به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

فاطمه شهدادی

  • محمدانور کلکلی، حمید سرحدی، فاطمه شهدادی*
    برای استخراج مواد موثره گیاهی، روش های مختلفی از جمله سوکسله و غرقابی و یا فناوری های جدیدی نظیر مایکروویو و یا امواج فراصوت مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه، بررسی کارایی استفاده از امواج فراصوت در استخراج ترکیبات فنلی، ضد میکروبی و ضدرادیکالی برگ، ریشه و میوه گیاه کبر می باشد. بهینه سازی به روش سطح پاسخ با استفاده از فاکتور زمان در سه سطح (10، 25 و 40 دقیقه) و شدت صوت نیز در سه سطح (40، 70 و 100 درصد) با حلال الکلی (اتانول 76 درصد) در نظر گرفته شد. از نتایج آزمون های انجام شده با روش آماری سطح پاسخ، شدت صوت به عنوان اثربخش ترین فاکتور استخراج بدست آمد. شرایط بهینه استخراج ترکیبات آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی با حمام فراصوت، زمان 36 دقیقه و شدت صوت 91 درصد بود. در این شرایط میزان ترکیبات فنلی کل برای برگ، ریشه و میوه به ترتیب 47/25، 24/17 و 63/23 میلی گرم بر گرم، میزان بهینه IC50 به ترتیب 13/9، 20/40 و 30/45 میکروگرم بر میلی گرم، میزان بهینه MIC باکتری Bacillus cereus به ترتیب 07/1، 15/2 و 02/8 میلی گرم بر میلی لیتر و میزان بهینه MBC باکتری Bacillus cereus عصاره های برگ و ریشه به ترتیب 41/1 و 62/8 میلی گرم بر میلی لیتر و MBC Bacillus cereus عصاره میوه گیاه 5/12 میلی گرم بر میلی لیتر بدست آمد. بطور کلی مشخص شد که عصاره های الکلی استخراج شده با روش فراصوت دارای ترکیبات فنولی قابل توجهی بودند و با افزایش فاکتورهای زمان و شدت صوت، استخراج ترکیبات ضد میکروبی از برگ، ریشه و میوه گیاه افزایش یافت.
    کلید واژگان: گیاه کبر, عصاره الکلی, خواص آنتی اکسیدانی, خواص ضد میکروبی, امواج فراصوت
    Mohammad Anvar Kalkali, Hamid Sarhadi, Fatemeh Shahdadi *
    To extract active ingredients of herbal, several methods including soxhlet and maceration or new technologies such as microwave and ultrasound are being used. The aim of this study was to evaluate the efficiency of ultrasound in extraction of phenolic, antimicrobial and antradical compounds of leaf, root and fruit of Capparis spinosa L. Optimization by response surface method was considered using time factor (10, 25 and 40 minutes) and sound intensity (40, 70 and 100%) with alcoholic solvent (ethanol 76%) was considered. The results showed ultrasound power was more effective factor than time. By increasing of ultrasound power and the time of extraction yield increased. The optimum conditions for alcoholic extraction of antioxidant and antimicrobial compounds were extraction time of 36 min and ultrasound power of 91 percent. In these condition, total phenolic content was obtained 25.47, 17.24 and 23.63 mg/g in leaf, root and fruit, respectively and IC50 was 9.13, 40.20 and 45.30 µg/mg in leaf, root and fruit, respectively. The minimum inhibitory concentration for Bacillus cereus was obtained 1.07, 2.15 and 8.02 mg/ml in leaf, root and fruit, respectively and minimum bactericidal concentration was 1.41 and 8.62 mg/ml in leaf and root. Minimum bactericidal concentration for Bacillus cereus was obtained 12.5 mg/ml in fruit. In general, it was found that alcoholic extracts obtained by ultrasound method had significant phenolic compounds and with increasing time factors and sound intensity, the extraction of antimicrobial compounds from leaves, roots and fruits of plants increased.
    Keywords: Alcoholic Extracts, Antiradical Properties, Antimicrobial Activity, Capparis Spinosa, Ultrasound
  • اعظم اعرابی*، شیما امیدی، حسن ذکی دیزجی، فاطمه شهدادی

    در این تحقیق، برخی ویژگی های کیفی، عملکردی و حسی پودر چغندر لبویی به روش خشک کردن کف پوشی با مایکروویو مورد بررسی قرار گرفت. اثر سه متغیر مستقل غلظت مالتودکسترین (MD) و غلظت کنسانتره پروتئین شیر (MPC) به عنوان ماده کف زا در محدوده غلظت (0تا10درصد) و شدت توان مایکروویو در محدوده (400-800) وات بر برخی ویژگی های فیزیکی فوم و پودر شامل پایداری، رنگ، تخلخل، میزان رطوبت، بازده، ترکیبات فنولی، ظرفیت آنتی اکسیدانی، بتالائین کل تعیین شدند. شرایط بهینه فرآیند با استفاده از روش سطح پاسخ (RSM) تعیین شد. با افزایش مالتودکسترین در فوم، شاخص (L*،b* P≤ 0.05)  افزایش یافت. محدوده تغییرات (482/21-21/12) L* و (44/10-753/4) b* متغیر بود. اما پارامتر تخلخل توده، روند کاهشی داشت (P≤ 0.05). مالتو دکسترین بر روی پایداری فوم بی اثر شد. در صورتی که با افزایش غلظت MPC در فوم، پایداری،تخلخل توده، پارامترهای رنگ L*،b* افزایش یافتند. نتایج حاصل از ارزیابی پودر نشان داد که با افزایش غلظت مالتودکسترین و MPC، بازده، و محتوای فنل کل افزایش (P≤ 0.01) و همچنین ظرفیت آنتی اکسیدانی در رقت های ppm 500 با افزایش غلظت مالتو دکسترین کاهش و با افزایش غلظت MPC افزایش یافت (P≤ 0.05). اثر متغیر ها بر بتالائین معنادار بود. محدوده تغییرات آن 333/86-676/217 بود. محتوای رطوبت در این ارزیابی رفتار معناداری از خود نشان نداد. بررسی نتایج نشان داد پودر دارای 10درصد مالتودکسترین و10 درصد MPC در توان 400 وات مایکروویو را می توان بعنوان نمونه بهینه معرفی نمود. تصاویر SEM نشان داد که نمونه بهینه دارای ذرات ریزتر و سطوح صاف، نرم تر و پوسته پوسته است. طیف FTIR از تیمار بهینه و کنترل شباهت های قابل توجهی نشان داد. تشدید و جابه جایی برخی پیک های جذبی الگوی طیف FTIR بر هم کنش گروه های عاملی آمید و کربونیل در نمونه کنترل را تایید کرد، به طوری که کاهش تعداد گروه های آمیدی در نمونه شاهد بیشتر بود.

    کلید واژگان: پودر چغندرلبویی, کنستانتره پروتئین شیر, مالتودکسترین, کف پوشی, مایکروویو
    Aazam Aarabi Jeshvaghani *, Shima Omidi, Hassan Zaki Dizaji, Fatemeh Shahdadi
    Introduction

    Beetroot (Beta vulgaris L.) is a good source of dietary fibers, minerals, vitamins, antioxidants, betalains and phenolic compounds. Drying is one of the oldest ways to preserve food and increase its shelf life. Drying with normal methods causes a lot of damage to the flavor and nutrients due to the long time of the drying process and high temperature. Drying with microwave can significantly remove these disadvantages. The use of microwaves in drying significantly reduces the process time and improves the reabsorption and shrinkage characteristics of the product. Foam \mat drying is a new method that takes place in a shorter and faster time than the traditional method of drying with hot air. This method is used to dry liquid or semi-liquid food such as fruit juice and fruit puree or vegetables. The subject of this research is to produce beetroot powder using the foammat method in order to improve the nutritional value and increase the shelf life.

    Materials and methods

    15 treatments were defined using Design Expert version 11 software and considering three independent variables [maltodextrin (MD), milk protein concerate (MPC], microwave power). The foam produced from maltodextrin and MPC with the same concentration (0-10%) was dissolved in 100 ml of distilled water and then added to 200 g of chopped beet pulp and the mixture and prepared foam was spread in a special tray with a thickness of 1 cm. Drying operation was done in a microwave with power intensity (400-800). Then the produced powder of beetroot was evaluated in terms of some physicochemical characteristics and the responses of the treatments were analyzed by the response surface method (RSM) and the central composite design (CCD) and the optimal sample was obtained.

    Keywords: Beetroot Powder, Milk Protein Concentrate, Maltodextrin, Foam Mat, Microwave
  • فاطمه شهدادی*، اعظم سیدی، شهناز فتحی

    با توجه به محدودیت های موجود در استفاده از ترکیبات شیمیایی، یکی از روش های جایگزین استفاده از ترکیبات طبیعی در نگهداری محصولات است. بنابراین، در تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر ژل آلویه ورا (در غلظت 100 درصد) و سطوح مختلف اسانس پوست لیمو (0، 100 و 150 میکرولیتر بر لیتر) بر برخی ویژگی های فیزیکوشیمیایی و کیفی میوه زردآلو (رقم نوری) طی سه دوره انبارداری (1، 10 و 20 روز) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. در هر دوره درصد کاهش وزن، مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، شاخص طعم، ویتامین ث، pH، درصد ماندگاری میوه و شمارش کلی کپک و مخمر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بیشترین میزان کاهش وزن مربوط به ترکیب تیمار شاهد (بدون پوشش ژل آلویه ورا و بدون اسانس) در روز بیستم بود. بیشترین شاخص طعم مربوط به ترکیب تیماری پوشش ژل آلویه ورا در روز دهم بود و بالاترین میزان ویتامین ث مربوط به ترکیب تیماری پوشش ژل آلویه ورا و غلظتµl/l 100 اسانس پوست لیمو در روز دهم بود. بیشترین شمارش کلنی کپک و مخمر در تیمار شاهد و کمترین میزان رشد در تیمار ژل آلویه ورا به همراه 100 میکرولیتر بر لیتر اسانس پوست لیمو مشاهده شد. به طور کلی، استفاده از ژل آلویه ورا به همراه µl/l 100 اسانس پوست لیمو به عنوان یک ترکیب طبیعی با افزایش کیفیت میوه از نظر افزایش مواد جامد محلول و ویتامین ث، کاهش درصد وزن و کاهش رشد میکروارگانیسم ها نسیت به شاهد باعث حفظ خصوصیات کیفی میوه زردآلو رقم نوری طی 10 روز انبارداری گردید. بنابراین این ترکیبات می توانند به عنوان روش مناسبی در تکنولوژی پس از برداشت این میوه معرفی شود.

    کلید واژگان: درصد ماندگاری میوه, شاخص طعم, میزان کپک و مخمر, ویتامین ث
    Fatemeh Shahdadi *, Azam Seyyedi, Shahnaz Fathi

    Due to the limitations in the use of chemical compounds, one of the alternative methods is to use natural compounds in the storage of products. Therefore, the present study was performed to investigate the effect of Aloe vera gel (at a concentration of 100%) and different levels of lemon peel essential oil (0, 100, and 150 μl/l) on some physicochemical and qualitative characteristics of apricot fruit (Nouri cultivar) during three storage period (1, 10 and 20 days) was conducted as a factorial experiment in a randomized complete base design with 3 replications. In each storage period, weight loss percentage, total soluble solids (TSS), titratable acidity (TA), flavour index, vitamin C, pH, fruit shelf life and total count of mold and yeast were examined. The results showed, the highest weight loss was related to the control (without aloe vera gel and essential oil) treatment on the twentieth day after fruit storing. The highest flavor index was related to the treatment composition of Aloe vera gel coating on the tenth day. The highest amount of vitamin C was related to the treatment composition of Aloe vera gel coating and 100 µl / l of essential oil of lemon peel on the tenth day after storing. The number of molds and yeast colonies was observed in the control treatment and the lowest growth rate of molds was observed in the Aloe vera gel treatment with 100 μl / l of lemon peel essential oil .In general, the use of aloe vera gel with 100 μl / l of essential oil of lemon peel as a natural combination improved the quality characteristics of the apricot fruit (Nouri cultivar) in tenth days after fruit storing by an increase to the TSS, and vitamin C, and reduced to weight loss and growth of microorganisms. Therefore, these compounds can be introduced as a suitable method in the post-harvest technology of this fruit.

    Keywords: Flavor Index, Fruit Shelf Life, Vitamin C, Yeast, Mold Count
  • فاطمه شهدادی*، سپیده خراسانی، فرناز توکلی، منوچهر استوار
    مقدمه
    صنعت غذا با تقاضای زیادی برای تولید محصولات جدید که نیازهای مصرف کننده را برای یک سبک زندگی سالم برآورده می کنند، مواجهه است. بطوری که غذاهای عملگرای غنی شده با استفاده از مواد گیاهی نقش مهمی در این زمینه ایفا می کنند. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی تاثیر غنی سازی با پودرهای گیاهی مختلف (آویشن، مورینگا، کینوا، سیاه دانه و تخم گشنیز) بر خواص فیزیکوشیمیایی، آنتی اکسیدانی و میکروبی پنیر صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    پودرهای گیاهی به میزان5/0، 1 و 5/1 درصد به پنیر اضافه شد. نمونه های پنیر ابتدا مورد ارزیابی حسی قرار گرفت و در ادامه تمامی آزمایشات  اسیدیته،pH، رطوبت، پارامترهای رنگی، ترکیبات فنولی، فعالیت آنتی اکسیدانی، شمارش کلی باکتریایی و شمارش کپک و مخمر انجام شد.
    یافته ها
    بیشترین اسیدیته مربوط به نمونه شاهد بود و کمترین اسیدیته در نمونه های حاوی پودرهای آویشن، سیاه دانه، کینوا و تخم گشنیز مشاهده شد.بیشترین میزان رطوبت مربوط به تیمار حاوی مورینگا بود و کمترین میزان رطوبت نیز در نمونه شاهد مشاهده شد. با افزودن پودرهای گیاهی به نمونه های پنیر شاخص L* نسبت به نمونه شاهد کاهش و شاخص های a* و b* افزایش یافت. بیشترین میزان ترکیبات فنولی کل و فعالیت ضدرادیکالی مربوط به نمونه حاوی پودر کینوا و کمترین میزان مربوط به نمونه شاهد بود. نمونه های پنیر حاوی پودرهای گیاهی شمارش کلی باکتریایی و کپک و مخمر کمتری نسبت به نمونه شاهد داشتند.
    نتیجه گیری
    افزودن پودرهای گیاهی به نمونه های پنیر باعث بهبود ویژگی های فیزیکوشیمایی، افزایش خواص آنتی اکسیدانی و کاهش جمعیت میکروبی نسبت به نمونه شاهد گردید و استفاده از این مواد گیاهی برای ایجاد تنوع و تولید محصولاتی با ارزش غذایی بالا توصیه می گردد.
    کلید واژگان: پنیر, پودرهای گیاهی, خواص آنتی اکسیدانی, شمارش میکروبی
    F. Shahdadi *, S. Khorasani, F. Tavakoli, M. Ostvar
    Introduction
    The food industry is faced with a great demand to produce new products that meet consumer needs for a healthy lifestyle. Thus, functional foods enriched with plant materials play an important role in this field. Therefore, this study investigated the effect of different plant powders (thyme, moringa, quinoa, black seed and coriander seeds) on physicochemical, antioxidant and microbial properties of cheese.
    Materials and Methods
    Plant powders were added to cheese at 0.5, 1 and 1.5% concentrations. Cheese samples were subjected to sensory evaluation, followed by tests concerned with acidity, pH, moisture content, L*, a* and b*color factors, phenolic contents, antioxidant activity, total bacterial and mold and yeast counts.
    Results
    The highest acidity was related to the control sample and the lowest acidity was observed in the samples containing thyme, black seed, quinoa and coriander seed powders. The highest amount of moisture was related to treatment containing moringa and the lowest amount was observed in control. By adding powders to cheese, L* decreased and a* and b* increased as compared to control. The highest amount of total phenolic compounds and antiradical activity was related to sample containing quinoa and the lowest amount was related to control. Samples containing plant powders had lower total bacterial, mold and yeast counts than control.
    Conclusion
    The addition of plant powders to cheese improved physicochemical and increased antioxidant properties, and reduced microbial population, and the use of these plant powders is recommended to create diversity and produce products with high nutritional value.
    Keywords: Cheese, Plant powders, Antioxidant properties, Microbial count
  • سپیده خراسانی*، فاطمه شهدادی، اعظم ایوبی، محمد بلوردی، نیلوفر دامغانی

    لواشک های میوه ای، محصولات مغذی هستند که با خشک کردن لایه نازکی از پوره یا آب میوه در شرایط خاص تهیه می شوند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر برخی اجزاء گیاهی (پسته، گردو، کنجد، شاهدانه و برگ مورینگا) بر خواص فیزیکی شیمیایی، حسی و آنتی اکسیدانی لواشک آلو بود. میزان 5 درصد از این محصولات گیاهی به فرمولاسیون لواشک آلو اضافه و ویژگی هایی مانند pH، اسیدیته، محتوی ویتامین ث، شاخص های رنگی، خاصیت مکانیکی (نیروی کششی)، ترکیبات فنولی و خواص آنتی اکسیدانی و حسی نمونه های لواشک با نمونه شاهد مقایسه شد. نتایج نشان داد کمترین میزان pH (0/3) و بیشترین میزان اسیدیته (2/4وزنی/وزنی) و ویتامین ث (210 میلی گرم در صد گرم) مربوط به تیمار شاهد بود. افزودن اجزاء گیاهی مختلف باعث افزایش pH و کاهش اسیدیته گردید. اضافه کردن این محصولات باعث افزایش ترکیبات فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی نمونه ها گردید و بیشترین میزان ترکیبات فنولی (1024میلی گرم در صد گرم) و فعالیت ضدرادیکالی (52 درصد) در تیمارهای حاوی پودر کنجد مشاهده شد. بیشترین میزان نیروی کششی مربوط به تیمار شاهد (4/25 نیوتن) بود. سایر تیمارها تفاوت معنی داری از لحاظ نیروی کششی نشان ندادند (05/0P>). از لحاظ ویژگی های حسی، بیشترین امتیازات پذیرش کلی را تیمارهای شاهد و نمونه های حاوی مورینگا و پسته کسب کردند. افزودن این محصولات باعث کاهش شاخص روشنایی (L*) و زردی (b*) و افزایش شاخص قرمزی a* نسبت به شاهد گردید. بطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد افزودن اجزاء گیاهی مورد بررسی علاوه بر ایجاد تنوع در لواشک باعث افزایش خواص آنتی اکسیدانی و ارزش تغذیه ای آن می گردد.

    کلید واژگان: لواشک آلو, اجزاء گیاهی, شاخص های رنگی, خواص آنتی اکسیدانی, ویژگی های حسی
    Sepideh Khorasani *, Fatemeh Shahdadi, Azam Ayobi, Mohammad Balvardi, Nilofar Dameghani

    Fruit leathers are nutritious products that are made by dehydrating a thin layer of fruit puree or juice under specific conditions. The aim of this study was to investigate the effect of various plant components (pistachio, walnut, sesame, hemp and moringa leaves) on the physicochemical, sensory and antioxidant properties of plum leather. The amounts of 5% of these components were added to the plum leather formulation and the pH, total acidity, vitamin C content, color indices, mechanical property (rupture force), phenolic compounds, antioxidant activity, and sensorial properties of these treatments were compared with control. The results showed that the lowest pH (3.0) and the highest acidity (4.2% w/w) and vitamin C content (210 mg/100 g) were related to the control. Addition of different plant components increased the pH and decreased total acidity. Adding these components to plum leather increased the phenolic compounds and antioxidant activity of samples and the highest amount of phenolic compounds (1024 mg/100 g) and anti radical activity (52%) were observed in treatments with sesame powder. The highest amount of rupture force was related to the control (25.4 N). Other treatments did not show a significant difference in terms of rupture force (P> 0.05). In terms of sensorial characteristics, the highest overall acceptance was obtained by control and the samples containing pistachio and moringa leaves. Addition of these components decreased the brightness (L *) and yellowing (b *) indices and increased a * index compared to the control. In general, the results of this study showed that the addition of plant components, in addition to creating new leather formulations, increases their antioxidant properties and nutritional values.

    Keywords: Plum leather, plant components, Color indices, Antioxidant activity, Sensorial properties
  • فاطمه سلامت، مسعود دزیانی*، فاطمه شهدادی

    ترکیب و خواص پوشش های خوراکی به طور قابل توجهی اثرات آنها را در نگهداری مواد غذایی تحت تاثیر قرار می دهد. در این مطالعه تاثیر پوشش خوراکی کازیینات سدیم همراه سطوح مختلف اینولین (0، 1، 5/2 و 5 درصد) بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی، میکروبی، ریولوژیکی و ارگانولپتیکی پنیر لاکتیکی مورد بررسی قرار گرفت. پنیرهای مورد مطالعه در کارخانه شیر پگاه تولید گردید. تیمارها شامل پنج گروه شاهد (بدون پوشش)، کازیینات سدیم، کازیینات سدیم به همراه غلظت های 1، 5/2 و 5 درصد اینولین بودند. نتایج نشان داد با افزایش دوره نگهداری، pH و میزان رطوبت کاهش و اسیدیته نمونه ها بطور معنی داری افزایش یافت. بیشترین و کمترین میزان رطوبت به ترتیب مربوط به تیمار پوشش دهی شده با کازیینات سدیم و 5 درصد اینولین و تیمار شاهد بود. در ارزیابی خواص حسی تاثیر تیمارهای مورد مطالعه بر همه ویژگی های ارگانولپتیکی، به غیر از ویژگی بو و رنگ معنی دار بود بیشترین امتیاز طعم و مزه مربوط به تیمار پوشش داده شده با کازیینات سدیم و 1 درصد اینولین و کمترین امتیاز طعم مربوط به تیمار شاهد و تیمار پوشش داده شده با کازیینات سدیم و 5 درصد اینولین بود. با افزایش دوره نگهداری سختی، پیوستگی و آدامسی بودن نمونه ها افزایش یافت. در پایان دوره نگهداری بیشترین میزان سختی در تیمار شاهد و کمترین میزان سختی در تیمارهای کازیینات سدیم به همراه 5 درصد اینولین مشاهده شد که تفاوت معنی داری با تیمار کازیینات سدیم و 5/2 درصد اینولین نداشت. با افزایش دوره نگهداری شمارش میکروبی افزایش یافت و بیشترین شمارش کلی میکروبی و کپک و مخمر مربوط به تیمار شاهد و کمترین میزان مربوط به تیمار پوشش داده شده با کازیینات سدیم و 5 درصد اینولین بود. بطور کلی استفاده از پوشش خوراکی کازیینات سدیم و اینولین باعث بهبود ظاهر و جلوگیری از تغییرات بافتی و کاهش فعالیت میکروبی پنیر لاکتیکی در طول دوره نگهداری گردید.

    کلید واژگان: پنیر لاکتیکی, پوشش خوراکی, کازئینات سدیم, اینولین, ویژگی های ارگانولپتیکی
    Fatemeh Salamat, Masoud Dezyani*, Fatemeh Shahdadi

    The composition and properties of edible coatings significantly affect their effects on food preservation. In this study, the effect of edible coating of sodium caseinate with different levels of inulin (0, 1, 2.5 and 5%) on the physicochemical, microbial, rheological and organoleptic properties of lactic cheese was investigated. The studied cheeses were produced in Pegah milk factory. Treatments included five groups: control (uncoated), sodium caseinate, sodium caseinate with 1, 2.5 and 5% inulin. The results showed that with increasing the storage period, the pH and moisture content decreased and the acidity of the samples increased significantly. The highest and lowest moisture content were related to the treatment coated with sodium caseinate and 5% inulin and the control treatment, respectively. In evaluating the organoleptic properties, the effect of the studied treatments on all organoleptic properties, except odor and color, was significant. The highest taste score was related to the treatment coated with sodium caseinate and 1% inulin and the lowest taste score was related to the control and the treatment coated with sodium caseinate and 5% inulin. As the storage period increased, the hardness, cohesiveness and chewiness of the samples increased. At the end of the storage period, the highest hardness was observed in the control and the lowest hardness was observed in the sodium caseinate treatments with 5% inulin, which was not significantly different from the sodium caseinate with 2.5% inulin. With increasing storage period, microbial count increased and the highest total microbial count and mold and yeast were related to the control and the lowest amount was related to the treatment coated with sodium caseinate and 5% inulin. In general, the use of edible coating of sodium caseinate and inulin improved the appearance and prevented textural changes and reduced the microbial activity of lactic cheese during the storage period.

    Keywords: Lactic cheese, Edible coating, Sodium caseinate, Inulin, Organoleptic properties
  • سولماز خجسته منش، مسعود دزیانی*، فاطمه شهدادی

    این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ای تولید تحت خلاء لواشک زرشک با تولید سنتی گرم خانه ای انجام گرفت. سه فرمول با سطوح مختلف زرشک (47، 72 و 92 درصد) تهیه و خواص کیفی آنها بررسی شد. نتایج نشان داد که با افزایش درصد پوره زرشک در فرمولاسیون میزان pH کاهش یافت. با افزایش درصد پوره زرشک در فرمولاسیون میزان کشش پذیری افزایش و مقاومت به کشش کاهش یافت. روش خشک کردن تاثیر معنی داری بر کشش پذیری و مقاومت به کشش نشان نداد (p>0.05). از لحاظ ویژگی های حسی، نمونه های حاوی 72 درصد زرشک بیشترین امتیاز طعم و مزه را دریافت کردند. با افزایش درصد پوره زرشک در فرمولاسیون امتیاز بو، رنگ و بافت افزایش یافت و نمونه های خشک شده با روش تحت خلا امتیازات بو، رنگ و بافت بیشتری نسبت به نمونه های خشک شده به روش سنتی دارا بودند. نوع روش خشک کردن تاثیر معنی داری بر امتیاز بافت نمونه های لواشک نشان نداد (p>0.05). با افزایش درصد پوره زرشک در فرمولاسیون لواشک میزان ترکیبات فنولی کل و فعالیت آنتی کسیدانی در هر دو روش خشک کردن افزایش یافت. با افزایش دوره نگهداری تعداد کل باکتری ها، کپک و مخمر افزایش یافت. در پایان دوره نگهداری کمترین شمارش کلی میکروبی در نمونه های لواشک حاوی 92 درصد پوره زرشک خشک شده تحت خلا و بیشترین شمارش کپک و مخمر در نمونه های لواشک حاوی 47 درصد پوره زرشک خشک شده به روش سنتی مشاهده شد.

    کلید واژگان: لواشک زرشک, خشک کرد تحت خلا, خواص حسی, فعالیت آنتی اکسیدنی
    Solmaz Khojastehmanesh, Masoud Dezyani*, Fatemeh Shahdadi

    The aim of this study was to compare the vacuum production of barberry (Berberis vulgaris)  leather with traditional heating methods. Three formulas with different levels of barberry (47, 72 and 92%) were prepared and their quality properties were investigated. The results showed that pH decreased with increasing the percentage of barberry puree in the formulation. With increasing the percentage of barberry puree in the formulation, the amount of elongation and tensile strength increased. Drying method did not show a significant effect on elongation and tensile strength (p> 0.05). In terms of sensory properties, samples containing 72% of barberry received the highest flavour score. With increasing percentage of barberry puree in the formulation, odor, color and texture scores increased and the samples dried by vacuum method had more odor, color and texture scores than samples dried in the traditional method. The type of drying method had not a significant effect on texture score of leather samples (p> 0.05). With increasing the percentage of barberry puree in leather formulation, the amount of total phenolic compounds and antioxidant activity increased in both drying methods. With increasing storage period, the number of mold and yeast and bacteria increased. At the end of the storage period, the lowest total microbial count was observed in samples containing 92% of dried barberry puree under vacuum and the highest count of mold and yeast in samples containing 47% of dried barberry puree with traditional method was observed.

    Keywords: Barberry leather, vacuum drying, Sensory properties, Antioxidant activity
  • بهنام بیداری، فاطمه شهدادی*، نگین عباس زاده ایمانی

    خمیر خرما یکی از فرآورده های مهم خرماست که که در سال های اخیر کاربردهای بسیاری در صنعت غذا پیدا کرده است. در این پژوهش، تاثیر غلظت های مختلف ژل آلویه ورا (0، 10، 25 و 50 درصد) بر خصوصیات فیزیکی، حسی و میکروبی خمیر خرما تولید شده به دو روش استفاده از بخار آب و آب جوش مورد ارزیابی قرار گرفت. خصوصیات خمیر خرما مانند مدت زمان ماندگاری، درصد رطوبت، ویژگی های حسی، خواص ریولوژیکی وکیفیت میکروبی (شمارش کلی باکتریایی و کپک ومخمر) در طی مدت نگهداری در دمای 5 درجه سانتی گراد (یخچال) تعیین شد. نتایج نشان داد که بیشترین عمر نگهداری در تیمار ژل آلویه ورای10 و 25 درصد تهیه شده با روش بخاردهی (به ترتیب 10 و 9 روز) و کمترین عمر نگهداری در تیمار آلویه ورای 50 درصد تهیه شده با آب جوش و شاهد (2 روز) مشاهده شد. افزایش مدت زمان نگهداری تاثیر معنی داری بر میزان رطوبت نمونه های خمیر خرما نشان نداد ولی با افزایش درصد آلویه ورا میزان رطوبت خمیر خرما در هر دو روش تولیدی افزایش یافت. ویژگی های حسی تحت تاثیر تیمارها قرار گرفتند و بیشترین امتیازات مربوط به تیمار آلویه ورا 10 درصد تهیه شده با روش بخاردهی بود. نمونه های تهیه شده با غلظت های بیشتر آلویه ورا امتیازات حسی کمتری نسبت به سایر تیمارها دریافت کردند. نتایج مشخص کرد که با استفاده از ژل آلویه ورا شمارش کلی باکتری ها ، کپک ها و مخمرها کاهش یافت. با افزایش ژل آلویه ورا ویسکوزیته نمونه ها کاهش یافت. ویسکوزیته نمونه های تهیه شده با بخار بیشتر از نمونه های تهیه شده با آب جوش بود. کمترین ویسکوزیته به تیمار 50 درصد آلویه ورا و آب جوش اختصاص داشت. بطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از ژل آلویه ورا در غلظت های کمتر (حدود 10 و 25 درصد) خواص فیزیکی و حسی خمیر خرما را بهبود می بخشد و می تواند عمر نگهداری خمیر خرما را افزایش دهد.

    کلید واژگان: خمیرخرما, ژل آلوئه ورا, خواص کیفی, خواص رئولوژیکی
    Behnam Bidari, Fatemeh Shahdadi, Negin Abbas Zadeh Imani

    Date paste is one of the important date by-products that has found many applications in the food industry in recent years.In this study, the effect of different concentrations of Aloe vera gel (0, 10, 25 and 50%) on the physical, sensory and microbial properties of date paste produced by two methods of using steam and boiling water were evaluated.Characteristics of date paste such as shelf life, moisture content, sensory properties, rheological properties and microbial quality (total bacterial count and mold and yeast) were determined during storage at 5 °C.The results showed that the maximum shelf life in 10 and 25% Aloe vera gel treatments prepared by steaming method (10 and 9 days, respectively) and the lowest shelf life in 50% Aloe vera treatment beyond prepared with boiling water and control (2 days) were observed. Increasing the storage time did not show a significant effect on the moisture content of date paste samples, but with increasing the percentage of Aloe vera, the moisture content increased in both methods. Sensory characteristics were affected by the treatments and the highest scores related to 10% Aloe vera treatment prepared by steaming method. Samples produced with higher concentrations of Aloe vera received lower sensory scores than other treatments. The results showed that using Aloe vera gel reduced the total counts of bacteria, molds and yeasts. By increasing Aloe vera gel, the viscosity of the samples decreased. The viscosity of samples prepared by steam was higher than the samples prepared by boiling water. The lowest viscosity was related to 50% Aloe veratreatment and boiling water.In general, the results of this study showed that the use of Aloe vera gel in lower concentrations (about 10 and 25%) improves the physical and sensory properties of date paste and can increase the shelf life of date paste.

    Keywords: Date Paste, Aloe vera Gel, Qualitative Properties, Rheological Properties
  • مهسا محمدی، مسعود دزیانی*، فاطمه شهدادی

    این مطالعه به منظور بررسی سطوح مختلف پوره کرفس بر ویژگی های فیزیکوشیمایی و زنده مانی باکتری های پروبیوتیک در ماست صورت گرفت. نتایج نشان داد در پایان دوره نگهداری بیشترین میزان pH در نمونه حاوی 10 درصد کرفس مشاهده شد. با افزایش دوره نگهداری میزان اسیدیته افزایش یافت و بیشترین و کمترین میزان اسیدیته در پایان دوره نگهداری به ترتیب در تیمارهای شاهد و حاوی 10 درصد کرفس مشاهده شد. نمونه های ماست حاوی 10 درصد کرفس کمترین میزان جدا شدن سرم و نمونه شاهد بیشترین سینرسیس (درصد جدا شدن سرم یا آب اندازی) را در پایان دوره نگهداری نشان دادند. در بررسی ویژگی های حسی تیمار های حاوی 10 درصد کرفس بیشترین امتیازات طعم، بو، بافت و پذیرش کلی را کسب کرد. بیشترین و کمترین امتیاز رنگ به ترتیب مربوط به تیمار حاوی 5 درصد کرفس و شاهد بود. بررسی ویژگی های ریولوژیکی نشان داد که در همه نمونه ها با افزایش سرعت برشی ویسکوزیته کاهش یافت و در همه سرعت های برش نمونه های حاوی 10 درصد کرفس ویسکوزیته بیشتری نسبت به سایر نمونه ها دارا بودند. در پایان دوره نگهداری بیشترین تعداد باکتری های پروبیوتیک زنده مانده در نمونه های ماست حاوی 10 درصد کرفس مشاهده شد. براساس نتایج این تحقیق، ماست پروبیوتیک حاوی کرفس به دلیل دارابودن خواص حسی و وپروبیوتیکی مطلوب می تواند به عنوان یک محصول فراسودمند معرفی گردد.

    کلید واژگان: کرفس, ماست پروبیوتیک, خواص حسی, خواص رئولوژیکی, زنده مانی پروبیوتیک ها
    Mahsa Mohammadi, Masoud Dezyani*, Fatemeh Shahdadi

    This study was performed to evaluate the different levels of celery puree on the physicochemical properties and viability of probiotic bacteria in yogurt. The results showed that at the end of the storage period, the highest pH was observed in the sample containing 10% celery. With increasing the storage period, the acidity increased and the highest and lowest acidity at the end of the storage period was observed in control and treatments with 10% celery, respectively. Yogurt samples containing 10% celery showed the lowest serum separation rate and control samples showed the highest. In the case of sensory properties, treatments with 10% celery obtained the highest scores of taste, odor, texture and general acceptance. The highest and lowest color scores were related to the treatment containing 5% of celery and control, respectively. Evaluation of rheological properties showed that in all samples, the viscosity decreased with increasing shear rate and samples containing 10% celery have a higher viscosity than other samples. At the end of the storage period, the highest vaiability of probiotic bacteria was observed in yogurt samples containing 10% celery. According to the results of this study, probiotic yogurt containing celery can be introduced as a useful product due to its desirable sensory and probiotic properties.

    Keywords: Celery, Probiotic yogurt, Sensory properties, Rheological properties, Probiotic viability
  • فاطمه شهدادی*، طیبه ستائی مختاری، علی صالحی ساردویی
    در این پژوهش شش گیاه دارویی بومی شهرستان جیرفت به نام های آویشن (Thymus vulgaris)، مرزه (Satureja hortensis)، نعناع فلفلی (Mentha piperita)، مریم گلی (Salvia officinalis)، رزماری (Rosmarinus officinalis) و بومادران (Achillea millefolium) برای انجام آزمایش ها نمونه برداری شدند. اسانس گیری از قسمت های هوایی به روش تقطیر با بخار صورت گرفت و اسانس ها به وسیله دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به طیف سنج جرمی آنالیز شد. نتایج نشان داد بیشترین میزان ترکیبات فنولی کل مربوط به اسانس های نعناع فلفلی و کمترین میزان ترکیبات فنولی مربوط به اسانس مرزه بود. اسانس گیاه مریم گلی دارای بالاترین درصد مهارکنندگی رادیکال آزاد DPPH  و اسانس مرزه دارای کمترین درصد حذف رادیکال آزادDPPH  بود. تجزیه اسانس این گیاهان نشان داد که ترکیب آلفا پینن در اسانس این گیاهان مشترک است. در بین ترکیبات تشکیل دهنده روغن فرار مریم گلی بیشترین مقدار مربوط به کامفر (60/33 درصد)، آلفا-توجن (45/25 درصد)، 1، 8-سینیول (83/13 درصد)، آلفا-پینن (01/7 درصد) و بتاپینن (49/6 درصد)، در اسانس بومادران بیشترین مقدار مربوط به 1، 8-سینیول (37/24 درصد)، کارواکرول (57/15 درصد) و گاما-ترپینن (63/9 درصد) بود. ترکیبات عمده اسانس آویشن شامل تیمول (23/56 درصد)، گاما-ترپینن (59/14 درصد) و سیمن (49/13 درصد)، ترکیبات عمده اسانس مرزه، کارواکرول (16/54 درصد)، گاما-ترپینن (87/28 درصد) و سیمن (74/8 درصد)، اسانس نعناع فلفلی منتول (34/40 درصد) و منتون (57/29 درصد) و ترکیبات اصلی اسانس رزماری وربنون (93/16)، آلفا پینن (48/15 درصد)، کامفر (99/11 درصد) و بورنیل استات (32/10 درصد) بودند. در این تحقیق مشخص شد که اسانس همه گیاهان موردمطالعه دارای ترکیبات فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی هستند و می توانند به عنوان آنتی اکسیدان طبیعی در صنعت مواد غذایی و دارویی به کار روند.
    کلید واژگان: ترکیبات فنولی کل, ترکیبات شیمیایی, ظرفیت آنتی اکسیدانی, گیاهان دارویی
    Fatemeh Shahdadi *, Tayebeh Sataei Mokhtari, Ali Salehi Sardoei
    In this study, experiments were carried out on six native medicinal plants of Jiroft (Thymus vulgaris, Satureja hortensis, Mentha piperita, Salvia officinalis, Rosmarinus officinalis and Achillea millefolium). Essential oils were obtained from the aerial parts of plants by hydro-distillation and analyzed by gas chromatography using mass spectrometric detection. The results showed that the highest amount of total phenolic compounds was related to Mentha piperita, Salvia officinalis sage essential oils (18.1 mg gallic acid/ ml) and the lowest amount of phenolic compounds was related to Satureja hortensis essential oil (4 mg gallic acid/ ml). Salvia officinalis essential oil had the highest percentage of free radical scavenging of DPPH in all concentrations and Satureja hortensis essential oil had the lowest. Chemical composition of the essential oils by GC/MS showed one common chemical compound of alpha-pinene was found in all the oils. Major composition oil of salvia officinalis were campher (33.60%), alpha-thujone (25.45%), 1,8-cineol (13.83%), alpha-pinene (7.01%) and beta-pinene 6.49%) while those of Achillea millefoliom were 1,8-cineol (24.37%), carvacrol (15.57%) and gama-terpinene (9.63%). Major composition oil of Thymus vulgaris were Thymol (56.23%), gamma-Terpinene (14.59%) and Cymene (13.49%) and those of Satureja hortensis L. were carvacrol (54.16%), gama-terpinene (28.87%) and Cymene (8.74%). Major composition oil of Mentha piperita were Menthol (40.34%) and Menthone (29.57%) and those of Rosmarinus officinalis were Verbenone (16.93), α-pinene (15.48), Camphor (11.99%) and Bornyl acetate (10.32%). In this study, it was found that the essential oils of all studied plants had phenolic compounds and antioxidant activity and could be used as natural antioxidants in the food and pharmaceutical industry.
    Keywords: Antioxidant activity, Chemical composition, Medicine plants, Total phenolic compounds
  • طیبه ستائی مختاری، فاطمه شهدادی، علی صالحی ساردویی*
    در قرن حاضر، تحقیقات گسترده ای در مورد گیاهان دارویی انجام شده و داروهایی با منشا طبیعی افق های جدیدی را برای جامعه پزشکان، داروسازان و پژوهشگران گشوده است. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر حلال های مختلف بر میزان درصد مهار رادیکال آزاد DPPH و فعالیت آنتی اکسیدانی گیاهان دارویی بومی شهرستان جیرفت می باشد. در این پژوهش، شش گیاه دارویی بومی شهرستان جیرفت (آویشن، مرزه، نعناع فلفلی، کاکوتی کوهی، رزماری و بومادران) آزمایش شدند. عصاره گیری از قسمت های هوایی گیاهان با استفاده از حلال های متانول 80 درصد، اتانول 50 درصد، استون و هگزان (100 درصد) انجام شد. میزان فعالیت آنتی اکسیدانی به روش 2 و 2 دی فنیل- 1- پیکریل هیدرازیل، درصد مهار رادیکال آزاد DPPH اندازه گیری شد. از بین حلال های موردمطالعه در هر شش گیاه، عصاره های استخراج شده با حلال متانول 80 درصد، بیشترین و حلال هگزان کمترین میزان جذب رادیکال آزاد بود. از بین گیاهان موردمطالعه، نعناع فلفلی در استخراج با هر چهار حلال (حلال متانول IC50:20.9 ppm، اتانول IC50:34ppm، استون  IC50:44.2ppm و هگزان IC50:49.19ppm) دارای کمترین IC50 و گیاه کاکوتی کوهی (حلال متانول IC50:1090.78ppm، اتانول IC50:1209.3ppm، استون  IC50:1439.23ppmو هگزان IC50:1898.7ppm) دارای بالاترین مقدار بود. همچنین نتایج نشان داد که تمامی شش گیاه دارویی مورد پژوهش، خواص ضدرادیکالی دارند و عصاره الکلی متانولی 80 درصد این گیاهان می توانند در صنایع مختلف به عنوان مواد آنتی اکسیدان طبیعی استفاده شوند.
    کلید واژگان: خواص ضدرادیکالی, عصاره گیری, رویشگاه جیرفت, DPPH, IC50
    Tayyebeh Sataei Mokhtari, Fatemeh Shahdadi, Ali Salehi Sardoei *
    In the current century, extensive research has been carried out on medicinal plants, and drugs of natural origin have opened new horizons for the community of doctors, pharmacists and researchers. The aim of this study was to investigate the effect of different solvents on the percentage of free radical scavenging DPPH and antioxidant activity of native medicinal plants in Jiroft city and six native plants (Achillea millefoliom, Thymus vulgaris, Satureja hortensis, Ziziphora Clinopodioides, Mentha piperita and Rosmarinus officinalis) were sampled for testing. Extraction of the aerial parts of plants was performed using 80% methanol, 50% ethanol, acetone 100% and hexane 100% solvents. The extraction time was 24 hours at ambient temperature using a stirrer. The amount of antioxidant activity was measured using 2 and 2 diphenyl-1-pyrrolidrazyl, DPPH free radical inhibitory concentration. Among the studied solvents in all six plants, the extracts extracted with 80% methanol solvent had the highest and the hexane solvent had the lowest free radical adsorption. Among the studied plants, peppermint extract with all four solvents (methanol IC50: 20.9 ppm, ethanol IC50: 34ppm, acetone IC50: 44.2ppm, and hexane IC50: 49.19ppm) had the highest antiradical activity and Ziziphora Clinopodioides (methanol IC50: 1090.78ppm, ethanol IC50: 1209.3ppm, acetone IC50: 1439.23ppm and hexane IC50: 1898.7ppm) had the lowest anti-radical activity. The findings of the present study showed that all the 6 studied medicinal plants had anti-radical properties and using 80% methanol extracts of these plants can be used as an antioxidant in various industries.
    Keywords: anti, Radical Properties DPPH Extract Habitat IC50 Medicinal plants
  • سپیده خراسانی*، فاطمه شهدادی

    گل محمدی یکی از گونه های گل رز است و متعلق به گیاهان خانواده روزاسه و نام علمی آنRosa damascene می باشد. فرآورده های گوناگونی از گل محمدی تهیه می شود که از آن جمله می توان گلاب، و اسانس یا عطر را نام برد. در این پژوهش ترکیبات فنولی، فعالیت ضدرادیکالی، ضدباکتریایی (بر علیه استافیلوکوکوس اوریوس و باسیلوس سوبتیلیس) و ضد کپکی (بر علیه آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس پارازیتیکوس) اسانس تفاله حاصل از گلاب گیری گل محمدی مورد بررسی قرار گرفت. تعیین ترکیبات فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی به ترتیب بوسیله روش های فولین سیوکالتو و مهار رادیکال آزاد DPPH صورت گرفت. اثر ضد باکتریایی و ضدقارچی اسانس تفاله حاصل از گلاب گیری با استفاده از روش تیتراسیون رقت سریالی، برای تعیین حداقل غلظت بازدارندگی (MIC)، حداقل غلظت باکتری کشی (MBC) و حداقل غلظت قارچ کشی (MFC) مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد میزان ترکیبات فنولی کل اسانس تفاله حاصل از گلاب گیری 55/110 میلی گرم گالیک اسید/میلی لیتر اسانس و IC50 به میزان 5/82 میکرولیتر بر لیتر بود. با افزایش غلظت اسانس، درصد حذف رادیکال های آزاد DPPH افزایش یافت و غلظت 1000 پی پی ام اسانس دارای 4/92 درصد فعالیت مهار رادیکال آزاد DPPH بود. در بررسی تاثیر اسانس بر ویژگی های میکروبی مشخص شد که بر باکتری های استافیلوکوکوس اوریوس و باسیلوس سوبتیلیس اثر مهاری دارد اما در مقایسه با دو آنتی بیوتیک استرپتومایسین و پنی سیلین این اثر مهاری بسیار کمتر است. همچنین مشاهده شد که اسانس تفاله حاصل از گلاب گیری گل محمدی دارای اثر مهاری خوبی در برابر کپک آسپرژیلوس فلاووس هست که برابر با آنتی بیوتیک نیستاتین و بسیار بهتر از آنتی بیوتیک فلوکونازول می باشد و دارای اثرات مهاری بر علیه کپک آسپرژیلوس پارازیتیکوس است که این اثر مهاری دوبرابر آنتی بیوتیک فلوکونازول و نصف آنتی بیوتیک نیستاتین است.

    کلید واژگان: تفاله حاصل از گلاب گیری, اسانس, فعالیت آنتی اکسیدانی, فعالیت ضدمیکروبی
    Sepideh Khorasany *, Fatemeh Shahdadi

    In this study, phenolic compounds, anti-radical, antibacterial activity (against Staphylococcus aureus and Bacillus subtilis) and anti-mildew (against Aspergillus flavus and Aspergillus parasiticus) essential oil of rosehip extract were studied. Phenolic compounds and antioxidant activity were determined by Folin Siocalto methods and free radical scavenging of DPPH, respectively. The antibacterial and antifungal effect of pulp extract from rose water was tested by serial dilution titration method to determine the minimum inhibitory concentration (MIC), minimum bactericidal concentration (MBC) and minimum fungicidal concentration (MFC). The results showed that the amount of phenolic compounds in total pulp essential oil obtained from rose water was 110.55 mg gallic acid / ml of essential oil and IC50 was 82.5 μl / l. With increasing the concentration of essential oil, the percentage of removal of DPPH free radicals increased and the concentration of 1000 ppm of essential oil had 92.4% of the free radical scavenging activity of DPPH. In the study of the effect of essential oil on microbial properties, it was found that it has an inhibitory effect on Staphylococcus aureus and Bacillus subtilis, but this inhibitory effect is much less compared to the two antibiotics streptomycin and penicillin. It was also observed that the essential oil of rose-hip extract has a good inhibitory effect against Aspergillus flavus mold, which is equivalent to the antibiotic nystatin and much better than the antibiotic fluconazole, and has inhibitory effects against Aspergillus parasiticus mold. It has twice the inhibitory effect of the antibiotic fluconazole and half the antibiotic nystatin

    Keywords: Pulp from rose water, Essential Oil, Antioxidant Activity, anti microbial activity
  • فاطمه سعیدی، مسعود هنرور*، فاطمه شهدادی
    مقدمه

    هسته خرما به عنوان ضایعات در بسیاری از کارگاه های بسته بندی و فرآوری خرما ایجاد می شود و دارای خواص درمانی گسترده ای می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه هسته های خرما (ارقام کلوته، مرداسنگ، خنیزی و مضافتی) با دو روش (آفتابی و آون) خشک شدند و سپس عصاره آنها با استفاده از حلال های متانول 80 درصد، اتانول 50 درصد و آب داغ در زمان های 6، 12 و 18 ساعت استخراج شد. میزان ترکیبات فنولی با روش فولین سیو کالتو، فعالیت آنتی کسیدانی به روش DPPH و فیبر محلول به روش هضم اسیدی تعیین شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بیشترین میزان ترکیبات فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی در رقم مرداسنگ با روش خشک کردن با آفتاب، حلال متانول 80 درصد و زمان 18 ساعت، (به ترتیب 08/10 و 38/93%) در رقم کلوته خشک کردن با آفتاب، آب داغ و 12 ساعت، (به ترتیب 03/8 و 94/87%) در رقم خنیزی خشک کردن با آون، اتانول 50 درصد و 18 ساعت (به ترتیب 36/7 و 91/71%) و در رقم مضافتی خشک کردن با آفتاب، متانول 80 درصد و 12 ساعت (به ترتیب 48/8 و 95/88%) بدست آمد. بیشترین و کمترین میزان فیبر نامحلول در اسید به ترتیب در رقم مرداسنگ با روش خشک کردن آفتابی و رقم مضافتی با روش خشک کردن آفتابی مشاهده گردید. بیشترین و کمترین میزان فیبر محلول در اسید نیز مربوط به رقم کلوته با روش خشک کردن آفتابی و رقم خنیزی با روش خشک کردن در آون بود.

    نتیجه گیری

    بطور کلی مطالعه حاضر نشان داد که ترکیب هسته رقم های مختلف خرما در منطقه جیرفت با وجود دارا بودن خواص ضدرادیکالی و غنی بودن از آنتی اکسیدان های طبیعی، تحت تاثیر واریته و روش خشک کردن می باشد.

    کلید واژگان: حلال, روش خشک کردن, زمان استخراج, فعالیت آنتی اکسیدانی, هسته خرما
    P. Saeedi, M. Honarvar *, F. Shahdadi
    Introduction

    Date palm seeds are obtained as waste in many date packing and processing workshops and have extensive therapeutic properties in traditional medicine.

    Materials and Methods

    In this study different cultivars of date seeds (Kaluteh, Mardasang, Khanizi and Mozafati) were dried by two methods (sun and oven dried), then their extracts were obtained using methanol (80%), ethanol (50%) and hot water on solvents at 6, 12 and 18 hours of extraction. The amount of phenolic compounds using Folin-Ciocalteu method, antioxidant activity by DPPH method and soluble fiber by AOAC standard analysis method were determined.

    Results

    The results showed that the highest amount of phenolic compounds and antioxidant activity were obtained in Mordasang cultivar by sun drying method, methanol of 80% and 18 hours of extraction time respectively (10.08,93.38%) , in Kaluteh cultivar by sun drying method, hot water extraction and 12 hours of extraction time, respectively (8.03,87.94%) in Khanizi cultivar by oven drying method, ethanol of 50% and 18 hours of extraction time respectively(7.36, 71.91%)  and in Mazafati cultivar by sun drying method, methanol of 80% and 12 hours of extraction time, respectively (8.48, 88.95%). The highest and lowest amount of insoluble fiber were observed in Mordasang cultivar by sun drying method and Mozafati cultivar by sun drying method, respectively. The highest and lowest amount of soluble fiber were related to Kaluteh cultivar by sun drying method and Khanizi cultivar by oven drying method.

    Conclusion

    In general, this study showed that the seeds of different date cultivars in the Jiroft region, despite having anti-radical properties and rich in natural antioxidants, are affected by variety and drying method.

    Keywords: Antioxidant Activity, Date seed, Drying Method, Extraction Time, Solvent
  • سمیه سنجری، حمید سرحدی*، فاطمه شهدادی

    ریزجلبک ها منابع مغذی طبیعی هستند که می توانند در توسعه مواد غذایی جدید مورد استفاده قرار گیرند. اسپیرولینا پلاتنسیس یکی از مهمترین ریزجلبک ها می باشد که از سوی سازمان بهداشت جهانی به عنوان «غذای برتر» روی زمین و همچنین «بهترین راه حل برای فردا» اعلام گردیده است. در این مطالعه، عصاره های اتانولی، متانولی و پودر اسپیرولینا پلاتنسیس به فرمولاسیون نان حجیم افزوده شد و تاثیر آن بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی و بیاتی نان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزودن اسپیرولینا به فرمولاسیون نان حجیم باعث افزایش pH گردید. بیشترین میزان فعالیت آبی در تیمار حاوی عصاره متانولی اسپیرولینا مشاهده شد. سایر تیمارها تفاوت معنی داری از لحاظ فعالیت آبی نشان ندادند. استفاده از اسپیرولینا در نان حجیم باعث کاهش سفتی نان و حفظ آب آن در پایان دوره نگهداری نسبت به تیمار شاهد گردید و نقش مهمی در کاهش بیاتی نان داشت. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که پودر ریزجلبک بیشترین نقش را در کاهش سفتی داشت، در حالی که عصاره متانولی بیشترین میزان حفظ رطوبت نان طی دوره نگهداری را دارا بود، اما با توجه به رنگ سبز تیره نمونه های نان حاوی پودر ریزجلبک، استفاده از عصاره توصیه می گردد.

    کلید واژگان: بیاتی, سفتی, ریزجلبک اسپیرولینا, نان حجیم
    Somayeh Sanjari, Hamid Sarhadi*, Fatemeh Shahdadi

    Microalgae are natural nutrients that can be used to develop new foods. Spirulina platensis is one of the most important microalgae that the World Health Organization has identified as «superior food» on Earth, as well as «the best solution for tomorrow». In this study, ethanol and methanol extracts and powder of Spirulina platensis microalga were added to bulk bread formulation and its effect on the physio-chemical properties of bread was investigated. The results showed that the addition of spirulina to bread formulation increased the pH. The highest amount of water activity was observed in methanol extracts of spirulina. Other treatments showed no significant difference in terms of water activity. The use of Spirulina in bulk bread reduced bread firmness at the end of the storage period compared to control treatment and played an important role in controlling the staling of bread. In general, the results of this study showed that spirulina powder had the greatest role in decreasing the Firmness Whereas, methanol extract had the highest moisture retention during storage but due to the dark green color in the samples containing microalgae powder, the use of the extract is recommended.

    Keywords: Baguette bread, Firmness, Spirulina microalgae, Staling
  • کریم خدایی کلاله، مسعود دزیانی*، فاطمه شهدادی

    در طی سال های اخیر تمایل به استفاده از فیلم ها و پوشش های خوراکی ضد میکروبی افزایش یافته، که این امر باعث افزایش کیفیت، ایمنی و زمان ماندگاری مواد غذایی شده است. در این مطالعه اثر پوشش موسیلاژ دانه ریحان حاوی غلظت های مختلف عصاره زیره سیاه (0، 1، 5/2 و 5 درصد) بر ماندگاری پنیر لاکتیکی بررسی شد. نمونه های پنیر تحت آزمون های مختلف میکروبی، فیزیکوشیمیایی و حسی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی فیزیکوشیمیایی نشان داد که با افزایش دوره نگهداری درصد رطوبت و pH، در تمامی پنیرهای پوشش داده شده کاهش و اسیدیته افزایش یافت. ارزیابی حسی پنیرهای لاکتیکی نشان داد که عطر، طعم و پذیرش کلی پنیرهای پوشش داده شده حاوی غلظت های کمتر عصاره زیره سیاه (1 و 5/2 درصد) در مقایسه با نمونه شاهد بهتر بود، در حالی که در پنیرهای پوشش داده شده حاوی غلظت های بالای عصاره (5 درصد) بدلیل اثر منفی عصاره زیره سیاه بر خواص ارگانولپتیکی پنیر، پذیرش کلی به طور قابل توجهی کمتر شد. پوشش دهی با موسیلاژ دانه ریحان و عصاره زیره سیاه موجب کاهش قابل توجه شمارش کلی باکتری ها و کپک ها نسبت به نمونه شاهد گردید. همچنین شمارش کلی میکروبی و تعداد کپک و مخمر در همه نمونه ها با گذشت زمان افزایش یافت و این افزایش در نمونه شاهد بیشتر بود. بطور کلی می توان نتیجه گیری کرد که پوشش خوراکی دانه ریحان حاوی عصاره زیره می توانند در سیستم های بسته بندی مواد غذایی بویژه برای پنیر لاکتیکی به کار گرفته شوند.

    کلید واژگان: عصاره زیره سیاه, موسیلاژ دانه ریحان, پنیر لاکتیکی, پوشش خوراکی
    Karim Khodaie Kolaleh, Masoud Dezyani*, Fatemeh Shahdadi

    In recent years, the tendency to use antimicrobial films and coatings has increased, which has increased the quality, safety and shelf life of food. In this study, basil seed mucilage coating containing different concentrations of Caraway extract (0, 1, 2.5 and 5%) was used to increase the shelf life of lactic cheese. Cheese samples were subjected to various microbial, physicochemical and sensory tests. The results of physicochemical evaluation showed that with increasing the storage period, moisture content and pH decreased and acidity increased in all coated cheeses. Sensory evaluation of lactic cheeses showed that the aroma, taste and overall acceptance of coated cheeses containing lower concentrations of Caraway (1 and 2.5%) were better compared to the control sample, while in coated cheeses Containing high concentrations of the extract (5%) due to the negative effect of Caraway extract on the organoleptic properties of cheese, the overall acceptance was significantly reduced. Coating with basil seed mucilage and Caraway extract significantly reduced the total count of bacteria and molds compared to the control sample.  Also, the total microbial count and the number of mold and yeast in all samples increased over time and this increase was more in the control sample. In general, it can be concluded that the oral coating of basil seeds mucilage containing Caraway extract can be used in food packaging systems, especially for lactic cheese.

    Keywords: Caraway Extract, Basil Seed Mucilage, Lactic Cheese, Edible Coating
  • اسماعیل ترک آبادی، زینب فتوحیان، فاطمه شهدادی*

    امروزه استفاده از گیاهان در سنتز نانوذرات فلزی که خاصیت ضدمیکروبی دارند، مورد توجه قرار گرفته است. هدف مطالعه حاضر بیوسنتز نانوذرات نقره از عصاره آبی گیاه رزماری و سپس بررسی تاثیر این نانوذرات و سم مانکوزب بر علیه باکتری های عامل پوسیدگی نرم جدا شده از هویج، سیب زمینی و پیاز در طی دوره انبارداری بود. آنالیز نانوذرات نقره بیوسنتز شده بر اساس طیف سنج ماوراءبنفش و FTIR (طیف سنج مادون قرمز) انجام گردید. باکتری های عامل پوسیدگی نرم با استفاده از محیط های کشت انتخابی و اختصاصی از هویج، سیب زمینی و پیاز جداسازی و شناسایی شد. یک جدایه بیمارگر از هر نمونه سبزی با شدت بیماری زایی بیشتر جهت انجام آزمون ها انتخاب شد و حداقل غلظت بازداری (MIC) آنها در برابر تیمارهای آزمایشی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که MIC ایزوله های بیمارگر در برابر غلظت 2580 میلی گرم در میلی لیتر نانوذرات نقره و 1000 پی پی ام سم مانکوزب به ترتیب برابر با 88/88 درصد و 100 درصد بود. میانگین درصد آلودگی سبزیجات به جدایه بیمارگر در حضور نانوذرات نقره در ماه سوم انبارداری به ترتیب برای پیاز، سیب زمینی و هویج 70، 80 و 70 درصد و میانگین درصد آلودگی سبزیجات به جدایه بیمارگر در کنترل تلفیقی باکتری ها با نانوذرات نقره و سم مانکوزب در سه ماه انبارداری برای پیاز، سیب زمینی و هویج به ترتیب برابر با 45، 40 و 40 درصد بود. با توجه به نتایج می توان از کنترل تلفیقی نانوذرات نقره بیوسنتز شده و سم مانکوزب در کنترل باکتری های عامل پوسیدگی نرم هویج، سیب زمینی و پیاز استفاده کرد.

    کلید واژگان: اثر ضد میکروبی, باکتری های عامل پوسیدگی نرم, عصاره آبی رزماری, نانوذرات نقره
    Esmaiil Torkabadi, Zeinab Fotoohiyan, Fatemeh Shahdadi *

    Nowadays, use of plants in the synthesis of metal nanoparticles, which have antimicrobial activity, is considered. The aim of present study was evaluating biosynthesis of silver nanoparticles from aqueous extract of rosemary and then investigating the effect of these nanoparticles and mancoseb toxin on soft rot bacteria isolated from carrots, potatoes and onions during storage. The biosynthesized silver nanoparticles were analyzed by ultraviolet and FTIR spectroscopy. Soft rot bacteria were isolated and identified using selective and specific culture media from carrots, potatoes and onions. A pathogenic isolate from each sample with the highest pathogenicity was selected for the tests and their minimum inhibitory concentration (MIC) was evaluated against the experimental treatments. The MIC of the pathogen isolates against the 2580 mg/ml of silver nanoparticles and 1000 ppm of mancoseb were 88.88% and 100%, respectively. The mean percentage of vegetable contamination with pathogen isolate in the presence of silver nanoparticles in the third month of storage was 70%, 80% and 70% for onions, potatoes and carrots, respectively, and average percentage of vegetable contamination with pathogenic isolates in the combined control of bacteria with silver nanoparticles and mancoseb toxin at the third month of storage for onion, potato and carrot were 45, 40 and 40%, respectively. According to obtained results, the combined control of biosynthesized silver nanoparticles and Mancoseb can be used to control of soft rot bacteria in carrot, potato and onion.

    Keywords: antimicrobial effect, Soft rot bacteria. Aqueous extract, of Rosemary, silver nanoparticles
  • زهرا علیزاده، حمید سرحدی*، فاطمه شهدادی

    صنعت غذا امروزه درصدد یافتن فناوری های جدید برای افزایش مدت ماندگاری محصولات مختلف می باشد. علاوه بر این، تقاضای مشتریان برای مواد غذایی سالم تر (فاقد نگهدارنده های شیمیایی مرسوم) در دهه ی اخیر افزایش پیدا کرده است. در این مطالعه فیلم خوراکی نشاسته ساگو حاوی عصاره برگ گیاه پنیرباد (125/0 و 25/0 میلی گرم بر میلی لیتر به ترتیب 1 و 2 برابر MIC) به منظور افزایش زمان ماندگاری فیله سینه مرغ در دمای 4 درجه سانتی گراد استفاده شد. بررسی فیله مرغ پوشش داده شده نشان داد که فیلم فعال نشاسته ساگو سبب مهار بار میکروبی (باکتری های هوازی، کلی فرم و استافیلوکوکوس اوریوس) فیله سینه مرغ گردید. نتایج بررسی شیمیایی فیله مرغ نیز نشان داد که نمونه های پوشش داده شده دارای مقادیر ترکیبات ازته فرار، شاخص تیوباربیتوریک اسید و عدد پرکسید کمتری نسبت به نمونه کنترل بودند. بطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که فیلم خوراکی تولید شده از نشاسته ساگو حاوی عصاره پنیرپاد سبب افزایش زمان ماندگاری فیله مرغ می گردد.

    کلید واژگان: نشاسته ساگو, پنیرباد, فیلم خوراکی, زمان ماندگاری, فیله مرغ
    Zahra Alizadeh, Hamid Sarhadi*, Fatemeh Shahdadi

    Nowadays, the food industry is looking for new technologies to increase the shelf life of various products. Furthermore, as consumerchr  s demand for more “healthier” meals (free of conventional chemical preservatives) has increased in the last decade. In this study, edible sago starch coating containing leave extract of Withania Somnifera (0.125 and 0.25 mg/ml, 1 and 2 times MIC, respectively) was applied onto chicken fillet to extend its shelf life at 4 ˚C. Examination of coated chicken fillets showed that active film of sago starch inhibited the microbial load (aerobic bacteria, coliform and Staphylococcus aureus bacteria) of chicken fillets. The results of chemical analysis of chicken fillet also showed that the coated samples had less volatile nitrogen compounds, thiobarbituric acid index and peroxide value than control. In general, the results of this study showed that the edible film produced from sago starch containing Withania Somnifera extract increases the shelf life of chicken fillets.

    Keywords: Sago starch, Withania Somnifera, Edible film, Shelf life, Chicken fillet
  • نگین مهدی زاده، حمید سرحدی*، فاطمه شهدادی

    در این پژوهش تاثیر غلظت های مختلف شیره خرما بصورت جایگزین شکر در نسبت های0،  50 و 100 درصد  بر خواص کیفی محصول دسر لبنی بررسی گردید. خصوصیات دسرها مانند pH اسیدیته، خواص ریولوژیکی، ویژگی های حسی و زنده مانی باکتری های پروبیوتیک نمونه های دسر لبنی در طی مدت نگهداری در در دمای 5 درجه سانتی گراد (یخچال) تعیین شدند. نتایج نشان داد که با افزایش درصد شیره خرما و میزان تلقیح باکتری های پروبیوتیک Hpنمونه ها در همه تیمارهای مورد مطالعه کاهش و با افزایش مدت زمان نگهداری میزان pH تفاوت معنی داری نشان داد. تیمارهای مورد بررسی تاثیر معنی داری بر ویسکوزیته نمونه های دسر داشتند. با افزودن شیره خرما شاخص قوام و ویسکوزیته کاهش و شاخص جریان افزایش یافت. بیشترین میزان ویسکوزیته مربوط به تیمار شاهد (1/1364 مگاپاسکال.ثانیه) و کمترین میزان ویسکوزیته مربوط به تیمار 100 درصد شیره خرما (599 مگاپاسکال.ثانیه) بود. ویژگی های حسی تحت تاثیر تیمارها قرار گرفتند و بیشترین امتیازات مربوط به تیمار 50 درصد شیره خرما بود. تعداد زنده سلول های پروبیوتیک در طی دوره نگهداری بطور معنی داری کاهش یافت. کمترین و بیشترین میزان زنده مانی در روز چهاردهم نگهداری به ترتیب مربوط به تیمار 100 و 50 درصد شیره خرما بود. بطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از شیره خرما در غلظت های 50 درصد خواص فیزیکی و حسی دسر لبنی پروبیوتیک را بهبود می بخشد و می تواند زنده مانی باکتری های پروبیوتیک را  افزایش دهد.

    کلید واژگان: دسر لبنی, شیره خرما, خواص رئولوژیکی, زنده مانی باکتری های پوبیوتیک
    Negin Mahdizadeh, Hamid Sarhadi*, Fatemeh Shahdadi

    In this study, the effect of various concentrations of date syrup as a sugar substitute in ratios of 0, 50 and 100% on quality characteristics of dairy dessert was evaluated. Properties of dairy dessert such as pH, acidity, rheological properties, sensory properties and viability of probiotics in 5 ˚c were determined. Results showed that by increasing date syrup concentration and amount of probiotic bacteria, pH decreased and as the storage progressed significant trend in the pH was observed for all treatments. Studied treatments had statistically effect on viscosity. Addition of date syrup decreased apparent viscosity, consistency coefficient and increased flow behavior index. The most and lowest viscosity was observed in control (1364.1 mPa.s) and 100% date syrup treatments (599 mPa.s), respectively. Sensory properties were affected by date syrup concentrations. Treatment with 50% date syrup had higher scores than others. The number of viable cells of probiotic bacteria was reduced significantly during storage period. The lowest and highest of viability of probiotic bacterial was observed in 100 and 50 % date syrup treatments, respectively. The results suggest that using of date syrup at concentrations of 50% improve sensory and physical properties and can increase viability of probiotic bacteria of dairy dessert samples.

    Keywords: Dairy dessert, date syrup, Rheological properties, Viability of probiotic bacteria
  • فاطمه صابری، سپیده خراسانی، فاطمه شهدادی*

    قاووت نوعی فراورده غذایی سنتی است که از ترکیب پودر چندین نوع بذر گیاهی به صورت مخلوط با شکر تهیه می گردد. این ماده به طور سنتی به دلیل خاصیت انرژی زایی، ضد دردی، ضد التهابی و ضد اضطرابی آن مورد استفاده قرار می گیرد. در این مطالعه تاثیر افزودن گندم سیاه، چیا و کینوا (به میزان 50 گرم در نیم کیلو قاووت) بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی و ضداکسایشی قاووت مورد بررسی قرار گرفت. میزان ترکیبات فنولی کل با استفاده از روش فولین سیو-کالتو و فعالیت ضداکسایشی بوسیله روش حذف رادیکال آزاد DPPH تعیین شد. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری از لحاظ درصد ماده خشک (8/98-7/91)، بریکس (56/77-83/38)، خاکستر (41/3-5/1)، قند کل (15/57-73/16) و چربی (6/22-8) بین 4 نمونه قاووت مورد مطالعه وجود داشت. میزان ترکیبات فنولی در محدود 73/1248 تا 49/1327 میلی گرم معادل گالیک اسید در 100 گرم نمونه قرار داشت و بیشترین میزان ترکیبات فنولی و فعالیت ضداکسایشی مربوط به نمونه های قاووت چیا بود. نتایج بررسی شاخص های رنگی نشان داد که بیشترین میزان شاخص L مربوط به نمونه های قاووت حاوی گندم سیاه بود و بیشترین میزان شاخص های a و b در قاووت دانه چیا مشاهده شد. بطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که می توان از شبه غلات گندم سیاه، کینوا و چیا در تهیه قاووت استفاده نموده و از ویژگی های تغذیه ای و ضداکسایشی مفید این ترکیبات در تولید این محصول سنتی بهره برد.

    کلید واژگان: قاووت, چیا, کینوا, گندم سیاه, خواص خواص آنتی اکسیدانی
    Fatemeh Saberi, Sepideh Khorasani, Fatemeh Shahdadi*

    Ghavoot is a traditional food product that is made from a combination of powders of several types of plant seeds mixed with sugar. It is traditionally used for its energogenic, analgesic, anti-inflammatory, and anti-anxiety properties. In this study, the effect of buckwheat, chia and quinoa on the physicochemical and antioxidant properties of ghavoot was investigated. The total phenolic content and antioxidant activity of ghavoot samples were measured using Folin–Ciocalteau and DPPH (2, 2-diphenyl-1-picrylhydrazyl) methods, respectively. The results showed that there was a significant difference in terms of percentage of dry matter (61.37-70.58), brix (38.83-77.56), ash (1.5-3.41), total sugar (16.73 -57.15) and fat (8-22/6) among the studied ghavoot samples. The amount of phenolic compounds was in the range of 1248.73 to 1329.49 mg gallic acid equivalent/100 g sample, and the highest amount of phenolic compounds and antioxidant activity was related to the samples with chia seeds. The results of color indexes showed that the highest amount of L index was related to buck wheat ghavoot samples and the highest amount of a and b indexes were observed in chia samples. In general, the results of this study showed that buckwheat, quinoa and chia cereals as semi cereal can be used in the preparation of ghavoot and it is possible to use the nutritional and antioxidant properties of these compounds in the production of this traditional product.

    Keywords: Ghavoot, Chia, Quinoa, Buckwheat, Antioxidant Properties
  • ناهید بهمنی، زینب فتوحیان، فاطمه شهدادی*

    هدف این تحقیق بررسی کنترل تلفیقی عامل پوسیدگی خاکستری پیاز توسط قارچ تریکودرما و سموم شیمیایی شامل کاربندازیم و مانکوزب می‌باشد. به این منظور جداسازی قارچ تریکودرما از خاک مزارع پیاز با استفاده از محیط اختصاصی انجام و شناسایی جدایه ها در حد جنس با استفاده از کلید گمس و بیستانجام گرفت. قارچ عامل پوسیدگی خاکستری نیز از نمونه‌های پیاز آلوده به کپک خاکستری از انبارهای شهرستان کهنوج جدا سازی و شناسایی گردید. نتایج نشان داد میانگین بازدارندگی از رشد قارچ تریکودرما علیه قارچ بوتریتیس در شرایط آزمایشگاه 61/51 درصد بود. همچنین میانگین درصد بازدارندگی از رشد متابولیت‌های فرار 14/38 درصد و متابولیت‌ غیر فرار قارچ تریکودرما علیه قارچ عامل پوسیدگی پیاز در دو تیمار 5 و ml10 به ترتیب به ترتیب 78/26 درصد و 27/49 درصد بود. نتایج حاصل از بررسی میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز در نمونه‌های پیاز تیمار شده با تریکودرما نشان از افزایش میزان هر دو آنزیم داشت. استفاده همزمان قارچ تریکودرما و دو سم کاربندازیم و مانکوزب به میزان 100 درصد باعث بازدارندگی از رشد قارچ‌ بوتریتیس در شرایط آزمایشگاه و انبار شد. در صورتی که به کار بردن قارچ تریکودرما به تنهایی به میزان 18/68 درصد باعث بازدارندگی از رشد بوتریتیس در شرایط آزمایشگاه شد. علاوه بر این درحالت تلفیقی غلظت استفاده شده از سموم ppm500 بود که کمتر از میزان استفاده این سموم در حالت معمولی است. بنابراین نتایج حاصله نشان از موفق بودن کنترل تلفیقی قارچ عامل پوسیدگی خاکستری توسط تریکودرما و دو سم کاربندازیم و مانکوزب دارد.

    کلید واژگان: پیاز, پوسیدگی خاکستری, تریکودرما, قارچ کش, کنترل تلفیقی
    Nahid Bahmani, Zeinab Fotoohiyan, Fatemeh Shahdadi*

    Integrated control is a program that uses several methods to reduce the consumption of high-risk chemicals and is cost-effective. The aim of this study was to investigate the combined control of trichoderma fungi and chemical toxins (carbendazim and mancozeb) in onion gray rot caries. For this purpose, isolation of Trichoderma from fungal onions in Kahnouj city was carried out on a specific medium and isolates were identified using Gaussian and Twenty keys. Also, gray rot fungi were isolated and identified from onion molds infected with gray mold from the warehouses of Kahnouj city. Then, combined control of gray rot fungi was investigated by Trichoderma and two Mancosb and Carbendazim toxins. The results showed that the average inhibition of growth of Trichoderma fungi against Botrytis was 51.61percent in vitro. The average inhibitory percentages for growth of volatile metabolites were 38.14percent and nonvolatile metabolites in two treatments of 5 and 10 ml, respectively. The results of the analysis of catalase and peroxidase enzymes in onion samples treated with trichoderma showed an increase in both. Simultaneous use of trichoderma and two carbendazim and mancozeb toxins 100percent inhibited the growth of Butrititis in laboratory and storage conditions. Whereas, application of Trichoderma alone 68.18percent inhibited the growth of Botrytis in laboratory conditions. In addition, the concentration of the pesticides used was 500 ppm, which is lower than that of the conventional pesticides. Therefore, the results indicate that the fungal control of gray rot factor by trichoderma and the two toxins carbendazim and mancozeb are successful.

    Keywords: Integrated control, Fungicides, Gray rot, Onion, Trichoderma
  • فاطمه شهدادی*، صدیقه کریمی نژاد
    در سال های اخیر تولید داروهای ضد قارچی جدید، به دلیل مقاومت سموم قارچی و بیماری زا بودن آنها مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق اثر مهاری اسینتوباکتر جدا شده از غذاهای یخ زده بر علیه قارچ های بیماری زای آسپرژیلوس نایجر و آسپرژیلوس فلاووس بررسی شد. تعداد 15 نمونه غذای یخ زده از فروشگاه های شهرستان جیرفت جمع آوری و جهت جداسازی و شناسایی اسینتوباکترهای احتمالی موجود در آنها مورد آزمایش قرار گرفت. درمجموع 28 ایزوله باکتریایی به دست آمد که از این تعداد، دو ایزوله با استفاده از روش های بیوشیمیایی اسینتوباکتر شناسایی شدند. این دو ایزوله از همبرگر گوشت و سبزیجات منجمد جداسازی گردید. قارچ های بیماری زای آسپرژیلوس نایجر و آسپرژیلوس فلاووس از مرکز کلکسیون قارچ و باکتری ایران تهیه شدند. سپس اثر آنتاگونیستی دو ایزوله اسینتوباکتر بر روی قارچ ها بررسی شد. نتایج نشان از عدم مهار رشد قارچ آسپرژیلوس نایجر توسط دو ایزوله اسینتوباکتر جدا شده از همبرگر گوشت و سبزی منجمد داشت، اما ایزوله اسینتوباکتر جدا شده از سبزی منجمد بر قارچ آسپرژیلوس فلاووس اثر مهاری نشان داد و قطر هاله عدم رشد آن 11 میلی متر بود. در نهایت باکتری دارای اثر مهاری برای شناسایی مولکولی انتخاب شد. بر اساس نتایج بلاست توالی و رسم درخت فیلوژنی، جدایه مورد مطالعه، اسینتوباکتر بومانی بود.
    کلید واژگان: آسپرژیلوس نایجر, آسپرژیلوس فلاووس, اسینتوباکتر, غذاهای منجمد
    Fatemeh Shahdadi *, Sedigheh Kariminejad
    In recent years, producing new antifungal drugs has been considered due to the resistance of fungal toxins and their pathogenicity. In this research, the effect of inhibitory growth of Acinetobacter isolated from frozen foods against pathogenic fungi of Aspergillus niger (A.niger) and A. flavus has been investigated. A total of 15 frozen food samples were collected from Jiroft city stores and tested for isolation and identification of potential Acinetobacter. A total of 28 bacterial isolates were obtained from frozen food that, from these, two isolates were identified Acinetobacter by biochemical methods. These bacteria were isolated from frozen hamburger and vegetables. The pathogenic fungi of Aspergillus niger and A. flavus were prepared from the center of the Iranian fungus and bacterial collection center. Then, the antagonistic effects of two isolates of Acinetobacter on these fungi were investigated. The results showed no inhibition of A. niger growth by two isolates of Acinetobacter isolated from frozen hamburger and vegetables, but isolates of frozen vegetables showed an inhibitory effect on A. flavus, and its inhibition zone was 11 mm. Finally, the inhibitory bacteria were selected for molecular identification. Based on the results of sequencing blast and phylogenetic tree drawing, the isolate studied was Acinetobacter baumannii.
    Keywords: Aspergillus niger, Aspergillus flavus, Acinetobacter, frozen foods
  • مسعود دزیانی*، فاطمه شهدادی، رقیه عزتی

    هدف این مطالعه بررسی اثر ریزپوشانی با آلژینات سدیم/نشاسته مقاوم و آلژینات سدیم/کیتوزان بر خواص کیفی، ریولوژیکی و زنده مانی باکتری های پروبیوتیک بیفیدوباکتریوم انیمالیس زیرگونه لاکتیس در دوغ آلویه ورا بود. میزان 10 درصد ژل آلویه ورا همراه با غلظت های مختلف آب پنیر (5، 10 و 15 درصد) و اینولین (5/0، 1 و 5/1 درصد) به دوغ پروبیوتیک اضافه و تاثیر آن در حفاظت از باکتری های پروبیوتیک و خواص کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد افزایش میزان اینولین تاثیر معنی داری بر pH نمونه های دوغ نشان نداد. افزایش درصد آب پنیر تا سطح 5 درصد تاثیر معنی داری بر pH نمونه ها نشان نداد ولی افزایش بیشتر آن باعث کاهش معنی دار pH نمونه ها در طول دوره نگهداری گردید. از لحاظ ویژگی های حسی نمونه های دوغ حاوی اینولین 1 درصد و باکتری های ریزپوشانی شده با آلژینات سدیم/ کیتوزان بیشترین امتیاز از لحاظ طعم را دریافت کردند و کمترین امتیاز مربوط به تیمار شاهد (بدون اینولین و آب پنیر) و باکتری های آزاد بود. نمونه های دوغ حاوی اینولین 5/1 درصد کمترین میزان جدا شدن سرم و نمونه شاهد (بدون اینولین و آب پنیر) بیشترین درصد جدا شدن سرم را در پایان دوره نگهداری نشان داد. بطور کلی نمونه های حاوی ریزکپسول ها درصد جدا شدن سرم کمتری نسبت به نمونه های حاوی باکتری های آزاد در طول 28 روز نگهداری داشتند. بیشترین میزان ویسکوزیته و ضریب قوام در بین تیمارهای مورد مطالعه به نمونه های دوغ حاوی اینولین 5/1 درصد اختصاص یافت. فرایند ریزپوشانی باعث افزایش ویسکوزیته ظاهری (cp 121)، شاخص قوام (152) و مدول افت (Pa 1741) و کاهش شاخص رفتار جریان (46/0) نمونه های دوغ گردید. ریزپوشانی باکتری های پروبیوتیک توسط آلژینات سدیم/نشاسته مقاوم و آلژینات سدیم/کیتوزان و استفاده از آب پنیر و اینولین در نمونه های دوغ باعث افزایش زنده مانی آنها در طول دوره نگهداری گردید.

    کلید واژگان: دوغ پروبیوتیک, آلوئه ورا, ریزپوشانی, اینولین, آب پنیر
    Masoud Dezyani*, Fatemeh Shahdadi, Roghayeh Ezzati

    The aim of this study was to investigate the effect of microencapsulation of probiotic bacteria with sodium alginate/resistant starch and sodium alginate/chitosan by extrusion method on qualitative and rheological properties and viability of bifidobactrium animalis subs lactis in Aloe vera doogh. 10% of aloe vera gel with different concentrations of whey (5, 10 and 15%) and inulin (0.5, 1 and 1.5%) added to probiotic doogh and their effect on the protection of Probiotic bacteria and qualitative properties were evaluated. The results showed that increasing the level of inulin had no significant effect on pH. Increasing the percentage of whey up to 5% had no significant effect on the pH, but increasing more than 5% significantly decreased the pH of the doogh samples during storage period. In terms of sensory properties samples containing 1% inulin and microencapsulated bacteria with sodium alginate/chitosan had highest scores in flavour while lowest score was observed in control treatment (without inulin and whey) and free bacteria. Doogh samples containing 1.5% inulin had the lowest serum separation and the control sample (without inulin and whey) showed the highest serum separation at the end of storage period. In general, samples containing microcapsules had a lower serum separation than samples containing free bacteria. The highest viscosity and consistency coefficients were observed in the doogh samples containing 1.5% inulin. The microencapsulation process increased the apparent viscosity, consistency index and loss modulus and decreased the flow behavior index of the doogh samples. Microencapsulation of probiotic bacteria by sodium alginate / resistant starch and chitosan and use of whey and inulin in doogh samples increased their viability during storage period.

    Keywords: : Probiotic Doogh, Aloe Vera, Microencapsulation, Inulin, Whey
  • ساره سعیدی، فاطمه شهدادی *، حمید سرحدی

    باکتری های  اسیدلاکتیک،از رایج ترین نوع باکتری هایی هستند که به عنوان پروبیوتیک معرفی شده اند و معمولا در محصولات لبنی وجود دارندپروبیوتیک ها میکروارگانیسم های زنده ای هستند که هنگامی به مقدار کافی مصرف شوند سلامتی را به میزبان اعطا می کنند. در این تحقیق تعداد 15 نمونه پنیر پوستی از مناطق سردسیر شهرستان جیرفت جمع آوری شد. جداسازی باکتری های لاکتوباسیلوس با استفاده از محیط کشت ام آر اسصورت گرفت. بر روی جدایه ها تست های بیوشیمیایی و توانایی رشد در غلظت های مختلف کلرید سدیم (درصد  9- 1 وزنی/حجمی) صورت گرفت. بر اساس نتایج تست های بیوشیمیایی چهار جدایه باکتریایی (L1L3L4و L5) منطبق با  لاکتوباسیلوس بود. بیشترین تحمل نمک با غلظت درصد  3 مربوط به جدایه های  L1و  L3 بود بنابراین تولید پنیر لاکتیکی بوسیله سویه های L1و L3 انجام شد. نمونه های پنیر حاوی لاکتوباسیلوس شمارش کلی باکتریایی و کپک و مخمر کمتری نسبت به نمونه شاهد در طول دوره نگهداری نشان دادند.در پایان دوره نگهداری بیشترین شمارش باکتریایی مربوط به تیمار شاهد (بدون جدایه های لاکتوباسیلوس) و کمترین تعداد باکتری در نمونه های حاوی جدایه L3 مشاهده گردید و در نمونه های حاوی این جدایه رشد کپکی مشاهده نشد. در نهایت جدایه L3 برای شناسایی مولکولی انتخاب شد. بر اساس نتایج بلاست توالی و رسم درخت فیلوژنی، جدایه مورد مطالعه، لاکتوباسیلوس برویس بود.در این پژوهش، یک جدایه باکتریایی با پتانسیل پروبیوتیکی از پنیر محلی (پوستی) شهرستان جیرفت شناسایی شد. این باکتری خواص پروبیوتیک خوبی داشت و می تواند در صنایع لبنی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: باکتری های اسید لاکتیک, پنیر لاکتیکی, پنیر محلی, ماندگاری
    Sareh Saeidi, Fatemeh Shahdadi*, Hamid Sarhadi

    Lactic acid bacteria are the most common type of bacteria known as probiotics and are commonly found in dairy products. Probiotics are living microorganisms that, when consumed in adequate amounts, provide health to the host. In this research, 15 Pousti cheese samples were collected from cold regions of Jiroft city. Lactobacillus bacteria were isolated using MRS agar medium. The isolates were subjected to biochemical tests and growth ability at different concentrations of sodium chloride (1 to 9 percent w/v). According to the results of biochemical tests, four isolates (L1, L3, L4 and L5) were compatible with Lactobacillus. The highest salt tolerance at 3percent concentration was related to L1 and L3 isolates, so lactic cheese production was performed by L1 and L3 strains. Cheese samples containing Lactobacillus isolates showed lower bacterial, mold and yeast counts than control samples during storage. At the end of the storage period, the highest bacterial count was observed in the control treatment (without Lactobacillus isolates) and the lowest bacterial count was in the samples containing L3 isolate and no mold growth was observed in the samples containing this isolate. Finally, L3 isolate was selected for molecular identification. Based on the results of sequencing blast and phylogenetic tree, the studied isolate was Lactobacillus brevis. In the present study, a potentially probiotic bacteria were isolated from local (Pousti) cheese of Jiroft city. It had good probiotic properties and can be used in the dairy industry.

    Keywords: Lactic acid bacteria, Local cheese, Shelf life
  • فاطمه شهدادی، حسین دوماری، سید حسین نژاد سجادی، احمد رفیعی پور، عبدالله مهدوی نیا، مسعود دزیانی*، رقیه عزتی

    این پژوهش جهت مطالعه اثر ممانعت کنندگی عصاره آبی و پودر گیاه بنه در سطوح 0، 5/0، 1، 5/2 و 5 درصد از رشد کپک های آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس نیجر در پنیر لاکتیکی انجام شد. حداقل غلظت مهار کنندگی (MIC) و میانگین حداقل غلظت قارچ کشی (MFC) عصاره و پودر بنه در غلظت های 5/0، 4/0، 3/0، 2/0، 1/0 و 05/0 گرم بر میلی لیتر علیه کپک های آسپرژیلوس نیجر و آسپرژیلوس فلاووس با روش رقت سریالی تعیین گردید. بعد از تهیه پنیر لاکتیکی برش های 10 سانتی متری از آن درون پلیت قرار گرفت و کپک های آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس نیجر به میزان 3 میکرولیتر به آن اضافه شد. پلیت ها در دمای 26 درجه سانتی گراد به مدت 3 هفته گرمخانه گذاری شدند و قطر رشد کپک ها مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که که با افزایش دوره نگهداری قطر هاله رشد کپک های آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس نیجر در کلیه تیمارهای مورد مطالعه افزایش یافت. تیمارهای مورد مطالعه تاثیر بیشتری بر کنترل رشد کپک آسپرژیلوس فلاووس نسبت به آسپرژیلوس نیجر در پنیر لاکتیکی نشان دادند. در شمارش کپک و مخمر، در طول دوره نگهداری بیشترین افزایش مربوط به تیمار شاهد و کمترین افزایش مربوط به تیمار حاوی 5 درصد عصاره بنه بود. تیمارهای آزمایشی ویژگی های حسی نمونه های پنیر را نیز بطور معنی داری تحت تاثیر قرار دادند. بیشترین امتیازات طعم و مزه مربوط به نمونه های حاوی 5/0 درصد عصاره بنه بود. نمونه های حاوی سطوح بیشتر عصاره (5/2 و 5 درصد) امتیاز کمتری از لحاظ طعم و مزه نسبت به نمونه های حاوی پودر بنه دریافت کردند. از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که عصاره و پودر بنه دارای عملکرد مناسب ضد قارچی علیه آسپرژیلوس نیجر و آسپرژیلوس فلاووس هستند و امکان استفاده از آنها به منظور کاربرد در امور پزشکی، داروسازی، صنایع غذایی، آرایشی و بهداشتی به صورت دارو و عناصر ضد قارچی وجود دارد.

    کلید واژگان: بنه, آسپرژیلوس نیجر, آسپرژیلوس فلاووس, پنیر لاکتیکی
    Fatemeh Shahdadi, Hossein Doumari, Seyyed Hosein Nejad Sajadi, Ahmad Rafieepour, Abdollah Mahdavinia, Masoud Dezyani*, Roghayeh Ezzati

    This research was carried out to study the antifungal effect of aqueous extract and powder of Pistacia atlantica at 0, 0.5, 1, 2.5 and 5% on the growth of Aspergillus flavus and Aspergillus niger. Minimum Inhibitory Concentration (MIC) and Minimum Fungicidal Concentration (MFC) of the baneh extract and powder was certified against Aspergillus niger and Aspergillus flavus in concentrations of 0.5, 0.4, 0.3, 0.2, 0.1 and 0.05 g /ml were determined by Serial Dilution technique. After preparing lactic cheese samples, a 10 mm piece was placed inside the plate and 3 μl Aspergillus flavus and Aspergillus niger was added to its center. Plates were incubated at 26 ° C for 3 weeks and the zone diameter of mold growth was measured. The results showed that by increasing the storage period, the growth zone diameter of Aspergillus flavus and Aspergillus niger in all of treatments increased. The treatments had a greater effect on the control of Aspergillus flavus mold growth than that of Aspergillus niger in lactic cheese. In mold and yeast counting, the highest count was observed for control treatment and the lowest increase was related to treatment containing 5% extract of Pistacia atlantica. The experimental treatments also significantly affected the sensory properties of the cheese samples. The highest taste scores were for samples containing 0.5 and 1% Pistacia atlantica extract. The samples containing more levels of extract (2.5 and 5 %) were less scored in terms of flavor and taste than those containing powder of Pistacia atlantica. From the findings of this study, it can be concluded that extracts and powder of Pistacia atlantica have an appropriate antifungal activity against Aspergillus niger and Aspergillus flavus, Therefore, they can be used in medical pharmacology, food industries and health affairs as drugs and anti-fungal elements.

    Keywords: Pistacia atlantica, Aspergillus niger, Aspergillus flavus, Lactic cheese
  • احمد رفیعی پور، حسین نژاد سجادی، فاطمه شهدادی، عبدالله مهدوی نیا، مسعود دزیانی*، رقیه عزتی

    اسانس ها و عصاره های گیاهی از جمله ترکیباتی هستند که در غلظت های کم قادرند از رشد باکتری ها جلوگیری نمایند. همچنین این مواد عمدتا آنتی اکسیدان های قوی بوده و وجود این دو خاصیت بشکل توام سبب افزایش مدت ماندگاری ماهی می گردد. در این پژوهش کیفیت شیمیایی و میکروبی ماهی کپور معمولی تحت تاثیر غلظت های مختلف اسانس های آویشن و زیره سیاه مورد بررسی قرار گرفت. غلظت های مختلف اسانس ها (0 ،500، 1000 و 2000 mg/l) به نمونه های ماهی اضافه و برخی فاکتورهای شیمیایی، اکسیداسیونی، کیفیت میکروبی و خواص حسی نمونه ها تعیین شد. نتایج نشان داد کمترین میزان مجموع بازهای نیتروژنی فرار مربوط به تیمار اسانس آویشن mg/l 2000 (mg 6/24 در  g100 فیله ماهی) بود و بیشترین میزان مجموع بازهای نیتروژنی فرار نیز در تیمار شاهد در دمای یخچال (mg11/75 در g 100 فیله ماهی) مشاهده شد. مقادیر تیوباربیتوریک اسید در همه تیمارها با افزایش دوره نگهداری افزایش یافت و در پایان دوره نگهداری بجز در تیمارهای حاوی 500 و 1000 mg/l اسانس آویشن تفاوت معنی داری بین کلیه گروه های آزمایشی وجود داشت (05/0˂P). نتایج مشخص کرد که استفاده از غلظت های مختلف اسانس ها باعث کاهش شمارش کلی باکتری ها و باکتری های سرما دوست نسبت به نمونه شاهد شد. در پایان دوره نگهداری تیمارهای اسانس زیره mg/l 2000 و 1000 و اسانس آویشن mg/l 2000 تعداد باکتری های سرمادوست کمتری نسبت به سایر نمونه ها داشتند. تیمارهای حاوی 1000 و 2000 mg/l اسانس زیره در شرایط انجماد بیشترین امتیاز رنگ را دریافت کردند. بیشترین امتیازات بافت مربوط به غلظت 2000 mg/l اسانس آویشن در دمای یخچال بود. نمونه های حاوی  mg/l 1000 اسانس زیره در دمای انجماد امتیاز بیشتری از لحاظ بو دریافت کردند. بطور کلی غلظت های 1000 و 2000 mg/l اسانس آویشن هم به دلیل پذیرش ویژگی های حسی از نظر مصرف کننده ها و هم به دلیل کاهش رشد باکتری ها و کاهش فاکتورهای شیمیایی عامل فساد توصیه می شوند.

    کلید واژگان: ماهی, اسانس, آویشن, زیره سیاه, کیفیت میکروبی
    Ahmad Rafieepour, Seyyed Hosein Nejad Sajadi, Fatemeh Shahdadi, Abdollah Mahdavinia, Masoud Dezyni*, Roghayeh Ezzati

    Plant essential oils and extracts are the compounds that can inhibit bacterial growth at low concentrations. Also, these materials are mostly strong antioxidants and the presence of these two properties together increases the shelf-life of fish. This study was done to investigate effect of various concentrations of caraway and thyme essences on chemical and microbial quality of common carp fillet. Different concentrations of essential oils (0, 500, 1000 and 2000 mg/l) were added to fish samples and some chemical and oxidation factors, microbial quality and sensory properties of the samples were determined. The results showed the lowest levels of total volatile basic nitrogen was related to 2000 mg/l thyme essential oil (24.6 mg/100 g fillet) and the highest amount of total volatile basic nitrogen were observed in control treatment (75.11 mg/ 100g fillet) at refrigerator temperature. TBA levels in all treatments increased with increasing storage time and at the end of the storage period, except in 500 and 1000 mg/l thyme essences treatments, there was significant difference among all experimental samples (p<0.05). The results showed that various concentrations of essences reduced the total count and Psychrotrophic bacteria compared to the control. At the end of the storage time, treatment of 2000 mg/l caraway essence, 1000 mg/l caraway essence and 2000 mg/l thyme essence had the lower Psychrotrophic bacteria than the other samples. Treatments with 1000 and 2000 mg/l caraway essences in freezing conditions received the most colors score. The highest score of texture was related to 2000 mg/l thyme essential oil at refrigerator temperature. Samples containing 1000 mg/l caraway essence in freezing temperatures had the highest odor score. In general, 1000 and 2000 mg/l concentrations of thyme essence due to acceptance of the organoleptic characteristics from the consumer view as well as reduce microbial growth and chemical factors are recommended.

    Keywords: Caraway, Essence, Fish, Microbial quality, Thyme
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر فاطمه شهدادی
    دکتر فاطمه شهدادی
    استادیار علوم و صنایع غذایی، گروه صنایع غذایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه جیرفت، جیرفت، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال