به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

طیبه تجری

  • کمال الدین یارعلی، طیبه تجری*، مریم صفری
    هدف

    آموزش عالی از طریق تدریس کارآفرینانه می تواند برای خود مزیت رقابتی ایجاد نماید. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران بود.

    روش شناسی:

     پژوهش حاضر از نظر هدف و شیوه اجرا به ترتیب کاربردی و توصیفی از نوع پیمایشی بود.  جامعه پژوهش حاضر شامل شش گروه راه انداز کسب وکار و تاسیس شرکت های دانش بنیان، همکاری با نهادهای واسطه ای کارآفرینانه، آموزش و تدریس کارآفرینی، تالیف مقاله، کتاب و راهنمایی یا مشاوره پایان نامه و رساله در زمینه کارآفرینی، متخصص برنامه ریزی درسی و مدیران آموزش عالی در دانشگاه های ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 322 نفر تعیین که این تعداد با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران با 214 گویه بود که روایی صوری و محتوایی آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش های ترکیبی و آلفای کرونباخ بالاتر از 70/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Lisrel تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته های مطالعه حاضر حاکی از آن بود که تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران 214 مفهوم در 13 مولفه و 6 مقوله داشت. مقوله شرایط علی شامل مولفه های لزوم رویارویی با تحولات و ضرورت ایجاد توانمندی ها (33 مفهوم)، مقوله شرایط زمینه ای شامل مولفه محیط یا متغیرهای داخلی (36 مفهوم)، مقوله شرایط مداخله گر شامل مولفه های اساتید اثربخش، حمایت و پشتیبانی دانشگاهی و موانع محیطی (28 مفهوم)، مقوله محوری شامل مولفه تدریس کارآفرینانه (39 مفهوم)، مقوله راهبردها شامل مولفه های ارتقای توانمندی اساتید، به کارگیری روش های نوین، تعامل و محیط یادگیری غنی (53 مفهوم) و مقوله پیامدها شامل مولفه های تغییر ارزش ها در آموزش عالی و پویایی اقتصادی جامعه (25 مفهوم) بود؛ به طوری که بار عاملی همه مولفه ها بالاتر از 50/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، الگوی تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران برازش مناسبی داشت و در این الگو، مقوله شرایط علی بر مقوله محوری، مقوله های شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و محوری بر مقوله راهبردها و مقوله راهبردها بر مقوله پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0<p).

    بحث و نتیجه گیری

    الگوی طراحی شده در پژوهش حاضر درباره تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان درسی مورد استفاده قرار گیرد و آنان بر اساس نتایج این مطالعه اقدام به تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی کنند.

    کلید واژگان: تدریس کارآفرینانه, اساتید اثربخش, حمایت و پشتیبانی دانشگاهی, پویایی اقتصادی جامعهریس کارآفرینانه, آموزش عالی
    Kamalaldin Yarali, Tayebeh Tajari *, Maryam Safari
    Purpose

    Higher education through entrepreneurial teaching can create a competitive advantage for itself. Therefore, the aim of this study was designing an entrepreneurial teaching pattern in Iran's higher education.

    Methodology

    The current research in terms of its purpose was applied and in terms of its purpose implementation method was descriptive from type of survey. The current research population includes six groups of business startups and establishment of knowledge-based companies, cooperation with entrepreneurial intermediary institutions, entrepreneurship education and teaching, authoring articles, books and guidance or counseling of dissertations and thesis in the field of entrepreneurship, specialist of curriculum and managers of planning higher education in Iranian universities in the academic years of 2020-21. The sample size based on the table of Krejcie and Morgan table was determined 322 people, who this number were selected by simple random sampling method. The instrument of the current research was the researcher-made questionnaire of entrepreneurship teaching in Iran's higher education with 214 items, that whose face and content validity was confirmed by the opinion of experts and its reliability with using combined and Cronbach's alpha methods was obtained above 0.70. The data of this study were analyzed with the methods of exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and Lisrel software.

    Findings

    The findings of the present study indicated that entrepreneurial teaching in Iran's higher education had 214 concepts in 13 components and 6 categories. The category of causal conditions includes the components of the need to face transformations and necessity of creating capabilities (33 concepts), the category of background conditions includes the component of the internal environment or variables (36 concepts), the category of intervening conditions includes the components of the effective professors, universal support and protection and environmental barriers (28 concepts) ), the core category includes the component of entrepreneurial teaching (39 concepts), category of strategies includes the components of the improving the ability of professors, the use of new methods, interaction and rich learning environment (53 concepts), and the category of consequences includes the components of the changing values in higher education and economic dynamics of society (25 concepts); So that the factor load of all components was higher than 0.50, the average variance extracted was higher than 0.60, and the Cronbach and combined reliability of all of them was higher than 0.70. Also, the entrepreneurial teaching pattern in Iran's higher education had a good fit and in this pattern, the category of causal conditions had a direct and significant effect on the core category, the categories of contextual conditions, intervening conditions and core conditions d a direct and significant effect on the category of strategies, and the category of strategies had a direct and significant effect on the category of consequences (P<0.001).

    Conclusion

    The designed pattern in the present research about entrepreneurial teaching in Iran's higher education can be used by curriculum experts and planners, and they based on the results of this study can conduct to entrepreneurial teaching in higher education.

    Keywords: Entrepreneurial Teaching, Higher Education, Effective Professors, Universal Support, Protection, Economic Dynamics Of Society
  • طیبه تجری*، شادمهر پاکزاد
    پیشینه و اهداف

    هدف اصلی این پژوهش، واکاوی عناصر برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی بود.

    روش ها:

     این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی و معلمان متخصص در زمینه قصه گویی و ادبیات کهن فارسی است که در دانشگاه فرهنگیان استان گلستان تدریس می کنند. شیوه انتخاب آن ها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است. درمجموع با 21 نفر مصاحبه شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت: اهداف ، محتوای درس فارسی ، روش های یاددهی-یادگیری ، نقش معلم ، ارزشیابی ، منابع تخصصی آموزش فارسی با رویکرد قصه گویی ، فضا ، مهارت های ارتباطی ، یادگیری مفهومی فارسی و نتایج تربیتی (شکل گیری هویت دانش آموزان در فرایند قصه گویی، رشد مهارت های زبانی، فراهم آوردن تجربه یادگیری فعال و خلاق همراه با پیشرفت تحصیلی، تقویت حافظه شنیداری و دیداری، تقویت سخنوری، افزایش سطح عمومی یادگیری درس فارسی و پیشرفت تحصیلی).

    نتیجه گیری

    در پایان یافته ها و نتایج به دست آمده مورد بررسی قرار گرفت و بر مبنای آن ها، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی ارائه شد.

    کلید واژگان: آموزش فارسی, برنامه درسی, دوره ابتدایی, فرهنگ, قصه گویی
    Tayebeh Tajari *, Shadmehr Pakzad
    Background and Objectives

    The main goal of this research was to analyze the elements of the Persian education curriculum based on the storytelling approach in the elementary school.

    Methods

    This research was conducted as a qualitative research based on the data theory of the foundation. The statistical population includes all faculty members and teachers specializing in storytelling and ancient Persian literature who teach at Farhangian University of Golestan province, whose selection method was purposeful, snowball type.. A total of 21 people were interviewed. The data were analyzed through semi-structured interviews during three stages in open, central and selective coding.

    Findings

    The research results were formed in the form of a paradigm model and a conceptual model. Objectives, Persian lesson content, teaching-learning methods, teacher's role, evaluation, specialized resources for Persian education with a storytelling approach, space, communication skills , Persian conceptual learning and educational results (The formation of students' identity in the process of storytelling, growth language skills, providing an active and creative learning experience along with academic progress, strengthening auditory and visual memory, strengthening speaking, increasing the general level of Persian learning and academic progress).

    Conclusion

    At the end, the findings and results obtained were analyzed and based on them, guidelines were presented for the implementation of the Persian education curriculum based on the storytelling approach in the elementary school.,

    Keywords: . Curriculum, . Culture, . Learning Persian, . Primary School, . Storytelling
  • مسعود بیدلی نامنی، افسانه خواجوند خوشلی*، طیبه تجری، بهرام بختیاری سعید
    هدف اصلی این پژوهش، تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان ، با رویکرد تاب آوری بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل روان شناسان و مشاوران عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور با حداقل سابقه 5 سال می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با 13 نفر از خبرگان (10نفر دانشگاهی،3نفر خبره) در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی بدین صورت شکل گرفت :  شرایط علی (آموزش و ارتقای توانایی های تخصصی و شناختی، پذیرش خود)، شرایط زمینه ای (عوامل مربوط به مراجعین)، شرایط مداخله گر (منابع حمایتی)، اقدامات و راهبردها (مقوله های آگاهی از هیجانات خود (تنظیم هیجانات)، بازسازی انرژی، بودجه بندی زمان (مدیریت زمان)، مهارت های معنوی، مهارت های ارتباطی) و پیامدها (توسعه مهارت های حل مسئله، مدیریت موثر تعارضات). در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارائه شده است.
    کلید واژگان: بهزیستی روانشناختی, تاب آوری, مشاوران, روانشناسان, نظریه داده بنیاد
    Masoud Bideli Namani, Afsaneh Khajevand Khoshli *, Tayebeh Tajari, Bahram Bakhtiari Saeed
    Designing and applying a model for psychological well-being, especially with a resilience approach can play an important role in improving health and quality of life. As a result, the aim of this study was to explaining the psychological well-being model of counselors and psychologists with a resilience approach. The current research in terms of purpose was applied and in terms of execution method was qualitative. The research population was counselors and psychologists of members of the Counseling and Psychology System Organization of the country, which 13 people of them were selected as a sample with using the purposeful sampling method and according to the principle of theoretical saturation. The research tool was a semi-structured interview, which its validity was confirmed by triangulation method and its reliability was calculated by the agreement coefficient method between two coders 0.86. The data of this study were analyzed by the coding method based on the grounded theory in MAXQDA software. The findings showed that the psychological well-being model of counselors and psychologists with a resilience approach based on grounded theory had 35 sub categories and 12 main categories; So that training and promotion of specialized and cognitive abilities and self-acceptance were identified as a causal conditions, adaptation to job conditions were identified as a central category, client-related factors were identified as a contextual conditions, support resources were identified as a intervening conditions, awareness of one's emotions, energy restoration, time budgeting, spirituality skills and communication skills were identified as a strategies and development of problem solving skills and effective conflict management were identified as a outcomes. Finally, the psychological well-being model of counselors and psychologists with a resilience approach based on the grounded theory was drawn. According to the results of this study, it is necessary to plan to improve the psychological well-being of counselors and psychologists with a resilience approach according to the identified categories.
    Keywords: Psychological Well-Being, Resilience, Counselors, Psychologists, Grounded theory
  • طیبه تجری*، فاخته ماهینی

    پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش زبان امکان بر اجتناب شناختی و تفکر فلسفی دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان اجرا شد. این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را 388 نفر از دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان استان گلستان تشکیل دادند. برای تعیین حجم نمونه ابتدا با توجه به جدول کرجسی-مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی، 185 نفر برای غربالگری اولیه انتخاب شدند و به پرسشنامه های اجتناب شناختی و تفکر فلسفی پاسخ دادند. 45 نفر دارای اجتناب شناختی بالا و تفکر فلسفی پایین بودند که از میان آن ها 30 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه به صورت هفتگی و آنلاین از طریق شبکه آموزش شاد (هر جلسه 25 دقیقه) تحت آموزش زبان امکان قرار گرفت. برای تحلیل داده های پژوهش از روش آماری کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین های پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل تفاوتی معنی دار وجود دارد؛ بدین معنی که آموزش زبان امکان سبب کاهش میزان اجتناب شناختی و افزایش تفکر فلسفی دانش آموزان مدارس تیزهوشان استان گلستان شد.

    کلید واژگان: آموزش زبان امکان, اجتناب شناختی, تفکر فلسفی, دانش آموزان تیزهوش
    Fakhteh Mahini

    The present study was conducted to determine the effectiveness of possibility language teaching on cognitive avoidance and philosophical thinking of gifted schoolgirls. This study was an experimental study with pre-test-post-test design and control group. The statistical population of the study consisted of 388 female students of gifted schools in Golestan province.To determine the sample size, according to Krejcie-Morgan table and random sampling method, 185 people were selected for initial screening and answered the cognitive avoidance and philosophical thinking questionnaires.Forty-five people had high cognitive avoidance and low philosophical thinking, of which 30 were selected by simple random sampling and divided into experimental and control groups. The experimental group underwent language training for 10 sessions weekly and online through Shad Education Network (25 minutes per session).Covariance statistical method was used to analyze the research data.The results showed that there was a significant difference between the post-test means of the experimental and control groups; This means that the possibility of language teaching reduced the rate of cognitive avoidance and increased the philosophical thinking of students in gifted schools in Golestan province.

    Keywords: Language teaching of possibility, cognitive avoidance, philosophical thinking, gifted students
  • احمدرضا قلی پور *، جوانشیر اسدی، طیبه تجری، علی اصغر بیانی

    با توجه به نقش کارآفرینی در رشد جامعه، از هر کشوری انتظار می رود شهروندانش را به کارآفرینی ترغیب کند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل عناصر روان شناختی دخیل در الگوی ترغیب به رفتار کارآفرینانه براساس رویکردهای شناختی و هیجانی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و اکتشافی مبتنی بر نظریه داده بنیاد و روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و جامعه آماری شامل کارآفرینان بخش کشاورزی و صنایع تبدیلی مازندران و اساتید کارآفرینی و مدیریت تعیین گردید. افراد نمونه، کسانی بودند که بتوانند در ارتباط با اهداف پژوهش حاضر اظهارنظر کارشناسانه داشته و شیوه انتخاب آن ها هدفمند و گلوله برفی بود. تعداد نمونه با درنظرگرفتن اصل اشباع نظری، 21 نفر شامل 13 نفر کارآفرین (خبرگان سازمانی) و 8 استاد دانشگاه (خبرگان نظری) بود. یافته های این پژوهش با انجام مصاحبه های نیمه ساختارمند در ابتدا 982 کد، مرتبط با مفهوم ترغیب شناسایی، سپس طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل، و با تکیه بر روش کیفی تحلیل مقوله، در قالب 27 مقوله فرعی و 12 مقوله اصلی در 5 محور، شامل عوامل انگیزشی (انگیزش نیازمحور، انگیزش شناختی، انگیزش هیجانی)،  عوامل زمینه ای (تیپ شخصیتی، دانش، مهارت، تجربه)، عوامل مداخله گر (ارزش های کارآفرین)، راهبردها (راه های مقابله معطوف به خود، راهبردهای محیطی) و پیامدها (دستاوردهای مادی و سازمانی و دستاوردهای معنوی و فردی)، حول مقوله محوری (ترغیب به رفتار) طبقه بندی شدند. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی شکل گرفت. یافته های این مطالعه می تواند برای ترغیب دانشجویان و علاقه مندان به کارآفرینی موثر باشد.

    کلید واژگان: الگوی ترغیب, رفتار کارآفرینانه, رویکرد شناختی, رویکرد هیجانی, نظریه داده بنیاد
    Ahmad reza Gholipoor *, javanshir asadi, Taybeh Tajari, Ali Asghar Bayani
    Introduction

    Considering the role of entrepreneurship in the growth of society, every country is expected to persuade its citizens regarding entrepreneurship. The main goal of this research was to identify and analyze the psychological elements involved in the pattern of persuasion regarding entrepreneurial behaviors based on cognitive and emotional approaches.

    Method

    This research was a qualitative and exploratory research based on grounded theory. Data collection method included semi-structured interview, and statistical population includes entrepreneurs of Mazandaran's agriculture and transformation industries and entrepreneurship and management professors. The sample included those who could give expert opinions in relation to the objectives of the current research, and their sampling method was determined in a purposeful and snowball manner. Considering the principle of theoretical saturation, the sample number was 21 including 13 entrepreneurs (organizational experts) and 8 university professors (theoretical experts). 

    Results

    Findings of this research by conducting semi-structured interviews, 982 codes related to the concept of persuasion were identified.Then, these codes were analyzed in three stages by open, central, and selective coding methods, and based on the qualitative method of category analysis, the codes were classified into 27 subcategories, 12 main categories and in 5 axes, including motivational factors (needs-oriented motivation, cognitive motivation, emotional motivation), contextual factors (personality type, knowledge, skills, experience), intervening factors (entrepreneurs' values), strategies (ways self-oriented coping, environmental strategies) and consequences (material and organizational achievements and spiritual and individual achievements), around the central category (behavior persuasion). 

    Discussion

    The research results were formed in the form of a paradigmatic model and a conceptual model. The findings of this study can be effective for persuading students and those interested in entrepreneurship.

    Keywords: persuasion model, entrepreneurial behavior, cognitive approach, emotional approach, grounded theory
  • کمال الدین یارعلی، طیبه تجری *، مریم صفری
    هدف

    توجه به تدریس کارآفرینانه در عناصر برنامه درسی اهمیت زیادی دارد و بر همین اساس، هدف این مطالعه، واکاوی عناصر برنامه درسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی ایران بود.

    روش

    این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه این مطالعه همه خبرگان و متخصصان کشور شامل شش گروه راه انداز کسب وکار و تاسیس شرکت های دانش بنیان، همکاری با نهادهای واسطه ای کارآفرینانه، آموزش و تدریس کارآفرینی، تالیف مقاله، کتاب و راهنمایی یا مشاوره پایان نامه و رساله در زمینه کارآفرینی، متخصص برنامه ریزی درسی و مدیران آموزش عالی در دانشگاه های ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند. نمونه ها طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که تعداد آنها 25 نفر بود. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی و پایایی آن مورد بررسی و تایید قرار گرفت. داده ها با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.

    یافته ها

     یافته های پژوهش حاضر نشان داد که عناصر برنامه درسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی ایران 216 مفهوم در 47 مولفه و 6 مقوله داشت. مقوله شرایط علی شامل 8 مولفه و33 مفهوم، مقوله شرایط زمینه ای شامل 8 مولفه و 36 مفهوم، مقوله شرایط مداخله گر شامل 9 مولفه و 28 مفهوم، مقوله محوری شامل 5 مولفه و 39 مفهوم، مقوله راهبردها شامل 12 مولفه و 54 مفهوم و مقوله پیامدها شامل 5 مولفه و 26 مفهوم بود.

    نتیجه گیری

     بر اساس یافته های این مطالعه، متخصصان و برنامه ریزان درسی می توانند گام موثری در جهت بهبود برنامه درسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی بردارند.

    کلید واژگان: برنامه درسی, تدریس کارآفرینانه, علوم انسانی, آموزش عالی
    Kamalaldin Yarali, Tayebeh Tajari *, Maryam Safari
    Purpose

     Paying attention to entrepreneurial teaching is very important in curriculum elements, and accordingly, the purpose of this study was to analyzing the curriculum elements of entrepreneurial teaching in the field of humanities sciences in Iran's higher education.

    Methodology

    This study in terms of purpose was applied and in terms of execution method was qualitative. The population of this study includes six groups of business startups and establishment of knowledge-based companies, cooperation with entrepreneurial intermediary institutions, entrepreneurship education and teaching, authoring articles, books and guidance or counseling of dissertations and thesis in the field of entrepreneurship, specialist of curriculum and managers of planning higher education in Iranian universities in the academic years of 2020-21. The samples were selected according to the principle of theoretical saturation and with the purposeful sampling method, which their number was 25 people. The tool of the current research was a semi-structured interview which whose validity and reliability were checked and confirmed. The data were analyzed by the coding method based on the grounded theory in MAXQDA software.

    Findings

    The findings of the present research showed that the curriculum elements of entrepreneurial teaching in the field of humanities sciences in Iran's higher education had 216 concepts in 47 components and 6 categories. The category of causal conditions includes 8 components and 33 concepts, the category of background conditions includes 8 components and 36 concepts, the category of intervening conditions includes 9 components and 28 concepts, the core category includes 5 components and 39 concepts, the category of strategies includes 12 components and 54 concepts, and the category of consequences includes 5 components and 26 concepts.

    Conclusion

    Based on the findings of this study, experts and planners curriculum can take an effective step towards improving the curriculum elements of entrepreneurial teaching in the field of humanities sciences of higher education.

    Keywords: Curriculum Elements, Entrepreneurial Teaching, Humanities Sciences, Higher Education
  • طیبه تجری*، مهین دخت جوان نشان، مرضیه بیانی
    اهداف

    هدف از پژوهش حاضر، تحلیل محتوا کتاب های درسی دوره ابتدایی در نظام آموزشی ایران بر مبنای مولفه های روان شناختی سالمندان بود و اینکه کتاب ها چگونه به بازتولید مولفه های روان شناختی سالمندان پرداخته است.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا، جامعه آماری، کتاب های درسی دوره ابتدایی، نمونه آماری به شیوه هدفمند از نوع موارد مطلوب، شامل محتوای همه کتب درسی دوره ابتدایی در سال 1399 بود. مولفه های پژوهش شامل پذیرش خود، خودمختاری، رشد شخصی، ارتباط با دیگران، تسلط بر محیط، هدفمندی در زندگی و نیز واحد تحلیل مضامین انتخاب شد.

    یافته ها

    نتایج تحقیق نشان داد کتب درسی دوره ابتدایی به مسیله سالمندی از منظر روان شناختی تا حدودی پرداخته است، اما متون و تصاویر از نظر محتوا و کیفیت تاثیرگذاری در کودکان مقطع ابتدایی که دوره شکل گیری شاکله شخصیتی آنان است، در سطحی پایینی قرار داشته و به طور غیرمستقیم، فرد سالمند را ناتوان و تاثیرپذیر معرفی کرده است. بنابراین کتاب های درسی یادشده به بازتولید ویژگی های روان شناختی سالمندان به صورت قوی نپرداخته اند، تصویر ارایه شده از آنان بیشتر روی ویژگی ارتباط با دیگران تمرکز کرده و نسبت به سایر مولفه های روان شناختی دچار غفلت شده است.

    نتیجه گیری

    برنامه درسی دوره ابتدایی ایران به یک بازنگری اساسی مبتنی بر مولفه های روان شناختی سالمندان نیاز دارد. متون، فعالیت ها، تصاویر سالمند با هدف توجه بیشتر به زمینه نشاط و امید به زندگی در کتب درسی گنجانده شود. این عمل، نگرش و ادراکی سرشار از هدفمندی را در دوره سالمندی به وجود می آورد.

    کلید واژگان: سالمندی, مولفه های روان شناختی, برنامه درسی, تحلیل محتوا, دوره ابتدایی
    Tayebeh Tajari*, Mahindokht Javanneshan, Marziyeh Bayani
    Objectives

    The present study aims to analyze the content of primary school textbooks in the Iranian educational system based on the psychological components of the elderly and how these books have reproduced the psychological components of the elderly.

    Methods & Materials

    The research method was descriptive-content analysis. The statistical population of the study included primary school textbooks. The statistical sample of the desirable cases purposefully included the content of all primary school textbooks in 2020. Research components included self-acceptance, autonomy, personal growth, communication with others, environment mastery, and consciousness in life, as well as a content analysis unit.

    Results

    The results showed that primary school textbooks have addressed the problem of aging from a psychological perspective to some extent, but the texts and images have been at a low level in terms of content and quality of effect in primary school children, which is the period of their personality formation, and has indirectly introduced an elderly person disable and impressible. Therefore, these textbooks do not strongly reproduce the psychological characteristics of the elderly. Their presentation focuses more on the quality of communication with others and neglects other psychological components.

    Conclusion

    Iranian primary school curriculum requires a thorough review based on the psychological components of the elderly. Texts, activities, and elderly images are included in the textbook to pay more attention to the area of vitality and life expectancy. This practice creates an attitude and a sense of purposefulness in aging.

    Keywords: Aging, Psychological components, Curriculum, Content analysis, Primary school
  • مسعود بیدلی نامنی، افسانه خواجوند خوشلی*، طیبه تجری، بهرام بختیاری سعید

    هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان ، با رویکرد تاب آوری بود . این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل روان شناسان و مشاوران عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور با حداقل سابقه 5 سال می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با 13 نفر از خبرگان (11نفر دانشگاهی ،  2نفر خبره) در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت : شرایط علی (آموزش و ارتقای توانایی های تخصصی و شناختی، پذیرش خود)، شرایط زمینه ای (عوامل مربوط به مراجعین)، شرایط مداخله گر (منابع حمایتی)، اقدامات و راهبردها (مقوله های آگاهی از هیجانات خود (تنظیم هیجانات)، بازسازی انرژی، بودجه بندی زمان (مدیریت زمان)، مهارت های معنوی، مهارت های ارتباطی) و پیامدها (توسعه مهارت های حل مسیله، مدیریت موثر تعارضات). در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارایه شده است.

    کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, مشاوران, روان شناسان, تاب آوری
    Masoud Bideli Namani, Afsaneh Khajevand Khoshali*, Tayebeh Tajari, Bahram Bakhtiari Saeed

    The main goal of this research was to design a psychological well-being model for counselors and psychologists, with a resilience approach. This research was conducted as a qualitative research based on the data theory of the foundation. The statistical population includes psychologists and counselors who are members of the country's psychology and counseling system organization with at least 5 years of experience, whose selection method was purposeful, snowball type, and the data were obtained through semi-structured interviews with 13 experts (11 academics). , 2 experts) were analyzed in three stages by open, central and selective coding methods. The research results were formed in the form of a paradigmatic model and a conceptual model as follows: causal conditions (education and promotion of specialized and cognitive abilities, self-acceptance), contextual conditions (factors related to clients), intervening conditions (supportive resources), measures and Strategies (categories of awareness of one's emotions (regulation of emotions), energy restoration, time budgeting (time management), spiritual skills, communication skills) and consequences (development of problem solving skills, effective conflict management). At the end, based on the findings and results, guidelines are provided for the implementation of the program.

    Keywords: Psychological Well-Being, Counselors, Psychologists, Resilience
  • نرگس ابوطالبی، سعید صفاریان همدانی*، مریم تقوایی یزدی، طیبه تجری
    هدف

    داشتن رویکرد آینده پژوهی در طراحی برنامه درسی می تواند برای آموزش عالی مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران انجام شد.

    روش شناسی: 

    این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی- پیمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر همه مدیران، اساتید و کارشناسان رشته های مدیریت آموزش عالی، مدیریت آموزشی، مدیریت دانش، برنامه ریزی درسی و آینده پژوهی دانشگاه فرهنگیان استان مازندران به تعداد 452 نفر بودند که با روش نمونه گیری تمام شماری انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران دارای 42 شاخص و 22 مولفه در 6 مقوله بود. مقوله شرایط علی شامل مولفه های لزوم توجه به عوامل محیطی، لزوم توجه به عوامل سازمانی، لزوم توجه به عوامل فردی، لزوم توجه به عوامل اجتماعی و فرهنگی و لزوم توجه به تغییرات فناورانه، مقوله پدیده اصلی شامل مولفه برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی، مقوله شرایط زمینه ای شامل مولفه های تناسب برنامه درسی با اهداف و ویژگی های محیطی، سازمانی و فردی، فرآیند ارزشیابی صحیح، ایجاد سازمان یادگیرنده، گسترش شمول برنامه درسی کاری و انضباط سازمانی، مقوله شرایط مداخله گر شامل مولفه های سیاست گذاری ها، فهم ناقص از مفهوم برنامه ریزی محیط کار و فناوری آموزشی، مقوله راهبردها شامل مولفه های کاربست آموزش مجازی در تدوین برنامه ریزی درسی محیط کار، محیط شناسی و احصاء نیازهای آینده نگرانه در تدوین برنامه ریزی درسی محیط کار، ایجاد انعطاف در برنامه ها و سفارشی سازی برنامه درسی محیط کار، تدوین سازوکار یادگیری مشارکتی با تاکید بر تمرکززدایی و تقویت فرهنگ سازمانی و سازگاری میان سطوح گوناگون هویتی و مقوله پیامدها شامل مولفه های توسعه شایستگی های کارکنان، تحقق اثربخشی آموزشی و تحقق رضایت مندی آموزشی بودند. بار عاملی همه مقوله ها و مولفه ها بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 50/0 و پایایی ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 به دست آمد. علاوه بر آن، مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران برازش مناسبی داشت و در این مدل شرایط علی بر برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها و هر یک از مقوله ها بر مولفه های خود اثر مستقیم و معنادار داشتند (05/0P<).

    نتیجه گیری

    با توجه به مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران، برنامه ریزی بر اساس آن جهت بهبود وضعیت برنامه درسی ضروری است.

    کلید واژگان: برنامه درسی محیط کار, آینده پژوهی, نظام آموزش عالی, کاربست آموزش مجازی, سازوکار یادگیری مشارکتی
    Narges Aboutalebi, Saeed Saffarian Hamedani *, Maryam Taghvaee Yazdi, Tayebeh Tajari
    Purpose

    Having a futurology approach in curriculum designing can create a competitive advantage for higher education. As a result, the current research was conducted with the aim of presenting the workplace curriculum model with a futurology approach in the Iran's higher education system.

    Methodology

    This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was descriptive-survey. The current research population was all managers, professors and experts in the fields of higher education management, educational management, knowledge management, curriculum planning and future studies of Farhangian University of Mazandaran province, totaling 452 people, who were selected by total sampling method. The data were collected with a researcher-made questionnaire of the workplace curriculum with a futurology approach in the higher education system which its validity and reliability were evaluated as appropriate and were analyzed with the methods of exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and Smart PLS software.

    Findings

    The findings showed that the workplace curriculum model with a futurology approach in the Iran's higher education system had 42 indicators and 22 components in 6 categories. The category of causal conditions includes the components of the need to pay attention to environmental factors, the need to pay attention to organizational factors, the need to pay attention to individual factors, the need to pay attention to social and cultural factors and the need to pay attention to technological changes, the category of main phenomenon includes the curriculum component of the workplace curriculum with a futurology approach, the category of contextual conditions includes the components of the curriculum fit with environmental, organizational and individual goals and characteristics, the correct evaluation process, the creation of a learning organization, the expansion of the inclusion of workplace curriculum and the organizational discipline, the category of intervening conditions includes the components of policies, incomplete understanding of the concept of workplace planning and educational technology, the category of strategies includes the components of the application of virtual education in the development of workplace curriculum planning, environmental science and future-oriented needs statistics in the development of curriculum planning for the workplace, creating flexibility in programs and customizing the workplace curriculum, developing a collaborative learning mechanism with an emphasis on decentralization and strengthening organizational culture and adaptability among the different levels of identity and the category of the outcomes includes the components of developing employees' competencies, realizing educational effectiveness and realizing educational satisfaction. The factor loading of all the categories and components was higher than 0.70, the average variance extracted was higher than 0.50 and the combined reliability of all of them was higher than 0.70. In addition, the workplace curriculum model with a futurology approach in the Iran's higher education system had a good fit and, in this model, the causal conditions on the workplace curriculum with a futurology approach, contextual conditions, intervening conditions and the workplace curriculum with a futurology approach on the strategies and strategies on the consequences and each of the categories on their components had a direct and significant effect (P<0.05).

    Conclusion

    According to the workplace curriculum model with a futurology approach in the Iran's higher education system, planning based on it is necessary to improve the curriculum situation.

    Keywords: Workplace curriculum, Futurology, higher education system, Application of virtual education, Collaborative learning mechanism
  • طیبه تجری*، شادمهر پاکزاد
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی و زبان شناسی تربیتی در برنامه درسی دانشجو معلمان دوره ابتدایی دانشگاه فرهنگیان استان گلستان با توجه به نقش میانجی مهارت های ارتباطی و تیپ های شخصیتی انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجو معلمان پسر دوره ابتدایی دانشگاه فرهنگیان استان گلستان به تعداد 210 نفر تشکیل داده اند. از جامعه آماری یاد شده، بر اساس جدول کرجسی و مورگان، 132 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته زبان شناسی تربیتی تجری (1401)، پرسشنامه هوش هیجانی گلمن (1995)، پرسشنامه مهارت های ارتباطی کوئین دام (2004) و پرسش-نامه تیپ های شخصیتی فریدمن و روزنمن (2004) به کار گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، مدل معادلات ساختاری اجرا شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد هوش هیجانی با زبان شناسی تربیتی، مهارت های ارتباطی و تیپ های شخصیتی دانشجو معلمان دوره ابتدایی رابطه معناداری دارد و مهارت های ارتباطی با تیپ های شخصیتی و زبان شناسی تربیتی رابطه مستقیم و معناداری دارد. همچنین، هوش هیجانی به صورت غیرمستقیم از طریق مهارت های ارتباطی و تیپ های شخصیتی با زبان شناسی تربیتی دانشجو معلمان دوره ابتدایی رابطه معناداری دارد. درنتیجه، مدل مفهومی ارائه شده از برازش آماری مناسبی برخوردار است؛ بدین معنا که مدل زبان شناسی تربیتی در برنامه درسی دانشجو معلمان دوره ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بر اساس هوش هیجانی، مهارت های ارتباطی و تیپ های شخصیتی، با داده های تجربی برازش دارد.
    کلید واژگان: تربیت معلم, زبان شناسی تربیتی, هوش هیجانی, مهارت های ارتباطی, تیپ های شخصیتی
    Tayebeh Tajari *, Shadmehr Pakzad
    The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between emotional intelligence and educational linguistics in the curriculum of elementary student teachers of Farhangian University of Golestan province, considering the mediating role of communication skills and personality types. The research method was descriptive-correlation. The statistical population of the research consists of all male students and teachers of the elementary school of Farhangian University of Golestan province, numbering 210 people. In order to collect data, a questionnaire made by a researcher in educational linguistics (Tajari,2022), Golman's emotional intelligence questionnaire (1995), Queen Damm's communication skills questionnaire (2004) and Friedman and Rosenman's (2004) personality type questionnaire were used. To analyze the research data, the structural equation model was implemented. The results of data analysis showed that emotional intelligence has a significant relationship with educational linguistics, communication skills and personality types of primary school student teachers, and communication skills have a direct and significant relationship with personality types and educational linguistics. Also, emotional intelligence indirectly through communication skills and personality types has a significant relationship with educational linguistics of elementary student teachers. As a result, the presented conceptual model has a good statistical fit; This means that the model of educational linguistics in the curriculum of elementary student teachers of Farhangian University based on emotional intelligence, communication skills and personality types fits with experimental data.
    Keywords: Teacher Education, Educational Linguistics, Emotional Intelligence, Communication Skills, Personality Types
  • طیبه تجری*، سارا اسپو، سرور اسپو
    هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب نهج البلاغه بر مبنای مولفه های مهارت های مدیریتی است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و مولفه های پرورش مهارت های مدیریتی (شامل: علم و دانش، حسن تدبیر، شایستگی و کفایت، رفق و مدارا) در خطبه 1 تا 100 نهج البلاغه مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که کتاب نهج البلاغه به طور مستقیم برای پرورش مهارت های مدیریتی تلاشی آشکار داشته و مضامین مدیریتی را بازتولید نموده است. بنابراین، مطالعه و تحلیل این کتاب برای دانشجو - معلمان دانشگاه فرهنگیان که مدیران آینده کلاس ها و مدارس هستند، پیشنهاد می شود، زیرا عملکرد مدیران آموزشی کارآمد تربیت معلم، بر تحول عواطف و ارزش های دانشجو-معلمان اثرگذار است و می تواند به عنوان مولفه ای از برنامه درسی پنهان  در برنامه درسی تربیت معلم مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: مهارت های مدیریتی, نهج البلاغه, تحلیل محتوا, تربیت معلم
    Tayebeh Tajari *, Sara Spo, Soroor Spo
    The purpose of the present study is to analyze the content of Nahj ol-Balāghah based on the components of managerial skills. The method of study is descriptive-analytic and the components of developing managerial skills including science and knowledge, good policy, qualification and sufficiency, gentleness and tolerance in the 1st to the 100th sermons of Nahj ol-Balāghah were studied. The results indicated that the book of Nahj ol-Balāghah has had an explicit effort to develop managerial skills and has reproduced managerial themes. Therefore, the study and analysis of this book is suggested for students-teachers of Fahangiyān university who are the future managers of classes and schools. The performance of the efficient educational principles of Tarbiyat Mo’allem would be effective on the transformation of the sentiments and values of students-teachers and can be considered as a component in the implicit curriculum of Tarbiyat Mo’allem.
    Keywords: Management skills, Nahj ol-Balāghah, Content Analysis, Tarbiayt Mo’allem
  • فاطمه قلی زاده، سامره شجاعی، طیبه تجری، محمدباقر گرجی

    هدف پژوهش حاضر طراحی مدل رهبری زهرآگین با رویکرد ساختاری تفسیری در فرماندهی انتظامی استان گلستان بود. بنابراین، این تحقیق بر اساس هدف، توسعه ای - کاربردی و بر اساس روش، توصیفی- پیمایشی است که به صورت آمیخته اکتشافی انجام شده است. برای این منظور در گام اول عناصر تشکیل دهنده مدل رهبری زهرآگین از ادبیات نظری (به روش مرور نظامند) و مصاحبه با خبرگان (10 نفر) شناسایی شد. خروجی این مرحله 47 مولفه در قالب 6 بعد بود. برای طراحی مدل از روش مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. پس از تحلیل داده ها، نتایج نشان دادند زیربنای مدل رهبری زهرآگین، در درجه اول (ویژگی های روانشناختی رهبر) و دوم (خود شیفتگی) و سوم (رهبری خودکامه- سرپرستی توهین آمیز) و چهارم (رفتارهای غیرقابل پیش بینی- جاه طلبی) هستند و ابعاد (رهبری خودکامه، خودشیفتگی و ویژگی های روانشناختی رهبر) در خوشه مستقل و ابعاد (جاه طلبی و رفتارهای غیرقابل پیش بینی) در خوشه وابسته و بعد (سرپرستی توهین آمیز) در خوشه پیوندی قرار دارند. با توجه به نتایج پیشنهاد می گردد که اقدامات و سازوکارهای لازم در جهت پیش گیری از به وجود آمدن سبک رهبری زهرآگین در فرماندهی انتظامی به عمل آید. پس از تحلیل داده ها، نتایج نشان دادند زیربنای مدل رهبری زهرآگین، در درجه اول (ویژگی های روانشناختی رهبر) و دوم (خود شیفتگی) و سوم (رهبری خودکامه- سرپرستی توهین آمیز) و چهارم (رفتارهای غیرقابل پیش بینی- جاه طلبی) هستند و ابعاد (رهبری خودکامه، خودشیفتگی و ویژگی های روانشناختی رهبر) در خوشه مستقل و ابعاد (جاه طلبی و رفتارهای غیرقابل پیش بینی) در خوشه وابسته و بعد (سرپرستی توهین آمیز) در خوشه پیوندی قرار دارند. با توجه به نتایج پیشنهاد می گردد که اقدامات و سازوکارهای لازم در جهت پیش گیری از به وجود آمدن سبک رهبری زهرآگین در فرماندهی انتظامی به عمل آید.

    کلید واژگان: رهبری زهرآگین, فرماندهی انتظامی, ساختاری تفسیری
    fatemeh gholizadeh, samereh shojaei, tayebeh tajari, mohammadbagher gorji

    The aim of this study was to design a poisonous leadership model with an interpretive structural approach in the disciplinary command of Golestan province. Therefore, this research is based on purpose, developmental-applied and based on method, descriptive-survey, which has been carried out as an exploratory mix. For this purpose, in the first step, the constituent elements of the poisonous leadership model were identified from the theoretical literature (by systematic review method) and interviews with experts (10 people). The output of this step was 47 components in 6 dimensions. Interpretive structural modeling was used to design the model. After analyzing the data, the results showed that the foundation of the poisonous leadership model is primarily (psychological characteristics of the leader), second (narcissism), third (authoritarian leadership - offensive leadership) and fourth (unpredictable behaviors - ambition) and The dimensions (authoritarian leadership, narcissism, and psychological characteristics of the leader) are in the independent cluster and the dimensions (ambition and unpredictable behaviors) are in the dependent cluster and the dimension (offensive supervision) is in the cluster. According to the results, it is suggested that the necessary measures and mechanisms be taken to prevent the emergence of a poisonous leadership style in the police command.

    Keywords: Poisonous leadership, disciplinary command, Interpretive structure
  • اعظم فتحی زادان*، طیبه تجری
    هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیم بر اهمال کاری تحصیلی و خودشفقت ورزی دانش آموزان المپیاد ورزشی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین 388 نفر از دانش آموزان شرکت کننده در المپیاد ورزشی استان گلستان، با روش نمونه گیری تصادفی، 185 نفر برای غربال گری انتخاب شدند. چهل و پنج نفر دارای اهمال کاری تحصیلی بالا و خودشفقت ورزی پایین بودند که از میان آنها 30 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه به صورت هفتگی تحت آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیم قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین های پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل تفاوتی معنا دار وجود دارد. بدین معنا که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیم سبب کاهش میزان اهمال کاری تحصیلی و افزایش خودشفقت ورزی دانش آموزان شرکت کننده در المپیاد ورزشی می شود.
    کلید واژگان: راهبردهای یادگیری خودتنظیم, اهمال کاری تحصیلی, خودشفقت ورزی, دانش آموزان ورزشکار
    Azam Fathizadan *, Tayyebeh Tajari
    The present study was conducted to determine effectiveness of teaching self-regulatory learning strategies on academic procrastination and self-compassion of student athletes participating in sport Olympiad. The research method was semi-experimental with pretest-posttest design with control group, in which among 388 student athletes participating in Golestan sport Olympiad, 185 participants were selected a study sample by random sampling. 45 participants with high academic procrastination and low self-compassion were selected among which 30 participants were included by simple random sampling and were divided into experimental and control groups. The experimental group received self-regulatory learning strategies training for 10 sessions weekly. Multivariate Analysis of Covariance (MANCOVA) was used to analyze the data. Results showed a significant difference between the two study groups of experimental and control meaning that teaching self-regulatory learning strategies reduces level of academic procrastination and increases self-compassion of the student athletes participating in sport Olympiad.
    Keywords: Self- Learning Strategies, Academic Procrastination, Self-Compassion, Student Athletes
  • طیبه تجری*، زهرا حجازی، سارا اسپو، سرور اسپو

    پژوهش حاضر با هدف «واکاوی عناصر الگوی برنامه درسی تربیت زیبایی شناسی در دوره ابتدایی بر مبنای آموزه ها و اعجاز قرآن کریم» انجام شده است. روش پژوهش،کیفی و از نوع داده بنیاد، جامعه آماری تحقیق شامل آیات قرآن کریم و خبرگان متخصص در حوزه علوم قرآنی بود. نمونه مورد نظر، به صورت مطلوب از نوع هدفمند از میان منابع در دسترس محقق انتخاب شده است. داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدکه در قالب مدل اولیه و مدل نهایی شامل ضرورت و اهداف تربیت زیبایی شناسی، محتوا، روش های یاددهی یادگیری، تربیت معلم، ارزشیابی، آموزش غیر مستقیم، مواد ومنابع، مدرسه، خانواده، فواید الگو شکل گرفت. بنابراین، در تحقیق حاضر مبانی از آموزه های زیبایی شناسی قرآن کریم استخراج شد و بر اساس آن الگوی برنامه درسی تربیت زیبایی شناسی ارایه گردید. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارایه شده است.

    کلید واژگان: تربیت زیبایی شناسی, آموزه ها و اعجاز قرآن کریم, تربیت معلم, برنامه درسی
    Tayebeh Tajari *, Zahra Hejazi, Sara Espo, Soror Espo

    The present study was conducted with the aim of "analyzing the elements of the aesthetic education curriculum model in elementary school based on the teachings and miracles of the Holy Quran.This research was a qualitative research based on data theory of the foundation. The statistical population included teachers and faculty members specializing in the field of Quranic sciences, whose method of selection was purposeful, such as snowballs. A total of 21 people were interviewed, including 15 teachers and 6 faculty members. Data were analyzed through semi-structured interviews during three stages of open, axial and selective coding.The research results were formed in the form of a paradigm model and a conceptual model.Objective (proving the legitimacy of the Qur'an), content (content selection priorities: using concrete themes to have a greater impact on learners), teaching-learning methods (storytelling, visual method, role-playing, question-and-answer method), teacher role (characteristics and Teacher responsibilities), evaluation (evaluation methods and evaluation tools), underlying factors (Qur'anic literacy of the teacher, family, school) and educational outcomes (cultivating human dignity, strengthening the relationship with the Qur'an, gaining a monotheistic attitude). Lincoln and Guba methods, participants' review method and review of non-participants in the research were used to obtain data validity and validity.

    Keywords: Aesthetic education, Teachings, miracles of the Holy Quran, Teacher training, Curriculum
  • طیبه تجری*

    هدف اصلی این پژوهش، واکاوی عناصر برنامه درسی مبتنی براخلاق مراقبت: تداوم نقش مادرانه در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل زنان معلم و عضو هیات علمی متاهل، دارای فرزند و متخصص در زمینه آموزش ابتدایی می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است. درمجموع با 37 نفر مصاحبه شد که شامل 25 نفر معلم و 12 عضو هیات علمی دانشگاه بودند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت. نیاز و اهداف (اهداف کلی و جزیی)، محتوا (اولویت های سازمان دهی و انتخاب محتوا)، روش های یاددهی-یادگیری (اولویت های انتخاب و انواع روش های تدریس)، نقش معلم (شاخصه ها و مسئولیت های معلم)، ارزشیابی (اولویت های ارزشیابی و روش های ارزشیابی)، مهارت های ارتباطی (هشیاری ارتباطی و تداوم ارتباط مادرانه)، یادگیری ضمنی (جو کلاس) و نتایج تربیتی (تربیت اخلاقی - عاطفی، سلامت روان، تقویت اعتمادبه نفس، پرورش دانش، مهارت و نگرش). برای به دست آوردن اعتباریابی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارایه شده است.

    کلید واژگان: اخلاق مراقبت, برنامه درسی, نقش مادرانه, دوره ابتدایی
    Tayebeh Tajari *

    The main purpose of this study was to Analysis of elements curriculum based on the ethics of caring: the continuation of maternal role in primary education of Iranian educational system. This research was a qualitative research based on grounded theory.The statistical population consisted of female teachers and married faculty members with children who were specialists in primary education, and were selected purposefully through snowball method.In total, 37 individuals were interviewed, including 25 teachers and 12 faculty members.Data were analyzed through semi-structured interviews during three stages By way of open, axial and selective coding. Research results that was formed as a paradigmatic and conceptual model kike the following: Needs and goals (general and specific goals), content (priorities of organizing and content selection), learning-retention methods (selection priorities and methods of teaching), teacher`s role (teacher`s indicators and responsibilities), evaluation (evaluation priorities and assessment methods), communication skills (communication awareness and continuation of maternal communication), implicit learning (classroom atmosphere), and educational outcomes (ethical-emotional education, mental health, self-esteem enhancement, knowledge development, skill and attitude).To obtain the data validation, two methods of participant review and review of non-participating experts were used.Finally, based on the findings and results, some guidelines were provided for the implementation of the program

    Keywords: Ethics of caring, Curriculum, Maternal role, Primary education
  • طیبه تجری*، محسن مظفری

    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین دانش زیباشناختی و سوادآموزی زبان شناختی دانشجومعلمان علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان استان گلستان با توجه به نقش میانجی هوش اجتماعی و درک مبتنی بر تحلیل انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش همه دانشجومعلمان علوم تربیتی (پسر و دختر) دانشگاه فرهنگیان استان گلستان به تعداد 849 نفر تشکیل داده اند. از جامعه آماری یادشده، براساس جدول کرجسی و مورگان، 265 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه های محقق ساخته دانش زیبایی شناختی، سوادآموزی زبان شناختی، درک مبتنی بر تحلیل و پرسشنامه هوش اجتماعی سیلورا (2001) به کار گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش ، مدل معادلات ساختاری اجرا شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد دانش زیبایی شناختی با سوادآموزی زبان شناختی، هوش اجتماعی و درک مبتنی بر تحلیل دانشجومعلمان علوم تربیتی رابطه معنا داری دارد و هوش اجتماعی با درک مبتنی بر تحلیل و سوادآموزی زبان شناختی رابطه مستقیم و معناداری دارد. همچنین، دانش زیبایی شناختی به صورت غیر مستقیم از طریق هوش اجتماعی و درک مبتنی بر تحلیل با سوادآموزی زبان شناختی دانشجومعلمان رابطه معناداری دارد. در نتیجه، مدل مفهومی ارایه شده از برازش آماری مناسبی برخوردار است؛ بدین معنا که مدل سوادآموزی زبان شناختی دانشجومعلمان علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان براساس دانش زیبایی شناختی، هوش اجتماعی و درک مبتنی بر تحلیل، با داده های تجربی برازش دارد.

    کلید واژگان: دانش زیبایی شناسی, درک مبتنی بر تحلیل, سوادآموزی زبان شناختی, هوش اجتماعی
    Tayebeh Tajari *, Mohsen Mozafari

    The purpose of this study was to investigate the relationship between cognitive knowledge and linguistic literacy with regard to the role of mediator of social intelligence and understanding based on student's analysis of science in education at Ferghana University of Golestan Province. The research method is descriptive correlational. The statistical population of the study consisted of all students of the science of education (male and female) of the Farhangian University of Golestan province with 849 students. From the statistical population, 265 people were selected according to stratified sampling method as Morgan table. To collect data, a researcher-made aesthetic knowledge questionnaire, linguistic literacy, an understanding based on analysis, and a social intelligence questionnaire of Silura (2001) were used. In order to analyze the research data, the model of structural equations was used. Data analysis showed that aesthetic knowledge has a significant relationship with linguistic literacy, social intelligence and perception based on student's analysis of science in education, and social intelligence has a direct relationship with understanding based on linguistic analysis and literacy. And it is a matter of concern. Aesthetic knowledge is also indirectly related through social intelligence and perception based on linguistic analysis of the student of science. Consequently, the proposed conceptual model has a suitable statistical fit; this means that the model of linguistic literacy model of students of educational sciences of Farhangian University is based on the aesthetic knowledge style, social intelligence and analytical based on empirical data.

    Keywords: Aesthetic knowledge, Analyze-based understanding, Linguistic literacy, Social intelligence
  • فاطمه قلی زاده، سامره شجاعی*، طیبه تجری

    رهبری همواره به عنوان نیاز اساسی در جوامع انسانی و سازمان ها مطرح بوده است. هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل ایجاد کننده رهبری زهرآگین در فرماندهی انتظامی استان مازندران بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش اجرا، توصیفی- پیمایشی و از نوع همبستگی بود. در مرحله کیفی، جامعه آماری ده نفر از خبرگان دانشگاهی بودند که به روش هدفمند و شیوه گلوله برفی انتخاب شدند و در مرحله کمی، تمام کارکنان فرماندهی انتظامی استان مازندران به تعداد480 نفر بودند که حجم نمونه مطابق جدول کرجسی و مورگان 214 نفر تعیین و از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. برای شناسایی عوامل از روش دلفی و برای تحلیل روابط متغیرها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPLS3 استفاده شده است. نتایج نشان داد عوامل ایجاد کننده رهبری زهرآگین در فرماندهی انتظامی استان مازندران شامل 47 مولفه در قالب شش بعد (ویژگیهای روانشناختی رهبر، خودشیفتگی، رهبری خودکامه، سرپرستی توهین آمیز، رفتارهای غیرقابل پیش بینی، جاه طلبی) است. هم چنین نتایج معادلات ساختاری نشان داد ویژگیهای روانشناختی رهبر (390/0)، خودشیفتگی (362/0)، رهبری خودکامه (401/0)، سرپرستی توهین آمیز (337/0)، رفتارهای غیرقابل پیش بینی (315/0) و جاه طلبی (418/0) بر ایجاد رهبری زهرآگین تاثیر مثبت و معنی دار دارد. در نهایت پیشنهاد می شود از طریق اعمال شایسته سالاری، اصلاح نظام تشویقی و تنبیهی و نظارت و رفع ابهام از مشاغل، اهتمام ورزیده شود تا اگر مدیریت به رهبری زهرآگین تمایل نشان داد، محملی برای تحقق خواسته های خود نداشته باشد.

    کلید واژگان: رهبری زهرآگین, جاه طلبی, رهبری خودکامه, فرماندهی انتظامی استان مازندران
    Fatemeh Gholizadeh, Samereh Shojaei *, Tayebeh Tajari

    Leadership has always been a basic need in human societies and organizations. The purpose of this study was to identify and analyze the factors that cause poisonous leadership in the Disciplinary Command Center of Mazandaran Province. This research was applied in terms of purpose and in terms of implementation method, it was descriptive-survey and correlational. In the qualitative stage, the statistical population consisted of ten university experts who were selected by purposeful and snowball method. In the quantitative stage, all employees of the police command center of Mazandaran province were 480 people. Simple random sampling method was used. The Delphi method was used to identify the factors and the structural equation method with SmartPLS3 software was used to analyze the relationships of the variables. The results showed that the factors that create poisonous leadership in the police command center of Mazandaran province include 47 components in the form of six dimensions (psychological characteristics of the leader, narcissism, authoritarian leadership, offensive supervision, unpredictable behaviors, ambition). The results of structural equations also showed the psychological characteristics of the leader (0.390), narcissism (0.362), authoritarian leadership (0.401), offensive leadership (0.337), unpredictable behaviors (0.315) and ambition ( 0.418) has a positive and significant effect on the creation of poisonous leadership. Finally, it is suggested that through meritocracy, reforming the incentive and punishment system, and monitoring and removing ambiguity from jobs, efforts be made so that if the management shows a desire for poisonous leadership, it will not have a chance to fulfill its demands.

    Keywords: Poisonous Leadership, Ambition, Authoritarian Leadership, Mazandaran Disciplinary Command
  • علی شعبانی کلاته ملامحمدقلی، فریدون آزما*، پرویز سعیدی، طیبه تجری
    هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی علی-ساختاری آموزش کارآفرینی با تکید بر نظرات نخبگان علمی - دانشگاهی بود. با بررسی مدلها و نظریات مربوط به عوامل موثر در ایجاد کارآفرینی و مصاحبه اکتشافی با صاحبنظران، ابعاد و شاخص های اولیه را شناسایی و الگوی اولیه تدوین، سپس پانل دلفی متشکل از 20 نفر از خبرگان تشکیل شد. پرسشنامه ها  توزیع و نظرات تجزیه و تحلیل گردید. نتیجه نشان داد آموزش کارآفرینی برای فعالیت های آموزشی خرد و متوسط متشکل از ابعاد مهارت های: آی تی، فنی، کارآفرینی و مدیریتی است. این ابعاد از 47 شاخص تشکیل شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزاراس پی اس اس وآلفای کرونباخ 89/0 بدست آمد. برای تعیین اولویت ابعاد و شاخص های تشکیل دهنده از تکنیک مقایسات زوجی در نرم افزار اکس پرس چویس استفاده شد. نتیجه نشان داد مهارت های کارآفرینی مهمترین نقش را در ایجاد کسب و کارهای کوچک و متوسط ایفا می نمایند. برای تعیین اثربخشی مدل، نمونه 384 تایی از دانش آموختگان انتخاب و پرسشنامه نهایی ارایه، در این حالت اختلاف نمرات قبل و بعدآموزش بعنوان متغیر وابسته در نظرگرفته شد. با استفاده از نرم افزاراس پی اس اس و تحلیل رگرسیون چندگانه، رابطه مثبت بین آموزش کارآفرینی با مهارت های فوق تایید شد. نتایج مدل سازی با نرم افزار آموس نیز معنادار بودن رابطه مثبت بین مهارت ها و آموزش کارآفرینی را نشان دادند.
    کلید واژگان: طراحی الگو, آموزش کارآفرینی, نخبگان دانشگاهی, مقایسات زوجی
    Ali Shabani Kalate Mola Mohammadgholi, Fereydoon Azma *, Parviz Saeidi, Tayebeh Tajari
    The purpose of this study was to design a causal-structural model of entrepreneurship education with an emphasis on the views of the scientific-academic elite. In order to identify the initial dimensions and indicators and to generate the initial model, models and theories on the effective factors in creating entrepreneurship were examined followed by exploratory interviews with experts in the field. Then a Delphi panel consisting of 20 experts was formed. Questionnaires were distributed among the participants, and their opinions were analyzed. The results showed that entrepreneurship education for micro and intermediate educational activities consists of the dimensions of: IT skills, technical skills, entrepreneurial skills, and management skills. These dimensions consist of 47 indicators. The reliability of the questionnaire was assessed using PSSS software and a Cronbach's alpha of 0.89 was obtained. To determine the priority of the dimensions and constituent indices, the pairwise comparison technique was used in X-Press Choice software. The results showed that entrepreneurial skills play the most important role in creating small and medium educational jobs. To determine the effectiveness of the model, a sample of 384 graduates was selected and the final questionnaire was distributed among them. Then the difference in scores before and after the training was considered as a dependent variable. Using SPSS software and multiple regression analysis, the positive relationship between entrepreneurship education and the above skills was confirmed. The results of modeling using Amos software also showed a significant positive relationship between these skills and entrepreneurship training.
    Keywords: Model design, entrepreneurship education, Academic elite, Pairwise comparisons
  • علی شعبانی کلاته ملا محمد قلی، فریدون آزما*، پرویز سعیدی، طیبه تجری

    هدف پژوهش ارایه الگوی آموزش کارآفرینی برای موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط است. با بررسی مدلها و نظریات مربوط به عوامل موثر در ایجاد کارآفرینی و مصاحبه اکتشافی با صاحبنظران، ابعاد و شاخص های اولیه را شناسایی و الگوی اولیه تدوین، سپس پانل دلفی متشکل از 20 نفر از خبرگان تشکیل شد. پرسشنامه ها  توزیع و نظرات تجزیه و تحلیل گردید. نتیجه نشان داد آموزش کارآفرینی برای کسب و کارهای کوچک و متوسط متشکل از ابعاد مهارتهای it ، فنی، کارآفرینی و مدیریتی است. این ابعاد از 47 شاخص تشکیل شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزاراس پی اس اس وآلفای کرونباخ 0.89 بدست آمد. برای تعیین اولویت ابعاد و شاخص های تشکیل دهنده از تکنیک مقایسات زوجی در نرم افزار اکس پرس چویس استفاده شد. نتیجه نشان داد مهارتهای کارآفرینی مهمترین نقش را در ایجاد شغل های کوچک و متوسط ایفا می نمایند. برای تعیین اثربخشی مدل، نمونه 384 تایی از دانش آموختگان انتخاب و پرسشنامه نهایی ارایه، دراین حالت اختلاف نمرات قبل و بعدآموزش بعنوان متغیر وابسته در نظرگرفته شد. با استفاده از نرم افزاراس پی اس اس و تحلیل رگرسیون چندگانه، رابطه مثبت بین آموزش کارآفرینی با مهارتهای فوق تایید شد. نتایج مدلسازی با نرم افزار آموس نیز معنادار بودن رابطه مثبت بین مهارتها و آموزش کارآفرینی با موفقیت و استراتژیهای کسب و کارهای کوچک ومتوسط را نشان دادند.

    کلید واژگان: طراحی الگو, آموزش کارآفرینی, کسب و کارهای کوچک و متوسط, مقایسات زوجی, تحلیل رگرسیون چندگانه
    Ali Shabani Kalate Molla Mohammadgholi, Fereydoon Azma *, Parviz Saeidi, Tayebeh Tajari

    The main objective of this research is providing an entrepreneurship education model for small and medium-sized businesses. To this end, the dimensions and indicators were identified and the initial model was developed by examining the models and theories related to the factors affecting the creation of entrepreneurship and exploratory interview with some experts. Then, the Delphi panel consisting of 20 experts was formed. The questionnaires were distributed and their opinions were analyzed. The result showed that entrepreneurship education for small and medium enterprises consists of the skill dimensions of IT, technical, entrepreneurial, and management. These dimensions consist of 47 indicators. Reliability of the questionnaire was obtained equal to 0.89 using SPSS software and Cronbach's alpha. Express Choice Software was used to determine the priority of each of the dimensions and indicators of the paired comparison technique. The results showed that entrepreneurial skills play the most important role in creating small and medium-sized businesses. In order to determine the effectiveness of the model, 384 samples were selected from the graduates and the final questionnaire was provided to them. In this case, the difference between the scores before and after training was considered as a dependent variable. Using SPSS software and multiple regression analysis, the positive relationship of entrepreneurship education was confirmed with IT, technical, entrepreneurship, and management skills. The results of modeling with Amos software also showed a positive and significant relationship between skills and entrepreneurship education.

    Keywords: Model designing, Entrepreneurship Training, Small, medium businesses, Paired comparisons, Multiple regression analysis
  • طیبه تجری*، مهیندخت جوان نشان
    مقدمه

    هدایت تحصیلی و نقش آن در ارتقا شاخصهای رفاه اجتماعی دانش آموزان و خانواده ها از مهم ترین دغدغه های نظام آموزشی و تصمیم سازان امر توسعه در هر کشور است. هدف از مطالعه حاضر شناسایی مولفه ها و شاخصهای مدل جدید هدایت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه نظام آموزشی ایران با روش دلفی فازی بوده است.

    روش

    پژوهش با توجه به ماهیت آن توصیفی و با توجه به هدف تعریف شده، از نوع کاربردی است و بر اساس شیوه انجام آن، پیمایش بوده است. جامعه آماری پژوهش را خبرگان، معلمان و مشاوران منتخب و متخصص درزمینه هدایت تحصیلی در مدارس متوسطه تشکیل دادند. ابزار گرداوری داده ها، مصاحبه و پرسشنامه بود و از تکنیک دلفی فازی استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش 26 نفر بودند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی و استراتژی گلوله برفی انتخاب شدند.

    یافته ها

    از بین 18 مولفه شناسایی شده، 13 مولفه شامل آمایش منطقه (35/9)، رسانه- فضای مجازی (35/9)، آینده پژوهی بازارکار (82/10)، علاقه (36/9)، کنترل درونی دانش آموز (41/10)، مولفه های نگرشی (41/10)، صفات شخصیتی پایدار (09/9)، نظام ارزشی (44/10)، توان حرفه ای مشاور (44/10)، توان حرفه ای معلم (61/14)، قدرت آزمونهای استاندارد (90/11)، مدیریت و مهارت والدین (36/11) و توانمندی عوامل سازمانی (36/11) که میزان معناداری آنها بیشتر از حد آستانه (94/8) بود، به عنوان مولفه های اصلی در شکل گیری سه شاخص شخصیتی، اجتماعی، فنی و مهارتی مدل جدید هدایت تحصیلی دوره متوسطه انتخاب شدند.

    بحث

    شناسایی مولفه ها و شاخصهای مدل جدید، بسترهای مناسبی را برای اجرای صحیح هدایت تحصیلی در راستای تامین رفاه اجتماعی دانش آموزان متوسطه فراهم می کند که پیامدهای مثبتی همچون رضایت درونی در شغل و زندگی، اصلاح هرم شغلی جامعه، سلامت روان، یادگیری مادام العمر و درنهایت توسعه کشور را به همراه دارد.

    کلید واژگان: هدایت تحصیلی, آینده پژوهی بازار کار, نظام ارزشی, رضایت درونی, رفاه اجتماعی
    Tayyebeh Tajari*, Mahindokht Javan Neshan
    Introduction

    The purpose of this study was to identify the components and characteristics of a new model of academic guidance: applied to the social well-being of high school students in Iran by Fuzzy Delphi method.

    Method

    The research method was descriptive. According to the purpose defined it is of the applied type. And based on its method, it was survey research. The population of the study consisted of experts, teachers and selected advisors and experts in the field educational guidance in high schools. Data were collected using interviews and questionnaires and Fuzzy Delphi technique was used. The statistical sample of the study consisted of 26 people who were selected by non-random sampling method.

    Findings

    The results showed that, out of 18 identified components, 13 components included: regional preparation (9.35), media-social network (9.35), job market futures (10.82), interest (9.36), student internal control (10.41), attitude components (10.41), persistent personality traits (9.9), valuable system (10.44), counseling power (10.44), teacher power (14/61), standardized test power (11/90), parental management and skill (11/36), and organizational factors empowerment (11/36), all of which were significantly higher. than (8.94) and has been selected as the main components in the formation of three indicators of personality, social, technical and skill of the new model of high school educational guidance.

    Discussion

    Realizing the goals of the research, using the Fuzzy Delphi method, it is possible to identify 13 components out of the 18 main components of high school educational guidance and in three indicators of personality, social, technical and skill.

    Keywords: Educational guidance, Labor market futures research, Value system, Internal satisfaction, Social welfare
  • طیبه تجری*
    مقاله حاضر از نوع پژوهش فلسفی تحلیل مفهومی بوده است. لذا نخست با روش «تفسیر مفهومی»، به بازشناسی مفهوم «زبان امکان» پرداخته و معانی گوناگون آن را به اجمال بررسی کرده است. بحث مقدماتی روشن ساخت که زبان امکان یک ظرفیت و قابلیت ارجمند به جای مطلق صحبت کردن است که فرضیه ها را به چالش می کشد و دانش آموزان را از تفکر محدود خود بیرون می آورد. سپس درباره کاربرد زبان امکان در برنامه های درسی و آموزش به روش مفهوم پردازی بحث شد. این موضوع متضمن پذیرش اصل تازه ای در طراحی آموزشی است تا چگونگی پاسخ گو بودن آموزش به قدرت زبان امکان را، به عنوان یک ابزار ذهنی و یک منبع مغتنم در فرایند یاددهی - یادگیری، در کانون توجه قرار دهد.در بخش بعدی، به روش ارزیابی ساختار مفهومی، ضرورت پرورش زبان امکان معلمان در نظام های تعلیم وتربیت از ابعاد گوناگون مورد بحث واقع شده است. از جمله این ابعاد می توان به نقش برنامه درسی در فعلیت بخشیدن به ظرفیت های بالقوه ذهنی یا «ساختن ذهن» با استفاده از نظر دانش آموزان و معلمان، نقش زبان امکان معلمان در پرورش خلاقیت، طرح مسیله، و پرورش سوادهای چندگانه در دانش آموزان اشاره کرد. در آخرین بخش مقاله و در مقام جمع بندی، برای خروج از وضعیت نامطلوب کنونی ارایه طریق شده است.
    کلید واژگان: زبان امکان, برنامه درسی, آموزش, دوره ابتدایی
    Tayebeh Tajari *
    This article seeks to recognize and explain the concept of the language of possibility in the curriculum and education with an emphasis on the primary school level. This is a Philosophical research: Conceptual analysis. Therefore, firstly, by means of the conceptual interpretation method, the recognition of the concept of language of possibility was considered and its various meanings were briefly investigated. This preliminary discussion made it clear that recognizing the concept of language of possibility as a human capacity is not an easy task and it should be addressed as an unfinished project for educators, especially, policy makers who are thinking about innovation and transformation in this field. Following this discussion, by means of the conceptualization method, the use of language in the curriculum and education is discussed. This implies the adoption of a new principle in the educational design to focus on how responsive is teaching to the power of language as a mental tool and a valuable resource in the teaching-learning process. In the next section, by means of the conceptual structure assessment method, the necessity of nurturing the language of the possibility of teachers in the educational systems from different dimensions was discussed. Among these dimensions, one can mention the role of the curriculum in acquiring the potential mental capacities or "building the mind" using the voice and views of students and teachers, the role of language teachers' ability to nurture the creativity, problem statement, and the development of multiple literacy in students. In the last part of the paper, as a conclusion, some solutions were proposed to get out of the current unfavorable situation.
    Keywords: Language of Possibility, Curriculum, Education, Primary School Level
  • محمد انصاری*، فریدون آزما، روح الله سمیعی، طیبه تجری
    هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی فضای کالبدی کارآفرینی برای واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی کشور با رویکرد آمیخته بود. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای و از نظر روش گردآوری داده ها، آمیخته اکتشافی مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. در بخش کیفی، تیم مشارکت کننده شامل خبرگان دانشگاهی به شیوه غیرتصافی (هدفمند) و روش گلوله برفی انتخاب شدند و فرایند جمع آوری داده ها در این مرحله تا جایی ادامه پیدا کرد که محقق در داده ها به مرز اشباع نظری در مصاحبه 32 نفر رسید. در بخش کیفی جهت تحلیل اطلاعات گردآوری شده از شیوه کدگذاری  استفاده شد. روایی در بخش کیفی از راهبردهای بازآزمون و توافق درون موضوعی دو کدگذار بهره گرفته شد.  تحلیل مصاحبه ها نشان داد شرایط علی اثرگذار برای تشکیل فضای کالبدی کارآفرینی شامل عوامل ساختاری، عوامل فناوری اطلاعات، عوامل یادگیری، عوامل مالی، استراتژی، عوامل آموزشی، ویژگی های مدیران و ویژگی های کارکنان است. شرایط مداخله گر شامل عوامل اجتماعی-فرهنگی و عوامل سیاسی- قانونی که با توجه به شرایط زمینه ای شامل عوامل دموگرافی، زمینه های فردی و زمینه های اقتصادی بر راهبردهای فضای کالبدی کارآفرینی برای واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی هستند. همچنین راهبردهای ارایه شده شامل راهبرد حمایتی، راهبرد توسعه ای، راهبرد آموزشی و راهبرد فرهنگی است که برای ایجاد و تحول در دانشگاه آزاد اسلامی به پیامدهای مثبت فضای کالبدی کارآفرینی منجر می شوند که شامل کارکرد تجاری، کارکرد ساختاری و کارکرد کارآفرینانه است. در مرحله کمی از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. در بخش کمی پژوهش به طراحی پرسشنامه و گردآوری داده ها  از 200 نفر از روسا و مدیران دانشگاه آزاد اسلامی پرداخته شد. در بخش کمی از شاخص های محتوایی، بارعاملی، پایایی ترکیبی، آلفای کرونباخ و میانگین واریانس استخراجی استفاده و مورد تایید قرار گرفت. در آزمون مدل، فرضیه های تحقیق تدوین و با رویکرد تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار Smart-PLS صورت پذیرفت. نتایج آزمون معادلات ساختاری نشان داد که مولفه های در شش مقوله اصلی یعنی شرایط علی، پدیده اصلی، عوامل زمینه ای و مداخله گر و راهبردها و پیامدها در مدل معتبر می باشند.
    کلید واژگان: فضای کالبدی, کارآفرینی, الگو, رویکرد آمیخته
  • طیبه تجری*، فاطمه حیدری
    مقدمه

    هماهنگی با تحولات آینده و ایجاد تغییرات مثبت همگام با آن از اهداف مهم نظام های آموزشی از جمله مراکز تربیت معلم می باشد. هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل پارادایمی و مدل مفهومی تربیت معلم آینده در نظام آموزشی ایران بود.

    روش

    این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل اعضا هیات علمی، معلمین و کارشناسان در زمینه تربیت معلم می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است. در مجموع با 31 نفر مصاحبه شد،که شامل 10 نفر معلم، 12 عضو هیات علمی و 9 کارشناس بودند.

    یافته ها

    داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد،که در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت. شرایط علی (انتظارات آشکار و پنهان)، مقوله کانونی (منابع انسانی، تعاملات در فراگیری اثر بخش، برنامه درسی مبتنی بر آینده پژوهی)، راهبرد (فردی، مشارکتی،آموزشی)، عوامل زمینه ای (زمان مطلوب، محتوای تاملی و نظام ارزیابی توسعه یافته)، شرایط مداخله گر (ابعاد سازمانی و روانشناختی) و پیامدها (شایستگی آموزشی، سازمانی و ارزیابی).

    نتیجه گیری

    مدل به دست آمده، فرایند نوآوری و اعمال تغییرات سودمند در تربیت معلم فعلی وترسیم تربیت معلم مطلوب درآینده را منعکس می نماید. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرورخبرگان غیرشرکت کننده در پژوهش استفاده شد. در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن مدل و تعالی مراکز تربیت معلم آینده ارایه شده است.

    کلید واژگان: تربیت معلم, آینده, نظریه داده بنیاد, نظام آموزشی ایران
    Tayebeh Tajari *, Fatemeh Heydari
    Introduction

    Keeping up with future developments and making positive changes in keeping with it is one of the major goals of educational systems including teacher training centers. The main purpose of this study was to design a paradigmatic and conceptual models for future teacher training in the Iranian educational system.

    Method

    This research is a qualitative research based on the grounded theory. The statistical population includes faculty members, teachers and experts in the field of teacher training whose method of selection was purposeful and snowball type. In total, 31 individuals were interviewed, including 10 teachers, 12 faculty members and 9 experts.

    Findings

    Data were analyzed through semi-structured interviews during three stages of open, axial and selective coding which was done in the form of a paradigmatic model and a conceptual model. Causal conditions (explicit and implicit expectations), focal category (human resources, interactions in effective learning, Future-based curriculum), strategy (individual, participatory, educational), contextual factors (optimal timing and Thoughtful content, Extended evaluation system), confounding conditions (organizational and psychological dimensions) outcomes (Educational, organizational and evaluation competence).

    Conclusion

    The model obtained, the process of innovation, and useful changes in current teacher training and future teacher training reflection. To obtain validity of data, two methods of participant review and review of non-participating experts were used. At the end, based on the findings and results, guidelines for model implementation and excellence of future teacher training centers are presented.

    Keywords: Teacher Training, Future, Grounded Theory, Iranian educational system
  • طیبه تجری*، محمد مهدی لولایی
    مقدمه

    یکی از وظایف مهم نظام آموزشی اتخاذ سیاست های مناسب برای پرورش سوادهای چندگانه در جهت ارتقا شاخص های رفاه اجتماعی دانش آموزان است. در شرایط فعلی نظام آموزشی کشور، شاهد آموزش به زبان و گفتار معمولی معلمان هستیم. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر زبان امکان معلمان بر پرورش سوادهای چندگانه دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام شده است.

    روش

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بوده است. از جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه ششم مقطع ابتدایی آموزش وپرورش شهرستان علی آباد کتول 40 نفر نمونه در قالب دو گروه آزمایش و کنترل به روش چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است.

    یافته ها

    میزان به کارگیری زبان امکان در گروه آزمایش باعث افزایش سوادهای چندگانه دانش آموزان در مقایسه با روش سنتی در گروه کنترل می شود. میزان سواد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دانش آموزان آموزش دیده با زبان امکان به طور معنی داری بالاتر از دانش آموزان با روش سنتی است ولی تفاوت بین میزان سواد اطلاعاتی و رسانه ای دانش آموزان دو گروه معنی دار نبوده است.

    بحث

     با فراهم کردن فرصت پداگوژی انتقادی مبتنی بر زبان امکان رشته های مجزا فروریخته و با خلق دانش بین رشته ای اشکال جدید دانش ایجاد شد. معلمان با به کارگیری زبان امکان برنامه های درسی را به نحوی تدوین کردند که منابع فرهنگی که دانش آموزان خود به مدرسه آوردند را به حساب آورده، نظم و سازمان دادند؛ به طوری که در قبال اقداماتشان فکورانه برخورد کردند.

    کلید واژگان: دانش آموزان, زبان امکان, سوادهای چندگانه, معلمان
    Tayyebeh Tajari*, Alireza
    Introduction

    One of the important tasks of the educational system is to adopt appropriate policies to promote multiple literacies in order to improve students’ social welfare. Achieving social welfare requires nurturing citizens who are literate. The development and prosperity of any society without the development of multiple literacies is not possible as a basis; therefore, the strategy of the country’s education system should be focused on promoting the multiple literacies among students. Given that the educational environment is based on cultural, administrative, political, technological, and educational complexities, it is essential for the teacher to understand and direct them in a profound way in their practice and experience in order to be able to act on its assumptions as an active and responsible interventionist in this regard. In the current condition of the country’s educational system, we are witnessing the usual language and speech training of teachers. What can have a profound effect on students is “language of possibility”. This concept has been introduced with features such as ‘uncertainty’, ‘possible states’,’ possible worlds’ and ‘probabilities’ in specialized sources. In the language of possibility words and combinations such as are likely, may, perhaps, etc. are used. Through language of possibility questions are raised that demonstrate the feasibility and can help spread the truth. The purpose of the present study was to investigate the effect of teachers’ language of possibility on the nurturing of primary students (6th grade) multiple literacies. In other words, the use of language of possibility as a central theme in the “education-centered approach”, which is the ultimate goal of the fundamental reform document of education, is that the setting for its use by teachers and students should be one of the goals of education throughout the curriculum, and attempts should be made to apply it in curricula.

    Method

    The research methodology was quasi-experimental with pre-test and post-test design with control group. All the sixth grade female students of Aliabad Katol (a city in Golestan province) who were enrolled in the academic year of 2018-2019 constitute the statistical population of this study and there were 457 students based on the statistics of Aliabad city education. A sample of 40 students was selected through multi-stage sampling from the all sixth grade female students in Aliabad. For this purpose, from all the primary schools (7 schools), 2 schools (girls’ schools of Qods and Mehr) were randomly selected. In order to prevent the effect of educational interventions for the experimental group in the control group, in the next step it was decided to randomly assign one school to be the experimental group and the other one  to be the control group. Finally, from the experimental group, 20 sixth grade female students were selected randomly as the experimental group, and from the control group, 20 sixth grade female students were randomly selected as the control group. The mean age of the experimental group was 11 years and 6 months, and the mean age of the control group was 11 years and 5 months, with a standard deviation of 1 month.

    Findings

    The use of language of possibility in the experimental group increases the students’ multiple literacy compared to the traditional method in the control group. The social, cultural, and political literacy of the language of possibility-educated students was significantly higher than that of the traditional students, but the difference between the information literacy and media literacy of the students in the two groups was not significant. There was a significant difference between the rate of multiple literacy of students who were educated in social studies with the language of possibility of teachers and students who were trained in traditional speech, and those who were educated in the language of possibility were more likely to have multiple literacy. There is a significant difference between the level of cultural literacy of students who are trained in language of possibility and those who are trained in the usual way. The  language of possibility-educated students were found to be able to have a higher cultural literacy. There is also a significant difference between the level of cultural literacy of students who are trained in language of possibility and those who are trained in the traditional way, and the language of possibility-educated students were able to have a higher social literacy. There is a significant difference between the level of political literacy of students who are trained in language of possibility and those who are trained in the usual way, and the language of possibility-educated students were able to have a higher political literacy. There is not a significant difference between the level of information literacy of students who are trained in language of possibility and those who are trained in the usual way. There is not a significant difference between the level of media literacy of students who are trained in language of possibility and those who are trained in the usual way.

    Discussion

    The findings of this study showed that students who were trained in language of possibility were more successful in multiple literacies than the students who were trained in the usual way. In other words, the language of possibility of teachers in teaching has fostered the multiple literacies of sixth grade students. By providing the opportunity for critical pedagogy of language of possibility, the possibility of separate disciplines collapsed and new forms of knowledge were created by the creation of interdisciplinary knowledge. By using language of possibility, teachers developed curriculum in a way that the cultural resources that their students brought to school was accounted so that they thoughtfully acted on their actions. Curriculum development stakeholders, Farhangian University campus centers, initial and in-service teaching for new teachers, and departments on the usefulness of language teaching and the use of language of possibility for academic faculty, teachers and lecturers are required tomake more efforts in this regard.

    Ethical Considerations

    Authors’ contributions
    All authors contributed in producting of the research.
    Funding
    In the present study, all expenses were borne by the author and he did not have
    any sponsors.
    Conflicts of interest
    The authors declared no conflict of interest.
    Acknowledgments
    In this article, all rights relating to references are cited and resources are carefully
    listed.

    Keywords: language of possibility, multiple literacies, teachers, students
  • طیبه تجری*

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای شناختی در رابطه استرس تحصیلی و باورهای انگیزشی با تعلل ورزی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان ورزشکار استان گلستان در سال تحصیلی 98-1397 بود که تعداد 388 نفر با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استرس تحصیلی، راهبردهای انگیزشی، تعلل ورزی تحصیلی و راهبردهای شناختی استفاده شد و داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل گردید. نتایج نشان داد که راهبرد شناختی در رابطه استرس تحصیلی و باورهای انگیزشی نقش میانجی ایفا می کند. بر اساس نتایج می توان گفت که آشنایی با راهبردهای شناختی که دارای نقش کلیدی در رابطه استرس و انگیزش با تعلل ورزی است می تواند نقش زیادی در کاهش تعلل ورزی دانش آموزان ورزشکار داشته باشد.

    کلید واژگان: استرس تحصیلی, باورهای انگیزشی, تعلل ورزی تحصیلی, راهبردهای شناختی, ورزشکار
    Tayyebeh Tajari *

    The purpose of this study was to investigate the role of cognitive strategies in relation to academic stress and motivational beliefs with academic procrastination. The research method was descriptive-correlational and the statistical population of all athletic students in Golestan province in the academic year of 2018-2019 was which 388 people were selected by simple random sampling method. Data were collected using questionnaires of academic stress, motivational strategies, academic procrastination and cognitive strategies and was analyzed using Pearson correlation coefficient and path analysis. The results showed that cognitive strategy plays a mediating role in relation to academic stress and motivational beliefs. Based on the results, it can be said that familiarity with cognitive strategies that play a key role in the relationship between stress and motivation with procrastination can play a role in reducing the procrastination of athletic students.

    Keywords: Academic Stress, Motivational Beliefs, Academic Procrastination, Cognitive strategies, athlete
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال