیBackground and AimThe state of the public health system was very deplorable on the eve of Pahlavi's arrival. The modalities of treatment were backward and modern medicine was unable to grow and be effective in the field of health and treatment, especially contagious and sexually transmitted diseases due to lack of necessary infrastructure. The purpose of the present study is to answer the question of what caused the widespread prevalence of these diseases and what the modern Reza Shah government did to prevent and treat sexually transmitted diseases.
Materials and MethodsIn response to the above question, this paper examines the policies of Reza Shah's government in the field of health and combating infectious diseasesWith a research method in a library-based manner, relying on first-class sources, namely, documents, magazines, and journals.
FindingsThe modernist and westernist approach to sovereignty has brought about changes in the field of health and the fight against sexually transmitted diseases. The government has sought to promote cultural tools such as publishing books and newspapers, conducting educational classes, advertising, film use, as well as policies such as expanding sexually transmitted disease centers, providing free health care, creating health posts, restricting access and enacting barriers, barriers. The prevalence of these diseases.
ConclusionDespite these efforts, the combination of cultural, political and economic barriers prevented the government from succeeding significantly. The rise of the Reza Shah government in modern medicine without serious infrastructure in the Qajar era made it difficult to provide services to the population, with problems and constraints such as a lack of labor, especially in the provinces, a shortage of medicines and medical centers, and a lack of proper communications. In addition, cultural resistance, along with widespread lack of awareness and illiteracy of people who had difficulty accessing STD education services, were important reasons for the government's failure to control sexually transmitted diseases.
Keywords: Health System, Sexually Transmitted Diseases, Syphili, Gonorrhea the First Pahlavi Period, General Hygiene -
Background and objectiveLysine-glutamine crosslink formation catalyzed by microbial transglutaminase is supposed to affect improvement of lysine availability in wheat bread. Present study is done to investigate the effect of microbial transglutaminase and fermentation type in improvement of the lysine availability of wheat bread.Material and methodsLysine-fortified wheat breads were formulated using response surface methodology with composite-face central design. Statistical models were used to predict the impact of defatted soy flour level (0-50% w w-1), microbial transglutaminase level (0-1.6% w w-1) and fermentation type (yeast or mixed fermentation based on sourdough). Further information was provided on the individual role of independent variables in nutritional and structural characteristics of optimized formulation and blank and control samples. Experiments were carried out in triplicate and the mean values were analyzed using one-way analysis of variance and Tukey’s test.Results andconclusionThe suggested formula contained 26.64% w w-1 of defatted soy flour and 0.55% w w-1 of microbial transglutaminase, which was fermented using sourdough-based mixed fermentation and provided 0.16 mg 100 g-1 of available lysine and 2.09 cm3 g-1 of specific volume. The highest lysine chemical score (22.79±0.16), essential amino acid index (35.31±0.37) and biological value (26.79±0.02) and the lowest lysine loss during the baking process seen in optimized formulation verified the effectiveness of microbial transglutaminase in lysine fortification of defatted soy flour/wheat breads (P≤0.05). Considering rheology parameters and textural analysis, microbial transglutaminase treatment increased elastic modulus and β-sheet structure. These structural changes decreased final products digestibility, which can increase using mixed fermentation based on sourdough.Conflict of interest: The authors declare no conflict of interest.Keywords: Fermentation, Fortification, Lysine, Transglutaminase, Soy flour, Wheat breads
-
در این مطالعه، برای ارزیابی حساسیت دینامیک کشندی به تغییرات مکانی ناهمواری بستر دریا در تنگه هرمز از نسخه تغییریافته مدل سه بعدی هیدروستاتیکی اجزاء متناهی QUODDY-4 استفاده شد. تفاوت این نسخه با نسخه اصلی در مدولی است که برای محاسبه ضریب درگ بستری به مدل اضافه شده است. توزیع مکانی ضریب درگ بستری با استفاده از یک راهکار هیدرودینامیکی محاسبه شد که در آن ارتباط فاکتور اصطکاک موجی و دیگر مشخصه های اصطکاک در لایه مرزی بستری با پارامترهای بدون بعدی مانند عدد سطحی راسبی، عدد رینولدز برای جریان و فرکانس اینرسی نسبی توصیف می شود. مقایسه نتایج شبیه سازی های عددی انجام شده با داده های مشاهداتی مربوط به دامنه و فاز کشندی نشان می دهد مدل مورداستفاده دقت بالایی در بازتولید دینامیک کشندی در منطقه موردمطالعه دارد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که ضریب درگ بستری در تنگه هرمز از 0/0006تا 0/004متغیر است و از مقدار معمول مورداستفاده در مدل های عددی 0/003 کمتر است. در نظر گرفتن ضریب درگ متغیر محاسبه شده در این مطالعه می تواند به منظور بهبود کیفی پیش بینی های کشندی در تنگه هرمز مورداستفاده قرار گیرد.کلید واژگان: تنگه هرمز, دینامیک کشند, ضریب درگ بستریIn this research, a modified version of the 3D finite-element hydrostatic model QUODDY-4 is used to assessment of sensitivity of dynamics of the M2 semidiurnal tide to spatial variations of bottom roughness in the Hormuz Strait. This version differs from the original one, as it introduces a module providing calculation of the drag coefficient. Spatial variation of the drag coefficient is calculated using a hydrodynamic approach, which describes the relation between wave friction factor as well as other resistance characteristics and dimensionless parameters like surface Rossby number, Reynolds number for currents and relative inertial frequency. Comparing the results of numerical simulations with observed amplitude and phase values showed that, the model has a good accuracy in reproducing the tidal dynamics in the studied region. The results of this study indicate that the friction coefficient in the Hormuz Strait varies from 0.0006 to 0.004 and is less than its canonical value equal to 0.003, which is usually used in numerical models for tidal predictions. Spatial variation of friction coefficient calculated in this study can be used in numerical tidal predictions in the Hormuz Strait in aim to improve the predictions accuracy.Keywords: Strait of Hormuz, Tidal Dynamics, Bottom Friction Coefficient
-
سابقه و هدفپوست سبز گردو از ضایعات کشاورزی است که به دلیل داشتن ترکیبات فنولی، می تواند به عنوان ترکیبات طبیعی با خواص بیولوژیک مطرح باشد. این تحقیق با هدف استخراج عصاره آبی پوست سبز و بررسی اثر دمای استخراج بر میزان ترکیبات فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی، همچنین اثر فرآیند ریزپوشانی کردن عصاره استخراجی به روش خشک کن پاششی در مالتودکسترین بر فعالیت بیولوژیک عصاره بررسی گردید.مواد و روش هادر این مطالعه عصاره آبی پوست سبز گردو (واریته سوزنی) در دو دمای 25 و 80 درجه سانتی گراد استخراج شد. در ادامه فرآیند ریزپوشانی کردن با مالتودکسترین 10 % به عنوان ماده پوشش دهنده در سه غلظت مختلف عصاره (mg/ml 2، 1، 5/0) با استفاده از روش خشک کن پاششی انجام شد. ترکیبات فنولی کل عصاره آزاد و ریزپوشانی شده تعیین گردید. فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره آبی پوسته سبز گردو به روش مهار رادیکال DPPH (2و2 دی فنیل1- پیکریل و هیدرازیل) قبل و بعد از ریزپوشانی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین فعالیت ضد میکروبی با استفاده از روش چاهک گذاری در آگار (Agar well diffusion method) بر روی باکتری های گرم مثبت استافیلوکوکوس اورئوس و باسیلوس سرئوس و باکتری های گرم منفی سالمونلا تیفی موریوم و اشرشیاکلی تعیین شد.یافته هانتایج نشان داد که اثر دمای استخراجی بر میزان ترکیبات فنولی معنی دار است (05/0 >P). نمونه های استخراج شده در دمای oC80 حاوی ترکیبات فنولی بیشتری (mg GAE/g 77/39) نسبت به نمونه های استخراج شده در دمای محیط (mg GAE/g 88/28) بودند. کارایی ریزپوشانی با افزایش میزان غلظت عصاره افزایش یافت. عصاره آزاد و ریز پوشانی شده به دست آمده در دمای oC80 در غلظت mg/ml 2 بیشترین اثر را در مهار رادیکال DPPH داشت (به ترتیب 05/85 و 05/81 %). علاوه بر این عصاره آزاد و ریزپوشانی شده در غلظت mg/ml 2 بیشترین اثر بازدارندگی را روی میکروارگانیسم های گرم مثبت نشان دادند. نتایج نشان دهنده عدم اختلاف معنی دار فعالیت ضدمیکروبی و آنتی اکسیدانی عصاره آزاد و ریزپوشانی شده پوست سبز گردو بود.نتیجه گیریپوسته سبز گردوی سوزنی با توجه به مقادیر مناسب ترکیبات فنولی می تواند به عنوان یک ترکیب آنتی اکسیدانی و ضدمیکروب طبیعی ارزان مورد استفاده قرار گیرد. لذا می توان از ریزپوشانی کردن به روش خشک کن پاششی به عنوان روشی کارآمد جهت افزایش پایداری عصاره پوست سبز گردو در برابر شرایط محیطی استفاده نمود.کلید واژگان: پوسته سبز گردو, عصاره آبی, فعالیت ضد میکروبی, فعالیت آنتی اکسیدانی, ریزپوشانی کردنBackground And ObjectivesWalnut green husk is one of agricultural residues that can be considered as natural compound with biological properties because of its phenolic compounds. In the present work, the goal is extraction of aqueous extract of green walnut skin and studying the effect of extraction temperature on the phenolic compounds and antioxidant and antimicrobial properties of extract. Meanwhile, the effects of spray dried encapsulation process of extract in maltodextrin on the biological activity of extract are investigated.Materials And MethodsIn this study, walnut green husk (Sozani variety) was extracted in two temperatures of 25 and 80 °C. Then it was encapsulated in 10% maltodextrin in three different concentrations of extract (0.5, 1 & 2 mg/ml) using spray drying method. Total phenol of the extract was evaluated before and after encapsulation. In addition, the antioxidant activity of the aqueous extract of walnut green husk was determined before and after microencapsulation by the scavenging effect on DPPH (2,2-diphenyl-1-picrylhydrazyl) radicals. Antimicrobial activity of the extract was determined by Agar well Diffusion Method against gram positive (Bacillus cereus, staphylococcus aureus) and Gram negative bacteria (Escherichia coli, Salmonella Typhimurium).ResultIt was revealed that the effect of extraction temperature on total phenolic compounds was significant (pConclusionSozani walnut green husk can be used as a cheap source of antioxidant and antimicrobial compounds due to having high amount of phenolic compounds. Therefore, microencapsulation can be used as an efficient method for increasing the stability of walnut green husk extract against the environmental conditions.Keywords: Walnut green husk, Aqueous extracts, Antimicrobial activity, Antioxidant activity, Microencapsulation
-
مقدار آب موجود در بذر را به عنوان مقدار رطوبت بیان می کنند. مقدار رطوبت بذر یکی از عوامل موثر بر طول عمر، قابلیت حیات بذر، قابلیت انبارداری و تجارت بذر می باشد. انجمن بین المللی آزمون بذر برای خشک کردن بذرها دو دمای 103 و 130 درجه سانتی گراد را پیشنهاد کرده است. این انجمن در روش خود بیان داشته که برخی از بذرها نیاز به آسیاب ریز و برخی دیگر نیاز به آسیاب درشت دارند. انجام آسیاب به دلایل مختلفی از جمله یکسان نبودن اندازه بذرهای آسیاب شده و از دست رفتن مقداری از رطوبت بذرها در زمان آسیاب کردن سبب ایجاد خطا در اندازه گیری درصد رطوبت بذر می شود. به همین دلیل در این مطالعه مدت زمان لازم برای تعیین رطوبت بذر برخی از گیاهان زراعی در روش آون بدون انجام آسیاب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد زمان لازم برای تعیین رطوبت بذر در بذرهای گندم، جو و برنج به ترتیب در 41/14، 02/14 و 60/16 ساعت و در بذرهای ذرت و لوبیا به ترتیب در 63/13 و 22/15 ساعت بود. با توجه به نتایج این تحقیق پیشنهاد می گردد به منظور تعیین رطوبت بذرهای نشاسته ای و نیز در شرایطی که امکان آسیاب کردن بذرها وجود ندارد این بذرها را به مدت 14 تا 17 ساعت در آون در دمای 130 درجه سانتی گراد قرار گیرد.کلید واژگان: آون, بذر, خشک کردن, غلات, لوبیا
-
سابقه و هدفتوسعه مینس ماهی و محصولات برپایه مینس فرصت مناسبی برای استفاده از ماهیان با ارزش کم فراهم می کند. یکی از این فراورده ها فیش برگرها هستند. در مطالعه حاضر، فیش برگرها به صورت خام و بدون پوشش از ماهی کیجار منقوط تولید شدند و ویژگی های میکروبی، شیمیایی و حسی آن ها طی نگهداری در C ̊18- به مدت 5 ماه مورد بررسی قرار گرفت. تمام ارزیابی های فوق بعد از رفع انجماد نمونه ها در دمای Co4 صورت گرفت.مواد و روش هانمونه های فیش برگر پس از تولید در پلیمرهایی از جنس PVC/PE بسته بندی شدند. بار میکروبی (شامل: شمارش کلی میکروبی، شمارش کلی فرم ها، اشرشیاکلی، استافیلوکوکوس اورئوس و باکتری های سرماگرا)، ویژگی های شیمیایی (شامل pH، رطوبت، TVB-N و TBA) و ارزیابی حسی به صورت دوره ای در انتهای هر ماه روی نمونه ها انجام شد. داده ها توسط روش های آماری با استفاده از نرم افزارSPSS آنالیز شد و نتایج مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند.یافته هامقادیر TVB-N به طور معنی داری در انتهای ماه اول افزایش یافت، ولی پس از آن تا انتهای دوره تغییر معنی داری در مقادیر آن مشاهده نشد. مقادیر TBA به طور معنی داری در انتهای ماه دوم افزایش یافت ولی، پس از آن تا انتهای دوره انبارداری کاهش معنی داری داشت که به دلیل واکنش مالون آلدئید تولید شده با محصولات حاصل از تجزیه پروتئین و تشکیل ترکیبات ثالث بود. مقادیر pH به طور معنی داری در انتهای ماه اول افزایش یافت، اما سپس تغییرات معنی داری در مقادیر آن مشاهده نشد. تمام شمارش های میکروبی و شاخص های حسی به طور معنی داری تا پایان انبارداری انجمادی کاهش یافتند.نتیجه گیریبهترین تاریخ مصرف پس از طی 3 ماه نگهداری فیش برگرهای تولید شده بود و ارزیابی حسی، راه مطمئنی جهت پیش بینی ماندگاری فراورده مزبور است.
کلید واژگان: کیجار منقوط (Saurida undosquamis), فیش برگر, کیفیت, انبارداری انجمادیBackground And ObjectiveDeveloping minced-based products is a good opportunity for production of value-added products. Fish burgers are an example of an acceptable value-added fast food. In the present study, fish burgers were produced from deep flounder fish with no coating and their chemical, microbial, and sensory characteristics during storage at 18C for 5 months were determined periodically after thawing at 4 °C.Materials And MethodsFish burgers were produced and packaged in PVC/PE polymer bags. Microbial load (including total plate count, total coliform count, Escherichia coli, Staphylococcus aureus, and psychrotrophic bacteria), chemical characteristics (moisture, pH, total volatile base nitrogen (TVB-N), and TBA), and sensory characteristicswere were determined monthly. Data were analyzed using the SPSS for Windows program.ResultsThe TVB-N and TBA values increased significantly by the end of the first and second month, respectively. After that no further statistically significalt changes occured in the former, while the latter decreased until the end of storage period, presumably due to reaction of the MDA produced with protein breakdown products and formation of new peoducts. The data also showed that pH increased significantly by the end of the first month; no changes were observed afterwards. All of the microbial counts and sensory parameters had decreased significantly (p<0.05) at the end of storage period.ConclusionThe best expiry time for lizardfish burgers (if stored at C˚18-) is 3 months after production, and sensory evaluation is the most reliable way for predicting their shelf life. -
سابقه و هدفپروتئین حاصل از رشد قارچ رشته ای به علت خواص تغذی های، فیزیکی و شیمیایی به عنوان یک افزودنی پروتئینی برای غذای انسان مطرح است. در این تحقیق، اثر مقدار تلقیح و غلظت اولیه منابع کربن و نیتروژن بر تولید مایکوپروتئین با قارچ فوزاریوم ونناتوم ATCC20334 از قند خرما بررسی شد.مواد و روش هادرصد وزن خشک، نیتروژن، قند، رطوبت، خاکستر و pH سوبسترا اندازهگیری شد. محیطکشت اصلاح وگل شده برای نگهداری و تلقیح استفاده و گرمخانهگذاری مایه تلقیح در دمای C ̊30 به مدت72 ساعت انجام شد. تعیین وزن خشک سلولی با روش آون صورت گرفت. برازش داده ها با معادله چندجمله ای درجه دوم و بهینه سازی پاسخ با نرم افزار Minitab14 صورت گرفت. در پایان شرایط بهینه تعیین و آزمایش تاییدی انجام شد.یافته هامدل ارائه شده برای تولید مایکوپروتئین برحسب وزن خشک توده زیستی دارای ضریب همبستگی 98% بود. مقادیر بهینه متغیرهای مقدار تلقیح، منابع کربن و نیتروژن به ترتیب 39/15 درصد حجمی، 20 و 35/4 گرم در لیتر به دست آمد که در این شرایط، مقدار پیش بینی شده برای تولید وزن خشک توده زیستی 032/5 گرم در لیتر بود. آزمایش تاییدی در شرایط بهینه انجام و 84/4 گرم در لیتر توده زیستی به دست آمد. ضریب همبستگی زیاد مدل نمایانگر تطابق مناسب مدل محاسباتی با داده های آزمایشی و دقت مدل بود.نتیجه گیریبا تغییر شرایط مایه تلقیح و ترکیب شیمیایی محیط کشت می توان به رشد بهینه فوزاریوم ونناتوم و در نتیجه، حداکثر تولید توده زیستی دست یافت. همچنین استفاده از قند خرما به عنوان سوبسترای در دسترس و بومی ایران، جهت اصلاح محیط کشت وگل توجیه اقتصادی تولید را در مقیاس صنعتی در کشت سطحی ممکن می سازد.
کلید واژگان: مایکوپروتئین, کشت سطحی, فوزاریوم ونناتوم, طرح مرکب مرکزیBackground And ObjectivesDue to their nutritional, physical and chemical characteristics, mycoproteins, produced in the process of fungal growth, have been proposed to be used as a food additive for man. In this study a central composite design was applied to assessing the effect of seed size and initial concentrations of carbon and nitrogen sources on mycoprotein production by Fusarium venenatum (ATCC20334) from date sugar.Materials And MethodsChemical composition (percent dried cell weight, nitrogen, moisture, and ash) and pH of the substrate were determined. Vogel culture medium was used for maintenance and inoculum preparation, and incubation was done at 30 °C for 72h. Dried cell weight was measured by the oven method. The experimental results were fitted to a full quadratic second order polynomial equation and the optimization of response was done with Minitab 14 software. Optimum conditions were determined and a confirmation test was conducted.ResultsThe regression coefficient of the model presented for mycoprotein production (based on dried cell weight) was 98.0%. The optimum conditions for the mycoprotein production included a seed size of 15.39 % v/v, and a carbon and nitrogen source of 20 and 4.35 g/L, respectively. The predicted value for the optimum production of dried biomass was 5.032 g/L. The reconfirmation test was conducted at the optimum conditions and the result obtained was 4.84 g/L of biomass production. The regression coefficient indicates accuracy and suitability of the model for the experimental data.ConclusionBy changing the inoculum conditions and the chemical composition of the culture medium, optimal growth of Fusarium venenatum and, consequently, maximum biomass production, can be achieved. Use of date syrup as an available and domestic Iranian substrate for modification of Vogel medium makes possible protein production at an industrial scale in surface culture.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.