فریده حسین ثابت
-
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روان شناختی و شادکامی فرزندان طلاق بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه فرزندان طلاق 13 تا 17 ساله ای بود که به شبکه های اجتماعی اینستاگرام، واتس اپ و تلگرام فارسی در سال 1401 دسترسی داشتند. 30 نفر از آن ها به شیوه دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه به شکل گروهی تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. ابزارهای مطالعه شامل مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (RSPWB) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHI) بود. از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 26 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشانگر افزایش نمرات بهزیستی روان شناختی و شادکامی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بود (0/01˂P). همچنین نتایج پیگیری حاکی از ماندگاری اثر درمان در طول زمان بود؛ بنابراین با توجه به اثربخشی معنادار درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد پیشنهاد می شود از این درمان برای افزایش شادکامی و بهبود بهزیستی روان شناختی فرزندان طلاق استفاده شود.کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, درمان پذیرش و تعهد, شادکامی, طلاقThe aim of this study was to ascertain the effect of Acceptance and Commitment Group Therapy on the psychological well-being and happiness of Divorce Children. The design of this study was practical and quasi-experimental, with pretest-posttest follow-up and a control group. The study’s statistical population comprised all children of divorce aged 13 to 17 who had access to the social networks Instagram, WhatsApp, and Telegram in Iran in 2022. Convenience sampling was employed to select thirty individuals, who were then randomly assigned to control and experimental groups. Acceptance and Commitment Therapy was administered to the experimental group for a total of eight sessions. The Ryff Psychological Well-Being Scale (RSPWB) and the Oxford Happiness Inventory (OHI) were employed in this investigation. Repeated Measures ANOVA was used in SPSS software version 26 for data analysis. The results of repeated-measures ANOVA (P˂0.01) showed an increase in psychological well-being and happiness scores of the experimental group compared to the control group. Additionally, the results of the follow-up indicated that the treatment’s effects persisted over time. Given the significant efficacy of Acceptance and Commitment Group Therapy, it is advised that this treatment be considered as a means of enhancing the psychological well-being and increasing happiness of divorced children.Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Divorce, Happiness, Psychological Well-Being
-
این پژوهش، با هدف پیش بینی بهزیستی کاری بر اساس ارضای نیازهای بنیادی روان شناختی با نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در پرستاران شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر پرستاران مشغول به کار در سه نوبت کاری در 4 بیمارستان شهر تهران که عبارتند از بیمارستان رازی، بیمارستان آزادی، بیمارستان میلاد و بیمارستان سینا در سال 1401 بود که گروه نمونه با نمونه گیری در دسترس متشکل از 110 نفر انتخاب شدند و با سه پرسشنامه، انعطاف پذیری روانشناختی (2010)، پرسشنامه پرما در محل کار (2014)، پرسشنامه استانداردهای نیازهای بنیادین روانشناختی (2000) مورد سنجش قرار گرفتند. در نتیجه می توان گفت داده های گردآوری شده با روش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی همبستگی بین متغیرها از روش همبستگی پیرسون، برای برازش مدل از تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت در نتیجه این یافته ها و نتایج پژوهش باید گفت که وجود انواع مشکلات و نداشتن انگیزه در کار، سبب به وجود آمدن استرس و پایین آمدن بهزیستی کاری می شود و سطح کیفیت شغلی آنها راپایین می آورد. در این راستا پیشنهاد می شود که برای افزایش بهزیستی کاری و کم کردن استرس و مشکلات جلساتی با هدف آموزش انعطاف پذیری شناختی و نیازهای بنیادی روان شناختی برای پرستاران برگزار شود.
کلید واژگان: انعطاف پذیری روان شناختی, بهزیستی کاری, نیازهای بنیادین روان شناختی, پرستارانThis research was conducted to predict work well-being based on the satisfaction of basic psychological needs with the mediating role of cognitive flexibility in nurses in Tehran. The statistical population of the current research was nurses working in three shifts in 4 hospitals in Tehran, which are Razi Hospital, Azadi Hospital, Milad Hospital, and Sina Hospital in 1401, and the sample group was selected by available sampling consisting of 110 people. and were evaluated with three questionnaires, Psychological Flexibility (2010), Perma Questionnaire at the Workplace (2014), and Basic Psychological Needs Standards Questionnaire (2000). The results showed that work well-being can be predicted based on the satisfaction of basic psychological needs with the mediating role of cognitive flexibility. As a result of these findings and research results, it should be said that the existence of all kinds of problems and lack of motivation at work causes stress and lower work well-being and lowers the level of job quality. In this regard, it is suggested to hold meetings aimed at training cognitive flexibility and basic psychological needs for nurses to increase work well-being and reduce stress and problems.
Keywords: Psychological Flexibility, Work Well-Being, Basic Psychological Needs, Nurses -
سابقه و هدف
امروزه افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روان شناسی و معضل عمومی زندگی بشر محسوب می گردد و تقریبا در همه کشورها و فرهنگ ها دیده می شود. با توجه به تاکید پژوهش های جدید بر استفاده از عامل های فرهنگی - اعتقادی، در فرهنگ ایرانی - اسلامی ما می توان برای درمان اختلال افسردگی در کنار اصول علمی واقعیت درمانی از آموزه های اسلامی هم کمک گرفت. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی گروهی همراه با آموزه های اسلامی بر کاهش علائم افسردگی، اعتقادات جبرگرایی و افزایش بهزیستی روان شناختی در زنان افسرده بوده است.
روش کاراین پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری 40 روزه صورت گرفته است. جامعه آماری زنان افسرده مراجعه کننده به درمانگاه ندای آرامش روان تهران در تابستان سال 1400 بودند که از میان آنان 32 نفر به روش نمونه گیری هدفمند نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 16 نفر) جایگذاری شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه افسردگی بک و همکاران، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و کیز و مقیاس اراده آزاد و جبرگرایی پالهاس و مارجسون استفاده شد و افراد گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای در جلسات واقعیت درمانی گروهی همراه با آموزه های اسلامی شرکت کردند. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند.
یافته هانتایج نشان داد واقعیت درمانی گروهی همراه با آموزه های اسلامی بر کاهش علائم افسردگی و جبرگرایی و افزایش بهزیستی روان شناختی تاثیر معناداری داشت (05/0P<). مقدار این تاثیر با توجه به مجذور نسبی اتا (اندازه اثر) در دوره پیگیری بدین صورت بود که 42% تغییرات اراده آزاد، 60% تغییرات افسردگی، 26% تغییرات پذیرش خود، 30% تغییرات ارتباط مثبت، 29% تغییرات استقلال و 28% تغییرات تسلط بر محیط در مرحله پس آزمون از تفاوت گروه های آزمون و کنترل ناشی می شد.
نتیجه گیرییافته ها نشان می دهد که واقعیت درمانی گروهی همراه با آموزه های اسلامی می تواند برای بهبود علائم افسردگی، کاهش جبرگرایی و افزایش بهزیستی روان شناختی افراد افسرده موثر باشد.
کلید واژگان: افسردگی, بهزیستی روان شناختی, جبرگرایی, نظریه انتخاب, واقعیت درمانیBackground and ObjectiveDepression is one of the most common psychological disorders and a general problem of human life, and is prevalent in almost all countries and cultures. According to the emphasis put in the new research on the use of cultural-religious factors, in the Iranian-Islamic culture, in addition to the scientific principles of Reality Therapy, we can also draw on Islamic teachings to treat depression. For this reason, this research aims to determine the effectiveness of group reality therapy along with Islamic teachings on reducing depression symptoms, deterministic beliefs, and increasing psychological well-being in depressed women.
MethodsThis is a quasi-experimental study with a pretest posttest control group design and a 40-day follow-up period. Depressed women referring to Tehran's Nedaye Aramesh-e-Ravan Clinic in the summer of 2021 as the statistical population, out of whom 32 were selected using the purposeful sampling method. Then, they were randomly placed in two experimental and control with 16 participants in each group. To collect data, Becket al.’s Depression Questionnaire and (BDI-II), the scale of "psychological well-being" by Ryff and Keyes, and the scale of "free will and determinism" (FAD) by Paulhas and Margeson were used, and the subjects of the experimental group attended 8 90-minute group reality therapy sessions with Islamic teachings. The data obtained from the research were analyzed by multivariate covariance analysis. In the present study, all ethical considerations were observed and the authors reported no conflict of interests.
ResultsThe findings showed that Group Reality Therapy, along with Islamic teachings, has a significant effect on reducing symptoms of depression and determinism and increasing psychological well-being (P<0.05). The amount of this effect according to the relative eta square (effect size) in the follow-up period is as follows: 42% of the changes in free will, 60% of the changes in depression, 26% of the changes in self-acceptance, 30% of the changes in positive relations, 29% of the changes in autonomy and 28% of the changes in environmental mastery in the post-exam phase comes from the difference between the test and control groups.
ConclusionThe present study showed that Group Reality Therapy along with Islamic teachings can be effective in improving depression symptoms, reducing determinism and increasing psychological well-being in depressed people.
Keywords: Choice theory, Determinism, Depression, Psychological well-being, Reality therapy -
اختلال طیف اوتیسم، ناتوانی تحولی_عصبی پایداری است که چالشهای مداوم در رشد ارتباط اجتماعی، گفتار، ارتباطات غیرکلامی و همچنین الگوهای رفتاری کودک دارای این اختلال، میتواند تعامل مادر و فرزند را تحت تاثیر قرار دهد. ازاین رو، توجه به عوامل موثر بر سازگاری مادر، به منظور ارتقای سلامت مادر و بهبود روابط مادر_کودک، حایز اهمیت است. پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش صبر و هوش اخلاقی در پیشبینی مولفه های کنترل عمل (جهت گیری پویا و ایستا) مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. جامعه آماری شامل حدود 300 مادر دارای کودک با اختلال طیف اوتیسم عضو در گروه مردمنهاد و خودجوش «پرسش و پاسخ تجربی اوتیسم نگار؛ مادر ایلیا» در شهر تهران بود که از بین آنها 169 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس سنجش صبر حسین ثابت (PS)، پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل (MIQ) و پرسشنامه تجدیدنظر شده کنترل عمل (ACS-R) به روش اجرای اینترنتی استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرمافزار spss و فنون آماری توصیفی، تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد بین صبر و هوش اخلاقی با مولفه های کناره گیری، آغازگری و پافشاری رابطه مثبت و معنادار و با مولفه های اشتغال ذهنی، دودلی و بیثباتی رابطه منفی و معنادار وجود دارد؛ بنابراین یافته ها بیانگر نقش صبر و هوش اخلاقی در بالا بردن جهتگیری پویا و کاهش جهت گیری ایستا در مادران کودکان با اختلال طیف اوتیسم میباشد.
کلید واژگان: صبر, هوش اخلاقی, کنترل عمل, جهتگیری پویا, جهتگیری ایستاAutism spectrum disorder is a persistent neurodevelopmental disability that persistent challenges in the development of social communication, speech, non-verbal communications also behavioral patterns of a child with this disorder can affect mother-child interaction. Therefore, it is important to pay attention to the factors affecting mother's adaptation in order to promote mother's health and improve mother-child relations. The present study was conducted with the aim of determining the role of patience and moral intelligence in predicting the action control components (action and state orientation) of mothers of children with autism spectrum disorder. The statistical population included about 300 mothers with children with autism spectrum disorder who were members of the male-manahad and self-organized group "Negar's Autism Experimental Question and Answer; Ilya's Mother" in Tehran, of which 169 people were selected by convenience sampling method.To measure the research variables, Hossein Sabet Patience Measurment Scale (PS), Lenick and Kiel Moral Intelligence Questionnaire (MIQ), Action Control Scale-Revised (ACS-R) were used in the internet implementation method. Data analysis was done using spss software and descriptive statistical techniques, Pearson correlation analysis and multivariables regression analysis. The results showed that there is a positive and significant relationship between patience and moral intelligence with the components of disengagement, initiative and persistency and a negative and significant relationship with the components of preoccupation, hesitation and volatility. Therefore, the findings indicate the role of patience and moral intelligence in increasing action orientation and reducing state orientation in mothers of children with autism spectrum disorder.
Keywords: Patience, moral intelligence, Action Control, Cction Orientation, Sstate Orientation -
مقدمه
یکی از مهم ترین نگرانی های حیطه روانشناسی مدرسه، فهم چگونگی تلاش دانش آموزان برای رسیدن به موفقیت تحصیلی است.
هدفپژوهش حاضر با هدف مقایسه جو عاطفی خانواده، انگیزش و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان ممتاز و عادی انجام شد.
روشروش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول مناطق 5، 18 و 22 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود، که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 300 نفر از دانش آموزان این مناطق (هر گروه 150 نفر) انتخاب گردید. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، مقیاس انگیزش تحصیلی هارتر (1980) و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (2008) استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون خی دو، تحلیل رگرسیون و تی مستقل و از طریق نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل گردید.
یافته هانتایج نشان داد بین دو گروه در متغیرهای جو عاطفی خانواده و مولفه های آن شامل محبت (0/001>P)، نوازش (0/002>P)، تایید کردن (0/003>P)، تجارب مشترک (0/003>P)، هدیه دادن (0/002>P)، تشویق کردن (0/001>P)، اعتماد (0/001>P) و احساس امنیت (0/002>P)، متغیر انگیزش تحصیلی (0/001>P) و سرزندگی تحصیلی (0/001>P) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین دانش آموزان ممتاز از گروه عادی بالاتر بود.
نتیجه گیریدر گروه دانش آموزان ممتاز جو عاطفی خانواده، میزان انگیزش و سرزندگی تحصیلی بالاتر از گروه عادی بود؛ بنابراین، تقویت روابط اعضای خانواده با دانش آموزان و قرار دادن برنامه های مهارتی با تاکید بر تقویت انگیزش و سرزندگی در دروس پرورشی مدارس می تواند بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان موثر باشد.
کلید واژگان: انگیزش, خانواده, عاطفه, سرزندگی, دانش آموزIntroductionOne of the most important concerns in school psychology is understanding how students strive for academic success.
AimThe present study aimed to compare the family’s emotional climate, academic motivation, and academic buoyancy between excellent and average students.
MethodIn this causal-comparative research, the statistical population consisted of male students in the first year of middle school in districts 5, 18, and 22 of Tehran, Iran, during the academic year 2021-2022. A multistage cluster sampling method was used to recruit 300 students (n=150 per group) from these districts. Data were collected using the Family Emotional Climate Questionnaire by Hill (1964), Harter's Academic Motivation Scale (1980), and Martin and Marsh's (2008) Academic Buoyancy Scale. The collected data were analyzed using Chi-square test, regression analysis, and independent t-test in SPSS-21.
ResultsThe results indicated a significant difference between the two groups in terms of the family’s emotional climate and its components, including love (P<0.001), caressing (P<0.002), approval (P<0.003), shared experiences (P<0.003), gift-giving (P<0.002), encouragement (P<0.001), trust (P<0.001), and sense of security (P<0.002). Additionally, there were significant differences between the two groups regarding the variables of academic motivation (P<0.001) and academic buoyancy (P<0.001), with the mean scores of excellent students being higher than those of the average group.
ConclusionIn the group of excellent students, the family’s emotional climate, academic motivation, and academic buoyancy were higher than those of the average group. Therefore; strengthening the relationship between family members and students, besides implementing skill development programs that focus on enhancing academic motivation and buoyancy in school education, can have a significant impact on the academic success of students.
Keywords: Motivation, Family, Emotion, Happiness, Student -
مقدمه
این پژوهش با هدف ارایه مدل شناختی از تاب آوری و بررسی رابطه کارکردهای اجرایی و تاب آوری با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان انجام پذیرفت.
روش کاردر این پژوهش از روش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه آتش نشان های مشغول به کار در 131 مرکز آتش نشانی شهر تهران در نیمه اول سال 1398 بود. از این بین 207 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری (Connor و Davidson، 2003)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) (Garnefski، 2002)، نسخه رایانه ای آزمون استروپ کلاسیک (CST، 1935) و نسخه رایانه ای آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST) (Berg و همکاران، 1948) استفاده شد.
یافته هاتحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که کارکرد های اجرایی با تاب آوری ارتباط مستقیم معنادار (0/01>P) و راهبرد های سازگارانه تنظیم شناختی هیجان با تاب آوری رابطه مثبت معنادار (0/01>P) و راهبرد های ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان با تاب آوری رابطه منفی معنادار (0/01>P) دارد، اما بین کارکردهای اجرایی و راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان ارتباط معنادار موجود نداشت (0/05>p). اثر غیرمستقیم کارکردهای اجرایی به تاب آوری معنا دار نبود (0/05>p).
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. با توجه به یافته های این پژوهش می توان تاب آوری را از طریق کارکردهای اجرایی پیش بینی کرد و تاب آوی افراد را با ارتقا راهبرهای تنظیم شناختی هیجان و کارکردهای اجرایی تقویت کرد.
کلید واژگان: تاب آوری, راهبرد های تنظیم شناختی هیجان, کارکرد های اجراییIntroductionThe present study aimed to present a cognitive model of resilience and investigate the relationship between executive functions and resilience mediated by cognitive emotion regulation strategies.
MethodThis study used the correlation method of structural equation modeling. The statistical population of this study was all firefighters working in 131 fire stations in Tehran, Iran, in the first half of 2018. Among them, 207 firefighters were chosen by random sampling method. To collect data, the Resilience Questionnaire (Connor & Davidson, 2003), the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ, Garnefski, 2002), the Classic Stroop test (CST, 1935), and the Wisconsin Card Sorting Test computer version (WCST, Berg et al, 1948) was used.
ResultData analysis, performed using structural equation modeling, demonstrated a significant positive correlation between executive functions and resilience (P<0.01). Similarly, a significant positive correlation was found between adaptive cognitive emotion regulation strategies and resilience (P<0.01). However, a negative correlation was observed between maladaptive cognitive emotion regulation strategies and resilience (P<0.01). No significant correlation was found between executive functions and adaptive and maladaptive cognitive emotion regulation strategies. Furthermore, the non-linear effect of executive functions on resilience was found to be insignificant (P>0.05).
ConclusionThis model demonstrates a firm fit. The research findings suggest that resilience can be effectively predicted through executive functions. Furthermore, it enhances people's resilience by fostering cognitive emotion regulation strategies and executive functions.
Keywords: Resilience, Strategies of cognitive emotion regulation, Executive functions -
نظریه های انتخاب عقلانی در تبیین جرایم سودمداری مانند کلاهبرداری، خیانت در امانت و سایر جرایم مالی، تبیین های نسبتا موفقی ارایه می دهند؛ چراکه بر توانایی مرتکب جرم در محاسبه هزینه و فایده تکیه دارند که این موضوع با ماهیت مالی جرایم سودمدار همخوانی قابل ملاحظه ای نشان می دهد. بااین حال پیش فرض اساسی یک نظریه مبتنی بر انتخاب عقلانی این است که افراد به عنوان کنشگران آگاه و محاسبه گر همیشه باید با خودمحوری رفتار کنند؛ اما این پیش فرض با واقعیت اجتماعی انسان همخوانی ندارد چراکه میزان رفتارهای همکارانه در جوامع انسانی بسیار گسترده است. در حقیقت نظریه های انتخاب عقلانی در تبیین فرایندهای شناختی مرتبط با تصمیم گیری مجرمانه چندان موفق عمل نمی کنند.از سوی دیگر روان شناسی تکاملی به عنوان یک رویکرد تعاملی تلاش می کند این موضوع را تبیین کند که رفتارهای فرصت طلبانه که منتهی به جرایم سودمدار می شوند محصول جانبی راهبردهای پایدار همکارانه به شمار می روند؛ راهبردهای پایدار همکارانه درنتیجه سازکارهای روان شناختی تکاملی مانند نظریه ذهن، همدلی و احساس انصاف و به منظور انطباق انسان ها با محیط زیست پیچیده آنها به وجود آمده اند. این سازکارها زمینه ثبات و انتقال رفتارهای همکارانه را در اجتماع به وجود می آورند؛ اما همین سازکارها درصورت نیاز، ابزار کافی برای اجرای راهبردهای فرصت طلبانه را نیز در اختیار انسان قرار می دهند. این دو دسته راهبرد به لحاظ نحوه اجرا، به شدت پویا هستند و در یک نبرد تسلیحاتی دایمی برای بهبود روش های خود قرار دارند.پژوهش پیش رو از یک روش توصیفی تحلیلی بهره می گیرد. همچنین از حیث جهت گیری، بنیادین محسوب می شود. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است.
کلید واژگان: جرایم سودمدار, روا نشناسی تکاملی, انتخاب عقلانی, انتخاب طبیعی, عقلانیت انطباقیThe rational choice theories are empowered on explaining the instrumental crimes such as fraud, malversation and other financial crimes. It is due to the consonant of economic human as agent who can evaluate the costs and benefits of consequences his behavior and the financial nature if instrumental crimes. One of the crucial assumptions of rational choice theory is to consider human being as people who are aware and their behavior is egoistic. There is not any harmony between the real society and mentioned assumption, as we can see there are lots of cooperative behaviors among people. The rational choice theories are not successful in explaining criminal decision making cognitive process. On the other hand, evolutionary psychology as an interactional approach tries to explain that the fraudulently behaviors which end to instrumental crimes, are emerge from cooperative and sustainable strategies. Cooperative and sustainable strategies are emerged as the consequences of evolutionary psychological mechanism such as theory of mind, empathy and the sense of fairness that are related to cooperative strategies. In some cases these mechanisms pave the way for transmission and stability of cooperative behaviors; but in some occasions they provide necessary situation for executing free riding strategies for people. This is a descriptive analytic study that is based on fundamental orientation. The data of this paper has been collected based on secondary resources.
Keywords: instrumental crimes, evolutionary psychology, rational choice, natural choice, adaptive rationality -
نظریه های انتخاب عقلانی در پرتوی سادگی و کارایی روش خود، جایگاه ویژه ای در جرم شناسی دارند. بااین حال، در تبیین جرایم غیرسودمدار چندان موفق عمل نمی کنند. دیدگاه غالب، این عدم موفقیت را در ماهیت غیرعقلانی جرایم غیرسودمدار جستجو می کند، اما دیدگاه روان شناسی تکاملی علت را مشکلات روشی موجود در نظریه های انتخاب عقلانی می داند. از همین رو، دیدگاه اخیر، با ارایه یک روش تعاملی تلاش می کند نقاط ضعف نظریه های انتخاب عقلانی را در تبیین جرایم غیرسودمدار پوشش دهد و با ارایه یک روش کارا و منطبق با واقع، ضمن تبیین جرایم غیرسودمدار، خود را به عنوان مکملی قابل اتکا برای نظریه های انتخاب عقلانی معرفی نماید. پژوهش پیش رو، تلاش دارد در ابتدا به این مسئله بپردازد که چرا نظریه های انتخاب عقلانی در تبیین جرایم غیرسودمدار موفق عمل نمی کنند و پس از آن به این پرسش پاسخ گوید که آیا می توانیم جرایم غیرسودمدار را در قالب یک نظریه عقلانی تکاملی درک کنیم؟ روش مورد استفاده در این مقاله، توصیفی است و باتوجه به اینکه ادبیات جرم شناسی را گسترش می دهد، بنیادین محسوب می شود. این پژوهش به صورت کتابخانه ای صورت می پذیرد. در نوشته پیش رو، نشان داده شده است که انسان اقتصادی به عنوان یک نمونه علمی، انطباق چندانی با واقعیت های مرتبط با فرایند تصمیم گیری مجرمانه ندارد؛ چراکه اصولا سازوکارهای شناختی انسان به گونه ای طراحی نشده اند که بتواند پیش از ارتکاب جرم اقدام به محاسبه دقیق سود و زیان رفتار خود کند. در نقطه مقابل، روان شناسی تکاملی با استفاده از عقلانیت سازشی می تواند سازوکارهای روان شناختی مرتبط با جرایم غیرسودمدار را به خوبی تبیین کند و نقش آن ها را در فرایند تصمیم گیری مجرمانه نشان دهد.کلید واژگان: روان شناسی تکاملی, جرائم غیرسودمدار, انتخاب طبیعی, انتخاب عقلانی, عقلانیت سازشیThe simplicity and efficiency of rational choice theories are one of the most crucial issues in criminology but they are not successful in explaining expressive crimes. The dominant point of view believes that this failure is due to the irrational nature of expressive crimes; so, the defenders of this theory try to present an interactional and multiple method to cover the weaknesses of rational choice theory. Their attitude is to make a strong base for rational choice theory. This paper is supposed to show the reasons that make the rational choice theory weak in explanation of expressive crimes. Furthermore, it tries to reveal the possibility of understanding expressive crimes in the context of rational choice theory. This research is based on descriptive method and criminology literature. This paper shows that the economic human as a scientific sample is not in compliance with criminal decision-making process. The cognitive mechanism of human being cannot evaluate costs and benefits of behavior before committing a crime. In the opposite aspect, adaptive rationality can explain the psychological mechanisms that are related to expressive crimes and their role in criminal decision- making.Keywords: evolutionary psychology, expressive crimes, natural choice, Rational Choice, adaptive rationality
-
نظریه های انتخاب عقلانی در پرتوی سادگی و کارایی روش خود، جایگاه ویژه ای در جرم شناسی دارند؛ با این حال در تبیین جرایم غیرسودمدار چندان موفق عمل نمی کنند. دیدگاه غالب این عدم موفقیت را در ماهیت غیرعقلانی جرایم غیرسودمدار جستجو می کند، اما دیدگاه روان شناسی تکاملی علت را مشکلات روشی موجود در نظریه های انتخاب عقلانی می داند. از همین رو، با ارایه ی یک روش تعاملی تلاش می کند نقاط ضعف نظریه های انتخاب عقلانی را در تبیین جرایم غیرسودمدار پوشش دهد و با ارایه ی یک روش کارا و منطبق با واقع، ضمن تبیین جرایم غیرسودمدار خود را به عنوان مکملی قابل اتکا برای نظریه های انتخاب عقلانی معرفی نماید. پژوهش پیش رو، تلاش دارد در ابتدا به این مسئله بپردازد که چرا نظریه های انتخاب عقلانی در تبیین جرایم غیرسودمدار موفق عمل نمی کنند و پس از آن به این پرسش پاسخ گوید که آیا می توانیم جرایم غیرسودمدار را در قالب یک نظریه ی عقلانی درک کنیم؟ روش مورد استفاده در این مقاله، توصیفی است و با توجه به اینکه ادبیات جرم شناسی را گسترش می دهد بنیادین محسوب می شود. این پژوهش به صورت کتابخانه ای صورت می پذیرد. در نوشته پیش رو، نشان داده شده است که انسان اقتصادی به عنوان یک نمونه ی علمی، انطباق چندانی با واقعیت های مرتبط با فرایند تصمیم گیری مجرمانه ندارد چراکه اصولا سازوکارهای شناختی انسان به گونه ای طراحی نشده اند که بتواند پیش از ارتکاب جرم اقدام به محاسبه ی دقیق سود و زیان رفتار خود کند. در نقطه ی مقابل عقلانیت سازشی می تواند سازوکارهای روان شناختی مرتبط با جرایم غیرسودمدار را به خوبی تبیین کند و نقش آن ها را در فرایند تصمیم گیری مجرمانه نشان دهد.کلید واژگان: روان شناسی تکاملی, جرایم غیرسودمدار, انتخاب طبیعی, انتخاب عقلانی, عقلانیت سازشیThe simplicity and efficiency of rational choice theories is one of the most crucial issues in criminology but they are not successful in explaining expressive crimes. The dominant point of view, believes that this failure is due to irrational nature of expressive crimes; so the defenders of this theory try to present an interactional and multiple method to cover the weaknesses of rational choice theory. Their attitude is to make a strong base for rational choice theory. This paper is supposed to show the reasons that make the rational choice theory weak in explanation of expressive crimes. Then it tries to reveal the possibility of understanding expressive crimes in the context of rational choice theory. This research is based on descriptive method and criminology literature, it has been counted as fundamental secondary research. This papers shows that the economic human as a scientific sample is not coincident with criminal decision making process. The cognitive mechanism of human being cannot evaluate costs and benefits of behavior before committing a crime. In the opposite aspect, adaptive rationality can explain the psychological mechanisms that are related to expressive crimes and its role in criminal decision making.Keywords: evolutionary psychology, expressive crimes, natural selection, Rational Choice, adaptive rationality
-
سرمایه های روان شناختی شامل امید، خوش بینی، تاب آوری و خودکارآمدی به عنوان جزیی از روانشناسی مثبت است که در سال های اخیر موردتوجه قرارگرفته است و با تکیه بر نقاط قوت افراد به بهبود عملکرد فردی و سازمانی آن ها کمک می کند از طرفی کمال گرایی نیز که عبارت است از وضع معیارهای دقیق برای رسیدن به اهداف، با توجه به بعد مثبت و منفی آن می تواند در عملکرد فرد مفید یا مخرب واقع شود.پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه کمال گرایی مثبت و منفی با سرمایه روان شناختی در دختران دانشگاه علامه طباطبایی صورت گرفته است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. نمونه این پژوهش 200 نفر است که به صورت در دسترس انتخاب و موردبررسی قرارگرفته است. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز و پرسشنامه کمال گرایی فراست می باشد. اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد بین متغیرهای پژوهش (سرمایه روان شناختی و کمال گرایی مثبت و منفی) رابطه معنادار وجود دارد. بین کمال گرایی مثبت و سرمایه روان شناختی رابطه مثبت و بین کمال گرایی منفی و سرمایه روان شناختی رابطه منفی وجود دارد لذا با افزایش کمال گرایی مثبت سرمایه روان شناختی افزایش و با افزایش کمال گرایی منفی سرمایه روان شناختی کاهش می یابد و برعکس.کلید واژگان: سرمایه روانشناختی, امید, تاب آوری, خوش بینی, خودکارآمدی, کمال گراییPsychological capital includes hope , resilience, optimism and self-efficacy as part of positive psychology, which has been considered in recent years and relies on the strengths of individuals to help improve their individual and organizational performance.On the other hand, perfectionism, which is the setting of precise criteria for achieving goals, according to its positive and negative dimensions, can be beneficial or destructive in a person's performance. The aim of this study was to investigate the relationship between psychological capital and positive and negative perfectionism. The statistical societyof this research includes all female students of Allameh Tabatabai University.The sample of this research is 200 people who have been selected by convenience sampling. The research tools are Lutans Psychological Capital Questionnaire and Frost Perfectionism Questionnaire.Information obtained from questionnaires with correlationhas been analyzed by Pearson correlation. The results showed that there is a significant relationship between research variables(psychological capital and perfectionism)and there is a positive relationship between positive perfectionism and psychological capital and a negative relationship between negative perfectionism and psychological capital so that with increasing positive perfectionism, psychological capital increases and with increasing negative perfectionism psychological capital decreases and viceversa.Keywords: Psychological capital, hope, resilience, Optimism, self-efficacy, perfectionismm
-
سرمایه های روان شناختی شامل امید خوش بینی تاب آوری و خودکارآمدی است که در سال های اخیر موردتوجه قرارگرفته است و به بهبود عملکرد افراد در زمینه های مختلف کمک می کند. از طرفی اضطراب می تواند منجر به کاهش یا حتی تخریب عملکرد فرد شود لذا این پژوهش به بررسی ارتباط بین این دو مفهوم می پردازد. پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه سرمایه روان شناختی و اضطراب در دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی صورت گرفته است. جامعه آماری کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی هست. نمونه ی این پژوهش شامل 200 نفر است که به صورت در دسترس انتخاب و موردبررسی قرارگرفته است. ابزارهای این پژوهش، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007)، پرسشنامه اضطراب کتل (1958) می باشد. اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد بین متغیرهای پژوهش رابطه معنادار وجود دارد به طوری که بین سرمایه روان شناختی و اضطراب دانشجویان رابطه منفی و معناداری وجود دارد (r=-0.155 و sig=0.028) یعنی با افزایش سرمایه روان شناختی دانشجویان از میزان اضطراب آن ها کاسته شده و بالعکس با کاهش مولفه های سرمایه روان شناختی به اضطراب دانشجویان اضافه می شود.کلید واژگان: سرمایه های روانشناختی, اضطراب, دانشجویانPsychological capital include optimism, resilience, and self-efficacy w hich has been considered in recent years and it helps to improve people's performance in different areas. On the other hand, anxiety can lead to a decrease or even destruction of a person's performance, so we examine the relationship between these two concepts.The aim of this study was to investigate the relationship between psychological capital and anxiety in female students of Allameh Tabatabai University.The statistical population of this study includes all female students of Allameh Tabatabai University.The sample of this research includes 200 people who have been selected and studied by the available method.The tools of this research are Lutans (2007) Psychological Capital Questionnaire and Cattell Anxiety Questionnaire (1958). The data obtained from the questionnaire were analyzed using Pearson correlation coefficient.Findings showed that there is a significant relationship between research variables so that there is a negative and significant relationship between psychological capital and students' anxiety(r=-0.155&sig=0.028) .That is, with the increase of students 'psychological capital, their anxiety decreases and, conversely, with the decrease of students' psychological capital, their anxiety increases.Keywords: Psychological capital, Anxiety, students
-
زمینه و هدف
اختلال وسواسی-جبری، یکی از اختلالات ناتوان کننده و شایع در نوجوانان است. عوامل زیادی در ایجاد و تداوم این اختلال نقش دارد که اخیرا سازه های شناختی توجه زیادی به خود جلب کرده است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی علایم اختلال وسواسی-جبری بر اساس مولفه های ذهن آگاهی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای مقابله ای انجام گرفت.
مواد و روش ها:
این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره اول شهر تبریز در سال تحصیلی 1398-1397 بود. درنهایت داده های 357 نفر (200 دختر و 157 پسر) که به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند، تحلیل شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه بازنگری شده وسواسی-اجباری (OCI-R، فوا و همکاران، 2002)، پرسش نامه مهارت های ذهن آگاهی کنتاکی (KIMS)، فرم کوتاه پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (CERQ-P-short) و مقیاس راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (CISS) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها:
نتایج نشان داد که خودسرزنشی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (01/0>P و 159/0=r) و مقابله اجتناب مدار از راهبردهای مقابله ای (01/0>P و 058/0=r) با علایم اختلال وسواسی-جبری رابطه ی مثبت و معنی داری دارند. همچنین پذیرش بدون قضاوت (01/0>P و 151/0-= r) و توصیف کردن (01/0>P و 103/0-=r) از مولفه های ذهن آگاهی و مقابله مسئله مدار (01/0>P و 073/0-=r) از راهبردهای مقابله ای با علایم اختلال وسواسی-جبری رابطه ی منفی و معنی دار دارند که درنهایت، متغیرهای خودسرزنشی و پذیرش بدون قضاوت توانستند در دو گام 9/ 3 درصد از واریانس علایم اختلال وسواسی-جبری را تبیین کنند.
نتیجه گیری:
با در نظر گرفتن این نتایج، به نظر می رسد برای پیشگیری نوجوانان به اختلال وسواسی-جبری، توجه به متغیرهای خودسرزنشگری و پذیرش بدون قضاوت بسیار ضروری است.
کلید واژگان: اختلال وسواسی-جبری, ذهن آگاهی, تنظیم شناختی هیجان, راهبردهای مقابله ایAim and BackgroundObsessive-compulsive disorder is one of common disabling disorders in adolescents. Many factors contribute to the emergence and maintenance of this disorder, among which cognitive constructs have recently attracted much attention. Therefore, the present study was aimed to predict obsessive-compulsive disorder in middle school students based on the components of mindfulness, cognitive emotion regulation strategies and coping strategies.
Methods and MaterialsThis study was descriptive and correlative study. The statistical population consisted of all middle school students in city of Tabriz in academic year of 1397-98. Finally, data of 357 students (200 girls and 157 boys) who had been selected as research sample through multistage cluster sampling method, were analyzed. The research data were collected by Obsessive–Compulsive Inventory-Revised (OCI-R, Foa et al. 2002), Kentucky Inventory of Mindfulness Skills (KIMS), the short 18-item version of Garnefski and Kraaij’s Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ-short) and Endler & Parkerchr('39')s Coping Inventory for Stressful Situations (CISS). The collected data were analyzed using Pearson correlation coefficient and stepwise multiple regression analysis.
FindingsThe findings showed that self-blame of cognitive emotion regulation strategies (r=0.159, p<0.01) and avoidance-oriented of coping strategies (r=0.058, p<0.01) have a significant positive relationship with obsessive-compulsive disorder. Acceptance without judgment (r=-0.151, p<0.01) and description (r=-0.103, p<0.01) of mindfulness components and task-oriented coping style (r=-0.073, p<0.01) have a significant negative relationship with obsessive-compulsive disorder. Finally, self-blame and Acceptance without judgment were able to explain 3.9 percent of the variance of obsessive-compulsive disorder in two steps.
ConclusionsConsidering these results, for preventing adolescents ‘obsessive-compulsive disorder, paying attention to self-blame and acceptance without judgment variables is so necessary.
Keywords: obsessive-compulsive disorder, mindfulness, cognitive emotion regulation, coping strategies -
این پژوهش با هدف پیش بینی افسردگی بر اساس متغیرهای سرگشتگی ذهنی (عمدی و خودبه خود) و ذهن آگاهی در دانش جویان به روش هم بستگی انجام گرفت 380 دانش جوی دانشگاه علامه طباطبایی به روش داوطلبانه انتخاب شدند و پرسش نامه های، افسردگی بک (BDI)، سرگشتگی ذهنی عمدی و خودبه خود و ذهن آگاهی پنج وجهی تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش های آماری ضرب هم بستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه (همزمان) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سرگشتگی ذهنی عمدی و سرگشتگی ذهنی خودبه خود با افسردگی رابطه ی مثبت و بین مولفه های ذهن آگاهی، مولفه های توصیف، عمل همراه با آگاهی، عدم قضاوت به تجربه ی درونی و عدم واکنش به تجربه ی درونی با افسردگی رابطه ی منفی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که از بین مولفه های سرگشتگی ذهنی، فقط سرگشتگی ذهنی خودبه خودی و از بین مولفه های ذهن آگاهی (مشاهده، عمل همراه با آگاهی، عدم قضاوت به تجربه ی درونی و عدم واکنش به تجربه ی درونی پیش بین های معنی دار افسردگی هستند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مولفه های سرگشتگی ذهنی خودبه خود، مشاهده، عمل همراه با آگاهی، عدم قضاوت به تجربه ی درونی و عدم واکنش به تجربه ی درونی به عنوان تعیین کننده های اصلی در پیش بینی افسردگی در دانش جویان هستند.
کلید واژگان: سرگشتگی ذهنی عمدی, سرگشتگی ذهنی خودبه خود, ذهن آگاهی, افسردگیThis study was conducted to aim predict depression based on mindwandering (deliberate-spontaneous) and mindfulness variable in students with the correlation method.380 students of Allame Tabatabai University were selected using voluntary method and complete Beck Depression Inventory, Deliberate and Spontaneous Mind Wandering and Five Facets of Mindfulness (FFMQ). Data were analyzed using Pearson correlation- coefficient method and multiple regression. Results showed that deliberate mind wandering and spontaneous mind wandering have positive and direct relationship with depression and between the components of mindfulness, the components of description، action with awareness, disrespect to inner experience and lack of reaction to inner experience have a negative relationship with depression. Also, the results from concurrent regression analyis showed that from mind wandering components, only spontaneous mind wandeing variable and from mindfulness components, only observation, act with awarness, non-judgmental orientation to one’s present experience and nonreact orientation to one’s present experience,respectively, can predict depression.Based on these findings, we can conclude that striving for excellence; spontaneous mind wandeing and observation, act with awarness, non-judgmental orientation to one’s present experience and nonreact orientation to one’s present experience, were the main determinants of depression in students.
Keywords: Depression symptoms, spontaneous mind wandering, deliberate mind-wandering, dispositional mindfulness -
زمینه و هدف
مالتیپل اسکلروزیس، بیماری خودایمنی و از بیماری های شایع تر نورولوژیک انسان است که ازجمله عوامل آسیب شناسی آن می توان به ناگویی هیجانی اشاره کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر ناگویی هیجانی در مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش بررسی:
این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان انجمن ام اس استان البرز مراجعه کننده طی بهار سال 1396 بودند. در این پژوهش بیست بیمار مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس باتوجه به ملاک های پژوهش به صورت دردسترس انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. جهت ارزیابی متغیر ناگویی هیجانی، آزمون ناگویی هیجانی تورنتو-20 (1994) به کار رفت. ده جلسه درمان پذیرش و تعهد به مدت دو ساعت برای گروه آزمایش اجرا شد. در نهایت داده ها با روش آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 و در سطح معناداری 0٫05 تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد که اثر زمان (0٫001>p) و اثر گروه (0٫001=p) و اثر متقابل زمان و گروه (0٫001>p) درمان پذیرش و تعهد بر کاهش ناگویی هیجانی معنادار بوده و در دوره پیگیری نیز پایدار باقی مانده است.
نتیجه گیری:
باتوجه به یافته های این پژوهش، با استفاده از درمان پذیرش و تعهد می توان به کاهش ناگویی هیجانی و نیز بهبود شناسایی هیجانات و توصیف هیجانات و توجه به فرایندهای درونی به جای سبک تفکر برون مدار، کمک کرد.
کلید واژگان: درمان پذیرش و تعهد, مالتیپل اسکلروزیس, ناگویی هیجانیBackground & ObjectivesMultiple Sclerosis (MS), as an autoimmune condition, is among the most prevalent neurological diseases in human. From the monolithic perspective of body, the abnormal immune responses in patients with MS might be accompanied by abnormal responses in the psychological level; in other words, they might have a personality trait at the psychological level involved with this condition. In this regard, a factor which might affect the deficits of immune system is alexithymia. The current study aimed to investigate the effects of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on alexithymia in patients with MS.
MethodsThis was a quasi-experimental study with a pretest-posttest and two-month follow-up as well as a control group design. All patients with MS who attended to Alborz MS Society in April and May 2017 comprised the statistical population of this research. In total, 20 patients with MS were selected according to the study inclusion criteria via convenience sampling method. Then, they were randomly assigned into the experimental and control groups. Torento-20 (1994) Inventory was used for assessing alexithymia in the study participants. After determining the appointments, 10 two-hour sessions of ACT were performed for the experimental group. After the completion of the sessions, the questionnaire was completed again by both study groups. Finally, after two months, the follow-up phase was conducted in which the experimental and control groups re-completed the questionnaire. All obtained data were analyzed in SPSS by descriptive statistics of mean and standard deviation, as well as inferential statistics using Kolmogorov-Smirnov test to examine the assumption of normality of data; Levenechr('39')s test to examine the assumption of equality of variances; repeated-measures Analysis of Variance (ANOVA), and Bonferroni follow-up test. The significance level was set at 0.05.
ResultsThe current study findings suggested that ACT significantly decreased alexithymia; this impact sustained until follow-up phase. Moreover, the effect of time was significant (η=0.510, p<0.001, F=18.75); accordingly, alexithymia significantly differed in three measurement stages. Additionally, the effect of group was significant which indicates that alexithymia influence was different between the test and control groups (η=0.440, p=0.001, F=14.52(. In addition to the two main effects of time and group, the interaction effect between time and group was also significant (η=0.531, p<0.001, F=20.36). Significant interaction between time and group highlights that the time variable interacted with the groups effect (test and control) and varied at different levels. Besides, following the significant difference between the values of pretest, posttest, and follow-up stages, Bonferroni post-hoc test was conducted to compare the mean values of the two stages to determine which difference between the two stages was statistically significant. There was also a significant difference between the mean scores of alexithymia in the pretest and posttest and follow-up stages.
ConclusionThe obtained data revealed that ACT effectively decreased alexithymia in the investigated patients with MS. As a result, this method could be implemented as an effective measure in healthcare centers. Clinical advisers, therapists, and psychologists could implement ACT to improve cognitive-emotional management and reduce alexithymia in patients with MS.
Keywords: Acceptance, commitment therapy (ACT), Multiple sclerosis, Alexithymia -
مقدمه
تنظیم هیجان ناکارآمد و حالت های خلق منفی نقش مهمی در اختلالات روانی نوجوانان دارند.
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجان و حالت های خلقی نوجوانان به انجام رسید.
مواد و روش هااین پژوهش به شیوه نیمه تجربی صورت گرفت. جامعه آماری مطالعه، کلیه نوجوانان عضو کانون فرهنگی- اجتماعی صادق الوعد تهران بودند. حجم نمونه با روش نمونه گیری در دسترس، 26 نفر تعیین شد. برای ارزیابی متغیرها از پرسشنامه های تنظیم هیجان و حالت های خلقی استفاده شد. نوجوانان گروه آزمون به مدت 8 جلسه 75 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. برای آنالیز داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 20 و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته هانتایج پژوهش کاهش معناداری در گروه آزمون در زیر مقیاس های سرکوبی (0/01P=)، افسردگی (0/001P=)، تنش (0/001P=) سردرگمی (0/001P=)، خشم (0/001P=) و خستگی (0/02P=) در مرحله پس آزمون را نشان داد. در مرحله پیگیری دو ماهه نیز این اثر ماندگار بود (0/05P=).
بحث و نتیجه گیریبا توجه به یافته های این پژوهش، این شیوه درمانی میتواند، باعث بهبود تنظیم هیجان و حالت های خلقی در نوجوانان شود و می توان از آن به عنوان یک مداخله موثر استفاده کرد.
کلید واژگان: تنظیم هیجان, حالت های خلقی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهدIntroductionInefficient emotion regulation and negative mood states play significant roles in adolescent’s neuroses.
ObjectiveThe current study aimed at investigating the effects of group-based acceptance and commitment therapy on the adolescent’s emotional regulation and mood states.
Materials and MethodsThe present quasi-experimental study was conducted on all adolescents of Sadiq-al-Vaed socio-cultural Center of Tehran, Iran. The subjects included 26 adolescents selected by convenience sampling. The experimental group received acceptance and commitment therapy in eight 75-minute sessions. For data analysis, SPSS software version 20 was employed using repeated measures tests at 0.05 significance level.
ResultsAccording to the obtained results, a significant decrease was observed in suppression (P=0.01), depression (P= 0.001), tension (P= 0.001), confusion (P=0.001), and fatigue (P=0.02) subscales after psychotherapy in post-test and follow-up. The effects lasted in the two-month follow-up period (P >0.05).
Discussion and ConclusionAccording to the study findings, this therapy method can improve emotion regulation and mood state in adolescents and can be used as an effective intervention.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Emotion Regulation, Mood States -
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان پذیرش وتعهد بر کاهش وابستگی بین فردی و افزایش کنترل عمل افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته بود. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه صورت گرفت. از میان کلیه افراد (40 زن) مبتلا به اختلال شخصیت وابسته مراجعه کننده به کلینیک های روان درمانی شهر قدس و منطقه 22 شهر تهران، 18 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیده و به صورت تصادفی در دو گروه (نه نفره) آزمایش و کنترل گمارده شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCI)، مقیاس تجدیدنظر شده کنترل عمل (ACS-R)و پرسشنامه های تجدیدنظر شده اختلال شخصیت وابسته (DPI-R) و وابستگی به دیگران (IDI) استفاده شد. افراد گروه آزمایش به مدت 11 جلسه 70 دقیقه ای، تحت درمان پذیرش وتعهد قرار گرفتند و در نهایت، داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد، درمان پذیرش وتعهد بر کاهش وابستگی بین فردی و افزایش کنترل عمل افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته تاثیر معناداری دارد (01/0P<). با توجه به نتایج پژوهش، به کارگیری درمان پذیرش و تعهد در مراکز روان درمانی برای درمان و بهبود مشکلات مربوط به اختلالات شخصیت مفید و موثر خواهد بود.کلید واژگان: اختلال شخصیت وابسته, درمان پذیرش و تعهد, وابستگی بین فردی و کنترل عملDependent personality disorder is a chronic disorder which associated with the need to be taken care of. The present study aimed to investigate the effectiveness of acceptance and commitment therapy on decreasing interpersonal dependency and increasing action control of individuals with dependent personality disorder. This study conducted semi-experimentally with pretest-posttest control group design and two-month follow up period. From all individuals with dependent personality disorder who attended to psychotherapy clinics of Shahre-Ghods and District 22 Municipality of Tehran, 18 individuals were selected via convenience sampling method and then randomly assigned into two experimental and control groups (with 9 members). Dependent Personality Disorder Inventory-Revised (2007), Interpersonal Dependency Inventory (1977), and Action Control Scale-Revised (2000) were applied to collect data. The members of experimental group were treated via the use of Acceptance and Commitment Therapy protocol in 11 sessions, each lasted 70 minutes. Eventually, data were analyzed through repeated measures analysis of variance. Findings showed that acceptance and commitment therapy has significant effect on decreasing interpersonal dependency and increasing action control of individuals with dependent personality disorder (P<0.01). According to the results of this study, implementation of ACT in psychotherapy centers and clinics would be beneficial and effective for treating personality disorders’ problems.Keywords: Dependent Personality Disorder, Acceptance, Commitment Therapy, Interpersonal Dependency, Action Control
-
این پژوهش با هدف پیش بینی میزان سلامت عمومی بر اساس سبک زندگی اسلامی و استرس ادراک شده در دانشجویان کارشناسی روان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران اجرا شده است.
روشآزمودنی ها (96 نفر) دانشجویان کارشناسی روان شناسی بودند و از پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ-28)، سبک زندگی اسلامی (ILST) و استرس ادراک شده (PSS) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هاهمبستگی میان متغیرهای سلامت عمومی و سبک زندگی اسلامی، (295/0-)، سلامت عمومی و استرس ادراک شده (723/0) و سبک زندگی اسلامی و استرس ادراک شده (226/0 -) بود که هر دو از نظر آماری معنادار است. در تحلیل رگرسیون، هر دو متغیر سبک زندگی اسلامی و استرس ادراک شده به طور مستقل زیرمقیاس های افسردگی و اضطراب را پیش بینی می کردند.
نتیجه گیریسبک زندگی اسلامی و استرس ادراک شده به طور مستقل قادر به پیش بینی زیرمقیاس های مرتبط با سلامت روان دانشجویان هستند؛ بنابراین از طریق ارتقای سبک زندگی اسلامی و کاهش استرس ادراک شده در میان دانشجویان، می توان سلامت روان را افزایش داد.
کلید واژگان: سلامت عمومی, سبک زندگی, اسلامی, استرس ادراک شده, دانشجویانIn her research, the author has tried to predict the rate of general health according to the Islamic lifestyle and the perceived stress among the BA student of Psychology of Allamah Tabatabaii University of Tehran.
Methodsamples (96) were chosenfrom among BA students of Psychology; questionnaires of general health (GHQ-28), the Islamic lifestyle (ILST) and perceived stress (PSS) were used. Data have been analyzed according to the regression analysis.
Findingsthe correlation among variables of general health and the Islamic lifestyle is 0.295, general health and the perceived stress is 0.723, the Islamic lifestyle andthe perceived stress is0.226, which both statistically are significant. In the regression analysis, the two variables of the Islamic lifestyle and the perceived stress separately could predict the subscales of depression and anxiety.
Conclusionthe Islamic lifestyle and the perceived stress can separately predict the subscales of the health of the students’ psyche. As a result, we can improve the psychical health through the enhancement of the Islamic lifestyle and easing of the students’ stress.
Keywords: General health, Lifestyle, Islamic, the perceived stress, Students -
اهدافپژوهش حاضر با هدف تبیین تاثیر گروه درمانی شناختی- رفتاری در درمان اختلالات اولیه خواب و کیفیت زندگی پرستاران شیفت چرخشی انجام شد.مواد و روش هااین پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بر روی پرستاران بیمارستان ولیعصر (عج) ناجا انجام شد. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش از میان تمام پرستاران شیفت چرخشی بیمارستان، 30 نفر (مرد و زن) به عنوان نمونه، به روش تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفره (کنترل و آزمایش) به صورت تصادفی تقسیم شدند و مداخله روی گروه آزمایشی صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها از آزمونهای کیفیت خواب پیتزبورگ و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافته هایافته پژوهش حاضر نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل پس از اجرای درمان تفاوت معناداری وجود دارد(001/0p<). به نحوی که میانگین نمرات اختلال خواب در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش یافت و میانگین نمرات کیفیت زندگی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش نشان داد.نتیجه گیریبراساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی رفتاری در بهبود اختلالات اولیه خواب و کیفیت زندگی پرستاران شیفت چرخشی موثر است.کلید واژگان: درمان شناختی- فتاری, اختلالات خواب, کیفیت زندگیAimsThe purpose of this study was to explain the effect of cognitive-behavioral grouptherapy on the treatment of sleep primary disorders and improving the quality of life of revolving shift nurses in police hospitals with through pretest-posttest.Materials & MethodsThe experimental study with pre-test-posttest design with control group was design on nurses of Valiasr hospital. In order to achieve the research goals, among all rotation shift nurses of hospital, 30 patients (male and female) were selected randomly and divided into two groups of 15 (control and experimental) and intervention was performed on the experimental group. Pittsburgh Sleep Quality’ WHOQOL-BREF and a researcher-made questionnaire were used to collect data. For data analysis, covariance analysis methods were used.FindingsThe results of this study indicated that after the treatment there were a significant difference between the experimental and control groups (p<0/001). As compared to control group, average of sleep disorder scores decreased in the experimental and the mean scores of quality of life in the experimental group increased compared to the control group.ConclusionAccording to the findings of the research, it can be concluded that cognitive-behavioral group therapy is effective in improving primary sleep disorders and the quality of life of rotational shift nurses.Keywords: cognitive-behavioral therapy’ sleep disorders’ quality of life
-
مقدمهبیماری مولتیپل اسکلروزیس بیماری مزمن و خودایمنی است که با نشانگان فراوان و عوارض جسمی و روانی متعدد، میزان رضایت مبتلایان را نسبت به زندگیشان کاهش می دهد. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان راه حل مدار گروهی کوتاه مدت بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی بیماران زن مبتلا به ام. اس شهر تهران بود.روشطرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل با دوره ی پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش کلیه بیماران زن مبتلا به ام. اس بودند که در سال 1394 به انجمن ام. اس شهر تهران مراجعه کردند. ابتدا به صورت در دسترس 64 نفر از بیماران زن پرسشنامه های خودکارآمدی و کیفیت زندگی مربوط به بیماری ام. اس را تکمیل کردند. از میان کسانی که نمره خودکارآمدی کمتری را کسب کرده بودند، 22 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (11نفر گروه آزمایش و 11 نفر گروه کنترل) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که گروه درمانی راه حل مدار کوتاه مدت بر افزایش خودکارآمدی و کیفیت زندگی بیماران اثرگذار است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها در پیگیری دو ماهه نیز، تنها نشان از کارآمدی این درمان در متغیر خودکارآمدی داشت.نتیجه گیریاز درمان راه حل مدار کوتاه مدت به علت تاکید بر نقش خودگویی ها و انتقال تجارب موفقیت آمیز گذشته به زمان حال، می توان برای افزایش خودکارآمدی و بهبودی کیفیت زندگی زنان مبتلا به بیماری ام. اس استفاده کرد.کلید واژگان: درمان راه حل مدار کوتاه مدت, خودکارآمدی, کیفیت زندگی, مالتیپل اسکلروزیسIntroductionMultiple sclerosis is considered as a chronic, autoimmune disease that its divers physical and psychological symptoms and drawbacks may decrease the patients’ life satisfaction. The aim of current study was to determine the efficacy of a group Brief Solution-focused Therapy (BSFT) on patients' quality of life and self-efficacy of MS women.MethodThe present research apllied a semi- experimental design with pre-post-test with 2 months follow-up period. Population of the study include all female MS patients referred to MS Association of Tehran. Firstly, 64 available patients completed Quality of Life and Self-Efficacy Questionnaires. Then, 22 patients with minimum self-efficacy scores were selected and randomly allocated to control and experimental groups.ResultsThe results of a Multivariate Analysis of Covariance indicated that the BFS group therapy increased patients ' quality of life and self-efficacy mean sores in post-test stage. In the 2 months follow up period the efficacy means was still stable .ConclusionThe Brief Solution-focused Therapy, could increase the MS patients' quality of lifves and self-efficacy due to emphasis on the role of private-speech and the transfer of successful past experiences to the present.Keywords: Brief Solution focused therapy, Self-efficacy, Quality of life, Multiple sclerosis
-
اهداف: صبر یک ویژگی روانی و ثبات درونی است که نتیجه آن مدیریت احساسات و هیجانات، توان تحمل سختی ها و سخت کوشی در کارهاست و استرس ادراک شده به درجه ای که افراد رویدادهای زندگیشان را غیرقابل پیش بینی، غیر قابل کنترل و پرفشار ارزیابی می کنند، اشاره دارد. این سه ویژگی در پژوهش های مختلف به عنوان مولفه های محوری در تجربه استرس معرفی شده اند. هدف این پژوهش تعیین نقش صبر با میانجی گری تمایز خود بر تنظیم هیجانی و استرس ادراک شده در پرستاران بوده است.
روش هاپژوهش از نوع همبستگی با مدل تحلیل مسیر بود. افراد نمونه شامل 200 نفر پرستار شاغل در بیمارستان های شهر تهران بودند، که از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای بکار برده شده برای سنجش متغیرهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس سنجش صبر حسین ثابت، مقیاس تمایز یافتگی اسکورون (DSI-R) ، مقیاس تنظیم هیجانی گراس و جان (ER) و مقیاس استرس ادراک شده کوهن (PSS). تحلیل داده ها از طریق نرم افزارSPSS-21 و AMOS انجام گرفت.
یافته هاارتباط صبر به طور مستقیم با استرس ادراک شده (47/0-=β ، 001/0= p) و تنظیم هیجانی (14/0=β ، 04/0= p) از نظر آماری معنی دار بود اما ارتباط صبر با استرس ادراک شده و تنظیم هیجانی با میانجی گری تنظیم خود از نظر آماری معنی دار نبود.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد که صبر به صورت مستقیم با استرس ادراک شده و تنظیم هیجانی همبستگی دارد و تمایز از خود در این ارتباط نقش میانجی گری ندارد.
کلید واژگان: صبر, تمایز خود, استرس ادراک شده, تنظیم هیجانی, پرستارانAimsPatience is a mental characteristic and an internal consistency the result of which includes management of emotions, capability to endure hardships and diligence in works. Perceived stress refers to the degree based on which people evaluate the events of their lives as unpredictable, uncontrollable and stressful life. These three characteristics have been introduced in different researches and studies as axial components in experiencing stress. The research aimed at determining the relation between patience and the mediating role of self-differentiation in emotional regulation and perceived stress among nurses.
MethodsThe research was of correlation type with a path analysis model. Sample population included 200 nurses who worked at hospitals of Tehran city who were selected through available sampling method. The instruments used for evaluating research variables included scale of patience of Hossein Sabet, Skowron self-differentiation scale (DSI-R)differentiation of self inventory, Gross and John Emotion Regulation Scale (ER) and Cohen’s Perceived Stress Scale (PSS).
Findings: Patience was directly correlated to perceived stress (β= -0.47, P=0.001) and emotion regulation (β = 0.14, P=0.04) but self differentiation was not mediated these correlation indirectly.ConclusionFindings indicated direct role of patience in the perceived stress and emotion regulation; however, the findings showed no effective mediating role of self-differentiation
Keywords: Patience, Self-differentiation, Perceived Stress, Emotion Regulation -
هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش صبر بر بهزیستی روان شناختی و امید، در مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) با روش نمونه گیری در دسترس بود. آزمودنی های تحقیق 20 نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی شهر تهران بودند که با استفاده از مقیاس صبر، غیرصبور شناخته شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس پرسش نامه های بهزیستی روان شناختی و امید اجرا شد. آموزش صبر به عنوان مداخله ای در گروه آزمایش اجرا شد، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پیش از شروع مداخله، بعد از پایان جلسات آموزشی و همچنین دو ماه بعد از مداخله، پرسش نامه های بهزیستی روان شناختی و امید اجرا شدند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس و t زوجی انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش صبر بر ارتقا امید و بهزیستی روان شناختی موثر است. بنابراین، از آموزش صبر می توان برای ارتقا امید و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی استفاده نمود.کلید واژگان: صبر, امید, بهزیستی روان شناختی, کم توان ذهنیThe aim of this study was to determine the effectiveness of teaching patience for the psychological well-being and hope among the mothers of mentally retarded children. The research method was semi-experimental, (pre-test, post-test design with control group) and convenience sampling method was used. The subjects were 20 mothers of mentally retarded children in Tehran, who were identified as being impatient by means of patience scale and randomly assigned to experimental and control groups. The mothers responded to the psychological well-being and hope questionnaires. Patience training was performed as an intervention in the experimental group, but the control group did not receive any intervention. Before the intervention, after the end of the training sessions, as well as two months after the intervention, the psychological well-being and hope questionnaires were completed. Data analysis was performed using covariance analysis and paired t-test. The results of this study showed that patience training is effective in promoting hope and psychological well-being. Therefore, the teaching of patience can be used to promote the hope and psychological well-being of the mothers of mentally retarded children.Keywords: patience, hope, psychological well-being, mentally retarded
-
زمینه و هدف. پژوهش حاضر، با هدف اثر بخشی آموزش بخشایش گری بر افزایش عواطف مثبت و همدلی زنان مطلقه تحت پوشش بهزیستی شهرستان دزفول در سال 1392 انجام گرفت.
روش تحقیق: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و کاربردی با طرح پیش آزمون – پس آزمون به همرا گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش 67 نفر از زنان مطلقه تحت پوشش بهزیستی شهرستان دزفول بود که از بین آنها، نمونه ای مشتمل بر 30 نفر با شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب، سپس آنها را به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین کردیم و مداخله آموزشی به مدت 6 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه، هفته ای یکبار برای گروه آزمایش اجرا گردید. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب (1998) ، عواطف مثبت و منفی (1988) ، صفت همدلی باتسون (1997) بود، که قبل و بعد از مداخله و در دوره پیگیری برای گروه ها اجرا شد. داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل کوواریانس و t همبسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مقدار 05/0> p به عنوان سطح معنی داری تفاوتها با نرم افزار spss22 درنظر گرفته شد.یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد که آموزش بخشایش گری بر انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب و مولفه های آن (اجتناب و دوری – انتقام) عواطف مثبت و منفی و همدلی تاثیر مثبت معنی داری داشته است.نتیجه گیریآموزش بخشایش گری، رویکردی مفید و مناسب برای کاهش رنجهای عاطفی و مشکلات برخاسته از طلاق زنان است.کلید واژگان: بخشایش, عواطف مثبت, همدلی, زنان مطلقهBackgroundResearch aims to increase the effectiveness of teaching forgiveness, casting positive emotions and empathy divorced women covered city of Dezful in 1392 was done well.MethodsThe study population consisted of 67 persons divorced women covered city of Dezful well-being. Among them, the sample consisted of 30 people selected by simple random sampling method, then put them randomly into two groups .They then randomly divided into two groups of 15 were replaced and educational intervention for 6 sessions of 90 minutes, once a week for group testing was conducted. Quasi-experimental and applied research with pre-test - post-test and follow along with the control group. for 6 sessions of 90 minutes, once a week for group testing was conducted. The research instruments, questionnaires Trangsgression- Related interpersonal motivations (1998), positive and negative emotions (1988), trait empathy Batson (1997), Before and after treatment and at follow-up was conducted for groups. The collected data were analyzed by analysis of covariance and t-test were used. The P <0/05 as significant differences in the application was considered spss22.ResultsThe results showed that training incentives related interpersonal forgiveness mold damage and its components (avoid - Revenge) positive and negative emotions and empathy have significant effect.ConclusionTraining forgiveness, useful and appropriate approach to reduce the emotional suffering and problems arising from the divorce of women.Keywords: forgiveness, positive emotions, Empathy, divorced women -
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش همسرداری مبتنی بر آموزه های دینی - روان شناختی بر تعارض زناشویی در زنان متاهل بود. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و طرح به کاررفته در این پژوهش، طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، زنان متاهل ساکن در مجتمع شهید رجایی استان قم بودند. تعداد 20 نفر از زنان که نمرات کمتری در پرسشنامه تعارض زناشویی کسب کرده بودند به شکل تصادفی انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش با استفاده از بسته آموزشی مبتنی بر آموزه های دینی و روان شناختی آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پرسشنامه به کارگرفته شده در این پژوهش پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی (1379) بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر تعارضات زناشویی معنی دار است. یافته ها نشان داد که آموزش همسرداری مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی در کاهش تعارضات زناشویی زنان متاهل موثر بوده است.کلید واژگان: آموزه های دینی - روان شناختی, تعارضات زناشویی, آموزش همسرداریThe aim of this study was to investigate the effectiveness of training conjugal life based on religious-psychological teachings on marital conflicts of married woman in Qom province. A quasi-experimental pretest-posttest design with with control group was used. The statistical population was married women living in the Shahid Rajai compound in Qom province. Twenty women who report lower marks in marital conflict Questionnaire were randomly selected and assigned to two experimental and control groups. The experimental group, using the training package based on religious and psychological teachings, was trained while the control group received no treatment. Sanaee’s marital conflict questionnaire was applied. The result of covariance analysis showed that the difference between experimental and control group in marital conflict is significant. The findings showed training conjugal life based on religious–psychological teaching to married women is effective in reducing marital conflict.Keywords: Religious-psychological teachings, marital conflicts, conjugal life training
-
-
فصلنامه نوید نو، پیاپی 65 (بهار 1397)، صص 11 -22چکیدهمقدمههدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به اختلال پرخوری بود. مواد و روش ها:پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با پیگیری 6 هفته ای با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، زنان مبتلا به اختلال پرخوری مراجعه کننده به مراکز درمان چاقی شهر تهران بودند که از بین آن ها نمونه ای به روش هدفمند شامل 16 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (8 نفر) و کنترل (8 نفر) قرار گرفتند.سپس،پرسشنامه های افسردگی و اضطراب Beckتوسط هر 2 گروه تکمیل گردید. پس از گردآوری داده ها، به منظور تجزیه و تحلیل آن ها از تحلیل کواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS 24 با سطح معناداری (05/0≥α) استفاده شد. یافته ها:نمرات میانگین افسردگی در گروه آزمایش در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به ترتیب 7/42، 8/31 و 5/31 و در گروه کنترل 1/41، 42 و 1/40 بود. همچنین میانگین اضطراب در گروه آزمایش در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به ترتیب 7/37، 1/25 و 6/27 و در گروه کنترل 2/36، 2/35 و 3/37 به دست آمد؛ از این رو می توان گفت که کاهش میانگین در دو متغیر اضطراب و افسردگی در گروه آزمایش وجود دارد و این تفاوت در سطوح و در بین دو گروه در سطح (05/0≥α) معنادار می باشد. نتیجه گیری:درمان متمرکز بر هیجان با تقویت پردازش و خودآگاهی هیجانی باعث تغییر در طرحواره های هیجانی شده و با جانشین کردن پاسخ های سازگار منجر به کاهش افسردگی و اضطراب در زنان مبتلا به اختلال پرخوری گردیده است.کلید واژگان: افسردگی, اضطراب, پرخوری, درمان متمرکز بر هیجان زنانNavid no, Volume:21 Issue: 65, 2018, PP 11 -22AbstractIntroductionThe aim of this study is to determine the effectiveness of Emotion-focused therapy (EFT) on depression and anxiety in women with binge eating disorder.Materials and MethodsThis study was semi experimental pretest - posttest with follow-up session after 6 weeks with the control group. The population of the study include all women with binge eating disorder in Tehran that referred to the obesity treatment, and 16 people were selected by purposeful sampling and randomly divided into two groups (8 control) and (8 experimental). Then two groups completed the Beck Anxiety Inventory ( BAI) and Beck Depression Inventory (BDI). After data collection, analysis was done by multivariate covariance analysis )MANCOVA) using SPSS-24 software. The significance level was considered at (α>0.05)ResultsThe mean scores of depression in the experimental group in the pre-test, post-test, follow up, were respectively (42.7, 31.8, 31.5) and in the control group were (41.1, 42.1, 40.1) also, the mean of anxiety in the experimental group in the pre-test, post-test, follow up were (37.7, 25.1, 27.6) and in the control group (36.2, 35.2, 37.3). It can be said that reduction in mean score of anxiety and depression is seen in the experimental group. And these differences were significant between two groups (α ≤ 0.05).ConclusionEmotion-focused therapy by strengthening emotional processing and emotional awareness makes changes in the emotional schemas and by replacing compatible response, led to reduction in anxiety and depression in the women with binge eating disorder.Keywords: Anxiety, Depression, Emotion-focused therapy, Overeating, Women
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.