عباسعلی جعفری
-
مقدمه
آموزش تخصصی در حرفه های مرتبط با علوم پزشکی جهت کسب مهارت می باشد. "یادگیری همتا" دارای مزایایی مانند صرفه جویی در زمان و رفع محدودیت آموزش سنتی دارد. هدف از انجام این برنامه آموزشی در دوره پاندمی کرونا، آموزش بهتر، کاهش استرس و قبولی بیشتر دانشجویان کارشناسی ارشد رشته انگل شناسی در آزمون دکتری تخصصی انگل شناسی بود.
روش بررسیمطالعه توسعه ای حاضر توسط اعضای هیات علمی و دانشجویان کارشناسی ارشد رشته انگل شناسی دانشگاه علوم پزشکی یزد انجام شد. ابتدا یک بستر آموزش مجازی طراحی، سپس موضوع، تصویر و یا فیلمی از انواع انگل ها و بیماری های انگلی بر مبنای کتب مرجع و اهداف کوریکولوم ارائه گردید. سوالاتی توسط فراگیران طراحی، و پاسخ آن مورد بحث قرار می گرفت. در پایان دوره، آزمون دکترا آزمایشی (مجازی) در دو نوبت برگزارو در نهایت میزان رضایت اعضای هیات علمی و دانشجویان و سطح استرس دانشجویان شرکت کننده در این برنامه با نرم افزار اکسل ارزیابی گردید.
نتایجاز جمع 25 فراگیر شرکت کننده، تعداد 6 نفر در مرحله اول آزمون دکترای انگل شناسی و در نهایت 3 نفر پس از مصاحبه در سال تحصیلی 1401-1400 قبول شدند. اجرای این برنامه در کاهش میزان استرس دانشجویان در مواجهه با آزمون دوره دکتری بر اساس نتایج پرسشنامه موثر بود.
نتیجه گیریبا توجه به موفقیت برنامه یادگیری همتا با استفاده از آموزش الکترونیکی در این مطالعه و موفقیت بیشتر شرکت کنندگان در آزمون دکتری، پیشنهاد می شوداین برنامه در سایر گروه های آموزشی دارای تحصیلات تکمیلی نیز اجرا گردد.
کلید واژگان: دانشکده پزشکی, انگل شناسی, یادگیری همتا, آموزش همتا, یزدIntroductionSpecialized training is the most crucial turning point of education in obtaining the professions related to medical sciences. Peer learning has advantages, including saving time and eliminating the limitations of traditional education. The purpose of current educational program during the COVID19 pandemic was to reduce students’ stress and more accepted in the parasitology PhD exam.
MethodFaculty members and MsC Students in the Department of Medical Parasitology, Yazd medical university, performed the present developmental study based on the reference books and curriculum. First, a training virtual platform was designe using a topic, picture, video of a parasite or parasitic diseases between the learners under the supervision of all the scientific members. Learners designed questions and their answers for each title in the virtual platform. In the end, to help the students to participate in the PhD exam, two virtual pre-exams were also designed. Finally, the satisfaction level of faculty members and students, as wll as their stress level's was evaluate using Excel software.
ResultsOf 25 student participants, six succeeded in the first stage and finally, three of them were accepted in the second stage of the parasitology Ph.D. exam in the 2021-2022 academic years. Implementation of this peer learning method was also effective in reducing the stress level of students in the Ph.D. exam.
ConclusionConsidering the success of the peer learning program using virtual learning in current study and more passing in the Ph.D. exam, it suggests that this plan will be implemented in other educational groups with postgraduate education.
Keywords: Medical school, Parasitology, Peer assisted learning, Peer education, Yazd -
زمینه و هدف
استوماتیت ناشی از دنچر، شایع ترین عفونت فرصت طلب با منشا کاندیدا در کام افرادی است که از دنچر استفاده می کنند و این عفونت در بیماران مبتلا به دیابت، شایع تر و شدت آن بیشتر است. پژوهش های متعددی تاکنون به بررسی تاثیر داروهای مختلف برای درمان کاندیدیازیس دهانی پرداخته اند و مواردی از مقاومت دارویی گونه های غیرآلبیکنس کاندیدا نسبت به داروهای رایج ضد قارچ گزارش شده است. لذا هدف از این مطالعه، تعیین و مقایسه ی میزان حساسیت گونه های کاندیدای جدا شده از استوماتیت ناشی از دنچر در افراد با دیابت کنترل نشده نسبت به نیستاتین و فلوکونازول در شرایط آزمایشگاهی بود.
روش بررسیدر این مطالعه تجربی که در سال 1399 انجام شد، از کام 43 بیمار مبتلا به دیابت کنترل نشده و دارای ضایعه استوماتیت ناشی از دنچر، که به مرکز تحقیقات دیابت شهرستان یزد مراجعه کرده بودند، با استفاده از سواپ استریل، نمونه گیری انجام شد و سپس در آزمایشگاه، کشت میکروبی برای بررسی تعداد کلونی های گونه های مختلف کاندیدا از طریق افتراق رنگ کلونی های به وجود آمده، هم چنین تعیین حداقل غلظت بازدارندگی نیستاتین و فلوکونازول به دو روش انتشار دیسک و میکرودایلوشن براث انجام شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری کروسکال والیس و من ویتنی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها:
در مجموع 3/38 درصد از گونه های جدا شده، کاندیدا آلبیکنس، 9/14 درصد کاندیدا تروپیکالیس، 6/10 درصد کاندیدا کروزه ای، 5/8 درصد کاندیدا گلابراتا و 7/27 درصد از سایر گونه های کاندیدا بود. طبق نتایج هر دو روش تعیین حساسیت دارویی، کاندیدا آلبیکنس، حساس ترین گونه نسبت به هر دو داروی فلوکونازول و نیستاتین بود. مقاوم ترین گونه نسبت به نیستاتین، کاندیدا گلابراتا و نسبت به فلوکونازول، کاندیدا کروزه ای بود. در غلظت 100 درصد، به جز کاندیدا آلبیکنس، حساسیت سایر گونه های کاندیدا نسبت به نیستاتین به طور معنی داری بالاتر از حساسیت به فلوکونازول بود(05/0=p).
نتیجه گیری:
این مطالعه نشان داد که برای درمان استوماتیت ناشی از دنچر در افراد مبتلا به دیابت کنترل نشده، نیستاتین نسبت به فلوکونازول تاثیر بیشتری دارد.
کلید واژگان: کاندیدیازیس, ضد قارچ, دیابت, انتشار دیسک, کاندیدا آلبیکنسArmaghane-danesh, Volume:27 Issue: 5, 2022, PP 651 -664Background & aimDenture stomatitis is the most common opportunistic infection caused by candida in denture wearer’s palate, which is more common and severe among diabetic patients. Several studies have already been conducted to examine various drugs for treatment of candidiasis. Recently, some cases of drug resistance of none albicans Candida species to antifungal drugs have been reported. The aim of the present study was to compare the in vitro susceptibility of isolated Candida species of uncontrolled diabetic patients against Nystatin and Fluconazole.
MethodsIn the present lab trial study, 43 patients with uncontrolled diabetes mellitus and denture stomatitis referred to Yazd Diabetes Research Center and Clinics were screened and sample were collected from the palate using sterile swabs. At that point samples were cultured to determine the differential colony counts through the color difference between the colonies and furthermore MIC of Nystatin and Fluconazole by two different methods (Broth microdilution &Disk diffusion). Data were analyzed using SPSS23 and Kruskal-Wallis test.
ResultsIn the present study, the most commonly isolated species were: Candida albicans (38/3%), followed by Candida tropicalis (14/9%), Candida krusei (10/6%), Candida glabrata (8/5%) and other species (27/7%). According to both methods, Candida albicans was the most sensitive to both Nystatin and Fluconazole. The most resistant species to Nystatin and Fluconazole were Candida glabrata and Candida Krusei respectively. In 100% concentration, sensitivity of candida species to Nystatin was significantly higher than Fluconazole, except for Candida albicans (p-value=0/05).
ConclusionThe present study indicated that Nystatin was better than Fluconazole for treatment of denture stomatitis in uncontrolled diabetic patients.
Keywords: Candidiasis, Antifungal, Diabetes, Disc diffusion, Candida albicans -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و نهم شماره 1 (پیاپی 173، فروردین 1400)، صص 3412 -3419مقدمه
دیابت شایع ترین بیماری متابولیکی است که می تواند باعث ایجاد اثرات مختلف در مخاط دهان شود. یکی از شایع ترین این ضایعات کاندیدیازیس دهانی به خصوص در افراد دیابتی کنترل نشده می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط کلونیزاسیون کاندیدای بزاق تجمعی و میزان قند خون ناشتا و بررسی نوع گونه های کاندیدا در دو گروه دیابتی کنترل شده و کنترل نشده بود.
روش بررسیاین مطالعه از نوع تحلیلی و به روش تحلیلی-مقطعی بر روی 90 بیمار دیابتی متشکل از 45 بیمار دیابتی کنترل نشده با میزان هموگلوبین گلیکوزیله بیشتر از 7 درصد و 45 بیمار دیابتی کنترل شده با میزان هموگلوبین گلیکوزیله کمتر از 7 درصد انجام شد. اطلاعات دموگرافیک بیماران و تاریخچه مربوط به بیماری های سیستمیک آن ها بررسی شد سپس نمونه بزاق تجمعی بیماران هر دو گروه به روش spiting جمع آوری شد و برروی محیط سبوره دکستروز آگار و آگار کروموژنیک جهت تعیین میزان کلونیزاسیون و نوع گونه کاندیدا، کشت داده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارversion 16 SPSS تست های آماری تی تست، کای اسکوار و ضریب همبستگی پیرسون آنالیز شدند.
نتایج:
آنالیز داده ها نشان داد که رشد کاندیدا در گروه کنترل نشده به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل شده بالاتر بود. بیشترین گونه دست آمده در دو گروه کاندیدا آلبیکنس بود. آنالیز پیرسون نشان داد که ارتباط معنی داری بین CFU/ml و میزان قند خون ناشتا در دو گروه وجود نداشت)0/689=P و 0/061r=).
نتیجه گیری:
علی رغم بالاتر بودن میزان کلونیزاسیون کاندیدا در بزاق تجمعی بیماران دیابتی کنترل نشده، ارتباط آن با میزان قندخون ناشتا معنی دار نبود.
کلید واژگان: دیابتی کنترل نشده, کاندیدا, بزاق, میزان قند خون ناشتاJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:29 Issue: 1, 2021, PP 3412 -3419IntroductionDiabetes is the most common metabolic disease, which can cause different effects on oral mucosa. Oral candidiasis is one of the most common lesions, particularly in un-controlled diabetic patients. The purpose of this study was evaluation of relationship between Candida colony counts of whole saliva and fasting blood sugar level and determination of candida species in un-controlled and controlled diabetic patients.
MethodsThis analytical case-control study was conducted on ninety diabetic patients, consisted of 45 patients with uncontrolled diabetes (HBA1C>7) and 45 patients with controlled diabetes (HBA1C<7). Demographic data and history of systemic disease were evaluated. The whole saliva samples were collected by spitting method and cultured on Sabouraud dextrose agar (SDA) and chromogenic agar for determining oral candida spices and colonization. Data were analyzed using SPSS16 and statistical T-test, chi-square and Pearson correlation tests.
ResultsData analysis showed statistically significant higher positive candidal growth in uncontrolled group when compared to controlled group. C. albicans was the most common isolated Candida species in both groups. Significant positive correlation of CFU/ml with fasting blood sugar level in both groups was not seen.
ConclusionIn spite of higher rate of candida colonization in uncontrolled diabetic patients, there is no significant relation with fasting blood sugar level.
Keywords: Uncontrolled diabetics, Candida, Saliva, Fasting blood glucose level -
مقدمه
درماتوفیتوزیس یکی از معضلات بهداشتی است که امکان سرایت بیماری از خاک، حیوان خانگی و دام و هم چنین از انسان مبتلا وجود دارد. هر چند فرم آلودگی سردر این بیماری اغلب در مناطق محروم و روستاها فراوان تر است ولی ضایعات سایر نواحی بدن نیز هم در شهرها و هم در مناطق روستایی گزارش می شود. بررسی میزان شیوع این بیماری ها و عوامل درماتوفیتی مسبب بیماری، می تواند در کنترل و درمان آن مفید باشد. این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع و عوامل بیماریزای آن در مراجعین به آزمایشگاه قارچ شناسی آزمایشگاه مرکزی یزد از سال 1392تا 1397 انجام گردید.
روش بررسیدر این مطالعه توصیفی مقطعی، در طی سال های 1392-1397 ازکلیه بیماران مشکوک مراجعه کننده به بخش قارچ شناسی ازمایشگاه مرکزی یزد، پس از تکمیل پرسشنامه از محل ضایعه نمونه برداری انجام و با آزمایش مستقیم و کشت تعیین گونه شد.
یافته هااز 900 بیمار مورد بررسی در112 مورد (5/12%) دارای آزمایش مستقیم و کشت مثبت بودند. بالاترین میزان آلودگی در گروه سنی زیر 10 سال و شایع ترین فرم کلینیکی به ترتیب کچلی بدن، سر، کشاله ران، دست، پا و ناخن بود. شایع ترین عوامل جدا شده به ترتیب تریکوفیتون منتاگروفیتیس، میکروسپوروم کانیس،تریکوفیتون روبروم، تریکوفیتون وروکوزوم بودند که دارای میزبان های حیوانی و انسانی بودند.
نتیجه گیریبا توجه به عدم اطلاع از وضعیت موجوداین بیماری در یزد ، انجام مطالعات دوره ای بر روی این عفونت ها، منابع و عوامل اتیولوژیک به منظور کنترل و پیشگیری عفونت درماتوفیتی لازم به نظر می رسد.
کلید واژگان: شیوع, درماتوفیتوزیس, عوامل, انواع بالینیIntroductionDermatophytosis is one of the health problems that may spread from contaminated soil, pets, livestock, and infected humans. Although Tinea capitis is more prevalent in deprived areas, other forms of this disease were also reported in both urban and rural regions. In order to design appropriate strategies to control and treat diseases, the disease prevalence and its effective factors should be investigated. The aim of this study was to determine the prevalence rate of dermatophytosis and its etiologic agents in patients who referred to the mycology laboratory of Yazd Central Laboratory during 2013-2018.
MethodsIn this cross-sectional descriptive study, samples were collected from suspected dermatophytic lesions of patients who referred to the mycology section of Yazd Central Medical Laboratory during 2013-2018. After completing the demographic information questionnaire, samples were collected from the lesions and examined by direct microscopic culture examination. Moreover, additional tests were performed to determine the genus and species of the etiologic agents.
ResultsFrom 900 patients, 112 cases (12.5%) were positive regarding both direct smear and culture. The highest rate of infection was observed in the age group less than 10 years. The most common clinical forms were tinea corporis, capitis, cruris, manuum, pedis, and ungium, respectively. The most commonly isolated etiologic agents were Trichophyton mentagrophytes, Microsporum canis, Trichophyton rubrum, and Trichophyton verrucosum.
ConclusionDue to the lack of information about the current status of this disease in Yazd, periodical studies are recommended on dermatophytosis, their sources, and etiologic agents in order to take effective measures to control and prevent the disease.
Keywords: prevalence, dermatophytosis, etiology, clinical types -
مقدمهگندم از مهم ترین غلات در ایران می باشد و نان تهیه شده از آرد گندم از مهم ترین ماده غذایی در جیره غذایی انسان در کشور می باشدکه در صورت آلوده بودن اولیه گندم و هم چنین نگهداری و انبار آرد در شرایط نامطلوب محیطی می تواند باعث آلودگی آرد به قارچ های سمی و به ویژه قارچ های مولد آفلاتوکسین شود. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی میزان و نوع آلودگی های قارچی در آردهای توزیع شده در نانوایی های شهر یزد بوده است.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی– مقطعی، نمونه های آرد از تعداد 80 نانوایی و هم چنین تعداد 20 نمونه از نمونه های آرد تولیدی 4 کارخانه آرد شهر یزد به طور خوشه ایو تصادفی تهیه شد. پس از اندازه گیری میزان رطوبت، رقتهای2- 10تا6- 10 نمونه ها برروی محیط کشت سابورودکستروز آگار کشت داده و با براورد تعداد کلنی قارچ های جدا شده، جنس و گونه آن ها از روی ساختمان ماکروسکوپی و میکروسکوپی تشخیص داده شدند. اطلاعات را با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و به بکارگیری آمارهای توصیفی مانند میانگین، انحراف معیارو هم چنین با آزمون های مناسب آماری مانند Chi square test آنالیز آماری انجام گرفت. سطح اطمینان 95% معنی دار در نظر گرفته می شود.یافته هامجموعا تعداد2223 کلنی قارچ از 11 جنس و گونه مختلف قارچ از نمونه های آرد مورد مطالعه جدا و شناسایی شدند که تنها 7% نمونه های مورد بررسی دارای آلودگی قارچی بیشتر از میزان مجاز بودند. قارچ های پنیسیلیوم، کلادوسپوریوم، فوزاریوم، آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس نایجر از شایعترین قارچ های و قارچ های آلترناریا، ورتیسلیوم، ریزوپوس و فوما با کمترین آلودگی جدا شده از نمونه های آرد مورد بررسی در این مطالعه می باشند.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر در مقایسه با مطالعات مشابه بیانگر وضعیت نسبتا مطلوب آردهای توزیع شده در نانوایی ها شهر یزد ازنظر میزان آلودگی قارچی در مقایسه با سایر مطالعات مشابه می باشد.کلید واژگان: آلودگی, قارچی, آرد, نانوایی, یزدTolooe Behdasht, Volume:15 Issue: 2, 2016, PP 194 -203IntroductionWheat is the most important crops and bread made from in Iranian diet, which contamination of wheat and flour storage in adverse environmental conditions can lead to contamination with toxic fungi particularly aflatoxin producing fungi. The aim of current study was to determine the frequency and type of fungal contaminants in the distributed flours in Yazd bakeries.MethodsIn this cross-sectional study, 80 bakerie's flour samples and 20 flour samples of flour producer factories were collected. After measuring their moisture, dilutions from 10-2 to 10-6 of flour samples were cultivated on Saboraud dextrose agar plates and by enumeration of isolated colonies, their genus and species were identified based on macroscopic and microscopic characteristics. Data was analyzed by SPSS software using descriptive statistics such as average and Chi square test. Differences were considered statistically significant when PResultsA total of 2223 fungal colonies from 11 different genus and species were isolated and identified from samples of flour that only 7% showed fungal contaminations more than allowable cut off points. Penicillium, Cladosporium, Fusarium, Aspergillus flavus, and Aspergillus niger were the most prevalent and Alternaria, Vertisillium, Rhizopus and Fouma showed minimum contamination in studied flour samples in present study.ConclusionResults of present study compared with other similar studies indicating a fairly favorable situation in terms of fungal contaminations in the distributed flour in Yazd bakeries.Keywords: Contamination, fungi, flour, bakeries, Yazd
-
آلودگی خوراک و غذای دام ها به قارچ های سمی شایع موجود در هوا و محیط حایز اهمیت می باشد. خوراک دام آلوده به قارچهای مولد آفلاتوکسین منجر به اختلال در چرخه سلامت دام، شیر و افراد مصرف کننده فراورده های دامی می گردد. این مطالعه با هدف بررسی میزان و نوع آلودگی قارچی خوراک دام درگاوداری های شیری شهر یزد انجام شد. این تحقیق توصیفی- مقطعی در تابستان 91 بر روی خوراک دام 23 گاوداری شیری در شهر یزد انجام شد. نمونه گیری از خوراک دام بصورت تصادفی ساده صورت گرفت. نمونه ها بر روی محیط کشت سابورو دکستروز آگار کشت داده و نوع قارچ های آلوده کننده تعیین و تعداد کلنی شمارش و نتایج بدست آمده با نرم افزار 16SPSS و با استفاده از آزمون های کای اسکور و آزمون من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته های تحقیق حاضر نشان داد که قارچ های هیفومیست سیاه و قارچ های ساپروفیت از قارچهای شایع آلوده کننده خوراک دام بودند. همچنین کاه بیشترین آلودگی به قارچ های سمی مولد آفلاتوکسین را داشت. از بین خوراک های دام به ترتیب تعداد کلنی های قارچی رشد کرده روی سیلاژ ذرت (42600) و کنسانتره (40600) در هر گرم خوراک دام، بالاترین میانگین آلودگی را دارا بودند. کنترل آلودگی قارچی خوراک مصرفی در گاوداری ها به قارچ ها، بهترین روش برای جلوگیری از آلودگی شیر و فرآورد های آن به آفلاتوکسین است که به بهبود سلامت جامعه نیز کمک می کند.کلید واژگان: آفلاتوکسین, آلودگی قارچی, خوراک دام, گاوداری شیری, یزدIntroduction About 500,000 species of fungi have been realized up to now. There are abundant fungi in air, soil and our environment. So the growth of them increases in the presence of air moisture and appropriate temperature. However saprophytic fungi have a wide distribution in nature, they are responsible for decomposition of organic materials and playing an important role in the biogeochemical cycles of major nutrients. Some saprophytes are toxic that contaminate human foods and animal feeds by production of mycotoxins. Aflatoxins are the most common and dangerous mycotoxins produced by few species of Aspergillus and penicillium. This group of mycotoxin has disorder and risks, including the induction of liver cancer. They are mutagenic and teratogenic. Aflatoxin B1, B2, G1 and G2, which are naturally produced by several toxic fungi, may contaminate a wide range of dairy animal feeds resulted severe economic loss of cattle meat. Since Aflatoxin B1 and B2 can be transmitted via mammalians milk and cheese in form of synthetic Aflatoxin M1 and M2 to human consumers, cause significant health problems. Therefore contamination of animal feed with common toxic airborne saprophytic fungi is a major concern of health officials. Wheat, barley, corn, soybean and other animal feeds may be contaminated with toxic fungi during implantation, harvesting and storage. There are many dairy and livestock centers in Yazd that prepare milk and dairy products for Yazd and neighboring provinces. The aim of current study was to evaluate the amount and type of fungal contaminates of dairy feeds in Yazd dairies.
Materials and methods This cross-sectional descriptive study was conducted in the summer of 2012 on 23 dairies in Yazd. Samples of different animal feeds including concentrates, wheat straw, hay, corn, silage corn, soybean and canola as well as waste of bread, were randomly selected from their bulks. The temperature and humidity of feed storage were recorded by using thermometer and portable hygrometer at the time of sampling. Samples were transferred to medical mycology laboratory in paramedical school by sterile containers. Samples were cultured on Sab¬ouraud dextrose agar plates based on standard method. Isolated fungal colonies were firstly enumerated and identified using macroscopic and microscopic characteristics for determination of their genus and species of saprophytic and toxic fungi. The suspected fungi with definitive diagnosis by the use of the men¬tioned methods were then identified by performing slide culture by Riddle method. For the detection of aflatoxin producer species UV radiation was used. Results were analyzed statistically by Chi-square and Mann-Whitney test using SPSS 16 software.
Results and Discussion Saprophytic hyphomycets including Cladosporium, Alternation Penicilium, Verticillium, Aspergillus, Penicillium species and yeast were the most prevalent isolated fungi from cattle feeds in current study. Bread waste showed maximum contamination with opportunistic fungi such as Mucor and Rhizopus species, other saprophyte moulds and yeasts. Wheat straw had the highest contamination of aflatoxin-producing toxic fungi particularly Aspergillus flavus. Silage and concentrate were ranked as highest average contamination with 42600 and 40600 CFU/g, respectively in present study. There was seen a significant relationship between the average humidity of the environment of open and covered storage of feed with frequency of isolated fungal species (PConclusion According to results of present study, there are a high fungal contamination in cattle food with saprophytic and toxigenic fungal spores. Monitoring of animal feed and control of humidity can control the proliferation of micro-organisms in food, eliminate contamination of microorganisms and prevent cross-contaminations. High levels of fungal contamination in intake dairy feed shows that the major source of contamination seems to be in raw materials used for animal feed. With respect to the effect of cattle food contamination especially contamination with Aspergillus flavous on health of cattle and dairy products and the secondary effects on human health, Control of fungal contamination in livestock foods is the best way to prevent aflatoxin contamination in milk and other dairy products, which help to improve the public health.Keywords: Aflatoxin, Animal feed, Dairy cattle, Fungal contamination, Yazd -
مقدمهآفلاتوکسین ها از شایعترین و خطرناکترین مایکوتوکسین ها هستند که توسط قارچهای سمی که بر روی طیف وسیعی از مواد غذایی انسانی و حیوانی رشد میکند تولید میشوند. این گروه از سموم قارچی عوارض و خطراتی از جمله القاء سرطان کبد دارند. با توجه به معایب بعضی از روش های فیزیکی و شیمیایی برای کنترل آلودگی قارچها، اخیرآ توجه زیادی بر روی استفاده از عصاره گیاهان دارویی برای کنترل آلودگی های قارجی مولد آفلاتوکسین بر روی مواد غذایی شده است، لذا هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر پوشش خوراکی حاوی عصاره دارچین بر روی مهار رشد آسپرژیلوس فلاووس مولد آفلاتوکسین بر روی مغز بادام می باشد.روش بررسیدر این مطالعه مداخله ای تجربی نمونه های مغز بادام را بطور تصادفی برای انجام مطالعه انتخاب شدند. نمونه های مغز بادام را ابتدا در محلول پوشش خوراکی آب پنیر حاوی3 درصد عصاره هیدروالکلی دارچین بصورت غوطه وری تیمار و سپس با سوسپانسیون 103×1کونیدی های قارچ آسپرژیلوس فلاووس مولد آفلاتوکسین آلوده شدند. میزان مهار آلودگی مغزهای بادام را با کشت محلول شستشوبادامهای آلوده شده و شمارش تعداد کونیدی های زنده قارچ ارزیابی شدند. در نهایت مقادیر MFC و MIC50 هر یک از عصاره مورد بررسی با تهیه رقتهای سریالی از عصاره ها و آلوده کردن با سوسپانسیون کونید قارچ مطابق با دستورالعمل روش استاندارد CLSI تعیین شدند.یافته هادر مجموع با مشاهده ماکروسکوپی مغزهای تیمار شده نشان داد که پوشش خوراکی حاوی عصاره 3% هیدروالکلی دارچین توان مهار کامل رشد قارچ مورد بررسی بر روی مغز بادام بود. با انجام تست آماری T زوج تفاوت آماری کاملآ معنی داری بین میانگین تعداد کلنی های جدا شده از کشت محلول شست و شوی مغزهای گروه تست و کنترل بدست آمد (0001/0)p=. میزان MFC و MIC50 برای دارچین به ترتیب معادل غلظت های 187 و 94 میلی گرم درصد بدست آمد.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که پوشش خوراکی حاوی عصاره دارچین درکنترل رشد قارچ آسپرژیلوس فلا ووس بر روی مغز بادام موثر میباشد. هر چند استفاده عملی از این عصاره ها نیاز مند بررسی های بیشتر اقتصادی، میکروبی و سم شناسی می باشد.کلید واژگان: بادام, آسپرژیلوس فلاووس, آفلاتوکسین, پوشش خوراکی, دارچینTolooe Behdasht, Volume:14 Issue: 6, 2016, PP 208 -220IntroductionAflatoxins are the most common and dangerous mycotoxins produced by species of Aspergillus and penicillium grow on a wide range of human and animal food. This group of mycotoxins has disorder and risks, including the induction of liver cancer. According to disadvantages for several physical and chemical methods, there are recently great deals of interest in the use of herbal extracts for control of fungal growth and aflatoxin contamination on food. The main aim of this study was to evaluate the effect of Cinnamomum zeylanicum extract on growth inhibition of aflatoxin-producing Aspergillus flavus on Almond's kernel.MethodsIn current experimental lab-trial study almond kernel samples were randomly selected for study. Almond kernel samples were firstly immersed in edible coating containing 3% hydro-alcoholic of Cinnamomum zeylanicum extract and then contaminated with 1×103 aflatoxin producer A. flavus conidial suspensions. The extract's inhibitory properties were evaluated using with enumeration of viable and cultivable fungal conidia on almond washing solutions. Finally MFC and MIC50 values of herbal extracts were measured by preparing of their serial dilutions that contaminated with fungal conidial suspensions using CLSI standard broth dilution method.ResultsIn general, the macroscopic observation of Almond kernel treated with edible coating of 3% Cinnamomum zeylanicum extracts showed full control of fungal growth. Statistical T test showed significant differences between the mean isolated colonies from culture of washing solutions from test and control samples (P= 0.0001). The MFC and MIC50 values value for Cinnamomum extract was concentration of 187 and 94 mg/100 respectively.ConclusionResults of present study showed that edible coating of Cinnamomum extracts was been effective in controlling of A. flavus colonization on Almond kernels. However, the practical uses of these extracts require more, antimicrobial, toxicology and economic studies.Keywords: Almond, Aspergillus flavus, Aflatoxin, Edible coating, Cinnamomum zeylanicum
-
مقدمهشیوع عفونت های انگلی در بسیاری از کشورها بخصوص در کشورهای درحال توسعه به عنوان یک معضل بهداشتی مطرح بوده و بیماری های انگلی روده ای تاثیر نامطلوبی روی کیفیت زندگی مردم دارند. معلولین ذهنی- جسمی که در موسسات شبانه روزی نگهداری می شوند به دلایل متعددی ازجمله تماس نزدیک با یکدیگر، عدم امکان مراقبت از خود در سطح قابل قبول و نیز عدم رعایت موازین بهداشت فردی در معرض خطر ابتلا به این عفونتها می باشند. هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع انگل های روده ای در جامعه ناتوانان ذهنی مرکز الزهرا شهرستان تفت می باشد.روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی و به روش نمونه گیری در دسترس بر روی 129 نفر از ناتوانان ذهنی تحت پوشش مرکز بهزیستی شهرستان تفت در تابستان 1393 انجام شد. از هر فرد نمونه مدفوع صبحگاهی تهیه و با روش های لام مستقیم، روش تغلیظی فرمالین- اتر و رنگ آمیزی ذیل نلسون اصلاح شده جهت بررسی انگل های روده ای مورد آزمایش میکروسکوپی قرار گرفت. داده ها با استفاده از بسته نرم افزاری SPSS و با آزمون کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.یافته هابر اساس یافته های بدست آمده در این مطالعه از 129 معلول مورد مطالعه در این بررسی، 1/ 48 % پسر و بقیه دختر بودند. در این مطالعه در مجموع 55 مورد (6/ 42%) حداقل به یکی از انگلهای روده ای آلوده بودند. میزان آلودگی به انگلهای روده ای به شرح زیر بودند: کیلوماستیکس مسنیلی 8 مورد(2/ 6%)، کیست ژیاردیا لامبلیا 17 مورد(2/ 13%)، کیست انتاموبا کلی 22 مورد (17%)، بلاستوسیستیس هومینیس 4 مورد (1/ 3%)، یداموبا بوتچلی 3 مورد(3/ 2%) و اندولیماکس نانا 1 مورد(8/ 0%). آزمون 2χ نشان داد که توزیع انواع آلودگی های انگلی با متغیر جنس رابطه آماری معنی داری ندارد(p>0.05).نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان داد که میزان آلودگی به تک یاخته های روده ای به ویژه برخی گونه های بیماریزا بالاتر از حد انتظار می باشد. تلاش بیشتر برای بهبود و ارتقاء سطح بهداشت و تشخیص به موقع و درمان افراد آلوده می تواند انتقال این عفونتها را در بین جمعیت عقب مانده های ذهنی محدود نماید.
کلید واژگان: شیوع, معلول ذهنی, تفتIntroductionThe prevalence of parasitic infections in many countries, especially in developing countries as a health problem arises and intestinal parasitic diseases have adversely effects on quality of life. Mentally disabled individuals that are kept in boarding institutions for various reasons, including close contact with each other, the impossibility of self-care at acceptable levels and the lack of personal hygiene standards are at risk for these infections. The purpose of this study was to determine the prevalence of intestinal parasites among mentally retarded residents of Alzahra center in Taft cityMethodsThis descriptive – cross sectional study was carried out on 129 institutions of mentally retarded patients of Taft city in the summer of 2014. Stool samples were collected from each person; direct smear, formalin-ether concentration method and modified Ziehl-Neelsen stained smear were examined microscopically for intestinal parasites. Data using SPSS software and chisquare test were statistical analyzed.ResultsOf 129 disabled patients in this study, 48.1% were male and the rest were female. In this study, a total of 55 cases (42.6%) were infected with at least one of intestinal parasites. Prevalence of intestinal parasites were as follows: Chilomastix mesnil 8 cases (6.2%), Giardia lamblia cysts 17 cases (13.2%), Entamoeba coli cysts 22 cases (17%), Blastocystis hominis 4 cases (3.1%), Iodamoebaa butschlii 3 cases (2.3%) and Endolimax nana 1 case (0.8%). Chi-square test showed that there was no significant relationship between sex and parasitic infection (p>0.05).ConclusionThe results showed that the prevalence of intestinal protozoan particular some pathogen species were higher than expected. Further efforts to improve the health level, early detection and treatment of those infected can limit transmition of infection in the population of mentally retarded.Keywords: Prevalence, mentally disabled, Taft -
مقدمه/هدفهر چند حفره دهانی انسان دارای یک توده متنوعی از میکروارگانیزمها است، بعضی تغییرات و دستکاری ها مانند استفاده از دست دندان کامل مصنوعی همراه با بهداشت نامناسب دهان در افراد بی دندان میتواند باعث به رشد و تکثیر بیش از حد میکروارگانیسمهای فرصت طلب شده که منجربه استوماتیت ناشی از دنچر (دست دندان) شود. هدف از انجام مطالعه حاضر مقایسه فلور میکروبی غالب دهانی بین افراد بی دندان دارای دندان مصنوعی وافراد مسن دارای دندان طبیعی بوده است.مواد و روش کاردر مطالعه مقطعی- تحلیلی حاضر، تعداد سی بیمار دارای پروتز کامل دندانی و سی فرد مشابه دارای دندان، پذیرفته شده در بخش پروتز دانشکده دندانپزشکی بطور تصادفی انتخاب شدند. نمونه های حفره دهانی از تمامی آنها با روش استفاده از سواب سرپنبه ای استریل تهیه، برای بررسی لام مستقیم و کشت برروی محیط های کشت اختصاصی باکتریایی و قارچی استفاده شد. باکتری ها و قارچهای شایع جدا شده شمارش و با استفاده از تستهای تشخیص افتراقی تعیین هویت شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و با کمک تست آماری T بررسی و تفاوتها را با میزان p<0.05 از نظر آماری معنی داردر نظر گرفته شدند.نتایجاستافیلوکوکوسهای غیرارئوس واسترپتوکوکهای آلفا همولیتیک بالاترین میزان کشت مثبت و استرپتوکوکهای بتا همولیتیک دارای کمترین درصد در بین میکروارگانیسمهای جدا شده از نمونه های دهانی هر دوگروه بودند. تراکم بالاتری ازاستافیلوکوکهای غیر ارئوس، استرپتوکوکهای آلفا همولیتیک، کوکوباسیلهای گرم منفی، نایسریاهای غیر بیماریزا، کاندیدا و کورینه باکتریومها در نمونه های دهانی افراد دارای دست دندان در مقایسه با افراد دارای دندان طبیعی مشاهده شد (0/0001=P). همچنین یک همبستگی آماری معنی داری بین تعداد میگرارگانیسمهای جدا شده و طول مدت زمان استفاده از دنچر در افراد دارای دست دندان مصنوعی مشاهده گردید (0/013=P).نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضرنشان میدهد که دست دندان مصنوعی میتواند به عنوان عامل زمینه ساز باعث تکثیر بیش از حد طبیعی تعدادی از میکرارگانیسم فلوردهانی خصوصآ کاندیدا، کوکوباسیلهای گرم منفی، نایسریاهای غیر بیماریزا و کورینه باکتریومها شده، که این بر نقش مهم حفظ بهداشت دست دندان مصنوعی در افراد دارای دندان مصنوعی تاکید میکند.
کلید واژگان: حفره دهانی, غالب, فلور میکروبی, دست دندان کاملIntroductionHowever human oral cavity consist a mass of microorganisms, some alteration such as application the complete removable denture with poor oral hygiene in edentulous patients may cause overgrowth of several opportunistic microorganisms resulted denture stomatitis. The aim of present study was to compare the dominant oral micro-flora between edentulous denture users with dentate elderly.Material And MethodIn current analytical, cross-sectional study, 30 edentulous patients with complete removable denture and 30 dentate subjects, who admitted for non-prosthetic treatments, were randomly selected in Yazd dentistry department. Their oral cavity samples were obtained using sterile cotton-tip swabs, for direct smear analyzing and cultivation on the selective fungal as well as bacterial media. Isolated predominant bacteria and fungi were enumerated and identified by microbiological differential diagnosis tests. Data were analyzed with SPSS software with T test and differences were considered statistically significant when p<0.05.ResultsThe non-aureus staphylococcus and alpha-hemolytic streptococci showed the highest positive culture among the isolated microorganisms in both groups, whereas beta hemolytic streptococci showed the least percent of isolated microorganism in both groups. The higher density of non-aureus Staphylococci, α-hemolitic Streptococci, Gram negative cocobasillus, non-pathogenic Neisseria, Candida and Corynebacterium were recovered from oral samples of denture users in compare with dentate subjects (P= 0.0001). There was also seen a statistical significant correlation between the number of isolated microorganisms and the duration of denture utilization in denture users (P=0.013).ConclusionResults of the present study showed that complete denture can be act as a predisposal factor in overgrowing of several oral micro-flora particularly Candida, non-aureus Staphylococci, α-hemolytic streptococci, gram negative cocobacillus, non-pathogenic Neisseria, and Corynebacterium, which emphasized the users denture hygine.Keywords: Oral cavity, Micro, flora, Complete denture -
فلور واژن یک اکوسیستم سیار هست که به آسانی تغییر می کندف هرچند که چهار عامل ترشحات واژن تا 95 درصد مسبب التهاب واژن هستند. واژینیت کاندیدیایی ناشی از التهاب دیواره وازن به وسیله قارچ کاندیدیا البیکانس است. مطالعه حاضر برای برای تعیین فراوانی شیوع واژینیت کاندیدیایی در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی یزد و نقش ایمنی سلولی در واژینیت کاندیدیایی انجام شد. مطالعه ای توصیفی- تحلیلی و مقطعی که از شهریور 1391 تا شهریور 1392 انجام شد. از 360 زن مراجعه کننده از مجموع 360 نفر زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی یزد120 نفر (.3333 درصد)دچار عفونت واژینیست به یکی از این سه عامل کاندیدا، باکتریال واژینازیس و تریکوموناس بودند و 240 نفر (66.67 درصد) بدون عفونت بودند، بیشترین میزان شیوع عفونت مربوط به باکتریال واژینوزیس بود با 55 نفر (15/6%)، بعد مربوط بود به کاندیدا آلبیکانس با 40 نفر (8 %) و کمترین میزان شیوع مربوط بود به تریکوموناس واژینالیس با 25 نفر (5/9%). آلودگی همزمانی این سه در یک فرد مشاهده نشد گرچه برخی از عوامل همه گیری شناسی تا مرز معنی دار شدن رسیدند ولی ارتباط معنی داری بین عفونت با تحصیلات، شغل، وضعیت بارداری مشاهده نشد و بین سابقه سقط و واژنیست و بین سن و باکتریال واژیتوزیس ارتباط معنی دار مشاهده شد. یافته ها نشان از ناچیز بودن میزان آلودگی در منطقه کویری یزد است. بدیهی است چون فرم عفونتزا در شرایط محیطی گرم و خشک دوام زیادی ندارند و در مقایسه با کشورهایی که پایبندی به مراعات اخلاق کمتر است و دارای روابط آزاد جنسی هستند، مربوط می شود به ویژگی های فرهنگی، اخلاقی و باورهای زنان و مردان ایرانی به بنیان خانواده است. گرچه بررسی ها از تاثیر ایمنی سلولی در وازینیت کاندیدیایی دارد و لی در ایدزی ها عفونت مجدد هم گزارش شده است.
کلید واژگان: واژینیت کاندیدیایی, زنان, یزد, توزیع فراوانیIntroductionThe vaginal flora is a dynamic ecosystem that can be easily altered. Although, there are four causes of vaginal discharges which cover almost 95% of vaginaitis. Candidal Vaginaitis is an infection of the vagina’s mucous membranes by Candida albicans (CA). Present study attempted to Candidal Vaginitis in women referred to health centers in Yazd and the role of innate & cell-mediated immunity against Candidal Vaginitis.Materials And MethodsA cross-sectional study conducted from September 2011 to September 2012 in Yazd city. A total of 360 women were recruited. The collection of material for diagnosis is ideally performed during a comprehensive pelvic examination using a speculum for diagnosis of CA with identify vaginal pH; smear preparing and staining and culturing.ResultsFinally all of 360 women that observed and tested, 120 (33.33%) of them have involved and 240 (66.67%) have not involved. from 120 infected women, 55paitents had Bacterial vaginosis (15.6%) 40 patients had Ca (10.8%) and 25 patients had Trichomonas vaginalis (5.9%). Despite the role for cell-mediated immunity in host protection against the majority of mucosal CA infections, studied has been in women with recurrent vaginitis, in HIV-infected women. Thus, current investigations have been focused specifically on innate and acquired immune responses against CA at the vaginal mucosa instead of Vulvovaginal Candidiasis being caused by defective or dysfunctional CD4+ T helper 1-type cell-mediated immune reactivity.ConclusionStrongly suggest that distinct vaginal lymphocyte subsets participate in the adaptive anti-Candida immunity at the vaginal level, with the vaginal CD4_ T cells probably playing a major role.Keywords: Candidal vaginitis, Women, Yazd, Frequency distribution -
مقدمه
ضایعات کاندیدیازیس، به خصوص در افراد دیابتی کنترل نشده می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه میانگین تعداد کلونی کاندیدا در بزاق بیماران دیابتی کنترل شده و کنترل نشده می باشد.
روش بررسیاین مطالعه مورد شاهدی روی 40 بیمار دیابتی کنترل شده با 7>HBA1C و 40 بیمار دیابتی کنترل نشده با 7<HBA1C که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، انجام شد. نمونه بزاق بیماران هر دو گروه به روش spitting جمع آوری و روی محیط اختصاصی جهت تعیین میزان کلونیزاسیون و نوع گونه کاندیدا کشت داده شد. سپس داده با استفاده از آزمون های آماریT-test و ضریب همبستگی Spearman تجزیه و تحلیل شدند.
نتایجمیانگین تعداد کلونی کاندیدا در بزاق گروه کنترل شده 3/85±2/54 و در گروه کنترل نشده 9/192±3/186 به دست آمد، که از لحاظ آماری تفاوت معنی داری داشت (0001/0=P-value)، ارتباط آماری معنی داری بین HBA1C و تعداد کلونی کاندیدا در دو گروه کنترل شده (31/0=P-value) و کنترل نشده (555/0=P-value) یافت نشد. تعداد کلونی کاندیدای جدا شده از نمونه بزاق در گروه کنترل شده (0001/0=P-value) و مردان (042/0=P-value) به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل نشده بود.
نتیجه گیریمیانگین تعداد کلونی کاندیدا در بزاق گروه کنترل نشده بیشتر از گروه کنترل شده بود .ارتباط معنی داری بین میزان HBA1C و کلونیزاسیون کاندیدا وجود نداشت.
کلید واژگان: دیابت ملیتوس, شمارش کلونی کاندیدا, بزاقIntroductionDiabetes is the most common metabolic disease, which can cause different lesions in the oral mucosa, among which Candidiasis can be mentioned as one of the most common types of these lesions especially in the uncontrolled diabetic patients. Therefore, the present study aimed to compare Candidia colony count in the saliva of controlled and uncontrolled diabetic patients.
MethodsThis case control study was conducted on 40 controlled diabetic (HBA1C<7) and 40 uncontrolled diabetic (HBA1C>7) patients, who had the admission criteria for this study. Saliva samples were collected by spitting method and cultured on the special media to determine the colonization and Candida type in both groups. The study results were analyzed using T-test and spearman correlation tests.
ResultsThe mean of Candida colony number was 54.2±85.3 in the controlled group and 186.3±192.9 in the un-controlled group, between which a statistically significant difference was observed (P=0.0001). Moreover, no significant correlation was reported between HBA1C and Candida colony number in both controlled and uncontrolled groups (P= 0.31 in controlled group, and P= 0.555 in un-controlled group). In this study, the Candida colony number separated from saliva samples of the controlled group and males (P=0.042) was significantly lower than the control group (P=000).
ConclusionsThe mean of Candida colony number in saliva samples of uncontrolled diabetic patients was reported higher compared to the controlled group. There was no significant correlation between HBA1C levels and Candida colonization.
Keywords: Candida colony count, Diabetes mellitus, Saliva -
مقدمهکاندیدیازیس از شایعترین بیماری های قارچی انسانی است که با توجه به افزایش روز افزون جمعیت ایمنوساپرس، دیابتی و سرطانی، روز به روز بر میزان شیوع این بیماری و مقاومت دارویی عوامل بیماری آن افزوده می شود. کاندیدا آلبیکنس از قارچهای مخمری فلور نرمال بدن انسانی بعنوان شایعترین عامل این بیماری شناخته می شود. هدف از انجام مطالعه حاضرارزیابی خواص ضد کاندیدایی عصاره تام آبی سرشاخه های هوایی گیاه انغوزه و مقایسه آن با فلوکونازول در شرایط In vitro است.روش بررسیدر این مطالعه تجربی ابتدا عصاره تام آبی mg/ml 35 از سرشاخه های هوایی گیاه ا نغوزه بومی ایران تهیه و سپس با کمک روش Broth microdilution، میزان حساسیت دارویی سوش استانداردکاندیدا آلبیکنس نسبت به غلظتهای مختلف این عصاره درشرایط برون تنی بررسی و مقادیر حداقل غلظت مهار کنندگی و کشندگی این عصاره و داروی فلوکونازول برروی سوسپانسیون کاندیدا محاسبه گردید.یافته هاغلظت mg/ml 8/75 از عصاره سرشا خه های هوایی انغوزه توانست بطور کامل از رشد کاندیدا آلبیکنس جلوگیری کرده و تمامی سلولهای زنده کاندیدا در این غلظت را از بین ببرد (MFC). بعلاوه غلظت های 0/273 و mg/ml 4/4 عصاره آبی انغوزه به ترتیب به عنوان حداقل مقادیر مهارکنندگی رشد 50% و 90% کاندیدا بدست آمد. در رابطه با فلوکونازول غلظتμg/ml 128 به عنوان MFC و غلظت μg/ml 0/5 به عنوان MIC50 بدست آمد.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که عصاره تام آبی برگ و سرشاخه های هوایی گیاه انغوزه اثر مهاری و کشندگی بر علیه قارچ کاندیدا آلبیکنس در شرایط برون تنی داشته و پیشنهاد می شود مطالعات بیشتر در شرایط درون تنی نیز انجام شود.
کلید واژگان: انغوزه, کاندیدیازیس, کاندیدا آلبیکنس, اثرضدقارچی, فلوکونازولTolooe Behdasht, Volume:13 Issue: 3, 2014, PP 171 -181IntroductionCandidiasisis the most common human opportunistic disease with the prevalence and resistance of etiologic agents being increased as a result of increasing the immunosuppressed diabetics and malignancies. Candida albicans known as the most common agent of disease is one of the human body’s normal floras. The aim of the present study was to evaluate anti-Candida properties of the aerial parts of Ferula assafoatida compared with Fluconazole in vitro.MethodsIn the current experimental lab-trial study a 35 mg/ml aqueous extracts ofIranian Ferula assafoatida aerial parts were prepared and then used for evaluation of their susceptibility against a standard Candida albicans using broth microdilution method. Different concentrations of this herbal extract and Fluconazole were used for determining the minimum inhibition concentration and killing on Candidasuspensions.ResultsConcentrations of 8.75 mg/ml aerial parts of Ferula assafoetida completely inhibited the growth of Candida albicans and killed all viable cells (MFC). Concentrations of 0.273 and 4.4 mg/ml Ferula aqueous extracts were also determined as MIC50 and MIC90. In case of Fluconazole, 128 µg/ml concentrationis determined as MFC and 0.5 µg/ml concentration is also known as MIC50.ConclusionResults of the current study showed that the aqueous extract of Ferula assafoetida aerial parts has inhibitory and candidacidal effect against Candida albicans and further in vivo studies are suggested.Keywords: Ferula assafoetida, Candidiasis, Candida albicans, Antifungal effect, Fluconazole -
مقدمهاستئوماتیت ناشی از دندان های مصنوعی یکی از مشکلات رایج در استفاده کنندگان از دندان های مصنوعی می باشد. این پدیده، ناشی از چسبندگی وکلونیزاسیون کاندیدا آلبیکنس بر روی آن می باشد. ضد عفونی کردن پروتز با ضدعفونی کننده های شیمیایی رایج می تواند منجر به ضایعات آلرژیک دهانی گردد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه اثر بخشی عصاره آبی حنا و هیپوکلریت سدیم جهت ضد عفونی قطعات رزین آکریل که به صورت تجربی به کاندیدا آلبیکانس آلوده شده اند، می باشد.روش بررسیدر این مطالعه تجربی ابتدا تعداد 100 قطعه مربعی شکل به ابعاد mm 1× 10×10 رزین آکریل تهیه و سپس برای تشکیل پلاک تجربی کاندیدایی با سوسپانسیون کاندیدا آلبیکنس آلوده شدند. میانگین تعداد سلولهای کاندیدا متصل به قطعات رزین قبل از انجام ضدعفونی 12 قطعه پلاک تعیین گردید. سپس 88 پلاک آلوده به چهار گروه تقسیم و هر گروه به ترتیب به مدت 8 ساعت در mg/ cc 5 عصاره ی آبی حنا، سدیم هیپوکلریت 2% (گروه تست)، محلول 100000 واحدی نیستاتین (کنترل مثبت)، و آب مقطر استریل (کنترل منفی) به صورت غوطه وری بر روی شیکر در حرارت Co37 قرار گرفتند. میزان پایداری کاندیدا با کشت محلول شستشوی قطعات آکریل بر روی محیط سابورو و مقایسه میانگین کلنی های کاندیدا باقیمانده بر روی قطعات با کمک آزمونهای کروسکال والیس و من ویتنی با نرم افزار آماری SPSS با هم مقایسه شد.یافته هابا مقایسه میانگین کاهش تعداد کلنی کاندیدا جدا شده از قطعات آکریل قبل و بعد از ضد عفونی با مواد مورد بررسی، این تفاوت برای پلاکهای رزین آکریل ضد عفونی شده با عصاره آبی حنا، سدیم هیپوکلرید، و نیستاتین معنی دار بود (0001/0=(P. در این مطالعه محلول سدیم هیپوکلرید به میزان 100% در حالیکه محلول عصاره آبی رقیق حنا توان کاهش بیش از 80% بیوفیلم کاندیدیایی تجربی روی قطعات آکریل داشت. آب مقطر استریل تنها با کاهش 7/24% کمترین اثر در کاهش میزان کلونیزاسیون کاندیدا برروی قطعات آکریل را نشان داد.نتیجه گیرینتایج بدست آمده نشان می دهدکه که با توجه به ارزان بودن و همچنین نداشتن عوارض، می توان غوطه وری دست دندان در محلول رقیق عصاره حنا را جهت کنترل بیوفیلم کاندیدا و جلوگیری از استئوماتیت ناشی از دندان مصنوعی پیشنهاد کرد.
کلید واژگان: استئوماتیت دندان مصنوعی, کاندیدا آلبیکانس, رزین آکریل, حنا, هیپوکلرید سدیمTolooe Behdasht, Volume:13 Issue: 2, 2014, PP 128 -139IntroductionDenture stomatitis is known as common complications in denture users, caused by adherence and colonization of Candida albicans on denture surfaces. Decontamination of dental prostheses using common chemical disinfectants brings about allergic disorders. The aim of this study was to compare the effectiveness of Lawsonia inermis extracts and Sodium hypochlorite for disinfection of resin acryl plaques, which experimentally contaminated with C. albican.MethodsIn present experimental study 100 square shape, 10×10×1 mm acrylic resin plates were inoculated in C. albicans suspension. The average number of Candida cells which adhered to 12 randomly selected acryl resin plates was firstly determined and 88 remaining plates were divided in 4 groups that were immersed for 8 hours in 500mg/100cc lawsonia inermis extracts 2% Sodium Hypochlorite as test groups, and 100000 IU Nystatin and distilled water as positive and negative control groups respectively. The Candida removing ability of 2 disinfectants and the control groups was assessed by comparing the number of colony forming units per 1 ml of the plates washing solution cultivated on Sabouraud dextrose agar plates before and after the removing protocol. Data was analyzed using Kruskal-Wallis and Mann-Whitney tests.ResultsThere was seen a statistically significant differences in average viable C. albicans cells isolated from acryl resin plates before and after disinfection with lawsonia inermis extract, Sodium hypochlorite and Nystatin (P=0.0001). Sodium hypochlorite reduced 100% of attached Candida on the rein acryl plates; Lawsonia inermis extract more than 80% and only less than 25% by distilled water.ConclusionsAccording to present results, it seems that lawsonia inermis extracts, which is inexpensive and without any side effects, it can be suggested for controlling of Candida biofilm and prevention of denture stomatitis.Keywords: Denture stomatitis, Candida albicans, Acryl Resin, lawsonia inermis, Sodium hypochlorite -
مقدمه
واژنیت از جمله شایع ترین عفونت های سرویکو واژینال در بین زنان نواحی مختلف جهان می باشد که دارای اتیولوژی قارچی، باکتریال و انگلی می باشد. در بررسی متون پزشکی تفاوتهای قابل ملاحظه ای در مورد عوامل اتیولوژیک واژنیتها براساس مناطق جغرافیایی مشاهده می شود. این مطالعه به منظور بررسی اپیدمیولوژی عفونتهای سرویکوواژینال و عوامل دخیل در بروز این عفونت در افراد علامت دار مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکزی یزد انجام شد.
روش پژوهش: این مطالعه توصیفی-تحلیلی بصورت سرشماری بر روی تعداد 370 نفر از افرادعلامت دار (دارای خارش، سوزش، ترشح و...) مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکزی یزد که جهت نمونه برداری و تشخیص آزمایشگاهی واژینیت به آزمایشگاه مرکزی یزد فرستاده شده بودند صورت می گرفت. پس از تکمیل پرسشنامه، نمونه برداری جهت بررسی میکروسکوپی در لام مستقیم و انجام کشت برروی محیط اختصاصی انجام گردید. داده ها به کمک نرم افزار SPSS و بکارگیری آزمون های آماری ANOVA و Chi-square با میزان معنی دار کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.یافته هامجموعا 195 نفر از افراد مورد بررسی (7/52 درصد) مبتلا به واژنیت بودند که به ترتیب شامل واژینیت باکتریال93 نفر (2/25 درصد)، کاندیدایی87 نفر (5/23 درصد) و تریکومونایی 15 نفر (4 درصد) بودند. بیشترین میزان آلودگی مربوط به گروه سنی 39-30 سال و کمترین آن در گروه سنی زیر 19 سال مشاهده گردید. در بین روش های مختلف پیشگیری از حاملگی کمترین موارد عفونت کاندیدایی و باکتریال نزد استفاده کنندگان از روش طبیعی دیده شد (7/7 درصد) و بیشترین موارد ابتلا از این نظر مربوط به استفاده کنندگان قرص های خوراکی بود (7/29 درصد). رابطه معنی داری بین بانوان خانه دار و میزان ابتلای به واژینیت مشاهده گردید (001/0 (P=.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که سرویکوواژینیت های با عامل باکتریال و کاندیدایی بخصوص در زنان علامت دار شایعتر است. بالاترین میزان بروز واژینیت کاندیدایی نیز در خانمهای گروه سنی 39-30 ساله، خانمهای خانه دار و افراد استفاده کننده از قرص های هورمونی پیشگیری کننده مشاهده شد.
کلید واژگان: اپیدمیولوژی, سرویکوواژینیت, زنان, عامل بیماریزاJournal of zabol university of medical sciences and health services, Volume:6 Issue: 1, 2014, PP 68 -75IntroductionVaginitis is known as one of the most frequent Cervicao-vaginal infections seen in worldwide women, which has bacterial, fungal and parasitic etiologic agents. There are different reports in medical literature for the frequency of vaginitis etiologic agents based on geographical regions. The aim of this study was to evaluate the epidemiology of service-vaginitis and effective parameters in symptomatic women referred to referred to Yazd central laboratory.
MethodsThis descriptive-analytical study was conducted on 370 censuses selected symptomatic women (itching, irritation, discharge, and …), who referred to Yazd central laboratory for sample collection and detection of disease. After completion questioner form, their vaginal samples were collected for microscopic direct smear and culture on specific media. Data was analyzed by SPSS software using ANOVA and Chi-square tests. Differences were considered statistically significant when P < 0.05.
ResultsTotally 195 women (52.7 %(were diagnosed having vaginal infections including 93)25.7 %(bacterial, 87)23.5 % (Candidal and 15 (4 %) with trichmonal vaginitis. In current study the 30-39 years old age groups showed the most frequency and women under 19 years old showed minimum frequency of disease. The highest frequency was seen among women using oral hormonal contraceptives however women having natural method showed minimum frequency of vaginal infection. There was seen a statistically significant correlation between housewife women and the frequency of vaginitis in present study (P=0.001).
ConclusionResults of current study showed that bacterial and candidal Servico-vaginitis was more common in symptomatic women. The highest incidence of candidal vaginitis was seen in 30-39 years age group women, house wives and oral hormonal contraceptive user’s.
Keywords: Epidemiology, Servico, Vaginitis, women, etiologic agent -
سابقه و هدفهرچند استفاده از لایه نازک ماده بهسازی بافت برای کنترل ضایعه دنچر استوماتیت به کار می رود ولی این ماده زمینه مناسب برای کلونیزاسیون کاندیدا فراهم می آوردکه با ترکیب داروهای ضدقارچی میتوان آن راکنترل نمود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی میزان پایداری نیستاتین و فلوکونازول ترکیب شده با ماده بهسازی بافت بر کلونیزاسیون کاندیدا آلبیکنس در شرایط برون تنی در طول زمان می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی با ترکیب نیستاتین و فلوکونازول با ماده بهسازی بافت، دیسکهای نازک دایره ای از هر لایه بهسازی بافت تهیه واز دیسک های ماده بهسازی بدون دارو بعنوان کنترل منفی تهیه شدند. سپس دیسک ها در ظرف استریل حاوی بزاق مصنوعی استریل غوطه ور و میزان مهار رشد کاندیدا را در فواصل زمانی 24، 48و 72ساعت و 5روز با قراردادن دیسکها بر روی سطح پلیت حاوی کشت چمنی کاندیدا با روش انتشار در آگار بررسی شد. میانگین قطر هاله عدم رشد در زمانهای مورد بررسی با کمک تستهای آماری ANOVA و Tukey ارزیابی شدند.یافته هاترکیب داروهای نیستاتین یا فلوکونازول با ماده بهسازی بافت حداکثر تا روز سوم موثر بوده و پس از 24ساعت غوطه وری در بزاق مصنوعی، قطر هاله عدم رشد کاندیدا دار اطراف دیسکهای حاوی نیستاتین یا فلوکونازول به ترتیب 2/11 و 6/8 میلی متر بدست آمد. همچنین مشخص شد که تنها در زمان های 24ساعت (001/0P=) و 48 ساعت (013/0 P=) تفاوت بین قطر هاله عدم رشد در اطراف دیسکهای دو دارو معنی دار بوده است.نتیجه گیرینیستاتین یا فلوکونازول اضافه شده به ماده بهسازی بافت غوطه ور شده در بزاق مصنوعی پایدار نبوده و تنها تا 3 روز دارای اثر مهاری معنادار آماری بر روی رشد کاندیدا میباشد. ضمنا نیستاتین بصورت موضعی قدرت مهاری بیشتری را در شرایط آزمایشگاهی از خود نشان داد.
کلید واژگان: مواد بهسازی بافت, کاندیدا, کلونیزاسیون, نیستاتین, فلوکونازول, زمانBackground And AimTissue conditioners are used to manage irritation of denture bearing mucosa. These liners، however، promote adherence and colonization by Candida Albicans which can be prevented by incorporating antifungal agents into them. The aim of this in vitro study was to assess the stability and duration of antifungal effects of nystatin and fluconazole mixed with a tissue conditioner on colonization of Candida Albicans.Materials And MethodsIn this experimental study، antifungal test disks were prepared using tissue conditioner mixed with nystatin and fluconazole. Similar drug free tissue conditioner disks were prepared as controls. The disks were immersed and kept in artificial sterile saliva until used for susceptibility test. They were placed on the Sabouraud dextrose agar plates streaked with C. Albicans inoculum and using the agar diffusion test، colonization inhibitory effects were evaluated in one، two، three and 5 day intervals based on saliva immersion period. The mean inhibitory zone around disks at different time intervals were analyzed with SPSS15 software using ANOVA and Tukey’s statistical tests for multiple and pairwise comparisons respectively.ResultsThe average diameter of inhibitory zone around nystatin and fluconazole disks after 24hour of immersion in saliva were 11. 2 and 8. 6 mm respectively. The difference in the mean zone of inhibition was statistically significant after 24 hours (p=0. 0001) and 48 hours (p=0. 013). This difference was not statistically significant after 72hours or 5 day interval. (P>0. 05)ConclusionThe stability of nystatin and fluconazole mixed with a tissue conditioner is not adequate and antifungal effects are seen only for 72 hours while in contact with saliva. Optimum antifungal activity could be expected in the first 24 hours. Nystatin exhibits higher inhibitory effects compared to fluconazole.Keywords: Enterococcus Faecalis, Rootcanal medicaments, Canalirrigants -
مقدمه
مواد قالبگیری به دلیل تماس مستقیم با خون و بزاق بیمار در حمل و انتقال میکروارگانیسمهای دهان نقش دارند. هدف مطالعه حاضر مقایسه پایداری کاندیداآلبیکنس، استرپتوکوکوس موتانس و استافیلوکوکوس اریوس در دو ماده قالبگیری (Zinc Oxide Eugenol (ZOEتولید داخل و خارج کشور میباشد.
روش بررسیدر این مطالعه آزمایشگاهی با حجم نمونه 38، در 3 گروه 12 تایی مانکنهای بی دندان فک بالا را جداگانه در سوسپانسیون 0/5 مک فارلند توربیدیتی کاندیداآلبیکنس، استرپتوکوکوس موتانس و استافیلوکوکوس اریوس به مدت یک ساعت شیک کرده، تا آلوده گردند. مانکنها به 2 گروه تقسیم شدند. گروه اول با cavex ZOE (دcavex، هلند)و گروه دوم با ZOE گلچای (گلچای، ایران) قالبگیری شدند. قالبها بعد از 5 دقیقه از مانکنها جدا و بعد از گذشت یک ساعت با کاتر استریل، دیسکهایی دایره ای مساوی از محل دندان مولر اول بریده، در لوله حاوی 1 میلی لیتر آب مقطر استریل غوطه ور و به مدت 5 دقیقه شیک گردید. سپس 100 میکرولیتر از آن در محیط کشت اختصاصی کشت شد. بعد از 3-2 روز انکوباسیون تعداد کلونیهای جدا شده از هر دیسک وارد SPSS نسخه 17 و با تستهای آماری Mann_whitney و Kruskal_wallis مقایسه شدند.
نتایجمیزان پایداری هرسه میکروارگانیسم در مواد قالبگیری تفاوت معناداری داشت (0/05>p). استرپتوکوکوس موتانس در مقایسه با دو میکروارگانیسم دیگر بیشترین پایداری را در مواد قالبگیری نشان داد.
نتیجه گیریهمه میکروارگانیسمها در ZOE گلچای کمترین پایداری را داشتند. لذا این ماده جهت کاهش آلودگیهای متقاطع می-تواند مناسب باشد.
کلید واژگان: پایداری, کاندیداآلبیکنس, استرپتوکوکوس موتانس, استافیلوکوکوس ارئوس, ماده قالبگیری, پروتزintroductionImpression materials are in contact with blood and saliva, may act as a source of microbial cross-infection in dentistry. The aim of this study was to compare the stability of C. albicans, S. mutants and S. aureus in foreign and Iranian Zinc Oxide Eugenols (ZOE) used for impression in complete prosthesis.
methodsIn current lab-trial study with 38 samples, in 3 groups (each group included 12 maxillary edentulous typodent) were contaminated with C. albicans, S. aureus, S. mutans in 0.5 McFarland standard suspensions on reciprocal shaker. They divided into 2 groups, which impressed with Cavex ZOE and Golchai ZOE. Impressions were removed after 5 minutes and after 1 hour, circular discs in 5 mm diameter was cut from the first molar tooth by a sterile cutter, used for viable microbial cell counting. Each disc was separately transferred in a sterile microtube containing 1ml of sterile PBS Finally 100 µl of PBS was spread. After incubation for 2–3 days, bacterial and fungal colonies were enumerated on each plate, and the relative colony-forming units were calculated as the left microorganisms on impression materials.Data were analyzed with SPSS 17 software using Mann-Whitney and kruskal-wallis analytic tests.
ResultsThere was seen a statistically significant differences between 2 impression materials for stability of every tested organisms (P<0.05). S. mutants in comparison with other 2 microorganisms showed the most stability in all 2 impression materials.
ConclusionEvery 3 microorganisms showed that minimum stability on Iranian Golchei ZOE . So this impression material is better for prevention of cross-contamination.
Keywords: Stability, C. albicans, S. mutants, S. aureus, impression material, prosthesis -
مقدمهدر معرض بودن مداوم مخاط دهان با دود سیگار علاوه بر دنچر، منجر به اختلال در عملکرد طبیعی بزاق شده و باعث تشدید کاندیدیازیس می شود. هدف از مطالعه حاضر مقایسهفراوانیکاندیدا در بزاقافراد سیگاریو غیرسیگاریدارایدنچرکامل بود.مواد و روش هادر این مطالعه نمونه بزاق 42 فرد سیگاری و 42 فرد غیرسیگاری دارای دنچر کامل تهیه و برروی محیط کشت سابورو دکستروز آگار کشت داده شد. تعداد کلنی های کاندیدا رشد کرده در هر پلیت شمارش و با تست لوله زایا (Germ tube) و کشت روی محیط کورن میل آگار تعیین گونه شدند. تعداد و نوع گونه کاندیدای جدا شده از بزاق هر دو گروه با استفاده از آزمون های آماری، Chi-square و آزمون همبستگی Spearman تجزیه و تحلیل شدند.یافته هاهرچند در مجموع هیچ گونه تفاوت معنی داری در میانگین تعداد کلنی های کاندیدا جدا شده از بزاق افراد دو گروه مورد مطالعه مشاهده نشد؛ ولی کاندیدا آلبیکنس، بیشتر از بزاق افراد غیرسیگاری دارای دنچر جدا گردید. در حالی که گونه های غیرآلبیکنس کاندیدا بیشتر از بزاق افراد سیگاری دارای دنچر جدا گردید (037/0P=). میزان کلونیزاسیون گونه های غیرآلبیکنس در گروه سیگاری در گروه سنی بیشتر از 60 سال نسبت به گروه سنی کمتر از 60 سال بیشتر بود (037/0P=).نتیجه گیریبا توجه به بیشتر بودن گونه های غیرآلبیکنس کاندیدا در دهان افراد سیگاری دارای دنچر در مقایسه با گروه غیرسیگاری و مقاومت دارویی این گونه ها به داروهای ضدقارچی رایج، کنترل و معاینه دهان این افراد توجه بیشتری را می طلبد.
کلید واژگان: کلونیزاسیون, کاندیدا, بزاق, دنچر, سیگارIntroductionRather than complete denture, continuous contact of oral mucosa with cigarette smokes caused disorders in natural function of saliva, which can motivate oral candidiasis. The aim of current study was to compare the Candida colonization in saliva of smoker and non-smokers with complete Denture.Materials and MethodsIn this study, saliva from 42 smokers and 42 non-smokers having complete denture, were collected and cultured onto Sabouraud dextrose agar plates. Isolated Candida colonies were enumerated and identified using Germ tube test and culture on Corn Meal Agar plates. Frequency and type of isolated Candida colonies were analyzed using Chi-square and regression statistical tests.ResultsHowever there wasnt seen and statistical differences between the mean of isolated Candida colonies from saliva of both studied groups, but Candida albicans were more isolated from non-smoker saliva, though non-albicans Candida species were commonly isolated from smokers’ saliva with denture (P=0.037). A higher colonization of non-albicans species in saliva of more than 60 years old smokers was seen (P=0.037) in compare with non-smokers.ConclusionMore isolation of non-albicans Candida species from oral cavity of smoker denture users in comparison with non-smokers and their resistant to common anti-fungal, there are need for closer control and inspection of oral cavity in smokers.Keywords: Colonization, candida, saliva, denture, cigarette -
چکیدهزمینه و هدفکارکنان آزمایشگاه ها در معرض برخورد اتفاقی با نمونه های بالینی در جریان کار روزانه می باشند که ممکن است باعث انتقال آلودگی شود. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان آلودگی تصادفی، با نمونه های آزمایشگاهی در کارکنان آزمایشگاه های تشخیص طبی یزد بوده است.روش بررسیاین مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1390 بر روی 100 نفر از کارکنان آزمایشگاه های تشخیص طبی یزد و با استفاده از پرسشنامه ای که روایی و پایایی و اعتبار علمی آن تائید شده، به صورت مصاحبه انجام گردید. داده ها با کمک نرم افزارآماریSPSS و با استفاده از آزمون های آمار توصیفی مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته هادر این تحقیق 86 درصد سابقه برخورد تصادفی با نمونه های بالینی از جمله خون، سرم و ادرارگزارش کردند. علت در 41 درصد بی احتیاطی خود و 29 درصد حجم زیادکار گزارش شد. بیشترین عامل سر سوزن (52%) به ویژه در افراد شاغل در بخش خونگیری (51%) و دردست ها (69%) گزارش شد. تفاوت آماری معنی داری بین آزمایشگاهای دولتی و خصوصی (517/0P=)، نوع استخدام (411/0P=)، سابقه کار (269/0P=) ومدرک تحصیلی (454/0P=) با میزان برخورد تصادفی با نمونه های بالینی مشاهده نشد. گروه سنی 20-29 سال در مقایسه با سایر گروه های سنی و افراد شاغل در نمونه گیری بیشترین میزان برخورد با نمونه های بالینی را گزارش کردند (034/0P=).نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که در بین کارکنان آزمایشگاه های شاغل در شهر یزد مطالعه شده بیشترین میزان برخورد تصادفی با نمونه های آلوده خصوصا«خون و سرم و بیشتر در گروه سنی 20-29 ساله وبا روش سوراخ شدن انگشت سبابه دست در حین خونگیری اتفاق افتاده است.
کلید واژگان: آلودگی, مواجهه اتفاقی, عوامل عفونی, کارکنان, آزمایشگاه -
مقدمهمطالعات نشان می دهد که شنا کردن دراستخرهای شنا می تواند باعث انتقال عفونت ها شود. بنابراین هنوز این نگرانی وجود دارد که ممکن است شناگران به وسیله تماس با آب و محیط اطرافاستخر به بیماری های قارچی دچار شوند. لذا این تحقیق با هدف تعیین میزان آلودگی های قارچی دراستخرهای سرپوشیده شهر یزد در سال 1390 انجام گرفت.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی، به صورت سرشماری تمامیاستخرهای شنای سرپوشیده شهر یزد (12استخر) در طول بهار و تابستان سال 1390 و ماهی 2 بار از نظر آلودگی قارچی مورد بررسی قرار گرفتند. برای تعیین آلودگی های قارچی از روش نمونه گیری با موکت استریل استفاده شد. 60 نمونه از سطوح محیطی مختلف هراستخر مورد بررسی (دوش، سطح رختکن، صندلی و محل نشستن در سونا، حمام، سکوها، اطرافاستخر) و بطور متوسط از 5 ناحیه هراستخر و در مجموع 720 نمونه از تماماستخرها برای جداسازی آلودگی قارچی بخصوص در روزهای جمعه که بیشترین مراجعه کننده داشتند مورد آزمایش قرار گرفتند.
یافته هایافته ها نشان داد که از مجموع 720 نمونه کشت شده در این تحقیق مجموعآ تعداد 495 نمونه (7/68%درصد) دارای یک یا چند آلودگی قارچی بودند. آلودگی های قارچی جدا شده شامل قارچهای ساپروفیت کپکی 443 نمونه (5/89%)، مخمری ساپروفیتی61 نمونه (7/9%) و قارچهای بیماریزای درماتوفیتی 4 نمونه (8/0%) بود که با بررسی آماری توصیفی بیشتر از نواحی دوشها، رختکن، سونا و کناره هایاستخر جدا شدند.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصله از این مطالعه بخصوص جدا شدن قارچهای درماتوفیت، لازم است که به بهداشت و گندزدایی بهتر جهت کاهش آلودگی آب و محیط اطرافاستخرها توجه و نظارت بیشتری صورت گیرد.
کلید واژگان: آلودگی قارچی, سطوح محیطی, استخر شناBackgroundPrevious studies show that swimming in pools which are not well managed، can transmit infections. So there is still concern that swimmers by contacting with water and swimming pool environment could be affected by fungal diseases. So this study aimed to determine the amount of fungal contamination in indoor pools of Yazd in 2011.MethodIn this study، all the indoor swimming pools of Yazd (12 pools) during the spring and summer of 2011 in terms of fungal contamination were studied. To determine fungal contamination of the sample، a sterile carpet collection method was used. Sixty samples from different environmental surfaces in each pool (shower، dressing room surface، the chair and sit in the sauna، bath، platforms، around the pool)، 5 areas on average from each pool and to tally about 720 samples from all pools were tested for separation of bacterial contamination.ResultsResults of the present study showed that from all the 720 cultivated samples، 495 samples (68. 8%) were positive for one or more fungal contamination including 443 mould saprophyte (89. 5%)، 48 yeast saprophyte (9. 7%) and 4 dermatophyte pathogenic fungi (0/8%). Most fungal species were isolated from showers، dressing area، sauna and pool''s peripheral area.ConclusionAccording to the results of this study، it is necessary to pay more attention to sanitation and disinfection of water and environment around swimming pools. Also necessary actions and educations on disinfection and eliminating contamination have to given to the pools authorities.Keywords: Swimming pool, Fungal contamination, Surfaces, Yazd -
سابقه و اهدافدنچر استوماتیت، از اشکال رایج کاندیدیازیس دهانی است که به صورت التهاب منتشردر نواحی که تحت پوشش دنچرماگزیلاری می باشد، دیده می شود. این عارضه درحداقل 70% افراد دارای دنچربانشانه های بالینی رشدقارچ نمایان می گرددو محتمل ترین علت آن کلونیزاسیون قارچ کاندیدا درمخاط دهان است. قارچ کاندیدا دردهان بویژه گونه کاندیدا آلبیکنس به عنوان یک عامل عفونت اندوژن، بدنبال ترومای مزمن ناشی از دنچر به مخاط صدمه دیده حمله کرده که ممکن است در افراد ایمنوساپرس منجر به عفونتهای فرصت طلب سیستمیک شود. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی میزان فراوانی کاندیدیازیس دهانی در افراد دارای دنچرکامل مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی شهر یزد بوده است.روش بررسیاین مطالعه توصیفی مقطعی پس از تکمیل پرسشنامه طراحی شده برروی 109 بیمار مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی یزدکه دارای دنچر کامل بوده وبطورمرتب ازآن استفاده می نمودند، انجام شد. دهان این افراد ابتدا توسط یک متخصص بیماری های دهان معاینه و سپس از نواحی مختلف دهان نمونه گیری انجام، و نمونه ها پس از تهیه لام مستقیم بلافاصله برروی محیط کشت سابورو دکستروز آگار کشت داده و در نهایت تعداد کلنی مخمرهای جدا شده از هر نمونه شمارش شدند.یافته هاتفاوت آماری معنی داری بین میزان کلونیزاسیون کاندیدا بر روی دنچر در دوجنس مرد و زن مشاهده نشد (32/0 P=). شمارش تعداد کلنی های کاندیدا جدا شده از نواحی معین دهان (کام، گونه، زبان) و نیزدرسطح دنچر درافراد موردمطالعه، برحسب وجود و عدم وجود ضایعات دهانی انجام گردید. کلنی کانت کاندیدا درسطح مخاطی دنچر در افراد واجد ضایعه دهانی بطورمعنی داری بیشترازگروه فاقد ضایعه دهانی (02/0 P=) بود و زبان واجد بیشترین میزان کلونیزاسیون کاندیدایی بودند. در این مطالعه، در سطح زبان و سطح ماگزیلاری دنچر بیشترین میزان جداسازی کاندیدا مشاهده شد.
بحث ونتیجه گیرینتایج تحقیق حاضر نقش قوی کاندیدا دربروزضایعات دهانی بویژه استوماتیت ناشی از دنچرراتائیدمی نماید. رعایت بهداشت دهان و دنچر و در صورت لزوم ضد عفونی کردن هرروزه آن در افراد دارای دنچر می تواند در کاهش کلونیزاسیون کاندیدا و در نتیبجه کاهش کاندیدیازیس دهانی در آنها موثر باشد.
کلید واژگان: کاندیدیازیس, دنچر, کاندیدا, کلونیزاسیونBackgroundDenture stomatitis is a common inflammatory complication of the candidiasis seen under the maxillary denture، which is observed in 70% of cases following a chronic trauma. Candidia species particularly Candida albicans are known as one of endogenous etiologic agent of denture stomatitis that may cause systemic opportunistic infection in immunosupressed subjects. The aim of present study was to determine frequency of oral candidiasis in patients with complete denture referring to Yazd dentistry school.MethodsTotally 109 patients with denture referring to Yazd School of Dentistry were participated in the current cross-sectional descriptive study. The designed questionnaire was first completed and then the clinical assessment was carried out by the oral disease specialist in dental unit. Sample was collected from the oral mucosa and used for a direct smear and culture and finally the results were analyzed by using SPSS 13 soft ware.ResultThere wasn''t any statistical significant differences between the Colonization of Candida on denture and sex (P=0. 32). Statistical data showed a higher colonization of Candida albicans on the oral mucosal surface of denture users with oral disorder compared with denture users without oral complication (P=0. 002). Tongue and maxillary denture showed the highest Candida colonization in current study.ConclusionResults of current study confirmed the major role of Candida in the incidence of denture stomatitis. The oral and denture hygiene and disinfection of denture can decrease Candida colonization and oral candidiasis in denture users.Keywords: Candidiasis, Denture, Candida, colonization -
زمینه و هدف
با توجه به تماس مواد قالب گیری با بزاق، خون و بافت های نرم دهان، آلودگی میکروبی اولیه آنها می تواند برای افراد دارای ضعف سیستم ایمنی خطرناک باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی میزان آلودگی باکتریایی و قارچی مواد قالبگیری رایج بود.
روش بررسیدر این مطالعه آزمایشگاهی تعداد 5 نمونه از 4 نوع مختلف مواد قالب گیری شامل آلژینات ایرانی (Iralgin)، سیلیکون تراکمی از نوع پوتی (Speedex)، سیلیکون تراکمی از نوع Light body (Speedex) و آلژینات خارجی (Cavex CA37) مورد بررسی در 1 میلی لیتر توئین 80 حل نموده و میزان 100 میکرولیتر از هر نمونه را بر روی محیط های کشت بلاد آگار، EMB و سابورو دکستروز آگار کشت داده شد. پس از انکوباسیون کشت های میکروبی در حرارت 37 درجه سانتی گراد و قارچی در 30 درجه سانتی گراد، تعداد کلنی های باکتریایی و قارچی جدا شده شمارش و به کمک تست های تشخیصی افتراقی تشخیص داده شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری Kruskal-Wallis تحلیل شدند.
یافته هادر مجموع 75% نمونه های مورد مطالعه واجد یک یا چند آلودگی باکتریایی بودند. آلژینات ایرانی و Speedex (Putty) از آلوده ترین مواد قالبگیری و Speedex light body با سه مورد و آلژینات خارجی با دو مورد آلودگی از مواد قالبگیری با آلودگی کمتر بودند. باکتری هایی مانند گونه هایی از میکروکوکوس، استافیلوکوکوس، باسیلوس ها، کورینه باکتر، سیتروباکتر گرم منفی، اکتینومیست ها و نایسریاها از مواد قالب گیری جدا شدند. قارچ های آسپرژیلوس، پنی سیلیوم، آلترناریا، کلادوسپوریوم و سپدونیم نیز از قارچ های آلوده کننده مواد مورد بررسی بودند. تفاوت بین میزان آلودگی باکتریال آلژینات ایرانی و آلژینات خارجی از نظر آماری معنی دار بود (001/0P=). با توجه به شمارش تعداد باکتری و قارچ موجود در هر گرم ماده قالبگیری (CFU/gr) تفاوت معنی داری بین مواد چهارگانه فوق از نظر تعداد کل باکتری و قارچ جدا شده در هر گرم آن مشاهده نشد (21/0P=).
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که انواعی از آلودگی های باکتریال و قارچی و بعضا فرصت طلب از مواد قالب گیری آلژینات ایرانی و Speedex putty جدا شدند که نشان دهنده آلودگی این مواد می باشد.
کلید واژگان: مواد قالب گیری, آلژینات, باکتری, قارچBackground And AimsSince impression materials usually contact with saliva, blood, and oral soft tissues, their microbial contamination are harmful in immunocompromised patients. The aim of the present study was to determine the bacterial and fungal contamination in common impression materials.
Materials And MethodsIn current lab trial study, 5 different samples from each 4 impression materials were homogenized in 1 ml Tween 80 and then 100µl of each sample were cultured onto blood agar, EMB, or sabouraud dextrose agar. Bacterial and fungal cultures were incubated at 37º C and 30º C, respectively. The isolated bacterial and fungal colonies were enumerated and identified using specific diagnostic media and tests. Data were analyzed using Kruskal-Wallis test.
ResultsTotally 75% of samples had one or several bacterial contaminations. Iranian alginate and Speedex (putty) were the most contaminated samples. On the other hand, Speedex (light body) and foreign alginate showed lower contamination. Species of Micrococcus, Staphylococcus, Bacilluses, Corynebacteria, gram negative Citrobacter, Actinomycetes and Neisseria were isolated from the analyzed impression materials. Aspergillus, Penicillium, Alternaria, Cladosporium and Sepdonium were the fungi isolated from impression materials. Statistical significant difference was shown between bacterial contamination of Iranian and foreign alginates (P=0.001). There was no statistical significant differences between the bacterial and fungal isolated colonies (CFU/gr) of 4 tested impression materials (P=0.21).
ConclusionSeveral opportunistic bacteria and fungi were isolated from impression materials especially from Iranian alginate and Speedex putty which indicated their contamination.
-
مقدمهاستفاده ازاستخرهای شنا یکی از راه های انتقال عوامل عفونت های قارچی سطحی و جلدی است. این تحقیق با هدف تعیین میزان آلودگی قارچ های درماتوفیت، pH و ارزیابی میزان کلر باقیمانده دراستخرهای سرپوشیده شهر یزد در سال 1388 انجام گرفت.روش هادر این مطالعه توصیفی- مقطعی چهاراستخر شنای سرپوشیده شهر یزد به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس تعداد 100 نمونه از نواحی مختلفاستخر شنا با استفاده از روش موکت استریل نمونه گیری شدند. جهت جداسازی و تشخیص آلودگی قارچی درماتوفیتی از کشت بر روی محیط میکوزل آگار و تشخیص گونه های قارچی استفاده شد. همچنین میزان pH و کلر آزاد باقیمانده آباستخرها نیز اندازه گیری شد.یافته هااز مجموع 100 نمونه، 7 نمونه دارای کشت مثبت قارچ های بیماریزا درماتوفیتی بودند. این نمونه ها در نواحی مختلفاستخرهای شنا از جمله رختکن، سونا و پاشویه وجود داشتند. قارچ های بیماریزا انسان دوست تریکوفیتون منتاگروفیت (6 مورد) و اپیدرموفیتون فلوکوزوم (1 مورد) از درماتوفیت های جدا شده و بیشترین موارد کشت مثبت مربوط به فصل تابستان بودند. میزان pH بین 8/7 تا 2/8 و میانگین کلر آزاد باقیمانده آب نیز از 4/0 تا 7/0 میلی گرم بر لیتر متغیر بود.نتیجه گیریاز آن جایی که جدا شدن آلودگی های قارچی درماتوفیتی انسان دوست ازاستخرهای مورد بررسی نشان دهنده انتشار عوامل قارچی بیماریزا از شناگران به محیطاستخر می باشد؛ از این رو رعایت بهداشت فردی توسط شناگران، جلوگیری از ورود افراد دارای علایم بیماری های قارچی بهاستخر و انجام ضدعفونی مناسب تر محوطه در ایناستخرها ضرورت دارد.
کلید واژگان: استخرهای شنا, آلودگی, درماتوفیت, کلر باقیماندهBackgroundSuperficial and cutaneous fungal infections can be transmitted through using covered swimming pools. This study was conducted in order to assess the dermatophyte fungi, pH and residual chlorine levels in covered pools of Yazd in 2009.MethodsIn the current descriptive cross-sectional study, carpet sampling was used to collect 100 samples from different areas of 4 randomly selected covered swimming pools in Yazd. Mycosel agar plates were cultured in order to separate and identify dermatophytic fungal species. The pH and residual chlorine levels of the water were also measured in this study.FindingsSeven out of 100 samples had positive culture of pathogenic dermatophyte fungi. Dressing rooms, sauna and foot-bath parts were contaminated. Anthropophilic Trichophyton mentagrophytes (6 cases) and Epidermophyton floccosum (1case) were isolated especially in summer. Water pH ranged from 7.8 to 8.2 and residual chlorine levels varied from 0.4 to 0.7 mg/l.ConclusionsSince anthropophilic dermatophytes were identified in the studied swimming pools, pathogenic fungi can be transmitted from swimmers to the environment of the pool. Therefore, paying attention to personal hygiene by swimmers, preventing the entrance of infected people, and maintaining good sanitation conditions in the water and environment of the swimming pools are necessary -
مقدمهفسفولیپدها یکی از ترکیبات اصلی غشا سیتوپلاسمی سلول های یوکاریوتی می باشند. فسفولیپازها نیز آنزیم هایی هستند که در همه سلول های یوکاریوت وجود دارند و با توجه به وجود فسفولیپدها در غشا سیتوپلاسمی یوکاریوت ها روشن است که قدرت تخریب غشا سیتوپلاسمی به وسیله این آنزیم ها می تواند نقش مهمی در بیماری زایی میکروارگانیسم ها داشته باشد. با توجه به موضوعات فوق، در این تحقیق کلونینگ و تعیین توالی ژن فسفولیپاز B3 در آسپرژیلوس فومیگاتوس انجام پذیرفت.
روش کاراین مطالعه توصیفی در مرکز تحقیقات بیوتکنولوژی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1387-1389 انجام شده است. DNA ژنومی قارچ های آسپرژیلوس فومیگاتوس، آ. نیجر، کاندیدا آلبیکانس، اورئوبازیدیوم پولولنس و فوزاریوم ونوناتوم استخراج و متعاقب تکثیر قطعه مورد نظر با PCR، محصو.ل PCR به حامل pGEMT-Easy vector پیوند زده شد و به سلول میزبان (E.coli Top 10 F'') ترانسفورم گردید.
نتایجمقایسه همسانی توالی نوکئوتیدی و اسید امینه ای سکوانس نوکلئوتیدی ژن plb3به دست آمده به طول bp 2028، همسانی بسیار بالایی با توالی نوکلئوتیدهای ژن های مشابه در سایر قارچ ها نشان می دهد.
نتیجه گیریآنالیز درخت فیلوژنیک ژن plb3نشان می دهد که این ژن با گروه بزرگی از ژن های مشابه در سایر میکروارگانیسم ها ارتباط دارد و مقایسه همسانی توالی این ژنبا ژن مشابه در قارچ های دیگر، نشان دهنده همسانی زیاد توالی این ژن با ژن های PLB در سایر قارچ ها است. مطالعات مربوط به تعیین توالی ژن هایی که عملکرد آنها در بیماریزایی میکروارگانیسم ها موثر می باشند، عمدتا به منظور استنباط اطلاعات برای ارائه شیوه مصونیت بخشی، تهیه واکسن، طراحی دارو، تهیه بلوکر برای خود ژن و یا محصول ژن و استفاده از آن ها به عنوان معرف آزمایشگاهی وجود عفونت انحام می گیرد.
کلید واژگان: بیماری زایی, میکروارگانیسم ها, فسفولیپاز B3Molecular Detection of Phospholipase B3 as an Effective Factor in Virulence of Aspergillus FumigatusIntroductionPhospholipases are the major component of all eukaryotic bilayer cell membranes. and serve as a scaffold for membranes proteins. Phospholipases are a class of ubiquitous enzymes that have estrase activity and due to their ability to lyses of cell membrane can play an important role for pathogenicity of microrganisims. During this study using degenerate primers based on homologous amino acid sequences of some fungi phospholipase B (PLB), detection of Aspergillus fumigatus PLB3 was carried out.Materials and Methods After DNA extraction of A. fumigatus, A. niger, Fusarium venonatum and Aurobasidiumpullulans PCR reaction was carried out using degenerate primers. Predicted 2100 bp product from A. fumigatus was cloned in pGEMT-Easy vector and then transformed into E. coli Top 10 F’ competent cell for extraction of cloned DNA fragment. ResultSequence analysis of 2100 bp fragments using BLASTX software were revealed a high homology to published PLB sequences from other fungi.ConclusionPhylogenic tree analysis of PLB3 gene shows that PLB and potential PLB analogues like lysophospholipase are contained in a large cluster of the PLB family. A. fumigatus PLB gene is more closely related to A. oryzae, A. niger, Penicillium chrysogenum and Neurospora crassa than other fungi. Also, sequence availability of full length PLB3 gene represents a noteworthy breakthrough in the study of this opportunistic pathogen and function of PLB3 gene in pathogenesis of A. fumigates. Detection of PLB3 gene can be lead to preparing vaccine, blocker and laboratory marker for recognition of PLB3 gene products either in patient body or clinical samples. -
زمینه و هدفگونه های مختلف کاندیدا خصوصا آلبیکنس عوامل بیماریزای فرصت طلبی هستند که در دهان شیرخواران رشد می کنند. ایجاد برفک، غذا خوردن شیرخواران را مختل می کند. به دلیل اهمیت عفونت های فرصت طلب به ویژه در شیرخواران و جهت شناسایی عوامل مستعد کننده، در این مطالعه حضور و کمیت کلونی کاندیدای دهان شیرخواران و ارتباط آن با نوع تغذیه، سن و جنس شیرخوار و سطح تحصیلات مادران مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسیمطالعه به صورت کوهورت تاریخی روی 45 شیرخوار با تغذیه از شیر مادر و 45 شیرخوار با تغذیه از شیشه به عمل آمد. نمونه گیری با سواب استریل از دهان انجام گرفت و با استفاده از تست Germ tube گونه کاندیدا آلبیکنس از سایر گونه های کاندیدا شناسایی شد. سپس اطلاعات با نرم افزار SPSS و آزمون های کای دو، رگرسیون لجستیک و تست Mann-Whitney تجزیه و تحلیل شد.یافته هاکشت در 3/53 از شیرخواران کلونی کاندیدا مشاهده گردید. تفاوت در حمل کاندیدا میانگین تعداد کلونی در دو گروه، بر اساس میزان تحصیلات مادران معنی دار بود (0/0001>P، 0/00>P، 0/0001>P) هر چند تفاوت حضور کاندیدا آلبیکنس و غیر آلبیکنس در دو گروه چشمگیر نبود (45/0P=). همچنین توزیع فراوانی حمل کاندیدا بر اساس سن و جنس تفاوت چشمگیری نداشت (48/0P=، 4/0P=). بر اساس آزمون رگرسیون لجستیک نوع تغذیه و میزان تحصیلات مادران بر میزان حمل کاندیدا مؤثر بود (0/05>P).نتیجه گیرینتایج نشان می دهد حاملین کاندیدا در گروه شیر مادر از گروه شیشه شیر کمتر می باشند که می تواند به دلیل اثرات ضد قارچی شیر مادر و نقش شیشه شیر در انتقال کاندیدا باشد. همچنین با افزایش تحصیلات مادران کلونیزاسیون کاندیدای دهانی کاهش یافته که احتمالا به دلیل رعایت بهتر بهداشت است. سن و جنس کودک تاثیری بر حضور کاندیدا نشان نمی دهد.
کلید واژگان: کاندیدا, دهان, شیر مادر, شیشه شیر, شیر خوارBackground And AimsCandida species are opportunistic pathogens which live as benign commensal organisms in the oral cavities. The infants are more susceptible to opportunistic microorganism colonization. This study was design to evaluate the presence and quantity of Candida colonies in infant's oral cavities and its relation with age, gender, and type of diet and mother's education level.Materials And MethodsThis historical cohort study was performed on two groups of infants; 1) infants predominantly on breastfeeding (n=45) and 2) infants on bottle feeding (n=45). Oral samples were collected with swab technique and Candida species were identified using germ-tube test. The data were analyzed by using SPSS software, chi-square, logistic regression and Mann-Whitney tests.ResultThe Candida colony was seen in 53.3% of infants. The difference in oral Candida carriage and mean numbers of Candida colonies between two groups, according to mother's education level was statistically significant (P=0.0001, P=0.000, P=0.0001) although the difference of Candida species in tow groups was not (P=0.45). Candida colonization was not statistically related with age and sex (P=0.48, P=0.4). By logistic regression test, it was found that type of diet and mother's education level affected oral Candida colonization (P<0.05).ConclusionThe oral Candida colonization in breast-feeding infants is less than the bottle-feeding ones that might be attributed to the antifungal effects of mother's milk and the role of bottles in transferring the Candida species. Also increase in mother's education level leads to reduction in oral Candida colonization, which may be the result of improved hygiene. But no relation was seen between oral Candida carriage and age or gender of infants. -
مقدمهقارچ ها از جمله عوامل مهم بیولوژیک آلوده کننده محیط زیست هستند که دارای عوارض آلرژیک، سمی و بیماری زا می باشند. کارخانه های ریسندگی و بافندگی ازجمله مراکز دارای خطر بالای آلودگی به قارچ ها می باشند و با توجه به این که شهر یزد به عنوان یکی از قطب های صنعت ریسندگی و بافندگی کشور محسوب می شود، این مطالعه به منظور تعیین میزان و انواع آلودگی قارچی هوای این کارخانه ها انجام گردیده است.روشاز هوای داخل 30 کارخانه و کارگاه ریسندگی در سال 1386، تعداد 235 نمونه جهت جدا سازی کونیدی های قارچی به روش حجم سنجی و مطابق با دستورالعمل استاندارد NIOSH برای جداسازی عوامل بیولوژیک و تعیین میزان تراکم آلودگی و نوع قارچ های جدا شده در واحد حجم، بررسی و نتایج با توجه به اهداف مطالعه با استفاده از تست های آماری تحلیل گردید.یافته هاجمعا تعداد 958 کلنی از 16 جنس مختلف قارچ جدا شد که گونه های پنیسیلیوم، آسپرژیلوس و کلادوسپوریوم شایع ترین قارچ های جدا شده از هوای داخل کارخانه ها بودند. میزان آلودگی در کارگاه های کوچک بیشتر از کارخانه های بزرگ (0001/0=P) و در کارخانه های با الیاف طبیعی بالاتر ازکارخانه های با الیاف مصنوعی بود (0001/0=P). ارتباط مستقیمی بین میزان رطوبت و آلودگی قارچی مشاهده شد (046/0=P) در حالی که بین میزان آلودگی کلی قارچ ها و دما هیچ گونه ارتباط معنی داری مشاهده نشد. میزان آلودگی در سالن های تکمیل، بالاتر از سایر سالن ها و در سالن های دارای تهویه موضعی و ترقیقی کمتر بود (034/0=P).نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که هوای کارخانه ها و کارگاه های ریسندگی و بافندگی یزد دارای آلودگی بالا به کونیدی ها و ذرات قابل کشت قارچ ها می باشد. جداسازی قارچ های فرصت طلب از هوای کارخانه ها به ویژه کارگاه های کوچک عمدتا در فصل تابستان می تواند در کارگران با نقص سیستم ایمنی و یا افراد مبتلا به دیابت و بدخیمی ها خطرناک باشد.
کلید واژگان: قارچ, هوای آلوده, کارخانه, ریسندگی و بافندگیBackground and AimsFungi are among the most important biological agents in air pollution. Textile factories are known as high risk places for contamination with fungal spores and metabolites. Since Yazd is one of the most important textile industry centers, this study was conducted to determine the concentration and types of airborne fungi in Yazd textile factories.MethodsA total of 235 indoor air samples from 30 randomly selected Yazd textile factories in 2007 were collected using air sampler pumps with appropriate filters. The concentration and types of isolated fungi were determined according to NIOSH standard technique for isolation of biologic agents. Data were analyzed based on the survey objectives, using statistical tests.ResultsOverall, 958 colonies from 16 different genera of fungi were isolated and among them Penicillium, Aspergillus and Cladosporium were known as the most prevalent isolated fungi. The fungal contamination rates were higher in the small factories than bigger factories and also in few factories, which usually used natural based fiber compared to those used synthetic fiber (P=0.0001). The finishing areas had more contamination than the other parts and working areas with the topical air conditioner had lower contamination (P= 0.034). There was a direct relationship between the amount of moisture and air fungal contamination (P=0.046), but there was no significant correlation between the whole fungal contamination rates and temperature.ConclusionThe results showed a high rate of contamination to fungal viable cultivable spores in Yazd textile factories. The presence of opportunistic fungi in these places, especially in summer is hazardous for immunosuppresed workers or those with malignancies or diabetes.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.