به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

علی باقریان

  • علی باقریان، حامد میرزایی*، ناهید مسعودیان، بستان رودی
    گلیوبلاستوما (GBM) یکی از مهمترین نیوپلاسم های مغزی است و با مقاومت دارویی بالا همراه است. مکانیسم های مختلف سلولی و مولکولی، از جمله آپوپتوز، آنژیوژنز، اتوفاژی، مسیرهای NF-κB و Wnt، نقش مهمی در پیشرفت GBM ایفا می کنند. ما در این مطالعه، اثر کورکومین و نانومیسل کورکومین همراه با ارلوتینیب را برای سرکوب GBM در شرایط آزمایشگاهی بررسی کردیم. این سرکوب با تاثیر بر مسیرهای سیگنالینگ NF-kB و Wnt، مهار آنژیوژنز و القای اتوفاژی و آپوپتوز انجام می شود. کورکومین و نانومیسل کورکومین (50 میکرومولار) به تنهایی و همراه با ارلوتینیب (50 میکرومولار) در سلولهای گلیوبلاستوما U87 بررسی شد. بیان مسیرهای سیگنالینگ Wnt و NF-kB، آپوپتوز، آنژیوژنز، ژن ها و پروتئین های مرتبط با اتوفاژی توسط qRT-PCR و وسترن بلات بررسی شد. در مقایسه با گروه کنترل، تمام تیمارها از زیستایی سلولهای گلیوبلاستومای U87 کاسته اند. علاوه بر این، پروتئین های مرتبط با آنژیوژنز، به عنوان مثال، Cox-2، VEGF، HIF-1α و bFGF، به طرز چشمگیری کاهش یافته اند. همه تیمارها پروتئین های مرتبط با اتوفاژی و آپوپتوز، یعنی Bax، Beclin 1، کاسپاز 8، Bcl-2، LC3-II و LC3-I را تنظیم کردند. Total NF κB (p65) و phospho NF. κB (p65) با هر تیمار در سطح پروتئین کاهش یافتند. بیان VEGF، cyclin D1، Twist، ZEB و ژن های مرتبط با مسیر Wnt نیز کاهش یافت. به طور کلی، این نتایج نشان داد که کورکومین و نانومیسل کورکومین به تنهایی یا در ترکیب با ارلوتینیب از طریق تنظیم یک سری مکانیسم ها مانند آپوپتوز، اتوفاژی، آنژیوژنز، مسیرهای سیگنالینگ Wnt و NF. κB، اثرات ضد GBM از خود نشان می دهند.
    کلید واژگان: ارلوتینیب, کورکومین, نانومیسل کورکومین, گلیوبلاستوما
    Ali Bagherian, Hamed Mirzaei *, Nahid Masoudian, Bostan Roudi
    Glioblastoma is one of the most dangerous types of brain cancer, with a high rate of therapy resistance. Apoptosis, angiogenesis, autophagy, NF-κB, and Wnt pathways are just a few of the molecular and cellular processes that play a role in Glioblastoma development. The effectiveness of curcumin and Nano-micell curcumin with Erlotinib to suppress Glioblastoma in vitro was investigated in this study.The suppression is carried out by affecting NF-κB and Wnt signaling pathways, angiogenesis inhibition, and autophagy and apoptosis induction. Curcumin and Nano-micelle Curcumin (50 μM) was investigated alone and with Erlotinib (50 μM) in the U87 glioblastoma cells. The expression of Wnt and NF-κB signaling pathways, apoptosis, angiogenesis, and autophagy-related genes and proteins were assessed by qRT-PCR and Western blot. Compared with the control group, all treatments declined the U87 glioblastoma cells viability. Furthermore, Angiogenesis-associated proteins, i.e., Cox-2, VEGF, HIF-1α & bFGF, were remarkably decreased. Each treatment regulated autophagy and apoptosis-associated proteins, i.e., Bax, Beclin 1, caspase 8, Bcl-2, LC3-II, and LC3-I. Total NF κB (p65) and phospho NF. κB (p65) declined by each treatment at protein levels. Expressions of VEGF, cyclin D1, Twist, ZEB, and Wnt pathway-associated genes were also decreased. In general, our findings demonstrated that curcumin and Nano-micelle Curcumin, either alone or in conjunction with Erlotinib, had anti-Glioblastoma effects via modulating a number of processes including apoptosis, autophagy, angiogenesis, Wnt, and NF. κB signaling pathways.
    Keywords: Erlotinib, Curcumin, Nano-micelle Curcumin, Glioblastoma
  • تاثیرات پودر پوکه معدن دماوند به عنوان سوپر پوزولان در ساخت بتن
    علی باقریان
  • بررسی اثرات مصرف سیمان محتوی آهک یا سرباره در رویه های بتنی
    علی اکبر کفاش بازاری، علی باقریان
  • علی باقریان، سید حسین حجازی، مطهره میرزایی، حامد میرزایی، حمیدرضا میرزایی، محمد جابر مسعودی خویی
    زمینه

    لیشمانیازیس ها مجموعه ای از بیماری های انگلی را شامل می شوند که به صورت طیف وسیعی از علایم بالینی شامل لیشمانیازیس پوستی، پوستی- مخاطی و احشاییرخ می دهند. اخیرا پیشرفتهای زیادی در زمینه استفاده از داروهای گیاهی جهت درمان لیشمانیازیس حاصل شده است. هدف از این تحقیق، تاثیر اسانس چهار گونه گیاه آویشن در مقایسه با آمفوتریسین B بر آماستیگوت لیشمانیا ماژور در شرایط invitro می باشد.

    روش کار

    لیشمانیا ماژور(Leishmania major) سویه استاندارد به محیط کشتRPMI- 1640 حاوی 10 % سرم جنین گاوی(FCS) و آنتی بیوتیک منتقل و در دمای25±2° C کشت داده شد. سپس در مرحله ثابت رشد تاثیر غلظت های مختلف اسانس های گیاهی در مقایسه با داروی کنترل آمفوتریسین B بر روی آماستیگوت های لیشمانیا ماژور با استفاده از روش رنگ سنجی MTTمورد بررسی قرار گرفت. میزان جذب نوری (Optical density) بوسیله دستگاه ELISA readerسنجیده شد و مقدار IC 50محاسبه گردید. به طور کلی میانگین جذب نوری در گروه های مورد بررسی اختلاف معنی داری (001/0P<) نشان داد. در آزمون مقایسه میانگین دانکن اختلاف معنی داری بین غلظت های مورد آزمایش و گروه کنترل دیده شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل از جذب نوری و IC 50 نشان داد که اسانس های چهار گونه آویشن در مقایسه با داروی کنترل دارای تاثیر می باشد.

    بحث و نتیجه گیری

    گیاه آویشن، برای درمان لیشمانیازیس پوستی موثر است. اثر بخشی این ترکیبات به تنهایی یا در ترکیب در برابر لیشمانیازیس جلدی انسان به عنوان یک کارآزمایی بالینی تصادفی ارزیابی شده است.

    کلید واژگان: لیشمانیا ماژور, ماکروفاژ, اسانس های گیاهی آویشن, روشMTT
    Ali Bagherain, Seyed Hossein Hejazi, Motahareh Mirzaei, Hamed Mirzaei, Hamid Reza Mirzaei, Mohammad Jaber Masoud Khoy
    Background

    Leishmaniasis consisted of a set of parasitic disease with a spectrum of clinical symptoms appear, including coetaneous Leishmaniasis, mucosal and visceral all symptoms. Recently, there has been considerable progress in the use of herbal medicines for the treatment of Leishmaniasis. The purpose of this study was to evaluate the effect of thyme essential oils of four plant species compared with Amphotericin B on Leishmania Amastigotes in invitro.

    Methods

    Leishmania (Leishmania major) strains were cultured with medium RPMI- 1640 containing 10% fetal calf serum (FCS) and antibiotics and transported at a temperature of 25 ± 2 ° C. The stationary phase of growth were studied in different concentrations of essential oils in comparison with the control drug, Amphotericin B on Leishmania Amastigotes by using colorimetric meth. The absorbance was measured (Optical density) by means of (ELISA reader) and was calculated as the IC 50. The mean absorbance of the groups studied showed no significant difference (P

    Results

    The results showed that optical absorption and IC 50 species of thyme essential oils affect drug compared with controls.

    Conclusions

    Our results showed that the herb thyme is effective for the treatment of coetaneous Leishmaniasis. According to these results suggest that the efficacy was evaluated alone or in combination against human coetaneous Leishmaniasis as a randomized clinical trial.

    Keywords: Leishmania, Macrophages, Essential oils of thyme, MTT
  • علی باقریان، مطهره میرزایی، حامد میرزایی، مجید رحمتی
    مقدمه
    گیاه زعفران گیاهی دارویی حاوی ترکیبات آنتی اکسیدان می باشد. مطالعه حاضر به علت استفاده از این خاصیت گیاه و همچنین نیاز جامعه به درمان و پیشگیری ضایعات شناختی که به دلیل افزایش استرس اکسیداتیو متعاقب ضایعات ایسکمیک مغز و بیماری های قلبی-عروقی رخ می دهد، انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه موش های صحرایی نر سفید به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شده و در گروه آزمون تجویز روزانهی عصارهی زعفران به مدت هفت روز صورت گرفت. گروه دیگر در همین مدت زمان سالین نرمال دریافت کرد. سپس با انجام عمل جراحی دو رگ (بستن عروق کاروتید مشترک) بر روی نیمی از نمونه های هر گروه، ضایعهکاهش جریان خون مغزی (هایپوپرفیوژن) در آنها ایجاد شد. سپس مجددا به مدت 4 روزپیاپی بعد از عمل جراحی تمامی موش های گروه آزمون عصاره زعفران را دریافت نموده، در پایان همه موش ها با آزمون رفتاری ماز آبی موریس مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    نتایج
    آنالیز آزمون رفتاری ماز آبی موریس تفاوت معنی داری را میان گروه جراحی شده که دارو دریافت کرده بودند و گروه کنترل (جراحی شده بدون دریافت دارو) نشان داد. به عبارت دیگر عصاره زعفران موجب اختلالات یادگیری ناشی از هایپوپرفیوژن مغزی را به طور معنی داری کاهش داد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه حاکی از آن است که عصاره زعفران می تواند اختلالات یادگیری ناشی از کاهش خون رسانی مغزی را که متعاقب ایجاد استرس اکسیداتیو و تخریب هیپوکمپ رخ می دهد را در موش های صحرایی کاهش دهد.
    کلید واژگان: عصاره زعفران, هایپوپرفیوژن, هیپوکمپ, یادگیری, رادیکال آزاد
    Ali Bagherian, Motahareh Mirzaei, Hamed Mirzaei, Majid Rahmati
    Introduction
    Current study was conducted because of a social demand to treat and prevent rising cognitive damages following oxidative stress occur due to several reasons including reduced blood supply to the brain following cerebral ischemic lesions and cardiovascular diseases.
    Methods
    In present study Male albino rats were divided into test and control groups. In the test group saffron extract was administered daily for seven days and the other group received normal saline at the same time. Then by performing surgery، in one half of rats in each group، two common carotid arteries were ligated. The ligation reduced blood flow and made lesion in the brain. After surgery، all rats in the test group، were retaken medication for 4 days followed by assessment using behavioral morris water maze task.
    Results
    Test analysis showed there was a significant difference between treated and control group. Moreover،saffron extract attenuated brain hypoperfusion induced learning disorder.
    Conclusion
    The results of this study showed that saffron extract treatments decreased rat cognitive defects caused by reduced brain blood flow following appearance of free oxygen radicals and oxidative damage in hippocampus area.
    Keywords: Saffron extract, Hypoperfusion, Hypocamp, Learning, Free radical
  • علی باقریان *، حسین عباسپور، سکینه سعیدی سار، مطهره میرزایی، حمیدرضا میرزایی، حامد میرزایی
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع لیشمانیوز در مناطق مختلف جهان و ایران و نظر به اینکه ترکیبات پنج ظرفیتی آنتی موان برای درمان بیماری دارای عوارض جانبی متعددی می باشد، استفاده از گیاهان دارویی مورد تاکید قرار گرفته است. این تحقیق به منظور تعیین تاثیر عصاره گیاه دارویی سیر بر روی آماستیگوت های لیشمانیا ماژور در شرایط برون تنی (In vitro) ودرون تنی In vivo) (به روش رنگ سنجی انجام گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، لیشمانیا ماژور((Leishmania major سویه استاندارد به محیط کشتRPMI- 1640 حاوی 10% سرم جنین گاوی(FCS) و آنتی بیوتیک منتقل و در دمای 2±25 درجه سانتی گراد کشت داده شد. سپس در مرحله ثابت رشد تاثیر غلظت های مختلف عصاره گیاهی سیر در مقایسه با داروی کنترل تارتارامتیک بر روی آماستیگوت های لیشمانیا ماژور در دو شرایط درون تنی و برون تنی با استفاده از روش رنگ سنجی MTT، مورد بررسی قرار گرفت که شرایط درون تنی با استفاده از کشت ماکروفاژی ایجاد شد. سپس میزان جذب نوری (Optical Density) رنگ حاصله از احیا نمک تترازولیوم (MTT) به محصول رنگی فورمازان توسط انگل، بوسیله دستگاه الیزا ریدر (ELISA reader) سنجیده شد و مقدار IC 50 محاسبه گردید.
    یافته ها
    نتایج حاصل از جذب نوری و IC50 نشان داد که غلظت μg/ml 6/4 عصاره سیر در مقایسه با داروی کنترل در شرایط درون تنی نسبت به غلظت μg/ml 4/11در زمان 48 ساعت در شرایط برون تنی باعث مهار رشد آماستیگوت های لیشمانیا ماژور گردید.
    نتیجه گیری
    عصاره سیر بر روی آماستیگوت های لیشمانیا ماژور اثرات ضد لیشمانیایی مطلوبی دارد، آزمایشات بیشتری جهت ارزیابی این عصاره بر روی انگل لیشمانیا در مدل حیوانی و انسان های داوطلب را توصیه می نماید.
    کلید واژگان: آماستیگوت, لیشمانیا ماژور, ماکروفاژ, روش MTT
    Mr Ali Bagherian *, Hossein Abbaspour, Sakineh Saeidisar, Motahareh Mirzaei, Hamid Reza Mirzaei, Hamed Mirzaei
    Background
    In respect to leishmaniasis prevalence in different regions of Iran and world and also several side effects of pentavalent antimony for treatment of the disease, using of medicinal plants have been recently taken into attention. The aim of this study was to evaluate the effect of garlic plant extract on L. major amastigotes in vivo and in vitro by means of colorimetric assay.
    Materials And Methods
    L.major (MRHO/IR/75/ER) were transferred to RPMI-1640 medium, supplemented with 10% fetal calf serum (FCS) and antibiotics then grown at 25±2°C. In plateau phase of parasite growth, effect of different concentrations of garlic plant extract in comparison to control drug, tartar emetic, on L.major amastigotes were assessed by means of MTT assay in vivo and in vitro. The optical density (OD) due to reduction of the tetrazolium salt MTT (3-(4,5-dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyl tetrazolium bromide) to a colored product formazan by the parasite was measured by ELISA reader and the IC50 values (50% inhibitory concentrations) were further measured. All experiments were repeated in triplicate.
    Results
    Gained data from OD and IC50 showed that concentrations of 4.6 µg/ml and 11.4 µg/ml of garlic extract in comparison to control drug after incubation of 48 hours in vivo and in vitro respectively have inhibitory effect on amastigotes of L.major.
    Conclusion
    In respect to profound anti-leishmania effect of garlic medicinal plant on L.major, further experiments are required to evaluate the effect of this extract on Leishmania parasite in animal models and voluntary individuals.
    Keywords: Amastigote, L.Major, Garlic, MTT assay
  • سمیه خرمیان طوسی*، علی باقریان، علی دره کردی، مینا تاجیک
    زمینه و هدف
    کارآیی کامپوزیت رزین های نوری وابسته به میزان پلیمریزاسیون آنهاست. حداقل زمان کیورینگ برای پلیمریزاسیون مطلوب40 ثانیه است. شرکت سازنده کامپوزیت رزین P60 کاهش زمان کیورینگ را از مزایای این کامپوزیت رزین ذکر کرده است. از آنجایی که افزایش طول عمر دستگاه های نوردهی و کاهش زمان درمان در دندانپزشکی کودکان مهم می باشد، بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان پلیمریزاسیون کامپوزیت رزین P60 در بازه های زمانی 20 و 40 ثانیه با دستگاه های لایت کیور هالوژنه و Light emitting diode (LED) انجام گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه آزمایشگاهی 40 دیسک کامپوزیت رزین به قطر پنج و ضخامت دو میلی متر تهیه گردید. نمونه ها به صورت تصادفی به چهار گروه ده تایی تقسیم شدند. گروه اول و دوم به ترتیب به مدت20 و 40 ثانیه با دستگاه هالوژن کیور شدند. گروه سوم و گروه چهارم نیز به ترتیب به مدت 20 و 40 ثانیه با دستگاه LED کیور گردیدند. سپس درجه پلیمریزاسیون نمونه ها با دستگاه اسپکتروسکوپی اندازه گیری شد. داده ها توسط آزمون واریانس دوطرفه تجزیه و تحلیل شدند (05/0=α).
    یافته ها
    آزمون واریانس دوطرفه نشان داد که صرف نظر از نوع دستگاه لایت کیور، میزان پلیمریزاسیون به طور معنی داری در زمان 40 ثانیه بیشتر از 20 ثانیه بود. همچنین میزان پلیمریزاسیون به طور معنی داری در دستگاه هالوژن بیشتر از دستگاه LED بود. با این وجود در هر دو دستگاه، میزان پلیمریزاسیون در زمان 20 ثانیه قابل قبول بود.
    نتیجه گیری
    با در نظر گرفتن محدودیت های یک مطالعه آزمایشگاهی، به نظر می رسد صرف نظر از نوع دستگاه لایت کیور، زمان تابش 20 ثانیه ای برای کیور کردن کامپوزیت رزین P60 کافی باشد.
    کلید واژگان: کامپوزیت رزین, میزان پلیمریزاسیون, درجه تبدیل رزین p60
    S. Khoramian Tusi *, A. Bagherian, A. Dare Kordi, M. Tajik
    Background And Objective
    Performance of resin composites depend on their polymerization rate. Minimum curing time to achieve desired polymerization rate is 40 seconds. P60 resin composite manufacturer has claimed reduced curing time as one of the advantages of this resin composite. Since increasing the lifetime of light curing unit and reducing the treatment period is important in pediatric dentistry، however the aim of this study was to compare the polymerization rate of P60 resin composite with 20 and 40 seconds intervals by Halogen and LED curing units.
    Materials And Methods
    In this in vitro study، 40 disks from resin composite were provided with 5-mm diameter and 2-mm thickness. The samples were randomly divided into four groups each containing ten disks. The specimens of the first and second groups were cured for 20 and 40 seconds by Halogen units، respectively. Also، the third and fourth groups were cured by LED for 20 and 40 seconds، respectively. Polymerization rate was evaluated by spectroscopy device. Data were analyzed using two way ANOVA (α=0. 05).
    Results
    Two-way ANOVA test showed that regardless of the type of device، the polymerization rate was significantly higher at 40 seconds compared to 20 seconds. Also، the polymerization rate by Halogen units was meaningfully higher than the LED units. Nevertheless، in both units، the rate of polymerization was acceptable at 20 seconds duration.
    Conclusion
    Considering the limitations of a laboratory study، it seems that regardless of the type of light curing unit، 20 seconds is enough to cure P60 resin composite.
    Keywords: Resin composite, Polymerization rate, Degree of conversion, p60 resin
  • علی باقریان، مصطفی صادقی، حمید بخشی
    زمینه و هدف
    ارزیابی وضعیت تحصیلی دانش آموختگان، جهت بررسی کیفیت نظام آموزشی مهم و ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت تحصیلی دانش آموختگان دندانپزشکی رفسنجان، انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی به صورت سرشماری، روی دانش آموختگان ورودی های 1381-1376 انجام گرفت و اطلاعات افراد شامل سن، جنسیت، سال ورود به دانشگاه، سهمیه ورودی، معدل علوم پایه، نمره امتحان جامع علوم پایه، نمرات نظری و عملی دوره های بالینی ثبت گردیدند. داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل، واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی درونی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نمرات 101 دانش آموخته دندانپزشکی [69 دختر (3/68%)، 32 پسر (7/31%)] ارزیابی شدند. میانگین و انحراف معیار معدل علوم پایه، دوره بالینی، کل دوره و نمره آزمون جامع علوم پایه به ترتیب 31/1±46/15، 01/1±29/16، 06/1±99/15 و 77/16±22/145 بدست آمد. تفاوت معنی داری بین دختران و پسران به لحاظ معدل علوم پایه (02/0 p=) وجود داشت. همچنین تفاوت معنی داری بین میانگین معدل کل (014/0 p=) و میانگین نمره امتحان جامع علوم پایه (005/0 p=) بر حسب سال ورود به دانشگاه وجود داشت. بیشترین و کمترین میانگین نمرات به ترتیب مربوط به سهمیه مناطق و ایثارگر بود. بین سن و فاصله اخذ دیپلم تا ورود به دانشگاه با معدل دوره های بالینی همبستگی معنی داری وجود داشت (001/0 p<).
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این مطالعه، سن، فاصله اخذ دیپلم تا ورود به دانشگاه، جنسیت، سهمیه ورودی از جمله عوامل مهم و موثر بر وضعیت تحصیلی است؛ بنابراین، لزوم انجام مطالعات گسترده تر و آینده نگر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: وضعیت تحصیلی, دانش آموخته دانشکده دندانپزشکی, آموزش دندانپزشکی
    A. Bagherian, M. Sadeghi, H. Bakhshi
    Background And Objectives
    Assessment of educational status is important and essential in order to survey the quality of educational systems. This study was performed to determine the educational status of Rafsanjan''s dental school graduates who had entered the university in the years 1997 to 2002.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was carried out by census sampling and subjects'' information including age، entrance year to university، gender، university entrance ranking and allocation، grade-point average (GPA) of basic sciences، basic sciences comprehensive exam، didactic and practical scores of clinical courses were extracted. Data were analyzed by independent t-test، one way ANOVA، Pearson correlation coefficient and inter-item correlation tests.
    Results
    The scores of 101 dental school graduates [69 girls (68. 3%)، 32 boys (31. 7%)] were assessed. The mean and SD of GPA of basic sciences، clinical courses، total courses and scores of basic sciences comprehensive exam were 15. 46±1. 31، 16. 29±1. 01، 15. 99±1. 06 and 145. 22±16. 77، respectively. There was only significant difference in GPA of basic sciences between girls and boys (p=0. 02). Also، there were significant differences between GPA of total courses (p=0. 014) and scores of basic sciences comprehensive exam (p=0. 005) with entrance year to the university. The highest and lowest of average scores were related to the zones and Shahed allocations، respectively. There were significant correlations between age and time of high school graduation to entrance to the university with GPA of clinical courses (p<0. 001).
    Conclusion
    Based on the results of this study، age، duration after high school graduation to entrance to university، gender، university entrance allocations are important and influencing factors in educational status; however، more comprehensive and prospective studies in this field seem necessary.
    Keywords: Educational status, Dental school graduate, Dental education
  • سمیه خرمیان طوسی، علی باقریان، رضا بهرام آبادی، بهنام زینلی
    مقدمه
    اثر ضدمیکروبی مواد پرکننده کانال در طی درمان پالپکتومی به منظور حذف پاتوژن های باقیمانده در کانال ریشه مهم و ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه مقایسه میزان فعالیت ضد باکتریایی علیه باکتری انتروکوک فکالیس بین یک خمیر جدید از پیش آماده شده جهت پرکردن کانال دندان های شیری از خانواده کلسیم هیدروکساید (Diapaste) با زینک اکساید اوژنول و Sealapex بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه آزمایشگاهی، جهت ارزیابی فعالیت ضدباکتریایی از تست مهاری انتشار در آگار استفاده گردید. برای این منظور از 10 پلیت به قطر 10 سانتیمتر که محتوی آگاری به ضخامت چهار میلی متر و حاوی باکتری انتروکوک فکالیس بود٬ استفاده گردید. در هر ظرف، چهار حفره با فواصل یکسان از هم و به قطر پنج میلی متر در آگار ایجاد گردید. در سه حفره، مواد مورد آزمایش (Diapaste، Sealapex و ZOE) و در یک حفره، آب مقطر به عنوان کنترل منفی ریخته شد. پلیت ها در دمای 37 درجه سانتی گراد و به مدت 48 ساعت انکوبه شدند. سپس قطر هاله عدم رشد توسط کولیس، برحسب میلی متر اندازه گیری شد. داده ها توسط آزمون های Kruskal-Wallis و Mann-Whitney مورد آنالیز قرار گرفتند.
    یافته ها
    اختلاف معنی داری بین میانه قطر هاله عدم رشد سه ماده مورد مشاهده شد (001/0P<). میانگین قطر منطقه ممانعت از رشد باکتریایی به طور معنی داری در Diapaste بیشتر از (001/0P<)Sealapex و(001/0P<) ZOE بود.
    نتیجه گیری
    با در نظر گرفتن محدودیت های یک مطالعه آزمایشگاهی، به نظر می رسد که Diapaste از خاصیت ضدباکتریایی بیشتری نسبت به Sealapex و ZOE برخوردار باشد.
    کلید واژگان: پالپکتومی, انتروکوک فکالیس, مواد پرکننده کانال ریشه
    Somayeh Khoramian Tusi, Ali Bagherian, Reza Bahram Abadi, Behnam Zeynali
    Introduction
    The antiseptic characteristic of root canal filling materials seems very critical in pulpectomy procedure to eliminate residual pathogens of root canals. The aim of this laboratory study was to compare the antibacterial activity of a newly introduced premixed calcium hydroxide root canal filling paste of deciduous teeth (Diapaste) with Zinc Oxide-Eugenol (ZOE) and Sealapex on Enterococcus faecalis.
    Materials and Methods
    In this study، agar diffusion inhibitory test was used to assess antibacterial activity. Ten 10-cm-diameter dishes with 4. 0mm thickness of agar inoculated with Enterococcus faecalis were used and four 5-mm-diameter wells per dish at equidistant points were filled with the three test root canal filling materials (Diapaste، ZOE and Sealapex) and distilled water as a negative control was used to fill the fourth well. After incubation of the plates at 37oC for 48 hours، the diameter of the zones of bacterial growth inhibition produced around the wells was measured (in mm) with a caliper. Data were analyzed by Kruskall-Wallis test and Mann-Whitney U test.
    Results
    Kruskall-Wallis test indicated that there were statistically significant differences (P<0. 001) among median of the zones of bacterial growth inhibition produced by the three different materials. Mean diameter of inhibition zones of bacterial growth was significantly higher in Diapaste than Sealapex (P<0. 001) and ZOE (P<0. 001).
    Conclusion
    With respect to the limitations of an in vitro study، it appears that Diapaste has more antibacterial activity than ZOE and Sealapex.
    Keywords: Pulpectomy, enterococcus faecalis, root canal filling materials
  • مصطفی صادقی، علی باقریان
    زمینه و هدف
    آموزش تخصصی دندانپزشکی یک تصمیم انتخابی و شخصی برای دستیابی به افزایش معلومات و مهارت ها است که دلایل گوناگونی دارد. از این رو، هدف مطالعه حاضر، به منظور ارزیابی میزان و علل اشتیاق به ادامه تحصیل در دانشجویان دندانپرشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان طراحی گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی-مقطعی که در سال 1390 انجام گرفت، تمامی دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان شرکت داشتند. اطلاعات به صورت مصاحبه فردی و به وسیله پرسشنامه ای حاوی سوالاتی در مورد خصوصیات فردی، علل علاقه مندی و عدم علاقه مندی به ادامه تحصیل و سه رشته تخصصی مورد علاقه دانشجویان جمع آوری گردید. سوالات بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت طراحی شدند. داده ها به وسیله آمار توصیفی، آزمون t و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردیدند.
    یافته ها
    در این مطالعه تمامی 137 دانشجوی دندانپزشکی با میانگین سنی 4/2±2/22 سال شرکت کردند که 7/57% آنان دختر بودند. اکثریت دانشجویان (6/87%) علاقه مند به ادامه تحصیل بودند. افزایش مهارت بالینی و معلومات، کسب موقعیت اجتماعی بهتر، دستیابی به کار بهتر و ارتقای منزلت شغلی مهم ترین علل ادامه تحصیل ذکر شدند. تمایل به شروع به کار بعد از تحصیل و خستگی از تحصیل از مهم ترین علل عدم علاقه مندی به ادامه تحصیل بود. سه رشته تخصصی مورد علاقه دانشجویان به ترتیب عبارت بودند از: ارتودنسی (3/53%)، جراحی فک و صورت (6/14%)، دندانپزشکی ترمیمی (8%).
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که اکثریت دانشجویان دندانپزشکی برای افزایش مهارت بالینی و معلومات، کسب موقعیت اجتماعی بهتر، اشتیاق به ادامه تحصیل دارند و ارتودنسی انتخاب اول اغلب آنان است.
    کلید واژگان: اشتیاق به ادامه تحصیل, دانشجوی دندانپزشکی, آموزش دندانپزشکی, رشته های تخصصی دندانپزشکی
    M. Sadeghi, A. Bahgerian
    Background And Objectives
    Postgraduate dental education (PGDE) is an elective and personal decision for pursuing further education, which has various reasons. Therefore, the aim of this study was to assess the causes of postgraduate aspiration, to determine their specialty interests and factors influencing choices of specialty in dental students at Rafsanjan University of Medical Sciences.
    Materials And Methods
    This descriptive cross-sectional study was carried out on all dental students in 2011. The information was collected through face-to-face interviews and by a questionnaire containing demographic characteristics, rate of admission in dental residency, 16 and 10 questions about the aspiration and disinterest to PGDE; selections of the first three choices and 7 questions about reasons to choose these three specialties. The questions were designed according to 5-point Likert scale. Validity and reliability of questionnaire were confirmed by expert specialists and test retest. Data was analyzed by using descriptive statistics, t-test and Pearson’s correlation coefficient.
    Results
    In this study, all of 137 dental students took part with mean age of 22.2 ± 2.4 years, which 57.7% were females. The majority of students (87.6%) were interested in continuing specialized education. The students mentioned that increased clinical skill and knowledge, obtaining better social opportunities, acquiring better jobs and promotion to occupational esteem were the most important factors for their aspiration to continuing specialized education. Inclination to work after graduation and tiredness of education were the most important factors in the disinterests in continuing specialized education. Specialty fields which seemed most interesting to the students included: Orthodontics (53.3%), Oral and maxillofacial surgery (14.6%), Restorative dentistry (8%), Paediatrics (7.3%), Prosthodontics (5.8%), Endodontics (4.4%), Oral and maxillofacial radiology (2.9%), Community dentistry (1.5%), Periodontics (1.5%) and Oral and maxillofacial pathology (0.7%). Interest in the scientific content of the field, financial income and social esteem were the main causes of choosing specialty fields for the students.
    Conclusion
    The present survey shows that the majority of dental students have postgraduate aspirations because of increase in the clinical skills and knowledge and obtaining better social opportunities; and orthodontics was the first choice for most of them.
    Keywords: postgraduate aspiration, dental student, dental education, dental specialty fields
  • مصطفی صادقی، علی باقریان
    مقدمه
    ارزیابی مستمر وضعیت آموزشی دانشجویان برای بهبود نظام آموزشی ضروری می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه وضعیت تحصیلی دانشجویان دندانپزشکی فعلی از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشکده های دندانپزشکی دانشگاه های علوم پزشکی کشور با دانشجویان سال های گذشته انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی-مقطعی در سال 1390 انجام گرفت. اطلاعات به وسیله پرسشنامه ای محقق ساخته، روا و پایا جمع آوری شد که توسط 354 عضو هیات علمی شاغل در 18 دانشکده دندانپزشکی و واجد شرایط ورود به مطالعه تکمیل گردید. پرسشنامه، وضعیت تحصیلی دانشجویان دندانپزشکی حال حاضر را در مقایسه با دانش آموختگان سال های گذشته بررسی کرد. داده ها به استفاده از آمار توصیفی، آزمون های واریانس، تی مستقل و ضریب همبستگی اسپیرمن تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    بیش از 50% از استادان بیان کردند که تمایل دانشجویان به شرکت در آزمون تخصصی و انجام فعالیت های پژوهشی خوب تر تا بسیار خوب تر شده است، ولی علاقه به حضور در کلاس دروس نظری و انجام تکالیف آموزشی بدتر تا بسیار بدتر شده است. به علاوه نظر اغلب شرکت کنندگان در مورد سایر متغیرها بر این بود که بین دانشجویان فعلی و دانش آموختگان دندانپزشکی تفاوتی وجود نداشت و در مجموع 94/40% از شرکت کنندگان معتقد بودند که وضعیت تحصیلی دانشجویان تغییری نکرده است. شرکت کنندگان معتقد بودند که حدود 46% از دانش آموختگان دندانپزشکی مهارت بالینی کافی برای طبابت مستقل را دارند. ضریب همبستگی اسپیرمن ارتباط معناداری بین سابقه تدریس اعضای هیات علمی با میانگین نمره وضعیت تحصیلی دانشجویان دندانپزشکی نشان نداد.
    نتیجه گیری
    اگرچه اشتیاق به شرکت در آزمون تخصصی و انجام فعالیت های پژوهشی در دانشجویان فعلی بیشتر شده است، ولی در مجموع وضعیت تحصیلی دانشجویان دندانپزشکی ایران از نظر استادان آنان در طی سال های گذشته تغییری نکرده است. همچنین از دیدگاه استادان مهارت بالینی دانش آموختگان دندانپزشکی برای انجام طبابت مستقل چندان مطلوب نبود.
    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, وضعیت تحصیلی, دانشجوی دندانپزشکی, اعضای هیات علمی
    Mostafa Sadeghi, Ali Bagherian
    Introduction
    Continuous evaluation of students’ educational status is necessary for improving of educational system. The aim of this study was to compare educational status of present dental students all around the country with previous graduated students from the viewpoint of Iranian dental faculty members.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study was carried out in 2011. The information was collected by a valid and reliable questionnaire that was completed by 354 eligible faculty members employed in 18 dental schools. The questionnaire was designed to compare educational status of present dental students with that of the previous graduated students. Data were analyzed using descriptive statistics، independent t-test، ANOVA and Spearman correlation coefficient.
    Results
    More than 50% of the faculty members stated that the students’ tendency to participate in specialty exams and to embark on research activities is better to much better then before; but interest in didactic class attendance and to accomplish educational assignments is worse to much worse. Moreover، most participants believed that there was no difference between current students and graduates in other variables and totally، educational status of students has not changed. The participants believed that about 46% of dental graduates have enough clinical skills for independent practice. Spearman''s correlation coefficient did not show a significant correlation between years of services of faculty members and study’s variables.
    Conclusion
    Although aspiration for participation in postgraduate entrance exams and research activities have increased، in general the educational status of Iranian dental students has not improved during the last years. According to the viewpoints of faculty members، dental students’ clinical skills necessary for independent practice is not satisfied.
    Keywords: academic achievement, educational status, dental student, faculty members
  • مصطفی صادقی، علی باقریان
    مقدمه و هدف
    پوسیدگی دندان شایع ترین بیماری مزمن دوران کودکی است و شاخص DMFT مهم ترین معیار کمی برای سنجش سلامت دندان است. هدف از این مطالعه ت وصیف شیوع پوسیدگی دندان و وقوع دوطرفه آن در دانش آموزان 12 ساله شهر رفسنجان در سال 1386 بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی تعداد 353 دانش آموز (173 دختر و 180 پسر) به صورت تصادفی از مدارس دولتی و خصوصی انتخاب شدند. معاینه بالینی جهت تشخیص پوسیدگی بر اساس معیارهای سازمان بهداشت جهانی انجام شد. معاینه افراد در کلاس درس و در زیر نور چراغ قوه و با استفاده از سوند و آینه دندان پزشکی صورت گرفت. داده ها پس از مصاحبه و معاینه بالینی توسط یک دندان پزشک جمع آوری و با استفاده از آزمون آماری t-test تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین DMFT 2±46/2 (پسران 78/2 و دختران 13/2) بدست آمد. اجزاء D، M و F این شاخص به ترتیب 7/75، 7/6 و 6/17% بودند. تفاوت بین شاخص DMFT و اجزاء M و F آن با جنسیت معنی دار بود ولی در جزء D معنی دار نبود. نسبت دانش آموزان Caries Free (CF) 7/20% (پسران 7/16% و دختران 9/24%) به دست آمد و بین دانش آموزان CF با جنسیت تفاوت معنی داری وجود نداشت، اما بیشترین وقوع پوسیدگی دوطرفه در دندان مولر اول و دوم فک بالا و کم ترین آن مربوط به دندان پرمولر دوم فک بالا و پرمولر اول پائین بود.
    نتیجه گیری
    شیوع پوسیدگی دندان در دانش آموزان 12 ساله شهر رفسنجان بیشتر از استانداردهای جهانی سازمان بهداشت جهانی در سال 2010 است. بنابراین بهبود خدمات دندان پزشکی موجود و انجام برنامه پیشگیری برای دانش آموزان در آینده ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: پوسیدگی دندان, DMFT, Caries Free, پوسیدگی دوطرفه
    M. Sadeghi, A. Bagherian
    Background And Objectives
    Dental caries are the most common chronic childhood disorders and DMFT index is the most important quantitative criterion for measuring tooth health. The purpose of this study was to describe the dental caries prevalence and its bilateral occurrence among 12-year-old students in Rafsanjan in 2007.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study a total of 353 (180 boys and 173 girls) were randomly selected from public and private schools. Pupils were examined clinically for dental caries according to World Health Organization (WHO) criteria. Dental examinations were done by using dental mirrors and explorer under artificial light in classrooms. Data were collected by interview and clinical examination was performed by one calibrated dentist and was analyzed using t-test.
    Results
    The mean DMFT value was 2.46 ± 2 (2.78 boys, 2.13 girls). Decayed (D) component was 75.7%, missing (M) 6.7% and filled (F) 17.6%. There were significant differences in DMFT and their components in relation to gender. The proportion of CF students was 20.7% (16.7% boys, 24.9% girls) and there was no significant difference in relation to gender. The highest prevalance of bilateral caries was in maxillary first and second molars and the lowest prevalance was in maxillary second premolars and mandibular first premolars.
    Conclusion
    Caries prevalence among 12-year-old students in Rafsanjan is higher than the global standards of WHO for 2010 therefore, improving the existing dental services and performing prevention programme for students seems to be necessary in the future.
  • علی باقریان، حاجی قلی کمی

    مطالعات محققان روی جمعیتهای مار جعفری سرده(جنس) Echis Merrem 1820 وجود ابهاماتی را در سیستماتیک این جنس بویژه در نواحی آسیای میانه، ایران، افغانستان و پاکستان آشکار ساخته است. لطیفی جمعیتهای این مار در ایران را متعلق به تاکسون واحدی می داند و آنها را در سالهای 1364 و 1370 متعلق به زیر گونه مار جعفری Echis carinatus pyramidium (Geoffroy، 1872) و در سال 1379 به زیرگونه E. carinatus sochureki Stemmler 1969 معرفی می کند. جهت روشن شدن وضعیت سیستماتیکی این سرده (جنس) در ایران، تعداد 47 نمونه متعلق به این سرده (جنس) از مناطق بندرعباس، قشم، شیراز، منطقه حفاظت شده توران، دامغان و طبس مورد مطالعه قرار گرفت. تعداد 11 صفت مریستیک، شش صفت مورفولوژیک و دو صفت مورفومتریک در نمونه ها بررسی، اندازه گیری و شمارش شد. تحلیلهای تک متغییره جدایی میانگین صفات تعداد فلسهای زیر شکم (P<0.001)، تعداد فلسهای مورب (P<0.002)، تعدادفلسهای پشتی (P<0.001) و تعداد فلسهای دور چشم (P<0.001) را بین جمعیتهای جنوب (شیراز، بندرعباس و قشم) و جمعیتهای شرقی -شمالی (دامغان، توران و طبس) نشان داد. آزمون T2 هتلینگ (همراه با آزمون راندوم سازی Permutation با 2000 تکرار) جدایی بردار میانگین صفات بین دو گروه جنوبی و شرقی -شمالی را نشان داد (P<0.005). مقایسه جمعیتهای مورد بررسی با جمعیتهای زیرگونه E. c. sochureki در پاکستان و جمعیتهای گونه E. multisquamatus Cherlin 1981 از آسیای میانه در تحلیل محورهای اصلی نشان داد که جمعیتهای توران و طبس در محدوده گونه E. multisquamatus و جمعیتهای قشم و بندرعباس در محدوده زیرگونه E. c. sochureki قرار می گیرند. تحلیل خوشه اینیز نمونه های متعلق به دامغان، توران و طبس را همراه با نمونه های گونه E. multisquamatus در یک شاخه قرار داد و نمونه های جنوبی با نمونه های E. carinatus sochureki دسته بندی شد. نتایج نشان دهنده حضور گونه E. multisquamatus در محدوده شرق و شمال ایران است و بدین ترتیب حداقل دو گونه مار جعفری در ایران وجود دارد.

    کلید واژگان: مار جعفری, Echis, سیستماتیک, ایران
    Bagherian A., Kami H. Gh

    Study about systematics of the species and subspecies of the saw-scaled viper (Echis) has not come with decisive results. Latifi (2000) recorded only one subspecies of saw-scaled viper Echis carinatus sochureki Stemmler 1969 from Iran. For analysis systematic status of this genus, 47 specimens from the Gheshm, Bandarabas, Turan, Shiraz, Damghan, Zabol and Tabas were examined based on 12 meristic, six morphologic and two morphometric characters. Statistically significant difference demonstrated between the south populations (Gheshm and Bandarabas) and central-north populations (Turan and Tabas) based on ventrals (P<0.001), obliques (P<0.002), dorsals (P<0.001) and circumorbitals (P<0.001). Hotelling T2 test (permutation with 2000 randomzation) showed significant differences between mean vectors of the characters in the mentioned populations (P<0.005). Principle coordinate analysis (PCO) of the our specimens in compare with E. c. sochureki from Pakistan and Afghanistan and E. multisquamatus cherline 1981 from Middle east and Afghanistan ordinate the south populations with the E. c. sochureki and the central-north population with E. multisquamatus. Cluster analysis classified the central-north population with E. multisquamatus specimens, that described by Cherlin, in the same cluster.

  • علی باقریان، حاجی قلی کمی
    علی باقریان، عضو هیات علمی گروه زیست شناسی دانشگاه گلستانحاجی قلی کمی، عضو هیات علمی گروه زیست شناسی دانشگاه گلستانچکید ه:تا کنون دو گونه مار آبی Natrix natrix و مار چلیپر Natrix tessellata از ایران گزارش شده است. بر اساس روش های تشخیص تک صفتی Monothetic و کلید های شناسایی نمی توان تمامی نمونه های این دو گونه را به طور د قیق شناسایی نمود و صفات مشخصه ارائه شده در کلید ها دارای همپوشانی می باشد. این تحقیق به منظور بررسی توانایی روش چند صفتیPolythetic و تحلیل های چند متغیره در تشخیص دو گونه این جنس در ایران انجام شد. تعد اد چهار صفت مورفولوژیک، دو صفت مورفومتریک و 13 صفت مریستیک در 41 نمونه مار (متعلق به موزه جانورشناسی دانشگاه گرگان جمع آوری شده طی سالهای 1375 تا 1384) از مناطق مختلف ایران بررسی، اندازه گیری و شمارش گردید. مقایسه میانگین ها جد ایی معنی د اری برای صفات تعد اد پولک های جلوی چشمی، تعد اد پولک های پشت چشمی، تعد اد پولک های دور چشم، تعد اد پولک های زیر شکم و تعد اد پولک های زیر د م نشان د اد (P< 0/01). رسته بندی Ordination نمونه ها بر اساس تحلیل محورهای اصلی (PCO) نشان د اد که محور اول (72 درصد واریانس ها و ارزش ویژه 7/1) و دوم (15 درصد واریانس ها و ارزش ویژه 3/0) نمونه های متعلق به دو گونه را از یکد یگر متمایز می سازند. تحلیل ممیزی Discrimination analysis نمونه های متعلق به دو گونه را براساس توابع تشخیص اول تا سوم از یکد یگر کاملا مجزا نمود. صفات تعد اد پولک های جلوی چشمی، تعد اد پولک های زیر شکمی، تعد اد پولک های زیر د می و طول بد ن از صفات ممیزه مهم بین دو گونه بودند. نتایج نشان می د هد؛ تحلیل های چند متغیره قاد ر به تشخیص د قیق نمونه های این دو گونه می باشند.
    کلید واژگان: شناسایی, Natrix natrix, Natrix tessellata, تحلیل های چند متغیره, ایران
  • حسین نعمت اللهی، جلیل توکل افشاری، علی باقریان
    مقدمه
    پوسیدگی های زودرس شدید دوران کودکی یکی از شایعترین بیماری های مزمن دوران کودکی است. اتیولوژی آن چند عاملی بوده و عوامل ژنتیکی و محیطی هر دو نقش مهمی را در پاتوژنز آن بازی می کنند. تفاوتهای ژنتیکی بین افراد مختلف، سبب تفاوت آنها در استعداد به پوسیدگی می گردد. عوامل ژنتیکی مرتبط با مولکولهای Human Leukocyte Antigen (HLA)اخیرا به عنوان یک عامل مستعدد کننده فرد به پوسیدگی مطرح شده اند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین دو آلل HLADQB1*O6 و HLADRB1*04با پوسیدگی های زودرس شدید کودکی به منظور تشخیص زود هنگام بیماری و پیشگیری از آن است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعهمقطعیاز نمونه خون 44 کودک مبتلا به پوسیدگی زودرس شدید دوران کودکی و 35 کودک فاقد پوسیدگی، DNAژنومی به روش غیر آنزیمی رسوب نمکی استخراج گردید. سپس وجود این دو آلل با استفاده از تکنیک PCR-SSPو الکتروفورز ژل آگاروز بررسی گردید.درتجزیه و تحلیل یافته ها از آزمونهای وFisher''s exact test, Chi-square test, Student t-test و Logistic Regression testاستفاده گردید و در همه آزمونها سطح معنی داری 05/0 مد نظر بود.
    یافته ها
    یافته ها یک افزایش آماری قابل ملاحظه ای را از نظر فراوانی آلل HLA-DRB1*04در گروه بیمار نشان دادند (P-value=0.019). برآورد خطر نسبی (OR)هم برای این آلل عدد ده بدست آمد. فراوانی آلل HLADQB1*06بین دو گروه از نظر آماری اختلاف معنی داری نشان نداد. (P-value=0.37)
    نتیجه گیری
    نتایج فوق نشان می دهد که آلل HLA-DRB1*04با پوسیدگی های زودرس شدید دوران کودکی مرتبط است. بنابراین بررسی وجود این آلل در کودکان می تواند بعنوان یک مارکر مولکولی برای تشخیص زود هنگام بیماری توصیه شود.
    کلید واژگان: پوسیدگی دندانی زودرس دوران کودکی
  • علی باقریان، جمشید درویش، نصر الله رستگار پویانی
    خانواده Muridae متنوع ترین خانواده پستانداران می باشد. از میان هفده زیر خانواده این خانواده، پنج زیر خانواده در فون شرق ایران وجود دارد. به منظور بررسی روابط فیلوژنتیکی میان جنسهای متعلق به خانواده Muridae در شرق ایران، سیزده سرده (جنس) از پنج زیر خانواده متعلق به این خانواده بعنوان درون گروه و یک سرده از خانواده Dipodidae بعنوان برون گروه گزینش شد. صفات دارای ارزش اطلاعاتی از منابع استخراج گردید. صفات مورد بررسی دارای قطبیت معین و سری های تحول یابنده در صفات چند حالته مشخص گردید. تعداد پنجاه صفت جمجمه ای و دندانی در تاکسونها (آرایه های) مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی چند ریختی درون گروه ها از هر آرایه (تاکسون) به تعداد آماری نمونه ها بررسی و نتیجه در ماتریس تاکسون- صفت ثبت گردید. گزینش پارسیمونی ترین کلادوگرامها با استفاده از آلگوریتم Branch-and-bound و بهینه سازی wagner منجر به یافت شش پارسیمونی ترین درخت ها (MPCs) با طول 73 مرحله گردید. کلادوگرام اجماع قاطع حاصل از این کلادوگرامها بعنوان پارسیمونی ترین کلادوگرام گزینش شده در نظر گرفته شد. آزمون سازگاری صفات منجر به استخراج سیزده حالت هموپلازیک در صفات و دو نمودار Clique با بزرگترین طول 48 مرحله گردید. نتایج حاصل یک گره حل نشده در موقعیت پایه ای برای زیر خانواده Calomycinae نشان می دهد(BP=26). تک نیایی کلادهای Arvicolinae، Gerbillinae و Murinae (BP>95) و تایید کلاد Gerbillinae-Murinae (BP=97) قابل ذکر است. کلاد حاوی تبارهای Cricetinae-Arvicolinae از تایید متوسط (BP=48) برخوردار است.
    کلید واژگان: فیلوژنی, تحلیلهای کلادیستی, Muridae, مورفولوژی
    Bagherian A., Darvish J., Rastgar-Pooyani N
    Muridae is the most diverse of family among mammals. This family has seventeen subfamily, of which five are present in eastern Iran. In the order to investigate phylogenetic relationships among different genera of Muridae in the eastern Iran, thirteen genera from five subfamilies selected as ingroup and genus Allactaga belong to family Dipodidae as outgroup. Valuable characters were extracted from various references. Characters with specific polarity and transformation series in multistate characters were determined. Fifty cranial and dentary characters were used. In order to investigate polymorphism in the groups statistically determined number of individualsfrom each taxon were used and the results were recorded in character-taxon matrix. Choosing the most parsimonious cladograms, using Branch-bound and wagner’s optimizatation, resulted in finding six most parsimonious trees (MPCs) with the lenth 73. Strict consensus tree is chosen as resulted cladogram. Compatibility test of the characters led to the extention of thirteen homoplasis states in the characters and two clique diagrams with the largest length of 48 steps. The results show an unsolved node in the basic location for Calomicinae (BP=26). Arvicolinae, Gerbilinae, and Murinae (BP>96) clades monophyly and confirmation of Gerbilinae-M urinae. Clade containing Cricetinae-Arvicolinae is moderately confirmed (BP=48).
  • زهره کریمی، علی باقریان

    سرده هایSinapis L., Brassica L. از تیره شب بو می باشند که گونه های این دو از نظر خوراکی، چاشنی و روغن ارزشمند می باشند. علی رغم کاربردشان از نظر تکاملی و رده بندی گیاهی سوالات زیادی در مورد محدوده سرده و گونه در زیر قبیله آنها (Brassicainae) مطرح است زیرا به دلیل عدم شناسایی دقیق گونه ها، وجود گونه های دورگ و حد واسط، وجود نام های مترادف، تاثیر تغییرات اقلیمی و آب و هوایی جهت تشخیص گونه ها وضعیت گونه های این دو سرده را مبهم ساخته است. بنابراین از گونه های اصلی و وحشی این دو سرده 69 صفت ریخت شناسی (41 صفت زایشی و 28 صفت رویشی) و 29 صفت تشریحی از ساقه، برگ و روپوست تهیه و حالات صفات مذکور در گونه های مورد مطالعه بررسی گردید. تحلیل خوشه ایبر اساس فاصله بری – کورتیس (Bray – Curtis) و نزدیکترین فاصله انجام شد. رسته بندی (Ordination) بوسیله تحلیل محورهای اصلی (Principle coordinate analysis) صورت گرفت. نتایج حاصل بر اساس روش های اشاره شده نشان داد که گونه های B. napus, B.rapa, B.oleracea دارای بیشترین شباهت بودند که با نتایج سایر مطالعات سیتوژنتیک، سرولوژیک، الکتروفورز پروتئین های دانه و DNA کلروپلاست هم سو بود همچنین گونه های حد واسط مانندB.juncea, B.napus گاهی حالت حد واسط بین دو والد و گاهی تشابه به یکی از والدین خود را نشان دادند که با نتایج مطالعات سطح پوشش دانه همخوانی داشت. گونهB. Tournefortii نسبت به سایر گونه های Brassica به گونه های Sinapis از نظر صفات ریختی مانند وضعیت انشعابات قاعده ساقه، شکل برگ اولیه، زایا بودن نوک میوه و از نظر تشریحی صفاتی مانند تعداد دستجات آوندی کوچک برگ های پایینی، کل دستجات آوندی رگبرگ میانی، وجود کرک روی رگبرگ شباهت نشان می دهد، که علت آن می تواند تاثیر اقلیم و شرایط آب و هوایی، تغییر زیستگاه و یا توانایی سردهBrassica در ایجاد مرفوتیپ های مختلف و حتی ایجاد هیبریدهای بین سرده ای باشد. همچنین نزدیکی دو گونهB.rapa, B. oleracea و دور بودن آنها از B.nigra توسط این تحقیق تایید شد چنانکه سایر محققین دو گونه اول را تک نیا و گونه B.nigra را از دودمان مجزایی تشخیص داده بودند و بالاخره قرار گرفتن گونه های Brassica در دسته های اهلی و وحشی توسط این تحقیق با طبقه بندی سیستماتیک تطابق نشان می دهد.

    کلید واژگان: تحلیل فنتیکی, Brassica L, _ Sinapis L, _ ایران
  • مختلط: گزارش یک مورد طاهره جلالی، علی باقریان
    مقدمه
    چرخش شدید تک دندانی یکی از انواع مالپوزیشن های دندانی است که سبب ایجاد ظاهری نازیبا و گاهی همراه با تداخلات اکلوزالی می باشد.
    شرح مورد: پسر ده ساله ای با چرخش شدید نود درجه ای ثنایای میانی سمت راست فک بالا و کمبود فضا به دانشکده دندانپزشکی مشهد ارجاع شده بود. در ابتدا با استفاده از یک پلاک متحرک ارتودنسی فضای کافی برای چرخش دندان ایجاد گردید و سپس با استفاده از فنر ویپ چرخش دندان اصلاح شد. پس از تصحیح چرخش پلاک رتینشن در یک بازه طولانی به منظور کاهش احتمال ریلاپس دندان استفاده گردید.
    نتیجه گیری
    ترکیبی از فنر ویپ و پلاک متحرک ارتودنسی می تواند در درمان دندان های چرخیده استفاده گردد. درمان زود هنگام این دندانهای چرخیده ظاهر فرد را بهبود بخشیده و همچنین احتمال صدمه به دندانها و نسوج نگهدارنده آنها را هم کاهش می دهد.
    کلید واژگان: دندان چرخیده, فنر ویپ, دوره دندانی مختلط
  • نسرین کیوانفر، علی باقریان
    در بررسی های انجام شده در سالهای 82-81 در شهرستان مشهد و حومه آن در مجموع 392 نمونه از خانواده سیرفیده از مزارع، باغها و فضاهای سبز و نمونه های موجود در آزمایشگاه حشره شناسی جمع آوری، شناسایی و مطالعه گردید. بررسی های رده بندی عددی در این تحقیق با استفاده از صفاتی از: رگبالها، صورت، پا، ناحیه قفسه سینه، شاخک، شکم انجام گرفت. تمامی این صفات بر اساس منطق فنتیکی بررسی شد. از نرم افزارهای SPSS، Biomeco برای ارزیابی میزان شباهتها و ترسیم نمودار خوشه ای(کلاستر) مربوطه استفاده گردید. «تحلیل خوشه ای» از روابط بین گروه های مختلف، یک توصیف منطقی بوجود آورد. بر این اساس سرده های Eupeodes، Syrphus بیشترین نزدیکی را به همدیگر دارند و با Scaeva، Episyrphus Sphaerophoria، در یک گروه قرار می گیرند. در حالی که Syritta، Myiatropa، Eristalinus، Eristalis در گروه دیگر واقع می شوند. تاکسون (Paragus) علیرغم قرار گرفتن به زیر خانواده Syrphinae بیشتر از سایر تاکسونهای هم رسته خود به زیر خانواده Melisinae شباهت نشان می دهد. در واقع این سرده، تاکسون حد واسطه دو زیر خانواده در بین نمونه های این مطالعه می باشد. رسته بندی (Ordination) نمونه ها با استفاده از تحلیل عوامل)فاکتورهای) مرتبط (CFA) بر اساس عوامل (فاکتورهای)I، II نمونه های متعلق به دو زیر خانواده را از هم متمایز می سازد. نتایج نشان دهنده برتری تحلیلهای رسته بندی نسبت به تحلیل خوشه ایدر این نمونه ها می باشد.
    کلید واژگان: مگس گل, رسته بندی, تحلیل خوشه ای
    Kivanfar N., Bagherian A
    During 2003-2004, a total of 392 specimens of Syrphidae were collected from Mashhad and its suburb. The specimens were collected from gardens, parks, field crops as well as already collected material deposited in the insect collection of the laboratory of entomology of the facultry of Agriculture of Mashhad University. The characters of specimens used for classifications were wing veins, frons (face), legs, thorax, antennae and abdomen. Two statistical softwares, Biomeco and SPSS were used for evaluation of similarities, and drawing Dendrogrom. Cluster analysis confirmed the classical different groups. The results showed the greatest similarities between Syrpus and Eupeodes generathere is and they were at the same group with Episyrphus, Scaeva and Sphaerophoria. Eristalis, Eristalinus, Myothropa and Syritta were as second group. Genus Paragus despite of locating in the subfamily of Syrphinae, was more similar to Melisinae than the groups. This genera actually is an intermediate taxon between subfamilies in this study. Ordination analysis (Analysis of Correspondent Factors) based on I, II axis showed dependencies of specimens to two distinct subfamilies. Final results of statistical analysis revealed the priority of the use of ordination analysis upon cluster analysis.
سامانه نویسندگان
  • علی باقریان
    علی باقریان
    (1395) دکتری جانورشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال